saman_777

استراتژی دفاع مسطح ( موزائیکی ) / ضربه دوم ،ساختار و سطح پاسخ نامحدود به تهدیدات نظامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]متاسفانه 23 سال بعد از گذشت جنگ ما هنوز اينقدر مفلوك هستيم كه بايد به دفاع موزاييكي و دفاع كوي و برزن فكر كنيم. ما 23 سال فرصت داشتيم كه تجهيزات و نيروهاي مسلح رو بازسازي كنيم و خودمون رو براي روز واقعه آماده كنيم. حالا بعد از بيش از دو دهه خودمون مونديم با تحريم هايي كه سر تا پاي كشور رو فرا گرفته ..... به عبارت ديگه مثل خر تو گل گير كرديم.

اگر يك دهم اين ضرر و زيان هاي ناشي از تحريم رو خرج صنايع نظامي كرده بوديم حالا هم اثري از تحريم نبود وهم ما يكي از قدرتمندترين ارتش هاي دنيا رو داشتيم. واقعيت اينه كه استراتژي كلان كشور ما در دو دهه گذشته يك استراتژي ساده لوحانه بود....[/quote]

فکر کنم شما ایران زندگی نمیکنین ! احتمالا مرکز شهر پایتخت سوئد ، سوییس یا نروژ هستین ! ..


حالا با این وضعیت فلاکت باری که ما داریم ! کی جرات داره به ما حمله کنه ؟؟! هر کی میخواسته این کار روبکنه 30 سالی فرصت داشته ایران هم توی تحریم بوده و مثل خر تو گل گیر کرده به قول شما هیچ ساختار دفاعی و نظامی منظمی هم نداره و استراتژی ساده لوحانه هم داره !! اینجا سوالی که مطرح میشه این هست که چرا به ما حمله نظامی نمیشه ؟!! و برای به هم ریختن کشور نظم درونی کشور حساب باز کردن نه حمله نظامی ؟!! ..


-
اینکه رفتیم بجای یک جنگنده 60 میلیون دلاری با 600 کیلومتر برد پروازی که مسیر از میون هزاران پدافند و جنگنده تهاجمی نسل N پیشرفته رو برای حداقل 25 سال با بودجه ملت طی کنه و سالم برنگرده رفتیم متوسط 20 تا 50 موشک با برد 750 الی 2000 کیلومتر ساختیم ! که بدون نگرانی از کشته شدن خلبانانمون ! و بدون نگرانی از مواجهه با پدافند کشور هدف رو میکوبن ! استراتژی اشتباهی هست ؟!

اینکه وقتی استراتژی نظامی ما تهاجمی نیست و بجای استفاده از زره پوش های گرانقیمت و بی مصرفی که نابود شدنی بودنشون رو بارها اثبات کردیم از روشهای غیر متوازن نا معلوم دفاعی مبتنی بر رزم توضیع شده در زمین بهره میگیریم ! دلیلی بر عقب ماندگی تکنیک هامون هست ؟

حقیقتا فکر کردین که این بودجه ها رو چرا باید صرف خرید اسلحه های گرانقیمت و بی مصرف خارجی بکنیم ؟ فقط بخاطر تهدیدات عمل نشدنی ؟! و به همون بلایی گرفتار بشیم که شوروی گرفتار شد ؟!

کودکانه و ابلهانه فکر کردن امثال شما حربه خوبی برای دشمن هست که ما رو مثل اعراب از تسلیحات بی مصرف چاق کنه و در نهایت برای شلیک یک گلوله متکی به تولید کننده باشیم !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]متاسفانه 23 سال بعد از گذشت جنگ ما هنوز اينقدر مفلوك هستيم كه بايد به دفاع موزاييكي و دفاع كوي و برزن فكر كنيم. ما 23 سال فرصت داشتيم كه تجهيزات و نيروهاي مسلح رو بازسازي كنيم و خودمون رو براي روز واقعه آماده كنيم. حالا بعد از بيش از دو دهه خودمون مونديم با تحريم هايي كه سر تا پاي كشور رو فرا گرفته ..... به عبارت ديگه مثل خر تو گل گير كرديم.

اگر يك دهم اين ضرر و زيان هاي ناشي از تحريم رو خرج صنايع نظامي كرده بوديم حالا هم اثري از تحريم نبود وهم ما يكي از قدرتمندترين ارتش هاي دنيا رو داشتيم. واقعيت اينه كه استراتژي كلان كشور ما در دو دهه گذشته يك استراتژي ساده لوحانه بود....[/quote]

فکر کنم شما ایران زندگی نمیکنین ! احتمالا مرکز شهر پایتخت سوئد ، سوییس یا نروژ هستین ! ..


حالا با این وضعیت فلاکت باری که ما داریم ! کی جرات داره به ما حمله کنه ؟؟! هر کی میخواسته این کار روبکنه 30 سالی فرصت داشته ایران هم توی تحریم بوده و مثل خر تو گل گیر کرده به قول شما هیچ ساختار دفاعی و نظامی منظمی هم نداره و استراتژی ساده لوحانه هم داره !! اینجا سوالی که مطرح میشه این هست که چرا به ما حمله نظامی نمیشه ؟!! و برای به هم ریختن کشور نظم درونی کشور حساب باز کردن نه حمله نظامی ؟!! ..


-
اینکه رفتیم بجای یک جنگنده 60 میلیون دلاری با 600 کیلومتر برد پروازی که مسیر از میون هزاران پدافند و جنگنده تهاجمی نسل N پیشرفته رو برای حداقل 25 سال با بودجه ملت طی کنه و سالم برنگرده رفتیم متوسط 20 تا 50 موشک با برد 750 الی 2000 کیلومتر ساختیم ! که بدون نگرانی از کشته شدن خلبانانمون ! و بدون نگرانی از مواجهه با پدافند کشور هدف رو میکوبن ! استراتژی اشتباهی هست ؟!

اینکه وقتی استراتژی نظامی ما تهاجمی نیست و بجای استفاده از زره پوش های گرانقیمت و بی مصرفی که نابود شدنی بودنشون رو بارها اثبات کردیم از روشهای غیر متوازن نا معلوم دفاعی مبتنی بر رزم توضیع شده در زمین بهره میگیریم ! دلیلی بر عقب ماندگی تکنیک هامون هست ؟

حقیقتا فکر کردین که این بودجه ها رو چرا باید صرف خرید اسلحه های گرانقیمت و بی مصرف خارجی بکنیم ؟ فقط بخاطر تهدیدات عمل نشدنی ؟! و به همون بلایی گرفتار بشیم که شوروی گرفتار شد ؟!

