برترین های انجمن

  1. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      1,055


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      7

    • تعداد محتوا

      8,587


  3. Ehsan_animator

    • امتیاز

      6

    • تعداد محتوا

      1,246


  4. farid_mov2006

    • امتیاز

      5

    • تعداد محتوا

      233



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 3 بهمن 1396 در همه مناطق

  1. 1 پسندیده شده
    مطلب خوبی بود و نتیجه اش هم درست اما کمی با احتیاط و شاید مودبانه. فقط دلیل رو بحث مشکل در فرهنگ مطالعه و علم دوزی عنوان نمود که از نظر من مسئله کل فرهنگ و آداب و رسوم جامعه رو در بر میگره که اجزای اون مثل زنجیر به هم وصلند. اگه بخواهیم از دید تکاملی یا فرگشتی به موضوع نگاه کنیم فرهنگ و آداب و رسوم جامعه طوری تغییر و تکامل پیدا می کنه که ادامه حیاط اون جامعه رو حفظ و تضمین کنه. تو بحث تکامل و فرگشت هم اون چیزی که برای ادامه حیاط مهمه لزوما" باهوش تر بودن یا قویتر بودن نیست بلکه سازگاری بیشتره که تضمین بقاء می کنه هر چند در بسیاری از موارد این سازگاری در راستای هوش و قدرت بیشتره. حالا شاید بگید این چه ربطی به موضوع داشت؟! بگذارید یک مثال بزنم فرض بگیرید شما مثلا جمعیت یک کشور فرضی مثل ایران رو با مردمانی از یک کشور دیگه مثلا" مردم آلمان جابجا کنید بدون اینکه قبلا هیچ تغییری در منابع و امکانات کشور ایران ایجاد کنی. مثلا از فردا بدون اینکه تغییری در امکانات سخت افزاری و منابع مثل فرودگاه ها، راه ها، منابع روزمینی و زیرزمینی ، دانشگاهها و .... داشته باشیم 80 میلیون آلمانی به جای ایرانی ها اینجا زندگی می کردند. حالا سوالم اینه که پس از مثلا یک بازه زمانی چهل ساله چه اتفاقی برای کشور از دید جایگاه علم و دانش و تکنولوژی و اقتصاد و معیارهای سلامت و غیره به وجود می اومد؟ وضعیت محیط زیست چطور بود؟ وضعیت روابط خارجی ما چطور بود؟ صنعت در چه جایگاهی قرار داشت؟ وضعیت دانشگاه ها چطور بود؟ فساد و دزدی در جامعه در چه وضعیتی بود؟ و خیلی چیزهای دیگه.... مسلما" جواب اینه که در مجموع و به طور میانگین خیلی بهتر از وضعیتی می بود که مثلا ما ایرانیها بعد از چهل سال ایجاد می کردیم. همانطور که مهاجرت اروپاییان به سرزمین هایی مثل آمریکای شمالی یا استرالیا ایجاد کرد... خب دلیل این موضوع همون فرهنگ و روابط اجتماعی و آداب و رسومیه که میان اون 80 میلیون آلمانی حاکمه و کمکشون میکنه تا سازگاری بیشتری در دنیا برای ادامه حیاط داشته باشند یعنی فرهنگشون یه جوری تکامل پیدا کرده که در مقطع کنونی به اونا قدرت بیشتری برای ادامه حیاط نسبت به بقیه داده. همانطور که مصری ها و سومری ها 5000 سال پیش یا ایرانیها 2500 سال پیش یا مسلمانان 1000 سال پیش این برتری رو داشتند.
  2. 1 پسندیده شده
    با اجازه این مطلب رو پیدا کردم و خیلی تاثیر گذار روی من بود
  3. 1 پسندیده شده
    دقیقا نکته خوبی رو اشاره کردید وقتی دانشجوهای یک استاد پروژه های بسیار متفاوتی رو انجام می دهند یعنی یک تفرقه کامل در هدف گزاری پروژه ها ایجاد شده است درست است که مشکلات متفاوت است و همه دانشجویان را نمی توان به یک سمت برد ولی داشتن یک هدف و برنامه مشخص اصل تحقیق است متاسفانه یا برای دانشجو یا پروژه بسیار سخت و بد تعریف می شود که یا دانشجو در کارش می ماند یا مجبور به عددسازی می شود یا اینکه آنقدر ساده و بی هدف تعریف می شود که حلال مشکلی نیست اگر هم دانشجویی کارش منطقی شد و به جایی رسید کسی دیگر نیست که کارش را ادامه دهد و عملا به نصف راه تبدیل می شود علاوه بر دانشجوهای یک استاد خود اساتید دانشگاه نیز خیلی تفرقه دارند و سیاست هایشان متفاوت و گاها متضاد است چون مبنا را تعداد مقالات می گذارند تا تعداد حل مشکل در خصوص عددسازی هم باید گفت متاسفانه به شکل شدیدی در حال رشد است و خودم به شخصه علتش رو بد تعریف کردن و غیر پژوهشی برخورد کردن با پژوهش اون رو می دونم که انتظار دارن همه تحقیقات به جواب مورد نظر برسد ولی واقعیت این است که بخشی از پروژه ها فیل می شود و یا دانشجوی دکتری یا دانشجوی ارشد دیگر بایدی بیاید و آن را به سرمقصد برساند همچنین یک نکته جالب پرداخت نشدن هیچ حقوقی به دانشجویان دکترا وزارت علوم است دانشجویان دکترا وزرات علوم همگی در سن 30 سال هستن و قبل از دکترا یا حین دکترا ازدواج می کنند این مساله نیاز مالی آنها را شدید می کند و مجبور می شوند کنار دکترا کار کنند و این یعنی وقت کمتر برای کار روی پروژه خود در این اوضاع بد کاری نیز این اتفاق یعنی پروژه ای بی کیفیت ساخته می شود
  4. 1 پسندیده شده
    یکی از مشکلاتی که در بخش علمی کشور شاهد هستیم دور بودن از صنعت است علارغم تمام بودجه و صحبت هایی که می شود دانشگاه در عمل راه خود و صنعت راه خود را می رود و هر کس می گوید دیگری باید پیرو خط ما باشند نه ما در اروپا و آمریکا از هر سه مقاله علمی یک مورد کاربردی است و در ایران از هر ده مقاله یک مورد هم کاربردی نیست متاسفانه تاکید بالا بر تعداد تولید مقاله بر کیفیت این مقالات تاثیر جدی گذاشته است مقالات اکثرا تئوریک و تئوریک خارج از نیاز کشور تولید می شود و عملا بده بستانی بین صنعت و دانشگاه صورت نمی گیرد در اکثر پایان نامه های ما بویژه در بحث دکترا بصورت اسمی شاهد حل مشکل صنعت هستیم ولی در عمل هر کس حرف خود را می زند کارهایی هم که صورت می گیرد بصورت قراردادهای بزرگ بوده که شامل همه دانشجویان و طرح های پایان نامه ای نمی شود و عملا طیف وسیعی از پایان نامه ها کاری غیر از نیاز کشور انجام می دهند برای حل این مشکل هم کلی فکر کرده ام متاسفانه همه راهکارهای ارائه شده توسط وزارت علوم تاثیر کمی داشته است و این فاصله را با تلاش بسیار هنوز پر نکرده ایم ---------------------------- خوشحال میشم دوستان نظر یا تجربه اشون رو در میون بذارن و راه حلی اگه به نظرشون میاد بگن چون این مساله به یکی از قفل های اصلی رشد فنی تبدیل شده است و علاوه بر تولید بازار کار را هم آسیب زده
