-
تعداد محتوا
709 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های jackturbo
-
دستت درد نكنه برادر هنوز دانلودش نكردم ولي به زودي اين كار رو مي كنم ممنون . بايد مستند زيبايي باشه.
-
گذر زمان زوایای پنهان این قضیه رو بیشتر نمایان می کنه باید منتظر شد و دید.
-
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه، ضایعه درگذشت رئیسجمهور و جمعی از مقامات کشور لهستان در سانحه هوایی را تسلیت گفت و با بازماندگان این حادثه ابراز همدردی كرد. در یک سانحه هوایی رئیسجمهور لهستان به همراه همسرش و برخی دیگر از مقامات این کشور کشته شدند. برخی از خبرگزاریها گزارش دادند که در این سانحه هوایی بیش از 100 نفر کشته شدند. http://www.aftabnews.ir/vdce7x8o.jh8fpi9bbj.html لینک تصاویر: http://www.jahannews.com/images/docs/000105/n00105964-r-b-000.jpg http://www.jahannews.com/images/docs/000105/n00105964-r-s-001.jpg http://www.jahannews.com/images/docs/000105/n00105964-r-s-002.jpg http://www.jahannews.com/images/docs/000105/n00105964-r-s-003.jpg http://www.jahannews.com/images/docs/000105/n00105964-r-s-004.jpg http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Larg_Pic/2010/4/10/img634065034006250000.jpg http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Larg_Pic/2010/4/10/img634065033999843750.jpg
-
اين قضيه به نظر خود من هم مشكوك بود ولي واقعا يك فاجعه است جداي از بينش سياسي حاكم در دنيا بايد به مردم لهستان و خانواده هاي داغدار تسليت گفت اتفاق دردناكي است. كه تصور آن واقعا سخته
-
تاريخچه طراحی و تولید موشکهای بالستیک ایران تاريخچه طراحی و تولید موشکهای بالستیک ایران
jackturbo پاسخ داد به TANK تاپیک در موشک های بالستیک
تشکر برادر عزیز -
خواهش می کنم انجام وظیفه است.
-
رد آرمی عزیز دستت درد نکنه سال نو بر شما و دوستان عزیز هم مبارک باشه از بابت زحمتی که برای تکمیل این مبحث می کشی واقعا" ازت ممنونم تاپیک خیلی جالبیه.
-
تشکر دوست عزیز بنظر من فروشهای تسلیحاتی شوروی در این بین نباید نقش همسایگان عرب رو فراموش کرد که با کمک های میلیاردی خود صدام رو تحریک کردن انشا الله یک تاپیک در این مورد ایجاد می کنم
-
تاپیک جامع عملیات ثامن الائمه تاپیک جامع عملیات ثامن الائمه
jackturbo پاسخ داد به Lich تاپیک در عملیات های نظامی ایران
رزمندگان اسلام با اجراي عمليات ثامنالائمه (ع)، طي نبرد 2 روزه با متجاوزان عراقي توانستند 150 كيلومتر از خاك كشورمان و آبادان را باز پس گيرند. «حصر آبادان بايد شكسته شود» اين فرماني بود كه در چهاردهم آبان 1359 توسط فرماندهي كل قوا حضرت امام خميني (ره) خطاب به نيروهاي مسلح به ويژه ارتش جمهوري اسلامي ايران صادر شد. بر اساس اين فرمان لشكر 77 خراسان، عمليات ثامنالائمه (ع) را در ساعت يك بامداد روز 5 مهر با رمز «نصر منالله و فتح قريب» آغاز كرد و در تاريخ 7 مهر 1360 بعد از 2 روز نبرد موفقيت آميز به پايان رساند. آتش پشتيباني و هماهنگي بين نيروها و سرعت عمل فوقالعاده باعث شد كه در 24 ساعت نخست عمليات، اهداف اصلي به تصرف ارتش اسلام در آيد. طراحي، فرماندهي و اجراي عمليات توسط نيروي زميني ارتش با شركت و همكاري 15 گردان سپاه پاسداران و نيروي هوايي صورت پذيرفت. اين عمليات با هدف شكستن حصر آبادان، در منطقه شرق رودخانه كارون اجرا شد كه تصرف و تأمين ساحل شرق رودخانه كارون با آزادسازي 150 كيلومتر مربع از زمينهاي خودي، خارج شدن آبادان از محاصره طبق فرمان امام (ره)، كشته و زخمي شدن 3 هزار نفر از عراقيها و به اسارت در أمدن يك هزار و 656 نفر، انهدام 90 دستگاه تانك و نفربر، 100 دستگاه انواع خودرو، سرنگوني 3 فروند هواپيما و يك فروند بالگرد دشمن، به غنيمت گرفتن 100 دستگاه تانك، 60 دستگاه نفربر، 3 دستگاه لودر و توپ و 50 دستگاه انواع خودرو از دستاوردهاي اين عمليات بود. امير سرتيپ 2 خلبان ابراهيم محمدزاده در ارتباط با عمليات ثامن الائمه (ع) ميگويد: با نزديك شدن زمان عمليات، نياز بود خلبانان براي آشنا شدن به منطقه رزم از محورهاي تك، پدهاي تخليه مجروحان و از مسيرهاي پروازي بازديد و شناسايي كنند. به همين منظور مسئولان عمليات، ليدر تيمهاي پروازي و خلبانان بالگردهاي 214 همراه با افسر عمليات لشگر 77 چند روزي در محورهاي مختلف از قرارگاههاي تاكتيكي تيپها و يگانهاي مستقر در خط شناسايي لازم را انجام دادند. وي ادامه ميدهد: همكاري تنگاتنگ خلبانان و مسئولان پايگاه كرمان با لشگر 77 در آن روزها سبب شده بود تا اخوت و برادري نزديكتري بين مسئولان 2 يگان به وجود بيايد. در اين رهگذر با سرگرد روحالله سروري، افسر عمليات لشگر 77 خراسان، سرگرد منوچهر صابريان، افسر تطبيق آتشها و سرهنگ علي صديقزاده، رئيس ركن سوم لشگر آشنا شديم. امير سرتيپ 2 خلبان هوانيروز بيان ميكند: سرگرد روحالله سروري افسري بسيار خوش برخورد، با نزاكت و با صلابت نظاميگري و مسلط به امور بود كه به سرعت مورد توجه خلبانان جوان قرار گرفت. همين روحيات خوب وي سبب شد تا خلبانان همكاري بسيار خوبي در مأموريتهاي پروازي با وي داشته باشند. وي خاطرنشان ميكند: با پايان شناساييها، اعلام آمادگي هوانيروز، فراهم شدن ملزومات رزم، پاي كارآمدن يگانهاي ارتش و سپاه پاسداران سرانجام روز موعود همان 5 مهر 1360فرا رسيد و با روشن شدن هوا و شروع پرواز تيمهاي آتش و بالگردهاي تخليه مجروح، از قرارگاه تاكتيكي اعلام شد كه دشمن در منطقه تيپ يك لشگر 77 خراسان با داشتن يك دكل ديدهباني بلند بر منطقه تيپ تسلط پيدا كرده است و با هدايت آتش توپخانه و تانكهاي خود، پيشروي نيروهاي خودي را كند كرده است. به همين منظور به هوانيروز مأموريت داده شد با موشك ماوريك، دكل ديدهباني را منهدم كند. امير سرتيپ 2 محمدزاده اضافه ميكند: پس از توجيه و پيدا كردن موقعيت دقيق دكل ديدهباني در روي نقشه عملياتي، به پرواز درآمديم. بعد از عبور از روي نيروهاي خودي به تانكهاي در حال مقاومت نيروهاي عراقي برخورد كرديم. كبراهاي همراه تيم، با آتش كشيدن تعدادي از تانكها و خودروهاي دشمن، توجه آنان را به خود جلب كردند و من هم با شرايط به وجود آمده دكل ديدهباني را پيدا كردم و با شليك دقيق يك فروند موشك ماوريك، سكوي ديدهباني را كاملاً منهدم كرده و موشك دوم را نيز به طرف يك دستگاه تانك شليك كردم. با انهدام سكوي ديدهباني و تعدادي از تانكها و كشته شدن تعداد زيادي از نيروهاي در حال مقاومت دشمن، نيروهاي خودي با گرفتن روحيهاي مضاعف از خاكريزهاي دشمن عبور كرده و به پيشروي خود ادامه دادند. سرهنگ خلبان مهدي مدرس با بيان خاطرهاي از عمليات ثامنالائمه (ع) اين چنين ميگويد: روزي كه به درستي تاريخ آن يادم نيست، حسين خرازي از طريق لشكر 77 خراسان درخواست يك تيم آتش كرده بود. در اجراي دستور 2 بالگرد كبرا به خلباني من، ستوان نژادتقي و يك فروند بالگرد 214 به خلباني ستوان پارسي تعيين شد؛ در اتاق كار آنها روي نقشه توجيه شديم. قضيه از اين قرار بود كه چون بر اثر طغيان آب كارون و احتمالاً پمپاژ آب به قسمتي از ساحل، دور رودخانه كارون تبديل به درياچهاي