جستجو در انجمن

مشاهده نتایج برای برچسب های 'زرهی'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بوسیله برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


انجمن ها

  • بخش داخلی
    • اخبار و قوانین
    • ماهنامه میلیتاری
    • گالري عكس و فيلم
    • کتابخانه میلیتاری
    • مقالات برتر
  • War and History - بخش جنگ و تاریخ
    • مباحث جامع نظامی
    • پیمان ها - قراردادها و معاملات تسلیحاتی
    • دکترین و استراتژی
    • عملیات های نظامی
    • جنگ تحمیلی
    • تحولات روز امنیتی نظامی بین الملل
    • General Military Discussions
  • Air force Forum - بخش نیروی هوایی
    • هواپیماهای نظامی
    • بالگردهای نظامی
    • تسلیحات هوایی
    • متفرقه در مورد نیروی هوایی
    • سایر بخشهای نیروی هوایی
    • Airforce - English
  • Army Forum - بخش نیروی زمینی
    • ادوات و تسلیحات زمینی
    • خودروهای نظامی و زره پوش ها
    • مباحث جامع زرهی
    • توپخانه زمینی
    • موشک های زمین پایه
    • الکترونیک زمینی
    • تجهیزات و تسلیحات انفرادی
    • متفرقه نیروی زمینی
    • سایر بخشهای زمینی
    • Ground forces - English
  • Navy Forum - بخش نیروی دریایی
    • شناورهای سطحی
    • شناور های زیرسطحی
    • هوا دریا
    • تسلیحات دریایی
    • سایر بخش های نیروی دریایی
    • علوم و فنون دریایی
    • راهبردها و راهکنش های دریایی
    • تاریخ نیروی دریایی
    • اخبار نیروی دریایی
    • Navy - English
  • News Section - بخش خبر
    • اخبار روز ایران و جهان
    • اخبار صفحه اول
    • رایانه و شبکه
    • English News
  • Non-Military Forums - سایر بخشها
    • دیگر موضوعات و مطالب

پیدا کردن نتایج در ...

