sina12152000

Members
  • تعداد محتوا

    1,663
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های sina12152000

  1. [align=center]سرلشگر خلبان شهید مصطفی اردستانی معاونت عملیات نیروی هوایی تکخال اف 5 و شیر نهاجا [/align] [align=center][/align] سال 1328 ورامین روستای قاسم آباد روزهای نخستین زمستانی سرد در روستای "قاسم آباد" ورامین با گرمی برای خانواده اردستانی آغاز شد. در یازدهم دی ماه سال 1328 خداوند کودکی به این خانواده بخشید که نام او را مصطفی گذاشتند. نامی که سال ها بعثیون با شنیدن آن لرزه به اندام شان خواهد افتد. به راستی آیا کسی فکر می کرد که این کودک سال ها بعد، یکی از حماسه سازان ایران اسلامی گردد! "کسی که صدام حسین اعلام نمود هر کس زنده یا سربریده سرهنگ مصطفی اردستانی را بیاورد، جایزه ای بس ذی قیمت و ارزنده به او تعلق خواهد گرفت." دوران طفولیت و تحصیلات و در نهایت اخذ دیپلم، برای مصطفی همگی در ورامین اتفاق افتاد. اینک سال 1348 است. مصطفی بعد از اخذ دیپلم در همین سال، عازم خدمت مقدس سربازی می شود. خدمت او نیز سرشار از حماسه است. پس از طی دوران آموزش به عنوان یکی از سپاهیان دانش، در یکی از روستاهای اسفراین مشغول به گذراندان ادامه خدمت می شود. با توجه به بافت این روستا، شرایط جغرافیایی آن و مساعد بودن شرایط برای کشت خشخاش، مردم این روستا اکثرا و به صورت فراگیر به این کار می پرداختند. در این شرایط مصطفی برخود واجب می دید به عنوان یک مسلمان، فریضه امربه معروف ونهی از منکر را ادا کند. پس با صحبت های دوستانه ای که با روستائیان می کرد، سعی می نمود ه آنها را از کشت خشخاش منع کند. روزها به تندی سپری شد. اکنون سال 1350 است. مصطفی که خدمت سربازی را با موفقیت طی نموده، با توجه به علاقه ای که به فن خلبانی و نیروی هوایی داشت، وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. کلاس های فشرده آغاز شد و مصطفی با موفقیت دوره مقدماتی پرواز را سپری کرد. حال بایست برای تکمیل این دوره و فراگرفتن فنون پیشرفته خلبانی همچون دیگر خلبانان آن زمان نیروی هوایی، به خارج اعزام می شد. پس مصطفی به همراه تعدادی دیگر از خلبانان به ایالات متحده آمریکا اعزام می شود. پس از فراز و نشیب های فراوان و بعد از سپری کردن 3 سال آموزش در آمریکا، سال 1353 مصطفی موفق به اخذ گواهینامه خلبانی در هواپیماهای "اف - 5" می شود، به ایران بازمی گردد و با درجه گستوان دومی" در رسته خلبانی اف 5 در پایگاه چهارم شکاری دزفول، مشغول به خدمت می شود. وی از همان زمانی که قرار بود به آمریکا اعزام شود و همچنین پس از بازگشت از آن جا، همواره جوانی شاد، بشاش و درعین حال بسیار متدین بودد و نسبت به مقدسات دینی بسیار مقید و سخت گیر. با توجه به هوش بالای مصطفی و به دلیل اندام وزیده ای که داشت، به تدریج به یکی از بهترین خلبانان نیروی هوایی تبدیل شد. بعد از یک سال از این پایگاه به پایگاه ششم شکاری منتقل می شود و تا سال 1356 در این پایگاه و بعضا در پایگاه چهارم شکاری دزفول، به خدمت می پردازد. چگونه مصطفی از قهرمان پاکستانی شات گرفت ر سال 1354 به عنوان یکی از خلبانان منتخب نیروی هوایی، برای انجام یک سری مسابقات تیراندازی با هواپیما عازم پاکستان می شود. در بین خلبانان پاکستانی، سرگرد خلبانی بود که در جنگ بین هندوستان و پاکستان، چندین هواپیمای هندی را سرنگون ساخته بود و در آن زمان قهرمان نیروی هوایی پاکستان شناخته می شد. لذا با غرور خاصی راه می رفت و هنگام عبور از کنار دیگران، به اصطلاح به عالم و آدم فخر می فروخت. سرانجام روز مسابقه فرا رسید. کلیه هواپیماها که برای مسابقه آمده بودند، پرواز می کنند. مصطفی که علیرغم جوانی، مهارت بالایی در پرواز داشت، تصمیم می گیرد در آسمان با سرگرد پاکستانی به یک نبرد هوایی آزمایشی بپردازد. نبرد هوایی شروع می شود و بعد از چند لحظه، در میان حیرت حاضران، مصطفی با چند مانور ماهرانه از سرگرد پاکستانی شات می گیرد. (شات یعنی هواپیما را طوری هدایت کنی که پشت سر هواپیمای دیگر قرار بگیرد و به عبارت بهتر، در تیررس باشد. در فن هواپیمای گرفتن شات یعنی هدف قرار دادن هواپیمای حریف.) پس از پایان پرواز، سرگرد خلبان به نزد مصطفی - که در آن زمان ستوان دوم بود - می آید و می گوید: - توقهرمانی، نه من. ازدواج و انتقال به پایگاه های دیگر ر سال 1356 مصطفی ازدواج می کند و همزمان به پایگاه دوم شکاری تبریز منتقل می شود. این رویه همچنان ادامه پیدا می کند و در سال 1357 درحالی که چند هفته ای به پیروزی انقلاب مانده بود، به همراه تعدادی دیگر از خلبانان پایگاه تبریز به پایگاه هوایی مشهد اعزام می شوند. وی در آن موقع آرام و قرار نداشت و به دور از چشم مسئولین پایگاه، با لباس شخصی به جمع تظاهرکنندگان می رفت. بدون شک او را می توان از نخستین خلبانان حزب اللهی قلمداد کرد که در به ثمر رسیدن انقلاب و آگاهی پرسنل نیروی هوایی، نقش به سزایی را ایفا کردند. روز سرنوشت ساز آغاز می شود روز عمل فرا رسیده است. صبح روز 22 بهمن سال 1357 شهر مشهد، اردستانی به همراه تعدادی از خلبانان پایگاه هوایی مشهد، با لباس نظامی و به صورت علنی، به صفوف مردم انقلابی می پیوندند و راه حرم امام رضا (ع) را در پیش می گیرند. مردم انقلابی وقتی خلبانان را در میان خود می یابند، به شور آمده و آنها را بر دوش می گیرند و بدین ترتیب شهید اردستانی و دیگر خلبانانی که به مردم پیوسته بودند بر روی دوش آنان تا حرم امام رضا (ع) همراهی می شوند. شهید اردستانی درحالی که بر دوش مردم بود، سوار بر موج انقلابی فریاد می کشید " الله اکبر خمینی رهبر ". وقتی خلبانان به تالار آینه رسیدند، حجت الاسلام "واعظ طبسی" (تولیت آستان قدس رضوی) آن جا ایستاده بود. شهید اردستانی و کلیه خلبانان حاضر، به ایشان اطمینان دادند که حتی یک هواپیما از پایگاه برای سرکوب مردم به پرواز درنخواهد آمد. تروری که عقیم ماند از لطف خداوند در همان روز، انقلاب نیز پیروز شد. بعد از پیروزی، مدارکی به دست آمد مبنی بر این که در شامگاه روز 22 بهمن سال 1357 گروهی می خواستند به محل استراحت اردستانی و همسرش حمله کرده و هر دو را ترور نمایند که خوشبختانه با پیروزی انقلاب اسلامی، این توطئه عقیم ماند. اردستانی مدتی بعد از انقلاب به پایگاه هوایی تبریز مراجعت کردد و نخستین هسته تشکل خلبانان حزب اللهی را در پایگاه هوایی تبریز به همراه سرتیپ (سروان آن زمان) "حبیب بقایی" - فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران - و چند نفر دیگر پی ریزی کردند. شهید اردستانی که در این زمان به عنوان افسر خلبانان شکاری در پایگاه هوایی تبریز مشغول به خدمت بود، شروع به برگزاری جلسه های قرآنی و دعای کمیل نمودد و همزمان جهاد سازندگی پایگاه دوم شکاری تبریز را به سرانجام رساند. در این زمان وی با همکاری چند نفر از دوستانش، در پایگاه اقدام به انتشار یک نشریه درون گروهی با نام "مخلصین" نمودند که حاوی مطالب اعتقادی و فرهنگی بود. عراق نقشه شوم خود را اجرا کرد 31 شهریور سال 1359 دولت بعثی عراق نقشه ای را که مدت ها در سر می پروراند، اجرا کرد و در بعد از ظهر همین روز، پایگاه های هوایی ایران را بمباران کرد. پایگاه هوایی تبریز هم مستثنی نبود. عراق با هشت فروند میگ، این فرودگاه را نیز بمباران کرد. اردستانی که از چند روز قبل در مرخصی بود و در انتظار تولد فرزند اولش، با اطلاع از این موضوع تصمیم می گیرد به هر طریق ممکن خود را به تبریز برساند. لذا راه زمنی را در پیش می گیرد. در این زمان به دلیل رعب و وحشتی که در بین مردم بوجود آمده بود، اقشار مردم را ترس و واهمه فرا گرفته بود. او خود را از ورامین به تهران و سپس با سختی و از طریق زمینی خود را به پایگاه تبریز می رساند و به محض ورود به تبریز، در ساعت 4 بعدازظهر روز یکم مهر، بلافاصله به فرماندهی می رود و آمادگی خود را برای پرواز اعلام می کند. [align=center][/align] فرماندهی پایگاه هوایی امیدیه از روز دوم مهر ماه، اردستانی پروازهای جنگی خود را آغاز می کند و این آغازی است برای درخشش او. پروازهای برون مرزی، هر روز به صورت انفرادی و یا گروهی از این پایگاه انجام می شد که اولین داوطلب برای تمام عملیات، او بود و با توجه به شهامت مثال زدنی اش و انجام عملیات غیر ممکنی که در طول یک سال اول جنگ انجام داد، در سال 1360 به درجه "سرهنگ دومی" مفتخر شد و بلافاصله به عنوان فرمانده پایگاه پنجم شکاری امیدیه منصوب شد. با توجه به نوپا بودن این پایگاه، بسیاری از امکانات اولیه برای زندگی پرسنل فراهم نبود که وی مدبرانه، علاوه بر پروازهای جنگی که شخصا انجام می داد، خدمات ارزنده ای را نیز جهت رفاه پرسنل این پایگاه انجام داد. در مدت حضور وی در امیدیه به عنوان فرمانده پایگاه، علاوه بر این که تعداد پروازهای جنگی خود را کم نکرد، پروازهای جنگی این پایگاه را به جبهه های فاو و خرمشهر نیز گسترش داد. او هر هفته با هماهنگی هایی که با برادران پاسدار داشت، از نیروهای رزمنده نیز حمایت هوایی می کرد. هرکس درحسرت کربلاست، اینجا همان کربلاست در تمام مدتی که فرمانده پایگاه هوایی امیدیه بود و تا چندی بعد از آن، به صورت داوطلبانه به پایگاه چهارم شکاری دزفول - که نزدیک ترین پایگاه به مرز عراق بود - می رفت و سخت ترین و خطرناک ترین عملیات را انجام می داد و همیشه این جمله ورد زبانش بود که: " دوستان! هر کس در حسرت حضور در کربلاست، بداند که این جا کربلاست. بدانید فرزند زهرا(س) و آقا امام زمان (عج) نظاره گر ما است" جنگ به روزهای سرنوشت ساز خود می رسد در سال 1363 اردستانی به سمت معاونت عملیات پایگاه هوایی تبریز منصوب می شود و پس از 3 سال به عنوان مدیریت آموزش و عملیات نیروی هوایی منصوب می گردد. در تمام این 3 سال، او همواره خود به مناطق جنگی سفر می کرد و هماهنگی های لازم را با برادران سپاهی و بسیجی انجام می داد. در هنگام ماموریت های برون مرزی، با توجه به خطرهای احتمالی ناشی از پدافند قدرتمند دشمن، در استفاده از مهمات وسواس خاصی به خرج می داد. به طوری که همیشه سعی می کرد هدف را با دقت نشانه گیری و با حداقل مهمات نابود سازد. در طی همین سه سال، اردستانی به همراه سرلشکر خلبان شهید "عباس بابایی"، در قرارگاهی با نام "رعد" گردانی با نام "گردان راهیان کربلا" راه اندازی کردند و تعدادی از خلبانان را که آمادگی حضور داوطلبانه در عملیات داشتند، دور هم جمع کردند که اکثر عملیات دشوار را به صورت داوطلبانه انجام می دادند. شیر نهاجا هوا بسیار بد بود. باران شدیدی درحال باریدن بود. از سوی نیروی های سپاهی و بسیجی، درخواست شده بود به هر طریق ممکن عقبه دشمن بمباران شود. در این هنگام بابایی به دلیل بدی هوا، خود تصمیم به پرواز می گیرد که با اصرار اردستانی مواجه می شود که درخواست داشت او پرواز کند. ابتدا شهید بابایی مخالفت می کند و می گوید هوا اصلا مساعد پرواز نیست، ولی وقتی اصرار او را می بیند، رضایت می دهد و شهید اردستانی بدون فوت وقت به پرواز در می آید. در همین هنگام شهید بابایی در کنار باند زیر باران، به انتظار او می ایستد و با چشمانی اشک بار، به خلبانی که در کنارش بود می گویند: - مصطفی را از دست دادیم ... ولی این پایان کار نبود. 20 دقیقه بعد چرخ های هواپیمای اردستانی باند فرودگاه را لمس می کند و او مورد استقبال شهید بابایی قرار می گیرد و بار دیگر به همگان ثابت می کند درحالی که مسئولیت های مهمی در نیروی هوایی دارد، ولی همچنان داوطلب انجام سخت ترین ماموریت هاست0 بارها در طول یک روز، تا 13 سورتی پرواز عملیاتی داشت که این خود به نوعی یک رکورد در نیروی هوایی بود. به همین سبب بود که در نیروی هوایی، به او "شیرنهاجا" می گفتند. ایمان، اخلاص، دین باوری، دوستداری اهل بیت، عشق به امام و انقلاب، شهامت و بی باکی اردستانی، از ویژگی های منحصر به فرد این شهید بزرگوار بود. انجام بیش از 400 پرواز برون مرزی و 1724 ساعت پرواز، مصطفی اردستانی را به عنوان یکی از قهرمانان جنگ و نیروی هوایی مطرح کرده بود. بعد از شهادت سرلشکر بابایی، به دلیل لیاقت و شهامت و از خود گذشتگی ای که اردستانی داشت، به عنوان معاونت عملیات نیروی هوایی منصوب شد و تا زمان شهادت هم این مسئولیت را به عهده داشت. پاداش مقام معظم رهبری بعد از پایان جنگ، اردستانی و چند تن دیگر از خلبانان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، مفتخر به دریافت مدال پرافتخار "فتح" از دستان مبارک مقام معظم رهبری شدند و به همراه این نشان، مبلغ یک میلیون تومان نیز به عنوان پاداش نقدی از سوی مقام معظم رهبری به او و دیگر خلبانان حاضر اهدا شد. پس از گذشت چند روز، اردستانی برای کمک به ساخت مدرسه ای در استان سیستان و بلوچستان، مبلغ پانصد هزار تومان از پاداش خود را اهدا کرد و پانصد هزار تومان الباقی را نیز به حساب "بیت الزهرا(س)" واریز کرد تا برای خرید البسه جهت نیازمندان اختصاص یابد. من دراین قفس تنگ دنیا گرفتارم از روزهای آخر حیات اردستانی، نقل شده است که او درحالی که عکس سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی را بر دست داشت، اشک می ریخت و می گفت: - عباس! تو رفتی و مرا تنها گذاشتی ... من در این قفس تنگ دنیا گرفتارشده ام. از زبان همسر و دخترش نیز نقل شده است که می گفت: - نمی خواهم در بستر بمیرم ... دوست دارم در هواپیما باشم و بدنم تکه تکه شود. [align=center][/align] سرانجام لحظه وصال فرا می رسد در روز 14 بهمن سال 1373 از دفتر فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران سرلشکر شهید "منصور ستاری" با دفتر اردستانی تماسی برقرار می شود به این مضمون: "فردا صبح ساعت 30/6 اردستانی و یا جانشین وی، در فرودگاه مهرآباد حاضر باشند تا به اتفاق فرمانده محترم نیروی هوایی و تنی چند از فرماندهان این نیرو، جهت شرکت در جلسه هماهنگی فرماندهان نیروی هوایی که در کیش برگزار می شود، حاضر شوند." (لازم به ذکر است که طبق توافقی که اردستانی با جانشین خود داشت، قرار بر این بود که تمام سفرهای اداری را به صورت یکی درمیان بروند و برای این سفر، نوبت جانشین اردستانی بود که به سفر برود، ولی به دلیل آن که او در مرخصی بود، خود اردستانی تصمیم به سفر می گیرد.) پس از ابلاغ این خبر به اردستانی، این بزرگوار که گویا منتظر شنیدن این خبر بوده، می گوید: - یک جوری شدم ... حال عجیبی دارم، مثل این که یکی قلب مرا از جا کنده است. و بلافاصله به نماز می ایستد. به نقل از مسئول دفتر شهید اردستانی، در پایان نماز دو مرتبه با صدای بلند می گویند: - لبیک ... لبیک. روز موعود فرا می رسد هواپیمای حامل فرماندهان ارشد نیروی هوایی، از فرودگاه مهرآباد به پرواز در آمده و پس از ساعتی در کیش فرود می آید. فرماندهان تا بعدازظهر در کیش می مانند و سپس به سمت پایگاه هوایی اصفهان حرکت می کنند و توقف کوتاهی نیز در آن جا می کنند. در ساعت 42/20 شب، خلبان هواپیما را به قصد تهران به پرواز درمی آورد. هنوز چند لحظه از پرواز نگذشته بود که خلبان با برج مراقبت فرودگاه اصفهان تماس می گیرد و اعلام می کند به دلیل بازشدن پنجره کابین، مجبور به فرود اضطراری می باشد و درحالی که هواپیما مشغول گردش برای نشستن در اصفهان بود، در 64 کیلومتری جنوب پایگاه اصفهان با زمین برخورد می کند و اردستانی به آرزوی دیرینه خود می رسد و به دیدار دوستانش می رود. گویا دعاهای چند روزه اش مستجاب شده است و شبانگاه، روح بزرگش در قرب الهی جای گرفت و شیر نهاجا برای همیشه خاموش شد. ولی یاد و خاطره دلاوری های او هرگز از ذهن هیچ ایرانی وطن پرستی پاک نمی شود و ما از یاد نمی بریم که اگر نبود شجاعت های او و دیگر رزمندگان اسلام، کشور ما درحال حاضر در چه وضعیتی قرار داشت. بله شمعی را که او در نیروی هوایی روشن کرد، هرگز خاموش نمی شود. ازاردستانی دو فرزند پسر و دو دختر به یادگار مانده است من فدای امام و اسلام هستم به راستی شهید اردستانی مصداق بارز شجاعت و شهامت بود. تمام وجودش عشق به امام، انقلاب و مردم بود بارها این نکته را ذکر می کرد که : - من فدایی امام هستم ... من خود را وقف اسلام کرده ام. و براستی چه خوب به این پیمانی که بسته بود، استوار ماند و در لحظه ای با پیکر سوخته اش نامه شجاعت و شهامت را امضایی خونین نمود. با بودن او در عملیات، قلب من آرام بود مقام معظم رهبری بعد از شندین خبر شهادت شهید اردستانی، دستمالی برداشتند، دقایقی گریستند و آنگاه فرمودند: " با بودن شهید اردستانی در عملیات، قلب من آرام بود. او عنصری فدایی و شهیدی زنده بود. هماینک رهسپار منزلش شوید و پیام تسلیت مرا به خانواده اش برسانید." در مراسم این شهید بزرگوار و دیگر شهیدان حادثه، مقام معظم رهبری فرمودند: "شهید اردستانی یکی از پاک ترین، مخلص ترین و مومن ترین افراد تمام قشرها بود. او عنصری فدایی و شهیدی زنده بود و عزیزانی از قبیل شهید اردستانی و دیگر دوستانی که به شهادت رسیدند، داغی است بر دل هرکسی که نسبت به نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران احساس خویشاوندی و نزدیکی می کند. برای من و ملت عزیز این یک داغ بزرگ بود." وصیت نامه وصیت نامه بنده خدا مصطفی اردستانی "اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون و اجعلنی من اولیائک فان اولیائک لاخوف علیهم و لا هم یحزنون اللهم انی اسئلک تجعل وفاتی قتلا فی سبیلک تحت رایت نبیک مع اولیائک و اسئلک ان تقتل بی اعدائک و اعداء رسولک و اسئلک ان تکرمنی بهوان من شئت من خلقک و لا تنهی بکرامه احد من اولیائک اللهم اجعل لی مع الرسول سبیلا حسبی الله ماشاءالله" الهی از عمق جانم و با تمام وجودم شهادت می دهم به وحدانیت تو و رسالت رسول محمد(ص) و امامت علی (ع) و اولاد طاهرین او و از تو می خواهم که به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، پنج تن آل عبا که تمام جهان به خاطر آنها برپاست مرا از دوستان علی و اولاد علی قرار دهی. به حق علی بن حسین زین العابدین به من لذت عبادت و به حق باقرالعلوم لذت علم و به حق امام صادق لذت صداقت و به حق امام کاظم لذت فروبردن غضب و به حق امام رضا لذت رضایت از الله و به حق محمد بن علی لذت جود و ایثار و سخاوت و به حق علی بن محمد لذت هدایت و به حق امام حسن عسکری لذت سرباز و رزمنده اسلام بودن و به حق امام مهدی لذت فرماندهی بر سپاه اسلام را عنایت کن. حال چند کلامی از خودم. من برای همسر و فرزندانم شوهر خوبی نبودم. چون خودم را مدیون انقلاب و اسلام می دانستم ولی همه را دوست داشتم به خاطر خدا اگر نتوانستم وقتم را صرف آنها بکنم به دلیل نیاز اسلام و ملت مسلمان بود. امیدوارم که مرا ببخشید و برایم دعا کنند. شاید خداوند از گناهان من بگذرد. بعد از من گریه و زاری نکنند و اگر دل شان می سوزد به حال محمد و آل محمد بسوزد. و خواهش می کنم اصلا عکس مرا چاپ نکنید و برای من تبلغ نکنید و برای محمد و آل محمد و اسلا م تبلیغ کنید. اگر از من جنازه ای ماند در بهشت زهرا در بین بسیجی ها دفن کنید (البته این وصیت نامه پس از تدفین این شهید بزرگوار به دست آمد. لذا طبق خواسته خانواده ایشان محل دفنش در صحن حیاط امام زاده جعفر در شهرستان پیشوا از توابع ورامین که زادگاه وی نیز می باشد، بود.) و همه چیز مانند آنها باشد. من حاضر نیستم کسی بعد از من در رنج بیفتد. در هیچ مورد. هر چه بنیاد برای یک بسیجی ساده انجام می دهد بدهد و در بقیه امور طبق قوانین اسلام. والسلام، محتاج دعای همه اردستانی منبع زندگی نامه و خاطرات خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
  2. sina12152000

