daria

مسابقه ي تاريخي

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]سوال سوم : چرا بعضیا میگن تخت جمشید آتیش نگرفته؟؟؟(دلیلشون کاملا علمیه)[/quote]

ميبخشيد كه بجاي پاسخ،سوال ميپرسم ولي آيا اين سوالتون ربطي به پورپيرار و ... داره؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]سوال سوم : چرا بعضیا میگن تخت جمشید آتیش نگرفته؟؟؟(دلیلشون کاملا علمیه)[/quote]

ميبخشيد كه بجاي پاسخ،سوال ميپرسم ولي آيا اين سوالتون ربطي به پورپيرار و ... داره؟[/quote]

[color=darkblue]مال اين حرفا نيس كه من بخوام دربارش حرف بزنم(دو سه هفته پيش من يه تاپيك درمورد اين ... زدم بعد معلوم نشد چه بلايي سرش اومد هرچي مي گردم نيست)
سوال برگرفته از يكي از كتاباي پدر راه هاي ايرانه[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب اگر منظورتون آقاي حامي باشه چون عين مطلب رو يادم نبود در اينترنت گشتم و متن

كاملش رو براتون ارسال ميكنم.خلاصه اينكه چند وقت پيش اين مطلب رو از يكي از دوستان

شنيدم.ولي چون خودم كتابش رو ندارم توي اينترنت گشتم و متن رو پيدا كردم.اگر قبول نيست

پاكش كنيد لطفا.


اگر تخت جمشید در آتش سوخته بود، باید سنگهای بالا تنه آن در شعله های آتش و سنگهای پایین تنه و کف آن، زیر جسمهای سوزان فرو ریخته، کم پخته باشند. آب باران و برف، با پوسته سنگ آهک پخته، ترکیب آهک شکفته داده باشد و آنرا شسته باشد. سنگهایی را که تازگی از زیر خاک بیرون آورده اند، به ویژه سنگهای ازاره و کف، همگی سالم اند و آج تیشه سنگ تراشان زمان هخامنشی، روی آنها هنوز بجا مانده است. این نیز میرساند که تخت جمشید نسوخته است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
.[quote]اگر قبول نيست پاكش كنيد لطفا.[/quote]
[color=darkblue]این حرفا چیه چرا قبول نباشه
اما یه خورده با توضیحات بیش تر :
روانشاد "احمد حامی" که ملقب به پدر راه های ایران است و کتابهایش درباره "راهسازی" و "مصالح شناسی"، همچنان از کتب مرجع دانشکده های فنی و مهندسی بشمار میآید، از نخستین افرادی ست که به بررسی دقیق گزارشهای موجود از سفر جنگی الکساندر به ایران میپردازد و آشنایی و شناختش با راه های ایران و دانش مصالح شناسی، یاری دهنده اش میگردد، تا شاخ و برگ افسانه ها را به کناری زند و بر پایه شواهد علمی، بر دروغ بودن آتش زدن تخت جمشید بدست الکساندر گواهی دهد.روایت مرحوم دکتر احمد حامی به‌عنوان کسی که سازنده بسیاری از پلها و جاده‌های اصلی ایران در ۵۰سال پیش بوده‌است، به‌عنوان کارشناس فنی می‌تواند مورد استناد قرار بگیرد. وی اگرچه تحت تاثیر عرق ملی به‌دنبال بررسی سفر جنگی اسکندر مقدونی رفته، اما در کتاب خود با عنوان «سفر جنگی اسکندر مقدونی به درون ایران و هندوستان بزرگترین دروغ تاریخ» به بیراهه نرفته و به‌طور مستدل به این روایت پرداخته‌است.
وی در کتاب خود می‌گوید: در ایران راهی نیست که اسکندرنامه‌نویسان و ستایشگران اسکندر، او را از آن راه گذرانده باشند و من آن را نپیموده باشم و نشناسم. با این آگاهی، به خواننده اطمینان می‌دهم که اسکندر در تنگ بوان در کهگیلویه شکست خورده، پس نشسته و به‌سوی باختر بازگشته و به درون ایران راه ‌نیافته‌است.
دکتر حامی معتقد بود که تخت جمشید هرگز پایتخت هخامنشیان نبوده‌است، بلکه جای مقدسی بوده که در آن‌جا جشنها به پا می‌شده و امروز هم کوهی را که تخت جمشید در دامنه آن ساخته‌شده، کوه رحمت می‌نامند.
وی آتش‌سوزی در تخت جمشید را نیز ناممکن می‌داند، چرا که معتقداست تخت جمشید با سنگ و بر روی سنگ ساخته‌شده و تنها هنگام تشریفات بر روی ستونهای آن الوار می‌گذاشتند و روی الوارها چادر می‌کشیدند.
"... من گفته و نوشته ام که تخت جمشید نسوخته است، و اینرا از دید شیمیایی بررسی کرده ام. تخت جمشید روی سنگ آهک و با سنگ آهک ساخته شده است ... اگر تخت جمشید در آتش سوخته بود، باید سنگهای بالا تنه آن در شعله های آتش و سنگهای پایین تنه و کف آن، زیر جسمهای سوزان فرو ریخته، کم پخته باشند. آب باران و برف، با پوسته سنگ آهک پخته، ترکیب آهک شکفته داده باشد و آنرا شسته باشد. سنگهایی را که تازگی از زیر خاک بیرون آورده اند، به ویژه سنگهای ازاره و کف، همگی سالم اند و آج تیشه سنگ تراشان زمان هخامنشی، روی آنها هنوز بجا مانده است. این نیز میرساند که تخت جمشید نسوخته است." (ص 26)
(سفر جنگی اسکندر مقدونی به درون ایران و هندوستان، بزرگترین دروغ تاریخ است. احمد حامی. چاپ داور پناه 1354.)[/color]
-----------------------------------------------------------------------------------
[color=blue]اما سوال چهارم :اولین امپراتور چین که بود و چه کار های مهمی انجام داد
دو امتیاز
[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر سلسله‌ي خيا رو حقيقي در نظر بگيريم،يوي كبير اولين پادشاه چين هست.

