جستجو در انجمن

مشاهده نتایج برای برچسب های 'ایران'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بوسیله برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


انجمن ها

  • بخش داخلی
    • اخبار و قوانین
    • ماهنامه میلیتاری
    • گالري عكس و فيلم
    • کتابخانه میلیتاری
    • مقالات برتر
  • War and History - بخش جنگ و تاریخ
    • مباحث جامع نظامی
    • پیمان ها - قراردادها و معاملات تسلیحاتی
    • دکترین و استراتژی
    • عملیات های نظامی
    • جنگ تحمیلی
    • تحولات روز امنیتی نظامی بین الملل
    • General Military Discussions
  • Air force Forum - بخش نیروی هوایی
    • هواپیماهای نظامی
    • بالگردهای نظامی
    • تسلیحات هوایی
    • متفرقه در مورد نیروی هوایی
    • سایر بخشهای نیروی هوایی
    • Airforce - English
  • Army Forum - بخش نیروی زمینی
    • ادوات و تسلیحات زمینی
    • خودروهای نظامی و زره پوش ها
    • مباحث جامع زرهی
    • توپخانه زمینی
    • موشک های زمین پایه
    • الکترونیک زمینی
    • تجهیزات و تسلیحات انفرادی
    • متفرقه نیروی زمینی
    • سایر بخشهای زمینی
    • Ground forces - English
  • Navy Forum - بخش نیروی دریایی
    • شناورهای سطحی
    • شناور های زیرسطحی
    • هوا دریا
    • تسلیحات دریایی
    • سایر بخش های نیروی دریایی
    • علوم و فنون دریایی
    • راهبردها و راهکنش های دریایی
    • تاریخ نیروی دریایی
    • اخبار نیروی دریایی
    • Navy - English
  • News Section - بخش خبر
    • اخبار روز ایران و جهان
    • اخبار صفحه اول
    • رایانه و شبکه
    • English News
  • Non-Military Forums - سایر بخشها
    • دیگر موضوعات و مطالب

پیدا کردن نتایج در ...