یافتن نتایج که ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروز رسانی

  • شروع

    پایان


Filter by number of...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


Website URL


Yahoo


Skype


Location


Interests

پیدا کردن 61 results

  1. تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران با سلام این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است . پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند . ام۴۷ پاتون ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد. ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت. ام۴۸ پاتون ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است. ام۶۰ پاتون ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد. طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد. چیفتن چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود. طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود. تی-۵۵ تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد. تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد. تی-۶۲ تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد. تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند. تی-۷۲ تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
  2. نبرد زرهی لوبان استالین با مارشل کانف فرمانده جبهه اول اکراین تماس گرفته و پرسید مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟ در 12 ژانویه سال 1945 جبهه ای یکم اکراین وبلاروس که با پیوستن ارتش اول لهستان تقویت شده بودن از سر پل های ایجاد شده در ساحل غربی رود ویستولا حمله گسترده ای را آغاز کردند. آنها در عرض 23 روز 500 کیلومتر به سمت غرب پیشروی کردند ، در 3 فوریه به رودخانه اودر رسیدند و سرپل های جدید بزرگی را در ساحل غربی آن ایجاد کردند.در 8 فوریه ، جبهه اول اوکراین با 980.000 نفر نیرو ، به فرماندهی مارشال کونیف ، با استفاده از دو سر پل ایجاد شده در رود اودر حمله دیگری را در منطقه سیلسیای کوچک آغاز کرد. هدف آنها: محاصره و تصرف شهر برسلاو است. در جناح چپ جبهه یکم اکراین - دو ارتش وسپاه سواره نظام گارد- همراه با جبهه چهارم اوکراین قرار بودبه سمت درسدن پیشروی کنند. منطقه صنعتی سیلسیی به علت دارا بودن معادن زغال سنگ مس روی سرب نقره و کادیوم برای بقای صنعتی نظامی المان بسیار حیاتی بود دفاع از این منطقه بر عهده نیروهای باقیمانده از ارتش مرکزی به فرماندهی ژنرال شرونرواگذارشد. نیروهای ارتش سرخ- پیشروی خود را آغاز کردند.شهرهای Glogau و Breslau هر دو تا 16 فوریه محاصره شدند. به دلیل مقاومت شدید آلمان در حوالی برسلاو ، كونیف به دو سوم ارتش سوم تانك گارد به فرماندهی سرهنگ ریبالكو دستور داد كه به سمت شرق حرکت کرده و مدافعان المانی در این منطقه را سرکوب کند . در آن زمان دو سپاه زرهی ازارتش سوم کارد قبلاً به بونزلاو رسیده بودند ، شهری که مقبره ژنرال کوتوزوف ، فرمانده معروف روس ، در آنجا دفن شده است. حمله سراسری ارتش سرخ در جریان نبرد ویستولا تا اودر عبور نیروهای ارتش سرخ از رودخانه ویستولا تا 16 فوریه ، جبهه اول اوکراین دارای 1289 تانک و زرهکوب بود - در آغاز حمله در 12 ژانویه شمار تانکهای وتوپهای هجومی (زره کوب ) به عدد3648و نیروهای پیاده هم به بیش از 900 هزار نفر رسیده بود. پس از محاصره کامل شهر برسلاو ، تمام نیروهای ارتش سوم تانک گارد برای تصرف بونزلاوبه این منطقه سرازیر شدن. به ریبالکو فرمانده ارتش سوم تانک دستور داده شد تا به رود نیسی برسد و گورلیتز را تصرف کند. سپاه نهم زرهی با لشکر 8 پانزر آلمان درگیر شد. ریبالکو به دو سپاه تانک دیگر تحت فرماندهی خود دستور داد که تمام نیروهای آلمانی را در اطراف گورلیتزدور بزند. طبق دستورات وی ، سپاه 7تانک گارد و ارتش سوم تانک گارداز رودخانه Queis عبور کرده و به Lauban حمله کردن. نیروهای ارتش سرخ در danzig لهستان حمله توسط سپاه تانک 7 گارد در غروب 17 فوریه شروع شد. لاوبان توسط بازماندگان لشکر 6 پیاده مکانیزه به (فرمانده: سرلشکر اتو-هرمان بروکر) که در ابتدا فاقد هرگونه تجهیزات سنگین نظامی بود به همراه تعدادی اندکی از نیروهای مردمی بومی محافظت میشد . در 5 فوریه ، به مدافعین دستور داده شد تا هرگونه حمله زرهی شوروی را ، متوقف کنند به علت نداشتن تجهیزات مناسب نیروهای شوروی به سرعت به قسمتهای شمالی و شرقی شهر نفوذ کردند . با این پیشروی خطوط راه اهن استراتژیک گورلیتز به برلین دردسترس ارتش سرخ قرار میگرفت . روسها با تصرف ایستگاه قطار منطقه- 4 قطار حامل تجهیزات نظامی را به غنیمت گرفته همچنین نزدیک به 300 گارگر اجباری اصالتا اهل شوروی را ازاد کردن البته همچنان دو تیپ زرهی ارتش سرخ با استعاداد تقریبی 60 دستگاه تانک دربخشهای از شهر لوبان مشغول جنگ شهری در خیابانهای باریک بوده مدافعین المانی با استفاده از پانزر فاست 10 تانک ارتش سرخ را منهدم کردن همچنین یک گردان پیاده شوروی هم در این درگیریها منهدم شد بخش دیگری از واحدهای زرهی شوروی به علت موانع بتنی ضد تانک از پیشروی بیشتر باز ایستاده بودن اما این موارد اصلا کافی نبود . تانکهای تی 34/85 منهدم شده در داخل شهر لوبان شهر لاوبان در سال 1939 17.537 نفرسکنه داشت- این شهر دقیقا در بین خطوط دفاعی دو ارتش 4 و 17 المان قرار داشت فاصله ان تا گورلیتز 20 تا بوتزن 50 و تا درسدن 100 کیلومتر بود وسقوط ان سبب ایجاد شکافت و احتمالا خطرمحاصره شدن یگانهای المانی را در پی داشت همچین امید المان برای دریافت زغال سنگ مس سرب وسایر مواد معدنی ناحیه سیلسی را از بین می برد. المان ها به سرعت دست به کار شدن و سه لشگر را به منطقه لوبان ارسال کردن این نیروها موفق شدن پیشروی ارتش سرخ را متوقف کنند سرفرماندهی ورماخت خودرا بر اغاز یک ضد حمله سراسری برای بیرون راندن ارتش سرخ از ناحیه سیلزی و همچنین رسیدن به شهرمحاصره شده برسلو ( استالینگراد هیتلر )ا ماده میکرد اما برای تحقق این امر یک لازم بود حتما شهر لوبان و خطوط راهن استراتژیک منتهی به برلین در این منطقه به طور کامل باز پس گرفته شود المانها همچنین مصم بودن اجازه ندهید شهر های . گورلیتز و درسدن که جناح راست برلین محسوب میشدن به دست شوروی بیفتند به فیلد مارشال شورنر فرمانده مدافعین ارتش مرکزی دستور داده شد حملات ارتش سوم تاک شوروی را در ابتدا دفع و سپس این نیروها از منطقه بیرون براند برای این کار آلمانها 4 لشکر دیگر در منطقه مستقر کردن . فیلد مارشال شورنر مارشال کانف (کونیف) بسیاری از یگانهای المانی نصف استعداد واقعی خود نیرو وتجهیزات هم نداشتن اکثر فرماندهان به تازگی منصوب شده بودن و شناخت کافی از نیروهای خود را نداشته کمبود سوخت دشمن اصلی واحد های زرهی المان بود نکته جالبتر برخی از واحدهای زرهی که به منطقه ارسال شده بودن در ابتدا جنگ جهانی به عنوان واحدهای غیر قابل استفاده در تهاجم شناخته شده بود و حال در اوخر جنگ این وضع هم ادامه داشت نقشه حمله آلمان بسیار ساده بود. در حالی که یگان های زرهی از جناحین حمله می کردند ، بقایای تیپ 103 زرهی و لشکر 6 در خط دفاعی نگهداری می شدند. هدف: بازپس گیری Lauban ،رسیدن بهNaumburg و محاصره ارتش سوم تانک گارد بود . نیرومندترین واحدهای در جناح راست مستقر شده بودن اسم رمز عملیات بازی ها انتخاب شد دو لشکر 17 زرهی و لشکر مکانیزه محافظ از جناح راست یعنی از مناطق Rachenau و Gruna حمله را اغاز میکردن لشکر 8 پانزر هم از جنگلهای اطراف کنزندورف حمله کند. نیروهای آلمان و شوروی هر دو در لاوبان بودند. خط مقدم قبل از حمله یک خط شرق و غرب بودآلمانی ها می خواستند حمله ای غافلگیرانه و سریع به سمت شمال انجام دهند. در مجموع نیروهای المانی شامل سپاه 57 زرهی به فرماندهی سرلشگر والتر نهرینگ (لشکر 8 پانزر ، تیپ 103 زرهی ، لشکر 408 ، لشکر 16 پانزر ،و لشگر پیاده محافظ پیشوا ( به فرماندهی اتو رمر ) وسپاه 39 فردریش کریشنر شامل لشگر 17 زرهی ولشگر مکانیزه پیشوا بوده استعداد زرهی واحد های ورماخت به شرح زیرآمده است سپاه 57 زرهی لشگر 8 زرهی پانزر دارای 14 توپ ضد تانک / 38 دستگاه تانک پانزر چهار / 18 تانک پانتر/9 دستگاه زره کوب جاگد پانزر وهتزر لشگر 16 8 توپ 88 م م ضد تانک / 11 دستگاه زره کوب جاگد پانزر / 25 تانک پانزر 4 /13 تانک پانتر و36 زرهکوب ستوگ StuG لشگر 408 پیاده نظام دارای 6 هنگ پیاده تیپ 103 زرهی شامل 7تانک پانتر و 12 زره کوب ستوگ StuG لشگر محافظ پیشوا 29زره کوب StuG 20 تانک پانتر و 40 تانک پانزر 4 واحدهای از لشگر 21 زرهی پانزرشامل 34 تانک پانتر و 32 تانک پانزر 4 سپاه 39 زرهی لشگر 17 شامل 20 تانک پانتر و 10 تانک پانزر 4 لشگر مکانیزه پیشوا 33 زرهکوب StuG 17 تانک پانتر و 5 تانک پانزر 4 لشگر 6 دارای 12 تانک پانزر 4 / سه توپ 88 م م / 9 دستگاه زرهکوب هتزر Hetzer کل استعداد زرهی نیروهای شرکت کننده 162 تانک پانزر 4 /129 تانک پانتر / 110 دستگاه زره کوب ستوگ و 29 دستگاه زره کوب جاگد پانزر و هتزر بوده البته استعداد واقعی و عملیاتی در حدود 30 تا 40 براورد میشود وما بقی تانک ها و زره کوب ها زمین گیر بوده ونیاز به تعمیرات داشته اند زره کوب جاگدپانزر زره کوب جاگدپانزر 38 ( هتزر Hetzer ) تانک پانتر تانک پانزر 4 زره کوب ستوگ StuG اما در طرف مقابل ارتش سوم تانک گارد دارای حدود 60 هزار سرباز 460 تانک تی 34 ( 350 دستگاه به صورت عملیاتی ) / 18 تانک تی 34/76 با تیغه های مین روب - 21 تانک استالین 2- 59 زر کوب 122 ISU 63زره کوب اس یو SU85) 85 )و 63 زره کوب اس یو 76 41زره کوب SU57 20 توپ 152 م م /20 توپ 100 م م ضد تانک / 222 توپ 76 م م ضد تانک 84 توپ 57 م م ضد تانک / 48 راکت انداز کاتیوشا / 140 خمپاره 120 م م /224 خمپاره 82 م م 79 توپ 37 م م ضد هوایی / 60 خودرو زرهی M 17 حامل تیربار های چهار لول 12.7 و 161 تیربار 12.7 دوشکا البته برخی از واحدهای شوروی هم استعداد عملیاتی کافی در زمان حملات را نداشته به طور مثال سپاه 9 مکانیزه 48 دستگاه تانک و سپاه 7 55 دستگاه تانک عملیاتی داشته زره کوب اس یو 76 زره کوب اس یو 57 زره کوب اس یو 85 زره کوب ISU 122 تانک تی 34 /76 مجهز به خیش مین کوب تانک استالین 2 ارتش سوم تانک گاردشوروی متشکل از واحدهای زیر بود: سپاه6 تانک گارد (تیپ 51 ، 52 و 53 تیپ گارد تانک )، تیپ موتوری 22 گارد ، هنگ توپخانه سبک 1645 ، هنگ توپخانه سنگین 385 گارد ، هنگ توپخانه (خودکششی )1893 ، 1894 (گردان موتوری 3 گارد ، هنگ توپخانه 272 گارد (مسلح به خمپاره) ، هنگ توپخانه 286 گارد ، سپاه7 تانک گارد (تانک گارد 54 ، 55 و 56) تیپ ، تیپ پیاده موتوریزه 23 گارد ، هنگ توپخانه سبک 408 ، هنگ توپخانه سنگین گارد 384 ، هنگ توپخانه 702 و 1419 ، گردان پیاده موتوری 4 گارد ، هنگ توپخانه 467 گارد (خمپاره) ،هنگ توپخانه 287 گاردضد هوایی) ، سپاه9 پیاده موتوری (تیپ 69 ، 70 ، 71 پیاده پیاده موتوری ، تیپ 91 تانک ، هنگ توپخانه سنگین (خودکششی) گارد 383 ، توپخانه 1295 و 1507 هنگ ، گردان 100 پیاده موتوری ، هنگ توپخانه گارد 1719 ، تیپ 16 توپخانه ، هنگ تانک سنگین گارد 57 ، هنگ90 مکانیکی تانک ( هنگ مهندسی ) ، هنگ 50 پیاده موتوری ، گردان 39پیاده موتوری ، تیپ 199نور اافکن هنگ 1381 و 1394 AA توپخانه ، اسکادران 372 پروازی تانک ها ، توپهای کششی اسلحه های تهاجمی (زرهکوبها ) ، پیاده نظام لشگر پباده مکانیزه وتوپها خودکششی(واحدهای حمله زرهی) تقریبا همزمان حمله آلمان را آغاز كردند. روسها انتظار این ضد حمله را نداشته نیروهای زرهی المان در مناطق باز و هموار با مقاومت کمی از سوی ارتش سرخ مواجه شدن بنابراین موفق شدن اوبر-بیلاو را باز پس بگیرند اما در جنگل های واقع در شمال شهر اوبر بلافاصله درگیریها شدیدی به وجود امد. نیروهای لشکر 17 پانزر در کمترین زمان به این جنگل رسیدند. بعد از ظهر سرلشکرمدر (فرمانده لشکر مکانیزه پیشوا") باید تصمیم می گرفت که چه اقدامی انجام دهد طبق برنامه به سمت گونترسدروف پیش روی کند وبا حجم انبوهی از نیروهای زرهی و توپهای ضد تانک ارتش سرخ مواجه شود ویا به سمت شرق تغییر مسیر داده و به سایر نیروهای المانی دست بدهد . حلقه محاصره کوچک تری را تکمیل کند با این کار خسارتهای کمتری متحمل میشد اما نیرهای کمتری از ارتش سرخ هم به دام می افتادند. نقشه کلی از حملات آلمان ها و محورهای آن وی برای کسب تکلیف با فرمانده ارتش مرکزی فیلدمارشال شوورنر تماس گرفت و از نقشه خود حمایت کرد شونز در پاسخ گفت این تصمیم با فرمانده سپاه 57 زرهی سرلشگر زرهی والتر نهرینگ است زیرا او فرمانده نیروهای زرهی تک ور بوده این فرمانده زرهی در پاسخ به مدر وشورنر اعلام کرد که حمله به گونترسدروف حلقه محاصره بزرگتری را ایجاد میکند اما شما بیشتر از نیروهای سپاه 57 پیشروی کرده اید و بنابراین این شماهستید که باید تصمیم بگیرید که چه کاری باید صورت گیرد . این نمونه ای از روش جنگ آلمان بود، كه حاكی از آن بود كه افسران در میدان جنگ در صورت تغییر وضعیت جنگ باید تصمیم نهایی را بگیرند(البته اگر هیتلر واطرافیانش اجازه میدادن) سرلشگر مدر تصمیم خود را گرفت لشکربه سمت شرق چرخیده و به سمت هاگسدورف پیشروی کرد تا به نیروهای اتحاد جماهیر شوروی که چند روز پیش با لشگر 6 پیاده مکانیزه جنگیده بودند حمله کند. لشکر 8 پانزر در همان جهت به سمت لیندن برگ حمله کرد. در شب هنگ 4 و هنگ هنگ 2 این لشگر به رودخانه Queis رسیدند وو یک سرپل در ساحل ان ایجاد کردن که به دلیل ضد حملات ارتش سرخ مجبور به عقب نشینی از ان شدن . با این حال به علت دید خوب المانها با توپها وتانک های خود هر گونه حرکت را برای ارتش سرخ در نزدیکی Naumburg را تهدید میکردن این شهر توسط سپاه 39 المان از سمت غرب مورد مورد حمله قرار گرفت تانکهای لشگرهای 8 و لشگر محافظ پیشوا موفق شدن شهر نولاند را باز پس گرفته و در ادامه با موجود مقاومت شدید شوروی در جنگل های کسلسدورف سرانجام این منطقه را هم تصرف کنند در ادمه نیروهای زرهی لشگر مکانیزه خطوط دفاعی شوروی در نزدیکی شهر نولاند در درهم کوبیده و آلت-نولاند هم پاکسازی شد المانها با جمع اوری نیروهایی خود به جنگلهای شمال غربی این شهر حمله کردن اما اینبار توپهای ضد تانک شوروی حملات المان ها را دفع کردند. اواخر شب شده بود و المانها حملات را متوقف و خط تدافعی تشکیل دادن. نیروهای آلمانی در داخل شهر لوبان/ عموما واحدهای لشگر 6 در 2 مارس یک طوفان برف کوتاه برای مدتی منطقه را در هم نوردید .ارتش سرخ با وارد کردن قوای زرهی خود به میدا نبرد و شروع ضد حملات موفق شد حمله سرلشگر رمر به ناومبورگ Naumburgرا متوقف کند. تو پ ها راکت ها و خمپاره های ارتش سوم گارد شوروی در حال کوبیدن کانزندورف نولاند بودند. یک گردان از لشگر مکانیزه پیشوا حمله جدیدی را به محورLogau صورت داد و موفق شد خود را به خطوط راه اهن واقع در جنوب Naumburg برساند نیروها ارتش سرخ قبلا در انجا موضع گرفته بودن . لشکر 17 پانزر( زیر مجموعه سپاه 39 )، در شمال شرقی گورلیتزGörlitz ، به سمت بونزلاوحملات جدیدی را ترتیب میدهد .. با شروع حملات سنگین هوایی پیشروی سپاه 39 متوقف شده و این حملات خسارتهای را به بارارود . ضد حملات زرهی ارتش سرخ سبب محاصره موقت دو هنگ المانی شد . با وجود ناهمواری زمین نیروهای کمکی ارتش سرخ سریعا به منطقه ارسال شدن . با خارج شدن ارتش سرخ از شوک اولیه حملات آلمان وسرازیر شدن قوای کمکی به منطقه برای فرماندهی المان محرز شدن که باز پس گیری Naumburg ( جهت تکمیل محاصره هزاران سرباز ارتش سرخ ) غیر ممکن بوده . پس سریعا برنامه محاصره ها را در مقیاس کوچکتر برنامه ریزی کرده بدین منظور پیش قراولان لشگر مکانیزه پیشوا سر پل جدید وتقویت شده ایی را در ساحل رود Queis ایجاد کرده تانکهای این لشگر با زیر اتش گرفتن جاده منتهی به Naumburg بسیاری از ستونهای خودرو وکامیونهای ارتش سرخ را منهدم کردن در سوی دیگر شهر Haugsdorf در حملات المان های باز پس گرفته شد لشگر 17 زرهی هم خود را به گونترسدروف رسانده و موفق شد 48 توپ هجومی ( زرهکوب ) وابسته به سپاه 9 موتوریزه ارتش سرخ را به غنیمت بگیرد حالا نوبت لوفت وافه بود که با وجود بدی اب هوا با شروع پراوزهای خود به پشتیبانی از نیروهای خودی را ا اغاز کرد حال تلاش اصلی آلمانها به قطع کردن عقبه شهر لوبان و مناطق پیرامونی ان ومحاصره سربازان روس در این منطقه متمرکز شد نیروهای ارتش سرخ ارتش سرخ که تمام توان خود را بر جلوگیری از سقوط Naumburg ناومبورگ به کار گرفته بودبا تغییر برنامه ورماخت تا حدودی غافلگیر شد برای جلوگیری از محاصره نیروهای خود در لوبان دستور عقب نشینی را صادر کرد لشگر 6 پیاده مکانیزه آلمان که چندهفته پیش بر اثر حملات مجبور به تخلیه بخشی از شهر شد با کمک واحد های زرهی وارد لوبان شده 54 سرباز المانی در جریان درگیریها نسبتا شدید باز پس گیری کالم شهر لوبان کشته شدن شاهدان عینی گزارش دادن 24 تانک تی 34 منهدم شده در کنار هم در میدان نزدیک شهر وجود داشته 10 دستگاه تانک منهدم شده دیگر هم در اطراف شهر پیدا شد در مجموع 81 دستگاه تانک و توپ خودکششی ارتش سرخ در تاریخ 2 مارس در حومه لوبان منهدم شدن . در تاریخ 4 مارس نیروهای زرهی آلمان که از قسمت شرقی شهر را ترک کرده بودن به طور تصادفی با نیروهای زرهی ارتش سرخ مواجه شدن بر اثر درگیری تعدادی از تانکهای آلمانی آسیب دیده ویا منهدم شدن تلفات زرهی آلمان روسها در حال حمله به نولند برای باز پس گیری ان بودن که با قوای آلمان برخورد کرده بودن سپاه 39 زرهی با تقویت نیروهای خود مانع از سقوط شهر شد .در جناح چپ لوبان بخشی دیگر از نیروهای لشگرمکانیزه پیشوا با گسترش سرپل وتصرف مناطق جدیدی درحوالی رود Queis موفق شدن با نیروهای لشگر 8 پانزر ارتباط بر قرار کنند در نتیجه این پیشروی عقبه ارتش سرخ در مناطق با سایرنیروهای خود ی قطع شد و به نوعی یک پاکت ایجاد شد اما این پاکت کمتر از حد انتظار ورماخت بود .در 5 مارس پیشروی های اندکی بدست امده سپاه 57 زرهی المان در جناح راست در نبردهای زرهی موفق به انهدام 30 دستگاه تانک ارتش سرخ در شمال شرقی شهر لوبان شد بدلیل مقاومتهای سرسخاتانه ارتش سرخ این سپاه تنها توانسته بود مناطق کمی را باز پس بگیرد از انجا که لگشر پیاده محافظ پیشوا سخت در جنگ هلهای شمال لوبان گیر افتاده بود نتوانست به موقع به لشگر مکانیزه پیشوا دست داده و حلقه محاصره را تکمیل کند همین موضع فرصت کافی را به روسها داد تا اکثر نیروهای خود را از حلقه محاصره خارج کنند و خطر انهدام کامل ارتش سوم زرهی گارد شوروی از بین برود حملات در تا 6 مارس ادامه داشت اما دیگر آلمانها توان کافی برای پیشروی را نداشتهو عملیات را ارتش سرخ هم این مناطق رااز دست رفته میدید به همین دلیل ضد حملات خود را متوقف کرد تا 8 مارس منطقه ارام شد و عملیات ارتش المان به پایان می رسد . زره کوب ISU 122 و ISU 85منهدم شده در داخل شهر ستون منهدم شده زره کوبهای اس یو 85 . تاریخ نویسان شوروی مطالب اندکی درباره این حمله خطرناک المان نوشته اند دلیل ان هم خرد شدن زرهی ارتش سوم تانک در استانه تصرف برلین بوده است . دو سپاه زرهی تازه تاسیس المانی در یک عملیات گاز ابنری ارتش سوم تانک شوروی را در استانه انهدام کامل قرار دادن در حالی که از لحاظ تجهیزات و نفرات در مضیقه بودن مارشال کینف فرمانده محور اول اکراین که نزدیک به 1 میلیون سرباز را فرماندهی میکرد در کتاب خاطرات خود تنها به لحظاتی بحرانی درباره این حمله اشاره میکند اما این وضعیت بحرانی به حدی بوده است که اعلام میکند که استالین با او تماس گرفته و پرسید مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟ در واقع ضد حملات المان زمانی متوقف میشود که ارتش 52 تانک شوروی به کمک ارتش سوم می اید و این نیروها را از انهدام کامل نجات میدهد . در تاریخ 9 مارس گوبلز وزیر تبلیغات المان نازی شخصا از منطقه دیدن میکند وی در دفتر خاطرات خود می نوسید که یک سپاه تانک شوروی تقریباً به طور کامل منهدم شد بدون آنکه خسارت زیادی به المان وارد شود شوند. در لاوبان ، حجم تخریب بسیار بالا بود . وی همچنین رفتارسربازان آلمانی و شوروی را مصمم و بی رحمانه در طول نبرد توصیف کرد - که دلیل اصلی اسیر شدن فقط 176 سرباز ارتش سرخ در طول عملیات همین رفتار بود!!!!. حجم تلفات زرهی شوروی برای سه روزاصلی نبرد بسیار بالا بود 162 تانک ، 106 وسیله نقلیه ، 159 زرهکوب 74 خمپاره و توپ در این نبرد منهدم شده و ده ها دستگاه تانک زرهکوب وسایل نقلیه هم به غنیمت ارتش المان درامد عملا ارتش سوم تانک به این حجم از خسارت از میدان نبرد کنار کشیده تا دست به بازسازی خود بزند تا دو ماه بعد در نبرد برلین شرکت کند اما تلفات ارتش المان از لحاظ تقریبیا ناچیز بوده طبق گزارشات تنها 11 دستگاه تانک و زرهپوش المان در نبرد لوبان منهدم شدن البته تعدادی هم اسیب دیده گزارش شده (25 دستگاه)که قابلیت تعمیر در کوتاه مدت ومیان مدت راداشتن از لحاظ نفرات هم بیشتر تلفات را لشگر محافط پیشوا و لشگر 6 متحمل شد حضور گوبلز در شهر لوبان دفاع متحرک زرهی !!! نبرد لوبان این تاکتیک المانها را تقویت کرد که حمله دشمن در منطقه ایی که فقط توسط پیاده نظام محافظت میشود تنها با استقرار وجابجایی سریع اوحدهای زرهی ومکانیزه قابل دفع شدن است شهر لوبان در ابتدا تنها توسط لشگر 6 پیاده المان محافظت میشد که با یورش سنگین ارتش سرخ در زمانی کوتاه تقریبا سقوط کرد المانها سریعا با وارد کردن واحدهای زرهی خود به منطقه ارتش سرخ را غافلگیر و انها را منهدم کردن دلیل اصلی پیروزی ارتش المان در این نبردنسبتا کوچک را می تواند انعطاف پذیری و جابجایی سریع و تحرک نیروها دانست . ورماخت سریعا نیروهای زرهی و مکانیزه خود را در منطقه مستقر کرد و با طرح ریزی یک نقشه معقول حملات را شروع واز اصل غافلگیری استفاده کرد و با تصرف سریع مناطق اجازه عکس العمل را از ارتش سرخ سلب کرده واز همه مهمتر با مشاهده عدم توان با ایجاد یک حلقه محاصره (پاکت) بزرگ سریعا نقشه خود را عوض کرده وبه جای تلاش بیهوده طرح پاکت کوچکتر را پیگیری کرد تنها کافی بود المانها به جایی تغییر نقشه به حملات خود به سمت Naumburg اصرار میکردن تا انهدام کامل نیروهای خود را مشاهد کنند شهر لوبان تا پایان جنگ در کنترل المان باقی ماند و یک سد محکم دربرابر ارتش سرخ برای پیشروی به سمت درسدن بود. همچنین با حفظ خطوط راه اهن و بخشی از معادن منطقه میسر انتقال احتمالی مواد اولیه به داخل خاک المان باز بود . نکته جالب اینکه بخشی از واحدهای المانی حاضر در این نبرد در چند ماه بعد هم در نبرد بوتزن موفق شدن نیروهای ارتش سرخ و نیروهای لهستانی را با تاکتیکی تقریبا مشابه شکست بدهند بعد از پیروزی در لوبان ژنرال شوورنر فرمانده نیروهای مرکزی المان در حرکتی جاه طلبانه قصد شکستن محاصره شهر برسلاو را داشت بدین منظور لشگرهای 208 پیاده و31 وافن اس اس به شهرک استریگائو در 70 کیلومتری شرق لوبان اعزام کرده المانها با رعایت اصل غافلگیری خطوط ارتش سرخ در منطقه را از بین برده وبه داخل شهرک نفوذ میکنند سه روز درگیری شهری و جنگ تن به تن شدیدی در این شهرک رخ داده در 12 مارس نیروهای ارتش سرخ به دلیل کمبود تجهیزات و خطر محاصره شدن دستور عقب نشنی را دریافت میکنند اما به علت نفوذ نیروهای المان به خطوط ارتباطی ارتش سرخ بخشی از نیروهای وحشت زده سپاه 5 گارد شوری در تلاش برای عقب نشینی و ماحصره نشدن در دام آلمانها افتاده و قتل عام میشوند . درگیریهای به ارتفاعات اطراف شهرک کشیده شده با شروع کولاک شدید در منطقه نیروهای ارتش سرخ با پشتیبانی تانکهای تی 34 در پناه برف برای باز پسگیری شهرک ضد حمله خود را اغاز کرده که با مقاومت شدید نیروهای اس اس درهم کوبیده میشوند . زنرال کونیف فرمانده محور اول اکراین با جابجایی ارتش چهارم تانک به سمت سیلسیای و شروع حملات اصلی برای فتح منطقه تمام تلاشهای المانهای جهت شکست محاصره برسلاو را خنثی کرده . هر چند خود برسلاو تا زمان تسلیم نهایی آلمان در ماه می مقاومت کرد نبرد لوبان یک درس بزرگ را در پی داشت شوروی دریافت که دست کم گرفتن دشمن اشتباه بزرگی است حتی اگر پیروزی نهایی از قبل تضمین شده باشد منبع MILITARY.IR https://ostfront.forumpro.fr/t1727-la-contre-attaque-de-lauban-2012 https://historyimages.blogspot.com/2011/09/1945-soviet-army-last-stages-ww2.html https://discover.hubpages.com/education/Operation-Gemse-at-Lauban-1945 https://pikabu.ru/story/operation_gemse_ili_istoriya_odnoy_fotografii_6358384 و...............
