Davood

Members
  • تعداد محتوا

    250
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Davood

  1. کسی در مورد طرح های مرغ عاشورا و سیمرغ چیزی می دونه در مورد پروژه مرغ عاشورا اطلاعات چندانی نیست فقط می دانم که این پروژه متوقف شده! سیمرغ هم تبدیل F-5A به F-5B بوده! بزرگتر شدن دماغه صاعقه به دلیل اینکه رادار بزگتری با نام N-019ME در دماغه آن قرار دادند که نسبت به رادار APQ-159 بزرگتر البته اخبار حاکی از استفاده از رادار N-019ME در F-5 نیز می باشد. در مورد کاکپیت خوب صاعقه یک نفره (احتمالا نوع 2 نفره نیز ساخته می شود) و F-5F نیز دو نفره پس کاکپیت F-5F باید کشیده تر و بزرگتر باشد. فکر کنم در قسمت آخر منظورتان با موتور هواپیما باشد خوب موتور صاعقه به کل نسبت به F-5 که از موتور J85-GE-21B استفاده می کند تغییر کرده و از موتور RD-33 بهره می برد که اجازه پرواز تا سرعت 1/8 ماخ را به صاعقه می دهد.
  2. دوستان من این تاپیک را مجددا باز کردم ولی اگر باز هم بحث تاپیک منحرف شود و از شاهان ایران , قاجار , آرژانتین که هیچ گونه ربطی به بحث تاپیک ندارد فورا تاپیک را قفل می کنم , برای اینکه به کل هم بحث تاپیک عوض شود مقاله را از سایت آویا در مورد توان دفاعی اعراب قرار می دهم. [align=center]توان دفاعی امارات متحده‌ی عربی [/align] [align=center][/align] وزارت دفاع امارات متحده‌ی عربی برای اولین بار در سال 1971 و توسط یکی از مقامات انگلیسی ساکن در این کشور راه‌اندازی شد. این وزارت که هم‌ اکنون دارای قشون 65000 نفری است مسئولیت حفاظت و دفاع از 7 ایالت را بر عهده دارد. تاریخچه پس از آنکه در سال 1971 یک دورگه‌ی انگلیسی- عرب به نام عمان اسکات نیروهای دفاعی امارات متحده را سر و سامان بخشیده و وزارت دفاع را تشکیل داد، نیروهای عرب و پاکستانی این وزارت را تکمیل کرده و سازمان بخشیدند. در این وزارت بیشتر نیروهای متخصص نیروهایی از انگلیس و پاکستان بوده و نیروهای بومی در جبهه‌های دفاعی مشغول فعالیت بودند. در سال 1999 نیروی هوایی این کشور که تا آن زمان تنها اسم آن وجود داشت، قوت گرفت. در این میان این کشور جنگ خلیج و کویت را نیز تجربه کرد. دهه‌ی نود را می‌توان دهه‌ی شکوفایی صنعت نظامی و هوافضایی این کشور دانست. با اینکه بیشتر بخش صنعت نظامی این کشور وابسته به متخصصان خارجی از انگلیس و پاکستان و سلاح‌های امریکایی است، اما استعداد بالای رشد در این منطقه و منابع مالی مناسب این کشور، سبب شده که بتواند در بخش دفاعی منطقه به عنوان یک قطب به حساب آید. بخش‌های مختلف صنایع نظامی مرکزیت این بخش‌ها در وزارت دفاع این کشور و در شهر ابوظبی قرار دارد. هم اکنون قدرت نظامی و دفاعی امارات متحده‌ی عربی بیش از هر چیز در بخش هوایی آنست. این کشور با خریداری 80 هواپیمای جنگنده‌ی F-16 از امریکا توانست نیروی هوایی خود را به خوبی تقویت نماید. ضمنا با گسترش تعداد نیروهای انسانی خود به 3500 نفر و خرید جنگنده‌های دیگری همچون میراژ 2000 و هواپیمای انگلیسی بریتیش هاوک و همچنین بالگردهای فرانسوی نیروی هوایی این کشور جان تازه‌ای گرفته و یکی از به یکی از قطب‌های منطقه تبدیل شد. آموزش نیروهای این بخش را مدرسان امریکایی بر عهده دارند. صنایع موشکی این کشور کاملا تحت برنامه‌ی هاوک امریکا راه‌اندازی شده و دنبال می‌شود. نیروی دریایی این کشور نیز با بیش از 2000 پرسنل، 12 قایق گشت مجهز به موشک‌های کروز انگلیسی و امریکایی دارد. این نیرو توسط ناوهای امریکایی که در خلیج فارس حاضرند، حمایت می‌شوند. برای تقویت و رزم‌دیدگی این نیرو، امریکا بارها رزمایش‌های مشترکی با این کشور برگزار کرده است. بررسی رشد نظامی رشد اساسی نیروهای نظامی و دفاعی این کشور بین سال‌های 1991 تا 2005 شکل گرفته و همچنان نیز ادامه دارد. بیشتر این رشدها به استخدام نیروهای زبده‌ی خارجی جدید و یا خرید سیستم‌های نظامی و دفاعی بازمی‌گردد. در سال 1992 این کشور 436 تانک لکلرک و 415 خودروی مجهز نظامی BMP-3 خریداری کرد. با استفاده از تجربه‌ی ایران، این کشور نیز قطب خرید محصولات نظامی خود را روسیه و اوکراین قرار داد. در کنار این دو کشور امریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه نیز این کشور را بازار مناسبی برای سلاح‌های خود می‌دیدند. سیستم‌های اصلی این کشور به علت همکاری مستقیم با امریکا و انگلیس بر اساس استانداردهای ناتو طرح‌ریزی شده است. پس از تجهیز اسلحه و تجهیزات نظامی، این کشور به فکر تربیت نیروهای نظامی برتر نیز افتاد. برای این کار از مدرسان امریکایی و در کنار آنها انگلیسی بهره برده و در نیروی هوایی به تعداد مناسبی از خلبانان و متخصصان بومی دست یافت. در این میان این دو کشور و به خصوص انگلیس در بخش‌های غیرنظامی هوایی امارات نیز رسوخ کرده و جای مناسبی گرفتند. یکی از آنها فرودگاه دبی و خطوط هوایی امارات (Fly Emirates) است. بخش‌های مختلف نیروهای نظامی امارات متحده عربی ارتش نیروی دریایی زیردریایی‌ها گشت دریایی نیروی هوایی دفاع هوایی پلیس فدرال صنعت نظامی دولت امارات متحده‌ی عربی برای کاهش نیاز این کشور به دیگر کشورها، خصوصا کشورهای غربی و در بخش نظامی و دفاعی تصمیم گرفته است که به تولید داخلی بهای بیشتری داده و به تربیت نیروهای متخصص بیشتری بپردازد. در این مسیر دولت تعداد زیادی از دانشجویان با استعداد را برای تحصیل در این زمینه‌ها به کشورهای پیشرفته فرستاده و یا با سرمایه‌گذاری بالا شعباتی از دانشگاه‌های معروف جهان را به شهرهای مناسب خود آورده است. یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های که در این زمینه انجام شده است، راه‌اندازی شرکت کشتی‌سازی ابوظبی است که به طراحی و تولید قایق و کشتی‌های نظامی و غیرنظامی مناسب برای شناوری در آب‌های منطقه می‌پردازد. اخیرا تلاشهایی نیز برای ساخت پرنده‌های بدون سرنشین در این کمپانی صورت گرفته است. نقش نیروی انسانی سن وظیفه‌ی عمومی در این کشور 18 سالگی است، گرچه در ارتش این کشور از سن 15 تا 49 ساله دیده می‌شود. از آنجاکه این کشور جمعیت پیرشونده‌ای دارد، تعداد نیروهای وظیفه‌ی این کشور روز به روز در حال کاهش است. ضمنا چون جای تحقیقات در این کشور زیاد باز نمی‌باشد، نیروهای خارجی کمتری به این کشور می‌آیند. از سال 200 تا 2004 تعداد نیروهای نظامی این کشور حدود 30000 نفر کاهش پیدا کرده و این برای مقامات الزام خرید تجهیزات بیشتر را به وجود می‌آورد. در مقابل سرمایه‌گذاری‌های بسیاری در بخش نظامی می‌شود. منابع مالی گسترده در این کشور بودجه‌ی ½ میلیارد دلاری در سال 2000 را برای این کشور به ارمغان آورده است. البته این بودجه به توجه به رشد 1/3 درصدی تولیدات داخلی تا سال 2004 به میزان 400 میلیون دلار کاهش یافته است Avia.ir
  3. [align=center][/align] بيش از صد سال از ساخت اولين هواپيما به دست برادران رايت مي‌گذرد. هواپيماي برادران رايت با آن ساختمان بسيار ساده و سطوح كنترل ساده‌تر از بدنه، كمتر از 1 دقيقه مداومت پروازي داشت، ولي به هر حال سرآغاز ساخت هواپيماها محسوب مي‌شود. از آن پس عصر هوانوردي آغاز شد و علوم هوانوردي با سرعت بسيار عجيبي پيشرفت كرد. كشورهايي كه در اين صنعت سرمايه‌گذاري كردند، هنوز هم در حال سود بردن از تحقيقات سال‌هاي پيش خود هستند و هر روز قدرتمندتر مي‌شوند. در بسياري از مقالات يا توضيحات هوانوردي از يك هواپيماي جنگنده، به واژه‌هايي چون نسل پنجم، نسل چهارم و... بر مي‌خوريم. اين واژه‌ها در واقع يك نوع طبقه‌بندي غيررسمي هواپيماهاي جنگنده و تنها روش براي شناسايي بهتر جنگنده‌ها براساس تاريخ و توانمندي‌هايشان است. براي آشنايي بيشتر با نسل‌هاي گوناگون جنگنده‌ها، در اين نوشتار سعي شده با مثال‌هايي از ابتدا تاكنون وجه تمايزي از نسل‌هاي گوناگون جنگنده‌ها را معرفي كنيم. نسل اول جنگنده‌ها، بيشتر به جنگنده‌هايي اطلاق مي‌شود كه در ابتداي عصر جت و در سال‌هاي 1945 تا 1955 ميلادي- يعني بعد از جنگ جهاني دوم و تا زمان پايان جنگ كره- توليد شدند. اين هواپيماها، اولين هواپيماهايي بودند كه به موتورهاي توربوجت مجهز شدند، ولي با تمام اين اوصاف قادر به شكستن ديوار صوتي (Sound barrier) نبودند و از نظر توانايي و قابليت‌هاي جانبي، بسيار به همان هواپيماهاي پيستوني جنگ جهاني دوم شبيه بودند و تنها وجه مثبت آنها، توانايي سرعت‌گيري سريع‌تر بود. اين هواپيماها كه از معروف‌ترين آنها مي‌توان F-86 سابر آمريكايي- كه در اختيار نيروي هوايي ايران نيز بود- و هواپيماي ميگ- 15 روسي اشاره كرد كه اغلب مجهز به رادار نبوده و از همان سلاح‌هاي معمولي توپ و بمب‌هاي سقوط آزاد و غير دقيق و راكت‌هاي معمولي استفاده مي‌كردند. جنگنده‌هاي نسل دوم كه طي سال‌هاي 1955 تا 1960 ميلادي توليد شدند، هواپيماهايي بودند كه سرعت بيشتر، سيستم‌هاي راداري تشخيص هدف و اولين موشك‌هاي هوا به هواي هدايت شونده كه سايد ويندر (Sidewinder) نام داشت و هم اكنون نيز از آن بسيار استفاده مي‌شود، دارا بودند. اين جنگنده‌ها، در حقيقت با به عمل گيري درس‌هايي كه در جنگ كره آموخته شد، طراحي و توليد شدند. نمونه