Ramtin

Members
  • تعداد محتوا

    51
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط Ramtin


  1. ناوهای کلاس الوند همان ناوچه های کلاس سام هستند و ساخت انگلستان هستند که قبل از انقلاب 4 فروند از آنها برای نیروی دریایی ارتش خریداری شدند. به طور گلی این
    ناوها در کلاس ناوچه های سبک و موشک انداز طبقه بندی می شوند . لازم به ذکر است ناوشکن سهند که یکی از 4 ناو کلاس الوند ایران بود، در سال 1367 در درگیری با نیروی
    دریایی ایالات متحده غرق شد که خود حکایتی طولانی دارد . در حال حاضر سه فروند دیگر در حال خدمت می باشند اما از میزان دقیق آمادگی هرکدام برای درگیری اطلاعی
    در دست نیست .

    در حال حاضر موشک های ضد کشتی پیشرفته C-802 چینی جایگزین موشک های قدیمی SeaKiller در این رزمناوها شده اند. لانچرهای موشک های ضدهوایی Seacat مطابق
    آنچه در در تصاویر ماهواره ای مشهود است برداشته شده اند.

    طبق تصاویر ماهواره ای هیچ تغییر آشکاری در رادارهای این ناوها داده نشده است و با توجه به سیستم های پیشرفته موشک C-802 شبهاتی در مورد کارایی آنها در ناوهای کلاس الوند ایجاد می شود. در ناوهای الوند ایران کمبود یک سیستم دفاع هوایی به خوبی احساس می شود. به خصوص اینکه این ناوها در گذشته هم آسیب پذیری خود را نسبت به حملات هوایی در سال ۱۹۸۸ به خوبی نشان دادند. زیرا یکی از آنها (سهند) غرق شد و یکی دیگر (سبلان) به شدت آسیب دید به طوریکه تا سال ۱۹۹۰ بلا استفاده بود. البته لازم به ذکر است نیروی دریایی ایران هم در آن زمان ضربات زیادی را بر پیکره ناوهای آمریکایی وارد کرد که تا آستانه غرق شدن پیش رفتند.

    در حال حاضر دفاع هوایی در این ناوها توسط یک جفت تیربار ۲۰mm و دو تیربار ۲۰mm تکی انجام می شود. البته در صورت امکان می توان از موشک های دوش پرتاب میثاق یا سام-۷ استفاده کرد. 4 لانچر برای پرتاب موشک های ضد کشتی C-802 در ناوهای الوند وجود دارد و یک توپ ۱۱۴mm که توانایی شلیک ۲۵ گلوله در دقیقه را دارد مکمل آن می باشد. لازم به ذکر است که برد موشک های C-802 در حدود ۱۲۰ کیلومتر می باشد و توپ دریایی ناوها هم بردی معادل ۲۵ کیلومتر دارد. در این ناوها دو مجرای ۳ تایی برای شلیک اژدر تعبیه شده است. و رادارهای جستجوی دریایی و هوایی آنها بردی معادل ۱۱۰ کیلومتر دارند.

    فرمانده نیروی دریایی ارتش هم بارها خبر از ساخت ناوشکن جدیدی به نام موج را داده است که به زودی در جنوب کشور به آب انداخته خواهد شد. به نظر می رسد این ناوشکن هم مشابه ناوهای الوند و در همین کلاس باشد. مدتی است که در رسانه های جهان در مورد چگونگی ساخت این ناو توسط ایران بحث و گفتگو است. یک منبع موثق در یکی از دانشگاه های نظامی اسراییل اعلام کرده است که ناوشکن جدیدی در بندرعباس در حال ساخت است که شباهت زیادی با ناوهای الوند دارد. و تصاویر ماهواره ای ارتش آمریکا هم این گفته ها را تصدیق می کند.

    با توجه به تصاویر ماهواره ای به نظر می رسد که رزمناو جدید ایران هنوز کاملا با سلاح های مورد نظر تطبیق داده نشده است و کار مسلح کردن آن به پایان نرسیده است. چون در غیر این صورت در رژه های سالانه ارتش و یا در مانورهای نظامی به عنوان موفقیتی بزرگ به نمایش در می آمد. با توجه به روابط سرد میان ایران و انگلیس ، ایران باید تسلیحات مورد نظر خود برای تجهیز این رزمناو را از چین و شاید روسیه تهیه کند.

    موشک های ضد کشتی C-802 کاملا به یک موشک استاندارد در نیروی دریایی ارتش ایران تبدیل شده اند، که احتمالا در لیست تسلیحات مورد نظر برای موج قرار دارند. موشک های C-802 در چین ارتقا داده شده اند و C-803 نام گرفته اند و به بردی معادل ۲۰۰ کیلومتر رسیده اند که آن ها هم می توانند گزینه ای مناسب برای هر چه قدرتمندتر کردن موج باشند. باید گفت که موشک های C-803 کاملا برتر از موشک های هارپون آمریکایی هستند.

    لازم به ذکر است که موشک های C-802 با نام موشک نور و تحت امتیاز چین در ایران تولید می شوند که در حال حاضر هم در اختیار ارتش و سپاه پاسداران قرار دارند. این موشک ها توانایی پرتاب از ساحل را نیز دارا می باشند. بنا به گزارشات منابع غربی در حال حاضر ایران این موشک ها را بر روی بمب افکن های سوخو-۲۴ خود نیز نصب کرده است و آن ها را به خطری جدی برای نیروی دریایی ایالات متحده در منطقه تبدیل کرده است.

    ناوهای کلاس الوند ایران مدتی است که ارتقا داه شدند و به سیستم های جنگ الکترونیک هم مجهز شده اند. بنابراین به نظر می رسد ناوشکن موج هم به این سیستم ها مجهز باشد و راداری قوی تر از نمونه های انگلیسی خود داشته باشد.

    سریال های ناوهای کلاس الوند در نیروی دریایی ارتش :

    الوند 71
    البرز 72
    سبلان 73 ( پس از آسیب دیدگی کلی توسط آمریکا دوباره بازسازی شده و در حال خدمت است )
    سهند 74 ( غرق شده توسط ناوگان متجاوز آمریکایی )
    موج ( هنوز وارد خدمت نشده )




    تصویر


    تصویر
    تصوير ماهواره اي از پايگاه دريايي بندرعباس


    تصویر
    رزمناو سهند كه توسط ناوگان متخاصم امريكا منهدم شد


    تصویر
    لحظه شليك موشك سي 802

  2. كشورهاي غربي در حال بيشتر كردن حضورشون در خليج فارس و درياي عمان هستند، علاوه بر اون در صدد تجهيز شيخ نشين هاي جنوبي هم بر اومدن. مي ترسم وقتي به فكر بيفتيم كه خيلي دير شده ... وقتشه نيروي دريايي يه تكوني به خودش بده.

  3. در سالهاي اخير كشورهاي عربي حاشيه خليج‌فارس به‌منظور توسعه و گسترش توان نظامي خود خصوصاً در بخش دريايي، قراردادهاي متعددي را با كشورهاي غربي منعقد كرده‌اند. اين مقاله در خصوص تجهيز نيروي دريايي عمان به ناوچه‌هاي كلاس "قهير" و قابليت‌هاي نظامي و تهاجمي آن است.

    كشور عمان در سال 1996 ميلادي به دنبال تجهيز نيروي دريايي خود ساخت 2 فروند ناوچه 83 متري به نام هاي "قهيرالامواج‌" و "الموذر" را به شركت "واسپرتورني كرافت‌" انگليس سپرد.

    ساخت اين ناوچه‌ها در راستاي افزايش توان نيروي دريايي عمان صورت گرفت.

    اين دو ناوچه طي چهار سال و براساس فن‌آوري رادار گريزي (استيلت‌) و بر اساس مدل ناوچه مارك 9 ساخته شدند‌.

    حداكثر سرعت ناوچه "قهيرالامواج" 46 كيلومتر در ساعت و جداره‌هاي بدنه آن داراي زواياي كاهش دهنده انعكاس امواج رادار است‌.

    ناوچه "قهيرالامواج" مجهز به سيستم داده‌هاي رزمي TACTICOS ساخت شركت "تالس" هلند است‌.

    اين سامانه داراي حسگر (Sensor)، و ارزياب خودكار تهديدات است.


    موشك‌هاي ناوچه كلاس "قهيرالامواج"‌

    در قسمت سينه و پشت توپ اصلي ناوچه، دو رديف واحد پرتاب "موشك ميان برد ضد كشتي" MM40 اگزوسه مارك 2 قرار گرفته است.

    موشك "اگزوسه" ساخت شركت MBDA است كه سابقاً EAD "ايرواسپاسيال ـ ماترا" ناميده مي‌شد.

    اين موشك مجهز به يك سيستم هدايت "اينرسيال" است كه از يك رادار هدفياب بهره مي‌برد.

    وزن سرجنگي اين ‌موشك 165 كيلوگرم، برد آن 70 كيلومتر و سرعت آن 1140 كيلومتر در ساعت است‌.

    اين ناوچه همچنين داراي سيستم موشكي كوتاه برد سطح به هوا از نوع "تالس كروتال" است كه از هشت واحد پرتاب كننده واقع در پاشنه ناو شليك مي‌شوند.