  3. مقدمه (قسمت اول) پس از پایان جنگ سرد، ارتش فرانسه اولویت پایین تری به نیروی زمینی داد. تغییر چالش های امنیتی بعد از جنگ سرد مانند فروپاشی شوروی از طرفی و تغییر ماهیت دخالت فرانسه در افریقا و خاورمیانه موجب شده بود اهمیت نیروی زمینی برای فرانسه کم رنگ تر شود به طوری که سهم بودجه دفاعی به بخش های هوایی و دریایی هدایت شد. حضور نظامی فرانسه در سال های بعد از جنگ سرد محدود و سهم نیروی زمینی در این زمان حتی بسیار کم تر بوده است. اما به نظر میرسد معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای برای کشورهای اروپایی خصوصا فرانسه در حال تغییر است. از زمان الحاق کریمه به روسیه در سال 2014 و برنامه های نوسازی نظامی این کشور از سال 2017، زنگ هشدار را برای کشورهای اروپایی به صدا در آورده است. قدرت گرفتن شبه نظامیان و گروه های مسلح مسلمان در خاورمیانه و آفریقا، جایی که به شکل سنتی منطقه استعماری فرانسه بوده است، موجب شده است فرانسه دخالت های نظامی خود را در این مناطق افزایش دهد (حضور نظامی در مالی، عراق، افغانستان، لبنان و لیبی). در سال های اخیر نیز دوری ایالات متحده از ناتو اتفاق افتاده است، به طوری که دونالد ترامپ رئیس جمهورآمریکا در دوره ریاست جمهوری خود چندین بار کشورهای عضو ناتو را تهدید به خروج از این پیمان کرده است، بنابراین نیاز به ساختار دفاعی مستقل تر در اروپا آشکار شده است. در پاسخ به این تغییرات در منطقه اروپا و جهان، کشورهای اروپایی تصمیم گرفته اند توانایی های نظامی خود را ارتقا دهند. برنامه Scorpion (عقرب) فرانسه نیز، یک طرح نوسازی نظامی، با هدف ارتقاء ظرفیت رزمی خودروهای ارتش است. اکنون چند سالی است که فرانسه در حال ارتقاء توانایی های موتوری و نظامی خود است. ژنرال پیر دو ویلیرز، رئیس سابق ستاد دفاع، در این باره توضیح می دهد: "برنامه عقرب، تنها یک خودرو رزمی نیست، بلکه یک رویکرد کلی را شامل می شود که شامل تسلیحات مدرن، قطعات پیشرفته، سیستم های اطلاعاتی یکپارچه و آموزش نوین خدمه است. مگر می توانیم به خودمان اجازه دهیم که سربازهایمان را با ادوات رزمی 35 ساله به جنگ بفرستیم، با این میزان فرسودگی و سطح حفاظت؟ من می گویم ، نه". حضور تانک های لکلر ارتش فرانسه در قالب نیروهای حافظ صلح در جنوب لبنان (سمت راست) هویتزرهای خودکششی سزار ارتش فرانسه در عراق (سمت چپ) کمیسیون بین وزارتخانه ای شروع مرحله تحقیق و توسعه برنامه عقرب را در سال 2010 و متعاقباً در سال 2014 تصویب کرد. وزیر دفاع وقت فرانسه، ژان ایو لریان، فاز 1 برنامه عقرب را در راستای قانون برنامه ریزی بودجه دفاعی 2014-2019 موسوم به "LPM" قرار داد. سرانجام، در سال 2016، دولت فرانسه متعهد شد 6/8 میلیارد دلار در طول 11 سال به برنامه Scorpion ارتش اختصاص دهد. برنامه عقرب به عنوان بلند پروازانه ترین برنامه نظامی نیروی زمینی فرانسه در سال های اخیر تلقی می شود. این برنامه شامل نوسازی 6/8 میلیارد دلاری با هدف جایگزینی تمام وسایل نقلیه رزمی فرانسه و با تمرکز بر سیستم عامل بهبود یافته مرتبط با سیستم ارتباطات جدید و یکپارچه و مدیریت میدان جنگ است. مدیریت میدان نبرد توسط مفهوم "نبرد مشارکتی" که به دنبال اتصال جوخه ها، وسایل نقلیه، گروه های رزمی و تیپ ها در یک شبکه واحد است، پشتیبانی می شود. این برنامه برای ارتش فرانسه ضروری است، زیرا به این کشور اجازه می دهد گردان های تاکتیک مشترک خود را مدرنیزه کند. همچنین به ارتش اجازه می دهد اقدامات و تخصص هر شاخه از نیروهای زمینی را تحت فرماندهی یک هنگ مرکزی هماهنگ کند. این گردان های جدید می توانند برای رسیدن به اهداف تاکتیکی تعیین شده در طی یک عملیات نظامی، اقدامات هماهنگی را انجام دهند. گردان های تاکتیکی مشترک به دلیل انعطاف پذیری سازمانی قوی، کارآیی خود را در طول مداخله فرانسه در افغانستان در سال 2001 به اثبات رسانده اند. تکامل خودروهای رزمی ارتش فرانسه اولین قدم برای "نبرد مشارکتی " ردیابی نیروی خودی در تمام واحدهای خودی و امکان تبادل سریع گزارشات و وضعیت میدان نبرد است. در نهایت هدف از "نبرد مشارکتی " تسریع در روند عملیات از طریق کاهش زمان بین تشخیص تهدید و نابودی آن است. به زبان ساده اولیت ارتش فرانسه در برنامه عقرب کاهش زمان واکنش نیروهای زمینی به تهدیدات است. یعنی کل سیستم رزمی تقریباً بلافاصله به تهدید واکنش نشان دهند. بنابراین، کل نیروی های زمینی مانند یک سیستم واحد عمل می کند، گویی که "نبرد مشارکتی" یک موجود زنده واحد است که هر وسیله نقلیه در آن نقش اندام حسی و حرکتی را بازی می کند. این برنامه گامی فراتر از کاری است که در حال حاضر نیروی زمینی فرانسه انجام می دهد. به این دلیل که همه خودروهای رزمی جدید برنامه عقرب به یک شبکه بلادرنگ (real time) مجهزند، تمام اطلاعات دیجیتالی و تصمیم گیری ها بسیار سریع تر انجام می شوند. فرانسه برای یکپارچه کردن واحدهای نیروی زمینی از سیستم مدیریت میدان نبرد بومی خود با نام SICS (سیستم اطلاعات نبرد عقرب) استفاده خواهد کرد. سیستم مدیریت میدان نبرد SICS از طریق انتقال، به اشتراک گذاری فوری اطلاعات و شبکه کردن سیستم های ارتباطی، موجب یکپارچگی نیروها و سیستم های تسلیحاتی می شود. از سوی دیگر فرانسه با همکاری آلمان در حال کار بر روی پروژه MGCS (سیستم اصلی مبارزه زمینی) و به کارگیری آن در سال 2035 هستند. با توجه به حضور شرکت فرانسوی نکستر (Nexter) در این پروژه به نظر می رسد خودروهای زرهی MGCS با معماری سیستم مدیریت میدان نبرد Scorpion نیز هماهنگ باشند. به طور کلی ، اهداف برنامه عقرب شامل به کارگیری خودروهای زرهی زیر است: 1872 دستگاه خودروی زرهی چند منظوره Griffon 978 دستگاه خودروی زرهی SERVAL 300 دستگاه خودروی شناسایی رزمی JAGUAR 200 دستگاه نسخه بروز رسانی شده تانک لکلر XLR 625 دستگاه خودروی رزمی پیاده نظام VBCI جدید معماری نیروی زمینی ارتش فرانسه در سال 2025 ایجاد شبکه ای یکپارچه از سیستم های مختلف دارای یک اثر نظامی تاکتیکی در میدان نبرد هستند. در حقیقت برنامه عقرب با همکاری صنایع داخلی فرانسه توسعه پیدا می کند که می تواند باعث رشد و ارتقا صنایع دفاعی این کشور نیز شود. خودروهای زرهی چند منظوره و خودروهای رزمی/شناسایی جدید ارتش فرانسه با مشارکت صنایع نکستر (Nexter)، تالس (Thales) و بخش دفاعی رنو (Renault) طراحی و تولید می شوند. از طرف دیگر برنامه عقرب می تواند ابزاری اساسی برای ساخت ارتش اروپایی باشد. در سال 2018، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه ایده ایجاد ارتش اروپایی را در سایه هراس از خروج ایالات متحده از ناتو مطرح کرد. تکیه بر ارتش اروپایی می تواند فرانسه را تبدیل به رهبر جدید اروپای متحد کند. رهبری که نه تنها می تواند کشورهای اروپایی را در دفاع از قاره سبز یکپارچه سازد، بلکه با استفاده از ظرفیت کشورهای اروپایی برای اثر گذاری در بیرون از مرزهای قاره ای وارد عمل شوند. در واقع برنامه عقرب، می تواند ارتش فرانسه را به الگویی برای کشورهای دیگر اروپایی تبدیل نماید، زیرا برخی از کشورهای اروپایی مشتاق اجرای آن هستند. در سال 2017، وزیر دفاع بلژیک، استیون واندپوت، و همتای فرانسوی وی، فلورانس پارلی، در مورد همکاری بین دو کشور در زمینه نیروی زمینی به توافق رسیدند. به همین منظور بلژیک 60 دستگاه خودروی رزمی/شناسایی JAGUAR را به ارزش 1/6 میلیارد یورو و 382 دستگاه خودروی زرهی چند منظوره Griffon را سفارش داد. این کشور همچنین مایل به همکاری در زمینه پشتیبانی (آموزش، پشتیبانی لجستیکی و تعمیر و نگهداری) و ارتقاءهای مشترک با فرانسه می باشد. این همکاری نشان می دهد که بلژیک مایل است همان نظریه فرانسه را در زمینه نبرد زمینی اجرا نماید. این همکاری دو جانبه مسیر احتمالی به سمت دفاع و همکاری های بیشتر کشورهای اروپایی با یکدیگر را نشان می دهد. به عنوان مثال، بلژیک با پیوستن به برنامه عقرب، مفهوم "نبرد مشارکتی" مد نظر فرانسه را نیز می پذیرد. بنابراین نزدیکی استراتژیک و عملیاتی عمیق بین دو کشور برای انجام عملیات های نظامی شکل خواهد گرفت. علاوه بر این، به صنایع بلژیک و فرانسه این امکان را می دهد تا به منظور تقویت توانایی های دفاعی و صنعتی اروپا همکاری کنند. سناریو فرضی از عملکرد "نبرد مشترک": 1- خودروی زرهی چند منظوره Griffon دشمن را رویت می کند و حسگرهای صوتی به خدمه اخطار می دهند و پرده ای از دود برای مخفی شدن ایجاد می شود. 2- هم زمان، این ردیابی در سایر سیستم حاضر در میدان نبرد به اشتراک گذاشته می شود. واحدهایی که در نزدیکی دشمن هستند هشدار تهدید دریافت می کنند. اجرای آتش به سمت هدف به شکل مشترک انجام می شود. 3- تصویر مناسب از وضعیت پیشروی بین واحدها امکان تصمیم گیری بهتر و سریعتر را فراهم می کند و زمان پاسخ دهی را کاهش می دهد. 4- یک الگوریتم، بهترین محل برای موضع گیری برای درگیری دشمن را مشخص می کند و به وسیله سیستم ارتباطی یکپارچه، سلاح ها و حسگرهای این خودرو به طور خودکار به سمت هدف نشانه می روند. انسان برای تصمیم نهایی شلیک در حلقه آخر باقی می ماند. طرح مفهومی از برد حسگرها و سلاح های برنامه عقرب ( آبی حسگرها، قرمز تسلیحات زمین به زمین و سبز تسلیحات زمین به هوا) این تصویر میتواند درک بهتری از چکونگی همپوشانی و هماهنگی واحدهای رزمی در نبرد مشترک را نمایش دهد. scorpion.pdf تصویر با کیفیت تر از این تصویر با این حال، برخی از مسائل هنوز هم در مورد برنامه عقرب و زمینه سازی ارتش اروپایی حل نشده باقی مانده است. با وجود همکاری عمیق دفاعی فرانسه و بلژیک، آنها و دیگر کشورهای اروپایی هنوز در زمینه هوا وفضا وابسته به شرکای آمریکایی هستند. زیرا بزرگترین شرکت های موجود در این زمینه هنوز اکثراً آمریکایی می باشند (به عنوان مثال جنگنده F-35 توسط لاکهید مارتین، جنگنده F-16 توسط بوئینگ و ...). این نشان می دهد که صنعت دفاعی اروپا در برخی زمینه ها نسبت به همتایان آمریکای خود هنوز عقب مانده هستند، که می تواند مانعی برای همکاری بیشتر کشورهای اروپایی با بکدیگر باشد. جدا شدن انگلیس از اتحادیه اروپا با اجرای برگزیت نیز یک چالش اساسی برای کشورهای اروپایی در زمینه دفاعی است. دفاع اروپایی بر سه ستون انگلیس، فرانسه و آلمان استوار بود و حذف انگلیس از آن می تواند ضربه بدی به دفاع اروپایی بزند. علاوه بر این بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران نظامی فرانسوی زمان بندی پیش بینی شده برای پروژه عقرب را بلند پروازانه و دور از دسترس می دانند. هرچند مطالعات تحقیقاتی اولیه پروژه عقرب از سال 2010 آغاز شده اند اما زمان ساخت نمونه اولیه تا تحویل نمونه های سفارش داده شده طی 4 تا 6 سال در نظر گرفته شده است که زمان بسیار محدودی است و می تواند پیمانکاران فرانسوی را تحت فشار قرار دهد. مشکل بعدی که می تواند برنامه عقرب را به بن بست بکشاند، بودجه اختصاص داده شده توسط دولت است. تأمین بودجه 6 میلیارد دلاری تا 2033 فقط برای خودروهای رزمی، می تواند یک چالش اساسی برای دولت باشد. همچنین این احتمال نیز وجود دارد که وزارت دفاع فرانسه برای پیش برد برنامه عقرب از دولت بوجه ای بیشتر درخواست کنند که می تواند بحث تامین مالی را پیچیده تر کند. بیان این نکته مهم است که جدول زمانی برنامه های دفاعی، قبل از شیوع ویروس Covid-19 تهیه شده اند. مانند سایر مناطق اروپا، فرانسه اقتصاد خود را تعطیل کرده است و هزینه های دولت در مبارزه با بیماری کرونا به طرز قابل توجه ای افزایش یافته است، در حالی که درآمد حاصل از مالیات کاهش یافته است. اینکه چه مدت طول می کشد تا اقتصاد فرانسه بهبود یابد، تعیین کننده اصلی میزان بودجه ای است که می تواند برای تأمین بودجه برنامه های دفاعی در دسترس باشد. همین مشکل در تامین بوجه نظامی در سال 2017 با کاهش 850 میلیون یورویی بخش دفاعی باعث شد رئیس سابق ستاد دفاع از سمت خود استعفا دهد. انتخابات ریاست جمهوری سال 2022 فرانسه نیز باید به عنوان یک متغییر اصلی و اثرگذار بر هزینه های دفاع در نظر گرفته شود. زیرا رییس جمهوری بعدی فرانسه برای جبران کسری بوجه ممکن است باز هم بوجه دفاعی را کاهش دهد. با وجود تمام چالش های پیش روی برنامه عقرب، تا به امروز دولت فرانسه نشان داده برای عملی کردن این برنامه جدی است و روند این برنامه مثبت ارزیابی می شود. سرمایه گذاری قابل توجه دولت فرانسه، حمایت از صنایع دفاعی و همکاری های دو جانبه می تواند باعث جذب دیگر کشورهای اروپایی شود و موجی از نوسازی نظامی را در اروپا به رهبری فرانسه آغاز نماید. همکاری دفاعی بلژیک و فرانسه میتواند اولین گام برای پیشبرد برنامه عقرب در سطح کشورهای اروپایی باشد رئیس سابق ستاد دفاع، ژنرال پیر دو ویلیرز در سال 2017 به علت کاهش بودجه دفاعی و به خطر افتادن برنامه عقرب از سمت خود استعفا داد ================================================================== ادامه دارد... در قسمت بعدی خودروهای زرهی که در برنامه عقرب حضور دارند معرفی میشوند. منابع قسمت اول: 1 2 3 4 نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است
  4. مقدمه : هانس گودریان ( 1954- 1888 ) ، ملقب به هانس سریع ( Schneller Heinz ) یکی از مشهورترین ژنرال های ورماخت بشمار می آید که نامش در تاریخ نظامی عصر مدرن ، با استخوان بندی یگان های نیروی زمینی ( واحدهای زرهی ) به شکل عجیبی عجین شده تا جایی که یکی از جوان ترین ، مشهورترین و در عین حال از اخرین فرماندهان واحدهای پانزر در جنگ دوم جهانی ، ژنرال ژنرال اتو فون مانتوفیل روایت جالبی از فرمانده ارشدش ، دارد: """"" او گودریان بود ، در آغاز یکّه و تنها ، اما او بود که تانک و کاربردش را بعنوان یک سلاح ارزشمند رزمی به ارتش شناساند . این کار ، مطمئناً از ستاد کل ارتش برنمی آمد ، باید گفت ، نام و مُهر شخصیت وی به مفهوم واقعی کلمه بر بدنه این سلاح حک شده است و حقیقتاً ، این جنگ افزار ، موفقیت عملیاتی خود را به او مدیون است .""""" راست : اتو فون مانتوفل چپ : هانس گودریان شروع طوفان : در میانه جنگ دوم جهانی ، کمیسیون تولید تانک به سرپرستی ژنرال هانس گودریان به منظور پر کردن شکاف ایجاد شده حاصل از روند طولانی طراحی ، تولید انبوه و تحویل سوپرتانک 1944 ((پانتر )) به ارتش توصیه کرد تا بر روی آنچه که درآن زمان ، توپهای تهاجمی ( assault guns ) نامیده می شد متمرکز شده و طرح های موجود را به نمونه های ارتقاء یافته ، تبدیل کند. برای نیل به این هدف ، چیزی در حدود 120 دستگاه پانزر-3 از گونه F با مسلح شدن به یک قبضه توپ 75 م.م L/43 به سال 1942 وارد خدمت شد ، به همین دلیل برخی مورخان براین عقیده اند که ارتش در آن زمان ، تمایل بیشتری برای توسعه یک توپ تهاجمی در قالب خودروی ویژه پشتیبانی از پیاده نظام در مقایسه با یک زره کوب نشان می داد . زره کوب اشتوگ-3 سری جی راست : نمای روبرو چپ : بخش نگهداری مهمات با توجه به این مساله ،براساس یک قاعده نانوشته ، هر اندازه درازای لوله توپ بیشتر می بود ، تاثیر کاربرد مهمات شدید الانفجار کاهش می یافت ولی از دید افسران واحدهای پیاده ، این معامله به نسبت قابل قبول می آمد ، به همین دلیل گونه Sturmgeschütz IIIG پس از مسلح شدن به یک قبضه توپ 75 م.م L-48 بصورت غیر قابل باوری از سوی این واحدها مورد استقبال قرار گرفت . برد موثر توپ فوق الذکر ( PAK-43) به بیشتر از 7000 فوت می رسید که دراین فاصله قابلیت نفوذ به درون زرهی به ضخامت 100 م.م با شیب 30درجه را در اختیار کاربر می گذاشت . در واقع ، زره کوب اشتوگ-3 با نیم رخ بسیار کوتاه و بهبود ضخامت زره های بخش جلویی با اضافه شدن زره هایی به ضخامت 80 م.م و همچنین با قرار گرفتن در کلاس وزنی کمتر از 25 تن ، انقلابی اساسی را در واحدهای زرهی و پیاده ارتش آلمان در جنگ دوم ایجاد نمود . این طرح چنان برای ورماخت جذاب شد که بعدها با اضافه شدن یک قبضه توپ کالیبر 105 م.م به شاسی فوق الذکر ، یک توپ خودکششی ابداع گردید که بنا بر برخی ملاحضات ، به هر گردان سه قبضه این توپها تعلق گرفت تا پوشش آتش کافی برای پشتیبانی از پیاده نظام فراهم گردد . اشتوگ-3 جی . ایتالیا - 1943 بدین سان ، فرزند ناتنی واحدهای زرهی ارتش ، اکنون درست در پیشانی یگانهای رزمی قرار گرفته بود و تا ماه مه 1941 ، نزدیک به 19 گردان مستقل از این توپهای تهاجمی (زره کوب) تشکیل شد . دوسال بعد ، یعنی در سال 1943 این تعداد به دو برابر یعنی حدود 38 گردان مستقل رسید و برای پشتیبانی از عملیات پیاده نظام در قالب یگانهای کوچک بطور مداوم جابه جا میشد . اهمیت این جنگ افزار به نسبت انقلابی در میان واحدهای نیروی زمینی چنان افزایش یافت که پس از کسب تجارت ذیقیمت در نبردهای گسترده ، افسران پیاده نظام برای انهدام توان زرهی دشمن و همچنین اجرای ضد حملات ، به شکل خاص بر روی این واحدها حساب جداگانه ای باز می کردند . از سویی دیگر ، توپهای تهاجمی جدید ، در مقایسه با تانکهای متعارف ، از هزینه طراحی وتولید کمتری برخوردار بودند ، چرا که مکانیزم پیچیده وگران قیمت برجک گردان در آنها وجود نداشت ، تولید انبوه آن به نسبت ساده تر بود واین برای صنایع زمان جنگ آلمان که نیروی انسانی با مهارت کمتر شامل کارگران خارجی ، اسرای جنگی را در برمی گرفت ، یک گزینه جذاب بشمارمی رفت . پانزر-4 علیرغم معرفی طرح های گوناگون و متنوع زرهی ، اسب کاری و استخوان بندی واحدهای زرهی ورماخت تا پایان جنگ دوم جهانی بشمار می رفت همزمان با افزایش جذابیت توپهای تهاجمی برای ارتش ، روند تولید تانک بتدریج دچار رکود میشد . بعنوان مثال ، از رده خارج بودن تانکهای پانزر-3 آنقدر واضح شده بود که خط تولید آن بعنوان یک خودروی رزمی سرعت به تکمیل یک شاسی برای نصب توپ تبدیل گردید . از سویی دیگر ، در اکتبر سال 1942 تولید پانزر-4 به 100 دستگاه در ماه کاهش پیدا کرد به همین دلیل در همان زمان ، ستاد کل ارتش پیشنهاد داد تا برنامه تولید انبوه پانزر-4 بعنون اسب کاری واحدهای زرهی متوقف و در عوض همه منابع برای تولید سریعتر پانترها و تایگر ها متمرکز گردد . اما در کمال تعجب ، شرکتهای قدیمی تری نظیر پورشه و پیمانکاران فرعی تولید تانک از همان ابتدای امر با این تصمیم به مشکل برخوردند . دلیل این امر را نیز می توان به محافظه کاری بیش از حد صنعت خودروسازی آلمان مرتبط نمود . موقعیت قرارگیری مهمات پانزر-3 سری اف از طرفی دیگر ، طراحان غیر نظامی خودروهای زرهی سنگین ،به شکل نامتناسبی ، شیفته یافتن راه حل برای چالشهای مربوط به مدلهای جدید ارتش نظیر تایگر و پانتر شده بودند و از دید آنها ، حل مشکلات فنی این سخت افزارها می بایست به گونه ای جلو می رفت که حتی در شرایط سخت نیز امکان تعمیرات صحرایی برای ارتش فراهم گردد . راست : نمای گرافیکی تانک پانزر3 سری اف چپ : پانزر3 سری اف .. جمعی هنگ پانزدهم زرهی ، لشکر 11 پانزر .. روسیه با توجه به این پیچیدگی بیش از حد روند طراحی و تولید تانک درآلمان ، تا سال 1942 یک هم افزایی با رویه منفی میان دوصنعت هم خانواده تولید خودرو و تانک ایجاد گردید و هر کدام ازاین دو در تلاش بود تا به شیوه مخصوص به خود که تصویرگر پیشگام بودن را در اختیار مشتری قرار میداد ، فرآیند تولید را به پیش ببرد . درواقع ، پیش از جریانات فوق الذکر ، دخالت سرفرماندهی ارتش در روند اعلام نیازمندی و طراحی خودروهای زرهی بسیار محدود بود و بیشتر بصورت یکسری توصیه ها و پیشنهادات عمدتا" منطق صورت می پذیرفت . بعنوان مثال ، براساس درخواست شخص هیتلر ، یکی از شرکتهای پیمانکاری موفق شد تا از ترکیب شاسی تانک پانزر-3 با توپ L-71 کالیبر 88 م.م که عمدتا" برای تانک تایگر توسعه یافته بود ، توپ خودکشی هامل را به نیروی زمینی تحویل دهد . راست : فوریه 1943 ... نمونه پروتوتایپ توپ خودکششی هامل در جریان یک بازدید به هیتلر نشان داده می شود . نمونه های اولیه این توپ به فشار شکن دهانه مجهز بودند ولی در نمونه های بعدی تصمیم گرفته شده تا این قطعه حذف گردد . در این زمینه ، گرچه شاسی مورد استفاده ، به گونه ای بود که آسیب پذیری قابل توجهی را در برابر آتش تانکهای پیاده نظام یا توپهای تهاجمی دشمن نشان میداد ، اما توپ قدرتمند و دوربرد 88 م.م با سرعت دهانه بالا پتانسیل بالایی به اندازه 50 درصد سازمان رزمی یک گردان ضد زره را به کاربر ارائه می داد و با تصویب تولید حداقل 500 دستگاه از این توپ ، قدرت تهاجمی و تدافعی ورماخت تا حد قابل قبولی افزایش پیدا می نمود . توپ تهاجمی فردیناند که بعدها با لقب "فیل" ( الفانت ) وارد خدمت شد ، در واقع پاسخی ناخواسته / خواسته به بدنه و سامانه رانشی پورشه به منظور تولید یک زره کوب سنگین مسلح به توپ 88 م.م بود و بدلیل شرایط جنگ ، بسرعت نزدیک به 90 دستگاه ازاین زره کوب تولید و در بهار سال 1943 در یک هنگ مستقل زرهی سازماندهی شدند . این خودروی زرهی ، بدون برجگ گردان ، در بهترین حالت ، یک تانک تایگر ناقص بشمارمی رفت که همان مشکلات فنی و بدون هیچ مزیت قابل توجه را ارائه میداد ، ضمن اینکه با وزنی در حدود 65 تن ، بلحاظ ابعاد تفاوتی با تایگر نداشت . علاوه براین ، حذف غیرضروری تیربار که برای دفاع از خود درمیدان نبرد بسیار اهمیت داشت ، موجب گردید که روسها در جبهه شرقی ، با هرنوع سلاح ضد زرهی که درسازمان رزمی آنها وجود داشت ( بخصوص در عملیات کورسک ) به تهدید قابل توجهی برای این هیولاهای فلزی تبدیل شوند . راست : نمای گرافیکی زره کوب 65 تنی ورماخت چپ : نمای درونی موقعیت قرار گیری مهمات زره کوب فردیناند اگرچه براساس تحلیل فوق الذکر ، این سخت افزارهای زرهی بیلان قابل توجهی را از خود برجای نگذاشتند ، اما ترکیب توپ88 م.م و شاسی تانک های متعارف ، تنها پیش مقدمه ای برای معرفی طرح های آینده بشمارمی رفت . ،به همین دلیل ، وی در ژوئن 1942 ، به فردیناند پورشه اجازه داد تا طراحی یک تانک فوق سنگین را کلید بزند که در نهایت با شناسه کنایه آمیز موش ( Mouse) در تاریخ خودروهای زرهی شناخته می شود . ماوس . فیل سفید هیتلر در جنگ ، گرچه روی کاغذ به تقریب رقیبی نداشت ، اما بدلایل مختلف ، سرنوشت محتومی در انتظارش بود !! موقعیت نگهداری مهمات مورد استفاده در پانزر-8 ماوس بر اساس اطلاعات موجود ، زره بخش جلویی این ابرتانک ، به 10 اینچ ( 25 سانتی متر ) می رسید و در حالی به یک توپ 6 اینچی (150 م.م ) مسلح شده بود که وزن هرپرتابه آن به 150 پاوند می رسید و در طرح نهایی ، وزن عملیاتی آن 188 تن ثبت شده بود که می بایست با سرعت جاده ای 12.5 مایل در ساعت وارد صحنه رزمی شود .صرف نظر از هزینه و پیچیدگی های طراحی ، تکمیل دو نمونه نخست این ابرتانک بیشتر از یکسال بطول انجامید . با این حال ، در عدم تاثیر رزمی این ابرتانک آلمانی بعنوان یک جنگ افزار زرهی بر روی روند جنگ و همچنین اتلاف منابع مادی و مهارت مهندسی اختصاص داده شده به این پروژه به تقریب هیچ شکی وجود ندارد ، با این وجود ، ابرتانک ماوس ، نشانه ای فراموش ناشدنی از نیروی زرهی ورماخت در جنگ دوم جهانی بشمار میرفت . بدین معنی که صرف نظر از حمایت مستقیم هیتلر ، ماوس درواقع نشان دهنده مسابقه ای میان برتری فنی و نیازهای رزمی میدان نبرد بشمار می رفت . پانزر4-سری اچ روسیه .. زمستان سال 1943 مضاف براین ، افزایش اندازه تانک بصورت خودکار ، تاثیر قابل توجی را بر روی میزان تحرک و قابلیت اطمینان رزمی این خودرو برجای گذاشت که این خود نیز بخوبی نشاندهنده فلسفه طراحی خودروهای زرهی و سلاح در آن زمان بود . اما با ورود جنگ به سال 1943 و سخت تر شدن شرایط نبرد در جبهه شرقی ، تکنیسن های آلمانی با تغییر رویکرد از حوزه مهندسی به علم مواد درصدد بودند تا راه حل مناسبی را برای غلبه بر مشکلات کاربرد واحدهای زرهی در جنگ پیدا نمایند . با تمامی این تفاسیر ، داستان طراحی وتولید ماوس ، در زمان خود ، روندی طولانی و نفس گیر محسوب میشد که در آن ترکیبی از تنش های میان نهادی ، پیچیدگی های فنی مربوط به ایجاد خط تولید و درنهایت کاهش توان رزمی ورماخت باعث گردید تا برخی کارشناسان (نظامیان ) نزدیک به سرفرماندهی عالی ارتش خواستار تعیین یک داور ( نظیر هانس گودریان ) برای رفع مشکلات پیش آمده شدند . در این خصوص ، گودریان ، ماوقع یک ملاقات خصوصی با هیتلر در 20 فوریه 1943 با محوریت برطرف کردن سوء تفاهامات متعدد در این خصوص را شرح می دهد که با تعیین یکسری شروط ، موجبات وسوسه سرفرماندهی عالی ارتش را فراهم نمود . براساس انچه که در تاریخ نظامی ورماخت به ثبت رسیده ، پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- برای اینکه بدونید چرا ورماخت در طول جنگ دوم جهانی علیرغم ارائه طرح های فوق العاده زرهی ، همیشه دچار مشکل بود ، این تاپیک را دنبال کنید ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  5. مقدمه : با اولین شلیک موشک وی-2 به قلب فضا در اکتبر 1942 ، عرصه جدیدی به صحنه نبرد اضافه شد ، با این حال توسعه فناوری نظامی در فضا را میتوان عاملی موثر در ایجاد تغییرات شگرف در ماهیت رزم مانوری بحساب آورد . تغییر صحنه عملیات نظامی در فضا ، همزمان با کاهش قابل توجه و ناگهانی درهزینه های مربوط به دسترسی به مدارهای ماوراء جو و همچنین توسعه سریع ماهواره های کوچکتر و ارزان تر برای ایجاد مجموعه حسگرهای پایش عملیات نظامی ، قابلیتی فراتر از ماهواره های بزرگتر و گران قیمت تر را در اختیار ارتش ها ، نسبت به گذشته ، قرار خواهد داد . سرعت شگرف این تحولات و پیامدهای قطعی آن بر عملیات رزمی در آینده موضوعی است که جامعه کارشناسان رو به گسترش فضایی در سازمان های نظامی تلاش می کند تا قبل از ایجاد تهدید ، فرآیند توسعه این قابلیتهای جدید در حوزه فضایی را درک کرده و تغیرات سازمانی ناشی از این امر را بخصوص در حوزه جنگ مانوری مورد بررسی عمیق قرار دهد . با توجه به این موضوع پراهمیت ، قابلیتهای فضا پایه موجود تاثیر قابل توجهی را بر تاکتیکهای رزم زرهی مدرن در دو سطح تاکتیکی و عملیاتی برجای گذاشته است. از یکسو ، ارتباطات راه دور ، دسترسی به شبکه های مخابرات نظامی ، استفاده گسترده از سامانه موقعیت یابی جهانی (GPS) و درنهایت مخابرات رمز گذاری شده ، سرفصل های مهم این حوزه بشمار آمده و از سویی دیگر نیز کاربرد این پتانسیل در حوزه هایی با اهمیت کمتر نظیر عملیات ضد شورش نیز امکان پذیر گردیده است ،اما پرکاربردترین ماموریت محوله به حسگرهای فضاپایه را می توان در جنگ سرد و ماهواره های مجهز به حسگرهای مادن قرمز برای تشخیص زمان شلیک موشکهای بالستیک و همچنین رهگیری گونه های بالستیک تاکتیکی بر علیه واحدهای زمینی جستجو کرد . در مجموع ، برای یک آینده قابل پیش بینی ، قابلیتهای فوق الذکر ، البته در پهنای باند بیشتر و دقت افزون تر همچنان به پشتیبانی از عملیات رزمی ادامه خواهند داد . با این وصف ، یکی از مهمترین پیشرفتهایی که فناوری فضایی برای افزایش عملکرد مطلوب واحدهای زرهی پدید آورده ، قابلیت استفاده از تصاویر ماهواره ای در زمان واقعی (near-real-time satellite imagery) بخصوص بر علیه دشمنی است که از این پتانسیل محروم