    تمدن شهر سوخته ایران

    شهر سوخته نام بقایای «دولت شهری» باستانی در ایران است که در ۵۶ کیلومتری زابل و در حاشیه جاده زابل-زاهدان در شرق ایران در استان سیستان و بلوچستان واقع شده‌است. شهر مذبور در روی آبرفتهای مصب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون و زمانی ساحل آن رودخانه بنا شده بوده‌است. زمان بنای این شهر بزرگ در دوره برنز تمدن جیرفت یعنی استان سیستان و بلوچستان امروزی در ایران باستان می‌باشد و ایرانیان حدود ۶۰۰۰ سال پیش در این شهر زندگی می‌کرده‌اند. [align=center][img]http://tarikhema.ir/wp-content/uploads/2011/03/6177_994.jpg[/img][/align] گفته می‌شود، شهر سوخته پیشرفته‌ترین شهر جهان قدیم بوده‌است و حتی بسیار پیشرفته‌تر از «دولت شهر» کرت که سینوهه در کتاب خود از آن یاد کرده‌است. به اعتقاد برخی باستان‌شناسان اگر بخواهیم به معنای کامل و دقیق شهر توجه کنیم، این شهر را باید از قدیمی‌ترین آن‌ها در دنیا دانست، چرا که معدود شهرهائی پیش از آن، از نظر امکانات و اصول شهرنشینی با آن قابل مقایسه هستند. [align=center][img]http://tarikhema.ir/wp-content/uploads/2011/03/6169_839.jpg[/img][/align] [align=center][img]http://tarikhema.ir/wp-content/uploads/2011/03/6170_470.jpg[/img][/align] [color=red]پیشینهٔ کاوش‌ها[/color] شهر سوخته یکی از آثار تاریخی و باستانی عصر برنز منطقه جیرفت، استان سیستان و بلوچستان فعلی در ایران، به شمار می‌آید. شهر در ساحل رودخانه هیرمند و دریاچه هامون زمان خود و کنار جاده کنونی زاهدان-زابل بنا شده بوده‌است. کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را در آن دیده‌است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در ۱۹۳۷، اطلاعات سودمندی در خصوص این محوطه بیان کرده. سپس شهر سوخته توسط باستان‌شناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفته‌است. پس از آن سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان تا به امروز مسئولیت کاوشگری در این بخش از سیستان و بلوچستان را به عهده دارد. [color=red]جغرافیا و محیط زیست شهر سوخته[/color] بر مبنای یافته‌های باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان می‌دهد که این شهر دارای پنج قسمت اساسی بوده که شامل بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته؛ بخش‌های مرکزی؛ منطقه صنعتی؛ بناهای یادمانی؛ و گورستان است که به صورت تپه‌های متوالی و چسبیده به هم واقع شده‌اند. هشتاد هکتار از شهر سوخته را بخش مسکونی تشکیل میداده‌است. پژوهش‌ها نشان داده‌است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیستی کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده می‌شود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقه‌ای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار فراوانی در آنجا وجود داشته‌ است. دریاچه هامون در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد دریاچه‌ای بزرگ و پرآب بوده و چندین رودخانه دائمی مانند هیرمند آنرا تغذیه میکرده و هم اکنون نیز کم و بیش هیرمند و رودخانه‌های دیگر این دریاچه را غالباً بصورت فصلی تغذیه می‌کنند. ولی افت بیش از اندازه آب در این رودخانه‌ها به علت عدم رعایت پروتکلهای فی مابین دو کشور همسایه، ایران و افغانستان، و برداشت بی رویه آب درون خاک افغانستان مسبب خشکی دریاچه هامون و مناطق اطراف آن شده‌است. در اطراف دریاچه هامون، در آن زمان نیزارهای وسیعی وجود داشته‌است. همچنین کاوشها نشان می‌دهند که نهرهاو شاخه‌های قوی آبیاری از آن منشعب میشده‌است. در بررسی‌های منطقه‌ای در اطراف شهر سوخته بستر نهرها و آبراه‌های گوناگونی پیدا شده که می‌توان گمان برد به مزارع کشاورزی آن شهر آب می‌رسانده‌اند. رود هیرمند پیش ازآنکه درمیان شنزارهای سیستان گم گردد، درجلگه‌های مجاورش وضعی شبیه به درة نیل بوجود آورده بود، به این معنی که در مواقع معینی بعلت بالاآمدن سطح آب، در نتیجه جذر و مد دریاچه هامون، زمین‌های ساحلی آن مشروب و لذا، خاک آنها حاصل خیز میشده‌است. این امر سبب شده بود که ساکنان این ناحیه بتوانند به کار زراعت بپردازند و در مراحل شهرنشینی موفق به پیشرفت‌هایی گردند. در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شاخه‌هایش به خوبی زمین‌های کشاورزی شهر سوخته را سیراب می‌کرده‌است. [color=red]منطقه گورستان[/color] از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ تعداد ۱۴ گمانه به مساحت تقریبی ۲۳۰۰ متر مربع در گورستان شهر حفاری شده و در نتیجه ۳۱۰ گور کشف شده‌اند. طی کاوش‌های به‌عمل آمده توسط باستان شناسان، برخی از مردم شهر سوخته را با لباس و پارچه کفنی دفن می‌کرده‌اند. در تعدادی از قبرها، آثار پارچه در روی بدن اجساد مردگان دیده می‌شود. [align=center][img]http://irannaz.com/user_files/image/10/81.gif[/img][/align] پارچه‌ها به سه شکل گوناگون در گورها دیده می‌شود: به صورت کفن، که مرده‌ها را در آن می‌پیچیده‌اند؛ به شکل لباس زیر انداز و رو انداز؛ کف گور فرش شده و مرده را با لباس در آن می‌گذاشتند. اشیاء سفالی اصلی‌ترین موادی هستند که تقریباً در همه گورها وجود دارند در کنار این دسته از اشیاء، هدایای دیگری ساخته شده از سنگ، چوب، و پارچه در قبور دیده می‌شود. [color=red]آداب و نحوه دفن[/color] اهالی شهر سوخته مردگان خود را به حالت چمباتمه در گور می گذاشته اند و در کنار او