جستجو در انجمن

مشاهده نتایج برای برچسب های 'موشک'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بوسیله برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


انجمن ها

  • بخش داخلی
    • اخبار و قوانین
    • ماهنامه میلیتاری
    • گالري عكس و فيلم
    • کتابخانه میلیتاری
    • مقالات برتر
  • War and History - بخش جنگ و تاریخ
    • مباحث جامع نظامی
    • پیمان ها - قراردادها و معاملات تسلیحاتی
    • دکترین و استراتژی
    • عملیات های نظامی
    • جنگ تحمیلی
    • تحولات روز امنیتی نظامی بین الملل
    • General Military Discussions
  • Air force Forum - بخش نیروی هوایی
    • هواپیماهای نظامی
    • بالگردهای نظامی
    • تسلیحات هوایی
    • متفرقه در مورد نیروی هوایی
    • سایر بخشهای نیروی هوایی
    • Airforce - English
  • Army Forum - بخش نیروی زمینی
    • ادوات و تسلیحات زمینی
    • خودروهای نظامی و زره پوش ها
    • مباحث جامع زرهی
    • توپخانه زمینی
    • موشک های زمین پایه
    • الکترونیک زمینی
    • تجهیزات و تسلیحات انفرادی
    • متفرقه نیروی زمینی
    • سایر بخشهای زمینی
    • Ground forces - English
  • Navy Forum - بخش نیروی دریایی
    • شناورهای سطحی
    • شناور های زیرسطحی
    • هوا دریا
    • تسلیحات دریایی
    • سایر بخش های نیروی دریایی
    • علوم و فنون دریایی
    • راهبردها و راهکنش های دریایی
    • تاریخ نیروی دریایی
    • اخبار نیروی دریایی
    • Navy - English
  • News Section - بخش خبر
    • اخبار روز ایران و جهان
    • اخبار صفحه اول
    • رایانه و شبکه
    • English News
  • Non-Military Forums - سایر بخشها
    • دیگر موضوعات و مطالب

پیدا کردن نتایج در ...