جنگنده‌هاي نسل دوم هواپيماي F-104 (استارفايتر) را مي‌توان نام برد. هواپيماهاي نسل دوم اولين جنگنده‌هايي بودند كه قادر به حفظ سرعت‌هاي مافوق صوت در پرواز مستقيم بودند. پيشرفت‌هاي چشمگير در صنعت موشك‌هاي هوا به هوا، موجب شد كه براي اولين بار در جهان از اين موشك‌ها به عنوان سلاح اوليه و اصلي هواپيما به جاي همان توپ معمولي استفاده شود. در حدود سال‌هاي 1960 تا 1970، نسل سوم جنگنده‌ها كه بيشتر جنگنده‌هايي را كه در جنگ ويتنام شركت كردند، پوشش مي‌دهد، متولد شدند. اكثر اين جنگنده‌ها اولين هواپيماهاي چند منظوره بودند كه قادر به انجام مأموريت‌هاي هوا به هوا و هوا به زمين به صورت همزمان بودند. مشهورترين هواپيماي اين نسل هواپيماي جنگنده فانتوم F-4 است كه در نمونه‌هاي گوناگوني ساخته شد و به خدمت نيروي هوايي كشورهاي بسياري در جهان از جمله ايران نيز درآمده است. پس از آن و درطي سال‌هاي 1970 تا 1990، روند رو به رشد توليد جنگنده‌هاي چند مأموريتي به طرز قابل توجهي ادامه يافته و سرانجام منجر به توليد هواپيماي مشهوري چون F-14 (تامكت)، F-15 (عقاب)، F-16 (فالكون)، F-18 (هورنت) و ميگ- 29 شد. در اين هواپيماها، تأكيد بيشتر بر روي قابليت مانور دهي هوايي و نبردهاي نزديك (dogfight) بود با سرعت‌هاي بالاتر، به همين جهت اين جنگنده‌ها، در نبردهاي هوا به هوا بسيار سريع عمل مي‌كند. پس از نسل چهارم، مابين سال‌هاي 1990 تا 2000 نيز جنگنده‌هايي بسيار مشابه جنگنده‌هاي نسل چهارم، ولي با قابليت‌هاي بهبود يافته و سيستم‌هاي پيشرفته‌تر مانند هواپيماهاي سوپر هورنت، يوروفايتر تايخون و رافال توليد شدند كه به جنگنده‌هاي نسل چهارونيم مشهورند. از سال 2000 تا زماني كه هنوز مشخص نيست، نسل بسيار جديدي با نام نسل پنجم جنگنده‌ها پديد آمده و بايد اعتراف كرد كه اين جنگنده‌ها از سلاطين كنوني آسمان محسوب مي‌شوند. در جنگنده‌هاي نسل پنجم كه به صورت نمونه مي‌توان به Raptor) F-22 ) و( F35(JSF آمريكايي و سوخو 47 روسي اشاره كرد در اين جنگنده‌ها خلبان ديد كاملي را از صحنه نبرد به وسيله دستگاه‌هاي اويونيكي (الكترونيك پرواز) پيشرفته روي خود داشته و ميدان را كاملاً در كنترل خود دارد. مهم‌ترين ويژگي جنگنده‌هاي نسل پنجم، رادار گريزي (Stealth) است كه به بقاپذيري جنگنده و محفوظ ماندن از ديد راداري دشمن كمك شاياني مي‌كند. هم اكنون كه در زمان نسل پنجم جنگنده‌ها هستيم، بايد منتظر ظهور سريع نسل‌هاي بعدي باشيم، زيرا صنعت هوا فضا به عنوان يكي از علوم پيشرفته در حال ارتقا است، به طوري كه مي‌بينيم ناسا هوافضاپيماي X-43A را با سرعت 10 ماخ (10 برابر سرعت صوت و حدوداً يك مايل در ثانيه) با موفقيت آزمايش مي‌كند. X-43sA از موتور هوادم اسكرم جت (Scramjet) استفاده مي‌كند و شايد تا چند سال آينده نمونه عملياتي و يا حتي مسافربري از آن ساخته شود و اگر چنين شود، هر مايل را مي‌توان تنها در يك ثانيه پيمود. روزنامه همشهري
  4. از دوستان کسی میدونه که صاعقه چند پایلون داره؟ از چه نوع توپی استفاده میکنه؟ احتمالا از دو توپ M39A2 با 280 گلوله که در F-5 به کار گرفته شده استفاده کند! [align=center]صاعقه[/align] [align=center][/align] به دنبال طرح آذرخش , نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ساخت هواپیمای (صاعقه) را در دستور کار خود قرار داد و در آذر 1379 شروع به ساخت آن را در رسانه ها اعلام کرد.هواپیما صاعقه در سال 1382 نخستین پرواز آزمایشی خود را انجام داد و در تابستان 1383 نیز نخستین پروازش را پس از اتمام پروازهای آزمایشی صورت داده و به ایرانیان معرفی گردید.این باره نیز به دلیل طراحی فوق العاده و چشمگیر , جنگنده F-5 به عنوان پایه طراحی جنگنده صاعقه انتخاب شد.تفاوت اساسی ظاهری بین این دو , وجود سکان عمودی V شکل در صاعقه است که برای ایجاد مانورپذیری بهتر و افزایش قابلیت پنهانکاری برای این جنگنده طراحی شده , این جنگده از لحاظ ابعاد 10 تا 15 درصد نسبت به طرح F-5 اصلی بزرگتر شده و از الکترونیک پروازی و پیشرانه روسی بهره می برد. پیشرانه صاعقه دو دستگاه موتور سارکیف کلیموف RD-33 (با رانش 18300 پاوند در حالت پس سوز) بسیار قدرتمند بوده و امکان پرواز تا سرعتهای 1/5 تا 1/8 ماخ را به این هواپیما می دهد.رادار صاعقه نیز مانند آذرخش از نوع فازاترون N-019ME توپاز می باشد که در ایران بهسازی شده تا کارایی آن ضد اهداف زمینی افزایش یابد.بیشترین بار مفید قابل حمل صاعقه 4400 کیلوگرم , وزن خالی آن 8000 کیلوگرم و بیشترین وزن برخاست آن 15000 تا 18000 کیلوگرم بوده و بردی در حدود 600 تا 1000 کیلومتر را دارا است. ماهنامه صنایع هوایی
  5. Davood

    اف14 يا ميگ31

    دوستان عزیز در مورد به روز شدن F-14A IRIAF حرف های زیادی زده شده اما من این تغییرات را از زبان فرمانده نیروی هوایی که در مصاحبه ویژه خبری شبکه دو نقل کرد می گویم. 1.پرتاب بمب های MK-83 , MK-84 که طرح بود از شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی در دوران جنگ که تامکت ها در کنار رهگیری قابلیت حمله به اهداف زمینی را نیز داشته باشند! 2.تغیرات و به روز رسانی در رادار و ایونیک و دیگر قسمت های الکترونیکی این پرنده! 3.افزایش مداومت پروازی این هواپیما به 1000 مایل (در ارتفاع کم) که امکان حمله به اهداف دورتری را به این پرنده می دهد! تصویر زیر هم متعلق به دوست خوبم کیوان جان هست که یک فروند تامکت را در سال 65 در پایگاه هشتم شکاری اصفهان نشان می دهد که مجهز به دو بمب MK-83 می باشد.
  6. [align=center]اولین سری از F-117A بازنشست شدند[/align] [align=center][/align] درست پیش از آغاز سال جدید میلادی ده فروند F-117A به طور رسمی بازنشست شدند تا جای خود را به F-22A Raptor بدهند. سخنگوی پایگاه هلمن، که این هواپیماها در آن مستقر بودند گفت انتظار می‌رود اولین سری از Raptorها بین سپتامبر تا دسامبر سال 2008 مستقیماً از خط تولید به پایگاه منتقل شوند. هم اکنون Raptorهای پایگاه هوایی لانگلی عملیاتی شده‌اند. پایگاه بعدی که به این جنگنده مجهز خواهد شد، پایگاه المندورف در آلاسکا خواهد بود که در سال جاری هواپیماهای خود را دریافت خواهد کرد. Avia.ir
  7. Davood

    قدرت هوایی آمریکا

    در مورد هواپیماهایی که در اختیار دارد می توانی به لینک زیر رجوع کنی. United States Air Force
  8. دوستان لطف کنند به همدیگر احترام بگذارند و از برخورد با یکدیگر جلوگیری کنند در غیر این صورت پست های نامناسب حذف و تاپیک هم قفل می شود. دوستان شفق 1 هواپیما آموزشی- تهاجمی می باشد که حرف های زیادی در مورد پرواز یا پرواز نکردن آن به زبان می آید برخی ها معتقدند پرواز کرده و برخی ها نیز این چنین می گویند:که موتور RD-33 را روش نصب کردند اما این موتور با هواپیما شفق سازگار نبود و به دنبال جایگزین کردن موتور دیگری برای آن بودند که دیگر از بقیه ماجرا خبری در دست نیست. اما در مورد شفق 2 که این پروژه نیز در دست طراحی و ساخت است این قابلیت های به طور چشمگیری افزایش یافته از قبیل شلیک موشک های هوا به هوا روشی و آمریکایی از قبیل AIM-9 , AIM-7 و موشک های R-27 , R-73 (احتمالا R-77) و در مورد قابلیت های هوا به سطح هم می تواند از موشک های AGM-65 , KH-31 , KH-29 را شلیک کند و بدنه ان نیز طوری طراحی شده که شناسایی ان نیز سخت باشد.باز هم تاکید می کنم این پروژه طراحی شده و در دست اجرا می باشد و تاکنون تصویری از آن منتشر نشده است. اما شفق 3 که فقط طراحی پیش نیست قابلیت های منحصر به فردی دارد و یک شکاری - بمب افکن است که از بدنه ای شبیه به F-111/SU-24 دارد و از رادار AWG-9 بهره می برد که قابلیت شلیک موشک های AIM-54 و R-33 روسی را دارد.همانطور که گفته شد بدنه ای مانند F-111/SU-24 می باشد که قابلیت حمل انبوهی از بمب ها را دارد و برای حمله به سطح قابلیت حمل موشک های روسی خانواده KH را دارا می باشد. اما دو چیز در مورد شفق 3 نامفهوم می باشد که آیا ایران قابلیت کپی کردن رادار AWG-9 را دارد که حتی برخی ها معتقدند در صایران راداری طراحی شده و در دست اجرا می باشد که قابلیت های رادار AWG-9 را دارد ولی ابعاد کوچکتری از AWG-9 دارد! و مساله دیگر در مورد شفق 3 شلیک کردن موشک های AIM-54 می باشد که آیا ایران این موشک را کپی کرده که قابلیت نصب آن بر روی شفق 3 می باشد اما این چنین هم می شود در نظر گرفت که اگر جریان همسان سازی رادار F-14 IRIAF با موشک R-33 راست باشد خوب حتما شفق 3 با رادار AWG-9 نیز قابلیت شلیک آن را دارد و جایگزین خوبی برای AIM-54 می باشد. دوستان در مورد شفق 1 و 2 شواهد و منابعی موجود می باشد که این چنین انها را توصیف می کند اما در مورد شفق 3 فقط فقط از شنیده های خودم استفاده کردم که هیچ گونه منبعی وجود ندارد.
  9. اول عکس را در سایتی مانند XS آپلود کنید (در مربع تیک را بزنید) سپس بعد از آپلود شدن لینکی که در کادر اخر موجود می باشد را کپی کنید و بر روی در انجمن کلیک کنید و لینک عکس را Paste کنید و پیش نمایش را بزنید تا از درست فرستادن عکس مطمئن شوید و بعد از اطمینان ارسال را بزنید!
