mahdavi3d

VIP
  • تعداد محتوا

    5,670
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    41

تمامی ارسال های mahdavi3d

  1. سایوز، آماده برای اولین پرتاب از پایگاه‌ فضایی سیبریایی   راکت سه طبقه سایوز-2.1اِی در داخل آشیانه پایگاه فضایی واستوچنی واقع در شرق دور روسیه سرهم‌بندی شده است. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید. اعتبار:روسکازموس   اولین راکت سایوز که در ماه آوریل پیش‌رو به همراه تعدادی ماهواره کوچک تحقیقاتی از پایگاه فضایی جدید روسیه واقع در شرق دور آن کشور پرتاب خواهد شد، اینک سر‌هم‌بندی شده است.   به گفته آژانس فضایی روسیه تکنیسین‌ها اتصال دو هسته‌ راکتی مرکزی و چهار بوستر سوخت مایع در داخل آشیانه اقدام کردند و آزمون‌های الکتریکی متعاقب آن که آمادگی پرتابگر برای پرواز را مورد ارزیابی قرار می‌دهد نیز در ادامه به انجام خواهد رسید. بر اساس یک به‌روزرسانی اینترنتی در 26 ژانویه (6 بهمن)، خدمه امور زمینی گروه سازنده سایوز، یعنی TsSKB Progress سامارا، آماده‌سازی‌های راکت را در 15 مارس (25 اسفند) به اتمام می‌رسانند.   به گزارش خبرگزاری‌های روسی، برنامه اولین پرتاب راکت سایوز از واستوچنی، در منطقه آمور در نزدیکی مرز چین و 5500 کیلومتری شرق مسکو، اینک برای 25 آوریل تنظیم شده است. دو فروند از سه ماهواره‌ای که در این پرواز برفراز سایوز پرتاب می‌شوند در 21 ژانویه به پایگاه فضایی واستوچنی وارد شدند. یک فروند جت ترابری ایلیوشن Il-76 ماهواره آزمایشی مهندسی Aist 2D و کیوبست SamSat 218 را به همراه طبقه فوقانی ولگا به واستوچنی آورد.   اجزای اولین راکت سایوز که از پایگاه واستوچنی پرتاب خواهد شد. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید. اعتبار: روسکازموس   ماهواره 531 کیلوگرمی آیست 2دی توسط تس‌کاب پراگرس و با مشارکت دانشگاه هوافضای ایالتی سامارا (SSAU) ساخته شده است. این فضاپیما در واقع یک طراحی جدید در کلاس ماهواره کوچک، شامل دوربین تصویربرداری فراطیفی با رزولوشن زیاد را به نمایش می‌گذارد. آیست 2دی همچنین حامل یک رادار نوآورانه در باند-p است. این طول‌ِ موج قادر به نفوذ به داخل سایبان جنگل و همچنین سطح زمین، به منظور مطالعه ساختارهای زیرزمینی است. به گفته تس‌کاب پراگرس سایر ابزارهای علمی ماهواره به بررسی محیط فضایی اطراف فضاپیما و تحت نظر گرفتن چگونگی پاسخ اجزای ماهواره به شرایط سخت دمایی، شرایط خلاء و برخوردهای مداری ریز شهابسنگ‌ها و زباله‌های فضایی خواهند پرداخت.   ماهواره سَم‌سَت 218 توسط دانشجویان اِس.اِس.اِی.یو ساخته شده است و ابعاد در حدود یک جعبه کفش دارد. ماموریت آن جزئی آموزشی و جزئی نمایش فناوری است، و آزمون‌هایی راجع به چگونگی کنترل فضاپیماهای کوچک در مدار را نیز شامل می‌شود.مهندسان قصد دارند آیست 2دی، سَم‌سَت 218 و طبقه فوقانی ولگا را تا زمان پایان آزمون‌های راکت سایوز و سکوی پرتاب آن، زمانی در اوایل فوریه، در داخل کانتینرهای حمل ونقل‌شان باقی نگاه دارند.   ماهواره آیست 2دی. اعتبار: تس‌کاب پراگرس   به گفته روسکازموس انتظار است تحویل سومین ماهواره ماموریت به واستوچنی در ماه فوریه صورت بپذیرد. این ماهواره که به نام میخاییل لومونُسُـف، دانشمند و نویسنده قرن هجدهمی نامگذاری شده است توسط دانشجویان دانشگاه دولتی لومونسـف مسکو (MSU) توسعه داده شده است. وزن آن در لحظه پرتاب در حدود 450 کیلوگرم خواهد بود. ماهواره میخاییل لومونسف به مطالعه پرتوهای کیهانی انرژی بالا و فوران‌های اشعه گاما خواهد پرداخت. سایر حسگر‌های مستقر بر فضاپیما به نظاره مغناط‌کره زمین می‌نشینند.   اولین پرتاب از پروژه چند میلیارد دلاری پایگاه فضایی واستوچنی که ساخت آن از سال 2011 آغاز شده است، قدم بزرگی در طرح روسیه برای انتقال پرتاب‌های فضایی به داخل سرزمین خود است.   نمایی از سکوی پرتاب سایوز در پایگاه فضایی واستوچنی. طراحی آن مشابه تاسیسات پرتاب سایوز در مرکز فضایی اروپایی گویان در آمریکای لاتین است، و گودال آتش و برج خدمات متحرک را نیز شامل می‌شود. اعتبار: روسکازموس   راکت سایوز-2.1ای در نظر گرفته شده برای پرواز ماه آوریل، در ماه سپتامبر به سایت پرتاب وارد شد. مقامات امید داشتند که راکت را تا پایان سال 2015 میلادی پرتاب کنند اما پرزیدنت ولادیمیر پوتین در بازدید خود از واستوچنی در ماه اکتبر اعلام کرد که اولین پرتاب پایگاه تا اوایل سال 2016 به تاخیر می‌افتد. اکنون اغلب پرتاب‌های روسیه از پایگاه فضایی قزاقستان آتش می‌گشایند و دولت روسیه سالانه 115 ملیون دلار بابت اجاره آن پرداخت می‌کند.   پایگاه فضایی با مدیریتِ غیر نظامیِ واستوچنی میزبان یک سکوی پرتاب برای راکت روسی آنگارا نیز خواهد بود. پرتابگری جدیدی که با هدف جایگزینی راکت‌های پروتون برای پس از 2020 میلادی اعلام شد. اولین پرواز راکت آنگارا از واستوچنی برای سال 2021 برنامه‌ریزی شد.   منبع: http://spaceflightnow.com/2016/01/31/soyuz-prepared-for-first-flight-from-siberian-cosmodrome/     ماهواره سَم‌سَت 218. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید.     تصاویر بیشتری مرتبط با پایگاه فضایی واستوچنی، سکوی پرتاب و راکت سایوز:         برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید       برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید   http://danielmarin.naukas.com/2015/02/20/avances-con-el-nuevo-cosmodromo-ruso-de-vostochni/ http://danielmarin.naukas.com/2015/10/15/rusia-retrasa-el-primer-lanzamiento-desde-vostochni-a-2016/
  2. * سیاره ای افسانه ای که تاکنون به نام "سیاره ی X" شناخته می شد شاید به راستی وجود داشته باشد و اکنون دانشمندان آن را "سیاره ی ۹" نامیده اند. * ستاره شناسان شواهدی برای وجود سیاره ای ۱۰ برابر بزرگ تر از زمین در دوردست های سامانه ی خورشیدی یافته اند که در فاصله ای ۲۰ برابر دورتر از نپتون به گرد خورشید می چرخد. * در واقع این سیاره برای آن که یک دور مدارش به گرد خورشید را کامل کند به زمانی میان ۱۰ هزار تا ۲۰ هزار سال نیاز دارد. مایک براون، پژوهشگر بنیاد فناوری کالیفرنیا (کلتک) در پاسادنا می گوید: «این می تواند واقعا سیاره ی نهم باشد. از پس از روزگار باستان تاکنون تنها دو سیاره ی واقعی دیگر یافته شده، و این می تواند سومی باشد. این یک تکه ی بسیار ارزشمند از سامانه ی خورشیدی ماست که باید پیدایش کنیم.» شاید سیاره ای با جرم ۱۰ برابر زمین باشد که در آن سوی مدار نپتون به گرد خورشید در چرخش است. این تصویر مدار انگاشتی این سیاره ی غول پیکر و شش جرم دیگرِ سامانه ی خورشیدی در آن سوی نپتون را نشان می دهد. تصویر بزرگ تر   این "سیاره ی نه" احتمالی هنوز دیده نشده. ولی براون و همکارش در کلتک، کنستانتین باتیگن، بر پایه ی مدل سازی و نیز مدارهای نامعمول شماری از اجرام کوچک در کمربند کویپر که در آن سوی مدار نپتون است، به وجود احتمالی آن پی برده اند.   دقیق تر بخواهیم بگوییم، شش تا از اجرام کمربند کویپر (KBOها) در مسیرهایی بیضی به گرد خورشید می چرخند که همگی در یک سمت است، حتی با این که سرعتشان با هم تفاوت دارد [مدارهای بنفش در عکس نخست]. افزون بر آن، کجی یا انحراف مداری هر شش جرم نیز با هم یکیست- حدود ۳۰ درجه رو به پایین نسبت به صفحه ی مدار هشت سیاره ی شناخته شده ی دیگر. (پلوتو که تا پیش از بازبینی انجمن بین المللی اخترشناسان در سال ۲۰۰۶ به عنوان نهمین سیاره شناخته می شد، صفحه ی مداری متفاوتی دارد.) به گفته ی پژوهشگران، احتمال آن که کجی مداری آن ها شانسی باشد چیزی نزدیک به ۰.۰۰۷ درصد است. براون می گوید: «در واقع چنین چیزی نباید به گونه ی تصادفی رخ دهد. از همین رو به گمان ما حتما چیز دیگری دارد این مدارها را دستکاری می کند.»   براون و باتیگن نخست این احتمال را در نظر گرفتند که شاید برخی از دیگر اجرام کوچک ترِ کمربند کویپر دارند این مدارها را دگرگون می کنند. ولی محاسبه های آن ها نشان داد که برای چنین کاری، کمربند کویپر می بایست ۱۰۰ برابر بیش از برآوردهای کنونی جرم داشته باشد.   این نمودار داده‌نمایی همه‌ی چیزیست که ما درباره‌ی "سیاره ی ۹" احتمالی می دانیم. تصویر بزرگ تر   پس به سراغ احتمال دیگری رفتند: یک سیاره ی بزرگ و ناشناخته در دوردست های سرد و بیرونی سامانه ی خورشیدی. این یک اندیشه ی خام یا بی سابقه نبود؛ در چند سال گذشته پژوهشگران دیگری هم برای توضیح مدارهای ناهنجارِ اجرام نویافته ی کمربند کویپر، اندیشه ی وجود سیاره ی رازگونه و بزرگ X را مطرح کرده بودند.   مدل تازه ی براون و باتیگن این اندیشه ی فریبنده را تقویت کرد. شبیه سازی های آن ها نشان دهنده ی نفوذ گرانشی سیاره ای به بزرگی حدود ۱۰ برابر زمین در مداری با راستای مخالف همه ی سیاره های دیگر بود. در این مدار، نزدیک ترین فاصله ی سیاره به خورشید ۱۸۰ درجه با سیاره های دیگر تفاوت داشت. به گفته ی پژوهشگران، این سیاره ی پنداشتیِ شماره ۹ می تواند مدارهای ویژه و شگفت انگیز دو سیاره ی کوتوله در کمربند کویپر را هم توضیح دهد: سدنا (که براون در سال ۲۰۰۳ آن را یافت) و 2012 VP113. شبیه سازی های آن ها همچنین پیش بینی کرده که که برخی از KBOها باید در اثر گرانش سیاره ی ۹ مدارهایی داشته باشند که نسبت به صفحه ی مداری هشت سیاره ی رسمی سامانه ی خورشیدی "عمود" باشند. به گفته ی دانشمندان، چهار جرم از این دست به تازگی یافته شده.   براون می گوید: «ما جایگاه های این اجرام و مدارهایشان را پیش بینی کردیم و دیدیم که کاملا با شبیه سازی ها همخوانی داشتند. هنگامی که به این پی بردیم، دهان من از شگفتی باز ماند.» باتیگن هم می گوید: «هنگامی که در شبیه سازی، اجرام دوردست کمربند کویپر و اجرامی مانند سدنا در یک تراز جای گرفتند، بسیار حیرت زده شدیم- با یک تیر دو نشان زدیم. ولی وجود این سیاره این مدارهای عمودی را هم توضیح می دهد، پس ما نه تنها با یک تیر دو نشان زده بودیم، بلکه نشان دیگری که انتظارش را نداشتیم را هم زدیم!»   به گفته ی براون و باتیگن، سیاره ی ۹ می توانسته در جایی نزدیک تر به خورشید پدید آمده باشد، ولی سپس در پی یک بر همکنش گرانشی با مشتری یا کیوان (زحل) به جایگاه کنونی پرتاب شده. آن ها می افزایند اگر سیاره ی ۹ واقعیت داشته باشد، شکاف چشمگیری را در سامانه ی خورشیدی پر خواهد کرد.   باتیگن می گوید: «یکی از شگفت انگیزترین یافته ها درباره ی سامانه های سیاره ای بیگانه این بوده که رایج ترین گونه ی سیاره در آن ها جرمی میان زمین و نپتون دارد. ما تاکنون فکر می کردیم که این رایج ترین گونه ی سیاره در سامانه ی خورشیدی ما وجود ندارد. شاید ما هم از این به بعد طبیعی باشیم.» اکنون براون و دیگر ستاره شناسانِ رصدی (باتیگن نظریه پرداز است نه رصدگر) سرگرم جستجو برای یافتن سیاره ی ۹ هستند. نقشه ی مدار این سیاره کشیده شده، ولی جایگاه دقیقش ناشناخته است. گرچه به گفته ی براون، تلسکوپ های زمینی بسیاری هستند که برای یافتن چنین سیاره ای -اگر وجود داشته باشد- دید خوبی دارند.     استاد کلتک، مایک براون و استاد همکارش کنستانتین باتیگن در پژوهشی با همکاری یکدیگر، وجود "سیاره ی ۹" را پیش بینی کردند، یک جرم بزرگ که در مداری دورتر از مدار نپتون به گرد خورشید می گردد. براون می گوید: «من خیلی دلم می خواهد آن را پیدا کنم. ولی اگر کس دیگری آن را بیابد هم بسیار خوشحال خواهم شد. برای همین است که این پژوهشنامه را منتشر کرده ایم؛ ما امیدواریم کسان دیگری از آن الهام گرفته و جستجو را آغاز کنند.» براون پیش از این چند جرم را در فضای بیرونی سامانه ی خورشیدی یافته یا در یافتنشان همکاری داشته، از جمله سدنا و سیاره ی کوتوله ی اریس، که تقریبا هم‌اندازه ی پلوتو است. این یافته ها در رده بندی دوباره ی پلوتو به عنوان "سیاره ی کوتوله" در سال ۲۰۰۶ نقش داشتند- تصمیمی که براون هم پشتیبان آن بود.   براون می گوید: «همه ی کسانی که از رساندن جایگاه پلوتو به سیاره ی کوتوله خشمگین شدند شاید از این که هنوز یک سیاره ی واقعی برای پیدا کردن مانده به هیجان آیند. ما اکنون می توانیم به جستجوی این سیاره بپردازیم و کاری کنیم که سامانه ی خورشیدی دوباره ۹ سیاره ای شود.»   جزییات این پژوهش در شماره ی کنونی آسترونومیکال جورنال منتشر شده. منبع: Space.com   ۱۱/۰۱/۱۳۹۴ برگردان: یک ستاره در هفت آسمان http://1star-7skies.blogspot.com/2016/01/blog-post_84.html
  3. ناصر گرامی خوشحالم که این خبر مورد توجه شما و سایر دوستان واقع شد. از نویسنده وبلاگ پربار یک ستاره در آسمان (که بنده ایشان را نمی‌شناسم) متشکریم.   ================ مورد مرموز «سیاره نهم» طی روزهای گذشته، احتمالاً از گوشه‌کنار، به خبرهایی راجع به اجماع سیاره‌شناسان بر کشف شواهدی مبنی بر وجود یک «سیاره نهم» برخورده‌اید؛ سیاره نهمی در همین منظومه شمسی خودمان. اما ماجرای آنچه برخی رسانه‌ها از آن تحت عنوان «کشف» این سیاره، و برخی هم «کشف شواهد»‌ی مبنی بر آن یاد کرده‌اند، دقیقاً چیست؟ چرا در اینصورت این سیاره تاکنون از دیده‌ها پنهان مانده بود؟ این سیاره کجاست، و چه راهکاری برای کسب اطلاعات بیشتر از آن وجود دارد؟ در این مقاله نگاهی داریم به کمّ و کیف و پیشینه استدلال دو سیاره‌شناس مؤسسه فناوری کالیفرنیا (کلتک) مبنی بر وجود یک سیاره نهم در منظومه شمسی، که نمونه‌ایست واضح اما نادر از استدلال‌های هندسی و دقیقی که معمولاً در روایات مربوط به تاریخ علم از آن‌ها یاد می‌شود، حال‌آنکه این‌بار ماجرا مربوط می‌شود به همین امروز؛ به جایی در حیاط‌خلوت کیهانی‌مان – به جایی ‌که گمان می‌رفت دیگر هیچ نقطه کوری در آن باقی نمانده باشد.   مایک براون، از ایده‌پردازان «سیاره نهم»، موقعیت مداری این جرم فرضی (زردرنگ) را بر حسب مدار شش جرم فرانپتونی (بنفش) نشان می‌دهد / واشنگتن‌پست   از «سیاره X» تا «سیاره نهم» آخرین باری که خبر کشف یک سیاره از اعضای منظومه‌مان در رسانه‌ها پخش می‌شد، برمی‌گشت به ۸۵ سال پیش؛ زمانی‌که کلاید تومباو، از پرسنل جوان رصدخانه لاول در فلاگستاف آریزونا، تصادفاً موفق شد از پی جستجو بین بالغ بر ۹۰ میلیون ستاره، جابجایی نقطه‌نوری در دو عکس از منطقه‌ای مشابه از آسمان که به فاصله شش ماه از هم گرفته شده بودند را تشخیص بدهد. اما معلوم شد این سیاره تازه – که بعدها پلوتو نام گرفت – کوچک‌تر از آن است که پاسخی به معمای «سیاره X» باشد. تب جستجو پی سیاره X – سیاره‌ای فرضی در ورای مدار نپتون – را پرسیوال لاول، اخترشناس آماتور و تاجر آمریکایی بود که با احداث رصدخانه‌ای به همین منظور، شعله‌ورتر کرد – رصدخانه لاول. سابقاً در مقاله کشف آبراهه‌های فصلی مریخ: حل معمایی از قرن ۱۹، توضیح داده شده بود که از دیگر دلایل احداث این رصدخانه، علاقه لاول به شناخت «آبراه»‌های مریخی بود؛ عوارضی که البته معلوم شد به تعبیری که او و معاصرینش از آن‌ها مراد می‌کردند، اساساً وجود خارجی ندارند. هرچند که پلوتو به یمن احداث همین رصدخانه کشف شد، اما صید ایده‌آلی هم برای این رصدخانه نبود. فرض وجود یک سیاره X، راهکار پیشنهادی برخی اخترشناسان برای حل معمّای رقص مداری اورانوس بود – آشفتگی‌هایی در مدار این سیاره، که با توصیفات مکانیک نیوتونی همخوان نبودند. البته بخش اعظم همین آشفتگی‌ها بود که زمینه را برای کشف سیاره نپتون فراهم ساخت: در اواسط دهه ۱۸۴۰ میلادی، نپتون از قضا در موقعیّتی نسبت به اورانوس قرار داشت که می‌توانست اثرات مستقیمی را بر مدار آن اعمال کند. اوربین له‌وریه و جان کخ آدامز، ریاضیدانانی فرانسوی و انگلیسی بودند که مستقلاً از طریق تحلیل داده‌های دریافتی از رصدهای مستمر اورانوس، دست به پیش‌بینی موقعیّت مداری سیاره‌ای واقع در ورای اورانوس زدند، و این پیش‌بینی‌ عاقبت در رصدخانه برلین به تأیید تجربی رسید و سیاره‌ای که هم‌اینک آن را نپتون می‌خوانیم، در ۲۳ سپتامبر ۱۸۴۶ کشف شد. اما کشف نپتون برای حل معمّای آشفتگی‌های مداری اورانوس کفایت نمی‌کرد، و به همین‌واسطه هم ایده وجود یک سیاره دیگر در ورای مدار نپتون رفته‌رفته قوّت یافت؛ ایده‌ای که کمابیش تا موقع حل این معما – به‌هنگام ملاقات کاوشگر ویجر-۲ با اورانوس، درست ۳۰ سال پیش، همین روزها – کمابیش طرفدارانی داشت. درک بهتر مختصّات مداری اورانوس حین ملاقات نزدیک با این سیاره، احتیاج به وجود هر سیاره‌ای را برای توضیح مشاهدات پیشین مرتفع کرد.   تیتر شماره ۱۴ مارس ۱۹۳۰ روزنامه نیویورک تایمز مبنی بر کشف پلوتو: «کشف سیاره نهم بر لبه منظومه شمسی؛ نخستین بار از پی ۸۴ سال». جالب‌‌اینکه با کمی اعماض، همین تیتر را می‌توان امروز هم راجع به خبر کشف شواهد غیرمستقیمی مبنی بر وجود «سیاره نهم» استفاده کرد.   اما چند روزی‌ست که در پی انتشار مقاله‌ای به قلم دو سیاره‌شناس نام‌آشنا، مایکل براون و کنستانتین باتایگین، در نشریه معتبر Astronomical Journal، موضوع سیاره X دومرتبه، این‌بار تحت عنوان «سیاره نهم»، به سرخط خبرهای علمی دنیا بازگشته است. گفتنی‌ست که با این‌همه، ماجرای این سیاره فرضی از اساس با ماجرای «سیاره X» لاول تفاوت دارد. مدّعای براون و باتایگین بر شواهد برگرفته از اجرامی مبتنی است که به‌هنگام درگرفتن بحث سیاره X هنوز اصلاً به وجودشان هم پی برده نشده بود: «اجرام فرانپتونی» (یا TNOها).   شواهد برگرفته از «اجرام فرانپتونی» برخلاف تصوّر مرسوم، اینطور نیست که با پشت سر گذاشتن مدار آخرین سیاره شناخته‌شده، یعنی نپتون، از مرز منظومه شمسی هم بگذریم و مستقیماً وارد فضای میان‌ستاره‌ای بشویم. پایان قلمرو نپتون مصادف است با ورودمان به قلمرویی سراسر متفاوت؛ قلمرویی که پُر است از قلوه‌سنگ‌های سرد و سرگردانی که روی‌هم‌رفته به ناحیه‌ای موسوم به «کمربند کوئیپر» شکل می‌دهند. در واقع پلوتو از بزرگ‌ترین اعضای کمربند کوئیپر است؛ و شرایطی که زمینه را برای اخراجش از رده سیارات منظومه شمسی فراهم کرد هم با کشف اعضای مشابه دیگری از این کمربند بود که میسّر شد. شاید مهم‌ترین جرمی که کشف آن (توسط تیمی به سرپرستی همان مایکل براون) تیر خلاصی به جایگاه پیشین پلوتو به شمار می‌رفت، «اریس» (Eris) بود؛ جرمی تقریباً به ابعاد پلوتو که گرچه عضوی از کمربند اصلی کوئیپر به شمار نمی‌رود، اما با تعریف سابق «سیاره»، نمی‌شد آن را هم به جرگه سیارات منظومه‌مان راه نداد. حال‌آنکه با تصمیماتی که طی بیست و ششمین مجمع عمومی «اتّحادیه بین‌المللی اخترشناسی» (IAU) در اوت ۲۰۰۶ اتّخاذ شد، اجرامی از این دست، با توجه به جایگاه‌شان، روی‌هم‌رفته «اجرام فرانپتونی» (Trans-Neptunian Objects) نامیده می‌شوند، و آن‌ها که جرم کافی برای کروی کردن ساختار خود را دارند (اجرامی همچون پلوتو، اریس، سدنا و…) هم «سیاره کوتوله» (Dwarf Planet). با این حساب، و با اخراج پلوتو از جرگه سیارات، تعداد سیارات منظومه شمسی هم به هشت عدد کاهش یافت. اما براون و باتایگین در مقاله‌ای که اخیراً منتشر کرده‌اند، حرف از یک سیاره نهم در همان قلمرو به میان آورده‌اند؛ یعنی چیزی حتی بزرگ‌تر از سیارات کوتوله‌ای که صحبت‌شان شد – سیاره‌ای به جرم تخمینی ۱۰ برابر زمین، و در مداری با حضیض ۲۰۰ واحد نجومی (یا ۲۰۰ برابر فاصله زمین تا خورشید)، و اوج نهایتاً ۱۲۰۰ واحد نجومی. این در حالیست که دورترین عضو کشف‌شده منظومه شمسی – سیاره کوتوله سِدنا – حتی به‌هنگام قرارگیری در نقطه اوج مداری هم فاصله‌ای در حدود ۷۶ واحد نجومی از خورشید دارد. در اینصورت این سیاره‌شناسان از کجا به وجود چنین سیاره دوردستی مطمئن شده‌اند؟ اصلی‌ترین مدرک این دو سیاره‌شناس مبنی بر وجود سیاره نهم، شکل مدار سدنا و همچنین پنج جرم فرانپتونی دیگر است: مدارهای بیضوی این شش جرم، علی‌رغم دوره‌های تناوب متفاوت‌شان، همگی به یک سمت نشانه رفته‌اند؛ که احتمال تصادفی بودن این چیدمان، یک درصد است. از این گذشته، هر شش مدار، انحرافی ۳۰ درجه‌ای از صفحه منظومه شمسی دارند. احتمال تصادفی بودن این تشابه اما بسیار بعیدتر است: ۷ هزارم درصد. اگر عاملی بیرونی در ساختار دینامیکی مدار این شش جرم دخالتی نمی‌کرد، حتماً آن‌ها می‌بایست تاکنون به یکدیگر برخورد کرده باشند. راهکار پیشنهادی براون و باتایگین برای حفظ ثبات این شش مدار در بلندمدت، طراحی یک مدار بیضوی در جهت عکس مدار این شش جرم فرانپتونی، برای سیاره‌ای با جرم دست‌کم ده برابر زمین بود. این سیاره فرضی، طی فرآیندی موسوم به «تشدید حرکت متوسط» (mean-motion resonance) می‌تواند از طریق نیروی کشند گرانشی خود، آن شش جرم را در موقعیت فعلی‌شان ثبات بخشد. اگر این سیاره وجود داشته باشد، دوره تناوبش می‌بایستی در حدود ۱۵ هزار سال باشد؛ یعنی هر سال آن، ۱۵ هزار سال زمینی طول بکشد (این در حالیست که هر سال نپتون، معادل ۱۶۵ سال زمینی است). اما برگ برنده مدل براون و باتایگین، پیش‌بینی وجود اجرام فرانپتونی‌ای بود که با وجود این سیاره، می‌تواند مدارشان تا ۹۰ درجه هم با صفحه منظومه شمسی زاویه بسازد. عجیب ‌اینکه سابقاً چهار جرم هم از این دست کشف شده بود. براون به خاطر دارد که “وقتی متوجه این مسأله شدیم، فکّم به زمین چسبید”.   