جستجو در انجمن

مشاهده نتایج برای برچسب های 'آلمان'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بوسیله برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


انجمن ها

  • بخش داخلی
    • اخبار و قوانین
    • ماهنامه میلیتاری
    • گالري عكس و فيلم
    • کتابخانه میلیتاری
    • مقالات برتر
  • War and History - بخش جنگ و تاریخ
    • مباحث جامع نظامی
    • پیمان ها - قراردادها و معاملات تسلیحاتی
    • دکترین و استراتژی
    • عملیات های نظامی
    • جنگ تحمیلی
    • تحولات روز امنیتی نظامی بین الملل
    • General Military Discussions
  • Air force Forum - بخش نیروی هوایی
    • هواپیماهای نظامی
    • بالگردهای نظامی
    • تسلیحات هوایی
    • متفرقه در مورد نیروی هوایی
    • سایر بخشهای نیروی هوایی
    • Airforce - English
  • Army Forum - بخش نیروی زمینی
    • ادوات و تسلیحات زمینی
    • خودروهای نظامی و زره پوش ها
    • مباحث جامع زرهی
    • توپخانه زمینی
    • موشک های زمین پایه
    • الکترونیک زمینی
    • تجهیزات و تسلیحات انفرادی
    • متفرقه نیروی زمینی
    • سایر بخشهای زمینی
    • Ground forces - English
  • Navy Forum - بخش نیروی دریایی
    • شناورهای سطحی
    • شناور های زیرسطحی
    • هوا دریا
    • تسلیحات دریایی
    • سایر بخش های نیروی دریایی
    • علوم و فنون دریایی
    • راهبردها و راهکنش های دریایی
    • تاریخ نیروی دریایی
    • اخبار نیروی دریایی
    • Navy - English
  • News Section - بخش خبر
    • اخبار روز ایران و جهان
    • اخبار صفحه اول
    • رایانه و شبکه
    • English News
  • Non-Military Forums - سایر بخشها
    • دیگر موضوعات و مطالب

پیدا کردن نتایج در ...

