برترین های انجمن

  1. HRA

    HRA

    Editorial Board


    • امتیاز

      43

    • تعداد محتوا

      466


  2. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      25

    • تعداد محتوا

      8,603


  3. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      8,624


  4. A7A

    A7A

    Members


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      156



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on شنبه, 30 شهریور 1398 در همه مناطق

  1. 4 پسندیده شده
    بقایای پهپاد RQ-4A هرمزگان ، سوم تیر 1398 این هم KILL MARK گلوبال هاوک روی سینه سوم خرداد البته امیدواریم که دوستان در پدافند نیروی هوا-فضای سپاه ، این ایده را به واقعیت تبدیل کنند =============== ویرایش شده در 30 شهریور 1398 ثبت کیل مارک گلوبال هاوک بر روی بدنه سامانه سوم خرداد
  2. 2 پسندیده شده
    گفتیم آقا، اصولا رعایت حق مولف ارتباطی با مشرق و فارس و تسنیم نداره، به نون بدون شبه ای ربط داره که اون تیم خبری باس در بیاره. ... بر خلاف میل شخصی: از این به بعد قرار دادن خبر از سایت مشرق نیوز ممنوع.
  3. 1 پسندیده شده
    خبر ، کوتاه بود و هیجان انگیز ، نزدیک به یک دهه انتظار برای رونمایی از یک سامانه دفاع هوایی بومی بالاخره به انتهای خود نزدیک شد و در نهایت از سامانه باور-373 رونمایی گردید . اگر چه تحریم های ظالمانه بر علیه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران و صنعت دفاعی کشور بیشتر از 40 سال است که ادامه دارد و این صنعت فراز و نشیبهای بسیار زیادی را بخود دیده ، اما بالندگی ، هوشمندی و اتکاء بر توان داخلی ، در نهایت محصولی را پدید آورد که هر ایرانی اصیل ، از مشاهده آن غرور مثبتی بدست می آورد که می تواند ره گشای گلوگاه های فناورانه آینده باشد . با این وصف ، پس از نزدیک به یکصد صفحه تحلیل و بررسی و گمانه زنی در بخش نخست این سلسله تاپیک سامانه پدافند هوایی باور373 (1) تصمیم گرفته شد تا پس از رونمایی از این سامانه بومی ، به مانند تاپیک سامانه اس-300 ، تاپیک جداگانه ای برای تحلیل و بررسی باور-373 ایجاد شود . نمایی از مراسم رونمایی از سامانه دفاع هوایی باور-373 مقدمه : همه ماجرا از سال 2010 آغاز شد ، زمانی که روسیه از تعهد خود مبنی بر تحویل سامانه های S-300PMU-1 شانه خالی نمود و در مقابل ایرانی ها نیز مدعی شدند تا یک سامانه دفاع هوایی پیشرفته تر از اس-300 را بصورت بومی توسعه داده و بخدمت خواهندگرفت ، اینک پس از 9 سال شایعات و حرف و حدیث ، سامانه باور-373 در روز صنعت دفاعی ( 22 اوت 2019 ) رونمایی گردید . یک سامانه تمام بومی ؟!!!!!! علیرغم اینکه روسها پس از روندی پر فراز و نشیب ، در نهایت سامانه های (S-300PMU-2(IR را در دسامبر 2016 بطور کامل تحویل ایرانی ها دادند ، اما همچنان شایعات داغی مبنی بر روگرفت (کپی ) بودن سامانه ایرانی از روی سیستم روسی ، در میان تحلیلگران داخلی و خارجی جریان داشت ، با این وصف ، ایران پس از کش و قوسهای فراوان ،و پیش از تحویل اولین سامانه روسی ، در دسامبر2016 زیرسامانه های مشخصی از باور373 شامل رادارها ، موشکها و نمای های از پیش تعیین شده ( محدود ) از سلول های پرتاب را به نمایش عمومی نهاد . لانچر سامانه S-300 PT اگر چه برخی تحلیلگران اطلاعاتی براین باور بودند که ایرانی ها بخش هایی از زیر سیستم های سامانه S-300PT تحویلی به بلاروس ( که در دهه هشتاد میلادی در قالب تقویت شبکه دفاع هوایی ارتش سرخ به همراه رادارهای استاندارد و موشکهای 5V55K/R با حداکثر برد 90 کیلومتر در این جمهوری سابق مستقر شده بود) را از این کشور خریداری نموده اند ، با این وصف ، برخی ناظران نظامی براین اعتقاد قرار دارند که صنعت دفاعی ایران ، بطور قطع مطالعات مستمری بر روی برخی ایده ها و فناوری های بکار رفته در محصول روسی داشته اند ، اما هر گونه ارتباط مستقیم میان سامانه S-300PT و باور-373 به تقریب غیر محتمل به نظر می رسد ، چرا که باور-373 بلحاظ بلوغ طراحی و همچنین کارایی ، با کمی تخفیف به سیستم های جدید تر روسی نظیر S-300PMU-2 و اس-400 نزدیکتر به نظر می رسد ، تا جایی که حداقل برمبنای ظاهر امر ، رادارهای آرایه فازی و موشک با برد 200 کیلومتری صیاد-4 به وضوح هرچه تمام تر بلحاظ فیزیکی مشابه همتایان خارجی خود هستند . علاوه براین ، باور-373 از کشنده بومی ( البته با ریشه روسی ) استفاده کرده و پرتابه موشکی این سیستم دفاع هوایی بومی در مقایسه با سیستم پرتاب سرد ( کولد لانچ ) اس-300 مجهز به لانچرهای دایره ای ، از سیستم پرتاب مستقیم ( هات لانچ ) از درون لانچرهای مکعبی بهره می برد . برای کمک به خواننده و جلوگیری از هر گونه سردرگمی جدول ذیل قابل بررسی است : مقایسه اجمالی میان سامانه دفاع هوایی اس -300 روسی و باور-373 ایرانی از بالا به پایین : خودروی TEL رادار درگیری رادار کسب هدف رادار مدیریت صحنه نبرد مشخصات : با توجه به اطلاع از این مساله که باور-373 یک سامانه بومی ایرانی است ، بطور قطع برخی مشخصات و الگوهای موجود در اس-300 در آن قابل مشاهده است . بلحاظ اندازه فیزیکی ، باور-373 در مقایسه با محصول روسی ، مقداری بزرگتر به نظر می رسد ، بنابراین ، نسبت به سامانه سوم خرداد که در ژوئن 2019 یکفروند پهپاد آمریکایی را ساقط نمود ، قابلیت استتار ان ، به نسبت مشکل تر بوده ، با این حال ، هنوز تحرک بالایی را بخود می بیند ، چرا که کشنده 10 در 10 ذوالجناح بعنوان TEL این سیستم عمل نموده و علاوه براین ، رادارها و پست تاکتیکی فرماندهی و کنترل (C2) آن نیز قابلیت نصب بر روی خودروی هشت در هشت "ظفر" ر ا خواهد داشت که هردوی این کشنده ها ، پتانسیل کاملی برای حرکت در سطوح خارج جاده ای به نمایش می گذارند . چنین وضعیتی برای شبکه دفاع هوایی ایران ، یک توانایی پراهمیت به نظر می رسد ، به این علت که علیرغم وجود یک شبکه گسترده جاده ای ، وسعت این کشور به گونه ای است که سامانه فوق استقرار در مناطق به نسبت صعب العبور را می طلبد و این نیز بدان معنا خواهد بود که باور-373 را می توان در هر نقطه ای مستقر نمود . شاید تنها زیر سیستم سامانه بومی ایرانی که بصورت نیمه متحرک طراحی و تولید شده ، رادار معراج-4 است که نقشی مشابه رادارهای 64N6E/91N6E بیگ برد در سامانه روسی بعنوان رادار مدیـریت صحنه نبرد را بر عهده دارد . این که رادار فوق بر روی یک تریلر نیمه متحرک ( کششی ) قرار گرفته و توسط یک کامیون غیر نظامی جابه جا میشود ، چندان مساله پر اهمیتی به نظر نمیرسد ، چرا که برد به نسبت زیاد این رادار بدان اجازه می دهد تا در عمق منطقه نبرد و دور از تهدید مستقر شده و در مقایسه با رادارهای موجود در خط مقدم دفاع هوایی ، ازامنیت بیشتری بر خوردار باشد . رادار مدیریت صحنه نبرد معراج -4 : به اعتقاد برخی تحلیلگران نظامی ، در واقعیت ماجرا ، ایرانی ها رادار معراج-4 را بعنوان یک سیستم جدایی ناپذیر از باور373 محسوب نمی کنند ، اما ارتباط بسیار نزدیکی میان این رادار و فرآیند توسعه باور-373 وجود دارد که درجریان رونمایی نیمه رسمی از معراج-4 در سال 2016 عیان گردید . در حقیقت امر ، معراج -4 ، یک دارایی با ارزش رزمی بسیار بالا درشبکه دفاع هوایی یکپارچه (IDAS) ایران بشمارمی رود که ماموریت کنترل فضای هوایی و انتقال اطلاعات به سامانه های پایین تر برعهده آن گذاشته شده است . این رادار که یک رادار آرایه فازی در باند S محسوب میشود ، بر اساس اطلاعات موجود قابلیت رهگیری 100 هدف بطور همزمان را داشته ، ضمن اینکه برخی معتقدند که رادار معراج -4 قابلیت های اجرای ضد ضد عمل الکترونیک (ECCM) بسیار قدرتمندی شامل " Burn Through ، SLB و SLC ، پرش فرکانس ، PRF Jitter ، PRF Staggering ، JATS ، فشرده ساز پالسی ، MTI ، CFAR ، Clutter Map و در نهایت Low SLL Antenna را در اختیار داشته باشد که نشاندهنده انعطاف پذیر بودن ان است . پی نوشت : 1- منابع در انتهای مقاله درج خواهد شد . 2- بدلیل اینکه این تاپیک دومین تجربه شخصی در برگردان یک متن تخصصی در حوزه پدافند هوایی است ، ممکن است در ترجمه برخی اصطلاحات ، کاستی هایی وجود داشته باشد ، طبیعتا از دوستان فاضل و دانشمند انتظار میرود تا در بهینه شدن متن کمک لازمه را نمایند . 3- ادامه دارد ................. صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  4. 1 پسندیده شده
    بخش ششم تحلیل عوامل ژئواکونومیک جنگ هیبریدی علیه اوکراین منشا عزم آمریکا در سیطره بر اوکراین فراتر از مباحث ژئواستراتژیک است ، چرا که این اقدام با واقعیت‌های ژئواکونومیک همزمان شده بود . در آن زمان با آغاز کمپین شهری که به نام EuroMaidan معروف گشت ، اوکراین توسط آمریکا مجبور به انتخاب بین اتحادیه اروپا و روسیه شد . مسکو در حال پیشبرد سه پروژه ارتباطی بین المللی چند قطبی بهم پیوسته ، شامل فروش گاز و نفت به اتحادیه اروپا ، اتحادیه اوراسیا ، و ایجاد پلی مابین سرزمین اوراسیا (به ترتیب انرژی ، نهادی و اقتصادی) بود که واشنگتن قصد داشت به هر قیمتی این پروژه ها را تضعیف نماید . با یادآوری نظریات گذشته برژینسکی در مورد اوکراین و تفسیر این نویسنده از آن ها ، جملات در حال حاضر مفهوم بسیار بیشتری پیدا می کنند چرا که بدون اوکراین به عنوان بخشی از این شبکه به ‌هم‌ پیوسته از پروژه‌ها ، کل پروژه به طور قابل‌ توجهی ضعیف ‌تر از آن چیزی می شود که باید باشد . همانطور که به هر یک از پروژه‌ها مربوط می‌شود، حذف اوکراین ازاین معادله ، مانع تجارت انرژی روسیه - اتحادیه اروپا گشته و برای هر دو طرف عوارض غیر منتظره‌ ای ایجاد می ‌نماید . بازار و نیروی کار قابل ‌ملاحظه ‌ای را در خارج از محدوده اتحادیه تجاری اروپا رها می کند و به این ترتیب نیاز به تمرکز مجدد بر روی بلاروس که کوچک تر و از لحاظ اقتصادی کم‌ اهمیت تر می باشد را ناگزیر می سازد ، که بدین شکل بلاروس تبدیل به یک نقطه مسدود ژئوپلیتیکی خواهد شد . آمریکا در خارج کردن اوکراین از مدار کشور های همراه روسیه ، به عنوان یک مزیت اضافی ، زنجیره‌ای از رخدادهای از پیش تعیین شده را به حرکت درآورد (به استثنای موضوع کریمه) که می توانست جرقه جنگ سرد جدیدی را رقم زند . آمریکا می ‌خواست این کار را انجام دهد تا موانع به ظاهر بر طرف نشدنی بین روسیه و اتحادیه اروپا ایجاد گردد ، زیرا می‌دانست که معضلات امنیتی مورد انتظار (در بخش‌های نظامی ، انرژی ، اقتصادی و استراتژیک) به طور چشمگیری مانع از همکاری ما بین آن‌ها خواهد شد و اتحادیه اروپا را در برابر تبدیل شدن به قدرت تک ‌قطبی که در حال برنامه ‌ریزی برای آن است، آسیب ‌پذیرتر خواهد نمود . برای حفظ جایگاه هژمونیک خود در اروپا ، ایالات متحده مجبور بود سناریویی را طراحی کند که روسیه و اتحادیه اروپا آنقدر از هم فاصله بگیرند تا آمریکایی ها بتوانند موارد زیر را به اروپاییان تحمیل نمایند : استقرار اضطراری و دائمی ناتو در شرق (وجه نظامی) صادرات LNG ایالات متحده به اتحادیه اروپا و ایجاد جذابیت های تازه مسیرهای انرژی غیر روسی مانند کریدور گازی جنوبی (وجه انرژی) مشارکت تجاری و سرمایه گذاری ما بین دو سوی اقیانوس اطلس (TTIP) و همچنین در میان سایر امتیازاتی که در این بخش به آمریکا اعطا می‌ شود مورد دیگر این خواهد بود که برای اتحادیه اروپا امکان پذیر نباشد که موافقتنامه های تجارت آزاد (FTAs) را بدون موافقت واشنگتن (وجه اقتصادی) اجرا نماید . روی هم رفته ، این سه عامل درهم تنیده شده در نظر گرفته می ‌شوند و به صورت متقابل به هم وابسته می باشند تا اهداف استراتژیک ایالات ‌متحده را تقویت نمایند و به این شکل چشم ‌انداز موفقیت را افزایش دهند . این برخورد تمدنی ما بین غرب و اوراسیا - روسیه که به صورت مصنوعی مهندسی شده و در آن ایالات‌ متحده انتظار دارد که اتحادیه اروپا از این پس همواره از روسیه دچار ترس باشد و در نتیجه به عنوان مدافع تمدن غربی به آغوش آمریکا پناه ببرد. این یک طرح نهایی است که ایالات ‌متحده می‌خواهد در اروپا ، محقق سازد زیرا اجرای موفقیت آمیز این طرح در کنار سه مؤلفه اصلی آن (جنبه های نظامی ، انرژی و اقتصادی که قبلاً شرح داده شد ) شرایطی را برای تسلط هژمونیک چند نسلی بر اروپا ایجاد خواهد نمود و از این رو احتمال تقابل تهاجمی اروپا نسبت به آمریکا را در چند دهه آینده کاهش خواهد داد . ادامه دارد ...
