kingraptor

Members
  • تعداد محتوا

    106
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط kingraptor


  1. در وب سایت نیروی هوایی اسراییل درهنگام معرفی هواپیمای سوخوی33 (=Su27k) به نتایج یک شبیه سازی اشاره شده است که این شبیه سازی در دانشگاه افسری نیروی هوایی اسراییل در سال2002 میلادی صورت گرفته است و هدف از آن مقایسه کارایی هواپیمای سری فلانکر و هواپیماهای F-14/15/16/22 با توجه به نوع وظایف بوده است و بدون اشاره به توضیحات بیشتری از این شبیه سازی اعلام مینماید با توجه به نتایج این شبیه سازی هواپیمای سوخوی33 موفق شده است هواپیمای F-14 را مغلوب نماید و اشاره دیگری به سایر نتایج این شبیه سازی مابین سایر هواپیماها نشده است . http://www.iaf.org.il/Templates/Journal/Journal.IN.aspx?lang=HE&lobbyID=50&folderID=621&subfolderID=623&docfolderID=625&docID=19924 با وجود آنکه جزئیات بیشتری از این موضوع در این پایگاه اینترنتی منتشر نشده است اما در منابع دیگر به جزئیاتی هر چند مختصر میتوان دست یافت هر چند که این نتایج که در منابع گوناگون درج شده است تا حدی از نظر درصد های عنوان شده برای شبیه سازی متفاوت هستند اما همگی نتایج را یکسان اعلام نموده اند . شما را به مطالعه آن دعوت میکنم : در یک پژوهش و در گیری شبیه سازی شده رایانه ای که در سال 2002 میلادی در دانشگاه افسری نیروی هوایی اسراییل میان دو هواپیمای سوخو 33 (SU-27 K= ) و هواپیمای F-14 دو هواپیمای مورد استفاده در نیروی دریایی روسیه و ایالات متحده انجام شد هواپیمای سوخوی33 موفق شد هواپیمای F-14 را مغلوب سازد . در این پژوهش و شبیه سازی رایانه ای که بر اساس آخرین مشخصات فنی و تغییرات صورت گرفته در این دو هواپیما در آن تاریخ انجام شده بود هواپیمای F-14 با نیروی محرکه F110-GE-400 و موشک های اسپارو(AIM-7) و سایدواندر (AIM-9)و فونیکس (AIM-54) و.... و هواپیمای سوخوی33 با نیرو محرکه AL-31 F و موشکهای(R-27 (AA-10 و R-73 (AA-11) و R-60 و... مجهز بودند . در این ابتدا بر اساس مشخصات فنی و ساختار ظاهری اعلام شده رایانه اعلام هواپیمای سوخوی33 تا 30 % از قدرت مانور بیشترنسبت به هواپیمای اف 14 برخوردار است . این دو هواپیما در 4 فاصله مختلف به روشهای گوناگون مختلف با هم درگیر شدند فواصل عبارتند از : 1- فواصل بسیار دور 100-70 مایل 2- فواصل دور 70-30 مایل 3- فواصل نزدیک 30- 5 مایل 4- فواصل بسیار نزدیک 5 مایل یا کمتر این دو هواپیما در این فواصل در حالتهای گوناگون با هم درگیر شدند و این دو هواپیما در نبردهای با فاصله بسیار دور( = اولین گزینه ) و فاصله دور ( = دومین گزینه ) نتایج نزدیک به هم کسب نمودند و صد البته هواپیما F-14 به لطف موشک فونیکس (AIM-54) تا حدودی برتر از هواپیمای سوخوی33 نشان داد . در نبرد با فاصله بسیار دور( = اولین گزینه ) از 15 موشک فونیکس شلیک شده در حالات مختلف درگیری به سوی هواپیمای سوخوی 33 این هواپیما در 6 مورد( در شبیه سازی ) توانست با موفقیت خطر را دفع نماید با استفاده از 3 عامل : 1- سیستم مناسب اعلام خطر و آگاهی خلبان از شرایط در موقعیت مناسب 2- فاصله بسیار موشک شلیک شده تا هدف (100-70 مایل ) 3- سرعت و قدرت مانور بسیار مناسب و قابل توجه این هواپیما در درگیریهای با فاصله بسیار دور ( = اولین گزینه) از 6 مورد موفقیت هواپیمای سوخوی 33 در دفع خطر موشک فونیکس 4 مورد در حالتی بودند که این موشک از پشت به این هواپیما شلیک شده است و 2 مورد نیز از جوانب و در حالی که هواپیما در ارتفاع بیشتری از موشک شلیک شده قرار داشته بوده است . در4 حالت موفقیت هواپیمای سوخوی 33که موشک شلیک شده از پشت به سوی هدف رها شده است در 2 مورد به علت تحرک خوب هواپیمای سوخوی 33 موشک بعلت اتمام سوخت از ادامه ماموریت خویش باز مانده است و در حقیقت دومین عامل یعنی " فاصله بسیار موشک شلیک شده تا هدف (100-70 مایل ) " عامل شکست موشک شلیک شده بوده است و در2 مورد موفقیت که موشک شلیک شده از جوانب و در ارتفاع کمتری به سوی هدف رها شده است دلیل موفقیت هواپیمای سوخوی 33 سومین عامل یعنی " قدرت مانور بسیار مناسب و قابل توجه این هواپیما " بوده است . در مقابل هواپیمای F-14توانست تنها در 4 مورد از 15 مورد خطر موشک شلیک شده را دفع نماید . اما با این وجود و با توجه به موارد دیگر نتایج بدست آمده از درگیری این دو هواپیما در فاصله بسیار دور در صد موفقیت هواپیمای F-14 با 54% و هواپیما سوخوی 33 با 46% تعیین شد . در درگیریهای با فاصله دور ( = 70-30 مایل) بهترین نتایج برای هواپیمای F-14 بدست آمدو از 15 موشک شلیک شده به سوی هواپیمای سوخوی33 این هواپیما موفق شد تنها 3 بار به سلامت خطر را دفع نماید و در مقابل هواپیمای F-14 نیز تنها در 3 مورد موفق شد خطر موشک های شلیک شده به سوی خود را دفع نماید و درصد موفقیت هواپیمای F-14 با 58% و هواپیمای سوخوی33 با 42% تعیین گردید . در درگیریهای با فاصله نزدیک(= 30- 5 مایل ) هواپیمای سوخوی 33 با استفاده از ساختار انعطاف پذیر خود توانست به خوبی از خود دفاع نماید و در پایان این مرحله درصد موفقیت هواپیمای F-14 با 41% و هواپیمای سوخوی 33 با 59% تعیین گردید . در درگیریهای بسیار نزدیک( = کمتر از 5 مایل = داگ فایت ) هواپیمای F-14 فرصتی برای نشان دادن قابلیت های خود ( در مقایسه با هواپیمای سوخوی 33 ) نیافت و این درگیری عرصه خود نمایی هواپیمای سوخوی 33 بود و در پایان درصد موفقیت هواپیمای F-14 با 38% و سوخوی 33 با 62 % تعیین گردید . در پایان و در مجموع توانست با 53% شانس موفقیت نسبت به 47% هواپیمای F-14 را شکست دهد . نکات این شبیه سازی : عوامل موفقیت هواپیما : منظور از آن سنجش و تعیین درصد برای عوامل موثر در موفقیت یک هواپیما که 3 عامل عمده و کلی در نظر گرفته شده است عواملی که در موفقیت هواپیمای و سوخوی 33 و F-14نقش داشته اند که شامل شرایط مطلق و نسبی میباشد و منظور از شرایط مطلق آن است که هر عامل تا چه اندازه میتواند در موفقیت هواپیما ایفای نقش نماید و منظور از شرایط نسبی نیز آن است که در یک شرایط ویژه ( به مانند درگیری با یک هواپیما مورد نظر به مانند این مبحث هر عامل تا چه اندازه میتواند در موفقیت هواپیما ایفای نقش نماید) اعداد درون پرانتز درصد مطلق میباشند و درصدهای خارج درصدهای نسبی که منظور از آن درصدهای تعیین شده برای آن شرایط ویژه که درگیری با هواپیمای مورد نظر در این مبحث است میباشد : عواملی که د ر موفقیت هواپیمای F-14 نقش داشته اند : 1 - سیستم شناسایی و هدایت و هدف گیری و.... به طور کلی فناوریهای مورد استفاده در این هواپیما: 44% (41%) 2- موشک های مورد استفاده : 36% (34%) 3- نیروی محرکه و انعطاف پذیری ( قدرت مانور پذیری و...) : 20% (25%) عواملی که د ر موفقیت هواپیمای سوخوی 33 نقش داشته اند : 1- سیستم شناسایی و هدایت و هدف گیری و.. به طور کلی فناوریهای مورد استفاده در این هواپیما: 39% (34%) 2- موشک های مورد استفاده : 25% (19%) 3- نیروی محرکه و انعطاف پذیری ( قدرت مانور پذیری و...) : 37% (47%) با بررسی عوامل موفقیت هر هواپیما میتوان به نتایجی جالب و صحیحی رسید . بیشترین عامل موفقیت هواپیمای F-14 دومین عامل یعنی موشکهای مورد استفاده در این هواپیما با 36% بوده است اما در مورد هواپیمای سوخوی33 سومین عامل یعنی نیروی محرکه و انعطاف پذیری با 37% بوده است . اگر شما از نتایج این شبیه سازی پیش از اعلام درصدهای مختلف ارائه شده بود هم آگاه نبوید باز هم میتوانستید تا حد قابل توجهی نتایج را صحیح پیش بینی نمایید . به عنوان نمونه میتوانستید با توجه به نقاط قدرت هر هواپیما بگویید نتایج حاصل از درگیری این دو هواپیما در فواصل بسیار دور و یا بسیار نزدیک چگونه خواهد بود . هر جا که هواپیما قادر به استفاده از نقاط قدرت خود باشد بدون شک نتایج بهتری را کسب خواهد نمود با توجه به نقطه قدرت هواپیمای F-14 که موشکهای آن ( بیشتر AIM-54) با 36 % درصد میباشد میتوان نتیجه گرفت که هرگاه این هواپیما ( = F-14 ) در شرایطی باشد که بتواند بهتر از موشکهای خود استفاده نماید نتایج بهتری را کسب خواهد نمود که اگر به نتایج اعلام شده از درگیری در فواصل مختلف این هواپیما با هواپیمای سوخو33 دقت نمایید میبینید که نمودار حاصل از موفقیت هواپیمای F-14 رابطه مستقیم با موشک فونیکس دارد و مهمترین نقطه قدرت این هواپیما در این درگیری با هواپیمای سوخوی33 همین موشک بوده است و در هر شرایطی که این هواپیما قادر به استفاده مناسبتر و بیشتر از این موشک بوده است نتایج بهتری را کشب نموده است شما با مراجعه به نتایج حاصله در فواصل مختلف درگیری این دو هواپیما خواهید دید در اولین گزینه که فواصل بسیار دور ( =100-70 مایل ) و دومین گزینه فواصل دور (70-30 مایل ) هواپیمای F-14 بهترین نتایج را کسب نموده است زیرا در اولین و دومین گزینه بهترین شرایط برای استفاده از نقاط قوت خود را بدست آورده است و حتی میتوان نتایج دقیقتر و علمی تری را نیز مشاهده نموده در اولین گزینه که در گیری این دو هواپیما با هم در فواصل ( 100-70 مایل) بوده با توجه به نقطه قدرت هواپیمای مقابل که هواپیمای سوخوی33 است و مهمترین نقطه قدرت او نیروی محرکه و ساختار انعطاف پذیر میباشد هواپیمای سوخوی33 توانسته از این نقطه قدرت خود بیشترین بهره را ببرد و از 15 موشک فونیکس شلیک شده به سوی او در 6 مورد به سلامت خطر را دفع نماید و تعداد موفقیت هواپیمای سوخوی 33 در دفع خطر در دومین گزینه تنها به 3 مورد محدود شد . البته شما میتوانید با مرور علل و عوامل موثر در این موفقیت سوخوی33 که در مطلب اصلی ذکر شده است به نتایج دیگری نیز دست یابید . با مشاهده درصد موفقیت هواپیمای F-14 در هر مرحله مشاهده خواهید نمود بیشترین درصد موفقیت این هواپیما در دومین گزینه که درگیری در فواصل دور (70-30 مایل ) است میباشد پس میتوان نتیجه گرفت بهترین حالت درگیری با هواپیماهای گوناگون و نقاط قدرت و ضعف انها و هواپیمای F-14بهترین شرایط برای درگیری هواپیمای F-14با هواپیماهای دیگر در شرایط مختلف درگیر شدن هواپیمای F-14 با آنان در فواصل (70-30 مایل ) میباشد و با توجه به سیستم هشدار دهنده و رادار قدرتمند این هواپیما امکان درگیری در این فواصل با هواپیماهای دشمن برای این هواپیما (=F-14 ) مقدور میباشد . شما با مطالعه نقاط قدرت هواپیمای سوخوی33 که سومین عامل یعنی نیروی محرکه و ساختار انعطاف پذیر آن با 37% میباشد میتوانید به نتایج مشابه آنچه که درباره هواپیمای F-14 گفته شد دست یابید آنجا که این هواپیما قادر به استفاده مناسب و بیشتر از قابلیت های خود را داشته باشد بهترین نتایج را کسب خواهد نمود با نگاه دوباره به نتایج درگیری این هواپیما و هواپیمای F-14 میتوان مشاهده نمود بهترین نتایج برای این هواپیما در فواصل نزدیک(= 30- 5 مایل ) و فواصل بسیار نزدیک و کمتر از 5 مایل میباشد که هواپیمای سوخوی33 با استفاده از چالاکی خود که نتیجه ساختار انعطاف پذیر خود میباشد براحتی هواپیمای F-14را مغلوب نموده است و نتایج بسیار دیگر که با دقت و تامل بسیار میتوان بدان دست یافت . اما بد نیست اشاره کوتاهی درباره شرایط مطلق و نسبی که از آن در ابتدای مطلب عنوان شد داشته باشیم باردیگر به عوامل موفقیت هواپیماهای سوخوی 33 و F-14 دقت نمایید : عواملی که د ر موفقیت هواپیمای F-14 نقش داشته اند : 1 - سیستم شناسایی و هدایت و هدف گیری و.... به طور کلی فناوریهای مورد استفاده در این هواپیما: 44% (43%) 2- موشک های مورد استفاده : 36% (34%) 3- نیروی محرکه و انعطاف پذیری ( قدرت مانور پذیری و...) : 20% (22%) عواملی که د ر موفقیت هواپیمای سوخوی 33 نقش داشته اند : 1- سیستم شناسایی و هدایت و هدف گیری و.. به طور کلی فناوریهای مورد استفاده در این هواپیما: 39% (34%) 2- موشک های مورد استفاده : 25% (19%) 3- نیروی محرکه و انعطاف پذیری ( قدرت مانور پذیری و...) : 37% (47%) عوامل مختلفی که در اینجا به 3 دسته کلی تقسیم شده اند هر کدام در شرایط مختلف میتوانند نقش کمتر و یا بیشتری در موفقیت یک هواپیما بر عهده داشته باشند و درصد مطلق عبارت از نقشی است که با توجه به تمام شرایط میتوانند در موفقیت یک هواپیما ایفا نماید میباشد . در مقایسه دو هواپیمای سوخوی 33 و هواپیمای F-14 مشاهده مینمایید که بیشترین تکیه هواپیمای سوخوی33 بر نیروی محرکه و ساختار انعطاف پذیر خود با 47% میباشد و هواپیمای اف14 بیشترین تکیه را سیستمهای شناسایی و ... و به طور کلی فنآوریهای در اختیار خود با 41% دارد هواپیمای F-14 بیشترین تکیه را بر فنآوری خود دارد در حالی با دقت در نقش سیستمهای شناسایی و ... به طور فنآوریهای استفاده شده در هواپیمای سوخوی 33 فنآوریهای مورد استفاده در این هواپیما تنها به میزان 34% در موفقیت این هواپیما نقش دارند و نشان از تفاوت نزدیک به 10% اختلاف سطح فنآوری موجود در هواپیمای سوخوی33 نسبت به هواپیمای F-14 میباشد و سعی شده با استفاده از ساختار انعطاف پذیرتر این نقیصه در هواپیمای سوخوی 33 برطرف شود . بدون شک اگر از قدرت انعطاف پذیری هواپیمای سوخوی33 به هر دلیل کاسته شود این هواپیما مغلوب هواپیمای F-14 خواهد گردید زیرا از نظر فنآوریهای موجود نسبت به هواپیمای F-14 در سطح پایین تری قرار خواهد داشت . اما درصد نسبی نیز بر اساس شرایط تعیین میگردد که هر عامل تا چه اندازه میتواند در موفقیت یک هواپیما نقش داشته باشد به عنوان مثال اگر هواپیمای F-14 در درگیری با هواپیمای میگ29 شرکت نماید با توجه به اینکه هواپیمای میگ 29 از نیروی محرکه و ساختاری انعطاف پذیر به مانند هواپیمای سوخو33 برخوردار نیست بدون شک عوامل تاثیذ گزار بر موفقیت هواپیمای F-14 از لحاظ درصد دچار تفاوت خواهند شد و نتایج بسیار دیگر که با دقت و تامل میتوان بدان دست یافت . از دلایلی که میتوان برای انتشار نتایج شبیه سازی درگیری هواپیماهای سوخوی33 و F-14برخلاف سایر نتایج نام برد این که این هواپیما در آستانه خروج از خدمت قرار داشته ( سال2002 میلادی) و اعلام نتایج آن تاثیری بر روند و شرایط آینده نخواهد داشت هر چند که اطلاعات منتشر شده از این شبیه سازی و مقایسه همانگونه که عنوان شد فاقد هر گونه اطلاعات دقیق فنی بوده است . منبع: aerospacetalk.com

