alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,002
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    131

تمامی ارسال های alala

  1.   قبول دارم. اون نکته را گفتم در مقایسه با یک وجه مشابه دو طرف درگیر فعلی در سوریه یعنی شور ( و بحث مثلا سرباز ارتش عربی وترک را هم از جهت نوع این شور گفتم که اینجا از جنس مذهبی و اعتقادی است ولی بله در یک سرباز سکولار ارتش ترک و کادری عرب هم میتونه باشه از جنس دیگه ای مثل وطن پرستی و انتقام ..) ، و اصلا بحث این نیست که حالا که شور هست و شاید مثلا در یکی دو مورد هم جواب داده پس شعور لازم نیست. ( به نظرم حالا شاید قضاوت هامون به خاطر عدم انتقال لحن در یک نوشتار سوء تفاهم برانگیز به نظر برسه ولی شاید مثلا از ده ها عامل دخیل این بی انگیزگی در ابداعات و خلاقیت ها در نبردهای جاری در سوریه بین خودی ها شاید بلاتکلیفی ای باشه که در سطوح بالاتر وجود داره، این که هنوز برای ادامه ی کار تصمیمی گرفته نشده، هدفی مشخص نیست و ده ها عامل دیگه )    قطعا تمای این بحث ها در همین جهت هست که درس هایی که مثلا همه ی دنیا از علم و آکادمی های تجربه پژوه استخراج می کنند ما اگر قصد ندارند اجازه ی دسترسی بهمون بدند و یا نمیتونیم دسترسی داشته باشیم ( دسترسی اصطلاحا عملی و نه تئوریک ) را به هر نحوی لااقل اهمیت فراگیریش را درک کنیم.
  2.   شاید قیاس ساده انگارانه و سطحی به نظر برسه ولی گاهی رفتارهای مجموعه های خاص را میشه در رفتار مجموعه های کلانتر جامعه مورد تعقیب قرار داد. بوفه! محلی برای نمایش ظروفی که تقریبا یا به ندرت ازشون استفاده میشه یا اصلا استفاده نمیشه و معمولا هم جای بهترین و با کیفیت ترین ظروف هر خانه ای هم بوده و هست ( در فرم سنتی و تاریخی خانواده های ایرانی ) و قیاسش با نقش همین شبه بوفه در مثلا یک جامعه ی غربی که محلی است برای دسترسی سریعتر به ظروفی که تنها برای به کار بردن - نه فقط جلوی مهمان یا مواقع خیلی خاص - هست.   مثال ساده ای و بی ربطی است ولی اگر دقت کنیم هنوز هم این خصلت خیلی از ما ایرانی هاست که از وسایل نو، از وسایلی که تازه میخریم، از وسایلی که برامون خاص هستند و پول بیشتری بهش دادیم و از وسایل خاصمون با خست خاصی استفاده میکنیم. تفکر سنتی حاکم بر برخی ارگان های هم فکر کنم همینه. استفاده از لوازم ته انبار تا حد ممکن و عدم استفاده از لوازم خاص و نو!! حالا درسته تعمیم این نگاه به یک مجموعه ی نظامی شاید مسخره! به نظر برسه با اون هم دبدبه و کبکبه و بایستی حضور برنامه ریزی و هدفمندی و ... ولی به نظرم واقعیت جاری ما ایرانی ها هنوز هم در بسیاری کارهامون نمود داره فارغ از اینکه در چه پست و مقام و موقعیتی هستیم.   حدس میزنم دوستانی که به تاریخ دفاع مقدس آشنا هستند بتونند کدهایی در تاریخ اون 8 سال پیدا کنند که مثلا امثال شهید صیاد شیرازی در استفاده از ادوات بدون ملاحظه ی این چیزها مسر هستند و با تمام توان هدف براشون مهمه البته در بستر محدودیت ها ولی مثلا یک فرمانده ی بسیجی سنتی ( جوان هم نه البته چون جوانی کمی با ملاحظه کاری سنتی مخالفه ) همون تفکر سنتیش را داره در استفاده از تجهیزات. ( حالا اون فرمانده بسیجی منظورم اینه یک نیروی مردمی، خود من یا هر کدوم از دوستان )   این را به عنوان یک سرزنش عنوان نمیکنم. به عنوان یک عصبانیت و به تنگ آمدگی! هم خیر. بلکه شیوه ای است همگانی در ما ایرانی ها که البته برای تغییرش در مجموعه هایی چون یک مجموعه ی نظامی نباید منتظر گذر زمان باشیم که خود به خود اصلاح بشه بلکه باید تلاش کنیم با دستور و برنامه عوضش کنیم. کلاس هایی چون کلاس درس سوریه تنها یادآوری می کنند به مایی که ارتباطی قاعدتا نمیتونیم با مجموعه های نظامی علمی روز دنیا داشته باشیم که این تغییرات مورد نیاز هست.   ======================================   یک نکته هم دیروز عنوان شد در رابطه با ادعامون در جنگ های نامتقارن و حالا دیدن نتیجه در سوریه که خلاف ادعاهاست. به نظرم احتمالا اون ادعاها ناشی از مثلا برداشت از چند برخورد احتمالی ما با نیروهای بیگانه در خلیج فارس و حتی شاید عراق و لبنان ... باشه و خیلی هم بی ربط نباشه ولی مشکل اینجاست به قول دوستان اون شور حسینی و کربلایی شاید بسیار زیاد حتی در مقابل یک نیروی غربی، امریکایی و حتی عربی ارتش رسمی، ترک هم جواب بده خیلی هم خوب ولی عدم جواب دهیش در سوریه به این خاطر هست که دقیقا از یک زاویه ی دیگه شما مواجه هستی با یکی شبیه خودت در شور ( شور باطل و غیر قابل قیاس البته ) اون تاکتیک و شور که بیس اون جنگ نامتقارن مورد ادعای برخی فرماندهان هست اینجا دیگه پاسخگو نیست چون بیسش خنثی میشه در تشابه رفتار دو طرف. برای همین هست جنگ سوریه اتفاقا شاید نیاز به همون ارتش کلاسیک مجهز به تجهیزات مدرن داره خصوصا هواگرد که کمترین استفاده از نیروی رزمی را مورد نیاز باشه، نه نیاز به یک نیروی با تاکتیک نبرد نامتقارن مبتنی بر شور. ( که همونطور که گفته شد شاید جلوی یک امریکایی حالا با لجستیک متوسط و در یک میدان نبرد معمولی اتفاقا به نسبت پاسخگو باشه )
  3. قطعا هم پژاک و هم پ ک ک وحشیانی بیش نیستند اون هم با وضوحی آشکار و جنایتهاشون منجمله جنایت های اخیرشون در سال 90 و بعدتر هیچوقت از یاد نمیره. و البته قطعا اردوغان از هر دوری این ها بیشتر به یاد ایرانی ها خواهد موند ( هر چند با تظاهر مشمئز کنندش شاید خیلی از ایرانی ها هیچوقت ندونند یکی از عاملین اصلی شهادت بسیاری از ایرانی ها در سوریه همین اردوغان بوده و عمال چچنی و ترکستانی و قفقازیش ) ولی هیچوقت از یاد نخواهد رفت. اینکه دشمنی مثل پژاک باشی با دشمنی آشکار یک چیز هست و اینکه موجودی باشی شبیه اردوغان با اون ظاهر و قرآن به دستی مدام و صلح فریاد کشی مکرر و زمانی همین چند ماه پیش زمین و زمان را پر کنی که ایران جانی است چون آتش بس در جنوب حلب را به اجرا نمیزاره و صلح را نمیخواد و داره مردم!!!! را در حاضر و عیس و خان طومان قتل عام میکنه و چه و چه و بعد حالا که وقت پیشروی وحوش هست نه نگران آتش بس باشی و صلح یک چیز.
  4.   در نبود یک نیروی هوایی موثر، به نظر اگر خطوط دفاعی بسیار بسیار قوی ایجاد نشده باشه در برابر نیروی 10 به 1 و حتی شاید بیشتر طرف مقابل واقعا نشه کاری کرد، نهایت میشه کاری که گویا مدافعین کردند و با تمام توان و آخرین نفرات ممکن قبل از عقب نشینی و محاصره انجام دادند و برای همین هم تعداد شهدا بالاست. وقتی سوارم انسانی را شاهد باشیم اون هم از تمامی جهات ممکن اگر به همون نسبت و یا لااقل نسبت متناسبی باهاش نیروی انسانی نداشته باشیم برای دفاع نمیشه انتظار کار خارق العاده ای از مدافعین داشت.   مهم این نیست که مدافعین و شهیدان در نبرد در روز حمله چه کردند و چه نکردند ( که قطعا تا آخرین توان جنگیدند و شهدا همین امر را اثبات میکنه )، مهم برخی پیش بینیها و کارهاست که چرا قبلا انجام نشده.     اگر این خبر درست باشه، چون رسمی اعلام شده احتمالا اون خبر صبح مبنی بر محاصره ی 80 نفر از رزمندگان هم درست بوده شاید تا حدودی. اگر این طور باشه و تا به حال تصاویری منتشر نشده باید منتظر یک بهره برداری رسانه ای، تبلیغاتی، حرفه ای و همه جانبه را از سمت رسانه های عربی و رسانه های تروریستها داشته باشیم با یک صحنه آرایی مفصل و برنامه ریزی شده. و اینکه چه طور این همه نیرو در محاصره قرار گرفتند؟ چه طور عقبه بدون آتش پشتیبانی فتح شده. چطور اینچنین غافلگیری رخ داده و همه و همه قطعا پاسخی فراتر از کم کاری داره.