    برجك اصلي كشتي در برگيرنده يك رادار شناسايي‌، سيستم شناسايي دوست از دشمن‌، يك سيستم شناسايي الكترو اپتيكال و دو رديف موشك VT-1 است‌.

    موشك VT-1 داراي سر جنگي به وزن 14 كيلوگرم‌، بردي معادل 13 كيلومتر و سرعتي برابر با 6/3 ماخ است‌. هدايت اين موشك بوسيله هدايت راداري و هدفياب مادون قرمز صورت مي‌گيرد.



    توپ هاي ناوچه "قهيرالامواج"

    ‌ ناوچه "قهيرالامواج" بر روي سينه خود داراي يك توپ نواخت سريع 76 ميليمتري ساخت "اتوملارا" است‌. برد اين توپ 16 كيلومتر و سرعت نواخت آن 120 گلوله در دقيقه است‌.

    در هر دو طرف كشتي بر روي عرشه‌هاي پهلويي آن يك توپ "اورليكن" 20 ميليمتري BEASYSTEMS ـ GAM-BO1 وجود دارد.

    همچنين سكوي فرود پاشنه ناوچه براي برخواستن و فرود آمدن يك فروند هليكوپتر مانند سوپر پوما گنجايش دارد.


    ضد عمل الكترونيك و حسگرها

    پشتيبان الكترونيكي ناوچه"قهيرالامواج" از نوع DR-3000ساخت شركت"تالس" است‌.

    اين سيستم مي‌تواند امواج رادارهاي دشمن را در باندهاي فركانس B و K رديابي و تحليل كند. اين ناوچه همچنين به دو پرتاب كننده دوازده لوله‌اي چف و فريب دهنده‌هاي مادون قرمز رادارهاي دشمن به نام "سوپر باريكه يه‌" ساخت شركت "ام ال ايوي ايشن‌" مجهز است‌.

    بر روي دكل اصلي ناوچه رادار جستجوي هوايي و سطحي MW08 ساخت شركت هلندي "تالس" قرار دارد كه در باند G به عمليات مي‌پردازد.

    در جلوي كشتي و بر روي دكل اصلي نيز يك رادار كنترل آتش و يك ردياب الكترو اپتيكال از نوع STING قرار گرفته است.

    سيستم STING به يك دريافت كننده راداري با باند دوگانه و يك مجموعه از حسگرهاي اينترنيك مجهز است‌. ناوچه براي پيدا كردن خودكار هدف‌ها از يك رادار باند I و براي رديابي موشك هاي در حال پرواز بر روي سطح آب از رادار باند K بهره مي‌گيرد.

    سيستم‌هاي الكترو اپتيكال ناوچه شامل يك دوربين تلويزيوني‌، يك دوربين مادون قرمز و يك مسافت ياب ليزري است.

    حداكثر برد اين سيستم 36 كيلومتر است‌. رادار سيستم موشكي "كروتال" نيز از نوع "تالس" DRBV51C و رادار ناوبري باند I از نوع 1007 ساخت شركت‌"كلوين هيوز" است‌.

    همچنين سيستم سونار كشتي از نوع زير آبي ساخت شركت "تالس" و از نوع فعال كشتي ATAS ـ SYSTEMS ـ BAE است كه احتمالاً براي استفاده در ناوچه مذكور آماده شده است‌.

    سيستم پيشرانه‌

    ناوچه "قهيرالامواج" به چهار موتور ديزل مدل 16PA6V-280STS ساخت "كراسلي پيل استيك" مجهزاست كه 7/20 مگاوات انرژي توليد مي‌كنند.

    اين موتورها دو پروانه پنج پره‌اي پيشرانه ساخت "كامه‌وا" را به حركت در مي‌آورند. حداكثر سرعت اين ناوچه 52 كيلومتر و برد آن 5/18 كيلومتر در ساعت است‌.


    تصویر

  4. هديه يك ميليارد دلاري آلمان‌ها به رژيم صهيونيستي

    زيردريايي‌هاي جديد اسراييل كه از نوع دلفين هستند تنها قادر به حمل سلاح‌هاي متعارف نيستند و قابليت حمل سلاح‌هاي هسته‌اي را نيز دارند. علاوه بر اين، موتور مخصوصي در زيردريايي‌هاي مزبور نصب شده كه آنها را قادر مي‌كند مدتي طولاني‌تر از زيردريايي‌هاي معمولي در زير آب باقي بمانند. تجهيز اين زيردريايي ها به امكانات پرتاب موشك‌هاي دوربرد نيز از ديگر ويژگي‌هاي منحصر به فرد آنهاست.

    براساس اين گزارش، قرار بود اين سه زير دريايي در سال 1990 ميلادي توسط شركت كشتي سازي "ليتون اينگالس" ساخته شود، اما بنا به دلايلي اجراي اين پروژه متوقف شد.

    و در نهايت قرارداد خريد زيردريايي‌ها دلفين ميان دولت اسراييل و شركت كشتي سازي شهر كيل (آلمان) به امضاء رسيد. در همان روز قراردي ميان دولت آلمان و شركت مزبور منعقد شد كه براساس آن تامين يك سوم هزينه ساخت دو زيردريايي‌ (333 ميليون يورو) را برلين به عهده مي‌گيرد. اين كمك دولت آلمان در چهارچوب تعهد آن به حفظ و تامين امنيت اسراييل انجام مي‌گيرد.

    پس از بحران خليج فارس در سال‌هاي 1990 و1991ميلادي قراردادي براي ساخت دو فروند از زير دريايي‌هاي كلاس دلفين براي اسرائيل با نام هاي "دلفين‌" و "لوي يتان‌" منعقد شد كه بر اساس آن دولت آلمان هزينه ساخت زير دريايي ها را پراداخت مي‌كرد.

    ساخت سومين زير دريايي نيز در سال 1994ميلادي تائيد و دولت آلمان آن را به اسرائيل هديه كرد.

    بخش‌هاي داخلي زير دريايي در كارگاه كشتي سازي (HDW) در بندر" كيل" ساخته و سپس براي اتصال نهايي قطعات به كارخانه كشتي سازي" تيسن نورد اشورك" در "امدن‌" آلمان منتقل شدند.

    نخستين فروند از زير دريايي كلاس دلفين نيروي دريايي اسرائيل به نام "دلفين" در 1999 ميلادي وارد خدمت شد.

    دومين فروند به نام "لوي يتان‌" و سومين فروند به نام "تكوما" نيز در سال 2000 ميلادي در نيروي دريايي اسرائيل به كار گرفته شدند.

    ماموريت اين زير دريايي‌ها عبارتند از: اجراي عمليات جلوگيري از نفوذ شناورهاي دشمن، شناسايي و انجام ماموريت‌هاي ويژه‌.

    زير دريايي‌هاي كلاس دلفين، جايگزين زير دريايي‌هاي كلاس "گال‌" شده‌اند كه از سال 1977 ميلادي در خدمت نيروي دريايي اسرائيل بودند.

    در نوامبر سال 2005 ميلادي، اعلام شد كه دولت آلمان با فروش دو فروند ديگر از زير دريايي‌هاي كلاس دلفين به اسرائيل موافقت كرده است‌.

    سيستم رزمي‌ زير دريايي دلفين:

    سيستم كنترل تسليحات زير دريايي دلفين از نوع ISUS90-1TCS توسط شركت STN اطلس الكترونيك آلمان ساخته شده است‌.

    اين سيستم داراي حسگرهاي خودكار، سامانه‌هاي كنترل آتش تسليحات‌، ناوبري و اداره عمليات است‌.

    تسليحات دلفين:

    زيردريايي دلفين داراي ظرفيت حمل بيش از 16 موشك سطح به سطح يا اژدر است‌. موشك هاي سطح به سطح شناورهاي دلفين از نوع "هارپون" با قابليت پرتاب از زير آب هستند كه هركدام سر جنگي به وزن 227 كيلوگرم و بردي معادل 130 كيلومتر در سرعت زير صوت دارند.

    زيردريايي دلفين داراي ده لوله پرتاب اژدر است. چهار لوله از اين تعداد، داراي قطر 650 ميليمتراند كه امكان خارج ساختن وسايل شناور حمل كننده يا (SDV) را از آنها مي‌دهد. با اضافه كردن يك آستر ويژه مي‌توان از اين لوله‌ها براي پرتاب اژدر نيز استفاده كرد. شش لوله ديگر به قطر 533 ميليمتر هستند و از آنها براي پرتاب اژدرهاي DM2A3 ساخت شركت آلماني اطلس الكترونيك استفاده مي‌شود.

    اين اژدرها داراي هدايت سيمي و سيستم هدف ياب فعال بوده‌، وزن سرجنگي آن 260 كيلوگرم و با حداكثر سرعت 65 كيلومتر در ساعت بردي معادل 13 كيلومتر دارند. با استفاده از سيستم هدايت غير فعال و سرعت 41 كيلومتر در ساعت برد اين اژدرها معادل 28 كيلومتر است‌. زير دريايي مذكور همچنين مي‌تواند مين هاي دريايي را پخش كند. اتاق هاي خشك و مجاور آب نيز براي انجام عمليات غواصي در آن تعبيه شده است‌.

