SaSa7

Members
  • تعداد محتوا

    137
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های SaSa7

  1. بازم داری میزنی به حاشیه, بنده گفتم چندتا از مورخان معتبر که موافق ملی بودن صفویه هستند رو نام ببر, و جواب سوالات قبلی رو بده, چکار داری من تاپیک رو خوندم یا نخوندم.
  2. فکر میکنم بحث رو شخصی نکنیم بهتره. شما برا اثبات نظرت دلیلی قانع کننده نیاوردی, همچنین به هیچکدام از سوالاتی که از تناقضات افکارت بیرون زد, جواب ندادی اینکه در بعضی مباحث بعضی کارشناسان موافق و مخالف باشند, امریست طبیعی, من به عنوان یک علاقه مند تاریخ میشینم از ۲ طرف تحلیلهارو میبینم و نتیجه گیری میکنم. خوشحال میشم علاوه بر سوالات رو هوا مانده قبلی به این سوال جواب بدید که کدام مورخین موافق هستند که دولت صفویه دولتیست ملی؟؟
  3. من فکر میکنم بحث ما به دور باطلی افتاده, چون نشانه هایی که شما ارایه میدید در رابطه با ملی بودن صفویه, همه نشانه های یک حکومت سلطانی با رگه های مذهبیست نه حکومتی ملی.... در ارتباط با ابوبکر بغدادی هم صحبت نکنیم بهتره, چون تصوری که اینها از خلافت دارند و ایده اینها از حکومت اسلامی هیچ ارتباطی با عثمانی یا خلافت بغداد و ...... نداره, و ارتباطی هم به بحث نداره....
  4. چند بار خدمتتون عرض کردم که شاهنامه به هیچ عنوان منبع قابل اطمینانی برای درک و شناخت تاریخ در ان زمان نبوده, برای شناخت تاریخ نیاز به دانستن علم فیلولوژیک(زبان شناسی تاریخی) و شناخت فرهنگ گفتاری یا فرهنگ نوشتاری حاکم بر ان برهه تاریخی هست, و تمام اینها محصول دنیای مدرن هست, در مورد تاریخ طبری هم برای چندمین بار خدمتتون عرض کردم که مقایسه ای بفرمایید میان جلد تاریخ پیش از اسلام و بعد از اسلام ان. در قسمت بعد از اسلام سیر تحولات با تاریخ تقریبی و روایت های گوناگون موجود است, چیزی که در تاریخ پیش از اسلام موجود نیست, دلیل اختلاف حجم پیش و پس از اسلام نیز همین است. اصلا یکی از محصولات فرهنگ گفتاری برجسته شدن اسطوره نسبت به شخصیتهای تاریخیست. نکته بعد این هست که نه تنها سوالات بنده را جواب نمیدهید, بلکه تناقضات نظرات شما سوالات جدیدی رو پیش میاورد...... شرایط امروز سوریه و عراق بیشتر محصول تصمیمات سیاسیت, تا افتراق مذهبی, چون مثلا ما در کشورهای زیادی میبینیم با وجود تنوع مذهبی بدون مشکل زندگی میکنند. اگر نیت شما رو درباره صفویان در مورد یکسان سازی مذهبی بپذیریم این سوال پیش میاد که ایا تبدیل مذهب اقلیت شیعه مذهب به سنی کار ساده تر و کم.هزینه تری نسبت به تغییر مذهب اکثریت سنی مذهب به شیعه نبود؟
  5. میشه یه توضیخ مختصر درباره نگاه ملی به دین بدین.. مثالی که در مورد ساسانیان میزنید به هیچ عنوان با زمان صفویه مطابقت نمیکنه. به یک دلیل بسیار مهم و اون اینکه مذهب اکثر مردم در زمان ساسانیان زرتشتی بوده و ایضا دین پادشاهان ساسانی, ولی در زمان صفویه, مذهب اکثر مردم اسلام سنی بوده, و مذهب حاکمان اسلام شیعی. و در کل من نمی فهمم اینکه ساسانیان به دلیل دشمنی با رومیان, مسیحیان رو پناه میدادند, چه ارتباطی به نگاه ملی به دین دارد, و صد البته هنوز نفهمیدم که چگونه صفویان با خواندن شاهنامه چگونه به این همه اطلاعات دقیق در مورد ساسانیان رسیدند.