  5. احتمالا هدف بعدی تروریستها زیتان و برنه خواهد بود برای شبه محاصره حاضر و در نهایت هم حاضر.   خیلی عجیبه که نیروهای ما در خان طومان به نظر در ساعات اول پشتیبانی توپخانه را هم نداشتند حتی به اون صورت. ماجراها و ترکیب ها و اقدام ها و حوادث طوری هست که تنها نمیشه گزینه ی مثلا "ضعف" را مد نظر قرار داد. اون هم با توجه به حدس احتمالی یورش به این منطقه. فرضا مثلا به طور نمونه! استفاده از اخلالگرها و قطع ارتباطات نیروها با عقبه، خیانت در خطوط پشتی توسط نفوذی ها و قطع خطوط امدادی و ... را شاید بشه با توجه به شرح ماجراهایی که خود تروریستها میدند از حمله ی دیروز متصور بود ..
  6.   مشرق از تسنیم   کلیت خبر راضی کننده نیست چون به نظر میرسه فرمانده ی محترم داره از اهمیت مورد بحث کم میکنه تا احیانا عدم حضورش را توجیه کنه ولی خبری که میدند در صورت تحقق امیدوار کنندست.
  7.   انتظار داریم امثال اصراعیل و اعراب و ترکیه ی رقیب منطقه ای و امریکا و حتی برخی غربی ها این جشن منحصر به فردشون، این موقعیت طلاییشون را اون هم در بردی دو طرفه که نه؛ سه چهار طرفه! ( نابودی سوریه به عنوان مخالف اصراعیل و همسایش، اختلاف افکنی بین شیعه و سنی، بسیج افکار عمومی ضد مقاومت، از بین بردن جهادی های متعصب و تضعیف مالی و نفری و روحی ایران و مقاومت ) را به این راحتی از دست بدند یا دفترش را ببندند؟! مسئله این نیست که نباید با این وضع به دنبال راهی خلاقانه و معجزه وار برای غلبه بر این توطئه باشیم بلکه مسئله اینه که حجم توطئه و حتی تنها تعداد کمی کشورهای حامی این توطئه به قدری بزرگ و حجیم هست که به این راحتی ها نیست کار.   قطعا یک بار در مورد کلیپ ای داعش البته از زاویه ای دیگه همونطور که گفته شد، انتشار این فیلم ها از سوی این وحوش شاید ذهن را هدایت کنه به تنها اضافه شدن چند کواد کوپتر ولی هر چند ما ضعف هامون مشهوده، نقاط قوت این وحوش هم فقط اضافه شدند این چند کواد کوپتر نیست. مطمئن باشید در زمان آتش بس خیلی چیزها علاوه بر اون 8000 نیرویی که رسما اعلام شده بهشون اضافه شده.   خبرهای خان طومان تا به حال که اصلا خوب نبوده، دعا کنیم لااقل در اون حدی که در برخی خبرها هست بد نباشه انشاء الله...
