ssalii
Members-
تعداد محتوا
94 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های ssalii
-
عملیات رمضان المبارک، فاو چگونه سقوط کرد؟ عملیات رمضان المبارک، فاو چگونه سقوط کرد؟
ssalii افزود یک موضوع در عملیات های نظامی ایران
سال 67 انشعاب در روحانیت مبارز اتفاق افتاد و تشکل روحانیون مبارز ایجاد شد. همه این اتفاقات در آستانه انتخابات مجلس سوم رخ داد. سپاه یکی از ذهنیتهایش این بود که اگر تعدادی از نیروهای سپاه به مجلس بروند، مشکلات آنها بهتر حل میشود. پشتیبانی بهتری از جبههها میشود و لذا آمدند عده ای از مسئولین سپاه و سرداران را تشویق کردند تا کاندیدا شوند و خود آنها هم در این زمینه فعال شدند لذا وقتی که فاو سقوط کرد، سپاه سمیناری در کرمانشاه داشت و عمدۀ فرماندهان در غرب بودند. روزی که فاو سقوط کرد روزی بود که آیت الله موسوی اردبیلی برای آنها در سمینار سخنرانی داشت. اولین خبر این که «فاو در حال سقوط است» من به آقای هاشمیرفسنجانی دادم و آن هم یک روز صبح خیلی زود فرمانده نیروی هوایی به نقل از یکی از خلبانان پایگاه امیدیه تماس گرفت و گفت، سپاه از ما تقاضای بمباران کرده و ما برای پشتیبانی در فاو پرواز میکنیم و نیروهای ما در حال عقبنشینی از فاو هستند. صبح زود به آقای هاشمی اطلاع دادم که وضعیت فاو خراب است. ایشان گفت که بعید است خبر درست باشد. ایشان یک ساعت بعد تماس گرفت و گفت خبر شما درست نبوده. با آقای محسن رضایی صحبت کردم، ایشان گفت فاو سقوط نخواهد کرد، مگر اینکه عراق بمب ا تمی به کار ببرد. نیم ساعت بعد که خلبانها برای بمباران رفته بودند دوباره تماس گرفته بودند و گفته بودند فاو از نظر ما سقوط کرده است. برای اینکه همه نیروها دارند به این طرف میآیند و سپاه خطی برای بمباران به ما میدهد که قبلاً خط مقدم آنها بوده، معلوم است که خط اول را خالی کرده است دوباره به آقای هاشمی گفتم که فاو در حال سقوط است و ایشان گفت که اشتباه میکنید. یعنی گزارش سپاه ایشان را مطمئن کرده بود. وقتی آقای رضایی میگفت مگر اینکه عراق بمب اتم بزند، معنایش این بود که خیلی مطمئن به دفاع فاو بودند. البته بعد از آن خیلی تلاش شد که بازپس بگیریم که نشد. مصاحبه با روزنامه همشهري منبع سایت آفتاب نیوز http://www.aftabnews.ir/vdciurat1rauv.html[/align] تکراری است،قفل شد. FeldMarshall -
از تجربیات اوکراین باید استفاده کنیم و ماهم تانکهایمان را بهینه سازی نماییم
-
اين .....ها اين تفنگ را عليه زنان و كودكان بكارگيري خواهند كرد [color=darkblue]ویرایش شد توهین نکنید و از الفاظ صحیح استفاده کنید DASHALI[/color]
-
خاطره بسیار جالب و خواندنی / بچه لات هایی که شکارچی تانک شدند
ssalii پاسخ داد به najaf47 تاپیک در جنگ تحمیلی
بعضی از اقایان مخالف ارائه این نوع خاطرات هستند و اصلا انگار رزمندگانی که جلوی بعثی ها ایستادند و حماسه خلق کردند همه شان از آسمان آمده بودند و مردان آسمانی بودند در حالی که بیشتر آنها از کوچه پس کوچه های جنوب شهر به جبهه رفتند و متحول شدند -
بهترین سلاح یک رنجر ایمان به خدا است همان نکته ای که بهترین رنجرهای دنیا تیپ گولانی اسرائیل نداشتند و در مقابله شیر بچه های حزب الله در بنت الجبیل به دام افتادند/
-
اولین بار اقای بهمن هدایتی خبرنگار خبرگزاری مهر در وبلاگ شخصیش بنام کلاشینکف دیجیتال این فیلم بشهادت رسیدن این مرزبان را منتشر کرد/ حدود 4 سال پیش
-
به نظر من جنگ افزارهاي روسي به نوعي ظاهر زيبا ندارند و بيشتر كيفي هستند و قيمتهاي ارزاني هم در سطح بين المللي دارند.
-
[10 روز است که عده ای اراذل و اوباش صهیونیست به جان ملت مسلمان غزه افتاده اند و هر کاری که از دستشان می اید برای نابودی این مردم استفاده می کنند و تمامی این جنایات جلوی چشم 2 میلیارد مسلمان صورت می گیرد و مسلمانان هم در یک آتش بس خود خواسته اسیر گشته اند . همگان دیدیم که امیدی به سران خودفروخته اعراب نیست ، بس چاره چیست در این میان تحلیل گران نظرات زیادی داده اند که بعضی از آنها کلیشه ای و فاقد پشتوانه اجرایی است و بعضی دیگر هم در صورت فراهم بودن زمینه توسط ملتها قابل اجرا است . من خودم حتی در سمیناری که در مرکز (...) برگزار شده بود شرکت داشتم البته برای عموم هم آزاد بود در آن جا یکی از سرداران دفاع مقدس که دارای کارنامه درخشانی نیز هست بعنوان سخنران حضور داشت، جوان دانشجویی پرسید اگر الان شما را فرمانده مقاومت غزه کنند و به آنجا بروید چه کار می کنید؟ این سردار گرامی جواب دادند که اول می روم و به آنها می گویم که بیایید زیر پرچم ولایت علی ابن ابیطالب، تا بعد با هم کار کنیم !!! ببینید دوستان آیا شما این جواب یکی از نخبه های نظامی را قبول دارید؟ وقتی مقام معظم رهبری از وحدت صحبت می کند و اصلا بحث های شیعه و سنی را مطرح نمی کنند، نباید حالا ما در این بحبوحه بیاییم همان مدلی را که صهیونیستها جلویمان گذاشته اند را اجرایی کنیم . قصدم از این روایت به این دلیل بود که واقعا بعضی نظر ها و طرحها با واقعیت روز خیلی فاصله دارند، لذا نظر دو تن از کارشناسان نظامی و سیاسی را که معقول تر از بقیه حرف زده اند را برایتان می آورم و قضاوت آن را به عهده شما عزیزان می گذارم: سردار محسن رضایی فرمانده سابق سپاه و دبیر مجمع تشخیص مصلحت دیروز گفته اند که: سوریه باید بیاید و بر روی منطقه بلندی های اشغال شده جولان مانور بدهد و با تجمع نیرو در آن منطقه و اینکه قصد بازپس گیری آنرا دارد باعث از بین رفتن تمرکز ارتش اسرائیل بر روی غزه شود، و با این کار عملا ارتش اسرائیل باید در دو جبهه صف آرایی کند و اگر جنگی هم با سوریه صورت نگیرد باعث کاهش فشار بروی رزمندگان حماس خواهد شد . نظر دوم مربوط به آقای حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان است که امروز در سرمقاله کیهان به آن اشاره کردند، البته نظر آقای شریعتمداری به عنوان یک تئوریسین سیاسی دارای اعتبار بالایی است ایشان گفته اند که : اگر جنگ غزه، نقطه تلاقی همه اسلام با همه کفر است- که هست- چرا باید مقابله با صهیونیست ها فقط در محدوده مرزهای فلسطین اشغالی باشد؟ مگر صهیونیست ها با حمایت آشکار قدرت های استکباری نظیر آمریکا و انگلیس و پشتیبانی برخی از سران کشورهای عربی- به قول آقا منافق امت- به جنگ تمام اسلام و همه مسلمانان نیامده اند؟ و مگر مردم غزه به نمایندگی از همه امت اسلامی با صهیونیست ها درگیر نیستند؟ بنابراین حمایت همه جانبه و از جمله حمایت نظامی از آنها وظیفه همه مسلمانان و تمامی کشورهای اسلامی است. امروز، مردم غزه در خاکریز اول قرار گرفته اند و میدان نبرد بسیار فراتر از محدوده داخلی فلسطین اشغالی است از این روی، حمله به عقبه ارتش اسرائیل یعنی حامیان جهانی و منطقه ای آن حق مسلم همه ملت های مسلمان است. نظامیان و شهرک نشینان صهیونیست را می توان در هر نقطه ای از جهان به هلاکت رساند. آنها بیرون از فلسطین اشغالی به آسانی در دسترس هستند. آیا برخی از سران عرب و دولت های دست نشانده آمریکا را نمی توان به راحتی مورد حمله قرار داد؟ چرا باید حمله صهیونیست ها به تمامی جهان اسلام و خیانت سران عرب و حمایت آمریکا و اروپا از آنها را بپذیریم ولی از حمله به آنها در هرکجا که قابل دسترسی هستند خودداری کنیم؟! منافع آمریکا و انگلیس و آلمان و سایر حامیان اسرائیل به آسانی در دسترس- بخوانید در تیررس- است. صهیونیست ها به خیال خود با استفاده از تاکتیک «زمین سوخته» قصد داشتند از طریق حملات هوایی، حماس را زمین گیر کنند ولی درپی یک هفته بمباران مردم غزه چاره ای جز آغاز حمله زمینی ندیده اند. این حمله هم اکنون با نشانه های روشنی از ناکامی روبرو شده است و اولمرت اعتراف می کند که تصور مقاومت حماس تا این اندازه را نداشته است. اولمرت چند روز بعد از آغاز جنگ 33روزه نیز اعتراف مشابهی کرده بود. برخی از شواهد و تحرکات اسرائیل حاکی از آن است که صهیونیست ها قصد دارند- بخوانید آرزو دارند- چند کیلومتر از شمال غزه را تسخیر و به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل - کلاه آبی ها- واگذار کنند تا از انتقام بعدی نیروهای مقاومت در امان باشند و از سوی دیگر حداقل 2 کیلومتر از مرز جنوبی غزه با مصر، یعنی گذرگاه 11کیلومتری رفح را به تسخیر درآورده و با استقرار نیروهای خود مانع از باز شدن این گذرگاه- در صورت افزایش فشار مردم مصر- شوند. این طرح با توجه به مقاومت حماس احتمال عملی شدن ندارد و تاکنون ارتش اسرائیل در مزارع اطراف شهرها مستقر شده و جرأت ورود به خانه ها را ندارد. اما در صورت عملی شدن این طرح، رزمندگان حماس- بخوانید مردم غزه- در شمال این باریکه کمترین تضمینی برای امنیت نیروهای سازمان ملل نخواهند داد، مگر سازمان ملل با سکوت خود به جنایات صهیونیست ها کمک نکرده است بنابراین نباید انتظار داشته باشد که باز هم مانند همیشه از نیروهای کلاه آبی خود به بهانه نیروهای بی طرف! برای حفظ امنیت رژیم اشغالگر قدس استفاده کند؟! و اما، در جنوب غزه، چنانچه نظامیان اسرائیل میان مردم مصر و مردم غزه در گذرگاه رفح حایل شوند، بهترین فرصت را برای هلاکت نظامیان رژیم صهیونیستی در اختیار مردم مصر قرار داده اند. امروزه، جوانان مسلمان در سراسر کشورهای اسلامی و از جمله ایران، برای رو در رویی مستقیم با نظامیان وحشی و بزدل رژیم صهیونیستی لحظه شماری می کنند. در کشور خودمان، بیش از 9 روز است که مردم و به ویژه جوانان، در تب و تاب اعزام به غزه شب و روز نمی شناسند. چرا نباید از این نیروی عظیم برای ضربه زدن به آمریکا و اسرائیل و متحدان اروپایی و منطقه ای آنها بهره گرفت؟ جبهه مبارزه با صهیونیستها نباید به باریکه غزه محدود شود و توسط مسلمانها باید به سراسر جهان گسترش یابد، زیرا صهیونیستها و دوستانشان منافعشان در سراسر جهان و حتی در بعضی کشورهای اسلامی پخش است و به راحتی می تواند به عنوان اهداف مسلمانان در آید و اگر مورد عملیات تلافی جویانه قرار گیرد، یقینا موجب ایجاد تزلزل در جبهه اسرائیلی ها خواهد شد . [color=red]تاپيك به بخش مناسب منتقل شده و عنوان آن عوض گرديد. sina12152000[/color]
-
تغيير ساختار سازمان ملل؛ تصميم جدي ايران (1و2و3)
ssalii پاسخ داد به arshya4171 تاپیک در دکترین و استراتژی