  5. 1 پسندیده شده
    چین چه میکند با ایران... ? این هفته سفری تجاری به چین داشتم. بیش از ١٢ سال است که با چینیها تعاملات تجاری دارم و در این مدت مکرراٌ به چین سفر داشته ام. این سفر اما متفاوت از تمام سفرهای قبلی بود. اولین تغییر را در فرودگاه شانگهای احساس کردم، هنگامی که گذرنامه خود را به پلیس گذرنامه چین دادم و او شروع کرد به پرس و جو در خصوص علت سفر من به چین، محل اقامتم و داشتن بلیط برگشت. در تمام این ١٢ سال به خاطر نداشتم که هنگام ورود به چین با چنین سئوالاتی برخورد کرده باشم. ▫️ در اولین جلسه کاریم دریافتم که حسابهای شرکتهای ایرانی ثبت شده در چین یک به یک در بانکهای چینی در حال بسته شدن است و موضوع، بر خلاف آنچه که در اخبار ایران انعکاس یافته است، منحصر به دانشجویان و اشخاص حقیقی ایرانی نیست. حتی شرکتهایی که از ١٥-١٠ سال پیش در چین ثبت شده اند مشمول این رفتار جدید بانکهای چینی شده اند. تجار ایرانی به کارمندان چینی خود متوسل شده اند و شرکتهای جدیدی به نام آنان تأسیس می کنند و به امید امانتداری آنها دارایی خود را به نامشان می زنند. ▫️ بیش از یکسال است که با یکی از شرکتهای چینی مشغول مذاکره برای سرمایه گذاری مشترکی در ایران هستیم. در جلسه ای که برای ادامه مذاکرات با او داشتم خبر ناخوشایندی به من داد: دولت چین سرمایه گذاری شرکتهای چینی در ایران را تقریباٌ ممنوع کرده است و به سختی مجوز سرمایه گذاری خارجی در ایران را صادر می کند. ▫️ تقریباٌ در همه جلساتی که داشتم مشتریان چینی اشاره به سختتر شدن کار با ایران داشتند. اظهار می داشتند که بسیاری از شرکتهای چینی ترجیح می دهند خرید خود را در شرایط برابر از ایران نداشته باشند زیر پرداخت بسیار مشکل است و باید اسناد تجاری را تغییر دهند و به نام کشور دیگری بزنند تا امکان پرداخت پول از بانکهایشان فراهم شود. ▫️ "چین عزیز" آرام آرام ایران، این شریک وفادار خود را به حاشیه می راند. از سال ١٣٨٩ که شرکت دولتی نفت چین، علیرغم اخذ امتیازات ویژه از دولت وقت ایران در قرارداد 2.5 میلیارد دلاری سرمایه گذاری در میدان نفتی آزادگان، شروع به کند کردن کار و بهانه تراشی کرد سیاست عقب گرد چین آشکار شد. قطعاٌ مشکل این نبود که آنها توان انجام کار را نداشتند بلکه سیگنال پایین کشیدن فتیله کار با ایران را دریافت کرده بودند. ▫️ چینیها در تمام این سالهایی که ایران عضو ناظر سازمان همکاریهای شانگهای بود، تنها مخالف عضویت کامل ایران در این سازمان، که در آینده می تواند بزرگترین و مهمترین سازمان اقتصادی آسیا باشد، بودند و برای جلوگیری از عضویت ایران در این سازمان در منشور آن گنجانده بودند که کشورهایی که سازمان ملل بر علیه شان تحریمهایی وضع کرده است نمی توانند به عضویت این سازمان در آیند. حتی پس از لغو تحریمهای سازمان ملل، آنها مخالف عضویت ایران باقی ماندند و در حالی که به عضویت کامل هند، رقیب آسیایی خود، در این سازمان رأی مثبت دادند اما با عضویت ایران موافقت نکردند. ▫️ چینیها حتی در پروژه بلند پروازانه جاده ابریشم نوین مسیر تاریخی جاده ابریشم را به نحوی تغییر داده اند که از بالای ایران بگذرد و یک مسیر فرعی از مسیر اصلی برای ورود به ایران منشعب شده است. داستان سرمایه گذاری کلان چین در بندر گوادر پاکستان نیز مکمل این پروژه در دور زدن ایران است.? در طول این ١٢ سال، دشمنی آمریکا با ما، و ما با آمریکا، باعث شد که ایران به عنوان بهترین مسیر خطوط لوله انتقال نفت و گاز خلیج فارس و آسیای میانه به اروپا، از این مسیرها حذف شود و به یک مسیر فرعی در نقشه انتقال انرژی منطقه تبدیل شود. از بین رفتن این مزیت مهم ژئوپلیتیک ایران تلخ اما قابل فهم است. اما اینکه چین، کشوری که این چنین از ما بهره برده است و ما به او چشم امید داشتیم، ایران را از مسیر ترانزیت کالا از شرق به غرب و شمال به جنوب کنار گذاشته است و نگاه درجه دومی به ایران دارد جای تأمل بسیار دارد. ⚫️ چین نشان داده است که در عرصه شطرنج جهانی هوشمندانه بازی می کند و چشم انداز بلند مدتی دارد. چرا چین چنین سیاستمدارانه و به آرامی ایران را به حاشیه می برد؟ او آینده را چه می بیند که پاکستان و افغانستان را به ایران ترجیح می دهد؟ چین برای چینی بند زده اقتصاد ایران چه نقشه ای می چیند؟#پدرام_سلطانینایب رییس اتاق بازرگانی ایران
  6. 1 پسندیده شده
    در مورد نفت کش سانچی هم اگر این جا جای بحث باشه ( یک تاپیک تهدیدات روسیه و چین هم باید ایجاد کنیم البته قطعا در شکل و انواع و کمیت های دیگه ) به نظرم اون نظر بدبینانه ی تاریخی که به روسیه وجود داره باید در مورد چین هم حتما وجود داشته باشه، چینی ها زمانی که پای منافعشون در میان باشه به شدت خطرناک میشن! به نظر. در مورد سانچی یکی از روزنامه های غربی گزارشی داشت که کلیه ی سیستم های ارسال اطلاعات مکانی هر دو نفت کش ساعتی قبل متوقف شده بودند. بعد هم که کشتی فله بر چینی را چینی ها به سرعت از صحنه خارج کردند و قرنطینه طور در بندری متوقفش کردند و هیچگونه اجازه ای برای مصاحبه یا خبر در مورد خودش و کارکنانش را نمیدند. دیروز هم که با بهانه ی کمک به کشتی ورود کردند مستقیم سراغ جعبه سیاه! کشتی رفته و اون را با خودشون بردند در حالیکه قانونا باید در اختیار ایران یا پاناما قرار بگیره و دیروز یکی از مقامات ایرانی میگفت احتمالا خود چینی ها میخوان اطلاعاتش را استخراج کنند! تعللشون در مواجهه با حادثه ی نفت کش که امروز تبدیل به یک گدازه ی آتش شده و بعید هست دیگه بهش بشه دسترسی پیدا کرد شاید موجب مرگ حتی بدبینانه بشه گفت تعمدی کارکنانش به طور قطع شده باشه تا راوی ای هم از حادثه دیگه وجود نداشته باشه. این که علل حادثه چی بود و چرا ما در ابتدا به چینی ها اعتماد کردیم و فکر کردیم واقعا امداد جدی خواهند داشت و زودتر و جدی تر اقدام نکردیم و چرا چینی ها علاقه ای نداشتند به رویه ی درست ( انگیزه های مالی در مورد بیمه، یا دلایل دیگه ) و حتی کمک ژاپن را هم به بهانه های مختلف رد کردند باید بررسی بشه.
