SAEID

News
  • تعداد محتوا

    9,504
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    6

تمامی ارسال های SAEID

  1. [align=center]آمریکا، «خاورمیانه بزرگ» و جنگ تجاوز نظامی همه جانبه اسراییل به خاک لبنان، در روز 21 تیرماه، به بهانه به اسارت گرفته شدن دو سرباز این کشور توسط نیروهای وابسته به «حزب الله لبنان»، بار دیگر منطقه خاور میانه را در آتش درگیری فاجعه بار و خونینی فرو برده است. [/align] لبنان در سه هفته اخیر زیر آتش نیروهای هوایی، دریایی، زمینی و توپخانه ارتش اسرائیل قرار داشته است. جنگ ویرانگر و مهلک به مرگ صدها نفر، زخمی شدن هزاران و بی خانمانی نزدیک به 750000 تن لبنانی منجر شده است. نابودی خانه های مسکونی، بیمارستان ها، کارخانه تولید شیر، سیستم های حمل و نقل و ارتباطات راه دور و شبکه انتقال برق اوضاع دهشتناکی را پدید آورده و زندگی عادی در این کشور که در ربع قرن اخیر به مدت 18 سال تحت اشغال اسرائیل قرار داشت، بار دیگر مختل شده است. لبنان در چنگال یک بحران همه جانبه و فاجعه بار انسانی فرو رفته است. در تازه ترین نمایش خشونت ارتش اسرائیل، که توسط آمریکا به جدید ترین و مهلک ترین سلاح های پیشرفته مجهز شده است، بیش از 60 شهروند عادی لبنانی و از جمله 37 کودک در حمله هوایی بامداد روز یک شنبه 8 مرداد ماه به منطقه قانا به قتل رسیدند. ابعاد این فاجعه چنان وسیع بود که حتی حامیان سنتی اسرائیل نیز مجبور به محکوم کردن آن شدند و فشار به دولت این کشور برای اعلام آتش بس فوری گسترش بیشتری یافت. دولت لبنان در اعتراض به کشتار وحشیانه نزديك به 60 كودك و زن لبناني در منطقه‌ي قانا اعلام كرد که تمام گفت‌وگوها با نمایندگان دولت آمریکا بر سر بحران را متوقف مي کند. فواد سنيوره، نخست وزير اعلام كرد: »گفت‌وگو بس است. پيش از اعلام آتش بس فوري و توقف کامل حملات اسراييل به لبنان، دولت لبنان هر گونه گفت‌وگويي را متوقف می کند .« او اشاره کرد که حملات وحشيانه‌ي اسراييل به منطقه‌ي قانا و كشتار دسته جمعي زنان و كودكان اين منطقه كاملا به صورت عمدي انجام گرفته است. اميل لحود، رئیس جمهور ی لبنان نیز این حملات را محکوم کرد و کشورهای بزرگ را مسئول كمك به اسراييل براي ادامه‌ي كشتارهايش دانست. لحود در سخنان خود در رابطه با جنایت قانا اظهار داشت: »ما اين حملات را كه به منظور نابودی لبنان و کشتار مردم است محکوم مي‌كنيم و خواهان آتش‌بس فوري در منطقه هستيم. حمایت از اسراييل از سوي برخي كشورهاي بزرگ موجب تشويق اين دولت به ادامه‌ي اين جنايات شده است. ما مقاومت را ارج مي‌نهيم چرا كه از نظر ما مقاومت لبنان امروز سهم بزرگي در نجات كشور دارد و همواره در راستاي ارزش‌نهادن به منافع لبناني ها قدم برداشته است. « رئیس جمهور لبنان در اشاره ای به سیاست های آمریکا در منطقه که زیر پوشش «گسترش دموکراسی» صورت می گیرد گفت: »آيا اين كشتارها نمونه‌اي از دموكراسي شماست؟ آيا اين احترام شما به ارزش‌هاي انساني است؟ ما حادثه‌ي قانا را لكه‌ي ننگي براي اسراييل مي‌دانيم. « به دنبال انتشار خبر كشتار در منطقه قانا، مردم خشمگين در بيروت به خيابان‌ها ريختند و دفتر سازمان ملل در بيروت را اشغال كردند. به دنبال اعتراض دولت لبنان و بحراني شدن شرايط امنيتي در اين كشور رسانه های خبری از لغو سفر رايس به لبنان خبر دادند. اکثر کشورهای جهان این جنایت دولت اسرائیل را محکوم کردند و بسیاری از شخصیت های برجسته جهان خواهان اعلام آتش بس در جنگ شدند. دولت اسرائیل در عمل هیچ وقعی به این درخواست ها نگذاشت و اصرار ورزید که عملیات نظامی را تا حصول اهداف کلیدی اعلام شده آن ادامه خواهد داد. دلایل مخالفت امپریالیسم با «آتش بس«! دولت اسرائیل با سرسختی تمام و با بی اعتنایی به افکار عمومی جهان و سازمان ملل که خواهان قطع عملیات نظامی اند، مدعی است که حق دارد تا حصول نتایج مورد نظر خود، که به صورت رسمی شامل شکست نظامی «حزب الله لبنان»، خلع سلاح آن و ایجاد حاشیه امنیتی به موازات مرزهای شمالی خود با لبنان اعلام شده، جنگ را ادامه دهد. سیاست های اتخاذ شده از سوی دولت اسرائیل شباهت روشنی با عملکرد ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری جورج بوش یعنی: اتخاذ سیاست های یکجانبه، استفاده وسیع از نیروی نظامی، تنبیه جمعی مردم بی گناه که هیچ نقشی در درگیری ها ندارند، و بر خورد خصمانه با دیپلوماسی، چند جانبه گرائی و قوانین و نهاد های بین المللی دارد. سیاست نظامی و خشونت بار دولت اسرائیل در لبنان مورد حمایت علنی و صریح ایالات متحده و انگلستان قرار داشته است. جان بولتون نماینده جنگ طلب ایالات متحده در سازمان ملل، که سخنگوی نظرات جناح افراطی محافظه کاران حاکم در واشنگتن است، هفته گذشته گفت : »هدف، برقراری یک آتش بس با دوام است. فقط اگر ما با ریشه مشکل یعنی حزب الله، یک سازمان تروریستی، مقابله کنیم، می توان به آتش بس با دوام دست یافت. « کاندلیزا رایس، وزیر امور خارجه امریکا، نیز در روز 2 مردادماه اصرار ورزید که واشنگتن به جای یک آتش بس فوری در لینان خواهان یک صلح با دوام است. او در جریان دیدار خود با اهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل، گفت که زمان برای »یک خاور میانه جدید« فرا رسیده است. خانم رایس گفت : »زمان آن رسیده است تا به آنهایی که خواهان خاورمیانه متفاوت نیستند، بگوئیم ما پیروز خواهیم شد نه آنها.« او دو باره موضع آمریکا را تکرار کرد و گفت که پایان درگیری ها در لبنان باید مشروط باشد. زیرا اگر پس از گذشت چندین هفته یا ماه »تروریست ها« راه دیگری برای درهم شکستن صلح پیدا کنند، مقامات آمریکائی »هیچ گونه تمایلی« برای بازگشت ندارند. کنفرانس رم، که به ابتکار دولت ائتلافی جدید ایتالیا که حزب کمونیست و نیروهای چپ در آن شرکت دارند، و زیر فشار افکار عمومی جهان برای توقف درگیری ها در هفته اول مرداد سازمان دهی شده بود، با اصرار ایالات متحده و انگلستان در نمایندگی کردن نظرات اسرائیل شکست خورد و مصوبه قابل توجهی نداشت. کاندا لیزا رایس در جریان این کنفرانس (که ایران و سوریه به این کنفرانس دعوت نشده بودند) سیاست مشخص دولت بوش در حمایت همه جانبه از اسرائیل را به نمایش گذاشت. او شدیداٌ در مقابل خواست یکپارچه دیگر کشورهای شرکت کننده در کنفرانس برای اتخاذ قطعنامه ای مبنی بر توقف تمامی عملیات نظامی، مقاومت کرد. کاندا لیزارایس در دفاع از موضع ایالات متحده در مردود شمردن خواست »آتش بس فوری« تاکید کرد که بوش اوضاع لبنان را نه فقط یک بحران، بلکه فرصتی برای ساختمان یک «خاورمیانه نوین» با ریشه کن کردن حزب الله و گسترش حیطه عمل و قدرت یک دولت مرکزی طرفدار ایالات متحده در لبنان، می بیند. شکست محتوم و قابل پیش بینی کنفرانس رم پیام مشخصی را برای دولت اسرائیل به همراه داشت. به گفته حایم رامون، وزیر دادگستری اسرائیل: » ما دیروز در کنفرانس رم از جهان اجازه دریافت کردیم که به این عملیات ، به این جنگ تا زمانیکه حزب الله در لبنان استقرار نداشته باشد، و تا هنگامیکه این حزب خلع سلاح شود، ادامه بدهیم. « چرا جنگ؟ در تحلیل دلایل حمله اسرائیل به لبنان برخی از محافل به شبیخون تحریک کننده نیرو های «حزب الله لبنان» به نیرو های اسرائیلی و به اسارت گرفته شدن دو سرباز اسرائیلی اشاره می کنند. این برخورد بیشتر در سطح می غلطد و به برخی روند های کلیدی در تحولات منطقه بی توجه است. حقیقت اینست که سیر تحولات نه در ماه گذشته بلکه از مدت ها قبل آغاز شده است. در همین رابطه نباید بحران سال گذشته در لبنان که بدنبال قتل «حریری» به وجود آمد و منجر به تشکیل دولت جدید متمایل به آمریکا، خروج نیروهای سوریه از لبنان، و صدور قطعنامه 1559 شورای امنیت در رابطه با خلع سلاح «حزب الله لبنان» گردید، را از نظر دور نداشت. اجرای قطعنامه 1559 که دقیقاً با ملاحظه سیاست های کلان ایالات متحده در منطقه و از جمله «طرح خاورمیانه بزرگ» تنظیم شده بود، با توجه به موازنه نیروها در لبنان نیاز به یک عامل موثر خارجی داشت که اکنون با تحولات خونین اخیر زمینه های آن فراهم شده است. توجه به اظهارات حساب شده جورج بوش، کاندیلیزا رایس و تونی بلیر، نخست وزیر انگلستان، در هفته های اخیر در رابطه با تحولات لبنان و ضرورت پیش برد طرح «خاورمیانه بزرگ» و یا «خاورمیانه نوین» آموزنده است. جورج بوش در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با تونی بلیر، در واشنگتن در روز 6 مردادماه در بیان مخالفت خود با یک آتش بس فوری، با اشاره به درگیری های نظامی در لبنان گفت: »هدف ما این است که این درگیری را به فرصت و تلاشی برای تغییرات وسیع در منطقه تبدیل کنیم.« تونی بلیر در همین کنفرانس مطبوعاتی مسئله استقرار نیروهای چند ملیتی در لبنان را به مثابه راه حلی برای »جلوگیری از تکرار درگیری ها« در آینده مطرح کرد. آنچه مشخص است اینکه اسرائیل از ماه ها قبل در هماهنگی کامل با ایالات متحده تدارک این حمله را دیده بود. شواهدی در دست است که در جریان مسافرت دو ماه قبل نخست وزیر اسرائیل به ایالات متحده که همچنین مصادف با حضور تونی بلیر، نخست وزیر انگلستان در واشنگتن بود، مذاکرات عمدتاً بر سر اتخاذ یک استراتژی مشترک برای پیشبرد طرح «خاورمیانه بزرگ» و نقش اسرائیل در این چارچوب قرار داشته است. در حقیقت حمله نظامی همه جانبه، حساب شده و برنامه ریزی شده اسرائیل به غزه و سپس به جنوب لبنان به فاصله دو هفته کوششی هدفمند از یکسو برای نابود کردن حکومت خود گردان فلسطینی و از سوی دیگر نابودی کشور لبنان به مثابه یک کشور مستقل است. دولت اسرائیل از دو سال پیش مصمم بودن خود را به تحمیل سیاست های یک جانبه در رابطه با تعیین مرزهای این کشور با حکومت خود گردان، به رغم موافقتنامه های امضاء شده با رهبران فلسطینی و یا قطعنامه های سازمان ملل، اعلام کرده بود. ایجاد دیوار نژاد پرستانه حائل، تخلیه نوار غزه و سازماندهی و گسترش شهرک های یهودی نشین در کرانه غربی، در عمل با هدف دائمی کردن اشغال اراضی فلسطینی صورت گرفت. سیاست مورد عمل دولت اسرائیل در این راستا نسخ برداری روشن از عملکرد آمریکا مبنی بر بی توجهی به افکار بین المللی پیشبرد و طرح ها و سیاست های مورد نظر به زور اسلحه است. آنچه اهمیت دارد این است که اقدام تجاوزکارانه اسراییل را نباید فقط در محدوده رخداد های محدود به لبنان فلسطین بررسی کرد، بلکه باید پذیرفت که این جنگ مرحله تازه ای از استراتژی امپریالیسم آمریکا را رقم می زند که پس از اشغال عراق گام به گام و با دقت طراحی و تدارک دیده شده است! سخنان کاندو لیزا رایس وزیر خارجه آمریکا در آستانه سفر خود به منطقه در ابتدای مردادماه گویای تمامی ابعاد وسیع این تهاجم است، او با صراحت خاطر نشان ساخت:»بحران اخیر و جنگ اسراییل وحزب الله لبنان درد زایمان تولد خاور میانه جدیدی است. « مانع تراشی و فشار شدید کاخ سفید در مقابل تمامی اقدامات سازمان ملل مبنی بر برقراری آتش بس فوری، خروج کامل ارتش اسراییل از خاک لبنان و مبادله اسرا نشانگر این واقعیت است که فاجعه لبنان نقطه آغاز مرحله جدید طرح خاور میانه بزرگ برای تسلط بی چون و چرای امپریالیسم بر منطقه است. از هم اکنون معادلات سیاسی و توازن قوا در سطح منطقه دستخوش تغییر مهمی گردیده و ما شاهد صف بندی های نوین و سیال در منطقه هستیم که همچنین به طور فزاینده ای متوجه تحمیل انزوایی همه جانبه به ایران است. استقرار ناتو در جنوب لبنان؟ به نظر جیمز زوگبی، رئیس «انستیتوی عرب- آمریکایی»، به نظر می رسد که وقایع لبنان پس از عقب گرد های سالیان اخیر در عراق و افغانستان جان دوباره ای به جناح هار و افراطی جمهوری خواهان حاکم در واشنگتن داده است. به باور آنان اسرائیل در لبنان آن کاری را می کند که آمریکا می بایست انجام می داد: وارد کردن یک ضربه تعیین کننده و بدون هیچ مصالحه ای. تحمیل این نقطه نظر که دولت کنونی لبنان قادر به عمل مستقل نیست و «تغییر رژیم» در این کشور البته با فرمول مورد نظر ایالات متحده و متحدان اسرائیلی آن و در جهت تضمین منافع آنان ضرورت پیدا کرده است، عملاً لبنان را به یک کشور «تحت الحمایه» تبدیل خواهد کرد. تحمیل شرط حضور نیروهای »چند ملیتی تثبیت گر« در لبنان و تعیین سیاست در رابطه با ترکیب نیروهای سیاسی لبنان اکنون به مسئله کلیدی در رابطه با آینده سیاسی لبنان بدل شده است. یکی از شرایط اعلام شده برای خاتمه دادن به تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان استقرار نیروهای نظامی قدرتمندی در لبنان در جهت تضمین امنیت مرز های شمالی این کشور است. امیر پرتز، وزیر دفاع اسرائیل در روز31 تیرماه اعلام کرد که دولت وی با ارسال نیروهای ناتو به جنوب لبنان برای دور نگهداشتن حزب الله از مرز اسرائبل موافق است. وی گفت: »ما می خواهیم که ارتش لبنان به مرزهای اسرائیل گسیل شود، ولی می دانیم که داریم از ارتشی ضعیف صحبت می کنیم و بعد از مدتی اسرائیل باید حضور نیروهای چند ملیتی را بپذیرد. « پرتز پیشنهاد کرد که ناتو رهبری نیروها را به عهده داشته باشد. جالب است خاطر نشان سازیم که در گذشته، مقامات اسرائیلی با حضور نیروهای بین المللی، به دلیل ضعیف بودن و عدم تاثیرگذاری، مخالفت کردند. حمایت جهانی از مردم لبنان از همان اولین لحظات شروع تجاوز نظامی اسرائیل به نوار غزه، افکار عمومی جهان به طور یکپارچه از مردم لبنان و فلسطین و مقاومت آنان دفاع و جنایات ارتش اسرائیل را محکوم کرده است. برگزاری صدها تظاهرات در شهرهای عمده جهان که در آن زنان، جوانان و کارگران حضور پر رنگی داشته اند، تاثیر به سزایی در موضع گیری دولت ها در فاصله گیری از سیاست های جنایتکارانه اسرائیل و حامیان آمریکائی و اروپایی آن داشته است. یکی از برجسته ترین جنبه های تحولات اخیر خاورمیانه موضع گیری های فعال احزاب کمونبیست کارگری جهان بوده است که بر راس اعتراضات مردمی در کشورهای مختلف در سراسر جهان، جنبش همبستگی فعالی را با مردم لبنان سازماندهی کرده اند. صدور بیانیه های همه جانبه رسمی احزاب کمونیست که به موازات توضیح اصلی ترین جنبه های تحولات و محکوم کردن تجاوز نظامی اسرائیل و حامیان امپریالیستی آن در آمریکا و اتحادیه اروپا، شعار صلح و آتش بس فوری را در هماهنگی با مبارزان لبنانی مطرح کرده اند، نقش عمده ای در گسترش جنبش همبستگی با مردم لبنان داشته است. انتشار بیانیه های متعدد، صریح و افشاء گر حزب کمونیست اسرائیل در محکوم کردن »تجاوز ارتش صهیونیستی و همبستگی با مردم فلسطین و لبنان«، نشانگر خصلت های انترناسیونالیستی جنبش کمونیستی و کارگری جهان است. گسیل هیئت های نمایندگی مرکب از رهبران جنبش کمونیستی و نمایندگان احزاب کمونیست – کارگری در پارلمان های ملی و یا اتحادیه اروپا به فلسطین و لبنان در لحظات اوج حملات نظامی ارتش اسرائیل تجلی عالی ترین اشکال همبستگی بین المللی بوده است. بیانیه مشترک 65 حزب کمونیست- کارگری جهان با برجسته کردن عمده ترین جوانب حمله اسرائیل به لبنان به صراحت راه های برون رفت از این بحران و تثبیت صلح پایدار در خاورمیانه را توضیح داده و خواهان گسترش جنبش همبستگی با مردم فلسطین و لبنان می شود. بر صدر این فعالیت های هدفمند می بایست از نقش برجسته حزب کمونیست لبنان در توضیح تحولات طوفانی منطقه، ایستادگی در مقابل دشمن و سعی به ایجاد و تقویت جنبش مقاومت ملی در شرایط بغرنج حاکم یاد آوری کرد. رفقای لبنانی به درستی اين تجاوز را »بخشی از طرح صهيونيستی- آمريکايی برای منطقه« دانسته، و اقدام تجاوزکارانه‌ای قلمداد کردند که با »مجوز و پوشش بين‌المللی، به ويژه از طرف ايالات متحده، که از شورای امنيت سازمان ملل به عنوان ابزاری جهت اعمال فشار و کنترل استفاده می‌کند، پيش برده می‌شود.« در یکی از اولین بیانیه های حزب کمونیست لبنان،به نقش منفی و مخرب »رژيم‌های کشورهای عربی« و این حقیقت که سعی می شود «از جو جاری اختلاف سياسي در داخل لبنان«، استفاده شود، اشاره شده است. تحلیل حزب برادر از لبنان به درستی بر این نکته اشارت دارد که »برقراری آتش بس به سود مقاومت بوده و برای اسرائيل که آماده تحمل چنين چيزی نيست، يک نوع شکست محسوب شود. از اينرو، ما معتقديم عمليات نظامی نسبتاً طولانی خواهد بود و می‌تواند به خارج از مرزهای لبنان نيز گسترش يابد- که در اين صورت ما با تحولات و مسير کاملاً متفاوتی روبرو خواهيم بود که اکنون نمی‌توان آن را پيش‌بينی کرد. در هر صورت، بعد از ۱۲ ژوئيه، کشور وارد مرحله کاملاً جدیدی شده است که سمت و سوی آن را نتايج اين جنگ تعيين خواهد کرد. ........ براساس اين ارزيابی و با توجه به ضرورت دفاع از کشورمان، ما معتقدیم وظیفه اصلی، مقابله همه‌جانبه و با يک موضع منسجم ميهنی، با اين تجاوز است- موضعی که موجب تقويت وحدت ملی شود.« ایران در معرض تهدید یکی از برجسته ترین جوانب تحولات خاورمیانه در هفته های اخیر فشار فزاینده ای است که از سوی افراطی ترین محافل اسرائیلی و ایالات متحده در جهت کشاندن مسئله درگیری های کنونی در غزه و لبنان به ایران و سوریه اعمال می شود. نیوت گینگریچ، رهبر پیشین کنگره آمریکا، و ویلیام کریستول، سردبیر مجله دست راستی استاندارد، بطور پیگیر از ضرورت یک حمله وسیع همه جانبه برای تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه به نفع آمریکا را مطرح می کنند. رخدادهای لبنان و جهت مشخص تحولات سیاسی کنونی در سطح خاورمیانه و حوزه خلیج فارس به شکل مستقیم بر میهن ما تاثیر گذاشته است. در درجه نخست باید به این مساله مهم اشاره کرد که،آمریکا تلاش می کند رژیم حاکم بر میهن مان را به نوعی با بحران لبنان مرتبط کند و اهرم فشار نیرومندی برای مقابله با ایران چه در زمینه سیاسی و چه در دیگر زمینه ها فراهم آورد. و این نیز حقیقتی است که جهت تحولات در لبنان و به تبع آن در منطقه، قدرت مانور ایران را در برخورد با آمریکا و اتحادیه اروپا محدود و به شدت تضعیف ساخته است. بحران کنونی به وضوح نشان داده است که چگونه در اثر سیاست های نادرست و مغایر با منافع ملی که از سوی رژیم ولایت فقیه، و بویژه دولت فعلی، دنبال شده، در یکی از حساس ترین مقاطع تاریخ منطقه، ایران، قدرتمند ترین کشور خاورمیانه، نه فقط قادر به تاثیر گزاری بر تحولات کلیدی نیست، بلکه علناٌ و عامدانه در مقام یک «کشور یاغی» از مهم ترین نشست های بین المللی کنار گذاشته می شود. موقعیت استراتژیک ایران به دلیل موضع گیری های غیر مسئولانه سران رژیم «ولایت فقیه» در رابطه با اسرائیل، جنگ در لبنان و آینده تحولات در منطقه در مخاطره قرار گرفته است. امپریالیسم آمریکا که در جریان جنگ و اشغال عراق و روندهای پس از آن در سال های اخیر به دلایل مختلف امکان آن را نداشت یک درگیری جدید با حضور مستقیم نیروهای نظامی خود با ایران را سازمان دهد، اینک در پی کسب این فرصت »تاریخی« است که، با تمسک به بحران موجود و برجسته کردن نقش ایران، هرگونه برخورد با کشور را در نزد افکار عمومی جهان توجیه پذیر سازد. سخنان رایس، وزیر خارجه آمریکا، در حاشیه کنفرانس رم مبنی بر اینکه :»امکانات اعمال نفوذ این دولت (جمهوری اسلامی) نه تنها لبنان بلکه کل منطقه را تهدید می کند.