Davood

Members
  • تعداد محتوا

    250
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط Davood


  1. با سلام

    دوستان من به شخصه خودم به روایت آخر زمان بسیار علاقه دارم و آنها پیگیری می کنم معلم دینی ما می گفت جنگ جهانی سوم اتفاق می افتد و دو سوم زمین به وسیله بمب های اتمی از بین می رود و می گفت ایران قسمتی از زمین است که در آن بمب اتمی نخواهد افتاد!

    در مورد احمدی نژاد به نظر من ایشان مقتدرانه و شجاعانه در مقابل غرب ایستاده برای روشن شدن بحث مطلب زیر را بخوانید!

    تفاوت‌های سیاست خارجی احمدی‌نژاد با خاتمی و‌ هاشمی

    اکنون کمتر از 2 سال از دولت نهم می‌گذرد، آنچه که آشکار است محقق نشدن پیش‌بینی‌هایی بود که از زمان انتخابات ریاست جمهوری به این سو دربارة سیاست خارجی این دولت تبلیغ می‌شد، در انتخابات ریاست جمهوری سال 84، آنهایی که می‌خواستند رقیب احمدی‌نژاد در انتخابات را بر کرسی ریاست جمهوری ایران بنشانند تحلیل می‌کردند که اکنون ایران در موفقیت حساسی به لحاظ بین‌المللی قرار دارد، «کشور در آستانه یک تهدید جدی است»، «خط حمله نظامی و امنیتی هر لحظه ما را تهدید می‌کند»، «بایستی با تدبیر این مراحل را بگذرانیم و لازمه گذر از این شرایط سخت،سپردن مدیریت کشور به آقای‌ها‌شمی است» در کشور اینگونه وانمود شده بود که عبور از این شرایط سخت بین‌المللی بدون‌ها‌شمی و تیم دیپلماسی هسته‌ای با مدیریت حسن روحانی امکان‌پذیر نیست!!

    وقتی احمدی‌نژاد به دور دوم انتخابات ریاست جمهور رسید این موضوع با شدت بیشتری و بازتاب رسانه‌ای شدیدی تبلیغ می‌شد،

    اما اکنون....

    اکنون احمدی‌نژاد تفاوت‌های آشکاری را از یک دیپلماسی مقتدرانه وعزتمندانه با نتیجه‌گیری منطبق بر منافع ملی با یک دیپلماسی مرعوبانه و بدون توسل به پتانسیلهای ملی وانقلابی به منصه ظهور رساند.

    احمدی‌نژاد دستور داد سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم از سکون و بی‌مصرفی به تحرک و کارایی تغییر یابند، نطنز فعال شد، اراک دوباره تحقیق و آزمایش را شروع کرد و...

    شخصیتی باهوش و انقلابی چون علی لاریجانی بر مسند دبیر شورای عالی امنیت ملی نشست و روند مذاکرات عوض شد، اینبار این ایران بود که حرف می‌زد و از حقوق مسلم خود در فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای پای میز مذاکره می‌گفت، درگذشته ابراز حق هسته‌ای فقط در تریبونها بود و بر میز مذاکره صحبت از این بود که ما می‌توانیم این فن‌آوری را نادیده بگیریم اما شما در عوض به ما حمله نظامی نکنید و یا اینکه آمریکا مجوز دهد ما عضو سازمان تجارت جهانی شویم...

    احمدی‌نژاد با الهام از مفاهیم دینی و وعده‌های قرآنی، باایمان به عقیده درست و حق‌طلبی، مقاومت را راه حل آرمانهای انقلاب اسلامی شناخت.

    باهمین اوصاف آنگاه که احمدی‌نژاد مواضعی شجاعانه در قبال غربیها گرفت در داخل کشور عده‌ای گذشته از ارتباط خارجی و هماهنگی‌هایی که با آن طرف آب داشتند، وی را متهم کردند که کشور را به ورطه جنگ انداخته است و به زودی آمریکا به ما حمله‌ور خواهد شد. ترس از جنگ تمام وجود این عناصر حقیر داخلی را فراگرفته بود، اما این ترس هم نه به دلیل سختی و ویرانی بود که ممکن است برای کشور و ملت به وجود می‌آورد، بلکه این خانه‌ها‌ و برج‌ها و کارخانه‌های این افراد بود که در معرض خطر قرار می‌گرفت.

    احمدی‌نژاد در دیپلماسی، سیاست واهمه و انفعال را کنار گذاشت و استراتژی بی‌باکی فعالانه را جایگزین نمود، سیاست خارجی دولت نهم، درکنار حق هسته‌ای مسائل دیگری را هم با دنیا دربارة تقابلات و تنازعات بین‌المللی در میان گذاشت، احمدی‌نژاد در راستای تاکتیک‌های رسانه و پیام برای بوش نامه نوشت و بجای بحث‌های تکراری در بارة منطقه و فلسطین صحنه تعاملات با غربیها را به پرسشهایی دربارة هولوکاست کشانید، در داخل کشور دیپلمات‌های پیشین این مقاومت احمدی‌نژاد را به منزله حمله حتمی آمریکا به ایران قلمداد نمودند.

    اما ما غنی‌سازی کردیم وآن را به مقیاس صنعتی رساندیم، خبری از حمله نظامی نشد، زیر بار فشارهای آمریکا در عراق نرفتیم باز حمله‌ای به ما نشد، پرونده هسته‌ای به شورای امنیت رفت، بلافاصله در داخل گفتند کار تمام است و اعلان «وضعیت فوق‌العاده» نمودند، رهبر انقلاب پاسخ دادند، کشور در شرایط بسیار مطلوبی است.هر کاری که می‏توانستند برای شکست دولت نهم و برای عملی شدن جنگ روانی دشمن، انجام دادند.

    غربیها فشار دیپلماتیک خود را از هرجهت بیشتر کردند وپایگاههای ژورنالیستی و پیاده نظام جنگ روانی آنها در داخل کشور مدام تبلیغ شرایط جنگ نمودند، اما هیچ اتفاقی رخ نداد. درنهایت امروز آمریکا رسماً با عدول از سیاستی که در دورة آقای خاتمی ایران را بعنوان «محور شرارت» نامید، درخواست رسمی مذاکره می‌دهد و موسویان دیپلمات ارشد 16 سال دولت‌ها‌شمی و خاتمی با اسناد معتبر به همراه چند نفر دیگر به جرم جاسوسی برای بیگانگان بازداشت و بازجویی می‌شوند.

    تفاوتهای این دیپلماسی مقتدرانه با آن رعب و دلهرة گذشته آنقدر زیاد و پیچیده است که در یک تحلیل کوتاه نمی‌گنجد، آقایان پاسخ دهند، چرا دستگاه دیپلماسی آنها جاسوس پرور بود؟ چرا دستاورد هسته‌ای را به واسط ترس بی‌مورد چند سال به حالت تعلیق درآمد؟ چرا به خاطر ترس از حمله نظامی، از برخوردهای عزتمندانه و شجاعانه در عرصه دیپلماسی دوری می‌کردند؟ چرا؟؟

    http://www.sepehrnews.ir/?p,3704

  2. بویینگ 707 هواپیمایی با موتورهای جت برای مسیرهای نسبتا طولانی با قابلیت حمل بالای مسافر و کارایی اقتصادی مناسب است.
    عرضه این هواپیما تحولی عظیم در صنعت هواپیماهای مسافری به حساب می آید همچنین 707 را می توان آغاز گر تسلط بویینگ بر بازار هواپیماهای جت نامید.مشخصه های موتور جت این هواپیما امکان استفاده هر چه بهتر آن در شرکت های هواپیمایی فراهم نمیود.بویینگ تصمیم به گسترش هواپیمای 707 به عنوان هواپیمایی با وظایف ترابری(نظامی)نمود که قابلیت بویینگ سوخت رسانی به هواپیماهای نظامی را نیز داشت در این حال تبدیل این نوع از b707 به نمونه مسافربری آن به آسانی صورت می گرفت.این نمونه از هواپیما نظامی 707
    در 16 جولای 1954 به پرواز در آمد در این زمان ارتش آمریکا سفارش نمونه ای بزرگتر با بدنه عریض تر از این هواپیما(مدل kc-135)جهت مقاصد ترابری نظامی و سوخت رسانی برای به خدمت گرفتن در نیروی هوایی این کشور را داد که بیش از 800 فروند از این مدل ساخته شد.
    در ابتدا بویینگ قصد فروش هواپیمای 707 با همین اندازه به شرکت های مسافربری را داشت اما شرکت های هواپیمایی اصرار به ساخت هواپیمایی بزرگتر که شرکت هواپیماسازی douglas قول ساختنش را به آنان داده بود داشتند(این هواپیما بعد ها به نام(DC-8 ساخته شد)سرانجام شرکت بویینگ تصمیم به طراحی 707 به عنوان هواپیمایی بزرگتر با بدنه سبک تر و عریض تر گرفت که اولین محصول ان تحت مدل 120-707 در سال 1957 به پرواز در آمد و سرویس دهی رسمی آن به شرکت های هواپیمایی از یک سال بعد آغاز شد.توسعه بویینگ 707 با تولید مدل 120-707 و نیز تولید محدود 220-707 آغاز شد و پس از تولید انبوه مدل 320-727 انجام گرفت که در طول هواپیما و فاصله دو سر آن نسبت به مدل های قبلی بیشتر شده بود.

    [align=center]تصویر[/align]

    مشخصات فنی

    بویینگ 120-707 دارای چهار موتور jt3d-1 pratt whitney و مدل 320-707 از چهار موتور jt3d-7s pratt whitney استفاده می کند که با ظرفیت کامل بار و مسافر قابلیت پرواز تا سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت(حالت اقتصادی تر آن 789 کیلومتر بر ساعت تعیین شده است)و طی مسافت 6820 کیلومتر بر ساعت(حالت اقتصادی 885 کیلومتر بر ساعت)و طی مسافت 6920 کیلومتر در مدل 320-707 را دارا می باشد.در مدل 120-707 وزن هواپیمای خالی عملیاتی شده 55589 کیلوگرم و قابلیت تحمل 116575 کیلوگرم را در هنگام بلند شدن دارا می باشد.همچنین در مدل 320-707 وزن هواپیما خالی عملیاتی شده 66406 کیلوگرم و حداکثر وزن هنگام بلند شدن 151315 کیلوگرم می باشد.فاصله دو سر بال در مدل 120-707 9/39 متر مساحت سطح بال ها 3/226 متر مربع طول هواپیما 07/44 متر و ارتفاع آن 94/12 متر و در مدل 320-707 فاصله دو سر بال 42/44 مساحت سطح بال ها 283 متر مربع طول هواپیما 46/61 و ارتفاع آن 93/12 متر می باشد.بویینگ 120-707 قابلیت حمل حداکثر 179 مسافر و 320-707 توانایی حمل حداکثر 219 مسافر و 3 تا 4 نفر به عنوان کادر پروازی دارد.

    آمار

    پس از ساخت878 فروند هواپیمای مسافربری بویینگ 707 ساخت این نوع هواپیما در سال 1978 به پایان رسید اما تعداد محمدودی از سفارشات نوع نظامی آن تا سال 1990 میلادی ادامه یافت در حال حاضر حدود 130 فروند از این هواپیما در خطوط مختلف هوایی باقی مانده است.در ایران شرکت هواپیمایی ساها از سری 320-707 آن استفاده می کند.

    سوانح

    بویینگ 707 در مجموع در شرکت های هواپیمایی جهان 140 سانحه داشته که یک مورد آن در ایران اتفاق افتاده است.بویینگ 707 ساها در سال 1965 پس از فرود و طی باند به دلیل عدم توقف در انتهای باند به رودخانه می افتد هواپیما مذکور 30 سال عمر داشته و در این حادثه 4 نفر کشته شدن.

    شرح حادثه :

    [align=center]

    تصویر[/align]

    هواپیمای بوئینگ 707 شرکت ساها که با 169 مسافر و خدمه از جزیره کیش به مقصد تهران پرواز کرده بود، به هنگام تماس چرخهای هواپیما با باند 29L فرودگاه مهرآباد، دچار ترکیدگی لاستیک در ارابه فرود شد که به دنبال این حادثه، کنترل هواپیما از اختیار خلبان خارج و هواپیما پس از انحراف از باند فرودگاه در نزدیکی رودخانه کن متوقف شد. بعد از حادثه و تا زمان متوقف شدن هواپیما به هیچ یک از سرنشینان هواپیما آسیبی وارد نشد. اما به علت فقدان مدیریت صحیح و عدم اقدام به موقع خدمه هواپیما، تعدادی از مسافران که به خاطر نگرانی از انفجار احتمالی هواپیما سعی داشتند خود را به هر طریق ممکن از هواپیما خارج کنند از هواپیما به درون رودخانه پرتاب شدند که به دنبال آن متاسفانه سه نفر از مسافران جان خود را از دست دادند.

    تاريخ و زمان حادثه : 20 APR 2005
    مكان حادثه : فرودگاه مهراباد
    كاربر هواپيما : Saha Air
    نوع هواپيما : Boeing 707-3J9C
    شماره ثبت : EP-SHE
    سال ساخت : 1976
    خدمه/مسافرين : 12 / 157
    كشته شدگان از خدمه/مسافرين : 0 / 3
    كل كشته شدگان : 3


  3. Pantsyr-S1

    [align=center]تصویر[/align]

    سیستم دفاعی موشکی Pantsyr در واقع جایگزین سیستم قدیمی Tunguska گردیده است.این سیستم می تواند هم از توپ و هم از موشک برای رهگیری و انهدام اهداف هوایی استفاده نماید که قابلیت به کارگیری موشک بر روی Tunguska وجود ندارد.همچنین زمان واکنش آن نیز بین 4 تا 6 ثانیه است که نسبت به Tunguska دو تا چهار ثانیه کم تر است.این سیستم بر روی نفربرهای زرهی مختلفی از جمله BTR-80 نصب می گردد.موشک های این سامانه از نوع 576-E که البته با نام 9M311 یا 9M335 نیز شناخته می شوند هستند.در صد موفقیت این سامانه برای انهدام اهداف در فاصله 1/2 تا 20 کیلومتری در ارتفاع 5 متر تا 10 کیلومتر بین 70 تا 95 در صد ارزیابی می شود.این سامانه که از یک رادار چند بانده ی پیشرفته استفاده می کند قادر است تا 20 هدف را به صورت هم زمان تشخیص دهد و رهگیری نماید.

    1-توپ 30 میلیمتری

    كاليبر 30 ميليمتر
    سرعت آتش 700 گلوله در دقيقه
    سرعت گلوله 960 متر در ثانيه
    وزن گلوله 970 گرم
    گنجايش مخزن گلوله 750 گلوله
    حداقل فاصله هدف 20 سانتيمتر
    حداكثر فاصله هدف 4 كيلومتر
    حداقل ارتفاع هدف از زمين صفر
    حداكثر ارتفاع هدف از زمين 3 كيلومتر
    تعداد اهداف براي در گيري همزمان 2 هدف
    حداكثر اهداف براي درگيري 10 هدف
    حداقل زمان عكس العمل پس از يافتن هدف 6 ثانيه

    2-موشک

    نوع موشك 57E5
    طول موشك 320 سانتي متر
    قطر موشك 170 ميليمتر
    وزن موشك 65 كيلو گرم
    وزن سر جنگي موشك 16 كيلو گرم
    حداقل برد 1 كيلومتر
    حداكثر برد 12 كيلومتر
    حداقل ارتفاع هدف 5 متر
    حداكثر ارتفاع هدف 5 كيلومتر
    حداكثر سرعت موشك 1100 متر در ثانيه

    3-رادار

    حداكثر برد رادار 30 كيلومتر
    حداكثر برد براي تراك كردن 24 كيلومتر
    سيستم IFF بنا بر سفارش مشتري قابل نصب

    اطلاعات بیشتر

    قسمت مشخصات سیستم نوشته ای است از دوست خوبم پرویز رمضانپور

  4. [align=center]تصویر[/align]

    بي شك يكي از هولناك ترين ابزارهاي جنگي، زيردريايي ها هستند. آنها مي توانند به دور از چشم دشمن و حتي رادارهاي پيشرفته مخفيانه خود را به نقاط حساس و استراتژيك دريايي برسانند و حتي با وجود موشك هاي بالستيكي كه از آنها شليك مي شوند، هر نقطه اي از كشور مقابل را هدف قرار دهند.

    زيردريايي ها انواع مختلفي دارند و هركدام براي انجام مأموريت هاي خاصي ساخته شده اند. زيردريايي هاي اتمي و حتي ديزلي از توانايي هاي مرگباري برخوردارند و در صورت ميل به قدرت نمايي، مهار آتش آنها بسيار مشكل است. در دوران جنگ جهاني دوم نيروهاي آلمان نازي استفاده هاي بسياري از زيردريايي ها كرد به گونه اي كه نيروي دريايي انگليس در مقابل آنها فلج شده بود و حتي نمي توانست با آنها مقابله كند زيرا زيردريايي ها به صورت كاملاً مخفيانه از ديد انگليسي ها، ناوها و اسكله هاي آنها را مورد هدف قرار مي دادند.

    پس از جنگ جهاني دوم كشورهاي ابرقدرت نظامي به فكر وسيله اي براي مقابله با اين اشباح دريايي افتادند به ويژه ايالات متحده آمريكا از پيشگامان مقابله با زيردريايي ها بود زيرا مي دانست كشور روسيه (اتحاد جماهير شوروي سابق) با در اختيار داشتن زيردريايي هاي اتمي مي تواند در صورت بروز جنگ، ارتباط اروپاي غربي را با آمريكا قطع كند.

    وزارت دفاع آمريكا حدود ۴۰ سال پيش با انعقاد قراردادي با شركت مجرب لاكهيد درخواست ساخت هواپيماي چندمنظوره براي مقابله با زيردريايي را داشت. شركت لاكهيد مارتين نيز هواپيمايي را با نام p-3 ملقب به اوريون طراحي كرد كه بسيار شبيه به هواپيماي C-130 يا هركولس است.

    اولين پرواز اوريون در ۱۹ آگوست سال ۱۹۵۸ انجام شد و پس از چندين تست پروازي مهندسان طراح تغييراتي در سازه و موتور آن دادند. به عنوان مثال بدنه به ميزان ۲/۱۳ متر كوتاه تر شد. تمام نيروي اوريون را چهار موتور توربو پراپ از نوعT56-A-10 فراهم مي كند. نكته جالب اين است كه پس از روي كار آمدن موتورهاي توربوجت شركت هاي هوايي سريعاً به استفاده گسترده از آنها روي آوردند ولي لاكهيد و نيروي دريايي ايالات متحده آمريكا به علت ويژگي هاي منحصر به فرد اين موتورها همچنان در طيف گسترده اي آنها را به كار مي برند.

    پس از آزمايشات مقدماتي پرواز، اوريون به تجهيزات متداول مجهز شد و به عنوان گشت دريايي، به صورت رسمي خدمت خود را در نيروي دريايي آمريكا آغاز كرد. در آن زمان تغييرات ديگري براي فروندهاي بعدي در نظر گرفته شد. در سال ۱۹۶۲ چند تغيير ديگر به منظور كارآمدتر كردن اوريون اعمال شد.

    اولين سفارش خريد از طرف نيروي دريايي آمريكا بود كه درخواست ۷ فروند از اين نوع هواپيما با موتور آليسون- توربين الكترا بود. نوع خاصي كه نيروي دريايي سفارش داده بود توانايي حمل انواع بمب هاي هسته اي و غيرهسته اي، اژدهاي زيردريايي، مين و راكت را داشت.

    ظرفيت سوخت اين ۷ فروند اوليه از ۲۰۶۰۰ ليتر در اولين سفارش تا حدود ۳۵۰۰۰ ليتر در آخرين متفاوت بود ولي همگي ۴ مخزن در بال ها، هر بال ۲ مخزن جداگانه و يك مخزن بزرگ در امتداد بدنه داشتند. استفاده همزمان از دو رادار جداگانه در جلو و عقب هواپيما و تركيب هر دو رادار براي ارايه تصوير ۳۶۰ درجه اي، اوريون را به مجهزترين سلاح ضدزيردريايي آن روز تبديل كرد. بلافاصله پس از ورود اين هواپيما به خدمت از آنها در جنگ عليه كوبا استفاده شد. در جنگ ويتنام نيز آمريكايي ها از اين هواپيما به ميزان زيادي استفاده كردند. مأموريت اصلي اين هواپيما در آن زمان پوشش راداري شبانه بر فراز خليج تونكين بود كه اين گشتهاي متداول به صورت ۲۴ ساعته و براي حمايت از كشتي هاي لجستيكي در برابر هجوم احتمالي زيردريايي هاي شوروي نيز از مأموريت هاي اوريون به حساب مي آمد.

    در كل مأموريت هاي نظامي اوريون به عنوان گشت ضد زيردريايي، مين گذاري دريايي، راهنماي زيردريايي هاي خودي و هدف قرار دهنده اهداف دور است ولي اوريون مانند يك آچار فرانسه قادر به انجام انواع گوناگون مأموريت هاي غيرنظامي هم هست. اين هواپيما حتي براي ايجاد تغييرات آب و هوايي و باران زا كردن ابرهاي منطقه اي به كار گرفته مي شود.

    براي اين كار پودر يديد نقره را در مقياس هاي زياد توسط تجهيزات خاصي كه در اين هواپيما تعبيه شده است در ميان ابرها مي پاشند.

    حتي براي عمليات جاسوسي، جست وجو و نجات، نقشه برداري هوايي و حمل و نقل هوايي اوريون را تبديل به يكي از بازوان پرتوان نيروي دريايي آمريكا كرده است. در ليست خريداران هواپيماي اوريون اكثر كشورهايي كه مرز آبي دارند ديده مي شوند. كشورهاي نيوزلند، كانادا و ژاپن از اولين خريداران بودند.

    كشور ژاپن خط توليد اين هواپيما را خريداري كرده و تاكنون بيش از ۱۰۰ فروند از آنها توليد كرده است. كشورهاي هلند، نروژ، ايران و پاكستان نيز هركدام داراي چند فروند P-3 هستند و پرتغال، اسپانيا و تايلند هم از خريداران دست دوم اين هواپيما هستند.

    با اين كه حدود ۳۰ سال است تغييري در ساختار ظاهري p-3 صورت نگرفته ولي تجهيزات اويونيك و راداري آن روز به روز پيشرفته تر شده است به صورتي كه اوريون مي تواند با وجود رادارهاي بسيار قوي متر به متر درياها را جست وجو كند و در صورت ديدن هر نوع زيردريايي و در هر عمقي به آن يورش برد و زيردريايي را نابود كند.

    روزنامه همشهری

  5. مدتی قبل دریادار کوچکی فرمانده نیروی دریایی در گفتگوی ویژه ی خبری شبکه دو صحبت از نصب شدن موشک C-802K بر روی هاورکرافت (هواناو) می گفت.همچنین می گفت شناسایی هاورکرافت مشکل می باشد و با نصب شدن این موشک دارای قدرت بیشتری می شود!

    تصویر

    آشنایی با هاورکرافت (هواناو)

  6. داوود جان ما در سال در نیروی هوایی حدود 30 فارق التحصیل خلبانی داریم.شما این رو ضرب در 27 کن......میشه 810 خلبان...ما در زمان شاه حدود 8000 خلبان داشتیم .(فقط در نیروی هوایی)


    هم اکنون در حدود 5000 هزار خلبان مشغول خدمت در IRIAF هستند که اگر حساب کنیم 28 ساله که انقلاب شده آخرین خلبان هایی که آموزش دیدند در زمان شاه در حدود 2 سال دیگر بازنشست می شوند و خیلی از آنها هم بازنشست شدند حالا شما می گویید 80% خلبانان ما از همان خلبان هایی هستند که 2 سال دیگر بازنشت می شوند!در حال حاضر 5000 هزار خلان مشغول خدمت هستند که بسیار از آنها جوان هستند و آنهایی که در آمریکا تحصیل کرده اند دیگر به درچه استاد خلبانی رسیده اند و برای آموزش خلبانان نیز استفاده می شوند!

