mamad

Members
  • تعداد محتوا

    376
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط mamad


  1. يه سوال براي من پيش اومده مگه لبنان نيروي هوايي داره اگه داره پس چرا مي گن نداره و اگه داره پس چرا در جنگ 33 روزه از نيروي هوايي استفاده نكردن لطفا يك جواب منو بده ممنون :mrgreen:

  2. تو يه عمليات قرار بود تعدادي از بچه هاي بسيجي تحت فرماندهي يكي از دسته هاي ارتش به عمليات اعزام بشن. منم جزو همون بچه بسيجي ها بودم. فرمانده دسته ارتشي كه يه كم آدم بداخلاقي بود به محض ديدن ما يه چيزايي زير لب گفت و برگشت به سمت نيروهاش و با كلي اخم و با صداي بلند گفت : من با اين جوجه ها برم عمليات. اينا كه چيزي بلد نيستن. همين طور كه داشت غرغر ميكرد شهيد صياد شيرازي به همراه چند نفر ديگه با ماشين اومدن. فرمانده ارتشي با عجله به سمت شهيد صياد رفت تا مثلا شكايت ما رو پيش مافوقش بكنه. ما نفهميديم اونا چي گفتن و چي شنيدن. فقط ديديم يهو شهيد صياد محكم خوابوند تو گوش اون فرمانده ارتشي بعد دست انداخت درجش رو پاره كرد و به دژبان دستور داد تا اونو ببرن بازداشتگاه. و در حالي كه اون فرمانده رو به سمت ماشين دژبان ميبردن با صداي بلند فرياد زد : تو كي هستي كه به بسيجي توهين ميكني. بعد هم اومد پيش ما و با كلي شرمندگي از تك تكمون بابت رفتار اون فرمانده عذرخواهي كرد. تو اتاق كار راوي اين خاطره يه عكس بزرگ از شهيد صياده كه روش نوشته : گل سرخ ارتش به آرزويش رسيد. منبع :وبلاگ نيروهاي ويژه شاديه روحش يه صلوات بفرستيد

