Soldier_Nazi

تاپیک جامع ژوزف استالین

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

شکست آلمان در روسیه بی شک بخاطر دستور اشتباه هیتلر جهت تغییر مسیر به قفقاز بود. زمانی که ورماخت 30 40 کیلومتر با مسکو فاصله داشت نباید فرصت ساخت استحکامات دفاعی به شوروی داده میشد. فتح مسکو یعنی فتح تمام غرب روسیه که این امر محقق نشد. اگر آلمان بجای سه جبهه فقط در یک جبهه و به سمت مسکو حرکت میکرد در عرض یک سال تمام قسمت اروپایی روسیه بدست آلمانها میافتاد. یک ضرب المثل قدیمی هم هست که میگه لقمه بزرگتر از دهنت نگیر! آلمان در حد و اندازه ای نبود که بتواند شوروی را نابود کند یعنی حداقل در سال 41 این توانایی را نداشت. با نگاهی به توان شوروی در سال 41 و سپس 45 میتوان به پتانسیل جنگی وحشتناک این کشور پی برد. کشوری که 200 لشکر خود را از دست داده بود و 200 لشکر دیگرش هم آماده جنگ نبودن و بیشتر جزو لشکرهای خاور دور روسیه محسوب میشدند که ماهها تا مسکو فاصله داشتند و نیروی هوایی و زرهی این کشور در اثر برتری آلمانها فقط به دفاع مشغول بود در سال 45 بزرگترین ارتش تاریخ را ایجاد کرد. درگیری با شوروی از اول اشتباه بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آلمان در اين حد و اندازه بود كه كار شوروي را بسازد ، ولي در چند جبهه مي جنگيد و همين كارش را مشكل كرده بود. مطمپنا اگر ژاپن هم از شرق به جاي حمله به پرل هاربر و پايگاه هاي امريكا از راه سيبري به روسيه يورش مي برد كار روسها تمام بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نگاهی به آمار و ارقام نشان میدهد که آلمان توانایی شکست روسیه رو نداشت. در 22 ژوئن 41 به ظاهر آلمان قویتر بود ولی در واقع روسها بجای 200 لشکر (که آلمانیها تخمین میزدن) 400 لشکر داشتن و توانایی سک بسیج گسترده 10 20 میلیونی هم در روسیه وجود داشت. به اینها باید محیط سرد و خشن روسیه را هم افزود. آلمان با چند تا شکست برتری نظامی خود را از دست داد و با غولی مواجه شد که با 65000 تانک به سویش حمله میکرد! قابل توجه اینکه آلمان با 18000 تانک به روسیه حمله کرد که در آن زمان روسها فقط 10000 تانک داشتند ولی ظرف دو سال به این رقم عظیم رسید! آلمان برای نبرد با روسیه باید حداقل سه برابر دیگر قویتر میشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انسان باهوشی بود. اما یک جمله از وینستون چرچیل در مورد استالین: استالین سیاست مدار نیست بلکه سیاست پیشه است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
لا اقل خاک کشورش رو برای اینکه با امریکا مشکل داشت فدا نکرد! ما هم در راه خدمت به ملت و مقابله با امریکا و جلب حمایت روسها 37% از سهم دریای خزر خودمون رو پیشکش کردیم به پوتین!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چکار نکرد؟ به کام مرگ فرستادن 25 میلیون نفر چیز مهمی نیست؟ حتما باید یه تیکه از خاک کشور جدا بشه تا بگن مسئولین کوتاهی کردن؟ استالین اگر آنقدر احمق و جاه طلب نبود هرگز در آن سالها جنگی بین شوروی و آلمان رخ نمیداد که یک شبه به جبهه متفقین بپیوندد!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مروری سریع بر ۴ روز آخر زندگی استالین می‌تواند هم از منظر پزشکی و هم از نظر تاریخی برای هر کسی جالب باشد.

ساعت ۱۰ شب روز اول مارس سال ۱۹۵۳، «لوزگاچف» وقتی وارد اتاق کار استالین شد، با صحنه عجیبی مواجه شد: او در حالی که زیرپیراهنی و پیژاما به تن داشت، کف زمین افتاده بود، دچار بی‌اختیاری ادراری شده بود و خودش را خیس کرده بود. ساعت رومیزی که کنارش افتاده بود و متوقف شده بود، ساعت شش و نیم را نشان می‌داد که مقارن با زمان فروافتادن استالین بود.