    عراق قبل از حمله امریکا دارای حدود 110 فروند میراز کاملا نو یا با عمر 4-5 ساله بود که بعد از جنگ با ایران توسط فرانسوی ها به روز سازی شده بود و کسی در قدرت این جنگنده شک ندارد.....
    ایا نیروی هوایی ما دارای چنین هواپیمای نو و به ای تعداد با قابلیتهای میراز هست؟


    اما همین میراژها به دلیل بی کفایتی عراق در 12 سال تحریم تا حدودی زمین گیر شده بودند بعدش هم تنها مساله نیروی هوایی نیست شما محیط جغرافیایی ایرانی با عراق محاسبه می کنید!!!

    این امار از سایت گلوبال هستش.و مطمعن باشید امار واقعی خیلی از این کمتره.


    خوب پس لطف کن حتما منبع مستقیم گلوبال بده تا همگی کاربران ببنند!

    ببینم اصلا رادار N-019 تو پوزه اف-5 جا میشود؟


    اوایل رادار N-011 را بر روی این جنگنده امتحان کردند اما به دلیل اینکه نیروی هوایی تمایل یشتری داشت برای مدرنیزه شدند جنگنده هایش از رادار N-019 بهره بردند البته به وسیله شرکت صایران که یکی از شرکت های وابسته به وزارت دفاع است تغییراتی را بر روی این رادار انجام دادند که موفق شدند آن را بر روی F-5 نصب کنند همچنین ایران توانست این رادار را به طور بومی بسازد و در هواپیما صاعقه از همین رادار استفاده کند!


    خوب رادار نو.....وقتی جنگنده خستگی 30 ساله سازه داه...به چه دردی میخوره؟


    عزیزم سازه این جنگنده ها هم مانند دیگر قطعاتش تعویض شده چند وقت پیش تصاویری دیدم که قسمتی از سازه این هواپیما تعویض شده بود البته هر چی گشتم پیدا نکردم اما شاید تصاویر زیر تا حدودی جوابگو باشد! (البته باز ذکر می کنم تصاویری که بدنه این هواپیماها باز شده بود پیدا نکردم)

    تصویر

    تصویر

    شما در اینترنت جستجو کنید.پیدا میکنید.


    ما پیدا نکردیم لطف کن حتما لینک مستقیم ارائه بده!

    برای چیم منبع بیارم؟


    پس حرفات روی هوا باور کنیم!

    والا من نمیدونم بورهال از کی تا حالا شامل تعویض کامل قطعات میشه.


    اورهال هواپیما در حقیقت چک اساسی هواپیماست بدین معنی که هواپیما به مدت یک سال در اشیانه میخوابد و چکهای گوناگونی بر روی آن انجام میشود بدین معنی که بسیاری از قسمتهای هواپیما برای بازرسی خوردگی آن باز میشود و بسیاری از قطعات آن تعویض میگردد.
    معمولا هواپیما پس از پنج سی چک به اورهال میرود هر چک حدود سیصد ساعت است و پس از ده چک هواپیما اورهال میشود

    البته در هواپیما غیر نظامی در حدود 1 سال در آشیانه هواپیما نگهداری می شود در هواپیماهای نظامی این مدت بسیار اندک است!

  7. [align=center]تصویر[/align]

    تمام چيزهايي كه در مورد آن گفته مي‌شود و حتي اسمي كه براي آن انتخاب شده است، همگي بر پايه حدسيات و مشاهدات غير علمي افراد مختلفي است كه اطلاعات ناقصي از اين پرنده ناشناس يا به قول متجددان X دارند كه به صورت قطعي نمي‌توان اين گفته‌ها را تاييد يا رد كرد.

    اما «آئورورا» چيست؟ اولين بار در سال ۱۹۸۶ در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريكا يك درخواست يك خطي ديده مي‌شد كه زير اين برگه نوشته شده بود «آئورورا» و براي آن معادل ۲ /272 ميليارد دلار بودجه درخواست شده بود كه نشان از اهميت و عظمت اين طرح مي‌داد.

    بعدها در سال ۱۹۹۴ بن ريچارد يكي از صاحبنظران صنعت هوايي آمريكا اعلام داشت كه اين نام، اسم رمزي بود براي طرحATB.

    ATB مخفف Advanced Technology Bomber به معناي بمب افكن با فناوري پيشرفته است كه شركت نورثروپ (Northrop) و به پيشنهاد لاكهيد (Lockheed) در اواخر سال ۱۹۸۱ ميلادي آن را در مناقصه اي در وزارت دفاع آمريكا برنده شدند كه B-2 ملقب به اسپريت به معناي «شبح» نتيجه اين طرح بود. از آن جا كه هنوز همB-2 جانشين خاصي پيدا نكرده است نمي‌توان آئورورا را يك ATB و در نتيجه جانشين B-2دانست.

    اما يكي ديگر از احتمالاتي كه توسط متخصصان صنايع هوايي آمريكا در مورد اين پرنده ناشناس مي‌دهند اين است كه اين هواپيما در واقع جايگزيني براي هواپيمايSR-71 باشد و به همين دليل آن راSR-91 هم ناميده‌اند.

    از ديگر نام‌هاي مستعاري كه براي اين پرنده ناشناس استفاده شده است مي‌توان بهXR-7 اشاره كرد كه گمان برده مي‌شد فاز دوم طرحي باشد كه فاز يكم آنSR-75 بود.

    سنيورسيتيزن نام ديگري است كه «پرنده اكس» را با آن هم مي‌شناسند. سنيور كلمه‌اي است كه در بيشتر هواپيماهاي طبقه بندي شده ارتش آمريكا استفاده شده است. براي نمونه نام طبقه‌بندي شدهU-2 ملقب به( Dragan Lady)اژدها خانوم Senior Book بود و يا نام طبقه‌بندي شده F-117، Seniar Trend بود.

    متخصصان بر اين باورند كه آئورورا بعدها به سنيورسيتيزن تغيير نام داد. از آن جا كه «پرنده اكس» را جايگزيني براي SR-71 مي‌دانند و مي‌توان احتمال داد اين نام بهترين گزينه براي پرنده اكس است. چون هر دوي اين نام‌ها يك حركت آرام بدون بالا و پايين را به ذهن متبادر مي‌كنند و جايگزينSR-71 نمي‌تواند حركتي جز اين نوع داشته باشد.

    پرنده ناشناس را با نام «پدربزرگ» هم مي‌شناسند كه ريشه اين يكي نامشخص است. اما نامي كه از ديگر نام‌ها متداول‌تر است همان آئورورا است. ولي آئورورا چيست؟ آئورورا در تاريخ اساطيري يونان باستان جايگاه ويژه‌اي دارد. او الهه «سپيده سحري» است كه ستارگان را خلق كرده و آنها را در شب چيد.

    نام پرنده اكس هرچه كه باشد، شناخته شده‌ترين طرح طبقه‌بندي شده ارتش آمريكاست. حالا با اين توصيفاتي كه در مورد نام پرنده اكس دانستيد، بد نيست كمي هم از پيشينه مجهول آئورورا بدانيد. همان طور كه در بالا هم گفته شد اولين بار آئورورا در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريكا ديده شد.

    رديفي كه آن در آن قرار داشت بعد از طرح‌های SR-71 وU-2 بود. در سال ۱۹۸۶ ميلادي دولت آمريكا بسياري از زمين‌هاي فوق سري اطراف درياچه گروم در صحراي نوادا (Nevada) را با استحكامات غير قابل نفوذ محصور كرد. از آن سال به بعد بسياري از تأسيسات مدرن و غير قابل نفوذ درون اين حصار ساخته شده و هنوز هم اين پايگاه در حال تكميل شدن است.

    حتي براي غير قابل نفوذ كردن آن زمين‌هاي اطراف پايگاه هم توسط دولت، مناطق ممنوعه اعلام شده است. اين در حالي است كه دولت آمريكا وجود چنين پايگاهي در صحراي نوادا را به شدت تكذيب مي‌كند.

    احتمال داده مي‌شود اين پايگاه به اندازه غير معمول باند پروازي آن (كه نمي‌توان اين گفته را هم تاييد كرد چون حدس زده مي‌شود با توجه به اندازه‌هاي پايگاه باند پروازي آن تقريباً چهار برابر باندهاي پرواز معمول باشد) محلي باشد براي پرواز و فرود آئورورا.

    در سال ۱۹۸۸ روزنامه نيويورك تايمز گزارش داد كه نيروي هوايي ارتش ايالات متحده روي يك هواپيماي مقدماتي كه مي‌تواند به سرعت شش ماخ دست يابد كار مي‌كند.در فاصله ژوئن سال ۱۹۹۱ تا ژوئن سال بعد، در كاليفرنياي جنوبي غرش‌هايي شنيده مي‌شد كه مربوط به هيچ هواپيماي شناخته شده‌اي نبود. اين غرش‌ها به قدري بلند بودند كه حتي زلزله نگارهاي مركز ژئوفيزيك آمريكا هم آنها را ثبت كردند.

    اين غرش‌ها را حتي از غرش هنگام فرود شاتل‌ها هم وحشتناك‌تر توصيف مي‌كردند. اين غرش‌ها به سمت شمال شرق روي لس‌آنجلس و صحراي(Mojave) امتداد مي‌يافت؛ به مناطقي كه پايگاه هوايي نليس و پايگاه گروم ليك در آنها وجود داشت.

    اما يكي از مواردي كه سري بودن و ناشناخته بودن اين پرنده را به شدت تاييد مي‌كند مربوط مي‌شود به فوريه ۱۹۹۲. در اين تاريخ يكي از مسئولان كنترل ترافيك هوايي نيروي هوايي سلطنتي انگلستان(RAF) در اسكاتلند، علامتي راداري را در پايگاه هوايي مك‌ريهانش(Machrihans) مشاهده كرده بود كه در فاصله بسيار كوتاهي به سرعت سه ماخ دست يافته بود و هنگامي كه با پايگاه مذكور تماس گرفته بود و علت اين علامت را پرسيده بود، به وي گفته بودند كه موضوع را فراموش كند.

    اينها، تنها مواردي نبودند كه مربوط به پرنده اكس مي‌شدند بلكه دهها مورد ديگر وجود دارد كه در آمريكا و انگلستان گزارش و همگي به گونه‌اي با پرسش بي پاسخي مواجه شده‌اند، پرسشي كه مربوط به پرنده‌اي سريع و غران مي‌شده است. تنها هنگامي مي‌توان به راز اين پرسش پي برد كه نيروي هوايي آمريكا خود پرده از آن بردارد.

    [align=center]تصویر[/align]

    اما تنها چيزي كه به يقين در مورد آئورورا مي‌توان گفت اين است كه آئورورا يك پرنده هايپرسونيك (ابر صوت که سرعتهای بیشتر از 5 ماخ دارند) است. اما اولين هواپيماهاي هايپرسونيك كي ساخته شده است؟

    تا سال ۱۹۶۵ ميلادي سريع‌ترين هواپيماها دو هزار مايل بر ساعت سرعت داشتند در صورتي كه در سال ۱۹۴۵ تنها چند هواپيما مي توانستند به سرعت ۵۰۰ مايل بر ساعت دست يابند. پس گام منطقي ديگر، ساختن هواپيماهايي بود كه ديوار صوتي را بشكنند.

    با شكسته شدن ديوار صوتي توسط جت‌هاي جنگنده كه توسط شوروي سابق و ايالات متحده آمريكا ساخته مي‌شدند، اولين گام‌ها براي ساختن پرنده‌هاي هايپرسونيك برداشته شد.

    لازمه رسيدن به سرعت بسيار بالا داشتن موتور بسيار پيشرفته و مهم‌تر از آن بدنه‌اي است كه طاقت سرعت يك مايل بر ثانيه معادل ۳۶۰۰ مايل بر ساعت يا همان ۴/۵ ماخ داشته باشد. از اين جا مي‌توان به ساختار بسيار پيچيده آئورورا پي برد. از اولين هواپيماهاي هايپرسونيك مي‌توان به X-15 وFDL-15 اشاره كرد كه توسط ناسا و لاكهيد مارتين ساخته شده‌اند.

    در مورد آئورورا اطلاعات مختصري هم وجود دارد كه بيشتر بر پايه حدسيات است و از سوي منابع خاصي تاييد نشده‌اند. اما واقعي به نظر مي‌رسند. بيشينه سرعت اين پرنده در حدود پنج تا هشت ماخ گزارش شده است.

    طول آن در حدود ۱۱۰ فوت (۵/۳۳ متر) و طول دو سر بال آن كه كاملاً به صورت مثلث است حدود ۶۰ فوت(۲/۱۸ متر) است. اين هواپيما احتمال سقف پروازي در حدود ۱۵۰ هزار فوت (۴/۲۸ مايل) يا بيشتر دارد. در مورد موتور اين هواپيما نمي‌توان به نظر واحدي رسيد.

    با توجه به گفته‌هاي شاهدان مختلف در آمريكا و انگليس چندين نوع موتور مختلف مي‌تواند در اين پرنده به كار گرفته شده باشد.

    مثلاً بر پايه چيزي كه شاهدان در كاليفرنيا گفته‌اند، مي‌توان احتمال داد كه از يك موتور رم جت سيكلي متان سوز كه تغييرات بسيار زيادي در آن داده شده در آئورورا استفاده شده است. در مورد نيروي پيش رانش اين هواپيما چهار نظريه وجود دارد كه مختصراً آنها را به شما معرفي مي‌كنم.

    اولين نظريه PWDE است. اين كلمه مخفف Pulse Detonation Wave Engine است. اين موتور شيوه كار بسيار پيشرفته و پيچيده‌اي دارد. در اين روش هيدروژن و يا متان مايع بر روي بدنه تزريق مي‌شوند و پس از گرم شدن توسط PWDE مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
    دومين نظريه Ramjet است.

    اين مورد همان موتور رم جت سيكلي متان سوز است كه در بالا گفته شد. رم جت‌ها در حالت عادي مي‌توانند سرعت ۶-۴ ماخ را به دست آورند. اما اين سيستم در آئورورا دچار تغييراتي شده است كه مي‌تواند سرعت ۸-۵ ماخ را به دست آورد.

    نظريه سوم سيستم Rulsejet معمولي است. در اين حالت هوا از جلو توسط موتور مكيده شده و پس از فشرده شدن و خروج با فشار از درون موتور باعث پيش رانش هواپيما مي‌شود.

    نظريه چهارم هم Turbo Rochetjet است. در اين مورد اطلاعات خاصي در دست نيست و صرفاً يك نظريه است. اما هنوز هم با همه اين توصيفات نمي‌توان گفت كه حتي آئورورا وجود خارجي دارد يا نه، شايد همه آن چيزهايي كه شاهدان در جاهاي مختلف ديده‌اند مربوط به چندين هواپيما مي‌شده است كه هيچ ربطي به هم نداشته باشند و مسئولان نظامي آمريكا با پاسخ ندادن به ابهامات پيش آمده، مي‌خواهند وجهه‌اي اساطيري به طرح‌هاي خود بدهند.

    مشاهده موثق آئورورا

    [align=center]تصویر[/align]

    گزارشي كه آئورورا را به واقعيت بيشتر نزديك كرد در آگوست ۱۹۸۹ توسط كريس گيبسون كه يك مهندس نفت بود منتشر شد. او در آن زمان روي يك طرح نفتي در درياي شمالي كار مي‌كرد كه ناگهان چند هواپيما را مشاهده كرد كه از روي سر او در فاصله‌اي نه چندان بالا گذشتند.

    او كه در تشخيص هواپيماها يك حرفه‌اي به شمار مي‌رود توانست يك تانكر سوختKC-130 و دو F-111 را تشخيص بدهد، اما هواپيماي چهارم را فقط توانست يك مثلث كامل توصيف كند.

    او اين مثلث را كمي بزرگ تر از F-111 و داراي زواياي ۷۵ درجه و به رنگ كاملاً سياه توصيف كرد كه هيچ كدام از جزييات آن قابل ديدن نبودند و ظاهراً از تانكر KC-130 سوخت دريافت مي‌كرده است.

    كمي بعد يكي از مجلات صنايع هوايي آمريكا گفته‌هاي اشخاصي را چاپ كرده بود كه نيمه شب‌ها صداي بسيار بلند تيك آف هواپيمايي را در پايگاه هوايي ادوارد شنيده بودند.

    روزنامه همشهری

  8. milad11110 به نظرم نیازی نیست که راهی راه که دیگران رفتند ما نیز دوباره از صفر برویم به چین نگاه کنید بزرگ ترین کپی بردار دنیا!!تقلید در خیلی جاها خوب هست حتی روسیه و آمریکا هم از روی هم کپی کرده اند!

  9. GOLDEN-CROWN

    [quote]مقاله فرضی رو با توجه به استراتزی حمله به عراق که احتمالا همون ترازدی بر سر کشور ما میاید در مورد نحوه حمله به ایران بنویسم .[/quote]

    بزگترین اشتباه این مقاله همین بوده که ایران با عراق مقایسه کردید!

    [quote]این نیرو هنوز با 80 درصد خلبانان اموزش دیده در زمان شاه ایران پرواز میکنند[/quote]

    عزیزم 80% یک چیز عجیبه که از شما شنیدم اگر با نظامی ها ارتباط نداشتم حرفتان را باور می کردم ولی کمی بیشتر دقت کن می بینی چقدر از خلبانان ما جوان هستند و اکثر انهایی که در زمان شاه در آمریکا آموزش دیدن یا بازنشست شدند یا در سالهای اواخر خدمت خود می باشند!

    خوب کاری به خریدهای نیروی هوایی نداریم چون ما بدون اجازه آمریکا اجازه باز کردن یک پیچ هم نداشتیم در ضمن فراموش نکنیم که گربه برای رضای خدا موش نمی گیره!

    [quote]47 فروند اف-4 ای /دی 25 فروند اف-14 و 60 فروند اف-5 .25 فروند میگ-29 .24 فروند سوخو-24 و 25 فروند اف-7[/quote]

    دباره این آمار جیزی نمیگم چون خود دوستان از من با اطلاع تر هستند که این آمار اشتباه!

    [quote]البته ایران با توجه به روابط خوب با روسیه و چین اقدام به نو سازی اف-5 ها کرده[/quote]

    اصلا ما برای نوسازی این جنگنده ها از روسیه چین کمک نگرفتیم فقط موشک چینی PL-7 روی F-5 نصب کردیم که بدلیل ناکارآمدی مورد استفاده قرار نگرفت و همان موشک AIM-9 (فاطر) را بر روی آن لود کردیم!همچنین با تغییر رادار F-5 از APQ-159 به N-019 قدرت این رادار را افزایش داده اند که قابلیت شلیک موشک های AIM-7 و AGM-65 را دارا می باشد.(صاعقه نیز قابلیت F-5 جدید را دارا می باشد)

    [quote]اف-14 های ایران هم در وضعیت بدی به سر میبرند .[/quote]

    همانطور که دوستان گفتند این هواپیماها به مدل B ارتقاء پیدا کردند که قابلیت پرتاب بمب را دارا می باشند همچنین برد آنان در حدود 1000 مایل افزایش یافته و سیستم های ایونیک آنها به روز شده همچنین برخی منابع (مطمئن نیستم) از همسازي رادار AN/AWG-9 با موشک R-37 می گویند.

    [quote]حتی ساخت فونیکس در داخل چیزهایی شنیده میشود[/quote]

    ایرانی ها که چیزی نگفتند ولی جناب Tom Cooper می گوید ایرانیان سالیانه 10 فروند موشک AIM-54 می سازند همچنین 10 فروند AIM-54C از یک تاجر خریداری شده!

    [quote]اف-117 ها[/quote]

    F-117 بازنشست شده البته هواپیماهای قدرتمندتری جای آنها آمدن!

    [quote]میگ-29 های نیروی هوایی هم از مدل های اولیه بوده و فقط در داگ فابت حرفی برای گفتن دارند و به علت رادار ضعیف به راحتی در فامد توسط اف-16 های اسرائیلی یا اماراتی شکار میشوند.[/quote]

    همانطور که دوستان گفتند Mig-29A ارتقاء پیدا کردند به سطح SMT همچنین پروژه سوختگیری هوایی طلوع و اضافه شدن مخزن های 1000 لیتری تحت پروژه خورشید از دیگر برنامه های برای این جنگنده ها بوده!

    [quote]جنگنده هاب اف-7 هم در این نیرو بیشتر برای اموزش هستند تا نبرد[/quote]

    F-7 همانطور که گفته شد برای آموزش خلبانان استفاده می شود و فکر هم نکنم از آنها در جنگ استفاده ای شود چون در رزمایش ها هم کاری نمی کنند البته به نظر من برای پشتیبانی نزدیک نیز می توان از ان استفاده نمود!

    [quote]جنگنده های سوخو-24 هم فقط میتوانند بر روی خلیج فارس البته اگر توسط اواکس ها کشف نشوند و از گارد قدرتمند محافظ هوایی (شامل ده ها جنگنده اف-18 ئی) و پدافند دور برد ناوها در امان بمانند (که بعید است.همان طور که در نبرد طوفان صحرا پیش امد) با موشکهای چینی ضد کشتی نصب شده رو خود کاری بکنند.
    [/quote]

    می دانی علت تحریم شرکت سوخو توسط آمریکا چی بود ارتقاء این هواپیماها طوری که قابلیت حمل تجهیزاتی را دارند که توسط SU-34 حمل می شود!همچنین از بهینه سازی هایی که ایران بر روی این جنگنده انجام داده سیستم دید در شب می باشد.
    در ضمن چرا همش فکر می کنید قدرت ضربه زنی ما به ناو فقط فقط به هواپیماها SU-24 بستگی دارد نه عزیز ما می توانیم با موشک های همانند (حوت), یاخوت و SNN4 از روی زمین و دریا به ناوها آسیب بزنیم در ضمن ناوجه پیشرفته ساعر 5 متعلق به اسراییل توسط موشک C-802K ایرانی نابود شده!

    sina12152000

    [quote]بارها در تاپيك هاي مختلف گفته ام كه ارتش هاي بزرگ نقاط ضعف بزرگ هم دارند و اميدوارم كه فرماندهان نظامي براي اين نقاط ضعف برنامه ريزي كرده باشند[/quote]

    همانطور که در مقاله جهت گیری تسلیحاتی در تهاجم نظامی آمریکا به عراق در قسمت نتیجه گیری نوشتم آمریکا به GPS و پشتیبانی نزدیک (AH-64) بسیار وابسته است که در بیشتر مواقع از GPS چه در موشک های کروز بمب افکن ها و ... استفاده می شود پس اگر دستگاه هایی داشته باشیم که در GPS اخلال ایجاد آورد آمریکا ضربه ی محکمی خورده است همانطور که به قول معروف سربازان امریکایی بدون پشتیبانی نزدیک هدف ثابت هستند در یکی از مانور ها موشک پدافندی تولید شده بود فکر کنم به نام رعد که به سلطنت آپاچی پایان می داد چرا که این سیستم از قابلیت های بالایی برخوردار بود و جنگ الکترونیک آپاچی خلالی در کار این سیستم انجام نمی داد همچنین به نقل از یکی از دوستانم که در وزارت دفاع کار می کنند ایران از سال 72 در حال بهینه سازی موشک های دوش پرتاب خود هست که قابلیت منهدم کردن AH-64 را داشته باشد (از موفقیت یا شکست طرح خبری در دسترس نیست) اما همانطور که دیدی این موشک های دوش پرتاب در بالگردهای دیگر آمریکایی به خوبی عمل کرده مانند منهدم کردن یک Black Hawk در جنگ 33 روزه و منهدم کردن چندین بالگرد آمریکایی در عراق از قبیل (Black Hawk,Chinook و ...) که آمریکا ادعا می کند این جریانات زیر سر سپاه قدس است که بی راه هم نمی گوید چرا که یکی از دوستانم که در تیپ انتحاری سپاه مشغول به خدمت است این چنین می گوید که این بالگردها توسط سپاه قدس منهدم می شود همچنین افراد سپاه در عراق با هویت عربستانی زندگی می کنند.البته سپاه تنها در نابود کردن بالگردهای امریکایی نقش ندارد بلکه همانطور که می بینید هر روز بمبی جلوی نیروهای زرهی آمریکا منهدم می شود که باز هم کار سپاه قدس می باشد (به نقل از همان دوستی که در تیپ انتحاری سپاه مشغول به خدمت است).