یافتن نتایج که ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروز رسانی

  • شروع

    پایان


Filter by number of...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


Website URL


Yahoo


Skype


Location


Interests

پیدا کردن 13 results

  1. تانک لئوپارد اولین بار در سال 1963توسط شرکت کراوس مافی آلمان غربی طراحی وتولید گردید بیش از 6000 دستگاه از این تانک که به لئوپارد1 معروف شد،به بسیاری از کشورهای عضو ناتو همچون بلژیک، دانمارک،یونان،ایتالیا،کانادا،هلند،نروژ،ترکیه،واسترالیا صادر گردید که از بعضی از این کشورها هنوز در حال خدمت می باشد.تانک لئوپارد1 به یک تانک بسیار موفق دردهه 60و70میلادی تبدیل شد.جنگ افزارهای تانک لئوپارد1را یک توپ 105 میلیمتری ودو قبضه مسلسل MG-3کالیبر 7.62ملیمتری تشکیل می داد که یکی موازی با توپ ودیگری روی برجک نصب شده بود.یکی از دلایل اصلی پرطرفدار بودن این تانک توانایی آن در درگیری با آتش موثر حین حرکت بود.در اوخر دهه 1970،در آلمان غربی فعالیت های فشرده ای برای تولید یک تولید یک تانک رزمی جدید آغازشد.هدف از طراحی و تولید این تانک جدید تقویت ارتش آلمان غربی درمقابل ارتش آلمان شرقی ودیگر کشورهای عضو پیمان ورشو بود که به تانک های پشرفته روسی همچون سـری تانک های T-64 و T-72 مجهز شده بودنـد.این تانک به سفارش وزارت دفاع آلـمان غـربی وتوسط کارخانجات کراوس مافی وگمان(Krauss-Maffei Wegmann)(KMW) طراحی و تولید گردید وبه لئوپارد2 معروف شد.تولید تانک لئوپارد 2 از سال 1979 میلادی آغاز شد.تانک لئوپارد2 از نظر خصوصیات ظاهری و مشخصات فیزیکی از تانک لئوپارد 1بزرگتراست و از لحاظ سیستم های ناوبری وکنترل آتش نیز تفاوت عمده ای با تانک لئوپارد1 دارد. بدنه تانک از سه بخش تشکیل شده است: 1-اتاقک راننده که در جلوی بدنه قراردارد، 2- بخش فرماندهی و کنترل که در وسط بدنه قرار دارد، 3-بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد. اتاقک راننده به سه عدد پریسکوپ مجهز شده است و فضای سمت چپ راننده برای ذخیره سازی مهمات درنظر گرفته شده است.یک دوربین با زاویه دید 65 درجه افقی وعمودی درپشت تانک نصب شده که به کمک یک صفحه نمایشگر تلویزیونی به راننده کمک می کند تابتواند در جهت عکس نیز حرکت کند.به کمک این سیستمها راننده میتواند بدون کاستن از سرعت تانک ویا تعویض دنده سریعاٌ تغییر مسیر بدهدودر زمینهای ناهموار سرعت خود را حفظ کند.برجک در وسط تانک قرار گرفته است.طبق اصلاحات وبرنامه های بهینه سازی انجام گرفته برروی تانک،نسل سوم زره های کامپوزیتی(زره مرکب)بر روی تانک نصب شده وزره قسمت جلویی و جانبی برجک به کمک تکه هایی از زره پیش ساخته تقویت شده است که این تکه هابرروی زره اصلی نصب شده اند.تقویت زره تانک موجب حفاظت بیشتر در مقابل در مقابل حملات راکتهای ضد تانک وگلوله های ثاقب APFSDS و گلوله های HEATبا خرج شکلدار، گردیده است.همچنین این تکه ها مثل یک عایق صوتی وحرارتی برای تانک ایفای نقش میکنند. جایگاه فرمانده تانک مجهز به یک پریسکوپ مستقل PERI-R 17 A2 میباشد.پریسکوپ PERI-R 17 A2یک پریسکوپ متعادل با میدان دید وسیع می باشد که مجهز به سیستم های پیشرفته ی دید درشب وتعیین هدف است.این پریسکوپ قابلیت گردش 360درجه ای دارد.یک نمایشگر ویژه تصویر ارسالی از پریسکوپ را نمایش می دهد. در صورت به خدمت گرفتن سیستم کنترل آنش می توان از این پریسکوپ برای شلیک نیز استفاده کرد.جایگاه توپچی به یک سیستم نشانه روی اولیه ومتعادل از نوع EMES 15 با قدرت بزرگنمایی دو برابر مجهز است. این سیستم نشانه روی به یک سیستم مسافت یاب لیزری ویک دوربین نشانه روی حرارتی از نوع آشکار ساز مادون قرمز مجهز است.ازسیستم مسافت یاب لیزری می توان درماموریت های ضد بالگرد نیز استفاده کرد. اتاقک خدمه به یک سیستم آشکار ساز انفجار و یک سیستم اطفا مجهز شده است .یک دیوار ضد آتش ، اتاقک را از بخش جدا می کند تادر صورت آتش سوزی ویا انفجار احتمالی بخش موتوربه خدمه تانک آسیبی وارد نشود. تانک به یک سیستم مکانیاب جهانی(GPS)و یک سیستم ناوبری خودکار تشکیل شده است.بعلت افزایش قطر زره برجک ،وزن برجک افزایش یافته است بنابر این سیستم الکترو هیدرولیکی گرداننده برجک با یک سیستم الکتریکی قویتر و مطمئن تر جایگزین شده است. سلاح اصلی تانک لئوپارد 2 یک توپ 120 میلیمتری لوله کوتاه وبدون خان بنام L-44است.مدل A6EXبه یک توپ 120 میلیمتری فاقد خان بنام L-55مجهز شده اند که طول لوله آن افزایش یافته است. افزایش طول لوله به توپ این قابلیت را داده است تا درصد بیشتری انرژی موجود در لوله را برای بالا بردن سرعت ونفوذوبردگلوله،صرف کند.این توپ مجهز به به سیستم فشنگ پران اتوماتیک می باشد.تانک M1A2 آمریکایی دقیقا از توپ تانـک لئـوپـارد 2 استـفاده میکند وایالت متحده این توپ 120 میلیمتری راتحت لیسانس آلـمان تولید می کند.این خود از توان بالای این صلاح حکایت میکند.این توپ تقریبا باتمامی مهماتهای فعلی 120 میلیمتری و مهمات جدید نفوذ کننده ی APFSDSسازگار میباشد.با افزایش قدرت آتش توپ اصلی،تانک قادر است تا با اهداف پروازی در ارتفاع پایین نیز درگیر شود.تانک برای هدف قرار دادن اهداف کوتاه پرواز از گلوله های ویژای استفاده می کند که ایالات متحده آنها را طراحی کرده و ساخته است. علاوه بر توپ اصلی تانک به دو قبضه مسلسل MG3کالیبر7.62 میلیمتری مجهز میباشد که یک مسلسل بصورت موازی با توپ و دیگری روی برجک تانک نصب شده است. موتو تانک یک موتو دیزلی بنام MTU MB 873 است که 1500 اسب توان تولید میکند. لازم به ذکر است که یک موتور دیزلی دیگر به نام MTU MT 883 نیز بر روی تانک آزمایش شده است که توانی معادل 1650اسب دارد.با کمک این موتورها تانک می توند بیشینه سرعتی معادل 72 کیلو متر بر ساعت دست پیدا کند. تا کنون بیش از 3200 دستگاه از این تولید شده که علاوه بر ارتش آلمان به کشورهایی همچون اتریش، دانمارک، هلند،نروژ،سوئیس و اسپانیا صادر گردیده است. تانک لئوپارد2 تنوع گسترده ای دارد.مدلهایA1تا A4 این تانک تفاوت اندکی باهم دارند ولی مدل های A5و A6EXبا دیگر مدلها متفاوتند.مدل A5 تانک زره قطورتری داردو زره بخش جلوی برجک و بخش جانبی تانک تقویت شده است.مدل A6EXکه جدید ترین وپیشرفته ترین مدل تانک می باشد به سیستم کنترل آتش وسیسمتم شلیک پیـشـرفته تری مجهز شـده اسـت.مدل A6EXهمچنین به یک موتور کمکی،یک سیستم حفاظتی ضد مین جدید و یک سیس تهویه مطبوع مجهز میباشد.پس اصلاحات انجام گرفته برروی تانک وورود مدلهای جدیدتر سفارشات بیشتری برای خریدویا ارتقای تانک به شرکت(KMW) آلمان ارائه گردید.ارتش فنلاند 124 دستگاه و ارتش لهستان128 دستگاه تانک لئوپارد 2 مدل A4را از آلمان تحویل گرفتند.درماه آگوست سال 2005 میلادی یونان نیز خواهان خرید 183 دسگاه تانک لئوپارد 2 مدل A4و150 دستگاه تانک لئوپارد 1مدل A5مازاد ارتش آلمان شد.ارتش آلمان نیز عملیات بهینه سازی 225 دستگاه لئوپارد 2مدل A5 خود رابرای ارتقا به مدل A6،به مقامات آلمان ارائه کرده است.اولین سری ازاین تانکها درماه فوریه سال2003 میلادی به ارتش هلند تحویل داده شد. ارتش اسپانیا نیز 219 دستگاه تانک لئوپارد2 مدل Eسفارش داده بودو قرار بود که 30دستگاه را تحویل گرفته ومابقی را تحت لیسانس آلمان درداخل اسپانیا تولید کند که اولین سری از این تانکها درماه ژوئن سال2004میلادی به ارتش اسپانیا تحویل داده شد.درماه مارس سال 2003 میلادی ارتش یونان 170 دستگاه تانک تانک لئوپارد 2 مدل HEL که نسخه ای از مدل A6EXرا سفارس داد که قرار است این تانکهارا به تدریج طی سالهای 2006 الی 2009میلادی تحویل بگیرد.گونه ی دیگر تانک لئوپارد 2مدل Sدر ماه مارس میباشد که دارای سیستم فرماندهی کنترل ویک زره غیر عامل جدید میباشد.120دستگاه تانک لئوپارد 2 مدل S در ماه مارس سال 2002 میلادی به ارتش سوئد تحویل داده شد که این تانک با نام STRV-122 در ارتش سوئد مشغول خدمت میباشد. تانک مدرنیزه شده ی لئوپارد 2 یکی از بهترین وپیشرفته ترین تانکهای جهان از لحاظ قدرت تحرک،قدرت آتش وسیستم دفاعی میباشد.با این حال وزن62 تنی این تانک،حمل و نقل ونگهداری آنرا مشکل کرده است.بزرگترین هنر طراحان و سازندگان تانک این نکته بوده که افزایش وزن تانک هیچ تاثیری بر قدرت تحرک ومانور پذیری تانک نگذاشته است. درسال 1998 میلادی مجله بسیار معروف MilitaryOrdnance تانک لئوپارد 2مـدل A5را بعنوان بهترین تانک رزمی جهان انتخاب نمود.لازم به ذکر است که تانک M1A2 ایالات متحده در رده دوم و تانک T-90روسها دررده هفتـم قرارگرفتند.قدرت تحرک بالا وقدرت آتش سهمگین به همراه زره قطور و مستحکم تانک لئوپاردیاد هیولاهای زرهی گذشته آلمانها همچون سری تانکهای TIGERرادر ذهن زنده می کند. مشخصات : خدمه: 4 نفر وزن: 62تن طول تانک: 7.7 متر عرض: 3.7 متر ارتفاع از سطح زمین: 3 متر جنگ افزارهای موجود روی تانک:یک توپ 120 ملیمیتری Rheinmetall 120 mm L55 smoothbore gun یک مسلسل 7.62 میلیمتری موازی با توپ + یک مسلسل با کالیبر 7.62 میلیمتری نصب شده روی برجک ظرفیت گلوله: توپ:آماده شلیک: 15 گلوله -------ذخیره شده: 27 گلوله----مسلسل :4750 فشنگ نواخت گلوله در دقیقه: 1200 گلوله در دقیقه مادون قرمز:دارد شلیک در حین حرکت: بله موتور: MTU MB 873 با 1500 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت:72 کیلومتر بر ساعت جاده ای--45 کیلومتر برساعت غیر جاده ای حداکثر برد عملیاتی:500 کیلو متر با لوله هواکش:4 متر--بدون لوله هواکش 1 متر -------------------------------------------------------------------------------- منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 14 wardlove.blogfa.com