یافتن نتایج که ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروز رسانی

  • شروع

    پایان


Filter by number of...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


Website URL


Yahoo


Skype


Location


Interests

پیدا کردن 47 results

  1. karmania20152015

    بر فراز کوزوو

    بسم الله الرحمن الرحیم بر فراز کوزوو عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد. سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از تجهیزات دیگر یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی کم کرده بود. در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60 را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد. پایان بخش-1 نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59 توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
  2. موشک «رعد۵۰۰» و نسل جدید پیشران‌های موشکی و ماهواره‌بر سپاه رونمایی شد به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از سپاه نیوز،‌ آیین رونمایی از موشک رعد ۵۰۰ با موتور کامپوزیتی «زهیر» و موتور کامپوزیتی فضایی «سلمان» با نازل متحرک به عنوان نسل جدید پیشران‌های موشکی و ماهواره برها، امروز (یکشنبه ۲۰ بهمن) با حضور سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سردار سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه برگزار شد. بنا بر این گزارش؛ با نمایش موشک چابک رعد ۵۰۰ از نسل جدید پیشران ها با بدنه غیر فلزی و کامپوزیت رونمایی شد. استفاده از فناوری بدنه های الیاف کربن قابلیت تحمل ۱۰۰ بار فشار و دمای۳ هزاردرجه سانتیگراد و دستیابی به موشک‌های بسیار سبک را فراهم می کند. موشک رعد ۵۰۰ از موشکهای نسل جدید است که در مقایسه با موشک فاتح ۱۱۰ با بدنه فولادی، با یک دوم وزن اما ۲۰۰ کیلومتر از افزایش برد برخوردار می باشد. همچنین نیروی هوافضای سپاه امروز از موتورهای موشک با نازل متحرک رونمایی کرد که ترکیب دو دستاورد بزرگ "بدنه کامپوزیت" و "نازل متحرک" در موشک ، امکان استفاده از موتورهای سوخت جامد را در خارج از جو فراهم کرد. با دستیابی به این موفقیت، ساخت ماهواره برهای سبک سوخت جامد، موشک‌های زمین به زمین با سطح مقطع راداری کم و مانورپذیر کردن موشک ها به منظور عبور از سپر موشکی و کاهش هزینه ها و افزایش تولید و کاهش پیچیدگی در تولید و نهایتاً جهش نسلی در موشک ها فراهم شد . https://www.farsnews.ir/news/13981120000587/موشک-رعد۵۰۰-و-نسل-جدید-پیشران‌های-موشکی-و-ماهواره‌بر-سپاه-رونمایی-شد
  3. موشک نقطه‌زن سپاه 750 کیلومتری شد http://s6.uplod.ir/i/00822/vo2nsl4fkdv2.jpg   موشک فاتح که به نظر میرسد موشک ذوالفقار از بسیاری جهات شبیه به آن باشد، دقیقترین موشک بالستیک ایرانی با میزان خطای زیر 5 متر است.   این موشک با سوخت جامد می‌تواند اهداف را در فاصله حدود 750 کیلومتری مورد اصابت قرار دهد.   به نظر می‌رسد طول موشک ذوالفقار 8.9 متر، وزن مسلح آن حدود 4هزار کیلوگرم، قطر آن 68 سانتی متر و وزن سرجنگی آن نیز حدود500 کیلوکرم باشد که با سرجنگی بارانی گزینه مناسبی برای هدف قرار دادن مواضع دشمن و نیز باندهای فرودگاهی است.   البته در جریان این دو رژه، سامانه های مهم دیگری هم بعضا برای اولین بار به نمایش درآمدند که در آینده بیشتر از آنها خواهیم گفت.       http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950631000684#relatedVideoPane   http://i.alalam.ir/news/Image/original/2016/09/21/alalam_636100525480727839_25f_4x3.jpg http://i.alalam.ir/news/Image/original/2016/09/21/alalam_636100525481327899_25f_4x3.jpg http://i.alalam.ir/news/Image/original/2016/09/21/alalam_636100525483298096_25f_4x3.jpg http://i.alalam.ir/news/Image/original/2016/09/21/alalam_636100525483868153_25f_4x3.jpg
  4. بسمه تعالی عقب نشینی از برجام چشم انداز راهبردی مبهم. همزمان با عقب نشینی مرحله به مرحله از برجام و طی شدن گام چهارم کاهش تعهدات، زمزمه هایی مبنی بر بازگشت توان تولیدات هسته ای به قبل از برجام به گوش میرسد، اما اینبار با کیفیت و بلوغ فناوری بسیار وسیع تر. سانتریفیوژ های نسل جدید، با توان های 20 تا 50 برابر اجداد خود که طی توافق هسته ای برچیده شدند، همچنین بهینه سازی های مختلف خطوط تولید و بهره برداری، کاهش وسیع ضایعات و پیشرفت های بسیار دیگر در تجهیزات جانبی و وابسته به صنعت هسته ای. در کنار توصیفات فوق، و در ابتدای همه نشست های خبری مسئولان در برنامه هسته ای با رسانه ها این حرف که؛ " اگر اروپایی ها به تعهداتشان عمل کنند، ایران نیز به تعهدات خود در برجام بازخواهد گشت" مکررا گفته شده است. در این یک بام و دو هوای کاهش گام به گام تعهدات، ایده هایی ذهن را به خود مشغول میسازد؛ - نخست اینکه پیش فرض مسئولان این بوده است که غرب در مسیر دروغ پردازی و بی عملی خود پیش خواهد رفت و اقدامی برای بازگشت به عقب و انجام تعهدات خود نخواهد کرد، در این صورت توجیه منطقی برای کاهش تعهدات و حتی رها سازی برجام وجود دارد. و این اقدامات میتوانند توازنی منطقی در برابر این بی عملی به زعم ما برقرار کنند. - دوم اینکه، در دورنمای مسیر پیش گرفته توسط ایران نیز مذاکره مجدد، جایگاهی نخواهد داشت و احتمال اینکه ایران به مذاکرات جدید روی بیاورد از صفر نیز کمتر است. در این صورت هزینه های جدید و اقدامات در مسیر هسته ای بازگشت پذیر نخواهد بود. با دو فرض فوق کاهش تعهدات منطقی مینماید. و این کاهش تا سطح ملغی شدن برجام در عمل که هم اکنون نیز اتفاق افتاده است ادامه خواهند یافت، اما یک سوال منطقی: روند نخست آن است که؛ اگر روزی قرار باشد اروپا در هر سطحی به تعهداتش عمل کند، دولت های بعدی آمریکا و سایر طرفهای درگیر در مسئله هسته ای مشوق های بسیار در کنار تهدیدات جدی وضع کنند، و ما هم نه از موضع ضعف، که از موضع برابر و یا قویتر از زمان امضای برجام، بخواهیم به مذاکراتی جدید با موضوع هسته ای وارد شویم، آن وقت چگونه حاضریم، هزینه های انجام شده کنونی و این فناوری فوق پیشرفته و بالغ کنونی را مجدد کنار بگذاریم؟! روند دیگری که در افق پیش رو بر اساس رویکردهای در پیش گرفته شده کنونی بخوبی دیده میشود، عدم مذاکره با غرب، اتخاذ رویکرد تقابلی حتی در یک یا دو دهه آینده و تحمل شرایط شکننده تحریمی-تهدیدی بدون چشم انداز توقف است. با چنین رویکردی ایران باید با سرعت هر چه تمام به سمت پوشش ضعف های واقعی خود برود و برنامه هسته ای نه در تقابل شکلی کنونی با غرب که در یک راهبرد حل مسئله داخلی (کسب قوت یا کاهش ضعف) دیده شود، در چنین شرایطی شاید بمب اتمی راهشگا تر از برق و داروی اتمی باشد. آیا منطقی نیست با قدم گذاشتن در هر یک از دو روند، راهبرد هسته ای ایران مجددا باز تعریف شود ؟ از دید موافقت با مذاکرات جدید با غرب، در روند نخست آنچه از خواهش های طرف غربی انتظار میرود، آن است که در صورت مذاکره، سطح محدودیت ها بخصوص در حوزه توسعه زیرساخت و اشاعه فناوری کاهش یابد. فلذا اقداماتی که تا آنزمان در پاسخ به عدم اجرای برجام توسط غرب از سوی ایران صورت خواهد گرفت، منجمله گام های دیگر، از موضعی بازگشت ناپذیر باید به آن نگریست. با این رویکرد هرچه گام های ایران، سریعتر، عظیم تر و محکم تر برداشته شود، چشم انداز بازگشت به عقب و وضع محدودیت های پیشین از امکانپذیری کمتر تا مرز دستنیافتنی شدن برخوردار خواهد شد. برای مثال اگر همه 6هزار سانتریفیوژ موجود به نسل 6 و 8 ارتقا یابند، تا ظرفیت 120هزار سویی مورد نیاز ایران تحقق یابد، آنگاه محدودیت تنها برای فراتر نرفتن از ظرفیت قابل مذاکره خواهد بود و نه بازگشت به توانایی های گذشته. این بسیار مضحک است که ایران بخواهد در زمانی تکنولوژی پیشرفته و اقتصادی در اختیار دارد به سطحی مادون آن تنزل کند. دیگر محدودیت مهم موجود در برجام، مسئله راکتور هسته ای آب سنگین اراک است. گرچه فناوری این راکتور حتی پیش از برجام نیز منسوخ بوده و صرفا با اهداف تحقیقاتی راه اندازی شده است، اما ایران میتواند با راه اندازی مجدد اراک با متدهای پیشرفته تر، اراک را به مرکزی برای توسعه پیشران های هسته ای با غنای بالا در نظر بگیرد. و این کار همپوشانی کافی با نیازهای آینده نیروی دریایی و کشتی رانی تجاری ایران، ایضا صادرات تجهیزات خواهد داشت. اما از دید مخالفان مذاکره مجدد که هم اکنون بیشترین توافق در کشور بر روی آن است، مسئله هسته ای به حوزه های مرتبط با انرژی نباید محدود بماند. و از ظرفیت آن در امنیت کشور هم باید بهره جست. مسئله امنیت نه صرفا در معنای نظامی، که در معنای استفاده از صنعت هسته ای بعنوان راهکار موجود و در دسترس برای حل مسائل کشور، از فروش اورانیوم با غنای سفارشی بدون محدودیت، صادرات برق هسته ای، تا صادرات خدمات و دانش فنی هسته ای به همه کشورهایی که آن را برای خود حیاتی بدانند، بدون توجه به محدودیت های اشاعه فناوری هسته ای NPT. غرب در برابر میتواند، تمامی تحریم های ایران که پیشتر همه آنها را ترامپ به شکلی قویتر بازگردانده از طریق سازمان ملل بازگرداند که این اقدامی بیهوده خواهد بود، در وضعیت کنونی رفتار طرف آمریکایی و نبود استقلال سیاسی طرف اروپایی، و بی عملی مطلقی که نشان داده اند، وضعیت برای ایران یکسان خواهد بود و این اقدام تقریبا خنثی و سوخته محسوب میشود، تنها اتفاق جدید برای ایران از این راه آن است که مجدد وارد فصل 7 منشور ملل متحد شود و ائتلافی برای پیگیری آن تا مرز یا اجرای اقدام نظامی علیه ایران وارد عمل شود. نتیجه این اقدام اوضاع امنیتی ایران را تشدید خواهد کرد و نه تنها تسریع کننده برنامه هسته ای خواهد بود، بلکه راهبرد موشکی کنونی کشور را بطور همزمان خواهد تغییر خواهد داد. در اثر چنین اقدامی، مرز های تهدید علیه ایران توسعه میابد، و نیازهای موشکی ایران نیز به سطحی فراتر مقدار کنونی ارتقا خواهد یافت، به نحوی که ایران میبایست از آن پس کشورهای اروپایی و هر کشوری که میخواد ذیل ائتلاف در اقدام فصل هفتی علیه ایران وارد شود تحت دسترسی موشکی قرار دهد. این راهبرد به طرف اروپایی گوشزد میکند که خطای راهبردی کنونی آنها در حل دوستانه مسئله ایی که بخوبی حل شده بود چگونه میتواند به بحران موشکی عظیمی بدل شود، که از قضا اتفاقا بسیار به مذاق سیاستمدار معامله گر آمریکایی و چک هایی که برای فروش پدافند موشکی برای آنها خواهد کشید خوش خواهد آمد، در حالی که ایران مثل همیشه راهی برای عبور از سد پیشرفته ترین تجهیزات نظامی آمریکا خواهد یافت. بدین ترتیب تهدید نظامی علیه اتحادیه با دست خود اتحادیه به سطحی جدید وارد خواهد شد، آنهم در زمانی که ترامپ با خروج از همه پیمان های موشکی پیش قراقل بی نظمی نظامی و رقابت های جدید شده است. کسی نمیداند پیروزی و شکست طرفها در آن دوره چه عواقبی در پی خواهد داشت. تقدیم به دانشمندان شهید برنامه هسته ای. نویسنده worior@military.ir اقتباس از مطلب با ذکر نام کاربری نویسنده و یا آدرس سایت آزاد است. مطلب فوق با زبان انگلیسی: http://msai.ir/2019/12/15/jcpoas-future-shrouded-in-doubt-as-iran-keeps-stepping-away/ این مطلب رو پس از گام چهارم نوشتم، و امروز گام پنجم و خروج کامل ایران از تعهدات ذیل برجام اعلام شد: به گزارش خبرگزاری تسنیم، مشروح بیانیه دولت جمهوری اسلامی ایران به قرار زیر است: بیانیه دولت جمهوری اسلامی ایران جمهوری اسلامی ایران در گام پنجم کاهش تعهدات خود، آخرین مورد کلیدی از محدودیت های عملیاتی خود در برجام، یعنی «محدودیت در تعداد سانتریفیوژها» را کنار می گذارد. بدین ترتیب برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده، و تحقیق و توسعه) مواجه نیست و منبعد برنامه هسته ای ایران صرفا بر اساس نیازهای فنی خود پیش خواهد رفت. همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی کمافی السابق ادامه خواهد یافت. در صورت رفع تحریم ها و منتفع شدن ایران از منافع برجام، جمهوری اسلامی ایران آماده بازگشت به تعهدات برجامی خود می باشد. سازمان انرژی اتمی موظف است در این چارچوب اقدامات و تمهیدات لازم را با هماهنگی رئیس جمهور اتخاذ نماید. 15 دی 1398 نکته آخر اینکه همچنان ادبیات سابق بدون هیچ منطق راهبردی حتی در گام پنجم ادامه تکرار شده است،...
  5. به نام حق پیشگفتار این تاپیک جهت بررسی و طرح ایده های مختلف در زمینه تهاجم موشکی کروز و پاسخ پدافند بصورت ارزان و گسترده ایجاد گشته است. سایر سناریو ها نظیر حملات موشک های بالستیک، و یا بمب های دورایستا(گلاید، بدون موتور)، همچنین موشک های هایپرسونیک موضوع این تاپیک نیست. طرح حمله: در دسترس بودن سامانه های موشکی کروز در خدمت بسیاری از ارتشهای منطقه و استفاده گسترده از این سامانه ها در منطقه خاورمیانه، لزوم دارا بودن یک سامانه مقاومت پدافندی موثر را گوشزد میکند، اما چنین سامانه ای با چه وضعیتی روبروست و چگونه باید پاسخ بدهد؟ فرض کنیم، در تهاجم یک روزه 8 ساعته، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید: - 4000 موشک کروز، در برد های مختلف، بدون خطا(فرض میشود، این تعداد موشکی هست که به هدف خواهد رسید) - اهداف عمقی و مرزی - شانس اصابت موشک های پدافندی در صورت رهگیری 75 درصد. مشاهده میکنید که با شلیک 4000 موشک پدافندی، تنها قادر به انهدام 3000 موشک کروز مهاجم خواهیم بود، و این به معنای اصابت دست کم 1000 موشک به هدف و مشغولیت 8 ساعته پدافند بر روی تعداد بسیار زیادی هدف خواهیم بود. با توجه به تصویر فوق این رقم حتی بیش از موشک هایی ست که در سال 2003 به عراق شلیک شده است. آیا چنین حمله ای از نظر هزینه ای و لجستیک برای ائتلاف مهاجم دشوار خواهد بود؟ - قیمت هر موشک تاماهاوک کلاس 4 که از آخرین و بیشترین حجم امکانات مسیریابی بهره میجوید، 1.87 میلیون دلار با نرخ شناور 2017 محاسبه شده است، بنابراین 4000 موشک حداکثر 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این رقم حتی اگر به 10 یا 20 میلیارد دلار نیز برسد، با توجه بودجه نظامی کشورهایی مانند آمریکا و اعراب منطقه، همچنین تامین هزینه در چند سال مالی، رقمی دور از ذهن و دست نیافتنی نیست. هم اکنون نیز فقط دو کشور عربستان و امارات در حدود 1200 موشک کروز در اختیار دارند. اگر به دو کشور، سایرین چون ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و ... اضافه شوند، مقدار 4000 موشک رقم کاملا دست یافتنی خواهد بود. - از نظر لجستیک نیز، با توجه به تعداد بسیار پایگاه های اجاره ای و تسخیری دشمن در منطقه، و گستردگی پهنه جغرافیایی مرزهای کشورمان، استقرار چنین موشک هایی فقط به ناوها محدود نمیشود، و تمامی پایگاه های زمینی میتوانند به عنوان محل پرتاب استفاده شوند، و میتوان این فرض را گرفت که طی سالهای اخیر این انبار سازی موشک های کروز صورت گرفته باشد و به زمان حمله موکول نگردیده است. هزینه مقابله؟ - دفع موثر 4000 موشک بالستیک برای پدافند به تنهایی بسیار دشوار به نظر میرسد، و طبیعی ست که برای این منظور نمیتوان صرفا بر پدافند موشکی متکی بود. اگر خطای 0.75 برای پدافند را بپذیریم، به رقمی در حدود 5400 موشک پدافندی،مقدار بسیاری تجهیزات کشف و شناسایی و مقدار بالایی شانس نیاز است. فلذا عقلانه است که پایگاه ها و محل های شلیک دشمن پیش از اقدام یا در همان دقایق اولیه حمله شود (که این موضوع بحث این تاپیک نیست). - اخلال gps و حتی انهدام ماهواره های هدایت کننده نیز با توجه به تجهیزات مدرن ترکام و وجود عوارض طبیعی بسیار در ایران مزیتی در حدود بالابرد چند درصد خطا به سامانه های کروز وارد میکند. این میزان خطا را بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی از کیفیت و دقت سامانه های مهاجم همچنین بروز پیشرفت های آینده باید فاکتور گرفت و به تنها به برخورد سخت پدافند متکی بود. با توجه به موارد فوق یک مجتمع پاسخ برای مقابله طراحی کنید، به نحوی که قادر باشد: - 100 درصد موج اول حمله که علیه پدافند و تجهیزات راداری ثابت است را از کار بی اندازد - 80 درصد کل موشک ها در موج های بعدی را منهدم کند - بعد از 8 ساعت تهاجم سنگین همزمان با انواع اخلال با دست خالی مواجه نشود. - اقدام سخت یا hard kill باشد. - این پاسخ در سامانه خلاصه شود. اقدامات غیر عامل نظیر استتار، تعدد و اخلال نادیده گرفته شود. - موج اول 800 موشک - موج دوم 1200 موشک - موج سوم 600 موشک - موج چهارم 1400 موشک - هر موج حمله 2 ساعت. - از همه مهمتر، سیستم بسیار ارزان و موثر باشد. دارایی کنونی پدافند موشکی ایران: با تشکر، از حضورتون در بحث