    GOLDEN-CROWN

    [quote]در مقابل نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تنها برای مقابله با حملات هوایی همه جانبه تنها دارای 25 فروند میگ-29 و 25 فروند اف-14 (عدد 12 فروند اف-14 که تعداد 3 فروند توانایی شلیک موشک دور برد دارند به واقعیت نزدیکتر است).میباشد.[/quote]

    باز هم آمار غلط یک لطفی کنید و حتما منابع خود را بگویید البته باز مثل سری قبل نگویید من با چند تا فرمانده ارشد IRIAF دوستم!!! ولی باشه اگر فرماندهان نیروی هوایی این آمار را به شما دادند درود بر شرفشان که اطلاعات نظامی را فاش نکردن من موندم شما چه جوری این اطلاعات را باور کردید؟

    [quote]البته تعدادی میگ-31 (12 فروند مدل بی در اختیار ارتش و 4 فروند مدل بی ام در اختیار سپاه) به این لیست کوچک دفاع هوایی اضافه میشود .البته این خبر تایید نشده.[/quote]

    چند وقت پیش بهم قول دادی که عکس هایی که با موبایل از Mig-31 گرفتی نشانم می دهی اما همچنان منتظرم!

    [quote]جنگنده های اف-5 و اف-4 هم به علت خستگی شدید سازه قدرت عملیات هوایی و داگ فایت کردن ندارند و عملا تنها ممکن است در عملیات های تهاجمی زمینی بکار روند.[/quote]

    در مورد هواپیمای F-5 در بالا که توضیح دادم اما در مورد F-4 این جنگنده ها هم مانند دیگر جنگندها مورد بهینه سازی قرار گرفتند از جمله رادار آن که قابلیت نگاه به پایین را دارا می باشد همچنین افزایش برد رادار آن و با تغییراتی که بر روی رادرا دادند امکان حمل تجهیزات جدیدی را به آن دادند که در پایین تمامی تجهیزات قابل حمل F-4 را می نویسم.

    APQ-120 radar
    1*20mm Vulcan
    AIM-7E
    R-73E (AA-11)
    PL-7
    AIM-9P
    Kh-58 (AS-11)
    Zoobins
    Qadar
    C-802K (tested an not in service)
    AGM-65
    LGBs
    Mk80 family bombs
    BL-77 cluster bombs (not sure of name)
    rocket pods

    [quote]تور- ام-1(24 سامانه)[/quote]

    29 فروند بعلاوه اینکه 8 کیلومتر به برد آنها افزوده شده و برای دفاع از تاسیسات هسته ای حدودا خوب است.

    [quote] اس-300(حدود 3 سایت) [/quote]

    والا فرمانده نیروی هوایی تایید کرد ولی نگفت چند فروند لطف کنید منبع خود را بگویید!

    [quote]محدودیت های تحریمی نداشت[/quote]

    اگر مقاله جهت گیری تسلیحاتی در تهاجم نظامی آمریکا به عراق خوانده باشید متوجه می شوید که عراق 12 سال تحریم بود و در این سالها کار مهمی برای نیروی هوایی خود نکرد!

    saron

    در این هچ شکی نیست که آمریکا حتی یک وجب از خاک ایران را نمی تواند بگیرد اما چون نیروی هوایی قوی تری دارد می توانند به تاسیسات ما آسیب برساند که باز باید شروع کنیم به ساختن ولی این جنگ فراگیر می شود!

    GOLDEN-CROWN

    [quote]حداقل 500 فروند جنگنده از انواع سوخو-30 و میگ-31 و میگ -29 او وی تی میباشد تا حد اقل بتواند با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مقابله کند.[/quote]

    در این وضعیت مقابل آمریکا هم ایستادگی می کردیم دیگه چه برسه به عرب ها

    [quote]فقط یک میراز عراقی 14 جنگنده ما رو شکار کرده بود.......که در نیروی هوایی ما حتی اف-14 ها چنین تعداد شکاری ندارند.....(منظور یک جنگنده با یک شماره سریال[/quote])

    حق با شماست ولی بگویید که یک F-4E به خلبانی سرتیپ خلیلی از پایگاه ششم شکاری بوشهر در یک روز در خلیج فارس 3 فروند میراژ عراقی را نابود کرد یا مثلا تامکتی با شماره سریال 6079-3 آخرین تامکتی که به ایران صادر شد و در پایگاه هشتم شکاری مشغول به خدمت بود در یک روز 3 میراژ عراقی را به کام مرگ کشید!

    Ahmad6644

    [quote]اما طبق شنيده‌هاي من رادار صاعقه ساخت ايران هست كه از روي نمونه‌ي رادار ميگ 29 ساخته شده و بردي برابر با 150 كيلومتر داره[/quote]

    صاعقه همان F-5 بهینه شده است که قابلیت حمل موشک های AIM-7 و AGM-65 را دارد و رادارش هم همان رادار بهینه شده F-5

    milad11110

    [quote]با اين بودجه[/quote]

    امسال که طبق شنیده ها بودجه نظامی از سال های بیش بسیار بیش تر است از برخی نظامی ها شنیدم امیدورام صحت داشته باشه!

    [quote]تا 100 سال ديگه هوپيمای 100 در صد ملی نداريم[/quote]

    احمد آقا خوشبین ولی شما بدبین هستید!

    GOLDEN-CROWN

    [quote]از نظر تعداد تجهیزات و کیفیت اونها به جز نیروی دریایی در سطح پایین تری نسبت به عراق سال 1990 قرار دارند.
    [/quote]

    این دیگه از ان حرفا بود!

    در آخر شما تک تک هوایپماهای ایرانی را نقل کردید اما از میراژ و Mig-23 و Mig-21 خبری نبود!

    امیدورام هیچ جنگی در کشور عزیزمان رخ ندهد که اصلا قوی بودن یا نبودن نیروی هوایی مسئله ای نباشد.

  10. [align=center]تصویر[/align]

    نتیجه نبرد

    نبرد خليج فارس را مى توان نقطه عطف نبردهاى هوايى دانست.
    درسهاى اين جنگ محدود به مسائل رزمى نيز نيست. درعرصه بين الملل اين جنگ هشدارى بود براى كشورهاى مستقل در دنياى تك قطبى. بنابراين بررسى اين جنگ را از دو زاويه نظامى و سياسى بررسى مى كنيم:

    ۱- زاويه سياسى

    الف: اتحاد شوروى در ۱۹۹۰ در آستانه فروپاشى قرارگرفته بود و هيچكس تعريفى از دنياى پس از شوروى نداشت. شكست صدام حسين به دنيا نشان داد كه از اين پس ممكن است جهان شاهد جنگهاى يك طرفه و نابرابر باشد. حال آنكه قبل از اين يكى از دو ابرقدرت بزرگ جهان به كمك كشور قربانى مى شتافتند.

    ب: آمريكا در جنگ ۱۹۹۱ با ازبين بردن ارتش غول آساى صدام و تبليغ اين پيروزى به دنيا ديكته كرد كه اگر بخواهد قادر است با بسيج عمومى انبوهى از كشورها هر قدرت منطقه اى را درهم بكوبد و اين بخش نظامى نظم نوين جهانى بود.

    ج: ازنظر روحى و سياسى پيروزى سريع آمريكا در جنگ كويت و عراق سبب شد تا كابوس ويتنام در شنزارهاى منطقه دفن شود و مردم آمريكا خيال كنند كه از اين پس دولت آنها در هر نبردى به پيروزى سهل و آسان دست مى يابد.

    د: آمريكا با درهم كوبيدن رژيم بعث عراق به كشورهاى منطقه و جهان هشدار داد كه نظم سنتى منطقه اصلاً نبايد تغييركند و هركس به دنبال تغيير اين شرايط برود بايد آماده براى جنگ شود.

    ۲- آثار نظامى

    الف: درس اول جنگ عراق، قدرت روزافزون اطلاعات در جنگهاى جديد است. آمريكا با استفاده از بمب افكنهاى ديد در شب، ماهواره ها، جاسوسان خود و حتى موشكهاى هوشمند هر حركت ارتش عراق را تحت كنترل داشت و فضاى واقعى از جنگ را دراختيارداشت. بالعكس بغداد به دليل بى اطلاعى از فضاى ميدان نبرد در «فقر مطلق اطلاعات» بود.

    ب: قدرت تكنولوژى جديد جنگى دراين نبرد خود را نشان داد و معلوم شد كه طى سالهاى ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ جمهورى خواهان آمريكا با صرف سالانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ ميليارددلار بودجه دفاعى بيكار نبوده اند و چه سلاحهاى گران و مخربى را ساخته اند. اين نبرد از نظر نابرابرى تلفات حيرت آور است، ۱۴۹ كشته و ۵۱۳ زخمى متفقين در برابر ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار كشته و زخمى عراق.

    ج: جنگ خليج فارس نشان داد كه ديگر دوران ارتشهاى عظيم به سرآمده و در يك «نبرد نوين» آنچه اهميت دارد قدرت آتش، سرعت جابه جايى، هوش نيروها و ابتكار فرماندهان است. صدها هزار سرباز عراقى به محض حمله متفقين از لشكرهاى متلاشى شده خود فراركرده و تا هفته ها در بيابانهاى منطقه بى آب و غذا متوارى شدند.
    نبود انگيزه و مرعوب شدن آنها سبب شد تا آنها تن به خجالت آورترين شكست تاريخ بدهند. حال آنكه صدام خيال مى كرد درجنوب دجله و فرات ۴۲ لشكر را (حداقل برروى كاغذ) دراختيار دارد.

    د - تغيير قوانين لجستيک

    اگرچه سيستم به كارگيرى جنگ برق آسا را براى از كار انداختن دشمن آلمانها در جنگ دوم جهانى ابداع كردند و اسرائيلى ها درجنگهاى ۱۹۵۶ و ۱۹۶۷ به كار گرفتند اما آنچه در جنگ صحرا (يا توفان صحرا) رخ داد چيز ديگرى بود. ۲ سپاه عظيم در يك شنزار گرم و بى آب و علف ظرف ۷۲ ساعت ۳۰۰ كيلومتر در عمق خاك دشمن پيشروى كرده و منطقه اى به وسعت ۳ برابر خاك كويت (حدود ۶۰ هزار كيلومترمربع) را به تصرف درآوردند در حالى كه تنها يك جاده در منطقه براى استفاده كاميونها وجود داشت.
    برروى اين جاده ۴۵۰۰ كاميون متفقين به طور دائم در رفت وآمد بود و علاوه بر اين هواپيماهاى ترابرى سى - ۵ و سى - ۱۳۰ هزاران تن ملزومات را در بسته هاى عظيم بادى با چتر نجات بر سر راه نيروهاى در حال حركت مى ريختند.

    هـ - تغيير نقش نيروى هوايى

    از زمانى كه در جنگ هاى نيمه اول قرن بيستم نيروى هوايى به عنوان عامل مهم در نبردها مطرح شد تا سال ۱۹۹۱ اعتقاد اكثر فرماندهان عالى ستادها و به ويژه فرماندهان زمينى اين بود كه هواپيما هرگز نمى تواند توان رزمى يك واحد بزرگ زمينى را از بين ببرد ناتوانى آلمان در جلوگيرى از پيشروى ارتش گروههاى بزرگ روس در جنگ دوم جهانى، ناتوانى ۵ هزار هواپيماى آمريكا در جنگ ويتنام در جلوگيرى از پيشروى ويتنام جنوبى و ناتوانى نيروى هوايى تقويت شده عراق در جلوگيرى از پيشروى نيروهاى ايرانى در فاو همگى مؤيد اين مسأله بودند. اما در جنگ خليج فارس مشخص شد حتى ارتشى به استعداد ۴۲ لشكر را مى توان تنها با نيروى هوايى از كار انداخت.
    در حقيقت نيروى زمينى عراق در ۲۴ فوريه (قبل از آغاز حمله زمينى) جنازه اى بيش نبود و حمله زمينى متفقين«تنها يك نمايش بزرگ بود» ارتشى كه يك سوم آن از بين رفته، سربازان آن از خانه و كاشانه خود هيچ خبرى ندارند، فرماندهان نمى دانند با چه كسى و در كجا بايد بجنگند، گرسنگى و كمبود مهمات كل واحدها را رنج مى دهد و روزانه ۱۸۰۰ سورتى پرواز عليه آن انجام مى شود چگونه مى تواند در برابر ارتش زمينى تازه نفس ۱۶ مليتى متفقين دوام آورد.

    آيا ارتش عراق محكوم به شكست بود؟

    صدام حسين احمق ترين سردار تاريخ بوده و هست اشتباه احمقانه زندگى او در ۳۱ شهريور ۱۳۵۹ رخ داد و اشتباه احمقانه تر او به مرداد ۱۳۶۹ (حمله به كويت) بازمى گردد، آخرين اشتباه احمقانه او در جنگ دوم خليج فارس در فروردين ۱۳۸۲ بازمى گردد كه سبب خاتمه زندگى سياسى او شد.
    اما احمقانه ترين اشتباه از او از دست دادن ۳۹ روز حياتى در جنگ خليج فارس بود. او كاملاً فاقد تدبير يك فرمانده بود. اگر آنقدر جسور بود كه مى توانست به كويت در ۱۹۹۰ حمله ببرد بايد جسارت مى كرد و پس از آغاز حمله هوايى متفقين در ۱۷ ژانويه ۱۹۹۱ به نيروهاى غيرآماده متفقين در شمال عربستان حمله مى برد. شكى نبود كه واحدهاى زرهى او خيلى سريع موفق به عقب راندن متفقين مى شد.
    برترى ۲ بر يك او در بخش زرهى در كنار برخوردارى از آتش توپخانه پيروزى او را تضمين مى كرد. سرفرمانده ارتش آمريكا در جنگ خليج فارس نورمن شوارتسكف اذعان مى كند كه كابوس ما حمله پيش دستانه صدام بود. او مى گويد: صدام با دست هاى خودش هزاران تانك و زره پوش را در صحرا (به دليل اتخاذ موضع دفاعى) دفن كرد.
    تك محدود عراق در حمله به شهر خفجى در شمال عربستان در ۳۰ ژانويه آسيب پذيرى خطوط دفاعى متفقين را نشان داد. در اين عمليات محدود ۱۲ تفنگدار آمريكايى و ۱۸ سرباز سعودى كشته شدند و اگر ۳۰ سرباز عراقى از بين رفتند اما مى توان تصور كرد حركت ۲۰ لشكر زرهى (قبل از آنكه تحت تأثير بمباران ضعيف شوند) مى توانست چه حجم تلفاتى بر آمريكاييها وارد كند و دست كم بزرگترين شكست نظامى تاريخ را نصيب عراقيها نكند.

    جنگ عراق و آمریکا

    حوادث پس از 11 سپتامبر 2001 آمریکا را بر آن داشت تا از فرصت ها نهایت استفاده را کرده و بالعکس تهدیدهای احتمالی آینده را از هم اکنون خنثی کند.از جمله این تهدیدهای احتمالی خطر قرار گرفتن دولت های قدرتمند مخالف آمریکا در خاورمیانه بوده و هست.آنچه که آمریکا را می تواند به سادگی از پا بیندازد مساله انرژی است.نیاز این کشور در سال 2004 روزانه 20 میلیون بشکه نفت است که دو سوم این رقم از خارج تامین می شود و 70 در صد این ماد پر ارزش متعلق به خاورمیانه بوده و تنها 7 کشور عربستان ایران عراق کویت امارات متحده قطر بحرین از نیمه قرن 21 به بعد نفت دارند.بنابراین این گلوگاه استراتژیک اگر در این سال ها خلا قدرت به دست آمریکا بیافتد خیال آمریکا برای کل قرن 21 راحت است و بالعکس می تواند رقبای احتمالی خود نظر اروپاغربی و چین را از این ناحیه تحت فشار بگذارد.

    بهانه سلاح های کشتار جمعی

    آمریکا اواخر دهه 90 به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی صدام را شروع به تهدید کرد و این تهدید در زمستان 1381(ژانویه 2003)به اوج خود رسید در این زمان آمریکا با 250 هزار سرباز 1000 تانک و حدود 900 هواپیما آماده هجوم به عراق بود.این در حالی بود که نیروهای عراقی در این زمان کمتر از 350 هزار سرباز 300 هواپیما 1000 دستگاه توپ و 2500 دستگاه تانک تخمین زده می شدند که به دلیل گرفتاری اقتصادی عراق ناشی از 12 سال تحریم اصلا اوضاع مناسبی نداشتند.آمریکا تنها بر روی 6 لشگر ریاست جمهوری در اطراف بغداد بودند حساب باز کرده بود.

    آغاز حمله

    29 اسفند 1381(20 مارس 2003)آمریکا حمله را با بمباران سنگین بغداد برای کشتن مقامات مهم نظامی و امنیتی عراق آماده کرد.بمب های ده تنی و موشک های کروز در مقیاس گسترده علیه بغداد به کار گرفته شد و همزمان 19 شهر دیگر بغداد زیر آتش هوایی و دریایی قرار گرفت.بمب افکن های نامریی b-1 f-117 مراکز اصلی عراق را پیابی مورد حمله قرار دادند و نیروی های انگلیسی به فاو و نیروهای آمریکایی به ام القصر در جنوب بغداد حمله کردند اما علیرقم آنکه از نظر عملیات ساده فرض شد تیراندازان عراقی به خوبی از پس مهاجمان بر آمدند.با سقوط یک هواپیمای آمریکایی در اول فروردین سقوط یک هلیکوپتر با 16 سرنشین آمریکایی ها اولین تلفات را تحمل کردند اما 4 لشکر آمریکا به سرعت بیابان های عراق گذشته و به جنوب ناصریه شهر استراتژیک مجاور رود فرات رسیدند از طرف دیگر بصره علیرقم بمباران های شدید توسط بمب افکن های استراتژیک b-52 و دهها هواپیما انگلیسی تسلیم شد و لشگرهای انگلیسی ناگزیر دست به محاصره شهر زدند.تا این زمان 2000 سورتی پرواز و 100 موشک کروز علیه عراقی ها به کار گرفته شده بودند.در جنوب ناصریه و بصره آمریکا و انگلیس برای اولین بار با دفاع سنگین عراقی ها بویژه لشکر 51 عراق مواجه شدند این در حالی بود که نبرد در 150 کیلومتری عمق خاک عراق صورت می گرفت روز چهارم نبرد پس از آنکه مجددا تک تیراندازان عراقی چند سرباز متفقین را از پای در آوردند و در جنوب ناصریه حملات متعدد آمریکا بی فایده نشان داد ژنرال ریچارد مایز رییس ستاد مشترک آمریکا و طراح اصلی حمله اذعان کرد که دفاع عراق محکم تر از پیش بینی های اولیه بود بنابراین جنگ ساده نخواهد بود.آمریکایی ها در یافتند که استراتژی عراق در این جنگ دفاع شهرها و حومه آن ها است و هر چندی یک پاتک نیز علیه مهاجمان به اجرا در می آوردند.

    با سپاس از محمد حسین جهان پناه

    مجله پرواز

  11. [align=center]تصویر[/align]

    هفتم مهر ماه سال 1360 بود ما در منطقه (پایگاه مهر آباد) آماده بودیم ساعت 9 صبح خبر دادند که یک پرواز تهران بوشهر اهواز و برگشت به تهران داریم.برای انجام بازرسیهای اولیه هواپیما رفتیم.همه چیز عالی بود و هرکولس C-130 سیار قبراق و سرپا به نظر می رسید.پس از بازرسی و تماس با برج از پست فرماندهی خبر دادند که استارت نزنید چون قرار است چند نفر از اشخاص مهم (VIP) را با این هواپیما به اهواز منتقل کنید.به همین دلیل آغاز پرواز تا بعد از ظهر به تعویق افتاد.گروه پنج نفره VIP شامل رییس مالی سپاه خراسان و همراهانشان و یک پیک سیاسی بود.البته این پیک سیاسی در بوشهر پیاده می شد.مسیر اصفهان شیراز بوشهر را پیمودیم و همه چیز خوب پیش می رفت.در فرودگاه بوشهر پیک را پیاده کردیم و به سمت اهواز ادامه پرواز دادیم.همین که از باند پرواز بلند شدیم از تهران تماس گرفتند که چون وضعیت اهواز قرمز است به اهواز نروید و برگردید شیراز.ما نیز مسیرمان را به سمت شیراز عوض کردیم.پس از طی مسیر رفته رفته داشتیم آماده فرود در باند شیراز می شدیم که دوباره از تهران تماس گرفتند و گفتند باید برووید اهواز پروازتان عملیاتی است.مانیز اطاعت امر کردیم و حدود ساعت 19 به اهواز رسیدیم.به برج اعلام کردم تا برای چند لحظه چراغ های باند را برایمان روشن کند .نشستیم دور زدیم و هواپیما را رو به قسمت سوختسان نگه داشتنیم.در محوطه فرودگاه امیران شهید فلاحی و فکوری قدم یم زدند و رو به روی در سالن نیز گروه VIP شامل سردارانی همچون نامجو کلاهدوز جهان آرا و محافظانشان بودند.سریع مسافران مجروحان و شهدا را سوار کردیم.در گوشه سالن روی چند پالت 6 متری اجساد شهدا برای انتقال به تهران قرار داشت که آنها را روی درب بارگیری گذاشته و در را بستیم.54 نفر مجروح 22 شهید 33 نفر مسافر و 9 خدمه پروازی در هواپیما بودند.4 نفر را هم که نمی توانستند راه بروند به وسیله برانکاردهای متصل به بدنه هواپیما حمل می کردیم.

    از تیمسار فلاحی خواستیم که داخل کابین خلبان بنشیند.وی تبسم کرد و گفت((نه!در آن صورت محافظان ناراحت می شوند)).پس از اتمام کار مسافر گیری اهواز به مقصد تهران ترک کردیم.شیراز و اصفهان را پشت سر گذاشتیم و در نزدیکی تهران در خواست ارتفاع پایین نمودم و به ارتفاع 22000 پا رسیدیم (از ارتفاع 2600 پا) حدود ساعت 20 در کوههای حسن آباد قم بودم و برای نخستین بار بدهکار شده بودم.پسرم نیز تازه به دنیا آمده بود.از پنجره به بیرون نگاه کردم گفتم خدایا من برای نخستین بار بدهکار شدم نکند نتوانم بدهی مردم را پرداخت کند.توی همین فکرها بودم که یک لحظه تمام برق ها هواپیما قطع شد!ظلمات کامل!یک لحظه احساس کردم هواپیما ایستاده!موتورها به طور کامل خامش شدند.به کمک چراغ قوه بیرون را نگاه کردم دیدم ملخ ها فقط با نیروی باد می چرخند.فرامین را تکان دادم از آنجا که سیستم فرامین C-130 هیدرولیک است اگر موتورها خاموش شود فرامین هم خود به خود از کار خواهد افتاد.12500 پاوند وزن هواپیما 100 مسافر 22 شهید ارتفاع 2200 پا قطع شدن کامل برق و 4 موتور خاموش!شرایط بسیار سخت و هولناکی بود!نخستین کاری که کردم از ساک پرواز چراغ قوه را در آوردم دیدم دور موتور به 10 تا 15 رسیده است.