  8.   در مورد جنوب حلب واقعا سردرگمی وجود داره. به نظر اگر کمبود نیروها را در نظر نگیریم، کمبود و فقر شدید تجهیزات وجود داره قطعا. بعد مشخص نیست چرا یک تاکتیکال مجهز به جمر سرابه ولی مثلا چندین تانک خیر! چرا به نظر جبهه ها معطلند و رها شدند تنها با یک سری نیرو که مشخصا اونها هم تکلیف خودشون را نمیدونند در دراز مدت و برای همین هم هست که شاید تلاشی برای ایجاد خطوط دفاعی دیده نمیشه. یک حالت استند بای چرخشی که با جایگزینی نیروها شرایط از نو شروع میشه. تمام این ها وقتی مواجه میشه با یورش انبوه گونه ی تروریستها ( به نظر اون هم با تجربیات و برنامه ریزیهایی که دارند نه از یک جهت بلکه از چندین جهت ( حتی در یک محور ) که همین هم باعث میشه کار پوشش آتش با توپخانه هم عملا غیر ممکن بشه در یک وسعت گاهی 270 درجه ای و اکثرا 180 درجه ای ) نیروهای حاضر را در تنگنا قرار میده. برای همین پوشش هوایی انقدر در اون منطقه ضروری است.   جالبه حتی به نظر اهمیت و کاربردهای مثبت کوادکوپترها باعث شده حملات تروریستها چند ساعتی زودتر از قبل و کمی مانده تا تاریک شدن هوا صورت بگیره تا هم در موج اول حملات از تصاویر آنلاین! بهره ببرند ( با توجه به دوربین های معمولی اینگونه پهپاد ها که البته واقعا نمیشه با اطمینان گفت حتما انواع اماتور هم هستند و شاید انواع پیشرفته تر و با مداومت پروازی و امکانات بیشتری هم یا مونتاژ کردند یا تحویل گرفتند ) و هم بعد از موج اول حملات و رخنه در مواضع و پاکسازی ها در ادامه از تاریکی شب برای تثبیت مواضع استفاده کنند.   قطعا ما در حلب با یک مشت تروریست دیروز از روستا بلند شده اومده طرف نیستیم، با یک مشت گله ی سرخود عملیات کن هم طرف نیستیم، با یک مشت بی اطلاع و دیمی عملیات کن هم طرف نیستیم. قلب نیروها احتمالا هم از نظر تجهیزاتی، هم اطلاعاتی، هم هدایت میدانی و فرامیدانی به خوبی تغذیه و تجهیز میشن و اتفاقا ایده آلترین حالت همه ی طرف های مقابل هم هست این روند هم با به مسلخ کشاندن نیروهای با اعتقاد و حرفه ای جهادی و هم بیشترین ضربات را به مقاومت و نیروهاش و روحیش وارد کردن. نتایج و زمین و تصرف ها هم که فبها!!   ولی، ولی هنوز به نظر ما تصمیم خودمون را نگرفتیم. ماندن و ادامه دادن اون هم با تمام توان در اسکیل تعریف شده یا کج دار و مریز سر کردن. لااقل باید از لحاظ تجهیزات زرهی بدون خساست و تا حد توان و حتی بیش از نیاز در جبهه جنوب حلب کم نزاریم. فرماندهی، برنامه ریزی و ... سرجاش ولی در این کمبود نیرو، نیروها باید به هر چیزی که توان رزمیشون را افزایش بده مجهز باشند.
  9. دوستان مطلع بهتر میتونند کمک کنند، من در مورد تاریخ ها زیاد مطمئن نیستم ولی فکر کنم این عملیات قبل از حضور جدی ما ( همزمان با ورود روس ها به صورت جدی و با نیروی هوایی و در نتیجه ورود ما با اطمینان از یک پوشش هوایی نسبی ) در سوریه بود. قبل از ورود روس ها ما عملیات هایی داشتیم به طور مشترک و جسته و گریخته در محورهایی با اهداف مقطعی و دسترسی به برخی نقاط که به نظر می رسید اهداف مقطعی را هم دنبال می کردند. بیشتر شبیه عملیات هامون در نقش مستشاری و داوطلبانه در وضعیت فعلی عراق بود تا عملیات هامون بعد از تشکیل یک قرارگاه مشترک و نبردهایی چون نبرد جنوب حلب، با در اختیار داشتن نسبی جبهه و تشکیلات.   پ ن: ولی به هر حال با در نظر گرفتن همه ی شرایط هم از جمله نبرد در یک موقعیت خارج از مرزها، بدقلقی ارتش سوریه، کمبود نیروهای اموزش دیده، اجبار برخی عملیات ها بنا بر موقیعت های خاص، خصوصیات ویژه ی تروریستهای مقابل متشکل از نیروهای خارجی با انگیزه و نیروهای بومی ( توجه کنیم به صحنه ای که از حضور چند فرد مسلح در خانه ای همراه با چند زن و کودک که خب به هر حال مسلحین چه از بومی ها باشند و چه خارجی ها وقتی در کنار خانواده ای هم کیش خود قرار میگیرند از هر لحاظ چه همکاری های افراد بومی و سپر انسانی و چه استفاده از شرایط اجتماعی و منطقه ای در برتری محض قرار دارند و این یعنی هر عملیات در منطقه ای اینچنینی به جان خریدن صدها مشکل از نشت اطلاعاتی و کمین و غافلگیری و رکب خوردن و چه و چه تا شکست هر گونه برنامه ریزی و امکان افزایش اشتباهات و آسیب به افراد غیرنظامی و تحریک احساسات و از دست دادن روحیه و ... )  باز هم میشه و میشد عملیات های اینچنینی را تا حد امکان محدود کرد به اقدامات ویژه و بیشتر دفاعی و اطلاعاتی و در صورت نیاز مبرم، انجام با نیروهای آموزش دیده ی طولانی مدت.
