TANK

آرتمیس نخستین زن دریانورد و فرمانده نیروی دریائی هخامنشیان

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

در مورد اقوام مهاجر به اون قسمت از اروپا (انگليس) ايرلندي ها رو هم بايد اضافه كنيم ايرلند از از ريشه اريا گرفته شده پيشوند(اي) پيشوند بسياري از سرزمين هاي است كه اريايي ها درونش زندگي ميكنند مثل ايران ايرلند ايتاليا ژرمن از كرمان گرفته german kerman دليلش هم اين است كه مدت طولاني اقوامي از كرمان بر المان و ايتاليا حكومت ميكردند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تشکر، ارسال جالبی بود عجب ،حرف ما که یکی در اومد فقط من میگم بعضی واژه هایی مثل آرتمیس، سی سی گامبیس(مادر داریوش سوم)، پرسه پولیس و...... وارداتی هستند و با هدف خاصی وارد شدند البته به لیست کلماتی که از فارسی به زبانهای دیگه رفته میشه اینها رو هم اضافه کرد دختر(انگلیسی) میل=مایل(انگلیسی) ترزفان=ترجمان(عربی) و.......

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تشکر، ارسال جالبی بود
عجب ،حرف ما که یکی در اومد
فقط من میگم بعضی واژه هایی مثل آرتمیس، سی سی گامبیس(مادر داریوش سوم)، پرسه پولیس و...... وارداتی هستند و با هدف خاصی وارد شدند
البته به لیست کلماتی که از فارسی به زبانهای دیگه رفته میشه اینها رو هم اضافه کرد
دختر(انگلیسی)
میل=مایل(انگلیسی)
ترزفان=ترجمان(عربی)
و.......

چيزه قابل داري نبود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جاي خوشحالي كه دوستان به تمام موارد مورد بحث اشراف كامل دارن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان اینجا که قسمت تاریخ ادبیات نیست. این ها را باید در جایی مربوط به تارخ ادبیات گفت. حالا من میگم. در تاریخ به این نتیجه میرسیم که افسانه ها هم حقیقت داشته اند ولی بعد از گزشت زمان شاخ و برگ گرفته اند و تحریف شده اند. مثلاً اسفندیاری بوده ولی رویین تن شاید نبوده.و آن قدر حرفه ای بوده تا به حال هیچ ضربه ای نخورده بوده و او را به این سبب روین تن نامیده اند. دلیل.فکر کنم در افسانه آشیل و هومر بود که قهرمان رویین تن بوده ولی هر دو نقطه ضعفی داشته اند و همه شان در آبی مقدّس غسل داده شده بودند و... خب این نشان میدهد که یونان و ایران قبلاً با هم بوده اند بعداً جدا شده اند و این اورآسیا را تایید میکند. حال سوال: این مشترکات فرهنگی و تاریخی از کجا آمده است؟ خداوند: همه شما برادر و برابر هستید. (شاید منظور این است که همه از یک پدریم و عمو و... و جهش های ژنتیکی یکی را سوخته و یکی را سرخ کرده و یکی را زرد چوبه زده و یک را آردی کرده و یکی را لجنی(سبز) و... . نمیدانم!!!!!!!icon_frown . نتشکّرم از توجّهتان Mr.Fox

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست من این مشخصات تقریبا مال همه روئین تن هاست. از اسفندیار شاهنامه گرفته تا آشیل منظومه اودیسه هومر و حتی به نوعی بلدر در افسانه های وایکینگ ها. همه اونها فقط با یک شیوه کشته میشدند که اگر این هم نبود که دیگه میشدند استغفرالله خدا.
ولی در مورد فرمایش شما باید بگم که تقریبا در تمام اساطیر گوشه ای از حقیقت هم وجود داره که باید اون ها رو کاوش کنیم.

حال سوال: این مشترکات فرهنگی و تاریخی از کجا آمده است؟

به نظر من اکثر این مشترکات از فطرت مشترک تمام انسان ها سر منشاء می گیرد به عنوان مثال همین روئین تن بودن از میل انسان به جاودانگی است.

خداوند: همه شما برادر و برابر هستید.