طرحی از موقعیت مداری سیاره نهم (که در اینجا تحت عنوان «سیاره X» مشخص شده است). قلمرو کلیه سیارات شناخته‌شده منظومه شمسی و نیز کمربند کوئیپر، همان دایره آبی‌رنگی‌ست که بزرگ‌شده‌اش را در بالای طرح اصلی می‌بینیم. شش بیضی کشیده، مدار هم‌خط شش جرم فرانپتونی (از جمله سدنا) را نشان می‌دهد که همگی به یک سمت نشانه رفته‌اند. شبیه‌سازی‌های براون و باتایگین مشخص ساخت که در صورت وجود سیاره‌ای به جرم دست‌کم ده برابر زمین در مدار قرمزرنگ، مدار این شش جرم فرانپتونی می‌تواند با گذشت زمان، چنین آرایشی را به خود بگیرد. محدوده‌ای که هم‌اینک انتظار می‌رود بتوان این سیاره را در مدارش یافت را هم در مخروط سرخ‌رنگ می‌بینیم / نشریه Science   حال، اصلی‌ترین سؤالی که راجع به این سیاره فرضی مطرح می‌شود این است که سیاره‌ای به این بزرگی در آنجا چه می‌کند؟ در آن منطقه‌ای که درخشندگی ظاهری سیاره فرضی‌مان از مرتبه قدر مثبت ۲۲ خواهد بود (چیزی در حدود درخشندگی کم‌نورترین کهکشان‌های جهان)، مواد اولیه تشکیل چنین سیاره‌ای از کجا آمده‌اند؟ پاسخ براون و باتایگین، استناد به «جابجایی» قابل توجّهی‌ست که در مراحل ابتدایی تشکیل منظومه‌مان، هر چهار سیاره گازی شناخته‌شده (یعنی مشتری، زحل، اورانوس، و نپتون) را به مکانی دورتر از موضع اولیه‌شان نسبت به خورشید انتقال داد: احتمال دارد در جریان همین جابجایی، یا چه بسا به‌واسطه شتاب گرانشی ناشی از عبور ستاره‌ای از نزدیکی منظومه‌مان در همان مقطع، سیاره نهم از موضع اولیه‌اش به چنین مدار دوردست و کشیده‌ای نقل مکان کرده باشد. البته در اغلب چنین مواردی که کشند گرانشی یک جرم خارجی موجب کشیدگی مدار سیاره تا به این حد می‌شود، آن سیاره به‌طور کامل از منظومه به خارج پرتاب می‌شود؛ حال‌آنکه چنین سرنوشتی گریبان سیاره فرضی‌مان را نگرفته. چرا؟ براون احتمال می‌دهد در همان مقاطع نخستین تشکیل منظومه شمسی، غلظت بالای سحابی پیش‌سیاره‌ای در حدفاصل مدار فعلی سیارات، بخش اعظمی از سرعت سیاره نهم را بر اثر اصطکاک گرفته است؛ احتمالی که البته کمی بعید به نظر می‌رسد. با این‌حال، هیچ شاهدی بهتر از رصد مستقیم این «سیاره نهم» نمی‌تواند ادّعای براون و باتایگین را به تأیید برساند. اما سؤال اینجاست که چرا با گذشت بالغ بر ۸۵ سال از کشف جرمی نظیر پلوتو در دوردست‌های منظومه‌مان، آن‌هم به ابعاد تقریباً یک‌هفتم زمین، تاکنون نشانی از آن سیاره، آن‌هم به ابعاد دست‌کم ده برابر زمین، یافت نشده؟ پاسخ، در بُعد مسافت قابل توجّه آن است. این سیاره فرضی، در حالات اوج مداری‌اش آن‌قدر از زمین دور است که حتی می‌تواند اطمینانی که تلسکوپ فروسرخ WISE در سال ۲۰۱۴ به اخترشناسان داده بوده را بی‌اعتبار سازد: WISE اطمینان داده بود که تا شعاع ۱۰ هزار واحد نجومی از خورشید، هیچ سیاره‌ای به ابعاد زحل یا بزرگ‌تر وجود ندارد. هرچند که ابعاد تقریبی سیاره نهم، کمی کوچک‌تر از نپتون تخمین زده می‌شود، اما حتی هم اگر ابعادی بزرگ‌تر از این می‌داشت، در بخشی از مدارش می‌توانست رکورد فاصله ۱۰ هزار واحد نجومی از خورشید را هم بزند، و در اینصورت دیگر نمی‌شد آن را با حتی تلسکوپ‌های فروسرخ هم دید. اما سیاره‌شناسان در نظر دارند تا طی پنج سال آینده، رصدهایی سیستماتیک را با هدف کشف این سیاره، در راستای صفحه منظومه شمسی (در منطقه‌ای از آسمان موسوم به «منطقه‌البروج»، که محل جولان سیارات است) صورت بدهند. درخشندگی پایین این جرم، رصدش را فقط از طریق یک تلسکوپ فضایی پیشرفته (نظیر هابل) یا تلسکوپ‌های زمینی کلاس ۸ متر به بالا (یعنی با قطر دهانه ۸ متر به بالا) ممکن می‌کند. اما از آنجاکه میدان دید هابل و اغلب تلسکوپ‌های یادشده در زمین (اعم از تلسکوپ‌های دوقلو و ده‌متری کک در هاوایی، یا تلسکوپ‌های چهارقلو و هشت‌متری VLT در صحرای آتاکامای شیلی) بسیار محدود است و لاجرم وقت قابل توجهی را برای جستجویی تصادفی پی این سیاره – حتی در محدوده‌ای از پیش‌تعیین‌شده در آسمان – می‌گیرد، فقط تلسکوپی از این جرگه با یک میدان دید باز می‌تواند به درد چنین جستجویی بخورد: تلسکوپ هشت‌متری سوبارو در همسایگی تلسکوپ‌های کک.   دورنمایی از تلسکوپ هشت‌متری سوبارو، متعلق به ژاپن و مستقر بر قله موناکی در جزیره هاوایی (آشیانه ۱۲ رصدخانه دیگر)؛ که ابزار ایده‌آلی برای جستجو پی سیاره نهم به شمار می‌رود / عکس از جاناتان کینگستون؛ نشنال‌جئوگرافیک   تا وقتی شاهدی رصدی مبنی بر وجود سیاره نهم پیدا نشود، این سیاره همچنان یک فرض هست – هرچقدر هم که فرضی ضروری به نظر برسد. اگر تعداد بسیاری بیشتری جرم فرانپتونی در قلمروی سدنا و همتایانش یافت شود، چه بسا هم‌خطی مدار آن شش جرم هم آن‌قدرها که هم‌اینک به نظر می‌رسد اتفاق بعیدی نبوده باشد و لذا نیاز به وجود این سیاره‌ی «تنظیم‌کننده» را هم مرتفع کند. با این‌همه براون، کاشف اریس، سدنا، و مؤلف کتاب «چطور پلوتو را کُشتم و چرا چنین شد؟»، راه منتهی به کشف شواهد حاکی از وجود یک «سیاره نهم» را هیجان‌انگیزترین برهه از زندگی حرفه‌ای‌اش می‌داند. باید منتظر ماند و دید که آیا براون و همکارانش این‌بار هم شگفتی دیگری را رقم می‌زنند؟   ۰۶ بهمن ۱۳۹۴ احسان سنایی http://www.radiozamaneh.com/257977
  4. آیا سیاره زمین موهایی از ماده تاریک دارد؟   * سامانه ی خورشیدی شاید بسیار پُرموتر از چیزی باشد که می پنداشتیم. * در پژوهشنامه ی تازه ای که در این هفته توسط گری پرِزو از آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا در پاسادنای کالیفرنیا در آستروفیزیکال جورنال انتشار یافت، از وجود رشته های درازی از ماده ی تاریک گفته شده که "مو" نامیده شده اند.   ماده ی تاریک جوهره ی نادیدنی و رازگونه ایست که حدود ۲۷ درصد همه ی ماده و انرژی کیهان را ساخته است. ماده ی معمولی که هر چه پیرامون خود می بینیم از آن درست شده، تنها ۵ درصد کیهان را تشکیل می دهد. بقیه ی جهان هستی از انرژی تاریک است، پدیده ی شگرفی که شتاب گسترش کیهان به آن نسبت داده شده.   این تصویر هنری سیاره ی زمین را نشان می دهد که با رشته های نظری ماده ی تاریک، یا همان "موهای" ماده ی تاریک در بر گرفته شده. تصویر بزرگ تر   نه ماده ی تاریک و نه انرژی تاریک تاکنون به گونه ی مستقیم دیده نشده اند، هر چند که آزمایشگاه های بسیاری ژرفای زیر زمین گرفته تا فضا در تلاش برای گشودن گره از رازهای ماده ی تاریکند.   دانشمندان بر پایه ی رصدهای بسیاری که اثرهای گرانشی ماده ی تاریک بر ماده ی معمولی را نشان می دهند، به وجود آن اطمینان دارند و مقدار آن در کیهان را نیز با دقتی بهتر از یک درصد اندازه گرفته اند. نظریه ی پیشرو اینست که ماده ی تاریک "سرد" است، یعنی چندان حرکتی نمی کند، و "تاریک" است، به گونه ای که هیچ برهم کنشی با نور انجام نمی دهد. کهکشان ها که ستارگانی از ماده ی معمولی را در بر دارند، به دلیل نوسان های چگالی ماده ی تاریک شکل می گیرند. گرانش مانند چسبی رفتار می کند که ماده ی معمولی و ماده ی تاریک را با هم در کهکشان ها نگه می دارد.   بر پایه ی محاسبه های دهه ی ۱۹۹۰ و شبیه سازی هایی که در دهه ی گذشته انجام شد، ماده ی تاریک "جریان های ریز-دانه"ای از ذرات پدید می آورد که با یک سرعت حرکت می کنند و مانند خود ما به گرد کهکشان می چرخند. این برداشت هنری، بزرگنمایی از نمای احتمالی "موهای" ماده ی تاریک پیرامون زمین را نشان می دهد. تصویر بزرگ تر   پرزو می گوید: «یک جریان می تواند بسیار بزرگ تر از سامانه ی خورشیدی باشد، و جریان های بسیار گوناگونی از همه سو دارند از میان محله ی کهکشانی ما می گذرند.» پرزو پدید آمدن جریان های ریز-دانه ی ماده ی تاریک را به آمیختن شکلات و بستنی وانیلی تشبیه می کند. چند بار که قاشق را در آن ها بچرخانیم، مخلوطی به دست خواهیم آورد ولی هنوز هم می شود رنگ های جداگانه ی هر کدام را دید. پرزو می گوید: «هنگامی که در روند ساخته شدن کهکشان، نیروی گرانش با گاز ماده ی تاریک سرد برهم کنش انجام می دهد، همه ی ذراتِ درون یک جریان با یک سرعت به حرکت خود ادامه می دهند.»   ولی اگر یکی از این جریان ها به سیاره ای مانند زمین نزدیک شود چه چیزی رخ می دهد؟ پرزو برای یافتن پاسخ، از یک شبیه سازی رایانه ای بهره گرفت. بررسی های وی نشان می داد که هنگامی که یک جریان ماده ی تاریک از یک سیاره می گذرد، جریان ذرات فشرده شده و به یک رشته ی فرا-چگال تبدیل می شود که به نام "موی ماده ی تاریک" شناخته شده. در واقع بسیاری از چنین موهایی از زمین به بیرون روییده. یک جریان ماده ی معمولی نمی تواند وارد زمین شود و از سمت دیگرش بیرون بیاید. ولی برای ماده ی تاریک، سیاره ی زمین مانعی به شمار نمی آید. بر پایه ی شبیه سازی های پرزو، گرانش زمین می تواند جریان ذرات ماده ی تاریک را متمرکز و کانونی کرده و آن ها را به یک موی باریک و فشرده تبدیل کند.   موهایی که از سیاره ها بیرون می زنند هم "ریشه" دارند (چگال ترین بخش ماده ی تاریک در مو)، و هم "نوک" (جایی که مو پایان می یابد). هنگامی که جریان ذرات ماده ی تاریک از درون هسته ی زمین می گذرد، فشرده می شود و کم کم "ریشه" ی مو را می سازد، جایی که چگالی ذراتش به یک میلیارد برابر اندازه ی میانگین می رسد. ریشه ی چنین مویی حدود ۱ میلیون کیلومتر دورتر از سطح زمین (حدود دو برابر فاصله ی ماه) تشکیل می شود. جریان ذرات که از سطح زمین بیرون می زنند، "نوک" مو را در جایی دو برابر دور از "ریشه" خواهند ساخت. ریشه ی موی ماده ی تاریک که از جریان ذرات آن درست شده، با گذر از هسته ی سیاره ی مشتری حدود ۱ تریلیون بار چگال تر از اندازه ی میانگین خواهند شد. تصویر بزرگ تر پرزو می گوید: «اگر بتوانیم جای دقیق ریشه ی این موها را تعیین کنیم، شاید بتوانیم کاوشگری به آنجا بفرستیم و گنجی بادآورد از داده ها درباره ی ماده ی تاریک به دست آوریم.» شبیه سازی پرزو نشان می دهد جریانی که از درون هسته ی سیاره ی مشتری می گذرد ریشه هایی از این هم چگال تر خواهد ساخت: تقریبا ۱ تریلیون برابر جریان آغازین.   چارلز لاورنس، دانشمند ارشد اخترشناسی، فیزیک، و فناوری JPL می گوید: «بیش از ۳۰ سال است که همه ی تلاش های ما برای دیدن مستقیم ماده ی تاریک ناکام مانده. ریشه های موهای ماده ی تاریک با توجه به چگالی‌ای که به گمان ما دارند، جایی فریبنده برای جستجو خواهند بود.» یک یافته ی جذاب دیگر از این شبیه سازی ها اینست که تغییرات چگالی درون سیاره ی ما -از هسته ی درونی، تا هسته ی بیرونی، تا گوشته و تا پوسته- در موها بازتاب خواهند یافت. "پیچ خوردگی هایی" در این موها پدید می آید که با گذشتن آن ها از لایه های گوناگون زمین همخوانی خواهد داشت.   از دیدگاه نظری، اگر بتوان این اطلاعات را به دست آورد، دانشمندان خواهند توانست از موهای ماده ی تاریک سرد برای نقشه برداری از لایه های هر جرم سیاره ای بهره گرفته و حتی ژرفای اقیانوس های ماه های یخی را هم بسنجند.   برای تایید و پشتیبانی از این یافته ها و گره گشایی از رازهای سرشتی ماده ی تاریک نیاز به بررسی بیشتری هست.   منبع: nasa برگردان: یک ستاره در هفت آسمان http://1star-7skies.blogspot.com/2015/11/blog-post_50.html
  5. آیا "ماده تاریک" لبه های کهکشان راه شیری را موجدار کرده؟   * ماده ی تاریک چندین سال است که در جهان دانش آشوب به پا کرده، ولی گویا بسیار پیش‌ از آن، کهکشان راه شیری را برآشفته بوده!   بر پایه ی پژوهشی تازه، احتمالا ماده ی تاریک مسئول پدید آمدن موج هاییست که در لبه ی بیرونی کهکشان راه شیری دیده شده. به گفته ی دانشمندان این چین و شکن ها هنگامی پدید آمدند که یک کهکشان کوتوله ی دربردارنده ی ماده ی تاریک، به سرعت از کنار راه شیری گذشت. مدلی از این برهم کنش را می توانید در این ویدیو که هفته ی پیش منتشر شد ببینید. ردهایی که از این لرزه های کهکشانی در راه شیری به جا مانده می تواند یک روش تازه برای بررسی ماده ی تاریک فراهم کند.   دانلود (حجم: 1.96 مگابایت) http://trainbit.com/files/5863247884/CosmicQuakes__MilkyWay_DarkMatter_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=KjGZpdXlZ0k سوکانیا چاکرابارتی از بنیاد فناوری روچستر می گوید: «یکی از مسایل بنیادی در کیهان شناسی نوین، شناخت و توصیف ویژگی های ماده ی تاریک است. این [یافته ی تازه] یک راهکار پیش پای ما می گذارد.» چاکرابارتی این سخنان را در گفتگوی رسانه ای پنجشنبه ۷ ژانویه، در ۲۲۷مین همایش سالانه ی انجمن اخترشناسی آمریکا در کیسیمی فلوریدا بیان کرد. چاکرابارتی و گروهش تلاش کردند تا با بهره از موج های لبه ی کهکشان راه شیری، جرم کهکشانِ پر از ماده ی تاریکی که این موج ها را پدید آورده بوده را اندازه بگیرند. چنان چه وی در نشست رسانه ای گفته، بررسی "لرزه های" کهکشان کوچک و اجرامی که آن ها را پدید می آورند به نام "کهکشان-لرزه شناسی" (galactoseismology) خوانده می شود. چاکرابارتی گفت: «همان گونه که لرزه شناسان با بررسی زمین لرزه ها از ساختار درونی زمین نقشه بر می دارند، ما هم باید بتوانیم با بررسی آشفتگی های دیده شده در قرص های کهکشانی، مواد نادیدنی کهکشان ها را نقشه برداری کرده و محتوای ماده ی تاریکشان را بکاویم.»   گذر سریع ماده ی تاریک بیشتر ماده ی موجود در کیهان را تشکیل داده است، ولی هنوز دانشمندان نتوانسته اند این جوهره ی رازگونه را به طور مستقیم آشکار کنند. دانشمندان ناچارند برای بررسی آن به روش های نامستقیم روی آورده و بر شیوه ی برهم کنش گرانشی آن با دیگر اجرام تکیه کنند. موج های درون کهکشان راه شیری که توسط آن کهکشان کوتوله پدید آمده شاید بتواند به عنوان ابزاری ارزشمند برای بهبود بخشیدن به سنجش های این ماده ی نادیده به کار رود.   چندین توده ی کوچک ستاره ای که به نام کهکشان های کوتوله شناخته می شوند، کهکشان راه شیری را در بر گرفته اند. کهکشان های کوتوله هم مانند کهکشان های بزرگ ماده ی تاریک در خود دارند. چاکرابارتی آن ها را "پُر-ماده ی تاریک ترین اجرام کیهان" می نامد. حدود یک دهه پیش، چاکرابارتی بر آن شد تا تعیین کند یک کهکشان کوتوله چه جرمی باید داشته باشد تا بتواند موج های رازگونه ای که آن زمان تازه در لبه ی کهکشان راه شیری دیده شده بود را پدید آورد. وی برآورد کرد که کهکشان کوتوله باید حدود ۳۰۰ هزار سال نوری از مرکز کهکشان دورتر باشد، و بنابراین شروع به جستجوی گروهی از ستارگان در مسیری روی صفحه ی کهکشان کرد که با پیش بینی های او و همکارانش سازگار باشند. چاکرابارتی می گوید: «یافتن کهکشان کوتوله ی x کار پُرچالشی بود زیرا می بایست در راستای صفحه ی کهکشان راه شیری به دنبالش می گشتیم، جایی که ابرهای تیره و مات غبار، رصد در طیف دیدنی (مریی) را دشوار کرده بود.» آنان در منطقه ی مورد جستجو چهار جرم درخشان از گونه ی "متغیرهای قیفاووسی" یافتند، اجرامی که درخشش آن ها به عنوان استانداردی برای اندازه گیری فاصله های کیهانی به کار می رود.   این دانشمندان با بهره از رصدخانه ی جمینی، تلسکوپ ماژلان و طیف نگار میدان گسترده (WiFeS) در استرالیا نه تنها فاصله ی جرمی که گمان می رفت موج های کهکشان کار او بوده را اندازه گرفتند، بلکه توانستند سرعتش را هم برآورد کنند. این جرم اکنون به نام کهکشان کوتوله ی گونیا شناخته می شود زیرا در راستای صورت فلکی جنوبی گونیا جای دارد.   چاکرابارتی گفت: «ما تعیین کردیم که این ستارگان دارند با سرعتی نزدیک به ۷۲۵ هزار کیلومتر بر ساعت از کهکشان ما دور می شوند.»   این در حالیست که سرعت ستارگان درون قرص کهکشان راه شیری تنها به ۱۶۰۰۰ کیلومتر بر ساعت می رسد. چاکرابارتی می گوید: «این ستارگان قیفاووسی به احتمال بسیار نشانگر همان کهکشان کوتوله ی پیش بینی شده هستند. آن ها ستارگان کهکشان خودمان نیستند زیرا راه شیری در فاصله ی ۴۹۰۰۰ سال نوری به پایان می رسد. یافتن این متغیرهای قیفاووسی کارآمد بودن ترفند ما برای شناسایی جایگاه آن کهکشان پر از ماده ی تاریک را نشان می دهد و شاید سرانجام به ما در شناخت سرشت ماده ی تاریک نیز کمک کند. این ترفند همچنین نشان می دهد که نظریه ی گرانش نیوتن می تواند برای دوردست های یک کهکشان کارآمد باشد.»   جزییات پژوهش وی در نشریه ی Astrophysical Journal Letters منتشر شده است. نمایی از یک ویدیوی شبیه سازی که نشان می دهد چگونه یک کهکشان کوتوله ی در بر دارنده ی ماده ی تاریک از کنار کهکشان راه شیری گذشت و موج ها یا لرزه هایی در لبه ی آن پدید آورد. این ویدیو را بالا دیدید.     نقشه برداری از جرم پنهان بیشتر کهکشان های کوتوله ی نزدیک به گرد کهکشان راه شیری می چرخند ولی کهکشان کوتوله ی گونیا دارد از آن دور می شود. با گذشتن سریع کهکشان گونیا از کنار راه شیری، جرم هنگفت آن لبه ی بیرونی کهکشان ما را برآشفت و موج هایی پدید آورد که با گذشت زمان پراکنده شدند. این موج ها نشان دهنده ی گذر تازه ی یک کهکشان کوتوله اند نه برهم کنش با کهکشان های نزدیک، زیرا اگر در پی برهم کنش با کهکشان های دیگر پدید آمده بودند، با گذشت زمان هموار می شدند.   راه شیری تنها کهکشانی نیست که موج های شگفت آوری در لبه هایش دارد. کهکشان گرداب یا ام۵۱ هم دارای آشفتگی های مارپیچی بزرگی در قرصش است. به گفته ی چاکرابارتی، بسیاری از حدود ۴۰ کهکشانی که از اتم های هیدروژنشان نقشه برداری شده -جایی که موج ها در آن نمایانند- دارای آشفتگی هایی بوده اند. بررسی موج ها در این کهکشان ها با بهره از همان روش هایی که برای راه شیری به کار رفت می تواند به شناسایی کهکشان های ماهواره ایِ نزدیک و پیشتر دیده نشده ی راه شیری، و همچنین شناسایی کهکشان های ماهواره ایِ دیگر کهکشان های بزرگ کمک کند.   چاکرابارتی می گوید: «ما باید بتوانیم از مواد نادیده ی کهکشان ها که همان ماده ی تاریکشان است با بهره از آشفتگی هایی که در قرص های کهکشانی دیده می شود نقشه برداری کنیم.» اگر این نظریه درست باشد، کهکشان کوتوله و نویافته ی گونیا شاید نخستین مورد از چندین کهکشانی باشد که محتوای ماده ی تاریکشان از روی برهم کنش هایی که با همسایگانشان داشته اند اندازه گیری می شود.   چاکرابارتی می گوید: «من امیدوارم که این نخستین نمونه از زمینه ی تازه ای به نام لرزه شناسی کهکشانی باشد.»   منبع: Space.com   ۱۰/۲۶/۱۳۹۴ برگردان: یک ستاره در هفت آسمان http://1star-7skies.blogspot.com/2016/01/blog-post_16.html
  6. [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=darkblue]پروژه Dream Chaser که یک هواپیمای فضایی با قابلیت استفاده مجدد است توسط شرکت سیرای نوادا (SNC) در حال توسعه می باشد.[/color] پس از بازنشستگی شاتل ایالات متحده به دنبال یک جانشین ارزان قیمت بود که در ابتدای امسال قرارداد این پروژه به ارزش 25.6 میلیون دلار منعقد شد و گفته می شود ناسا ارزش این پروژه راتا 80 میلیون دلار بالا می برد. این پروژه که قرار است تست های پروازی خود را در سال 2012 بگذراند انسان و محموله را به مدار پایینی زمین و ایستگاه فضایی بین المللی حمل خواهد کرد. به گزارش گروه هوافضای هیتنا این پرنده که بلند شدن آن عمودی و فرود آن افقی است قادر است بیش از 7 نفر را به مدار ببرد. این پرنده همچنین قادر است در مواقع مورد نیاز به طور خودکار نیز پرواز نماید. توسعه این پروژه موجب کاهش هزینه ها و وابستگی ایالات متحده به روسیه برای فرستادن انسان به مدار در ماموریت های فضایی شود. ایالات متحده برای حمل هر انسان به مدار توسط راکت سایوز 50 میلیون دلار به روسیه پرداخت می کند. در حالی که کپسول های زیستی حامل محموله در بازگشت به جو نیروی جاذبه بسیار زیادی را تحمل می کنند، به این پرنده جدید در بازگشت به جو نیروی جاذبه ای در حدود 1.5 برابر جاذبه زمین (1.5 g) وارد می شود. ضمنا این پرنده برعکس شاتل فضایی دارای مواد خطرناک نمی باشد و بلافاصله پس از فرود می توان به آن نزدیک شد.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/7754_orig.png"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_7754_orig.png[/img][/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]طراحی این هواپیما برگرفته از تاکسی فضایی ناسا است که توسط شرکت Langley طراحی شده و حدفاصل سال های 1980 تا 1990 مورد استفاده قرار گرفت. بدنه این هواپیمای فضایی بگونه ای طراحی شده که تمامی سطوح بدون لیفت در آن حذف شده است. طراحی بال ها و بدنه این پرنده فضایی بگونه ای است که تولید لیفت به حداکثر برسد و نیروی پسا در بازگشت به جو کاهش یابد. عملکرد این پرنده بدیت صورت است که از دماغه یک راکت در ارتفاع جدا شده و به فضا می رود. قرار است تست های پروازی این پرنده توسط پرنده ویرجین گلکتیک انجام شود. Dream Chaser یا همان دنبال کننده رویا قرار است در سال 2014 توسط راکت Atlas V پرتاب شود و پس از جدا شدن از راکت بوسیله یک موتور هیبریدی به سمت ایستگاه فضایی بین المللی روانه خواهد شد.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/7753_orig.png"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_7753_orig.png[/img][/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]شرکت SNC که سازنده این وسیله است نگاهی فراتر از حمل محموله به مدار به این پرنده دارد. آنها که هم اکنون ده میلیون دلار بودجه از ناسا دریافت کرده اند، در نظر دارند با همکاری ویرجین گلکتیک از این وسیله بعنوان تاکسی فضایی نیز استفاده نمایند. مسئولین SNC معتقدند تاکسی فضایی می تواند موجب درآمد زایی شده و هزینه های این پروژه را تامین نماید. [color=olive]۲۷ مهر ۱۳۹۰[/color] منبع: هيتنا [url="http://hitna.ir/5166-fa.html"]http://hitna.ir/5166-fa.html[/url][/font][/size]
  7. mahdavi3d