  5. 1 پسندیده شده
    بخش سوم و پایانی خودروی کنترل و فرماندهی (C2) : پست فرماندهی و کنترل بر روی یک کامیون شش در شش قرار گرفته که به نظر میرسد کمی بزرگتر از نمونه های شش در شش معمولی است که ایران در گذشته برای سامانه های تلاش ، پانزده خرداد و رادارهای دفاع هوایی خود از آن استفاده نموده است . در حالی که هنوز نمای مشخصی از بخش داخلی کابین منتشر نشده ، طراحی یک خودروی اختصاصی برای پست فرماندهی و کنترل ( بر خلاف سیستم های میانبردی نظیر 15 خرداد ) نشانه ای از ظرافت ایده طراحان باور -373 است . اما در کمال تعجب ، هیچ آنتنی برروی این خودرو برای ایجاد ارتباط در بردهای بلند وجود ندارد ، هر چند این احتمال ممکن است وجود داشته باشد که ایران بر خلاف روسها که خودروی خود را در محوطه آتشبار مستقر می کند ، پست فرماندهی را در یک منطقه وسیع ، پراکنده نمایند . خودروی TEL باور-373 تصویر نخست ، منتشر شده در سال 2012 تصویر دوم ، منتشر شده در سال 2014 تغییرات در طراحی سازه کابین به وضوح قابل مشاهده است . خودروی ذوالجناح ( ده در ده ) : خودروی TEL ذوالجناح برای اولین بار در سپتامبر 2012 به نمایش گذاشته شد که به یک کابین با زاویه غیر معمول مجهز شده بود . دو سال بعد ( 2014 ) تصاویر منتشر شده از گونه جدید ذوالجناح ، نشان از یک طراحی هوشمندانه تر برای کابین داشت که جلوتر از اکسل خودرو قرار می گرفت ، در حالی که نمونه نخست این کشنده ، کابین درست در بخش فوقانی اکسل قرار داشت . برخی ناظران معتقدند که این تغییر طراحی ، احتمالا برای ایجاد فضای بیشتر برای تجهیزات اضافی ( ژنراتور و محل بار ) صورت پذیرفته است .اما مزیت اصلی این خودرو ، در حالی که محموله 30 تنی خود را بر دوش دارد ، تحرک بالا در مسیرهای خارج جاده ای است . ضمن اینکه طراحی شاسی به گونه ای صورت گرفته که حرکت سلول های پرتاب ( چهارتایی ) با طولی برابر 7.5 متر ، برای پرتاب بصورت عمودی ، براحتی صورت می گیرد . از آنجایی که سیستم پرتاب موشکها ، بصورت پرتاب گرم است ، انفجار ناشی از روشن شدن پیشرانه موشک ، ممکن است گردو غبار زیادی تولید کند ، یک سطح فلزی درست در زیر سلول های پرتاب وجود دارد که با مجهز شدن به جک های هیدرولیکی ، قابلیت باز و بسته شدن را داراست . بخش انتهایی لانچر باور-373 و سطح فلزی تعبیه شده در بخش زیرین خروجی سلول های پرتاب ( سمت راست تصویر ، قسمت تحتانی ) به احتمال بسیار زیاد ، غیر عادی ترین مورد ذوالجناح ، 5 محوره بودن آن ، که در مقایسه با اس-300 که فقط از 4 محوراستفاده می کند ، است که با معرفی اس-400 و استفاده از تریلرهای 5 محوره ، این مورد نیز چندان عجیب به نظر نمی رسد . اما مزیت 5 محوره بودن ذوالجناح در این است که اگر ایران نیاز به موشکهای بزرگتری روی این سامانه داشته باشد ، طراحی ذوالجناح ، به گونه ای است که می تواند بخوبی مورد بهینه سازی قرار گیرد . خودروی هشت در هشت "ظفر" ، سال 2014 خودروی حامل رادار هشت در هشت ظفر: خودروی هشت در هشت ظفر برای اولین بار به سال 2014 به نمایش عمومی گذاشته شد . این خودرو با توان حمل باری برابر 24 تن ، گزینه مناسبی برای تبدیل شدن به TEL بود ، اما ظاهرا تنها بدلیل طول کمتر ، درمقایسه با ذوالجناح ، این امر محقق نشد . بااین وصف ، رادارهای نصب شده روی این خودرو ، قابلیت چرخش 360 درجه را دارا بوده و با مجهز بودن به یک کابین فرماندهی در بخش انتهایی که سامانه های تهویه مطبوع نیز بدان افزوده شده ، محیط مناسبی را برای رصد دشمن فراهم آورده ، هر چند هنوز بخش داخلی آن به نمایش درنیامده است . مقایسه مشخصات باور-373 با سامانه های دفاع هوایی عملیاتی فرآیند توسعه باور-373: در فیلم منتشر شده از تستهای شلیک باور-373 ( که احتمالا جدید نباشد ) تفاوتهای بسیاری با نسخه نهایی به نمایش درآمده را میتوان جستجو نمود .بعنوان مثال ، رادارهای نمایش داده شده ، فاقد sub-arrays ، تجهیزات اضافی ، یا آنتن های IFF هستند و یا احتمالا وجود انها برای تست شلیک چندان ضرورت نداشت . پست فرماندهی ، روی زمین میان دو رادار قرار گرفته بود و خودروی برای حمل آن دیده نمیشد . موشک مورد استفاده ( صیاد -4 ) برای بهتر دیده شدن در دوربینها ، احتمالا به رنگ قرمز درآمده بود . کشنده های ذوالجناح فقط به دو سلول پرتاب مجهز شده بودند وکمی بلحاظ ارتفاع ، کوتاهتر که در جریان لحظات قبل از پرتاب ، قابل مشاهده است ، که این امر ، احتمال استفاده از صیاد-2 یا صیاد-3 را بیشتر می کند . تصویر منتشر شده از TEL ناشناخته ( مشابه نمونه اس-300 روسی ) که سالها پیش رسانه های داخلی از ان بعنوان بخشی از سامانه باور یاد می نمودند باور-373 دربرابر اهداف پنهانکار : درصورتی که فرضیه مطرح شده در خصوص استفاده موشکهای مورد استفاده در باور-373 از روشهای هدایت SAGG/TVM درست باشد ، استفاده از یک رادار کسب هدف جداگانه باند اس ، که با عنوان آرایش Bi-static مورد شناسایی قرار میگیرد برای درگیری با اهداف پنهانکار، ضروری به نظر میرسد . با این حال ، لزوما" رادار باند اس در این فرآیند مداخله نمی کند ، اما بر عملکرد کلی سامانه تاثیر گذار خواهد بود . عملکرد آرایش Bi-static بدین گونه است که گیرنده رادار را در نزدیکترین نقطه به هدف قرار می دهند تا بدان اجازه دهد تا سیگنالهای منتشر شده را بدون بازگشت به ساطع کننده سیگنال دریافت کند ، بدین ترتیب ، زمانی که گیرنده به هدف نزدیکتر میشود ، شانس بیشتری برای دریافت سیگنال ضعیف وجود خواهد داشت . این فرآیند بطور دقیق نقطه ضعف رادارهای باند ایکس است و این درست جایی است که آرایش bi-static وارد عمل میشود . مطلع الفجر -3 به احتمال زیاد ، این ایده برای بهینه کردن عملکرد رادارهای باند اس عمدتا" برای کشف هواگردهای پنهانکار در بردهای طولانی در یک همکاری متقابل با سامانه هایی نظیر معراج-4 و مطلع الفجر-3 در اولویت قرارگرفته است . پس از شلیک موشک از سلول ، مختصات هدف به سامانه INS منتقل و مستمرا" توسط دیتالینک آپدیت میشود . درصورتی که موشک به یک گیرنده SAGG دو بانده ( که توانایی دریافت امواج راداره ای باند ایکس و اس را بطور همزمان داراست ) مجهز شده باشد ، موشک با دقت افزون تری ( با اثر bi-static ) هدایت می گردد ، هرچند این فرآیند ضرورتی ندارد ، اما عملکرد سامانه بهینه تر خواهد شد . در این میان ، به دلیل اینکه رادار های باند اس به اندازه کافی تضمین کننده درصد بالای شکار هدف نیستند ، حضور رادارهای باند ایکس ، ضرورت پیدا می کند ، اما همانطور که بررسی شد ، این رادارها در برابر اهداف پنهانکار چندان کارایی ندارند و در شرایط عادی ، قابلیت شناسایی را داشته ، اما توانایی ردگیری و هدایت موشک بسمت هدف را در اختیار ندارند . بنابراین ، تا قبل از فاز ترمینال ، موشک توسط رادار باند اس هدایت شده و در فاصله 10-15 کیلومتری هدف ، موشک روی هدایت رادار باند ایکس منطبق می شود . در فاصله 5 کیلومتری ، گیرنده رادار هدف را روشن کرده ، بدون آنکه نیازی به دریافت سیگنال توسط رادار باند ایکس باشد . به همین دلیل ، شناسه بامسمای " روشن سازی کور " نیز به جای مفهوم bi-static نیز مورد استفاده قرار می گیرد که در اینجا منظور از " کور" ، رادار باند ایکس خواهد بود . به این ترتیب ، در فاصله 5 کیلومتری ، موشک هدف را شناسایی و ان را به شکل دقیق از میان می برد . نتیجه گیری : باور-373 یک سامانه دفاع هوایی پیشرفته بشمارمی آید که به نظر میرسد متخصصین ایرانی در تلاش بوده اند تا فناوری بومی مشخصی را برای خنثی نمودن قابلیتهای پنهانکاری دشمن به شکل عملی مورد استفاده قرار دهند . این سیستم ، بلحاظ چیدمانی و نحوه عملکرد ، مشابهت های فراوانی با اس-300 روسی داشته ،اما برای برآورده نمودن نیازهای خاص ایران ، طراحی و نمونه سازی شده است . این مساله به ایرانی ها اجازه می دهد تا براحتی سامانه را براساس تهدیدات موجود ، ارتقاء داده و ان را با کمترین هزینه درشبکه دفاع هوایی موجود ادغام نمایند . با توجه به این مساله ، قدم بعدی برای صنعت دفاعی ایران ، تولید و استقرار انبوه باور-373 خواهد بود . مشخصات فنی : حداکثر برد کشف هدف : 320 کیلومتر حداکثر برد ردیابی هدف : 260 کیلومتر حداکثر برد ردگیری : 200 کیلومتر حداکثر ارتفاع درگیری : 27 کیلومتر حداکثر اهداف قابل شناسایی بطور همزمان : 300 هدف حداکثر اهداف قابل ردگیری بطور همزمان : 60 هدف حداکثر اهداف قابل درگیری بطور همزمان : 6 هدف حداکثر موشکهای قابل هدایت بصورت همزمان : 12 موشک حداکثر تعداد موشکها در هر آتشبار : 24 تیر موشک منابع : 1- منبع شماره یک 2- SEAD .take a look at the past 3- Surface - based air defense system analysis.1992 پی نوشت : 1- بدلیل اینکه این تاپیک دومین تجربه شخصی در برگردان یک متن تخصصی در حوزه پدافند هوایی است ، ممکن است در ترجمه برخی اصطلاحات ، کاستی هایی وجود داشته باشد ، طبیعتا از دوستان فاضل و دانشمند انتظار میرود تا در بهینه شدن متن کمک لازمه را نمایند. 2- تشکر فراوان از دو دوست عزیز جناب amirhosaingh و remo بابت کمک در برگردان واژه های تخصصی متن 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  6. 1 پسندیده شده