  2. خط زمانی جنگ در جبهه شرق - 1941 جنگ جهانی دوم ، نقطه اوج کاربرد استراتژیها و تاکتیکهای رزمی است که بنا بر برخی نظرها ، عصاره و چکیده بیشتر از دو قرن تجربه نظامی بشر محسوب می گردد . متون تخصصی بسیار زیادی در ارتباط با این آوردگاه به رشته تحریر درآمده و تحلیل های بسیار زیادی در خصوص آن منتشر شده ، اما می شود نقطه اوج باز زمانی 1945-1939 ( یا به روایتی 1940 ) را حمله ورماخت به روسیه - شوروی دانست . در این زمینه ، شاید معتبرترین مرجع مستقیم که می توان نکات زیادی را از آن برداشت نمود ، مجموعه یادداشتهای ژنرال توپخانه ، فرانتس ( فرانتز ) هالدر دانست که اطلاعات دست اولی از کنفرانسها ، جلسات و تصمیم های سرفرماندهی OKW در اختیار محققان می گذارد . وی در یادداشتهای خود ، بخصوص در روز آخر ژوئیه 1940 ، مجموعه رخدادهای سرفرماندهی ارتش را مضبوط نموده و بر همین اساس ، به اعتقاد وی ، هیتلر ، تصمیم قطعی خود برای حمله به روسیه در بهار سال بعد را گرفته بود . در ادامه این یادداشتها ، چنین می خوانیم: راست : ژنرال توپخانه ، فرانتز هالدر چپ : آدولف هیتلر "........ هیتلر ادامه داد ، اتفاق غریبی در بریتانیا رخ داده !!! انگلیسیها ، کاملا از پا درآمده اند !!!!!!!!!!!!!!! اما اینک دوباره برپای خود ایستاده اند . روسیه از تحولات غرب اروپا مشوش است . روسیه فقط کافی است به بریتانیا بگوید ، نمی خواهد آلمانها را آنچنان نیرومند ببیند و همین کافی است که بریتانیا به مانند غریقی که گیاهی را یافته ، امیدوار شود و به خود القاء کند که وضع در شش یا هشت ماه به کلی تغییر خواهد کرد ، اما اگر روسیه درهم شکند ، آخرین امید انگلستان بر باد خواهد رفت . درآن صورت ، آلمان آقای اروپا و بالکان خواهد شد "تصمیم : بنابراین ملاحضات ، روسیه باید در بهار 1941 خرد شود . روسیه هر چه زودتر ، در هم شکند ، بهتر است ( این بخش تاکید ژنرال هالدر بود )......." در 9 اوت 1940 با ارسال رمز AUFBAU OST ( آماده سازی ارتش در شرق ) ، 10 لشکرپیاده و دو لشکر زرهی از غرب به لهستان اعزام شد . تاکید هیتلر بر ارسال لشکرهای زرهی در جنوب شرق لهستان این بود که بدون ایجاد شک در رومانی یا روسیه ، امکان حفاظت از منابع نفتی رومانی حاصل گردد . در همین اثناء ، سرفرماندهی OKW به ژنرال ارنست کوسترینگ وابسته نظامی آلمان در مسکو دستور داد تا به ستاد ارتش روسیه اطلاع دهد که تحرکات ورماخت ردشرق ، به منظور جایگزینی پرسنل جوان با افراد مسن به منظور افزایش نیروی کار در کارخانه هاست . در 18 دسامبر 1940 ، نامه محرمانه ای از جانب قرارگاه هیتلر به ارتش آلمان صادر شد که طی آن به نیروهای مسلح آلمان فرمان داده شد تا روسیه- شوروی را در یک نبرد سریع ، قبل از شکست بریتانیا می بایست خرد کنند . ژنرال گونتر بلومنتریت سرانجام در 22 ژوئن 1941 ، تهاجم گسترده ورماخت به اتحادجماهیر شوروی آغاز شد ، ژنرال گونتر بلومنتریت ، رییس ستاد ارتش چهارم آلمان ، بعدها بخاطر می آورد که کمی پس از نیمه شب بیست ویکم ، وقتی آتشباری توپخانه آلمان آغاز شد ، قطار تند روی مسکو- برلین از میان خطوط آلمانی ها گذشت و بدون حادثه وارد برست- لیتوفسک شد . این رویداد برای وی به همان اندازه عجیب آمد که توپخانه روسها جواب شلیکهای ورماخت را نداد . هر چند وی نتیجه گرفت که روسها کاملا غافلگیر شده اند . در سپیده دم 22 ژوئن ، این پیام از شبکه ارتباطی ارتش شوروی شنود شد ، " به ما تیراندازی میشود ، چه باید بکنیم ؟!!!!" این پیام در دفترچه خاطرات بلومنتریت نقل شده ، پاسخ آن چنین بود "..... شما دیوانه شده اید، بعلاوه چرا پیام شما نباید به رمز باشد ؟!!!!" این مقدمه به نسبت کوتاه ، آغازی است مبارک برای بزرگترین انجمن نظامی وب فارسی به جهت ورود به یک حوزه جدید از بررسی های نظامی و آن ، برگردان مستندهای تاریخ نظامی . با توجه به پیشگامی میلیتاری برای باز کردن عرصه های جدید در این حوزه ،دو تن از عزیزان انجمن ، برادران عزیز ، جنابان @mostafa_by و @jalilnoori آغازی جدید را در این زمینه رقم زدند و برای اولین بار در وب فارسی ، تایم لاین ( خط زمانی ) عملیات بارباروسا را به صورت زیرنویس فارسی ، در اختیار مخاطبان قرار دادند . البته بنده ( @MR9 ) در نهایت امر ، کار ویرایش مختصر متن زیرنویس را بر عهده داشتم . بطور قطع این مجموعه که شامل چند ویدئو می باشد ، به فضل خداوند متعال ، بتدریج در اختیار مخاطبان محترم قرار می گیرد . با این حال ، از دوستان خواهشمندم که برای بحث در این خصوص ، به تاپیک ویژه این مبحث مراجعه نمایند . لینک آپارت ، خط زمانی جنگ در جبهه شرق ، 1941 نبرد آلمان-شوروی در جنگ جهانی دوم پی نوشت : به طور قطع ، این مجموعه خالی از نقص نخواهد بود ، طبیعتا از دوستان نکته بین درخواست می شود ،نواقص و مشکلات را متذکر شوند . صرفا" برای بزرگترین انجمن بررسی های نظامی وب فارسی MILITARY.IR
  3. با سلام Puma نام یکی دیگر از نفربر های پیشرفته آلمان است که جایگزین نفربر Marder است . این نفربر 31 تن وزن دارد و قادر است بیش از 9 نفر را حمل کند . پروژه ساخت این نفربر از دهه 90 به نام NGP شروع شد و در سال 2001 پایان گرفت . مدیر این پروژه جردن لیکنت بود که با گرفتن بودجه گزاف از دولت شروع به تحقیق و بررسی در مورد این نمونه نفربر ها کرد . نفربر پوما به دلیل داشتن ایتکسون در کنار های مختلف موتور و به دلیل بهره گیری از سیستم آن پی اس سرعت بسیار قابل توجهی دارد چراکه این نفربر علاوه بر حمل توپ های ضد هوایی و توپ 80 میلیمتری قادر است با سرعت 90 کیلمتر در ساعت حرکت کند . این نفربر به دلیل بهره گیر از سیستم کارسیو 3 قادر است با سرعتی معادل 10 کیلومتر در ساعت در آّب حرکت کند . شایان ذکر است که این نفربر به دلیل داشتن برجک LKSN-6G قادر به گردش 360 درجه است و می تواند با استفاده از سیستم هدایت کنند MALXION بیش از 10 کیلومتر خود را مورد بررسی قرار دهد . سیستم پیشرفته MALXION یک سیستم به اندازه یک مانتور 20 اینچ است که با بهره گیری از سیگنال های ماهواره ای قادر است در سخت ترین شرایط آب و هوایی و جنگی سرنشینان را به مسیر درست هدایت کند . این نفربر در سه مدل Puma B، PumaA و PumaC ساخته شده است که هم اکنون بیش از 300 دستگاه از مدل PumaC در نیروی زمینی آلمان در حال خدمت هستند . شایان ذکر است در مدل آخر آقای جردن لیکنت قول داده است که پروژه آن راتا سال 2010 به مرحله تولید برساند . او خاطرنشان می کند که نفربر نوع آخر که احتمالا Puma32 نام خواهد گرفت قادر است به عنوان تسلیحات از جمله توپ های هوایی ، راکت انداز های زمین به هوا ، موشک های ضد تانک و نفربر ، سیستم های مخابراتی و آبی خاکی تجهیز شود . البته باید خاطر نشان کرد که هم اکنون این نفربر قادر است به تسلیحاتی مانند توپ 30 میلیمتری ، کالیبر 7.62 میلیمتری ، 4 راکت انداز زمینی ، یک 5.56 mm HK MG4 و یک توپ 80 میلیمتری تجهیز شود . سیستم های رادیویی و ارتباطی این نفربر عبارتند از : LVN , UT8 , QIY-66 . نام : Puma کشور سازنده : آلمان وزن : 31.5 تن طول : 7.4 m وزن : 3.7 m ارتفاع : 3.1 m سرنشینان : 9 نفر اسب بخار : 1073 bhp قدرت/سنگینی : 25,4 kW برد : 600 کیولمتر در نمونه آول برد در نمونه PumaC : برد بیش از 800 کیلومتر سرعت در نمونه آخر : 90 کیلومتر در ساعت
  4. جغد شب پرواز لوفت وافه بدون شک ، بهترین جنگنده - شکاری رزم شبانه لوفت وافه در طول جنگ جهانی دوم ، پرنده دوموتوره HE-219 UHU ( جغد ) بشمار می آمد که بلحاظ برخی از مشخصات فنی بسیار با جنگنده بلندپرواز ماسکیتو بریتانیایی قابل مقایسه و در برخی از مشخصات نیز از آن عملکرد بهتری داشت . در این شکاری شب پرواز بطور معمول از دو سری آنتن رادار استفاده می گردید ، آنتن های SN-2 و FUG-212 . در نخستین پرواز عملیاتی اسکادران این پرنده در دو شب پیاپی یعنی در شبهای 11و12 ژوئن 1943 ، یک فروند HE-219 A موفق به سرنگون نمودن 5 بمب افکن سنگین چهارموتوره لانکاستر بریتانیایی در کمتر از 30 دقیقه گشت . با وجود این بیلان موفق ، این جنگنده کار آمد هرگز وارد تولید انبوه نگردید و تنها 300 فروند از آن وارد سازمان رزم لوفت وافه شد . مجموعه کابین خلبان و خدمه کنترل کننده رادار در اواخر سال 1944 ، بدلیل حساسیت های موجود نسبت به خدمه این هواپیما ، لوفت وافه درصدد بود تا این جنگنده شب پرواز را به صندلی های پرتاب شونده مجهز نماید ، با این حال فقط یکفروند از این هواپیما ( تصویر فوق ) برای گذراندن آزمایشهای زمینی به صندلی های پرتاب شونده (EJECTION SEAT) مجهز شدند . LUFTWAFFE HE-219 A.1 VS ROYAL AIR FORCE LANCASTER جنگنده شب پرواز HE-219 A.1 مجهز به رادار FUG-220 مونستر - هندورف 45-1944 جنگنده شب پرواز HE-219 A1 - فرودگاه کپنهاگ ، دانمارک ( این تصویر پس از تسلیم شدن واحدهای لوفت وافه در دانمارک برداشته شده است )