    ایده معدنکاری سیارک ها !

    [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#800000]طرح جاه‌طلبانه برای استخراج منابع معدنی سیارک‌ها [b]اکتشافات معدنی به عمق فضا کشیده می‌شود[/b][/color][/font][/size] [center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/original.jpg[/img][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000CD]اکتشافات معدنی از زمین به عمق فضا نیز کشیده شده است و دو شرکت طرح های خود را برای استخراج و بهره‌مندی از ذخایر معدنی سیارک‌ها اعلام کرده‌اند.[/color] به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شرکت Deep Space پروژه جاه طلبانه ای برای دستیابی به منابع معدنی سیارک ها داشته و مسؤولان این شرکت قصد دارند جزئیات این طرح را روز سه شنبه 22 ژانویه (سوم بهمن) در موزه سانتا مونیکا اعلام کنند. در این نشست فیلم انیمیشنی از طرح ساخت فضاپیمای اکتشافی FireFlies برای استخراج منابع معدنی سیارک ها به نمایش در می‌آید. فضاپیمای FireFlies با وزن 25 کیلوگرم تا سال 2015 میلادی طراحی شده و همراه ماهواره های مخابراتی بوسیله یک موشک راهی اعماق فضا می شود و کار اکتشافات خود را برای یافتن ذخایر معدنی و آب در دل سیارک تا یک دهه آینده آغاز می‌کند. «دیوید گومپ» مدیرعامل شرکت Deep Space تأکید می کند: هرساله بیش از 900 سیارک جدید در نزدیکی زمین کشف می‌شوند که حاوی ذخایر معدنی چشمگیری هستند؛ مواد معدنی و سوخت گرفته شده از این سیارک‌ها می‌تواند صنایع قرن آینده را با تحول مواجه سازد. محققان قصد دارند با اجرایی شدن این طرح ها، از فلزات و سایر مواد بدست آمده برای ساخت ماهواره‌های مخابراتی یا ایستگاه های خورشیدی در فضا استفاده کرده و فلزات ارزشمند مانند پلاتین را برای مصارف زمینی استفاده کنند. همچنین استخراج آب و جداسازی به دو جزء اصلی هیدروژن و اکسیژن می‌تواند برای سوخت موشک مورد استفاده قرار گیرد. شرکت Planetary Resources نیز طرحی از نمونه اولیه تسلکوپ فضایی Arkyd-100‌ را رونمایی کرده است که برای مکان‌یابی سیارک های نزدیک به زمین و تحقق هدف بالقوه بهره‌مندی از ذخایر معدنی سیارک ها استفاده خواهد شد. این شرکت‌ها معتقدند که طرح‌های جاه طلبانه علاوه بر کمک به حفظ ذخایر محدود کره زمین، می تواند به گسترش نفوذ انسان در اعماق فضا منجر شود.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/23-353.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_23-353.jpg[/img][/url] طرحی از نمونه اولیه تسلکوپ فضایی Arkyd-100‌[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF8C00]۴ بهمن ۱۳۹۱[/color][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]منبع: [url="http://isna.ir/fa/news/91110402260/%D8%A7%DA%A9%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%85%D9%82-%D9%81%D8%B6%D8%A7-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF"]ایسنا[/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][hr][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]Arkyd-100[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/planetary-resources-prototype-1.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_planetary-resources-prototype-1.jpg[/img][/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/800px-Arkyd-100.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_800px-Arkyd-100.jpg[/img][/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]چند طرح مفهومی (خیالی) در رابطه با طرح دیپ اسپیس[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/originalewsdfsd.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_originalewsdfsd.jpg[/img][/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/originalsdfsefsf.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_originalsdfsefsf.jpg[/img][/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/originalsdfsdfsd.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_originalsdfsdfsd.jpg[/img][/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/originaldsfdsfsdf.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_originaldsfdsfsdf.jpg[/img][/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]اطلاعات بیشتر:[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Planetary_Resources"]http://en.wikipedia....etary_Resources[/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://www.gizmag.com/planetary-resources-arkyd-100-prototype/25910/"]http://www.gizmag.co...rototype/25910/[/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://www.space.com/19368-asteroid-mining-deep-space-industries.html"]http://www.space.com...industries.html[/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://io9.com/5978119/firefly-spaceships-to-begin-exploring-asteroids-in-2015"]http://io9.com/59781...teroids-in-2015[/url][/font][/size]
  8. mahdavi3d

    اخبار سیارات فراخورشیدی!

    شکل‌گیری مواد ممنوعه شیمی کلاسیک در اَبرزمین ها   * به گفته ی دانشمندان، مواد "ممنوعه" می توانند نرخ تراوش و همرفت گرما روی سیاره های ابَرزمین را افزایش داده و میدان های مغناطیسی آن ها را نیرومندتر کنند.   دانشمندان با بهره از مدل های ریاضی به درون ابرزمین ها "نگاه کرده اند" و دریافته اند که این سیاره ها می توانند دربردارنده ی موادی باشند که قوانین کلاسیک شیمی آن ها را ممنوع کرده- این مواد می توانند نرخ دادو ستد گرما و همچنین شدت میدان مغناطیسی چنین سیاره هایی را بالا ببرند. این یافته ها در پژوهشنامه ای در نشریه ی ساینتیفیک ریپورتز ارایه شده است.   برداشت هنری از ابرزمینِ گلیزه ۸۳۲سی در فاصله ی ۱۶ سال نوری. درباره ی این سیاره: * نزدیک ترین سیاره بیگانه ای که توان زیست پذیری دارد- این تصویر در اندازه ی بزرگ تر   نویسندگان این پژوهشنامه گروهی از دانشمندان بنیاد فیزیک و فناوری مسکو (MIPT) به رهبری دانشمند روسی، آرتم اوگانوف استاد بنیاد دانش و فناوری اسکولکوو و رییس آزمایشگاه طراحی رایانه ی MIPT بودند. اوگانوف و همکارانش در یکی پژوهش های پیشین، از الگوریتمی به نام USPEX که توسط خود وی طراحی شده برای شناسایی ترکیبات تازه ی سدیم و کلر، و همچنین مواد بیگانه ی دیگر بهره گرفته بودند. این پژوهشگران در تازه ترین پژوهشنامه ی خود تلاش کرده اند بدانند در فشارهای بالا چه ترکیباتی می تواند توسط سدیم، اکسیژن، و منیزیم پدید آید. این چند عنصر از روی شانس و بی دلیل برگزیده نشده بودند. اوگانوف می گوید: «سیاره های زمین-سان دارای یک پوسته ی نازک سیلیکاتی، یک گوشته ی اکسید سیلیکاتی -که تا حدود ۷/۸ حجم زمین را ساخته و بیش از ۹۰ درصدش از اکسیدهای سیلیکات و منیزیم درست شده- و یک هسته ی آهنی هستند. می توانیم بگوییم که بنیان شیمی زمین و سیاره های ابرزمین از منیزیم، اکسیژن، و سیلیسیم است.»   این پژوهشگران با بهره از الگوریتم USPEX، همنهش های ساختاری گوناگونی که از پیوند Mg-Si-O ممکن است در فشارهایی از ۵ تا ۳۰ میلیون برابر جو پدید آید را بررسی کردند. چنین فشارهایی می توانند در دل ابرزمین ها وجود داشته باشند- سیاره هایی با انباشت جرم سطحی جامد چندین برابر بزرگ تر از جرم زمین. یک چنین سیاره ای در سامانه ی خورشیدی وجود ندارد، ولی اخترشناسان سیاره هایی در مدار ستارگان دیگر سراغ دارند که که به سنگینی غول های گازی نیستند ولی به اندازه ی چشمگیری از زمین سنگین ترند. این سیاره ها به نام اَبَرزمین خوانده شده اند. از میان ابرزمین های شناخته شده می توان از سیاره ی "گلیزه-۸۳۲سی" با پنج برابر جرم زمین، یا سیاره ی "کپلر-۱۰سی" با ۱۷ برابر جرم زمین نام برد. نتایج مدل های رایانه ای نشان می دهد که در درون این سیاره ها می تواند همنهش های "بیگانه ی" MgSi3O12 و MgSiO6 ساخته شود. این همنهش ها (ترکیبات) نسبت به MgSiO3 که روی زمین ساخته می شود، دارای اتم های اکسیژن بسیار بیشتری هستند.   افزون بر این، MgSi3O12 یک اکسید فلزی و یک رسانا است، در حالی که دیگر موادِ دربردارنده ی اتم های Mg-Si-O دی‌الکتریک یا نیمه رسانا هستند. اگانوف توضیح می دهد: «ویژگی های آن ها بسیار متفاوت با همنهش های معمولی منیزیم، اکسیژن، و سیلیسیم است-- بسیاری از آن ها فلزی یا نیمه‌رسانا هستند. این برای پدید آوردن میدان های مغناطیسی روی دیگر سیاره ها مهم است. از آن جایی که میدان های مغناطیسی در درون یک سیاره جریان های الکتریکی تولید می کنند، رسانایی بالا می تواند به معنای میدان مغناطیسی بسیار نیرومندتری باشد.»   یک میدان مغناطیسی نیرومندتر به معنای نگاهبانی بیشتر در برابر پرتوهای کیهانی، و در نتیجه شرایط مناسب تر برای جانداران خواهد بود. این پژوهشگران همچنین اکسیدهای سیلیسیم و منیزیم تازه ای را پیش بینی کرده اند که با قوانین شیمی کلاسیک همخوانی ندارند: SiO، SiO3، و MgO3. اکسیدهای MgO2 و Mg3O2 هم پیش‌تر توسط اوگانوف در فشارهای پایین تر پیش بینی شده بود. مدل های رایانه ای همچنین به پژوهشگران امکان داد تا واکنش های تجزیه ای که در فشارهای بسیار بالای روی ابرزمین ها برای MgSiO3 رخ می دهد را نیز شناسایی کنند: پس-پروسکایت (post-perovskite).   اوگانوف می گوید: «این بر مرز لایه ها و پویایی آن ها در گوشته تاثیر می گذارد. برای نمونه، یک واکنش گرماده (گرمازا) فرآیند همرفت گوشته و دادوستد گرما درون سیاره را سرعت می بخشد، و یک واکنش گرماگیر به کُند شدن آن ها می انجامد. این بدان معناست که سرعت حرکت صفحه های سنگ‌کره ای (لیتوسفری) در سیاره می تواند بیشتر باشد.»   همرفت که تعیین کننده ی زمین‌ساخت صفحه ای و آمیختگی گوشته است، می تواند یا سریع تر باشد (آمیختگی گوشته و دادوستد گرما را سرعت بدهد) یاآهسته تر. به گفته ی اوگانوف، در تغییر گرماگیر یک سناریوی ممکن می تواند این باشد که سیاره به چندین لایه با همرفت جدا و مستقل فرو بپاشد.   چیزی که به فعالیت های آتشفشانی و یک جو تنفس پذیر روی زمین انجامیده این واقعیت است که قاره های زمین پیوسته در حرکت و بر سطح گوشته "شناورند". اگر قاره ها از لغزش باز می ایستادند، آب و هوای زمین با پیامدهای فاجعه باری روبرو می شد.   ۱۰/۲۱/۱۳۹۴ منبع: یک ستاره در هفت آسمان http://1star-7skies.blogspot.com/2016/01/blog-post_18.html
  9. mahdavi3d

    ایده معدنکاری سیارک ها !