« را نمی توان بی اهمیت و یا بی دلیل قلمداد کرد. واقعیت این است که ایران بر اثر سیاست های رژیم «ولایت فقیه» در موضعی دشوار و خطرناک قرار گرفته است. بر طبل ماجراجویی کوبیدن در چنین شرایط حساسی تنها به نفع منافع محافل جنگ طلب در هیات های حاکمه آمریکا و اسرائیل است. روزنامه کیهان در یادداشت روز خود، به تاریخ سه شنبه 3 مرداد ماه، نوشت:»این جنگ، جنگ ماست، این حقیقی است که همه طرفها به خوبی به آن واقفند و به میزانی که بتوانند عمق ومعنای آن را دریابند و با آن ارتباط برقرار کنند، خواهند توانست دراین بحران به ایفای نقش بپردازند و .... جنوب لبنان باید تبدیل به بک جبهه بین المللی شود. « این دیدگاه ارتجاعی هم به زیان ایران و هم به زیان مردم لبنان است. مدافعان چنین نظری ثابت کرده اند چگونه با شعارهای پوچ و تو خالی می توانند سرنوشت تلخ و دردناکی را برای مردم رقم بزنند. بعلاوه پدید آمدن چنین وضعیتی که قدرت امپریالیسم را در منطقه تقویت می کند خود نتیجه سیاست هایی است که امثال دست اندرکاران روزنامه «کیهان» در آن سهیم هستند. در حال حاضر مبارزه برای صلح و توقف تجاوزات اسراییل و مبارزه بر ضد سیاست های امپریالیسم آن اولویت انکار ناپذیری است که همه نیروهای ترقی خواه و ملی می توانند با طرح آن در جبهه ای گسترده در برابر برنامه امپریالیسم به مقابله برخیزند. باید قاطعانه برنامه امپریالیسم، به ویژه امپریالیسم آمریکا، را افشاء و مقاومت آگاهانه توده ای را در برابر آن سازمان داد. مخالفت با طرح »خاورمیانه بزرگ«، در چارچوب مبارزه ای است برای تامین صلح، امنیت و احترام به استقلال و تمامیت ارضی کشورهای منطقه. همه نیروهای معتقد به استقلال و حفظ حق حاکمیت ملی قاطعانه با هر گونه مداخله نظامی تحت هر پوشش و نامی به شدت مخالفت کرده و خواستار برقراری صلح پایدار و عادلانه میان همه کشورهای منطقه باشند. تلاش امپریالیسم برای برقراری نظم مورد نظر خود که با نام دروغین «جنگ علیه تروریسم» صورت می گیرد، ناقض حق حاکمیت ملی کشورها و سبب ناامنی و بی ثباتی منطقه است ! مشکلات عمده مردم کشورهای منطقه در درجه اول محصول سیاست های امپریالیسم به ویژه امریکاست که، با توسل به انواع ترفندها و تحت نام و پوشش های فریبکارانه،گاه به شکل مداخله مستقیم نظامی و اشغال کشورها نظیر افغانستان و عراق و گاه به شکل تقویت و همکاری با دولت های مرتجع و سرکوب گر و زمانی نیز به صورت جایگزین سازی و سازماندهی نیروهای معینی با هدف کسب قدرت و مشروعیت بخشیدن به نفوذ توسعه طلبانه امپریالیسم جلوه گر می شود. اما محتوی واقعی این سیاست، چیزی نیست جز چپاول و غارت ملتها و ممانعت از بازسازی و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، و تحکیم موقعیت آمریکا بر منابع سرشار نفت و گاز و راه انتقال آن و نیز حفظ برتری نظامی، اقتصادی و سیاسی بر جهان! اجرای طرح »خاور میانه بزرگ« که ،با جنگ و خون ریزی در فلسطین و لبنان وارد مرحله تازه ای گردیده، صلح ،پیشرفت و ترقی و حقوق ملتهای خاور میانه را تهدید می کند. ضرورت دارد که نیروهای ترقّی خواه منطقه با قاطعیت و هوشمندی به مقابله با این طرح خطرناک برخیزند! منبع: teror-victims.com
  2. سلام با توجه به درخواست بعضی دوستان مبنی بر ارائه نقشه های طراحی و بدنه و ... هواپیماهای نظامی بعد از مدتی جستجو و گردآوری عکسهای لازم این تاپیک را ایجاد کردم و از این پس نقشه های مختلف مربوط به هواپیماهای متفاوت را در آن قرار خواهم داد و شما دوست گرامی نیز میتوانید در تکمیل مطالب تاپیک همکاری کنید. تشکر :?
  3. [align=center] بدین وسیله از طرف کادر مدیریتی سایت سال جدید را بر تمام هموطنان و کاربران گرامی سایت تبریک عرض کرده و سالی مفید و پربار را برای دوستان آرزو میکنیم. rose rose rose از جانب خودم هم عید نوروز را به دوستان عزیز تبریک میگویم. اگر هم بعضی دوستان از من کدورت یا دلخوری دارد حلال کنند. (اگر با کسی بد حرف زدم اولا تقصیر خودتون بود ثانیا بخاطر منافع سایت بود و با هیچ کس مشکل شخصی نداریم.) امیدوارم سال آینده با دوستی و برادری بیشتر و بهتر از قبل این سایت را به یک منبع بزرگ نظامی فارسی کنیم. موفق باشید. rose [/align]
  4. سلام فیلمی را که برای شما آپلود کرده ام معرفی یکی از طرحهای فوق پیشرفته آلمان نازی است که 30 40 50 60 سال بعد آمریکائیها و روسها از آن طرح موفق به ساخت شاتل و سایوز و ارورا و هایپر سونیک و ... شدند. در این طرح بسیاری انقلابی و ابتکاری بجای سکوی پرتاب افقی از سکوی پرتاب و شتاب دهنده افقی استفاده شده است! شتاب دهنده افقی آنچنان از طرحی پیشرفته برخوردار بود که تا به امروز حتی بر روی چنین مورد در ناسا تحقیق هم نشده است! بعد از دانلود فیلم بیشتر متوجه خواهید شد. برای دانلود کلیک کنید. حجم: 7.5 مگابایت برای مشاهده به نرم افزارهایی که فرمت flv را باز کنند نیاز دارید. icon_biggrin
  5. موشک صیاد نسبت به هاوک از فناوری ساده تری برخوردار است چه از لحاظ نوع سازه ، رادار و ... اما موشک هاوک تقریبا از طراحی مدرن برخوردار است و باید یه مقدار تجربه کسب میشد تا بتونیم به امکان ساخت هاوک دست یابیم؟ البته اگه میخاستیم مثل چین کار کنیم حرف شما صحیح است ولی مشکل این میشد که هاوکهای تولیدی نصف هاوک اصلی دقت و برد دارن!
  6. درسته ، با سیم خاردار و رادار کاوش زمینی چیزی به استحکام این بنا اضافه نمیشه ، باید حتما سازه از نوع بتن آرمه باشه به اضافه در اطراف سازه باید از مکعب های شنی 2 در 2 استفاده بشه و این مکعب ها باید تا بالاترین ارتفاع سازه روی هم قرار بگیرند ، مثل کاری که آمریکایی ها در عراق و افغانستان انجام میدادن ، این حفاظ شنی میتونه جلوی اصابت مستقیم توپ و راکت و ... رو بگیره و از نظر هزینه اجرایی هم هزینه چندان زیادی ندارد ، اما از نظر تاثیرگذاری تقریبا بقاپذیری سازه رو به بالاترین سطح ارتقا میدهد ، برای سقف سازه هم باید از حفاظ های مناسب برای جلوگیری از اصابت خمپاره و راکت و پهپاد استفاده کنیم ، ترکیبی از سقف فلزی + کیسه شن + زره واکنشگر انفجاری + توری میتواند همه تهدیدات سبک تا متوسط را خنثی کند و هم نیروهای مدافع از بقاپذیری برخوردار خواهند شد و هم زمان کافی برای رسیدن نیروی کمکی خواهیم داشت ، حتی در مناطق بسیار پر خطر می توان در اطراف سازه از خندق و میدان مین هم استفاده کرد ، در مناطق مرزی مسطح هم که احتمال تک زرهی دشمن وجود دارد میتوان از میدان مین ضد تانک و موانع فولادی و بتنی ضد تانک هم استفاده نمود در کل باید مساله حفاظت و بقاپذیری رو کاملا جدی بگیریم
  7. سلام تشکر از نظر شما ، با اجازه چند نکته رو بیان کنم البته قصد ورود به این تاپیک رو نداشتم و ندارم بدلیل کمبود وقت و سنگین بودن مباحث ، همین پست رو پیام بازرگانی در نظر بگیرین ! 1- ایرانی ها در مقابل حمله اعراب تسلیم نشدن و برای اینکه عرب ها بتونن همه ایران رو به اشغال در بیارن در حدود 18 سال و بیش از 30 جنگ و درگیری بزرگ اتفاق افتاد تا اینکه به مناطق شرقی کشور رسیدن ، تهاجم در سال 633 میلادی در زمان یزدگرد سوم آغاز شد و تا کشته شدن وی در سال 651 میلادی ادامه یافت ، ولی بعد از یزدگرد سوم ، پسران وی به همراه نیروهای باقی مانده به چین پناهنده شدند و در آنجا دولت در تبعید تشکیل دادند و تقریبا تا 80 سال پس از مرگ پدر ، به دنبال آزادسازی ایران و بازپس گرفتن کشور از اعراب بودند. 2- کاری به انفجار سد ندارم و گذشت زمان مشخص میکنه که کدام طرف این کار رو انجام دادن ؟ هر دو طرف سود و زیان در این کار دارن که بصورت پیش فرض نمیتونیم یکی را متهم کنیم و باید صبر کنیم. 3- درباره مقاومت مردم اوکراین در مقابل روسیه ، بله قابل ستایش هست ، اما یک نکته ، هر جنگی ارزش ورود ندارد ، این را 2500 سال قبل جناب سان تزو گفته است ، جنگ هایی هست که نباید به آن وارد شد ، زمین هایی هست که در آنها نباید جنگید ، دشمنانی هستن که نباید با آنها جنگید ، بهترین پیروزی این است که بدون جنگیدن بر دشمن غلبه کرد و ... اینها جزو اولین دروس نظامی تاریخ هستند که تا امروز در دانشکده های نظامی کشورهای مختلف بصورت مستقیم یا بروز شده تدریس میشوند ، در سیاست خارجی هدف دستیابی به منافع ملی با کمترین هزینه است ، آیا راه دیگری بجز جنگ با روسیه وجود نداشت ؟ بله درست است روسیه حمله را آغاز کرد ، آیا امکان جلوگیری از این حمله وجود نداشت ؟ فرض کنیم روسیه بیمار روانی است و دنبال بهانه میگشت ، آیا امکان این وجود نداشت که بهانه ای به آن داده نشود ؟ جنگ و دیپلماسی دو بازوی سیاست خارجی هستند و در میان این دو ابزارهای مختلف دیگری نیز وجود دارد و بسته به شرایط باید از ابزار مناسب استفاده کرد و لجبازی و اصرار بر یک گزینه دقیقا حماقت و یا خیانت است که باعث میشود هزینه های بسیاری به کشور تحمیل شود. 4- درباره عضویت ناتو در اوکراین ، بله اوکراینی ها حق دارند در این مورد تصمیم بگیرند ، اما دوست من ، ما در دنیای منطقی و عادلانه ای زندگی نمی کنیم ، در این دنیا باید واکنش های دیگر بازیگران را هم مد نظر داشته باشیم ، پایین تر از سطح کشورها و دولت ها ، در سطح شخصی نیز باید واکنش دیگر بازیگران را در نظر داشته باشیم ، شما می توانید در بازار مثلا کتابفروشی (کار فرهنگی رو مثال میزنم) یک مغازه تاسیس کنید ، اما اگر بیایید و کتاب ها را به نصف قیمت یا یک سوم قیمت به فروش برسانید و در اصطلاح منافع دیگر کتابفروش ها رو در نظر نگیرید و بازار رو به هم بریزید ، آنها علیه شما اقدام خواهند کرد ، کمترین آن شکایت است ، بیشترین آن هم می تواند هر کاری باشد ! مشکلات کشور خودمان را که شاهد هستید ، کشورهایی که هر کدام از فرق سر تا لای انگشتان پایشان سلاح هسته ای جاسازی کرده اند ، به ما فشار می آورند که نه حق داشتن سلاح هسته ای دارید و نه اصلا حق برخورداری از صنعت و نیروگاه هسته ای ! طبق قوانین بین المللی تصمیم در این مورد فقط به ما ایرانی ها مربوط میشود و مانعی در این خصوص وجود ندارد و میتوانیم از ان پی تی هم خارج شویم ، اما آیا ارزشش را دارد ؟ سوال اصلی همین است ، اینکه سرمان را بیندازیم پایین و فقط به جلو برویم یا به دیوار برخورد میکنیم یا در چاه و دره خواهیم افتاد ! هدف تامین و حفظ منافع ملی است با کمترین هزینه ، هدف از ساخت سلاح هسته ای دستیابی به بازدارندگی و جلوگیری از تهاجم علیه کشور است ، اما اگر این اقدام باعث تهاجم به کشور شود پس این سیاست اشتباه می باشد. هدف اوکراین از عضویت در ناتو جلوگیری از تجاوز احتمالی روسیه بود ، اما این اقدام در زمان نامناسب و با سیاست نامناسب اتفاقا باعث تجاوز روسیه شد ، پس این سیاستی که اوکراینی ها اتخاذ کردند اشتباه است چون به مشکلی افتادند که از آن فراری بودند. 5- حق و باطل مطلق هستند ، ولی در دنیای فعلی حق و باطل تفسیر به رای میشوند ، نه روسیه حق است و نه اوکراین و نه آمریکا و ... ! در دنیای فعلی که انسان ها ساخته اند حداقل در ارتباط بین کشورها و دولت ها نباید بیش از اندازه به دنبال اخلاق باشیم ، همان کشورهایی که در تهاجم عراق به ایران از آن حمایت میکردند ، امروز در مقابل فروش محصولات غذایی ایران به روسیه جو رسانه ای ایجاد میکنند ! این کشورها فقط دنبال دستیابی به منافع خود هستند و هدفشان وسیله را توجیه میکند ، اگر وسیله این باشد که عراق را به سلاح شیمیایی تجهیز کنند تا علیه مردم ایران استفاده کند این کار را انجام داده اند ، اگر هم هدف این باشد که مردان اوکراین را تا آخرین نفر خرج حفظ هژمونی خود و گرفتن انرژی حریف یعنی روسیه کنند این کار را هم مشاهده میکنیم که انجام میدهند. اگر هم هدف این باشد که شهرهای غیر نظامی را با سلاح اتمی بمباران کنند این کار را هم انجام داده اند ! در حالی که می توانستند به پایگاهی نظامی این حمله را انجام دهند !