است . غافلگیری با ضربه به جناحین : از یک نظر ، نقطه شروع استفاده از حسگرهای فضاپایه را می توان با آغاز جنگ نخست خلیج پارس که در جریان آن ، واحدهای ارتش ایالات متحده با ایراد یک ضربه شدید به جناحین یگانهای عراقی ، مدافعان را غافلگیر نموده و بسرعت بر آنها غلبه نمودند، همزمان دانست . ارتش عراق که تحت حملات شدید هوایی قرار داشت ، ناگهان با ضربه غافلگیرکننده واحدهای زرهی ائتلاف در جناحین خود روبرو شد که این موجبات یک فاجعه نظامی را برای سرفرماندهی ارتش بعث فراهم آورد . اما نکته اصلی در این مساله نهفته بود که موفقیت این مانور ، مدیون چند عامل مهم ، از جمله فناوری های جدید بخدمت گرفته شده ، بود . از یکسو ، سامانه مکان یاب جهانی (GPS) تازه به دنیای فناوری نظامی وارد شده بود و به یگان های رزمی اجازه میداد تا در صحنه عملیاتی باز ( صحرا ) با دقت بیشتری دست به عمل زنند و از سویی دیگر به فرماندهان ائتلاف ، بخصوص رسته آماد و پشتیبانی ( لجستیک ) امکان می داد تا بدون نگرانی از آتش دشمن ، ذخیره سوخت و سایر سامانه های لجستیکی را بدون آنکه نیازی به هزینه کرد بیش از اندازه منابع داشته باشند ، موقعیت یابی و مستقر سازند . با این وجود ، شاید مهمترین عامل موفقیت در افزایش و تاثیر گذاری واحدهای ائتلاف در این جنگ را می توان در پتانسیل این نیرو در محرمانه نگاه داشتن نقل و انتقالات و به معنای تخصصی ، "تحرک" این یگان ها از دید نیروهای عراقی دانست . فرماندهان ائتلاف با ایجاد پایش شدید هوایی ، مسیر هرگونه اجرای عملیات شناسایی هوایی از سوی ارتش عراق را مسدود نمودند ، چرا که حتی اجرای یک سورتی ( پرانه ) پرواز شناسایی از سوی نیروی هوایی عراق در ارتفاع ، برد و گستره مشخص می توانست نیات ارتش ائتلاف را در حوزه محورهای عملیات آفندی ، افشاء کرده و متقابلا" ارتش عراق قادر می ساخت تا با تغییر سازمان رزم واحدهای خط مقدم خود ، تدابیر مناسبی برای حفظ جناحین خود از ضربه زرهی مهاجمان ، بیاندیشد. در این میان ، برخی تحلیلگران براین اعتقاد قرار دارند که حتی در صورت اطلاع ارتش عراق از محورهای عملیاتی ائتلاف ، بسیار بعید بود که توان رزمی کافی برای جلوگیری از موفقیت نزد مدافعان ، موجود بوده باشد ، اما یقینا" دستیابی به اطلاعات ، هر چند محدود و مختصر ، می توانست هزینه پیروزی را برای مهاجمان ، افزایش دهد . در واقع ، بسیار بعید به نظر می رسد که ضربه کاری و موفقیت خیره کننده ارتش ائتلاف ، که بر قابلیتهای فضاپایه ، قرار داشت و صورتبندی بسیار بزرگتر مدافع را فریب داد ، بدون این ستون اصلی ، قابل تکرار باشد . شیوه اجرای مانور توسط واحدهای رزمی درمقیاس گروهان و گردان که به هردلیلی ممکن بود از صورتبندی اصلی جدا شوند را می توان با تدبیر درست ، جبران نمود ، اما بدون وجود نظارت دائم بر صورتبندی اصلی ، دستیابی به موفقیت در چنین صحنه های از منازعه ، تقریبا" امکان پذیر نبود . از سویی دیگر، نیروی هوایی ایالات متحده بدلیل ماهیت ماموریت خود ، گرچه پتانسیل زیادی برای ایجاد برتری هوایی محلی و جلوگیری از اجرای عملیات شناسایی توسط هواگردهای سرنشین دار یا بدون سرنشین در اختیار داشت ، اما واضح بود که فاقد توانایی جلوگیری از عبور ماهواره های دشمن از فراز منطقه نبرد بوده و این به معنای یک شکاف عمیق دربکارگیری اصل غافلگیری توسط فرماندهان محسوب می گردید . به معنای روشن تر ، درصورت برخورداری عراق از قابلیتهای فضاپایه ، بطور قطع ، ضربه قاطع طوفان صحرا ، هرگز قابلیت اجرایی شدن پیدا نمی نمود . به همین دلیل ، تکثیر گسترده ماهواره های سنجش از دور که می بایست بستر لازم برای تولید تصاویر دقیق ماهواره ای در اندازه ها و کیفیتهای متفاوتی را پدید آورد ، پارادایم " پشتیبانی فضایی " و به تبع آن ، تاثیر حسگرهای فضا پایه بر ماهیت رزم مانوری را به صورت چشمگیری دچار دگرگونی عمیقی نموده است . سامانه مکان یاب جهانی راست : 1990 چپ : آزمون های اولیه 1978 با این وصف ، ارتش ایالات متحده تا همین اواخر ، به استفاده از تصاویر ماهواره ای در عملیات رزمی چندان تمایلی نداشت ، چرا که تاثیر آن را در سطوح تاکتیکی و عملیاتی ، ناکافی ارزیابی می نمود ، به همین دلیل صرفا" تعداد مشخص و محدودی از ماهواره های تصویر برداری مستقر در مدار لئو (LEO) که قابلیت تصویر برداری از بخش های محدودی از کره زمین را ارائه می کردند ، در اختیار این نیروها قرار داشت ، در حالی که برخلاف ماهواره های مستقر در مدار ژئوسنکرون (GEO) که نسبت به زمین در نقطه ثابتی قرار دارند ، ماهواره های مدار لئو (LEO) در ارتفاعی میان 250 تا 400 مایلی مستقر هستند که هر 90 تا 120 دقیقه ، یکبار به دور زمین چرخیده و به همین دلیل انعطاف پذیری بیشتری به ماهواره های موجود در ارتفاع 22300 مایلی که تقریبا" سرعت چرخشی مشابه با سرعت چرخش سیاره داشته و با کمی اغراق ، نسبت به خط استوا ، روی نقطه ثابتی قرار دارند ، به کاربر ارائه می کنند . با این وصف ، علیرغم مزیتهای بی شمار ، ماهواره های مستقر در مدار GEO برای اجرای عملیات تصویر برداری تاکتیکی غیر مفیدترین ابزار بشمار می آید ، به همین دلیل ماهواره هایی که برای نظارت بر صحنه عملیات رزمی به فضا ارسال میشوند ، عمدتا" در مدارهای پایین تر قرار داده می شوند و به همین دلیل نیز در هر زمان ، صرفا" می توانند بخشی از سطح زمین را مورد شناسایی قرار دهند . بطور طبیعی ، جایگیری در ارتفاع مداری پایین در کنار هزینه های مرتبط با تولید و اعزام این سخت افزارها به فضا ، سودمندی تاکتیکی محدودی را فراهم می کند ، چرا که صرفا" امکان تصویر برداری یک محدوده کوچک را در روز فراهم می نماید . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  6. بسم الله.............. 15 فروردین 1399 نشان شکار تانک یک سریاز المانی در کنار شکار خود (تانک تی 34) در حین دریافت نشان تخریب تانک این نشان به پاس قدردانی از شجاعت و دلاوری سربازانی که بصورت مجزا وبا استفاده از سلاح های ضد زره انفرادی تانکها را منهدم میکردن در 9 مارس 1942 (18 اسفند 1320) به پشنهاد آدلف هیتلر توسط ارتش آلمان نازی طراحی شد . با وجود طراحی این جایزه در سال 1942 اما بازه زمانی تهاجم به شوروی در قالب عملیات بارباروسا 22 ژوئن 1941 به بعد شامل دریافت این نشان نیز افتخار میشد. پیش از این نیروهای که اقدام به تخریب ادوات زرهی دشمن به صورت انفرادی میکردن مانند سایر نیروها نشان افتخار عمومی یورش را دریافت میکردن که از 1942 تنها شکارچیان تانکهای دشمن این جایزه ( نشان تخرب تانک ) را دریافت میکردن نشان یورش + یک سرباز آلمانی که بوسیله خرج های ضد زره یک تانک تی 34 را منهدم کرده است این نشان شامل تصویرفلزی یک تانک پانزر چهار مدل دی( PANZER IV Ausf. D) به ابعاد 42 در 18 م م بوده که بروی روبان نقره ایی رنگی به ابعاد 88 در 33 م م متر نقش بسته بود رنگ خود تانک پانزر هم سیاه بوده هر علامت نشان دهنده انهدام یک تانک بوده که برروی بازوی سمت راست شکارچی تانک نصب میشد با گذشت زمان وطول کشیدن درگیریها در جبهه های نبرد وافزایش یافتن شمار دریافت کنندگان وهمچنین تعداد تانک های منهدم شده نشان طلایی تخرب تانک طراحی شد . این نشان در همان ابعاد نشان نقره ایی بوده با این تفاوت که رنگ تانک پانزرهم طلایی بوده هر نشان طلایی نشان دهنده پنچ شکار تایید شده بوده . در اوایل جنگ سلاح های انفرادی ضد زره شامل ادواتی از قبیل نارنجک های و خرج های انفجاری ضد زره کوکتل مولوتف مین های چسبان و مین های انفجاری ضد تانک ونارنجک های تفنگی میشد که از سال 1943 سلاح های ضد زره پرتاب شونده پانزر فاست وپانزر شرک نیز شامل این ادوات میشد . در مجموع 18400 نشان نقره ایی و 400 نشان طلایی انهدام تانک در ورماخت ووافن اس اس اهدا شد هر چند به نقل از ژنرال گودریان عنوان شده است که تا پایان ماه می 1944 10 هزار نشان انهدام تانک و در مجموع 14 هزار نشان تا پایان جنگ به سربازان آلمانی اهدا شده است یک افسر زرهی آلمانی با سه شکار تایید شده !!!!! پیتر کیزگن از شکارچیان تانک در حین اموزش سربازان المانی با پانزر فاوست تکخال ها وینرز گونتر مشهور ترین شکارچ ادوات زرهی درارتش آلمان نازی سروان وینرز گونتر با 21 شکار تایید شده است . که شامل 4 علامت طلایی و 3 علامت نقره ایی بروی بازوی راست خود بوده سروان وینرز بعد از جنگ جهانی دوم هم در خدمت ارتش جدید المان در آمد و تا درجه سرهنگی هم ارتقا پیدا کرد آندینگ فردریش شهرت ستوان فردریش بیشتر به خاطر نبرد شبانه در دهکده آلمانی استدنسناست . در 14 آوریل 1945 واحدهای آلمانی با تیپ 227 ارتش انگلستان را در اطراف تپه های این روستا درگیر میشوند . ستوان فردریش با سایر هم رزمان خود در حال عزیمت به این منطقه بوده که به صورت اتفاقی یک خودرو پر از پانزر فاست را در مسیر مشاهده میکنند با تجهیز شدن به این سلاح به همراه واحدهای زرهی در نبرد مشارکت میکنند فردریش در ان روز موفق شد6 تانک و 5 خودرو زرهی انگلیسی را منهدم کرد نشان های فردریش شامل 3 علامت طلایی و 3 علامت نقره ایی است آدولف پیچل با 11 شکار تایید شده پیچل عضو لشگر دوم زرهی داس رایش در ماه های سپتامبر و نوامبر 1943 حداقل 7 تانک ارتش سرخ را در نبردهای نزدیک منهدم کرده بود تا پایان جنگ امار خود را به 11 شکار تایید شده رساند یوجن والوت با 10 شکار تایید شده یوجین والوت عضو لشگر 33 مکانیزه داوطلبان فرانسوی وافن اس اس بوده . که تبحر خاصی در استفاده از سلاح های ضد زره داشت . بیشتر شهرت والوت مربوط به نبرد برلین است جایی که در کنار 350 نفر دیگری به صورت داوطلبانه در نبرد برلین شرکت کردن . والوت درابتدای نبرد برلین دو تانک و در روز 28 آوریل 6 تانک دیگر ارتش سرخ را با پانزر فاست شکار میکند خود والوت در 2 می 1945 توسط تک تیراندازان ارتش سرخ کشته میشود وال گوستاو با 9 شکار تایید شده در یک روز سروان گستاو همانند آندینگ فردریش در نبد استدنسن در خاک آلمان حضور داشت و در روزهای 14 و 15 آوریل 1945 موفق شد 9 دستگاه تانک انگلیسی را شکار کند سرهنگ دورپمن با 9 شکار تایید شده شهرت سرهنگ دورپمن بیشتر به خاطر شکار 5 دستگاه تانک آمریکایی در 12 جولای 1944 است در این روز دورپمن موفق شدن 5 دستگاه تانک آمریکایی را منهدم کند هر چند خود سرهنگ از ناحیه ران بشدت آسیب دید. در مجموع سرهنگ دورپمن موفق به شکار 9 تانک دشمن شد. ستوتزل نوپموک با 7 شکار تایید شد ه در یک روز سرجوخه نوپموک در روز های 14 و 15 آوریل 1945 در نزدیکی روستای استدنسن به وسیله پانزر فاست 7 تانک انگلیسی و چندین خودرو زرهی وترابری ارتش انگلستان را منهدم کرد ( انگلستان امار شکار ادوات خود را در نبرد استدنسن کمتر از رقم های اعلام شده توسط آلمانی ها می داند .حداقل امار اعلامی 30 تانک چرچیل ودهها خودرو زرهی و ترابری است انگلیسی ها هم مدعی شکار ویا به غنیمت گرفت 10 تا 14 تانک و 7 خودر زرهی آلمانی در این نبرد هستن هر چند المانی ها مدعی شکار تعداد فروانی از ادوات زرهی انگلیسی ها هستن ) فینک ژوزف با 7 شکار تایید شده در یک روز در سپتامبر 1944 در دشت آلزاس فرانسه فیک ژوزف رکورد جالبی را از خود ثبت کرد در این روز موفق شد 7 دستگاه تانک شرمن را در 24 ساعت منهدم کند . به گفته خود وی در ابتدا دو تانک شرمن را یکی در فاصله 6 متری از ناحیه موتور ودیگری را از 15 متری به وسیله پانزر فاست مورد هدف قرار داده وخدمه هر دو تانک کشته شدن چند ساعت بعد در حالی که تنها دو متر با تانک شرمن دیگری فاصله داشت در یک دوئل تمام عیاربعد از عدم اصابت گلوله های تانک به وی با یک پانزر فاست دیگر این تانک را هم کاملا منهدم کرد یک تانک دیگر در حالی که پشت یک سنگ قبر پنهان شده بود را هم شکار کرد وسه تانک دیگر را درحالی که آمریکایی ها با پشتیبانی زرهی قصد تصرف قبرستان را داشتن به لیست شکارهای خود افزود یوهانس ماتیاس با 7 شکار تایید شد هدر یک روز ستوان ماتیاس بر خلاف اکثر شکارچیان تانک نه بوسیله پرتابه های ضد زره بلکه بوسیله مینهای ضد تانک موفق به شکار 7 تانک متفقین در نبرد مونت کاسینو ایتالیا شد بیور هرمان با 6 شکار تایید شده در یک روز سروان هرمان در حالی که فرماندهی یک گردان را بر عهده داشت در نبردی در نزدیکی روستای اوجسی در لهستان در 24 ساعت موفق شد 6 تانک ارتش سرخ را منهدم کند منابع : https://military.wikia.org/wiki/Tank_Destruction_Badge https://www.tracesofwar.com/ https://www.wehrmacht-awards.com/war_badges/heer/single_tank.htm
  7. بسمه تعالی دفاع آخر، داستان واقعی اما باورنکردنی حمله تنها تانک بجا مانده از شوروی در مینسک تحت اشغال نازی خبرنگار نظامی ،آلکساندر خارولنکو، به گذشته می نگرد، زمانی که یک تانک متوسط تی-28 روسی به تنهایی تصمیم گرفت که جلوی پیشروی نازی ها را در مینسک بگیرد. روز ملی تانک سوارها در سال 1946 توسط ارش سرخ مسکو به عنوان قدردانی از نیروهای زرهی و مکانیزه در نبرد میهنی تعطیل رسمی شد. در سالگرد این روز خارولنکو مقاله ای درباره ی یکی از قهرمانهای زرهی در طی جنگ نوشت، کسی که یک تنه در برابر حمله ی سراسری تانکهای نازی در مینسک در جولای 1941 ایستادگی کرد. امروز روز دوازدهم از آغاز جنگ است. در ابتدای جولای 1941 یک دستگاه تانک تی-28 به فرماندهی سرگروهبان دمیتری مالکو در حال عقب نشینی با یک ستون مکانیزه در نزدیک برزینو (90 کیلومتری شرق مینسک که پس از جنگ به اشغال درآمد) بود که مورد حمله ی هواپیماهای نازی قرار می گیرد. موتور تانک آسیب می بیند. مالکو خودش از مکانیکی سررشته داشت و دست به کار می شود تا موتور را تعمیر کند اما از ستون خود عقب می افتد. مالکو و خدمه اش به جای اینکه به دنبال ستون خود بگردند تصمیم می گیرند تا به سمت غرب چرخش کنند و با آلمانها در مینسک روبرو شوند. آنها از یک انبار متروکه مهمات برمی دارند و به سمت پایتخت بلوروس به ر اه می افتند. نیروهای زرهی گودریان قبلا به شرق مینسک نفوذ کرده بودند و حرکت تی-28 تنها به سمت مینسک توجه آنها را به خود جلب نکرد. تی-28 یکی از اولین تانکهای متوسط تاریخ که در سال 1932 ساخته شد. صف شکنی آتشین مالکو و همراهانش در حالیکه به سمت غرب می رفتند در 40 کیلومتری مینسک و در کنار پل رودخانه سویسلاخ به یک ستون از موتور سیکلتهای نظامی آلمانی برخورد کردند. آنها به میان ستون زدند و شروع کردند تا با توپ و 4 قبضه مسلسل تانک به نیروهای دشمن شلیک کنند. پس از آن، آنها دو دستگاه کامیون، یک دستگاه نفربر زرهی نیم شنی و یک دوجین از سربازان آلمانی را در برابر یک کارخانه ی مشروب سازی از بین بردند. آنها به سمت شهر پیشروی کردند و در خیابان های شهر هرجا که به سربازی برخورد می کردند وی را به گلوله می بستند. آنها در طی حمله ی خود به مینسک در حدود 10 دستگاه تانک یا خودروی زرهی، 14 دستگاه کامیون و 3 قبضه توپ را نابود کردند. تلفات آلمانی ها به 360 نفر سرباز و افسر می رسید. قبل از اینکه فرماندهان آلمانی بفهمند که چه اتفاقی افتاده است، خدمه ی تی-28 به سمت مرکز شهر حرکت کردند و به تیراندازی خود ادامه دادند تا مهماتشان تمام شد. یک قبضه توپ ضد تانک آلمانی به تانک روسی شلیک کرد اما زره جلویی تانک ضربه ی گلوله را گرفت و با توپ آلمانی با آتش متقابل منهدم شد. تی-28 به سمت بیرون شهر حرکت کرد اما با شلیک توپهای دشمن از پهلو آسیب دید و آتش گرفت. خدمه ی آن سعی کردند تا از تانک در حال سوختن فرار کنند. سرنوشت خدمه راننده ی تانک سرگرد واسچکین از دهلیز فرمانده فرار کرد و قبل از اینکه توسط نازی ها مورد اصابت قرار بگیرد سعی کرد تا با هفتیر خود به آنها شلیک کند. دو خدمه ی دیگر نیز در تبادل آتش با دشمن کشته شدند. نیکولای پادن اسیر شد و 4 سال در اردوگاه اسارت ماند. او پس از جنگ آزاد شد و به ارتش پیوست اما در سال 1946 از خدمت معاف شد. فئودور نائوموف سعی کرد پنهان شود. او به پارتیزانهای بلوروس پیوست و در سال 1943 زخمی شد. مالکو سعی کرد تا به مینسک فرار کند و خود را به نیروهای روس برساند. او به عنوان فرمانده ی تانک تا آخر جنگ به نبرد خود ادامه داد و 16 بار تانکش مورد اصابت قرار گرفت. زمانی که جنگ تمام شد مالکو به فرماندهی یک گروهان تانک رسیده بود. او در آزادی مینسک شرکت داشت و وقتی که وارد شهر شد توانست لاشه ی سوخته ی تانکش را در خیابانهای شهر شناسایی کند. در بهار 1945 نیروهای ضداطلاعات آمریکایی سرگرد رودولف هال را در اطارف روهر دستگیر کردند. او به آمریکایی ها گفت که در تابستان 1941 تقریبا تمامی گروهانش را در حمله ی غافلگیرکننده ی یک دستگاه تی-28 روسی در مینسک از دست داده است. آمریکایی ها بازجویی های او را به روسها دادند اما هیچ کس داستان مالکو و سرگرد هال را باور نمی کرد. تنها در سال 1966 نیکولای پادن این داستان را تأیید کرد و در نتیجه مالکو به مدال درجه ی جنگ میهنی دست یافت. مالکو تی-28 یکی از بهترین تانکهای روسی در مراحل ابتدایی جنگ بود. زره آن از روبرو به 80 میلیمتر و از پهلو و کنار به 40 میلیمتر می رسید. پیکربندی غیرعادی چند برجک یک قبضه توپ 76 میلیمتری و 4 قبضه مسلسل 7.62 میلیمتری را شامل می شد. توپ اصلی می توانست در فاصله ی هزار متری به زرهی به قطر 50 میلیمتر نفوذ کند. موتور آن با توان 500 اسب بخار می توانست به تانک سرعتی برابر با 40 کیلومتر بر ساعت بدهد. تی-28 می توانست به سادگی از خندقها، خاکریزها و دیگر موانع عبور کند. بیسیم تی-28 اجازه می داد تا شعاع 60 کیلومتر ارتباط تانک با نیروهای خودی برقرار بماند. خدمه ی تانک تی-28 به صورت استاندارد 6 نفر بودند. زمانی که جنگ آغاز شد ارتش سرخ در حدود 250 دستگاه تی-28 عملیاتی در اختیار داشت. آخرین نبردی که تی-28 ها در آن شرکت کردند در سال 1944 اتفاق افتاد. رژه ی تانکهای تی-28 در میدان سرخ مسکو در هفتم نوامبر 1939 ترجمه و تلخیص رضا کیانی موحد منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/1783
  8. تلاش برای معرفی گونه اولیه نسلی جدید از خودروهای رزمی به گفته مدیر پروژه مهندسی مرکز تحقیقات خودروهای رزمی ارتش ایالات متحده این مرکز در تلاش است تا قابلیتهای متفاوتی از گونه اولیه نسل آینده خودروهای رزمی که هم اکنون طرح اولیه آن در جریان یک تلاش مشترک میان صنایع نظامی و بکارگیرندگان آن در حال شکل گیری است را به نمایش گذارد . ژنرال تد توماس ژنرال تد توماس ، میان شرکتهای تسلیحاتی و ارتش ایالات متحده ، تلاش مشترکی در جریان است که یک مسیر استاندارد برای نمونه سازی اولیه خودروی رزمی آینده تعیین گردد . طبق برنامه های تدوین شده ، این نمونه پس از اصلاحات لازم در سال 2022 رونمایی شده و بدنبال ارزیابی های عملیاتی در سال 2023 به سازمان یگانهای عملیاتی اضافه خواهد شد . به گفته وی ، این تلاش مشترک ، مجموعه ای بهترین قابلیتها را برای آنچه که وی پروژه NGCV می خواند ، فراهم خواهد آورد . به گفته این افسر ارشد ارتش ، مرکز تحقیق ، توسعه و مهندسی زرهی ارتش (TARDEC ) پس از بررسی طرح های اولیه ، بهترین گزینه را در سپتامبر 2017 انتخاب و قرار داد را با شرکت برنده منعقد خواهد نمود . پس از انعقاد قرار داد ، دو طرف ( TARDEC و شرکت برنده قرارداد ) ، با همکاری هم نمونه نخست را در یک بازه زمانی 7 ساله تولید خواهند نمود . این قرارداد، گستره وسیعی از فناوری ها را پوشش خواهد داد و این نیاز ارتش را در آینده تامین خواهد نمود . هر اندازه دو طرف درگیر این پروژه ، بیشتر همکاری نمایند ، خودروی رزمی آینده ارتش ایالات متحده ، با قابلیتها بیشتری در خط تولید قرار خواهد گرفت . سرهنگ ویلیام ناکولس ، مدیر بخش تعیین نیازمندی های نیروی زمینی مستقر در مرکز ارزیابی های مانوری ارتش ( فورت بنینگ / جورجیا) سرهنگ ویلیام ناکولس ، مدیر بخش تعیین نیازمندی های نیروی زمینی مستقر در مرکز ارزیابی های مانوری ارتش ( فورت بنینگ / جورجیا) ، در این زمینه می گوید : " در اواخر سال گذشته میلادی ، این مرکز نیازمندی های ارتش را مورد بررسی قرار داد و در نهایت این مساله مورد بررسی قرار گرفت که نسل بعدی خودروی رزمی ارتش صرفاً یک خودروی رزمی است یا می بایست بعنوان یک خودوری رزمی پیاده نظام تعریف گردد که در یک بازه زمانی مشخص ، باید جایگزین تانک اصلی میدان نبرد آبرامز ، نفربرهای برادلی و همچنین پلت فرم هایی نظیر نفربر استرایکر ( مجموعه ای از قدرت آتش و تحرک) شود . ژنرال توماس در این زمینه معتقد است : " طراحی این خودرو در مرحله نخست براساس مفهوم سنتی خودروی رزمی پیاده نظام (IFV) صورت پذیرفته که می بایست حداقل دو خدمه و شش سرباز را با تمام تجهیزات محمول ، در پیچیده ترین شرایط رزمی حمل نماید " با تمام این تفاسیر ، هدف ارتش ، بکارگیری عملیاتی NCGV ، تا سال مالی 2035 است و در این مسیر ، سال مالی 2022 یک نقطه عطف در این برنامه بشمار می رود که آیا رکود فعلی دامنگیر این پروژه خواهد شد یا اینکه سرمایه لازم برای ادامه آن جهت ارتقاء یا جایگزینی همه ناوگان فعلی ، فراهم خواهد گردید !!!! پی نوشت : این تاپیک از تجمیع اخبار مرتبط در تاریخ 20مهرماه سال 1399 خورشیدی ایجاد گردید صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
  9. بسم الله الرحمن الرحیم Type 90 یا تایپ 90، تانک اصلی میدان نبرد متعلق به نیرو های زمینی دفاعی ژاپن (JGSDF ) است. این تانک توسط صنایع سنگین میتسوبیشی برای جایگزینی با تانک های Type 61 و Type 74 طراحی شد. تحقیقات و توسعه این تانک در سال 1976 آغاز و در سال 1990 وارد خدمت شد. قرار است تانک Type 10 جایگزین این تانک شود. تاریخچه پس از تصویب ساخت تانک Type 74 فرماندهان ژاپنی بدنبال نمونه بهتری از این تانک بودند تا بتواند رقیب قدرتمند و همینطور در عین حال شکست ناپذیری علیه تانک تی 72 شوروی باشد. در نتیجه توسعه یک نمونه اولیه با نام TK-X MBT بین سال های 1976 تا 1977 آغاز شد. توسعه مشترک توسط صنایع سنگین میتسوبیشی و به رهبری موسسه توسعه و تحقیقات فناوری آژانس دفاعی ژاپن (TRDI) انجام شد. از دیگر پیمانکاران این پروژه نیز میتوان به شرکت های Japan Steel Works, Daikin Industries, Mitsubishi Electric, Fujitsu and NEC نامبرد. دو نمونه اولیه تایپ 90 در 1980 تکمیل شد که هر دو به توپ 120 mm ساخت شرکت Japan Steel Works Limited مجهز بودند که البته مهمات آن نیز ژاپنی و ساخت شرکت Daikin Industries Limited بودند. این دو نمونه تا سال 1984 کامل شدند و تست ها و آزمایشات مختلفی روی آنها صورت گرفت. تا اینکه پس از یک بازبینی روی آنها در سال 1986، برجک و همینطور زره سرامیکی تانک ارتقاء و مورد اصلاح واقع شدند. در سری دوم نمونه های آزمایشی، چهار تانک به عنوان نمونه ی اولیه جدید بین سالهای 1986 تا 1988 ساخته شد که نتایج آزمایشات دو نمونه قبلی در این نمونه ها گنجانده شده بود. این نمونه ها مجهز به توپ Rheinmetall 120 mm gun بدون خان است که در علاوه بر تانک Leopard 2، در تانک آبرامز نیز مورد استفاده قرار گرفت. این نمونه ها برای آزمایشات مختلف جهت شناسایی و همینطور کشف نقاط ضعف و قوت تانک ساخته شدند. پس از انجام این امور، کشور ژاپن رسما در سال 1989 تانک جدید و همینطور بومی کشورش را در رسانه های جهان معرفی کرد و از آن به بعد به تانک معروف کشور ژاپن بعد از تایپ 10 تبدیل شد. به غیر از توپ 120 م م بدون خان که تحت لیسانس شرکت Rheinmetall آلمان در ژاپن ساخته شده بود تمام زیرمجموعه های این تانک بومی بودند که این باعث بیشتر شدن هزینه هر واحد آن نسبت به تانک های ساخته شده برای اعضای ناتو همچون آبرامز و چلنجر2 بود. تانک تایپ 90 برای ارتقا با دو مشکل روبه رو بود. 1- بودجه کم و در نتیجه کمبود تدارکات 2- متمرکز شدن بودجه ها به پروژه تایپ 10 با توجه به اینکه ژاپنی ها به خوبی میدانند که تایپ 90 برای نبرددر مناطق محدود شهری نامناسب است به همین دلیل این تانک ها را به تیپ JGSDF Fuji School و واحد هفتم زرهی مستقر در هوکایدو که فضای کافی برای مانور و تمرینات مختلف را دارا می باشد، فرستادند. به غیر از تمرینات سالانه Combined Live Fire که در مرکز تمرین یاکیما در ایالت واشنگتن به میزبانی ارتش ایالات متحده برگزار میشود تایپ 90 هیچگاه از کشور ژاپن خارج نشده است و در هیچ نبرد واقعی نیز حضور نداشته است. جنگ افزار همان طور که قبلا اشاره شد این تانک از توپ 120 م م بدون خان آلمانی Rheinmetall استفاده میکند که در آبرامز، لئوپارد 2 و K1A1 کره جنوبی استفاده شده است. البته پیش از انتخاب توپ Rheinmetall ژاپنی ها موفق شدند توپ 120 بی خان را تولید کنند اما هزینه کمتر نمونه آلمانی باعث شد تا از نمونه بومی صرف نظر شود. از زمان معرفی تانک چندین ارتقا بر روی سیستم کنترل آتش انجام شده است که از جمله ی آنها افزودن فاصله یاب لیزری ایتریوم-آلومینیوم-گارنت با برد 300 تا 5000 متر به تانک است. کامپیوتر 32 بیتی تجزیه و تحلیل پرتابه و سیستم های تصویر برداری حرارتی بهبود یافته و سیستم های اتوماتیک ردیابی که قادر به درگیری با اهداف متحرک یا ثابت در روز و شب هستند از جمله ویژگی های مدرن این تانک ژاپنی محسوب می گردد. سیستم ردیابی هدف از یک نمایشگر تصاویر حرارتی استفاده میکند که میتواند توسط توپچی و یا فرمانده کنترل شود. همچنین این سیستم قادر به ردیابی سربازان و وسایل نقلیه و هلیکوپتر می باشد. (شلیک توپ اصلی 120 م م) توان دید فرمانده با دوربین، 3 الی 10 برابر در روز است. همچنین دید عمودی نیز از -29 تا +29 درجه و دید افقی هم 180 درجه است. ضمنا توپچی نیز قادر است تا با دید 10 درجه روی اجسام و محیط زوم کند. توپ اصلی تانک مجهز به سیستم بارگزار خودکار (Auto Loader) مکانیکی است که توسط میتسوبیشی طراحی شده است. بارگزاری خودکار میتواند ظرف دو ثانیه توپ را بارگزاری کند که درنهایت یک چرخه برای شلیک به یک هدف حدود 4تا 6 ثانیه زمان میبرد. 2 سلاح ثانویه روی این تانک نصب می شود، یک عدد مقابل دریچه توپچی بر روی برجک و آن مسلسل Browning M2 است که تحت لیسانس صنایع سنگین سومیتومو در ژاپن تولید می شود. علاوه بر این یک مسلسل 7.62 م م ساخت ژاپن نیز در سمت چپ مسلسل اصلی قرار گرفته است. تایپ 90 شبیه لئوپارد2 آلمانی است اما برخلاف آن از یک زره کامپوزیت سرامیک و فولاد پودمان بندی شده استفاده میکند که این طراحی مشابه طراحی تانک های پس از دهه 90 است. طرح این زره برای تسهیل ارتقا تصویب شد. زره جلویی در مقابل گلوله های JM-33 120 م م توپ L44 آزمایش شده است. این در حالیست که زره برجک توانایی دفاع در برابر پرتابه های تا 35 م م را دارد. مشخصات تایپ 90 از بسیاری از تانک های اصلی نبرد کوتاه تر است. این تانک دارای ارتفاعی حدود 2.33 متر و عرض 3.33 متر و وزنی حدود 50.2 تن است. در مقام مقایسه تانک لئوپارد 2 دارای ابعادی معادل 2.48 متر ارتفاع و 3.70 متر عرض و 55 تن وزن است. قلب تپنده این تانک یک موتور دیزلی 10ZG32WT میتسوبیشی 10 سیلندر دوزمانه است که 1500 اسب بخار قدرت برای این تانک فراهم می کند. این تانک از یک سیستم انتقال قدرت اتوماتیک Mitsubishi MT1500 استفاده می کند که دارای 4 دنده به جلو و دو دنده به عقب است. توسعه نمونه اولیه این موتور در سال 1972 و ده سال بعد در سال 1982 به پایان رسید. سیستم تعلیق نیز درعقب و جلو تانک نصب شده است که در هنگام پرش تانک برای مقابله با زمین های ناهموار تنظیم میشود که این خود نیازی برای هر تانکی در ره های خشن و کوهستانی ژاپن است. با توجه به گزارش های رسمی وزارت دفاع ژاپن شتاب این تانک 0-200 در 20 ثانیه است. (تانک از چهار جهت) مشخصات کلی نام: Type 90 نوع: تانک اصلی میدان نبرد کشور: ژاپن مالک: نیرو های دفاعی زمینی ژاپن طراح: صنایع سنگین میتسوبیشی - موسسه تحقیقات و توسعه فناوری وزارت دفاع ژاپن تولید کننده: صنایع سنگین میتسوبیشی بازه زمانی تولید: 1989-2009 تعداد ساخته شده:341 (2014) برد عملیاتی: 400 کیلومتر سرعت: 70 کیلومتر بر ساعت وزن: 50.2 تن طول: 9.76 متر عرض: 3.43 متر ارتفاع: 2.34 متر خدمه: 3 نفر زره: زره مرکب سرامیک/فولاد پودمان بندی شده جنگ افزار اصلی: Rheinmetall 120 mm بدون خان همراه با بارگزار خودکار (automatic loader) جنگ افزار جانبی: مسلسل M2HB 12.7 mm و مسلسل Type 74 7.62 mm موتور: Mitsubishi 10ZG32WT 10 سیلندر دو زمانه 1500 اسب بخار / 2400 دور بر دقیقه استفاده از این مطالب تنها با ذکر نام وبسایت www. military.ir مجاز می باشد ترجمه و گردآوری توسط بنده حقیر Moghaddam منبع http://en.wikipedia.org/wiki/Type_90_Ky%C5%AB-maru برای مطالعه: http://www.military-today.com/tanks/type_90.htm پوستر: http://gallery.military.ir/albums/userpics/10307/japanese-type-90-222.jpg