    اعتبار: Planetary Resources   قطعه چاپ سه بعدی کمپانی معدنکاری سیارات از جنس فلزات سنگ فضایی   کمپانی Planetary Resources موفق به تولید یک شیئ با کمک پودر فلزات جمع‌آوری‌شده از یک سنگ فضایی شد.   به نوشته یکی از نمایندگان شرکت در 7 ژانویه، این قطعه، اولین فطعه‌ای است که تاکنون توسط مواد با منشاء فضایی توسط پرینتر سه بعدی تولید شده است و همچنین یادآور طرحی است که می‌تواند از یک پرینتر سه بعدی در جاذبه صفر نشآت گرفته باشد. ابعاد قطعه عبارت است از حدود 2.5 سانتیمتر ارتفاع، و 3.5 سانتیمتر پهنا. و وزن آن 250 گرم است. سیارک (یا شهاب‌سنگ) مورد استفاده از ناحیه برخوردی Campo del Cielo در آرژانتین تامین شده است. ترکیبات آن شامل آهن، نیکل و کبالت - مشابه فولاد ریفاینری بوده است. پلنتری برای ساخت این شیئ پیچیده که در نمایشگاه لوازم الکترونیکی در لاس‌وگاس به نمایش درآمد، از همکاری کمپانی 3D Systems بهره گرفته است. البته آنها تنها نهادی نیستند که به چاپ سه بعدی به عنوان یک فناوری کلیدی در عرصه پیشرفت فضایی نگاه می‌کنند. به عنوان نمونه مقامات ناسا از این فناوری به عنوان عاملی برای کمک به گشودن منظومه شمسی پیش روی اکتشافات بشری، از طریق ساخت فضاپیماها و پایگاه‌های فرازمینی که برای تامین تجهیزات و قطعات یدکی وابستگی کمتری به سیاره مادر داشته باشند، یاد کرده‌اند. آژانس مدتی پیش با همکاری یک استارت‌آپ به نام Made In Space، یک پرینتر سه بعدی را به ایستگاه فضایی بین‌المللی فرستاد تا عملکرد آن را در شرایط  میکروجاذبه بررسی کند. به گفته آنها عملکرد آن تا به امروز بسیار دلگرم‌کننده بوده است.   اعتبار: Planetary Resources   اهداف بلندپروازانه پلنتری ریسورسز با هدف اولیه ابتیاع آب تعریف شده است. آنها در واقع قصد دارند آب را به عناصر تشکیل‌دهنده آن یعنی هیدروژن و اکسیژن (که سوخت راکت به شمار می‌روند) تبدیل کنند. اگر همه چیز به خوبی پیش برود این سوخت در زمانی در 10 سال آینده توسط "ایستگاه‌های پمپ گاز" فضایی برای مصرف فضاپیماهایی که به آنجا می‌روند به فروش خواهد رسید. هدف نهایی کمپانی استخراج پلاتین و سایر فلزات گران‌بها از سنگ‌های فضایی است. آنها اخیرا یک کیوبست کوچک به نام Arkyd-3R در مدار زمین در اختیار داشتند که در جولای سال گذشته میلادی از طریق ایستگاه فضایی در مدار قرار داده شد. هدف از آن، انجام آزمون‌های اویونیکی، نرم‌افزاری و سایر فناوری‌های کلیدی مفید برای کاوشگرهای معدنکاری سیارک‌ها در آینده بود.   منبع: http://www.space.com/31553-asteroid-metal-3d-printing-test-planetary-resources.html   ویدئو / یک مصاحبه با CEO کمپانی Planetary Resources   دانلود (حجم: 222 مگابایت) http://trainbit.com/files/7034347884/Interview_ChrisLewicki_CES2016.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=26InfcZcsQg
  10. پس از ماه‌ها تأخیر جدیدترین تلسکوپ فضایی ناسا ظرف دو هفته دیگر مأموریت خود را برای یافتن سیاه چاله‌های جهان و تحقیق درباره ماهیت اسرار آمیز آنها آغاز می‌کند. به گزارش خبرگزاری مهر، تلسکوپ جدید فضایی ناسا که از آن با عنوان نوستار (Nuclear Spectroscopic Telescope Array) یاد می شود قرار است 13 ژوئن (24 خرداد) از جزایر مارشال به فضا پرتاب شود. این تلسکوپ فضایی اشعه ایکس توسط موشک Pegasus XL به فضا پرتاب می شود. این مأموریت مدتها به تأخیرافتاده و سرانجام تا 2 هفته آینده اجرایی می شود. فیونا هریسون محقق اصلی مأموریت نوستار در موسسه تکنولوژی کالیفرنیا اظهار داشت: نوستار به مطالعه چگونگی تشکیل سیاه چاله ها و رشد آنها می پردازد و این که چگونه این فرآیندها بر سیاره های میزبان آنها تأثیر می گذارد. وی گفت: این نخستین تلسکوپی است که بر اشعه های ایکس دارای انرژی بالا تمرکز می کند. این امر موجب می شود که نوستار برخی از گرم ترین، متراکم ترین و پرانرژی ترین پدیده ها را در جهان مطالعه کنند که در این میان می توان به سیاه چاله ها و انفجارهای بزرگ ستاره ها اشاره کرد. براساس اظهارات هریسون، نوستار این اجسام را با حساسیت بی سابقه ای از طریق مطالعه انرژی بالا و پایین و دامنه طول موجهای کوتاه اشعه ایکس بررسی می کند. تصاویری که توسط نوستار ارسال می شود 10 برابر واضح تر از رصدگرهای اشعه ایکس کنونی در مدار است. پل هارتز مدیر بخش فیزیک نجومی در دفترمرکز ناسا در واشنگتن اظهار داشت: این تلسکوپ پنجره جدیدی رو به جهان باز می کند. اگرچه ما با پرسشهای علمی بسیاری این مأموریت را آغاز می کنیم اما می خواهیم موارد غیرقابل انتظاری کشف کنیم که موجب شود به پرسشها و پاسخهایی برسیم که تاکنون مطرح نشده اند. ابتدا قرار بود این تسکوپ در ماه مارس (اسفند) پرتاب شود اما پس از آنکه ناسا تصمیم گرفت نرم افزارهای موشک پرتاب کننده را مجدداً بررسی کند، پرتاب به تأخیر افتاد. این تأخیر بدان معنا است که بهای این مأموریت 165 میلیون دلاری چندین میلیون دلار دیگر یا چنددرصد افزایش یافته است. براساس اظهارات هریسون، تلسکوپ ناسا داخلی ترین مناطق سیاه چاله ها را بررسی می کند، جایی که مواد داغ با سرعت نور افزایش می یابد. ۱۳۹۱/۰۳/۱۵ منبع: خبرگزاري مهر http://www.mehrnews....?NewsID=1616903 ***************   تصوير فوق، به خوبي كيفيت برتر تصويري كه توسط نواستار ارائه خواهد شد را نمايش مي‌دهد. در سمت چپ،تصوير گرفته شده توسط ماهواره INTEGRAL آژانس فضایی اروپا ديده مي‌شود و در سمت راست، تصوير شبيه‌سازي شده از كيفيتي كه نواستار ارائه خواهد كرد. نواستار حساسيتي 100 برابر بيشتر، نسبت به نسل‌هاي پيشين و وضوح تصويري 10 برابر بهترخواهد داشت. http://www.nasa.gov/...a/pia15632.html                             تصاوير بيشتر در لينك‌هاي زير: http://www.spaceflig...tegration.html# http://www.spaceflig...ntegration.html http://www.spaceflig...components.html http://www.spaceflig...al-at-vafb.html http://www.spaceflig...processing.html http://www.spaceflig...ntegration.html http://www.spaceflig...ft-testing.html http://www.spaceflig...attachment.html http://www.spaceflig...stallation.html http://www.spaceflig...-closeouts.html http://www.spaceflig...stallation.html http://www.spaceflig...lf-removal.html --------------- عنوان به‌روز رساني شد mahdavi3d
  11. چشمه های درخشان پرتو X در کهکشان آندرومدا این تصویر در اندازه ی بزرگ تر   کهکشان آندرومدا یا زن برزنجیر که به عنوان ام۳۱ هم شناخته می شود، با فاصله ی ۲.۵ میلیون سال نوری از زمین، یک کهکشان بزرگ در همسایگی ماست. در پیوست این تصویر که برشی از کهکشان آندرومدا است، داده های تصویری آرایه ی تلسکوپی طیف سنج هسته ای ناسا (نوستار، NuSTAR) را می بینیم که بهترین نمایی که تاکنون در طیف پرتوهای X پرانرژی از این همسایه ی مارپیچی بزرگمان گرفته شده را به ما نشان می دهد. در این نما حدود ۴۰ چشمه ی درخشان پرتو X آشکار شده. هر یک از این چشمه ها یک سامانه ی دوتایی پرتو ایکس است که در آن یک سیاهچاله و یا یک ستاره ی نوترونی به گرد همدمی که یک ستاره ی معمولی است می چرخد. کهکشان بزرگ آندرومدا و راه شیری بزرگ ترین اعضای گروه محلی کهکشان ها هستند. آندرومدا به اندازه ی کافی به ما نزدیک هست که نوستار بتواند جمعیت دوتایی های پرتو ایکسی آن را با جزییات بررسی کرده و آن را با جمعیت دوتایی های پرتو ایکسی کهکشان خودمان بسنجد (مقایسه کند). تصویر زمینه عکسیست که کاوشگر فرگشت کهکشانی ناسا (GALEX) در طیف پرانرژی فرابنفش از کهکشان آندرومدا گرفته بوده [در همین رابطه: * کهکشان همسایه].   ۱۰/۱۷/۱۳۹۴ منبع: یک ستاره در هفت آسمان http://1star-7skies.blogspot.com/2016/01/x.html
  12. قرارداد KF-X به امضا رسید اداره برنامه‌ریزی اکتساب دفاعی کره جنوبی (DAPA)، در روز دوشنبه، قراردادی با صنایع هوافضای کره جنوبی (KAI) برای توسعه نخستین جت جنگنده بومی آن کشور با کمک تکنولوژیک از کمپانی لاکهیدمارتین به امضا رساند. برنامه اولیه آژانس به منظور توسعه این جت‌ها برای جایگزینی با ناوگان مُسن F-4ها و F-5ها در سال 2025 بود ولیکن به گفته مقامات، سالِ هدف، به دلیل اختلافات بر سر موضوع انتقال تکنولوژی، یک سال به عقب رانده شد. به گفته کلنل Kim Si-cheol، سخگوی داپا، کای تعداد شِش فروند هواپیمای آزمایشی خواهد ساخت و توسعه سیستم نیز تا ژوئیه 2026 به اتمام خواهد رسید. تولید 120 فروند جنگنده تا سال 2032 از اهداف برنامه است. آنها 10 سال و نیم زمان به منظور توسعه سیستم برای KF-X تخمین زده‌اند و با اتمام آن در نیمه اول 2026، فرایند ساخت در نیمه دوم آن سال قابل آغاز خواهد بود. کای متعاقب قرارداد فوق، به دنبال تامین‌کننده موتور خواهد بود. آنها در ماه مارس سال گذشته به عنوان تنها هواپیماساز کره، در این پروژه به Korean Air ترجیح داده شدند. به گفته مقامات، این قرارداد در ادامه قراردادی اولیه که در 22 نوامبر بین کای و اندونزی منعقد شد، بنا شده است. طی آن، 20 درصد هزینه توسعه سیستم توسط اندونزی پرداخت می‌شود و یکی از هواپیماهای آزمایشی نیز تحویل آنها خواهد شد. داپا افرادی شامل 70 تا 80 نفر از متخصصین و نیروهای رسمی را به منظور تسهیل پروژه در ماه جاری میلادی به کار می‌گیرد. قرارداد بین کای و داپا پس از آن منعقد شد که ایالات متحده با انتقال 21 مورد تکنولوژی به کار رفته در جنگنده F-35 به کره جنوبی موافقت کرد. این موضوع ابتدا به عنوان یک توافق جانبی در کنار خرید 40 فروند اف-35، بین لاکهید و کره به امضاء رسیده بود اما واشنگتن با انتقال چهار فناوری اساسی شامل رادار پویش الکترونیکی فعال، به دلایل امنیتی مخالفت کرده بود. همین موضوع تردید‌هایی را در مورد امکان‌پذیریِ برنامه موجب شده بود. نگرانی‌ها به واسطه اینکه آیا سئول قادر به دریافت کامل زیر-تکنولوژی‌های خاص مورد نیاز و بومی کردن موارد ممنوع توسط آمریکا خواهد بود یا خیر؟، کماکان باقی است. پیشبینی هزینه پروژه 18 تریلیون wonء(معادل 15.85 میلیارد دلار) است. 8.5 تریلیون آن برای توسعه سیستم و 10 تریلیون نیز برای تولید 120 فروند جنگنده. http://www.defense-aerospace.com/articles-view/release/3/170093/korea-awards-kf_x-fighter-contract-to-kai.html http://www.miltechmag.com/2016/01/kf-x-contract-signed-doubts-linger.html
  13. [center][size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/shthyr44hC772.jpg[/img] براي ديدن عكس بزرگتر، [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/iijjhyy677.jpg"]اينجا[/url] كليك كنيد.[/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=darkblue]براساس نقشه اينفوگرافيك (نقشه و نمودار) سفرهاي فضايي آينده كه از سوي ناسا منتشر شده، سفر به ماه، مريخ و سيارات نزديك زمين از جمله برنامه هاي فضايي آينده اين آژانس فضايي هستند.[/color] به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با توجه به تنوع برنامه ها و طرح هاي ارائه شده در اين نقشه و در كنار آن كاهش بودجه ناسا، نمي توان به اجرايي شدن همه برنامه ها اميدوار بود و در خوش بين ترين حالت تنها مي توان به انجام يكي از اين طرح‌هاي بلندپروازانه تا 30 سال آينده اميدوار بود. «هريسون اشميت» از فضانوردان ناسا مي گويد: سفر مجدد به ماه بايد يكي از اولويت هاي برنامه هاي آتي فضايي ناسا باشد. ماه مانند يك كتاب تاريخي است كه مي تواند اطلاعات دقيقي در خصوص فضاي اطراف زمين و منظومه شمسي در اختيار محققان قرار دهد. «تام جونز» نيز معتقد است كه سيارك ها اطلاعات ارزشمندي در خصوص روزهاي نخست تشكيل منظومه شمسي و وجود آب در سيارات ديگر در اختيار محققان قرار مي دهند و بررسي آنها نيز بايد در زمره اولويت هاي برنامه فضايي ناسا باشد. ساخت پايگاه دائمي بر روي ماه از ديگر مواردي است كه در نقشه آينده سفرهاي فضايي ناسا به آن اشاره شده است. كارگروهي از اعضاي ايستگاه فضايي بين المللي هفته آينده در پاريس گردهم مي آيند تا درخصوص پروژه پرهزينه و سنگين ساخت پايگاه دائمي بر روي ماه يا يك سيارك و استفاده از منابع موجود آنها با يكديگر تبادل نظر كنند. [color=olive]1390/11/28[/color] منبع: ايسنا [url="http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1950862&Lang=P"]http://isna.ir/ISNA/...-1950862&Lang=P[/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]------------------------- [color=orange][b]به دليل ماهيت خبري به اخبار علمي منتقل شد mahdavi3d[/b][/color][/font][/size]
  14. عزیزان، برادران، نام‌آوران، در هر تاپیک باید به موضوع آن پرداخت. عنوان تاپیک حاضر "نگاهی اجمالی بر برنامه موشکی هند" است و نه مثلا "به نظر شما در ایران چه موشکی بسازند خوبه؟" یا "چگونه هند را تهدید کنیم؟" و یا "حق الزحمه ترور چقدره؟!!!" و ...   ارسال‌های نامربوط از دسترس خارج شدند. خواهشمند است عنایت فرمایید.
  15. [color=#800000][b][size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]مریخ نورد جدید ناسا هسته سیاره سرخ را بررسی می‌کند[/font][/size][/b][/color] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000CD]ناسا پس از بررسی مریخ به وسیله چهار مریخ نورد تصمیم گرفته اعماق این سیاره سرخ را بررسی کند تا مشخص شود که تفاوت هسته این سیاره با زمین چیست.[/color] به گزارش خبرگزاری مهر، سازمان فضایی آمریکا دیروز دوشنبه 30 مرداد ماه از پرتاب یک مریخ نورد رباتیک کم هزینه در سال 2016 خبرداد که تفاوت هسته مریخ را با زمین بررسی خواهد کرد. برنامه اکتشافی ناسا که با عنوان Insight اجرایی می شود با اعتراض دانشمندانی رو به رو شده است که سایر اماکن را در منظومه شمسی مطالعه می کنند و اظهار داشته اند که ناسا بیش از حد روی مریخ متمرکز شده است. جان گرانسفیلد از دانشمندان ناسا با اشاره به مأموریتهای اکتشافی ناسا اظهار داشت: مریخ از بهترین فرصتهای مطالعاتی است چرا که در چارچوب بودجه و زمان بندی مدنظر قرار گرفته است. این مأموریت دربرگیرنده دو ابزار است که یکی فرانسوی و دیگر آلمانی است و به بررسی زمین شناسی مریخ در اعماق می پردازد و اندازه، ساختار، دما و حرکت هسته مریخ را مورد بررسی قرار می دهد. درون مریخ هنوز یک راز است، چرا که هسته آن هیچ میدان مغناطیسی ندارد و دانشمندان اطمینان ندارند که آیا هسته آن جامد است یا مایع و آیا دارای لرزشهای مکرری چون لرزشهای زمین است یا خیر. لیندلی جانسون رئیس برنامه اکتشاف مریخ با مطرح کردن پرسشهایی چون لرزشهای مریخ از چه نوع هستند، اندازه هسته مریخ چیست اهداف این مریخ نورد جدید را برشمرد.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]اچ جی ملوش از دانشگاه پورد اظهار داشت: چندین دهه است که زمین شناسان پرسشهایی از این قبیل را برای دریافت اطلاعات مهم درباره مریخ مطرح می کنند.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]این مأموریت نیز چون مأموریت مریخ نورد کنجکاوی که در حال حاضر در مریخ به سر می برد توسط آزمایش رانش جت ناسا اجرا می شود. این آزمایشگاه مستقر در کالیفرنیا با بودجه 2.5 میلیارد دلاری مریخ نورد کنجکاوی را با موفقیت در مریخ مستقر کرده تا به بررسی سطح مریخ و یافتن نشانی از حیات میکروبی در آن بپردازد. اوایل سال جاری ناسا از دو مأموریت مریخی که قرار بود طی سالهای 2016 و 2018 با همکاری سازمان فضایی اروپا انجام شود، به علت کمبود بودجه کنار گذاشت. ناسا در حال حاضر روی یک مأموریت احتمالی مریخی کار می کند تا آن را جایگزین مأموریتهای لغو شده کند، آخرین تصمیمات در این رابطه اواخر ماه جاری میلادی اعلام می شود. کارولین پورکو از دانشمندان برجسته زحل و اقمار آن اظهار داشت: ناسا در برنامه اکتشاف سیاره ای تأکید بیش از حدی روی مریخ دارد، قسمت اعظم منظومه شمسی فراتر از مدارهای خرده سیاره ها قرار دارند و در مقایسه با مریخ مطالب بیشتر برای یادگیری درباره آنها وجوددارد، اما چرا هربار مریخ انتخاب می شود؟[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF8C00]۱۳۹۱/۰۵/۳۱[/color][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]منبع: [url="http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1677221"]خبرگزاري مهر[/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][hr][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]طرح مفهومي:[/b][/font][/size] [center][size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/557px-Artist_s_Concept_of_the_InSight_Lander.jpg[/IMG][/font][/size] [size=2][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://en.wikipedia.org/wiki/InSight"]http://en.wikipedia.org/wiki/InSight[/url][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]يك ويدئو كوتاه[/b] (حجم: 64 مگابايت)[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://bit.ly/ShiFDt"]http://bit.ly/ShiFDt[/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#ee82ee][i][size=1]ببخشيد كه ارسال متوالي دادم. تاپيك بالا بيايد.[/size][/i][/color][/font][/size]
