worior

كربلا گپ (بررسی يكي از وقايع مهم فتح بغداد در جنگ 2003) .

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به نام خدا



با سلام خدمت عزيزان گرامي ...


نبرد كربلا گپ (گپ=فاصله) واقعه اي بود كه در جنگ 2003 عراق اتفاق افتاد . كربلا گپ يك نوار پهن به وسعت 20 الي 25 مايل (هر مايل 1.6 كيلومتر) است كه در كنار رودخانه فرات به سمت شرق پيش ميرود تا غرب درياچه رزازه .


اين نوار توسط فرماندهان عراقي به عنوان سرزميني شناخته ميشد كه دستيبابي به آن براي دشمن كليد فتح بغداد محسوب ميشد ~ و به همين علت توسط بهترين واحدهاي گارد رياست جمهوري عراق محافظت ميشد .

در طي جنگ 2003 عراق نيروهاي آمريكايي حملات سنگين و متمركزي با استفاده از نيروي هوايي و حمله زميني در اين ناحيه بر عليه مواضع عراقي ها انجام دادند كه منجر به نابودي و فتح اين منطقه توسط نيروهاي اعتلاف گرديد .


تحركات اوليه .

فرماندهي نظامي عراق براي بستن كربلا گپ ابتدا دو واحد گارد رياست جمهوري عراق را در اين منطقه مستقر كرد . كه اين نيروها با حجم سنگين حملات هوايي مواجه شدند . در حالي كه نيرو هاي اعتلاف از ابتداي ماه مارچ براي يك عمليات فريب استراتژيك برنامه ريزي كرده بودند نيروهاي عراقي را متقاعد كنند كه لشكر چهارم نيروي زميني آمريكا قصد انجام يك حمله گسترده از شمال عراق از سمت تركيه را دارد . اين نقشه فريب جواب ميدهد !
در ماه اپريل فرزند صدام قصي حسين اعلام ميكنند كه حمله آمريكا از جنوب نمايشي ظاهري براي فريب ارتش عراق است و به فرماندهي نظامي دستور ميدهند تا نيروهاي مستقر در منطقه كربلا را به شمال بغداد منتقل كنند .
ژنرال رعد الحمداني كسي كه فرماندهي منطقه كربلا را بر عهده داشت با اين امر مخالفت كرد و هشدار داد كه كمبود پشتيباني و امكانات نظامي در كربلا گپ باعث خواهد شد تا ارتش آمريكا بتواند ظرف 48 ساعت بغداد را بدست گيرد . اما اين پيشنهاد وي در گوش كر فرو نرفت ! (طبق مصاحبه رعد الحمداني در پي بي اس)

در همين اثنا نيرو هاي آمريكايي وارد گپ شدند و با دستيابي به شهر مصيب به رودخانه فرات رسيدند . در حالي كه به نظر ميرفت نيرو هاي عراقي برنامه اي براي حملات شيمايي به شهر اماده نباشند . در مصيب نيروهاي امريكايي وارد رود فرات شدند و با استفاده از قايق پل حياتي القاعد را بعد از آنكه تيم تخريب عاقي نتوانست آنرا به موقع منهدم كند بدست گيرند .و در نتيجه براي پاسخ به اين اقدام ژنرال حمداني فرمان حمله متقابل ضروري را صادر ميكند .
حمداني بعدها گفت كه واحد تحت امر وي در شرايطي نبودند كه بتوانند چنين فرماني را صورت بدهند و به همين خاطر به وي پيشنهاد ميشود كه با استقرار واحدهايش در طول رودخانه يوسفيه بتواند از پيشروي نيروهاي آمريكايي جلوگيري كند . با اين وجود نيروهاي تحت امر حمداني در شب 3 آپريل دست به اين حمله ميزنند ..

ضد حمله عراقي ها دوم و سوم آپريل .

تيپ 10 زرهي از لشكر مدينه و تيپ 22 زرهي از لشكر (نابوچادنظار) Nebuchadnezzar در زبان بابلي به معناي حافظان مرزي هست با پشتيباني توپخانه به عقبه نيرهاي در مصيب حمله ور ميشوند . اين حمله به طرز وحشيانه اي با استفاده از آتش تانك و حجم بسيار وسيعي از حملات توپخانه موشكي دفع شد ! بگونه اي كه تمام تانكهاي عراقي شركت كننده در اين حمله يا منهدم شدند يا از كار افتادند ..
صبح روز بعد هليكوپتر ها و هواپيماهاي اعتلاف باران مرگ را بر سر گارد رياست جمهوري عراق باريدند . كمر گارد رياست جمهوري عراق تحت اين حمله شكسته و بواسطه اين حجمه سنگين تمام توان ~ فرماندهي و انسجام خودش رو از دست داد . تا پايان روز تمام تانكهاي 3 تيپ زرهي كه تحت امر ژنرال حمداني قرار داشتند و خود حمداني عقب نشيني كرده و يا پا به فرار گذاشتند ..
درحالي كه نيروهاي آمريكايي بدون از دست دادن حتي يك نفر در اين عمليات در حدود 230 الي 300 كشته به نيروهاي عراقي تحميل كردند .

انهدام لشكر مدينه .

3 آپريل ~ در حالي كه امواج جنگ در اطراف مصيب شدت گرفته بود قطعات ديگري از لشكر 3 نيروي زميني فرودگاه بين المللي بغداد را به تصرف دراورده بودند ! فرماندها ارتش آمريكا تصميم ميگيرند تا قبل وارد شدن به عمق بغداد بقاياي لشكر مدينه از گارد رياست جمهوري عراق كه هنوز در جنوب بغداد مستقر هستند را پاكسازي كنند.هدف : انهدام لشكر مدينه با حمله از پشت در حالي كه اين لشكر اقدام به تعقيب و مقابله با گروه ديگري در مقابل خود ميكند .
تيپ 2 از لشكر 3 نيروي زمين ارتش امريكا تحت فرماندهي سرهنگ دوم ديويد پركيننز به سمت جنوب غرب آخرين هدف با اسم رمزي براي قطع كردن بزگراه 1 و 8 فرستاده ميشود . اين جابجاي بواسطه نيروي پياده نظام عراقي دفاع ميشود و در حين آخرين ماموريت يك سرباز آمريكايي زخمي و يك تانك آبرامز توسط گلوله ارپيجي از كار مي افتد(كه بعدا مرمت ميشود) .