  7. 1 پسندیده شده
    جناب احسان در دفاع از استااااد ! ، چند بار تلویحا از شوپنهاور نقل قول کردید که می گوید هر حقيقت از سه مرحله مي گذرد: اول مورد تمسخر قرار مي گيرد. دوم به شدت با آن مخالفت مي شود و سوم به عنوان يك امر بديهي مورد پذيرش قرار مي گيرد. لازم میدانم نقل قول دیگری از وی را در ضمن عرایضم قرار دهم : شوپنهاور می گوید : "نظریه ی «من فقط برای کسی آواز می‌خوانم که نان مرا بدهد» همه جا حکومت می‌کند ." بنده نان امام زمان روحی فداه رو خورده ام ، نان استاد هم نوش جون مریدانش ....
  8. 1 پسندیده شده
    سلام ببخشید اگر میشه درباره میزان سوادتون کمی بگید. به اینکه سید باشید الزاما حرفتون که درست نیست. چطور میتونید در محضر حضرت امیر بگید به این راحتی یک کسی را با منافقین در اون سطح هم راه دونستید؟ رائفی پور ضد آیت الله خوشوقت چیزی گفته؟ لطفا آبروی سادات را با رفتار عصبانی و زشت نبرید. موفق باشید.
  9. 1 پسندیده شده
    الان شیرازی رو به عنوان نکته انحرافی گفتی دیگه شلیک هوایی نکن دقیق بگو چی گفتن زحمت می شه براتون لینک بدی کفایت می کنه
  10. 1 پسندیده شده
    مخاطب خودش تشخیص خواهد داد مصداق بارز حدیث پیغمبر چه کسی است با این پست آخرتون یه بار با رجوی مقایسه کردی یه بار با فرقان قافیه و عرصه هر چقدر تنگ تر می شه جفنگیات بیشتر می شه همون اول گفتم شما الان در مرحله دوم سیر تکاملی خودتون هستید در این مرحله حرف منطقی جواب نمی ده بیشتر مالش شونه و باد زدن با حوله خیس جواب گو هست برای شما کمثل مربی کشتی کنار تشک
  11. 1 پسندیده شده
    سلام متاسفانه در اینجا بعضی ها بیشتر ادعا دارن ولی وارد یک بحث منطقی و چهارچوب دار نمیشن و مباحث خیلی ساده را نمیتونن بپذیرن جز حرف خودشون. 1- اون اسلحه را بنظر گفتن کسی در تیمشون ساخته نه خودشون. 2- من که تخصص نرم افزار دارم در زمینه ازدواج هم مطالعات زیادی کردم و شاید از بسیاری مشاوران تخصصم بیشتره و با نظر شما بنظر اجازه ندارم. 3- ایشون هم خطاهایی دارن و همه ما داریم. باید ببینیم حد و حدودش چقدر هست و در جایگاهی که قرار دارن چقدر حق این خطاها را دارن. 4- سوال بسیار مهم. واقعا جایگاه این سلاح بین سلاح های دیگر که فرمودند مثل سپاه و ودجا چگونه هست؟ واقعا در حد 10% یا 20% ارزشمندیشون فرق داره یا خیلی بیشتر؟ موفق باشید.
  12. 1 پسندیده شده
    بر طبق این حدیث که بنده باید از خجالت شما در بیام
  13. 1 پسندیده شده
    اولش انکار کردید حالا مسخره می کنید بعدها قبول می کنید روندش همیشه همین بوده
  14. 1 پسندیده شده
    سلام علیکم دقیقاً نکته مبهم تمام این ماجرا همین هست ، چرا این مساله " انجام پروژه های علمی (تئوری و کاربردی ) بر روی مباحث دفاعی یا به ساختار نظامی محدود شده یا اینکه صرفاً مجموعه های خاصی اجازه دارند این مباحث را دنبال کنند ؟؟؟؟ تکلیف این وضعیت مشخص شود ، پاسخ به سایر سئوالات ، آسان تر هست !!!! در خصوص بحث کیفی این سلاح و مواردی که در مجموع ، دوستانی نظیر جناب سیناپس ، سید محمد و mjb مطرح کردند ، یک زمانی درمجموعه وزارت دفاع و شرکتهای مرتبط با وظایف این وزارتخانه در زمان جنگ تحمیلی این نظریه وجود داشت که بدلیل نیاز فوری جنگ ، کیفیت سلاح در یک حد مشخص ( نظیر تولید نارنجکهای ضد نفر که دوستانی که در جبهه بودند ، کیفیت آنها قطعاً یادشان هست ) نگاه داشته شود . بعنوان مثال وزیر محترم دفاع وقت " شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران " یک زمانی معتقد بودند که حالا که نیاز فوری هست ، به جای اینکه لوله خمپاره انداز 120 م.م تولید شود که توانایی شلیک 5000 گلوله را در یک مدت تعیین شده داشته باشد ، لوله ای تولید شود که بتواند 1000 گلوله شلیک کند ولی خط تولید قادر باشد تا نیاز روز افزون جبهه را تامین کند . این وضعیت در زمان بحران بود ، الان درست 29 سال از پایان جنگ گذشته و خوشبختانه صنعت دفاعی ما یک حد مشخصی از رشد را تجربه کرده ، به نظر دوستان ، وقت آن نرسیده که حداقل در صنایع تسلیحاتی ( نه در خودرو سازی و صنایع پایین دستی مرتبط با آن ) یک استاندارد مشخص و بالا ، برای تحویل جنگ افزار استاندارد باکیفیت بالا بوجود آید که به قول دوستان ، تفاوت کیفی بین ژ-3 تولید شده در سالهای قبل از انقلاب با ژ-3 تولید شده در سالهای بعد ، زیاد نباشد . وقتی که یک استاندارد مشخص در حوزه ساخت موشکهای بالستیک پایه گذاری شده و برهمان اساس ، تمامی پیشرفتهای فعلی بدست آمده ، چرا این مساله به سایر بخشها تسری پیدا نکند ، بخصوص در حوزه تسلیحات انفرادی که بیشتر در دید مخاطب داخلی و خارجی نمود پیدا می کند!!!! به نظرم ، اگر در حقیقت ماجرا ، این به مجموعه هایی خارج از وزارت دفاع ، اجازه این کار داده میشود ، چرا میدان را برای ایده های جدید باز نمی کنند ؟؟؟؟
  15. 1 پسندیده شده
    اولا سلاح ساخته دست یک نفر نیست و کار گروهی بوده ثانیا تکرار میکنم که موارد (زیادی) هست که طرحی و کاری توسط کسی یا مجموعه ای انجام شده که اصلا ربطی به حوزه کاری و فعالیتش نداشته . از انجایی که مومن باید بهترین زمان خودش در هر زمینه ای باشد و از انجایی که همه استعدادها و ظرفیت ها باید بکارگرفته شود اصلا جای تعجب ندارد اگر دستاوردی نظامی از یک غیرنظامی ببینیم . علم برای انسان محدود و بسته که نیست اگر بخشی را انتخاب کرد دیگر نتواند و نباید سراغ بخش دیگری برود . عرض من کلی است و فقط مربوط به یک شخص یا مجموعه خاص نیست . مشکل ما این است که باور نکرده ایم که می شود و باید در موضوعات و مباحث مختلف علمی حداقل هایی را دانست و بکارگرفت من اگر باز بخواهم مثال بزنم جناب شیخ بهایی و سایر علمای هم تراز ایشان را مثال میزنم که در موضوعات مختلف علمی بهترین زمان خودشان بودند و مجموعه علوم را تسلط داشتند . اگر چند چیز را چند نفر بدانند نمی شود یک نفر چند چیز بداند !؟ مانعی هست !؟ تعجبی دارد ؟! ایرادی دارد ؟! بنده فقط می خواهم نوع نگاهمان به مسائل درست باشد و قصد بحث خارج از موضوع را ندارم . حالا که سلاح ساخته شده و عقلا و شرعا هم کسی خصوصا ودجا نمی تواند بگوید چون در فلان موسسه و توسط فلان گروه ساخته شده پس قابل اعتنا نیست . از ۲ حال هم که خارج نیست . یا تایید نهایی و تولید انبوه یا رد شدن . در هر صورت اصل کار مهم و موفق بوده که میتواند در اینده و موارد بعدی بهتر و بهتر شود
