جستجو در انجمن

مشاهده نتایج برای برچسب های 'تاپیک جامع ژوزف استالین'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بوسیله برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


انجمن ها

  • بخش داخلی
    • اخبار و قوانین
    • ماهنامه میلیتاری
    • گالري عكس و فيلم
    • کتابخانه میلیتاری
    • مقالات برتر
  • War and History - بخش جنگ و تاریخ
    • مباحث جامع نظامی
    • پیمان ها - قراردادها و معاملات تسلیحاتی
    • دکترین و استراتژی
    • عملیات های نظامی
    • جنگ تحمیلی
    • تحولات روز امنیتی نظامی بین الملل
    • General Military Discussions
  • Air force Forum - بخش نیروی هوایی
    • هواپیماهای نظامی
    • بالگردهای نظامی
    • تسلیحات هوایی
    • متفرقه در مورد نیروی هوایی
    • سایر بخشهای نیروی هوایی
    • Airforce - English
  • Army Forum - بخش نیروی زمینی
    • ادوات و تسلیحات زمینی
    • خودروهای نظامی و زره پوش ها
    • مباحث جامع زرهی
    • توپخانه زمینی
    • موشک های زمین پایه
    • الکترونیک زمینی
    • تجهیزات و تسلیحات انفرادی
    • متفرقه نیروی زمینی
    • سایر بخشهای زمینی
    • Ground forces - English
  • Navy Forum - بخش نیروی دریایی
    • شناورهای سطحی
    • شناور های زیرسطحی
    • هوا دریا
    • تسلیحات دریایی
    • سایر بخش های نیروی دریایی
    • علوم و فنون دریایی
    • راهبردها و راهکنش های دریایی
    • تاریخ نیروی دریایی
    • اخبار نیروی دریایی
    • Navy - English
  • News Section - بخش خبر
    • اخبار روز ایران و جهان
    • اخبار صفحه اول
    • رایانه و شبکه
    • English News
  • Non-Military Forums - سایر بخشها
    • دیگر موضوعات و مطالب

پیدا کردن نتایج در ...