  6. به گزارش جهان به نقل از تسنیم، سردار محمد حجاری معاون آماد و پشتیبانی ستاد‌ کل نیروهای مسلح در همایش سلاح‌های هواپایه که صبح امروز در دانشگاه امام حسین(ع) برگزار شده، طی سخنانی گفت: پروژه موشک برد بلند و هوا به هوای "مقصود" در آینده نزدیک به بهره برداری می‌رسد. وی همچنین به مواضع اخیر رئیس جمهور آمریکا اشاره کرد و افزود: فاصله لبخند و اخم دشمن خیلی کوتاه است و فکر نکنیم با یک لبخند همه چیز حل می‌شود چرا که این لبخند خیلی سریع به اخم تبدیل می‌شود همانطور که دیدیم که لحن رئیس جمهور آمریکا طی دو روز متفاوت شد. معاون ستاد‌ کل نیروهای مسلح همچنین تاکید کرد: در سال ۹۲، ۶۰درصد تحقیقات ما به حوزه هواپایه و سلاح های هواپایه اختصاص یافته است. سردار حجازی تأکید کرد: ۱۷ پروژه عمده و سطح یک در هوافضا در دست تولید داریم که در واقع سامانه هستند و ۱۱ پروژه سطح یک در صنایع هوایی نیز در دست تولید داریم. http://www.jahannews.com/vdcdx90s9yt0fj6.2a2y.html منتظر گمانه زنی دوستان راجع به این موشک هستم دقت کنید که این موشک بعنوان برد بلند معرفی شده است یعنی چقدر؟؟؟؟
  7. اواخر دهه ۶۰ و اوايل دهه ۷۰ ميلادي را مي توان نقطه عطف در پيشرفت صنايع موشكي در دنيا دانست زيرا زماني بود كه به تازگي جنگ جهاني تمام شده بود و كشورهاي درگير جنگ جهاني به خوبي ضرورت وجود موشك و جنگ افزارها را درك كرده بودند و با تجربياتي كه به هنگام جنگ كسب كرده بودند توانستند به دنياي جديدي از ساخت سلاح ، موشك و هواپيما قدم بگذارند. يكي از اين كشورها كه همواره ابرقدرتي موشكي محسوب مي شد شوروي بود. اتحاد جماهير شوروي با فاصله اي بسيار زياد از رقباي خود در حال پيشرفت بود به خصوص در صنعت هوافضا، ولي اين پيشرفت هنگام فروپاشي اتحاد جماهير شوروي با كمتر از نصف پتانسيل گذشته ادامه يافت. البته بايد به اين نكته نيز توجه كنيم كه با وجود چنين فروپاشي، روسيه هنوز هم در صنعت هوافضا از برترين هاست. صنايع موشكي روسيه كه همچون يكي از زيرشاخه هاي صنعت هوافضاست به تبع آن پيشرفت زيادي داشته است. رقابت بسيار جذابي بين كشورهاي روسيه و ايالت متحده آمريكا در زمينه هوافضا وجود دارد كه شايد يكي از دلايل پيشرفت سريع اين صنعت در اين كشورها و فاصله زياد آنها با كشورهاي ديگر همين باشد. در ليست موشك هاي روسيه مي توان انواع و اقسام موشك ها را از قبيل موشك هاي هوا به هوا، هوا به زمين، زمين به هوا، بالستيك، اتمي، ضد ماهواره ، ضد كشتي و ضد زيردريايي را ديد. در اين ميان يكي از سري هاي بسيار قوي و با اهميت سري موشك هاي S يا S-300 را مي توان جزو سومين نسل موشك هاي زمين به هوا دانست كه پروژه ساخت و طراحي آن در دهه ۱۹۷۰ شروع شد. اين موشك نسبت به موشك هايي كه در زمان هاي قبلش ساخته مي شد خصوصيات متفاوتي داشت. البته تنها در سيستم پرتاب (Launch) آن از سري موشك هاي ۴۸N6 نمونه برداري شده بود كه مي توانست ميان برد يا دوربرد باشد. توسعه و گسترش موشك هاي سري S-300 از سال ۱۹۶۹ آغاز شد كه در آن زمان اين موشك ها به برد ۷۵ كيلومتري رسيده بودند. شركت مجرب آلماز (Almaz) مسئوليت طراحي و ساخت را براي نيروهاي زميني و شركت بوكاتف وظيفه طراحي آن را براساس نيازهاي نيروي دريايي روسيه به عهده گرفتند. چندي بعد براي به كمال رسيدن اين موشك ها براساس آخرين تكنولوژي هاي راكتي شركت گرونيش (Grunish) نيز به اين جمع پيوست. هدف ساخت پروژه، موشكي با برد بالا، سرعت بسيار زياد و قدرت مانوري مطمئن بود. اين موشك بايد كمترين زمان عكس العمل و قابليت استفاده هاي نظامي گوناگون براي حمل كلاهك هاي مختلف و داراي كمترين زمان رسيدن به هدف و نيز قابل اعتماد در زمان پرواز باشد. منظور از قابل اعتماد بودن اين است كه هنگام پرواز از ديد رادارها محفوظ باشد و ضد موشك ها نتوانند آن را رديابي كنند،حتي از لحاظ حفاظت اوليه اين موشك ها قرار بود كه در كانتينرهايي جاسازي شوند كه از زمان ساخت در كارخانه به بعد در همان كانتينرها بمانند و حتي سيستم پرتاب آنها نيز در خود كانتينرها تعبيه شود تا بتوانند در كمترين زمان ممكن از هر نقطه اي قابل پرتاب باشند. اين پرتاب به صورت عمودي انجام مي شود. يك لانچر قوي كه مي تواند موشك را تا ارتفاع ۲۰ متري بلند كرده و پرتاب كند. براي اين امر يك جك هيدروليك مدل ۴M330 ساختند كه با سرعت بسيار بالايي اين موشك را آماده پرتاب مي كند. S-300P يكي از اولين موشك هاي اين سريS-300P است كه به سفارش وزارت دفاع روسیه توليد شد. اين موشك مي تواند كلاهكي را به اندازه ۱۳۳ كيلوگرم با بيشينه برد ۴۷ كيلومتر حمل كند. كمترين برد آن پنج كيلومتر است و مي تواند در ارتفاع ۳۰ متري پرواز كند. سرعتش به سه كيلومتر در ثانيه مي رسد و در ۲۸ ثانيه مي تواند از خود عكس العمل نشان دهد. زمان آماده پرتاب شدنش كمتر از پنج دقيقه است. S-300F در سال ۱۹۸۴ مدل S-300F ساخته شد. مدل F در اصل موشك متناسب با نيازهاي نيروي دريايي روسيه بود كه از سيستم پرتاب ۵V55RM استفاده مي كند. سرعت آن ۴۶۸۰ كيلومتر در ساعت است و مي تواند كلاهكي به اندازه كلاهك مدل P (۱۳۳ كيلوگرم) ولي با بردي دوبرابر (حدود ۹۰ كيلومتر) را با خود حمل كند. بيشينه سرعت آن ۶۱۲۰ كيلومتر در ساعت و طول خود موشك با كلاهك ۲۵/۷ متر است.كمترين برد آن هفت كيلومتر و سقف پروازش ۲۵هزارمتر است و با سوخت جامد نيروي پيشرانش را تامين مي كند. يك سيستم راداري معروف به ريف روي آن نصب كردند كه مي تواند در يك زمان شش هدف را شناسايي كند و به آنها هجوم برد. S-300FM مدل S-300FM در سال ۱۹۹۰ ساخته شد كه باز هم مدلي براي نيروي دريايي بود. بسيار مدرن و پيشرفته بود. بيشينه سرعت آن به ۱۰ هزار كيلومتر در ساعت مي رسد، وزن آن ۱۴۸۰ كيلوگرم است و اين تفاوت بيش از هزار كيلوگرمي را مي توان در وضعيت نيروهاي پيشران اين موشك دانست. طول آن ۵/۷ متر، قطرش ۵۲/۰ متر و فاصله دوسر بالچه هاي عقب ۰۳/۱ متر است. برد آن ۹۰ كيلومتر است و مي تواند ۱۵۰ كيلوگرم كلاهك را با خود حمل كند. بيشينه سرعتي معادل ۷۵۶۰ كيلومتر در ساعت دارد كه در ارتفاع ۲۵ هزارمتري پرواز مي كند. S-300PMU مدل ديگر S-300PMU است. اين موشك از لحاظ ظاهري بسيار شبيه مدل FM است حتي وزنش با آن يكي است. طول آن ۹۸/۶ متر، قطرش ۴۵/۰ متر و فاصله دوسر بالش ۰۴/۱ متر است. در ارتفاع ۲۷ هزار متري پرواز مي كند و سوختش از مواد جامد تشكيل مي شود. كمترين بردش پنج كيلومتر و بيشترين برد آن ۹۰ كيلومتر است. مدل بعد در سال ۱۹۹۷ ساخته شد كه در واقع يك نمونه برداري از مدل MU بود. اين موشك MU-2 نام داشت كه از لحاظ اندازه و ابعاد دقيقاً مانند مدل قبلي بود ولي بردش به ميزان ۱۰۵ كيلومتر افزايش يافته بود يعني برد كلي آن به ۱۹۵ كيلومتر رسيد. توانايي حمل آن نيز بيشتر شده است و مي تواند ۱۸۰ كيلوگرم كلاهك را با خود حمل كند. سري ساخت اين موشك ها تا سال اخير ادامه يافت. Avia.ir
  8. ناوچه ی (Antelope) تیپ 21 نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا بود که در جنگ فالکلند شرکت کرد. در روز 23 مارس سال 1971 توسط ( Vosper Thornycroft) در بندر (Woolston) شهر ساوت همپتون، انگلستان به آب انداخته شد. هزینه های اولیه برای بودجه برای این کلاس 3.5 میلیون پوند بود که با هزینه ی سایر بخش ها در مجموع و با هزینه نهایی بیش از 14 میلیون پوند ساخته شد.ناوچه ی Antelope در تاریخ 17 ژوئیه 1975 عملیاتی شد، و تنها نمونه ای از ناوچه های بریتانیایی به حساب می آمد که به موشک Exocet مسلح نشد.ناوچه ی (Antelope) در سال 1977، او با حضور مراسم جشن نقره ای (جشن های طلایی و نقره ای) که برای مراسم های خاص و در بریتانیا و به نام شاهان و ملکه های این کشور راه اندازی میشود رژه رفت. در این رژه ی با شکوه ناوچه ی Antelope بخشی از اسکادران هفتم بود. لازم به ذکر است که این رژه از قرن 14 میلادی و بعد از پیروزی ادوارد سوم بر فرانسه در ماه ژوئن سال 1346 میلادی به این سو برای مراسم های خاصی مثل تولد ها و پیروزی در جنگها و تاجگذاری ها و حتی ازدواج های سلطنتی برگزار می گردد. حضور در جنگ فالکلند ناوچه ی (Antelope) در جنگ فالکلند بعد از ورود به منطقه عملیات در تاریخ 21 مه سال 1982 رسما وارد جنگ با ارتش آرژانتین شد.ناوچه ی (Antelope) دو روز قبل از نبرد سان کارلوس در 23 ماه مه 1982، در حالی که برای انجام ماموریت خود که دفاع از ساحل در برابر نیروی هوایی آرژانتین به منطقه اعزام شده بود به صورت ناگهانی توسط چهار فروند جنگنده ی (Skyhawks A-4B) نیروی هوایی آرژانتین به نام گروپو 5 مورد حمله قرار گرفت. اولین حمله از عقب کشتی با دو فروند از جتگنده ها انجام گرفت که با پاسخ موشک های(Sea Cat) قرار گرفتند و به برخورد موشکها به بال یکی از جنگنده ها که در واقع در زیر بال این جنگنده منفجر شده بود خلبان پابلو کاربالو را مجبور به فرود اضطرای در ریو گالگوس کردند اما هواپیمای دوم با رها کردن بمب 1000 پوندی (453 کیلوگرم) خود بر روی عرشه ی ناوچه منجر به کشته شدن تنها یک خدمه ناوچه ی (Antelope) شد زیرا چاشنی بمب رها شده عمل نکرده و تنها برخورد خود بمب با خدمه منجر به مرگ آن شد و همین امر خسارت خیلی جزئی به ناوچه ی(Antelope) وارد کرد. در حمله ی دو فروند جنگنده ی بعدی که به فاصله ی چند دقیقه بعد از حمله ی اول روی داد سمت راست ناوچه مورد حمله قرار گرفت . در طی این حمله، یکی از جت های آرژانتینی، که توسط ستوان لوچیانو گوادانینی خلبانی می شد هدف سه توپ 20mm بر روی عرشه ناوچه قرار گرفت و با اصابت به دکل اصلی ناوچه ی(Antelope) خلبان آن کشته شد و بمب حمل شده ی جنگنده بدون انفجار باعث سوراخ شدن بدنه ناوچه شد و ناوچه ی Antelope نیز یک موشک Sea Cat دیگر برای دفع جنگنده ی مهاجم پنجم به خلبانی کاپیتان کاربالو که هنوز هم برای حمله ی مناسب به ناوچه در تلاش بود شلیک کرد اما این موشک از دست رفت و با کمتر از 10 متر فاصله از کابین خلبان کاربالو به خطا رفت. پس از تلاش های زیاد برای کنترل خسارتهای اولیه، ناوچه ی (Antelope) اقدام به ارسال دو تن از خدمه ی خود برای دفع بمب که از مهندسان نیروی دریایی سلطنتی به حساب می آمدند بر روی عرشه و تلاش برای خنثی کردن دو بمب منفجر نشده را آغاز کرد. یکی ازاین بمب ها به دلیل خرابی غیر قابل دسترس بود و بمب دیگر آسیب دیده بود و در شرایط فوق العاده خطرناکی قرار داشت. با این حال سه بار تلاش توسط تیم خنثی سازی بمب به برداشت فیوز انفجاری این بمب ها از راه دور با شکست همراه شد . اما در تلاش چهارم یک انفجار کوچک باعث منفجر شدن بمب و قتل گروهبان جیمز پرسکات شد و استوار فیلیپس همراه وی و عضو دیگر تیم دفع بمب را به شدت مجروح کرد و بدنه ی ناوچه ی (Antelope) را از خط برخورد آب پاره کرد، با این انفجار آتش سوزی بزرگی در هر دو اتاق موتورشروع شد که بسیار سریع گسترش یافت و سمت راست ناوچه به وسیله ی آتش شکسته شد و کشتی تمام قدرت الکتریکی خود را از دست داد و افسر فرمانده به نام نیک توبین دستور رها کردن کشتی و خروج از آن را صادر کرد. فرمانده توبین آخرین کسی بود که به ترک کشتی مبادرت ورزید و حدود پنج دقیقه پس از خروج او بمب دوم نیز منفجر شد .انفجار در طول شب نیز ادامه یافت و ناوچه ی (Antelope) در روز بعد همچنان شناور بود، اما با ذوب شدن پرچ ها بدنه ی ناوچه از وسط شکست به تدریج غرق و به درون دریا فرو رفت . انتشارتصاویر غرق شدن این ناوچه در تلویزیون و مجلات یکی از تصاویر نمادین جنگ فالکلند شد و بارها و بارها بنا به یادمانها و مراسم های مختلف منتشر شد. بعدها کشتی پشتیبانی نیروی دریایی سلطنتی به فرماندهی سرجوخه آلن وایت مورد تقدیر دریاسالار (Fieldhouse) برای نقش خود را در نجات 41 خدمه ی ناوچه ی (Antelope) قرار گرفت. در تاریخ 27 ژانویه سال 2002 یک تیم غواصی از ناوگان نیروی دریایی سلطنتی محل غرق شدن کشتی را یک منطقه ممنوعه برای تردد اعلام کرد. مشخصات و توانمندی ها سازنده: Vosper تورنیکرافت نام : ناوچه ی Antelope HMS اپراتور: نیروی دریایی سلطنتی آب اندازی : 23 مارس 1971 راه اندازی: 16 مارس 1972 عملیاتی : 19 جولای 1975 شعار: "جسورانه و مراقب" سرنوشت: توسط نیروی هوایی آرژانتین در تاریخ 24 مه 1982 غرق شد کلاس و نوع: تیپ 21 و ناوچه جابه جایی: 3،250 تن بار در حالت بارگیری کامل طول: 117 متر عرض : 12.73 متر آبخور: 5.94 متر پیشرانه:2 × رولز رویس توربین گازی المپوس و 2 × رولز رویس تاین RM1A توربین گازی برای سرعت کروز سرعت: 32 گره (59 کیلومتر در ساعت) محدوده: 4،000 مایل دریایی با سرعت 17 گره (7،400 کیلومتر با 31 کیلومتر در ساعت) 1،200 مایل دریایی با سرعت 30 گره (2،220 کیلومتر با 56 کیلومتر در ساعت) خدمه : 177 نفر تسلیحات: 1 × تفنگ دریایی 4.5 اینچی (114 میلی متر) 2 × توپ OERLIKON بیست میلی متری Sea Cat × 1 چهار تایی 2 × لوله اژدرسه گانه ASW 2 × پرتابگر Corvus منبع : ارتشی دات کام / مجتبی کیا لینک منبع : http://www.forum.art...ead.php?t=15723