    یک ناوبر به اسم محمدی و سه مهندس پرواز(2 معلم مهندس پرواز که برای چک پروازی سروان تهرانی که حدود 23 24 سال داشت آمده بودند)نیز در کابین حضور داشتند.وی کارت عروسی را روز قبل پخش کرده بود و می خواست دو روز بعد ازدواج کند.پس از چند لحظه امیر فکوری به کابین آمد و به خدمه گفت:"خونسرد باشید!قطعی کامل در سیستم الکترونیکی به وجود آمده است.تا تهران 20 دیقه بیشتر راه نداریم."ظلمات و سکوت کامل بود.فقط سمت حرم شاه عبدلعظیم چند تا چراغ دیدم.وی چراغ قوه از دست من گرفت اول به دورسنج موتور بعد به خود موتورها نگاه کرد احساس کردم متوجه شده که مشکل فقط الکترونیکی نیست.وی با سرعت از کابین خارج شد و با یکی از مهندسین پرواز رفتند تا چرخها را به صورت دستی باز کنند.من به تهران خبر دادم و اعلام وضعیت اضطراری کردم.اما از عملیات به ما گفتند:"موتور بده!"من گفتم موتورم رفته.آنها فکر می کردند که بحث هواپیما ربایی است و برای همین هم برای کمک به جای بالگرد دو تا F-4 را فرستادند.
    من هر وقت ارتفاع و مسیر را عوض می کنم برای اطمینان بیشتر که اگر دستم را بر روی فرامین بردارم باز هم هواپیما به مسیرش ادامه می دهد به اصطلاخ هواپیما را تریم می کنم!این بار نیز پیش از خاموش شدن موتورها این کار را کرده بودم!پس از خبر دادن به تهران چندین بار استارت زدم و هر کاری که می توانستم برای روشن کردن دوباره موتورها انجام دادم ولی نشد!برایم مسجل شد که می خوریم زمین!ولی شانس بیاوریم هواپیما بیشتر با وزنش می آمد و پرواز سرشی انجام نمی داد ولی چون تریم کرده بودم روی بال نرفت و کله نکرد!وقتی که فهمیدم داریم می خوریم زمین با لحنی عاشقانه به خدا گفتم:خدایا!الان گفتم کمکم کن!اینطوری کمک می کنی؟!هواپیما داشت با وزنش پایین می آمد!آنجا یک رودخانه بود و در 15 متری آن یک تپه قرار داشت که در فاصله تپه تا رودخانه چند حلقه چاه قنات بودند.هواپیما پس از اصابت به زمین 11 متر کشیده شد و یکی از چرخها (چرخ سمت چپ) چون قفل نشده بود.جمع شد و دوباره بالا رفت و به همین دلیل بال سمت چپ پایین آمد و موتور شماره 1 به همین دهنه چاه قنات برخورد کرد و در اثر شکستن ملخ بنزین روی دماغه هواپیما پاشیده شد و شیشه جلوی ما آتش گرفت.پای من بین صندلی و کنسول مرکزی هواپیما گی کرده بود و آتش جلوی ما شعله می زد!کمربندم را باز نمودم.ضامن پنجره اضطراری را کشیدم و آن را باز کردم.پایم به آهن کنسول مرکزی پایین گیر کرده بود و آهن آن پوست و استخوانم را تراشیده بود.با سختی خودم را از پنجره کشیدم بالا و از ارتفاع 3 متری به پایین پرت شدم.
    وقتی روی زمین افتادم.زیر بال یک نفر افتاده و صورتش پر از خاک و خون بود و یک پایش قطع شده بود.او را از هواپیما دور کردم کمی بعد یک نفر را در حال قدم زدن در محوطه سقوط دیدم.اول ترسیدم!بعد رفتم دیدم لباس بیمارستان پوشیده جالب اینکه وی از جمله مجروحانی بود که در حالت عادی نمی توانست را برود.پیش از سانحه خود را از سوراخی که به واسطه شکستن استرات چرخ سمت راست در بدنه ایجاد شده بیرون کشیده بود.جالب اینجاست که وی به قدری مجروح بود که مادرش در فرودگاه از من خوسته بود که چون امید زیادی به زنده ماندنش نیست.او را به یک بیمارستان خوب بفرستیم.
    18 مسافر چهار نفر از خدمه توانستند از این سانحه جان سالم به در ببرند.کمی بعد مخزن مرکزی منفجر شد و منطقه بزرگی را آتش فرا گرفت.هواپیما در لحظه انفجار حدود 8000 پاوند سوخت داشت.هواپیماهای F-4 که آماده بودند.وضعیت ما را گزارش کردند و حدود 45 دقیقه بعد یک بالگرد بل 214 برای نجات ما آمد.

    ماهنامه صنایع هوایی شماره 176

  12. با سلام به دوستانی که خواننده این تاپیک هستند و قصد دارند در آن شرکت کنند,تجربه نشان داده که بحث در مورد توان نظامی هیچ گونه نتیجه ای نداشته جزء توهین به یکدیگر یا درگیری بین کاربران و پیامدهای دیگر از نظیر دلخوری که بین کاربران پیش آمده به همین دلیل از تمامی دوستان که در این بحث می خواهند شرکت کنند خواستارم با دلیل و منطق حرف خود را بگویند چون بعد از یک مدتی می بنید کاربران به زور می خواهند حرف خود را به کرسی بنشونند و این هیچ گونه فایده ای ندارد و به نتیجه ای نخواهیم رسید.همچنین پست هایی که به مناسب این انجمن نباشند پاک یا ویرایش خواهند شد!

    در ضمن در مورد استراتژی آمریکا در حمله به عراق در این تاپیک توضیح داده ام.

    جهت گیری تسلیحاتی در تهاجم نظامی آمریکا به عراق

    با تشکر از تمامی دوستان

  13. 1.مقدمه

    جنگ آمریکا و عراق به لحاظ استراتژی و تاکتیک های نظامی به کار رفته از سوی طرفین نبرد حائز اهمیت است.در این باره مطالب مختلفی بویژه درباره ی استراتژی به کار گرفته شده منتشر گردیده است.این نوشته پس از مروری اجمالی بر استراتژی نظامی طرفین بر تسلیحات و فناوری های نظامی به کار گرفته شده در این جنگ نگاهی تحلیل گرانه انداخته و جهت گیری و فناوری را ارئه می دهد.
    ساعت 5 و 34 دقیقه صبح 20 مارس 2003 به وقت بغداد با شلیک 40 موشک کروز توماهاوک و تهاجم 2 فروند F-117 از اسکادران هشتم(با بمب 900 کیلوگرمی ضد پناهگاه هدایت شونده ی دقیق از نوع MK-48s) که به وسیله هواپیماهاEA-6B Prowlers نیروی دریایی حمایت می شدند جنگ علیه صدام آغاز شد.این جنگ که به طور کامل جنگ های نسل سوم را به تصویر می کشید.با خود درس های زیادی بویژه برای کارشناسان و نظریه پردازان نظامی به همراه داشت.به طور قطع می توان گفت بشر پس از این جنگ مرحله ای گذرا از جنگ نسل دوم به نسل سوم را که با جنگ در کویت شروع شده و در یوگسلاوی و افغانستان ادامه یافته بود به انتها رساند لذا پس از این باید وقوع جنگ هایی را مشابه آنچه در عراق رخ داده است انتظار داشته باشیم.این بدان معناست که باید در تغییر اساسی در سر فصل دروس دانشکده های نظامی ایجاد کرد جزء به جزء این جنگ را تحلیل کرده و آن را به عنوان سرفصلی جدید تدریس کرد.

    [align=center]تصویر[/align]

    2.اهداف جنگ در عراق

    درباره ی اهداف جنگ عراق مطالب زیادی بیان شده است.مواردی مثل دست انداختن به ذخایر نفتی عراق معمولا به عنوان هدف اصلی جنگ مطرح می شود.هر چند در بعد دقیق تر ایجاد یک نظام سیاسی در راستای سیاست آمریکا و تغییرات جغرافیای سیاسی منطقه جهان را می توان به عنوان تاثیر گذارترین منطقه جهان را می توان به عنوان هدف اصلی آمریکا بر شمرد.این تغییر علاوه بر اهداف اقتصادی تامین کننده اهداف بلند مدت آمریکا نیز خواهد بود که موضع گیری شدید فرانسه,آلمان و روسیه از این دید قابل ارزیابی و تحلیل است.با این وجود می توان جمع بندی سخنرانی ها و مطالب مختلف رهبران آمریکا و انگلیس درباره ی اهداف این جنگ را به طور خلاصه در 8 بند بیان کرد:
    خاتمه رژیم صدام حسین,شناسایی و انهدام سلاح کشتار جمعی عراق,دستگیری و بیرون راندن تروریست هاز عراق,جمع آوری اطلاعات مرتبط با شبکه های تروریستی جهان,جمع آوری اطلاعات مرتبط با شبکه های جهانی قاچاق سلاح های کشتار جمعی,به پایان رساندن تحریم ها,تحویل فوری کمک های بشر دوستانه به مردم عراق,به جریان افتادن کامل منابع و ذخایر نفتی عراق از بازارهای جهانی و کمک به مردم عراق در ایجاد حکومت دموتراتیک!البته به این موارد باید تضعیف بنیادگرایی اسلامی,حرکت به سوی تضمین امنیت اسراییل و نجات اقتصاد بحران زده آمریکا پس از 11 سپتامبر را اضافه کرد که در سخنرانی رهبران آمریکا صحبتی از آن به میان نمی آید.

    [align=center]تصویر[/align]

    3.استراتژِی جنگی آمریکا

    پس از جنگ کویت رویکرد آمریکا با آنچه در جنگ های پیش از آن نشان می داد کاملا متفاوت بود.این رویکرد مبتنی بر تسلط مطلق هوایی,انهدام دقیق و متمرکز(حداقل تخریبات جانبی) و البته سریع و قدرتمند بود که با تمام توان استراتژی عملیات نظامی علیه عراق سه مرحله را در بر می گرفت که در فرهنگ اصطلاحات ارتش آمریکا"عملیات سریع و تعیین کننده"نامیده می شد و هدف نهایی آن اشغال عراق بود.این سه مرحله شامل"حمله شدید هوایی در آغاز,حمله زمینی در فاصله زمانی کمی پس از حمله هوایی و محاصره بغداد"می شد.سرعت عمل زیاد و انعطاف پذیری نیروهای آمریکایی از مشخصه های اصلی این نوع استراتژی بود که با آتش دقیق و شدید سلاح ها از فاصله دور به اجراء در می آمد بنا به گفته ی استراتژیست های آمریکایی تحت تاثیر این عملیات دشمن باید در شرایط کامل"شوک و وحشت"قرار گیرد و پیش از آنکه مجددا انسجام یابد و قادر به ضد حمله ی هماهنگ شود توسط یک نیروی زمینی قوی درهم شکسته شود.از این رو استراتژی مزبور به استراتژی"شوک و وحشت"نیز موسوم است و به امکان رسیدنش مدیون نوآوری های متعدد در فناوری های نظامی است.هدف اولیه ی استراتژی "شوک و وحشت"تخریب ارکان رژیم عراق بود دستگاه رهبری و اداری این رژیم باید در همان ابتدا فلج و فاقد راس شده و رابطه آن با واحدهای نظامی اش بریده می شد.بلافاصله پس از اولین حملات هوایی تهاجم زمینی آغاز می شد(هدف آمریکا مبنی بر تغییر رژیم در بغداد صرفا با حمله هوایی و بدون استفاده از نیروی زمینی قابل تحقق نبود).از نظر طراحان نظامی آمریکا تاثیر نظامی و روانی حمله هوایی انجام بهتر حملات زمینی را ممکنم می ساخت.در این شیوه جنگی(بر خلاف جنگ 1991 و جنگ یوگسلاوی)زدن اهداف با ارزش به منظور کاهش هزینه ها و توان نظامی رقیب و همچنین دقت کامل در زدن اهداف نظامی به منظور به حداقل رساندن تخریبات جانبی ملاک بود و بر این اساس از کوچکترین و دقیق ترین مهمات مورد نیاز برای تخریب استفاده می شد.جالب آنکه در هدف انتخاب شده نیز برای تخریب استفاده می شد.جالب آنکه در هدف انتخاب شده نیز مهم ترین بخش آن مورد نظر بود و از تخریب کل هدف به منظور کاهش تخریبات جانبی پرهیز می گردید نگاهی به آمارهای مقایسه ای از به کارگیری مهمات دقیق در جنگ اخیر در جدول فوق گویای این مطلب است.
    در مجموع استراتژی نظامی آمریکا را می توان در سه محور"برتری مطلق هوایی(استراتژِی چکش آهنی),قابلیت تحرک بالا و قدرت آتش زیاد و بالاخره تسلط رسانه ای و جنگ روانی"خلاصه کرد.جنگ روانی یکی از ابعاد این جنگ بود که طی آن بیش از 43 میلیون اطلاعیه پیش از جنگ و در حین آن از آسمان برای نیروهای عراق پخش شد.

    [align=center]تصویر[/align]

    [align=center]تصویر[/align]

    4.استراتژی جنگی عراق

    نیروهای نظامی عراق متشکل از گارد ریاست جمهوری,ارتش نیروی زمینی,نیروی دریایی,نیروی هوایی,نیروی دفاع هوایی و فدائیان صدام بود که پس از جنگ 1991 کویت در مجموع قریب به 40% از توان نظامی آن ها کاسته شده بود برا اساس گزارش های منتشر شده درباره ی عملکرد نیروهای نظامی عراق می توان پی برد که استراتژی نظامی عراق حول سه محور ذیل شکل می گرفت.

    4-1.تاکتیک هشدار انسانی

    از آنجایی که سیستم راداری عراق به علت استفاده گسترده ی نیروهای ائتلاف از موشک های ضد تشعشع راداری کاملا فلج شده بود عراق به اجبار از تاکتیکی بهره گرفت که بر گرفته از تجربیات جنگ با ایران و منطبق با روش پدافند هوایی روسی بود.در این تاکتیک روش شناسایی بالگرد و هواپیماهای پرواز کننده در ارتفاع کم بر عهده ی تعداد زیادی از نیروهای انسانی مستتر در مناطق حساس بود که وظیفه هشدار به توپخانه ی ضد هوایی را بر عهده داشتند.بهره گیری از این تاکتیک در طی جنگ منجر به سقوط 4 فروند بالگرد و یک هواپیما شد.

    [align=center]تصویر[/align]

    4-2.تاکتیک بازی با سه فنجان وارونه

    از دیگر تاکتیک های مقابله با نیروی هوایی آمریکا به منظور کاهش تلفات استفاده از تاکتیک موسوم به بازی"بازی با سه فنجان وارونه"بود.این روش مبتنی بر جا به جایی سریع و مکرر نیروهای وفادار استفاده از روش استتار,پنهان کاری و توزیع نیرو(متمرکز نبودن)در هر مرحله جا به جایی و در نهایت فریبکاری بود این تاکتیک در مورد سیستم پدافند هوایی عراق تا آخرین روزهای نبرد موثر واقع شد.

    4-3.تاکتیک جنگ شهری-نبرد زمینی

    به گفته کارشناسان نظامی جنگ شهری بیشتر بر نیروی انسانی تکیه داشته و در آن فناوری چندان به کار نمی آید این مورد درست بر خلاف ساختار نظامی آمریکا برای جنگ با عراق بود و صدام با آگاهی از این امر و بهره گیری از سیستم های جنگ روسی که مبتنی بر پتانسیل دفاعی بالایی است می کوشید با عقب نشینی های استراتژیک و کشاندن جنگ به عرصه شهرها زمان را به نفع خود نگه دارد.تمام تلاش رژِیم صدام برای طولانی کردن جنگ کشاندن نیروهای مهاجم به شهرها,برانگیختن نفرت مردم نسبت به مهاجمان,حملات انتحاری و پارتیزانی,گرفتن تلفات و اسیر و پخش تصاویر آنان و بالاخره"ویتنامیزه"کردن عراق بود.این استراتژی در هفته اول جنگ کاملا موثر واقع شد.به گونه ای که آمریکا در تصرف شهرهای عراق بویژه شهرهای جنوبی مثل بصره,امالقصر و کربلا ناکام ماندند.

    [align=center]تصویر[/align]

    5.نگاه آماری به تسلیحات مورد استفاده شده

    در 19 مارس 2003 نیروی نظامی عراق متشکل از گارد ریاست جمهوری,ارتش,نیروی زمینی,نیروی دریایی,نیروی هوایی,نیروی دفاع هوایی و فدائیان صدام بود که پس از جنگ 1991 کویت در مجموع قریب 20% از توان نظامی خود را از دست داده بود.رقمی که توسط مرکز مطالعات"مطالعات بین المللی و استراتژیک"در اواخر سال 2002 از توان نطامکی عراق منتشر شده در مجموع 389000 نفر نیروی انسانی را در 3 نیروی زمینی,هوایی و دریایی شامل می شود اما با توجه به شرایط آن کشور از نظر اقتصادی,نظامی و سیاسی و ضعف روحیه و انگیزه ی نیروها به دلیل سرخوردگی از دو جنگ بی سرانجام ایران و کویت ارتش 389 هزار نفری عراق قطعا در توان کامل عملیاتی نبود.علاوه بر این بخش عمده ای از نیروهای شبه نظامی و فدائیان صدام که در بغداد متمرکز شدند دارای آموزش های کوتاه مدت و سلاح های سبک بودند و هرگز به کار گزفته نشدند لذار رقمی نزدیک به 120000 نفر نیروی با توان کامل عملیاتی که توسط برخی منابع تحلیلی خبری نظامی ارئه شده است به حقیقت نزدیک تر است.این رقم 85000 نفر متعلق به گارد ریاست جمهوری دانسته اند و مابقی به تعدادی واحد نظامی که حلقه دفاعی جنوب بغداد و نیروی دفاعی شهر نجف را تشکیل می دادند تعلق داشتند.در این تاریخ عراق دارای 2200 تا 2600 دستگاه تانک از مجموع 5500 تا 6700 دستگاه بیش از 1991 بود که تنها در حدود 700 دستگاه تانک T-72 و T-62 در مقایسه با تانک های پیشرفته ی آمریکایی قابل ارزیابی کرد.به این مجموعه باید 3700 دستگاه انواع نفربرها و خودروهای زرهی و نظامی مشتمل بر 1200 دستگاه نفربرهای BMP-1/2 را نیز اضافه نمود.با این وجود برای همین تعداد از تانک ها و نفربرها که از بعد کمی با تانک های آمریکایی قابل قیاس بودند تاکتیک مناسبی از سوی رهبران نظامی عراق(عملا هیچ گونه تاکتیکی)اتخاذ نشده بود.توانایی تانک های آبرامز(برد بیشتر و قابلیت دید در شب)چیزی نبود که استراتژِیست های عراقی از آن بی خبر باشند آنها تجربه جنگ کویت و نبرد خفجی را داشتند.بر اساس برخی گزارش ها بخشی از تانک ها T-72 عراقی مجهز به تجهیزات دید در شب بوده و علاوه بر این سلاح اصلی این تانک موشک 9M119M است دارای حداقل برد 4000 متر است.همچنین عراق پیش از جنگ دارای 200 تا 250 دستگاه توپ خودکششی مشتمل بر انواع روسی 1222S1s میلیمتری,1522S3s میلیمتری و توپ های فرانسوی 155 میلیمتری AUF-1 و تعدادی از نوع توپ های آمریکایی و استرالیایی بود.به این مجموعه باید تعداد 1900 دستگاه اونواع توپ کششی 122 میلیمتری,152 میلیمتری و 155 میلیمتری و در حدود 200 سیستم راکت انداز چند گانه را اضافه کرد اما از آنجایی که استراتژی جنگی عراق مبتنی بر جنگ نزدیک بود از نیرد دور و کلاسیک و از فاصله دور به دلایلی همچون شناسایی توسط ماهواره پرهیز می کرد لذا انتظار استفاده از توان توپخانه ای عراق وجود نداشت.نیروی زمینی عراق هم بیش از 2000 فروند از انواع موشک ها ضد زره روسی AT-4,AT-3 و برخی انواع اروپایی HOT و MILAN بهره می برد.برخی منابع خبری به فروش موشک های KORNET-E احتمالا از طریق کشورهای روسیه سوریه یا اکراین به عراق نیز پرده برداشتند که کارایی خود را در طی جنگ با انهدام تعدادی از تانک های آمریکایی به نمایش گذاشتند.پیش از حمله آمریکا و انگلیس به عراق گزارش های نظامی حاکی از آن بود که نیروی هوایی عراق حدود 300 هواپما جنگنده در اختیار دارد که نیمی از آنها مثل MIRAGE F-1 ساخت فرانسه و MIG-29 ساخت روسیه مناسب بودند اما این هواپیماها به علت کور شدن سیستم های راداری و تسلط هوایی آمریکا هیچ گونه مقاومتی در برابر جنگنده های آمریکایی نشان ندادند و عملا به پرواز در آمدن حتی یک فروند بالگرد یا هواپیمای عراقی وجود نداشت(این موضوع در تمام گزارش های خبری مورد تایید قرار گرفته است).کارشناسان نظامی بیان می دارند که کاهش توان نیروی هوایی عراق به جنگ کویت باز می گردد:

    [align=center]تصویر تصویر[/align]