    ضد عمل‌هاي الكترونيك‌:

    زير دريايي دلفين از يك رادار هشدار دهنده از نوع V)24CH) ساخت شركت اسرائيلي " البيت" در حيفا، كه يك سيستم پشتيبان الكترونيكي "تايمنكس" بشمار مي‌آيد، بر خورداراست‌.

    سيستم تايمنكس‌، ضمن شناسايي پارامترها و محدوده‌ سيگنال هاي رادار دريافتي، آنها را به نمايش گذاشته و اين علائم را ضبط مي‌كند. اين سيستم بر روي فركانس 2 تا 18 گيگا هرتز كار مي‌كند و فرايند عمل آن در رده بالاتر از يك ميليون پالس در هر ثانيه است.

    حسگرها:

    زيردريايي‌هاي كلاس دلفين به رادار جستجوگر سطحي "التا" كه در باند I به عمليات مي‌پردازد، مجهز هستند. مجموعه سيستم سونار اين زيردريايي‌ها عبارتند از: رادار جستجو و حمله فعال و غير فعال ساخت شركت اطلس الكترونيك كه بر پشت زيردريايي قرار دارد. سونار دامنه‌ياب غير فعال 3 PRS- ساخت اطلس الكترونيك، سونار بيروني جستجوگر غير فعال زير دريايي ويژه نمايش بخش مقابل شناوركه از نوع FAS-3است‌.

    زير دريايي دلفين همچنين داراي دو دستگاه پريسكوپ ساخت شركت "كولمورگن‌" است‌.

    نيروي پيشرانه:‌

    زير دريايي‌هاي دلفين مجهز به سه دستگاه موتور ديزل 16V396SE84با قدرت توليد 12/3 مگاوات نيروي الكتريسيته ساخت شركت‌"موتورن اوند توربين يونيون‌" (MTU) در مونيخ است‌.

    اين زير دريايي همچنين به سه موتور جانشين 750 كيلوواتي و يك مولد نيروي 85/2 مگاواتي ساخت شركت "زيمنس‌" و يك پروانه مجهز است‌.

    سيستم پيشرانه اين شناور سرعتي معادل 37 كيلومتر در حالت غوطه‌وري و 20 كيلومتر در حال حركت دارد.

    برد زير دريايي دلفين در سطح آب و با سرعت 15 كيلومتر در ساعت معادل 1287 كيلومتر و برد آن با سرعت 15 كيلومتر در ساعت در زير آب 643 كيلومتر است‌.

    بدنه زير دريايي دلفين توانايي تحمل عمق 350 متر را داراست و مي تواند تا 30 روز به ماموريت ادامه دهد.


    تصویر

    • Upvote 2

  5. البته فكر مي كنم اين خلاصه وصيتنامه آدولف هيتلر بود... چون در وصيتنامه از يهوديان خيلي چيزها گفته بود و بارها تاكيد كرده بود كه آن ها عاملان شروع و ايجاد جنگ بودند... در مورد اينكه شخص هيتلر نابغه نظامي بود بنده مخالف هستم ... هيتلر صرفا نابغه سياسي بود. پيروزي هاي به دست آمده در جنگ حاصل تلاش ژنرال هاي نابغه اي مانند رومل و رونشتت و اسكورزيني و گودريان و... بود. درست از نيمه جنگ كه هيتلر نظر ژنرال هايش را گوش نمي داد و خيال مي كرد باعث پيروزي ها شخص اوست، شكست هاي آلمان هم شروع شد. شايد اگر در استالينگراد و كورسك و نرماندي و علي الخصوص دونكرك و آفريقا كمي هم براي نظر ژنرال هايش ارزش قايل مي شد نتيجه جنگ چيز ديگري است. من هيچ وقت دليل اين همه خودرايي و تصميمات بي مورد در جنگ دوم رو نمي فهمم... گاهي به اين نتيجه مي رسم شايد واقعا هدف از جنگ فقط تشكيل اسراييل بوده و اصلا از همون اول قرار نبوده آلمان در جنگ پيروز بشه ...

  6. كسي كه از خدا نترسد هر كاري مي كند جناب مارمولك خان... شرمنده نمي تونستم چيزي نگم به اين حرف شما ... من كاري با اين حكومت ندارم اما هر حكومتي كه روي قشر دانشجو اسلحه بكشه فاتحه اش خونده است. من خودم به اين انقلاب و امام اعتقاد دارم ... اما نظام فعلي اون چيزي نيست كه اين ملت سال 57 واسش قيام كرد... به قول استاد شهيد دكتر شريعتي : طاغوت به سه شکل در جامعه وجود دارد. به شکل تاجر و سرمایه دار مانند قارون،فرمانروا و حاکم مثل فرعون و روحانیت. آری طاغوتی از جنس روحانیت مانند بلعم باعورا...

  7. متاسفانه توجه بيش از حد به تاريخ ايران باستان و به خصوص دوره هخامنشيان باعث شده مردم و جوانان از ساير بخش هاي تاريخ اين مملكت غافل باشند. به نظر شخصي من توي دوره قاجار ما دو تا آدم حسابي داشتيم اولي عباس ميرزا كه وليعهد و فرمانده سپاه ايراندر زمان فتحعليشاه بود و دپمي امير كبير... عباس ميرزا اكثر سال هاي عمر خود را صرف جنگ با روس ها كرد... در عوض شاه بيكفايت فقط در حرمسراها مشغول كار خودش بود. بارها روس ها از ما شكست خوردند و عقب نشيني كردند. ما قسمت هاي زيادي از خاك روسيه را گرفته بوديم اما بيخيالي ها و حماقت شخص شاه در عدم فرستادن به موقع نيروي كمكي باعث از دست رفتن همه اين ژيروزي ها و در نهايت شكست ايران شد... قرارداد هاي ننگين تركمنچاي و گلستان هم نتيجه اش بود. روزي عباس ميرزا ديد كه يكي از سربازانش نميه شب زخمي و در حال مرگ به خيمه او آمد و گفت روس ها در حال پشروي هستند. عباس ميرزا او را در آغوش گرفت و دستور به عنوان پاداش به خانواده اين شهيد مقدار زيادي طلا و زمين بدهند .. اطرفيان خشمگين شدند و گفتند مگر او چه فرقي با ديگران دارد؟؟؟؟ او گفت گلوله روس ها به سينه اين سرباز شجاع برخورد كرده يعني او در حال فرار و پشت به دشمن نبوده است ... او لياقت اين پاداش را دارد.

  8. ممنون از مقاله خوب شما دوست عزيز ... بقيه دوستان هم كم و بيش از قابليت ها و توانايي هاي اين جنگنده قدرتمند با خبر هستند... چيز زيادي براي گفتن نيست الا اينكه نيروي هوايي ما شديدا به جنگنده هايي از اين دست نياز داره ... ان شاالله به زودي زود سوخو30 هاي پيشرفته منقوش به پرچم ايران در پايگاه هاي شكاري ارتش قرار گيرند...

  9. تجهيزاتي كه در جنگ سرد ساخته شده اند معمولا دو جور اسم دارند. براي مثال وقتي ماهواره هاي جاسوسي امريكايي حضور يك جنگنده جديد (سوخو24) در پايگاه هاي شوروي با خبر شدند نام فنسر رو بر روي اين جنگنده نهادند. اما بعدها با معلوم شدن اسم اصلي جنگنده، اين نام فرعي (فنسر) كه توسط وزارت دفاع ايالات متحده براي آن انتخاب شده بود نيز، از بين نرفته و هنوز به اين جنگنده اطلاق مي شود. بنابراين تمام جنگنده هاي روسي، اسمي امريكايي هم دارند. مانند سوخو25 = فراگ فوت ، سوخو27= فلانكر و... اين امر در مورد موشك هاي روسي هم صادق بود. اين طور كه در منبع نوشته شده بود فكر مي كنم نام سام5 گامون ، نام امريكايي اين سامانه است و نام اس200 ولگا ، اسم اصلي و روسي به حساب مي آيد.

  10. SA-5 گامون ( S-200 ولگا)

    توسعه اولیه سامانه روسی S-200 ولگا موسوم به سام5 گامون در اتحاد جماهیر شوروی، در اواخر دهه 1950 آغاز شد. گمان می رود نام های دیگری چون V-860 , 5V21 , 5V28 و آنگارا نیز به این سامانه موشکی داده باشند. آن گونه که گزارش شده سه گونه از سام5 وجود دارد:

    نمونه متعارف SA-5A با سرجنگی انفجاری انفجاری شدید
    نمونه SA-5B مجهز به سرجنگی هسته ای
    نمونه SA-5C با سرجنگی متعارف و مانورپذیری و هدایت ارتقا یافته.

    سام5 گامون سالها موجب رقابت جنگ افزاری گسترده ای میان شوروی و ایالات متحده گردید. به ویژه آنکه برخی گزارش ها حکایت از توانمندی محدود ضد موشک بالستیک آن داشت و در اوایل دهه 1970 در این نقش آزمایش شد. نقش اصلی این موشک مبارزه با هواپیماهای بلندپروازی مانند SR-71 بود.

    افزون بر این قصد بر این بود که علیه موشک های اتمی دورایستا، همانند هاوند داگ، اسکای بولت و بلو استیل، به کار گرفته شود. هم اکنون احتمالا هدف از به کارگیری آن رویارویی با هواپیماهای اخلالگر و پیش اخطار هوابرد E-3 است.