  9. موشک بالستیک هسته ای تاکتیکی کوتاه برد نصر نصر ( در لغت به معنای پیروزی) یا Haft-9 ( به معنی انتقام ) یک موشک بالستیک کوتاه برد است که در پاکستان توسعه داده شده است . این موشک جدیدترین موشک از خانواده موشک های Haft می باشد که در پاکستان تولید می شود که به نظر می رسد این موشک با همکاری چینی ها توسعه داده شده است . وجود این موشک در سال 2011 اشکار شد و به نظر می رسد که این موشک در سال 2013 وارد خدمت در ارتش پاکستان شده است و کاربر آن فرماندهی استراتژیک ارتش پاکستان می باشد . احتمالا موشک بالستیک نصر بر پایه سامانه چینی WS-2 multiple launch rocket system. توسعه داده شده است . توسعه دهنده آن را با نام موشک بالستیک چند تیوبی معرفی کرده است . این سیستم می تواند اقتباسی از سیستم راکتی چینی باشد که توانایی شلیک موشک بالستیک با کلاهک هسته ای به آن اضافه شده باشد . خودرو استفاده شده در این لانچر بر مبنای شاسی خودرو 8×8 چینی با قابلیت مانور بالا طراحی شده است که به تمامی سیستم قابلیت مانور بالایی می دهد. به نظر می رسد که نمونه اولیه بوسیله 2 موشک نصر مجهز شده است در حالی که نمونه های نهایی این سیستم قابلیت حمل چهار موشک را دارا می باشد . موشک تاکتیکی بالستیک نصر برای هدف قرار دادن نیروهای تهاجمی دشمن در نظر گرفته شده است ، این موشک دارای برد 60 کیلومتر می باشد و می تواند کلاهک هسته ای با قدرت 0.5 تا 5 کیلوتن را با خود حمل کند . کلاهک هسته ای این موشک به اندازه کافی کوچک هست تا بتوان آن را در داخل موشک های کوچک با اندازه قطری در حدود 300 میلی متر نصب کرد . به نظر می رسد که کلاهک های متعارف با قدرت تخریب بالا نیز به روی این موشک قابل نصب است . موشک نصر قابلیت مانور در حالت پرواز را دارد . همچنین ادعا شده بود که این موشک برای غلبه و هدف قرار دادن سامانه های موشکی پدافندی طراحی شده است و همچنین دارای دقت بالایی می باشد اگرچه تاکنون هیچ تصور واقعی از میزان خطای این موشک منتشر و افشا نشده است . این موشکها در تیوبهای مخصوصی نگهداری و حمل می شوند که دارای این قابلیت هستند که در هر زمان مورد نیاز آماده شلیک شوند هنگامی گه یک یا چند موشک شلیک شدند ، لانچر می تواند سریعا از محل شلیک دور شود که موجب بقای بالای سیستم در میدان نبرد می شود . شاسی این خودرو بر اساس شاسی 8×8 چینی Wanshan با قابلیت مانور بالا ساخته شده است ، مشابه این خودور در سیستم راکت انداز 300 میلیمتری AR-1A استفاده شده است که در ارتش پاکستان مورد استفاده قرار گرفته است . این خودرو دارای قدرت مانور خوبی است . این خودرو می بایست با یک خودرو که به روی آن یک جراثقیل و سیستم تعویض موشک و تعدادی موشک جهت بارگذاری مجدد موشک ها پشتیبانی شود . ورود به خدمت --------- 2013 خدمه ------------------- 3 الی 4 نفر ابعاد وزن --------------------- 40 تن طول -------------------- 12 متر عرض ------------------- 3 متر ارتفاع ------------------- 3 متر مشخصات موشک طول --------------------- 6 متر قطر --------------------- 30 سانتی متر وزن سرجنگی ---------- نامشخص وزن موشک ------------- نا مشخص نوع سرجنگی ----------- هسته ای با قدرت 0.5 تا 5 کیلوتن برد ----------------------- 60 کیلومتر میزان خطا --------------- نامشخص تحرک نوع موتور ----------------- دیزیلی قدرت موتور -------------- 500 اسب بخار حداکثر سرعت ---------- 60 کیلومتر بر ساعت حداکثر پیمایش ---------- 650 کیلومتر قابلیت مانور قابلیت حرکت در شیب ----------------- 60 درجه قابلیت حرکت در شیب جانبی --------- 30 درجه گام عمودی ------------------------------ 0.6 متر سنگر ------------------------------------- 2 متر قابلیت عبور از آب ------------------------- تا عمق 1.2 متر تمام حقوق متعلق به وبسایت میلیتاری است مترجم و گردآورنده : BIGBANG منبع : http://www.military-today.com/missiles/nasr.htm
  10. خبرگزاري فارس: جديد‌ترين سامانه پدافند موشكي كشور به نام صياد2 بزودي عملياتي مي شود. به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس، تست موشك صياد2 به عنوان جديدترين سامانه‌ موشكي پدافند هوايي، طي روزهاي اخير با موفقيت انجام شده و در آينده نزديك شاهد رونمايي و عملياتي شدن اين موشك در نيروهاي مسلح خواهيم بود. اين در حاليست كه پيش از اين شاهد بكارگيري سامانه موشكي پدافندي صياد1 شامل موشك‌هاي 2 مرحله‌اي به منظور مقابله با انواع هواگردها از جمله هواپيماهاي بمب افكن متخاصم در ارتفاع متوسط و بالا در نيروهاي مسلح بوديم. سامانه موشكي صياد علاوه بر توان مقابله با جنگ الكترونيك، توانايي درگيري با سامانه‌هاي داراي سطح مقطع راداري كم را نيز دارد. پدافند موشكي صياد1 با سر جنگي 200 كيلوگرمي، با سرعت 1200 متر بر ثانيه به سمت هدف حركت مي‌كند. سامانه موشكي صياد2 نسبت به نوع قبلي از دقت، برد و قدرت تخريب بيشتري برخوردار است و مي‌تواند توان پدافندي كشور را به ميزان قابل توجهي ارتقا دهد. منبع
  11. بسم الله الرحمان الرحیم مقدمه-طي دهه گذشته، موشك اسكاد به معروفترين موشك جهان تبديل شده است. اگرچه نخستين باري كه در جنگ از اين موشك استفاده شده به بيش از 30 سال پيش برمي گردد، تنها در دهه گذشته و با آغاز جنگ اول خليج فارس در 1991 اين موشك مورد توجه عموم قرار گرفت. از زمان شروع دوره تسليحات V آلمان تاكنون، تعداد موشكهاي اسكاد شليك شده در جنگها از ساير موشكها بيشتر بوده است،تاريخچه اسكاد پژواكي از كابوسي است كه تنها اخيرا به دست فراموشي سپرده شده است؛ موشك اسكاد،مهره اصلي در برنامه شوروي سابق براي جنگ هسته اي در قلب اروپا بود. پديده عجيب و متناقضي كه وجود دارد آن است كه هرچه چنين تسليحاتي مرگبارتر باشد، احتمال به كارگيري آنها نيز كمتر خواهد بود. نه ناتو و نه پيمان ورشو آنقدر احمق نبودند كه در چنين نبردي شركت كنند، و در نهايت، اسكاد هرگز در نقش مربوط به خود در جنگ افزار هسته اي به كار گرفته نشد. در عوض، اين موشك به نماد تغيير ماهيت تسليحات در دوران پس از جنگ سرد تبديل شد. در بي نظمي نوين جهاني، توجه جهان به جنگهاي كوچك و ناموزون منطقه اي معطوف شده است. در اين منازعات، موشكهاي اسكاد به سلاح برتري تبديل شد كه مي توانست اثرات تخريبي را در جايي كه ساير سلاحها موثر نيست ايجاد كند. نيروهاي مسلح پرمدعاي عراق در دوره صدام حسين، كه در آن زمان به عنوان چهارمين ارتش بزرگ جهان تبليغ مي شد، در مواجهه با نيروهاي ائتلاف در جنگ 1991 خليج فارس ناتوان مانده بود. تنها سلاحي كه عراق توانست با آن به نيروهاي ائتلاف آسيب بزند، موشك اسكاد بود. موشك اسكاد گرفتار مجادله بر روي تسليحات كشتار جمعي نيز شد، چراكه اين تسليحات بدون آنكه بر روي هدف مورد نظر رسانده شوند، كارآيي نخواهند داشت. سامانه موشك بالستيك تاكتيكي البروس با كد 8K72 ، كه در غرب با نامهاي SS-1C ، اسكاد بي شناخته مي شود، در دهه 5590 براي حمل كلاهكهاي هسته اي تاكتيكي توسعه داده شد. اين سامانه با به كارگيري در منازعات منطقه اي در دهه هاي 5590 و 5550 شهرت يافت سامانه موشك بالستيك اوليه R-11 نيازمند تعداد قابل توجهي خودرو تجهيزات و تداركات بود كه در تصوير قابل مشاهده مي باشد.با توجه به تحرك پذيري پايين اين سامانه، تعداد كمي از آن توسعه يافت موشك اسكاد مدت زيادي است كه از چرخه توليد خارج شده است، اما نسل آن با مجموعه اي از نسخه ها و مشابه هاي توليد شده در كره شمالي، چين و پاكستان ادامه يافته است. روسيه نزديك به نيم قرن پس از نخستين پرتاب اسكاد دو مرتبه تلاش كرده تا اين موشك را با موشك جديد اسكندر جايگزين كند. R-11 اسکاد A اگرچه موشك اسكاد غالبا اندكي بيشتر از مولود موشك V-2 آلمان در جنگ جهاني دوم توصيف مي شود، ريشه هاي آلماني آن پيچيده تر و غيرشفافتر از آنچه در وهله اول به نظر مي آيد، مي باشد. در دوران پس از جنگ جهاني دوم، ارتش شوروي گروههايي از متخصصان را براي اخذ فناوريهاي پيشرفته آلمان، از جمله موشك V-2 اعزام كرد. سرگئي كورولف رياست گروه V-2 شوروي را بر عهده داشت و تلاش وي هسته برنامه هاي موشكي و فضايي آينده شوروي را تشكيل داد. مهندسان كورولف آزمون شليك موشكهاي V-2 را با كمك پرسنل اسير شده آلماني، در سال 1947 در پايگاه كاپوستين يار، منطقه اي نزديك استالينگراد آغاز كردند. توليد نسخه روسي ملقب به R-1 )راكت- 5 يا موشك5 ) در سال 1948 آغاز شد و سامانه موشكي R-1 براي به كارگيري در ارتش در نوامبر 1950 پذيرفته شد. موشك R-1 از سوي ژنرالهاي ارشد روسي مورد استقبال واقع نشد. رييس فرماندهي اصلي توپخانه ) GAU ( ارتشبد ان دي ياكولوف، ابراز كرد كه موشكها به طور نامتعارفي گران قيمت بوده، براي كاربرد بسيار طاقت فرسا است و به لحاظ نظامي نيز اثربخش نيست. يكي از ژنرالها عنوان كرد كه اگر سوختي كه براي يك فروند موشك R-1 به كار مي رود را به سربازانش مي داد، آنها مي توانستند هر شهري را تسخير كنند. شكايتهاي زياد ديگري نيز مطرح شد. موشك V-2 و نسخه R-1 آن از سوخت الكل استفاده كرده و از اكسيژن مايع به عنوان اكسيدايزر بهره مي برد كه به تركيب آنها سوخت كرايوژنيك گفته مي شود. توليد و ذخيره سازي اكسيژن مايع در شرايط ميدان نبرد بسيار دشوار است، چراكه بايد تا دماهاي بسيار سرد خنك سازي شود. علاوه بر اين، موشك را نمي توان به صورت شارژ شده با اكسيژن مايع براي مدت نه چندان زيادي نگه داشت، زيرا اكسيژن مايع به سرعت شروع به جوشيدن مي كند. از همه مهمتر، عملكرد V-2 / R-1 بسيار بد بود – به طور متوسط، نيمي از موشكهاي شليك شده، شكست مي خورد و حتي آنهايي كه به ناحیه هدف می رسید،خطایی متوسط 7 تا 17 کیلومتر از هدف مورد نظر داشت. عليرغم همه اين مشكلات،ارتش شوروي، با آگاهي از اين موضوع كه اين كار تنها گام كوچكي به سمت هدف بلندپروازانه تسليحات موشكي دوربرد است، برنامه موشكي را با قدرت پيش مي برد. گام تكاملي بعدي، موشك R-2 بود، نسخه اي با برد بيشتر از R-1 با همان سوخت دردسرساز كرايوژنيك و دقت پايين. شش تيپ موشكي ويژه براي به كارگيري از اين تسليحات شكل گرفت. اما در حداكثر توان، تنها 24 لانچر در خدمت وجود داشت كه نقطه ضعف اين موشكها به شمار مي رفت. از ديدگاه فني، ظهور سيستمهاي سوخت جايگزين به نام سوختهاي هايپرگوليك يك جهش كليدي در فناوري موشكي محسوب مي شود. در سال 1945 ، لوفواف آلماني موشك ضدهواپيمايي با نام واسرفال توسعه داد كه به جاي اكسيژن مايع از اسيد نيتريك قرمز-فومينگ به عنوان اكسيدايزر استفاده مي كرد. مزيت اصلي اين سوخت آن بود كه مي توان بدون نياز به خنك سازي در دماهاي معمولي آن را به كار گرفت. عيب آن اين بود كه تركيب اكسيدايزر اسيد نيتريك با سوخت پايه كراسين(نفت) به اندازه تركيب الكل/ اكسيژن مايع انرژي زا نبود. عيب ديگر آن اين بود كه اسيد نيتريك بسيار خورنده بود و در تماس با هيدروكربنها، بهبنامد. در اوايل دهه 1950 ، فناوريهاي » زهر شيطان « ويژه بافت بدن انسان، به شدت واكنش مي داد، كه باعث شد كرولف آن را سوخت بهبود يافت و تركيب اسيد نيتريك قرمز-فومينگ محدود شده ( IRFNA )جديد و مشتقات بهبود يافته كراسين تقريبا انرژي بر واحد وزني معادل تركيب الكل/ اكسيژن مايع ارايه كرد. توسعه موشك بالستيك تاكتيكي با استفاده از سوختهاي جديد در نوامبر 1951 با همكاري OKB-1 ) )موسسه طراحي ويژه - 5 كرولف با مسئوليت طراحي كلي موشك R-11 و OKB-2 اي. ام. ايسايف، با مسئوليت توسعه موتور S2.253 مربوطه، كه بهبودي از موتور واسرفال آلماني بود، آغاز شد. موشك جديد از سوخت TG-02 تونكا كه مخلوط يكساني از دي متيلانالين و تري اتيلامين بود استفاده مي كرد. به دليل سادگي نسبي، توسعه موشك R-11 به سرعت انجام شد و آزمايش آن در آوريل 1953 شروع شد. بهينه سازيها به تدريج بر روي آن انجام شد و در سال 1953 موشك R-11 الزامات دقت اصابت خود را با محدوده خطاي متوسط 1190 متر در راستاي برد و خطاي متوسط آزيموت 660 متر برآورده كرد. پس از يك سري پرتابهاي آزمايشي نهايي از دسامبر 1954 تا فوريه 1955 موشك R-11 در تاريخ 13 جولاي 1955 براي خدمت در ارتش شوروي پذيرفته شد. اين موشك با شناسه نظامي آن يا 8A61 نيز شناخته مي شد. نخستين واحد R-11 ، تيپ 233 ام مهندسي فرماندهي عالي ) RVGK ( در مه 1955 تشكيل شد. در اين مرحله، موشك R-11 تنها مجهز به كلاهكهاي حاوي مواد منفجره بود، كه البته كار توسعه بر روي نوع هسته اي آن نيز در حال انجام بود. آرايش اوليه سكوي پرتاب به نحو چشمگيري با موشكهاي بالستيك تاكتيكي- عملياتي آتي شوروي متفاوت بود، كه يك گام مياني پس از سكوهاي كِشنده پرزحمت نوع V-2 / R-1 تا سكوهاي خودكششي بعدي موشكها به شمار مي رفت. موشك با استفاده از نوعي كِشنده سنگين AT-T ، كه با شناسه 8U227 شناخته مي شد و مجهز به جرثقيل كوچكي براي عمودسازي موشك بود، به سايت پرتاب يدك كشيده مي شد. موشك اوليه R-11 كه با استفاده از كِشنده 8U227 مبتني بر كِشنده سنگين AT-T ( به موقعيت پرتاب يدك كشيده شده و عمود شده است)، در اين تصوير بر روي قنداق پرتاب 8U22 ديده مي شود پایان قسمت اول... ادامه دارد... فهرست (اسکاد A R11 - نام اسكاد -اسكاد در دريا - B اسكاد :R-17 - بهينه سازي اسكاد - كلاهكهاي اسكاد -انواع مخفي اسكاد- سازمان دهي اسكاد- پرتاب اسكاد -اسكادهاي پيمان ورشو -گسترش اسكاد -اسكاد در جنگ: مصر- اسكاد در جنگ: عراق -اسكاد در جنگ: ساير منازعات - اسكاد در جنگ: افغانستان - گسترش اسكاد: كره شمالي) منابع در پایان مطلب قرار خواهد گرفت... copy right :میلیتاری،بدون ارجاع به این لینک و نام نویسنده ،کپی این مطلب خلاف قانون سایبری می باشد.
  12. (رویترز) - در سال 2009، یک ویدیوی پاپ از کره شمالی از راز وجود یک قهرمان ملی جدید پرده برداشت - یکی از ابعادی که بعدها بعضی از کارشناسان پی بردند،نقش اساسی در قلب برنامه های محرمانه هسته ای و موشکی ممنوعه دولت دارد این قهرمان، که به طور گسترده در کارخانه ها در سراسر جهان در دسترس است، ماشین کنترل عددی کامپیوتری (CNC) بود. دستگاه های CNC بزرگ، خاکستری و جعبه ای از راهنماهای پیش برنامه ریزی شده برای تولید قطعات پیچیده برای همه چیز از اتومبیل ها و تلفن های همراه به مبلمان و لباس استفاده می کنند. آنها دقتی ارائه می دهند که اپراتورهای ماشین ابزار انسانی قادر به دستیابی به آن نیستند. این دستگاه ها در حال حاضر در پروژه های تسلیحاتی کره شمالی، به لطف ترکیبی از تکنولوژی تجاری و مهندسی معکوس، نقش مهمی دارند. آنها اجازه می دهند کیم جونگ وان بمب های هسته ای و موشک های خود را بدون استفاده از کمک های فنی یا واردات خارجی بسازد کارشناسان سلاح هسته ای می گویند این امر به تسریع آزمایشات موشکی و هسته ای خود علی رغم تحریم های بین المللی در مورد انتقال تجهیزات حساس کمک کرده است. جفری لوئیس، رئیس برنامه توسعه منع گسترش آثار شرق آسیا در موسسه مطالعات استراتژیک میدبروری در مونتری، کالیفرنیا، گفت: "سانتریفیوژهای کره شمالی و موشک های جدید به قطعات ساخته شده با ابزارهای CNC بستگی دارد. لوییس گفت: "(آنها) فناوری اصلی ضروری برای تولید موشک و سلاح هسته ای هستند." از سال 1996 ماشین آلات تراش CNC در قرارداد وصنار -( - یک رژیم بین المللی کنترل تسلیحات با هدف توقف تکثیر تجهیزات با استفاده های غیر نظامی و نظامی.) قرار گرفتند .کره شمالی از امضا کنندگان این قرار دارد نیست کره شمالی در جریان بازی های گروهی در پیونگ یانگ، اوت 2011، جشن های این کشورنشان میدهد کره از سطح تکنولوژی CNC خود بسیار خوشحال است (اشاره به عکس بالا). صدها نفر از رقاص های نارنجی و سبز.و براق، در یک جشن حزب کارگران کره ای در سال 2010، آهنگ پاپی را با عنوان «شکستن از لبه برش» اجرا کردند. ، در سال 2012، سالی که ضربه کره جنوبی "گانگنام استایل" (به عنوان اهنگ)منتشر شد، عنوان ماشین آلات CNC شمالی در سراسر کشور کره شمالی پخش شد طبق گفته Choson Exchange، یک شرکت با سرمایه گزاری سنگاپور کره شمالی را در زمینه مهارت های تجاری آموزش می دهد ویدیوی رسمی برای این آهنگ با یک موشک کره شمالی برد بلند به سمت آسمان آبی شروع می شود. « اللهم ارزقنا زيارة الحجة بن الحسن » « لعنة الله علی عدوک یا علی »