یافتن نتایج که ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروز رسانی

  • شروع

    پایان


Filter by number of...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


Website URL


Yahoo


Skype


Location


Interests

پیدا کردن 2 results

  1. افراد نزديک به استالين از نيت او درباره جنگ باخبر بودند پنجاه سال قبل، در روز 5 مارس سال 1953، ژوزف استالين رهبر كمونيست هاي اتحاد جماهير شوروی سابق درگذشت. حيات سياسی او به عنوان خودکامه ای که بر زندگی ميليون ها انسان استيلا داشت طی چند دهه مورد تجزيه و تحليل و موشکافی قرار گرفته است. آيا استالين پس از خونريزی مغزی به دلايل طبيعی جان باخت يا چون قصد هدايت اتحاد جماهير شوروی به سوی جنگی نافرخنده را داشت توسط اطرافيانش به قتل رسيد؟ استالين و محفل سياسی اطراف او از جمله لاورنتی بريا (رئيس کا گ ب)، نيکيتا خروشچف (رهبر بعدی شوروی)، نيکولای بولگانين و جورجی مالنکوف، شب 28 فوريه را طبق معمول آغاز کردند. آنها ابتدا به تماشای فيلمی در کاخ کرملين نشستند و سپس برای شرکت در ضيافت شبانه ديگری به ويلای استالين در فاصله ده دقيقه ای مسکو رفتند. در ساعات اوليه روز بعد يعنی روز اول ماه مارس، مهمانان استالين به خانه های خود در مسکو بازگشته بودند. آنچه پس از آن روی داد برای مردی مانند استالين که وسوسه ای جنون آميز نسبت به امنيت خود داشت عجيب به نظر می رسد. او محافظان خود را مرخص کرد و گفت تمام شب مزاحمش نشوند. همين تغيير در نحوه رفتار استالين بود که توجه ادوارد رادزينسکی، مورخ روس را جلب کرد. او چند سال قبل موفق شد "پيوتر لوزگاچف" يکی از محافظان آن شب استالين را يافته و با او ملاقات کند. خاطرات لوزگاچف از وقايع آن شب، رادزينسکی را درباره علت واقعی خونريزی مغزی و مرگ استالين به شک انداخت. محافظ استالين تاييد کرد که آن شب نه خود استالين بلکه خروستالف، سرمحافظ استالين بود که دستور آزادباش را داده بود. لوزگاچف گفت: "اگر استالين بود به طعنه از محافظان می پرسيد: "می خواهيد به رختخواب برويد؟" و چنان به ما خيره می شد که ما جرات نمی کرديم بگوييم بله! بنابراين ما از شنيدن دستور خروستالف حسابی شاد شديم و بدون آنکه به آن فکر کنيم به رختخواب رفتيم." صبح روز بعد استالين تا ديروقت از اتاقش خارج نشد. محافظان به تدريج نگران حال او شدند، اما هيچکدام جرات نداشتند به اتاق او بروند. آنها حق نداشتند مزاحم استالين شوند مگر آنکه او شخصا آنها را فرابخواند. بالاخره ساعت شش و نيم صبح نوری از اتاق استالين تابيد و از نگرانی محافظان کاسته شد. اما وقتی ساعت 10 شد آنها وحشت کرده بودند. بالاخره لوزگاچف برای پرس و جوی حال استالين به اتاق او رفت. او می گويد: "من به سوی او دويدم و پرسيدم: « رفيق استالين چه اتفاقی افتاده است؟»، آخر می دانيد او روی زمين دراز کشيده بود و خود را خيس کرده بود و صداهای نامفهومی از خودش درمی آورد. ساعت جيبی و روزنامه پراودا روی زمين افتاده بود. ساعت شش و نيم صبح را نشان می داد. احتمالا اين اتفاق ساعت شش و نيم روی داده بود." و اما جنگ جهانی سوم كه نيت استالين بود محافظان فورا با اعضای پوليتبورو (کميته مرکزی حزب کمونيست) يعنی ياران شب های عيش و نوش استالين تماس گرفتند. اما واکنش خونسرد و کند آنها به اين موقعيت اضطراری و سستی آنها در فراخواندن کمک های پزشکی، پرسش هايی را برای رادزينسکی، مورخ روس پيش آورده است. آيا آنها از ماجرا خبر داشتند و به همين دليل نيازی نبود به بستر استالين بشتابند؟ آقای رادزينسکی می گويد همينطور است. او تاکيد می کند که خروستالف، سرمحافظ استالين، به فرمان لاورنتی بريا، رئيس کا گ ب (سازمان جاسوسی اتحاد جماهير شوروی سابق) سمی به او تزريق کرده بود. اما علت قتل استالين چه بود؟ آقای رادزينسکی می گويد: "تمام اطرافيان نزديک استالين به نيات او برای جنگی که می توانست به جنگ جهانی سوم بدل شود پی برده بودند. استالين تصميم گرفته بود کشور را برای اين جنگ آماده کند." "او گفته بود ما فرصت مناسبی برای ايجاد يک اروپای کمونيستی داريم اما بايد عجله کنيم. اما بريا، خروشچف، مالنکوف و هر آدم عاقلی می فهميد که آغاز جنگ با آمريکا وحشتناک است زيرا روسيه صاحب يک اقتصاد پابرجا نبود." "شوروی نه تنها يک کشور فقير بلکه در واقع کشوری فلک زده بود که در نتيجه حمله آلمان نازي ويران شده بود، کشوری که از هيچ گونه منبعی به جز سلاح های اتمی برخوردار نبود." آقای رادزينسکی می افزايد: "دليل مبارزات ضد يهودی استالين نيز همين بود، او با اين کار قصد تحريک آمريکا را داشت. او منتظر بود آمريکا واکنش نشان دهد و بريا می دانست استالين برنامه ريزی کرده بود اخراج يهوديان از مسکو را روز 5 مارس (روز درگذشتش) آغاز کند." روسيه در اين زمينه نيز سرشار از تئوری های توطئه است. برخی می گويند در آن دوره اتوبوس هايی در اطراف مسکو ديده اند که برای انتقال يهوديان مستقر شده بود. برخی نيز می گويند شاهد انبارهايی بوده اند که برای نگهداری يهوديان در قزاقستان برپا شده بود. اما درحالی که وقايع روزهای بعد در ويلای استالين آشکار می شد، شهروندان اتحاد جماهير شوروی سابق در واکنش به مرگ قريب الوقوع پيشوای خود به دو دسته تقسيم شده بودند. بسياری در انظار عمومی برای کسی که "پدر"، "آموزگار" و "خدای" خود می خواندند اشک ريختند. برخی نيز که در اردوگاه های اجباری در اطراف کشور به سر می برند در خفا لبخندهای شادمانی رد و بدل کردند و به آينده ای بهتر اميد بستند. استالين ساعت نه و پنجاه دقيقه روز پنج مارس جان باخت. جسد او روز بعد در "تالار ستونها" در حوالی ميدان سرخ مسکو قرار داده شد و تخمين زده می شود که ميليون ها نفر به وداع او رفتند. شايع است که در ازدحام وداع با استالين صدها نفر زير دست و پا خفه شدند. با گذشته پنجاه سال از مرگ استالين، شايعات درباره او همچنان ادامه دارد. برای ديکتاتوری مثل استالين، ترک دنيا به اين سادگی غيرقابل هضم است. نظرشما چيه؟
  2. اسناد حزب تحت رهبرى استالين تكان دهنده تر و پرونده هاى سازمان پليس مخفى( چكا )كه ابتدا به اداره سياسى دولتى و سپس به كا.گ.ب تغيير نام داد سياه تر از آن بود تا امكان دسترسى به آنها درچهارچوب رفرم هاى خروشچف قرارگيرد يا حتى گلاسنوست گورباچف به آنها شفافيت بخشد حدود چهل سال ديگر لازم بود تا نظام كمونيستى اتحاد شوروى فروريزد گا گ ب فروپاشد و(انسان طراز نوين)دوباره همان انسان معمولى شود تا اينكه بدور از سانسور و ملاحظات سياسى زندگى استالين و فجايع و جناياتى كه به دستور او صورت گرفته است مورد بررسى قرار گيرد. ادوارد راژينسكى نويسنده روسى سرانجام بعد از فروپاشى اتحاد شوروى و بوجود آمدن امكان دسترسى به پرونده هاى مخفى كا. گ. ب حزب كمونيست و رياست جمهورى شوروى توانست پرده از رازهايى به قدمت انقلاب اكتبر و بلكه كهنه تر از آنرا برداشته روايتى نو از زندگى استالين را در سال 1996 بچاپ برساند كودكى ادوارد راژينسكى مصادف بود با سياه ترين سال هاى رهبرى استالين كه ترس و وحشت روشنفكران نويسندگان و هنرمندان و حتى مردمى كه با آنها خويشاوندى و دوستى دور و نزديكى داشتند جزئى از زندگى روزانه مردم شوروى بود كودك اين دوران ترس و وحشت عمومى را از خلال ترس مداوم پدرش از دستگير شدن كه مى توانست هر لحظه و به كوچكترين بهانه اى صورت گيرد حس ميكرد ادوارد راژينسكى بالاخره موفق شد با نوشتن زندگى نامه استالين حدود چهل سال بعد مرگ پدرش به اين آرزوى هميشگى پدرى كه شايد قدرى خوش شانسى او را از روانه گولاك شدن بازداشته بود جامه عمل بپوشاند نويسنده با توصيف دوران سخت كودكى استالين در گرجستان و حوادث نوجوانى او كتاب را آغاز مى كند خواننده بتدريج در جريان چگونگى پيوستن استالين جوان به فعاليت هاى انقلابى و راه سخت و طولانى او براى رسيدن به قدرت و برپاداشتن تدريجى حكومت وحشت قرار مى گيرد وحشتى كه كار را بدانجا رسانده بود كه روزى كه اين ديكتاتور كرملين از دنيا رفت حتى محافظان شخصى اش ساعت ها جرات وارد شدن به اتاق او براى جويا شدن از حال وى را نداشتند. خواننده با بررسى چگونگى به قدرت رسيدن بلشويك ها در روسيه درمى يابد كه اسطوره انقلاب كبيراكتبر نيز از سرى ديگر دروغ هايى بوده است كه درباره سوسياليسم و دستاوردهاى اجتماعى واقتصادى آن تبليغ مى شد به قدرت رسيدن كمونيست ها در روسيه نه آنچنان كه تبليغ مى