saman_777

استراتژی دفاع مسطح ( موزائیکی ) / ضربه دوم ،ساختار و سطح پاسخ نامحدود به تهدیدات نظامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

البته یک سوال دارم ایران چطور می تواند با سربازان وظیفه تاکتیک های نامتقارن ایجاد کند؟ شاید اگر جنگی شروع بشه ایران بتواند در اوایل نبرد موفقیت های خوبی بدست بیاورد اما با گذشت زمان به ضررش خواهد بود. امریکا خیلی بیشتر از تفکر ایران در جنگ های نامتقارن توان خواهد داشت.و با حملاتی که اسراییل به غزه دارد تقریبا هر سری بر تجربیاتش افزوده خواهد شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 با سلام

 

البته پاسخ به پرسش شما ، نیاز به یک زمینه سازی طولانی در حوزه دکترین های تهاجمی ایالات متحده ، عملکرد ارتش این کشور در عملیات طوفان صحرا (1991)، تهاجم به افغانستان (2001) ، تهاجم به عراق (2003) و بررسی دقیق دکترین نبرد هوا- زمینی و همچنین عملکرد ارتش عراق و علاوه بر آن ماهیت نبرد طالبان در افغانستان  و با کمی  بازگشت به عقب ، عملکرد ارتش شوری در افغانستان ، دارد .

در حوزه بررسی های راهبردی در علوم نظامی ، دکترینی با عنوان دکترین " پوست پیاز" وجود دارد که نیروهایی مسلحی که قصد داشته باشند بدون وارد شدن به یک مسابقه تسلیحاتی یا فناورانه ، در یک جنگ احتمالی با یگانهای ارتش ایالات متحده به پیروزی رسیده یا حداقل هزینه تهاجم رابرای این ارتش زیاد کنند ، به کار برده می شود . در این دکترین وبه مانند تئوری حلقه واردن ، یگانهای نظامی خودی ، عمدتا" بلحاظ کیفی و کمی طبقه بندی شده و بطور منطقی هر کدام از این نیروها بواسطه نوع ماموریت خود در چهارچوب استراتژی " دفاع موزاییکی " مورد استفاده قرار می گیرند . البته استفاده از نیروهای وظیفه با آموزش کم ( به مانند بخش بزرگی از ارتش 2500000 نفری صدام در جنگ اول و دوم خلیج فارس ) چالش های بزرگی رابرای بکار گیرندگان آن ایجاد خواهد نمود ، اما بطور مسلم ، تجارب جنگهای 1991 و 2003 ، پیش روی ما قرار دارد و امیدوارم که درسهای مهم آن را فرا گرفته باشیم .

 

البته بنده دراین تاپیک http://www.military.ir/forums/topic/27786-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%87%D9%88%D8%A7-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%DB%8C%D8%A7-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C/ قصد داشتم که دکترین نبرد هوا- زمینی را بلحاظ تاریخی مورد بررسی قرار دهم ولی ظاهرا" کسی به این دست مطالب علاقه ای نشان نمی دهد .

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام و تشکر

لطفا از منابع معتبر و مقالات معتبر استفاده بکنید ، همچین مقالاتی که مدعی " عملکرد ضعیف نیروی‌های آمریکایی در عملیات آخوندک (Operation Praying Mantis)‌ که موجب نابودی و انهدام تعدادی از ناوهای نیروی دریایی ارتش آمریکا شد " هستند شایسته میلیتاری نیست ...

 
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام و تشکر

لطفا از منابع معتبر و مقالات معتبر استفاده بکنید ، همچین مقالاتی که مدعی " عملکرد ضعیف نیروی‌های آمریکایی در عملیات آخوندک (Operation Praying Mantis)‌ که موجب نابودی و انهدام تعدادی از ناوهای نیروی دریایی ارتش آمریکا شد " هستند شایسته میلیتاری نیست ...

 

با سلام و ضمن تشکر

 

یک نکته بسیار مهم برادر عزیز - حداقل مفهوم منابع معتبر را یک مقدار واضح تر برای بنده تشریح بفرمایید . بنده دیگر از چه منبع معتبرتر دیگری استفاده کنم ؟؟ ( البته منظور جسارت خدمت شما نیست ولی یک مقدار بی انصافی می کنید .

 

بنده ماخذ را در پایان آوردم و نسخه اصلی آن هم در این وبسایت http://cimsec.org/learning-curve-iranian-asymmetrical-warfare-millennium-challenge-2002-2/11640 قابل دسترسی است که زحمت آن را برادر دانشمندم جناب patriot1979 به بنده معرفی کردند .

 

:rose: :rose: :rose:

 

در ضمن ، این اعتقاد نویسنده مطلب است و بنده هیچ دخل و تصرفی در آن نکردم -  همین امروز با یکی از دوستان در مورد عملیان طوفان صحرا  صحبت می کردم و ایشان کتابی را به بنده معرفی کردند که در آن یک سرهنگ دوم رسته زرهی ارتش آمریکا مطالبی را در مورد ماهیت و کیفیت عملکرد ارتش و فرماندهان آمریکایی در جریان این عملیات به رشته تحریر در آورده است که هرکس غیر این آدم ، چنین حرفهایی را در مورد زرهی آمریکا می زد من باور نمی کردم .

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اندیشکده آمریکایی «مرکز امنیت دریانوردی بین‌المللی» در مقاله‌ای به قلم «برت دیویس»، یکی از افسران ارشد نیروی دریایی آمریکا به بررسی چالش‌های جدی پیش روی آمریکا در مقابله با نیروی دریایی ارتش و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس پرداخته است.

 

 

 

این اندیشکده آمریکایی بر خلاف اسم قلمه سلمبه اش یک تینک تانک هستش که توسط یک افسر جوان رده متوسط ( OPNAV ) فرماندهی عملیات نیروی دریایی آمریکا  ( CNO )  مدیریت میشه ، تعدادی از جوانان خلاق ! و خوش فکر در نیروی دریایی امریکا هم در این تینک تانک مطلب مینویسند - پس اولا یک اندیشکده با سابقه نیست ( از سال 2012 راه اندازی شده ) ثانیا یک اندیشکده معتبر نیست چون قرار نیست مواضع پنتاگون رو منتشر بکنه و همچنین اعضای اون تعهد نامه حفظ اسرار طبقه بندی شده رو امضا کرده اند و هیچ وقت هم یه افسر جمهوری خواه رده متوسط که به زور خودش رو رسونده به پنتاگون برخلاف مواضع پنتاگون اونهم در زمان سردمداری دموکرات ها جبهه نمیگیره ، ثالثا کاملا بی اعتبار هستش ! چون هیچ اعتباری برای خودشون قائل نیستن ! و اجازه میدن یک جوانکی  که صرفا یک افسر رده پایین عملیاتی نیروی دریایی هستش  ( بقول بچه ها ، از نوع دانش آموخته ! ) در مورد استراتژی های نظامی مطلب بنویسه ! دیگه اگر بیشتر از این میخواین میتونیم بریم منامه و خودمون با دیویس صحبت بکنیم !