در دوران يو،سيل و طوفان عظيمي چين رو فرا ميگيره و امپراتور با كمك شون(كه بعدها امپراتور

ميشه) به مدت 10 سال با طوفان و سيل مقابله ميكنه و چين رو نجات ميده.

به علت رواج انواع گويشها در چين،نامها با اشكال مختلفي نوشته شدند.مثلا:

خيا/ژيا/شيا (XIA)

يو/يائو (YU/YAO)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سال
221قبل از ميلاد اولين سلسله فئودالي چين تاسيس شد و " چين شي هوان "
بنيادگذار آن بود . " چين شي هوان " ب اولين امپراطور سلسله " چين " است و
نامش " اين جن " بوده است .

سال 246ق م " اين جن " 13ساله بر تخت پادشاهي کشور " چين " نشست . در
اوائل دوران حکمراني سلسله جنگجويان در چين کشورهاي مستقل زيادي وجود
داشتند و بين اين کشورها درگيري ها مکررا رخ مي داد . کشور "چين " واقع در
منطقه " شيان يان " و" شي آن" يکي از
کشورهاي نيرومند وقت بود . " اين جن " پس از آنکه بزرگ شد ، شخصيت هاي با
فضيلت وبا درايت را به خدمت گرفته و امور نظامي را بسط و توسعه داد ه و
براي افزايش قدرت خود تلاش کرد . بيش از 10 سال کشور " چين " به جنگ
پرداخت و در نهايت چين يکپارچه شد . " اين جن" نيز عنوان " چين شي هوان "
را براي خود برگزيد.

يکپارچگي چين توسط کشور "چين " اهميت زيادي در تاريخ داشته است . " چين
شي هوان" سيستم تقسيم کشور به چند کشور کوچک زير فرمان يک امپراطور را
الغا کرد و سيستم تاسيس نواحي و شهرستان ها را اجرا نمود . کشور به
36منطقه تقسيم شد و در هر منطقه شهرستان ها داير گرديد . مقامات مرکزي و
منطقه اي توسط امپراطور منصوب شدند و نظام ارثي لغو شد . اين سيستم در
تاريخ بيش از دو هزار سال اجرا شد و نام بسياري از شهرستان هاي کنوني چين
در سلسله " چين " تعيين شد .

يکپارچگي خط و زبان نيز از جمله خدمات بزرگ سلسله چين بود . قبل از آن
کشورهاي مختلف خط و زبان خاص داشتند . گرچه اين خطوط سرچشمه يکسان داشته و
بين آنها تفاوت زيادي مشاهده نمي شد ، اما اين نيز مانعي براي نشر و
تبادلات فرهنگي بود . سلسله "چين " پس از وحدت کشور " شيائو جوان " خط
عمومي کشور را تعيين کرد و از آن به بعد هيروگليف چيني طبق مقررات توسعه
يافت . اين براي شکلگيري و نشر فرهنگ چين نقش حائز اهميت و بي سابقه اي
داشت .

به علاوه " چين شي هوان " همچنين اوزان و مقادير ، پول و قانون سراسر
کشور را وحدت بخشيد . اين اقدامات براي توسعه اقتصاد و تقويت جايگاه قدرت
مرکزي موثر بود .