    در این تاریخ برخی از آنها به دلیل در امان ماندن از بمباران ها به ایران فرستاده شدند که ایم هواپیماها هرگز برنگشت و ایران به عنوان بخشی از غرامت جنگ(1988-1980) آنها را نزد خود نگه داشت.تعدادی از هواپیماهای جنگنده در طی جنگ کویت منهدم شدند و مابقی نیز به دلیل 12 سال تحریم عراق دیگر به کار نمی آمدند.
    در نقطه مقابل نیروهای عراقی نیروهای ائتلاف جنگ را با توان نیروی انسانی به استعداد تقریبا نیم میلیون نفر در ابعاد و بهره گیری از طیف وسیعی از تسلیحات همچون تانک ها پیشرفته M1(Abrams هفتصد دستگاه,تانک ها انگلیسی Challenger 2 صد و سیزده دستگاه,نفربرهای زرهی M2/M3 Bradley چهارصد و ده دستگاه و تعداد زیادی از انواع دیگر خودروهای نظامی همچون Humvee,LAV-25 و M113 آغاز کردند.در طی جنگ تانک های آمریکایی M1 Abrams و تانک های بریتانیایی Challenger 2 برتری مظلق خود را بر تانک های عراقی تحمیل کردند و تفنگداران دریایی و نیروی زمینی از پشتیبانی بالگردهای آپاچی و کبرا برخوردار بودند.برتری نظامی دیگر نیروهای تحت رهبری آمریکا"تسلط شبانه"ها به میدان نبرد بود که به کمک تجهیزات پیشرفته دیدی در شب چه توسط سربازان چه توسط تانک ها و هواپیماها عملی شد.این توانایی نیروهایی که در سراسر عراقب پیاده شده بودند حیاتی بود.اما نیروهای تحت رهبری آمریکا از عنصر کلیدی دیگری برخوردار بودند که عملا عراق فاقد آن بود چهارچوب معماری C41SR این عبارت مخفف"فرماندهی,کنترل,ارتباطات,کامپیوتر,اطلاعات امنیتی,نظارت و تجسس"است که شامل توانایی یک ارتش در پی بردن به رویدادهای میدان نبرد و کمک به برنامه ریزی عملیاتی می شود.هواپیما نظارتی و تجسسی نیروهای ائتلافی در آسمان عراق فعالیت بیست و چهار ساعته داشتند تا به فرماندهان تصویر کاملی از صحنه نبرد را رائه دهند.بیش از 50 ماهواره در دسترس آنها بود که بخشی برای تهیه انواع دیگر تصاویر به کار گرفته می شد.همچنین هواپیماهای"کنترل هوایی پیشگام"از جمله هواپیماها بدون سرنشین"پریدیتور"میدان نبرد و مواضع عراقی ها را بی وقفه زیر نظر داشتند و ضمن شناسایی اهداف تازه هواپیماهای جنگنده را برای بمباران آنها هدایت می کردند.نیروهای ائتلاف 1801 فروند هواپیما بر فراز عراق به پرواز در آوردند.از این رقم بدون احتساب بالگردها بیشترین تعداد هواپیما(863) متعلق به نیروی هوایی آمریکا بود408 فروند متعلق به نیروی دریایی 372 فروند متعلق به تفنگداران درایی و 20 فروند به ارتش آمریکا تعلق داشت.در این میان انگلستان 113 فروند,استرالیا 22 فروند و کاندا 3 فروند هواپیما شرکت داده بود.جنگنده بمب افکن های نیروی ائتلاف در مجموع 20753 سورتی پرواز انجام داد,19948 بمب موشک هوشمند و 9521 بمب غیر قابل هدایت بر فراز عراق رها کردند(یعنی در مجموع 29199 بمب و موشک که یک سوم آن از نوع بمب های"کور"بود).در واقع نیروهای ائتلاف به ازای هر 1/4 نفر از نیروهای عراقی از یک بمب یا موشک از انواع مختلف استفاده کردند و لذا علیه حکومت صدام بیش از هر زمان دیگر به کمک مهمات هدایت شونده دقیق یا بمب های"هوشمند"به پیروزی رسید.هر چند پیشروی سریع نیروی زمینی نقشی تعیین کننده داشت اما مسیر پیشروی این نیروها با بمباران مواضع لشکرها و مراکز فرماندهی عراق از قبل هموار شده بود.آمار نشان می دهد که غالب بمب های هوشمند از نوع بمب های هدایت شونده JDAM که 6542 عدد و بمب هاي هدايت شونده ليزري که 8618 عدد بودند.در طي جنگ ناوهاي نيروي دريايي آمريکا 802 فروند موشک کروز شليک کردند.153 فروند موشک کروز,98 بمب هدايت شونده ليزري ماهواره اي از نوع EGBU-27 و 408 موشک ضد رادار و 908 عدد از اوناع مهمات خوشه اي هوشمند نيز از هواپيماها شليک شدند.ظاز انواع ديگر موشک ها مي توان به 562 موشک هلفاير , 918 ماوريک,4 فروند موشک AGM-130 و 3 فروند AGM-84 SLAM ER و 253 فروند AGM-54 JSOW اشاره کرد.غالب بمب هاي غير قابل هدايت از انواع شديد الانفجار و حدود 600 واحد از انواع خوشه اي بود.لذا 68% يعني 18467 عدد از بمب ها و موشک هاي مورد استفاده از انواع هوشمند بودند.اين رقم در مقابل عدد 7% يعني 17000 فروند در جنگ 1991 کويت قرار دارد.البته لازم به ذکر است که تعدد کل بمب ها مو موشک هاي مورد استفاده در جنگ کويت 227000 بمب بود در حالي که اين رقم در جنگ اخير تنها 29000 واحد بود.تعداد کل سورتي پرواز انجام شده در اين جنگ(بدون در نظر گرفتن پرواز بالگردها) 41404 سورتي بود که حدود 20752 سورتي به منظور انجام عمليات هاي تهاجمي روي 19900 هدف بود در حالي که اين رقم در سال 1991 به 108000 سورتي مي رسيد که قريب به 70000 سورتي پرواز آن تهاجمي بود.بنابراين اگر چه تعداد کل بمب هاي هدايت شونده در هر دو جنگ تقريبا برابر بود(17000 در سال 1991 و 18467 بمب و موشک هوشمند در سال 2003) اما اختلاف عمده از تعداد بمب هاي غير قابل هدايت به کار برده شده ناشي مي شود.در سال 1991 210000 بمب غير قابل هدايت استفاده شد در حالي که در سال 2003 تنها 9251 بمب غير قابل هدايت به کار گرفته شد.اين آمار نشان مي دهد که در استراتژي نظامي آمريکا زدن اهداف با ارزش به منظور کاهش هزينه هاي خود و توان نظامي رقيب و همچنين دقت کامل در زدن اهداف نظامي به منظور حداقل تخريبات جانبي ملاک عمل بوده است.به طور مشخص اين بدان معنا بود که بيش از همه گارد رياست جمهوري عراق ستادهاي فرماندهي نظامي و مراکز حزب بعث و تاسيسات ارتباطي آماج حملات هوايي آمريکا قرار گرفتند(از حدود 20752 سورتي پروازهاي انجام شده در جنگ اخير بيش از نيمي از آن بر عليه 6 لشگر گارد رياست جمهوري انجام گرفت که در واقع تنها نيروي نظامي با توان کامل عملياتي بود همچنين 1799 سورتي پرواز عليه مراکز کنترل و فرماندهي عراق 832 سورتي عليه اهداف موشکي و احتملا مراکز شيميايي هسته اي و بيولوژِک انجام شد) و بر اساس اين استراتژي از کوچکترين و دقيق ترين مهمات نورد نياز براي تخريب استفاده شد.حتي در هدف انتخاب شده مهم ترين بخش آن زده شد و از تخريب کل هدف به منظور کاهش تخريبات جانبي پرهيز گرديد.اين موضوع در کاهش تعداد کل مهمات مورد استفاده در مقايسه با جنگ کويت و همچنين افزايش استفاده از مهمات هوشمن نيز ديده مي شود.در اين استراتژي چند عامل ملاک بوده است:

    [align=center]تصویر تصویر[/align]

    الف)

    انتخاب هدف موثر:در عملیات روباه صحرا در 1998 آمریکایی ها متوجه شدند که بین 30-20% از اهداف مورد اصابت قرار گرفته ساختمان های خالی و بی ارزش بودند که تاثیر کمی در کاهش توان نظامی عراق داشتند.این مورد در جنگ هایی که رقیب دارای آگاهی قبلی است بسیار حائز اهمیت می باشد چرا که قطعا در پی تغییر موقعیت محل های مهم و حساس و ایجاد ساختمان های کاذب بر می آید.علاوه بر این پس از انتخاب اهداف مختلف طبقه بندی بر اساس تهمیت آنها از دیگر موارد مهم است.این مورد کاملا بر تصمیم گیرهای اطلاعاتی و مدیریت صحنه نبرد متکی است.از طرف دیگر علاوه بر زدن اهداف موثر محدود کدن و به حداقل رساندن تخریبات جانبی و خسارت های شهری با توجه به موجودیت رسانه های مستقل خبری و تاثیر افکار عمومی از کلیدهای موفقیت این شیوه جنگی است لذا شناخت اطلاعاتی و جاسوسی از درون کشور رقیب برای آمریکا یک فاکتور اساسی و حیاتی محسوب می شود.این موضوع مبتنی بر به کارگیری سیستم های اطلاعاتی دقیق و گسترده در شناسایی تهداف همانند ماهواره ها هواپیماهای بدون سرنشین مثل پریدیتور و گلوبال هاوک,هواپیمای جاسوسی U-2 و البته جاسوسی اطلاعات مبتنی بر روش های انسانی است.افزون بر تمام این موارد از آنجایی که در این استراتژِی هوشیاری رقیب کاملا لحاظ می شود این احتمال نیز پیش بینی شده است که امکان تغییر موقعیت هدف و ارزش آن در لحظه شروع بمباران وجود دارد.لذار با استفاده از شبکه های مطمئن و سریع اطلاعاتی و بهره گیری از کامپیوترهای پیشرفته که امکان بالای پردازش اطلاعات را دارا می باشند نقشه بمباران لحظه به لحظه اصلاح و بازبینی می گردند.

    [align=center]تصویر[/align]

    ب)

    انتخاب نقطه برخورد موثر:از دیگر روش های کاهش تخریبات جانبی در استراتژی آمریکا انتخاب نقطه موثر برخورد به هدف به جای تخریب کل هدف بود زیرا علاوه بر کاهش تخریبات جانبی از هزینه های اضافی نیز پیشگیری می کرد.به عنوان مثال از آنجایی که ماهیت عملکردی مهمات خوشه ای در تضاد با انتخاب دقیق نقطه برخورد است لذا در جنگ اخیر در مجموع 1500 عدد از مهمات را به خوشه ای استفاده شد که در 5% از مجموع مهمات را به خود اختصاص می داد.در حالی که این رقم در جنگ 1991 کویت 25% از مجموع کل مهمات(57000 .احد مهمات خوشه ای از مجموع کل 227000) بود که کاهش عمده ای را نشان می دهد علاوه بر این در جنگ کویت هیچ کدا از مهمات خوشه ای از نوع هدایت شونده نبود در حالی که در جنگ اخیر بیش از 60% از این مهمات هدایت شونده بودند.

    ج)

    انتخاب مهمات موثر:اگر چه در جنگ اخیر آمریکا و عراق از یک بمب 10 تنی موسوم به MOAB استفاده شد اما در این استراتژی "مهمات موثر"الزاما به معنای بزرگ تر بودن مهمات نبوده است.بهره گیری از طیف وسعی از مهمات مورد استفاده(با توجه به نوع هدف و استحکامات آن) همانند نوع مغناطیسی هوا سوخت(ترموباریک) ضد استحکامات و ضد تاسیسات زیر زمینی بیانگر نگراش کاهش تخریبات جانبی و یا به اصطلاح معروف"جنگ بهداشتی"است.

    [align=center]تصویر[/align]

    6.رویکرد فناوری جنگ

    از مطالب ارئه شده می توان دریافت که 33% از مجموع مهمات هوشمند و 5/22% مورد استفاده در این جنگ به بمب های JDAM اختصاص داشت و لذا می توان ادعا کرد که این جنگ بیش از هر چیز جنگ بمب های JDAM بود.JDAM یک بمب معمولی پانصد یا هزار کیلویی است که با تعبیه تجهیزاتی در انتهای آن به بمبی"هوشمند"بدل می شود.این تجهیزات شامل ملخ هایی است که توسط ماهواره و سیستم های داخلی کنترل می شود و به بمب امکان مانور می دهد.این وسیله بمب را به یک سلاح دقیق با ضریب خطای 12 متر یا کمتر(نسبت به هدف) و احتمال برخورد 99%تبدیل می کند.بمب های JDAM به طراحان عملیات نظامی دو برتری مهم می دهند:کاهش خطر انهدام ناحیه اطراف هدف یا"خسارت جانبی"و امکان استفاده از تعداد بمب برای نابودی یک هدف.امتیاز دیگر این بمب هزینه نسبتا پایین آن در مقایسه با سایر سلاح هاست.این بمب حدود 20 هزار دلار هزینه دارد که در مقایسه با هزینه ی یک میلیون دلاری موشک های کروز هزینه بسیار کمی است.اما علاوه بر بمب های JDAM نیروهای آمریکایی از قریب 1000 فروند موشک کروز نیز بهره بردند که در مجموع 37% از مجموع مهمات هوشمند به بمب های JDAM و موشک های کروز اختصاص می یابد.این ارقام بیانگر این مطلب است که از سال 1991 به بعد آمریکایی ها روی بمب های JDAM و موشک های کروز به عنوان سلاح اصلی جنگ شهری سرمایه گذاری عمده ای انجام دادند.اما مهمتر از آن ویژگی مشترک این دو سلاح است که در نوع سیستم هدایت آنهاست.بمب های JDAM و موشک های کروز بخش عمده ای از مسیر حرکت خود را با سیستم هدایت مبتنی بر GPS طی می کنند و لذا وجه مشترک این دو سلاح GPS است.سیگنال های ارسال شده توسط GPS که بمب های هوشمند و موشک های کروز را تا اصابت به هدف هدایت می کنند یکی از مهم ترین دلایل برتری فناوری آمریکا در جنگ عراق بود.GPS علاوه بر استفاده در این سلاح در طیف عمده ای از کاربردهای دیگر همچون انواع دستی برای کمک به ناوبری سربازان خودروهای زرهی و خلبانان بالگرد در مواجهه با صحراهای بیکران و صاف تثبیت موقعیت توپخانه برای شلیک برخی از هواپیماها همچون هواپیماهای سوخترسان KC-135 بمب افکن های B-52 و حتی جنگنده های F-16 نیز مورد استفاده قرار گرفت.شاید بتوان گفت این سیستم بخش عمده ای از توانمندی های نظامی و قابلیت مانور آمریکایی ها در مناطق کویری در دو جنگ 1991 و 2003 از دست می رفت.با GPS حتی در شرایطی که نیروهای عراقی قادر به عملیات نبودند سربازان آمریکایی دارای قابلیت تحرک و تشخیص موقعیت در تمام شرایط آب هوایی کویر بودند.

    [align=center]تصویر[/align]

    پس از حملات شدید هوایی که اگر چه حریف را در موقعیت"شوک"قرار می داد اما تنها تاثیر آن کاهش توان نظامی و مقاومت عمومی بود مرحله دوم عملیات آغاز می شد که از نظر اجرای عملیاتنقش بسیار حیاتی ایفا می کرد و حلقه اتصال مرحله اول و فاز نهایی عملیات بود. در واقع پس از اتمام اثر بخشی حملات هوایی جنگ های کوتاه برد آغز می شدند.در این مرحله بالگردهای تهاجمی مواضع دشمن را به گونه ای در هم می کوبیدند که راه برای لشگرهای سوار زرهی و پیاده زرهی هموار می کردند.به عنوان نمونه با توجه به فاصله زیاد مرحله پیاده کردن نیروهای آمریکایی تا بغداد لشکرهای سوار زرهی نقش بسیار تعیین کننده ای در افزایش سرعت حمله و کاهش زمان جنگ داشتند لذا کمربند میانی ما بین مرحله اول و سوم جنگ توسط بالگردها اجرا می شد که نقش بسیار حیاتی در فرایند جنگ داشتند.در طی جنگ اخیر نیروهای ائتلاف از قریب به 100 فروند بالگرد آپاچی AH-64 تعداد 98 فروند بالگرد کبرا و سوپر کبری AH-1 تعداد 67 فروند بالگرد CH-64 SEA KNIGHT تعداد 57 فروند CH-53 SEA STALLION تعداد 30 فروند بالگرد UH-1 HUEY تعداد 11 فروند CH-47 CHINOOK و تعدا دیگر از انواع مختلف به همین منظور بهره گرفتند.پس از انجام موفقیت آمیز این حلقه واسط حملات سریع زمینی آغاز می شد که بنابر تحلیل استراتژیست های آمریکایی پیش از آنکه مجددا توان نظامی دشمن انسجام یافته و قادر به ضد حمله هماهنگ گردد باید توسط یک نیروی زمینی قوی در هم شکسته شود.از آنجا که استراتژی نظامی آمریکا مبتنی بر انجام جنگ های سریع و کوتاه مدت است ضربه پذیری این استراتژی در طولانی کردن مدت جنگ می باشد.عقیم گذاشتن گذر از مرحله اول جنگ یا همان حملات شدید هوایی و ممانعت از ورود به فاز دیگری زمینی در نتیجه باز کردن حلقه اتصال آنها از هم و لذا طولانی کردن زمان جنگ را به دنبال خواهد داشت.این حلقه اتثال را بالگردها به عهده دارند که لازم است برای مقابله با آنها تمهیدات ویژه ای اندیشیده شود.از مجموع این دو بحث می توان به این نتیجه رسید که تسلیحات عمده و تاثیر گذار در جنگ اخیر حول دو محور GPS و بالگردها متمرکز شده بود.اگر چه عملکرد صحیح سیگنال ها GPS تا پایان جنگ عراق ادامه یافت اما تلاش های عراق برای منحرف کردن مهمات GPS با کمک دستگاها پارازیت ساز بیانگر امکان ضربه زنی به این تکلولژی پیشرفته است و شاید بتوان این سیستم را پاشنه ی آشیل ماشین جنگی ایالت متحده نیز داشنت.البته نیروی نظامی آمریکا توانست طی دو شب هر شش دستگاه پارازیت ساز عراق را از کار بیندازد اما با توه به واکنش سرع برای مقابله با این مشکل می توان حدس زد که پارازیت سازهای به کار رفته در عراق نسبتا موثر بودند و قطعا راهکاری برای مقابله با این سیستم علاوه بر آنچه عراق انجام داد وجود دارد و لذا باید درباره آن عمیقا اندیشید.عراق در برخورد با بالگردهای و هواپیماهای ارتفاع پایین آمریکایی از تاکتیک هشدار انسانی بهره گرفت بود که تا آخرین روزهای نبرد موثر واقع شد لذا بهرگیری ابتکاری و کارآمدتر از چنین استراتژی هایی در کنار سلاح های کار آمدتر ضد بالگرد و پیش بینی مسیر احتمالی حرکت آنها با توجه به شرایط جغرافیایی کشور در شرایطی که احتمالا سیستم های راداری کشور مختل خواهد شد می تواند به عنوان یک پدفند موثر شناخته شود.نکته بسیار مهمی که در این زمینه باید بدان توجه کرد این است که بر اساس نظریات کارشناسان رزمی اساسا یک ناوگان هوایی را با 3% تلفات پیاپی می توان زمین گیر کرد و این موضوع رعب و وحشت فراوانی در دل سربازانی که به جای زمین در هوا می جنگند به جای خواهد گذاشت.

    [align=center]تصویر[/align]

    نتیجه گیری

    استفاده از مهمات دقیق که عمدتا بر سیستم ناوبری GPS است و همچنین واکنش سریع در جا به جایی نیرو و قابلیت جنگ نزدیک که با بهره گیری از انواع بالگردها نظامی صورت می گرفت قطعا نه در درگیری احتمالی آمریکا بلکه نگرشی که هر گونه درگیری آتی را با همین الگو به تصویر می کشد تحمیل کننده نوعی اجبار در انتخاب راه حل های پدافندی در آینده است راهکارهایی که توانایی به چالش کشیدن GPS در مهمات دقیق و انهدام پر تعداد و موثر بالگردهای نظامی مهاجم را داشته باشد قطعا نیاز آتی نیروهای مسلح کشور ماست.در هر حال عدم آمادگی و ضعف بنیه نظامی از یک سو و برتری عمده فناوری نییروهای ائتلاف از سوی دیگر توجیه گر شکست عراق نبوده است.تاریخ جنگ های بشری مواردی همچون جنگ استالینگرد و تسلط بلامنازعه هوایی و برتری توپخانه و تسلیحات آلمان ها را به خاطر دارد.جنگ ویتنام و برتری بلامنازعه نیروهای آمریکایی و حتی جنگ نیروهای شبه نظامی افغان و نیروهای تا بن دندان مسلح شوروی سابق در ذهن تاریخ مانده است اما مطلقا در هیچ کدام از این موارد طرف پرنده نیروی با فناوری برتر نبوده است.برای شکست عراق همچون تاکتیک نیروهای ائتلاف و عدم کارایی استراتژی عراق خیانت فرماندهان تباهی رهبران عراقی و ضعف روحیه نیروها را می توان ذکر کرد.

    [align=center]تصویر[/align]

    مقاومت نکردن ارتش عراق بویژه گارد ریاست جمهوری در برابر متجاوزان ننگ ابدی است.جامعه بشری همیشه مدافعان پر استقامت یک شهر و یک کشور حتی در صورت شکست درود می فرستد و از تسلیم شدن آنان احساس شرم می کند.

    گزیده ای از فرمایشات فرمانده کل قوا در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش جمهوری اسلامی ایران



  14. اشاره: بحث نوسازی و تجهیز نیروی هوایی کشورمان، بحثی است که پس از پایان جنگ تحمیلی، همواره مطرح بوده است. اما در عمل، به دلیل مشکلات سیاسی و ... و تا حدودی نیز کم توجهی مسولان، این مساله هنوز به درستی پیاده نشده است. در این راستا، نگاهی به وضعیت نیروهای هوایی کشورهای منطقه و همچنین بررسیبرنامه های آتی این نیروهای هوایی، می تواند مسایل مختلفی را در مورد جایگاه نیروی هوایی کشورمان و وضعیت فعلی آن روشن سازد. به علاوه، داشتن اطلاعات کافی از ساختار نیروهای هوایی مختلف و نحوه آرایش این نیروها مساله ای است که می تواند بسیار مفید واقع شود.

    نيروي هوايي پاكستان (PAF) از روز 15 اوت 1947 با تعدادي خلبان و هواپيما كار خود را آغاز كرده و در حال حاضر PAF دارای حدود 330 هواپيماي جنگنده و 45000 پرسنل است. استخوان بندی نیروی هوایی پاکستان از پنج معاونت عملیات، مهندسی، پرسنل، برنامه ریزی و آموزش تشکیل شده است.

    1- نيروي هوايي پاكستان - ساختار فرماندهی

    از لحاظ جغرافيايي، PAF به سه مرکز فرماندهي تقسيم مي‌شود. اين مراکز عبارتند از بخش شمالي (واقع در پیشاور)، بخش مركزي (واقع در سرگودا) و بخش جنوبي (واقع در مسرور كراچي). این مراکز فرماندهي داراي 4 مركز عملياتي واقع در شمال (پیشاور)، غرب(کویته)، مركز (سرگودا) و جنوب (كراچي) و هفت مركز گزارش و كنترل فرعي است.
    PAF داراي نه پايگاه عملياتي اصلي است كه تحت هر شرايطي (در زمان جنگ يا صلح) به طور كامل فعال مي‌باشند. اين نه پايگاه مجهز به 11 پايگاه تهاجمي هستند كه در زمان جنگ به طور كامل فعال مي‌شوند.

    نيروي هوايي پاکستان- انواع هواپيماها و هليکوپترها

    اين نيروي هوايي داراي 22 اسكادران رزمي است. شش عدد از اين اسكادران‌ها با استفاده از Aerospatial Alouette III عمليات نجات و جستجو را انجام مي‌دهند و يك واحد نيز عمليات حمل و نقل را برعهده دارد.

    بخش هوانوردي نيروي دريايي پاكستان (Pakistan Naval Aviation) با استفاده از هواپيماهاي P-3C Orion، Berguet Atlantic ، فوكر F-27، MK45، westland lynx HAS.3 و Alouette III عمليات گشت هوايي خود را به انجام مي‌رساند.

    ميراژهاي فرانسوي نيز از سال 1967 به خدمت نيروي هوايي پاكستان در آمده اند. هواپيماهاي ميراژ III داراي سرعت بالایی بوده و در هر شرایط آب و هوایی قابل استفاده هستند. مجهز به حسگرهای دمایی با برد بالایی نیز هستند و در عين حال هم به عنوان جنگنده و هم به عنوان بمب افكن به کار می روند. در حالي كه ميراژ 5 داراي نوع جنگنده زميني (Ground attack) نيز هست. در سال 1990، PAF، 43 فروند ميراژ III دسته دوم را از استراليا تحويل گرفت و در سال 1996 نيز 40 فروند ميراژ III نوسازي شده و ميراژ 5 را از فرانسه دريافت كرد. 40 فروند جنگنده فالكن F16 A/B نيز توسط آمريكا در 1980 به ناوگان نيروي هوايي پاكستان پيوست که البته PAF 10 سال بعد دسته ديگري از اين هواپيماها نيز سفارش داد.

    با تحريك اقتصادي غرب، پاكستان به چين به عنوان اصلي ترين بازوهاي تامين كننده نيازهاي خود روي آورد و تاكنون از اين كشور جنگنده‌هاي چنزو اف- 7 پي و اف – 7جی چند منظوره و هواپيماهاي پشتيبانی A-5III را دريافت كرده است.

    اف 7، نوعي از ميگ 21 است كه تحت ليسانس چين ساخته شده است. نيروي هوايي پاكستان از سال 2002 در حال دريافت 55 فروند از آخرين نوع اف 7 پي / جي با تكنولوژي متوسط است تا بدين وسيله خلبانان و خدمه پرواز خود را با سيستم‌هاي تسليحات نيرومندتر آشنا سازد.

    در سال 1999 چين و پاكستان همكاري مشتركي با سهم %50 براي ساخت FC- Super7 امضا كردند. اين هواپيما بعدها به JF-17 Thunder مشهور گرديد. انتظار مي‌رود در اواخر دهه جاري JF-17 به توليد انبوه برسد.

    PAF علاقه‌مند است كه تا سال 2020، 150 فروند از اين جنگنده سبك وزن چند منظوره را جايگزين هواپيماهاي F-7 ميراژ و A-5III خود نمايد. تاكنون پنج مدل اوليه از JF-17 ساخته شده است . ماكزيمم سرعت اين هواپيما 8/1 ماخ بوده با وجود اين كه برد آن كمتر از F-16 است، JF-17 توانايي ناوبري و هدايت و حمله در هر شرايط آب و هوايي، حمل طيف وسيعي از مهمات و درگيري با هدف در هر سرعت و ارتفاعي را داراست. Fairing هاي نوك بال اين هواپيما محل قراردادن تجهيزات جنگ الكترونيكي است. اين هواپيما مجهز به تسليحات چيني مانند رادار نيمه فعال هدايت كننده و موشك هوا به هوا است كه از توانايي‌هاي كمتري برخوردار هستند.

