-
تعداد محتوا
5,670 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
41
پست ها ارسال شده توسط mahdavi3d
-
-
آزمایشگاه هواپیمای هستهای داسنویل جورجیا
وضعیت امروزی سایت
آزمایشگاه هواپیمای هستهای جورجیا (GNAL) واقع در جنگل Dawson در داسنویل، به عنوان AFP No. 67 نیز شناخته میشود. این تاسیسات متعلق به کمپانی لاکهید در سالهای 1958 تا 1971 عملیاتی بودند و یک مرکز مهم تحقیقاتی در راستای تلاشهای نیروی هوایی آمریکا برای توسعه یک بمبافکن نیرو گرفته از انرژی هستهای و نیز مطالعه محیط جنگل به منظور تعیین اثرات جنگ هستهای بر حیات وحش به شمار میرفت. اغلب فعالیتها در این سایت شامل کارهای مرتبط با مهندسی متالوژی از جمله تحت تشعشع قرار دادن مواد مختلف برای درک بهتر الزامات حفاظتی راکتور احتمالی بمبافکن هستهای بود. یک راکتور 10 مگاواتی شناختهشده به عنوان راکتور تاثیرات تشعشع (RER) به گونهای نصب شده بود که قابلیت جابجایی عمودی (بالا و پایین رفتن) از داخل یک تاسیسات مهار را فراهم می کرد. بدینترتیب امکان پرتودهی به مواد، به صورت زیر زمینی برای مواد خاص و نیز به محیط پیرامونی (برای یک رنج محدود و تولید سطوح پایین تشعشع با قرار دادن راکتور بدون حفاظ در ارتفاع 24 متری! ) ایجاد میشد. این راکتور تنها نمونه از نوع خود در ساحل شرقی ایالات متحده به شمار میرفت. تاسیسات جورجیا حتی یک دهه پس از تعلیق فعالیتهای مرتیط با برنامه بمبافکن هستهای در 1960، کماکان به تحقیقات عمومی هستهای برای یوساف و نیز کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده (AEC) اشتغال داشت.
محدوده قرارگیری "حمام آب" راکتور در گذشته
با تعطیلی آزمایشگاه در 1971 محوطه آن به منظور ایجاد یک فرودگاه جدید برای شهر آتلانتا خریداری شد اما در نهایت توپوگرافی آن برای ساخت فرودگاه نامناسب دیده شد.
اسنادی که قادر به توضیح سرنوشت سایت باشند شدیدا طبقهبندیشده محسوب میشوند. ورودی بخشزیرزمینی سایت دفن شده است و تنها جسم باقی روی زمین، فونداسیون بتنی است که راکتور و ساختمانها در آنجا واقع بودند.
تنها تصاویر عمومیشده در دسترس از تاسیسات مذکور در آن دوران، در ویدئوی زیر که شامل توضیحاتی نیز هست:
دانلود (حجم: 21.11 مگابایت)
https://www.youtube.com/watch?v=urGYMs0-UcM
منابع:
http://wikimapia.org/27728728/Georgia-Nuclear-Aircraft-Laboratory-Reactor-site
https://en.wikipedia.org/wiki/Georgia_Nuclear_Aircraft_Laboratory
- 28
-
برنامه بلو اوریجین برای رشد جهشی در سال جاری
بلو اوریجین به دنبال یک رشد قابل توجه همزمان با سرعت بخشیدن به توسعه موتور BE-4 و یک وسیله پرتابگر مداری در حین ادامه آزمونهای پروازی وسیله زیرمداری نیوشپارد است. در بازدید خبری از مقر کمپانی واقع در کنت واشنگتن که در تاریخ 8 مارس و با حضور بنیانگذار بلواوریجین یعنی جف بزوس (تاسیس در سال 2000)، در نوع خود برای اولینبار انجام میشد، گفته شد که محورهای چندگانه فعالیت شرکت به استخدام چند صد نیرو در سال جاری منجر خواهد شد. به گفته بزوس آنها هماکنون با 600 نفر فعال هستند و قصد دارند در سال آتی به بالای 1000 نفر برسند که بخش بزرگی ازآنها در ارتباط با بی.ئی-4 و وسیله پرتاب مداری استخدام میشوند. همچنین وی افزود با در نظر گرفتن توسعه تاسیسات تولید و سایت پرتاب مداری فلوریدا، تعداد کل کارکنان به 1200 تن میرسد. برای به کارگیری این تعداد نیروی جدید، اصلاحاتی در مقر 28 هزار مترمربعی کمپانی در دست انجام است. اقدام دیگر، تجدید نظر در نحوه چیدمان کارخانه برای انطباق با توسعه و تولید اولیه بی.ئی-4 است. این تغییر شامل یک "BE-4 highway" است که هر موتور در طول آن مونتاژ شده و جهت سرهمبندی نهایی به یک پلتفرم دو طبقه با 6 متر ارتفاع ختم میشود.
برنامه فعلی بلو اوریجین برای تولید اولیه نرخ پایین موتورهای بی.ئی-4ءحداکثر 12 موتور در سال برای استفاده در وسیله مداری خودشان و نیز احتمالا پرتابگر Vulcan کمپانی ULA، (جایی که برای بلو پولساز است) در مقر کمپانی و نیز توسعه تاسیسات جداگانه جدید بی.ئی-4 در آینده برای نرخهای بالاتر تولید است. به گفته بزوس و دیگر مقامات شرکت، برنامه آنها برای آغاز آزمونهای مقیاس کامل موتور در پایان سال جاری به قوت خود باقی است. وی به جزئیات فنی وسیله پرتابگر مداری اشارهای نکرد اما وعده داد که تا اواخر سال جزئیاتی شامل ظرفیت حمل محموله ارائه خواهد شد. او همچنین درهمین رابطه افزود: آن (اشاره به وسیله پرتابگر مداری) وسیله کوچکی نخواهد بود، اما کوچکترین وسیله مداری خواهد بود که خواهیم ساخت.اینک حداقل سه سال زمان از آغاز کار بر روی این وسیله که با نام مستعار "برادر خیلی بزرگ" شناخته میشود، میگذرد. و قرار است اولین پرواز خود را تا پایان سال 2019 میلادی به انجام رساند.
آزمونهای پروازی دیگری از وسیله زیرمداری نیوشپارد نیز به زودی انجام خواهد شد. چندین نپوشپارد جدید در مقر کمپانی در حال ساخت هستند. برنامه اولیه برای 6 وسیله است که ساختشان بین 9 تا 12 ماه طول میکشد. انتظار است اولین آزمونهای سرنشیندار در سال 2017 آغاز شود. هدف بسیار بلندپروازانه آنها رسیدن به نرخ 100 پرواز زیرمداری در سال است.
بزوس که به گفته خودش از پنج سالگی در رویای فضا بوده علت برگزاری تور خبری در این زمان خاص را خروجی قابل مشاهده سختافزاری آنها دانست: من همیشه گفتهام که در (مقوله) فضا اوورهایپ شدن (ادعاها مبالغهآمیز کردن) آسان است. ما در رابطه با بلو، فقط وقتی حرف میزنیم که چیزی برای ارائه داشته باشیم.
http://spacenews.com/blue-origin-plans-growth-spurt-this-year/
https://www.theguardian.com/science/2016/mar/08/jeff-bezos-blue-origin-humans-in-space
http://am970theanswer.com/news/articles/blue-origin-planning-human-test-flights-to-space-by-2017
- 13
-
مسکو تهدیدهای کره شمالی را غیر قابل قبول خواند
روسیه روز دوشنبه تهدید کره شمالی را برای حمله هسته ای پیشگیرانه به کره جنوبی و آمریکا غیر قابل قبول خواند و بار دیگر همه طرف ها را به خویشتنداری دعوت کرد.واکنش های چین و کره به تحریم های جدید علیه کره شمالی
رسانه های جمعی چین و کره جنوبی روز پنجشنبه با انتشار مطالب و گزارش هایی، از شدیدترین تحریم های دو دهه گذشته شورای امنیت علیه کره شمالی استقبال کردند.- 4
-
پرتوهای گاما ۰.۴ ثانیه بعد از کشف امواج گرانشی
آشکارساز (۱)GBM که بر روی تلسکوپ فضایی Fermi قرار دارد، ۰.۴ ثانیه بعد از رصد اولین امواج گرانشی در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۵ که به آن رخداد GW150914 میگویند، امواج الکترومغناطیسی به شکل پرتوهای گاما رصد کرده است. علاوه بر نزدیکی زمانی این دو رخداد (ثبت امواج گرانشی و امواج الکترومغناطیسی)، موقعیت پرتوهای گاما در نقشهی آسمان نیز با موقعیت امواج گرانشی رصدشده، مطابقت دارد (شکل ۱). بر طبق دادههای Fermi GBM، پرتوهای گامای آشکارشده مربوط به یک انفجار پرتو گاما(۲) است. اما بر طبق مدلهای نظری موجود، انفجارهای پرتو گاما عموما از دوتاییهایی که شامل حداقل یک ستارهی نوترونی باشند، ناشی میشوند. این سیستمها میتوانند دوتاییهای ستارهی نوترونی یا دوتایی شامل یک ستارهی نوترونی و یک سیاهچاله با اسپین اولیهی بسیار زیاد باشند. این در حالی است که رصدخانهی LIGO اعلام کرده که اولین امواج گرانشی رصدشده ناشی از یک سیستم دوتایی سیاهچالهای بودهاند. اکنون سؤال مهم این است که آیا پرتوهای گامایی که بلافاصله بعد از امواج گرانشی از مکانی تقریبا یکسان در آسمان به زمین رسیدهاند، مربوط به یک پدیدهاند یا خیر.
شکل ۱. سمت چپ بالا: نقشهی آسمان که تمرکز امواج گرانشی آشکارشده در رصدخانهی LIGO را نشان میدهد.
سمت راست بالا: محل انفجار پرتو گامای رصدشده توسط Fermi GBM را در نقشهی آسمان نشان میدهد.
سمت چپ پایین: ترکیب دو نقشهی بالا را نشان میدهد. سمت راست پایین: ترکیب دو نقشهی بالا وقتی بخشهایی از
آسمان که از دید تلسکوپ فرمی پوشیده بوده، حذف شده است. این حذف، باعث میشود که محدودهی ناحیهی
مربوط به امواج گرانشی از ۶۰۱ به ۱۹۹ درجهی مربع کاهش پیدا کند.
تاکنون برداشت ما از سیستم دوتایی سیاهچالهها این بوده است که برای مدتی به دور هم میگردند و گرانش بالای آنها باعث میشود که اطرافشان از ماده خالی شود. در نتیجه پس از ادغام با یکدیگر به سیستمی منزوی در فضا تبدیل میشوند. اما اگر انفجار پرتو گامای رصدشده قرار است از سیستم دوتایی سیاهچالهها نشأت گرفته باشد، باید مادهی بیشتری در اطراف سیاهچالههای این سیستم دوتایی وجود داشته باشد. در مقالهای جدید که بعد از این رخداد نوشته شده است، نظریهای مطرح شده است که بر طبق آن، دو سیاهچالهی حاضر در سیستم دوتایی از یک ستارهی بسیار پرجرم اولیه به وجود آمدهاند. برطبق این نظریه، اگر یک ستارهی بسیار پرجرم (چندصد برابر جرم خورشید) با سرعت بسیار زیادی به دور خود بچرخد، این ستاره به دو هستهی رمبشی به شکل یک دمبل در خواهد آمد که در پایان به دو سیاهچاله تبدیل خواهد شد. در این سناریو، دو سیاهچاله دیگر منزوی نخواهند بود و بقایای ستارهی اولیه، حول آنها به گردش درخواهد آمد. با این حساب وقتی دو سیاهچاله با هم ادغام شوند، قرص برافزایشی در اطرافشان به وجود میآید که میتواند جتی از مواد پر انرژی به فضا پرتاب کند. برطبق این نظریه، تفاوت زمانی ۰.۴ ثانیه میتواند مربوط باشد به زمانی که جت پرتو گاما از طول ستاره گذر کند. هرچند این نظریه به نظر معقول میآید، مشکلاتی نیز دارد، از جمله آنکه شدت انفجار پرتو گامای مشاهدهشده، کمتر از مقدار محاسبهشده طبق این نظریه است. بحثهای بیشتر و جزییات این مقاله را میتوانید اینجا بخوانید.
هرچند وقوع دو رخداد امواج گرانشی و امواج الکترومغناطیسی در بازهی زمانی کوتاه و از منشأ یکسان بسیار پدیدهی شگفتانگیز و جالبی است، اما با توجه به دادههای موجود نمیتوان به قطعیت گفت که پرتوی گامای رصدشده توسط GBM همتای الکترومغناطیسی امواج گرانشی GW150914 باشد. متاسفانه فضاپیمای اروپایی Intergral در دادههای خود این انفجار پرتو گاما را رصد نکرده است و درنتیجه صحت این رخداد توسط تلسکوپ پرتو گامای دیگری تایید نشده است.(۱) Gamma-ray Burst Monitor
(۲) Gamma Ray Burst: GRB
عنوان اصلی مقاله: Fermi GBM Observations of LIGO Gravitational Wave event GQ150914
نویسنده: V. Connaughton, et al
لینک مقالهی اصلی: http://arxiv.org/abs/1602.03920v3گردآوری: آزاده کیوانی
منبع: اسطرلاب
- 17
-
حجت الاسلام محمد کهوند، کارشناس آیتی در گفتگو با "بسیج":
توسعه اینترنت پرسرعت در روستاها غیرقانونی استیک کارشناس فضای مجازی در این رابطه اساس اینترنت پرسرعت را زیر سوال برده و آن را غیرقانونی می داند.
به گزارش خبرگزاری بسیج، وزارت ارتباطات روزهای پرکاری را می گذارند و وزیر ارتباطات در صدر جدول وزرای کابینه دولت یازدهم از جهت افتتاح پروژه ها قرار گرفته است. به گفته دکتر واعظی این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده تا اینترنت پرسرعت را به سراسر کشور بویژه روستاها که تاکنون از این نعمت بی بهره بوده اند، برساند. وزیر ارتباطات و معاونانش در مزایای بهره مندی روستاها از نعمت اینترنت پرسرعت وصف ها کرده اند که چنین و چنان خواهد شد اما آیا این سکه تنها یک رو دارد؟! دیدگاه های دیگری نیز درخصوص آن روی سکه توسعه اینترنت پرسرعت وجود دارد. نظراتی که کاملا در تقابل با نگاه وزارت ارتباطات قرار دارد.
یک کارشناس فضای مجازی در این رابطه اساس اینترنت پرسرعت را زیر سوال برده و آن را غیرقانونی می داند.
حجت الاسلام والمسلین محمد کهوند به خبرگزاری "بسیج" گفت: اینترنت پرسرعت فعلی هیچ پشتوانه قانونی ندارد و درحال حاضر اینترنت با سرعت بیش از 128 کیلوبایت در کشور ما در هر جایی که ارائه می شود مطلقا غیرقانونی است.
وی افزود: زمانی هست که می گوییم قانون نداریم در آن صورت باید برای آن قانون وضع کنیم، اما زمانی قانون وجود دارد ولی اجرا که نمی شود هیچ، بلکه خلاف آن رفتار می شود.
اینترنت فعلی تمام قوانین کشور را دور زده است
این کارشناس فضای مجازی به قوانین وضع شده درخصوص اینترنت اشاره کرد و توضیح داد: یک قانون مصوب مجلس شورای اسلامی است. قانون دیگر مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است. یک قانون بحث شورای عالی فضای مجازی است که تمام اتفاقات فضای مجازی باید از طریق این شورا پیگیری شود. یعنی این شورا باید اجازه دهد که چه اتفاقی در فضای مجازی کشور رخ دهد.
وی با بیان اینکه یک قانون هم پیوست حکم مقام معظم رهبری به اعضای شورای عالی فضای مجازی در سال 1390 است، افزود: در پیوست این حکم که تمام اعضای شورای عالی فضای مجازی این پیوست را دریافت کرده اند، حضرت آقا تصریح کرده اند «ضروری است تا قبل از راه اندازی شبکه ملی اطلاعات و پروژه های اقماری آن، از بالا بردن سرعت اینترنت و ایجاد مطالبات کاذب برای کاربران به جد پرهیز کنید.»
حجت الاسلام کهوند تاکید کرد: اما آقایان دقیقا خلاف فرموده مقام معظم رهبری، اینترنت پرسرعت در کشور توزیع می کنند.۲۴ بهمن ۱۳۹۴
منبع: خبرگزاری بسیج
- 4
-
دیدار سوی خمیدهی عالم
«خانمها آقایان، ما امواج گرانشی را به دام انداختیم.»
این خبری بود که بالاخره امروز منتشر شد و موجی از هیجان در جامعهی علمی ایجاد کرد. این یافته ارزش این هیجان و بیشتر از آن را دارد. این روز را در تقویم خود علامت بزنید؛ به اینسبب که در تاریخ علم باقی خواهد ماند و نقطهی عطفی در مسیر ما در درک عالم بهشمار خواهد رفت. اما چرا این یافته (بهویژه اگر آزمایشهای بعدی نیز آن را تأیید و تقویت کند) مهم است؟
آقای اینشتین و تغییر دید ما از عالم
تا پیش از زمانی که آلبرت اینشتین نظریهی نسبیت عام خود را صورتبندی کند، ما نگاهی متفاوت به جهان اطرافمان داشتیم. برداشت عمومی ما این بود که در فضایی سهبُعدی زندگی میکنیم که گویی درون جریان رودخانهای یکطرفه و ثابت به نام زمان قرار گرفته است؛ مانند قایقی روی رودخانهای از جنس زمان که با سرعتی یکسان در یکجهت شناور است.درک روزانهی ما از محیط اطراف نیز این دیدگاه کلاسیک و نیوتونی را تأیید میکرد. هیچگاه شاهد تغییر روند گذر زمان نبودیم و دلیلی نداشت فکر کنیم ساختار دنیای ما بهگونهی دیگری است. تحولات علمی، که در درک ما از عالم در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ اتفاق افتاد، این دیدگاه را تغییر داد. اوج این تحولات زمانی بود که آلبرت اینشتین با نظریهی نسبیت عام خود در فهم ما از عالم انقلابی ایجاد کرد. بر مبنای دیدگاه او نهتنها ماده و انرژی موجودات یکسانی بودند که به هم تبدیل میشدند، بلکه فضا و زمان نیز موضوعات مستقل و جدا از همی بهشمار نمیرفتند. آنها در بافتاری به نام فضازمان به هم گره خورده بودند و درواقع عالمی چهاربُعدی میساختند و زمان نیز برخلاف گذشته موجودی صلب و ثابت نبود. اگر در کنار یک جرم عظیم قرار میگرفتید یا با سرعتهای بالا شروع به حرکت میکردید، روند گذر زمان نیز تغییر میکرد.
نکتهی دیگری که از نظریهی نسبیت عام استخراج میشد مسئلهی گرانش بود. قبلاً تصور میشد دو جسم نیروی مستقیمی بر هم وارد میکنند که یکدیگر را بهسوی هم جذب میکنند. ما هنوز هم برای کاربردهای روزانه – از محاسبهی مسیر حرکت توپ تا فرستادن فضاپیماها – از همین روند و توضیح استفاده میکنیم اما توصیفی که نظریهی نسبیت برای ما بههمراه داشت این بود که ماهیت نیروی گرانش متفاوت است. برای درک بهتر این داستان، فضازمان چهاربُعدی را با حذف دو بُعد آن بهشکل یک ورقهی بزرگ لاستیکی تصور کنید. حالا گلولهای فلزی یا توپی را در جایی از این صفحه، که بهصورت کشیده و صاف قرار گرفته، بگذارید. در اطراف محل قرارگرفتن این اجسامْ حفرهها و خمیدگیهایی در صفحهی لاستیکی به وجود میآید. و هرچقدر جرم اجسام بیشتر باشد، این خمیدگیها نیز عمیقتر و شعاع آنها بیشتر میشود. در دیدگاه اینشتین این خمیدگیها عامل ایجاد نیروی گرانشاند. وقتی سیارهای بهدور ستارهای میگردد، درواقع درحال سُرخوردن درون انحنایی است که ستارهی اصلی ایجاد کرده.