  16. New Horizons NASA   فضاپیمایی که قرار است دانسته‌های ما از پلوتو را از یک صفحه کاغذ، به یک کتاب تبدیل کند. کاوشگر افق‌های نو (New Horizons) ناسا پس از مسافرتی هشت ساله و در ادامه سفر پرسرعت خود با هدف عبور از کنار سیاره کوتوله پلوتو و قمر آن شارون، روز دوشنبه (25 اوت 2014 - 3 شهریور 1393) مدار سیاره نپتون را پشت سر گذاشت. تابستان آینده اولین نگاه نزدیک بشر به این سیاره کوتوله که زمانی تصور می‌شد نُهمین و خارجی‌ترین عضو سامانه خورشیدی باشد، رقم خواهد خورد. اگر همه چیز برای این ماموریت 700 میلیون دلاری به خوبی پیش برود، فضاپیما در 11:49:59 به وقت گرینویچ 14 ژوئیه 2015 میلادی (16:19:59 به وقت تهران 23 تیر 1394 هجری‌شمسی) نزدیکترین گذر خود را از فاصله حدود  10 هزار کیلومتری سطح یخی پلوتو انجام خواهد داد. فضاپیما با کمک قدرتمند‌ترین مجموعه ابزارهایی که تاکنون در یک ماموریت اکتشافی سیاره‌ای برای اولین‌بار استفاده شده‌اند، به مطالعه این سیاره کوتوله و پنج قمر شناخته شده آن خواهد پرداخت. فاصله پلوتو از زمین آنقدر زیاد است که سیگنال‌های رادیویی باید چهار ساعت و نیم در راه باشند تا از یکی به دیگری برسند. فاصله‌ای در حدود 5 میلیارد کیلومتر در هنگام عبور افق‌های نو از کنار پلوتو. کاوشگر ناسا در امتداد حرکت خود و پس از عبور از کنار پلوتو، در مسیر کمربند کویپر پیش خواهد رفت و اگر منجمان سیاره کوتوله دیگری را در مسیر کاوشگر بیابند، شانس دیگری برای نگاه نزدیک به یک سیاره کوتوله دیگر در سال‌های پیش رو خواهد بود.   فضاپیما در روز جمعه برای آخرین بار در مُد خواب زمستانی‌ قرار داده شد. این وضعیت تا 7 دسامبر ادامه خواهد یافت و در آن تاریخ فضاپیما به مُد بیداری بر می‌گردد تا آخرین آماده‌سازی‌ها برای حصول پلوتو انجام شود. افق‌های نو به مدت 2 سال برای مواجهه و عبور نزدیک از کنار پلوتو و ارسال داده های علمی در مُد بیداری باقی خواهد ماند. لازم به ذکر است به دلیل محدودیت‌های موجود، نرخ انتقال داده‌ها در هنگامه عبور از کنار پلوتو تنها بین 0.5 تا 1 کیلوبیت بر ثانیه خواهد بود به همین دلیل فضاپیما تا چندین ماه پس از عبور، کماکان به ارسال داده‌های ذخیره شده خواهد پرداخت. افق‌های نو سریعترین فضاپیمایی است که تاکنون از یک وسیله پرتابگر رها شده است. پرتاب فضاپیمای مذکور در 19 ژانویه 2006 میلادی (29 دی 1384 هجری‌شمسی) بر فراز یک راکت اطلس-5/سنتار انجام شد که طی آن فضاپیما با رکورد سرعت 16.2 کیلومتر بر ثانیه (58348 کیلومتر بر ساعت) از میدان جاذبه زمین فراری داده شد. کاوشگر مدار ماه را در 9 ساعت رد کرد و برای کمک گرانشی از مشتری تنها در طی 13 ماه به این غول گازی رسید و حدود 15 هزار کیلومتر بر ساعت به سرعتش افزوده شد تا مسیر یکسره نهایی را به سمت پلوتو در پیش گیرد.   http://www.spaceflightnow.com/newhorizons/140831kuiperbelt/ http://www.spaceflightnow.com/newhorizons/140825neptune/#.VAPwWWMasf0 http://nssdc.gsfc.nasa.gov/nmc/spacecraftDisplay.do?id=2006-001A     اگر در آینده مجالی بود مطالب و اخبار بیشتری راجع به این ماموریت شگفت‌انگیز ناسا خدمتتان تقدیم می‌کنم. فعلا ویدئوی پیش‌رو پیرامون ماموریت New Horizons و یک تقارن تاریخی با ماموریت وویجر   دانلود (حجم: 142.09 مگابایت) http://trainbit.com/files/7715771884/NASAs_NewHorizonsMission_Continuing_Voyagers_Legacy.mp4   اسکرین‌شات  
  17. مطلبی که خدمتتان تقدیم می‌شود در اصل مدتی پیش برای جای دیگری تهیه کرده بودم اما بد ندیدم در اینجا هم گنجانده شود. هرچند در تهیه این مطلب از منابع در دسترس‌تر استفاده شده و ممکن است حاوی اطلاعات نادرستی باشد بنابراین از دوستانی که به منابع دست اول دسترسی دارند تقاضا می‌شود اصلاحات لازم را تذکر بفرمایند.   آشنایی با روند توسعه سری P سیستم پدافندی S-300   S-300PMU2 Favorit. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید   اولین بنیان‌های سیستم‌ پدافندی S-300P در میانه دهه 1960 بنا نهاده شد. هدف از آن، تولید یک سیستم موشکی ضد هواگرد برای جایگزینی سیستم‌های ناکارآمد S-75/SA-2 Guideline و S-200/SA-5 Gammon بود. در ابتدا قرار بود طراحی مشترکی برای نیروهای دفاع هوایی (Voyska-PVO)، نیروی دریایی (Voenno-Morskiy Flot)، و تفنگداران دفاع هوایی ارتش سرخ (PVO-SV) صورت بگیرد اما در نهایت با مشاهده نیازمندی‌های متفاوت این کاربران، سری S-300P برای V-PVO و سری S-300V برای PVO-SV در دستور کار قرار گرفت. S-300P تولید سریالی نمونه S-300P در 1975 میلادی آغاز شد. این سیستم با تکمیل آزمون‌ها در 1978 عملیاتی اعلام شد. نمونه‌های اولیه تا حد زیادی بر مبنای سیستم‌های موجود توسعه داده شده بودند، در آنها از رادار نصب شده بر تریلر یدک‌کش و سیستم‌های مخصوص حمل لانچر‌های موشکی (TEL) استفاده شده بود. اولین نسل موشک‌های 5V55 از یک طبقه موتور راکتی سوخت جامد بهره می‌بُرد. این موشک‌ها پیش از آغاز عملکرد موتور، توسط مکانیزم پرتاب سرد از تیوب‌های مستقر بر تریلر کششی نیمه متحرک به بالا پرتاب می‌شدند. اولین‌ نسل‌های موشک 5V55K با کمک لینک داده ارسالی توسط رادار هدایت می‌شدند. بُرد آنها 46 کیلومتر و محدوده ارتفاع تحت پوشش 80 تا 80 هزار پا بود. حداکثر سرعت موشک 1.7 کیلومتر بر ثانیه و حداکثر سرعت هدف 1.1 کیلومتر بر ثانیه. S-300P از رادار فاز آرایه 5N63 (بعدا تحت عنوان 30N6) موسوم به Flap Lid برای درگیری و کنترل آتش بهره می‌برد. این رادار یک جهش بزرگ فناوری برای شوروی سابق به شمار می‌رفت. 5N63 قادر به تولید بیم با قابلیت جابجایی الکترونیکی در باند‌های X و K، گلبرگ‌های فرعی خیلی کم، و لوب اصلی باریک نوک مدادی یا پوشش 60 درجه بود. البته وضعیت گلبرگ‌ها در طرف پشت متفاوت است. از آنجایی که موشک‌های ضد رادار برای آشیانه‌یابی به گلبرگ‌های فرعی وابسته هستند انتخاب هندسه حمله برای ضربه ضدن به Flap Lid ضروری است. Flap Lid تنها قادر به رهگیری و درگیری همزمان با 4 هدف بود.   رادار 36D6 Tin Shield رادار 76N6 Clam Shell. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Said Aminov   S-300PT زیرنمونه S-300PT بر اساس نمونه p و با افزودن اجزایی چون رادار 36D6 موسوم به Tin Shield و رادار 76N6 موسوم به Clam Shell و پست فرماندهی متحرک 54K6 در 1978 میلادی وارد خدمت شد. رادار اکتساب هدف سه بعدی 36D6 برای اهداف ارتفاع متوسط و بالا کاربرد داشت. این رادار از بازتاب‌دهنده استوانه‌ای قطع مخروطی و یک آرایه خطی از اِلمان‌ها برای تولید بیم جابجا شونده الکترونیکی در راستای ارتفاع، از منفی 20 تا مثبت 30 درجه، بهره می‌برد. و قابلیت پوشش کامل 360 درجه در 5 تا 10 ثانیه ارائه می‌کرد. امکان شناسایی هدفی با سطح مقطع راداری 0.1 متر مربع در 45 کیلومتری و حداکثر پوشش تا 175 کیلومتر از دیگر ویژگی‌های آن اعلام شد. قابلیت حذف کلاتر سیستم تا 48 dB و تعداد اهداف قابل ردگیری تا 100 هدف گفته شده است. رادار دو بعدی 76N6 در کاربرد اخطار زودهنگام ارتفاع پایین نوعی طراحی مدولاسیون فرکانسی موج پیوسته خاص است. و از یک پوزه پهن برای جلوگیری از پدیده سریز شدگی در آن استفاده شده است. برد هدفیابی آن برای اهداف در 1500 پایی، 92 کیلومتر و در 3000 پایی 120 کیلومتر است. یک مشخصه مهم ارائه شده در S-300PT معرفی کشنده‌های نیمه متحرک مجهز به بالابر بود. بالا بردن رادارهای سیستم موجب افزایش افق رادار و ارتقای شفافیت در زمین‌ها ناهموار می‌شد. دو ارتفاع 23.8 و 37.8 متر توسط این بالابرها قابل ارائه بود. رادار 5N63S Flap Lid B. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Miroslav Gyűrösi S-300PS با گسترش قابلیت‌های جنگ الکترونیک و سرکوب پدافند (SEAD) در طرف ایالات متحده، نیاز به ارتقاهای بیشتر سیستم‌های پدافندی احساس می‌شد. بدین‌ترتیب سیستم کاملا متحرک S-300PS در 1982 میلادی ارائه شد. 5N63 بر روی کِشنده 5P85 قرار داده شد تا سیستم راداری متحرک 5N63S موسوم به Flap Lid B ایجاد شود. امکان استقرار و آماده شلیک شدن سیستم در 5 دقیقه فراهم شد. در این گونه، از موشک‌های ارتقا یافته با برد 93 کیلومتر (موشک 5V55KD) و مجهز به جستجوگر نیمه فعال (موشک 5V55R)، و تکنیک ردگیری توسط موشک (TVM) استفاده شد. حداکثر سرعت آنها نسبت به نسل قبل تغییری نداشت. سیستم TVM اطلاعات جستجوگر را به رادار زمینی منتقل می‌کند، این روش نسبت به هدایت یگانه توسط لینک داده، مقاومت بالاتری نسبت به جمینگ دارد و دقیقتر نیز هست (به ویژه در نزدیکی هدف). رادار ارتقا یافته 5N63S قابلیت درگیر شدن با 6 هدف و هدایت 2 موشک به سمت هر هدف داشت. پوشش طیف زاویه‌ای بیم نیز به مانند رادار SPY-1 آمریکایی به 90 درجه افزایش داده شد. در سال 1987 بیش از 80 سایت S-300P وجود داشت که بیشتر آنها در اطراف مسکو مستقر بودند. طبق خبری در سال 2012 در مجموع 3000 لانچر و 28 هزار موشک S-300P ساخته شد. S-300PMU S-300PMU نخستین نمونه صادراتی S-300P محسوب می‌شود و در بسیاری از جنبه‌ها مشابه S-300PS است. در آن از کشنده 5P85SU برای حمل موشک‌ها استفاده می‌شد. و رادار 76N6 آن قابلیت شناسایی همزمان 300 هدف دارد. این سیستم در 1989 در دسترس بود. PMU1 و S-300PM قدم تکاملی بعدی پس از S-300P معرفی نسخه پیشرفته S-300PM و نمونه صادراتی آن یعنی S-300PMU1 در 1993 بود. این نمونه شاهد مدرن‌سازی اساسی و تغییرات در بیشتر اجزای حیاتی سیستم با هدف افزایش توانایی‌های پایه در رهگیری هواگردها، افزودن ناحیه قابل درگیری رادارها، و نیز ارائه قابلیت ضد بالستیک در برابر اهداف وارد شونده به جَو با سرعت 2.8 کیلومتر بر ثانیه بود. تغییرات اعمالی بر Flap Lid به نسخه 30N6E1 منجر شد. طبق اعلام سازنده، این رادار قادر است با هدفی به سطح مقطع راداری 0.02 متر مربع درگیر شود و قابلیت جستجوی خودکار دارد. علاوه بر آن از پست ارتقا یافته 54K6E1 استفاده شد و در عین وجود رادارهای 76N6 و 36D6 یک رادار قدرتمند جدید به نام 5N64S ارائه شد. رادار 64N6E1/E2 موسوم به Big Bird. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید   رادار جستجو و اکتساب هدف سه بعدی 5N64S (در نمونه صادراتی با عنوان 64N6E) موسوم به Big Bird یک عنصر کلیدی در ارتقای قابلیت‌های سیستم به شمار می‌رود. این رادار فاز آرایه‌ای متحرک در باند فرکانسی 2 گیگاهرتز عمل می‌کند و روزنه آن 30 درصد بزرگتر از SPY-1 است. در این رادار برای شکل‌دهی جبهه موج عبوری به روش آرایه لنز گذری با تغذیه فضایی (اپتیکی) از دو آنتن تغذیه شیپوری، نصب شده در دوطرف، استفاده شده است. همچنین به نظر می‌رسد برای بهینه‌سازی عملکرد در زوایای بالای افق از اِلمان‌های دی‌الکتریک میله‌ای کج‌شده به سمت بالا بهره گرفته شده است. Big Bird در هر جبهه از 3400 المان فازی برخوردار است و قابلیت جهش فرکانسی دارد، علاوه بر آن از کانال‌های گیرنده و آنتن کمکی برای سرکوب جَمرهای عمل‌کننده بر گلبرگ‌های فرعی بهره می‌برد. به گفته سازنده، این رادار می‌تواند محل دقیق منبع جم را مشخص کند. سیستم پردازشی این رادار به مانند سیستم "ایجس" قادر به جستجوی ویژه در ناحیه‌بندی‌های منتخب کوچکتر است و می‌تواند از کلاترهای ذخیره شده در جاروب‌های قبلی برای عملکرد افزوده در تعیین درست اهداف استفاده کند. برد کشف هدف Big Bird برای شناسایی جنگنده‌های با جثه کوچک در نمونه‌های اولیه بیش از 260 کیلومتر گزارش شده است. سیستم قادر است در یک جاروب 12 ثانیه‌ای، 200 هدف را شناسایی کرده و با 6 تا 12 تای آنها به صورت همزمان درگیر شود. با وجود رادار 64N6E، موشک 5V55 برای مقابله با اهداف بالستیک ناکافی به نظر می‌رسید. بدین منظور موشک جدید 48N6 با سینماتیک بهتر نسبت به قبلی معرفی شد. این موشک دارای برد 150 کیلومتر علیه اهداف هوایی و 40 کیلومتر علیه اهداف بالستیک است. حداقل برد درگیری آن کمتر از 5 کیلومتر و قابلیت درگیری ارتفاع پَست آن برای کمتر از 9 متر گفته شده است. موشک‌ها را می‌توان با فواصل زمانی 3 ثانیه شلیک کرد. حداکثر سرعت آنها 2.1 کیلومتر بر ثانیه (6 ماخ) است. به گفته منابع روسی احتمال کُشندگی شلیک تکی آن بر علیه هواگردها بین 80 تا 93 درصد، علیه موشک‌های کروز بین 40 تا 85 درصد و برای موشک‌های بالستیک تاکتیکی (TBM) بین 50 تا 77 درصد است. سیستم اس-300 در یک آزمون در سال 1995 برای اولین بار موفق به رهگیری و انهدام یک موشک بالستیک R-17 Scud در درون جو شد. S-300PMU2 توسعه فراتر S-300P در سال‌های 1995 تا 1997 زمینه را برای سیستم S-300PMU2 Favorit به عنوان رقیب مستقیم Antey S-300V و پاتریوت PAC-2/3 در زمینه دفاع ضد بالستیک فراهم کرد. Favorit از رادار ارتقا یافته 30N6E2، رادار 64N6E2، پست فرماندهی 54K6E2 و نیز رادار هشدار زودهنگام جدید 96L6E بهره می‌برد. علاوه بر موشک‌های موجود 48N6 یک نمونه جدید آن با برد افزوده 200 کیلومتر تحت عنوان 46N6E2 نیز به سیستم افزوده شد. ظاهرا سرعت آن نسبت به نسل قبل تغییری نداشت ولی سرجنگی آن برای مقابله با موشک‌های بالستیک بهبود یافت و 35 کیلوگرم سنگین‌تر شد.   رادار LEMZ 96L6-1 حمل شده توسط کامیون MZKT-7930. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Yevgeniy Yerokhin   رادار هشدار زودهنگام و اکتساب هدف LEMZ 96L6 به عنوان یک گزینه برای سیستم‌های PMU، PMU1، PMU2 ... و به عنوان جایگزین رادارهای باند-S قدیمی 36D6 و 76N6 در سال 1997 توسط Lianozovo Electromechanical Plant و دفتر طراحی Lira KB رونمایی شد. این سیستم کاملا متحرک است و در 5 دقیقه آماده عملیات می‌شود. انواع روش‌های ارسال داده اَعَم از رادیویی، فیبر اپتیک، و کابل معمولی برایش در نظر گرفته شده است. رادار دارای قابلیت جهش فرکانسی برای ایجاد مقاومت بالا در برابر جمینگ و رَدِ کلاتر است. آنتن آرایه‌ای تختِ آن از روش مکانیکی برای جابجایی بیم در راستای زاویه و از روش الکترونیکی برای جابجایی در راستای ارتفاع بهره می‌برد. 96L6 چندین مُد عملکرد دارد: مد اکتشافی در تمام ارتفاع‌ها با سرعت داپلر هدف 30 تا 1200 متر بر ثانیه و نرخ تازه‌سازی داده 6 تا 12 ثانیه - مد پویش زیربخشی با سرعت داپلر 50 تا 2800 متر بر ثانیه و زمان پویش 8 ثانیه - مد اکتشافی ارتفاع پست با سرعت داپلر 30 تا 1200 متر بر ثانیه و نرخ پویش 6 ثانیه. این رادار قادر است با عملکرد بی‌وقفه، تا 100 هدف را در محدوده برد بین 5 تا 300 کیلومتر ردیابی کند. 96L6 نیز به مانند قبلی‌ها، امکان به کارگیری نیمه متحرک و عملکرد در ارتفاع با کمک بالابر مخصوص دارد که در این صورت زمان لازم برای استقرارش به 30 تا 120 دقیقه افزایش می‌یابد.   