با سلام خدمت جناب ارشيا حدودا سال 65 يا 66 بود كه مرحوم استاد فخرالدين حجازي يكي از نماينده مجلس شوراي اسلامي بود.در سخنراني جالبي كه در مورد جنگ و سازمان ملل و اعراب خليج فارس داشت همين مسءله را كه نماينده اي بالا پيشنهاد داده اند را مطرح كرد. و يه نكته انقلابي هم به آن اضافه كرد كه بياييم سازمان ملل را در دهكده جماران بسازيم ُ . روزنامه كيهان يا اطلاعت بود كه آنرا چاژ كرده بود و دربين رزمندگان در منطقه دست به دست مي گشت و اين سخنراني انقلابي به قول معروف صدا كرده بود.خدايش رحمت كند . ولي اصلا اين ساختار سازمان ملل براي در خدمت قرارگرفتن كشورهاي استعماري و قدرت هاي بزرگ است و هيچ ردي را نمي شود پيدا كرد كه به عنوان عملكرد مثبت در اهداف بشر دوستانه اين سازمان باشد. اگر يه نگاهي به بحران رواندا كه زير سايه سازمان ملل اتفاق افتاد و يا جنگ بوسني و هرزگوين و جنگ 33 روزه و قتل عام قانا و ...صدها مسپله انساني كه اين سازمان از دخالت در آن چشم پوشي مي كرد.الان هم مسئله خودباخته ها و انسانیت کانالیزه شده شان هم از حاشیه های جالب بحران غزه است، کسانی که در حادثه ای مثل یازده سپتامبر صدایشان در می آید (لابد چون آمریکائی ها متمدن ترند! و جانشان ارزش بیشتری دارد) یا حتی در مورد اعدام اراذل و اوباشی که جرائم ناموسی دارند یا کسانی که چند تن مواد مخدر قاچاق کرده اند یا حتی در مورد اعدام اعضاء گروههای تروریستی عربده هایشان گوش فلک را کر می کند (اینها هم چون ضربه ای به جمهوری اسلامی! زده اند) حالا در مقابل جنایت جنگی خفه شده اند یا اگر خیلی بی احتیاطی کنند حرفهای دوپهلو می زنند و مثل همیشه با فن معروف چهار دست و پا می آیند زمین و به جمهوری اسلامی می رسند و یا بدتر از همه حرفی می زنند که به مذاق صهیونیست ها خوش می آید. ای کاش این هموطنان ما به جای شخم زدن عقده هایشان، حرف زدن از روی بی اطلاعی وحدسهای شخصی یا تکیه کردن به ادعاهای دشمنان فلسطین و دوستان اسرائیل کمی هم واقعی به مسئله نگاه می کردند و بعد نظر خودشان را، و نه نظر سیاسی و رایج قدرت های بزرگ را که قصد تغییر و تسلط بر خاورمیانه را دارند، بیان می کردند. البته از حق نگذریم این وسط آدمهای آزاده و سربلندی هم پیدا می شوند که با وجود مخالفت افکارشان با ایدئولوژی های اسلامی واقعیت ها را می بینند و به جای متهم کردن حماس و جمهوری اسلامی به کشتن مردم بیگناه غزه! و گرفتن قیافه مضحک ضد جنگ با چشم باز واقعیت تلخی را که اسرائیل شصت سال است آن را با تروریسم دولتی و جنایت جنگی گسترش داده است درک می کنند و درباره اش قلم می زنند. -
با تشكر از جناب رزمجو بابت راه اندازي اين بحث . من در اكثر تجمعات و تحصنها و سمينارهايي كه در مورد جنگ غزه برگزار شده است تا حد مقدور شركت داشته ام و حتي يك مورد آنرادر ژست جداگانه اي نوشتم كه يكي از سرداران دفاع مقدس كه يد طولاني در عملياتهاي موفق آميز داشته است و در حد خود يك تپوريسين مي باشد در جواب دانشجويي كه از وي پرسيد اگر شما الان به عنوان يك فرمانده به غزه برويد چه برنامه اي براي جنگ داريد ُ گفت كه : من اول مي گويم همه تان بيايد شيعه شويم و تا بعد با هم كار كنيم .و يا در جمع تحصن يك گروه دانشجويي بيان مي شد كه هواپيما ريايي صورت بگيرد و به غزه برويم كه اكثرا از روي احساسات بيان مي شد ولي كلا چند نكته به ذهنم رسيد كه بيان مي كنم: اینطرف یک عده مذهبی احساسی هم یاد طلبکاری های تاریخی شان افتاده اند و چپ و راست این «عقیده عوامانه» را که فلسطینی ها اگر شیعه بودند الان مقاومت شان بیشتر بود و اگر رهبر داشتند اختلاف نمی کردند و اگر و اگر های اینچنینی را تکرار می کنند. این حرفها چرندیاتی است از آدمهای ناآگاهی که فکر می کنند دینشان به خودی خود هدیه الهی است که معجزه می کند و صرف صحت اعتقاد ارزش والایی برایشان دارد! واقعا این غروری که ادعا می کند شعیه همیشه بر سکوی پیروزی بوده است را از کجا آورده ایم؟ بعضی از همین سیاستمدارن ما باشند روز دوم گرسنگی مملکت را به قدرت بزرگتر می فروشند، اصلا نگاهی به تاریخ بیاندازیم می ببینیم که خود شیعیان اوضاعی به همین بدی را تجربه کرده اند، مثلا اگر سقوط خرمشهر را مرور کنیم می بینیم همین شیعیان ایرانی بودند که با وجود یک رهبر مقتدر و کاریزماتیک عده ای به عقب نشینی و عده دیگری به مقاومت روی آورند، آخر سر هم مقاومت خرمشهر به خاطر همین اختلافها بیشتر از 35 روز دوام نیاورد و گوهری به ارزشمندی خرمشهر از دست شیعیان سقوط کرد و تا اختلافات داخلی حل نشد به کشور بازنگشت. پس لازم نیست به خودمان غره شویم! فلسطین در حال پس دادن اختلافات داخلی است همانطور که ما تاوان دادیم، پس جایی برای سرزنش های متکبرانه وجود ندارد و خداوند هم قسم خورده است که سرزنش کننده را به همان اشتباه و گناهی که آن را وسیله سرزنش دیگران قرار داده مبتلا خواهد کرد. ما فقط می توانیم از فلسطینی ها انتقاد کنیم که چرا در این اوضاع به این سختی هنوز بر اختلافات خودشان پافشاری می کنند و حاضر نیستند برای نجات بستگانشان هم که شده کاری انجام بدهند. یک عده فلسطینی زیر حملات اسرائیل جان می دهند و عده دیگری به خاطر سکوت و حماقتشان فحش می خورند اما باز هم حاضر نیستند با هم کنار بیایند. ما اگر نتوانیم بین دو گروه صلح ایجاد کنیم چاره ای نداریم از طرفی که به حق است طرفداری کنیم و مقابل دیگری بایستیم و نباید یادمان برود که ما هم از این اشتباهات و اختلافات داشته ایم.