قبل از ادامهی داستان تذکر نکتهای مهم ضروری است. وقتی میگوییم اینشتین یا دیگران چنین نظریاتی را مطرح کردند باید به یاد داشته باشیم اینها نظراتی فلسفی و زاییدهی تخیل نیستند. آنها از دل تصورات صِرف بیرون نیامدهاند بلکه آن چیزی که نظریهی اینشتین یا هر نظریهی مشابهی را به نظریهای قابلاعتنا تبدیل میکند، بناشدن آن بر ریاضیاتی پیشرفته است. زمانی که اینشتین نظریات خود را مطرح میکرد بسیاری از جنبههای آن قابل آزمودن نبود، اما علت توجه جامعهی علمی به این دیدگاههای تازه این بود که بر اساس ساختار خوشتعریف و سازگاری از ریاضیات بنا شده بود و در کنار پیشبینیهایی که ارائه میداد میتوانست رفتارهای رصدشده در جهان – مانند کشیدگی مداری عطارد – را بهتر توضیح بدهد. یکی از نخستین آزمونها دربارهی راستی نظریهی اینشتین با رصد معروفی صورت گرفت که ادینگتون و همکارانش از یک خورشیدگرفتگی انجام دادند و توانستند انحنای نور ستارهها را، هنگامیکه از کنار خورشید عبور میکنند در مقایسه با زمانی که در آسمان شب قرار دارند، رصد و تأیید کنند. چنین تغییرمکانی تنها زمانی معنیدار بود که خورشید ما فضازمان اطرافش را خمیده کرده و درنتیجه مسیر نور را تغییر داده باشد و باعث شود ما آن جسم را در امتداد متفاوتی رصد کنیم.
از دل نظریههای اینشتین، که روزبهروز شواهد بیشتری برای تأیید آن به دست میآمد، موجودات عجیبوغریبی سر برآوردند که تنها یکی از آنها سیاهچالههای شگفتانگیز بودند؛ اجرامی که بهسبب چگالی بالای خود فضازمان را چنان خم میکردند که هیچچیز، حتی پرتوهای نور، نمیتوانست از حفرهی ایجادشده بهدور آنها و از همسایگی نقطهی مرکزیشان، که تکینگی نامیده میشد، عبور کند.
امواجی از جنس فضازمان
حال در چنین دنیایی میتوان انتظار رویدادهای متفاوتی را داشت. اگر فضازمان ما بافتاری یکپارچه است و اگر گرانشْ محصول خمیدگیِ ایجادشده در آن است، درنتیجه میتوان فرض کرد که این بافتارِ فشردهشدهْ از هم باز شود و حتی درون آن موجها یا لرزشهایی اتفاق بیفتد. این آشفتگیهای منظم همان چیزی است که به نام امواج گرانشی شناخته میشود.تصور کنید دو جسم سنگین – واقعاً سنگین – در فضا شروع به گردش بهدور هم کنند. هریک از آنها در اطراف خود حفرههایی را در فضا ایجاد میکند و باعث خمیدگی آن میشود، اما این همه ماجرا نیست. وقتی این دو جسم در فاصلهای اندک در کنار هم و بهدور هم شروع به چرخش میکنند، با خود فضازمان اطرافشان را به حرکت درمیآورند و هریک گردابهای چرخانی را در فضازمان ایجاد میکنند. این گردابهها در ترکیب با همْ اختلالها و موجها یا پستیوبلندیهایی را در بافتار فضا و زمان شکل میدهند که بهصورت موجهایی در عالم ما سفر میکنند و با خود انرژی حمل میکنند. اگر میخواهید دوباره تصوری داشته باشید، به همان صفحهی لاستیکی برگردید و اینبار تصور کنید دو نفر دو سر این صفحه را گرفتهاند و بهطور مداوم آن را فشرده و باز میکنند (مثل زمانی که میخواهید خاک یک قالی را بگیرید؛ البته اگر هنوز برای خانهتکانی خودتان دستبهکار میشوید!). در این شرایط میبینید که موجهایی درون خود صفحهی لاستیکی ایجاد و در سطح آن منتقل میشوند.
این امواج هرچقدر از منبع دور شوند شدتشان کاهش پیدا میکند اما اگر منبع تولیدکنندهی آنها بهاندازهی کافی قوی باشد، ممکن است تا فواصل بسیار دوردست نیز برسند و مانند امواجی که ۱۴ سپتامبر به آشکارساز لایگو رسیدند بتوانیم آنها را از روی زمین رصد کنیم.
ویژگی جذاب این امواج آن است که اینها امواجی نیستند که درون فضازمان منتقل شوند، بلکه خود فضازمان هستند که تاب برمیدارد. بدینترتیب وقتی به ناظری در فاصلهای دورتر میرسند، باعث میشوند این ناظر (مثلاً سیارهی ما) بهطور متناوب و متناسب با انرژیِ این امواج فشرده و سپس در راستای عمود بر آن کشیده شود. دوباره آن صفحهی لاستیکی را در نظر بگیرید. اینبار روی آن دایرهای بکشید. حالا یکبار در راستای طول صفحه آن را از دو طرف بکشید. میبینید که دایرهی شما بهشکل بیضی درمیآید. اینبار در این راستا صفحه را به حالت اول برگردانید و در راستای عرضْ صفحه را از دو سو بکشید؛ میبینید دایرهی شما در راستای قطرِ عمود بر آن دچار کشیدگیْ و شبیه به بیضی شد. عین این اتفاق برای زمین و هر چیزی که در مسیر امواج گرانشی باشد، ازجمله من و شما، میافتد. ما با هر گذر این امواج اندکی منقبض و منبسط میشویم.
شکهای نظریهپرداز و تلاشی یکقرنی برای کشف
اگر فکر میکنید این پدیده بهشدت غیرعادی و عجیب است، تنها نیستید. خود اینشتین هم در ابتدا دربارهی این امواج مطمئن نبود. در سال ۱۹۱۶، اینشتین به کارل شوارتزشیلد -که میتوان او را کاشف سیاهچالهها بهشمار آورد- گفته بود این امواج وجود ندارند. بعدتر نظرش را عوض کرد و گفت فکر میکند آنها واقعاً وجود داشته باشند. یکبار دیگر در سال ۱۹۳۶ به وجودشان مشکوک شد و البته دوباره نظرش را عوض کرد. از آن زمان تاکنون تلاشهای بسیاری برای پیداکردن راهی برای ثبت و تفکیک این امواج انجام شده است. امواجی که ممکن است در اثر بهدورهمگشتن دو ستارهی نوترونی یا ادغام دو سیاهچاله یا در اثر رویدادهای ابتدای عالم شکل گرفته و بهسوی ما حرکت کرده باشند.در سال ۱۹۶۹، جوزف وبِر فیزیکدان دانشگاه مریلند اعلام کرد که توانسته امواج گرانشی را تفکیک کند، اما دانشمندان دیگر نتوانستند نتایج او را تکرار کنند. نزدیکترین شاهدی که تا قبل از آن از وجود این امواج به دست آورده بودیم به سال ۱۹۷۸ برمیگردد. در آن سال، دو ستارهشناس به نامهای جوزف تیلر و راسل هولس، که در آن زمان در دانشگاه ماساچوست در امهرست حضور داشتند، توانستند یک زوج ستارهی نوترونی را پیدا کنند. ستارههای نوترونی بازماندههای فوقالعاده چگال ستارههای پُرجرماند. این دو ستارهی نوترونی در مداری بهدور هم میچرخیدند و یکی از آنها تَپاَختری بود که بهطور منظم و متناوب پرتوهایی از تابشهای الکترومغناطیس را در فضا پراکنده میکرد. با اندازهگیری و رصد دقیق این دو ستاره، ستارهشناسان موفق شدند به این نتیجه برسند که این دو ستاره درحال ازدستدادن انرژی و نزدیکشدن به هماند و نکتهی مهم این بود که این آهنگ ازدستدادنِ انرژی، که در این منظومه رخ میداد، دقیقاً با پیشبینی مقدار انرژیای که در صورت تابش امواج گرانشیْ این دو باید از دست میدادند برابر بود. این بهترین شاهد ما از این امواج بود تا امروز که نتیجهی فعالیت دانشمندان پروژهی لایگو و همکاران علمی آنها در ژورنال فیزیکال ریویوو لِتِرز منتشر شد. مقالهای که نام هزار نفر در مقام نویسنده و مشارکتکننده در آن ثبت شده است.
حالا با اطمینان بیشتری میتوانیم بگوییم اینشتین درست پیشبینی کرده بود، اما خلاصهکردن این کشف به اینشتین کمی کملطفی به انبوه دانشمندانی است که در چنین طرح عظیمی مشارکت داشتهاند. این یافته حاصل یکی از همکاریهای عظیم در علم معاصر بوده و دروازههای جدیدی را به روی ما باز کرده است.
سه پیشگام
در بین افرادی که در این کشف نقش داشتند سه نفر جایگاه ویژهای دارند . کیپ تورن، کیهانشناس برجستهی کلتِک (مؤسسه فناوری کالیفرنیا) و متخصص امواج گرانشی و سیاهچالهها، که یکی از طراحان و پشتیبانهای لایگو بود و حدود بیست سال از عمر خود را صرف این پروژه کرد. نام کیپ تورن در یکی دو سال اخیر بهواسطهی مشارکتش در ساخت فیلم میانستارهای، به کارگردانی کریستوفر نولان، بیشتر بین مردم عادی شناخته شده است. نکتهی جالب اینکه در سناریوی داستان میانستارهای و در نسخهی اولیهی آنْ بخش مهمی به امواج گرانشی و طرح لایگو اختصاص داشت که بعدتر به علت فشردگی موضوعات از فیلم حذف شد. در این ایدهی اولیه، نخستین نشانهها از وجود کرمچاله در همسایگی ما را لایگو کشف میکند. داستان و توصیف کیپ تورن از مشارکتش در طرح لایگو و همچنین تأثیر امواج گرانشی در داستان فیلم میانستارهای و همچنین اندکی توضیح به زبان نسبتاً ساده دربارهی این امواج را میتوانید در کتاب او با عنوان «میانستارهای به روایت علم»، که به زبان فارسی نیز منتشر شده، مطالعه کنید. راینر وایس از MIT و رانلد درِوِر از مؤسسهی فناوری کالیفرنیا (کَلتِک) دو نفر دیگریاند که عمر خود را بر سر تأیید این پیشبینی اینشتین سپری کردند و امروز قطعاً برای آنها روزی فراموشنشدنی خواهد بود.left to right: Kip Thorne of the California Institute of Technology, France A. Córdova
of the National Science Foundation, Rainer Weiss of the Massachusetts Institute of Technology,
David Reitze of Caltech and Gabriela González of Louisiana State University.
LEXEY SWALL FOR THE NEW YORK TIMES
اما برای تفکیک چنین امواجیْ ابزاری ویژه نیاز بود و مانند هر پروژهی علمی دیگری، که قرار باشد تا این حد به ماهیت طبیعت نفوذ کند، چنین آزمایشگاهی نه ارزان بود و نه ساده.
درواقع بیش از ۴۰ سال تلاش لازم بود و دستکم بودجهای معادل ۱٫۱ میلیارد دلار که این طرح به نتیجه برسد. داستان ساخت لایگو به سال ۱۹۷۵ و ملاقات تورن و وایس در واشنگتن برمیگردد. از آن زمان، راهی طولانی طی شد تا اینکه نسخهی ابتدایی لایگو در سال ۲۰۰۰ آغاز به کار کرد و ۱۰ سالی به فعالیت خود ادامه داد. درواقع هدف این مرحله از طرح لایگو بهدامانداختن امواج گرانشی نبود، بلکه ساختن مدلی کوچکتر از آشکارساز بود که ثابت کند میتوان این کار را انجام داد. در پنج سال گذشته و وقتی معلوم شد فناوری ما به حدی رسیده که این ابزار را در مقیاس اصلی بسازیم و بتوانیم نشانههای امواج گرانشی را به دام بیندازیم، کارِ بهروزرسانی این تجهیزات آغاز شد و پنج سال به طول انجامید.
لایگو
لایگو درواقع از دو دریافتکنندهی مستقل تشکیل شده است. هریک از این آنتنها ساختاری L-شکل دارند و از دو تونل عمودبرهم شکل گرفتهاند که طول هریک از بازوها حدود ۴ کیلومتر است. درون هریک از این بازوها لولههای اصلی ابزار قرار دارد که داخل آنْ یکی از بهترین خلأهای قابلدستیابی روی زمین برقرار است؛ دو لوله بهطول ۴ کیلومتر که درون خود چیزی جز بافتار فضازمان ندارند. در انتهای هر تونلْ آینههای تفکیکگر با کمک بستها و رشتههای شیشهای معلق شدهاند و هریک از آنها پرتو لیزری را، که درون این تونل جریان دارد، بازتاب میدهد.اساس کار این ابزار بر مبنای تداخلسنجی است. زمانی که ابزارها باهم هماهنگ باشند، طولموجی که دو پرتو لیزر میسازند باهم تطابق دارد. حال تصور کنید موجی گرانشی از زمین عبور کند. گذشتن این موج باعث میشود زمین در یک راستا منقبض و در راستای دیگر منبسط شود. همراه با زمین، ما و البته بازوهای این ابزار نیز منقبض و منبسط میشوند. بنابراین بهطور متناوب و به مقدار بسیار اندکی طول تونلهایی که پرتوهای لیزر در آن قرار دارند کموزیاد میشود. این تغییر در طول فوقالعاده اندک است، اما فناوری لایگو میتواند تغییر طول این بازوها را، بهاندازهی یکدههزارم قطر پروتون، اندازهگیری کند؛ عددی بینهایت کوچک.
امواج گرانشی: خبر از حادثهای مهیب در عالم
حتی با چنین حساسیتی، فقط قویترین منابع تولیدکنندهی امواج گرانشی ممکن است خود را آشکار کنند. دو ستارهی نوترونی پُرجرم یا دو سیاهچالهای که درحال ادغام درون هماند؛ اتفاقی که جایی در فاصلهی ۱٫۳ میلیارد سال نوری از زمین رخ داده و امواج تولیدشده توسط آن را لایگو امروز رصد کرده است.این دو سیاهچاله جرمهایی معادل ۳۶ و ۲۹ برابر جرم خورشید ما دارند و با سرعتی معادل نصف سرعت نور در هر ثانیه ۲۵۰ بار همدیگر را دور میزنند. این دو در زمانی کوتاه به دام هم افتاده و در هم ترکیب شدهاند و حاصلْ سیاهچالهای واحد به جرم ۶۲ برابر جرم خورشید ما بوده است. اگر ۲۹ و ۳۶ را باهم جمع کنیم، به عدد ۶۵ برابر جرم خورشید میرسیم. در این بین جرمی معادل سه برابر جرم خورشید گم شده است. این سه برابر جرم خورشید مقدار مادهای است که در این ترکیب خشن و ناآرام کیهانی به انرژی بدل شده و در قالب امواج گرانشیْ بافتار فضا و زمان را به لرزه درآورده است. برای اینکه درکی از مهیببودن این رویداد داشته باشید، در نظر بگیرید که انرژیای که در این رویداد بهتنهایی و در کسری از ثانیه آزاد شده معادل انرژیای است که خورشید ما طی ۱۵ تریلیون سال آزاد میکند. این دو سیاهچاله با گردش بهدور هم شروع به تولید امواج گرانشی کردهاند و با نزدیکترشدن به هم فرکانس آنها بالاتر رفته و امواج قویتر و سریعتری گسیل کردهاند تا اینکه درنهایت در اوج رویدادی عظیم باهم یکی شدهاند.
بدینترتیب لایگو توانست، بر پایهی نظریهای که ۱۰۰ سال پیش آلبرت اینشتین بنای آن را نهاده بود، بر مبنای کار هزاران دانشمند در طول این یک قرن و با سرمایهگذاری طولانی و هدفمند در علم، گامی عظیم در رشد درک ما از عالم بردارد و دروازهای جدید بهسوی عالم برایمان باز کند. و این تازه آغاز راه است. نهتنها رصدهای بعدی، که بازهم لایگو انجامشان خواهد داد، باید این نتایج را در مورد رویدادهای دیگر تأیید کنند بلکه از همینحالا گامهای بعدی برای ثبت امواج گرانشیِ ضعیفتر برداشته شده است. لایگو رهیاب مأموریتی فضایی است که با اصول مشابهی کار میکند و سال گذشته به فضا فرستاده شده تا با آزمودن شرایط موجود زمینه را برای مأموریت eLISA فراهم کند. روزهای مهم و پرخبری پیش روی ما است.
آغاز عصر جدید
این کشف اما از زوایای متفاوتی اهمیت تاریخی دارد. یکی از محققان این طرح امروز گفت: «این رصد دستکم از سه نظر سنگ شاخصی برای علم و فیزیک بهشمار میرود. نهتنها نخستین ثبت مستقیم امواج گرانشی بود، بلکه نخستین تفکیک مستقیم یک سامانهی دوتاییِ سیاهچاله بهشمار میرفت، و تاکنون قابلدفاعترین شاهد بوده است بر اینکه سیاهچالههای موجود در طبیعت همانهاییاند که نظریهی اینشتین پیشبینی میکرده.»
اما مهمتر از آن، این آغاز عصری جدی است.تا امروز تنها ابزار ما برای کشف عالم و درک آن وابسته به رصد امواج الکترومغناطیسی بود که درون فضازمان منتقل میشدند و به ما میرسیدند. ما هیچ پیامآور دیگری برای رصد و درک عالم در اختیار نداشتیم. حالا این فرصت را به دست آوردهایم که جهان را بهواسطهی رخداد کاملاً متفاوتی بررسی کنیم. بهواسطهی امواجی که در خود بافتار فضازمان رخ میدهند. بهگفتهی کیپ تورن، «امواج گرانشی ابزاری برای مطالعهی سوی خمیدهی عالماند.» و از امروز دنیای ستارهشناسی حوزهای عملی برای بررسی اینسوی خمیدهی عالم و کشف رازهای آن در اختیار دارد.
روزهایی مانند امروز بهانهای است که به انسانبودن و زیستن در این زمانه خوشبین باشیم.
—
ممنون از شادی حامدی عزیز که وقت گذاشت و قبل از انتشار این متن را مطالعه و اصلاح کرد.۲۲ بهمن ۱۳۹۴
پوریا ناظمی
- 38
-
ضمن تشکر از Mosip گرامی، مجموعه مطالبی که در این ارسال مشاهده میفرمایید مدتی پیش در جای دیگری ارائه شده بود، اینک خوب دیدم که در سایت میلیتاری هم قرار داده شود:
یکی از دو آشکارساز لایگو در ایالات متحده؛ هنفورد واشنگتن - برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنیددور تازه ی جستجو برای یکی از پیچیده ترین معماهای کیهان در حال آغاز است. امواج گرانشی (Gravitational waves) را چین و شکنهای بافت فضا-زمان می دانند که پس از رخدادی پرانرژی در ابعاد عظیم، ایجاد می شوند؛ مثلاً برخورد و ادغام دو سیاهچاله، یا مرگ ستاره ای غول آسا که به انفجار و انتشار انرژی غیر قابل تصور آن می انجامد.