[img]http://www.1pezeshk.com/cip/pictures/8cf68c4a6f9ee3341d415248c8532c6a.jpg[/img]

لوزگاچف وزیر اطلاعات -ایگناتیف-، بریا -رئیس پلیس مخفی و سازمان اطلاعات روسیه-، خورشچف و مالینگوف را خواست. اما در حالی که مبارزه برای کسب قدرت شروع شده شده بود، تصمیم‌گیری برای احضار پزشکان، توسط این افراد بسیار دشوار بود.

کوتاه‌زمانی پیش از این حادثه، استالین ادعا کرده بود که پزشکان معالجش که نیمی از آنها یهودی بودند، قصد جانش را کرده‌اند و همه آنها را به زندان انداخته بود. حتی پروفسور مشهوری به نام ویناگرادف که به استالین توصیه کرده بود، از کار کنار بکشد و استراحت کند، دستگیر و شکنجه شده بود. گمان می‌رود که این کار، افترایی در راستای سیاست یهودی‌ستیزی استالین بوده باشد.

به همین خاطر معلوم نبود که که کدام پزشک باید فراخوانده شود. اما این مسئله نمی‌توانست تأخیر ۱۲ ساعته، تاز مانی که نخستین پزشک در صبح روز بعد، استالین را ویزیت کرد، توجیه کند.

بله! استالین ۱۲ ساعت بدون پزشک مانده بود و هیچ اقدام درمانی برایش انجام نشده بود، او در این دوازده ساعت همچنان همان لباس‌های آغشته به ادرار را به تن داشت.

گمان می‌رود که بریا و مالینکوف -معاون اول‌های استالین- از سویی و خروشچف و بولانگین از سوی دیگر از این ساعات برای تقسیم مقامات و مناصب استفاده کرده باشند.

اما از سوی دیگر گروهی می‌گویند که در دهه پنجاه واقعا برای یک بیمار مبتلا به سکته مغزی خونریزی‌دهنده چه کار پزشکی‌ای می‌شد انجام داد؟ نگاهی به اقدامات درمانی که برای استالین در روزهای بعدی انجام شد، تصدیق می‌کند که این درمان‌ها، فاصله زیادی با استانداردهای امروزی دارند که برای هر بیمار عادی در دسترس هستند.

اما از این مسئله که بگذریم، فرضیه مسموم شدن استالین با داروی وارفارین یا مرگ موش که موجب خونریزی می‌شود، هم در بین تاریخ‌دان‌ها از حمایت زیادی برخوردار است. خیلی‌ها عقیده دارند که بریا، ترتیب مسموم کردن استالین را داد و حتی اینکه خروشچف در این کار با او همدست بود!

عاقبت وزیر بهداشت روسیه مطلع شد و تعدادی پزشک غیریهودی که پیش از این استالین را ویزیت نکرده بودند و از وضعیت سلامت او اطلاع نداشتند، ساعت هفت روز بعد بر بالین او حاضر شدند. پزشکها هراسان و در حالی که دستشان می‌لرزید، فشار خون و نبض او را اندازه گرفتند. تعداد ضربان قلب استالین در آن هنگام ۷۸ و فشار خون وی ۱۹۰ روز ۱۱۰ میلیمتر جیوه بود. سمت راست بدن استالین فلج شده بود و تکان نمی‌خورد.

پزشکان تشخیص دادند که بخش میانی سمت چپ مغز استالین دچار سکته خونریزی‌دهنده شده است. اقدامات درمانی شامل تجویز سولفتالن منیزیوم ۱۰ درصد به صورت خوراکی، کمپرس سرد سر، تزریق کافور و قرار دادن هشت زالو زیر گوش‌های استالین بود.

سپس دختر و پسر استالین بر بالین پدر حاضر شدند و مقامات حاضر را به اهمال‌کاری متهم کردند. بریا، فریب‌کارانه هر وقت استالین در اغمای کامل بود، بی‌پرده‌پوشی، بد استالین را می‌گفت و هر وقت چشمان وی اندکی تکان می‌خورد، زانو می‌زد و برای سلامتی استالین دعا می‌کرد.

[img]http://www.1pezeshk.com/cip/pictures/93ac7ca13f6f04a4b724c39029ef0e7e.jpg[/img]
بريا

زمان برای کسی که بیشت میلیون نفر را قربانی کرده بود، ۲۸ میلیون نفر را کوچ اجباری داده بود و هجده میلیون نفر را گرفتار گولاک‌ها کرده بود، به سرعت سپری می‌شد.