کودکانه و ابلهانه فکر کردن امثال شما حربه خوبی برای دشمن هست که ما رو مثل اعراب از تسلیحات بی مصرف چاق کنه و در نهایت برای شلیک یک گلوله متکی به تولید کننده باشیم ![/quote]
واقعا زدی تو خال اونها اگر به ما یه هواپیما بفروشن یه هواپیماست که 50 راه برای مقابله با ان بلدن مثل این اس 300 که واقعا به نظر من الان یه سلاح سوخته است ما بریم یه پول کلان بدیم برای هیچ در حالی که براساس وعده مسئولان داریم بهترشو میسازیم یا مثل اون تامکتها که در جنگ نفت کش ها قفلشون کردن که هواپیما گم شده بودن از لحاظ راداری من واقعا حرف شما رو قبول دارم دمه شما طلا :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote] به نظر من مقاله ای نیست که بخواهیم از زوی آن خودمان تحلیل پیدا کنیم و حتی بفهمیم دشمن در مورد ما چطور فکر می کند. مثلا

Iran also lacks an integrated air defense network

همین برای رد کردن این مقاله کافی است.
[/quote]
البته من مقاله رو نخوندم (و بنابراین نظری ندارم)؛ ولی چرا این حرف غلطه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
موشک یکبار مصرفه اما جنگنده یکبار مصرف نیست قیمت موشک هم ارزان نیست و موشک های برد بلند زیر 1 میلیون دلار نیستند و بدون ماهواره دقت مناسبی نسبت به هواپیما نداره در ضمن پهباد هم خلبان نداره و به نظرم اگر بودجه برنامه موشکی برد بلند صرف تولید پهباد برد بلند می شد با توجه به سابقه طولانی تولید پهباد در ایران (مهاجر ) الان در زمینه پهباد نه تنها حرف اول را می زدیم بلکه ارتشی از پهبادهای مسلح با قابلیت هدف قرار دادن اهداف سطحی وهوایی داشتیم بنابراین خلا نیروی دریایی و زرهی و پدافند به سادگی پر می شد برای ارتباط با پهباد هم نیازی به ماواره نیست بلکه با شبکه ای از پهبادها می توان بدون ماهواره در تمام کره زمین عملیات کرد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ممنون - دير وقتي بود از اين مقاله هاي دكترين نظامي نداشتيم !!

يه نكته مهم كه ميشه برداشت كرد اينه كه دشمن از سلاحهاي مخفي ما مثل [b]جنگنده ها[/b] - قدرت و دقت دقيق موشكهاي بالستيك و قدرت عمليات زيردريايي هاي ما اطلاع نداره !! حتي در مورد پدافند ما فقط به تور ام 1 بسنده كرده كه جاي بحث داره !!! :mrgreen:[/quote]
یعنی ممکنه ما جنگنده های مخفی دیگه ای علاوه بر اینهایی که اعلام شده داشته باشیم؟چه قدر امکانش هست؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]متاسفانه 23 سال بعد از گذشت جنگ ما هنوز اينقدر مفلوك هستيم كه بايد به دفاع موزاييكي و دفاع كوي و برزن فكر كنيم. ما 23 سال فرصت داشتيم كه تجهيزات و نيروهاي مسلح رو بازسازي كنيم و خودمون رو براي روز واقعه آماده كنيم. حالا بعد از بيش از دو دهه خودمون مونديم با تحريم هايي كه سر تا پاي كشور رو فرا گرفته ..... به عبارت ديگه مثل خر تو گل گير كرديم.

اگر يك دهم اين ضرر و زيان هاي ناشي از تحريم رو خرج صنايع نظامي كرده بوديم حالا هم اثري از تحريم نبود وهم ما يكي از قدرتمندترين ارتش هاي دنيا رو داشتيم. واقعيت اينه كه استراتژي كلان كشور ما در دو دهه گذشته يك استراتژي ساده لوحانه بود....[/quote]
جواب بسیار خوبی جناب worior دادند
دفاع موزائیکی نوعی جنگ نامتقارنه که دراون اجزاء مختلف توان دفاع و هدایت نبرد رو بصورت هماهنگ هم دارند - شما که اطلاعات نظامیتون کمه بد نیست کمی مطالعه کنید - درشرایط جنگ نامتقارن پیامبرو اصحابشون در مدینه خندق کندند - این جنگ نامتقارنه و نشان مفلوک بودن نیست- درقرآن اشاره شده که : کم من فئه قلیل یغلب فئه کثیره باذن الله چه بسا گروه کمی که گروه زیادی را شکست دادند به اذن خدا
اهل حق همیشه درمقابل باطل کم بودند - ما هیچ گیری نداریم و بحمدالله روز به روز قویتر میشویم
درباره خرج نتکردن برای نیروهای داخلی تا حدی حرف صحت داره و ماا تفاقا بعد ازتحریمها تازه به فکر ساخت جدی داخلی افتادیم
اصولا تو نت بدلیل عدم ردیابی افراد راحت تر افکارشون رو بیان میکنند و این کاربر هم از سر ناراحتی داره به خودمون بد و بیراه میگه

[quote]موشک یکبار مصرفه اما جنگنده یکبار مصرف نیست قیمت موشک هم ارزان نیست و موشک های برد بلند زیر 1 میلیون دلار نیستند و بدون ماهواره دقت مناسبی نسبت به هواپیما نداره در ضمن پهباد هم خلبان نداره و به نظرم اگر بودجه برنامه موشکی برد بلند صرف تولید پهباد برد بلند می شد با توجه به سابقه طولانی تولید پهباد در ایران (مهاجر ) الان در زمینه پهباد نه تنها حرف اول را می زدیم بلکه ارتشی از پهبادهای مسلح با قابلیت هدف قرار دادن اهداف سطحی وهوایی داشتیم بنابراین خلا نیروی دریایی و زرهی و پدافند به سادگی پر می شد برای ارتباط با پهباد هم نیازی به ماواره نیست بلکه با شبکه ای از پهبادها می توان بدون ماهواره در تمام کره زمین عملیات کرد .[/quote]
مقایسه موشک با هواپیما رو نمیشه تو دوتا فضای مختلف انجام داد
شکار هواپیما به مراتب راحت تر از موشکه و ما اگه 2000 هواپیما هم داشته باشیم تا برسیم به اسرائیل قطعا تلفات زیادی میدیم اما 10 هزار تا موشک کار همین 2هزار تا هواپیما رو میکنند اونهم با سرعت 30 ماخ که حتی اگه بخشی از اونها شکار بشه - باز هم تلفات سنگینی به دشمن زده میشه - هواپیما زمانی ارزش بالائی داره که شما بتوانید به کرات ازش ایتفاده کنید نه اینکه با پرواز اول طعمه موشک ها بشوند
به نظر من بهترین انتخاب فعلی ساخت موشکهای با کلاهک ترکیبیه که بتونه تا 5 تن مهمات رو حمل کرده و با تفکیک کلاهک 10 بمب 500 کیلوئی هدایت شونده رو بالای اسرائیل رها کنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مقایسه موشک های بالستیک و... با جنگنده ها و بمب افکن ها فکر نکنم کار درست و منطقی باشه مثلا روسیه دارای قدرت موشکی در تمام زمینه ها است اما با تمام اینها بودجه بسیار بزرگی به مراتب عظیم رو برای نوسازی نیروی هوایی و توسعه تکنولوژی هوایی خود خرج می کنند و زمان می گذارند در مورد آمریکا هم که همه به خوبی اطلاع کامل دارند .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من از پهباد پنهان کار مسلح گفتم نه هواپیمای بمب افکن و... بودجه دفاعی ما محدود است پس با امریکا مقایسه نکنید

شکار هواپیمای بدون سرنشین رادارگریز که ما هم تکنولوژی تولیدش را داریم بسیار مشکله و سرعت موشک متغیره و در فاز نهایی زیاده همیشه 30 ماخ نیست هر چند که کلا شهاب 30 ماخ نداره که اکثر هزینه روی شهاب شد و بعدا سجیل ساخته شد .
به هر حال اگر زدن موشک سختتر باشد که این به نظر من درست نیست و بستگی به سامانه ضد هوایی و نوع پهباد و موشک و هدف دارد باز پهباد یک چاقوی سوئیسی است که می تواند کارایی متنوعی در زمان صلح و جنگ در پدافند و نیروی هوایی و حتی دریایی داشته باشد و با توجه به بودجه محدود استفاده از آن به صرفه تره .