به گزارش بیگ بنگ، چندی است جهت آشکارسازی آثار کوچک امواج گرانشی، حساسیت رصدخانه امواج گرانشی تداخل سنج لیزری (LIGO) افزایش یافته است. دو پایگاه LIGO در لیوینگستون و هانفورد، شامل لوله هایی طویل و L شکل هستند. پرتوهای نوری از هر شاخه L ارسال، و به وسیله آینه بازگردانده می شوند. پس از برخورد مجدد این دو، داده های موجود در پرتوها بازسازی می شود. وجود کوچکترین تغییر در پرتو برگشتی، نشان دهنده ی اثر امواج گرانشی بر نور می تواند باشد. بدلیل آنکه حتی ارتعاش اتم های آینه مزبور، می تواند سیگنال را متأثر سازد، نیاز است داده ها در آزمایشگاه مورد پالایش قرار گیرند تا سیگنال های امواج گرانشی را استخراج نمود. البته بدلیل وجود ارتعاشات در زمین، پروژه ای مشابه با نام LISA در فضا برنامه ریزی شده بود که بدلیل کمبود بودجه در ۲۰۱۱ متوقف شد.
کن استرین (Ken Strain)، استاد مؤسسه تحقیقات گرانشی گفت: « هر زمان که پنجره جدیدی به جهان باز می کنیم، اکتشافات حیرت انگیزی صورت می گیرد. این مثلاً در مورد اخترشناسی رادیویی صحت دارد، که بسرعت به کشف تپ اخترها (Pulsars) انجامید. ما در خصوص اخترشناسی امواج گرانشی نیز چنین انتظاری داریم.»
۱۳۹۴/۰۳/۰۶
حامد احدی
سایت علمی بیگ بنگ
توضیح: پروژه مشاهدات فضاپایه لیسا، با تغییراتی به عنوان لیسای متحولشده (eLISA) ادامه دارد. در اواخر سال گذشته میلادی یک فضاپیمای رهیاب (LISA Pathfinder) در قالب این پروژه به فضا پرتاب شد. انتظار است فضاپیماهای اصلی در سال 2034 میلادی به فضا پرتاب شوند. از دیگر پروژههای فضاپایه در دست مطالعه، رصدخانه امواج گرانشی با تداخلسنجی دسی-هرتز (DECIGO) برای 2027، و رصدگر انفجار بزرگ (BBO) برای چندین دهه آینده، شناخته شده هستند.
توضیحات شنیدنی David Reitze، مدیر اجرایی، راجع به پروژه لایگو پیشرفته، این ارائه در اصل مربوط به سال 2011 است:دانلود (حجم: 592.42 مگابایت)
http://trainbit.com/files/2235897884/CaJAGWRseminar_DavidReitze_AdvancedLIGO_WhatWhyHowWhen_1001.mp4
www.youtube.com/watch?v=h7ElT26pYtQ
ء
Aaron Zimmerman از Caltech در ویدئوی زیر ارائهای در رابطه با توصیف بصری امواج گرانشی دارد که در نوع خود بسیار جالب است:
دانلود (حجم: 465.47 مگابایت)
www.youtube.com/watch?v=O9tBYJe00wo
ء
Rana Adhikari راجع به گزینهای برای نسل بعد میگوید، تمرکز بر تداخلسنجی با کمک اپتیک مبتنی بر سیلیکون:
دانلود (حجم: 526.62 مگابایت)
https://www.youtube.com/watch?v=F3oO6pjSeLI
ء
Stanley Whitcomb، دانشمند ارشد لایگو و یک تاریخچه ایدیوسنکراتیک از پیشرفتهای فنی که به لایگو منتهی شد:
دانلود (حجم: 387.93 مگابایت)
http://trainbit.com/files/4235897884/CaJAGWRseminar_StanWhitcomb_1001.mp4
https://www.youtube.com/watch?v=taj8oK3lMR8
ء
ارتقای لایگو به لایگوی پیشرفته، محدوده قابل مشاهده را به طرز چشمگیری افزایش میدهد. برای اندازه کمی بزرگتر اینجا کلیک کنید
افزایش تعداد رصدگرهای گرانشی از تعداد فعلی موجب افزایش قابل ملاحظه توان تعیین مکان رویدادهای مورد مشاهده میشود. دانشمندان فعال در این عرصه بسیار علاقهمند هستند که علاوه بر دو سایت لایگو و نیز تداخلگر ویرگو در ایتالیا، سایتهای دور دست دیگری نیز ایجاد شوند و شبکهای از آنها بوجود آید. بههمین منظور در سالهای گذشته ناحیهای در غرب استرالیا برای ساخت یک سایت جدید لایگو مناسب دیده شد اما با توجه به اینکه بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) بودجهای برای اینکار نداشت قرار شد هزینهها بر عهده کشور میزبان باشد. (لایگو با 365 میلیون دلار به سال 2002، بزرگترین پروژه پشتیبانی شده توسط NSF است). ایده ایجاد سایت جدید در استرالیا به دلیل کمبود بودجه آنها، در سال 2011 منتفی شد. اما هندیها به موضوع چراغسبز نشان دادند و اگر موافقت نهایی هند کسب شود، انتظار است پروژه 350 میلیون دلاری لایگوی هند در سال 2022 میلادی آماده بهرهبرداری باشد.
لازم به ذکر است دیگر پروژهای که امکان به نتیجه رسیدن آن در آینده نزدیک وجود دارد، رصدخانه زیر زمینی شناساگر امواج گرانشی کامیوکا ژاپن (KAGRA) است. این رصدخانه زیر زمینی از فناوریهای پیشرفتهای چون آینههای کرایوژنیک، بهرهگیری از لیزرهای با توان زیاد، سیستم ایزولاسیون در فرکانس پایین و... بهره میبرد، و انتظار است کار خود را در سال 2018 آغاز کند. [+]
یک مجموعه تصاویر مربوط به پروژه لایگو پیشرفته:
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنیدبرای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
یک تُن تصاویر دیگر در لینک زیر مییابید!
https://www.advancedligo.mit.edu/core.html
تصویر: K. Burtnykآغاز به کار Advanced LIGO
پس از گذشت پنج سال، پروژه ارتقای 200 میلیون دلاری Advanced LIGO به طور رسمی اولین اجرای مشاهدات (O1) را در تاریخ 18 سپتامبر (27 شهریور) آغاز کرد؛ هر چند تا پیش از آن نیز به مدت چندین هفته در مود مهندسی مشغول به فعالیت بود. حساسیت آشکارساز فعلا سه برابر لایگو اولیه در انتهای دوران عملکرد خود است، به این ترتیب قادر به گوش دادن به امواج گرانشی تا فاصله 225 میلیون سال نوری (70 مگاپارسک) است (در مقایسه با 65 میلیون سال نوری قبل). هدف نهایی در ارتقا به لایگو پیشرفته، رسیدن به حساسیت 10 برابر نسبت به لایگو اولیه است. آنها تا پیش از رسیدن به این هدف، به مدت سه ماه در وضعیت فعلی ادامه خواهند داد و سپس در یک دوره خاموشی 6 تا 9 ماهه به تنظیم دقیقتر تمام ابزارها برای رسیدن به حداکثر توان میپردازند.
همچنین در اقدامی دیگر، جامعه رصدی گستردهتری به تیم ملحق شدهاند، به طوری که از حالا تعداد 75 رصدخانه نجومی نسبت به دریافت پیغامهای لایگو موافقت کردهاند. به این ترتیب آنها تلسکوپهایشان را برای جستجوی نوری اهداف رصدی که گمان میرود آشکارسازی امواج گرانشی از آنها صورت گرفنه است، به کار خواهند بست.
https://ligo.caltech.edu/news/ligo20150918
http://www.nature.com/news/hunt-for-gravitational-waves-to-resume-after-massive-upgrade-1.18359
http://spectrum.ieee.org/tech-talk/aerospace/astrophysics/refurbished-ligo-begins-hunt-for-first-gravitional-waves
پادکست بیبیسی به تاریخ 26 سپتامبر:http://www.bbc.co.uk/programmes/p032v402
ء
تاپیکهای مرتبط:
یکصدسال نسبیت عام
آیا آثار امواج گرانشی در تابش زمینه کیهانی سرانجام توسط BICEP2 مشاهده شدند؟- 34
-
عکسی که با یک تلسکوپ به قطر ۱۰۰ هزار کیلومتر گرفته شده
این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
می دانید اگر توان ۱۵ رادیوتلسکوپ روی زمین و یک رادیوتلسکوپ در فضا را به هم پیوند دهیم چه به دست خواهیم آورد؟ یک "تلسکوپ مجازی" غول آسا به قطر ده ها هزار کیلومتر که اگر آن را رو به یک سیاهچاله ی دوردست بگیریم می توانیم پُروضوح ترین عکسی که تاکنون در دنیای اخترشناسی دیده شده را ثبت کنیم.
آنچه در این عکس می بینید گرچه درست مانند یک لکه ی سبز بزرگ است، ولی در واقع یک فواره ی بیاندازه پرانرژی از مواد است که دارد از یک سیاهچاله بیرون می زند؛ سیاهچاله ای در فاصله ی ۹۰۰ میلیون سال نوری زمین. چنان چه در گزارش این هفته ی آستروفیزیکال جورنال گفته شده، برای گرفتن این عکس، آرایه ای از ۱۵ تلسکوپ روی زمین و رادیوتلسکوپ فضایی روسی Spektr-R در فضا بهره گرفته شده. این شگرد به نام تداخلسنجی شناخته می شود و در این مورد مانند اینست که تلسکوپی به قطر ۶۳۰۰۰ مایل (بیش از ۱۰۰ هزار کیلومتر) پدید آوریم. وضوحی که چنین تلسکوپی به ما می دهد هم ارز دیدن یک سکه ی ۵۰ سنتی روی ماه است. برای تصور این وضوح باید گفت کمینه ی درازای جسمی که در این تصویر دیده می شود ۳۰۰ میلیارد کیلومتر است، یعنی به سختی می تواند در ابر اورت جا شود.
این سیاهچاله در مرکز کهکشان فعال "BL-چلپاسه" (BL Lacertae) در صورت فلکی چلپاسه جای دارد. فواره ی آن دارای یکمیدان مغناطیسی مارپیچی است که ذرات را در راستای خطوطش شتاب می دهد و آن ها را با سرعتی بسیار بیشتر از چیزی که در نبودِ این شتاب دهنده ی مارپیچی امکان داشت به بیرون پرتاب می کند. پژوهشگران امیدوارند رصدهای آینده ی این فواره ها بتواند به آنان در بازبینی نظریه هایشان درباره ی چگونگی تولید پرتوهای ریزموج توسط فواره ها کمک کند.۱۱/۲۰/۱۳۹۴
منبع: یک ستاره در هفت آسمان
http://1star-7skies.blogspot.de/2016/02/blog-post_80.html
ء
ابر اورت و فاصله تا آلفا قنطورس برای مقیاس. اعتبار: Gomez et. al., A Lobanov, NRAO.
- 9
-
چهارشنبه گذشته، نصب آخرین آینه از 18 آینه اصلی تلسکوپ فضایی وب در مرکز فضایی گودارد ناسا در گرینبلت مریلند به انجام رسید.
هر آینه اصلی که به شکل شش ضلعی است، 40 کیلوگرم وزن دارد. نصب آنها توسط یک بازوی رباتیک و با دقت فراوان صورت گرفته است.
به گفته لی فینبرگ، مدیر بخش اپتیکی تلسکوپ در گودارد، اتمام نصب آینههای اصلی نقطه عطف بسیار مهمی است و نقطه اوج بیش از یک دهه طراحی، ساخت، آزمایش و اینک یکپارچهسازی سیستم آینه اصلی محسوب میشود. وی افزود: یک تیم بزرگ در سراسر کشور در حصول این دستاورد به ایفای نقش پرداختند.
آینهها توسط کمپانی هوافضایی و فناوری بال در بولدر کالیفرنیا ساخته شدند. بال، پیمانکار فرعی نورثروپ برای طراحی سیستم اپتیکی و فناوریهای اپتیکی محسوب میشود. نصب آینهها در ساختار تلسکوپ توسط کمپانی هریس، دیگر پیمانکار فرعی نورثروپ گرومان به انجام رسید.
به گفته گری ماتیوز، مدیر اکتشافات فضایی هریس، تیم کمپانی به منظور اتمام کار تلسکوپ به نصب ساختار اپتیک پشتی (4,3,2,1) و نیز آینه ثانویه اقدام خواهد کرد. وی افزود: سپس قلب تلسکوپ یعنی ماژول ابزار علمی مجتمع یکپارچهسازی خواهد شد. ما سیستم را پس از انجام آزمون لرزشی آکوستیک و سایر آزمونها، به مرکز فضایی جانسون در هیوستن منتقل میکنیم تا آزمون اپتیکی برودتی به منظور اطمینان از صحت عملکرد آن انجام شود.
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
- 8
-
بسیار جالبه...
با دیدن این تصاویر در سایز اصلی اونها خیلی به وضوح می توان فهمید که تصاویر دستکاری و سانسور شده اند!
یعنی چه چیزی رو عموم مردم نباید می دیدن؟!
اگر امکان دارد توضیح دقیقتری عنایت بفرمایید تا بدانیم کدام دستکاری و سانسور که عموم مردم نباید میدیدن ! منظور است!؟
- 2
-
چین، ماه و آینده
هفته گذشته، چین اعلام کرد که در سال ۱۳۹۷/۲۰۱۸، نخستین کاوشگر سطحنشین خود را روانه نیمه تاریک ماه خواهد کرد.
اگرچه این اولین باری نیست که چین عازم ماه می شود، اما این بار قصد دارد، گامی بزرگ برای کاوشهای ماه در آینده بردارد.
برنامه فضایی چین با رازداریهای زیادی همراه است. بخشی از این رازداری به واسطه درهم تنیده بودن این برنامه با بخش تحقیقات نظامی این کشور و بخشی دیگر به واسطه موقعیت سیاسی این کشور شکل گرفته است. با این وجود مرور برنامه فضایی این کشور در طول چندین دهه گذشته، نشان از مسیر مشخصی در هر یک از قدمهای این کشور دارد.
بخشی از برنامه فضایی چین به سفر به ماه معطوف بوده است. این برنامه اکنون در حال ثمر دادن است و باعث شده است تا چین که تا کنون عموما به تکرار تجربههای قبلی شوروی سابق و ایالات متحده در بخش سرنشیندار و کاوشهای غیر سرنشیندار مشغول بود، اکنون شروع به پیشتازی کند.
ایده ماموریت چنگ-۴ (Chang’e-4) در واقع تکرار ماموریتی است که چین در سال ۲۰۱۳/۱۳۹۲ با موفقیت آن را به انجام رساند. یک سطح نشین فرودی آرام را بر سطح ماه انجام خواهد داد. یک خودروی روباتیک کوچک از آن خارج شده و به کاوش محیط اطراف می پردازد.
ماموریت سال ۲۰۱۳ که این روند را در نیمه نزدیک و روشن ماه انجام داده بود، کاملا موفقیت آمیز بود. البته این بار چین نیاز دارد تا فکری هم به حال ارتباط و مخابرات میان زمین و سطح نشین و مهنورد چنگ -۴ بکند. به هرحال، نیمه دور دست و تاریک ماه به این دلیل به این نام خوانده میشود که رو به زمین ندارد و برای برقراری ارتباط با زمین نیازمند مدارگردی در اطراف ماه هستید تا بتواند دادهها را از سطح دریافت و ذخیره کرده و وقتی به نیمه روشن ماه می رسد به زمین مخابره کند.
چینی ها قصد دارند در نهایت و انتهای پروژه جاری خود برای کاوش ماه بتوانند عملیات بازگردان نمونه خاک ماه به زمین را انجام دهند. اما این بخش و این قدم چین می تواند اهمیتی فراتر از برنامه فضایی یک کشور داشته باشد.
نیمه تاریک ماه، یکی از اهداف نزدیک زمین به شمار می رود که با وجود شورمندی و اشتیاق بی نظیری که جامعه علمی برای کاوش آن نشان میدهد، همواره از دسترس ما دور مانده است.
به دلیل تاثیرات گرانشی زمین و ماه برروی یکدیگر، ماه در مدار خود به دور زمین قفل شده است. به این معنی که مدت زمانی که طول می کشد تا ماه یک بار به دور خود بچرخد، تقریبا با زمانی که طول می کشد تا یک دورمداری به دور زمین را تکمیل کند، برابر است. به همین دلیل از روی زمین، ما همیشه یک سو و یک چهره ماه را می بینیم.
در طول تاریخ طولانی حضور انسان بر سیاره زمین و در همه این سال ها و هزاره ها که انسان به ماه چشم دوخته است، اولین بار در سال ۱۹۵۹/۱۳۳۸ بود که توانستیم تصویری از نیمه تاریک و پشت ماه را مشاهده کنیم.
این تصویری شگفت انگیز و میخکوب کننده بود. آن سوی ماهِ زمین، چهره آشنای خود را نشان نمی داد و چهره ای سخت متفاوت داشت. نه خبری از دریاهای عظیم موجود در نیمه آشنای ماه بود و نه پستی و بلندی های معمول. چهره دور دست ماه بیشتر شبیه به سطح آبله روی عطارد بود.
این تفاوت ظاهری البته خبر از تفاوتی درونی می داد و دانشمندان از قبل از آن هم حدس می زدند که به واسطه قفل شدگی مداری زمین و ماه، پوسته نیمه تاریک ماه باید ضخیم تر باشد. چهره غریب و نا آشنای نیمه نهان ماه خبر از گنجینه ای از داده های علمی مربوط به زمین شناسی ماه می داد که در انتظار کشف شدن قرار داشت.
اما نیمه تاریک ماه تنها به دلیل ارزش های زمین شناختی و داده هایی که می تواند در باره روند تکامل و تحول منظومه شمسی در اختیار ما قرار دهد نیست که اهمیت دارد.
یکی از رویاهای جامعه علمی درباره ماه، ساختن رصدخانه ای در سوی تاریک ماه است. تصور کنید رصدخانه ای عظیم را که در این بخش از ماه بنا شده باشد. به دلیل اینکه ماه فاقد جو است، چنین رصدخانهای می تواند همه بخش طیف الکترومغناطیس را دریافت کند. از طرفی به دلیل اینکه امکان ساخت فیزیکی و بنای مستحکم زیر ساخت های لازم وجود دارد، محدودیتی در ابعاد آینه وجود ندارد. نه تنها می توان از فناوری هایی که روی زمین، امروزه برای ساخت آینه های عظیم استفاده می شود، بهره برد که در عین حال می توان این نکته را در نظر داشت که به دلیل گرانش اندک ماه عملا امکان ساخت آینه های یکپارچه یا حداقل قطعات بزرگتر آینه های چند تکه وجود دارد. روی زمین یکی از مشکلاتی و محدودیت های ما این است که برای ساختن چنین آینه هایی با مساله وزن آینه مواجه می شویم و اینکه تحت تاثیر گرانش زمین این آینه ها زیر بار وزن خود قد خم می کنند.
پنهان شدن زمین در پشت ماه باعث می شود تا منبع آلودگی های زمین نیز پشت این تلسکوپ پنهان شود و نه خبری از آلاینده های رادیویی باشد، نه آلودگی های نوری و نه حتی آلاینده های فروسرخ.
چنین تجهیزاتی می تواند انگیزه لازم برای ساخت نخستین اقامتگاه های بلند مدت را در ماه پدید آورد. البته تا دهه های اخیر مساله مهم در این زمینه انتقال تجهیزات از زمین به ماه بود. امروزه می دانیم که بخش عمده ای از این مشکلات و تجهیزات ساختمانی را عملا می توان با توسعه ای که در ساختار چاگپرهای سه بعدی به وجود آمده است حل کرد. ایده ساخت بناهای بزرگ با استفاده از مواد اولیه موجود روی ماه و با کمک فناوری چاپ سه بعدی ایده ای است که امروز در مرزهای فناوری موجود قرار دارد.
اما به هر حال چنین پروژه ای که نه تنها جهشی غول آسا در علم ما به شمار می رود که می تواند درهای بسیاری را برای سفر به فضا و آینده ما در جهان باز کند، هزینه بر است. اگر زمانی انسان توانست قدم بر ماه بگذارد، در کنار انگیزه کشف جهان رقابت های سیاسی و پشتیبانی اقتصادی بود که چنان گامی را ممکن ساخت و دیدیم در غیاب اراده سیاسی و توجیه اقتصادی چطور ماه، این نزدیک ترین همسایه ما به فراموشی سپرده شد.