ویرایش شده در توسط mohammaddanger
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این اندیشکده آمریکایی بر خلاف اسم قلمه سلمبه اش یک تینک تانک هستش که توسط یک افسر جوان رده متوسط ( OPNAV ) فرماندهی عملیات نیروی دریایی آمریکا  ( CNO )  مدیریت میشه ، تعدادی از جوانان خلاق ! و خوش فکر در نیروی دریایی امریکا هم در این تینک تانک مطلب مینویسند - پس اولا یک اندیشکده با سابقه نیست ( از سال 2012 راه اندازی شده ) ثانیا یک اندیشکده معتبر نیست چون قرار نیست مواضع پنتاگون رو منتشر بکنه و همچنین اعضای اون تعهد نامه حفظ اسرار طبقه بندی شده رو امضا کرده اند و هیچ وقت هم یه افسر جمهوری خواه رده متوسط که به زور خودش رو رسونده به پنتاگون برخلاف مواضع پنتاگون اونهم در زمان سردمداری دموکرات ها جبهه نمیگیره ، ثالثا کاملا بی اعتبار هستش ! چون هیچ اعتباری برای خودشون قائل نیستن ! و اجازه میدن یک جوانکی  که صرفا یک افسر رده پایین عملیاتی نیروی دریایی هستش  ( بقول بچه ها ، از نوع دانش آموخته ! ) در مورد استراتژی های نظامی مطلب بنویسه ! دیگه اگر بیشتر از این میخواین میتونیم بریم منامه و خودمون با دیویس صحبت بکنیم !

 

ضمن تشکر از اطلاعات جالب شما ، ولی بنده مطلب را نقل قول کردم و صحت و درستی آن به اصطلاح به گردن نویسنده مطلب .

 

ولی همین نکته بس که آمریکایی ها ، حتی به قول شما یک افسر دانش آموخته ، متوجه هست که قدرت دقاعی ایران علیرغم انتقادات وارد به  آن ، چیزی نیست که آمریکای ها بتوانند با آن شوخی کنند . ;)

 

در ضمن ، بنده از اندیشکده rand هم مطلب گذاشتم ،دوستان این اندیشکده را هم قبول نداشتند . نکته جالب ایتجاست که از مشرق نیوز مطلب گذاشته می شود و اینقدر روی مطالب آن بحث نمی شود :thinking: :thinking:

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تاپیک راهبرد نبرد هوا زمینی شما رو مطالعه کردم ؛ بنظرم شما از نسلی هستید که هنوز کتاب میخوانند و  مطالعه میکنند !

علاوه بر تعداد بسیار قلیل حاضر در سایت ، قبلا در زمانی که میلیتاری تنها سایت نظامی فارسی بود ، از نسل شما بیشتر داشتیم ! الان تقریبا نایاب شدین ! قدر خودتون رو بدونید  :mrgreen:

-----

در ضمن ، بنده از اندیشکده rand هم مطلب گذاشتم ،دوستان این اندیشکده را هم قبول نداشتند . نکته جالب ایتجاست که از مشرق نیوز مطلب گذاشته می شود و اینقدر روی مطالب آن بحث نمی شود

 

 

بیشتر از اندیشکده ؛ مطلب و مقاله مهمه ...

علی ای حال دوستانی که از نسل شما ( تعالی علمی )  و نسل بنده ( تفکر دیالکتیک ) هستند ، اصلا مشرق و مقالاتش رو نمیخونند  :rose:

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یکی از بزرگترین اشتباهات سپاه همین دکترین رزمی بر مبنای جهادی گری هست.

در میان صدها ایرادی که میشه به این تفکر مثلا برنامه ریزی شده گرفت سه مورد به شدت جلب توجه می کنه

1. این ساختار طراحی شده برای اینکه دفاع موزائیکی در برابر حمله سیستماتک (چیزی مثل 2003 مثلا) فراهم کنه که نیروها از فرماندهی مرکزی مستقل باشند، اما در عوض ساختار هر رده دفاعی رو به مراتب شکننده تر و سست تر کرده. در مقابل همچین ساختاری طرف مقابل با زدن دپوها، اختلال در ارتباط، ایجاد آشوب شهری و وارد کردن حداقل تلفات به کادر سپاه یا یگانهای نخبه باعث ریزش بخش عمده ای از نیروهای عمل کننده میشند. شما کافیه یک چادر فرماندهی رو بزنی، کل یگان توپخانه از هم خواهد پاشید. یک کمین درست بذاری یک عملیات بزرگ رو زمین گیر می کنی.

نمونه این مورد آخر رو ما در شکست عملیات قاسم سلیمانی در درعا دیدیم که با چیدن چند نفر از فرماندهان میدانی یک عملیات بسیار بزرگ در نطفه خفه شد.

احمقانه ست اگر فکر کنیم پشت این حرکت ظریف معارضین اسرائیل حضور نداشته، و این حرکت اسرائیل نشون میده که دشمن ما به این ضعف بزرگ اشراف کامل داره، با تکیه بر این ضعف که ما در سوریه و عراق هم داریم نشون می دیم اینها تا مرزهای ما خواهند اومد.

 

2.  بزرگترین ضعف این استراتژی عدم انعطاف پذیریش هست. که امروز می بینیم با تغییر کردن دشمن استراتژیک ما عملا توان دفاعی کشور در برابرش فلج شده و قادر به حمایت از نفوذ استراتژیک کشورمون در عراق نیست. برای مثال یگانهای با آموزش کمتر، توانایی استفاده از پشتیبانی موثر هوایی و یا پشتیبانی توپخانه نزدیک رو ندارند، قابلیت عمل تحت کنترل مرکزی و جنگ شبکه محور رو هم ندارند، نتیجش وضعیت عراق هست.