  8. سلام و تشکر از جنابعالی این موضوع که اشاره کردین دو مساله رو بیان میکنه اول اینکه برای جلوگیری از رصد دقیق راداری مرحله دوم پرتاب آزمایشی به عمق کشور انجام شده است تا بواسطه موانع طبیعی و انحنای زمین و اینکه مرحله نهایی چند صد کیلومتر قبل از رسیدن به هدف است مورد شناسایی واقع نشود ، بخصوص اینکه در آبهای جنوب و کشورهای همسایه رادارها و کشتی های شناسایی دوربرد بالستیک مستقر هستند ولی اینها نمی توانند اهداف در ارتفاع چند ده کیلومتری را از فاصله بیش از هزار کیلومتری با دقت بالایی رصد کنند دومین دلیل نیز به بخش سیاسی مربوط میشود ، معمولا پرتاب های بالستیک بصورت شمال - جنوب یا شمال غرب - جنوب شرق و ... انجام میشد اما این بار بصورت جنوب - شمال انجام شده است ، کشورهایی که باید این هشدار را دریافت کنند بهتر است که آن را دریافت کنند و درصدد از بین بردن ثبات و صلح موجود در مرزهای شمالی ایران نباشند ، این صلح و ثبات به نفع همه است ولی اگر قرار باشد ایران ضرر کند ، آنها بیشتر ضرر خواهند کرد
  9. خواهش میکنم ، شما این بحث نکته بین رو شروع کردین و باید ازتون تشکر کنیم البته این سلاح در دسته تسلیحات استراتژیک قرار میگیره و برای این منظور 55 تیر کاملا کافی است چون در بدترین حالت و با ضریب موفقیت یک دوم میتونن 25 الی 30 پدافند ضد موشکی رو از دور خارج کنن و راه رو برای سایر موشکها از قدیمی تا جدید باز کنن این رو هم در نظر بگیرین که این 55 تیر حداقل تعداد مشاهده شده از این سری هست و میتونه تا شماره 99 ادامه داشته باشه که در این صورت 100 تیر از همین سری موجود است به نظر خودم که اون کد 1C مربوط به سری تولیدی است و این یعنی ما قبلا دو سری 1B و 1A رو در دست تولید داشتیم و مورد آزمایش قرار گرفتن ، احتمالا سری 1A بصورت محدود و پروتوتایپ تولید شده و از اونها برای تست و تمرین و بررسی ارتقاها استفاده بشه و فیلم پخش شده هم ممکن هست مربوط به این سری باشه تا جزئیات نمونه عملیاتی لو نرود از سری 1B هم احتمال داره بصورت نیمه محدود یا حتی انبوه تولید شده باشه و از اونها برای تست و آزمایش یا عملیاتی و جنگی استفاده بشه ، چون رونمایی سری 1C رو نشون میده پس با قطعیت نمی تونیم درباره سری 1B نظر بدیم ولی هر دو احتمال آزمایشی و تمرینی یا عملیاتی و جنگی بودن این سری وجود داره ، در هر حالت از سری 1B هم حداکثر 100 تیر میتونه تولید شده باشه که در این صورت حداکثر تعداد موشکهای موجود رو به 200 تیر میرسونه مساله جالب توجه این هست که موشک فتاح تا به امروز سه سری مختلف رو پشت گذاشته و این به معنای سه مرحله اصلاحات و ارتقا می باشد و همین موضوع نشون میده که این موشک از مدت ها قبل مراحل آزمایش مقدماتی رو پشت سر گذاشته و حتی احتمالا در دی ماه 98 بصورت محدود از سری 1B و 1A در حالت عملیاتی قرار داشت و حرف مسئولین درباره اینکه بعضی سلاح های خاص رونمایی نشده و عملیاتی در اختیار داریم درست می باشد و کشور از مرحله رونمایی قبل از تولید به حالت رونمایی بعد از تولید رسیده است و سلاح های خاصی که رونمایی میشوند چند سال قبل تولید انبوه آنها شروع شده است و بعد از رسیدن به کمیت مورد نظر و در شرایط سیاسی و امنیتی مورد نظر از آنها رونمایی صورت میگیرد
  10. بله درسته سردار حاجیزاده به مانور در جهات عمودی و افقی و دوار اشاره کردن ، بخش اول که مشخصه از سری فاتح هست ، مثلا از موشک خیبرشکن که اشاره کردین صحبت سر بخش دوم هست که یک موشک مستقل حساب میشه و بهتر هست که از واژه کلاهک براش استفاده نکنیم چون یک موشک با پیشران دارای تغییر سه بعدی بردار رانش هست یک نکته ای هم که اشاره کردن این بود که در چند صد کیلومتری هدف بخش دوم جدا میشه و با مانوردهی به سمت هدف پرواز میکنه ، چند به 1 الی 5 میگن ، اگر میانگین بگیریم یعنی در فاصله 300 کیلومتری هدف جدایش انجام میشه پس حداکثر بردی که مرحله هایپرسونیک باید مانور داده یا گلاید بکنه از 100 الی 500 و متوسط 300 کیلومتر است و بدین ترتیب در سنگین ترین پروفایل پروازی هم برد نهایی به کمتر از 1200 کیلومتر نخواهد رسید داخل جو هم در موشکها معمولا به لایه تروپوسفر و در بعضی موارد به استراتوسفرس اشاره میکنن ، هر دوی این لایه ها در ارتفاع درگیری پدافندهای موشکی قرار دارن و برای این منظور مانوردهی در هر دو لایه ضروری است اینکه در رادار موشک دیده بشه یا نه به دو عامل پنهانکاری و تشکیل لایه پلاسما در جلوی کلاهک مربوط میشه ، اگر پلاسما تشکیل بشه در رادار به سختی دیده میشه و رهگیری اون تقریبا خیلی سخت هست چون پلاسما امواج راداری رو جذب میکنه و بازتاب امواج کافی به رادار زمینی نمیرسه ، در پرواز هایپرسونیک درون جوی لایه پلاسما جلوی کلاهک تشکیل میشه
  11. تشکر سریال ها رو با سریال های کلاس فاتح مقایسه کردم ، دو رقم آخر مربوط به تعداد ساخته شده نیست ، برای فتاح این سریال رو داریم JAFB1C00XX00 که اون XX مربوط به تعداد ساخته شده از همون سری هست درباره سری تولیدی هم چند حالت ممکن هست ، اگر B1C رو در نظر بگیریم میشه نسل دوم و ارتقای سوم ، اگر 1C رو در نظر بگیریم میشه نسل اول و ارتقای سوم ، اگر هم C رو در نظر بگیریم میشه نسل سوم کد JAFB یا FB هم مربوط به کلاس و نام موشک است ، درباره کد مربوط به یگان بکارگیرنده هم یا مربوط به JA می باشد یا هم مربوط به اون 00 آخر سریال چون در فاتح ها هم این 00 زیاد دیده شده ولی در بعضی از اونها سریال تماما عددی می باشد و حروفی درش وجود ندارد با این فرضیات ، از این سری حداقل 55 تیر ساخته شده است چون در عکسها دو شماره 54 و 55 دیده میشود ، اگر این نسل دوم یا سوم باشد هم تعداد بیشتری در انبار وجود دارد ولی الزاما نسل های قبلی قرار نیست عملیاتی باشند و ممکن هست پروتوتایپ و برای تمرین نیرو و انجام اصلاحات مورد نظر باشند ، حداقل روی 55 تیر عملیاتی میتونیم حساب کنیم که برای زدن اهداف بسیار با ارزش مانند پدافندهای ضد بالستیک و رادارهای دوربرد کافی میباشد. در کل نظر شما صحیح به نظر میرسه که این موشک قبلا ساخته شده و امروز رونمایی شده است چون با توجه به سریال جزو نمونه های اولیه نمی باشد و از سری عملیاتی و تولید انبوه می باشد.
