Soldier_Nazi

Members
  • تعداد محتوا

    119
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Soldier_Nazi

  1. اسناد حزب تحت رهبرى استالين تكان دهنده تر و پرونده هاى سازمان پليس مخفى( چكا )كه ابتدا به اداره سياسى دولتى و سپس به كا.گ.ب تغيير نام داد سياه تر از آن بود تا امكان دسترسى به آنها درچهارچوب رفرم هاى خروشچف قرارگيرد يا حتى گلاسنوست گورباچف به آنها شفافيت بخشد حدود چهل سال ديگر لازم بود تا نظام كمونيستى اتحاد شوروى فروريزد گا گ ب فروپاشد و(انسان طراز نوين)دوباره همان انسان معمولى شود تا اينكه بدور از سانسور و ملاحظات سياسى زندگى استالين و فجايع و جناياتى كه به دستور او صورت گرفته است مورد بررسى قرار گيرد. ادوارد راژينسكى نويسنده روسى سرانجام بعد از فروپاشى اتحاد شوروى و بوجود آمدن امكان دسترسى به پرونده هاى مخفى كا. گ. ب حزب كمونيست و رياست جمهورى شوروى توانست پرده از رازهايى به قدمت انقلاب اكتبر و بلكه كهنه تر از آنرا برداشته روايتى نو از زندگى استالين را در سال 1996 بچاپ برساند كودكى ادوارد راژينسكى مصادف بود با سياه ترين سال هاى رهبرى استالين كه ترس و وحشت روشنفكران نويسندگان و هنرمندان و حتى مردمى كه با آنها خويشاوندى و دوستى دور و نزديكى داشتند جزئى از زندگى روزانه مردم شوروى بود كودك اين دوران ترس و وحشت عمومى را از خلال ترس مداوم پدرش از دستگير شدن كه مى توانست هر لحظه و به كوچكترين بهانه اى صورت گيرد حس ميكرد ادوارد راژينسكى بالاخره موفق شد با نوشتن زندگى نامه استالين حدود چهل سال بعد مرگ پدرش به اين آرزوى هميشگى پدرى كه شايد قدرى خوش شانسى او را از روانه گولاك شدن بازداشته بود جامه عمل بپوشاند نويسنده با توصيف دوران سخت كودكى استالين در گرجستان و حوادث نوجوانى او كتاب را آغاز مى كند خواننده بتدريج در جريان چگونگى پيوستن استالين جوان به فعاليت هاى انقلابى و راه سخت و طولانى او براى رسيدن به قدرت و برپاداشتن تدريجى حكومت وحشت قرار مى گيرد وحشتى كه كار را بدانجا رسانده بود كه روزى كه اين ديكتاتور كرملين از دنيا رفت حتى محافظان شخصى اش ساعت ها جرات وارد شدن به اتاق او براى جويا شدن از حال وى را نداشتند. خواننده با بررسى چگونگى به قدرت رسيدن بلشويك ها در روسيه درمى يابد كه اسطوره انقلاب كبيراكتبر نيز از سرى ديگر دروغ هايى بوده است كه درباره سوسياليسم و دستاوردهاى اجتماعى واقتصادى آن تبليغ مى شد به قدرت رسيدن كمونيست ها در روسيه نه آنچنان كه تبليغ مى شد در پى انقلابى به معناى واقعى آن بلكه به شكل كودتاى حزب بلشويك به كمك بخشى از نظاميان نارضى از جنگ چهار ساله با آلمان به وقوع پيوست بخشى از سربازان ناراضى و ملوانان شورشى خسته از جنگ با آلمان مورد حمايت و تشويق بلشويك ها قرار گرفتند و به بازوى نظامى آنها تبديل شدند سرانجام حزب بلشويك با سواستفاده از آزادى هاى سياسى بدست آمده بعد روى كار آمدن دولت موقت كرنسكى با تصرف كاخ زمستانى در پتروگراد تولد نخستين دولت سرخ را اعلام داشت نكته قابل توجه ديگر محدود بودن آنچه كه بعنوان انقلاب اكتبر معروف شد در پايتخت روسيه پتروگراد و بخش كوچكى از قلمرو گسترده روسيه آنروز است و فقط بعد از خونريزى هاى زياد در طى سه سال جنگ داخلى بود كه بلشويك ها توانستند دامنه حكومت شورايى خود را بر تمام روسيه بزرگ بگسترانند و دامنه انقلاب را به زور سرنيزه ارتش سرخ و قربانيان بسيار به ديگر جمهورى هاى شوروى توسعه دهند اما مهمترين و تكان دهنده ترين بخش كتاب كشتن تدريجى تمام رهبران وكادرهاى قديمى حزب كمونيست طى محاكماتى نمايشى و فرستادن صدها هزار نفر به اردوگاههاى كار اجبارى سيبرى است اينكه كسانيكه دسته دسته در جلوى جوخه هاى اعدام قرار مى گرفتند از ياران وفادار لنين و رهبران اوليه حزب بلشويك بودند و يا اينكه آنها با خلوص نيت تمام زندگى خود را وقف حزب و آرمانش كرده بودند و يا اينكه از دوستان و همرزمان ديروز خود استالين بودند مهم نبود كافى بود خدايگان استالين به كسى مشكوك شود تا به اشاره او بدست ماموران پليس مخفى نابود شوند خواننده بتدريج در فضايى كافكايى نظاره گر نابودى تقريبا تمام همرزمان لنين بسيارى از خويشان نزديك استالين و مقامات دولتى به دستور اوست استالين بخصوص در سالهاى دهه 30 ميلادى در نقش گارگردان نمايشنامه واقعى مرگ كه اغلب در تالار كاخ ستون هاى كرملين به روى صحنه مي آيد، ظاهر مى شود.بزرگترين نقشى كه او به بازيگران برگزيده خود مى دهد پرونده سازى و اعتراف گيرى از رقبا و مخالفان سياسى خويش و نابودى آنهاست نمايش مرگ پرده به پرده به اجرا درمى آيد و درست در زمانى كه همه مى پندارند نمايش پايان يافته است رهبر بزرگ پرولتاريا و پدر ملت پرده ديگرى را با بازيگرانى تازه نفس به اجرا در مى آورد هر چند بازيگران جديدند و سناريو اندكى تغيير يافته اما نمايش مرگ تكرار مى شود و بازيگران جديد مسئول نابودى بازيگران پرده قبلى نمايش رهبر بزرگند شگفت انگيز اينكه بازيگران روز براى جلب تحسين كارگردان نمايش مرگ درعرصه بى رحمى گوى سبقت را از هم مى ربودند بدون آنكه در فكر نقش خود در پرده هاى آتى باشند نقشى كه در بهترين حالتش به سالها اقامت در اردوگاههاى كار اجبارى سيبرى مى انجاميد بازيگران تا آخر به كارگردان بزرگ وفادار ماندند اتهاماتى را بيش از آنچه كه به آنها نسبت داده بودند به خود زدند و بدون اينكه تا فرصتى باقى است دسته جمعى به نقش شومى كه رهبر برايشان درنظر گرفته بود اعتراض كنند، چه بسا با فرياد " زنده باد استالين" در برابر جوخه هاى مرگ او قرار ميگرفتند همزمان برنامه ترور مخالفان در خارج از كشور نيز توسط ماموران كارآزموده سازمان مخفى دنبال مى شداستالين وفادار به انترناسيوناليسم پرولترى سران احزاب كمونيست برادر را از سركوب خود بى نصيب نساخت هروقت كه بوى سركشى از رهبران احزاب كمونيست برادر مى رفت آنها به مسكو دعوت مى شدند و در پايان ضيافت شبانه كه به افتخار ورود آنها ترتيب داده شده بود، ماشين هاى ليموزين سياهرنگ در بيرون از كاخ كرملين با درهاى باز در انتظارشان بودند تا آنها را به دستور رهبر به زندان هدايت كنند. بسيارى از اين گونه رهبران در برابر جوخه هاى اعدام قرار گرفتند و يا در اردوگاههاى دوردست سيبرى جان باختند بعد از جنگ جهانى دوم و نقش قاطع ارتش سرخ در شكست آلمان نازي هيتلري استالين كه شاهد محبوبيت سران ارتش سرخ و بخصوص مارشال ژوكوف رئيس ستاد ارتش در ميان مردم شوروى بود بر آن شد تا با برپا داشتن پرده اى ديگر از نمايش پايان ناپذيرش آنان را نابود كند برخى فرماندهان ارتش تيرباران شدند و عده اى ديگر تنزل درجه نصيب شان شد اما عمر رهبر اجازه نداد تا اين پرده نمايش را كاملا به اجرا درآورد
  2. افراد نزديک به استالين از نيت او درباره جنگ باخبر بودند پنجاه سال قبل، در روز 5 مارس سال 1953، ژوزف استالين رهبر كمونيست هاي اتحاد جماهير شوروی سابق درگذشت. حيات سياسی او به عنوان خودکامه ای که بر زندگی ميليون ها انسان استيلا داشت طی چند دهه مورد تجزيه و تحليل و موشکافی قرار گرفته است. آيا استالين پس از خونريزی مغزی به دلايل طبيعی جان باخت يا چون قصد هدايت اتحاد جماهير شوروی به سوی جنگی نافرخنده را داشت توسط اطرافيانش به قتل رسيد؟ استالين و محفل سياسی اطراف او از جمله لاورنتی بريا (رئيس کا گ ب)، نيکيتا خروشچف (رهبر بعدی شوروی)، نيکولای بولگانين و جورجی مالنکوف، شب 28 فوريه را طبق معمول آغاز کردند. آنها ابتدا به تماشای فيلمی در کاخ کرملين نشستند و سپس برای شرکت در ضيافت شبانه ديگری به ويلای استالين در فاصله ده دقيقه ای مسکو رفتند. در ساعات اوليه روز بعد يعنی روز اول ماه مارس، مهمانان استالين به خانه های خود در مسکو بازگشته بودند. آنچه پس از آن روی داد برای مردی مانند استالين که وسوسه ای جنون آميز نسبت به امنيت خود داشت عجيب به نظر می رسد. او محافظان خود را مرخص کرد و گفت تمام شب مزاحمش نشوند. همين تغيير در نحوه رفتار استالين بود که توجه ادوارد رادزينسکی، مورخ روس را جلب کرد. او چند سال قبل موفق شد "پيوتر لوزگاچف" يکی از محافظان آن شب استالين را يافته و با او ملاقات کند. خاطرات لوزگاچف از وقايع آن شب، رادزينسکی را درباره علت واقعی خونريزی مغزی و مرگ استالين به شک انداخت. محافظ استالين تاييد کرد که آن شب نه خود استالين بلکه خروستالف، سرمحافظ استالين بود که دستور آزادباش را داده بود. لوزگاچف گفت: "اگر استالين بود به طعنه از محافظان می پرسيد: "می خواهيد به رختخواب برويد؟" و چنان به ما خيره می شد که ما جرات نمی کرديم بگوييم بله! بنابراين ما از شنيدن دستور خروستالف حسابی شاد شديم و بدون آنکه به آن فکر کنيم به رختخواب رفتيم." صبح روز بعد استالين تا ديروقت از اتاقش خارج نشد. محافظان به تدريج نگران حال او شدند، اما هيچکدام جرات نداشتند به اتاق او بروند. آنها حق نداشتند مزاحم استالين شوند مگر آنکه او شخصا آنها را فرابخواند. بالاخره ساعت شش و نيم صبح نوری از اتاق استالين تابيد و از نگرانی محافظان کاسته شد. اما وقتی ساعت 10 شد آنها وحشت کرده بودند. بالاخره لوزگاچف برای پرس و جوی حال استالين به اتاق او رفت. او می گويد: "من به سوی او دويدم و پرسيدم: « رفيق استالين چه اتفاقی افتاده است؟»، آخر می دانيد او روی زمين دراز کشيده بود و خود را خيس کرده بود و صداهای نامفهومی از خودش درمی آورد. ساعت جيبی و روزنامه پراودا روی زمين افتاده بود. ساعت شش و نيم صبح را نشان می داد. احتمالا اين اتفاق ساعت شش و نيم روی داده بود." و اما جنگ جهانی سوم كه نيت استالين بود محافظان فورا با اعضای پوليتبورو (کميته مرکزی حزب کمونيست) يعنی ياران شب های عيش و نوش استالين تماس گرفتند. اما واکنش خونسرد و کند آنها به اين موقعيت اضطراری و سستی آنها در فراخواندن کمک های پزشکی، پرسش هايی را برای رادزينسکی، مورخ روس پيش آورده است. آيا آنها از ماجرا خبر داشتند و به همين دليل نيازی نبود به بستر استالين بشتابند؟ آقای رادزينسکی می گويد همينطور است. او تاکيد می کند که خروستالف، سرمحافظ استالين، به فرمان لاورنتی بريا، رئيس کا گ ب (سازمان جاسوسی اتحاد جماهير شوروی سابق) سمی به او تزريق کرده بود. اما علت قتل استالين چه بود؟ آقای رادزينسکی می گويد: "تمام اطرافيان نزديک استالين به نيات او برای جنگی که می توانست به جنگ جهانی سوم بدل شود پی برده بودند. استالين تصميم گرفته بود کشور را برای اين جنگ آماده کند." "او گفته بود ما فرصت مناسبی برای ايجاد يک اروپای کمونيستی داريم اما بايد عجله کنيم. اما بريا، خروشچف، مالنکوف و هر آدم عاقلی می فهميد که آغاز جنگ با آمريکا وحشتناک است زيرا روسيه صاحب يک اقتصاد پابرجا نبود." "شوروی نه تنها يک کشور فقير بلکه در واقع کشوری فلک زده بود که در نتيجه حمله آلمان نازي ويران شده بود، کشوری که از هيچ گونه منبعی به جز سلاح های اتمی برخوردار نبود." آقای رادزينسکی می افزايد: "دليل مبارزات ضد يهودی استالين نيز همين بود، او با اين کار قصد تحريک آمريکا را داشت. او منتظر بود آمريکا واکنش نشان دهد و بريا می دانست استالين برنامه ريزی کرده بود اخراج يهوديان از مسکو را روز 5 مارس (روز درگذشتش) آغاز کند." روسيه در اين زمينه نيز سرشار از تئوری های توطئه است. برخی می گويند در آن دوره اتوبوس هايی در اطراف مسکو ديده اند که برای انتقال يهوديان مستقر شده بود. برخی نيز می گويند شاهد انبارهايی بوده اند که برای نگهداری يهوديان در قزاقستان برپا شده بود. اما درحالی که وقايع روزهای بعد در ويلای استالين آشکار می شد، شهروندان اتحاد جماهير شوروی سابق در واکنش به مرگ قريب الوقوع پيشوای خود به دو دسته تقسيم شده بودند. بسياری در انظار عمومی برای کسی که "پدر"، "آموزگار" و "خدای" خود می خواندند اشک ريختند. برخی نيز که در اردوگاه های اجباری در اطراف کشور به سر می برند در خفا لبخندهای شادمانی رد و بدل کردند و به آينده ای بهتر اميد بستند. استالين ساعت نه و پنجاه دقيقه روز پنج مارس جان باخت. جسد او روز بعد در "تالار ستونها" در حوالی ميدان سرخ مسکو قرار داده شد و تخمين زده می شود که ميليون ها نفر به وداع او رفتند. شايع است که در ازدحام وداع با استالين صدها نفر زير دست و پا خفه شدند. با گذشته پنجاه سال از مرگ استالين، شايعات درباره او همچنان ادامه دارد. برای ديکتاتوری مثل استالين، ترک دنيا به اين سادگی غيرقابل هضم است. نظرشما چيه؟
  3. آقا شما مثل اينكه از كتابهاي تحريف شده مخصوصا ظهور و سقوط رايش سوم مطلبها رو مينوسيد! كمي با انصاف باشيد تاريخ رو متفقين مينويسند من نميدونم دوستاني كه اينجا هستن واقعا خوش ندارند من اينجا باشم يه جوري ميخواهيد من از اينجا برم؟ هي به من فشار مياريد خوب مسئله اي نيست مقدمات فراهم شود خواهم رفت
  4. معاهده ورساي پيمان ننگيني بود و به عمد قرار بود جنگ ديگري راه بي افتد كه مسلم است آغاز جنگ هيتلر نبوده
  5. درود قدرت ماشين جنگي هر كشوري در سايه يك مرد بزرگ شكل ميگيرد هيتلر كسي بود كه اروپا در برابرش تعظيم ميكرد اشتباهات جنگي مربوط به هيتلر نبود اين افسران نازي بودن كه يا اطلاعات غلط ميدادن يا به عمد اشتباه ميدادند در ضمن نزامي نه نظامي icon_frown
  6. Soldier_Nazi

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    ضعف مردم ايران اينه كه هر چه اين استعمار پير اذيت كنه ملت ايران بيشتر بهش ميچسبه من نميدونم كي ميخواهيد بفهمين كه اينا روزگار نگذاشتن واسه كشورمون
  7. من در كتاب ها خوانده ام در مثلث برمودا به گفته دانشمندان يكسري الماس هايي هستن كه قابليت جذب شدن اشيا مختلف رو دارند دانشمندان حتي زير دريايي هم فرستاده اند اما نتوانستند تحقيقات خود را كامل كند اين الماس ها زير دريايي رو به خاك چسبانده اند دوستان هركسي مقالاتي دارد بنويسد با تشكر
  8. قوت قلبي من ميگويد كه او مي آيد دوباره پرچم هاي صليب شكسته برافراشته ميشود يهوديان با حال گريان به درگاه خداوند التماس خواهند كرد و آن روز روز تسويه حساب تاريخي است
  9. بسيار عالي بود با تشكر از دوست عزيزم رامتين
  10. ساختگي؟ پسر خوب اين كجاش ميخوره كه بازي رايانه اي باشه من كه سر در نياورده ام :D
  11. من نميدونم ملت ايران چرا اينقدر گير دادن به روسها! ميدونيد چقدر بلا سر كشورمون آورده اند :?
  12. اما يادمان باشد كه هيتلر شكست نظامي خورد نه شكست ايدئولوژي اما استالين و مكتبش هم نظامي شكست خورد هم ايدئولوژي هيتلر مرد بزرگي بود كه همه به خصوص خود آلماني ها قدر او رو ندانستند و هنوزم كه هنوزه از كرده گذشتان عصباني هستند و پشيمان
  13. دوست عزيزم سام اين درخواست رو به مدير محترم سايت بگوييد حتما رسيدگي خواهد شد با تشكر از زحمات شما
  14. Soldier_Nazi

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    "شيمون پرز" روز يكشنبه در پارلمان رژيم صهيونيستي به عنوان نهمين رئيس اين رژيم سوگند ياد كرد. به گزارش خبرگزاري فرانسه از قدس، پرز ‪ ۸۴‬ساله جانشين "موشه كاتساو" شد كه اخيرا و در پي يك رسوايي جنسي به اجبار كناره‌گيري كرد. كاتساو براساس معامله‌اي جنجالي پذيرفت كه اتهام تجاوز به عنف از مجموعه اتهامات مطروحه عليه وي، در ازاي اعترافش به برخي از اتهامات همچون اذيت و آزار جنسي، حذف شود. "عزر وايزمن" سلف كاتساو نيز سال ‪ ۲۰۰۰‬ميلادي و پس از افشاي رشوه‌گيري ‪ ۴۵۰‬هزار دلاري‌اش از يك ميليونر فرانسوي، مجبور به كناره‌گيري شد. پرز كه دوبار به منصب نخست‌وزيري "اسرائيل" دست يافته و هيچگاه موفق به كسب اكثريت آرا در انتخابات ملي نشده است، پيشتر اعلام كرد كه رياست هفت ساله رژيم صهيونيستي احتمالا آخرين فعاليت سياسي‌اش خواهد بود. فساد دولتمردان اسرائيلي و رسوايي‌هاي مالي و جنسي آنها به علاوه‌ي شكست نظامي رژيم صهيونيستي در يورش سال گذشته‌اش به لبنان و نتايج گزارش اسرائيلي موسوم به "وينوگراد" در ارتباط با علل اين شكست، سرخوردگي و نارضايتي شديد ساكنان فلسطين اشغالي را به دنبال داشته است. "ايهود اولمرت" نخست وزير اسرائيل نيز در كانون تحقيقات مربوط به يك رسوايي مالي قرار دارد.
