najaf47

سنگرسازان بی سنگر، مهندسی - رزمی در دفاع مقدس

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بسمه تعالي

با سلام


یادی از سنگرسازان بی سنگر دوران دفاع مقدس و ابتكارات و خلاقيت هاي آن عزيزاندر آن دوران


ضمن تبريك سالروز حماسه عمليات غرور آفرين بيت المقدس و آزاد سازي خرمشهر قهرمان لازم ديدم كه اين خبر بسيار جالب مهر نيوز رو قرار بدهم كه يادي هرچند كوتاه و گذرا به رشادتهاي بي نظير برادران جهاد سازندگي در آن دوران كه به حق سنگر سازان بي سنگر نام گرفتند كه اين خود بيانگر اوج ايثار و از خودگذشتگي آن عزيزان است كه باعث عزت و سربلندي اسلام و اين مرز و بوم شدند تا ما امروز بتوانيم در خدمت دوستان راوي ناچيزي از آن دوران پر حماسه و شور باشيم. يادشان گرامي و راهشان پر رهرو باد..... يا علي مدد/// نجف47[/color]



امروز اگر ایران در بخشهای مختلف صنعت دفاعی، مخابراتی، پزشکی، راهسازی و... به خودکفایی رسیده و مجهز به آخرین تکنولوژیهای روز شده است مرهون مجاهدت جهادگران گمنامی است که در دوران دفاع مقدس هدفی جز پاسداری از اسلام و ایران در سر نمی پروراندند.
به گزارش خبرگزاری مهر، بچه های جهاد از همان اول تا کنون به بی سرو صدایی مشهورند. فعالیتهای آنها اگر با اهمیت تر از رزمندگان نباشد کم اهمیت تر نیست اما بی ریایی آنها باعث شده فضای عمومی و حتی خصوصی کشور از فعالیتهای شان خبر چندانی نداشته باشند تا آنجا که امام راحل را هم وادار به واکنش کرد که بگویند:" شما هم کارهایتان را برای مردم بگویید".

این گزارش نقبی است به دنیای با صفا، پرتلاش و البته پر از خلاقیت و تخصص نیروهای جهاد تا یادی باشد از آنها که بیش از هر چیز بی نام و نشان بودند، جهادگرانی چون شهید مهندس محمد طرحچی اولین فرمانده کل مهندسی جنگ جهاد که شکست حصر آبادان در عملیات ثامن الائمه(ع) بیش از هر چیز مدیون نبوغ مهندسی وی در طراحی نقشه جاده سری ماهشهر-آبادان و پل رودخانه بهمنشیر است که در 11 شهریور 60 در هنگامه نماز مغرب با گلوله مستقیم تانک دشمن به شهادت رسید.

در این گزارش یاد شهید مهندس سید محمدتقی رضوی مبارز اعدامی دوران رژیم پهلوی را گرامی می داریم که با پیروزی انقلاب به جهاد سازندگی و پس از آن با آغاز تهاجم صدام به ایران وارد جبهه ها شد. شهید رضوی را می توان طراح عملیات خاکی خواند چرا که او معتقد بود با هر قطره عرق در مهندسی رزمی یک قطره خون کمتر در میدان جنگ ریخته می شود و با همین دیدگاه تا زمان شهادتش منشاء تحولات بزرگی در مهندسی جنگ شد و سرانجام در سال 66 در کوههای غرب کشور به شهادت رسید.

در سالروز آزاد سازی خرمشهر یاد شهید مهندس حسین ناجیان، مسئول ستاد پشتیبانی و مهندسی مناطق جنگی جنوب را و یاد بیش از سه هزار شهید جهادگر دوران دفاع مقدس را گرامی می داریم که امام خمینی(ره) در تجلیل از مقام آنان فرمود:"اگر نبود خدمات جهاد سازندگی، پیروزی با این سرعت بدست نمی آمد."

در طول دفاع مقدس، جنگ خاکریزها یکی از مهمترین مؤلفه های پیروزی در عملیاتها بود به گونه ای که جهاد با خاکریز سازیهای پیاپی و بی وقفه خود توانست جلوی پیشروی ستونهای زرهی عراق را به شهرهای خوزستان بگیرد. در شکست حصر آبادان این جهاد بود که با خاکریزسازی های شبانه خطوط درگیری را به سمت عراق گسترش داد و به دشمن نزدیک کرد.

537842_orig.jpg

شاید بتوان منشاء پیشرفت ایران در سدسازی و پل سازی را در تلاش جهادگران در جبهه های غرب و جنوب جست که نمونه آن طرح پل بشکه ای در عملیات ثامن الائمه (ع) است که برای ساخت آن بشکه های 220 لیتری خالی را جمع آوری کرده و با متصل کردن آنها به یکدیگر کار جابه جایی نیروها و امکانات در عملیات شکست حصر آبادان انجام شد.

رودخانه های غرب کشور بر عکس رودخانه های جنوب به دلیل دره های شیب دار و عمیق، خروشان و نا آرام هستند که روش ساخت پل ضربتی در عملیات در این دو منطقه متفاوت است. در این رودخانه ها با لوله های بسیار بزرگ بسترسازی و بعد روسازی می شد تا در برابر سیلابهای خروشان مقاوم باشند.

شهید هزاردستان که طراح بسیاری از پلها و سازه های جهاد در جنگ تحمیلی محسوب می شود توانست با طراحی پلهای دوبه ای (قطعات فلزی شناوری که در بنادر جنوب برای تخلیه و بارکشی استفاده می شود) نام خود را به عنوان یکی از جهادگران دفاع مقدس ثبت کند و در طول سه سال حضور در جبهه ها تا زمان شهادتش 12 پل روی کارون و بهمنشیر ساخت.

پل خیبر، پل بعثت، پلهای متحرک و معلق در جنوب و غرب کشور ازجمله شاخص ترین پلهای ساخته شده در دوران دفاع مقدس است. پلهای معلق در کوهستانهای صعب العبور مناطق غرب کشور از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار بود به گونه ای که همچنان پس از گذشت سالها از پایان جنگ این سازه ها کاربری دارد.