  12. سلام با تبریک به همه دوستان عزیز میلیتاری و نیروهای مسلح و هموطنان و با تشکر از همه عزیزان نیروهای مسلح و بخصوص عزیزانی که در این پروژه خاص مشارکت داشتند و هم بهشون خسته نباشید میگم و هم خدا قوت و ان شاء الله همیشه سلامت و موفق باشید. باید در یک پست به بررسی تاثیرات استراتژیک این سلاح جدید بر معادلات نظامی و تاثیر اون در سطوح تاکتیکی بپردازم ، موشک فتاح با تغییراتی که در سطح استراتژیک بوجود آورده است ، باعث میشود که شاهد تغییرات قابل توجه در سطوح تاکتیکی مربوط به دیگر سلاح ها هم باشیم. موشک فتاح وظیفه انهدام اهداف بسیار با ارزش دشمن رو در روز اول نبرد دارد ، اهداف بسیار با ارزش از نظر نظامی شامل پدافندهای ضد موشکی ، پدافندهای ضد هوایی دوربرد ، انبارهای بزرگ مهمات و سوخت ، مراکز اصلی فرماندهی و کنترل ، مراکز اصلی ارتباطی و رله ، رادارهای پیش اخطار و ردیاب بالستیک ، ناوهای هواپیمابر و بالگردبر و لجستیکی ، مراکز اصلی استقرار نیرو تجهیزات و هواگردها و ... با زدن این اهداف در ابتدای هر جنگی ، راه برای دیگر سلاح های تاکتیکی باز خواهد شد تا بدون نگرانی از پدافند و توان هوایی دشمن ، بتوان با هر شلیک یک هدف رو مورد اصابت قرار داد و دیگر نیازی به استفاده از تاکتیک هایی مانند اشباع راداری با حملات پر تعداد موشکی و پهپادی نمی باشد و درصد موفقیت موشکها و پهپادهایی که در تعداد کم نمی توانند از پدافند ضد موشکی عبور کنند را میتوان به 100 درصد نزدیک کرد. حتی دیگر نیاز چندانی به استفاده از تاکتیک های جنگال و فریب رادارهای دشمن نمی باشد چرا که این رادارها در همان ابتدای جنگ از چرخه درگیری خارج شده اند. تشکر جناب ناورد بابت توضیحات فقط یک نکته رو اشاره کنم ، دو مساله اصلی در وسیله گلایدر وجود داره 1- شکل و طراحی سازه 2- موتور یا بالک های کنترلی ، از نظر شکل و طراحی سازه کلاهک فتاح رو گلایدر کامل نمیتونیم بگیم و اگر موتور کنترلی وجود نداشته باشه این طراحی برد کمتری رو میتونه گلاید کنه ، البته در هر صورت هر سازه هوافضایی میتونه مسافتی رو گلاید بکنه ، ولی در اینکه چرا طراحی بصورت گلایدر کامل نیست باید علت رو در این ببینیم که ابعاد موشک فتاح کوچک هست و در کلاس خیبرشکن قرار میگیره و بخش گلایدر بصورت مستقیم روی موشک نصب شده است و فضای کافی برای قرار دادن بخش گلایدر درون کلاهک موشک و جداسازی اون رو نداریم ، برای همین منظور اجبارا باید ترکیبی از طراحی کلاهک بالستیک و گلایدر رو انجام بدیم. اگر در موشک بزرگتر این تکنولوژی رو بکار ببریم میتوان مثل هایپرسونیک آوانگارد از طراحی کامل گلایدر و حمل اون توسط موشک سنگین و بزرگ استفاده کرد. اما مساله اصلی اصلا نوع طراحی کلاهک نمی باشد. مساله اصلی این هست که بتوانیم ضمن حفظ سرعت هایپرسونیک در ارتفاعات بالای جو و درون جو ، قابلیت مانوردهی و طراحی پروفایل پروازی اختصاصی و ابتکاری رو داشته باشیم که برای رسیدن به این هدف هم باید بالک های کنترلی داشته باشیم و هم پیشرانی که بتواند هم سرعت مورد نظر را حفظ کند و هم با خروجی بردار رانش به ابر مانورپذیری دست پیدا کنیم چرا که تنها با بالک ها نمی توان به ابرمانورپذیری رسید و پروفایل پروازی قابل پیش بینی خواهد بود. موتور کلاهک هم اگر از نوع پالسی باشد و در مواقع لزوم با حداکثر تراست فعالیت کرده و در سایر زمان ها از شدت فعالیت کم کرده و تراست را پایین آورد ، در این صورت میتوانیم به برد بیشتری برسیم. ولی مساله خیلی مهم تر این هست که همین کلاهک هم میتواند درون جو بصورت کامل پروفایل پروازی هایپرسونیک گلایدر را اجرا کند ، فقط مساله ای که مطرح میشود این هست که احتمالا در این حالت از حداکثر برد کاسته شود ، اگر برد 1400 کیلومتر رو در نظر بگیریم ، در صورت استفاده از پروفایل کامل گلایدر درون جوی میتوان برد این حالت رو در حدود هزار کیلومتر تخمین زد و اگر برد بیشتر باشد در همین برد 1400 کیلومتر قابلیت چنین پروفایلی رو خواهد داشت. برای اینکه از حداکثر برد کمتر کاسته شود میتوانیم دو راهکار رو انجام بدیم ، استفاده از پلتفرم هواپرتاب برای افزایش سرعت اولیه و دیگری استفاده از موتور پالسی و پروفایلی که کمتر باعث از دست رفتن انرژی جنبشی کلاهک بشود.
  13. این سیل جمعیتی رسوب میکنه و ته نشین میشه ولی این حجم از جمعیت غیر ممکن هست که به سمت اروپا حرکت کنن ! نه ترکیه و نه اروپایی ها چنین اجازه ای رو به این مهاجران نمیدن ! رسوب جمعیت مهاجرین در داخل کشور بسیار خطرناک هست ، در بلند مدت باید شاهد رویش درختچه های سمی در داخل کشور باشیم ! در کوتاه مدت هم اشاره کردین که باعث بروز مشکلات اقتصادی شدن و حداقل ده درصد از فشار اقتصادی فعلی بخاطر وجود مهاجرین در داخل کشور است چون که ده درصد از جمعیت فعلی کشور رو تشکیل میدن ، البته اگر در نظر بگیریم که به اندازه ایرانی ها از منابع یارانه ای و تخصیص داده شده به مردم استفاده میکنند و در صورت سوء استفاده و قاچاق کالا و ارز و سوخت ، سهم این جمعیت از فشار اقتصادی بیشتر از ده درصد خواهد بود !
  14. جدای از این مسائل چنین طرز تفکری که سعی در شستن و تمیز کردن قرارداد ننگین و خفت آور ترکمنچای داره ، هم خطرناک هست و هم باعث خجالت و ناراحتی امروز کشور نه درگیر جنگ هست ، نه بخشی از کشور اشغال شده است ، و نه هیچ مورد مشابه دیگری پس وقتی هیچ اتفاقی نیفتاده است و هیچ بخشی از کشور اشغال نشده است ، این چه تزریق فکری ننگینی هست که سعی داره القا کنه بخشی از کشور رو برای جلوگیری از بخش هنوز اشغال نشده تقدیم بیگانگان کنیم ؟! بعد هم از بذل و بخشش کشور به بهانه جلوگیری از اشغال بخش هایی از اون با افتخار عده ای دفاع کنند ؟! در پست قبلی گفتم که امان از دست حسادت ... اینکه شما در زمان تصدی مسئولیت نتونستین همه برنامه های خودتون رو اجرایی کنین و دلایل اون هر چی بود به کنار و تاریخ در این مورد قضاوت میکنه مهم این هست که یک کاری برای کشورمون انجام بشه ، توسط هر کسی میخاد انجام بشه در مرحله بعدی اولویت قرار داره ، حتی شخص شخیص جواد خان هم کاری برای کشورمون انجام بدن ازشون باید تشکر کرد ولی اینکه رقیب من ، یا معاون دیروز من ، بیاد و یک کارهایی رو انجام بده و روابط ایران با همسایگان رو اصلاح کنه و ائتلاف دریایی تشکیل بده و ... و من حسودی کنم این خیلی فکر ناپسندی هست نیم قرن بعد اصلا نه اسمی از وزیر فعلی هست و نه وزیر سابق ، ولی صحبت از قراردادها و تاثیرات بلند مدت اونها خواهد بود این نکته رو هم بگم که خودم به شخصه طرفدار وزیر خارجه فعلی نیستم ، یعنی از وزیر خارجه قبلی بیشتر حمایت میکردم تا وزیر فعلی !!! ولی هر کسی حتی با تفکر کاملا متفاوت با بنده اگر بیاد و برای کشورمون کار درستی انجام بده ازش تشکر میکنم اولویت نه من هستم و نه شما ، اولویت در مرحله نخست کشورمون هست ، در مرحله دوم هم ملت اولویت هستن و ملت به این دلیل اولویت دوم هستن که عمر کمتری از کشور دارند و هر نسلی کشور رو به امانت در اختیار دارن تا به سلامت به فرزندان خودشون انتقال بدن ، ایران فقط برای من و شما که در حال حاضر زندگی می کنیم نیست ، بیشتر از ما ، ایران برای نسل های آینده است و این نسل های آینده درباره ما قضاوت خواهند کرد ، همانطور که ما درباره نسل های قبل از خودمون قضاوت میکنیم
  15. اگر قرار بر نصب بلوک جدید و افزایش سایز برای پد بالگرد نباشد ، این کلاس جدید پد بالگرد ندارد و یک کلاس جدیدتر و سبک تر می باشد باید دید از این کلاس سبک تر به چه تعداد تولید خواهد شد ؟ احتمال دارد که ناوچه های موجود به عنوان ناو فرماندهی و این ناوچه های سبک تر به عنوان ناوهای تهاجمی ناوگروه استفاده شوند در کل با یک سیستم شبکه ای در محدوده زیر هزار تنی روبرو هستیم که از قایق های تندروی مجهز به موشک پدافندی تا این ناوچه جدید و ناوچه شهید سلیمانی رو شامل میشه که این ناوها قرار هست در نقش پدافندی و آفندی از قایق های تندرو و پهپادها و شپهادها پشتیبانی به عمل بیاورند و قرار هست روش سوارم و نامتقارن رو به سطح جدیدی ارتقا دهند
  16. با تشکر از خبر خوبتون پیرو پستی که سال گذشته در این مورد ارسال کردم اگر ناوچه های کلاس شهید سلیمانی رو بصورت ناوگروه چهار فروندی ساماندهی کنیم ، با الحاق این سه فروند ان شاء الله نخستین ناوگروه رو از مجموعه مورد نظر خواهیم داشت. البته ناوچه های موجود از نظر چیدمان تسلیحاتی و تجهیزاتی با موارد پیشنهادی تفاوت دارند ، اما همین که بتوانیم از این ناوچه ها بصورت ناوگروه استفاده کنیم باعث افزایش قابل توجه ظرفیت عملیاتی خواهد شد. برای نیروی دریایی سپاه که وظیفه تامین امنیت خلیج پارس تا تنگه هرمز را در اختیار دارد ، با فرض نیاز به عملیاتی بودن همزمان دو ناوگروه ، دو ناوگروه ذخیره هم در بنادر لازم است که در مجموع به 16 فروند ناوچه نیاز می باشد اگر هم ناوگروه ها رو سه فروندی در نظر بگیریم ، در مجموع به 12 فروند ناوچه نیاز خواهیم داشت که این مورد رو پیشنهاد نمیکنم و ناوگروه چهار فروندی از نظر ظرفیت عملیاتی و بقاپذیری در سطح بالاتری قرار میگیرد اما برای نیروی دریایی ارتش همیشه قهرمان یک کلاس سنگین تر از کلاس شهید سلیمانی برای نیروی دریایی ارتش گزینه بسیار مناسبی است که بدنه آن را بجای آلومینیوم از فولاد کشتی سازی بسازند ، از این کلاس سنگین تر می توان برای پوشش سواحل جنوبی کشور تا عمق اقیانوس هند استفاده کرد برای ارتش نیز اگر همزمان به سه ناوگروه عملیاتی احتیاج داشته باشیم باید سه ناوگروه ذخیره هم در نظر بگیریم که در این صورت باید بین 18 الی 24 فروند از این کلاس سنگین تر فرضی ساخته شود. البته درباره ضرورت بکارگیری چنین ناوچه ای در نیروی دریایی ارتش باید بحث تخصصی انجام شود و احتمال دارد که ناوچه های کلاسیک چند هزار تنی به نسبت از کارایی و ظرفیت عملیاتی بهتری برخوردار باشند. در این صورت میتوان با ساخت یک نمونه بزرگتر از کلاس موج که طول آن به میزان 20 الی 25 درصد افزایش داشته باشد و عرض آن را هم برای افزایش پایداری و فضای داخلی به میزان 50 درصد افزایش دهیم ، یک ناو محافظ بسیار خوبی طراحی کرده و بسازیم که با توجه به نوع طراحی بین 2500 الی 3500 تن وزن خواهد داشت که همزمان میتواند از یک آشیانه ثابت بالگرد به اضافه سیستم های تسلیحاتی عمود پرتاب برخوردار باشد. با افزایش تهدیدات جدید که شامل پهپادها + شهپادها + هوش مصنوعی + موشک های بالستیک و کروز می باشد ، در آینده ای نزدیک یک ناو جنگی مجبور است همزمان با تعداد زیادی تهدید و بصورت 360 درجه ای درگیر شود که همین موضوع بقاپذیری ناوهای سنگین را با سوال اساسی مواجه می کند ؟ آیا این ناوها هم به سرنوشت ناو موسکوا دچار خواهند شد ؟ یا با نصب و بکارگیری سامانه های بیشتر دفاعی و اخلاگر این ناوها می توانند در برابر تهدیدات جدید همچنان مقاومت کرده و به عملیات خود ادامه دهند ؟ پاسخ اصلی در زمان جنگ مشخص میشود ، اما برای کشورهایی مثل ما که در منابع مالی دچار محدودیت هستیم ، رفتن به سمت نیروی دریایی مجهز به ناوهای سبک تر و سریع تر با قابلیت شبکه شدن و اجرای جنگ هوشمند شبکه ای گزینه به مراتب کم ریسک تری می باشد. در همین خصوص ناوچه های کلاس شهید سلیمانی و کلاس موج و کلاسی سنگین تر از موج اگر در تعداد کافی ساخته شوند می توانند قدرت دریایی کشور را به میزان بسیار بیشتری از زمانی که تنها چند فروند ناو سنگین ده هزار تنی یا بیشتر داشته باشیم افزایش دهند.