  10. دوستان اگر کسی اطلاعات بیشتری از این هواپیما و نسلهای قبلی اون به ویژه اونایی که عراق داشت بعد به ایران هم پناهنده شدند داره دریغ نکنه ممنون. عراق فقط 12 فروند TU-22 داشت كه چند تاييشون زمان جنگ ايران و عراق نابود شدند ، به عنوان مثال يك فروندشون در 29 اكتبر 1980 ( 7 آبان 1359) توسط يك تير موشك فينيكس ساقط شد ، مابقي هم در زمان حمله نيروي هاي ائتلاف به عراق دراوائل دهه 90 نابود شدند. تصوير مربوط به لاشه دو فروند Tu-22 عراقي بعد از نابود شدن به دست نيروهاي ائتلاف هست. دو هواپيماي سمت راست Tu-22 هستند و لاشه سومي (سمت چپ) نيز مربوط به يكي از آواكسهاي عدنان هست. با تشکر از (Co-Pilot)
  11. Davood

    گالری جنگنده -رهگیرها

    MiG-25 Foxbat MiG-31 Foxhound
  12. [align=center]واکنش جهانی به گفته احمدی‌نژاد[/align] با آن که پیشتر برخی مقامات دولتی از جمله منوچهر متکی، علی لاریجانی و محمد جواد لاریجانی برای کنترل انتقادات شدید بین‌المللی تاکید کرده بودند که احمدی‌نژاد هیچ‌گاه از محو و نابودی اسرائیل سخن نگفته است، با این حال رئیس‌جمهور ایران بار دیگر روز یک‌شنبه از «نابودی قریب‌الوقوع رژیم صهیونیستی» خبر داد. این سخنان احمدی‌نژاد که تاکید داشت «شمارش معكوس نابودی رژیم صهیونیستی زده شده است و ما انشاالله در آینده‌ای نزدیك شاهد نابودی این رژیم خواهیم بود» بلافاصله با موج تازه‌ای از انتقادات کشورهایی مواجه شد که پس از حدود یک‌سال اظهارات قبلی رئیس‌جمهور ایران را تقریباً به فراموشی سپرده بودند. اظهارات جدید احمدی‌نژاد در حالی بر زبان آمد که رژیم نامشروع اسرائیل در یک سال گذشته حداکثر بهره‌برداری را از سخنان پیشین وی به عمل آورده بود. تل‌آویو که به نوشته روزنامه افراطی «هاآرتص» اظهارات قبلی احمدی‌نژاد را یا «موهبت الهی»! می‌دانست (چرا که می‌توانست با استناد به آن مظلوم‌نمایی کند) در یک سال گذشته تقریباً در تمام مجامع بین‌المللی گفته‌های احمدی‌نژاد را مورد اشاره قرار داد و با استناد به آن خواهان اجماع جهانی برای مقابله با برنامه‌های اتمی ایران شد. این رویکرد رژیم صهیونیستی و البته حساسیت کشورهای پیشرفته به عرف‌های بین‌المللی باعث شد که نه تنها شورای امنیت سازمان ملل در بیانیه‌ای گفته‌های احمدی‌نژاد را محکوم کند که تقریباً اغلب کشورهای غربی رسماً و در عالی‌ترین سطوح از اظهارات احمدی‌نژاد ابراز نگرانی کرده و این ادعا را تکرار کنند که «نکند ایران دنبال بمب اتم برای نابودی اسرائیل باشد»! استدلالی که همه بر نادرستی آن اذعان دارند اما در مجامع سیاسی توانست به شدت بر فشارهای جهانی علیه برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران بیفزاید. در مقابل این فضای بین‌المللی، حامیان محمود احمدی‌نژاد البته تاکید داشتند که چنین اظهاراتی از سوی رئیس‌جمهور ایران منجر به افزایش محبوبیت او در میان شهروندان عرب خواهد شد که این «دستاورد» بر تمام هزینه‌های بین‌المللی آن و انتقادات کشورهای خارجی حتی دولت‌های عرب (نظیر مصر) می‌چربد. به هر ترتیب تکرار موضع «نابودی اسرائیل» توسط احمدی‌نژاد روز یک‌شنبه در حالی صورت گرفت که اسپانیا، کشوری که دو روز قبل از آن میزبان مذاکرات عالی‌رتبه ایران، اروپا و‌ آمریکا بود حدود 5 ساعت بعد سفیر جمهوری اسلامی در این کشور را احضار کرد و اظهارات احمدی‌نژاد را شدیداً مورد انتقاد قرار داد. در آمریکا، کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه در واکنش به اظهارات محمود احمدی‌نژاد که گفته بود شمارش معکوس نابودی اسراییل آغاز شده است، مدعی شد «رییس جمهوری ایران برای کشورش چاه عمیق‌تری می‌کند»! خانم رایس در هواپیمایی سخن می‌گفت که او را به مقصد پاناما سیتی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان کشورهای آمریکایی می‌برد. همزمان با اظهارات رایس، رژیم صهیونیستی نیز در انتقادات شدیدالحنی به محکومیت این گفته‌ها پرداخت. اسرائیل با اشاره به سخنان احمدی‌نژاد همچنین اعلام کرد هیاتی از این کشور در واشنگتن با مقام‌های آمریکایی، از جمله رایس گفتگوهایی به ویژه درباره ایران و سوریه خواهد داشت. سرپرست این هیئت «شائول موفاز» وزیر راه و ترابری اسراییل و یکی از چهره‌های موثر رژیم تل‌آویو در زمینه نوع تعامل با ایران خواهد بود. به گفته سخنگوی وزیر راه اسراییل، آقای موفاز پیش از مذاکرات راهبردی روز پنج شنبه، با کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا دیدار خواهد کرد و بررسی «تهدیدات احمدی‌نژاد» یکی از موضوعات این مذاکره است. در اروپا؛ «برنارد کوشننر» وزیر امور خارجه فرانسه سخنان اخیر دکتر احمدی‌نژاد را «غیر قابل قبول» خواند و تصریح کرد این اظهارات با تلاش ایران برای تبدیل شدن به یک بازیگر مهم منطقه‌ای همخوانی ندارد. کوشنر در بیانیه خود گفته است «این سخنان، اگر به راستی ابراز شده باشد، غیر قابل قبول است و من به شدیدترین وجهی آن را محکوم می‌کنم». به ادعای وی، حق موجودیت اسراییل را نمی توان زیر سوال برد. «میگل آنخل موراتینوس» وزیر امور خارجه اسپانیا نیز گفت: «این مساله غیر قابل قبول است که رییس جمهوری یکی از کشورهای عضو جامعه جهانی اینگونه سخنانی را ابراز کند». او گفت هدف از احضار سفیر جمهوری اسلامی، رد کامل اینگونه اظهارات و مخالفت شدید با آن است. به گفته موراتینوس، اسپانیا مناسبات خوبی با ایران دارد، اما واکنش کشوری مانند اسپانیا، اتحادیه اروپا و جامعه جهانی به چنین اظهاراتی باید به طور مطلق و صریح، قاطعانه باشد. اظهارات این مقام اسپانیایی همزمان بود با گفته یک مقام وزارت خارجه آلمان که به نوشته فرانکفورتر آلگماینه ادعا داشت «محمود احمدی‌نژاد ظاهراً از خشمگین کردن جامعه جهانی لذت می‌برد. وگرنه هیچ دلیلی برای گفته‌های اخیر او پیدا نمی‌شود». لندن نیز در بیانیه‌ جداگانه‌ای که توسط سخنگوی وزارت خارجه بریتانیا منتشر شد تصریح کرد که اظهارات اخیر احمدی‌نژاد را «غیرقابل قبول و تحریک‌آمیز» می‌داند. سخنگوی وزارت خارجه کانادا هم که کشورش مواضع تند و انتقادآمیزی را علیه ایران مخصوصاً در زمینه پرونده هسته‌ای و حقوق بشر اتخاذ می‌کند در واکنش به اظهارات احمدی‌نژاد به تکرار انتقادات کشورهای غربی پرداخت و «تلاش یک دولت برای نابودی یک کشور» را مغایر با قوانین بین‌المللی و تعهدات مسئولانه یک کشور خواند. وی مدعی شد: «اظهارات اخیر احمدی‌نژاد اتفاقاً نشانه‌ای است که نشان می‌دهد نگرانی جامعه جهانی از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای یک نگرانی بجا و بحق است»! همچنان که وزیر خارجه اتریش تاکید کرد «ایران با تحریک حساسیت‌ها و دغدغه‌های بین‌المللی در قبال خود نه تنها هیچ گره‌‌ای از مشکلاتش را باز نخواهد کرد که مشکلی بر مشکلات خود خواهد افزود.» یکی از سخنگویان کمیسیون اتحادیه اروپا نیز در بروکسل، در واکنش به این اظهارات گفت: «ما همواره چنین اظهاراتی را در گذشته محکوم کرده‌ایم و چیزی نداریم تا بر آن بیفزاییم». این سخنگو در ادامه افزود: «موضع اتحادیه اروپا در ارتباط با حق موجودیت اسراییل کاملا روشن است» Aftabnews.ir
  13. PL-7 بردش 7Km Magic R550 بردش 15Km موشک R-60 در یوگوسلاوی از Mig-29 شلیک شد و یک فروند F-117 را منهدم کرد! آشنایی با R-60 بقیش هم آرش جان گفتند!
  14. اما ایران که موشک R-77 ندارد! SU-30 و Mig-31 تایید نشدند ولی SU-27 تایید شده!در بازدید مقام معظم رهبری از دانشگاه ستاری خرید تعداد 25 فروند SU-27 توسط فرمانده نیروی هوایی تایید شد.
  15. همانطور که سعید جان فرمودند جنگنده ها Mig-29A به مدل SMT ارتقاء یافته اند البته در همان اوایل ایران تغییراتی بر روی Mig-29A انجام داد از قبیل سيستم سوختگيري هوايي (پروژه ي طلوع) و اضافه كردن تانك هاي 1000 ليتري سوخت تحت برنامه ي خورشيد البته یک نکته مبهم وجود دارد که اگر Mig-29A به مدل SMT ارتقاء یافتند قابلیت حمل موشک های هوا به سطح را دارد یا فقط به قابلیتهای هوایی (شلیک همزمان دو موشک R-27) افزوده می شود؟
  16. F-7 PL-7 , Magic R550 F-5 PL-7 , R-60 , AIM-9P , AIM-7-E2 F-4 AIM-7E , R-73E , PL-7 , AIM-9P Mig-29 R60 , R27 , R73 F-14 Hawk , AIM-9 , AIM-7 , AIM-54 SU-24 R-60 , R-73 Mig-23 R-60 SU-20/22 R-60 SU-25 R-60 Mig-21 R-60 , PL-7 Mirage F1 Magic R550 لازم به ذکر است برخی منابع از همسان سازی موشک R-33 با رادار AWG-9 سخن می گویند و برخی دیگر از منابع از فروش موشک PL-2 به ایران دم می زنند که اگر این چنین باشد هواپیماها Mig-21 , F-7 , F-6 قابلیت شلیک آن را دارند! همچنین در بازدید مقام معظم رهبری از دانشگاه ستاری فرمانده نیروی هوایی خرید 25 فروند SU-27 را تایید کرد. سپاه پاسدارن هواپیما Embraer EMB 312 Tucano را در اختیار دارد که این هواپیما نیز قابلیت های رزمی با داشتن دو موشک کوتاه برد را دارد.