بعد از دستيابي به اين هدف لشكر سوم و تيپ 2 نيروي زميني وارد جنوب شده و با گردانهاي دهم و تيپ دو لشكر مدينه مواجه ميشوند . با وجود اينكه گزارشي مبني بر نابودي 80 درصد واحد ها و تجهيزات خودرويي ميرسد عراقي ها باقي وسايل خود را از مواضع دفاعي خود دور ميكنند و در كنار تاسيسات و درون نخلستانهاي اطراف مخفي نموده و مقدار زيادي از اين وسايل بجا مانده از حملات هوايي در امان ميمانند .بدين ترتيب صدها تانك و خودروي زرهي عراقي توپدار عراقي باقي ميمانند .

تانكهاي آمريكايي با پخش كردن و جدا سازي اين تجهيزات و هدايت انها مقدار زيادي از تجهيزات بجا مانده رو از بين ميبرند در حالي كه خيلي از اين تجهيزات بدون حمايت و يا خالي منهدم ميشوند . با اين حال برخي از اين تجهيزات جان سالم بدر ميبرند و نيروهاي بجا مانده عراقي در حالت دفاع نا هماهنگ قرار ميگيرن. همين امر سبب ميشه تا خيلي از سرباز ها با دراوردن يونيفرم نظامي و پوشيدن لباس افراد عادي در حين جنگ پا به فرار بگذارند . بدين ترتيب لشكر مدينه از وجود يك نيروي تاثير گذار نظامي خارج شد ... !

پيامدها .

نبرد كربلا گپ در نهايت با كمترين خسارت ممكن منجر به نابودي لشكر 3 زميني بهترين واحد گارد رياست جمهوري عراق شد . نابودي اين واحدها باعث شد كه دربهاي بغداد كاملا باز در مقابل لشكر 3 نيروي زميني آمريكا قرار بگيرد و در روز بعد سرهنگ پركينز فرماندهي حمله رعد آسا به جنوب بغداد را بر عهده گرفت . و بدين ترتيب بغداد در چند روز سقوط كرد ...!


CentralIraqApr2003.png

-

گروه شناسايي نيرومخصوص آمريكا تيم ODA 551 که ده روز قبل از حمله در کربلا گپ مستقر شدند ..

oda551hidesiteoif01.jpg


---


ذكر مطلب تنها با استفاده از لينك ميليتاري مجاز است ..
WWW.MILITARY.IR WORIOR
ــــــــــــــــــــــــــ
اين تفاسير و ماجرا ها رو آمريكايي ها نوشتند بنابر اين نميشه گفت همه چيز انگونه بوده كه اينها گفتن(چون اكثر منابع به نحوي صهيونيست هستند) و من متن ويكي رو ترجمه كردم و خود ويكي منابع رو در انتها ذكر كرده ....
http://en.wikipedia....rbala_Gap_(2003)#cite_note-pbs.org-0
مصاحبه ژنرال حمداني در pbs
http://www.pbs.org/w...views/raad.html

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر ابراهیم ممنون.

نمیدونم چرا انقدر تحلیل های بدرد بخور در مورد اشغال عراق نادر هست. این هم خوب بود. اما چندان چنگی به دل نمیزد.

البته بیشتر از این هم انتظاری نبوده.

نه نیروها انگیزه ی چندانی داشتند. نه صدامی در کار بود و نه ماهر عبدالرشیدی. اکثر لشگر ها از هم پاچیده بودند.

و این لفظ ارتش چندم و چندم تنها برای دلخوشی امریکایی ها خوبه که بگن بله ما با عراق جنگیدیم. که یه سری احمق داخلی هم بگن، امریکا همون عراقی رو که ما 8 سال باهاش جنگیدیم، چند هفته ای اشغال کرد.

به نظر من اصلا یه جنگ تمام عیار نبود.
================================

من خیلی وقته دنبال یه مطلب در مورد درگیریهای اطراف نجف هستم. آخر هم نفهمیدیم، امریکا تونست نجف رو اشغال کنه یا نه؟

اگر تونستی در این مورد صحبت کنیم.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قشنگ بود در زمينه خودش فوق لاده بود مخصوصا از گزاشتن نقشه ممنونم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]نه نیروها انگیزه ی چندانی داشتند. نه صدامی در کار بود و نه ماهر عبدالرشیدی. اکثر لشگر ها از هم پاچیده بودند.

و این لفظ ارتش چندم و چندم تنها برای دلخوشی امریکایی ها خوبه که بگن بله ما با عراق جنگیدیم. که یه سری احمق داخلی هم بگن، امریکا همون عراقی رو که ما 8 سال باهاش جنگیدیم، چند هفته ای اشغال کرد.
[/quote] ماجرا خيلي ساده است .
عراق نيروي هوايي مناسبي نداشت واحدهاي توپخانه كاملا غير دقيق و بدرد نخور بودند ! وقتي منطقه پشت رودخانه فرات به تصرف اعتلاف دراومد هيچ امكان پشتيباني ديگري براي نيروهاي عراقي وجود نداشت و نيروي كه به طرز حماقت آميزي به شمال بغداد رفته بود تا با نيرومخصوص و پيشمرگهاي كرد در پهنه دشت بجنگه توسط جاولين و نيروي هوايي تحليل و اين حمله اينقدر سريع بود كه به عراقي ها فرصت تصميم گيري نداد و از طرفي ديگر چيزي براي مقابله هم نداشتند جز مقاومت پراكنده كه بيشتر توسط گارد رياست جمهوري صورت گرفت !

باورتون بشه يا نشه اچ 3با استفاده از چتربازان نيروي هوابرد براحتي تصرف شد ! و نكته خيلي عجيب اصابت آرپيجي به تانك هست ! در حالي كه هيچ گزارشي در اين عمليات كربلا گپ مبني بر اصابت يك موشك ضد تانك گزارش نشده كه واقعا عجيب هست ! ...