  13. در جریان رزمایش بزرگ نیروی دریایی ارتش که با نام ولایت 95 در آب‌های جنوب کشور در حال برگزاری است، جدیدترین موشک کروز دریایی ساخت ایران با نام «نصیر» شلیک شد. وزیر دفاع که این خبر را اعلام کرده است، عنوان داشت: این موشک توانسته است پس از شلیک با موفقیت به هدف اصابت کند. http://defapress.ir/fa/news/229344/جدیدترین-موشک-کروز-دریایی-ایران-با-نام-نصیر-شلیک-شد ----------- چند روز پیش ، شبکه خبر در زیرنویس خبری رو پخش کرد مبنی بر تحویل موشک کروز دریایی نصیر ، ولی هیچ عکس و فیلمی نیست ! سایت وزارت دفاع هم چیزی در موردش نداره
  14. از سال 1986 گزارشهاي دريافتي از ايران حاکي از برنامه توسعه و پيشرفت موشک بالستيکي ميان بردي بود که نامهاي مختلفي از قبيل Shahab 3،Shihab 3،Shehob 3 و يا Zelzal براي آن برگزيده شده بود.در سال 1993 ايران و کره شمالي همکاريهاي بسيار نزديکي را در جهت برنامه توسعه و پيشرفت موشکهاي سوخت مايع يک مرحله اي No-dong 1 و No-dong 2 آغاز کردند و احتمالا در همان زمان پاکستان نيز براي توسعه و پيشرفت موشکهاي Ghauri1/2 خود به اين برنامه ملحق شد. طراحي موشک No-dong کره شمالي بر اساس تکنولوژي ساخت موشک روسي SCUD B بنا نهاده شده بود که بعدها نيز امتياز ساخت موشکهاي SCUD B و SCUD C را نيز در اختيار کره شمالي قرار داد و آنها نيز نسخه بعدي آن را به ايران فروختند. موشکهاي No-dong و شهاب ٣ که به نظر مي‌آيد طراحي آنها بر اساس موشکهاي SCUD مدل B و C باشد شايد تنها در مقياس (کوچکتر يا بزرگتر بودن) تفاوت اندکي با هم داشته باشند. گزارشهاي ارسالي از ايران حاکي از آن است که ايران در حال بررسي خريد امتياز موشک شهاب No-dong کره شمالي و مجموع 150 فروند از اين موشکها مي‌باشد. همچنين ايران در نظر دارد که تمامي مراحل آزمايش برد و پرتاب اين نوع موشکها را در داخل خاک ايران انجام دهد،زيرا کره شمالي با شرايط سختي براي اين آزمايشها از قبيل :عدم صدور مجوز براي پرواز اين موشکها بر فراز خاک ژاپن از سوي اين کشور و فشار وارده از سوي چند کشور جهان از جمله آمريکا به کره شمالي براي ترک سريع برنامه‌هاي موشکي ايران روبه رو است . در سال 1997 ايران مشغول انجام آزمايش و تست هفت موتور براي توسعه ي برنامه هاي موشکي خود بود که اين موشک شهاب ٣ ناميده ميشد. منابع خبري معتقدند که کره شمالي در فاصله سالهاي 1994 تا 1995 تعداد اندکي موشک احتمالا 5 تا 12 فروند No-dong به همراه 4 خودروي مخصوص حمل موشک به ايران تحويل داده است و اين تحويل‌ها به علت فشار چندين کشور به کره از جمله آمريکا متوقف شد و بار ديگر از سال 1997 از سر گرفته شد. آنچه به نظر مي‌رسد اين است که توسعه و ظهور موشک شهاب ٣ ابتدا با مجوز صنايع هوافضاي ايران ودر نهايت مجلس به انجام رسيد و وظيفه آزمايش و نگهداري و عملياتي نگاه داشتن آن به صنايع موشکي همت در تهران سپرده شد که اين مرکز با در اختيار داشتن موتورهاي موشک و تانکرهاي سوخت ساخته شده در يک مرکز بزرگ و وسيع زير زميني واقع در خوجان به خوبي از انجام ماموريت محوله برآمده است. ====================================================== در آوريل 1998 برنامه پرواز آزمايشي موشک بالستيکي ميان برد خود را که نام Ghauri 1 يا Hatef برآن نهاده شده بود به اجرا گذاشت که به نظر مي‌رسيد بسيار شبيه موشکهاي شهاب ٣ ايران و No-dong کره شمالي باشد که در نهايت باعث امضاي توافقنامه اي مشترک براي ساخت کمپاني‌اي واحد جهت برنامه‌هاي موشکي ميان سه کشور مزبور شد. به نظر مي‌رسد که تکنولوژي ساخت موشکهاي No-dong 1 و No-dong 2 از کره شمالي به ايران و پاکستان فرستاده شده است و به همين دليل موشکهاي شهاب ٣ و Ghauri 1 يا Hatef 5 بسيار به هم شبيه هستند. اولين برنامه پرواز آزمايشي موشک شهاب ٣ در ژولاي 1998 انجام شد دو فروند از اين نوع موشک نيز در سپتامبر 1998 به نمايش عمومي در آمد. يک منبع وابسته به منابع اسرائيلي گزارش کرد که ايران در حال ساخت و توسعه يک کلاهک هسته اي براي موشک شهاب ٣ مي‌باشد ، اما اين گزارشات از سوي مقامات ايراني تائيد نشده است. در سپتامبر 2000 يک موشک شهاب 3 مدل D آزمايش شد که ايرانيها عنوان کردند که از آن به عنوان نخستين وسيله پرتاب ماهواره در ايران استفاده خواهند کرد. اين موضوع نشان مي دهد که موتور استاندارد شهاب ٣ ابتدا يک موتور با سوخت جامد دو مرحله اي بود. برد موشك‌هاي نسل جديد «شهاب ۳»، در مقايسه با سري قبلي حدود ۱۰۰ درصد ارتقا پيدا كرده و از ۱۳۰۰ كيلومتر به ۲۵۰۰ كيلومتر افزايش يافته و خطاي هدف‌گيري که در نسل قبلي نسبت به برد آن ۸ در ده‌هزار بوده، در نسل جديد، به ۲ در ده‌هزار كاهش يافته است. نكته ديگر، سيستم اختصاصي ناوبري موشك‌هاي شهاب است كه موجب شده كساني كه ادعا دارند ايران اين موشك ها را از كشورهاي ديگر تهيه كرده است، اما اين سيستم ناوبري و الكترونيكي ساخته شده توسط متخصصان ايراني، جاي شبهه اي را باقي نگذاشته است. اين سيستم علاوه بر آنكه قدرت شناسايي و اصابت به اهداف را به گونه اي بسيار دقيق در اختيار ايران قرار داده است كه علاوه بر اطمينان از برخورد موشك به هدف موردنظر، در صورت خروج از مسير تعيين شده نيز مي تواند آن را تصحيح كرده و درصد اطمينان از برخورد را به نحو چشمگيري افزايش دهد. نكته ديگر در خصوص بهينه سازي استفاده از موشك هاي شهاب، تغيير زاويه شارژ موشك شهاب است كه از اين پس با زاويه صفر با سطح افق مورد استفاده قرار مي گيرد. اين تغيير موجب مي شود تا فواصل آماده سازي شليك موشك ها كمتر شده و قدرت متحرك سازي شليك ها را افزايش مي دهد تا شليك هايي نامحدود در زمانهاي كوتاه را شاهد باشيم. مشخصات: عملكرد: موشك بالستيك ميان برد سازنده:سازمان هوا و فضاي ايران طول:16.58 متر وزن:1780 كيلوگرم در مدل اوليه و 2.180 كيلوگرم در مدل هاي بعدي قطر: 1.38 متر برد: 1300 كيلومتر در مدل اول و 2500 كيلومتر در مدل هاي بعدي موتور: موتور تك مرحله اي با سوخت مايع در مدل اوليه و سوخت جامد در مدل بعدي وزن پرتاب: 17480 كيلوگرم كلاهك:بين 700 تا 1200 كيلوگرم دقت: 190m CEP زمان ساخت: ۱۹۹۷ ============================================================== ========================= منبع
  15.     با سلام   این متن در پاییز گذشته برای مجله ی میلیتاری ترجمه شده بود که با توجه به کنسل شدن مجله به صورت تاپیک برای دوستان ارسال می شود . انشاالله که مورد توجه و استفاده ی اساتید و کاربران گرامی قرار بگیره     .............................................................................             Pegasus یک راکت هوا پایه بود که توسط صنایع  Orbital ATK ،  Orbital Sciences Corporation سابق توسعه داده شد . این راکت قادر بود محموله ای به وزن 443 کیلوگرم را به مدار لئو منتقل کند. اولین پروزا این راکت در 1990 ثبت شد و برنامه ی ان تا به امروز ، 2015 ، فعال بوده . این هواگرد شامل 3 مرحله ی سوخت جامد به همراه یک مرحله ی چها   رم اپشنال که از سوخت بدون نیاز به اکسید کننده ، monopropellant، استفاده می کند است . پگاسوس از یک هواپیمای مادر در ارتفاع حدود 40 هزار پایی لانچ می شود ، و مرحله ی اول ان دارای بال و دم است تا برا را در طی پرواز اتمسفری ان تامین کند . 3 موتور سوخت جامد Orion مورد استفاده در پگاسوس "نام اسب هرکول-با تشکر از mostafa_by" در صنایع Hercules Aerospace ، " Alliant Techsystems فعلی"  به طور ویژه برای لانچر پگاسوس توسعه یافته بود. بیشتر اجزای این موشک توسط تیمی به رهبری دکتر Antonio Elias طراحی شد، کار طراحی بال بر عهده ی Burt Rutan بود . پس از اغاز توسعه ی این موشک  سفارشات دولتی و نظامی متعددی برای ان ثبت شد . اولین لانچ موفقیت امیز پگاسوس در 5 اپریل 1990  با فرمان خلبان تست ناسا و فضانورد سابق Gordon Fullerton  در هواپیمای مادر به اجرا رسید. یک فروند بی-52 متعلق به ناسا به عنوان هواپیمای مادر در این ماموریت اجرای وظیفه کرد. در 1994 این وظیفه بر عهده ی "Stargazer" L-1011  که یک هواپیمای مسافر بری تغییر یافته بود گذاشته شد. Pegasus XL که به جهت افزایش قابلیت های حمل محموله دارای استیج های طولانی تری بود ، در 1994 معرفی شد. در پگاسوس ایکس ال مراحل اول و دوم بزرگتر شده و به ترتیب از انواع Orion 50SXL و Orion 50XL بودند ، مرحله ی فوقانی بدون تغییر باقی ماند. در این نسخه برای کنار امدن با وزن بیشتر بال مقداری نقویت شد . تولید نسخه ی پایه ی پگاسوس متوقف شد در حالی که تولید نسخه ی XL کماکان ادامه دارد . پگاسوس در هر 2 پیکره بندی معرفی شده تا 19 اکتبر 2008 ، در 40 ماموریت به پرواز درامد و از پس از ان تاریخ تا امروز نیز 2 ماموریت دیگر را به انجام رساند که از این میان 37 ماموریت موفقیت امیز به انجام رسید . این موشک قادر است تا 2 محموله ی مجزا را حمل کند.         تیم طراح  پگاسوس که رهبری ان را دکتر Antonio Elias به عهده داشت ، در سال 1991 توانست مدال ملی فناروی را از رئیس جمهور George H. W. Bush  "بوش پدر- مترجم" دریافت کند .   Function Launch vehicle Manufacturer Orbital ATK Country of origin United States Cost per launch US$56.3 million (2014) Size Height 16.9 meters (55 ft) (Pegasus) 17.6 meters (58 ft) (Pegasus XL) Diameter 1.27 meters (4.2 ft) Mass 18,500 kilograms (40,800 lb) (Pegasus) 23,130 kilograms (50,990 lb) (Pegasus XL) Stages 3 Capacity Payload to LEO 443 kilograms (977 lb) (1.18 by 2.13 meters (3.9 ft × 7.0 ft)) Associated rockets Family Air launch to orbit Launch history Status Active Launch sites Air launch to orbit Total launches 42 Successes 37 Failures 3 Partial failures 2 First flight Pegsat / NavySat 1990-04-05 19:10:17 UTC         هواپیمایی را تصور کنید که بتواند در سطح دریا با سرعت 3750 مایل بر ساعت پرواز کند و فاصله ی لس انجلس تا نیویورک را تنها در حدود 45 دقیقه بپیماید. ناسا در حال کار برای ساخت این هواپیمای اینده است که ممکن است از پنجره ی تحقیقات در دنیای هایپر سونیک راهی برای کشیدن ان به دنیای واقعی وجود داشته باشد، دنیایی در ان سوی سرعت 5 ماخ ! یکی از زمینه های این تحقیقات مهیج ، پروژه ی Pegasus Hypersonic Experiment می باشد که توسط مرکز تحقیقاتی درایدن در پایگاه ادواردز پی گیری می شود . این برنامه شامل نصب یک دستگاه جمع اوری اطلاعات glove بر بال مرحله ی اول موشک ماهواره بر هواپایه  یپگاسوس می باشد، که قادر است به سرعت 8 ماخ در ارتفاع 200 هزار پایی برسد ، درست خواندید 8 ماخ در 200000 پا !   glove بر بال راست متصل  و سطح زیرین ان را پوشانده است، از بالای لبه ی حمله تا زیر بال البته کاملا تمام سح بال را پوشش نمی دهد . این ازمایش شامل جمع اوری اطلاعاتی در این مورد است که چگونه هوا در این سرعت بر بال های پگاسوس جریان می یابد. دانشمندان به ویژه به تغییر جریان هوا بر بال ها از ملایم و صاف به جریان هایی آشفته و چرایی ان علاقه مند هستند. جریان هوا تاثیر بزرگی بر حرارتی که گریبان هواپیما را می گیرد می گذارد. جریان های اشفته ی هوا حرارت زیادی ایجاد می کنند چرا که باعث افزایش اصطکاک می شوند که می تواند هواپیما را به اتش بکشد. هواپیمای ازمایشی ایکس-15 نیز چنین مشکلاتی که به دیلیل اشفتگی جریان هوا و اصطکاک ناشی از ان ایجاد میشد را تجربه کرده بود. علاوه بر این جریان های اشفته ی هوا باعث افزایش درگ که به کاهش سرعت و ویژگی های پروازی می انجامد منجر میشود .       اطلاعاتی که دستگاه glove جمع اوری می نماید همچنین شامل اندازه گیری دما، نرخ انتقال حرارت و فشار می باشد و نیز اطلاعات مربوط به مسیر پروازی پگاسوس را نیز ثبت می کند. این ازمایش اطلاعات بسیار مهمی را بدست می اورد که در هیچ جای دیگری قابل دست یابی نیست . تونل های بادی که اینجا بر روی سطح زمین داریم نمی توانند به میزان کافی سرعت هایپر سونیک را به همرا شرایط اتمسفریک که پگاسوس با ان مواجه می شود را شبیه سازی کنند. هدف دومی که این برنامه در پی ان است ارائه ی تجربیات بسیار ارزشمند به مهندسین در زمینه ی ابزار دقیق و ازمایش کردن ادوات هایپرسونیک است. برنامه ی ازمایشی پگاسوس هایپرسونیک، یگانه راه پیش روی ناسا برای محقق شدن هدفش که دست یابی به جهش انقلابی فناوری که هوانوردی و برنامه های فضایی را مقرون به صرفه تر می کند، است. این هدف یک انقلاب در روش هایی که هواپیماها در ان طراحی، ساخته و بکار گیری می شوند ایجاد خواهد کرد       سناریوی پروازی   طبق برنامه ریزی اولین پرواز این پروژه در اکتبر 1998 خواهد بود . هدف اصلی پگاسوس در این ماموریت ، که در پایگاه کیپ کاناورال انجام خواهد شد ، در مدار قرار دادن یک ماهواره ی تجاری خواهد بود. در این ماموریت پگاسوس در حین پرواز glove را نیز به عنوان ماموریت ثانویه با خود حمل خواهد کرد که البته مداخله ای در هدف اصلی ماموریت ایجاد نمی کند. هنگامی که پگاسوس از هواپیمای مادر L-1011 لانچ شد ، گلاو به شدت اماده سازی و تجهیز شده قادر خواهد بود اطلاعات را پیرامون  پرواز در سرعت و ارتفاع زیاد گرداوری کند. سنسورهای گلاو قادر خواهند بود تا تنها برای حدود 1.5 دقیقه این اطلاعات را جمع اوری کنند ، پس از ان سوخت مرحله ی اول پگاسوس تمام می شود و همراه گلاو که به ان متصل است جدا می شود. از انجایی که گلاو قابل بازیابی نیست تمامی اطلاعات بدست امده از طریق سیگنال های رادیویی به ایستگاه زمینی مخابره می شوند. برای محیا ساختن امکان ارسال اطلاعات ، مهندسین ناسا در مرکز تحقیقاتی لانگلی یک سامانه ی اکتساب دیتا و سیستم فشرده سازی و پردازش ویژه را توسعه دادند. در ژانویه ی 1995 ، یک فروند هواپیمای اف-15 متعلق به مرکز درایدن این سیستم را در طی مجموعه ای از پرواز ها که در پایگاه ادواردز به انجام رسید ازمایش کرد.   