537827_orig.jpg

پل خیبر که از آن به عنوان یکی از شاهکارهای مهندسی جنگ نام برده می شود، بزرگترین پل شناور دنیا به طول 14 کیلومتر است که بر روی هور زده شد. برای شناورسازی آن از مواد پلیمری استفاده شد تا در صورت حمله هوایی دشمن به سرعت قابل تعمیر و تعویض باشد و در فواصل معینی از طول پل پارکینگ و محل توپ ضد هوایی تعبیه شد و قطعات یدکی نیز در طول مسیر به پل اصلی متصل شد تا در صورت نیاز به سرعت عوض شود.

ساخت پل بعثت در عملیات والفجر8(فتح فاو) برای در امان ماندن از آتش شدید دشمن و اتصال ایران به فاو بر روی اروند خروشان در حالی کلید خورد که اکثر نظامیان با آن مخالف بودند اما جهادگران با محاسبات دقیق و شبانه روزی خود بر روی اروند این پل را در ماه رمضان و در گرمای طاقت فرسای جنوب ساختند و با لوله هایی با قطر 156 اینچ دو ساحل اروند را یه یکدیگر متصل کردند.

جاده سید الشهدا از دیگر ابتکارات جهادگران در طول دفاع مقدس است. برای حفظ جزایر مجنون تنها یک راه وجود داشت و آن ایجاد جاده تدارکاتی بود که جهادگران این جاده را به طول 14 کیلومتر در هور با عمق 2 تا 3 متر اجرا کردند و نام آن را به عشق زیارت اباعبدالله الحسین، بزرگراه سید الشهدا(ع) گذاشتند.

537849_orig.jpg

در دوران جنگ عبور دادن تعداد زیادی از نیروها از باتلاقها و نهرها و رودخانه های کوچک و بزرگ هر کدام تکنیکی خاص می طلبید که تلاش جهادگران در ساخت پلهای فایبرگلاس، پلهای شناور، پلیکا، فرشهای باتلاقی، سرعت عبور نیروها را در شبهای عملیات با کمترین تلقات بالا می برد. جهادگران علاوه بر ساخت "فرش باتلاقی" که یک سازه مهندسیی و ساخته شده از پروفیل های محاسبه شده آلومینیوم است،"باتلاقروی جبل" را برای عبور از باتلاق و نیزارها ساختند؛ این دستگاه بزرگ با چرخهایی با قطر بیش از 4 متر برای یدک کشی، بازکردن راه و موانع در باتلاقها و نیزارهای جنوب ساخته شد.


مهندسان برای رفع مشکل پروانه موتور قایقهایی که در مرداب به دلیل حجم زیاد نی و گیاهان مردابی از کار می افتاد دست به ابتکاری نو زدند و قایقهایی را طراحی کردند که با ملخ چوبی و از طریق جابجای هوا هم روی نی و هم روی آب با سرعت پیش می رفتند جالب اینجاست که موتور متحرک این قایقها موتور فولکس بود که برای خنک شدن احتیاج به آب نداشت و با هوا خنک می شد و بعدها نمونه بزرگتر این نوع قایقها با نصب موتور هواپیما ساخته شد.

537825_orig.jpg

بعد از فتح فاو عراق بارها سعی کرد راههای پشتیابنی رزمندگان را ببندد به همین دلیل تمام پلهای بهمنشیر که راههای ورود به جزیره آبادان و از آنجا به فاو بود را از بین برد و هر تلاشی از سوی ایران را با حملات شدید دشمن از بین می برد. جهادگران برای حل این مسئله دست به ابتکار عجیبی زدند و آن هم ساخت سد بر روی بهمنشیر بود. برخی که فکر می کردند با ساخت این سد خاکی آبادان غرق می شود با آن مخالفت کردند اما جهادگران با محاسبات دقیق، محلی را انتخاب کردند که با احداث سد، آب تا حدی در آنجا بالا می آمد و دوباره به کارون بر می گشت و از طریق کارون به اروند می ریخت. سد بهمنشیر ساخته شد و هواپیماهای دشمن هم در از بین بردن آن عاجز شدند.

عملیات آبی از جمله روشهای نظامی بود که رزمندگان ایرانی به کمک طراحی دقیق مهندسان جهاد آن را اجرایی کردند. برای اینکه عملیات آبی در جبهه های جنوب اجرا شود باید میلیونها متر مکعب آب به خطوط مقدم منتقل می شد که با ساخت کانال، آب رودخانه های بزرگ یا دریا را در چند مرحله پمپاژ به خاکریز محل درگیری می رساند و ایستگاه پمپاژ نهایی، آن را به سمت دیگر خاکریز پمپ می کرد. کندن کانالهایی که عمود بر خطوط درگیری بود با مخاطرات زیادی همراه بود که کانال امالقصر و کانال شهید پوست فروش در فاو از جمله این کانالهاست.

537832_orig.jpg

"بالن ابابیل" را می توان یکی از ابتکارات صنایع هوایی در حوزه دفاع دانست که مهندسان جهاد برای فریب هواپیماهای دشمن دست به ابتکاری جالب زدند. طرح بالن ابابیل در واقع هم فریب و هم سفیر مرگ هواپیماهای دشمن بود که می خواستند از گذرگاههای تنگ بین کوهها و دور از چشم رادارها به پالایشگاه اصفهان نزدیک شوند. این بالن بزرگ با دنباله های فلزی و مواد خاصی که در آن به کار رفته بود این امکان را می داد که در رادار هواپیماهای دشمن دیده شده و راه عبور آن را ببندد و از حمله صرف نظر کند ضمن اینکه در در هنگام حمله هوایی خلبان دشمن ناگهان با موجودی عجیب مواجه می شد که در آسمان ثابت ایستاده است که باید تأکید کرد، انتخاب جنس بالن، نحوه دوخت، عایق بندی، اتصال فلز به پلاستیک و ... از نکات پیچیده مهندسی در آن زمان بود.