قطعا. از اپتدا نژاد همه انسان ها یکی بوده و بعد بر اثر زندگی در شرایط و جاهای متفاوت نسبت به هم تغییر کردند و ویژگی های متفاوتی پیدا کردند. بعضی ها قد بلند و بعضی ها قد کوتاه شدند، بعضی ها تیره و بعضی ها روشن اما همه انسانیم و بنده خدا و در خلقت برابریم و تفاوت ما از دیدگاه خداوند فقط در تقوای ماست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظر من اکثر این مشترکات از فطرت مشترک تمام انسان ها سر منشاء می گیرد به عنوان مثال همین روئین تن بودن از میل انسان به جاودانگی است.


دوست عزیز این مشترکات ای که میگویید را یک مسئله است که به شک میاندازد.
اسفندیار را مادرش در آبی مقدّس گزاشت و او چشمانش را بسته و چشمش رویین تن نشد.
آشیل و بادل هم یکی چون مادرش در همان هنگام پاهایش راداشته و آب به پاهایش نرسیده و دیگری زمان این کار برگ درختی بر روی بدنش میافتد و آب به آن قسمت بدنش نمیرسد رویین تن کامل نمیشود.
یا افسانه ای دیگر تروا نام دارد که بقاییا آن پیدا شد و معلوم شد که حقیقت دارد.
همان طور که در قرآن گفته شده آدم و حوّا اولین انسان های روی زمین نبودند بلکه ساکنان جدید آن بودند.
انسان هایی بودند که سر های خیلی گنده داشتند و... که آدم و حوّا عیبی این گونه نداشتند و کامل تر از آن ها بودند.
اگر هم آدم و حوّا پدر و مادر همه ما بوده باشند باز هم با یونانیان برادر خواهیم شد زیرا آن ها هم از همان نسل اند.
مشترکات فرهنگی یکی یا دوتا نیست که بگوییم دلیلش فطرت انسان است.
نه دوست من . نازه فطرت های یکسان نیز مشترکاتی است. یعنی چرا فطرت همه ما مشترک است؟
پس در گزشته ای دور یا نزدیک جایی که در شاخ طلاجن میگیرد سایه ها رنگ سیاهی همه با هم بودیم.
با تشکّر Mr.Fox

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب آقاي hosseingmn خود شما بدتر از ساير دوستان در موارد تاريخي اشتباه كرديد. كلمه skyth به معني سكايي است‌، يعني اقوام سواركاري كه در دوران باستان تمام چراگاه هاي استپي آسياي ميانه تا اوكراين را در دست داشتند و در قرون 5 و 6 ميلادي با فشار هونها و قبايل ترك در ميان آنها حل شدند. حال آنكه كلمه scot كه بر ساكنان اسكاتلند دلالت دارد به شاخه اي از سلت ها تعلق مي گيرد كه در سرزمين اسكاتلند ساكن بوده و هستند. اين نقل قول را كه سكايي ها به اسكاتلند رفته اند را در هيچ منبع تاريخي نديده ام. سكايي ها از شاخه هاي آسيايي آريايي هستند حال آنكه سلت ها همراه با ژ‍رمن ها ، اسلاوها و لاتينيان شاخه اروپايي اين ن‍ژاد را تشكيل مي دهند. ضمنا زبان انگليسي شايد رسم الخط لاتين داشته باشد ولي از زبان هاي ژ‍رمني است نه لاتيني.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شما حتما باید چیزی هایی در مورد تحول کلمات در گذر تاریخ شنیده باشید پس این قدر دنبال هماهنگی کامل کلمات نباشید، در ضمن کلمات در گذر زمان گاهی علاوه بر آوا معنای خود را هم از دست می دهند و معنی جدیدی به خود می گیرند که بحث کردن در این زمینه از حوصله این تاپیک و من خارج است. اما موضوع زبان ها که شما فرمودید. تمامی زبان های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و امثالهم حاصل ترکیب زبان لاتین رمی ها با گویش های اقوام گوناگون ژرمن که در پهنه امپراتوی رم اسکان یافتند می باشد که پس از زمان طولانی و تکامل به صورت امروزی در آمدند و مشترکات بسیار در کلمات و افعالی که ریشه لاتین دارند در این زبان ها هم به همین دلیل است. در مجموع بررسی ریشه زبان ها و کلمات بحث شیرین اما خسته کننده ای است که نیاز به صرف زمان و انرژی زیادی دارد(چیزی که من زیاد ندارم)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نام خداوند جان و خرد

ارتميس نخستين بانوي دريانورد و فرمانده نيروي دريايي هخامنشيان

آرتميس يا آرتميز در چم(معني) راست گفتار بزرگ فرمانده بزرگ نيروي دريايي خشايارشا در جنگ يونانيان بود که با خردمندي و کارآمدي بي همتاي وي نيروي دريايي و رزمناوهاي تريوم و صدها ناو نبرد ناو ناوچه را رهبري کرد و با فرماندهي درست بايسته خويش ‌سپاه يونان را در هم شکست. اين زن فرمانده از رايزنان جنگي خشايارشا نيز بود...