-
1-حماس از حربه نامگذاری خوب استفاده می کند، اسماعیل هنیه جنگ را به حرب فرقان (جنگ جدا کننده حق و باطل) نامگذاری کرده است و این از نگاه تیزبین ابوالعبد حکایت می کند. وقتی جنگی موقعیت نهادهای بین المللی را در وضعیت منفعل و ناکارآمد فرو می برد و حتی حملات وحشیانه به غیرنظامیان را توجیه می کند یک چنین نامگذاری ای می توند به اذهان سردرگم جهت بدهد. این جنگ جنگ فرقان است چون رسوایی نهادهای بین المللی را نشان می دهد و فریاد می زند که حقوق بشر جز توهمی فراگیر نیست. گفتگوی ادیان، گفتگوی تمدنها و انواع مشابه گفتگو ها که نمونه آن را در کنفرانس ادیان دیدیم هم فقط شعبده هایی برای پوشاندن مقاصد سیاسی اند که تنها چند تايي ساده دل آنها را باور می کنند. جنگ اخیر بیشتر از جنگهای قبلی خاورمیانه به بی اعتباری حقوق بین اللملل ضربه زد، این وضعیت به نفی هر نوع خوشبینی بین المللی و بی اعتبار شدن تفاسیر نامبتنی بر قدرت منجر می شود و این باور را تقویت می کند که تمام این نهادها علامت های گمراه کننده برای منصرف کردن سیاستمداران و مردم به چیزی غیر از «قدرت» هستند تا صاحبان قدرت راحت تر گریبان ضعیف تر ها را به چنگ بیاورند. در همین اوضاع است که فرانسوی ها (مدافعان همیشگی حقوق بشر و البته مسلح کنندگان اسرائیل به سلاح هسته ای) درباره وضعیت حقوق بشر در ایران بیانیه صادر می کنند! و در همین وضعیت است که دیدار سارکوزی و لیونی با خنده انجام می شود و لیونی پس از ملاقات می گوید که اسرائیل تا وقتی که لازم بداند و تا زمانی که مطمئن شود به تمام اهدافش رسیده است این جنگ را متوقف نخواهد کرد، در همین زمان است که لیونی اسرائیل را نماینده ارزشهای جهان آزاد معرفی می کند که حق دارد از زمین و هوا و دریا به مردم بی دفاع حمله کند ... و طبیعی است که در همین بحبوحه آدمهایی که همیشه قیافه ضدجنگ و مدافع حقوق بشر به خودشان می گیرند نفرت انگیز تر و احمق تر نشون مي دن. 2 ـ هیچ چیز مثل «آشنایی زدایی» باعث ایجاد حساسیت و بالارفتن اهمیت یک موضوع نمی شود و «جنگ فرقان» مسئله فلسطین را آشنایی زدایی کرده است، حیات و خون تازه ای به موضوع فلسطین دمیده شده و برای خیلی ها که به یادآوری فلسطین از سر تکلف (به شیوه تکراری صدا و سیما و ائمه جمعه) عادت کرده بودند از کهنگی و فرسودگی و تکرار بیرون آمده است، غبار از روی یک موضوع شصت ساله کنار رفته و حالا همه مثل یک رخداد تازه به آن نگاه می کنند. بعد از اتفاقی که در عراق افتاد افکار عمومی منطقه هم با جنایات تازه اسرائیل تکان جدی خورده است و سراسر خاورمیانه شاهد اعتراض های مردمی بوده، مردم افغانستان در غزنی و هرات تظاهرات می کنند، قطری ها در ورزشگاه جمع می شوند و دعا می خوانند، عربستانی ها در مقابل شلیک سربازان سعودی حداقل دو کشته و هشت زخمی داده اند، پلیس مصر دبیرکل اخوان و بیست عضو آن را بازداشت کرده است، در ایران عده ای خواب و خوراکشان را از دست داده اند، از تجمع و تحصن و حمله به سفارت خانه ها و کتک خوردن و تبلیغات و ... هر کاری از دستشان بر می آمده انجام داده اند. خیلی ها به تحقیق و دوباره خوانی مسئله فلسطین روی آورده اند و آنهایی که به کار رسانه ای مشغول اند نیاز به برقراری ارتباط با ملت های مسلمان، فراگرفتن زبان عربی و انگلیسی را درک کرده اند، حتی مجلس هم جدی تر از قبل شده است و یک مصوبه الزام آور برای به کار انداختن همه ظرفیت های کمک به مردم غزه تصویب کرده، ... خلاصه همه به دنبال این هستند که برای «یک هدف مشترک» کاری انجام بدهند. 3 ـ درست است که بهانه شروع جنگ را حماس به اسرائیل داده است اما آیا باید بعد از محاصره موشک پرانی می کرد یا نه؟ همانطور که حزب الله بهانه جنگ تموز را به اسرائیل داد، اما باید از اسرائیل اسیر می گرفت یا نه؟ حماس با موشک پرانی های خود این جنگ را شروع کرده است اما چه دلیلی وجود دارد که حماس موشک پرانی را کنار بگذارد؟ تا اسرائیل با خیال راحت و آسوده غزه را محاصره کند؟ تا تمام مردم غزه از گرسنگی بمیرند؟ که شهرک نشینها آرامش بیشتری داشته باشند؟ که مذاکرات صلح با تشکیلات فاسد خود گردان پیش برود؟ اگر حماس موشک پرانی را قطع کند آیا اسرائیل حاضر است دست از محاصره غزه و قطع انتقال برق و سوخت و دارو دست بردارد یا حماس باید دست روی دست بگذارد و کشته شدن مردم اش را تماشا کند؟ گفتن ندارد که آتش بسی که با محاصره همراه باشد بی ارزش است و صلحی که به تایید نماینده مردم فلسطین (حماس) نرسد صلح نیست، بلکه خواست اسرائیلی هاست. اینطور مواقع آدم واقعا شک می کند که مخالف خوانها واقعا به دمکراسی و انتخابات عقیده دارند یا هر وقت باب میلشان باشد از این چیزها دم می زنند؟ حماس در انتخابات کاملا دمکراتیک پیروز شد یعنی خواست مردم فلسطین مقاومت است اما با توطئه عباس، سعودی، اردن و مصر قدرت حماس به غزه منحصر شده است. از این گذشته اگر صلح و مذاکره واقعا نتیجه بخش است چرا تا به حال خواسته های همین عباس تأمین نشده؟ چرا عرفات به رضایت نرسید؟ کدام فلسطینی آواره با مذاکره به سرزمین اجدادی خودش برگشته یا کدام پست بازرسی برچیده شده یا کدام شهرک تخلیه شده است؟ فتح می خواهد به آمریکا و اسرائیل اعتماد کند اما حماس نمی خواهد، تا حالا که راه فتح جواب نداده اما خدا را چه دیدید؟ شاید راه مقاومت جواب داد! بنابراین نمی شود به طرفداران مقاومت انتقاد کرد چون راه حل های دیگر به هیچ نتیجه رضایت بخشی و قطعی نرسیده است. 4 ـ مخالفین مقاومت احتمالا ترجیح می دهند دیکتاتوری فاسد تشکیلات خودگردان بر فلسطین حکومت داشته باشد تا خواست واقعی خود مردم! و اصلا معلوم نیست چرا همه دنیا می خوهند برای مردم غزه که پشت سر حماس ایستاده و مقاومت می کند دلسوزی و تعیین تکلیف کنند؟! اینها اصلا مردم غزه را نمی شناسند چون همیشه این مردم را در حال کشته دادن و ضجه زدن دیده اند و لابد فکر می کنند: «بیچاره ها! حماس با لجبازی چه بلایی که سر این ها نمی آورد!» ... اما مگر مقاوم تر از مردم غزه هم پیدا می شود؟ خیلی ها وقتی تظاهرات چهار پنج روز قبل از اتمام آتش بس را دیدند که مردم غزه بعد از یک ماه و نیم محاصره کامل و کشیدن کارشان به علف خوری! چطور از هنیه حمایت می کنند بهت شان زده بود. اینها با جان ودلشان از حماس حمایت می کنند و کاری با سیاست هیچ بنی بشری اعم از اعراب مخالف یا جمهوری اسلامی و حزب الله موافق ندارند، به مقاومت عقیده دارند و تا حالا با تمام توانشان مقاومت کرده اند. به هر حال این مردم غزه هستند که باید برای خودشان تصمیم بگیرند اما اینطرف آدمهایی داریم که دیر می آیند و زود هم می خواهند حکم کلی و نهایی را صادر کنند و بروند؛ روزهایی که همین بچه مذهبی ها با نگرانی برای عاقبت بعد از آتش بس دعا می کردند و مردم غزه آنطور از رهبرشان حمایت کردند احمق های زبان قشنگ مقلد ما که چشم و گوششان حرف آمریکائی ها و انگلیسی هاست اصلا نمی دانستند غزه کجای دنیا هست، اما حالا شده اند کارشناس همه چیز دان سیاست و فلسطین و صلح عربی و ... [color=red]تاپيك ادغام شد! با تشكر sina12152000[/color]
-
هـــدیـــه کـودکـــان اسـرائـیـلــی بـه غــزه [18+]
ssalii پاسخ داد به Babakim1 تاپیک در مقاومت اسلامی
به نظر من اين بزرگترين عذاب براي ما هست كه اين صحنه ها را مي بينيم و دستمان بسته است. -
در مورد شهيد مغنيه نظرات زيادي مطرح شده است . و فعلا هم پرونده تحقيق در دست سوريه مي باشد . البته عربستان و اردن و حتي بخشي از فتح هم در اين جنايت دست داشته اند ولي نكته اي كه انيس نقاش دوست صميمي و قديمي شهيد حاج رضوان مطرح كرده است اين بود كه حاج رضوان بر روي احتمال جنگ بين سوريه و اسراييل و بلندي هاي جولان متمركز شده بود! و از اين حرف مي شه نتيجه گرفت كه اين شهيد بزرگوار بعد از جنگ 33 روزه و شكست اسراييل در لبنان به عنوان يه تءوريسين كه نقاط ضعف ارتش اسراييل را پيدا كرده بود بايد به طريقي بشهادت مي رسيده است . حال توسط جبهه نفاق يا بوسيله موساد و سيا. بهرحال بابت اين پست از جنابعالي تشكر مي كنم.
