Antiwar

War
  • تعداد محتوا

    1,504
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های Antiwar

  1. با سلام خدمت دوستان عزیز، ضمن تسلیت خدمت همه جانباختگان حوادث اخیر، از وقایع اخیر چه باید آموخت: 1. حقیقت شماره 1: فرماندهان کلیدی ما همواره در معرض ترور و حذف فیزیکی خواهند بود و این حقیقت آشکار است! پیشنهاد: الف) عدم چهره سازی از فرماندهان و حتی المقدور ناشناخته ماندن ایشان: بهتر است به جای آنکه از یک فرمانده چهره بسازیم از یک شبکه یا سیستم یا نهاد چهره سازی کنیم. درست مثل CIA یا MI6 به عبارتی نباید هویت یک سازمان را به یک فرد گره زد که با ترور آن چنین موجی ایجاد شود و اصلا آن فرد تبدیل به یک قهرمان حذف شده باشد. دقت کنید ما هیچ شخص معادل حاج قاسم در ارتش آمریکا نداشتیم! این نقطه ضعف نبود بلکه نقطه قوت یک سیستم است. ب) توجه به حفاظت و رصد اخبار: با یک رصد ساده در اخبار می توانستیم شرایط را سنجیده و از روش های دیگر برای حفاظت و پیشگیری حادثه استفاده کنیم. ج) عدم واکنش احساسی و ورود به تله انتقام جویی سریع: این بار دوم است که محور مقاومت وارد یک تله احساسی می شود. بار پیشین حزب الله وارد این تله شد! بلافاصله پس از ترور دو تن از اعضای حزب الله در سوریه و ورود پهپاد انتحاری به داخل فضای لبنان، موجی از تهدید مبنی بر انتقام در حزب الله شکل گرفت و تبدیل به یک مطالبه عمومی در کل محور مقاومت شد، در حالی که به سرعت میانجیان راهی میشدند، حزب الله ابتدا از نظر سیاسی تحت فشار قرار گرفت و سپس به علت جوی که خود ایجاد کرده بود از داخل نیز تحت فشار برای انتقام بود به نحوی که در حالتی که اسرائیل آمادگی کامل داشت پاسخی داد که چندان تناسب نداشت. در مساله سردار سلیمانی این تله مجددا تست شد و محور مقاومت در آن گرفتار آمد، فشار فزاینده افکار عمومی منجر به واکنش نسنجیده و ضایعات جدی شد و از سوی دیگر روابط دیپلماتیک ایران تحت تاثیر قرار گرفت. راه حل این موضوع چیزی نیست جز پاد زهر امام راحل! ایشان می فرمودند بکشید ما را ما قوی تر میشویم! در هر شهادت شعار ما این بوده پیروزی خون بر شمشیر! به عبارتی شهادت پیروزی قلمداد میشد نه شکست و نهال انقلاب را آبیاری میکرد! کاری که ترامپ به شکل دیگر انجام داد! پس از حمله ایران گفت چیزی نشده بایستی ذهن های جامعه آماده تر باشد! البته اینجانب قویا معتقدم سر حوصله و با برنامه ریزی بایستی تک تک ضربات پاسخ مناسب و به موقع دریافت نماید درست مانند استراتژی اسرائیل در پاسخ دهی به ترورها یا حتی همین واکنش های فعلی اما با برنامه ریزی دقیق و در زمان مناسب زمانی که دشمن اصلا انتظار آن را نداشته باشد! مانند کاری که بارها از محور مقاومت در زمان مناسب سر زده است. گاهی نیز عدم پاسخ خود پیروزی خواهد بود. 2. حقیقت شماره 2: مدیریت کل پدافند ما نیازمند بازسازی است به ویژه سیستم های تور این بخش را دوستان بهتر از بنده می توانند مورد بررسی قراردهند. چیزی که برای من واضح است این که سامانه تور برای بار دوم است که تلفات خودی میگیرد و حتما لازم است از هر دو اپراتور هر دو سانحه دقیقا مصاحبه انجام گیرد تا علت خطای انسانی مشخص شود. چه بسا غیر از عامل انسانی در سامانه ایراد ساختاری ای وجود دارد که منجر به افزایش خطای انسانی میشود و لازم است حتما مورد اصلاح