537829_orig.jpg

یکی دیگر از ابتکارات ویژه جهاد در دوران جنگ تحمیلی "سازه منحرف کننده موشک" نام دارد؛ در اواخر جنگ فرانسه موشکهای اگزوسه رادار گریز را به رژیم بعثی عراق داد. این موشکها قادر بود در ارتفاع 4 متری سطح آب پرواز کرده و کشتی ها را هدف قرار دهد. مهندسان جهاد جنگ برای منحرف کردن رادار این موشکها صفحه های عمود بر هم فلزی طراحی کردند که امواج فرستاده شده از طرف موشک را به سمت خود موشک بازتاب می داد و موشک در انتخاب هدف به اشتباه می افتاد و به جای کشتی ها به این صفحات اصابت می کرد. با این طرح، صنایع نظامی فرانسه دچار مشکل شد چراکه دیگر هیچ کشوری حاضر به خریدن این موشکها نبود.

537851_orig.jpg

بعضی از مناطق جنگی، جغرافیای رملی و ناصاف داشتند، عبور در این منطقه بسیار سخت بود و عراق از این مزیت استفاده می کرد. مهندسان جهاد با طراحی و ساخت شنی هایی که به وانت لندکروز متصل می شد عبور در این مناطق را میسر کردند و نام آن را" لندکروز شنی دار" گذاشتند و تا پایان جنگ تکنولوژی آنها را ارتقا دادند. بعد از ساخت لندکروز شنی دار که قدرت و قابلیت حرکت در رمل و پستی و بلندی را داشت،مهندسان جهاد نفربر دوزیست را نیز طراحی کردند.

امروز اگر ایران در بخشهای مختلف صنعت دفاعی، مخابراتی، پزشکی، راه سازی و... به خودکفایی رسیده و مجهز به آخرین تکنولوژی های روز شده است مرهون مجاهدت جهادگران گمنامی است که در دوران دفاع مقدس هدفی جز پاسداری از اسلام و ایران در سر نمی پروراندند و جا دارد با یادآوری تاریخ و وقایعی که بر ملت ایران در حوزه های مختلف در طول 8 سال جنگ تحمیلی گذشت؛ خاطره وحدت، همدلی، فداکاری و... که در آن دوران بین مردم میهنمان موج می زد را هر زمان زنده کنیم.

منبع: مهرنيوز http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=1086116

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینان همان سنگر سازان بی سنگری هستند که حتی صدای ناله ای از دردهای انها به گوش نرسید و هیچ گاه شکوه و گلایه ای نکردن.
خپاوند تمام مجاهدان در اره خدا را حفظ کند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نجف جان دستت درد نکنه ما رو بردی به ...
میشه لطفا یه چند تا عکس بیشتری زحمتشو بکشی
من که از اون دوران عکسهای زیادی ندارم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام نجف جان خوشحالم شدم دوباره برگشتي به سايت جات خالي بود
دستت درد نكنه خيلي زيبا بود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با این قسمتش خیلی حال کردم



مهندسان برای رفع مشکل پروانه موتور قایقهایی که در مرداب به دلیل حجم زیاد نی و گیاهان مردابی از کار می افتاد دست به ابتکاری نو زدند و قایقهایی را طراحی کردند که با ملخ چوبی و از طریق جابجای هوا هم روی نی و هم روی آب با سرعت پیش می رفتند جالب اینجاست که موتور متحرک این قایقها موتور فولکس بود که برای خنک شدن احتیاج به آب نداشت و با هوا خنک می شد و بعدها نمونه بزرگتر این نوع قایقها با نصب موتور هواپیما ساخته شد.


تشکر از مطلبتون واقعا جالب بود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسیار زیبا بود تشکر برادر نجف.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عالی بود نجف جان متشکر.

خیلی ابتکارات دیگه هم صورت گرفت که اسمی ازشون نیست و واقعا جای تشکر داره،

مثلا شهید مهندس مجد که در حین تست موشک ساخت خودش شهید شد و . . .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالي

با سلام


با توجه به اينكه بعضي از دوستان از مطالب ابتكارات سنگر سازان بي سنگر جهاد سازندگي استقبال نموده و درخواست مطالب و تصاوير بيشتري كردند مع الوصف اين پست نقش پشتيباني و مهندسي جنگ در دفاع مقدس (سنگرسازان بي سنگر) را ذیلا"( در پایین خاطره این حقیر) تقديم ميدارم .

اميدوارم اداي ديني هرچند بسيار كوچك مثال آن ران ملخ به دربار سليمان نسبت به آن عزيزان بالاخص شهداي مظلوم جهاد كرده باشم.
زيرا خود اين حقير كمترين از نزديك شاهد گوشه اي از جانفشانيها و سختيهاي آن عزيزان بودم و ديدم كه براي اينكه رزمندگان خط شكن بتوانند با فراغت بال به نبرد با دشمن زبون بپردازند بدون توجه به اينكه بطور ويژه و مستقيم مورد توجه دشمن و خطرات بسيار پر دامنه بودند تمام سختيها و مرارت ها و بي خوابيها را به جان خريدند.

در اينجا لازم ميدانم كه به سهم خود هرچند ناچيز چنانچه دوام اين تاپيك مجال داد و دوستان استقبال كردند و به زير تاپيكها و پست هاي ديگر نرفت خاطراتي از خود حقير از اين عزيزان به محضر گرامي دوستان تقديم خواهم كرد.فلذا الآن به يك خاطره كوچك و ساده كه شايد براي بعضي از دوستان پيش پا افتاده نمود داشته باشد ولي چنانچه به ژرفاي ايثار عزيزان جهادي يا همان سنگرسازان بي سنگر بنگريم موضوع بيشتر نمود پيدا ميكند .

و اين هم خاطره این حقير سراپا تقصیر:

Navab-006.jpg

عکس بالا تصوبر خود حقیر، یافته شده به طور تصادفی از سایت ساجد،زمستان سال 1361 در 14،15 سالگی که در گردان کمیل لشکر27 خودمون ودر بازگشت از منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی(جنوب فکه) به دوکوهه . که به علت سرماخوردگی و بیماری به بهداری وقت پادگان رفته بودم که در تصویر در کنار ساختمان بهداری مشخص است که این ساختمان جنب حسینیه حاج همت (که بعدها ساخته شد) میباشد.ازاین جا به بعد خودرا برای عملیات والفجر یک که در منطقه شمال فکه (شرهانی و زبیدات) که در 20 فروردین1362 انجام شد آماده میکنیم...