  16. 1 پسندیده شده
    در مورد بعضی انتقادهای نابجا و اشتباه به نظرم این جواب وجود داره : مالک اشتر برای حضرت امیر و جامعه هم یک فرمانده مقتدر و تمام عیار نظامی است و هم یک فرماندار خوب و مورد اعتماد و مطمئن . کسی که حضرت ارزو دارند به جای یکی چندین مالک داشته باشند تا کارها اسان تر شود . وقتی یک نفر اینقدر موثر و با ارزش است و در عرصه های مختلف به کار گرفته می شود و اساسا مومن تک بعدی و تک خاصیت نیست که فقط در یک جا کارایی داشته باشد پس نباید در قید اسم ها و عنوان ها و ... بود که فلان کار را حتما باید فلان مجموعه انجام دهد . هستند کسانی ( یا مجموعه ای ) که به خاطر شرایطی در مجموعه ای هستند که بعدها کاری و طرحی ارائه می دهند که ربطی به حوزه فعالیت مجموعه ای که در ان کار میکرده نداشته ، حالا اگر کاری صورت داد چون در مجموعه ای نامرتبط بوده نباید اعتنا کرد ؟! اصلا جای تعجب و گلایه ندارد اگر مجموعه ای غیرنظامی توانش را برای کمک به عرصه نظامی بروز دهد و موثر باشد . حرف من کلی است
  17. 1 پسندیده شده
      اگر قرار باشه این سلاح در سازمان رزم قرار بگیره از همه ی لحاظ باید مورد بررسی سنگین قرار بگیره حتی اگر پیچ آن اسلحه باشد مواردی چون وزن اسلحه و حتی آلیاژ یک بحث بسیار مهم بشمار میره حتما باید درموردش حساس بود در ضمن در مورد رو سیاهی هم که اساتید بهتر میدونن و شایدم دلیل اصلیش رونمایی های پروپاگاندا هایی بوده که قبلا صورت گرفته و انتظار بالا از ظرفیت کشور حالا برای بحث بدون آزمایش و... زوده تا زمانی که این سلاح آزمایش نشده نتایج آزمایش بیرون نیومده اصلا هرگونه بحث در این باره بی فایده است .
  18. 1 پسندیده شده
    بخش بیست و ششم :   هجوم دشمن به فکه:   ساعت 5 صبح روز 1365/2/10، دشمن با اجراي آتش تهيه بسيار سنگين، هجوم به منطقه فکه را آغاز کرد و پس از ساعتي، از خاکريز خود، که در فاصله 5 کيلومتري خط اول پدافندي خودي قرار داشت، حرکت کرد و حدود ساعت 8 صبح، در سه محور، در جبهه اي به طول 20 تا 25 کيلومتر به خاکريز نيروهاي خودي رسيد. خطوط خودي در هر سه محور شکسته شد و دشمن به خاکريز نيروهاي خودي وارد و تا ساعت 11 صبح به پيشروي خود ادامه داد و طي سه ساعت بيش از هفت کيلومتر پيشروي نمود.   در اين حمله، تعدادي از نيروهاي ايراني اسير شدند و تلويزيون بغداد آنها را به معرض نمايش گذاشت. افزون بر آن، تعداد زيادي تانک و نفربر و امکانات تيپ 1 زرهي لشکر 16 نيز به غنيمت دشمن درآمد. حدود ظهر همين روز، خبر حمله عراق در منطقه فکه به قرارگاه نيروي زميني سپاه رسيد و فرمانده نيروي زميني سپاه براي جلوگيري از پيشروي دشمن و باز پسگيري مناطق اشغالي تيپ سيدالشهدا(ع) را به منطقه اعزام و ارسال برخي از امکانات را آغاز کرد. پس از تهيه طرح حمله، در شب 1365/2/13، تيپ 10 سيدالشهدا(ع) ، با هفت گردان نيرو، يک گردان تانک و يک گردان ضد زره به دشمن حمله کرد. با توجه به تجمع بيش از حد نيروهاي دشمن در منطقه و غافل گيري آنها، دشمن تلفات بسياري را متحمل شد و امکانات زيادي از آنها از بين رفت. در جريان اين حمله، چهار گردان از نيروهاي اين تيپ وارد عمل شدند و توانستند به سرعت، به اهداف و مواضع قبلي دست يابند، اما به دليل گستردگي منطقه و وجود نيروهاي زياد دشمن، موفق به الحاق نشدند و سرانجام، به علت وجود دو رخنه دشمن که نيروهاي خودي را تهديد مي کرد، فرمانده اين تيپ به نيروها دستور عقب نشيني داد. در نتيجه اين عمليات، تعداد زيادي از نيروها و امکانات دشمن منهدم شد و در نهايت، از پيشروي دشمن جلوگيري به عمل آمد. در اين عمليات، از تيپ سيدالشهدا(ع) حدود هفتاد تن شهيد و سيصد تن مجروح گردید. در نهايت، دشمن به علت نرسيدن به اهداف تعيين شده در اين منطقه و منطقه پيچ انگيزه، نامناسب بودن خط جديد متصرفي و لزوم صرف نيروي زياد، از مناطق تصرف شده در فکه طي حمله روز 1365/10/2، عقب نشيني کرد و به قسمتي از اهداف خود، يعني بهره برداري سياسي و تبليغاتي (گرفتن و نشان دادن اسيران، غنيمتها و .. بسنده نمود.             تهاجم ارتش بعث عراق به منطقه دربندیخان ، در راستای استراتژی دفاع متحرک     تک دشمن در منطقه پيچ انگيزه:   بعدازظهر روز 1365/2/18، دشمن در محور فکه، با تحرکات زيادي تظاهر به تک کرد، اما تک اصلي در منطقه پيچ انگيزه بود، در ساعت 4:30 بامداد 1365/2/19، نيروهاي عراقي در منطقه پيچ انگيزه، به محور بجليه، يعني خط پدافندي تيپ 3 لشکر 16 (ارتش) حمله کردند و حرکت خود را به طرف پاسگاه ربوط و خط پدافندي تيپ 2 اين لشکر، ادامه دادند. با اجراي آتش توپخانه و آغاز تک دشمن نيروهاي پدافند کننده عقب نشيني مي کنند. اوايل روز 1365/2/19، سرهنگ جمالي، جانشين فرمانده نيروي زميني ارتش، همراه چند تن از معاونان اين نيرو به قرارگاه نيروي زميني سپاه آمدند و از هجوم دشمن به منطقه پيچ انگيزه خبر دادند و از خطر محاصره نيروهاي يکي از تيپهاي پدافند کننده و احتمال دست يابي دشمن به جاده کنار رودخانه دويرج، به شدت ابراز نگراني کردند. بدين ترتيب، فرمانده کل سپاه و مسؤولان نيروي زميني سپاه براي سد پيشروي دشمن اقداماتي را آغاز کردند؛ بنابراين، به تيپ سيدالشهدا(ع) و لشکر علي ابن ابي طالب(ع) که احتياط کلي منطقه بودند، دستور حرکت داده شد. با رسيدن يک گروهان از تيپ سيدالشهدا(ع) در ساعت 8:15 صبح، محور شرهاني حفظ و با رسيدن دومين گروهان از نيروهاي اين تيپ در ساعت 10 صبح، خط تيپ 3 ترميم شد و حدود دوازده تانک از دشمن منهدم گردید و چند نفر از نيروهاي دشمن به اسارت در آمدند. به دنبال ترميم خط تيپ 3، تيپ 2 اعلام کرد فشار سنگيني روي آنهاست و دشمن از خط ژاندارمري و گردان قدس و گردان 125 به طرف پاسگاه ربوط در حرکت است و گردان 114 از تيپ 2 لشکر16 در حالي که گردان هاي هم جوار آن عقب نشيني کرده اند، همچنان، به مقاومت ادامه مي دهد، اين در حالي بود که نفربرهاي دشمن ازتپه ماهورها بالا آمده بودند و دشمن آتش مختصر و پراکنده اي را اجرا مي کرد.   