    پاكستان همچنين 6 فروند هليكوپتر HAI Z-9C را از چين خريداري نموده.

    هوانوردي پاكستان نيز با جايگزين كردن هواپيماهاي آتلانتيكس خود توسط 8 فروند هواپيماهاي گشت دريايي دوربرد P3C Orion قدرت بيشتري يافت.

    در 25 اوت 2005 يك فروند ميراژ به دليل عمر بالا (در حدود 30 سال) و به دليل ساييدگي برخي قطعات آن سقوط كرد. در اين شرايط نيروي هوايي پاكستان در تهيه قطعات اضافي براي اين هواپيما با مشكلاتي مواجه گرديد، زيرا شركت Dassault توليد برخي از قطعات را متوقف ساخته بود. با اين وجود نيروي هوايي پاكستان نمي‌توانست اين هواپيما را به دليل نقش آنها در بازدارندگي هسته‌اي بازنشسته كند. براي رفع اين مشكل، PAF در سال 2004 از نيروي هوايي ليبي، كه به دليل تحريم اقتصادي هواپیماهای میراژ خود را باز نشسته کرده بود ، 150 موتور ،پنجاه فروند ميراژ و مقدار زيادي قطعات يدكي خريداري نمود.

    نيروي هوايي پاکستان- هواپيماها و سيستم آموزشي

    شركت گروه هوانوردي پاكستان با همكاري چين هواپيماي (k-8) karakoram 8 و Super Mushshak را از روي هواپيماي سوئدي Saab MFI-17 توليد كرده است که خود نيز اين هواپيماهاي آموزشي را به خدمت گرفته است.

    در عين حال K-8 که يک جت آموزشي دو نفره‌ است، كه تاكنون به 8 كشور در خاورميانه فروخته شده است، در حالي كه هواپيماي آموزش مقدماتي سبك وزن Super Mushshak كه داراي موتور پيستوني با قدرت 1940 كيلووات است توسط عربستان سعودي و عمان خريداري شده است.

    به تازگي نيروي هوايي پاكستان قراردادي را براي دريافت 27 فروند k-8 امضا نموده‌اند. PAF، داراي 16 فروند از اين هواپيماها مي‌باشد.

    در آينده، نيروي هوايي پاكستان به MFI-mushshak براي آموزش ابتدايي، k-8 براي آموزش پايه‌اي نوع دو صندلي و JF-17 براي آموزش جنگنده مجهز خواهد شد.

    ارتش‌هاي خارجي از تبحر پرسنل زميني و هوايي پاكستان در شگفت هستند. در اين سيستم همواره پس از دادن آموزش‌ها حداقل دو زن براي گذراندن آموزش‌هاي پرواز انتخاب مي‌شوند که ‌اين موضوع نشانگر تمايل مقامات PAF بر حضور مؤثر زنان در صحنه نظامي اين کشور است.

    [align=center]تصویر[/align]

    نیروی هوایی پاکستان - تجهيزات موشکي

    پاكستان از ميان همسايگان، بيشترين خطر را از جانب هند احساس مي‌كند. البته تعداد پرسنل نيروي هوايي هند (IAF) 4 برابر PAF مي‌باشد. بعلاوه IAF ذخاير بيشتر، توانايي برد بالاتر، تعداد متخصصين بيشتر و توانايي انجام عمليات شناسايي قويتر را دارا بوده و همچنين داراي تعداد هليكوپترهاي جنگي معادل سه برابر PAF، قابليت برتر حمل و نقل هوايي، امكانات ماهواره‌اي و تكنولوژي پنهان شدن از رادار (Stealth) مي‌باشد.

    هركدام از كشورهاي پاكستان و هند داراي 40 كلاهك هسته‌اي بوده و هر دو مليت پابه پاي يكديگر براي توسعه سيستم‌هاي پرتاب موشك‌هاي بالستيك خود تلاش مي‌كنند. تا زماني كه موشك شاهين II با 1080 مايل دريايي برد وارد خدمت گردد و هواپيماهاي F-16 و ميراژ 5 نيروي هوايي پاکستان تسليحات دور برد هسته‌اي اين كشور را تشكيل مي‌دهند.

    به طور كلي پاكستان، به عنوان كشوري كوچك، نمي‌تواند با هند وارد جنگ شود. برخلاف هند، پاكستان داراي امکان فرماندهي سه گانه نيروهاي استراتژيك tri-service strategic forces) command) نمي‌باشد.

    بدین معنی که كلاهك‌هاي جنگي پاكستان و سيستم‌هاي پرتاب ارتش يا نيروي هوايي به صورت مجزا مستقر هستند.

    از آنجا كه نيروي هوايي پاكستان توانمندي واكنش سريع را ندارد، نيروهاي متعارف بايد تا رسيدن كلاهك‌هاي هسته‌اي، وظيفه حفظ خط مقدم را برعهده داشته باشند.

    جنگنده‌هاي F-16 و ميراژ 5 نيروي هوايي پاكستان به اندازه MIG27، ميراژ 2000 اچ و Su30M نيروي هوايي هند، توانمند نيستند. لذا اين کشور سعي در بهبود وضعيت كيفي هواپيماهاي موجود از لحاظ قابليت بقاپذيري نموده‌ است.

    تكنيسين‌هاي پاكستاني موشك تي وارتر متعلق به آفريقاي جنوبي كه يك موشك هوا به هوا با برد متوسط بوده و توسط رادار كنترل مي‌شود را به موشك H-4 BVR با برد 65 مايل دريايي تغيير دادند. نوع سبكتر اين موشك H-2 است كه مجهز به اشعه مادون قرمز مي‌باشد و تا 32 مايل دريايي برد دارد، اين دو موشك قابليت حمل شدن توسط ميراژ را دارند. موشك H-2 با Pytho4 و H-4 با AA-12 در نيروي هوايي هند قابل مقايسه هستند.

    پاكستان در حال توليد سيستم موشك كروزي به نام ببور است. اين نام با زيركي تمام بعد از اين كه امپراطوري مغولستان 5 بار به هند حمله كرد انتخاب شده است، گفته می شود كه در ساخت اين موشك مهندسان چيني و اوكرايني نيز همكاري داشته‌اند. اين موشك داراي سرعت بالايي بوده توانمندي پرواز در سطح پايين و بردي برابر 70 مايل دريايي داشته و نوع كلاهك جنگي آن، هم از نوع معمولي و هم از نوع هسته‌اي است. موشك ببور در ابتدا براي پرتاب از سطح زمين و زیر دريا ساخته شد ولي قدم بعدي تبديل اين موشك به يك موشك هوا به زمين است.

    [align=center]تصویر[/align]

    نیروی هوایی پاکستان - برنامه‌هاي آتي

    پس از واقعه 11 سپتامبر، پاكستان حمايت خود را از آمريكا براي مقابله با تروريسم اعلام كرد. به اين ترتيب از شدت تحريم‌هاي وارده بر اين كشور توسط جهان غرب كاسته شد. از طرفي آمريكا نيز از ترس اين موضوع كه پاكستان با دسترسي به انرژي هسته‌اي به منطقه‌اي براي پرورش تروريسم تبديل شده و سبب ايجاد ناامني‌هاي منطقه‌اي شود، توجه بيشتري به اين كشور نمود.

    به اين ترتيب پاكستان كمك‌هاي اقتصادي دريافت كرده، زمان‌بندي پرداخت وام‌هاي اين كشور دوباره تنظيم گرديده و شرايط تجاري نيز براي پاكستان مساعد گرديد. دولت پاكستان نيز كمك‌هاي دريافتي را براي توسعه‌هاي برنامه‌ريزي شده نيروهاي ارتش و PAF به كار بردند.

    نكته مهم براي اسلام آباد دسترسي به شبكه‌‌اي براي در اختيار داشتن آخرين تكنولوژي جنگي است و اين به معني حمايت غرب است.

    پاكستان تصميم دارد ميراژهاي قديمي خود را مجهز به رادارها و سيستم‌هاي اويونيكي كند. كار مدرنيزه كردن سيستم‌هاي اويونيكي 14 فروند ميراژ 5 نوع F, E توسط شركت ساژم فرانسه انجام مي‌گيرد. در سپتامبر 2004 آمريكا با فروش 7 فروند C-130E به PAF موافقت نمود.

    اما نيروي هوايي پاكستان همچنين قراردادي را با اندونزي براي دريافت 4 فروند هواپيماي ترابري CASA CN-235 امضا كرده است. در پي شكل‌گيري همكاري‌هاي جهاني جديد، جنگنده‌هاي F-16 پاكستان در اکتبر 2004 براي آموزش هاي جنگي به پايگاه Kanya در تركيه منتقل گرديد.

    نيروي هوايي آمريكا قراردادي 89 ميليون دلاري با لاكهيد مارتين جهت توليد شش سيستم رادار قابل حمل و دوربرد ASTPS-77 براي پاكستان بست. اين رادارهاي تاكتيكي دائماً تصاوير سه بعدي از اهداف هوايي تا برد 243 مايل دريايي تا ارتفاع 100000 پا را فراهم مي‌كند.

    اين هواپيماها همچنين مجهز به موشك‌هاي Block-II نيز هستند، PAF تا اواخر سال جاري، دو فروند P3C خود را كه زمين گير شده‌اند راه‌اندازي خواهد كرد. اين کشور همچنين تصميم دارد از ترس اعمال دوباره تحريم ترکیبی از تجهيزات چيني و غربي را خريداري كند.

    سيستم هشدار پيش‌هنگام هوايي (AEW) يكي از سيستم‌هاي حياتي براي حفظ موقعيت نيروي هوايي پاكستان به شمار مي‌آيد. سيستم سوئدي Evieye كه داراي AEW بوده و بر روي Saab 2000 نصب خواهد شد، قابل رقابت با سيستم فالکن اسرائيل است كه بر روي Il-76S نصب شده و هند تمايل به خريد آن‌ها را دارد.

    سيستم Evieye در مناطق مرتفع كوهستاني پاكستان مورد آزمايش قرار گرفته است.البته فروش برخي از تجهيزات به پاكستان منوط به اجازه از جانب آمريكاست.

    در مارس 2005 به پاس كمك‌ها و حمايت‌هاي پاكستان از آمريكا در جنگ بر عليه تروريسم، بوش اجازه فروش جنگنده‌هاي F-16 به پاكستان را صادر كرد.

    PAF تمايل به تجهيز ناوگان خود را داشته و تصميمات اوليه نيز براساس خريد 79 فروند F-16 از لاكهيد مارتين مي‌باشد. 55 فروند از اين جنگنده‌ها، F-16 نوع C/Dوخواهند بود و مابقي دستِ دوم مي‌باشند.

    به طور كلي پاكستان 60 سال را در حفظ حريم هوايي خود و ترساندن متجاوزان گذرانده و همواره تلاش خود را براي بدست آوردن آخرين تكنولوژي نموده است. استراتژي پاكستان به طور طبيعي بر دفاع استوار است و همواره تلاش نموده بر سر ميز مذاكره، رهبران سياسي را بر روي لبه تيغ قرار دهد. نيروي هوايي پاكستان تنها مي‌تواند دشمنان خود را وادار كند قبل از حمله بيشتر فكر كنند.

    PAF با كمك چين و تلاش بي‌وقفه متخصين خود تسليحات موردنياز را به صورت داخلي توليد كرده است. همكاري نزديك پاكستان در جنگ بر عليه تروريسم، PAF را در زمينه انجام عمليات ضد شورشي در مرزهاي افغانستان متبحر نموده است.

    تلاش براي مدرنيزه نمودن پايگاه‌هاي زميني دفاع هوايي پاكستان نياز به سرمايه‌گذاري خارجي بيشتر دارد تا PAF را به دوران اوج خود بازگرداند. اما اين كشور براي آماده نمودن پرسنل خود هنوز به سيستم‌هاي آموزشي پيشرفته‌تري نيازمند است.

    در اين ميان بزرگترين رقيب نیروی هوایی پاکستان، یعنی نیروی هوایی هند نيز داراي ضعف‌هايي است. كمبود زيرساخت‌ها براي حمايت از تلاش‌هاي هوايي به خصوص در بخش جنوبي، گسترش ترکیب هواپيماي غربي و روسي و قابل اطمينان نبودن برخي از جنگنده‌هاي ,MIG سبب افزايش نرخ تصادف‌هاي هوايي در نيروي هوايي هند شده است.

    آمريكا همواره تلاش مي‌كند با فروش تجهيزات و هواپيما به دو كشور پاكستان و هند، نيروهاي اين دو كشور را در حالت تعادل قرار دهد. در این راستا، در كنار فروش جنگنده‌هاي F-16 به پاكستان، به لاكهيد مارتين و بويينگ اجازه داده تا جنگنده‌هاي F-16 و F/A-18 را به هند بفروشد.

    در عين حال آمريکا با همکاري مشترک با اين دو کشور قصد افزايش همكاري‌هاي استراتژيك و افزايش امنيت ملي و بهبود سياست خارحي آمريكا را دارد.

    از آن‌جا که به دست آوردن مداوم سيستم‌هاي پيچيده نياز به سرمايه‌ها و منابع عظيم انساني و مالي دارد، پاكستان در حال حاضر برای دريافت تكنولوژي‌هاي برتر با مشكلات مالي رو‌به‌رو است. نيروي هوايي پاكستان تجهيزات كافي ندارد اما با توجه به بودجه و تشكيلات موجود، PAF يكي از نيروهاي هوايي متبحر و آماده به حساب مي‌آيد. به هر شكل و در هر وضعيت ممكن، نیروی هوایی پاکستان به عنوان سپر بلاي این کشور عمل خواهد کرد.

    Avia.ir

    • Upvote 1

  15. http://upload8.postimage.org/289412/photo_hosting.html

    صنایع هوافضایی ترکیه با نام توساس (TUSAS) مرکز فناوری‌های مربوط به طراحی، ساخت و مونتاژ سیستم‌های هوافضایی به شمار می‌آید. این سازمان تحت نظارت سازمان تجاری ترکیه و با کمک سرمایه‌گذاری خارجی به تاریخ 15 می 1984 راه‌اندازی شده است.
    سال 2005 سالی پربار برای این سازمان بوده است. در این سال دو کمپانی معروف امریکایی لاکهیدمارتین و جنرال الکتریک به ترتیب 42 و 7 درصد از سهام صنایع هوافضای ترکیه را ضمن راه‌اندازی نمایندگی‌های خود در این کشور خریداری کردند.
    مرکز اصلی سازمان صنایع هوافضایی ترکیه در آنکارا پایتخت این کشور و به مساحتی در حدود 5 میلیون متر مربع واقع شده است. فعالیتهای این سازمان در محدوده‌ی طراحی و ساخت قطعات هواپیما، سرهم‌بندی آنها و انجام آزمایشات مربوطه قرار می‌گیرد. استانداردهایی همچون ISO-9001:2000 و NATO AQAP-110 برای کیفیت به این سازمان اهدا شده است.

    هدف

    صنایع هوافضایی ترکیه به منظور ارتقای سطح علم در این زمینه در این کشور و در بخشهای مختلف راه‌اندازی شده است. بخشهای مختلف این صنعت به دنبال دستیابی به توانایی طراحی، ساخت و تامین خدمات مربوط به هرگونه فعالیت‌های هوافضایی هستند. پس از ادغام تمامی این موسسات تحت سازمانی مشترک به نام TAI فعالیتهای این کشور به صورت شناخته‌شده‌تری در جهان معرفی شده و مورد استقبال قرار گرفت.

    خط مشی

    سازمان صنایع هوافضایی ترکیه وظیفه و ماموریت خود می‌داند که توانایی و فناوری کشورش را در زمینه‌ی مربوط به خود تا حد ممکن افزایش دهد. در تعریف این سازمان فعالیتهای نظامی، غیرنظامی و فضایی همه در یک سطح قرار داشته و با هم به جلو می‌روند. علاوه بر ارتقای کشور در زمینه‌ی علمی و فناوری، این سازمان به دنبال پیدا کردن سرمایه‌گذاران خارجی و مشتریانی مناسب برای تولیدات خود است تا وضعیت اقتصادی این کشور نیز در کنار توانایی‌های علمی آن بهبود یابد.

    http://upload8.postimage.org/289424/photo_hosting.html

    فعالیت‌ها

    فعالیت‌های TAI در حال حاضر بیشتر به بخش هوایی معطوف شده است. گرچه تلاش‌هایی برای همکاری مشترک این کشور با امریکا و حتی روسیه بر سر فعالیت‌های فضایی شده است، اما این اقدامات در مقابل بخش هوایی ناچیز به شمار می‌آیند. بیشتر تفکرات فضایی ترکیه جزء برنامه‌های آینده‌ی این سازمان قرار گرفته‌اند.

    ما در فعالیتهای هوایی، ترکیه در دو بخش نظامی و غیر نظامی فعال و تا حدودی موفق بوده است. هم اکنون این کشور بر روی هواپیماهای ترابری و جنگنده و همچنین بر روی پرنده‌های بدون سرنشین در کنار بزرگان این صنایع مشغول فعالیت بوده و به جلو گام برمی‌دارد. با وجود اینکه این کشور دز زمینه‌ی فعالیت‌های هوافضایی چندان مشهور و بزرگ به شمار نمی‌رود، اما در سالهای اخیر خلاقیت‌هایی از خود نشان داده است، که بسیاری از بزرگان این صنعت تمایل همکاری با این کشور را دارند.

    از مهمترین فعالیت‌هایی که در TAI انجام شده است، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

    ساخت جنگ‌افزارهای الکترونیکی

    اصلاحات سازه‌ای بر روی جنگنده‌ی F-16

    تغییر در ساختار CN-235 برای ماموریت‌های خاص و گشت‌زنی در ساحل

    ساخت کابین خلبان مدرن برای S-70

    تبدیل B-737-700 به هواپیمای AEW&C

    http://upload8.postimage.org/289434/photo_hosting.html

    برنامه‌ها

    علاوه بر فعالیت‌هایی که در بالا به آنها اشاره شد، که بعضا پروژه‌های دنباله‌داری هستند، TAI برای آینده نیز برنامه‌های گسترده‌ای دارد که در ادامه‌ی این فعالیت‌ها جای خواهند گرفت. از جمله مهمترین آنها می‌توان به برنامه‌ی موشکی این کشور اشاره نمود. همکاری‌های اخیر ترکیه و امریکا بر روی سیستم دفاع موشکی نه تنها مشکل امریکا را در منطقه تا حدود زیادی برطرف نموده است، بلکه سبب انتقال تکنولوژی دست دوم امریکا در زمینه‌ی تسلیحات و دفاع موشکی به این کشور نیز شده است.
    ترکیه در حال حاضر علاوه بر استفاده از موشکهایی که از امریکا و اسرائیل خریده است، در حال برنامه‌ریزی یک روند مناسب برای ارتقا و اصلاح موشکهای خریداری شده به مدلهایی جدید برای منطقه‌ می‌باشد.
    اما از طرفی فعالیت‌های هوایی این کشور در زمینه‌های نظامی و غیرنظامی برای هواپیماها با بالهای ثابت و گردان روز به روز افزایش می‌یابد. ترکیه در حال حاضر به عنوان یک شریک و هم‌پای مناسب برای کمپانی‌های معروفی همچون نورثروپ‌گرومن، ایرباس، بوئینگ، آگوستا، لاکهیدمارتین، سیروسکی و سوناکا در جهان مطرح شده است. گرچه بیشتر فعالیت‌های این کشور در زمینه‌ی اجرای سفارشات خصوصا در بخش سازه‌ای بوده است، اما جلب اطمینان کمپانی‌هایی همچون آنها که در بالا نام آنها را ذکر نمودیم، کار ساده‌ای نیست.
    ساخت بخشهایی از بدنه‌ی ایرباسهای 319 تا 321، عرشه و نوک بال بوئینگ 737 و بخشهایی از موتور یوروکوپتر EC-135 از افتخارات ترکیه است که هنوز هم ادامه دارد.
    در آینده‌ی نزدیک TAI قرار است در اصلاحات لازم برای بالگردهای S-70 و MH-60 سیروسکی و ارابه فرود بوئینگ 747 و بخشهایی در سازه‌ی B777 و B737 شرکت نماید.
    مهمترین برنامه‌ی آینده‌ی ترکیه شرکت در ساخت هواپیمای نیمه نظامی A-400M ایرباس است. این کشور 50 برنامه‌ی هوافضایی دیگر نیز دارد که به جزئیات آنها اشاره نشده است، اما در 20 سال آینده تحت پوشش قرار خواهند گرفت.

    استانداردهای دریافت‌شده و تاریخ دریافت آنها

    ISO 9002:1994 Certification: 13 January 1995
    AQAP-120 Certification: 28 February 1998
    ISO 9001:1994 Certification: 22 May 1998
    Boeing D1-9000 BQMS Approval: 18 February 1999
    AQAP-110 Certification: 24 July 2000
    USA FAA Approval: 29 November 2000
    Boeing D6-82479 BQMS Approval: 23 March 2001
    ISO 9001:2000 Certification: 20 August 2001
    AECMA-EASE Certification: 24 January 2003
    AS EN 9100 Certification: 19 September 2003
    Turkish Airlines (THY) Certificate of Approval: 5 November 2003

    Avia.ir

  16. [align=center]تصویر[/align]

    1-مقدمه

    ساعت یک بامداد 17 ژانویه سال 1991 هشت فروند بالگرد آپاچی از یگان هوانیروز آمریکا واقع در غرب عربستان سعودی رهسپار ماموریت"نورمادی"شدند.هدف اصلی عملیات انهدام دو ایستگاه راداری مهم عراق در فاصله 56 کیلومتری بود.گروه به دو تیم چهار تایی تقسیم شد و به مدت 90 دقیقه در سکوت کامل رادیویی در ارتفاع پایین به پرواز در آمد.درست در ساعت 2:38 بامداد بالگردهای آپاچی 28 موشک هلفایر به سمت دو ایستگاه راداری شلیک کردند و به انهدام آن منجر شد و کریدوری به پهنای 32 کیلومتر ایجاد کرد.5/4 ساعت بعد عملیات"توفان صحرا"شروع شد و بیش از صد فروند هواپیما شروع به حرکت بر فراز عراق کرد.این عملیات را نخستین کاربرد موشک هلفایر می دانند.
    هلفایر سامانه ی موشکی هوا به زمین است که دقت و توانایی تخریب بالایی داشته و می تواند برای انهدام اهداف بزرگ و سنگین در حملات هوایی مورد استفاده قرار گیرد.این موشک می تواند از بالگردهای مختلفی همچون AH-64,AH1W,OH-58,UH-60 شلیک شود.