  17. تشکر بیخیال بشیم و بسپاریم به تاریخ ، تاریخ قضاوت کننده خیلی بی رحم و اتفاقا منصفی هست و اگر کسی به مقام امیر کبیری در تاریخ رسیده است ، خیلی به سختی و از هفت خان های رستم عبور کرده است ، نه با حرف و شعار و ادعا در دنیای مجازی منم قبلا دید متفاوتی نسبت به ایشون داشتم ، خودشون ، خودشون رو در ذهنم چند درجه به سطح پایین تری تنزل دادن ! یک مورد رو هم وندی شرمن تنزل داد که ادعا کرد جناب ظریف استاد زبان انگلیسی ! معنای تخصصی فلان واژه رو نمیدونست !!! فقط یک حرفی ... امان از دست حسادت ... و یک نکته دیگر ... امروز نه زمان ترکمنچای است و نه تبریز اشغال شده است که مجبور باشیم برای آزادی تبریز ، آنسوی رود ارس تا ایغدیر را به روسیه واگذار کنیم ، و نه اصلا زمان جنگ های ایران و روس است ، امروز اصلا زمان جنگ نیست و مثال از جنگ ها زدن چه پیروزی ها و چه شکست ها برای ظرف زمانی امروز مصداق خوب و عاقلانه ای نمی باشد ، مثال باید در ظرف زمانی خودش بنشیند و قابلیت مصداق یابی داشته باشد ، هر موقع درگیر جنگ بودیم و بخشی از کشور اشغال شد ، جنابان بزرگواران تشریف ببرن و بخشی از کشور رو برای پس گرفتن بخشی دیگر معامله ترکمنچایی بفرمایند !!! و بعد با افتخار از قرارداد ننگین ترکمنچای صحبت کرده و از آن دفاع کنند !!! تنها مصداق تاریخی که مناسب شرایط امروز ایران می باشد ، همین امروز ایران می باشد چرا که در تاریخ مشابه چنین شرایطی را نداشتیم و برای نخستین بار است که کشور همزمان از نظر سطح و پیچیدگی تهدیدات و نیز از نظر سطح و امکانات مادی و معنوی در این شرایط قرار دارد که می تواند برخلاف مصداق تاریخی مشابه یعنی قضیه ملی کردن صنعت نفت و تحریم های یک جانبه انگلیس و توقیف و مصادره نفت کش های ایران و تهدید به اشغال بوشهر و ... ، امروز کشورمان می تواند برخلاف دوران مرحوم مصدق ، در پاسخ به توقیف نفت کش ایرانی ، نفت کش کشور توقیف کننده را توقیف کند و جلوی تبدیل این تجاوز به رویه بین المللی و سیاسی را بگیرد ، پس نزدیک ترین مثال تاریخی نیز از نظر توانمندی های داخلی به هیچ عنوان مشابه شرایط امروز ما نمی باشد و تنها در بخش اعمال فشار خارجی تشابه دیده میشود که با بخش قدرت داخلی این بخش خارجی خنثی شده و امکان اجرای گسترده را پیدا نمی کند و هر بار هم که بصورت موردی از این ابزار فشار استفاده کرده اند ، در مقابل یک نفت کش ، حداقل دو و بعضا چهار نفت کش از خودشان یا متحدانشان توقیف شده اند !!! در روزهای آزادسازی خرمشهر هستیم ، خدا رو شکر در این روزها بزرگ مردان بی ادعایی چون شهید علی صیاد شیرازی و ناخدا هوشنگ صمدی و مرحوم بهرام هوشیار و جواد فکوری و و شهید منصور ستاری و مسعود منفرد نیاکی و حسین حسنی سعدی و شهید جهان آرا و حاج احمد متوسلیان و احمد کاظمی و محسن رضایی و شهیدان باکری و شهید باقری و همت و زین الدین و بروجردی و شهید عباس دوران و احمد کشوری و علی اکبر شیرودی و ... و دیگر عزیزانی که الان حضور ذهن ندارم ، وجود داشتند که اعتقاد داشتند باید تمام خاک اشغال شده را پس بگیریم و دنبال قرارداد ترکمنچایی و معامله خرمشهر با بخش دیگری از کشور نباشیم !!! خدا همه شهیدان کشورمون رو رحمت کنند.
  18. تشکر ابراهیم جان همانطور که در پست قبلی اشاره کردم برای مقابله با این تهدید چند بعدی از جانب افغانستان که طالبان چند بخش از این تهدید رو شامل میشه و امروز بصورت پیکان خروجی این تهدیدات سنتی بروز و نمود پیدا کرده ، باید یک برنامه ریزی جامع در سطح استراتژیک و بصورت چند بعدی انجام بدیم که از مسائل نظامی و امنیتی گرفته تا اقتصادی و اجتماعی و در نهایت قومی و مذهبی و سایر موارد رو شامل بشه ، پیکان کوچکی که امروز دیده میشه به عنوان بوته کوچکی است که سر از خاک برآورده و قبل از اینکه تبدیل به درخت شود باید تکلیف آن را مشخص کنیم همانطور که قبل از تبدیل داعش به درخت جلوی آن را گرفتیم. امروز سطح تهدید هم جدی هست و هم جدی نیست چون انواع تهدیدات مختلف از جانب افغانستان از جمعیت بالای مهاجرین در داخل کشور گرفته تا تهدیدات مرزی و ... هنوز به یک اجماع و اتحاد نرسیدن ولی به مرور زمان این تهدیدات با هم افزایی و هم پوشانی که با هم خواهند داشت به یک تهدید جامع و منسجم تبدیل خواهند شد ، مرحله ابتدایی بروز این سطح از تهدید منسجم و سازمان یافته را پنج سال پیش بینی میکنم که با ضریب نفوذ یک درصد در بین مهاجرین افغان و فرض بر ده میلیون مهاجر در ایران ، بعد از گذشت این مدت زمان باید همزمان در سطوح مختلف تهدیدات با یک صد هزار نفر طرفدار طالبان در داخل کشور + خود دولت تروریستی طالبان در همسایگی کشورمون و در مرزهای افغانستان روبرو بشیم ، در بلند مدت و در صورت عدم اخراج مهاجرین افغان ، باید منتظر جذب ده درصد از این جمعیت مهاجرین به سمت تفکر طالبانی و ضد ایرانی و ضد شیعی باشیم که برای رسیدن به این مرحله ده الی پانزده سال زمان لازم است و اگر تا آن روز خودمان را آماده نکرده و مهاجرین را از کشور اخراج نکنیم ، باید با ارتشی از مهاجرین طرفدار طالبان در داخل کشور و همزمان با ارتشی از طالبان که در آن روز اتفاقا مجهز هم خواهند بود در مرزها روبرو شویم. لطفا مسئولین از خواب غفلت بیدار شوید ... ایران با بزرگترین تهدید تاریخ معاصر خویش روبرو است ... این تهدید از جانب آمریکا و اسرائیل و عربستان نیست ... بلکه از جانب افغانستان طالبانی و مهاجرین افغانی میلیونی و در پس زمینه ذهنی با تفکرات طالبانی و ضد ایرانی است برای اینکه تهدید مهاجرین افغان رو از بین ببریم راه حل کلی اخراج آنها میباشد ، ولی همزمان میتوان آنها را در قالب گروههایی سازمان دهی کرد و کنترل مناطق غربی افغانستان را به آنها سپرد تا بین ایران و طالبان یک منطقه حائل وجود داشته باشد ، در اینصورت میتوان الگوی کردستان عراق رو در غرب افغانستان پیاده سازی کرد و در بلند مدت با رونق اقتصادی این مناطق میتوان جلوی روند مهاجرت افاغنه به داخل کشور را گرفت.