    گزارش های تایید نشده ای نیز درباره وجود یک جستجوگر پایانی راداری منفعل برای این موشک به منظور به کارگیری علیه هواپیماهای ویژه جنگ الکترونیک، وجود دارد. اداره نومدن شمار بسیار زیادی موشک سام5 استقرار یافته که فراتر از 2000 فروند هستند و کارایی آن ها به دلیل عمر بالای سامانه، محدود گشته، دشوار است. اگر چه در سال 1992 برنامه ای برای ارتقا سامانه سام5 با نام S-200D تدوین شد. این سامانه 300 کیلومتر برد دارد و می تواند تا ارتفاع 37 کیلومتری هدف را رهگیری کند.

    موشک سام5 گامون 4 بال مثلثی به همراه 4 بالچه کنترلی متحرک به شکل مثلث ناقص در عقب بدنه خود دارد. طول آن 10.6 متر و قطر آن 0.86 متر است. گمان می رود که وزن پرتاب موشک 2800 کیلوگرم باشد. که 4 راکت کمکی سوخت جامد آن را نیز در بر می گیرد. راکت های کمکی یاد شده در دور تا دور نیمه عقبی بدنه موشک، میان بالها و بالچه های کنترلی قرار دارند.

    طول راکت های کمکی 4.8 متر است. و پس از پرتاب و پایان یافتن سوزش آن ها و رسیدن موتور به شرایط عملیاتی مطلوب، از موشک جدا می گردند. هدایت مرحله میانی به وسیله فرمان رادیویی انجام می گیرد و موشک و هدف به وسیله یک رادار CW باند H (هفت گیگا هرتز) اسکویر پیر ردگیری می شوند. هدایت پایانی نیز به وسیله یک جستجوگری راداری نیمه فعال انجام می گیرد. موتور اصلی موشک برد آن را به 150 کیلومتر می رساند، اما برد اصلی موشک به احتمال زیاد تابع کارایی رادار درگیری اسکویر پیر است. آن گونه که گزارش شده دو نمونه سرجنگی برای آن وجود دارد: سرجنگی متعارف 217 کیلوگرمی انفجاری شدید و سرجنگی هسته ای کوچک با توان 25 کیلوتن TNT که احتمالا دارای فیوز مجاوراتی یا فرمان رادیویی هستند.

    موشک سام5 ، موشکی به نسبت سنگین و غیر مانورپذیر با توانمندی ضعیف در درگیری های ارتفاع پایین است. گمان می رود که سام5 بتواند اهداف غیرمانوری را تا ارتفاع 20 کیلومتر رهگیری کند. موشک روی یک پرتابگر تک ریلی نصب می گردد.سیستم یاد شده جا به جا می شود و متحرک نیست. همچنین گمان بر این است که بیشتر سامانه ها اکنون رادار مراقبت بارلاک B ( نام روسی P-50 ) را به کار می گیرند که 6 پرتو به هم تنیده دارد که در بسامد های جدا در حدود 3 گیگاهرتز کار می کنند. برد رادار یاد شده حدود 390 کیلومتر است. وظیفه ارتفاع یابی در این سامانه به عهده رادار PRV-11 سایدنت است که در باند E کار می کند.

    تصویر

    وضعیت عملیاتی:

    SA-5A نخستین بار در سال 1963 ، SA-5B در سال 1970 و SA-5C در میانه دهه 70 استقرار یافتند. به احتمال بسیار پس از این نیز بهسازی هایی بر روی این سامانه انجام گرفته و ممکن است هم اکنون S-200D با برد 300 کیلومتر در خدمت باشد. شمار موشک های در خدمت در سال 1980 حدود 2000 فروند بود که این تعداد در روسیه به 1300 فروند کاهش پیدا کرده که در 130 سایت مستقر هستند.

    سامانه سام5 در ترکیب های صادراتی متفاوت به کشورهای بلاروس، بلغارستان، جمهوری چک، آلمان، گرجستان، هند، کره شمالی، لیبی، لهستان، سوریه،اکراین، ایران و اسلواکی صادر شده است. لیبی موشک های سام5 در مارس و آوریل سال 1986 علیه ایالات متحده به کار گرفت. اما تدبیر نیروهای امریکایی و شلیک موشک های AGM-88 هارم به وسیله آن ها، هیچ کدام از سام5 ها به هواپیماهای امریکایی برخورد نکردند.


    تصویر

    • Upvote 1

  11. در اينكه امريكا خودش رو وسط كه فكر مي كنم مقصر ژاپن بود ... البته درگيري آنها دير يا زود اتفاق ميفتاد اما شروع كننده ژاپن بود با حمله به پرل هاربر. آلمان كشوري مستبد و جنگ طلب بود و در اون شكي نيست ... اما در ابتداي جنگ هيتلر با دادن يك آوانس به انگليس (نكشتن 300 هزار سرباز اين كشور در حال فرار) قصد صلح با انگليس رو داشت ... اما چرچيل وقتي به قول معروف خرش از پل گذشت حاضر به صلح با آلمان نشد. در مورد روسيه هم هيتلر با استالين پيمان عدم تعرض بسته بود. بنابراين علاوه بر اينكه از نظر نظامي حمله به روسيه كار اشتباهي بود فكر مي كنم از جوانمردي هم به دور بود. هيتلر مي تونست افريقا، هند و چين و ساير كشورها رو براي تعرض انتخاب كند. حمله به روسيه اشتباهي بزرگ بود و نتيجه جنگ رو هم تغيير داد.

  12. در مدت 5 سال در دهه 1970 نیروی هوایی ایالات متحده 3 نوع هواپیما تحویل گرفت که در آینده به قلب تپنده این نیرو در عملیات های جنگی تبدیل شدند. نخست جنگنده F-15 ایگل با توانایی پرواز با سرعت 2 ماخ در سال 1973 معرفی شد و جنگنده برتری هوایی ایالات متحده لقب گرفت. پس از آن F-16 فالکن وارد خدمت گردید و نقش های گوناگونی را در عملیات های نظامی سراسر جهان به عهده گرفت. و سپس نوبت معرفی A-10 یا (گراز زگیلدار!) رسید.

    تصویر

    چند دهه پس از آنکه بال های پسگرا و دماغه نوک تیز، نمای ظاهری استاندارد هواپیماهای جنگی شده بودند، در سال 1976 هواپیمای A-10 که تاندربولت2 (صاعقه) لقب گرفت - با ظاهر غیر معمول خود تعجب همگان را برانگیخت. از میان ویژگی های آن می توان به بال های ضخیم، مستقیم و دماغه پخ، سرعت بیشینه ای که به سختی به هواپیمای P-51 جنگ جهانی دوم می رسید، دم دوتایی بسیار بزرگ و دو موتور توربوفن که در بالاترین بخش عقبی بدنه نصب شده، اشاره کرد. این طراحی عجیب و غیر معمول بی دلیل نبود. پس از جنگ ویتنام و به کار گرفتن هواپیماهای فانتوم F-4 در حمله به اهداف زمینی، A-10 اساسا به منظور حمله به اهداف زمینی و مقاومت بالا در برابر خسارت های وارده، طراحی و ساخته شد. به ویژه در دورانی که امریکا در جنگ سرد با شوروی به سر می برد تنها یک ماموریت ویژه برای A-10 در نظر گرفته شده بود: از بین بردن تانک ها.

    تصویر

    در آن روزها گروه های بی شماری از تانک های شوروی در نزدیکی مرز آلمان غربی و دیگر کشورهای اروپایی موضع گرفته بودند و در این سوی مرزها صدها A-10 با موشک های ضدتانک و توپ 30 م م مرگبار خود انتظار آن ها را می کشیدند. توپی که می توانست در هر ثانیه 70 گلوله 2 پوندی ویرانگر شلیک کند.
    توان آتش تاندربولت تنها ویژگی این هواپیما نیست. مقاومت بالا در برابر پدافند شدید نیروهای روسی می توانست تهاجم همه جانبه آن ها را با تاخیر مواجه کند، مسئله مهمی که با رسیدن نیروهای هم پیمان می توانست نتیجه جنگ را عوض کند. خلبانان این هواپیما هم از نقش تاخیری خود به خوبی آگاه بودند و خود را به شوخی "سرعت گیر جاده" می نامیدند!
    نیاز به هواپیمای ضدتانک هیچ گاه تکذیب نمی شد ولی در مورد اینکه آیا تاندربولت می تواند این وظیفه را به عهده بگیرد یا خیر مباحث بسیاری درگرفت. مقامات نیروی هوایی تمایل داشتند برای انجام این ماموریت گونه بهسازی شده ای از F-16 را جایگزین A-10 کنند پس از پایان جنگ سرد شایعاتی مبنی بر فرستادن این هواپیما به گورستان هواپیماها بر سر زبان ها افتاد. این شایعات هیچ گاه از سوی مقامات رسمی تایید نشد، ولی شواهد دلیلی بر این مدعا بودند. برنامه پروازی خلبانان این هواپیماها کاهش یافته و حتی به نیروهای تحت تعلیم در پایگاه های هوایی گفته شد که در آینده برنامه های آموزشی آنها تغییر خواهد کرد.

