HRA

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    466
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    12

تمامی ارسال های HRA

  1. سلام به نظرم یکی از روش های مقابله با این کار دادن اطلاعات و سخنان حکیمانه با همان روش است . بنده اسمش را می گذرم تاکتیک بهلول ! عاقل دیوانه نما !!
  2. سلام واکنش تعدادی از شاعران به وقایع دردناک حادثه تروریستی دانشگاه کابل بار دیگر همبستگی فرهنگی دو سرزمین و بایسته های به کارگیری ابزار های قدرت نرم کشور (آنهم از نوع بومی و سنتی اش) را نشان داد . امیدوارم دیگر ابزارهای این مدل از قدرت در وقایع گوناگون تلخ و شیرین در راستای نزدیک تر کردن دو کشور که در یک حوزه تمدنی می باشند هم به صحنه بیایند . جان پدر! کجاستی؟! جرم تو چیست نازنین؟ صدق و صفا و راستی ای که تو از خدای خود غیر خدا نخواستی ای به فدای خنده زخمی و دلشکسته‌ات شکر خدا که همچنان سرخوشی و به پاستی کابل زخم خورده‌ام! وقت برای گریه نیست گریه با تبسمی، گم شده در خداستی کابل جان خسته‌ام! شانه ما پناه تو چشم و زبان پارسی! نور دو چشم ماستی کابل جان چه می‌کشی؟ از دست حرامیان کابل بی پناه من! قبله عشق و راستی! دختر شعر فارسی! کابل من ! چه می‌کنی؟ حرف بزن! عزیز من! «جان پدر! کجاستی؟!» علیرضا قزوه زمزمه‌ها شنیده‌ام، جان پدر کجاستی؟ از همه دل بریده‌ام، جان پدر کجاستی؟ زنگ زدم فزون ز صد به گوشی‌ات جواب‌گو پای بنه به دیده‌ام، جان ‌پدر کجاستی؟ پیر شدم، جوان شدی، وای به من خزان شدی زحمت تو کشیده‌ام، جان پدر کجاستی؟ دلهره می‌کشد مرا، رحم نما عزیز من به این دل رمیده‌ام، جان پدر کجاستی؟ در غم جانگداز تو، ای مه جان‌فزای من حنجره‌ها دریده‌ام، جان پدر کجاستی قاسم ساکنی زنگ زدم هزار بار، جان پدر کجاستی؟ باشه عزیز! برندار، جان پدر کجاستی؟ جان به لبم رسیده و بغض امان نمی‌دهد حرمت من نگاه دار، جان پدر کجاستی؟ گفت کسی: شنیده‌ای این خبر شگفت را؟ با خبرش مرا چه کار؟ جان پدر کجاستی؟ خبر رسیده لشگری به دشت غنچه تاخته تو را چه کار با سوار؟! جان پدر کجاستی؟ در دل این خاک غریب داغ هزار لاله است بخوان، بخوان، بخوان هَزار! جان پدر ‌کجاستی؟ محمدرضا وحیدزاده
  3. سلام آنطور که به نظر می رسد و شواهد می گوید این اتفاق دارد می افتد . این تاخیر در اعلام برنده هم بیشتر از اینکه ناشی از روند طبیعی انتخابات باشد ، به دلیل رایزنی های پشت پرده برای انتخاب رئیس جمهور آینده آمریکا است . به نظر کانون های قدرت و لابی های موثر در آمریکا در حال چانه زنی هستند تا احتمالا ترامپ به عنوان برنده انتخاب شود و یا بایدن در بعضی از حوزه ها به دلخواه آنها عمل نماید . شاید یکی از آن حوزه ها مساله کشور ما باشد . وزیر امور خارجه آلمان هم طی یک مصاحبه و با یک توئیت احتمال درستی نظر بنده را قوت بخشید . https://www.auswaertiges-amt.de/de/newsroom/maas-us-wahlen/2412954 جهان آمریکا را به عنوان یک نیرو برای نظم بخشی می‌خواهد نه یک نیروی هرج و مرج طلب. دموکراسی درصورتی در این کشور کارایی دارد که بازندگان معقول بهتر از برندگان زیرک عمل کنند. در کل همانگونه که قبلا عرض شدi فارق از انتخابات آمریکا به نظرم ما آغاز قرن پانزدهم شگفت انگیزی خواهیم داشت (و الله اعلم) .
  4. سلام فکر کنم این انتخابات آغازی بر پایان (ظاهر) دموکراسی در جهان باشد !!
  5. به نظرم انتخابات این بار آمریکا یک تفاوت بزرگ با انتخابات گذشته که بنده شاهدش بودم دارد . در گذشته اهداف دو طرف تقریبا یکسان و تفاوتشان در نحوه رسیدن به آنها بود اما الان شواهد می گوید که اختلافات ریشه ای تر شده است . شاید روزی آمریکا شاهد حضور دو تفکر با تفاوت های بنیادین باشد .
  6. دیشب در بروزرسانی هم عرض شد که ترامپ هوشمندانه با ایجاد یک هراس اجتماعی از اینکه اگر رای نیاورد امنیت داخلی آمریکا با مخاطره مواجه می شود ، سعی در جمع آوری رای دارد . الان هم همان روند را ادامه می دهد که اگر با رای شرکت کنندگان در انتخابات نتواند به ریاست جمهوری برسد ، با ایجاد ناآرامی های داخلی و استفاده از سیستم انتخاباتی آمریکا نتیجه نهایی را به سمت خودش برگرداند (در واقع همان فشار از پایین چانه زنی در بالا را پیاده نماید) .
  7. سلام فارق از اینکه چه کسی رای بیاورد ،درباره ما و به صورت حداقلی آنها به دنبال بیشترین کسب امتیاز هستند . برای رسیدن به این هدف شرایط و جوانب بسیار مهم می باشد و چه شرایطی بهتر از یک د.و.ل.ت طرفدار مذاکره و ضعیف ! در واقع هر طرف که انتخاب شود در 3 تا 4 ماه آینده ما شاهد افزایش فشارها خواهیم بود . اگر ترامپ رای بیاورد احتمالا در آینده یا توسط خود آمریکا و یا توسط یکی از کشورهای (یا مجموعه) متمایل به آنها در منطقه شاهد تحرکات نظامی افزون تری خواهیم بود. تا ببینیم خدا چه خواهد
  8. سلام البته فکر کنم جای این دو شماره باید عوض شود . در واقع سرویس و تعمیرات ، سطح بالاتری از مونتاژ دارند . بعد از این مرحله اورهال یا همان تعمیرات اساسی می باشد که باید در حالت عادی بعد از قطعه سازی قرار بگیرد .
  9. فکر کنم منظور شما را گرفتم ! با این اوصافی که فرمودید به نظرم اگر این جنگ را و یا هر جنگ مشابه را در همین سطح بررسی کنیم به نتیجه نخواهیم رسید . در واقع جنگ ارمنستان و آذربایجان بخشی از یک نبرد بزرگتر در منطقه خاکستری ما بین قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای برای کسب مزیت های اقتصادی ، امنیتی و تغییر در ژئوپلتیک منطقه می باشد . یعنی جنگ ارمنستان و آذربایجان در سطح عملیاتی یک صحنه بزرگتر از نبرد استراتژیک در حال وقوع می باشد . قبلا در مطالب مقدمه ای بر جنگ های هیبریدی و چگونگی نحوه پاسخ ایران به شهادت حاج قاسم سلیمانی مبتنی بر نبرد در منطقه خاکستری درباره نبرد در منطقه خاکستری مطالبی آورده شد اما در کل : منطقه خاکستری gray zone اغلب به عنوان فضای مفهومی بین جنگ و صلح توصیف می‌شود حالا این جنگ در واقع در بخش نظامی آن نبرد می باشد : حالا سوال این است که چگونه این جنگ به صورت هیبریدی بروز می کند ؟ در جواب به نظرم موقعی که یکی از آن قدرت های درگیر منطقه ای و یا فرامنطقه ای به صورت آشکارا وارد میدان جنگ شود و بقیه عامل های فعال در نبرد در ناحیه خاکستری نخواهند که این نبرد فراتر از منطقه خاکستری برود . در آن هنگام جنگ را وارد موضوع مورد نظر شما می کنند .
  10. سلام همانطور که می دانید جنگ هیبریدی به صورت مدرن آن واقعا حوزه های بسیاری را شامل می شود . اما درباره سوال شما که مشخصا حوزه نظامی را در بر میگیرد و بنده به آن جنگ هیبرید همگن نظامی می گویم ، واقعیتش این است که اجماعی بر اینکه آیا اینگونه جنگ جدید است یا خیر وجود ندارد . اما اگر استفاده همزمان از تاکتیک های جنگ چریکی و کلاسیک را یک جنگ هیبریدی بنامیم و با توجه به اینکه یکی از مشخصه های جنگ هیبریدی عدم تقارن در قوا می باشد ، فکر کنم جنگ از زمانی وارد فاز هیبریدی از جانب یک طرف می شود که : اولا عدم تقارن به وجود آید و توازن قوا به شکل محسوسی به هم بخورد . یعنی نیروی یک طرف ببینید که ادامه جنگ به شکل کلاسیک باعث هزیمت نیروهایش خواهد شد ، در این حالت و با توجه به مورد دوم ، قوای کلاسیکش را متمرکز بر یک نقطه حیاتی کرده در آنجا به نبرد ادامه می دهد و همچنین به صورت نامنظم اقدام به مقابله با نیروی کلاسیک دشمن می کند و در واقع محیط را به این شکل ناامن و کم کم دیگ جوشانی برای خصم خود ایجاد خواهد کرد . دوم اینکه شرایط برای استفاده از نیروهای نامنظم چه از نظر محیطی و چه از نظر اجتماعی فراهم شود . از نظر محیطی امکان استفاده از تاکتیک های جنگ چریکی وجود داشته باشد یعنی در بهترین حالت مناطق کوهستانی ، جنگلی و در کل شرایط کمین و ضربه زدن فراهم باشد و از نظر اجتماعی هم قابلیت حمایت از نیروهای چریکی وجود داشته باشد . در کنار آن قابلیت ایجاد شورش توسط مردم غیر نظامی هم می تواند دشمن را مشغول نماید . در واقع تراکم جمعیتی از نیروی غیر نظامی هم مهم است . با این تفاسیر و با توجه به اینکه واقعا فکر نکنم بشود مثال دقیقی آورد اما در کتاب : TERRORISM, COMMENTARY ON SECURITY DOCUMENTS Hybrid Warfare and the Gray Zone نمونه هایی از جنگ هیبریدی آورده است که شاید مورد Peninsular War نمونه مناسبی برای منظور شما باشد . https://en.wikipedia.org/wiki/Peninsular_War اما اگر جنگ هیبریدی همگن نظامی به صورت مدرن مانند مدل حزب الله را بخواهیم که همزمان سازمان دهی یک نیروی نظامی کلاسیک را هم به نوعی دارد اما می تواند به سرعت تغییر شکل داده و بخشی از آن و یا کل ساختارش با استفاده از تجهیزات نیروهای کلاسیک به صورت نامنظم اقدام نماید ، در واقع برنامه ریزی و آموزش زیادی طلب می کند . حالا واقعا نمی دانم منظور شما دقیقا همین مساله بود یا موارد دیگری مد نظرتان می باشد .
  11. سلام ببنید برادر گرامی اکثر دوستانی که در این انجمن حضور می یابند دنبال خبرهای صحیح بدون جهت گیری هستند و یا دنبال تحلیل های دیگر دوستان می باشند . اگر هم خبری از رسانه های داخلی قرار می گیرد صرفا برای بررسی دیدگاه های افراد حاضر در قسمت های داخلی دولت و یا نیروهای نظامی است . مطمئن باشید ما هیچکدام قبول نمی کنیم که شخصی بیاید و بازوی تخم و ترکه رسانه ای الهام در این انجمن باشد . از شما هم تقاضا می کنیم که به جای زحمت انتقال اینگونه مطالب به دنبال ارائه خبر های صحیح و متقن بروید و نه آن چیزی که خدمت شما عرض شد .
  12. داستان الجزایر کشتار بیش از یک میلیون الجزایری در 8 سال پ . ن 1 - تمامی تصاویر خارج از شئون اخلاقی و انسانی است اما تصاویر حتک حرمت زنان تنها برای نشان دادن قسمت های تاریک تر تاریخ دردناک ملت ها قرار گرفت . پ . ن2 - یکی از تصاویر هم منسوب به نیروهای فرانسوی است و هم پرتغالی ! با این وجود فرقی در اصل ماجرا نمی کند .
  13. در ادامه صحبت شما مساله ای که اینجا وجود دارد این است که استراتژی ها تاثیر گذار و تاثیر پذیر از محیط بین الملل می باشند و شکل گیری آن محیط هم به عوامل زیادی وابسته است و به همین دلیل به صورت مطلق نمی توان کشور ها را با یکدیگر مقایسه کرد و اگر مقایسه ای است به صورت نسبی می باشد .