  5. نبل ورفر در برابر کاتیوشا تاریخچه و منشاء استفاده از آنچه که امروز در سازمان رزم نیروهای نظامی ، توپخانه موشکی (Rocket artillery) نامیده می شود ، از یک سابقه بسیار طولانی ، بویژه ارتشهای ایران و یونان باستان برخوردار است ، با این حال ، این چینی ها و بدنبال آنها ، مغولان بودند که از این جنگ افزار به شکل گسترده ای در میدان نبرد استفاده نمودند . این سلاح در قرن سیزدهم وارد اروپا گردید و در دو قرن پیاپی ( شانزدهم و هفدهم ) مورد استفاده ارتشهای درگیر قرار گرفت ، ولی به ناگاه ، تا اواسط نیمه نخست قرن بیستم میلادی به دست فراموشی سپرده شد . اما شروع جنگ جهانی دوم ، این وضعیت را دگرگون کرده و دو طرف متخاصم ، یعنی ارتش آلمان و ارتش سرخ اتحاد شوروی ، بسرعت تبدیل به اصلی ترین کاربران این سلاح درآمدند . دریک بازه زمانی بیست و پنج ساله ، ارتش اتحاد شوروی ، طیف وسیعی از راکتهای توپخانه ای را که عمدتا" با شناسه مشهور کاتیوشا ( کاترینا ) و یا براساس کدگذاری آلمانی ، " Stalin’s Organs" شناخته می شد را طراحی ، تولید و به کار گرفت که شامل نمونه های : ام-8 ، کالیبر 82 م.م ام-13 با کالیبر 132 م.م ام-30 / ام-31 کالیبر 300 م.م این موشکها عمدتا" بر روی کشنده های متنوع روسی حمل و شلیک می شدند که عبارت بود از : کشنده زایس -6 ، با ترکیب 4×6 ، شناسه BM-8-36 کشنده استودبیکر، با ترکیب 6×6 ، شناسه BM-8-48 تانک سبک T-60 ، ، شناسه BM-8-24 خودروهای متنوع ساخت شوروی یا انواع وارداتی ، با شناسه BM-13-16( در این تصویر کشنده GMC ایالات متحده ) کشنده زایس -6/ کشنده استودبیکر ، با شناسه BM-31-12 ( در این تصویر سوار بر یک خودروی شنی دار ) در مدت مشابه ، ورماخت ، نیز موفق شد تا هفت نمونه از راکت انداز خود با شناسه " Nebelwerfer" طراحی ، تولید و درسازمان رزم خود به کار گیرد که شامل : نبل ورفر 41 ، کالیبر 150 م.م نبل ورفر 42 ، کالیبر 210 م.م راکت انداز41/42 /schweres Wurfgeraet 40 ، کالیبر310/320 /280/300م.م راکت انداز Raketenwerfer 56 ، کالیبر 300م.م راکت اندازهای آلمانی نیز بر روی طیف وسیعی از خودروهای موجود در ارتش این کشور ، شامل نیمه شنی ها ( به مانند SdKfz.251 ، Maultier ، Schwere Wehrmachtschlepper ) ، تانک های به غنیمت گرفته شده از ارتش فرانسه ( شامل Hotchkiss H-35 / 38 / 39, Renault UE / AMX UE ) و همچنین نفربرهای فرانسوی ( شامل Somua MCG / MCL) نصب وبکار گرفته می شدند . براساس یک اشتباه تاریخی ، ارتش سرخ عمدتا" بعنوان نخستین سازمان مسلح بکارگیرنده راکتهای توپخانه ای در جنگ دوم جهانی ذکر شده است ، در حالی که ورماخت ، از نخستین روزهای شروع عملیات بارباروسا (22 ژوئن 1941 ) ، چهار تیپ موشکی را در جبهه شرقی به کار گرفت ، تا جایی که نخستین آتشباری علیه یگانهای روسی ، در ساعت 3:15 صبح روز 22 ژوئن توسط این جنگ افزار صورت پذیرفت . در حالی که ارتش شوروی ، دیرتر از ورماخت ، یعنی در 14 یا 15 ژوئیه 1941، از این جنگ افزار ، علیه یک ایستگاه راه آهن Orsza ( در طول بزرگراه مینسک - مسکو ) ، که توسط یگانهای گروه ارتشهای مرکز به تصرف در آمده بود ، استفاده نمود . پی نوشت : 1- ظاهرا" ، ورماخت در ابتدا از این سلاح در ماموریت های ایجاد پرده دود برای کمک به پیشروی یگانهای مکانیزه ، استفاده می نمود ، با این حال برخی منابع معتقدند ، فرماندهان آلمانی با مشاهده تاثیر رعب انگیز شلیک صدها موشک روسی در یک محدوده کوچک ، بتدریج از این راکت اندازها برای هدف قرار دادن صفوف متراکم پیاده نظام روسی ، مسیرهای منتهی به خطوط مقدم و نقاط لجستیکی استفاده نمودند . 2- براساس اسناد منتشر شده سرویس های اطلاعاتی اتحاد شوروی در دوران پس از فروپاشی ، با ورود راکت اندازهای کاتیوشا به سازمان رزم ارتش سرخ ، خدمه این سلاح ها ، عمدتا" از پرسنل NKVD انتخاب می شدند که این مساله نشاندهنده محرمانه بودن چنین سلاح هایی می بود . 3- این تاپیک در مهرماه سال 1399 خورشیدی با تجمیع مطالب پراکنده در انجمن تشکیل شد .
  6. نیروی هوایی آلمان     بعد از پایان جنگ دوم جهانی کشور آلمان تا سال ها از داشتن نیروی نظامی محروم شد.این محرومیت باعث تاثیرات مخرب زیادی روی صنعت هوانوردی آلمان وارد شد.تا این که در سال 1955 با پیوستن آلمان به نیروهای ناتو ارتش این کشور تشکیل شد.از سال بعدی که خطر ارتش سرخ روز به روز بیشتر میشد تصمیم به تشکیل نیروی هوایی امروزی آلمان گرفته شد.     نیروی هوایی آلمان (نیروی هوایی امروزی) از 9 ژون سال 1956 تشکیل شد.تعدادی از تکخال ها و خلبانان ارشد لوفت وافه نازی نیز به این نیرو پیوستند. کسانی مانند برترین تکخال آلمان اریش هارتمن و تعدادی دیگر از بهترین ها مانند گرهارد بارخورن،کونتر رال و ژوهانس استین هووف به این نیروی نوپا پیوستند. دوره های اولیه این خلبانان و نیروهای دیگر توسط نیروی هوایی آمریکا در ایالات متحده برگزار شد.         اف 86     تابوت پرنده خلبانان آلمان در طول سال 60 تا 70      اولین هواپیماهایی که نیروی هوایی آلمان با انها شروع کرد اف84 و اف 86 بودند.درسال 1961 ورود 2 فروند اف84 به حریم هوایی آلمان شرقی که به خاطر خرابی سیستم های ناوبری بود منجر به تنش شدیدی بین شوروی و غرب شد که با توضیح غرب این مورد حل شد.سال 1960 اف104 استار فایتر وارد این نیرو شد که تا پایان جنگ سرد به خدمت خود ادامه داد(این هواپیما در طول خدمت 292 سانحه داشت و 116 خلبان خود را کشت که این باعث شد جامعه آلمان دید منفی شدیدی به این هواپیما داشته باشد و القابی شبیه جنگنده سقوط کننده و یا بیوه ساز به آن بدهند. شاید دلیل این همه تلفات خلبانان صندلی ایجکت رو به پایین و سرعت و قدرت مانور بسیار بالا و تیز بودن آن و آموزش ضعیف در سال های ابتدایی تشکیل این نیروی نوپا بود...).در سال 1963 اولین تغییرات بزرگ سازمانی نیروی هوایی آلمان به وجود امد و و پایه کامل گردان های رزمی این نیرو و همین طور قسمت هوادریای ارتش آلمان ریخته شد.نیروی هوایی به سرعت سعی در جایگزین کردین اف104 های خود را داشت و زودتر از تمام کشورهای دیگر این هواپیمایی جنگنده را بازنشست کرد و در سال 1974 فانتوم ها و سپس جنگنده اروپایی تورنادو را به خدمت گرفت.             تورنادو       فانتوم آلمانی   بعد از اتحاد دوباره آلمان شرقی و غربی در سال 1990 کل نیروها و امکانات و هواپیمای آلمان شرقی زیر نظر مرکز فرماندهی پنجم نیروی هوایی رفتند.آلمان غربی خود دارای 4 مرکز فرماندهی مستقل بود که دوتا در شمال و دو تا در جنوب قرار گرفته بودند.تجهیزات بسیاری از شوروی باقی مانده بود که بعد از بررسی کارآیی آن ها ، مشخص شد در حد لازم نبوده و به کشورهای بلوک شرقِ عضو ناتو داده شدند. ولی هواپیماهای میگ 29 و خلبانان آماده ی آن در نیروی هوایی باقی ماندند.میگ های جدید در گردان 73 شکاری مشغول به خدمت شدند و خلبانان کارآزموده آن  در عین حال مشغول آموزش باقی اعضای نیروی هوایی شدند.همینطور هیئتی از آمریکا برای بررسی کارآیی و قابلیت های این هواپیما به آلمان سفر کردندو در رزمایش های مختلف مانند رزمایش Red October با خصوصیات این جنگنده مدرن روس اشنا شدند.با ورود به کار جنگنده تایفون آخرین فروند از این جنگنده سال 2004 از خدمت خارج شد و تمام میگ های آلمانی به نیروی هوایی لهستان انتقال یافتند.       میگ29       سابقه عملیات های رزمی     نبرد های بالکان   لوفت وافه اولین تجربه رزمی خود بعد از جنگ دوم جهانی در سال 1995 کسب کرد.عملیات Deliberate Forcer بر ضد نیروهای صرب انجام داد .در این عملیات 6 تورنادوی نوع ضربتی با اسکورت 8 فروند تورنادوی دیگر به بمباران مواضع صربها پرداختند.در سال 1999 در جنگ کوزوو نیروی هوایی آلمان مستقیماً در کنار ناتو به عملیات هوایی پرداخت. این مسئله آنقدر در ان زمان جالب نمود پیدا کرد که روزنامه sun در سرتیتر خود نوشت: نیروی هوایی شاهنشاهی انگلیس و لوفت وافه در کنار هم در حال جنگ هستند. لوفت وافه در این عملیات از گردان 32 بمب افکن خود استفاده کرد که از جنگنده های ضربتی تورنادو استفاده می کردند.   در این عملیات تورنادوها از موشک های هوا به زمین إی جی إم 88 هارم و موشک های کوتاه برد سایدویندر برای دفاع هوایی استفاده کردند و مواضع ضدهوایی  نیروهای  متخاصم در اطراف کوروو را مورد تهاجم قرار دادند. در جنگ لوفت وافه مجموعا 446 سورتی پرواز انجام داد که در آن 236 موشک هارم شلیک کرد.لوفت وافه در این جنگ هیچ تلفاتی نداشت.   افغانستان   در سال 2006 لوفت وافه تعدادی از هواپیماهای تورنادوی شناسایی خود را از اسکادران 51 شناسایی ایملمن به فروذگاه مزارشریف افغانستان انتقال داد.همچنین تعدای از بالگردهای ارتش و هواپیماهای ترابری سی160 از این فرودگاه عملیات انجام می دهند.   از سال 2011 تغییرات گسترده ای در ساختار سازمانی نیروی هوایی آلمان انجام شد.بر طبق این تغییرات به طور کلی سه اسکادران چند منظوره متشکل از جنگنده تایفون هر کدام با 140 فروند تشکیل میشوند و فقط یک اسکادران جنگنده بمب افکن تورنادو به خدمت ادامه خواهد داد.ساختار سازمانی به شکل زیر:   سازمان مرکزی فرماندهی عملیات هوایی: مسئول کنترل و فرماندهی عملیات هوایی مرکز فرماندهی نیروهای عملیاتی: که فرماندهی نیروهای عملیاتی را به عهده دارد مرکز فرماندهی نیروهای پشتیبانی: که کار پشتیبانی نیروهای رزمی را به عهده دارد     مراکز آموزشی آمریکای شمالی   به دلیل محدودیت های ژرمن ها بعد از جنگ جهانی، اکثر خلبانان نیروی هوایی در مراکز آموزشی در آمریکا و کانادا آموزش می دیدند.بعد از اتفاقات و حوادث سال 60 تا 70 روی جنگنده های اف84 و اف104 (سقوط ها و تلفات زیاد خلبانان آلمانی با این دو هواپیما بسیار بالا بود) به دلیل فشارهای عمومی مراکز آموزشی لوفت وافه رسماً به آمریکا و کانادا انتقال یافت.