برنامه اعلام شده چین اگر با موفقیت همراه باشد، شاید بتواند انگیزه های جدیدی برای سفر دوباره به ماه را زنده کند. همان رقابت های سیاسی روی زمین شاید انگیزه ای باشد تا آژانس های فضایی در غرب و به خصوص در ایالات متحده را به بودجه لازم براس سفر دوباره به ماه برساند. حتی اگر به این دلیل که مبادا از چین عقب بمانند.
اما این برنامه می تواند جرقه دیگری را نیز روشن کند.
امروز از نظر فنی سفر به ماه در رده موضوعات ممکن قرار دارد. بخش خصوصی که به خصوص در دهه اخیر توانسته است با موفقیت سفرهای زیر مداری را نه تنها انجام دهد که آن را برای اولین بار به محصولی تجاری و سودآور بدل کند، امکانات سفر به ماه را دارد. همین الان یکی از رقابت های جایزه X که با حمایت گوگل در حال جریان است بر اعزام کاوشگری مستقل به ماه تمرکز دارد.
چنین موفقیتی و موجی از هیجان که به همراه خواهد داشت شاید باعث برانگیختن علاقه بخش خصوصی به سفر به ماه و یا حداقل مشارکت در فرآیند ساخت پایگاه های دایمی در ماه شود.
این گام مهمی برای چین به شمار می رود که برای اولین بار در تاریخ بشر، بر نیمه تاریک ماه فرود آید. اما اگر سلسلهای از عوامل در کنار هم قرار گیرند ممکن است نقطه آغازی برای رقابتی شود که در آینده ما را دوبار به ماه برگرداند.
هیچ وقت قرار بر این نبود که ما، انسان ها، ماه را تنها با برجای گذاشتن پلاک یادبودی رها کنیم، این بار اگر به ماه برگردیم باید قصد ماندن داشته باشیم.
پوریا ناظمی
۰۶ بهمن ۱۳۹۴
منبع:
http://pourianazemi.com/1394/11/چین،-ماه-و-آینده/
=================
چینیها به تازگی مجموعهای از برخی دادههای دوربینهای مستقر بر سطحنشین و ماهنورد را منتشر کردند که ظاهرا حجم زیادی هم دارد (در این مورد 35 گیگابایت!). امیلی لاکداوالا از planetary.org این دادهها را دانلود کرد (که به گفته خودش دشواریهایی هم داشت) و آن را برای استفاده علاقهمندان در جای دیگری برای دسترسی آسانتر آپلود نمود. (لینکهایش در پست ارسالی در اینجا در دسترس است)
تصاویر از این جنبه که اولین تصاویر با ترکیب رنگی طبیعی در نوع خود است نیز قابل توجه است:
تاریخ ثبت: 13 ژانویه 2014ء(23 بهمن 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید.
اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration / Emily Lakdawalla
تاریخ ثبت: 13 ژانویه 2014ء(23 بهمن 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید.
اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration / Emily Lakdawalla
تاریخ ثبت: 12 ژانویه 2014ء(22 بهمن 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید.
اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration
تاریخ ثبت: 23 دسامبر 2013ء(2 دی 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید.
اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration / Emily Lakdawalla
تاریخ ثبت: 17 دسامبر 2013ء(24 آذر 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید.
اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration / Emily Lakdawallaمسیر حرکت و نیز فعالیتهای علمی ماهنورد یوتو بر سطح ماه:
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید. اعتبار: Chinese Academy of Sciences / Phil Stooke
- 9
-
سایوز، آماده برای اولین پرتاب از پایگاه فضایی سیبریایی
راکت سه طبقه سایوز-2.1اِی در داخل آشیانه پایگاه فضایی واستوچنی واقع در شرق دور روسیه سرهمبندی شده است.برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید. اعتبار:روسکازموس
اولین راکت سایوز که در ماه آوریل پیشرو به همراه تعدادی ماهواره کوچک تحقیقاتی از پایگاه فضایی جدید روسیه واقع در شرق دور آن کشور پرتاب خواهد شد، اینک سرهمبندی شده است.
به گفته آژانس فضایی روسیه تکنیسینها اتصال دو هسته راکتی مرکزی و چهار بوستر سوخت مایع در داخل آشیانه اقدام کردند و آزمونهای الکتریکی متعاقب آن که آمادگی پرتابگر برای پرواز را مورد ارزیابی قرار میدهد نیز در ادامه به انجام خواهد رسید. بر اساس یک بهروزرسانی اینترنتی در 26 ژانویه (6 بهمن)، خدمه امور زمینی گروه سازنده سایوز، یعنی TsSKB Progress سامارا، آمادهسازیهای راکت را در 15 مارس (25 اسفند) به اتمام میرسانند.
به گزارش خبرگزاریهای روسی، برنامه اولین پرتاب راکت سایوز از واستوچنی، در منطقه آمور در نزدیکی مرز چین و 5500 کیلومتری شرق مسکو، اینک برای 25 آوریل تنظیم شده است. دو فروند از سه ماهوارهای که در این پرواز برفراز سایوز پرتاب میشوند در 21 ژانویه به پایگاه فضایی واستوچنی وارد شدند. یک فروند جت ترابری ایلیوشن Il-76 ماهواره آزمایشی مهندسی Aist 2D و کیوبست SamSat 218 را به همراه طبقه فوقانی ولگا به واستوچنی آورد.
اجزای اولین راکت سایوز که از پایگاه واستوچنی پرتاب خواهد شد. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید. اعتبار: روسکازموس
ماهواره 531 کیلوگرمی آیست 2دی توسط تسکاب پراگرس و با مشارکت دانشگاه هوافضای ایالتی سامارا (SSAU) ساخته شده است. این فضاپیما در واقع یک طراحی جدید در کلاس ماهواره کوچک، شامل دوربین تصویربرداری فراطیفی با رزولوشن زیاد را به نمایش میگذارد. آیست 2دی همچنین حامل یک رادار نوآورانه در باند-p است. این طولِ موج قادر به نفوذ به داخل سایبان جنگل و همچنین سطح زمین، به منظور مطالعه ساختارهای زیرزمینی است. به گفته تسکاب پراگرس سایر ابزارهای علمی ماهواره به بررسی محیط فضایی اطراف فضاپیما و تحت نظر گرفتن چگونگی پاسخ اجزای ماهواره به شرایط سخت دمایی، شرایط خلاء و برخوردهای مداری ریز شهابسنگها و زبالههای فضایی خواهند پرداخت.
ماهواره سَمسَت 218 توسط دانشجویان اِس.اِس.اِی.یو ساخته شده است و ابعاد در حدود یک جعبه کفش دارد. ماموریت آن جزئی آموزشی و جزئی نمایش فناوری است، و آزمونهایی راجع به چگونگی کنترل فضاپیماهای کوچک در مدار را نیز شامل میشود.مهندسان قصد دارند آیست 2دی، سَمسَت 218 و طبقه فوقانی ولگا را تا زمان پایان آزمونهای راکت سایوز و سکوی پرتاب آن، زمانی در اوایل فوریه، در داخل کانتینرهای حمل ونقلشان باقی نگاه دارند.
ماهواره آیست 2دی. اعتبار: تسکاب پراگرس
به گفته روسکازموس انتظار است تحویل سومین ماهواره ماموریت به واستوچنی در ماه فوریه صورت بپذیرد. این ماهواره که به نام میخاییل لومونُسُـف، دانشمند و نویسنده قرن هجدهمی نامگذاری شده است توسط دانشجویان دانشگاه دولتی لومونسـف مسکو (MSU) توسعه داده شده است. وزن آن در لحظه پرتاب در حدود 450 کیلوگرم خواهد بود. ماهواره میخاییل لومونسف به مطالعه پرتوهای کیهانی انرژی بالا و فورانهای اشعه گاما خواهد پرداخت. سایر حسگرهای مستقر بر فضاپیما به نظاره مغناطکره زمین مینشینند.
اولین پرتاب از پروژه چند میلیارد دلاری پایگاه فضایی واستوچنی که ساخت آن از سال 2011 آغاز شده است، قدم بزرگی در طرح روسیه برای انتقال پرتابهای فضایی به داخل سرزمین خود است.
نمایی از سکوی پرتاب سایوز در پایگاه فضایی واستوچنی. طراحی آن مشابه تاسیسات پرتاب سایوز در مرکز فضاییاروپایی گویان در آمریکای لاتین است، و گودال آتش و برج خدمات متحرک را نیز شامل میشود. اعتبار: روسکازموس
راکت سایوز-2.1ای در نظر گرفته شده برای پرواز ماه آوریل، در ماه سپتامبر به سایت پرتاب وارد شد. مقامات امید داشتند که راکت را تا پایان سال 2015 میلادی پرتاب کنند اما پرزیدنت ولادیمیر پوتین در بازدید خود از واستوچنی در ماه اکتبر اعلام کرد که اولین پرتاب پایگاه تا اوایل سال 2016 به تاخیر میافتد. اکنون اغلب پرتابهای روسیه از پایگاه فضایی قزاقستان آتش میگشایند و دولت روسیه سالانه 115 ملیون دلار بابت اجاره آن پرداخت میکند.
پایگاه فضایی با مدیریتِ غیر نظامیِ واستوچنی میزبان یک سکوی پرتاب برای راکت روسی آنگارا نیز خواهد بود. پرتابگری جدیدی که با هدف جایگزینی راکتهای پروتون برای پس از 2020 میلادی اعلام شد. اولین پرواز راکت آنگارا از واستوچنی برای سال 2021 برنامهریزی شد.
منبع:
http://spaceflightnow.com/2016/01/31/soyuz-prepared-for-first-flight-from-siberian-cosmodrome/
ماهواره سَمسَت 218. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید.تصاویر بیشتری مرتبط با پایگاه فضایی واستوچنی، سکوی پرتاب و راکت سایوز:
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
http://danielmarin.naukas.com/2015/02/20/avances-con-el-nuevo-cosmodromo-ruso-de-vostochni/
http://danielmarin.naukas.com/2015/10/15/rusia-retrasa-el-primer-lanzamiento-desde-vostochni-a-2016/
- 15
-
ناصر گرامی خوشحالم که این خبر مورد توجه شما و سایر دوستان واقع شد. از نویسنده وبلاگ پربار یک ستاره در آسمان (که بنده ایشان را نمیشناسم) متشکریم.
================
مورد مرموز «سیاره نهم»طی روزهای گذشته، احتمالاً از گوشهکنار، به خبرهایی راجع به اجماع سیارهشناسان بر کشف شواهدی مبنی بر وجود یک «سیاره نهم» برخوردهاید؛ سیاره نهمی در همین منظومه شمسی خودمان. اما ماجرای آنچه برخی رسانهها از آن تحت عنوان «کشف» این سیاره، و برخی هم «کشف شواهد»ی مبنی بر آن یاد کردهاند، دقیقاً چیست؟ چرا در اینصورت این سیاره تاکنون از دیدهها پنهان مانده بود؟ این سیاره کجاست، و چه راهکاری برای کسب اطلاعات بیشتر از آن وجود دارد؟
در این مقاله نگاهی داریم به کمّ و کیف و پیشینه استدلال دو سیارهشناس مؤسسه فناوری کالیفرنیا (کلتک) مبنی بر وجود یک سیاره نهم در منظومه شمسی، که نمونهایست واضح اما نادر از استدلالهای هندسی و دقیقی که معمولاً در روایات مربوط به تاریخ علم از آنها یاد میشود، حالآنکه اینبار ماجرا مربوط میشود به همین امروز؛ به جایی در حیاطخلوت کیهانیمان – به جایی که گمان میرفت دیگر هیچ نقطه کوری در آن باقی نمانده باشد.
مایک براون، از ایدهپردازان «سیاره نهم»، موقعیت مداری این جرم فرضی (زردرنگ) رابر حسب مدار شش جرم فرانپتونی (بنفش) نشان میدهد / واشنگتنپست
از «سیاره X» تا «سیاره نهم»
آخرین باری که خبر کشف یک سیاره از اعضای منظومهمان در رسانهها پخش میشد، برمیگشت به ۸۵ سال پیش؛ زمانیکه کلاید تومباو، از پرسنل جوان رصدخانه لاول در فلاگستاف آریزونا، تصادفاً موفق شد از پی جستجو بین بالغ بر ۹۰ میلیون ستاره، جابجایی نقطهنوری در دو عکس از منطقهای مشابه از آسمان که به فاصله شش ماه از هم گرفته شده بودند را تشخیص بدهد. اما معلوم شد این سیاره تازه – که بعدها پلوتو نام گرفت – کوچکتر از آن است که پاسخی به معمای «سیاره X» باشد.
تب جستجو پی سیاره X – سیارهای فرضی در ورای مدار نپتون – را پرسیوال لاول، اخترشناس آماتور و تاجر آمریکایی بود که با احداث رصدخانهای به همین منظور، شعلهورتر کرد – رصدخانه لاول. سابقاً در مقاله کشف آبراهههای فصلی مریخ: حل معمایی از قرن ۱۹، توضیح داده شده بود که از دیگر دلایل احداث این رصدخانه، علاقه لاول به شناخت «آبراه»های مریخی بود؛ عوارضی که البته معلوم شد به تعبیری که او و معاصرینش از آنها مراد میکردند، اساساً وجود خارجی ندارند. هرچند که پلوتو به یمن احداث همین رصدخانه کشف شد، اما صید ایدهآلی هم برای این رصدخانه نبود. فرض وجود یک سیاره X، راهکار پیشنهادی برخی اخترشناسان برای حل معمّای رقص مداری اورانوس بود – آشفتگیهایی در مدار این سیاره، که با توصیفات مکانیک نیوتونی همخوان نبودند. البته بخش اعظم همین آشفتگیها بود که زمینه را برای کشف سیاره نپتون فراهم ساخت: در اواسط دهه ۱۸۴۰ میلادی، نپتون از قضا در موقعیّتی نسبت به اورانوس قرار داشت که میتوانست اثرات مستقیمی را بر مدار آن اعمال کند. اوربین لهوریه و جان کخ آدامز، ریاضیدانانی فرانسوی و انگلیسی بودند که مستقلاً از طریق تحلیل دادههای دریافتی از رصدهای مستمر اورانوس، دست به پیشبینی موقعیّت مداری سیارهای واقع در ورای اورانوس زدند، و این پیشبینی عاقبت در رصدخانه برلین به تأیید تجربی رسید و سیارهای که هماینک آن را نپتون میخوانیم، در ۲۳ سپتامبر ۱۸۴۶ کشف شد.
اما کشف نپتون برای حل معمّای آشفتگیهای مداری اورانوس کفایت نمیکرد، و به همینواسطه هم ایده وجود یک سیاره دیگر در ورای مدار نپتون رفتهرفته قوّت یافت؛ ایدهای که کمابیش تا موقع حل این معما – بههنگام ملاقات کاوشگر ویجر-۲ با اورانوس، درست ۳۰ سال پیش، همین روزها – کمابیش طرفدارانی داشت. درک بهتر مختصّات مداری اورانوس حین ملاقات نزدیک با این سیاره، احتیاج به وجود هر سیارهای را برای توضیح مشاهدات پیشین مرتفع کرد.
تیتر شماره ۱۴ مارس ۱۹۳۰ روزنامه نیویورک تایمز مبنی بر کشف پلوتو:«کشف سیاره نهم بر لبه منظومه شمسی؛ نخستین بار از پی ۸۴ سال».
جالباینکه با کمی اعماض، همین تیتر را میتوان امروز هم راجع به خبر کشف شواهد غیرمستقیمی مبنی بر وجود «سیاره نهم» استفاده کرد.
اما چند روزیست که در پی انتشار مقالهای به قلم دو سیارهشناس نامآشنا، مایکل براون و کنستانتین باتایگین، در نشریه معتبر Astronomical Journal، موضوع سیاره X دومرتبه، اینبار تحت عنوان «سیاره نهم»، به سرخط خبرهای علمی دنیا بازگشته است. گفتنیست که با اینهمه، ماجرای این سیاره فرضی از اساس با ماجرای «سیاره X» لاول تفاوت دارد. مدّعای براون و باتایگین بر شواهد برگرفته از اجرامی مبتنی است که بههنگام درگرفتن بحث سیاره X هنوز اصلاً به وجودشان هم پی برده نشده بود: «اجرام فرانپتونی» (یا TNOها).
شواهد برگرفته از «اجرام فرانپتونی»
برخلاف تصوّر مرسوم، اینطور نیست که با پشت سر گذاشتن مدار آخرین سیاره شناختهشده، یعنی نپتون، از مرز منظومه شمسی هم بگذریم و مستقیماً وارد فضای میانستارهای بشویم. پایان قلمرو نپتون مصادف است با ورودمان به قلمرویی سراسر متفاوت؛ قلمرویی که پُر است از قلوهسنگهای سرد و سرگردانی که رویهمرفته به ناحیهای موسوم به «کمربند کوئیپر» شکل میدهند. در واقع پلوتو از بزرگترین اعضای کمربند کوئیپر است؛ و شرایطی که زمینه را برای اخراجش از رده سیارات منظومه شمسی فراهم کرد هم با کشف اعضای مشابه دیگری از این کمربند بود که میسّر شد.
شاید مهمترین جرمی که کشف آن (توسط تیمی به سرپرستی همان مایکل براون) تیر خلاصی به جایگاه پیشین پلوتو به شمار میرفت، «اریس» (Eris) بود؛ جرمی تقریباً به ابعاد پلوتو که گرچه عضوی از کمربند اصلی کوئیپر به شمار نمیرود، اما با تعریف سابق «سیاره»، نمیشد آن را هم به جرگه سیارات منظومهمان راه نداد. حالآنکه با تصمیماتی که طی بیست و ششمین مجمع عمومی «اتّحادیه بینالمللی اخترشناسی» (IAU) در اوت ۲۰۰۶ اتّخاذ شد، اجرامی از این دست، با توجه به جایگاهشان، رویهمرفته «اجرام فرانپتونی» (Trans-Neptunian Objects) نامیده میشوند، و آنها که جرم کافی برای کروی کردن ساختار خود را دارند (اجرامی همچون پلوتو، اریس، سدنا و…) هم «سیاره کوتوله» (Dwarf Planet). با این حساب، و با اخراج پلوتو از جرگه سیارات، تعداد سیارات منظومه شمسی هم به هشت عدد کاهش یافت.
اما براون و باتایگین در مقالهای که اخیراً منتشر کردهاند، حرف از یک سیاره نهم در همان قلمرو به میان آوردهاند؛ یعنی چیزی حتی بزرگتر از سیارات کوتولهای که صحبتشان شد – سیارهای به جرم تخمینی ۱۰ برابر زمین، و در مداری با حضیض ۲۰۰ واحد نجومی (یا ۲۰۰ برابر فاصله زمین تا خورشید)، و اوج نهایتاً ۱۲۰۰ واحد نجومی. این در حالیست که دورترین عضو کشفشده منظومه شمسی – سیاره کوتوله سِدنا – حتی بههنگام قرارگیری در نقطه اوج مداری هم فاصلهای در حدود ۷۶ واحد نجومی از خورشید دارد. در اینصورت این سیارهشناسان از کجا به وجود چنین سیاره دوردستی مطمئن شدهاند؟
اصلیترین مدرک این دو سیارهشناس مبنی بر وجود سیاره نهم، شکل مدار سدنا و همچنین پنج جرم فرانپتونی دیگر است: مدارهای بیضوی این شش جرم، علیرغم دورههای تناوب متفاوتشان، همگی به یک سمت نشانه رفتهاند؛ که احتمال تصادفی بودن این چیدمان، یک درصد است. از این گذشته، هر شش مدار، انحرافی ۳۰ درجهای از صفحه منظومه شمسی دارند. احتمال تصادفی بودن این تشابه اما بسیار بعیدتر است: ۷ هزارم درصد. اگر عاملی بیرونی در ساختار دینامیکی مدار این شش جرم دخالتی نمیکرد، حتماً آنها میبایست تاکنون به یکدیگر برخورد کرده باشند. راهکار پیشنهادی براون و باتایگین برای حفظ ثبات این شش مدار در بلندمدت، طراحی یک مدار بیضوی در جهت عکس مدار این شش جرم فرانپتونی، برای سیارهای با جرم دستکم ده برابر زمین بود. این سیاره فرضی، طی فرآیندی موسوم به «تشدید حرکت متوسط» (mean-motion resonance) میتواند از طریق نیروی کشند گرانشی خود، آن شش جرم را در موقعیت فعلیشان ثبات بخشد. اگر این سیاره وجود داشته باشد، دوره تناوبش میبایستی در حدود ۱۵ هزار سال باشد؛ یعنی هر سال آن، ۱۵ هزار سال زمینی طول بکشد (این در حالیست که هر سال نپتون، معادل ۱۶۵ سال زمینی است).