 

3. این نگاه طراحی شده تا هزینه ها ررو کاهش بده ولی در عمل به دلیل اجرای نا مناسب هزینه ها رو افزایش میده چرا که راندمان نیروها رو به شدت کاهش داده. این یگانها  نیاز به پشتیبانی وسیعی دارند چون غذا، آی و مهماتشون بهینه مصرف نمیشه، از طرفی چون با ایمانشون سر کار داری نمیشه بهشون سختی داد و از طرفی چون عملکردشون بازده کمی داره طرف مقابل با ایجاد فرسایش توی مهمات و نیروی انسانی به راحتی می تونه بازیشون بده، طرف مقابل میاد میزنه و در میره، طرف ما مهماتش رو خرج می کنه، فرسوده میشه اما طرف مقابل فرار کرده و تلفاتی نداده چون ما حضورش و حرکتش رو ندیدیم و آتشمون رو نتونستیم روی موقعیت دقیقش هدایت کنیم. اون سالم مونده،‌مهماتش رو داره،‌ ما تنش کشیدیم، تلفات دادیم، مهماتمون مصرف شده.

عملا تبدیل شدیم به اون دایناسور بی تحرک و گنده ای که یک شکارچی تند و تیز با حملات ایزائی از پا درش میاره، یا به عبارتی شدیم ارتش روم در برابر اشکانیان.

 

فراموش نکنید که استفاده از نیروهای مردمی در ساختار رزمی متعلق به سپاه نیست، ارتش هم همچین برنامه ای رو حتی قبل از انقلاب داشت و ما در خرمشهر دیدیم که چجوری به نحو احسن انجام شد.

ویرایش شده در توسط mo313
  • Upvote 9
  • Downvote 20

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ربطی به این تایپیک نداره ولی این سیستم دفاع موزائیکی که استراتژیست های ما  معرفی کردند و عملا تا 15 سال دیگه بر اساسش برنامه ریزی کردند ، یک اشکالات اساسی داره که اگه فضایی برای بحث در موردش باشه ، می شه نظر داد ...

 

 

کلا به نظر میاد که راهبردهای ما در این راهبرد هستند :

دفاع سرزمینی

دفاع موزائیکی

استفاده از راهبرد زمین مسلح به همراه این دو راهبرد کلان تر ...

 

http://www.military.ir/forums/topic/2714-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%A7%DB%8C%DB%8C%DA%A9%DB%8C/

 

 قبلا یک چیزهایی در موردش خوندم ولی توی این 7 ساله اطلاعاتم بالاتر رفته و می تونم در موردش نظر بدم ... تا حالا هم عزیزان به صورت جامع این استراتژی رو تدوین نکردند !!! یعنی استراتژی چیدند ولی کسی نمی دونم استراتژی اونها چیه !! ؟ ( عمق فاجعه !! نگید حفاظت اطلاعات چون این استراتژی به افسران رده پائین وابستگی زیاد داره و نمی شه جلوی دهن 200 هزار افسر رو گرفت !!  زمانی که این افسران خرد از این استراتژی جزء اسمش چیزی نمی دونند ، چطور می خواند اجراش کنند !؟ )

 

جناب MR9 می تونید منابعی رو برای خوندن استراتژی های نظامی از پایه معرفی کنید ، یعنی مثل دانشگاه باشه ، یک کتاب به عنوان پیشنیاز وبعدش هم همینجور به بالا ، منابع انگلیسی هم که خب ...

ویرایش شده در توسط Juicer

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خب ، فکر کنم بهتره این تایپیک رو از آرشیو بیرون بیاریم ...

اگه وقت بود باید این استراتژی رو با تجربیات سال های اخیر بررسی کنیم

 

اینم یک منبع خوب در مورد این استراتژی به زبان انگلیسی ...

http://defence.pk/threads/irans-mosaic-doctrine-an-unrestricted-army.200295/

 

به صورت آکادمیک هم در مورد این استراتژی مطالعاتی شده ولی لینک مقاله در دسترس نیست ...

 

و منابع انگلیسی هم بسیار بیشتر از منابع فارسی هستند .

ویرایش شده در توسط Juicer
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سپاس. پس دایی ما هم موزاییک کار بوده تو کردستان :D .... آقا این انگلیسی ش چی میشه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

خدمت اون دوستانی که فقط غر میزنن عرض میکنم
وضع فضاحت بار نیروی زمینی بر کسی پوشیده نیست اما همه میدونیم که الان نیروی زمینی در اولویت نیست و شاید آخرین ارگان باشه
بخاطر وضع مسخره تجهیزات هم انقدر یقه ی امیرپوردستان رو نگیرید ، یقه ی اونی رو بگیرید که با بودجه ندادنش باعث شده ارتش برای تامین منابع مالیش ، دونه دونه پادگان هاش رو بفروشه
برید دعا کنید سپاه دستش تو جیب خودشه وگرنه وضع اونم همین بود
دوستان فقط نیروی دریایی رو مثال میزنن ، از خودتون بپرسید اگه نداجا با تعمیر کشتی ها برای خودش منبع درآمد نداشت الان وضعش از نزاجا بهتر بود یا بدتر
ریشه مشکل رو ببینید
تا وقتی یه سری ها با تفکر (( تیپ نوهد خطرناک است ، آن را منحل کنید )) و یا (( آمریکا با یک بمب میتونه تمام سیستم دفاعی ایران رو از کار بندازه )) مسئول بودجه مملکت میشن وضع همینه

 

نه برادر شما راه چپه رفتی!

 

چرا نیروی زمینی در اولویت نیست؟ هر هواپیمایی که بلند میشه و عملیات میکنه در نهایت باید بر زمین بشینه!

 

هر ناوی که حرکت میکنه و تمام توان دریایی دشمنش رو درو میکنه بالاخره باید در زمین پهلو بگیره!

 

متاسفانه اشتباه همه بر این هست که فکر میکنند نیرو های دریایی یا هوایی باید تکیه گاه یک کشور باشه حال آنکه باید توجه داشت شهر ها بر روی زمین هستند نه بر دریا ها یا در هوا!

 

فکر میکنید چطور انگلیس زمان ملکه ویکتوریا به قدرت و مرز هایی دست یافت که خورشید درش غروب نمی کرد و وسیع ترین امپراطوری تاریخ بود؟

 

با نیروی دریایی! اِه! اینکه ناقض حرف خودم شد! نه خیر! ناقض نیست. اون زمان حاکمیت بر دریا مهم بود. اون زمان خط دریایی مهم ترین خط مواصلاتی و تجاری در دنیا بود و هر کس بر اونها حاکم بود بر تجارت حاکم بود و هر کس پول داشت بر کشور ها حاکم بود.