  14. روزگاری تصور رایج از ارتش اسرائیل ، یک نیروی شکست ناپذیر بود که ارتش های عرب منطقه نیز با عملکرد و اشتباهات خود ، این فکر را تقویت نموده بودند . اما با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و ایجاد فرهنگ راهبردی جدید و استفاده از تاکتیک ها و استراتژی های نوآورانه و متفاوت از گذشته معادلات در منطقه تغییر کرد و به صورت تدریجی و مشخصا از سال 2000 باعث عقب رانده شدن ارتش رژیم صهیونیستی شد . با این حال جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان نقطه عطفی در مواجهات نظامی با رژیم صهیونیستی بود و پس از آن دیگر این رژیم به پیروزی مهمی دست نیافت و بعضا در تقابلات نظامی به حداقل اهداف خود هم نرسید . این در حالی است که امروزه شرایط بسیار پیچیده شده و این رژیم علاوه بر تهدیدات نظامی پیش رویش با بحران های مختلف اجتماعی و اقتصادی و در کنار آنها وضعیت پیش آمده بر اثر ویروس کرونا دست به گریبان گشته است . با توجه به این امر و اینکه ما در موضوع دیگری در دو بخش با ترجمه دو مطلب به بررسی جنگ هیبریدی حزب الله در نبرد 33 روزه (بخش اول - بخش دوم) پرداختم (که انشاالله آن بحث ادامه خواهد داشت) اما به نظرم رسید همزمان اقداماتی که بعد از آن جنگ و تهاجمات بعدی این رژیم به غزه و همچنین وقایع سوریه توسط اسرائیل در حال پیگیری است را هم نگاهی بیندازیم تا شرایط این تقابل بهتر درک گردد. به همین منظور ترجمه مطلب The IDF in the Shadow of the Pandemic از مرکز تحقیقات استراتژیک بگین سادات این رژیم را خدمت دوستان ارائه می نمایم . شایان ذکر است که محتوای این مطلب مورد تایید مترجم نمی باشد و تنها در راستای دیده بانی وضعیت منطقه ارائه می شود . ارتش اسرائیل در سایه همه گیری ویروس کرونا بخش اول خلاصه مقاله : در حالی که دولت اسرائیل به طور همزمان با بحران های درهم تنیده بهداشتی ، اقتصادی و سیاسی روبرو است ، ارتش اسرائیل بدون بودجه دفاعی جدید رها شده است. با این وجود ، یک سری اقدامات عمده و قابل توجه برای تغییر شکل نیروهای نظامی با تغییر مسیر داخلی در مقابل یک محیط استراتژیک به سرعت در حال تغییر طراحی شده اند ، در محیطی که تهدیدها علی رغم همه گیری جهانی ویروس کرونا ادامه دارد. علی‌رغم فقدان بودجه دفاعی جدید در میان بحران‌های پی در پی بهداشتی، اقتصادی و سیاسی که اسرائیل را به ستوه در آورده‌ اند، نیروهای دفاعی این کشور گام‌ های مهمی برای بازسازی خود در مواجهه با یک محیط استراتژیک در حال تغییر اتخاذ کرده اند . این مراحل در برنامه کاری چند ساله ای با عنوان IDF’s Momentum شرح داده شده ، طرحی که تاکنون هیچ گونه پشتیبانی بودجه ای از سوی دولت دریافت نکرده است. در شرایط اضطراری و غیرعادی کنونی ، ارتش اسرائیل منابع داخلی خود را جهت هدایت و توسعه برخی از قابلیت های مورد نظر ، حداقل به صورت جزئی ، هدایت کرده است در حالی که منتظر بودجه جدید دفاعی می باشد . مانورهایی تاکنون توسط ارتش اسرائیل به منظور پیگیری سریع سیر تحولات و به کارگیری قابلیت های جدید برای مقابله با ارتش های تروریستی که در محیط اسرائیل به وجود آمده اند اجرا شده است و اسرائیل را قادر می سازد تا با دولت پشتیبان این موارد یعنی ایران بهتر برخورد کند. اصطلاح ارتش های ترور که مورد علاقه رئیس ستاد ارتش اسرائیل ژنرال آویو کوچاوی Aviv Kochavi است ، توصیف مناسبی برای دشمنان هیبریدی می باشد که امروز اسرائیل با آنها روبرو شده است یعنی حزب الله لبنان ، حماس و جهاد اسلامی فلسطین در غزه و شبه نظامیانی که ایران در سوریه از آنها پشتیبانی می کند. این بازیگران غیر دولتی از تسلیحات سطح دولتی بهره مند می شوند ، ساختارهای فرماندهی سلسله مراتبی را با تاكتیك های چریكی تلفیق می كنند و الگوی عملیاتی تروریست ها را به کار می گیرند كه عمدا غیرنظامیان را هدف قرار می دهد. مسلح کردن ، آموزش و بودجه ارتش های ترور بخشی از انگیزه هژمونیک منطقه ای ایران است. همانطور که معاهدات عادی سازی روابط اخیر با کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان می دهد ، فعالیتهای بدخیم ایران همانند اسرائیل ، کشورهای عملگرا و سنی عرب را نیز تهدید می کند. در نهایت ، چشم انداز ایران این است که اسرائیل را با پایگاه های آتش در چندین طرف محاصره نماید و این پایگاه ها می توانند جبهه داخلی و اهداف استراتژیک در اسرائیل را با مقادیر زیادی از قدرت آتش سطح به سطح تهدید کنند. پایگاه های آتش توسط لایه های دفاعی به شکل حلقه های عملیاتی دشمن احاطه شده اند که از تاکتیک های حفاظت انسانی بهره برده و در مناطقی ساخته شده اند تا توانایی های ارتش اسرائیل را تنزل دهند. این عوامل با قرار گیری درسنگرها ، تونل ها و مجاور محله های غیرنظامی با هدف جلوگیری از حمله زمینی ارتش اسرائیل و تضعیف قدرت هوایی اسرائیل تقویت شده اند. قرار دادن جبهه داخلی اسرائیل در زیر این سطح از تهدید در نهایت برای درهم شکستن روحیه مردم اسرائیل طراحی شده‌ است. هدف ایران این است که شهرهای اسرائیلی تحت تهدید دائمی حمله از طریق زرادخانه راکت ها و موشک ها در کنار تهدید در حال ظهور برنامه هسته ای ایران قرار گیرند. رژیم تهران امیدوار است که این ترکیب از تهدیدها باعث شود که اسرائیلی ها شک کنند که یک زندگی امن در موطن آنها پایدار خواهد ماند . برای خنثی سازی این جاه طلبی ، ارتش اسرائیلی کاملاً سازگار شده است که بتواند دشمنان را باز دارد و دوره های طولانی و عاری از درگیری را ایجاد کند . این امر می تواند اقتصاد ملی را به شکوفایی برساند و مردم اسرائیل را از اختلالات مکرر ناشی از جنگ و حملات موشکی به شهرها حفظ کند. وقتی که جنگ آغاز می شود و هنگامی که بازدارندگی اسرائیل نتواند از درگیری مسلحانه گسترده جلوگیری کند ، ارتش اسرائیل باید بتواند از برتری کیفی خود نسبت به دشمنانش استفاده کند. این لبه باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا بتواند بر خلاف نتایج درگیری های قبلی در 15 سال گذشته ، به طور قطعی و سریع به پیروزی برسد. در واقع Momentum محصول به رسمیت شناختن این است که ایران، حزب‌الله، حماس و دیگران به طور جمعی از شکاف کیفی با اسرائیل کاسته ‌اند. این بدان معنی است که مسدود کردن توسعه توانایی‌های نیروی های نظامی اسرائیل، حتی تحت شرایط یک وضعیت اضطراری بهداشتی و اقتصادی، یک گزینه مناسب نیست. ادامه خواهد داشت ... ترجمه صرفا برای میلیتاری
  15. با تشکر از شما برای توضیحات تکمیلی ، البته بعضی از مواردی که شما به آنها اشاره کردید ، در متن هم با عبارات دیگر به آنها اشاره شده بود : اما در کل اگر اسرائیلی ها می دانستند که شرایط برای آنها تغییر خواهد کرد به نظرم به تهاجم پایان نمی دادند و یکی از نتایج آن نبرد تاثیری بود که بر استراتژی های رژیم صهیونیستی گذارد .
  16. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مقدمه ای بر جنگ های هیبریدی – تئوری ، تاریخچه و حال بخش اول واژه جنگ هیبریدی به طور گسترده ای در جامعه امنیتی بین‌الملل در پی الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ مورد بحث قرار گرفت و همچنان یک منبع نگرانی برای ناظران سیاست کنونی روسیه می باشد (م . البته این مساله برای جامعه امنیتی غرب صادق است زیرا آنها پیش از ماجرای کریمه از جنگ هیبریدی استفاده کرده بودند اما هنگامی که روسیه از این مدل جنگ استفاده نمود زنگ خطری جدی برای آنها به صدا درآمد) . ردیابی سیر تحول این مفهوم در طول دو دهه اخیر مفید است ، زیرا درک مشترک این مورد برای بررسی اقدامات متقابل احتمالی ناتو در برابر جنگ هیبریدی حیاتی است. بر طبق تحقیقات ما، اولین بار که این اصطلاح در یک متن عمومی در دسترس عموم قرار گرفت ، در پایان نامه کارشناسی ارشد لتونی رابرت واکر یکی از اعضای سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده در سال 1998 بود . واکر به بحث توانایی عملیاتی نیروی دریایی به عنوان یک نیروی هیبریدی برای یک جنگ هیبریدی اشاره کرده بود . او می گوید : جنگ هیبریدی چیزی است که مابین شکاف جنگ های نیروهای ویژه و متعارف قرار دارد . این تعریف اولیه جنگ های هیبریدی به یک نقطه ی داخلی بهره وری می پردازد : بهترین استفاده از منابع کمیاب نظامی از طریق ترکیبی از نیروهای متعارف و غیر متعارف به دست می آید (م . امروزه آمریکایی ها برای این تعریف از عبارت Compound Warfare استفاده می کننئ که من از آن به عنوان جنگ ترکیبی یاد می نمایم) . در سال ۲۰۰۲، یکی دیگر از دانش جویان با نام سرگرد ویلیان نیمث از این عبارت در پایان‌ نامه خود برای بحث در مورد راه‌ های مقابله با اقدامات خصمانه آنچه او جوامع مختلط و هیبریدی می‌ نامید، در یک مطالعه موردی در مورد جنبش جدایی طلب چچن مورد استفاده قرار داد . نیمث نه تنها ارتباط بین نهاده های نظامی و غیرنظامی را بررسی کرد ، بلکه چگونگی ترکیبی از رویکردهای سنتی و مدرن و فعالیت‌های مدنی و جنگی برای ایجاد یک نیروی هیبریدی موثر را بیان نمود . وی ادعا کرد که که جنگ هیبریدی به طور فزاینده‌ای رایج خواهد شد و این اصل را مبنا قرار داد که نقاط قوت جنگ های هیبریدی در هنگام استفاده از تاکتیک های چریکی توسط نیروهای به شدت سازمان یافته و از نظر تکنولوژیکی پیشرفته در زمان های تقابل های دشوار کمک کننده هستند . به عبارت دیگر، هنگامی که یک ارتش مدرن با یک نیروی هیبریدی کوچک ‌تر روبرو می‌شود، نیروی متعارف مجبور خواهد بود در دکترین های خود تجدید نظر کند و رویه‌های عملیاتی خود را تطبیق دهد تا بتواند آسیب ‌پذیری‌های حیاتی دشمن هیبریدی را شناسایی و از آن ها بهره ‌برداری کند. این سازگاری، نیروهای مدرن را قادر خواهد ساخت تا مرکز ثقل حریف را مورد حمله قرار دهند و بنابراین آزادی حرکت، ظرفیت و اراده آن ها برای مبارزه را کاهش دهند . اما آوازه مفهوم جنگ هیبریدی به وسیله مقاله ‌ای که در سال ۲۰۰۵ توسط جیمز ماتیس و فرانک هافمن در مجله موسسه نیروی دریایی ایالات ‌متحده منتشر شد افزایش یافت . این دو نویسنده توجه خود را به این حقیقت جلب کردند که برتری نظامی متعارف و تکنولوژیکی ایالات‌ متحده می‌تواند نه تنها توسط کشورهای دیگر بلکه توسط بازیگران و مخالفان غیر دولتی کمتر بهره مند ، از طریق استفاده ترکیبی از فناوری‌ های پیشرفته به چالش کشیده شود. کشورهایی که دارای نیروهای متعارف پیشرفته هستند احتمالا با رویه ها و تاکتیک های نامنظم مواجه می شوند که نشان دهنده یک مزیت است : دشمنان ، ظرفیت و تکنیک‌ ها و توانایی‌ های پایین خود را از طریق استفاده از تروریسم ، شورش و تاکتیک‌های چریکی جبران می‌ کنند . این تهدیدات به احتمال زیاد ، توسط تشکل‌ های شبه ‌نظامی که براساس پیشینه های قومی و سندیکاهای تبه کاری سازمان یافته ، تشکیل شده اند ، از طریق حملات سایبری علیه زیرساخت ‌های ضروری نظامی و غیرنظامی مانند شبکه ‌های سیاسی ، مالی و ارتباطی انجام خواهد شد . هافمن در مقاله خود در سال 2007 با عنوان منازعات در قرن 21: ظهور جنگ های هیبریدی ، از نمونه های تاریخی برای کشف مفهوم جنگ های هیبریدی استفاده کرد . هافمن ، جنگ های هیبریدی را به عنوان طیف وسیعی از حالت های مختلف جنگ از جمله قابلیت های متعارف ، سازمان دهی و تاکتیک های نامنظم ، اعمال تروریستی از جمله خشونت و اجبار و نابهنجاری های جنایی تعریف نمود . هافمن سپس این تعریف را درباره چندین مورد تاریخی از جمله شورشیان ایرلند در سال های 1919 و 1920 ، مجاهدین افغان در دهه 1980، شورشیان چچن در دهه 1990 و حزب الله لبنان در جنگ سال 2006 با اسرائیل مورد بررسی قرار داد . آنگاه هافمن مدعی می شود ، حزب‌الله نمونه ‌ای از یک نیروی هیبریدی مدرن است ، زیرا بر ترکیبی از ابزارهای نظامی و غیر نظامی تکیه دارد و هدف خود را از طریق تحرکات استراتژیک سازمان دهی شده و با سلول‌ های غیر متمرکز که از تاکتیک‌های انطباقی مختلف استفاده می‌کنند، بدست می آورد . در سال‌های بعد از انتشار مقاله هافمن ، دپارتمان دفاعی آمریکا (وزارت دفاع) و اداره پاسخگویی دولتی (GAO) عبارت جنگ هیبریدی را مورد ارزیابی قرار دادند تا روش‌های مورد استفاده دشمنان آمریکا و نیروهای متحد در عراق و افغانستان را بهتر توصیف کنند . در گزارشی که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد ، به نظر آن‌ها نیازی به تعریف رسمی جنگ هیبریدی به عنوان یک زیرمجموعه منحصربفرد از اصطلاحات جنگ (مانند جنگ بیولوژیک ، جنگ‌های نامنظم ، یا جنگ زمینی) نبود و وزارت دفاع آمریکا و GAO از مقامات و دانشگاهیان خواستند که جنگ هیبریدی را به عنوان یک زیر مجموعه برای جنگ معرفی نکنند ، اما این بی تفاوتی در سال ۲۰۱۴ با الحاق کریمه به روسیه به پایان خود رسید . صرفا برای میلیتاری - بن پایه : Introduction: The Theory, History, and Current State of Hybrid Warfare - CTX Magazine Volume 6, No 4 2016 پی نوشت 1 – مطلب ارائه شده دیدگاه جامعه امنیتی غرب به مفهوم جنگ هیبریدی می باشد . انشاالله در آینده این مفهوم را از دیدگاه روس ها هم بررسی خواهم نمود تا دوستان با نظریات مختلف در این موضوع آشنا شوند . پی نوشت 2 – اگر خدا بخواهد قصد دارم تا در سال جاری با ارائه مقالات متفاوتی در باب موضوع جنگ هیبریدی ، انجمن میلیتاری را به عنوان مرجعی برای این مفهوم قرار دهم . در این راه از تمامی اساتید و کاربران فرهیخته انجمن استدعا دارم که با ارائه نظرات و انتقادات و بیان اشتباهات ، بنده را یاری داده و حرکت در این مسیر را تسهیل نمایند . پی نوشت 3 - فکر کنم در انجمن جای خالی بررسی بنیادین و جامع حزب الله لبنان و نقش نیروهای مسلح ایران در سازمان دهی آن به عنوان یکی از نقاط درخشان تفکر ایرانی - لبنانی و شیعی بسیار خالی باشد . امیدوارم روزی این بی توجهی توسط دوستان پایان بپذیرد . انشاالله ادامه خواهد داشت ...