-
حمله اسرائیل به غزه - 1315 شهید و 5340 زخمی تاکنون ، شهادت بیش از 410 کودک فلسطینی
ssalii پاسخ داد به hightech تاپیک در اخبار ویژه
يک نظر سنجي در سي ان ان با اين عنوان که آيا اسرائيل حق حمله به فلسطين را دارد؟ در حال برگزاريست . نظر موافقين بيشتر است . با مراجعه به سايت http://israel-vs-palestine.com/ و ارسال به همه جلوي اين جنگ رواني اينترنتي را بگيريم -
سند زنده از اعجاز زيارت عاشورا در ناکام ماندن حمله گروهک ريگي
ssalii پاسخ داد به alexandre تاپیک در اخبار ویژه
متاسفانه وهابيان در استان سيستان و بلوچستان خيلي سرمايه گذاري كرده اند و روز به روز هم دارند از خلا هاي فرهنگي و اقتصادي استان سوء استفاده مي كنند و كاملا همسو با سياستهاي عربستان و امريكا در منطقه عليه جمهوري اسلامي فعاليت مي كنند. در مرود اين عمليات هم ريگي احمق قصد داشت با گرفتن يك تلفات سنگين از نيروهاي نظامي ايران كانون توجهات از غزه را به سمت داخل ايران برگرداند تا با ارتباط خاصي كه با شبكه تلويزيوني العربيه(العبريه) دارند بلافاصله جمهوري اسلامي را زير فشار رسانه اي قرار دهند. من در اين ايامي كه غزه تحت يورش اسراپيلي ها بود يك سايت اينترنتي كه متعلق به اهل سنت افراطي ايران است و هميشه هم اطلاعيه هاي جنود شيطان ريگي را منشر مي كند را زير نظر داشتم تا الان حتي يك اطلاعيه يا محكوميت خشك و خالي عليه اسراپيل از سوي اين سايت منتشر نشده است .انگار در خواب زمستاني بسر مي برند. به نظر من گروهكي كه افتخارشان فاجعه كشتار تاسوكي است سرنوشتي بهتر از منافقين را ژيدا نخواهد كرد . باتشكر از شما . موفق و مويد باشيد -
جناب آرماني من خودم جايي خواندم كه يه بنده خدايي در بيان خاطراتش اشاره كرده بود به ارتفاعات شلمچه !!! و حتما چند وقت ديگر خواهيم ديد كه مي گويند ارتفاعات برف گير شلمچه!!! بهر حال يه انتقاد نبايد اينقدر شما را ناراحت كند. نگاه انتقادي به تحريفات دفاع مقدس بايد وجود داشته باشد تا ارتفاعات شلمچه بوجود نيايد. هنوز هم معتقد هستم كه وجود گرداب در رودخانه اي كه جريان تند دارد وجود ندارد و بخصوص اروندرود.
-
بسيار عالي بود و بهتر از خاطرات ساختگي و داراي تناقض است . حتما ادامه بدهيد.
-
[size=9]فرماندهان مرتب در تماس برای انتقال نیرو و پیدا کردن ساعت مناسب بودن تا احتمال تلفات به حداقل برسه. اینو من شنیدم ولی در صحتش سندیت ندارم که میگن اروند رود سریعترین رودخونه در اسیا هست. جریان اب در بعضی مواقع تا 70 کیلومتر در ساعت میرسه. در عمق حدود 15 متری اب هم گردابهای وحشتناکی هست که هر چیزی را خورد میکنه. در ضمن به همه اینها باید کوسه های گرسنه و بعضا موج گرفته رو اضافه کنید که بر اثر انفجار گلوله ها در اب بد جوری قاطی بودن. اون موقع روی اروند هنوز پلی نزده بودند و بایستی با قایق جابه جا میشدیم. روز موعود فرارسید و گردان دسته به دسته راهی اسکله موقتی شدند که در نهرهای بزرگ در داخل نخلستان بوجود اورده بودند. وجود نخلها خود یه استتار طبیعی مناسبی بوجود میاورد. [/size] در اين داستان دوستمان تعدادي تناقض وجود دارد كه انشالله آنرا اصلاح كنند مطالبشان زيباتر خواهد شد. اول اينكه چگونه ايشان نيروي رزمنده اي بوده اند كه در جلسه فرمانده هان كه حتما در قرارگاهها بوده است حضور داشته اندو از نگراني آنها براي ساعت مناسب براي شروع عمليات بوده اند!!!!!!!(ساعت شروع عمليات در سطح رده هاي قرارگاه مركزي است كه تصميم بگيرند چه ساعتي عمليات شروع بشود و حتي انتقال نيرو ها به منطقه هم به آنها مربوط مي شود. دوم اينكه : حتي در داخل شيار ها و نهرهاي اروند رود هم بدليل اينكه دشمن در والفجر هشت غافلگير شود و از ماهيت عمليات با خبر نشودُ هيچ اسكله اي بنا نشد! و موفقيت والفجر هشت هم بدليل غافلگيري دشمن بوده است. در سرتاسر اروند هم بگرديد يك عدد گرداب نمي توانيد پيدا كنيد. گرداب بر اثر جابجايي آب هاي زيري سطحي درياچه ها شكل مي گيرد و در رودخانه هاي خروشان مانند اروند از گرداب خبري نيست[color=blue]..........................[/color] كتابهاي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ منابع خوبي هستند [color=blue]با عرض پوزش .. لحن شما مناسب این تاپیک و حماسه والفجر 8 نبود .. پس ویرایش شد نستور [/color]
-