اشيايی قرار می دادند. اما در اين دور از کاوش گور فردی که به احتمال بسيار زياد اعدام شده است، يافت شد. برمبنای شواهد فرد مذکور از دشمنان مردم شهر بوده و ساکنان شهر با فروکردن شیئی نوک تيز در سر او ( که نحوه اعدام را مشخص می کند)، او را کشته و سر و ته دفن کرده اند. دليل دفن سر و ته جسد اين بوده که اهالی شهر سوخته به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند و با دفن سر و ته اين فرد خواسته اند تا او به شکل ناشايستی به دنيای بعدی برود. در گورستان شهر سوخته سی تا چهل هزار گور وجود دارد که احتمالا اسرار زيادی را در خود حفظ کرده اند. [color=red]زنان شهر سوخته[/color] تازه ترين يافته های باستان شناسان در گورهای شهر سوخته حاکی از اين است که زنان شهر سوخته لباس های زيبايی شبيه به ساری می پوشيدند و به آرايش و زيورآلات قيمتی اهميت می داده اند. در تمام گورهای متعلق به زنان در شهر سوخته سرمه دان، سرمه و شانه ديده می شود. زنان شهر سوخته به دليل صنعت پارچه بافی بی نظيری که در آنجا وجود داشته در انتخاب رنگ و نقش لباس خود از تنوع زيادی برخورداربودند. در يک پيکره يافت شده زن شهر سوخته لباسی شبيه ساری پوشيده و روی لباس او از روی سينه به پايين با پولک و سنگ های قيمتی تزيين شده است. به گفته طاهره شهرکی کارشناس اداره ميراث فرهنگی زابل در طول هفت فصل کاوش در شهر سوخته مهرهای زيادی کشف شده و تحقيقات نشان می دهد که مردم اين شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از ميلاد برای نشان دادن از مالکيت از مهر استفاده می کرده اند. او به خبرنگار ايرنا گفته است زنان شهر سوخته دارای مهر شخصی بوده اند و اين امر نشان دهنده آن است که قدرت مالکيت در اين شهر از آن زنان بوده است. [color=red]سختکوشی مردم شهر سوخته[/color] فرزاد فروزانفر سرپرست گروه انسان شناسی سازمان ميراث فرهنگی به خبرنگار ميراث از نتايج بررسی بيش از ۲۵۰ اسکلت به دست آمده از شهر سوخته گفته است. نمونه های بسيار زيادی از وجود عوارض مهره های کمر، چسبندگی مهره های گردن و کمر در بقايای اسکلت های زنان و مردان شهر سوخته ديده شد که نشان دهنده اشتغال ساکنان اين شهر به مشاغل سخت است. او سن بروز عوارض چسبندگی مهره ها را بعد از ۴۵ سالگی عنوان کرده و گفته است در بررسی ها پی برده اند سن ابتلا به چسبندگی مهره های کمر و گردن در ساکنان شهر سوخته ۲۰ تا ۳۰ سال است. فروزانفر از تناسب بين زنان و مردان در ابتلا به اين عارضه نتيجه گرفته آنها به يک ميزان به کارهای سخت مشغول بوده اند. به گفته او و برمبنای تحقيقات انسان شناسی انجام گرفته بر روی اجساد ايرانيان هزاره ششم قبل از ميلاد تا اوايل قرن ميلادی متوسط عمر مردان مردمان ايران باستان ۳۰ تا ۳۵ و متوسط عمرزنان آن ۲۰ تا ۲۵ سال بوده است. اما استثناهايی هم وجود داشته، مسن ترين فردی که تاکنون بقايای اسکلتش در محوطه های باستانی ايران کشف شده، متعلق به زنی ۸۵ ساله از ساکنان شهر سوخته است. قد بلندترين فرد ايران باستان هم مرد ۳۵ تا ۴۰ ساله ای از ساکنان شهر سوخته بوده با 192.5 سانتیمتر قد. بر مبنای تحقيق روی بقايای اسکلت ها مشخص شده که عمده ترين دلايل مرگ مردمان ايران باستان بيماری های عفونی از جمله سرطان پوست، سفليس و سل در رتبه اول، چسبندگی مهره ها و شکستگی استخوان در اثر کار و حوادث کاری در رتبه دوم، جنگ و حوادث طبيعی و غير طبيعی از عوامل سوم و عوارض و بيماری های ژنتيکی از جمله منگوليسم، عقب ماندگی، هيدروسفال و چسبندگی مادرزادی مهره ها بوده است. [color=red]صنعت و پیشه‌ها در شهر سوخته[/color] شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و هنری بوده، در نوبت ششم کاوش در شهر سوخته نمونه‌های جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد. در جریان حفاری‌های نوبتهای گذشته در شهر سوخته مشخص شد که جهت صنایع ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت اطراف برای سوخت استفاده می‌کرده‌اند. باستان شناسان با یافتن مهره‌ها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور، پس از پژوهش در باره روش‌های ساخت ورقه‌ها و مفتول‌های طلایی، محققان دریافتند که صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی در آغاز صفحهات طلایی بسیار نازکی به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل استوانه‌ای لوله نموده و فیمابین استوانهای طلا مهرههای لاجورد قرار میداده‌اند. در شهرسوخته انواع سفالینه‌ها و ظروف سنگی، معرق کاری، انواع پارچه، و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته نساجی در آنجاست. تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و تحقیق در باره اشیاء حصیری مشخص کرده که مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاق‌های اطراف دریاچه هامون سبد و حصیر می‌بافتند. از این نی‌ها نیز، برای درست کردن سقف ساختمانها استفاده می‌شده‌است. صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر پیشه‌های مردمان شهر سوخته بوده‌است. [color=red]سازماندهی مدنی در شهر سوخته[/color] شهر سوخته بدون شک جزو شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده‌است. این نکته نه تنها در بقایای آثار معماری و کارهای ظریف دستی وصنعتی دیده می‌شود بلکه در سازمان‌دهی اجتماعی شهر نیز قابل مشاهده‌است. شهر سوخته دارای تشکیلات منظم و مرتبی بوده‌است. آثار باقی مانده نشان دهنده این امر است که در این شهر طی هزاره سوم پیش از میلاد، دارای یک نظام مرتب و منظم آبرسانی و تخلیه فاضلاب بوده‌است. در نخستین مرحله کاوشهای باستانشناسی، در شهر سوخته کوچه‌ها و خانه‌های منظم و لوله کشی آب و فاضلاب با لوله‌های سفالی پیدا شده که نشان دهنده وجود برنامه‌ریزی مدنی در این شهر است. [color=red]علم پزشکی در شهر سوخته[/color] مردمان شهر سوخته داری دانش پزشکی پیشرفته‌ای بوده‌اند، تا آن حد که پزشکان این شهر نه تنها از فنونی چون شکسته‌بندی آگاهی داشتند، بلکه دانش و مهارت اجرای اعمال شگفت‌انگیزی چون جراحی مغز را نیز داشته‌اند.