بدين ترتيب، سازمان تيپ 2 به هم ريخته بود، فرمانده گردان 114، معاون و تعدادي از افسران آن شهيد شده بودند و فرماندهان ديگر گردان ها به دستورات فرمانده تيپ چندان توجهي نداشتند؛ توپخانه تحت امر اين تيپ چند لحظه پس از شکسته شدن خط، بدون اطلاع عقب نشيني کرده بود و پس از شکست خط، تقريبا هيچ آتشي عليه دشمن به کار گرفته نمي شد، با افزايش فشار و پيشروي دشمن، فرمانده لشکر 16 براي جلوگيري از محاصره شدن و به اسارت درآمدن نيروهاي گردان 114 که همچنان، مقاومت مي کردند، به اين گردان دستور عقب نشيني داد. نيروهاي لشکر علي ابن ابي طالب (ع) که با دريافت دستور، حرکت خود را آغاز کرده بودند، نزديک ظهر، به حدود پل يازين (يکي از دو پل مهم منطقه) رسيدند، در حالی که درهمين زمان، نيروهاي دشمن نيز به نزديکي پل يا زهرا (پل مهم ديگر منطقه) رسيده بودند. با استقرار نيروهاي لشکر علي ابن ابي طالب(ع) روي تپه ماهورها و شليک آر.پي.جي ها به طرف دشمن و آغاز فعاليت تانک هاي خودي،نيروهاي دشمن با مشاهده نيروهاي بسيجي و حرکت تانک ها و با توجه به دست نيافتن به مواضع محکم پدافندي، در ساعت 12:50 به اجبار عقب نشيني کردند. به دنبال آن، نيروهاي لشکر سيدالشهدا(ع) و لشکر علي ابن ابي طالب(ع) تا حد ممکن، جلو رفتند و با تشکيل خط پدافندي جديد، در آن، مستقر شدند، همچنين، يکي از گردان هاي باقي مانده تيپ 2 لشکر 16 در اين خط مستقر شد.   با سد شدن پيشروي نيروهاي عراق از سوي دو لشکرسيدالشهدا(ع) و علي ابن ابي طالب(ع)، دشمن از رسيدن به هدف مهم خود، يعني دست يابي به سلسله جبال حمرين مأيوس شد. طبق اسناد به دست آمده از نيروهاي دشمن، سپاه چهارم عراق مأموريت يافته بود اين سلسله ارتفاعات (حمرين) را اشغال کند، خط الرأس جغرافيايي جبال حمرين مرز مشترک ايران و عراق است و هر نيرويي که روي آن مستقر شود، منطقه خاک عراق را زير سلطه ديد و تير خود دارد. پس از مشخص شدن اهداف دشمن در حمله مزبور، نيروي زميني سپاه براي مقابله با دشمن و بازپسگيري منطقه اشغالي وارد عمل شد و پس از بررسيهايي، که از دشمن و منطقه عملياتي به عمل آمد، قرار شد لشکر وليعصر(عج) با شش گردان نيرو و لشکر فجر با چهار گردان نيرو در محورهاي اصلي عمليات اقدام کنند و هدف عمليات، يعني خاکريز قبلي لشکر 16 را تأمين کنند و در ضمن تيپ الغدير و تيپ سيدالشهدا(ع) و لشکر حضرت رسول هر يک به استعداد دو گروهان نيرو و ادوات و زرهي براي تقويت آن وارد عمل شوند. در ساعت 23 مورخ 1365/2/23، عمليات در سه محور آغاز شد و در نخستين لحظه ها، نيروهاي عمل کننده، خط دشمن را شکستند، در مواضع آنها، نفوذ کرده و در وضعيت مناسبي قرار گرفتند، اما به تدريج مشخص شد که براي دفع دشمن حاضر در منطقه، نيروي کيفي بيشتري لازم است و بدون حضور قبلي و شناسايي مواضع دشمن امکان موفقيت کمتر است. در واقع، آنها در وضعيتي بودند که پاک سازي کامل منطقه و الحاق امکان پذير نبود؛ بنابراين، با قطعي شدن عدم توفيق نيروهاي خودي در پاک سازي کامل و الحاق، دستور عقب نشيني داده نشد. در نتيجه اين عمليات، پانزده دستگاه تانک و نفربر عراقي منهدم و چهارصد نفر از افراد دشمن کشته و مجروح شدند، هر چند در مجموع، تلفات و خسارات نيروهاي خودي هم کمتر از تلفات دشمن نبود.     ادامه دارد .....................................
  19. 1 پسندیده شده
    بخش بیست وچهارم :   تک دشمن به منطقه عمومي پنجوين (منطقه عملياتي والفجر4) (1364/12/29)   پس از اينکه دشمن توانست با صرف توان کمي، موفقيتهايي را در منطقه والفجر 9 به دست آورد، در شبانگاه 1364/12/29 با نيرويي حدود دو گروهان به منطقه پنجوين که در ادامه منطقه والفجر 9 قرار داشت ، حمله کرد و با ايجاد رخنه از ارتفاعات شاخ تاجر، جلو آمد و حدود دو سوم از ارتفاعات شيخ گزنشين را هم به اشغال خود درآورد. فرماندهي قرارگاه نجف3، با اطلاع از تحرکات دشمن در اين منطقه، طي تماسي از فرماندهي لشکر 28 خواست تا اين ارتفاعات هرچه زودتر تأمين شود. آنها پاسخ دادندکه آتش دشمن سبک شده است و مسئله خاصي نيست، اما چند ساعت بعد، از لشکر 28 خبرمي رسد که دشمن ارتفاعات شيخ گزنشين را اشغال کرده است.   به دنبال اشغال شيخ گزنشين، نيروهاي دشمن در اوايل شب جمعه مورخ  1365/7/1 به ارتفاعات ميشلان، که در ادامه ارتفاعات شيخ گزنشين واقع است، از دو طرف حمله کردند. در نخستين لحظه هاي حمله دشمن، نيروهاي تيپ 55 هوابرد، که پدافند آنجا را به عهده داشتند، عقب نشيني کردند. با عقب نشيني اين نيروها، نيروهاي دشمن تمامي توان خود را متوجه مواضع يک گروهان از برادران تيپ اميرالمومنين کرد که در آنجا حضور داشتند. اين برادران مقاومت سختي از خود نشان مي دهند، طوري که بيست تن از آنان شهيد و تعدادي مجروح شدند. در نهايت، با اصرار فرماندهي قرارگاه نجف 3 ارتفاعات را تخليه کردند و به عقب آمدند. بدين ترتيب، ارتفاعات ميشلان و همچنين، ارتفاعات شيخ لطيف که زير ميشلان قرار داشت، به اشغال دشمن در آمد. با اشغال ارتفاعات مهم منطقه والفجر4 و والفجر 9 نيروهاي دشمن بر اين منطقه مسلط شدند و دشت پنجوين کاملا زير ديد و تير دشمن قرار گرفت.   