قرارگیرد و یا فرضیه بدتر آنکه این سیستم دارای باگ یا محلی برای اخلال است. بگذریم از اینکه مشخصا مدیریت ما در میدان نبرد با سوالات جدی همراه است و هنوز هیچ کس دقیقا نمی داند چرا پروازها لغو نشده و چرا ارتباط به درستی میان فرماندهان و نیروهای تحت امر برقرار نبوده است و اطلاعات مخدوش از کجا مخابره شده. و بسیاری سوال جدی دیگر که از سواد اینجانب خارج است. 3. حقیقت شماره 3: ما فاقد قدرت رسانه ای هستیم! راهکار: کشور نیازمند تشکیل سه نهاد جهت مدیریت بحران در رسانه هاست. نخست: نهادیَ که به صورت تاکتیکال و خرد از فرصت های رسانه های خارجی استفاده می کند، دوم: نهادی که استراتژی میان مدت برای حادثه طراحی کند سوم: نهادی که استراتژی بلند مدت طراحی نماید. البته بنده هم می دانم که کما بیش چنین نهادهایی وجود دارد لیکن مشخصا در وقایع اخیر ما بازی رسانه را از دست دادیم. متاسفانه رسانه های داخلی ما و اشخاصی که کارکرد رسانه دارند مانند مقامات رسمی، در وقایع اخیر وارد جهت گیری و رقابت های سیاسی ای شدند که یک فرصت را به یک تهدید جدی تبدیل کرد. (برای جلوگیری از ورود به بحث سیاسی به همین مقدار اکتفا می شود.) در بعد تاکتیکال کشور در مقاطعی می توانست از فضای ایجاد شده در رسانه های خارجی و اختلافات داخلی آمریکا استفاده کند که آن را به شکل بدی از دست داد. و در میان مدت نیز نخست با رسانه های خود مطالبه را تا حدی بالا بردیم که از کنترل خارج شد و سپس نتوانستیم در بعد رسانه واکنش خود را به خوبی تبیین نماییم، به وضوح اعلام انتقام سپاه بدون پشتوانه رسانه ای لازم بوده و صرفا به خواندن یک پیام احساسی و زیرنویس محدود شد، نهایتا فاجعه رخ داد و در واکنش خود را به نحوی پوشش دادیم که از خود فاجعه، فاجعه بارتر بود و آثار آن هویداست. یک کنترل دقیق بر رسانه و تزریق صحیح اخبار، نرم خبر و تحلیل می توانست نتیجه را کاملا معکوس نماید. (خوش بینانه نگاه می کنیم و فرض نمی کنیم و به سراغ دو تئوری اصلی توطئه نمی رویم که ابتدائا سپاه قصد بر لاپوشانی داشته است و یا آنکه گروهی برای حذف محبوبیت سپاه آگاهانه خود را به ناآگاهی زده و با طراحی خاص و پوشش اشتباه رسانه اعتبار آنان را مخدوش ساختند) در بعد استراتژی بلند مدت، واضح است که خط مشخص مدت ها از دست رسانه های داخلی خارج شده است. به صورت واضح می توان ناتوانی رسانه ها در ایجاد موج مردمی و اتحاد عمومی را مشاهده کرد. به هر عنوان تا حد زیادی از رسانه های داخلی سلب اعتماد شده که مستلزم اصلاح سیاست هاست. ما نتوانسته ایم به درستی عملکرد نظامی خود را برای بخش عمده ای از جامعه به ویژه در امور فرامرزی تبیین نماییم که همین نقیصه منجر به ایجاد انشقاق عمده در جامعه شده است. (از سیاسیون کوته بین و خود فروخته ی همه جناح های داخلی البته نمی توان صرف نظر کرد.) 4.اهمیت اصلاح مدیریت های خرد! این بخش مفصل است ولی خلاصه آنکه برخی مدیریت های خرد فاجعه بار است. مانند آنچه در کرمان حادث شد و جای بسی تامل باقی است... این مجموع نکاتی بود که تا این مرحله به ذهن بنده رسید و می تواند هم از سوی دوستان دیگر تکمیل و هم تصحیح شود. با تشکر
  2. سلام به همگی، به نظرم اس 300 ها بیش از هر چیز مقدمه جنگ در ادلب یا اقلا وزنه بر روی میز مذاکره ادلب محسوب میشوند. بگذریم از حواشی دیگری که در ماجرا هست.