موشک برد بلند بیشتر از آن که یک سیستم دفاعی باشد نوعی بازدارنده است پس برای دشمنی که در برد نیست یا وارد جنگ شده و دارای سیستم دفاع موشکی است که به آن اطمینان دارد (حتی اگر کارایی نداشته باشد) موشک بازدارنده نیست اما پهباد پنهان کار بسیار ترسناک تر است مثل زیر دریایی های آلمان در جنگ جهانی دوم . به طور کلی قابلیت دفاعی پهباد بسیار بیشتر است موشک مثل بزنی می زنم می مونه پهباد مثل فکرشم نکن

نبود سیستم دفاع موشکی در ایران و وجود حالت تهاجمی نسبت به کشورهای دارای موشک با کلاهک اتمی بر اساس دکترین بازدارندگی بکشی می کشمت یا با توجه به تعداد کلاهک های اتمی دشمن اگه چند میلیون نفرو بکشی چند صد هزار نفرو می کشیم این دکترین تا قبل از وقوع جنگ کارایی داره و به مردم ایران وجهه بی ارزش بودن می ده که مثلا جان چند صد هزار برابر چند میلیون ایرانی در عین حال دشمن احساس مهم بودن و ارزشمند بودن رو پیدا می کنه .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان به نظرتون افق چشم انداز نظامی ایران در کدوم سمت متمرکز خواهد شد؟( مثلا باری ایران 1404 ) فرض کنیم تا اون موقع شرایط مانند 10 سال پیش تا الان باشه و درگیری مستقیم ایران و آمریکا به صورت عملیات گسترده به وجود نیاد؟


من می گم: ما تا 14 سال آینده روی

1. همین ارتقاب توان موشکی خودمون
2. هواپیما های بدون سرنشین شبیه موشک ( مثل کرار )
3. پدافند هوایی

تمرکز می کنیم.

راستی تا حالا جنگی برای آمریکا بوده که پشتیبانی هوایی نشده باشن؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اوایل جنگ اول با عراق هوز عراق دفاع هوایی داشت ولی بعدش سرکوب شد قبل از سرکوب چند تا از هواپیما های نیروی های دشمن را سرنگون کردند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسم رب شهدا وصدیقین
سلام دوستان
این حقیر بزرگترین عامل ضعف نیروهای نظامی کشورمون رو عدم حرفه ای گری میدانم (این فقط یک نظر شخصی است)
چیزی که حتی ارتش های کشورهای همسایه منجمله ترکیه و علی الخصوص ارتش پاکستان طی دو دهه اخیر بدان دست یافته اند ارتش ما در بعد هوایی دریایی و زمینی حد اقل در بعد کمیت تجهیزات سی سال است که در جا زده است.(جان من نگویید صاعقه ساختیم یا تانک صمصام یا قایق تندرو)
در نیروهای نظامی ما هدر رفت بودجه به وفور دیده میشود.مانند طرح های سلاح های ملی یا حتی ساخت تانک ودر آخر به این نتیجه برسیم هیچی ژ 3 و کلانچ نمیشود!!!!!!!!!!!!!
ارتش پاکستان با توجه به اینکه بودجه ای کمتر از ما دارد(اگر نگوییم حدود دو سوم بودجه نظامی کشور ما) ارتشی بسیار حرفه ای و قدرتمند در تمام ابعاد تشکیل داده .البته مشکلاتی هم دارد که نشات از بازیهای سیاسی این کشور وتندروی های مذهبی و قومی میشود وگرنه از بعد ساخت وارتقا تجهیزات و بویژه آموزش دیدگی پرسنل واقعا پتانسیل خوبی دارند البته نباید منکر تحریم های شدید علیه کشورمان که تاثیر بزرگی در این روند دارند شد.
نیروی زمینی ما جدا از قسمتی از نیروی زمینی سپاه که روند روبه رشد خوبی داشته است یک نیروی رو به رشد نمی باشد.به هر حال حتی اگر نوع استراتژی ما دفاع موزاییکی هم باشد در بهترین حالت میتوانیم دفاع کنیم اما در یک جنگ تماع عیار دفاع تنها یعنی شکست تدریجی چرا؟ یک مثال ساده میاورم:فرض کنید ما بوسیله دفاع موزاییکی یا جنگ نا متقارن با کمترین تلفات جلوی پیشروی دشمن را در نقاط مورد نظر به طرز موثری گرفتیم (از پشتیبانی هوایی دشمنم که صرفنظر کنیم) با این تاکتیک ما نمیتوانیم دست به حمله ای علیه دشمن بزنیم چون در حال حاضر پیشروی در دل یک دشمن بدون قوای زرهی مناسب اگر نگوییم نزدیک به صفر درصد ولی عملا غیر ممکن میباشد(اواخر جنگ با عراق را خوب بخاطر بیاوریم علاوه بر آن توان زرهی و ضد زرهی دشمناننمان)مشخص است که در این شرایط عقبه دشمن از دسترس ما خارج میشود و دشمن حد اقل با توپخانه برد بلند خود میتواند ضربات مهلکی بر عقبه ی ما که میتواند شهرهای بی دفاع باشد یا تاسیسات اقتصادی و انرژی ما به بار آورد. این بعد دقیقا در مورد نیروی هوایی ما هم صادق است در حالی که ارتش های اطراف ما در حال آماده سازی زیر ساخت ها برای ورود جنگنده های نسل 5 هستند ما دنبال پیچو خم ساختن موتور اف 5 هستیم تازه اگر بتوانیم!!!!!!!!!!!!

باید قبول کنیم که توان موشکی ما یک توان بیشتر بازدارنده میباشد ودر موقع جنگ شاید انچنان که باید کارایی نداشته باشد حداقل موشک های مورد اطمینان و دارای کاررایی مناسب اونقدر نیستن که روند مثبتی داشته باشند شاید بتوانیم بسیاری از نقاط حساس دشمنان را مورد حمله قرار دهیم اما آنچه مشخص است این توان ما بیشتریک جنبه وخسارت روانی برای دشمن میباشد تا استرتژیک شاید ما با توان جنگ الکترونیک خود بتوانیم توان دفاعی در خورد توجه ارائه دهیم اما همانطور که دوستان میدانند بهترین دفاع حمله است اگر راکت های هدایت شونده یا موشک های بالستیک ما بهر دلیل نتوانند نیازهای ما را در بعد حمله براورده کنند(همانطور که تا حالا نتوانستند همانند جنگ جهانی دوم و موشک های بالستیک آلمان نازی جنگ ایران و عراق و جنگ عراق و نیروهای ائتلاف) واقعا استراتژی ما چه خواهد بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان اینان فقط نظرات شخصی حقیر بیسواد بودند از دوستان خواهش میکنم و آرزومندم که با دلایل کافی این نوشته ی بنده را نقض کرده و اثبات نمایند که این چنین نمیباشد که حداقل بنده ذکر کردم از دوستان خواهشمندم دلایل نقض ای سخنان را بیان فرمایند.
با تشکر -م.ا.س.پ-
به امید پیروزی نهایی سرمداران حق علیه باطل سربازان تحت امر حضرت امام زمان وجانشین برحق ایشان حضرت امام خامنه ای
[color=blue][/color]