وجود پیشرفته ترین تانک جهان بعلاوه قوی ترین نیروهوایی منطقه و ارتشی تا دندان مسلح بازهم صهیونیستها از یورش به غزه و درگیر شدن با یک نیروی شبهه نظامی که پیشرفته ترین سلاحشان تعدادی محدود آر پی چی و کلاشینکف است واهمه دارد. به نظر اگر این کار برای اسرائیلی ها راحت بود حتما تا الان معطل نمی کردند و کار حماس و مبارزین فلسطینی را یکسره می کردند اما چه موضوعی باعث شده است که ارتش اسرائیل دچار رعب و وحشت از حمله زمینی باشد؟ من از زبان رزمندگان حزب الله لبنان شنيدم که مي گفتند: استادان ما در آموزش جنگهای چریکی، فلسطینیان بوده اند و این نشان می دهد گرچه رزمندگان حماس از نظر تسلیحات در سطح پایینی قرار دارند ولیکن دارای عقبه ای قوی از نظر نبردهای تن به تن و چریکی هستند و دارای سابقه 50 ساله در این زمینه هستند و اما نکته دوم این است که منطقه غزه دارای کوچه های تنگ و غیر استاندارد از لحاظ شهری است و این برای تانکهای میرکاوا یه کابوس است که وارد منطقه ای شوند که دارای کوچه های تنگ و خیابانهای باریک است و این می تواند بعنوان هدفهایی ساده برای شکار شدن توسط مبارزان حماس باشد، و از کارایی نیروی زرهی بکاهد .و نکته آخر اینست که همین کوچه و خیابان ها کوچک و باریک از دید ماهواره ها پنهان است و می تواند به عنوان دالانی برای مانور چریکها تلقی شود، البته نباید فراموش کرد که حداقلی تلفات برای ارتش اسراییل غیر قابل تحمل است . در این میان برگ برنده دیگر برای جنبشهای مردمی مانند حماس و حزب الله اینست که اگر آنها میلیونها دلار در سطح جهان هزینه رسانه ای و تبلیغاتی می کردند که این سران عرب همگی خیانت کار و بزدل هستند مردم کشورهای عربی شاید قبول نمی کردند، ولی با این وضعیت منطقه غزه و سکوت خفت بار سران، برای مردم منطقه مشخص شد که اینان یک مشت ترسو و مزدور بیش نیستند. بعد از شکست صهیونیست ها در جنگ 33روزه، «زئیف شف» ژنرال بازنشسته و برجسته ترین تحلیل گر نظامی اسرائیل می گفت؛ «فرق نظامیان ما با حزب الله آن است که نیروهای حزب الله از مرگ استقبال می کنند و نظامیان ما از مجروح شدن وحشت دارند(هاآرتص).» و اعتراف می کرد که «نظامیان اسرائیل برای حمله به مردم بی دفاع و بی سلاح کوچه و خیابان آموزش دیده اند و خلبان های ما برای پرواز بر فراز شهرهایی که آتش هوایی ندارند آمادگی دارند». با شروع حمله اسرائیل به غزه و نتایج اولیه آن، احتمالا زئیف شف، مشغول آماده کردن مصاحبه مطبوعاتی مشابهی برای شکست دوباره ارتش رژیم صهیونیستی است، چرا که آغاز حمله زمینی، یعنی رو در رویی سربازان وحشی اما ترسوی صهیونیست با رزمندگان حماس که شهادت را آغاز کار می دانند و نتیجه پیشاپیش قابل پیش بینی است. حماس که از قبل پیش بینی این روزها را داشت زمینه های مناسبی برای امروز فراهم ساخته بود و در نخستین روز از نبرد زمینی، ده ها نظامی اسرائیلی را به هلاکت رسانده، تعداد فراوانی را زخمی کرده چند تانک مرکاوا را منفجر و دو هلی کوپتر آپاچی را سرنگون کرده و شماری از نظامیان صهیونیست را به اسارت گرفته است. [color=red]عنوان تاپيك اصلاح شد. sina12152000[/color]
-
با گذشت 12 روز از جنگ غزه و شروع حمله زمينيُهنوز سراپيل به اهداف خود نرسيده است. اسراپيل قصد داشت اولا توان موشكي حماس يا كاملا از بين برود و يا حداقل كم بشود كه اين امر محقق نشده است. و با جدا كردن مردم غزه از حماس بتواند به مناطق شهري نفوذ كند وكار حماس را يكسره نمايد كه تا الان هم نتوانسته است به اين حداقلي هم برسد.
-
خداوند روح اين شهيد بزرگوار را قرين رحمت كند. اي كاش چند مبارز مانند عياش وجود داشتند تا در اين زمانه براي اسراپيلي ها كابوس درست مي كردند. ترور اين بزرگان مبارز يكي از اهداف اسراپيل براي چنين روزهايي بوده است . ممنون از شما كه اين مطلب را در زمان حاضر كه جنگ غزه رخداده است ارسال نموده ايد.
-
دولت بشار اسد مي توانست نقش بهتري در اين ميدان داشته باشدُ ولي متاسفانه ظاهرا ايشان هم دچار ترس و سياست بازي شده اند ٍ يا اينكه دلارهاي سعودي كار خودشان كرده اند.
-
ناوهواپیمابر USS Enterprise CVN-65 (آشنایی با ناوهای هواپیمابر 1)
ssalii پاسخ داد به Electro_officer تاپیک در ناوهای هواپیمابر و بالگرد بر
من شنيده ام كه در آينده ناو هاي هواژيمابر جمع خواهند شد و با توجه به اينكه قدرت موشكي و هواژيمايي بالا خواهد رفت ديگر احتياجي به ناوهواژيما بر نخواهد بود -
اسراييل از ديروز عمليات زميني خود را در شمال غزه آغاز كرده است و در مناطقي تنها توانسته است 500 تا 800 متر ژيشروي داشته باشد و تا الان هم 3 دستگاه مركاوا و يك فروند هليكوپتر از دست داده است. بس مي توان نتيجه گرفت هنوز هراس دارد تا دست به ي.رش عظيمي بزند چون در اين مناطق محدود هم دستاوردي برايش نداشته است.