[img]http://www.1pezeshk.com/cip/pictures/972825d8cf39420cefc86d50e387f595.jpg[/img]

ساعت ده و چهل دقیقه روز دوم جلسه‌ای در دفتر کار استالین برای تصمیم‌گیری در مورد وضعیت پزشکی وی، برپا شد. به دکترها تأکید شد که مسئول سلامت استالین هستند و بایستی به صورت ۲۴ ساعته و به صورت جفتی بر بالین وی کشیک بدهند.

یکی از پزشکان، عمل جراجی برای خارج کردن لخته را توصیه کرد، اما کدام جراح ریسک چنین عملی را بر خود هموار می‌کرد؟

ساعت بیست و سی روز دوم، سولفات منیزیوم به استالین تنقیه شد و کمی چای شیرین به او داده شد. فشار خون استالین افزایش یافته بود و به ۲۱۰ روز ۱۲۰ رسیده بود.

در ساعات پایانی روز دوم، تنفس ایتالین شین استوکس شد (تنفس منقطع و متناوب)، صلاح دیده شد که مشاوره پزشکی خواسته شود. اما همه پزشکان عالی‌مقامی که صلاحیت رسیدگی در این وضعیت خطیر را داشتند، در زندان بودند!

ظهر روز سوم، استالین استفراغ خونی کرد که بعضی از پزشکان را مشکوک به مسمومیت با وارفارین کرد. البته این خونریزی می‌توانسته ناشی از سکته او نیز بوده باشد. (cushing ulcer)

ساعت پانزده روز سوم، وضعیت استالین بدتر شد، بریا تصمیم گرفت که مخفیانه اسناد و نامه‌ها و وصیت‌نامه استالین را نابود کند و به این ترتیب مدارک دال بر جنایتش را محو کند.

در شرایطی که دیگر همه مقامات و مناصب در روسیه بعد از استالین عملا تقسیم شده بود، در ساعت ۲۱ روز پنج مارس استالین کبود شد، با ناپدید شدن نبض، در ساعت ۲۱:۴۰ به استالین کافور و آدرنالین تزریق شد و تنفش مصنوعی به او داده شد. عملیات احیا موفق نبود و به اشاره خروشچف، پزشکان پیکر بی‌حان استالین را رها کردند. او در هنگام مرگ، ۷۴ سال داشت.

[img]http://www.1pezeshk.com/cip/pictures/aef1c022c74f4b5173772a13440b61a9.jpg[/img]

روز نهم مارس سال ۱۹۵۳، پیکر مومیایی‌شده استالین در کنار پیکر لنین قرار گرفت و در مراسم یادبودش سخنرانی‌هایی از سوی مقامات انجام شد.

[url=http://1pezeshk.com/archives/2011/02/%D9%87%D9%85%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%86%D8%AF-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86.html]منبع[/url]

بعدها بريا توسط خروشچف , جانشين استالين اعدام شد !
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطلب جالبي بود.
البته من در جايي نخونده بودم كه مرگ استالين، 5 روز بطول انجاميد. اكثر منابع، از يك شب تا ظهر خبر مي‌دن. ولي بالكل مطلب جالبي بود.

جهت تكميل مطلب شما، مطلبي كه چند سال قبل يكي از كاربران تو سايت قرار داده بود رو ارسال مي‌كنم :

[quote]افراد نزديک به استالين از نيت او درباره جنگ باخبر بودند

پنجاه سال قبل، در روز 5 مارس سال 1953، ژوزف استالين رهبر كمونيست هاي اتحاد جماهير شوروی سابق درگذشت.

حيات سياسی او به عنوان خودکامه ای که بر زندگی ميليون ها انسان استيلا داشت طی چند دهه مورد تجزيه و تحليل و موشکافی قرار گرفته است.

آيا استالين پس از خونريزی مغزی به دلايل طبيعی جان باخت يا چون قصد هدايت اتحاد جماهير شوروی به سوی جنگی نافرخنده را داشت توسط اطرافيانش به قتل رسيد؟


استالين و محفل سياسی اطراف او از جمله لاورنتی بريا (رئيس کا گ ب)، نيکيتا خروشچف (رهبر بعدی شوروی)، نيکولای بولگانين و جورجی مالنکوف، شب 28 فوريه را طبق معمول آغاز کردند.