چطور ميشه يك ارتش با اون گستردگي و تجهيزات يك موشك ضد تانك شليك نكنه ولي يك گروه كوچك شبه نظامي بيش از 100 تا از پيشرفته ترين تانكهاي دنيا رو منهدم كنه ؟! حالا اگر ما در تكنيك دفاع موزاييكي و زمين مسلح در هر قسمت همانند حزب الله عمل كنيم چه اتفاقي ميفته ؟!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]نه نیروها انگیزه ی چندانی داشتند. نه صدامی در کار بود و نه ماهر عبدالرشیدی. اکثر لشگر ها از هم پاچیده بودند.

و این لفظ ارتش چندم و چندم تنها برای دلخوشی امریکایی ها خوبه که بگن بله ما با عراق جنگیدیم. که یه سری احمق داخلی هم بگن، امریکا همون عراقی رو که ما 8 سال باهاش جنگیدیم، چند هفته ای اشغال کرد.
[/quote] ماجرا خيلي ساده است .
عراق نيروي هوايي مناسبي نداشت واحدهاي توپخانه كاملا غير دقيق و بدرد نخور بودند ! وقتي منطقه پشت رودخانه فرات به تصرف اعتلاف دراومد هيچ امكان پشتيباني ديگري براي نيروهاي عراقي وجود نداشت و نيروي كه به طرز حماقت آميزي به شمال بغداد رفته بود تا با نيرومخصوص و پيشمرگهاي كرد در پهنه دشت بجنگه توسط جاولين و نيروي هوايي تحليل و اين حمله اينقدر سريع بود كه به عراقي ها فرصت تصميم گيري نداد و از طرفي ديگر چيزي براي مقابله هم نداشتند جز مقاومت پراكنده كه بيشتر توسط گارد رياست جمهوري صورت گرفت !

باورتون بشه يا نشه اچ 3با استفاده از چتربازان نيروي هوابرد براحتي تصرف شد ! و نكته خيلي عجيب اصابت آرپيجي به تانك هست ! در حالي كه هيچ گزارشي در اين عمليات كربلا گپ مبني بر اصابت يك موشك ضد تانك گزارش نشده كه واقعا عجيب هست ! ...

چطور ميشه يك ارتش با اون گستردگي و تجهيزات يك موشك ضد تانك شليك نكنه ولي يك گروه كوچك شبه نظامي بيش از 100 تا از پيشرفته ترين تانكهاي دنيا رو منهدم كنه ؟! حالا اگر ما در تكنيك دفاع موزاييكي و زمين مسلح در هر قسمت همانند حزب الله عمل كنيم چه اتفاقي ميفته ؟![/quote]

خوب شما خودتون دلیل عمده رو چی میدونید؟

نبود فرمانده ی استراتژیک عقلانی و با تجربه؟

نبود انگیزه؟
نبود تجهیزات؟


البته باید یادمون بیاریم که عراق 1981 با عراق 2003 زمین تا آسمون فرق میکرد.

عراق قبل از حمله چند سال در تحریم بود. دیگه تجهیزات روز دنیا بهش نمیرسید. دیگه..... !!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشكر از برادر واريور عزيز بابت ارائه‌ي اين مطلب.
به لطف پوشش خبري جنگ نفت توسط شبكه‌ي خبر؛ اونهم در عيد، من لحظه به لحظه‌ي اخبار جنگ رو، چه از طريق تلويزيون خودمون و چه اينترنت و منابع ديگر دنبال مي‌كردم.

يادم هست كه سر نبرد كربلا، قرار بود سدها تخريب بشه و آب فرات به دشت هدايت بشه تا بيابون تبديل به گل بشه تا جلوي پيشروي تانك‌ها و نيروهاي زميني امريكايي گرفته بشه.
صد البته اين كار انجام نگرفت.

ولي زماني كه صدام، گارد رياست جمهوري رو به كربلا فرستاد، در تحليلي نوشتم كه تنها دليل اين امر، خلاص شدن از شر گارد رياست جمهوري بود.
عمده وظيفه‌ي گارد رياست جمهوري، حفاظت از بغداد بود. كما اينكه پس از فتح خرمشهر توسط ايران؛ گارد رياست جمهوري كنترل بغداد رو بدست گرفت.
با حضور گارد رياست جمهوري در بغداد و پرهيز از جنگ مستقيم، بغداد مي‌تونست كابوسي براي نيروهاي امريكايي باشه. چرا كه گارد رياست جمهوري، از ميان وفادارترين نيروها به صدام حسين تشكيل شده بود و قطعاً تا پاي جان، مقاومت مي‌كردند؛ مقاومتي كه نمونه‌ي كوچكي از آن را در فلوجه ديديم!

گسيل گارد رياست جمهوري به نبرد مستقيم با امريكا (كه همگان مي‌دانستند كه به هيچ وجه حريف نبرد مستقيم با امريكا نيستند؛ حتي در جنگ خليج 1 كه عراق بسيار قدرتمندتر بود)، تنها يك دليل داشت و آن، فتح ساده‌ي بغداد بود. كما اينكه ديديم بغداد سريعتر از هر شهر ديگري به تصرف نيروهاي نظامي امريكايي درآمد و براي رسيدن به بغداد، تانك‌هاي امريكايي مسابقه گذاشتند!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مسلما امريكا با1 لشكر نجنگيد. بهتره بگيم رزمايش نظامي برگزار كرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پیروزی آمریکا در اکثر جنگ‌هایی که پیروز شده، قبل از هر چیز مدیون تضعیف روانی دشمن هست. به عبارت دیگه قبل از شروع جنگ اگر روحیه‌ی سربازان و فرماندهان ارتش حریف ضعیف باشه، هر چقدر هم از نظر فیزیکی قوی باشند، قبل از شروع جنگ جنگ رو باختند. این تضعیف روحیه از طریق عملیات روانی و رسانه‌ای و همچنین بمباران و موشک‌باران گسترده قبل از ورود نیروی زمینی به کشور هدف است. اینقدر پایگاه‌های نظامی و زیرساخت‌های اقتصادی کشور هدف رو بمباران می‌کنند تا ارتش حریف احساس ضعف و ناامیدی بکنه. خود آمریکا به این دکترین می‌گه Shock & Awe. اولین هدف در این جور حملات، در هم شکستن اراده مقاومت در فرماندهان، سربازان و مردم کشور هدف هست.
http://en.wikipedia.org/wiki/Shock_and_awe (چند پاراگراف اولش رو حتماً بخونید)