  3. آزادی خرمشهر به عنوان بزرگ‌ترین پیروزی سیاسی – نظامی جمهوری اسلامی ایران در سال دوم جنگ، از اهمیت بسیاری برخوردار بود. در این عملیات 5400 کیلومترمربع از سرزمین‌های اشغالی آزاد شد و دشمن متجاوز برای اجتناب از تلفات بیشتر وحفظ ارتش خود و همچنین حفظ بصره با سرافکندگی بسیار از خاک ایران عقب نشست. در واقع مقاومت دشمن در خرمشهر، که موجب زمین‌گیر شدن نیروهای عراقی و در نتیجه،فتح خرمشهر به دست رزمندگان اسلام شد، شکست و هزیمت را برای عراق به ارمغان آورد. به گزارش سرویس «فرهنگ و حماسه» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بدون تردید دشمن با وجود وضعیت نامطلوبی که با آن روبه‌رو بود و به دلیل اهمیت منطقه خرمشهر، تلاش می‌کرد،این منطقه را به عنوان تنها برگ برنده حفظ کرده و جنگ را آبرومندانه تمام کند، ضمن اینکه از احتمال سقوط بصره نیز نگران بود. در چنین وضعیتی و به موازات تلاش رزمندگان اسلام برای آزادسازی خرمشهر، دشمن تلاش‌های مضاعفی را برای آمادگی نیروهای خود جهت حفظ خرمشهر انجام داد به همین دلیل دشمن در این عملیات به لحاظ مکان و تا اندازه‌ای در مورد زمان غافلگیر نشد. در اینجا برای اثبات اهمیت این عملیات و آزادی خرمشهر توسط رزمندگان پرتوان اسلام،ترجمه سند ابلاغیه فرماندهی لشکر 11 عراق به یگانهای تابعه و مستقر در منطقه که ماموریت حفاظت و پدافند از خرمشهر را بر عهده داشتند را ارائه می‌نماییم. طرح نبرد پدافندی برای محور لشکر 11 پیاده ماموریت: لشکر 11 پیاده و نیروهای تحت امر آن از رود کارون و شهر خرمشهر داخل تا سیل‌بند شماره 1 پدافند کرده و مانع عبور دشمن (ایران) به کناره نزدیک رود شوند. الف) تمامی پرسنل تیپ‌ها و یگانهای موجود بایستی تا آخرین فشنگ و آخرین سرباز از امتداد رود کارون وکناره نزدیک منطقه ممتد از شمال سیل‌بند شماره 1 تا جنوب غربی منطقه بندر خرمشهر در کنار اروند رود پدافند کرده و شعار همه باید پایداری در شکست دادن دشمن و جلوگیری از عبور او باشد. ب) هنگامیکه دشمن با تجمع خود آماده هجوم می‌گردد،‌توپخانه مناطق تجمع و راههای نقل و انتقالش را گلوله باران کند به طوری که بیشترین تعداد ممکن از نفرات و تجهیزاتش نابود شود تا عملیات او مختل و تجمع نیروهایش شکست خورده و بزرگترین خسارتهای ممکن بر آنها وارد گردد. ج) هنگام آغاز حمله دشمن، توپخانه باید به اجرای برنامه آتش بپردازد و مناطق تجمع و محل یگانها و مناطق گسترش واحدها و راه‌های پیشروی دشمن را گلوله باران کند، به طوری که بیشترین مقدار ممکن از مهمات و تجهیزاتش نابود شده و با وارد نمودن تلفات جانی زیاد او را فلج نماید و تا حد توان از اجرای حمله دشمن جلوگیری شود. د) به هنگام شروع آتش تهیه دشمن ( در صورت بکارگیری آن) بایستی توپخانه پشتیبانی عمومی،‌ توپخانه دشمن را خاموش کند. ه) تمامی یگانها و نیروهای احتیاط موجود در لشکر در حال آماده باش باشند. و) در خلال آتش تهیه دشمن نیروها به پناهگا‌ه‌ها و سنگرها بروند به طوریکه قادر به دیده‌بانی و مراقبت دشمن باشند و تیراندازی از سنگرها و دریچه‌های آتش طوری باشد که حفاظت نیروها را تامین کند. ز) هنگام شروع حمله و تلاش برای گذشتن از رودخانه، به انهدام دشمن پرداخته و تمام سلاح‌های پشتیبانی تیپ‌ها و یگانها نیز در کار توپخانه مشارکت داشته باشد و دشمن را در کناره دو رود منهدم کنند. ح) در خلال عبور دشمن از رود، یگانها باید او را منهدم کنند و در مناطقی که مهمات آتش‌زا موجود می‌باشد به آتش زدن کارون اقدام شود تا مانع رسیدن دشمن به کناره نزدیک رود گردد و اگر دشمن توانست از رود عبور کند او را در کناره نزدیک رود منهدم کنند. ط) چنانچه دشمن بتواند مواضع گردانهای خط مقدم را بشکند و آنها را پشت سر بگذارند، بایستی نیروی پاتک کننده گردان برای انهدام و عقب راندن دشمن دست به پاتک بزنند. ی) در صورت موفقیت پاتک گردان، لازم است موضع پدافندی از طرف گردان تقویت شود. ک) در صورتی که گردان قدرت پاتک نداشته باشد تا رسیدن نیروهای احتیاطی تیپ،همان نیروها بایستی مواضع خودشان را نگه دارند تا از گسترش حمله و پیشروی دشمن جلوگیری به عمل آید. ل) لازم است که گروهان‌های موجود در جناح‌ها حمله دشمن