شد در پى انقلابى به معناى واقعى آن بلكه به شكل كودتاى حزب بلشويك به كمك بخشى از نظاميان نارضى از جنگ چهار ساله با آلمان به وقوع پيوست بخشى از سربازان ناراضى و ملوانان شورشى خسته از جنگ با آلمان مورد حمايت و تشويق بلشويك ها قرار گرفتند و به بازوى نظامى آنها تبديل شدند سرانجام حزب بلشويك با سواستفاده از آزادى هاى سياسى بدست آمده بعد روى كار آمدن دولت موقت كرنسكى با تصرف كاخ زمستانى در پتروگراد تولد نخستين دولت سرخ را اعلام داشت نكته قابل توجه ديگر محدود بودن آنچه كه بعنوان انقلاب اكتبر معروف شد در پايتخت روسيه پتروگراد و بخش كوچكى از قلمرو گسترده روسيه آنروز است و فقط بعد از خونريزى هاى زياد در طى سه سال جنگ داخلى بود كه بلشويك ها توانستند دامنه حكومت شورايى خود را بر تمام روسيه بزرگ بگسترانند و دامنه انقلاب را به زور سرنيزه ارتش سرخ و قربانيان بسيار به ديگر جمهورى هاى شوروى توسعه دهند اما مهمترين و تكان دهنده ترين بخش كتاب كشتن تدريجى تمام رهبران وكادرهاى قديمى حزب كمونيست طى محاكماتى نمايشى و فرستادن صدها هزار نفر به اردوگاههاى كار اجبارى سيبرى است اينكه كسانيكه دسته دسته در جلوى جوخه هاى اعدام قرار مى گرفتند از ياران وفادار لنين و رهبران اوليه حزب بلشويك بودند و يا اينكه آنها با خلوص نيت تمام زندگى خود را وقف حزب و آرمانش كرده بودند و يا اينكه از دوستان و همرزمان ديروز خود استالين بودند مهم نبود كافى بود خدايگان استالين به كسى مشكوك شود تا به اشاره او بدست ماموران پليس مخفى نابود شوند خواننده بتدريج در فضايى كافكايى نظاره گر نابودى تقريبا تمام همرزمان لنين بسيارى از خويشان نزديك استالين و مقامات دولتى به دستور اوست استالين بخصوص در سالهاى دهه 30 ميلادى در نقش گارگردان نمايشنامه واقعى مرگ كه اغلب در تالار كاخ ستون هاى كرملين به روى صحنه مي آيد، ظاهر مى شود.بزرگترين نقشى كه او به بازيگران برگزيده خود مى دهد پرونده سازى و اعتراف گيرى از رقبا و مخالفان سياسى خويش و نابودى آنهاست نمايش مرگ پرده به پرده به اجرا درمى آيد و درست در زمانى كه همه مى پندارند نمايش پايان يافته است رهبر بزرگ پرولتاريا و پدر ملت پرده ديگرى را با بازيگرانى تازه نفس به اجرا در مى آورد هر چند بازيگران جديدند و سناريو اندكى تغيير يافته اما نمايش مرگ تكرار مى شود و بازيگران جديد مسئول نابودى بازيگران پرده قبلى نمايش رهبر بزرگند شگفت انگيز اينكه بازيگران روز براى جلب تحسين كارگردان نمايش مرگ درعرصه بى رحمى گوى سبقت را از هم مى ربودند بدون آنكه در فكر نقش خود در پرده هاى آتى باشند نقشى كه در بهترين حالتش به سالها اقامت در اردوگاههاى كار اجبارى سيبرى مى انجاميد بازيگران تا آخر به كارگردان بزرگ وفادار ماندند اتهاماتى را بيش از آنچه كه به آنها نسبت داده بودند به خود زدند و بدون اينكه تا فرصتى باقى است دسته جمعى به نقش شومى كه رهبر برايشان درنظر گرفته بود اعتراض كنند، چه بسا با فرياد " زنده باد استالين" در برابر جوخه هاى مرگ او قرار ميگرفتند همزمان برنامه ترور مخالفان در خارج از كشور نيز توسط ماموران كارآزموده سازمان مخفى دنبال مى شداستالين وفادار به انترناسيوناليسم پرولترى سران احزاب كمونيست برادر را از سركوب خود بى نصيب نساخت هروقت كه بوى سركشى از رهبران احزاب كمونيست برادر مى رفت آنها به مسكو دعوت مى شدند و در پايان ضيافت شبانه كه به افتخار ورود آنها ترتيب داده شده بود، ماشين هاى ليموزين سياهرنگ در بيرون از كاخ كرملين با درهاى باز در انتظارشان بودند تا آنها را به دستور رهبر به زندان هدايت كنند. بسيارى از اين گونه رهبران در برابر جوخه هاى اعدام قرار گرفتند و يا در اردوگاههاى دوردست سيبرى جان باختند بعد از جنگ جهانى دوم و نقش قاطع ارتش سرخ در شكست آلمان نازي هيتلري استالين كه شاهد محبوبيت سران ارتش سرخ و بخصوص مارشال ژوكوف رئيس ستاد ارتش در ميان مردم شوروى بود بر آن شد تا با برپا داشتن پرده اى ديگر از نمايش پايان ناپذيرش آنان را نابود كند برخى فرماندهان ارتش تيرباران شدند و عده اى ديگر تنزل درجه نصيب شان شد اما عمر رهبر اجازه نداد تا اين پرده نمايش را كاملا به اجرا درآورد