دو مرکز آموزشی لوفت وافه یکی در فرودگاه Goose Bay در کانادا و دیگری در فرودگاه Holloman در نیومکزیکوی آمریکا تشکیل شدند. مرکز فرماندهی  این دو مراکز آموزشی با عنوان مرکز هوایی آموزش تاکتیکی در سال 1996 در فرودگاه Holloman تشکیل و مستقر شد و کارهای آموزش و هماهنگی آن و ساختار آموزشی در این مرکز انجام می شود.       اف4 های فانتوم در حال اموزش در اطراف holloman   این نیرو در حال حاضر در اورپا پس از انگلیس ، فرانسه و ایتالیا ، مکان چهارم قدرت را دارد. تعداد نیروهای انسانی لوفت وافه 44565 نفر است که وزیر دفاع اعلام کرده این نیروها باید به 23000 نفر کاهش پیدا کند.   لوفت وافه 10 فرودگاه عملیاتی و 3 فرودگاه بدون نیروی عملیاتی دارد. هواپیماهای رزمی که ستون فقرات  اسکادران های آن را تشکیل می دهند شامل: 112 فروند یوروفایتر تایفون که سفارش کل آن 143 فروند است 122 فروند تورنادو که برنامه ریزی شده تا به تعداد 85 فروند برسد و همگی ارتقا پیدا کنند     هواپیماهای ترابری نظامی: 56 فروند سی  160 + سفارش 40 فروند ایرباس آ400 ام   بالگردها : 42 فروند سی اچ53 + 3 فروند یوروکاپتر   هواپیماهای آموزشی : بیچ کرافت تی6 به استعداد 69 فروند + تی38 تالون 35 فروند                       یوروفایتر تایفون     برگرفته از ویکی ترجمه از نیما IRIAF   کلیه حقوق این تاپیک متعلق به سایت میلیتاری میباشد   :rose:   ----------------------------------- اندکی ویرایش شد تصاویر و تاپیک منتقل شد PersianKing
  7. به نام خدا Volkssturm دوستان گرامی به خاطر تاخیری که در ادامه سری مقالاتی که ارائه می کردم ایجاد شد پوزش می طلبم. به علت مشغله درس و زندگی و کم حوصلگی این سری با تاخیر مواجه شد قرار بود این تاپیک را در هفته ی بسیج ارائه کنم که به هر صورت نشد.خب بعد از معرفی اس اس ها و اس ا ها این بار نوبت فولکشتروم ها یا به عبارتی بسیج ملی المانهاست. فولکشتروم به عنوان نیرویی یا به عبارت بهتر بسیج ملی المان نازی بود که در ماههای پایانی جنگ جهانی دوم به وجود امد.این بسیج ملی به دستور رهبر المان نازی ادولف هیتلر در 18 اکتبر سال 1944 به وجود امد که مردان و پسران بین رده سنی 16 تا 60 سال را که جزو نیروهای نظامی المان نبودند را به خدمت فراخواندند. پسران و مردان ار رده سنی 16 تا 60 سال مردانی که شغلشان حیاتی و واجب برای کشور نبود و یا در قسمتهای غیر ضروری ارتش و نظامی خدمت می کردند برای به دست گرفتن اسلحه فراخوانده شدند.البته قابل ذکر هست که این طرح از سال 1925 وجود داشت اما بر روی کاغذ فقط . اما بعد از فرمان هیتلر رنگ واقعیت به خود گرفت به طوری که انتظار می رفت حدود 10 میلیون نفر بسیج شوند بعد از این فرمان شخصی به نام مارتین بورمان با براوردی اعلام کرد که حدود 6 میلیون نیرو را می توان از نظر سلامت و توان جسمی جذب کرد برای این که این نیرو موثر و کارامد باشد هیتلر و بورمان می خواستند این نیروها نه تنها از نظر تعداد زیاد باشند بلکه دارای تعصب نیز باشند.در مراحل اولیه برنامه ریزی مشخص شد اگر نیروهای بسیج شده فاقد روحیه باشند جنگاوری و پیکار انها کمتر است به همین دلیل برای رسیدن به ان روحیه و تعصب مورد نظر,واحدهای فولکشتروم تحت فرماندهی مستقیم نازیهای محلی حزب بودند.دیگر فولکشترومها یک سازمان وسیع ملی شده بودند.یک میلیشیای واقعی. شاید جالب باشد بدانید که این ایده فولکشتروم گرفته شده از لنداشتورم پروسها که بر می گردد به سالهای 1813 تا 1815 در طی جنگ پروس با ناپلئون که مردم پروس به عنوان نیروی چریکی برای ازادی علیه ناپلئون می جنگیدند. زمانی که المان نازی در شرق المان و در جبهه ی شرقی با کمبود نیروی انسانی در برابر شوروی مواجه شد,این ایده فولکشتروم به عنوان اخرین راه برای جبران نیرو توسط رئیس اکادمی "oberkommando guderian heeres" ژنرال هاینس فیشر در سال 1944 ارائه شد. "oberkommando guderian heeres " سرفرماندهی ارتش المان بین سالهای 1936 تا 1945 بود. فولکشترومها در جبهه ها فولکشترومها در جبهه ها هاینریش هیملر,جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش,مسئول تسلیحات و تمرینات بود.فولکشترومها اگرچه معمولا تحت کنترل حزب بودند اما در موقع عمل تحت فرمان ورماخت(نیروهای دفاعی المان) بودند که این کار باعث کاهش تاثیر انها شده بود. واحد اساسی انها یک گردان شامل 642 مرد می شد که اکثر عضوهای ان جزو سازمان جوانان هیتلری ,سالخوردگان,ناتوانان و یا افرادی بودند که قبلا برای خدمت نظامی مناسب تشخیص داده نشده بودند. از نظر اموزشی وضعیت خوبی وجود نداشت زیرا اعضا و نیروهای فولکشتروم فقط یک سری اموزشهای بسیار پایه ایی را اموزش می دیدند که شامل یک برگه و یا توضیح کوتاه در باره ی چگونگی استفاده و اشنایی با سلاحهایی به مانند کارابین 98k rifle و راکت ضد تانک پنزرفاست می شد.تمرین با سلاح به دلیل این که جنگ در حال انجام و نیروها با کمبود سلاح مواجه بودند خیلی کم صورت می گرفت به طوری که اغلب نیروهای فولکشتروم در میدان نبرد واقعی با سلاحها اشنا می شدند.همچنین با کمبود مربی اموزشی هم رو به رو بودند و تعدادی از سربازان کهنه کار جنگ جهانی اول به تصمیم خودشان به اموزش چگونگی سلاحها می پرداختند. این یک برگ روزنامه یا کاغذی است که در ان تیربار MG34 را معرفی کرده است.چون نوشته هایش ناخوانا بود نتوانستم ترجمه کنم بسیار علاقه مند بودم بتوانم ببینم به چه گونه ان را برای مردم عادی شرح داده اند ولی متاسفانه نتوانستم کیفیتی بهتر از این پیدا کنم. از نظر تسلیحات واحدها هم هیچ همگونی وجود نداشت و از هر انچه وجود داشت استفاده می کردند.هر عضو فولکشتروم هم می بایست لوازم مورد نیازش مثل یونیفرم و وسایل پخت غذا را خودش می اورد. این امر منجر به این شد که واحدها ژولیده و کهنه باشند و به جای اینکه روحیه نیروها بالا رود باعث یاداوری حالت نومیدانه المان می شد. فولکشترومهای اسیر شده در جبهه بلاروس-برلین 1945 فولکشترومها سلاحهای مختلفی را مورد استفاده قرار می دادند , برخی تفنگهای Gewehr 98s و Gewehr 71s و یا سلاحهایی که توسط نیروهای المانی از کشورهایی مثل شوروی -ایتالیا - بلژیک - فرانسه - چک و لهستان و... به غنیمت گرفته شده بودند استفاده می کردند.و برخی هم به نسبت بیشتر از تفنگهای 98ks کارابین استفاده می کردند. Karabiner 98ks المانها حتی سلاحهایی را که قیمت ارزانی داشته باشند را طراحی و مورد استفاده قرار دادند تا بتوانند کمبود سلاح و مهمات را جبران کنند. سلاحهایی مثل: MP3008 und volkssturmgewehr 1-5 MP3008 volkssturmgewehr 1-5 در مجموع باید گفت از هر چیزی که موجود بود استفاده می کردند.این حجم زیاد انواع مختلف سلاح با مهمات متفاوت فشار زیادی را به بخش لجستیک وارد می کرد و ان را با مشکل رو به رو ساخته بود. یونیفرم فولکشتروم ها فقط یک بازوبند سیاه بود که روی ان نوشته شده بود "Deutscher Volkssturm Wermacht " به معنی: فولکشتروم ورماخت(نیروهای دفاعی المان) المان. همراه با نشانهای نقره ای ساده ای که بر روی یقه نصب می شد. مسئولین نازی سعی یسیاری کردند تا یونیفرم نظامی و زیبا و یکدستی برای انها داشته باشند اما نتوانستند برای همه ی نیروها یونیفرمهای یکدستی را فراهم کنند. به همین دلیل تعداد زیادی از فولکشترومها یونیفرمهای نیروی انتظامی یا یونیفرم کارهای عادی دیگر مثل نگهبانان کارخانه ها یا شرکتها و یا راهبرهای قطار و .... را می پوشیدند.اگر به عکسهای بالا و پایین نگاه کنید متوجه می شوید. بازوبندی که این نیروهای بسیج شده می بستند با عبارت فولکشتروم ورماخت المان. نیروهای فولکشتروم با لباسهای مختلف فولکشترومها دارای رسته بودند که در پایین نشانها و رسته های انها را می بینید : Bataillionsführer سرگرد Kompanieführer سروان Zugführer ستوان Gruppenführer گروهبان Volkssturmmann سرباز همان طور که قبلا گفته شد المانیها از جندین نسل به عنوان نیرو استفاده کردند. حتی افراد سالخورده و کسانی که در جنگ جهانی اول کارازموده شده بودند. این نیروها اغلب در همان ناحیه خودشان مورد استفاده قرار می گرفتند اما تعدادی از انها مستقیما به خط مقدم در جاهای دیگر فرستاده می شدند. زمانی که اموزش و توضیح کوتاه درباره ی سلاح تمام می شد و سلاح به دست انها می دادند رسم بود بعد از دادن سلاح به انها به رهبرشان هیتلر سوگند می خوردند و وارد میدان نبرد می شدند. نیروهای فولکشتروم در حال ادای سوگند این نیروهای غیر نظامی بسیج شده به طور وسیع در نبرد برلین مورد استفاده قرار گرفتند که در قسمتهای زیادی از شهر می جنگیدند. این نبرد واقعا ویرانگری بود. زیرا اعضای ان تا سر حد مرگ برای اینکه اسیر نیروهای شوروی نشوند می جنگیدند.وحشی گری و رفتار نیروهای شوروی بسیار زیاد بود.در پرانتز عرض کنم که روزهای اخر جنگ مردم و نیروهای المانی خودشان دسته دسته از شرق به طرف غرب می رفتند تا خود را تسلیم نیروهای امریکایی کنند تا گرفتار و اسیر نیروهای روسی نشوند. بد نیست بدانید از حدود 90- 95 هزار اسیر المانی در بند روسها تنها 5 هزار نفر به المان بر گشتند و بقیه در اردوگاههای مخوف سیبری روسیه کشته شدند و یا جان سپردند. نبرد مهم دیگری که فولکشترومها در ان حضور پررنگی داشتند نبرد Konigsberg بود. جسد یکی از نیروهای فولکشتروم کشته شده اجرای این چنین طرحهایی بود که باعث شد بعد از پایان جنگ نسبت زنان به مردان المانی 8 به 1 باشد. در پایان بیشتر استراتژیستها و تاریخ نگاران بر این باورند فولکشتروم ها تاثیر استراتژیک کمی در نتیجه جنگ داشتند,اما چیزی که نمیشه انکار کرد ان است که این افراد با وجود اینکه می دانستند شانسی برای پیروزی ندارند اما دلیرانه جنگیدند. [align=center][/align] برای ازادی و زندگی,فولکشترم نویسنده و گرداورنده: هانس استفاده از مطلب بدون ذکر نام نویسنده و سایت میلیتاری مجاز نمی باشد.