  15. Soldier_Nazi

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    نويسنده: هيو دليوس افزايش تصاعدى انتقادات چپ گرايانه از اقدامات آمريكا در منطقه، دردسرهاى بسيارى را براى دولت بوش ايجاد كرده است. رئيس جمهورى آمريكا اكنون با تعقيب تحولات نيكاراگوئه، بيش از پيش نگران تسريع رويكرد اعتراض آميزى است كه مى تواند دانيل اورتگا رهبر چپ گرايى را كه آمريكا با آموزش شبه نظاميان كنترا و تحمل رسوايى هاى جدى ساقط ساخت، بار ديگر به قدرت برساند. ايالات متحده دلايل بسيارى براى نگران بودن از روند تحولات سياسى در آمريكاى لاتين دارد. قدرت گرفتن رهبران چپ گرا در سرتاسر اين منطقه، كه زمانى حياط خلوت واشينگتن محسوب مى شد، از يك سو و كابوس قدرت گيرى مجدد يكى از سرسخت ترين نمادهاى مقابله با آمريكا از سوى ديگر. كاخ سفيد در حالى كه بايد نگران چپ گرايى گسترده كشورهاى آمريكاى لاتين باشد، اكنون بايد كابوس قدرت گيرى -دانيل اورتگا- رهبر ساندينيست ها و جدى ترين مخالف خود در دهه ۱۹۸۰ را نيز تحمل كند. ساندينيست ها زنگ هاى خطر را زمانى به صدا درآوردند كه در انتخابات ماه جارى شهردارى ها از مجموع ۱۵۲ پست موجود، ۸۷ مورد را به خود اختصاص دادند. پيروزى ساندينيست ها گذشته از آنكه نشانگر گرايش عام مردم به سمت چپ ها بود، ناشى از انشقاق و دو دستگى در حزب دست راستى حاكم بر سر معضلاتى چون رسوايى و فساد بود. تحليلگران سياسى معتقدند تجربه كاملاً موفق چپ گرايان در مديريت چند شهر بزرگ و مهم نيز برگ برنده آنها محسوب مى شد. افزايش تصاعدى انتقادات چپ گرايانه از اقدامات آمريكا در منطقه، دردسرهاى بسيارى را براى دولت بوش ايجاد كرده است. رئيس جمهورى آمريكا اكنون با تعقيب تحولات نيكاراگوئه، بيش از پيش نگران تسريع رويكرد اعتراض آميزى است كه مى تواند دانيل اورتگا رهبر چپ گرايى را كه آمريكا با آموزش شبه نظاميان كنترا و تحمل رسوايى هاى جدى ساقط ساخت، بار ديگر به قدرت برساند. هرتى لوئيتس شهردار ماناگوئا و از هواداران ساندينيست ها مى گويد: با گذشت بيش از يك دهه از ساقط سازى اورتگا تبليغات آمريكا در مورد او رنگ باخته و مردم ديگر از قدرت گيرى مجدد ساندينيست ها هراسى ندارند. ماناگوئا به دليل مديريت شهرى مطلوب خود بر اين شهر در چهار سال گذشته، مورد تحسين تمامى مردم شهر قرار دارد.در واشينگتن، اما با گذشت يك دهه، هراس از قدرت گيرى چپ گرايان نه تنها كاهش نيافته بلكه سياستمداران كاخ سفيد كه تصور مى كردند غول ساندينيست ها به خوابى ابدى فرو رفته است، اكنون در هراس بيدارى مجدد و طغيان آن گرفتار آمده اند. وزارت امور خارجه ايالات متحده، هفته گذشته يكى از ارشدترين كارشناسان آمريكاى لاتين خود به نام -دان فيسك- را براى ملاقات با رهبران دست راستى نيكاراگوئه به اين كشور اعزام كرد. فيسك قرار بود به رهبران راست گراى اين كشور بفهماند كه اختلافات و عدم اتحاد آنها تا چه حد مى تواند در قدرت گيرى مجدد اورتگا موثر باشد. پيش از آن نيز، دونالد رامسفلد وزير دفاع ايالات متحده، در تلاش براى اثبات حمايت آمريكا از رئيس جمهورى انريكه بولانوس، به نيكاراگوئه رفت. رامسفلد در جريان سفر خود تلاش كرد تا مقامات اين كشور را ترغيب به نابودسازى صدها موشك زمين به هوايى كند كه در دهه ۱۹۸۰ خريدارى شده بود. هر چند رامسفلد دليل اين امر را احتمال دست يابى تروريست ها به اين تسليحات عنوان كرده بود، اما تقريباً تمامى مردم و سياستمداران نيكاراگوئه مطمئن بودند كه منظور از ترويست ها، همان جنبش ساندينيست ها و شخص اورتگاست.قدرت گيرى چپ گرايان در اين كشور ناشى از شكست سياست هاى اقتصادى بازار آزاد از يك سو و رسوايى هاى افشا شده در مورد سياستمداران نوليبرال مورد حمايت آ مريكا است. ماه گذشته شرايط مشابهى در اروگوئه باعث پيروزى -تابار واسكوئز- نخستين رئيس جمهور چپ گرا در تاريخ اين كشور شد. پيروزى واسكوئز، بلوك رهبران چپ گراى منطقه را، كه در راس آنان لوئيز ايناسى ولولا داسيلوا رئيس جمهورى برزيل قرار گرفته است، تكميل تر كرد.تحليلگران سياسى بر اين باورند كه اورتگا كشور را به سمت و سوى سياست هايى حتى افراطى تر از فيدل كاسترو، رهبر كوبا و يا هوگو چاوس رئيس جمهورى ونزوئلا، در برخورد با آمريكا و تقابل با سياست هاى اين كشور بكشاند.ادواردو مونته آلگره وزير سابق و بانكدار فعلى نيكاراگوئه كه از وى به عنوان يكى از نامزدهاى اصلى جناح راست در انتخابات رياست جمهورى ۲۰۰۶ ياد مى شود مى گويد: دلايل بسيارى براى نگرانى وجود دارد اما واقعيت اين است كه اگر آنها (ساندينيست ها) در انتخابات رياست جمهورى به پيروزى برسند، مسئوليت كامل اين شكست فقط متوجه ما است.سياستمداران آمريكايى معتقدند كه براى مهار خيزش مجدد ساندينيست ها و اورتگا بايد در مرحله نخست احزاب ليبرال اين كشور را مجبور به دست كشيدن از حمايت -آرنولدو آله مان- رئيس جمهورى سابق اين كشور كرد. آله مان كه سال گذشته به دنبال فساد مالى به بيست سال زندان محكوم شد هنوز پدرخوانده حزب ليبرال محسوب شده و از قدرت تاثيرگذارى بسيارى برخوردار است.بولانوس رئيس جمهورى فعلى از جمله كسانى بود كه پس از پيروزى در انتخابات ،۲۰۰۱ فشار بسيارى را براى محاكمه -آله مان- وارد كرد. حمايت او از اين محاكمه باعث انشقاق حزب شده و به بهاى از دست دادن حمايت اكثريت براى او تمام شد. هواداران آله مان كه اكثريت مجلس ملى را در دست دارند، از آن پس با ايجاد موانع متعدد، تمامى طرح هاى رئيس جمهورى را به شكست كشاندند. مجلس در حال حاضر در تلاش براى كاهش قدرت رئيس جمهورى و تحقيق در مورد تخلفات احتمالى وى در مبارزات انتخاباتى سال ۲۰۰۱ است. مجلس همچنين قانونى را در مورد ممنوعيت نابودسازى تسليحات نظامى تصويب كرده است. اين قانون چند روز پس از قول مساعد بولانوس به رامسفلد در مورد نابودسازى موشك هاى به جا مانده از دهه ۸۰ تصويب شد.هواداران آله مان و پيروان ساندينيست ها در مجلس اين كشور در موارد متعددى، مواضعى مشترك يافته اند. هواداران بولانوس و ديگران بر اين باورند كه اين اتحاد ناهمگن بخشى از توافق ميان اورتگا و آله مان مبنى بر آزاد شدن آله مان از زندان در صورت پيروزى ساندينيست ها و شخص اورتگا است.در حال حاضر بخش اعظم سيستم قضايى نيكاراگوئه توسط ساندينيست ها و از طريق ده ها قاضى ارشدى كه در زمان حكمرانى آنها بر اين كشور انتخاب شده اند، هدايت مى شود.باربارا مور سفير آمريكا در نيكاراگوئه با اشاره به وفادارى عجيب رهبران حزب ليبرال به آله مان مى گويد: درك علت اين وفادارى عجيب، غيرممكن است. سفير آمريكا تاكنون ميزبان جلسات متعددى بوده است كه با هدف رفع اختلافات موجود در جناح راست برگزار شده است.مور مى گويد: آله مان ثروت مردم كشور را سرقت كرده و نماد تمامى فسادهايى است كه از نگاه آمريكا تحمل ناپذيرند. نيكاراگوئه دومين كشور فقير در اين نيم كره است و كودكان به غذاى كافى دسترسى ندارند. دولت اين كشور به جاى سرقت ثروت مردم بايد به فكر حمايت از اقشار ضعيف باشد.ايالات متحده از سوى اكثريت مردم نيكاراگوئه، كشورى مداخله گر تلقى مى شود. شايد به همين دليل حتى احزاب دست راستى اين كشور هم ترجيح دادند سفير -فيسك- و مذاكرات و سخنان او را كه در مطبوعات منعكس شده بود، خطاب به خود ندانسته و هر نوع ارتباطى را با وى تكذيب كنند. ساندينيست ها هم مطابق معمول ايالات متحده را متهم به مداخله آشكار در امور داخلى كشور خود مى كنند. چنين شرايطى باعث شده است تا تحليلگران سياسى آمريكا هم به دولت بوش هشدار دهند كه مراقب عواقب هر نوع مداخله اى در اين كشور باشد.پيتر حكيم مدير موسسه گفتمان درون آمريكا مى گويد: دولتمردان آمريكا به ويژه محافظه كاران از اورتگا و ساندينيست ها متنفرند. رسوايى ايران كنترا بود كه باعث شد جمهوريخواهان به رغم دستاوردهاى ريگان موقعيت خود را در ميان مردم آمريكا و به ويژه جهانيان به شدت لطمه خورده ببينند. حكيم در ادامه مى افزايد: من هم بر اين باورم كه به قدرت رسيدن مجدد اورتگا كمتر از يك فاجعه نيست اما واقعيت اين است كه ليبرال هاى حاكم نيز دست كمى از او نداشته و كشور را به سوى يك فاجعه عظيم هدايت مى كنند.سفير آمريكا، اما معتقد است كه اقدامات وى و ساير مرتبطين با دولت آمريكا تنها -تسهيل گفتمان- ميان نيروهايى است كه به باور وى -نيروهاى دموكراتيك- محسوب مى شوند. مور مى گويد: ما به شدت مراقب هستيم كه از خطوط قرمز عبور نكنيم. -تسهيل گفتمان- در ميان اين نيروها اما به نظر چندان ساده نمى رسد. وزن سياسى و نفوذ آله مان آنچنان چشمگير است كه به گفته بونيلا، از نمايندگان هواداران آله مان در مجلس، هيچ كانديداى راست گرايى بدون تاييد آله مان پيروز نخواهد شد بدين ترتيب بعيد به نظر مى رسد كه رئيس جمهور فعلى كه باعث به زندان افتادن آله مان شده باشد بتواند از حمايت حزب حاكم برخوردار شود.در واكنش به چنين شرايطى بولانوس و هوادارانش حركت سومى را به عنوان -ائتلاف براى جمهورى- تشكيل دادند. اين ائتلاف با شكستى تحقيرآميز در انتخابات شهردارى ها تنها موفق به كسب ۷ پست شد. اين شكست به همراه ناكامى آشكار حزب حاكم در شرايطى صورت گرفت كه نيمى از مردم فقير اين كشور سرخورده از سياست هاى اقتصادى كه جز تعميق شكاف هاى اقتصادى حاصلى در برنداشته، ماندن در خانه را به حضور در پاى صندوق هاى راى ترجيح دادند. اورتگا و ساندينيست ها با به ميدان كشيدن اين اقشار سرخورده و فقير از يك سو و تكيه بر موج حمايت از افكار و انديشه هاى چپ در كشور، مى توانند نه تنها كنترل كشور را در اختيار بگيرند بلكه -كابوس چپ- را بار ديگر بر فضاى كاخ سفيد حاكم كنند.