  17. شاید این تصویر به شما کمک بکند! http://xs216.xs.to/xs216/07231/dh.jpg
  18. B-777-200LR دوربردترین جت مسافربری دنیا جت مسافربری B-777-200LR ورلد لاینر دوربردترین هواپیمای مسافربری دینا توجهات زیادی را به خود جلب نموده.این هواپیما با توانی پرواز بیش از 9420 ناتیکال مایل و حمل 301 مسافر در سه کلاس برد هواپیماهای خانواده 777 را به 1540 ناتیکال مایل افزایش داده است.این نمونه در 9 نوامبر 2005 رکورد پرواز بدون توقف را با حرکت از هنگ کنگ به سمت شرق گذشتن از مسیر طولانی و پرواز از روی اقیانوس آرام شمال آمریکا و سپس بر فراز اقیانوس اطلس شکست.هواپیما N6066Z روز بعد با 22 ساعت و 42 دقیقه پرواز و پیمودن 11664 ناتیکال مایل(بیش از نصف مسافت دور کره زمین) در فرودگاه هیثرولندن به زمین نشست.البته این هواپیما بار کمتری را نسبت به زمانی که وارد خدمت شد حمل می کرد. ما به هر حال رکوردزنی جدید خود و قرار گرفتن در کانون توجه روزنامه ها و مجلات مختلف توانست به بخشی از اهداف خود دست یابد.B-777-200LR تنها خانواده بویینگ که برای آن نامی در نظر گرفته شده است.این هواپیما در سال گذشته میلادی در نمایشگاه دبی و پاریس نیز حضور داشت و با حضور در پاریس به تور 61 روزه خود که بازدید از 24 شهر جهان همراه بود پایان دادB-777-200LR که به معنی LONGER RANGE به معنای دوربردترین پس از B-777-200.B-777-200ER.B777-300.777.300ER پنجمین عضو خانواده هواپیماهای دوموتوره 777 به شمار می رود.بویینگ در حال حاضر مشغول کار بر روی نمونه ششم این هواپیما با عنوان 777F می باشد که یک نمونه باری بر اساس سازه 200LR است. نخشتین فروند از این هواپیماهای بویینگ 777 در ژوئن سال 1994 به پرواز در آمد و تاکنون 44 کاربر و 827 به پرواز در آمد و تاکنون 44 کاربر و 827 سفارش قطعی داشته و 539 فروند از آن تحویل شده است.تاریخ تکمیل نمونه B-777-200LR(که با نام B-777-2000X شناخته می شد) نیز به 29 فوریه سال 2000 بر می گردد.زمانی که هیات مدیره بویینگ اجازه آغاز ساخت این هواپیما را داد.اما کار ساخت آن در اکتبر سال 2001 به دلیل کاهش مسافرتهای هوایی در جهان به دلیل حملات تروریستی 11 سپتامبر متوقف شد و تا ماه مارس سال 2003 میلادی از سر گرفته شد. ساخت نخستین هواپیمای B-777-200LR در تاریخ 27 سپتامبر سال 2004 و جشن رسمی معرفی این هواپیما در 15 فوریه سال 2005 میلادی برگزار شد.در این مراسم لارس اندرسون مدیر عامل و مدیر برنامه 777 گفت((B-777-200LR ورلد لاینر قادر خواهد بود مسیرهای بدون توقف را برای مشتریانمان باز کند.)) بر خلاف هیاهوهای ایجاد شده مدل 200LR در این مدت کمترین تعداد سفارش قطعی را از خطوط هوایی در تاریخ کارخانه داشته است(فقط 5 سفارش از 2 مشتری) و در کل.با در نظر گرفتن قصد خریدها تعداد سفارشها به 35 فروند رسیده است.نخستین پرواز عملیاتی ورلد لاینر با یک ماه تاخیر در هشتم مارس سال جاری میلادی انجام شد.برنامه آزمایش 200LR شامل 886 ساعت پرواز در 338 ساعت آزمایش زمینی با دو فروند هواپیما انجام شد. این پرنده گواهینامه سازمان هواپیمایی ایلت متحده(FAA) و موسسه ایمنی هوایی اروپا را در دوم فوریه سال 2006 دریافت کرد و در اواخر ماه مارس به نخستین مشتری خود یعنی خطوط هوایی بین المللی پاکستان(PIA) تحویل داده شد.دو هواپیما آزمایشی اولیه پس از پایان آزمایشها به خطوط هوایی پاکستان تحویل داده شدند. B-777-200LR برای رسیدن به بیشینه برد خود که طبق گفته های شرکت بویینگ 9420 ناتیکال مایل است دارای سه مخزن سوخت کمکی می باشد که هر یک توانایی جا دادن 7000 لیتر سوخت را دارند و در قسمت بار نصب می شوند.نصب این مخازن کمکی اختیاری می باشد و می توان فضای جایگزین هر کدام را به دو کنتینر باری LD-3 اختصاص داد.بدون این مخازن B-777-200LR می تواند 39883 گالن(181286 لیتر) سوخت را در خود جای دهد و با این سوخت 8660 مایل پرواز کند. دو فروند هواپیما انتخابی توسط PIA دارای مخازن کمکی نیستند ولی به گونه ای ساخته شده اند که می توان این مخازن را بعدها و در صورت نیاز به آن اضافه کرد. بویینگ در حال گفتگو با دیگر مشتریان 200LR درباره تعداد مخازن مورد نیاز آنهاست. کار ساخت نمونه های B-777-200LR و 300ER به طور همزمان آغاز شده است که در نتیجه هر دو مدل در بسیاری از موارد نسبت به نمونه اولیه بهوبد یافته اند.جالب است بدانیم این هواپیما دارای بیش از 35 درصد تغییرات نسبت به نمونه اولیه هستند. با این نمونه ها به دلیل اضافه شدن بالکها نوک بال 6 پا و 6 اینچ(98/1 متر) بزرگتر از نمونه های قبلی می باشد.نصب این بالکها ویژگیها ایرودینامیک و کارایی سوخت این هواپیما را به هنگام برخاست تا حد زیادی بهبود می دهد. این نوآوریها همراه با ارابه های فرود پیشرفته منجر به کاهش مسافت مورد نیاز برای بلند شدن هواپیما می شود.بخش جلوگیری از برخورد دم به زمین نیز هنگام برخاست با کمک نرم افزاری که توانایی تسلط بر حرکات سکان افقی متحرک را دارد.اجازه تخطی از محدوده های مجاز تعیین شده را نمی دهد. در نمونه جدید بدنه بخش دم و اربه فرود دوماغه هواپیما تقویت شده و مجموعه چرخها تایر و ترمزها جدید بر روی آن نصب شده است.ستونهای بال هواپیما و محفظه موتور B-777-200LR با موتر GE90-115EB می باشد. تاکنون هیچ مشتری به دلیل این که احتیاجی به تامین نیروی برخاستن بیشتر نداشته این موتور را انتخاب نکرده و به نظر می رسد موتور جدید بیشتر برای فرودگاههایی که میان عوارض زمین قرار دارند کابر داشته باشد. 777F دوربردترین هواپیما باری دو موتوره دنیا اگر چه بویینگ دیر به بازار هواپیماهای مسافربری فوق دوربرد وارد شد اما تلاش می کند با اریه مدل 777F که در 23 مارس 2005 به طور رسمی آن معرفی کرد.جایگاه ارباس را در بازار هواپیما باری تصاحب کند.این مدل که بر اساس 200LR ساخته می شود می تواند 229000 پاوند بار را تا مسافت 4965 ناتیکال مایل حمل کند. 777F از سه مخزن سوخت کمکی نمونه 200LR تستفاده نخواهد کرد چرا که بویینگ معتقد است نیازی به برد نمونه مسافربری در بخش باربری نیست و این فضا می تواند برای حمل بارهای بیشتر استفاده گردد. با وجود کاهش برد این نمونه همچنان دوربردترین هواپیما باری دوموتوره دنیاست.777F می تواند 27 پالت استاندارد 69 در 125 اینچ(442 در 317) بر روی عرشه اصلی 10 پالت دیگر را در قسمت پایین هواپیما جای دهد.به علاوه دارای فضایی برابر 900 پای مکعب(5/245 متر مکعب) برای بارهای اضافی است. زمان ورود به خدمت 777F سه ماهه 2008 میلادی برنامه ریزی شده و تا به امروز بویینگ 23 سفارش برای این مدل داشته است.در زمینه هواپیما باری رقابت برای تصاحب بازار هواپیماهای فوق دوربرد بسیار شدید است.بویینگ پیش بینی کرده توان فروش این بخش 300 فروند برای 20 سال آینده است ولی به اندازه ارباس در نگاه به این بخش به عنوان بازاری مناسب به اندازه بویینگ خوشبین نمی باشد و انتظار ندارد تعداد هواپیما در این بخش به فروش برساند.
  19. Davood

    قهرمانان هوانیروز

    [align=center]خاطراتی از شهید خلبان احمد کشوری[/align] [align=center][/align] مردى كه آتش را به جان خريد(سرهنگ خلبان حميدرضا آبى) از همان روزها كه مجله هاى مبتذل مد را با پول توجيبى ماهيانه اش مى خريد و در باغچه خانه به آتش مى كشيد؛ از همان روز ها كه صندوق جمع آورى كمك براى فقرا تهيه مى كرد و خودش بيشترين سهم صندوق را مى پرداخت و مى گفت: مسلمان نبايد فقط به فكر خودش باشد و از همان روز ها كه به عنوان نخستين داوطلب مأموريت هوايى در غائله كردستان، دستش را بالا كرد و به عمليات رفت، همه بايد مى دانستند كه بال پرواز گشوده است و هر لحظه ممكن است آسمانى شود. در جبهه هر بار كه از مريم ۳ ساله و على ۳ ماهه اش صحبت مى شد، مى گفت: آنها را به اندازه اى دوست دارم كه جاى خدا را در دلم، تنگ نكنند. احمد فرماندهى تيم آتش هوا نيروز دراستان ايلام را به عهده داشت و بارها در هواى ابرى و بارانى پرواز كرد و عاقبت در پانزدهم آذر ۱۳۵۹ در تنگه بنيا ميمك ايلام هدف موشك هواپيماى دشمن قرار گرفت. دوست و همرزم او خلبان «حميدرضا آبى» درباره او مى گويد: «من با احمد، همدوره و هم پرواز بودم. از سال ۱۳۵۳ در مركز پياده شيراز، دوره هاى مقدماتى و عالى را طى مى كرديم و در همان روز ها كه در خدمت ايشان بودم، مسائل عقيدتى را رعايت مى كرد. از نماز و روزه و فلسفه دين، خيلى حرف مى زديم. در همان مركز، گرو هان ديگرى، متشكل از خانم ها، آموزش نظامى مى ديدند. احمدتوصيه مى كرد به آنها نزديك نشويم. آن موقع، حجاب خانم ها رعايت نمى شد و يگان ها هم در كنار هم خدمت مى كردند و آموزش مى ديدند. احمد به ما مى گفت: «ممكن است دراين دنيا، جواب كار ثوابى را كه مى كنيد، عايدتان نشود ولى بالاخره روزى بايد جواب كارش را پس بدهيد و يا پاداش كار خيرتان را بگيريد. آن روز، جواب دادن خيلى سخت است.» احمد، پرواز را خيلى دوست داشت. در كلاس پرواز پايگاه اصفهان از بهترين ها بود. هميشه رتبه نخست را كسب مى كرد. آرزو داشت از خلبانان خوب و زبده كبرا شود.» حميد رضا آبى مى گويد: «دوره هليكوپتر كبرا را سپرى كرده بوديم و گروه رزمى هوانيروز كرمانشاه، نخستين گروه رزمى بود كه در هوانيروز، تأسيس شد. خلبان هايى كه آموزش پروازى آن دوره را ديدند، گريد پروازى (گواهينامه خلبانى) گرفتند و بعد از آن، براى انتقال به كرمانشاه، اسم نويسى شد. ما با تعدادى از بچه هاى علاقه مند به خدمت در گروه رزمى، اسفند ۵۴ به كرمانشاه منتقل شديم و هنوز پايگاه كرمانشاه، خاكى بود و آمادگى استقرار هليكوپترها را نداشت. از اصفهان با تعدادى هليكوپتر به سمت كرمانشاه پرواز كرديم و بايد در آن پايگاه، مستقر مى شديم، در حالى كه هنوز يگان ها جا نيفتاده