 

امروز با همه دوران ها فرق میکنه. پشتیبانی هوایی یکی از مهم ترین تکیه گاه های نیروی زمینی هست. نیروی زمینی هست که حرف آخر رو میزنه. پس اون هست که باید قوی بشه.

 

امروز در سوریه میبینیم پشتیبانی روسیه چاره ساز هست در حالیکه اگر از روز اول نیروی زمینی سوریه با مسئله ناهماهنگی و عدم انگیزه روبه رو نبود اصلا کار یه اینجا نمیرسید که برای فتح روستا ها دست به دامن روس ها بشن!

 

بله. وقتی نیروی زمینی ضعیف باشه کار سخت میشه. میفرمایید یقه کسی رو بگیریم که بودجه نمیده؟ اولا ارتش هم عرضه داشته باشه بودجه لازم رو بگیره اگر واقعا میتونه کاری بکنه! ثانیا مرتب کردن نیرو ها و مدیریت صحیح بودجه میخواد؟ روزی که جناب جعفری طرح دفاع موزاییکی رو مطرح کرد مگر کم مخالف داشت؟ بودجه رو چه کسی تامین کرد؟

 

ثالثا اگر نیروی زمینی ارتش بودجه نداره چطور در مشهد آپارتمان شیک و شبه مسکونی میسازه کاملا نماکاری شده؟ بعد میگه این پادگان؟ چطور بودجه برای اقارب هست برای سایر کارها نیست؟

 

طوری میفرمایید بودجه نداره انگار بقیه دارند! بله شما خبر ندارید حسن طهرانی مقدم که امروز برای خیلی ها علیه السلام هست روز هایی که داشت موشک میساخت میگفتند این فلانی بودجه کشور را هدر میدهد!  روزهایی که حتی امیرعلی حاجی زاده ها هم ناامید بودند!

 

اما حسن مقدم کوتاه نیامد! مگر پروژه قائم کم مخالف داشت؟ ماهواره بر دوگانه با سوخت جامد؟ مگر روز اول کم زیر پایش سنگ انداختند که این کار بی فایده است؟ مگر کوتاه آمد؟

 

حالا فرماندهان ما بودجه را علم کردند؟ هر کس کار کرد بودجه گرفت! در اقوام و آشنایان مگر کم ارتشی داریم؟ یکی از یکی بدتر! آن ارتشی هایی که میگویند تیر ژ 3 از هشت نفر میگذرد! همان ارتشی هایی که میگویند تیر کلاش از 4-5 نفر میگذرد!

 

ریشه مشکل را میبینیم. ریشه مشکل تفکر فرماندهانی است که که هنوز در موج دوم جنگ ها باقی مانده اند. بزرگوار من با هیچ فرمانده ای مشکل ندارم همه بمانند ولی کار کنند! مردانه کار کنند!

 

 

بروز نشانه هایی چون تمرکز بر سلاح های ضد تانک و تک تیرانداز شاید در همین راستا باشه

 

خودتان فرمودید شاید!

 

 

در ظاهر چون به هر حال ما و تحلیل هامون بر پایه ی اطلاعات سطحی و ظاهری استوار هست و شاید یک فاکتور باشه که بی خبر باشیم ازش و کل تحلیل ها و انتقادهامون را به باد بده

 

شما نمیدانید این رو. فکر میکنید ما در خانه پشت کامپیوتر نشسته ایم و برای خنده و مضحکه پست میدهیم؟ من واقعا نمی دانم! رزمایش را نگاه میکنی وضع خراب! می گویند همه چیز آشکار نیست! به پادگان میروی وضع خراب میگویند همه چیز آشکار نیست. از نیرو ها میپرسی میگویند وضع خراب میگویند همه چیز آشکار نیست شما که از محرمانه ها خبر نداری! به رسانه های دشمن مینگری همین طور! به گزارش های دشمن باز هم همین طور!

 

متاسفانه مشکل تفکر شماست که میخواهید تعریف خودتان را از محرمانه ارائه کنید. به دیگران تحمیل کنید! خیر. برادر آن طور هم که شما فکرمیکنید اینجا شبیه دنیای مارول نیست! اینجا دنیای واقعی است. سعی کنید با آن کنار بیایید‍!

 

در نهایت هم شما را به این جمله شهید چمران واگذار میکنم:

 

normal_801fb1b07ce593f531fa08eb93a439f73

  • Upvote 17
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

میشه در مورد این نبرد یکی بیشتر توضیح بده؟

 

درواقع اساسش اینه: حمله به ضعیف ترین نقطه خط آتش و عقبه دشمن منتهی مراتب به شکل مداوم...اینقدری که مستاصل بشه دشمن

 

نیازمندیش هم تحلیل دقیق صحنه نبرد  و هماهنگی بالای نیروهای عمل کننده(وجود ارتباطات امن و تضمین شده) و چابکی در صحنه نبرده...صد البته اگه یهو بدون تحلیل بزنی به نقطه قوی دشمن کارت ساخته است...منتهی باید مداوم این کار بشه...


اینجوری نه از بمباران کاری ساخته هست و نه از تسلیحات متداول...تنها راهش هم تصرف نقطه به نقطه هست که نیرو و امکانات زیادی از دشمنت رو صرف خودش میکنه...حالا اگه شمای دفاع موزاییکی هم امکانات خوبی برای فشار روی حریف داشته باشی(مثل موشک) دیگه توازن نسبی برقراره و میشه با امکانات کمتر نتیجه بگیری(همون کاری که حزب الله کرد)...

 

منتهی من واقعا نمیدونم داعش روی چی داره حساب میکنه الا اینکه هدف نهاییش وارد کردن حداکثر خسارت به ما باشه که ظاهرا موفق شده و ما رو مشغول کرده و اسراییل هم در پناه این انجام وظیفه داعش به نحو احسن داره حال میکنه...