  16. Soldier_Nazi

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    مطمئنم كه عذر خواهي خواهد كرد اين تازيان پررو مگه عذر خواهي خشك ميكنن متاسفانه دولت ايران از ترس اين اعراب ديوانه چنين كاري رو خواهد كرد
  17. Soldier_Nazi

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    سهميه بندي بنزين از خيلي جهات به نفع خود مردم است البته اگر بنويسم خيلي سياسي از آب در مياد و ميترسم سه سوت مسدود شود در هر كاري حكمتي است خداي هميشه عاشق ايران مردم و ملت ايران را فراموش نكرده است خدا را هيچ گاه فراموش نكنيد موضوع بحراني را بسنجيد و بعد عمل كنيد
  18. Soldier_Nazi

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    مقامات بلند پايه پيمان "ناتو" به مقام‌هاي رژيم نژاد پرست صهيونيستي گفته‌اند، به رغم فتنه انگيزي‌هاي اسراييل، قدرتهاي جهاني درگير نبرد نظامي با جمهوري اسلامي ايران بر سر طرح‌هاي هسته‌اي نمي‌شوند. پايگاه اينترنتي وزارت خارجه اسرائيل به‌نقل از شماره روز شنبه روزنامه "يديعوت آحرونوت" چاپ تل آويو نوشت: "رهبران پيمان ناتو به "اويگدور ليبرمن"، وزير امور راهبردي اسرائيل اخيرا اين مطلب را گوشزد كرده‌اند كه اسرائيل بايد به فكر خودش باشد. آنان گفته‌اند، اسرائيل نمي‌تواند به قدرت و قول كشورهاي بزرگ جهان تكيه داشته باشد و شايد اين رژيم خود بايد دست تنها با مشكلاتي كه درست كرده، دست وپنجه نرم كند. وزير امور راهبردي اسرائيل دو هفته پيش با بلندپايگان ناتو دربروكسل ديدار كرد و بنا برگزارشها، دربازگشت به اسرائيل،"ايهود اولمرت" نخست وزير اسرائيل را درجريان نتايج مذاكرات خود با سران ناتو قرارداد. معاون دبيركل پيمان ناتو و نيز نماينده اتحاديه اروپا درناتو، درشمار مقام‌هايي بودند كه اويگدور ليبرمن با آنها ديدار كرد. به نوشته يديعوت آحرونوت، مقام‌هاي ناتو به درگير بودن قدرت‌هاي جهاني در بحران‌هاي مهم ديگر منطقه خاورميانه، مانند بحران عراق و افغانستان اشاره كرده وگفته‌اند:" بعيد مي‌دانند كه قدرتهاي بزرگ بخواهند خود را درگير بحران جدي ديگري كنند." در همين حال "بنيامين نتانياهو" رهبر حزب ليكود اسرائيل گفته است كه جمهوري اسلامي ايران يك خطر حياتي براي اسرائيل محسوب مي‌شود و ما بايد در فرصتي كه هنوز باقي مانده به اقدامات لازم براي رويارويي دست بزنيم. نتانياهو كه در همايش جهاني رهبران "سازمانهاي يهودي" در سرزمين‌هاي اشغالي سخن مي‌گفت، افزود: كشور كوچكي مانند اسراييل براي از ميان برداشتن چنين خطري به كشورهاي هم پيمان نياز دارد. وي گفت: حكومت ايران ممكن است به نخستين قدرت اتمي جهان مبدل شود.
  19. به‌گزارش ايرنا از پكن ، " يونهاپ " روز يكشنبه در پايگاه‌اينترنتي خود نوشت : كره شمالي اطلاع داده به محض دريافت محموله سوخت سنگين از كره‌جنوبي اين نيروگاه را تعطيل كرده است. نخستين محموله سوخت سنگين كمكي كره جنوبي به ميزان شش هزار و ‪ ۲۰۰‬تن روز گذشته ( شنبه ) در بندر " سون بونگ " كره شمالي پهلو گرفت. " كريستوفر هيل " مقام ارشد هسته‌اي آمريكا كه سرگرم ديدار از توكيو است نيز تاييد كرد به اطلاع وي رسيده كره‌شمالي نيروگاه يانگ بيون را تعطيل كرده است. هيل با ابراز خرسندي از اين اقدام ابراز اميدواري كرد اين‌اقدام باعث برداشتن گام‌هاي بلند ديگري در حل مساله هسته‌اي شبه جزيره كره شود. دولت آمريكا نيز از اين اقدام كره شمالي ابراز خرسندي كرده و افزوده است درانتظار تاييد اين خبرازسوي بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي‌است. " كريستوفر هيل " قرار است امشب از توكيو وارد كره جنوبي شود و فردا با " چونگ يونگ وو " همتاي كره‌اي خود ديدار و گفت‌وگو كند. وي قرار است چهارشنبه هفته جاري در مذاكرات شش جانبه پكن براي حل مساله هسته‌اي شبه جزيره كره شركت كند. يادآور مي‌شود، خبر تعطيلي نيروگاه يانگ بيون هنوز به تاييد رسمي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نرسيده است.
  20. یکی از عمده‌ترین کمک‌های ایالات متحده به اسرائیل کمک‌های تسلیحاتی می‌باشد به‌گونه‌ای که رژیم صهیونیستی همواره از جدیدترین جنگ‌افزارهای آمریکایی سود برده است. از مجموع ۴۰۹۵ تانک ارتش اسرائیل ۱۵۲۵ دستگاه آن و از ۱۵۵۰ عراده توپ ثابت نیروی زمینی این کشور ۹۰۶ عراده آن آمریکایی است. این وضعیت در توپ‌‌های متحرک، موشک‌اندازها، موشک‌های هدایت‌شونده، ضدهوایی‌ها، هواپیماها، هلی‌کوپترها و ... نیز به چشم می‌خورد و ایالات‌متحده به‌عنوان بزرگترین تامین‌ کننده تسلیحاتی اسرائیل خودنمایی می‌کند. یکی از عمده‌ترین کمک‌های آمریکا به رژیم صهیونیستی کمک‌های تسلیحاتی است که همواره این رژیم از جدیدترین جنگ‌افزارهای آمریکایی سود می‌برد. واشنگتن از بدو تشکیل رژیم صهیونیستی راهبرد برتری نظامی رژیم صهیونیستی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین راهکارهای حفظ این رژیم غیرمتجانس تلقی کرده و در این راه کمک‌های نظامی خود را به سوی این رژیم سرازیر کرده است. سرتیپ ستاد «ابراهیم کاخا» یکی از افسران بازنشسته ارتش لبنان در پژوهشی در این رابطه که در شماره نوامبر ۲۰۰۰ مجله «الدفاع العربی» به چاپ رسید به تفصیل انواع سلاح‌های آمریکایی مورد استفاده در ارتش رژیم صهیونیستی را شرح داده است، به دلیل اهمیت این مقاله بخش‌هایی از آن در پی می‌آید: 1-تسلیحات آمریکایی در نیروی زمینی رژیم صهیونیستی سیستم‌های تسلیحاتی و جنگ‌افزارهای آمریکایی به شکل گسترده‌ای توسط نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی به‌کار می‌رود به‌نحوی که نیمی از تسلیحات نیروی زمینی ارتش صهیونیستی آمریکایی هستند. به‌طور مثال [تا تاریخ انتشار این مقاله] ۳۸ درصد از تانک‌ها، ۶۵ درصد از نفربرها، ۲۸ درصد از توپ‌های ثابت [منظور تمامی توپ‌هایی است که خود حرکت نبوده و برای نقل و انتقال آن‌ها باید یدک شوند ـ م] و ۷۲ درصد از توپ‌های متحرک ساخت آمریکا هستند. علاوه بر آن سایت‌های موشک‌های تاکتیکی و سیستم موشک‌های هدایت شونده ضدتانک و هواپیما و دستگاه‌های مراقبت بسیار پیشرفته را باید نام برد. در زمینه سلاح‌های سبک و مسلسل‌های ساخت آمریکا مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: سلاح‌های سبک و مسلسل‌ها: تفنگ خودکار آمریکایی ۵۶‌/‌۵ میلی‌متری از نوع (A M 16) تفنگ نیمه خودکار آمریکای ۶۲‌/‌۷ میلی‌متری از نوع (M 14) موشک‌انداز آمریکایی (M D) از نوع «لو» ۶۶ میلی‌متری. مسلسل متوسط آمریکایی «برونینگ» نوع (HB.M.Z). مسلسل سنگین آمریکایی ۷‌/‌۱۲ از نوع (M 85) میلی‌متری که بر روی تانک‌ها و نفربرهای آمریکایی نصب می‌شوند. تانک و نفربرهای زرهی اصلی و اساسی: نیروی زرهی ارتش رژیم صهیونیستی از مجموع ۴۰۹۵ دستگاه تانکی که در اختیار دارد حدود ۱۵۲۵ دستگاه تانک اصلی آن ساخت آمریکاست نوع تانک‌ها و نفربرهای آمریکایی مورد استفاده در ارتش رژیم صهیونیستی به ترتیب زیرند: ۳۲۵ دستگاه تانک از نوع (A.5.M 48) پاتون. ۴۰۰ دستگاه تانک از نوع (M 60) که مشابه تانک‌های آمریکایی «پاتون» است. ۶۰۰ دستگاه تانک از نوع (A.1 M60) که نسخه تعدیل شده و پیشرفته‌تر تانک‌های «پاتون» است. ۲۰۰ دستگاه تانک از نوع (A.3 M 60) این تانک نیز نسخه‌ای پیشرفته از تانک‌های قبلی بوده که سیستم فرماندهی آتش پیشرفته‌تر و دستگاهی برای اندازه‌گیری مسافت به‌وسیله لیزر تا ۵۰۰۰ متر به‌علاوه رایانه‌ای اتوماتیک و تجهیزات فنی دیگر است. توپ‌های معمولی: از ۱۵۵۰ عراده توپ ثابت و متحرکی که ارتش نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی در اختیار دارد ۹۰۶ عراده آن ساخت آمریکاست.در این راستا بیش از نیمی از مهمات توپخانه‌های متحرک رژیم صهیونیستی به نحوی، ساخت آمریکا بوده و ۲۸ درصد از توپخانه‌های ثابت نیز همین وضعیت را دارند.