  6. دوست عزیز با این مثالتون که بدجوری خراب کردید, اگر این مثالتون رو بپذیریم این سوال پیش میاد که چگونه میتوان صفویان رو دولتی ملی شمرد, در حالی که به راحتی از بخشی سرزمین ایران فقط به دلیل نوع مذهبشان صرف نظر میکنند... در هر صورت من فکر میکنم تناقضی که در افکار شما پیش میاد, تناقضیست که مثلا ما در ملی مذهبی ها میبینیم, یا در بحث روشنفکر دینی, چون اینها با هم جمع نمیشوند,وتمرکز و اصرار بر یکی دیگری را از محتوا تهی می کند و بالعکس.
  7. درست است که شناخت صفویان از ساسانیان بیشتر از هخامنشیان بود, ولی باز به این صورت که مثلا بدونند ساسانیان تا کدام مناطق رو زیر سیطره خودشون داشتند نبوده, اصلا درک ما نسبت به تاریخ پیش از اسلام با تحقیقات مفصل شرق شناسان عمدتا غربی و ترجمه کتیبه ها و ... است که متحول میشه. در مورد شاهنامه تحقیقات مفصلی صورت گرفت که بتونن بخش تاریخی رو از بخش اسطوره ای تمیز بدهند, و این در زمان صفویه در دسترس نبود, و اونها با این دید به اون کتاب نگاه نمیکردند, و فکر هم نمیکنم خود فردوسی هم میخواسته کتاب تاریخی بنویسه. در مورد تاریخ طبری هم بخش کوچکی از ان, اگر اشتباه نکنم یک پانزدهم در مورد تاریخ چند صد ساله پیش از اسلام هست, و من خیلی کم دیدم قسمت پیش از اسلام تاریخ طبری مورد استناد قرار بگیره, دقیقا بالعکس قسمت پس از اسلام ان. جناب مولتکه یه سوال داشتم از خدمتتون. ایا شما نظریه جامعه کوتاه مدت رو قبول دارید, واگر دارید تاثیر اون رو بر ایجاد یا عدم ایجاد دولت ملی,یا نظریه دولت ملت چه میدانید؟ یه سوال داشتم از خدمتتون جناب مولتکه. ایا شما نظریه جامعه کوتاه مدت و عدم توانایی در ایجاد طبقات اجتماعی در ایران رو قبول دارید؟ اگر دارید تاثیر اون رو بر ایجاد یا جلوگیری از تشکیل دولت ملی در ایران, یا نظریه دولت ملت رو چه میدانید؟
  8. فکر میکنم ذکر چند نکته خالی از لطف نیست. اول اینکه مشکل نگاه بعضی از دوستان به تاریخ مثل نگاه بعضی از تاریخ نگاران ایدولوژیک یا بعضی از فیلسوفان کمونیست میباشد, به اینصورت که انها یک اعتقاداتی(تاریخ نگاران ایدولوژیک) یا نظریاتی (فیلسوفان) در ذهن دارند و در طول زمان این نظریه رو تو ذهنشون پرورش میدهند, بعد برای اینکه نظر یا ایدشون رو اثبات کنند شروع به کندو کاو در تاریخ می کنند, و اکثرا هم به سست ترین و بی اعتبارترین اتفاقات تاریخی متوسل میشوند, در صورتی که دقیقا بر عکس این هست , به این صورت که در نگاه به تاریخ ابتدا باید ذهنمون رو از اعتقادات ایدولوژیک خالی کنیم, و بعد از تحقیق در مورد فکتهای تاریخی بتونیم نظریه خودمون رو پرورش بدیم.... من فکر میکنم بر اساس تعاریف مورد قبول نمیشود سلسله صفوی رو به عنوان دولت ملی شناخت,چون مردم اون زمان مردمان ایده ای از دولت, ملت, دولت ملی نداشتند, این مفاهیم مدرن میباشد, بنا بر این ما حتی زمینه های دولت ملی رو حتی به صورت ناخود اگاه نداشتیم,مفهوم امت مفهوم شناخته شده و غالب در بین مسلمانان تا اوایل قرن بیستم میباشد, و من تلاشهای صفویان رو در راستای امت سازی میدانم ولی امتی مستقل از بقیه امت اسلامی که پایگاه ان نزد سلاطین عثمانی بود, شاید دلیل این استقلال سازی, کینه و دشمنی پادشاهان عثمانی با سلاطین عثمانی و جنگ بر سر قدرت باشد, به همین دلیل هست که صفویان تلاش زیادی برای یکسان سازی مذهبی با استفاده از تمام حربه ها, و همچنین ایجاد نهاد فقاهت با استفاده از وارد کردن روحانیون غیر ایرانی نمودند, و اگر تغییر مذهب در ایران طی یک روند طبیعی و میان مدت انجام گرفته بود فکر نمی کنم نیازی به این همه تعجیل و در وارد کردن روحانیون و جابه جایی های جمعیتی بوده باشد. اینکه بعضی از دوستان میگن که صفویان سعی در احیای عظمت سلسله مثلا ساسانیان رو داشتند, فکر نمیکنم حرف درستی بوده باشه, چون در اون زمان کسی به هیچ عنوان درک و شناختی از ساسانیان و فرهنگ حاکم بر انها و مناطق تحت نفوذشون و ... نداشت, یادمون باشه تا همین اوایل قرن ۲۰ تا زمانی که المانیها کتیبه های تخت جمشید رو برامون ترجمه نکردن, ایرانیها فکر میکردن اونجا تخت سلیمانه... از جناب مولتکه یا بقیه اساتید خواهش میکنم سیر حضور و قدرت گرفتن و نهاد سازی روحانیت از از اواخر قرن ۴ تا اوایل صفویه رو توضیح مختصری بدهند, تا مسایل روشنترشود.