اما برگ برنده مدل براون و باتایگین، پیشبینی وجود اجرام فرانپتونیای بود که با وجود این سیاره، میتواند مدارشان تا ۹۰ درجه هم با صفحه منظومه شمسی زاویه بسازد. عجیب اینکه سابقاً چهار جرم هم از این دست کشف شده بود. براون به خاطر دارد که “وقتی متوجه این مسأله شدیم، فکّم به زمین چسبید”.
طرحی از موقعیت مداری سیاره نهم (که در اینجا تحت عنوان «سیاره X» مشخص شده است). قلمرو کلیه سیارات شناختهشده منظومه شمسی و نیزکمربند کوئیپر، همان دایره آبیرنگیست که بزرگشدهاش را در بالای طرح اصلی میبینیم. شش بیضی کشیده، مدار همخط شش جرم فرانپتونی
(از جمله سدنا) را نشان میدهد که همگی به یک سمت نشانه رفتهاند. شبیهسازیهای براون و باتایگین مشخص ساخت که در صورت وجود سیارهای به
جرم دستکم ده برابر زمین در مدار قرمزرنگ، مدار این شش جرم فرانپتونی میتواند با گذشت زمان، چنین آرایشی را به خود بگیرد. محدودهای که
هماینک انتظار میرود بتوان این سیاره را در مدارش یافت را هم در مخروط سرخرنگ میبینیم / نشریه Science
حال، اصلیترین سؤالی که راجع به این سیاره فرضی مطرح میشود این است که سیارهای به این بزرگی در آنجا چه میکند؟ در آن منطقهای که درخشندگی ظاهری سیاره فرضیمان از مرتبه قدر مثبت ۲۲ خواهد بود (چیزی در حدود درخشندگی کمنورترین کهکشانهای جهان)، مواد اولیه تشکیل چنین سیارهای از کجا آمدهاند؟ پاسخ براون و باتایگین، استناد به «جابجایی» قابل توجّهیست که در مراحل ابتدایی تشکیل منظومهمان، هر چهار سیاره گازی شناختهشده (یعنی مشتری، زحل، اورانوس، و نپتون) را به مکانی دورتر از موضع اولیهشان نسبت به خورشید انتقال داد: احتمال دارد در جریان همین جابجایی، یا چه بسا بهواسطه شتاب گرانشی ناشی از عبور ستارهای از نزدیکی منظومهمان در همان مقطع، سیاره نهم از موضع اولیهاش به چنین مدار دوردست و کشیدهای نقل مکان کرده باشد.
البته در اغلب چنین مواردی که کشند گرانشی یک جرم خارجی موجب کشیدگی مدار سیاره تا به این حد میشود، آن سیاره بهطور کامل از منظومه به خارج پرتاب میشود؛ حالآنکه چنین سرنوشتی گریبان سیاره فرضیمان را نگرفته. چرا؟ براون احتمال میدهد در همان مقاطع نخستین تشکیل منظومه شمسی، غلظت بالای سحابی پیشسیارهای در حدفاصل مدار فعلی سیارات، بخش اعظمی از سرعت سیاره نهم را بر اثر اصطکاک گرفته است؛ احتمالی که البته کمی بعید به نظر میرسد.
با اینحال، هیچ شاهدی بهتر از رصد مستقیم این «سیاره نهم» نمیتواند ادّعای براون و باتایگین را به تأیید برساند. اما سؤال اینجاست که چرا با گذشت بالغ بر ۸۵ سال از کشف جرمی نظیر پلوتو در دوردستهای منظومهمان، آنهم به ابعاد تقریباً یکهفتم زمین، تاکنون نشانی از آن سیاره، آنهم به ابعاد دستکم ده برابر زمین، یافت نشده؟ پاسخ، در بُعد مسافت قابل توجّه آن است. این سیاره فرضی، در حالات اوج مداریاش آنقدر از زمین دور است که حتی میتواند اطمینانی که تلسکوپ فروسرخ WISE در سال ۲۰۱۴ به اخترشناسان داده بوده را بیاعتبار سازد: WISE اطمینان داده بود که تا شعاع ۱۰ هزار واحد نجومی از خورشید، هیچ سیارهای به ابعاد زحل یا بزرگتر وجود ندارد. هرچند که ابعاد تقریبی سیاره نهم، کمی کوچکتر از نپتون تخمین زده میشود، اما حتی هم اگر ابعادی بزرگتر از این میداشت، در بخشی از مدارش میتوانست رکورد فاصله ۱۰ هزار واحد نجومی از خورشید را هم بزند، و در اینصورت دیگر نمیشد آن را با حتی تلسکوپهای فروسرخ هم دید.
اما سیارهشناسان در نظر دارند تا طی پنج سال آینده، رصدهایی سیستماتیک را با هدف کشف این سیاره، در راستای صفحه منظومه شمسی (در منطقهای از آسمان موسوم به «منطقهالبروج»، که محل جولان سیارات است) صورت بدهند. درخشندگی پایین این جرم، رصدش را فقط از طریق یک تلسکوپ فضایی پیشرفته (نظیر هابل) یا تلسکوپهای زمینی کلاس ۸ متر به بالا (یعنی با قطر دهانه ۸ متر به بالا) ممکن میکند. اما از آنجاکه میدان دید هابل و اغلب تلسکوپهای یادشده در زمین (اعم از تلسکوپهای دوقلو و دهمتری کک در هاوایی، یا تلسکوپهای چهارقلو و هشتمتری VLT در صحرای آتاکامای شیلی) بسیار محدود است و لاجرم وقت قابل توجهی را برای جستجویی تصادفی پی این سیاره – حتی در محدودهای از پیشتعیینشده در آسمان – میگیرد، فقط تلسکوپی از این جرگه با یک میدان دید باز میتواند به درد چنین جستجویی بخورد: تلسکوپ هشتمتری سوبارو در همسایگی تلسکوپهای کک.
دورنمایی از تلسکوپ هشتمتری سوبارو، متعلق به ژاپن و مستقر بر قله موناکی در جزیره هاوایی (آشیانه ۱۲ رصدخانه دیگر)؛ که ابزارایدهآلی برای جستجو پی سیاره نهم به شمار میرود / عکس از جاناتان کینگستون؛ نشنالجئوگرافیک
تا وقتی شاهدی رصدی مبنی بر وجود سیاره نهم پیدا نشود، این سیاره همچنان یک فرض هست – هرچقدر هم که فرضی ضروری به نظر برسد. اگر تعداد بسیاری بیشتری جرم فرانپتونی در قلمروی سدنا و همتایانش یافت شود، چه بسا همخطی مدار آن شش جرم هم آنقدرها که هماینک به نظر میرسد اتفاق بعیدی نبوده باشد و لذا نیاز به وجود این سیارهی «تنظیمکننده» را هم مرتفع کند.
با اینهمه براون، کاشف اریس، سدنا، و مؤلف کتاب «چطور پلوتو را کُشتم و چرا چنین شد؟»، راه منتهی به کشف شواهد حاکی از وجود یک «سیاره نهم» را هیجانانگیزترین برهه از زندگی حرفهایاش میداند. باید منتظر ماند و دید که آیا براون و همکارانش اینبار هم شگفتی دیگری را رقم میزنند؟۰۶ بهمن ۱۳۹۴
احسان سناییhttp://www.radiozamaneh.com/257977
- 14
-
آیا "ماده تاریک" لبه های کهکشان راه شیری را موجدار کرده؟
* ماده ی تاریک چندین سال است که در جهان دانش آشوب به پا کرده، ولی گویا بسیار پیش از آن، کهکشان راه شیری را برآشفته بوده!
بر پایه ی پژوهشی تازه، احتمالا ماده ی تاریک مسئول پدید آمدن موج هاییست که در لبه ی بیرونی کهکشان راه شیری دیده شده. به گفته ی دانشمندان این چین و شکن ها هنگامی پدید آمدند که یک کهکشان کوتوله ی دربردارنده ی ماده ی تاریک، به سرعت از کنار راه شیری گذشت. مدلی از این برهم کنش را می توانید در این ویدیو که هفته ی پیش منتشر شد ببینید. ردهایی که از این لرزه های کهکشانی در راه شیری به جا مانده می تواند یک روش تازه برای بررسی ماده ی تاریک فراهم کند.دانلود (حجم: 1.96 مگابایت)
http://trainbit.com/files/5863247884/CosmicQuakes__MilkyWay_DarkMatter_1001.mp4
https://www.youtube.com/watch?v=KjGZpdXlZ0k
سوکانیا چاکرابارتی از بنیاد فناوری روچستر می گوید: «یکی از مسایل بنیادی در کیهان شناسی نوین، شناخت و توصیف ویژگی های ماده ی تاریک است. این [یافته ی تازه] یک راهکار پیش پای ما می گذارد.» چاکرابارتی این سخنان را در گفتگوی رسانه ای پنجشنبه ۷ ژانویه، در ۲۲۷مین همایش سالانه ی انجمن اخترشناسی آمریکا در کیسیمی فلوریدا بیان کرد. چاکرابارتی و گروهش تلاش کردند تا با بهره از موج های لبه ی کهکشان راه شیری، جرم کهکشانِ پر از ماده ی تاریکی که این موج ها را پدید آورده بوده را اندازه بگیرند. چنان چه وی در نشست رسانه ای گفته، بررسی "لرزه های" کهکشان کوچک و اجرامی که آن ها را پدید می آورند به نام "کهکشان-لرزه شناسی" (galactoseismology) خوانده می شود.
چاکرابارتی گفت: «همان گونه که لرزه شناسان با بررسی زمین لرزه ها از ساختار درونی زمین نقشه بر می دارند، ما هم باید بتوانیم با بررسی آشفتگی های دیده شده در قرص های کهکشانی، مواد نادیدنی کهکشان ها را نقشه برداری کرده و محتوای ماده ی تاریکشان را بکاویم.»
گذر سریع
ماده ی تاریک بیشتر ماده ی موجود در کیهان را تشکیل داده است، ولی هنوز دانشمندان نتوانسته اند این جوهره ی رازگونه را به طور مستقیم آشکار کنند. دانشمندان ناچارند برای بررسی آن به روش های نامستقیم روی آورده و بر شیوه ی برهم کنش گرانشی آن با دیگر اجرام تکیه کنند. موج های درون کهکشان راه شیری که توسط آن کهکشان کوتوله پدید آمده شاید بتواند به عنوان ابزاری ارزشمند برای بهبود بخشیدن به سنجش های این ماده ی نادیده به کار رود.
چندین توده ی کوچک ستاره ای که به نام کهکشان های کوتوله شناخته می شوند، کهکشان راه شیری را در بر گرفته اند. کهکشان های کوتوله هم مانند کهکشان های بزرگ ماده ی تاریک در خود دارند. چاکرابارتی آن ها را "پُر-ماده ی تاریک ترین اجرام کیهان" می نامد. حدود یک دهه پیش، چاکرابارتی بر آن شد تا تعیین کند یک کهکشان کوتوله چه جرمی باید داشته باشد تا بتواند موج های رازگونه ای که آن زمان تازه در لبه ی کهکشان راه شیری دیده شده بود را پدید آورد. وی برآورد کرد که کهکشان کوتوله باید حدود ۳۰۰ هزار سال نوری از مرکز کهکشان دورتر باشد، و بنابراین شروع به جستجوی گروهی از ستارگان در مسیری روی صفحه ی کهکشان کرد که با پیش بینی های او و همکارانش سازگار باشند.
چاکرابارتی می گوید: «یافتن کهکشان کوتوله ی x کار پُرچالشی بود زیرا می بایست در راستای صفحه ی کهکشان راه شیری به دنبالش می گشتیم، جایی که ابرهای تیره و مات غبار، رصد در طیف دیدنی (مریی) را دشوار کرده بود.» آنان در منطقه ی مورد جستجو چهار جرم درخشان از گونه ی "متغیرهای قیفاووسی" یافتند، اجرامی که درخشش آن ها به عنوان استانداردی برای اندازه گیری فاصله های کیهانی به کار می رود.
این دانشمندان با بهره از رصدخانه ی جمینی، تلسکوپ ماژلان و طیف نگار میدان گسترده (WiFeS) در استرالیا نه تنها فاصله ی جرمی که گمان می رفت موج های کهکشان کار او بوده را اندازه گرفتند، بلکه توانستند سرعتش را هم برآورد کنند. این جرم اکنون به نام کهکشان کوتوله ی گونیا شناخته می شود زیرا در راستای صورت فلکی جنوبی گونیا جای دارد.
چاکرابارتی گفت: «ما تعیین کردیم که این ستارگان دارند با سرعتی نزدیک به ۷۲۵ هزار کیلومتر بر ساعت از کهکشان ما دور می شوند.»
این در حالیست که سرعت ستارگان درون قرص کهکشان راه شیری تنها به ۱۶۰۰۰ کیلومتر بر ساعت می رسد. چاکرابارتی می گوید: «این ستارگان قیفاووسی به احتمال بسیار نشانگر همان کهکشان کوتوله ی پیش بینی شده هستند. آن ها ستارگان کهکشان خودمان نیستند زیرا راه شیری در فاصله ی ۴۹۰۰۰ سال نوری به پایان می رسد. یافتن این متغیرهای قیفاووسی کارآمد بودن ترفند ما برای شناسایی جایگاه آن کهکشان پر از ماده ی تاریک را نشان می دهد و شاید سرانجام به ما در شناخت سرشت ماده ی تاریک نیز کمک کند. این ترفند همچنین نشان می دهد که نظریه ی گرانش نیوتن می تواند برای دوردست های یک کهکشان کارآمد باشد.»
جزییات پژوهش وی در نشریه ی Astrophysical Journal Letters منتشر شده است.
نمایی از یک ویدیوی شبیه سازی که نشان می دهد چگونه یک کهکشان کوتوله ی در بر دارنده ی ماده ی تاریک ازکنار کهکشان راه شیری گذشت و موج ها یا لرزه هایی در لبه ی آن پدید آورد. این ویدیو را بالا دیدید.
نقشه برداری از جرم پنهان
بیشتر کهکشان های کوتوله ی نزدیک به گرد کهکشان راه شیری می چرخند ولی کهکشان کوتوله ی گونیا دارد از آن دور می شود. با گذشتن سریع کهکشان گونیا از کنار راه شیری، جرم هنگفت آن لبه ی بیرونی کهکشان ما را برآشفت و موج هایی پدید آورد که با گذشت زمان پراکنده شدند. این موج ها نشان دهنده ی گذر تازه ی یک کهکشان کوتوله اند نه برهم کنش با کهکشان های نزدیک، زیرا اگر در پی برهم کنش با کهکشان های دیگر پدید آمده بودند، با گذشت زمان هموار می شدند.
راه شیری تنها کهکشانی نیست که موج های شگفت آوری در لبه هایش دارد. کهکشان گرداب یا ام۵۱ هم دارای آشفتگی های مارپیچی بزرگی در قرصش است. به گفته ی چاکرابارتی، بسیاری از حدود ۴۰ کهکشانی که از اتم های هیدروژنشان نقشه برداری شده -جایی که موج ها در آن نمایانند- دارای آشفتگی هایی بوده اند. بررسی موج ها در این کهکشان ها با بهره از همان روش هایی که برای راه شیری به کار رفت می تواند به شناسایی کهکشان های ماهواره ایِ نزدیک و پیشتر دیده نشده ی راه شیری، و همچنین شناسایی کهکشان های ماهواره ایِ دیگر کهکشان های بزرگ کمک کند.
چاکرابارتی می گوید: «ما باید بتوانیم از مواد نادیده ی کهکشان ها که همان ماده ی تاریکشان است با بهره از آشفتگی هایی که در قرص های کهکشانی دیده می شود نقشه برداری کنیم.» اگر این نظریه درست باشد، کهکشان کوتوله و نویافته ی گونیا شاید نخستین مورد از چندین کهکشانی باشد که محتوای ماده ی تاریکشان از روی برهم کنش هایی که با همسایگانشان داشته اند اندازه گیری می شود.
چاکرابارتی می گوید: «من امیدوارم که این نخستین نمونه از زمینه ی تازه ای به نام لرزه شناسی کهکشانی باشد.»
منبع: Space.com
۱۰/۲۶/۱۳۹۴
برگردان: یک ستاره در هفت آسمان
http://1star-7skies.blogspot.com/2016/01/blog-post_16.html
- 13
-
* سیاره ای افسانه ای که تاکنون به نام "سیاره ی X" شناخته می شد شاید به راستی وجود داشته باشد و اکنون دانشمندان آن را "سیاره ی ۹" نامیده اند.
* ستاره شناسان شواهدی برای وجود سیاره ای ۱۰ برابر بزرگ تر از زمین در دوردست های سامانه ی خورشیدی یافته اند که در فاصله ای ۲۰ برابر دورتر از نپتون به گرد خورشید می چرخد.
* در واقع این سیاره برای آن که یک دور مدارش به گرد خورشید را کامل کند به زمانی میان ۱۰ هزار تا ۲۰ هزار سال نیاز دارد.
مایک براون، پژوهشگر بنیاد فناوری کالیفرنیا (کلتک) در پاسادنا می گوید: «این می تواند واقعا سیاره ی نهم باشد. از پس از روزگار باستان تاکنون تنها دو سیاره ی واقعی دیگر یافته شده، و این می تواند سومی باشد. این یک تکه ی بسیار ارزشمند از سامانه ی خورشیدی ماست که باید پیدایش کنیم.»
شاید سیاره ای با جرم ۱۰ برابر زمین باشد که در آن سوی مدار نپتون به گرد خورشید در چرخش است.این تصویر مدار انگاشتی این سیاره ی غول پیکر و شش جرم دیگرِ سامانه ی خورشیدی در آن سوی نپتون را نشان می دهد. تصویر بزرگ تر
این "سیاره ی نه" احتمالی هنوز دیده نشده. ولی براون و همکارش در کلتک، کنستانتین باتیگن، بر پایه ی مدل سازی و نیز مدارهای نامعمول شماری از اجرام کوچک در کمربند کویپر که در آن سوی مدار نپتون است، به وجود احتمالی آن پی برده اند.
دقیق تر بخواهیم بگوییم، شش تا از اجرام کمربند کویپر (KBOها) در مسیرهایی بیضی به گرد خورشید می چرخند که همگی در یک سمت است، حتی با این که سرعتشان با هم تفاوت دارد [مدارهای بنفش در عکس نخست]. افزون بر آن، کجی یا انحراف مداری هر شش جرم نیز با هم یکیست- حدود ۳۰ درجه رو به پایین نسبت به صفحه ی مدار هشت سیاره ی شناخته شده ی دیگر. (پلوتو که تا پیش از بازبینی انجمن بین المللی اخترشناسان در سال ۲۰۰۶ به عنوان نهمین سیاره شناخته می شد، صفحه ی مداری متفاوتی دارد.) به گفته ی پژوهشگران، احتمال آن که کجی مداری آن ها شانسی باشد چیزی نزدیک به ۰.۰۰۷ درصد است. براون می گوید: «در واقع چنین چیزی نباید به گونه ی تصادفی رخ دهد. از همین رو به گمان ما حتما چیز دیگری دارد این مدارها را دستکاری می کند.»