نکته‌ی مهم در این طور حملات، سرعت حمله است. یعنی باید در سه چهار روز اول روحیه‌ی مردم کشور هدف در هم شکسته بشه.
یک نکته‌ی دیگه که در زمان صلح هم پیگیری می‌شه، بزرگ جلوه دادن قدرت ارتش آمریکاست. با نشان دادن سلاح‌های ظاهراً بسیار پیشرفته ولی غیرعملی در جنگ‌های واقعی در آینده‌ی نزدیک، و با تبلیغ غیرمستقیم راجع به قدرت ارتش آمریکا در رسانه‌ها، مردم کشورها احساس می‌کنند که ارتش آمریکا خیلی قویه و نمی‌شه در برابرش مقاومت کرد. (جاهای مختلف به خصوص توی سایت‌های غیرتخصصی می‌بینیم که متأسفانه بعضی از هم‌وطن‌ها هم گول این تبلیغات رو می‌خورند. مثلاً یکی می‌گفت آمریکا به محض این که اراده کنه می‌تونه تمام شبکه‌های ارتباطی ما رو قطع کنه! بعد یکی اومد بهش جواب داد که اگر اینطوریه چرا پخش شبکه‌های تلویزیونی المنار و شبکه‌ی حماس رو نتونستند قطع کنند؟! :mrgreen: ) بنابراین اگر آمریکا بخواد به یکی از این کشورها حمله بکنه، تا حدودی کارش راحت‌تر می‌شه چون مردم آمادگی ذهنی و روانی مقاومت ندارند.
اسرائیل هم از این شیوه در جنگ‌هایی که اعراب را برده خیلی استفاده کرده.

حالا از توی همین توضیحات، می‌شه ضد این روش رو هم در آورد: مقابله‌ی روانی و تقویت و ترویج روحیه‌ی مقاومت در بین فرماندهان، سربازان و مردم. اگر چند هفته‌ی اول بمباران رو کشور هدف دووم بیاره، و روحیه‌ش از بین نره، و جنگ کم‌کم فرسایشی بشه، این استراتژی شکست می‌خوره. مثال: جنگ ویتنام، شوروی در افغانستان و جنگ‌های جزب‌الله و حماس با اسرائیل. حتی اگر یک گروه خیلی کوچیک باشید، تا وقتی که روحیه‌ی مقاومت رو از دست ندادید می‌تونید مهاجم رو بیچاره کنید. مثلاً سید حسن با اعلام غرق کردن ناوچه‌ی ساعر قبل از غرق شدنش با اون شیوه‌ی تحقیرآمیز در روزهای اول جنگ، این استراتژی اسرائیلی‌ها رو تا حد زیادی خنثی کرد و روحیه رو به مردم لبنان برگردوند.

این رو آمریکایی‌ها توی تکست‌هاشون هم نوشتند (یک سری از این کتاب‌ها رو که توسط ژنرال‌های آمریکایی نوشته شده انتشارات دانشگاه امام حسین ترجمه کرده، مثلاً «جنگ آینده»). یعنی نوشتند که نباید بذاریم جنگ فرسایشی بشه و مردم کشور هدف روحیه‌ی مقاومت پیدا کنند.

به نظر من توی دفاع ما هم این مهم‌ترین عامله. یعنی تا وقتی که روحیه‌ی مقاومت و شهادت داریم، آمریکا به ما حمله‌ی زمینی نمی‌کنه. حالا این که چقدر اسلحه داریم و از نظر تکنولوژی پیشرفته هستیم مهم هست، ولی در رده‌ی بعدی اهمیت قرار داره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشكر از واريور عزيز
اگه واقعا اينطور باشه كه بايد بهشون بگيم خاك تو سرتون (دريغ از يه ذره غيرت)
يعني واقعا آمريكاييا تو اين درگيري يك دونه كشته هم ندادن !!!! :mrgreen: icon_arrowd
اينكه تانكاشون ضعيف بود و در مقابل پوشش هوايي حرفي واسه گفتن نداشت درست ولي نميتونستن حداقل چندتا كمين درست و حسابي بزنن بهشون
مگه اين همون گارد رياست جمهوري نبود كه تو چندتا عمليات با نيروهاي خودمونم جنگيد ؟
والا هروقت بابام از خاطرات جنگ و گارد رياست جمهوري تعريف ميكرد مو به تنم سيخ ميشد كه اين بيچاره ها چطور با دست خالي جلوشون وايسادن و حتي شكستشون دادن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با تشكر از واريور عزيز
اگه واقعا اينطور باشه كه بايد بهشون بگيم خاك تو سرتون (دريغ از يه ذره غيرت)
يعني واقعا آمريكاييا تو اين درگيري يك دونه كشته هم ندادن !!!! :mrgreen: icon_arrowd
اينكه تانكاشون ضعيف بود و در مقابل پوشش هوايي حرفي واسه گفتن نداشت درست ولي نميتونستن حداقل چندتا كمين درست و حسابي بزنن بهشون
مگه اين همون گارد رياست جمهوري نبود كه تو چندتا عمليات با نيروهاي خودمونم جنگيد ؟
والا هروقت بابام از خاطرات جنگ و گارد رياست جمهوري تعريف ميكرد مو به تنم سيخ ميشد كه اين بيچاره ها چطور با دست خالي جلوشون وايسادن و حتي شكستشون دادن[/quote]

نه این همون گارد نبود.چون:

1- بخشی از فرماندهاش خیانت کرده بودند و خریده شده بودند.
2- در جایی درست به کار گرفته نشده بودند.
3- اصولا و به طور کلی کل ماشین جنگی عراق هم همون ماشین جنگی نبود که ما باهاش جنگیدیم.چون:
الف) عراق نزدیک به 6 سال قبل جنگ 2003 تحریم شده بود.
ب) از بعد پایان جنگ ما با عراق، روند فروش تسلیحات روز به عراق متوقف شده بود.
ج) در جریان جنگ دوم خلیج فارس ضربات مهلکی به ارتش عراق وارد شده بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا rezat1980 حرف شما كاملا متين
ولي توي اين لشكر بي صاحاب كه ادعاي صدام پرستي داشتن چندتا آدم با عرضه پيدا نميشد كه خودشون يه كاري براي دفاع از كشورشون انجام بدن
اصلا گور باباي فرمانده چرا وقتي كه كارشون به دفاع ناهماهنگ و پراكنده كشيد چهارتاشون بلند نشدن حداقل واسه شادي دل بچه هاي ميليتاري يه هاموي رو بزنن
ببخشيد دوستان يخورده تند رفتم :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]آقا rezat1980 حرف شما كاملا متين
ولي توي اين لشكر بي صاحاب كه ادعاي صدام پرستي داشتن چندتا آدم با عرضه پيدا نميشد كه خودشون يه كاري براي دفاع از كشورشون انجام بدن
اصلا گور باباي فرمانده چرا وقتي كه كارشون به دفاع ناهماهنگ و پراكنده كشيد چهارتاشون بلند نشدن حداقل واسه شادي دل بچه هاي ميليتاري يه هاموي رو بزنن
ببخشيد دوستان يخورده تند رفتم :mrgreen:[/quote]

اینکه چرا این اتفاق نیفتاده خوب جالب که هست. اما چندان هم دور از انتظار نباید باشه.

بعد از عملیات طوفان صحرا، ارتش عراق رو ارتشی پر تعداد و کم تجهیزات میدونستند.

اما در مقابل امریکا میدونست که در تقدم نیروهای زرهی اش، آپاچی و جنگنده بفرسته و حسابی سلاخی کنند عراقی ها رو. پس تو یه دشت وسیع از چنین گاردی هم کاری برنمیاد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با تشكر از واريور عزيز
اگه واقعا اينطور باشه كه بايد بهشون بگيم خاك تو سرتون (دريغ از يه ذره غيرت)
يعني واقعا آمريكاييا تو اين درگيري يك دونه كشته هم ندادن !!!! :mrgreen: icon_arrowd
اينكه تانكاشون ضعيف بود و در مقابل پوشش هوايي حرفي واسه گفتن نداشت درست ولي نميتونستن حداقل چندتا كمين درست و حسابي بزنن بهشون
مگه اين همون گارد رياست جمهوري نبود كه تو چندتا عمليات با نيروهاي خودمونم جنگيد ؟
والا هروقت بابام از خاطرات جنگ و گارد رياست جمهوري تعريف ميكرد مو به تنم سيخ ميشد كه اين بيچاره ها چطور با دست خالي جلوشون وايسادن و حتي شكستشون دادن[/quote]

ببينيد تمام تقصير بر گردن عراقي ها هست ...

شما بايد يه مطالعه اي بر عمليات روباه صحرا (Desert FOX ) داشته باشيد ../
سال 1998 4 روز تمام عراق بمباران هوایی شد و عراقی ها عددی در حدود 2000 کشته دادند ! اما هیچ تدبیری برای مقابله با آمریکا اتخاذ نکردند ! (و بعد از این ماجرا کلی جاسوسی و نظارت سازمان ملل صورت گرفت بطوری که غرب تمامی چاله های بین کوههای عراق رو هم گشت )

میشه گفت یک عده عراق رو به آمریکا تقدیم کردند ولی چون مقاومت داخلی و مردمی وجود داشت نمیشد مستقیما و با اطلاع همه این خیانت رو مرتکب شد ! به هر حال یک عده باید یک جنگ نمایشی هم که شده برگذار میکردند .....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط worior
      به نام حق
       
      پیشگفتار
      این تاپیک جهت بررسی و طرح ایده های مختلف در زمینه تهاجم موشکی کروز و پاسخ پدافند بصورت ارزان و گسترده ایجاد گشته است.
      سایر سناریو ها نظیر حملات موشک های بالستیک، و یا بمب های دورایستا(گلاید، بدون موتور)، همچنین موشک های هایپرسونیک موضوع این تاپیک نیست.
       
      طرح حمله:
      در دسترس بودن سامانه های موشکی کروز در خدمت بسیاری از ارتشهای منطقه و استفاده گسترده از این سامانه ها در منطقه خاورمیانه، لزوم دارا بودن یک سامانه مقاومت پدافندی موثر را گوشزد میکند، اما چنین سامانه ای با چه وضعیتی روبروست و چگونه باید پاسخ بدهد؟
       


       
      فرض کنیم، در تهاجم یک روزه 8 ساعته، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید:
      - 4000 موشک کروز، در برد های مختلف، بدون خطا(فرض میشود، این تعداد موشکی هست که به هدف خواهد رسید)
      - اهداف عمقی و مرزی
      - شانس اصابت موشک های پدافندی در صورت رهگیری 75 درصد.
      مشاهده میکنید که با شلیک 4000 موشک پدافندی، تنها قادر به انهدام 3000 موشک کروز مهاجم خواهیم بود، و این به معنای اصابت دست کم 1000 موشک به هدف و مشغولیت 8 ساعته پدافند بر روی تعداد بسیار زیادی هدف خواهیم بود. با توجه به تصویر فوق این رقم حتی بیش از موشک هایی ست که در سال 2003 به عراق شلیک شده است. 
      آیا چنین حمله ای از نظر هزینه ای و لجستیک برای ائتلاف مهاجم دشوار خواهد بود؟
      - قیمت هر موشک تاماهاوک کلاس 4 که از آخرین و بیشترین حجم امکانات مسیریابی بهره میجوید، 1.87 میلیون دلار با نرخ شناور 2017 محاسبه شده است، بنابراین 4000 موشک حداکثر 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این رقم حتی اگر به 10 یا 20 میلیارد دلار نیز برسد، با توجه بودجه نظامی کشورهایی مانند آمریکا و اعراب منطقه، همچنین تامین هزینه در چند سال مالی، رقمی دور از ذهن و دست نیافتنی نیست. هم اکنون نیز فقط دو کشور عربستان و امارات در حدود 1200 موشک کروز در اختیار دارند. اگر به دو کشور، سایرین چون ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و ... اضافه شوند، مقدار 4000 موشک رقم کاملا دست یافتنی خواهد بود.
      - از نظر لجستیک نیز، با توجه به تعداد بسیار پایگاه های اجاره ای و تسخیری دشمن در منطقه، و گستردگی پهنه جغرافیایی مرزهای کشورمان، استقرار چنین موشک هایی فقط به ناوها محدود نمیشود، و تمامی پایگاه های زمینی میتوانند به عنوان محل پرتاب استفاده شوند، و میتوان این فرض را گرفت که طی سالهای اخیر این انبار سازی موشک های کروز صورت گرفته باشد و به زمان حمله موکول نگردیده است.
       