ارتميس چهره اي شگفت انگيز در تاريخ ايران باستان است و شايد گزافه نگفته باشيم در تاريخ سر تا سر جهان ميباشد ..او نخستين بانويي است که در سمت فرماندهي نيرومند ترين نيروي دريايي جهان و عضو شوراي عالي دفاعي و وزارت جنگ و وزارت دفاع هخامنشيان و همچنين فرماندهي سپاه غربي ايران مستقر در کاريه انجام وظيفه ميکرد ..

اين بانو در سال 480 پيش از ميلاد مسيح با پنج رزمناو سنگين تريوم و هشت هزار سپاهي پياده مرکب از هشت هنگ و دو گردان ششصد نفره از نيروهاي زبده گارد جاويدان که توسط خشاريارشاه براي محافظت از ملکه ارتميس اعزام شده بودند در جنگ سالاميس شرکت کرد ..

وي را از سويي يوناني ميدانيم و از سويي خشن ترين دشمن يونانيان ميدانيم و از سويي دلاور ترين فرمانده ايراني که ضمن اينکه شکست فاحشي بر يونانيان وارد کرد قواي دريايي فنيقيه را که از نبرد فرار ميکردند و در خطوط دفاعي ايران شکاف ايجاد کرده بودند را دنبال نمود و ضمن غرق نمودن ناوگان فنيقي ناوگان يوناني را که در شکاف نفوذ کرده بود و قصد حمله از پشت به ناوگان ايران را داشت شکست بسيار مهلک و سختي داد.با اين حال هنوز چهره اين بانو پر رمزو راز مانده است..

حال انکه پس از شناخت حکومت هخامنشيان و نحوه اداره ارتش و ساتراپيهاي ان مشکل خود بخود حل ميشود .ايران در دوران هخامنشي گستره اي فراوان يافته بود و يکي از ساتراپهاي مهم در مرز با يونان کاريه به مرکزيت هاليکار ناسوس بود اين ساتراپ شاهانش خود را ايراني ميدانستند و هرگز زير بار يونان نرفتند ولي ساکنان شهر عمدتا تاجران و کشاورزان يوناني مهاجر بودند ..

معروفيت ارتميس در تمام دوران ادامه داشت و حتي در دوره ساساني و اسلامي نام بسياري از دختران دربار حتي سلاطين سلجوقي ارتميس بود و او بسيار محبوب شاهان ميهن دوست مثل ملکشاه سلجوقي جلال الدين خوارزم و شاه عباس بود و قبل اسلام نيز که گفتنش لزوم ندارد که چه بسا نام بسياري از دختران ايراني ارتميس بود ..