  9. همونطور که یکی از دوستان گفت بحث زمان رو در نظر نگرفتید, به طور مثال بعد عز فوت پیامبر بسیاری از اقوام عرب از اسلام رویگردان شدند چون زمان زیادی از مسلمات شدنشان نگذشته بود, و ابوبکر مجبور میشه با خشونت اون قبایل رو سرکوب کنه, و مثالهای بسیار دیگر
  10. مثال شما از عراق و سوریه مثال مناسبی نیست به ۲ دلیل. یک اینکه بحث بر سر فرایند تشکیل ملتها و در پی اون دولتهاست نه بر سر جدا شدن انها. و دوم اینکه تشکیل ملتها مثلا در اروپا طی یک فرایند طبیعی بر اساسا زبان مشترک ,منافع مشترک و ... با خود اگاهی بوده, نه بر اساس قراردادهای پسا استعماری بدون در نظر گرفتن همان عواملی که به ملتهای اروپایی هویت بخشیده
  11. دوست عزیز مشکل خاورمیانه همین حاکمان مادام العمر هستند که تا زمانی که زور نباشه حاضر نیستند از قدرت دست بکشند.
  12. شما به چندین نکته مختلف و پراکنده اشاره کردید. ۱_درست هست که در زمان بشار وضعیت نسبت به پدرش بهتر بود ولی اتفاق فوق العاده ای نیفتاده بود. ۲_ با این منطق شما پس مردم ایران هم اشتباه کردن که حکومت شاه رو ساقط کردن. چون به طور مثال ما در دهه ۴۰ در ایران رشد اقتصادی ۸ درصد رو تجربه کردیم. و در سال ۵۴ شاه بسیاری از زندانیان سیاسی رو از زندان ازاد کرد. ۳_من واقعا نمیفهمم چرا شما فکر میکنید ما و تمام هم پیمانان ما با همه دنیا فرق داریم. و اگر ۲اتفاق مشابه برای ما و بقیه بیفته برای بقیه انقلاب مردمی و بهار اسلامیست. و برای ما توطیه امریکایی صهیونیستی و ....است. ۴_هیچ دلیلی وجود نداره که من که از اسد متنفرمم, عاشق اسلامگرایان افراطی هستم. من از هردو به یک اندازه بیزارم. ۵_در جواب ۲سوال اخر شما درسته که مصر و تونس سوییس نشدند. ولی شما این ۲ کشور رو مقایسه کنید با کشور ویرانه ی سوریه که یک افغانستان جدید با ایدولوژی های ۱۰۰ برابر بدتر از طالبان. و اگر تاپیک به انحراف کشیده نمیشد, با مثالهای تاریخی بهتون نشان میدادن که چرا اینها درصد زیادیش به گردن خاندان اسد هست. و بله اسد از دیوانه ای مثل نتانیاهو دیوانه تر است. شما فقط کافیه تعداد کشته شدگان سوریه رو مقایسه کنید با تعداد کشته شدگان تمام جنگهای اعراب و اسراییل. نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر در سوریه کشته شدند,و حساب کردن اینکه چند نفر توسط اسد کشته شدند کار چندان سختی نیست.