" چين شي هوان " مرد کبيري در تاريخ چين محسوب مي شود ، اما ظلم و ستم
او نيز در تاريخ چين ثبت است . او پس از يکپارچگي چين براي جلوگيري از
تجاوز مليت هاي کوچ نشين شمالي با توسل به زور هزاران کارگر را براي ساحت
ديوار چين به خدمت گرفت . اين ديواردر غرب از ناحيه بياباني شروع مي شد و
در شرق به دريا مي رسيد و با وجود نيروي انساني و مادي و سطح فني وقت
افراد بيشماري در جريان احداث اين ديوار جان باختند . " چين شي هوان "
همچنين فرمان داد که کاخ مجلل " اي فان " و آرامگاه پرشکوه وي در منطقه "
لي سان " ساخته شود . امروز ديوار چين و اسب ها و سربازان سفالي چين شهر
"شي آن " از جمله معروف ترين ميراث فرهنگي جهان است . اما در دو هزار سال
پيش ، براي احداث آنها مردم رنج زياد بردند و انزجار شديدي از ظلم اين
امپراطور داشتند و در نهايت حکومت سلسله " چين " بعد از 15سال سرنگون شد .

مساله ديگري نيز موجب بدنامي "چين شي هوان " شد . او براي تقويت کنترل
انديشه در سال 213ق م فرمان داد تمامي کتاب هاي تاريخي کشورهاي ديگر بغير
از کشور " چين " ، کتاب هاي کلاسيک کونفوسيوس سوزانده و جمع آورندگان و
مبلغان اين کتاب ها کشته شوند . اين حادثه وحشتناک موجب شد که در عرصه
تحقيقات تاريخي اسرار لاينحل زيادي باقي بماند .

" چين شي هوان " چين را وحدت بخشيد و به دوران تجزيه درازمدت کشور
پايان داد ه و حکومت سلطنتي فئودالي چند مليتي را که ملت "هان " ملت اصلي
آن بود ،تاسيس کرد . از آن به بعد صفحه نويني در تاريخ چين گشوده شد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تاریخ مربوط به چینیان از یائو (Yao) آغاز می‌شود. یائو، فردی فرزانه، مودب و صادق بود مردم در زمان فرمانروائی یائو در آرامش کاملی بودند. یائو باعث شد که ادب و فرزانگی در میان مردمان رونق پیدا کند. یائو چون در میان فرزندان و اطرافیان خود فرد لایق و با کفایتی پیدا نکرد، لذا فروانروائی را به شون (shun) داد. شون فرد با تقوا و پرهیزکاری بود. شون قبل از مرگش جانشین و فرمانروائی را به یو (Yu) داد، و خود به آسمان صعود کرد. امّا یو زمانی که به پادشاهی رسید کارهای مهمی انجام داد. در زمان او سیلاب‌های بزرگی در چین جاری بود لذا او دستور داد که ۹ کوه عظیم را بشکافند و با این ۹ کوه جلوی ۹ رودخانه را بگیرند و آنگاه ۹ دریاچه پدید می‌آمد. به همین دلیل است که چینیان باستان معتقد بودند که اگر یو نبود آنان امروزه باید همچون ماهی بر روی آب شناور بودند. و البته چین باستان دوران و حکمای زیادی را به خود دید.
این چیزی بود که من پیدا کردم درست یا غلطش به عهده شما !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دريا جان دستت بابت پست خوب و ارزشمندي كه ايجاد كردي درد نكنه
با اين تيكه تخت جمشيد خيلي حال كردم اميدوارم خدا عوض اونو بهت بده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سلام[/color]