را تثبیت و محدود کنند تا گروهان‌های عقبی به انهدام دشمن بپردازند و جلوی او را گرفته و مانع از پیشروی او به جلو شود. م) نیروی پاتک کننده تیپ باید بر مواضعی که دشمن بدانجا رسیده،جهت انهدام و راندن دشمن و برای ممانعت از گسترش حمله‌اش پاتک کند. ن) در صورت عدم توانایی تیپ برای پاتک و عقب راندن دشمن تا انجام پاتک به وسیله نیروهای احتیاطی همان نیروها،دشمن را محاصره کرده واز گسترش حمله‌اش جلوگیری کنند. س) نیروهای احتیاطی لشگر 11 عبارتند از:‌ 1)تیپ 33 نیروی مخصوص 2) گردان تانک القعقاع منهای یک گروهان تانک بعلاوه یک گروهان کماندویی 3) چهار گروه موشکی هوت 4) نیروهای علی که متشکل از 2 گروهان کماندویی و 2 گروه موشکی میلان می‌باشد. ع) در صورت حمله دشمن به خرمشهر: 1) تیپ 33 نیروی مخصوص به عنوان اولویت اول به کار گرفته خواهد شد و طبقه برنامه پیش‌بینی شده برای این منظور،اقدام به پاتک خواهد کرد. 2) نیروی قعقاع به عنوان اولویت دوم برای شهر خرمشهر به کار گرفته می‌شود و نیروی علی بعنوان اولویت سوم جهت انهدام دشمن وممانعت از هرگونه موفقیت او در شهر بکار گرفته خواهد شد. 3) در حالتی که نیروهای احتیاط لشکر وارد عمل می‌گردند، مراتب به آگاهی قرارگاه سپاه برسد. در صورتیکه تیپ 33 نیروی مخصوص توان انهدام و به عقب راندن دشمن را داشته باشد نیروهای احتیاطی (دو نیروی القعقاع و علی) به تقویت وضعیت بپردازند. 4) اگر تی 33 نیروی مخصوص توانایی عقب راندن و انهدام دشمن را نداشت، تا زمانی که نیروهای احتیاطی (القعقاع وعلی) برای انهدام و عقب‌رانی دشمن وارد عمل شوند دشمن را محاسبه و از گسترش حمله او جلوگیری نماید. 5) لازم است در صورت وارد عمل نمودن نیروهای احتیاطی برای خرمشهر، مساله تامین نیروهای احتیاطی دیرگ (نیروهای پاتک کنند. تیپ‌های 44 و 48 و 501) و جمع‌آوری آنها توسط لشکر مربوطه جهت استفاده به موقع از آن پیش‌بینی شود. 6) در صورت روشن بودن و شناخته شدن جهت‌های حمله دشمن، می‌توان گردان‌های تیپ‌های یاد شده در بند (و) را که در عقب می‌باشند به جلو کشید. ف) هنگام حمله دشمن به یگانهای ما در خارج خرمشهر 1) بر اساس پیشرفت وضعیت و شناخت مقاصد دشمن و جهت‌های اصلی حمله، نیروی القعقاع بعنوان اولویت اول برای انهدام دشمن در محور تی 48 و 44 و در صورت عدم توانایی آن نیروی، گدعلی بعنوان اولویت دوم بکار گرفته شود و اگر این نیرو هم توان انهدام دشمن را نداشت، دشمن را در محور تیپی که در آن نفوذ شده و محاصره و از پیشروی او جلوگیری نمایند. 2) تیپ 33 نیروی مخصوص به عنوان اولویت دوم برای انهدام دشمن در طول محورهای تیپها بکار گرفته می‌شود. 3) اگر دشمن در یک زمان به محور دو تیپ حمله کند نیروی القعقاع برای پاتک در محور یکی از تیپها و نیروی علی جهت پاتک در محور دیگر، و تیپ دیگر، و تیپ 33 ن.م بعنوان اولویت دوم برای انهدام دشمن در محوری که مورد تهدید و خطر واقع شد بکار گرفته شود. ص) لازم است هیئت ستاد لشکر اخبار لازم را در مورد دشمن از نظر نیرو، امکانات، سلاح و جهت‌های حمله را به جناب فرمانده تقدیم کند تا براساس آن تصمیمات لازم را از طرف فرماندهی جهت وارد عمل کردن نیروهای احتیاط، اتخاذ گردد. ق) درهمه حالات، قرارگاه سپاه را از وضعیت مطلع کرده و هنگامیکه نیروهای احتیاطی وارد عمل شده ولی توانایی انهدام دشمن را نداشته، درخواست دخالت برای خاتمه دادن به وضعیت برحسب تصمیم فرماندهی سپاه و براساس اخبار ارسالی از لشکر می‌باشد. ر) در همه‌ حالات، اگر دشمن موفق به رخنه در یکی از موقعیتها شود، یگانهای تیپ لازم است که موفقیت‌های خود را برای جلوگیری از گسترش حمله و توقف دشمن در هر شرایطی، توپخانه طرح آتش تهیه نماید. ت) لازم است جهت انهدام دشمن که ممکن است در کناره نزدیک رود جای پایی کسب کند و یا برای پشتیبانی نیروهای پاتک کننده، پشتیبانی نزدیک هوایی درخواست شود. ث) در همه حالات جهت انهدام نیروی زرهی و زدن نیروهای عقبی (پشت سر زرهی) و سرپلهایی که ممکن است موفق به تشکیل آن شود لازم است هلیکوپتر درخواست شود. فرمانده لشکر 11 پیاده سرتیپ ستادسیدمحمدفتحی تهیه و تدوین: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه منبع:سايت امتداد