بهار سال 1362،هجدهم فروردين بود و ما به لحظه موعود عمليات والفجر يك رسيديم(البته آن موقع از اسم عمليات و رمز و منطقه آن اطلاعي نداشتيم)

بعد از ظهر و دم غروب بود كه همه رو به خط كردن با كليه تجهيزات و آماده حركت شديم .
يه صحبت كوتاهي معاون گردان كميل بن زياد نخعي لشكر 27 محمدرسول الله(ص) تهران (البته اينجا لازم ميدونم كه اضافه كنم ،كه بچه هاي گردان و لشكر به شوخي بعد از عمليات به هم ميگفتند كه گردان كميل بن كم icon_arrowu ،چون اون موقع ها يه گردان كه ميرفت عمليات، به تعداد يه گروهان يا كمتر برميگشت، و يا اگه يه گروهان ميرفت بصورت يه دسته يا حتي كمتر برميگشت icon_arrowu )كه يك سرهنگ ارتشي و در اصل فرمانده گردان 101 از تيپ مستقل 84 خرم آباد نيروي زميني ارتش بود،
و چون اين تيپ با تيپ يك عمار لشكر 27 خودمون ادغام شده بود ايشان به عنوان معاون اول گردان ادغامي كميل بود،(تيپ يك عمار ما شامل گردانهاي كميل/ مالك اشتر/ انصار الرسول يا همون انصار معروف/ حمزه سيدالشدا يا همون حمزه/ مقداد/ و گردان حبيب بن مظاهر يا همون حبيب معروف بود كه تا آخر جنگ هم معروفترين و به لحاظ عملكرد بدون اغراق كارا ترين تيپ و گردانهاي لشكر بودن) با بچه هاي گردان در مورد چگونگي سوار شدن به كاميون هاي مايلر جهاد و حركت به سوي منطقه عمليات مطالبي بيان كرد و رفت،
و ما منتظر اومدن كاميونها شديم و چشممون به جاده.

ديگه حالا كه اون بنده خدا رفته بود نظم خطوط گردان هم شلم شوربا شده بود،! و همهمه و ولوله اي بين بچه ها بود و نيم نيگاهي هم به جاده كه كنار مقر گردان بود .
منم توو همين حال و هوا بودم كه يهو صداي آشنايي منو متوجه خودش كرد .
برگشتم ديدم مهدي نوريه (شهيد مهدي نوري توو عمليات مرصاد توو يه بي ام پي شهيد شد و سوخت) بچه محلمون كه با هم توو گردان كميل اولش توو يه گروهان (گروهان دوم كه به گمونم گروهان شهيد مدني يا شايدم دستغيب درست يادم نيست) بوديم ولي با هم حرفمون شد و با هم قهر كرديم! icon_arrowu (البته چون هر دو مون كم سن و سال بوديم .من 14-15 سالم بود و شناسنامه ام رو دست كاري كرده بودم اومدم جبهه و اون هم به هاكذا .اصلا اون بود كه پيشنهاد و روش دستكاري شناسنامه رو به من داد) بخاطر همین گروهان هامون جدا شد .
من اومدم گروهان سوم که گروهان شهید صدوقی بود .
دسته اول.

ولي به هر حال اون دم آخري رفته بود انتقالي گرفته بود و رفته بود گردان مالك. و چون چند ماهي از من بزرگتر بود و خب بخشش از بزرگتراست( البته فكر نكنين تقصير من بود نه اصلا بلكه برعكس) به هر حال اومد برا آشتي و با هم آشتي و هم وداع كرديم.

خلاصه تقريبا هوا داشت تاريك ميشد كه كاميونها اومدند چون برا رفتن به منطقه عمليات تاريكي هوا پوشش خوبي برا دور موندن از ديد دشمن بود.
و ما سوار شديم .
البته تصور كنيد كه هر كاميون تقريبا 50-60 نفر رو سوار كرده بود حالا چجوري نشسته بوديم و جا شده بوديم بماند.... icon_cool
تووي راه تكونهاي شديد كاميون چرت! منو پاره كرد و فهميدم كه مدتيه وارد جاده خاكي يا بهتر بگم جاده مال رو شديم !!!.

خلاصه توو همون حالت خواب و بيداري مدت زيادي گذشت و وقتي كاميون وايساد ، بچه ها همديگه رو صدا زدن و كاملا بيدار و هشيار كردن .

صداي برادر باقري فرمانده گروهانمون كه توو همين عمليات شهيد شد و تير سيمينوف خورد توو گلوش اومد.

اينو اضافه كنم كه اين بنده خدا بچه رشت بود و سپاهي. و فرمانده گردان بوده بود توو لشكر 25 كربلاي گيلان و مازندران و گلستان امروزي،
اما ظاهرا بخاطر مشكلاتي مياد لشكر ما ،خب اينجا بهش مسئولیت گروهان سوم یا بهتر بگم شهید صدوقی رو دادن.

صدای رسای برادر باقری که سعی میکرد صداشو بلند نکنه :
برادرا پیاده شن بی سر و صدا توو یه ستون ،به ترتیب دسته و تیم.

buz54w4w1ulege2whxwv_thumb.jpg
متاسفانه هر کاری کردم و چندین بار تلاش کردم گالریمون این عکس رو هیچ رقمه آپلود نکرد!مجبور شدم از اسلام آپلود کمک بگیرم!
برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی آن کلیک کنید
تصویر بالا فرماندهان گروهان من حقیر (گروهان شهید صدوقی/گردان کمیل لشکر 27 حضرت رسول(ص).
ایستاده از راست: برادر مسعود اعرابی(نمیدونم زنده است یا نه)- برادرشهید باقری فرمانده گروهان- برادر شهید اسماعیل خسروی معاون گروهان که این بزرگوار استاد تیراندازی حقیر بود و بدون اغراق در این امر بی همتا.خاطرات زیادی از ایشون دارم که اگه عمری بود مجال یافتیم خدمت دوستان خواهم گفت. این بزرگوار در امور فرماندهی و راهبردی جنگ چنان استعداد داشت که همان سال تا عملیات بزرگ خیبر که در زمستان همان سال بود به سمت معاون ستاد لشکر 27خودمون تعیین و در همان عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد. یادشان گرامی باد....