-
[align=justify]ديدم گلّهگلّه تانك است كه با آرايش دشتبان دارند به سمت جنوب ميآيند. همانطور كه توي بحر سياحتشان رفته بودم، به دلم بد نياوردم.چرا؟خب، از آنجا كه در جريان فتح خرمشهر بروبچههاي اصفهاني تيپ 8 نجف اشرف و تيپ 14 امام حسين(ع) كلي از تانكهاي عراقي را در داخل شهر غنيمت گرفته بودند، احساس اوليهام اين بود كه لابد اينها تانكهاي خودي هستند و دارند براي تقويت نيروهايمان كه از شرق به غرب جلو كشيدهاند و با دشمن درگيرند، از شمال به سمت جنوب ميآيند كه بعد بپيچند به سمت غرب و بروند به كمك بروبچههاي خط مقدم. اين شد كه كمي جلوتر رفتم. منتها اين بار كمي شك كردم.بر چه مبنايي شك كردي؟روي اين حساب كه در حركتشان آرايش خيلي منظم و كلاسيك گرفته بودند. به خودم گفتم: آخر بچههاي زرهي ما كه اهل حركت دشتبان، آن هم با يك چنين آرايش كلاسيكي نيستند. آنها معمولاً به صورت ستوني حركت ميكنند. يك دستگاه تانك جلودار ميشود و به راه ميافتد، مابقي تانكها، پشت سرش حركت ميكنند. اينها ولي، با آرايش كامل دشتبان و آن پرچمهايي كه روي آنتن تانكها زده بودند، مشكوك به نظر ميرسيدند.اين شد كه دفعتاً ترمز گرفتم و به سمتشان دوربين كشيدم. ديدم پرچمهاي روي تانكها، از دم عراقي است! پشت سر اين تانكها هم گروه زيادي از نفرات پياده، مسلسل به دست و منظم، در حال بدو رو، دارند حركت ميكنند و به جلو ميآيند. با توقف من، يكباره اين تانكها هم متوقف شدند. عجيب بود كه از طرف آنها هيچ واكنش خصمانهاي مشاهده نميشد. حتي از طرف پيادههايشان هم يك گلوله به من شليك نشد. حدس ميزدم قصد دارند با اين عدم واكنش، من را خام كنند كه سادگي كنم و به جلو بروم تا مرا اسير بگيرند. اين ماجرا سابقه قبلي داشت.كجا؟در مرحله سوم حمله فتح مبين، احمد متوسليان كه بچههاي اطلاعاتياش توي چند محور پراكنده شده بودند، براي كسب اطلاع از وضعيت مواضع لشكر 10 زرهي سپاه 4 صدام در جَبَلِ تينه، ناچار شد فرمانده گردان ابوذر خودش، يعني برادرمان "سيد مصيب ميرسجادي" را با موتور بفرستد براي شناسايي. آن بنده خدا هم رفت سروقت تانكها. عراقيها اول واكنش نشان ندادند و او خيال كرد خدمه تانكها در رفتهاند و اين تانكها را به امان خدا در آنجا رها كردهاند. وقتي حسابي با موتور به آنها نزديك شد، يكباره تيربارهاي اين تانكها روي سر ميرسجادي آتش متقاطع باز كردند. زمين خورد و آمدند او را اسير گرفتند. حالا اينجا هم اين بيپدرها چنين خوابي براي من ديده بودند. اينكه به طرفم اجراي آتش نميكردند، ناشي از اين توهّم بود كه گمان نميكردند آنها را شناسايي كرده باشم.آنجا لابد كُپ كردي، بله؟!اگر كُپ كرده بودم كه ديگر مجالي براي واكنش مناسب پيدا نميكردم؛ چرا خب، وضعيتم اشكي بود حسين جان. توي آن حال و هوا، خودم فكر ميكردم من از اين مهلكه ديگر جان سالم به در نميبرم؛ وسط اين دشت بيسر و ته، منم و همين موتور، آنطرف دويست و خوردهاي دستگاه تانك است، به علاوه صدها نفر سرباز مسلح، حالا اينها حتي اگر به صورت ضربدري هم به سمت من شليك كنند، راه فرارم بسته ميشود و الفاتحه!دست آخر، زير لب بسمالله گفتم. دوربين را از بند آن، حمايل شانهام كردم، گاز موتور را گرفتم و درجا 180 درجه سر و ته كردم! هنوز در حال سر و ته كردن موتور بودم كه عراقيها فهميدند چه قصدي دارم؛ همينطور با كاليبر تانك و گلولههاي ضدتانك و ضدنفر "بي.ام.پي" و تير مستقيم تانك و رگبار كلاش و تيربار، به طرفم آتش باز كردند. تمام قوتم را گذاشتم توي دست راستم، موتور را تا جايي كه گاز ميخورد، گاز دادم. آنها همه دور و برم را داشتند ميكوبيدند؛ جلوي موتور را ميزدند، عقب موتور را ميزدند، تير بودكه از بغل گوش و زير دست من رد ميشد. مدام توي دلم ميگفتم الان مرا ميزنند، يك دقيقه ديگر ميزنند.حالا براي اينكه الكي هم شده دلم را خوش كنم، شروع كردم با موتور، زيگزاگي حركت كردن يا به قول خودمان چهارنعل تاختن به روش چپ اندر قيچي. در صورتي كه چنين مانوري بيفايده بود؛ چون وقتي آنها داشتند توي آن دشت به صورت متمركز به طرف يك نقطه شليك ميكردند، چه من زيگزاگ ميرفتم، چه مستقيم، فرقي نداشت. منتها ما توي آن حول و ولا، دلمان را خوش كرده بوديم كه حالا داريم مثلاً تاكتيكي به خرج ميدهيم [ميخندد] ... از اين ويراژها ميداديم!پس در آن لحظات، اين حجم زرهي دشمن مثل يك ساطور داشت عمود بر خط دفاعي نيروهاي "قرارگاه عملياتي فتح"؛ كه آرايش آنها از شرق به غرب بود، فرود ميآمد. معلوم شد دلنگراني "حسن باقري" كاملاً موجه بود. چه ميگويي؟تعبير جالبي را به كار بردي؛ بله، خلاصه پُرگاز به سمت جنوب در حركت بودم و در همان وضعيت، دلم مثل سير و سركه ميجوشيد؛ چون ميدانستم با پايين آمدن اين ساطور زرهي، چه اتفاق شومي در حال رخ دادن است. يعني عنقريب است كه اين مجموعه زرهي گردنكلفت دشمن ميآيد و پشت بچههاي ما را كه سَرِ كانال پرورش ماهي رو به سمت غرب آرايش گرفتهاند و دارند تأسيسات پمپاژ آب كتيبان را ميكوبند، ميبندد. حالا دلشوره من بيشتر از اين بابت بود كه توي اين شلوغي و وانفسا اگر حسن باقري را پيدا نكنم، چه مقام مسئولي را بايد گير بياورم تا به او بگويم آقا! بچهها را از آنجا بكشيد عقب. اين نيروهايي كه آسودهخاطر از بابت پشت سرشان دارند رو به سمت غرب ميجنگند، عنقريب است كه عقبهشان قيچي بشود. رسيديم به جايي كه حسن باقري را ملاقات كرده بودم، مدتي دنبال او بيابان را سر و ته كردم ولي فايده نداشت. وقتي ديدم نميتوانم حسن را پيدا كنم، آمدم پشت خاكريز دژ مرزي عراق.چرا آنجا رفتي؟آخر، واحدهاي خودي، امكانات لجستيك، تعاون و پستهاي امداد بهداري رزميشان را يك پله جلوتر كشانده و پشت همين دژ مرزي عراق مستقر كرده بودند. يكي دو كيلومتر كه پشت دژ، در امتداد آن رو به پايين حركت كردم، متوجه يك نفربر "ام ـ 113" مركز پيام شدم كه آنتنهاي بلند "آر.