  4. امار مندرج در جدول زيراماري تقريبي از شهداي دوران انقلاب و دفاع مقدس است كه قبلا توسط برخي از دستگاه هاي مسپول منتشر شده است در اين جدول فقط امار شهداي سال 1357 تا سال 1374 كه عمدتا شهداي دوران دفاع مقدس هستنداراپه شده و مجموع امار شهداي عزيز از دوران انقلاب تا سال 1374 جمعا بيش از 213 هزار نفر است كه از اين تعدادبيش از 192 هزار شهيد مربوط به دفاع مقدس و با بقي شهداي مربوط به دوران انقلاب مي باشدنگاهي به اين جدول نشانگر اين واقعيت است كه بيش از 85.5 در صد از شهدااز جوانان و نوجوانان كمتر از 30 سال بوده اند به حر حال نگاهي به اين جدولمي تواند زنگ بيداري براي همهي ما و مخصوصا مسپولان در قبال وظيفه اي باشد كه در پرتو ايثار و از خود گذشتگي شهداي عزيز بر گردن يكايك ما قرار دارد گروه سني ***** امار ***** درصد 14 سال و كمتر ***** 7054 ***** 3.3 15ـ19 ***** 65575 ****** 30.8 20ـ23 ***** 87106 ******* 40.8 25ـ29 ***** 22703 ******* 10.6 30 سال و بالاتر***** 30817 ******** 14.5 **************************************** مجرد ***** 155259 ******* 72.8 متا هل ***** 57996 ******* 37.2 اماركل ***** 213255 ******* 100 پايان

  5. * تجاوز نظاميعراق به ايران در روز 31 شهريور سال 59 اغاز شد و پس از 95 ماه يعني 2887 روز حماسه و پايداري جوانان اين مرز و بوم در تاريخ 67/5/16 پايان پذيرفت *در طول هشت سال دفاع مقدس 19 عمليات بزرگ 19 عمليات متوسط و 124 عمليات كوچك و محدود صورت پذيرفت{توسط رزمندگان اسلام} *اولين عمليات منظم رزمندگان اسلام عمليات{امام مهدي عج}در تاريخ26/12/59 و اخرين عمليات عمليات {مرصاد}در منطقه اسلام غرب صورت پذيرفت *در طول هشت سال دفاع مقدس 7 عمليات با رمز يا الله 13 عمليات با رمز محمد رسول الله و 7 عمليات با رمز يا علي بن ابي طالب و 13 عمليات با رمز مبارك يا فاطمه الزهرا و 11 عمليات با رمز يا ابا اعبد الله الحسين و 8 عمليات با نام مقدس صاحب ال زمان انجامشد *عمليات هاي بيت المقدس و رمضان و كربلاي 5 و كربلاي 8 و بيت المقدس 7 در منطقه شلمچه انجام شد *عمليات هاي والفجر مقدماتي و ولفجر يك و محرم و ظفر 4 وو عاشوراي 3 در منطقه فكه انجام شد *براساس امار بدست امده در طول 8 سال جنگ 395148 نظامي عراقي كشته و مجروح شدند *حدود 72363 نظامي عراقي در طول جنگ به اسارت رزمندگان اسلام در امدند *در طول جنگ 266 هواپيماي جنگنده و 90 بالگرد و 5758 تانك و نفر بر عراقي هدف قرار گرفته و منهدم شدند *در عمليات كربلاي 5 در منطقه شلمچه 16 لشگر و 8 تيپ از رزمندگان اسلام در برابر 132 تيپ عراق از 19 دي ماه تا تا اسفند ماه جنگيدند *در عمليات بيت المقدس در سال 61 كه منجر به ازاد سازي خرمشهر و مناطق وسيعي از جنوب كشور شد ارتش عراق با بر جا گذاشتن 16000كشته و مجروح و 19000 اسير مجبور به فرار شد *543 كشتي تجاري نفت كش در خليج فارس در طول مدت جنگ مورد حمله طرفين قرار گرفت و منهدم شد پايان whew