شده بود و در زير پاي اين درياچه يعني در جنوب سيل بند، يگانهاي عراقي استقرار داشتند. برادران تصميم داشتند با تخريب سيل بند، آب را در زير پاي نيروهاي دشمن رها كنند. از اين جهت از ما خواستند كه مقدار 400 كيلو مواد منفجره TNT با يك قايق و تعدادي از بچهها را به آن سوي رودخانه ببريم تا پس از حمل آن به وسيله قايق به حوالي ديواره سد، شكافي در آن ايجاد كرده و با قرار دادن مواد منفجره، آنجا را منفجر سازند. وي ميافزايد: روز بعد نيز پس از اجراي مأموريت، برادران را به شرق كارون بازگردانيم؛ بحثهاي زيادي بود، تعدادي ميگفتند اين عمليات، شدني نيست. به هر حال عملياتمان را انجام داديم. قايق و 400 كيلو TNT و پرسنل مربوطه را جناب پارسي به آن طرف آبگرفتگي حمل كرد و به همراه نژادتقي به عنوان اسكورت حركت كرديم. سرهنگ خلبان هوانيروز بيان ميكند: در منطقهاي كه انتخاب كرده بودند، قايق به آب انداخته شد. بالگرد 214 مشغول تخليه پرسنل و بار بود كه توپخانه ارتش عراق شروع به تيراندازي كرد. نژادتقي جهت هدفيابي به سوي آنها پرواز كرد تا درگير شود اين در حالي بود كه 2 توپ ضد هوايي از دور به سوي ما تيراندازي ميكنند. به سوي آنها رفتم و آماده شدم براي شليك، تيراندازي آنها به صورت رگبار به طرف ما ميآمد و چون گلوله رسام نيز داشت كاملاً ميديدم كه گلولهها از چپ و راستمان رد ميشوند در حين پرواز متوجه شدم كه روي خشكي هستيم و يگاني از عراق در منطقه است، به سمت هدف در منطقه حسينيه گردش كرديم. يگان تقريباً در يك كيلومتري ما بود اگر گلولهاي به ما اصابت نكرد، لطف خدا بود زيرا من يك هدف 12متري بودم، به مجرد اينكه با آنها روي يك خط قرار گرفتيم 2 راكت رها كرده و يكسري 20 ميليمتري تيراندازي كردم. وي ادامه ميدهد: زماني كه ستوان طايفه رستمي گفت «خورد وسطشان، پرسنل شروع به فرار كردند». متوجه شدم روي يك گردان عراقي هستيم؛ همه بدون استثناء فرار ميكردند.. من نيز در ارتفاع 4 الي 5 متري زمين پرواز ميكردم؛ هر لحظه امكان داشت به سيمهاي ارتباطي آنها كه روي ديركهاي 2 تا 5/2 متري سوار شده بود، برخورد كنم. سرهنگ مدرس خاطرنشان ميكند: كمك خلبان دائماً هشدار ميداد كه مواظب باش ملخ پرواز به سيم نخورد، ملخ به زمين نخورد، به دكل نخورد. من گردشهاي خيلي گودي ميكردم. 2 راكت رها كردم و به گروه اعلام كردم كه روي عراقيها هستم، سريعتر خود را برسانيد. لحظاتي بعد نژادتقي در حاشيه گردان داد ميزد «نزن اينها رو بذار ببريمشان» بالگرد 214 نيز به ما محلق شد. نژادتقي كه ليدر تيم بود به 214 گفت بنشين وسط اينها، 214 وسط گردان نشست. وي اضافه ميكند: كروچيفش از بالگرد بيرون پريد ابتدا يك اسلحه برداشت و دويد به طرف يك سنگر، ديدم با ته قنداق به پشت چند نفر زده و آنها را به طرف 214 هدايت ميكند. يك مرتبه آتش توپخانه دشمن شروع شد، نحستين گلولهاي كه در منطقه اصابت كرد 214 بلند شد. 30 تا 40 درجه جهتش تغيير پيدا كرد. در فاصله كمي نشست. 5 نفر عراقي را سوار كرد و سريعاً حركت كرد. مهماتم تمام شده بود. به نژادتقي گفتم «گفت تو برو من ترتيبش را ميدهم». سرهنگ مدرس ميگويد: به مجرد اينكه حركت كرديم صداي آقاي پارسي را شنيدم كه ميگفت «اينجا تنها كروچيف من اسلحه دارد اگر 5 نفر كه دستشان باز است حمله كنند و اسلحه را از او بگيرند تكليف من چيست؟» من سريع خود را به او رساندم و به خلبان گفتم «ما را به آنها نشان بده» به هر ترتيب پهلو به پهلوي 214 در پرواز بودم؛ لحظات حساسي بود؛ اگر اسرا با يك هجوم اسلحه را ميگرفتند، ميتوانستند هليكوپتر را هم اسير كنند. وي ادامه ميدهد: عدم انجام اين كار نشانگر آن بود كه آنها از اينكه اسير شدهاند ناراحت نبودند؛ به هر تقدير آن روز توانستيم 5 اسير از عراق گرفته و تحويل ركن دوم لشكر بدهيم. منبع: كتاب حماسههاي ماندگار هوانيروز- 12 پاسخ ها
-
- 1
-
- جنگ تحمیلی
- عراق
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاپیک جامع عملیات ثامن الائمه تاپیک جامع عملیات ثامن الائمه
jackturbo پاسخ داد به Lich تاپیک در عملیات های نظامی ایران
با تشکر ، ارسال پست بدون متن طبق قوانین سایت مشکل داره لطفا" دقت کنید. -
با تشکر از فانتوم عزیز بابت ارسال تصاویر بهترین عنوان این ارتش ارتش بی عرضه کویت است ارتشی که حتی نتونست 1 ساعت مقابل صدام مقاومت کنه یک پوشاله که بنده یک کبریته.
-
(معرفی ارتش سایبر ایران) Iran Islamic Revolution Guards Corps
jackturbo پاسخ داد به Haj_Rezvan تاپیک در جنگ نرم و سایبری
[quote]بازار نرم افزاری 50 میلیون دلاری که اهمیتی نداره که نویسنده عنوانش کرده الکی می خواستن ایران هراسی کنن[/quote] البته با احتساب نرم افزارهاي كرك شده فكر كنم يك 40 يا 50 ميلياري بشه علي جان دستت درد نكنه -
تاپیک جامع عمليات الی بيت المقدس تاپیک جامع عمليات الی بيت المقدس (فتح خرمشهر)
jackturbo پاسخ داد به amir تاپیک در عملیات های نظامی ایران
دریا جان دستت درد نکنه با مطالب نستور عزیز کاملتر شد.- 74 پاسخ ها
-
- خرمشهر
- الی بیت المقدس
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
[quote]ضمن تشكر بايد بگم من كه نتونستم هيچ فيليم ببينم يه كم راهنمائي لطفا [/quote] با سلام شاید مشکل از plug in flash player است. از لینک های زیر میتونی برروزش کنی http://get.adobe.com/flashplayer/?promoid=BUIGP http://www.adobe.com/products/shockwaveplayer
-
بیچاره خدمه تانک وقتی میان بیرون فقط چشمهاشون مشخصه کلنل عزیز دستت درد نکنه
-
تصمیم ایجاد این تاپیک برمی گرده به خیلی وقت پیش می خواستم دینم رو به جانبازان شیمیایی ادا کنم ولی نمی دونستم چطوری گفتم شاید انعکاس مصیبت های دنیوی اونها که توام با اجر اخروی است کار خوبی بنظر بیاد ولی دوستان من شاید کمی اوقاتمون تلخ بشه و ناراحت بشیم ولی مهم اینه که هیچ وقت افرادی رو که در راه خدمت به این مرز و بوم با بدترین شرایط جسمی زندگی می کنن فراموش نکنیم حتی به اندازه .... از این به بعد در نظر دارم تا هر یک از عزیزانی که در راه این مرز و بوم به نوعی در رنج و عذاب هستند رو معرفی کنم شاید با دعای خیر من و شما دوستان عزیز این عزیزان هم شافا پیدا کنند پس از همین الان برای شفای تمام جانبازان علی الخصوص جانبازان شیمیایی محکم صلوات بفرست و دعا کن . [b]شیرعلی «شیمیایی ام»[/b] من اهل تسنن؛عاشق مولا علی(ع)، من کربلائیم. وقتی بدنیا آمد گلدی نام داشت.وقتی بزرگ شد به عشق مولایش علی (ع)شیر علی نام گرفت. او از جانبازان اهل تسنن و در نزدیکی جزیره آشوراده بندر ترکمن زندگی می کند. خود می گوید هر چه به دریا نگاه میکنم نمی توانم بزرگی مولایم علی را درک کنم. بعد دریا برایم رودخانه ای میشود و مرا به سمت آسمان سوق میدهد. هر چه به آسمان می نگرم باز آسمان در برابر بزرگی مولایم علی بسیار ناچیز است. شیر علی دو باره و سه باره شیمیائی میشود. معلمی ساده اما دلی دارد به وسعت دریا گشاده، اگر چه تک سرفه هایش نگذاشت ما را در خود غرق کند. اما سرفه های عاشقی علی دریایی ست. می گوید: وقتی دریا جوابم می کند. نفس هایم مرا یاری نمی دهند. جزیر برایم قفس می شود به پابوسی آقایم علی ابن موسی رضا(ع) می روم. دنیا باید بداند که هیچ دیواری بین شیعه و سنی وجود ندارد. دشمنان بدانند من اهل تسنن عاشق مولایم علی، من کربلائی ام. ای مردم ... ادامه دارد.. [url=http://www.chemical-victims.com/DesktopModules/News/NewsView.aspx?TabID=0&Site=chemical&Lang=fa-IR&ItemID=38977&mid=12546&wVersion=Staging]منبع[/url]