  10. بسم الله الرحمن الرحیم تانک M48 Patton یکی از اولین تانک های اصلی میدان نبرد ایالات متحده است که در همین کشور نیز طراحی شده است. بعد از جنگ جهانی دوم تصمیم بر این گرفته شد تا از ساختن انواع مختلف تانک خودداری شود و در عوض یک تانک وظیفه ی تانک های سبک، متوسط و سنگین را انجام دهد. به همین دلیل به آنها تانکهای اصلی میدان نبرد (MBT) گرفته می شود. این تانک جزء سه تانکی است که نام ژنرال آمریکایی، جورج اس پاتون را یدک می کشد که یکی از فرماندهان آمریکا در طی جنگ جهانی دوم بود و همینطور جزء اولین کسانی در آمریکا بود که به صورت همه جانبه موافق حضور تانک در میدان نبرد بود. تانک M48 یکی از نسخه های ارتقاء یافته ی تانک M47 Patton بود. این تانک تا زمانی که تانک مشهور M60 به میدان نیامده بود، یکه تاز زرهی آمریکا به شمار می رفت. اما وقتی که تانک M60 ساخته شد، با M48 ها جایگزین شدند و در جنگ ویتنام نیز به صورت رزرو برای تفنگداران نیروی دریایی قرار گرفته شد. این تانک در مقیاس گسترده توسط آمریکا و متحدانش در NATO در طی جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت و این تانک و همینطور M60 از نماد های جنگ سرد آمریکا در زمینه ی زرهی به شمار می روند. تانک M48 در حال بارگیری در سال 1959 زمانی که ایالات متحده، از M47 ها و M4 Sherman استفاده می کرد، تانک M48 به این منظور ساخته شد تا جایگزین این دو نسخه باشد. روی هم رفته، کارشناسان و طراحان برای ساخت M48، تانک M47 مورد بازبینی اساسی قرار دادند تا نسخه ی جدید تر، قوی تر و بهتر ساخته شود و می توان گفت که M48 را از نو طراحی کردند. تانکهای M48A5 تا دهه ی 80 میلادی در آمریکا به صورت رزرو باقی ماندند و در برخی دیگر از کشور ها از این تانک به صورت عملیاتی در ارتش هایشان استفاده می کردند، اما در آن زمان آمریکا روی تانکهای M48 توپ مدرن 90 میلیمتری را نصب می کرد که یکی از جدید ترین توپ های آن زمان به شمار می رفت. تانک M48A5 که بروز رسانی های زیادی روی آن نصب شده بود، به نسخه ی استاندارد توپ 105 میلیمتری تانک M60 مجهز شد که به همین خاطر آمریکا آن را تا چندین سال به صورت رزرو نگهداری کرد. ارتش ترکیه یکی از کشور هایی است که بیشترین تعداد دستگاه M48 Patton را نگهداری می کند. ارتش ترکیه با دارا بودن بیش از 1400 دستگاه تانک M48 بهینه سازی شده، یکی از بزرگترین دارندگان این تانک است که 1000 دستگاه از آن را مرحله به مرحله از دور خارج کرد و به صورت ذخیره آن ها را نگهداری کرد و مابقی آنها را به خودرو های بازیابی زرهی تبدیل کرد. M48 در یک نگاه تانک M48 در بیشتری نقطه ی تانک دارای 120 میلیمتر زره می باشد که حفاظت نسبتا مناسبی را برای تانک فراهم می کند. البته در نسخه های بروز شده حفاظت زرهی تانک تا حدود زیادی بیشتر شد. توپ اصلی یک T54 90 میلیمتری است که برای M48A3 T41 و برای M48A5 نسخه ی جدید تر M68 105 میلیمتری مورد استفاده قرار گرفت. البته اینها به عنوان توپ اصلی روی تانک نصب می شدند و سلاح های ثانویه نیز یک کالیبر 50 برونینگ M2 به عنوان سلاح فرمانده و یک کالیبر 30 میلیمتری M73 نیز به صورت هم محور با توپ نصب می شد. موتور Continental AVSI-1790-6 V12 که با هوا خنک می شد و Twin Turbo گازروغن بود که قادر به تولید 810 اسب می باشد. البته این موتور نسبت به نسخه ی قدیمی قدرتمند تر است و نسخه ی قدیمی Continental AVDS-1790-2 V12 است که می تواند 710 اسب بخار قدرت تولید کند. یک سیستم انتقال قدرت CD-850-4A or -4B با دو دنده به جلو و یک دنده به عقب این تانک را هدایت می کند. سیستم تعلیق Torsion Bar شاسی و سایر متعلقات را روی خود نگهداری می کند. باک تانک نیز 200 گالن آمریکا است که موجب می گردد تانک M48 به 462 کیلومتر برد عملیاتی دست یابد. تانک M48A5 قادر است تا به نهایت سرعت 48 کیلومتر دست یابد. تانک M-48A5 تاریخچه در 27 فوریه سال 1951، OTCM پروژه ی #33791 (کد پروژه) ساخت تانک جدیدی را آغاز کرد که دارای توپ جدید و قوی تری همچون توپ 90 میلیمتری T-48 بود(پیشوند T با X جایگزین شد، به خاطر اینکه بعد ها سری تانک M60 آن را انتخاب کرد). به علت مهم بودن کار و همینطور جدید تر بودن نسبت به M46 و M47، تانک M48 می بایست حساسیت های فرآوانی روی آن صورت می گرفت. به همین دلیل برجک تانک خالت نیم کره ی خاصی داشت و از دو تانک سلف خود متمایز بود. طراحی جدید بدنه و همینطور بهینه سازی سیستم تعلیق از دیگر تغییرات این نسخه به شمار می رفت. در بدنه ی تانک، بخش مسلسلچی حذف شده بود و خدمه به 4 نفر کاهش یافت. این تغییرات موجب می شد تا خود به خود جزء لیست نسل اولین تانکهای اصلی میدان نبرد فرار بگیرد. در دوم آوریل 1953، کمیته ی تجهیزات تاکتیکی و تکنیکی آمریکا استاندارد #34765 را که از آخرین ارتقاء های تانک M48 به شمار می رفت، سفارش داد. از سال 1952 الی 1959، یعنی حدود 7 سال، آمریکا قریب به 12 هزار نسخه از این تانک را ساخت. بعد از آن، تانک M48A2C ساخته شد که با یک موتور قدرتمند گازروغن 12 سیلندر در کنار موتور کمکی 8 سیلندر مجهز می شد. (این نسخه را Little Joe نامیدند). موتور گازروغن برد عملیاتی تانک را بسیار محدود و اندک می کرد و همینطور زمانی که تانک مورد هدف قرار می گرفت، مستعد انفجار مهیب می شد. در نتیجه این نسخه غیرقابل اعتماد نامیده شد و برخی از نسخه های ساخته شده به جنگ اسرائیل با اعراب ارسال شدند. این نسخه اشکالات بسیار زیادی داشت. از جمله اینکه برجک وضعیت مناسبی نداشت، یعنی با اولین نفوذ منفجر می شد و خدمه را از بین می برد. همینطور خطوط هیدرولیکی نیز اوضاع خوبی نداشتند و با نشتی همراه می شدند. این تانک به علت اینکه از استاندارد های مناسبی بهره نمی برد، خدمه اش آن را توپ آتشین نامیدند. زیرا ممکن بود در هر شرایط نامناسبی منفجر شود. همین موارد موجب شد تا آمریکا در آغاز 1959، نسخه ی M48A3 را منتشر کند که دارای ویژگی های جدید و بهتری بود. مانند نصب پاور پلنت دیزلی و M48 های دیزلی تا سال 1968 در خدمت آمریکا باقی ماندند و پس از آن به صورت رزرو یا ذخیره در آمدند، اما دیگر کشور ها آن ها را تا 1975 نگهداری کردند، مانند آلمان غربی که به صورت گسترده در لکشر 124 پانزر از آنها استفاده می کرد. M48A3 در فوریه سال 1963ريال ارتش آمریکا پذیرفت که 600 دستگاه تانک M48 Patton به نسخه ی استاندارد سازی شده ی M48A3 تبدیل شوند. در سال بعد، یعنی 1964، سپاه تفنگداران نیروی دریایی 419 دستگاه تانک ارتقاء یافته را دریافت کردند. مدل A3 با موتور دیزل تولید می شد. در این موتور مکانیزم سوخت و ساز بهینه شده بود و مشکل های قبلی همگی برطرف شده بودند. تانکهای ارتقاء یافته را آمریکا برای جنگ ویتنام نیز استفاده کرد. به دلیل اینکه این تانک ها با جدیدترین تجهیزات روز آن زمان تجهیز شده بودند، آمریکا در کنار M60 ها نیز از M48A3 استفاده می کرد، غلطک های تثبیت سازی نیز می توانستند در طرفین در اندازه های 3 یا 5 عدد مورد استفاده قرار گیرند. M48A5 M48A5 در اواسط دهه ی 70 میلادی، نسخه ی M48A5 از سوی ارتش آمریکا پذیرفته شد و قرار شد تا در این توسعه از توپ سنگین 105 میلیمتری استفاده گردد. برخی از مولفه های این تانک ها بهینه سازی شدند و در عمل می توانستند به سرعت تانک M60 نیز دستیابند. ویژگی های لجتستیکی تانک M48A5 نیز بهبود یافت تا در میدان نبرد پشتیبانی از آنها آسان تر شود. اغلب تانک های M48 ایالات متحده بروزرسانی A5 را دریافت کردند و همگی به این نسخه تبدیل شدند. در اواسط دهه ی 90 میلادی، همه ی مدل های تانک M48 Patton از خدمت ایالات متحده ی آمریکا خارج و با تانک های جدید جایگزین شدند. البته هنوز نیز خبری هایی مبتنی بر استفاده ی برخی کشور ها از مدل های مختلف تانک M48 به گوش می رسد که یا از آنها استفاده می کنند و یا آنها را به صورت ذخیره در اختیار دارند. تاریخچه ی نبرد یک دستگاه تانک Zippo در ویتنام ،سال 1968 ----M67A1 جنگ ویتنام از تانک M48 به صورت گسترده ای در جنگ ویتنام استفاده شد. تقریبا حدود 600 دستگاه تانک M48 در این نبرد برای ارتش آمریکا خدمت کرد. نسخه های ابتدایی این تانک تا سال 1965 در استفاده ی گردان اول و سوم تانک تفنگداران ایالات متحده بودند. گردان پنجم تانک نیز بعد ها به این تانک ها مجهز شدند. مابقی تانک ها به سه بخش تقسیم شده و به ارتش ویتنام جنوبی در اختیار آمریکا که به گردان 1-77 زرهی در DMZ، گردان 1-69 زرهی در مرکز Highlands و گردان 2-34 زرهی در دلتای می کنگ تحول داده شد. تقریبا به هر گردان 77 دستگاه تانک تعلق گرفت. همچنین تانک های M48 نیز در اختیار اسکادران سواره نظام زرهی در ویتنام قرار گرفتند تا آنها را با M551 Sheridan که برای اهداف زرهی، تهاجمی و شناسایی مورد استفاده قرار می گرفت، جایگزین شوند. تانکهای M48A3 به صورت گسترده در اختیار یگان سواره نظام زرهی قرار گرفتند، البته M67A1 آتشزا (با اسم مستعار Zippo) همین M48 های مورد استفاده در ویتنام بودند. تانک M48 Patton تنها یک تانک نبود که صرفا برای تخریب از آن استفاده شود، بلکه جنگ افزاری بود که در طئوری جنگ نقش تانک ها را کاملا عوض کرد و فصل نوینی را در تعریف تانک آغاز کرد. زمانی که آمریکا نبردش را در ویتنام به پایان رساند و تصمیم گرفت تا نیرو هایش را از این کشور خارج کند، تصمیم گرفت تا وظیفه ی هدایت کشور را به دست نیرو های ویتنام جنوبی بسپارد، به همین منظور تانکهای M48A3 را به خدمت ارتش ویتنام درآورد که اختصارا (ARVN) نامیده می شوند و یگان بیستم تانک این کشور به تانکهای جدید M48A3 مجهز شده بودند. در آن زمان ارتش جمهوری ویتنام از تانکهای M41 Walker Bulldog استفاده می کرد. پس از آن، ویتنام شمالی (NVA) به تانکهای T-54 و PT-76 شوروی مجهز شد، در حالی که ویتنام جنوبی از M41 و M48 استفاده می کرد. در 23 آوریل سال 1972، نیرو های یگان بیستم تانک ویتنام جنوبی به وسیله ی تیم توپخانه ی ارتش ویتنام شمالی مورد حمله قرار گرفت، نیرو های ویتنام شمالی به سلاح موشک انداز مالیوتکا که ناتو آن را Sagger نامید، در طی آن نبرد یک دستگاه M48A3 و یک نفربر M113 ارتش ویتنام جنوبی نابود شد. این اولین باری بود که از این موشک های ضد تانک استفاده می کرد. درست یک سال بعد، در طی نبرد یوم کیپور از این موشک به صورت گسترده استفاده شد. تانک M-48 Patton متعلق به تفنگداران نیروی دریایی آمریکا در جنگ ویتنام تانکهای M48 Patton به صورت تخصصی در زمینه های توپخانه نیز مورد استفاده قرار می گرفتند. یکی از همین موارد، نقش پشتیبانی توپخانه ای در نبرد ویتنام بود. با این وجود تعداد کمی از این تانک ها در میدان نبرد توانستند آنگونه که باید به نقش خود بپردازند. یکی از آنها در گردان 1-69 زرهی آمریکا یک تانک PT-76 سبک را که در لشگر سواره نظام زرهی 202 ویتنام شمالی بود را در Ben Het Camp در مارس 1969 نابود کرد. تانکهای M48 از لحاظ حفاظتی در وظعیت مناسبی به سر می بردند. زره آنها می توانست در برابر گلوله ی سلاح های کوچک، مین ها و راکت های RPG مقاومت کند. تانکهای M48 و M41 ویتنام جنوبی عملکرد مناسبی را از خود به نمایش گذاشتند. این تانکها در نبرد های مختلفی شرکن کردند، تانکهای زیادی از جمله T-54 و T-34 را نابود کردند که از افتخارات تاریخ عملیاتی این تانک محسوب می گردد. با وجود این مسائل، کنگره ی آمریکا از ارسال سوخت و مهمات برای تانکهای ویتنام جنوبی خودداری کرد کرد و ارتش ویتنام جنوبی نیز پس از پایان جنگ در سال 1975 آنها را به حال خود رها کردند. نبرد های هند و پاکستان تانکهای M47 و M48 توسط پاکستانی ها در نبرد هایی که با هند داشتند، علیه تانک های سنتوریون و M4 هندی مورد استفاده قرار گرفتند. در طی نبرد هند و پاکستان در سال 1965 نتایج خوبی برای تانکهای پاکستانی گزاش شد. در Rann of Kutch تانکهای پاکستانی توانستند با یک استراتژی مناسب حمله ی سنگینی علیه نیرو های هندی داشته باشند و آنها را به عقب نشینی وادار کنند. در کشمیر و پنجاب نیز تانک ها به صورت واقعی تست و آزمایش شدند و قابلیت هایشان شناسایی شد. در طی نبرد Grand Slam، تانکهای پاکستانی تواسنتد با حمله ی برق آسا خطوط تانکهای هندی را بشکنند و آنها را از هم جدا کنند. تانکهای پاکستانی همگی Patton نبودند، بلکه بدنه را پاتون ها تشکیل می دادند که با پشتیبانی تانک های دیگر آنها نیز عملیات اصلی را انجام می دادند. در طی یک نبرد در ASAL Uttar حدود 97 دستگاه تانک پاکستانی از بین رفت که تعداد زیادی از آنها پاتون بودند. بعد از آن نیز پاکستان در یک نبرد با نام Chawinda توانست از تانک های پاتون به خوبی استفاده کند که نتیجه ی آن جنگ نیز رضایت بخش گزارش شد. البته همگی این نبرد ها با همراهی تانک های پاتون صورت گرفته، چه بسا در صورت استفاده از تانک های شوروی که در آن زمان پاکستان به T-54 ها مجهز بود اینقدر در پیروزی هایشان تاثیر گذار نبود. در نبرد سال 1971 میان هند و پاکستان درگیری سهمگینی رخ داد که برای تانک های پاتون عملکرد خوبی ثبت شد. در سال 1965، یک دسته تانک به رهبری تانکهای پاتون از Chamb عبور کردند بدون اینکه هیچ تلفاتی گزارش شود. در یک نبرد دیگر، یک ستون از تانکها با موفقیت توانستند خطوط تانکهای پیشرفته ی هندی را در هم شکافند. با تحلیل عملکرد های این تانکها، ارتش پاکستان تانکهای پاتون را به صورت گسترده توسط ارتش اش مورد استفاده قرار داد. اما در نبرد Asal Uttar عملکرد آنها افتضاح گزارش شد و رهبران پاکستان مدام آن را نکوهش می کردند. البته ایالات متحده نیز تحقیقاتی در رابطه با این تانکها یعنی M48 Patton در آسیا انجام داد که نتیجه ی آن این بود که تانکهای M48 می توانند در برابر توپ 20 Pounder سنتوریون حرفی برای گفتن داشته باشند و به نوعی نسبت به آنها برتری داشته باشند تانکهای M48 در جنگ 6 روزه ی اعراب علیه اسرائیل نیز به کار گرفته شدند که نتایج جالبی را در بر داشتند. در بخشی از صحرای سینا، تانکهای M48 اسرائیل با توپ های L7 105 میلیمتری مجهز شدند که توانستند علیه T-34 ها و SU-100 های ارتش مصر به صورت خارق العاده ای تاثیر گذار باشند. این تانکها در دومین نبرد Abu- Ageila مورد استفاده قرار گرفتند، اما آنگونه که نتایج نشان میدهد تانکهای M48 چندان موفق نبودند. زیرا تعدادی از پاتون های اردن توسط M4 شرمن اسرائیل مورد هدف قرار گرفتند. در بررسی های فنی صورت گرفته توسط کارشناسان و طراحان آمریکایی، تانکهای M48 نسبت به M4 برتری بسیار بیشتری دارند، یعنی تانکهای M48 می توانند 1 کیلومتر بیشتر از M4 های شرمن برد داشته باشند، زره تانکهای M48 نیز بسیار قوی تر هستند، اما توپ های 105 میلیمتری تانکهای M4 شرمن اسرائیل که گلوله های HEAT را شلیک می کرد، حتی می توانست در برابر T-62 ها نیز خطرناک باشد. همین خطرناک بودن موجب شد تا شوروی در پاسخ به موفق بودن تانکهای M48، تانکهای T-62 را بسازد، امریکا نیز M60 ساخت. اردن نتوانست آنگونه که باید از تانکهای پاتون استفاده کند، اسرائیل حدود 100 دستگاه تانک M48A1 اردن را به غنیمت گرفت که تا بعد از جنگ نیز از آنها استفاده می کرد. تانک غنیمتی m48 در موزه ای در اسرائیل البته نبرد های دگیری نیز در خاور میانه رخ داد که M48 به رویارویی با تانک های ساخت شوروی و دیگر کشور ها پرداخته و عملکرد موفق آنها موجب شد تا آمریکا M60 را بسازد. البته هرچقدر که این تانک ها نیز موفق باشند، باز هم نقاظ ضعف آنها توسط دشمن شناسایی می شوند و علیه به کار گیرنده آن نقاط ضعف را مورد استفاده قرار می دهند. همینطور تانکها به خودی خود قدرتمند نخواهند بود. بلکه استراتژی که رهبران و فرماندهان برای جنگ اتخاذ می کنند نیز تاثیر گذار است و در عوض کردن نتیجه ی جنگ بسیار می تواند مولفه ی کلیدی به شمار رود. تانک M48 منهدم شده توسط نیروی هوایی آمریکا در جهت آزمایش موشک ماوریک January 1978، با تشکر از Commandant تانک پل گذار ارتش آلمان با شاسی M48 تانک مین روب با شاسی M48پ استفاده کنندگان این تانک در دنیا با رنگ آبی پررنگ و استفاده کنندگان سابق با رنگ آبی فیروزه ای منبع http://en.wikipedia.org/wiki/M48_Patton نویسنده و ترجمه: سیاوش سلطان ویس Military.IR Copyright تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
  11. به نام خدا باسلام به دوستان عزیز Oshkosh L-ATV L-ATV و یا خودروی زرهی تاکتیکی سبک ، توسط شرکت Oshkosh با یک سرمایه گذاری خصوصی به منظور رقابت برای ساخت خودروی زرهی تاکتیکی سبک برای تامین نیاز ارتش ایالات متحده (JLTV) توسعه داده شد. این برنامه جدید که با هدف جایگزین کردن بخشی از ناوگان خودروهای زرهی سبک قدیمی HMMWV در خدمت ارتش ایالات متحده و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده است. توسعه Oshkosh L-ATV در سال 2006 شروع شد و در سال 2011 این شرکت طی قراردادی 22 نمونه L - ATV را برای تست و ارزیابی تحویل داد . L-ATV برای ماموریت های گشت زنی و شناسایی طراحی شده و درعین سبک بودن دارای سطح مناسبی از حفاظت در برابر انفجارهای کوچک است. در حال حاضر دو نوع از این خودرو که یکی با دو صندلی برای حمل بار و نوع دیگر با چهار صندلی برای حمل نیرو ساخته شده است . این خودرو می تواند به مسلسل های 12.7 یا 7.62 میلی متری یا نارنجک انداز 40 میلی متری نیز مجهز شود. این خودروی زرهی سبک دارای موتور دیزلی توربوشارژ است اما می توان موتور دیزل الکتریک هیبریدی را روی آن نصب کرد. Oshkosh L-ATV را می توان با هلیکوپتر شینوک یا هواپیمای باری هرکولس c130 حمل کرد . مشخصات : کشور سازنده : ایالات متحده آمریکا صندلی : 4 تا 6 نفر ، ظرفیت : حمل بار 1.6 ~ 2.3 تن ، بیشترین سرعت : 120km/h ، برد : 640km مانور : شیب 60٪ ، شیب های جانبی 40٪ ، گام عمودی ~ 0.5 متر ، عبور ازگودال ~ 0.5 متر، عبور از آب تا 1 متر منبع : http://www.military-...shkosh_latv.htm
  12. به نام حق بحرین ؛ وزیرکشور یا وزارت امور داخلی بحرین در سال جاری میلادی (2014) به دنبال برنامه ای برای تجهیز نیروهای امنیتی این کشور به خودرو های محافظت شده (امرپ) با پیکربندی 4×4 است . امرپ های Aravis و Eagle V گزینه های مطرح بوده اند .نیروهای نظامی و امنیتی بحرین در حال حاضر به خودرو های زرهی کبرا (ساخت ترکیه) و Nimer-1 (ساخت عمان) نیز مجهز هستند. Aravis Eagle V NIMER I http://www.military....-نمر،ساخت-عمان/ خودروی کبرای بحرین (ساخت اتوکار ترکیه) http://www.military....9-کبرای-زهردار/ مصر ؛ نیرو مخصوص و نیروهای امنیتی ، پلیس ضد شورش و ... مصر به تازگی در دسته دارندگان خودروهای محافظت شده Renault Sherpa 2 و Reva V LWB (ساخت آفریقای جنوبی) وارد شده اند علاوه بر این یکصد و هشتاد دستگاه RG-32M و تعداد نامشخصی Casspir Mk3 هستند ، در ضمن این کشور سازنده نوع خاصی از نفربر در کلاس نزدیک به امرپ ها با عنوان فهد 240/280 نیز میباشد. Renault Sherpa 2 http://www.military....nault-sherpa-2/ Reva V LWB http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/aravis~1.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/thumb_aravis~1.jpg RG-32M http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/1-rg32m.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/thumb_1-rg32m.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/2-rg32m.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/thumb_2-rg32m.jpg ] فهد 240 http://www.military....دروی-زرهی-fahd/ عراق ؛ شاید بیشترین بکارگیرنده خودروهای امرپ در منطقه عراق باشد ؛ RG-31 و رقمی بالغ بر 1240 دستگاه Cougar ، همچنین 573 خودروی زرهی اوتوکار عقرب و تعداد نامشخصی Casspir Mk3 و Dzik3 (ساخت لهستان ) ، barrakuda (ساخت شرکت Doosan کره جنوبی ) و mohafiz (ساخت Heavy Industry Taxila HIT پاکستان) RG-31 COUGAR http://www.military....ین-mrap-cougar/ Casspir Mk3 Dzik3 barrakuda mohafiz اردن ؛ 100 دستگاه مکس پرو ، 149 دستگاه کوگر ، 39 دستگاه RG-33L و 50 دستگاه 149 ماتادور . COUGAR http://www.military....ین-mrap-cougar/ International MaxxPro MPV http://www.military....pv-ساخت-آمریکا/ RG-33L http://www.military....33-ساخت-آمریکا/ Matador http://www.military....-آفریقای-جنوبی/ عمان ؛ این کشور کوچک منطقه خاورمیانه ، 132 دستگاه پنهارد VBL و همچنین 22 دستگاه خودروی شبه امرپ Saxon و رقمی در حدود 100 دستگاه نفربر فهد ساخت مصر بهره میجوید . علاوه بر این از خودروی NIMER I و NIMER II ساخت خود نیز بهره مند است. NIMER I ساخت عمان ( و هم چنین صادر شده به بحرین ) http://www.military....-نمر،ساخت-عمان/ NIMER II ساخت عمان Saxon ساخت انگلیس قطر ؛ 27 دستگاه Renault Sherpa 2 و 16 دستگاه پنهارد VBL و تعداد نامشخصی Higuard Renault Sherpa 2 http://www.military....nault-sherpa-2/ PANHARD VBL Higuard (رنو فرانسه ) عربستان ؛ از تلاش برای خرید 200 دستگاه Nexter Aravis که بگذریم؛ صنایع دفاعی عربستان در همکاری با شرکت های خارجی تولید کننده : 100 دستگاه الفهد خودروی زرهی المنصور خودروی زرهی النایف خودروی زرهی الکاسر (همان خودروی زرهی معروف در جریان اشغال بحرین) امرپ تمام عیار Nyoka mk2 ساخت آفریقای جنوبی تحت عنوان Al-Masmak http://www.military....k-ساخت-عربستان/ و همچنین تعداد نا مشخصی زرهپوش های الفیصل الشبل 1 الشبل 2 الشبل 3 (در نمایشگاه IDEX ماکتش رونمایی شد ) Twaiq ترکیه ؛ سازنده و دارنده 1200 خودروی زرهی اوتوکار کبری ، 970 اوتوکار عقرب و همچنین 468 دستگاه از امرپ های BMC ساخت این کشور تحت عنوان BMC-KRIPI 350 و خودروی زرهی KAYA OTOKAR COBRA http://www.military....9-کبرای-زهردار/ OTOKAR AKREP BMC-KRIPI 350 KAYA http://www.military....ده-ای-از-ترکیه/ امارات متحده عربی ؛ 750 دستگاه Oshkosh M-ATV و 76 دستگاه RG-31 Mk5 در کنار خودروی زرهی Nimr یا النمر I , II به تعداد نا مشخص ؛ M-ATV http://www.military....ت-متحده-آمریکا/ RG-31 Mk5 MARKSMAN ASV Panthera (ساخت کمپانی اماراتی Ares Security Vehicles LLC - ASV ) نمر انواع نمر خودروی گشتی 6×6 نفربر 6×6 خودروی فرماندهی زرهی وانت دوکابین زرهی KRAZ-ASV Panthera ( محصول مشترک کمپانی اماراتی Ares Security Vehicles LLC - ASV و کمپانی اوکراینی KRAZ) کویت : ارتش و نیروهای امنیتی این کشور تعدادی خودروی Panhard VBL و Shorland S600 در اختیار دارند Panhard VBL ساخت فرانسه Shorland S600 آذربایجان ؛ تعداد نا مشخصی - SHERPA 2 RENAULT ،350 OTOKAR COBRA - 200 AKREP ZPT ، 110 MARAUDER , 110 MATADOR و همچنین امرپ آمریکایی COUGAR به تعداد محدود 4 دستگاه برای نیروهای حافظ صلح MATADOR http://www.military....-آفریقای-جنوبی/ MARAUDER http://www.military....amount-maraude/ AKREP ZPT COBRA http://www.military....9-کبرای-زهردار/ SHERPA 2 http://www.military....nault-sherpa-2/ COUGAR http://www.military....ین-mrap-cougar/ لازم به ذکر است که کشورهای عربی نامبرده به جز خودروهای ذکر شده هزاران دستگاه خودروی هاموی در مدل های مختلف را در اختیار دارند که شماری از این مدل ها زره پوش هستند. برخی کشورهای دیگر مثل پاکستان ، گرجستان و قزاقستان هم از انواع مختلف دیگری از امرپ ها بهره میگیرند ، اما ایران ؟!! ،... ..................... <