....(هر گردان سه گروهان و هرگروهان سه دسته و هر دسته دو تیم داشت که هر تیم شامل چهارنفر آرپی جی زن که هرکدوم دو نفر کمک داشتن و دو تیربارچی که هرکدوم دوتا کمک داشت و چهارتا تیرانداز معمولی ساده و دوتا تک تیرانداز که اون موقع چون سیمینوف به تعدادنبود همون کلاشو بهشون میدادن که من هم تک تیرانداز بودم و دو نفر حمل مجروح { که بعدها معروف شدن به حمله به مجروح :( }با یه دولول :( ببخشین منظورم همون برانکارده، و یه نفر امدادگر که معروف شد به دکتر دو زاری :( که جمعا" میشدن 27نفر و هر دسته با مسئول دسته و معاونش 56نفر . البته همونطور که گفتم ما با ارتش ادغام شده بودیم و طبعا این آمار تقریبا" دو برابر شده بود یعنی هر دسته شامل 90نفر بود! ارتشی و سپاهی و بسیجی.وهرگروهان بیش از 280 نفر و یک گردان تقریبا" نهصدنفر! که گردانهای سپاه حدود 500 نفر بود و گردانهای ارتش بصورت چارت سازمانی ارتش که حدود400نفرالبته با تمام کادریهاشون.).

از کامیونها پیاده شدیم و چون قبل از اذان مغرب سوار شده بودیم و نمیشد بین راه به لحاظ مسائل امنیتی و اطلاعاتی توقف کرد هنوز نماز نخونده بودیم ،که ،فرمانده ها گفتند:
تا نمازتون از وقت نگذشته با تیمم و توو همون حال حرکت تووی یه ستون با اشاره گردن بخونین.....

جالب اینه که ،(چون یکی دوروز پر التهاب و هیجان رو گذرونده بودیم و شام هم نخورده بودیم و مسافتی هم که طی میکردیم طولانی بود ) همینطور که ستون در لابلای تپه ماهورهای شمال غربی فکه که بعدا" فهمیدیم شرهانیه زیر نور مهتاب جلو میرفت ،به همون دلایلی که توو پرانتز گفتم و اینکه توو راه توو کامیونها هم بعضیامون چرت میزدیم (البته از انصاف نباید گذشت که همونجا بعضی از برادرا وقتی چرت آلود بودن بعضی دیگه رو دیدن شروع میکردن به دم گرفتن و نوحه خوندن و میگفتن بابا ناسلامتی داریم میریم عملیات ، ها ،وهمه هشیار میشدن و همصدا، ولی خب بعداز اینکه نوحه شون به آخر میرسید دوباره سکوت و صدای کامیون و وز وز باد که توو گوشها میپیچید، هوا هم که تاریک،آی جون میداد برا چرت زدن!

همیطور که جلو میرفتیم و بعضیا هم سرپا میچرتیدن، یه دفعه یی یک صدای شطلق آدمو به خودش میاورد، که یهو صدای نفر جلویی که سعی میکرد صداشو بلند نکنه میومد که : اخوی بیداری؟ حواست کجاست ؟ !.

قضیه این بود که کله بنده خدایی که میچرتید شطلقی خورده بود به سر و کله یا کوله پشتی نفر جلویی icon_arrowu و چون کلاه خودها فلزی بود هر از چند گاهی یهو میشنیدی:
شطلق........ شطلق ........ ...شطلق. :oops:

خلاصه بعد از طی مسیری طولانی و پیاده به یه محل نسبتا" باز احاطه شده تپه ماهور ها رسیدیم که گفتند میتونیم همینجا کوله هامون در بیاریم و کیسه خواب هامون رو باز کنیم و استراحت کنیم .

جالب بود برادران با دیدن تانکر آب توو اون محل که بعدها فهمیدیم اسمش دیدگاه یاسر بود و در اصل نقطه رهایی ،وضو گرفته و نمازشون رو که با اون حالت خونده بودن محض احتیاط اعاده کردن .
( چون نماز مغرب و عشا طبق حکم فقهی تا اذان صبح قضا نمیشه و مافی الضمه است) .

خیلی خسته بودیم به محض رفتن توو کیسه خواب دیگه هیچی نفهمیدم............

یهو با صدای یکی از همرزمام بیدار شدم که منو برا نماز صبح بیدار کرد هوا داشت روشن میشد، گفت: محمد...

خوابت سنگینه ها !

گفتم:چطور مگه؟

گفت: نصفه شبی یا بهتر بگم دم صبحی یهو عراقیا که بو برده بودن، منطقه رو چنان جهنمی کردن که بیا و ببین!

.....ومن اصلا نفهمیدم !
جالبه که مثل من یه تعداد دیگه هم بودن.

چنان آتیش خمپاره ها سنگین بوده که فرمانده هان گردان ( سردار حاج احمد شاهسون که اون موقع معاون گردان بود و بعدها فرمانده گردان کمیل شد و بعدش هم فرمانده تیپ )مجبور شده بود بنده خدا برا حفاظت از جون بچه ها بره و بروبچه های لودرچی جهاد رو بیاره که دور مون خاکریز بزنن تا یه وقت ما چیزیمون نشه و به عملیات برسیم.

من اومدم از کیسه خواب بیام بیرون که تازه متوجه شدم پاهام سنگینه وقتی دقت کردم دیدم از پا تا نزدیکی تقریبا: کمرم زیر خاکه!

تازه فهمیدم که خواب سنگین عجب مصیبتیه......

اصلا" متوجه نشده بودم که بخشی از بدنم زیر خاکریز زده شده رفته بوده!!!!

.....خودمو درآوردم و رفتم برا نماز.....