  10. استفاده ی گسترده ی تروریستهای جنوب حلب از کوادکوپترها که در بهشت آتش بس! معلومه یکی از مواردی بوده که با مدل های با بقای بیشتر تجهیز شدند و رصد دقیق مواضع نیروهای ما و احتمالا خبرهایی که از جبهه ی خودی به دستشون میرسه و قطعا دیکته ی حامیانشون برای گرفتن تلفات از نیروهای ایرانی خصوصا برای بالا بردن هزینه ی نبرد برای ایران و حساسیتی که خصوصا روی نیروهای ویژه در جنگ روانی و برتری افکار عمومی بهشون داره همه سبب میشه که فرض کنیم عملیات های خاصی برای نیروهای ما تدارک دیده باشند.   به نظر من هم خصوصا نیروهای ارتش باید از خطوط مقدم جایگزین بشند و همچنین لااقل با آتش سنگین توپخانه در عقبه ی نیروها امکان تحرک آسان را از تروریستها گرفت. الان غیر از آتش سنگین و ارزان و ایجاد خطوط دفاعی مطمئن با این شرایط گزینه های دیگه ای شاید نشه متصور بود. تروریستها اهدافشون که همون بازسازی گسترده و سازماندهی نیروها و لجستیک و تسلیحات بوده در دوران آتش بس را دست یافتند و حالا هر روز حملاتشون شدیدتر خواهد بود.   پ ن: شهدای امروز نوهد و سپاه هم احتمالا مربوط به حملات سنگین تروریستها به خان طومان و اطراف بوده که دیشب دوباره با استفاده از تاریکی شب انجام دادند اون هم مثل همیشه با تعداد نیروهای زیاد گویا. از این دست حملات با توجه به غیبت نیروی هوایی، نزدیک شدن به تابستان ( عمده عملیات های سال پیش هم در تابستان و حوالیش انجام شد )، تجهیز سنگین توسط اعراب و ترکیه و تعداد زیادی نیرو که بهشون در این مدت پیوستند باز هم خواهند داشت، خصوصا اینکه داعش هم از سمتی دیگه فشار وارد میکنه و برخی جبهه ها مثل تدمر خودش باعث درگیر کردن بخش دیگه ای از نیروها و تجهیزات شده.   حفظ وضعیت موجود حملات اینچنینی و در نتیجه به صورت طبیعی شهادت بخشی از نیروها را در پی خواهد داشت به صورت مداوم. در مورد نوهد هم با صحبت های امروز فرمانده ارتش تقریبا میشه گفت همون حرف دوستان هست که ارتش نیرویی اعزام نکرده و نیروهایی که درخواست اعزام داشتند تحت یگان های مدافعین حرم به شکل سنتیش و در اون قالب اعزام شدند، پس در شکل نوهد اونجا نیستند و در کنار سایر نیروهایی که باهاشون هیچ هماهنگی ای ندارند و فرماندهیشون هم با یگان خودشون نیست عملیات ویژه ای هم نمیتونند انجام بدند.
  11.   تو یکی از فوروم های روسی در پستی که مربوط به سال 2014 میشد به نظرم؛ جالبه یکی از کاربران ادعا کرده بود شناسایی آر کیو توسط این سامانه انجام شده. حالا نمیدونم اون زمان که هیچ صحبتی از حضور این سامانه در ایران نبوده چطور نتیجه گرفته که ایران دارای این سامانه هست. هر چند در تصاویری که در گذشته هم در فوروم داشتیم حضور برخی رادارهای روسی در ایران شاید نشان از این داشت برخی همکاری های غیر آشکار داشتیم ما قبلا هم.
  12.   در خبرها بود که گویا موثق نزدیک هزار تن سلاح از رومانی با مدیریت آمریکا و در دو پارت یکی به یکی از بنادر ترکیه و دیگری به اردن انتقال داده شده که شامل تجهیزاتی بوده که در یک پارتش عنوان شده موشک های ضد زره و خمپاره و سلاح های سبک و نیمه سنگین بوده ولی در مورد پارت دوم چیزی از جزئیات محموله اشاره نشده.
