RedArmy

تحلیل و پیگیری تحولات ایالات متحده

پیروز نهایی انتخابات سال 2020 ایالات متحده   

61 votes

این نظرسنجی برای رای جدید بسته است
  1. 1. پیروز نهایی انتخابات سال 2020 ایالات متحده به نظر شما کدامیک از دو گزینه ذیل خواهد بود ؟؟؟

    • جو بایدن (دموکرات)
    • دانالد ترامپ (جمهوری خواه )


Recommended Posts

سلام
هدف از ايجاد اين تاپيك اينه كه راجع به خطر سپر دفاع موشكي آمريكا براي ما ،چين،روسيه و كره ي شمالي و احتمال هدف قرار گرفتن سپر دفاع موشكي آمريكا از سوي روسيه بحث كنيم.
هرچند احتمال حمله به سپر موشكي آمريكا از سوي روسيه تقريبا صفره ولي روس ها هم بر هدف قرار دادن خاك جمهوريه چك و لهستان كه تجهيزات آمريكا در اونا مستقر ميشن طر ح هايي دارند كه يه سري از اونها رو من ديدم ويكي رو توضيح ميدم.
تو يه فيلمي كه ديدم راجع به اين موضوع براي هدف قراردادن تجهيزات آمريكا در چك و لهستان از گونه اي از موشك توپول ام (اس اس-27) استفاده خواهد شد .
كلاهك اين موشك پس از عبور از جو زمين به چهار قسمت تقسيم ميشود كه يكي از اين قسمت ها توسط موشك شليك شده از سپر آمريكا از بين مي رود (در واقع باعث انحراف اون موشك ضد موشك مي شود) و سه قسمت بعدي به سه بخش حياتي و اصلي سپر آمريكا واقع در جمهوري چك و لهستان برخورد مي كنند.البته اين فقط يه طرحه كه معلوم نيست قابل اجرا باشه . بعدا سايت مربوطه ام ميزارم تا شما هم ببينيد.
تصویر
تصویر

به نظر من سپر آمريكا براي ماهم تحديد جدي حساب مي شود چون اين طرح در اروپاي شرقي اجرا خواهد شد موشك هاي ما ديگه نمي توانند به اروپا يا آمريكا برسند و قدرت بازدارندگي موشكي ما كم مي شود ! :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قبل از هر پست این موضوع را بیان کنم که این سیستم ضد موشکی به هیچ وجه تهدیدی برای موشکهای ایران محسوب نمیشود و ما این امکان را داریم که از مسیرهای پائینتر یا بالاتر موشکها را شلیک کنیم و در حالت کلی مسیر پیشفرض موشکهای ایرانی شلیک شده به سمت آمریکا از لهستان نمیگذرد! برعکس ایران موشکهای روسی شلیک شده به اروپای غربی از این مسیر عبور میکند! چه اتفاق جالبی! اومدن علیه موشکهای ایران سپر دفاعی بسازن ولی یهو سپری میشه علیه موشکهای روسی! :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظر من سپر آمريكا براي ماهم تحديد جدي حساب مي شود چون اين طرح در اروپاي شرقي اجرا خواهد شد موشك هاي ما ديگه نمي توانند به اروپا يا آمريكا برسند و قدرت بازدارندگي موشكي ما كم مي شود !


از اين حرفا جاي ديگه نزن موشك هاي ايران تا انتهاي اروپا رو هم پوشش نمي دن چه برسه به آمريكا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
f117 من نگفتم موشك هاي ما تا كجا ميرند تا كجا نميرند گفتم اگه يه روزي ما موشكي بسازيم كه تا آمريكا بره وجود سپر براي ما مشكل ساز ميشه !
آقا سعيد عزيز سپر آمريكا به همراه طرح سپر دفاع موشكي ناتو كل اروپا رو پوشش ميده موشك هاي ماهم بالاخره بايد از اروپا بگذرند ديگه ! :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله موشکهای ما باید از آسمان اروپا بگذرند ولی به این نکته توجه کنید که موشکهای ما از این مسیر عبور میکنند نه اینکه به این منطقه شلیک شوند که این دو موضوع با هم متفاوت است. وقتی یک موشک قاره پیما در مرحله دوم پروازی است در ارتفاعات زیاد قرار دارد یعنی بیش از 20 30 کیلومتر که بستگی به نوع موشک خواهد داشت. سیستم پاتریوت هم نمیتواند هدفی در این ارتفاع را رهگیری کند! همین موشک شهاب3 در نسل اولیه ارتفاع پرواز بیش از 20 کیلومتر دارد و در نسل جدید گویا به 30 کیلومتر رسیده است! موشکهای دوربردتر ممکن است حتی به ارتفاع 50 کیلومتر هم برسند! با این وجود عملا سیستم ضد موشک آمریکا در برابر موشکهای شلیک شده ما به سمت آمریکا بی اثر خواهد بود. ولی در مورد روسیه اینچنین نیست! موشکهای روسی شلیک شده به غرب اروپا هنوز به حداکثر سرعت و ارتفاع لازم نرسیده در تیررس این پدافند قرار خواهند گرفت! این سیستم فقط زمانی میتواند برای ما مشکل ایجاد کند که بخواهیم خاک اروپا را بزنیم آن هم مناطق نزدیک به پدافند را نه اینکه مثلا لندن رو بزنیم چون در اینصورت باز هم بی تاثیر خواهد بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آنها تبليغ مى كنند كه آمريكا را مسيح به وجود آورده است تا در آخرالزمان عليه ضد مسيح (دجّال) در جنگ نهايى مقدس آرمگدون جنگ نمايد. از اين رو آنها همواره خواستار يك آمريكاى قدرتمند و مقتدر مى باشند و از افزايش بودجه نظامى حمايت مى كنند. آنها حضور نظامى آمريكا در مناطق مختلف جهان را ضرورى مى دانند. آنها در سخنرانيهاى دينى خود ترويج مى كنند كه قدرتهاى شيطانى مى كوشند آمريكا را نابود نمايند.


منابع مالى ايوانجليست ها

يكى از ويژگيهاى برجسته ايوانجليست ها كه در راديو و تلويزيون برنامه هاى دينى پخش مى كنند گردآورى كمك و اعانه مالى براى امورتبليغات دينى و اداره ايستگاههاى راديو و تلويزيون خود مى باشد. ايستگاههاى تجارى راديو و تلويزيون با پخش آگهيهاى تجارى درآمد مالى به دست مى آورند، ولى ايوانجليست ها به نام مسيح از مردم تقاضاى كمك مالى مى نمايند و بيشترين انتقادات به همين روش آنها وارد شده است.