آنها ابتدا به تماشای فيلمی در کاخ کرملين نشستند و سپس برای شرکت در ضيافت شبانه ديگری به ويلای استالين در فاصله ده دقيقه ای مسکو رفتند.

در ساعات اوليه روز بعد يعنی روز اول ماه مارس، مهمانان استالين به خانه های خود در مسکو بازگشته بودند.

آنچه پس از آن روی داد برای مردی مانند استالين که وسوسه ای جنون آميز نسبت به امنيت خود داشت عجيب به نظر می رسد. او محافظان خود را مرخص کرد و گفت تمام شب مزاحمش نشوند.

همين تغيير در نحوه رفتار استالين بود که توجه ادوارد رادزينسکی، مورخ روس را جلب کرد. او چند سال قبل موفق شد "پيوتر لوزگاچف" يکی از محافظان آن شب استالين را يافته و با او ملاقات کند.


خاطرات لوزگاچف از وقايع آن شب، رادزينسکی را درباره علت واقعی خونريزی مغزی و مرگ استالين به شک انداخت.

محافظ استالين تاييد کرد که آن شب نه خود استالين بلکه خروستالف، سرمحافظ استالين بود که دستور آزادباش را داده بود.

لوزگاچف گفت: "اگر استالين بود به طعنه از محافظان می پرسيد: "می خواهيد به رختخواب برويد؟" و چنان به ما خيره می شد که ما جرات نمی کرديم بگوييم بله! بنابراين ما از شنيدن دستور خروستالف حسابی شاد شديم و بدون آنکه به آن فکر کنيم به رختخواب رفتيم."

صبح روز بعد استالين تا ديروقت از اتاقش خارج نشد.

محافظان به تدريج نگران حال او شدند، اما هيچکدام جرات نداشتند به اتاق او بروند. آنها حق نداشتند مزاحم استالين شوند مگر آنکه او شخصا آنها را فرابخواند.

بالاخره ساعت شش و نيم صبح نوری از اتاق استالين تابيد و از نگرانی محافظان کاسته شد. اما وقتی ساعت 10 شد آنها وحشت کرده بودند. بالاخره لوزگاچف برای پرس و جوی حال استالين به اتاق او رفت.

او می گويد: "من به سوی او دويدم و پرسيدم: « رفيق استالين چه اتفاقی افتاده است؟»، آخر می دانيد او روی زمين دراز کشيده بود و خود را خيس کرده بود و صداهای نامفهومی از خودش درمی آورد. ساعت جيبی و روزنامه پراودا روی زمين افتاده بود. ساعت شش و نيم صبح را نشان می داد. احتمالا اين اتفاق ساعت شش و نيم روی داده بود."

و اما جنگ جهانی سوم كه نيت استالين بود

محافظان فورا با اعضای پوليتبورو (کميته مرکزی حزب کمونيست) يعنی ياران شب های عيش و نوش استالين تماس گرفتند. اما واکنش خونسرد و کند آنها به اين موقعيت اضطراری و سستی آنها در فراخواندن کمک های پزشکی، پرسش هايی را برای رادزينسکی، مورخ روس پيش آورده است.

آيا آنها از ماجرا خبر داشتند و به همين دليل نيازی نبود به بستر استالين بشتابند؟

آقای رادزينسکی می گويد همينطور است. او تاکيد می کند که خروستالف، سرمحافظ استالين، به فرمان لاورنتی بريا، رئيس کا گ ب (سازمان جاسوسی اتحاد جماهير شوروی سابق) سمی به او تزريق کرده بود. اما علت قتل استالين چه بود؟

آقای رادزينسکی می گويد: "تمام اطرافيان نزديک استالين به نيات او برای جنگی که می توانست به جنگ جهانی سوم بدل شود پی برده بودند. استالين تصميم گرفته بود کشور را برای اين جنگ آماده کند."

"او گفته بود ما فرصت مناسبی برای ايجاد يک اروپای کمونيستی داريم اما بايد عجله کنيم. اما بريا، خروشچف، مالنکوف و هر آدم عاقلی می فهميد که آغاز جنگ با آمريکا وحشتناک است زيرا روسيه صاحب يک اقتصاد پابرجا نبود."

"شوروی نه تنها يک کشور فقير بلکه در واقع کشوری فلک زده بود که در نتيجه حمله آلمان نازي ويران شده بود، کشوری که از هيچ گونه منبعی به جز سلاح های اتمی برخوردار نبود."