  13.   با توجه به تصویر این سامانه پس به نظر کامل لااقل یک مجموعش تحویل شده. ( غیر ازیکی به نظر سه تا خودروی دیگه از همین نوعند؟؟ مشخصه تصویر کجا گرفته شده. چون تو رژه که ظاهرا ما فقط یک خودرو را دیدیم. )
  14.   خیلی جمع و جوره و کارا به نظر میرسه، اگر به تولید واقعی و موثر رسیده باشه برای شناورهامون اگر بتونند مچ بشند خیلی خوب میشه.
  15.   امثال فرزین ندیمی که این مقاله را برای این وبگاه و همچنین به نظر العربیه تهیه کرده بیشتر از اینکه متخصص امور نظامی باشند در مقامی که اطلاعات تخصصی انچنانی داشته باشند به نظر میرسه خصوصا در بحث های نظامی که فقرش در ایران کاملا مشهوده ( فقر کارشناس/مفسر ) بیشتر جستجوگران سایتها و خبرگزاری ها و تحلیل ها و انجمن هایی مثل اینجا هستند و تنها با کمی چاشنی اطلاعات ترکیبی یک مقاله را به زبان سفارش دهنده یا گیرنده تهیه می کنند و بعد از ترجمه تحویل میدند.   یعنی بیشترین تاثیرشون زبان مادریشون یعنی اینجا فارسی است و همچنین شناختی که از رفتارشناسی و افکار عمومی و همچنین سایت های داخلی زبان مادری دارند تا بهترین نتایج، تحلیل ها و اطلاعات به زبان فارسی را استخراج و ترجمه کنند و بعد هم تحویل بدند به عنوان یک مقاله. ( در بخش نظامی خصوصا که اطلاعات با تکیه بر همین موارد و تحلیل ها و خبرهای غیر رسمی افراد و وبلاگ ها حتی ذیقیمت و جدید و اختصاصی میشه برای طرف مقابل، چیزی که شاید در خبرهای رسمی هیچ ردپایی ازشون نباشه )   بنابراین چیز جدیدی در مقالش جز چیزهایی که تا به حال اینجا دوستان تحلیل کردند نداره و گمانه زنی هاش هم بیشتر از این که نظر تخصصی خودش باشه به نظر جمع بندی گمانه زنی های اینچنینی است. ( حالا در این مورد خاص شاید این فرد یک استثنا باشه و مثلا تخصصی هم در امور نظامی داشته باشه ولی کلیت این موارد اینچنینی منظور هست.)
  16. با توجه به تاکید دوباره روسیه مبنی بر تجمع بسیار زیاد نیروهای تروریست در حلب - شمال و جنوب - و نزدیک بودن امکان حمله به حلب و همچنین تاکید بر اینکه در حلب عملیاتی انجام نخواهد شد و کمبود شدید نیروهای خودی و احتمالا با این وضع امکان نداشتن برای حملات جدید نمیدونم چه چیز مانع میشه که استحکامات مستحکمی - حتی مین ریزی وسیع - ایجاد خاکریزها و موانع فیزیکی و ... در جبههات تثبیت شده خصوصا در حلب صورت نگیره. به نظر چاره ی دیگه ای نیست. لااقل با این استحکامات اولا جلوی غافلگیری گرفته میشه و ثانیا در صورت حمله با گرفتن تلفات بالا میشه از سقوط ناگهانی مناطق جلوگیری کرد.
  17.   فکر کنم واضح بود پست. خب اون سنی عرب هم الان داره به همون فلسطینی خوب! کشته شده دوشادوش نیروهای ما همین را به نحوی دیگه میگه، شما نگران "جیب" ملت مستضعف هستید، اون عرب سنی هم نگران "نژاد عرب" و "مذهب سنی" بر باد داده شده ی همین فلسطینی خائن(!) حالا یک غیردلواپس عرب دیگه هم لابد داره دلواپسان عرب و سنی که اتفاقا در زمان جنگ سی و سه روزه حامی مقاومت بودند و کم هم حمایت نکردند سرزنش میکنه که حالا بنشینید و اگر یارای مقابله دارید سرانجام حمایت از مقاومتی که فکر می کردید ضد اصراعیل (!) هست را بچشید اگر میتونید اون هم بدون قرار دادن گوشت جوانان سنی! جلوی بمب جنگنده ی روس و نیروی هوایی سوریه و ارتش و سپاه ایران.   راستش پستتون خیلی مغشوش بود. ارتباط خون شیعه برای امت واحده و دلواپسی، بنده خدا دوست خوبمون رونین را متوجه نشدم ولی من برای اینکه ساده معنا را رسونده باشم اینطور خلاصه میکنم:  این که همه ی فلسطینی ها بواسطه ی حتی صدها فلسطینی تشنه خون شیعه، همگی یکسان قضاوت نشند....  نه فلسطینی ها که هر مجموعه دیگه ای. تعصب چه موافق و چه مخالف وقتی به مرز تنفر و عشق میرسه خطرناک میشه.