  13. جالبه که شما هیچ نقشی رو برای دیکتاتور قایل نیستید. مردمی که وسط یک معرکه گیر افتادن و اکثرا عزیزی رو که توسط اسد یا مخالفین کشته شده از دست دادن چکار میتونن بکنن. سوال شما رو اینجوری میشه پرسید. اگر اسد در همون چند ماه اول دو دستی نمیچسبید به قدرت و مانند بن علی یا مبارک کنار میرفت بهتر نبود؟ داستان رو که از اخر به اول نمیشه گفت!!!
  14. من فکر میکنم تنها راه مذاکره است. ولی نه مذکرات کلی, چون انقدر طیف طرفهای درگیر گسترده و منافع مختلف و گاه متضاد هست که مذاکره گسترده محال هست. مذاکرات کوچک و موردی بهتر جواب میده.
  15. اتفاقا این جنگ هم به شدت سیاسیت و هم به شدت مذهبی و هم به شدت فرقه ای. ولی یک تفاوت عمیق با جنگهای مذهبی گذشته مثلا با جنگهای صلیبی داره, و اون این هست که دین از عنصر هویتی در جنگهای مذهبی گذشته به الت دست گروه های مختلف در جنگ حاضر شده. و پشت این نقاب دین چیزی نیست جز میل عریان و وحشیانه به قدرت و قدرت
  16. منظورتون از خیلی خوب چیه؟
  17. دوست عزیز وقتی خود اسد گفته به دلیل کمبود نیرو مجبوره از بعضی مناطق چشم پوشی کند. شما میگی بیاد یک جبهه جدید ایجاد کنه؟
  18. جناب امیر ارسلان خان به نظر شما ارتش سوریه توانایی نگه داشتن کویرس رو داره یا سرنوشت این فرودگاه مثل فرودگاه طبقه خواهد شد؟
  19. دوست عزیز میشه بگید کسانی که در استالینگراد جلوی ارتش نازی ایستادند معتقد به چه مذهبی بودند؟ همچنین در بسیاری از جاهای سوریه مانند ادلب مردم پذیرای تروریستها بودند
  20. با اینکه از اسد بدم میاد ولی حداقل اینقدر شعور و ذکاوت داره که خودشو وارد درگیری مستقیم با ترکیه نکنه.
  21. سلام. چند نکته رو که به نظرم میرسه رو خدمتتون میگم. ۱_تا زمانی که پتانسیل در کشوری وجود نداشته باشد از خارج از مرزها نمیشود چیزی مانند ساقط کردن دولتها رو به انها تحمیل کرد. ۲_در دیکتاتوریها مهمترین نقش رو در ایجاد افراطی گری رو خود دیکتاتورها دارند. چون در زمان قدرتشان سعی میکنند پایه های قدرت اجتماعی رو از بین ببرند. در این بین معتدلها همیشه هدف اسانتری هستند. و زمانی که دیکتاتور همه یا بخشی از قدرتش را از دست میدهد گروههای افراطی که معمولا سازماندهی قویتری دارند این خلا قدرت را پر میکنند.مثالهاشم زیادن لیبی بعد از قذافی عراق بعد از صدام و سوریه ۳_فکر میکنم مشکل اصلی این است که مسلمانان بعد از سقوط عثمانی دچار یک بحران هویتی شدید شدند و همچنین به دلیل اینکه مظاهر دولتهای نوین مثل مجلس و تفکیک قوا همراه با استعمار وارد کشورهای اسلامی شدند مسلمان نتوانستند این مظاهر رو درون خودشون هظم کنند. این دو دلیل باعث شد که مسلمانان به تنها و قدیمیترین نهاد که همان نهاد فقه و عالمان دینی باشد رجوع کنند. ۴_به نظرم این مشکلات ربطی به امریکا و صهیونیسم و .... ندارد. مسلمانان باید این مشکل رو از درون حل کنند. ها زمانی که ما مشکلات رو به گردن این و ان بیندازیم متاسفانه این خونریزیها ادامه پیدا خواهد کرد.
  22. اخه چه ربطی داره استاد که حتما باید پرچم ببرن بالا. شاید منبع ایشون خود مدافعین هست که ایشون خبرشو کار کرده.
  23. اخه فرودگاه اگر اشتباه نکنم در قامشلی هست. فکر نمیکنم با پشتیبانی هوایی که کردها از طرف امریکا دارن حسکه رو از دست بدن تا قامشلی در خطر بیوفته
  24. چرا این دیوانه ها نیرویی رو که برای شهر نه چندان مهم حسکه صرف کردن برای حلب صرف نکردن. تازه تو حسکه اگر ارتش خط تماس بین داعش و کردها ایجاد میکرد چندان براش بد نبود؟!