آنها چنين تبليغ مى كنند كه مسيح خواسته است پيروان وى از لحاظ مالى قدرتمند باشند و هر چه بيشتر به مسيح كمك مالى نمايند، مسيح هم ثروت آنها را چند برابر افزايش خواهد داد. آنها با ارسال نامه هاى مستقيم و ايميل به هواداران خود تقاضاى كمك مالى مى نمايند. فقط در سال 1980، 9 برنامه دينى كه از شبكه هاى تلويزيونى آمريكا پخش مى گرديد موفق شد 350 ميليون دلار كمك مالى از هواداران خود دريافت نمايد(106). فروش كتابهاى دينى، نوارهاى ويديويى و صوتى و كالاى هنرى دينى، انجام دعا و مشاوره از مهم ترين منابع درآمدزا مى باشد. همچنين لباس مخصوص براى مراسم عبادى، برچسب ها، فروش خاك و آب از فلسطين به عنوان خاك و آب مقدس، دكمه، گردنبند و زيورآلات زنان، البسه، مدالها با پيامهاى مخصوص، تمبرهاى يادبود، كارت پستال، آلبوم عكس، تقويم ساليانه، كتب حاوى سرودهاى دينى و جعبه خودنويس براى فروش به بازار ارائه مى گردد و تهيه اين كالاها را به هواداران خود تبليغ مى نمايند.

به ميزان كمكهاى مالى مردم به ايوانجليست ها از مالياتى كه بايد به دولت بپردازند كم مى گردد و اين باعث افزايش كمكهاى مالى مردم به مؤسسات ايوانجليست ها شده است. بيشتر مؤسسات دينى ايوانجليست ها، از پرداخت ماليات به دولت معاف مى باشند، ولى اكثر آنها حساب خود را به ديوان محاسبات دولتى ارائه نمى كنند و ارائه حساب از جانب آنها به دولت اختيارى مى باشد، چرا كه رهبران ارشد ايوانجليست ها؛ مانند جرى فالول و پات رابرتسون اعلام مى كنند هرگونه مداخله در مؤسسه هاى وابسته به آنها مداخله در امور خدا مى باشد(107).

«بنياد تثليث»(108) كه در سال 1973م در آمريكا تأسيس گرديد، اعلام داشته كه ايوانجليست ها توسط شبكه هاى راديويى و تلويزيونى دينى متعلق به آنها در سال 2002م، 21 20 ميليارد دلار درآمد كسب نموده اند. در آمريكا بيش از 1300 ايستگاه دينى راديويى و تلويزيونى و 600 ايستگاه تجارى روزانه برنامه تبليغى مسيحى پخش مى كنند و در اين كشور بيش از يك هزار ايستگاه راديويى و تلويزيونى وجود دارند كه در هفته به طور متوسط 14 ساعت برنامه دينى پخش مى كنند.


تأثير برنامه هاى دينى ايوانجليست ها

ايوانجليست ها در برنامه دينى خود از موسيقى بيشترين استفاده را مى كنند و غير از برنامه هاى موسيقى، اخبار، تئاتر، ميز گردها، نمايشها، برنامه هاى دينى براى كودكان، خيمه شب بازى، و مسابقات علمى همراه با جوايز، ديگر برنامه هاى آنها را تشكيل مى دهد.
با افزايش نفوذ ايوانجليست ها در برنامه هاى دينى در راديو و تلويزيون، حضور مردم در كليسا رو به كاهش است و اين كاهش در «نوار انجيل» (Bible Belt) كه ايالتهاى جنوبى و غرب ميانه آمريكا را تشكيل مى دهند محسوس تر است. در آمريكا كليساهايى را كه در طول هفته بيش از دو هزار نفر در مراسم عبادى در كليسا حضور يابند «كليساى عظيم» (Mega-church) مى نامند. در اين كليساها علاوه بر مراسم عبادى، خدمات مشاوره اى و تفريحى نيز ارائه مى گردد. اين نوع كليساها علاوه بر ايالتهاى «نوار انجيل» در ايالتهاى شرقى و شمالى اين كشور داير شده است. اين كليساها مهد كودكها و مدارس جديدى را كه در آنها به دانش آموزان آموزش ويژه دينى ارائه مى گردد اداره مى كنند. كليساهاى ياد شده براى جذب مردم به ويژه جوانان، برنامه هاى تفريحى را به اجرا مى گذارند.

«انستيتو هارتفورد براى تحقيقات دينى»(109) اعلام نموده است كه در ايالات متحده آمريكا نزديك به نيم ميليون كليسا وجود دارد و فقط در 2 درصد كليساها هر هفته بيش از دو هزار نفر در مراسم عبادى شركت مى نمايند و در 75 درصد كليساهاى آمريكا هر هفته تنها 50 تا 75 نفر در مراسم عبادى حضور مى يابند. مطابق گزارش «مركز تحقيقات دينى پرينستون»(110) در آمريكا از نيم ميليون كليسا فقط در 600 كليسا هر هفته بيش از دو هزار نفر در مراسم عبادى شركت مى كنند و اكثر اين كليساها در ايالتهاى جنوبى مانند كاليفرنيا، تگزاس، جورجيا و فلوريدا وجود دارد و وابسته به كليساهاى «كنوانسيون بابتيست هاى جنوبى» و «اجتماعات خدا» (Assemblies of God) مى باشند. در آمريكا 20 تا 25 درصد جمعيت را مسيحيان ايوانجليست تشكيل مى دهند و تعداد آنها بيش از 80 ميليون نفر مى باشد(111).

بيشترين بينندگان برنامه هاى دينى تلويزيون در آمريكا از ايالتهايى در منطقه «نوار انجيل» مى باشند(112). در ايالتهاى شرقى آمريكا كه جمعيت آن 23 درصد كل جمعيت كشور است فقط 11 درصد جمعيت آن، اين برنامه هاى دينى تلويزيون را تماشا مى كنند(113). ايالتهاى جنوبى كه31 كل جمعيت آمريكا را تشكيل مى دهند بيش از 50 درصد آنها اين برنامه هاى تلويزيونى دينى ايوانجليست ها را مشاهده مى كنند(114). در ايالتهاى غربى آمريكا بينندگان اين برنامه از 10 درصد هم كمتر مى باشد، ليكن با افزايش مهاجرتها از جنوب به ايالتهاى غربى و غرب ميانه، تعداد بينندگان اين برنامه ها رو به افزايش است(115). سن 32 تا 43 بينندگان اين برنامه ها بيش از پنجاه سال مى باشد و 60 تا 70 درصد آنها را زنان تشكيل مى دهند(116).