[color=darkred]عنوان تاپیک تصحیح شد.sina12152000[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
علیکم السلام دوست عزیز.
مهمترین دلیلی که باعث این اتفاق شده اینه که ما برای مقابله با دشمنی به مراتب قوی تر آماده میشیم. برای مقابله با یه همچین دشمنی نمیشه به جنگ کلاسیک تکیه کرد. این مورد هم از زمانی شروع شد که آمریکا به عراق حمله کرد. در اون زمان ایران شاهد این بود که آمریکایی ها با تجهیزات مدرنشون عراق رو چنان شکستی دادن که توی دنیا سابقه نداشت. اون زمان ما داشتیم به شدت روی پروژه های مربوط به تانک و هواپیما کار میکردیم. خرید هایی هم داشت انجام میشد. ولی بعد از اون ما به فکر افتادیم. آمریکا به دو تا از همسایه های ما حمله کرده بود و اونا رو اشغال کرده بود. دشمن ما در عرض 2 سال از عراق و طالبان به آمریکا تبدیل شد. ما یه مقدار فکر کردیم. دیدیم با توجه به بودجه ای که داریم حتی اگه بتونیم تجهیزاتی به پیشرفتگی مال آمریکا بسازیم پارامتر کمیت باقی میمونه. همین مشکل در مورد خرید تجهیزات از خارج از کشور دیده میشد. فکر می کنین اگه ما ذوالفقاری در حد آبرامز، شفقی در حد اف 18 و یا بالگردی در حد آپاچی میساختیم، میتونستیم به تعداد کافی از اون ها تولید کنیم تا بتونیم جلوی حمله ی آمریکا رو بگیریم؟ خودتون الان تصور کنین که ما چنین کاری میکردیم. آیا با توجه به بودجه ی نظامیمون ما میتونستیم به تعداد کافی از این تسلیحات تولید کنیم تا جلوی آمریکا رو بگیریم؟ خرید هم همین طوره. فقط فرقش اینه که ما رو به کشور های دیگه وابسته میکنه. بله ما میتونستیم کلی خرید نظامی از چین و روسیه بکنیم. ولی اگه آمریکا با دادن باج به اونا باعث میشد از پشتیبانی ما دست بردارن چی(موردی که همین الان نمونه شو میبینیم. اس 300 که یادتون نرفته؟)؟ در هر صورت آیا ما میتونستیم 1000 تا جنگنده و 5000 تا تانک مدرن و ... رو با این بوجه بخریم؟ آخرش این میشد که آمریکا با متحدینش به ما حمله میکرد که چند برابر ما تانک و هواپیما و ... مدرن داشتن. به هیچ نتیجه ای نمیرسیدیم.

توی ایران مسئولین به این نتیجه رسیدن که با روش های بالا نمیشه به جایی رسید. هر چی باشه بودجه ی نظامی ما یک پنجاهم آمریکا هم نبود. ولی به این معنی نیست که ما کلا هیچ کاری نکردیم. ما دکترین خودمون رو تغییر دادیم. روش جنگمونو عوض کردیم و تسلیحاتمون رو هم متناسب با اون ها توسعه دادیم. جنگ نامتقارن. نه جنگ کلاسیک که در هر صورت توش بازنده ایم. حمله ی آمریکا هم غیر قابل پیشگیریه مگر در یک مورد. خیلیا الان به من میپرن و ... ولی مهم نیست. ما دنبال ساخت بمب اتمیم. سلاحی که میتونه باعث ایجاد بازدارندگی بشه. ولی رسیدن به این سلاح آسون نیست. ما به زمان نیاز داریم.برای همین روشمونو جوری تغییر دادیم که بتونه ما رو تا اون موقع نگه داره. هدف ما برعکس تصور خیلی از دوستان شکست دادن آمریکا در صورت وقوع جنگ نیست. این امر ناممکنه و خود مسئولین هم بهش واقفن. هدف ما اینه که جنگ رو برای آمریکا چنان هزینه بر کنیم که باعث بازدارندگی بشیم. قراره تلفات جانی و مالی عظیمی در صورت جنگ به آمریکا وارد بشه نه لزوما مستقیم. بلکه قراره در تمام ابعاد باعث بشیم آمریکا ضرر کنه. برای مثال بستن تنگه ی هرمز. بستن این تنگه لزوما باعث نمیشه که سرباز آمریکایی کشته بشه. ولی قیمت نفت رو بالا میبره و باعث میشه از نظر اقتصادی فلج بشه. جوری که نتونه بعد از جنگ به اصطلاح خودشو جمع کنه. روش های مستقیم هم توی دکترین ما وجود داره. حمله به پایگاه های آمریکا در منطقه. برای مثال در جریان جنگ اول خلیج فارس یه موشک عراقی به یه پادگان آمریکایی توی عربستان خورد و 23 نفر رو کشت و حدود 100 نفرو زخمی کرد. عراق توی جنگ شاید بیشتر از 100 تا موشک شلیک نکرد و بیشترشون هم به سمت اسرائیل بود. ولی همون یه مورد باعث شد آمریکا برای کنترل اذهان عمومیش 50% از سورتی هاشو به جست و جو و نابودی لانچر های اسکاد اختصاص بده. ما خیلی بیشتر از اینا موشک داریم و به علاوه برعکس عراق چندین گروه توی منطقه هستن که برای ما کار میکنن. در صورت احساس شکست ما حتی چاه های نفت عربستان رو هم نابود میکنیم.

توی دکترین ما برعکس عراق که فرماندهی بر عهده ی یه گروه خاص در بغداد بود، هر استان دارای یک فرمانده ی مجزا و نسبتا مستقله که در صورت قطع شدن ارتباط با مرکز (مثل عراق یا لیبی) میتونه خودش بدون نیاز به دستور مستقیم عمل کنه. جنگ ما قرار نیست به صورت مستقیم رخ بده. بلکه قراره نیرو های ما با عملیات چریکی و استفاده از عوارض طبیعی و مین گذاری و جنگ شهری هر چه بیشتر به نیرو های دشمن تلفات وارد کنن. توی این جنگ تانک و هواپیما جایی ندارن و نخواهند داشت. برای همینه که این جور پروژه ها بخوابه. چون هزینه برایا ون ها سودی نداشته. بعد از ساخت بمب اتم وقت هست که به اون ها هم بپردازیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام خدمت شما دوست عزیز و بقیه بزرگواران.



بهتر بود منظور خودتون رو از حرفه ای گری واضحتر و روشنتر بیان می فرمودین تا بهتر قابل تحلیل باشه.

فرمایشات شما در مواردی صحیح و در بخشهایی دور از واقعیته.

درمورد مدیریت نظامی کشورمون، ابتدا باید به این مساله توجه کنیم که چه نوع تهدیداتی کشور ما رو هدف گرفتن و برحسب اون تهدیدات، نیازسنجی و اقدام به تجهیز نیروها بشه.
همونطور که خود شما هم مطلع هستین، درحال حاضر، مهمترین تهدید علیه کشور ما امریکا، سپس رژیم صهیونیستی و بعد از اون کشورهای منطقه قرار دارند.

بنده یه سوال از شما دارم:
برای مقابله با امریکا، 100 فروند جنگنده نسبتا مدرن بهتر خواهد بود یا 100 موشک بالستیک ضد کشتی؟
برای نبرد دریایی با امریکا، 10 فروند ناو و ناوچه بهتره یا هزاران قایق تندرو؟

در کنار سوالات فوق، یه مبحث دیگه هم وجود داره:
ما از کجا هواپیمای مدرن تهیه کنیم؟ طراحی تا تولید انبوه یه هواپیمای جنگنده مدرن برای کشوری که هیچ تجربه ای در این زمینه نداره و هیچ کس هم با اون همکاری نخواهد کرد چقدر زمان و چه مقدار هزینه به همراه داره؟
طراحی و تولید انبوه موشک بالستیک چطور؟

و درمورد سوال دومی که بالا پرسیدم، طراحی و تولید چند فروند ناوچه و ناو چقدر هزینه و زمان میخواد؟ (باتوجه به اینکه قادر به خرید نخواهیم بود. حتی با فرض خرید، چقدر برامون هزینه خواهد داشت؟)
تولید انبوه قایق تندرو چطور؟

فکر می کنم همین دو مورد برای بیان راهکار مناسب کافی باشه.



یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]سلام خدمت شما دوست عزیز و بقیه بزرگواران.



بهتر بود منظور خودتون رو از حرفه ای گری واضحتر و روشنتر بیان می فرمودین تا بهتر قابل تحلیل باشه.

فرمایشات شما در مواردی صحیح و در بخشهایی دور از واقعیته.

درمورد مدیریت نظامی کشورمون، ابتدا باید به این مساله توجه کنیم که چه نوع تهدیداتی کشور ما رو هدف گرفتن و برحسب اون تهدیدات، نیازسنجی و اقدام به تجهیز نیروها بشه.
همونطور که خود شما هم مطلع هستین، درحال حاضر، مهمترین تهدید علیه کشور ما امریکا، سپس رژیم صهیونیستی و بعد از اون کشورهای منطقه قرار دارند.

بنده یه سوال از شما دارم:
برای مقابله با امریکا، 100 فروند جنگنده نسبتا مدرن بهتر خواهد بود یا 100 موشک بالستیک ضد کشتی؟
برای نبرد دریایی با امریکا، 10 فروند ناو و ناوچه بهتره یا هزاران قایق تندرو؟

در کنار سوالات فوق، یه مبحث دیگه هم وجود داره:
ما از کجا هواپیمای مدرن تهیه کنیم؟ طراحی تا تولید انبوه یه هواپیمای جنگنده مدرن برای کشوری که هیچ تجربه ای در این زمینه نداره و هیچ کس هم با اون همکاری نخواهد کرد چقدر زمان و چه مقدار هزینه به همراه داره؟
طراحی و تولید انبوه موشک بالستیک چطور؟

و درمورد سوال دومی که بالا پرسیدم، طراحی و تولید چند فروند ناوچه و ناو چقدر هزینه و زمان میخواد؟ (باتوجه به اینکه قادر به خرید نخواهیم بود. حتی با فرض خرید، چقدر برامون هزینه خواهد داشت؟)
تولید انبوه قایق تندرو چطور؟

فکر می کنم همین دو مورد برای بیان راهکار مناسب کافی باشه.



یا حق[/quote]

من با نظر شما مواقفم فرض کنید ما تحریم نبودیم ومیتوانستیم هرچه بخوایم وارد کنیم الا تسلیحات آمریکایی... اگه ما بخوایم جنگنده بروز مانند سوخو 30 ویا میگ 29 و31 از روسیه وارد کنیم باید چقدر هزینه کنیم واونهم درچند سال اونها رو تحویل بگیرم ما اگه ناووزیر دریایی میخریدیم اونوقت چطور هزینه های مانند کشورهای عرب خلیج فارس مانند امارات جنگنده به روز داره ولی خلبانش پاکستانی این آخه ارزش داره یکم باید تحلیل هاتون یه طرفه نباشه شما خلاصه بگید کلا نیروهای مسلح ما خوابید و کشورهای همسایه ما پاکستان داره به روز میشه من میگم کجاش به روزه نمیتونن یه جت بی سرنشین بزنن از خود خاکش بلند میشه مدرم خودشو میزنه .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ضعفی که در نگاه استراتژیک دوستان دیده می شه کمی ناراحت کننده هست . ارتش حرفه ای از نظر لغو سربازی اجباری به شدت به نفع نیرو های مسلح هست . بدلیل پرفورمنس سرباز در صحنه نبرد . سربازی که حداکثر 2 تا 3 ماه اموزش دیده به اجبار هم اومده از مانور خوبی در جبهه های جنگ برخوردار نیست در صورتیکه در سربازی حرفه ای می تونه اون سرباز چند سال دوره های اموزشی و تجربی رو کسب کنه و بدلیل اینکه داوطلب اومده از انگیزه بالایی هم برخوردار است . این مسئله به شدت نیاز به یک بودجه مناسب و زمان بندی 3 تا 5 ساله داره . البته حداقل .

یک مسئله دیگه که دوستان اشاره می کنند این هست که من نمی دونم چرا همش به امریکا کلید کردند چرا فکر نمی کنند که شاید تا 2 سال دیگه اصلا وضعیت و بالانس منطقه عوض شد و ما مجبور به جنگ با یکی از همسایگانمون گرفتیم . این نگاه که ما همیشه باید منتظر درگیری با امریکا باشیم فکر کنم اشتباه هست اینطور که بنظر می یاد تعداد گرگ های منطقه ای مثل عربستان و امارات متحده عربی که می تونند در اینده برای ایران مشکلات درست کنند در حال افزایش هست .

یک ارتش حرفه ای و مدرن نیازمند یک بودجه مناسب هست یعنی تا زمانی که زیر ساخت اقتصادی کشور قدرتمند نشده مثل ترکیه همین آش و همین کاسه . در صورت تامین بودجه مناسب و درخور پروژه های دفاعی بسیار زود تر و با کیفیت بسیار بالاتری به ثمر می رسند . باید تا لغو تحریم ها و تحول اقتصادی ( چیزی شبیه به چیزی که اقای محسن رضایی ازش صحبت می کرد مثل اقتصاد آزاد 80 درصدی و ... ) صبر کرد .

اگر به اون مرحله برسیم می تونیم با بازنشسته کردن تمام جنگنده های نیروی هوایی اعم از اف-4 و اف-5 و اف-14 ها اون ها رو با 250 فروند سوخو 35 بی ام جایگزین کنیم. همین 250 فروند برای تامین 90 درصد نیاز های نیروی هوایی در بعد امنیت هوایی و جنگنده کافی هست . شاید در کنار این تعداد جنگنده مولتی رول نیاز به 60 تا 90 فروند میگ-35 هم باشه که من فکر نمی کنم بستگی به نیاز های استراتزیک نیروی هوایی داره .
این مسئله رو من در تاپیکی مطرح کردم :


من فکر می کنم به قول اقای محسن رضایی امروز دشمن با سری تاکتیک های جدیدی اومده که دیگه اون شعار ها و ارمان های قبلی که برای سیاست های اون زمان تدبین شده بود کارایی نداره .

مسئله نه غربی نه شرقی رو عرض می کنم . ایران باید حتما جزو یک اتحاد نظامی باشه .

بهترین جا برای ایران Организация Договора о коллективной безопасности هست . یا همون
Collective Security Treaty Organisation که چیزی شبیه به ناتوست اما بین کشور های روسیه ، چین ، ارمنستان ، بلاروس و یک سری کشور های شوروی سابق هست .

شما به ترکیه ، کشور های عربی و تقریبا تمام کشور های رقیب ایران جزو حداقل یک گروه اتحادیه نظامی هستند . ما برای اینکه عمق استراتژیک خودمون رو حفظ کنیم حتما باید باشیم وگرنه نمی شه فقط به حزب الله تکیه کرد و سوریه هم که ....

دوستان این بحث رو باز کنند . عضویت ایران در یک اتحادیه نظامی .
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط LostSky
      منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 
      1399/10/23 خورشیدی
       
      =================
       
       
       
      پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم.
       