وقتی خوب خوب سر حال شدم و آفتاب هم دیگه زده بود تازه دیدم برو بچه های جهاد توو اون نصفه شبی چیکار کردن!!!!!

دستشون درد نکنه اون بنده خداها نخوابیده بودن و اومدن برا ما جان پناه درست کنن و ما هم که اصلا متوجه نشدیم! خب ظاهرا" بنده خداها زیر اون اتیش شدید خمپاره های 82 و 120 ! چند نفری هم لت و پار دادن.

یکی از لودراشون رو هم گذاشته بودن کنار یه تپه ای که خدا خیرشون بده ظهر همون روز حسابی به دردمون خورد! و ما رفتیم زیرش و از گرما پناه آوردیم به سایه اش :(

خلاصه این یه خاطره کوچیک!!!(البته بخاطر مدت زمان کمی که اونجا کنارمون بودن... . و نه به اندازه زحمتشون.... و نه به اندازه ارزش ایثار و از خود گذشتگیشون ....که اصلا با هیچ مقیاسی نمیشه اونومحک زد.... اجرشون با بی بی حضرت زهرا(س) و سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع).

ما هم اون روز رو به غروب رسوندیم و غروب نماز خوندیم و وداع بسیار پر شکوه و پرشور و خاطره انگیزی همه با هم کردیم .....

صدای گریه و حلالیت طلبی فضا رو پر کرده بود......

توو همون حال بعضیا هم خدا میدونه انگار میرفتن عروسی و عروسی شونه،
میخندیدن و با بقیه شوخی میکردن اما....
لباشون پر خنده و حرفاشون مزاح و پر روحیه ولی چشماشون اشک و صداشون با بغض و لرزون.......

و.... راه افتادیم.....




و.....
اولین ساعات بامداد بیستم فروردین 1362 عملیات والفجر یک با زمز یا الله یا الله یا الله در منطقه شمال و شمال غرب فکه در مناطق شرهانی و زبیدات و .....ارتفاعات 112 و 142 و 103 صخره ای و ....آغاز شد......
یا علی مدد.... نجف47


نقش پشتيباني و مهندسي جنگ در دفاع مقدس (سنگرسازان بي سنگر)



1006-19A.jpg
بسمه تعالي

نقش پشتيباني و مهندسي جنگ در دفاع مقدس

صدام بعثي در روز 26 شهريور 59 در جلسه اي فوق العاده اي مجلس ملي عراق حاضر شد و گفت: من در برابر شما اعلام مي كنم كه ما قرارداد ششم مارس 1975 را كاملاً ملغي مي دانيم و شوراي فرماندهي در اين زمينه تصميم خود را خواهد گرفت. اين نطق صدام از فرستنده هاي راديو تلويزيوني عراق ساعت 20:30 در تاريخ26/6/59 به صورت مستقيم پخش گرديد.
پنج روز بعد يعني 31/6/59 جمله ي گسترده ي نظامي خود را عليه ايران با 12 لشگر مسلح به مرزهاي غربي، جنوب غربي و شمال غربي به طول بيش از يك هزار و سيصد كيلومتر شروع نمود. از هوا تا سر پل ذهاب و اسلام آباد و در جنوب تا پشت دروازه هاي اهواز و محاصره ي آبادان پيش رفت. شهرهاي قصر شيرين، سرپل ذهاب، نفت شهر، هويزه، بستان، خرمشهر، و صدها روستا و بخش سقوط كرد و در كل بيش از چهارده هزار كيلومتر مربع از اراضي پنج استان خوزستان، ايلام، كردستان، باختران و آذربايجان غربي را به تصرف خود درآورد. مناطق مسكوني مراكز استان و شهرهاي بزرگ ايران از جمله اهواز، باختران، اروميه، تبريز، همدان، بوشهر، سنندج و غيره را مورد حملات هوايي قرار داد.
صدام در برابر چشم بينندگان تلويزيون حاضر شد و قرارداد الجزاير را پاره كرد و گفت: اين قرارداد مربوط به زماني است كه ما ضعيف بوديم. در حال حاضر ما قوي هستيم و به اين قرارداد نيازي نداريم.
در شرايطي كه شهرها و اراضي جمهوري اسلامي ايران در اشغال صدام بود او در يك مصاحبه مطبوعاتي با خبرنگاران خارجي در حالي كه مفاد منشور سازمان ملل متحد را سخره گرفته بود، گفت:
مردمي كه درگير جنگ مي شوند بايد نتايج آن را بپذيرند، پس چه گونه مي شود به مردمي كه شكست خورده اند بگوييد اين سرزمينتان؛ بفرماييد تحويل بگيريد!
مردم انقلابي جمهوري اسلامي ايران در برابر هجوم تجاوز كارانه به خروش آمدند و از سراسر كشور حركتي عظيم انجام گرفت و مردم كوچه بازار، گروه گروه به سوي جبهه ها رفته و براي جنگ و دفاع آماده شدند؛ به گونه اي كه حتي به كار گرفتن اين نيروهاي وسيع مردمي براي فرماندهان، مشكل و فكر تشكيل بسيج و منظم كردن آنان و تنظيم ارتش بيست ميليوني مطرح شدند.


نقش جهاد سازندگي در جنگ


8_8807060990_L600.jpg

5_8807060990_L600.jpg

وقتي حضرت امام (ره) فرمان تشكيل جهاد سازندگي را صادر فرمود، موجي عظيم به ساري عمق جامعه را تحت تأثير قرار داد.

جهاد گام هاي آغاز را به كمك به روستاييان استوار نمود و فعاليتش را از سازندگي و به سازي كشور شروع كرد.