ملکه ارتميس در سال 480 پيش از ميلاد با سيصد فرمانده و ناوران مشهور ايراني در نبرد سالاميس شرکت کردو ترموپيل و چون تنها زن فرمانده ارتش ايران در کل جنگ بود و ايرانيان شاهد دلاوري بانوي زيباي ارتش خويش بودند به جوش خروش درامده و دليرانه ميجنگيدند تا مبادا به بانو اسيب برسد مخصوصا دو گردان محافظ جان ملکه که از سپاه جاويدان بودند انچنان دلاوري کردندکه ملکه نيز تهيج شد و اين دلاوري باعث محبويبت وي تا زمان حاضر نيز شده ..
متاسفانه بيشتر اطلاعات ما از وي از هرودوت است مردي از خاندان مهاجرين که دشمن درجه يک خاندان ليگداميش خاندان ملکه ارتميس بود و سر ضد ايراني بودنش توسط همين خاندان تبعيد به يونان شد هر چند هرودوت سياستي ضد ايراني داشت و گاهي سخنانش بر ضد ملکه است اما وي نيز نتوانسته سخنان نيشداري برملکه ببنددودر جايي از زيباي و دلاوري ملکه سخن گفته و گاهي نيز با سخنان نيش دار او را بدنام کرده..
ارتميس علاوه بر شجاعت و زيبايي داراي بصيرت کامل در امور جنگي بودبخصوص در امور نبرد ناوگانهاي جنگي و به عقيده تيمستوکل زمامدار اتني دشمن ايران (در هنگام لشکر کشي خشايار شاه)ارتميس يکي از برجسته ترين دريا سالاران جهان بوده که دشمن ديرينه يونانيان بوده و ان قدر يونانيان از وي ميترسيدند از ساير فرماندهان ايراني نميترسيدنداين وحشت از ملکه ارتميس به حدي بود که براي سر وي حکمران يونان ده هزار درهم جايزه گذاشته بود.
ارتميس هميشه مورد احترام دربار و شخص شاه بود و غالبا مورد مشورت شاه قرار ميگرفت و در شوراي جنگي راي وي از ارا مهم محسوب ميشد و در اخر وي ضمن فرماندهي ناوگان ايران سمت ساتراپ کاريه عضو شوراي عالي دفاعي ايران و عضو وزارت جنگ و عضو عالي وزارت دفاع و فرمانده سپاه غربي ايران و فرمانده دو گردان جاويدان و فرمانده پنج رزمناو سنگين بود و دست اخر اينکه وي نخستين بانوي دريانورد و نخستين وزير دفاع زن جهان ميباشد
بدبختانه دو تازش بزرگ و خردکننده نخست اسکندر و سپس تازيان به ويژه همه دستمايه و نشانه ها کشور ما را به نابودي کشاندند و در آتش سوزاندند و به آب دادنداز اين رو کمتر يادمانهايي از گذشته به ويژه از زمان مادوهخامنشيان و اشکانيان وساسانيان به جاي مانده است که بتوان بر آنها تکيه نمود ولي از آنچه که از گوشه و کنار بازمانده و به گونه پراکنده به دست رسيده است٬ نشان ميدهد که زن ايراني به والاترين پايه هاي گردانندگي کشور دست يافته و با پشتکار ستودني و کارداني به انجام کارها پرداخته است..

**نگارش شده توسط فرشيد کاظمي

منبع

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب من چندین بار و در چندین مکان مختلف راجبه این موضوع حرف زدم اینبارم میزنم!
ببینید ارتمیس اولا ایرانی نبود بلکه یه هالیکارناسی بود و در هالیکارناس ملکه بود و چون شوهرش مرده بود و... خودش هم ملکه بود هم شاهی میکرد! تا پسراش به سن قانونی برسن و...

این از این

وی متحد ما شد در جنگی که با اتن و اسپارت داشتیم (و نه کل یونان! چون اینجور که دوستان میگن یونان یونان! یعنی یه یونان متحد در صورتیکه خوده یونان چندین تقسیمات داره و...)

ارتمیس یکی از صدها نفر یونانی تباری بود که متحد با ما شد و خوب بیشتر به این دلیل که اولا زن هست بعدشم یه فرمانده نظامی بوده مشهور شده و البته چون برای ما خدمت کرد که همینم موجبات ناراحتی یونانیان ازش رو فراهم ساخت و رضایت ما از وی و حکومتش رو ! اما چون وی شانسی داشت به نام هرودت که از قضای روزگار وی نیز هالیکارناسی بود به یمن کمک ها و نوشتارهای اعجاب برانگیز هرودت ! وی نقشهای انچنانی میگیره ... و تا بدانجا پیش میره که رسما خشایار شاه محو میشه و وی در مرکز همه تصمیمات هست که این اشتباهه!

ایشون به خودی خود بزرگ هستند اما به دلیل اینکه هرودت دوست داره بگه من هالیکارناسی هستم و... بارها ایشون رو بزرگتر از اونی که هست نشون میده! و در مورادی انچنان عنصر اغراق رو به داستانش اضافه میکنه که ادم شک میکنه خشایار شاه بر ایران حکم میرانه یا ایشون!

در کل بعد از حوادث فاجعه بار سالامیس که مستقیما به دلیل مدیریت بد جنگی و محیط نامناسب جنگ بود یه شخصی به نام هرودت اومد هرجور دلش خواشت نوشت..
مثلا یه اشاره میکنه که بعله ارتمیس گفت نه اگر ما این کارو بکنیم اشتباهه و اگر این کارو بکنیم درسته بعد خشایار شاه با توجه به حرفا ون اینو گفت و اونو گفت و... هیمنجور داستان ادامه داره اخرشم نتیجه میشه شکست ما ....
بیشترین نقشی که از ارتمیس به میان میاد تو حادثه سالامیس هست نه ترموپیل که اونم...