تعداد و نوع توپ‌های آمریکایی ارتش صهیونیستی به شرح زیر است: توپ‌های متحرک: کلا ۷۹۶ عراده. ۵۳۰ توپ ۱۵۵ میلی‌متری از نوع A.1/A.2 M109 ۲۳۰ توپ ۱۷۵ میلی‌متری از نوع M110 ۳۶ توپ ۲۰۳ میلی‌متری از نوع M110 توپ‌های ثابت (یدک شده): کلا ۱۱۰ عراده ۳۰۰ توپ ۱۰۵ میلی‌متری از نوع (M 101) از سری توپ‌های ثابت هارودز است. ۵۰ توپ ۱۵۵ میلی‌متری از نوع (A1 M114) از سری توپ‌های ثابت هارودز است. موشک‌اندازه: ۹ سایت موشکی از نوع MILRS ۲۲۷ میلی‌متری که یک توپ‌های موشک‌انداز ساخت آمریکا است و قادر به پرتاب موشک‌های (گلوله‌های) دوربرد غیرهدایت شونده هستند و برای تامین پشتیبانی آتش نیروهایی در حجم یک تیپ یا یک لشکر مورد استفاده قرار می‌گیرند. ۲۰ سایت موشکی از نوع «لانس» (C Lance MGM 52) که قادر به پرتاب موشک‌های زمین به زمین است و از سال ۱۹۸۶ به ارتش صهیونیستی تحویل داده شده است، هم‌اکنون تیپ موشک‌های زمین به زمین «لانس» در ارتش رژیم صهیونیستی موجود است. تسلیحات موشکی هدایت شونده و ضد زره: نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی از دو نوع سیستم موشکی موسوم به «تاو» و «دراگون» که از جمله سیستم‌های موشکی ساخت آمریکا بوده و ضدتانک است، استفاده می‌کنند.از مشخصات این سیستم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۲۰۰ سایت موشک‌انداز از نوع TOW BGM 71 که نوعی موشک سنگین ضدتانک است و برای پرتاب نیازمند ۷۸۰ موشک هدایت شونده Dragon FGM 77، این سلاح بر روی شانه نفر حمل شده و با تکیه بر یک پایه جلویی کوتاه آماده استفاده می‌شود. پرتاب کننده‌های غیرارتجاعی: فقط یک شکل از این‌گونه تسلیحات در اختیار نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی است که توپ‌های ۱۰۶ میلی‌متری M40 است.ارتش رژیم صهیونیستی از نوع A1 توپ‌های ۱۰۶ میلی‌متری M40 به میزان ۲۵۰ عراده در اختیار دارد، این توپ‌ها آمریکایی‌الاصل بوده اما با اجازه شرکت سازنده در فلسطین اشغالی تولید شده‌اند. توپ‌های ضد هوایی: نیروی زمینی رژیم صهیونیستی از دو نوع توپ‌های ضد هوایی ساخت آمریکا استفاده می‌کند این دو نوع توپ به ترتیب از نوع (M-163) و توپ‌های فالکون (M-167) است که مهم‌ترین مشخصات آن به ترتیب زیر است: ۳۵ عراده توپ فالکون از نوع ۱۶۳ Vulcan M ۲۰ میلی‌متری: این نوع توپ ضد هوایی قدرت تحرک و جابه‌جایی را دارد. ۴۰ عراده توپ فالکون 167 Vulcan ۲۰ میلی‌متری: این نوع توپ نمونه پیشرفته از سیستم سابق (M-163) می‌باشد و از تمامی توانایی‌های فنی نمونه قبلی به جز قدرت تحرک بهرمند می‌باشد. موشک‌های ضدهوایی: نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی از سیستم (MT1) ساخت آمریکا که یکی از سیستم‌های آمریکایی زمین به هوا از نوع (چاربال) است استفاده می‌کند. ۴۵ سامانه موشکی (MT) هدایت شونده از نوع Chapparal.M 48 A1 در اختیار دارد، سیستم چاربال آمریکایی از دو بخش اصلی تشکیل شده است: اول بخش متحرک آن که یک زره پوش با محور حرکتی زنجیری از نوع M730 بوده و دوم سایت موشکی از نوع M54 است. موشک‌های هدایت شونده (MT) فردی از نوع (زمین به هوا): واحدهای زمینی ارتش رژیم صهیونیستی از موشک‌های زمین به هوی MT هدایت شونده ساخت هواپیماهایی که با ارتفاع پایین در حال پروازاند شلیک می‌شود، این موشک‌ها بر روی شانه حمل و مورد استفاده قرار می‌گیرد.صهیونیست‌ها از دو نوع این سلاح موشکی استفاده می‌کنند: ۹۰۰ موشک هدایت شونده از نوع (Eye red) (MT) است که از روی شانه پرتاب می‌شود. موشک هدایت شونده (MT) از نوع (Stinger) که موشکی سبک و هدایت شونده است و از روی شانع پرتاب می‌شود. سلیحات آمریکايی در نيروی دريايی رژيم صهيونيستی نظر به خودکفایی ارتش رژیم صهیونیستی در ساخت جنگ افزارهای دریایی، ملاحظه می‌شود نیروی دریایی رژیم صهیونیستی کمترین بهره را از جنگ‌افزارهای آمریکایی برده است.در این راستا تنها دو نوع جنگ افزار خارجی در نیروی دریایی رژیم صهیونیستی وجود دارند، یکی موشک‌های «هارپون» است و دیگری هلی‌کوپترهای «دووین» است. ۱۰۰موشک‌انداز آمریکایی از نوع «هارپون» (Harpoon) دریا به دریا: رژیم صهیونیستی این نوع موشک‌ها را طی دو مرحله در سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ دریافت کرد. ۵ فروند هلی‌کوپتر از نوع «دووین» (G.SA 366) برای هدف‌گیری بالاتر از سطح افق: سه فروند از آن‌ها به همراه ناوشکن‌های (ساگرـ۵) فعالیت کرده و به‌طور میانگین به همراه هر ناوشکن یک هلی‌کوپتر از این نوع به همراه دو قایق توپدار مجهز به دو موشک‌انداز (ALIYA) یعنی برای هر ناوچه یک قایق فعالیت می‌کنند.اولین نوع از این هلی‌کوپترها در شرکت صنعتی فرانسوی «ایروسباسیال» ساخته شد و رژیم صهیونیستی ۲ فروند از آن را در اواسط سال ۱۹۸۶ دریافت کرد تا ۲۰ فروند دیگر را مدتی بعد تحویل بگیرد. تسلیحات آمریکایی در نیروی هوایی رژیم صهیونیستی: نیروی هوایی اهرم عمل کننده و هجومی ارتش رژیم صهیونیستی را تشکیل می‌دهد.این نیرو نقش سرنوشت‌سازی را در جنگ با اعراب ایفا کرد.نیروی هوایی رژیم صیهونیستی حدود نیمی از بودجه نظامی این رژیم را به خود اختصاص داده است و مسولان صهیونیست همواره به دنبال تقویت و تجهیز هرچه بیشتر آنند.به همین خاطر بیشترین بهره را از تسلیحات ساخت آمریکا می‌برد، در این راستا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: هواپیماهای جنگی، وجنگنده بمب افکن‌ها: ۱۸۰ فروند هواپیما از نوع اسکای هاک (A-4. N. SKYHAWK) به میزان ۵۰ فروند از آن‌ها در واحدهای عمل کننده (چهار اسکادران) مشغول انجام ماموریت هستند و ۱۳۰ فروند هم در آشیانه نگهداری می‌شوند. ۷۵ فروند هواپیما از نوع فانتوم اف ۴ ای (F4 E Phantom) به میزان ۲۵ فروند از آن‌ها از نوع اصلی و ۵۰ فروند نیز از نوع (2000-R4E) هستند که توسط صهیونیست‌ها تولید شده‌اند. تمامی این هواپیماها (۵ اسکادران) در ماموریت‌های روزمره ارتش رژیم صهیونیستی به‌کار می‌روند و تنها یک اسکادران از نوع فانتوم ۲۰۰۰ به‌عنوان اسکادران احتیاط است. ۶۳ فروند از نوع (F15) ساخت آمریکاست که از انواع (D,C,B,A) است از آن میان جنگنده‌های (EAGLE F-15 C) که از کاربرد فراوانی در کسب برتری هوایی علیه هواپیماهای مهاجم در حمله و دفاع برخوردار است. ۲۰۵ فروند هواپیمای (F16) از انواع (A,B,C,D) البته اکثر این هواپیماها از نوع (A) است و ۷ اسکادران از نیروهای عمل کننده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی را تشکیل می‌دهند. هواپیماهای شناسایی: رژیم صهیونیستی ۲۲ فروند هواپیمای شناسایی جدید در اختیار دارد که ۱۴ فروند از آن‌ها از نوع (RF-4E) فانتوم و دو فروند از نوع (D F-15) است که همگی ساخت آمریکا هستند، اما دستگاه‌های ردیابی و تصویربرداری آن توسط رژیم صهیونیستی ساخته شده است. ۴ هواپیما از نوع (Hawakeye. E-Z.C) این نوع هواپیما توسط شرکت صنایع فضایی «گرومان» ساخته شده‌اند.