  2. بازبيني
    پروژهء ساخت موشك كروز The Joint Air-to-Surface Standoff Missile موسوم به JASSM به سال 1995 و اندك زماني پس از لغو ساخت موشك AGM-137 TSSAM آغاز گرديد.
    موشك TSSAM يك سلاح دوربرد، بسيار بادقت و رادارگريز محسوب مي‏شد كه از فواصل بسيار دور قابل شليك بود، اما مديريت ضعيف اعمال شده جهت ساخت اين موشك، منجر به افزايش زياد هزينه‏ها به سطحي غيرقابل قبول شده بود.
    از زماني كه نيازمندي براي در اختيار داشتن چنين سلاحي احساس شده بود، ارتش به سرعت، اعلاني جهت آغاز پروژه‏اي مشابه را انتشار داد. دو پيمانكاري كه از ابتدا و به سال 1996 باهم به رقابت برخاستند، عبارتند بودند از مك دانل داگلاس و لاكهيد مارتين. اين دو شركت، طرح‏هاي خود را به نام AGM-158A و AGM-159A ارائه دادند كه نام اختصاص يافتهء آنها براي سلاح مورد نظر بود. موشك AGM-158A كه ساخته شده توسط لاكهيد مارتين بود، برندهء مناقصه اعلام شد و قرارداد ساخت نيز به سال 1998 با اين شركت منعقد گرديد.
    پیشرانه
    موشك AGM-158A به موتور توربوجت ساخت تله‏دايان به نام CAE J403 مجهز شده است. به هنگام حمل و نقل، بالهاي اين موشك جهت كاهش فضاي اشغالي، جمع مي‏شوند و به هنگام پرتاب، از جاي خود بيرون مي‏آیند. اين موشك داراي يك دم افقي نیز می‏باشد.
    هدایت پذیری
    هدايت موشك به روش ناوبري اينرسيايي (inertial navigation) انجام مي‎گيرد كه مسير پروازی موشك نيز به وسيلهء ماهواره‏هاي مكان‏ياب جهاني (GPS) اصلاح مي‏شود. شناسايي دقيق محل هدف و همچنين رهيافت نهايي موشك به سمت هدف مورد نظر، به وسيلهء جستجوگر حساس به حرارت انجام مي‏پذيرد. يك ارتباط داده‏اي (data link) به موشك اين امكان را مي‎دهد تا محل دقيق و وضعيت خود را حين پرواز انتقال دهد. اين امر منجر به بهبود دقت هدفگيري شده و باعث خسارت بيشتر مي‏شود. در اين روش، دقت هدفيابي، حدود 2.4 متر (8 فوت) ارزيابي مي‏شود.
    سرجنگی
    سرجنگی این موشک کروز، WDU-42/B نام دارد و محتوی 450 کیلوگرم مواد منفجره بوده و دارای قابلیت نفوذ در عمق زمین می‏باشد.
    به سال 1999، آزمایشات پروازی موشک آغاز شدند. این آزمایشات موفقیت آمیز بودند و در نهایت منجر به آغاز تولید موشک کروز JASSM به تاریخ دسامبر 2001 گشتند. آزمایشات عملیاتی کردن و ارزیابی‏های این سلاح به سال 2002 آغاز شدند. در اواخر آن سال، دو فقره از آزمایشات ناموفق از آب درآمدند که در هر دو مورد، نقص فنی به علت خرابی سرجنگی موشک بودند؛ به همین دلیل پروژه، قبل از تکمیل شدن نهایی به تاریخ آوریل 2003، سه ماه دیگر به تاخیر افتاد. دو پرتاب دیگر نیز پس از این، ناموفق بودند که این بار نقص به دلیل مشکل فنی پرتابگر و موتور موشک بود.
    پلتفرم
    موشک کروز JASSM قرار است به وسیلهء طیف وسیع و گوناگونی از هواپیماها حمل و پرتاب شود که از آن جمله: F-15E، F-16، F/A-18، F-35، B-1B، B-2 و B-52 نامزد حمل و پرتاب این موشک هستند.

    کاربران
    * نیروی هوایی ایالات متحده، تا 3700 فروند.
    * نیروی دریایی ایالات متحده در ابتداد قصد داشت تا 450 فروند از این موشک را تهیه کند، اما این خرید را به دلیل به خدمت درآوردن موشکهای SLAM-ER کنار گذاشت.
    * به تاریخ 28 فوریهء 2006، دولت استرالیا اعلام کرد که قصد دارد موشک کروز JASSM ساخت لاکهید مارتین را جهت نصب بر روی جنگند‏های F/A-18 نیروی هوایی سلطنتی استرالیا خریداری نماید.
    بهبودسازی
    نیروی هوایی ایالات متحده، بر روی روش‏های گوناگونی از برنامه‏های بهبودسازی موشکهای کروز AGM-158 مطالعه می‏کند. موضوع بحث بهبودسازی، شامل یک افزودن سرجنگی مکمل، نوع جدیدی از سامانهء هدفیاب و یک موتور جدید که دسترسی به بردی فراتر از 1100 کیلومتر (600 مایل) را می‏بخشد.
    به سال 2002، موشک کروز AGM-158 با برد افزایش یافته به نام JASSM-Extended Range یا JASSM-ER دارای نام اختصاصی AGM-158B گردید. این موشک جدید، از یک موتور کاراتر و مخزن سوخت پرحجم‏تری بهره می‏برد، ضمن اینکه ابعاد و ظاهر آن، همانند JASSM بود.
    موشک کروز JASSM-ER قرار است دارای بردی فراتر از 500 ناتیکال مایل (925 کیلومتر) باشد. این در حالی است که نوع قبلی، یعنی JASSM، تنها دارای بردی حدود 200 ناتیکال مایل بود.
    اولین پرواز آزمایشی موشک کروز JASSM-ER به تاریخ 18 می 2006 به انجام رسید. در این روز، یک بمب‏افکن سنگین از نوع B-1B متعلق به نیروی هوایی ایالات متحده، در محل آزمایشات موشکی نیروی هوایی به نام White Sands Missile Range در ایالات نیومکزیکو، یک فروند از این موشک را پرتاب نمود.

    -----------------------------------------------------------------------------------------

    خصوصيات

    عملكرد: موشك كروز استراتژيك

    سازنده: Lockheed Martin's

    طول:4.27 متر

    وزن:1.020 كيلوگرم

    طول بال: 2.4 متر

    برد: 370 كيلومتر

    سرعت: زير صوت

    پيشرانه: موتور توربوجت CAE J402-CA-100 ساخت تله دايان

    سيستم هدايت: Datalink,GPS,INS,infrared seeker

    كلاهك: 45۰ كيلوگرمي

    دقت:2.4 متر CEP

    زمان ساخت: 1996

    ورود به خدمت:2003

    پلتفورم: F/A-18E/F F-15E, F-16C/D, F-117, P-3C, S-3B,B-52
    تصویر
    تصویر
    ---------------------------------------------------------------------
    ● منبع اصلي: سنترال كلوپ
    ● منبع كمكي:دانشنامه وكيپديا

    • Upvote 1

  3. اولين تست موفق اين نوع از موشك ها در جنگ جهاني دوم و توسط نيروي دريايي المان

    (زير دريايي U-boats) انجام گرفت.اين زير دريايي دو سكوي پرتاب داشت.در اين مدل و ديگر موشك هاي بالستيك شليك شونده از زير دريايي(SLBM),نياز به حضور زير دريايي در سطح اب بود.اما بعد از جنگ جهاني دوم سيستم هاي پرتاب به سرعت پيشرفت كرده و براي پرتاب موشك از زير اب تطبيق داده شدند.در سپتامبر سال 1955 اتحاد جماهير شوروي اولين كشوري بود كه موشك بالستيك را از زير دريايي پرتاب كرد.

    موشك هاي بالستيك مورد استفاده در زير دريايي ها اهميت استراتژيك خيلي زيادي بعد از شروع جنگ سرد براي كشورهاي روسيه و امريكا داشتند,زيرا امكان از بين بردن سيلو ها و حتي سكوهاي پرتاب موشك وجود دارد.امازير دريايي ها ميتوانند نقش تعيين كننده اي در يك مناقشه و حتي يك جنگ داشته باشند چون يك زير دريايي مكان مشخصي ندارد و شناسايي ان نيز به سختي امكان پذير است.زير دريايي ميتواند خود را به نزديك ترين نقطه به دشمن برساند و اقدام به شليك موشك كند.امروزه زير دريايي ها با استفاده از راكتورهاي هسته اي توان حركتي وسيعي دارند و ميتوانند مدت هاي زيادي را در زير اب بمانند.

    تصویر
    -----------------------------------------------------------------------------------------------

    كشورهاي دارنده موشك هاي بالستيك شليك شونده از زير دريايي (SLBM):

    فرانسه:

    ● M45 SLBM

    ● M51 SLBM

    ● M4 SLBM

    امريكا و انگليس:

    ● Polaris missile

    ● Poseidon missile

    ● Trident missile

    شوروي سابق(روسيه فعلي):

    ● SS-N-4

    ● SS-N-5

    ● SS-N-6

    ● SS-N-8

    ● SS-N-17

    ● SS-N-18

    ● R-39 missile
    ● SS-N-23
    ● SS-NX-30

    چين:

    ● JL-1 و JL-2 (در دست طراحي)

    هند:

    ● Sagarika (دردست طراحي)

    -------------------------------------------------------

    زير دريايي هاي مخصوص موشك هاي بالستيك (SSBNs) :

    ● Benjamin Franklin class submarine امريكا

    ● Triomphant class submarine فرانسه

    ●Ohio class submarine امريكا

    ● Resolution class submarine انگلستان

    ● Vanguard class submarine انگلستان

    ● List of NATO reporting names for ballistic missile submarines روسيه

    ● Xia class submarine چين
    ------------------------------------------------------------------------------
    منابع:
    ● Estimated Strategic Nuclear Weapons Inventories (September 2004)
    ● Sagarika Missile
    • Upvote 1

  4. تلاش هاي ايران براي ساخت موشك هاي بالستيك با برد زياد و توپخانه هايي با برد بالا را ميتوان به سه دوره زماني تقسيم كرد.دوره اول بين سال هاي(1977- 1979).دوره دوم در خلال جنگ با دشمن بعثي حوالي سالهاي(1980- 1988) و دوره سوم بعد از جنگ در سال(1988)به بعد. از مرحله دوم به بعد ساخت موشك وارد فاز جديدي شد و ساخت و طراحي موشك ها به تعداد بالا و همزمان با شرايط خاص انجام شد.(ميتوان عنوان كرد كه با توجه به اينكه ايران در خلل جنگ 8 ساله تاثير موشك هاي بالستيك و فناوري موشكي را درجنگ و استراتژي دفاعي به خوبي درك كرد و بعد از جنگ به سمت استراتژي دفاع موشكي نامحدود روي ورد). بعد از پايان جنگ ايران كوشيد كه با كمك گرفتن از مهندسين خارجي برزگ كه از كشور خود رانده شده و يا بيكار بودند به توسعه فناوري موشكي خود بپردازد.برنامه موشكي ايران به سرعت پيش رفت و باعث حيرت جهانيان گشت. سوخت جامد پايه و شالوده اصلي استفاده از اين نوع سوخت موشك هاي عقاب و شاهين 2 بودند. ايران از اين فناوري به صورت سيتماتيك براي توليد توپخانه هاي صحرايي خود استفده كرد كه باعث ساخت توپخانه هاي گروه فجر,نازعات و زلزال گرديد.تلاش هاي اوليه به پشتوانه كمك هاي فني و تكنولوژيكي چين انجام شد.در همين راستا كارخانه هاي مونتاژ و توليد صنعتي زيادي در خلال سال هاي 1991 تا 1992 ايجاد شد.ايران با سرعتي باور نكردني از چين پيشي گرفت و در ساخت اين محصولات از كمك چين بي نياز گشت. سوخت مايع بعد از جنگ,ايران به ازمايش موشك هايي با سوخت مايع روي اورد از جمله موشك اسكاد-بي كه به وسيله مهندسي معكوس ساخته شده بود.نمونه بومي موشك اسكاد-بي به نام شهاب-1 شناخته ميشد كه دوباره طراحي و ساخته شده بود. بعد از شهاب 1 نوبت به شهاب 2 بود كه از روي موشك اسكاد-سي طراحي و توليد شده بود.اخرين موشك از اين گروه در حال حاضر موشك شهاب 3 است.تمامي اين برنامه ها با كمك هاي فني روسيه و كره شماي انجام شد.ايران طرح هاي زيادي را براي ساخت موشك هاي شهاب 4(موشكي براي حمل ماهواره),موشك شهاب 5 و شهاب 6 در دست اجرا دارد كه اطلاعات كمي از انها وجود دارد و شايد نوع 5 و 6 ان وجود خارجي نداشته باشند.طبق برخي گمانه زني ها ايران براي گسترس موشك هاي خود از موشك كره اي تيپدانگ 2 كه در چهارم جولاي سال 2006 ازمايش شد استفده ميكند(اينها همگي حدس و گمانه زني هايي است كه توسط سرويس هاي اطلاعاتي غربي بيان شده است). گروه موشك هاي تاكتيكي ايران موشك فاتح-110: موشك فاتح-110 يكي از پيشرفته ترين موشك هاي بالستيك برد كوتاه است كه با دقتي 10 متري قدرت زيادي در نبرد هاي نزديك به نيروهاي مسلح ميبخشد.اين موشك بردي 200 كيلومتر در نوع اول و 250كيلومتري در نوع دوم دارد. http://content.answers.com/main/content/wp/en/thumb/2/2a/220px-Fateh_110.jpg -------------------------------------------------------------- موشك چند كلاهكه فجر 3: موشك چند كلاهكه فجر 3 ايران يك موشك پيشرفته بالستيك است.اين موشك به صورت بومي و با سوخت مايع گسترش داده شده است از برد اين موشك اطلاعاتي در دسترس نيست.اين موشك با توجه به چند كلاهكه بودن از قدرت تخريب بالا در حجم وسيعي برخوردار است.طبق برخي گمانه زني ها فجر 3 از كلاهكي 3 قسمته ساخته شده است http://hashmonean.com/images/fajr3.jpg -------------------------------------------------------------- موشك شهاب 3: موشك شهاب 3 اولين موشك بالستيك ميان برد ايران است.مدل اول اين موشك كه با نام Shahab-3A شناخته ميشود بردي برابر 1300 كيلومتر را دارست.مدل بعدي اين موشك كه با نام Shahab-3B شناخته ميشود از كلاهكي سنگين تر بهره ميگيرد و توانايي هدف قرار دادن اهدافي در 2000 كيلومتري را داراست.نوع اخر اين موشك Shahab-3d ناميده ميشود كه بردي بين 2200 تا 3000 كيلومتر را داراست. http://newsimg.bbc.co.uk/media/images/40507000/jpg/_40507665_shahab3afp203.jpg ---------------------------------------------------------- موشك شهاب 4: از اين موشك اطلاعات زيادي در دسترس نيست.اين موشك در پيشبرد برنامه هاي فضايي ايران مورد استفاده قرار ميگيرد كه از سوخت مايع استفده ميكند و از موتوري 2 مرحله اي سود ميبرد. --------------------------------------------------------------------------- تقسيم بندي گروه هاي موشكي جمهوري اسلامي ايران: توپخانه صحرايي: ● فجر-2 ● فجر-3 ● فجر-5 ● فجر-27 ● عقاب موشك هاي بالستيك با برد كوتاه: ● سميد(توپخانه) ● تندر-69(توپخانه) ● شاهين2(توپخانه) ● نازعات(توپخانه) ●زلزال(توپخانه ●فاتح-110 ●صيغه موشك هاي بالستيك ميان برد: ● آر-17 ايي نسخه اي از موشك اسكاد- بي ● شهاب-1 ● شهاب-2 ● شهاب-3 ● فجر-3(چند كلاهكه) ● قدر-110 موشك هاي بالستيك برد بلند: ● شهاب-4(وضعيت نامعلوم) ● شهاب-5(وضعيت نامعلوم) ● شهاب-6(وضعيت نامعلوم) ------------------------------------------------------------------------ منبع:● وكيپديا,فاس,گلوبال,ان تي اي Moshaki-nezami.blogfa.com