ویرایش شده در توسط i-ronin
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 29 دی 1397 در 19:58 , ldmdff گفت:

این فرمایش شما رو فرماندهان انجام دادن و دارن انجام میدن نتیجش هم نقطه ای هست که هستیم و نقطه قابل اتکایی نیست هر جنگی روی بده با آمریکا و متحدانش مسئله اصلی بردن یا باختن نیست اون چیزی که در شرایط فعلی نیروهای ما توش تاثیر دارن مدت زمان مقاومت در برابر یه تحاجم همه جانبه هست چون با توان موشکی که الان تنها نیروی قابل اتکامون هست راه به جایی نمیبریم فوقش روز اول تعداد زیادی شلیک در ساعات اولیه کنیم بعد سیلوهای پرتاب موشکمون شناسایی و منحدم میشه سکوهای متحرک هم تا وقتی موشک داشته باشن فعالن در نهایت باید از انبار موشکی بهشون موشک برسه که پرتاب کنن فوقش 4-5 سری موشک هاشون از انبار شارژ میشه اما انبارها هم شناسایی و نابود میشن چرا چون نیروی هوایی برای پشتیبانی از نیروهامون نداریم . خیلی چیزای دیگه که باعث و بانیش کمبود قدرت و به روز بودن مابقیه نیروهای مکمله

 

سلام 

 دوستان عزیز اگر همین چیز های ساده که در ارتش ما تدریس میشه و بسیار جدی هم روشون تاکید میشه اجرا بشه .مطمئن باشید اینقدر راحت غافله را به دشمن نمیبازیم.خب ما نقص بزرگ در آسمان داریم .ولی خب در نیروهای مسلح این موضوع کاملا درک شده . در  تمام نیرو های کشور اصل پراکندگی  تدریس و تمرین میشه به همراه طرح های متعدد که قرار پدافند باشه در برابر حملات هوایی دشمن. اصل پراکندگی برای هر یگان نظامی با رسته مشخص شعاع خاص و مکان مشخص داره و تمام این ها در نظر گرفته  شده .این وظیفه نیروهای اطلاعاتی هست که یگان های در نبرد رو برای اعمال پراکندگی آماده میکنه. کمبود در زمینه های پشتیبانی دور برد و تامین کاملا درک شده .همین باعث گسترش طرح نبرد نامتقارن شد(بصورت موقت).نبرد نامتقارن در تعریف دفاع مطلق نیست .

بر نبرد نامتقارن تعریف خاصی از عملیات نهاده شده  .هدف از عملیات وارد کردن تلفات حداکثری به دشمن. اعهم از دست دادن خاک و یا منابع !در این نبرد شکست پذیرفته شده ولی دشمن به علت کثرت تلفات مجبور به بازنگری در سیاست هاش میشه. در این نبرد دفاع موزاییکی و چند لایه به عنوان مرحله اول قرار داده شده . و در کنار این دفاع  تک های محدود برنامه ریزی شده در نظر گرفتن .و اگر تک های محدود دامنه دار انجام نشود متضاد با اصول نبرد نامتقارن نگاشته شده است .در برنامه ریزی ها حجم آتش نیروی خودی به وسیله موشک ها و ...باید سبب جلوگیری از فشار هوایی مطلق دشمن بشه . تا راه برای تک های محدود و بزرگ باز شه. مرحله اول قاعدتا دست سپاه و مرحله دوم دست ارتش است .پس قطعا در این تاکتیک هر سلاحی میتونه رفع نیاز کنه !البته شخصا تجهیز اصولی تر و متوازن در نیروهای مسلح رو ترجیح میدم .ولی اگر اصول نبردمتقارن  به صورت عملی و دقیق اجرا بشه .میشه جلوی دشمن ایستاد.به هر قیمتی ...

  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط LostSky
      منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 
      1399/10/23 خورشیدی
       
      =================
       
       
       
      پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم.
       
      این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست.
      یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد.
      از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده.
      بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت.
      با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه.
      البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
    • توسط worior
      یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن
      مقدمه
      یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟
      اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد.  مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند.
      تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند.
       تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است.
      تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود،  بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند.
      راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند،  فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است.
      یک سطح راهکنشی نظامی
      مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند.
       مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به  سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر.
      اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی
      آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود.
      بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟!
      -          ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟
      -          ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟
      -          دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟
      -          دادن پاسخی بسیار قوی؟
      -          تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟
      جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟!
      با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد.
       
       
      تست دریایی راکت ASROC   با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی 
      تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/
       
      انتخاب مقادیر جذاب
      مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند.
      -          نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند.
      -          دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند.
      احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی  و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است.
      -          از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند
      -          رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا
      -          امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد.
      -          برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند.
      -          در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند.
      در مثال دریا
      با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند.
      3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که  راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست.

       
      مسیری که باید طی شود
      واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند  منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛
      -          نخست یک بمب تحقیقاتی.
      -          سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار.
      -          در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه.
      -           در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ...
      -          و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف.
      با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد.
      مشکل ذخیره اولیه
      هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است.
      بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد:
      1.       پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد.
      2.       سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید.
      3.       توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود.
      4.       گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن.
      تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته  ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت.

      مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای
      نتیجه گیری
      یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد.
      یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛
      - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد،
      - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد،
      - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت،
      و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد.
      مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای:
       
       
      وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای
       
      تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir
      استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

      چند روز پیش مطلبی در تاپیک "ایران و کره شمالی ، موشکهای بالستیک و همکاری هسته ای " به یکی از دوستان پاسخی بدین مضمون ارائه کردم :
      "برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم ."
       
      بنابراین تصمیم گرفتم که به تدریج اگر خدا خواست اندیشکده های مهم حوزه تمدنی غرب را خدمت عزیزان معرفی کنم ، امیدوارم برای اعضای محترم مفید به فایده واقع گردد و دریچه ای باشد برای اینکه ما در حوزه تمدنی اسلام با الگو برداری و دوری از تقلید ناشیانه و کورکورانه و با بومی سازی چنین مراکزی ، گام بسوی طرح ریزی های راهبردی برای آینده برداریم ، انشا ا... .
      در ضمن عزیزانی که این مطالب را پی گیری می نمایند حتما" نظرات خود را (مثبت یا منفی ) اعلام کنند - باتشکر
       
       
      =============================================================================================================

      بخش یکم :
      اندیشکده بروکینگز

       
       

       
       
      مؤسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. مؤسسه بروکینگز که یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاست‌گذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکده‌های جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد.
      رسالت عنوان شده این مؤسسه “فراهم ساختن نظریه‌ها و توصیه‌های جدید و عملی است که سه هدف را پیش می‌برند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصت‌های مختلف برای تمام آمریکایی‌ها؛ ایجاد نظام بین‌المللی بازتر، امن‌تر و مرفه‌تر، همراه با همکاری‌های بیشتر.
      مؤسسه بروکینگز می‌گوید اندیشمندان و اعضایش “دیدگاه‌های مختلفی” دارند و خود را یک مؤسسه غیرحزبی می‌داند، اما رسانه‌ها اغلب این مؤسسه را ” لیبرالی متمایل به میانه‌روها ” یا “میانه‌رو” توصیف می‌کنند. در یک تحلیل دانشگاهی که بر سوابق کنگره بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ انجام شد، مشخص شد که سیاستمداران محافظه‌کار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به بروکینگز مراجعه داشته‌اند، و این مؤسسه در مقیاس ۱۰۰-۱ که در آن ۱۰۰ به معنای لیبرال‌ترین امتیاز است، امتیاز ۵۳ را کسب کرده است. در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکده‌ای است که سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.