[align=center] [img]http://img.tebyan.net/big/1388/08/169185942192462381235596411824316938165.jpg[/img] [color=red]نمایی از چشم مصنوعی[/color][/align] برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی پیدا شد. مطالعات اولیه نشان داده‌اند که چشم چپ یک زن تنومند مدفون در قبر شماره ۶۷۰۵ مصنوعی بوده‌است. همین مطالعات نشان می‌دهند که زیر طاق ابروی زن مذکو آثار آبسه دیده می‌شود. به علت طول زمان زیادی که بخش زیرین این چشم مصنوعی با پلک چشم در تماس بوده‌است آثار ارگانیکی پلک چشم نیز در روی آن مشهود است. جنس و ماده‌ای که چشم مذکور با آن ساخته شده‌است هنوز به دقت روشن نشده و تشخیص آن به آزمایشهای بعدی موکول شده‌است اما به نظر می‌رسد که چشم مزبور مخلوطی از جنس قیر طبیعی با نوعی چربی حیوانی است. در روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگهای داخل کره چشم توسط مفتول‌های طلایی به قطر کمتر از نیم میلی متر طراحی شده‌اند مردمک چشم در وسط طراحی شده و مجزا از آن تعدادی خطوط موازی که تقریبا یک لوزی را تشکیل می‌دهند در پیرامون مردمک دیده می‌شود. از دو سوراخ جانبی واقع در دو سوی این چشم مصنوعی جهت نگهداری و اتصال آن به حدقه چشم استفاده می‌شده‌ است. [color=red]تجارت و اقتصاد در شهر سوخته[/color] پیدا شدن تنها لوح نوشته دوران آغاز ایلامی این شهر، همراه با آثار مهرها، نشان از ارتباطات تجاری و کنترل اقتصادی منطقه از سوی این جامعه دارد. مردم سیستان دراین مدت با مردم ساکن بین دو رود دجله و فرات روابط تجاری داشته و این روابط ازراه زمینی و دریایی کناب خلیج فارس انجام می‌گرفت. مردم بین‌النهرین ازهمین طریق ازسنگ لاجورد افغانستان استفاده مینموده‌اند. ولی تمدن سیستان را نمی‌توان وابسته به تمدن جلگة بین‌النهرین یامصر دانست زیرا دراین مکان خصوصیاتی وجود داشته‌است که آنرا کاملأ متمایز می‌نماید. [color=red]غذاهای مردمان شهرسوخته[/color] باستان شناسان ايرانی و ايتاليايی در بررسی يافته های باستان شناسی و گياه باستان شناسی خود در شهر سوخته مواد غذايی و خوراکی، دستور پخت و ترکيب چندين نوع از غذاها و نوشيدنی های پنجهزار سال پيش اين شهر را شناسايی کرده اند. ولی الله خليلی خبرنگار استانهای ميراث طی گزارشی مفصل اين غذاها و دستور پخت آنها را گردآورده است. مردم شهر سوخته از گوشت گوسفند، ماهی، گاو، تخم اردک و غاز، کشمش، گيشنيز، عدس، جو، انواع ميوه ها، لبنيات، آرد کنجد، خيار، انگور، خربزه، هندوانه، پسته وحشی، زيره برای غذا و از آب انگور و ماءالشعير به عنوان نوشيدنی استفاده می کردند. باستان شناسان توانسته اند بيش از ۲۵ نوع دانه خوراکی و گياهی مصرفی، انواع ميوه ها و سبزيجات را در شهر سوخته شناسايی کنند. سازمان خواربار جهانی فائو اين دانه های گياهی را در اواخر اکتبر و اوايل نوامبر در مقر اصلی خود در رم به نمايش گذاشت. [color=red]کشفیات [/color] به تازگی از گور باستانی موسوم به شماره ۷۶۱ قديمی ترين تخت نرد جهان به همراه ۶۰ مهره آن در شهر سوخته کشف شد، بسيار قديمی تر از تخت نردی که در گورستان سلطنتی اور در بين النهرين کشف شده بود. اين تخت نرد از چوب آبنوس و به شکل مستطيل است. چون آبنوس در سيستان و بلوچستان نمی روئيده و مشخص است که از هند وارد شده است. روی اين تخت نرد، ماری که ۲۰ بار به دور خود حلقه زده و دمش را در دهان گرفته، نقش بسته است. به نظر می رسد که چنين طرحی هم به موضوع های فرهنگی و فلسفی هند مربوط باشد، چرا که چنين علامتی در فرهنگ هند به معنی مرکز انرژی های حياتی در بدن انسان است. اين تخت نرد ۲۰ خانه بازی و ۶۰ مهره دارد. مهره ها که در يک ظرف سفالی در کنار تخت نرد قرار داشتند از سنگ های رايج در شهر سوخته يعنی از لاجورد، عقيق و فيروزه است. اين تخت نرد ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال قديمی تر از تخت نرد بين النهرين است و به همين دليل او فکر می کند اين بازی از شهر سوخته به تمدن بين النهرين رفته است. گروه تحقيق و کاوش هنوز روش بازی با اين تخت نرد را نيافته است. [color=red]مهمترین علل نابودی شهر سوخته [/color] حمله اقوام مهاجم همسایه، تغیر مسیر رودخانه هیرمندوآتش سوزی از جمله مهمترین علل تخریب ناگهانی این تمدن ذکر کرده اند. [align=center] [img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/7/7b/Sokhteh.jpg/300px-Sokhteh.jpg[/img] [color=red]نمایی از یک آهنگری[/color] [/align] [align=center] [img]http://tarikhema.ir/wp-content/uploads/2010/01/8%D8%B3447.gif[/img] [img]http://img.tebyan.net/big/1388/08/115631882011618922825215720812316721690202177.jpg[/img] [color=red]تصاویری از نخستین انیمیشین جهان - بزکوهی - شهر سوخته[/color] [/align] منبع ویکی پدیا و سازمان میراث فرهنگی [size=9]بعلت مشکل در گالری سایت عکس ها بعدا منتقل می شود.[/size]
  3. sina12152000