  5. موشك كروز otomat توسط كشورهاي ايتاليا و فرانسه طراحي و ساخته شد.طراحي اين موشك در سال 1969 شروع شدكار طراحي اين موشك توسط دو شركت ايتاليايي Otobreda(now MBDA Missile Systems) و شركت فرانسوي Matra(now MBDA Missile Systems) انجام شد. اولين نمونه از اين موشك در سال 1972 ساخته و با نام تيسيو در نيروي دريايي ايتاليا بكار گرفته شد. اوتومات 1 در سال 1976 وارد سرويس شد.اتومات 1 از بدنه اي استوانه اي شكل و چهار بال مثلثي شكل بر روي ان و چهار باله كوچك در پشت بهره ميبرد.اين موشك طولي برابر 4.46 متر و قطري 0.46 متري را دارست و وزن پرتاب اين موشك 770 كيلوگرم استموتور توربو جت اين موشك از سوخت جامد استفاده ميكند كه توانايي حمل كلاهكي ضد زره به وزن 210 كيلوگرم را درمسير 60 كيلومتري به ان ميبخشد. طراحي نسخه بهبود يافته به نام اوتومات 2 كه بردي برابر با 180 كيلومتر داشت در سال 1980 شروع شد.تمامي وسايل از قيبل سيستم الكترونيكي ,سيستم اقدام متقابل,سوخت, سيستم جي پي اس,پردازش گر پرتاب از ساحل و سيستم هاي كنترل ديجيتالي تمام تعويض و به روز گشت. طراحي اتومات 3 در سال 1994 اغاز گشت و شامل بهبودي سيستم هاي جستجوگر اينفرارد و سيستم پرواز خودكار بود.نسخه ايتاليايي با نام تيسيو 3 بردي برابر با 300 كيلومتر را دارست و در مرحله پاياني به سرعتي برابر با 0.96 ماخ دست پيدا ميكند.بعد از موشك تيسيو 3 وزارت دفاع ايتاليا درسال 2001 طراحي موشك NGASM را شروع كرد. موشك NGASM طولي برابر 5.6 متر و قطري برابر 0.46 و وزن پرتابي برابر 800 كيلومتر داراست. سيستم هدايت خودكار پرواز و سيستم ناوبري همگي به روز شدند و رادار اين موشك در فاز نهايي از جستجوگر اينفرارد سود ميبرد كه توانايي هدايت دقيق را به اين موشك ميبخشد.نيروي محرك اين موشك توسط يك موتور توربو جت تامين ميشود كه به اين موشك توانايي حمل 160 كيلوگرم كلاهك ضدزره را به فاصله 200 تا 250 كيلومتر ميدهد.اين موشك در سال 2014 وارد سرويس ميشود. موشك هاي سري اتومات به كشورهاي بنگلادش,مصر,عراق,كنيا,ليبي,مالزيا,مراكش,نيجريه,پرو,عربستان سعودي و ونزويلا صادر شده است و اين موشك شالوده اصلي كشورهاي ايتاليا و فرانسه را تشكيل ميدهد. ------------------------------------------------------------------------------------------------- خصوصيات عملكرد: موشک کروز ضد کشتی سازنده: Otobreda ايتاليا و Matra فرانسه كشور سازنده: ايتاليا و فرانسه پيشرانه: موتور توربو جت با سوخت جامد طول:4.46 متر قطر: 0.46 متر برد: otomat 1 برد 60 كيلومتري otomat 2/برد 180 كيلومتر otomat 3/ برد 300 كيلومتري/ NGASM برد 200 تا 250 كيلومتري سيستم هدايت: INS, datalink, active radar (Mk 1/2); INS, GPS, active radar, IIR (Mk 3/NGASM) سرعت: 0.96 ماخ كلاهك: 210 كيلومتر در otomat 1,2 /برد 160 كيلومتري otomat 3/NGASM صادر شده به : بنگلادش,مصر,عراق,كنيا,ليبي,مالزيا,مراكش,نيجريه,پرو,عربستان سعودي و ونزويلا ● منبع: Moshaki-nezami.blogfa.com

  6. موشك كروز ASM-1(Type 80) اولين موشك بومي هوا به زمين ژاپن ميباشد .اين موشك براي بكار گيري در جنگنده ميتسوبيشي F-1 طراحي و ساخته شد.نمونه ساحلي اين موشك ميتوانست به وسيله خودروهاي زرهي در كشتي هاي جنگي نيز مورد استفاده قرار بگيرد. كار طراحي اين موشك در سال 1973 شروع شد و اولين تست ان در سال 1977 انجام پذيرفت. فاز طراحي ان در سال 1980 پايان يافت و ساخت ان در همان سال انجام شد.اولين ارزيابي ان توسط نيروهاي پدافند ژاپن در بين سال هاي 1981 تا 1982 انجام پذيرفت.موشك ASM-1 در سال 1983 در نيروهاي پدافندي ژاپن وارد خدمت شد و معمولا براي استفاده در جنگنده ميتسوبيشي F-1 و F-4J و هواپيماي P-3 Orion گسترش يافت.شايد هم براي ميتسوبيشي F-2 مورد استفاد ه قرار گيرد. موشك كروز ASM-2(Type 93) نسخه اي از ASM-1 است كه برد ان افزايش يافته است.كار ساخت اين نسخه در نيمه سال 1980 شروع شد اما كار ساخت اصلي ان در سال 1987 اغاز شد. تست جنگي ASM-2 در سال 1990 شروع شد و كار ساخت ان در سال 1993 شروع شد.اين موشك در سال 1998 وارد خدمت شد و بطور متداول گسترش يافت براي هواپيماهاي ميتسوبيشي F-1 F-2, P-3C Orion و F-15 Eagle. موشك كروز ASM-2(Type 93) از لحاظ ساختار و شكل شبيه ASM-1(Type 80) ميباشد.بدنه اي استوانه اي شكل با پوزه اي نوك تيز كه چهار بال دلتا شكل كه در ميانه ان قرار گرفته به همراه چهار باله دلتا شكل در جلو.سيستمهاي ناوبري و هدايت خودكار به همراه جستجوگر مادون قرمز و سيستمهاي هدايت موشك همگي به روز شده اند.اين موشك توان حمل كلاهكي ضد زره 150 تا 225 كيلوگرمي را تا مسافت 100 كيلومتري داراست. ژاپن همچنين به روزاوري كرد اين موشك را ونسخه جديد اين موشك ASM-2(Type 96) توانايي شليك از هوا و سيتمهاي پرتاب زميني را داراست و از برد 180 كيلومتري ان در بعضي سايت هاي سخن گفته شده است. --------------------------------------------------------------------------------------------------------- خصوصيات عملكرد: موشک کروز سازنده: Mitsubishi Heavy Industries كشور سازنده: ژاپن پيشرانه: موتور توربو جت با سوخت جامد طول:4.10 متر قطر: 0.35 متر برد: 100 كيلومتر سيستم هدايت: سيستم هدايت خودكار,جستجوگر اينفرارد,ديتالينك كلاهك: ضد زره بين 150 تا ۲۲۵ كيلوگرم سال ساخت:1987 ورود به خدمت:1993 ● منبع: Moshaki-nezami.blogfa.com

  7. طراحي موشك AS-34 Kormoran1 در سال 1962 شروع شد و كار طراحي و ساخت ان به شركت Messerschmitt-Bolkow-Blohm (صنايع هوايي المان) واگذار شد.هدف اوليه از طراحي اين موشك ساخت موشك ضد كشتي ساحل پرتاب بود,اگرچه بعدها اين خصوصيت در اين موشك ايجاد شد.اين موشك براي پرتاب از جنگنده تورنادو و F-104G Starfighter طراحي گشت. موشك AS-34 Kormoran2 نسخه ي پيشرفته اي بود كه از روي مدل اوليه طراحي شده بود.كار طراحي اين موشك در سال 1983 شروع شد و اولين پرتاب و اولين شليك اين موشك در سال 1986 انجام شد.چهري موشك , كلاهك جنگي,سيستم هاي ديجيتالي و الكترونيكي و رادار جستوجوگر و حتي موتور اين موشك تعويض شده بود كه به ان توانايي شليك در مسافت بيشتر شليك انتخابي و شليك از سكوهاي مختلف را مي داد و توان تحمل موشك در برابر حملات تدافعي را افزايش پيدا كرده بود. موشك كرموران 2 از بدنه كرموران 1 استفاده ميكند.اين موشك از موتوري با سوخت جامد و سيستم هوانواردي داخلي و مسير ياب و راداري فعال با قابليت تصحيح مسر استفاده ميكند.بوستر بزرگتر موتور موشك امكان شليك به فواصل دور تر و افزايش برد را تا 35 كيلومتري براي اين موشك محيا ميكند. سر جنگي 220 كيلوگرمي اين موشك از كلاهكي ضد زره بهره ميجويد كه توان نفود بيشتري را به اين موشك ميدهد. تست هاي تكميلي اين موشك در سال 1987 انجام شد و كرمورن 2 بعد از 2 سال ساخته شد.در سال 1991 اين موشك وارد خدمت در نيروي دريايي المان شد و تا كنون 140 عدد از اين موشك ساخته شده است. ----------------------------------------------------------------------------------------------------- خصوصيات عملكرد: موشک کروز ضد کشتی سازنده: Messerschmitt-Bolkow-Blohm(صنايع هوايي المان) كشور سازنده: المان پيشرانه: موتور توربو جت به همراه بوستر طول:4.40 متر قطر: 0.34 متر برد:در موشك Kormoran1 30 كيلومتر و در Kormoran 2 35 كيلومتر سيستم هدايت: مسرياب داخلي(,(INSرادار فعال,تصحيح كننده مسير سرعت: زير صوت كلاهك: 220 كيلوگرمي جايگاه پرتاب:کشتی جنگی/ساحل/جنگنده زمان ساخت: ۱۹۸۹ ورود به خدمت:1991 ● منبع: Missilethreat


  8. تصویر

    بدنبال گسترش روز افزون زیر دریایی در سالهای بعد از جنگ جهانی و لوزوم ساخت یک هواپیمای اختصاصی برای شناسایی و حمله به زیر دریایی ها بیش از پیش احساس میشد(بخصوص که در این بخش روسها بسیار جلوتر بودند و این در اوج جنگ سرد بود) این اندیشه نیروی دریایی آمریکا را بر آنداشت تا برا جایگزینی هواپیماهای P-2V مناقصه ای را برای این منظور ارائه کند در این مناقصه شرکت لاکهید با طرح خود گوی رقابت را از رقیبا ربود لاکهید مارتین طرحی را تحت عنوان P-3 که بر اساس طرح L-188 الکترا که یک طرح مسافری بودطراحی گردیده بود اما این دو طرح با این وجود که بسیار شبیه هم از کار در آمدند اما تفاوت های امده ای داشتند از جمله قابلیت حمل جنگ افزار در زیر بالها و همچنین بالهای رو به جلو(قسمت پشتی بالها بسمت جلو مایل است دلیلش هم بخاطر انعطاف پذیری بهتر در سرعت های پایین است) قابلیت برخاست از باندهای کوتاه و نگهداری آسان حال شاید برای برخی دوستان این سوال پیش آید چرا از یک هواپیمای جت استفاده نشد دلیلش این است چون این هواپیما باید با سرعت کم برای شناسایی اهداف دریایی پرواز کنند بهترین گذینه هواپیماهای توربوجت است اولین مدلها تحت عنوان A و B در سالهای 60 و 61 در تعداد بالا تولید گردیدند این هواپیما کارایی خوبی از خود نشان داد و بزودی بسیار محبوب شد مدل سی که در سال 68 اولین پرواز خود را انجام داد به یکی از محبوب ترین مدلها مبدل شد بگونه ای که بجای ساخت مدل های جدید گونه های مختلف همین مدل طراحی و آپدیت شد

    اولین گونه Update I در سال 1975 پرواز کرد این در این مدل دارای یک میکرو پروسسور جدید با یک ایونیک مدرن تر بو همچنین نرم افزار های آن نیز از نو طراحی شد

    تصویر

    Update II مدل در سال 1977 وارد خدمت شد در این مدل مجهز به سیستم مادون قرمز اخطار دهند و یک سیتم استراغ سمع با 28 کانال مغناتیسی ضبط صدا و اخلاگر الکتریکیو همچنین موشکهای هارپون