    2-معرفی سامانه ی موشک هلفایر

    اگر چه سامانه موشکی هلفایر در ابتدا برای استفاده در عملیات ضد تانک طراحی شد اما ادعا شده که برای اهداف دیگر هم کاربرد موفقیت آمیزی داشته است.سامانه ی یاد شده می تواند اهدافی همچون انبار مهمات,رادارها,تجهیزات ارتباطی,ساختمان ها و حتی ناوها کوچکی که با سرعت بالا در حرکتند را به گونه ای موثر از کار انداخته و نابود کند.حتی در صورت نیاز ی تواند نقش موشک هوا به هوا را در بالگردی با سرعت کم یا نزدیک سطح زمین بازی کند.
    هلفایر از ترکیب حرف اول کلمات هلی برن و آتش و رها تشکیل شده است که می تواند این برداشت را به وجود آورد که موشک پس از شلیک به طور خودکار و بدون نیاز به هدایت توسط انسان به سمت هدف پرواز می کند.در صورتی که این برداشت حداقل برای نمونه های اولیه این سامانه نادرست است.نمونه های اولیه موشک هلفایر دارای هدایت نیمه فعال لیزری است.این موشک به یک پرتو لیزری کد گذاری شده نیاز دارد تا روی هدف قفل کند و موشک از این طریق موقعیت هدف را تشخیص داده و به آن اصابت کند.بنابراین موشک هدف را پیدا نمی کند در واقع پرتو لیزر منعکس شده از هدف را می یابد.ساختار کلی موشک هلفایر در انواع مختلف مشتمل بر پنج بخش اصلی به صورت پیشران,جستجوگر لیزری,بخش هدایت,بخش کنترل و سرجنگی است.
    بخش پیشران بین بخش های هدایت و کنترل در نزدیکی انتهای موشک واقع است.این بخش دارای پیشران سوخت جامد است که بسته به دمای هوای بیرون کم و بیش 2 تا 3 ثانیه می شوزد.هدف از بخش پیشران تولید نیروی پیشران کافی بریا جدا شدن موشک اغز پرتاب گر است تا به شتاب 10g دست بافته و تا رسیدن به هدف در بیشینه برد 8 کیلومتر نیروی رانش را فراهم کند.موشک می تواند اهداف واقع در فاصله ی بیش از 8 کیلومتر را در هم تخریب کند ولی با افزایش فاصله برخورد کم می شود.
    ردیاب لیزری که در دماغه ی موشک قرار دارد از داخل بالگرد برنامه ریزی می شود تا کد لیزری ویژه ای را دریافت کند.از آن جایی که لیزر تابانده شده توسط علامت گذار و آنجه موشک جستجو می کند یکسان است احتمال خطای موشک در تشخیص پرتو لیزر به صفر می رسد.موشک پس از شلیک شروع به جستجو در محیط کرده و لیزر کد شده مورد نظر که از هدف منعکس می شود را می یابد.با تشخیص آن روی هدف قفل می کند.پس از قفل ردیاب اطلاعات مورد نیاز را به بخش هدایت می رساند تا موشک به سمت هدف هدایت شود.بعد از دریافت اطلاعات از جستجوگر لیزری مغز موشک یا بخش هدایت اطلاعات سامانه ای فرمان را برای پایداری موشک محاسبه کرده و این داده ها را به بخش کنتل می فرستد.بخش کنترل در انتهای موشک قرار گرفته و شامل یک سامانه عملگر نیوماتیکی است که دستورات سامانه ی فرمان را به حرکت بالک های کنترلی تبدیل می کند.این بالک ها به بال های هواپیما شباهت داشته و به موشک این امکان را میدهد که به سمت انرژی لیزری که از هدف انعکاس یافته مانور دهد.
    سرجنگی آخرین بخش موشک است که در فرایند شلیک دخالت دارد.زمانی که موشک با هدف برخورد کند یک حس گر فعال سیگنال الکتریکی را به فیوزی که در عقب خرج سوخت قرار دارد فرستاده و باعث انفجار می گردد.خرج شوخت نیروی لازم جهت نفوذ و انفجار هدف را فراهم می آورد.

    3-نمونه های مختلف سامانه هلفایر AGM-114

    سامانه موشکی هلفایر که با کد AGM-114 شناخته می شود دارای نمونه های مختلف است.مدل AGM-114A نخستین موشک هلفایر است.پس از آن AGM-114B ارایه شد که در ارتفاع پایین تری نسبت به AGM-114A پرواز می کند.این موشک دارای موتور راکت با کمترین میزان دود نسبت به AGM-114A است و در ناوگان نیروی دریایی آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد.نمونه های AGM-114F و AGM-114C هم در خط سیر پایین با کمترین میزان دود موتور راکت پرواز می کنند.در نمونه ی AGM-114K اگر بخش لیزری موشک پس از هدف یابی درونی از کار بیفتد موشک با کمک بخش رادار تجسسی تا رسیدن به هدف ببه حرکت خود ادامه می دهد.نمونه های AGM-114F و AGM-114K دارای سرجنگی دو مرحله ای است.این ویژگی بریا بهبود بخشیدن به عملکرد سرجنگی در مقابل زره های واکنشی است.نمونه های AGM-114M به جای سرجنگی خرج گود که کاربرد ضد زره دارد به سرجنگی ترکش زا مجهز است.که دارای کاربرد تخریب اهداف نرم است.

    4-روش به کار گیری موشک هلفایر

    به دو روش می توان موشک هلفایر را در میدان نبرد به سمت هدف شلیک نمود روش خودکار و کنترل از راه دور.در روش خودکار سرنشینان بالگرد هدف را شناسایی کرده و سپس موشک را شلیک می کند و تا زمان تخریب موشک را به کمک علامت گذاری لیزری (مستقر روی همان بالگرد) هدایت می کنند.در روش کنترل از راه دور بالگرد تنها موشک را شلیک می کند و علامت گذاری لیزری که در جایی غیر از بالگرد شلیک کننده موشک به عنوان مثال روی زمین یا بالگرد دیگر قرار دارد نقش هدایت موشک تا برخورد به هدف را بر عهده دارد.از آن جایی که در این روش بالگرد شلیک کننده موشک پس از شلیک نیازی به هدایت موشک ندارد می تواند از صحنه نبرد خارج شود که در نتیجه باعث افزایش حفاظت بالگرد و تیرانداز در صنحنه نبرد می شود.
    افزون بر دو روش به کارگیری فوق موشک هلفایر را به دو روش می توان روی هدف قفل نمود.روش قفل شدن روی هدف قبل از شلیک و روش قفل شدن روی هدف بعد از شلیک.در روش اول علامت گذار لیزری قبل از شلیک موشک هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.مزیت استفاده از این شیوه اطمینان خلبان بالگرد از قفل کردن موشک روی هدف در مرحله قبل پرتاب است.در این روش احتمال از دست رفتن کنترل موشک کاهش می یابد.عیب این روش احتمال احتمال هوشیاری هدف و نشانه دادن واکنش همچون پرتاب نارنجک های دود زا است که عامل مهمی در ایجاد اختلال در فرایند هدایت موشک هلفایر است.
    در روش دوم علامت گذار پس از شلیک موشک هدف را روشن می کند.در این روش پیش از هدف یابی لیزری بالگرد موشک را به سمت مسیر هدف شلیک می کند در نتیجه موشک ابتدا بدون دید حرکت می کند.موشک به اندازه ی خیلی کمی در اوج می گیرد ولی تا بعد از زمان از پیش تعیین شده برای به کار افتادن لیزر در ارتفاع نسبتا پایین می ماند.مزیت این روش در آن است که علامت گذار در زمان مناسب هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.از آن جایی که در این روش هدف مدت زمان زیادی تحت پرتو لیزر قرار نمی گیرد امکان نشان دادن واکنش مناسب ندارد.معمولا در این روش در مواجه با تانک های پیشرفته امروزی که به تشخیص دهنده های تهدید لیزر مجهز هستند استفاده می شود.اگر چه به طور مشخص روش"قفل روی هدف پس از شلیک"از روش"قفل روی هدف قبل از شلیک"پیچیده تر است.

    ماهنامه هوا و فضا


  17. 1. دشمني با دين اسلام

    از هنگام باز شدن پاي يهود به سرزمين اسلامي فلسطين، آنان تمامي تلاش خود را براي فائق آمدن بر دين اسلام به كار بسته‌اند. خداوند متعال را مقدس نمي‌شمارند و او را سبّ مي‌كنند، كتاب‌هاي آسماني را تحريف و دستورات آن‌ها را زير پا مي‌گذارند، شعائر ديني را به استهزا گرفته و اماكن مقدس و مساجد را تخريب مي‌كنند.
    يهوديان در سال 1969 م. «عمرعبدالغني سلامه» را به اتهام آن‌كه عضو چريك‌هاي مبارز است، دستگير، و به زندان انداختند. وي بيش از يك سال و نيم در حبس و تحت شكنجه آنان قرار داشت. اما وقتي كه براي بار دوم دستگير شد، شكنجه‌هايي را ديد كه اصلاً مانند آن را قبلاً نديده بود. [شكنجه‌هايي نظير:] ضربات الكتريكي، آويزان كردن از سقف به وسيله زنجير، وادار كردن به پاك كردن زمين آلوده به كثافات، نجاست و ذره‌هاي شيشه به وسيله زبان و سپس وادار ساختن وي به بلعيدن آن كثافات. و هنگامي كه او از شكنجه‌كنندگان مي‌خواهد كه به [خاطر] نام خدا بر او رحم كنند، به او گفتند: «خداي تو زير لگدهاي ماست».1

    تحريف قرآن: «روزنامه الاتحاد» ـ چاپ امارات عربي ـ خبري را منتشر ساخت كه بنابر آن، رئيس اوقاف قدس اشغالي، نسبت به استفاده از برخي قرآن‌هاي توزيع شده در كرانه اشغالي باختري [رود اردن] هشدار داده است، و خبرهاي رسيده از سرزمين‌هاي اشغالي حاكي از آن است كه نيروهاي اشغالگر، تعدادي قرآن تحريف شده توزيع كرده‌اند تا از طريق دستبرد، جابجايي يا حذف بعضي از آيات قرآن كريم به ترويج افكار صهيونيستي‌شان بپردازند.2
    چند سال پيش در نخستين ساعات صبح روز جمعه، گروهي از يهوديان «شهرك كريات اربع»
    ـ مستعمره‌اي كه يهود آن را در «الخليل» ايجاد كرده است ـ در غياب مسلمانان به حرم حضرت ابراهيم(ع) هجوم بردند و به هتك حرمت و تخريب آن پرداختند. [از جمله اين‌كه] آنان يك جلد از قرآن كريم را برداشتند و آن را پاره پاره كردند و مانند خوك‌ها با لگدهاي خود بر روي آن راه رفتند.3
    در سال 1924 هنگام اشغال شهر «يافا» توسط يهود، ناآرامي‌هايي در آن شهر رخ داد كه علت آن اين بود كه تعدادي از يهوديان خود را به ظاهر علماي دين اسلام در آورده و از طريق تحريك احساسات و عواطف مسلمانان، عزّت آنان را جريحه‌دار ساخته بودند.4
    در سال 1929 يهوديان همراه با سربازان پست خود به مصاف مسلمان‌ها آمدند، در حالي كه شعار وجوب باز پس گرفتن «مسجدالاقصي» و تخليه كامل آن از مسلمانان را فرياد مي‌زدند.5
    پيامبر اكرم ـ حضرت محمد(ص) ـ نيز از تيرهاي زهرآگين يهود ايمن نبود. آنان آن حضرت را متهم به دروغ‌گويي كردند و عليه ايشان اعلان جنگ نمودند. در تلمود6 آمده است:
    از آن رو كه مسيح دروغگوست و بدان سبب كه محمد(ص) به [حقانيت] او (مسيح) اعتراف كرد، و اعتراف كننده به [حقانيت] دروغگو، دروغگويي مانند اوست، واجب است كه با دروغگوي دوم به جنگ برخيزيم هم‌چنان كه با دروغگوي اول جنگ كرديم.7

    روش‌هاي جنگ يهود با عقايد اسلامي

    رژيم [نامشروع] اسرائيل پس از سال 1967 به شكل آشكار و واضح، در كرانه باختري و نوار غزه به جنگ با عقايد اسلامي پرداخته است. از جمله اين روش‌ها مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:8

    الف) حمايت از فعاليت‌هاي مبلغان مسيحيت در بين مسلمانان: ترويج مسيحيت در فلسطين اشغالي، روش‌هاي مختلفي دارد. از آن جمله ارسال دسته‌هايي است كه توسط جمعيت‌هاي تبشيري مسيحي ارسال مي‌شوند و رژيم صهيونيستي از آن‌ها به وسيله اعلام در روزنامه‌هاي محلي، توزيع كتاب‌هايشان با قيمت‌هاي ناچيز و احياناً رايگان، ايجاد بيمارستان‌هاي مسيحي (مانند «بيمارستان عروب» در الخليل؛ به نحوي كه يكي از مسلمانان در آن مسيحي شد و اسم خود را به «فيليپ» تغيير داد) تأسيس مدارس و خانه‌هاي تبليغي كه بچه‌هاي مسلمانان را پذيرش مي‌كند و آنان را بر اساس اعتقادات مغاير با اسلام آموزش مي‌دهند.

    ب) حمايت از الحاد: رژيم صهيونيستي به حزب كمونيستي «راكاح» اجازه فعاليت داده و به انتشار نشريات، روزنامه‌ها و كتاب‌هاي كمونيستي نيز مجوز مي‌دهد، و نسبت به توزيع آن‌ها در ميان جوانان مسلمان در باشگاه‌هاي ورزشي و هم‌چنين زندان‌هاي اسرائيل كمك و مساعدت مي‌كند.

    ج) حمايت از جنبش‌هاي مخرب (بهاييت و قادياني): رژيم صهيونيستي اجازه نشر افكار و عقايد بهاييت را در فلسطين اشغالي صادر، و راه را براي عرضه جهاني (افكار و عقايد) آن، از طريق ايجاد كنگره جهاني آن در شهر حيفا، تحت حمايت اين رژيم هموار كرد. اين رژيم، به افكار و عقايد منحرف اين گروه‌ها در رسانه‌هاي عمومي مختلف خود حق انتشار داده است.
    گروه دوم؛ قادياني كه جهاد را ملغي دانسته و قرآن را مطابق رأي خود تفسير مي‌كند. و خطر آن از گروه قبل بيشتر است. اعضاي اين گروه در فلسطين اشغالي حضور دارند. آنان به خود عنوان «احمديه» داده و مبلغان آن اقدام به انتشار مجلاتي مانند: «بشري» مي‌كنند كه به دواير حكومتي اسراييل و ميان مردم بدون دريافت وجه ارسال مي‌شود.

    2. دشمني با بشر

    يهوديان «يهوه» را پروردگار سربازان مي‌پندارند، كه همان خداي قوم ظالم و قسي‌القلب بني‌اسرائيل است. و او [روح] درگيري، تهديد و قساوت را در درون سربازان نهاد. در كدام عقيده تعدي و كشتار انسان‌ها، مانند يهوديت اجراي اراده و مشيت خدا شمرده مي‌شود. از فجايع ضد بشري يهود، قتلگاه «ديرياسين» و «قبيه»، در سال 1948 به فرماندهي ژنرال «بگين» است كه روستاي ديرياسين را در هم كوبيد و 250 تن از اهالي آن ـ اعم از زن و مرد و كودك و پير ـ را به خاك و خون كشيد و از هيچ جنايتي حتي دريدن شكم، بريدن دست و پا، در آوردن چشم، بريدن بيني، كندن گوش و منهدم ساختن جمجمه‌ها فروگذار نكرد.9
    همچنين در سال 1954 ژنرال شارون با سربازانش به روستاي «قبيه» حمله كرد و شصت و شش تن از اهالي آن را كشت و تعداد زيادي از خانه‌ها را ويران كرد.10 در سال 1956 يهوديان عصرگاه، هنگام بازگشت مردان به خانه‌هايشان به روستاي «كفر قاسم» هجوم بردند و همه اهالي آن را پيش از رسيدن به روستا (در راه بازگشت) به قتل رساندند.
    در فلسطين ده‌ها بلكه صدها روستا، مانند اين وجود دارد كه ساكنانش آواره و منازلشان تخريب و ويرانه شده تا بر خرابه‌هاي آن‌ها شهرك‌هاي صهيونيست‌نشين بنا شود. از آن جمله است: روستاهاي نحالين در سال 1954، غزه در 1955، قلقيليه در 1956، توافيق در 1962 و سموع در 1966

    3. تعدي به آبرو و نسل

    [ريختن] آبروي انسان‌ها از ديدگاه يهود مباح است، و آنان آبرو را مورد هتك و اهانت قرار مي‌دهند تا مهم‌ترين نقطه‌اي كه حيات انساني بر آن استوار است را نابود كرده، و به علاوه سيطره يهود را بر غير يهوديان تسهيل نمايند. در پروتكل‌هاي صهيونيست‌ها آمده است:
    بايد براي محو اخلاق در هر جايي اقدام كنيم تا تسلطمان را آسان سازد.
    همچنين در آن بيان شده است:
    «لازم است كه توجه ويژه‌اي به نظر ما درباره اخلاق (به خصوص در مورد آن ملتي كه شما در بين آنان قرار گرفته‌ايد و در ميانشان اقدام مي‌كنيد) بكنيد. و نبايد در لحظه پياده نمودن مباني‌مان، توقع برتري و پيروزي داشته باشيد؛ تا زماني كه [نظام] آموزش و تعليم بر مبناي نظرات ما قرار گيرد. وقتي كه پياده كردن مباني‌مان به طور موفق به پايان رسيد، در خواهيد يافت كه پيش از ده سال، مستحكم‌ترين پايه‌هاي اخلاق، واژگون شده است.12 به همين علت، يهوديان سعي خود را در راه فرستادن دختران جوان به ميهماني‌ها و مجالس لهو و لعب شبانه، تحت مديريت گروه‌هاي يهودي سازمان يافته به كار گرفته‌اند.
    خطرناك‌ترين اين گروه‌ها تحت نظر «شلومو بيلرشتاين» ـ يكي از اعضاي سرشناس «حزب مابام» اسرائيل ـ قرار دارد كه سه هزار دختر جوان را در سال 1960 به خارج فرستاد و اسرائيل تنها از اين طريق،
    18 ميليون مارك سود برد.13
    يهوديان تنها به دختران جوان يهودي اكتفا نمي‌كنند، بلكه دختران پاك‌دامن مسلمان را نيز هدف گرفته و آنان را به مكان‌هاي پست و مراسم شهوت‌راني مي‌كشانند.
    «شيخ محمد نمرخطيب» در كتاب خود به نام وقايع نكبت‌بار، داستاني دردآور را از دختري مسلمان در فلسطين نقل مي‌كند كه يكي از شخصيت‌هاي فلسطيني آن را براي او باز گفته است. او مي‌گويد:
    «با يكي از اعضاي يك سازمان بين‌المللي آشنا شدم كه دائماً از پايتخت‌هاي كشورهاي عربي به «تل آويو» و بالعكس در حال مسافرت بود. من از او خواستم كه همراه او به تل آويو بروم تا از اماكن و مناظر كشورم بهره بگيرم. درخواستم را پذيرفت، و من لباس‌هاي سازمان را پوشيدم و به شكل آنان در آمدم. ما به جمع يهوديان در هتل بزرگي وارد شديم، و آنان با انواع احترام‌ها و خوش‌آمدگويي‌ها از ما استقبال كردند. شب هنگام به هر يك از اتاق‌ها دختركي زيباروي فرستاده شد تا پذيرايي را به اكمال برسانند. يكي از آن‌ها وارد اتاق من شد. در پشت چهره شاد وي، چهره‌اي گرفته و تاريك را ديدم. با وي به صحبت پرداختم و بر ترديدم افزوده شد... وقتي كه از من اطمينان حاصل كرد، گفت: من يهودي نيستم بلكه يك مسلمان عرب هستم، اهل خانواده «د» از كشور «ف»... و همراه من 150 دختر از اسيران فلسطيني اين‌جا هستند. وظيفه ما ـ همان‌طور كه ديدي ـ تعظيم و احترام به ميهمانان يهودي است. من اين‌ها را به تو گفتم نه اين‌كه فقط تو بشنوي بلكه براي آن‌كه همه مسلمانان و عرب‌ها بشنوند... پس آن دختر فرياد زد: «وا اسلاما، وا عربا...».14
    اين اشاعه فاحشه فقط محدود به غربي‌ها و يهودي‌ها نمي‌شود بلكه به جوامع مسلمان در فلسطين اشغالي نيز سرايت كرده است.
    اسرائيل پس از «جنگ حزيران» در سال 1967 حدود دويست دختر يهودي را با لباس‌هاي بدن‌نما و لخت به سراسر قدس و الخليل روانه كرد تا جوان‌ها را به فساد بكشانند و آن‌ها را از زندگي جدي همراه با تلاش منصرف و نسبت به دين و مقدساتشان لاابالي نمايند. آن‌ها علاوه بر اين، گسترش خانه‌هاي فحشا، باشگاه‌هاي شبانه و رقاص خانه در شهرهاي فلسطيني، و انباشت از تصاوير فيلم‌هاي مستهجن را مورد اقدام خود قرار داده‌اند.
    يهوديان هتك آبرو را به عنوان وسيله‌اي براي شكنجه مسلمانان ـ اعم از زن و مرد ـ زنداني به كار مي‌گيرند. آنان خانم «عبله طه» را با تعدادي از زنان فاحشه در يك زندان انفرادي قرار دادند و سپس در مقابل يكي از افراد پليس مرد، لباس‌هايش را از تنش در آوردند و بعد از اين‌كه وي را كتك زدند، او را يازده روز، به صورت عريان رها كردند.15
    يكي از زن‌هاي جوان زنداني در زندان‌هاي رژيم صهيونيستي به نام «رسميه عوده» تحت انواع شكنجه‌ها و هتك حرمت‌ها قرار گرفت، دو دستش را پشت سرش بستند و بعد از اين‌كه او را عريان كردند با دست و لگد مورد ضرب و شتم قرار دادند، و...16
    در تحقيقي ميداني كه براي كنفرانس منطقه‌اي عربي، انجام شد مداركي به دست آمد، مبني بر اين‌كه نيروهاي اشغالگر در تجاوز به زنان و دختران به صورتي است كه شرف و حيثيت آن‌ها را از بين مي‌برد. در اين گزارش بعضي از حوادث مبني بر هتك آبروي زنان شهر خان يونس ذكر شده بود، از جمله معلمان زن و همسران كاركنان. در جاهايي از غزه ديده شده كه نيروهاي اشغالگر رژيم صهيونيستي در «پادگان الشاطي» ضمن توسل به زور، وارد بعضي از خانه‌ها مي‌شوند، و مدعي هستند كه مردان جنبش مقاومت فلسطين را در خودشان پناه مي‌دهند. تا كنون بسيار اتفاق افتاده كه به اين دليل كه افراد آن خانه از افراد جنبش مقاومت فلسطين هستند داخل خانه‌اي شدند و وقتي كه [كسي از جنبش مقاومت فلسطين] را نيافتند. خواستند كه همسرش را ببرند ولي آن زن مقاومت كرده و از دست آن‌ها گريخته است و آنان زن و فرزندانش را به وسيله گلوله به قتل رسانده‌اند.17
    وقتي كه «عمر عبدالغني سلامه» در زندان «مجمع الروس» در بيت‌المقدس زنداني بود، از طرف يهوديان مورد تهديد واقع شد كه اگر اعتراف نكند كه چريك است، به همسرش تجاوز خواهند كرد.18
    اين‌ها غير از تلاش‌هاي يهودي براي قطع نسل و عقيم كردن دختران جوان است، زيرا كثرت نسل در ملت مسلمان فلسطيني موجب نگراني يهود شده و خواب آن‌ها را پريشان كرده است. چنان‌كه «گولداماير» تصريح كرد:
    وقتي كه در مورد تعداد اطفال عربي كه هر لحظه متولد مي‌شوند فكر مي‌كنم، خواب از چشمم مي‌پرد.
    به همين علت، يهوديان به قرار دادن مواد شيميايي در مخازن آب چادرنشينان فلسطين اشغالي، اقدام كردند تا از توليد مثل دختران جوان جلوگيري كنند.