سیستم Elbrus-90 Mikro SPARC با معماری CPU چهارگانه. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: MTsST   پست فرماندهی 54K6E2 با طراحی الکترونیک دیجیتال جدید، حجم و جرمی به اندازه نصفِ نمونه قبلی دارد و در عین حال مصرف انرژی آن نیز 3 تا 4 برابر کمتر شده است. کامپیوتر ماموریت به‌کارگرفته شده در آن با یک نمونه جدید سیستم Elbrus-90 Mikro SPARC با معماری CPU چهارگانه، کلاک 500 مگاهرتز و 500 مگابایت رم جایگزین شد. تمام کدهای نرم‌افزاری به زبان C نوشته شده‌اند. در کنسول‌های مشترک از پنل‌های نمایشگر LCD استفاده شده است. چندین لینک‌ داده و لینک صوت جدید برای ارتباط با سایر واحد‌ها افزوده شده است. یکی از آپشن‌های جدید برای PMU1 و PMU2 سیستم ناوبری دقیق NK Orientir است که از سال 2004 میلادی توسعه یافته است. این سیستم از مرجع داخلی جایروسکوپ فیبر اپتیک (FOG) و اصلاحات محیا شده توسط گیرنده‌های ماهواره‌ای GPS و Glonass، و سیستم‌های کمک‌ناوبری رادیویی LORAN-C و Chaika و یک کیلومترشمار بهره می‌برد. سیستم به نمایشگر نقشه متحرک مجهز است و دقت مکانیابی جغرافیایی 15 متر و دقت نشانه‌روی زاویه‌ای 6 دقیقه قوسی فراهم می‌کند. سیستم به همراه رادار 30N6E2 مجتمع شده و آرایه‌ی آنتن‌های آن در بالای سقف خودرو نصب شده‌اند. S-400 S-300PMU3 ارتقایی در ادامه سری PMU2 محسوب می‌شود. و نام S-400 Triumf در واقع برای بازاریابی به کار گرفته شده است. توسعه این سیستم در اواخر دهه 1990 آغاز شد، اولین آزمون آن در فوریه 1999 در سایت کاپوستین یار آستاراخان صورت گرفت. تفاوت اصلی این گونه با نمونه‌های قبلی در بهبود بیشتر رادارها و سیستم‌های نرم‌افزاری به همراه معرفی چهار نمونه موشک جدید نهفته است. رادار 30N6E2 با ارتقای بیشتر به رادار با قابلیت افزوده 92N6E موسوم به Grave Stone بدل شد و 64N6E2 نیز با اعمال بهبودهای اساسی، دیگر به عنوان 91N6E شناخته می‌شود. رادار 96L6 نیز به عنوان یک واحد استاندارد در مجموعه S-400 محسوب می‌شود. همه این رادارها توسط کامیون جدید MZKT-7930 حمل می‌شوند. فلسفه طراحی S-400 بر اساس ایجاد سیستمی با معماری باز و سطوح بالایی از طراحی ماژولار، با قابلیت یکپارچه‌سازی دریایی، تحرک عملیاتی، کُشندگی و قابلیت‌های ضد جم بالا، برای درگیر شدن با اهداف پروازی حتی در ارتفاع‌های بسیار پایین، اهداف با امضای کم و دارای فناوری خفاکاری، بقا در محیط‌هایی که سلاح‌های هدایت دقیق (PGM) به طور گسترده استفاده می‌شود و نیز انطباق با شرایطی که تعداد کشورهای دارای موشک‌های بالستیک تاکتیکی (TBM) و میانبُرد (IRBM) در حال افزایش است.   کنسول‌های پست فرماندهی 55K6E. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید   رادار چندکاره 92N6E دارای برد 400 کیلومتر است و قادر به ردگیری همزمان 100 هدف و تعقیب دقیق 6 هدف برای شلیک موشک به سمت آنهاست. در این رادار از فناوری‌های جدیدی برای مقابله با اقدامات متقابل الکترونیکی استفاده شده است. برد رادار پانورامیک 91N6E برای یک هدف بالستیک با سرعت 4.8 کیلومتر بر ثانیه و سطح مقطع راداری 0.4 متر مربع، معادل 230 کیلومتر است. هدف با RCS چهار متر مربع را در حداکثر برد 390 کیلومتر رهگیری می‌کند و قادر است هواپیماهای استراتژیک را از فاصله 570 کیلومتری هدفگیری کند. اولین موشک اضافه شده با سیستم، 48N6E3 نام دارد که نمونه ارتقا یافته 48N6E2 است و از روش آشیانه‌یابی راداری فعال بهره می‌بَرَد. بُرد آن به 240 کیلومتر افزایش یافته است. در جریان آزمون سیستم در آوریل سال 2004، یک موشک بالستیک توسط این موشک رهگیر با موفقیت هدف قرار داده شد. دومین موشک جدید، 40N6 نام دارد. برد این سلاح دوربرد بیش از 400 کیلومتر عنوان شده است. این رهگیر از آشیانه‌یابی فعال و نیمه فعال در فراتر از خط دید بهره می‌برد و برای انهدام اهداف با ارزشی چو آواکس‌ها و هواگردهای جنگ الکترونیک مناسب است. وجود آن در سال 2000 آشکار شد و بنابر گزارش رسانه‌های روسی آزمایشات آن در سال 2010 به اتمام رسید. یک آزمون رهگیری در برد 400 کیلومتر در سال 2015 با موفقیت به انجام رسید. تاکنون هیچ تصویر و یا اطلاعات بیشتری راجع به این موشک و یا حتی پرتابگر آن منتشر نشده است.   تیوبِ بُرش داده شده حاویِ نمونه موشک 48N6E2، و در جلو موشک‌های 9M96E1/E2. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید   موشک‌های سوم و چهارم، خویشاوند معنوی موشک‌های PAC-3 سامانه پاتریوت محسوب می‌شوند و جثه کوچکی دارند. اینها تحت عنوان 9M96E و 9M96E2 در 1999 میلادی معرفی شدند. به گفته Fakel، موشک 96M6E داری برد 40 کیلومتر، و 9M96E2 دارای برد 120 کیلومتر است. این‌دو قادر هستند ارتفاع 15 پا، تا 66 و 100 هزار پا را تحت پوشش قرار دهند. سرعت حداکثر آنها به ترتیب 0.9 و 1 کیلومتر بر ثانیه است و سرعت هدف ممکن است 4.8 تا 5 کیلومتر بر ثانیه باشد. سر جنگیشان تنها 24 کیلوگرم است. هر دو در قسمت جلو از کانارد بهره می‌برند و علاوه بر آن به تراسترهای جانبی برای گردش‌های سریع مجهز هستند. به گفته سازنده، قابلیت آنها در سطح دریا، 60 برابر شتاب جاذبه زمین و در 30 کیلومتری، 20 برابر g است. در طراحی 96M6، برخلاف PAC-3 که تراسترها به گونه‌ای به کار گرفته شده‌اند که امکان لیفت بدنه برای مانورهای pitch و yaw بوجود می‌آید، در اینجا تراسترها حول مرکز جرم بدنه نصب شده‌اند تا نیروی گردشی مستقیم ایجاد کنند. سطوح دُم که به صورت آویزان سوار شده‌اند، به صورت مکانیکی از مانورهای roll بدنه مجزا هستند تا زمان لازم برای القای اثر تراسترها به حداقل برسد. با توجه به جثه کوچک این موشک، می‌توان تا 4 تیر از آنها را در هر تیوب معمولی جا داد و بدین‌ترتیب هر کِشنده قادر به حملِ حداکثر 16 تیر از آنها (و یا ترکیباتِ تعدادیِ دیگری با موشک‌های بزرگتر) خواهد بود و امکان مقابله با تهدیدات اشباع‌کننده و سلاح‌های هدایت دقیق را فراهم می‌آورد. به ادعای سازنده، احتمال کُشندگی یک شلیک تکی علیه هدفی در کلاس موشک هارپون، 70 درصد و بر ضد هواپیمای سرنشین‌دار 90 درصد است. چنین قابلیتی نیاز به سیستم‌های مستقلِ ضد-PGM چون پانتسیر، تور و تانگوسکا را برای حفاظت نقطه‌ای از بین می‌برد.     یک نمونه کِشنده 5P85SE سیستم S-400 به همراه تیوب‌های چهارگانه برای موشک‌های 9M96E. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Miroslav Gyűrösi   از دیگر آپشن‌ها برای S-400 می‌توان به رادارهای 59N6 Protivnik GE و 67N6 Gamma DE در باند-L، و 1L119 Nebo SVU در باند VHF و نیز رادار چند باندی Nebo M اشاره کرد. علاوه بر رادارها، سیستم‌های مکانیابی تشعشع‌کننده‌ها مانند 1RL220VE، 1L222 و 86V6 Orion نیز از سال 2008 قابل به کارگیری هستند، این سیستم‌ها قادرند بدون نیاز به ارسال سیگنال توسط رادار اکتساب هدف و یا در صورت جم شدن آن، با اهداف تشعشع کننده درگیر شوند. ابتدا قرار بود سیستم S-400 در سال 2001 وارد خدمت شود اما دو سال بعد (در 2003) معلوم شد که سیستم هنوز آماده نیست. در نهایت تکمیل پروژه در فوریه 2004 اعلام شد و ورود رسمی آن به خدمت در سال 2007 پذیرفته شد. تا سال 2015 تعداد 19 گُردان، هر کدام شامل 8 پرتابگر چهار تیوبی، (در مجموع 152 لانچر) ساخته شد. روسیه قصد دارد تا سال 2020 تعداد 28 هَنگ، هر کدام شامل 2 یا 3 گردان و هر گردان شامل چهار سیستم در اختیار داشته باشد. ارزش هر گردان به سال 2015 معادل 500 میلیون دلار است.   http://www.ausairpower.net/APA-Grumble-Gargoyle.html https://en.wikipedia.org/wiki/S-300_%28missile%29#S-300P http://www.deagel.com/Surface-to-Air-Missiles/5V55R_a000874002.aspx http://www.ausairpower.net/APA-S-300PMU2-Favorit.html http://www.ausairpower.net/APA-Russian-SAM-Radars-DKB.html http://www.ausairpower.net/APA-S-400-Triumf.html https://en.wikipedia.org/wiki/S-400_%28missile%29 http://www.globalsecurity.org/military/world/russia/96l6.htm http://www.ausairpower.net/APA-Rus-Low-Band-Radars.html#mozTocId383964 لانچر S-300PMU2 Favorit متعلق به چین در حال شلیک موشک 48N6E2. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید رادار 76N6 Clam Shell سیستم S-300PMU متعلق به ارتش اسلواکی در حالت نیمه افراشته. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Slovakian MoD image رادار LEMZ 76N6 Clam Shell 2D FMCW در ارتفاع 39 متری. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید 5P85TE TEL. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید آنتن رادار 64N6E2 Bid Bird در حالت جمع‌شده. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید   اجزای آتشبار S-400. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید پُست فرماندهی 55K6 سیستم S-400. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید حامل 5T58-2 برای جابجایی تیوب‌های حاوی موشک‌های سیستم S-400. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید P85TM/TE2 TEL. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید آزمون پرتاب موشک 9M96E مورد استفاده در سیستم S-400. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Fakel
  18. Hayabusa2   دانشمندان آژانس فضایی ژاپن از کاوشگر فضایی که قرار است اواخر امسال به‌قصد استخراج منابع از یک سیارک پرتاب شود، رونمایی کردند. این کاوشگر، موسوم به Hayabusa-2 قرار است سوار بر یک راکت، راهی سفری چهار ساله به مقصد سیارک 1999JU3 شود. وقتی این کاوشگر به نزدیکی سیارک رسید، از یک توپ قدرتمند برای شلیک گلوله‌ای فلزی به سطح پوسته سیارک استفاده خواهد کرد و سپس به پشت سیارک خواهد گریخت و در بازگشت، از سطح باز شده زیر نقطه برخورد، مواد پوسته سیارک را استخراج خواهد کرد. اگر همه چیز طبق روال پیش برود، این نمونه مواد سیارکی ناب تا زمانی که توکیو میزبان المپیک 2020 خواهد بود، به‌زمین بازگردانده می‌شوند. این کاوشگر، نسل جدید کاوشگر hayabusa به معنای باز (پرنده شکاری) در زبان ژاپنی است. ورژن قبلی این فضاپیما که نخستین کاوشگر سیارکی ژاپن بود، در یک سفر هفت ساله پر دردسر نمونه‌هایی از گرد و غبار سیارک را در سال 2010 به زمین بازگرداند. سیارک کروی 1999JU3 به‌قطر حدود یک کیلومتر نسبت به سیارک قبلی سیب‌زمینی شکل که توسط کاوشگر قبلی کاوش شد، دارای مقادیر بیشتر آب و مواد ارگانیک است. آنالیز این مواد با ارزش کیهانی می‌تواند به حل معماهای شکل‌گیری منظومه شمسی در 4.6 میلیارد سال گذشته کمک زیادی کند. دانشمندان JAXA می‌گویند که Hayabusa-2 ادامه مأموریت نسل قبلی خواهد بود که تنها قادر به جمع آوری غبارهای سطح سیارک بود. موادی که در اثر انرژی‌ها و تشعشعات کیهانی دستخوش تغییر می‌شوند. با وجود حوادث متعدد در سر راه هفت ساله کاوشگر Hayabusa-1، از قطع موقت ارتباط در میانه مسیر تا خرابی یکی از موتورها، این کاوشگر وقتی به زمین بازگشت، به‌عنوان دستاورد بزرگ علمی‌شناخته شد. کار تحسین برانگیز JAXA در بازگرداندن این کاوشگر به زادگاهش، افتخار و غرور ملی برای ژاپنی‌ها محسوب می‌شد و الهام بخش ساخت چند فیلم در ژاپن شد. دانشمندان بر این باورند که سیارک‎‌ها برخلاف اجرام دیگر مانند سیاره‌ها که تحت برخوردهای شدید و فشار و دمای زیاد دستخوش تغییرات فراوان شده‌اند، دارای موادی هستند که از ابتدای تشکیل منظومه شمسی تاکنون دست نخورده باقی مانده‌اند. سیارک 1999JU3 تا حدودی به‌دلیل ترکیبات آن و در دسترس بودن نسبی آن انتخاب شده است.   علي رسول زاده 15 شهریور, 1393 منبع: ترنجی [hr]   تصاویر هنری: هایاباسا-2 در میانه سال 2018، سطح سیارک 1999 JU3 را هدف برخورد قرار خواهد داد و از محل گودال ایجاد شده، نمونه برداری می کند و به زمین باز می گرداند: همچنین هایاباسا، ابزار سطح نشین آلمانی Mobile Asteroid Surface Scoutء(MASCOT) را به سطح سیارک منتقل خواهد گرد. این ابزار توسط مرکز هوافضای آلمان German Aerospace Centerء(DLR) ساخته شده است: سیارک هایی که توسط فضاپیماهای ساخت بشر، ملاقات شده اند: اطلاعات بیشتر: http://www.jspec.jax.../hayabusa2.html http://b612.jspec.ja.../gallery_e.html http://www.space.com...-hayabusa2.html http://www.space.com...pace-rocks.html http://en.wikipedia....wiki/Hayabusa_2 http://fa.wikipedia.org/wiki/هایابوسا
  19. * فضاپیمای ژاپنی "هایابوسا ۲" که در ماموریتی شش ساله برای رسیدن به یک سیارک و نمونه برداری از آن به سر می برد، در روز سوم دسامبر از کنار زمین خواهد گذشت.    در این گذر، نیروی گرانش زمین مانند یک قلاب‌سنگ، بر سرعت این فضاپیما خواهد افزود و آن را به سوی مقصدش که سیارکی به نام "۱۶۲۱۷۳ ریوگو" (162173 Ryugu) است پرتاب خواهد کرد. انتظار می رود فضاپیمای هایابوسا در ژوییه ی ۲۰۱۸ به این سیارک برسد. در این ویدیوی پویانمایی که از سوی سازمان فضایی ژاپن (JAXA) منتشر شده، پیش-نمایشی از گذر ۳ دسامبر را می بینیم.   دانلود (حجم: 8.92 مگابایت) http://trainbit.com/files/9528587884/Hayabusa2s_EarthSwingby_1001.mp4   بسیاری از شما تاکنون نام هایابوسا۲ را نشنیده اید. این فضاپیما ماموریتی شگفت انگیز دارد. پس از آن که فضاپیما در سال ۲۰۱۸ به سیارک ریوگو رسید، به مدت یک سال و نیم به گرد آن خواهد چرخید. در این یک سال و نیم، هایابوسا چهار فرودگر را به کار می گیرد و یک برخوردگر مسی بر روی سیارک می اندازد تا سوراخی در آن پدید آورد. خود هایابوسا دستکم یک بار، زمان کوتاهی بر روی سیارک خواهد نشست تا نمونه هایی از موادی که توسط آن برخوردگر از زیر سطح بیرون زده را گردآوری کند. در دسامبر ۲۰۱۹، فضاپیما سیارک را ترک کرده و با روشن کردن پیشران های یونی خود به زمین باز خواهد گشت تا نمونه های ارزشمند خاک ریوگو را به دست دانشمندان برساند.   ماموریتی بلندپروازانه به نظر می آید نه؟ بله، ولی اگر هایابوسا۲ حتی بخشی از ماموریتش را هم به درستی انجام دهد، یک پیروزی خواهد بود. [نخستین فضاپیمای هایابوسا یک چنین ماموریتی را بر روی سیارک ایتوکاوا انجام داد. در همین زمینه: * موفقیت دانشمندان در کالبدشناسی یک سیارک]   این فضاپیما پیکر کوچکی دارد (جرم: ۵۵۰ کیلوگرم، ابعاد: ۲در۱.۶در۱.۲۵ متر)، و در نزدیک ترین نقطه که ساعت ۱۹:۰۷ به وقت ژاپن به آن می رسد، ۳۱۰۰ کیلومتر از زمین فاصله خواهد داشت. پس به هنگام گذشتن از کنار زمین چندان نوری نخواهد داشت و برای دیدنش نیاز به یک تلسکوپ خواهد بود.   رصدگر کهنه کار ماهواره ها، ریک بالدریج می نویسد: «این فضاپیما برای ساحل باختری آمریکا، در به سختی ۷ درجه بالای افق باختری دیده خواهد شد. بینندگان در آلاسکا، هاوایی و ژاپن شانس بهتری خواهند داشت. شاید در تارنمای JPL HORIZONS ناسا بتوانید روزیج هایی (جدول های نجومی) برای برخی جاهای ویژه پیدا کنید.»   نمودارهای بیشتر، نقشه ی ردگیری از روی زمین، و داده های دیگر هم به زبان ژاپنی در این نشانی در دسترس است.   در همین زمینه: * "قلاب سنگ گرانشی" چیست؟      ۹/۱۱/۱۳۹۴ منبع: یک ستاره در هفت آسمان http://1star-7skies.blogspot.com/2015/12/blog-post_77.html
  20. mahdavi3d