    تصویر

    اما با وقوع جنگ خلیج فارس و نمایش دیدنی تاندربولت ها در از بین بردن صدها دستگاه کامیون و توپ و خودروهای زرهی در عملیات طوفان صحرا، نشان داد طراحی این هواپیما بسیار دقیق و ماهرانه و مطابق با ماموریت محوله بوده است. تاندربولت ثابت کرد که هواپیمایی پرتوان و قابل اطمینان است.
    در پاییز سال 1990 و هنگامی که جنگ در خلیج فارس آغاز شد، نیاز به ایجاد تغییراتی در A-10 ها آشکار گشت. زیرا این هواپیما را برای جنگ با شوروی و آن هم در اروپا آماده کرده بودند. هنگامی که ارتش امریکا در خلیج فارس درگیر جنگ های شبانه شد نیاز به A-10 بیشتر پدیدار گشت. در این زمان گروهی از خلبانان برای ماموریتی ویژه داوطلب شدند، پرواز در میدا نبرد در تاریکی مطلق. خلبانان از نمایشگر های 6 اینچی، متصل به جستجوگر های فروسرخ روی موشک های ماوریک خود بهره می بردند. هنگامی که خلبانان موشک های ماوریک را شلیک می کردند از منورهای زمان جنگ جهانی دوم بهره می بردند. این گروه از خلبانان طی جنگ با همین روش تعداد چشمگیری از اداوات نظامی عراق را بدون تلفات از بین بردند و این افتخاری بزرگ برای آنان بود. از این زمان نام جدیدی براین هواپیما نهاده شد و آن "نایت هاگ" یا "گراز شب" بود. جنگ خلیج نظر بسیاری از منتقدان نسبت به این هواپیما را عوض کرد.

    تصویر

    خلبانان A-10 در این جنگ سپاسگذار مهندسانی بودند که با طراحی بی نظیر خود مقاومت این هواپیما در برابر ضربات وارده را به بالاترین حد رسانده بودند. به گونه ای که آنها می توانستند با هواپیمایی که سوراخ سوراخ شده، سالم به مبدا بازگردند. بخشی از قابلیت هایی که مقاومت این هواپیما را به حداکثر می رساند به قرار زیر است:

    کابین خلبان A-10 با پوششی از تیتانیم حفاظت می شود و سامانه های حفاظتی بیشتری نیز در محل های گوناگون برای محافظت بیشتر نصب شده اند. موتورهای این هواپیما صدای بسیار کمی دارند و به راحتی در منطقه جنگی قابل تعویض و تعمیر هستند. خروجی این موتورها مستقیما بالای سکان افقی هواپیما قرار دارد و در نتیجه از آنها در برابر موشک های پدافند زمینی فروسرخ محافظت می کند.
    شیشه کابین خلبان 1.5 اینچ ضخامت دارد و ضد گلوله ساخته شده است. این هواپیما قادر است تنها با یکی از دو دم خود به پرواز لدامه دهد. سوخت در مخازنی در ارابه فرود حمل شده و در صورت آسیب دیدن بال ها خطری مخازن سوخت را تهدید نمی کند. همچنین این مخازن از سامانه های اتفا حریق کارامدی برخوردارند. بارها این سامانه ها بودن اطلاع خلبان در طی درگیری، آتش سوزی داخل هواپیما را خاموش کردند و خدمه پس از فرود از آتش سوزی ایجاد شده مطلع می گشتند.
    در عملیات طوفان صحرا دو خلبان A-10 که سامانه های هیدرولیکی هواپیمای آن ها به شدت آسیب دیده بود، توانستند با کمک سامانه های هدایت دستی به سلامت بازگشته و به زمین بنشینند. این سامانه ها سیستم هیدرولیک را قطع کرده و هدایت با سیم را ممکن می سازند. یک خلبان دیگر در حالی که 378 سوراخ در بدنه هواپیمایش ایجاد شده بود ، توانست به پایگاه بازگردد. کاری که بدون صفحات تیتانیمی غیر ممکن بود.

    تصویر

    امروزه تاندربولت که اساسا برای حمله به اهداف زمینی طراحی شده بود، دستخوش تغییرات و بهسازی های فراوانی شده که آن را از مامورت اصلی خود فراتر برده است. A-10 هایی که امروزه پرواز می کنند آن هایی نیستند که در جنگ خلیج فارس شرکت کردند. شاید بد نباشد آن ها را با علامت مشخصه A-10P معرفی کنیم تا نشان دهیم تا چه حد با پیشینیان خود متفاوت هستند. کلید اصلی این تفاوت ها شاید بتوان سامانه رایانه ای هدفگیری دقیق در ارتفاع کم (LASTE) دانست. این سامانه در جنگ خلیج هم روی تاندربولت نصب شد ولی در آن هنگام، این فناوری نوینی بود که برای استفاده در میادین نبرد چندان مناسب نبود. نصب این سامانه بر روی A-10 های امروزی بسیار متداول است. اگرچه A-10 به سامانه هایی نیاز داشت تا به کمک آن ها بتواند از ارتفاعات بالا سلاح های خود به سوی هدف شلیک کند. در جنگ خلیج خلبانان از ترس پدافند ارتفاع خود را در حدود 12000 پا حفظ می کردند. ارتفاعی که از برد بسیاری از سلاح های شانه پرتاب بیشتر بود. در این هنگام دقت شلیک کاهش پیدا می کرد که آن را با افزایش حجم شلیک جبران می کردند. گاهی برای اطمینان از انهدام یک توپ به شلیک 12 بمب از دو هواپیما نیاز بود.
    خلبانان عملیات طوفان صحرا ساعت های زیادی را صرف یادگرفتن علوم پرتاب بمب می کردند. این آموزش ها شامل اندازه گیری دمای محیط اطراف، غلظت هوا در آن ارتفاع، زاویه شیرجه و... بود که به خلبان اجازه می داد تا تنظیمات سامانه های نشانه روی را با شرایط محیطی سازگار کند. خلبانان به خوبی می دانستند که باید همه این محاسبات را در عرض چند ثانیه انجام دهند، درست در زمانی که دماغه رو به پایین بود و تاندربولت به سمت زمین شیرجه می رفت. اگرچه این محاسبات در تمرین های بسیار سخت طاقت فرسا بودند ولی کارایی خود را در طول عملیات های جنگی به خوبی نشان دادند. در واقع هیچ فناوری دقیق وجود نداشت و هدفگیری تنها به هنر خلبان بستگی داشت. LASTE پایان همه این مشکلات بود. سامانه به طور منظم اطلاعات دریافتی را پردازش می کند و در هنگام شیرجه زمان مناسب برای شلیک را به خلبان اعلام می کند. قبل از نصب این سامانه خلبانان 300 تا 400 بار پرتاب بمب را تمرین می کردند تا به مهارت لازم برسند. ولی با سامانه LASTE یک فرد ناوارد هم به راحتی می توانست به اهداف حمله کرده و آن ها را منهدم کند. هم اکنون اگر یک A-10 به یک تانک حمله کند، تانک شانسی برای سالم ماندن نخواهد داشت. دقت در هدفگیری دیگر به انسان بستگی ندارد و همه چیز به سامانه ها سپرده شده است.
    برخی از خلبانان عملکرد توپ 30 م م را پس از نصب LASTE شگفت انگیز ارزیابی کرده اند. با این سامانه می توان از ارتفاع 15000 پایی هم به هدف شلیک کرد و گلوله های توپ از آن فاصله هم کارساز هستند.

    تصویر

    SAS سامانه استاندارد روی A-10 است و انجام مانورهای تاب و غلت را در این هواپیما کنترل کرده و تسهیل می کند. برخلاف F-16 که هدایت آن بدون رایانه غیر ممکن است، تاندربولت هواپیمای پایداری است. در هنگام شلیک علاوه بر LASTE می توان از SAS هم کمک رفت. زیرا نیروی که توپ هواپیما در هنگام شلیک به آن وارد می کند بسیار زیاد است و هواپیما به این سو و آن سو پرتاب می شد.
    از بهسازی های دیگر در نظر گرفته شده برای A-10 عینک دید در شب است. پیش از عملیت طوفان صحرا خلبانان تمریناتی را برای عملیات های شبانه داشتند. اما عمده تمرینات در روز بود. خلبانان در نبرد با عراق از حسگرهای خاصی بر روی موشک های ماوریک خود برای دید در تاریکی یا دود یا مه استفاده می کردند. آزمایش ها برای ساخت عینکی مناسب بلافاصله پس از جنگ آغاز شد و هم اکنون عینک دید در شب جزو سامانه های استاندارد تاندربولت است. با این حال این سامانه چندان هم خالی از عیب نیست. این عینک ها به خلبان میدان دیدی در حدود 40 درجه می دهند. که این محدودیت خلبان را در عملیات های تهاجمی با مشکلاتی جدی مواجه می کند. محدوده دید طبیعی بسیار بیشتر از این است و خلبان باید مداوم گردن خود را حرکت دهد. دید بد و ناکافی که افق را تیره و تار می سازد باعث سرگیجه خلبان می شود.و نگاه کردن مستقیم به ماه همچون نگاه کردن به خورشید می تواند خطرناک باشد.
    خلبانان در کل از سامانه های دید در شب راضی هستند زیرا شب را برای آنها مانند روز خواهد کرد.