    4. هجمه به عقل

    عقل، نعمتي از نعمت‌هاي خداوند متعال براي انسان است كه به واسطه آن مي‌تواند روش صحيح را در زندگي‌اش اختيار كند، همان‌طور كه مي‌تواند از توانايي‌هاي اين مخلوق تحت امر خداوند، استفاده ببرد. يهوديان نيز همانند استعمارگران در از بين بردن عقل مسلمانان بسيار حريص‌اند تا ملت عرب و مسلمان را تضعيف كنند تا نتوانند دشمنان دين از جمله صهيونيسم و مسيحيت [صهيونيستي] را از بين ببرند. بنابراين از زماني كه انگليس، فلسطين را اشغال نمود، شروع به كشت حشيش و ترياك و صدور آن به جهان عربي و اسلامي كرد و بعد از اين‌كه انگليس از فلسطين بيرون رفت، رژيم صهيونيستي جاي انگليس را گرفت و آن‌ها را به كشورهاي عربي ـ خصوصاً مصر ـ صادر مي‌كرد، تا امت اسلامي را از لحاظ جسمي و روحي در هم بكوبد. درآمد يهود از قاچاق مواد مخدر به كشورهاي اسلامي حدود 46 ميليون ليره مصر است.19
    از جمله موارد آشكار اين است كه يهود براي سلطه بر جهان به تجارت مشروبات الكلي پرداخته و براي رونق آن فعاليت مي‌كند. در بدو اشغال فلسطين، تجارت مسكرات و مواد مخدر از طريق يهود بين اعراب و مسلمانان به صورت فراوان توزيع مي‌شد.
    آنان براي از بين بردن عقل، فقط به وسائط مادي، ـ نظير مسكرات و مواد مخدر ـ اكتفا نكرده بلكه اين مسئله را به وسايل معنوي نيز كشيده‌اند، و نظريات و افكار سياسي، اقتصادي و اجتماعي‌شان موجب بروز تصورات، مفاهيم خطا و متناقض با فطرت انساني در عقل مي‌شود.
    بدين ترتيب يهود در پشت هر نظريه، به دنبال افساد عقل مي‌باشد، مانند «دموكراسي»، كه دين و اخلاق را از بين مي‌برد، «جامعه‌شناسي» كه نظام خانواده را به نقشي مصنوعي مبدل ساخته و سعي مي‌كند كه آثار آن را در پيشرفت فضائل و آداب از بين ببرد، «نظريه فرويد» در علم «روان‌شناسي» كه همه فعاليت‌هاي صادره از انسان را به غريزه جنسي وابسته مي‌داند، «نظريه داروين»؛ «سارتر» و... . در كتاب پروتكل‌هاي صهيونيسم آمده است:
    تصور نكنيد كه اين چيزهايي كه مي‌گوييم حرف است. ملاحظه كنيد كه ما موفقيت داروين، ماركس و نيچه را از قبل ترتيب داده‌ايم و آثار غيراخلاقي اين علوم در فكر انسان‌هاي غيريهودي كاملاً براي ما روشن خواهد شد.20
    همچنين در اين كتاب آمده كه:
    سعي خواهيم كرد كه توجه عقل عمومي را به سوي نظريات باطل و بي‌فايده كه ممكن است به صورت پيشرفت يا آزادي خواهي آشكار شود، جلب كنيم. به واسطه نظرياتمان در مورد پيشرفت توانستيم در برگرداندن نظر غيريهوديان فارغ از عقل، به سمت كمونيسم، موفقيت كاملي را كسب كنيم. يك انديشه واحد در بين غيريهوديان وجود ندارد كه تشخيص دهد، كه در هر حالتي در وراي كلمه «پيشرفت»، گمراهي و انحراف از حق، مخفي مي‌باشد.21
    از ديگر وسايل افساد عقل مسلمانان عرب، تحريف روش‌هاي آموزش در كرانه باختري و غزه مي‌باشد، كه قبل حمله 1967 انجام شد.
    يهود در روش‌هاي آموزشي مسلمانان، به حذف آيات و احاديثي كه به جهاد در راه خدا تشويق مي‌كند، روي آورد.
    آنان نسبت به حذف موضوعاتي مانند: سيره نبوي(ص)، تلاوت قرآن، فرهنگ جهاد در اسلام، بخش‌هايي از تاريخ اسلام ـ به ويژه مسائل مربوط به روابط سياسي و اجتماعي بين مسلمانان مدينه و يهوديان اطراف آن ـ از برنامه آموزشي كلاس‌هاي اول و دوم مدارس مسلمانان اقدام كردند.
    يهود به افزايش در مورد تاريخ دوران‌هاي گذشته اسرائيل و تحريف تاريخ اسلامي در ذهن دانشجويان روي آورد. موضوع آموزش كلاس پنجم ابتدايي، بحث در مورد يهوديان مي‌باشد و به خاطر آن است كه به غلط در اذهان دانشجويان وارد كند كه فلسطين از قديم‌الايام سرزميني يهودي بوده است. در كتاب جغرافياي كلاس پنجم ابتدايي، «فتوحات اسلامي» را به «تجاوزات اسلامي» توصيف مي‌كنند.
    موضوع آموزش تاريخ كلاس هشتم، بحث در مورد رژيم اسرائيل مي‌باشد. و در كتاب اسرائيل، جغرافيا و موطن، حدود طبيعي اسرائيل در شمال از مديترانه تا صحراي غور اردن در شرق امتداد دارد.
    يهود در آموزش ادبيات عربي، متون ادبي و ابيات شعري را كه حماسه را در ذهن مسلمانان برمي‌انگيزد، حذف كرده است. از آن جمله شعر «ابن الرومي» است كه مي‌گويد:
    ... و من سرزميني دارم،
    و قسم خوردم كه آن را نفروشم،
    در روزگار، غير از خودم، مالكي براي آن نمي‌بينم، سرزمين‌هاي مردان، خواسته‌ها و آرزوهايي را كه جوانان در آن‌جا برآورده كرده‌اند، به سوي آنان جذب مي‌كنند.22

    پي‌نوشت‌ها:

    1. المسيري، عبدالوهاب، الإيديولوجيه الصّهيونيه، ج2، ص123.
    2. روزنامه الإتحاد (ابوظبي)، تاريخ 29 ماه رمضان / 1406 ق. مطابق: 6/6/1986 م.
    3. ابوحمده، محمدعلي، الهجه اليهوديه، ص127.
    4. الخطيب، محمد نمر، احداث النكبه، ص159.
    5. همان.
    6. تلمود، همان تورات تحريف يافته به دست كافران بني‌اسرائيل است.
    7. الزعبي، محمدعلي، دفائن النفس اليهوديه، ص128.
    8. ن.ك. به: وزارت اوقاف اردن، دايره جستجو درباره: روش‌هاي اشغالگران صهيونيست، عمان (5/5/1978 ـ 1/5/178) صص 6ـ1.
    9. دروزه، محمد غره، القضيه الفسطينيه، ج2، ص129.
    10. جارودي، روجيه، ملف إسراييل، ص182.
    12. بروتوكولات حكماء صهيون، ص155.
    13. التل، عبدالله، جذور البلاء، ص 173.
    14. الخطيب، محمدنمر، احداث النكبه، صص 121 ـ 122.
    15. المسيري، عبدالوهاب، الأيد بولوجيه الصهيونيه، ج2، ص122.
    حلمي الزواتي، حقوق الفلسطين بين الواقع النظري و التطبيق العملي في الأرض المحتله، ص87.
    16. همان، ص86.
    18. المسيري، همان، ج2، ص128.
    19. آل بوطامي، احمد بن حجر و حجربن احمد، الخمر و سائرالمسكرات و المخدرات، ص152.
    20. بروتوكولات حكماء صهيون، ص132.
    21. همان، ص183. 22.
    نك. غازي ربابعه، الاستراتيجيه الاسرائيليه، ج2، صص213 ـ 207.

    Mouood.org

  18. A-10/OA-10 Thunderbolt II

    [align=center]تصویر[/align]

    این هواپیما که طراحی ساده اما کارآمدی دارد با دو موتور جت و گنجایش یک خلبان می تواند برای مقابله با اهداف زمینی مانند تانک، زره پوشهای مسلح و سایر اهداف نظامی مسلح استفاده شود. حمایت از نیروهای خودی در شب و روز از فاصله نزدیک از جمله دیگر توانایی های این هواپیمای نظامی است. کاربردهایی نظیر جستجو و نجات سربازان گمشده و یا آنها که دچار صانحه شده اند نیز بسادگی با کمک این هواپیما قابل انجام است.
    این هواپیمای نظامی که به Warthog (نوعی گراز وحشی) مشهور است را می توان نسل بعدی هواپیماهای P-47 Thunderbolt مربوط به جنگ جهانی دوم، نامید.
    بالهای بلند این هواپیما به آن قدرت مانور بالا در سرعت کم و ارتفاع پایین می دهد. بلند شدن از زمین (Take Off) یا فرود آمدن در مدت زمان کوتاه از دیگر ویژگیهای این هواپیمای نظامی است که اجازه می دهد از آن در نزدیکی جبهه های نبرد هم استفاده شود.
    این هواپیما می تواند مدتها با سرعت ناچیز 320 کیلومتر در ساعت در ارتفاع زیر 300 متری زمین حرکت کند و با شعاع حمله ای حدود 2.4 کیلومتر، می تواند بسادگی مواضع دشمن را مورد هدف قرار داده و یا از مواضع خودی دفاع کند. بنابراین بسادگی می تواند نقطه ضعف جنگنده های پر سرعت - که توان زدن اهداف کوچک با سرعت کم را ندارند، - را پوشش دهد.
    موتورهای توربو جت این هواپیما از نوع TF-34-100/A شرکت جنرال الکتریک بوده که در بالای دو بال کوچک انتهایی هواپیما نصب شده اند. به منظور پایدار سازی سازه نگهدارنده موتور، دو استابلایزر بصورت عمودی در دو انتهای بالهای پشتی قرار داده شده است.

    [align=center]تصویر[/align]

    مسلسل 30 میلیمتری که بر روی این هواپیما تعبیه شده است اجازه آتش کردن 3900 گلوله در دقیقه را می دهد که توسط سیستم های کنترل الکترونیکی مرتبط با سیستم های ناوبری بسادگی قابلیت آتش روی اهداف متحرک را مهیا می کند.
    سیستم دید شب این هوپیما که به Night Vision Imaging Systems معروف است، به خلبان اجازه می دهد به هنگام شب اطراف خود را بوضوح مشاهده کند. ضمن اینکه اطراف محوطه ای که خلبان می نشیند توسط بدنه محکم از تیتانیوم محافظت می شود.
    برخلاف نسل قبلی، این هواپیما قابلیت آنرا دارد که حتی در صورت انفجار، خلبان خود را به بیرون پرتاب کرده و او را نجات دهد. وجود سیستم ها موازی کنترل جنگ در این هواپیما به خلبان اجازه می دهد تا در مواردی که سیستم اتوماتیک صدمه دیده باشند و حتی امکان کنترلهای هیدرولیک وجود نداشته باشد، بصورت دستی هواپیما را تا مقصد کنترل کند.
    قابلیت تعمیر و تعویض قطعات سریع به نیروهای نظامی اجازه می دهد تا بتوان این هواپیما را در صورت صدمه دیدن، حتی بدون بردن به آشیانه، در جبهه جنگ برای پرواز بعدی آماده کنند.

    [align=center]تصویر[/align]

    اولین نوع از این هواپیما در سال 1975 ساخته و تحویل یکی از پایگاه های نیروی هوایی آمریکا شد.
    در جنگهای دهه 1980 در اروپای شرقی از این هواپیما برای مقابله با تانکهای روسی استفاده شد.
    در جنگ خلیج فارس سال 1991 نیروهای آمریکایی بیش از 8100 سورتی پرواز با این هواپیمای نظامی داشتند. بیش از 90 درصد از موشکهای زمین به هوای AGM-65 شلیک شده در جنگ خلیج، توسط این هواپیماها شلیک شد. طی این نبردها حدود 1000 تانک، 2000 نفربر و بیش از 1200 اسلحه سنگین توپخانه از بین رفتند. اما برخلاف انتظار تعداد 5 فروند از این هواپیما ها در این جنگ سقوط کردند.
    وزن هواپیما بدون متعلقات 11.321 تن، در حالت عادی 13.782 تن است. این هواپیما می تواند تا 4.853 تن سوخت و 7.250 تن مهمات جنگی با خود حمل کند.
    هزینه تمام شده ساخت این هواپیما حدود 9.8 میلیون دلار است.
    پیش بینی می شود این گونه از هواپیماهای جنگی تا سال 2028 در خدمت باشند و پس از آن با گونه F35 Joint Strike Fighter جایگزین شوند. JSF هواپیمایی است که آمریکا با مشارکت دوستان اروپایی خود بخصوص انگلیس درحال ساخت آن است.

    [align=center]-------------------------------------------------------[/align]

    SU-25/39 Frogfoot

    [align=center]تصویر[/align]

    فراگ فوت به عنوان يک جنگنده جت روزآمد داراي يک ويژگي خاص مي باشد آزمايشهاي ورود به خدمت ابتدايي اين جنگنده در شرايط لازم واقعي در نخستين روزهاي جنگ افغانستان در سال 1980 انجام شد.پس از جنگ افغانستان فراگ فوت براي مدت کوتاهي از ميادين نبرد دور بود اما در نخستين و دومين درگيريهاي چچن دوباره نقش عمده اي ايفاء نمود.تجارب جنگي SU-25 در جريان اين درگيريهاي به تکميل دو نمونه جديد از آن با نامهاي SU-25TM,SU-25T انجاميد که هر دو داراي توانايي انجام عمليات در روز و شب و هر آب هوايي هستند و گسترده جنگ افزارهاي قابل استفاده در آنها بيشتر از نمونه اوليه SU-25 مي باشد.
    نيروي هوايي روسيه در سالهاي 91/1990 هشت فروند SU-25T براي آزمايش در آختوبينسک و ليپتسک دريافت کرد.هفت فروند SU-25TM نيز در اولان اوده ساخته شده اند که يک فروند از آنها در سال 1998 براي ارزيابي عملياتي به نيروي هوايي روسيه تحويل داده شد.بر پايه گزارشهاي موجود نيروي هوايي روسيه به 24 فروند SU-25TM براي تجهيز شش گروه واکنش سريع منطقه نياز دارد که هر يک از اين گروهها با چهار فروند SU-25TM و 12 فروند SU-25 تجهيز خواهد شد.گرجستان نيز به 5 فروند از اين جنگنده که به نام SU-39 استرايک شيلد شناخته مي شود نياز دارد اين هواپيماها در يک پايگاه ويژه ساخت اين نمونه در تفليس ساخته خواهند شد.با وجود اين عدم تخصيص بودجه به اين هواپيما از سوي روسيه و گرجستان برنامه هاي اوليه براي آغاز به کار اين نمونه هاي کار آمد و اطمينان پذير را خنثي کرده است.همچون بسياري از ديگر برنامه هاي خريد نظامي کنوني روسيه کارايي رزمي مورد نياز از طريق برنامه هاي ارتقاي موجود تامين خواهد شد که در استاندارد SU-25SM شامل به کار گيري الکترونيک پروازي جديد و مهمات هدايت ليزري و تلويزيوني مي شود.

    [align=center]تصویر[/align]

    SU-25TM تک سرنشينه و SU-25TM هر دو بر پايه بدنه هواپيماي آموزشي رزمي SU-25UB تکميل مي شوند که کابين عقبي آنها براي جاي دادن الکترونيک پروازي و مخازن سوخت اضافي در نظر گرفته شده است.در حال حاضر SU-25TM بيش از نمونه ها توجه مشتريان بالقوه SU-25 را به خود جلب کرده است.اين نمونه از امکان نصب يک رادار چند کاره"توپيو 25"يا رادار موج ميليمتري"کينژال"برخوردار مي باشد.يک پنجره بزرگتر تصحيح شده به طريق اپتيکي در دماغه براي نصب تلويزيون,مسافت ياب ليزي و نشانه گذار هدف سامانه هدفگيري در روز"شکوال"در نظر گرفته شده است.
    براي عمليات تهاجمي شبانه يک سامانه تصوير ساز فروسرخ"خود"تلويزيون ويژه شرايط کم نور"مرکور" و غلاف نشانه گذاري ليزري"پريچال"نيز مي تواند در قسمت مرکزي بدنه نصب شود.رادار"کوپيو"داراي حالتهاي هوا به هوا و هوا به سطح مي باشد و از توانايي درگيري هشت هدف و درگيري با دو هدف به طور همزمان برخوردار است.گفته مي شود که سامانه ناوبري اين جنگنده از توانايي هدايت خودکار هواپيما به منطقه هدف و باز گرداندن آن در جريان عمليات تهاجمي زميني برخوردار است.بخش تلويزيوني سامانه شکوال از فاصله 10 کيلومتري هدف فعال مي شود و روند کاري با ردگيري خودکار هدف با دقت 6/0 متر ادامه مي يابد.گزينش و پرتاب جنگ افزارها به طور خودکار انجام مي شود.

    [align=center]تصویر[/align]

    با به کارگيري سامانه کنترال جنگ افزار جديد SUV-39 گسترده تسليحات قابل استفاده SU-25 و در نتيجه توانايي آن در درگيريهاي هوا به هوا و هوا به سطح تا حد قابل توجهي تفزتيش مي يابد.جنگ افزارهاي هوا به سطح فراگ فوت شامل تمامي موشکهاي هوا به سطح تاکتيکي روز آمد روسيه و موشکهاي ضد تشعع KH-58U و KH-31 به همراه موشک ضد کشتي KH-53 مي شود.SU-25TM همچنين توانايي حمل بمبهاي هدايت تلويزيوني و ليزري KAB-500,راکت هدايت ليزري S-25L,بمبهاي متعارف و خوشه اي,پخش کننده هاي زير مهمات KMGU و راکتهاي هدايت ناپذير استاندارد برخوردار است.
    با افزودن توانايي ردگيري راداري اهداف هوايي به کارگيري موشکهاي ميانبرد R-27R/RE و R-77 نيز در کنار R-73 ممکن شده است.توپ 30 ميليمتري AO-17A در اين جنگنده حفظ شده است.اما با يک پايه خارجي جديد در سمت راست بدنه.SU-25TM داراي يک اخلالگر فروسرخ فعال با نام L-166SI سوخاگروز مي باشد که کارايي پخش کننده هاي باريکه/شراره را افزايش مي دهد.
    SU-25 از دو موتور توربوجت بهسازي شده گاوريلوف R-195SH نيرو مي گيرد که مي تواند از سوخت نفت سفيد يا گازوييل استفاده کند.R-195SH براي برخاست توانايي توليد 9920 پاوند رانش را دارد.

  19. جناب GOLDEN-CROWN اول همه امیدورام هیچ جنگی در کشور عزیزمان رخ ندهد که اصلا نخواهیم از نیروی هوایی استفاده کنیم البته امام علی (ع) فرمودند اگر خواستار صلح هستی همیشه آماده جنگ باش.
    نیروی هوایی ایران در مقابل آمریکا ضعیف هست قبول هم داریم و کسی هم منکر آن نمی شود ولی آماری هم که شما دادید در بالا از جنگنده های ما اشتباه بود گوشه ای از آمار که در بسیاری از سایت های بین المللی و مشهور هواپیماهای ایران را در همین حدود نشان داده اند.

    65 فروند--F-4D/E / RF-4E PHANTOM
    60 فروند --F-5E/F TIGER II
    25 فروند---F-14 TOMCAT
    40 فروند---F-7/FT-7 China
    25 فروند --MiG-29A/UB
    10 فروند--Su-25K
    30 فروند --Su-24MK
    25 فروند--Mirage F-1
    15 فروند--MiG-23 FLOGGER
    15 فروند--Azarakhsh
    20 فروند--F-5B
    5 فروند---RF-5
    25 فروند---SU-25
    و تعدادی F-6 به همراه تعدادی Mig-21
    همچنین فرمانده نیروی هوایی ارتش در سخنرانی از تولید انبوده هواپیما صاعقه سخن می گفت!

    که همان طور که می بینید برخی از این هواپیما اگر بتواند از نیرویهای زمینی پشتیبانی کنند کار دیگری ازشان بر نمی آید.

    اما در این میان هواپیماهای SU-24 به تازگی ماموریت های دوربردی را انجام می دهد که نظر تمامی کارشناسان این است که این مانورها پیش زمینه ای است برای زدند هدف هایی در دریای مدیترانه همانطور هم که می دانید این هواپیماها قابلیت سوختگیری دارند چه از B-707 چه از B-747 و در پایگاه هفتم بارها این جنگنده ها در شب دیده شدند و در ارتفاع کمتر از 1000 پا در حال سوختگیری بودند.
    اما شما که می گویید حتی Mig-31 هم از ترس F-117 فرار می کند چند چیز را نمی دانید اولا که هواپیما F-117 بازنشسته شده دوما هواپیما F-117 یک بمب افکن نه یک رهگیر فقط پنهانکار و در یوگسلاوی یک فروند از این هواپیما شکار شد که به کمک رادار زمینی یک هواپیما را تا نزدیکی این جنگنده فرستادند و با یک موشک گرمایاب هواپیما را منهدم کرد حتی این کار از F-5 ایران نیز بر می آید که هواپیما F-117 توسط رادار زمینی که هواپیما اثلیت را شناسایی می کند,شناسایی شود و F-5 که رادار خود را خاموش کرده است به کمک رادار زمینی تا نزدیکی آن هدایت شود و F-5 آن را با یک موشک گرمایاب سایدویندر نابود کند(که ما متاسفانه راداری نداریم که هوایپما اثلیت را شناسایی کند).نکته ی دیگر شما خودتان گفتید در صحبت هایی که داشتید با آن خلبان روس (که دیگر راست دروغش را نمی دانم) خلبان گفت این هواپیما قابلیت رهگیری هواپیما اثلیت را از 400 کیلومتری دارد پس چطور می گویید Mig-31 فرار می کنند پس اگر روزی آمریکا به روسیه حمله کند Mig-31 روسیه فرار می کنند.

    بعد هم چرا شما فکر می کنید تمام توان ضربتی ما به هواپیما بستگی دارد ما می توانیم با موشک های دوربردی که سپاه دارد از جمله شهاب 3 و شهاب 4 پایگاه های آمریکا را در منطقه نابود کنیم همین طور اسراییل را.پس به راحتی قابلیت نابود کردن پایگاه های آمریکایی ها را در منطقه بوسیله موشک های دوربرد داریم!

    اما مشکلی که می ماند رهگیری هوایپما دشمن است که ما قدرت رهگیری بالایی نداریم نه از هواپیماهای خوب رهگیر برخوردار نیسیتم نه از پدافند قوی.قدرت رهگیری ما در
    در حدود 100 فروند هوایپما از قبیل SU-27 MIG-29 F-14 و شاید به قول شما MIG-31 خلاصه می شود اما در این میان تعدادی هوایما از جمله F-4 و F-5 (بهینه شده) وجود دارد که به موشک های اسپارو مجهز هستند که شاید کمک اندکی به توان رهگیری ما بکند.همچنین پدافند کشور از Hawk و SAM-2 و SAM-6 تشکیل شده که در مقابل هواپیماهای مدرن زیاد اثری ندارند برای دفاع در مقابل موشک های کروز همان 29 فروند TOR-M1 اگر بتوانند از تاسیسات هسته ای ما دفاع کنند هنر کرده اند اما به تازگی خبر تایید خرید S-300 توسط فرمانده نیروی هوایی ارتش سرتیپ میقانی تایید شد اما از تعداد آن چیزی به سخن نیاورد که اگر هم خریداری شده باشد با آن قیمت گرانی که روس ها به ما می فروشند نباید بیشتر از 10 لانچر باشد که اگر با انها تعدادی هواپیما اثلیت را منهدم کنیم خودش کلی کار.

    کلام آخر امیدروارم هیچ جنگی در کشور عزیزم ایران اتفاق نیافتد که ما نخواهیم اصلا از نیروی هوایی استفاده بکنیم.

  20. بله به نظر من سپاه بهتر از به فکر پشتیبانی از نیروهای زمینی باشد و کار رهگیری را به ارتش که قدمت بیشتری نسبت به سپاه دارد بسپارد.
    سپاه باید تعداد بیشتر بالگرد تهاجمی بخرد همچنین باید هواپیمایی که از عراق پرواز کرده و به خدمت سپاه در آمدن عملیاتی کند مانند Mig-23 Mig-21 و احتمالا Mig-27 و از آنها در امور پشتیبانی نزدیک استفاده کند.و در آخر بهتر است کار رهگیری و ضربتی را به ارتش بسپارند که قدمت بیشتری دارد!

    Mig21 و Mig=23 متعلق به سپاه پاسداران در پایگاه بدر اصفهان


    تصویر