    یکصدسال نسبیت عام

    نگاهی به زمینه و زمانه شاخص‌ترین دستاورد آلبرت اینشتین یکصدسال چیرگی نسبیت عام   با گذشت واپسین روزهای ماه نوامبر سال میلادی جاری، یکصد سال تمام از طرح نظریه نسبیت عام سپری خواهد شد؛ نظریه‌ای با یک کارنامه درخشان از قبولی در انواع آزمایشاتی که در این یک قرن با دقتی هرچه‌‌تمام‌تر آن را محک زده‌اند؛ و نیز از دو شالوده‌ای که هم‌اینک بنای رفیع فیزیک نظری را به دوش می‌کشند. اولین اعلان عمومی این دستاورد دوران‌ساز اینشتین (با همکاری دوست ریاضیدانش مارسل گروسمان)، طی سخنرانی‌هایی توسط او در روزهای چهارم، یازدهم، هجدهم، و بیست و پنجم نوامبر ۱۹۱۵ در برلین رقم خورد – آن‌هم در استناد به نظریه‌ای که در آن مقطع هنوز یک “Entwurf” (طرح‌واره) نامیده می‌شد. این «طرح‌واره»، رفته‌رفته با قالب‌های متفاوتی که طی چندین دهه بعدی به خود گرفت، اساسی تازه برای فیزیک و کیهان‌شناسی مدرن فراهم ساخت تا هم‌اینک آن را در زمره موفق‌ترین نظریات تاریخ علم به شمار آوریم. در این مقاله از دلایل اهمیت این نظریه، و دلالت‌های معرفت‌شناختی آن در صورت‌بندی یک جهان پسانیوتونی خواهیم خواند.   بازتاب پرتره آلبرت اینشتین در کره‌ای از جنس سیلیس، به‌کاررفته در یکی از ژیروسکوپ‌های مستقر بر ماهواره Gravity Probe B، که در سال ۲۰۰۵، به اثبات تجربی یکی از پیش‌بینی‌های کلیدی نظریه نسبیت عام موسوم به «اثر کشش چارچوب» (frame-dragging effect) پرداخت. در آن مقطع، این گوی‌ها، دقیق‌ترین کره‌های تولیدشده به دست انسان، با انحرافی معادل تنها ۴۰ اتم از یک کره کامل بودند / منبع: ناسا. در روایت‌های متداول از تاریخ علم، از نسبیت عام اغلب به‌عنوان نظریه‌ای صرفاً دقیق‌تر از مکانیک نیوتونی یاد می‌شود، و به ندرت از اختلاف سطح واقع‌نمایی (یا میزان وفادار بودن نظریه به واقعیت فیزیکی) در این دو جهان‌بینی سخنی به میان آید. به عبارت دیگر، از نسبیت عام معمولاً به‌عنوان نظریه‌ای یاد می‌شود که تنها به درد توصیف رفتار اجسامی می‌خورد که با سرعت‌هایی نزدیک به سرعت نور در حرکت‌اند، یا که در مجاورت میدان‌های شدید گرانشی قرار دارند – به‌طوریکه می‌توان در شرح رفتار اشیاء تحت شرایط یک جهان کلاسیک به همان توصیفات مکانیک نیوتونی بسنده کرد. اما می‌دانیم که برخلاف این دید ابزارگرایانه، چیزی به نام «جهان کلاسیک» امروزه آن واقعیتی را ندارد که هم‌اینک از دریچه نسبیت عام شناخته‌ایم. واقعیتی که در ظرف توصیفات مکانیک نیوتونی بگنجد، امروزه بیشتر به واقعیت اشیای پراکنده در فضاهای خلوت و نامأنوس نقاشی‌های جورجیو دی‌چیریکو شباهت دارد: اگرچه این اشیاء به خودی خود واقعیت دارند و به دقت توصیف شده‌اند، اما چنانچه از دور، همه را یک‌جا بنگریم، آنچه خواهیم دید، کلاژ ناهمگونی از اشیایی آشنا در یک پس‌زمینه عریان و خنثاست. این پس‌زمینه، همان تلقی نیوتونی از مفاهیم «فضا» و «زمان» است، که در یک جهان کلاسیک هرگز به خودی خود پرسشی برنمی‌انگیزند، چراکه به مثابه دو موجودیت مطلق و از-پیش‌-موجود، و همچون دو محور ثابت یک دستگاه مختصات ازلی-ابدی پنداشته می‌شوند. اما اختلاف فاحش سطح واقع‌نمایی مکانیک نیوتونی و نسبیت عام هنگامی آشکار می‌شود که بدانیم از نقطه‌نظر نسبیت عام، همان دستگاه مختصات ثابتی که در یک جهان کلاسیک صرفاً نقش واسط مفهومی بین واقعیت و مدل‌های فیزیکی را بازی می‌کند، به یک «سطح» انعطاف‌‌پذیر بدل می‌شود که واجد عینیتی منحصربه‌فرد برای خود همچون سایر اشیای فیزیکی، اما در عین حال همچنان به هیأت یک «مفهوم» است. البته در فیزیک کلاسیک هم برای یک چارچوب انعطاف‌پذیر و عینی در مختصات فضا-زمان می‌شده مابه‌ازایی را سراغ کرد. این چارچوب، در استناد به پدیده‌ آشنایی تدوین شد که توصیف رفتارش اندک‌انعطافی را در دستگاه مختصات فضا-زمان می‌طلبید: نور. ماهیت «موجی» نور از واقعیات پذیرفته در چارچوب فیزیک کلاسیک به شمار می‌رفت، اما توضیح این ماهیت موجی احتیاج به وجود محیطی را مطرح می‌ساخت تا امواج نور نیز همچون هر موج دیگری بر آن «سوار» و بدین‌وسیله پراکنده شوند. از این محیط فرضی با نام «اتر» (Aether) یاد می‌شد. مادام‌که نور نیز (همچون فضا و زمان) به مثابه یک موجودیت مطلق تلقی شود، ماهیت فیزیکی «اتر» هم پرسشی برنمی‌انگیزد؛ اما وقتی بدانیم که نور از منابعی سرچشمه می‌گیرد که لزوماً ساکن نیستند، آن‌گاه این سؤال مطرح می‌شود که آیا سرعت نوری که از منابع «در حال حرکت» (همچون چراغ اتومبیلی در حال حرکت) سرچشمه می‌گیرد، بیشتر از سرعت نور تابیده از منابع ثابت است؟ (همچون شیء پرتاب‌شده از پنجره همان اتومبیل، که سرعتی معادل سرعت اولیه‌اش + سرعت اتومبیل دارد). از معروف‌ترین تلاش‌هایی که با هدف محک این فرضیه صورت گرفت، مجموعه‌آزمایشاتی توسط فیزیکدانان آمریکایی، آلبرت مایکلسون و ادوارد مورلی در سالیان ۱۸۸۱ و ۱۸۸۷ میلادی بود، که به آزمایشات مایکلسون-مورلی معروف شدند. در این آزمایشات، باریکه‌ای از نور توسط یک آینه نیمه‌شفاف به دو مؤلفه عمود-بر-هم تقسیم می‌شد، که راستای حرکت یک مؤلفه در جهت حرکت زمین به دور خورشید، و دیگری عمود بر آن بود. این دو مؤلفه، پس از طی مسافتی دقیقاً یکسان، با یکدیگر ادغام می‌شدند. اگرچنانچه سرعت نور حاصل‌جمع سرعت ذاتی نور و همچنین سرعت منبع در حال حرکت باشد، آنگاه می‌بایستی مؤلفه‌ای از نور که مدتی را در راستای حرکت زمین حرکت کرده، نسبت به مؤلفه دیگر (که طی همان مدت حرکتی در جهت عمود بر جهت حرکت زمین داشته)، سریع‌تر جابه‌جا شده باشد، و لذا طی ادغام نهایی‌شان، موج حاصله در وضعیتی «غیرهم‌فاز» مشاهده شود (بدین‌‌معنا که ‌قله‌ها و شکم‌های دو موج حین ادغام‌شان دقیقاً بر هم منطق نبوده‌اند، و لذا همدیگر را یا تقویت یا تخریب کرده‌اند). نتایج آزمایشات مایکلسون-مورلی، مأیوس‌کننده بود: به نظر نمی‌رسد که نور هیچ‌گونه حساسیتی نسبت به سرعت اولیه منبع خود نشان بدهد، و همواره عددی ثابت باشد. نتیجه منفی آزمایشات مایکلسون-مورلی (از معدود دستاوردهای سلبی‌ای که جایزه نوبل [۱۹۰۷، برای مایکلسون] به آن تعلق گرفت)، منجر به طرح «تئوری الکترونی» هنریک لورنتس، فیزیکدان برجسته هلندی شد؛ که مطابق آن، اتر محیطی کاملاً ایستا و خنثاست که هیچ‌گونه واکنشی با حتی کوچک‌ترین ذرات سازنده ماده (که در آن مقطع، کوچک‌ترین‌شان الکترون پنداشته می‌شد) نشان نمی‌دهد؛ و لذا حرکت منابع نورانی هم بر سرعت نور خروجی از آن‌ها مؤثر نخواهد بود. بدین‌وسیله فیزیک کلاسیک، با حذف انعطاف‌پذیری «اتر»، این مفهوم را هم به همان پستوی تاریک «مطلقیت»، و در جوار مفاهیم «فضا» و «زمان» تبعید کرد – هرچند به یک قیمت گزاف: برای آنکه مقدار سرعت نور از دید کلّیه ناظران (چه آنها که نسبت به منبع نور ساکن‌اند، و چه آ‌نها که نیستند) همواره عددی ثابت به دست آید، لازم بود تا مجموعه‌تبدیلات خطّی‌ای بین معادله‌های ناظر بر حرکت نسبی منبع نور از دید ناظرین مختلف صورت بپذیرد؛ که این تبدیلات، سه سال بعد توسط لورنتس معرفی، و به «تبدیلات لورنتس» معروف شدند. با تبدیلات لورنتس می‌شد هرآنچه را که تنها چند سال بعد در چارچوب تئوری «نسبیت خاص» عیّنیت‌شان به رسمیت شناخته شد (هرچند با تفسیری متفاوت)، پیش‌بینی کرد: از جمله آنکه زمان نزد یک ناظر ساکن، از دید ناظر متحرکی که با سرعت ثابت حرکت می‌کند، کندتر می‌گذرد (تا بدین‌وسیله سرعت نور عددی ثابت به دست آید)؛ و همچنین طول جسم متحرکی که با سرعت ثابت حرکت می‌کند، از دید ناظر ساکن، در راستای حرکت آن کوتاه‌تر خواهد بود (تا بدین‌وسیله نیز سرعت نور عددی ثابت به دست آید)؛ پدیده‌ای که از آن با نام «انقباض لورنتس-فیتزجرالد» یاد می‌شود. تحت چنین شرایطی بود که مقاله تعیین‌کننده نسبیت خاص، با عنوان «درباره الکترودینامیک اجسام متحرّک»، به قلم فیزیکدان ۲۶ساله گمنامی به نام آلبرت اینشتین، در ۱۹۰۵ به چاپ رسید. از چپ به راست (ساعتگرد): آلبرت اینشتین، پاول ارنفست (فیزیکدان اتریشی)، ویلم دوسیتر (ریاضیدان، فیزیکدان، و اخترشناس هلندی، و از بنیان‌گذاران کیهان‌شناسی نسبیتی)، هنریک لورنتس، و آرتور ادینگتون.   جوانه یک نسبیت عام مقاله نسبیت خاص آن دستاورد شاخصی نبود که به خودی خود اینشتین را مطرح سازد – کمااینکه شانزده سال بعد، او جایزه نوبل فیزیک را به‌واسطه یکی دیگر از مقالات سال ۱۹۰۵اش (که به تبیین «اثر فوتوالکتریک» اهتمام داشت) از آن خود ساخت. نسبیت خاص اصالتاً یک «تصمیم» فلسفی بود که اینشتین به تأسی از آموزه‌های فیلسوف آلمانی ارنست ماخ اتخاذ کرد، مبنی بر اینکه نه فقط سرعت نور، بلکه کلیه قوانین فیزیک هم از دید ناظرینی که نسبت به یکدیگر حرکتی غیرشتابناک داشته باشند یکسان است. این تصمیم جسورانه، نه‌فقط احتیاج به فرض وجود موجودیتی به نام اتر را منتفی می‌کرد، بلکه خط بطلانی بر امکان مطلقیت فضا و زمان هم بود، چراکه نشان می‌داد اساساً هیچ‌ چارچوب مطلقی را نمی‌توان متصور بود تا بتوان آن را مرجع صدق قوانین فیزیک پنداشت. تنها ثابت مطلق، سرعت نور است. به عبارت بهتر، نسبیت خاص از دید اینشتین حرکتی ناتمام بود که می‌بایستی به یک نسبیت عام بدل گردد تا مشاهدات ناظرینی که نسبت به یکدیگر حرکتی نه فقط غیرشتابناک، بلکه شتابناک دارند را هم مدنظر بگیرد. این تعمیم، ده سال بعد عاقبت به ثمر نشست و اینشتین موفق شد از رهگذر باریکه‌راه بکر نسبیت خاص که به یمن بصیرت‌های فلسفی خود گشوده بود، یک‌تنه به تفسیری عینی از نیروی جاذبه بر مبنای یک توصیف هندسی از «فضا» دست پیدا کند. و همانطور که فرض وی مبنی بر ثابت و مطلق بودن سرعت نور، آن بصیرت اولیه‌ را برای صورت‌بندی نسبیت خاص به وی ارزانی داشت، آنچه راه منتهی به طرح نسبیت عام را برای اینشتین هموار کرد، اصل هم‌ارزی جرم لَختی (inertial mass) و جرم گرانشی (gravitational mass) بود («جرم لختی»، تعریفی از جرم برحسب قانون دوم نیوتن است، به‌معنای میزان مقاومت یک جسم در برابر اِعمال نیرو؛ و «جرم گرانشی» تعریفی از جرم بر حسب قانون جهانی گرانش نیوتن است، به‌معنای ویژگی‌ای از یک جسم که شدت برهم‌کنش گرانشی آن با سایر اجسام را تعیین می‌کند). مطابق این اصل، چنانچه چارچوب مرجع مطلقی برای تعیین صدق نهایی توصیفات فیزیکی وجود نداشته باشد (آنچنان‌که نسبیت خاص ادعا می‌کرد)، آن‌گاه می‌توان جاذبه را نه بر حسب یک «نیرو»ی مستقل (همچون نیروی بین آهن و آهنربا)، بلکه بر حسب یک «حرکت شتابدار» هم تعریف‌ کرد. اما چطور؟ به‌عنوان نمونه، مشاهدات ناظری که در یک آسانسور متحرک در محیط بی‌وزنی، حرکتی شتابناک و بالارونده را تجربه می‌کند را می‌توان هم‌ارز مشاهدات همان ناظر در یک آسانسور ثابت تحت میدان گرانشی‌ای دانست که او را با همان شتاب به سمت پایین می‌کشد. هرچند که وسوسه می‌شویم این هم‌ارزی محاسباتی را صرفاً دال بر تناظری ساده بین معادلات فیزیکی ناظر بر دو پدیده مجزا تلقی کنیم، اما در یک جهان نسبیتی، وجود همین تناظر کافیست تا دیگر آنچه توصیف می‌شود را «دو پدیده مجزا» تلقی نکنیم؛ چراکه هیچ راهی برای تمیز این دو پدیده در اختیارمان نخواهد بود. چپ: مطابق اصل هم‌ارزی جرم لختی و جرم گرانشی، نیروی وارده بر ناظری که در یک آسانسور متحرک با شتاب ثابت به سمت بالا سیر می‌کند، هم‌ارز یک نیروی گرانشی با همان شتاب بر ناظر واقع در یک آسانسور ثابت است. راست: حرکت بالارونده آسانسور، موجب تغییر مسیر حرکت نور از یک راستای مستقیم به یک مسیر منحنی می‌شود. طبق پیش‌بینی نسبیت عام، باید انتظار همین انحنا را در مسیر نور عبوری از کنار میدان‌های گرانشی هم داشت. چنانچه در این آسانسور متحرک و شتابناک، نور چراغ‌قوه‌ای را به سمت دیواره آسانسور بگیریم، از آنجاکه سرعت نور ثابت است، در صورتیکه آسانسور سرعت قابل توجهی داشته باشد، آن‌گاه محل برخورد پرتوهای نور به دیواره دقیقاً در راستای دریچه چراغ‌قوه «نخواهد» بود؛ چراکه مسیر حرکت هر جسمی که با یک سرعت متناهی و ثابت آغاز می‌شود، یک مسیر «منحنی» است، نه مستقیم. در این تمثیل، اصل هم‌ارزی جرم لختی و جرم گرانشی چنین فهم می‌شود که می‌بایستی انتظار انحنای مشابهی را در مسیر نوری که از نزدیکی یک میدان گرانشی (یا به عبارت دیگر، یک جرم سنگین‌وزن) عبور می‌کند هم داشت؛ چرا که تمیز این دو موقعیت از یکدیگر ناممکن است. این نخستین پیش‌بینی آزمون‌پذیر نظریه نسبیت عام بود. هرچند که در چارچوب مکانیک نیوتونی نیز انحنای مسیر حرکت نور از اثر نیروی جاذبه اجسام سنگین‌وزن سابقاً توسط فیزیکدانان بریتانیایی و آلمانی، هنری کاوندش و یوهان گئورگ فون‌سولدنر پیش‌بینی شده بود، اما مقدار پیش‌بینی‌شده آنها تقریباً نصف مقداری بود که از معادلات نسبیت عام نتیجه می‌شد. مشاهدات مستقل تیمی از ستاره‌شناسان اعزامی به جزیره پرنسیب در ساحل شرقی آفریقا به سرپرستی سر آرتور ادینگتون با هدف رصد خورشیدگرفتگی کلی مه ۱۹۱۹، بر حقانیت پیش‌بینی نسبیت عام صحه می‌گذاشت. شرایط یک خورشیدگرفتگی کلی به این اخترشناسان امکان داد تا طی مدت کوتاه گرفت کامل خورشید و ظهور ستارگان پیرامون آن، میزان انحراف جایگاه ظاهری ستارگان در حضور خورشید را محاسبه کنند؛ که این مقدار (معادل  ۶۱ / ۱  و ۹۸ / ۱ ثانیه قوسی طی دو رصد مستقل) با در نظر گرفتن عدم قطعیت ابزارآلات رصدی آن مقطع، قرابت قابل توجهی با پیش‌بینی اینشتین مبنی بر انحراف ۷۵ / ۱ ثانیه قوسی این ستارگان داشت – که به هر جهت، دو برابر مقدار پیش‌بینی‌شده در چارچوب مکانیک نیوتونی بود. انحراف نور حین عبور از کنار میدان‌های گرانشی، بعضاً می‌تواند عملکردی دقیقاً شبیه یک عدسی داشته باشد. تحت چنین شرایطی، پدیده مذکور با عنوان «عدسی گرانشی» (gravitational lensing) شناخته می‌شود. در تصویر فوق (چپ)، نمایی از یک عدسی گرانشی را در اطراف کهکشان بیضوی LRG-3-757 از دید تلسکوپ فضایی هابل می‌بینید. همان‌طور که در طرح سمت راست دیده می‌شود، نور یک کهکشان دوردست که دقیقاً از دید ناظر زمینی در پشت کهکشان پیش‌زمینه واقع شده، تحت تأثیر میدان جاذبه کهکشان پیش‌زمینه دچار انحناء می‌شود و بدین‌وسیله از دید ناظر زمینی، تصویری تاب‌خورده از کهکشان پس‌زمینه در اطراف کهکشان پیش‌زمینه نقش می‌بندد. به این تصاویر تاب‌خورده، اصطلاحاً «حلقه اینشتین» (و بعضاً بنا به شکل تصویر، «صلیب اینشتین») هم گفته می‌شود. انحراف راستای حرکت نور در حضور یک میدان گرانشی، همچنین دلالت‌های هندسی قابل توجهی دارد: همان‌طور که ثبات سرعت نور نزد هر ناظری ضرورت معرفی تبدیلات لورنتس را می‌طلبید تا ناظران متحرکی با سرعت‌های متفاوت، همه بر سر سرعت واحدی برای نور اتفاق نظر داشته باشند (ولو به قیمتی همچون کندتر گذشتن زمان نزد یک ناظر متحرک از دید یک ناظر ثابت)، توضیح انحراف مسیر نور در عین ثبات سرعت نور هم به این معنای شگفت‌انگیز بود که «فضا»ی مابین مبدأ و مقصد نور دچار خمیدگی شده است. خط سیر نور همواره کوتاه‌ترین مسیر ممکن بین دو نقطه (یا به زبان هندسه‌، یک «خط ژئودزیک») است، و آنچه در جریان انحراف مسیر نور حین عبور آن از مجاورت اجسام سنگین‌وزن رخ می‌دهد، نه تغییر سرعت نور (که مطلقاً ثابت فرض می‌شود)، بلکه تغییر طول خط ژئودزیک، و لذا «کش آمدن» فضاست؛ به‌طوریکه میزان این کشسانی برای ناحیه‌ای مشخص از مختصات فضا-زمانی، توسط گزاره‌ای موسوم به «معادله متریک» تعیین می‌شود. لذا اصل هم‌ارزی جرم لختی و جرم گرانشی را هم می‌توان به این نتیجه‌گیری عجیب ساده‌سازی کرد که: نیروی گرانش همان «انحنا»ی دستگاه مختصات فضا-زمانی‌ است – یک تعریف مطلقاً هندسی. دلالت‌های کیهان‌شناختی اگرچنانچه معادله متریک را برای نه یک ناحیه مشخص از مختصات فضا-زمان، بلکه برای کل آن (یا همان «جهان» بزرگ‌مقیاس) به دست آوریم (معادله‌ای که به پاس نام معرفین آن هم‌اینک «متریک فریدمن-لومتر-رابرتسون-واکر»، یا اختصاراً «متریک FLRW» نامیده می‌شود)، نتیجه‌گیری حتی عجیب‌تری بروز خواهد کرد: این‌که یک «فضای تخت» (که کل بنای مکانیک نیوتونی بر فرض وجود آن برپا شده بود)، یک «استثنا»ست تا یک قاعده؛ و قاعده بر این منوال است که فضای دربرگیرنده جهان نه یک فضای تخت، بلکه فضایی منحنی باشد. در واقع فضای تخت، تنها یکی از بیشمار حالت‌هایی‌ست که در آن، میزان انحنای فضا معادل صفر است. اما علم کیهان‌شناسی در آن مقطع هنوز ظرفیت هضم چنین نتیجه‌گیری عجیبی را نداشت، و حتی شخص اینشتین هم به‌منظور همسان‌سازی پیش‌بینی‌های نسبیت عام با مشاهدات رصدی، عددی ثابت (موسوم به «ثابت کیهان‌شناختی») را به معادلات میدانی خود افزود تا تأثیر انحنای فضا را خنثی، و زمینه را برای تأیید یک «فضای تخت» هموار کند. این تصمیم اینشتین، تنها دوازده سال پیش از کشف تاریخی اخترشناس آمریکایی، ادوین هابل انجام پذیرفت که با رصد اجتماعی از کهکشان‌های دوردست متوجه شد جملگی این کهکشان‌ها با شتاب ثابتی که تابع فاصله‌شان از ماست، در حال دورتر شدن از ما هستند (عدد ثابتی که این نسبت را به تساوی بدل می‌کند، امروز «ثابت هابل» نامیده می‌ شود). این شتاب ثابت حکایت از آن داشت که این عقب‌نشینی نه مربوط به سرعت ذاتی کهکشان‌ها، بلکه مربوط به هندسه فضای بین ما و آن کهکشان‌هاست: این فضای بین ما و آنهاست که در حال کش آمدن است (یا به زبان هندسی نسبیت عام، دارای انحنایی غیرصفر و مثبت است)؛ و لذا هرچه کهکشانی دورتر را بنگریم (و فضای بیشتری بین ما و آن کهکشان حائل شده باشد)، اثر عقب‌نشینی آن کهکشان هم محسوس‌تر، و سرعت «حرکت شعاعی»‌اش (یا حرکت در راستای دید ناظر) بیشتر خواهد بود (این عقب‌نشینی نسبت به یک کانون مشخص نیست، بلکه به عقب‌نشینی دانه‌های کشمش در یک کیک کشمشی گرمادیده شباهت دارد). معروف است که اینشتین با اطلاع از کشف بزرگ هابل، افزودن ثابت کیهان‌شناختی به معادلات میدانی خود را “بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌”اش نامید. چپ به راست: آلبرت اینشتین، ادوین هابل، و والتر آدامز (اخترشناس آمریکایی)، در پشت چشمی تلسکوپ ۱۰۰ اینچ هوکر در رصدخانه مونت‌ویلسون، واقع در حومه لس‌آنجلس. هابل از طریق داده‌های دریافتی از همین تلسکوپ، موفق به اثبات پدیده انبساط جهان شد. «انبساط فضا» (نامی که هم‌اینک به کشف هابل اطلاق می‌شود) هم دلالت شگفت‌انگیز دیگری را در بر داشت، که مطابق آن چگالی انرژی جهان سابقاً کمتر از مقدار کنونی‌ آن بوده (چراکه با توجه به انحنای مثبت فضا، تراکم سابق ماده لاجرم بیشتر بوده)؛ به‌طوری‌که با محاسبه توزیع فعلی انرژی کیهان، مشخص خواهد شد که این چگالی طی یک مدت‌زمان متناهی (معادل ۸ / ۱۳ میلیارد سال)، به سمت بی‌نهایت میل می‌کرده است. از این نتیجه‌گیری می‌شد دو تعبیر صورت داد: ۱) اگرچنانچه مقدار انرژی جهان مقداری متناهی و ثابت باشد (مطابق اصل بقای ماده و انرژی)، آن‌گاه جهان در حدود ۸ / ۱۳ میلیارد سال پیش، در یک وضعیت بی‌نهایت چگال (که در اصطلاح نسبیتی‌، یک «تکینگی» [singularity] خوانده می‌شود، به سر می‌برده)؛ و ۲) چنانچه انرژی جهان با شیبی معادل شیب انبساط فضا پیوسته «تولید» شود، آنگاه جهان در وضعیتی ازلی-ابدی به سر می‌برده و خواهد برد – وضعیتی که از آن با نام «حالت پایا» (steady-state) یاد می‌شود. فرضیه حالت پایا رفته‌رفته در اواخر دهه ۱۹۴۰ به اهتمام سه فیزیکدان برجسته به نام‌های هرمان بوندی، تامس گولد، و فرد هویل، به رقیبی برای فرضیه اول بدل شد؛ و فرد هویل طی برنامه رادیویی‌ زنده‌ای با عنوان «Third Programme» در کانال BBC (به تاریخ ۲۸ مارس ۱۹۴۹)، با به کار بردن اصطلاح تمسخرآمیز “big bang” (“انفجار بزرگ”)، به مخالفت علیه فرضیه اول پرداخت – فرضیه‌ای که از قضا به همین نام غلط‌انداز هم معروف شد. این در حالیست که مطابق فرضیه اول، جهان نه از یک «انفجار»، بلکه از وضعیت یک «تکینگی» شروع به انبساط کرد؛ وضعیتی که حتی مطابق قوانین نسبیتی هم توصیف‌ناپذیر تلقی می‌شود. چنین وضعیت توصیف‌ناپذیری را نمی‌توان به معنای هندسی «نقطه» هم گرفت، چراکه طبق توصیف نسبیت عام، جهان در این وضعیت نه در «ابعاد»ی بی‌نهایت کوچک (آنچنانکه غالباً تصور می‌رود)، بلکه در “انحنای بی‌نهایت” به سرمی‌برده (وضعیتی صرفاً نظری، که نمی‌توان مابه‌ازای غیرنسبیتی ملموسی را برای آن در نظرگرفت). (جهت مطالعه بیشتر راجع به سوءتعابیر گریبانگیر مدل بیگ‌بنگ، رجوع کنید به مقاله «کژفهمی‌های یک انفجار»). از آنجاکه بخشی از ظرفیت انرژی جهان را انرژی تابشی (به هیأت امواج الکترومغناطیسی) شکل می‌دهد، خوشبختانه می‌توان پیش‌بینی آزمون‌پذیری برای انتخاب فرضیه بهتر از بین دو گزینه فوق صورت داد. حداکثر انرژی یک موج تابشی، در امواج گاما با طول موج‌هایی کمابیش مشخص متمرکز شده است؛ به‌طوری‌که با اِعمال مقدار انبساط فضا طی یک بازه ۸ / ۱۳ میلیاردساله، می‌توان تقریبی از میزان «کش آمدن» امواج گاما در این مدت به دست آورد. محاسبات حکایت از آن دارد که چنانچه فرضیه نخست صحیح باشد، امروزه باید انتظار وجود یک «تابش پس‌زمینه» (یا همان دمای متوسط کیهان) را در گستره میکروموجی طیف الکترومغناطیس (یا به عبارت دقیق‌تر، با طول موج ۸۷۱ / ۱ میلیمتر) داشت. این پیش‌بینی را جورج گاموف، فیزیکدان روسی-آمریکایی در سال ۱۹۴۸ صورت داد؛ و در شرایطی که تیمی از فیزیکدانان دانشگاه پرینستون به سرپرستی رابرت دیک در سال ۱۹۶۴ دست‌به‌کار ساخت آنتنی به‌منظور جستجو پی این «تابش پس‌زمینه» بودند، آرنو پنزیاس و رابرت ویلسون از آزمایشگاه‌های بل، به فاصله تنها چند کیلومتر از تیم دیک تصادفاً این تابش را به‌شکل یک نویز پس‌زمینه در داده‌های دریافتی از آنتنی مشابه کشف کردند. این کشف تاریخی، جایزه نوبل فیزیک ۱۹۷۸ را از آن این دو فیزیکدانان خوش‌اقبال ساخت. بدین‌وسیله با کشف آنچه از آن پس «تابش میکروموجی پس‌زمینه کیهان» (اختصاراً CMB) نامیده شد، این فرضیه اول بود که از آزمون تجربی سربلند بیرون آمد، و سنگ بنایی را برای کیهان‌شناسی مدرن فراهم ساخت.   آرنو پنزیاس و رابرت ویلسون، ایستاده بر آنتن پانزده‌متری و شاخی‌شکل هولمدل در نیوجرسی. آن‌ها به کمک همین آنتن، تصادفاً موفق به ثبت پژواک گرمایی سنوات نخستین جهان شدند / منبع: ناسا. از دیگر دلالت‌های کیهان‌شناختی (یا به بیان بهتر، اخترفیزیکی) نسبیت عام، پیش‌بینی وجود اجرامی چنان چگال و با میدان‌های گرانشی چنان شدیدی بود که سرعت فرار از سطح‌‌شان حتی از سرعت نور هم درمی‌گذرد. این اجرام شگفت‌انگیز که رفتارشان را به‌ویژه با معادلات «متریک شوارتس‌شیلد» و «متریک کِر» می‌توان به بهترین وجه توصیف کرد، «سیاهچاله» نامیده می‌شوند. امروزه می‌دانیم که سیاهچاله‌های متعارف، حاصل مرگ ستارگانی با جرم دست‌کم افزون بر ۵ برابر جرم خورشیدند؛ و «سیاهچاله‌های ابرپرجرم» هم حاصل مکانیسم‌های کماکان ناشناخته‌ای که به شکل‌گیری‌شان در هسته کهکشان‌های تکامل‌یافته (همچون راه شیری) منجر می‌شوند.   اگرچه هیچ سیاهچاله‌ای را نمی‌توان مستقیماً مشاهده کرد، اما نشانه‌های غیرمستقیم فراوان، حکایت از حضور چشمگیر این هیولاهای کیهانی در گوشه‌کنار دارند. به‌‌ویژه در خصوص سیاهچاله‌های ستاره‌ای، چنانچه ستاره مادر در یک منظومه دوتایی (متشکل از دو ستاره با یک مرکز ثقل مشترک) حضور داشته باشد، هم‌هنگام با تحول ستاره همدم و انبساط لایه‌های فوقانی آن تا یک مرز مشخص (موسوم به «آستانه روش» / Roche lobe)، گاز این لایه‌های فوقانی به سمت سیاهچاله سرازیر، و به هیأت یک «قرص برافزایشی» (accretion disk) در اطراف آن به چرخش درمی‌آید. اختلاف تصاعدی شدت نیروی جاذبه سیاهچاله در شعاع‌های مختلف پیرامون آن باعث می‌شود تا شعاع‌های مختلف این قرص هم اختلاف سرعتی چشمگیر، و لذا اصطکاک شدیدی با یکدیگر داشته باشند؛ که ماحصل آن ایجاد گرمای قابل توجهی تا حد گسیل پرتوهای ایکس از سطح قرص خواهد بود.   مقایسه طیف شدت پرتوایکس دریافتی توسط تلسکوپ‌های فضایی پرتو ایکس ASCA و RXTE از نور پیرامون «دجاجه ایکس-1»، نخستین سیاهچاله ستاره‌ای کشف‌شده (نمودار سیاه‌رنگ)، با مقادیر پیش‌بینی‌شده توسط مدل‌سازی‌ها (نمودارهای رنگی). سهم هر بخش از نواحی پیرامونی سیاهچاله در نور کلّی دجاجه ایکس-1 (شامل قرص برافزایشی (قرمز)، تاج سیاهچاله (مواد داغ پرتابی از قرص برافزایشی بر اثر گرمای شدید قرص؛ نمودار آبی)، و انعکاس نور تاج از روی قرص (سبز))، روی‌هم‌رفته شکل نمودار اصلی را ساخته‌اند. تصویر‌سازی‌ای از منظومه میزبان سیاهچاله، شامل ستاره همدم، مسیر انتقال جرم از ستاره به سیاهچاله، و همچنین قرص برافزایشی پیرامون سیاهچاله در بالای نمودار به چشم می‌خورد / منبع نمودار: Gierlisnski & Zdziarski ، ۱۹۹۹. وجود سیاهچاله‌های ابرپرجرم نیز از طریق رصدهای پرتو ایکس، و هم از طریق تأثیرات دینامیکی میدان جاذبه‌شان بر اجرام پیرامون به اثبات رسیده است (نگاه کنید به ماحصل رصدهای شانزده‌ساله ستاره‌شناسان از نحوه حرکت ستارگان پیرامون ابرسیاهچاله مرکزی کهکشان راه شیری، موسوم به سیاهچاله «قوس A*»). نسبیت عام طی یکصدسال گذشته تأییدات تجربی متعدّدی را از سر گذرانده است (به‌ویژه نگاه کنید به مقاله «شروع فصل جدید شکار امواج گرانشی»). هرچند که سرنمون‌ این نظریه را پدیده‌های دسترس‌ناپذیری همچون سیاهچاله‌ها و خوشه‌های کهکشانی، و همچنین توصیفات ناظر بر جهان بزرگ‌مقیاس شکل داده، اما همان تأیید تجربی این نظریه به مثابه مدلی که آشکارا نشان از نادرستی مبانی معرفت‌شناختی فیزیک نیوتونی دارد کافیست تا به دلالت‌های فلسفی جهانی بیاندیشیم که در عین فقدان یک چارچوب مرجع مطلق، واجد عینیتی ا‌ست که نمی‌توان در غیاب فرد ناظر هم آن را به تصور درآورد. میراث اینشتین، علاوه بر یک نظریه‌ دوران‌ساز، اثبات این واقعیت تکان‌دهنده بود که جهان ما یک جهان کلاسیک «نیست».   احسان سنایی ۰۵ آذر ۱۳۹۴ http://www.radiozamaneh.com/248166
  21. mahdavi3d