    چاک زره در رپتور قسمت دوم در یک قطعه خبری از USAF news درباره بازآماد پوشش پنهانکار (Low Observable Maintenance) در پایگاه Tyndall ، روند تعمیر ونگهداری این پوشش جنگنده را که در برخی موارد بسیار سمی و خطرناک است شرح داده است : Scott Christian ، سرپرست تعمیر و نگهداری هواپیما : هر هفته ، از قالب بیرونی (OML - outer mold line) بازرسی به عمل می آید. این امر شامل بررسی هر نشانی در جت است كه باعث می شود هواپیما در دستگاه های ردیاب دیده شود. تعداد نشانه های بالا برابر با قابلیت بسیار كم پنهانکاری است . این به شدت ضروری است ، نامرئی بودن در شرایط رزمی بسیار با ارزش است. OML به تشخیص اینکه کلیت جنگنده در چه مرزی قرار دارد و قابلیت پنهانکاری لازم برای جنگنده در چه محدوده ای است کمک کرده و به بازرس اجازه می دهد تا خسارت وارد شده به پوشش را شناسایی کند. هنگامی که یک هواپیما برای برطرف کردن عیوب انتخاب می شود ،تقریبا به 150 تعمیر اساسی بر روی حدود 30 پنل مختلف نیاز دارد. انجام این تعمیرات تا سه هفته طول می کشد. گروهبان Armando Castellon ، : اولین قدم زدن ماسک است ، تا از عدم تماس با بقایای سنباده شده اطمینان حاصل شود.این مرحله از انتشار آلودگی مواد شیمیایی خطرناک مرتبط با پوشش پنهانکار جلوگیری می کند.در مرحله بعد ، با جدا کردن قسمت های معیوب به وسیله سنباده و سپس تمیز کردن ناحیه های سنباده شده از اتصال مناسب پوشش ها اطمینان حاصل میشود.پس از اتمام این کار ، شروع به پوشاندن با استفاده از لایه boot ، که همان ماده جاذب رادار است می کنند، بعد از آن رنگ آمیزی صورت گرفته و در آخر نیز جنگنده از سرویس خارج می شود.یکی از بزرگترین موانعی که گروه هنگام نصب پوشش ها با آن روبرو است ، هوای فلوریدا است.یک رعد و برق در پنج مایلی از پایگاه ، تمام فعالیت های خط پرواز ، از جمله ترمیم های قسمت پنهانکاری را متوقف می کند ، درجه رطوبت و حرارت ، ایجاد اتصال مناسب پوشش ها را دشوار می کند. گروهبان Stovall : هنگام کار با پوشش های پنهانکار ، در واقع شما با مواد شیمیایی سروکار دارید و در بسیاری از این مواد شیمیایی نیاز هست تا درجه حرارت و رطوبت در یک محدوده مشخص بمانند تا بهترین پیوند صورت گیرد. در فلوریدا ، رطوبت فوق العاده ای داریم. اگر یکی از آن روزهای با رطوبت بالا را داشته باشیم که بچه ها تعمیر را انجام می دهند ، بسیار محتمل است که در مواد پیوند مناسب صورت نگیرد . برای مقابله با این شرایط ، دو سالن کنترل کننده شرایط محیطی موجود هست ، اما به دلیل نیاز مداوم به تعمیر ها ، این سالن ها هرگز خالی نیستند.طی یک هفته ، تیم به طور مداوم روی شش جتگنده کار می کنند که تا آخر هفته به هشت یا 10 افزایش می یابد. جالب است که خطوط قدرتمند بازآماد F-22 که با آن آشنا شده ایم ، واقعاً فقط یک خرقه است که هواپیما را در زیر آن پنهان می کند. همانطور که این عکس ها ثابت می کنند ، وقتی صحبت از رپتور می شود ، چیزهایی بیشتر از آنکه تصورمیکنیم وجود دارد. اما خبردیگری که دیروز از پایگاه National Interest منتشر شد ، نشان می دهد که یک فروند F-22 با همین عیوب در پوشش جاذب راداری دماغه در حال سوختگیری هوایی در آسمان سوریه است : چند روز قبل فرماندهی ترابری ایالات متحده آمریکا (USTRANSCOM) ویدئویی در توییتر منتشر کرد که نشان می دهد یکی از 12 فروند F-22 که اخیراً به یک پایگاه هوایی در قطر اعزام شده اند در حال سوخت گیری از یک KC-135 Stratotanker است ، اما جزئیات دیگری در مورد موقعیت مکانی آن بیان نکرد. (توییتر مذکور). با این حال ، کاربران رسانه های اجتماعی به سرعت عوارض زمین موجود در عکس را با تصاویر ماهواره ای از منطقه شمال غربی سوریه مقایسه کردند ، به نظر می رسد که این هواپیما در شمال شرقی رقه ، یک شهر در سوریه پرواز می کردند که تحت کنترل کرد های متحد آمریکا است.علاوه بر این ، با نگاهی دقیق تر، کاربران متوجه شدند پوشش راداری دماغه F-22 دچار خوردگی است. پیش از این در سال 2016 نیز گزارش شده بود ، جنگنده های F-22 Raptor به کار گیری شده در عملیات نظامی سوریه دچار خوردگی در پوشش جاذب راداری شده اند.(لینک) . این پوشش ها در حقیقت چین خورده و شروع به پوست اندازی می کنند. در آن زمان USAF اعلام کرد كه يكي از دلايل اين مشكل ، شرايط اقليمي تأثيرگذار بر منطقه عمليات است.این ادعا توسط John Cottam ، مدیر برنامه F-22 در لاکهید مارتین تأیید شد ، او خاطرنشان کرد که عوامل بیرونی مانند باران و گرد و غبار شن نه تنها با چین خوردگی و پوست اندازی پوشش را از بین می برند بلکه آن را به حالت اصلی خود ، حالت مایع تبدیل می کنند.در حقیقت پوشش جاذب رادار F-22 در سال 2009 اولین مشکل را تجربه کرد ، وقتی خلبانان Raptor شکایت کردند که این پوشش به راحتی در تماس با سوخت و روغن های روانساز از بدنه F-22 پاک می شود.با این حال ، لاکهید مارتین اعلام کرد که یک پوشش جدید و مقاوم تر ایجاد کرده است که در طی عملیات بازآماد در تمام F-22 ها استفاده خواهد شد. طبق اعلام مذکور این روند باید از امسال آغاز شود. در سال 2017 یک منبع نزدیک به برنامه F-22 Raptor توضیح می دهد كه: گرچه رپتورهای مستقر شده نیاز به نگهداری پوشش دارند ، اما می توانم با اطمینان بگویم كه هیچ مشكلی برای پوشش ندارند. عملکرد پوشش قبل ، حین و بعد از استقرار یکسان است. اگر رپتور را به عنوان یک دارایی ارزشمند بدانیم ، اگر مسئله ای منجر به اخلال در قابلیت های آن شود ، مجبور می شدیم عملیات Raptor را متوقف کنیم. با توجه به اینكه هر چند وقت یکبار نه فقط از جانب ایالات متحده بلكه كشورهای هم پیمان درخواست بکارگیری Raptor را داریم ، این مسئله بسیار مهم خواهد بود. نکته قابل توجه این است که F-22 در یک حمله هوایی در 14 آوریل 2018 علیه سوریه که در آن ایالات متحده ، انگلیس و فرانسه بیش از 100 موشک کروز از هوا و دریا شلیک کردند نقش اساسی ایفا کرد. پایان/.
  7. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم در سرمقاله مجله AIR FORCE متعلق به انجمن نیروی هوایی آمریکا در مورد ساقط شدن گلوبال هاوک اینطور آمده : Game Changers تغییردهنده بازی موشک پدافندی که در ماه ژوئن یک پهپاد نیروی دریایی ایالات متحده را منهدم کرد تنش ها با ایران و سراسر منطقه را افزایش داد. مهم تر اینکه، این تصور را نابود کرد كه هواپیماهای آمریكایی طراحی شده برای عملیات در حریم مجاز هوایی ( فضای هوایی فاقد تهدید موشكهای پیشرفته سطح به هوا ) می توانند با مصونیت از مجازات در هر كجا و در هر زمان عملیات كنند. بگذارید این یک صدای بیدار باش باشد . شاید سپاه پاسداران ایران با این کار به ایالات متحده لطف کرد. چیزی که ایران ساقط کرد یک هواپیمای تجسس دریایی مساحت وسیع (BAMS)کنترل از راه دور و غیر مسلح نیروی دریایی ایالات متحده ، یک نوع از گلوبال هاوک نیروی هوایی ، با عرض بال های یک بوئینگ 737 و بدنه ای به اندازه یک V-22 ، مجهز به دوربین و سنسورهای جمع آوری اطلاعات بود. عملیاتی که در مرز هوایی بین المللی در ارتفاع حدود 50،000 پا انجام میشد ، تهدید مستقیمی برای ایران نبود. ولی به هر حال سپاه به طرف آن شلیک کرد.این امر چالش های بحرانی در سیاست ، استراتژی و تجهیزات امنیتی به وجود می‌آورد. فقدان یک سیاست روشن به چگونگی پاسخگویی در حمله به هواپیماهای بدون سرنشین، ایالات‌متحده را در تنگنایی قرار می دهد تا یک حمله تلافی جویانه با احتمال کشته شدن ده‌ها نفر طراحی نماید.با بکارگیری اصل تناسب در لغو این ضد حمله، این پرسش مطرح میشود که حملات آتی چگونه در واشنگتن تفسیر می‌شوند؟ آیا صرفا ایران استثنا بود یا خیر ؟ آیا با رقیبی دیگر هم یکسان رفتار میشود؟ این واماندگی ریسک آشکاری برای هواپیماهای غیر مسلح و بدون سرنشین است که در فضای هوایی بین‌المللی عملیات می‌کنند. از نظر استراتژیک ، یکی از مزیت های نامتقارن آمریکا برتری آگاهی موقعیتی ( Situation awareness) است که با ترکیبی از دارایی های جاسوسی هوایی ، سایبری ، دریایی و مبتنی بر فضا امکان پذیر است. عدم محافظت از آن دارایی ها ، به ویژه دارایی های بدون سرنشین ، این مزیت را نسبت به دشمنان کوچکتر به خطر می اندازد.برای بازداشتن دشمن ، آن‌ها باید ببینند که هزینه حمله به یک دارایی ISR آمریکایی بیشتر از سود آن است . این تهدیدها به هواگردهای ISR محدود نمی‌شوند . این که ایران MQ-4C را با شلیک موشک سامانه بومی سوم خرداد ، سرنگون کرده است یا با سیستم دیگر ،به اندازه اینکه ثابت کردند جسارت انجام آن را دارند اهمیت ندارد : ساقط کردن یک هواپیمای با سرعت متعارف که در ارتفاع نسبتا بالا عملیات می‌کند . مطمئنا ، RQ - ۴ سرعت کمتری نسبت به F - ۱۶ یا اف - ۱۸ دارد، اما اگر آن‌ها بتوانند یکی را سرنگون کنند، یاد خواهند گرفت که موارد دیگر را نیز ساقط کنند ، در این جا صرفا مساله زمان مطرح است . شورشیان حوثی یمن در ماه ژوئن یک MQ-9 ایالات متحده را سرنگون کردند. در حالی که احتمالاً ایران در آن حمله نقش داشت ، نمونه دیگری از آسیب پذیری سیستم های ISR محافظت نشده و بدون دفاع (unprotected/undefended ISR systems) ، اگر هیچ عواقبی برای سرنگون کردن سیستم های نظارتی بدون سرنشین وجود ندارد ، بعد از این نوبت چیست؟ ماهواره های نظارتی آمریکا؟ اینکه ایران می تواند با موفقیت هواپیمای بدون سرنشین نیروی دریایی را ساقط کند نشان می دهد نیروهای آمریکایی نه تنها با سیستم های پدافند هوایی یکپارچه و پیشرفته رقبا[هم سطح] ، بلکه در بین قدرت های متوسط و همانطور که حوثی ها نشان دادند ، در سطح تهدیدات شورشی نیز با چالش هایی مواجه است.ایالات متحده باید به تهدیدات فزاینده سیستم های پیشرفته پدافند هوایی پاسخ دهد. برای حفظ برتری ISR، آمریکا باید تهدیدات ضد هوایی و ضد فضایی را از طریق استفاده ترکیبی از اخلالگرهای هوابرد پنهانکار و افزایش ماهواره‌های مدار پایین( که خود توسط دفاع فضایی محافظت می‌شود) مقابله کند. ازین رو , تعداد زیادی از هواپیماهای بدون سرنشین ارزان قیمت در هماهنگی با یکدیگر می‌توانند این تهدیدات نوظهور را با تعداد انبوه خود درهم بشکنند . به جای استفاده از یک هواپیمای بدون سرنشین بزرگ ،کم سرعت ، غیر پنهانکار ، با یک الگوی پرواز قابل‌پیش‌بینی , ایالات‌متحده می‌تواند توده انبوهی از هواپیماهای بدون سرنشین کوچک‌تر را که به صورت مستقل عمل میکند به خدمت بگیرد . ایران می‌تواند برخی از آنها را ساقط کند , اما نمی‌تواند با این حجم مقابله کند . در پایان ، ایالات متحده باید سرمایه گذاری خود را درتکنولوژی های پنهانکاری ، سرعت و جمینگ که می توانند بر پدافند هوایی غلبه کنند افزایش دهد. F-35A در مقایسه با یک هواپیمای بدون سرنشین از نوع BAMS ، مانند یک پشه است که برای یک سایت پدافندی تقریباً نامرئی است و قابلیت های ISR ذاتی آن به معنای این است که می تواند خلا اطلاعات را با چابکی ، غیرقابل مشاهده بودن و سر بودن خود جبران کند.سرمایه گذاری پایدار در F-35 ، بمب افکن B-21 و نسل بعدی سیستم های هواپایه همه ضروری است. این هواپیماها بیشتر از یک جنگنده و بمب افکن صرف هستند. هر یک از آنها به واسطه حسگر های متعدد در یک پلتفرم ISR بسیار مؤثر خواهند بود. در برابر تکمیل سیستم‌های با سرنشین ، نیروی هوایی باید در پهپاد های کم پنهانکار و در سیستم‌های حفاظت خودکار پیشرفته برای خنثی کردن پدافند هوایی دشمن سرمایه‌گذاری کند . استفاده برخی از هواپیماهای ISR از حفاظت الکترونیکی ، مانع بزرگی برای دشمنان خواهد بود. در نهایت، در حوزه فضا، کاهش اندازه ماهواره‌ها و کاهش هزینه استقرار آن‌ها، امکان ایجاد صورت‌های فلکی تشکیل شده از ماهواره‌های متراکم با ارتفاع مداری پایین را فراهم میکند. این صورت های فلکی چالش هایی را برای کسانی که به دنبال مقابله با دارایی های ایالات متحده در فضا هستند ، به وجود می آورد. توده های انبوه هواپیماهای بدون سرنشین و صورت های فلکی متشکل از صدها ماهواره ISR یک مشکل بسیار پیچیده تری را برای کسانی که به دنبال مقابله با برتری ایالات متحده در فضا هستند ، به ارمغان خواهد اورد.ممکن است چین بتواند ده ها ماهواره یا بیشتر را نابود کند ، اما نابود کردن یک صورت فلکی بسیار دشوار است.در همین حال ، اکنون فناوری هایی وجود دارد که هزینه و امکان استفاده از لیزرها در فضا برای دفاع از آن ماهواره ها را محقق میکنند . ایالات متحده سیاست خود را مدتها پیش بر در اختیار داشتن نیرویی برتر از نظر فناوری ، آموزش ، تعلیم و نظم در جهان بنا کرد. اگر اولویت اول (فناوری) در حال نزول باشد ، سه مورد دیگر اهمیت نخواهد داشت. رقبای آمریکا در حال پیشرفت هستند. دو دهه تعدیل ساختار نیرو و تأخیر در سرمایه گذاری ، نیروهای هوایی و فضایی ایالات متحده را از منابع مورد نیاز برای حفظ برتری فناوری محروم کرده است. زمان آن فرا رسیده روند را معکوس کنیم. پ ن : تمامی تصاویر خارج از سند هستند.