براون و باتیگن نخست این احتمال را در نظر گرفتند که شاید برخی از دیگر اجرام کوچک ترِ کمربند کویپر دارند این مدارها را دگرگون می کنند. ولی محاسبه های آن ها نشان داد که برای چنین کاری، کمربند کویپر می بایست ۱۰۰ برابر بیش از برآوردهای کنونی جرم داشته باشد.
این نمودار دادهنمایی همهی چیزیست که ما دربارهی
"سیاره ی ۹" احتمالی می دانیم. تصویر بزرگ ترپس به سراغ احتمال دیگری رفتند: یک سیاره ی بزرگ و ناشناخته در دوردست های سرد و بیرونی سامانه ی خورشیدی. این یک اندیشه ی خام یا بی سابقه نبود؛ در چند سال گذشته پژوهشگران دیگری هم برای توضیح مدارهای ناهنجارِ اجرام نویافته ی کمربند کویپر، اندیشه ی وجود سیاره ی رازگونه و بزرگ X را مطرح کرده بودند.
مدل تازه ی براون و باتیگن این اندیشه ی فریبنده را تقویت کرد. شبیه سازی های آن ها نشان دهنده ی نفوذ گرانشی سیاره ای به بزرگی حدود ۱۰ برابر زمین در مداری با راستای مخالف همه ی سیاره های دیگر بود. در این مدار، نزدیک ترین فاصله ی سیاره به خورشید ۱۸۰ درجه با سیاره های دیگر تفاوت داشت. به گفته ی پژوهشگران، این سیاره ی پنداشتیِ شماره ۹ می تواند مدارهای ویژه و شگفت انگیز دو سیاره ی کوتوله در کمربند کویپر را هم توضیح دهد: سدنا (که براون در سال ۲۰۰۳ آن را یافت) و 2012 VP113. شبیه سازی های آن ها همچنین پیش بینی کرده که که برخی از KBOها باید در اثر گرانش سیاره ی ۹ مدارهایی داشته باشند که نسبت به صفحه ی مداری هشت سیاره ی رسمی سامانه ی خورشیدی "عمود" باشند. به گفته ی دانشمندان، چهار جرم از این دست به تازگی یافته شده.
براون می گوید: «ما جایگاه های این اجرام و مدارهایشان را پیش بینی کردیم و دیدیم که کاملا با شبیه سازی ها همخوانی داشتند. هنگامی که به این پی بردیم، دهان من از شگفتی باز ماند.» باتیگن هم می گوید: «هنگامی که در شبیه سازی، اجرام دوردست کمربند کویپر و اجرامی مانند سدنا در یک تراز جای گرفتند، بسیار حیرت زده شدیم- با یک تیر دو نشان زدیم. ولی وجود این سیاره این مدارهای عمودی را هم توضیح می دهد، پس ما نه تنها با یک تیر دو نشان زده بودیم، بلکه نشان دیگری که انتظارش را نداشتیم را هم زدیم!»
به گفته ی براون و باتیگن، سیاره ی ۹ می توانسته در جایی نزدیک تر به خورشید پدید آمده باشد، ولی سپس در پی یک بر همکنش گرانشی با مشتری یا کیوان (زحل) به جایگاه کنونی پرتاب شده. آن ها می افزایند اگر سیاره ی ۹ واقعیت داشته باشد، شکاف چشمگیری را در سامانه ی خورشیدی پر خواهد کرد.
باتیگن می گوید: «یکی از شگفت انگیزترین یافته ها درباره ی سامانه های سیاره ای بیگانه این بوده که رایج ترین گونه ی سیاره در آن ها جرمی میان زمین و نپتون دارد. ما تاکنون فکر می کردیم که این رایج ترین گونه ی سیاره در سامانه ی خورشیدی ما وجود ندارد. شاید ما هم از این به بعد طبیعی باشیم.» اکنون براون و دیگر ستاره شناسانِ رصدی (باتیگن نظریه پرداز است نه رصدگر) سرگرم جستجو برای یافتن سیاره ی ۹ هستند. نقشه ی مدار این سیاره کشیده شده، ولی جایگاه دقیقش ناشناخته است. گرچه به گفته ی براون، تلسکوپ های زمینی بسیاری هستند که برای یافتن چنین سیاره ای -اگر وجود داشته باشد- دید خوبی دارند.
استاد کلتک، مایک براون و استاد همکارش کنستانتین باتیگن در پژوهشی با همکاری یکدیگر، وجود "سیاره ی ۹" را پیش بینی کردند، یک جرم بزرگ که در مداری دورتر از مدار نپتون به گرد خورشید می گردد.
براون می گوید: «من خیلی دلم می خواهد آن را پیدا کنم. ولی اگر کس دیگری آن را بیابد هم بسیار خوشحال خواهم شد. برای همین است که این پژوهشنامه را منتشر کرده ایم؛ ما امیدواریم کسان دیگری از آن الهام گرفته و جستجو را آغاز کنند.» براون پیش از این چند جرم را در فضای بیرونی سامانه ی خورشیدی یافته یا در یافتنشان همکاری داشته، از جمله سدنا و سیاره ی کوتوله ی اریس، که تقریبا هماندازه ی پلوتو است. این یافته ها در رده بندی دوباره ی پلوتو به عنوان "سیاره ی کوتوله" در سال ۲۰۰۶ نقش داشتند- تصمیمی که براون هم پشتیبان آن بود.
براون می گوید: «همه ی کسانی که از رساندن جایگاه پلوتو به سیاره ی کوتوله خشمگین شدند شاید از این که هنوز یک سیاره ی واقعی برای پیدا کردن مانده به هیجان آیند. ما اکنون می توانیم به جستجوی این سیاره بپردازیم و کاری کنیم که سامانه ی خورشیدی دوباره ۹ سیاره ای شود.»
جزییات این پژوهش در شماره ی کنونی آسترونومیکال جورنال منتشر شده.منبع: Space.com
۱۱/۰۱/۱۳۹۴
برگردان: یک ستاره در هفت آسمان
http://1star-7skies.blogspot.com/2016/01/blog-post_84.html
- 24
-
شکلگیری مواد ممنوعه شیمی کلاسیک در اَبرزمین ها
* به گفته ی دانشمندان، مواد "ممنوعه" می توانند نرخ تراوش و همرفت گرما روی سیاره های ابَرزمین را افزایش داده و میدان های مغناطیسی آن ها را نیرومندتر کنند.
دانشمندان با بهره از مدل های ریاضی به درون ابرزمین ها "نگاه کرده اند" و دریافته اند که این سیاره ها می توانند دربردارنده ی موادی باشند که قوانین کلاسیک شیمی آن ها را ممنوع کرده- این مواد می توانند نرخ دادو ستد گرما و همچنین شدت میدان مغناطیسی چنین سیاره هایی را بالا ببرند. این یافته ها در پژوهشنامه ای در نشریه ی ساینتیفیک ریپورتز ارایه شده است.
برداشت هنری از ابرزمینِ گلیزه ۸۳۲سی در فاصله ی ۱۶ سال نوری.درباره ی این سیاره: * نزدیک ترین سیاره بیگانه ای که توان زیست پذیری دارد- این تصویر در اندازه ی بزرگ تر
نویسندگان این پژوهشنامه گروهی از دانشمندان بنیاد فیزیک و فناوری مسکو (MIPT) به رهبری دانشمند روسی، آرتم اوگانوف استاد بنیاد دانش و فناوری اسکولکوو و رییس آزمایشگاه طراحی رایانه ی MIPT بودند. اوگانوف و همکارانش در یکی پژوهش های پیشین، از الگوریتمی به نام USPEX که توسط خود وی طراحی شده برای شناسایی ترکیبات تازه ی سدیم و کلر، و همچنین مواد بیگانه ی دیگر بهره گرفته بودند. این پژوهشگران در تازه ترین پژوهشنامه ی خود تلاش کرده اند بدانند در فشارهای بالا چه ترکیباتی می تواند توسط سدیم، اکسیژن، و منیزیم پدید آید. این چند عنصر از روی شانس و بی دلیل برگزیده نشده بودند. اوگانوف می گوید: «سیاره های زمین-سان دارای یک پوسته ی نازک سیلیکاتی، یک گوشته ی اکسید سیلیکاتی -که تا حدود ۷/۸ حجم زمین را ساخته و بیش از ۹۰ درصدش از اکسیدهای سیلیکات و منیزیم درست شده- و یک هسته ی آهنی هستند. می توانیم بگوییم که بنیان شیمی زمین و سیاره های ابرزمین از منیزیم، اکسیژن، و سیلیسیم است.»
این پژوهشگران با بهره از الگوریتم USPEX، همنهش های ساختاری گوناگونی که از پیوند Mg-Si-O ممکن است در فشارهایی از ۵ تا ۳۰ میلیون برابر جو پدید آید را بررسی کردند. چنین فشارهایی می توانند در دل ابرزمین ها وجود داشته باشند- سیاره هایی با انباشت جرم سطحی جامد چندین برابر بزرگ تر از جرم زمین. یک چنین سیاره ای در سامانه ی خورشیدی وجود ندارد، ولی اخترشناسان سیاره هایی در مدار ستارگان دیگر سراغ دارند که که به سنگینی غول های گازی نیستند ولی به اندازه ی چشمگیری از زمین سنگین ترند. این سیاره ها به نام اَبَرزمین خوانده شده اند. از میان ابرزمین های شناخته شده می توان از سیاره ی "گلیزه-۸۳۲سی" با پنج برابر جرم زمین، یا سیاره ی "کپلر-۱۰سی" با ۱۷ برابر جرم زمین نام برد. نتایج مدل های رایانه ای نشان می دهد که در درون این سیاره ها می تواند همنهش های "بیگانه ی" MgSi3O12 و MgSiO6 ساخته شود. این همنهش ها (ترکیبات) نسبت به MgSiO3 که روی زمین ساخته می شود، دارای اتم های اکسیژن بسیار بیشتری هستند.افزون بر این، MgSi3O12 یک اکسید فلزی و یک رسانا است، در حالی که دیگر موادِ دربردارنده ی اتم های Mg-Si-O دیالکتریک یا نیمه رسانا هستند. اگانوف توضیح می دهد: «ویژگی های آن ها بسیار متفاوت با همنهش های معمولی منیزیم، اکسیژن، و سیلیسیم است-- بسیاری از آن ها فلزی یا نیمهرسانا هستند. این برای پدید آوردن میدان های مغناطیسی روی دیگر سیاره ها مهم است. از آن جایی که میدان های مغناطیسی در درون یک سیاره جریان های الکتریکی تولید می کنند، رسانایی بالا می تواند به معنای میدان مغناطیسی بسیار نیرومندتری باشد.»
یک میدان مغناطیسی نیرومندتر به معنای نگاهبانی بیشتر در برابر پرتوهای کیهانی، و در نتیجه شرایط مناسب تر برای جانداران خواهد بود. این پژوهشگران همچنین اکسیدهای سیلیسیم و منیزیم تازه ای را پیش بینی کرده اند که با قوانین شیمی کلاسیک همخوانی ندارند: SiO، SiO3، و MgO3. اکسیدهای MgO2 و Mg3O2 هم پیشتر توسط اوگانوف در فشارهای پایین تر پیش بینی شده بود. مدل های رایانه ای همچنین به پژوهشگران امکان داد تا واکنش های تجزیه ای که در فشارهای بسیار بالای روی ابرزمین ها برای MgSiO3 رخ می دهد را نیز شناسایی کنند: پس-پروسکایت (post-perovskite).
اوگانوف می گوید: «این بر مرز لایه ها و پویایی آن ها در گوشته تاثیر می گذارد. برای نمونه، یک واکنش گرماده (گرمازا) فرآیند همرفت گوشته و دادوستد گرما درون سیاره را سرعت می بخشد، و یک واکنش گرماگیر به کُند شدن آن ها می انجامد. این بدان معناست که سرعت حرکت صفحه های سنگکره ای (لیتوسفری) در سیاره می تواند بیشتر باشد.»
همرفت که تعیین کننده ی زمینساخت صفحه ای و آمیختگی گوشته است، می تواند یا سریع تر باشد (آمیختگی گوشته و دادوستد گرما را سرعت بدهد) یاآهسته تر. به گفته ی اوگانوف، در تغییر گرماگیر یک سناریوی ممکن می تواند این باشد که سیاره به چندین لایه با همرفت جدا و مستقل فرو بپاشد.
چیزی که به فعالیت های آتشفشانی و یک جو تنفس پذیر روی زمین انجامیده این واقعیت است که قاره های زمین پیوسته در حرکت و بر سطح گوشته "شناورند". اگر قاره ها از لغزش باز می ایستادند، آب و هوای زمین با پیامدهای فاجعه باری روبرو می شد.۱۰/۲۱/۱۳۹۴
منبع:
یک ستاره در هفت آسمان
http://1star-7skies.blogspot.com/2016/01/blog-post_18.html
- 12
-
اعتبار: Planetary Resources
قطعه چاپ سه بعدی کمپانی معدنکاری سیارات از جنس فلزات سنگ فضایی
کمپانی Planetary Resources موفق به تولید یک شیئ با کمک پودر فلزات جمعآوریشده از یک سنگ فضایی شد.
به نوشته یکی از نمایندگان شرکت در 7 ژانویه، این قطعه، اولین فطعهای است که تاکنون توسط مواد با منشاء فضایی توسط پرینتر سه بعدی تولید شده است و همچنین یادآور طرحی است که میتواند از یک پرینتر سه بعدی در جاذبه صفر نشآت گرفته باشد. ابعاد قطعه عبارت است از حدود 2.5 سانتیمتر ارتفاع، و 3.5 سانتیمتر پهنا. و وزن آن 250 گرم است.
سیارک (یا شهابسنگ) مورد استفاده از ناحیه برخوردی Campo del Cielo در آرژانتین تامین شده است. ترکیبات آن شامل آهن، نیکل و کبالت - مشابه فولاد ریفاینری بوده است.
پلنتری برای ساخت این شیئ پیچیده که در نمایشگاه لوازم الکترونیکی در لاسوگاس به نمایش درآمد، از همکاری کمپانی 3D Systems بهره گرفته است.
البته آنها تنها نهادی نیستند که به چاپ سه بعدی به عنوان یک فناوری کلیدی در عرصه پیشرفت فضایی نگاه میکنند. به عنوان نمونه مقامات ناسا از این فناوری به عنوان عاملی برای کمک به گشودن منظومه شمسی پیش روی اکتشافات بشری، از طریق ساخت فضاپیماها و پایگاههای فرازمینی که برای تامین تجهیزات و قطعات یدکی وابستگی کمتری به سیاره مادر داشته باشند، یاد کردهاند. آژانس مدتی پیش با همکاری یک استارتآپ به نام Made In Space، یک پرینتر سه بعدی را به ایستگاه فضایی بینالمللی فرستاد تا عملکرد آن را در شرایط میکروجاذبه بررسی کند. به گفته آنها عملکرد آن تا به امروز بسیار دلگرمکننده بوده است.
اعتبار: Planetary Resources
اهداف بلندپروازانه پلنتری ریسورسز با هدف اولیه ابتیاع آب تعریف شده است. آنها در واقع قصد دارند آب را به عناصر تشکیلدهنده آن یعنی هیدروژن و اکسیژن (که سوخت راکت به شمار میروند) تبدیل کنند. اگر همه چیز به خوبی پیش برود این سوخت در زمانی در 10 سال آینده توسط "ایستگاههای پمپ گاز" فضایی برای مصرف فضاپیماهایی که به آنجا میروند به فروش خواهد رسید. هدف نهایی کمپانی استخراج پلاتین و سایر فلزات گرانبها از سنگهای فضایی است.
آنها اخیرا یک کیوبست کوچک به نام Arkyd-3R در مدار زمین در اختیار داشتند که در جولای سال گذشته میلادی از طریق ایستگاه فضایی در مدار قرار داده شد. هدف از آن، انجام آزمونهای اویونیکی، نرمافزاری و سایر فناوریهای کلیدی مفید برای کاوشگرهای معدنکاری سیارکها در آینده بود.
منبع:
http://www.space.com/31553-asteroid-metal-3d-printing-test-planetary-resources.html
ویدئو / یک مصاحبه با CEO کمپانی Planetary Resources
دانلود (حجم: 222 مگابایت)
http://trainbit.com/files/7034347884/Interview_ChrisLewicki_CES2016.mp4
https://www.youtube.com/watch?v=26InfcZcsQg
- 22
-
چشمه های درخشان پرتو X در کهکشان آندرومدا
این تصویر در اندازه ی بزرگ ترکهکشان آندرومدا یا زن برزنجیر که به عنوان ام۳۱ هم شناخته می شود، با فاصله ی ۲.۵ میلیون سال نوری از زمین، یک کهکشان بزرگ در همسایگی ماست.
در پیوست این تصویر که برشی از کهکشان آندرومدا است، داده های تصویری آرایه ی تلسکوپی طیف سنج هسته ای ناسا (نوستار، NuSTAR) را می بینیم که بهترین نمایی که تاکنون در طیف پرتوهای X پرانرژی از این همسایه ی مارپیچی بزرگمان گرفته شده را به ما نشان می دهد.
در این نما حدود ۴۰ چشمه ی درخشان پرتو X آشکار شده. هر یک از این چشمه ها یک سامانه ی دوتایی پرتو ایکس است که در آن یک سیاهچاله و یا یک ستاره ی نوترونی به گرد همدمی که یک ستاره ی معمولی است می چرخد.
کهکشان بزرگ آندرومدا و راه شیری بزرگ ترین اعضای گروه محلی کهکشان ها هستند. آندرومدا به اندازه ی کافی به ما نزدیک هست که نوستار بتواند جمعیت دوتایی های پرتو ایکسی آن را با جزییات بررسی کرده و آن را با جمعیت دوتایی های پرتو ایکسی کهکشان خودمان بسنجد (مقایسه کند).
تصویر زمینه عکسیست که کاوشگر فرگشت کهکشانی ناسا (GALEX) در طیف پرانرژی فرابنفش از کهکشان آندرومدا گرفته بوده [در همین رابطه: * کهکشان همسایه].۱۰/۱۷/۱۳۹۴
منبع:
یک ستاره در هفت آسمان
http://1star-7skies.blogspot.com/2016/01/x.html
- 9
-
قرارداد KF-X به امضا رسید
اداره برنامهریزی اکتساب دفاعی کره جنوبی (DAPA)، در روز دوشنبه، قراردادی با صنایع هوافضای کره جنوبی (KAI) برای توسعه نخستین جت جنگنده بومی آن کشور با کمک تکنولوژیک از کمپانی لاکهیدمارتین به امضا رساند.
برنامه اولیه آژانس به منظور توسعه این جتها برای جایگزینی با ناوگان مُسن F-4ها و F-5ها در سال 2025 بود ولیکن به گفته مقامات، سالِ هدف، به دلیل اختلافات بر سر موضوع انتقال تکنولوژی، یک سال به عقب رانده شد.
به گفته کلنل Kim Si-cheol، سخگوی داپا، کای تعداد شِش فروند هواپیمای آزمایشی خواهد ساخت و توسعه سیستم نیز تا ژوئیه 2026 به اتمام خواهد رسید. تولید 120 فروند جنگنده تا سال 2032 از اهداف برنامه است. آنها 10 سال و نیم زمان به منظور توسعه سیستم برای KF-X تخمین زدهاند و با اتمام آن در نیمه اول 2026، فرایند ساخت در نیمه دوم آن سال قابل آغاز خواهد بود.