-
سرفه ،تنگی نفس، سرطان... بد نیست آدم کمی هم بهش بد بگذره
jackturbo پاسخ داد به jackturbo تاپیک در جنگ تحمیلی
25اسفند؛ سالروز بمباران شيميايي حلبچه توسط رژيم بعث عراق روزي كه پنج هزار انسان بی گناه در کمتر از یک ساعت کشته شدند در اين فاجعه بزرگ، حدود پنج هزار كرد عراقي به شهادت رسيده و هفت هزار تن ديگر مصدوم شدند. فاجعه حلبچه علاوه بر جنبههاي انساني و اخلاقي، زيانهايي در روابط خارجي رژيم بعثي عراق در پي داشت و حتي بسياري از حاميان آن را برآشفته كرد. با پيروزي رزمندگان اسلام در عمليات والفجر 10 و آزادسازي بسياري از مناطق كردنشين از جمله شهر استراتژيك حلبچه، و استقبال مردم شهرها و روستاها از طليعه سپاهيان نور و آزادي، رژيم بعثي عراق در يك اقدام غيرانساني، به قصد انتقامگيري از اين شكست فاحش و دشمني با مردم، شهر حلبچه و اطراف آن را هدف بمبهاي شيميايي قرارداد. آن رژيم با ارتكاب به اين عمل ضد بشري، هيروشيماي ديگري آفريد و برگ سياه ديگري بر پرونده سراسر ننگ خود افزود. انعكاس صحنههاي دلخراش قربانيان گازهاي سمّي حلبچه در سراسر جهان، موقعيت بينالمللي رژيم عراق و حاميان وي را بسيار تضعيف نمود. اعزام خبرنگاران خارجي به ايران و بازديد از منطقه، تدريجاً ابعاد اين جنايت دهشتناك را افشا كرد و واكنشهاي متعددي را برانگيخت. به كارگيري سلاحهاي شيميايي از سوي عراق در حالي صورت ميگرفت كه اين كشور جزو 120 كشور امضا كننده پروتكل ژنو راجع به منع استفاده از سلاحهاي سمي و خفه كننده قرار داشت. تا حدود پس از يك ماه از بمباران حلبچه، بازتاب آن در رسانههاي خبري خارجي مشاهده ميشد. ليكن با اتمام حملات عراق به شهرهاي ايران و نيز اعزام نمايندگان ايران وعراق به سازمان ملل و مذاكره با دبيركل سازمان ملل، تدريجاً از جنايات عراق در حلبچه همه چيز به فراموشي سپرده شد. -
دستت درد نکنه امین جان شاید من یکی از اینها بخرم ولی نمی دونم پولم برسه یا نه
-
مقایسه عملکرد پدافند هوایی ایران و عراق در زمان جنگ تحمیلی
jackturbo پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در توان نظامی کشورها
دستت درد نکنه برادر سینا بسیار عالی بود ولی الحق عراقی ها از اول تا آخر هم نفهمیدند که چطور از یک سیستم موثر و کارآمد پیش اخطار بهره ببرند یا شاید هم دلیل آن سیستم ها برد بلند روسی بوده نمی دونم منتظر بقیه هستیم . -
[quote][quote]اقا من الان خودم با ويژوال استوديو يه مسيج باكس درست ميكنم توش ميزارم 3600 ثانيه!! بعد ببريد بگيد كاربراي ميليتاري تو ايران يه ساعت ركورد ميزنن [/quote] بله امکانش هست اما توجه کنید که روال برنامه ثابته و در زمان مشخص موانع در جای مشخص قرار دارند. چون روال برنامه ثابت هست با تمرین میتوان رکورد رو بهتر کرد و فقط نیاز به تمرکز و زمان داره. در ضمن چون برنامه جاوا اسکریپت هست و امکان تغییر سورس خواهشا دوستان سریع به رکورد بالای 20 ثانیه نرسند که مشکوک میشه.[/quote] من 19.999 زدم
-
پدرم در اومد از 32.962 بالاتر نتونستم برم
-
سرفه ،تنگی نفس، سرطان... بد نیست آدم کمی هم بهش بد بگذره
jackturbo پاسخ داد به jackturbo تاپیک در جنگ تحمیلی
جانباز شيميايي 70درصد شیمیایی علي اكبر علاف زاده بدون شرح . هر شب در تمنای وصالت نفس هایم تندتر می شود سینه ام می سوزد و گمان می کنم اکنون در آرامشم ولی صبح دیگر ......... [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/5%7E95.jpg[/img] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/7%7E72.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_7%7E72.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1%7E140.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1%7E140.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/2%7E127.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_2%7E127.jpg[/img][/url] -
سرفه ،تنگی نفس، سرطان... بد نیست آدم کمی هم بهش بد بگذره
jackturbo پاسخ داد به jackturbo تاپیک در جنگ تحمیلی
با تشکر از همه دوستان جانباز 25 درصد نهاوندي بر اثر شدت جراحات شيميايي به لقاءالله پيوست جانباز25 درصد نهاوندي بر اثر شدت جراحات شيميايي، پس از سالها تحمل درد و رنج مصدومیت سرانجام به جمع یاران شهیدش پیوست. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی قربانیان سلاح های شیمیایی شهيد مراد حقيقي كارمند آموزش و پرورش بخش "خزل" نهاوند بود و سال گذشته به عنوان موجر نمونه استان انتخاب شد. وي به خاطر حسن اخلاق و كارهاي انسان دوستانه به عنوان موجر نمونه از يك برنامه تلويزيوني معرفي شد و مستأجر او بيش از 15 سال است كه در منزل وي زندگي ميكند. اين جانباز شهيد بيش از سال 1365 به مدت 25 ماه در اسارت نيروهاي بعثی بود و بعد از آزادی و بازگشت به ميهن اسلامي نیز با جراحات شيميایی در رنج و سختی زندگی می کرد. -
عراق در جنگ تحميلي، ۳ هزار و ۵۰۰ بار ايران را بمباران شيميايي كرد
jackturbo افزود یک موضوع در جنگ تحمیلی
رژيم بعث عراق در سالهاي جنگ تحميلي، ۳ هزار و ۵۰۰ بار به ايران حمله شيميايي كرد كه ۳۰ مورد آن در مناطق مسكوني بوده است. رژيم بعث صدام در سالهاي دفاع مقدس هرگاه در نبرد با رزمندگان ايراني شكست ميخورد براي جبران ناكامي و شكستهاي خود،به استفاده از سلاحهاي شيميايي متوسل ميشد. عراق در اين حملهها ، صدها تن گاز خردل، سارين و ديگر گازهاي كشنده را عليه رزمندگان ايراني مورد استفاده قرار داد. عراق ، سلاح شيميايي را براي نخستين بار در عمليات خيبر بكار گرفت و گاز خردل را با هلي كوپترهاي ساخت شوروي سابق و فرانسه ، عليه جمهوري اسلامي ايران استفاده كرد. عراق در عمليات والفجر ۲ نيز در منطقه حاج عمران به صورت محدود از سلاح هاي شيميايي استفاده كرد كه شوراي امنيت سازمان ملل در واكنش به آن با صدور بيانيهاي اين اقدام را محكوم كرد. اما بعثيها بيتوجه به اين اراده بينالمللي در سال ۶۳ و در عمليات بدر نيز بيش از ۳۰ مورد سلاح شيميايي را عليه ايران استفاده كرد. نخستين نقطه جغرافيايي ايران كه قرباني سلاحهاي شيميايي عراق شد منطقه اي بين هلاله و ني خزر در ۵۰ كيلومتري غرب ايلام بود. حملات شيميايي عراق به مناطق نبرد محدود نشد و مناطق مسكوني كشورمان نيز بطور پراكنده مورد تهاجم دشمن قرار گرفت. گستردهترين حمله ناجوانمردانه عراق به مناطق مسكوني روز هفتم تيرماه سال ،۱۳۶۶ در شهر سردشت (در استان آذربايجان غربي) اتفاق افتاد و بر اثر آن بيش از هشت هزار نفر از جمعيت غير نظامي اين شهرستان مجروح شدند. در اين حمله ناجوانمردانه ۱۱۰ نفر به شهادت رسيدند. بر اساس آمارهاي منتشر شده از سوي سازمانها و جوامع بينالمللي ، جنگ تحميلي رژيم بعث عراق عليه ايران ۴۵ هزار مصدوم و پنج هزار شهيد شيميايي بر جاي گذاشت و ۳۰ هزار ايراني اكنون از اثرات سلاحهاي مرگبار شيميايي بكارگرفته شده توسط عراق رنج ميبرند. **تاريخچه كاربرد سلاحهاي شيميايي؟ نخستين مورد استفاده از گازهاي شيميايي در سطح وسيع در آوريل سال ۱۹۱۵ توسط قواي آلماني صورت گرفت كه طي آن شش هزار سيلندر گاز كلر براي مسموم كردن نيروهاي طرف مقابل بكار گرفته شد كه در نتيجه ي آن پنج هزار نفر از نيروهاي متفقين به هلاكت رسيدند. سپس در سپتامبر همان سال نيروهاي انگليسي نيز از گاز كلر استفاده كردند تا اينكه قواي آلمان در سال ۱۹۱۵ گاز فسژن و در سال ۱۹۱۷ گاز خردل را وارد صحنه كار زار كرد. در جنگ جهاني اول، حدود يكصد هزار نفر بر اثر استفاده از سلاحهاي شيميايي كشته و ۲۰۰ هزار نفر نيز زخمي شدند. سلاحهاي شيميايي از نظر نظامي به شش گروه، سمي و كشنده، ناتوانكننده ، استفاده براي كنترل اغتشاشها ، دود زا ( نظامي ) ، ضد گياه و شعله ها و آتشها تقسيم ميشوند. در همين رابطه و در راستاي پيشگيري از توليد سلاحهاي شيميايي، چهاردهمين اجلاس سازمان منع گسترش سلاحهاي شيميايي با حضور ۱۶۶ كشور عضو اين سازمان از نهم تا سيزدهم آذرماه سال جاري به مدت پنج روز در لاهه هلند بر گزار خواهد شد. بر اساس اين گزارش ، از محورهاي اصلي اين كنفرانس بينالمللي ، بررسي تعهدات كشورهاي عضو در زمينه امحاي سلاحهاي شيميايي و همچين انجام اقدامات بينالمللي مربوط به جلوگيري از گسترش سلاحهاي شيميايي است. [url=http://www.chemical-victims.com/DesktopModules/News/NewsView.aspx?TabID=0&Site=chemical&Lang=fa-IR&ItemID=39126&mid=12546&wVersion=Staging]سایت قربانیان سلاح های شیمیایی[/url] -
بحث استراتژي و عملياتهاي جنگ ايران و عراق را با اين پيش درآمد شروع ميكنيم كه در آغاز جنگ، دو طرف اهداف خود را ميدانستند، ولي هيچيك براي كسب آنها، طرح كارشناسي شدهاي نداشتند. زيرا هردو، دشمن را دست كم گرفته بودند. هدف ايران، عقب راندن دشمن بود و عراق نيز ميخواست رژيم ايران را تضعيف كند. طرفين متخاصم به استراتژيهاي نسبتاً كوتاهمدت پايبندتر بودند. ايران قصد داشت طرح اوليه تصرف بصره در طول جنگ را عملي كند. در مقابل، عراق هم به مقابله پرداخت، اما اهداف ناگهان تغيير يافتند. هدف اصلي اين نوشتار بررسي دلايل اين تغيير اهداف ميباشد. عراق در آغاز حمله به ايران، مديريت خوبي نداشت و به زحمت ميتوانست نيروهايش را در داخل خاك ايران حفظ كند. هر چند در عملياتهاي جداگانهاي مثل تصرف سوسنگرد و خرمشهر خوب عمل ميكرد، ولي كارآيي و عملكرد عراق در كل نامناسب بود. به نظر ميرسد ناكارآمدي يك ويژگي خاص مداخله صدام بود. وي در نهايت، به فرماندهان خود دستور داد تا سريعا به حمله خاتمه داده و خسارات وارده را كاهش دهند. همچنين آنها را از انجام اقداماتي كه جنگ را گسترش ميدهد، برحذر داشت. اگر صدام ريسك نميكرد، نميتوانست انتظار خاتمه سريع جنگ را داشته باشد. به علاوه زماني كه ايرانيها سربرآوردند و جنگ نفرات آغاز شد، چشماندازي براي محدودكردن درگيري به وجود آمد. در عين حال، اگر ما ادعاي صدام مبني بر تصرف مجدد شطالعرب را بپذيريم، رفتار او تا حدي قابل فهم است. از نظر او اين عمليات عمدتاً يك درگيري محدود بود تا جنگي واقعي - ضربه و اقدامي سريع براي جدا كردن بخشي از قلمرو ايران - كه دو طرف با تمايل ايران، براي حل و فصل رسمي آن مذاكره ميكردند. اشتباه صدام در اين بود كه تصور نميكرد ايرانيان مخالفت كنند. به نظر ميرسد دليل اين امر، تكيهكردن او به گزارش پناهندگان سياسي ايران بود كه از نارضايتي گسترده ايرانيان )بهخصوص طبقه متوسط) خبر ميدادند. از سوي ديگر صدام خطا كرد و نتوانست حمله خود را پوشش دهد. در داخل كشور نيز موضعاش چندان امن نبود. وي در سال1979 رياست جمهوري را به دست گرفته و براي ادامه حكومت خود چندين مخالف بعثي را اعدام كرد. به علاوه ، مردم عراق سطح رفاه خوبي داشتند )يكي از بالاترين استانداردهاي زندگي كشورهاي در حال توسعه)؛ و ثروتمندان - كه بر تعدادشان افزوده ميشد - مايل به جنگ نبودند. به عبارت ديگر، حاشيه حمايتي صدام بسيار باريك بود و از وقوع مسائل ناخواسته هم نميتوانست جلوگيري كند. با توجه به اوضاع نابسامان داخلي عراق، اين سئوال پيش ميآيد كه چرا صدام جنگ را انتخاب كرد. ظاهرا او مجبور به اين كار بود، زيرا شيعيان عراق به پيروي از مردم ايران شورش ميكردند؛ و او ميبايست شورش كردهاي عراق را نيز كنترل ميكرد. بنابراين، بارها از ايران خواسته بود كه به اقدامات خود پايان دهد و نهايتا دست به حمله زد. تاكنون، چگونگي رفتار احتياطآميز صدام بايد درك شده باشد. او خواستار يك حمله بي دردسر بود، چون او به حمايت و پشتيباني مردم عراق در وضعيت دشوار، چندان اطمينان نداشت. به خصوص از عصيان ارتش كه 85% آن نيز شيعه بودند، ترس داشت؛ و حداقل در دو سال اول جنگ، يك شورش مذهبي را تهديدي عليه خود ميدانست. به همين جهت، او در خط مقدم از شبه نظاميان بعثي استفاده ميكرد؛ زيرا به آنها اطمينان داشت، در صورتي كه اعتمادش نسبت به نيروهاي ارتش آنچنان نبود. مدت زمان كوتاهي پس از آغاز جنگ، صدام براي كاهش دامنه شمول آن دست به دو اقدام ديگر زد.)اول اتخاذ موضع دفاعي و دوم ارتباط با امريكا) قطع ارسال تجهيزات نظامي از طرف شورويها كه عمدهترين عرضه كننده اسلحه به عراق بودند، توان عراق را شديداً كاهش داد و رهبران شوروي زماني كه عراق بدون هشدار قبلي حملهكرد، خشمگين شدند؛ ارسال اسلحه در تابستان1982 دوباره از سر گرفته شد. در اين زمان، ايران دست به ضد حمله زد. ارتش عراق شكست خورد؛ و صدام واقعاً به ترس افتاد. در كنار اين مسائل، )پس از آغاز حملات موج انساني ايران) سوريها نيز در اوايل سال1982 صدور نفت عراق از طريق سوريه به مديترانه را قطع كردند. عراق تنها يك لوله صدور نفت داشت و آن هم از تركيه بود. جالب توجه است كه صدام در حمله به ايران و كويت اقدامات مشابهي انجام داده بود. او با عجله حمله كرده و پس از آن به حل مشكلات پرداخته بود. اتخاذ موضع دفاعي پس از شكست و عقبنشيني نيروهاي عراقي در سال1982 به پشت خطوط مرزي ، آنها شديدا به تعيين يك استراتژي نيازمند بودند. در سالهاي1983 - 1982 ، رهبري عراق به دليل رويارويي با بحران مربوط به بصره از اين امر دور ماند. تا سال1984 كه استراتژيي خاصي شكل گرفت و به آن نام دفاع ايستا دادند. با توجه به وضع عراق، شايد اين بهترين استراتژيي بود كه رهبر عراق ميتوانست اتخاذ كند؛ و در واقع امتيازات مهمي نيز داشت. )ر.