  8. به نام خداوند خون و خدای سلاح/ خداوند دشمن ستیز و خدای دفاع برگردان: شقایق عملیات اسکورپیون عملیات نظامی در طول نبرد ج ج 2 بود که در شمال آفریقا رخ داد. این مبارزه ای بین نیروهای متحدین به رهبری ژنرال اروین رومل و نیروهای انگلیسی تحت فرماندهی ژنرال استرافر بود که در 26-27 می 1941 رخ داد. اسکورپیون یک ضد حمله آلمانی علیه انگلیسیها در گذرگاه هلفایا در شمال غربی مصر و در پاسخ به عملیات برویتی انگلیسی ها بود. عملیات آلمان موفقیت انگیز بود و باعث شد بریتانیایی ها تحت فشار قرار بگیرند و از گذرگاه هلفایا گذر کنند و به مرز باک باک سوفافی عقب نشینی کنند. اسکورپیون دومین عملیات تهاجمی رومل پس از ورود به آفریقا محسوب میشد. زمینه پس از پیروزی و پیشی گرفتن بریتانیا بر ایتالیا در عملیات قطب نما، فرماندهی عالی آلمان رومل را برای بازیابی وضعیت نیروهای کورپس آفریقایی فرستاد. رومل یکبار حمله کرد، و نیروهای بریتانیایی را به جز قلعه توبروک، از مرکز لیبی به پشت مرزهای مصر راند. نیروهای متحدین حدود 15 کیلومتر در مصر پیشروی کردند و شهر ساحلی سولوم و گذرگاه هلفیا و بخشی از جنوب شرقی را آزاد ساختند. http://up.reich-history.com/images/60402987532410534951.jpg بخشی از عملیات در کویر غربی و در ج ج 2 گذرگاه هلفیا یک شکاف در کناره دشت ساحلی بود که با یک باریکه از داخل آفریقا جدا میشود و حدود یک کیلومتر با مرز ساحلی فاصله دارد. در تاریخ 15-16 ماه مه، نیروهای بریتانیایی با عملیات برویتی حمله را شروع کردند. در مجموع نیروها از طریق گذرگاه هلفیا عبور کردند و به سمت بیابان و نیروهای آکسیس که در راه فورت در لیبی بودند، حمله بردند. آنها عقب رانده شدند اما در همان هلفیا سنگر گرفتند. رومل میدانست که هلفیا یک موقعیت کلیدی بود و اجازه حرکت آزادانه میان دشت های ساحلی و داخلی را میداد و به همین دلیل برای بازپس گرفتن آن مصمم شد و تنها 10 روز بعد دوباره حمله را آغاز نمود. حمله ی رومل در شب 26 مه، سه گروه ضربت آلمانی در بین مسیر ساحل و گذرگاه هلفیا مستقر شدند. این گروه ها زیر مجموعه پانزر داک بود که فرماندهی آن را ماکسیمیلیان فون هرف بر عهده داشت. آنها صبح زود روز بعد حمله را آغاز نموده و هلفیا توسط سپاه سوم کولداشتورم محافظت میشد. آنها به خوبی میجنگیدند اما نتوانستند آلمان را متوقف کنند چون امنیت فرماندهی آلمان فوق العاده بوده و بریتانیا از ترس قیچی شدن و احاطه شدن منطقه را ترک کرد. http://up.reich-history.com/images/00031856597995533579.jpg رومل در سمت چپ و SdKfz.250/3 تحت فرماندهی او در طول روز عقب نشینی های بسیاری انجام شد و سرهنگ دوم موبرای به قصد پیروزی و با اجازه خروج کرد اما 173 رقم تلفات داد(فقط 170 تا مربوط به سپاه سوم بود) مانند 4 اسلحه سنگین، 8 ضد تانک، 4 تانک. هیچ نیروی بریتانیایی قادر به ارائه پشتیبانی نبود بطوریکه واحد های بریتانیایی به طور مرتب از گذرگاه خارج میشدند و هر لحظه امکان آن میرفت که دوباره توسط دول محور اشغال شود. بدین ترتیب تمام زمین دوباره از احتصار بریتانیا درآمد و به تصرف دول محور رسید. تاریخ: 26-27 مه 1941 محل: کانال هلفیا، مصر نتیجه: پیروزی دول محور طرفین درگیر: انگلیس-آلمان فرماندهان: آلمان: ماکسیمیلیان فون هرف، انگلیس: ویلیام گات استحکامات: بریتانیا: سپاه XIII، گردان پیاده نظام و حمایت تسلیحات آلمان: نیروهای آفریقایی تلفات: انگلیس 173 تلفات، 23 تا مربوط به توپخانه و 5 تا تانک و بقیه نیز متفرقه. آلمان: هیچ تلفاتی نداد. لینک مقاله اصلیhttp://www.forum.reich-history.com/thread452.html http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/87984166578757837318.jpg به نام خداوند خون و خدای سلاح/ خداوند دشمن ستیز و خدای دفاع برگردان: شقایق عملیات اسکورپیون عملیات نظامی در طول نبرد ج ج 2 بود که در شمال آفریقا رخ داد. این مبارزه ای بین نیروهای متحدین به رهبری ژنرال اروین رومل و نیروهای انگلیسی تحت فرماندهی ژنرال استرافر بود که در 26-27 می 1941 رخ داد. اسکورپیون یک ضد حمله آلمانی علیه انگلیسیها در گذرگاه هلفایا در شمال غربی مصر و در پاسخ به عملیات برویتی انگلیسی ها بود. عملیات آلمان موفقیت انگیز بود و باعث شد بریتانیایی ها تحت فشار قرار بگیرند و از گذرگاه هلفایا گذر کنند و به مرز باک باک سوفافی عقب نشینی کنند. اسکورپیون دومین عملیات تهاجمی رومل پس از ورود به آفریقا محسوب میشد. زمینه پس از پیروزی و پیشی گرفتن بریتانیا بر ایتالیا در عملیات قطب نما، فرماندهی عالی آلمان رومل را برای بازیابی وضعیت نیروهای کورپس آفریقایی فرستاد. رومل یکبار حمله کرد، و نیروهای بریتانیایی را به جز قلعه توبروک، از مرکز لیبی به پشت مرزهای مصر راند. نیروهای متحدین حدود 15 کیلومتر در مصر پیشروی کردند و شهر ساحلی سولوم و گذرگاه هلفیا و بخشی از جنوب شرقی را آزاد ساختند. http://up.reich-history.com/images/60402987532410534951.jpg بخشی از عملیات در کویر غربی و در ج ج 2 گذرگاه هلفیا یک شکاف در کناره دشت ساحلی بود که با یک باریکه از داخل آفریقا جدا میشود و حدود یک کیلومتر با مرز ساحلی فاصله دارد. در تاریخ 15-16 ماه مه، نیروهای بریتانیایی با عملیات برویتی حمله را شروع کردند. در مجموع نیروها از طریق گذرگاه هلفیا عبور کردند و به سمت بیابان و نیروهای آکسیس که در راه فورت در لیبی بودند، حمله بردند. آنها عقب رانده شدند اما در همان هلفیا سنگر گرفتند. رومل میدانست که هلفیا یک موقعیت کلیدی بود و اجازه حرکت آزادانه میان دشت های ساحلی و داخلی را میداد و به همین دلیل برای بازپس گرفتن آن مصمم شد و تنها 10 روز بعد دوباره حمله را آغاز نمود. حمله ی رومل در شب 26 مه، سه گروه ضربت آلمانی در بین مسیر ساحل و گذرگاه هلفیا مستقر شدند. این گروه ها زیر مجموعه پانزر داک بود که فرماندهی آن را ماکسیمیلیان فون هرف بر عهده داشت. آنها صبح زود روز بعد حمله را آغاز نموده و هلفیا توسط سپاه سوم کولداشتورم محافظت میشد. آنها به خوبی میجنگیدند اما نتوانستند آلمان را متوقف کنند چون امنیت فرماندهی آلمان فوق العاده بوده و بریتانیا از ترس قیچی شدن و احاطه شدن منطقه را ترک کرد. http://up.reich-history.com/images/00031856597995533579.jpg رومل در سمت چپ و SdKfz.250/3 تحت فرماندهی او در طول روز عقب نشینی های بسیاری انجام شد و سرهنگ دوم موبرای به قصد پیروزی و با اجازه خروج کرد اما 173 رقم تلفات داد(فقط 170 تا مربوط به سپاه سوم بود) مانند 4 اسلحه سنگین، 8 ضد تانک، 4 تانک. هیچ نیروی بریتانیایی قادر به ارائه پشتیبانی نبود بطوریکه واحد های بریتانیایی به طور مرتب از گذرگاه خارج میشدند و هر لحظه امکان آن میرفت که دوباره توسط دول محور اشغال شود. بدین ترتیب تمام زمین دوباره از احتصار بریتانیا درآمد و به تصرف دول محور رسید. تاریخ: 26-27 مه 1941 محل: کانال هلفیا، مصر نتیجه: پیروزی دول محور طرفین درگیر: انگلیس-آلمان فرماندهان: آلمان: ماکسیمیلیان فون هرف، انگلیس: ویلیام گات استحکامات: بریتانیا: سپاه XIII، گردان پیاده نظام و حمایت تسلیحات آلمان: نیروهای آفریقایی تلفات: انگلیس 173 تلفات، 23 تا مربوط به توپخانه و 5 تا تانک و بقیه نیز متفرقه. آلمان: هیچ تلفاتی نداد. لینک مقاله اصلیhttp://www.forum.reich-history.com/thread452.html http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/87984166578757837318.jpg
  9. انیگما نام دسته‌ای از ماشین‌های الکترومکانیکی مبتنی بر روتور است که برای رمزنگاری و رمزگشایی پیام‌های محرمانه بکار می‌رفته. ماشین انیگما در سالهای ۱۹۲۰ میلادی به عنوان یک محصول تجاری عرضه شد. ارتش آلمان نازی مدل خاصی از این ماشین به نام انیگمای ورماخت را تولید نمود و به منظور رمزنگاری و رمزگشایی پیام‌های نظامی در طول جنگ جهانی دوم بکار برد. متفقین با بکارگیری اطلاعات بدست آمدن از جاسوسان، بررسی تجهیزات به غنیمت گرفته شده و تلاش دانشمندان و ریاضی‌دانان، از جمله آلن تورینگ، موفق به گشودن رمز پیامهای ارتش آلمان شدند و تاثیر مهمی در شکست آلمان گذاشتند. نیگما مشهورترین ماشین رمزنگاری تاریخ است که کشف رمزهای آن توسط متفقین در طول جنگ جهانی دوم، تاثیر زیادی در تغییر سرنوشت جنگ داشت. با این وجود، بسیاری از رمزهای انیگما نیز هرگز شکسته نشده است. جنگ جهانی دوم گذشته از تمام جنبه‌های منفی آن، با یک تغییر بزرگ در زمینه رمزنگاری مصادف است: تغییر رویکرد از رمزنگاری‌های دست‌نویس به استفاده از ماشین‌هایی که قادر بودند کدهای چرخشی و همواره در حال تغییر را خلق کنند. بهترین نوع شناخته شده این ماشین‌ها، ماشین انیگما بود که نخستین بار توسط نیروی دریایی آلمان در سال 1926 / 1305 مورد استفاده قرار گرفت. به گزارش نیوساینتیست، ماشین انیگما از سه یا چهار گردونه استفاده می‌کرد. این گردونه‌های با ایجاد مدارهای الکتریکی، حروف پیامی را که