  19. سلام البته برد در موشک بالستیک مساله ای مطلق نیست و با توجه به وزن کلاهک و پروفایل پروازی و زمان سوزش و شتاب و سرعت مشخص میشود اینکه با کاهش وزن کلاهک به برد بالاتر دست یافت کار سختی نیست ، مهم اینه که برد رسمی مورد نیاز ما با کلاهک های موجود روی 2000 کیلومتر است که گفتین ما موشک با کلاهک سنگین تر هم بسازیم تا روزی که به هدفی در فراتر از 2000 کیلومتری نیاز نباشد ، برد رسمی همین مقدار خواهد بود که به قول سردار به نوع رفتار اروپایی ها و حفظ احترام خودشون بستگی داره
  20. سلام در ابتدا این رو بگم که جدی کردن تهدید طالبان ، در پشت پرده از جانب کشورهایی هست که 25 سال قبل نیز درصدد بودند ایران را به باتلاق افغانستان بکشانند ، تهدید طالبان یک جریان انحرافی هست که فقط باید جلوی ورود سیل رو با ایجاد سد مناسب بگیریم و ورود به عمق این سیل کاری است که میخواهند ایران را در آن وارد کنند تا از سر مار در مرزی دیگر و منطقه ای استراتژیک تر غافل بکنند و در صورت ورود به افغانستان جز هزینه های مادی و جانی و از دست رفتن زمان و فرصت های کشور دستاورد دیگری نصیب ما نخواهند شد برای مقابله با طالبان دو راه پیش رو داریم : 1- نبرد مستقیم با دشمن ، که تجربه انگیس و شوروی و آمریکا نادرستی این روش رو مشخص میکنه که دلایل اون به جغرافیای خاص و غارنشین بودن این مردمان برمیگرده 2- مدیریت دشمن ، در این روش با اینکه در مواردی امکان درگیری مستقیم هم وجود داره ولی هدف اصلی بر کنترل و مدیریت دشمن در سطوح مختلف تصمیم گیری تا عملیاتی هست ، برای این منظور باید یک استراتژی کامل نظامی ، امنیتی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی ، مذهبی ، قومی و جغرافیایی تهیه و برنامه ریزی کنیم و طبق این استراتژی و در همه بخش ها بصورت همزمان جلو بریم ، از سیستم جریمه پاداش هم در این روش برای هدایت دشمن به سمتی که مد نظر ما هست باید استفاده کنیم ، بدین صورت که اگر طبق خواست ما رفتار کرد پاداش دریافت کنه و اگر خلاف خواست ما رفتار کرد پاسخ بسیار سنگین و ویرانگری دریافت کنه که هم پاداش های قبلیش از بین برن و هم آبرو و حیثیت نداشته شون ، در این روش باید به ابعاد مختلف ماجرا همزمان توجه داشته باشیم ، از تعداد بالای مهاجرین افغان در داخل کشور که یک تهدید امنیتی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ضروری محسوب میشوند و چگونگی کنترل و اخراج این افراد از کشور تا مساله تامین امنیت خطوط مرزی در نوار مرزی و اعمال کنترل خودمان بر بخشهایی از خاک افغانستان و داشتن پلن پی مثل پیشروی تا هرات و ایجاد منطقه خودمختار و سپردن امنیت مناطق غربی افغانستان به گروههای مخالف طالبان و ... همگی را باید در نظر داشته باشیم ، هیچ حرکتی نباید انجام داد مگر اینکه این برنامه رو کامل کرده باشیم ، بعد از اون هم نباید هیچ مانعی جلوی اجرای این برنامه رو بگیره و یک بار برای همیشه باید تهدید افغانستان برای کشورمان را از بین ببریم ، تهدید اصلی از جانب قوم سنتی و متحجر پشتون است ، باید روی هزاره ها و تاجیک ها سرمایه گذاری انجام بدیم ، نیمی از مردم افغانستان یا در کمترین حالت یک سوم مخالف طالبان هستن و منتظر فرصت برای اینکه جلوی طالبان بایستند ، باید برای تمام این موارد برنامه ریزی داشته باشیم ... در ابعاد اقتصادی هم باید با کنترل صادرات و واردات به افغانستان به این گروه متحجر فشار آورد ، اخراج افغان های موجود در ایران هم باعث افزایش فشار اجتماعی و امنیتی و اقتصادی در داخل افغانستان میشه روی اتحاد ملی خودمون و همه مردم ایران هم باید کار فرهنگی جدی انجام بدیم ، ما ایرانی ها با هر فکر و مذهبی ، اول و آخرش فقط خودمون هستیم با خودمون ، برای دشمنان ایران و ایرانی ، تفاوتی بین زن و دختر با حجاب و بی حجاب وجود نداره ، اونها همه ما رو به چشم کافر و دشمن نگاه میکنن ، پس باید در مقابل کسانی که با اصل وجودی ما مشکل دارن متحد باشیم ، بخش اصلی داستان هم اتحاد ملی خود ما ایرانی ها هست ، لطفا همگی تخیلات دست نیافتنی رو کنار بگذارین و به واقعیت های موجود توجه کنین ، من و تو و شما و ما بجز خودمون ، هموطن دیگه ای نداریم ، گذشته برای خواندن و عبرت گرفتن هست ، بازگشت به گذشته حتی اگر بهشت باشه غیرممکن هست ، باید به فکر آینده باشیم و بر اساس موجودی جیبمون و داشته های نقدمون حرکت کنیم ، کسانی که شعار میدن فقط چک بلا محل تحویل میدن و هرگز قرار نیست این چک ها نقد بشن !!! امیدوارم بخش بی رحم روزگار و تاریخ خودش رو به ما نشون نده ولی اگر نشون داد هیچ کدام حق اعتراض نداریم چون تاریخ گوش شنوایی نداره ، تاریخ فقط چشم میخاد برای مطالعه که آن هم برای بعد از ما خواهد بود ... از بین همه مردمان دنیا ، فقط ما یک درصد ایرانی و هموطن هستیم ... اگر مراقب همدیگه نباشیم ، اون 99 درصد دیگه به ما رحمی نخواهند کرد ...
  21. برای هر خبری باید منبع اون رو ارسال کنید و " برخی محافل " جزو منابع خبری محسوب نمیشن ! لطفا اگر منبعی ندارید ، از ارسال خبر غیر رسمی در تاپیک ها خودداری کنید ، خبر غیر رسمی تا زمانی که تایید یا تکذیب نشه فقط " شایعه " است و شایعه پراکنی هم خلاف قوانین می باشد
  22. سلام خواهش میکنم ، البته منم در زمینه زرهی کمتر وارد مباحث میشم و دوستانی هستن که مطالعه تخصصی در این خصوص دارن ، این ارقام رو هم بر اساس ضرب لشکرها و تیپ های مورد نیاز در تعداد تانک برای هر کدام بدست آوردم که ممکن هست با نیازسنجی متفاوتی به ارقام دیگری برسیم ، موردی که تعیین کننده هست در ابتدا دکترین نظامی و سپس استراتژی زمینی هست که طبق اون باید نیازسنجی لازم انجام بشه ، اینکه استراتژی تهاجمی داریم یا تدافعی یا ترکیبی و هدف از نیروی زمینی در جنگ چگونه تعریف شده است ؟ آیا قرار هست فقط به دفاع سرزمینی بپردازه که در این صورت باید نیازسنجی با توجه به جغرافیا و جمعیت و زیرساخت های هر منطقه طراحی بشه یا قرار هست در مناطق مرزی کشور مهاجم هم عملیات انجام بده که این حالت رو میتونیم استراتژی ترکیبی بنامیم یا هم یک استراتژی تهاجمی داریم که قرار هست ضمن دفاع سرزمینی و عملیات مرزی ، به عمق سرزمینی کشور دشمن هم وارد بشه و اقدام به پیشروی و تصرف و تثبیت مواضع مورد نیاز بکنه ؟ مسلما بحث کنونی ما مربوط به حالت تهاجمی نمی باشد چون نیاز به منابع مالی و زمانی زیادی دارد و نیز چنین سطحی از تهدیدات که برای خنثی سازی اون نیاز به پیشروی کلاسیک زمینی در کشوری همسایه باشد در حال حاضر حداقل در سطح جدی وجود ندارد ، اما به حالت ترکیبی باید کمابیش توجه کرد چرا که در بعضی مواقع لازم است در مناطق مرزی نزدیک به خودمون عملیات آفندی برای دفع تهدیدات مختلف رو انجام بدیم ، استراتژی تدافعی هم که باید در هر حالتی جزو برنامه ریزی باشد و حتی در صورت داشتن استراتژی هجومی ، زیربنای آن استراتژی تدافعی خواهد بود که می بایست در ابتدا بتواند تهاجم دشمن به کشور را متوقف کرده و در مرحله بعدی به سراغ عملیات های تهاجمی و آفندی رفت. به هر حال هیچ گاه نمی توان فقط در حالت آفندی قرار داشت و از استراتژی های حمله پیش دستانه و حمله پیش گیرانه هم همیشه نمی توان استفاده کرد و اجبارا در شرایطی خاص باید در ابتدای جنگ موضع دفاعی اتخاذ کرد. امروز با توجه به شرایط موجود که تشکیل یک لشکر زرهی در مرکز کشور ضرورت ویژه دارد و همیشه باید برای بدترین سناریوهای ممکن برنامه ریزی داشته باشیم ، فرض کنید مانند شهریور 1320 همزمان از شمال و جنوب مورد تهاجم واقع شویم ؟ در این صورت نمی توان از تنها لشکر زرهی موجود در عمق کشور (لشکر 16 زرهی قزوین) انتظار داشت که منطقه ای بزرگ از کرمان تا اصفهان و از سمنان تا زنجان ، دفاع کند و همزمان برای دفاع از پایتخت هم نیرویی اختصاص دهد ! در کمترین حالت باید یک لشکر دومی در عمق کشور ایجاد بشه تا وظیفه دفاع از این منطقه بزرگ بین دو لشکر تقسیم شود. البته خوشبختانه با توجه به جغرافیای خاص کشور که کوهستانی است ، با توجه به مساحت کشور ، میتوان با همین 6 لشکر و 6 تیپ مورد نظر استراتژی دفاعی مناسبی را طراحی کرد ، اگر کشور ما مثل عراق یا عربستان تقریبا از عوارض زمینی بی بهره بود و از صحراها و دشت های وسیعی تشکیل شده بود ، در این صورت حتی با سه برابر این تعداد هم امکان طراحی استراتژی مناسبی وجود نداشت و اجبارا باید به سراغ استراتژی های سنگین زمینی میرفتیم و یک نیروی زمینی بالای یک میلیون نفری تشکیل میدادیم. ولی مساله دیگری هم وجود دارد ، در جغرافیای کوهستانی و نیمه کوهستانی بهترین نیرو از نوع مکانیزه و نیرو مخصوص است ، در صورت برخورداری کافی از لشکرهای مکانیزه و نیرو مخصوص به تعداد کافی میتوان جلوی هر تهاجمی رو حتی در سنگین ترین حالت هم در این جغرافیا سد کرد و بدترین حالت هم برای مهاجم این است که با تمرکز بر نیروی زرهی بخواهد از چنین جغرافیایی عبور کند که تبدیل به قتلگاه تانک هایش خواهد شد. درباره این تعداد هم که گفتم ، درباره موجودی لشکرهای زرهی جای مانور زیادی وجود ندارد ، شاید بتوان تا 10 درصد از این تعداد کاهش داد ولی از نظر هزینه تفاوت چندانی بین 2700 و 3000 تانک وجود ندارد ، عامل تعیین کننده اصلی درباره چیدمان نیروی لشکرهای مکانیزه و نیز تعداد این لشکرها می باشد ، اگر کلا برای این نیروها تانک در نظر گرفته نشود !!! همان 3000 تانک مورد نیاز است ، اگر 10 لشکر مکانیزه و برای هر کدام 100 تانک در نظر بگیریم به عدد 4000 تانک خواهیم رسید و ... ولی این نکته رو هم در نظر بگیرین که تفاوت خیلی محسوسی بین یک تانک با یک نفربر و زرهپوش وجود ندارد ، تقریبا همین تعداد نفربر و زرهپوش برای لشکرهای مکانیزه هم لازم خواهد بود ، بسته به نوع نفربر ، هزینه آن از یک سوم تا دو سوم تانک می باشد ، حتی در انواع سنگین مانند تی15 تقریبا برابر با نمونه تانک خواهد بود ، به عبارتی دیگر ، در کنار تانک های مورد نیاز ، باید به نفربرها و زرهپوش ها هم توجه کنیم. همچنین به نیروهای توپخانه و ... هم باید توجه شود. در کل هزینه بازسازی و نوسازی کامل نیروی زمینی اگر بیشتر از نیروی هوایی نباشد ، کمتر هم نیست !