  13. به نام خدا با سلام سی 1 آریت (C1 Ariete) تانک اصلی میدان نبرد ایتالیا است که توسط کنسرسیومی متشکل از فیات – اویکو و اتومرلا طراحی و ساخته شده است. در پروژه این تانک ، فیات ساخت شاسی و پیشرانه و اتومرلا ساخت برجک و سیستم کنترل آتش را بر عهده گرفتند. تانک آریت دارای چهار خدمه (شامل راننده ، فرمانده ، توپچی و بارگذار) است و ازجدیدترین تجهیزات اپتیکی و تصویربرداری دیجیتال به همراه سیستم کنترل آتش بهره میبرد که به آن امکان میدهد در شب و روز و در هنگام حرکت به اجرای اتش بر روی اهداف بپردازد. در مجموع 200 دستگاه از این تانک برای ارتش ایتالیا سفارش داده شد که اولین دستگاه در سال 1995 و آخرین دستگاه هفت سال بعد در ماه آگوست سال 2002 تحویل گردید. این تانک برای اولین بار در سال 2004 توسط ارتش ایتالیا در کشور عراق استقرار یافت. تسلیحات سلاح اصلی تانک آریت یک قبضه توپ 120 میلمیتری بدون خان ساخت شرکت اتومرلا است که به منظور افزایش دوام و مقاومت در برابر تنش ها برای اجرای آتش در دوره ای طولانی با تکنیک اتو فرتاج (autofrettage) ساخته شده است. این توپ به پوشش حرارتی ، فشار شکن و سیستم رفرنس دهانه مجهز است و توسط محرک های هیدرولیکی در دو محور افقی و عمودی تثبیت شده و از قابلیت شلیک گلوله های شدیدالانفجار ضد تانک (HEAT) و گلوله های مجهز به پرتابه ضد زره تثبیت شده با کفشک (APFSDS) و همچنین تمامی گلوله های استاندارد 120 میلیمتری ناتو برخوردار است. در مجموع 42 گلوله 120 میلمیتری برای این توپ در نظر گرفته شده که از این تعداد 15 گلوله در مخزن برجک و 27 گلوله در مخزن شاسی (پشت جایگاه راننده و در بخش جلویی شاسی قرار گرفته است) نگهداری میشوند. تانک آریت علاوه بر توپ 120 میلمیتری ، از یک قبضه تیربار 7.62 هم محور (coaxial) با سلاح اصلی و یک قبضه تیربار 7.62 نصب شده در بالای برجک برای استفاده فرمانده برخوردار است. این تانک در مجموع 2500 گلوله برای تیربار های 7.62 میلیمتری خود حمل میکند. زاویه گردش برجک تانک آریت 360 درجه است و علاو ه بر این توپ نیز امکان پوشش زوایای عمودی از 9- تا 20+ درجه را دارد. مکانیزم تغییر زاویه برجک و توپ از نوع الکترو- هیدرولیک بوده و یک سیستم پشتیبانی دستی نیز برای آن تعبیه شده است. حفاظت آریت از زرهی مشابه زره چاپهام تانک چلنجر انگلیس بهره میبرد که از پوسته ای فولادی با هسته ای کامپوزیتی تشکیل شده است. این زره در مقابله با تهدیدات انرژی شیمیایی (CE) ، حداکثر 1100 میلیمتر مقاومت برای برجک و 780 میلیمتر مقاومت برای بخش جلویی شاسی و در مقابله با تهدیدات انرژی جنبشی (KE) ، حداکثر 500 میلیمتر مقاومت برای برجک و 470 میلیمتر مقاومت برای بخش جلویی شاسی (سینه تانک) را فراهم میکند. همچنین امکان نصب زره های اضافی برای ایجاد حفاظت بیشتر نیز امکان پذیر است. لازم به ذکر است که تانک آریت از نظر سطح حفاظت با تانک های تایپ 99 ، چلنجر 1 و الخالد قابل مقایسه است. تانک آریت به گیرنده های هشدار قفل لیزری RALM ساخت صنایع سیستم های BAE ایتالیا مجهز است که سنسور آن در بالای برجک نصب شده و پوشش 360 درجه ای را فراهم میکند. این سیستم در هنگام دریافت پرتو های لیزر از فاصله یاب های لیزری سیستم کنترل آتش تانک ها و همچنین لیزری های هدایتی موشک های ضد تانک ، خدمه را به سرعت از خطر موجود و جهت آن آگاه میکند. علاوه بر این سیستم ، تعدادی پرتابگر نارنجک های دودزا و هدف کاذب با مکانیزم شلیک الکتریکی و موقعیت آتش رو به جلو نیز بر روی برجک تانک نصب شده اند که در مواقع لزوم برای ایجاد پوشش دود و یا ایجاد اهداف کاذب به کار گرفته میشوند. تانک آریت به سیستم حفاظت ش م ر ساخت صنایع Sekur SpA نیز مجهز است که تانک را قادر میسازد در مناطق آلوده به عناصر ش م ر به عملیات بپردازد. <
  14. به نام خدا با سلام قسمت اول
  15. تانک میدان نیرد اصلی الیفانت ( Olifant یاهمان Elefant به معنای فیل ) محصول کمپانی سازنده الیفانت و شرکت مهندسی OMC در کشور آفریقای جنوبی است . طرح ساخت و گسترش این تانک به سال 1974 بر میگردد و در اواخر همان دهه اولین نسل از آن وارد خدمت در یگانهای زرهی ارتش آفریقای جنوبی گردید . طراحی تانک الیفانت مارک 1 بسیار شبیه به تانک قبلی ساخت آفریقای جنوبی ، سمل بود که نمونه ارتقا داده شده تانک انگلیسی سنتوریون میباشد . الیفانت به صورت مداوم و مستمر تحت گذراندن برنامه های ارتقا و به روز رسانی بوده و هست . نمونه مقیاس کامل الیفانت مارک A1 در سال 1983 تولید شد و اولین نمونه از آن نیز در سال 1985 وارد خدمت گردید . در همان سالی کهMK 1A ( مارک یک ) وارد مرحله تولید میشد ، کار گسترش بر روی نمونه MK 1B نیز آغاز گشت و تانک اخیر در دهه نود میلادی در ارتش آفریقای جنوبی عملیاتی شد . ارتش آفریقای جنوبی تعداد 172 دستگاه تانک الیفانت از هر دو نمونه MK1A و MK1B را به صورت عملیاتی در اختیار دارد . الیفانت 1B سال 1991 وارد خدمت شد . زره تانک MK1B اساسا دگرگون شده است که موجبات ارتقای کیفیت زره را فراهم آورده . تانک الیفانت از چهار خدمه بهره میبرد که شامل فرمانده ، توپچی ، بارگذار و راننده می باشد . برنامه های ارتقایی که این نمونه از الیفانت تا به حال پشت سر گذاشته است شامل نصب توپ پر قدرت تر 105 میلیمتری L7 ، مسافت یاب خودکار لیزری و سیستم تصویرساز نسل اول میباشد . برد عملیاتی تانک به واسطه نصب موتورهای دیزلی جدید و مخازن حمل سوخت اضافی افزایش چشمگیری پیدا کرده . در سپتامبر 2003 BAE Systems Land Systems OMC موفق به عقد قرارداد با آرمسکور ( آژانس تدارکات در وزارت دفاع آفریقای جنوبی ) برای ارتقای سیزده دستگاه الیفانت مارک 1B گردید . موارد ارتقا شامل بسته ای برای افزایش قدرت محرکه تانک که نیروی آن را تا 15% افزایش می داد ، یک توپ مدرن تر و ارتقای سیستم گرداننده برجک تانک ، سیستم کنترل آتش جدید و ردیابی هدف و سامانه درگیری با دشمن با قابلیت تصویر سازی گرمایی . به دنبال این ، قرار داد ارتقای سیزده دستگاه تانک بعدی به سطح اولیفانت مارک 2 در سپتامبر 2005 منعقد گشت . موعد تحویل تانکها نیز بین سالهای 2005 تا 2006 پیش بینی شده بود . تسلیحات : تانک الیفانت 1B مسلح به توپ 105 میلیمتری L7 به عنوان سلاح اصلی است که برای افزایش دقت آتش با پوشش حرارتی مجهز شده است . تانک همچنین یک مسلسل 7.62 میلیمتری به منظور مقابله با اهداف کوچکتر و پیاده نظام و یک مسلسل ضد هوایی 7.62 م ل دارا میباشد . کنترل آتش : جایگاه راننده تانک با سیسیتم دید در روز و شب تجهیز شده ، همچنین توپچی تانک نیز به سیستم مشابه دید در روز و شب و علاوه بر آن سامانه یکپارچه مسافت یاب لیزری مجهز است . حفاظت از خود : صفحات محافظ و جداره پیشانی تانک با زره غیر عامل تقویت شده و برجک آن نیز به زرهی مقاوم تجهیز شده . نصب زره دولایه در کف تانک ، حفاظ بسیار مناسبی برای خدمه در مقابل مین های ضدتانک ایجاد میکند . همچنین زنجیرهای تانک با صفحات جانبی جدید در مقابل موشکهای HEAT محافظت شده . در مواقع ضروری یک پرده کامل دود تانک الیفانت را در مقابل دشمن پوشش میدهد . پیشران : موتور توربو دیزل خنک شونده با هوا نیرویی معادل 900 اسب بخار را برای الیفانت ایجاد میکند . تانک نیروی محرکه خود را از یک موتور دیزلی توربو شارژ که برای تانک نیروی معادل 900 اسب بخار را تامین میکند ، بهره میبرد . برد عملیاتی تانک با نصب موتور دیزلی و مخازن سوخت اضافی بیشتر شده است . ذکر این نکته خالی از لطف نیست که موتور الیفانت MK1 با بنزین کار میکرد . محور تعلیق تانک نیز در مدل MK1B دگرگون شده است . همچنین کاهش وزن کلی نسبت به مدلهای پیشین موجب قناعت تانک در مصرف سوخت شده است . تحرک : الیفانت موفق شده است که به حداکثر سرعت 58 کیلومتر در ساعت بر روی جاده و حداکثر برد 380 کیلومتر و فقط با اتکا به مخزن داخلی سوخت خود دست یابد . الیفانت توانایی گذر از آبهای با عمق یک و نیم متر و سطوحی با شیب 30 الی 60 در صد و موانعی با ارتفاع یک متر را دارا میباشد. مشخصات تانک الیفانت مارک 1 : Olifant Mk.1B سال ورود به خدمت 1991 خدمه 4 نفر وزن 58 تن طول ( به اضافه توپ ) 10.2 متر پهنا 3.38 متر ارتفاع 2.94 متر تسلیحات توپ اصلی 105-mm مسلسل ها :2x 7.62-mm گردش لوله توپ 360 درجه حمل مهمات : توپ اصلی 68 گلوله مسلسلها: 2x 7.62-mm تحرک نیروی موتور 900 hp حداکثر سرعت در جاده 58 km/h بیشترین برد تانک 500 km این تصویر نسل آخر از تانکهای الفانت ، olifant_mk2می باشد که همانطور در تصویر مشاهده میکنید از لحاظ ظاهری بسیار شبیه به تانکهای سطح اول جهان است. http://mefna.blogfa.com/post-287.aspx منتقل شد گوبلز
  16. به نام خدا در این ویدئو تانک تایپ 74 ارتش ژاپن را می بینید. تصویر برداری از بالای برجک تانک صورت گرفته است و وقتی که به ویدئو نگاه می کنید ، گویا خودتون سوار بر این تانک هستید. حجم ویدئو : 8.8 مگ لینک دانلود به صدای غرش موتور تانک توجه کنید ویدئوی زیر هم همان ویدئوی بالایی است که از زاویه دیگر فیلمبرداری شده است. حجم : 5 مگ لینک دانلود دوستان یک نکته : این تانک اولین تانک عملیاتی جهان است که برای محاسبات شلیک خود به یک کامپیوتر بالستیک مجهز شده بود. فقط برای میلیتاری استفاده از لینکها با ذکر منبع بلامانع است.
  17. به نام خدا تانک فوق پیشرفته K2 در جهان تانک های امروزی گاهی اوقات به تانک هایی بر می خوریم که به معنای واقعی کلمه پیشرفته اند. به طوریکه این پیشرفتگی آنها هم حالت نسبی و هم حالت مطلق دارد. تانک کی 2 ساخت کره جنوبی یکی از این تانک ها است. چرا که این تانک قدرتمند هم به نسبت تانک های همسایه شمالی خود دارای پیشرفتگی فوق العاده ای است و هم در مجموع از آخرین پیشرفت های تکنولوژی در ساختار خود استفاده می کند و تانکی پیشرفته و فوق مدرن به حساب می آید. کره جنوبی که در زمینه صنعت و تکنولوژی بسیار بسیار جلوتر از همسایه شمالی خود بوده و همچنین جزء کشورهای پیشگام و پیشرو در سطح جهانی نیز به شمار می رود ، تانک کی 2 را طراحی کرده است که از هر نظر از آخرین تکنولوژی های موجود استفاده می کند. ارتش کره جنوبی پس از جنگ کره توسط آمریکایی ها تقویت شد. به مرور تانک های ام 48 پاتن تحویل ارتش کره جنوبی گردید و این ارتش شروع به بازسازی خود و تقویت قوای زرهی خود در برابر همسایه شمالی خود و مقابله با خطر حمله مجدد همسایه شمالی خود کرد. از اوایل دهه 1980 نیز با افزایش قدرت زرهی جبهه شوروی و همچنین قدرتمند شدن هرچه بیشتر تانک های کشورهای مختلف ، ارتش کره جنوبی دست به طراحی و ساخت تانک جدیدی کرد تا بتواند موازنه قدرت خود را در برابر همسایه شمالی خود حفظ کند. به همین منظور تانک K1 طراحی گردید. این تانک در زمان خود تانک بسیار پیشرفته ای بود. این تانک از سال 1986 به تولید انبوه رسید و حدود 1000 دستگاه از آن ساخته و تحویل ارتش کره جنوبی گردید. در سال 1992 نیز با توجه به گسترش کالیبر توپها در کشورهای مختلف ، ارتش کره جنوبی دست به ساخت نمونه جدیدی از تانک K1 زد که از توپ 120 میلیمتری استفاده می کرد. تانک جدید ارتش کره جنوبی K1A1 نامگذاری شد و حدود 480 دستگاه از آن ساخته و تحویل ارتش کره جنوبی گردید. هم اکنون نیز ارتش کره جنوبی حدود 2500 دستگاه تانک در اختیار دارد که 900 دستگاه از آن را تانک های ام 48 پاتون ، که همگی به استاندارد A5K ارتقا یافته اند ، 1000 دستگاه تانک K1 و حدود 480 دستگاه آنرا تانک K1A1 تشکیل می دهد. به اعتقاد اکثر کارشناسان نظامی جهان توان زرهی کنونی ارتش کره جنوبی برای مقابله با توان زرهی همسایه شمالی خود که در حال حاضر تنها تهدید بالقوه این کشور به شمار می رود ، کاملا کافی است. تانک های K1 و همچنین K1A1 ارتش کره جنوبی دارای قابلیت های رزمی و تکنولوژیکی بسیار بالاتری نسبت به تانک های کره شمالی می باشند. حتی تانک های به روز شده ام 48 پاتون نیز از خیلی جهات برتر از تانک های قدیمی به روز شده ساخت شوروی می باشند که در اختیار کره شمالی قرار دارد. تانک های ارتش کره شمالی عمدتا شامل تانک های تی 55 ، تایپ 59 و تی 62 می باشد. اما کره جنوبی به چند دلیل مایل بود تانک جدیدی را طراحی کند. اول اینکه تانک های K1 و K1A1 هر چند تانک هایی بودند که در زمان خود بسیار پیشرفته بودند (تانک K1A1 هنوز هم جزء تانک های مطرح جهان به شمار می رود) اما هر دوی این تانک ها با استفاده از تکنولوژی وارداتی کشورهای غربی مثل آمریکا و آلمان ساخته شده بودند. حتی در طراحی این تانک ها نیز تا بخش زیادی از آنها به وسیله همکاری فنی و اطلاعاتی آمریکا صورت گرفته بود. شباهت فوق العاده این تانک ها با آبرامز خود موید این مطلب است. این مورد برای کشوری با سطح تکنولوژیکی بالا مثل کره جنوبی چندان جالب به نظر نمی رسید. از این رو کره ای ها تانک جدیدی را طراحی کردند که بخش عمده ای از آن از تکنولوژی بومی استفاده می کرد. دلیل دوم نوسازی ناوگان زرهی این کشور بود. تانک های ام 48 این کشور علی رغم بهینه سازی و آپگرید شدن بسیار خوب خود ، دارای عمری حدود 40 الی 50 سال بودند که می بایست کنار گذاشته می شدند. حتی تانک های K1 نیز علیرغم برتری بودن بر تانک های کره شمالی می بایست از خدمت کنار گذاشته شوند. دلیل دیگر افزایش سهم کره جنوبی در صادرات تسلیحات مدرن به کشورهای دیگر است. از این رو در سال 1995 کار طراحی و تولید تانک جدید کره جنوبی آغاز گردید. پروژه تولید این تانک با نام XK2 شناخته می شد. در روز جمعه 2 مارس 2007 برای اولین بار از این تانک در شهر سئول پرده برداری شد. طراحی این تانک 12 سال به طول انجامید و تنها 230 میلیون دلار هزینه صرف تحقیقات و طراحی اولیه این تانک گردید. کارخانجات متعددی مثل هیوندای ، کیا ، سامسونگ ، دوو و کارخانجات فولاد ملی کره جنوبی در طراحی و ساخت این تانک همکاری کردند و این تانک از هر نظر با استفاده از تکنولوژی و فن آوری بومی کره جنوبی ساخته شده است. همه این شرکت ها زیرمجموعه هایی بودند که هر یک بخشی از طراحی و تولید این تانک را بر عهده داشتند. پیمانکار اصلی این پروژه شرکت ROTEM بود و همه زیر مجموعه ها تحت رهبری این شرکت فعالیت میکردند. کی 2 تنها یک تانک ساده نیست. بلکه یک تانک تمام دیجیتال برای نبردهای دیجیتال آینده است که میدان نبرد را مدیریت می کنند. هنوز هم شرکت ROTEM در حال گسترش و بهبود برخی زیر مجموعه ها و سیستم های فرعی این تانک است. تانک M48A5K بهینه سازی تانک های M48 پاتن که قرار است با ورود کی 2 از سرویس این کشور کنار گذاشته شوند. تانک K1/88 تانک K1A1 تسلیحات و مهمات در مراحل طراحی این تانک دو برجک برای این تانک طراحی گردید. یک برجک بدون سرنشین بود که هیچ پرسنلی در آن قرار نمی گرفت که البته طرح این برجک در همان مرحله طراحی به دلیل مشکلات فنی بسیار کنسل شد. دیگری یک برجک دو سرنشینه بود که البته این برجک برای تانک جدید در نظر گرفته شد. برجک این تانک به وسیله نیروی الکتریکی گردش می کند و دارای سرعت گردش بالاتری نسبت به تانک های همرده خود می باشد. در ابتدا یک توپ 140 میلیمتری ساخت راین متال برای این تانک در نظر گرفته شده بود که البته در ادامه همان توپ 120 میلیمتری برای تولید انبوه مناسب دیده شد. البته این تانک این قابلیت را دارد که با اندکی تغییرات از توپ 140 میلیمتری هم استفاده کند. به عبارتی طراحان این تانک به این نکته توجه کرده اند که شاید در آینده نیاز به استفاده از یک توپ سنگین تر و قویتر در تانک خود باشد و به همین دلیل برجک تانک را به گونه ای طراحی کردند که می توان با اندکی تغییر یک توپ 140 میلیمتری را بر روی آن نصب کرد. در هر صورت یک توپ 120 میلیمتری ال 55 (با طول 6600 میلیمتر) بدون خان به عنوان توپ اصلی این تانک در نظر گرفته شد. این توپ آلمانی هم اینک در کارخانجات کیا کره جنوبی تحت لیسانس آلمان در حال ساخت می باشد. این توپ دارای سرعت دهانه بیشتری نسبت به توپ ال 44 که بر روی تانک K1A1 نصب شده است ، می باشد. البته تانک می تواند از توپ ال 44 نیز استفاده کند و به سادگی می توان برای ماموریت های سبکتر از توپ ال 44 (با طول 5280 میلیمتر) استفاده کرد. زمانی که در سال 2003 برای اولین بار ویدئویی توسط تلویزیون دولتی کره جنوبی از مراحل طراحی این تانک پخش شد ، خیلی ها اشتباها تصور می کردند که این تانک از توپ 52 کالیبر (با طول 6240 میلیمتر) مشابه توپ لکلرک استفاده می کند. اما پس از رونمایی نخستین سه نمونه ساخته این تانک مشخص شد که این تانک از توپ ال 55 راینمتال استفاده می کند. این توپ 120 میلیمتری به یک اتولودر فوق العاده پیشرفته و پر سرعت از نوع زنجیری مجهز شده است. این اتولودر مشابه همه اتولودرهای زنجیری تانک های غربی در قسمت پشت برجک قرار می گیرد. شرکت جیات فرانسه نیز اعلام کرد که اتولودر این تانک با استفاده از طرح اتولودر تانک لکلرک طراحی شده است. اما به هر حال خود این اتولودرها و قطعات آنها در این دو تانک قابل تعویض نیستند. اتولودر کی 2 قادر است که توپ این تانک را در هر زاویه ای لود کند. نه مثل تانک های شرقی که می بایست توپ برای لود شدن در زاویه 0 درجه قرار گیرد. این تانک در مجموع 40 گلوله 120 میلیمتری برای توپ اصلی خود حمل می کند که یک گلوله در داخل توپ و 16 گلوله در اتولودر و مابقی 23 گلوله نیز در محفظه حفاظت شده ای در قسمت جلوی شاسی تانک نگهداری می شود. توپ اصلی تانک به وسیله این اتولودر پیشرفته دارای ریتم آتش 15 گلوله در دقیقه است و می تواند هر 4 ثانیه یک گلوله شلیک کند. برای مقایسه بد نیست بدانید لکلرک دارای ریتم آتش 12 گلوله در دقیقه و تی 90 دارای ریتم آتش 6 الی 8 گلوله در دقیقه می باشد. کی 2 می تواند از همه مهمات 120 میلیمتری استاندارد ناتو استفاده کند. به جز این مهمات ، یک مهمات جدید با نام KSTAM و یا همان (Korean Smart Top-Attack Munition) نیز برای این تانک طراحی شده است. این مهمات تاپ اتک است و قابلیت حمله از بالا به تانک های دشمن را دارا می باشد. این مهمات از توپ اصلی به صورت مستقیم شلیک می شود اما در نهایت همانند خمپاره و آتش توپخانه به صورت منحنی و بالستیک بر روی هدف فرود می آید. این مهمات را نباید با موشک های ضد تانک مثل جاولین اشتباه کرد. این مهمات فاقد هرگونه موتور و یا پیشران راکتی است. شارژ پروپلنت که در لحظه انفجار و پرتاب در لوله توپ قرار می گیرد ، نیروی لازم برای طی مسیر این گلوله را فراهم می کند. برد این گلوله بین 2 تا 8 کیلومتر است. این مهمات خود دارای یک رادار فعال کوچک موج میلیمتری و یک سنسور اینفرارد است که به صورتی کاملا مقاوم طراحی شده است و همانند موشک هایی مثل هلفایر می تواند از موانع نیز عبور کند و اهداف سنگر گرفته در پشت موانع را نیز هدف قرار دهد. پس از شلیک گلوله ، چهار فین استابلایزر در پشت مهمات باز می شوند و کار هدایت و استابلایز کردن گلوله را تا نزدیکی هدف بر عهده می گیرند. زمانی که گلوله به بالای هدف رسید به وسیله چتر مخصوص خود با سرعتی کم بر روی هدف فرود می آید و در موقعیتی مناسب اقدام به انهدام هدف خود می کند. همچنین این مهمات قابلیت فایر اند فورگت را دارند و به صورت کاملا مستقل و مجزا از تانک ، هدف خود را نابود کنند. البته می توان این گلوله ها را به صورت نیمه خودکار توسط تانک نیز هدایت کرد. تسلیحات دوم تانک کی 2 نیز شامل یک تیربار کالیبر 7.62x51 میلیمتر می باشد که به صورت کواکسیال با توپ اصلی قرار می گیرد. این تیربار مجموعا با 12000 گلوله بارگذاری می شود. یک تیربار کالیبر 12.7x99 میلیمتر از نوع K6 نیز بر روی برجک بالای سر فرمانده تانک قرار میگیرد. این تیربار با 3200 گلوله بارگذاری می شود. این تیربار کالیبر 12.7 را می توان هم از داخل تانک به صورت ریموت کنترل و هم از خارج تانک استفاده کرد. این تیربار همچنین قابلیت تشخیص دوست و دشمن را نیز دارا می باشد. همانطورکه می بینید ظرفیت حمل مهمات تیربار این تانک نیز فوق العاده است. برای مقایسه بد نیست بدانید آبرامز مجموعا 4500 گلوله 7.62 میلیمتری و 1000 گلوله 12.7 میلیمتری با خود حمل می کند. تانک های شرقی نیز به طور متوسط 2000 گلوله 7.62 میلیمتری و 500 گلوله 12.7 میلیمتری با خود حمل می کنند. که در مقایسه با تانک های هم رده خود کی 2 دارای برتری فوق العاده ای است و تقریبا بیش از سه برابر تانک های غربی و بیش از چهار برابر تانک های شرقی مهمات تیربار با خود حمل می کند. توپ ال 55 کی 2 در حال شلیک توپ موتور و پیشران این تانک از یک موتور دیزلی با قدرت 1500 اسب بخار استفاده می کند. موتور اصلی این تانک که قرار است در تولید انبوه این تانک از آن استفاده شود یک موتور دیزلی طراحی کره جنوبی است. اما از آنجایی که در تاریخ رونمایی از تانک در سال 2007 هنوز طراحی موتور این تانک تکمیل نشده بود ، به طور موقت از یک موتور دیزلی ساخت MTU آلمان استفاده شد. موتور اصلی این تانک مشترکا توسط کارخانجات دوسان و STX کره جنوبی طراحی شده است. این موتور از نظر اندازه و جثه دارای کوچکترین اندازه در بین موتورهای با قدرت 1500 اسب بخار می باشد. به جز موتور اصلی ، یک واحد قدرت کوچک برای تانک در نظر گرفته شده است که شامل یک موتور توربینی کوچک با قدرت 100 اسب بخار است. زمانی که قرار است از تانک در نقش های ثابت و بدون تحرک استفاده شود ، موتور اصلی 1500 اسب بخار خاموش می شود و این موتور کوچک روشن می شود برق لازم برای تحرک برجک و سایر سیستم های الکتریکی را فراهم می کند. این کار سبب کاهش مصرف سوخت و همچنین کاهش سر و صدای ناشی از فعالیت موتور اصلی تانک می شود. کی 2 به وسیله این موتور پرقدرت و پرتوان خود قادر است در جاده های هموار و صاف تا 70 کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرد و در جاده های ناهموار نیز با سرعت 50 کیلومتر بر ساعت طی طریق کند. همچنین این تانک ظرف مدت تنها 7 ثانیه می تواند از سرعت 0 به سرعت 32 کیلومتر بر ساعت برسد که در نوع خود بسیار عالی است. وزن این تانک نیز 55 تن می باشد و نسبت قدرت موتور به وزن تانک نیز معادل 27 است که رقمی بسیار عالی و نشانگر تحرک فوق العاده بالای این تانک است. یک سیستم اسنورکل یا همان عمق روی مدرن برای این تانک در نظر گرفته شده است که به وسیله آن می توان در رودخانه های با عمق 4.1 متر عبور کرد. این تانک بلافاصله پس از خروج از آب آماده نبرد است. این تانک مجهز به سیستم تعلیق نیمه فعال از نوع هیدرو پنوماتیک است. این تانک قادر است به جلو زانو زده و یا به عقب خم شود. می تواند ارتفاع خود را در هر یک از طرفین کم یا زیاد کند. می تواند ارتفاع تانک را افزایش و کاهش دهد. این ویژگی ای است که در تانک فوق مدرن تایپ 10 نیز به خوبی دیده می شود. سیستم کنترل آتش ترکیب اجزای سیستم کنترل آتش این تانک به طور کامل اعلام نشده است. اما سیستم کنترل آتش این تانک شامل یک رادار موج میلیمتری است که در نوع خود بی نظیر است و می تواند همه نوع اهداف زمینی و هواگردهای ارتفاع پست را تا مسافت 10 کیلومتری زیر نظر داشته باشد. یک مسافت یاب لیزری بسیار دقیق نیز بر روی کی 2 نصب شده است. این مسافت یاب لیزری توسط کره جنوبی طراحی شده است و در طراحی آن از آخرین فناوری های موجود استفاده شده است. به طوریکه این مسافت یاب لیزری دارای دقت فوق العاده بالایی می باشد و می تواند تا مسافت 10 کیلومتر را با دقت بسیار بالا مسافت یابی کند. در قسمت پشت برجک نیز یک سنسور تعیین جهت وزش باد و یک سنسور مخصوص تعیین فشار هوا و میزان دمای هوا تعبیه شده است. اطلاعات این سنسورها به صورت آنی و لحظه ای برای کامپیوتر ارسال می شود و در واقع کامپیوتر مرکزی با این سنسورها در ارتباط دائم است و در هر لحظه اطلاعات این سنسورها در نمایشگر کامپیوتر تانک نشان داده می شوند. بر روی دهانه توپ نیز یک سنسور رفرنس لیزری نصب شده است. یک بیم لیزری نیز در کنار توپ و بر روی بلوک استابلایزر توپ نصب شده است. این بیم لیزر با سنسور رفرنس توپ در ارتباط دائم است و کار تصحیح لحظه به لحظه مکان توپ را برای سیستم کنترل آتش انجام می دهد و به این ترتیب دقت توپ را به میزان زیادی بالا می برد. همچنین این بیم لیزری قابلیت ماشه تاخیری را برای تانک فراهم می آورد. به این گونه که در تکان های شدید که خارج از حوزه تحرک استابلایزر توپ است ، زمانی که هدفگیری انجام شد و ماشه شلیک فشار داده شد ، سیستم به طور خودکار بر روی هدف قفل می کند و به محض اینکه توپ به موقعیت مناسب برای شلیک رسید و هدف در راستای توپ قرار گرفت ، گلوله به طور خودکار به سمت هدف شلیک می شود. این کار به وسیله ترکیب بیم لیزر که در بالای بلوک استابلایزر نصب شده است به همراه سنسور رفرنس توپ انجام می گیرد. تقریبا همه تانک های غربی از سنسور رفرنس توپ مشابه کی 2 (البته مال کی 2 بسیار دقیقتر و پیشرفته تر است) استفاده می کنند. روسیه در تی 90 های عملیاتی خود از این سنسور استفاده نمی کند. البته در جدیدترین مدلهای تی 90 نیز این سنسور بر روی دهانه توپ آنها نصب شده است. اما به هر حال روسیه به صورت عملیاتی از این سنسورها استفاده نمی کند. ضمن اینکه دیگر تانک ها از سنسور رفرنس دهانه خود تنها به عنوان تصحیح کننده مکان توپ استفاده می کنند و هیچ یک قابلیت اجرای ماشه تاخیری را ندارند. همچنین تانک کی 2 قادر است از پروتکل های ارتباطی C4I ناتو استفاده کند که در حال حاضر به جز کی 2 هیچ تانک دیگری قادر به این ویژگی نیست. نزدیکترین رقیب کی 2 در این زمینه آبرامز است که با سیستم FBCB2 خود می تواند با واحدهای زمینی لینک شود. سیستم کنترل آتش کی 2 همچنین قادر به شناسایی و ردیابی خودکار اهداف تعریف شده می باشد که شامل تانک ها ، هواگردهای کم سرعت و ارتفاع پایین ، انواع خودروها و نفرات دشمن است. کی 2 این کار را می تواند به وسیله انواع کانالهای موجود خود انجام دهد. شناساگرهای راداری ، شناساگرهای لیزری ، شناساگرهای اینفرارد حرارتی می توانند اهداف مختلف را در کانالهای مختلف ردیابی کرده و آنها را زیر نظر داشته باشد. کی 2 از یک سامانه GPS برای موقعیت یابی خود استفاده می کند. همچنین کی 2 مجهز به سیستم IFF و همچنین SIF می باشد که همان سیستم شناسایی دوست از دشمن است. به این ترتیب بیم لیزر یک رشته لیزر با توان 38 گیگا هرتز را بر روی اهداف می تاباند و انعکاس آن را که بر روی اخلالگر تانک منعکس می شود را می سنجد. اگر مشخصات رشته لیزری منطبق با استانداردهای خودی باشد ، سیستم کنترل آتش کی 2 آنرا به عنوان خودروی دوست تشخیص می دهد و در غیر این صورت آنرا خودروی دشمن تلقی خواهد کرد. سیستم های حفاظتی تانک تانک کی 2 از زره کامپوزیتی به عنوان زره اصلی خود استفاده می کند. ترکیب زره کامپوزیتی این تانک جزء موارد طبقه بندی شده است و هنوز رسما اعلام نشده است. به منظور افزایش مقاومت زرهی ، لایه های زره های واکنشگر غیر انفجاری نیز قابلیت نصب بر روی زره اصلی کامپوزیتی را دارا می باشد. یک سیستم دفاع فعال بر روی این تانک نصب شده است که هم قابلیت Soft Kill و هم قابلیت Hard Kill را به خوبی دارا می باشد. یک سیستم هشدار قفل رادار و سیستم اخلالگر راداری نیز بر روی این تانک نصب شده است که به وسیله آن می تواند موشک های راداری را که به سمت تانک شلیک می شوند را مختل کرده و یا به وسیله سیستم دفاع فعال خود نابود سازند. به هر حال کی 2 اولین تانکی است که به صورت کامل و بهینه قادر به مقابله با موشک های هدایت راداری مثل هلفایر و AT 15 و AT 16 و بریمستون و ... می باشد. اخلالگر این تانک قادر به مختل کردن سیستم هدایت این گونه موشک ها می باشد. همچنین یک اخلالگر لیزری نیز بر روی این تانک نصب شده است که قادر است کلیه تجهیزات لیزری دشمن را کور کند. یک خودروی بدون سرنشین کوچک با نام XAV نیز برای سیستم تانک طراحی شده است که تانک می تواند از آن برای شناسایی منطقه استفاده کند بدون اینکه خود وارد منطقه شود. کنسرسیوم ساخت این تانک در حال حاضر بر روی ساخت سیستم پیشرانه تانک متمرکز شده اند. همانطور که گفتیم به علت تکمیل نبودن طراحی موتور این تانک ، به طور موقتی از یک موتور ساخت ام تی یو آلمان در نمونه های اولیه این تانک استفاده شده است. اما به محض اینکه موتور کره ای این تانک آماده شود ، تولید انبوه این تانک نیز آغاز خواهد شد. در هر صورت تانک کی 2 را می توان پیشرفته ترین تانک حال حاضر جهان دانست. تانکی که از هر نظر از تانک های هم کلاس خود جلوتر است. این تانک قیمتی در حدود 8.5 الی 8.8 میلیون دلار دارد که به این ترتیب گرانترین تانک جهان نیز به شمار می رود. آژانس دفاعی کره جنوبی در نظر دارد تعداد 390 دستگاه از این تانک پیشرفته را برای ارتش این کشور به تولید برساند و آنها را جایگزین تانک های قدیمی ام 48 و کی 1 / 88 کند. . نویسنده : علی محمدی استفاده از مقاله با ذکر نام نویسنده و درج منبع بلامانع است.