    مدل Update III در 1981 کامل شد و در 1982 وارد خدمت شد در این مدل دستگاه های صدا سنج (کانالهای سنجش صدا) بصورت دوبرابر نصب شد(برنامه ای تحت عنوان CHEX) در این مدل بیشتر بروی دستگاه های سنجش کانالهای صدا و استراق سمع کار شد و تا سال 88 در حال گذشتن از آزمایشات گوناگون بود این مدل قادر بود تا 11 نفر را با خود حمل کنند(5 افسر خدمه و 6 کاربر سیستم)

    بعدها سیستم پردازش پیشرفته داده و شنود و همچنین دیتا لینک ,آنتنهای جدید یک سیستم پشتیبانی الکتریکی ESM مولد سنجش صدا و یک سیستم پردازش دیتای جدید از نوع CP-2044و سیستم کنترلی جدید هم بعد ها اضافه گردید

    از دیگر تغییراتی که بعدها روی این مدل انجام شد

    اضافه شدن موشک اسلم(Stand-Off Land Attack Missile ) که موجب افزایش برد درگیری و توانایی حمله ی افقی به اهداف را به آن میداد

    سیستم کنترل تطبیقی انتنها از نوع AN/ALQ-158 که بر روی VHF فعال است و کاربرد آن برای شناسایی صوتی علائم زیر دریایی و سیگنالها دریافتی ست(قابلیت ردگیری فرکانسهای رادیویی را نیز داراست)

    سیستم پیشرفته ی گیرنده ی علائم و فرکانسها(گیرنده دریایی) از نوع AN/ARR-78 مجهز به ۲۰ ماژول گیرنده با قابلیت شناساییی و پارازیت رادیویی بیش از ۹۹ کانال در هر ماژول

    سیستم شناسایی و پروسس سیگنال از نوع AN/UYS-1 که کاربرد آن در شنود رادیویی و شناسایی سیگنال ها و انتقال و تقویت صدا از طریق تصحیح دامنه فاز

    سیستم تدابیر متقابل AN/ALQ-78A با یک ECP اصلاح شده و امکان تعمیر و نگهداری آسان و کاراییی بالاتر

    سیستم رادیویی موج بلند(طول موج بالا) از نوع AN/ARC-187 با قابلیت ارتباط ماهواره ای

    سیستم داده دیجیتالی کامپیوتر از نوع CP-2044 با توانایی بایگانی و عملیاتی بالا و یک میکرو پروسسور جدید(سه پروسسور Motorola 68030) و امکان نصب پردازشگر جانبی و باس دوبرابر و با امکان عیب یابی خودکار

    سیستم مکان نمای جهانی (GPS) از نوع AN/ARN-151 با دقت ناوبری و اطلاعاتی فوق العاده بالا با ۵ کانال ضبط داده (پردازش داده) بدون توقف و امکان آنالیز و نمایش چهار ماهواره بطور همزمان

    سیستم پشتیبانی الکتریکی(ESM) از نوع AN/ALR-66A/B با قابلیت نظارت بر رادار ها و کنترل راداری(پالس کترل) و اخطار دهنده ی رادار با برد زیاد(امکان کنترل و نظارت بر رادار کشتی ها و هواپیما ها را به آن میبخشد)
    تصویر

    Update III AIP مدل بعدي یا به بیان دیگر(Anti-Surface Warfare Improvement Program ) این مدل در واقع نوع بهینه شده ی آپگرید سوم است با این تفاوت که در اصل برایمقابله با اهداف سطحی کامل شد در جنگ یوگوسلاوی برای اولین بار علیه اهداف زمینی بکار گرفته شد و موفق هم نشان داد این مدل امکان استفاده از موشک های ماوریک(AGM-65) را نیز دارد اما سیستم ها:

    سیستم هدایت تلوزیونی ماوریک مسلح به کلاهک های ضد زره با قابلیت حمل دو فروند ماوریک در هر پرواز در دومد ضد تانک و ضد کشتی(ضمنا یک سیستم پشتیبانی شلیک کن فراموش کن نیز دارد)

    سیستم اخطار دهنده ی فرو سرخ(IRDS) از نوع AN/AAS-36A با قابلیت اسکن غیر عامل وابسته به طول موج های رادیویی ناشی از هواپیماها

    سیستم سنسور های الکترو نوری(EOSS) از نوع AN/AVX-1 با قابلیت تثبیت الکترونیکی سیستم ها با قابلیت بررسی و شناسایی ماموریت ها

    رادار AN/APS-137B با توانایی ماموریتی بالا و قابلیت شناسایی اهداف کوچک و شناسایی اهداف سطحی با برد زیاد و قابلیت ناوبری بالا با اکان فعالیت در همه ی شرایط آب و هوا ای رادار میتواند برای کاهش بار مسئولیتی خلبان اهداف را بطور خودکار شناسایی کرده و آنها را بر اساس نوع و اولویت دسته بندی نماید و وضعیت لحظه به لحظه ی همه را یکجا نمایش دهد (یک پریسکوپ جانبی هم دارد)

    سیستم آنالیز پالس EP-2060 که بهمراه سیستم جانبی AN/ALR-66C کار میکند که کار برد آن در یافت پردازش کردن و دسته بندی سیگنالهای الکترو مغناتیس ناشی از کشتی ها هواپیماها و وسایل نقلیه است

    نمایشگرهای رنگی چند منظوره با رزولوشن(۱۰۲۴*۱۲۸۰) و قابلیت ۳۰۰ درصد رفرش

    ترمینال تاکتیکی ماموریتی پیشرفته (MATT) از نوع OZ-72 وضیفه ی این سیستم آماده کردن و منظم کردن تجهیزات بر اساس تاکتیک و ماهیت ماموریت دریافت شده است

    سیستم کوچک شده ی درخواست نیرو با دسترسی محدود AN/USC-42 با قابلیت بازیابی و ارسال بی خطر صدا و اطلاعات بدون امکان کشف(یعنی خدمه میتوانند در مواقع اضطراری درخواست کمک خود را با اتمینان از عدم کشف و پارازیت ارسال کنند)

    سیستم اخطار موشک AN/AAR-47 با قابلیت اخطار شلیک و قفل موشک های زمین به هوا و هوابه هوا هماهنگ شده با سیستم تدابیر متقابل

    سیستم تدابیر متقابل و دفاعی AN/ALE-47 برای استفاده از فلر و چف و پارازیت های رادیویی

    بطور کلی از P-3 برای تهیه تاکتیک های عملیاتی و نظارت ومراقبت هوابرد و هشدار دهنده و همچنین مامورت جانبی ضد سطحی و ضد زیر دریایی استفاده می شود

    بدلیل نیاز های روز افزون شناسایی و ردگیری دریایی و ضد زیر دریایی و همچنین پشتیبانی زمینی بشکل مداوم این هواپیما در حال آپگرید شدن مداوم است همانطور که گفته شد در جنگ یوگوسلاوی علیه اهداف زمینی و دریایی بکار گرفته شد و بسیار موفق نشان داد در جنگ عراق هم شرکت کرد اما بدلیل ضعف ارتش عراق چندان طعمه ای بدست نیاورد

    پیش از آن یک مدل EP-3E که اقدام به ردگیری و شنود مکالمات نیروی دریایی چین کرده بود توسط دو F-8 که منجر به برخورد یکی از جنگنده ها و مرگ خلبان آن شد ولی هواپیما تقریبا سالم بدست چینی ها افتاد باوجودی که خدمه ی آن تاجایی که توانستند سیستم های محرمانه را نابود کردند باز هم مقداری اطلاعات ارزشمند نسیب چینی ها شد(البته هواپیما بعدا توسط یک رسلان AN-128) به آمریکایی ها تحویل شد

    از نظر سلاح بجز موارد یاد شده اوریون میتواند انواع راکت انداز ها را باخود حمل کن همچنین برای حمله به کشتی ها و زیر دریایی ها بجز موشک هارپون و اسلم(و در برخی ماوریک) از اژدر های MK 46/50 نیز سود میبردو همچنین بمب های عمقی MK 54/57/101 و مین های دریایی MK 25/36/39/55/56 با قدرت انفجار از ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ lb

    اوریون بطور نرمال از ۴ موتور توربوپراپ T56-14 با رانش 14,644 kW نیرو میگیرد که به آن بیشینه سرعت 760 کیلومتر بر ساعت را میبخشد

    کشور های کاربر:

    US NavyوAustraliaوCanadaوChileوIranوJapanوNetherlandsوNew ZealandوNorwayوPakistanوPortugalوSouth KoreaوSpain

    به تازگی هند نیز تعدادی دریافت نموده است

    جالب است بدانید با وجودی که اوریون در جنگهای زیادی شرکت نکرده و بیش از ۴۰ سال عمر دارد تا کنون بیش از ۶۹۴ فروند از آن تولید شده و ۵۸ درصد هواپیماهای گشت دریایی از نوع اوریون هستند

    البته ۱۰۷ فروند هم توسط صنایع کاوازاکی در ژاپن تولید گردید

    ابعاد: طول 35.61 و ارتفاع 10.27 m

    تصویر

    سایرمدلها:

    در اینجا فقط مدلهایی که مهمتر بودند را معرفی می کنم چون اوریون تنوع مدلی بالایی دارد

    P-3C Update IV این مدل درواقع آپدیت برای تمام مدل های Update II

    EP-3C این مدل توسط صنایع کاوازاکی برای نیروی دریایی ژاپن ساخته شد

    NP-3CوRP-3C مدل هایی بود که بعنوان آزمایشگاه پرنده و تحقیقاتی برای منظورهای علمی و نظامی کامل شد

    UP-3C مدل باری

    RP-3D و WP-3D این مدل ها برای منظور های هواشناسی و مطالعه بر روی اتموسفر و جغرافیا کامل شد

    EP-3E موسوم به اریز این مدل به آنتنهای خارجی بزرگ در زیر دماغه مجهز بود و برای شناسایی مین ها وکشتی های دشمن و شنود مکالمات تکمیل شد(قابلیت حمل ۷ افسر و ۱۷ خدمه درجه دار ) کلا ۱۲ نمونه ساخته شد

    P-3F این مدل به سفارش ایران و تنها برای ایران ساخته شد در دهه ی ۷۰ کلا ۶ فروند از این نمونه ساخته شد

    P-3G این نمونه در واقع بستر طراحی P-7 بود که قرار بود جایگزین اوریون گردد که بعدا کنسل شد

    P-3K این مدل برای نیوزیلند از روی مدل B طراحی و ساخته شد کلا ۵ فروند ساخته شد

    P-3N این نمونه برای نوروژ از روی مدل B ساخته شد کلا ۲ فروند ساخته گردید

    P-3P این مدل برای پرتقال سخته شد ولی بعد ها ۶ فروند از آن به استرالیا فروخته شد

    P-3W این مدل بسفارش استرالیا از روی نمونه ی C-II ساخته گرید کلا ۲۰ فروند

    CP-140 موسوم به ارورا که به سفارش کانادا تکمیل گردید کلا ۱۸ فروند ساخته شد

    اوریون در خدمت نیروی دریایی ایران


    تصویر

    F مدل اوریون در خدمت نیروی دریایی ایران نیز هست ایران پیش از انقلاب ۳ فروند اوریون تحویل گرفت و ۶ فروند هم سفارش داده بود مدل های ایرانی که اختصاصا هم برای ایران طراحی شده بود از توانایی حمل موشک های ضد کشتی هارپون و سوختگیری هوایی برخوردارند از سیستم های آنها چندان اطلاعی در دست نیست اما باید قدیمی بودن و بهینه نشدن آنها را نیز به این موارد اضافه کرد خبری از استفاده از آنها در طول جنگ نیز وجود ندارد

    ------------------------------------------------------
    Airnaval.blogfa.com

  9. Boeing (McDonnell-Douglas) AGM/RGM/UGM-84 Harpoon

    تصویر

    موشک هارپون یکی از معروفترین و قویترین سلاح های ضد کشتیست که با وجود عمر طولانی آن هنوز یکی از موشک های اصلی ضد کشتی در نیروی دریایی آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران است(هارپون به معنی نیزه ی شکار نهنگ است)
    موشک هارپون بسور اختصاصی و تنها برای مقابله با کشتی ها ساخته شد و اولین بار به خدمت نیروی زمینی و دریایی آمریکا در آمد موشک هارپون بدلیل نیاز شدید نیرو های هوایی و دریایی در مدل های مختلف به تولید انبوه رسید بعدها موشکSLAM که به معنی (Stand-off Land Attack Missile) است از روی آن تولید گردید
    در 1965 نیروی دریایی بصورت آزمایشی در قالب یک طرح پژوهشی بر روی موشک برای مقابله ی سطحی با زیر دریایی ها و با برد 45 کیلومتر شروع به بررسی نمود پس از نابودی رزم ناو اسرائیلی Eilat توسط دو ناوچه ی موشک انداز ساخت روسیه در 1967 احمیت این پروژه دوچندان شد چرا که نیاز به یک موشک ضد کشتی قوی در برابر اهداف سطحی بسیار حس میشد با سرعت گرفتن رشد پروژه در 1970 اولین نمونه ی هارپون تحت عنوان ZAGM-84A مورد آزمایش قرار گرفت با این وجود نتیجه ی آزمایشات رضایت بخش نبود در نتیجه سال بعد این قرار داد طی مناقصه ای به شرکت McDonnell-Douglas اعطا گردید بدنبال این امر مکدانل داگلاس طی مدت کوتاهی سه مدل مختلف از این موشک را تدوین نمود و سریعا اولین تست ها انجام شد نمونه ی اولیه در 1972 آزمایش شدمدل هایی که مکدانل داگلاس ارائه کرد به این ترتیب بود موشک هوا به دریا مدل پایه AGM-84A و موشک دریا به دریا RGM-84A و زمین به دریا UGM-84A ولی طرح ایراداتی نیز داشت از جمله برد کم در حالی که حد اقل نیاز به دامنه برد 90 کیلومتر می بود که بعدها اصلاح شد
    اولین مدل در 1977 وارد خدمت شد و اولین نمونه هم نمونه ی دریا به دریا بود پس از آن اولین نمونه ی هوا به دریا (AGM-84A ) در 1979 بر روی هواپیما های P-3 اوریون نصب شد اولین نمونه ی زمین به دریا هم در 1981 وارد خدمت گردید

    ATM-84A/RTM-84A /UTM-84A
    -----------------------------------------------------------
    در مدل پایه ی هار پون که در فاصله ی سالهای 1977 تا 1981 وارد خدمت گردید از موتور های توربوجت Teledyne/CAE J402 استفاده میشد که بردی تا 185 کیلومتر را در انواع هوا پرتاب به موشک می بخشید در انواع دریا پایه و زمین پایه از یک بوستر (راکت) با سوخت جامد نیز استفاده میشد (از مدل A/B44G-2 یا 3) در این مدل ها برد به 140 کیلومتر میرسید
    پس از شلیک موشک به سمت هدف موشک در سه محور توسط هواپیما یا ناو یا پایگاه لانچر کنترل میشود البته موظک از یک سیستم کنترلی AN/DSQ-44 نیز بشکل کمکی استفاده می نمود البته این سیستم با یک سیستم مکانیابی بصورت تجربی نیز پشتیبانی میشد که خیلی قابل اعتماد نبود با این وجود عملکر آن در انواع پایه مثبت بود این موشک از 4 باله ی صلیبی برای کنترل وضعی وتعادلی خود استفاده مینمود همچنین از یک رادار مکایابی هدف AN/DSQ-28 فعال در باند J که نیاز مند قفل مستقیم روی هدف و اصلاح از مبدا بود با این وجود استفاده از این سیستم در میادین جنگ ریسک زیادی داشت چرا که شدیدا در برابر تجهزات جنگ الکترونیک آسپب پذیر بود به همین دلی در بیشتر موارد رادار روشن نمی شد کلاهک موشک در انواع هواپرتاب قابلیت جستجوی هدف در شعاع +/-45 درجه را داشت و از کلا هک های WDU-18/B (221 کیلوگرمی) استفاده مینمود
    مدل RGM-84A از لانچر های سبک MK 140 یا استاندارد MK 141 و بعدها از MK 112 یا MK 26 نیز استفاده شد این مدل از بالچه های جمع شو و فلپ های باز شونده ی اضطراری در هنگام شلیک بهرمند است و معمولا برای کنترل آن کشتی ها از سیستم کنترل آتش AN/SWG-1 استفاده مینمودند