یافتن نتایج که ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروز رسانی

  • شروع

    پایان


Filter by number of...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


Website URL


Yahoo


Skype


Location


Interests

پیدا کردن 176 results

  1. موشک نقطه‌زن سپاه 750 کیلومتری شد http://s6.uplod.ir/i/00822/vo2nsl4fkdv2.jpg   موشک فاتح که به نظر میرسد موشک ذوالفقار از بسیاری جهات شبیه به آن باشد، دقیقترین موشک بالستیک ایرانی با میزان خطای زیر 5 متر است.   این موشک با سوخت جامد می‌تواند اهداف را در فاصله حدود 750 کیلومتری مورد اصابت قرار دهد.   به نظر می‌رسد طول موشک ذوالفقار 8.9 متر، وزن مسلح آن حدود 4هزار کیلوگرم، قطر آن 68 سانتی متر و وزن سرجنگی آن نیز حدود500 کیلوکرم باشد که با سرجنگی بارانی گزینه مناسبی برای هدف قرار دادن مواضع دشمن و نیز باندهای فرودگاهی است.   البته در جریان این دو رژه، سامانه های مهم دیگری هم بعضا برای اولین بار به نمایش درآمدند که در آینده بیشتر از آنها خواهیم گفت.       http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950631000684#relatedVideoPane   http://i.alalam.ir/news/Image/original/2016/09/21/alalam_636100525480727839_25f_4x3.jpg http://i.alalam.ir/news/Image/original/2016/09/21/alalam_636100525481327899_25f_4x3.jpg http://i.alalam.ir/news/Image/original/2016/09/21/alalam_636100525483298096_25f_4x3.jpg http://i.alalam.ir/news/Image/original/2016/09/21/alalam_636100525483868153_25f_4x3.jpg
  2. پرونده مختومه لاکربی ، ابزار جدیدی برای جوسازی علیه ایران یکی از اسناد که تیم دفاعی «عبدالباسط» قرار است به دادگاه ارائه کند حاوی یادداشتی از سازمان DIA به تاریخ سپتامبر 1989 است. در این یادداشت آمده است: وزیر کشور پیشین ایران مغز متفکر و حمایت کننده مالی بمب گذاری خط هوایی پان آمریکن بود. عصر ایران- هفته نامه ساندی تایمز از احتمال ارائه اسنادی توسط وکلای عامل بمب گذاری لاکربی برای متهم کردن ایران به دخالت در این حادثه خبر داد. به گزارش عصر ایران (asriran.com) در حالی که گزارش ها حاکی از آزادی قریب الوقوع عامل لیبیایی حادثه لاکربی است این هفته نامه انگلیسی گزارش داد: "چنانچه محکوم لیبیایی حادثه لاکربی از درخواست تجدیدنظر خود در دادگاه منصرف نشود ، مجموعه ای از اسناد اطلاعاتی آمریکا حاوی دخالت ایران در این بمب گذاری که در اختیار تیم وکلای دفاعی او قرار دارد به دادگاه عرضه خواهد شد." براساس این گزارش «عبدالباسط علی محمد المقراحی»، یک افسر اطلاعاتی سابق لیبی و محکوم بمب گذاری لاکربی که قرار است هفته جاری آزاد شود ، از وکلای خود درخواست کرده اسناد و مکاتبات سازمان های جاسوسی آمریکا را در اختیار دادگاه بگذارند. این اسناد در جریان محاکمه این لیبیایی در سال 2000 در اختیار تیم وکلای دفاعی او قرار گرفت. به نوشته ساندی تایمز، در اسناد و مکاتبات مربوط به آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) ادعا شده که ایران پشتیبان حمله به هواپیمای بوئینگ 747 خطوط هوایی «پان آمریکن» بر فراز شهر لاکربی اسکاتلند در سال 1988 بوده است. همچنین در این اسناد ادعا شده است: "ایران در واکنش به حمله یک ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرباس خود که پنج ماه قبل از حادثه لاکربی رخ داد ، این بمب گذاری را ترتیب داد." برپایه این گزارش، یکی از اسناد که تیم دفاعی «عبدالباسط» قرار است به دادگاه ارائه کند حاوی یادداشتی از سازمان DIA به تاریخ 24 سپتامبر 1989 است. در این یادداشت آمده است: "وزیر کشور پیشین ایران، علی اکبر محتشمی پور، مغز متفکر و حمایت کننده مالی بمب گذاری خط هوایی پان آمریکن بود." این سند مدعی است: "اجرای این عملیات طی قراردادی به ارزش یک میلیون دلار به احمد جبرئیل، دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین واگذار شد که یکصد هزار دلار از این مبلغ از سوی سفیر ایران در دمشق به عنوان هزینه اولیه اجرای عملیات به جبرئیل پرداخت شد و مابقی پول نیز پس از پایان ماموریت به او پرداخت شد." این سند مندرج در یک گزارش منتشرنشده «کمیسیون بازنگری پرونده های جنایی اسکاتلند» است و به یک گزارش DIA در دسامبر 1989 با عنوان «پرواز پان آمریکن 103؛ همکاری مرگ بار» استناد می کند که از ایران به عنوان حمایت کننده احتمالی این بمب گذاری یاد کرده است. رابرت بیر یک مامور ارشد بازنشسته سیا که ادعای دخالت ایران در این حمله را مطرح کرده مدعی است: "آمریکایی ها نگران بودند تعقیب ایران در این پرونده به اخلال در عرضه نفت و آسیب رسانی به اقتصاد این کشور بیانجامد." هواپیمای بوئینگ 747 شرکت هواپیمایی "پان آمریکن" در دسامبر 1988 از لندن به مقصد نیویورک در پرواز بود که بر فراز آسمان شهر لاکربی اسکاتلند منفجر شد. در این حادثه کلیه 259 سرنشینان هواپیما و 11 نفر در شهر لاکربی کشته شدند. عبد الباسط علی مقراحی که به عنوان عامل این واقعه دستگیر و به حبس ابد محکوم شده بود، در زندان گرینوک در اسکاتلند زندانی است. خبر آزادی قریب الوقوع عبدالباسط پس از آن اعلام شد که وزیر دادگستری اسکاتلند با وی در زندان دیدار کرد. بر اساس گزارش ها، دولت های بریتانیا و لیبی در مورد آزاد کردن وی با هم مذاکره کرده اند. لیبی در ماه مه امسال از بریتانیا درخواست کرد عبد الباسط را به این کشور تحویل دهد. قرار است این شهروند لیبیایی تا پیش از شروع ماه رمضان به لیبی منتقل شود. دولت های آمريکا و بريتانيا ، ليبی را مسئول بمب گذاری در اين هواپيما معرفی کردند. در سال 2003 لیبی پذیرفت به خانواده های قربانیان حادثه لاکربی، 3 میلیارد دلار غرامت پرداخت کند و اینک به نظر می رسد بعد از این که غربی ها توانستند با پرونده لاکربی ، لیبی را تحت فشار قرار دهند و 3 میلیارد دلار از این کشور غرامت بگیرند ، بدشان نمی آید که این پرونده مختومه را به ابزاری علیه ایران تبدیل کنند. http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=81149
  3. دوستان هرکسی نظری در این رابطه داره بیان کنه . بستن تنگه هرمز کاری استراتژیک یا عملی اشتباست.؟ توان ایرا ن دربستن این تنگه با وجود نیروی دریایی امریکا چقدر است؟ چند ماه یا روز یاساعت این کار امکان پذیره ؟ راهکار شما استفاده از کدام سلاح هاست؟ این کار درصورت وقوع جنگ احتمالی برضد ایران چند ساعت به طول خواهد انجامید ؟سرعت عمل.. آیا بستن این تنگه راهگشای جنگ احتمالی است یا فقط عملی پرهزینه واشتباه ؟ آیا این کار باعث فشار براسرائیل می شود ؟ برغرب چه طور؟ اگر فشار ایجاد شود چه قدره ؟آیا مانع از ادامه جنگ میشه؟
  4. بسمه تعالی عین الاسد، پایگاهی که باید انهدام کامل را تجربه میکرد. مقدمه آنچه پیوسته در اخبار و تحلیل های غربی پیرامون ایران میخوانیم، بدون غلو کردن، این است که ایران در منطقه پروکسی هایی دارد که از دید آنها هم تروریست و آدم کش هایی خون آشامند، که به صغیر و کبیر، نظامی و غیر نظامی رحم نمیکنند، گویی که این تروریست ها مدتی در فضا زندگی میکرده اند و ایران این بیگانگان فضایی را برای مقابله با ایالات متحده که در همسایگی خودش قرار دارد به کره زمین آورده و حق حاکمیت این کشور در همسایگی خویش در ایالت های عراق و افغانستان و ولات عربی خلیج فارس را نقض نموده است. بنابراین لازم است تا با اقدامات بی ثبات کننده رژیمی که خود نیز بر ایالت ایران به غضب و با خشونت و تروریسم حاکم شده و البته با همین پروکسی های تروریست اش بشدت مقابله نمود، آنهم با هر ابزاری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و ... گذشته از این دلایل بسیار محکم برای مقابله با ایران و شیعیان!، آمریکا دلایل اقتصادی محکمتری برای حفاظت از ایالت عراق دارد و آنهم نفت است که به حساب بنده با صادرات حدودا سالانه 80 میلیارد دلار نفت توسط عراق، این کشور اگر تمام فروش نفت خود را به ایالات متحده واگذار کند، میتواند هزینه 7 هزار میلیارد دلاری که آمریکا برای حفظ امنیت مردمش در عراق کرده جبران کند، البته پس از 90 سال. با این کمدی سیاه در مقدمه، سری به واقعیت های نظامی روی زمین بزنیم، موقعیت جئو استراتژیک عین الاسد. پایگاهی در مرکز عراق، 160 کیلومتری غرب بغداد در استان الانبار و در فاصله 300 کیلومتری از مرز ایران، با عنوان اصلی عربی القاعده الجوی القادسیه. یکی از 5 ابر پایگاه هوایی عراق در زمان صدام که در سال 1975 و با درس گرفتن از نبردهای اسراییل و اعراب بدست پیمانکاران یوگوسلاویایی با هزینه 280 میلیون دلار آمریکا ساخته شد. از خصوصیات این پایگاه مجهز بودن آن به شلتر های نگهدارنده هواپیما در برابر بمباران هوایی و پیشرفته ترین هواپیمای وقت یعنی میگ های 25 ساخت شوروی بود. در جنگ 2003 آمریکا بر علیه عراق، این پایگاه توسط نیروهای استرالیایی ائتلاف اشغال شد، و تا 2011 تبدیل به بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف آمریکایی در غرب بغداد گشت. علت این امر نزدیکی به بغداد، قرارگیری در پشت رودخانه فرات، نزدیکی به مرز سوریه و همچنین وجود امکانات فراوان رفاهی در آن یاد شده است، در کنار نظامیان آمریکایی این پایگاه محلی برای نشست و برخاست ایرفورس وان، یا همان هواپیمایی اختصاصی دولت فدرال آمریکا که برای جابجایی ریاست جمهوری استفاده میشود بوده است. این پایگاه پذیرای روئسای جمهور و وزرای آمریکایی، جرج بوش، اوباما، ترامپ، جان بولتون، رابرت گیتس، کاندولیزا رایس، پیتر پیس، و از همه اینها مهمتر چاک نوریس وملانیا ترامپ بجای فرودگاه بین المللی بغداد بوده است. ترامپ در پرواز مخفیانه خود به این فرودگاه از ناراحتی رفیق قلدرش بولتون بخاطر خاموش کردن همه چراغ هوای هواپیما و بستن همه پنجره ها شکوه نموده. در زمان جنگ عراق این پایگاه محل استقرار نیروی اعزامی تکاوران دریایی دوم آمریکا به همراه چند اسکادران هوایی بود و تا سال سپتامبر 2011 که آخرین نیروهای بجا مانده از آن تخلیه شدند، عملا در آن سال بسته شد. تا اینکه مجدد در سال 2014 و شکل گیری ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش، فعالیت این پایگاه با استقرار تکاوران دریایی آمریکا به همراه جنگنده های اف 18 مجددا آغاز شد و تاکنون ادامه دارد. چرایی اهمیت این پایگاه از نظر نظامی اهمیت اصلی این پایگاه که از لحاظ جئو استراتژی نظامی کمتر به آن پرداخته شده است، قرار گیری آن در مرکز یک حمله احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی به سمت ایران است، آنقدر نزدیک به مرکز که اگر خطی راستی از تهران تا تلاویو بکشیم از روی این پایگاه عبور خواهد کرد: در همه نقشه ها و تحلیل های مختلفی در سراسر نت از تحلیل گران و اندیشکده مختلف مطالعات نظامی و راهبردی بدست آوردم، همین خط که کوتاه ترین مسیر ممکن است به عنوان کریدور اصلی پرواز جنگنده های صهیونیستی به سمت ایران و بالعکس مسیر پاسخ احتمالی از سوی ایران بدان اشاره شده است. حمله ای که در بسیاری از سناریوها موفقیت آمیز بودن آن به حضور تعداد وسیعی از هواگردهای رادار گریز، بمب افکن های بزرگ همراه با بمب های سنگرشکن و یا حملات با استفاده از موشک های بالستیک با سرهای جنگی هسته ای کم توان براورد شده است. ایالات متحده خود نیز در تهمید برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ایران، اشکال مختلفی از تسلیحات سنگر شکن مانند بمب 2.5تنی GBU-28 و بمب سنگین 13 تنی MOAB برای نفوذ به عمق 40 متری و بونکر های زیر زمینی طراحی کرده است، رها سازی چنین بمب های بسیار سنگینی مستلزم حضور بمب افکن در نزدیکی اهداف زمینی بصورت پنهانکار یا در نهایت اسکورت و پشتیبانی هوایی با تعداد بسیاری از جنگنده های مختلف به منظور ایجاد امنیت هوایی برای مهاجمین و انهدام همزمان شبکه های پدافندی ایران است. این حمله با این وسعت برای سرزمین های اشغالی که در فاصله 1300 کیلومتری در خط مستقیم از مرزهای ایران قراردارند (دست کم نزدیک به 3 تا 5 هزار کیلومتر عملیات پروازی یک هواگرد) حجم عظیمی از عملیات هوایی، شناسایی، سوخترسانی، پشتیبانی و همچنین امداد و نجات خلبانان در دوردست احتیاج دارد و بدین منظور زیرساخت های بسیاری در اطراف ایران برای پوشش چنین حمله ای نیاز است تا در صورت بروز نقص فنی، اقدام تقابلی پدافند و نیروی هوایی ایران در تعقیب و ضربه متقابل، تمهیدات لازم را پیش بینی کرده باشد. در یک اقدام هوایی برای طرح ریزی عملیات، مسافت نخستین فاکتوری است که به آن توجه میشود، مسافت و مسیر پرواز تعیین کننده میزان و چگونگی مدیریت مصرف سوخت و سوخترسانی، مقدار مهمات قابل حمل و میزان سنگینی وزن جت ها، پیچیدگی عملیات جمینگ و طرح و نقشه های مختلف برای مسیرهای هوایی ست. بدیهی است که یک حمله موفق بهتر است با کمترین میزان سوخت برای هر هواپیما و حجم مهمات زیاد، با تعداد کمتری از هواپیما تعداد کمتری از پرواز و مسیری کوتاه تر انجام شود. پرواز دسته های بزرگ، امکان غافلگیری را از بین میبرد، احتمال موفقیت پدافند حریف و تلفات هواگرد های مهاجم را بیشتر میکند، از طرفی مسافت های طولانی به مقدار سوخت بسیار بیشتری نیامندند که سبب میشود تا چند مرحله سوختگیری هوایی و در هر مرحله افزایش ریسک اتفاق افتد. مسیر طولانی و سوخت زیاد باعث قابلیت کمتری در حجم و تعداد بمب ها نسبت به هر جنگنده و یا بمب افکن می شود و احتمال موفقیت حمله را کمتر کرده و تعداد پروازهای لازم را بیشتر میکند. اگر به تجربه های نیروی هوایی بنگریم، نزدیک ترین تجربه در دسترس عملیات غرور آفرین حمله به اچ 3 توسط نیروی هوایی ایران در یک پرواز 3500 کیلومتری ست. گفتنی ست رادارهای پدافند عراق به مدت 67 دقیقه جنگنده های ایران را در کنسول های خود مشاهده کرده اند، اگر عراقی ها و ترکها جنگنده های ایران را بجای یکدیگر اشتباه نگرفته بودند، هر لحظه نیروی هوایی عراق یا ترکیه میتوانست جلوی ادامه حمله و یا بازگشت جنگنده ها به مبدا خود را بگیرد و تلفات سنگینی به نیروی هوایی کشورمان نیز وارد کند. فرماندهان وقت نیروی هوایی ایران بدلیل طولانی بودن مسیر پرواز، پایگاه هوایی پالمیرا در سوریه را به عنوان موقعیت اضطراری برای فرار جنگنده ها در صورت وقوع اقدام متقابل عراق در بستن مسیر بازگشت و یا بروز نقص فنی تدارک دیده بودند. سوخترسان های ایرانی از فرودگاه دمشق برخاستند تا در ارتفاع 100 متری از سطح زمین که مشابه ارتفاع پروازی یک موشک کروز است دوبار در رفت و برگشت در فاصله مرزهای هوایی عراق و سوریه به فانتوم های ایرانی سوخترسانی کنند، چنین عملیات پیچیده و بی نظیری که در دنیا تکرار نشده است، با استفاده از 4 مرتبه سوخترسانی، 2 مرتبه در دور دست و خاک دشمن، دو مرتبه در آسمان ایران (ارومیه) به همراه عملیات الکترونیک و فریب هوایی وسیع برای گول زدن پدافند و نیروی هوایی عراق و ترکیه انجام شد. نقشه عملیات هوایی H3 مشابه همین تمهیدات نیز برای هر حمله هوایی، نیاز است، گرچه جنگنده های امروزی نسبت به دهه 60 از بهره وری و قابلیت حمل سوخت بسیار بهتری بهره مند هستند، منجمله جنگنده های رژیم صهیونیستی، افزون بر آن امکانات پنهانکاری و تقابل الکترونیک پیشرفته تری را در اختیار دارند، و چنین مزایایی باعث میشود تا بتوانند از مسیر های کوتاه تر و مستقیم تر طرح عملیات را پیاده سازی کنند. اما همچنان تمهیدات برون مرزی نظیر پایگاه های هوایی و موقعیت های سوختگیری هوایی و شناسایی هوابرد در نزدیکی مرزهای ایران برای صهیونیست ها در صورت طراحی یک حمله به تاسیسات هسته ای ایران الزامی است و هیچ عملیاتی بدون پیش بینی چنین امکاناتی اجرایی نخواهد بود. اما چرا از دید من عین الاسد، در چنین حمله ای نقش بسیار وسیعی میتواند داشته باشد، موارد بسیاری را میتوان برشمرد، نخست، پشتیبانی هوایی، نظیر همان نقشی که پایگاه هوایی پالمیرا و فرودگاه دمشق در فراهم آوردن امکان نشست و برخاست اضطراری برای ایران در حمله به اچ3 فراهم آورد، دوم بستن دست ایران در تعقیب جنگنده های صهیونیست در آسمان عراق، سوم مشارکت مستقیم در حمله به تاسیسات هسته ای ایران بدلیل نزدیکی بسیار به مرزهای ایران در صورتی که آمریکا بخواهد خودش اقدام کند، چهارم ایجاد امکان رهگیری موشک های بالستیک شلیک شده از سوی ایران و فراهم ساختن هشدار زودهنگام برای اسراییل و یا حتی اقدام پدافندی علیه موشک های بالستیک و کروز ایران، فراهم آوردن عملیات فریب همانند همان اقدامی که ایران در فریب پدافند ونیروی هوایی عراق با استفاده از جنگنده های اف 14 در مشغول کردن فرودگاه بغداد و حمله با استفاده از اف5 ها برای زدن تاسیسات نفت کرکوک صورت داد، تا تصمیم گیران ارتش عراق نسبت به نوع تهاجم ایران به خطا بیفتند و اسکادران های بمب افکن اف 4 ایرانی بتوانند خود را به دوردست ترین پایگاه هوایی در مرز با اردن برسانند. و اما بیاییم و به تصاویر و نقشه های تحلیل گران غربی در مورد امکان پذیری حمله اسراییل از خاک سرزمین های اشغالی به ایران و کریدورهای پروازی بنگریم، کوتاه ترین و یا مسیر اصلی از عین الاسد میگذرد: در تصویر فوق CENTRAL ROUTE به دقت از بالای عین الاسد عبور میکند چرا آمریکا نباید در عین الاسد باقی بماند سوای جنبه های نظامی که ناامنی فراوانی برای کشورمان ایجاد کرده است، باقی ماندن آمریکا در عین الاسد به منظور مقابله با داعش البته دروغی بیش نیست، ایالات متحده یک پایگاه پهپادی عظیم در عین الاسد برای کشتار بی حساب مردم خاورمیانه و تامین امنیت اسراییل، ایجاد کرده اند. آنها از این پایگاه ها اقدام سیاسی خود در منطقه به ابزارهای نظامی تضمین میکنند، این پایگاه ها را باید ابزارهای لازم در جهت تشکیل طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه عراق و ایران بدانیم. هم اکنون به اذعان بسیاری از اندیشمندان، منجمله تحلیل گران برخی اندیشکده های آمریکایی، آنها لازم میدانند تا بلوک سنی-کردی و تجزیه عراق را صرفا به بهانه واهی مقابله با ایران شکل دهند، اما این آشکار است که آنها به دنبال قتل عام مردم منطقه، بخصوص مسلمانان خاورمیانه بدست یکدیگر و توسعه بیشتر اختلافات قومی و مذهبی صرفا برای امنیت اسراییل و وابستگان سیاسی خود در حکومت های غیر مردمی بخصوص پادشاهی های عربی هستند. سیاست مدیریت اختلافات برای حفظ جایگاه خود بعنوان پلیس باغ وحشی که حق اصلی استفاده از هرگونه قوه قهریه را برای خود تصور میکند. با استفاده از پکیج های نظامی-اقتصادی در اقساط نفتی بلند مدت. با ادعای تامین صلح، از بمباران هوایی و سازمان های امنیتی نظامی یا همان PMCs های خود برای تعمیق خشونت و تروریسم بهره گیری می کنند، این روشن است که کشتن مردم هیچ گاه راه حلی برای تروریسم نبوده و به توسعه و ترویج خوی انتقام دامن خواهد زد، بدیهی ست این انتقام و تروریسمی که بی دلیل توسط آمریکا شعله ور شده است، متوجه سیاستمداران وابسته و نظامیان آمریکایی خواهد بود همانهایی که در قوانینشان بدون محاکمه مردم را کشته و اقدام متقابل مردم مظلوم خاورمیانه در برابر خود را تروریسم قلمداد میکنند. در همان ابتدای شروع جنگ جنوب افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر، عملیاتی در آسمان پاکستان توسط پهپادهایی که از عربستان! برخاسته بودند انجام شد، آنزمان برای من قابل پیش بینی بود که آمریکا القاعده را در سراسر خاورمیانه، از افغانستان تا یمن و عراق و سوریه و ... هر جا که بتواند برچسب تروریسم بزند تسری داده و خودش با پهپاد آن را دنبال خواهد کرد، در فاصله سالهای 2004 تا 2013 آمریکا با وجود اعتراض های بسیاری از مردم افغانستان و پاکستان، بیش از 375 حمله پهپادی انجام داده که به کشته شدن 2561 نفر مطابق با آمارهای اعلام شده رسمی منتهی شده، از سال 2002 تا 2013 نیز مشابه همین حملات پهپادی 99 مورد در یمن نیز صورت گرفته که به کشته شدن 552 نفر انجامیده، در سومالی، سوریه، عراق، و ... نیز چنین حملاتی انجام شده است، در تمامی این ترورهای هوایی غیر نظامیان بسیاری نیز کشته شده اند، مطابق با برخی آمارهای رسمی، در بیش از 6700 حمله پهپادی آمریکا در خاورمیانه رقمی بالغ بر 12هزار نفر ترور شده اند که دست کم 1200 نفر آنها غیر نظامی و از این میان نزدیک به 400 نفر کودک بوده اند. مبرهن است که هیچ یک از این ترورهای هوایی یا حکم مرگ های آمریکایی با استفاده از محکومیت قضایی متهمان صورت نگرفته است. تا کنون فقط در دو دولت اوباما و ترامپ 900 حمله پهپادی منجر به ترور انجام شده است، آنهم بر سر مردمی که حتی برای دفاع از خود شاید قادر به خواندن و نوشتن شکواییه نباشند چه رسد به پیگیری در سازمانهای بین المللی و کنوانسیون های حقوق بشر. از همه موارد فوق که بگذریم، ترور یک شخصیت رسمی نظامی، و نفر دوم جمهوری اسلامی ایران، از نظر محبوبیت در میان مردم، در کشوری ثالث و در زمان صلح با زیرپا گذاشتن تمام قواعد و رسوم بین المللی در حقوق دیپلماتیک، بیانگر آن است که این هیولای ترور هوایی دیگر حد و مرزی برای خود نمیشناسد. اگر امروز به فکر مقابله همه جانبه با فناوری تروریسم بی حد و حصر آمریکا در خاورمیانه نباشیم، باید منتظر روزگاری بمانیم که تمامی نخبگان، دانشمندان و حتی مردم عادی کشور ما ایران نیز منتظر بمبی باشند که پهپادهای آمریکایی از آسمان بر سرشان بی اندازد و در عوض بگوید آخ اشتباه شد، یا اینکه مشکوک بودیم!. و برای آنهایی که باور ندارند حملات پهپادی ایالات متحده در سراسر خاورمیانه ربطی به ایران ندارد: نویسنده WORIOR اقتباس یا درج مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و آدرس سایت مجاز است. تقدیم به ارواح پاک شهدای مقاومت.