  18.   چه حرجی است پس بر اون فلسطینی؟!   وقتی یک فلسطینی در جوار شیعیان و علویون و  تاثیرشون به جبهه ی ما می پیونده و میشه خوب، چه گناهی داره اون فلسطینی در جوار وهابیت عربستانی ( مثل تمام اون ترکستانی ها و فرانسوی ها و چچنی ها و افغان ها و پاکستانی ها و تونسی و ها و چه و چه ) که در بمباران تعالیم وهابیت مدارس عربستانی واقعا فکر میکنه دشمن اول اسلام شیعه است و با کشتنش هم اسلام را رستگار میکنه و هم میره بهشت دل پیامبر (ص) را شاد؟!   مشکل ما اون فلسطینی و تونسی و .. نیست، مشکلمون دشمن اول ما و تفکرمون و مذهبمون یعنی وهابیت و عربستانه و باقی سودبرندگان ضد ماست و دوم محدودیت ها و کم کاریهامون در فرضا تاسیس یک مدرسه کنار اون مدرسه ی وهابی تو غزه و تونس و .. و در نهایت مشکل اون فلسطینی خواهد بود که در انتخاب بین دو تفکر و همچنین عرصه ی واقعیت کمک ها مثلا در حمایت از قدس و مردم فلسطین به صورت واقعی نه تنها مالی و کلامی میره مثلا باز وهابیت را انتخاب میکنه و ضد ما بودن را. اونوقت میشه با خیال راحت تری سرزنشش کرد که چرا نمکدان شکسته!   ولی ... ولی امثال خالد مشعل را الان هم میشه سرزنش کرد، چون میدونیم اون دیگه تحت نفوذ یک مدرسه با این همه سابقه و در متن کار بودن و حمایت های ما نیست بلکه در معرض نمک نشناسی و زرق و برق قدرت و طلاهای طرف مقابله که پشت میکنه.
  19. بخش خصوصی میدونیم در پهپادها وارد شدند و حالا نتایج خیلی خوبی هم نداشته ولی به هر حال نقطه ی شروعی بوده. ولی در مورد زمینه های دیگه اولا برخی موارد نیاز به سرمایه های هنگفت داره مثل زرهی و .. که خوب بخش خصوصی ما بدون کمک نمیتونه واردشون بشه. دوما شناختی از صنایع نظامی در کشور آنچنان وجود نداره و به خاطر نبود ارتباطات بین المللی در این مسیر هم نیاز به راهنمایی ها و هدایت های اولیه ی خود وزارت دفاع داره و سوما بازار باید دارای امنیت بازگشت سرمایه باشه. الان گویا وزارت دفاع مثلا در بخش پهپادی مثلا مثل بنیاد بازی های رایانه ای! که از ساخت یک گیم با سرمایه حمایت میکنه و معمولا هم نتایجش دلچسب نیست چون طرح اولیه به سرانجام مطلوب نمیرسه؛ از شرکت ها به این طریق حمایت میکنه در حالیکه به نظر باید شیوه عوض بشه و مثلا با پرداخت وام و حمایت های لازم شرکت ها سرپا بشند و محصولات را با توجه به نیازها و البته قبول ریسک سرمایه خودشون طراحی و تولید کنند و در عوض در بخش خرید در یک عرصه ی رقابتی وزارت دفاع هم از طرح های مناسب حمایت های لازم را با خریدهای خوب و سفارش انجام بده.
  20.   شرایط ارتباطی و زمانی با جبهه ی جنوب حصوصا خان طومان و حتی العیس طوری هست که نیرو اعزام کنه از اون نقاط؟ ( با توجه به اینکه ارتباطش در شمال با مرز ترکیه قطع شده ) یا نقاط پشتیبانی نیرو از داخل حلب و اطراف داره به اندازه ی کافی؟ اگر بشه از اهمیت این منطقه براشون برای کاهش فشار روی العیس و جبهه ی جنوب و حتی فراهم ساختن حمله ای جدید در اون مناطق استفاده کرد خوب میشه. هر چند الان هم اون پاتک ناموفق به اندازه ی کافی مجبورشون میکنه در اون نقاط نیروهاشون را حفظ کنند.