  8. 1 پسندیده شده
    یه نکته در مورد سطح مقطع : سامانه های پدافندی مدرن بر اساس برآمدگی سیگنال(مقایسه ساده بازتاب بیشتر یا همون نسبت سیگنال به نویز) به کشف هدف نمیپردازند، این مربوط به رادارهای دهه 70 و قبلتر بود. روش پردازش سیگنال بصورت قیاسی و کشف بازتاب های تکرار شونده ضعیف از میان انبوه نویزهاست. بعبارتی اگر یک هواگرد در برابر رادار در حال پرواز باشد، و بازتاب راداری بسیار بسیار کمی هم داشته باشد، قابل رهگیریست، چرا که این بازتاب ها از الگوی حرکتی مشخصی (اصطلاح راداری stroke) پیروی میکنند و بصورت نویز پراکنده نیستند، . وقتی واحدپردازش سیگنال با چنین بازتاب هایی روبرو شود، اقدام به تقویت و تمرکز سیگنال در ناحیه و سنجش میزان تغییر در سیگنالهای بازگشتی از آن محدوده میکند. بنابراین قادر خواهد بود اهداف با سطح مقطع بسیار کم را آشکار سازی کند. قبلا این کار به پردازنده های قوی نیاز داشت، بصورت زنده(Realtime) قابل اجرا نبود، اما مدرنیزه سازی رادارها، افزایش رزولوشن رادارهای فازی، این امکان رو فراهم کرده. بخصوص اینکه اگر رادار قادر به کشف گونه پرنده بر اساس الگوهای یادگیرنده(شبیه سازی های قبلی و ...) باشد، یه کره از تمام قدرت مانورپذیری هواگرد محاسبه کرده و موشک را در محدوده فرضی قابل کشف در آن کره قرار میدهد. با تشکر از اسکای هاوک بابت این تصویر: البته صرفا برای آشنایی با سطح تکنولوژی موجود، که برخی مدعی هستند اینا رادارهای قدیمی و تکنولوژی دهه 60 آمریکاست که به ایران داده!
  9. 1 پسندیده شده
    در مورد شکار گلوبال هاوک باید اتفاقات پیرامونیش را هم در نظر گرفت: برخی ابعاد بهشون اشاره شد ولی برای مثال خنثی سازی توطئه های روانی در چندین جبهه حاصل این شکار میتونه قلمداد بشه. قدرتنمایی عربستان در حمله به یمن در بعد نظامی هم افکار عمومی اعراب (هرچند تا حدودی در ابتدای امر) را تحت تاثیر قرار داده بود و هم متحدین ایران را. از طرفی بازگشت کشتی کمکهای ایرانی و یا شلیک به باند صنعا و ممانعت از فرود پرنده ایرانی سبب شده بود در رسانه های خاص عربی عنوان بشه که ایرانی ها خودشون جرات مقابله نظامی را دیگه ندارند. حملات صهیونیستها به سوریه و ادعاهای مدامشون مبنی بر هدفگیری پایگاه های ایرانی هم عامل دیگه ای بود که به عنوان پتک بر سر متحدین و دوستداران جمهوری اسلامی کوبیده میشد که جرات پاسخگویی وجود نداره. فشار سنگین روانی امریکا که حتی اگر طرف سومی در کشور ثالثی به یک درایی و منفعت امریکایی حمله کنه ایران مسئول هست و پاسخ سختی میگیره که ادامه هم داشت و هرروز شدت میگرفت. همه و همه اینها در حوزه روانی حالا با شکار گلوبال هاوک میشه گفت تحت تاثیر قرار گرفته و شاید مهمترین فایده بازگشت وجهه به بحث مقاومت هست که با هدف گرفتن عضوی تاثیرگذار از صنایع نظامی آمریکا تقریبا تمام حوزه های بالا را پوشش داده.
  10. 1 پسندیده شده
    هیتلر خودش یهودی بوده یا عامل آنها، ۱۱ سپتامبر کار خود امریکا‌ بوده تا بهانه حمله داشته باشد، خمینی را خود‌ شاه تو آب نمک خوابانده بود،... و حالا هم ماجرای سرنگونی MQ-4 کار خود امریکا بوده!! این یک کلک رسانه ای قدیمی است برای روحیه دادن به کسانی که انتظار یک ضربه و شکست سهمگین و‌ پیش بینی نشده در برنامه و برنامه ریزی های خود نداشته اند! ویروس؟ کدام ویروس؟ کدام کد ؟ اصلا” کد برای یک‌ سامانه دفاعی یعنی چه؟
  11. 1 پسندیده شده
    از سوریه درس گرفتیم و بارها هم در سایت گفتیم که روی این کشنده های پدافندی حتما لازم است سامانه های دودزا و هشدار لیزری نصب شود، مثل همون چیزهایی که روی چیفتن نصب کردند، برای تجهیزات پدافندی حساس تر به نظر میان. بخصوص در برابر sdb 2 و دلایلا، پرده دود و آتش و حرکت بسیار میتونه کارساز باشه.
  12. 1 پسندیده شده
    این داده نما صرفا" برای نخستین انجمن نظامی وب پارسی تهیه و تدوین شده است استفاده با ذکر ماخذ ، موجب امتنان خواهد بود
  13. 1 پسندیده شده
    صرف" برای ثبت در حافظه میلیتاری https://www.mashreghnews.ir/news/969225/ایران-یک-آمریکا-هیچ-بلوف-های-نورثروپ-گرومن-سازنده-پهپاد متاسفم ............. بعد از نزدیک به 6-5 سال فعالیت مستمر در میلیتاری و میلیون ها واژه ترجمه شده و اصرار براستفاده از مطالب دیگران که با زحمت آن را به پارسی برگردان کردند با ذکر دقیق ماخذ و منبع ، باید ایستاد و نظاره کرد که یک وب سایت خبری مدعی اصول گرایی ، بدون حتی اشاره کوچک به مرجع اصلی تولید کننده محتوا ، با خیالی آسوده مطالبی که برای برگردان آن پارسی ، وقت ارزشمندی صرف و به رایگان برای استفاده همه مخاطبان ارائه شده ، را استفاده می کنند . بطور قطع این مساله شاید در دنیای حاضر ، بدلیل استفاده این مراجع از رانت های متنوع قابل پیگیری نباشد ولی این نوید به افرادی در هر مقام و درجه و جایگاه که چنین رفتارهای مذموم و ناپسندی را به نمایش می گذارند داده خواهد شد که روز حسابی وجود دارد ..... پی نوشت : 1- این شیوه مورد استفاده توسط وب سایت خبری فوق ، برای اولین بار نیست که رخ داده ، و آخرین بار هم نخواهد بود ولی حداقل انتظار از سردبیر این وب سایت این هست که بر عملکرد زیر مجموعه خودش نظارت بیشتری داشه باشد . 2- علیرغم پیگیری های مستمر برای راه اندازی مجدد صفحه اول انجمن برای حفظ حداقلی حقوق معنوی کاربرانی که بدون چشمداشت ، آن هم در شرایطی که رقابت جدی میان اولین انجمن نظامی وب پارسی با رسانه های جدید التاسیس وجود دارد ، برای میلیتاری محتوای جدید تولید می کنند ، هنوز این مساله انجام نشده و این شاید تنها نقدی باشد که به مدیریت محترم ارشد انجمن وارد هست .
  14. 1 پسندیده شده
    نورثروپ- گرومن ، عامل تحریک کننده بیشتر از یک دهه قبل از ساقط شدن پهپاد جاسوسی/ تجسسی RQ-4 گلوبال هاوک در بیستم ژوئن 2019 ، وزارت دفاع آمریکا ، براین قصد قرار داشت تا با فرض شروع یک درگیری با جمهوری اسلامی ایران ، ناوگان پهپادی RQ-4 خود را گسترش دهد . در جریان بحث و بررسی های متعددی که در این زمینه به تاریخ فوریه 2008 میلادی در دپارتمان تحلیل نورثروپ- گرومن ایجاد شد ، کارشناسان این شرکت با تحلیل محیط امنیتی آینده ، چگونگی عملکرد پرنده بدون سرنشین گلوبال هاوک را مورد بررسی قراردادند ، در حالی که پیش فرض اصلی این تحلیل ، وقوع جنگ با ایران بشمار می آمد و همین امر نیز بشدت بر میزان فروش این سخت افزار تاثیر نهاد. پیکربندی های هوایی حامل حسگرهای ISR و قابلیت های در دسترس در بخشی از این گزارش ، تحلیلی وجود دارد که معتقد است " اجرای عملیات محاصره سازی و درصورت لزوم ایجاد آمادگی برای ورود به یک درگیری در شکل و ماهیت کلاسیک ، همچنان از اولویتهای مهم برای فرماندهان رده بالای ارتش ایالات متحده باقی مانده است ، چنانکه یک مناقشه فرضی در بازه زمانی 2015 تا 2020 محوریت مباحث و گفتگوهای کارشناسان را تشکیل میداد . سمت راست : پوشش اطلاعاتی ترکیبی ( هواگردهای سرنشین دار RC-135 و گلوبال هاوک ) سمت چپ : پوشش اطلاعاتی انفرادی ( هواگردهای سرنشین دار RC-135) سند مورد بحث که توسط مرکز تحلیل و بررسی نورثروپ- گرومن تهیه شده ، در واقع یک "خود- تشریحی " از مخزن فکر این شرکت تسلیحاتی است . بررسی این اسناد و مدارک نشاندهنده آن است که نورثروپ – گرومن برنامه بسیار وسیعی را برای توسعه تسلیحات ویژه از جنگ افزارهای لیزری تا نمونه های پنهانکار تدارک دیده است . در حدود 11 سال پیش ، این اسناد موارد کاربرد اصلی پهپاد گلوبال هاوک را در حوزه عملیات دریایی و تامین امنیت مرزی مورد بررسی قرار داده ، ضمن اینکه در نهایت ،کارشناسان نورثروپ-گرومن براین اعتقاد قرار داشتند که پنتاگون برای اجرایی نمودن این برنامه ، به تقریب ، نزدیک به 157 فروند گلوبال هاوک نیاز خواهد داشت . سمت چپ : محدوده پوشش اطلاعاتی و نظارتی هواگردهای J-STARS سمت راست : محدوده پوشش اطلاعاتی و نظارتی ترکیبی ( J-STARS و گلوبال هاوک ) بدین ترتیب ، تا سال 2015 ، نزدیک به 42 فروندازاین پرنده های بدون سرنشین که تا 220 میلیون دلار هزینه تولید آنهاست ، وارد خدمت شده ، در حالی که برای تطبیق این سخت افزارها با نیازمندی های جدید ارتش ، یک برنامه ارتقاء با قیمت 15.3 میلیون دلار برای تبدیل گونه های موجود به نمونه های روزآمد شده نیز به امضاء طرفین رسید که در مجموع ، هزینه های صرف شده برای این پهپاد ، از آنچه که درسال 1999 پیش بینی شده بود ، به مراتب بیشتر گردید. هدف ، پوشش اطلاعاتی / نظارتی کامل بر محدوده سرزمینی ایران با این وصف ، طبق برآوردهای نورثروپ- گرومن از ماهیت درگیری با ایران ، این شرکت تخمین زده بود که بین 7 تا 8 فروند پهپاد گلوبال هاوک برای ایجاد پوشش لازم و مورد نیاز برفراز این کشور مورد نیاز ارتش ایالات متحده است . حتی دریک برآورد گسترده تر ، تحلیلگران این شرکت ، معتقد بودند که ارتش برای تکمیل پازل اطلاعاتی خود در مورد ایران ، در نهایت به 16 فروند گلوبال هاوک نیاز خواهد داشت تا قابلیت نظارت دقیق بر فعالیت موشکهای بالستیک ایران و یا توسعه برنامه سلاح های کشتار جمعی ( این صرفا" نظر نویسنده متن هست و تنها برای رعایت امانت ، کامل برگردان شد . م ) و همچنین برنامه ریزی و پیش بینی برای اجرای عملیات محدود یا گسترده ، فراهم گردد . نمونه تصویری از حسگرهای الکترواپتیک گلوبال هاوک از فاصله 115 مایلی شفافیت پایین پس از عکس العمل ایران نسبت به تحرکات گلوبال هاوک در سواحل جنوب این کشور و شلیک مستقیم به این پهپاد ، تهران مدعی شد که این پرنده در حال اجرای ماموریت اطلاعاتی / جاسوسی درون مرز هوایی ایران بوده در حالی که متقابلا واشنگتن نیز مدعی شد که این حمله غافلگیرانه ، در فضای هوایی بین المللی رخ داده است . این رویداد ، در واقع مرحله جدیدی از تنش میان دوطرف پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از توافق هسته ای (2015 ) است که در آن ، تهران به ازای لغو بخشی از تحریم ها و بازگشت شرایط بحالت عادی ، بخشی از برنامه هسته ای خود را که مشکوک به داشتن جنبه تسلیحاتی بود ، متوقف نماید . پیش از این نیز، ایالات متحده، تهران را به دست داشتن در حمله به شناورهای تجاری متهم نمود و متقابلا" ، تهران نیز هرگونه دخالت در این حملات را بشدت رد نمود ، در حالی که مسئولیت کامل شلیک به پهپاد آمریکایی ، سریعا" پذیرفته شد . پی نوشت : صرف نظر از پاتک غافلگیرانه جمهوری اسلامی به رصد اطلاعاتی ایالات متحده ، سلسله رویدادهای حادث شده اثبات میکند که در طول دهه آینده ، تهدید اصلی بر علیه جمهوری اسلامی ، در جنبه سخت افزاری ، تهدید هواپایه باشد . این مساله بطور طبیعی می بایست اذهان تصمیم سازان نظامی کشور بخود بیش از گذشته ، جلب نماید . بن پایه صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  15. 1 پسندیده شده