  5. منطقی خبر داد ايران تا پايان سال هواپيماي "ایران-140" صادر مي كند/ شهريور ماه راه اندازي پايگاه هاي هوانوردي عمومي - به هرحال با توجه به اینکه "ایران-140" نخستین پرنده ایرانی است به طبع دارای اشکالات جزیی هم بوده است و این اشکالات اشکالاتی بوده که طراح در طراحی های خود به آن نرسیده یا در تست ها ی عملکردی خودش را نشان نداده است. این اشکالات ثبت می شود تا در اسرع وقت برطرف گردد سپس وقتی به حالت پایدار رسیدیم می توانیم این محصول پرنده را به کشورهای دیگر هم صادر کنیم. تا پایان سال 90 در این خصوص خبرهای خوبی را خواهید شنید. صادرات هواپیمای "ایران-140" تا پایان سال، راه اندازی پایگاه‌های هوانوردی عمومی، دلیل خریداری هواپیماهای دست دوم و فرجام ماجرای بازپس گیری هواپیماهای بلوکه شده ایران در آمریکا از محورهای مصاحبه مهر با رئیس سازمان صنایع هوایی بود. به گزارش مهر، بخش دوم مصاحبه با دکتر منوچهر منطقی مدیر عامل صنایع هوایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح که به بهانه روز صنعت دفاعی انجام شد در ذیل می آید؛ در خصوص هواپیمای "ایران-140" ؛ آیا بعنوان رئیس سازمان صنایع هوایی فکر می کنید این هواپیما تاکنون عملکرد خوبی داشته است؟ می توان گفت هواپیمای "ایران-140" در کلاس خود عملکرد خوبی دارد بطوریکه در خیلی از جاها از آن استفاده می کنند. البته کاری که ما کردیم این بود که این هواپیما را تجاری سازی کنیم یعنی از بهمن 89 با همکاری نزدیک سازمان هواپیمایی کشوری این هواپیما را تجاری کرده ایم. * میزان پرواز این پرنده چقدر بوده است؟ - تا الان که من با شما صحبت می کنم این هواپیما چیزی حدود 1100 ساعت پرواز داشته و در حدود 6 ماه حدود 20 هزار مسافر را جابجا کرده است. * آیا "ایران-140" اشکالات عمده ای تاکنون از خود بروز داده است؟ - به هرحال با توجه به اینکه "ایران-140" نخستین پرنده ایرانی است به طبع دارای اشکالات جزیی هم بوده است و این اشکالات اشکالاتی بوده که طراح در طراحی های خود به آن نرسیده یا در تست ها ی عملکردی خودش را نشان نداده است. این اشکالات ثبت می شود تا در اسرع وقت برطرف گردد سپس وقتی به حالت پایدار رسیدیم می توانیم این محصول پرنده را به کشورهای دیگر هم صادر کنیم. تا پایان سال 90 در این خصوص خبرهای خوبی را خواهید شنید. * درباره طراحی و تولید پرنده های جنگنده شکاری البته غیر از صاعقه و آذرخش چه اقداماتی را انجام داده‌اید؟ - اخیرا کاری که کردیم تکمیل هواپیمای صاعقه بوده است چون وقتی یک جنگنده را طراحی می کنند عمر 4 الی 5 ساله ندارد بلکه معمولا از 3 دهه تا 5 دهه کار می کند. بنابراین هر زمان که هواپیمای جنگنده می سازیم باید مرتبا آن را به روزرسانی کنیم. * پس در ساخت کلاس دیگری از جنگنده ها اقداماتی را انجام نداده اید؟ - برای اینکه به این موضوع ورود کنیم باید سطح قابلیتهایمان از یک سطحی بالاتر باشد تا بتوانیم وارد سطح کلاس بعدی شویم و برای این کار باید بر روی مدل های موجود ارتقاء های متعددی بدهیم براین اساس ما در حال ایجاد آمادگی برای وارد به مرحله طراحی وساخت این پرنده ها درکلاس دیگری هستیم. * در خصوص هوانوردی عمومی از جمله ایجاد تاکسی هوایی و یا در اختیار گذاشتن هواپیماهای شخصی تاکنون چه اقداماتی انجام داده اید؟ - در این رابطه کارهای زیادی انجام شده است. البته برای اینکه چنین کاری در سطح وسیعی صورت بگیرد نیازمند آن بودیم که چند گروه با همکاری هم این کار را انجام دهند. * کدام گروه ها؟ - گروه اول سازندگان هواپیما بودند. گروه دوم کسانی بودند که تعمیر و نگهداری می کردند. گروه سوم آموزشگاه ها بودند. گروه چهارم سازمان هواپیمایی کشوری بود که وقتی این ها با هم همراه شدند آنوقت نوبت به ایجاد یکسری از پایگاه ها یا ایستگاه هایی برای عرضه خدمات هوانوردی عمومی در کشور می‌رسد. با توجه به اینکه کار فشرده ای بود اما تمام مراحل را طی کردیم و برنامه ریزی کردیم تا یکسری از این پایگاه ها در نقاط مختلف کشور راه اندازی شود. * دقیقا فکر می کنید از چه تاریخی این کار عملیاتی خواهد شد؟ - انشاء الله از شهریورماه به بعد شاهد راه اندازی پایگاه های مختلف هوانوردی عمومی در کشور خواهید بود. ضمن اینکه در استانهای مختلف اطلاع رسانی می کنیم که همه مردم بیایند آموزش های لازم در این زمینه را ببینند و هم اینکه اگر تمایل داشتند مالک این نوع از هواپیماها شوند، ورود به عرصه هواپیماهای هوانوردی عمومی باعث رشد بسیار بالای کشور در عرصه صنایع هوایی می‌شود. * با توجه به مسئله ترافیک هوایی آیا در زمینه اخذ مجوز و تدوین آئین نامه مربوطه اقدامات لازم را انجام داده اید؟ - البته سازمان هواپیمایی کشوری برای هر پایگاه که راه اندازی می شود، مسیرها را مشخص می کند ضمن اینکه این نوع هواپیماها در لایه پروازی هواپیماهای مسافربری نیستند بلکه خیلی پائین ترند و در محدوده فرودگاه های بزرگ در یک حوزه خاصی هستند که می توانند پرواز کنند. بنابراین می توان گفت که این ها در فضاهای خاص خودشان که سازمان هواپیمایی کشوری برای هر ایستگاه هوانوردی عمومی برنامه ریزی و مشخص می کند حرکت می کنند. * این نوع هواپیماها بیشتر در چه کلاسی هستند؟ - اینها هواپیماهای 2 نفره، 4 نفره، 6 نفره، 8 نفره، 10 نفره، 12 نفره، 15 نفره، 20 نفره، 30 نفره ، 40 نفره و 50 نفره هستند که در یک محدوده از موتور ملخ دار استفاده می کنند، البته معمولا این نوع هواپیماها بین 2 تا 19 نفره طراحی وساخته می شوند و معمولا همه آنها ملخ دار هستند. البته در هواپیماهای 19 نفره می توان موتور جت نصب کرد اما قیمتش بسیار بالا خواهد رفت. * یعنی چه قیمتی؟ - هواپیمای 19 نفره مدرن مجهز به موتور جت در حدود 25 میلیون دلار است درحالیکه یک هواپیمای ملخی در این کلاس زیر 5 تا6 میلیون دلار است. * پس در اینصورت همه نمی توانند از این هواپیماها استفاده کنند؟ - اتفاقا حسن هواپیماهای ملخی ارزان بودن و در دسترس بودن آن است بطوریکه همه اقشار مردم می‌توانند از آن استفاده کنند. ضمن اینکه اگر هواپیماهای مدرن اگر ارزان بودند که الان همه تاکسی هوایی به راه می انداختند. * در خصوص لیزینگ و بیمه این نوع هواپیماهای سبک چه اقداماتی انجام داده اید؟ - برای اینکه اقدامات ما در این زمینه گسترده شود برای هرکسی که بخواهد چنین پایگاه های هوانوردی عمومی تاسیس کند شرایطی را فراهم می کنیم که بین 2 تا 3 سال قیمت هواپیماهایی را که در اختیارش گذاشته ایم را پرداخت کند. * میزان تسهیلات شما برای این افراد چقدر است؟ - این موضوع بستگی به نوع هواپیما دارد، معمولا این نوع هواپیماهای سبک بین 70 تا 180 میلیون تومان قیمت دارند و براین اساس برای هر هواپیما در محدوده قیمتی وام پرداخت می کنیم. * در مورد بالگردها؛ آیا فکر نمی کنید در زمینه طراحی وساخت بالگردها در کشور دچار ضعف هستیم، مثلا درحال حاضر در همه نقاط دنیا وقتی حادثه ای اتفاق می افتد کمتر از چند دقیقه بالگردهای پلیس یا بالگردهای امدادی در صحنه حاضر می شوند در حالیکه در کشور ما اینطور نیست. علت این موضوع را در چه چیزی می بینید؟ - علت این است که ما شبکه های مربوطه را طراحی نکرده ایم. یعنی برای آمدن اورژانس هوایی باید خطوط هوایی اورژانس را راه بیندازید. در صورتی که در طراحی و ساخت بالگرد و طراحی کل شبکه اورژانسی از توانمندی بسیار خوبی بهره‌بردار هستیم. * پس ما هنوز به این مسئله ورود نکرده ایم؟ - البته اخیرا وزیر محترم بهداشت بحث لزوم وجود این شبکه را مطرح کردند و سال گذشته اولین ایستگاه اورژانس هوایی در آمل به راه افتاد. * آیا برنامه ای برای راه اندازی ایستگاه های اورژانس هوایی در سایر استانها در سال جاری در دستور کار قرار دارد؟ - بله، در سال جاری قرار است با توجه به بودجه‌ای که در قانون بودجه سال 90 پیش‌بینی شده است، در 2 استان گیلان و قم ایستگاه اورژانس هوایی به راه بیفتد. اساس راه اندازی چنین ایستگاه هایی به بودجه‌ای که بدین منظور اختصاص می دهند بستگی دارد. بنابراین در این حوزه دو موضوع مطرح است یکی صنعت ساخت بالگرد و طراحی شبکه بالگردی و کوپترسازی و دیگری عدم توسعه ناوگان بالگردی که در بخش دوم حق با شماست. در حقیقت ما باید علاوه بر ایستگاه های اورژانس هوایی ایستگاه های آتش نشانی هوایی و شبکه برای حوادث غیرمترقبه را نیز داشته باشیم. * شما اقدامی در این زمینه انجام داده اید؟ - بله، گروهی را برای طراحی این شبکه مامور کرده ایم. همچنین می توانیم بصورت "کلید در دست" این شبکه را برایشان تعریف، طراحی و ایجاد کنیم و تحویل کاربران آن بدهیم. یعنی پایگاه آن را تاسیس کنیم. آموزش خلبانش را برعهده بگیریم. پشتیبانی قطعاتش را داشته باشیم. حتی می توانیم تیم عملیاتی هم در اختیارشان بگذاریم. * در خصوص طراحی و ساخت بالگردهای تهاجمی در کلاس کبرا چه کرده اید؟ - بر روی این موضوع هم کارهای زیادی صورت گرفته است. ضمن اینکه یکسری از آنها هم تحویل نیروهای مربوطه شده است و با توجه به اینکه تعداد زیادی کبرا در هوانیروز باید به فکر صادرات این محصول باشیم. * بالگردهادر کشور با چه ظرفیت هایی طراحی و ساخته شده اند؟ - کار طراحی و ساخت بالگردهای 2 نفره و 5 نفره در کشور به اتمام رسیده است و هم اکنون آن را تولید می کنیم. طراحی بالگرد 8 نفره و بالاتر را شروع کرده‌ایم. درحال حاضر وضعیتمان در رابطه با طراحی و ساخت این نوع بالگردها خوب است. * چرا در هواپیما سازی از اکراین الگو گرفته ایم مگر کشورهای با سابقه تری در این زمینه وجود نداشت؟ - قبلا از اکراین الگو گرفته بودند. معمولا وقتی کشوری وارد صحنه هوایی می شود باید یکسری همکاران استراتژیک در سطح بین المللی داشته باشد چون حوزه هواپیماسازی حوزه ای جهانی است و منحصر به یک کشور خاص نیست. در حوزه هواپیماهای تجاری فعالیت ما با اکراین شروع شده و آنها هم در زمینه ترابری سنگین هوایی رتبه اول در دنیا را دارند بطوریکه بزرگترین هواپیمای ترابری را در اکراین طراحی کرده و ساخته اند. بعضی از مدلهای هواپیمای ترابری که اکراین طراحی کرده است، را روسیه تحت لیسانس این کشور تولید می کند. اکراین از نظر طراحی و ساخت هواپیماهای پهن پیکر یکی از 3 قطب دنیاست و براین اساس می توان گفت جهت گیری به سمت کشور اکراین جهت گیری ناشیانه ای نبوده است بلکه آگاهانه ای بوده است. البته اکراین تنها یکی از همکاران استراتژیک ماست و باید همکاران دیگری در این زمینه داشته باشیم که در این زمینه تلاش می کنیم. * آیا اخیرا هواپیمای روسی خریده ایم؟ - خیر. * حتی توپولف هم نخریده ایم؟ - هواپیمای توپولف نخریده ایم. البته اخیراً شرکت توپولف یک هواپیمای جدید 204 سری اس.ام طراحی کرده است و آنها پیشنهاد فروشش را داده اند ولی هنوز خریدی صورت نگرفته است. * یک موضوع مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا کشور بیشتر اقدام به خرید هواپیماهای دست دوم می کند آیا این سری از هواپیماها برای ما هزینه برتر نیست؟ - اتفاقا سئوال خوبی است که مطرح کردید. در اینجا مشکلاتی وجود دارد که اگر برطرف نشود امنیت هوایی ما را به مخاطره می اندازد. یک علت اینکه ما به سمت خرید هواپیماهای دست دوم می رویم بحث تحریم ها است و کشورها هواپیماهایی که از یکسال جدیدتر باشند را به ما نمی دهند. اما می شود بجای اینکه هواپیمای سال 1990 را خریداری کرد مثلاً هواپیمای سال 2005 را خرید. * خب! چرا سراغ خریداری هواپیماهای مدل 2005 نمی روند؟ - بدلیل قیمت بالای آن. البته چون قیمت بلیطها پائین بوده است دیگر برای خطوط هواپیمایی خیلی صرف نمی کرده که هواپیمای گران قیمت خریداری کنند. از طرفی هم سوخت ارزان بوده چون هواپیماهای قدیمی سوخت زیادی مصرف می کرده اند. البته در کشور دو اتفاق مبارک افتاده که ما را به سمت خریداری هواپیماهای جدیدتر سوق داده است. یکی افزایش قیمت بنزین است یعنی اگر هواپیمای دست دوم خریداری شود بنزین زیادی احتیاج دارد و هزینه بنزین در حدود 43% هزینه کل یک سفر است و هواپیمای قدیمی که مصرف سوخت بالایی را دارند دیگر صرفه اقتصادی ندارد. اتفاق دیگر این است که هزینه بلیط ها به سمت واقعی شدن می رود. اگر این 2 اتفاق بیفتد ما به سمت خرید هواپیمای جدید خواهیم رفت که به تبع آن ایمنی هوایی مان را هم به شدت افزایش پیدا خواهد کرد. * ماجرای بازپس گیری هواپیماهای بلوکه شده ایران در آمریکا به کجا کشیده شد؟ - به نظر من این یک ژست سیاسی از سوی آمریکائیها بود. آنها معمولا از این بحث های بشردوستانه مطرح می کنند درحالیکه واقعیت چیز دیگریست. * درپایان عملکرد مجموعه صنایع هوایی را در توسعه توانمندی هوا فضای کشور چگونه ارزیابی می کنید؟ - اگر بخواهیم بخش هوایی کشور را با بخش هوافضا مقایسه کنیم می بینیم که بخش هوایی در زمان شروع فعالیتهای خود در کشور از نظر سطح فن آوری در سطوح جهانی بود اما در این بخش با توجه به اینکه همه تمرکزمان را بر روی تعمیر ونگهداری گذاشته ایم و کمتر به سمت طراحی و ساخت رفته ایم باعث شد که در این زمینه خیلی پیشرفت نداشته باشیم. این درحالیست که بخش هوافضا از همان ابتدا شروع به طراحی و ساخت کرد و اصلا وارد حوزه تعمیر و نگهداری در هوافضا معنی نداشت. بنابراین اگر می خواهیم که دارای صنایع هوایی پیشرفته ای باشیم باید حتما وارد عرصه طراحی های مختلف بشویم و این روندی است که ما بعنوان چشم انداز آینده می خواهیم به آن برسیم تا بعنوان یکی از قطب های هوایی منطقه مطرح شویم و با یکسری از تمهیدات نیز در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم. براین اساس علاوه بر تقویت بخش تعمیر ونگهداری در بخش طراحی و ساخت پرنده ها وارد شده ایم که انشاء الله طی 10 سال آینده به اهداف مورد نظر دست پیدا کنیم. * سخن آخر. - در بخش صنعت هوایی کشور دارای استعدادها و ظرفیت های زیادی است اما متاسفانه کمتر به آن توجه شده است که اگر به آن توجه شود مسلما سرعت پیشرفت مان خیلی خیلی بیشتر از وضعیت فعلی خواهد بود و پیشرفت صنایع هوایی هم می تواند به پیشرفت سایر صنایع کمک کند چون بسیاری از فناوریهای مورد نیاز این حوزه را صنایع هوایی ایجاد خواهد کرد. نکته مهمتر این است که توسعه صنایع هوایی عمدتاً در بخش خصوصی برنامه ریزی شده است، شبیه صنعت رادار که هم اکنون بخش خصوصی جلودار آن است و اتفاقاً در زمان ایجاد این صنعت ما در برنامه‌ریزی آن دخیل بوده‌ایم. صنایع هوایی آینده کشور در دست بخش خصوصی خواهد بود و روی همین اصل است که ما امیدواریم این کار در ده سال آینده اتفاق بیفتد. منبع
  6. وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از تولید هواپیمای گشت دریایی در صنایع دفاعی ایران خبر داد و گفت: این محصول که هم اکنون در صنایع دفاعی در حال تولید است، می تواند در حوزه نظامی کاربرد زیادی داشته باشد. سردار احمد وحیدی در گفت‌وگو با مهر در خصوص دستاوردهای جدید صنعت دفاعی کشور گفت: محصولات تولیدی در صنایع دفاعی کشور متنوع است و ما در حوزه های الکترونیک و الکترو اپتیک محصولات زیادی داریم که بخشی از آنها افتتاح شده و بخش دیگر در آستانه افتتاح است. وی افزود: همچنین در حوزه موشکی برنامه های جدیدی در دستور کار داریم و برنامه های جدید نیز در حوزه مسائل فضایی در حال جریان است. وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در ادامه گفت‌وگو، خبر از تولید هواپیمای گشت دریایی در صنایع دفاعی داد و افزود: این محصول که هم اکنون در صنایع دفاعی در حال تولید است، می تواند در حوزه نظامی و گشت دریایی کاربرد زیادی داشته باشد که امیدواریم بتوانیم در آینده نزدیک آن را وارد نیروهای مسلح کنیم. سردار وحیدی درباره ویژگی‌های این هواپیمای گشت دریایی گفت: این محصول می تواند با مداومت بالای پروازی و با داشتن زیر سیستم‌های اپتیکی و راداری حوزه های مورد نظر را مورد تعقیب قرار دهد و نسبت به گشت شناسایی، در منطقه مورد نظر نیروهای مسلح عمل کند. منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/186519/%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1 [color=orange]تكراري قفل شد rezat1980[/color] http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=191506#191506
  7. بسمه تعالی عقب نشینی از برجام چشم انداز راهبردی مبهم. همزمان با عقب نشینی مرحله به مرحله از برجام و طی شدن گام چهارم کاهش تعهدات، زمزمه هایی مبنی بر بازگشت توان تولیدات هسته ای به قبل از برجام به گوش میرسد، اما اینبار با کیفیت و بلوغ فناوری بسیار وسیع تر. سانتریفیوژ های نسل جدید، با توان های 20 تا 50 برابر اجداد خود که طی توافق هسته ای برچیده شدند، همچنین بهینه سازی های مختلف خطوط تولید و بهره برداری، کاهش وسیع ضایعات و پیشرفت های بسیار دیگر در تجهیزات جانبی و وابسته به صنعت هسته ای. در کنار توصیفات فوق، و در ابتدای همه نشست های خبری مسئولان در برنامه هسته ای با رسانه ها این حرف که؛ " اگر اروپایی ها به تعهداتشان عمل کنند، ایران نیز به تعهدات خود در برجام بازخواهد گشت" مکررا گفته شده است. در این یک بام و دو هوای کاهش گام به گام تعهدات، ایده هایی ذهن را به خود مشغول میسازد؛ - نخست اینکه پیش فرض مسئولان این بوده است که غرب در مسیر دروغ پردازی و بی عملی خود پیش خواهد رفت و اقدامی برای بازگشت به عقب و انجام تعهدات خود نخواهد کرد، در این صورت توجیه منطقی برای کاهش تعهدات و حتی رها سازی برجام وجود دارد. و این اقدامات میتوانند توازنی منطقی در برابر این بی عملی به زعم ما برقرار کنند. - دوم اینکه، در دورنمای مسیر پیش گرفته توسط ایران نیز مذاکره مجدد، جایگاهی نخواهد داشت و احتمال اینکه ایران به مذاکرات جدید روی بیاورد از صفر نیز کمتر است. در این صورت هزینه های جدید و اقدامات در مسیر هسته ای بازگشت پذیر نخواهد بود. با دو فرض فوق کاهش تعهدات منطقی مینماید. و این کاهش تا سطح ملغی شدن برجام در عمل که هم اکنون نیز اتفاق افتاده است ادامه خواهند یافت، اما یک سوال منطقی: روند نخست آن است که؛ اگر روزی قرار باشد اروپا در هر سطحی به تعهداتش عمل کند، دولت های بعدی آمریکا و سایر طرفهای درگیر در مسئله هسته ای مشوق های بسیار در کنار تهدیدات جدی وضع کنند، و ما هم نه از موضع ضعف، که از موضع برابر و یا قویتر از زمان امضای برجام، بخواهیم به مذاکراتی جدید با موضوع هسته ای وارد شویم، آن وقت چگونه حاضریم، هزینه های انجام شده کنونی و این فناوری فوق پیشرفته و بالغ کنونی را مجدد کنار بگذاریم؟! روند دیگری که در افق پیش رو بر اساس رویکردهای در پیش گرفته شده کنونی بخوبی دیده میشود، عدم مذاکره با غرب، اتخاذ رویکرد تقابلی حتی در یک یا دو دهه آینده و تحمل شرایط شکننده تحریمی-تهدیدی بدون چشم انداز توقف است. با چنین رویکردی ایران باید با سرعت هر چه تمام به سمت پوشش ضعف های واقعی خود برود و برنامه هسته ای نه در تقابل شکلی کنونی با غرب که در یک راهبرد حل مسئله داخلی (کسب قوت یا کاهش ضعف) دیده شود، در چنین شرایطی شاید بمب اتمی راهشگا تر از برق و داروی اتمی باشد. آیا منطقی نیست با قدم گذاشتن در هر یک از دو روند، راهبرد هسته ای ایران مجددا باز تعریف شود ؟ از دید موافقت با مذاکرات جدید با غرب، در روند نخست آنچه از خواهش های طرف غربی انتظار میرود، آن است که در صورت مذاکره، سطح محدودیت ها بخصوص در حوزه توسعه زیرساخت و اشاعه فناوری کاهش یابد. فلذا اقداماتی که تا آنزمان در پاسخ به عدم اجرای برجام توسط غرب از سوی ایران صورت خواهد گرفت، منجمله گام های دیگر، از موضعی بازگشت ناپذیر باید به آن نگریست. با این رویکرد هرچه گام های ایران، سریعتر، عظیم تر و محکم تر برداشته شود، چشم انداز بازگشت به عقب و وضع محدودیت های پیشین از امکانپذیری کمتر تا مرز دستنیافتنی شدن برخوردار خواهد شد. برای مثال اگر همه 6هزار سانتریفیوژ موجود به نسل 6 و 8 ارتقا یابند، تا ظرفیت 120هزار سویی مورد نیاز ایران تحقق یابد، آنگاه محدودیت تنها برای فراتر نرفتن از ظرفیت قابل مذاکره خواهد بود و نه بازگشت به توانایی های گذشته. این بسیار مضحک است که ایران بخواهد در زمانی تکنولوژی پیشرفته و اقتصادی در اختیار دارد به سطحی مادون آن تنزل کند. دیگر محدودیت مهم موجود در برجام، مسئله راکتور هسته ای آب سنگین اراک است. گرچه فناوری این راکتور حتی پیش از برجام نیز منسوخ بوده و صرفا با اهداف تحقیقاتی راه اندازی شده است، اما ایران میتواند با راه اندازی مجدد اراک با متدهای پیشرفته تر، اراک را به مرکزی برای توسعه پیشران های هسته ای با غنای بالا در نظر بگیرد. و این کار همپوشانی کافی با نیازهای آینده نیروی دریایی و کشتی رانی تجاری ایران، ایضا صادرات تجهیزات خواهد داشت. اما از دید مخالفان مذاکره مجدد که هم اکنون بیشترین توافق در کشور بر روی آن است، مسئله هسته ای به حوزه های مرتبط با انرژی نباید محدود بماند. و از ظرفیت آن در امنیت کشور هم باید بهره جست. مسئله امنیت نه صرفا در معنای نظامی، که در معنای استفاده از صنعت هسته ای بعنوان راهکار موجود و در دسترس برای حل مسائل کشور، از فروش اورانیوم با غنای سفارشی بدون محدودیت، صادرات برق هسته ای، تا صادرات خدمات و دانش فنی هسته ای به همه کشورهایی که آن را برای خود حیاتی بدانند، بدون توجه به محدودیت های اشاعه فناوری هسته ای NPT. غرب در برابر میتواند، تمامی تحریم های ایران که پیشتر همه آنها را ترامپ به شکلی قویتر بازگردانده از طریق سازمان ملل بازگرداند که این اقدامی بیهوده خواهد بود، در وضعیت کنونی رفتار طرف آمریکایی و نبود استقلال سیاسی طرف اروپایی، و بی عملی مطلقی که نشان داده اند، وضعیت برای ایران یکسان خواهد بود و این اقدام تقریبا خنثی و سوخته محسوب میشود، تنها اتفاق جدید برای ایران از این راه آن است که مجدد وارد فصل 7 منشور ملل متحد شود و ائتلافی برای پیگیری آن تا مرز یا اجرای اقدام نظامی علیه ایران وارد عمل شود. نتیجه این اقدام اوضاع امنیتی ایران را تشدید خواهد کرد و نه تنها تسریع کننده برنامه هسته ای خواهد بود، بلکه راهبرد موشکی کنونی کشور را بطور همزمان خواهد تغییر خواهد داد. در اثر چنین اقدامی، مرز های تهدید علیه ایران توسعه میابد، و نیازهای موشکی ایران نیز به سطحی فراتر مقدار کنونی ارتقا خواهد یافت، به نحوی که ایران میبایست از آن پس کشورهای اروپایی و هر کشوری که میخواد ذیل ائتلاف در اقدام فصل هفتی علیه ایران وارد شود تحت دسترسی موشکی قرار دهد. این راهبرد به طرف اروپایی گوشزد میکند که خطای راهبردی کنونی آنها در حل دوستانه مسئله ایی که بخوبی حل شده بود چگونه میتواند به بحران موشکی عظیمی بدل شود، که از قضا اتفاقا بسیار به مذاق سیاستمدار معامله گر آمریکایی و چک هایی که برای فروش پدافند موشکی برای آنها خواهد کشید خوش خواهد آمد، در حالی که ایران مثل همیشه راهی برای عبور از سد پیشرفته ترین تجهیزات نظامی آمریکا خواهد یافت. بدین ترتیب تهدید نظامی علیه اتحادیه با دست خود اتحادیه به سطحی جدید وارد خواهد شد، آنهم در زمانی که ترامپ با خروج از همه پیمان های موشکی پیش قراقل بی نظمی نظامی و رقابت های جدید شده است. کسی نمیداند پیروزی و شکست طرفها در آن دوره چه عواقبی در پی خواهد داشت. تقدیم به دانشمندان شهید برنامه هسته ای. نویسنده worior@military.ir اقتباس از مطلب با ذکر نام کاربری نویسنده و یا آدرس سایت آزاد است. مطلب فوق با زبان انگلیسی: http://msai.ir/2019/12/15/jcpoas-future-shrouded-in-doubt-as-iran-keeps-stepping-away/ این مطلب رو پس از گام چهارم نوشتم، و امروز گام پنجم و خروج کامل ایران از تعهدات ذیل برجام اعلام شد: به گزارش خبرگزاری تسنیم، مشروح بیانیه دولت جمهوری اسلامی ایران به قرار زیر است: بیانیه دولت جمهوری اسلامی ایران جمهوری اسلامی ایران در گام پنجم کاهش تعهدات خود، آخرین مورد کلیدی از محدودیت های عملیاتی خود در برجام، یعنی «محدودیت در تعداد سانتریفیوژها» را کنار می گذارد. بدین ترتیب برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده، و تحقیق و توسعه) مواجه نیست و منبعد برنامه هسته ای ایران صرفا بر اساس نیازهای فنی خود پیش خواهد رفت. همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی کمافی السابق ادامه خواهد یافت. در صورت رفع تحریم ها و منتفع شدن ایران از منافع برجام، جمهوری اسلامی ایران آماده بازگشت به تعهدات برجامی خود می باشد. سازمان انرژی اتمی موظف است در این چارچوب اقدامات و تمهیدات لازم را با هماهنگی رئیس جمهور اتخاذ نماید. 15 دی 1398 نکته آخر اینکه همچنان ادبیات سابق بدون هیچ منطق راهبردی حتی در گام پنجم ادامه تکرار شده است،...
  8. مقدمه بعد از عملیات خیبر، دشمن علاوه بر سازماندهی سپاه های اول، دوم، سوم و چهارم، اقدام به تشکیل فرماندهی شرق دجله و رده های مواضع پدافندی در سراسر منطقه جنوب کرد و در مسیر آب راه ها و در داخل نیزارها کمین هایی قرار داد تا در صورت هجوم نیروهای ایرانی، نقش هشدار دهنده و تاخیری داشته باشند و از نزدیکی نیروهای شناسایی به خط دشمن نیز ممانعت به عمل آورد و به منظور زیر نظر داشتن هرگونه تحرک و داشتن دید کلی بر هور و اطراف آن دکل های متعددی را نصب کرد. گذشته از کمین و نصب دکل ها، در آب راه ها موانع قابل ملاحظه ای ایجاد کرد که گذشتن از آن ها بسیار سخت و بلکه غیر ممکن می نمود. بعد از این موانع، سیل بندی هم مشرف بر آب به عرض 12 متر و ارتفاع 2 متر احداث کرده و بر روی آن سنگرهای متعددی تعبیه، که از سه جهت، دارای دید کافی بر روی آب بود. در حالی که دستیابی به یک جناح از دشمن در شمال بصره و قطع جاده مهم بصره – العماره، که می توانست منطقه مانور مناسبی را برای عملیات های آینده به سمت بصره و یا العماره باز نموده و دروازه جدیدی را برای ورود به مناطق خشکی جدید بگشاید، هم چنان به عنوان یک هدف مهم تلقی می شد؛ عواملی هم چون تجربیات به دست آمده از عملیات خیبر در خصوص الزامات پشتیبانی و تاکتیکی و عملیات آبی و خاکی، جبران بسیاری از نواقص و کمبودهای مهندسی موجود در عملیات مذکور، در اختیار داشتن جزایر مجنون به عنوان مناطق واسط و سرپل که امکان تمرکز نیروها و انتقال تجهیزات به جلو را تسهیل می نمود، موجب شدند منطقه غرب هورالهویزه مجدداً برای انجام عملیات بزرگ بعدی انتخاب گردد. اهداف عملیات دستیابی و تسلط بر جاده العماره – بصره و نیز راهیابی به مرکز اصلی هورهای غرب دجله – که استان های ناصریه، بصره و العماره را احاطه کرده است – و هم چنین تسلط بر شرق دجله همراه با انهدام نیرو از جمله اهداف این عملیات بود. هم چنین تسلط بر شرق دجله همراه با انهدام نیرو از جمله اهداف این عملیات بود. هم چنین، پاکسازی پاسگاه های ترابه، بلال، ابولیله و نیز روستاهای البیضه، الصخره، پَد خندق و انهدام پل های العزیر، خندق و ... در حد شمالی منطقه عملیات؛ و پاکسازی روستاها و انهدام پل هایی همچون جوبیر و ... در حد جنوبی منطقه در دستور عملیات بود. منطقه عملیات منطقه عملیات در غرب هورالهویزه واقع است که از شمال به ترابه و زجیه و از جنوب به القرنه و کانال سوئیب محدود می گردد. این منطقه دارای دو نوع طبیعت متفاوت است: یک خشکی در قسمت غربی که حداقل عرض آن 2 کیلومتر در زجیه و حداکثر عرض آن 8 تا 9 کیلومتر در عزیر و الهاله می باشد و 2 هور بزرگ (هورالهویزه در شرق و هورالحمار در غرب) این خشکی را احاطه نموده اند. طول منطقه عملیات از ترابه تا الهویدی حدود 50 کیلومتر می باشد. زمین آن از جنس خاک رس نمکی و به حالت گرد است. در نزدیکی سیل بندهای هور نیز با نشست آب، منطقه حالت باتلاقی به خود می گیرد. هم چنین، منطقه مذکور توسط رودخانه دجله به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می شود که 4/3 خشکی منطقه در شرق رودخانه واقع است. جاده حساس و مهم بغداد – بصره نیز در غرب رودخانه واقع است. وسعت کل منطقه عملیات اعم از خشکی و هور 1000 کیلومتر مربع می باشد که 250 کیلومتر مربع آن خشکی و مابقی آن هور می باشد، دراین منطقه یکی از بزرگ ترین ذخایر نفت عراق موجود می باشد که دولت عراق مشغول بررسی و نقشه برداری آن شده بود. استعداد دشمن از منطقه قلعه صالح تا نهر سوئیب تحت فرماندهی نیروهای شرق دجله بود. استعداد و نحوه گسترش یگان های دشمن به صورت زیر بود: الف – فرماندهی دفاع الاهوار؛ از قلعه صالح تا الکساره: دو گردان کماندویی یوسف و عبدالله از لشکر 10. تیپ 2 کماندویی سپاه چهارم . ب – لشکر 35 پیاده؛ از منطقه الکساره تا نهر روطه. تیپ 429 پیاده با پیاده با 3 گردان . تیپ 94 پیاده با 3 گردان. قاطع القادسیه، خالد، الصنادیه، صدام، دینار الثانی. دو گردان کماندویی الفیحا و محمد قاسم از لشکر 5 مکانیزه. نیروهای کماندو الشیبانی. 4 گردان تانک . 5 گردان توپخانه. ج – فرماندهی نیروهای دفاع از بصره، از نهر روطه تا نهر سوئیب : تیپ 93 پیاده با 3 گردان. تیپ 703 پیاده با 3 گردان. قاطع الشهید . یک گردان تانک. یک گردان توپخانه. د – لشکر 31 پیاده ، از نهر سوئیب تاپاسگاه طلائیه: تیپ 118 پیاده. تیپ 49 پیاده. تیپ 605 پیاده. سه گردان توپخانه. نیروهای که دشمن حین عملیات برای پاتک وارد منطقه کرد نیز عبارت بودند از: لشکر 10 زرهی با تیپ های 17 و 42 زرهی و 24 مکانیزه. لشکر گارد ریاست جمهوری با تیپ های 1 مکانیزه، 2 زرهی، 3 نیروی مخصوص و 4 زرهی. لشکر 4 پیاده کوهستانی با تیپ های 5، 18 و 29 پیاده. لشکر 6 زرهی با تیپ های 16 و 30 زرهی و 25 مکانیزه. لشکر 1 مکانیزه با تیپ های 27 مکانیزه، 34 زرهی و 51 مختلط. لشکر 5 مکانیزه با تیپ های 20 و 15 مکانیزه. تیپ های 65، 66 و 68 نیروی مخصوص. تیپ 10 زرهی. قوای خودی نیروهای عمل کننده در منطقه تحت پوشش سه قرارگاه عملیاتی و با فرماندهی مرکزی قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم به شرح زیر تشکیل گردیده بود: قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: لشکر 25 کربلا. لشکر 14 امام حسین علیه السلام. لشکر 5 نصر. لشکر 7 ولی عصر (عج). تیپ 15 امام حسن علیه السلام. تیپ 18 الغدیر. تیپ 21 امام رضا علیه السلام. گردان های ویژه شهید صدر. گروه 22 توپخانه (2 گردان). گروه 40 توپخانه رسالت (1 آتشبار). لشکر 77 پیاده ارتش. محدوده عملیاتی قرارگاه نجف: از منطقه ترابه تا آب راه نینوا . قرارگاه کربلا تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاءصلی الله علیه و آله وسلم هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: لشکر 17 علی ابن ابی طالب علیه السلام. لشکر 31 عاشورا. لشکر 8 نجف اشرف. لشکر 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم. تیپ مستقل 44 قمربنی هاشم علیه السلام. لشکر 21 پیاده ارتش با 9 گردان پیاده، 2 گردان مکانیزه و 3 گردان تانک. لشکر 28 پیاده ارتش. گردان های 327، 350، 347، القارعه، 397، 372، 364 و 343 توپخانه. محدود عملیاتی قرارگاه کربلا: از جنوب خط حد قرارگاه نجف تا شمال پَد الهویدی قرارگاه نوح تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: لشکر 41 ثارا... . تیپ احمد ابن موسی. محدوده عملیاتی قرارگاه نوح: از پد الهویدی تا کانال سوئیب. هم چنین، دو قرارگاه ظفر 1 و 2 تحت نظر قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم برای قرارگاه های نجف و کربلا منظور شده بود: الف – قرارگاه ظفر 1 از سپاه، تیپ ویژه شهدا از ارتش، تیپ 1 از لشکر 23 نوهد ب – قرارگاه ظفر 2 از سپاه، تیپ مستقل 33 المهدی (عج) از ارتش، تیپ مستقل 55 هوابرد (4) در مجموع، نیروهای عمل کننده سپاه عبارت بودند از: 345/31 بسیج، 964/13وظیفه و 17010 پاسدار. طرح عملیات برای انجام عملیات، منطقه مورد نظر به دو محور شمالی و جنوبی تقسیم شد. محور شمالی به قرارگاه نجف، و محور جنوبی به قرارگاه کربلا واگذار شد. قرارگاه نجف از شمال البیضه تا امتداد آب راه جمل، و قرارگاه کربلا از شمال، مقابل آب راه جمل و روستای نخیره در شرق دجله؛ و از جنوب، منطقه القرنه (خط الهاله) وارد عمل می شدند. قرارگاه نوح علیه السلام نیز ماموریت داشت ضمن تصرف پدافندی و گسترش در آن محور، به سوی پل زردان پیشروی کند و سپس کانال سوئیب را شکافته و آب را به سمت بصره جاری نماید. هم چنین به دو قرارگاه فرعی ظفر و نجف 2 ماموریت های جداگانه ای به صورت احتیاط و نیز انجام عملیات فریب واگذار شد. به این ترتیب که قرارگاه ظفر می باید آماده می شد تا در صورت امکان به طریق هلی برد از العزیز به طرف شمال – در غرب روخانه دجله – حرکت کند. نجف 2 نیز ماموریت اجرای آتش روی جاده العماره – بصره و شمال پل العزیر به عهده داشت. شرح عملیات عملیات در ساعت 23 روز 20/12/1363 با اسم رمز مبارک یاالله، یاالله، یاالله و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهراسلام‌الله‌علیه آغاز گردید و در همان ساعات اولیه، تمامی خطوط و استحکامات دشمن به سرعت در هم کوبیده شد. در منطقه قرارگاه کربلا، لشکرهای 8 و 31 به سرعت خود رابه خط دوم دشمن رسانده و در ساعت 2 بامداد پس از پاکسازی این خط که دارای تعدادی مین پراکنده نیز بود، به سمت دجله حرکت نمودند. تیپ 44 نیز پس از شکستن خط اول، سریعا یک گردان 110 نفری انفجار را به همراه مواد لازم از روی جاده خاکی جوبیر به سمت پل فرستاد و در ساعت 02:30 اعلام کرد که پل بتونی جوبیر را از دوطرف منهدم نموده است. در منطقه قرارگاه نجف، به علت وجود چند کمین در فاصله زیادی از خطوط اول دشمن، موج دوم نیروها که می بایست از آبراه های اصلی حرکت کنند با این کمین ها درگیر و در نتیجه متوقف شدند و تا ساعاتی بعد مشغول پاکسازی منطقه گردیدند. یکی از یگان های قرارگاه نوح نیز در قسمت پَد الهویدی و سیل بند اول دشمن به سیم های خاردار و موانع دشمن برخورد کرد و سپس با تعویض محور و حل مشکلات در ساعت 3 بامداد خط اول را شکسته و پاکسازی پَد الهویدی را تا ساعت 03:20 به پایان رساند و سپس به سمت داخل پیشروی کرد. در آغاز روشنایی صبح (ساعت 6) قرارگاه نجف پاکسازی خط اول خود را به جز البیضه به اتمام رساند در حالی که واحدهایی از لشکرهای 7، 5 و 14 روی خط دوم درگیر بودند. در این میان، نیروهای لشکر 25 به علت طولانی بودن مسیر خود تا صبح به هدف نرسیده و به عقب بازگشتند. منطقه ترابه نیز به طور کامل پاکسازی گردید. پس از الحاق نیروهای قرارگاه کربلا در خطوط اول و دوم، لشکر 17 از سمت شمال به سمت دجله اقدام به پدافند به سمت شمال نمود و واحدهایی از لشکرهای 8 و 31 به کنار دجله رسیدند. در منطقه قرارگاه نوح نیز لشکر 41، پَد الهویدی و سیل بند اول را پاکسازی کرد. با شروع روشنایی صبح، پاتک های دشمن نیز آغاز شد. فشارهای ممتد دشمن در طول روز اول منجر به بازپس گیری پَد الهویدی و رخنه محدود در چند محور دیگر گردید. در شب دوم، واحدهایی از قرارگاه نجف در محور چهارراه دوم پَد خندق و جنوب آن وارد عمل شدند. لیکن با مقاومت دشمن مجبور شدند به مواضع قبلی خود بازگردند. در این میان، قرارگاه کربلا موفق شد منطقه پیشرفتگی رودخانه دجله و جنوب جوبیر(کیسه ای) را تصرف و تامین نماید. هم چنین، واحدهایی از این قرارگاه موفق شدند خود را به دجله رسانده و ضمن وارد آوردن ضربات موثری بر دشمن، رو به جنوب پدافند نمایند. با شروع روشنایی صبح روز دوم، پاتک های دشمن با شدت بیشتری آغاز گردید و تا پایان این روز موفق به تصرف سیل بند دوم و الصخره و رخنه در برخی نقاط سیل بند اول در جنوب و شمال پَد خندق گردید. در منطقه قرارگاه کربلا، پاتک های دشمن عمدتاً از منطقه الهاله به سمت همایون انجام شد که پس از انهدام تعدادی تانک و نفربر و به گل نشستن تعدادی دیگر، دشمن بدون نتیجه عقب نشست. در روز سوم عملیات، با بمباران هوایی دشمن تعدادی از واحدهای قرارگاه نجف در وضع نامناسبی قرار گرفتند. چهار راه پَد خندق نیز به دست دشمن افتاد و نیروهای خودی در 600 متری شرق این چهار راه مستقر گردیدند. در شب و روز چهارم عملیات، واحدهای قرارگاه نجف در شمال چهارراه پَد خندق به دلیل عدم الحاق به جنوب و نیز فشار دشمن، به مواضع اولیه خود عقب نشینی کردند. هم چنین یکی از واحدهای قرارگاه کربلا از خط صفین 3 به سمت شمال تک نمود که در بعضی از محورها تا جاده خندق پیشروی کرد، لیکن به دلیل عدم پاکسازی منطقه و نیز عدم الحاق با نیروهای قرارگاه نجف مجبور شد به خط صفین 3 باز گردد. سپس، پاتک های شدید دشمن به خط پدافندی صفین 3 آغاز شد. در این پاتک ها، دشمن نتوانست رخنه ای در خط پدافندی مذکور ایجاد کند. در شب پنجم، قرارگاه کربلا با نیروهای باقی مانده خود به غرب دجله تک نمود. اگر چه این قرارگاه توانست ضمن انهدام نیروهای دشمن مستقر در شرق برگراه، قسمت اعظم پل ابوعران را تخریب کند، لیکن با فشارها دشمن از سمت شمال، جنوب و جنوب شرقی تا صبح روز پنجم (25/12/1363) مجبور شد منطقه غرب دجله رابه جز سیل بند غربی – در داخل کیسه ای – را تخلیه کند. با روشنایی صبح روز پنجم پاتک های دشمن با شدت تمام آغاز گردید و تا بعد از ظهر این روز دشمن موفق به ایجاد رخنه در کناره شرقی دجله و برهم زدن آرایش پدافندی خودی گردید. آتش توپخانه دشمن نیز از این روز شدت گرفته و خطوط اول و دوم و سیل بند عقب آب راه ها را مورد هدف قرار داد. با روشنایی صبح روز ششم، پاتک های دشمن ادامه یافت که در ساعت 10 صبح خط صفین 3 به طور کامل به پشت جاده النهیر، جمل 3 منتقل شد. با فشار دشمن و پراکندگی واحد های خودی وضعیت خط بسیار نامساعد بود. بر همین اساس و به دلیل عدم تضمین برای حفظ خط پَدافندی شمال منطقه با توجه به این که در صورت شکستن خط فوق، تمامی نیروهای منطقه درخطر انهدام قرار می گرفتند، تصمیم گرفته شد عقب نشینی شود. این عقب نشینی از ساعت 5 بعد از ظهر 26/12/1363 آغاز شد و تا ساعت 10 شب به پایان رسید و پل پَد چهارم در چند نقطه منهدم و قطع گردید. منطقه ترابه و پَد خندق تا 700 متری شرق چهار راه پَد در دست نیروهای خودی باقی ماند. در شب 2/1/1364 دشمن به روستای ترابه پاتک کرد که با دادن 16 اسیر و تعدادی تلفات مجبور شد عقب نشینی کند. نتایج عملیات طی عملیات بدرعلاوه بر تلفات سنگین که به دشمن وارد شد، بیش از 500 کیلومتر مربع از منطقه هور از جمله روستاهای ترابه، لحوک، نهروان، فجره و نیز جاده خندق به طول 13 کیلومتر، که فاصله آن با جاده العماره – بصره 6 کیلومتر است، به تصرف نیروهای خودی درآمد. لازم به ذکر است که پس از این عملیات، عراق با استفاده از پشتیبانی هوایی و موشکی خود به حملات گسترده به شهرها و مناطق مسکونی و نیز کشتی های حامل نفت ایران مبادرت ورزید. تلفات و خسارات وارده به دشمن تلفات و خسارات وارده به دشمن طی عملیات بدر به شرح ذیل می باشد: کشته و زخمی شدن بیش از ده هزار نفر. به اسارت در آمدن 3200 نفر. انهدام 250 تانک و نفربر انهدام 40 قبضه انواع توپ. انهدام 200 خودرو. انهدام 60 قبضه انواع خمپاره انداز. انهدام 15 دستگاه مهندسی. انهدام 4 هواپیمای PC – V . انهدام 2 هواپیمای میگ و سوخو. انهدام 4 هلی کوپتر. به غنیمت گرفته شدن 50 قبضه انواع خمپاره انداز. به غنیمت گرفته شدن 2 دستگاه رازیت. '' منابع:مرکز مطالعات وتحقیقات جنگ سپاه''