باید به رمز درآورده می‌شد، به حروف رمزنگاری شده تبدیل می‌کرد. تنظیمات گردونه‌ها مرتبا و اغلب هر روز تغییر می‌کرد، در نتیجه به ندرت از رمزگذاری مشابهی برای نوشته‌های رمزی استفاده می‌شد. به کمک آلن تورینگ و گروهی از رایانه‌های اولیه که بمب نامیده می‌شدند، رمزشکنان متفقین در نهایت موفق شدند بسیاری از رمزهای انیگما را کشف رمز کنند؛ مساله‌ای که به آنها کمک کرد تا سرنوشت جنگ را تغییر دهند. با این وجود، بسیاری از رمزهای انیگما نیز هرگز شکسته نشد. در سال 2006 / 1385، استفان کراه، رمزشکن آماتور ساکن اوتریخت هلند، تلاشی را آغاز کرد تا سه مورد از پیام‌های انیگما را رمزگشایی کند؛ پیام‌هایی که توسط رزم‌ناو هوریکان در سال 1942 / 1321 استراق سمع شده بود. مشابه پروژه ستی در خانه که می‌کوشد تا با استفاده از ظرفیت محاسباتی رایانه‌های خانگی در هنگام بلااستفاده بودن، با تحلیل سیگنال‌های دریافتی از فضا نشانی از حیات هوشمند بیابد؛ پروژه انیگما در خانه نیز می‌کوشد تا از توان محاسباتی هزاران رایانه در سراسر دنیا برای کشف این رمزها استفاده کند. این پروژه دو پیام نخست را در مدت چند ماه کشف رمز کرد. یکی از پیام‌ها درباره گزارش موقعیت یک زیردریایی بود و پیام دیگر در این باره بود که چطور یک زیردریایی مجبور شد پس از تحت حمله قرار گرفتن به زیر آب فرو برود. اما رمز سومین انیگما هنوز شکسته نشده است. دیوید کان، نویسنده کتاب «رمزشکنان: تاریخچه بسیار مستند رمزنگاری» می‌گوید که مقاومت یک رمز انیگما در مقابل چنین حمله محاسباتی عظیمی، شگفت‌انگیز نیست. نیروهای متفقین پیام‌های مخابراتی انیگما را با استفاده از حدس‌های خودآموخته در هنگام حل می‌شکستند، سپس از بمب‌ها برای تولید ترکیبات محتملی استفاده می‌کردند که می‌توانست نوشته رمزگذاری شده را خلق کند. به گفته وی، بدون یک حدس صحیح درباره متن پیام، ترکیبات چرخ‌دنده‌های گردونه‌ها آنقدر زیاد است که زمان لازم برای شکستن یک رمز انیگما فراتر از عمر آدمی خواهد بود. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Enigma.jpg http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Enigma_Decoder_Machine.jpg http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Four-rotor-enigma.jpg http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Enigma-IMG_0484-black.jpg http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Enigma-G.jpg ----------- http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%AF%D9%85%D8%A7 http://www.khabaronline.ir/detail/157638/
  10. پس از پایان جنگ جهانی دوم و زمانی که کشورهای غربی فاتح تصمیم گرفتند تا ارتش آلمان غربی را برای مقابله با تهدید ارتش سرخ دوباره سازماندهی کنند نیروی زمینی این کشور تصمیم گرفت بر اساس تجربیات جنگ جهانی دوم در نبردهای زرهی یک شکارچی تانک جدید را به خدمت بگیرد. هدف این بود که یک خودرو زرهی برای عملیات دفاعی طراحی شود تا بتواند در برابر هجوم زرهی نیروهای پیمان ورشو مقاومت کند و از راه دور با ادوات زرهی دشمن درگیر شود. این شکارچی تانک بر اساس یادپانزر-4 ساخته شد و به یک قبضه توپ 90 میلیمتری مسلح شد که قبل از آن در تانکهای ام-47 پاتون نصب شده بود. در سال 1963 تعداد 24 دستگاه نمونه آزمایشی برای تست به نیروی زمینی تحویل داده شدند.بین سالهای 1966 تا 1967 تعداد 770 دستگاه از این خودروهای توسط "هانوماگ" و "هنشل" ساخته شده و به نیروی زمینی آلمان غربی تحویل داده شد. شکارچی تانک جدید فاقد برجک بود، زرهی اندک داشت و با استفاده از شنی مناسب تحرک و سرعت خوبی به دست آورده بود. خدمه "کانون یادپانزر" 4 نفر (فرمانده، راننده، توپچی، گلوله گذار) بودند. 8 فروند از این خودروها در سال 1975 به ارتش بلژیک تحویل داده شدند. هنگامی که ارتش سرخ تانکهای جدیدتر تی-64 و تی-72 را به خدمت گرفت توپ 90 میلیمتری کانون یادپانزر دیگر ناکارآمد شده بود. از دیگر سو تجربیات جنگ جهانی دوم ضعفهای طرح های بدون برجک را آشکار ساخته بود که بزرگترین آنها عدم آزادی توپ برای نشانه گیری در سمت می باشد. به همین دلیل در طی سالهای 1983 تا 1985 نیروی زمینی آلمان تصمیم گرفت تا کانون یادپانزرهایش را تبدیل به خودروهای زرهی مناسبت تری کند. 163 دستگاه از آنها با نصب موشکهای "تاو" یا "هات" به جای توپ اصلی به موشک انداز زرهی "جاگوار-2" تبدیل شدند. تعدادی دیگر نیز با برداشتن توپ به زرهپوشخهای شناسایی برای واحدهای توپخانه یا خمپاره انداز تبدیل شدند. جاگوار-2 مترجم: رضاکیانی موحد منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 74 قدرت:500اسب بخار موتور: 1 دستگاه موتور 8 سیلندر دیزل بردعملیاتی: 385 کیلومتر سرعت 70 کیلومتر بر ساعت وزن:27500 کیلوگرم طول:6.29 متر عرض:2.98متر ارتفاع:2.01متر خدمه:4نفر تعداد:24+770 دستگاه از:1963 تا:1967 تسلیحات و زره 1 قبضه توپ ضد تانک90میلیمتری ال-40 ساخت راین متال 2قبضه مسلسل کالیبر7.62 میلیمتری ام.ژ-3 8 قبضه نارنجک انداز دودزا حداکثر زره:50میلیمتر
  11. آ7وی تانکی بود که توسط آلمان در سال 1918 –نزدیک به پایان جنگ- تولید شد. برای بهار سال 1918، 100 عدد از آنها سفارش داده شد ولی تنها 20 عدد تحویل داده شد. آنها از مارس تا اکتبر همان سال در عملیات بودند و تنها تانکهایی بودند که آلمان در طول جنگ اول جهانی ساخت. آ7وی بیش از 7 متر طول و 3 متر پهنا داشت و ارتفاع آن به 3 متر بالغ می شد. خدمه به صورت معمول شامل 16 سرباز و 2 افسر بود: فرمانده، راننده، مکانیک، مکانیک/اخطار کننده، 12 سرباز -6نفر مسلسل چی و 6نفر خشابگذار- توپ چی و کمک توپ چی. آ7وی به 6مسلسل 7.9میلیمتری و یک توپ 57میلیمتری در جلو مجهز بود. مدلی که به ماده معروف است به جای توپ 2 مسلسل دیگر در جلو داشت. کاملا روشن نیست که چند تا از این مدل ساخته شد یا به آن تبدیل شد. بعضی منابع می گویند که تنها از شاسی های 501 برای مدل ماده استفاده شده است. این تانک، زرهی به قطر 20 میلیمتر از ورقۀ فولادی در دو طرف و 30 میلمیتری در جلو داشته است. به هر حال، زره از صفحات فولاد سخت شده نبود و این امر، کارایی آن را کاهش داده بود. این قطر دربرابر تیر مسلسلها و تفنگها مناسب بود ولی نه برای کالیبرهای بالا. پیشنهاد شد که مانند دیگر تانکهای آن دوره، زره تقویت شود که این بار از فولاد سخت شده استفاده شد. توان لازم توسط دو موتور دایلمر 4سیلندر تأمین می شد که هر کدام 100اسب بخار قدرت داشتند. بیشترین سرعت حدود 15کیلومتر در ساعت در جاده و 5کیلومتر در ساعت در خارج از جاده بود. آ7وی 500لیتر بنزین حمل می کرد و می شد آن را تا مسافت 132کیلوتری به جلو راند. مانند دیگر تانکهای آن دوره، آ7وی تانکی کند بود ولی توانایی خارج از جادۀ بسیار ضعیفی داشت و مستعد گیرکردن بود. برآمدگی بزرگ در جلو و فاصلۀ کم با زمین به معنی گیر کردن در خندقها یا زمینهای گلی بود. به هر حال، یک زمین باز می توانست در موفق شدن آن کمک کند و آنگاه تانک می توانست قدرت آتش بیشتری نسبت به یک ماشین زره پوش اعمال کند. نسبت توان به وزن 6.8اسب بخاربرتن بود و می توانست از خندقی به عرض 2.3متر عبور کند. فاصلۀ کف تانک تا زمین 200 تا 400میلیمتر بود. 30شاسی دیگر از این تانک موجود بود که آنها را اغلب بدون زره و برای حمل و نقل نفرات ساختند. تاریخچۀ درگیری اولین بار در تاریخ 21 مارس سال 1918 از این تانک در نبردی در شمال کانال سنت کوئینتین استفاده شد. آنها به متوقف کردن نفوذ کوچک انگلستان در آن ناحیه کمک کردند ولی زد و خورد کمی در آن روز دیده شد. اولین رودررویی یک تانک با تانکی دیگر؛ در 24 آوریل سال 1918 در نزدیکی ویلرز-بروتونو انجام شد. وقتی که 4 عدد از آ7وی ها قسمتی از حمله -با کمک پیاده نظام- را بر عهده گرفتند، ناگهان با 3عدد تانک مارک4 انگلیسی -2عدد مجهز به مسلسل و یکی مسلح به توپ 6 پوندی- رودررو شدند. در طی درگیری، تانکهای هر دو طرف صدمه دید. طبق اشارۀ لیدر تانکهای انگلیس -ستوان دوم اف میچل- مسلسل نصب شده بر روی مارک 4ها عقب افتاده بودند و قادر به صدمه زدن به آ7وی ها نبودند. میچل سپس به لیدر تانکهای آلمانی با توپ خود حمله کرده است که آن را از پا درآورده است و 5 نفر از خدمۀ آن را کشته است. بقیۀ خدمه بیرون پریده اند. او سپس با همان سلاح، به سمت پیاده نظام رفته است. بعضی از تانکهای ویپت نیز با پیاده نظام آلمان درگیر شدند.2تانک باقی ماندۀ آلمانها از چرخش و عقب نشینی کردند. انگلیسی ها یک تانک را به خاطر صدمۀ یک خمپاره ترک کردند. آ7وی مجددا توسط آلمانها بازسازی شد. تمام آ7وی های قابل استفاده؛ در آن روز با نتایجی محدود به عملیات اعزام شدند. 2تا بر روی بدنه واژگون شدند و چند تا با اشکالات موتوری یا تسلیحاتی روبه رو شدند. پس از ضد حمله، 3 تا از آنها به دست متفقین افتادند. یکی غیرقابل استفاده و اوراق شده بود. یکی برای آزمایش زره توسط فرانسویها بکارگرفته شد و دیگری توسط استرالیایی ها غنیمت گرفته شد. آ7وی به عنوان یک طرح موفق مطرح نشد و آلمان طراحی تانکهایی دیگر را شروع کرد ولی پایان جنگ به هیچ تانک طراحی شده و یا توسعه یافته ای اجازه ساخته شدن نداد. آخرین بکاری گیری آ7وی در اکتبر سال 1918 بود. یکی از آنها قبل از پایان جنگ در نوامبر اوراق شد. تولیدات به شدت محدود – 20 عدد- سهم کمک هر تانک را محدود کرده بود و بیشتر آنها -کمتر از 100 عدد- که آلمانها به میدان برده بودند در حقیقت تانکهای فرانسوی یا انگلیسی بود که غنیمت گرفته شده بودند. فرانسوی ها بیش از 3600 عدد تانک اف تی 17 و انگلستان بیش از 2500 عدد تانک مارک 1تا 5 تولید کردند. مشخصات: طول 7.34متر عرض 3.1متر ارتفاع: 3.3متر وزن 30-33تن سیستم تعلیق فنرعمودی سرعت 15کیلومتر/ساعت در جاده؛5کیلومتر/ساعت خارج از جاده برد 30-80کیلومتر سلاح اولیه یک توپ 57میلیمتری سلاح ثانویه 6 مسلسل 7.9میلمتری زره طرفین 20 میلیمتر،جلو 50میلمتر موتور 2موتور 4 سیلندر دایملر؛به توان200 اسب بخار خدمه 18 نفر موزه کویینز لند استرالیا مترجم:رضاکیانی موحد منبع:ماهنامه جنگ افزار