  6. ممد جان مثله اینه که اصلا توجه نکردی.. فرض کردیم که هواپیمای شماضربتی و نه هواپیما رهگیر. مثلا یه چیزی مثله سوخو24 . ما که نگفتیم با یه هواپیمای رهگیر بردی و عمق خاک دشمن رو بمبارون کنید.

    اخ مي زني تو ذوقمون چي كار حالا ما كه نمي شيم شما حتي نمي زاري تو ارزوهامونم سوار اف 14 بشيم من نمي دونم اين اف 14 چه هيزم تري
    به شما فروخته كه شما همه ازش بدتون مياد بابا اين تاپيكت خيالي حالا تو اين تاپيك خيالي چه فرقي مي كنه سوار ضربتي بشي يا بمب افكن يا
    رهيگير

  7. من فقط دوست دارم با اف 14 پرواز كنم و با سوپر فلانكر كه خوبه بااف 35 هم در گير بشم برام مهم نيست كه مقلوب مي شم يا برنده ولي دوست دارم با اين هواپيما پرواز كنم و با همين هواپيما توسط موشكهاي سوپر فلانكر و اف 35 كشته بشم حالا اگر تونستم با موشك هاي فونيكس خود يكيشون رو هم بزنم كه اونوقت ديگه نور الا نوره icon_biggrin

  8. داش علی خدا خیرت بده ، اگر چنین اتفاقی بیفته اول لطف کن جواب سوال بسیار منطقی آقا رضا کیانی رو بده !! دودش تو چشم کی میره ، فکر میکنی اونهائی که دارن هرتلم پرتلم میکنند ککشون میگزه ، عیال و بچه ها رو میفرستند اونجائی که قبلا پولها رو فرستادند و تو مملکت علی میمونه وحوضش ، یک ظرب المثل آلمانی میگه کسی که تو خونه شیشه ای نشسته به مردم سنگ نمیندازه ، مملکتی داریم که تا بن دندون محتاج فروش نفت و وارد کردن جنسه ، هیچ ملتی رو قبول نداریم ، ماشاله از همه متمدن تر ، باهوش تر و با قدرت تریم ، آمریکا و تمام دنیا مثل سگ از ما میترسند ، مگه کسی حریف ما و آذرخش و ذلفقارمون میشه ؟ ماشااله یک دوست تو دنیا نداریم اون چندتائی که داریم هم بخاطر باج سبیلیه که بهشون میدیم ، کاملا پشت بدیوار رفتیم روی آخرین شاخه درخت نشستیم و یک مشت آدم خیلی عاقل و خیر خواه یه اره دادن دستمون و میگن شاخه رو ببر ، مگر غیر اینه برادر ؟


    مي گم اقا پرويز يه حرفو چند بار بايد براي شما زد
    اقا جون ملت ايران همه از جنگ با امريكا متنفرند به حدي متنفرند كه فكرشو هم نمي توني بكني
    اگر جنگ بشه ما 50 سال كه خوبه 100 سال عقب مي مونيم اين رو ما مي دونيم همه ملت ايران مي دونن
    اقاي رييس جمهور مي دونه تمام سران مملكت مي دونن
    ولي تمام بحث ما اينه كه اگر خدايي نكرده زبونم لال يه وقت امريكا بازيگوشي كرد حواسش نبود يه حمله كوچولو به ما كرد ما جوابي بهشون خواهيم داد
    كه هيچ موقع از ذهن تاريخ پاك نشه
    به عبارت ديگه اگر نه اذرخش داشته باشيم
    نه ذولفقار و نه ميگ 29 و نه شهاب 3
    و تمام سران مملكت با بچه هاشون بيان المان پيش شما
    و ما بمونيم و حوضمون
    از ايران دفاع مي كنيم يا به عبارت ديگه
    امريكا اول هممونو نابود مي كنه و با تانك از رو جنازهامون رد مي شه بعد ايرانو مي گيره
    حد اقل كاري مي كنيم كه كمي بيشتر از عراق از خاكمون دفاع بشه
    اينو كه گفتم حد اخرش بود
    شايد بعد از اين اخرين ايرانيا شما باشيد كه تو المان هستيد يادتون باشه هميشه ياد ايراني رو تو اون كشورا زنده نگه داريد icon_biggrin
    حالا گرفتي چي شد؟؟

  9. اقا داوود دست شما درد نكنه اين تاپيك براي سايت واقعا نياز بود به نظر من سپاه و ارتش بايد از هم جدا باشن و هر دو هم خودشونو در همه زمينه ها بالا بكشن {نيروي هواپي نيروي درياپي} واين كار باعث تضعيف دو نيرو نمي شه دوستان هم اينقدر نگن حكومت به ارتش اطمينان نداره

  10. در مورد محبوبيت عربا هم نظر سنجي كنيد در صورت صلاحديد



    از همین اول اومدی بحث رو منحرف کنی!
    کاربرانی که پست میدهند اول باید نظر خود را درباره نظرسنجی اخیر بگویند و سپس نظرسنجی پیشنهاد دهند.
    SAEID