  9. "بسم الله قاصم الجبارین" توجه : در درون نسخه اصلی مطلب ، کلمه شهادت با واژه دیگری بیان شده ، اما به دلیل جایگاه والای سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در سلسله مراتب نظامی ایران و محور مقاومت و قلوب تمام ایرانیان این کلمه مقدس و پرمحتوا جایگزین عبارت درون متن اصلی شده است . شهادت (حاج) قاسم سلیمانی بازی را در خاورمیانه تغییر می دهد آیا ترامپ واقعا به عواقب بعد از آن فکر کرده است ؟ با شهادت (حاج) قاسم سلیمانی ، فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران (IRGC) ، احتمال دارد که نقطه عطفی در روابط واشنگتن با عراق و ایران به وجود آید و به طور قابل‌ ملاحظه ‌ای بر وضعیت کلی آمریکا در خاور میانه تاثیر بگذارد . واکنش به این ضربه ممکن است بسیار بزرگ باشد و بستگی به این دارد که آمریکا چقدر برای واکنش ایران و نیروهای فراوان نیابتی آن در خاورمیانه آماده است . پاسخ ايران به شهادت (حاج) قاسم سليماني بسيار جدی و غير قابل پیش بینی خواهد بود با شهادت (حاج) قاسم سلیمانی ، جهنمی می تواند به وجود آید و به دلیل توانایی های نیروی قدس ، ایران دارای چندین میدان نبرد خواهد بود که در آن می تواند به ایالات متحده حمله نماید . حملات به نیروهای آمریکایی و تاسیسات در عراق به طور خاص محتمل است. تهران بیش از ۱۵ سال است که به ایجاد شبکه‌ های گسترده در میان گروه‌های شبه ‌نظامی و سیاستمداران در عراق پرداخته‌ است. در اوایل این هفته ، قبل از شهادت (حاج) قاسم سلیمانی، ایران توانست به سرعت نیروهای نیابتی محلی را بسیج کند تا در سفارت ایالات ‌متحده در بغداد تظاهرات نمایند و یک خطر امنیتی جدی برای پرسنل آنجا ایجاد کنند ، حتی با وجود اینکه متحدان محلی تهران از کشتن آمریکایی‌ های بیشتری اجتناب می‌ کردند . اما اکنون این اجتناب از بین رفته است . در حمله ای که باعث شهادت (حاج) قاسم سلیمانی شد ، همچنین گفته می شود که ایالات متحده رئیس شبه نظامیان طرفدار ایران ، كتائب حزب الله ، ابو مهدی المهندس و چند شخصیت ارشد طرفدار ایران در عراق را نیز به شهادت رسانده است . این نیز بدون مجازات نخواهد ماند ، شبه نظامیان طرفدار ایران در عراق مشتاق انتقام گیری از آمریکا هستند. شهادت فرمانده سپاه قدس تنها ممکن است از نظر سیاسی باعث تقویت ایران شود بسیاری از سیاستمداران عراقی، با ضرورت و در برخی موارد با انتخاب ، روابط نزدیکی با ایران دارند و به همین دلیل فشار برای بیرون راندن نیروهای آمریکایی از کشور افزایش خواهد یافت . اگر بین ایالات ‌متحده و ایران رقابتی وجود داشته باشد، به سادگی می‌توان گفت که ایران متحدان و نفوذ بیشتری در عراق دارد و بسیاری از رهبران عراقی احتمالا نسبت به فشارهای ایران جواب مثبت خواهند داد . نیروهای ارتش آمریكا در افغانستان و سوریه نیز در معرض خطر هستند ، گرچه هردو به دلیل تهدیدهای داعش ، طالبان و سایر گروههای خطرناک از دفاع خوبی برخوردار می باشند . همچنین سپاه و نزدیکان آن ممکن است به سفارتخانه های رسمی ایالات متحده و سایر اهداف مرتبط به دولت آمریکا نیز حمله کنند. با این حال، ایران از مدت‌ ها پیش ضعف نظامی خود را در مقایسه با ایالات‌ متحده به رسمیت شناخته و رهبران آن می‌دانند که اگر یک رویارویی همه‌ جانبه وجود داشته باشد آنها شکست خواهند خورد . در سال ‌های زیادی از درگیری‌ های آمریکا و ایران، ایران واشنگتن را با حملات تروریستی و حمایت از گروه های نیابتی ضد آمریکایی تحریک کرده ‌است، اما زمانی که اوضاع به نظر برسد که ممکن است از کنترل خارج شود ، سعی کرده عقب بنشیند . با این حال، پس از شهادت شدن یک چهره کلیدی مانند (حاج) قاسم سلیمانی آیا این عمل تکرار شود ، مشخص نیست. آیا دولت ترامپ برای عواقب تشدید بحران آماده شده ‌است؟ این امر بستگی به این دارد که آمریکا به چه میزان برای واکنش اجتناب ‌ناپذیر ایران آماده باشد . تفکر سنجشی یک حالت قوی برای دولت ترامپ نیست و بسیار آسان است تا به جای عواقب طولانی مدت این حمله بر رضایت آنی ناشی از به شهادت رساندن یک دشمن بزرگ متمرکز شویم . آنچه ایالات متحده بیش از همه به آن نیاز دارد متحدانش هستند . آنها برای بازداشتن ایران ، حمایت از عملیات نظامی بیشتر در برابر آن در صورت عدم موفقیت در بازدارندگی ، کمک به محافظت از تأسیسات ایالات متحده و در غیر این صورت تقسیم بار ضروری می باشند . متأسفانه دولت ترامپ به بسیاری از متحدین سنتی خود پشت پا زده و در امور ناتو ، استرالیا و دیگران دخالت کرده است . در خاورمیانه ، دولت ترامپ پس از حمله ایران به تأسیسات نفتی عربستان سعودی که یک خط قرمز سنتی بود ، از تلافی خودداری کرد و این پیام را ارسال کرد که پادشاهی باید امنیت خود را به تنهایی حفظ کند . این کشور همچنین تنها نظاره گر قطر ، عربستان سعودی ، ترکیه و امارات با اهداف متضاد در کشورهایی مانند سوریه و لیبی بوده و تلاشی برای ایجاد یک موقعیت مشترک ، که باعث افزایش نفوذ آمریکا و قدرت چانه زنی در مقابله با ایران بشود ، نکرده است. مشخص نیست که همپیمانان اکنون زیر پرچم واشنگتن روند و حتی اگر این کار را انجام دهند ، ممکن است تمایلی به ایستادگی در کنار ایالات متحده نداشته باشند . با این حال ، با به شهادت رساندن فرمانده سپاه قدس ایران ، ایالات ‌متحده ممکن است با یک معضل روبرو شود. این کشور می‌تواند با استقرار نیروهای نسبتا محدود در خاورمیانه در عراق، سوریه و افغانستان باقی بماند و در نتیجه نسبت به حملات ایران آسیب ‌پذیر باشد ، یا ایالات ‌متحده می‌تواند در مواجهه با تهدید ایرانیان کم ‌تر مقاومت کرده و نیروهای خود را منزوی نگه دارد و در نتیجه نفوذ خود را تضعیف نموده و قدرت بیشتری به ایران بدهد . شهادت (حاج) قاسم سلیمانی و هدف قرار دادن چهره های طرفدار ایران در عراق احتمالاً اتفاق کلیدی برای ایالات متحده در منطقه خواهد بود. اینکه پیامدهای خونین بعد از آن چه خواهد شد و اینکه آیا ایالات متحده می تواند در آن هنگام قوی تر ظاهر شود ، به این بستگی دارد که آیا دولت ترامپ این توانایی را دارد که ثبات قدم داشته باشد ، برای دراز مدت برنامه ریزی نماید و با همپیمانان نزدیکش همکاری کند یا خیر. سیاست ترامپ در خاورمیانه تا کنون نشان داده است که برعکس این موضوع محتمل تر است . در پایان ، باید گفت ممکن است شهادت (حاج) قاسم سلیمانی تنها یک پیروزی توخالی و کوتاه مدت باشد . ترجمه و تلخیص صرفا برای میلیتاری - بن پایه : اندیشکده بروکینگز
  10.   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/ash-3d-sea-king-315-irina-jp-308_28329.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/ash-3d-sea-king-315-irina-jp-308_28129.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/ash-3d-sea-king-315-irina-jp-308.jpg][/url]       [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914736.jpg][/url]   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914748.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914743.jpg][/url]   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914747.jpg][/url]   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1924661.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914752.jpg][/url]     [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/52.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/48~0.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/44.jpg][/url]   آشنایی با هوادریا : سلاطین خلیج پارس   گالری تصاویر قدیمی هوادریا : مجموعه تصاویر قدیمی هوادریای ارتش ج.ا. ایران  
  11. بی بی سی خبر داد؛ گئورگ وارطانیان، جاسوس برجسته شوروی درگذشت وارطانیان در زمان حضور 'ژوزف استالین'، 'وینستون چرچیل' و 'فرانکلین روزولت' در این کنفرانس در حالی که 19 سال داشت موفق شد طرح آلمان نازی برای ترور این سه رهبر برجسته را خنثی کند. جاسوس شوروی توطئه ترور رهبران متفقین را در تهران خنثی کرده بود. http://www.jamnews.org/Images/News/Smal_Pic/23-10-1390/IMAGE634620547431093750.jpg به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، سایت بی بی سی فارسی روز پنجشنبه 12 ژانویه (22دی) نوشت: "گئورگ وارطانیان" با نام مستعار امیر، که سال ها جاسوس اتحاد جماهیر شوروی در ایران بود و از او با نام مامور افسانه ای یاد می شد عصر سه شنبه 21 دی در سن 88 سالگی در بیمارستانی در مسکو درگذشت. دیمیتری مدودف رئیس جمهور روسیه در پیامی وارطانیان را شخصیتی درخشان و یک وطن پرست واقعی خوانده است. گئورگ وارطانیان در تعدادی از ماموریت های دشوار و تاریخی از جمله در تامین امنیت جلسه سران متفقین در تهران حضور داشت. کنفرانس تهران از 6 تا 9 آذرماه 1322 برابر با 28نوامبر تا اول دسامبر1943 در این شهر محرمانه برگزار شد. وارطانیان در زمان حضور "ژوزف استالین"، "وینستون چرچیل" و "فرانکلین روزولت" در این کنفرانس در حالی که 19 سال داشت موفق شد طرح آلمان نازی برای ترور این سه رهبر برجسته را خنثی کند. جاسوس شوروی توطئه ترور رهبران متفقین را در تهران خنثی کرده بود. رقیب وارطانیان در آلمان نازی جاسوس شماره یک این کشور به نام "اوتو اسکورزنی" بود که شخصا از آدولف هیتلر فرمان می گرفت. گئورگ وارطانیان هفدهم فوریه سال 1924 در یک خانواده ارمنی متولد شد. پدرش هم مامور اطلاعاتی شوروی بود. گئورگ در 16 سالگی همکاری با سرویس اطلاعاتی شوروی را آغاز کرد. زمانی که بریتانیا در جریان جنگ جهانی دوم مدرسه جاسوسی در تهران تاسیس کرده بود وارطانیان توانست وارد این مدرسه شده و با نفوذ در آن فارغ التحصیلان مدرسه را که برای انجام ماموریت قرار بود به منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی اعزام شوند شناسایی کرد. وارطانیان سپس مشخصات این افراد را به سازمان اطلاعاتی شوروی اطلاع داد. گئورگ وارطانیان در سال 1986 به کشورش بازگشت و به کار خود با سازمان های اطلاعاتی شوروی تا سال 1992 یعنی یک سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه داد. گفته می شود گئورگ وارطانیان یکی از 100 جاسوس بزرگ در جهان بوده است. [url=http://www.jamnews.org/NSite/FullStory/News/?Id=49676&Serv=26]منبع[/url]
  12. خبرگزاری مهر - گروه فناوریهای نوین: اجرام ناشناخته یا یوفوها پدیده های مرموزی هستند که اکثر مردم آن را باور داشته و در مقابل توسط مقامات انکار می شوند. یک نشریه معتبر در گزارشی به بررسی 10 مورد برتر و حل نشده از مشاهده این پدیده ها در جهان پرداخته است. به گزارش خبرگزاری مهر، پرونده های جدیدی که توسط وزارت دفاع انگلستان ارائه شده متشکل از 800 گزارش مبنی بر مشاهده یوفوها در سالهای 1981 تا 1996 است. برخی از این مشاهدات توسط دانشمندان توجیه شده اند اما بسیاری از آنها همچنان در هاله ای از ابهام و ناشناخته باقی مانده اند. در ادامه 10 گزارش از مشاهده یوفوها در جهان که تا کنون هیچ توضیح علمی و منطقی برای توجیه آن ارائه نشده است، معرفی خواهند شد. برخورد راسول در سال 1947: حامیان نظریه یوفو ادعا می کنند ارتش آمریکا هواپیمای ناشناخته سقوط کرده را در این پدیده ضبط کرده است. این رویداد جنجالی که به خوبی تحت پوشش رسانه ای قرار گرفت به یکی از پر طرفدارترین پدیده های ناشناخته جهان تبدیل شده است. ارتش آمریکا برای توجیه این پدیده اعلام کرده است این انفجار به برخورد بالنی اکتشافی متعلق به برنامه ای طبقه بندی شده به نام مغول تعلق داشته است. مورد کنت آرنولد در سال 1947: پس از اینکه تاجری آمریکایی به همراه خلبانش ادعا کردند 9 جسم پرنده را به صورت زنجیره ای در نزدیکی کوهستان رنیر دیده اند، رسانه ها این پرونده را مورد بشقاب پرنده نامیدند. آرنولد این اجرام را بشقابهای پرنده ای توصیف کرد که بر روی آب حرکت می کردند. تا کنون توجیهی برای این پرونده ارائه نشده و ارتش آمریکا آن را توهم خوانده است. پرونده شایعات واشنگتن در سال 1952: این پرونده شامل سری گزارشاتی از مشاهدات یوفوها است که توسط رادارهای فرودگاهها در سه نقطه متفاوت به ثبت رسیده است. پس از وقوع این پدیده رسانه های داخلی از شکل گیری هیئت رابرتسون در سی آی ای خبر دادند. نیروی هوایی آمریکا در نهایت با این توجیه که پدیده در اثر واژگونگی در اتمسفر زمین به وجود آمده و سیگنالهایی را به اشتباه به رادارهای فرودگاه ها ارسال کرده است جنجالهای به وجود آمده را آرام کرد. مورد لولند در سال 1957: در این سال پلیس گزارشهای متعددی مبنی بر اینکه موتور خودرو این افراد در هنگام نزدیک شدن جسمی درخشان و تخم مرغی شکل به صورت ناگهانی از کار افتاده است از رانندگان دریافت کرد. به گفته رانندگان موتور خودروها پس از دور شدن این جسم مجددا به صورت خوکار فعال شده است. نیروی هوایی علت این پدیده را طوفان الکترونیکی عنوان کرد. برخورد وستال در سال 1966: در این پرونده بیش از 200 دانش آموز و معلم در دو مدرسه در ملبورن اعلام کردند فضاپیمای بیگانه ای را دیده اند که بر روی دشتی بزرگ فرود آمده و سپس به سوی حومه شهر حرکت کرده است. با وجود اینکه شاهدان این پدیده همچنان بر آنچه دیده اند پافشاری می کنند، سازمانهای استرالیایی این جسم ناشناخته را هواپیمای آزمایشی ارتشی خوانده اند. برخورد اسکله شگ در سال 1967: گزارشهای این واقعه نشان می دهد در این سال جرمی بزرگ با بندر شگ برخورد کرده است که وزارت دفاع کانادا پس از انجام تحقیقات و بررسی های متعدد این واقعه را به عنوان پدیده ای مرموز و حل نشده دسته بندی کرد و کمیته کاندان که مسئولیت تحقیق درباره یوفوها را به عهده دارد موفق به کشف واقعیت این حادثه نشد. حادثه 1976 در تهران: در این حادثه جسم پرنده ناشناخته ای تجهیزات الکتریکی دو فروند هواپیمای F-4 را به همراه تجهیزات کنترل زمینی از کار انداخت. مقاماتی که بررسی این موضوع را به عهده داشتند جسم بیگانه را فرازمینی خواندند. توجیهی که توسط متخصصان ارائه شد نقص تجهیزات الکترونیکی و اشتباه در دید خلبان بوده است. تعقیب و گریز سائوپائولو در سال 1986: در این سال در حدود 20 جسم بیگانه پرنده توسط مردم دیده شده و رادارها در نقاط مختلف برزیل آنها را به ثبت رسانده اند. به محض اینکه پنج هواپیمای نظامی برای متوقف کردن این اجسام پرنده به هوا بلند شدند، اجسام از رادارها پاک شده و ناپدید شدند. محققان این اجسام پرنده را ذرات ناشی از برخورد ایستگاه فضایی سوویت با اتمسفر اعلام کردند. حادثه بلژیک در سالهای 1989 و 1990: در حدود 13 هزار و 500 نفر در این سالها اعلام کردند شاهد پرواز جسمی سه ضلعی عظیم، بی صدا و سیاه رنگی بوده اند و در حدود دو هزار و 600 اظهاریه در رابطه با آنچه دیده شده بود نوشته شد. این جسم توسط رادارهای ناتو نیز ردیابی شد. توضیح و توجیه قانع کننده ای درباره این این جسم پرنده ارائه نشده است و تنها برخی معتقدند تعدادی از شاهدان به احتمال زیاد هلیکوپتری را با یوفو اشتباه گرفته اند. تصویربرداری از یوفوها در سال 2008 در ترکیه: نگهبان شب مجتمع ینی کنت در این سال ادعا کرد از چندین جسم پرنده بیگانه طی دوره ای چهار ماه تصویر برداری کرده است. این تصاویر توسط مرکز تحقیقات علوم فضایی سایروس به عنوان مهمترین تصاویری که تا کنون از یوفوها به ثبت رسیده است، مورد بررسی قرار گرفتند. http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=932444
  13. بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب خدمت دوستان ابتدا از عزیزان و بزرگواران ، بابت به کار بردن واژه ی غریب و ناماُنوس " حفاظت از جان رزمندگان " که در ادبیات نظامی اشان به دست فراموشی سپرده شده بود ، به صورت ویژه تشکر میکنم . همینکه بالاخره حفاظت از جان رزمندگان و ... در گفتگوی ایشان دیده شد، بسیار با ارزش تر از رونمایی از تجهیزات بود . ساخت ، خرید و استفاده از تجهیزات حفاظتی به خودی خود مسئله ی پیچیده و دور ار ذهنی نبوده و نیست ، اما تغییر نگرش فرماندهان ، تصمیم گیران و ... به سمت حفاظت از نیروی انسانی در نوع خود قدم بزرگیست که در صورت ادامه یافتن این گونه گفتگوها در سطوح بالا و گذر از مرحله ی شعار و رسیدن به مرحله ی " عمل " شاهد کارهایی با ارزشی درشان نیروهای نظامی ، انتظامی و .....خواهیم بود انشاا... . حفاظت اولین نکته ایی که تصاویر پخش شده و در مورد این خودروی زرهی به چشم میآمد وزن زیاد آن بود ، طبق گفته های موجود وزن آن 21 تن در حالت خالی و با احتساب نفرات ، تجهیزات و ... احتمالا" قابل افزایش به وزن 23 تن خواهد بود . نکته ایی که در گفته ی عزیزان موجود بود توانایی حفاظت مقابل گلوله های هسته فولادی ( ضد زره ) بود ( اطلاعات بیشتری برای ارائه موجود نبود ) . در همین خصوص با دقت به درب ورود و خروج قسمت راننده میشد جک پنوماتیکی و مجموعه ی کاربری از آن را به وضوح دید . به نظر این سامانه ی کمکی برای راحتی خدمه با حذف نیروی وزن درب در زمان استفاده نصب شده . این توان در زمانی که خدمه ی خودرو ( رعد ) در شیب عرضی و یا طولی نیاز به استفاده از درب داشته باشند کاملا" راهگشا خواهد بود . در مورد رمپ انتهایی و کارکرد آن تصویری موجود نبود اما از ظواهر امر اینطور میشد برداشت کرد که رمپ انتهایی هم ( احتمالا" ) به صورت هیدرولیک رو به سمت پایین قابلیت باز و بسته شدن را خواهد داشت . دریچه ی فرار دریچه ی فرار نیرو ها و خدمه از قسمت سقف هم از یک مکان تعبیه شده بود . مخازن هوای فشرده نکته ی جالب و منطقی ، انتقال هر سه مخزن هوای فشرده ی ( تانک باد ) خودرو به بخش داخلی بود . یک توضیح ، سیستم ترمز و ترمز دستی خودروهای سنگین اکثرا" با استفاده از نیروی هوای فشرده کار میکند و در صورت ایجاد مشکل برای آن ابتدا ترمز مجموعه کارایی خود را از دست خواهد داد و با تخلیه ی مخازن به احتمال زیاد ترمز دستی درگیر خواهد شد . در ضمن یک سکوی فلزی با پایه های جمع شونده ( تاشو ) برای خدمه ی سلاح اصلی امرپ رعد در نظر گرفته شده . شاسی و یا ... در مرور تصاویر و فیلم های پخش شده از امرپ رعد ، نکته ی قابل توجهی وجود داشت که ، دست کم به نظر قسمت حمل نیروها به صورت بدون شاسی کامیونی و براساس استفاده از سازه ی مستحکم کابین در هر دو نقش شاسی و کابین به صورت یکپارچه ( مونوکوک ) ساخته شده بود . اما با دقت به قسمت محور جلو و سیستم تعلیق ، یک مقداری بیننده به شک می افتد که شاید قسمت موتور و در ادامه ی آن گیربکس بعلاوه ی دیفرانسیل میانی ( سوم ) شاسی اش حفظ شده باشد . البته این حدس از روی تصاویر عمدتا" کم کیفیت زده شده و شاید واقعیت به گونه ی دیگری باشد . باک سوخت باک سوخت خودرو مشخصا" مابین محور اول و محور دوم ، در هر دو سمت خورو نصب شده و به شکلی حجیم ساخته شده . در توضیحات به برد 900 کیلومتری رعد اشاره شد که با توجه به حجم باکها ( احتمالا" مجموع هر دو باک بین 800 تا 1000 لیتر حجم خواهد داشت ) دو از دسترس به نظر نمیرسد . شیشه ها با توجه به نمونه ی اولیه بودن رعد ، شیشه های جلو و طرفین به صورت ضد گلوله ی واقعی ( چند لایه و قطور ) بر روی آن نصب نشده و به نظر صرفا" نمایشی و دوجداره هستند ، ( یک لایه بیرونی و یک لایه ی داخلی با فضای خالی مابین آنها ) . و درصورت صلاحدید و یا تولید با حجم مناسب ( درآینده ) این مهم هم محقق خواهد شد . میله ی ضد غلتش نکته ی بسیار بسیار باارزشی که در رونمایی به چشم میخورد ، استفاده از میله ی ضد غلتش ( آنتی رول بار ) در محور اول و محور سوم که در اصطلاح عامی به میل موجگیر معروف شده است ، بود . این مکانیسم بسیار ساده و پیش پا افتاده در زمان تعویض مسیر ، هنگام ورود به پیچ ، داخل پیچ و خروج از پیچ تنش های وارده به سیستم تعلیق خودرو را با حجم مناسب جذب و به سمت دیگر محور منتقل کرده و پایدار ی خودرو را افزایش میدهد . بالطبع این پایداری که بسیار قابل توجه است کمک به رانندگی سریعتر، جسورانه تر و ... میکند و این مهم باید قسمتی از یک خودروی نظامی فارغ از ابعاد و کلاس آن باشد . همینطور میل موجگیر در مسیر های بیرون از جاده ( آفرود ) و مسیرهای صعب العبور باعث ثبات خودرو در گذر از در زوایای عرضی و ... خواهد شد . چه شاسی کامیونی ایی در برخورد با رعد اولین نکته ایی که به ذهن افراد فنی و ... خطور میکند این است که آیا این امرپ کاملا" جدید ( به صورت صد در صدی ) است ؟ و یا بر اساس شاسی کامیونی ایی شکل گرفته و یا توسعه یافته ؟ اولین نکته ایی که در برخورد با رعد به صورت غیر قابل انکاری خودنمایی میکند ، استفاده از مجموعه محورهای ( به نسبت قدیمی تر ) کامیونی شرکت معظم بنز است . در کامیون های بنز 6x6 استفاده کننده از این در اصطلاح توپی ها ، 2 نامزد وجود دارد . شاسی 6X6 کامیونی در اصطلاح بدون دماغ NG 2631 _2 معروف به بنز 10 سیلندر با توان 310 و 320 اسب بخار و شاسی کامیونی 6X6 و دماغ دار LAK 2624_8 واگن هوود معروف به مایلر با توان 240 تا 280 اسب بخار ( در نمونه ی توربو 280 اسب بخار ) است . با توجه به دردسرهای جابه جایی کابین ، عرض بیشتر پیشرانه ، جابه جایی مجموعه فرمان و مجموعه ی پدال ها و ... بنز NG از مقایسه خط میخورد و تنها گزینه ی موجود میشود مایلر . نسبت توان به وزن یکی از مشکلاتی که خودروهای زرهی و سنگین با آن دست به گریبان بوده و هستند رابطه ی نسبت توان به وزن است ( اسب بخار به تن _ هزار کیلوگرم ) . هرچه نسبت قدرت به وزن افزایش یابد توان تحرک و چابکی خودرو بیشترخواهد شد و هرچه این نسبت ضعیفتر میشود خودرو کند و کندتر ( تنبل تر ) میشود . این کندی در روز واقعه و لحظات سرنوشت ساز شاید تفاوت بین زنده ماندن و یا نماندن نیرو را تعیین کند . در اصل سطح مناسب حفاظتی و توان تحرک مکمل یکدیگر هستند و هر زمانی که هر یک از آنها دچار ضعف شود باید در مسیر پیش رو و یا طی شده ( طراحی و ساخت ) تجدید نظر کرد . در تصاویر پخش شده ، رعد یک مقداری کند به نظر میرسید و در قسمت هایی برای پوشش کندی آن ، عامدا" فیلم تند شده بود . البته به نظر با توجه به نمونه ی اولیه بودن این امرپ ، بیشتر حفاظت مد نظر قرار گرفته و تا ساخت تعداد مناسب از آن زمان زیادی باقی است . امیدوارم در زمینه ی تحرک فکر جدی ایی برای این امرپ بشود ، چراکه هر ارگانی برای سفارش با تعداد مناسب از این این امرپ از آن تست های میدانی خواهد گرفت و اگر نتایج به دست آمده با نیازها همخوانی نداشته باشد ، این امرپ وطنی برای ساخت ( حتی به شکل کارگاهی ) راه به جایی نخواهد برد . در مورد پیشران رعد و یا تعویض با نمونه ی توانمند تر به علت عدم نمایش آن نمیشود اظهار نظر کرد ، حتی در ویدئو کلیپ های پخش شده هم آوای پیشرانه (صدای موتور ) مشخص نبود تا بتوان حدس مشخصی در این مورد زد یک نکته تا جایی که حقیر متوجه شدم ، در مورد تعویض پیشران به نمونه ی توانمند تر نمیشود به شکل انفجاری عمل کرد و پیشرانی با توان 2 برابر نمونه ی استاندارد آن خودرو را استفاده کرد ، چرا که مجموعه ی انتقال قدرت ( ترانسمیشن ) خصوصا" جعبه دنده ( گیربکس ) دارای توان انتقال گشتاور در بازه ی مشخصی هستند و تعویض های غیر کارشناسی شده این مجموعه را دچار مشکل خواهد کرد . با دقت به اطلاعات درج شده میتوان بدون ایجاد مشکل ، پیشران را تا حد ممکن توانمند تر انتخاب کرد . با توجه به توضیحات ، این امرپ 6X6 ( رعد ) در ادامه ی امرپ 4X4 طوفان نبوده و با توجه به قطعات و تجهیزات مورد استفاده برای آن ، ارتباط بین آن و گروه اشتریت دور از ذهن به نظر میرسد . آنچه که از شواهد امر پیداست این پروژه به صورت کاملا" داخلی ( با قطعات ، تجهیزات موجود و در دسترس ) انجام شده است . نوشته شده توسط crazyinventor ، صرفا" برای سایت وزین " میلیتاری " پ ن این مطلب بر اساس تصاویر و ویدئوهای منتشر شده ایجاد شده و با توجه به برخی کمبود ها احتمال تغییرات و یا خطا در این نوشته وجود خواهد داشت . از برادر عزیز جناب رمو ( remo ) بابت ارائه ی توضیحات راهگشا تشکر میکنم .