      هزینه مقابله؟
      - دفع موثر 4000 موشک بالستیک برای پدافند به تنهایی بسیار دشوار به نظر میرسد، و طبیعی ست که برای این منظور نمیتوان صرفا بر پدافند موشکی متکی بود. اگر خطای 0.75  برای پدافند را بپذیریم، به رقمی در حدود 5400 موشک پدافندی،مقدار بسیاری تجهیزات کشف و شناسایی و مقدار بالایی شانس نیاز است. فلذا عقلانه است که پایگاه ها و محل های شلیک دشمن پیش از اقدام یا در همان دقایق اولیه حمله شود (که این موضوع بحث این تاپیک نیست).
      - اخلال gps و حتی انهدام ماهواره های هدایت کننده نیز با توجه به تجهیزات مدرن ترکام و وجود عوارض طبیعی بسیار در ایران مزیتی در حدود بالابرد چند درصد خطا به سامانه های کروز وارد میکند. این میزان خطا را بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی از کیفیت و دقت سامانه های مهاجم همچنین بروز پیشرفت های آینده باید فاکتور گرفت و به تنها به برخورد سخت پدافند متکی بود.
       
      با توجه به موارد فوق یک مجتمع پاسخ برای مقابله طراحی کنید، به نحوی که قادر باشد:
      - 100 درصد موج اول حمله که علیه پدافند و تجهیزات راداری ثابت است را از کار بی اندازد
      - 80 درصد کل موشک ها در موج های بعدی را منهدم کند
      - بعد از 8 ساعت تهاجم سنگین همزمان با انواع اخلال با دست خالی مواجه نشود.
      - اقدام سخت یا hard kill باشد.
      - این پاسخ در سامانه خلاصه شود. اقدامات غیر عامل نظیر استتار، تعدد و اخلال نادیده گرفته شود.
      - موج اول 800 موشک
      - موج دوم 1200 موشک
      - موج سوم 600 موشک
      - موج چهارم 1400 موشک
      - هر موج حمله 2 ساعت.
      - از همه مهمتر، سیستم بسیار ارزان و موثر باشد.
       

       
       
       
      دارایی کنونی پدافند موشکی ایران:

       
       
      با تشکر، از حضورتون در بحث
       
       
       
       
       
       
    • توسط hamed_713
      "آنسات" به هلی کوپتر آموزشی نیروی هوایی روسیه مبدل خواهد شد

      ژنرال "ویکتور ایوانوف" رییس اداره نیروی هوایی نظامی ارتش روسیه روز سه شنبه به خبرنگاران گفت که "آنسات" بعد از پایان آزمایشات دولتی مشترک و بهره برداری تجربی در نیروها تا سال 2010 به هلیکوپتر اصلی آموزشی نیروی هوایی کشور مبدل خواهد شد.

      وی یادآوری نمود که این تصمیم در سال 2001 توسط مسئولین وقت وزارت دفاع اتخاذ شده بود.

      ژنرال ایوانوف گفت: آزمایش "آنسات" برای آنکه به صورت نمونه آموزشی در آید، به مدت یک و نیم تا دو سال طول خواهد کشید. طی این مدت باید آن را تکمیل کرد.

      وی توضیح داد که در حال حاضر خلبانان مدرسه عالی خلبانی "سیرزانسک" از هلی کوپترهای "می-2" بعنوان هلی کوپتر آموزشی استفاده می کنند.

      وی گفت: نیروی هوایی برای آموزش خلبانی در ابتدا به 25-30 فروند "آنسات" نیاز دارد. بعد از آن این میزان افزایش داده خواهد شد.

      هلی کوپتر سبک چند منظوره "آنسات" با توان حمل 1-1,3 تن، حداکثر وزن پروازی 3,3 تن و حمل تا 9 سرنشین در دفتر طراحی کمپانی "KVZ" با همراهی دیگر سازمان های و موسساتی که در امور تجهیزات هوایی مشغول هستند، ساخته شده است.

      اولین پرواز "آنسات" در ماه اوت سال 1999 انجام شد. "آنسات" بر خلاف نمونه های مشابه غربی خود دارای دو موتور است که به مراتب ضریب اطمینان و امنیت آن را بالا می برد.

      نووستی
    • توسط EBRAHIM
      ميتوان به جرات اظهار کرد که ديگر همانند گذشته توانايي ساخت هواپيماهاي جنگنده تنها تحت سلطه کشور بخصوصي مانند ايالات متحده نيست و کشورهاي ديگر نيز همگام با صنعت روز هوانوردي با جديت مشغول به طراحي و توليد هواپيماهاي جنگندهي بومي هستند.اما در اين ميان دو کشور اروپايي يعني انگليس و فرانسه البته تا حدودي نيز آلمان گوي سبقت را از ديگران ربوده و به سرعت در حال توليد جنگنده هايي هستند که به خوبي از پس حريفان امريکايي خود بر آمده و انان را از ميدان نبرد به در ميکنند.کشور فرانسه با سابقه ي زياد در طراحي و ساخت هواپيماهاي مسافربري و نظامي هم اکنون در حال طراحي مدل هاي جديدي از هواپيما هاي جنگنده بوده که نمونه شاخص آن جنگنده رافالRafale با کدM09است در ادامه به بررسي اين هواپيماي مدرن ميپردازيم.