اكنون تعداد مردم آمريكا كه سن آنها بيش از 65 سال باشد 29 ميليون نفر مى باشد و جمعيت بزرگسالان اين كشور تا سال 2030م دو برابر خواهد شد و تعداد آنها از 65 ميليون نفر خواهد گذشت.

45 درصد ايوانجليست ها در ايالتهاى جنوبى اين كشور سكونت دارند و سن 54 درصد از آنها بين 18 تا 50 سال مى باشد. جمعيت ايوانجليست ها مرتب رو به افزايش است، چرا كه آنها طرفدار تشكيل خانواده با فرزندان بيشتر هستند و با طلاق و سقط جنين به شدت مخالفت مى كنند(117)

ايوانجليست هاى شبه نظامى

در ميان ايوانجليست ها، گروههاى شبه نظامى مسيحى به وجود آمده است و هفت گروه مسلح از آنها در آمريكا يك اتحاديه نظامى تشكيل داده اند. اين اتحاديه نظامى مسيحيان با عنوان «جنبش هويت مسيحى(118) معروف مى باشد كه تنها شاخه «قديسان ميهن پرست مسيحى»(119) در تمامى پنجاه ايالات متحده آمريكا 000/60 عضو مسلح دارد و قدرتمندترين گروه شبه نظامى اين كشور محسوب مى شود. شبه نظاميان «جنبش هويت مسيحى» خود را «ايوانجليست هاى جنگجو»(120) مى نامند و اعتقاد دارند كه تا تمامى دنيا را مسيحى نكنند مسيح ظهور نخواهد كرد(121).

در ايالات متحده آمريكا خريد و فروش اسلحه كاملاً آزاد است و در اين كشور با 280 ميليون نفر جمعيت، بيش از 250 ميليون قبضه اسلحه در دست مردم مى باشد و بيشتر صاحبان و فروشندگان اسلحه در آمريكا از ايوانجليست ها مى باشند و آنها يك اتحاديه ملى را به نام «انجمن ملى تفنگداران»(122) به وجود آورده اند.

ايوانجليست هاى جنگجو كه در اين كشور 5 ميليون هوادار و عضو دارند در تبليغات خود اعلام مى دارند كه ايالات متحده آمريكا بايد به يك «جمهورى مسيحى» تبديل گردد و اگر اين خواسته آنها پذيرفته نشود آنها انقلاب خشونت آميز را آغاز خواهند نمود(123). آنها خود را «بازماندگان» (Survivalists) مى نامند و مطابق اعتقادات آنها در جنگ آرمگدون آنها تنها «بازماندگان» اين جنگ نهايى خواهند بود. تمامى اعضاى ايوانجليست هاى جنگجو را فقط سفيدپوستان مهاجر از اروپاى شمالى تشكيل مى دهند و آنها خود را از نژاد اصلح و برتر تصور مى كنند و مطابق اعتقاد آنها در پايان جنگ نهايى آنها حاكمان جهان براى مدت يك هزار سال به رهبرى مسيح خواهند بود. آنها براى روزهاى جنگ آرمگدون در حال ذخيره سازى غذا، دارو، طلا، نقره و اسلحه مى باشند كه با عنوان «توشه بقا»(124) صورت مى گيرد و اين مطالب را در تبليغات خود در سطح گسترده تبليغ مى كنند(125).

تروريسم مقدس ايوانجليست ها

اصول و مبانى جريان ايوانجليست ها در ايالات متحده آمريكا حمايت همه جانبه عقيدتى و سياسى از صهيونيسم مى باشد و آنها اعتقاد دارند كه به وسيله آنها حوادثى بايد به وقوع بپيوندد تا مسيح دوباره ظهور نمايد و پيروان اين مكتب وظيفه دينى دارند براى تسريع در عملى شدن اين حوادث كوشش نمايند و اين جريان نوظهور در پروتستانتيسم با عنوان «صهيونيسم مسيحى»(126) شهرت دارد. ايوانجليست ها تبليغ مى كنند كه مسيح هميشه در امور خاورميانه به سود دولت اسرائيل مداخله كرده است و اعلام مى دارند كه خواست دولت اسرائيل در حقيقت خواست مسيح مى باشد و مذاكرات صلح در خاورميانه بيهوده است و تأسيس كشور اسرائيل بزرگ از رودخانه نيل تا رودخانه فرات، خواست مسيح مى باشد كه به زودى عملى خواهد شد.

آنها همچنين تبليغ مى كنند كه آمريكا را مسيح به وجود آورده است تا در آخرالزمان عليه ضد مسيح (دجّال) در جنگ نهايى مقدس آرمگدون جنگ نمايد. از اين رو آنها همواره خواستار يك آمريكاى قدرتمند و مقتدر مى باشند و از افزايش بودجه نظامى حمايت مى كنند. آنها حضور نظامى آمريكا در مناطق مختلف جهان را ضرورى مى دانند. آنها در سخنرانيهاى دينى خود ترويج مى كنند كه قدرتهاى شيطانى مى كوشند آمريكا را نابود نمايند(127).

ايوانجليست ها با تبليغات گسترده در دهه اخير، احساسات عميق را براى جنگ آرمگدون به وجود آورده اند. آنها هر كسى را كه با آنها موافق نباشد ضد دين، ضد مسيح و ضد اخلاق معرفى مى كنند و به هواداران خود آموزش مى دهند كه از مخالفان خود تنفر شديد داشته باشند(128).

آنها اعتقاد دارند كه صهيونيستهاى يهودى فلسطين اشغالى در آغاز هزاره سوم ميلادى دو مسجد اقصى و صخره در بيت المقدس را منهدم خواهند نمود و به جاى آن معبد بزرگ را بنا خواهند كرد. روزى كه يهوديان مسجد اقصى و مسجد صخره در بيت المقدس را منهدم كنند جنگ نهايى آرمگدون به رهبرى آمريكا و انگلستان آغاز خواهد شد. در اين زمينه رهبران دينى ايوانجليست ها كتابهاى متعددى را در ده سال گذشته در آمريكا به چاپ رسانده و نام آنها را «كتابهاى آرمگدون» گذاشته اند. آنها همچنين با فروش كتاب، نوار ويديو و وسايل نجات در جنگ آرمگدون، بازار يك ميليارد دلارى در آمريكا به وجود آورده اند. در اين كشور هشت «حوزه علوم دينى» بزرگ متعلق به ايوانجليست ها فعاليت دارند كه مسائل مربوط به آغاز جنگ آرمگدون و حوادث آخرالزمان را به دانشجويان علوم دينى آموزش مى دهند.