نگاه نزدیک به بال پگاسوس و گلاو بر روی ان       Glove   برای این برنامه 2 دستگاه گلاو تولید شده ، یکی که به همراه موشک هایپرسونیک پگاسوس پرواز خواهد کرد و دیگری برای انجام تست های زمینی اختصاص داده شده است. هر دوی انها از فولاد نیکل اندود ساخته شده اند. نسخه ی در نظر گرفته شده برای تست های زمینی روی سازه ای ساخته شده از تحته 3لایی و پشم شیشه متصل شد و مجموعه ای از تست ها در 30 می 1996 روی ان انجام شد. برای به حداکثر رساندن جذب گرما ان را با رنگ سیاه رنگ زدند. در طی ازمایش ها مهندسین در لابراتوار تحقیقاتی مرکز درایدن ابتدا گلاو را سرد کردند سپس ان را در معرض حرارت قرار دادند و از این طریق حرارتی را که گلاو در طی مرحله ی اول پروفایل پروازی پگاسوس با ان دست به گریبان خواهد بود را شبیه سازی کردند. ازمایش ها نشان داد گلاو برای جان بدر بردن از حرارت شدیدی که در طی سفر با پگاسوس در سرعت 8 برابر سرعت صوت تجربه خواهد کرد ، به قدر کافی سخت جان هست. نمونه ای از گلاو که برای تست پروازی در نظر گرفته شده بود بر روی صفحه ای از چوب بالسا متصل شده  و توسط سازه ای کاهنده ی درگ که قابلیت محافظت حرارتی دارد در بر گرفته شده است، این سازه از کاشی هایی که در ساخت حفاظ شاتل های فضایی بکار می رفت ساخته شده که گلاو را با بال پگاسوس ترکیب می کند. مرکز تحقیقاتی Ames ناسا واقع در کالیفرنیا این سامانه ی حفاظت حرارتی را تامین کرده است که با عث پراکندگی گرما می شود. گلاو در تاسیسات درایدن به بال پگاسوس متصل شد ، و الحاق امن پگاسوس به هواپیمای مادرش L-1011 در تاسیسات کمپانی Orbital Sciences  واقع در پایگاه هوایی واندنبرگ در کالیفرنیا انجام می پذیرد. گلاو طیفی از سنسور ها از انواع معمول تا انواع فرکانس بالا را که قادر هستند در طی ازمایش در شرایط ویژه ی پروازی پگاسوس عملیاتی باقی بمانند را با خود حمل می کند. این سنسور ها مجموعه ای از اطلاعات از قبیل شتاب، جریان هوا، فشار، دما و کشش و تنش را در اختیار مهندسین می گذارند. تعداد زیادی از این سنسور ها در ماموریت قبلی پگاسوس در جولای 1994 مورد ارزیابی قرار گرفته بودند. ان ماموریت ثابت کرد این سنسور ها تداخلی بر جریان هوا بر روی بال پگاسوس در طی پرواز ایجاد نمی کنند و  ارتعاشاتی که سنسور ها در حین پرواز دچار ان می شوند مانع از جمع اوری اطلاعات دقیق توسط انها نمی شود.       مجموعه ی درایدن مدیریت کلی طراحی و ساخت گلاو را بر عهده دارد. این مجموعه همچنین مسئول اجرای تست های پروازی می باشد. مجموعه ی تحقیقاتی لانگلی مسئولیت طراحی ایرودینامیکی گلاو و همچنین توسعه ی سنسورها و زیر سیستم های ان است . دیگر مجموعه های ناسا که در این پروژه شرکت دارند عبارتند از : Ames، Goddard Space Flight Center، Greenbelt، MD ؛ و مرکز فضایی Kennedy  و کمپانی Orbital Sciences که سازنده ی موشک پگاسوس است ، همچنین پایگاه هوایی Vandenberg به عنوان مرکز اسمبلی قبل از پرتاب در این برنامه فعالیت می کند.   سایر تصاویر :                            //////////////////////////////////////////////////////////////   منابع : 1 2   گردآوری و ترجمه از : 7mmt شادی ارواح طیبه ی شهدای گمنام صلوات 
  16. فیلم پرتاب موشک قیام با کیفیت خوب http://www.mediafire.com/?biv0pfa71k3bl
  17. بخش اول:موشک های بالستیک موشک الحسین موشک الحسین یک موشک بالستیک کوتاه برد سوخت مایع است که در ابتدا تصور می شد موشکی جدید است ولی اکنون ثابت شده است که یکی از مدل های توسعه یافته موشک اسکاد بی روسی است. الحسین برای حمله به اهداف استراتژیک طراحی شده با کلاهکی 500 کیلوگرمی و بردی معادل 600 کیلومتر.کلاهک این موشک را می توان با مواد منفجره متعارف،شیمیایی و یا میکربی مجهز نمود.نوع هدایت این موشک اینرسیایی بوده که این نوع هدایت بدوی و ابتدایی دقت بین 1000 تا 3000 متر به این موشک داده است.این موشک توسط کشنده ی استاندارد موشک اسکاد (MAZ) و نوعی کامیون آلمانی ساخت شرکت MAN به سوی هدف پرتاب می شده است.الحسین طولی 12.46 متری و قطری 0.88 متری داشته و وزن پرتاب آن 6400 کیلوگرم بوده است.الحسین از موتوری سوخت مایع یک مرحله ای استفاده می کرده است. دقت الحسین به گونه ای بوده است که تنها در مقابل اهداف گسترده موثر بوده،دلیل این امر میتواند دوری محل پرتاب تا هدف بوده باشد(CEP هر موشک برابر با 5% از برد آن است)به همین دلیل بهترین اهداف برایش شهر های پر جمعیت،مناطق عملیاتی،پالایشگاه های نفت و ... باشد.متحرک بودن لانچر این موشک به حفظ بقای آن کمک بسیاری می کند،همانطور که در جنگ خلیج فارس دیدیم. عقیده بر این است که آغاز تولید این موشک به اوایل دهه ی 1980 بر میگردد و اولین گزارش تست پرتاب آن در سال 1987 منتشر شده است.عراق قادر به خرید بسیاری از اجزای این موشک و کمک های بسیاری از کشور های غربی بود منجمله:آلمان شرقی،آلمان غربی،اتریش،برزیل،انگلیس،فرانسه،چین،مصر و حتی آمریکا بود.اولین استفاده الحسین در جنگ ایران و عراق بود که به وسیله آن حملات گسترده ای به تهران و حوزه های نفتی ایران صورت می گرفت،گزارش شده است که تا ماه های اولیه سال 1988 بیش از 190 موشک به طرف ایران شلیک شده است. در طول جنگ خلیج فارس در سال 1991 به جز 8 موشکی که قبل از پرتاب بر روی زمین منهدم شدند عراق 43 موشک علیه اهداف استراتژیک در عربستان و 39 موشک علیه اسرائیل شلیک کرد،هدف از این پرتاب ها این بود تا جهاد اسلامی را علیه اسرائیل و آمریکا تحریک بکند.در طول این مدت پیشنهاد ساخت موشک الهجره داده شد که نوعی از موشک الحسین بود،این پروژه لغو شد. پس از جنگ خلیج فارس بازرسانی از سوی سازمان ملل متحد در عراق به بازرسی از کارخانه های تولید تسلیحات گمارده شدند و از تولید موشک هایی با برد بالاتر از 150 کیلومتر ممانعت به عمل می آوردند که پس از خروج آنان در سال 1998 دوباره ساخت این موشک آغاز شد و ادامه یافت به طوری که تعداد دقیق و محل پنهان سازی الحسین ها نامعلوم است،پس از تغییر دولت عراق در سال 2003 خطر کمتری در زمینه ادامه تولید الحسین وجود دارد،با این حال غیر ممکن است تمام موشک های الحسین کشف شده باشد،این موشک را می توان به راحتی پنهان و یا منتقل ساخت،تخمین زده می شود بین 15 الی 50 موشک الحسین هنوز هم پنهان مانده باشد،گزارش های تایید نشده ای وجود دارد که نشان می دهد این موشک ها به سودان و یمن منتقل شده باشد.با وجود اشغال عراق پس از سال 2003 و جستجوی فشرده توسط آمریکا و متحدانش،همچنان تهدید وجود این موشک ها توسط کشور های همسایه و گروه های مسلمان مسلح حس می شود. قبل از جنگ خلیج فارس عراق حداقل 25 موشک الحسین مجهز به کلاهک شیمیایی به صورت آماده داشته است که اگر بغداد را با بمب های اتمی مورد حمله قرار می گرفت تمام آن ها را به مناطق حساس شلیک میکرد.عراق حدود 80 کلاهک نا متعارف داشت که عبارتند از:50 کلاهک شیمیایی،5 کلاهک آزمایشی شیمیایی و 25 کلاهک میکربی. موتور موشک های الحسین و العباس: مکانی که مورد اثابت موشک الحسین قرار گرفته است: موشک العباس العباس یک موشک بالستیک کوتاه برد سوخت مایع است.عراق ادعا می کرد که آن را به صورت کاملا بومی طراحی کرده است،با این حال اعتقاد بر این است که این موشک بر پایه اسکاد بی طراحی شده است. العباس برای اولین بار در سال 1988 مورد آزمایش قرار گرفت،این موشک یک سلاح استراتژیک طراحی شده برای حمله به ایران در طول جنگ ایران و عراق بود و شاید اسرائیل،در جنگی که شاید در آینده اتفاق می افتاد.برد بالای این موشک اجازه ی سرعتی بسیار زیاد در فاز ترمینال به العباس می داد تا به وسیله ی آن بتواند از دست سیستم های دفاع موشکی پاتریوت و آررو-1 اسرائیل فرار کند.علاوه بر این دارای لانچر متحرک بود که آن را از خطر نابودی قبل از پرتاب ایمن می ساخت.با این حال دقت موشک بسیار پایین بود در حدی که می توانست در برابر اهداف بسیار گسترده کارا باشد،احتمالا در روشی مشابه علیه چاه های نفت و مراکز پر جمعیت استفاده میشد. العباس طوری طراحی شده بود که دارای بردی 950 کیلومتری و کلاهک 225 کیلوگرمی بود،میتوانست این کلاهک منفجره ی متعارف باشد و یا شیمیایی،احتمالا برنامه ساخت کلاهک میکربی لغو شده باشد.دقت کلاهک با سیستم هدایت اینرسیایی 3000 متر اعلام شده بود.لانچر آن همان لانچر موشک الحسین بوده است.طول العباس 13.75 و قطر آن 0.88 متر بوده و وزن پرتاب آن 7870 کیلوگرم بوده است. برنامه العباس در سال 1990 به دلیل عملکرد ضعیف و بی ثباتی موشک لغو شد.هیچ مدرکی وجود ندارد که این موشک در جنگ ایران و عراق و خلیج فارس شلیک شده باشد،طرح های جایگزین این موشک به دنبال بهبود برد و کلاهک موشک الحسین بودند.احتمال می رود فن آوری های توسعه ی این موشک به کشور های دیگر ارسال شده باشد. موشک العابد العابد موشکی بالستیک،سوخت مایع و میانبرد است که اواخر دهه ی 1980 توسط عراق توسعه یافت.العابد قرار بود حامل ماهواره ای 50 کیلوگرمی و ماهواره بر باشد،ضمن اینکه بعد ها مسئولان عراقی نوع نظامی آن را نیز با نام تموز معرفی کردند گرچه هیچگاه تصویری از تموز(که نوع نظامی العباد بود)نشان داده نشد.العباد از 6 موشک الحسین تشکیل شده بود که دارای 3 مرحله بود:مرحله اول 5 موشک الحسین،مرحله دوم یک موشک الحسین و مرحله سوم موشکی بومی عراق با موتور موشک ضد هوایی سام -2.اعتقاد بر این است که این پروژه بعد از سال 1991 لغو شده است. العباد به احتمال زیاد برای حمل و بکارگیری یک کلاهک هسته ای طراحی شده بود که این کار با توجه به بی دقتی اساسی موشک های عراقی کمک شایانی به حل این مشکل میکرد.این موشک به احتمال زیاد برای تهدید به حمله ی هسته ای به کشور های کوچکتر و تسلیم کردن آن ها و یا جلوگیری از مداخله ی قوای نظامی خارجی،با توجه به اینکه شرق اروپا را به خوبی پوشش میداده استفاده می شده.با این حال العباد از چند نقطه ضعف اساسی بزرگ رنج می برده و آن ها عبارتند از:ایستگاه پرتاب ثابت است که آن را در مقابل حملات بی دفاع میسازد،هر سه مرحله ی این موشک از سوخت مایع استفاده میکردند که منجر به یک دوره طولانی سوخت رسانی به تانکر های موشک می شود و در این مدت به راحتی توسط حملات هوایی دشمن نابود می شود و پرتاب ناموفق میشود. العباد دارای بردی 2000 کیلومتری و کلاهکی 750 کیلوگرمی بوده که توانایی حمل مواد منفجره و شیمیایی بوده،به احتمال زیاد به خاطر عمر بسیار کوتاهش نگذاشته است که تحقیقاتی بر روی کلاهک میکربی صورت بگیرد.این موشک از هدایت اینرسیایی بهره می برده که دقت آن را بسیار پایین می آورده است،دقت آن چیزی در حدود چند کیلومتر بوده است.طول العباد 23 متر،قطر2.3 متر و وزن پرتاب 48 تن داشته است. اولین شلیک این موشک در تاریخ 5 دسامبر 1989 رخ داد که موشک پس از 45 ثانیه در هوا منفجر شد با این حال اعلام خبر پرتاب این موشک غرب را در بهتی عجیب فرو برد و آمریکا در یک جستجوی سریع یک روز بعد در تاریخ 6 دسامبر محل پرتاب را در 230 کیلومتری جنوب بغداد پیدا کرد.پس از شکست عراق از آمریکا در سال 1991 سازمان ملل بسیاری از وسایلی که برای تکمیل پروژه العباد لازم بود را نابود کرد،سازمان ملل نیز بعد از جنگ خلیج فارس اجازه ساخت موشکی با برد بیش از 150 کیلومتر را به عراق نمیداد و شروع دوباری این پروژه نیز هزینه ی زیادی می خواست تمام این اتفاقات دست به دست یکدیگر دادند تا پروژه العباد در آغاز کار شکست بخورد و کنار گذاشته شود. چینش موشک های مرحله اول: موشک مرحله سوم با موتور موشک سام-2: ویدئو پرتاب موشک العابد موشک های الفهد300/500 - j-1 - البرق تمام این طرح ها بر پایه تبدیل موشک ضد هوایی سام-2 به موشک زمین به زمین استوار بود که تمام این طرح ها به شکست منتهی شدند زیرا بردشان بسیار کمتر از آن مقداری بود که انتظار می رفت برد مورد نظر بسیار بیشتر از 150 کیلومتر ثبت شده در 8 آزمایشی بود که تا قبل از سال 2000 توسط عراقی ها انجام شد.البته تجربه خوبی برای ساخت موشک الصمود به عراق داد. موشک ابابیل-100 - الفتح ابابیل-100 یکی از چندین پروژه موشکی عراق است که پس از سال 1991 آغاز شد،اطلاعات چندانی از این موشک در دست نیست که ممکن است چند دلیل داشته باشد منجمله:عراق پس از شکست در جنگ خلیج فارس پروژه های موشکی خود را دور از دید سازمان ملل توسعه میداد و دلیل دیگر میتوند این باشد که عراق پس از سال 1991 بسیاری از کارخانه های تولید موشک خود را از دست داد و پس از آن توانایی تولید موشک خود را به طور چشمگیری از دست داد. ابابیل-100 نام اولیه نام اولیه این موشک بود که بعد ها با انجام بهینه سازی هایی بر روی آن منجمله بالچه هایی بر روی کلاهک خود به الفتح تغییر نام داد.این موشک از سال 2000 در خدمت ارتش عراق بود،برد رسمی این موشک 150 کیلومتر بود(گرچه در جنگ سال 2003 برد 180 کیلومتری توسط این موشک ثبت شد)و تنها دارای یک کلاهک خوشه ای بود،کلاهکی با وزن 300 کیلو گرم و حاوی 170 کیلوگرم مواد منفجره که هنگام انفجار 600 متر را تحت پوشش خود قرار می داد.این کلاهک دارای یک چاشنی الکتریکی بود که قبل از اثابت به زمین منفجر می شد و حداکثر ضربه را به هدف وارد می ساخت.الفتح دارای دقتی 750 متری بود همچنین دارای وزنی حدود 1200 کیلوگرم و طولی حدود 6.7 متر و قطری 0.5 متری بود.لانچر این موشک همان لانچر موشک سام-2 و متحرک بود.در جنگ سال 2003 حدودا 16 موشک الفتح شلیک شد،بقیه موشک های الفتح پس از اشغال عراق توسط آمریکا نابود شد. موشک ابابیل-100: موشک الفتح: کلاهک خوشه ای موشک ابابیل-100: نازل موشک ابابیل-100: بدنه موشک بدون نازل: فیوز موشک ابابیل-100: موشک الصمود الصمود یک موشک بالستیک سوخت مایع است که بر پایه موشک سام-2 و اسکاد روسی طراحی شده است.الصمود بردی معادل 200 کیلومتر دارد هرچند در ابتدا 140 کیلومتر برد داشت،احتمال می رود اعلام این برد 140 کیلومتری به خاطر دور زدن قانون منع برد بالای 150 کیلومتری سازمان ملل برای عراق باشد. موتور این موشک از طرح موشک سام-2 الهام گرفته شده است و دارای یک لانچر متحرک به مانند لانچر موشک الندا می باشد،در طول ساخت این موشک کشور های روسیه،لهستان و بلاروس کمک هایی به عراق کردند.کلاهک موشک الصمود معمولی بود اما قرار بود کلاهکی خوشه ای مانند کلاهک ابابیل برای آن طراحی شود.دقت این موشک حدود 500 الی 1000 متر بود. در سال 1996 تست استاتیک این موشک صورت گرفت و در سال 1997 تولید انبوه آن آغاز شد و تا سال 2000 هشت آزمایش پرتاب برای الصمود صورت گرفت. الصمود دارای دو مدل بود که مدل دوم دارای قطری بزرگتر و ژیروسکوپ های موشک کروز کرم ابریشم بود.در تاریخ 27 مارس 2003 تعدادی موشک الصمود-2 به سمت ستاد ائتلاف در دوحه پرتاب شد که چند موشک با موفقیت به ساختمان ستاد برخورد کردند اما بقیه موشک ها اینقدر خوش شانس نبودند و تعدادی در بیابان فرود آمدند و تعدادی نیز توسط دفاع ضد موشکی نابود شدند.در تاریخ 7 آوریل نیز یک موشک الصمود-2 به مقر تیپ 3 آمریکا اثابت کرد.در دیگر اثابت ها نیز سه سرباز و 2 خبر نگار کشته شدند و 14 سرباز مجروح و 22 خودرو هاموی نابود و یا آسیب دیدند.هنوز سرنوشت تمام موشک های الصمود مشخص نیست و این امکان وجود دارد که این موشک ها به دست گروه های تندرو مسلمان افتاده باشد. مقایسه اندازه الصمود-1 و الصمود-2: الصمود-1: الصمود-2: موتور موشک الصمود(همان موتور سام-2): تست استاتیک موتور: محل قرارگیری ژیروسکوپ ها(ژیروسکوپ های موشک کرم ابریشم): محل اثابت موشک: پایان قسمت اول نویسنده و مترجم:عرفان صادقی فقط برای میلیتاری ادامه دارد...