ك. به جدول1) اولا، اين استراتژي براي مردم عراق كه صرفا ميخواستند در مقابل حملات ايران بايستند خسارتهاي زيادي نداشت. آنها مجبور نبودند، به ايران حمله فعال كنند. زيرا اين استراتژي، حمله را منع كرده و حفظ جان افراد را نيز در نظر داشت. در واقع، عراق در قسمت اعظم اين جنگ كمتر كشته داد. همچنين، اين استراتژي ديدگاه شخصي صدام را منعكس ميكرد. رهبري عراق، تمايل بسياري به اقتدار داشت، و ميخواست تحولات را تا حد ممكن كنترل كند. دفاع ايستا اين امكان را برايش فراهم ميكرد. او دستور ميداد و انتظار اجراي آنها را داشت؛ از آنجايي كه اقدامات كمتري در جبهه اتفاق ميافتاد، او به راحتي ميتوانست اوضاع كاخ رياست جمهوري را هدايت كند. ثانيا، اين استراتژي صدام را قادر ميساخت تا افسران خود را كنترل كند. او هرگز به نيروي نظامي اعتماد نداشت و يك ويژگي حكومت صدام كنترل و جاسوسي در مورد آنها بود. با آغاز جنگ، فرماندهي سياسي - كه جز گزارش اوضاع به صدام كار ديگري نداشت - به ساختار ارتش عراق افزوده شد. كه اين خود حاكي از بياعتمادي مداوم صدام بود )اين سيستم تا سال 1982 هنوز پابرجا بود). با وجود اين تا سال1983، يك فرمانده امنيتي كه شبكه جاسوسي به راهانداخته بود، اخراج شد و اين موضوع به افسران آزادي زيادي داد. نهايتا، زماني كه فرماندهان عراقي اعتماد صدام را جلب كردند و شناخت بهتري از نيروهاي خود يافتند، بر اساس دفاع ايستا آزاديهايي به دست آوردند. آنها نهتنها خود را به توقف در جا، محدود نكرده و منتظر حملات ايران ننشستند، بلكه حملات متعددي را شروع كردند، تا دشمن را قبل از اين كه آمادگي داشته باشد، به جنگ بكشند. همچنين به نيروي هوايي عراق دستور دادند تا تمركز نيروهاي ايراني را كه براي حمله تجمع كرده بودند برهم بزنند. اين تحركات بسيار مؤثر بودند و روحيه حمله را در عراقيها نشان ميداد. اما باز اين سؤال پيش ميآيد كه چرا آنها به حملههايشان ادامه ندادند؟ گويا نيروهاي عراقي از راه مقابله با حملات مكرر ايران، خود را محكوم كرده بودند كه سالها منتظر پايان جنگ باشند. چه چيزي باعث شده بود كه آنها حتي زماني كه ايران به پيروزي نزديك شده بود، به دفاع ايستا فكر كنند؟ پاسخ اين است كه از نظر عراق، استراتژي دفاع ايستا جزء ديگري نيز داشت كه در اين صورت آنها به برخي چيزها نيز دست مييافتند. ارتباط با امريكا در دوران جنگ، عراق از امريكا كمكي گرفت. واشنگتن نميخواست جنگ گسترش پيدا كند، بلكه ميخواست جنگ از طريق مذاكره و بدون هيچ پيروزي به پايان رسد. اين امر مطابق با ميل عراقيها نيز بود كه از سال1982 به پشت مرزها عقبنشيني كرده بودند. صدام در مرحله آغاز جنگ سقوط كامل رژيم جديد ايران را ميخواست و هدف او از حمله نيز همين بود. اما پس از عقبنشيني، قصدش عوض شد؛ و پايان جنگ به هر نحو، مورد نظر او بود. )در صورت امكان با شرايطي كه آمريكا هم خواستار آن بود) مذاكرات بغداد و واشنگتن براي همكاري درجنگ بلافاصله پس ازخروج عراق از خاك ايران آغاز شد. تا سال1983 ، نمايندگان دو كشور چندين بار در اروپا و امريكا ملاقات كردند. و درباره قرارداد الجزاير كه مورد قبول عراق بود و بين صدام و شاه سابق ايران بسته شده بود، توافق كردند. اين امر به معني بازگشت خليج فارس به وضع موجود قبل از جنگ بود. واشنگتن به عراق كمك كرده و پذيرفت كه به خاتمه جنگ كمك كند. و راهحلي براي پايان جنگ بيابد. در نهايت، برخي اسناد نشان ميدهند كه امريكا به دنبال راه هاي ديگري براي صدور نفت بود. اين كمك خارجي ، براي استراتژي دفاع ايستاي عراق، انتظار اميدبخشي بود. عراق با حمايت امريكا ميتوانست به يك نتيجه رضايتبخش فكر كند. بغداد راهي نداشت جز آن كه تا زمان قطع عرضه تسليحات به تهران انتظار بكشد. زيرا اين امر رژيم تهران را در اثر انزواي جهاني به توافق در مورد حل و فصل اختلاف مجبور ميكرد. در عين حال استراتژي دفاع ايستا، زمان محدودي ميتوانست دوام بياورد نه هميشه. عراقيها انتظار داشتند ، صبر دشمنشان تمام شده و در نتيجه مذاكرات پذيرفته شود. اما اگر اوضاع كمي عوض ميشد و ايرانيان پيروز ميشدند، يا اگر يك فرمانده عراقي تسليم شده يا شكست ميخورد، اين استراتژي كاملا با شكست مواجه ميشد. اين دقيقا همان چيزي است كه در سال1986 اتفاق افتاد و ايران پيروز شد. براي فهم اين مسئله بايد كمي به عقب برگشت. استراتژي ايذايي ايران تمايل مردم ايران براي دفاع از كشور خود در سال1980 از وقوع يك فاجعه جلوگيري كردند. تلاش عمومي در برابر اين حمله برنامهريزي نشده بود؛ بلكه اين مسئله واكنش غريزي مردم ايران در مقابل تجاوز عراق به خاكشان بود. اما با وجود اين، اگر عراق در ابتدا اقدامات ناشيانه زيادي مرتكب نشده بود، ايران نجات نمييافت. در حالي كه ايران با استفاده از اشتباهات عراق، دشمن را از خاك خود بيرون راند. زماني كه ايران نيروهاي عراقي را از خاك خود بيرون كرد، فرصت يافت تا براي مرحله بعدي جنگ، يك استراتژي اتخاذ كند، ولي عملا چنين نكرد. تلاشهاي اوليه ايران براي تصرف بصره ناكام ماند. زيرا به حملات تند اما ساده و بدون دقت دست زد. ايران از اواسط سال 1983 ، طرح نظامي جنگ ايذايي را مطرح كرد. اين كشور از محدوديت نفرات انساني عراق و نارضايتي كردهاي عراقي از رژيم بعث بهره گرفت و در اين وضعيت به هم ريخته، به مرحله بندي عمليات ها پرداخت. استراتژي ايذايي، امكان زيادي براي موفقيت داشت؛ باوجود اين، در طول يك سال كنار گذاشته شد و ايران براي موفقيت تاكتيكي به بصره روي آورد. به نظر ميرسد، چند دليل در اين امر مؤثربودند. نخست، روانشناسي جمعي پاسداران بود. در آغاز جنگ، ايجاد واحدهاي عملياتي كوچك كه حملات مرزي آن را ضروري ميساخت، ممكن نبود، و پاسداران و بسيج با اتكاء به شور وشوق مذهبي، در مقابل دشمن موفق بودند. حتي بسيج، آموزشهاي لازم براي آن عمليات را نديده بود؛ و تنها در عملياتهاي محدودي مشاركت ميكرد كه اغلب كمتر از 3 ماه طول ميكشيدند. دركناراين، استراتژيايذايي مستلزم طراحي كارشناسي و اجراي منظم بود در اواخر سال 1983 ، حملات موج انساني شروع شد و جنگ بر بصره متمركز شد. در اين بين، پاسداران بيشتر مورد اعتماد بودند. چالش ايران در فاو هرچند ايرانيها بعدها استراتژي ايذايي را كنار گذاشتند، اما در طول اجراي آن ، اين استراتژي بر ذهنيت فرماندهان عراقي تاثير شديدي گذاشته بود. زيرا آنها را به شدت، تحت فشار قرار داده بود. حملات مكرر در طول730 مايل مرز با فراز و نشيبهايش، وضعيت آنها را بر هم ريخته بود. اگر ايرانيها همچنان به اين استراتژي ادامه ميدادند، عراقيها در طول خط جبهه در تنگنا قرار ميگرفتند و ايران پيروز ميشد. ژنرالهاي عراقي براي جبران آسيب پذيريهاي خود، تعداد نيروهاي خود را افزايش دادند و تا حدي از فشارها كاستند. به علاوه، آنها برنامه جاده سازي جاه طلبانهاي را آغاز كردند و براي آزادسازي مناطقي كه تصرف شده بود، گارد رياست جمهوري را به نيروي ذخيره متحرك تبديل كردند. اين اقدام اخير براي دانشجويان، استراتژي بسيار آموزندهاي است. ژنرالهاي عراقي براي حفظ دفاع ايستا، در عمل تحرك را افزايش ميدادند. در واقع، آنها از دفاع ايستا به سوي دفاع متحرك حركت ميكردند. هر چند، حركت مزبور در اين مرحله آگاهانه نبود. با وجود اين، شانس آنها دراين بود كه با توجه به چشمانداز روبهرويشان، به موقع دست به كار شدند. ايران در سال1986 فاو را تسخير كرده و توجه همه رسانههاي بينالمللي را به خود جلب كرد. به طوري كه اين حمله را يك استراتژي عالي دانستند. جريان فاو يك خوششانسي بود. گرچه، ايرانيها تنها به دليل اهميت تبليغاتي آنجا را تصرف كردند، و بعدها از آن استفاده استراتژيك نكردند. در ايران رهبري كاريزماتيك امام در حركت نيروها بسيار موثر بود. خواست اسرارآميز امام در ادامه موفقيت در جبهه بسيار مهم بود. اگر رزمندگان شكست ميخوردند، پيروان امام پرچم را برافراشته