  14. به نام حق خودروی ضد مین و ضد کمین طوفان toofan mrap اصلا هم شبیه تایفون نیست، اسمش هم همینطور
  15. [align=justify]حكومت اسرائيل از مازاد بودجه سال قبل براي تأمين مالي جنگ در شمال استفاده خواهد كرد و درصورتي كه جنگ فقط به مدت يك ماه ادامه پيدا كند، دولت در بودجه 2007 مجبور نخواهد بود رديف بودجه براي جنگ اختصاص دهد. در ماه ژوئيه ميزان كسر بودجه به 300 ميليون شيكل رسيد...!!! در كنفرانس مطبوعاتي برگزارشده در قدس به تاريخ اول آگوست سال 2006 ميلادي(نوزدهمين روز جنگ) پيامدها و ضررهاي سنگين اقتصادي كه اسرائيل پس از جنگ با لبنان متحمل مي شود،مورد بررسي قرار گرفت. رئيس بانك مركزي اسرائيل "ستانلي فيشر" بيان كرد كه ضررهاي مستقيمي كه به فعاليت هاي اقتصادي وارد شده به ازاي هر هفته جنگ بين 750 ميليون و يك ميليارد و هشتاد ميليون شيكل*(1) مي باشد. وي در همين حال به اين نكته اشاره مي كند كه در صورت ادامه يافتن جنگ به مدت يك ماه توليد ناخالص ملي دچار زياني خواهد شد كه ميزان آن بين هفت تا نه دهم ميزان توليد خواهد بود كه اين مقدار معادل 4/2تا 5/4 ميليارد شيكل خواهد بود. در را بطه با گزارش بانك مركزي اسرائيل در خصوص ميزان تورم در نيمه اول سال 2006 كه به تاريخ 2 آگوست 2006 منتشر شد رئيس بانك مركزي اسرائيل گفت : جنگ در شمال تأثير منفي بر فعاليت اقتصادي از بعد عرضه و تقاضا خواهد داشت. همچنين نرخ تورم در آينده نزديك افزايش خواهد يافت.(هاآرتس:3 آگوست 2006"موطي باسوك" و "تسفي زرحيا"). اسرائيل در طول جنگ دوم لبنان(33روزه) زيان هاي اقتصادي سنگيني را متحمل شد كه اين خسارت ها در زمينه هاي مختلف اقتصادي از جمله بورس، سرمايه گذاري ها، گردشگري، صنايع، بازرگاني، صادرات و واردات متجلي گرديد. علاوه بر اين از پيامدهاي اين جنگ در بودجه 2007 نيز مشاهده مي شود. در اينجا زيان هاي اسرائيل در عرصه هاي مختلف اقتصادي بر اساس مطبوعات بزرگ اسرائيل يعني "هاآرتس"، "معاريف"، "يديعوت آحرونوت" و "هاتسوفيه"، را مورد بررسي قرار مي دهيم: 1*.رشد اقتصادي: پس از آنكه اقتصاد اسرائيل دوران رشد و خروج از ركود سال 2004 را پشت سر مي گذاشت، جنگ با لبنان اين تحول در اقتصاد اسرائيل را متوقف كرد. به گزارش روزنامه "هاتسوفيه" در تاريخ 14/7/2006 و بر اساس بيانيه هاي منتشر شده از سوي دفتر مركزي آمار ، در دوره پيش از جنگ (آوريل-ژوئن) بخش هاي مختلف اقتصاد اسرائيل شاهد رشد بودند. به طوريكه در اين دوره حجم صادرات صنعتي 19.5% ، توليدات صنعتي 7.9% و بازرگاني و خدمات 9.45% رشد داشتند. همچنين اسكان در هتل هاي گردشگري به ميزان 19.5% افزايش داشت. در همين رابطه روزنامه هاتسوفيه در تاريخ 17/8/2006 به نقل از دفتر مركزي آمار مي نويسد كه رشد توليد ناخالص ملي پيش از شروع جنگ در 12ژوئيه 2006 5.1% بوده و اين رشد تا نيمه اول سال 2006 ادامه مي يابد. اما در دوره مشابه سال 2006 اين رشد 6.1% بوده است. اين رشد در سه ماهه دوم اين سال بسيار بيشتر بود به طوريكه اين ميزان به 6.2% رسيد در حاليكه در سه ماهه اول سال 2005 اين رشد5.9% به ثبت رسيده است. در سه ماهه آخر سال 2005 نيز اين ميزان 5.6% ثبت شده است. همچنانكه بخش كار شاهد رشد خوبي بود. به طوريكه توليد بخش كار در نيمه اول سال 2006 به ميزان 7.4% افزايش يافت و در نيمه دوم اين سال به ميزان 6.6% باقي ماند. همين امر در نيمه دوم سال 2005 به ميزان 7.6% ثبت گرديده است. همچنين دفتر مركزي آمار اطلاعات مهمي در رابطه با بالارفتن سطح معيشتي كه بيانگر هزينه هاي فردي مي باشد، ارائه نمود. به طوريكه بر اساس اين اظهارات هزينه هاي يك فرد در نيمه اول سال 2006 3.6% افزايش يافت درحاليكه در نيمه دوم سال2005 1.5% و در نيمه اول همين سال 2% افزايش داشته است. از سوي ديگر يك هفته پس از برقراري آتش بس ايكونوميست پيش بيني هاي خود از رشد اقتصادي اسرائيل را منتشر ساخت(معاريف20/8/2006 يوسي جرينشتاين و ديويد ليفكين)، اين پيش بيني ها خوش بينانه نبود به طوريكه كارشناسان اقتصادي اين مجله پيش بيني كردند كه رشد اقتصادي اسرائيل تا ميزان 4.5% در سال 2006 كاهش يابد و در سال 2007 اين ميزان به دليل زيان هاي ناشي از جنگ كه بر فعاليت هاي بازرگاني تحميل گرديده، به 3.6% برسد. اين پيش بيني ها نسبت به پيش بيني هاي رسمي كه در آستانه جنگ اعلام شد بسيار كمتر بود. چود در اين موضع گيري هاي رسمي، پيش بيني رشد 5.3% در سال 2006 و 4.1% در سال 2007 شده بود و به احتمال قوي وزارت دارايي نيز پيش بيني خود را تنها نزديك به 4% اعلام كرده بود؛ 2*.گردشگري روزنامه هاتسوفيه در تاريخ 14/7/2006 اعلام كرد كه به دليل شرايط امنيتي، در منطقه شمال بيشترين موارد لغو رزرو هتل ها به ثبت رسيده است. تورهاي مكان هاي مختلف گردشگري در شمال نيز به ميزان 100% كاهش يافته است. درحاليكه پيش از جنگ به دليل تعطيلات دانشجويان و مرخصي كارمندان گردشگري داخلي بيشترين ميزان را به خود اختصاص داده بود. يديعوت آحارونوت(تاني گولدشتاين26/7/2006) از توقف فعاليت در هتل هاي "نهاريا " خبر داد. البته فقط روزنامه نگاران و گزارشگران براي پوشش رويدادها در اين هتلها فعاليت مي كردند. اين وضعيت به گونه اي بود كه به گفته باشگاه گردشگري الجليل ، زيان هاي حوزه گردشگري در شمال(هتل ها، مراكز تفريحي و توريستي) تا تاريخ 26/7/2006 به ميزان 65 ميليون شيكل بود. احرنوت در تاريخ 16/8/2006 بر اساس اعلام دفتر مركزي آمار و بخش آمار و اطلاعات وزارت گردشگري به اين حقيقت اشاره مي كند كه گردشگري در دوره بين ژانويه تا ژوئيه 2006 بيشترين ميانگين را به خود اختصاص داده بود. به طوريكه 1212500 گردشگر وارد اسرائيل شدند و نسبت به دوره مشابه سال گذشته 13درصد افزايش داشته است. بر اساس اين بررسي ها گردشگري در هفته اول جنگ 33 روزه به دليل لغو رزرو هتل ها 36 ميليون شيكل و در هفته دوم 27زيان ديد. علت اين امر اين بود كه هتل ها و مراكز گردشگري در هفته اول براي پذيرش گردشگران و تورهاي گردشگري آمادگي كامل داشتند. اما لغو رزرو ها از قبل پيش بيني شده بود. به همين ترتيب زيان هاي ماهيانه بخش گردشگري نزديك به 123ميليون شيكل برآورد مي شود. شركت اطلاعات تجاري "دان آندبردستريت" پيش بيني مي كند كه ميانگين زيان ناشي از جنگ در مناطق تفريحي 40% از درآمد سالانه باشد. پيش بيني مي شد در صورت ادامه جنگ در ماه آگوست، اين مراكز تفريحي به تنهايي 116 ميليون شيكل زيان ببينند. همچنين از اطلاعات تهيه شده دراين شركت آشكار مي شود كه منطقه شمال به تنهايي به واسطه گردشگري روستايي نزديك به 290 ميليون شيكل يعني نزديك 80% از درآمد حاصل از اين بخش را تأمين مي كند. جمع درآمد حاصل از اين صنعت به 360 ميليون شيكل مي رسد. *3.كشاورزي: روزنامه "هاتسوفيه" 14/7/2006 مي نويسد كه فعاليت كشاورزي در اراضي واقع ميان شمال نهاريا در الجليل غربي تا "روش بينا" در قسمت بالاي الجليل به طور كامل متوقف گشته است. بر اساس برآوردهاي سازمان هاي كشاورزي پيش بيني مي شود كشاورزان در منطقه يادشده نزديك به دهها ميليون شيكل زيان ببينند. مدير كل اتحاديه كشاورزان، جيورا سيلع، مي گويد: "ميوه هاي تابستاني در اوج دوره برداشت قرار دارند اما در همين حال فعاليت هاي كشاورزي به طور كامل متوقف گشته است. در صورتيكه اين وضعيت امنيتي بي ثبات ادامه يابد و امكان كاشت نشا هاي جديد وجود نداشته باشد، اين ضرر ها به محصولات فصل آتي برداشت نيز وارد خواهد آمد." همچنين رئيس بخش اقتصاد جنبش موشافوت، ايتسيك كوهن، نسبت به وخامت اوضاع حاكم بر بخش مرغداري ها هشدار مي دهد :"مرغداران در شمال به دليل ضررهاي وارده به علوفه طيور، از وارد آمدن خسارت هاي جبران ناپذير به اين بخش بيمناك مي باشند. " . در همين راستا سايت نيوز ويرست كلاس 9/8/2006 اعلام مي كند كه آتش جنگ نزديك به 750 هزار درخت از درخت هاي بلوط، صنوبر، سرو، بنه و ديگر درختچه ها را در شمال از بين برده است. صندوق تأسيسي اسرائيل اعلام كرده كه ضرر مستقيم ناشي از سوختن درخت ها نزديك به 36 ميليون شيكل، و هزينه جبران اين ضرر و اصلاح زيرساخت جنگل نزديك به 60ميليون شيكل برآورد مي گردد. بدين ترتيب اسرائيل سرمايه اي بزرگ از چوب را از دست داد و با تخريب اين منطقه جنگلي زيان هاي سنگيني را متحمل گرديد. اين در حاليست كه روزنامه هاتسوفيه در تاريخ 16/8/2006 از اعلام آمار زيان هاي ناشي از آتش سوزي در جنگل ها از زمان شروع جنگ در لبنان از سوي صندوق تأسيسي اسرائيل خبر داده بود و در آن به سوختن نزديك به دوازده هكتار از جنگل هاي طبيعي و 40 هكتار از چراگاه ها به دليل اصابت موشك هاي كاتيوشا اشاره شده و هزينه لازم براي بازسازي اين مناطق و جبران خسارت ها نزديك به 200 ميليون شيكل نه 60 ميليون(به ادعاي سايت نيوز وايرست كلاس) برآورد شده است. همچنين اين جنگ به بخش كشاورزي ضررهاي غير مستقيم نيز وارد آورد. معاريف(عوفرا بارون21/8/2006) يادآوري مي كند كه مسئولان وزارت خارجه حجم زيان هاي غير مستقيم ناشي از جنگ به بخش كشاورزي را در هفته اول جنگ در شمال نزديك به 300 ميليون شيكل اعلام كرده اند. اين علاوه بر خسارت هاي مستقيمي است كه ميزان آن بين ده تا 15 ميليون شيكل برآورد شده است. زيان هاي غير مستقيم زيان هايي هستند كه از ممنوع بودن ورود به مزارع و مراقبت از محصولات ، همچنين توقف فعاليت كشاورزان و توقف برداشت ميوه و محصولات زراعي ناشي مي شوند. نيز از ديگر ضررهاي غير مستقيم جنگ عدم سم پاشي محصولاتي بود كه در آينده دچار آسيب خواهند شد. *4.صنايع: هاتسوفيه در تاريخ 14/7/2006 مي نويسد : در طول جنگ فعاليت در نهاريا و كريات شمونه، به طور كامل متوقف گرديد. از تحقيق انجام شده از سوي اتحاديه صنعتگران آشكار مي شود كه 260 كارخانه در شمال به دليل اصابت موشك هاي كاتيوشا به طور كامل به حالت تعطيلي درآمدند كه ضررهاي مالي فراواني بر آنها تحميل گرديد. اين زيان ها در روز اول از بيست تا 50 ميليون شيكل برآورد گرديد. اين برآورد زيان هاي مادي مستقيم كارخانه ها به دليل اصابت موشك ها و نيز ضررهاي غير مستقيم ناشي از عدم انعقاد قراردادهاي آتي را در بر نمي گيرد. در گفتگويي كه روزنامه معاريف با اوريئيل ليفين، رئيس اتحاديه اتاق هاي بازرگاني به تاريخ 13/8/2006 منتشر ساخت، اين مقام مسئول پيش بيني مي كند كه نزديك به ده هزار كارخانه در شمال به طول كامل منحل شوند. اين كارخانه ها به دليل مشكلات نقدينگي از ذخاير لازم نيز بهره مند نيستند. چراكه در طول يك ماه كامل هزينه هاي جاري اين كارخانه ها هيچ گونه درآمدي به دنبال نداشته است. هاتسوفيه در تاريخ 16/8/2006 اظهارات شرجا بروش، ريئس اتحاديه صنعتگران اسرائيل پس از برقراري آتش بس را منتشر ساخت و به نقل از وي نوشت: در طول جنگ 33 روزه لبنان زيان هاي وارده به طرح هاي صنعتي در حيفا و شمال به 4.6 ميليارد شيكل رسيده است. درحاليكه زيان هاي فوري ناشي از توليد در سطح تمامي بخش هاي اقتصادي نزديك به 1.9% يعني معادل 11.5 ميليارد شيكل اعلام شده بود. *5.بورس و بازار مالي: روزنامه معاريف در مقاله اي با عنوان "بورس در سايه حملات حزب الله" (13/7/2006) به كاهش شاخص تل آويو 25 به ميزان 4.25% يعني رسيدن بورس به سطح 748.84 سهم اشاره مي كند. همچنين شاخص تل آويو 100 نيز به ميزان 4.13% كاهش داشت و به سطح 763.31 سهم رسيد و شاخص فنآوري "تل تك 15" نيز 2.02% ارزش خود را از دست داد و به سطح 330.10 سهم رسيد. معاريف در تاريخ 14/7/2006 در مقاله اي تحت عنوان "شمال شعله ور است و سرمايه گذاران از تل آويو فرار مي كنند" اظهار داشت شاخص "معوف" نيز در دو روز اول شروع جنگ به ميزان 8.27% كاهش يافت و به سطح 748.84 رسيد و موجب گرديد سرمايه گذاران در فروش سهام خود شتاب كنند. در صدر اين سرمايه گذاران رئيس ستاد كل ارتش اسرائيل بود كه سهام خود را در روز چهارم از آغاز جنگ به فروش گذاشت. همين امر نيز موجب گرديد افكار عمومي را عليه خود بشوراند و در حال حاضر تحقيق در مورد اين مسأله ادامه دارد. درحاليكه پيش از اين در ماه مه يعني دو ماه پيش از شروع جنگ انبوه سرمايه گذاران براي خريد سهام در شاخص معوف به بازار بورس سرازير شدند. به طوريكه سطح اين شاخص در آن زمان به 900 سهم رسيد. بر اساس گزارش روزنامه هاتسوفيه 18/8/2006 قيمت ها در بوس به طور تدريجي به ميانگين طبيعي خود رسيد. به طوريكه همزمان با افزايش قيمت ها در بورس نيويورك آخرين هفته از تاريخ توزيع قيمت ها در بورس تل آويو ، افزايش يافت. اين گزارش در سه ماهه دوم سال 2006 منتشر گرديد. در پرتو آتش بس شاخص تل آويو 25 به ميزان 1.85% افزايش يافت و به سطح 838.55 سهم رسيد. و شاخص تل تك 15 نيز به ميزان 1.33% يعني تا سطح 346.68 % افزايش يافت. پس از موج افزايش قيمت ها شاهد كاهش اندك قيمت ها هستيم. بر اساس گزارش روزنامه يديعوت آحارونوت (22/8/2006) در قيمت ها كاهش رخ داد به طوريكه بورس تل آويو با كاهش قيمت ها بسته شد و شاخص معوف به ميزان .39% كاهش يافت و به سطح 812..55 رسيد. شاخص تل آويو 100نيز به ميزان .47% كاهش داشت و به سطح 350.09 رسيد. اين مسأله تنها به كاهش قيمت ها خلاصه نمي شود. بلكه جنگ در شمال موجب گرديد كل گردش سهام و مبادلات متأثر از اين جنگ گردد. به طوريكه با كاهش تقاضا براي سهام داخلي، سرمايه گذاران كه سهام خود را فروخته بودند و نيز بانك ها به مبادله ارز روي آوردند تا جاييكه سبد ارز به ميزان 1.32% افزايش يافت و به ارزش 5.0803 شيكل رسيد. روزنامه هاتسوفيه (16/7/2006) از افزايش 55 صدم درصدي قيمت دلار در برابر شيكل خبر داد به طوريكه در دو روز اول جنگ به 4.521 شيكل رسيد و ميزان افزايش آن 2.7درصد اعلام گرديد. اين قيمت بار ديگر كاهش يافت تا در سطح 4.366 ثابت ماند. (معاريف18/8/2006). *6.بازرگاني روزنامه "هاتسوفيه"(15/8/2006) به نقل از دفتر مركزي آمار اعلام كرد كه كسري بازرگاني در ژوئيه به 0.9 رسيد و ميزان واردات كالا به 3.8 و صادرات به 2.9 ميليارد دلار رسيد. در هفت ماهه اول سال 2006 حجم واردات كالا به 26.8 ميليارد دلار و صادرات به 22.5 ميليارد دلار رسيد. كسري بازرگاني در اين بازه زماني به طور متوسط ماهيانه 616ميليون دلار و به طور ساليانه 7.4 ميليارد دلار رسيد (اين ميزان در سال 2008 7.8 ميليارد دلار بود.). ميزان كسري بازرگاني(بدون هزينه كشتي ها و هواپيماها، الماس و سوخت) در ماههاي ژانويه-ژوئيه 2006 به 0.8 ميليارد دلار رسيد كه در مدت مشابه سال 2005 به ميزان 1.5 ميليارد دلار ثبت گرديده بود. *7.واردات و صادرات روزنامه يديعوت آحارونوت(2/8/2006) مي نويسد كه سازمان ماليات اسرائيل اعلام كرده جنگ موجب كاهش واردات كالاهاي با عمر بالا گرديده به طوريكه در ماه ژوئيه با كاهش 21درصدي واردات يخچال ،5درصدي ماشين لباسشويي، 29درصدي ماشين ظرفشويي،و 52درصدي دستگاه ويدئو مواجه مي باشيم. نيز ارزش واردات سيگار در ژوئيه افزايش و به ده ميليون دلار رسيد كه به نسبت مدت مشابه سال قبل 6.7 % افزايش ميزان واردات مشاهده مي شود. شايان توجه است كه ميزان كمي سيگار وارد شده در سال 2006 ، 17درصد بالاتر از سال گذشته مي باشد. اين نشانه واردات سيگارهاي ارزانتر و به تبع آن كاهش درآمد دولت از ماليات و عوارض دريافت شده از واردات سيگار و به طور خاص نشانگر كاهش درآمد دولت از ماليات و عوارض واردات كالا مي باشد. از سوي ديگر افزايش مصرف سيگار در اين دوره بيانگر روحيات و فشارهاي روحي فراوان، تنش و دغدغه زياد ميان عموم اسرائيلي ها مي باشد. از سوي ديگر روزنامه يديعوت احرونوت(2/8/2006) به مسأله كند بودن روند صادرات و مشكل شدن اين امر در بنادر و انبار كارخانه ها اشاره مي كند كه دليل اين امر را شرايط جنگ بر مي شمرد. به طوريكه در آنجا كالاهايي خاص براي صادرات آماده مي شوند و ارزش آنها دهها ميليون دلار مي باشد. *8.ميزان پرداخت ها: بر اساس تحقيقي كه از سوي نشريه "يديعوت احرونوت" در تاريخ (1/8/2006) منتشر شده ، به تأثير جنگ بر ميزان پرداختي هاي اسرائيل اشاره شده است. به طوريكه مدير كل گروه سرمايه گذاري BDI تهيلا يناي، مي گويد جنگ در شمال اسرائيل نقش خود را ايفا كرد. وي با اشاره به اجراي لايحه چارچوب اعتبار از آغاز ژوئيه و در دوره سازگاري با وضع جديد كه در مقياس هاي مختلف اثر منفي از خود برجاي گذاشت، اظهار مي كند كه در ماههاي آينده پيامدهاي جنگ در شمال را در مقياس هايي مشاهده خواهيم كرد كه بيانگر پايين بودن سطح مصونيت اقتصاد اسرائيل نيز مي باشد. مسئولان گروه BDI معتقدند كه به دليل توقف فعاليت در شمال ممكن است ميانگين تعداد روزهاي "اعتبار" در اقتصاد ، در ماههاي آينده به شكل قابل توجهي افزايش يابد. اين امر مي تواند بسياري از شركت ها و كارخانه ها را با بحران هاي شديد نقدينگي مواجه نمايد. همچنين اعضاي اين گروه سرمايه گذاري معتقدند بخش هاي خدمات، گردشگري و توليد زراعي در ماههاي آينده به شدت از اين وضعيت تأثير خواهد پذيرفت اما در مقابل حوزه ساخت و ساز و معاملات رونق گرفته و وضعيت آنان بهتر خواهد شد. *9.بخش حمل و نقل روزنامه هاآرتس (حايي بيئور به تاريخ3/8/2006) مي نويسد شركت حمل و نقل همگاني اسرائيل "ايجيد" از شروع جنگ دچار زيان هاي سنگيني در حوزه درآمدها گرديده كه اين ميزان از 15ميليون شيكل فراتر مي رود. علت اين امر كاهش چشمگير شمار مسافران در منطقه شمال مي باشد. *10.شركت ها و بخش كار: سايه جنگ بر شركت هاي صادرات و وارداتي نيز افتاد و موجب تحمل زيان هاي هنگفتي در اين ماه گرديد. از جمله شركت "ترديان كيشر"، كه در زمينه تجهيزات و سيستم هاي ارتباطي نظامي و دستگاههاي بيسيم غير نظامي فعاليت مي كند و به گفته يديعوت آحارونوت(آفي شاؤول به تاريخ 1/8/2006) در سه ماهه دوم 2006 سود خالص اين شركت 10.9 ميليون دلار اعلام گرديد، اين شركت با كاهش 11درصدي نسبت به مدت مشابه سال قبل روبرو گرديد. همچنين حجم فروش شركت در همين سه ماهه دوم سال 2006 به ميزان 1.1درصد كاهش داشته و به 63.3 ميليون دلار رسيده است. مسئولان اظهار مي كنند كه علت اين كاهش تأخير در قرارداد بازرگانان و نمايندگان تجاري خارجي به ويژه اروپايي ها مي باشد كه اين امر از پيامدهاي وقوع جنگ مي باشد. اين مسئولان بيان مي كنند كه "نمايندگان تجار، ؟؟