    تصویر

    پذیرش A-10 و به خدمت گرفتن آن از سوی خلبانان حمایت می شود. خلبانان این هواپیما عاشق پرواز با آن هستند و از این پرواز لذت می برند. یک خلبان A-10 می گوید: برای من اصلا مهم نیست این هواپیما تا چه اندازه زشت است. من به این هواپیما عشق می ورزم.
    بهسازی ها برای این هواپیما هنوز ادامه دارد و پیش بینی می شود تا ظهور کامل پرنده JSF ، تاندربولت همچنان نقش فعال و موثر خود را حفظ کند.

    تصویر

    ***
    منبع: مجله صنایع هوایی شهریور 79

  13. من با يكي دو تا از بچه هاي حزب الله لبنان دوست هستم... قبل از جنگ 33 روزه از يكيشون شنيدم كه براي حمله به مراكز اتمي اسراييل آموزش ديدن و اگر حمله اي به ايران بشه اولين جواب ايران، حمله حزب الله خواهد بود... منتها از جزييات و شكل حمله صحبتي نكرد. حالا اين حمله موشكي است يا كماندويي من اطلاعي ندارم.

  14. اسراييل نه جرات اين كار رو داره و نه توانايي اون رو ... اگر حمله اي باشه از طرف امريكاست. اسراييل هم در اين حمله هيچ دخالتي نخواهد داشت. همان طور كه در جنگ عراق نداشت.

  15. به دنبال خرید تعداد قابل ملاحظه ای بالگرد از کشور ایتالیا، در سال 1969 واحدی به نام پشتیبانی و تعمیرات هلیکوپتری در ایران شکل گرفت. با خرید تعداد بیشتری بالگرد از شرکت بل امریکا در سال 1974، شرکت پنها به بزرگترین مرکز تعمیرات بالگرد در خاورمیانه تبدیل شد.
    پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 و خروج مستشاران نظامی امریکایی، متخصصان شرکت پنها با تلاش بی وقفه و لا توانمندی ها و قابلیت های بالای خود توانستند وظایف تعمیر و نگهداری انواع بالگردهای نظامی و غیر نظامی را در حد بالاترین استانداردها بین المللی به عهده بگیرند. در همین راستا، اقدامات لازم به منظور ساخت کامل بدنه بالگردهای سبک غیرنظامی انجام شد و این شرکت توانست نخستین نمونه اولیه از بالگرد شباویز را در سال 1993 تولید نماید. این بالگرد پس از گذراندن آزمایش های لازم، جهت تولید، در راستای برنامه کاری قرار گرفت.
    در سال 1996 در پی دستیابی به این موفقیت، شرکت پنها در میان همه شرکت های واجد شرایط شاخت بالگرد، مفتخر به دریافت ابلاغیه رسمی از سازمان صنایع هوایی برای تولید بالگرد شد و خط تولید انبوه بالگرد شباویز را در شرکت پنها تاسیس نمود.
    بالگرد شباویز یک بالگرد چند منظوره است که برای حمل و نقل اشخاص، نفرات نظامی، تجهیزات، بار، ارسال تدارکات از طریق هوا و عملیات امداد و نجات استفاده می شود. این بالگرد می تواند برای اجرای عملیات ویژه همچون آمبولانس هوایی، حمل بار خارجی، ماموریت جنگ های تاکتیکی و عملیات آبی - خاکی (با نصب تجهیزات جانبی) مورد استفاده قرار گیرد.
    کمترین تعداد خدمه شباویز متشکل از یک خلبان است که سمت راست می نشیند. اما زمانی که کنترل های دوگانه نصب شوند، صندلی قسمت کمک خلبان در سمت چپ جای میگیرد. بسته به نوع نیاز ممکن است یک پزشک یا یک کاربر بالابر نیز توسط بالگرد حمل شود. وزن بیشینه خالص شباویز در زمان برخاستن از زمین در شرایط جوی عادی از سطح دریا، برابر 9500 پوند است.

    تصویر

    موتور

    در این بالگرد، از سری موتورهای لایکومینگ مدل T35-31 استفاده شده است. این موتور در سطح دریا، در زمان 5 دقیقه، به قدرت 1250 اسب بخار رسیده و در حالت معمولی تا 1100 اسب بخار نیرو تولید می کند.
    نصب ساده، مصرف کم، اندازه و حجم کم موتور، بیشترین بازده و عمر طولانی از ویژگی های این موتور می باشد.

    جعبه دنده

    این جعبه دنده دور موتور را به نسبت یک به 20.37 کاهش داده و به ملخ منتقل می نماید. این جعبه دنده مجهز به سیستم وضعیت خلاصی در سقف ورودی، چرخ دنده مخروطی یک مرحله ای، دو چرخ دنده منظومه ای و یک خروجی جهن محور خنثی سازی گشتاور پیچشی دم می باشد.
    وظیفه سامانه وضعیت خلاصی، جدا نمودن دو موتور و یا سقف موتور از جعبه دنده است که خلبان را قادر خواهد ساخت در موارد ضروری فرود اضطراری نماید. یکی دیگر از وظایف این جعبه دنده به گردش درآوردن پمپ هیدرولیک به منظور آسان سازی حرکت فرامین و مولد برق استارت است.

    بدنه

    بدنه این بالگرد شامل دو بخش است، یکی قسمت جلویی یا کابین و دیگری قسمت انتهایی (دم). ظرفیت کابین برای 13 نفر سرنشین و دو نفر خلبان و کمک خلبان است. ظراحی صندلی به صورت دو، چهار و پنج نفره می باشد. به منظور بر آورده نمودن نیازهای خدمه، کابین این بالگرد به صورت عادی یا مبلمان شده و جهت حمل شخصیت های مهم، حمل و نقل هوایی و نیز حمل بار طراحی شده است. با برداشتن صندلی های نصب شده در آن می توان باری برابر 220 فوت مکعب را حمل نمود.

    دم

    این قسمت توسط پیچ به قسمت انتهایی کابین متصل می گردد، دم به شکل مخروط و تا حدی قابل انعطاف بوده و دربردارنده استخوان بندی های طولی و بخش های تقویت کننده می باشد. بخش دم، محل استقرار پایه های ملخ دم و تیغه عمودی و بالابر هماهنگ می باشد. در داخل قسمت دم، محور چرخاننده ملخ دم و بعضی از وسایل الکترونیکی قرار گرفته است.

    ملخ اصلی و ملخ دم

    ملخ اصلی از نوع ملخ های دوتایی، نیمه متحرک، الاکلنگی، برخوردار از انرژی جنبشی بالا، با زاویه تنظیم پروازی برای بالابردن تعادل پرواز در موقع بلند کردن بار و مهیا نمودن قابلیت حرکت و عکس العمل های آرام کنترل های پرواز در جهت های مختلف است.
    قابلیت حرکت لختی مناسب سامانه ها سبب برطرف نمودن عکس العمل های زمین می شود و برخورداری از انرژی بالا در هنگام از دست دادن قدرت موتور، فرود آرام و امنی را برای بالگرد میسر می سازد.
    ملخ دم وظیفه خنثی نمودن چرخش دم ناشی از چرخش ملخ اصلی را به عهده دارد و توسط ساز و کاری به خلبان اجازه می دهد که بالگرد را در راستای مسیر دلخواه قرار دهد.

    سامانه هیدرولیک

    دو سامانه مجزای شماره 1 و 2 که توسط نیروی ثقل تغذیه می شوند توسط یک پمپ، پشتیبانی می شوند تا نیروی لازم جهت فرامین بالگرد کاهش یابد. سامانه شماره 1 تامین کننده نیرو جهت کنترل اهرم جانبی و اهرم کنترل گام جمعی است.
    پمپ هیدروایک روی جعبه دنده اصلی قرار گرفته و توسط آن به حرکت در می آید. بنابراین چنانچه موتور هم از کار بیفتد، می تواند تامین کننده نیروی هیدرولیک سامانه باشد.

    سامانه برق

    این بالگرد دارای دو سامانه قدرت الکتریکی (برق) است. سامانه جریان مستقیم و متناوب، یکی تامین کننده برق 28 ولت مستقیم است که یک سیم جریان دارد و از بدنه بالگرد مانند سیم منفی با زمین استفاده می شود. نیروی سامانه برق مستقیم یا DC توسط یک مولد استارت که روی موتور نصب است تامین می شود. یک باطری استاندارد نیروی لازم را جهت استارت زدن و به حرکت در آوردن موتور در شرایط معمولی تامین می نماید.
    جریان متناوب یا AC توسط دو تبدیل کننده برق مستقیم به متناوب 250 ولت آمپری تهیه می شود که برق 28 ولت مستقیم را به برق 115 ولت متناوب تبدیل می نماید. هر سامانه به تنهایی می تواند تامین کننده نیروی الکتریکی وسایلی که با برق متناوب کار می کند باشد.