  17. نگاهی به نبرد هیبریدی (همگن نظامی) حزب الله در جنگ 33 روزه بخش دوم یک نمونه مناسب برای بررسی جنگ هیبریدی ، جنگ سال 2006 مابین اسرائیل و حزب الله لبنان است . به همین منظور برای درک کامل تحولات این سبک از جنگ ، باید تسلیحات ، تاکتیک ها و ساختار سازمانی مورد استفاده حزب الله را بررسی کرد. در این نبرد حزب‌الله چندین گام برای اثرگذاری راهبردی براسرائیل برداشت. در حالی که کاتیوشاها در بیشترین میزان شلیک می شدند ، حزب الله دارای شش سلاح فاقد هدایت دوربرد بود که همگی قادر به عبور از 15 مایل بودند و با همان اندازه اهمیت ، حزب الله این سلاح ها را به طرق مختلف به کار می گرفت . اغلب اوقات آنها از سایت های ثابت برای پنهان کردن تسلیحات استفاده می کردند و نشانه های کوچکی را بر جای می گذاشتند. چنین تاکتیک هایی فشار زیادی را بر نیروهای ISR اسرائیلی قرار می داد تا آنها را یافته و از بین ببرند. علاوه بر این ، حزب الله موشک هایی را از وسایل نقلیه با تحرک بالا مانند کامیون های مرسدس بنز 6 * 6 مجهز به پرتابه شلیک می کرد. حزب الله با ترکیب كردن وسایل نقلیه غیرنظامی با سخت افزارهای نظامی ، بار زیادی را بر روی منابع ISR اضافه کرد که نیازمند سنسورهایی با دقت بسیار بالا و ظرفیت پردازشی زیادی بود تا ماشین های عادی و مبارزین را از هم تشخیص دهند . حزب الله همچنین از سلاح های پیچیده تری مانند موشک کروز ضد کشتی C802 که در 14 ژوئیه به ناو جنگی اسرائیلی هانیت اصابت کرد ، استفاده نمود . برد این موشک 75 مایل است و دارای کلاهک 300 پوندی می باشد. انجام این کار نیاز به یک حامل ، نصب کننده ، پرتابگر ، رادار و کنترل آتش دارد - که نشان دهنده درجه ای از دانش سیستمی تسلیحات است که معمولاً نیروهای جنگ های نامنظم آن را ندارند. در این حالت ، حزب الله دو موشک C802 شلیک کرد ، که اولین موشک به عنوان طعمه از بالای کشتی عبور کرد و موشک دوم نیز با ارتفاع 15 فوت از آب با بدنه برخورد نمود. حزب الله همچنین یک سیستم استراتژیک پیشرفته دیگر نیز به کار گرفته بود. آنها هواپیماهای بدون سرنشین مهاجر (پهپاد) را بر فراز شمال اسرائیل برای جمع آوری اطلاعات و انجام سایر مأموریت ها به پرواز در آورده بودند. این پهپاد می تواند با سرعت 80 گره پرواز نماید و تا ارتفاع 5000 فوت بالاتر از سطح زمین بالا رود . گفته می شود در حالی که در گذشته از این پهباد فقط برای شناسایی استفاده می شده است اما آن می تواند حدود 100 پوند مواد منفجره را با خود حمل کند. همچنین حزب الله از سیستم های غیرکشنده جمع آوری و جاسوسی اطلاعات استفاده می کرد که به آنها امکان می داد تا تلفن های همراه و ارتباطات رادیویی اسرائیل را شنود کند. در کل ، این سلاح ها و سیستم ها یک زرادخانه استراتژیک را در اختیار جنگجویان حزب الله قرار می داد که از آنچه معمولا برای نیروهای چریکی یا نامنظم در دسترس است متفاوت می بود. همچنین حزب الله در نبردهای تاکتیکی علیه ارتش اسرائیل ، از سلاح های مختلفی که نیروهای چریکی از آنها استفاده نمی کنند نیز بهره می برد که از جمله آنها هفت مهمات متفاوت ضد تانک پیشرفته را می توان نام برد . بعضی از آنها عبارتند از AT13 Metis با برد یک مایل و AT14 Kornet بود که از یک سایت حرارتی برای هدایت موشک به هدف در فاصله 3 مایلی استفاده می کند. این سلاح‌ها به ۱۸ تانک اسراییلی آسیب رسانده و یا آنها را نابود کردند و ۴۰ درصد از تلفات اسرائیل را ایجاد نمودند. حزب الله فراتر از به کارگیری این تسلیحات در تیم های ضد تانک برای به دام انداختن زرهی اسرائیل ، در جنگ خانه به خانه از سلاح های ضد تانک نیز استفاده می نمود و هنگامی که سربازان اسرائیلی خانه کناری را اشغال می کردند ، آنها را از پشت طریق دیوار مورد هدف قرار می دادند . فراتر از انواع تسلیحات ، سازمان و تاکتیک های حزب الله قابل توجه است. حزب الله توانایی نوآوری در یک موقعیت تاکتیکی را از خود نشان داده است . مقامات تخمین زده اند که تعداد مبارزان حزب الله از 2000 تا 7000 نفر باشد. از این تعداد ، 500 تا 600 رزمنده کاملاً آموزش دیده و جانفشان بوده و نیروهای باقیمانده از آموزش کمتری برخوردار بودند. این پرسنل در سلولهای هفت تا 10 نفره سازمان یافته اند. این واحدها به روشی نیمه خودگردان عمل می کردند که در آن به رهبران سلول اختیاراتی داده می شد تا با حداقل راهنمایی از سطوح بالاتر عمل کند. آنها از مجموعه تکنیک های ارتباطی پیچیده ای استفاده کردند ، از جمله علائم پیچیده تماس و یک سیستم تلفن همراه امن ، که به آنها امکان می دهد با رهبری خود ارتباط برقرار کنند. نیرو های داخل سلول ها اغلب با رادیوهای کوتاه برد و دو طرفه ارتباط برقرار می کردند. همچنین فرماندهی ارشد حزب الله از مجموعه پست های فرماندهی پیچیده ای استفاده می کرد. به این طریق ، آنها دستورات عمومی و خاص را صادر می کردند ، استقرار واحدها را مدیریت می نمودند ، دستور حمله و ضد حمله را می دادند و توابع فرماندهی و کنترل تاکتیکی را هدایت می کردند. تمام اینها در کنار هم ، به شبکه سازمانی و C2 واحدهای حزب الله اجازه داد تا از درجه ای از انعطاف پذیری عملیاتی و تاکتیکی و ابتکاری برخوردار شوند که نیروهای اسرائیلی در گذشته چنین چیزی را ندیده بودند. نکته قابل توجه این بود که جنگجویان حزب الله از یونیفرم ، کلاه ، لوازم ، نشان ، جلیقه ، حتی پلاک هایی به مانند نیروهای رسمی نظامی یک دولت استفاده کردند. در یک لحظه ، سربازان اسرائیلی ، نیروهای حزب الله را با نیروهای خودی اشتباه گرفتند زیرا مبارزان حزب الله لباس مشابهی داشتند - تا اینکه یک اسرائیلی متوجه شد که دشمنانشان کفش کتانی دارند. با وجود همه اینها ، مبارزان حزب الله ویژگی های خاص یک جنگجوی چریکی سنتی را به نمایش می گذاشتند. در هنگام برگشت از میدان جنگ ، مبارز به سادگی به خانه بازمی گشت ، اسلحه خود را در خانه اش نگهداری می نمود و دوباره لباس های غیر نظامی می پوشید و به زندگی عادی خود برمی گشت در حالی که هنوز تهدیدی پنهانی برای نیروهای اسرائیلی بود. البته تاکتیک های حزب الله با چریک های معمولی که به حملات مکرر و گریز ، بمب های کنار جاده ای و تیراندازی از خفا متکی هستند و به ندرت به دنبال یک جنگ طولانی مدت می باشند ، متفاوت بود. در سال 2006 ، هسته های حزب الله نظم و انضباط را از خود نشان دادند. مبارزان اغلب قبل از درگیر شدن منتظر می ماندند تا نیروهای اسرائیلی تا فاصله 50 یاردی نزدیک شوند. آنها به نیروهای جلویی اجازه عبور برای حمله به بدنه اصلی سربازان ارتش اسرائیل را می دادند. حزب الله تونل هایی را بین ساختمان ها احداث کرد که به آنها امکان حرکت یا تقویت موقعیت ها را پس از شروع درگیری می داد. آنها مناطق کشتار (kill zone) ایجاد کردند که در آن مبارزان حزب الله از چندین موقعیت به طور همزمان به سمت نیروهای اسرائیلی شلیک و با آنها درگیر می شدند. آنها همچنین برای به دست آوردن زمین به ضد حمله دست می زدند و هر بار ساعت ها می جنگیدند. و در آخر سازمان سنگربندی و پناهگاه های زیر زمینی آنها به خوبی توسعه یافته بود و به مدت چند هفته عملیات جنگی ، غذا ، آب و مهمات را تأمین می كرد. هنگامی که به طور کلی تمام این موارد مورد بررسی قرار می گیرد ، شواهد نشان می دهند که حزب الله خود را به گونه ای سازماندهی کرده ، نیروهای خود را آماده و مجهز نموده و از تاکتیکهایی استفاده کرده است که بیانگر فاصله چشمگیری از اشکال گذشته مبارزان جنگ ها نامنظم دارد. البته اوضاع می توانست خیلی بدتر از این رقم بخورد. سرعت ، برد ، بقاپذیری و قدرت IAF بسیاری از سلاح های حزب الله را از کار انداخت و یا در موارد دیگر مانع از استفاده آنها شد . پ . ن - این دو قسمت از منابع مختلفی می باشند که به دلیل مرتبط بودن محتوای آنها با هم به صورت دو قسمت از یک مطلب قرار گرفتند . ترجمه و تلخیص صرفا برای میلیتاری بن پایه : Airpower for Hybrid Warfare - Mitchell Institute for Airpower studies
  18. معاون درمان ستاد ملی مقابله با کرونا : https://www.alef.ir/news/3990801071.html 8 ماه پیش و در آغاز آشکار شدن همه گیری کرونا در کشور و در زمانی که ترس فزاینده ای از این بیماری در کشور و جهان به وجود آمده بود در مقاله بالا آوردیم که :
  19. الزامات پدافند بیولوژیک مقدمه در طول تاريخ حيات انسان بر روي زمين ، نسل بشر همواره با بلاياي طبيعي و بيماري ها روبرو بوده و علاوه بر اين ها به دليل جهالت و زيادي خواهي هاي عده اي از انسان ها ، جنگ ها هم به بخش لاينفکي از زندگي بشري تبديل گشته اند . در طول زمان با پيشرفت دانش بشري و اخذ تجربيات گوناگون توسط نوع بشر ، ابزار ها و شکل هاي نوين و جديدي از منازعات پا به عرصه وجود گذاشته اند . جنگ ها گاهي در پشت پرده صورت مي گيرند و گاهي در معرض ديد ، اما هر دو صورت از فناوري هاي خطرناک تر و کشنده تر بهره مند هستند . جنگ بيولوژيک که از عوامل بيولوژيکي براي ضربه زدن به دشمن استفاده مي کند در کنار همه گيري طبيعي بيماري ها ، الزاماتي را براي مقابله با اين شيوه از آسيب ها طلب مي نمايد . انسان ها هر روز در معرض عوامل بيولوژيکي قرار مي گيرند . مقاومت طبيعي در برابر اين عوامل ، مايه کوبي ، بهداشت خوب و مصرف مواد غذايي به جلوگيري از هرگونه عوارض و آسيب هايي که ممکن است اين عوامل داشته باشند ، کمک مي کند . اما خطر مهم آنجاست که اين عوامل بيولوژيکي در طبيعت يافت مي شوند ، به راحتي در دسترس هستند ، پتانسيل گسترش سريع دارند و مي توانند مسري باشند . رايج ترين اين عوامل شامل موارد زير است : - سياه زخم - آبله - طاعون - تولارمي - مسموميت بتوليسم - تب هاي خونريزي دهنده ويروسي ... و تمامي اين عوامل به راحتي از فردي به فرد ديگر منتقل مي شوند و به همين دليل مي توانند منجر به مرگ و مير بالا شده و بر سلامت عمومي تأثير بگذارند . اين عوامل بيولوژيکي داراي خواصي از قبيل کشنده تر بودن ، قابليت ناتوان سازي ، مسري بودن ، سرسختي و پايداري هستند که باعث مي شوند آنها نامزدهاي محتمل تري براي اسلحه سازي باشند . به همين دليل داشتن آمادگي و چارچوب هايي براي پدافند در مقابل اين عوامل و ديگر موارد بسيار مهم مي باشد . کشت باسیلوس آنتراسیس ، عامل ایجاد کننده سیاه زخم جنگ بيولوژيکي (زيستي) چيست ؟ جنگ بيولوژيکي به استفاده نظامي از ميکروب ها يا ساير عوامل بيولوژيکي (از جمله باکتري ها ، ويروس ها و قارچ ها) و يا سموم ، براي ايجاد کشتار ، ناتواني موقت يا آسيب دائمي در انسان يا کشتن يا آسيب رساندن به حيوانات و گياهان براي يک هدف نظامي اشاره دارد. سطوح جنگ بيولوژيک شامل جنگ بيولوژيک استراتژيک ، عملياتي ، تاکتيکي و سطح فردي يا همان ترورهاي زيستي مي باشد . تفاوت هاي سطوح جنگ بيولوژيک ، در گستردگي ، اهداف و توانايي هاي عوامل بيماري زا است . سلاح هاي بيولوژيکي به مهمات ، تجهيزات يا وسايل ديگربراي انتقال عامل هاي زيستي ، شامل بمب ، هواپيماهاي سم پاش و ساير وسايل که به منظور استفاده در انتشار عوامل بيولوژيکي و سموم براي اهداف خصمانه در نظر گرفته شده اند سلاح بيولوژيک گفته مي شود . يکي از راه هاي اصلي انتشار ، معلق شدن عوامل بيولوژيک در هوا است که توسط يک جمعيت هدف استنشاق شده و يا بر روي گياهان اسپري و در آنها ذخيره مي شود . اين ذرات معلق در هوا آنقدر کوچک هستند که به جاي استقرار در سطح زمين با جريان هوا حرکت مي کنند . عامل هاي زيستي عوامل جنگ بيولوژيکي ، ميکروارگانيسم هايي مانند ويروس ها ، باکتري ها ، قارچ ها و يا سمومي هستند که توسط آنها توليد مي شوند و در صورت پراکندگي عمدي در يک منطقه ، بيماري هايي در انسان ، حيوانات يا گياهان ايجاد مي کنند . اين عوامل مي توانند باعث مرگ و مير در مقياس بزرگ و عوارض جانبي گردند و اين قابليت را دارند که در کمترين زمان ممکن تعداد زيادي از افراد را ناتوان کرده و اثرات سوء بر سلامتي انسان بگذارند . استفاده از عوامل جنگ بيولوژيکي (BW) مي تواند مخفيانه يا آشکار باشد و از نظر چندين خاصيت منحصر به فرد با سلاح هاي معمولي متفاوت است . تأثير اين عوامل فوري نيست و به چند ساعت تا هفته ، قبل از بروز علائم در افراد مبتلا نياز دارد . اين حملات نيازمند آزادسازي مقدار کمي از مواد زنده است که قادر به تکثير خود هستند و مي توانند باعث شيوع بيماري در يک منطقه شوند . ويروس ها فقط در داخل يک سلول زنده قادر به تکثير هستند و براي انسان ، حيوانات و گياهان بيماري زا مي باشند . آنها از پروتئين ها و اسيدهاي نوکلئيک (DNA و RNA) تشکيل شده اند و بسيار سريعتر تکثير و گسترش مي يابند . باکتريها موجودات پروکاريوتي تک سلولي و داراي ديواره سلولي مشخص هستند . قارچ ها ارگانيسم هاي تک سلولي يا چند سلولي ، يوکاريوتي هستند و کلروفيل ندارند . چندين گونه قارچي به عنوان بيماري در گياهان شناخته مي شود و تعداد کمي از آنها در انسان نيز وجود دارد . سموم ، متابوليتهاي ثانويه مي باشند که توسط باکتريها ، قارچها ، جلبکها ، گياهان ، ماهيها ، سخت پوستان و صدف ايجاد مي شوند که در غلظت هاي بسيار کمي عمل کرده و مي توانند بر عملکرد سلولها تأثير بگذارند . در حقيقت عامل هاي زيستي مي توانند به دسته هاي ضد انساني ، جانوري و گياهي تقسيم شوند . البته دسته چهارم که عامل هاي ضد مواد هستند هم در عوامل جنگ بيولوژيک قرار مي گيرند که مي توانند در حملات بر عليه زيرساخت ها و صنايع مورد استفاده قرار گيرند . بيوتروريسم سلاح هاي بيولوژيکي به سختي کشف مي شوند و صرفه اقتصادي زيادي دارند و به همين دليل مي توانند براي عمليات هاي تروريستي ، جذابيت هاي فراواني داشته باشند . تخمين زده مي شود هزينه يک سلاح بيولوژيکي براي گرفتن مقدار مشخصي از تلفات در هر کيلومتر مربع برابر 0.05 درصد هزينه ايجاد تسليحات متعارف و استفاده از آنها در همان مقياس مي باشد . علاوه بر اين ، توليد آنها بسيار آسان است زيرا مي توان از فناوري هاي رايج مانند توليد واکسن ها ، مواد غذايي ، اسپري ها ، نوشيدني ها و آنتي بيوتيک ها براي توليد استفاده کرد . يک عامل مهم در مورد جنگ بيولوژيکي که تروريست ها را به خود جذب مي کند اين است که آنها مي توانند به راحتي قبل از اينکه سازمان هاي امنيتي تحقيقات خود را آغاز کنند و يا حتي متوجه حمله شوند ، يک حمله بيولوژيک تروريستي انجام داده و بگريزند . دليل اين امر اين است که يک ارگانيسم بالقوه دوره نهفتگي وجود دارد و پس از آن دوره است که حمله خود را نشان مي دهد و تازه آن هنگام مي توان سرنخي براي يافتن عمدي بودن وقايع پيدا کرد . مهمترين تفاوت جنگ بيولوژيکي با بيوتروريسم در اين است که در پشت بيوتروريسم يک دولت قرار ندارد و اغلب توسط گروه هاي غير دولتي انجام مي پذيرد . البته اين موضوع مانع از اين نمي شود که يک دولت براي يک گروه تروريستي لوازم و شرايط يک حمله بيوتروريسم را فراهم آورد . زيست جرم تهديد يا استفاده از عوامل بيولوژيکي توسط افراد يا گروه ها براي ارتکاب جرم هايي مانند سرقت يا قتل يا براي پيشبرد مقاصد جنايتکارانه آنهاست. اين ميزان استفاده از عوامل بيولوژيکي يا تهديد به استفاده از آنها در سطح جرايم متداول مي باشد . در زيست جرم ما با جرمي مواجه ايم که در ارتکاب آن از مواد زيستي از قبيل مواد شيميايي و سمي و بيماري زا و نيز مواد ژن شناختي و بافت ها و اندامگان هاي دستکاري شده استفاده مي شود . تاريخچه جنگ بيولوژيک پيش از قرن بيستم : اشکال مختلفي از جنگ بيولوژيکي از دوران باستان تاکنون استفاده شده است . اولين واقعه مستند به قصد استفاده از سلاح هاي بيولوژيکي در متون هيتي از 1500 تا 1200 سال قبل از ميلاد برمي گردد که در آن قربانيان بيماري تولارمي (نوعي بيماري عفوني در خرگوش و موش که به انسان هم سرايت مي‌کند) به سرزمين هاي دشمن منتقل شدند و اين امر باعث همه گيري شد . اگرچه آشورها مي دانستند که ارجوت (ergot) که قارچ چاودار انگلي است از طريق خوردن ، ارگوتيسم توليد مي کند اما هيچ مدرکي وجود ندارد که نشان دهد آنها چاه هاي دشمن را با قارچ مسموم کرده باشند ، با اينکه اين کار محتمل است . همچنين در گذشته کمانداران سکايي قبل از نبرد تيرهاي خود را و سربازان رومي شمشيرهايشان را در مدفوع ها و لاشه ها فرو مي کردند و در نتيجه قربانيانشان به بيماري کزاز آلوده مي شدند . در سال 1346 ، اجساد جنگجويان مغول که بر اثر طاعون درگذشته بودند ، از روي ديوارهاي شهر محاصره شده کريمه به داخل آن پرتاب شدند که باعث همه گير شدن اين بيماري در شهر شد . در سال 1710 ، سربازان ارتش روسيه که با نيروهاي سوئدي مبارزه مي کردند و در ريوال (که اکنون در کشور استوني واقع شده است) متوقف گشته بودند ، اجساد آلوده به طاعون را بر ديوارهاي شهر پرتاب نمودند . در سال 1763 سربازان بريتانيايي در هنگام قيام پونتياک (قيام ساکنان اصلي آمريکا ) در فورت پيت (در حال حاضر با نام پيتزبورگ) ، پتوهاي آلوده به ويروس آبله را به ميان سرخپوستان منتقل کردند و باعث يک بيماري همه گير و ويرانگر در ميان آنها شدند . همچنين مکاتبات بين ژنرال جفري امهرست و سرهنگ هنري بوکت شواهدي ديگر را ارائه مي دهد که انگليسي ها آزادانه براي استفاده از سلاح هاي بيولوژيکي براي کشتن بوميان آمريکايي برنامه ريزي کرده اند . بر مبناي همين موضوع شيوع آبله در مناطق گريت ليکس و دره هاي اوهايو در سال هاي 1763 و 1764 گزارش شده است . جنگ هاي بيولوژيک در جنگ هاي اول و دوم جهاني تا سال 1900 ، نظريه ميکروبي که در آن اعتقاد بر اين بود بيماري ها توسط ميکروب ها و ساير موجودات ذره بيني سرايت مي کنند و پيشرفت هاي باکتري شناسي ، سطح جديدي از تکنيک هاي استفاده احتمالي از عوامل زيستي در جنگ را به وجود آوردند . در طول جنگ جهاني اول (18-1914) آلمان برنامه مخفيانه اي را براي آلوده کردن اسب و گاو هاي متعلق به ارتشهاي متفقين در جبهه هاي غربي و شرقي را آغاز کرد . گزارش شده است كه آنها از عامل بيماري زاي مشمشه براي اينکاراستفاده کرده اند . به عنوان مثال ، مأموران آلماني به ايالات متحده نفوذ کرده و حيوانات را قبل از انتقال آنها به اروپا براي حمايت از نيروهاي متحدشان به صورت پنهاني آلوده کردند . علاوه بر اين ، بنا بر گزارش ها ، در سال 1915 تلاش آلمان در گسترش طاعون در سن پترزبورگ به منظور تضعيف مقاومت روسيه صورت گرفت. وحشت ناشي از جنگ جهاني اول باعث شد که بيشتر کشورها در سال 1925 پروتکل ژنو را که درباره منع استفاده از سلاح هاي بيولوژيکي و شيميايي در جنگ بود امضا کنند . با شروع جنگ جهاني دوم ، دولت بريتانيا اقدام به ايجاد يک برنامه براي توسعه سلاح هاي بيولوژيکي در پورتون داون به سرپرستي ميکروبيولوژيست پاول فيلدز کرد . اين تحقيق توسط وينستون چرچيل مورد حمايت قرار گرفت و به زودي عامل هاي تولارمي ، سياه زخم ، تب مالت و سموم بوتوليسم به صورت سلاح هاي بيولوژيک ساخته شدند . اگرچه ظاهرا انگليس هرگز از سلاح هاي بيولوژيکي که توسط خودش توليد شده بود استفاده نکرد ، اما اين اولين بار بود که در يک برنامه ، انواع عامل هاي بيماري زا به صورت سلاح درآمده و به توليد صنعتي رسيدند . همچنين ژاپن ، يکي از طرف هاي امضا کننده پروتکل ، مشغول يک برنامه تحقيقاتي گسترده مخفيانه براي آزمايش ، توليد و توسعه عامل هاي جنگ بيولوژيکي بود و هنگام استفاده از سلاح هاي بيولوژيکي عليه نيروهاي متفقين در چين ، مابين سال هاي 1937 تا 1945 ، ممنوعيت اين پيمان را نقض کرد . ژاپني ها نه تنها از سلاح هاي بيولوژيکي در چين استفاده کردند ، بلکه آنها بيش از3000 نفراز جمله اسيران جنگي را درآزمايش‌هاي عوامل جنگ يبيولوژيکي ومکانيزم ‌هاي انتقال سلاح ‌هاي بيولوژيکي به قتل رساندند . ژاپني ها عوامل عفوني همچون طاعون ، سياه زخم ، حصبه ، آبله ، تب زرد ، تولارمي ، هپاتيت ، وبا و ... را بر روي انسان ها آزمايش مي کردند . شیرو ایشی فرمانده واحد 731 ارتش ژاپن که انسان های زنده را کالبد شکافی می کرد و آزمایش های بیولوژیکی انجام می داد از سوي ديگر هنگامي که ايالات متحده وارد جنگ شد يک برنامه تحقيقاتي و مجتمع صنعتي برزگ را در فورت ديتريک مريلند در سال 1942 به سرپرستي جورج دبليو مرک ايجاد کرد . سلاحهاي بيولوژيکي و شيميايي که در آن دوره توسعه يافته بودند در يوتا مورد آزمايش قرار گرفتند . به زودي امکاناتي براي توليد انبوه عامل هاي سياه زخم ، تب مالت و سموم بوتوليسم فراهم شد ، هرچند که جنگ قبل از استفاده عملياتي از اين سلاح ها به پايان رسيد . با اين حال اگرچه هيچ مدرک مستندي مبني بر استفاده کشورهاي ديگر غير از ژاپن از سلاح هاي بيولوژيکي در جنگ جهاني دوم وجود ندارد ، هر دو طرف برنامه هاي تحقيق و توسعه فعال داشتند . آمريکا ، بريتانيا ، آلمان و اتحاد جماهير شوروي برنامه هاي تحقيق و توسعه مشابهي در طول جنگ جهاني دوم به اجرا