    سلام و عرض ادب خدمت دوستان تصاویر و فیلم رژه ی ارتش را مرور میکردم که به تصاویر بیشتر و همچنین منشأ پایه ی گردان رسیدم . http://s8.picofile.com/file/8358450434/ولادیمیروف_۱.jpg http://s9.picofile.com/file/8358450492/ولادیمیروف_2.jpg http://s8.picofile.com/file/8358450518/پایه_گردان_3.jpg * نکته ی با ارزش نکته ی با ارزشی که در این رژه به چشم آمد ( برخلاف روال رژه های پیشین ) تحرک تعدادی از ادوات ( نفربرها ) با اتکا به توان خودشان بود . این نکته در نظر حقیر نسبت به گذشته " قدم بزرگی " محسوب میشود ، چرا که از جایی که به خاطر دارم همیشه ادوات و تجهیزاتی که میتوانستند و اصولا" باید با توان خودشان در رژه شرکت میکردند ، در عین ناباوری سوار بر " کفی تریلر " از جلوی جایگاه می گذشتند و از این بابت به برگزار کنندگان رژه این " نقد درست " وارد بوده است . البته شاید تعداد این ادوات که با توان خودشان در این رژه حضور یافتند کم باشد ، اما کار درست و قدم برداشته شده عزیزان جای قدر دانی و سپاسگذاری دارد . حقیر به نوبه ی خودم از عزیزان دخیل در این عمل صحیح ، تشکر و قدردانی میکنم . امیدوارم این حرکت درست در مورد تمامی ادوات نظامی که قابلیت تحرک داردارند مانند تانک ها ، نفربر ها ، توپ های خودکششی مختلف ، سامانه های پدافندی برد کوتاه مثل شلیکا الی برد بلند ها مانند s300 و ..... اعمال شود تا علاوه بر ارائه ی یک رژه ی حرفه ای و تاثیرگذار ، در اصطلاح " پیام رژه " نیز درست منتقل شود . *یک نظر کوچک هم حقیر دارم ، اگر امکانش باشد تعداد ادوات ( تانک و... ) شرکت کننده هم درست انتخاب شود ( ۲ یا ۴ عدد خیلی کم هست ) و در دو ستون کنار هم به شکوه و تاثیر گذار ی رژه بیفزایند . فکر میکنم جابه جایی و گردآوری تعداد بیشتری از ادوات برای رژه با توجه به امکانات نیرو هزینه بری چندانی نداشته باشد . *در مورد کشنده ها هم یک فکر عاجل بشود ، چرا که نمونه های تجاری با همان رنگ عادی ( سفید ) در رژه حاضر میشوند ، خب حتی اگر این کشنده ها با همین وضعیت در نیرو خدمت میکند ، میتوان برای رژه آنها را با پوشش استتاری مناسب و موجود در نیرو پوشاند . * نکته فراموش نکنیم رژه ی کشورها نگاه های بسیاری ( داخلی یا خارجی ) را جذب میکند و با اجرای حرفه ای میتواند تاثیر بسزایی بر مخاطب بگذارد . در اصل زحمات کشیده میشود تلاش های بسیاری انجام میشود تنها و تنها با اصلاح و یا بازنگری در برخی " موارد کوچک " میتوان مزد زحمات تمامی عزیزان از پایین ترین رده الی بالاترین رده را گرفت . //s8.picofile.com/file/8358450976/بی_ام_پی_۲_1.jpg http://s8.picofile.com/file/8358451026/بی_ام_پی_۲_2.jpg http://s9.picofile.com/file/8358451034/بی_ام_پی_۲_3.jpg http://s9.picofile.com/file/8358451050/Un_2.jpg در مورد bmp2 های مذکور به نظرم نمونه های بروز رسانی شده در صنایع شهید زهرزن نزاجا هستند که با لانچر دهلاویه ( کورنت ) که پوشش ضد آب دارند مجهز شده و در تصویر مشخص هستند . یک نکته و آن هم اینکه به نظر زره جلوی برجک بعضی از آنها باز شده !!! *سامانه ی جدیدی ، محمول بر کامیونت ایسوزو رونمایی شد که برای ارائه به دوستان هیچ اطلاعاتی در موردش بدست نیاوردم ، اما مشابه این سامانه در نمایشگاه اقتدار ۴۰ و غرفه ی جنگ الکترونیک موجود بود . http://s8.picofile.com/file/8358451284/سامانه_۱.jpg http://s9.picofile.com/file/8358451334/سامانه_۲.jpg یک خواهش کوچک هم از عزیزان دارم و آن اینکه روکش استتاری تانک ذوالفقار ۳ واقعا از بین رفته و مایه ی آبروریزی از نیرو شده ( احتمالا" همانی هست که چند سال قبل در زمان جناب پوردستان از آن رونمایی شد ) لطف بفرمایید در صورت امکان تعویض شود یا اگر امکانش نیست از روی تانک حذف شود که در اصطلاح صورت خوشی ندارد . http://s9.picofile.com/file/8358451684/ذوالفقار.jpg در مورد رسیدگی ظاهری به ادوات هم ، اگر همانطور که در مورد ظاهر یگان های رژه رونده سخت گیری میکنیم ، در مورد ظاهر ادوات یا هواگردها سخت گیری بشود ( حداقل برای رژه ) شاهد رژه تاثیرگذار و بالطبع تبلیغات بهتری برای نیروهای نظامی وطن عزیزمان خواهیم بود . http://s9.picofile.com/file/8358451700/رژه.jpg http://s9.picofile.com/file/8358451726/صاعقه.jpg این تصویر گویا هم برای حسن ختام . http://s9.picofile.com/file/8358451826/پایان.jpg
  16. 1 پسندیده شده
    رژه یک فستیوال و یک نمایش قدرت هست قدرت در نمایش سلاح، نظم و فستیوال در نمایش برای مردم در بخش نمایش سلاح نیاز به رویه حرفه ای هست طبق این رویه نمایش سلاح باید تاثیر گذار و با زرق و برق باشد حتی شکل سرباز ساده و لباسش چه به تانک و موشک مهمترین خروجی از رژه فیلم و عکس هایی هست که از آن بیرون می آید لازمه این امر تیم حرفه ای رسانه ای و تصویر برداری هست که استانداردی حرفه و در سطح جهانی طراحی و تدوین کند و بکار بگیرد در این صورت خروجی از رژه ها، حرفه ای، تاثیرگذار با رعایت نکات حفاظتی است یک نکته که در این بین باید گفت تاکید روی سطح بندی اطلاعات حفاظت اطلاعاتی هست و اینکه قبل از رژه بدانیم چه اطلاعاتی حفاظتی هست و چه اطلاعاتی سری نیست بخش دیگر نظم هست لازم نظم تمرین هست رژه ها در چین، روسیه و کره شمالی مثال های اصلی برای نظم هستن ولی برای اینکار مدتها وقت گذاشته میشه و بصورت حرفه ای روی آن کار می شود برای یک رژه حرفه ای نیاز به سه ماه تمرین تخصصی هست برخلاف روش متداول ما که بیشتر اعمال قدرت هست تا اموزش و تمرین حرفه ای --------------- خاطره خودم از رژه 31 شهریور در طول خدمت خودم با مربی برخورد کردم که رژه رو بصورت یک هنر می دید و آموزش می داد دقیقا مثل یک ارکستر که دنبال تنظیم تمام نوازنده ها و یک نمایش بی نظیر است در این روش چینش نیروها بر اساس توانایی و تنبیهات در اصل تمرینات برای رفع عیب بود یادمه هر وقت کسی در اجرا مشکل داشت، تنبیهش نیم ساعت حرکات کششی و تعادل بود در حالی که در آموزشی تنبیه کلاغ پر بود
  17. 1 پسندیده شده
    سلام -صبح آدینه شما بخیر در خصوص رنگ رادوم ، تا جایی که اطلاع دارم ، باید از جنسی تولید شود که ضریب گذر دهی الکتریکی بهتری داشته باشد تا روی عبور امواج الکترومغناطیسی رادار تاثیری نداشته باشد . معمولا این بخش را رنگ نمی کنند ، که در مورد اخیر ( تامکت ) با گذر زمان پوشش روی آن از بین میرود و نیازمند تعویض هست . حالا علت این مساله را باید دقیق تر بررسی کرد .( چون حداقل در فانتوم ها دیده نشده که این بخش دچار این مساله بشود ) با این حال ، منظور بنده ، همون طور که عرض شد ، روی آراستگی ظاهری تجهیزات در زمانی هست که تمرکز رسانه ها روی انها قرار دارد . اهمیت موضوع در همین هست به نظرم ============ در خصوص ادعای مضحک عدم توانایی در تولید رنگ و براساس مصداق عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
  18. 1 پسندیده شده
              مقدمه  : شاید از یک نگاه ، جنگ ویتنام ، عرصه آزمون سختی برای نیروی هوایی ارتش ایالات متحده که دو موفقیت غیر قابل باور را در جنگ  دوم جهانی و جنگ کره بدست آورده بود ، بشمار می آمد . علیرغم خوشبینی های نخستین وبرتری هوایی این نیرو ، با ورود سامانه های توپخانه ای و موشکی کمونیست ها به عرصه رزم هوایی ، شرایط استراتژیک جنگ تا حد زیادی تغییر نمود و این مساله ، فرماندهان نیروی هوایی ارتش آمریکا را وادار کرد تا با دقت بیشتری از توان هوایی خود استفاده  نمایند .              شکستن سخت ترین گردو :  با این وصف ، یکی از سخت ترین اهداف برای این طراحان عملیات رزمی نیروی هوایی ایالات متحده  ، مجموعه پل تان هوا در بخش شمالی ویتنام بشمار می آمد که بر روی رودخانه سونگ مای قرار داشت . این پل عظیم از یک اسکلت بتونی بسیار بزرگ که توسط شبکه قدرتمندی از خرپاهای فولادی  تقویت می شد ، ساخته شده بود و عبور یک خط ریلی استراتژیک و دو جاده عریض از آن که دو مرکز اصلی ویتنام شمالی ( هانوی و بندر هایفونگ )  را به هم مرتبط می نمود، موجب می شد تا براهمیت آن افزوده گردد .   در دو سوی  این پل که در یکی از باریکترین بخشهای رودخانه سونگ مای احداث شده بود ، دو تپه کم ارتفاع از جنس سنگ آهک وجود داشت که در نزد خدمه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، به هام رونگ (ham rong) یا آرواره های اژدها ( dragon jaw) شهرت داشت .     پل تان هوا و دو سنگ اژدهای محافظ این پل        علت این نامگذاری ، ماهیت راهبردی این پل بشمار می رفت ، چرا که این موقعیت استقرار این پل عظیم الجثه ،  درست در امتداد خط DMZ که در آن ، کمونیستهای ویتنام  شمالی در حال جنگ با ارتش ویتنام جنوبی بودند  ، قرار می گرفت و در نتیجه به یک هدف معنی دار برای حریف تبدیل می شد . علاوه برآن ، بدلیل فوق الذکر ، مجموعه این پل ، یکی از متراکم ترین شبکه های پدافند هوایی را در خارج از هانوی و هایفونگ در اختیار داشت و همین مساله ، حمله به آن را به یکی از سخت ترین حملات هوا به زمین برای نیروی هوایی  تقریباً غیر قابل مقاومت ارتش آمریکا تبدیل نموده بود .       نمای شماتیک شبکه پدافند هوایی ویتنام شمالی در بخش شمالی خط DMZ   با این وصف ، علیرغم حملات متعددی که توسط اسکادرانهای جنگنده/ بمب افکن های اف-105 تاندرچیف از مبداء تایلند برعلیه این پل صورت می گرفت ، اما همچنان این موقعیت  به شکل فعال حفظ می شد  واین مساله بدان معنا بود که ، تلفات نیروی هوایی بدلیل تراکم بیش از حد شبکه پدافندی ، رشدی غیر طبیعی را می بایست تجربه نماید  ، این فرآیند به شکلی سیر فزاینده بخود گرفت   که تا سال 1966 ، 79 فروند پرنده رزمی بدلیل آتش شدید ضد هوایی از موجودی دارایی های نیروی هوایی کسر گردید .      اختراع ، زاییده احتیاج است : برای متوقف نمودن این سیر ناخوشایند ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، در اواخر سال 1965 ، یک پروژه محرمانه را برای اجرای یک تهاجم غافلگیرانه به پل تان هوا در ویتنام شمالی ،در دستور کارقرار داد. هدف اصلی این پروژه ،  انهدام مسیر ریلی  موجود در این پل بود تا ارتباط پشتیبانی ویتنام شمالی دچار اختلال جدی گردد.    بدین ترتیب  ، باآغاز سپتامبر 1965 ، آزمایشگاه تسلیحات نیروی هوایی (AFATL) مستقر در پایگاه هوایی اگلین  ، توسعه یک مین شناور (در  قالب یک سلاح با حجم کم و  قدرت انفجاری بالا که فناوری آن بطور معمول در تسلیحات ضد زره مورد استفاده قرار می گرفت )  با قابلیت حمل  توسط پرنده های ترابری  را در دستور کار خود قرار داد. این مین دریک فاصله مشخص  تا پل با چتر رها می شد و پس از رسیدن به موقعیت مورد نظر  و تماس با آن ، عمل انهدام پایه های پل را اجرا می نمود .   