    تصویر

    UGM-84B , AGM-84B, RGM-84B
    ------------------------------------------------------------
    این مدل به سفارش نیروی دریایی انگلیس از روی مدل A طراحی شد این موشک در نیروی دریایی انگلیس GWS-60 خوانده میشد

    AGM-84C, RGM-84C , UGM-84C
    ------------------------------------------------------------
    این مدل که در نیروی دریایی آمریکا به Harpoon Block 1B معروف بود در 1982 وارد خدمت شد این موشک همانند مدل در خدمت نیروی دریایی انگلیس می توانست در سطح کمی از دریا بسوی هدف حرکت کند و این به مشکل شدن یافتن آن کمک میکرد
    توجه مدل های ATM آموزشی هستند

    AGM-84D, RGM-84D, UGM-84D
    -----------------------------------------------------------
    هارپون Block 1C یا همان مدل D با برد افزوده شده تا 220 کیلومتر با سوخت JP-10 در 1985 وارد خدمت شد در این مدل سیستم تدابیر متقابل ECCM تقویت شد و به سطح قابل قبولی رسید و با سیستم کنترل آتش AN/SWG-1A کنترل میگردید مدل RGM-84D بطور غیر مستقیم بسمت هدف حرکت مینمود که برای اختفا ی بیشتر محل لانچر از این روش استفاده می شد

    AGM-84E, RGM-84E
    ------------------------------------------------------------
    این موشک هما موشک معروف به اسلم است یا همان Block 1E SLAM در واقع این مدل موشکی به معانی واقعی جدید بود موشکی با دقت بالای هدف گیری اهداف زمینی در این مدل از سر جنگی WGU-10/B IIR مورد استفاده در موشک های AGM-65 ماوریک و سیستم انتقال داده ی مورد استفاده در موشک های AGM-62 Walleye استفاده شد طرح گسترش و ساخت اسلم از سال 1986 برای پروژه ی موشک حمله ی دقیق( TSSAM ) طراحی و گسترش یافت و اولین نمونه ی آن در 1988 آزمایش شد و در سالهای 90 و 91اولین آزمایش رزمی خود را در عملیات طوفان صحرا تجربه کرد(توجه این نمونه علاوه بر قابلیت حمله به اهداف دریایی قابلیت حمله به اهداف زمینی هم داشت)
    بعد ها که طرح TSSAM کنسل شد طرح اسلم که تا اینجا یک طرح موقتی بود اولویت یافت این موشک از یک سیستم مختصات یاب برای یافتن هدف بهره میبرد که در 60 ثانیه یه پایانی کنترل آن به سیستم انتقال داده انتقال می یافت(سیستم AN/AWW-13 نصب بر روی هواپیمای شلیک کننده)
    که این امکان تصویر بداری هوایی از محل برخورد و مکان هدف را میداد(این موشک مانند ماوریک در نوک به یک دوربین مجهز بود)
    تنها مدل دیگری که از اسام ساخته شد RGM-84E سی اسلم بود که بعد ها پس از چند آزمایش کنسل شد
    شاید تنها ایراد این مدل برد کم آن بود تنها 93 km برد داشت)

    تصویر

    AGM-84F, RGM-84F
    --------------------------------------------------------------
    این موشک که مدل Block 1D بود این مدل بلند تر و سنگین تر از مدل های قبلی بودو برد بیش از 315 km داشت و همچنین با سوخت داخلی بیشتر چرا که برای استفاده ی در درجه ی اول توسط زیر دریایی ها طراحی گردید و مدل زمین به دریا از آن تولید نشد سوخت اضافه ی آن این امکان را میداد که در صورتی که در میانه ی شلیک و حرکت به سوی هدف هدف گم شد رادار آن وقت کافی برای هدف یابی و حمله ی مجدد داشته باشد این مدل در 1989 وارد خدمت شد بسیاری از مدل های Block 1C به این مدل ارتقاع یافتند

    AGM-84G, RGM-84G, UGM-84G

    -----------------------------------------------------------
    مدل Block 1G در واقع مدل آپگرید شده و کارامد تر Block 1C بودکه قابلیت حمله ی مجدد و همچنین سیستم جدید ECCM روی آن نصب شد



    AGM-84H SLAM-ER
    -----------------------------------------------------------------
    این مدل اسلم از روی AGM-84E تکمیل شدتکمیل آن از 1994 تا 1997 به طول انجامید و در1998 وارد خدمت شد این مدل دارای بالهایی بزرگ شبیه به موشک های کروز تاماهاوک بود و از یک کامپیوتر ماموریتی جدید AN/DSQ-61 استفاده میکرد با کانال های جدید گیرنده ی GPS با سیستم انتقال اطلاعات با برد بیشتر و مقاوم در برابر پارازیت
    برای این مدل نرم افزار های جدیدی طراحی شد که کنترل آن را برای کاربر رادار راحت تر میکرد این مدل از یک دوربین به همراه کلاهک WDU-40/B با وزن 360 کیلوگرمی استفاده مینمود و بیشینه برد 280 کیلومتر را داشت

    تصویر

    RGM-84J
    -------------------------------------------------------------------
    در سال 1996 مکدانل داگلاس (واپسین سالهای این شرکت) مدلی از هارپون تحت عنوان هارپون 2000 که بعدها Harpoon Block 2 نامیده شد را روانه ی بازار کرد که بعدها به یک سیستم جدید GPS با یک رادار جستجو گر و سیستم تدابیر متقابل مجهز شد
    البته Harpoon 2000"/Block 2 هیچگاه به معنای واقعی تولید نشد تنها برخی جنبه های آن در انواع در خدمت اعمال شد

    AGM-84K
    ---------------------------------------------------------------------
    این نمونه جدید ترین آپگرید مدل AGM-84H است که با سیستم اطلاح شده و سخت افزار و نرم افزار بهینه شده در سال 2001 آماده شد و در 2002 وارد خدمت شد این موشک به بسیاری از کشور ها از جمله امارات کره جنوبی تایوان و مصر صادر گردید و عملا یک مدل صادراتی بود البته در کره تحت نام AGM-84L به تولید انبوه رسید

    تا کنون بیش از 7000 موشک هار پون و 1000 موشک اسلم تولید شده و تقریبا هارپون مورد اعتماد ترین موشک موشک ضد کشتیست البته رقبای قوی از روسیه و چین دارد اما تجریبیات داغ جنگی آن به آن برتری میدهد و تا آینده ای قابل پیشبینی در میدان خواهد بود

    Airnaval.blogfa.com

  10. زیر دریایی های کلاس کیلو روسی برای اولین بار در 1980 وارد خدمت شد این زیر دریایی ها توسط دفترطراحی مرکز دریایی روبین در سن پترزبورگ طراحی گردید نوع 877EKM که برای جایگزینی برخی از انواع 636 طراحی گردیده بود وکلا تاکنون 24 فروند زیر دریایی کلاس کیلو وارد خدمت گردیده که از این تعداد بیشتر آن در خدمت روسیه 3 فروند درخدمت ایران 2 فروند در خدمت چین و 6 فروند در خدمت هند است(البته رومانی الجزایر ولهستان هم انواع قدیمیتر را دارند)

    مدل 877EKM کلاس کیلو اساسا به عنوان یک زیر دریایی هجومی ضد زیر دریایی و ضد کشتی طراحی گردید

    این زیر دریایی دارایی یک گروه شناور با دو مخزن هوا در طرفین است قسمت سینه ی زیر دریایی در موقعیت بسته نسبت به میان کشتی برای کارایی بهتر سونار قرار دارد دریچه های غرق سازی در فاصله ی کمی از جلوی زیر در یایی واقع هستند با یک سیستم جدید آزاد کننده ی هوا

    بدنه ی زیر دریایی با یک پوشش لاستیکی ضد سونار(کم پیدا در برابر سونار) پوشیده شده مدل 877EKM قابلیت پیمایشی تا 2,300 در زیر آب و t 3,950t در روی آب را داراست و بیشترین عمقی که میتواند برود 300m است و بیشترین سرعت آن در زیر آب 10 knots knotsو در روی آب 17 می باشد .از نظر تجهیزات از یک کامپیوتر MVU-110EM با قابلیت ردگیری 5 هدف بطور همزمان که قفل روی 2 هدف اتوماتیک و 3 هدف دستیست


    تصویر

    این مدل زیر دریایی دارای 6 دریچه ی شلیک اژدر 533 میلیمتری که دو بدو شلیک میشوند (بجز شش فروند آماده برای شلیک 12 فروند هم رزرو دارد) که میتواند با دو هدف بطور همزمان درگیر شود همچنین میتواند با سیستم TEST-71MKE TV دو اژدر تلوزیونی شلیک کند که بطور دستی کنترل می شوند این اژدر ها میتوانند تا عمق 500 متری و برد 40 کیلومتری هر هدفی را مورد حمله قرار دهند

    این زیر دریایی برای دفاع از خود در برابر اهداف هوایی همچون هواپیما ها و هلیکوپتر ها یک لانچر با هشت موشک Strela-3(اسم ناتو SA-N-8) با برد شش کیلومتر یا Igla (اسم ناتو SA-N-10 ) با برد 5 کیلومتر و سرعت 1.65 ماخ دارد که این موشک ها نیز ساخت دفتر طراحی روبین هستند البته در انواع در خدمت هند از موشک های ضد کشتی 3M-54E1 با برد 230 کیلومتر نیز استفاده شده(که مشخصا برای زمانهاییست که زیر دریایی در سطح است)

    این زیر دریایی از یک سیستم تدابیر متقابل الکتریکی و پشتیبانی) و پش اخطار رادار نیز استفاده میکند

    زیر دریایی 877EKM از یک سونار از نوع MGK-400 که توانایی ردگیری و هشدار در مورد سیگنالهای سونار رادارد(اعلام وظعیت از روی سیگنالهای سونار دشمن) برای کاستن از اشتباه از دو کانال برای جستجو بهره میبرد که بهمراه یک رادار فعال جداکننده ی حدف عمل میکند

    از نظر نیروی محرکه این زیر دریایی از دو ژنراتور 1000 kW و یک موتور 5,500 hp ساخت Elektrosila و Kolomensky Zavod روسیه استفاده مینماید

  11. موشک هوا به هوای میانبرد AIM-120 امرام که در بین خلبانان "Slammer" یعنی به هم کوبنده خوانده می شود موشک هوا به هوای نسل جدید و پیشرفته است که با توافق ایالات متحده و ناتو ساخته شده است. همتای این موشک R-77 اَدر می باشد ( البته برد R-77 بسیار بیشتر از AIM-120 است). امرام در بسیاری از کشور ها و بر روی جنگنده های مختلف استفاده می شود. مثلا بر روی F-4 های آلمان، F-16A/B های نروژ، یوروفایتر تایفون و تورنادو های نیروی هوایی انگلیس، F/A-18 و AV-8B+ سپاه تفنگداران آمریکا، F/A-18 و F-14 های نیروی دریایی آمریکا، F-15 و F-16 و F/A-22 های نیروی هوایی آمریکا، نیروی هوایی سنگاپور بر روی هواپیماهای F-5S/T و F-16C/D و در نهایت جنگنده های ساب گریپن سوئد نصب می شود. امرام قابل استفاده در تمامی شرایط آب و هوایی بوده و با برد حدود 32 کیلومتر دارای توانایی درگیری فامد می باشد که باعث اتکای ایالات متحده و اعضای ناتو به آن شده است. امرام بعنوان ادامه و جایگزین سری موشکهای AIM-7 اسپارو توسعه یافته که به مراتب چالاکتر، سبکتر و کوچکتر و دارای توانایی های بیشتر برای رهگیری هواپیماهای در ارتفاع پایین است. سیستم آشیانه یاب ( هومینگ) آن راداری فعال در پیوستگی با سیستم اینرسیایی می باشد که ارتباط موشک را با سیستم کنترل هواپیما (شلیک کننده) کمتر می کند. وقتی که امرام به هدف نزدیک شد سیستم راداری فعال، موشک را هدایت می کند. به خاطر همین به آن " شلیک کن فراموش کن" گفته می شود و در آن لازم نیست خدمه هدف را با قفل کردن مشخص کنند و همچنین امکان شلیک همزمان تعداد بیشتری بطور همزمان فرهم می شود. پروژه ساخت AIM-120 با توافق ایالات متحده و تعدادی از اعضای ناتو برای همکاری در ساخت موشک های هوا به هوا و استفاده از فناوری تولید آنها آغاز شد. طبق این قرارداد آمریکا ساخت موشک هوا به هوای میانبرد نسل آینده با نام امرام و اروپا ساخت موشک هوا به هوای کوتاهبرد نسل آینده با نام اسرام را بر عهده گرفت. در ادامه با فسخ این قرارداد اروپا توانست موشک میانبرد MBDA Meteor را بعوان رقیب AIM-120 طراحی کند و آمریکا هم به ارتقا AIM-9 سایدوایندر ادامه داد. در نهایت آمریکا با تکمیل AIM-120 امرام، آن را در سال 1991 عملیاتی کرد.


    --------------------------------------------------------------------------------


    در حال حاظر سه مدل از امرام وجود دارد که همگی در نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده استفاده می شود. AIM-120A مدل اولیه امرام است که دیگر تولید نمی شود. AIM-120B نمونه موفق و پر کاربرد امرام است که تحویل آن از سال 1994 شروع شده است. AIM-120C نمونه جدیدتر این موشک بوده که با حجم کمتر برای نصب در محفظه داخلی جنگنده پنهانکار F/A-22 رپتور ساخته شده است. AIM-120C از زمان معرفی ارتقا های چشمگیری کرده است. AIM-120C-6 دارای فیوز ( دستگاه تشخیص هدف) داخلی ارتقا یافته است. تکمیل مدلAIM-120C-7 در سال 1998 شروع شده و شامل تغییراتی در سیستم آشیانه یابی و دارای برد بیشتر ( که بطور دقیق بیان نشده است) است. این مدل در سال 2003 با موفقیت آزمایش شد و در حال عملیاتی شدن در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا برای جایگزینی جنگنده های F-14 با جنگنده های F/A-18E/F سوپر هورنت می باشد. در واقع برد بیشتر AIM-120C-7 برای جبران برد زیاد موشکهای AIM-54 فینیکس می باشد. AIM-120D برنامه ارتقا امرام است که در آن تقریبا تمام قسمتها تغییراتی اعمال خواهد شد که شامل 50 برد بیشتر و سیستم هدایت بهتر بوده که احتمال برخورد به هدف را افزایش می دهد. همچنین طرحهایی برای ساخت مدلی از امرام با موتور رم جت وجود دارد که FMRAAM نامیده می شود. هنوز معلوم نیست که آیا این مدل ساخته خواهد شد یا نه. موشک AIM-120 دارای هدایت دو مرحله ای (زمانیکه از فاصله دور شلیک می شود) می باشد. هواپیما اطلاعات لازم را درباره محل هدف و جهت و سرعت در لحظه شلیک به موشک می دهد. موشک با اطلاعات دریافت کرده با سیستم ناوبری اینرسیایی (INS) به سمت هدف می کند. این اطلاعات می تواند بوسیله رادار هواپیمای شلیک کننده، هواپیماهای آواکس، از جنگنده های دیگر و یا توسط سیستم جستجو و پیگیری مادون قرمز (IRST) به موشک منتقل شود. اگر جنگنده شلیک کننده یا جانشین هدف را پیگیری و دنبال کنند اطلاعات به امرام منتقل شده و بدنبال هدف حرکت می کند. این تا زمانیکه امرام به فاصله مشخصی از هدف برسد ادامه پیدا می کند و بعد از رادار موشک فعال شده و سیستم آشیانه یاب آن به راداری فعال تغییر می کند. در این صورت خود موشک به جستجو و پیگیری هدف می پردازد. علاوه بر نمونه های هوا به هوا، مدل پرتاب شونده از زمین نیز وجود دارد که با موفقیت آزمایش شده است.