    یکصدسال نسبیت عام

    دوستانی که احیانا بخواهند با دقت آکادمیک با نظریه آشنا شوند به نظرم مجموعه لکچرهای لئونارد ساسکیند، از فیزیکدانان شناخته شده آمریکایی، مفید باشد. قسمت اول به همراه لینک مستقیم آن، در ادامه قرار داده شده است و قسمت‌های بعدی از طریق کانال دانشگاه استنفورد در یوتیوب در دسترس است. قسمت اول برخی مفاهیمی اولیه‌ را شامل می‌شود و چندان نیاز به ریاضیات ندارد اما بدیهی است که درک مطالب در ادامه بدون آشنایی با ریاضیات آن ممکن نخواهد بود.اما پیش از لکچرهای ساسکیند، یک مستند، چندین ارائه، و یک نشست معرفی می‌شود: یک مستند از شبکه هیستوری راجع به انیشتین و جریان اتفاقات پیرامونی که به موازات پیشبرد نظریه در جریان بود   دانلود (حجم: 946 مگابایت) http://trainbit.com/files/2751287884/AlbertEinstein_DocHD_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=NyK5SG9rwWI  ء یک ارائه توسط کیپ تورن پیرامون نسبیت عام و به زبان ساده. اگر بدانید وی فیزیکدان پشت‌پرده فیلم محبوب میان‌ستاره‌ای بوده   دانلود (حجم: 147 مگابایت) http://trainbit.com/files/0450287884/Einstein_GeneralRelativity_1905to2005_KipThorne_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=JXaukctamdQ  ء یک ارائه توسط رابرت دیکگراف، فیزیک-ریاضی‌دان شناخته‌شده هلندی، پیرامون نسبیت عام   دانلود (حجم: 567 مگابایت) http://trainbit.com/files/7350287884/100Years_GeneralRelativity_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=Y2neq9oQGo4 ء دو ارائه با محوریت بررسی روند تاریخی و سیر تحول خود نظریه و تلاش برای کشف روند فکری انیشتن در توسعه آن. اولی توسط یورگن رِن، فیزیک-ریاضیدان و مدیر موسسه ماکس پلانک برای تاریخ علم و دومی توسط میشل جانسن، پروفسور تاریخ علم در دانشگاه مینه سوتا   دانلود (حجم: 701 مگابایت) http://trainbit.com/files/4350287884/TheGenesis-Renaissance_GeneralRelativity_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=bj8rZnOUjWU دانلود (حجم: 420 مگابایت) http://trainbit.com/files/6350287884/GR100_MichelJanssen_Novembe2015_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=-n6-9IgiqHo ء نشستی در غالب مجموعه جشنواره جهانی علم پیرامون نسبیت عام که در آن برایان گرین میزبان چند فیزیکدان برجسته است. استیون واینبرگ نوبلیست، اندرو استرومینگر پروفسور در دانشگاه هاروارد، کامران وفا فیزیکدان برجسته در نظریه ریسمان و استاد دانشگاه هاروارد، گابریلا گونزالس پژوهشگر در دانشگاه ایالتی لوئیزیانا و سخنگوی پروژه همکاری علمی لایگو، و سمیر ماثور فیزیکدان در دانشگاه ایالتی اوهایو.   http://trainbit.com/files/3350287884/BrianGreene_RealitySinceEinstein_1001.mp4 دانلود (حجم: 1.07 گیگابایت) https://www.youtube.com/watch?v=3EOpHHjv5g8     [hr] لکچرهای آموزشی لئونارد ساسکیند پیرامون نسبیت عام   قسمت اول: دانلود (حجم: 1.11 گیگابایت) http://trainbit.com/files/3068587884/GeneralRelativity_Lecture1_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=JRZgW1YjCKk قسمت‌های بعدی در کانال استنفورد در یوتیوب: https://www.youtube.com/user/StanfordUniversity/search?query=General+Relativity+Lecture  
  22. mahdavi3d

    یکصدسال نسبیت عام

    به نظرم درک درست از مسئله بدین صورت باشد که دو ناظر (یکی داخل آسانسور متحرک و دیگری بر روی زمین) تجربیات خود را از تجربه این دو وضعیت (که باید معادل باشند) بعدا به اشتراک می‌گذارند. اما اگر بخواهیم جهت آسانسور را تعیین کنیم احتیاج به تعریف یک ناظر سوم است و احتمالا چیز جدیدی به مسئله نمی‌افزاید.   البته باید توجه داشت که تمثیل آسانسور (و راکت) در واقع برای تبیین اصل هم‌ارزی (Equivalence principle) استفاده می‌شود و بدون این توضیح اضافی که باید به صورت محلی (یا به عبارتی برای آسانسور کوچک) استفاده شود، دچار اشکال می‌شود. زیرا به فرض مثال می‌دانیم که در یک دیدگاه کلی‌تر، شتاب جاذبه زمین به صورت مرکز گرا عمل می‌کند بنابراین اگر یک آسانسور به اندازه کافی بزرگ داشته باشیم، ناظر داخل آسانسور قادر به تعیین نیروی کشندی (Tidal force) ناشی از عدم یکنواختی آن خواهد بود و بدین‌ترتیب قادر به تمییز بین آسانسور متحرک و گرانش می‌شود... در این مورد در لینک‌های زیر بیشتر بخوانید: http://www.einstein-online.info/spotlights/equivalence_principle http://www.einstein-online.info/spotlights/geometry_force   ================   hamidz65 گرامی ممنون بابت لینک‌ها. اما ای کاش در جای دیگر مطرح می‌شد زیرا مستقیما به موضوع تاپیک باز نمی‌گردد :oops:
  23. mahdavi3d

    یکصدسال نسبیت عام

    خوشحالم که مورد توجه واقع شد.     بالا را می‌توان در جهتِ خلافِ جهتِ بردار شتابی که ناظر داخل آسانسور تجربه می‌کند، در نظر گرفت.
  24. [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=darkred][b]كپسول فضايي جديد ناسا در مرحله آزمايش قرار گرفت[/b][/color][/font][/size] [center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Orion_01_1001.jpg[/img][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=darkblue]محققان ناسا آزمايش كپسول فضايي «اوريون» و موتور موشك J-2X را در مراكز تحقيقات فضايي آغاز كردند.[/color] به گزارش سرويس فناوري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پس از بازنشستگي شاتل‌هاي فضايي ناسا، كار طراحي و ساخت چندين فضاپيماي جديد توسط محققان آژانس فضايي آمريكا و شركت‌هاي خصوصي آغاز شده است. «اوريون» نسل جديد كپسول فضايي است كه توسط محققان شركت لاكهيد مارتين طراحي و براي انجام آزمايشات به مركز فضايي كندي در فلوريدا منتقل شده است. به گفته طراحان، امنيت فضاپيماي اوريون 10 برابر بيشتر از شاتل‌هاي فضايي است و ناسا قصد دارد در آينده از اين فضاپيما براي انتقال فضانوردان به ماه، مريخ، سيارك‌ها و در فواصلي دورتر از ايستگاه بين‌المللي استفاده كند. نخستين پرتاب آزمايشي كپسول فضايي اوريون براي سال 2014 ميلادي برنامه‌ريزي شده است. همچنين موتور موشك جديد ناسا J-2X كه در مرحله طراحي و آزمايش قرار دارد، براي دومين مرحله از آزمايشات آماده مي‌شود. مرحله تست A-2‌ اين موشك در مركز فضايي استنيس در مي‌سي‌سي‌پي آغاز شده و تا پايان سال جاري ميلادي ادامه مي‌يابد. در آزمايشات سال گذشته موتور موشك J-2X به صد در صد قدرت خود رسيد، اما تا زمان استفاده بر روي فضاپيماهاي نسل جديد راه زيادي در پيش دارد. تفاوت اين موتور با موشك شاتل فضايي، استفاده از موتور اصلي هيدروژن سرد است كه حداكثر سرعت را براي سيستم پرتاب فضايي جديد ناسا (SLS)‌ فراهم مي‌كند. [color=olive]۱۱ اردی‌بهشت ۱۳۹۱[/color] منبع: ايسنا [url="http://isna.ir/fa/news/91021105347/%D9%83%D9%BE%D8%B3%D9%88%D9%84-%D9%81%D8%B6%D8%A7%D9%8A%D9%8A-%D8%AC%D8%AF%D9%8A%D8%AF-%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%A2%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1"]http://isna.ir/fa/ne...حله-آزمايش-قرار[/url][/font][/size]
  25. اولین ماژول خدمات به تاسیسات آزمون رسید     اگر به خاطر داشته باشید قبلا به موضوع تصمیم ناسا برای استفاده از ماژول خدمات اروپایی اشاره شد (اینجا)، اینک اولین نمونه ماژول خدمات اروپایی، موسوم به ESM، که در واقع یک نمومه آزمایشی (Structural Test Article) است به تاسیسات Plum Brook مرکز تحقیقات گلن ناسا واقع در اوهایو وارد شده است. این نمونه، کپیِ عینی از نمونه پروازی است (نمونه پروازی بعدا ساخته می‌شود) و صرفا عملکردهای آن را ندارد. مجموعه هوایی و فضایی ایرباس (DS) ئی.اِس.اِم را بر اساس ماژولِ امتحان پس دادهِ مورد استفاده در فضاپیمای باری ATV می‌سازد که به عنوان بزرگترین فضاپیمای اروپایی از سال 2008 تا 2014، پنج بار به ایستگاه فضایی بین‌المللی ارسال شد.   ئی.اِس.اِم وظیفه تامین پیشرانش، توان، و کنترل حرارتی برای فضاپیما و نیز ارائه آب و اکسیژن به خدمه را در طول ماموریت‌های سفر به ماه، سیارک‌ها و در نهایت مریخ بر عهده دارد. این وسیله در مرحله بازگشت و اندکی پیش از ورود به جو زمین از فضاپیما جدا می‌شود. ناسا علاوه بر آزمون‌هایی که در سمت اروپا انجام شده است، نمونه آزمایشی را ابتدا از لحاظ انطباق مشخصات سازه‌ای و وزنی، و ملزومات ایمنی خدمه ناسا مورد ارزیابی قرار می‌دهد. در طول ماه‌های آینده ماژول خدمه نیز در Plum Brook به ئی.اس.ام می‌پیوندد. پس از سرهم کردن نمونه پشته، آن را در محفظه خلاء 37 متری قرار می‌دهند، سپس به تاسیسات لرزش مکانیکی منتقل می‌کنند تا تنش‌های لرزشی طول پرواز را تجربه کند. در ادامه، تاسیسات تست آکوستیک پذیرای پشته خواهد بود. آزمون‌های گشودن آرایه‌های خورشیدی نیز علاوه بر قبلی‌ها انجام خواهد شد. شوک ناشی از واقعه جدایش ئی.اِس.اِم و طبقه فوقانی راکت اِس.اِل.اِس، توسط پایروتکنیک‌هایی در این آزمون‌ها شبیه‌سازی خواهد شد.   ابعاد ماژول ئی.اِس.اِم، بدون در نظر گرفتن پانل‌های خورشیدی، قطرِ حدود 5 متر و ارتفاعِ حدود 4 متر است. وقتی که پانل‌ها گشوده شوند، طول سر به سرآن به 19 متر می‌رسد. وزن کلی با احتساب 8.6 تن سوخت (MMH و MON) برای موتور اصلی و 32 تراستر کوچک، به 13.5 تن می‌رسد. هر کدام از چهار تانک تیتانیومی نصب شده در داخل ماژول، دارای قطر 1.15 متر، ارتفاع 2.67 متر و جرم خالی 100 کیلوگرم هستند.   تصاویری در رابطه با ماژول ESM   برای اندازه بزرگتر روی تصویر کلیک کنید       برای اندازه بزرگتر روی تصویر کلیک کنید     http://www.spaceflightinsider.com/missions/human-spaceflight/orions-european-service-module-arrives-at-nasas-glenn-research-center/ http://dodlithr.blogspot.co.uk/2015/11/european-service-module-esm-for-orion.html http://phys.org/news/2015-11-orion-european-module-ready.html https://airbusdefenceandspace.com/structural-test-model-of-orion-esm-delivered-to-nasa/