ايوانجليست هاى متعصّب در آمريكا 100 ميليون پيرو دارند و آنها در هر دو حزب بزرگ آمريكا يعنى جمهوريخواه و دموكرات صاحب نفوذ مى باشند و همراه صهيونيستهاى يهودى، دولت ايالات متحده آمريكا را كاملاً در اختيار دارند. در ايالات متحده آمريكا و ديگر كشورهاى پروتستان در جريان 1500 فرقه مسيحى داراى اين اعتقاد در سطح جهان براى جنگ آرمگدون، تبليغات گسترده انجام مى دهند و براى تسريع در ظهور مسيح كوشش مى نمايند وضعيتى را پيش آورند كه سراسر جهان نابود شود، چرا كه مطابق اعتقادات آنها مسيح فقط بعد از نابودى كامل جهان ظهور خواهد نمود. نويسندگان غربى اين اعتقادات را به عنوان «تروريسم مقدس»(129) معرفى مى كنند.

در آخرين انتخابات رياست جمهورى آمريكا، لابى صهيونيسم بين الملل جورج دبليو بوش كانديداى حزب جمهوريخواه را كه يك ايوانجليست جنگجو و طرفدار متعصب صهيونيسم مى باشد با رأى ديوان عالى آمريكا به قدرت رساندند. اصول سياست خارجى آمريكا اكنون بر «حمله پيشگيرانه»(130) عليه كشورهايى كه مخالف سياستهاى آمريكا مى باشند استوار است. بعد از به وجود آوردن حادثه 20 شهريور 1380ش / 11 سپتامبر 2001م، دولت آمريكا جنگ عليه اسلام و مسلمانان جهان را به بهانه جنگ عليه تروريسم آغاز كرده است. اكثر دولتمردان آمريكا كه از ايوانجليست هاى جنگجو مى باشند با هدف عملى نمودن خواسته هاى مسيح و پيشگوييهاى انجيل در آغاز هزاره سوم ميلادى و به بهانه جنگ عليه تروريسم، جنگ صليبى را عليه اسلام آغاز كرده و اعلام نموده اند كه اين جنگ تا سلطه مطلق بر جهان اسلام ادامه خواهد يافت.

دولتمردان آمريكايى قرن بيست و يكم را «قرن آمريكا»(131) قلمداد مى كنند. در اين رابطه «مركز هسته مشاوران»(132) در آمريكا مطالعات و پژوهشهاى هماهنگى در باره سلطه كامل بر جهان اسلام انجام مى دهند و شعار آنها «از جمهورى تا امپراتورى»(133) مى باشد(134).

هدف اصلى دولت آمريكا و صهيونيسم بين المللى نابودى كامل اسلام و مسلمانان مى باشد و آنها با تسلط كامل بر جهان اسلام مى خواهند ارزشهاى ضد اسلامى خود را بر مسلمانان جهان تحميل نمايند. براى مقابله با تهديدهاى فزاينده نظامى آمريكا در خاورميانه و جهان اسلام، دانشمندان مسلمان به جاى خودباختگى در مقابل آمريكا مى بايد با صراحت و شجاعت از اصول، مبانى و ارزشهاى اسلامى دفاع نمايند.

امروز آمريكا به خاطر سياستهاى سلطه جويانه خود به منفورترين كشور در جهان تبديل شده است. علاوه بر اين، آمريكا با ركود بى سابقه اقتصادى روبه روست و با وجود فساد و ناهنجاريهاى گسترده اخلاقى و اجتماعى در جامعه امروز ايالات متحده آمريكا اين كشور به سوى مرگ طبيعى و تدريجى و حتمى خود گام برمى دارد و در آينده اى نزديك، جهان فروپاشى كامل ايالات متحده آمريكا را نظاره خواهد نمود؛ ان شاءاللّه .