کای متعاقب قرارداد فوق، به دنبال تامینکننده موتور خواهد بود. آنها در ماه مارس سال گذشته به عنوان تنها هواپیماساز کره، در این پروژه به Korean Air ترجیح داده شدند.
به گفته مقامات، این قرارداد در ادامه قراردادی اولیه که در 22 نوامبر بین کای و اندونزی منعقد شد، بنا شده است. طی آن، 20 درصد هزینه توسعه سیستم توسط اندونزی پرداخت میشود و یکی از هواپیماهای آزمایشی نیز تحویل آنها خواهد شد. داپا افرادی شامل 70 تا 80 نفر از متخصصین و نیروهای رسمی را به منظور تسهیل پروژه در ماه جاری میلادی به کار میگیرد.
قرارداد بین کای و داپا پس از آن منعقد شد که ایالات متحده با انتقال 21 مورد تکنولوژی به کار رفته در جنگنده F-35 به کره جنوبی موافقت کرد. این موضوع ابتدا به عنوان یک توافق جانبی در کنار خرید 40 فروند اف-35، بین لاکهید و کره به امضاء رسیده بود اما واشنگتن با انتقال چهار فناوری اساسی شامل رادار پویش الکترونیکی فعال، به دلایل امنیتی مخالفت کرده بود. همین موضوع تردیدهایی را در مورد امکانپذیریِ برنامه موجب شده بود. نگرانیها به واسطه اینکه آیا سئول قادر به دریافت کامل زیر-تکنولوژیهای خاص مورد نیاز و بومی کردن موارد ممنوع توسط آمریکا خواهد بود یا خیر؟، کماکان باقی است.
پیشبینی هزینه پروژه 18 تریلیون wonء(معادل 15.85 میلیارد دلار) است. 8.5 تریلیون آن برای توسعه سیستم و 10 تریلیون نیز برای تولید 120 فروند جنگنده.
http://www.miltechmag.com/2016/01/kf-x-contract-signed-doubts-linger.html
- 15
-
عزیزان، برادران، نامآوران، در هر تاپیک باید به موضوع آن پرداخت. عنوان تاپیک حاضر "نگاهی اجمالی بر برنامه موشکی هند" است و نه مثلا "به نظر شما در ایران چه موشکی بسازند خوبه؟" یا "چگونه هند را تهدید کنیم؟" و یا "حق الزحمه ترور چقدره؟!!!" و ...
ارسالهای نامربوط از دسترس خارج شدند. خواهشمند است عنایت فرمایید.
- 16
-
مطلبی که خدمتتان تقدیم میشود در اصل مدتی پیش برای جای دیگری تهیه کرده بودم اما بد ندیدم در اینجا هم گنجانده شود. هرچند در تهیه این مطلب از منابع در دسترستر استفاده شده و ممکن است حاوی اطلاعات نادرستی باشد بنابراین از دوستانی که به منابع دست اول دسترسی دارند تقاضا میشود اصلاحات لازم را تذکر بفرمایند.
آشنایی با روند توسعه سری P سیستم پدافندی S-300
S-300PMU2 Favorit. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنیداولین بنیانهای سیستم پدافندی S-300P در میانه دهه 1960 بنا نهاده شد. هدف از آن، تولید یک سیستم موشکی ضد هواگرد برای جایگزینی سیستمهای ناکارآمد S-75/SA-2 Guideline و S-200/SA-5 Gammon بود. در ابتدا قرار بود طراحی مشترکی برای نیروهای دفاع هوایی (Voyska-PVO)، نیروی دریایی (Voenno-Morskiy Flot)، و تفنگداران دفاع هوایی ارتش سرخ (PVO-SV) صورت بگیرد اما در نهایت با مشاهده نیازمندیهای متفاوت این کاربران، سری S-300P برای V-PVO و سری S-300V برای PVO-SV در دستور کار قرار گرفت.
S-300P
تولید سریالی نمونه S-300P در 1975 میلادی آغاز شد. این سیستم با تکمیل آزمونها در 1978 عملیاتی اعلام شد. نمونههای اولیه تا حد زیادی بر مبنای سیستمهای موجود توسعه داده شده بودند، در آنها از رادار نصب شده بر تریلر یدککش و سیستمهای مخصوص حمل لانچرهای موشکی (TEL) استفاده شده بود. اولین نسل موشکهای 5V55 از یک طبقه موتور راکتی سوخت جامد بهره میبُرد. این موشکها پیش از آغاز عملکرد موتور، توسط مکانیزم پرتاب سرد از تیوبهای مستقر بر تریلر کششی نیمه متحرک به بالا پرتاب میشدند. اولین نسلهای موشک 5V55K با کمک لینک داده ارسالی توسط رادار هدایت میشدند. بُرد آنها 46 کیلومتر و محدوده ارتفاع تحت پوشش 80 تا 80 هزار پا بود. حداکثر سرعت موشک 1.7 کیلومتر بر ثانیه و حداکثر سرعت هدف 1.1 کیلومتر بر ثانیه.
S-300P از رادار فاز آرایه 5N63 (بعدا تحت عنوان 30N6) موسوم به Flap Lid برای درگیری و کنترل آتش بهره میبرد. این رادار یک جهش بزرگ فناوری برای شوروی سابق به شمار میرفت. 5N63 قادر به تولید بیم با قابلیت جابجایی الکترونیکی در باندهای X و K، گلبرگهای فرعی خیلی کم، و لوب اصلی باریک نوک مدادی یا پوشش 60 درجه بود. البته وضعیت گلبرگها در طرف پشت متفاوت است. از آنجایی که موشکهای ضد رادار برای آشیانهیابی به گلبرگهای فرعی وابسته هستند انتخاب هندسه حمله برای ضربه ضدن به Flap Lid ضروری است. Flap Lid تنها قادر به رهگیری و درگیری همزمان با 4 هدف بود.
رادار 36D6 Tin Shield
رادار 76N6 Clam Shell. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Said AminovS-300PT
زیرنمونه S-300PT بر اساس نمونه p و با افزودن اجزایی چون رادار 36D6 موسوم به Tin Shield و رادار 76N6 موسوم به Clam Shell و پست فرماندهی متحرک 54K6 در 1978 میلادی وارد خدمت شد.
رادار اکتساب هدف سه بعدی 36D6 برای اهداف ارتفاع متوسط و بالا کاربرد داشت. این رادار از بازتابدهنده استوانهای قطع مخروطی و یک آرایه خطی از اِلمانها برای تولید بیم جابجا شونده الکترونیکی در راستای ارتفاع، از منفی 20 تا مثبت 30 درجه، بهره میبرد. و قابلیت پوشش کامل 360 درجه در 5 تا 10 ثانیه ارائه میکرد. امکان شناسایی هدفی با سطح مقطع راداری 0.1 متر مربع در 45 کیلومتری و حداکثر پوشش تا 175 کیلومتر از دیگر ویژگیهای آن اعلام شد. قابلیت حذف کلاتر سیستم تا 48 dB و تعداد اهداف قابل ردگیری تا 100 هدف گفته شده است.
رادار دو بعدی 76N6 در کاربرد اخطار زودهنگام ارتفاع پایین نوعی طراحی مدولاسیون فرکانسی موج پیوسته خاص است. و از یک پوزه پهن برای جلوگیری از پدیده سریز شدگی در آن استفاده شده است. برد هدفیابی آن برای اهداف در 1500 پایی، 92 کیلومتر و در 3000 پایی 120 کیلومتر است.
یک مشخصه مهم ارائه شده در S-300PT معرفی کشندههای نیمه متحرک مجهز به بالابر بود. بالا بردن رادارهای سیستم موجب افزایش افق رادار و ارتقای شفافیت در زمینها ناهموار میشد. دو ارتفاع 23.8 و 37.8 متر توسط این بالابرها قابل ارائه بود.
رادار 5N63S Flap Lid B. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Miroslav GyűrösiS-300PS
با گسترش قابلیتهای جنگ الکترونیک و سرکوب پدافند (SEAD) در طرف ایالات متحده، نیاز به ارتقاهای بیشتر سیستمهای پدافندی احساس میشد. بدینترتیب سیستم کاملا متحرک S-300PS در 1982 میلادی ارائه شد. 5N63 بر روی کِشنده 5P85 قرار داده شد تا سیستم راداری متحرک 5N63S موسوم به Flap Lid B ایجاد شود. امکان استقرار و آماده شلیک شدن سیستم در 5 دقیقه فراهم شد. در این گونه، از موشکهای ارتقا یافته با برد 93 کیلومتر (موشک 5V55KD) و مجهز به جستجوگر نیمه فعال (موشک 5V55R)، و تکنیک ردگیری توسط موشک (TVM) استفاده شد. حداکثر سرعت آنها نسبت به نسل قبل تغییری نداشت. سیستم TVM اطلاعات جستجوگر را به رادار زمینی منتقل میکند، این روش نسبت به هدایت یگانه توسط لینک داده، مقاومت بالاتری نسبت به جمینگ دارد و دقیقتر نیز هست (به ویژه در نزدیکی هدف). رادار ارتقا یافته 5N63S قابلیت درگیر شدن با 6 هدف و هدایت 2 موشک به سمت هر هدف داشت. پوشش طیف زاویهای بیم نیز به مانند رادار SPY-1 آمریکایی به 90 درجه افزایش داده شد.
در سال 1987 بیش از 80 سایت S-300P وجود داشت که بیشتر آنها در اطراف مسکو مستقر بودند. طبق خبری در سال 2012 در مجموع 3000 لانچر و 28 هزار موشک S-300P ساخته شد.
S-300PMU
S-300PMU نخستین نمونه صادراتی S-300P محسوب میشود و در بسیاری از جنبهها مشابه S-300PS است. در آن از کشنده 5P85SU برای حمل موشکها استفاده میشد. و رادار 76N6 آن قابلیت شناسایی همزمان 300 هدف دارد. این سیستم در 1989 در دسترس بود.
PMU1 و S-300PM
قدم تکاملی بعدی پس از S-300P معرفی نسخه پیشرفته S-300PM و نمونه صادراتی آن یعنی S-300PMU1 در 1993 بود. این نمونه شاهد مدرنسازی اساسی و تغییرات در بیشتر اجزای حیاتی سیستم با هدف افزایش تواناییهای پایه در رهگیری هواگردها، افزودن ناحیه قابل درگیری رادارها، و نیز ارائه قابلیت ضد بالستیک در برابر اهداف وارد شونده به جَو با سرعت 2.8 کیلومتر بر ثانیه بود.
تغییرات اعمالی بر Flap Lid به نسخه 30N6E1 منجر شد. طبق اعلام سازنده، این رادار قادر است با هدفی به سطح مقطع راداری 0.02 متر مربع درگیر شود و قابلیت جستجوی خودکار دارد. علاوه بر آن از پست ارتقا یافته 54K6E1 استفاده شد و در عین وجود رادارهای 76N6 و 36D6 یک رادار قدرتمند جدید به نام 5N64S ارائه شد.
رادار 64N6E1/E2 موسوم به Big Bird. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنیدرادار جستجو و اکتساب هدف سه بعدی 5N64S (در نمونه صادراتی با عنوان 64N6E) موسوم به Big Bird یک عنصر کلیدی در ارتقای قابلیتهای سیستم به شمار میرود. این رادار فاز آرایهای متحرک در باند فرکانسی 2 گیگاهرتز عمل میکند و روزنه آن 30 درصد بزرگتر از SPY-1 است. در این رادار برای شکلدهی جبهه موج عبوری به روش آرایه لنز گذری با تغذیه فضایی (اپتیکی) از دو آنتن تغذیه شیپوری، نصب شده در دوطرف، استفاده شده است. همچنین به نظر میرسد برای بهینهسازی عملکرد در زوایای بالای افق از اِلمانهای دیالکتریک میلهای کجشده به سمت بالا بهره گرفته شده است. Big Bird در هر جبهه از 3400 المان فازی برخوردار است و قابلیت جهش فرکانسی دارد، علاوه بر آن از کانالهای گیرنده و آنتن کمکی برای سرکوب جَمرهای عملکننده بر گلبرگهای فرعی بهره میبرد. به گفته سازنده، این رادار میتواند محل دقیق منبع جم را مشخص کند. سیستم پردازشی این رادار به مانند سیستم "ایجس" قادر به جستجوی ویژه در ناحیهبندیهای منتخب کوچکتر است و میتواند از کلاترهای ذخیره شده در جاروبهای قبلی برای عملکرد افزوده در تعیین درست اهداف استفاده کند. برد کشف هدف Big Bird برای شناسایی جنگندههای با جثه کوچک در نمونههای اولیه بیش از 260 کیلومتر گزارش شده است. سیستم قادر است در یک جاروب 12 ثانیهای، 200 هدف را شناسایی کرده و با 6 تا 12 تای آنها به صورت همزمان درگیر شود.
با وجود رادار 64N6E، موشک 5V55 برای مقابله با اهداف بالستیک ناکافی به نظر میرسید. بدین منظور موشک جدید 48N6 با سینماتیک بهتر نسبت به قبلی معرفی شد. این موشک دارای برد 150 کیلومتر علیه اهداف هوایی و 40 کیلومتر علیه اهداف بالستیک است. حداقل برد درگیری آن کمتر از 5 کیلومتر و قابلیت درگیری ارتفاع پَست آن برای کمتر از 9 متر گفته شده است. موشکها را میتوان با فواصل زمانی 3 ثانیه شلیک کرد. حداکثر سرعت آنها 2.1 کیلومتر بر ثانیه (6 ماخ) است. به گفته منابع روسی احتمال کُشندگی شلیک تکی آن بر علیه هواگردها بین 80 تا 93 درصد، علیه موشکهای کروز بین 40 تا 85 درصد و برای موشکهای بالستیک تاکتیکی (TBM) بین 50 تا 77 درصد است.
سیستم اس-300 در یک آزمون در سال 1995 برای اولین بار موفق به رهگیری و انهدام یک موشک بالستیک R-17 Scud در درون جو شد.
S-300PMU2
توسعه فراتر S-300P در سالهای 1995 تا 1997 زمینه را برای سیستم S-300PMU2 Favorit به عنوان رقیب مستقیم Antey S-300V و پاتریوت PAC-2/3 در زمینه دفاع ضد بالستیک فراهم کرد. Favorit از رادار ارتقا یافته 30N6E2، رادار 64N6E2، پست فرماندهی 54K6E2 و نیز رادار هشدار زودهنگام جدید 96L6E بهره میبرد. علاوه بر موشکهای موجود 48N6 یک نمونه جدید آن با برد افزوده 200 کیلومتر تحت عنوان 46N6E2 نیز به سیستم افزوده شد. ظاهرا سرعت آن نسبت به نسل قبل تغییری نداشت ولی سرجنگی آن برای مقابله با موشکهای بالستیک بهبود یافت و 35 کیلوگرم سنگینتر شد.
رادار LEMZ 96L6-1 حمل شده توسط کامیون MZKT-7930. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Yevgeniy Yerokhinرادار هشدار زودهنگام و اکتساب هدف LEMZ 96L6 به عنوان یک گزینه برای سیستمهای PMU، PMU1، PMU2 ... و به عنوان جایگزین رادارهای باند-S قدیمی 36D6 و 76N6 در سال 1997 توسط Lianozovo Electromechanical Plant و دفتر طراحی Lira KB رونمایی شد. این سیستم کاملا متحرک است و در 5 دقیقه آماده عملیات میشود. انواع روشهای ارسال داده اَعَم از رادیویی، فیبر اپتیک، و کابل معمولی برایش در نظر گرفته شده است. رادار دارای قابلیت جهش فرکانسی برای ایجاد مقاومت بالا در برابر جمینگ و رَدِ کلاتر است. آنتن آرایهای تختِ آن از روش مکانیکی برای جابجایی بیم در راستای زاویه و از روش الکترونیکی برای جابجایی در راستای ارتفاع بهره میبرد. 96L6 چندین مُد عملکرد دارد: مد اکتشافی در تمام ارتفاعها با سرعت داپلر هدف 30 تا 1200 متر بر ثانیه و نرخ تازهسازی داده 6 تا 12 ثانیه - مد پویش زیربخشی با سرعت داپلر 50 تا 2800 متر بر ثانیه و زمان پویش 8 ثانیه - مد اکتشافی ارتفاع پست با سرعت داپلر 30 تا 1200 متر بر ثانیه و نرخ پویش 6 ثانیه. این رادار قادر است با عملکرد بیوقفه، تا 100 هدف را در محدوده برد بین 5 تا 300 کیلومتر ردیابی کند. 96L6 نیز به مانند قبلیها، امکان به کارگیری نیمه متحرک و عملکرد در ارتفاع با کمک بالابر مخصوص دارد که در این صورت زمان لازم برای استقرارش به 30 تا 120 دقیقه افزایش مییابد.
سیستم Elbrus-90 Mikro SPARC با معماری CPU چهارگانه. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: MTsSTپست فرماندهی 54K6E2 با طراحی الکترونیک دیجیتال جدید، حجم و جرمی به اندازه نصفِ نمونه قبلی دارد و در عین حال مصرف انرژی آن نیز 3 تا 4 برابر کمتر شده است. کامپیوتر ماموریت بهکارگرفته شده در آن با یک نمونه جدید سیستم Elbrus-90 Mikro SPARC با معماری CPU چهارگانه، کلاک 500 مگاهرتز و 500 مگابایت رم جایگزین شد. تمام کدهای نرمافزاری به زبان C نوشته شدهاند. در کنسولهای مشترک از پنلهای نمایشگر LCD استفاده شده است. چندین لینک داده و لینک صوت جدید برای ارتباط با سایر واحدها افزوده شده است.
یکی از آپشنهای جدید برای PMU1 و PMU2 سیستم ناوبری دقیق NK Orientir است که از سال 2004 میلادی توسعه یافته است. این سیستم از مرجع داخلی جایروسکوپ فیبر اپتیک (FOG) و اصلاحات محیا شده توسط گیرندههای ماهوارهای GPS و Glonass، و سیستمهای کمکناوبری رادیویی LORAN-C و Chaika و یک کیلومترشمار بهره میبرد. سیستم به نمایشگر نقشه متحرک مجهز است و دقت مکانیابی جغرافیایی 15 متر و دقت نشانهروی زاویهای 6 دقیقه قوسی فراهم میکند. سیستم به همراه رادار 30N6E2 مجتمع شده و آرایهی آنتنهای آن در بالای سقف خودرو نصب شدهاند.
S-400
S-300PMU3 ارتقایی در ادامه سری PMU2 محسوب میشود. و نام S-400 Triumf در واقع برای بازاریابی به کار گرفته شده است. توسعه این سیستم در اواخر دهه 1990 آغاز شد، اولین آزمون آن در فوریه 1999 در سایت کاپوستین یار آستاراخان صورت گرفت. تفاوت اصلی این گونه با نمونههای قبلی در بهبود بیشتر رادارها و سیستمهای نرمافزاری به همراه معرفی چهار نمونه موشک جدید نهفته است. رادار 30N6E2 با ارتقای بیشتر به رادار با قابلیت افزوده 92N6E موسوم به Grave Stone بدل شد و 64N6E2 نیز با اعمال بهبودهای اساسی، دیگر به عنوان 91N6E شناخته میشود. رادار 96L6 نیز به عنوان یک واحد استاندارد در مجموعه S-400 محسوب میشود. همه این رادارها توسط کامیون جدید MZKT-7930 حمل میشوند. فلسفه طراحی S-400 بر اساس ایجاد سیستمی با معماری باز و سطوح بالایی از طراحی ماژولار، با قابلیت یکپارچهسازی دریایی، تحرک عملیاتی، کُشندگی و قابلیتهای ضد جم بالا، برای درگیر شدن با اهداف پروازی حتی در ارتفاعهای بسیار پایین، اهداف با امضای کم و دارای فناوری خفاکاری، بقا در محیطهایی که سلاحهای هدایت دقیق (PGM) به طور گسترده استفاده میشود و نیز انطباق با شرایطی که تعداد کشورهای دارای موشکهای بالستیک تاکتیکی (TBM) و میانبُرد (IRBM) در حال افزایش است.