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    تکه های پازل بدقت در حال چیده شدن است خدا بحال ما رحم کند.
  4. sina12152000

    کمین خوردن نیروهای ترک از پ.ک.ک

    فکر می کنم بهتره تاپیک قفل بشه و دوستان انرژی و وقت خودشان را روی مباحث مهم تری بگذارند.
  5. sina12152000

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    خداوند قرین رحمت خویش قرار دهد و با شهیدان محشور فرماید. خبر منتقل شد.
  6. بهتره دوستان این بحث را خاتمه بدن همه از وضعیت نیروی هوایی کشورمان کم و بیش خبر دارن و خلبانان ما مردانگی می کنن که بخاطر امنیت و آسودگی من و شما و خانواده مان با این هواپیماها می پرند. بعضی از اظهار نظرات دوستان از سر ناآگاهی است و برخی البته مغرضانه ... باید امیدوار باشیم و به دلسوزانی که برای وطن شان و اعتقاداتشان زحمت می کشند اعتماد کنیم. خود سلاح تعیین کننده نیست آن کسی که سلاح را در دست می گیرد و استفاده می کند سرنوشت نبرد را تعیین می کند.
  7. تاپیک قفل شده و منتقل گردید. کاربران خاطی هم اخراج شدند.
  8. ارنستو فیلمو در گالری سایت یا یکی از سایت های معتبر داخلی آپلود کن بعدا تاپیکو منتقل می کنم
  9. [align=center][/align] مقدمه: به بهانه سرویس دهی این هلی کوپتر زیبا و کارآمد در خلیج فارس و سفرهای خوبی که با آن داشتم خواستم شما هم با آن بیشتر آشنا شوید. این هلی کوپتر یکی از بهترین و کارآمدترین طرح هایی است که تاکنون مورد بهره برداری قرار گرفته است . دامنه فعالیت آن گسترده و به ترابری و امداد هوایی و اورژانس (مدل های 365/AS365 ) و نظامی (مدل HH/MH-65C ) بر می گردد. این هلی کوپتر در حال حاضر بصورت گسترده در کشورهای مختلف جهان از جمله کشور خودمان مورد استفاده قرار گرفته اند و کارنامه بسیار خوبی نیز دارند.قیمت آن هم حدود 10 میلیون دلار می باشد. طراحی و توسعه: طراحی اولیه این هلی کوپتر با وزن متوسط اولین بار توسط Eurocopter (در اصل Aérospatiale) انجام گردید و سپس نسخه های مختلف آن با کاربری های گوناگون بوجود آمدند. یکی از ویژگی های متمایز این هلی کوپتر روتور دم آن است که در داخل بدنه قرار گرفته است. نسخه نظامی آن با نام Eurocopter Panther توسط گارد ساحلی آمریکا با مدل HH/MH-65C Dolphin استفاده می شود. نسخه چینی این هلی کوپتر ها تحت لیسانس Z-9 توسط شرکت Harbin Aircraft Manufacturing Corporation تحت عناوین WZ-9 و WZ-9A-100 تولید می گردد. تاکنون بیش از 800 هلی کوپتر از انواع AS365/366/565 ساخته شده یا در نوبت ساخت هستند. باید بخاطر داشت که تا سال 1990 مدل AS365 از این هلی کوپتر با نام SA 365 تولید می شد. انواع: SA 365 C نسخه دو موتوره در سال 1973 با نام دلفین 2 معرفی شد و در 24 ژانویه 1975 اولین پرواز آزمایش خود را انجام داد. در سال 1978 تحویل این مدل شروع شد در مقایسه با مدل قبلی دو موتور 470 کیلووات با طراحی جدید ، توربین 13 پره و ارتفاع پرواز بالاتر برای این مدل در نظر گرفته شده بود. در سال 1981 تولید این مدل هم متوقف شد و هر دو مدل قبلی با مدل های SA 365 N جایگزین شدند. AS365 N این نسخه مدل بهبود یافته قبلی است توان موتور ها به 492 کیلووات ارتقاء یافته و سر و صدای کابین هم کاهش پیدا کرد. سه چرخ جمع شونده هم زیر هلی کوپتر نصب شد. این مدل اولین پروازش را در سال 1979 انجام داد و تولید آن از سال 1982 آغاز گردید. AS365 N1 توان موتورها به 526 کیلو وات ارتقاء و طراحی گیربکس بهبود یافت و تعداد پرده های توربین آن به 11 تا کاهش پیدا کرد. درهای آن هم متحرک شدند. مدل HH/MH-65C Dolphin نیز مثل این است. AS365 N2 مثل قبلی ها باز هم با ارتقاء موتور به 549 کیلو وات با طرح بهبود یافته و با وزن تیک آف 4250 کیلوگرم و دم تمام کامپوزیتی و افزایش فضای داخل کابین تولید این مدل در سال 1990 شروع شد و نسخه های چینی آن هم با نام Z-9 و Z-9A هستند(تنها در چین مونتاژ می شوند). AS365 N3 این نسخه برای ارتفاع بالا و هوای گرم طراحی شد 635 کیلووات توان موتورها افزایش یافت همچنین موتورها تماما با کامپیوتر کنترل می شوند(FADEC). تحویل این نسخه از سال 1998 شروع شد و الان هم در بازار موجود است. مدل های دیگری نیز با عناوین AS365 N4 ، AS365 X، EC155 B/B1 در بازار هستند. همچنین مدل های نظامی آن عبارتند از : [align=center][/align] [align=center][/align] MH/HH-65 Dolphin : هلی کوپتر گارد ساحلی آمریکا مجهز به سیستم جستجوی و نجات با برد کوتاه SA 365 F/F1 : نسخه نیروی دریایی از روی مدل AS365 N SA 365 H ، SA 365 K ، SA 365 M : نسخه ارتشی AS565 AA/AB: مدل تهاجمی AS565 MA/MB: مدل جستجو و نجات نیروی دریایی AS565 SA/SB: مدل ضد زیر دریایی AS565 UA/UB: مدل ترابری [align=center][/align] مشخصات عمومی مدل (AS365 N3) : خدمه : 1 یا 2 خلبان گنجایش : 12 مسافر طول : 13.73 متر (45.06 پا) قطر روتور : 11.94 متر (39.17 پا) ارتفاع : 4.06 متر (13.32 پا) وزن خالی : 2،411 کیلوگرم (£ 5،315) حداکثر وزن موقع تیک آف : 4،300 کیلوگرم (£ 9،480) توان : (2× Turbomeca Arriel 2C turboshafts, 625 kW (838 shp عملکرد حداکثر سرعت : 306 کیلومتر بر ساعت (165 گره ، 190 mph) محدوده معبر : 446 نیوتن متر ، 827 کیلومتر سقف خدمات : 5،865 متر (19،242 پا) نرخ صعود : 8.9 متر / ثانیه (1،759 فوت / دقیقه) منبع : ویکی پدیا مترجم : sina12152000 ذکر مقاله تنها با نام مترجم و military.ir مجاز است.
  10. [quote]يه سوالي داشتم بهترين هلي كوپتر ايران كدام است؟؟؟[/quote] ایران یکی از بزرگترین دارندگان هلی کوپترهای خانواده Bell است که بالگردهای مناسبی بشمار می روند. هلی کوپترهای دلفین در مالکیت ایران نیستند و صرفا بصورت استیجاری به خدماتی از قبیل ترابری یا امداد هوایی می پردازند.
  11. sina12152000