    مشخصات بالگرد شباویز 75

    بالگرد ترابری سبک چند منظوره
    موتور سینگل لایکومینگ
    یک موتور به قدرت 1400 اسب بخار
    بیشینه نیروی مداوم برای پرواز 1250 اسب بخار
    دارای پیکره استاندارد نیمه تخم مرغی
    وزن خالص بلگرد 2363 کیلوگرم
    بیشینه وزن برخاستن 4309 کیلوگرم
    ظرفیت سوخت باک ها 757 لیتر
    بیشینه سرعت صعود 8 متر بر ثانیه
    سقف پرواز 3840 متر
    بیشینه برد پرواز 493 کیلومتر

    تصویر

    ***
    اراپه دهنده: پنها

    • Upvote 1

  16. تانک تی62 نخستین بار در سال 1961 از سوی ناظران غربی مشاهده گردید. این تانک سال 1965 در شوروی سابق وارد تولید انبوه شده و به تدریج جایگزین مدل های فرسوده تی10 و تی45 گردید. تولید این جنگ افزار در سال 1975 در شوروی متوقف شد. انواع مدل تی62 عبارتند از مدل A که نوع و اولیه و گسترده ترین نوع این تانک است. مدل B مسلح شده به یک تیربار ضد هوایی 12.7 م م بر بروی دریچه تیرانداز. مدل K که نوع بهسازی شده است و مجهز به یک سیستم موازنه دید بوده و قسمتی از آن دارای سیستم کنترل آتش لیزری است. و در نهایت مدل سال 1977 که که برخی از مکانیزم های محرک آن از قبیل شنی& غلتک و چرخ دنده ها& با تانک تی72 تعویض شد.

    قابلیت های فنی:

    تی62 دارای وزن رزمی 37 تن است و نیروی محرکه اش از طریق یک موتور V شکل 12 سیلندر دیزل چهارزمانه، به حجم 38880 سی سی تامین می شود که 580 اسب بخار قدرت تولید می کند. حداکثر سرعت جاده ای آن 50 کیلومتر در ساعت است. مقاومت زیاد پیچشی زنجیر های رابط شنی تانک، و تحرک محدود غلتک ها (100 م م یعنی حدود نصف تانک های غربی) سرعت تانک را در مناطق متغیر، تا 25 کیلومتر در ساعت پایین می آورد.

    تی62 مجهز به سیستم انتقال قدرت اتوماتیک یا نیمه اتوماتیک نیست و راننده ملزم است که پنج دنده جلو و عقب را به صورت مکانیکی و توسط یک اهرم دستی جا بزند. برای این کار راننده باید به حد کافی قدرتمند باشد. این نکته آخر به اضافه موقعیت ناراحت و فضای محدود در اختیار راننده، سبب خستگی بیش از حد و عدم تمرکز وی می شود.

    کلاچ تی62 یکی دیگر از ضعیف ترین اجزای آن است که در حدود 40 درصد از نقایص فنی موجود در تانک را پدید می آورد. گردش تانک به چپ و راست، توسط دو اهرم جانبی انجام می پذیرد که این عمل سبب صرف کوشش اضافی از سوی راننده است. برد دید راننده به دو دستگاه محدود می شود و در سمت راست او یک نقطه کور وجود دارد.

    تی62 مقدار 960 لیتر سوخت مصرف می کند و دارای بردی معادل 400 کیلومتر است. این برد را می توان با دو مخزن اضافی تا 600 کیلومتر افزایش داد. دستگاه اطفاء حریق کارامدی در این تانک وجود دارد، اما ترکیب شیمیایی آن، گازی تولید می کند که دارای نتایج مرگباری است. در این تانک هیچ حایلی میان خدمه و موتور تانک وجود ندارد و این امر مشکلات زیاد خدمه ( تحمل صدای موتور و بخارات سوخت) را پیچیده تر می کند. به هنگام روشن بودن موتور مقدار زیادی حرارت تولید می شود که در مناطق بیابانی برای خدمه ناخوشایند است. بنابراین این تانک دیگر سیستم گرم کننده ندارد.

    تصویر

    این تانک از رودخانه هایی به عمق 5 متر می تواند عبور کند. اما 50 دقیقه وقت لازم است تا خدمه مطمئن شوند وسیله آن ها در برابر آب نفوذ ناپذیر است. و هنگامی که تانک به کرانه دیگر رود می رسد دیگر برای رزم آمادگی ندارد، و باید یکی از خدمه بیرون آمده و صفحه خارجی را که پریسکوپ تیرانداز را حفظ می کند بلند کند.

    قابلیت تی62 در مناطق برفی و گل آلود خوب است. در مناطق ناهموار در خطر از دست دادن یک زنجیر نیست و می تواند با سرعت گردش کند. با در نظر گرفتن استانداردهای فنی تانک های امروزی، قابلیت تحرک تی62 از حد متوسط پایین تر است. این تانک می تواند از مانعی به ارتفاع 80 سانتی متر، شیب 32 درجه و گودالی با حداکثر عمق 2.85 متر عبور کند.

    تصویر

    حفاظت:

    استاندارد حفاظت زرهی تی62 بالا بوده و این به دلیل وزن کنم و زوایای خمش سنگین تانک است. در قسمت های ضروری بدنه ضخامت زره بین 10 تا 23 م م متغیر است. اما صفحه های زرهی در قسمت های دیگر ضعیف تر هستند.

    قدرت آتش:

    تی62 دارای یک توپ 115 م م بدون خان است. حد اکثر تحرک لوله رو به بالا 18 و رو به پایین 5 درجه است. برای گردش برجک به صورت دستی یا الکترکی باید موتور تانک روشن باشد. اگر هدف گیری در سکوت لازم باشد (مثلا در یک موقعیت دفاعی هنگام شب) تیرانداز باید کنترل دستی را به کار بگیرد. پس از هر شلیک توپ به صورت خودکار به زاویه فشنگ گذاری باز می گردد.

    در این حالت، نیروی الکتریکی برای گردش و حرکت قطع می شود. سیستم کماکان بدون نیروی الکتریکی باقی می ماند تا زمانی که پوکه، از در باز شده پوکه پران در قسمت عقب برجک به بیرون بپرد. در این زمان ثانیه های پر ارزشی برای شلیک دیگر از بین می رود. فقدان نیروی برق در این عملیات، به طور چشمگیری کارایی تانک را کاهش می دهد. گردش و حرکت دستی برجک، برای ردگیری یک هدف متحرک، نسبتا آهسته و غیر موثر است.

    تصویر
    تصویر
    تانک های منهدم شده عراقی

    به هنگام حرکت در مناطق ناهموار، ردگیری هدف به طور صحیح تقریبا غیر ممکن است. اگر یکی از خدمه قدرت کار را به هر دلیلی از دست دهد، محل فرمانده باید عوض شود.، که این امر یافتن هدف را به شدت محدود می کند. برای تغییر موقعیت و جا به جایی یکی از اعضای مجروح خدمه، فضای کمی در تانک وجود دارد. این تانک تنها یک تلسکوپ دارد که قسمتی از آن که در بیرون برجک بوده و به زمین خیلی نزدیک است. گل و کثافت خیلی زود دید راننده را تیره و تار می کند و لنز پاک کن دستی نیز چندان موثر نیست.

    تی62 می تواند 40 تیر فشنگ برای توپ اصلی حمل می کند. قفسه آماد در برجک فقط دارای سه تیر فشنگ است. تمامی دیگر فشنگ ها در دیواره بدنه جای دارند و بسته به موقعیت برجک، در تمام اوقات قابل دسترسی نیستند. در این تانک گلوله گذار باید با دست چپ خود عمل کند که این امر مشکلاتی را در بر دارد. علاوه بر این تی62 تعداد 2500 تیر فشنگ مسلسل حمل می کند. توپ اصلی تی62 می تواند چهار نوع گلوله شلیک کند که مهمترین آنها (BR6) است. این گلوله 40 سانتی متر طول و 4 سانتی متر قطر دارد و دارای سرعت اولیه 1615 متر بر ثانیه است.

    تصویر

    ***
    در کل این تانک شرقی مجموعه ای از نقاط ضعف است و این امر در تلفات چشمگیر این تانک ها در جنگ سال 1991 بی تاثیر نیست.

    منبع: ماهنامه نوآور اردیبهشت 85

    • Upvote 2

  17. براي نخستين بار در 17 دامبر 1950 جنگنده هاي جت با بال پسگراييده بر فراز كره شمالي رو در روي هم قرار گرفتند. طرفين نبرد،هواپيماهاي نورث روپ امريكن اف86 سيبر و ميگ15 بودند.حدود 31 ماه بعد، موقعي ك جنگ متوقف شد. رقم پيروزي هاي سيبر به 757 هواپيما در برابر تلفات 103 فروندي رسيد. آمار نشان دهنده اين بود كه اف86 جنگنده اي برتر بود. اما آيا اين امر واقعا صحت داشت؟

    توسعه اف86 سيبر:

    پيش از سال 1944 آشكار شده بود كه مبحث جديد موتور جت در بردارنده ترازي بالايي از كارايي است كه توسط هواپيماهاي موتور پيستوني قابل دسترسي نبود. در همين سال بود كه نيروي هوايي امريكا نياز به يك جنگنده روز پرواز با سرعت 966 كيلومتر بر ساعت را اعلام كرد. در مه سال 1945 قراردادي براي ساخت سه پيش نمونه با نيروي هوايي امريكا بسته شد.
    در سال 1947 نخستين فروند از سه پيش نمونه تكميل گرديد. نيروي ان از يك موتور توربوجت محوري طرح جنرال الكتريك و ساخت شورولت با رانش 17.79 كيلوتن تامين مي شد. در اول اكتبر 1947 نخستين پرواز توسط خلبان آزمايشگر انجمن ملي هوانوردي امريكا انجام يافت كه تقريبا سه ماه زودتر از ميگ15 بود. تقريبا مثل همه پيش نمونه ها اضافه وزن يك مشكل بود.اين كمبود با نصب يك موتور توربوجت جنرال الكتريك با 23.13 كيلوتن رانش جبران شد. بيشينه سرعت از 964 در مدل اوليه به 1083 كيلومتر بر ساعت در مدل توليدي رسيد.
    در اول مه 1948 اولين پرواز نمونه توليدي انجام گرفت. و در اواخر 1948 نخستين گروه جنگنده با هواپيماهاي جديد خود مجهز گرديد و اين هواپيما در سال بعد سيبر نام گرفت.