تک دشمن به منطقه دربنديخان: هجوم دشمن به منطقه دربنديخان با اجراي آتش تهيه از ساعت 1:30 بامداد 1365/1/15 و حمله به محور بياروک در ساعت 5:30 بامداد، آغاز شد و با تصرف ارتفاعات مهم: سورمر، شاخ شميران، شاخ برددکان و قسمتي از يال بياروک، طي دو روز عمليات، پايان يافت. دشمن براي حمله به اين منطقه، که با دو گردان از نيروهاي سپاه پدافند( گردان مقداد از قرار گاه شهید کاظمی و گردان  انبیاء از تیپ 57 ابوالضل ) مي شد، حدود ده گردان پياده، يک گردان تانک و يک گردان توپخانه را به کار گرفت، با خالي شدن يال بياروک از نيروهاي قلخاني(نیروهای سازماندهی شده محلی که برای مبارزه با ضد انقلاب محلی آموزش و مسلح شده بودند )که بدون مقاومت عقب نشستند، دشمن توانست در نخستين وهله، اين يال را تصرف کند و به راحتي گسترش پيدا کند. در محور شاخ شميران نيز که تنها چهارده نفر نيروي خودي حضور داشتند براي مدتي مانع از پيشروي دشمن شدند، اما در نهايت، با ادامه فشارهاي دشمن مقاومتهاي خودي خنثي و پس از دو روز عمليات نقاط مزبور به تصرف عراق درآمد. با استقرار نيروهاي عراقي روي ارتفاعات سرکوب منطقه، نخست، راه نفوذ جمهوري اسلامي به عمق خاک عراق از اين محور سد شد، دوم، موقعيت ديد و تير نيروهاي خودي روي تأسيسات سد در بنديخان، جاده بغداد - سليمانيه و ... از بين رفت و سوم، راه بسته شده نفوذ و فعاليت ضد انقلاب در محور جوانرود و پاوه باز شد. مهم ترين دلايل موفقيت شمن در اين منطقه را مي توان به شرح زير ذکر کرد:   -1  ضعف خودي به دليل کمبود نيرو، امکانات و استفاده از نيروهاي قلخاني در محور حساس منطقه (يال بياروک)؛ -2 قوت دشمن از نظر رعايت اصل غافل گيري، داشتن اطلاعات کافي، امکان آتش پرحجم، استفاده از هلي کوپتر براي پشتيباني.   در اين عمليات، دشمن با تلفاتي نزديک به هفتصد نفر (دو گردان از دشمن تا 80 درصد منهدم شدند) توانست صد کيلومتر مربع زمين اشغال کند و از نيروهاي خودي حدود پنجاه نفر شهيد، شش نفر اسير و سيصد نفر مجروح شدند.   ادامه دارد ...............
  20. 1 پسندیده شده
    بخش بیست ویکم :   با تمام این اوصاف قبل از پرداختن به جنبه های عملیاتی  ابعاد استراتژی دفاع متحرک که توسط ارتش عراق به کار برده شد ، با یک پاراگراف تحلیل  فرماندهی محترم اسبق سپاه ، سردار سر لشکر پاسدار محسن رضایی ، مطلب را جمع بندی نموده و در این پست و پست آینده ، دو بعد اصلی را بررسی و سپس جنبه های عملیاتی آن را بررسی خواهیم نمود .   سردار سر لشکر محسن رضایی ، فرمانده کل وقت سپاه پاسداران ، اهداف عراق را چنین مطرح می کند : " بطور کلی هدف دشمن این است که توان آفندی ما را زمین گیر نموده و از عملیات گسترده بعدی ما جلوگیری بعمل آورد . بدین معنی که از ما کسب زمان نموده تا بتواند برای بازسازی و بالا بردن توان رزمی خود ، زمان بخرد و موازنه سیاسی جنگ را از طریق یک به یک جبران نماید ( بدین معنی که وقتی ما به جایی حمله می کنیم و وقتی نمی تواند ما را از آنجا بیرون کند ، می آید و به جای دیگر حمله می کند) و بدین طریق موازنه سیاسی را در سطح دنیا ایجاد می نماید . یعنی چیزی که خواست مشترک ابرقدرت هاست که ایران نتواند پیروز شود و صدام هم مسئولیت دارد تا این موازنه را برقرار نماید ."   به این ترتیب ابعاد راهبرد دفاع متحرک عراق را می توان در دو بعد عمومی و خاص تقسیم بندی نمود .   الف- ابعاد خاص استراتژی دفاع متحرک : 1- شناسایی مناطق مهم و رخنه پذیر : واحدهای اطلاعات رزمی ارتش عراق ، در  گام نخست ، سعی در شناسایی معابر نفوذی در خطوط پدافندی نیروهای ایرانی نمودند . بدین ترتیب که بر اساس اطلاعات واصله از منابع مختلف از جمله ستون پنجم ( منافقین ) ، دریافته بودند که بخش بزرگی از استعداد رزمی سپاه در منطقه عملیاتی فاو استقرار یافته و متمرکز شده اند. بر این اساس و بدلیل تضعیف ساختار ارتش پس از انقلاب و این مساله که خطوط مقدم جبهه در غرب توسط ارتش پدافند می گردید ، با گزینش مواضع ضعیف و رخنه پذیر ، نخستین گام ها را برای تدارک عملیات محدود و پراکنده برداشتند .   2- اجرای عملیات محدود : ارتش عراق بر اساس کارشناسی مشاوران روسی به این جمع بندی رسیده بودند که از یکسو ، یگانهای عراقی مستقر در لجمن منطقه نبرد ، بیشتر درگیر امور اداری و تشریفاتی بوده و به همین دلیل تحرک لازم را ندارند و کاملا" در موضع انفعال قرار دارند . بنابراین به کلیه سپاه های درگیر در منطقه دستور داده شد تا با اجرای عملیاتهای محدود ، نقاط قوت و ضعف پدافند نیرو های ایرانی را که بیشتر توسط ارتش حفاظت می گردید را مورد شناسایی قرار دهند . این مساله ناشی از این برآورد بود که نیروی های ایرانی ، پس از هر حمله گسترده یا نیمه گسترده ، تا مدتها قادر نیستند توان رزمی خود را احیاء نموده و بنابراین کاملا" در ضعیف ترین موقعیت خود هستند . از سویی دیگر ، سپاه برای اجرای عملیات تهاجمی ، بخش بزرگی از استعداد رزمی خود را از جبهه غرب جمع آوری به جنوب منتقل نموده بود و همانطور که در پست های قبلی  بیان گردید ، ارتش ،  علیرغم نداشتن توان تجهیزاتی و تسلیحاتی لازم ، مسئولیت پدافند را برعهده داشت . بنابراین سابقه ارتش عراق از توان پدافندی ارتش در آن زمان ، موجب گردید تا فرماندهان ارتش عراق به شکستن خطوط ایران امیدوار گردند .   ادامه دارد ..................
  21. 1 پسندیده شده