نگه ميداشتند. انقلاب اسلامي از زمان حمله به عراق در سال1982، موفقيتي بالاتر از تصرف فاو نداشت و در برخي عملياتهاي ايران، تجربههاي تلخي به دست آمده بود. اما تصرف فاو موج نيروهاي انساني ايران را همچنان تقويت ميكرد. پس از تصرف فاو، ايرانيها بايد به كارهاي سازنده ميپرداختند. هر چند كه در طول عمليات تصرف، اين شهر به بيابان تبديل شده بود ولي باز موارد استفاده بالقوه وجود داشت. براي مثال فاو ميتوانست سكوي حمله به امالقصر باشد. تصرف اين بندر عراق را در محاصره خشكي قرار ميداد يا ايرانيها ميتوانستند نيمي از حمله به بصره را از ناحيه فاو انجام دهند- يعني، حملهاز شمال، از راه فاو و حمله ديگري از غرب، از طريق درياچه ماهي. اما ايرانيها كاري انجام ندادند. ايرانيها پس از تصرف اين شهر، در آنجا ساكن شدند. در نتيجه، طرحي براي بهرهگيري از اين پيروزي نداشتند؛ و پوشش تبليغاتي، برايشان كافي به نظر ميرسيد. تغيير تفكر نظامي عراق صدام نسبت به تصرف فاو با ناراحتي عكسالعمل نشان داده و دستور داد بلافاصله نيروهاي عراق آنجا را بازپس گيرند. به نظر ميرسد وي در اصل، از امكان قطع كمكهاي عربستان و كويت ميترسيد كه مهمترين حاميان مالي عراق بودند اين دو كشور، تا جايي كه عراق از آنها در مقابل ايران حمايت ميكرد، به اين كشور كمك ميكردند. زماني كه ايران فاو را تصرف كرد به كشور كويت نزديك شد و چون دارايموشكهاي كرم ابريشم بود، موجب ترس اين كشور و عربستان شد. در نتيجه اين دو كشور انگيزه بيشتريبراي جلب حمايت امريكا از خود پيدا كردند. صدام كه در اين زمان با واشنگتن همكاري داشت، نميخواست امريكاييها وارد مسائل نظامي خليج فارس بشوند. اين امر ادعاي صدام را مبني بر اين كه حافظ اصلي منطقه است، به چالش ميكشيد. بنابراين او تصميم گرفت صرفنظر از ميزان هزينهها، اعتبار خود را به عنوان يك مدافع احيا كند. زماني كه صدام در اخراج ايرانيها از فاو عاجز ماند، به اين فكر افتاد كه مهران را تصرف كند، اما در آنجا نيز شكست خورد؛ و در اين مرحله ژنرالهاي عراقي بهانها‡ي غير قابل قبول مطرح كردند. آنها ناتواني در تسخير مهران را شكست ندانستند، زيرا مهران مثل فاو از نظر نظامي حايز اهميت نبود. از نظر ژنرالها مهران ارزش آن را نداشت كه صرفا به دليل دسترسي نداشتن دشمن به آن، چندين لشكر از نيروهايشان را در آنجا مستقر كنند. بنابراين، هشدارهاي اوليه را ناديده گرفتند و وقتي ايران به ضد حمله پرداخت، مجبور به ترك منطقه شدند. از دست دادن مهران وتصورات مختلف نسبت به ارزش آن، صدام و ژنرالهاي او را مقابل هم قرار داد كه در نتيجه گنگره فوقالعاده حزب بعث براي رسيدگي به اين مسئله تشكيل جلسه داد. برخي از ناظرين گفتهاند كه ژنرالها در اين جلسه اقتدار صدام را به هم ريختند؛ اما درستي آن مورد ترديد است. به نظر ميرسد، در اين جلسه استراتژي جنگ مورد بحث قرار گرفته است و ژنرالها به چند نكته جالب اشاره كردهاند. در اصل، آنها اظهار كردند كه دفاع ايستا ديگر مصرفي ندارد. ايرانيها آمادهاند كه با آغاز سال نو به جنگ خاتمه دهند، چالشي كه عراقيها نميتوانستند آن را ناديده بگيرند. در عين حال قادر نبودند با كنار گذاشتن دفاع ايستا به تحركات ايران پاسخ دهند. بنابراين ايرانيها اوضاع را كنترل مي كردند و نياز داشتند كه براي خاتمه جنگ با عراقيها بجنگند و اين اجتناب ناپذير بود، زيرا تا زماني كه عراقيها مجبور به تصميمگيري شوند، جنگ پايان نمييافت. بههرحال، جنگ درازمدت مراحلي را شامل ميشد و مثل گذشته تنها در برگيرنده يك درگيري شديد نبود كه پس از جنگ فروكش كند. به علاوه پس از موفقيت ايران در فاو، نيروهاي ايران در ماههاي دي و بهمن )ماههاي پرباران سال) به حمله ادامه دادند و در اين فصل، نيروهاي عراق كارايي محدودي داشتند. براي مقابله با اين تهديد، ژنرالهاي عراقي معتقد بودند كه يك نيروي زميني قوي، با انگيزه زياد لازم است. و البته، تعداد اين نيروها نيز بايد زياد باشد. براي اين كار ژنرالها پيشنهاد دادند كه صدام فراخواني عمومي صادركند. بنابراين، دانشجوياني كه تاكنون به صورت نيروي ذخيره بودند، به خدمت فراخوانده شدند. آنها در لشكر نخبگان، ثبت نام كردند كه از جمله يگانهاي تازه تأسيس گارد رياست جمهوري بود. اين يگانها داراي اسراري بودند كه تنها براي دانشجويان جوان آشكار ميشد. ژنرالها، واحدهاي تازه تأسيس شده را به صحرا برده و آنها را براي انجام شيوههاي جنگي تجاوزكارانه آموزش ميدادند، و اين امر كم و بيش به صورت مخفي انجام ميشد. اين استراتژي پيشنهادي ژنرالها بود و عجيب است كه صدام آن را پذيرفت. زيرا اولاً، استراتژي جديد، با اصل اساسي او مبني بر عدم بهكارگيري روشنفكران مغاير بود. ثانيا، عضوگيري از جوانان طبقه متوسط پيشنهاد بسيار خطرناكي بود. همچنان كه امريكا در جريان جنگ ويتنام دريافت، اين امر ميتواند موجب مخالفت سياسي با جنگ شود. نهايتا بر اساس استراتژي ژنرالها ، صدام به موقعيتي صوري تنزل ميكرد. در گذشته، تمام عملياتها از كاخ رياست جمهوري و به صورت شديد كنترل ميشد، اما بر اساس تشكيلات جديد اين امر ممكن نبود. عملياتها بايد به صورت غير متمركز در ميآمدند، و صدام نميتوانست عملياتي را كه هفتهها طول ميكشيد تا موفق شود، از كاخ خود كنترل كند. حتي اگر براي باقي ماندن او در موقعيت قبلي، راههايي نيز پيدا ميشد، ديگر يك فرد نظامي به حساب نميآمد. صدام درباره تحميل شكست بر دشمن، نظري نداشت. ژنرالها مسئوليت را بر عهده ميگيرند پس از موافقت صدام با تغيير استراتژي، )در اصل جايگزيني دفاع متحرك به جاي دفاع ايستا) ژنرالها مسئوليت را بر عهده گرفتند. آنها فراخوان نيرو كرده و سربازان جديدي را به خدمت گرفتند. اين سربازان، درلشكر گارد رياست جمهوري سازماندهي شده و برخي از آنها به تيپهاي زرهي و برخي به توپخانه و گروه ديگر به نيروي زميني اعزام شدند. گفته ميشد كه عراقيها قادرند تيپهاي گارد رياست جمهوري را از 7 تيپ به حدود 28 تيپ برسانند. ژنرالها علنا ميگفتند كه كمتر از آن كافي نيست. به نظر ميرسيد آنها شكست نيروي زميني را با توجه به فشارهاي وارده بر آن محتمل ميدانستند. براي مقابله با چنين فاجعهاي تصميم گرفتند با نيروهاي ذخيره آماده در پشت جبهه ، واحدهاي مزبور را پشتيباني كنند. اين نوآوري بخش مهمي از استراتژي عراق محسوب ميشد. به علاوه، اين امر به سؤال رايج در مورد نحوه استفاده از اين نيروها نيز پاسخ ميداد. در حالي كه ارتشهاي غربي، از اينگونه نيروها براي تقويت موفقيتها يا انجام ضدحملات استفاده ميكردند. عراقيها نيروهاي ذخيره خود را براي برهم زدن اوضاع خط مقدم و افزايش تلفات دشمن )كه در محاصره قرار داشتند) به كار ميگرفتند، اين امر به افزايش فوقالعاده حجم ارتش عراق نيز مربوط ميشد. ارتش انبوه عراق، عملا شامل تمام نيروهاي انساني كشور ميشد. استفاده عراق از نفرات خود نسبت به ارتشهاي ديگر، چهار به يك است، زيرا اين كشور براي تضمين موفقيت خود به هر كار ممكني دست ميزد. ژنرالهاي عراق در اين شگرد خود، تغييرات ديگري نيز انجام دادند. براي مثال، آنها تحولاتي را در جنگ هوايي ايجاد كردند؛ و شروع به حملات گسترده هوايي بر ضد مراكز اقتصادي ايران نمودند. آنها در