    تصویر
    --------------------------------------------------------------------------------
    منبع : www.Answers.com

    • Upvote 2

  12. [align=center]تصویر[/align]

    X-29 شبیه به هواپیمایی است که تقریباً به عقب پرواز می کند. اما اشتباه نکنید! چنین نیست. این هواپیما، از بال های رو به جلو بهره می جوید. اندیشه هواپیماهایی با بال های رو به جلو، از سال های جنگ جهانی دوم در ذهن طراحان هواپیمایی نقش بسته بود، اما محدودیت های سازه ای اجازه ساخت چنین هواپیمایی را نمی داد. بال های چنین هواپیمایی می بایست به اندازه کافی قدرتمند باشند که نیروی عظیم ناشی از جلوگرایی و مقاومت بال ها در برابر هوا را با آن سرعت، خنثی کنند. حتی آلمانی ها، هواپیمایی با بال های رو به جلو با نام Ju-287 طراحی کردند که در آن زمان به دلیل عدم وجود مواد کامپوزیتی و فناوری لازم برای به کارگیری آن ها در چنین هواپیمایی، این طرح شکست خورد. اما این طرح جالب، تا سال ها به فراموشی سپرده شد. در در اویل دهه 80، محققان مرکز هوافضایی شرکت ناسا، به تدریج حیاتی دوباره به این تفکر بخشیده و هواپیمایی را با نام X-29 متولد ساختند.

    هواپیمای X-29 یک هواپیما مانند تمام هواپیماهای نسل چهارم بود و شباهت های فراوانی میان این هواپیما و هواپیما های معمولی دیگر دیده می شد، اما آنچه که این هواپیما را از دیگر هواپیما ها متمایز می کرد، طراح خاص بال های رو به جلوی آن بود. طرح بال رو به جلو با ترکیب بالچه هایی در جلو یا همان کانارد ها، وسیله ای بود که بنا بر انتظار محققان ناسا، می بایست قدرتی خاص در انجام مانور در سرعت های بالا و اکثراً مافوق صوت، برای هواپیما به ارمغان آورد. از هواپیمای X-29، تنها دو فروند با نام های شماره یک و شماره دو توسط شرکت گرومن ساخته شد. هواپیمای شماره یک، نخستین پروازش را در 14 دسامبر 1984 و هواپیمای شماره 2، نخستین پروازش را در 23 می 1989 انجام داد.

    حال ببینیم رمز مانورپذیری بالای این جنگنده در چه بود: اگر به شکل 1 نگاه کنید، می بینید که در هواپیماهای معمولی، هوا پس از رد شدن از روی بال ها تمایل به واگرایی دارد، یعنی در قسمت پشت هواپیما به راحتی پخش می شود. در حالی که در هواپیمای X-29 عکس قضیه صادق است و هوا تمایل به رفتن به سمت ریشه بال دارد. این ویژگی باعث می شود که در مواقعی که هواپیما در حال اوجگیری با زاویه زیاد حمله است، جریان هوا روی بال کاهش آن چنانی نیافته و در نتیجه شهپر ها و دیگر اجزای کنترلی کار خود را به خوبی انجام دهند. اصلی ترین قسمتی که در X-29 وظیفه تنظیم اوج گیری هواپیما را به عهده داشت، کانارد ها یا بالچه های جلوی هواپیما بود. نوآوری دیگر در سطوح کنترلی این هواپیما، فلپ-شهپر ترکیبی این هواپیما یا Flaperons بود. فلپ-شهپرهای این هواپیما، بالچه هایی در لبه فرار این هواپیما بودند که هم در نقش فلپ برای افزایش برا و کمک به عملکرد کاناردها هم در نقش شهپرها برای دور زدن هواپیما عمل می کردند.

    در ابتدای طراحی این هواپیما، مهندسان با مشکلاتی نیز مواجه شدند که از جمله آن می توان به عدم پایداری هواپیما در سرعت های زیر صوت اشاره کرد. این مشکل، با افزودن یک پردازنده مخصوص تنظیم عملکرد کاناردها و دیگر سطوح کنترلی که در هر ثانیه، 40 بار به تنظیم دوباره موقعیت کاناردها می پرداخت، رفع شد. هر یک از سه کامپیوتر مخصوصی که در هر لحظه وضعیت پرواز را چک می کردند، خود دارای کامپیوتر های پشتیبان بودند که در صورت بروز اشکال در هریک، کامپیوتر پشتیبان به کار می افتاد و وظیفه کامپیوتر معیوب را بر عهده می گرفت. در طراحی بال های X-29، از طرح بال های فرابحرانی یا Supercritical استفاده شده بود. همانطوری که می دانید، امواج ضربه ای که هنگام پرواز با سرعت صوت به وجود می آیند، باعث ایجاد پسای فراوانی می شوند. بال های فرابحرانی که سطح بالایی صاف تری دارند به تاخیر در ایجاد شدن امواج ضربه ای در سرعت صوت کمک کرده در نتیجه پسای کمتری به هواپیما وارد می شود.

    هواپیمای شماره دوم نیز پس از تولید، آزمایشات بسیاری را انجام داد. این هواپیما، برای آزمایش مانورپذیری هواپیما در زوایه های حمله یا همان زاویه ی اوجگیری بسیار بالا به کار گرفته شد. نتیجه های این آزمایشات، واقعاً درخشان بود، چرا که هواپیمای شماره دو، توانسته بود که در زاویه حمله 67 درجه نسبت به سطح پرواز معمولی، ویِژگی های آیرودینامیکی خود را کاملاً حفظ کند. برای درک بهتر موضوع، خوب است بدانید که بیشترین زاویه حمله ای که هواپیمای توانای F-14 تامکت می تواند در آن ویژگی های دینامیکی خود را حفظ نماید، از 37 درجه بیشتر نیست! این ویژگی بسیار عالی هواپیمای X-29 که به مدد طراحی بی نظیر بال های رو به جلو و کاناردهای آن صورت گرفته بود، تحسین همگان را برانگیخت. جالب است که این توانایی فوق العاده، بدون استفاده از فلپ های لبه حمله یا Slat های معمول در اکثر هواپیماهای امروزی یا سیستم های تغییر جهت رانش موتور به دست آمده بود. X-29 در سرعت های مافوق صوت، یک اعجوبه بود، چرا که کاهش فوق العاده پسا به لطف استفاده از بال های جلوگرا، کنترل پذیری فوق العاده با استفاده از کاناردهای بی نظیر آن و قابلیت رسیدن به 67 درجه زاویه حمله بدون از دست دادن نیروی برا واقعاً از این هواپیما یک پرنده بی همتا ساخته بود.

    هواپیمای شماره دوم نیز پس از تولید، آزمایشات بسیاری را انجام داد. این هواپیما، برای آزمایش مانورپذیری هواپیما در زوایه های حمله یا همان زاویه ی اوجگیری بسیار بالا به کار گرفته شد. نتیجه های این آزمایشات، واقعاً درخشان بود، چرا که هواپیمای شماره دو، توانسته بود که در زاویه حمله 67 درجه نسبت به سطح پرواز معمولی، ویِژگی های آیرودینامیکی خود را کاملاً حفظ کند. برای درک بهتر موضوع، خوب است بدانید که بیشترین زاویه حمله ای که هواپیمای توانای F-14 تامکت می تواند در آن ویژگی های دینامیکی خود را حفظ نماید، از 37 درجه بیشتر نیست! این ویژگی بسیار عالی هواپیمای X-29 که به مدد طراحی بی نظیر بال های رو به جلو و کاناردهای آن صورت گرفته بود، تحسین همگان را برانگیخت. جالب است که این توانایی فوق العاده، بدون استفاده از فلپ های لبه حمله یا Slat های معمول در اکثر هواپیماهای امروزی یا سیستم های تغییر جهت رانش موتور به دست آمده بود. X-29 در سرعت های مافوق صوت، یک اعجوبه بود، چرا که کاهش فوق العاده پسا به لطف استفاده از بال های جلوگرا، کنترل پذیری فوق العاده با استفاده از کاناردهای بی نظیر آن و قابلیت رسیدن به 67 درجه زاویه حمله بدون از دست دادن نیروی برا واقعاً از این هواپیما یک پرنده بی همتا ساخته بود.

    هواپیمای X-29 یک هواپیمای تک سرنشینه است که دارای طولی معادل 14 متر و دهنه بال 8 متر است. هر دو نمونه تولید شده از X-29، به یک موتور توربوفن F404-GE-400 تجهیز شده بودند که توانایی لازم را برای انجام تست های مختلف بر روی هواپیما را فراهم می کرد. بال های این هواپیما به طور عمده ای از مواد کامپوزیتی ساخته شده اند که استحکام و سبکی وزن آن ها در این کاربرد مورد نظر است. تنها تفاوت میان نمونه شماره یک و نمونه شماره دو، وجود یک چتر کاهنده سرعت در انتهای دم هواپیمای شماره دو است که این هواپیما را از نمونه اول متمایز می سازد. سازه اصلی هواپیما نیز از آلیاژ آلومینیوم و تیتانیوم ساخته شده است که مقاومتی عالی برای رژیم های مختلف پرواز را فراهم می آورد. طراحی این هواپیما و البته موفقیت آن، وعده ای به طراحان آینده برای طراحی هواپیماهایی با قابلیت های چشمگیر بود. الهام های طرح بال های این هواپیما، به خوبی در بال های ذوزنقه ای هواپیمای نوین F-22 و بال های جلوگرای هواپیمای سوخو 47 روسی مشخص است که گشایش فصل تازه ای را در طراحی هواپیمایی نوید می دهد.

    Persianblog.com
    • Upvote 1

  13. تصویر

    در اوایل دهه شصت میلادی، یعنی همان زمانی که کارائی ضعیف هواپیمای U-2 بر همگان آشکار گردید، ایالات متحده آمریکا تصمیم به جایگزین سازی هواپیمایی کاراتر، قدرتمند تر و با قابلیت های بالاتر به جای هواپیمای U-2 گرفت. نتیجه تمام تحقیقات و بازنگری ها، هواپیمایی موسوم به SR-71 و در حقیقت همان پرنده سیاه محصول شرکت لاکهید شد که به راستی در آن سال ها می توان آن را هواپیمایی «جلوتر از زمان» نامید. هواپیمای لاکهید مارتین اس آر-71 که لقب آن بلک برد یا پرنده سیاه است، ترسناک ترین و مخوف ترین هواپیمایی است که تا کنون به دست بشر ساخته شده است. این هواپیمای جاسوسی، یکی که از سریع ترین هواپیماهای در حال خدمت جهان نیز می باشد، در ابتدا از آن به نام یا کد YF-12A یاد می شد. این هواپیما از دو موتور پرات اند ویتنی J-58 توربوجت به قدرت حدود 14.740 کیلوگرم برای پرواز بهره می برد. این هواپیما محصول سال شصت و چهار میلادی و با طراحی سر مهندس شرکت لاکهید، یعنی کلی جانسون است. طول بال های آن به 17 متر و طول خود هواپیما به 32 متر می رسد. این هواپیما در صورت تسلیح کامل می تواند 77 تن وزن در هنگام برخاست خود از زمین داشته باشد که اندازه قابل توجهی است.حداکثر سرعت آن به 3,200 کیلومتر بر ساعت رسیده و سقف پروازی آن 80,000 پا یا 25 کیلومتر می باشد. حداکثر برد این هواپیما 4,800 کیلومتر است و بالهای آن تماماً از تیتانیوم مقاوم در برابر حرارت ساخته شده است. کلاً تعداد تولیدشده از هواپیمای بلک برد به حداکثر 35 فروند می رسد.

    ضمناً خدمه این هواپیما از دو نفر تشکیل می شود. خلبانان برای پرواز در چنین هواپیمایی نباید از 25 سال کمتر و از 35 سال سن بیشتر داشته باشند. این هواپیما، نه تنها جایگزینی برای U-2، بلکه تحولی نوین در عصر خود به شمار می آمد، چرا که مهندسی و طراحی پیشرفته آن موجب شده بود کشورهای دیگر تا مدت ها متحیر و شگفت زده بمانند. این هواپیما، برای اولین بار از موتورهایی ملقب به «توربو-رم جت» استفاده می کرد که پیشرانه ای مرکب از دو موتور توربوجت و رم جت بود؛ دلیل استفاده از این موتورها چنین بود که به علت اینکه این هواپیما می بایست در سرعت بالایی، در حدود 4 برابر سرعت صوت به عملیات و یا کروز و گشت زنی بپردازد، باید به همین دلیل چون موتورهای توربوجت به کار رفته در جنگنده های معمولی توانایی کارکرد در سرعت های بالا را نداشتند، موتورهایی از نوع رم جت باید به کار می رفتند.

    اما اشکال کار در اینجا بود که موتورهای رم جت برای روشن شدن و عمل نمودن، به سرعت های بالای 1 ماخ احتیاج داشت و طبیعتاً در صورت به کاربردن چنین موتوری، این هواپیما می بایست از هواپیمایی مادر برای رسیدن به چنین سرعت هایی بهره می برد و برای فرود نیز مشکلاتی در سر راه بود و در حقیقت، هدف از ساختن این هواپیما، هواپیمایی مستقل از هر منبع و قابل عملیات در هر سرعتی بود. در نتیجه، از این جا بود که کارشناسان به فکر یافتن راه چاره برای این مشکل افتادند که تنیجه همان ابداع موتور «توربو رمجت» بود. در نتیجه ی فکر به وجود آوردن چنین پیشرانه پیچیده ای، این مسولیت سنگین به شرکت با سابقه پرات اند ویتنی واگذار شد که سرانجام اولین موتور توربو رمجت جهان با کد J-58 که این موتور در حقیقت همان هسته مرکزی کل پیشرانه ی به کار رفته است، وارد عرصه خدمت گردید.

    در موتورهای توربو رمجت، در حقیقت موتوری توربوجت در داخل محفظه ای لوله ای شکل که همان ساختار اصلی موتور رمجت باشد، جای گذاری می شد. طرز کار آن نیز بدین گونه بود که درچه هایی در داخل محفظه ی موتور قرار داشتند که جریان عبوری هوا را از حالت های: 1- گذر از داخل هسته موتور یا همان موتور توربوجت یا 2- گذر از کنار هسته موتور کنترل می کردند. در سرعت های پایین، این دریچه ها بسته شده و جریان هوا ناچار از داخل موتور توربوجت عبور کرده در نتیجه هواپیما قادر به سرعت گیری و تولید نیرو برای برخاست و رسیدن به ارتفاع و سرعت مناسب می شد، تا زمانی که شرایط لازم برای روشن شدن موتور رمجت فراهم شود.