  3. فکر میکنم بوی انچه در جنوب لبنان و غزه اتفاق افتاد به مشام میرسد و مسیر بازگشت جولان اشغالی به سوریه باز خواهد شد. همین درد هست که اسراییل را به پنجه نشان دادن انداخته. انها دو بار از این موضوع کشیده اند... خیلی هم برای ما مهم نیست و اصلا مفید هم نیست که فیزیکی در سوریه باشیم. شبح ایران خواهد ماند و برای همه کافی است. ------- اگر موشک چند تنی بر تلاویو میخورد آنقدر درد نداشت که به اسرائیل بگویی من با چند راکت هر وقت بخواهم با کمترین هزینه داغت خواهم کرد!
  4. بالاخره به نظر پای این عربای خلیج فارس به معرکه باز میشه و یک سیلی میخورن نه؟ دارم به بازار نفت فکر میکنم و تسلیحات که نیاز به خون تازه دارند.
  5. کاش همان زمان رصد میکردید نحوه پوشش مقاله آقای ظریف را و به پازل به صورت کلان نگاه میکردید. به قول فاضل نظری: اب طلب نکرده همیشه مراد نیست.... شاید بهانه ایست که قربانیت کنند. یک مرد عربی هست تو برنامه های صدای امریکا از ایران دفاع میکنه با نیت خوبی انشالله. به زبان فارسی با لهجه عربی و فارسی الکن. خیلی دلم میخواد یک بار ازش بپرسم هیچ وقت فکر کردی چرا تو را در میز گردها دعوت میکنن، چندتا فارس و تو یک عرب؟ هنر این نیست که هر بازی ای دادن بپری توش. هنر اینه که نقاط ضعف و قوت خودتو بشناسی و زمین بازی را مطابق اون تغییر بدی
  6. اتفاقا نظر جناب واریور نظر قابل تاملی است و شواهد زیادی برش میشه پیدا کرد. یکی از سناریوهایی که در ذهن از ابتدا میومد همین هست. اسرائیلی ها تا به حال اینقدر مستقیم ایران و اتباعش را مورد حمله قرار نداده بودند. سفر فرستاده روسیه ولایتی طولانی شدن فرآیند تهدید به جنگ تماس پوتین با نتانیاهو و... از نظر غرب این جماعت باید خیلی کارها بکنند. ترکیه سپر اونهاست در برابر روس ها و ایرانی ها. حداقل ما سناریو سودان و کره را خواهیم داشت و حداکثر لیبی مگر انکه طرحی نو در اندازیم. ---- علم؟ من؟ آش کی کشک کی! نیومده میخوای زکات هم بگیری از ما! از دست این علما.
  7. دقیقا میخواستم به این بعد از ماجرا اشاره کنم. بعد دیگه ای هم هست که دیر یا زود ممکنه به چشم بیاد. این همه تروریست و مخالف تو ادلب برای خوشگذرونی قاعدتا دپو نشدند. راستی دوستان سوریه یاخونت داره زیاد به امثال خلیج فارس فکر نکنم محتاج باشه. لازم بشه همونا کافین ---- اومدم عید دیدنی خدمتتون
  8. به نظرتون الان کسی دیگه به رابطه پوتین و ترامپ در انتخابات فکر می کنه؟
  9. ضربه اول را ایران به اسرائیل زد، اون هم در خاک خودشون، به اخبار روزهای اخیر مراجعه کنید. این موشک پرانی پاسخ اون بود. اهمیتی هم ندارد. مهم این هست که جبهه فلسطین مجددا یکپارچه شد. من اگر میخواستم پاسخی بدهم در یمن و سعودی میدادم! چنان که بسوزد. ترامپ هم دنبال حق الحساب خود از سوریه است. از طرف عربی گرفته، از طرف روسی و ایرانی و ترکی نه! تیر و ترقه ای هم اگر هوا کرد برای ان است که بگوید پولی که گرفته ما به ازا دارد. حالا یا حق حسابش را نقدی میگیرد یا از روی زمین درو میکند. به قول بابا پنجعلی الفاتحه!
  10. به نظر میرسه تجهیز و اموزش نیروهای مورد نظر امریکایی ها به اخر رسیده و وقت خروجشون از حالت انفعال نسبی هست.