تجهيز شدن به توليدات اين شركت را به تأخير مي اندازند و اين امر در دوره پيش رو، بر قراردادها تأثير منفي خواهد گذاشت به طوريكه ارزش معاملات تا پايان ژوئن سال جاري نزديك به 307 ميليون دلار رسيد. از اين ميان 72درصد معاملات از خارج و نزديك به 38% از معاملات انجام شده در نيمه ژوئيه بايد قبل از پايان سال 2006 اجرا شوند." طبق آنچه هاآرتس (به قلم اورا كوهن1/8/2006) نقل مي كند، شركت اسرائيلي "يسكر" كه اخيراً بازرگان مشهور امريكايي" وارين باوت" به 4 ميليارد دلار آنرا خريداري كرده، در روزهاي اخير در انجام تعهدات صادراتي خود بر اساس برنامه زماني مشخص شده،با مشكلاتي مواجه شده است. اين درحاليست كه كار در كارخانه هاي اين شركت در الجليل به مدت سه روز تعطيل شد اما نمايندگان تجار خارجي پيش بيني مي كنند قراردادها در موعد معين انجام شوند. در صورتيكه جنگ ادامه پيدا كند اين شركت در عمل به قراردادهاي منعقد شده با شركت هاي خارجي با مشكل مواجه خواهد شد و در نتيجه آن بايد غرامت و جريمه هاي مالي سنگيني بپردازد. همچنين بسياري از شركت ها بسته شده و به دليل جنگ فعاليت خود را متوقف ساخته اند كه اين امر آنان را در معرض رويارويي با زيان هاي مستقيم و غيرمستقيم هنگفتي قرار خواهد داد. از سوي ديگر روزنامه معاريف(به قلم عوفرا بارون-20/8/2006) يادآوري مي كند كه بيشتر از يك چهارم شركت ها با خطر تعطيلي مواجه مي باشند. بر اساس برآوردي كه شركت D&B پيرامون خطراتي كه پس از پايان جنگ در شمال متوجه اقتصاد اسرائيل مي گردد، انجام داده ميزان كارهايي كه در تمامي فعاليت هاي اقتصادي با خطر تعطيلي روبرو مي باشند، به ميزان 3% افزايش داشته است. اين ميزان در عرصه كارها و پروژه ها در ژوئيه 23% بود كه در آگوست به 26% رسيده است. همچنين اين شركت پيش بيني مي كند كه در صورت عدم اقدام سريع مكانيسم كار در سازمان هاي جايگزين، وضعيت وخيم تر خواهد گشت. كارشناسان اقتصادي بيشتر بر اين باورند كه ميزان كارها و پروژه ها در بخش كشاورزي كه با خطر تعطيلي روبروست ، در بخش هاي شمالي اسرائيل در حال حاضر به 36% رسيده است به طوريكه بيش از نيمي از اين پروژه ها و كارها در شمال واقع گرديده اند. همچنين بخش گردشگري و مراكز تفريحي در طول اين جنگ به شدت آسيب ديدند و ميزان كارهايي كه با خطر تعطيلي مواجه مي باشند به 35%مي رسد. *11.بودجه: روزنامه يديعوت احرونوت (تاني گلدشتاين به تاريخ2/8/2006) بر اساس برآوردهاي كارشناسان اداره حسابرسي عمومي وزارت دارايي اسرائيل، مي نويسد دولت اسرائيل پيش از جنگ و در بازه زماني بين ماههاي ژانويه تا ژوئيه 2006 مازاد بودجه به ميزان 4.4 ميليارد شيكل را به ثبت رسانده است. اما در دوره مشابه سال گذشته 1.5 ميليارد شيكل بوده است. به گفته اين روزنامه رئيس بانك مركزي اسرائيل پيش بيني مي كند كه حكومت اسرائيل از مازاد بودجه سال قبل براي تأمين مالي جنگ در شمال استفاده خواهد كرد و درصورتي كه جنگ فقط به مدت يك ماه ادامه پيدا كند، دولت در بودجه 2007 مجبور نخواهد بود رديف بودجه براي جنگ اختصاص دهد. در ماه ژوئيه ميزان كسر بودجه به 300 ميليون شيكل رسيد...!!! همچنانكه هزينه هاي دولت از آغاز سال جاري 118 ميليارد شيكل بوده است هزينه هاي بخش هاي حكومت نسبت به سال گذشته به ميزان 2.5% بالاتر بوده است كه اين ميزان هزينه كمتر از پيش بيني مسئولان وزارت دارايي مي باشد. در ماه ژوئيه هزينه ها نسبت به دوره ماههاي آوريل تا ژوئن، به شدت افزايش يافت و به ميزان 2.2 ميليارد شيكل رسيد. درآمدهاي دولت از ماليات از آغاز سال تاكنون به 105.2 ميليارد شيكل مي رسد و نسبت به مدت مشابه سال گذشته 10.9% افزايش داشته است. اما اين درحاليست كه درآمد دولت از ماليات تنها در ماه ژوئيه به 15.1 ميليارد شيكل رسيده است. اين علاوه بر 1.5 ميليارد شيكل كمك امنيتي امريكا به اسرائيل مي باشد. اين جنگ ويژگيهاي بودجه را به هم ريخته است. پس از اينكه فضاي غالب از كاهش بودجه وزارت دفاع در برابر افزايش بودجه ديگر وزارت خانه ها سخن مي گفت، روزنامه يديعوت احرونوت(به قلم عيدو افراتي به تاريخ1/8/2006) منتشر ساخت كه وزارت دارايي در اول آگوست از تحويل 400 ميليون شيكل به وزارت دفاع براي تأمين هزينه هاي جنگ در شمال پرداخت كرده است. هزينه هاي جنگ تا اين تاريخ روزانه 100 ميليون شيكل برآورد شده است. اين ميزان علاوه بر ميلياردها شيكلي است كه به متضررين از جنگ به عنوان غرامت پرداخت شده است. شايان ذكر است اين هزينه ها از بودجه دولت آتي پرداخت خواهد شد و به اين ترتيب لغو و يا توقف عمل به تعهدات داده شده به احزاب ائتلافي در پيش از شروع جنگ صورت مي گيرد. همچنين پيش بيني مي شود بودجه وزارت دفاع نيز كه در سال 2006 به 46.1ميليارد شيكل رسيده بود، باز در معادله اي جديد افزايش يابد. هاآرتس (13/8/2006) مي گويد :بر اساس برآوردهاي منابع رسمي در اسرائيل، زيان هاي فراگير جنگ تا به امروز به 23ميليارد شيكل رسيده است. تأثر مستقيم جنگ بر بودجه 12 ميليارد شيكل بود(هفت ميليارد هزينه هاي دستگاههاي امنيتي و 5 ميليارد شيكل براي پوشش دادن خسارت هاي مستقيم و غير مستقيم ناشي از جنگ). وزارت دارايي معتقد است كه اين جنگ دست كم موجب فقدان 1.5درصدي حجم توليدات يعني معادل نزديك به 9 ميليارد شيكل شده است. (از اين جمله فقدان دو ميليارد شيكل از درآمدهاي مالياتي مي باشد). همچنين دولت دو ميليارد شيكل را به عنوان كمك هاي اضطراري به مقامات محلي در شمال و خدمات اورژانس تحويل خواهد داد. پس از پرداختن به پيامدهاي جنگ بر اقتصاد اسرائيل و زيان هاي سنگيني كه بر اسرائيل وارد گرديده است، اين سؤال بار ديگر مطرح مي شود: دستاورد اسرائيل از جنگ چه بود؟ آيا آنگونه كه دولت اولمرت -بيرتس مدعي بودند، اهداف اسرائيل در جنگ محقق گرديد؟ يا اينكه دستاوردهاي دولت هاي قبلي را نيز به باد داد؟ آيا اسرائيل بار ديگر بدون محاسبه زيان هاي احتمالي ناشي از يك جنگ، وارد ماجراجويي هاي نظامي خواهد شد؟ *(1):"شيكل" واحد پول رژيم صهيونيستي مي باشد. تهيه و ترجمه:خبرگزاري فارس [/align]
  16. اواخر دهه ۶۰ و اوايل دهه ۷۰ ميلادي را مي توان نقطه عطف در پيشرفت صنايع موشكي در دنيا دانست زيرا زماني بود كه به تازگي جنگ جهاني تمام شده بود و كشورهاي درگير جنگ جهاني به خوبي ضرورت وجود موشك و جنگ افزارها را درك كرده بودند و با تجربياتي كه به هنگام جنگ كسب كرده بودند توانستند به دنياي جديدي از ساخت سلاح ، موشك و هواپيما قدم بگذارند. يكي از اين كشورها كه همواره ابرقدرتي موشكي محسوب مي شد شوروي بود. اتحاد جماهير شوروي با فاصله اي بسيار زياد از رقباي خود در حال پيشرفت بود به خصوص در صنعت هوافضا، ولي اين پيشرفت هنگام فروپاشي اتحاد جماهير شوروي با كمتر از نصف پتانسيل گذشته ادامه يافت. البته بايد به اين نكته نيز توجه كنيم كه با وجود چنين فروپاشي، روسيه هنوز هم در صنعت هوافضا از برترين هاست. صنايع موشكي روسيه كه همچون يكي از زيرشاخه هاي صنعت هوافضاست به تبع آن پيشرفت زيادي داشته است. رقابت بسيار جذابي بين كشورهاي روسيه و ايالت متحده آمريكا در زمينه هوافضا وجود دارد كه شايد يكي از دلايل پيشرفت سريع اين صنعت در اين كشورها و فاصله زياد آنها با كشورهاي ديگر همين باشد. در ليست موشك هاي روسيه مي توان انواع و اقسام موشك ها را از قبيل موشك هاي هوا به هوا، هوا به زمين، زمين به هوا، بالستيك، اتمي، ضد ماهواره ، ضد كشتي و ضد زيردريايي را ديد. در اين ميان يكي از سري هاي بسيار قوي و با اهميت سري موشك هاي S يا S-300 را مي توان جزو سومين نسل موشك هاي زمين به هوا دانست كه پروژه ساخت و طراحي آن در دهه ۱۹۷۰ شروع شد. اين موشك نسبت به موشك هايي كه در زمان هاي قبلش ساخته مي شد خصوصيات متفاوتي داشت. البته تنها در سيستم پرتاب (Launch) آن از سري موشك هاي ۴۸N6 نمونه برداري شده بود كه مي توانست ميان برد يا دوربرد باشد. توسعه و گسترش موشك هاي سري S-300 از سال ۱۹۶۹ آغاز شد كه در آن زمان اين موشك ها به برد ۷۵ كيلومتري رسيده بودند. شركت مجرب آلماز (Almaz) مسئوليت طراحي و ساخت را براي نيروهاي زميني و شركت بوكاتف وظيفه طراحي آن را براساس نيازهاي نيروي دريايي روسيه به عهده گرفتند. چندي بعد براي به كمال رسيدن اين موشك ها براساس آخرين تكنولوژي هاي راكتي شركت گرونيش (Grunish) نيز به اين جمع پيوست. هدف ساخت پروژه، موشكي با برد بالا، سرعت بسيار زياد و قدرت مانوري مطمئن بود. اين موشك بايد كمترين زمان عكس العمل و قابليت استفاده هاي نظامي گوناگون براي حمل كلاهك هاي مختلف و داراي كمترين زمان رسيدن به هدف و نيز قابل اعتماد در زمان پرواز باشد. منظور از قابل اعتماد بودن اين است كه هنگام پرواز از ديد رادارها محفوظ باشد و ضد موشك ها نتوانند آن را رديابي كنند،حتي از لحاظ حفاظت اوليه اين موشك ها قرار بود كه در كانتينرهايي جاسازي شوند كه از زمان ساخت در كارخانه به بعد در همان كانتينرها بمانند و حتي سيستم پرتاب آنها نيز در خود كانتينرها تعبيه شود تا بتوانند در كمترين زمان ممكن از هر نقطه اي قابل پرتاب باشند. اين پرتاب به صورت عمودي انجام مي شود. يك لانچر قوي كه مي تواند موشك را تا ارتفاع ۲۰ متري بلند كرده و پرتاب كند. براي اين امر يك جك هيدروليك مدل ۴M330 ساختند كه با سرعت بسيار بالايي اين موشك را آماده پرتاب مي كند. S-300P يكي از اولين موشك هاي اين سريS-300P است كه به سفارش وزارت دفاع روسیه توليد شد. اين موشك مي تواند كلاهكي را به اندازه ۱۳۳ كيلوگرم با بيشينه برد ۴۷ كيلومتر حمل كند. كمترين برد آن پنج كيلومتر است و مي تواند در ارتفاع ۳۰ متري پرواز كند. سرعتش به سه كيلومتر در ثانيه مي رسد و در ۲۸ ثانيه مي تواند از خود عكس العمل نشان دهد. زمان آماده پرتاب شدنش كمتر از پنج دقيقه است. S-300F در سال ۱۹۸۴ مدل S-300F ساخته شد. مدل F در اصل موشك متناسب با نيازهاي نيروي دريايي روسيه بود كه از سيستم پرتاب ۵V55RM استفاده مي كند. سرعت آن ۴۶۸۰ كيلومتر در ساعت است و مي تواند كلاهكي به اندازه كلاهك مدل P (۱۳۳ كيلوگرم) ولي با بردي دوبرابر (حدود ۹۰ كيلومتر) را با خود حمل كند. بيشينه سرعت آن ۶۱۲۰ كيلومتر در ساعت و طول خود موشك با كلاهك ۲۵/۷ متر است.كمترين برد آن هفت كيلومتر و سقف پروازش ۲۵هزارمتر است و با سوخت جامد نيروي پيشرانش را تامين مي كند. يك سيستم راداري معروف به ريف روي آن نصب كردند كه مي تواند در يك زمان شش هدف را شناسايي كند و به آنها هجوم برد. S-300FM مدل S-300FM در سال ۱۹۹۰ ساخته شد كه باز هم مدلي براي نيروي دريايي بود. بسيار مدرن و پيشرفته بود. بيشينه سرعت آن به ۱۰ هزار كيلومتر در ساعت مي رسد، وزن آن ۱۴۸۰ كيلوگرم است و اين تفاوت بيش از هزار كيلوگرمي را مي توان در وضعيت نيروهاي پيشران اين موشك دانست. طول آن ۵/۷ متر، قطرش ۵۲/۰ متر و فاصله دوسر بالچه هاي عقب ۰۳/۱ متر است. برد آن ۹۰ كيلومتر است و مي تواند ۱۵۰ كيلوگرم كلاهك را با خود حمل كند. بيشينه سرعتي معادل ۷۵۶۰ كيلومتر در ساعت دارد كه در ارتفاع ۲۵ هزارمتري پرواز مي كند. S-300PMU مدل ديگر S-300PMU است. اين موشك از لحاظ ظاهري بسيار شبيه مدل FM است حتي وزنش با آن يكي است. طول آن ۹۸/۶ متر، قطرش ۴۵/۰ متر و فاصله دوسر بالش ۰۴/۱ متر است. در ارتفاع ۲۷ هزار متري پرواز مي كند و سوختش از مواد جامد تشكيل مي شود. كمترين بردش پنج كيلومتر و بيشترين برد آن ۹۰ كيلومتر است. مدل بعد در سال ۱۹۹۷ ساخته شد كه در واقع يك نمونه برداري از مدل MU بود. اين موشك MU-2 نام داشت كه از لحاظ اندازه و ابعاد دقيقاً مانند مدل قبلي بود ولي بردش به ميزان ۱۰۵ كيلومتر افزايش يافته بود يعني برد كلي آن به ۱۹۵ كيلومتر رسيد. توانايي حمل آن نيز بيشتر شده است و مي تواند ۱۸۰ كيلوگرم كلاهك را با خود حمل كند. سري ساخت اين موشك ها تا سال اخير ادامه يافت. Avia.ir
  17. Kh-55 (نامگذاري شده ناتو AS-15 'Kent') موشكي مادون صوت و برد بلند است كه توانايي حمل كلاهك هسته اي را دارد.طراحي اين موشك توسط كمپاني MKB Raduga در پاسخ به ساخت موشك هاي كروز امريكايي در همين كلاس به نام (particularly the BGM-109 Tomahawk and AGM-86 missiles) انجام گرفت.اين موشك طراحي شده براي پرتاب از هواپيما و زير دريايي,كه توانايي حمل كلاهك متعارف يا هسته اي به وزن 200 كيلوتن را در مسافتي برابر با 3000 كيلومتر(1860 مايل). موشك Kh-55 طراحي با نام ازمايشي RKV-500 و اولين پرواز ازمايشي خود را در سال 1978 انجام داد و در سال 1981 به مرحله توليد رسيد.مدل اصلي ان (NATO 'Kent-A') در سال 1983 وارد خدمت شد.پيشرانه موشك توسط يك موتور توربوفن(R95-300) تامين ميگردد و از دوبال كوتاه براي كارايي بيشتر در پرواز استفاده ميكند.اين موشك در ارتفاعي زير 110 متر با سرعتي مادون صوت پرواز ميكند.سيستم ناوبري اين موشك خودكار است. مدل به روز شده , Kh-55SM (NATO 'Kent-B') درسال 1986 ارائه شد.كه ازسيستم TERCOM(مقايسه عوارض زميني) براي ناوبري استفاده ميكرد با موقعيت ياب متناوب براي مقايسه كردن عوارض زميني توسط رادار داپلر (رادار تعيين کننده اشياء ثابت و متحرک) با نقشه ذخيره شده كه بر روي برد كامپيوترموشك قرار داده شده است.موشك Kh-55Sm از يك مخزن سوخت اضافي بهره ميگيرد.كه برد ان را به 2500 تا 3000 كيلومتر افزایش میدهد. مدل دريايي Kh-55 3K-10 Granat با نام, طراحي شد به صورت همزمان با مدل اصلي كه ظاهرا براي استفاده در زير دريايي طراحي شده بود.موشك Kh-55 توسط هواپيماهاي توپولف Tu-95 و Tu-160 حمل ميشود. مدل ها 3 نسخه پرتاب هوايي از اين موشك ساخته شده است ,(Kh-55, Kh-55-OK and Kh-55SM)كه قابليت پرتاب از بمب افكن هاي توپولف Tu-95 و Tu-160را دارا هستند.علاوه بر اين نيروي دريايي شوروي(روسيه فعلي) به مدل دريايي اين موشك مجهز است كه توسط ناتو SS-N-21 Sampson نامگذاري شده است و در زير دريايي هاي كلاس Akula- Victor III- Yankee Notch- Sierra مورد استفاده قرار ميگيرد.نوع پرتاب زميني اين موشك در دست طراحي است با نام RK-55 (NATO: SSC-X-4). ============================================================ مشخصات: عملكرد: موشك كروز استراتژيك,هوا/دريا/زمين سازنده: Raduga OKB / M. I. Kalinin Machine Building Plant طول:8.09 متر وزن:1.700 كيلوگرم قطر: Kh-55: 0.514 m (1 ft 8 in), Kh-55SM: 0.77 m (2 ft 6 in) طول بال: 3.1 متر برد: Kh-55SM:3000 كيلومتر و2500 كيلومتر Kh-55: سرعت: 0.48-0.77 ماخ/355 تا 570 مايل/571 تا 917 كيلومتر سيستم هدايت: سيستم ناوبري خودكار به همراه سيستم تطبيق عوارض زمين كلاهك: 200 كيلوتني هسته اي دقت: 150m CEP زمان ساخت: 1984 مدل مشابه: Tomahawk ============================================================== در سال 2005 گزارشي انتشار يافت كه 18 عدد از اين موشك توسط اكراين به دو كشور ايران و چين فروخته شده است.ايران ميتواند با برخي تغييرات اين موشك را توسط بمب افكن هاي su-24 خود مورد استفاده قرار دهد. منبع
  18. بویینگ 707 هواپیمایی با موتورهای جت برای مسیرهای نسبتا طولانی با قابلیت حمل بالای مسافر و کارایی اقتصادی مناسب است. عرضه این هواپیما تحولی عظیم در صنعت هواپیماهای مسافری به حساب می آید همچنین 707 را می توان آغاز گر تسلط بویینگ بر بازار هواپیماهای جت نامید.مشخصه های موتور جت این هواپیما امکان استفاده هر چه بهتر آن در شرکت های هواپیمایی فراهم نمیود.بویینگ تصمیم به گسترش هواپیمای 707 به عنوان هواپیمایی با وظایف ترابری(نظامی)نمود که قابلیت بویینگ سوخت رسانی به هواپیماهای نظامی را نیز داشت در این حال تبدیل این نوع از b707 به نمونه مسافربری آن به آسانی صورت می گرفت.این نمونه از هواپیما نظامی 707 در 16 جولای 1954 به پرواز در آمد در این زمان ارتش آمریکا سفارش نمونه ای بزرگتر با بدنه عریض تر از این هواپیما(مدل kc-135)جهت مقاصد ترابری نظامی و سوخت رسانی برای به خدمت گرفتن در نیروی هوایی این کشور را داد که بیش از 800 فروند از این مدل ساخته شد. در ابتدا بویینگ قصد فروش هواپیمای 707 با همین اندازه به شرکت های مسافربری را داشت اما شرکت های هواپیمایی اصرار به ساخت هواپیمایی بزرگتر که شرکت هواپیماسازی douglas قول ساختنش را به آنان داده بود داشتند(این هواپیما بعد ها به نام(DC-8 ساخته شد)سرانجام شرکت بویینگ تصمیم به طراحی 707 به عنوان هواپیمایی بزرگتر با بدنه سبک تر و عریض تر گرفت که اولین محصول ان تحت مدل 120-707 در سال 1957 به پرواز در آمد و سرویس دهی رسمی آن به شرکت های هواپیمایی از یک سال بعد آغاز شد.توسعه بویینگ 707 با تولید مدل 120-707 و نیز تولید محدود 220-707 آغاز شد و پس از تولید انبوه مدل 320-727 انجام گرفت که در طول هواپیما و فاصله دو سر آن نسبت به مدل های قبلی بیشتر شده بود. [align=center][/align] مشخصات فنی بویینگ 120-707 دارای چهار موتور jt3d-1 pratt whitney و مدل 320-707 از چهار موتور jt3d-7s pratt whitney استفاده می کند که با ظرفیت کامل بار و مسافر قابلیت پرواز تا سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت(حالت اقتصادی تر آن 789 کیلومتر بر ساعت تعیین شده است)و طی مسافت 6820 کیلومتر بر ساعت(حالت اقتصادی 885 کیلومتر بر ساعت)و طی مسافت 6920 کیلومتر در مدل 320-707 را دارا می باشد.در مدل 120-707 وزن هواپیمای خالی عملیاتی شده 55589 کیلوگرم و قابلیت تحمل 116575 کیلوگرم را در هنگام بلند شدن دارا می باشد.همچنین در مدل 320-707 وزن هواپیما خالی عملیاتی شده 66406 کیلوگرم و حداکثر وزن هنگام بلند شدن 151315 کیلوگرم می باشد.فاصله دو سر بال در مدل 120-707 9/39 متر مساحت سطح بال ها 3/226 متر مربع طول هواپیما 07/44 متر و ارتفاع آن 94/12 متر و در مدل 320-707 فاصله دو سر بال 42/44 مساحت سطح بال ها 283 متر مربع طول هواپیما 46/61 و ارتفاع آن 93/12 متر می باشد.بویینگ 120-707 قابلیت حمل حداکثر 179 مسافر و 320-707 توانایی حمل حداکثر 219 مسافر و 3 تا 4 نفر به عنوان کادر پروازی دارد. آمار پس از ساخت878 فروند هواپیمای مسافربری بویینگ 707 ساخت این نوع هواپیما در سال 1978 به پایان رسید اما تعداد محمدودی از سفارشات نوع نظامی آن تا سال 1990 میلادی ادامه یافت در حال حاضر حدود 130 فروند از این هواپیما در خطوط مختلف هوایی باقی مانده است.در ایران شرکت هواپیمایی ساها از سری 320-707 آن استفاده می کند. سوانح بویینگ 707 در مجموع در شرکت های هواپیمایی جهان 140 سانحه داشته که یک مورد آن در ایران اتفاق افتاده است.بویینگ 707 ساها در سال 1965 پس از فرود و طی باند به دلیل عدم توقف در انتهای باند به رودخانه می افتد هواپیما مذکور 30 سال عمر داشته و در این حادثه 4 نفر کشته شدن. شرح حادثه : [align=center] [/align] هواپیمای بوئینگ 707 شرکت ساها که با 169 مسافر و خدمه از جزیره کیش به مقصد تهران پرواز کرده بود، به هنگام تماس چرخهای هواپیما با باند 29L فرودگاه مهرآباد، دچار ترکیدگی لاستیک در ارابه فرود شد که به دنبال این حادثه، کنترل هواپیما از اختیار خلبان خارج و هواپیما پس از انحراف از باند فرودگاه در نزدیکی رودخانه کن متوقف شد. بعد از حادثه و تا زمان متوقف شدن هواپیما به هیچ یک از سرنشینان هواپیما آسیبی وارد نشد. اما به علت فقدان مدیریت صحیح و عدم اقدام به موقع خدمه هواپیما، تعدادی از مسافران که به خاطر نگرانی از انفجار احتمالی هواپیما سعی داشتند خود را به هر طریق ممکن از هواپیما خارج کنند از هواپیما به درون رودخانه پرتاب شدند که به دنبال آن متاسفانه سه نفر از مسافران جان خود را از دست دادند. تاريخ و زمان حادثه : 20 APR 2005 مكان حادثه : فرودگاه مهراباد كاربر هواپيما : Saha Air نوع هواپيما : Boeing 707-3J9C شماره ثبت : EP-SHE سال ساخت : 1976 خدمه/مسافرين : 12 / 157 كشته شدگان از خدمه/مسافرين : 0 / 3 كل كشته شدگان : 3
  19. در جریان رزمایش بزرگ نیروی دریایی ارتش که با نام ولایت 95 در آب‌های جنوب کشور در حال برگزاری است، جدیدترین موشک کروز دریایی ساخت ایران با نام «نصیر» شلیک شد. وزیر دفاع که این خبر را اعلام کرده است، عنوان داشت: این موشک توانسته است پس از شلیک با موفقیت به هدف اصابت کند. http://defapress.ir/fa/news/229344/جدیدترین-موشک-کروز-دریایی-ایران-با-نام-نصیر-شلیک-شد ----------- چند روز پیش ، شبکه خبر در زیرنویس خبری رو پخش کرد مبنی بر تحویل موشک کروز دریایی نصیر ، ولی هیچ عکس و فیلمی نیست ! سایت وزارت دفاع هم چیزی در موردش نداره