  18. تاریخ: 15 تا 16 دی ماه 1359(5 تا 6 ژانویه 1981). محل: جنوب کرخه کور، غرب اهواز. نتیجه: پیروزی عراق در ضد حمله،سقوط هویزه. متخاصمین: جمهوري اسلامي ايران در برابر عراق فرماندهان: ايران :تیمسار ظهیر نژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش تیمسار فلاحی رییس ستاد مشترک ارتش آیت الله خامنه ای نماینده رهبری در شورای عالی دفاع سرهنگ حسینی فرمانده عملیات نیروی زمینی تیمسار لطفی فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین تیمسار جمشیدی فرمانده تیپ 1 لشکر 16 زرهی قزوین شهید حسین علم الهدی فرمانده سپاه سوسنگرد جاودان اثر علی هاشمی فرمانده سپاه حمیدیه عراق: ؟ استعداد رزمی ايران :در حدود 15000 نفر تیپ 1و3 از لشکر 16 زرهی قزوین تیپ 2 از لشکر 92 زرهی اهواز 2 گردان از لشکر 77 پیاده 2 گردان از سپاه پاسداران سوسنگرد گروهی از ستاد جنگهای نامنظم (شهید چمران) عراق: در حدود 20000 نفر تیپ 35 و 43 زرهی از لشکر 9 گردان 14 زرهی تیپ 20 مکانیزه از لشکر 5 تیپ 8 مکانیزه از لشکر 8 تیپ 31 نیروی مخصوص تلفات: ايران: 140 تا 250 دستگاه تانک 100 دستگاه خودروی زرهی 1 فروند هواپیما 1 فروند هلیکوپتر عراق: 1000 نفر کشته و مجروح 800 نفر اسیر 50 دستگاه خودرو 55 دستگاه تانک 3 فروند هلیکوپتر 15 دستگاه موشک انداز پیش زمینه با گذشت 3 ماه از آغاز تجاوز عراق به ایران و سقوط خرمشهر فشار بر روی سران سیاسی و نظامی کشور در جهت بیرون راندن متجاوزین از خاک ایران شدت گرفت. ابوالحسن بنی صدر ،رییس جمهور وقت و فرمانده کل قوا، در روز 26 آذر 59 در طی جلسه ای به فرماندهان نظامی عالی رتبه ارتش خطاب می کند:«به هر ترتیبی که هست برای عملیات آفندی طرح ریزی کنید. من دیگر در مقابل نظریات و خواسته های مردم و رهبران مذهبی قدرت مقاومت ندارم، یا باید طرحی را تهیه و اجرا کنید و یا اینکه بروید در رسانه های گروهی صریحا علت عدم امکان اجرای عملیات آفندی را برای مردم توضیح دهید.» در نتیجه این فشارها، نیروی زمینی ارتش دو طرح حمله بزرگ را به منظور بازپس گیری مناطق از دست رفته درجبهه جنوب آماده می کند. طرح اول حمله از سمت غرب اهواز و جنوب هویزه به منظور بیرون کردن دشمن از دشت آزادگان و از بین بردن تهدید عراق نسبت به اهواز، هویزه و سوسنگرد برنامه ریزی می شود. طرح دوم باید به فاصله چند روز پس از طرح اول اجرا می شد و با حمله از سمت ماهشهر و آبادان به صورت گازانبری نیروهای عراق را که از کارون رد شده و آبادان را از سمت شرق محاصره کرده بوند در هم می شکست و در نهایت به آزادی خرمشهر می انجامید. هر یک از دو طرح در چند مرحله اجرا می شدند و در صورت موفقیت در هر مرحله، مرحله بعدی عملیات شروع می شد. ارتش بنابر آموزه های استاندارد خود در هر دو حمله بر تک زرهی و نفوذ عمیق در مواضع دشمن تکیه داشت. در هر دو طرح قرار بود که بار اصلی عملیات بر دوش واحدهای زرهی باشد و نیروهای پیاده در کنار زرهی حرکت کرده و پس از رسیدن به اهداف عملیات مواضع جدید را تثبیت کنند. متأسفانه تمهیدات لازم برای حملاتی با این ابعاد توسط نیروی زمین در نظر گرفته نشده بود و در نتیجه هر دو عملیات با شکست مواجه شدند. عملیات نصر؛ وضعیت عمومی منطقه عملیات منطقه جغرافیایی كه در مرحله اول عملیات مورد نظر بود غرب اهواز و جنوب سوسنگرد را شامل می شد. این منطقه ازطرف شمال به شاخه شرقی-غربی رودخانه كرخه، از شرق به رودخانه كارون بین كوت بدالله تا آبادی فارسیات و ازمغرب جاده هویزه به یزدنو و ازجنوب به پادگان حمید و جفیرمحدود می شود. در جنوب غربی حمیدیه رودخانه كرخه نور از كرخه منشعب می گردد. ابتدا به سمت جنوب و سپس در نزدیكی روستای بنی تمیم به سمت غرب تغییرمسیر داده به موازات كرخه پس ازعبور از هویزه به هورالعظیم می ریزد. به علت لایروبی های سالیانه و ریختن گل و لای این رودخانه در دو طرف آن عارضه مرتفعی ازهویزه تا آبادی اژدك پدید آمد كه در زمینهای هموار و مسطح جنوب دارای ارزش نظامی است. انشعابات كرخه و كرخه كور در مواضع بارندگیهای شدید، سبب آب گرفتگی زمینهای اطراف می شود كه می تواند برای حركت نیروها ، به ویژه تجهیزات زرهی و مکانیزه، محدویت ایجاد كند. زمین منطقه به گونه ای است كه درمواقع خشكی بسیار نرم و درهنگام بارندگیهای شدید و طغیان رودخانه ها با باتلاقی و یا به صورت گل چسبیده ای درمی آید كه حركت افراد و یا خودروها را تنها به جاده محدود می سازد. بعلت فقدان عوارض طبیعی و همواربودن زمین، ایجاد عوارض مصنوعی در هنگام عملیات پدافندی یا آفندی و استفاده از و سایل سنگین مهندسی جهت ایجاد خاكریزیا حفركانال ضرورت می یافت. موقعیت نظامی منطقه عملیات درمرحله اول عملیات، رودخانه كرخه كور درقلب منطقه عملیاتی و اقع شده بود و نیروهای دشمن قسمتی از كرانه شمالی و جنوبی را در اشغال داشتند. پادگان حمید كه هدف نهایی مرحله اول محسوب می شد در جنوب شرقی این منطقه قرار داشت. برای رسیدن به این اهداف و تامین آن، انجام عملیات در امتداد جاده اهواز-خرمشهربه دلیل وجود مواضع مستحكم دشمن، امكان پذیر نبود. یگانهایی از لشكر5 و9 عراق در این مواضع مستقر بودند. دشمن به دوطرف آرایش داشت. در منطقه كرخه كور آرایش دشمن به سمت شمال و درغرب كارون آرایش به سمت شرق بود. در منطقه شمال غربی هویزه و جنوب غربی آن بین نیروهای دشمن الحاق وجود نداشت. به طوری كه هویزه و بخشهایی از هورالعظیم همچنان در اختیار نیروهای خودی بود. عقبه یگانهایی كه در شمال كرخه نور مستقربودند، جنوب آن رودخانه بود و این نقطه آسیب پذیری دشمن به حساب می آمد. طرح مانور عملیات نصر دومین عملیات بزرگ ارتش، با تکیه بر نیروهای زرهی بود و در منطقه هویزه به اجرا درآمد. طرح عملیات نصر توسط ستاد مشترک ارتش تهیه شده بود و یک طرح بلندپروازانه در چهار مرحله بود. قرار بود که در مرحله اول جفیر و پادگان حمید، در مرحله دوم کوشک و طلاییه و در مرحله سوم خرمشهر آزاد شود. در مرحله چهارم نیز قرار بود تا در صورت امکان پیشروی به سوی حومه بصره از محور تنومه انجام شود. قرار شد تا مرحله اول عملیات نصر در چهار محور جداگانه اجرا شود. در شمالی ترین محور قرار بود تا تیپ 1 لشکر 16 زرهی به همراه نیروهای نامنظم وابسته به شهید چمران از هویزه و از میان شکافی که بین تیپ 8 مکانیزه و تیپ 43 زرهی وجود داشت به سمت جنوب شرقی پیشروی کنند و با یک حرکت احاطه ای تیپ 43 زرهی را محاصره کنند. در محور دوم تیپ 3 لشکر 16 زرهی که توسط دو گردان از سپاه تقویت شده بود باید از کرخه کور عبور می کردند و یک تک جبهه ای را بر روی مواضع تیپ 43 زرهی اجرا می کردند. این دو محور قرار بود که در جنوب کرخه کور با یکدیگر الحاق کرده و بعد به سمت جفیر پیشروی کنند و آن را آزاد کنند. در سمت غرب اهواز و بر روی هور نیز دو تک های زرهی از دو محور جداگانه صورت می گرفت. محور اول از فارسیات به سمت عباویه و محور دوم کمی جنوب تر از محور اول و به موازات آن در جهت ایستگاه حمید انجام می شد. این دو محور نیز قرار بود که پس از الحاق با هم پادگان حمید را از دست دشمن خارج کنند. پس از رسیدن به اهداف مرحله اول و تثبیت آنها باید جهت تک زرهی به سمت جنوب غربی و در دو محور موازی به سمت طلاییه و کوشک می چرخید. برای اینکه عملیات با غافلگیری بیشتری همراه شود ساعت رهایی را ساعت 10 صبح روز 15 دی مصادف با 28 صفر انتخاب کردند. عملیات عملیات نصر در ساعت 10 صبح 15 دی ماه 59 آغاز شد. در اولین حرکت تیپ 3 لشکر 16 زرهی و گردانهای سپاه توانستند با موفقیت در محور ابوحمیظه-سوسنگرد از کرخه کور عبور کنند و تا 20 کیلومتری جنوب شرق هویزه در خطوط عراق نفوذ کنند. محور شمالی نیز با موفقیت به سمت جنوب حرکت کرد و با چرخش به سمت شرق با محور دوم الحاق کرد. در نتیجه الحاق تیپ 1 و 3 لشکر 16 زرهی تیپ 43 زرهی عراق کاملا محاصره شد. نیروهای عراقی که عقبه خود را از دست داده بودند به صورت نامنظم شروع به عقب نشینی کردند و با از دست دادن 800 نفر اسیر و مقادیر زیادی تسلیحات گروهی از آنان توانستند عقب نشینی کنند. در محور فارسیات آتش تهیه 20 دقیقه دیرتر از ساعت تصویب شده اجرا شد و نصب پل بر روی کارون و عبور واحدهای زرهی لشکر 92 زرهی با 3 ساعت تأخیر مواجه شد. از سوی دیگر پس از عبور از کارون محور جنوبی با میدان مین برخورد کرده و متوقف شد و محور مرکزی نیز با اندکی پیشروی 300 متر پس از کارون متوقف شد. در نتیجه هیچ کدام از این محورها نتوانستند به جاده خرمشهر-اهواز برسند و آن را قطع کنند. مرحله اولیه عملیات در ساعت 16 روز 15 دی به پایان رسید در حالیکه در محور شمالی عبور از کرخه کور با موفقیت انجام شده بود ولی در محورهای جنوبی نیروهای زرهی تنها توانسته بودند از کارون عبور کنند و سرپلی در ساحل غربی آن به دست آوردند ولی پیشروی قابل ملاحظه ای انجام نداده بودند. در محور شمالی واحدهای پای کار با آنکه با موفقیت خط دشمن را شکسته بودند از اقدامات تأمینی غفلت کردند و نیروها و تجهیزات زرهی در دشت بازقرار گرفتند. از طرفی عدم الحاق با دو محور مرکزی و جنوبی سبب شده بود تا نیروهای محور کرخه کور به دشمن جناح بدهند. مرحله دوم عملیات در ساعت 8 صبح روز بعد با هدف رسیدن به جفیر از محور شمالی شروع شد. جاده جفیر به عنوان محور عملیات انتخاب شد و نیروهای سپاه جلوتر از واحدهای زرهی ،که پشتیبانی از آنها را برعهده داشتند، حرکت به سمت جنوب را آغاز کردند. در شب اول عملیات عراق تعدادی از نیروهای خود را وارد منطقه کرده و آرایش داده بود. همچنین دو گردان تانک عراق در غرب جاده جفیر مستقر بودند. در نتیجه، پس از اندکی پیشروی، نیروهای سپاه با حملات توپخانه و هواپیماهای عراق زمینگیرشدند. با ته کشیدن مهمات و سوخت تانکهای لشکر 16 زرهی، فشار عراق بر روی واحدهای زرهی لشکر 16 قزوین بیشتر شد و سبب شد تا در بعد از ظهر روز 16 دی واحدهای زرهی بدون اطلاع نیروهای سپاه عقب نشینی کنند. تیپ 1 لشکر16 زرهی در حال عقب نشینی زیر آتش شدید عراق واقع شد و بسیاری از تجهیزات و تانکهای خود را از دست داد و تقریبا منهدم شد. با عقب نشینی تانکهای تیپ 1 زرهی نیروهای سپاه و تعدادی از نیروهای داوطب و نامنظم در محاصره یک ستون تانک عراقی افتادند و همگی شهید شدند. از جمله افرادی که در این مرحله از عملیات نصر در محاصره شهید شدند فرمانده سپاه هویزه ،سید حسین علم الهدی، بود. در ساعت 9 صبح روز 17 دی پاتک عراق به سمت جنوب کرخه کور آغازشد و در ساعت 14 آتشباری عراق بر روی مواضع ایران تشدید شد. در نتیجه، دستور تخلیه به پشت کرخه کور به لشکر 16 زرهی ابلاغ شد اما تا فردای آن روز هنوز یگانهایی از تیپ 3 لشکر 16 در مواضع خود در جنوب کرخه کور باقی مانده بودند. در حوالی ساعت 6 بعد از ظهر عقب نشینی باقیمانده تانکهای تیپ 3 به سمت شمال رودخانه کرخه کور آغاز شد در حالیکه نیروهای سپاه که هنوز در جنوب کرخه کور باقی مانده بودند حرکت مؤثری از جانب دشمن مشاهده نکردند. عقب نشینی واحدهای زرهی ایران عراق را در راه رسیدن به کرخه کور مصمم تر کرد و آتش شدید عراق سبب شد تا نیروهای سپاه با عقب نشینی از پل حمودی فردوس پل را منفجر کنند. در اوایل شب نیروهای عراقی به مواضع خود قبل از آغاز عملیات نصر بازگشتند و دوباره در حاشیه کرخه کور موضع گرفتند. پس از نبرد در روز 21 دی هویزه از محور سوسنگرد و جنوب شرقی مورد تهدید قرار گرفت و جاده سوسنگرد-هویزه زیر آتش مستقیم دشمن درآمد. 4 روز بعد هویزه کاملا محاصره شد و در روز 27 دی 59 شهر سقوط کرد. برنامه ریزی غلط بزرگترین عامل شکست ایران در عملیات نصر بود و با وجود پیروزی اولیه سبب شد تا نه تنها ایران تعداد زیادی از تجهیزات و ادوات زرهی خود را ،که جانشینی برای آنها وجود نداشت، از دست بدهد بلکه شهر هویزه نیز که از ابتدای جنگ اشغال نشده بود در محاصره قرارگرفت و سقوط کرد. اولین اشتباه نیروی زمینی ایران عدم شناسایی قدرت دشمن بود. لشکر 16 زرهی به تازگی وارد منطقه شده بود و با زمین عملیات هیچ گونه آشنایی نداشت. با اینکه در تمام محورها تک زرهی بار اصلی حمله را بر دوش می کشید انتخاب بد زمین و زمان عملیات سبب شد تا تک زرهی در محورهای جنوبی به گل بنشیند و تانکها پس از گرفتن سرپل فرصتی برای بازشدن در دشت و انجام تهاجم نداشته باشند. در فصل زمستان منطقه جنوب کرخه کور رملی و پر از گل و لای می شود و در نتیجه تانکهای لشکر 92 زرهی اهواز بدون اینکه فرصت مقابله در یک نبرد زرهی را پیداکنند در گل گیرکردند. عدم پشتیبانی و نبود مهندسی رزمی در منطقه عملیات سبب شد تا جاده کافی پشت سر لشکر 16 زرهی کشیده نشود و در نتیجه انتقال مهمات و سوخت به تانکهای این لشکر با مشکل مواجه شد و درنتیجه بسیاری از تانکهای این لشکر از بین رفتند یا به دست دشمن افتادند. برنامه ریزی غلط سبب شده بود تا مهمات کافی برای تانکها در نظر گرفته نشود. این اشتباه در مرحله دوم عملیات تأثیر مرگبار خود را نشان داد. اشکال دیگر برنامه ریزی های صورت گرفته برای عملیات نصر در نظر گرفتن نیروهایی اندک برای غلبه بر تعداد بیشتر دشمن بود که در مواضع مستحکم دفاعی قرار داشتند. در حالیکه استانداردهای نظامی نسبت 3 به1 را برای یک حمله موفقیت آمیز پیشنهاد می کنند در هیچ کدام از محورها نسبت مهاجمین ایرانی به مدافعین عراقی حتی به نسبت 2 به 1 هم نمی رسید. از سوی دیگر هیچ نیروی ذخیره ای برای عملیات در نظر گرفته نشده بود و با فروکش کردن قدرت نیروی تک کننده نیرویی در پشت جبهه نبود که جای نیروهای تک ور را پر کند. در ضمن برنامه ای برای شکست احتمالی عملیات در نظر گرفته نشده بود. عقب نشینی تیپ های 1و 3 لشکر 16 زرهی بدون پشتیبانی و به صورت نامنظم صورت گرفت و نیرویی نبود تا این عقب نشینی را پوشش دهد. عملکرد نیروی هوایی و هوانیروز در این عملیات قابل توجه نبود و با اینکه هوانیروز در ابتدای جنگ توان بالایی از خود نشان داده بود در عملیات نصر نتوانست پشتیبانی هوایی مؤثری از نیروهای تک ور انجام دهد. اگر هوانیروز می توانست در روز اول عملیات در محورهای جنوبی به کمک تانکهای لشکر 92 زرهی بیاید و راه آنها را بازکند شاید این عملیات با نتیجه ای دیگر خاتمه می گرفت. از دیگر اشکالات این عملیات نبودن تمهیدی برای مقابله با آتش ضدتانک پیاده نظام عراق بود. عراق بر اساس تجربیات مصر در جنگ 1973 اعراب و اسرائیل در عبور از کانال سوئز، نیروهای پیاده خود را به موشکهای هدایت شونده ضد تانک مجهز کرده بود و همین موشکها تلفات زیادی را به تانکهای ایرانی وارد کردند. تیپ های 1 و3 لشکر 16 زرهی که از حمایت دو گردان پیاده سپاه و نیروهای نامنظم شهید چمران برخوردار بودند توانستند آتش ضد تانک پیاده نظام عراق را بهتر خنثی کنند ولی میدانهای مین و موشکهای ضدتانک و آتش توپخانه عراق واحدهای لشکر 92 زرهی را که از کارون گذشتند خیلی زود زمین گیر کردند. به فاصله اندکی پس از شکست تک زرهی نیروی زمینی در جنوب سوسنگرد، حمله زرهی دیگری در جبهه جنوب برای شکستن محاصره آبادان انجام شد که آن هم به شکست دیگری انجامید. درباره آن خواهیم نوشت. نويسنده: رضاکیانی موحد لينك منبع: wars-and-history.com/post/382
  19. تانک Bernardini MB-3 Tamoyo یکی از غیر محتمل ترین پروژه ی تانک در تاریخ بود (تلاش به منظور توسعه ی یک تانک اصلی (MBT) از شاسی یک تانک سبک (LIGHT)) در اصل شاخه ای از قبل Bernardini در سال 1970 دست به نوسازی تانک M41 واکر بولداگ (تانک سبک ) برزیلی زد بدین ترتیب ناوگان تانک های سبک استاندارد M41C CAXIAS به وجود امد ، Bernardini که احساس می کرد انها می توانند این پروژه را بسیار بیشتر از ارتقاء مشخص شده ، ارتقاء داد . برای همین دولت برزیل تصمیم به تولید تانکی مبتنی بر تانک M41 که خیلی برای میدان های نبرد 1980 بهتر بود گرفت اولین نسخه ی طراحی (X-30) در سال 1978 ساخته شد . اولین نمونه MB-3 نمونه ی TAMOYO در سال 1982 تکمیل شد و تنها به یک توپ 76 میلیمتری مسلح بود . اما از 9 نمونه ای که در سال 1983 تا سال 1985 ساخته شده همه گی دارای توپ 90 میلیمتری بودند البته نمونه ی یازدهمی و اخرین نمونه دارای توپ 105 میلیمتری بودند نصف بیش بدن M41 دوباره طراحی شده و برجک جدیدی بر روی تانک نصب شده در نتیجه تانکی ساخته شد که هیچ شباهتی به تانکی از روی اون ساخته شده بود ندارد اگر چه دولت برزیل با دیدن این تانک خیلی تحت تاثیر قرار گرفتند ولی باید گقت دیری نپایید که تانک های ارزان قیمت و دست دوم به سوی ارتش برزیل سرازیر شدن (که برخی از انها به معنای کلمه کادو داده شد بودن و دولت فقط هزینه ی حمل و نقل انها را پرداخت (در معنای کلمه اشغال)) و در نهایت این سرمایه گذاری به فنا رفت . گزینه هایی برای خرید صدها داستگاه M60A3 TTS و بعدها لئوپارد 1A5s که بر روی میز دولت برزیل بود شانسی برای بقای این طرح نبود . شرکت Bernardini کمیپین بازاریابی برای این تانک اختصاص داد که تا سال 1993 ادامه یافت . اما در نهایت هیچ خریداری جلو نیامد پروژه رها شد در مقایسه به m41 و تانکی که با استفاده از شاسی tamoyo ساخته شده ، تغییر زیادی کرده است طوری که فقط به با بازرسی از نزدیک میتوان به شباهت این دو تانک پی برد .توسط چند پا کشیده شده است، roadwheel اضافی اضافه شده است، آرایه های زره پوش های مختلف، مجموعه ای از دود خمپاره، سپر گوه ای شکل جدید اسلحه، دامن ردیابی (از Caxias فوق M41C)، یک اسلحه جدیدبزرگتر (بلندتر ) دیگر، افزایش عرشه موتور عقب.برجک اصلی به طور کامل، و قابل توجهی پایین تر است، زاویه ای تر و سطحی تر سراشیب از نمونه اصلی از M41 است. (ترجمه ی ماشینی) تعلیق با بهره گیری از میله های پیچشی استاندارد از تانک سبک M41 است، اما به جای آن 12 از 10 معمول (به علت به جفت 6 از افزوده از roadwheels). در 6 roadwheels، 3 غلطک بازگشت، دیسک چرخ دنده، و چرخ دلاله همان واکر بولداگ در M41 استفاده می شود، و پیگیری به نظر می رسد همان T91E3 از M41 است.roadwheels اول، دوم و ششم با کمک فنر هیدرولیکی نصب شده است. فشار زمین حدود 0.72 kg/cm2 می باشد. نیروی محرکه این تانک توسط هر یک از دو موتور متفاومت دیزلی v8 ارائه میشود . موتور Saab-Scandia DSI-14 دارای 500 اسب بخار است و موتور Detroit Diesel 8V-92TA دارای 730 اسب بخار است. جعبه دنده های موجود جنرال دینامیک HMPT-500 سیستم خودکار انتقال نیرو ، با چهار دنده که عبارتند از 3 دنده برای حرکت به سوی جلو و یک دنده به سوی عقب است (برای موتور DSI-14) ، و جعبه دنده ی Allison CD-500-3 که دارای سیستم انتقال نیروی خودکار است . که دارای دو دنده است یکی برای جلو رفتن یکی برای عقب رفتن . با موتور Saab-Scandia ، تامویو دارای نسبت قدرت بر وزن 17.18 اسب بخار در ثانیه است و با موتور دیترویت دیزیلی دارای نسبت قدرت بر وزن 25 اسب بخار در ثانیه است هر دو سیستم انتقال قدرت اجازه می دهد که تانک دارای توانایی محوری، هدایت باشد که واکر M41 فاقد انها است. در اخر چهار توپ متفاوت برای این تانک وجود دارد . اولین توپ که برای روی اولین نمونه ساخته شده نصب شد توپ 76 میلیمتری که متعلق به تانک M41 است ، توپ بعدی تپ 76 میلیمتری با لوله کالیبر بلند 40 ، توپ 90 میلیمتری کالیبر بلند 40 (با 68 عدد گلوله ) و در اخر توپ 105 میلیمتری L7A3 است (همراه با 40 عدد گلوله ) با لوله کالیبر بلند 52 است . این تانک دارای رگبار کواکسیال و رگبار ضد هوایی است که بروی برجک تانک نصب شده است که میتواند همزمان 2 فروند هواپیما رو مورد هدف قرار دهد . در ضمن این تانک میتواند در سرعت های بالا گلوله های خود با دقت زیادی شلیک کند . این تانک دارای بلوک های دید یا پریسکوپ برای چهار خدمه را دارد ، بلوک دید شب / روز برای فرمانده تانک و توپچی و هر دو جی پی اس (دید اولیه توپچی ) و گاز (دید کمکی توپچی ) برای توپچی. سیستم قطعی کنترل اتش این تانک Ferranti Falcon است که شامل یک کامپیوتر دیجیتالی مبحی پرتاب گلوله و یک فاصله یاب لیزری است این تانک برای خدمه خود ارزش زیادی قائل هست برای همین این تانک تعدادی خصوصیت به این تانک اضافه شده مانند دی اکسید کربن به صورت خودکار برای سیستم آتش سرکوب، دریچه فرار شکم، و مهمات محفظه مهر و موم شده، و سیستم حفاظت NBC . قیمت ارائه شده برای Tamoyo MB-3 متنوع و بسته به پیکربندی مطلوب برای مشتری است و می تواند هزینه 2،8 میلیون دلار باشد اطلاعات پایه سال ورود خدمت : هیچ وقت وارد خدمت نشد خدمه : چهار نفر وزن : 30 تن طول ( با لوله توپ ) :8.76 متر عرض : 3.22 متر ارتفاع : 2.48 اسلحه ی اصلی : توپ 90 میلمیتری اسلحه ی فرعی : دو قبضه رگبار یک 12.7 میلیمتری و یک 7.62 میلیمتری حرکت لوله ی تانک به صورت عمودی : از 6- تا 18+ حرکت لوله ی تانک به صورت افقی : 360 درجه مهمات اسلحه ی اصلی : 68 عدد گلوله مهمات اسلحه ی فرعی : 600 عدد فشنگ برای 12.7 و 3000 فشنگ برای 7.62 موتور : Saab-Scania DSI-14 diesel قدرت موتور : 500 اسب بخار برد موتور : 550 کیلومتر سرعت نهایی : 70 کیلومتر بر ساعت منبع : ارتشی دات کام مترجم : محمدرضا . ح (JRZM) اگه اشکالی داشت به بزرگی خودتون ببخشید
  20. به نام خدا ارتش رژیم صهیونیستی یکی از بزرگترین کاربران تانک های خانواده شرمن در جهان به شمار می رفت. صدها دستگاه شرمن تانک در ارتش رژیم صهیونیستی در حال خدمت بودند. رژیم صهیونیستی آن چنان این تانک ها را به روز می کرد که در جریان جنگ شش روزه شرمن های بهینه شده با تی 54 ها و تی 44 های ارتش مصر رو در رو می شدند. از سال 1965 کم کم مدلهای قدیمی این تانک در ارتش رژیم صهیونیستی تبدیل به خودروهایی با کاربری های مختلف می شد. پس از جنگ یوم کیپور در سال 1973 و با ورود نسل جدید تانک های پاتون به ارتش رژیم صهیونیستی ، کم کم تانک های شرمن از ارتش این رژیم جمع آوری شدند. این رژیم به منظور استفاده بهینه از این تانک های خارج از سرویس خود ، آنها را به خودروهایی با کاربری های گوناگون تبدیل می کرد که در این تاپیک به معرفی نمونه های شرمن در ارتش رژیم صهیونیستی می پردازیم. تانک شرمن . . . . . شرمن تانک ، متعلق به ارتش صهیونیستی که در جریان جنگ شش روزه حضور داشته است. این تانک امروزه در موزه جنگ این رژیم در تل آویو قرار دارد. شرمن تانک متعلق به ارتش پاکستان که در درگیری با هند منهدم شده است. =============================================================== حالا به معرفی نمونه های شرمن با کاربری های مختلف در این رژیم می پردازیم. MAR 240 ، با قابلیت شلیک راکت های 240 میلیمتری MAR 290 با قابلیت شلیک راکت های 290 میلیمتری شرمن در نقش آمبولانس نظامی در نقش تانک خط شکن ، مجهز به بولدوزر برای نفوذ در تاسیسات و استحکامات از این خودرو برای آموزش خدمه تانک ها استفاده می شود از این خودرو برای صعود به ارتفاع 27 متری استفاده می شود. این خودرو در درگیریهای کوهستانی توسط یگان های فنی مهندسی استفاده می شود. KILSHON شرمن در نقش لانچر شلیک موشک ضد رادار شرمن مجهز به توپ 155 میلیمتری ، در نقش یک هویتزر لاترون ، ام 50 سوپر شرمن ام 51 ، سوپر شرمن ام 32 ، تانک شرمن در نقش خودروی فنی مهندسی ام 50 لاترون ، مجهز به توپ 155 میلیمتری جیات ، در نقش هویتزر MAKMAT ، شرمن مجهز به یک خمپاره انداز 160 میلیمتری شرمن در نقش مین کوب شرمن با نفشی ناشناخته رژیم صهیونیستی ( و روسیه ) در بهینه سازی تجهیزات قدیمی حرف اول را در جهان می زند. همانطور که می بینید از تانکی که بیش از 30 سال از عمر آن می گذرد و تاکنون در جنگ های متعددی هم شرکت کرده است ، چگونه بهره برداری موثر به عمل آورده اند. شرمن های رژیم صهیونیستی تا دهه 90 همچنان در ارتش این رژیم فعال بودند. فقط برای میلیتاری