      این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست.
      یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد.
      از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده.
      بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت.
      با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه.
      البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
    • توسط worior
      یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن
      مقدمه
      یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟
      اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد.  مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند.
      تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند.
       تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است.
      تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود،  بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند.
      راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند،  فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است.
      یک سطح راهکنشی نظامی
      مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند.
       مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به  سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر.
      اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی
      آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود.
      بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟!
      -          ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟
      -          ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟
      -          دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟
      -          دادن پاسخی بسیار قوی؟
      -          تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟
      جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟!
      با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد.
       
       
      تست دریایی راکت ASROC   با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی 
      تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/
       
      انتخاب مقادیر جذاب
      مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند.
      -          نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند.
      -          دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند.
      احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی  و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است.
      -          از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند
      -          رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا
      -          امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد.
      -          برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند.
      -          در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند.
      در مثال دریا
      با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند.
      3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که  راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست.

       
      مسیری که باید طی شود
      واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند  منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛
      -          نخست یک بمب تحقیقاتی.
      -          سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار.
      -          در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه.
      -           در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ...
      -          و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف.
      با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد.
      مشکل ذخیره اولیه
      هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است.
      بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد:
      1.       پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد.
      2.       سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید.
      3.       توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود.
      4.       گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن.
      تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته  ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت.

      مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای
      نتیجه گیری
      یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد.
      یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛
      - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد،
      - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد،
      - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت،
      و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد.
      مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای:
       
       
      وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای
       
      تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir
      استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

      چند روز پیش مطلبی در تاپیک "ایران و کره شمالی ، موشکهای بالستیک و همکاری هسته ای " به یکی از دوستان پاسخی بدین مضمون ارائه کردم :
      "برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم ."
       
      بنابراین تصمیم گرفتم که به تدریج اگر خدا خواست اندیشکده های مهم حوزه تمدنی غرب را خدمت عزیزان معرفی کنم ، امیدوارم برای اعضای محترم مفید به فایده واقع گردد و دریچه ای باشد برای اینکه ما در حوزه تمدنی اسلام با الگو برداری و دوری از تقلید ناشیانه و کورکورانه و با بومی سازی چنین مراکزی ، گام بسوی طرح ریزی های راهبردی برای آینده برداریم ، انشا ا... .
      در ضمن عزیزانی که این مطالب را پی گیری می نمایند حتما" نظرات خود را (مثبت یا منفی ) اعلام کنند - باتشکر
       
       
      =============================================================================================================

      بخش یکم :
      اندیشکده بروکینگز

       
       

       
       
      مؤسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. مؤسسه بروکینگز که یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاست‌گذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکده‌های جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد.
      رسالت عنوان شده این مؤسسه “فراهم ساختن نظریه‌ها و توصیه‌های جدید و عملی است که سه هدف را پیش می‌برند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصت‌های مختلف برای تمام آمریکایی‌ها؛ ایجاد نظام بین‌المللی بازتر، امن‌تر و مرفه‌تر، همراه با همکاری‌های بیشتر.
      مؤسسه بروکینگز می‌گوید اندیشمندان و اعضایش “دیدگاه‌های مختلفی” دارند و خود را یک مؤسسه غیرحزبی می‌داند، اما رسانه‌ها اغلب این مؤسسه را ” لیبرالی متمایل به میانه‌روها ” یا “میانه‌رو” توصیف می‌کنند. در یک تحلیل دانشگاهی که بر سوابق کنگره بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ انجام شد، مشخص شد که سیاستمداران محافظه‌کار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به بروکینگز مراجعه داشته‌اند، و این مؤسسه در مقیاس ۱۰۰-۱ که در آن ۱۰۰ به معنای لیبرال‌ترین امتیاز است، امتیاز ۵۳ را کسب کرده است. در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکده‌ای است که سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.

      - موضع سیاسی
      بروکینگز به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی می‌داند. بررسی‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مورد مبالغ اهدایی کارمندان این مؤسسه بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد ۶/۹۷% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکرات‌ها داده‌شده‌اند و بنابراین بروکینگز را به عنوان مؤسسه‌ای لیبرال توصیف کرد. اما در یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد نتیجه‌گیری شد این مؤسسه میانه‌رو است چون در سوابق کنگره از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ سیاستمداران لیبرال و محافظه‌کار تقریباً به یک اندازه به عنوان یک مرجع موثق به بروکینگز رجوع داشته‌اند. روزنامه واشنگتن‌پست مؤسسه بروکینگز را میانه‌رو و لیبرال توصیف کرده است. لس‌آنجلس تایمز قبل از این‌که اعلام کند به نظرش چنین برچسب‌هایی اهمیت ندارند بروکینگز را متمایل به لیبرال‌ها و میانه‌رو توصیف می‌کرد. در سال ۱۹۷۷ مجله تایم، بروکینگز را با عنوان “اندیشکده ممتاز لیبرال کشور” توصیف کرد. نیوزویک این اندیشکده را میانه‌رو می‌داند اما پولتیکو از عبارت میانه‌رو-چپ‌گرا استفاده کرده است. به علاوه گروه جناح چپی ناظر رسانه‌ها به نام بی‌طرفی و صحت گزارش، این مؤسسه را محافظه‌کار می‌داند.
      اما بعضی لیبرال‌ها استدلال می‌کنند علیرغم این‌که این مؤسسه به میانه‌روی متمایل به چپ بودن شهرت دارد، اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاست‌های دولت بوش در خارج از آمریکا حمایت می‌کردند. متیو ایگلسیاس به عنوان یک وبلاگ‌نویس لیبرال عنوان کرده است مایکل اوهانلون که از اندیشمندان بروکینگز است اغلب با اندیشمندان سازمان‌های محافظه‌کار مانند انجمن امریکن انترپرایز، ویکلی استاندارد و پروژه‌ای برای قرن جدید آمریکایی موافق است. به‌همین صورت، بنجامین ویتس مدیر تحقیقات بروکینگز عضو کارگروه حقوق و امنیت ملی انستیتو هوور محافظه‌کار است. اندیشمندان بروکینگز از جمله مک کلیلان مارک، رون هاسکینز و مارتین ایندیک در دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه خدمت کرده‌اند.
      اعضای هیئت‌امنای بروکینگز اغلب دموکرات‌های سرشناسی مانند لورا تیسون مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون هستند اما چند جمهوری‌خواه میانه‌رو مانند کنت دوبرستین رئیس سابق امور ستادی در دوره رونالد ریگان نیز عضو این هیئت می‌باشند.