این پروژه که در دهه 60 میلادی ، به عنوان بخشی از یک طرح محرمانه با عنوان پروژه 1959  ثبت گردید ، در میان پرسنل نظامی درگیر ،  با شناسه " ماه کارولینا" شناخته می شد و درنهایت  منجر به تولید یک مین به قطر 6 پا و وزن تقریبی 4000 پاوند گردید  که نیمی از آنرا ، کلاهک انفجاری تشکیل می داد .       نمای شماتیک مین شناور پروژه ماه کارولینا   از سویی دیگر ، به محض اینکه فرماندهان ستاد نیروی هوایی مستقر در اقیانوس آرام از این تحقیقات مطلع شدند ، به استفاده از آن برای تخریب تان هوا علاقه پیدا کردند ،اما بزودی دریافتندکه این سلاح جدید ، صرفاً توسط پرنده های ترابری و با توجه به شرایط رزمی منطقه نبرد ، فقط توسط پرنده C-130 هرکولس قابل استفاده است .   از آنجا که دفاع ضد هوایی تان هوا بسیار متراکم و شدید  ارزیابی می شد ، قرار براین شد که محموله مورد نظر ، در بخش بالایی رودخانه با چتر رها شود و توسط جریان آب به نزدیکی پل رفته و در زمان مقرر ، پل رامنهدم نماید . این سلاح توسط  پرنده های ترابری C-123 و یا C-130 توسط یک چتر نجات از ارتفاع 64 فوتی رها می شد تا به آرامی بر روی سطح آب فرود آید . این مین انفجاری ، از دو فیوز مسلح کننده بهره می برد . یکی از این فیوزها ، گونه اصلاح شده  فیوز مورد استفاده در موشک سطح به هوای CIM-10 بومارک (  با پوشش 70 درجه ای ) و دیگری یک فیوز مادون قرمز ( با محدوده پوشش 3 درجه ای )  بود.         پرنده ترابری تاکتیکی C-123         پرنده ترابری تاکتیکی C-130E     کار بر روی گونه نهایی شده این سلاح ، در اکتبر 1965 آغاز شد. بدنه  این مین شناور ازجنس تمام فولاد بود که در آزمایشگاه کمیسیون انرژی اتمی ساخته شد . در کنار آن ، بخش طراحی AFATL ، مسولیت بازطراحی فیوز اپتیکی را باکمک یک پیمانکار محلی بر عهده گرفت و نهایتاً 30 عدد فیوز موشک بومارک نیز از انبار ارتش تحویل گرفته شد .  با  پایان یافتن  برنامه ، 20 عدد مین آماده به کار و 10 عددمین آموزشی بعلاوه دستمزد پرسنل  با هزینه 600 هزار دلار تولید گشت . در طراحی نهایی ، وزن هر مین به 3750 پاوند رسید و برای حمل و پرتاب آسان تر ، ابعاد آن به عرض 96 اینچ و ارتفاع 31.5 اینچ کاهش یافت .      ادامه دارد ...............................   پی نوشت :   منابع در انتهای مجموعه معرفی خواهد شد .          این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .  در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .   :rose: مترجم : MR9      :rose:   
  19. 1 پسندیده شده
    اصل مطلب رو برای سنترال تهیه کردم اما چون تصاوبر برای بازدیدکننده مهمان در سنترال نمیاد سعی کردم مطلب رو اینجا هم قرار بدم     این تصاویر مربوط به نحوه ساخت و پرتاب بمبی در جنک جهانی دوم می باشد که توانست از راه دور  سد های آلمان نازی رانابود کند بمب همچون سنگ برروی اب جهش نموده و در نهایت موجب نابودی سد میگردد عملیاتی متحورانه گه فیلمی از آن ساخته شد ابتدا هواپیماهای اسپید فایر وظیفه عکاسی و شناسایی محل رو به عهده گرفتندو سپس وظیفه بمباران سد ها به هواپیما های لنکستر سپرده شد بمب افکن های سنگین دی هاویلند از اسکادران های 617 عهده دار این امر شدند پرواز در ارتفاع پایین وظیفه اسکادران عمل کننده جهت شلیک دقیق بمب ها شد سد شکسته شده چهار ساعت بعد از حمله در آن زمان بمبی که بتواند چنین کاری انجام دهد وجود نداشت نحوه جهش روی آّب و دستکاه های هدف گیری برای هدف گیری دقیق دستگاهی  اختراع شد که با قرار دادن دو پایه سد در دوطرف و گونیا کردن محل تلاقی بمب را دقیقا در راستای مرکز سد رها می کرد در این حمله 92 کارخانه اسیب دید و  12 کارخانه به طور کلی نابود شد همچنین 8 پل اسیب  دیدو 12 پل به طور کامل نابود شد 133 نیرو در این عملیات شرکت داشتند که 53 تفر کشته شدند بمب های جهنده با توجه به وجود تور های ضد اژدر در اطراف سد ها و همچنین پدافند بسیار قوی بمب های جهنده اختراع شد  بمب هایی که همچون توپ می پرید عکس از اسکادران عمل کنندهRoyal Air Force, 617 Squadron   نحوه پرتاب بمب از هواپیما نقشه حمله هواپیمای عمل کننده  Lancaster NX611 حمله توسط سه اسکادران 9-5-5 تایی صورت گرفت که در نهایت 8 هواپیما نابود شد گای گیبسون فر مانده اسکادران عمل کننده موفق به کسب نشان ملکه ویکتوریا گردید
  20. 1 پسندیده شده
    بخش سوم و پایانی :         پایگاه هوایی دانانگ ، ویتنام جنوبی  یکی از مهمترین مراکز استقرار نیروی هوایی ارتش ایالات متحده در ویتنام    اجرای حمله :   در نیمه شب  29 ماه  مه 1966 ، گروه نخست به فرماندهی سرگرد رمر ، با استفاده از یکفروند C-130E از مبداء پایگاه هوایی دانانگ در سکوت رادیویی کامل ، به هوا برخاستند . این گروه 8 نفری ، با پرواز در ارتفاع 100 فوتی بر فراز دریای چین جنوبی ، بسمت منطقه هدف حرکت نمودند .   روی نقشه سرگرد رمر ، دو نقطه نشانی برای رها سازی محموله انفجاری بسوی پل تان هوا وجود داشت . نخستین نقطه ، 2 مایلی بخش بالایی رودخانه بود و در صورت عدم موفقیت در رها سازی ، این محموله می بایست در یک مایلی هدف رها می شد . پس از رسیدن به موقعیت نخست و عدم روبرو شدن به مقاومت پدافند هوایی ، وی فرمان رها کردن محموله را صادر نمود . علیرغم همه  تلاش ها برای اجرای عملیات به شکل غافلگیرانه  ، پدافند هوایی ویتنام  شمالی بسرعت هوشیار گردید و بخش بزرگی از منطقه بدلیل اجرای آتش روشن شد ، با این حال ، 5 محموله عملیات ماه کارولینا -1 با موفقیت بر روی رودخانه پرتاب گردید و هرکولس حامل نیز بسرعت دور زده و در ارتفاع 100 فوتی به پایگاه مبداء بازگشت .       مسیر حرکت تقریبی اولین حمله به تان هوا توسط هرکولس های نیروی هوایی      اگر چه پدافند ویتنام شمالی آتش پرحجمی را در این عملیات اجرا نمود اما بدلیل تاکتیک ویژه نیروی هوایی برای انحراف توجه  خدمه آتشبارهای ضد هوایی ( اعزام  4 فروند جنگنده/ بمب افکن F-4C برای اجرای یک حمله ایذایی به یک هدف فرعی در فاصله 15 مایلی از پل ) توجه کمتری به هرکولس سرگرد رمر شد و در نتیجه وی بسلامت از منطقه خارج گردید  . با همه این تمهیدات ، خدمه هرکولسها و فانتوم ها ، بشدت از آتش سنگین و متراکم پدافند هوایی ویتنام شمالی شگفت زده شده و آن را مرتب به مرکز کنترل خود گوشزد می نمودند .       نمای شماتیک از صورتبندی یک حمله هوایی در ویتنام ( در اینجا تان هوا )     از یک لحاظ ، نمونه کلاسیک قدرت هوایی در شرق آسیا      عدم موفقیت حمله نخست ، اجرای دومین تهاجم :   در این شرایط ، نگرانی برنامه ریزان نیروی هوایی در خصوص جریان رودخانه که ممکن بود موفقیت  کل عملیات را دچار خطر جدی نماید ، تایید گردید و بر خلاف  امیدهای فراوان به موفقیت این طرح ، تصاویر گرفته شده توسط پرنده های شناسایی نشان می داد که پل هنوز سالم است و به فعالیت خود ادامه می دهد . در نتیجه به فاصله 24 ساعت ،  ماموریت دوم در 30ماه مه 1966 برای انهدام پل برنامه ریزی گردید، با این تفاوت که در حمله دوم ، مسیر ورودی به پل تغییر نمود ،اما مرحله نهایی حمله به پل که موجب بروز فاجعه گردید ، همچنان به مانند تهاجم نخست ، بدون تغییر باقی ماند .         مسیر حرکت تقریبی دومین  حمله به تان هوا توسط هرکولس های نیروی هوایی      طبق روال ،  سرگرد رمر برای دومین بار محموله انفجاری ویژه را تحویل گرفت و درساعت یک بعد از نیمه شب ، از پایگاه هوایی دانانگ به هوابرخاست . برنامه ریزان  نیروی هوایی  ،  برای انحراف پدافند هوایی ویتنام شمالی ،مجدداً یک حمله هوایی ایذایی را توسط جنگنده/ بمب افکن های اف-4 در همان منطقه ترتیب دادند  تا از تمرکز عناصر پدافندی دشمن ، بر ماموریت اصلی جلوگیری بعمل آورند   ، اما یکی از خلبانان فانتوم نیروی هوایی در حین اجرای ماموریت بمباران ،گزارش داد که دو دقیقه قبل از رسیدن هرکولس به منطقه پرتاب محموله ، در کنار آتش شدید پدافند هوایی  ، انفجار بزرگی را روی زمین و در نزدیکی پل مشاهده نموده است .         جنگنده / بمب افکن های F-4C نیروی هوایی ، تقریباً پای ثابت بخش بزرگی از حملات به تان هوا بشمار می آمدند .   طبق اسناد ارتش  ، در ساعت 8:50 دقیقه سی ام ماه مه 1966  و براساس گزارش ستاد نیروی هوایی هفتم ، یکفروند جنگنده F-4C در جنوب پل تان هوا ساقط شد که مسلماً یکی از پرنده های درگیر در عملیات ایذایی  " ماه کارولینا" بشمار می رفت .  سه ساعت بعد ، این خبر در ستاد نیروی هوایی پیچید که یکی از هرکولسهای این عملیات ، به شکل ناگهانی از صفحه رادار محو شده است .   صورتجلسات موجود نشان می دهد که یکی از پرنده های اف-4 سی نیروی هوایی که ماموریت اجرای حمله ایذایی را بر عهده داشتند ، ( فانتوم با کد شناسایی رادیویی  "نئون") ابتدا آتش پدافند هوایی سنگین ویتنام شمالی  را در حوالی پل و بلافاصله  ، یک انفجار زمینی بسیار بزرگ در همان حوالی را گزارش نمود ، شدت این انفجار به اندازه ای بود که  تقریباً همه توجهات را بخود جلب نمود.  پس از این گزارش ، هیچ علائمی از هرکولس اعزامی دریافت نگردید و براساس گزارش غیر رسمی نیروی هوایی ، هرکولس بدشانس در منطقه هدف ، مورد اصابت آتش پدافند قرار گرفته و ساقط شده بود . به شکل رسمی ، زمان گم شدن هرکولس ، نیمه شب 30 مه 1966 ثبت گردید و نیروی هوایی هفتم ، با این سقوط ، بدین نتیجه رسید که هزینه از دست دادن خدمه هرکولس به مراتب سنگین تر از انهدام پل با این تاکتیک خواهد بود ، بنابراین ، در یکم ژوئن 1966 ،  پرونده عملیات " ماه کارولینا" بسته شد .   با این وجود ، درجریان بازجویی از خدمه یک اژدرافکن ویتنام شمالی که در آن زمان ، در این موقعیت  خدمت می نمود ، نشان می داد که  ویتنامی ها ، درجریان ماموریت نخست ، بطور کامل جریان پرتاب محموله های حجیمی را  از هرکولس نیروی هوایی مشاهده نموده و 4 عدد از 5 مین پرتاب شده را شناسایی و منهدم نموده اند .   سرگرد کیس ، فرمانده خدمه گروه دوم ، هرگز دستوری برای اجرای ماموریت دریافت ننمود . سرنوشت هرکولس سرگرد رمر نیز پس از پایان جنگ و تا حال حاضر ، علیرغم جستجوهای وسیع در منطقه سقوط هرگز مشخص نگردید  .   بعدها و پس از آزمایشات فراوان مشخص شد که مهمات ویژه مورد استفاده در این عملیات ، فاقد توان کافی برای فروریختن دهانه پل تان هوا است . با این وجود ، درجریان عملیات لاین بیکر-2 ، جنگنده / بمب افکن های اف-4 با استفاده از مهمات جدید هدایت لیزری  (LGB) سرانجام آرواره های اژدها را درسال 1972 از کار انداختند. ( حمله به تان هوا )     منابع :   1-  http://www.globalsecurity.org/military/ops/carolina-moon.htm   2- http://www.avgeekery.com/2015113operation-carolina-moon-bridge-busting-with-the-c-130-hercules/     پی نوشت :   نقشه های ارائه شده در وب وجود ندارد و براساس مطالعه منابع  مختلف ، به تصویر کشیده شده است .
  21. 1 پسندیده شده