  12. با سلام Sturmgeschütz III Sturmgeschütz III نام یکی دیگر از دستآورد های آلمان نازی در زمینه تانک های ویرانگر است . در نخست این تانک قرار بود برای پشتیبانی از پیاده نظام طراحی شده بد ولی بعد از چندی با نشان دادن قدرت واقعی خود این تانک جزو تانک های ویرانگر و قابل استفاده در نبرد ها و جبهه مثل پانزر و یا پنتر مورد استفاده نیروی زمینی آلمان قرار می گرفت . این تانک ویرانگر به ده نمونه : StuG III Ausf. A ، StuG III Ausf. B ، StuG III Ausf. C ، StuG III Ausf. D ( 150 نمونه در اختیار ارتش آلمان ) ، StuG III Ausf. E ( از این نمونه تانک بیش از 142 دستگاه در اختیار نیروی زمینی آلمان ) ، StuG III Ausf. F ( در حدود 349 دستگاه تولید شد ) ، StuG III Ausf. G ( این نونه جزو پر تولید ترین تانک های آلمان بود که رقم آن به 7.035 دستگاه رسید . ) ،، تقسیم می شد . به جز آلمان نه کشور دیگر نیز از این تانک استفاده می کردند . کشور های استفاده کننده شامل بودند از : رومانیا ، بلغارستان ، فنلاند ، مجارستان ، ایتالیا ، اسپانیا ، سوریه و شوروی . شایان ذکر است که این تانک بعد از تصرف آلمان دیگر حتی بعد از جنگ مورد استفاده آلمان قرار نگرفت . این تانک در سال 1940 ساخته شد و در پایان جنگ جهانی دوم از خدمت خارج شد . بايد اضافه كرد كه اين tank destroyer توانست با استفاده از جنگ افزار هاي قوي و قدرتمند توانست صدمه هاي زيادي به تانك هاي شوروي بزند . اين tank destroyer با نشان دادن قابليت هاي خود و با اثبات خود به مهندسين ارشد نظامي آلمان نازي توليدات خود را به توليد 7.035 دستگاه رساند . مهندسين آلمان با ديدن قابليت هاي زياد اين تانك دستروير متوجه شدند كه نيروي زمثيني آلمان با توليد زياد اين تانك دستروير مي تواند خطوط شوروي را تا مرز مسكو و فراتر از آن بشكند . و با اعلام اين خبر فرماندهان ارشد آلمان اعلام آمادگي براي دادن بودجه مربوطه براي ساخت آن به توليد انبوه را دادند . ولي با دست آورد هاي گسترده شوروي در اين زمينه آلمان مغلوب شد و شوروي توانست بيش از 1000 دستگاه از اين تانك دستروير را نابود كند . کشور سازنده : آلمان نازی جنگ ها : جنگ جهانی دوم و جنگ 6 روزه سوریه قیمت : 82,500 RM شماره دستگاه : 9,408 StuG III وزن : 23.9 طول : 6.85 m عرض : 2.95 m ارتفاع : 2.16 m سرنشینان : 4 نفر سلاح ها : 16 - 80 mm 7.5 cm StuK 7.92 mm اسب بخار : 296 hp سنگینی/قدرت : 13 hp برد : 155 کیلومتر بدون سوختگیری سرعت : 40 کیلومتر در ساعت
  13. تانک تایگر یکی از معروفترین و در عین حال هولناک ترین تانک های جنگ جهانی دوم بود و یکی از شاهکار های مهندسی نازی ها در مورد اسم این تانک باید گفت که تانک تایگر هم در واقع از سری تانک های میانوزن پانزر بود اسم PzKpfw VI Tiger I مخفف Panzerkampfwagen VI Ausf. E Tiger I است در آلمان با نام Sonderkraftfahrzeug 181 یا بطور مخفف SdKfz 181 مشهور بود طراحی و تولید تایگر به 1941 بر میگردد با وجودی که تانک های پانزر3 و4 از نظر اقتصادی و نیز برتری در نبرد به صرفه بودند ستاد ارتش آلمان برای تانکی سنگین تر اعلام نیاز نمود. بر این اساس طراحی و تولید این تانک به سه شرکت پورشه . دایملر بنز . MAN سپرده شد برنامه بر اساس تانکی با وزن حداقل 35 تن و با توپ 75 میلیمتری قرار بود ساخته شود امر دیگری که به تولید تایگر سرعت بخشید ورود تانک های سنگین T-34 شوروی به جبهه های شرقی بود که کار را برای یگان های زرهی آلمان سخت میکرد زره T-34 از تمام پانزر های در خدمت نیروی زمینی آلمان ضخیم تر بود و پایایی بیشتر در میدان نبرد داشت این تانک 45 تن وزن داشت و از یک توپ 88 میلیمتری بهره میبرد (همانطور که میدانید شوروی یکی از بزرگترین تولید کنندگان تانک بود و هست) البته برای مقابله با این تانک تا پیش از این از تانک های سنگین Panther tank, استفاده میشد که چندان مورد علاقه نبودند و کیفیت بالایی نداشتند سر انجام در 20 آوریل 1942 در سالگرد تولد آدولف هیتلر اولین تانک تایگر رسما وارد خدمت شد البته ارسال آن به جبهه ها تا 1943 بدلیل پاره ای اصلاحات بطول انجامید تانک تایگر پس از ورود به میادین نبرد به کابوسی برای متفقین بدل شد تایگر بر تمامی تانک های انگلیسی و تانک های شرمن انگلیسی برتر بود از نظر نظر و توپ بر تانک های سنگین T-34 شوروی نیز سر بود تایگر بخاطر طزه مستحکم خود بخصوص برای جنگ های شهری مناسب مینمود بیشتر آنتی تانک های آن زمان توان تخریب بدنه ی تایگر را نداشتند که این خود برتری بی چون چرا برای تایگر بحساب می آمد زره تایگر در بخش بدنه به 80 میلیمتر و در برجک و قسمت جلو به 100 تا 120 میلیمتر میرسید با توان مقاومتی 25 درجه ی گرمایی به جدول زیر بدقت کنید -----------------Front ------------------------------------ Side --------- Rear Gun Mantlet 120 mm @ 0°---- ----------- Turret 80 mm @ 0° --------Turret 80 mm @ 0° Turret 100 mm @ 10° -- ----Superstructure 80 mm @ 0°----------- Hull 80 mm @ 0° Superstructure 100 mm @ 9°---------- Hull 60 mm @ 0° Hull 100 mm @ 25° همچنین زره تایگر در برابر توپ های 76 میلیمتری با فاصله ی بیش از 800 متر مقاوم بود تایگر در جبهه های جنگ بسیار موفق نشان داد تنها در 23 جون 1944 بیش از 109 تانک شرمن شکار تایگر شد درحالی که تنها 17 تانک تایگر از دست رفت با این وجود تایگر تنها جنگ را بدرازا میکشاند چرا که با تمام برتری بسیار دیر به جبهه اعزام شده بود و سرنوشت جنگ پس از نرماندی جایی برای امید نداشت(یکی از دلایل آن گرانی بیش از اندازه ی تایگر بود که باعث شده بود بیشتر نقش تانک فرماندهی را به عهده گیرد کمتر یگانی بطور کامل با تایگر مجهز شده بود بیشتر یگانها از تعداد زیادی پانزر با پشتیبانی تایگر تکمیل شده بودند. تایگر ابتدا به یک توپ 88 میلیمتری ضد تانک با 92 گلوله مجهز بود که بعد ها با توپ های 122 میلیمتری تعویض شد توپ 88 میلمیتری KwK 36 L/56 مجهز به گلوله های ضد زره بر روی تایگر بسیار موفق نشان داد و مدتها توپ اصلی این تانک باقی ماند با فشار های هیتلر تایگر پیش از موعد مقرر وارد جبهه های شرق شد و برای اولین بار در 1942 در نبرد لیننگراد شرکت کرد(این تانک با این وجود تا 1943 بطور کامل تکمیل نشد) نتیجه فاجعه بار بود تعداد زیادی از تایگر ها گرفتار یگانهای آنتی تانک فلک 36 شده و نابود شدند و یک تایگر به دست روسها افتاد که منجر به اصلاح بسیاری از تانک های روسی بر اساس تایگر شد. گویی روند دیر رسیدن یا اشتباهات فرماندهان در گزینش مناطق مناسب برای تسلیحات پایانی نداشت سرانجام تایگر به آفریقا نزد رومل نیز ارسال شد اما هم بسیار دیر و هم بسیار نامناسب از این رو که این تانک ابدا مناسب شنزار نیود چراکه بسیار سنگین و کند بود سرعت این تانک در بهترین حالت به 36 کیلومتر در ساعت میرسید که این بسیار کند تر از تانکهای معمول پانزر 3 و 4 بود و این مشکل به همراه مشکلات خدماتی بخصوص کمبود تجهیزات در نوامبر 1943 خود را بخوبی نشان داد و یک فروند تایگر نیز بدست انگلیسی ها افتاد. اما همیشه هم این طور نبود در 7 جولای 1943 یک تانک تایگر از گردان سیزدهم پانزر مستقر در پالتون با یک گروه 50 تایی T-34 در جنوب Kursk درگیر شد نتیجه ی درگیری شگفت انگیز بود تانک مذکور پس از انهدام 22 دستگاه تانک بدون هیچ آسیبی به پایگاه خود بازگشت اما نبرد نرماندی خطر این تانک را به متفقین یاد آور کرد تایگر ها در نرماندی به آسانی روزانه تعداد زیادی تانک ام 4 شرمن آمریکایی را شکار میکردند بگونه ای که هر تایگر بیش از 5 شرمن را هدف قرار میداد(اگر پشتیبانی هوایی و همچنین برتری هوایی نبود نیروی زمینی متفقن در اولن ساعات براحتی مذمحل میگشت) در نرماندی در تنها 6 هفته 227 تانک متفقین هدف تایگر قرار گرفت و نابود گردید. در 14 آگوست 1944 یک فروند تایگر توانست یک تانک انگلیسی به همراه 15 تانک شرمن را منهدم کند در کل کمتر 4000 تایگر تولید شد که بیشتر آنها تا پایان جنگ نابود شدند اما رقم خیره کننده ی 9850 شکار تانک در عوض از دست دادن 1700 تانک را بدست آوردند در آخرین سال جنگ هیتلر نامیدانه از تایگر های باقی مانده که امکان تهیه لوازم یدکی برای آن بود برای دفاع از اطراف برلین استفاده کرد با وجود تعداد کم بسیار قوی ظاهر شدند و مشکل زیادی برای تایگر ها ایجاد کردند حتی تانک های ام10 موسوم به tank destoryer هم حریف تایگر نشد تنها ضد هوایی های فلک 36 که بعنوان آنتی تانک استفاده میشد دشمن واقعی این تانک زیبای آلمانی بود مشخصات: ابعاد:طول 6.3 متر عرض 3.7 متر ارتفاع 3 متر وزن 57 تن زره 100 تا 120 میلیمتر تسلیحات: یک توپ 88 میلیمتری KwK 36 L/56 با 92 گلوله ر 2 تیر بار 7.92 میلیمتری MG34 با 4800 گلوله برد:120 کیلومتر