  11. مشکل در ارزیابی از راهبر روسیه در سوریه هست، روس ها دقیقا دو هدف را در سوریه دنبال می کنند: 1. عدم خروج سوریه و خصوصا پایگاه نظامی آنها از حوزه استحفاظیشان 2. نگه داشتن برگ سوریه به عنوان یک استخوان لای زخم برای مذاکره با طرف غربی. سوریه حکم وجه مصالحه دارد. همان طور که می بینید روس ها هیچ تمایلی ندارند که مساله سوریه حل بشود! زیرا که اگر حل بشود اولین مشکل آن خواهد بود که به جای مساله سوریه باید راجع به اکراین و کریمه مذاکره کنند. سوای از این موضوع به بهانه های مختلف الان حضور نظامی کسترده در دروازه های اروپا پیدا کردند که این را می توانید با حرکت ناتو به مرزهای روسیه تعبیر کنید!   روس ها اگر واقعا قصد داشتند مساله سوریه را حل کنند تا به حال حل شده بود. سوریه باید بماند تا حتی بعد از انتخابات آمریکا تا وجه مصالحه باشد بین غرب و شرق! علت این آتش بست ها و مذاکرات پی در پی هم همین است.
  12. اشتباه نکنید. من اگر جای ایران باشم هیچ کار خاصی نمی کنم. فقط انگولک و تحریک روسها و اگر خیلی زرنگ باشم چینی ها.... هر چقدر امریکایی ها روس ها رو تحقیر و تحریک کنن نفعش توی جیب ماست.
  13. من اگر جای روس ها بودم از نوژه همدان یک پرواز انجام میدادم و در منطقه دیرالزور بر سر داعش و قنیطره بر سر وحوش النصره و رفقا دوتا تاکتیکال کوچک هسته ای یا نوترونی مینداختم. نقطه سر خط. بعلاوه پشتیبانی کامل هوایی از عملیات در این دونقطه تا پاکسازی مرز با اسراییل و رفع حصر از دیرالزور. اتش بس هم به جای خود باقی باشد فعلا...
  14. در این عملیات آمریکا به در گفت که دیوار بشنوه! یعنی عصام جان با زبون خوش برگرد همونجا که بودی و الا دو تا اف ۱۶ و دوتا تاندر بولت لازمه برای ۸۰ تا کشته! معنی دار نیست؟
  15. رفقا. امتحان هر کسی یک چیزی هست. یکی پای کیبرد و در عرصه نبرد ذهن ها و یکی در میدان جنگ و چشم در چشم دشمن.   یک وقت در امتحان خودمان سر افکنده نشویم. با قضاوت های مبتنی بر ندانسته ها (اصلا روی صحبتم با کسانی نیست که دارند نقدهای مبتنی بر دانش می کنند. دارند نقاط ضعف را بر میشمرند. دارند پیشنهاد برای بهبود کار می دهند)   بگذارید یادآوری کنیم   ان مع العسر یسرا.... به درستی پس از سختی آسانی است...
  16. نظرتون راجع به پیشه وران و مردم عادی ای که در زمان حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین رفتند چیه؟ شاید بهتر هست این سوال را از فقیه طرح کنید که از نظر اسلام داشتن شغل جنگجوی حرفه ای معنی دارد؟ این که ما مزدور باشیم که فقط بجنگیم... یا جنگ یک واجب کفایی است و اگر عدم کفایت احراز شد وظیفه هر کسی است که برای دفاع از جان و مال و ناموس اسلام اقدام کند به قدر وسع خودش. تا جایی که خاطر بنده هست و از آیات قران بر می آید اجبار برای ورود به جنگ در بیشتر جنگ های صدر اسلام بوده مگر برای کسانی که عذرهایی شرعی داشتند. اتفاقا شماتت های عجیبی هم در مورد کسانی که بهانه می آوردند و سر باز می زدند به چشم می خورد.   البته با شما موافقم شاید بهتر است در این خصوص فقیه نظر بدهد: در خصوص این که ملاک کفایت در واجب کفایی عرفی است یا به تشخیص رهبر خواهد بود و این که اگر عرفی است عرف شخصی حاکم است یا نوعی؟
  17. از ظواهر امر به نظر می رسد یک توافق ضمنی در خصوص حرکت به سمت مواضع داعش در عراق و سوریه بین شرق و غرب صورت گرفته (منو یاد اتحاد شوروی و متفقین میندازه)... ما بقی یا شیطنت خشتک نشینان هست یا چانه زنی برای اضافه شدن به لیست گروه های غیر تروریست! خصوصا در رابطه با جبهه النصره... این فرض به جای خودش ولی همیشه احتمال خنجر از پشت منتفی نیست.    نظرتون راجع به شهدای صدر اسلام چیه؟ خیلی هاشون به نظر می رسد اصلا آموزش نظامی ندیده بودند امکانات لازم هم برای جنگ نداشتند. یا مثلا چرا خداوند می فرماید فضل الله المجاهدین علی القاعدین؟ قاعدین چرا قاعدین می شدند؟ (البته این مقایسه تنها در خصوص عنوان شهید هست... و الا نباید از ضعف آموزش و تجهیزات و انواع تاکتیک و استراتژی و فرماندهی گذشت....)