باری به هرجهت این خانم شایسته احترام هست اما یادمون باشه ایشون ایرانی نیست که این همه میگیم اولین بانوی ایرانی دریانورد و.... فرمانده نظامی، وی در ارتش اعزامی هخامنشیان یک فرمانده بود نه یک فرمانده ی زن ایرانی تبار!

البته از این جهت تقصیری متوجه کسی نیست چون هرودت به شدت علاقه مند هست به ایشون و....
از طرف دیگه هم هرودت در سکانس پایانی داستانش وساه ارتمیس سنگ تمار میزاره و میگه که خشایار شاه بهش میگه من زنی چون ندیدم ولی حال که افتخار اشنائی و.. پیدا شد1 من دو فرزندم رو میدم تا تو مثل خودت تربیتشون کنی و... چی و چی و چی و چی ... حالا بماند چقدرش نادرست هست چقدر درست!

برای اطلاعات بیشتر به کتب اقای امیر مهدی بدیع راجبه جنگ سالامیس و نقش فرماندهان مراجعه کنین ، موثق ترین منبع تاریخی معاصر ایران هست که بسیاری از دفاعیات ایرانی ها از تاریخ خودشون بر علیه تحریف غرب از رو کتب ایشون برداشته شده ....
خدائیش چشم و چراغ خیلی هاست !

ارتمیس مایه مباهاته که با وجود غیرایرانی بودن اما به ما کمک کرد (هرچند منافع گسترده ایی پیدا میکرد برای این کار ...)
اما خوب بعد هرودت و در زمان کنونی بعضیا به خاطر فمنیسم بازی و.. بعضی دیگرم واسه هرچه اغراق بیشتر در پارسی گری دست به رواج شایعاتی زدن که .... صحت نداره!
راستی من اندر کف وزارت جنگ و ستاد عالی دفاع موندم خدائیش@ احسنتم تبارک الله! چشمک

ممنون از نشوتار

یا حق
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]خوب من چندین بار و در چندین مکان مختلف راجبه این موضوع حرف زدم اینبارم میزنم!
ببینید ارتمیس اولا ایرانی نبود بلکه یه هالیکارناسی بود و در هالیکارناس ملکه بود و چون شوهرش مرده بود و... خودش هم ملکه بود هم شاهی میکرد! تا پسراش به سن قانونی برسن و...

این از این

وی متحد ما شد در جنگی که با اتن و اسپارت داشتیم (و نه کل یونان! چون اینجور که دوستان میگن یونان یونان! یعنی یه یونان متحد در صورتیکه خوده یونان چندین تقسیمات داره و...)

ارتمیس یکی از صدها نفر یونانی تباری بود که متحد با ما شد و خوب بیشتر به این دلیل که اولا زن هست بعدشم یه فرمانده نظامی بوده مشهور شده و البته چون برای ما خدمت کرد که همینم موجبات ناراحتی یونانیان ازش رو فراهم ساخت و رضایت ما از وی و حکومتش رو ! اما چون وی شانسی داشت به نام هرودت که از قضای روزگار وی نیز هالیکارناسی بود به یمن کمک ها و نوشتارهای اعجاب برانگیز هرودت ! وی نقشهای انچنانی میگیره ... و تا بدانجا پیش میره که رسما خشایار شاه محو میشه و وی در مرکز همه تصمیمات هست که این اشتباهه!

ایشون به خودی خود بزرگ هستند اما به دلیل اینکه هرودت دوست داره بگه من هالیکارناسی هستم و... بارها ایشون رو بزرگتر از اونی که هست نشون میده! و در مورادی انچنان عنصر اغراق رو به داستانش اضافه میکنه که ادم شک میکنه خشایار شاه بر ایران حکم میرانه یا ایشون!

در کل بعد از حوادث فاجعه بار سالامیس که مستقیما به دلیل مدیریت بد جنگی و محیط نامناسب جنگ بود یه شخصی به نام هرودت اومد هرجور دلش خواشت نوشت..
مثلا یه اشاره میکنه که بعله ارتمیس گفت نه اگر ما این کارو بکنیم اشتباهه و اگر این کارو بکنیم درسته بعد خشایار شاه با توجه به حرفا ون اینو گفت و اونو گفت و... هیمنجور داستان ادامه داره اخرشم نتیجه میشه شکست ما ....
بیشترین نقشی که از ارتمیس به میان میاد تو حادثه سالامیس هست نه ترموپیل که اونم...