آري جهاد نامي آشنا براي مردم دشت و كوهستان، نامي دل آرام براي مردم كوير، هم نشيني دلسوز براي روستاييان و نوايي دل نشين به عمق درون همه ي انسان هاي پاك سرشت است.
اين نهاد مقدس با داشتن جوانان مومن و فداكار و كم توقع، پس از 15 روز كه از شروع جنگ مي گذشت، اولين اكيپ ها از سراسر كشور را به سوي جبهه هاي غرب و جنوب اعزام كرد و در خطوط مقدم جبهه و پشت جبهه مستقر نمود و از همان لحظه ي استقرار فعاليتهاي مستمر و دشمن شكن خويش را آغاز كرد.
حضور ايثارگران جهاد سازندگي به مثابه قطره اي درياي خروشان امت حزب الله در كليه ي سنگرها و صحنه ها نبرد، تأثير شگرفي در تقويت و حمايت جبهه ها و گشودن راه هاي جديد در دفاع و كوتاه نمودن دست متجاوزان داشت. به تدريج با سامان گرفتن نيروهاي شركت كننده در جنگ، حضور جهاد سازندگي در جبهه هاي نبرد. هر روز شكل مشخص تر و ابعاد دقيق تر و حساس تري پيدا مي كرد. به لحاظ گستردگي فعاليتهاي ايثارگران جهاد سازندگي، ارائه آمار و ارقام مشخص و دقيق از اين فعاليت ها غير ممكن است.

13_8807060990_L600.jpg


هر چند پشتيباني و مهندسي جهاد در كليه ي عمليات ها از ((ثامن الائمه)9 تا ((بيت المقدس 4))، خدمات شايان و شايسته اي نموده است، ليكن ما با در نظر گرفتن اجمال نويسي به ذكر پاره اي از تلاش هاي جهادگران در جنگ هشت ساله مي پردازيم:
عمليات گسترده و پيروزمند والفجر 8 يك عمليات آبي – خاكي بي مانند بود. مي توان به جرأت آن را يك جنگ مهندسي تمام عيار به شمار آورد كه پيروزي هاي به دست آمده در اين عمليات بي نظير با برنامه ريزي دقيق و حساب شده و به كارگيري نيروهاي متعهد و متخصص جهادگر و مردمي و تلاش پيگير و شبانه روزي و خدمت بي شائبه ي فرزندان برومند پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد سازندگي با هماهنگي و وحدت و يكپارچگي نيروهاي رزمي به وقوع پيوسته است. نخلستانها، باتلاق ها، نهرها،خاكريزها، جاده ها و پلها در سواحل شرقي اروند رود همواره نمايانگر و بازگو كننده ي تلاش و همت بي همانند سنگر سازان بي سنگري است كه در دل شبهاي تاريك، تنها در جهت رضاي پروردگار و باء و نصرت اسلام و پاسداري از خون گلگون كفنان حماسه ساز و ياري سپاه توانمند اسلام در صحنه هاي رزم پر شكوه و دشمن شكن، هشتمين و الفجرشان را آراستند.
از همه مهمتر اروند پرخروش كه در برابر نيروي ايمان و اراده توانا و همت بلند حماسه سازان تسليم گشته و در مقابل ايستادگي و عزم راسخ آنان به تعظيم درآمده و مقدم عاشقان حق را برگرده ي خود پذيرا و در جهت پيروزي اسلام بر كفر به سرور و شادماني پرداخته بود. در شبهاي بي شماري همت و تلاش ساحل سازان بي سنگر را در زير رگبار مسلسلهاي فريب خوردگان به تماشا نشسته بود و باسرانگشت امواج بلند خود حديث مقاومت و ايثار را در قالبي نوين به گوش ستارگان شب زمزه كرده و فضاي عرصه ي پيكار را معطر ساخته بود.
اين پيروزي عظيم، يعني ساختن جبهه و تثبيت مواضع نه تنها تا كنون در هيچ يك از عمليات هاي سپاه اسلام در طول جنگ تحميلي سابقه نداشته بود، بلكه بار ديگر توانايي هاي تخصصي پشتيباني و مهندسي جنگ جهد سازندگي را به نمايش گذاشت و دنيا را به شگفتي و حيرت واداشت. احداث پل بزرگ ((بعثت)) بر روي رودخانه خروشان اروند و از ابتكار جهاد بود كه از نظر فني و موفقيت استراتژيك اهميت ويژه اي داشت؛ و جز با الطاف خفيه ي الهي هيچ گاه ميسر نبوده است.
عمليات كربلاي (5) در شرايط زماني و مكاني اي به وقوع پيوست كه دشمن بعثي به هيچ وجه تصور آن را نمي كرد. در اين منطقه عملياتي، ارتش بعث به كمك كارشناسان نظامي خارجي و صرف هزينه هاي بسيار هنگفت، قويترين و مستحكم ترين خطوط دفاعي را ايجاد نموده بود. به طوريكه فرماندهان و سربازان بعثي با اطمينان از نفوذ ناپذيري اين خطوط، آن را دژ ((استواري)) نام نهاده بودند. ايجاد انواع ميدان هاي مين و سيم هاي خاردار و سنگرهاي بتوني در بخش هاي خاكي منطقه و ايجاد درياچه ها و باتلاق هاي مصنوعي با عمق كم، نه تنها نيروي پياده، بلكه عبور قايق را نيز نا ممكن مي ساخت، از جمله اي اين موانع بود. در انتهاي اين آب گرفتگي ها و در ساحل خط دفاعي دشمن، دهها رديف سيم خاردار و موانع خورشيدي و ميدان هاي وسيع مين و سنگرهاي ديده باني كمين قرار داشت؛ و در پشت اين موانع نيز دژ خاكي بزرگي به ارتفاع 5 الي 6 متر به عرض 10 متر احداث شده و يك كانال بزرگ سيماني نيز داخل اين دژ تعبيه گرديده بود. قابل توجه اين كه اين موانع و خطوط دفاعي در پشت اين دژ باز هم تكرار شده بود.