سي ـ 292" آن مشخص ميكرد بايد مال فرماندهي يكي از تيپهاي ما باشد. سريع رفتم جلو، موتور را زدم روي جك و رفتم توي نفربر. ديدم برادر "مرتضي قرباني"؛ فرمانده تيپ 25 كربلا، مشغول مكالمه بيسيم با شهيد ردانيپور؛ فرمانده قرارگاه عملياتي فتح است. حالا در حاشيه اين نكته را گفته باشم كه من برادر قرباني را ميشناختم، ولي ايشان مرا نميشناخت. وقتي مكالمهاش تمام شد، سربسته به او گفتم يك مورد فوقالعاده حساسي پيش آمده، منتها لازم است به طور خصوصي آن را به او بگويم. با هم از نفربر خارج شديم. خودم را معرفي كردم و گفتم: مسئول واحد اطلاعات تيپ 27 هستم. من را حسن باقري به آن سمت بالا فرستاده و الان دارم از مقابل يك چنان تشكيلات زرهي گردنكلفتي ميآيم. اين هم خلاصه آخرين مشاهدات عيني من است:واكنش آقاي قرباني به صحبتهايت چه بود؟ايشان بلافاصله رفت و از داخل "ام ـ 113"، كالك را آورد، آن را باز كرد و با همان لهجه نمكين اصفهانياش به من گفت: "كو دادا، آنجايي كه ميگويي اين تانكها دارند ميآيند، كدام طرفي است؟" موقعيت پيشروي تانكهاي عراقي از شمال به جنوب را روي كالك به او نشان دادم. برگشت گفت: "تو داري اشتباه ميكني؛ داري جهت را اشتباه ميگويي."حالا فكر ميكنم تلقي آقاي قرباني از صحبت من اين بود كه من در تشخيص شمال از غرب دچار اشتباه شدهام و تانكهايي كه ديدهام، لابد دارند از سمت غرب به شرق جلو ميآيند. اين بود كه ميگفت: "تو داري جهت را اشتباه ميگويي، الان هم كه بچههاي ما دارند ميجنگند، عراقيها از روبهروي آنها، از مقابل نهر كتيبان دارند به ما فشار ميآورند." من در جواب گفتم: "برادر جان! من اينقدر گيج نيستم كه فرق جهت شمال به سمت جنوب را، با جهت غرب به سمت شرق نفهمم. من يك نفر اطلاعات عملياتي هستم؛ ميفهمم دارم چه ميگويم. قرباني باز گفت: "دادا، اشتباه ميكني؛ چه جوري اين تانكها دارند از بالا به سمت پايين ميآيند؟!" الغرض، ايشان كماكان حرف خودش را ميزد، من هم داشتم حرص و جوش ميخوردم به يك طريقي به او حالي كنم كه آقاجان! من كه براي تو خالي نميبندم. خلاصه، وسط قيل و قال ما دو نفر بود كه ... چشم شما روز بد نبيند!واحدهاي مجهز به تانك "تي72" تيپ مستقل 10 زرهي، به همراه تيپ 6 زرهي و تيپ 8 مكانيزه از لشكر 3 زرهي ارتش عراق، به تعبير شهيد صياد شيرازي در كتاب "ناگفتههاي جنگ"؛ با استفاده از شيوه دفاع متحرك در آن ظهر داغ روز 23 تير از شمال به جنوب سرازير شدند و زدند به عقبه نيروهاي ما.دقيقاً! يكدفعه از پشت بلندگوي بيسيم نفربر فرماندهي، صداي جيليز ويليز بچههاي تيپ 25 كربلا، از پشت نهر كتيبان درآمد. چپ و راست تماس ميگرفتند و برآشفته و با داد و فرياد ميگفتند: "آقا! دارند از پشت سر، ما را با تير مستقيم ميزنند. اين خرچنگها كي هستند؟ نكند ما را با عراقيها اشتباه گرفتهاند؟!"حالا نگو؛ آن طفلكيها چون خيالشان از پشت سرشان راحت بود و اصلاً از سمت شمال هم خبري نداشتند، خيال ميكردند اين يگان زرهياي كه از پشت دارد آنها را ميكوبد، احتمالاً واحد خودي است كه آنها را با دشمن عوضي گرفته. رفتم داخل نفربر، به قرباني گفتم: "حاج مرتضي؛ آقا جان! اينها راست ميگويند، بعثيها دارند از پشت آنها را قيچي ميزنند، يك فكري بكن."براي تبيين و توصيف ماهيت دشوار فرماندهي در جنگ، معمولاً از اصطلاح "بار سنگين مسئوليت" استفاده ميكنند. براي آدمهايي كه چنان لحظاتي را تجربه نكرده باشند، اين اصطلاح نميتواند حق مطلب را ادا كند. اما من در آن لحظات تلخ، مصداق دقيق اين اصطلاح را در چهره و حركت و سكنات برادر قرباني مشاهده كردم. البته ديگر از دست او براي آن بچهها كاري برنميآمد. طي 22 ماهي كه از جنگ ميگذشت، اولين باري بود كه در عملياتهايمان يك چنان حجمي از نيروها را يكجا، دشمن از ما اسير گرفت. حدس ميزنم حدود پانصد نفر، عمدتاً بچههاي زخمي و جامانده، را آنجا اسير گرفتند و غروب همان روز، بعثيها برخلاف تمام كنوانسيونهاي بينالمللي و حتي موازين انساني، اين بچهها را به دستور "ماهر عبدالرشيد تكريتي" در كنار نهر كتيبان تيرباران كردند. آن روزها ماهر عبدالرشيد با درجه سرهنگي، فرماندهي لشكر 5 مكانيزه ارتش بعث عراق را به عهده داشت، اما در صحنه عمليات رمضان خيلي مبسوطاليد بود و با اين سفاكيهايي كه از خودش نشان داد، در پايان اين عمليات از دست صدام درجه سرلشكري گرفت و فرماندهي سپاه هفتم ارتش بعث را هم به او محول كردند. *از ماجراي قتل عام اسيران توسط "ماهر عبدالرشيد" چطور مطلع شديد؟ ** در جريان مرحله دوم عمليات رمضان، چند افسر جزء و درجهدار شيعه عراقي كه داوطلبانه به ما تسليم شده بودند، اين قضيه را برملا كردند.حالا در ماجراي آن عقبنشيني تعجيلي از كنار نهر كتيبان، چه كساني موفق شدند به عقب برگردند؛ بچههايي كه سَرِ نهر كتيبان بودند، خودشان را انداختند توي "كانال پروش ماهي." *چرا؟ ** آخر بعثيها در غرب كانال به آن صورت نيرويي نچيده بودند تا از غرب به سمت شرق اين كانال پدافند كنند. بر اثر تَكِ شب گذشته بچهها، آرايش واحدهاي دشمن در غرب كانال به هم ريخته بود و آنجا نيرويي نداشتند. در نتيجه تنها راه عقب آمدن، اين بود كه بيندازند توي كانال و رو به جنوب، پايين بيايند. حتي يادم هست "مرتضي قرباني"، پاي بيسيم مركز پيام، به نيروهايي كه آن جلو داشت ميگفت: "دادا؛ همه بچهها را سوار جيپها و خودروها كنيد. برويد در پناه ديواره كانال، رو به جنوب حركت كنيد."بچهها براي عقبنشيني از سَرِ كتيبان، حتي به صورت گروهي سوار تانكهاي خودي ميشدند. همينجوري. فيالمثل روي يك دستگاه تانكي كه داشت عقب ميآمد. شايد حدود چهل پنجاه نيرو خودشان را مهار كرده بودند. بعد هركدام از اين تانكهاي ما را كه تانكهاي مدرن "تي72" عراقيها با شليك مستقيم ميزدند، كل نفرات روي تانك هم، يكجا شهيد ميشدند. خلاصه آنجا يك چنين اتفاقاتي رخ داد و بعثيها با يك اعتماد به نفس عجيبي، اينطور بچهها را قتل عام كردند. اولين بار بود كه بعد از تجربه شكست عمليات كلاسيك نصر در ديماه سال 59، يك چنين اتفاقي براي بچههاي ما در عرصه يك نبرد گسترده با بعثيها رخ ميداد. منبع خبرگزاري فارس[/align]