    با سلام- ضمن عذر خواهی از دوستان بابت تاخیر در ادامه این تاپیک بابت "ماه مبارک رمضان" و درگیریهای بنده در امور روزمره ، سعی می کنم تا بتدریج سایر قسمتهای این مجموعه را خدمت دوستان ارائه کنم : بخش نوزدهم : در ادامه این تاپیک ، تحلیل فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه ، برادر شمخانی در ارتباط با وضعیت یگانهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در آستانه به کار گیری راهبرد دفاع متحرک توسط ارتش عراق ارائه می گردد : گردانهاي آزاد (گردانهايي که مأموريت پدافندي ندارند) تمامي يگان هاي سپاه را 31 گردان اعلام مي کند که با 96 گرداني که مشغول پدافند در نقاط مهم اند، در واقع، کمتر از نصف نيروهاي لازم براي جلوگيري از شکستن خطوط پدافندي در اختيار سپاه است. اين وضعيت در شرايطي است که حرکت جديد عراق به اوج خود رسيده و در 1365/2/27به مهران حمله و آن را به اشغال خود در آورده است. افزون بر مسئله نيرو، مشکل کمبود امکانات و مهمات از مشکلات اساسي يگان هاي سپاه است. هنوز جاي گزيني وسايل و تسليحات منهدم شده و مهمات مصرفي در عمليات والفجر 8 که بيشتر توان يگان ها را گرفت، امکان پذير نشده است. تمامي فرماندهان و مسؤولان يگان ها از کمبود امکانات و مهمات ناراضي اند و مقدم بر همه، کمبود وانت تويوتا ومهمات خمپاره و ادوات است. ضعف اطلاعاتي خودي و توان دشمن در اين زمينه (اصل مهم در تمامی نبردها ،یعنی داشتن برتری اطلاعاتی بر دشمن )‌ با وجود اينکه مناطق احتمالي حمله دشمن براي فرماندهان نظامي مشخص بود، اما تحرک زياد نيروهاي دشمن، که در غالب مناطق پدافندي به صورت طرح فرعي عليه ما اجرا مي شد و فقدان اطلاعات کافي و دقيق از دشمن موجب شد که فرماندهي نيروهاي خودي نتواند تصميم لازم را براي مقابله با حملات دشمن بگيرد. بدين ترتيب، فقدان اطلاعات کافي، شکسته شدن خط خودي و در انفعال قرار گرفتن ما در مقابله با دشمن را باعث گردید . . فرمانده وقت نيروي زميني سپاه اين ضعف را چنين بيان مي کند: " توان اطلاعاتي ما از دشمن، تنها به ميزاني است که با چشم مي بينيم يا از طريق دستگاه شنود مي شنويم و اين شايد 25درصد يک کار اطلاعاتي است و ما 75درصد نسبت به تحرک دشمن کوريم . به همين دليل، دشمن هنگامي که مي خواهد نيروي ما را در نقطه اي جمع کند و در نقطه ديگري حمله کند، چهار دموکرات را به خانه هاي فلان روستا مي فرستد تا بگويند عراق قصد حمله دارد. ما همين را مبناي حمله مي گيريم و دستور تجمع نيرو مي دهيم يا کافي است در يک نقطه ميدان مين باز کند يا تجمع نيرو دهد، آن وقت ما، آنرا علامت يک حمله تصور مي کنيم، حال آنکه هيچ يک از اينها، به تنهايي از قطعيت اجراي يک عمليات حکايت نمي کند" همچنين، وي در سمينار مسؤولان نيروي زميني، قرارگاه ها و يگان ها در اين مورد اظهار کرد: "اگر مجموعه تلکسهايي که در ارتباط با تحرکات دشمن به نوعي خواهان واکنش ما بوده است، بررسي شود، مي توان ديد که پنج برابر توان کنوني سپاه نيز توان پاسخ گويي به اين درخواستها و توقعات را ندارد؛ موضوعي که از ضعف اطلاعاتي ناشي مي شود. دشمن يک سيم خاردار را برمي دارد و ما آن را دلیل بر حمله مي گيريم، دشمن يک تجمع نيروي واقعي يا فرعي مي دهد و ما آن را دليلي بر عمليات مي گيريم، پناهنده مي فرستد، ما آن را دليل بر حمله سريع عراق در آينده مي گيريم. مجموعه اقدامات دشمن توان تصميم گيري را از ما سلب کرده است و اگر به اين شکل ادامه دهيم، بهترين مبنا براي فعال شدن دشمن و منفعل شدن ما فراهم شده است". از طرف ديگر، دشمن طي چندين سال جنگ کوشيد تا به شکلهاي مختلف توان اطلاعاتي خود را بالا ببرد، به ويژه پس از آزادي خرمشهر که حالت پدافندي به خود گرفت و براي جلوگيري از شکستن خطوط خود و ناکام ماندن حملات ما به اطلاعات کافي و دقيق از وضعيت جبهه هاي ما نياز داشت . ادامه دارد ......................  
  22. 1 پسندیده شده
    بخش هفدهم : پیش زمینه : تصرف بندر فاو توسط رزمندگان اسلام در عملیات والفجر 8، ضربات شدیدی بر پیکر ارتش عراق وارد ساخت و موقعیت سیاسی – نظامی رژیم عراق را به شکل مؤثری زیر سؤال برد. شکست فاحش و تلفات سنگین ارتش عراق در این عملیات سبب شد تا صدام با کمک طراحان نظامی غربی ، سیاست جدیدی را در جنگ طرح ریزی و اجراء نماید. این سیاست که بعدها به استراتژی دفاع متحرک معروف شد با اهداف منفعل کردن نیروهای خودی ، بدست گرفتن ابتکار عمل در جنگ، تاخیر در عملیات آینده رزمندگان اسلام، گرفتن زمان جهت بازسازی یگانهای آسیب دیده در عملیات فاو و پاره ای از اهداف جانبی دیگر به اجرا درآمد. استراتژی دفاع متحرک از تاریخ 1362/2/15 در منطقه چوارتا آغاز و تا 1365/2/26 در منطقه مهران ادامه یافت . اوج موفقیت ارتش عراق در این دوره از جنگ را می توان تصرف شهر مهران دانست که تبلیغات گسترده ای را از سوی رژیم بعث به همراه داشت. عده ای از صاحبنظران نظامی معتقدند اگرچه با بازپس گیری شهر مهران توسط نیروهای خودی این استراتژی به شکست انجامید اما همین خط مشی با جبران نقاط ضعف آن در پایان جنگ توانست موفقیت هایی را نصیب ارتش عراق نماید. بدين منظور با توجه به موفقيتي که در بازپس گيري منطقه والفجر 9 (منطقه چوارتا) به دست آورد و نيز اطلاعاتي که از خطوط پدافندي ما داشت، از جمله اينکه مي دانست يگان هاي اصلي سپاه براي دفاع از دستاوردهاي عمليات والفجر8 در اين منطقه متمرکز کرده اند، به سپاه هاي مستقر در سراسر جبهه ها مأموريت انجام عمليات محدود را ابلاغ کرد تا در مناطقي که اهميتي نسبي داشتند، خطوط پدافندي ما را شناسايي کنند و در نقاط ضعيف و قابل رخنه به عمليات بپردازند. در اين سلسله تحرکات، دشمن افزون بر تعقيب هدف، به نتايج زير نيز مي انديشيد و آنها را در زمره اهداف خود قرارداده بود: 1- زمین گیر کردن توان تهاجمی نیروهای خودی ، بویژه جلوگیری از سازماندهی ، تجمع و آمادگی نیروها برای انجام عملیات گسترده و درنهایت جلوگیری از ادامه جنگ 2- به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ و تعيين نقطه و نوع نبرد؛ 3- کسب زمان براي بازسازي و بالابردن توان رزمي خود؛ 4- بهره برداري تبليغاتي و برقراري و حفظ موازنه سياسي درجنگ 5- روحيه بخشيدن به ارتش شکست خورده و مردم عراق؛ 6- جلوگيري از مأيوس شدن دنيا از توانايي ارتش و رژيم بعث عراق؛ 7- تضعيف جبهه مهم فاو براي ضربه زدن به اين خط در موقعيت مناسب 8- تسلط بر سلسله از نقاطي مهم و ترميم خطوط پدافندي و به دست آوردن موقعيت مناسب ديد و تير براي کاستن از اضطرابهاي خود و صرفه جويي در نيرو و امکانات؛ 9- گرفتن اسير براي تبليغات و همچنين، کسب اطلاعات در مورد خطوط پدافندي، عمليات محدود و گسترده. عوامل موفقيتهاي دشمن در حرکت جديد: ضعف خطوط پدافندي خودي: پس از عمليات بيت المقدس، دشمن در زمين حالت پدافندي به خود گرفت و تا والفجر 8 عمليات تهاجمي