      تاریخچه
      ۱۹۷۹-۱۹۱۶
      بروکینگز در سال ۱۹۱۶ با عنوان مؤسسه تحقیقات دولتی (IGR) تأسیس شد و رسالت آنعبارت بود از “تبدیل شدن به اولین سازمان خصوصی ویژه تحلیل موضوعات سیاست عمومی در سطح ملی”. رابرت اس بروکینگز (۱۹۳۲-۱۸۵۰) که فردی بشردوست بود این مؤسسه را تأسیس کرد. او در ابتدا منابع مالی شکل‌گیری سه سازمان را تأمین می‌کرد: مؤسسه تحقیقات دولتی، مؤسسه اقتصاد، و دفتر آموزش فارغ‌التحصیلان رابرت بروکینگز که وابسته دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس بود. این سه مؤسسه در ۸ دسامبر ۱۹۲۷ ادغام شدند و مؤسسه بروکینگز شکل گرفت.
      در دوران بحران بزرگ، اقتصاددانان بروکینگز پژوهش گسترده‌ای را با مأموریت یافتن از فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت انجام دادند تا علل ریشه‌ای رکود را پیدا کنند. هارولد مولتون اولین رئیس بروکینگز و دیگر اندیشمندان بروکینگز بعدها رهبری مخالفت با سیاست جدید (برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سال‌های بعد از بحران بزرگ در امریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است) را به عهده گرفتند چون فکر می‌کردند چنین اقداماتی مانع بهبود اقتصادی می‌شوند. با ورود به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، محققان بروکینگز با مجموعه‌ای از تحقیقات در مورد تجهیزات قوا توجه خود را به کمک به دولت معطوف کردند.
      در سال ۱۹۴۸ از بروکینگز خواسته شد طرحی برای مدیریت برنامه بهبود اروپا ارائه کند. طرح سازمان‌دهی حاصل تضمین می‌کرد طرح مارشال به دقت و بر مبنایی منظم و عملی اجرا شود.
      در سال ۱۹۵۲ رابرت کالکینز به عنوان رئیس مؤسسه بروکینگز جانشین مولتون شد. او کمک‌های مالی از بنیادهای راکفلر و فورد دریافت کرد که باعث تقویت بنیه مالی مؤسسه شدند. او سازمان را حول مطالعات اقتصادی، مطالعات مدیریت دولتی و برنامه‌های سیاست خارجی سازمان‌دهی کرد. در سال ۱۹۵۷ این مؤسسه از خیابان جکسون به یک مرکز تحقیقات جدید در نزدیکی دوپونت سیرکل در واشنگتن انتقال پیدا کرد.
      کرمیت گوردون در سال ۱۹۶۷ به ریاست بروکینگز رسید. او از بررسی گزینه‌های برنامه بودجه فدرال را در سال ۱۹۶۹ با عنوان “تعیین اولویت‌های ملی” شروع کرد. او برنامه مطالعات سیاست خارجی را نیز توسعه داد تا تحقیقات در حوزه دفاع و امنیت ملی را دربربگیرد. پس از انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۶۸، رابطه بین مؤسسه بروکینگز و کاخ سفید بدتر شد؛ چاراز کولسون مشاور ارشد نیکسون زمانی پیشنهاد سوزاندن و از بین بردن این مؤسسه را مطرح کرد. اما در تمام دهه ۱۹۷۰ به بروکینگز قراردادهای تحقیقات فدرالی بیشتر از حد توان مؤسسه پیشنهاد می‌شد.

      2009-1980
      در دهه ۱۹۸۰، این مؤسسه با محیط رقابتی و از نظر ایدئولوژیکی پرباری مواجه شد. نیاز به کاهش کسری بودجه فدرال و نیز بررسی مشکلات ناکارآمدی دولت و امنیت ملی موضوع تحقیق بسیار مهمی شدند.بروس مک لاری چهارمین رئیس بروکینگز، مرکز آموزش سیاست عمومی را نیز برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور توسعه مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی تأسیس کرد.
      در سال ۱۹۹۵، مایکل آرماکوست پنجمین رئیس‌جمهور مؤسسه بروکینگز شد و هدایت تلاش برای متمرکز ساختن رسالت مؤسسه در آستانه قرن بیست و یکم را به عهده گرفت. بروکینگز با هدایت آرماکوست چند مرکز تحقیقات بین‌رشته‌ای را ایجاد کرد، مانند مرکز سیاست شهری و کلان‌شهری (که در حال حاضر نام آن برنامه سیاست کلان‌شهری به ریاست بروس جی. کاتز است) که مشکلات شهرها و کلان‌شهرها را مورد توجه قرار می‌داد، و مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا که متخصصان را از کشورهای مختلف آسیایی برای بررسی مسائل منطقه‌ای گردهم آورد.
      استروب تالبوت در سال ۲۰۰۲ رئیس بروکینگز شد. مدت کوتاهی پس از آن، بروکینگز مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مرکز جان آل. تورنتون چین را راه انداخت. در اکتبر ۲۰۰۶، بروکینگز تأسیس مرکز بروکینگز-تسینگهوا در پکن را اعلام کرد. در جولای ۲۰۰۷، این مؤسسه ایجاد مرکز اصلاحات خدمات درمانی انگلبرگ به رهبری مارک مک کللان (McClellan) و در اکتبر ۲۰۰۷ ایجاد مرکز بروکینگز دوحه در قطر به رهبری هادی امیر را اعلام کرد.

      - انتشارات
      بروکینگز به عنوان یک مؤسسه، گزارشی سالانه منتشر می‌کند. انتشارات مؤسسه بروکینگز کتاب‌ها و مجله‌هایی را از تحقیقات خود مؤسسه و از نویسندگان خارج مؤسسه منتشر می‌کند. کتاب‌ها و مجله‌هایی که توسط بروکینگز منتشر می‌شوند عبارت‌اند از مقالات فعالیت اقتصادی بروکینگز، آمریکای رها: انقلاب بوش در سیاست خارجی، جهان‌هراسی: مقابله با ترس از تجارت آزاد، هند: قدرت نوظهور، از چشم‌های آن‌ها، تسخیر شاه‌راه، توده‌ها در پرواز و بن‌بست از جمله این نشریات هستند. به علاوه کتاب‌ها، مقالات، گزارشات، یادداشت‌های سیاسی و شرح عقاید توسط برنامه‌های تحقیقاتی، مراکز، پروژه‌ها و عمدتاً توسط متخصصان بروکینگز تهیه می‌شوند.

      - نفوذ سیاسی
      تاریخچه بروکینگز به سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد و از آن زمان به ایجاد سازمان ملل متحد، طرح مارشال، و اداره بودجه کنگره کمک کرده و بر سیاست‌های قانون‌زدایی، اصلاحات گسترده مالیاتی، اصلاحات رفاهی، و کمک‌های خارجی تأثیر داشته است. در رده‌بندی سالانه اندیشکده‌ها که توسط فارن پالیسی منتشر می‌شود بروکینگز اولین اندیشکده آمریکا است و در رده‌بندی جهانی اندیشکده‌ها نیز اولین رتبه را دارد. از بین ۲۰۰ اندیشکده برتر آمریکا، تحقیقات مؤسسه بروکینگز به بیشترین میزان در رسانه‌ها عنوان می‌شوند. در یک ارزیابی که در سال ۱۹۹۷ بین اعضای کنگره انجام شد، بروکینگز بین ۲۷ اندیشکده رتبه دوم تأثیرگذاری و رتبه اول اعتبار را به دست آورد. علاوه بر این، بروکینگز و محققان آن در کار خود خیلی به تأثیرگذاری بر جهت ایدئولوژیکی ملت توجه ندارند بلکه مایل‌اند محققانی با صلاحیت مستحکم دانشگاهی داشته باشند. بروکینگز به همراه شورای روابط خارجی و موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی، معمولاً یکی از صاحب‌نفوذترین نهادهای سیاسی در آمریکا در نظر گرفته می‌شود.

      - مرکز سیاست خاورمیانه سابان
      در سال ۲۰۰۲ مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست خاورمیانه سابان را برای ترویج درک بهتر گزینه‌های سیاسی مقابل تصمیم‌گیرندگان آمریکایی در خاورمیانه تأسیس کرد. مدیریت این مرکز را تامارا کافمن ویتس به عهده دارد.