گذاشتند ، اما فقط در مورد ژاپن ثابت شده که از اين قبيل سلاح ها در جنگ استفاده کرده است . سلاح هاي بيولوژيک در جنگ سرد در دوران جنگ سرد و پس از جنگ جهاني دوم ، هم اتحاد جماهير شوروي و ايالات متحده آمريکا و هم متحدان وابسته به آنها ، در مقياس بزرگ اقدام به تحقيق و توسعه و توليد سلاح هاي بيولوژيک کردند . طبق برنامه هايي که به موجب امضاي کنوانسيون سلاح هاي بيولوژيکي (BWC) در سال 1972 و لازم الاجرا شدن آن پيمان در سال 1975 ايجاد شد ، توليد اينگونه تسليحات بايد طبق قانون متوقف و سلاح هاي توليد شده از بين مي رفتند . با اين حال فقدان و محدوديت ها براي تاييد پياده سازي اين کنوانسيون در کشور هاي جهان علي الخصوص در مورد قدرت هاي جهاني ، پيشرفت سلاح هاي بيولوژيک در اين کشورها را در هاله اي از ابهام قرار داده است . آزمایشگاه بیولوژیک ارتش آمریکا حال و آينده سلاح هاي بيولوژيک برنامه هاي ساخت سلاح هاي بيولوژيک مي توانند به راحتي و به صورت پنهاني انجام شوند . ساخت اينگونه سلاح ها به اندازه سلاح هاي هسته اي گران نيست اما سلاح هاي بيولوژيک مي توانند بسيار کشنده بوده و يک سلاح استراتژيک براي پيروزي در يک نبرد باشند . اين چشم انداز از مزيت هاي نظامي ، ممکن است برخي از کشور ها را براي به دست آوردن اين نوع از تسليحات وسوسه نمايد . از آنجا که کنوانسيون سلاحهاي بيولوژيکي (BWC) هيچ روش تأييد يا بازرسي براي تأييد پيروي از امضا کنندگان آن ندارد و عملا اين کار به راحتي قابل انجام نمي باشد ، کاملاً ممکن است که حتي يک کشور کوچک و نسبتاً ضعيف نيز با موفقيت بتواند برنامه جنگ بيولوژيکي را با سرمايه گذاري اندک و چند ده زيست شناس آغاز نمايد و همه اين موارد را مي توان مخفيانه در چند ساختمان انجام داد . در حقيقت ، يک برنامه تسليحات بيولوژيکي حتي مي تواند در دسترس فني و مالي يک سازمان تروريستي هم باشد . به طور خلاصه ، ميزان تکثير سلاح هاي بيولوژيکي بسيار نامشخص است ، تشخيص توليد آن دشوار بوده و هم اينکه اندازه گيري کميت آن نيز عملا غير ممکن مي باشد . به همين دلايل و با توجه به اين مساله که در کنار جنگ بيولوژيک امکان به وجود آمدن اپيدمي بيماري هاي مختلف هم وجود دارد ، آمادگي براي مقابله با اين گونه تسليحات و همچنين مقابله با همه گيري بيماري ها براي کنترل و کم کردن عوارض آنها يک اصل اجتناب ناپذير مي باشد . پدافند چيست ؟ پدافند (دفاع) به معني حفظ جان مردم ، تضمين امنيت افراد ، صيانت از تماميت ارضي و حاکميت ملي در همه‏ي مواقع در برابر هرگونه شرايط ، موقعيت و هرگونه تجاوز است . پدافند به دو شاخه پدافند عامل و پدافند غيرعامل تقسيم مي ‏شود . پدافند عامل پدافند عامل عبارت است از بکارگيري مستقيم جنگ افزار، به منظور خنثي کردن و يا کاهش اثرات حملات و عمليات خصمانه ي هوايي، زميني، دريايي، نفوذي خرابکارانه و عمليات تروريستي دشمن بر روي اهداف مورد نظر. پدافند غير عامل پدافند غير عامل به مجموعه اقدامات غير مسلحانه اي که موجب افزايش بازدارندگي ، کاهش آسيب پذيري ، تداوم فعاليت هاي ضروري ، ارتقاء پايداري ملي و تسهيل مديريت بحران در مقابل تهديدها و اقدامات نظامي دشمن مي شود . پدافند غير عامل به دو بخش پدافند سخت و پدافند نرم تقسيم مي شود . در پدافند سخت اقدامات سخت افزاري مثل اقدامات مهندسي ، پيشگيري ، پيش بيني و کاهش مخاطرات و در پدافند نرم استفاده از تاکتيک هايي است که مشتمل بر برنامه ريزي و آماده سازي سيستم و سازمان هاست . پدافند در برابر سلاح هاي بيولوژيکي و اپيدمي بيماري ها مجموعه اقداماتي که در جهت کاهش آسيب‌پذيري جامعه و حفظ سرمايه انساني در مقابل يک جنگ بيولوژيک يا همه گيري بيماري ها انجام مي شود پدافند بيولوژيک نام دارد . نکته مهم در اين نوع پدافند اين است که همواره بايد به صورت تصادفي و خارج از نظام بهداشتي کشور ، اقدام به پايش مناطق مختلف زده و نمونه هاي مشکوک را به سرعت مورد آزمايش هاي پيشرفته تر قرار دهند . مؤلفه هاي کلي يک ساختار پدافند بيولوژيک به مانند نمودار بالا مي باشد . اين معماري به تجزيه و تحليل کلي نياز دارد که شامل انجام تحليل هاي وابسته يا مستقل است . در اينجا ايده اين است که خروجي از يک نتيجه کلي از نتايج مدلهاي مختلف بدست مي آيد و اصلا مهم نيست که چطور هر کدام از آن مدل ها استنتاج کرده اند . کارآيي نمودار ، بستگي به نحوه جمع آوري ، ذخيره ، انتشار و چکيده کردن اطلاعات موجود در خارج از کانالهاي اطلاعاتي سنتي دارد . براي پدافند در برابر سلاح هاي بيولوژيک دو زير مجموعه را مي توان مفروض داشت : پدافند نظامي و پدافند غير نظامي 1 – پدافند نظامي بيشتر عوامل بيولوژيکي کشنده اغلب به عنوان ذرات معلق در هوا پراکنده مي شوند که در صورت تنفس توسط پرسنل مورد هدف واقع شده ، باعث ايجاد عفونت مي گردند . به همين دليل ، بيشترين دفاع در برابر سلاح هاي بيولوژيکي ، تجهيز شدن به ماسک محافظ است که مجهز به فيلترهايي است که قادر به مسدود کردن ورود باکتري ها ، ويروس ها و هاگ هاي بزرگتر از يک ميکرون به درون بيني و ريه ها مي باشد . همچنين لباس هاي محافظتي از جمله چکمه و دستکش براي جلوگيري از تماس عوامل بيولوژيکي با زخم هاي باز و يا شکستگي هاي پوستي مفيد هستند . از سوي ديگر ، ضد عفوني کننده ها مي توانند عوامل بيولوژيکي را در مناطق آلوده پس از حمله بيولوژيکي خنثي نمايند . ايجاد و به کارگيري سنسورهاي بيولوژيکي مؤثر که مي توانند حالت هشدار را فعال کنند ، به پرسنل اجازه مي دهند قبل از قرار گرفتن در معرض عامل بيولوژيک ، از ماسک استفاده کرده ، لباس هاي محافظ را پوشيده و ترجيحاً در پناهگاههاي محافظت جمعي عاري از عامل آلوده کننده قرار گيرند . سپس تيم هاي پزشکي مي توانند بلافاصله براي بررسي و معالجه افرادي که ممکن است در معرض حمله قرار گرفته باشند ، وارد عمل شوند . اگر افراد کمتري در معرض ايجاد کننده بيماري قرار گرفته باشند ، مي توان دامنه حملات بيولوژيكي را كمتر و تاثيرگذاري آن را کاهش داد . نمودار عملیاتی ارتش آلمان در هنگام مواجه با شیوع غیر عادی یک بیماری 2 – پدافند غير نظامي دفاع غيرنظامي در برابر سلاح هاي بيولوژيکي از گذشته تا به امروز بسيار بهبود يافته است ، اما پيشرفت لزوماً به معناي ايجاد بازدارندگي کامل نيست . دفاع مدني موفق در برابر حملات عمده بيولوژيکي مستلزم پيشرفت چشمگير در سنسورها ، سيستم هاي هشدار دهنده ، واکسن ها ، داروها ، آموزش مقابله کنندگان و آموزش عمومي و همچنين در برنامه ريزي براي اقدامات اضطراري است . اساس هرگونه دفاع غيرنظامي در برابر حمله سلاح هاي بيولوژيکي ، سيستم پزشکي است که قبلاً براي مقابله با بيماري هاي طبيعي ايجاد شده است . براي مقابله با دو عامل بيولوژيکي سياه زخم و آبله که از کشنده ترين عوامل بيولوژيک هستند و به راحتي قابل تبديل شدن به سلاح را دارند نيز مي توان واکسنهاي خاصي ايجاد ، آزمايش و ذخيره کرد . به عنوان مثال با توجه به بودجه هاي مصوب مي توان براي اين عوامل به اندازه کافي واکسن توليد کرد تا در زمان هاي اضطرار به وسيله آنها بخش قابل توجهي از مردم را در برابر تهاجم ايمن نمود و يا حداقل نيروهاي عمل کننده در خط مقدم براي مقابله با حمله را واکسينه و مايه کوبي کرد . البته واکسنهاي مؤثر ديگري براي عامل هايي از جمله طاعون و وبا درحال حاضر وجود دارد و براي استفاده مورد تأييد قرار گرفته اند ، اما تنها مقادير کمي از آنها توليد شده اند ، بسيار کمتر از آنچه که ممکن است در صورت نياز ، مورد استفاده تعداد زيادي از افراد آلوده قرار گيرند . از سوي ديگر در حال حاضر هيچ واکسن موثري براي جلوگيري از تب مالت ، استافيلوکوک انتروتوکسين B ، ريسين يا مايکوتوکسين هاي T2 وجود ندارد يعني همه عوامل بيولوژيکي که در گذشته برخي از کشورها براي استفاده نظامي بر روي آنها تحقيق کرده اند يا از آنها براي ايجاد سلاح بهره برده اند . با اين حال ، در برخي موارد که هنوز واکسن در دسترس نيست ، داروهايي توليد شده است که به بهبودي بيماران کمک مي کند . همچنين تحقيقات پزشکي طولاني مدت ، براي بررسي احتمال ايجاد واکسن و مکمل هايي که در صورت تجويز ممکن است باعث افزايش کارايي سيستم ايمني گيرنده براي محافظت در برابر کل طيف عوامل احتمالي جنگ بيولوژيکي شود ، انجام شده است و بايد انجام شود تا توان پدافندي به وسيله آنها افزايش يابد . يکي از برنامه ها براي دفاع غير نظامي در شرايط اضطراري بيولوژيکي ، برنامه استراتژيک ملي انبار بسته هاي واکسنها ، داروها ، مواد ضد عفوني کننده و تجهيزات پزشکي اورژانس است ، که بايد در مناطق مختلف در سراسر کشور ذخيره گشته و براي شرايط اضطراري آماده سازي بر روي آنها انجام شده باشد . بعلاوه ، هر استان بايد برنامه هاي مدون از پيش آماده شده براي پاسخ به اپيدمي ها ، جنگ بيولوژيک و حملات بيوتروريسم آماده کرده باشد . از جمله اين برنامه ها ، دستورالعمل هاي مربوط به واکسيناسيون جمعي ، ترياژ و محدود سازي رفت آمد مي باشد . در مبحث ترياژ يا رده بندي درماني ، بيماران بايد به گروه هاي مختلف تقسيم شده و برنامه ريزي به گونه اي باشد که باعث کاهش تلفات و کنترل گسترش بيماري گردد . همچنين بايد قوانيني براي الزامات بهداشتي اضطراري در کشور تهيه شده تا كشور براي مقابله با چنين بحران هايي اتخاذ کند و اين الزامات بهداشتي از قبل به بخشي از جامعه براي آگاه سازي کليه افراد جامعه و پياده سازي سريع آن آموزش داده شود . به عنوان نمونه به صورت يک واحد درسي براي دانشجويان ارائه گردد و يا بخشي از آموزش سربازان در مراکز آموزشي را در بر گيرد . از طرفي به زنان جامعه به جاي آموزش نظامي که مردان مي بينند مي توان آموزش هاي اجباري کوتاه مدت ، در راستاي اقدامات پدافند غير عامل داده شود تا در شرايط اضطراري اين بخش بزرگ جامعه هم وارد عمل گردند . همچنين بايد براي تمامي افراد غير نظامي حاضر در خط مقدم مقابله با اپيدمي يا حمله بيولوژيک از جمله پرسنل درماني و اورژانس ، نيروهاي شاغل در آتش نشاني و ... آموزش هاي ويژه اي در نظر گرفته شود تا در شرايط بحراني بهترين تصميمات در سطح فردي اتخاذ گردد . در کل به دليل گستردگي عوارض حملات بيولوژيک و همه گيري بيماري ها ، براي مقابله نياز است تا بخش وسيعي از افراد جامعه وارد عمل شوند که اين موضوع نيازمند آموزش هاي موثر پيش وقوع حادثه است . برنامه ريزي در اين باره و اجراي درست آن