      - موضع سیاسی
      بروکینگز به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی می‌داند. بررسی‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مورد مبالغ اهدایی کارمندان این مؤسسه بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد ۶/۹۷% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکرات‌ها داده‌شده‌اند و بنابراین بروکینگز را به عنوان مؤسسه‌ای لیبرال توصیف کرد. اما در یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد نتیجه‌گیری شد این مؤسسه میانه‌رو است چون در سوابق کنگره از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ سیاستمداران لیبرال و محافظه‌کار تقریباً به یک اندازه به عنوان یک مرجع موثق به بروکینگز رجوع داشته‌اند. روزنامه واشنگتن‌پست مؤسسه بروکینگز را میانه‌رو و لیبرال توصیف کرده است. لس‌آنجلس تایمز قبل از این‌که اعلام کند به نظرش چنین برچسب‌هایی اهمیت ندارند بروکینگز را متمایل به لیبرال‌ها و میانه‌رو توصیف می‌کرد. در سال ۱۹۷۷ مجله تایم، بروکینگز را با عنوان “اندیشکده ممتاز لیبرال کشور” توصیف کرد. نیوزویک این اندیشکده را میانه‌رو می‌داند اما پولتیکو از عبارت میانه‌رو-چپ‌گرا استفاده کرده است. به علاوه گروه جناح چپی ناظر رسانه‌ها به نام بی‌طرفی و صحت گزارش، این مؤسسه را محافظه‌کار می‌داند.
      اما بعضی لیبرال‌ها استدلال می‌کنند علیرغم این‌که این مؤسسه به میانه‌روی متمایل به چپ بودن شهرت دارد، اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاست‌های دولت بوش در خارج از آمریکا حمایت می‌کردند. متیو ایگلسیاس به عنوان یک وبلاگ‌نویس لیبرال عنوان کرده است مایکل اوهانلون که از اندیشمندان بروکینگز است اغلب با اندیشمندان سازمان‌های محافظه‌کار مانند انجمن امریکن انترپرایز، ویکلی استاندارد و پروژه‌ای برای قرن جدید آمریکایی موافق است. به‌همین صورت، بنجامین ویتس مدیر تحقیقات بروکینگز عضو کارگروه حقوق و امنیت ملی انستیتو هوور محافظه‌کار است. اندیشمندان بروکینگز از جمله مک کلیلان مارک، رون هاسکینز و مارتین ایندیک در دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه خدمت کرده‌اند.
      اعضای هیئت‌امنای بروکینگز اغلب دموکرات‌های سرشناسی مانند لورا تیسون مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون هستند اما چند جمهوری‌خواه میانه‌رو مانند کنت دوبرستین رئیس سابق امور ستادی در دوره رونالد ریگان نیز عضو این هیئت می‌باشند.

      تاریخچه
      ۱۹۷۹-۱۹۱۶
      بروکینگز در سال ۱۹۱۶ با عنوان مؤسسه تحقیقات دولتی (IGR) تأسیس شد و رسالت آنعبارت بود از “تبدیل شدن به اولین سازمان خصوصی ویژه تحلیل موضوعات سیاست عمومی در سطح ملی”. رابرت اس بروکینگز (۱۹۳۲-۱۸۵۰) که فردی بشردوست بود این مؤسسه را تأسیس کرد. او در ابتدا منابع مالی شکل‌گیری سه سازمان را تأمین می‌کرد: مؤسسه تحقیقات دولتی، مؤسسه اقتصاد، و دفتر آموزش فارغ‌التحصیلان رابرت بروکینگز که وابسته دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس بود. این سه مؤسسه در ۸ دسامبر ۱۹۲۷ ادغام شدند و مؤسسه بروکینگز شکل گرفت.
      در دوران بحران بزرگ، اقتصاددانان بروکینگز پژوهش گسترده‌ای را با مأموریت یافتن از فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت انجام دادند تا علل ریشه‌ای رکود را پیدا کنند. هارولد مولتون اولین رئیس بروکینگز و دیگر اندیشمندان بروکینگز بعدها رهبری مخالفت با سیاست جدید (برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سال‌های بعد از بحران بزرگ در امریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است) را به عهده گرفتند چون فکر می‌کردند چنین اقداماتی مانع بهبود اقتصادی می‌شوند. با ورود به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، محققان بروکینگز با مجموعه‌ای از تحقیقات در مورد تجهیزات قوا توجه خود را به کمک به دولت معطوف کردند.
      در سال ۱۹۴۸ از بروکینگز خواسته شد طرحی برای مدیریت برنامه بهبود اروپا ارائه کند. طرح سازمان‌دهی حاصل تضمین می‌کرد طرح مارشال به دقت و بر مبنایی منظم و عملی اجرا شود.
      در سال ۱۹۵۲ رابرت کالکینز به عنوان رئیس مؤسسه بروکینگز جانشین مولتون شد. او کمک‌های مالی از بنیادهای راکفلر و فورد دریافت کرد که باعث تقویت بنیه مالی مؤسسه شدند. او سازمان را حول مطالعات اقتصادی، مطالعات مدیریت دولتی و برنامه‌های سیاست خارجی سازمان‌دهی کرد. در سال ۱۹۵۷ این مؤسسه از خیابان جکسون به یک مرکز تحقیقات جدید در نزدیکی دوپونت سیرکل در واشنگتن انتقال پیدا کرد.
      کرمیت گوردون در سال ۱۹۶۷ به ریاست بروکینگز رسید. او از بررسی گزینه‌های برنامه بودجه فدرال را در سال ۱۹۶۹ با عنوان “تعیین اولویت‌های ملی” شروع کرد. او برنامه مطالعات سیاست خارجی را نیز توسعه داد تا تحقیقات در حوزه دفاع و امنیت ملی را دربربگیرد. پس از انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۶۸، رابطه بین مؤسسه بروکینگز و کاخ سفید بدتر شد؛ چاراز کولسون مشاور ارشد نیکسون زمانی پیشنهاد سوزاندن و از بین بردن این مؤسسه را مطرح کرد. اما در تمام دهه ۱۹۷۰ به بروکینگز قراردادهای تحقیقات فدرالی بیشتر از حد توان مؤسسه پیشنهاد می‌شد.