  11. اينم ادامش از سال 1350، برخوردهای مرزی بین دو کشور رو به افزایش گذاشت و این موضوع با تحولات سیاسی در روابط دو کشور و نیز تحولات منطقه در ارتباط مستقیم بود. به دنبال اعاده ی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه در آذر ماه 1350، نیروهای نظامی ایران و عراق در مرزهای دو کشور متمرکز شدند و برخوردهایی نیز بین دو طرف روی داد. پس از امضای قرارداد دوستی و همکاری پانزده ساله عراق و اتحاد جماهیر شوروی سابق، در فروردین 1350، (آوریل 1972) برخورد شدیدی بین نیروهای دو کشور ایران و عراق روی داد. در این برخوردها، طرفین از تانک، توپخانه و توپهای صحرایی استفاده کردند. در سال 1352، از تعداد برخوردها کاسته شد، اما بر شدت آنها افزوده شد. شدیدترین و خونین ترین برخورد، معروف به «یکشنبه خونین» در 21 بهمن 1352 (10 فوریه 1974) در منطقه مهران و در حد فاصل علایم 32 و 33 مرزی روی داد. متعاقب این برخورد، دولت عراق پیش دستی کرده و به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد و ادعا نمود ایران، پنج کیلومتر مربع از خاک عراق را اشغال کرده است و قصد تجاوز همه جانبه به عراق را دارد. دولت ایران ضمن این که از دبیرکل خواست، تا نماینده ای برای بازدید منطقه اعزام کند، ادعاهای عراق را رد کرد و اعلام داشت که سربازان عراقی به داخل خاک ایران تجاوز کرده اند. شورای امنیت پس از استماع نظرات نمایندگان دو کشور در 28 فوریه 1974 (9 اسفند 1352) طی جلسه ای تصمیم گرفت که نماینده ی ویژه ای به منطقه اعزام کند تا پس از بررسی های لازم نتیجه را گزارش نماید. سرانجام آتش بس در 16 اسفند 1352 ( 7 مارس 1974) به مورد اجرا گذاشته شد. شورای امنیت برای استماع گزارش نماینده ی ویژه دبیر کل سازمان ملل تشکیل جلسه داد و پس از بررسی و مطالعه گزارش وی، به تنظیم قطعنامه شماره 348 مبادرت ورزید. در این قطعنامه گفته شد که دو طرف در این موارد به توافق رسیده اند. 1- رعایت اکید قرارداد آتش بس 17 اسفند 1352 ( 7 مارس 1974). 2- عقب نشینی سریع و هم زمان نیروهای دو کشور از نواحی مرزی. 3- اجتناب از به کار بستن هر نوع اعمال خصمانه علیه یکدیگر. 4- از سرگرفتن مذاکرات دو کشور بدون هیچ گونه قید و شرط به منظور حل همه مسایل دو جانبه. پس از مدتی دو کشور موفق شدند، دستور مذاکرات را تنظیم کنند. البته این به معنی پایان مناقشات نبود، اما برای نخستین بار، پس از پنج سال چاره جویی برای حل اختلاف های دو کشور به وجودآمد. وزیران امور خارجه ایران و عراق روز 19 مهر 1353، نخستین دور مذاکراتشان را در نیویورک انجام دادند. دومین دور مذاکرات وزیران امور خارجه در 24 مهر انجام شد و دو طرف توافق کردند که تماس های خود را برای حل اختلاف های موجود ادامه دهند. طی مذاکراتی که در استانبول در 26 دی 1353 (16 ژانویه 1975) با حضور وزیران خارجه ایران و عراق آغاز شد و تا 30 دی ماه به طول انجامید، دولت ایران درخواست هایی را به شرح زیر مطرح کرد: 1- عراق تأسیسات نظامی به اتحاد جماهیر شوروی ندهد. 2- عراق به عناصر مخالف رژیم ایران پناه ندهد. 3- عراق به تبلیغات ضد ایرانی پایان دهد. 4- باهمکاری ایران به حفظ امنیت خلیج فارس بپردازد. البته اینها درخواست های سیاسی ایران بود و در مورد مسایل مرزی، ایران خواهان انعقاد قرارداد جدیدی در مورد اروند رود، براساس خط تالوگ بود، دولت عراق نیز حل مسأله ی کردها را خواستار بود. مشکل ترین قسمت مذاکرات مربوط به اروند رود بود و همین مسأله به بن بست مذاکرات و سرانجام عدم موفقیت آن منجر شد. عراق بر روی قرار داد 1316، همچنان پافشاری می کرد، در حالی که ایران انعقاد قرارداد جدیدی براساس خط تالوگ را خواهان بود. قراردد 1975 الجزایر چگونه شکل گرفت؟ یک ماه و نیم بعد از کنفرانس استانبول، در جریان کنفرانس سران عضو اوپک با میانجی گیری هواری بومدین – رهبر فقید الجزایر، ملاقاتی بین محمدرضا شاه و صدام حسین رؤسای وقت دو کشور صورت گرفت که نتیجه آن اعلامیه ی الجزیره بود. به موجب این اعلامیه دو کشور توافق کردند که مرزهای آبی خود را براساس خط تالوگ(2) تعیین کنند و در مرزها نیز یک کنترل دقیق و مؤثر به منظور رفع هر گونه نفوذ که جنبه «خرابکارانه» داشته باشد، اعمال نمایندد. به منظور اجرای اعلامیه الجزیره، وزرای امور خارجه ایران، عراق و الجزایر از تاریخ 15 مارس تا 13 ژوئن 1975، به ترتیب در تهران، بغداد، الجزیره و بغداد گرد آمدند. نتیجه ی این چهار نشست امضای «عهدنامه مربوط به مرز مشترک و حسن همجواری بین ایران و عراق» در 13 ژوئن 1975، بود. این عهدنامه دارای 3 پروتکل(3) ضمیمه و یک الحاقیه به شرح زیر می باشد: 1- پروتکل راجع به علامت گذاری مجدد سرزمینی بین ایران و عراق. 2- پروتکل راجع به تعیین مرز در روخانه های بین ایران و عراق. 3- الحاقیه مربوط به بند 5 ماده 6 عهدنامه. 