هواپیماهای جنگ الکترونیکی: شناسایی الکترونیکی و پاتک‌های الکترونیکی ۶ فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ که اصولا یک هواپیمای غیرنظامی چندمنظوره است که صنایع هوایی رژیم صهیونیستی تجهیزات و دستگاه‌های جاسوسی الکترونیکی و تدابیر الکترونیکی معاکس (پاتک‌های الکترونیکی) را بر روی آن‌ها تعبیه کرده‌اند. هواپیماهای سوخت‌رسان ۳ فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ توسط سازمان صنایع هوایی رژیم صهیونیستی به تانکرهای سوخت تبدیل شدند تا به هواپیماهای جنگی در حین پرواز سوخت رسانی کرده، برد فعالیت‌های جنگنده‌ها را افزایش دهد. ۵ فروند هواپیما از نوع (KC-130H) به همین منظور در نیروی هوایی ارتش رژیم صهیونیستی در حال فعالیت هستند. هواپیما‌های ترابری ۴ فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ از ۱۳ فروندی که در اختیار ارتش رژیم صهیونیستی است به هواپیمای ترابری سنگین نظامی تبدیل شده است همان‌گونه که پیش‌تر اشاره کردیم ۶ فروند هواپیمای ۷۰۷ برای جنگ‌های الکترونیکی و ۳ فروند هم به هواپیماهای سوخت‌رسان تبدیل شده‌اند، با تغییراتی که در درون آن‌ها ایجاد شده هم‌اکنون این هواپیماها قادر به حمل مقادیر زیادی بار هستند. ۱۲ فروند هواپیمای ترابری (C-130H) از نوع Hercules که علاوه بر توانایی در ترابری لجستیکی و استراتژیک قادر به انجام برخی ماموریت‌های دیگر است. هواپیماهای ارتباطی: نیروی هوایی رژیم صهیونیستی از ۳۰ هواپیما جهت نقل و انتقالات و ارتباطات استفاده می‌کند که دو فروند از آن‌ها از نوع (ایلاندر)، ۲۰ فروند از نوع (سیسنا) و ۸ فروند هم از نوع (کوین ایر) ۸۰ است، اما به‌طور کلی نیروی هوایی رژیم صهیونیستی اکثرا از هواپیماهای سیسنا برای نقل و انتقال استفاده می‌کند. Skywagon. CESSNA یک هواپیمای سبک یک موتوره با قدرت ۲۳۰ اسب بخار است، این هواپیما برای فعالیت‌های ترابری سبک، امور نظارت و ایجاد ارتباطات تاکتیکی به‌‌کار می‌رود. چرخبال‌های هجومی توپدار: نیروی هوایی رژیم صهیونیستی ۱۱۶ چرخبال هجومی ساخته آمریکا در اختیار دارد ۳۹ چرخبال از نوع (AH-1 F) کبرا که دو خدمه دارد. ۴۲ چرخبال هجومی آمریکایی از نوع (AH-6.A) آپاچی که دو خدمه دارد. ۳۵ چرخبال هجومی از نوع هیوز ۵۰۰ که یک چرخبال هجومی ضدتانک است و می‌تواند برای پشتیبانی‌های تاکتیک کوتاه برد مورد استفاده قرار گیرد. از مشخصه‌های این چرخبال انجام ماموریت‌های هجومی مختلف زمینی و پشتیبانی مستقیم از نیروی دریایی است. چرخبال‌های ترابری نظامی: ارتش رژیم صهیونیستی حدودا ۱۰۶ فروند چرخبال ترابری نظامی مختلف در اختیار دارد که باید دو چرخبال امدادرسان را هم به آن‌ها افزود، مشخصات این چرخبال‌ها به ترتیب زیر است: ۴۲ فروند چرخبال از نوع (CH-53.D Sikorsky) که قادر به حمل ۳۸ سرباز با تمامی تسلیحات یا حداکثر ۳۸ سرباز با تمامی تسلیحات یا حداکثر ۶۴ سرباز است. همچنین باری به وزن ۹۵۰۰ کیلوگرم را از بیرون در مسافتی کوتاه حمل کند. ۱۰ فروند چرخبال از نوع (UH-60) بالک‌ هاک، که رژیم صهیونیستی آن را پس از جنگ خلیج‌ فارس از آمریکا تحویل گرفت. ۵۴ فروند چرخبال از نوع (Bell-206) برای ترابری سبک و چند منظوره ۲ چرخبال از نوع (HH-65.A) از نوع Sikorsky یکی از چرخبال‌های قدیمی ارتش آمریکاست که در ارتش رژیم صهیونیستی برای امور بازرسی و نجات مورد استفاده قرار می‌گیرد. موشک‌های هدایت شونده (هوا به زمین) موشک‌های «ماوریک» (Maverick. AGM-65) یکی از موشک‌های دوربرد هوا به زمین است موشک‌های «هارپون» (A Harpoon. AGM-84) که موشکی هوا به زمین ضدکشتی است و در تمامی اوضاع جوی قابلیت کاربرد دارد. موشک‌های آمریکایی «شرایک» (AGM-45.Shrike) که ضدرادار است، این موشک (هوا ـ زمین ـ سطح) ردیاب فرکانس‌های رادار است. موشک‌های «استاندارد» (AGM-78.Standard) ضدرادار است، این موشک هوا به زمین بوده و ردیاب فراکنس‌های رادار است، این موشک در واقع نسخه تعدیل شده موشک‌های شرایک است که پس از رفع نقایص موشک قبلی با این نام تولید شده است. موشک‌های «هل فایر» (Hellfire.AGM-114) نام این موشک هوا به زمین ضدتانک با نام چرخبال‌های آپاچی عجین شده است، چرخبال‌های مذکور قادر به حمل ۱۶ فروند از این موشک‌ها هستند که با لیزر هدایت می‌شوند. موشک‌های هدایت‌ شونده (هوا به هوا) موشک‌های «ماوریک» (Marerick.AGM-65) یکی از موشک‌های دوربرد هوا به زمین است موشک‌های «هارپون» (A Harpoon.AGM-84) که موشکی هوا به زمین ضد کشتی است و در تمامی اوضاع جوی قابلیت کاربرد دارد. موشک‌های آمریکایی «شرایک» (AGM-45.Shrike) که ضد رادار است، این موشک (هوا ـ زمین ـ سطح) ردیاب فرکانس‌های رادار است. موشک‌های «استاندارد» (AGM-78 Standard) ضد رادار است، این موشک هوا به زمین بوده و ردیاب فراکنس‌های رادار است، این موشک‌های شرایک است که پس از رفع نقایص موشک قبلی با این نام تولید شده است. موشک‌های «هل فایر» (Hellfire.AGM-114) نام این موشک هوا به زمین ضدتانک به نام چرخبال‌های مذکور قادر به حمل ۱۶ فروند از این موشک‌ها هستند که با لیزر هدایت می‌شوند. موشک‌های هدایت ‌شونده (هوا به هوا) موشک‌های آمریکایی اسپارو (Sparrow.AIM-7) موشک‌های هوا به هوایی هستند که توسط رادار به شکلی نیمه فعال هدایت می‌شوند، این موشک‌های کلاهکی با انفجار شدید دارند و می‌توان آن را در هر شرایط جوی علیه هر نوع هواپیما و در هر ارتفاعی و سرعت مانوری استفاده کرد.
  21. خوب راستش ميدوني من فكر ميكنم زيادتر از اين اطلاعات دستمون نياد چون فكر ميكنم اون عملياتي كه عراقي ها كردن اگه ماها بدونيم برايشان گران تموم ميشه ولي باز من جستجو ميكنم
  22. Soldier_Nazi

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    " رينا ماخليس " يك روزنامه‌نگار زن اسراييلي كه براي روزنامه‌ي برزيلي " گلوبو برزيل " كار مي‌كند ، در مقاله‌اي براي روزنامه صهيونيستي يديعوت آحرونوت نوشت : جنوب لبنان مملو از فضاي پيروزي است. به گزارش روز شنبه ايرنا از بيروت ، وي كه در آستانه سالروز حمله سال گذشته اسراييل به لبنان ، به اين كشور سفر و اقدام به تهيه گزارش براي يديعوت آحرونوت كرده است مي‌گويد: پس از يك سال از اين جنگ، مبارزان حزب الله از آمادگي كاملي برخوردارند تا در صورت وقوع جنگ و يا هرحادثه‌اي با اسراييل بجنگند. اين روزنامه‌نگار اسراييلي افزود: فضاي حاكم بر لبنان و به ويژه جنوب لبنان فضاي پيروزي است و اعتماد به نفس قوي براي جنگ با اسراييل وجود دارد. وي مي‌افزايد: افراد حزب‌الله ، دراوج بازسازي ، توان نظامي خود را براي مقابله با اسراييل تقويت مي‌كنند. ماخليس تاكيد كرد در شهر بنت جبيل در جنوب لبنان هيچ فرد مسلح از افراد حزب الله را مشاهده نكردم، اما افراد حزب‌الله هر تحرك مشكوكي را زير نظر دارند و جوانان سوار بر موتور سيكلت ، همه چيز را كنترل مي‌كنند. وي به نقل از يكي از ساكنان بنت جبيل نوشت : اسراييل نمي‌داند كه مبارزان حزب‌الله ساكنان منطقه هستند ، آنان به كشاورزي مشغولندو به راه سيد " حسن نصرالله " دبيركل حزب الله براي دفاع از لبنان در برابر اسراييل و آمريكا ايمان دارند. ماخليس در ادامه مي‌گويد در صورت وقوع جنگ ،اين كشاورزان ، سلاح بردوش خواهند گرفت و به جنگ با اسراييل مي‌روند بر همين اساس امكان ندارد كه بتوان حزب‌الله را از جنوب لبنان خارج كرد. روزنامه لبناني " الديار" نيز پنجشنبه‌ي گذشته از حضور يك گزارشگر اسراييلي در بيروت و ارسال گزارش مستقيم او از وضعيت مناطق پايتخت لبنان خبر داد. اين منبع اعلام كرد ، "ليسا گولدمن" با گردش در مناطق مختلف پايتخت لبنان ، اقدام به پخش گزارش مستقيم از يكي از آپارتمانهادر منطقه معروف به" المناره " در بيروت براي كانال ‪ ۱۰‬تلويويزن رژيم صهيونيستي كرده است. وي همچنين گزارشهايي را از برخي صحنه‌ها در اطراف حومه جنوبي بيروت كه عكسهاي سيد " حسن نصرالله " دبير كل حزب‌الله در آنها نصب شده بود، تهيه و پخش كرده است. بيشتر روزنامه‌نگاران اسراييلي دو تابعيتي بوده و اين موضوع ورود آنان را به لبنان و ديگر كشورهاي مخالف اسراييل ساده كرده است. در همين پيوند تلويزيون المنار رسانه‌ي ديداري حزب‌الله لبنان با انتقاد از وجود اين گزارشگر در بيروت ، اين پرسش را مطرح كرد كه آيا ورود وي به بيروت با ريسك و مخاطره همراه بوده و يا او با اطمينان خاطر به لبنان سفر كرده است. به گفته المنار برخي دوستان اين گزارشگر اسراييلي به وي توصيه كرده‌اند كه وارد حومه جنوبي بيروت نشود زيرا اعضاي حزب‌الله به سرعت او را شناسايي خواهند كرد. المنار افزود ، اگر گزارشگر اسراييلي به اين آزادي با دوربين خود در بيروت گردش مي‌كند ، چه عاملي مي‌تواند جلوي ورود نيروهاي اطلاعاتي اسراييل به لبنان و اجراي وظايف ضد امنيتي آنان را بگيرد كه انفجارها در لبنان مي تواند بخشي از آنها باشد.