نداشت. بدين ترتيب، خطوط پدافندي غير فعال خودي بر اثر گذشت زمان فرسوده، خاکريزها و استحکامات آنها سست شدند و اقدامي براي تحکيم و ترميمشان، که بيشتر از سوي برادران ارتش پدافند مي شد، انجام نگرفته بود. آماده نبودن نيروهاي پدافند کننده: عدم تحرک دشمن پيش از عمليات والفجر 8 در خطوط پدافندي آرامش و سکوت طولاني اي را در اين خطوط باعث شده بود و آمادگي رزمي نيروهاي پدافند کننده را که تقريبا تمامي آنها از برادران ارتشي بودند، کاهش داده بود. فرماندهان آنها نيز غالبا به اين مسئله توجهي نداشتند و به علت عدم سرکشي، بيشتر اوقات از وضعيت خطوط خود بي اطلاع بودند. جاي گزين نشدن تجهيزات انهدامي يگان ها، خارج شدن توپخانه و يگان ها از نقاط پدافندي از علل ديگر ضعف نيروهاي پدافند کننده و شکسته شدن خطوط پدافندي آنها محسوب مي شود سرهنگ صياد شيرازي ( سپهبد شهید صیاد شیرازی ) در اين مورد گفته است: "نيازي به اعتراف ندارد که نيروي زميني ارتش وضعيت ضعيفي دارد، البته، فقط ضعف روحيه نيست، بلکه ضعيف هم شده است، امکانات سازماني اش دستش نيست، يعني توپخانه ندارد". سرهنگ موسوي نيز اظهار کرده است: " آزاد کردن يگان هايي براي آفند، خود به خود اين خطر را که خط ما آسيب پذير مي شود، به دنبال داشت، براي نيروي زميني آزادکردن اين قدر يگان (لشکر 81 زرهي، لشکر 77 خراسان، لشکر 30 گرگان، لشکر 21 و تيپ 55) کار ساده اي نبوده است" از طرف ديگر، محدوديت توان سپاه اجازه گسترش نيرو در تمامي خطوط پدافندي را نمي داد و همين محدوديت باعث شد که نتوانيم با فاصله زماني کوتاهي از عمليات والفجر 8، عمليات گسترده ديگري انجام دهيم تا توان اصلي دشمن را در يک منطقه زمين گير کنيم و از حالت انفعالي بيرون آييم. ادامه دارد ................... .
  23. 1 پسندیده شده
    بخش پانزدهم : در همین راستا ، ویلیام اشنایدر ، دستیار وزیر وقت امور خارجه ایالات متحده در حوزه امنیت در فوریه 1986 به بغداد سفر نمود تا در مورد توسعه روابط و همکاری های دوجانبه با صدام مذاکره نماید . این اقدام آمریکایی ها در حالی صورت گرفت که سران اسراییل نسبت به این سفر نگران بوده و در ارتباط با تحولات سریعی که در مجتمع سعد 16 واقع در نزدیکی موصل بشدت ابراز نگرانی نمودند . از سویی دیگر کمک های اطلاعاتی آمریکا به عراق و مشاوره های نظامی این کشور در صدر توافقات دوجانبه میان صدام و نماینده ایالات متحده در سال 1986(1365) قرار داشت . آمریکایی ها در مورد الگوی های فعالیت نیروی هوایی ایران اطلاعات ذیقیمتی در اختیار عراق قرار می دادند . این اطلاعات که توسط پرنده های پیش اخطار هوابرد E-3 آواکس مستقر در یک پایگاه هوایی در نزدیکی ریاض جمع آوری می گردید ، از طریق سامانه های ارتباطی ویژه بطور مستقیم دراختیار واحدهای پدافندی و اسکادرانهای تهاجمی عراق قرار می گرفت . همچنین ، گزارش های اطلاعاتی آمریکایی ها در مورد آرایش یگانهای نظامی ایران نیز منجر به یک پیوند اطلاعاتی ویژه میان سرویس های اطلاعاتی غرب بویژه آمریکا با سیستم استخباراتی ارتش عراق که در آن زمان ژنرال وفیق السامرایی ، مسئول آن بود ، گردید . در اوت 1986، روزنامه واشنگتن پست ، طی گزارشی نوشت : " آمریکا در مورد آرایش نظامی واحدهای مسلح ایران ، اهداف مهم اقتصادی و نظامی ، اطلاعات ماهواره ای دقیقی را در اختیار عراق می گذارد ." علاوه بر این ، ژنرال وفیق السامرایی ، افسر مسئول و رابط میان این سازمان و نمایندگان سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده در کتاب خود با عنوان " ویرانه دروازه شرقی " می نویسد : " سرویس های اطلاعاتی آمریکا از اوایل سال 1982 در زمینه کمکهای اطلاعاتی از سایر کشورها جلوتر بودند . این سرویس های اطلاعاتی ، مجموعه اطلاعاتی را در اختیار ما می گذاشتند که بوسیله تجهیزات فنی یا انسانی تهیه شده بود . ما به راحتی می توانستیم تصویر سربازانی که در پادگانهای آموزشی در حال آموزش بودند را مشاهده کنیم تا جایی که اگر این نیروها در مراسم رژه ، دست و پای خود را اشتباه حرکت می دادند ، در این تصاویر بطور واضح مشخص می بود . در این تصاویر هنگامی که کارخانه های سیمان را بررسی می کردیم ، تعداد کیسه های سیمانی که که در یک مرحله بارگیری می گردید ، قابل شمارش می بود . ماهواره ها ، کلیه تحرکات نیروهای ایرانی را در جبهه ، زیز ذره بین گرفته و از حرکات واحدهای زرهی ، قبضه های توپخانه ، قایق ها در مناطق هور تا جابه جا شدن قرارگاه های تاکتیکی ، دپوهای تجهیزات پل سازی و حتی نتایج حملات هوایی و موشکی ما ، برای ما اطلاعات ارزشمندی را فراهم می نمودند . ما در مراحل مختلف جنگ ، از روسها نیز اطلاعات ارزشمندی از ایران دریافت می کردیم . این اطلاعات در جریان کنفرانسهای اطلاعاتی که هر شش ماه یکبار در بغداد یا مسکو منعقد می گردید ، در اختیار ما گذاشته می شد . من ( ژنرال السامرایی ) در یکی از این سفرها به مسکو رفته و با ژنرال کراخمالوف ، رییس بخش خاورمیانه اداره اطلاعات نظامی شوروی (GRU) ملاقات کرده و اطلاعات لازم را دریافت می کردم . ادامه دارد ...................
  24. -1 پسندیده شده
    دوباره عرض می کنم . انکار نکردیم . تمسخر هم نکردیم . انچه کردیم عمل به فرمایش جد بزرگوارم بود که فرمود :إذا رأیتم أهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائة منهم و أکثروا من سبهم و القول فیهم و الوقیعة و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرهم الناس و لایتعلموا من بدعهم یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات فی الآخرة. و از برکت جدم بعدها هم قبول نخواهیم کرد . روندش همیشه همین طور بوده .
  25. -1 پسندیده شده
    شما رو با احادیث معصومین علیهم السلام چکار ؟ نیازی به عمل بر طبق حدیث نیست . فقط لازمه طبق رویه ی اسلافتون در فرقه ی رجوی عمل کنید و هر کاری از دستتون برمیاد به عنوان عمله و اکره ی ر . پ. در توهین و هتاکی انجام بدین . والله الحاکم و الیه المشتکی .