    میگ در برابر تامکت

    من هم فکر می کنم بهتره امضا عوض بشه
  12. آخر و عاقبت اینچنین بحث هایی کاملا مشخص است. باز دست آقا مصطفی درد نکنه که بی طرفانه به موضوع پرداخت و قکر می کنم قضیه به اندازه کافی روشن است. بهتر است به عقاید همدیگر احترام بذاریم و به مسایل شرعی اونطوری که دلمان می خواد نگاه نکنیم.
  13. [quote]یکی جواب منو بده Sad اگه به رآکتور بخوره چی میشه؟؟[/quote] خطر تشعشعات اتمی و آلودگی محیط زیست البته به این راحتی ها هم نیست که موشک به راکتور بخوره
  14. [quote]زدن این هواپیما به این راحتی ها هم نیست. این هواپیما اونقدر سیستم الکترونیکی برای جنگال داره که تقریبا دربرابر هر نوع موشکی ایمنه. [/quote] البته این هواپیما هیچوقت به تنهایی پرواز نمی کنه ولی زدن آن غیر ممکن نیست میشه روی آن کار کرد.
  15. sina12152000

    تانک اصلی میدان نبرد T- 34

    تنها عامل برتری این تانک به نظر من کمیت آن بود و گرنه حرفی برای گفتن در مقابل تانک های سنگین آلمانی مثل تایگر یا حتی تانک پانزر 2 نداشت. من هم با برادر سعید موافقم.
  16. [quote]برادر سینا پیدا کردن محل اختفای این سیلوها راحت تر از اونیه که فکر میکنی.[/quote] بله شما درست می فرمایید مخصوصا پدافند غیر عامل درست و حسابی نداشته باشد. [quote]در مورد پدافند هوایی برای حفاظت این سیلوها..... 1- به مخفی بودن محل پایان میده(!!) 2-به توجه به اعلام تعداد بالای این مکانها در حال حاضر امکانات تجهیز اونها به پدافند هوایی وجود نداره. [/quote] قرار نیست حتما چندین سایت متنوع پدافند با برد های مختلف در محل سیلوها نصب شود همینکه سیلوها در حلقه چند کیلومتری پدافند برد متوسط و بلند ما باشد کافی است یا اینکه در عمق کشور بوده و هر گونه حمله دشمن فرضی مستلزم گذشتن از چندین رینگ متنوع پدافند ما باشد. بعید نیست برای حفاظت بیشتر سیلوها نزدیک مراکز نظامی ما باشد تا در صورت هر گونه تلاش برای نابودی اش نیروهای ما بسرعت وارد عمل شوند. این سیلوها با توجه به اینکه همیشه آماده شلیک هستند توان ما را در دفع ضربه اول دشمن و پاسخ سریع به آن افزایش می دهد. در کنار اینها لانچرهای متحرک پرتاب موشک هم هستند که توان پاسخگویی ما را بیشتر می کنند.
  17. منتظر اعلام این خبر بودم بعید بود که ایران سیلوی ثابت برای پرتاب موشک نداشته باشد و حتما علت مهمی داشته که الان این موضوع را رسانه ای کرده اند. کشف این سیلوها و مکان یابی آن با توجه به امکانات و تکنولوژی دشمنانمان گرچه سخت است ولی نشدنی نیست ولی نابود کردن آن به نظر من بسیار سخت تر از پیدا کردنش است . چون به احتمال زیاد پدافند مناسبی از مکان مورد نظر حفاظت می کند و در ضمن امکان زدنش با تسلیحات دقیق و پرقدرت وجود خواهد داشت مثل بمب های باستر بانکر البته اگر از فیلم های هالیودی که یک عده کماندو را برای نابودی هدف می فرستند صرف نظر کنیم. اندازه و گنجایش سیلوها به وضوح گویای این است که امکان پرتاب موشک های با حجم بزرگتر وجود دارد . سیلوی ثابت پرتاب اگر همیشه بصورت لود شده باشد این مزیت را دارد که به محض کوچکترین حماقت دشمن اهداف مهمی را نابود کند و به نوعی برگ برنده ما در ضربه اول جنگ است.
  18. این صحبت هایی که می کنید چه ارتباطی به نیروهای مسلح آذربایجان دارد. لطفا در چارچوب موضوع مطرح شده صحبت کنید تا همه بینندگان از آن استفاده کنند.
  19. sina12152000

    والپيپرهاي نظامي

    شما که زحمت عکس ها را می کشی لینک عکس اصلی را برای یک مانیتور بگذارید . اندازه های دیگر را هر کسی خودش فکر کنم درست کند بهتر است.
  20. لطفا منبع را ارسال کنید تا تاپیک منتقل شود.
  21. کلیپ جالبی بود . ممنون از دوستان ، تاپیک ها هم با هم ادغام شدند.
  22. sina12152000

    مجموعه تصاویر تکاوران ایرانی

    لطفا با تصاویر انحرافی مثل اعدام ها و ... تاپیک را منحرف نکنید.