    بخش دوم :        ماموریت بارریزی در ارتفاع کم ، مهمترین ویژگی هرکولسها بعنوان یک پرنده ترابری تاکتیکی است    با فرارسیدن نوامبر 1965 ، نخستین نمونه های این جنگ افزار جدید ، برای تست اولیه به پایگاه هوایی اگلین ارسال شد  . براساس اسناد منتشر شده ، آزمونهای نیروی هوایی روی این سلاح جدید ، 4 هدف عمده را تحت پوشش قرار می داد :   1-   چگونگی پرتاب محموله و مسیر بالستیکی خروج مین از پرنده های سی -123 یا سی-130 ، 2-    ارزیابی عملکرد فیوزهای دوگانه نصب شده ، 3-   تعیین قابلیت اطمینان هر کدام از زیرسیستم های موجود 4-    ارزیابی عملکرد سیستم های امنیتی و مسلح سازی و بدست آوردن اطلاعات لازم در خصوص عملکرد محموله در مرحله نهایی پرتاب .     در حقیقت آزمایشات صورت گرفته بر روی این مین جدید ، یک تلاش مشترک میان مرکز توسعه تسلیحات (DAD) ، مرکز رزم هوایی تاکتیکی (TAWC) ، مرکز رزم هوایی ویژه ( SAWC) و فرماندهی  مهمات هوا به زمین نیروی هوایی (APGC) بشمار می آمد و در نهایت ، جزییات تکنیکی مربوط به رها سازی محموله با چتر نجات ، توسط فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی (TAC) فراهم گشت .         در جریان 75 پرتاب شبیه سازی شده به داخل آب در پایگاه هوایی اگلین ، یک روش بسیار جدید برای رها سازی این محموله به داخل یک رودخانه با شدت جریان آب بالا ، توسعه پیدا نمود ، بدین گونه که حسگرهای موجود بر روی مین با شناسایی مانع در رسیدن امواج  نوری ، فعال شده و عمل مسلح سازی را بسرعت انجام می دادند. علاوه برآن ، حسگرهای این مین جدید به شکل جداگانه روی مین های غیر واقعی (مشقی ) بر روی یک پل واقعی و یک جرثقیل شناور به مورد آزمایش گذاشته شد ، با این وصف ، بدلیل عدم وجود امکانات و شرایط لازم ، هیچ تستی با مهمات واقعی در اگلین صورت نپذیرفت ولی براساس داده های بدست آمده ، این مین به شکل تئوری ، با ایجاد یک انفجار یک کیلوتنی می توانست یک سازه مسلح را در یک فاصله 20 تا 30 فوتی بالاتر از خود ، بطور کامل منهدم نماید .     پس از اتمام آزمایشات مربوط به سلاح ، طرح اولیه عملیات تهاجمی به پل در 28 فوریه 1966 ریخته شد .  مرکز رزم هوایی تاکتیکی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده براساس داده های بدست آمده نتیجه گرفت که  شانس موفقیت این طرح بسیار اندک خواهد بود ، چرا که پرنده ترابری برای دورماندن از برد موثر آتش جنگ افزارهای پدافند هوایی ویتنام شمالی ، می بایست در فاصله دورتری از هدف ، محموله خود را به دورن رودخانه پرتاب نماید .   البته پیشنهادهای جایگزینی هم ارائه داده شد ولی براساس اطلاعات منتشر شده ، شانس آنها کمتر از طرح اولیه برآورد گردید . علیرغم تمام تردیدهای بوجود آمده ، در چهارم آوریل 1966 ، طرح مرکز رزم هوایی تاکتیکی نیروی هوایی با شناسه پروژه 1959 " ماه کارولینا" ، تصویب و براساس آن ، دوسری خدمه به همراه دو فروند پرنده ترابری تاکتیکی C-130E از فرماندهی ترابری تاکتیکی نیروی هوایی برای اجرای عملیات برگزیده  شدند .     نشان اسکادران شصت و یکم ترابری    این واحد از 1942 تا کنون ، ماموریتهای مهمی را به انجام رسانده است .      گروه نخست توسط سرگرد  ریچارد رمرز و گروه دوم توسط سرگرد توماس کیس ، که هردو جمعی اسکادران  شصت و یکم ترابری بودند ، رهبری می گردید . به منظور اجرای دقیق این عملیات محرمانه ، هر دو هرکولس به رادار AN/APN-161 ( بعنوان یک رادار مجهز به نقشه با رزولوشن بالا که به شکل ویژه برای هرکولس تولید شده بود ) مجهز شدند .   این پرنده ها به کد سکان عمودی (513-64  و 511-64)  از طریق سلسله مراتب فرماندهی  گروه نهم نیروی هوایی ، لشکر 839 هوایی مستقر در پاسیفیک ( وینگ 314 جمعی پایگاه ترابری تنسی )   به این عملیات اختصاص یافتند و تجهیزات لازم از جمله سخت افزار ناوبری شبانه  و پرواز در شب بدانها افزوده شد .     آموزش :     میان 11 تا 12 آوریل سال 1966 ، دو سری خدمه منتخب ، در پایگاه هوایی اگلین ، آموزشهای ویژه ای را برای تخلیه محموله ویژه خود در ارتفاع پست پشت سر گذاشتند . این آموزشها ، شامل 3 ساعت جهت یابی شبانه ، 40 ساعت آموزشهای فشرده آشنایی با سلاح جدید ، 20ساعت مطالعه هدف ، 20 ساعت مرور برنامه ریزی برای حمله ، 25 ساعت پرواز روزانه ، و در نهایت 50ساعت پرواز شبانه می گردید و پس از اتمام این آموزشها ، دو سری خدمه که کاملاً آماده شده بودند ، در مجموع 14 بار عملیات پرتاب محموله در  شرایط واقعی را در شب تمرین نمودند .   پس از اتمام آموزشها ، خدمه به همراه دو فروند هرکولس مجهز شده ، در 19 ماه مه 1966 ، تحت شدیدترین شرایط امنیتی وارد پایگاه هوایی دانانگ شده و پس از ورود ، اطلاعات تکمیلی از هدف ، در اختیار آنان قرار گرفت . با آماده سازی های نهایی ، سرانجام در 20 ماه مه  1966 ، فرماندهی کل نیروهای ارتش ایالات متحده در اقیانوس آرام ، دستور اجرای عملیات " ماه کارولینا" را صادر نمود .   بر اساس این دستور ، فرماندهی ستاد نیروی هوایی هفتم مستقر در اقیانوس آرام ، 26 تا 28  ماه مه 1966 را برای انجام عملیات انتخاب  نمود .با این وصف ، علیرغم وجود شرایط مطلوب، اولین ماموریت نخست در 29 ماه برنامه ریزی گردید و هر دو پرنده بطور کامل برای اجرای تهاجم آماده شدند ، با این تبصره که هواپیمای دوم بعنوان ذخیره  پرنده نخست ، در نظر گرفته شد  تا درصورت هرگونه پیش آمد ناگهانی، توقفی در حمله صورت نگیرد .   براساس طرح پرواز ی ، به محض اینکه پرنده نخست به دهانه رودخانه سونگ مای می رسید ، پرنده دوم فراخوانده می شد تا ضریب موفقیت به شکل چشمگیری افزایش یابد.   هرکولس شماره یک ، پس از تیک آف ، در ارتفاع 100 فوتی بسمت  هدف حرکت می نمود تا به فاصله 12000 فوتی دهانه پل تان هوا برسد  و بسرعت محموله مورد نظر را تخلیه نماید .   طبق برنامه ریزی های صورت گرفته ، در صورتی که  عکس العمل خدمه پدافند هوایی ویتنام شمالی ، مطلوب ارزیابی می شد ، خلبان اجازه داشت تا 5000 فوت دیگر به هدف نزدیک شود و حداکثر در فاصله 7000 فوتی هدف ، محموله را تخلیه کند . با رسیدن به فاصله ایمن ، خلبان 400 پا ارتفاع می گرفت و سی ثانیه فرصت پیدا می کرد تا 5 عدد مین را تخلیه کرده  و با گرفتن ارتفاع ، منطقه را بسرعت ترک نماید .     ادامه دارد ...............
  22. 1 پسندیده شده
    با سلام    البته  این مساله سالهاست که دارد انجام می شود ، بعنوان مثال ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ،  در تابستان سال 1972 و در جریان عملیات  رزمی با شناسه  " جیب پول " ، محیط اطراف بندر هایفونگ را که در آن زمان تنها راه دریایی ویتنام شمالی بشمار می رفت و عموماً با شناسه " گذرگاه هنریتا" شناخته می شد در طول 8 ماه  ، با استفاده از 108 عدد مین مارک -52 و 11000 عدد مین مارک -36  مین گذاری کرد و چنان فشاری به این کشور وارد آورد که دولت این کشور مجبور شد تا  عملیات آفندی خودش را متوقف کند .           استراتوفورترس کهنه کار در حال مین ریزی هوایی ( احتمالاً مین های مارک 36 )       مین مارک -36     مین مارک -52   و یا حتی  قدیمی تر از جنگ ویتنام ، نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در جریان جنگ دوم  بیشتر از 20000 مین را در اتلانتیک فروریخت که منجر به غرق بیشتر از 638 فروند شناور گردید . 
  23. 1 پسندیده شده
      بله . اتفاقاً حدود یک ماه پیش یک تمرین رزم هوایی در آمریکا با حضور جنگنده های رپتر ، تایفون و رافال انجام گرفت و هدف اون هماهنگی بیشتر و بهتر میان رپتر نسل پنجمی و دو پرنده دیگر نسل چهارمی بود تا رپتر بتونه اطلاعات به دست آمده میدانی خودش رو با سادگی بیشتری در اختیار این پرنده های نسل چهارم بگذاره و برقراری ارتباط با اونها امکان پذیرتر بشه.   با این کار ، پرنده های نسل چهارم میتونن توانایی و تاثیرگذاری خودشون در محیط رزم رو به میزان بسیار بیشتری افزایش بدهند.   https://www.flightglobal.com/news/articles/f-22-typhoon-and-rafale-tested-in-new-joint-combat-420130/ http://breakingdefense.com/2015/12/f-22-typhoon-rafale-lessons-from-the-trilateral-wargame/ http://www.defensenews.com/story/defense/2015/12/16/french-british-us-fighter-jets-train-together/77457856/ http://www.af.mil/News/Photos.aspx?igphoto=2001324260 http://www.raf.mod.uk/news/archive/trilateral-agreement-gets-airborne-17122015       بله .   Air-to-Air or Air-to-Surface identification and ranging https://www.thalesgroup.com/sites/default/files/asset/document/fso_-_osf_a4_en_052013_ref_042a_0.pdf     high-resolution angular tracking and laser range-finding for air, sea and ground targets https://www.thalesgroup.com/en/content/thales-technologies-onboard-rafale-0     Thales provides the daytime video channel and laser rangefinder. Using those two optronic channels, the FSO provides day/night,long-range detection, recognition and identification of air, sea and land targets http://www.sagem.com/aerospace/military-aircraft/optronics         و تازه گذشته از این سامانه FSO که بخش فاصله یاب لیزریش به وسیله تالِس ساخته میشه ، 2 تا غلاف نشانه گیری یعنی دامُکلِس و تالیوس هم به وسیله این کمپانی ساخته میشوند که در جنگنده رافال و پرنده های دیگر مورد استفاده قرار میگیرند .   Laser range-finding • Wavelength: 1.5 μm • Eye-safe https://www.thalesgroup.com/sites/default/files/asset/document/fiches_damocles-gb_sans_repere-hd.pdf   Laser range-finding • Wavelength: 1.5µm • Eye-safe https://www.thalesgroup.com/sites/default/files/asset/document/fiches_produits_talios-gb-2015-hd.pdf       این دو غلاف فرانسوی کاری مشابه غلاف های اسنایپِر ساخت لاکهیدمارتین ، لایتِنینگ ساخت نرثرپ گرومن و آتفلیر ساخت ریتئون رو انجام میدهند فقط با عملکردی ضعیف تر.    http://www.lockheedmartin.com/content/dam/lockheed/data/mfc/pc/sniper-pod/mfc-sniper-pc.pdf http://www.northropgrumman.com/Capabilities/LITENING/Documents/litening.pdf http://www.raytheon.com/capabilities/products/atflir/