    پس از بدست آوردن شرایط مناسب، درچه ها باز شده و هوا از کنار موتور توربو جت عبور کرده و به دلیل به وجود آمدن پدیده رم افکت در سرعت های بالا، هوا متراکم شده و به انتهای موتور یا در حقیقت همان قسمت پس سوز هدایت می شد. قسمت انتهای موتور در سرعت های پایین نقش پس سوز و در سرعت های بالا نقش محفظه احتراق موتور رمجت را ایفا می کرد. در این قسمت، هوای متراکم منفجر شده و دقیقاً همانند یک موتور رمجت در سرعت های بالا تولید نیرو می کرد، و همین ابداع، باعث شد که هواپیمای SR-71 به هواپیمایی با «سیستم پس سوز قابل عمکرد مداوم» تبدیل شود، یعنی درست بر خلاف هواپیماهای دیگر که در صورت استفاده از پس سوز، نمی بایست مدت زمان آن از پنج دقیقه تجاوز نماید، زیرا در غیر این صورت خروجی موتور ذوب شده و موتور از کار کردن باز می ایستاد.

    البته برای ایجاد ویژگی استفاده از پس سوز تمام وقت، تدابیر ویژه ای برای خنک سازی لحظه به لحظه ی موتور اندیشیده شده بود. در این جا لازم است به نکته توجه شود که ابتکار زیادی نیز در ورودی های موتور این هواپیما به کار رفته بود. اگر به ورودی های موتور این هواپیما بنگریم، شیئی مخروطی شکل را مشاهده می کنیم که در حقیقت همین قطعه است که موتور را از حالت توربوجت به رمجت و بالعکس تبدیل و مقدار جریان ورودی به موتور را کنترل می کند و اولین سیستم ورودی متحرک در جهان است که در حالت برخاست جلو آمده و در سرعت های بالا عقب می رود و بدین صورت امواج ضربه ای ناشی از حرکت با سرعت بالا را نیز کنترل کرده و هوای ساب سونیک یا زیر سرعت صوت را اگر چه خود هواپیما با سرعت بالاتر از سرعت صوت پرواز کند، وارد موتور می نماید.در سیستم این موتور، به دلیل حرارت بسیار زیاد، سوخت عادی مصرفی در موتورهای جت معمولی قابل استفاده نیست، به همین دلیل از سوختی ویژه با نام JP-7 استفاده می کنند که با استفاده از روش های مخصوص شیمیکال محترق گشته و قابل استفاده می گردد.

    هواپیمای SR-71 به مدت بیش از سی سال با بالاترین سرعت به میزان 3.724 کیلومتر برساعت، رکورددار سرعت در تمامی جهان بود. این هواپیما، هم اکنون تنها برای کاربرد های تحقیقاتی در مورد لایه های فوقانی جو توسط سازمان هوا فضایی ناسا مورد استفاده قرار می گیرد و در حقیقت از سوی نیروی هوایی ایالات متحده، هواپیمایی بازنشسته محسوب می شود، اگرچه تاکنون، با فناوری پیشرفته ی به کار رفته در آن، رقیبی در خور رقابت با بلک برد یافت نشده است.

    • Upvote 1

  14. IAI Lavi

    تصویر

    پس از موفقيت در ساخت جنگنده هاي نسل سوم «نشر» و «کفير»، جنگندهء نسل چهارم اسرائيل يعني «لاوي» ساخته شد. لاوي يک جنگندهء بسيار پيشرفته و در حد جنگنده هايي نظير اف16 و اف18 مي باشد. از اين جنگنده کمتر گفته شده است، زيرا هيچگاه به طور رسمي به كار گرفته نشد ولي IAI جهت جبران زحمات فراواني كه براي طراحي اين جنگنده و سيستم‏هاي پيشرفته‏اش كشيد، بسياري از طراح‏هايش را عينن به جنگنده‌ء J-10 چيني منتقل كرده است. امروز، لاوي در قالبي نو به نام J-10 در اختيار نيروي هوايي چين و به زودي پاكستان، قرار خواهد گرفت. چيني‏ها، علاقمندي مقامات ايران را نيز براي دريافت اين جنگنده اعلام كرده‏اند هرچند به سختي مي‏توان باور كه دولت اسرائيل، اجازهء‌ فروش J-10 را به ايران صادر نمايد.

    لاوي يک جنگنده چند کاره است که هرگز وارد خدمت نشد اما با اين وجود، مرحلهء مهمي را در زمينهء توسعهء هواپيما در صنايع IAI شکل داد و شايد بالاتر از توان IAI قرار داشت.

    تصویر

    براي اولين بار در تاريخ تکنولوژي اسرائيل، طراحي مستقل يک هواپيماي پيشرفته، محقق شده بود. پيشتر از اين، صنايع IAI، جنگنده هاي Nesher، Kfir و Tzukit را با موفقيت توليد کرده بود، اما در واقع اين هواپيماها، مدلهايي کپي شده يا ارتقاء يافته از جنگنده هاي ساخت کشورهاي ديگر بودند. لاوي در واقع اولين هواپيمايي بود که مطابق با استانداردهاي مورد نياز نيروي هوايي ساخته شد و يکي از پيشرفته ترين جنگنده هايي شد که در آستانهء ورود به هزارهء سوم توليد شده بود. قرار بود بين سالهاي 1993 تا تا 2003، تعداد 300 فروند لاوي ساخته شده و جايگزين هواپيماهاي قديمي A-4 (اسكاي‏هاوك) و كفير شوند. كل اين پروژه، مبلغي در حدود 3 ميليارد دلار را بالغ مي‏شد.

    A-4 Skyhawk
    تصویر

    برنامهء توليد لاوي به فوريه 1980 باز مي گردد. در آن زمان دولت به نيروي هوايي اجازه داد تا جنگندهء آينده بر اساس تکنولوژي هاي فني پيشرفته، طراحي شود. 18 ماه بعد، پروسهء توليد هواپيماي جديد در IAI شکل گرفت و قرار شدن براي موتور هواپيما که ساخت آن نياز به تکنولوژي فني بالايي دارد از بين موتورهاي ساخت شرکت پرات اند ويتني،‌ يک مدل انتخاب شود.

    جنگندهء تک سرنشينهء لاوي قرار بود جايگزين هواپيماهاي اسکاي هاوک (SkyHawk) شده و ماموريتهاي گوناگوني مانند حمله به اهداف زميني در فواصل نزديک و متوسط و دفاع هوايي را به انجام برساند.
    نوع دو سرنشينه نيز قرار بود براي مراحل پيشرفته‏تر آموزش خلباني به کار گرفته شود ضمن آنکه بتواند ماموريتهاي رزمي را نيز به خوبي انجام دهد.

    لاوي، جنگنده‏اي در ابعاد کوچک، باهوش و داراي سيستم‏هايي بود که امکان خطا را کم مي‏کرد و راه حل مناسب نيروي هوايي براي نبردهاي آينده به شمار مي رفت. سيستم‏هاي نرم افزاري بسيار هوشمندي براي كنترل و نشانه‏روي تسليحات در داخل جثهء كوچك اين جنگنده تعبيه شده است. وجود اين سيستم‏هاي كامل، به معني كاهش هزينه‏هاي تعمير و نگهداري مي‏شد، زيرا با ورود به خدمت اين جنگندهء‌ چندماموريته، تعدادي جنگندهء قديمي از رده خارج مي‏شدند.

    مطابق اصول فني، لاوي يك جنگندهء بسيار پيشرفته به شمار مي‏رفت:
    - با بدنه‏اي كاملن آيروديناميك؛
    - قابليت مانور عالي؛
    - پساي كم در هنگام حمل تسليحات كامل؛
    - قابليت پرواز با حداكثر مهمات در حداكثر سرعت و فواصل طولاني؛
    - قابليت استفاده از انواع تسليحات پيشرفته.

    جزئيات عمليات هواپيما – به خصوص كابين آن – به وسيله خلبان برنامه‏ريزي مي‏شود. بدين معني كه جنگنده به خلبانش اجازه مي‏دهد وارد اجراي تاكتيكهاي نبرد شود بدون آنكه نياز به دقت و كنترل مدوام سيستم‏هاي مختلف جنگنده باشد. سيستم‏هاي الكترونيكي لاوي (آويونيك) به شكل كاملن نو و ابداعي طراحي شده‏اند و داراي عيب‏ياب خودكار هستند تا تعمير آنها، ساده‏تر شود.

    تصویر

    به تاريخ 31 دسامبر 1986، نمونهء ابتدايي لاوي، اولين پرواز از سري پروازهاي آزمايشي لاوي را انجام داد. سرخلبان آزمايشگر – مناخيم شيمول – كه از ژنرال‏هاي نيروي هوايي است ساعت 13:21 به وقت محلي، از باند پايگاه هوايي بن‏گورين به هوا خاست و در مدت 26 دقيقه پرواز، سيستم‏هاي كنترلي و موتور اين جنگنده را مورد سنجش قرار داد.
    تصویر

    سه ماه بعد، دومين نمونهء اوليه نيز به هوا خاست. در آن پرواز نيز سيستم‏هايي چون: سيستم كنترل پرواز، موتور، برق هواپيما، هيدروليك و سيستم خنك كنندهء كابين (ايركانديشن) مورد آزمايش قرار گرفت. دومين نمونه، دچار برخي بهسازي‏ها نسبت به مدل اول شده بود كه شامل حمل مخزن سوخت سوارشده در وسط بدنهء هواپيما، غلاف سوختگيري هوايي و برخي سيستم‏هاي الكترونيك (آويونيك) كه در نمونهء اول، گنجانده نشده بودند.

    تصویر

    در كل تعداد 3 فروند نمونهء اوليه از لاوي در IAI توليد شد كه به غير از 5 فروند نمونهء اصلي بود كه بعدن ساخته شد.
    به تاريخ 30 آگوست 1987، دولت تحت فشار آمريكا، تصميم گرفت تا ادامهء پروژه لاوي را ملغي كند. دليل آن نيز مشكلات تامين بودجه و همچنين فشارهاي اقتصادي و سياسي وارده از طرف احزاب بود. (برخي احزاب مانند حزب ليكود بر خلاف حزب كارگر، از هزينهء تمام شدهء‌ نسبتن بالاي اين جنگنده رضايت نداشتند و ترجيح مي‏دادند كه جنگنده‏هاي ارزان‏قيمت‏تري مانند F-16C/D از ايالات متحده خريداري شود) همچنين ايالات متحده، نگران از دست رفتن بازار جنگنده‏هاي صادراتي اف16 و اف18 خود بود. اين تصميم، باعث تظاهرات كارگران خشمگين صنايع IAI شد هرچند كه نتيجه اي دربر نداشت. IAI انتخاب ديگري نداشت و بدين گونه 5000 نفر از كاركنانش،‌ بيكار شدند.
    دولت مبلغ 450 ميليون دلار بابت هزينهء لغو پروژهء لاوي از ايالات متحده طلب كرد.

    سومين نمونهء لاوي كه به نام B-3 يا Technology Demonstrator (اثبات كنندهء‌ تكنولوژي) ناميده شد، دو سال بعد از ملغي شدن پروژه، ساخته شد. اين جنگنده، امروزه در IAI براي تست و ارزيابي سيستم‏هاي الكترونيك به منظور صادرات به ديگر كشورها، مورد استفاده قرار مي‏گيرد.

    تصویر

    تصویر

    برخي مشخصات فني
    ماموريت اوليه: جنگندهء چندكاره (Multi-Task)
    سازنده: اسرائيل

    ابعاد
    طول: 14.57 متر
    فاصلهء دو سر بالها: 8.78 متر
    ارتفاع: 4.78 متر
    مساحت بالها: 33.05 متر مربع

    مقدورات
    حداكثر سرعت: 1.85 ماخ
    حداكثر وزن قابل بارگذاري: 7200 كيلوگرم
    برد عملياتي: 2100 كيلومتر

    وزن خالص: 9990 كيلوگرم

    پيشرانه
    يك موتور توربوفن ساخت پرات اند ويتني (PW1120) با كشش 9344 كيلوگرم

    برخي سيستم‏ها
    سيستم كامپيوتري پرواز با سيم = Fly By Wire يا FBW
    گيرندة اخطار راداري = Radar Warning Receiving يا RWR
    سيستم پيشرفتهء تشخيص دوست از دشمن: IFF
    نمايشگر سربالا = Headup Display يا HUD ساخت Albit Systems
    و . . .

    دلائل لغو پروژهء لاوي
    در 30 اوت 1987، كابينهء اسراييل با اكثريت نسبي آرا (12 به 11) در مورد لغو برنامهء توليد هواپيماي جنگنده لاوي (در عبري به معناي شير) به توافق رسيد. دولت رونالد ريگان كه در آغاز حامي اين برنامه بود، با تغيير موضع خود مشكلات مالي و سياسي زيادي را براي دولت تل آويو به وجود آورد كه در نهايت چاره‌اي جز لغو آن نداشت. قرار شد به جاي توليد لاوي، هواپيماي جنگنده اف ـ 16 بيشتري از آمريكا خريداري شود.

    تصویر

    يكي از علل اوليه جذابيت برنامهء توليد لاوي، اين بود كه به اسرائيل امكان مي‌داد تا از تحريمهاي تسليحاتي آمريكايي مصون بماند. هر زمان كه ايالات متحده با سياستهاي خارجي اسراييل مخالف بود، ناخشنودي خود را با قطع انتقال تسليحات به تل آويو نمايان مي‌ساخت. كما اينكه در اوايل 1980 براي اعتراض به اشغال نظامي جنوب لبنان توسط اسرائيلي‌ها، دولت واشنگتن ارسال هواپيماي اف ـ 16 را براي مدتي متوقف ساخت. در ابتدا، كنگرهء امريكا بدون بررسي دقيق، ميلياردها دلار را براي مدتي متوقف ساخت. در ابتدا، كنگرهء امريكا بدون بررسي دقيق، ميلياردها دلار را براي اين پروژه تصويب كرد، و اعتراض شركتهاي هواپيماسازي امريكايي ناديده گرفته شدند. امريكايي‌ها با صادرات لاوي از سوي اسرائيل مخالف بودند. در ژوئيه 1983، واينبرگر (وزير دفاع وقت) ادعا كرد كه براي تأمين هزينه‌هاي توسعه و توليد، اسراييلي‌ها ناگزيرند كه به جاي 300 فروند، 700 فروند لاوي توليد كرده و 400 فروند ديگر را به كشورهاي ثالث بفروشند. بين سالهاي 1977 و 1981، حدود يك سوم از بودجهء دفاعي اسراييل توسط آمريكا تأمين مالي مي‌شد، و سهم كمكهاي امريكايي در بودجهء نظامي اين كشور در 83 ـ 1982 به 37 درصد افزايش يافت. در 1987، كمك نظامي آمريكا به اسراييل 8/1 ميليارد دلار، و كمك اقتصادي بالغ بر 2/1 ميلياد دلار بود. امريكايي‌ها تمايلي نداشتند كه پول بيشتري به برنامه‌هاي توليد نظامي (از جمله لاوي) اختصاص دهند، و رقيب بالقوه‌اي براي خود در صنعت هواپيماسازي جنگي ايجاد كنند. هزينهء توسعه لاوي، سالانه حدود نيم ميليارد دلار از كمكهاي امريكا را به خود اختصاص داد.