  23. كره‌شمالي روز شنبه از تقويت تحركات نظامي نيروي هوايي‌آمريكا و تمرينات اين واحدها در شبه جزيره كره ابراز نگراني كرد. به‌گزارش ايرنا ، يونهاپ خبرگزاري كره جنوبي در خبري در اين خصوص نوشت: كره‌شمالي‌اين تمرينات را تلاشي‌ازسوي آمريكا براي حمله پيشدستانه عليه پيونگ يانگ مي‌داند. در اين گزارش به نقل از تلويزيون مركزي كره‌شمالي آمده است : مانورهاي هواپيماهاي آمريكا در شبه جزيره كره، به تنش‌ها دراين منطقه دامن مي‌زند. گزارش مي‌افزايد : آمريكا هواپيماهاي جنگنده اف ‪ ۱۶‬خود را از اروپا به شبه جزيره كره منتقل كرده است. كره‌شمالي خاطر نشان كرد : آمريكا از پايگاه‌هاي خود در كره جنوبي براي استقرار جنگنده‌هاي اف ‪ ۱۸‬و ديگر تجهيزات پيشرفته استفاده مي‌كند و درصدد آمادگي براي حمله به پيونگ يانگ است. اين گزارش، رزمايش‌هاي نظامي آمريكا در منطقه و آرايش اين جنگنده‌ها را بشدت مورد انتقاد قرار داده و مغاير با گرايش صلح درحال حاضر درشبه جزيره كره دانسته است. در گزارش تصريح شده است، در حالي كه همه طرف‌ها براي صلح تلاش مي‌كنند ، واشنگتن خود را براي جنگ آماده مي‌كند.
  24. عذر ميخواهم اين شرح عمليات كربلاي 4 است چيزي بهتر از اين به دستم نرسيده ولي باز جستجو ميكنم
  25. مقدمه تحولات صحنه نبرد پس از پيروزي فاو و اقدامات نظامي دشمن كه به طور گسترده و همه جانبه صورت گرفت، فرماندهان سپاه را با وضعيت جديدي مواجه كرد. جنگ شهرها در سطح گسترده، حمله به مراكز اقتصادي، صنعتي و نفتي فشار فوق‌العاده‌اي را بر كشور وارد ساخت. به ويژه، كاهش بسيار زياد قيمت نفت تا مرز 5/5 دلار در هر بشكه موجب تشديد اين فشارها شد. همراه با اين فشارها، تحرك جديد دشمن در عرصه زميني كه پس از اشغال اراضي كشور در آغاز جنگ، براي اولين بار صورت مي‌گرفت، جبهه خودي را تحت فشار قرار داده بود. در چنين شرايطي علاوه بر مقابله با حملات عراق به خط‌هاي پدافندي در طول مرز، آماده شدن براي حمله بزرگ بعدي، مسئوليت ديگري بود كه مي‌بايست به آن جامه عمل بپوشاند. تصرف منطقه استراتژيك فاو و جدا سازي بخش جنوبي سرزمين عراق از اين كشور اقتضا مي‌كرد كه مناطق مهمي چون بصره و ام‌القصر نيز مورد توجه قرار گيرد و به نظر مي‌رسيد، توقف در اين منطقه و عدم توسعه وضعيت، به زيان نيروهاي خودي باشد. زيرا منطقه عمليات فاو به لحاظ وسعتي كه داشت از اين قابليت برخوردار بود كه سلسله عمليات بعدي در همين مكان انجام شود. دلايل انتخاب منطقه پس از پيروزي فاو كه باعث به هم خوردن موازنه نظامي به نفع ايران شد، لازم بود در اقدامي ديگر كه از اهميت ويژه و هدف استراتژيك برخوردار باشد، سرنوشت جنگ به نقطه نهايي رهنمون شود. براي اين منظور، منطقه جديد مي‌بايست از شرايطي برخوردار مي‌بود كه هدف‌هاي مورد نظر تحقق مي‌يافت. منطقه عمومي بصره در جنوب، مهم‌ترين مناطقي بودند كه از تابستان سال 1361 همواره براي عمليات‌هاي بزرگ و سرنوشت‌ساز مورد توجه فرماندهان بودند و عمليات‌هاي متعددي در اين جبهه‌ها انجام شده بود: شرق بصره (عمليات رمضان)، هورالهويزه (عمليات خيبر و بدر) و فاو (عمليات والفجر 8) مناطقي بودند كه طي سال‌هاي 1361 تا 1364 عرصه نبرد ميان رزمندگان اسلام و دشمن بودند. تنها منطقه‌اي كه در آن، عملياتي صورت نگرفت، منطقه ابوالخصيب، جزيره مينو و بخشي از زمين شلمچه بود كه در ميان هدف‌هاي مطرح در اطراف بصره، به دليل نزديكي به شهر، مهم‌تر از بقيه بودند. به همين دليل، استحكامات، آرايش سلاح و يگان‌هاي دشمن نيز در اين منطقه (با تأكيد بر شلمچه) بيشتر از ساير مناطق عملياتي بود. و همين موضوع موجب شد كه طي چهار سال پس از عمليات رمضان، فرماندهان نظامي توجه جدي به اين منطقه كنند. افزون بر اين، اهميت شهر بصره كه هدف اصلي استراتژي نظامي جمهوري اسلامي پس از فتح خرمشهر به شمار مي‌رفت، مهم‌ترين عامل در انتخاب اين زمين براي عمليات كربلاي 4 بود. از ديگر ويژگي‌هايي كه باعث انتخاب اين منطقه براي عمليات شد، عوارض موجود در زمين غرب اروند در منطقه ابوالخصيب بود، زيرا وجود نهرها، نخلستان‌ها و كانال‌هاي كشاورزي و نيز عدم وجود استحكامات در منطقه پتروشيمي تا بصره، اين منطقه را قابل تصرف و پدافند مي‌نمود. همچنين به دليل آن كه دو جناح منطقه عملياتي، از شمال به آب‌گرفتگي شلمچه و كانال ماهي‌گيري و از جنوب به خور زبير و زمين‌هاي باتلاقي اطراف آن محدود شده بود، قدرت تحرك دشمن ضعيف برآورد مي‌شد. مزيت ديگر منطقه عملياتي، واگذاري مسئوليت حفاظت و اداره آن به سپاه‌هاي سوم و هفتم عراق بود. اين مسئله با توجه به مانور عمليات كه نفوذ از ميان خط حد دو سپاه بود، يكي از ويژگي‌هاي برجسته منطقه عملياتي به شمار مي‌رفت. طرح مانور مانور در اين عمليات، نقش اساسي و تعيين كننده‌اي داشت. زيرا تجربه عبور از عرض رودخانه اروند، اين بار مي‌بايست در طول رودخانه انجام مي‌گرفت. و اين عبور كه خود تاكتيك ويژه و ابتكار عمليات به شمار مي‌رفت در صورت تحقق، جنبه‌هاي ديگر آن كه شامل شكستن خط، پاك‌سازي، نفوذ در عمق و تسلط بر چند راه (ورودي شهر بصره) مي‌شد، تحول عظيمي در جنگ ايجاد مي‌كرد . از اين رو، از ارديبهشت تا مهر 1365 و سپس آذرماه همان سال،بحث‌هاي مختلف و طرحهاي گوناگوني ارائه شد ولي بدليل معايب آنها منتفي گرديد. يكي از موضوعات اساسي در طرح‌هاي ارائه شده، از نظر فرماندهان سپاه، وابستگي ابتكار ويژه به غافل‌گيري دشمن بود. بدين ترتيب پس از يك دور بحث، طرحي تصويب شد كه مورد توافق كليه فرماندهان بود. در جلسه، (16/7/1365) پس از بحث و گفت‌و‌گو، سرانجام فرماندهان يگان‌ها مانور عملياتي از پنج ضلعي در شلمچه تا جزيره سهيل در مقابل جزيره مينو را پذيرفتند. آنها پذيرفتند كه زمين شلمچه بر زمين مقابل جزيره مينو ترجيح دارد. همچنين، اهميت زمين دو طرف اروند و ابوالخصيب و نيز تاكتيك ويژه براي عبور از تنگه مورد قبول واقع شد. در پايان اين جلسه، فرمانده سپاه گفت: برادران عزيز، همه توجيه هستند و احتياجي به توضيح اهميت عمليات نيست. اين سومين منطقه‌اي است كه براي رفتن به سمت بصره در آن عمل مي‌كنيم. منطقه رمضان [شرق بصره] هور [الهويزه] و اينجا، خداي ناكرده اگر از ما كوتاهي سربزند، مسئوليت ما خيلي سنگين است. ما بايد با تمام قدرت تكليفمان را انجام دهيم آن وقت، هر چه خدا خواست. اينجا يك شجاعت بزرگ و تدبير و دقت بالايي مي‌طلبد. اين تاكتيك و شيوه جنگي كه ما براي اين عمليات مهيا كرده‌ايم، دشمن آمادگي‌اش را ندارد و [از طرف ما] احتياج به توكل و ايثار بالايي دارد. برادرها بايد همه مسائل را با هم حل كنند و تا آخر عمليات، دست اخوت و برادري به هم بدهند، چون اين عمليات با همياري و همكاري پيش مي‌رود. لذا، بايد تقسيم كار كنيد و همديگر را كمك كنيد. از نيمه دوم مهرماه كار آماده‌سازي منطقه عمليات با جديت پيگيري شد. در حين اين پي‌گيري و پيشبرد امور، بحث مانور باز هم مطرح شد و سرانجام، در آذرماه فرمانده سپاه با دريافت نظرات و مسائل جديد، طي جلسه‌اي با آقاي هاشمي، خط جديد كاري را به نيروي زميني سپاه ابلاغ كرد. مطابق آخرين تصميم گيري و جمع‌بندي وضع موجود، براي انجام عمليات كربلاي 4، چهار زمين شلمچه، ابوالخصيب، منطقه مقابل جزيره ام‌الرصاص و جزيره مينو انتخاب شد. اين چهار منطقه از نظر مانور آتش، و عقبه و پشتيباني به يكديگر وابستگي داشتند. از اين رو، هر كدام به يك قرارگاه سپرده شد. خط حد قرارگاهها نيز به شرح زير مشخص گرديد: 1- قرارگاه نجف، از شمال پنج ضلعي در شلمچه تا جزاير بوارين و ام‌‌الطويله؛ 2- قرارگاه قدس، عبور از تنگه و پيشروي در پتروشيمي و ابوالخصيب؛ 3- قرارگاه كربلا، مقابله با پاتك دشمن از مقابل جزيره ام‌الرصاص و پيشروي تا جاده دوم و سوم. اين قرارگاه تأمين كل منطقه عملياتي را نيز به عهده داشت؛ 4- قرارگاه نوح، تأمين جناح چپ و پيشروي در مقابل جزيره مينو. نيروي مورد نياز براي عمليات، 352 گردان برآورد شد، اما تنها 250 گردان مهيا شد كه در قالب 13 لشكر و 12 تيپ مستقل وارد عمليات شدند. آمار نيروها عبارت بودند از: 23733 پاسدار رسمي، 66847 سرباز و 113231 نيروي بسيج. در مجموع، 203811 تن