يکي از وظايف دولت و نيروهاي نظامي و سازمان پدافند غير عامل مي باشد . اين برنامه ريزي بايد مبتني بر آناليز ريسکي انجام شود که در آن به دقت ، تمام مسائل بررسي و الزامات کار به درستي انديشيده شده باشد و سپس با قرار گرفتن در چرخه مديريت ريسک به دنبال گذر از بحران باشيم . اين چرخه شامل 6 مرحله زير است : - آگاهي موقعيتي - آناليز ريسک - پيشگيري - آمادگي - پايش و کشف - واکنش و بازگشت در هر کدام از اين 6 مرحله مبتني بر الزامات مي توان يک يا چند نوع از سياست هاي 6 گانه اجرايي ، طبقه بندي ، مقررات ، آيين نامه ها ، محدوديت و مجازات را برگزيد . ملاحظات حملات بيولوژيک از بين بردن آلودگي پرسنل و تجهيزات پس از يک حمله جنگي بيولوژيکي نگراني کمتري نسبت به يک حمله جنگي شيميايي دارد زيرا بيشتر عوامل جنگي بيولوژيکي از نظر پوستي فعال نيستند (مايکوتوکسين هاي تريکوتسن يک استثنا هستند). با اين حال ، آلودگي زدايي به عنوان يک روش مؤثر براي کاهش شيوع عفونت از احتقان هوايي ثانويه احتمالي باقي مانده است . سه روش اساسي براي آلودگي زدايي عبارتند از : حذف فيزيکي ، غيرفعال کردن شيميايي و غيرفعال کردن بيولوژيکي عامل بيماري . غيرفعال سازي بيولوژيکي تا حدي عملي نشدي است. همچنين سنسورها براي شناسايي حضور عوامل بيولوژيکي در هوا ، آب و يا روي سطوح هنوز هم نسبتاً ناکارآمد هستند ، اما بايد به سمت يک سيستم شناسايي و هشدار برويم که زمان کافي را براي قربانيان احتمالي فراهم نمايد . توانايي فعلي تشخيص براي درمان رضايت بخش نيست زيرا واکنش دهندگان تنها مي توانند بسياري از افرادي که قبلاً آلوده شده و عوارض را بروز داده اند را درمان کنند. بيشتر آشکارسازهاي بيولوژيکي فعلي آشکارسازهاي نقطه اي هستند که پس از اسکن کردن يک ابر هواي ذرات ، قادر به اخطار قبلي نيستند تا تشخيص دهند که آيا اين ذرات حاوي مواد بيولوژيکي از نوع خاصي هستند و يا خير. بخشي از سنسور ها هم تنها به شناسايي عوارض بيماري مي پردازد (مانند نشانگرهاي دماي بدن) و با اينکه مي توانند کمک کننده باشند ولي کارايي کافي را نخواهند داشت . چگونه يک حمله بيولوژيک را از يک شيوع طبيعي تشخيص دهيم ؟ تشخيص يک حمله بيولوژيک و بيوتروريستي از يک بيماري عفوني طبيعي مي تواند بسيار مشکل باشد . محققان بايد در ابتدا مشخصه‌هاي همه گيري شيوع بيماري را بررسي کنند تا منبع ، اسلوب انتقال و جمعيت در معرض خطر را تشخيص دهند . نشانه ‌هاي خاص ممکن است بيانگر اين باشند که آيا شيوع بيماري ناشي از رهايي هدفمند عامل بيماري زا است يا خير. از آنجا که مي توان منحني همه‌گيري را در موارد طبيعي هم مشاهده کرد ، ويژگي‌هاي اضافي شيوع بيماري بايد براي کمک به تعيين اين که آيا شيوع بيماري طبيعي است يا نتيجه يک حمله بيولوژيکي ، مورد بررسي قرار گيرد. در زير نشانه هاي يک همه گيري آمده است اما هيچ يک از اين نشانه ها دليل استفاده عمدي از يک عامل بيولوژيکي نمي توانند باشند ، ولي در کنار هم مي توانند تحقيقات بيشتر درباره حمله بيولوژيکي را موجه جلوه دهند : (1) وجود يک اپيدمي بزرگ که داراي موارد بيشتري از حد انتظار است ، به ويژه در جمعيت هاي گسسته (2) بيماري شديدتر از آنچه که براي يک پاتوژن مشخص پيش بيني مي شود و همچنين مسيرهاي غيرمعمول قرار گرفتن در معرض بيماري (3) بيماري که براي يک منطقه جغرافيايي مشخص غيرمعمول است ، در خارج از فصل انتقال عادي تشخيص داده مي شود و يا در صورت عدم وجود يک بردار عادي براي انتقال عامل اتيولوژيک ، رخ مي دهد (4) همه گيري همزمان بيماريهاي مختلف (5) شيوع يک بيماري مشترک بين انسان و حيوان با پيامد هاي انساني ، زيرا بسياري از عوامل خطرناک بالقوه براي حيوانات هم بيماري زا هستند (6) سويه هاي غيرمعمول يا انواع ارگانيسم ها يا الگوهاي مقاومت ضد ميکروبي متفاوت از موارد رايج در يک منطقه معين (7) نرخ حمله بالاتر به افرادي که در مناطق خاصي قرار دارند (به عنوان مثال ، اگر عامل بيماري زا در داخل ساختمان آزاد شود) يا نرخ پايين تر بيماري درباره کساني که در يک ساختمان بسته هوايي قرار دارند البته اگر عامل بيماري زا در فضاي آزاد و به صورت گسترش هوايي رها شده باشد (8) اطلاعاتي که يک دشمن در اختيار يک عامل يا مأمورين خاص قرار مي دهد (9) ادعاهايي که به وسيله تروريست ها مبني بر رهاسازي عامل بيولوژيک اعلام مي شود (10) شواهد مستقيم انتشار يک عامل ، با يافتن تجهيزات ، مهمات و يا دستکاري محصولات مرتبط با حمله به طور طبيعي بيماري ها در مناطق خاصي وجود دارند و چرخه هاي سنتي انتقال را شامل مي شوند . الگوهاي فصلي چندان غيرمعمول نيستند . در مقابل ، شيوع بيماري به دليل بيوتروريسم مي تواند در هر منطقه بدون بيماري غير بومي ، در هر زمان از سال و بدون هشدار اتفاق بيفتد و بسته به عامل اتيولوژيک و نحوه انتقال ، بر تعداد زيادي تأثير گذارد و ممکن است هزاران مورد ، ناگهان رخ دهد . در نتيجه ، مسئولان بهداشت عمومي بايد در هنگام بررسي شيوع بيماري ، نسبت به احتمال بروز بيوتروريسم حساس باشند . در اين زمان ، مهم است که شيوع مشکوک توسط يک اپيدميولوژيست در پزشکي قانوني بررسي شود . اگر تحقيقات اپيدميولوژيست پزشکي قانوني بيوتروريسم را فاش کند يا مشکوک به نظر برسد بايد با سازمان پدافند غير عامل يا سازمان هاي امنيتي ، که مسئول هماهنگي تحقيقات بين سازماني در اينگونه موارد هستند تماس گرفته شود . از طرفي اگر حمله بيولوژيک بخشي از يک جنگ هيبريدي باشد از تلاقي عمليات هاي هيبريدي و همپوشاني منطقي نتايج آنها نيز مي توان به عمدي بودن يک فراگيري بيماري ظنين شد . مديريت افکار و احساسات در هنگام شيوع يک بيماري ، چه آن بيماري به صورت طبيعي آغاز و گسترش يافته باشد و يا چه حاصل يک حمله بيولوژيکي باشد ، نظم و انظباط اجتماعي کاهش يافته و در کنار آن ما با دو نوع آسيب مواجه خواهيم بود : 1 – آسيب هاي جسمي 2 – آسيب هاي رواني . در واقع مي توان گفت که ما با دو نوع شيوع نرم (رواني) و سخت(فيزيکي) مواجه ايم که بايد آسيب هاي هر دو را کنترل کرده ، از فراگير تر شدن آن ها جلوگيري به عمل آورده و آثار و نتايج آن ها را کاهش دهيم . متاسفانه درباره اپيدميولوژي بيماري ها بسيار گفته و نوشته شده است اما اپيدميولوژي احساسات و عواطف مورد غفلت قرار گرفته است . اين مساله زماني با اهميت تر جلوه مي نمايد که بدانيم سلاح هاي بيولوژيکي نسل جديد ، نه تنها مي توانند به عنوان سلاح هاي کشتار جمعي استفاده گردند بلکه اين قابليت را دارند که به عنوان وسيله اي براي انجام حملات غير کشنده براي تاثير گذاري در سلامت روان ، خلق و خو و اراده انسان ها نيز مورد استفاده قرار گيرند . عوامل مختلفي وجود دارد که ميزان و گستردگي سرايت احساسات و رفتار ها در اپيدمي ها را تعيين مي کنند . برخي از آنها شامل عقايد و اعتقادات ، تراکم و تعداد جمعيت درگير ، شخصيت فرد ، مقدار درصد پذيرش فرد در دريافت و انتقال رفتارها و احساسات و ثبات ماندگاري در هنجارهاي اجتماعي ، هنجارهاي تنظيم کننده خلق و خو ، وابستگي وظايف به يکديگر و در آخر وابستگي اجتماعي متقابل هستند . با اين وصف مديريت رفتار ها و احساسات در هنگامي که بيماري بر اثر يک جنگ بيولوژيکي باشد از اهميت دوچنداني برخوردار است زيرا يک حمله بيولوژيک ، هدفمند مي باشد . اين موضوع مخصوصا در جنگ هاي هيبريدي که يک حمله بيولوژيک مي تواند تکميل کننده يا دنباله نوع ديگري از حمله يا حملات باشد و يا اينکه مهاجم به دنبال ايجاد زمينه اي ، براي انواع ديگري از حملات است بيشتر نمايان مي شود . بر اساس اين رويکرد مطمئنا يک حمله بيولوژيک ، همواره عمليات هاي رواني از پيش برنامه ريزي شده را کنار خود مي بيند ، بويژه در عصر حاضر و با فراگيرتر شدن رسانه هاي نوين مانند شبکه هاي اجتماعي حتي مي توان گفت اين امکان وجود دارد که حمله بيولوژيک نه به عنوان عمليات اصلي ، بلکه پيش زمينه يک عمليات رواني در نظر گرفته شده باشد . با اين نگاه مديريت افکار و احساسات در مردم و کاهش ريسک هاي حوادث و وقايع يکي از وظايف سازمان هاي مواجه کننده با حادثه يا حمله است . مديران و برنامه ريزان بايد به گونه اي عمل کنند که هم زمان ، هر دو آسيب را کاهش دهند و نه اينکه براي کنترل يکي باعث افزايش آسيب هاي ديگري شوند ، مثلا براي رعايت بعضي از شرايط توسط مردم تبليغات بيش از حد صورت پذيرد که خود آن تبليغات سبب آسيب رواني و ترس بيشتر گردد . در حقيقت مسئولان بايد در مواجه با بحران به مانند يک بند باز عمل کنند که از روي طناب باريکي حرکت مي کند ، بدون اينکه به هيچ کدام از دو سمت سقوط نمايد ، زيرا هر تصميم اشتباه نه تنها بر روي دامنه بحران تاثير منفي مي گذارد بلکه جنبه هاي مختلف زندگي مردم را هم به صورت غير مستقيم تحت الشعاع قرار مي دهد و دامنه آسيب ها را فراتر خواهد نمود . با اين وجود ، ما بايد چيزهاي بيشتري را در مورد چگونگي پرداختن به اپيدمي عاطفي همراه با شيوع واقعي بيماري ها بدانيم و انجام تحقيقات بيشتر در اين زمينه از الزامات مهم مي باشد . ترس يکي از مهمترين احساساتي که مي تواند منجر به آسيب هاي رواني و اجتماعي در مواقع بحراني گردد ترس مي باشد . هنگامي که ترس افزايش يافته و از حد قابل قبول فراتر رود به جاي اينکه احتياط و رفتار کنترل شده را در انسان تقويت نمايد ، کنترل رفتاري انسان ها را در دست مي گيرد و بدين ترتيب انسان ها دست به اقدامات کمتر عقلاني خواهند زد . در اين حالت الگوهاي رفتاري تهاجمي از افراد سر زده که خود عامل تخريب بيشتر خواهند بود . زامبي ها زامبي ها موجوداتي داستاني هستند که اراده اي از خود نداشته و تنها حس گرسنگي آنها را هدايت مي کند . اين موجودات داراي خودآگاهي نيستند که بخواهند درباره اعمالشان قضاوتي داشته باشند . در اين حالت آنها وارد يک سير قهقرايي به حالت نوزادي شده اند که در آن با حالت سيري ناپذير و بدون فهم سيري دنبال تغذيه از منابع مي روند . اينگونه پسروي هاي شخصيتي در فراگيري بيماري ها و هراس جمعي مرتبط با آنها هم اتفاق مي افتد که باعث مي گردد افراد کنترل ذهن و اعمال خود را از دست داده و خود را در معرض يک گرسنگي شديد و اشتهاي مخرب قرار دهند که اين امر منجر به حمله اين افراد به دو چيز مي شود : 1 – منابعي همچون مواد خوراکي و هر چيزي که به نظر آنها براي زنده ماندن در شرايط آخرالزماني کارايي دارد (حمله به منابع فيزيکي) . 