    منبع


  15. سیستمTOR-M1 یک سیستم دفاع موشکی زمین به هوا (SAM) یکپارچه متحرک با قابلیت استفاده در ارتفاع پایین و بسیار پایین است که می نواتد بر علیه انواع هواپیماهای جنگنده، هلیکوپتر، پرنده های بدون سرنشین (UAV و RPV) و انواع مختلف موشک ها مورد استفاده قرار گیرد. این سیستم قابلیت فوق العاده ای برای استفاده در جنگهای الکترونیکی را دارا است و کمتر سیستم الکترونیکی می تواند در عملکرد آن اختلال ایجاد کند.
    TOR-M1 از یک خودرو حامل، سیستم پرتاب موشک، رادار، سیستم کنترل آتش، سیستم فرماندهی و هشت موشک آماده پرتاب تشکیل شده است. این سیستم می تواند بدون نیاز به سیستم های راداری و فرماندهی جداگانه و بطور مستقل چه در حال سکون، چه در حال حرکت و در تمام ساعات شبانه روز و در تمام موقعیت های جوی بکار گرفته شود.
    زمان شارژ مجدد این سیستم موشکی 3 دقیقه است، زمان واکنش این سیستم نیز از زمان کشف هدف تا پرتاب موشک 5000 تا 8000 میلی ثانیه(هر 1000 میلی ثانیه= 1 ثانیه) است، این در حالی است که در حالت سکون این زمان می تواند تا 3400 میلی ثانیه کاهش یافته و در زمان حرکت تا 10000 میلی ثانیه افزایش یابد. رادار این سیستم می تواند 48 هدف را بطور همزمان شناسایی کرده و بسوی دو هدف بطور همزمان شلیک کند.

    تصویر

    سرعت هر موشک سام - 15 حد اکثر 700 متر بر ثانیه است و برد آن 1 تا 12 کیلومتر است، ضریب عملیاتی این موشک ها بین 92% تا 95% در ارتفاع 10 الی 6000 متری از سطح دریا است. سام - 15 توانایی تحمل 30 جی را دار است و از یک سر جنگی 15 کیلوگرمی بهره می برد. این موشک یکی از بهترین موشک های موجود در جهان است که توانایی مقابله با انواع مختلفی از جمله موشک های کروز را دارا است و ضریب عملیاتی آن در آزمایش های مختلف و در شرایط متفاوت بین 60% تا 90% مشخص شده است.
    از جمله استفاده کنندگان این سیستم می توان به روسیه و چین اشاره کرد، یونان نیز در سال 2002 تعداد 21 دستگاه TOR-M1 به روسیه سفارش داد. در دسامبر 2005 نیز ایران تعداد 30 فروند از این سیستم را به روسیه سفارش داد، پیش بینی می شود این سیستم ها جهت حفاظت از سایتهای هسته ای و همچنین جایگزینی با سیستم های قدیمی Rapier و Tiger cat سفارش داده شده اند، لازم به ذکر است ایران سیستم موشکی شهاب ثاقب را نیز جهت انهدام اهداف در ارتفاع پایین به تولید رسانده است.


    منابع:
    http://www.defenseindustrydaily.com
    http://www.defense-update.com

    لینک خبر خرید سیستم TOR-M1 توسط ایران:
    http://www.defenseindustrydaily.com/2005/12/iran-buying-sa15/tor-m1-sam-systems-from-russia/index.php

  16. کارایی: جنگنده سبک کشور سازنده: چین (در سال 94 پاکستان نیز به این پروژه پیوست و همکاری هایی نیز از سوی شرکت میکویان صورت گرفت) سازنده: گروه صنعتی هواپیمایی چنگدو صندوق پستی 800 چنگدو – سیچوان 610092 تلفن: 1033-740/28-0086 فاکس: 4984-740/28-0086 نشانی اینترنتی: www.cac.com.cn خدمه: یک نفر خدمه مجهز به صندلی پرتاب شونده (در نمونه تولید شده برای پاکستان از صندلی MK10 استفاده شده است.) تجهیزات: این جنگنده دارای یک جایگاه حمل سلاح در زیر بدنه و چهار جایگاه در زیر بالها و دو جایگاه در نوک بال ها (مجموعا هفت جایگاه) می باشد که می تواند انواع مختلفی از توپ ها و موشک های هوا به هوای (SD-10, AIM-9P, PL-6 و PL-9) و بمب های هدایت شونده لیزری را حمل کند. رادار این جنگنده بنا به درخواست مشتری می تواند از نوع Grifo S-7 ساخت ایتالیا یا Kopyo ساخت روسیه باشد، که در صورت استفاده از رادار Kopyo امکان حمل موشک های R-27 و R-73 روسی نیز وجود خواهد داشت. بنا به درخواست مشتری یک لوله سوختگیری نیز با تغییرات اندکی در سازه هواپیما به تجهیزات این جنگنده کوچک افزوده خواهد شد. پیشران: یک دستگاه موتور کلیموف RD-93 با سیستم پس سوز (نوع ضعیف تری از موتور RD-33 جنگنده میگ-29) ابعاد: طول: 13 متر و 96 سانتی متر ارتفاع: 5 متر و 10 سانتی متر فاصله دو سر بالها: 9 متر وزن: وزن خالی: 6350 کیلوگرم حد اکثر وزن تسلیحات: 3800 کیلوگرم حد اکثر وزن برخواست: حدودا 12700 کیلوگرم مشخصات: حد اکثر سرعت: 1.6 ماخ مسافت مورد نیاز برای برخواست: 500 متر مسافت مورد نیاز برای نشست: 700 متر سقف پرواز: 16500 متر شعاع عملیاتی: 1200 کیلومتر بعنوان جنگنده و 700 کیلومتر برای حمله به اهداف زمینی رنج پروازی: 1600 کیلومتر با سوخت داخلی و 2220 کیلومتر با مخازن اضافه محدودیت جی: بیشتر از 8 جی کشورهای کاربر: چین (صد ها فروند) - پاکستان (150 فروند) - گفته می شود ایران نیز علاقه مند است تا با خرید حدود 40 تا 50 فروند از این جنگنده، آنها را جایگزین جنگنده های قدیمی F-7 خود نماید. قیمت: 15 تا 20 میلیون دلار (بسته به انتخاب های مشتری نظیر نوع رادارا، قابلیت سوختگیری هوا به هوا و... متغیر است) برای هر فروند (اعلام شده در اواسط 2003) هزینه اجرای پروژه بیش از 150 میلیون دلار بود که پاکستان 75 میلیون دلار آن را پرداخت کرده قراردادهایی به مبلغ 450 میلیون دلار برای خرید آن دارد (بدین گونه تا 50 الی 60 درصد در پروژه سهیم شده است.) ملاحظات: جنگنده FC-1 یا Fighter China که با نام Super-7 نیز شناخته می شود جنگنده ای ارزان قیمت است که برای کشور های کم درآمد تولید شده است. تجهیزات قابل استفاده توسط این جنگنده هنوز هم تا حدودی نامشخص مانده است، نمونه آزمایشی این پروژه در پاکستان به نام JF-17 و با کد Thunder شناخته می شود، لازم به ذکر است که این جنگنده از یک سیستم پرواز با سیم و دیگر سیستم های دیجیتالی بهره می برد. تاریخچه: این برنامه در فوریه 1992 شروع شد و پس از پایان همکاری های میان آمریکا و چین در این برنامه و خروج ایالات متحده از این طرح، پاکستان در سال 1994 به این طرح ملحق شد، لازم به ذکر است شرکت میکویان نیز در مراحل طراحی جنگنده همکاری داشت. اولین بار در نمایش هوایی پاریس یک مدل از این جنگنده به نمایش گذاشته شد، در نهایت اولین نمونه آزمایشی این جنگنده اولین پرواز خود را در 1997 انجام داد، بدلیل تردید پاکستان در ادامه همکاری در این طرح در سال 1997 این طرح متوقف شد، اما در ژوئن 1999 در سفر نواز شریف (نخست وزیر وقت پاکستان) به پکن بر اساس توافقات قانونی این پروژه از سر گرفته شد، در سال 2001 اولین نمونه آزمایشی از این جنگنده با اندازه های واقعی (گویا پرواز سال 1997 با یک نمونه کوچک انجام شده است :مترجم) اولین پرواز خود را انجام داد. در 31 می 2003 اولین FC-1 عملیاتی تولید شد و پرواز آزمایشی خود را در 24 یا 25 آگوست انجام داد، در این پرواز بعد از تاخیر طولانی این جنگنده از زمین برخواست و 15 تا 20 دقیقه به پرواز ادامه داد. در سوم سپتامبر نیز اولین پرواز رسمی این جنگنده انجام شد، این پرواز در فرودگاه ونجیانگ انجام شد و در این مراسم فرمانده وقت نیروی هوایی مارشال کلیم سادات نیز حضور داست، تولید این جنگنده از سال 2006 شروع شده است. منبع: http://www.flug-revue.rotor.com/frtypen/FRFC-1.htm

  17. پدافند در ارتفاع پايين ، مسئله اي است كه امروزه بسيار به آن اهميت داده مي شود. جنگنده هاي پايين پرواز ، هليكوپترها و موشك هاي كروزي كه براي مخفي كردن خود از ديد رادار ، در ارتفاع پايين پرواز مي كنند مي توانند بدور از چشم رادار ، وارد حريم هوايي هر كشوري شوند. زنجيره پدافند شامل حلقه هاي بسياري مي شود كه يكي از اين حلقه ها ، پدافند در ارتفاع پايين است. ارتش امريكا براي نيل به اين هدف طي 3 دهه گذشته ، از دو سيستم پدافند موشكي در ارتفاع پايين استفاده كرده است كه شامل موشك كتف پرتاب استينگر و سيستم موشكي نيمه سنگين خودكششي MIM-72 ملقب به چاپارل مي باشد. MIM-72 چاپارل ، يك سيستم پدافند هوايي متحرك كوتاه برد ساخت امريكاست.

    تصویر

    چاپارل شامل 4 موشك AIM9 سايدويندر كه بر روي برجك يك خودروي زرهي شني دار سوار شده اند مي باشد. موشك AIM9 سايدويندر ، درواقع موشك هوا به هواي فرو سرخ كوتاه برد نيروي هوايي و دريايي امريكاست كه از تمامي جنگنده هاي امريكايي شليك مي شود كه با كمي تغيير ، آن را به عنوان موشك پدافندي به خدمت گرفته اند. اين نمونه سايدويندر ، درواقع نمونه تغيير يافته AIM9L مي باشد. اين موشك ، داراي هدايت فرو سرخ يا همان مادون قرمز است. موشك پس از قفل شدن سيستم هدايتي مادون قرمز كه بر روي دماغه آن نصب است ، به سوي هدف شليك شده و به تعقيب گرماي خروجي موتور هواپيما يا هليكوپتر (اگزوز) پرداخته و آن را منهدم مي كند. اين موشك پس از شليك ، كاملآ خودمختار بوده و نياز به هدايت خارجي ندارد

    تصویر

    اگر چه تاكنون از چاپارل به صورت عملياتي و برضد هيچ هدفي استفاده نشده ، ولي به صورتي گسترده در ارتش امريكا به خدمت گرفته شده است. همتاي اروپايي چاپارل ، سيستم موشكي كوتاه برد راپير ساخت انگلستان مي باشد. از اين موشك مي توان برضد انواع هليكوپتر و هواپيما كه در ارتفاع پايين حركت مي كنند استفاده كرد. 4 موشك سايدويندر روي يك برجك متحرك قرار مي گيرند. يك واحد آتش چاپارل ، داراي يك كاميون پشتيباني با 8 موشك يدكي سايدويندر است. خودروي شليك كننده موشك ها ، از نوع M730A2 مي باشد كه نمونه تغيير يافته نفربر M113 است. رادار چاپارل از نوع مارك XII ساخت هيوز مي باشد كه در باند D كار مي كند و بر روي برجك موشك نصب شده است. گفته شده برد گشف اين رادار ، برابر با 30 تا 40 كيلومتر است. قيمت هر فروند موشك سيستم چاپارل ، 800000 دلار و قيمت هر واحد آتش ، 5/1 ميليون دلار است. تا سال 1990 ، ارتش امريكا 596 واحد آتش و 5353 موشك را به خدمت گرفته است. در سال 1994 ، طي فرماني تمامي چاپارل ها از خدمت ارتش امريكا خارج و به گارد ملي پيوسته اند.

    تصویر

    مشخصات فني موشك:
    طول: 2 متر و 91 سانتيمتر
    قطر بدنه: 7/12 سانتيمتر
    وزن: 84 كيلوگرم
    حداكثر برد: 4800 متر
    حداكثر ارتفاع: 2500 متر
    موتور موشك: يك دستگاه موتور MK-36 مدل 5
    سيستم هدايت: مادون قرمز
    وزن سرجنگنده: 5/12 كيلوگرم
    حداكثر سرعت: 5/2 ماخ

    Gun.mihanblog.com

    • Upvote 1

  18. در بعضي مواقع در دنياي تسليحات ، به جنگ افزارهايي برخورد مي كنيم كه حتي تصوير آنها ، رعب آور و وحشت انگيز است و TOS-1 ، يكي از اين هيولاهاست. سيستم آتشبار سنگين TOS-1 ، در سال 1998 توسط كشور روسيه ساخته شد. دو قسمت اصلي اين آتشبار عبارتند از: BATTLE MACHINE TRANSPORT-CHARGING MACHINE BATTLE MACHINE ، كل سيستم موشك اندازي است كه بر روي يك كشنده زرهي نصب گرديده و شامل سكوي چرخنده با قابليت نوساني (OP) ، گرداننده هاي پر قدرت (FTD) و سيستم كنترل آتش است. OP ، شامل 30 لوله براي پرتاب موشك هاي غيرهدايت شونده است. اين مجموعه ، توسط محورها و اتصالاتي خاص ، طوري به سيستم انتقال قدرت مرتبط مي باشند كه امكان ايجاد حركت و ترازهاي افقي و عمودي را به آن مي دهد و اين قابليت باعث مي شود كه بتوان از آتشبار TOS-1 ، در هر شرايط و موقعيت فيزيكي استفاده كرد. زيرا OP در هر سطح و زاويه اي ، موقعيت دلخواه و مناسب را مي گيرد. سيستم كنترل آتش شامل سيستم هدفگير ، محاسب بالستيك و سيستم سنجش اهداف مي باشد. http://tinypic.com/eb5ta9.jpg موشك هاي مورد استفاده در TOS-1 ، از نوع غيرهدايت شونده است و از لحاظ برد عملياتي ، محدوده اي بين 400 تا 3500 متر را پوشش مي دهد و از سوخت جامد استفاده مي كنند. TOS-1 ، از موشك هاي كاليبر 220 استفاده مي كند كه اين نمايانگر قدرت سهمگين و هولناك اين آتشبار است. نكته تعجب برانگيز اين است كه شليك تمام موشك ها ، طي 7.5 ثانيه صورت مي گيرد! تصور كنيد در منطقه اي كه طي 7.5 ثانيه ، 30 موشك كاليبر 220 ميليمتري فرود آيد ، چه جهنمي شكل مي گيرد! http://tinypic.com/eb5tlx.jpg TRANSPORT-CHARGING MACHINE ، شامل سيستم كشنده زرهي و سيستم پركردن لانچر يا موشك انداز است. وزن اين آتشبار ، 42 تن بوده و از 3 خدمه استفاده مي كند. حداكثر سرعت آن 60 كيلومتر در ساعت و شعاع عمل آن 550 كيلومتر مي باشد. Gun.mihanblog.com