    تصویر
    اف86 سيبر

    توسعه ميگ15:

    اتحاد جماهير شوروي كه در طول جنگ دوم جهاني ويراني وحشت انگيز شهرها و روستاهاي خود را متحمل شده بود و به شدت از پيشتازي امريكا در زمينه جنگ افزارهاي اتمي احساس خطر مي كرد، جهت رويارويي با خطر بالقوه بمب افكن هاي بي29 مسلح به بمب اتمي نياز مبرمي به يك رهگير با اوجگيري سريع و تسليحات سنگين را احساس نمود. با اينكه اتحاد جماهير شوروي سهم خود را از تحقيقات زمان جنگ آلمان به دست آورده بود، فقدان موتورهاي بومي كه داراي رانش كافي براي استفاده از اين تحقيقات باشد، مانع كار بود.اما هنگاميكه دولت كلمنت آتلي نخست وزير انگلستان در كمال ناباوري روس ها با درخواست آنها مبني بر اجازه خريد موتورهاي توربوجت درونت و نين موافقت كرد، اين مشكل شوروي برطرف شد و در كل 55 فروند موتور توربوجت انگليسي به شوروي صادر شد.
    در نوامبر 1947 اولين پيش نمونه از ميگ15 پرده برداري شد. اين هواپيما روي هم رفته كوچكتر و طور قابل توجهي سبكتر از سيبر بود. و تفاوت اساسي آن با سيبر نصب شدن سكان افقي بالاي سكان عمودي بود. در همين سال نخستين پرواز آزمايشي توسط خلبان ويكتوريو گانف انجام شد.
    در سال 1949 توليد انبوه آغاز شد. زمان آزمايش در حال نزديك شدن بود. در ژوپن 1950 جنگ كره آغاز گرديد...

    تصویر
    ميگ15

    در كارزار:

    در اول نوامبر 1950 نخستين جنگنده جت با بال پسگراييده در كره ديده شد. نخستين رويارويي دو جنگنده جت در 8 نوامبر، زماني كه جنگنده هاي ميگ15 بمب افكن هاي بي29 را كه در حال بمباران فرودگاه سينويجو رهگيري نمودند، اتفاق افتاد. جنگنده هاي لاكهيد اف80 از گردان پنجاه و يكم رهگير در ارتفاع بالا پرواز پوششي انجام مي دادند و در نبردي كه پيش آمد يك فروند ميگ15 به وسيله ستوان راسل براون سرنگون گرديد. در حاليكه اين عمليات تلخ ترين شروع براي جنگنده جت با بال پسگراييده بود و با اين همه معلوم د كه اف80 فاقد كارايي لازم در برابر حريف روس خود بود. يعني به چيزي بهتر نياز بود و جنگنده اف86 سيبر تنها انتخاب ممكن بود. در سيزدهم دسامبر هفت فروند اف86 عملياتي به كره رسيد. با اين وجود، آن ها خيلي زود وارد نبرد شدند و چها روز بعد سرهنگ دوم بروس هينتون به نخستين پيوزي كه بعدها مقدمه بسياري از شكارها شد، دست يافت.
    نقش اصلي جنگنده هاي سيبر فراهم نمودن يك سد گشتي بين پايگاه هاي هواپيماهاي ميگ بود كه اكثرا دور از دسترس و در آن سوي مرزهاي چين بودند و بمب افكن هاي امريكايي در بستن مسيرهاي تداركاي كمونيست ها كه از منچوري به سوي جنوب جريان داشت، درگير بودند. اين محدوده به معبر ميگ ها معروف بود. در اين محدوده جنگنده هاي ميگ15 به وسيله كنترل زميني و پوشش راداري، پشتيباني مي شدند. در حاليكه امريكايي ها از چنين كمكي بي بهره بودند.

    تصویر
    صحنه منهدم شدن يك ميگ15 و خروج خلبان

    مقايسه:

    تا مدت قابل ملاحظه اي، غرب در مورد ميگ15 اطلاعات كمي داشت. بنابراين برداشت هاي اوليه بشتر شخصي بودند. آنچه در پي آمده برگرفته از گزارش هاي سرگرد پدي هاربينسون است: ميگ15 در هر ارتفاعي، از لحاظ اوجگيري برتر از سيبر بود. برتري آن در زير 6100 متر چندان چشمگير نبود. اوجگيري شديد ميگ15 برجسته بود. و در صورت هدف حمله واقه شدن، يكي از راه هاي گريز آن بود.
    با اين حال ميگ15 هنگامي كه تحت تعقيب بود، به ندرت به شكل عمودي شيرجه م رفت. تاكتيك معمول ميگ15 اين بود كه با شيب زياد به پشت غلت زده، جهت كسب سرعت چند هزار فوت شيرجه زده و سپس از حالت شيرجه خارج شده يا اوجگيري تند انجام دهد.
    در بالاتر از 6100 متري ميگ مي توانست تنگتر از سيبر دور بزند. هر چه ارتفاع افزايش مي افت مزيت سرعت افقي ميگ بيشتر مي شد.در بالاتر از 12200 متري در گردش افقي سيبر همانند ميگ دچار واماندگي مي شد. همچنانكه كه ارتفاع به كمتر از 9150 متري مي رسيد سيبر مي توانست تنگتر يا همانند ميگ دور بزند.
    مقايسه قطعي از طريق مقايسه داده هاي اصلي دو پرنده امكان پذير است. داده هاي اصلي كاراي مويد اين نكته است كه جنگنده روسي از اوجگيري فوق العادع بهتر و سقف پرواز بالاتر نسبت به حريف امريكايي خود برخوردار بود.
    سرانجام اندك زماني پس از جنگ، يك خلبان كره شمالي با يك فروند ميگ15 خود به جنوب گريخت. با اين اقدام نيروي هوايي امريكا توانست آزمون هاي مقايسه اي را انجام دهد. ميگ15 يك جنگنده بي ثبات و با ميل تاب خوردن در ارتفاعات بيش از 0.86 ماخ بود. به هنگام واماندگي هشدار ضعيفي مي داد يا نمي داد. در حاليكه طراح ارشد ميكويان مدعي بود كه خلبانان آزمايشگر، ويژگي هاي رفتاري اين جنگنده را مي ستودند.
    در عوض خوشدستي سيبر با ويژگي هاي واماندگي آرام، تحسين برانگيز بود. ميزان غلت سيبر سريع تر از ميگ15 بود و در 210 درجه بر ثانيه در 0.6 ماخ به حد بيشينه مي رسيد كهسيبر را قادر مي ساخت تا خيلي سريع تر از حريف خود تغيير مسير دهد كه امتيازي فوق العاده ارزشمند در نبرد بود.
    بزرگترين اختلاف بين سيبر و ميگ15 جنگ افزار آن ها بود. اف86 كم و بيش، تسليحات استاندارد نيروي هوايي امريكا را كه شش قبضه تيربار كاليبر 0.5 بود، حمل مي نمود. و در مقايسه ميگ 15 كه در ابتدا به عنوان شكارچي بمب افكن هاي سنگين منظور شده بود، به يك توپ 37 ميليمتري و دو توپ 23 ميليمتري مجهز بود. متخصصان روسي چنين برآورد كرده بودند كه براي ساقط كدن يك فروند بي29 ميانگين دو گلوله 37 م م و يا هشت گلوله 23 م م كافي است.
    در برابر يك هدف بزرگ و غير مانور مانند بي29 ، هماهنگي توپ ها و نشانه گيري مشكل نبود اما شليك به يك هدف گريزان كوچك در حالي كه فاصله با آن پيوسته در حال تغيير است، چيز ديگري بود. در اين مورد خلبانان اف86 كه مورد حمله ميگ 15 قرار گرفته بودند يادآور شده بودند كه گلوله ها 23 م م از بالاي سرشان و گلوله هاي 37 م م از زيرشان مي گذشت.
    با پايان يافتن جنگ كره چندين گونه جديد از سيبر توسعه يافت. در حاليكه ميگ15 به طور كلي به نفع هواپيماي پيشرفته تر و خوش پروازتر ميگ17 كنار رفت.

    تصویر
    میگ15 و اف86


    منبع: مجله صنايع هوايي آذر 82