گذشته نيز چنين اقداماتي انجام داده بودند ولي اين كار مداوم نبود. از پائيز سال 1986 ، عراق حمله هوايي مخربي عليه يك پالايشگاه بزرگ نفت انجام داد و پس از آن هر روز به مراكز زيربنايي اقتصادي ايران حمله كرد. آنها حتي به مراكز مستقر در زير آبهاي خليج فارس، با استفاده از سوخت رساني هوايي حمله كرده و مراكز غير نظامي را بمباران و جنگ شهرها را آغاز كردند. جنگ محدود در اثر اين اقدامات به پايان رسيد. )دراين مقطع، مسئله ايران گيت مطرح شد و در نتيجه عراق ديگر براي همكاري با امريكا در پايان دادن به جنگ، انگيزهاي نداشت.) پيروزي نهايي محتاطانه زماني كه عملياتهاي كربلا انجام شد، نتايج جنگ براي ايران دستخوش تحولاتي شد. رزمندگان ايراني زير آتشبار عراق بودند و همچنان به جنگ ادامه ميدادند، به نظر ميرسيد كه ايرانيها از تغيير اوضاع خوشحالند و نيروها را به صحنه جنگ منتقل كردهاند. به علاوه عراقيها اين بار تنها قصد متوقفكردن و عقبراندن نيروهاي ايران را نداشتند. وقتي حملات متوقفشد، گارد رياست جمهوري براي بازپسگيري اراضي عراق تا رودخانه جاسم اقدام نمود. عراقيها سال1984 نيز در جنگ بر سر جزيره مجنون چنين اقدامي انجام داده بودند؛ و به دليل فقدان پشتيباني توپخانه شكست خوردند. عمليات ارتش عراق تنها دفاع صرف نبود، عراق تا سال قبل به چنين اقدامي متوسل نشده بود. اين يك دوره گذار از استراتژي ايستا به استراتژي هجومي بود. از بعد ديگر نيز اين دوره گذار بود. در كربلاي5 ، عراقيها توجه خود را از افراد دشمن به واردكردن خسارات بيشتر معطوف كردند. با اين همه، نگرانيدر ميان ژنرالهاي عراقي همچنان به چشم ميخورد. اين نگراني در مرحله بعدي انتقال به استراتژي جديد، دوباره نمود مييابد مثلاً در عمليات توكلنا عليالله، براي بازپسگيري اراضي عراقي كه در تصرف ايران بود به چشم ميخورد. با پايان گرفتن عمليات كربلا، آنها به صحراي پشت بصره رفتند و مدلهاي فاو، شلمچه و مجنون را طرحريزي كردند - مناطقي كه ميخواستند بازپس بگيرند. آنها به صورت خستگي ناپذير تمرين كردند؛ و سپس ناگهان دست به عمليات زدند و تصميم گرفتند عمليات بازپسگيري را كه با حمله ايران در غرب پيشبيني شده بود همزمان كنند. بنابراين اجازه دادند تا حمله ايران در غرب آغاز شود؛ سپس در مقابل حمله ايستادند و براي پسگرفتن اراضي خود به حمله محدودي اقدام كردند. تنها زماني كه معلوم شد ديگر ايران به حمله جديدي دست نخواهد زد، ژنرالها جلو رفته و فاو را دوباره به تصرف در آوردند. عراقيها نميخواستند خطر شكست را بپذيرند. آنها با انتظار حمله ايران ، توانستند نتيجه را بهتر كنترل كنند. اگر عمليات بازپسگيري فاو موفق بود، دنيا شاهد پيروزي بزرگ آنها ميشد و در صورت شكست، ادعا ميكردند كه صرفا به صاف كردن خطوط مقدم جبهه پرداختهاند. وقتي شبه جزيره فاو در عرض36 ساعت پس گرفته شد، ژنرال رشيد، فرمانده حمله، بسيار متعجب شد. به نظر ميرسد كه عراقيها براي اين كار5 روز را در نظر گرفته بودند كه نشانگر محافظهكاري بيشتر آنهاست. در عين حال، عراقيها براي ناديده گرفتن مراحل تعيين شده ترديد نميكردند. در آغاز جنگ ، ميديديم كه آنها با انجام يك مرحله توقف ميكردند. بنابر اين نكته مزبور برايشان يك پيشرفت محسوب ميشد. پلي كه تخريب نشد، نشانگر محافظه كاري بيشتر ژنرالها بود. عراقيها به پلي كه بين فاو و سرزمين اصلي ايران بود، حمله نكردند تا از پاسخ نيروهاي ايران در امان بمانند. همينطور عراقيها در شلمچه نيز قصد نداشتند راه نيروهاي ايراني را سد كنند عمليات شملچه حملهاي كاملاً به جلو بود. با انجام عمليات جزيره مجنون، ژنرالهاي عراق آشكارا اظهار ميكردند جنگ خاتمه مييابد. بنابراين، آنها به مذاكرات صلح و مبادله اسرا فكر ميكردند. ايرانيها اسراي عراقي بيشتري داشتند، پس ژنرالها ميخواستند در كنار غنيمت گرفتن تجهيزات تا حد ممكن ايرانيها را اسير كنند. تا دو ماه به پايان جنگ ، رهبري عراق سعي در پايان دادن جنگ داشت اين مسئله با روحيه تجاوزگري ژنرالها سازگار نبود. معني پيروزي در مجموع، پيروزي به چه معني است؟ ارتش عراق كه ابزار شخصي رهبر عراق بود، در مراحل مختلف به نهادي براي سركوب تبديل شد؛ و اين از عملكرد ارتش عراق در مراحل اوليه و نهايي جنگ پيداست. در آغاز جنگ، ارتش عراق براي استقلال خود، توان اندكي نشان ميداد،ولي در نهايت، كنترل كامل جنگ را تقريبا به دست گرفته بود. نكته مهم اين تحول، تصميم به پذيرش چالش ايران براي تاريخي كردن سال1987 بود. پس از آن، كل جريان جنگ عوض شد. شايان ذكر است كه اين تصميم موجب تفرقه بين صدام و ژنرالها شد، اما در عين حال، اين تفرقه به عرصه سياست كشيده شد ژنرالها نيز نخواستند با خارج كردن جنگ از دست صدام، او را بركنار كنند. صدام نيز قصد نداشت در بين فرماندهان خود خفقان ايجاد كند. بلكه، او چندان راضي نبود كه عمليات را فرماندهان هدايت كنند. اينجا، مسئله جالبي اتفاق افتاد؛ و عدنان خيرالله، وزير دفاع، بنبست موجود در كنگره را گشود. در طول جنگ، خيرالله چندان مهم نبود. او تنها يك ملازم دربار صدام بود؛ و شهرتاش در بين ناظرين، يك بچه پادو بود. ناگهان در كنگره و به خصوص در زمان عملياتهاي كربلا، او به صورت مرد زمانه ظاهر شد. وي نقش هدايت خط مقدم جنگ را بر عهده گرفت؛ و پس از پايان نبرد، نامش در كل ارتش بر زبانها افتاد و صدام از نقش او در اين پيروزي بزرگ قدرداني كرد. ملازمها يك شبه به ژنرالهاي مهم تبديل نميشوند. اما اين جا چه اتفاق افتاد؟ خيرالله با انجام يك نقش مورد نياز، به يك فرد مشهور تبديل شد. او رابط صدام و ژنرالها شده و عملياتهاي پيچيده ژنرالها را براي صدام توضيح ميداد و به نوبه خود درخواستهاي صدام و شايد سوءظن او را به ژنرالها ميرساند. خيرالله براي انجام اين امر كاملا مسلط بود. وي به عنوان تنها افسر ارتش عراق كه در شوراي فرماندهي حضور داشت نيروي نظامي را ميشناخت. او در عين حال پسرعمو و برادرزن صدام بود و از بچگي با وي رشد كرده بود. بنابراين، رئيس جمهور به او اطمينان داشت. براي صدام در صورت عمكرد ناكارآمد ژنرالها، حفظ آبرو مهم بود. پس از موافقتش براي اعطاي كنترل جنگ به فرماندهان ، او بايد عقب ميكشيد - اين چيزي بود كه بعيد مينمود - و اگر اوضاع بد ميشد ، او اتهامي را نميپذيرفت. زيرا زماني كه خيرالله فرمانده اصلي عمليات كربلا معرفي شد، به راحتي ميشد او را مسئول تمام جنايات معرفي كرد. با انجام امور ، هيچ فاجعهاي رخ نداد و در نتيجه، صدام راقب شد، آزادي بيشتري به ژنرالها بدهد تا عمليات توكلنا را انجام دهند. اما در مورد ايران، يك نكته مهم رابطه ارتش و سپاه بود كه در صورت تحقق اين امر، همچنان كه در آخر جنگ ديديم، سبب نتيجه ديگري ميشد. زماني كه عراق حالت تهاجمي به خود گرفت، سپاه تنها حمله را چاره ساز ميديد. ولي دانش دفاعي در سپاهاندك بود. حمله به كشتيها در خليج فارس نهايتا موجب مداخله امريكا در جنگ گرديد و از اين بهانه استفادههايي صورت گرفت. ايران سعي كرد در كردستان عراق شورش عمومي به راهاندازد. اما ارزش اين عمليات مورد انتقاد قرار گرفت، زيرا از آنها براي تخريب نيروهاي عراق استفاده نشد. در كربلاي5 استفاده از سلاحهاي شيمياييتوسط