4- الحاقیه مربوط به بند 5 ماده 6 عهدنامه. عهدنامه ی 1975، دارای 4 موافقت نامه تکمیلی نیر هست که در 26 دسامبر 1975، در بغداد به امضا رسید. این موافقت نامه ها عبارتند از: - موافقت نامه راجع به مقررات مربوط به کشتیرانی در اروند رود. - موافقت نامه راجع به استفاده از آب رودخانه های مرزی. - موافقت نامه راجع به تعلیف احشام. - و موافقت نامه راجع به کلانتران مرزی. عهدنامه مذکور و3 پروتکل منضم به آن و چهار موافقت نامه ی تکمیلی به تصویب قوه مقننه ی ایران و عراق رسیده است. طی اجلاس سران کشورهای عضو اوپک که در الجزیره برگزار شد، با رعایت اصول احترام به تمامیت ارضی و تجاوز ناپذیری مرزها و عدم دخالت در امور داخلی، طرفین تصمیم گرفتند: 1- مرزهای زمینی خود را بر اساس پروتکل قسطنطنیه مورخه ی 1913 و صورت جلسه های کمیسیون تعیین مرز مورخه ی 1914، تعیین کنند. 2- مرزهای آبی خود را براساس خط تالوگ تعیین نمایند. 3- با این کار دو کشور امنیت و اعتماد متقابل را در امتداد مرزهای مشترک خویش برقرار خواهند ساخت. 4- دو طرف توافق کرده اند که مقررات فوق، عواملی تجربه ناپذیر جهت یک راه حل کلی بوده و نتیجتاً بدیهی است که نقض هر یک از مفاد موارد فوق، مغایر روحیه ی توافق الجزایر می باشد. در جریان انعقاد قرارداد 1975 و مراحل مختلف آن، وزیر خارجه الجزیره به عنوان نماینده ی دولت مورد قبول طرفین شرکت داشت و اسناد را امضا می نمود. روابط ایران و عراق که از سال 1975، بر مفاد قرارداد الجزایر متکی بود، با ظهور دولت جمهوری اسلامی ایران براساس احترام به «اصل وفای به عهد» ادامه یافت و دولت انقلابی ایران مفاد آن را دقیقاً رعایت کرد. پایبندی دولت جمهوری اسلامی ایران به عهدنامه 1975، تا این حد بود که حتی، پس از بمباران روستاهای مرزی ایران در تاریخ 14/3/1358، توسط جنگنده های عراق، دولت ایران بدون اقدام متقابل و به منظور کاهش تشنج، استاندار آذربایجان غربی را جهت مذاکره با استاندار سلیمانیه، به عراق اعزام کرد. چرا قرارداد 1975 الجزایر متزلزل شد؟ اگر چه در عهدنامه 1975، الجزایر مرز دو کشور ایران و عراق در «اروند رود» براساس خط تالوگ تعیین شد و صدام حسین رییس جمهور عراق هم قبلاً اعلام کرده بود که عراق حاکمیت مشترک ایران و عراق را بر اروند رود، محرز و پذیرفته شده می داند، ولی ظهور انقلاب اسلامی در ایران و ارزیابی غلط حزب بعث عراق و حامیانش از اوضاع داخلی ایران موجب شد که آنها مجدداً درصدد دستیابی به کل این آبراه برآیند و از این رو عمده سخنان حکام عراق حول حاکمیت بر این رودخانه دور می زد. صدام حسین در سال 1359، اعلام داشت که «قرارداد مرزی یا مرزبندی مزبور در آب های شط العرب به نفع ایرانیان بوده است.»(4) وی در فروردین سال 1359، مطابق با آوریل 1980، طی مصاحبه ای که به وسیله خبرگزاری ها مخابره شد، برای توافق حالت خصمانه ایران و عراق سه شرط اعلام کرد: 1- خروج بی قید و شرط ایران از جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی. 2- بازگرداندن دنباله شط العرب به حالت قبل از 1975. 3- به رسمیت شناختن عربی بودن خوزستان (با نام مجهول عربستان) دستاویز دیگری که حکام عراق بر آن تأکید داشتند، مسأله الحاق قسمتی از خاک ایران یعنی استان خوزستان بود که چشم حکام بعث به آن دوخته شده و دیگری مساله ی عربی بودن سه جزیره ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی بود. صدام حسین در فروردین 1359 در شمال عراق، طی یک حمله ی شدید به مقامات جمهوری اسلامی ایران گفت: «عراق آماده است با زور تمام اختلافات خود را با ایران حل کند!» وی در اجلاس فوق العاده ی مجلس ملی عراق در تاریخ 17 سپتامبر 1980 (26/6/1359) ضمن اعلام لغو یک جانبه عهدنامه 1975، الجزایر گفت: «الغای عهدنامه مذکور، مصب(5) شط العرب را به وضع قانونی آن قبل از قرارداد 6 مارس 1975، باز می گرداند و بدین ترتیب رودخانه ی مذکور همان طور که در طول تاریخ نیز چنین بوده است، به عراق و اعراب تعلق می گیرد و عراق علیه هر کسی که بخواهد با این تصمیم قانونی و بر حق مخالفت ورزد با قدرت و توانایی تمام مقابله خواهد کرد.» سؤالی که مطرح می شود این است که چرا صدام حسین قراردادی را که بر این اساس ماده 4 آن «دائمی» و «لا یتغیر» و «غیرقابل نقض» بود، را یک جانبه نقض کرد و حتی در تلویزیون عراق این معاهده را پاره کرد؟ دولت نوپای جمهوری اسلامی، بارها و در موقعیت های مختلف موضوع پایبندی خود را به معاهده ی الجزایر به اطلاع مقامات عراق رسانده و یادآوری کرده بود که آمادگی هر گونه اقدام مشترک درخصوص اجرای قرارداد مزبور را دارد.