  18. Angara آنگارا - بریدن از شوروی سابق در سال 1992 میلادی، زمانی که هنوز پس‌لرزه‌های فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فرو ننشسته بود، دولت جمهوری روسیه فراخوانی برای طراحی و ساخت نسل جدیدی از پرتابگرهای فضایی منتشر کرد. ویژگی مهم این پرتابگرها طی کردن تمام مراحل ساخت تا پرتاب در داخل خاک روسیه بود. بدین ترتیب وابستگی روسیه در این حوزه به کشورهای تازه استقلال یافته‌ای نظیر قزاقستان (در زمینه پایگاه پرتاب) و اوکراین (در زمینه صنعت و فن‌آوری) به اتمام می‌رسید. در پاسخ به این درخواست، دو مجتمع مشهور و معتبر «خرونیچف» و «اِنرگیا» پیشنهادهای خود را ارائه کردند که در نهایت با پیروزی خرونیچف به توسعه خانواده پرتابگرهای «آنگارا» منجر شد؛ خانواده‌ای که اگرچه امروز پس از گذشت 20 سال هنوز عملیاتی نشده است، اما روسیه مدعی است که می‌تواند جایگزینی قابل اطمینان برای طیف وسیعی از پرتابگرها، بویژه پرتابگر پرکار پروتون باشد. این خانواده، توان حمل محموله‌هایی در محدوده 2000 تا 40500 کیلوگرم را به مدار پایینی دارد که البته در چهار رده و با چهار پیکربندی مختلف عرضه می‌شود. در حال حاضر، بر اساس آخرین پیشبینی‌های خرونیچف زمان اولین پرتاب آنگارا سال 2013 خواهد بود. باید منتظر ماند و دید که این پروژه عظیم بعد از این همه تاخیر بالاخره پرواز خواهد کرد و آیا قادر است موفقیت‌های پدر افسانه‌ای خود، پروتون، را تکرار کند یا خیر؟ تاریخچه و روند توسعه همان‌گونه که اشاره شد، هدف دولت روسیه از مطرح کردن درخواست برای توسعه یک پرتابگر جدید، تضمین دستیابی مطمئن و مستقل به فضا در همه زمان‌ها بود. در پاسخ به این درخواست دو طرح مهم از سوی خرونیچف و انرگیا ارائه شدند. این طرح‌ها شرایط کاملا متفاوتی داشتند. طرح خرونیچف از مخازن سوخت خارجی چندگانه بهره می‌گرفت. این طرح تا حدود زیادی به پرتابگر موفق پروتون شباهت داشت. برای مرحله اول نیز یکی از پیشرفته‌ترین موتورهای توسعه یافته روسی یعنی آردی-170 در نظر گرفته شده بود این موتور سوخت مایع از کروسین و اکسیژن استفاده می‌کرد و از آن در آخرین راکت شوروی یعنی (زنیت) استفاده شده بود. برای مرحله دوم نیز موتور هیدروژن-اکسیژن راکت سنگین وزن انرگیا در نظر گرفته شده بود. از سوی دیگر، پیکربندی پیشنهاد شده توسط انرگیا بر اساس پرتابگر اِنرگیا-اِم بنا شده بود. این طرح با لغو برنامه شوروی برای توسعه شاتل فضایی بوران و پس از آن، لغو برنامه پرتاب محموله‌های سنگین به مدار زمین‌آهنگ، مطرح شده بود. زمانی که مجتمع انرگیا، طرح آنگارا-2 را پیشنهاد داد، انرگیا-ام هنوز در دست توسعه بود. این پرتابگر، از دو بوستر در طرفین مرحله اول راکت استفاده می‌کرد. این بوسترها از موتور آردی-170 بهره می‌گرفتند و در مرحله اول نیز از یک موتور آردی-120 استفاده می‌شد. این پرتابگر برای حمل محموله‌هایی تا 35 تن به مدار پایینی طراحی شده بود. همچنین با افزودن مراحل بالاتر به این پرتابگر، امکان حمل محموله‌هایی به وزن 3 تا 7 تن به مدار زمین‌آهنگ نیز ایجاد می‌شد. درواقع این پرتابگر از ساختاری پودمانی (ماژولار) بهره می‌گرفت که با اضافه کردن تعداد مشخصی بوستر امکان دسترسی به مجموعه متنوعی از پرتابگر‌ها را مهیا می‌کرد. رقابت بین دو طرح فوق در تمام سال 1993 و بخشی از سال 1994 ادامه داشت. تا اینکه در سپتامبر سال 1994، وزارت دفاع و سازمان فضایی روسیه، خرونیچف را به عنوان پیمانکار اصلی طرح انتخاب کردند. دلیل رسمی که برای این انتخاب اعلام شد، این بود که طرح خرونیچف از موتور موجود زنیت استفاده می‌کرد، در حالی که طرح انرگیا مستلزم «نصف» کردن موتور مذکور بود، به گونه‌ای که چهار محفظه احتراق موتور زنیت به دو محفظه احتراق تبدیل می‌شد. اما آنچه «امروز» از سوی خرونیچف به عنوان طرح آنگارا مطرح می‌شود، شباهت بیشتری به ساختار طرح اِنرگیا دارد. جالب آنکه در نهایت خرونیچف نیز مجبور به کاهش تعداد محفظه‌های احتراق موتور زنیت تا یک محفظه شد! چند سال بعد، انرگوماش (کارخانه سازنده موتور زنیت) اقدام به توسعه نمونه‌ای از این موتور برای استفاده در پرتابگر اطلس آمریکایی نمود. یعنی اگر انرگیا در این رقابت پیروز شده بود، می توانست موتور مورد نظر خود را بدون هیچ مشکل فنی و حتی با سرمایه‌ای آمریکایی در اختیار داشته باشد! به هر حال، خرونیچف نیز بخشی از سرمایه مورد نیاز خود را (حدود 68 میلیون دلار) از طریق لاکهیدمارتین تهیه کرد و البته با عرضه موتور (خود موتور نه فناوری آن) به کره جنوبی توانست سرمایه خوبی برای ادامه پروژه بدست آورد. سرانجام با گذشت پنج سال از امضای قرارداد ، خرونیچف یک نمونه غیر عملیاتی (ماک‌آپ) از طرح خود را در سال 1999 در نمایشگاه دوسالانه هوافضای لبورژه پاریس به نمایش گذاشت و دو سال بعد نیز اولین آزمایش بر روی موتور آردی-191 آنگارا به انجام رسید. در آن زمان، هنوز پیش‌بینی می‌شد که امکان پرتاب آزمایشی آنگارا تا سال 2005 وجود داشته باشد. اما این پرتاب در موعد مقرر با انجام نرسید و در سال 2006 اعلام شد که اولین پرتاب آنگارا در سال‌های 2010 یا 2011 خواهد بود. در آن سال هنوز آزمایش‌های موتور، تجهیز سکوی پرتاب و دیگر مسائل فنی آنگارا به سرانجام مشخصی نرسیده بود. سال 2009، برای اولین‌بار موتور بوستر مرحله اول آنگارا مورد آزمایش قرار گرفت. این موتور در اواخر همان سال پرتابگر کره‌ای نارو-1 را در اولین ماموریت خود همراهی کرد. اگرچه این ماموریت با موفقیت به انجام نرسید، اما موتور مرحله اول وظایف خود را به خوبی به انجام رساند. چند ماه بعد، موتور مرحله دوم نیز مورد آزمایش قرار گرفت. در ژوئن سال 2010، پرتابگر دوم کره‌ای ها، در ثانیه 136 پرتاب از کنترل خارج شد و به علت از دست رفتن ارتباط دورسنجی هنوز هم مشخص نیست که علت سانحه، موتور روسی بوده است یا خیر. برخی معتقدند علت تاخیر طولانی به وجود آمده در پرتاب آنگارا همین موضوع بوده است. به هر حال در ابتدای سال 2010، مدیر عامل خرونیچف وعده انجام اولین پرواز آنگارا در سال 2013 میلادی را داده بود، وعده‌ای که هنوز در خصوص امکان‌پذیری آن قضاوتی نمی‌توان کرد. ویژگی‌های فنی و عملیاتی بر اساس آخرین طرح‌های اعلام شده، خانواده آنگارا متشکل از چهار رده از پرتابگرها در رده‌های وزنی مختلف است. سبک‌ترین اعضای این خانواده، یعنی آنگارا-1/1 و آنگارا-1/2 قرار است جایگزین پرتابگر‌های کازموس-3اِم، سایکلون و روکوت شوند. آنگارا-1/2 می‌تواند محموله‌ای تا وزن 3/7 تن را به مدار پایینی حمل کند. در حالی که دیگر عضو این خانواده با نام آنگارا-3 قادر است تا 14/6 تن محموله را به همان مدار حمل نماید. این پرتابگر برای جایگزینی پرتابگر اوکراینی زنیت در نظر گرفته شده است. پیشبینی می‌شود پر تقاضاترین عضو این خانواده آنگارا-5 باشد که قادر است محموله‌هایی تا 24/5 تن را نیز حمل کند. این گونه جایگزین پرتابگر پرکار پروتون خواهد شد. علاوه بر همه این‌ها، خرونیچف یک گونه فوق سنگین از این خانواده را نیز در دست توسعه دارد که در نهایت قادر خواهد بود محموله‌هایی به وزن 45 یا 75 تن را به مدار پایینی و یا 9 تن را به مدار زمین‌آهنگ حمل نماید. این گونه هیچ معادلی در ناوگان فعلی روسیه ندارد و به همین دلیل دولت روسیه در روند توسعه آن سرمایه‌گذاری نکرده است. ویژگی مهم این خانواده، استفاده همه آنها از پودمان (ماژول) مشترکی با نام «پودمان راکتی سراسری» است که در مرحله اول این پرتابگرها استفاده می‌شود. به فراخور پیکربندی ممکن است یک، سه، پنج یا هفت پودمان در مرحله اول استفاده شود. به این‌ترتیب در آنگارا از بوسترهای سوخت جامد استفاده نمی‌شود. پودمان یو‌آر‌اِم از یک مخزن اکسید کننده، یک مخزن سوخت و یک محفظه موتور تشکیل شده است. هر پودمان محتوی یک موتور آردی-191 (با یک محفظه احتراق) است که این موتور از اکسیژن مایع و آرپی-1 برای تولید نیروی رانش استفاده می‌کند. موتور آردی-191 بر مبنای موتور آردی-170 پرتابگر‌های انرگیا و زنیت طراحی شده، با این تفاوت که چهار محفظه احتراق آردی-170 به یک محفظه کاهش داده شده است. استفاده از پودمان مشترک در خانواده آنگارا، نقش قابل توجهی در کاهش هزینه‌های تولید، عملیات، حمل و نقل و توسعه زیرساخت‌های پرتاب داشته است. ایده مشابهی در پرتابگرهای آمریکایی دلتا-4 و اطلس-5 نیز مورد استفاده قرار گرفته است. آردی-191 آردی-0124 مرحله دوم اعضای خانواده آنگارا تا حدود زیادی با یکدیگر متفاوتند. در مرحله دوم آنگارا-1/1، پودمان بریز-کِی‌اِم مورد استفاده قرازر خواهد گرفت. بریز-کِی‌اِم همان سامانه جدیدی است که بر روی پرتابگرهای روکوت نیز نصب شده و در عملیات به کار رفته است. این پودمان توسط خرونیچف تولید شده و اولین پرواز آزمایشی خود را در سال 2000 به پایان رسانده است. بریز-کِی‌ِام با ابعاد کوچک سامانه‌های خود، فضای قابل ملاحظه‌ای را در اختیار محموله قرار داده و علاوه بر آن، امکان حمل ماهواره‌ها در ترکیبات و پیکربندی‌های مختلف را نیز فراهم می‌سازد. مرحله دوم آنگارا-1/2 یا همان بلوک-1، از یک موتور آردی-124-اِی ساخت خیماوتوماتیکا بهره می‌گیرد. این موتور که از پیشرانه اکسیژن مایع و کروسین استفاده می‌کند، قادر است 294/3 کیلونیوتن نیروی رانش با ضربه ویژه 359 ثانیه ایجاد کند. این موتور 1/58 متر طول و 2/4 متر قطر داشته و وزن خشکی معادل 480 کیلوگرم دارد. مراحل اول و دوم به طور کلی با سوخت‌های مایع متعارف و سنتی کار می‌کنند. اما برای مراحل بالاتر که در آنگارا-5 و آنگارا-7 استفاده خواهند شد، خرونیچف متعهد به استفاده از موتورهای پیشرانه کرایوژنیک شده است. برای دستیابی به این هدف خرونیچف در سال 2009 پروژه‌ای را با هدف توسعه یک موتور کرایوژنیک پیشرفته آغاز نمود که این روزها مراحل نهایی خود را طی می‌کند. محصول این پروژه موتور آردی 146-دی است که علاوه بر آنگارا قرار بود در برنامه متوقف شده پرتابگر سرنشین‌دار نسل آتی روسیه به نام روس‌-اِم نیز به کار گرفته شود. منظور از موتورهای کرایوژنیک، موتورهایی است که از سوخت و اکسیدکننده‌های بسیار دما پایین مانند اکسیژن و هیدروژن استفاده می‌کنند. به دلیل استفده از هیدروژن که سبک‌ترین عنصر طبیعت است، این موتورها از کارایی بسیار بالایی برخوردارند. با این وجود به دلیل ناپایداری و فرار بودن هیدروژن خطراتی که این سوخت ایجاد می‌کند و همچنین مشکلات کار کردن موتور در دماهای بسیار پایین، تولید موتورهای کرایوژنیک نیازمند فناوری بسیار پیشرفته‌ای است. روس‌ها یک‌بار در دهه 60 میلادی و در زمان مسابقه دستیابی به ماه، تلاش کردند تا چنین موتوری را عملیاتی کنند. اما در آن زمان به دلیل لغو برنامه توسط دولت، طرح پیشنهادی توسط دفتر طراحی «الکسی عیسایف» ناکام ماند. این دفتر طراحی بعدها «کِی‌بی‌کِی‌اِچ‌آ» نامیده شد و باز هم تلاش کرد تا موتورهای مشابهی را توسعه بدهد. تلاش بعدی در دهه 1970 و طی روند توسعه موتور آردی-120 صورت گرفت که بنا بود در پرتابگر غولپیکر انرگیا مورد استفاده قرار گیرد. این موتور قادر به تولید 200 تن نیروی رانش بود. یک خوشه چهارتایی از این موتورها در سال‌های 1987 و 1988 به صورت عملیاتی بر روی راکت انرگیا آزمایش شدند. اما این برنامه نیز به دلیل مشکلات اقتصادی پیش‌آمده در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی لغو شد. در عوض، روس‌ها تلاش کردند با عقد قراردادی با هند، موتور آردی-56 را برای پرتابگر جی‌اس‌ال‌وی توسعه دهند. اما این تلاش نیز با وجود یک آزمایش موفق، به دلیل فشارهای سیاسی آمریکا متوقف ماند و هندی‌ها به صورت مستقل پروژه خود را دنبال می‌کنند. در سال 1988 نیز مجتمع انرگیا برای شاتل بوران خود، سفارش یک موتور کرایوژنیک پیشرفته را به کِی‌بی‌کِی‌اِچ‌آ داد، اما با لغو پروژه بوران، توسعه این موتور نیز ناتمام ماند. موتور یاد شده، توان کنترل رانش در دو صفحه مختلف را داشته و اولین موتور روسی بدون مولد گاز است. در این موتور برای اولین بار از دو توربوپمپ مجزا برای سوخت و اکسیدکننده استفاده می‌شود که منجر به بهبود کارایی موتور شده است. توربوپمپ سوخت با سرعت گردش 123000 دور در دقیقه در نوع خود یک رکورد است. این سرعت بالا به کاهش ابعاد و جرم موتور کمک قابل‌ملاحظه‌ای کرده است. نکته جالب دیگر در این موتور، استفاده از مواد مرکب کربن-کربن مقاوم در برابر حرارت در شیپوره (نازل) آن است. اگرچه در بقیه قسمت‌های موتور بیشتر از آلیاژهای تیتانیوم و آلومینیوم استفاده شده است. در حال حاضر، این موتور ساخته شده و تقریبا تمامی قطعات آن آزمایش‌های خود را پشت‌سر گذاشته‌اند. در نوامبر سال 2011 نیز یک آزمایش کامل با طول مدت بالا (حدود 300 ثانیه) بر روی موتور با موفقیت به انجام رسید.   پایگاه پرتاب همان‌گونه که اشاره شد یکی از اهداف اصلی از توسعه آنگارا، استقلال روسیه در پرتاب‌های فضایی بوده است. به همین دلیل، پرتاب خانواده آنگارا (به جز راکت غول‌پیکر آنگارا-7) از مجتمع فضایی پلستسک که در خاک روسیه واقع شده انجام می‌گیرد. البته مجموعه در حال توسعه ووستوچنی نیز بدین منظور در نظر گرفته شده است. همچنین، پرتاب‌های تجاری آنگارا-5، از پایگاه فضایی بایکانور در قزاقستان نیز قابل انجام خواهد بود. پایگاه پرتاب در نظر گرفته شده در پلستسک، در واقع همان پایگاه پرتابی است که برای موشک زنیت طراحی شده بود. ساخت این پایگاه در نیمه دهه 1990 متوقف و ایده انتقال زنیت به آن منتفی شد. در حال حاضر نیز مشکلات بودجه ای و مالی در مسیر توسعه پایگاه پرتاب، یکی از دلایل تاخیر آنگارا اعلام شده است. نارو-1   پروژه‌های جنبی یکی از نکات جالب در مورد آنگارا، استفاده از اجزا و فناوری‌های آن در پروژه‌های مختلف است که برخی از آنها از پروژه آنگارا جلوتر نیز حرکت کرده‌اند. از جمله این پروژه‌ها می‌توان به پرتابگر نارو-1 کره‌جنوبی اشاره کرد که از موتور مرحله اول آنگارا استفاده می‌کند. همچنین، در پروژه جی‌‌اس‌ال‌وی هندودستان نیز از فناوری‌های توسعه یافته برای موتور کرایوژنیک آنگارا استفاده شده است. اما جالب‌تر از همه این پروژه‌ها، طرح توسعه یک پرتابگر قابل برگشت به زمین به نام بایکال است. در این پروژه که به صورت مشترک توسط خرونیچف و سالیوت (توسعه دهنده شاتل بوران) به انجام می‌رسد، از پودمان مشترک آنگارا (یو‌آر‌اِم) در مرحله اول استفاده شده است.این بال‌ها بعد از جدایش مرحله دوم موشک در ارتفاع 75 کیلومتری، باز شده و پرتابگر را به زمین باز می‌گردانند. در این پرتابگر یک موتور جت نیز در دماغه راکت تعبیه شده تا به فرود کمک کند. سوخت این موتور جت از کروسین داخل مخازن سوخت راکت تامین خواهد شد. از بایکال تا سال 2010 نمونه‌های غیر عملیاتی مختلفی ساخته شد که در مجتمع ساگی آزمایش‌های تونل باد خود را در محدوده سرعت‌های 0/5 تا 10 ماخ به انجام رساندند. این پروژه، سرمایه‌گذار دولتی نداشته و خرونیچف به دنبال سرمایه‌گذار و شریک مناسبی برای آن می‌گردد. در حال حاضر، با وجود عدم دسترسی به سرمایه‌گذار مناسب، خرونیچف همچنان امکان توسعه این نمونه را حفظ کرده است. در مجموع به نظر می‌رسد آنگارا به گونه‌ای طراحی شده است که انعطاف‌پذیری فراوانی به محصول نهایی می‌دهد. این مزیت به همراه فناوری‌های پیشرفته به کار رفته در آنگارا و سابقه درخشان روس‌ها در عرصه فضا، آینده درخشانی را برای آنگارا نوید می‌دهد؛ البته به شرط اینکه مشکلات مالی و سرمایه‌گذاری پروژه حل شده و بازاریابی مناسب برای این پرتابگر عصر آینده صورت پذیرد. گردآوری و تالیف: علیرضا کاظمی ماهنامه صنایع هوافضا - شماره 74/75 - فروردین و اردیبهشت 91 -صفحات 14 الی 19           [hr]لازم به ذکر است که مدل آنگارا-1.1 که به لحاظ محموله قابل حمل، ضعیف‌ترین عضو این مجموعه نیز محسوب می‌شود، منتفی اعلام شده است. http://www.space.com...ara-rocket.html