      2009-1980
      در دهه ۱۹۸۰، این مؤسسه با محیط رقابتی و از نظر ایدئولوژیکی پرباری مواجه شد. نیاز به کاهش کسری بودجه فدرال و نیز بررسی مشکلات ناکارآمدی دولت و امنیت ملی موضوع تحقیق بسیار مهمی شدند.بروس مک لاری چهارمین رئیس بروکینگز، مرکز آموزش سیاست عمومی را نیز برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور توسعه مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی تأسیس کرد.
      در سال ۱۹۹۵، مایکل آرماکوست پنجمین رئیس‌جمهور مؤسسه بروکینگز شد و هدایت تلاش برای متمرکز ساختن رسالت مؤسسه در آستانه قرن بیست و یکم را به عهده گرفت. بروکینگز با هدایت آرماکوست چند مرکز تحقیقات بین‌رشته‌ای را ایجاد کرد، مانند مرکز سیاست شهری و کلان‌شهری (که در حال حاضر نام آن برنامه سیاست کلان‌شهری به ریاست بروس جی. کاتز است) که مشکلات شهرها و کلان‌شهرها را مورد توجه قرار می‌داد، و مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا که متخصصان را از کشورهای مختلف آسیایی برای بررسی مسائل منطقه‌ای گردهم آورد.
      استروب تالبوت در سال ۲۰۰۲ رئیس بروکینگز شد. مدت کوتاهی پس از آن، بروکینگز مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مرکز جان آل. تورنتون چین را راه انداخت. در اکتبر ۲۰۰۶، بروکینگز تأسیس مرکز بروکینگز-تسینگهوا در پکن را اعلام کرد. در جولای ۲۰۰۷، این مؤسسه ایجاد مرکز اصلاحات خدمات درمانی انگلبرگ به رهبری مارک مک کللان (McClellan) و در اکتبر ۲۰۰۷ ایجاد مرکز بروکینگز دوحه در قطر به رهبری هادی امیر را اعلام کرد.

      - انتشارات
      بروکینگز به عنوان یک مؤسسه، گزارشی سالانه منتشر می‌کند. انتشارات مؤسسه بروکینگز کتاب‌ها و مجله‌هایی را از تحقیقات خود مؤسسه و از نویسندگان خارج مؤسسه منتشر می‌کند. کتاب‌ها و مجله‌هایی که توسط بروکینگز منتشر می‌شوند عبارت‌اند از مقالات فعالیت اقتصادی بروکینگز، آمریکای رها: انقلاب بوش در سیاست خارجی، جهان‌هراسی: مقابله با ترس از تجارت آزاد، هند: قدرت نوظهور، از چشم‌های آن‌ها، تسخیر شاه‌راه، توده‌ها در پرواز و بن‌بست از جمله این نشریات هستند. به علاوه کتاب‌ها، مقالات، گزارشات، یادداشت‌های سیاسی و شرح عقاید توسط برنامه‌های تحقیقاتی، مراکز، پروژه‌ها و عمدتاً توسط متخصصان بروکینگز تهیه می‌شوند.

      - نفوذ سیاسی
      تاریخچه بروکینگز به سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد و از آن زمان به ایجاد سازمان ملل متحد، طرح مارشال، و اداره بودجه کنگره کمک کرده و بر سیاست‌های قانون‌زدایی، اصلاحات گسترده مالیاتی، اصلاحات رفاهی، و کمک‌های خارجی تأثیر داشته است. در رده‌بندی سالانه اندیشکده‌ها که توسط فارن پالیسی منتشر می‌شود بروکینگز اولین اندیشکده آمریکا است و در رده‌بندی جهانی اندیشکده‌ها نیز اولین رتبه را دارد. از بین ۲۰۰ اندیشکده برتر آمریکا، تحقیقات مؤسسه بروکینگز به بیشترین میزان در رسانه‌ها عنوان می‌شوند. در یک ارزیابی که در سال ۱۹۹۷ بین اعضای کنگره انجام شد، بروکینگز بین ۲۷ اندیشکده رتبه دوم تأثیرگذاری و رتبه اول اعتبار را به دست آورد. علاوه بر این، بروکینگز و محققان آن در کار خود خیلی به تأثیرگذاری بر جهت ایدئولوژیکی ملت توجه ندارند بلکه مایل‌اند محققانی با صلاحیت مستحکم دانشگاهی داشته باشند. بروکینگز به همراه شورای روابط خارجی و موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی، معمولاً یکی از صاحب‌نفوذترین نهادهای سیاسی در آمریکا در نظر گرفته می‌شود.

      - مرکز سیاست خاورمیانه سابان
      در سال ۲۰۰۲ مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست خاورمیانه سابان را برای ترویج درک بهتر گزینه‌های سیاسی مقابل تصمیم‌گیرندگان آمریکایی در خاورمیانه تأسیس کرد. مدیریت این مرکز را تامارا کافمن ویتس به عهده دارد.

      - مرکز بروکینگز دوحه
      مرکز بروکینگز دوحه که در قطر واقع است تحقیقات مستقل سیاست‌محور را در مورد موضوعات اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی که کشورها و جوامع غالباً مسلمان‌نشین با آن‌ها مواجه هستند انجام می‌دهد؛ از جمله این موضوعات رابطه با آمریکا است. این مرکز به طور رسمی توسط شیخ حامد بن جاسم بن جبر آل‌ثانی، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ افتتاح شد. مدیر این مرکز سلمان شیخ است.
      مرکز بروکینگز دوحه در راستای رسالت خود تحقیقات و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام می‌دهد که عناصر کلیدی تجارت، مدیریت دولتی، جامعه مدنی، رسانه‌ها و دانشگاهیان را در موضوعات مهم سیاست عمومی در حوزه‌های اصلی زیر درگیر می‌کنند: (i) دموکراتیک کردن، اصلاحات سیاسی و سیاست عمومی؛ (ii) قدرت‌های نوظهور در خاورمیانه؛ (iii) مناقشات و فرایندهای صلح در منطقه.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم
      هدف ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم (۲۱CDI) ایجاد تحقیقات، تحلیل و توسعه‌ای است که به سه موضوع اصلی می‌پردازند: آینده جنگ، آینده نیازها و اولویت‌های دفاعی آمریکا، و آینده سیستم دفاعی آمریکا.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم از اطلاعات حاصل از مراکز منطقه، از جمله مرکز آمریکا و اروپا، مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا، مرکز تورنتون چین، و مرکز سیاست خاورمیانه سابان استفاده می‌کند و این کار ادغام اطلاعات منطقه را امکان‌پذیر ساخته است.
      پی. دبلیو. سینگر نویسنده کتاب سیم‌کشی برای جنگ به عنوان مدیر ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم، و مایکل ای. اوهانلون به عنوان مدیر تحقیقات کار می‌کنند. استفان پی. کوهن محقق ارشد و وندا فلبا-براون نیز با ۲۱CDI همکاری دارند.