      اين جنگنده که در حقيقت ادامه دهنده راه اسلاف خود يعني جنگنده هاي مشهور ميراژ جگوار سوپر اتاندارد و... است به منظور جايگزيني جنگنده هاي قديمي توسط نيروي هوايي فرانسه سفارش داده شده. اين جنگنده که ميتوان آن را تا حدودي جنگنده اي جوان وجديد ناميد در سال 2001 و در عمليات جنگ افغانستان عملکرد و برتري آشکار خود را بر شناخته شده ترين هواپيما هاي ناو نشين يعني f-18 و f14 به جهانيان ثابت نمود.رافال هواپيمايي دو موتوره با قابليت حمل بازه گسترده از تسليحات هوا به هوا و هوا به زمين بوده که در عين حال هواپيمايي بي نهايت تغير پذير است و به سرعت ميتواند نقش خود را از برتري هوايي به شناسايي حملات دريايي و يا زميني تغير دهد.در کاکپيت اين جنگنده از سيستم هاي اويونيک يا سيستم هاي الکترونيکي بسيار پيشرفته اي بهره برداري شده است مانند سيستم HUDهولوگرافيک با زاويه ديد بالا ساخت شرکت تالس اويونيک که اطلاعات ماموريت را به وفور در جلوي ديد خلبان حاضر مي نمايد.دوربين هاي CCDو همچنين صفحه نمايش هاي لمسي در طرفين خلبان که اطلاعات تاکتيکي موقعيت حاضر را ارايه کرده و به او امکان تصميم گيري به موقع را ميدهد.

      در مورد تسليحات اين جنگنده بايد اظهار نمود که اين هواپيما قادر به حمل بيش از 9 هزار کيلوگرم جنگ ابزار هوا به هوا و هوا به زمين از انواع مختلفي چون موشکهاي ميکا ما÷يک سايدوايندر آپاچي اگزوست ماوريک هارپون و بمب هاي هدايت ليزريGBU-12 بسته به نوع ماموريت است.چنانکه پيش بيني نيز ميشود قرار بر اين است که اين جنگنده مدرن از سال 2006 به بمب هاي فوق دقيق هدايت ليزري يا GPSماهواره اي سا÷مAASM نيز براي منهدم کردن هدف هاي دشوار زميني مجهز گردد.اين جنگنده همچنين از دو توپ مسلسل با قدرت آتش 2500گلوله در دقيقه ساختGIAT نيز براي نبرد هاي هوايي نزديک نيز بهره مي جويد.

      اين جنگنده از نظر جنگ الکترونيک نيزبرتري خود را حفظ کرده است ،چه،با در اختيار داشتن سيستم هاي هشدار تهاجم،گيرنده و آشکار سازي ليزري و سيستم هاي مغشوش کننده رادار هاي دشمن از توانايي قابل قبولي برخوردار است.با مجهز شدن اين هواپيما به سيستم راداريRBE2،اين جنگنده از قابليت هايي چون نگاه به پايين شليک به پايين نيز بهره مند شده قابليت شناسايي همزمان 8 هدف وشناسايي تهديدات هوايي را به نحو احسن را نيز دارا است.طول بال هاي دلتا شکل اين جنگنده حدود 11متر و طول خود هواپيما حدود 10 متر است و در عين حال، از مساحت بالي به ميزان 45 متر مربع بهره ميبرد. اين جنگنده مدرن از دو موتور M88-2ساخت سنکنما،براي فراهم آوردن نيروي پيشران خود استفاده مينمايد ک هالبته هر يک نيروي کشش استاتيکي معادل 75کيلو نيوتون را با پس سوز فراهم مي آورد که در اصل ورودي هاي اين موتور ها ، در زير سکان افقي هواپيما واقع شده است!البته تعجب نکنيد.واقه شدن ورودي هاي هوا زير سکان افقي، به اين دليل است که اين هواپيما از نوع کانارد مي باشد،يعني سکان افقي ان که غلتش حول محور عرضي را کنترل ميکند،به صورت دو بالچه در جلو واقع شده است و در عوض، در قسمت انتهاي هواپيما هيچ گونه سطح کنترلي مشاهده نشده و بال ها تا خروجي هاي موتور ادامه يافته اند.

      موتور هاي قدرتمند اين جنگنده،رسيدن ان را به سرعتي معادل1/8ماخ و داشتن سقف پروازي برابر با 55 هزار پا را امکان پذير ساخته اند که توانايي هاي بهينه براي جنگنده اي در اين کلاس محسوب مي شود.
      ناگفته نماند که اين جنکنده در انواع گوناگوني براي ماموريت هاي متواوت عرضه ميشود.اين مدل ها عبارت اند از:مدلBاين جنگنده در اصل براي استفاده نيروي هوايي طراحي گشته و هواپيمايي دو نفره شامل سرخلبان و افسر تسليحات نظامي است.مدلCنيز مانند مدل قبل براي نيروي هوايي توليد شده و در چندي موارد داراي بهبود يافتگي هايي نيز نسبت به مدل قبلي مشاهده ميشود.مدل Mنيز جنگنده تک نفره و مدل ناونشين رافال محسوب ميشود که به منظور انجام ماموريت هاي حفاظتي از ناوهاي هواپيمابر توليد گشته است.قابل توجه است که باز هم سازنده اين هواپيما،يعني شرکت داسالت،سنت شکني نکرده و هواپيماي رافال را نيزهواپيمايي با بال هاي دلتا شکل طراحي نموده است،يعني همان سنتي که در هواپيما هاي پيشين فرانسوي مانند ميراژ4000 رعايت شده است.جنگندهي رافال اولين هواپيماي نظامي جهان است که به منظور انجام ماموريت هاي هوا به هوا و هوا به زمين به صورت همزمان طراحي شده است.

      به علاوه توانايي هاي اين هواپيما براي انجام عمليات در حالت هاي ماوراي ديد بصري(BVR)و ارتفاع بسيار پايين نسبت به سطح زمين،امکانات گسترده اي را به آن،براي جنگنده اي جند ماموريته بودن و قابليت بقاي فراوان در مقابل دشمن را داده است،و به هر سخن،اين هواپيما قادر است که نه تنها نيروي هوايي فرانسه،بلکه کشور هاي زيادي در جهان را که بعد ها از سفارش دهنده گان اين هواپيما خواهند بود،به سهلوت و با شايستگي هر چه تمامتر مرتفع نمايد.