بودند. احمد خيلى دوست داشت يگانها سريع ترجا بيفتند و خودى نشان بدهند و مدام فعاليت مى كرد.» قبل از انقلاب احمد در كرمانشاه بود و با دسته هاى مردم، راهپيمايى مى كرد. به خلبانان ديگر مى گفت: «از پايگاه بياييد بيرون با مردم همصدا شويد تا دردشان را بفهميد. ببينيد چه مى خواهند!» تعدادى از خلبانها، تحت تأثير او در تظاهرات، شركت مى كردند. با پيروزى انقلاب اسلامى، درگيرى در كردستان شروع شد. «آبى» در اين مورد مى گويد: «احمدكشورى جزو هيأت همراه دكتر چمران بود كه با هم به كردستان رفتند. شهيد شيرودى هم به پايگاه منتقل شده بود و خيلى زود، با او صميمى شد و در تيم او قرار گرفت. خبر درگيرى هاى شديد پاوه مى رسيد و دكترچمران در محاصره مزدورهاى وطن فروش قرار گرفته بود. تيم پروازى احمد، نخستين گروه عملياتى بود كه راهى كردستان شد. ما به اتفاق شهيد سهيليان وارد منطقه شديم. با حملات پى درپى، دشمن را تار و مار كرديم و دكتر چمران و گروهش را از حلقه محاصره دشمن بيرون آورديم. پاوه هم نجات پيدا كرد. در واقع منطقه اى كه محل شروع درگيرى ها بود، از لوث وجود دشمن، پاك شد. همرزم او درباره وضعيت هوانيروز در جنگ مى گويد: «وقتى در كرمانشاه بوديم، حراست منطقه وسيعى از شمال غرب كشور كه از پايگاه كرمانشاه شروع مى شد و تا آبدانان ايلام ادامه داشت، به عهده پايگاه هوانيروز كرمانشاه بود. حراست منطقه سرپل ذهاب برعهده سهيليان و شيرودى و از منطقه سرپل ذهاب تا مهران برعهده احمد كشورى بود. احمد، تيمهايى تشكيل داده بود به نام «بكاو و بكش» يعنى بگرد و دشمن را پيدا كن و او را بكش. در يكى از مأموريت هاى روز هاى نخست جنگ، براى عقب راندن دشمن كه حد فاصل قصر شيرين تا سرپل ذهاب را جلوآمده بودند، وارد منطقه شديم. دشمن با ستون بسيار عظيمى كه شامل ادوات زرهى، خودرويى و پرسنلى بود، به طول دو كيلومتر در جاده به راحتى در حال حركت بود. آنها از قصر شيرين وارد خاكمان شده بودند و به سمت سرپل ذهاب در مسير مشخصى پيشروى مى كردند. عشاير منطقه، اطلاعاتى را درباره اين جابه جايى به ما دادند. وقتى به منطقه رسيديم، احمد گفت: « نبايد ساكت باشيم. هر طور شده بايد جلوى پيشروى آنها را بگيريم.» با سه هليكوپتر كبرا و يك هليكوپتر ترابرى از قرارگاه به سمت منطقه پرواز كرديم، در حالى كه هيچ آشنايى با منطقه نداشتيم و نمى دانستيم بايد از كدام محور، وارد منطقه شويم و تانزديكى هاى ستون دشمن پيش رفتيم و از پهلو با ستون آنها مواجه شديم. وحشت كرديم كه چرا تا اين حد، جلو آمده اند. كسى جلودار شان نبود. هنگام روبرو شدن با آنها فكر كرديم در اطراف ستون، تيم هاى گشت گذاشته اند. چون وقتى ستون بخواهد در منطقه ناشناسى حركت كند، تيم گشت در اطراف مى گذارند كه از جايى ضربه نخورند. تا هفتصد مترى ستون جلو رفتيم و شناسايى كامل را انجام داديم. احمد در يك لحظه به عنوان ليدر (راهنما) تيم گفت: «اول و آخر ستون را بزنيد كه مشكوك بشوند و همهمه اى بين آنها بيفتد و وقتى سرشان شلوغ شد، روى آنها آتش اجرا مى كنيم.» «هليكوپتر خلبان سراوانى به موشك تاو مجهز بود. ايشان اول و آخر ستون را مورد هدف موشك هاى خود قرار داد. ستون نظامى دشمن، سنكوب كرد و هر چه مهمات داشتيم، روى سرستون ريختيم.» وقتى اين تصميم را گرفت كه دشمن را در محاصره بگيرند و به سروته ستون دشمن آسيب بزند، همه فهميدند كه فقط با اين شيوه، مى توانند آن همه نيروى دشمن را نابود كنند. هليكوپتر كبرا مانور مى داد و حمله مى كرد و بر سر دشمن، آتش مى ريخت و تير انداز هاى دشمن، سرگردان مانده بودند كه اين چه شبيخونى است كه از هوانيروز خورده اند! وقتى تيم آتش و گروه پروازى احمد، با هليكوپتر هاى شكارى به منطقه برگشتند، غوغايى را در منطقه ديدند. ستونى كه هيچ كس حريف شان نمى شد و مى خواستند به قلب ايران بزنند، زمينگير شده بود و اين ضربه را از خوشفكرى احمد خورده بود. نيروهاى دشمن پس از اين شكست مجبور شدند تا اطراف نفت شهر عقب نشينى كنند و از مرز خارج شوند. «خلبان، آبى» زيباترين خاطره اى را كه هر روز او را به ياد شهيد احمد كشورى مى اندازد، از روز هاى اول پروازش به خاطر دارد: «اوايل ، تخصص من هليكوپتر جت رنجر (پرنده شناسايى) بود. در منطقه براى شناسايى همراه هم پرواز مى رفتيم. سال ۵۹ هنوز جنگ به اوج خودش نرسيده بود. احمد به من گفت: تو نبايد خلبان جت رنجر باشى. بايد با هليكوپتر كبرا پرواز كنى. او اصرار مى كرد و من مى گفتم: چه فرقى مى كند؟! مى گفت: تو ساخته شده اى براى پرواز با كبرا، بايد با هليكوپتر شكارى پرواز كنى. همين تشويق ها و اصرارها باعث شد كه خلبان شكارى بشوم و حالا هر وقت براى پرواز با هليكوپتر كبرا توى كابين مى نشينم، ياد احمد مى افتم. دلم براى دوباره ديدن او پر مى كشد و مى گويد: يادت بخير، تو باعث شدى من خلبان كبرا شوم.» آن وقت ها به خاطر ناهموارى هاى محلى و وضع آب و هواى كرمانشاه، مبارزه هوايى خيلى سخت بود اما احمد با همه مشكلات مى ساخت و به كارش ادامه مى داد. «آبى» به ياد گذشته هاى دور با لبخندى به لب مى گويد: «وقتى «على» پسر احمد به دنيا آمد، او در منطقه بود، همان شب، شيرينى گرفتيم و جشن خودمانى به مناسبت تولد پسر احمد كشورى ترتيب داديم. اما او به مرخصى نرفت. مى گفتيم: از لحاظ شرعى درست نيست. بايد بروى و خانواده ات را ببينى. پدر ومادرت را از نگرانى در بياورى و او مى گفت: بايد كنار شما باشم و با هم دشمن را از كشورمان بيرون كنيم.» احمد قبل از آخرين پروازش به همه مى گفت: «دارم مى روم. مراحلال كنيد.» دوستان او مى گفتند: اين حرفها را نزن. حالا حالا ها زود است كه بروى. هنوز خيلى كارها با توداريم. نيمه شب بلند شد. وضو گرفت. نماز خواند و اشك ريخت. نمى خواست اشك هايش را كسى ببيند. حدود ۱۰ صبح پانزدهم آذر بود كه عازم عمليات شد. با تيم پرواز و چند هليكوپتر ديگر در آسمان، اوج گرفت. دهها تانك و نفربر عراقى را به آتش كشيد. موقع بازگشت، دو فروند ميگ عراقى، هليكوپتر او را هدف موشك قرار دادند و پرنده او در هيمنه آتش سوخت و به عرش پرواز كرد. احمد، همچون ابراهيم خليل، آتش عشق الهى را به جان خريد و بر بال فرشتگان نشست. [align=center]*****[/align] دست هايى كه تشنه يكديگرند( گفت وگو با على محمد آزاد از ياران نزديك شهيد احمد كشورى) در آغاز جنگ با توجه به اين كه ايران، آمادگى مبارزه را نداشت و عراق به طور نابهنگام به ايران حمله كرده بود، در مناطق مرزى استان ايلام نيروى انتظامى و تدافعى كافى وجود نداشت. مرز، تقريباً در دست ژاندارمرى وقت بود و سپاه به تازگى نيروهايى را براى آموزش جذب كرده بود. با اولين حملات عراق، بخشى از خاك ايران اشغال شد. از جمله اين مناطق، قسمت هايى از منطقه ميمك، موسيان و سلسله ارتفاعات حمرين بود. دشمن سعى داشت با برنامه ريزى منسجم، تمام مناطق را به اشغال خود درآورد. با توجه به اين هجوم، مسؤولين گروهى از نيروهاى مناطق ديگر را به ايلام انتقال دادند. از جمله اين نيروها تيپ ۸۱ خرم آباد بود كه به منطقه انتقال داده شد. با توجه به وضعيت خاصى كه منطقه داشت، استفاده بهينه از اين تيپ وجود نداشت. تصميم گرفته شد كه از هوانيروز كمك گرفته شود. در آن زمان، بخشى از هوانيروز در كرمانشاه استقرار داشت كه در منطقه با دشمن درگير بود. به بخش ديگر مأموريت داده شد كه در ايلام مستقر شوند. با توجه به بررسى هاى اوليه تصميم گرفته شد كه پايگاه اين هلى كوپترها در منطقه قوچعلى كه از لحاظ نظامى و اختفا، امنيت داشت؛ در نظر گرفته شود. پس از چندى گروهى از نيروهاى هوانيروز به سرپرستى احمد كشورى به ايلام آمدند. در همان دوران على محمد آزاد، فرماندار شهرستان مهران بود. ايشان درباره نحوه آشنايى اش با شهيد احمد كشورى مى گويد: شهر، كاملاً اشغال و تخليه شده بود. ما در ايلام مستقر بوديم. به دليل ارتباط مستمر با نيروهاى نظامى مستقر در منطقه، سعادتى دست داد تا با شهيد كشورى از نزديك آشنا شوم. به ما مأموريت داده شد تا با خلبانان هوانيروز هماهنگى لازم داشته باشيم. با گروهى كه سرپرست آنها شهيد كشورى بود، از پايگاه بازديد كرديم. امكاناتى مثل آب، برق، غذا، سوخت و مايحتاج ديگر را در نظر گرفتيم. براى اسكان نيروهاى خدماتى و كادر پرواز كه تعداد بيشترى بودند، هتل «جلب سياحان» را در نظر گرفتيم. مدتى بعد كه هلى كوپترها و تجهيزات آنها در منطقه و پايگاه اصلى استقرار يافت، كم كم يك رشته عمليات ها شروع شد. حضور هوانيروز چه تأثيرى در منطقه داشت؟ در آن زمان، از لحاظ نيروى زمينى و زرهى در اقليت بوديم و حضور هوانيروز در ايلام، اميد تازه اى در دل مردم به وجود آورده بود. هلى كوپترها هر صبح با برنامه ريزى خاصى به منطقه عملياتى اعزام مى شدند تا مواضع دشمن را منهدم و يا تانك ها را شكار كنند. كارهاى فوق العاده اى انجام مى دادند. هم كار نيروى زمينى را انجام مى دادند و هم كار هوانيروز را. آن ها هم با نيروهاى عراق و نظامى هاى دشمن مى جنگيدند و هم با نيروهاى زرهى و تانك ها مقابله مى كردند و هم كار شناسايى و مقابله با تجاوز دشمن را به عهده داشتند. عراقى ها با ديدن اين حضور جدى، يكه خوردند و پيشروى به طرف ايران را قطع كردند. به همين دليل مردم نيرو گرفتند. حضور و تعداد هلى كوپترها با لحظه به لحظه اوقات روزانه مردم عجين شده بود. هر وقت هلى كوپترها پرواز عملياتى داشتند و از آسمان ايلام مى گذشتند، اكثر مردم در كوچه، خيابان، محل كار، خانه ها و حتى بچه هاى مدرسه كه سر كلاس بودند، از پشت پنجره عبور هلى كوپترها را دنبال مى كردند و آنان را مى شمردند. موقع برگشت هلى كوپترها هم همين كار تكرار مى شد كه مبادا خداى ناكرده يكى از آنها دچار سانحه شده باشد. مردم نگران وضعيت پرواز و عمليات هوانيروز بودند. اين كار به يك عادت روزانه مردم تبديل شده بود و شايد همين حس بود كه شهيد كشورى و گروهش را در ايلام ماندگار كرد. مدتى بعد، احمد كشورى به استاندارى مراجعه كرد و گفت: مى خواهم خانواده ام را به ايلام بياورم. اين حرف برايم غيرقابل باور بود. چرا؟ چون بخشى از مناطق كشور به اشغال عراق درآمده بود. از هر جهت احساس خطر مى شد. روال منطقى و معمولى اين بود كه مردم از مناطق جنگى به منطقه امن نقل مكان كنند. اما ديدگاه و تفكر شهيد كشورى جدا از اين بود. فكر مى كرديم در حد حرف باشد. اما بعدها با پافشارى و تأكيد ايشان، تصميم گرفتيم جايى براى خانواده ايشان در نظر بگيريم. ايشان، هر بار كه از عمليات بر مى گشتند سرى به ما مى زدند و مى پرسيدند: خانه چه شد؟ زن و بچه ام نگرانند. مى خواهم آنها را به ايلام منتقل كنم. آن زمان هر دو فرزندشان به دنيا آمده بودند؟ يك دختر يك ساله و نيمه داشتند. بعد از صحبت با استاندار وقت تصميم بر اين شد كه طبقه پايين ساختمانى را كه خانواده استاندار در آن زندگى مى كردند، به شهيد كشورى بدهيم. اما طبقه زيرين آن ساختمان زياد جالب نبود. دو اتاق متروكه و غيرقابل استفاده داشت كه خيلى قديمى و كهنه بود. آن جا را به كشورى نشان داديم و گفتند، خوب است. آن ساختمان، دو در ورودى داشت. يكى به داخل محوطه استاندارى باز مى شد و در ديگر به بيرون راه داشت. آن جا نظافت شد و كشورى خانواده اش را به ايلام منتقل كرد. واقعاً تصميم گرفته بود تا آخر در ايلام بماند. در مدتى كه با ايشان كار مى كرديد، چه ويژگى هايى را به شكل بارزترى در وجودشان مى ديديد؟ در كسوت و لباس نظامى، فردى شجاع و بى باك و در حالت عادى، بسيار رئوف و مهربان بود. در عمليات هايى كه همراه ايشان مى رفتيم، به وضوح مى ديديم كه اين مرد بزرگ، چه قدر شجاع و دلير است. بعد از عمليات، بسيار متواضع، سر به زير و شوخ طبع مى شد. روزبه روز به ايشان علاقه مندتر مى شديم و احساس نزديكى و صميميت بيشترى مى كرديم. هر بار كه از عمليات برمى گشت، به اتفاق دوستان به سراغش مى رفتيم و از او مى خواستيم كه راجع به عمليات برايمان صحبت كند. يك بار طراحى عملياتى را شروع كرد. بر اين عقيده بود كه تا كى بايد دست روى دست بگذاريم و فقط جنبه تدافعى داشته باشيم؟ مى گفت: بايد عمليات هاى هلى برد را طراحى كنيم. اين ديدگاه براى ما بسيار تازه و جالب بود. ايشان با جديت، طراحى عمليات را كه با هدف پياده كردن و استقرار نيروهاى خودى در پشت مواضع دشمن بود، انجام داد. امك انات موردنياز عمليات، تهيه شد و قرار بود كه عمليات در قسمتى از منطقه دهلران انجام گيرد. همه نيروهاى عملياتى، از هوانيروز بودند؟ نيروهايى كه براى عمليات در نظر گرفته شده بودند، مردمى و افراد شخصى بودند. در تنگه قوچعلى مرحله آموزش اين عمليات آغاز شد. نحوه سوار و پياده شدن از هلى كوپتر را آموزش داد و نيروها در وضعيت مطلوبى قرار گرفتند. كشورى شوق فراوانى براى اين عمليات داشت. بعدها نمى دانم چرا اجازه ندادند كه اين عمليات، انجام بگيرد و آن نيروها داوطلبانه در منطقه دهلران - موسيان عمليات هايى را انجام دادند و پيروزى هايى را به دست آوردند. كشورى طورى از رزم و عمليات حرف مى زد كه حرفش به دل مى نشست و هر كسى را مجذوب مى كرد. شهيد كشورى در كردستان هم فرماندهى برخى عمليات پروازى را به عهده داشت. چيزى از آن قضايا مى دانيد؟ از ديگران مى شنيديم. اما خودش هيچ وقت تعريف نمى كرد. جاى تركش بر گردنش بود. هر بار مى پرسيدم اين، جاى چيست؟ بحث را عوض مى كرد. حتى حاضر نبود كه از آن حرف بزند. وقتى از مناطق عملياتى بر مى گشت، مى گفت به كرمانشاه و كردستان زنگ بزنيم و ببينيم وضعيت آنها چگونه است. نگران دوستانش در كرمانشاه و قصرشيرين بود. بعد از عمليات ها در اولين فرصت، سراغ بچه اش مى رفت. وقتى از او صحبت مى كرد، فكر مى كرديم همه كار و زندگى و علاقه اش همين دختر است. شهيد كشورى قرآن را با صوت تلاوت مى كرد. يادتان هست؟ دقيقاً وقتى قرآن مى خواند، هر كارى داشتيم رها مى كرديم و به صداى ايشان گوش مى سپرديم. در بعضى عمليات ها به منظور شناسايى، همراه هلى كوپتر جت رنجر به منطقه اعزام مى شديم. وقتى شناسايى انجام مى شد، در يكى از نقاط ملكشاهى كه از قبل به عنوان محل قرار در نظر گرفته بوديم، به هم مى رسيديم. منطقه را ارزيابى مى كرديم، و بعد، كشورى قرآن تلاوت مى كرد. با آن كه منطقه كاملاً نظامى بود و از هر طرف خطر را احساس مى كرديم، اما ساير هلى كوپترها بى سيم را روشن مى كردند و به صداى دلنشين او گوش مى دادند. آرامش به ما دست مى داد. گويى جنگ نبود و در منطقه عملياتى نبوديم. يكى از دلايل قوت قلب نيروها و پيشروى آنان تا عمق مواضع عراقى ها، همان توسل به قرآن بود. گاهى كشورى در حال پرواز، سر به سر دوستانش مى گذاشت و شوخى مى كرد. كدها را عوض مى كرد. همه بى سيم ها روشن مى شدند و او شوخى مى كرد. براى هر كدام از بچه هاى هوانيروز اسم به خصوصى گذاشته بود و آنها را با اين اسامى صدا مى كرد. ولى وقتى به منطقه عملياتى وارد مى شد، كد مخصوص بى سيم ها را تنظيم مى كرد و ديگر كسى جرأت شوخى كردن نداشت. بعد از عمليات، گاهى از طريق بى سيم بى -آر-سى با ايشان تماس مى گرفتم، سر به سرمان مى گذاشت. به خلبان هلى كوپتر ترابرى كه ما در آن بوديم مى گفت كه با حركات نمايشى ما را اذيت كند. اطمينان و شجاعت او به حدى بود كه انگار هيچ خطرى ما را تهديد نمى كرد. موقع عمليات، تا چه حد جديت داشت؟ همان «احمد»ى كه بچه ها به صورت دسته جمعى با او شوخى لفظى و فيزيكى مى كردند، موقع عمليات با همه جدى و يك افسر نظامى كامل بود. قبل از عمليات آخر هم به همه گفته بود كه ديگر برنمى گردم. خلبانان هم پروازش مى گفتند كه روز آخر، روحيه اش با هميشه تفاوت داشت. احمد كشورى با شهيد «سهيليان» صميميت خاصى داشتند. اين ارتباط را چگونه مى ديديد؟ هميشه همراه شهيد سهيليان بود. چند روز قبل از شهادتش با گيلان غرب تماس گرفت. خط تلفنى خراب بود و تماس قطع شد. چند لحظه بعد به كرمانشاه زنگ زد. در حال صحبت، متوجه شدم كه رنگ صورتش سرخ شد. گفتم: چى شده؟ با اشاره دست گفت: ساكت باش. وقتى حرف هايش تمام شد و گوشى را گذاشت، گفت: پشتم را شكستند، سهيليان شهيد شد. بعد از آن ديگر آن احمد شوخ طبع نبود و مرتباً ياد و خاطره سهيليان، ورد زبانش بود. از شهادت شهيد كشورى چه خاطره اى داريد؟ وقتى مردم فهميدند يكى از هلى كوپترهاى عملياتى، به كشورمان برنگشته است خيلى نگران شدند ولى وقتى شنيدند كه بايد براى تشييع جنازه سردار بزرگ هوانيروز آماده شوند، اين نگرانى به شيون و ماتم تبديل شد. زنان بر سر و صورت خود مى زدند. جمعيت زيادى، كشورى را تشييع مى كرد. حالا كه سال ها از آن حادثه تلخ مى گذرد، باز ياد و خاطره شهيد كشورى در دل تك تك زن و مرد اين ديار زنده است و آنان، احمد را ايلامى الاصل مى دانند و من هرگاه به ياد ايشان مى افتم بى اختيار، اين بيت از ذهنم مى گذرد: ما به هم كى مى رسيم اى آفتاب دست هامان تشنه يكديگر است در پايان جا دارد از سرهنگ پاسدار «ابراهيم محمدزاده» مدير كل محترم بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاى دفاع مقدس استان ايلام و از «محمدعلى قاسمى» كه براى هماهنگى مصاحبه زحماتى را متقبل شدند، تقدير و تشكر كنيم. [align=center]*****[/align] بهشت را به بها دهند(مادر خلبان شهيد احمد كشورى) در دوران جنگ تحميلى، نخبه هاى بسيارى كه هر يك مى توانستند بخشى از امور كشور را به قدرت تعقل و تدبر خود اداره كنند، سر و جان را فداى ميهن كردند و بهاى حراست از حاكميت عرضى وطن را پرداختند تا آنان كه ماندند، بدانند كه بهشت را به بها مى دهند نه به بهانه. شانزدهم آذر، سالروز شهادت خلبان احمد كشورى بود . به همين مناسبت ديدارى با مادر بزرگوار وى داشتيم تا خاطراتى از دوران حيات شهيد را براى ما بازگو كنند. بينش وى در مورد فلسفه زندگى و تربيت صحيح به گونه اى بود كه بحث به درازا كشيد. آنچه در ادامه مى خوانيد چكيده اى از گفت وگوى سه ساعته ما با فاطمه سيلاخورى مادر شهيد محمد و خلبان شهيد احمد كشورى است: * به نظر شما چه عاملى بيشترين تأثير را در تربيت دينى شهيد كشورى داشت؟ تربيت در دل خانواده ريشه دارد. نمى گويم كه جامعه و جو آن تأثيرى ندارد ولى اثرگذارى عملكرد و رفتار اعضاى خانواده در شكل گيرى شخصيت بچه ها خيلى بيشتر است. خانواده ما، بسيار ساده و متدين بودند. حلال و حرام سرشان مى شد. شرع را رعايت مى كردند. لقمه حلال مى خورند و به همين دليل، رفتار اصولى ذره ذره در وجود بچه ها شكل گرفت. مثلاً خود من، نماز خواندن را از پدرم كه با صداى بلند، نماز مى خواند، ياد گرفتم. وى صبح، با صداى بلند نماز مى خواند و كلمات در ذهن من مى نشست. قنوت مى گفت و تكرار مى كردم تا ياد بگيرم. عادت به غيبت كردن نداشتيم. مى گفتيم حتى اگر از كسى كه خلاف دين خدا عمل مى كند، بدگويى كنيم، گناه كرده ايم. مادربزرگى داشتم كه به «ننه گل غيبى» مشهور بود. بعد از اذان صبح در خانه اين شعر را مى خواند: صبح كاذب آمده، صبح صادق آمده، بوى محمد آمده، صل على محمد صلوات بر محمد. اى دلا بيدار شو، مستى نكن هشيار شو صبح كاذب آمده، صبح صادق آمده، بوى محمد آمده، صل على محمد صلوات بر محمد. پيرزن با صوت خودش، همه را براى نماز صبح بيدار مى كرد. ما در چنين فضايى تربيت شديم و همين تربيت را براى بچه ها به كار برديم كه شهيد محمد و احمد بيشترين بهره را از آن بردند. * نحوه درس خواندن و فرصتى كه براى يادگيرى مى گذاشت چقدر بود؟ وى در هوش و استعداد و خلاقيت هم سرآمد بود با سيم و قطعات فلزى و وسايل بدون استفاده، كمباين درست مى كرد كه بدون سوخت علف مى زد. يك سال در استان مازندران، خبرنگار برتر شناخته شد و جايزه گرفت. هلى كوپتر درست مى كرد و به پرواز درمى آورد. كشتى مى ساخت كه وقتى آن را توى آب مى گذاشت، جلو مى رفت. كم مى خوابيد و زياد درس مى خواند. همسايه اى داشتيم كه مرتب به ديدن احمد مى آمد و حال او را جويا مى شد. اخلاقش را مى دانست كه در تنهايى بيشترين استفاده را از وقتش مى كند. از او مى پرسيد: دارى چه مى كنى؟ جواب مى داد: درس مى خوانم. مى پرسيد: كسى پيش توست؟ مى گفت: بله خدا با من است. احمد شبى سه يا چهار ساعت بيشتر نمى خوابيد. كلاس هفتم بود كه زلزله بوئين زهرا اتفاق افتاد. آمدخانه در حالى كه بوم نقاشى توى دستش بود، گفت: مامان مى توانى به زلزله زده ها كمك كنى؟ من ده فرزند داشتم. جمعاً دوازده سرعائله بوديم و حقوق شوهرم فقط كفاف گذران زندگى را مى داد گفتم: ما بايد چيز قابل دارى بدهيم كه نداريم. رفت توى اتاقش و شروع كرد به نقاشى دختربچه اى كه در ميان آوارها سر روى سينه مادرش كه مرده است گذاشته و گريه مى كند. روح او به قدرى حساس بود كه از كوچكترين و يا بزرگترين اتفاقى كه در كشور رخ مى داد، به راحتى نمى گذشت. اين نقاشى الآن در موزه شهدا هست. * رابطه وى در خانه با شما و خواهر و بردارانش چگونه بود؟ خيلى آرام و باانضباط بود. خواهرانش او را براى خريد مى فرستادند. براى هر كارى آماده بود، به من كمك مى كرد، كلاس چهارم ابتدايى بود كه يك روز پرسيد: من شما را اذيت مى كنم؟ من از پسرم كاملاً راضى بودم. گفتم: نه. دوباره از من خواست كه فكر كنم و به او بگويم كه از او راضى هستم يا نه. گفتم: شما هيچ وقت مرا اذيت نكرده اى. گفت: ديشب دو تا مار دنبال من مى آمدند. يكى از آن دو به من رسيد و از خواب بيدار شدم. من به او گفتم: خير باشد. لابد با فكر و خيال خوابيده اى. اما هميشه خواب احمد در ذهنم بود. وقتى خبر شهادتش را شنيدم، فهميدم كه آن دو مار، همان دو موشك ميگ بودند كه پسرم را به شهادت رساندند. شانزده ساله بود كه از من خواست خوابى را كه ديده بود، تعبير كنم. گفت: خواب ديدم در بيابان هستم اما در محدوده صد مترى، آتش دور و برم را گرفته و هر لحظه جلوتر مى آيد و راه فرار ندارم. وقتى سرم را رو به آسمان بلند كردم، يك فرشته بال زنان پايين آمد. بال هاى فرشته طلايى بود و تنش به سفيدى برف. اشاره كرد كه روى بال هايش بنشينم و من نشستم و به طرف آسمان پرواز كرد. بعدها كه فكر مى كردم، متوجه شدم كه احمد حتى نحوه شهادتش را هم در خواب ديده بود، خواهرش سارا پرستار بيمارستان بود و با مانتو و روسرى به محل كارش مى رفت. اوايل انقلاب بود كه احمد از او خواست چادر و مقنعه سر كند. در آن دوران جو شمال طورى بود كه مقنعه و چادر را همه سر نمى كردند. سارا انتقالى گرفت و رفت تهران ولى روى حرف برادرش كه گفته بود حجاب كامل اسلامى را حفظ كن حرفى نزد. * از چه زمانى به روحيه انقلابى شهيد كشورى پى برديد؟ كلاس نهم بود كه در خانه شروع به بحث كرد. مى گفت: چرا شاه به مردم ظلم مى كند؟ من چهار برادر داشتم كه همه ضد رژيم پهلوى بودند. پدرم شاعر بود. عليه شاه اشعارى نوشته بود كه مدتى او را به زندان انداختند. يكى از اشعارش اين بود: اى شاه خائن ما دگر كار نداريم جز روى سياه بر در غفار نداريم هر چيز كه بود فروختيم و تمام شد يك ميخ دگر بر در و ديوار نداريم به خاطر اين اشعار اعتراضى، كتاب پدرم را گرفتند و خودش را به زندان انداختند. من به احمد مى گفتم: كارى به سياست نداشته باش. كلاس دوم راهنمايى كه بود، مجلات عكس مبتذل چاپ مى كردند. در آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازه ها اين عكس ها را روى در و ديوار نصب مى كردند و احمد هر جا اين عكس ها را مى ديد پاره مى كرد. صاحب مغازه يا فروشگاه مى آمد و شكايت احمد را براى ما مى آورد. پدر احمد، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت پدرش به احمد چيزى نمى گفت. من لبخند مى زدم. چون با كارى كه احمد انجام مى داد، موافق بودم. يك مجله اى با عكس هاى مبتذل چاپ شده بود كه احمد آنها را از هر كيوسك روزنامه اى مى خريد. پول توجيبى هايش را جمع مى كرد. هر بار ۲۰ تا مجله از چند روزنامه فروش مى خريد وقتى مى آورد در دست هايش جا نمى شد. توى باغچه مى انداخت نفت مى ريخت و همه را آتش مى زد. مى گفتم: چرا اين كار را مى كنى؟ مى گفت:اين عكس ها ذهن جوانان را خراب مى كند. او مواظب خواهر و برادرانش بود. به آنان درس و نقاشى و شنا و كشتى ياد مى داد. جان محمود را از مرگ حتمى نجات داد. چون اگر او شنا بلد نبود، در آب حوض خفه مى شد. يادم هست كه بچه ها از مدرسه آمدند. مى خواستيم ناهار بخوريم. محمود رفت دستش را بشويد كه نيامد. توى حياط سرك كشيدم و ديدم پسرم با پيشانى خونى و سر زخمى از كنار حوض به طرف اتاق مى آيد. او را به بيمارستان برديم و سرش را بخيه زدند. از او جريان را پرسيدم. گفت: خم شدم كه دستم را توى حوض بشويم كه با سر توى آب افتادم. (حوض ما دو متر عمق داشت و هميشه پر از آب بود.) از محمود پرسيدم: چطور از آب بيرون آمدى؟ گفت: داداش احمد به من شنا ياد داده. سرم كه به لبه حوض خورد و شكست شناكنان از آب بيرون آمدم. آن موقع احمد، افسر ارتش بود. وقتى آمد به او گفتم: جان برادرت را از مرگ نجات دادى. خنديد و گفت: بعد از نماز، تيراندازى، شنا و اسب سوارى بر هر مردى واجب است. مربيان كشتى را به خانه دعوت مى كرد. برادرانش را هم مى آورد توى اتاق تا كشتى ياد بگيرند. با موحدى شوهرخواهرش، كشتى مى گرفت. هر وقت كسى به خانه ما مى آمد، يك دور كشتى با احمد مى گرفت. *جرأت و شهامت مهم ترين ويژگى خلبان هاست. مى توانيد راجع به اين ويژگى صحبت كنيد؟ سرهنگ باباجانى خاطره اى را از دوران تحصيل احمد در خارج از كشور تعريف مى كرد و مى گفت: در حال تمرين پرواز توى هلى كوپتر نشسته بوديم. احمد سكاندار بود. استاد آمريكايى نگاهى به او كرد و گفت: اگر الآن بخواهم تو را پرت كنم بيرون چطور مى خواهى از خودت دفاع كنى. احمد به قدرى از نيروهاى بيگانه و خلق و خوى ضداسلامى آنان بدش مى آمد كه نگاهى به استاد كرد. وقتى لبخند شيطنت آميز و تحقيركننده استاد را ديد. يقه او را گرفت و گفت: من بايد تو را از اين بالا پرت كنم پايين. با استاد گلاويز شد. سرهنگ مى گفت: استاد به زبان انگليسى شروع به التماس كرد. صورتش سرخ شده بود. ما از احمد خواستيم كه يقه او را رها كند و مواظب باشد كه هلى كوپتر سقوط نكند و او قبول كرد. وقتى به زمين نشستيم، استاد به قدرى از جسارت احمد و جرأت او يكه خورده بود كه به همه ما گفت: بعد از اين استاد شما احمد كشورى است. اين گونه بود اما رحم و مروت در وجودش موج مى زد و او فرمانده تيم پرواز هوانيروز در استان ايلام بود. يك بار از ايلام براى هدف قرار دادن مواضع مهمات عراقى ها رفته بود. به آن روستا و نزديكى انبار مهمات كه رسيده بود از بالا زنى را ديده بود كه بچه اى در كنارش ايستاده و در حال آويزان كردن لباس روى طناب رخت بوده، احمد از همان جا بدون آن كه شليك كند. برگشته بود. همه اعضاى گروه پرواز به او اعتراض كرده بودند كه چرا مأموريت را كنسل كردى؟ ولى احمد دلش راضى نشده بود كه روستاييان را بمباران كند. گفته بود: ما با افراد غيرمسلح دشمنى نداريم. * از آخرين ديدارى كه با شهيد كشورى داشتيد، خاطره اى در ذهنتان مانده است؟ بار آخر، يك شب پيش ما ماند. موقع خداحافظى به پدرش گفت: ديگر مرا نمى بينيد. پدرش دست به كمر گرفت و به ديوار تكيه داد. گفت: احمد جان تو كمر مرا شكستى. احمد خنديد و دست روى شانه پدرش گذاشت. گفت: فعلاً كه پيش شما هستم. شوخى كردم. بعد از آن بود كه به ايلام رفت و برنگشت. به همسرش گفته بود با بچه ها بياييد ايلام كه كنار من باشيد. سه روز مانده بود كه احمد شهيد شود، رفتيم قم. پدرش بى قرارى مى كرد. همان شب در خواب ديدم كه خانه پر از نور شد. چهار نفر با چهره هاى روحانى آمدند توى اتاق و نشستند دو زن هم با حجاب و مقنعه گردن كج كرده و گويا عزادار بودند. با نويى بالاى سرم ايستاده بود كه پيراهن مشكى به دستم داد و گفت: بپوش. مگر نمى دانى كه احمد شهيد شده است؟ شروع به گريه و بى قرارى كردم. احمد را صدا مى زدم. از خواب بيدار شدم و خيالم راحت شد كه اين اتفاق ها در خواب رخ داده است. با روحانى مسجد تماس گرفتم كه وى گفت: آن چهار زن، حضرت آسيه، خديجه، فاطمه زهرا (س) و حضرت مريم بودند كه براى پسر شما عزادارى مى كردند. * لحظه اى كه خبر شهادت احمد را شنيديد، چه حسى داشتيد؟ سه روز بعد از آن خواب زنان آسمانى، ساعت نه شب راديو گوش مى كردم كه اعلام كرد يكى از خلبانان دلاور هوانيروز در ايلام به شهادت رسيد. * اسمى از احمد كشورى نياوردند؟ خير. براى اينكه روحيه مردم و به خصوص ارتشى ها حفظ شود، نام احمد برده نشد. به شوهرم گفتم: اين احمد بوده است. ساعت ده همان شب دوباره تلويزيون اين خبر را اعلام كرد. من گريه مى كردم. استاندار تلفن زده بود كه به پدر و مادر كشورى بگوييد احمد زخمى شده كه بيايند اينجا. دوباره به شوهرم گفتم: احمد زخمى نشده، خبر شهادتش را آورده اند. لباس مشكى پوشيدم و رفتيم و خبر احمد را گرفتيم. * از عزادارى و مراسم ملى كه براى وى برگزار شده چيزى به ياد داريد؟ حدود پانزده نفر از اقوام نزديك به تهران رفتيم. احمد سفارش كرده بود كه بعد از شهادتش گريه نكنم و فقط شعار ارتش براى ملت، ملت براى ارتش را تكرار كنم. من اين شعار را تكرار مى كردم. از ميدان هفتم تير تا بهشت زهرا، سيل جمعيت بود كه پاى پياده براى تشييع احمد مى آمدند. روز شانزدهم در ايلام، عزادارى برگزار شد و روز هفدهم آذرماه در كرمانشاه، هجدهم در مسجد الجواد ميدان هفتم تير مراسم گرفتند و نوزدهم آذرماه هم به خاك سپرده شد. البته مردم ايلام و كرمانشاه نمى گذاشتند احمد را بياوريم. مى گفتند: شهيد ما است. اما وى را در بهشت زهرا به خاك سپرديم.