2 – حمله به اذهان ديگر انسان ها تا آنها را هم به اين بيماري مبتلا کرده و الگوهاي رفتاري خود را در آنها تکرار نمايند (حمله به منابع نرم) . در اين حالت زامبي با القاي ترس و نااميدي ديگران را هم به رفتار خود مبتلا مي نمايد . کارگروه مديريت افکار در شرايط بحراني ضروري است که کارگروهي براي مديريت افکار مردم تشکيل داده شود تا بحث اطلاع رساني و تبليغات را بر عهده داشته باشد و از ارائه اطلاعات متناقض به مردم و در نتيجه سلب اعتماد آنها جلوگيري شود . نکته مهم در اينجا اين است که تشکيل اين کارگروه به معناي اين نيست که اطلاعات تنها از طريق يک سخنگو به مردم داده شود بلکه بايد اخبار و داده هاي يکسان از چندين منبع متفاوت ، در جايگاه ها و مقبوليت هاي گوناگون به مردم ارائه شود تا اولا تاثير بيشتري بر گروه هاي مختلف گذاشته و ثانيا اين يکساني داده ها باعث جلب اعتماد بيشتر مردم به اخبار ارائه شده گردد . انواع ويژگي هاي گروه هاي انساني در بحران ها يکي از مواردي که در هر بحران بايد مورد توجه برنامه ريزان قرار گيرد ، گروه بندي افراد جامعه و برنامه ريزي مناسب براي هر گروه مي باشد . از اين منظر 4 گروه پايه ، فارق از تخصص ها و سطح توانايي هاي افراد را مي توان براي يک جامعه در شرايط بحران مد نظر داشت . 1 – حامي : اين افراد بنابر اعتقادات يا نوع دوستي ، خود را متعهد به جامعه دانسته و در شرايط سخت در پي رفع نياز هاي ديگران برمي آيند . از اينرو برنامه ريزي ها بايد به گونه اي صورت گيرد که اين افراد به صورت هماهنگ و هدفمند مورد استفاده قرار گيرند . 2 – هم درد : اين گروه مانند افراد جامعه گرا در فعاليت هاي اجتماعي شرکت نمي کنند اما به حرمت هاي اجتماعي و شرايط ديگر افراد ، توجه مي کنند . اولويت اين افراد خانواده شان است و در صورت داشتن اطمينان حداقلي از آينده ، آنها مي توانند در حد محيط خانوادگي کمک کننده باشند . 3 – خود محور : اينگونه افراد تنها خودشان و احساساتشان اهميت دارد و تمام سعي شان بهتر کردن شرايط فردي شان است . هر چقدر اين ويژگي در افراد برجسته تر باشد احتمال تبديل آنها به زامبي ها در شرايط بحراني افزوده مي شود . 4 - مخرب : اين افراد به صورت آگاهانه دست به تخريب ديگران و سوءاستفاده از شرايط بحراني مي نمايند . در مقابل افراد اين گروه ، سيستم هاي انتظامي ، امنيتي و قضايي بايد به سرعت وارد عمل شوند . هر گونه تاخير در مواجه با اين گروه ، شرايط را پيچيده تر کرده و افراد خودمحور را غيرقابل کنترل تر مي نمايد . رسانه هاي اجتماعي و بحران امروزه يکي از مهمترين راه هاي ارتباطي و کسب خبر و اطلاعات در سطح جوامع رسانه هاي اجتماعي مي باشند . کنترل کننده محتواي اين رسانه ها مي تواند به بهترين شکل از آن بهره برده و شرايط را به نفع خود بهبود بخشد . اما از طرفي استفاده دشمن از اين رسانه ها آثار مخرب شديدي به وجود خواهد آورد . امروزه جنگ در شبکه هاي اجتماعي يکي از مدل هاي جديد منازعه است که کشورهاي مختلف به سمت بهره برداري از آن رفته اند . از تاکتيک هاي رايج در جنگ شبکه هاي اجتماعي ، انتشار اطلاعات نادرست ، ايجاد شک و بلاتکليفي دائمي در ذهن مخاطبان هدف ، تحريک کردن و ايجاد حس سوءظن به ارکان هاي دشمن در ذهن افراد جامعه هدف ، افشاگري اطلاعاتي براي ضربه زدن به دشمن ، تخريب ذهنيت افراد و سوق دادن آنها به تبديل شدن به يک زامبي در مواقع بحران و بي اثر کردن تلاش هاي صورت گرفته دشمن در کنترل بحران هستند . اما از سوي ديگر اين شبکه ها مي توانند به ايجاد يک انتقال دهنده گزارش ها در زمان واقعي در مورد اپيدمي ها عمل کرده و به عنوان يکي از راه هاي ايجاد يک سيستم نظارت عمومي کارآمد براي تشخيص زود هنگام و پاسخ فوري شناخته شوند . مديريت بحران ها و ضرورت بهره گيري از سيستم هاي تصميم يار انسان در محيطي زندگي مي کند که به طور دائم در معرض موقعيت هاي متنوع کم و بيش خطرناک است که توسط عوامل متعددي ايجاد مي شوند . پديده هاي شديد طبيعي مانند : طوفان ، سيل ، خشکسالي ، رانش زمين ، زمين لرزه ، همه گيري بيماري ها و موارد ديگر ، علاوه بر حوادث فناوري (به عنوان مثال آلودگي شديد) و موقعيت هاي متناقض ، ممکن است به طور مستقيم بر زندگي هر شخص و جامعه کاملا تأثير گذار باشد . اين پديده ها ، که به عنوان بلا يا فاجعه نيز ناميده مي شوند بايد دقيقاً شناخته شده باشند تا بتوان سريعاً با آنها برخورد کرد . تسکين و کاهش اثرات چنين بلايايي نياز به يک مطالعه کامل بين رشته اي در مورد خطرات و آسيب پذيري ها و همچنين انتشار صحيح اطلاعات دارد . در اينجاست که از انفورماتيک خواسته مي شود نقش خود را در اين زمينه ايفا کند. يک سيستم پشتيباني تصميم (DSS) يک سيستم اطلاعاتي است که از فعاليتهاي تصميم گيري در سازمان و يا در زمينه تجارت پشتيباني مي کند . از DSS ها به طور گسترده در حفاظت از محيط زيست استفاده مي شود . اين نوع سيستم ها در کنترل آلودگي ، در مديريت منابع آب و جيره بندي ، در کنترل سيلاب ها و پيش بيني وقوع آنها ، در کشاورزي براي کنترل آفات ، در جنگلداري ، در جلوگيري از بيماري هاي همه گير و ... استفاده مي شوند . تصميم گيران پدافند بيولوژيک نيز براي مديريت هر چه بهتر شرايط نياز به اينگونه سيستم ها دارند . پيچيدگي موضوعات و وجود متغير هاي بسيار در جنگ بيولوژيک و يا همه گيري بيماري ها نياز به تصميمات منطقي دارد و تصميم گيري به ويژه در شرايط جنگي به طور فزاينده اي دشوار مي باشد . با توجه به پيشرفت هاي موجود در تئوري تصميم گيري و مطالعه سيستم هاي پشتيباني از تصميم ، روش ها و ابزارهاي جديد پشتيباني تصميم گيري تهيه شده اند . در اين صورت ، طراحي و ساخت ابزارهايي که بتوانند به تصميم گيرنده در تصميم گيري براي موضوعات پيچيده جنگ بيولوژيک و مديريت بحران هاي ناشي از همه گيري بيماري ها کمک کنند ، يک امر بسيار مهم است. به عنوان مثال در يک همه گيري بيماري ، آگاهي از نحوه جا به جايي و حضور مردم در مناطق مختلف براي ايجاد محدوديت هاي مناسب و کاهش همه گيري اهميت بسزايي دارد . همچنين داشتن اطلاعات در زمان آني از موقعيت مکاني شهروندان براي اتخاذ تصميمات فوري و در اسرع وقت ضروري مي باشد . مديران و برنامه ريزان مي توانند با ايجاد يک سيستم پشتيباني از تصميم و گرفتن اطلاعات آنتن هاي مخابراتي از اپراتور هاي تلفن همراه موقعيت تقريبي مکاني بسياري از شهروندان را تخمين زده ، در پيش از بحران ها ، الگو هاي زماني و نحوه و مسير هاي جا به جايي شهروندان را يافته و در هنگام همه گيري بيماري ها با توجه به سرعت و اسلوب گسترش بيماري و با استفاده از الگو هايي که از قبل آماده شده اند و همچنين شرايط زماني آني ، بهترين تصميم ها را در جهت محدود سازي شهروندان اتخاذ نمايند و بدين شکل اثرات منفي اجتماعي ، اقتصادي و بهداشتي شرايط بحران را کاهش دهند . از سوي ديگر مي توان با پايش دائم مراکز خدمت رسان در اين شرايط ، محدوديت ها را شناسايي و بار اضافي را بر روي نقاط با ظرفيت بالاتر انتقال داد . البته يک سيستم پشتيباني تصميم مي تواند بخش هاي بسياري داشته باشد که بر اساس نياز مديران بحران شکل گرفته اند اما در اينجا براي اولين قدم اقدام براي قرنطينه و محدوديت هاي هوشمند ، ايجاد يک سيستم پشتيباني تصميم ضروري بوده و در گام ديگر توسعه پرونده الکترونيک سلامت و پايش دائم شهروندان بايد صورت پذيرد . منابع : https://www.britannica.com/technology/biological-weapon https://en.wikipedia.org/wiki/Biological_warfare https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3148628/ http://paydarymelli.ir Psychiatry of Pandemics A Mental Health Response to Infection Outbreak Charting the Next Pandemic Modeling Infectious Disease Spreading in the Data Science Age A Bioterrorism A Guide for Facility Managers Biosecurity and Bioterrorism, Second Edition Containing and Preventing Biological Threats Bioterror and Biowarfare A Beginner’s Guide Biosecurity and Bioterrorism_ Containing and Preventing Biological Threats Defense Against Biological Attacks Volume I Soft targets and crisis management_ what emergency planners and security professionals need to know Crisis Management in Acute Care Settings_ Human Factors and Team Psychology in a High-Stakes Environment A Biological Weapons From the Invention of State-Sponsored Programs to Contemporary Bioterrorism A Defence Against Bioterrorism Military Thought - Volume 20
  20. نگاهی به نبرد هیبریدی (همگن نظامی1) حزب الله در جنگ 33 روزه در بسیاری از جزئیات ، حزب الله با ساختاری نامشخص و غیر شفاف نماینده تهدیدهای هیبریدی است که به صورت فزاینده ای در حال گسترش می باشند . نبرد 34 روزه در جنوب لبنان نقاط ضعفی را در وضعیت نیروهای نظامی اسرائیل (IDF) نشان داد و همچنین این امر برای برنامه ریزان دفاعی آمریکا نیز دارای پیامدهایی بود . با ترکیب یک جنبش سیاسی سازمان یافته با سلولهای غیرمتمرکز که از تاکتیکهای انطباقی و سازگار در مناطق خارج از کنترل دولت استفاده می کرد ، حزب الله نشان داد که می تواند ضربات مهلک خود را وارد کند و همچنین دشمن را مجازات نماید . سلولهای توزیع شده با بالاترین نظم و کاملاً آموزش دیده با استفاده از ترکیبی از تاکتیکهای چریکی و فناوری ها در مراکز پر جمعیت شهری ، در برابر یک نیروی متعارف مدرن به مقابله پرداختند . حزب الله ، مانند مدافعان افراطی مسلمان در ماه های آوریل و نوامبر سال 2004 در نبردهای فلوجه در عراق ، با مهارت بالا از مناطق شهری استفاده کرده و برای ایجاد کمین و جلوگیری از شناسایی و همچنین ایجاد استحکامات دفاعی قدرتمند در نزدیکی افراد غیر مبارز بهره برد. در میدان نبرد ، سربازان اسرائیلی به ناچار اعتراف کردند که مدافعان حزب الله ماهر و سرسخت هستند. این مقاومت سازمان یافته چندین درجه دشوارتر از عملیات های انجام شده در کرانه باختری و نوار غزه بود. مهمتر از همه ، میزان آموزش ، انضباط آتش و فناوری های مهلک استفاده شده توسط حزب الله بسیار فراتر بودند. در میدان نبرد تاکتیک های ترکیبی و کاربردهای بدیع و ابتکاری از فناوری ها توسط مدافعان چشمگیر بود. به ویژه ، سیستم های موشکی هدایت شونده ضد تانک که توسط حزب الله علیه زره پوش ها و مواضع دفاعی ارتش اسرائیل به کار گرفته شده بود ، همراه با تاکتیک های غیرمتمرکز ، غافلگیر کننده بودند. در نبرد وادی سلوقی ، ستونی از تانک های اسرائیلی با دقت در مسیر خود متوقف شدند. تسلیحات ضد تانک حزب الله شامل RPG29 ساخت روسیه ، AT13 Metis روسی و AT14 Kornet بود که دارای برد 3 مایل است. ارتش اسرائیل AT13 و AT14 را در برابر تانک مرکاوا مارک 4 بسیار مهیب و ویران کننده یافت. در مجموع 18 مرکاوا آسیب دید و تخمین زده می شود که موشکهای هدایت شده ضد تانک 40 درصد از تلفات ارتش اسرائیل را ایجاد کرده باشند . در اینجا نامشخص بودن مرز بین سیستم های متعارف با نیروهای نامنظم و تاکتیک های غیر سنتی را مشاهده کردیم . حزب الله حتی موفق شد چند فروند هواپیمای بدون سرنشین مسلح را به هوا پرتاب کند که برای شناسایی آنها اسرائیل نیازمند این بود که خود را با شرایط انطباق دهد . این بدون سرنشین ها از نوع مرصاد 1 و ابابیل 3 ساخت ایران بودند . این موضوع با توجه به سیستم ناوبری مبتنی بر سیستم موقعیت یابی جهانی و برد 450 کیلومتری و ظرفیت حمل مواد منفجره 50 کیلوگرمی این پرنده ها، باعث نگرانی استراتژیست های اسرائیلی شد. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد حزب الله در جاسوسی از سیگنال ها نیز سرمایه گذاری کرده و حتی تماس های تلفنی IDF را برای مدتی کنترل کرده است ، همچنین گزارشهای تأیید نشده مبنی بر رمزگشایی ترافیک رادیویی IDF منتشر شده است . به نظر می رسید که مدافعان، سیستم های نظارتی پیشرفته و تجهیزات دید در شب بسیار پیشرفته ای نیز دارا باشند . استفاده حزب الله از موشك هاي كروز ضد كشتي C802 عليه يك ناوچه موشك انداز اسرائيلي نمونه ديگري از شكل جنگ هيبريد را نشان مي دهد كه قطعاً مرتبط با تحليلگران نيروي دريايي است. بسیاری از موشک های حزب الله از مدل های قدیمی غیر دقیق بودند . آنها از این موشک ها برای ایجاد وحشت در جمعیت غیر نظامی و حمله به زیرساخت های نظامی اسرائیل بهره بردند . با اینکه اکثر موشک ها کوتاه برد و غیر دقیق بودند اما هم در حوزه فیزیکی با مجبور کردن اسرائیل برای تخلیه ده هزار شهروند و هم در رسانه ها با نشان دادن توانایی خود برای ضربه زدن به قوی‌ترین ارتش منطقه به تاثیرات استراتژیکی دست یافتند . رالف پیترز2 که در جریان جنگ از لبنان دیدن کرده بود ، مشاهده کرد که حزب الله انعطاف پذیری چشمگیری را از خود نشان می دهد و با تکیه بر توانایی واحدهای سلولی خود در جمع شدن سریع برای عملیات های خاص یا در صورت عدم موفقیت در جدا شدن از هم و عمل کردن به صورت مستقل عمل می نماید . سلولهای رزمی حزب الله ترکیبی از چریکها و نیروهای منظم بودند - نوعی دشمن که نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا احتمالا به دفعات زیادی در آینده با آن مواجه خواهند شد . 1 - عبارت همگن نظامی به منظور تقسیم بندی بهتر این مدل از نبرد توسط بنده ایجاد شده و در مباحث جنگ هیبریدی رایج نمی باشد . برای آشنایی بیشتر با اینگونه تقسیم بندی می توانید به مطلب چگونگی نحوه پاسخ ایران به شهادت حاج قاسم سلیمانی مراجعه نمایید. 2 - برای آشنایی با نظریات رالف پیترز درباره منطقه غرب آسیا می توانید از این لینک استفاده کنید . ترجمه و تلخیص صرفا برای میلیتاری بن پایه : Hybrid Warfare and Challenges - Small Wars Journal - issue 52
  21. جیگر جان اشتباه متوجه شده بودید . کسی خاک سرزمین خودش را انکار نمی کند و فقط بحث بر سر مستاجر چند صباح آن خاک بوده است که دوستان بر روی آن اختلاف نظر داشتند ، وگرنه آذری های عزیز تاج سر هستند و تا ابد خواهند بود و خواهشا این عزیزان را به دیگری نچسبانید .
  22. جنگ و آن سوی جنگ نکته ای فارق از وقایع جنگی خدمت دوستان و همراهان گرامی عرض می شود و آن اینکه دوستان بیایید نگذاریم که پیگیری وقایع و حوادث جنگ برایمان جنبه عادت پیدا کنند و پیگیری هایمان اعتیاد گونه گردد و به گونه ای شود که هر ساعت از این سایت به سایتی دیگر و از این کانال به کانالی دیگر سرک بکشیم و همگی بدانیم که جنگ ماهیتا پدیده ای است نامطلوب مگر برای یک امر والاتر ! هر انسانی که بر خاک می افتد فارق از اینکه از کدام طرف بوده ، در حقیقت امیدی را ناامید کرده ، قلب مادری به درد آمده ، فرزندی یتیم و خانواده ای داغدار شده است . هر صدای مهیب انفجار ، قلب هایی را می لرزاند و هر خبر خانواده هایی را نگران تر می کند . وقایع جنگ وسیله سرگرمی و گذران زمان ما نیست ! و حتی اگر تنها به آن برای یادگیری بنگریم باز هم راه را به بیراهه رفته ایم . بدانیم که جنگ جدا از وقایع آن ، جنبه ای انسانی دارد که عدم توجه به آن ها عوارض بدی در روح و روان ما بر جای خواهد گذاشت . بیایید درباره جنگ خیال بافی نکنیم و سعی کنیم که آن را همانگونه که هست درک نماییم . با تشکر
  23. سلام علیکم بهتر است هر چیز و هر کسی را در جایگاه خودش ببینیم نه بالاتر و نه ... . خدمت ایشان که عرض شد برآیند تاثیر قدرت های جهانی را از منازعات منطقه ای کم بفرمایند ، بعد ما در خدمت ایشان خواهیم بود و درباره قدرت منطقه ای صحبت خواهیم کرد . البته مساله دیگر هم این است که ذهن های سطح تکنیکی یا همان ذهن های مهندسی که شما می فرمایید ، قادر به درک سیال بودن اینگونه مفاهیم نیستند . در ضمن ما جواب سوال های ایشان را ندادیم ، ایشان چرا جواب سوال های ما را نمی دهند . البته خدا را شکر که ایشان به بی سوادی خودشان اقرار فرمودند و راه حل پیش پایشان هم مطالعه عمیق تر است و دقیقا به دلیل همین بی سوادی است که رو به مجادله آوره اند و نه مباحثه !
  24. مجموعه افاضات یک نوچه دست نشانده سلام همانگونه که در پیام خصوصی خدمتتان عرض شد قدرت حکومت ها به سطوح ملی ، منطقه ای ، فرامنطقه ای ، جهانی و در همان قسمت جهانی هژمون تقسیم می شود که هر کدام از این سطوح می توانند واجد دسته بندی های مختلف باشند و باز همانگونه که برای شما مثال آوردم حکومت کشوری مانند افغانستان حتی دارای قدرت ملی نیست و ما هم در ابتدای انقلاب و بنا بر دلایلی که بسیاری از آنها را همگی ما نسبت به آنها آگاهی داریم قابلیت اعمال قدرت ملی در سطح کاملش را نداشتیم (در بازه زمانی کوتاهی) . از طرفی اینگونه مسائل و بسیاری از مسائل دیگر قابلیت کمی سازی ندارند و دقیقا وقتی شما از درک این موضوع عاجز هستید به شما می گوییم که ذهن نابالغ دارید . اجازه دهید مثالی بزنم ، کودکی را فرض کنید که به فهم شمارش یک و دو رسیده است و وقتی از او سوال می شود که مادرش را چقدر دوست دارد می گوید دو تا !! هنگامی که درکش از کمیت گسترش می یابد 10 تا ، 100 تا و ... . و در این میان وقتی کمیت فاصله را درک می کند دست هایش را گشوده و می گوید اینقدر ، یا از اینجا تا آنجا و ... . این مساله به دلیل نابالغ بودن ذهن آن کودک در زمینه دوست داشتن است ، اما وقتی در این زمینه ذهنش به بلوغ کافی رسید دیگر اینگونه بیان برایش معنا ندارد . حالا از شما می پرسم شما چقدر مادر بزرگوارتان را دوست دارید ؟ فقط جان شما غیر از بیان کمی راه دیگری وجود ندارد !! اما فارق از این مثال مبتنی بر جدول زیر ، مفاهیم و مسائل هر چقدر به سمت سطح استراتژیک و بدون ساختار پیش می رود از قابلیت کمی سازی آن کاسته می شود و به جایی خواهیم رسید که دیگر این امکان برای ما به دلیل وجود متغیر های بسیار و اطلاعات کم و شرایط ناپایدار از بین خواهد رفت . البته به همین دلایل است که فهم شما حتی از مفاهیم علوم انسانی سطحی می باشد و می آیید ضریب جینی را که کاربرد آن در یکی از مدل های اقتصاد کلان است (اقتصاد کلان محاسباتی) که تقریبا درسلسله مراتب مفاهیم و دانش اقتصاد در وسط هرم قرار می گیرد و برای ایجاد نقشه های راه در یک طرح کلان اقتصادی کاربرد دارد را به کلیت ماجرا تعمیم می دهید (البته بنده در زمینه اقتصاد مطالعه تخصصی ندارم). و به دلیل همین مساله است که دیگران را نادان ، متوهم ، خودشیفته و ... می دانید : اما در مورد کشور خودمان جمله ای را از یکی از مقالات اندیشکده بروکینز که سال گذشته ترجمه و در انجمن قرار دادم را می آورم : و این همان چیزی است که شما نمی بینید و یا نمی خواهید ببینید . یک مساله دیگر درباره قدرت منطقه ای اینکه ما برآیند مجموعه ای از عوامل را در نظر می گیریم که هر کدام می توانند شدت و ضعف داشته باشند (که استاد گرامی جناب MR9 زحمت بیان آن را کشیدند - اوستای بنده) . این را داشته باشید و در کنار آن چند روز پیش مطلبی در بروزرسانی با عنوان ثبات هژمونیک قرار داده شد که برای روشن شدن بعضی از موارد ، بخشی از آن را در اینجا قرار می دهم : قدرت برتر یا هژمون به وسیله عواملی باید پول خود را مبنا قرار داده ، با وضع قوانین و ساختار های مختلف دیگران را کنترل کرده و برای حفظ آن وضعیت به یکسری از کشور ها ، مخصوصا قدرت های درجه 2 سودهایی برساند . شما پرسیدید که : اول اینکه راهکارهای مشروع همان ساختار های کنترلی قدرت های جهانی هستند که اتفاقا هر چقدر ما بیشتر بتوانیم خودمان را از زیر یوغ آنها خارج کنیم و بعد آنها را به نفع خودمان تغییر دهیم نشان از قدرت بالاتر ما هستند . ثانیا وقتی راهکار به قول شما مشروع ، نا مشروع می شود و از دزد حمایت می کند باید آن را به نحوی کنار گذاشت . حالا شما چرا طرفدار راهکار نامشروع هستید دیگر به ما مربوط نیست !؟ در کل سوال هایی پرسیدید ، لطف کنید از ابتدا آنها را دوباره بپرسید ، البته با این پیشفرض که در ابتدا قدرت هایی که مانع ما می شوند را به صورت کمی مشخص کرده ، عوامل ایجاد آن ها و میزان تاثیر پاهای قدرت های اختاپوسی جهانی را به صورت کمی از آنها کم نمایید و بعد در اینجا قرار دهید ، آنگاه به دیده منت بنده جواب شما را خواهم داد . پ ن . امیدوارم تمامی دوستان به این بحث ها تنها به چشم مجادلات علمی بنگرند و آنها را فراتر از آن نبرند .
  25. وقتی گفته می شود ذهن نابالغ یعنی همین نگاه کوتاه بین صفر و یکی !! اول شما بفرمایید که در تمام این مواردی که فرمودید چه کسی حرف آخر را زده است !؟ درباره قدرت هم ، از اولین پست های بنده در این انجمن درباره همین موضوع بوده است (و هنوز هم جای کار بسیاری دارد و ...) : البته اگر همین مطلب استاد ارجمندمان جناب @MR9 را خوب مطالعه می فرمودید به نظرم اینگونه ساده اندیشانه به این مسائل نگاه نمی کردید اما انگار شما می خوانید بر اساس پیش زمینه فکری دلخواهتان !!