  24. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت کاربران گل میلیتاری، با توجه به این تایپیکی به صورت مستقل در مورد اسلحه فوق العاده زیبای برنو وجود نداره، خود را بر آن دیدم که تایپیکش رو ایجاد کنم. این فقط آغاز کاره و با وجود نخبگان نظامی مثل شما انتظار توضیحات تکمیلی وجود داره. پس ما رو از نظر و راهنمایی های دقیقتون محروم نفرمایید. بـِرنو (به چکی: vz. 24) تفنگی گلنگدنی از خانواده موزر ژ۹۸ است که پس از جنگ جهانی اول در چکسلواکی طراحی و بین سال‌های ۱۹۲۴ تا ۱۹۴۲ در این کشور تولید شد. کالیبر برنو مثل دیگر تفنگ‌های موزر ۷٫۹۲ میلی‌متر است و از فشنگ‌های موزر ۷٫۹۲x۵۷ استفاده می‌کند. طول لوله آن ۶۰ سانتی‌متر است که در مقایسه با موزر ۹۸ پانزده سانتی‌متر کوتاه‌تر و خوش‌دست‌تر است. مبنای نظری انتخاب لوله کوتاه‌تر این بود که کوتاه شدن لوله تفنگ تاثیر ناچیزی بر خصوصیات بالیستیکی گلوله و در نتیجه دقت آن در بردهای متعارف جنگی می‌گذارد یا به عبارت دیگر کاهش دقت تفنگ با کوتاه‌شدن لوله در مسافت‌های کوتاه و متوسط ناچیز است اما کاربردپذیری و خوش‌دستی آن را بسیار افزایش می‌دهد. واژه vz. که در نام دیگر تفنگ‌های چکسلواکی نیز دیده می‌شود- مخفف واژهٔ چکی vzor به معنی مدل است و ۲۴ نیز به سال آغاز تولید و انتخاب این تفنگ به عنوان سلاح سازمانی نیروهای مسلح چکسلواکی اشاره دارد. برنو نیز نام شهری است که یکی از کارخانه‌های اصلی تولید این تفنگ در آن قرار داشت و تفنگ‌های ارتش ایران در آن‌جا تولید می‌شد. برنو علاوه بر چکسلواکی در کشورهای دیگری همچون رومانی، تایلند، چین، گواتمالا، اکوادور، ترکیه، بولیوی و ایران نیز به طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار گرفت. بیشتر تفنگ‌هایی که به سفارش کشورهای آمریکای جنوبی تولید شدند با کالیبرهای ۷x۵۷ موزر اسپانیایی و ۷٫۶۵x۵۳ آرژانتینی ساخته می‌شدند. پس از اشغال چکسلواکی توسط آلمان در سال ۱۹۳۸ کارخانه‌های تولید این تفنگ به دست آلمانی‌ها افتاد و تولید آن با توجه به شباهت بسیار به تفنگ‌های موزر ژ۹۸ و کارابینر ۹۸ ادامه یافته و تفنگ‌های موجود به راحتی وارد ارتش آلمان شده و در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفتند. برنو کوتاه با نام چکی vz. 33 مدل کوتاه‌تر و سبک‌تر برنو است که تولید آن از سال ۱۹۳۳ آغاز شد و تفاوت جزئی با کارابینر ۹۸ سلاح سازمانی ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم دارد. در این مدل وزن سلاح از ۴٫۲ به ۳٬۳۵ کیلو و طول آن از ۱۱۰ سانتی‌متر به ۱۰۰ سانتی‌متر کاهش یافته‌است. تا قبل از سال ۱۳۰۹ در نیروهای مسلح ایران تفنگ‌های مختلفی شامل مدل‌های مختلف تفنگ‌های موزر آلمانی، تفنگ‌های نوغان روسی و انفیلد و دیگر تفنگ‌های انگلیسی کاربرد داشت. رضا شاه که به خطرات استفاده سربازان از تفنگ‌های متفاوت آگاه بود تصمیم به انتخاب یک سلاح سازمانی برای ارتش ایران گرفت، در روز هفتم بهمن ماه ۱۳۰۹ (۲۷ ژانویه ۱۹۳۰) درپی یک بررسی طولانی، رضا شاه که فرمانده کل نیروهای مسلح بود موافقت کرد که یکی از مدل‌های «ماوزر» پس از یک دوره آزمایش چندساله، تفنگ رسمی ارتش ایران شود. این آزمایش روی ماوزرهای «وی‌زی ۲۴» (VZ24) ساخت سال ۱۹۲۴ چکسلواکی صورت گرفت و ستاد ارتش در سال ۱۹۳۴ (۱۳۱۳) به آن نمره قبولی داد. کارخانه ماوزر بعداً شعبه خود را در شهر «برنو» واقع در ایالت موراویای چکسلواکی دایر کرد و دولت ایران که مشتری کمپانی «اشکودا» بود ترجیح داد که تفنگهای ماوزر ساخت شهر برنو را خریداری کند. از آن پس در ایران نام «برنو» بر تفنگهای ماوزر گذارده شد که پنج تیر و تک تیر بودند. از دهه ۱۹۴۰، ایران خود دست به ساختن برنو زد و آن را در کارخانه‌های تسلیحات (معروف به مسلسل‌سازی واقع در نزدیکی دوشان تپه) تولید کرد. اسلحه ی برنو تولید شده در ایران در سال ۱۹۳۵ ارتش آلمان نیز تصمیم به انتخاب مدل کوتاه‌تر و سبک‌تری از موزر به عنوان سلاح سازمانی گرفت، تصمیمی که پیشتر در بریتانیا نیز با انتخاب مدل کوتاه‌تر اس‌ام‌ال‌ئی انفیلد گرفته شده بود. موزر کارابینر۹۸ که شباهت بسیار زیادی به برنو داشت در سال ۱۹۳۵ جایگزین موزر ژ۹۸ به عنوان سلاح سازمانی این کشور شد. این تفنگ بلافاصله مورد توجه سربازان ارتش قرار گرفت، این سلاح آنچنان خوشدست بود که تا پایان جنگ جهانی دوم استفاده می‌شد. هنگامی که آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد تفنگ ام یک سلاحی بود که آمریکایی‌ها با آن می‌جنگیدند. ام۱ برخلاف تفنگ‌های روز دنیا از سیستم نیمه‌اتوماتیک استفاده می‌کرد و برای شلیک دوباره نیاز به کشیدن گلنگدن نداشت. این سیستم هرچند دقت تفنگ را کاهش و وزن سلاح را افزایش داده و احتمال گیر کردن و داغ کردن آن را بالا می‌برد اما قدرت آتش و سرعت بسیار بیشتری را به سربازان به خصوص در فاصله‌های کوتاه می‌بخشید. تفنگ‌های موزر با آنکه بسیار خوشدست بود ولی در جنگهای تن به تن از فاصله نزدیک به کارامدی ام یک نبود. زیرا گلنگدن آن باعث کند شدن عملکرد آن می‌شد. به همین سبب با آنکه دقت تیر ام یک از برنو کمتر بود ولی تا آنکه گلنگدن آن کشیده شود، سربازان آمریکایی توان شلیک هشت تیر پیاپی را داشتند. به همین جهت در اواخر جنگ آلمان نازی مدل اس‌تی‌جی ۴۴ که تفنگی اتوماتیک با فشنگ کوتاه‌تر و برد کمتر بود را وارد خدمت کرد. برنو آنچنان مدل موفقی بود که با گذشت سالها حتی مدلهای باقیمانده در اسلحه‌خانه‌های ارتش ایران در اواخر جنگ ایران و عراق هنگامی که سایه فقر بر ارتش ایران گسترده شده بود، به عنوان سلاح تک تیرانداز همانند جنگ اول و دوم جهانی مورد استفاده قرار گرفتند. مدلی که در ایران با نام برنو شناخته می‌شود مدلیست که به ایران فروخته شده بود. این سلاح با توجه به دقت بسیار بالا حتی امروزه نیز مورد توجه تیراندازان و شکارچیان قرار دارد. امروزه مدل بهینه‌سازی شده همین سلاح گلوله‌زنی برای استفاده شخصی همانند شکار توسط ماوزر و دیگر کارخانه‌های اسلحه سازی ساخته می‌شود. همچنین بسیاری از تفنگ‌های گلوله زنی سیستم گلنگدن بر پایه این سلاح را دارند. زمانی که سلاح ام یک وارد خدمت ارتش ایران شد، ارتش بسیاری از سلاحهای برنوی باقیمانده را فروخت، برخی از آنها با مزایده وارد بازار داخلی شدند که همکنون نیر با وجود کارکرد دراز مدت همچنان در دست شکارچیان داخلی بسبب نبود سلاحهای جدید می‌گردند و برخی نیز به خارج فروخته شدند و برخی بعنوان آهن پاره روانه صنایع فولاد شدند. امروزه بسیاری از کلکسیونرهای سلاح علاقمند خرید مدلهای آنتیک این سلاح هستند. نشانهایی که درست جلوی گلنگدن روی جان لوله قرار دارد حکایت از ارتشی دارد که آن سلاح در آن خدمت کرده، امروزه می‌توان در کلکسیونها سلاحهای برنوی متعلق یه ارتش ایران، عثمانی و امپراتوری آلمان را یافت. همچنان که ذکر شد برنو مشتریان بسیاری در سراسر جهان دارد، بهمین سبب کارخانه اسلحه سازی ماوزر که هم اکنون تبدیل به کارخانهٔ اسلحه سازی با تولید مصارف شخصی شده، این سلاح را در انواع و کالیبرهای گوناگون می‌سازد. گراورها و قنداقهای آنها بسیار گوناگون بوده و برخی از آنها با گراورکاری‌های بی‌نظیری ساخته شده و با قیمتهای کلان هزاران دلاری مشتریان خاص خود را می‌یابند و برخی در ساده ترین شکل ممکن با قنداق پلاستیکی بدون گراور به قیمت چند صد دلار قروخته می‌شوند. در سلاحهای شکاری، علاوه بر مارک و جنس قلمکاریهای موسوم به گراور عمده تعیین کنندهٔ قیمت سلاح می‌باشد. اسلحه ی m1 سلاح سازمانی آمریکا در سالهای 1936 تا 1957 تفنگ برنو پس از ورود به ایران در ردیف سلاح‌های سازمانی ارتش قرار گرفت امابا ورود تفنگ ام ۱ جای خود را به این تفنگ نیمه خودکار داد. اما همچنان جایگاه خود را در بین مردم و بخصوص عشایر لر حفظ نمود چرا که به عقیده آنها برنو بهترین بوده و هست. دسترسی عشایر به این سلاح بعد از شهریور ۱۳۲۰ و انحلال ارتش ایران در پی حمله متفقین صورت گرفت. برنوهای ساخت ۱۳۰۹ و ۱۳۱۷ از اهمیت و قابلیت‌های بالاتری برخوردار هستند اما مدلی قدیمی تر از این اسلحه وجود دارد که نقش شاهینی در حال پرواز را برخود دارد که ورود آن را به سال ۱۲۹۸ و توسط میرزا کوچک خان نسبت می‌دهند. کشور های استفاده کننده: بولیوی ۱۰۱ هزار - از ۱۹۳۲ تا دهه ۱۹۶۰ برزیل ۱۵ هزار چین ۱۹۵ هزار - تا دهه ۱۹۵۰ جمهوری چین کلمبیا ۱۰ هزار چکسلواکی از ۱۹۲۴ تا ۱۹۵۲ اکوادور ۳۰ هزار السالوادور استونی گواتمالا ۴ هزار ایران ۳۰ هزار - از ۱۹۲۹ تا دهه ۱۹۶۰ اسرائیل امپراتوری ژاپن ۴۰ هزار لتونی ۱۵ هزار لیبریا لیتوانی مکزیک آلمان نازی هلند نیکاراگوئه ۱ هزار پاراگوئه پرو ۵ هزار رومانی ۷۵۰ هزار - از ۱۹۳۸ تا دهه ۱۹۶۰ تایلند از دهه ۱۹۴۰ تا دهه ۱۹۶۰ اسلواکی (۱۹۳۹-۱۹۴۵) جمهوری دوم اسپانیا ۴۰ هزار ترکیه ۴۰ هزار اروگوئه ۴ هزار ونزوئلا یوگسلاوی ۱۰ هزار منبع:www.fa.wikipedia.org
  25. 1 پسندیده شده
    برنوي ايراني يا Persian Mauser يا برنوي رضاشاهي . ب ديگه کمتر کسي هست که با اين تفنگ افسانه اي تو ايران آشنا نباشه .يکي از بهترين تفنگهاي گلوله زني جهان .براي اولين بار در سال 1898 در آلمان بوسيله کارخانه Mauser ساخته شد و کمي بعد تقريبا سر از گوشه کنار جهان و تقريبا تمام جنگهاي جهان دراورد در کشور ما هم اين سلاح به سلاح اول عشاير ايران تبديل شد و خيلي زود جاي خودش رو باز کرد .در اوايل دوره پهلوي اول تفنگ هاي ارتش ايران عموما از تفنگ انفيلد انگليسي و تفنگ موسين ناگات روسي( در ايران به نام نوغان, نوقان شناخته شده بود) تشکيل شده بود .احتمالا با توجه به اينکه ايران همسايه هر دو قدرت بود اين جالب نبود که سلاح رسمي ارتش به اين دو قدرت وابسته باشد با توجه به کيفيت خوب اين سلاح به عنوان سلاح رسمي کشور برگزيده شد .سفارش ساخت اين سلاح به کارخانه Mauser که در شهر Brno در کشور چک اسلواکي داده شد ,در چک نيز علاوه بر آلمان توليد ميشد. برگه تست نمونه توسط ارتش ايران به سال 1309 : بخاطر محل کارخانه که در شهر برنو بود اين تفنگ در ايران بنام تفنگ برنو شناخته شدست .بعدها در سال 1939-1940 به بعد ايران با وارد کردن خط توليد اين سلاح ,توليد اين سلاح رو در ايران ادامه داد که در دو مدل توليد ميشد: يک مدل معروف به برنو بلند وديگري مدل کوتاه شده معروف به برنو کوتاه. اين مدل محبوبيت زيادي در بين عشاير ايران پيدا کرد بعلت کوتاه بودن لوله بسيار مناسب براي شليک با يک دست از روي اسب بود. توليد برنو تا بعد از جنگ جهاني دوم هم ادامه داشت تااينکه نهايتا اين تفنگ با تفنگ آمريکايي M1 و بعد ها G-3 جايگزين شد.لازم به ذکر است که برنوي توليدي ايران يکي از بهترين کيفيت ساخت رو در جهان نسبت به بقيه مدل هاي اين اسلحه در جهان داشت ,حتي بهتر از مدل چک! امروزه اين مدل که بنام Persian Mauser در دنيا معروف است ,در ايران به نام برنوي رضا شاهي نيز گفته ميشود ,طرفداران و خريداران زيادي در بين اسلحه دوستان و شکارچي ها و کلکسوينرهاي جهان دارد. ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب برنو کوتاه : ب ب ب ب اين اسلحه به نوعي نماد, بويژه در ميان عشاير لر تبديل شده و وارد ادبيات محلي شده .يک ترانه لري معروف بويراحمدي ميگويد : مستم مستم مستم ,برنو کوتاه به دستم.شعرهاي زيادي در مورد برنو در ميان عشاير وجود داره حتي روي سنگ قبرها ! عشاير و شکارچيان هيچ سلاح ديگه اي رو بعد از اين همه سال به اين برنوهاي قديمي ترجيح نميدند اگر با فرهنگ اون مناطق آشنايي داشته باشيد ميدونيد که چه جايگاهي اين اسلحه در اون مناطق داره .کمتر خانه اي است که يک يا چند برنو در اون نباشه مهارت تيراندازي عشاير با اين سلاح بقدري بالاست که در هنگام حرکت اسب و با يک دست و بدون نشونه گيري کامل هدف رو با اولين شليک مورد اصابت قرار ميدهند .کاري که از عهده زبده ترين تک تيراندازهاي ارتش هاي جهان با تفنگ هاي امروزي خارج است.تلفات ارتش شاهنشاهي در زمان رضاشاه و پسرش در جنگ با عشاير خود شاهدي بر اين مدعاست. عشاير لر در حال تيراندازي با سلاح محبوبشان برنو کوتاه : ب من اگه جاي صنايع اسلحه سازي بودم خط توليد اين رو دوباره راه مينداختم. مي دونيد تو دنيا قدر دنبال اين اسلحه هستند ? صادرات خوبي ميشد هيچ کدومش رو زمين نمي موند ! کپي رايت ميليتاري. Stuka راستي به اين تاپيک قبليم يک عکس جالب اضافه کردم هر عزيزي که زحمت انتقال اين تاپيک و عکس هاش رو ميکشه اين عکس رو در اين پست هم منتقل به گالري بکنه ممنون . اينجا