عراق در روحيه ايرانيان تاثير گذاشت. درسهاي جنگ ايران و عراق با پايان جنگ، وضعيت استراتژيك عراق متحول شد. هرچند، اين امر از ابتدا مورد توجه نبود ولي به هرحال، عراق به كشور قدرتمندي تبديل شده بود. رهبران عراق مردم را مجهز و نيروهاي نظامي را تقويت كردند و نهايتا، يك حالت تهاجمي به خود گرفتند. مهمترين تغيير انجام شده در عراق تجهيز يك ميليون نفر از جمعيت16 ميليوني عراق بود. نيروي نظامي عراق آموزشهاي پيشرفتهاي ميديدند و به تجهيزات مدرن مسلح ميشدند و به همين ترتيب بود كه در كربلاي پنج موفق شدند. اين جنگ نشان داد كه جنگهاي طولاني هزينههاي زيادي به دو طرف تحميل ميكند، چه بازنده و چه برنده باشند. پس از جنگ، عراق تهديدي براي ثبات منطقهاي شده بود؛ و كشورهاي منطقه را ميترساند. حتي كشورهايي كه در طول جنگ به عراق كمك كرده بودند، ديگر از ارائه كمكهاي بيشتر خودداري كردند. در نتيجه عراق قادر به بازپرداخت بدهيها نبود. حتي حفاظت از ارتش يك ميليون نفري كه عامل افتخار بود، نيز براي عراق مشكل شد؛ و بنابراين عراق ديد كه اگر راه فراري پيدا نكند،با فاجعها‡ي روبهرو خواهدشد و درنهايت، راه حل حمله به كويت را انتخاب كرد، كه اهانتي به كل دنيا محسوب ميشد. اين يك نوع قمار بود. خليج فارس كه زماني جزيره ثبات بود، پس از اين اقدام به صحنه درگيري نيروهاي متعارض تبديل شد و بازگرداندن صلح منطقه، به يك مشكل تبديل شده بود. درسهاي سياسي - استراتژيك جنگ عراق يك ارتش متشكل از مردم ايجاد كرد. در سال1986 ، رژيم عراق كليه نيروهاي انساني موجود را براي تشكيل اين ارتش دعوت كرد؛ و مردم و حتي دانشجويان به خدمت ارتش درآمدند. عضويت در نيروي زميني نامطلوب نبود و حتي دانشجويان به عضويت تيپ نيروي زميني گارد رياستجمهوري درآمدند و صدام چندينبار آنها را تشويق كرد. يكي از نتايج جنگ، تضعيف كنترل سياسي براي ارتش بود. البته روِساي سياسي نميتوانستند چندان با دستورات نظامي مقابله كنند. در عين حال، سرپيچي افسران موجب مرگ آنها ميشد؛ و اين از اقدامات مستقل آنها جلوگيري ميكرد. تعداد تحصيل كردههاي ارتش عراق، به خصوص در بين اعراب بالاست. قبل از جنگ، تقريبا 100% مردم باسواد بودند 85% ارتش عراق شيعه هستند. كردها - بزرگترين اقليت كشور - درارتش عضو نيستند و هميشه با آن مخالف بودهاند. ارتش به تأمين تجهيزات و خواستهاي خود عادت كرده است. در طول جنگ، شيخ نشينهاي نفتي نيز به اين امر كمك كرده بودند. اما با بروز كمبودها، كارايي ارتش تضعيف شد. عراق مايل بود كه نيروهاي بيش از حد به جبهه منتقل كند كه موجب نابرابري ميشد. براي مثال، حتي پس از مشخصشدن ناكارايي شبه نظاميان بعثي، رژيم از آنها استفاده كرد. ارتش عراق پس از جنگ، قوي و مغرور شده بود و اگر صدام آن را تضعيف نميكرد، ممكن بود بر ضد او اقدام كنند. درسهاي عملي عراق در دفاع، قوي عمل كرد. ارتش عراق براي انجام عملياتهاي دفاع متحرك مجهز و آموزش ديده بود. شگرد عراق در ايجاد استحكامات متمركز با توپخانه زياد بود؛ و نيروهاي ذخيره متحرك كاملاً مجهز زرهي آن را پشتيباني ميكردند. نيروهاي ذخيره مزبور در شرايط اضطراري جايگزين نيروهاي خط مقدم ميشدند. عراق با استفاده از اين تاكتيك درمقابل حملات ايران مقاومت كرد. عراقيها براي نمايش قدرت، تجربه كمي داشتند. مدتها در طول جنگ، صدام دستور دفاع ايستا داده بود. تنها پس از سال 1986 بود كه دفاع متحرك اتخاذ و قدرت كنترل بيشتري به فرماندهان داده شد و در نتيجه، آنها از ابتكارات خود استفاده كردند؛ و در آخر جنگ، توانستند تا حد زيادي وارد خاك ايران شوند و حدود يك هفته بمانند. عراق با تركيب تواناييهاي خود در مقابل حملات توپخانهاي سبك، بهتر عمل ميكرد عراقيها در حمله از نيروي زياد و پشتيباني آتش قوي استفاده ميكردند و از تمرينها و ماكتهاي قبلي سود ميبردند. البته، غير قابل انعطاف هم نبوده و خود را با شرايط وفق ميدادند. آنها از سلاحهاي شيميايي به صورت تاكتيكي استفاده ميكردند. اهداف مناسب حمله شيميايي نيز عبارتبودند از: توپخانه، لجستيك و فرماندهي. عراقيها ترجيح ميدادند از تيپهاي مختلفي كه تحت فرماندهي يك لشكر است، استفاده كنند و از اين طريق به سهولت حمله ميكردند. آسيبپذيري عراق درمقابل، سيستم هوايي عراق ضعيف ميباشد زيرا در معرض يك حمله جدي قرار نگرفته است. همچنين تضعيف پشتيباني آتش آنها در جلوگيري از اقدام موفق ارتش عراق مؤثر است. در كشورهاي اقتدارگرا، رابطه فرماندهي با نفرات زيردست بسيار مهم است واگر فرمانده تضعيف شود، بقيه هم از كار ميافتند. در نتيجه فرماندهي عملياتي شبكه كنترل، مركز ثقل نيروي نظامي اين كشورهاست. خنثي سازي يا انهدام پرتاب كنندههاي موشك اسكاد: عراق پرتاب كنندههاي متحرك يا ثابت كمي دارد كه دقت عمل آنها نيز پايين است. نيروي هوايي ضعيف كه در جنگ هوا به هوا تجربهاي ندارد، بزرگترين خطر ميراژهاي فرانسوي هستند. حفاظت از نيروي هوايي نيز ضعيف است و سيستمهاي هشدار آنها كيفيت پاييني دارد. حمله ضد توپخانهاي: از نظر تاكتيكي انهدام سيستم پشتيباني آتش عراق تعيين كننده است. اين امر خطر حمله توپخانهاي و شيميايي عراق را نيز پايين ميآورد. در هر دو عمليات دفاعي يا تهاجمي از كار انداختن سيستم پشتيباني آتش عراق كه بسيار قوي و دوربرد ميباشد، بسيار مهم است. اكثر توپخانههاي عراق به صورت بكسل حمل ميشوند. در مسائل توپخانهاي، عراق مثل روسها عمل ميكند و آن را كنترل نشده به كار ميگيرد. توپخانه پشت ديوار حفاظتي قرار ميگيرد، ولي نبرد در عمق منطقه پخش ميشود. آسيبپذيري نيروهاي زميني عراق مشخص نبودن محدوده نيروها : نيروهاي عراقي از اين نظر هماهنگ نيستند و ايرانيها توانستند به خوبي از اين نقطه ضعف استفاده كرده و پيروز شوند. بيتوجهي به مناطق: با مراقبت از كمينهاي آتش و كشتن دشمن كه عراقيها در آن مهارت دارند، يك مسئله مهم، لورفتن موقعيت متمركز نيروهاي زرهي مكانيزه براي مقابله با حملات بود. گارد رياست جمهوري كه وظيفه اصلي آنها ضدحمله بود، در حملات با نيروهاي ديگر عمل كرده و عموماً فرماندهي عمليات را بر عهده داشتند. واكنش نسبت به تغيير: در صورت واكنش، در مقابل تغيير سيستم فرماندهي و كنترل تلاش ميشد. آنها در مقابل تغييرات سريع، نميتوانستند واكنش مناسب نشان دهند و به مجوز مقامات بالا نيازمند بودند. در اين حال سيستم كنترل و فرماندهي، نقطه ثقل عملياتها است. جناحها: در حاليكه عراقيها طرحهاي دفاعي زيادي داشتند، مينها و مسائل ديگر موجب مصلحتانديشي ميشد. در صورت محاصرهشدن يا برگشت نيروهاي دشمن آنها سريعا عقبنشيني ميكردند. البته اين امر عام نيست. ارتش مردمي: اين ارتش در مقابل حمله جدي ميترسد. البته ممكن است عقبنشيني آنها تله و كمين باشد. اين نيروها نمايشي هستند. خطوط ارتباطي: خطوط ارتباطي كم و آسيبپذير بودند، اما توان مهندسي حفاظت از آنها بالا بود. نيروهاي ترابري عراق كاميونهاي زيادي داشتند ولي نميتوانستند حمل و نقل را به سرعت انجام دهند. اما به هرحال بايد در نظر داشت كه حتي پس از جنگ هوايي نوبت درگيري نيروي زميني فرا ميرسد. تهیه و تنظیم چند نفر از رفقا و من ماهنامه نگاه - شماره 15،16 به نقل از مرکز پژوهشهای دفاع مقدس