  18. به نظر میرسد آرامش در سوریه به ارامش و مذاکرات صلح در یمن گره خورده هست لذا برخی تحرکات میتواند به منظور تحریک طرف دیگر باشد. کسی که یک بار تا اون میزان حریف را در منگنه گذاشت حتما بازم میتونه اما بحث هزینه این کار هست. تا کجا میخواستیم بریم جلو؟ واکنش طرف دیگه چی می بود؟ مسایل همش نظامی نیست بلکه آرایش سیاسی خیلی وقتا تعیین کننده تر هست. وقتی مذاکرات صلح در سوریه شروع شد باید شروع میشد چون فقط ما تو دنیا نیستیم و فقط درگیری در سوریه نیست. پلان را باید بزرگتر دید. نیروی نظامی ای موفق هست که در نقشه چیدن میوه ها در دیپلماسی حرکت کند.
  19. سلام برادر،  خدا پدر و مادرت رو رحمت بفرسته. دقیقا منظورم همین بود. به نظر نمیرسه اصلا ساختش مشکل باشه و ما از پسش بر نیاییم. شایدم بشه راحت خریدش و این چیزی هست که ورق جنگی مثل سوریه و عراق را بر می گردونه. درست مثل کاری که تاو علیه ما کرد. فکر کنم این مدل مین ریزها کاری که اون راکت انداز میکرد رو نتونه به خوبی انجام بده. ما همچون چیزی لازم داریم که اقلا بین فاصله 15 تا 20 کیلومتری طرف مقابل را زمین گیر کند. 
  20. http://image.slidesharecdn.com/newmicrosoftpowerpointpresentation10-150325014740-conversion-gate01/95/new-microsoft-power-point-presentation-10-12-638.jpg?cb=1428305318 http://media.defenceindustrydaily.com/images/ORD_AGM-154A_JSOW_Releasing_Cluster-Bombs_lg.gif http://image.slidesharecdn.com/newmicrosoftpowerpointpresentation10-150325014740-conversion-gate01/95/new-microsoft- power-point-presentation-10-7-638.jpg?cb=1428305318   می دونم نگرانی شما چیه. من دنبال چیزهایی شبیه موردهای بالا هستم. البته مینیمال شده که بشه از پرتابه های موجود پرتابشون کرد. وقتی داریم راجع به یک مهمات کلاستر صحبت می کنیم دیگه اون گرا گیری دقیق لازم نیست. در این حد انتظار میره دیده بان و توپخانه در خط های اصلی حاضر باشه. ضمن این که حتی یک فاز بزرگتر میشه فکر کرد. با یک حساب و کتاب باید دید چندتا از چنین مهماتی لازم هست تا یک محوطه وسیع را آلوده کنیم. یعنی اصلا گراگیری به اون معنی که شما می گی رو بذار کنار. جارو کنی بره محوطه رزم را. مشکل امثال تاو این هست که در شرایطی که یک حمله وسیع صورت گرفته قبضه محدود هست و شما مشکل دیگری که دارید شلوغی خط و شلیک های مداوم کالیبر بالا به خط شماست که فرصت را برای نشانه گیری و عمل ازتون می گیره. یادمون نره یک کامیون با چندین تن مواد منفجره وقتی منفجر میشه حتی اگر فاصله داشته باشه با خط موج انفجار کل نیروی پشت خاکریز را اگر نکشه منگ و ناکارآمد خواهد کرد. این راه حل که دارم پیشنهاد می دم مال وقتی نیست که یک انتحاری به سمت خط پدافند اومده، مال زمانی است که 4000 هزار نفر جان برکف با 7 یا 8 انتحاری و کلی تاکتیکال و اسلحه های سنگین کالیبر بالا دارن با حداکثر سرعت میریزن سمت خط شما. در این شرایط قاعدتا شما می تونید یک حدث هایی نسبت به شروع واقعه داشته باشید. (همون چیزی که در العیس اتفاق افتاد) راه حلی که مثل فیلم های منتشر شده نزنیم به چاک و فرار کنیم روشهایی مثل این هست. به نظر روس ها زمانی که پوشش هوایی می دادند از انواعی از کلاسترهای استفاده می کردند. ایراد این روش را تا حدی دوستمون بالا گفتند و اضافه کن این را که امکان جم شدن سیگنال هدایت هم هست. اما یک کارایی میشه کرد: به یک سازه کروی ناپایدار فکر کن (مثل توپ تنیس) که دارای یک موتور مثلا ویبراتور باشد که اون رو از ایستادن باز بداره و از سر خط رهاش کنی یا پرتابش کنی و با سرعت بالا و در تعداد بالا بره به سمت خط مقابل و داری فیوزهای مجاورتی یا تایمری باشه. یک منطقه را می تونه جهنم کنه. فکر کنم چیز جالبی باشه. خیلی رویا پردازانه هست ولی نشدنی نیست.