آقای رادزينسکی می افزايد: "دليل مبارزات ضد يهودی استالين نيز همين بود، او با اين کار قصد تحريک آمريکا را داشت. او منتظر بود آمريکا واکنش نشان دهد و بريا می دانست استالين برنامه ريزی کرده بود اخراج يهوديان از مسکو را روز 5 مارس (روز درگذشتش) آغاز کند."

روسيه در اين زمينه نيز سرشار از تئوری های توطئه است. برخی می گويند در آن دوره اتوبوس هايی در اطراف مسکو ديده اند که برای انتقال يهوديان مستقر شده بود. برخی نيز می گويند شاهد انبارهايی بوده اند که برای نگهداری يهوديان در قزاقستان برپا شده بود.

اما درحالی که وقايع روزهای بعد در ويلای استالين آشکار می شد، شهروندان اتحاد جماهير شوروی سابق در واکنش به مرگ قريب الوقوع پيشوای خود به دو دسته تقسيم شده بودند.

بسياری در انظار عمومی برای کسی که "پدر"، "آموزگار" و "خدای" خود می خواندند اشک ريختند. برخی نيز که در اردوگاه های اجباری در اطراف کشور به سر می برند در خفا لبخندهای شادمانی رد و بدل کردند و به آينده ای بهتر اميد بستند.

استالين ساعت نه و پنجاه دقيقه روز پنج مارس جان باخت. جسد او روز بعد در "تالار ستونها" در حوالی ميدان سرخ مسکو قرار داده شد و تخمين زده می شود که ميليون ها نفر به وداع او رفتند. شايع است که در ازدحام وداع با استالين صدها نفر زير دست و پا خفه شدند.

با گذشته پنجاه سال از مرگ استالين، شايعات درباره او همچنان ادامه دارد.

برای ديکتاتوری مثل استالين، ترک دنيا به اين سادگی غيرقابل هضم است.
نظرشما چيه؟[/quote]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آزاد باش محافظان استالين بسيار عجيب بوده . بويژه که استالين به نوعي بيماري رواني دچار بود , مثل بيشتر ديکتاتورها که به تمام اطرافيان خودش شک داشت و خيلي بعيد بوده از اون و احتمالا دسيسه اي در کار بوده ....
شايد توافقي بين خروشچف و بريا صورت گرفته بوده بعدها هم خروشچف , شايد به همين دليل سر بريا رو زير آب کرده بوده ......

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله. كاملاً مشكوكه. خصوصاً اينكه بدانيم استالين، به بريا كه خودش وي رو آورده بود و به اينجا رسونده بود (و فاميلش هم بود) بشدت مشكوك شده بود و خود بريا مي‌دونست كه فقط مشكوك شدن استالين به شخصي بلند پايه، مساوي خواهد بود با اعدام وي.

از اون جالب‌تر اينكه بريا براي رهايي از اعدام، طرح و نقشه‌ي كودتايي رو ريخته بود كه البته فرصت عملي كردنش هم پيدا نشد.

درخصوص جانشيني استالين، سه گزينه عنوان مي‌شد : مالنكوف، مولوتف و خروشچف.
غربي‌ها پيش‌بيني مي‌كردن مالنكوف بعنوان رئيس شوراي وزيران، به قدرت برسه. البته تصميم اوليه‌ي حزب، «رهبري جمعي» بود (چيزي شبيه به شوراي رهبري ما).
از طرفي مولوتف (وزير امور خارجه‌ي استالين) و بريا (رئيس وزارت امنيت داخلي استالين) با همديگه متحد شده بودن و تلاش به سمت رياست مولوتف بود كه قطعاً بريا رو به بالاترين درجه از قدرت پس از خود مي‌رسوند. اما خروشچف هم بيكار ننشست و ابتدا با حذف بريا (كه منجر به كاهش بسيار شديد قدرت مولوتف گرديد) و سپس، بركناري مالنكف و جايگزيني بولگانين به جاي وي، عملاً قدرت اول رو بدست اورد و به رياست رسيد.