      ماهنامه نوآور
    • توسط kingraptor
      ميراژ يك كابينه اف 1 سي كه مشخصات ان در زير مي ايد قادر است عمليات رهگيري را در هرگونه شرايط جوي و در هر ارتفاعي انجام دهد و به جنگ افزارهاي ميراژ 3 مسلح است. ميراژ اف 1 بي مدل دو كابينه اين جنگنده، اولين پرواز خود را در 26 مه سال 1967 انجام داد.


      ميراژ F-1E از نوع رهگير (دفاع هوايي)، ضربتي (بمباران هدفهاي زميني) و شناسايي (عكس برداري) است كه براي صادرات توليد ميشود. اين مدل مجهز به ناو بري كامپيوتري است و در آن اطلاعات پروازي و جنگ افزارها برروي شيشه حجلوي خلبان (HUD) حك ميشود.

      ميراژ F-1R يك كابينه (F-1CR نيروي هوايي فرانسه)قادر است در روز و شب عمليات مختلف شناسايي را انجام دهد. ميراژ F-1 با سوختگيري از هواپيماي تانكر سي 135 اف تونسته است مجموعا 6 ساعت پرواز كند و مسافت 2700 مايل دريايي، معادل 5000 كيلومتر را طي اين مدت طي كند. كشورهاي دارنده اف 1 عبارتند از : عراق، ليبي، مراكش، افريقاي جنوبي و اسپانيا.



      مدلهاي مختلف و كشورهاي استفاده كننده


      تا آوريل 1985 مجموعا 690 فروند ميراژ اف 1 سفارش داده شده بود. از اين مقدار 252 فروند، از جمله شش مدل اوليه، براي نيروي هوايي فرانسه توليد شده بود و 439 فروند ديگر آن را كشورهاي يونان، اكوادور، عراق، اردن، كويت، ليبي، مراكش ژ، قطر،افريقاي جنوبي و اسپانيا خريداري كردند.


      ميراژ اف1 سي مجهز به رادار سيرانوي 4 ام ساخت شركت تامسون سي اس ف است كه كارايي خوبي در ماموريتهاي رهگيري هوايي دارد. ولي ميراژ F-1CR2000 (مدل تغيير يافته سي براي نيروي هوايي فرانسه) داراي رادار سيرانوي 4 ام است كه امكانات زيادي را براي انجام ماموريتهاي ضربتي را براي خلبان فراهم مي آورد. مدل صادراتي اف 1 سي داراي رادار مشابه سيرانوي 4 و يا 4 ام است و مدلهاي ئي هم مجهز به رادار سيرانو 4 ام –آر هستند. اما رادار طوري جاسازي شده است كه فضاي كمتري را اشغال ميكند. ميراژ F-1EQ5 نيروي هوايي عراق موشك ضد كشتي اگزوست را با خود حمل ميكند.



      پيشرانه


      ميراژ F-1 به يك موتور اسنكما اتار 9K5 با قدرت كشش 15873 پوند با پس سوز مجهز است. ظرفيت بنزين در مخازن بالها 3750 ليتر است. همچنين سه مخزن داخلي به علاوه يك مخزن خارجي سوخت مورد نياز موتور را تامين ميكنند. كل ظرفيت سوخت داخلي اين هواپيما برابر 4300 ليتر است. تمام مخازن داخلي آن ظرف 6 دقيقه با فشار پر ميشوند. اف يك قادر به حمل دو مخزن سوخت خارجي با ظرفيت 1130 ليتر در مقر هاي خارجي زير بالها و يك مخزن با گنجايش 2200 ليتر در زبر شكم خود ميباشد. خرطوم سختگيري آن در قسمت راست كابين خلبان تعبيه شده است.


      جنگ افزار


      ميراژ اف يك داراي جنگ افزارهاي استاندارد از جمله دو قبضه توپ 30 ميليمتري DEFFA 553 هريك با 130 تير فشنگ در زير بدنه است. علاوه براين، مقرهاي نوك بالها مختص موشكهاي هوا به هوا هستند. حداكثر ظرفيت حمل سلاح در اين هواپيما برابر 6300 كيلوگرم ايت. در ماموريتهاي رهگيري دو موشك حرارتي ماترا 550 ماژيك و يا موشكهاي حرارتي AIM-9 Side Winder را در مقرهاي نوك بال و موشكهاي راداري ماترا سوپر530 را در زير بال حمل ميكند.


      در ماموريتهاي ضربتي يك موشك اگزوست و يك موشك ضد رادار آرمات يا تا 14 عدد بمب 500 MK-82 پوندي (250 كيلوگرمي)، 3 عدد بمب تخريب كننده باند فرودگاه و 144 عدد راكت از نوع تامسون برانت را با خود حمل ميكند. به علاوه در ماموريتهاي مختلف توانايي حمل وسايل زير را دارا ميباشد:


      باكهاي اضافي بنزين، تجهيزات ليزري همراه با موشك هوا به زمين AS-30 يا 400 كيلوگرم بمب ليزري، موشكهاي هوا به سطح، دستگاههاي هشدار دهنده عليه هر موج راداري كه هواپيما را تعقيب ميكند، تجهيزات ضد جنگ الكترونيك (ECM & ECCM) ، چهار دروبين مادون قرمز و معمولي، ‍چف و فلزهاي حرارتي به ترتيب براي گمراه كردن موشكهاي حرارتي و راداري را ميتواند با خود حمل كند.


      مشخصات هوپيما:



      طول: 15 متر

      عرض: 8.4 متر

      ارتفاع: 4.5 متر

      حد اكثر سرعت در اتفاع 36000 پايي: 2.2 ماخ

      حد اكثر سرعت در ارتفاع كم: 1.2 ماخ

      حداكثر وزن برخاستن: 32800 پوند.

      وزن رزمي: 21000 پوند

      وزن خالي: 16300 پوند

      سرعت تقرب: 141 نات (260 كيلوتر در ساعت)

      سرعت نشستن: 124 نات (235 كيلوتر در ساعت)
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.