17_8807060990_L600.jpg
اما اين خطوط عظيم دفاعي، با امدادهاي غيبي خداوند، و با ايثارگري هاي رزمندگان اسلام و فرماندهي هماهنگ و قوي عمليات و اجراي طرح هاي پيچيده و عظيم عملياتي و مهندسي – رزمي، كه در واقع حاصل تجارب سال ها ايثارگري توأم با اخلاص و خلاقيت دلير مردان خطه توحيد بوده است، آن چنان با سرعت در هم ريخت كه دشمن حتي تصورش را هم نمي كرد.
براي آن كه واحدهاي مهندسي – رزمي لشگريان اسلام نتوانند از تجارب قبلي خود، در اين منطقه بهره بگيرند، رژيم بعث استحكامات و موانع و مواضع پدافندي خود را به نحوي طراحي نموده بود كه از لحاظ مهندسي – رزمي سازماندهي جديدي نيازمند بود.
در چنين شرايطي، گردان هاي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد سازندگي در منطقه مستقر شده و در قبل از عمليات با انجام كارهايي از قبيل: تردد نيروهاي رزمي، ترميم و تعريض و شن ريزي را هاي مواصلاتي و هم چنين احداث صدها سنگر و دهها مقر و قرارگاه جهت استقرار نيروهاي عمل كننده و سنگرهاي توپخانه، ادوات، اورژانس و غيره منطقه را براي انجام عمليات آماده مي كردند.
در حين عمليات نيز، جهادگران گردان هاي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد سازندگي در زير سخت ترين آتش دشمن جاده ها را جهت عبور وسائل نقليه و امكانات مورد نياز سپاهيان، درون آب گرفتگي ها تا خط مقدم دشمن امتداد داده و به جاده هاي تداركاتي نيروهاي بعثي وصل نمودند و در اين عمليات بهترين و با تجربه ترين نيروهايش به شهادت رسيدند. اين عمل در پشروي سپاه اسلام بسيار مؤثر بود. در اين راستا بايد از رانندگان كمپرسي در جابه جايي و حمل خاك و رانندگان لودر و بولدوزر كه در زير آتش شديد دشمن ايثارگرانه تلاش مي كردند، ياد كرد.
علاوه بر اين، سنگرسازان بي سنگر، پا به پاي رزمندگان در عمليات پيش مي رفتند و با دستگاه هاي لودر و بولدوزر، خود را به خاكريزهاي دشمن – كه هنوز سقوط نكرده بودند – رسانيده و خاكرزيها و ديگر موانع را مي گشودند كه در طول تاريخ جنگ تحميلي بي سابقه و بي همانند بود.
هم چنين در حين عمليات، گردان هاي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد در تمامي مراحل پيشروي ها قدم به قدم براي سپاهيان توحيد، خاكريز عملياتي احداث نموده و مكمل رزم بي امان برادران رزمنده شان بودند. بعلاوه طرح ها و ابتكارات فني – مهندسي نويني در حين عمليات به اجرا درآمد كه شرح آن، در اين مختصر نمي گنجد.
پس از انجام عمليات نيز، پاك سازي منطقه، تعميرات ادوات محل مجروحان، احداث استحكامات براي جلو گيري از ضد حمله و ده ها فعاليت ديگر، وظايفي بود كه ((سنگرسازان بي سنگر)) عاشقانه به انجام رساندند.

14_8807060990_L600.jpg


جهاد سازندگي با استعداد بيش از شش قرارگاه فرماندهي، چهار تيپ و 40 گردان پشتيباني و مهندسي جنگ و 25 ستاد پشتيباني استان با تجهيزات كامل و ماشين آلات و با پذيرش مسئوليت مهندسي جنگ در كليه ي محورهاي عملياتي جنوب و غرب با اعزام 540 هزار نيروي جهادگر و با اهداي بيش از 3100 شهيد و 21 هزار جانباز و 1100 آزاده نقش عظيمي در 8 سال دفاع مقدس ايفاء نموده است.

اقدامات جهاد سازندگي در دوران دفاع مقدس
-1جاده سازي عملياتي – نفوذي و كوهستاني-ييش از 77325 كيلومتر
2شن ريزي بيش از 100000 كيلومتر
3-احداث انواع پل (نفررو، بشكه يي، لوله يي، آلمينيومي، قادري، بتني) 28100 مورد
4-دژ مستحكم 540 كيلومتر
5-سنگرهاي انفرادي و اجتماعي 151281 مورد
6-سنگرهاي خودرو، مهمات، تانك و نفبر 22500 مود
7-ايجاد مواضع توپخانه – مقرهاي توپخانه 664 مورد
8-احداث بيمارستان و اورژانس صحرايي 520 مورد
9-ايجاد سد خاكي – اسكله خاكي 1470 مورد
-10محوطه سازي و ايجاد قرارگاه هاي تاكتيكي و مقر گردان ه- پادگان ها 370300 متر مربع
11-ايجاد كانال نفررو 25710 متر
12-ايجاد كانال آب 94732 متر
13-سايت موشكي، سكوي ادوات نظامي و پدافند هوايي 903 مورد
14-احداث باند هلي كوپتر 56 مورد
15-احداث دكل ديدباني 44 مورد
16-حمل و نقل مهمات، آب رساني، آب پاش جاده يي15000 مورد
17-احداث حسينيه، نمازخانه و ايستگاه صلواتي 15000 مورد
18-احداث حمام صلواتي 1270 مورد
-19حفر چاه عميق و نيمه عميق26 مورد
20-احداث پاسگاه عملياتي جهت ايجاد امنيت 15000 مورد
21-تعميرات ادوات راه سازي جهاد – سپاه - ارتش 15700 مورد


منبع: http://kanoonejahadgaran.ir/persian/content-view.asp?id=419

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسیار ممنون برادر خداوند اجر شما رو هم بده که با این کار باعث یاداوری به ما شدید تا ما هم در پیچ و خم زندگی فراموش نکنیم که کسانی بودند دیگرانی دیگر و دلاورانی دیگر که باز مانند گودرز با دادن 75 فرزند خود خفت را برای این مرز جایز ندانسته و هر چه داتشتند در این راه دادند.
و خداوند دوست می دارد کسانی را که در راه او جهاد می کنند و مانند بنایی اهنین هستند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خيلي جالب بود جناب نجف.واقعا عالي بود.


وقتي در موقعيتي قرار گرفتيم كه هيچ چيزي بهمون نميفروختن با استفاده از نوآوري و صد البته

روحيه‌ي انقلابي و خودباوري چيزهايي ساختيم كه واقعا خلاقانه بودن.

انشاالله هنوز هم همينطور باشيم و با نوآوري دشمن رو غافلگير كنيم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.