  12. اختلافات مرزي ايران و عراق به دوران حکومت سلسله صفوي در ايران و دولت عثماني که عراق بخشي از خاک آن بوده است، باز مي گردد و هميشه شاخص ترين مظهر اختلافات بين ايران و همسايه ي غربي او مسايل مربوط به حدود دو کشور بوده که هميشه سياست تهران – استانبول و بعداً بغداد را توجيه مي کرده و ساير مسايل را هر چند ريشه هاي عميق داشته اند تحت الشعاع قرار مي داده است. تا دوران قاجاريه، حدود و ثغور دو کشور تعيين نشده بود – در آن هنگام براي نسختين بار تلاش هايي در اين زمينه انجام شد؛ يعني مسايل مرزي اساس اختلافات و شاخص روابط سياسي ايراني و عثماني گرديد. پس از تأسيس کشور عراق نيز، بار ديگر موضوع تعيين دقيق مرزهاي دو کشور محور روابط سياسي بوده و اين مسأله هميشه باعث پيچيدگي روابط شده است. از جمله قراردادهايي که در مورد اختلافات ايران و عراق به ثبت رسيده است، مي تواند به اين قراردادها اشاره کرد: قرارداد سال 1639 ميلادي، ما بين دولت هاي صفوي و عثماني در مورد مرزهاي آبي و خشکي دو کشور، قرارداد مرزي 1764، ميان نادرشاه افشار و سلطان عثماني، قرارداد «ارض روم» که متعاقب جنگ هاي دو ساله (23 – 1821) بين حکومت وقت ايران و امپراتوري عثماني در مورد حدود مرزي دو کشور به امضا رسيد، معاهده 21 دسامبر 1911، در تهران و معاهده ي 1913، در قسطنطنيه (ترکيه امروزي) که به موجب آن کميسيوني متشکل از نمايندگان ايران و عراق، عثماني، روسيه و انگليس کار تعيين مرزها را به عهده مي گرفت، قرارداد سال 1937، مرزي ايران و عراق که تحت فشار انگليسي ها به ايران تحميل شد و برخلاف اصول و قواعد جاري بين المللي – که مبتني بر حاکميت مشترک کشورهاي هم جوار بر رودخانه مرزي است و مرز آبي بين دو کشور را در خط ميانه يا خط القعر رودخانه در نظر مي گيرد – براساس حاکميت عراق بر محدوده ي کوچک مقابل آبادان که در حدود پنج کيلومتر مي باشد، تنظيم شده است. با وجود اين عراق هم تعهداتي در حدود تأمين آزادي کشتيراني در شط العرب و رعايت حقوق ايران در اين رودخانه مرزي و صرف عوايد حاصله از محل عوارض مأخوذه از کشتي ها براي نگهداري و لايروبي و بهبود کشتيراني در اين راه آبي به عهده گرفته بود که عملاً آنها را مراعات نمي کرد. دولت عراق به تعهدات خود در مورد تعين خطوط مرزهاي زميني دو کشور و نصب علايم مرزي هم عمل نکرده بود تا اينکه در سال 1957، ايران و عراق درباره ي اجراي مفاد اين قرارداد و تعيين يک داور سوئدي براي تعيين خط مرزي و نصب علايم موافقت کردند، ولي پيش از آن که اين توافق به مرحله ي عمل برسد، رژيم سلطنتي عراق با يک کودتاي نظامي در ژوئيه سال 1958، سرنگون شد و ژنرال عبدالکريم قاسم رهبر نظامي جديد اين کشور شد. عبدالکريم قاسم در تاريخ 11 آذر 1338 (12 دسامبر 1959) گفت: «...عهدنامه ي 1937، بر اثر فشار به عراق تحميل شد و حاکميت دولت عراق به اندازه 5 کيلومتر در مقابل آبادان فقط براي اين منظور بخشيده شد که از طرف شرکت هاي نفتي مورد استفاده قرار گيرد و آنها از پرداخت ماليات به عراق رهايي يابند. عراق در موقعي که وضع بغرنجي داشت و تحت تأثير عوامل فشار بود، 5 کيلومتر به ايران بخشيد و در اين باره ايران مستحق نبود، ولي عراق اميدوار بود که مسايل مرزي حل شود. ليکن مسايل مرزي مسايل تاکنون حل نشده و اگر اين مسايل در آينده حل نشود، در مورد بخشش اين 5 کيلومتر پايبند نخواهيم بود و آن را به مادر ميهن باز خواهيم گرداند ...» (1) بعد از اظهارات عبدالکريم قاسم، راديو و مطبوعات عراق، جنگ تبليغاتي شديدي عليه ايران آغاز کردند که راديو مطبوعات ايران هم پاسخ گفتند و وزير امور خارجه وقت ايران در آذر 1338، سخنان مشروحي در مجلس شوراي ملي ايراد کرد. حکومت عبدالکريم قاسم طي يک کودتاي نظامي در 19 بهمن 1341، توسط يک نيروي ائتلافي طرفدار جمال عبدالناصر و حزب بعث سرنگون شد و عبدالسلام عارف، که طرفدار پان عربيسم بود، رييس جمهور شد. به دليل نزديکي عارف با ناصر و با توجه به تيرگي روزافزون روابط بين دولت ايران و حکومت ناصر، رژيم ايران نتوانست با دولت عبدالسلام عارف در مورد اختلاف هاي دو کشور به توافق رسد. به دنبال قتل عبدالسلام عارف در سال 1345، برادرش عبدالرحمان عارف جانشين او شد. عبدالرحمن بزاز نخست وزير عبدالرحمن عارف به منظور جلوگيري از تيره شدن روابط با ايران و عراق، اعلام کرد که قصد دارد مذاکراتي با مسؤولان ايراني انجام دهد و سرانجام نيز دو کشور در مورد موضوعات زير به توافق رسيدند: 1- عقب نشيني نيروهاي ايراني از نواحي مرزي 2- پايان دادن متقابل به اتهامات و جنگ تبليغاتي 3- تشکيل کميته هاي مشترک به منظور مذاکره درباره ي مسايل مورد اختلاف سازمان افسران جوان (جنبش انقلابي عرب) به رهبري ژنرال حسن البکر و صالح عماش و حردان تکريتي در صبحگاه17 ژوئيه 1968، کاخ نخست وزيري و رييس جمهوري را محاصره کردند. عبدالرحمان عارف تسليم شد. و به دنبال آن رژيم بعثي جديد عراق به رياست احمد حسن البکر سياست خشن و آشتي ناپذيري را نسبت به ايران در پيش گرفت. روز پانزدهم آوريل سال 1969، دولت عراق شط العرب را جزيي از قلمرو خود اعلام کرد و به دولت ايران اخطار نمود، به کشتي هايي که پرچم ايران را در شط العرب برافراشته است دستور دهد که پرچم خود را پايين بياورند. عراق همچنين تهديد کرد: « اگر در اين کشتي ها افرادي از نيروي دريايي ايران باشند بايد آن کشتي ها را ترک کنند و در غير اين صورت عراق با قوه ي قهريه افراد نيروي دريايي ايران را از کشتي ها خارج خواهد کرد و در آينده نيز اجازه نخواهد داد کشتي هايي که به بنادر ايران حرکت مي کنند وارد شط العرب شوند...» واکنش دولت ايران نسبت به سخنان معاون وزارت امور خارجه عراق – (نعمة النعمه) که آن را يک اتمام حجت به شمار مي آورد – سريع و قاطع بود. امير خسرو افشار قائم مقام وقت وزير امور خارجه ايران در 30 ارديبهشت 1348 (آوريل 1969) طي نطقي در مجلس سنا لغو معاهده ي 1937، را به طور رسمي اعلام کرد. دولت عراق که با عزم راسخ ايران در دفاع از حقوق خود مواجه شده بود، از هر گونه اقدام نظامي عليه ايران خودداري کرد. در 9 آذر 1350 (30 نوامبر 1971) نيروهاي نظامي ايران وارد جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب کوچک شدند و به اين ترتيب حاکميت ايران بر جزاير مذکور اعاده شد. اين اقدام 24 ساعت قبل از انقضاي مدت معاهده قيموميت بريتانيا و خروج نيروهاي آن کشور از خليج فارس صورت گرفت و دليل اين امر به ظاهر آن بود که دولت ايران در اين مسأله خود را با بريتانيا طرف مي دانست نه با شيخ نشين ها. اين مسأله بهانه ي تازه اي براي تشديد جنگ تبليغاتي عليه ايران شد. دولت عراق در واکنش به اين حرکت ايران؛ با اعزام عده اي از مقام هاي عالي رتبه حزبي و دولتي به کشورهاي جنوب خليج فارس، تلاش گسترده اي به عمل آورد. منبع:http://shohada13.parsiblog.com/141046.htm

  13. سعيد خان من از كدوم ور ديوار افتادم ؟؟ اصلا مگه من چي گفت موضوع اين تاپيك اين بود:برترين جنگنده نسل 4 و 4.5 سعيد خان بهترين جنگنده نسل 4 و 4.5 كدوم جنگنده بود حالا نسل 4.5 رو نمي دونم ولي نسل 4 چرا هيچ جنگنده اي نبود غيراز اف 14 وقتي شما مي گي اف 22 و اف 35 و سوخو 35 و 47 و ........ اينا جنگنده هاي نسل پنچ هستند ديگه خب من چي كار كنم اصلا اف 14 خيلي بده خوبه حالا راضي شديد اقايون به نظر من شما كار خوبي مي كنيد درباره اف 22 و سوخو 35 و ....... بحث كنيد علمتون بالا مي ره ولي در عمل و براي نيروي هواپي ما قضيه فرق داره چون نيروي هواپي ما نمي تونه سوخو 35 داشته باشه حالا به فرض هم كه به صورت سري ايران خريده باشه خدا رو صد هزار مرتب شكر مي كنم و اين چشمم از اون چشمم راضي تر تمام