  21. به نام خدا مقدمه: این تانک که با نام تایپ 10 نیز شناخته میشود، طی طرحی به نام MBT-X تولید شد هدف از این طرح ، طراحی و تولید یک تانک جدید برای جایگزین کردن تانک قدیمی ژاپنی تایپ 74 بود. در سال 1990 نیروهای ژاپن به فکر تولید یک تانک جدید به منظور جایگزینی Type-74 بودند و در همان سال با تخصیص بودجه این طرح رسما اغاز شد. در 15 اکتبر سال 2001 طرح این تانک تکمیل شد و در همان سال تعداد 35 دستگاه از ان ساخته و تحویل نیروها ینظامی این کشور در هوکایدو قرار داده شد تا عملیات بازبینی و بازنگری انرا انجام دهند در 13 فوریه سال 2008 یک سری بازبینی هایی بر روی این طرح اغاز شد و یک سری سیستم های ان اصلاح شد. بنابر اعلام مقامات ژاپن تولید این تانک در سال 2011 اغاز خواهد شد. بنابر اعلام رسمی مقامات ژاپن این تانک در ابتدا تنها برای نیروهای ژاپنی تولید خواهد شد و تا تکمیل نیاز نیروهای نظامی ژاپن برای جایگزینی تانکهای قدیمی خود ، این کشور قصد صادرات تانک خود را نخواهد داشت . تولید قطعات مکانیکی این تانک به صنایع سنگین میتسوبیشی سپرده شد شرکت اصلی طرف قرارداد نیز گروه تحقیقات صنعتی TRDI در استان ساگامی هارا میباشد. هزینه های اولیه این طرح تا سال 2001 که نمونه های اولیه این تانک عرضه شد ، معادل 48 میلیارد ین ژاپن ( معادل 450 میلیون دلار به ارزش زمانی سال 2001) هزینه داشته است بنابه اعلام مقامات ژاپنی قیمت این تانک در حدود 6.5 میلیون دلار خواهد بود. به عقیده اکثر کارشناسان نظامی در جهان ، ساخت این تانک توسط ژاپن در واقع پاسخی بود به ساخت تانک پیشرفته Type 99 توسط چین ، که با ساخته شدن این تانک مدرن توسط ژاپن موازنه زرهی بین دو کشور مجددا برقرار شد. این تانک بطور متوسط 20 تن سبک تر از تانکهای مطرح جهان میباشد. علت این امر نیز فشار مسئولین بدلیل رعایت مقررات محدودیت وزن در جاده های ژاپن میباشد. تانک تایپ 90 به دلیل داشتن وزن سنگین در بسیاری از موارد مجاز به خارج شدن از هوکایدو نبود. حفاظت زرهی : این تانک باریک و جمع و جور بیشتر به منظور استفاده در مناطق کوهستانی طراحی شده است. هرچند از این تانک میتوان در انواع مناطق ژئوگرافیک مثل مناطق کویری ، مناطق جنگلی و مناطق شهری نیز استفاده کرد ولی با این حال بهترین کارایی این تانک در مناطق کوهستانی است. می بایست توجه کرد که اکثر تانکهای غربی مثل ابرامز و لئوپارد و لکلرک بیشتر به منظور استفاده در مناطق شهری و کویری طراحی شده اند و قابلیت نبرد در مناطق کوهستانی تانک های غربی به اندازه این تانک TK-X نیست. در طراحی این تانک به چهار عامل توجه خاصی شده است ، این چهار عامل عبارتند از: افزایش قابلیت های اجرایی ، قدرت اتش ، دفاع و تحرک.رگه هایی از برجک این تانک با تانک لکلرک و Leopard2A5 دیده میشود و طرح قرار گرفتن زره های برجک و همچنین نوع محافظت برجک بسیار به تانک لکلرک ولئوپارد شباهت دارد. طراحی برجک از دو پهلو و پشت شبیه برجک تانک لکلرک میباشد و طرح جلوی برجکنیز شبیه به برجک تانک Leopard2A5 می باشد. طراحی مدولار سیستم حفاظت این تانک در مقایسه با تانک قبلی ژاپن ، یعنی تانک Type 90 باعث افزایش حفاظت و بقاپذیری این تانک شده است. طراحی مدولار زره این تانک این قابلیت را فراهم می اورد بسته به نوع ماموریت و شدت خطری که تانک را تهدید میکند ، زره های مورد نیاز بر روی این تانک نصب شود. به عنوان مثال در جنگ های شهری که بیشترین خطر متوجه تانک است ، از حداکثر زره ممکن به علاوه زره های واکنش گر می توان بر روی این تانک استفاده کرد. در شرایط پیشروی و دفاع در برابر لشگر های زرهی دشمن ، که در این موارد تانک نیازمند شتاب و تحرک بیشتر است ، از زره های معمولی و متعارف و بدین وسیله با متعادل ساختن تانک باعث افزایش قدرت تحرک تانک می شود. زمانی هم که از تانک به عنوان پشتیبانی و نفوذ نقطه ای در استحکامات دشمن استفاده می شود از زره های سبک به علاوه ی زره های واکنشگر (RA) استفاده میشود. زره اصلی این تانک در جهان تانک های رزمی بی نظیر است. این تانک از زره های فولادی نانو کریستال استفاده می کند که درجه ی سختی ان در حد کولار است ولی از ان سبک تر است. از اینرو می توان این تانک را اولین تانک در جهان دانست که از فناوری نانو در ساخت زره ان استفاده می شود. بر روی زره نانو کریستال این تانک ، زره های سرامیکی بصورت مدولار نصب شده است که وظیفه ان دفع خطر حملات گلوله های انرژی جنبشی ( مثل گلوله های APFSDS که از تانکها شلیک می شوند) است. بر روی این زره های سرامیکی نیز لایه ای از قالب های مواد پلیمری فشرده تعبیه شده است که این لایه های پلیمری با جذب انرژی تسلیحات ضد تانک ، خطر ان ها را دفع می کند. بر روی این لایه پلیمر نیز یک لایه زره از جنس ترکیبات بسیار سخت کولار و کبالت قرار دارد که این لایه وظیفه محافظت در برابر گلوله های انرژی شیمیایی (مثل گلوله های خرج گود و راکت های ضد تانک) را دارا می باشد.این چهار لایه زره اصلی تانک را تشکیل می دهند و حداقل زره مورد نیاز تانک را این چهار لایه زره تشکیل می دهند. همانطور پیشتر اشاره شد درصورتی که تانک بنا به نوع ماموریت خود نیاز به حفاظت بیشتری داشته باشد ، یک لایه زره اضافی که ترکیبی از زره های کولار و سرامیک است بر روی چهار لایه زره قبلی نصب می شود . سرانجام در صورت نیاز زره های واکنشگر از نوع ERI-L را نیز می توان بر روی خارجی ترین لایه زره تانک نصب کرد. زره های واکنشگر در این تانک وظیفه ی مقابله با موشک ها و راکت های ضدتانک از نوع تاندم (دو مرحله ای) مثل RPG-29 را بر عهده دارند. این تانک در حالت معمولی و با زره اصلی بدنه (سه لایه اول زرهی) دارای 40 تن وزن خالص می باشد که بسته به نوع ماموریت و نوع زرهی که بر روی این تانک نصب می شود می تواند تا 48 تن افزایش یابد به این صورت که اگر حداکثر زره تقویتی ممکن بر روی این تانک نصب شود دارای حداکثر وزنی در حدود 48 تن خواهد بود. این تانک مجهز به سیستم هشدار قفل لیزری می باشد و زمانی که تسلیحات ضد تانک لیزری بر روی این تانک نشانه گیری شود، در این حالت این سیستم با هشدار دادن به خدمه انها را از خطر تسلیحات ضدتانک دشمن اگاه می سازد با کیت های مخصوص مقابله با تسلیحات لیزری و با پراکنده کردن دود اگزوز خود به مفابله می پردازد. ادامه دارد..... منبع : مجله جنگ افزار شماره 80 نویسنده : علی محمدی
  22. سلام دوستان در این تاپیک به معرفی و بررسی تانک اسد بابل میپردازیم.lمن تاپیکشو پیدا نکردم در سایت اگه هست مدیران اخراج بن ادغام یا هرکاری خواستند بکنن http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b2/T-72-Fort_Hood.jpg/800px-T-72-Fort_Hood.jpg تانک اسد بابل یک نمونه از تانک تی72 روسی است و تولید آن از دهه 1980در عراق و کارخانه تاجی آغاز شد.تولید این تانک از بلندپروازانه ترین تلاشهای رژیم صدام برای ایجاد تانک بومی بود.آنهم در زمانی که دول غربی تحریمهایی را برای پایان جنگ تحمیل کرده بودند(آره جون باباشون ) به گفته منابع روسی تولید این تانک نتیجه توافق پنهانی عراق و یک شرکت لهستانی در سال 1982 بود.این توافق جهت وارد شدن 250 تی72 در پوشش واردات برای اجتناب از تحریم بود بنابر این تانک مذکور تنها مونتاژ بود و نه تولید عراق.در سپتامبر سال82شوروی به طور پنهانی و استفاده از پوشش لهستان اقدام به ارتقای تانکهای تی72 عراقی نمود.شایان ذکر است تنها تی72 اس از زمان ریاست جمهوری آقای حسن البکر وارد عراق شده بود و عراق در مدت جنگ با ایران بیش از 60 تانک خود را از دست داده بود.با آغاز به کار کارخانه تاجی چند صد تانک تی72اس وارد خدمت ارتش عراق گشت.شوروی نیز تی72ها را ارتقا داد.گفتنی است لهستان نیز همچنان در تولید تی72 به عراق کمک مینمود.(خوشبختانه ارتقای نهایی در سالهای 1989و 1990صورت گرفت) با وجود تحریمهای ظاهری یک شرکت آلمانی بخش فولاد کارخانه را در سال 1986راه اندازی نمود!این فولاد علاوه بر تانکهای تی72 در مقاوم سازی مخازن و زره تانکهای تی54تی55 و تی62 نیز مورد استفاده قرار گرفت.تولید تانک در سال 89 شدت بیشتری یافته و رسمی شده بود اما ااعمال تحریم سازمان ملل در سال 90 عرصه را بر عراقیها تنگ کرده بود.گفته میشددر آن سالها با افزودن مقاومت زره و....استاندارد این تانک با تانک T-72M1Aبرابری میکرد.هر چند عکس این عمل بعدها ثابت شد.همچنین یک مسافت یاب لیزری برای توپ 125 میلیمتری بدون خان و نیرومند اسد بابل نصب شده بود.منابع اطلاعاتی آمریکا بر این باور بودند که این تانک حفاظت مناسبی در برابر گرد و خاک و گرما دارد همچنین مطمئن بودند چین نیز به کمک عراق شتافته است! اما در نبرد وقعی: این تانک در جنگ 1991در حالی به مقابله با رفقای غربی خود برخواست که آنها از زره اورانیومی بهره میبردند.بنابراین در مقابل این تانکها رسما یک بازنده بود.در سومین روز جنگ در حالیکه نیروهای عراقی از کویت خارج میشدند اکثر و یا شاید تمام تانکهای لشکر گارد ریاست جمهوری عراق توسط لشکرهای زرهی دشمن نابود شدند!باقیمانده ها هم شدیدترین آسیبها را دیده بودند. در این نبرد تانک اسد بابل 15 الی 20 سال از حریفانش عقب تر بود.این تانک مقابل آبرامز کاری از پیش نبرد و مقابل برادلی به 3 پیروزی دست یافت! تصویری از تانک برادلی پس از هدف قرار گرفته شدن توسط شیر بابل http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/9/90/Bradley_on_fire.jpg در جنگ2003شیرهای باقی مانده گارد ریاست جمهوری برای آخرین نبرد خود آماده شدند.در ابتدا یک شیر عراقی موفق به نابودی یک برادلی شد که جهت شناسایی آمده و گرفتار شده بود.گفته میشود تانک مورد نظر از تیپ69 عراق بود که توسط اسلحه گرینوف(همون حاجی گرینوف اخراجیها ) بسته شده روی آن موفق به نابودی برادلی بی دفاع شده بود(برخی منابع ادعا دارند دوشکا قاتل برادلی بوده است)در حالیکه آمریکا فشارهای نهایی را بر عراق وارد مینمود آپاچی ها و آ10ها تعداد بسیار زیادی از شیرها را زده بودند.پس از زده شدن شیرها مقاومت ارتش مدینه بسیار کم شده بود.سرانجام عراق در حالی اشغال شد که امواج حملات آمریکا آخرین شیرها را نیز نابود کرده بود.... عدم قدرت مناسب مانور پذیری مناسب و فقیر بودن از نظر قطعات موجب نابودی این تانک گردید البته گفتنیست عراق تصمیم گرفته است با کمک آمریکا و با تجهیزات جدیدتر این تانک را مجددا تولید نمایند. شیر عراقی پس از حمله آمریکا و آسیبهای فراوان http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b1/DerelictAsadBabil.JPEG/800px-DerelictAsadBabil.JPEG http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/5/55/DerelictAsadBabil-2010-28-01.JPEG اما حکایت زره ضعیف! اسد بابل نمونه صادراتی تی72 بود و به همین جهت از نبود تجهیزات اصلی رنج میبرد و این اشکال آنرا هدف آسانی برای تانکهای مدرن کرده بود.همینطور زره 300میلیمتری آن(که در نواحی کنار به 60 و30میلی نیز میرسید)از اشکالات اسد بابل بود.اسد بابل مقابل هلفایر و تاو حرفی برای گفتن نداشت. و در پایان خلاصه ای از خصوصیات اسد بابل: طراح:آقای Venediktov تعداد ساخته شده:250الی500دستگاه وزن:41تن ابعاد(طول×عرض×ارتفاع):6.9×3.6×2.2 سرنشینان:3 نفر شامل راننده فرمانده و اسلحه چی زره:300میلی متر جنگ افزار اصلی:توپ125میلی بدون خان جنگ افزار دوم:گرینوف7.6میلی یا دوشکا12.6میلی موتور:12سیلندر دیزلی با 580کیلووات قدرت رنج عملیاتی:600کیلومتر حداکثر سرعت:68کیلومتر بر ثانیه ترجمه و تحقیق:حسین وحدت(منبع اصلی http://en.wikipedia.org/wiki/Lion_of_Babylon ) لطفا با ذکر نام میلیتاری بعنوان منبع استفاده شود فقط برای میلیتاری
  23. به نام خدا در این تاپیک به معرفی یکی دیگر از تانک های قدیمی شوروی که توسط اوکراین بهسازی شده است ، می پردازیم . تانک BULAT که به روز رسانی تانک های قدیمی T64 شوروی سابق می باشد . در مجموع ارتش شوروی تسلیحات زیادی ساخته بود که برخی از آنها جزء تسلیحات سری شوروی به حساب می آمدند . یکی از این تسلیحات ، تانک T64 بود . این تانک در زمان خود تانک سری شوروی بود . شوروی به هیچ یک از هم پیمانان خود این تانک را نداده بود و وانمود می کرد که این تانک ، یک تانک فوق العاده پیشرفته و مخوف است . البته این جو سازیها در زمان خود بسیار موثر واقع می شد و غربی ها را به فکر تجدید نظر در استراتژی های مقابله با تانک های شوروی انداخت و باعث شد که تانک ها و تسلیحات ضد تانک غربی برای مقابله با این خطر بالقوه بهسازی شوند . شاید امروزه شما دوستان با شنیدن این حرف خنده تان بگیرد ، اما این واقعیتی است که تانک T64 در زمان خود ، اگرچه به آن اندازه ای که سران شوروی برای آن جو سازی می کردند قوی نبود ، اما در هر حال به نسبت تانک های چیفتن و M60 غربی بسیار سرتر بود . از آنجایی که در جریان جنگ سرد کشور اوکراین نزدیک ترین جبهه به کشورهای غربی بود ، شوروی بیشتر تمرکز قوای خود را بر این کشور گذاشته بود . کارخانجات متعدد تولید انواع خودروهای زرهی و انواع تسلیحات خود را در این کشور بنا کرده بود . هزاران تانک ، که اکثر آنها از نوع T55 و T62 بودند ، در این کشور ساخته و مستقر شدند و خود را برای حمله موهوم آماده می کردند . به هر حال تا تاریخ 26 دسامبر سال 1991 این حجم عظیم تانک های ساخته شده توسط شوروی استفاده نشدند . در این تاریخ پس از فروپاشی اتحاد شوروی جمهوری های استقلال یافته دست به سامان دادن امور خود شدند . از جمله این کشورها اوکراین بود . اوکراین پس از فروپاشی شوروی سابق با حجم عظیمی از تسلیحات بازمانده از جنگ موهوم سرد مواجه شد . از آنجایی که این حجم عظیم تسلیحات بر جای مانده چندین برابر نیاز این کشور بود ، لذا از سال 1992 به این تسلیحات بازمانده از شوروی چوب حراج زد و اکثر تسلیحات را به قیمت نازل در حد یک سوم قیمت اصلی آن می فروخت . اما اتحاد شوروی به قدری در اوکراین تسلیحات ساخته و انبار کرده بود که به این زودی ها تمام نمی شد و حتی با فروش به یک سوم قیمت نیز تمام نمی شدند . پس از آنکه اوکراین از کار حراج تسلیحات مازاد فارغ شد ، شروع به بهسازی برخی دیگر از تجهیزات نظامی کرد . از جمله این تجهیزات نظامی تانک های T64 بود . از این تانک به تعداد تقریبی 4000 دستگاه در اوکراین موجود بود . از این تعداد تانک تقریبا تعداد 2200 دستگاه آن از هر نظر سالم بودند . مابقی تانک ها که قابل استفاده به عنوان تانک نبودند ، همگی تبدیل به نفربر BMPV64 شدند و یا اسقاط شدند . تانک های T64 باقی مانده نیز به مرور توسط اوکراین به تانک های امروزی تبدیل خواهند شد . در ادامه به برنامه بهسازی این تانک اشاره می کنیم . در سال 1998 نخستین نمونه های تانک های به روز شده T64 توسط اوکراین عرضه شد . این نمونه از تانک های به روز شده با مدل M1 شناخته می شدند . T64M1 . در این نمونه اصلاحات زیادی بر روی تانک صورت نگرفته بود و مجموعه سیستم کنترل آتش تانک همچنان ضعیف و نامناسب برای جنگ های امروزی بود . این شد که در همان سال پروژه بهسازی مجدد این تانک ها مجددا آغاز شد . ابتدا با اضافه کردن یک لایه جدید زره کمپوزیتی بر روی زره قبلی به مقاومت زرهی این تانک افزوده شد . این زره کمپوزیتی در قسمت های جلو و عقب و برجک تانک کشیده شده است . همچنین این تانک مجهز به بسته های انفجاری از نوع جدید NOZH گردید و به این ترتیب مقاومت زره این تانک به نسبت نمونه اولیه افزایش زیادی یافت . این افزایش زره را می توان در وزن تانک مشاهده کرد . نمونه های اولیه T64 دارای وزن 38 تن بودند ولی در نمونه جدید با افزایش میزان زره ، وزن کلی تانک به 45 تن افزایش یافته است . همچنین با بهسازی لایه اصلی و درونی بدنه و شاسی تانک ، آنرا در برابر عوامل NBC مقاوم کرده است و همچنین سیستم های مهار آتش نیز در درون و بیرون تانک نصب شده اند و در صورت وقوع اتش سوزی در هر قسمت از تانک بلافاصله به صورت خودکار آتش را خاموش می کنند . توپ مدلهای اولیه T64 ساخت شوروی همگی مدل D18T با کالیبر 125 میلیمتر بودند . این توپ دارای کیفیت بسیار خوبی است و از این رو در بهسازی تانک لوله آن تعویض نشده است و فقط لوله آنرا به یک استابلایزر دو پهلو مجهز شده است . این توپ می تواند علاوه بر شلیک گلوله های استاندارد 125 میلیمتری ، موشک ضد تانک 9K119 را نیز شلیک کند ( با نام ناتو AT11 – SNIPER ) . این موشک 5000 متر برد دارد . سیستم کنترل آتش تانک نیز شامل تجهیزات لیزری برای یافتن مسافت تا هدف و هدفگیری می باشد . همچنین تجهیزات جدید کنترل محیط ، مثل پریسکوپ های جدید بر روی این تانک نصب شده است . موتور این تانک در نمونه اصلی T64 یک موتور دیزل مدل 5TDF بود که دارای 700 اسب بخار قدرت بود . این موتور از نظر کیفیت ، موتور مناسبی نبود . از این رو با توجه به اینکه وزن کلی تانک سنگین تر از قبل شده بود و هم اینکه موتور قدیمی کیفیت و عملکرد مناسبی نداشت ، از این رو موتور این تانک نیز تعویض شد و یک موتور 5TDFM بر روی آن نصب شد . این موتور در دو مدل تولید شد . مدل M1 با 850 اسب بخار قدرت که بر روی این تانک نصب شد . مدل M2 با 1000 اسب بخار قدرت که بر روی تانک های دیگر اوکراین نصب شد . این تانک مجهز به لودر خودکار است و از این رو به سه خدمه نیاز دارد . راننده ، فرمانده و گانر . این تانک به یک تیربار 30 مجهز شده است که به صورت موازی لوله توپ قرار دارد و از داخل تانک کنترل می شود . یک تیربار 50 نیز بر روی برجک تانک نصب شده است . این تانک می تواند 40 گلوله با خود حمل کند و همچنین در جاده های هموار دارای 65 کیلومتر سرعت می باشد . نمونه هایی از این تانک که در مرحله دوم بهسازی شدند ، در ارتش اوکراین با نام BULAT معروف هستند . نخستین نمونه های BULAT در سال 2005 وارد ارتش اوکراین شدند . در مجموع این تانک ، تانکی با قابلیت رزمی مناسب می باشد و تانکی کارآمد و سبک و ارزان به شمار می رود . تانک T64 اورجینال ساخت شوروی تصاویر مختلف از تانک BULAT تهیه و ترجمه / علی محمدی استفاده از این مقاله تنها با ذکر نام سایت میلیتاری به عنوان منبع و درج نام تهیه کننده مجاز و مشروع می باشد .
  24. به نام خدا تانک T55 تانک مورد علاقه من است ( شاید خنده دار باشه ) ولی من بد جوری از این تانک خوشم می آد . در این تاپیک نگاهی به تانک های T55 که در برخی کشورها مدرنیزه شده اند می آندازیم . تانک T55 تانک افسانه ای شوروی بود ، این تانک با تولید رسمی 100000 دستگاه یکی از پر تولید ترین تانک های تاریخ به شمار می رود ، این تانک در از ابتدای ساخت تا کنون با اکثر تانک های غربی مواجه شده است و در بسیاری از موارد به خوبی از پس تانک های غربی بر آمده است . در جریان جنگ شش روزه و یوم کیپور در سال 1967 که مابین اعراب و رژیم اشغالگر قدس رخ داد ، رژیم اشغالگر قدس از تانک های شرمن به روز شده ، سنتوریون ، اسکورپیون و تانک های سبک ساخت فرانسه و آمریکا استفاده می کرد ، اما هیچ کدام از این تانک ها در برابر تانک T55 حرفی برای گفتن نداشتند ، در جنگ تحمیلی ایران و عراق نیز تانک های T55 برای ایران دردسر بسیاری تولید می کردند ، در درگیری های پراکنده ای که در اقصا نقاط جهان رخ داده است ، این تانک نقش موثری داشته است و اکثر کارشناسان عقیده دارند که این تانک یکی از بهترین تانک ها از نظر طراحی و توانمندیها می باشد ، جالب است بدانید طرح این تانک یکی از بهترین ها به شمار می رود که هم اکنون تانک هایی در جهان وجود دارند که از طرح تانک T55 در ساخت آن استفاده شده است . مثل تانک جگوار که بر اساس طرح تانک T55 ساخته شده است . در ادامه به معرفی انواع مدلهای به روز شده این تانک در کشورهای مختلف می پردازیم . تانک جگوار ، ساخته شده بر اساس T55 روسیه این تانک هم اکنون در کشور سازنده آن به مقیاس وسیعی استفاده می شود ، این تانک هم اکنون در روسیه از نظر موتور ، طرح برجک ، زره و توپ مورد ارتقا قرار گرفته است و در مقیاس وسیعی استفاده می شود . اسلونی تانک T55 در اسلوونی مورد ارتقا قرار گرفته است که از جمله برجک آن با صفحات زرهی قدرتمند تر شده است و توپ آن نیز مورد ارتقا واقع شده است . صربستان این تانک در صربستان از نظر زره تقویت شده است و توپ آن نیز با انواع توپهای با کیفیت تر تعویض شده است . استونی T55 در استونی از نظر موتور بسیار تقویت شده است و تبدیل به یک تانک سریع و قابلیت های واکنش سریع گردیده است . سودان تانک T55 در سودان از نظر زره و قدرت موتور مورد ارتقا قرار گرفته است و هم اکنون در حال استفاده است . هند نیروی زمینی هند که بیش از 600 تانک T55 فعال در اختیار دارد ( البته نیروی زمینی هند بیش از 3000 دستگاه از این تانک را در اختیار دارد که 600 دستگاه آن فعال و عملیاتی می باشند . مابقی آن در حالت رزرو قرار دارند ) تانک های T55 هند از نظر توپ و موتور و زره به روز شده اند . مصر ارتش مصر هنوز هم تعداد کمی از این تانک در اختیار دارد که از نظر موتور و توپ مورد ارتقا قرار گرفته اند . از این تانک در نقش پشتیبانی استفاده می شود . پاکستان ارتش پاکستان حدود 2000 دستگاه تانک T55 در اختیار دارد که همگی در حالت رزرو هستند و در حال بهینه سازی شدن می باشند . T55 پاکستان در بنگلادش رژیم صهیونیستی این رژیم تعداد تقریبی 150 دستگاه از این تانک را در خلال جنگ های یوم کیپور و شش روزه بین اعراب و این رژیم ، از سوریه و مصر به غنیمت گرفت و آنها را با توپ 105 میلیمتری و زره و موتور قویتر مجهز کرد و از آنها به مدت زیادی استفاده کرد . سرانجام با روی کار آمدن تانک های جدید پشتیبانی این تانک ها تبدیل به نفربر سنگین آچزاریت شدند . ایران ایران نیز T55 های خود را ارتقا داده است ، لوله اورجینال 100 میلیمتری از نوع D10TG با توپ 105 میلیمتری M68RO تعویض شد . موتور این تانک نیز به احتمال زیاد با موتور قویتر تعویض شده است ، همچنین زره تانک نیز ارتقا یافته است و سیستم های کنترل آتش تانک نیز تا حدود زیادی ارتقا یافته است . مدل مین کوب ارتش عراق T55 تهیه برای میلیتاری هر گونه استفاده تنها با ذکر نام تهیه کننده و سایت میلیتاری به عنوان سایت منبع ، مجاز و مشروع است .
  25. پس از پایان جنگ جهانی دوم و زمانی که کشورهای غربی فاتح تصمیم گرفتند تا ارتش آلمان غربی را برای مقابله با تهدید ارتش سرخ دوباره سازماندهی کنند نیروی زمینی این کشور تصمیم گرفت بر اساس تجربیات جنگ جهانی دوم در نبردهای زرهی یک شکارچی تانک جدید را به خدمت بگیرد. هدف این بود که یک خودرو زرهی برای عملیات دفاعی طراحی شود تا بتواند در برابر هجوم زرهی نیروهای پیمان ورشو مقاومت کند و از راه دور با ادوات زرهی دشمن درگیر شود. این شکارچی تانک بر اساس یادپانزر-4 ساخته شد و به یک قبضه توپ 90 میلیمتری مسلح شد که قبل از آن در تانکهای ام-47 پاتون نصب شده بود. در سال 1963 تعداد 24 دستگاه نمونه آزمایشی برای تست به نیروی زمینی تحویل داده شدند.بین سالهای 1966 تا 1967 تعداد 770 دستگاه از این خودروهای توسط "هانوماگ" و "هنشل" ساخته شده و به نیروی زمینی آلمان غربی تحویل داده شد. شکارچی تانک جدید فاقد برجک بود، زرهی اندک داشت و با استفاده از شنی مناسب تحرک و سرعت خوبی به دست آورده بود. خدمه "کانون یادپانزر" 4 نفر (فرمانده، راننده، توپچی، گلوله گذار) بودند. 8 فروند از این خودروها در سال 1975 به ارتش بلژیک تحویل داده شدند. هنگامی که ارتش سرخ تانکهای جدیدتر تی-64 و تی-72 را به خدمت گرفت توپ 90 میلیمتری کانون یادپانزر دیگر ناکارآمد شده بود. از دیگر سو تجربیات جنگ جهانی دوم ضعفهای طرح های بدون برجک را آشکار ساخته بود که بزرگترین آنها عدم آزادی توپ برای نشانه گیری در سمت می باشد. به همین دلیل در طی سالهای 1983 تا 1985 نیروی زمینی آلمان تصمیم گرفت تا کانون یادپانزرهایش را تبدیل به خودروهای زرهی مناسبت تری کند. 163 دستگاه از آنها با نصب موشکهای "تاو" یا "هات" به جای توپ اصلی به موشک انداز زرهی "جاگوار-2" تبدیل شدند. تعدادی دیگر نیز با برداشتن توپ به زرهپوشخهای شناسایی برای واحدهای توپخانه یا خمپاره انداز تبدیل شدند. جاگوار-2 مترجم: رضاکیانی موحد منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 74 قدرت:500اسب بخار موتور: 1 دستگاه موتور 8 سیلندر دیزل بردعملیاتی: 385 کیلومتر سرعت 70 کیلومتر بر ساعت وزن:27500 کیلوگرم طول:6.29 متر عرض:2.98متر ارتفاع:2.01متر خدمه:4نفر تعداد:24+770 دستگاه از:1963 تا:1967 تسلیحات و زره 1 قبضه توپ ضد تانک90میلیمتری ال-40 ساخت راین متال 2قبضه مسلسل کالیبر7.62 میلیمتری ام.ژ-3 8 قبضه نارنجک انداز دودزا حداکثر زره:50میلیمتر