کنسولهای پست فرماندهی 55K6E. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنیدرادار چندکاره 92N6E دارای برد 400 کیلومتر است و قادر به ردگیری همزمان 100 هدف و تعقیب دقیق 6 هدف برای شلیک موشک به سمت آنهاست. در این رادار از فناوریهای جدیدی برای مقابله با اقدامات متقابل الکترونیکی استفاده شده است. برد رادار پانورامیک 91N6E برای یک هدف بالستیک با سرعت 4.8 کیلومتر بر ثانیه و سطح مقطع راداری 0.4 متر مربع، معادل 230 کیلومتر است. هدف با RCS چهار متر مربع را در حداکثر برد 390 کیلومتر رهگیری میکند و قادر است هواپیماهای استراتژیک را از فاصله 570 کیلومتری هدفگیری کند.
اولین موشک اضافه شده با سیستم، 48N6E3 نام دارد که نمونه ارتقا یافته 48N6E2 است و از روش آشیانهیابی راداری فعال بهره میبَرَد. بُرد آن به 240 کیلومتر افزایش یافته است. در جریان آزمون سیستم در آوریل سال 2004، یک موشک بالستیک توسط این موشک رهگیر با موفقیت هدف قرار داده شد.
دومین موشک جدید، 40N6 نام دارد. برد این سلاح دوربرد بیش از 400 کیلومتر عنوان شده است. این رهگیر از آشیانهیابی فعال و نیمه فعال در فراتر از خط دید بهره میبرد و برای انهدام اهداف با ارزشی چو آواکسها و هواگردهای جنگ الکترونیک مناسب است. وجود آن در سال 2000 آشکار شد و بنابر گزارش رسانههای روسی آزمایشات آن در سال 2010 به اتمام رسید. یک آزمون رهگیری در برد 400 کیلومتر در سال 2015 با موفقیت به انجام رسید. تاکنون هیچ تصویر و یا اطلاعات بیشتری راجع به این موشک و یا حتی پرتابگر آن منتشر نشده است.
تیوبِ بُرش داده شده حاویِ نمونه موشک 48N6E2، و در جلو موشکهای 9M96E1/E2. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنیدموشکهای سوم و چهارم، خویشاوند معنوی موشکهای PAC-3 سامانه پاتریوت محسوب میشوند و جثه کوچکی دارند. اینها تحت عنوان 9M96E و 9M96E2 در 1999 میلادی معرفی شدند. به گفته Fakel، موشک 96M6E داری برد 40 کیلومتر، و 9M96E2 دارای برد 120 کیلومتر است. ایندو قادر هستند ارتفاع 15 پا، تا 66 و 100 هزار پا را تحت پوشش قرار دهند. سرعت حداکثر آنها به ترتیب 0.9 و 1 کیلومتر بر ثانیه است و سرعت هدف ممکن است 4.8 تا 5 کیلومتر بر ثانیه باشد. سر جنگیشان تنها 24 کیلوگرم است. هر دو در قسمت جلو از کانارد بهره میبرند و علاوه بر آن به تراسترهای جانبی برای گردشهای سریع مجهز هستند. به گفته سازنده، قابلیت آنها در سطح دریا، 60 برابر شتاب جاذبه زمین و در 30 کیلومتری، 20 برابر g است. در طراحی 96M6، برخلاف PAC-3 که تراسترها به گونهای به کار گرفته شدهاند که امکان لیفت بدنه برای مانورهای pitch و yaw بوجود میآید، در اینجا تراسترها حول مرکز جرم بدنه نصب شدهاند تا نیروی گردشی مستقیم ایجاد کنند. سطوح دُم که به صورت آویزان سوار شدهاند، به صورت مکانیکی از مانورهای roll بدنه مجزا هستند تا زمان لازم برای القای اثر تراسترها به حداقل برسد. با توجه به جثه کوچک این موشک، میتوان تا 4 تیر از آنها را در هر تیوب معمولی جا داد و بدینترتیب هر کِشنده قادر به حملِ حداکثر 16 تیر از آنها (و یا ترکیباتِ تعدادیِ دیگری با موشکهای بزرگتر) خواهد بود و امکان مقابله با تهدیدات اشباعکننده و سلاحهای هدایت دقیق را فراهم میآورد. به ادعای سازنده، احتمال کُشندگی یک شلیک تکی علیه هدفی در کلاس موشک هارپون، 70 درصد و بر ضد هواپیمای سرنشیندار 90 درصد است. چنین قابلیتی نیاز به سیستمهای مستقلِ ضد-PGM چون پانتسیر، تور و تانگوسکا را برای حفاظت نقطهای از بین میبرد.
یک نمونه کِشنده 5P85SE سیستم S-400 به همراه تیوبهای چهارگانه برای موشکهای 9M96E. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Miroslav Gyűrösiاز دیگر آپشنها برای S-400 میتوان به رادارهای 59N6 Protivnik GE و 67N6 Gamma DE در باند-L، و 1L119 Nebo SVU در باند VHF و نیز رادار چند باندی Nebo M اشاره کرد. علاوه بر رادارها، سیستمهای مکانیابی تشعشعکنندهها مانند 1RL220VE، 1L222 و 86V6 Orion نیز از سال 2008 قابل به کارگیری هستند، این سیستمها قادرند بدون نیاز به ارسال سیگنال توسط رادار اکتساب هدف و یا در صورت جم شدن آن، با اهداف تشعشع کننده درگیر شوند.
ابتدا قرار بود سیستم S-400 در سال 2001 وارد خدمت شود اما دو سال بعد (در 2003) معلوم شد که سیستم هنوز آماده نیست. در نهایت تکمیل پروژه در فوریه 2004 اعلام شد و ورود رسمی آن به خدمت در سال 2007 پذیرفته شد. تا سال 2015 تعداد 19 گُردان، هر کدام شامل 8 پرتابگر چهار تیوبی، (در مجموع 152 لانچر) ساخته شد. روسیه قصد دارد تا سال 2020 تعداد 28 هَنگ، هر کدام شامل 2 یا 3 گردان و هر گردان شامل چهار سیستم در اختیار داشته باشد. ارزش هر گردان به سال 2015 معادل 500 میلیون دلار است.http://www.ausairpower.net/APA-Grumble-Gargoyle.html
https://en.wikipedia.org/wiki/S-300_%28missile%29#S-300P
http://www.deagel.com/Surface-to-Air-Missiles/5V55R_a000874002.aspx
http://www.ausairpower.net/APA-S-300PMU2-Favorit.html
http://www.ausairpower.net/APA-Russian-SAM-Radars-DKB.html
http://www.ausairpower.net/APA-S-400-Triumf.html
https://en.wikipedia.org/wiki/S-400_%28missile%29
http://www.globalsecurity.org/military/world/russia/96l6.htm
http://www.ausairpower.net/APA-Rus-Low-Band-Radars.html#mozTocId383964
لانچر S-300PMU2 Favorit متعلق به چین در حال شلیک موشک 48N6E2. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
رادار 76N6 Clam Shell سیستم S-300PMU متعلق به ارتش اسلواکی در حالت نیمه افراشته. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Slovakian MoD image
رادار LEMZ 76N6 Clam Shell 2D FMCW در ارتفاع 39 متری. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
5P85TE TEL. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
آنتن رادار 64N6E2 Bid Bird در حالت جمعشده. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
اجزای آتشبار S-400. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
پُست فرماندهی 55K6 سیستم S-400. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
حامل 5T58-2 برای جابجایی تیوبهای حاوی موشکهای سیستم S-400. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
P85TM/TE2 TEL. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید
آزمون پرتاب موشک 9M96E مورد استفاده در سیستم S-400. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید - اعتبار: Fakel- 62
-
* فضاپیمای ژاپنی "هایابوسا ۲" که در ماموریتی شش ساله برای رسیدن به یک سیارک و نمونه برداری از آن به سر می برد، در روز سوم دسامبر از کنار زمین خواهد گذشت.
در این گذر، نیروی گرانش زمین مانند یک قلابسنگ، بر سرعت این فضاپیما خواهد افزود و آن را به سوی مقصدش که سیارکی به نام "۱۶۲۱۷۳ ریوگو" (162173 Ryugu) است پرتاب خواهد کرد. انتظار می رود فضاپیمای هایابوسا در ژوییه ی ۲۰۱۸ به این سیارک برسد. در این ویدیوی پویانمایی که از سوی سازمان فضایی ژاپن (JAXA) منتشر شده، پیش-نمایشی از گذر ۳ دسامبر را می بینیم.
دانلود (حجم: 8.92 مگابایت)
http://trainbit.com/files/9528587884/Hayabusa2s_EarthSwingby_1001.mp4
بسیاری از شما تاکنون نام هایابوسا۲ را نشنیده اید. این فضاپیما ماموریتی شگفت انگیز دارد. پس از آن که فضاپیما در سال ۲۰۱۸ به سیارک ریوگو رسید، به مدت یک سال و نیم به گرد آن خواهد چرخید. در این یک سال و نیم، هایابوسا چهار فرودگر را به کار می گیرد و یک برخوردگر مسی بر روی سیارک می اندازد تا سوراخی در آن پدید آورد. خود هایابوسا دستکم یک بار، زمان کوتاهی بر روی سیارک خواهد نشست تا نمونه هایی از موادی که توسط آن برخوردگر از زیر سطح بیرون زده را گردآوری کند. در دسامبر ۲۰۱۹، فضاپیما سیارک را ترک کرده و با روشن کردن پیشران های یونی خود به زمین باز خواهد گشت تا نمونه های ارزشمند خاک ریوگو را به دست دانشمندان برساند.
ماموریتی بلندپروازانه به نظر می آید نه؟ بله، ولی اگر هایابوسا۲ حتی بخشی از ماموریتش را هم به درستی انجام دهد، یک پیروزی خواهد بود. [نخستین فضاپیمای هایابوسا یک چنین ماموریتی را بر روی سیارک ایتوکاوا انجام داد. در همین زمینه: * موفقیت دانشمندان در کالبدشناسی یک سیارک]
این فضاپیما پیکر کوچکی دارد (جرم: ۵۵۰ کیلوگرم، ابعاد: ۲در۱.۶در۱.۲۵ متر)، و در نزدیک ترین نقطه که ساعت ۱۹:۰۷ به وقت ژاپن به آن می رسد، ۳۱۰۰ کیلومتر از زمین فاصله خواهد داشت. پس به هنگام گذشتن از کنار زمین چندان نوری نخواهد داشت و برای دیدنش نیاز به یک تلسکوپ خواهد بود.
رصدگر کهنه کار ماهواره ها، ریک بالدریج می نویسد: «این فضاپیما برای ساحل باختری آمریکا، در به سختی ۷ درجه بالای افق باختری دیده خواهد شد. بینندگان در آلاسکا، هاوایی و ژاپن شانس بهتری خواهند داشت. شاید در تارنمای JPL HORIZONS ناسا بتوانید روزیج هایی (جدول های نجومی) برای برخی جاهای ویژه پیدا کنید.»
نمودارهای بیشتر، نقشه ی ردگیری از روی زمین، و داده های دیگر هم به زبان ژاپنی در این نشانی در دسترس است.
در همین زمینه: * "قلاب سنگ گرانشی" چیست؟
۹/۱۱/۱۳۹۴
منبع: یک ستاره در هفت آسمانhttp://1star-7skies.blogspot.com/2015/12/blog-post_77.html
- 9
-
دوستانی که احیانا بخواهند با دقت آکادمیک با نظریه آشنا شوند به نظرم مجموعه لکچرهای لئونارد ساسکیند، از فیزیکدانان شناخته شده آمریکایی، مفید باشد. قسمت اول به همراه لینک مستقیم آن، در ادامه قرار داده شده است و قسمتهای بعدی از طریق کانال دانشگاه استنفورد در یوتیوب در دسترس است. قسمت اول برخی مفاهیمی اولیه را شامل میشود و چندان نیاز به ریاضیات ندارد اما بدیهی است که درک مطالب در ادامه بدون آشنایی با ریاضیات آن ممکن نخواهد بود.اما پیش از لکچرهای ساسکیند، یک مستند، چندین ارائه، و یک نشست معرفی میشود:
یک مستند از شبکه هیستوری راجع به انیشتین و جریان اتفاقات پیرامونی که به موازات پیشبرد نظریه در جریان بوددانلود (حجم: 946 مگابایت)
http://trainbit.com/files/2751287884/AlbertEinstein_DocHD_1001.mp4
https://www.youtube.com/watch?v=NyK5SG9rwWI
ء
یک ارائه توسط کیپ تورن پیرامون نسبیت عام و به زبان ساده. اگر بدانید وی فیزیکدان پشتپرده فیلم محبوب میانستارهای بودهدانلود (حجم: 147 مگابایت)
http://trainbit.com/files/0450287884/Einstein_GeneralRelativity_1905to2005_KipThorne_1001.mp4
https://www.youtube.com/watch?v=JXaukctamdQ
ء
یک ارائه توسط رابرت دیکگراف، فیزیک-ریاضیدان شناختهشده هلندی، پیرامون نسبیت عامدانلود (حجم: 567 مگابایت)
http://trainbit.com/files/7350287884/100Years_GeneralRelativity_1001.mp4
https://www.youtube.com/watch?v=Y2neq9oQGo4
ء
دو ارائه با محوریت بررسی روند تاریخی و سیر تحول خود نظریه و تلاش برای کشف روند فکری انیشتن در توسعه آن.
اولی توسط یورگن رِن، فیزیک-ریاضیدان و مدیر موسسه ماکس پلانک برای تاریخ علم و دومی توسط میشل جانسن، پروفسور تاریخ علم در دانشگاه مینه سوتادانلود (حجم: 701 مگابایت)
http://trainbit.com/files/4350287884/TheGenesis-Renaissance_GeneralRelativity_1001.mp4
https://www.youtube.com/watch?v=bj8rZnOUjWU
دانلود (حجم: 420 مگابایت)
http://trainbit.com/files/6350287884/GR100_MichelJanssen_Novembe2015_1001.mp4
https://www.youtube.com/watch?v=-n6-9IgiqHo
ء
نشستی در غالب مجموعه جشنواره جهانی علم پیرامون نسبیت عام که در آن برایان گرین میزبان چند فیزیکدان برجسته است.
استیون واینبرگ نوبلیست،
اندرو استرومینگر پروفسور در دانشگاه هاروارد،
کامران وفا فیزیکدان برجسته در نظریه ریسمان و استاد دانشگاه هاروارد،
گابریلا گونزالس پژوهشگر در دانشگاه ایالتی لوئیزیانا و سخنگوی پروژه همکاری علمی لایگو،
و سمیر ماثور فیزیکدان در دانشگاه ایالتی اوهایو.http://trainbit.com/files/3350287884/BrianGreene_RealitySinceEinstein_1001.mp4
دانلود (حجم: 1.07 گیگابایت)
https://www.youtube.com/watch?v=3EOpHHjv5g8
[hr]
لکچرهای آموزشی لئونارد ساسکیند پیرامون نسبیت عام
قسمت اول:
دانلود (حجم: 1.11 گیگابایت)
http://trainbit.com/files/3068587884/GeneralRelativity_Lecture1_1001.mp4
https://www.youtube.com/watch?v=JRZgW1YjCKk
قسمتهای بعدی در کانال استنفورد در یوتیوب:
https://www.youtube.com/user/StanfordUniversity/search?query=General+Relativity+Lecture
- 14
-
به نظرم درک درست از مسئله بدین صورت باشد که دو ناظر (یکی داخل آسانسور متحرک و دیگری بر روی زمین) تجربیات خود را از تجربه این دو وضعیت (که باید معادل باشند) بعدا به اشتراک میگذارند. اما اگر بخواهیم جهت آسانسور را تعیین کنیم احتیاج به تعریف یک ناظر سوم است و احتمالا چیز جدیدی به مسئله نمیافزاید.
البته باید توجه داشت که تمثیل آسانسور (و راکت) در واقع برای تبیین اصل همارزی (Equivalence principle) استفاده میشود و بدون این توضیح اضافی که باید به صورت محلی (یا به عبارتی برای آسانسور کوچک) استفاده شود، دچار اشکال میشود. زیرا به فرض مثال میدانیم که در یک دیدگاه کلیتر، شتاب جاذبه زمین به صورت مرکز گرا عمل میکند بنابراین اگر یک آسانسور به اندازه کافی بزرگ داشته باشیم، ناظر داخل آسانسور قادر به تعیین نیروی کشندی (Tidal force) ناشی از عدم یکنواختی آن خواهد بود و بدینترتیب قادر به تمییز بین آسانسور متحرک و گرانش میشود...
در این مورد در لینکهای زیر بیشتر بخوانید:
http://www.einstein-online.info/spotlights/equivalence_principle
http://www.einstein-online.info/spotlights/geometry_force
================
hamidz65 گرامی ممنون بابت لینکها. اما ای کاش در جای دیگر مطرح میشد زیرا مستقیما به موضوع تاپیک باز نمیگردد :oops:
- 6
دومین SBIRS GEO به فضا پرتاب شد / هشدار زود هنگام موشك هاي بالستيك
در اخبار علمی
ارسال شده در · ویرایش شده در توسط mahdavi3d · Report reply
https://danielmarin.naukas.com/2017/01/22/lanzamiento-del-satelite-de-alerta-temprana-sbirs-geo-3-atlas-v-401/
ابتدا باور بر این بود که سیستم سیبرز با هزینه 5 میلیارد دلاری و اولین پرتاب در سال 2002 کار خود را آغاز خواهد کرد. اما اولین پرتاب تا 9 سال بعد اتفاق نیافتاد، و برآورد هزینه برنامه برای شش ماهواره سیبرز در سال 2016 به 19 میلیارد دلار، یعنی حدود چهار برابر تخمین اولیه رسید.
سنسورهای سیبرز قادر به ردیابی هرگونه اتفاق حرارتی به اندازه کافی بزرگ هستند. این سیستم فقط در سال 2014 بالغ بر 8000 رویداد حرارتی چون فلش آتش توپخانه و انفجارها را به فرماندهان گزارش کرده است. این رقم در سال 2015 به 10000 رویداد رسید (یک رویداد بر ساعت)
سیستم قدیمیتر DSP هر ده ثانیه زمین را یک بار اسکن می کند، گفته می شود که سیبرز سریعتر از DSP اسکن می کند.
سنسور مادون قرمز CHIRP که به عنوان یک محموله جانبی بر روی ماهواره مخابراتی SES-2 در مدار قرار گرفت، بیش از 300 ترابایت دیتا از 70 پرتاب راکتی و سایر انواع رخدادهای حرارتی را مشاهده کرده است. نیروی هوایی بیش از 400 رخداد پرتاب راکتی را در سال 2015 رصد کرده است.
http://www.spacenewsmag.com/feature/unlocking-the-sbirs-data-revolution/
فرماندهی فضایی نیروی هوایی آمریکا چهارمین ماهواره سیبرز ( SBIRS-4 ) را در ژوئن 2019 به عنوان یک ماهواره عملیاتی در معماری سیستم پیش اخطار موشکی به خدمت پذیرفت. این ماهواره در ژانویه 2018 به فضا پرتاب شده بود.
طبق برنامه ها قرار است که پنجمین و ششمین ماهواره سیبرز در سال های 2020 و 2021 توسط لاکهید مارتین تحویل شوند.
در سال 2018 تصمیم یوساف بر این شد که دیگر به سراغ سفارش هفتمین و هشتمین ماهواره سیبرز نرود و در عوض تمرکز خود را بر برنامه جایگزین ماهواره های "نسل بعد نظارت مداوم مادون قرمز" ( next-gen OPIR ) که قرار است توسط لاکهید مارتین و اینبار با سرعت بیشتر، ساخته شود، قرار دهد.
https://spacenews.com/air-force-reports-progress-in-missile-defense-satellite-programs/