  23. سلام تشکر مهدی جان و سایر اساتید عزیز امروز ما در ارتش و سپاه ، جمعا 5 لشکر زرهی و 5 تیپ زرهی داریم که دو تای اونها در خوزستان هستن ، لشکر 92 زرهی از ارتش و لشکر 7 ولی عصر از سپاه ، نظر شما درباره نیاز به 7 الی 8 لشکر زرهی کاملا درسته ، اما باید با توجه به شرایط موجود برنامه ریزی کنیم بعد از تغییراتی که در ساختار لشکرها صورت گرفت و اونها رو به تیپ های تقریبا مستقل تبدیل کردن ، طبق نوشته های ویکی پدیا ، 10 تیپ زرهی و 6 تیپ مکانیزه داریم ، البته همین ها رو جمع کنیم به استعداد همان 5 لشکر خواهیم رسید به نظر من از بین مواردی که گفتین ، یک مورد بسیار ضروری هست و اون هم تشکیل یک لشکر زرهی در مرکز کشور می باشد ، مثلا در کرمان یا یزد یا اصفهان که جلوی پیشروی دشمن احتمالی از جنوب و جنوب شرق و شرق را به سمت پایتخت مسدود کند ، مثلا میتوان تیپ های این لشکر رو در هر سه شهر مذکور مستقر کرد که یک سد دفاعی زرهی در مرکز کشور را ایجاد میکنند ، ترکیب این نیروی جدید با لشکر 88 زرهی زاهدان و لشکرهای زرهی 92 و 7 خوزستان و تیپ 37 مستقل شیراز میتونن جلوی پیشروی زمینی از جنوب شرق تا جنوب غرب رو گرفته و از عمق کشور و همچنین از پایتخت محافظت به عمل بیاورند ، در سایر مناطق کشور تهدید فوری وجود نداره که برای اون نیاز به تشکیل لشکر جدید باشد ، در مناطق غربی و شمال غرب به علت وجود رشته کوههای گسترده ، امکان تحرک زرهی خیلی پایین هست که هم برای ما و هم برای دشمنان این مشکل وجود داره و به همین دلیل مثلا در شمال غرب نیاز فوری به ایجاد لشکر زرهی نمی باشد ، بجای اون میتوان با تقویت لشکرهای غیر زرهی و مکانیزه موجود در این منطقه اونها رو برای نبرد مدرن در شرایط کوهستانی آماده کرد ، فقط موردی که وجود داره باید برای نوار شمالی کشور حداقل یک تیپ زرهی در مثلا آستارا تشکیل بشه که این تیپ در صورت وجود پشتیبانی مناسب میتونه در بخش بزرگی از قفقاز عملیات تک زرهی رو انجام بده ، در منطقه شمال شرق البته چند تیپ زرهی وجود داره و سطح تهدیدات هم در این منطقه به نسبت کمتر هست ولی یک پیشنهادی که دارم اینه که برنامه ریزی بلند مدتی صورت بگیره تا اکثر لشکرهای پیاده تبدیل به لشکر مکانیزه با قابلیت تحرک بالا بشن ، بقاپذیری لشکرهای پیاده در جنگ های مدرن به شدت کاهش یافته مگر در جغرافیای خاص کوهستانی و جنگلی و ... که برای این موارد خاص میتوان در هر منطقه مورد نظر لشکرها یا تیپ های تخصصی رو ایجاد کرد ، در اینصورت دست لشکرهای زرهی برای عملیات های تخصصی بازتر خواهد بود و همپوشانی بوجود اومده بین نیروهای زرهی و مکانیزه ، بسیار بیشتر از همپوشانی حاصل از نیروهای زرهی و پیاده میباشد ، البته بجز موارد خاصی که گفته بشد اما مشکل اصلی در حال حاضر 1- بحث منابع مالی و 2- بحث ظرفیت تولید داخلی یا خرید خارجی میباشد ، با توجه به شرایط روسیه در جنگ اوکراین و کمبود موجود در ارتش این کشور ، نمیتوان حداقل در طی چند سال فعلی روی خرید از این کشور حساب کرد ، هر چند پلتفرمی مثل تی14 آرماتا گزینه مطلوبی به نظر میرسد که گونه نفربر فوق سنگین تی15 را هم دارد و میتوان از این پلتفرم برای مواردی مثل خودروی سنگین فنی مهندسی ، توپخانه خودکششی ، پل گذار سنگین و خودروی فرماندهی خط مقدم هم استفاده کرد ، ولی برای این منظور یا باید امتیاز این پلتفرم و تکنولوژی های مربوطه رو خریداری و تولید داخل کنیم یا هم برای خرید از خارج باید یک بازه زمانی بلند مدتی در نظر بگیریم در حالی که بعضی تهدیدات کشور امکان دارد بصورت فوری ظاهر شوند و بروز یا عدم بروز تهدیدات علیه تمامیت ارضی یک چیزی مثل زلزله است که معمولا از قبل اطلاع نمی دهد و کاری هم به ایمن بودن یا نبودن ساخت و سازهای ما ندارد ! پس شرط عقل حکم میکنه که در حال حاضر از گزینه های قابل دسترس استفاده کنیم تا در آینده در صورت نیاز به سمت پلتفرم پیشرفته تری مثل تی14 هم حرکت کنیم. با این حساب در حال حاضر برای خرید داخلی یا خارجی گزینه های موجود عبارتند از ذوالفقار3 ، کرار ، وی تی4 ، وی تی5 که در این بین گویا پروژه ذوالفقار3 کنار گذاشته شده یا با سرعت خیلی کمی در حال پیگیری هست و ظرفیت تولیدی داخل به سمت پروژه کرار هدایت شده است ، در خرید خارجی هم تانک های وی تی4 و وی تی5 چینی گزینه خوبی هستن ولی در مقایسه با تی14 پلتفرم سبک تری محسوب میشن یک مورد هم بگم ، درباره ترکیب یگان های زرهی ، هر گردان زرهی در کشورهای مختلف از تعداد مختلفی تانک تشکیل میشه ، از 31 الی 54 رو اطلاع دارم ، ولی در تیپ های لشکری تعداد کمتر از تیپ های مستقل می باشد ، به نظرم اگر در لشکر زرهی هر گردان رو 36 دستگاه در نظر بگیریم میتوان آن را به 3 گروهان 12 دستگاه و آن را هم به 4 گروهان 3 دستگاه تقسیم نمود ، در کنار اینها مکانیزه و توپخانه و ... هم اضافه میشه و یک گردان با تحرک و آتش بالا رو تشکیل میدن که فقط به تعداد تانک اشاره میکنم ، هر سه گردان تشکیل یک تیپ با 108 دستگاه و هر سه تیپ هم تشکیل یک لشکر با 324 دستگاه رو میدن ، میتوان یک گردان اضافه هم برای این لشکر در نظر گرفت که که زیر نظر مستقیم فرماندهی لشکر و برای پوشش مناطق اضطراری یا کمک به تیپ هایی که در درگیری سنگین قرار دارن اعزام بشه که بدین ترتیب هر لشکر 360 دستگاه تانک رو شامل میشه ، چنین لشکری به نسبت لشکرهای سنگین تری که حداقل 400 دستگاه و حداکثر 700 دستگاه تانک دارن از توان تحرک به مراتب بالاتری برخوردار خواهد بود برای تیپ های مستقل هم میتوان هر گردان رو 45 دستگاه در نظر گرفت که با همان استاندارد به 3 گروهان تقسیم میشه ولی این گروهان بجای 4 گروه ، به 5 گروه 3 فروندی تقسیم خواهد شد ، در اینصورت این تیپ مستقل با 135 دستگاه تانک به اضافه یک گروهان مستقل زیر نظر مستقیم فرمانده تیپ که میشه 150 دستگاه ، از ظرفیت عملیاتی به مراتب بالاتری از تیپ های لشکری برخوردار خواهد بود و 41 درصد استعداد بیشتری از تیپ لشکری خواهد داشت و به نسبت یک لشکر زرهی که اشاره شد ، از استعداد 41 درصدی برخوردار خواهد بود که در موقعیت پدافندی میتواند با ضریب 1 به 3 (نیروی مهاجم باید 3 برابر نیروی مدافع باشد) در مقابل یک لشکر زرهی عملیات پدافندی انجام دهد. با این ترکیب پیشنهادی ، برای 6 لشکر زرهی (5 لشکر موجود و 1 لشکر جدید) به 2160 دستگاه تانک احتیاج است ، که با احتساب حداقل 6 تیپ مستقل به 3060 دستگاه تانک میرسد ، اینکه این تعداد از چه مدلی باشند هم یک بحث مفصل است ، ولی نکته ای که وجود داره اینه که نیاز به تانک فقط در لشکرهای زرهی نمی باشد ، برای لشکرهای مکانیزه هم بایستی تعدادی تانک در نظر گرفته شود ، از این رو اگر برای هر لشکر مکانیزه تقریبا 100 تانک در نظر بگیریم ، برای 10 لشکر مکانیزه به 1000 دستگاه و برای 20 لشکر مکانیزه 2000 تانک لازم است که به آن 3000 دستگاه تانک های اصلی اضافه کنیم ، میتوان در کوتاه مدت و میان مدت برای کاهش هزینه ها ، تانک های موجود در لشکرهای زرهی رو به لشکرهای مکانیزه انتقال داد و از تانک های جدید فقط در لشکرهای زرهی استفاده کرد ، در اینصورت برای یک دوره زمانی نیازی به تهیه تانک جدید برای لشکرهای مکانیزه نمی باشد ، البته این در صورتی است که بخواهیم تعداد لشکرهای مکانیزه رو افزایش بدیم و لشکرهای پیاده رو به مکانیزه تبدیل کنیم.
  24. ایشون به مواردی خوبی اشاره کردن در سلاح های امروزی بحث نرم افزاری و تجربه کاربری از خود سلاح مهمتر است در پدافند هم با توجه به تجربیات و پروتکل موجود برای درگیری با هر نوع هدف از یک تاکتیک خاصی استفاده میکنند اینکه از چه فاصله ای روی هدف قفل راداری انجام بشه ، از چه فاصله و جهتی به سمت هدف شلیک بشه ، شلیک های بعدی از کدام جهت و با چه زمانبندی انجام بشن و ... همه این موارد در نتیجه نهایی موثر است که باعث موفقیت یا شکست در پدافند میشود اگر همه موارد به درستی رعایت شوند میتوان با کمترین تعداد شلیک هدف رو منهدم کرد ولی اگر رعایت نشوند همه موشکهای یک گردان رو هم شلیک کنند نتیجه ای حاصل نمیشه درباره مقایسه اس400 و باور373 به نظرم مقایسه کردن اشتباه است ، ما باید بر اساس نیازهای خودمان باور373 رو ارتقا بدیم ، مقایسه باعث میشه یک محدودیت ذهنی ایجاد بشه که در بلند مدت از رسیدن به سیستم مورد نیاز عقب بمونیم از نظر فنی و در حال حاضر اس400 بر باور373 برتری داره ، ولی در سلاح های امروزی اصل بر نرم افزار است و تسلط فنی برای ارتقا و بقینه سازی است و به دلیل ایرانی بودن نرم افزار و دانش فنی در باور373 همینها باعث برتری اون بر اس400 در میدان رزمی میشوند تنها موردی که بصورت جدی اختلاف فنی وجود توانایی ضد بالستیکی اس400 با موشک 40ان6 هست که بیش از دو برابر موشک صیاد4 سرعت داره و میتونه تا ارتفاع بالایی صعود کنه و در خارج از جو با موشکها و کلاهکهاشون درگیر بشه البته ان شاء الله موشکهای بعدی و سیستم های مربوطه مثل رادار و ... بهتر از نمونه های اس400 خواهند بود ، برای مقابله با بالستیک ها اس400 هم محدودیت های زیادی داره ، باید به سمت موشکهای با سرعت و شتاب بیشتری بریم اما یک مورد دیگه ای هم وجود داره که باید در نظر گرفته بشه با نوسازی و تقویت نیروی هوایی ، دیگر به پوشش کامل پدافندی همه کشور احتیاجی نیست و میتوان تمرکز پدافندی را برای حفاظت از مناطق استراتژیک در نظر گرفت و کمیت پدافندی در این مناطق رو هم افزایش داد برای حفاظت از مناطق استراتژیک هم تمرکز بر روی چند مدل تهدید در حال توسعه ضروری است ، موشکهای بالستیک و هایپرسونیک و دفاع لایه آخر در برابر کروز و پهپاد و کوادکوپتر و مهمات هوشمند و ...
  25. سلام ارسال خبر بدون ذکر منبع خلاف قوانین سایت است. همچنین کانال های تلگرامی و ... منبع معتبری برای ارسال خبر نیستند. لطفا منبع خبر رو اعلام کنید