      - آموزش اجرایی بروکینگز
      در دوران ریاست بروس مک‌لاری بر بروکینگز در دهه ۱۹۸۰، مرکز آموزش سیاست عمومی (CPPE) برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور گسترش مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی ایجاد شد. در سال ۲۰۰۵، نام این مرکز به مرکز آموزش اجرایی بروکینگز (BCEE) تغییر داده شد و با شروع به کار دانشکده کسب‌وکار الین در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، این نام کوتاه شده و به آموزش اجرایی بروکینگز (BEE) تغییر پیدا کرد.

      - تأمین‌کنندگان مالی
      در پایان سال ۲۰۰۴ مؤسسه بروکینگز دارائی‌هایی به ارزش ۲۵۸ میلیون دلار داشت و ۷/۳۹ میلیون دلار هزینه می‌کرد. بودجه این مؤسسه در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده بود. بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان مالی آن عبارت‌اند از بنیاد فورد، بنیاد گیتس، سناتور دیان فینشتاین و همسرش ریچارد سی. بلوم، بانک آمریکا، اکسون موبیل، تراست خیریه پیو، بنیاد مک‌آرتور، شرکت کارنگی، و دولت‌های آمریکا، انگلیس، ژاپن، قطر، جمهوری خلق چین و کلمبیا.

      - ساختمان‌ها
      ساختمان اصلی این مؤسسه در سال ۱۹۵۹ در خیابان ۱۷۷۵ ماساچوست ساخته شد. در سال ۲۰۰۹، بروکینگز ساختمانی را در آن طرف خیابان خرید؛ این ساختمان یک خانه مجلل بود که در سال ۱۹۲۲ توسط خانواده اینگالس براساس طراحی جول هنری دسیبور ساخته شده بود. این ساختمان در حال حاضر دفتر رئیس مؤسسه بروکینگز را در خود جای داده است.

      پایان
      منبع :http://www.eshraf.ir/1522/
    • توسط hamedof
      سلام خدمت دوستان میلیتاری ! با توجه به اینکه سامانه باک توسط آقا سینا معرفی شده ولی من مطلبی در مورد محافظ رادارهای سیستم باک چیزی ندیدم تصمیم گرفتم که نحوه محافظت سیستم باک توسط روسیه رو برای دوستان شرح بدم . سعی می کنم خلاصه و مفید بنویسم .








      همیشه سامانه های راداری فعال در معرض هدف قرار گرفتن موشک های ضد راداری نظیر KH-58 و AGM-88 HARM قرار داشته اند ، بدین منظور شرکت Almaz-Antey روسیه به این فکر افتاد تا برای حفاظت از سیستم های راداری سامانه های پدافند هوایی خود نظیر BUK سامانه ای را طراحی کند تا قابلیت انهدام موشک های ضد رادار را درست در لحظه ی قبل از برخورد دارا باشد .


      بدین منظور این شرکت سامانه ی Gazetchik را طراحی کرد .

      این سیستم متشکل از 4 قسمت اصلی می باشد .





      قسمت اول یک آشکار ساز مستقل از رادار می باشد که وظیفه کشف موشک های ARM را دارد.
      قسمت دوم دیکوی های فرکانس رادیویی فعال هستند .
      قسمت سوم قسمت نیز بخش اقدامات پسیو سامانه به وسیله ی chaff ها و aerosols است .(معمولا 3-4 عدد پرتابگر وجود دارد که تا زاویه 90 درجه از جلو و با دید 360 درجه چف ها قابل پرتاب هستند)
      آخرین قسمت این سامانه هم قسمت ارتباطی با رادارهای محفاظت شده و یا مرکز فرماندهی می باشد .






      نحوه ی کار:

      زمانی که یک ARM به رادار نزدیک میشود ، آشکارساز سامانه شروع به هشدار دادن به مرکز کنترل می کند . سپس مرکز فرماندهی دیکوی های راداری را برای منحرف سازی موشک ایجاد می کند و درست چند ثانیه قبل از برخورد موشک به رادار chaff ها و aerosols از طریق محفظه های به سمت موشک شلیک میشوند و درست روبروی موشک منفجر میشوند و باعث انحراف موشک به پایین میشوند و اینگونه رادارها جان سالم به در می برند ، البته اگر حتی 1-2 ثانیه چف ها دیر شلیک شوند امکان نابودی خود سامانه ضد ARM نیز وجود دارد چون در فاصله بسیار نزدیک به سامانه قرار می گیرند .

      این هم چند عکس از نحوه ی نابودی ARM . (داخل کلیپ این موشک از یک عدد اف 22 شلیک میشود و بعد از اینکه موشک نابود می شود سامانه باک 8 عدد موشک به سمت اف 22 ها شلیک می کنند و هر 3 آن ها رو به درک واصل می کند )




      روی تصویر کلیک کنید تا با بزرنگمایی بیشتری نحوه مقابله رو ببینید...









      فقط برای میلیتاری


      ترجمه : hamedof


      استفاده از مطلب با ذکر نام مترجم و سایت میلیتاری بلامانع است


      منابع:
      http://militaryforce...n-6-98-669.html
      http://pvo.guns.ru/rtv/gazetchik.htm
      http://articles.jane...Federation.html

      *************************
      با تشکر از شما.منتقل شد.
      OPS
    • توسط karmania20152015
      بسم الله الرحمن الرحیم 
      بر فراز کوزوو
       
      عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز  در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
      سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از  تجهیزات دیگر  یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. 
      دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی  کم کرده بود.
      در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات  شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف  سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60  را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا  برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka  (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
      پایان بخش-1

      نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59  توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی 

      منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.