نيروي انساني براي عمليات در اختيار سپاه پاسداران بود شرح عمليات طي چند روزي كه به زمان عمليات باقي مانده بود بمباران و آتش توپخانه عراق روز به روز افزايش مي‌يافت. صبح روز سوم نيز اطراف پل فجر، نهر عرايض، سواحل كارون، اوايل جاده خرمشهر، حوالي ايستگاه هفت و برخي نقاط ديگر، بمباران شد و آتش توپخانه دشمن نيز فزوني يافت. پس از تاريك شدن هوا در روز سوم، (زمان آغاز عمليات) عراقي‌ها به ريختن فلر به وسيله هواپيما و شليك منور دست زدند. از ساعت 19 تا 21 بيش از پنج مورد گزارش در مورد اقدامات دشمن به قرارگاه مركزي رسيد. با آنكه اوضاع نگران كننده مي‌نمود، اما تحليل كلي فرماندهي آن بود كه شرايط عادي است. از ساعت 21 غواص‌ها به درون رودخانه رها شدند، اما پس از حدود نيم ساعت، در ساعت 21:35 برادر عزيز جعفري اطلاع داد، دشمن با تيربار نيروها را زير آتش گرفته است. اين تحرك دشمن نيز مانند شب‌هاي گذشته عادي فرض شد، لذا دستور داده شد همه در ساعت 22:30 پاي كار باشند. اما ساعت 21:38 دقيقه لشكر 14 امام حسين (ع) خبر داد كه دشمن روي خط، منور زيادي انداخته و داخل رودخانه نيز با تيربار به نيروها حمله كرده است. تمام اين اقدامات دشمن داخل تنگه متمركز شده بود. همان جايي كه مي‌بايستي تاكتيك ويژه عمليات انجام مي‌گرفت. در ساعت 22، فرمانده قرارگاه قدس اعلام كرد كه لشكر 31 عاشورا متوقف شده است و امكان استفاده از لشكر 41 ثارالله (ع) نيز وجود ندارد، و تيربار دشمن در خط و روي آب نيروها را هدف قرار داده است در محور قرارگاه قدس لشكرهاي 14 امام حسين (ع)،21 امام رضا (ع) و 31 عاشورا در ساعات نخست حمله و قبل از درگيري، تلفات زيادي متحمل شدند. با اين همه، فرمانده قرارگاه ابراز مي‌داشت، شرايط حاد نيست. عدم تحرك خاص دشمن در محورهاي قرارگاه‌هاي نوح، كربلا و نجف و نيز عادي بودن شرايط در آن محورها، موجب تقويت اين برداشت فرماندهي شده بود، اما شرايط در محور قرارگاه قدس به كلي با شرايط محورهاي ديگر متفاوت بود. به هر صورت، حدود ساعت 22:08 با خبرهاي گوناگوني كه رسيد، فرماندهي پي برد كه دشمن تك را كشف كرده است. اما اوضاع به سختي قابل اداره و بازگشت به شرايط قبل از حمله بود. و از سوي ديگر، هنوز تا اندازه‌اي اميدواري وجود داشت. از اين رو، در ساعت 22:30 سوم دي‌ماه 1365 رمز عمليات قرائت شد و يگان‌ها در تمام محورها عمليات را آغاز كردند. و اين در شرايطي بود كه اين بار، دشمن عمليات را آغاز كرده بود. با آغاز حمله سراسري در منطقه عملياتي، در محور قرارگاه‌هاي نجف، قدس، نوح و كربلا نيروها دست به پيشروي زدند و هدف‌هايي نيز تصرف شد. اين وضعيت موجب آرامش در قرارگاه شد، اما در ساعت 24:10 دقيقه لشكر 14 امام حسين (ع) خبر داد، اين يگان نتوانسته است در جزيره بلجانيه قايق‌هاي حامل نيرو را پياده كند و دشمن از سمت جزاير بوارين و ماهي مانع عبور اين قايق‌ها شده و تعدادي از آنها نيز منهدم شده‌اند. قرارگاه قدس نيز اطلاع داد، نوك جزيره ماهي پاك‌سازي نشده است و دشمن روي تنگه به شدت تيراندازي مي‌‌‌كند. در جزيره ام‌الرصاص، لشكرهاي 8 نجف، 14 امام حسين (ع)، 25 كربلا و 41 ثارالله وارد عمل شده و ضمن شكستن خط‌هاي اول دشمن، پيشروي در عمق را آغاز كردند. لشكر 25 كه وارد جزيره ام‌الرصاص شده بود، نتوانست تا صبح سرپل به دست آمده را توسعه دهد. در محور قرارگاه نجف، لشكر 19 فجر توانست وارد پنج ضلعي شود و در محور ديگر نيز، لشكر 57 حضرت ابوالفضل پيشروي كرد. وضعيت در منطقه شلمچه از شرايط بهتري نسبت به ساير محورها برخوردار بود. در منطقه جزيره مينو، قرارگاه نوح ـ تيپ‌ 33 المهدي ـ توانست خط را بشكند اما با نيروهاي دشمن مواجه شد كه با سختي توانست پس از پاك‌سازي، با تيپ 32 انصارالحسين در خط اول الحاق كند. اما وجود آتش در جناح راست، اين محور را تهديد مي‌كرد. در اين حال، لشكر 7 ولي‌عصر (عج) نيز توانست وارد جزيره سهيل شود. بر پايه خبرهاي رسيده از اطلاعات قرارگاه خاتم (سپاه) دشمن دو اقدام اساسي را در دستور كار خود قرار داد: اول اجراي آتش روي دهانه كارون و تنگه، دوم جلوگيري از پيشروي لشكر 19 فجر و تيپ 57 ابوالفضل در داخل پنج‌ضلعي در محور شلمچه. علاوه بر اين، در ساعت يك بامداد، راديو عراق خبر حمله ايران را همراه با نقطه و محورهاي آن اعلام كرد، موضوعي كه درگذشته سابقه نداشت. به ويژه در اين خبر اعلام شد كه اين حمله بين سپاه‌هاي هفتم و سوم انجام گرفته است و لشكرهاي 11 و 15 درگير هستند. اين خبر، احتمال هوشياري و آگاهي دشمن را از حمله، در ذهن فرماندهي بيشتر تقويت كرد. پس از آن كه عبور از تنگه (محور اصلي عمليات) ناممكن شد، عبور از جزاير ام‌الرصاص و ام‌البابي، محور تلاش جبهه خودي قرار گرفت. اما در ساعت 2:10 بامداد قرارگاه كربلا اطلاع داد كه دهانه كارون از ناحيه پشت ام‌الرصاص، زير آتش دشمن قرار دارد و همه قايق‌هاي حامل نيروهاي تيپ انصارالحسين آسيب ديده‌اند. فرمانده قرارگاه نوح نيز وضع تيپ 33 المهدي را نامناسب گزارش كرد. علاوه بر اين، در ساعت 2:20 بامداد فرمانده لشكر 8 نجف شرايط يگان خود را در جزيره ام‌الرصاص سخت توصيف نمود. و اين در حالي بود كه انهدام وسيع قايق‌ها به دست دشمن، امكان انتقال نيرو را به جلو با مشكل مواجه كرده بود. ضمن آن كه تردد نيروها به دليل آتش دشمن به سختي امكان‌پذير بود. در ساعت 3:17 بامداد لشكر 7 ولي‌عصر (عج) اعلام كرد، قايقي در اختيار ندارد و بخشي از جزيره سهيل را نيز پاك‌سازي نكرده است. در شلمچه نيز، لشكر 19 فجر و تيپ 57 ابوالفضل توان حفظ پنج ضلعي را نداشتند و در محور بوارين نيز مشكل به وجود آمده بود. از اين رو، در ساعت 6:10 صبح به قرارگاه نجف اجازه داده شد، عقب‌نشيني كند. اوضاع در قرارگاه‌هاي ديگر نيز مساعد نبود؛ داخل جزيره ام الرصاص الحاق صورت نگرفته بود، لشكر 25 كربلا نتوانست سرپل خود را در جزيره ام‌البابي توسعه دهد، لشكر 8 موفق به پاك‌سازي هدف‌هاي خود در جزيره ام‌الرصاص نشد و تيپ انصارالحسين نيز نتيجه روشني به دست نياورد. يگان‌هاي ديگر نيز شرايط مشابهي داشتند. از اين رو، فرماندهي با تشكيل جلسه‌اي دستور داد جزيره ام‌الرصاص حفظ شود و در محورهاي ديگر يگان‌ها عقب‌نشيني كنند. اما در پي اظهار خوش‌بيني چند تن از فرماندهان و دريافت برخي خبرها، بار ديگر براي ادامه عمليات اميدواري ايجاد شد و برخي تلاش‌ها نيز صورت گرفت، اما از حدود ساعت 11 صبح عراق عليه مواضع رزمندگان دست به پاتك زد و سرانجام، در ساعت 23:45 دقيقه شب (چهارم) توقف عمليات اعلام شد. بدين ترتيب، به منظور حفظ قوا و طراحي دوباره عمليات آتي، از ادامه نبرد اجتناب شد. در اين عمليات، 985 تن از نيروهاي خودي شهيد و 8071 تن مجروح شدند. علل عدم موفقيت عمليات عوامل تاكتيكي و استراتژيكي مختلفي در ناكامي كربلاي 4 دخالت داشتند، اما نقش عوامل زير برجسته و تعيين كننده‌تر بود: 1- آگاهي عراق از مكان و زمان عمليات كه بيشتر مرهون اطلاعاتي بود كه امريكا به تلافي ماجراي مك‌فارلين در اختيار اين كشور قرار داده بود. منابع اطلاعاتي و جاسوسي امريكا دقيق‌ترين و جزيي‌ترين خبرها را درباره عمليات كربلاي 4 در اختيار عراقي‌ها قرار دادند. اظهارات مقامات عراقي در مورد اهداف عمليات و نتيجه آن حاكي از آن بود كه اطلاعات ارسالي به عراق حاوي نكات قابل ملاحظه‌اي بوده است. در اين باره وزير دفاع عراق گفت: هدف ايران شهر بصره بوده و هست ايراني‌ها اگر موفق مي‌شدند هدف‌هاي خود را تحقق بخشند، ارتباط ميان سپاه سوم و هفتم را قطع مي‌كردند و تمام فاو و خورعبدالله و شمال بصره را به اشغال خود درمي‌آوردند. علت شكست كنوني اين است كه ما آماده بوديم و نقشه‌هاي لازم را طرح كرديم و از درس‌هاي فاو استفاده كرديم. وزير دفاع عراق ضمن تشكر از امريكا اظهار داشت: ما به خاطر اين اطلاعات از آنان تشكر مي‌كنيم، اما به آنان خاطر نشان مي‌كنيم كه در مقايسه با برخوردشان با ايران، در اين مورد تعادل برقرار نبوده است. 2- تجربه دشمن از عمليات فاو و عبور غواص‌ها از اروند و نيز مسلح كردن زمين در محورهاي حمله، آن گونه كه امكان مقابله با مهاجمان را براي آنها فراهم مي‌ساخت.