نقل قول جالبي درخصوص پايان كار بريا از زبان خروشچف (توسط مارك فرانكلند) بيان شده :

«در سال 1956، خروشچف به سياستمداري خارجي اظهار داشت كه جلسه‌ي ويژه‌اي در هيئت رئيسه تشكيل شد و در آن به مدت چهار ساعت از بريا درمورد نقشه‌هايش براي كودتا بازپرسي به عمل آمد. پس از آن بريا تنها به حال خود گذاشته شد، در حالي كه همقطارانش بحث مي‌كردند كه با او چه بايد كرد. خروشچف اظهار داشت با آن كه شواهد قضايي كافي وجود نداشت، همه به اين نتيجه رسيده بودند كه وي گناهكار است. و اين از جمله محالات بود كه او را رها كنيم تا برود. به اين ترتيب همگي به اتفاق آرا به اين نتيجه رسيديم كه تنها اقدام صحيح براي دفاع از انقلاب آن است كه بي‌درنگ بريا را تيرباران كنيم. ما اين تصميم را اتخاذ كرديم، كه در جا به اجرا گذاشته شد.»

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از جناب اشتوکا ، مطلب زیبایی بود .

نام استالین مترادف است با وحشیگری ، کشت و کشتار و قتل عامهای دیوانه وار ،

ببینید که سازمان چکا ( که پدربزرگ KGB بود ) در زمان استالین به منظور حفظ دستاورد های پرولتاریایی ( در اصل به منظور حفظ نظام کمونیستی شوروی و مقابله و سرکوب مخالفان کمونیسم ) تشکیل می شود و در طول اینکه تبدیل به سازمان کا گ ب شود ، جنایات بی شماری را انجام می دهد ، استالین و آن سازمان مخوفش یکی از وحشی ترین و بی رحم ترین مجموعه حکومتی قرن 20 به شمار می رفت که در نهایت وحشیگری ( حتی وحشی تر از گشتاپوهای آلمان هیتلری ) به قتل عام مخالفان نظام کمونیستی پرداخت

استالین ، ریاست سازمان تازه تاسیس ( چکا ) را به شخصی به نام زرزینسکی سپرد . زرزینسکی که نمونه واقعی یک حیوان وحشی و درنده خو بود ، سیاست های ارعاب استالین را با شدت ادامه داد ، او در هر یک از مراکز پلیس ، مکان های مخصوص ترور مخالفین را بنا کرده بود . تقریبا هر شب به طور متوسط حدود 10 نفر از مخالفین نظام کمونیستی در هر یک از مراکز پلیس شوروی تیرباران می شدند . زرزینسکی دستور داده بود که در اطراف محل تیرباران کامیون های قراضه و پر سر و صدا رفت و آمد کنند تا صدای شلیک های پیاپی با صدای کامیون ها در هم بیامیزد و کسی متوجه اعدام های پی در پی و خفقان و اختناق در شوروی نشود .

این است چهره واقعی استالین

دیکتاتوری و ظلم هیچ گاه پایدار نخواهد بود .

این را فرهنگ اصیل اسلامی می گوید .


---------------------------------------------------------------


[quote]
Soldier_Nazi نوشته:[/quote]


آقا مصطفی شما هم از چه کسی نقل قول کردی .. icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قصد جسارت ندارم برادر علي عزيز.
ولي چكا يا وچكا، پليس مخفي زمان لنين بود كه در سال 1917 تأسيس و در 1922 منحل شد.
براي كسب اطلاعات بيشتر، دوستان مي‌تونن به لينك زير مراجعه بفرماين :

http://en.wikipedia.org/wiki/Cheka

پس از اون، GPU و سپس OGPU بود :

http://en.wikipedia.org/wiki/Gosudarstvennoye_Politicheskoye_Upravlenie

سپس NKVD رو استالين بوجود آورد كه مخوف‌ترين سازمان پليس مخفي در اون زمان بود :

http://en.wikipedia.org/wiki/NKVD

پس از مرگ استالين بود كه اصلاحات گسترده‌اي در NKVD انجام گرفت و نامش به KGB تغيير يافت و تا روزهاي پاياني فروپاشي شوروي، ادامه‌ي حيات يافتو نهايتاً در سوم دسامبر (يعني 22 روز مونده به انحلال رسمي شوروي)، تدام حيات يافت.

http://en.wikipedia.org/wiki/KGB

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این قانون دنیاست ،

افسوس که تاریخ همیشه در حال تکرار شدن هست و هیچ کدوم از دیکتاتور ها از آن درس نمگیرند،

عاقبت قذافی رو هم روزی خواهیم دید...


( چه بسیارند عبرت ها و چه کمند عبرت پذیران) حضرت علی علیه السلام

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.