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_the-savaran-in-the-northeast.jpg[/img][/align]
[color=indigo]جنگ سواره نظام ساسانی با گوک ترک های شمال شرقی[/color]
[color=blue]1-سوار فرمانده :[/color] [color=darkblue]آخرین نمونه ای که اشاره به پیشرفت و تکامل سواران دارد ، در طاق بستان یافت شده است . سواران متاخر در استفاده از تیر و کمان و جنگ تن به تن و جنگ با نیزه بسیار ماهر و زبردست بودند . شمشیر آن ها از نوع آوار-ترکی معلق دو بنده بود که با نقش پر های زنبور تزئین می شد . کلاهخود «اسپانگن هلمی» که در طاق بستان وجود دارد . احتمالا متعلق به خسرو پرویز است و هم چنین جوشنی که تا زانو ها امتداد می یابد ، در این جا دیده می شود . اسلحه های ماشه دار به شکل فرضی پنجگان ، که در حقیقت وسیله ای بودند برای پرتاب سریع و موفقیت آمیز پنج تیر پشت سر هم ابداع شده بودند و البته هیچ نمونه ای از این اسلحه بقی نمانده است . تزئین های روی کمربند فرمانده نشان می دهد که او فردی از طبقه ی بالای نظامی ست . نشانه و نماد روی سپر ، یک شیر است که در حقیقت پرچم جنگی معمول ساسانیان بوده است . کماندان او نیزخورشید طلایی ایران باستان را در روی خود نشان می دهد . اسب یا توسن فقط از قسمت جلو مجهز به زره می باشد ، نقطه ضعفی که ممکن است بیزانسی ها در اواخر سال 620 میلادی از آن علیه ایرانیان استفاده کرده باشند . (منابع : طاق بستان ، تاریخ طبری ، شاهنامه ، کریستنسن ، گلدمن ، تروسدال ، گریشمن ، هرمن ، اوریت ، ضیاءپور) [/color]
[color=blue]2-کنارک اَبَر شهر :[/color] [color=darkblue]این جنگجو . سواره نظام از نوادگان کوشانیان است که لباسی به شیوه ی آن چه که در طاق بستان دیده می شود ، به تن کرده است . بناربر آن چه که پیش تر گفته شد ساسانیان با نشانه گذاری با رنگ طبقه و رتبه ی خود را نشان می دادند ؛ سردوش هایی به رنگ قرمز و مشکی که این فرد بر دوش دارد ، طبقه ی نظامی او را نشان می دهد . شمشیر تقریبا بزرگ و سنگین است که این در حقیقت مشخصه ی قبایل ایرانی اصیل آسیای مرکزی ست که در شاهنامه توصیف شده اند . (منابع : موزه ی ایران بستان ، موزه ی صومعه ی دولتی سن پیترزبورگ ، تاریخ طبری ، شاهنامه ، آربری ، کریستنسن ، فرای ، گلدمن ، تروسدال ، گریشمن ، هرمن ، اورلیت ، ضیاءپور) [/color]
[color=blue]3-پایگُسپانان بانو :[/color] [color=darkblue]این بانو فرمانده ی نظامی محلی و ولایتی (پایگُسپانان) ایت که با لباس و ظاهری آراسته ، در میان قبایل ایرانی و ترک های آسیای مرکزی در اواخر دوره ی ساسانیان و اوایل دوران اسلامی دیده می شود . لباس او به شیوه ی پوروهمان با چکمه های بلند آسیای مرکزی ، کمربند تزئین شده و لباس گشاد مخصوص سوار کاری ست . او با تیر و کمان خود به یک جنگجوی ترک ضربه زده و در حال بیرون کشیدن دومین تیر کُشنده ی خود از تیردان است . مدال هایی که اسب او را آراسته اند ، نشان می دهد که او جزو اعضای سواره نظام نخبه (سواران) است . (منابع : طاق بستان ، شاهنامه ، ضیاءپور ، موزه ی سن پیترزبورگ)[/color]
[color=blue]4-جنگجوی گوک ترک :[/color] [color=darkblue]این جنگجو از قلمرئ پادشاهی گوک ترک ها (ترکان آسمانی) و از شزق رود جیحون آمده است . این ترک ها اجداد ترکان اوغوز زبان (سلجوقیان) محسوب می شوند ؛ پس از ورود اسلام و در قرن 11 میلادی ، نوادگان آن ها آذربایجان و آناتولی (بخش آسیایی ترکیه) را مورد حمله ی خود قرار دادند . کلاهخود ها ، شمشیر ها و زره ی آن ها تاثیر زیادی از هون ها و چینی ها گرفته است . ترک ها هرگز نتوانستند در برابر شکست های ویران کننده ی بهرام چوبین که بر آن ها تحمیل شد ، نیرو . توان پیشین خود را به طور کامل به دست آورند . تلاش های بعدی ترک ها در گرفتن امتیازاتی از خسرو پرویز نیز منجر به این شد تا آن ها دوباره توسط تعداد کمی از سواران نخبه تحت رهبری سمباط بگراتونی شکست بخورند . پیشروی ترک ها به آسیای مرکزی و آناتولی در حقیقت آمادگی دائمی آن ها را پس از سقوط امپراتوری ساسانی نشان می دهد . (منابع : موزه ی نظامی استانبول ، اتابکی ، نیوارک)[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سلام
سوال جديد : [/color]
[color=blue]تفاوت ها و شباهت هاي استعمارگري پرتغال و اسپانيا چه چيزايي هستن
(مي تونيد به كتاب تاريخ قرون جديد نوشته ي آلبر ماله يه نگاهي بندازيد)[/color]
[color=darkblue]بسته به توضيحات از 2 تا 5 امتياز به جواب (يا جواب هاي) درست داده ميشه[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با کسب اجازه از دوستان :

مشخصات دو تن از فرماندهان توپخانه آلمان ها که در استالینگراد ، تسلیم نیروهای شوروی شدند .

اولین نفر ، در تبعید ، مرد و دومین مفر ، پس از بازگشت از شوروی ، با درجه سپهبدی ، بازنشسته شد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.