  21. بیشتر ایدم یک دستگاه منجنیقی شکل قدرتمند هست که هزینه بالایی نداشته باشه! یک کلاهک با تعداد بالایی بامبلت کلاستری رو پرتاب کنه! البته از خمپاره یا توپ سنگین هم میشه استفاده کرد و حتی همین موشک های برد کوتاه ترموباریکی که استفاده می کنند را شاید بشه به یک کلاستر بامب ارتقا داد!
  22. موافقم ولی مشکل در سوریه این هست که خط ها مرتب باید جا به جا بشه لذا بعضی وقت ها فرصت این کار نیست و شما سریع باید خط رو تثبیت کنی بری در پدافند به علاوه باید مین گذاری و آی ای دی در نزدیک خط دشمن یا اقلا در فاصله زیاد با خط خودی ایجاد بشه که شدنی نیست، ضمن این که چنین کاری میتونه در تک بعدی دست و پای نیروی خودی را برای پیش روی بگیره لذا نظرم این هست که همین مین های که پرتاب می شود اقلا تایمر دار باشه و بعد از زمانی خود به خود از بین بره یا کدهای انفجار داشته باشند. ضمن این که مین پرتابی فرصت شناسایی و دور زدنش رو از نیروی مقابل می گیره.
  23. باهات موافق نیستم رفیق. اصلا خوبیه مین ریزی خوشه ای این هست که نیاز به دقت نداره. میشه به محض این که حس کردی قراره جبهه بزرگی از حمله مثل تل العیس صورت بگیره فضای وسیعی رو پر از مین کنی در حد یک دشت باز و یک فرش مین درست کنی. انتحاری هم ماشین رالی نیست که بتونه از تعداد زیادی مین که در یک فضای بیست تا سی متری پهن شدن جا خالی بده. به هر حال فکر کنم ما اگر ساعت ها هم بحث کنیم نتیجه نمیده :) این یک ایده است درست مثل نظر شما یعنی موشک تاپ اتک  (مشکل ضد تانک ها حتی تاپ اتک ها این هست که در حجم بالای آتش کالیبر بالا که توسط انتحاری و نیروهای از جان گذشته خط اول تکفیری ها شلیکش می شود، نشانه گیری و شکلیک موشک ضد تانک سخت و حتی غیر ممکنه و نمی تونه خطر نفرات خط شکن بالا و انتحاری های پی در پی را پوشش کامل بدهد، مگر این که بریم سراغ امثال جاوولین که می تونن خارج از دید مستقیم شلیک کنند. مشکل دوم این است که در برد این موشک ها موج انفجار ماشین های انتحاری کل خط پدافند را در هم می شکند) می دونی راهش چیه؟ شروع کنیم به ساختن ایده هامون و برشون داریم ببریم وسط میدون ببینیم هر کدوم چقدر عملیاتی هست و گیر و گورش کجاست و سپس نسل بعدیشو بسازیم. اینا ایده هستند که باید ساخته و پرداخته بشود. درمان این درد هنر هست. درمان سوریه و این فاصله ای که بین شیعه و سنی ایجاد شد فقط هنر ضد جنگ هست. همونی که اروپا را از دل جنگ کشید بیرون. گاهی یک بیت شعر یا یک رمان اثرش از میلیون ها دلار بیشتره.  این جنگ نابغه هایی مثل آوینی میخواد که البته این بار باید با استراتژی جدید و مناسب فضای جدید عمل کنند وگرنه ناخواسته در پلان دشمن اثر خواهند ساخت.
  24. این هم ایده بدی نیست ولی فعلا زوده. چون هزینه بردار هست. شاید بعدها. درواقع داریم راجع به مین های متحرک صحبت می کنیم که کاملا نمونه دریایی داره. فکر کنید نسبت به یک صوت، فرکانس یا هر چیزی که تانک از خودش ساطع می کند حساس باشه و به سمتش بره و یا حتی از طریق اپراتور عمل کنه.