باری به هرجهت این خانم شایسته احترام هست اما یادمون باشه ایشون ایرانی نیست که این همه میگیم اولین بانوی ایرانی دریانورد و.... فرمانده نظامی، وی در ارتش اعزامی هخامنشیان یک فرمانده بود نه یک فرمانده ی زن ایرانی تبار!

البته از این جهت تقصیری متوجه کسی نیست چون هرودت به شدت علاقه مند هست به ایشون و....
از طرف دیگه هم هرودت در سکانس پایانی داستانش وساه ارتمیس سنگ تمار میزاره و میگه که خشایار شاه بهش میگه من زنی چون ندیدم ولی حال که افتخار اشنائی و.. پیدا شد1 من دو فرزندم رو میدم تا تو مثل خودت تربیتشون کنی و... چی و چی و چی و چی ... حالا بماند چقدرش نادرست هست چقدر درست!

برای اطلاعات بیشتر به کتب اقای امیر مهدی بدیع راجبه جنگ سالامیس و نقش فرماندهان مراجعه کنین ، موثق ترین منبع تاریخی معاصر ایران هست که بسیاری از دفاعیات ایرانی ها از تاریخ خودشون بر علیه تحریف غرب از رو کتب ایشون برداشته شده ....
خدائیش چشم و چراغ خیلی هاست !

ارتمیس مایه مباهاته که با وجود غیرایرانی بودن اما به ما کمک کرد (هرچند منافع گسترده ایی پیدا میکرد برای این کار ...)
اما خوب بعد هرودت و در زمان کنونی بعضیا به خاطر فمنیسم بازی و.. بعضی دیگرم واسه هرچه اغراق بیشتر در پارسی گری دست به رواج شایعاتی زدن که .... صحت نداره!
راستی من اندر کف وزارت جنگ و ستاد عالی دفاع موندم خدائیش@ احسنتم تبارک الله! چشمک

ممنون از نشوتار

یا حق[/quote]
خوب اگه اینجوری هست که ماباید نظامی گنجوی هم ایرانی ندونیم .چون سرزمین اون هم توسط ایران فتح شده بود.درضمن سرزمین ترکیه توسط ایران فتح شده بود وتوافقی برای اتحاد آن چنان که شما گفتی نبوده .ترکیه آن روز جزوی از ایران بوده .اگه فردا سیستان وبلوچستان هم از ایران جدا بشه حتما مردمش دیگه ایرانی نبودند.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حرف ارنستو رومل درسته
آرتميس ايراني نبوده و جزء يوناني هايي است كه بهنگام لشگركشي خشايارشاه به يونان به كمك ايران آمد و بعلت لياقت جنگي و البته زن بودنش !!! مورد توجه و عنايت شاهنشاه ايران قرار گرفت يك جا خواندم اين بانو از خشايارشاه تقاضاي ازدواج مي كند كه مورد قبول ايشان قرار نمي گيرد علتش اين بوده كه خشايارشاه همسر داشته و ايراني هاي باستان به تك همسري اعتقاد داشته اند بر خلاف اعراب ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نه نه نه نه اصلا اینجور نگاه نکن شفق جان .. بحث اون یه چیز دیگه هست

ببین اصلا هالیکارناس توسط ما به اون شکل فتح نشده بلکه خراج گزار ما بود و متحد ما ! همین نه بیشتر

ببین ما اون مزان دو یونان دشاتیم: یونان اسیایی یونان اروپائی

هالیکارناس در قسمت اسیایی بود نزدیک مرکز حکومت ما در سارد ....

اگر یه نقشه ماله هخامنشیان که ریز به ریز نشون داده ببینی قشنگ هالیکارناس رو میبینی

یا اگر بازی روم نبردهمه جانبه رو بازی کرده باشی میبینی هالیکارناس ابدا نزدیک ما نیست بلکه نزدیک سوریه و اشمات کنونیه و هالیکارناس شبه جزیره هست واسه خودش...

ببین ما از زمان داریوش یه کاری کردیم و اونم این بود از کشورهایی که میخواستند متحد ما بشن تقاضای اب و خاک از کشورشون کردی به نشانه دوستی.. خیلی از کشورهای ریزه میزه اینجور رفتند زیر تسلط ما درحالیکه اصلا نیرو پارسی اونجا نبود بلکه متحد ما بودن

ممنونم از سینا جان بابته کمکش

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.