  20. تعداد 7 فروند SU-25 در سال 1991 در عملیات طوفان صحرا (Desert Strom) به ایران پرواز کرده و 6 فروند SU-25T هم از روسیه خریداری شده! خرید 6 فروند SU-25T از روسیه (انگلیسی) خرید 6 فروند SU-25T از روسیه (فارسی)
  21. گریپن برای جایگزینی تمام نمونه های کنونی ویگن در نیروی هوایی سوئد و سپس فروش به دیگر کشورها طراحی شد و نخستین تجربه سوئد در بازار صادرات به شمار می رود.برای بازاریابی این جنگنده در بازار بین المللی ,شرکت ساب به همکاری با BAE سیستمز پرداخت تا از تجربه گرانبهای این شرکت بهره گیری نماید.نیروی هوایی سوئد 204 فروند گریپن , شامل 28 فروند نمونه دو سرنشین JAS-39B , سفارش داده است که تحویل آنها تا سال 2007 به طول خواهد کشید.گریپن در سال 1997 با دریافت سفارش 28 فروندی (19 فروند نمونه تک سرنشین و 9 فروند نمونه دو سرنشین) از سوی آفریقای جنوبی به نخستین فروش بین اللملی خود دست یافت , بدین ترتیب نخستین جنگنده کاملا جدید نسل چهارم شد که این مشکل را پشت سر می گذارد. گریپن به اعضای جدید ناتو یعنی جمهوری چک , مجارستان و لهستان نیز پیشنهاد شد و مجارستان در دسامبر 2001 قراردادی برای اجاره 14 فروند از این هواپیما امضاء کرد که این روند با موافقت جمهوری چک برای خرید 24 فروند از این جنگنده ادامه یافت.اما احتمالا سفارش چک به دلیل مشکلات اقتصادی موجود کاهش یافته و یا لغو خواهد شد. ویژگیهای هواپیما توانایی گریپن در زمینه حمل گستره وسعی از جنگ افزارها , از برترین ویژگیهای این جنگنده به شمار می رود.JAS-39 دارای دو پیشبال دلتا شکل کوچک نزدیک به هم می باشد و چهار آویزگاه زیر بال برای راکتهای هدایت ناپذیر , بخش کننده های مهمات خوشه ای DWS39 , موشک های هوا به سطح AGM-56 ماوریک , موشک ضد کشتی RBS15 , انواع بمبها , موشک هوا به هوا AIM-120 آمرام , AIM-9P سایدوایندر یا ماتوامیکا دارد.این جنگنده همچنین به یک توپ 27 میلیمتری ماوزر BK27 برای درگیریهای نزدیک هوایی مجهز است.افزودن یک سامانه خط انتقال داده پیشرفته به گریپن , به همراه مجموعه جنگ افزاری ان , نیروی هوایی سوئد را قادر ساخت تا به یک "جنگنده چند منظوره" دست یابد.به طوری که این جنگنده می تواند در یک نوبت پروازی , هم در نقش هوا به هوا و هم در نقش هوا به سطح ظاهر شود. "چند منظوره بودن" مفهومی است که اکنون به یک توانایی استاندارد برای بیشتر جنگنده های نسل جدید تبدیل شده است.در اصل , با به کارگیری این مفهوم ,امکان ارسال دستورات جدید به هواپیما در هنگام پرواز از طریق سامانه ارتباط داده های اطلاعات تاکتیکی (TIDLS) و با کمک یک کانال رادیویی از پیش برنامه ریزی شده , جهت نمایش بر روی یکی از صفحات نمایش فراهم می شود.بدین ترتیب , نیاز به ارتباطات صوتی از بین می رود و خطر ردگیری رادیویی جنگنده توسط دشمن به کمترین میزان ممکن می رسد.TIDLS یک سامانه مرکزی برای عملیات این هواپیما در چارچوپ فلسفه عملیاتی نیروی هوایی سوئد جهت "کسب برتری هوایی از طریق برتری اطلاعاتی"می باشد.گریپن به عنوان نخستین جنگنده عملیاتی از نسل چهارم , یک پایه استاندارد برای دیگر هواپیماهای رزمی در "عصر فناوری اطلاعات" به شمار می رود و اطلاعات به دست آمده توسط حسگرهای گوناگون آن یک "تصویر هوایی" از منطقه نبرد برای خلبان ایجاد می کند.رادار چند حالته اریکسون PS-50/A , حسگر جلونگر فروسرخ و هشدار دهنده نزدیکی موشک از جمله سامانه هایی هستند که در ایجاد این تصاویر هوایی دخیل می باشند.ترکیب داده ها (Data Fusion) نیز همانند مفهوم "چند منظوره بودن" به یک عامل مفهومی و تعریفی برای طراحی کابین جنگنده های امروزی و چیده مانی صفحه نمایش آنها تبدیل شده است. سامانه صفحه نمایش شامل یک صفحه نمایش سربالا با زاویه دید گسترده و سه صفحه نمایش سر پایین می شود که از مجموع این سه صفحه نمایش , یکی برای نمایش اطلاعات پروازی و داده های سامانه ها و جنگ افزارها , یک صفحه نمایش موقعیت افقی به ایجاد تصویری تاکتیکی با یک نقشه متحرک الکترونیکی و یک صفحه چند حسگری به اطلاعات به دست آمده از رادرا , سامانه جلونگر فروسرخ و دیگر حسگرها اختصاص یافته است.داده های به دست امده از غلاف شناسایی گریپن می تواند با کمک سامانه مدیریت شناسایی در زمان نزدیک به واقعی در اختیار خلبان قرار داده شود. مجموعا کلی از سامانه های طوری طراحی شده است که تنها اطلاعات مورد نیاز و ضروری در اختیار خلبان قرار گیرد و بدین ترتیب از ازدحام اطلاعات جلوگیری شود.مهمترین بخش کابین خلبان , سامانه مدیریت اطلاعات می باشد که امکان مبادله اطلاعات را از بین چندین فروند گریپن یا بین گریپن با هواپیماهای "اری ای" فراهم شده برای خلبان تا آنجا که از نظر عملیاتی مورد نیاز است , تضمین می شود.این تصویر هوایی به اندازه هزاران کلمه ارزش دارد و با کمک آن , سامانه نمایش اطلاعات تاکتیکی گریپن ارزیابی سریعتر سناریوی نبرد و در نتیجه , واکنش صحیح و خودکار به وضعیت منطقه جنگی را ممکن می سازد. نمونه های صادراتی گریپن , علاوه بر تمام سامانه های یاد شده , دارای سامانه کنترل هوتاس , سامانه تامین اکسیژن داخلی , توانایی سوختگیری در پرواز , غلاف نشانه گذاری و کابین سازگار با عینکهای دید در شب خواهند بود.به کارگیری یک سامانه نشانه روی نصب شده بر روی کلاه خلبان نیز در دست بررسی است که احتمالا برای گریپن های نیروی هوایی سوئد نیز به کار گرفته خواهد شد. در حال حاضر , همان موتور RM12 با توانایی تولید رانش خشک 12140 پاوند و با پس سوز 18100 پاوند برای نمونه صادراتی مدنظر است , اما احتمالا در آینده یک موتور با توانایی کنترل بردانش , همچون EJ230 نیز برای آن ارایه خواهد شد.
  22. [align=center][/align] SU-30MK SU-30 به عنوان نمونه ای بر گرفته از جنگنده رزمی دو سرنشینه SU-27UB از توانایی بالقوه برای تبدیل شدن به بهترین جنگنده این گروه برخوردار است.اما SU-30 بیشتر برای بازار صادرات موفق بوده است و نیروی هوایی روسیه تنها شمار اندکی از آن را به خدمت گرفته است که این هواپیماها نیز برای ارزیابی اقدامات رزم هوایی جدید از جمله پرواز عایی با پایایی (تا 10 ساعت) به کار گرفته می شوند.توانایی رزمی جنگنده های چند منظوره SU-30MKI نیروی هوایی هند هنوز باید از روی کاغذ به وضعیت عملی منتقل و اثبات شود.نخستین فروند از SU-30MKI آزمایشهای یکپارچه سازی الکترونیک پروازی ویژه هند را در نوامبر 2000 و در ارکوست با مجموعه ای از سامانه های الکترونیکی فرانسوی , هندی , صهیونیستی و روسی آغاز نمود. تحویل این هواپیماها به نیروی هوایی هند از ژوئن 2002 آغاز شده است. بر پایه قرار داد 3 میلیارد دلاری امضا شده بین روسیه و هند, تا سال 2017 حدود 140 فروند SU-30MKI تحت امتیاز در هندوستان ساخته خواهند شد.چین نیز در نظر دارد که 25 فروند از آنها تحت امتیاز در چنگدو و در کنار جنگنده های تک سرنشین SU-27SK/J11 برای نیروی هوایی جمهوری خلق چین ساخته خواهند شد. [align=center][/align] ویژگیهای هواپیما SU-30MK شباهت زیادی به جنگنده آموزش رزمی SU-27UB فلانکر C دارد و اکنون با سه مشخصه MKK ,MKI و MKP به بازار صادرات عرضه می شود که I و K به ترتیب به اول نام کشورهای هند و چین و P به نام Persian مدل صادراتی به ایران اشاره می کند.نمونه ویژه هند با سامانه کنترل جهت رانش و سطوح کنترل پیشبال (که دیگر جزء کلیدی برای بهبود مانورپذیری هواپیما شده اند) استاندارترین نمونه ارتقاء یافته SU-30 به شمار می رود.هواپیمای حاصله , یکی از توانمندترین جنگنده های کنونی با توانمندیهای خارق العاده هوا به هوا و هوا به سطح می باشد. SU-30MK ضمن حفظ توانایی حمل تا 10 فروند موشک هوا به هوا از جمله AA-10 آلامو , AA-11 آرچر و AA-12 آدر حمل گستره وسیعی از مهمات هدایت دقیق هوا به سطح روسی ممکن نیز می سازد.افزون بر این , SU-30MK توانایی حمل تمام بمب ها و راکتهای هدایت ناپذیر استاندارد موجود در روسیه را دارد.SU-30MKI هند دارای رادار آرایه فازی بهسازی شده فازاترون N0-011M و سامانه الکترواپتیکی OLS-30 می باشد.در حالی که کابین خلبان با صفحه نمایش سربالای سکستان آیونیک VHEH-3000 سامانه INS/GPS توتم و تجهیزات جنگ الکترونیک تکمیل شده در رژیم صهیونیستی تجهیز شده است.به کارگیری نمونه بهسازی شده موشک ضد تشعشع AS-12 کجلر با نام KH-25MPU از دیگر موارد ارتقای SU-30MKI می باشد. موتور SYU-30MKK های چین به سامانه جهت دهنده بردار رانش و سطوح پیشبال مجهز نمی باشد و دارای الکترونیک پروازی متفاوت با نمونه به کار رفته در SU-30MKI است.اما همچون SU-35 دارای 12 نقطه سخت سازی شده برای نصب پایه های حمل جنگ افزار می باشد.مجموعه تسلیحات قابل حمل این جنگنده عبارتست از : موشک هوا به هوای هدایتراداری : R-77,R-27R/T1/ER1/ET1,R-73E موشک ضد تشعشع KH-31P , موشکهای هوا به سطح KH-95ME,KH-29L/T و بمب های لیزری و معمولی و راکتهای هدایت ناپذیر. SU-30 های هند و چین ,توپ 30 میلیمتری GSH-301 را به عنوان یک جنگ افزار تدافعی اضافی حمل می نمایند.هر دوی این هواپیماها به سامانه سوختگیری در پرواز مجهز هستند و نیروی هوایی هند شش فروند هواپیمای سوخترسان / حمل و نقل IL-78 مایدس نیز سفارش داده است.چین نیز سرگرم تکمیل بمب افکن تغییر یافته (TU-16) یا H-6 برای به کارگیری در این نقش می باشد.این هواپیماها در اصل برای جنگنده های دریاپایه J-8 فین بک در نظر گرفته شده بودند.این در حالی است که خبرهایی مبنی بر سفارش چهار فروند IL-78 از سوی چین بریا پشتیبانی از جنگنده های SU-30 نیز به گوش می رسد. SU-30MKI از موتور بهسازی شده لیولکا ساترن AL-31FP با جهت دهت دهنده بردار رانش و توانایی تولید 16755 پاوند رانش خشک و 27885 پاوند رانش با پس سوز نیرو می گیرد.SU-30MKK از موتورهای AL-31F بدون جهت دهنده بردار رانش و با همان توانایی AL-31FP نیرو می گیرد.
  23. اگر بخواهیم کشوری مانند ترکمنستان را بگیریم با نگاهی به نقشه که در چند پست بالاتر گذاشتم می بینیم در این نبرد پایگاه چهارم شکاری مشهد که دارای Mirge-F-1 و F-5 می باشد نقش بسزایی را ایفا می کند که همانطور که سعید جان گفتند هواپیماهایی از قبیل Mig-21 و SU-17 و Mig-25 (بدون موشک R-40) تهدیدی برای ما به حساب نمی آیند! و به راحتی نابود می شوند چه بر روی زمین چه در آسمان!هواپیماهایی مانند SU-7 و L-39 و Yak-38 هم که تاریخ انقضاش گذشته و در امور رزمی کاربردی ندارند! اما هواپیما Mig-23 قابلیت هایی برای بمباران دارد (البته F-4 ما خیلی سرتر هست) که همانطور که در جنگ تحمیلی دیدیم بارها این Mig-23 عراقی کشور عزیزمان را بمباران کردن!همچنین Mig-23 قابلیت حمل موشک R-23 را دارا می باشند این موشک دارای برد 15 کیلومتر می باشد پس می توان گفت تا حدودی خطرناک هستند! اما مهمترین مسئله Mig-29 به تعداد 24 فروند هستند که با داشتن موشک های مانند R-27 قدرت رهگیری خوبی دارند و می توانند برای جنگنده های ما مشکل ساز شوند!باید خیالمان از بابت این 24 فروند Mig-29 آسوده شود مثلا پایگاهی که Mig-29 در آنجا مستقر هستند قبل از شروع حمله با موشک های زمین به زمینی که در اختیار داریم منهدم شوند!در غیر این صورت تهدیدی برای ما به حساب می آیند. اما پایگاه 14 شکاری به دلیل موقعیت جغرافیایی حساس خود باید تغییراتی در آن ایجاد شود اول از SU-25 سپاه را به این پایگاه منتقل کنیم تا با کمک AH-1J از نیروی های زمینی پشتیبانی کند! (F-5 نیز که در همان پایگاه مشهد مستقر می باشد برای این کار مفید می باشند) همچنین برای حمله به عمق پایگاه های ترکمنستان از SU-24 نیز می توان کمک گرفت + موشک های دوربرد! همچنین Mirage F-1 قابلیت حمل 2 فروند موشک Magic R550 را با برد 15 کیلومتر دارا می باشد که اگر Mig-23 به همراه پشتیبانی Mig-29 با موشک های R-27 با برد 70 کیلومتر برای بمباران بیایند Mirage F-1 با موشک های هوا به هوا Magic R550 نمی توانند کاری از پیش ببرند! پس بهتر تعدادی Mig-29 را مثلا از تبریز به مشهد منتقل کنیم همچنین اگر جنگنده های دشمن قصد پرواز از روی دریایی خزر را داشتند تا نواحی دیگری از شمال کشور را بمباران کنند در تهران هم F-14 هم Mig-29 می باشد همچنین در تبریز هم Mig-29 مستقر هست!