      - مرکز بروکینگز دوحه
      مرکز بروکینگز دوحه که در قطر واقع است تحقیقات مستقل سیاست‌محور را در مورد موضوعات اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی که کشورها و جوامع غالباً مسلمان‌نشین با آن‌ها مواجه هستند انجام می‌دهد؛ از جمله این موضوعات رابطه با آمریکا است. این مرکز به طور رسمی توسط شیخ حامد بن جاسم بن جبر آل‌ثانی، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ افتتاح شد. مدیر این مرکز سلمان شیخ است.
      مرکز بروکینگز دوحه در راستای رسالت خود تحقیقات و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام می‌دهد که عناصر کلیدی تجارت، مدیریت دولتی، جامعه مدنی، رسانه‌ها و دانشگاهیان را در موضوعات مهم سیاست عمومی در حوزه‌های اصلی زیر درگیر می‌کنند: (i) دموکراتیک کردن، اصلاحات سیاسی و سیاست عمومی؛ (ii) قدرت‌های نوظهور در خاورمیانه؛ (iii) مناقشات و فرایندهای صلح در منطقه.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم
      هدف ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم (۲۱CDI) ایجاد تحقیقات، تحلیل و توسعه‌ای است که به سه موضوع اصلی می‌پردازند: آینده جنگ، آینده نیازها و اولویت‌های دفاعی آمریکا، و آینده سیستم دفاعی آمریکا.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم از اطلاعات حاصل از مراکز منطقه، از جمله مرکز آمریکا و اروپا، مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا، مرکز تورنتون چین، و مرکز سیاست خاورمیانه سابان استفاده می‌کند و این کار ادغام اطلاعات منطقه را امکان‌پذیر ساخته است.
      پی. دبلیو. سینگر نویسنده کتاب سیم‌کشی برای جنگ به عنوان مدیر ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم، و مایکل ای. اوهانلون به عنوان مدیر تحقیقات کار می‌کنند. استفان پی. کوهن محقق ارشد و وندا فلبا-براون نیز با ۲۱CDI همکاری دارند.

      - آموزش اجرایی بروکینگز
      در دوران ریاست بروس مک‌لاری بر بروکینگز در دهه ۱۹۸۰، مرکز آموزش سیاست عمومی (CPPE) برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور گسترش مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی ایجاد شد. در سال ۲۰۰۵، نام این مرکز به مرکز آموزش اجرایی بروکینگز (BCEE) تغییر داده شد و با شروع به کار دانشکده کسب‌وکار الین در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، این نام کوتاه شده و به آموزش اجرایی بروکینگز (BEE) تغییر پیدا کرد.

      - تأمین‌کنندگان مالی
      در پایان سال ۲۰۰۴ مؤسسه بروکینگز دارائی‌هایی به ارزش ۲۵۸ میلیون دلار داشت و ۷/۳۹ میلیون دلار هزینه می‌کرد. بودجه این مؤسسه در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده بود. بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان مالی آن عبارت‌اند از بنیاد فورد، بنیاد گیتس، سناتور دیان فینشتاین و همسرش ریچارد سی. بلوم، بانک آمریکا، اکسون موبیل، تراست خیریه پیو، بنیاد مک‌آرتور، شرکت کارنگی، و دولت‌های آمریکا، انگلیس، ژاپن، قطر، جمهوری خلق چین و کلمبیا.

      - ساختمان‌ها
      ساختمان اصلی این مؤسسه در سال ۱۹۵۹ در خیابان ۱۷۷۵ ماساچوست ساخته شد. در سال ۲۰۰۹، بروکینگز ساختمانی را در آن طرف خیابان خرید؛ این ساختمان یک خانه مجلل بود که در سال ۱۹۲۲ توسط خانواده اینگالس براساس طراحی جول هنری دسیبور ساخته شده بود. این ساختمان در حال حاضر دفتر رئیس مؤسسه بروکینگز را در خود جای داده است.

      پایان
      منبع :http://www.eshraf.ir/1522/
    • توسط hamedof
      سلام خدمت دوستان میلیتاری ! با توجه به اینکه سامانه باک توسط آقا سینا معرفی شده ولی من مطلبی در مورد محافظ رادارهای سیستم باک چیزی ندیدم تصمیم گرفتم که نحوه محافظت سیستم باک توسط روسیه رو برای دوستان شرح بدم . سعی می کنم خلاصه و مفید بنویسم .








      همیشه سامانه های راداری فعال در معرض هدف قرار گرفتن موشک های ضد راداری نظیر KH-58 و AGM-88 HARM قرار داشته اند ، بدین منظور شرکت Almaz-Antey روسیه به این فکر افتاد تا برای حفاظت از سیستم های راداری سامانه های پدافند هوایی خود نظیر BUK سامانه ای را طراحی کند تا قابلیت انهدام موشک های ضد رادار را درست در لحظه ی قبل از برخورد دارا باشد .


      بدین منظور این شرکت سامانه ی Gazetchik را طراحی کرد .

      این سیستم متشکل از 4 قسمت اصلی می باشد .





      قسمت اول یک آشکار ساز مستقل از رادار می باشد که وظیفه کشف موشک های ARM را دارد.
      قسمت دوم دیکوی های فرکانس رادیویی فعال هستند .
      قسمت سوم قسمت نیز بخش اقدامات پسیو سامانه به وسیله ی chaff ها و aerosols است .(معمولا 3-4 عدد پرتابگر وجود دارد که تا زاویه 90 درجه از جلو و با دید 360 درجه چف ها قابل پرتاب هستند)
      آخرین قسمت این سامانه هم قسمت ارتباطی با رادارهای محفاظت شده و یا مرکز فرماندهی می باشد .






      نحوه ی کار:

      زمانی که یک ARM به رادار نزدیک میشود ، آشکارساز سامانه شروع به هشدار دادن به مرکز کنترل می کند . سپس مرکز فرماندهی دیکوی های راداری را برای منحرف سازی موشک ایجاد می کند و درست چند ثانیه قبل از برخورد موشک به رادار chaff ها و aerosols از طریق محفظه های به سمت موشک شلیک میشوند و درست روبروی موشک منفجر میشوند و باعث انحراف موشک به پایین میشوند و اینگونه رادارها جان سالم به در می برند ، البته اگر حتی 1-2 ثانیه چف ها دیر شلیک شوند امکان نابودی خود سامانه ضد ARM نیز وجود دارد چون در فاصله بسیار نزدیک به سامانه قرار می گیرند .

      این هم چند عکس از نحوه ی نابودی ARM . (داخل کلیپ این موشک از یک عدد اف 22 شلیک میشود و بعد از اینکه موشک نابود می شود سامانه باک 8 عدد موشک به سمت اف 22 ها شلیک می کنند و هر 3 آن ها رو به درک واصل می کند )




      روی تصویر کلیک کنید تا با بزرنگمایی بیشتری نحوه مقابله رو ببینید...









      فقط برای میلیتاری


      ترجمه : hamedof


      استفاده از مطلب با ذکر نام مترجم و سایت میلیتاری بلامانع است


      منابع:
      http://militaryforce...n-6-98-669.html
      http://pvo.guns.ru/rtv/gazetchik.htm
      http://articles.jane...Federation.html

      *************************
      با تشکر از شما.منتقل شد.
      OPS
    • توسط karmania20152015
      بسم الله الرحمن الرحیم 
      بر فراز کوزوو
       
      عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز  در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
      سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از  تجهیزات دیگر  یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. 
      دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی  کم کرده بود.
      در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات  شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف  سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60  را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا  برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka  (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
      پایان بخش-1

      نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59  توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی 

      منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.