  21. داستان زرد ارتش خوبه سپاه بده! یا بالعکس مدت هاست لااقل برای این انجمن پایان یافته تلقی میشه. وقتی صحبت از فلان ناو نیروی دریایی خوبه فلان سلاح سپاه بده میشه یا بالعکس داره در مورد نیروی نظامی ایران صحبت میشه. همونطور که در ارتش و سپاه دو یگان و نیرو ممکنه با هم اختلاف سطح داشته باشند در نیروی نظامی ایران هم ممکنه اختلاف سطح بین بخش های مختلف وجود داشته باشه. مثل اینکه یکی در ارتش علاقش نیروی زمینیه و دائم از اون و تجهیزاتش تعریف میکنه و یکی دیگه هم عاشق نیروی هوایی و از دستاوردهاش تعریف میکنه.   داستان واضح اختلاف افکنی بین سپاه و ارتش برای گرفتن ماهی کشاندن مثلا ارتش به سمت در مقابل انقلاب قرار گرفتن انقدر لوس و بی معنی و مضحک شده که به درد همون پیرمردهای شبکه های لس انجلسی میخوره! ارتش از سپاه عزیزتر و سپاه از ارتش عزیزتر. وقتی در شرح وظایف دو نیرو تفاوت هایی هست قطعا در اداره و سازمان رزمشون هم تفاوت هست. کمبودها و برتری های هر کدام هم دلایل متعدد مالی و مدیریتی داره که هیچ ربطی به خوب بودن و بد بودن ذاتی دو نیرو یا محبوب بودن و غیر محبوب بودنشون نداره.   خلاصه شاید در برخی مواقع اصلا تنها یک تبلیغاتچی در دو نیرو هست که سبب تعریف از یکی میشه و نقد از یکی دیگه. ( منظور کسی که مسئول رسانه ای مثلا رونمایی هاست ). تا این حد ساده و نیاز به فلسفه بافی هم نداره این موضوع. همونطور که گفتم مگه کسی در ارتش ناراحت میشه به  نیروی زمینیش نقد میشه از نیروی دریاییش تعریف؟!! به همین منوال در کلیت نیروهای نظامی نقد یکی و تعریف از دیگری هم دقیقا مشابه همین سبکه.
  22.   کاور استتار تانک آماده برای استفاده. خاکریز مناسب برای در امان ماندن از موشک های ضد زره. این که این ها به صورت جزیره ای و بومی فقط دارند میجنگند دور از ذهن به نظر میرسه. آموزش ها شون به نظر دقیق میرسه و کنترل شده.
  23. با خالی شدن نیروها از جبهه ی جنوب حلب در مقطعی، احتمالا خطوط دفاعی با نیروهای کم تعداد تری در تلفیقی از نیروهای زبده ی ارتش و نیروهای کم تجربه تر مقاومت نظیر فاطمیون و بسیج سپاه آرایش گرفتند و در هفته ی گذشته هم با هجوم اولیه به شهرک العیس و شهادت تعدادی از سپاهیان به نظر میرسه تمرکز نیروهای باقی مانده هم اونجا بوده. ولی النصره و باقی تروریستها در چند روز گذشته بعد از العیس خطوط درگیری را به شدت گسترش دادند و همین شاید نیروها را مشغول کرده. با این شرایط جدید روسیه ( معلومه تا قبل از مشخص نشدن نتیجه ی مذاکرات قصد جدی ای نخواهد داشت برای مداخله ی آشکار و بعدش هم معلوم نیست ) و ارتش سوریه که یا جای دیگه ای مشغوله و یا همونطور که اشاره شد جبهه ی جنوب را کلا علاقه ای به حضور گسترده درش نداره، کم تعداد بودن نیروهای ما وقتی خطوط درگیری گسترش پیدا کنند و از پشتیبانی هوایی خبری نباشه و پشتیبانی زرهی هم محدود باشه احتمال غافلگیر شدن در خطوطی وجود داره. یک نکته دیگه تجمع تروریستها در شمال حلبه. به هر حال به خاطر اهمیت اون منطقه برای ما و شهرک های نبل و الزهرا به نظر نیروی زیادی را اونجا هم به خودش مشغول کرده. به هر حال با توضیحات امیر پوردستان که به نظر منطقی هم میاد قطعا نبرد جانانه ای لااقل کردند نیروهای قهرمان ارتش.