  19. بسم الله الرحمن الرحیم   Upravlyaemy Sputnik Aktivnyj یا US-A که در غرب به نام ماهواره با رادار شناسایی اقیانوسی (Radar Ocean Reconnaissance Satellite) یا به اختصار RORSAT نامیده می شود یک سری از ماهواره های شناسایی اتحاد جماهیر شوروی بودند که در بین سال های 1967 تا 1988 برای بررسی کشتی های ناتو و متحدانش و کشتی های تجاری با استفاده از یک رادار فعال به مدار پرتاب شده بودند و از راکتورهای هسته ای  برای تغذیه استفاده می کردند.   ماهواره US-A  از سری Kosmos954 قبل از پرتاب   به دلیل اینکه یک سیگنال بازگشتی از یک هدف معمولی که توسط رادار ردیابی می شود با رابطه عکس توان چهارم فاصله کاهش می یاید برای افزایش بازده کاری رادار ماهواره های US-A باید در مدار های پایین جو زمین قرار می گرفتند. اگر برای توان از صفحه های خورشید بزرگ استفاده می شد آنها به سرعت به علت نیروی کشش اتمسفر بالا دچار پوسیدگی می شدند و علاوه بر آن ماهواره در سایه زمین بی استفاده بود. به همین دلیل اکثریت ماهواره ها از راکتورهای هسته ای BES-5 که سوخت آن از اورانیوم 235 بود استفاده می کردند. در حالت عادی در پایان مامویت ها هسته های راکتور به مدارهای خارجی تر(به نام مدارهای دافعه) می رفتند ولی چندین حادثه سقوط رخ داد که در برخی از آنها مواد رادیو اکتیو به داخل اتمسفر زمین برگشتند.   نمای شماتیک از ماهواره و سیستم خروج هسته راکتور آن     برنامه US-A در حدود 33 راکتور هسته ای را به مدار فرستاد که 31 مورد از آنها از نوع BES-5 با قابلیت تولید 2 کیلووات توان برای رادار بودند. به علاوه در 1987 اتحاد جماهیر شوروی 2 راکتور هسته ای بزرگتر TOPAZ با توان 6 کیلووات را در ماهواره های Kosmos1818  و Kosmos1867 به فضا فرستاد که هر کدام قادر به 6 ماه اجرای ماموریت بودند.   نمای شماتیک از راکتور BES-5 در ماهواره های US-A   آخرین ماهواره US-A در 14 مارس 1988 به فضا پرتاب شد. اشکالات بسیاری در برنامه وجود داشت و در نهایت مشکلات اقتصادی در اتحاد جماهیر شوروی باعث کنسل شدن برنامه توسط میخاییل گورباچف شد. حوادث پیش آمده حوادث زیادی در پرتاب این ماهواره ها به وقوع پیوست که برخی از آنها به شرح زیر است: Kosmos367 در 3 اکتبر 1970  بعد از 110 ساعت از زمان پرتاب به مدار بالاتری حرکت کرد. Kosmos954 ماهواره برای قرارگیری در مدار مطمئن برای رانش هسته ای، به آن صورت که برنامه ریزی شده بود دچار مشکل شد. مواد هسته ای در 24 ژانویه 1978 دوباره به زمین بازگشت و آلودگی رادیو اکتیو 124 هزار کیلومتر مربع از اراضی شمال کانادا را فرا گرفت. Kosmos1402 در سال 1982 دوباره به همین مشکل دچار شد. هسته راکتور از بقیه جدا شد و به عنوان آخرین قطعه در 7 فوریه 1983 در اقیانوس اطلس سقوط کرد. Kosmos1900 سیستم اولیه برای خارج کردن هسته راکتور به مدار ذخیره سازی دچار شکست شد ولی سیستم پشتیبان آن را به مداری در 80 کیلومتر پایین تر از مدار مورد نظر هدایت کرد. برنامه Kosmos954 و بازیابی مواد رادیواکتیو آن در عملیات روشنایی صبح این ماهواره در سال 1977 به فضا پرتاب شد. یک اخلال در سیستم جدایش راکتور آن اتفاق افتاد. هنگام بازگشت به اتمسفر زمین ذرات کوچک رادیو اکتیو منطقه شمالی کانادا را آلوده کرد. تلاش برای بازیابی مواد رادیواکتیو  تحت عملیات روشنایی صبح (Morning Light) اتفاق افتاد.   سقوط Kosmos954 و آلودگی مناطقی از کانادا   یک تیم مشترک از کانادا و آمریکا منطقه و هوا را در فازهای اول و دوم عملیات از 24 ژانویه 1978 تا 20 آوریل  همان سال پاکسازی کردند. آنها در نهایت توانستند 12 قطعه بزرگتر از ماهواره را پیدا کنند.   تیم شناسایی مشترک کانادا و آمریکا مجهز به شمایشگر گایگر-مولر برای شناسایی مواد رادیواکتیو   یکی از قطعه ها در حدود 500 رونتگن بر ساعت تابش داشت که 100 برابر بیش از مقدار مجاز برای انسان بود. دولت کانادا شوروی را به پرداخت 6 میلیون دلار آمریکا جریمه کرد که شوروی تنها 3 میلیون دلار آن را پرداخت کرد.   یکی از قطعات کشف شده از ماهواره Kosmos954   سایر نگرانی ها اگرچه بیشتر هسته های راکتور به طور موفقیت آمیزی به مدارهای بالاتر انتقال پیدا کردند ولی مدار آنها به طور اتفاقی هنوز تنزل پیدا می کنند.   نمای شماتیک سیستم خنک کننده راکتور و آلیاژ NaK موجود در آن   ماهواره های US-A منبع اصلی زباله های فضایی در مدارهای پایین زمین هستند  و در حدود 128 کیلوگرم از NaK-78(یک آلیاژ یوتکتیک قابل سوختن از 22 درصد سدیم و 78 درصد پتاسیم) از سیستم خنک کننده BUK آزاد شده اند. ذرات کوچک تر هم اکنون یا وارد جو شده اند یا تنزل مدار داده اند ولی ذرات بزرگتر از 5 سانتی متر هنوز در مدار هستند. از آنجا که خنک کننده فلزی در معرض آلودگی نوترونی قرار گرفته است در آن ماده رادیواکتیو argon-39 با نیمه عمری برابر با 269 سال تشکیل شده است. خطر آلودگی سطحی برای این مواد به علت سوختن سطحی هنگام ورود به اتمسفر و خنثی بودن گاز آرگون پایین است و خطر اصلی برخورد آن با ماهواره های عملیاتی است.   منابع   http://en.wikipedia.org/wiki/US-A http://en.wikipedia.org/wiki/Kosmos_954 http://www.svengrahn.pp.se/trackind/RORSAT/RORSAT.html http://fly.historicwings.com/2013/01/the-nuclear-disaster-of-kosmos-954/   همه حقوق متعلق به گرآورنده و www.military.ir است
  20. موشک بالستیک قدر-110/Ghadr-110 قدر-110 موشک بالستیک با برد متوسط است که توسط ایران طراحی و ساخته شده است.برخی منابع به برد 2500 تا 3000 کیلومتری این موشک اشاره کرده اند با این تفاسیر این موشک توان ضربه زدن به دورترین نقاط اروپا را داراست و بیش از 70 درصد اسیا را در تیرس توان موشکی ایران قرار می دهد. ایران این موشک را اولین بار در رژه نیروی مسح خود در سالروزه حمله عراق به ایران به نمایش جهانیان گذارد. قدر-110 نسخه ی بهبود داده شده ی موشک معروف ایرانی شهاب 3 است.این موشک بر خلاف شهاب 3 از موتوری 2 مرحله ای بهره می جوید که توانایی رسیدن به بردی 2500 تا 3000 کیلومتر را برای ان فراهم می اورد.اعتقاد بر این است که موتور اول این موشک سوخت مایع و موتور دوم این موشک از سوخت جامد بهره می برد. ایران در سال 2005 میلادی طراحی موتور جدیدی با سوخت جامد را به پایان رساند و بنابر منابع نا معتبر احتمالا از این موتور در طراحی گروهی از موشک ها از جمله Ghadr-110,Ghadr-110A,Ghadr-101 مورد استفاده قرار گرفته است. البته برخی از وجود دو نسخه از موشک قدر نام برده اند که نسخه دوم ان با نام Ghadr-110 A نامگذاری شده و از موتوری سه مرحله ای سود می برد.از دیگر تفاوت های این نسخه و نسخه A این موشک می توان به طول 19 الی 20+ متری این موشک نسبت به طول 17.5 متری نوع اول اشاره کرد. منابع غربی طبق سیاست خود موشک قدر را به یک موشک چینی با نام M-18 ارتباط داده و قدر-110 را نوع ارتقا داده شده این موشک چینی معرفی کرده و اعلام داشته موشک های شاهین پاکستان هم در زمره ی این گروه از موشک ها قرار می گیرند. موشک قدر-110 قابلیت مانور بهتری را نسبت به شهاب 3 دارا می باشد و زمان آماده سازی آن برای شلیک نسبت به نسخ های اولیه شهاب 3 پایین تر بوده و در حدود 30 دقیقه می باشد در حالی که در نسخه های اولیه شهاب این زمان بالغ بر چندین ساعت بود. سر جنگی این موشک ماسوره انفجاری، ضربتی و مجاورتی است و به صورت عمود پرواز شلیك می‌شود. بسیاری از منابع غربی این ساخت این موشک را تلاش مخفیانه ایران برای تولید شهاب 4 و دستیابی به موشک هایی با برد بلندتر عنوان ساختند اما ایران این اطلاعات را بارها تکذیب و عنوان کرده است که برنامه ای برای تولید موشک هایی برا برد بیشتر از 2000 کیلومتر را ندارد. این موشک به همت متخصصین داخلی و در صنایع موشکی شهید همت طراحی و تولید شده است. نظر نویسنده: با اینکه مسئولین وزارت و صنایع دفاعی ایران بر برد 2000 کیلومتری موشک های ایرانی تاکید می کنند ولی از شواهد موجود می توان نتیجه گرفت ایران برای دستیابی به موشک هایی با برد بالای 3000 کیلومتر قدم های بلندی را برداشته و توانایی رسیدن به برد 6000 کیلومتری را دارا میباشد.با توجه به ساخت و استفاده از موشک چندکلاهکه(MIRV) نظیر فجر-3 استفاده از این نوع کلاهک در دیگر موشک های ایرانی دور از ذهن نیست.ساخت موشک های متفاوت با بردی تقریبا یکسان شاید ترفندی از سوی ایران برای فریفتن کشورهای غربی و آزمایشات موشکی جدید در سایه ی نام هایی متفاوت با برد هایی یکسان باشد.از این قبیل موشک ها می توان به موشک جدید معرفی شده توسط ایران با نام عاشورا اشاره کرد. شایان ذکر است با توجه به آزمایش جدید موشکی ایران و پرتاب اولین کاوشکر به فضا توسط جمهوری اسلامی ایران میتوان بر رسیدن به برد 4000 کیلومتری و بیشتر موشک های ایرانی سهه گذاشت. تصوير منتسب به قدر 110 خصوصيات-------------------- Ghadr-110A -------------------- Ghadr-110 عملكرد: موشك بالستیک میانبرد(IRBM) ----------------------------------------- ؟؟؟ سازنده: صنایع موشکی شهید همت --------------------------------------------- ؟؟؟ كشور سازنده: جمهوری اسلامی ایران پيشرانه: موتور 2 مرحله ای/مایع-جامد ------------------------------------------- موتور 3 مرحله ای طول: 17.5 - 19 متر --------------------------------------------------------------- 19 - 20+ متر قطر: 1.4 متر ---------------------------------------------------------------------- ؟؟؟ وزن پرتاب: +25000 كيلوگرم ------------------------------------------------------ ؟؟؟ برد: 2000 - 2500 كيلومتر --------------------------------------------------------- 2500 - 3000؟؟؟ کیلومتر سيستم هدايت: ؟؟؟ ------------------------------------------------------------- ؟؟؟ سر جنگی: تک کلاهکه ----------------------------------------------------------- ؟؟؟ كلاهك: 550-1150 کیلوگرم ------------------------------------------------------- 550-760 ؟؟؟ کیلوگرم سال ورود به خدمت: 2007 ------------------------------------------------------- احتمالا 2007 ● منبع: Missilethreat / globalsecurity/ janes ● نويسنده:اميرحسام ملايي يگانه Copyrights©Moshaki-nezami.blogfa.com http://moshaki-nezami.blogfa.com
  21. دوستان لطفا حدسيات خودشون رو كه از ظاهر اين موشك مي زنند بيان كنند .... چون احتمالا اين موشك پايه موشك هاي دوربرد ما خواهد بود ...
  22. به نام یکتا پروردگار عالمیان RUR-5 ASROC RUM-139 Vertical Launch ASROC VLA با سلام خدمت دوستان. سیستم موشکی RUR-5 یک موشک ضد زیردریایی بالیستیک قابل شلیک از کشتی های و سطح آب برای پرتاب اژدر های Mk 46 Mod 5 به محدوده هدف که زیردریایی مورد نظر در آن منطقه میباشد است و برای این کار از دو مرحله یعنی یک بوستر پرتابگر عمودی و رساننده بصورت هدایت شوند تا منطقه خطر و بعد جداشدن ازدر از آن به سمت زیردریایی متخاصم است . راکت ASROC با دو روش لود میشود که یا از کلاهک W-44 هسته ای استفاده میکند یا از آزدر های سبک MK-44 و MK46 که سیستم هدفیابی آکوستیک دارند . موشک ASROC کوچک و ساده طراحی شده تا بتوان 8 عدد جعبه لانچر آن را در اکثر کشتی های مهاجم destroyers یا cruisers محافظ قرار داد این راکت 50 فیت ارتفاع دارد 13 اینچ قطر و وزنی در حد تن ... همچنین اژدر حمل شونده توسط آن نیز 8 فیت ارتفاع و چیزی در حدود 600 پاوند وزن دارد و زمانی که از موشک جدا شده وارد آب میشود با استفاده از سونار های فعال یا غیر فعال به هدفیابی می پردازد... نوع لود شده با کلاهک هسته ای این موشک بسیار ساده است و بعد از شناسایی موقعیت زیردریایی مهاجم به سمت آن شلیک میشود تا با افتادن در محدوده آن و وارد شدن به عمق منفجر شود که شوک ناشی از انفجار باعث منهدم شد زیر دریایی مهاجم خواهد شد ... البته با این کا حتی میتونه کشتی های مهاجم هم در هم بکوبه ... در حد ناو هواپیما بر به تصویر تست اون نگاه کنید... نوع RUM-139 VLA یا Vertical Launch ASROC نیز گونه ای از همین موشک است با قابلیت پرتاب از سطح بدون استفاده از ریل در هر شرایط آب و هوایی با قابلیت آماده سازی برای پاسخ سریع به زیردریایی های مهاجم...و هم اکنون این سامانه برروی کشتی های دارای سیستم Aegis با اژدر حامل Mk41 Vertical Launching System VLS و برروی DD 963-class destroyers با همان نوع اژدر یعنی Mk 41 نصب شده است... سیستم پیشران این سامانه بوستر سوخت جامد با قابلیت تغییر بردار رانش (زاویه خروجی موتور) برای هدف گیری و تغییر مسیر بعد از پرتاب عمودی برای مانور به سمت هدف و رها کردن اژدر در محدوده مشحص شده هدف در سطح دریا است... در این سامانه فرمانهای پرتاب توسط ASW Combat System یا ASWCS صادر میشود که در خود نیز از سمانه کنترل آتش زیر آّبی Mk 116 Mod 6 یا 7 بهره میجوید . برای ارتباط این سامانه با هم نیز از NTDS یا Naval Tactical Data System بهره گیری میشود . که از جمله قابلیت های آن بهره گیری از سونار داخلی AN/SQS-53B و برجی از آرایه سونار های تاکتیکیAN/SQR-19 است ... برنامه VLA در سال 1980 با عنوان موشک میانبرد قابل برخورد با کشتی های سطحی و قابلیت پرتاب عمودی طراحی شده بود که در آپریل سال 1988 این پروژه کنسل شد و جای خودش رو به نوع دیگری با همان شکل اما بلند برد ASW standoff weapon داد که طی همان سال 1988 کنگره پذیرای خرید 300 فروند از آن شد و 100 موشک رو برای ذخیره به همرا 200 موشک عملیاتی در نظر گرفتند و گسترش ایننوع موشک تا 1990 به بعد نیز ادامه یافت و آزمايشاتي هم در سال 1992 داشت . نوع کشتی پرتاب ازراک که از اژدر مارک 45 با کلاهک هسته ای بهره میبردقبل از وارد شدن به آب زیردیایی هدف را ردیابی میکند و این ردیابی تا وارد شدن به عمق و حرکت در آن با سرعت 40 نات ادامه ميابد كه بعد از ان شروع به حرکت افقی به دنبال هدف مینماید . کلاهک اتمی آن که به شمشیر ماهی معروف است زیر 20 کیلوتن میباشد. مشخصات فنی : طول : 192 اینچ قطر : 14.1 اینچ وزن :1408 پاوند پیشران : راکت سوخت جامد سر جنگی :MK 46 MOD 5 Torpedo هدفیابی: Terminal Acoustic Homing توسط خود MK 46 Torpedo تعداد برنامه ریزی شده :438 موشک قیمت کل پروژه :630 میلیون دلار قیمت واحد میانگین هر موشک : 0.84 میلیون دلار پیمانکار سازنده : Loral Cleveland, OH درج مطلب بدون ذکر منبع مجاز نیست منبع : میلیتاری مترجم : واریور FAS WIKI GOOGLE AND MANY MORE