  20. از سال 1986 گزارشهاي دريافتي از ايران حاکي از برنامه توسعه و پيشرفت موشک بالستيکي ميان بردي بود که نامهاي مختلفي از قبيل Shahab 3،Shihab 3،Shehob 3 و يا Zelzal براي آن برگزيده شده بود.در سال 1993 ايران و کره شمالي همکاريهاي بسيار نزديکي را در جهت برنامه توسعه و پيشرفت موشکهاي سوخت مايع يک مرحله اي No-dong 1 و No-dong 2 آغاز کردند و احتمالا در همان زمان پاکستان نيز براي توسعه و پيشرفت موشکهاي Ghauri1/2 خود به اين برنامه ملحق شد. طراحي موشک No-dong کره شمالي بر اساس تکنولوژي ساخت موشک روسي SCUD B بنا نهاده شده بود که بعدها نيز امتياز ساخت موشکهاي SCUD B و SCUD C را نيز در اختيار کره شمالي قرار داد و آنها نيز نسخه بعدي آن را به ايران فروختند. موشکهاي No-dong و شهاب ٣ که به نظر مي‌آيد طراحي آنها بر اساس موشکهاي SCUD مدل B و C باشد شايد تنها در مقياس (کوچکتر يا بزرگتر بودن) تفاوت اندکي با هم داشته باشند. گزارشهاي ارسالي از ايران حاکي از آن است که ايران در حال بررسي خريد امتياز موشک شهاب No-dong کره شمالي و مجموع 150 فروند از اين موشکها مي‌باشد. همچنين ايران در نظر دارد که تمامي مراحل آزمايش برد و پرتاب اين نوع موشکها را در داخل خاک ايران انجام دهد،زيرا کره شمالي با شرايط سختي براي اين آزمايشها از قبيل :عدم صدور مجوز براي پرواز اين موشکها بر فراز خاک ژاپن از سوي اين کشور و فشار وارده از سوي چند کشور جهان از جمله آمريکا به کره شمالي براي ترک سريع برنامه‌هاي موشکي ايران روبه رو است . در سال 1997 ايران مشغول انجام آزمايش و تست هفت موتور براي توسعه ي برنامه هاي موشکي خود بود که اين موشک شهاب ٣ ناميده ميشد. منابع خبري معتقدند که کره شمالي در فاصله سالهاي 1994 تا 1995 تعداد اندکي موشک احتمالا 5 تا 12 فروند No-dong به همراه 4 خودروي مخصوص حمل موشک به ايران تحويل داده است و اين تحويل‌ها به علت فشار چندين کشور به کره از جمله آمريکا متوقف شد و بار ديگر از سال 1997 از سر گرفته شد. آنچه به نظر مي‌رسد اين است که توسعه و ظهور موشک شهاب ٣ ابتدا با مجوز صنايع هوافضاي ايران ودر نهايت مجلس به انجام رسيد و وظيفه آزمايش و نگهداري و عملياتي نگاه داشتن آن به صنايع موشکي همت در تهران سپرده شد که اين مرکز با در اختيار داشتن موتورهاي موشک و تانکرهاي سوخت ساخته شده در يک مرکز بزرگ و وسيع زير زميني واقع در خوجان به خوبي از انجام ماموريت محوله برآمده است. ====================================================== در آوريل 1998 برنامه پرواز آزمايشي موشک بالستيکي ميان برد خود را که نام Ghauri 1 يا Hatef برآن نهاده شده بود به اجرا گذاشت که به نظر مي‌رسيد بسيار شبيه موشکهاي شهاب ٣ ايران و No-dong کره شمالي باشد که در نهايت باعث امضاي توافقنامه اي مشترک براي ساخت کمپاني‌اي واحد جهت برنامه‌هاي موشکي ميان سه کشور مزبور شد. به نظر مي‌رسد که تکنولوژي ساخت موشکهاي No-dong 1 و No-dong 2 از کره شمالي به ايران و پاکستان فرستاده شده است و به همين دليل موشکهاي شهاب ٣ و Ghauri 1 يا Hatef 5 بسيار به هم شبيه هستند. اولين برنامه پرواز آزمايشي موشک شهاب ٣ در ژولاي 1998 انجام شد دو فروند از اين نوع موشک نيز در سپتامبر 1998 به نمايش عمومي در آمد. يک منبع وابسته به منابع اسرائيلي گزارش کرد که ايران در حال ساخت و توسعه يک کلاهک هسته اي براي موشک شهاب ٣ مي‌باشد ، اما اين گزارشات از سوي مقامات ايراني تائيد نشده است. در سپتامبر 2000 يک موشک شهاب 3 مدل D آزمايش شد که ايرانيها عنوان کردند که از آن به عنوان نخستين وسيله پرتاب ماهواره در ايران استفاده خواهند کرد. اين موضوع نشان مي دهد که موتور استاندارد شهاب ٣ ابتدا يک موتور با سوخت جامد دو مرحله اي بود. برد موشك‌هاي نسل جديد «شهاب ۳»، در مقايسه با سري قبلي حدود ۱۰۰ درصد ارتقا پيدا كرده و از ۱۳۰۰ كيلومتر به ۲۵۰۰ كيلومتر افزايش يافته و خطاي هدف‌گيري که در نسل قبلي نسبت به برد آن ۸ در ده‌هزار بوده، در نسل جديد، به ۲ در ده‌هزار كاهش يافته است. نكته ديگر، سيستم اختصاصي ناوبري موشك‌هاي شهاب است كه موجب شده كساني كه ادعا دارند ايران اين موشك ها را از كشورهاي ديگر تهيه كرده است، اما اين سيستم ناوبري و الكترونيكي ساخته شده توسط متخصصان ايراني، جاي شبهه اي را باقي نگذاشته است. اين سيستم علاوه بر آنكه قدرت شناسايي و اصابت به اهداف را به گونه اي بسيار دقيق در اختيار ايران قرار داده است كه علاوه بر اطمينان از برخورد موشك به هدف موردنظر، در صورت خروج از مسير تعيين شده نيز مي تواند آن را تصحيح كرده و درصد اطمينان از برخورد را به نحو چشمگيري افزايش دهد. نكته ديگر در خصوص بهينه سازي استفاده از موشك هاي شهاب، تغيير زاويه شارژ موشك شهاب است كه از اين پس با زاويه صفر با سطح افق مورد استفاده قرار مي گيرد. اين تغيير موجب مي شود تا فواصل آماده سازي شليك موشك ها كمتر شده و قدرت متحرك سازي شليك ها را افزايش مي دهد تا شليك هايي نامحدود در زمانهاي كوتاه را شاهد باشيم. مشخصات: عملكرد: موشك بالستيك ميان برد سازنده:سازمان هوا و فضاي ايران طول:16.58 متر وزن:1780 كيلوگرم در مدل اوليه و 2.180 كيلوگرم در مدل هاي بعدي قطر: 1.38 متر برد: 1300 كيلومتر در مدل اول و 2500 كيلومتر در مدل هاي بعدي موتور: موتور تك مرحله اي با سوخت مايع در مدل اوليه و سوخت جامد در مدل بعدي وزن پرتاب: 17480 كيلوگرم كلاهك:بين 700 تا 1200 كيلوگرم دقت: 190m CEP زمان ساخت: ۱۹۹۷ ============================================================== ========================= منبع
  21. کیپ کلاس 95 فوت – به انگلیسی : Cape-class 95-foot patrol boats– معادل آمریکایی شناورهای کلاس کیوان نیروی دریایی ج.ا.ا است که با مقدار طول خود یعنی 95 فوت ، معادل با 29 متر شناخته میشوند . این شناورها در گارد ساحلی ایالات متحده آمریکا جایگزین قایق های گشتی چوبی 83 فوتی جنگ جهانی دوم قرار گرفتند که با بدنه ی فولادی و سوپراستراکچر آلومینیومی بعنوان یک ASW یا همان واحد های ضد زیردریاییAnti-submarine warfare طراحی و ساخته شده اند و بعدها بجز چند فروند ، اکثرا به کشورهای دیگر من جمله ایران فرستاده شدند و خود توسط شناورهای 110 فوتی کلاس ایسلند "جزیره" جایگزین شدند. از این سری شناور ها به تعداد 35 یا 36 فروند ساخته شد که همگی در محوطه ی گارد ساحلی ایالات متحده واقع در خلیج کورتیس مریلند ساخته شده اند . از این تعداد 10 فروند نوع A و 12 فروند نوع B و 13 فروند نوع C ساخته شد که اکثر نوع C های آن به کره ی جنوبی فرستاده شدند. کیپ کلاس 95 فوتی مدل B اما اینکه چگونه این شناورها که قرار بود بعنوان ASW وارد خدمت شوند ، به عنوان گشت زنی به خدمت گارد ساحلی آمریکا درآمدند بر میگردد به جنگ کره که گارد ساحلی آمریکا نیاز مبرمی به یک ناوگان گشتی در کنار تاسیسات ساحلی پیدا کرد و همچنین تصویب قانون Magnuson - اخراج چینی ها از خاک آمریکا و ممنوعیت تابعیت و مهاجرت آن ها - بیش از بیش به این احتیاجات دامن زد بطوری که سبب تعویق عمل جایگزینی شناورهای چوبی 83 فوتی شده و این قایق ها برای گشت زنی ساحلی بعناون seagoing patrol cutters برگزیده شدند . نوع A این شناورها همان ASW ها بودند ولی نوع B برای جست و جو و نجات SAR - search and rescue – ساخته شده بودند که به تور و سیم بکسل و یک نورافکن بزرگ مجهز بودند و نوع C آن ها با یک عرشه ی خالی در عقب پل فرماندهی ساخته شدند . کیپ کلاس 95 فوتی کلاس C نکته جالب توجه این است ، از آنجاییکه در سیاست های گارد ساحلی که برای نامگذاری کشتی ها در زمان ساخت به متراژ بدنه مراجعه می کردند ، این شناورهای 95 فوتی تا سال 1964 نام خاصی مثل cape class نداشتند . کیپ کلاس ها با نام کلاس کیوان در ایران: کیوان (201) آزادی (202) مهران (203) ماهان (204) سه فروند ناو کلاس کیوان در سال 1995 تغییر تجهیزات دادند و تجهیزات ASW کشف و شناسایی زیردریایی - sqs-17 hull-mounted sonar - و سکوهای پرتاب مهمات عمقی ضد زیردریایی آن ها - mousetrap asw rocket launchers and depth charges - حذف شد و بجای آن یک قبضه توپ دو لول 23 میلیمتری نصب گردید . در ابتدا بنظر میرسید که توپ کالیبر 40 میلیمتر ساخت بوفورس در سینه ناو حفظ شد ولی برطبق آخرین تصاویر منتشره ، توپ 40 میلیمتری نیز حذف شده و به جای آن یک توپ 23 م م دو لول دیگر نصب شده است . . کیوان کلاس ها علاوه بر تغییر و به روز رسانی تجهیزات ، پس از همان سال 1995 ، تعمیرات بدنه و موتور و تغییر سیستم های مخابراتی و نصب دستگاه های مدرن مخابراتی با توان جهش فرکانس و غیره را در سوابق خود دارد . ناو 202 آزادی "تیران" - دو فروند توپ 23 م م در پاشنه و سینه ناو مشهود است . اولین فروند از این سری ناوها ، ناو کیوان با شناسه حال حاضر 201 و شناسه قدیم 61 میباشد که بصورت عملیاتی در خدمت نیروی دریایی ارتش ج.ا.ا میباشد . نکته قابل توجه اینکه در جریان جنگ تحمیلی دو فروند از کیوان کلاس ها در اروند رود مورد حمله قرار گرفت و به شدت آسیب دیدند ، بنابر گزارشات یک فروند آن به دلیل آسیب های وارد شده غرق شد اما فروند دوم تعمیر گردیده و عملیاتی شد . شناور غرق شده احتمال میرود ناو مهران با شناسه ی 203 است و فروند دوم نیز که جان سالم به در برد ، احتمالا ، ناو آزادی "تیران سابق" میباشد . هم اکنون ناو آزادی بصورت سالم و عملیاتی ، با شناسه 202 در خدمت نیروی دریایی ارتش ج.ا.ا است و شناسه ی قدیم آن 63 میباشد . این ناو در رزمایش دریایی ولایت 90 ، با انتشار تصاویری از آن به کانون توجه و رسانه ها برگشت . دیگر ناو از این کلاس ، ناو ماهان با شناسه 64 قدیم و شناسه ی جدید 204 میباشد ، این شناور مانند ناو آزادی آخرین بار در رزمایش دریایی ولایت 90 مشاهده شده است . ناو 204 ماهان - در تصویر یک فروند ناو کلاس هندیجان و یک فروند ناو کلاس پروین مشهود است . خصوصیات فیزیکی: کیوان کلاس ها با تقریبا 29 متر طول و 6.2 متر عرض و 2 متر آبخور ، قابلیت جابجایی 98 تن استاندارد و 148 تن فول لود را با 15 خدمه خود و سرعت 21 گره دریایی یعنی حدود 40 کیلومتر بر ساعت دارد . حداکثر سرعت این شناورها 21 گره دریایی است لیکن دارای سرعت گشت زنی 12 گره دریایی هستند و با 8 گره دریایی میتوانند به بردی معادل با 2324 مایل (!) دست پیدا کنند . جابجایی: 98 تن استاندارد ، 148 تن فول لود "ن م" ابعاد: 28.9 طول 6.2 عرض و تقریبا 2 متر آبخور سرعت: 21 گره دریایی معادل با حدود 40 کیلومتر بر ساعت سرعت گشت زنی: 12 گره دریایی برد: 2324 مایل با 8 گره دریایی "ن م" خدمه: 15 نفر تسلیحات : دو توپ 23 م م – دو تیربار 12.7 م م مساله ی بازنشستگی: این شناورهای دهه ی پنجاهی ، بر اساس گزارشی متفق القول از تمامی منابع ، بعد از جنگ تحمیلی و البته هدف قرار گرفتن دو فروند از این شناورها در اروند رود بوسیله ی توپ خانه زمینی عراق ، بازنشسته شدند تا اینکه در سال 1995 اخباری مبنی بر بازگشت دوباره ی این شناورها شنیده شد . هنوز یک دهه از عمر این شناورها نگذشته بود که دوباره در سال 2005 مهر بازنشستگی بر دفتر سوابق این شناورها توسط برخی رسانه ها زده شد . البته این پایان ماجرا نبود و همانطورکه اشاره کردیم ، در رزمایش دریایی ولایت 90 شاهد 3 فروند کیوان کلاس بودیم که به تمام شایعات و فراز و نشیب ها پایان داد . ناو 204 ماهان با شناسه ی قدیم 64 تناقضات اطلاعات صحیح با منابع فارسی غلط : 1- بنده هر چه سعی کردم از کم و کیف تحویل این شناورها به ایران نتوانستم اطلاعات درخور توجهی بدست بیاورم اما در هر حال تاریخ تحویل این شناورها اینطور که در منابع فارسی ذکر شده است ، سال 1950 نیست ، میتواند دهه ی 50 میلادی باشد ولی سال 1950 نیست ، زیرا بر طبق منابع معتبر ، اولین 95 فوتی در محوطه ی کشتی سازی گارد ساحلی در سال 1952 بطور رسمی به آب انداخته شد . در مورد تاریخ الحاق این شناورها به نیروی دریایی ایران ، دیگر منابع نیز به گفتن واژه ی دهه 50 اکتفا کرده اند. 2- مساله ی بعدی نوع پیشران این شناورها است که در منابع فارسی24 موتور دیزلی MYHMS-1200 با دو پروانه عنوان شده است در حالی که در منابع معتبر دیگر ، 4 موتور Cummins VT-600 diesels با قدرت 2200 اسب بخار در تمامی مدل ها ذکر شده است که البته بعد از نوسازی ، این موتورها با 2 موتور Detroit 16V149 diesels و با قدرت 2470 اسب بخار جایگزین گردیدند "در آمریکا منظورمه نه ایران" . 3- مورد دیگر اینکه شعاع عملیاتی این شناورها در منابع فارسی 2324 مایل با 8 کیلوتن بار (!) معرفی شده است در حالی که نویسنده ی مربوطه kts را که مربوط به گره ی دریایی است را با کیلوتن گرفته است ، بدیهی است که ، شعاع عملیاتی را معمولا با مقدار سرعت بیان میکنند نه میزان بار ! 4- این سری از شناورها را در برخی سایت های فارسی نیز کلاس کاویان نیز ذکر کرده اند ولی من جز کلاس کیوان چیزی ندیدم . تشکر ویژه از دوستان آرش کمانگیر ، مجتبی کیا ، ss.ir و سروان313 که بنده را در گرداوری این مقاله همراهی کردند . پایان/ ... مولف به رغم آنکه در گرداوری این اثر از پژوهش های عمیق در منابع اینترنتی و آرای استوار متخصصان اهل فن بهره برده ، حاصل کار خود را عاری از خطا و اشتباه و خلا احتمالی نمیداند و با فروتنی که لازمه ی هر کار علمی است ، دست نقادان اهل فن و متخصصان نکته سنج را فشره و ایشان را به نقد این اثر و ارائه ی رهنمود های راه گشایشان دعوت میکند . نویسنده: امیر آزاد تصاویر به گالری منتقل شد. Electro_officer
  22.         پایگاه دریایی بندر عباس    ستاد فرماندهی و خانه یگان هوا -دریای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران      رزمایش اصلی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  درسال 2016 میلادی و با اعلام قبلی ، با عنوان " ولایت-94"  مابین 27 تا 31 ژانویه 2016 برگزار گردید .   این رزمایش در محدوده استحفاظی  نیروی دریایی ارتش در دریای عمان ، شرق تنگه هرمز و عمدتاً در آبهای بین المللی اقیانوس هند اجرا شد و بار دیگر توجه واحدهای رزمی ایالات متحده ، مستقر در منطقه را بخود جلب نمود . قبل از آغاز این رزمایش ، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ( IRIN) طی اطلاعیه ای  به تمامی شناورهای تجاری ونظامی که در حال عبوراز منطقه بودند هشدار داد که این رزمایش با استفاده از مهمات واقعی در آبهای بین المللی اجرا خواهد شد تا حادثه پیش بینی نشده ای رخ ندهد .         بر طبق روال معمول ، ارتش  ایالات متحده با استفاده از پرنده های شناسایی و شناورهای موجود در منطقه خلیج پارس ، برآنچه که در حال وقوع بود ،  بویژه شلیک موشکهای کروز سطح به سطح که بعنوان جدی ترین تهدید علیه شناورهای نیروی دریایی  این کشور محسوب می شود ، نظارت داشت  . در نتیجه ، تجهیزات حاضر در منطقه رزمایش ، به رهبری  ناوشکن موشک انداز کلاس تیکوندروگا با شناسه یو اس اس مونتری (CG-61) در کنار پرنده های شناسایی P-3C با حرکت از مبداء بحرین ، فقط چند مایل دورتر از محدوده مشخص  شده رزمایش استقرار یافتند تا ماموریت نظارتی خود را آغاز نمایند .         ناوشکن موشک انداز کلاس تیکوندروگا با شناسه یو اس اس مونتری (CG-61)        با این وجود ، یکفروند پرنده شناسایی فوکر F-27 نیروی دریایی ارتش ( رجیستر 2602-5)  با پرواز برروی منطقه رزمایش ، به شناورهای  حاضر در منطقه ، هشدارهای لازم را در خصوص رعایت موارد امنیتی ارسال می نمود .       نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران و بویژه نیروی دریایی ، برای اطمینان یافتن از تاثیر قابلیتهای جدید اضافه شده و همچنین  تمرین  تاکتیکهای رزمی ، هرساله  رزمایشی را با عنوان " ولایت" برگزار می کند  که در جریان این  تمرینات ،  نیروی هوا- دریای ارتش (Islamic Republic of Iran Navy Aviation- IRINA)  با استفاده  از حداکثر توان  رزمی موجود  ( شامل 18 فروند بالگرد عملیاتی و  3فروند پرنده بال ثابت ) در این تمرینات حضور  گسترده ای  را به ثبت رساند .   امیر دریادار ، حبیب ا... سیاری ، این رزمایش سالیانه را  که از 27 ژانویه 2016 آغاز شده بود با استقرار بر  روی  فریگیت  کلاس " موج " که در دریای عمان حضور  داشت نظارت می نمود .     در روز نخست رزمایش ، نیروی هوا-دریای ارتش به سرعت در منطقه عملیاتی گسترش یافت  و برای دسترسی بیشتر به عمق  اقیانوس هند ، بخشی از ناوگان حاضر به رزم ، به منطقه سوم دریایی ( چابهار) انتقال یافتند . در جریان این بخش از رزمایش ، دو فروند  پرنده گشت دریایی فوکراف-27 جمعی اسکادران پانزدهم ، به همراه یک فروند بالگرد از پایگاه یکم نیروی دریایی ، به پرواز درآمده و به پایگاه دهم  تاکتیکی نیروی هوایی  که کمتر از 4 مایل (6 کیلومتر) در شمال منطقه سوم نیروی دریایی  قرار داشت ، پرواز نمودند . علاوه براین ، شش فروند بالگرد این نیرو جمعی اسکادران دوازدهم ، (شامل 5 فروند بالگرد ASH-3D و یکفروند AS-61A.4 ) برای تکمیل نمودن سازمان رزم یگانهای حاضر در منطقه ، وارد این پایگاه شدند .     با آغاز رسمی رزمایش ، چهار فروند بالگرد ضد زیردریایی AB-212 جمعی اسکادران یازدهم به همراه دو فروند بالگرد سنگین RH-53D جمعی اسکادران سیزدهم هوا-دریا، با انتقال 70 تفنگدار دریایی ، این نیروها را از مبداء پایگاه دوم دریایی به کُنارک منتقل نمودند تا شرایط برای انجام مراحل بعدی رزمایش مهیا گردد .     با آغاز دومین  روز از رزمایش ولایت 94 ، دو فروند بالگرد RH-53D هوادریا (به رجیستر  2701-9 و 2702-9)  ، جمعاً 50 تفنگدار نیروی دریایی را برای شبیه سازی یک ضد حمله ، در حالی که یکفروند بالگرد ASH-3D مجهز به رادار جستجوگر LN-66 ، آن را اسکورت می نمود ، به نزدیکی هدف منتقل نمودند که براساس برنامه ریزی انجام شده  ، 12 تفنگدار دریایی برروی ناو پشتیبانی تُنب ( شناور لجستیکی کلاس  " هنگام" ) پیاده شدند  . این شبیه سازی در زمانی صورت گرفت که بطور همزمان ، یکفروند بالگرد ASH-3D ( رجیستر 2313-8)  مجهز به رادار هواشناسی AN/APN-195 ، مشغول اجرای ماموریت جستجو و نجات رزمی  در همان حوالی بود.     در روز سوم رزمایش ، بالگرد سنگین RH-53D (رجیستر 2708-9) با استفاده از یک مین روب آکوستیک MK-104  و یک مین روب مغناطیسی  MK-105  ، عملیات شبیه سازی مین روبی از سواحل و معابر وصولی را اجرا نمود و علاوه برآن ، 3 فروند پهپاد ابابیل-3  نیز با هدف اجرای ماموریت نظارت دریایی روزانه ، بر فراز منطقه رزمایش به پرواز در آمدند .         روز چهارم رزمایش ،درحالی آغاز شد که  دو فروند بالگرد ASH-3D ، با شلیک اژدرهای ضدزیردریایی علیه اهداف دریایی ، توان ضد شناور خود را به نمایش گذاشتند و به موازات این عملیات ، تنها بالگرد AB-212   مسلح هوا-دریا ، ( رجیستر 2410-6)  با استفاده از غلافهای LAU-68 که در سمت راست بالگرد نصب می شد ( در سمت چپ ، عمدتاً یک قبضه تیربار بعنوان متوازن کننده قرار می گیرد ) راکتهای غیرهدایت شونده "هیدرا"   ، را بسمت اهداف مورد نظر شلیک نمود  .     روز پایانی رزمایش ، تمامی شناورهای  و پرنده های حاضر در رزمایش ،  از مقابل شناور سرفرماندهی  ( فریگیت موشک انداز جماران/  IRIN-76 ) مستقر در دریای عمان ، رژه رفتند .          این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .  در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .   :rose: مترجم : MR9    :rose:       ادامه دارد .................     منبع : با اندکی  تلخیص و ویرایش  ،Air Forces Monthly - April 2016
  23. قهرمان جنگ ملقب به «گرگ آسمان» سرتیپ خلبان علی اشرف بهرامی پناه در دوران جنگ ملقب به گرگ آسمان و از مجاهدان سال‌های دوران دفاع مقدس بود. او تنها شاگرد ممتاز ، تمام دوره های حرفه ای آکادمیک خلبانی ایالات متحده امریکا با نمره شگفت انگیز 100 Perfect بوده و تنها کسی است که از استاد سختگیر امریکا James Silicon نمره 100 گرفته است. پس از رد کردن پیشنهاد ایالات متحده امریکا مبنی بر اقامت و دریافت امتیازات بسیار در آن کشور به ایران باز می گردد. او دارنده رکورد بیشترین ساعات انجام عملیات جنگی در زمان 8ساله ی جنگ بدون کوچکترین صدمه است. همچنین یکی از دارندگان با ارزشترین عنوان خلبانی و رزم خلبانی یعنی “TOP GUN" تاریخ نیروی هوایی ایران است. دارنده دومین رکورد ساعت‌های پرواز پیاپی بدون توقف عملیاتی در جنگ که پس از زدن این رکورد بسیار سخت و سنگین 40% شنوایی گوش راست خود را از دست داد. منبع: فاتحان _ پایگاه اطلاع رسانی دفاع مقدس
  24. فیلم پرتاب موشک قیام با کیفیت خوب http://www.mediafire.com/?biv0pfa71k3bl