به نقل از سايت موعود

106 - Prime Time Preachers, p 109.
107 - Journal of Public Law, 1994, Vol 8:2, pp. 394-395.
108 - Trinity Foundation.
109 - Hartford Institute for Religious Research.
110 - Princeton Religion Research Center.
111 - Encyclopedia of Fundamentalism, pp. 298-299.
112 - Prime Time Preachers, p. 60.
113 - Ibid.
114 - Ibid, p. 60.
115 - Ibid, p. 61.
116 - Ibid, p. 62.
117 - Televangelism, p. 85.
118 - Christian Identity Movement.
119 - Christian Patriot Saints.
120 - Evangelist Crusaders.
121 - Encyclopedia of Fundamentalism, p. 305-306.
122 - National Rifle Association.
123 - Richard Landes, Encyclopedia of Millennialism, Routledge, New York, 2000, pp. 83, 86.
124 - Survival Provisions.
125 - Encyclopedia of Millennialism, pp. 402-403.
126 ـ رجوع كنيد به مقاله «نگاهى به جريان نوظهور صهيونيسم مسيحى در پروتستانتيسم»، مشكوة، ش 74 و 75، 1381ش، ص 108-96.
127 - Prime Time Preachers, p. 20.
128 - Kenneth D.Wald, Religion and Politics in the United States (New York: St. Martin's Press, 1987) p. 172.
129 - Flo Conway, Holy Terror, New York, 1982.
130 - Pre-Emptive Strikes.
131 - American Century.
132 - Think Tank.
133 - "From Republic to Empire".
134 ـ رجوع كنيد به مقاله «مطالعات اسلام در ايالات متحده آمريكا از جمهورى تا امپراتورى»، مشكوة، ش 78، بهار 1382، ص 77-58.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هنرى فورد در سال 1920 ميلادى و در مقاله‏ى در روزنامه دييربورن اينديپندنت چنين نوشته بود: «چگونه يهوديان اين‏چنين عادى و بدون هرگونه‏مقاومتى به بالاترين جايگاه‏ها دست مى‏يابند؟ چگونه و چه كسانى آنان را به اين موقعيت‏ها مى‏رسانند؟ چرا اصولاً آنان در اين جايگاه‏ها حضور دارند؟يهوديان در مناصب خود چه مى‏كنند؟ توجه: نويسنده در مقدمه مقاله خود ذكر كرده است كه به دليل ترس از فشارها و تهديدات احتمالى از ذكر نام خود، خوددارى كرده است. * چكيده: تلاش اقليتى كوچك به نام يهود در جهت سلطه بر تمامى منابع و مراكز ايالات متحده آمريكا مدت‏هاست كه شروع شده است. اين گروه با نفوذ در تمام‏مراكز تصميم‏گيرى، آموزشى و مالى آمريكا عملاً كنترل اين كشور را در دستان خود گرفته است و مى‏رود تا با تخريب زيرساخت‏هاى فرهنگى واقتصادى آمريكا آن را به ورطه نابودى بكشاند. نويسنده اين مقاله با پرهيز از افشاى نام خود به علت ترس از اين گروه، به تشريح چگونگى اين سلطه‏و نقشه‏هاى آنان در جهت براندازى مى‏پردازد. البته بايد به اين نكته اشاره نمود كه در جامعه يهودى نيز افرادى هستند كه از اين‏گونه اعمال برى و بركنار باشند. * دولت جهانى آيا نابودى «آمريكا» به صورتى اتفاقى روى مى‏دهد؟ و آيا ملت ما كوركورانه، برنامه‏هاى يك گروه كوچك ولى قدرتمند از بانكداران ثروتمند بين‏المللى راكه مى‏خواهند بر ما همانند بردگان ولى با نام «نظم نوين جهانى» و يا يك «دولت جهانى» حكمرانى نمايند، دنبال خواهد نمود؟ پس از سال‏ها مطالعه و بررسى، ما مطمئن شده‏ايم كه طرحى بين‏المللى وجود دارد تا يك دولت جهانى ايجاد گرديده و اقتدار و استقلال آمريكاييان ازبين برود. گروه بين‏المللى حامى اين نقشه، در وضعيتى كاملاً محرمانه كار خود را به پيش مى‏برد، اما چرا؟ زيرا آنان مى‏دانند كه اگر آمريكاييان از خواب‏غفلت بيدار شده و حقيقت را در مورد آنچه بر ملت ما مى‏گذرد، دريابند؛ و اگر آمريكاييان درك نمايند كه دشمن واقعى آنان كيست و اين دشمن چگونه‏كار خود را انجام مى‏دهد، آن‏گاه اين آمريكاييان وطن‏پرست قيام خواهند كرد و همه آنانى را كه در پس پرده اين برنامه شيطانى هستند، از بين خواهندبرد. براى قرن‏هاى متمادى، يك دار و دسته كوچك ولى قدرتمند تلاش مى‏كند تا ايالات متحده و ساير ملت‏هاى دنيا را به يك دولت جهانى تبديل كند. دراين ميان، «سازمان ملل» تنها به يك آلت دست در بين اين مجموعه از توطئه‏گران بدل گرديده است، آنان به دنبال تحميل يك سيستم پولى جهانى‏كنترل شده از سوى خودشان بر همه كشورهاى دنيا هستند تا همه مردم برده‏وار در جهت خواسته‏هاى آنان و تحت نام نظم نوين جهانى كار كنند. آنان از آغاز فعاليت‏هاى خود مى‏دانستند كه براى برده كردن ما، بايد ما را از مسيحيت دور نمايند. آنان در حوزه ايجاد محدوديت براى «مسيحيت» و«انجيل» كه قطب‏نماى اخلاقى كشور ما شناخته مى‏شدند، بسيار موفق بوده‏اند. از سوى ديگر، آنها با ايجاد «دادگاه‏هاى فدرال» و دور نمودن انجيل ومسيحيت از مدارس، نظام اخلاقى و همه سازمان‏ها و مؤسسات ايالات متحده، اهداف خود را به صورتى موفقيت‏آميز دنبال كرده‏اند. براساس طرح آنان،نظام اخلاقى و خانواده‏هاى ما نيز به اضمحلال كشيده شدند. اما آنان چگونه اين كارها را انجام دادند؟ بايد به‏خاطر داشت كه آنان كنترل تقريباً كاملى برهاليوود، شبكه‏هاى تلويزيونى و تقريباً همه روزنامه‏ها و نشريات و كتاب‏هاى منتشره در جامعه ما داشته‏اند. همچنين آنان به طور مداوم با فيلم‏هاى‏سينمايى مستهجن و هرزه و همچنين شوهاى تلويزيونى سخيف و مبتذل توليدى رسانه‏هاى تحت سيطره‏شان، به صورتى كاملاً هدف‏دار، ملت ما وافكار ما را با تصاوير مستهجن بمباران مى‏نمايند تا شخصيت اخلاقى ما را بيش از پيش رو به انحطاط ببرند. از سوى ديگر، آنان با استفاده از اتحاديه‏آزادى‏هاى مدنى آمريكا، تلاش مى‏نمايند تا آخرين بقاياى اعتقاد به «خدا» و «مسيحيت» را از اذهان مردم ما بزدايند. در سال 1913 ميلادى، بانكداران بين‏المللى، سيستم بانكى ملى ما را بنيان نهادند كه امروزه ما آن را با نام «سيستم منابع فدرال» مى‏شناسيم. با استفاده‏از بانك‏هايى كه براى قرن‏هاى متمادى به صورت خصوصى فعاليت مى‏كردند، اين سيستم را ايجاد نموده‏اند تا به عنوان وسيله‏اى جهت ربودن منابع‏طلاى كشور ما به‏كار رود و در عوض، ما صاحب اسكناس‏هاى كاغذى‏اى شده‏ايم كه روزبه‏روز بى‏ارزش‏تر مى‏شوند. * بزرگ‏ترين انحصار مالى بزرگترين انحصار مالى چارلز ليندبرگ نماينده اسبق كنگره آمريكا در سال 1913 ميلادى، با توجه به تصويب «قانون منابع فدرال» در آن سال چنين‏گفته بود: «اين قانون، باعث ايجاد بزرگ‏ترين انحصار تك قطبى مالى كره زمين خواهد گشت. پس از امضاى اين قانون توسط رييس‏جمهور وقت‏ايالات متحده (ويلسون)، دولت ناپيداى به‏وجود آمده توسط قدرت پول، شكلى قانونى خواهد يافت. اين قانون جديد در هر زمان كه صاحبان تراست‏بخواهند، به ايجاد تورم دست زده و به صورتى علمى، فعاليت‏هاى خود را توجيه مى‏نمايند. با اين قانون، بدترين جرايم قانونى دوران‏ها شكل خواهدگرفت.» اما وودرو ويلسون رئيس‏جمهور وقت آمريكا، با ناديده گرفتن همه هشدارهاى اعلام شده از سوى ميهن‏دوستان آمريكايى، اين قانون را درسال 1913 ميلادى امضا نمود تا كنترل متمركز پول‏ها و منابع مالى آمريكا در دستان گروهى كوچك از مردانى كه اين شركت كوچك را اداره مى‏نمودند،بيافتد. يك دهه بعد، پرزيدنت ويلسون اظهار كرد كه «من يك مرد بسيار غمگين هستم. من ناخواسته باعث نابودى كشورم شده‏ام. يك ملت بزرگ‏صنعتى به‏وسيله سيستم مالى و اعتبارى خود اداره مى‏گردد. سيستم كنونى اعتبارى ما، اينك متمركز گرديده است. لذا رشد ملت ما و همه فعاليت‏هاى مادر دستان چند نفر محصور شده و كشور ما با يكى از بدترين روش‏ها و به صورتى كاملاً كنترل شده و با دولتى تحت سيطره آنان، مديريت مى‏شود. لذاما ديگر دولتى با عقايد مستقل و آزاد، دولتى با حاكميت رأى اكثريت و دولتى مردمى در دنيا با نام ايالات متحده نداريم و تنها صاحب كشورى هستيم كه‏دولت آن با عقايد و سلطه و فشارهاى گروه كوچكى از مردان سلطه‏گر و با نفوذ اداره مى‏شود.» بارون روتز چيلد در قرن هجدهم ميلادى چنين گفته بود: «كنترل سيستم مالى يك كشور را به من بدهيد و ديگر براى من قانون‏گذاران كشور اهميتى‏نخواهند داشت.» صد سال بعد، پرزيدنت جيمز گرفيلد (كه بعدها ترور شد)، نظر بارون روتز چيلد را بدين‏گونه تكرار نمود: «هركس كه بر پول‏هاى يك‏جامعه تسلط داشته باشد، حاكم مطلق بر صنعت و تجارت آن جامعه خواهد بود.» آنانى هم كه كنترل نظم نوين جهانى را در دستان خود دارند، در طول قرن‏هاى متمادى اين برنامه را تنظيم و سازمان‏دهى نموده و با زيركى دريافته‏اند كه‏با كنترل سيستم‏هاى مالى، مى‏توان كنترل يك جامعه را در دست گرفت. يكى از اقتصاددانان برنده جايزه نوبل به نام پل ساموئلسون در چهارمين‏ويرايش كتاب خود با عنوان «دانش اقتصاد» چنين نگاشته است: «بانك مركزى آمريكا يا «سيستم منابع فدرال»، يك مركز تقلبى ولى قدرتمند درايالات متحده است.» * تحميق مردم يكى از بخش‏هاى داخلى برنامه‏اى كه براى سلطه بر دنيا تدارك ديده شده، تحميق آمريكاييان طبقه متوسط است. تدارك‏دهندگان طرح نظم نوين‏جهانى، با استفاده از مدارس دولتى ما و ترويج سياست‏هاى ضدمسيحى و ضدآمريكايى، اهداف پنهانى خويش را دنبال مى‏كنند. اين مدارس، اسلحه‏نخست آنان در جنگى است كه با هدف تخريب آينده فرزندانمان، ترويج تفكر ليبرال در ميان آنان و تعمد در ارائه آموزش‏هاى پايين‏تر از حداستاندارد، تدارك ديده شده است. توانايى آمريكاييان در مطالعه، تفكر و استدلال‏هاى روشن در همه زمان‏ها پايين بوده است. يك دليل اين اتفاق،اين حقيقت مى‏باشد كه مدارس دولتى ما از آموزش و آواهاى زبان در آموختن روش خواندن به فرزندان ما سرپيچى مى‏نمايند. اما چرا؟ زيرادانشكده‏هاى تعليم و تربيت با استفاده از منابع «بنياد راكفلر» تأمين ملى شده و آنان به معلمان آينده، روش آوايى را در آموزش‏هاى مربوط به مهارت‏خواندن، تعليم نمى‏دهند. به جاى اين كار، آنان از روش «نگاه كن - بگو» بهره مى‏برند كه امروزه ناكارايى آن به اثبات رسيده است. امروزه مدارس‏دولتى ايالات متحده تمايل بيشترى به آموزش استفاده صحيح از كاندوم، به نسبت آموزش رياضيات دارند. ولى چرا؟ زيرا آنان كه سيستم‏هاى آموزشى‏ما را تحت سيطره دارند، مى‏دانند كه بايد تلاش در جهت انحطاط اخلاقى و تحميق، خلع سلاح مردم آمريكا، مسكوت گذاردن قانون اساسى ايالات‏متحده و كنترل مطلق مردم را تسريع نمايند. اما چه كسانى در فراسوى اين حركت پرقدرت به سوى يك دولت جهانى قرار دارند؟ به صورت كلى بايد گفت كه اين افراد، ليبرال‏هايى مى‏باشند كه‏شامل سوسياليست‏ها، كمونيست‏ها، رهبران اتحاديه‏ها، افراد ملحد، اومانيست‏ها، فمنيست‏ها، همجنس‏بازان، شهوت‏رانان، بروكرات‏ها و فعالان‏زيست‏محيطى‏اى هستند كه مخلوقات را بيش از خالق مى‏پرستند. اما به هر حال، رهبران جامعه، ثروتمندان و افراد با نفوذ، همگى جزء كارگزاران‏شكل‏گيرى نظم نوين جهانى‏اى هستند كه با همراهى بانكداران و سياست‏مداران، به‏ويژه بانكداران بين‏المللى يهودى، اهداف خود را پى مى‏گيرند. * ديدگاه‏هاى هِنرى فورد يكى از معروف‏ترين آمريكايى‏هايى كه به صورتى مفصل در مورد قدرت بين‏المللى يهوديان مطالبى نگاشته، خودروساز معروف و نامدار آمريكا«هنرى فورد» است. او ميليون‏ها دلار به پژوهشگران پرداخت نمود تا فعاليت‏ها و اهداف پشت پرده اين يهوديان فعال در عرصه بين‏الملل را موردتحقيق و بررسى و كاوش قرار دهند. فورد در مقالاتى كه در روزنامه «دييربورن اينديپندنت» در ماه ژوئن سال 1920 ميلادى منتشر گرديده، مطالبى‏عنوان نموده كه هنوز هم (و حتى در زمان ما) خواندنى و ارزشمندند. كتاب فورد با عنوان «يهوديان بين‏الملل» ممكن است هنوز هم در تعدادى ازكتابخانه‏ها يافت گردد. هنرى فورد در سال 1920 ميلادى و در مقاله‏ى در روزنامه دييربورن اينديپندنت چنين نوشته بود: «چگونه يهوديان اين‏چنين عادى و بدون هرگونه‏مقاومتى به بالاترين جايگاه‏ها دست مى‏يابند؟ چگونه و چه كسانى آنان را به اين موقعيت‏ها مى‏رسانند؟ چرا اصولاً آنان در اين جايگاه‏ها حضور دارند؟يهوديان در مناصب خود چه مى‏كنند؟ واقعيت حضور آنان در اين جايگاه‏ها چه پيامى براى دنيا خواهد داشت؟ اينها سؤالات اساسى در مورد يهوديان‏مى‏باشد. 50 سال قبل، بانكدارى بين‏المللى كه همانند فعاليت‏هاى دلالى ارزى دنيا تقريباً به صورت كامل در اختيار يهوديان قرار داشت، در اوج‏شكوفايى خود قرار داشت. اين وضعيت آنان را به كنترل كامل و تمام عيار دولت‏ها و مراكز مالى و اعتبارى همه دنيا سوق داد. اما اهميت اين مطلب دراين است كه اين رشد، تنها در مراكز مالى‏اى اتفاق افتاد كه يهوديان در آن سهيم بودند و هيچ عامل نژادى و ملى ديگرى هم در اين اتفاق سهيم نبود.اين امر صرفاً به اين معنا نيست كه چند يهودى، كنترل‏كنندگان فعاليت‏هاى مالى بين‏المللى هستند، بلكه بيانگر اين است كه اين كنترل‏كنندگان‏بين‏المللى بازارهاى مالى و پولى، منحصراً يهودى‏اند. از زمانى كه كنترل دنيا به عنوان آرمان يهوديان مطرح شده است و آنان از هيچ يك از روش‏هاى گذشته فاتحان دنيا بهره نمى‏برند، بايد اين مسأله راپذيرفت كه آنان به برترى يك نژاد مشخص چشم دوخته‏اند.» چند سال بعد، آقاى فورد اظهار نمود: «اين درست است كه افراد ملت ما سيستم مالى و بانكى كشورمان را درك نمى‏كنند، چرا كه من معتقدم، در صورتى‏كه مردم ما حقايق فراسوى آن را بفهمند، قبل از طلوع خورشيد در صبح فردا، دست به يك انقلاب خواهند زد.» همچنين فورد در كتاب خود با عنوان يهوديان بين‏الملل نيز چنين نگاشته است: «هنگامى كه يهوديان قدرتمند بالاخره رديابى شوند و حقايق موجودآشكار گردد، جنجال واقعى و پيامدهاى آن در مطبوعات سراسر دنيا فراگير خواهد شد. هر چند اين اتفاق در هيچ زمانى روى نخواهد داد.» على‏رغم اتفاق نظر مسيحيت و عالمان آن و به‏ويژه كليساى كاتوليك و حتى تفسيرهاى ارائه شده غير از انجيل، در مورد پاره‏اى مسائل اجتماعى نظيردريافت ربا در هنگام باز پس‏گيرى وام‏هاى اعطايى، يهوديان، كنترل سيستم‏هاى مالى و بانك‏هاى دنيا را در اختيار دارند. امروزه بانكداران يهودى، كنترل بانك مركزى آمريكا و در نتيجه اقتصاد ما را در اختيار دارند. نويسنده و اقتصاددان مسيحى نامدار آراى مكمستر معتقداست كه سيستم بانك مركزى آمريكا به‏وسيله هشت خانواده يهودى تملك گرديده و اداره مى‏شود. فقط 3 خانواده از اين هشت خانواده در اين ليست،آمريكايى هستند؛ خانواده روتز چيلد (لندن)؛ برادران لازارد (پاريس)؛ بانك اسراييل - موشه (ايتاليا)؛ خانواده كوهن - لويب (آلمان)؛ واربورگ (هامبورگ‏آلمان)؛ برادران ليچمن (نيويورك)؛ خانواده گلدمن - ساچز (نيويورك) و خانواده راكفلرها (نيويورك). * كنترل رسانه‏ها در ادامه، واقعيت‏هايى در مورد يهوديان ارائه مى‏گردد كه ممكن است شما آن را نشنيده باشيد: 1- يهوديان كنترل تقريباً تمام عيارى بر همه رسانه‏هاى مهم و كليدى نظير «اخبار ايالات متحده»، «مجله تايم»، «نيويورك تايمز»، «واشنگتن‏پست»، «اى‏بى‏سى»، «ان‏بى‏سى»، و «سى‏بى‏اس» دارند. معاون سابق رياست جمهور آمريكا اسپيرو آنجيو، بيست سال پيش در اين مورد چنين گفته بود: «افرادى كه مالكيت و مديريت رسانه‏هاى ملى ما را برعهده دارند، همگى يهودى‏اند و در كنار ساير يهوديان با نفوذ، سياست‏هاى رسانه‏اى اسفناك كنونى حاكم بر ايالات متحده را ايجاد نموده‏اند. هم‏اكنون‏همه سرويس‏هاى كابلى، مراكز سنجش افكار عمومى، مجلات تايم و نيوزويك، روزنامه نيويورك تايمز، واشنگتن پست و هرالد تريبون بين‏الملل،تحت سيطره يهوديان هستند» 2- از سوى ديگر، اكثر نويسندگان نامدار جنبش‏هاى فمنيستى يهودى‏اند. چرا؟ زيرا كنترل يهوديان بر صنعت نشر، انكارناپذير است. همچنين آياتاكنون دقت نموده بوديد كه اكثر مردان همجنس‏بازى كه در شوهاى تلويزيونى حاضر مى‏شوند، يهودى‏اند؟ از سوى ديگر، اين حقيقت كاملاً پذيرفته‏شده است كه يهوديان كنترل‏كننده هاليوود، علاقمند به ساخت فيلم‏هايى هستند كه «مسيحيت» و «عقايد مذهبى» را به تمسخر مى‏گيرند. اما چرا؟ زيراآنان علناً ضدمسيحى هستند. * والت ديسنى 3- يكى ديگر از مثال‏هاى بارز تصميم يهوديان براى ايجاد تنفر نسبت به آمريكا، مسيحيت و اخلاق را مى‏توان در تملك استوديوى فيلم‏سازى شركت«والت ديسنى» توسط ميشل اينسر مشاهده نمود. در چند سال اخير، وى محصولات اين استوديو را به سوى ساخت فيلم‏هايى غيراخلاقى، حامى همجنس‏بازى و ضدمسيحيت سوق داده است. دقيقاً به‏همين دليل است كه بسيارى از فعالان مذهبى ايالات متحده خواهان تحريم محصولات ارائه شده اين شركت و عدم بازديد از پارك‏هاى تفريحى اين‏شركت از سوى مردم و خانواده‏ها هستند. همچنين آيا مى‏دانيد كه مدير عامل استوديويى كه فيلم «آخرين مصائب مسيح» را ساخت، يك يهودى به نام ليو وارسرمن بوده است؟ اما اگر يك‏كارگردان مسيحى فيلمى با هدف تمسخر «هولوكاست» مى‏ساخت، چه اتفاقى مى‏افتاد؟ يهوديان قادرند كه در فيلم‏هاى خود آزادانه به همه مقدسات ماتوهين كنند، اما اگر شما اين شهامت را داشته باشيد كه در مورد نسخه هاليوودى هولوكاست از آنان سؤال كنيد، آنها از همه توان خويش براى نابودى‏زندگى شما بهره خواهند برد. 4- آيا تاكنون به اين نكته توجه نموده‏ايد كه قريب به اتفاق فيلم‏ها و مجلات سخيف و مبتذل و مستهجن (پورنو) به يهوديان تعلق داشته و يا از سوى‏آنان كنترل مى‏گردد؟ نه تنها در هاليوود كه در ساير نقاط دنيا نيز اين مافياى يهودى توليد محصولات مستهجن به فعاليت مشغول است. حتى تعدادى ازسردمداران اين گروه‏ها، همزمان به فعاليت‏هاى روسپيگرى و توليد فيلم‏هاى مستهجن مشغولند. همچنين فراموش نكنيد كه يهودى‏اى به نام سيگل‏بنيان‏گذار «لاس و گاس» بوده است. مهم‏ترين فعاليت‏هاى آنان كه همچون سرطان در سراسر خاك آمريكا و به‏ويژه لاس و گاس گسترش يافته، شامل قاچاق زنان و كودكان با هدف‏روسپيگرى و تهيه فيلم‏هاى پورنو، تهيه و توزيع مشروبات الكلى غيرقانونى، تأسيسات مراكز فحشا و توزيع مواد مخدر است. يهوديانى نظير براون‏برونفمن و پسرش كه مالكان شركت عظيم ويسكى‏سازى «سياگرامز» هستند، فعاليت‏هاى توليد و عرضه مشروبات الكلى خود را در دوره‏اى آغازنمودند كه ارائه اين محصولات در بازار آمريكا، غيرقانونى بود. حقيقت اين است كه يهوديان و نه ايتاليايى‏ها، كنترل و سازمان‏دهى جرايم سازمان يافته‏را در دنيا برعهده دارند. 5- آيا مى‏دانيد كه يهوديان بانكدار فعال در شهر نيويورك، نظير جاكوب شيف و ديگران، در سال 1917 ميلادى با پرداخت 20 ميليون دلار (كه ارزش آن‏مبلغ در سال 1998 ميلادى 500 ميليون دلار است) از شكل‏گيرى يك انقلاب كمونيستى از سوى طرفداران لنين و ماركس حمايت مالى نمودند؟ با اين‏اقدام، مسلماً اين يهوديان در قتل عام ده‏ها ميليون انسان بى‏گناه در دوران حكومت كمونيست‏ها در سراسر دنيا، شريك هستند. به علاوه، آيا مى‏دانيد كه قريب به اتفاق نظريه‏پردازان ايدئولوژى كمونيسم، يهودى بوده‏اند؟ و آيا مى‏دانستيد كه كارل ماركس و تروتسكى يهودى‏بوده‏اند؟ پدر بزرگ لنين هم جزء يهوديان بوده است. در ايالات متحده نيز رهبر حزب كمونيست براى چند دهه، يهودى‏اى با نام گوس هال بود. همچنين در قرون‏نوزدهم و بيستم ميلادى، يهوديان هر ملتى، رهبران و حاميان مالى كمونيسم در آن كشور بوده‏اند. در ادامه، نظر روزنامه‏نگار و فيلمنامه‏نويس نامدارميرون فاگون را در مورد اين موضوع، كه در سخنرانى خود در دهه 60 ميلادى، بيان نموده بود، مى‏خوانيم: «امروزه تنها يك واقعيت وجود دارد و آن هم‏اين است كه رژيم كمونيستى شوروى، مستقيماً از انديشه‏هاى ژاكوب شيف آمريكايى و روتزچيلد انگليسى به‏وجود آمده است. چندى بعد نيز من‏دريافتم كه بدون هيچ‏گونه ترديدى، حزب كمونيست بدان‏گونه كه ما آن را مى‏شناسيم، از سوى اين مدافعان انديشه‏هاى سرمايه‏سالارانه نظير شيفت،واربورگز و روتزچيلد شكل گرفت و آنان با حمايت مالى از انقلاب روسيه و براندازى حكومت تزارى و خاندان سلطنتى‏اش و سپس با استفاده از افرادى‏نظير لنين، تروتسكى و استالين، توانستند رژيم‏هاى كمونيستى را در دنيا به‏وجود آورند. «وينستون چرچيل» در مقاله‏اى با عنوان «بحثى در مورد اصل و نسب يهوديان» به چاپ رسانده بود، چنين نوشت: «عده‏اى از مردم يهوديان را دوست دارند و عده‏اى از آنان بيزارند، اما هيچ انسان عاقلى در اين واقعيت شك ندارد كه بدون هيچ‏گونه ترديدى، يهوديان‏خوفناك‏ترين و استثنايى‏ترين نژادى هستند كه تاكنون در دنيا به وجود آمده‏اند. امروزه اين نژاد عجيب در صدد ايجاد اصول اخلاقى و فلسفى خاصى‏نظير مسيحيت هستند. البته فعاليت‏هاى گسترده و عالم‏گير آنان، محدود به عصر كنونى نيست. از قرن نوزدهم تاكنون نيز در هر رويداد سياسى كليدى،آنان در رأس جريان بوده‏اند. به عنوان مثال، در شكل‏گيرى جريان‏هاى بلشويكى روسيه و انقلاب روسيه، نقش آنان بسيار قابل توجه است.» * پدر بمب اتم 6- پدر بمب اتم ايالات متحده، يك يهودى آمريكايى به نام روبرت اوپنهايمر بود كه در سال 1954 ميلادى به جرم ايجاد خطر امنيتى مورد محاكمه قرارگرفت؟ 7- در قرون هفده و هجده ميلادى، يهوديان جزء سردمداران تجارت برده بوده‏اند. حتى در كتب تاريخ دوره دبيرستان هم اين واقعيت عنوان شده‏است. آنان با دستگيرى و فروش صدها هزار برده آفريقايى در آغاز شكل‏گيرى آمريكاى جديد، سود هنگفتى به دست آوردند. هرچند امروزه يهوديان‏خود را دوست سياه‏پوستان معرفى مى‏كنند. در سال‏هاى قرن بيستم، يهوديان با بهره‏گيرى از سياهان آمريكا تلاش مى‏كردند كه الگوى سوسياليستى‏نظم نوين جهانى خود را به پيش ببرند، چرا كه در آن قرن، پيوندهاى خانوادگى اكثر سياهان آمريكايى را از بين بردند. از سوى ديگر، يهوديان ليبرال با تشويق گسترده هرزه‏گرى جنسى در ميان جوامع سياه‏پوستان، آنان را به سوى شهوترانى سوق دادند. اما دليل اصلى‏اين اقدامات چه بوده است؟ به روشنى مى‏توان اظهار نمود كه آنان با هدف تضعيف ارزش‏هاى اخلاقى مسيحيت در ميان شهروندان آمريكايى و پيشبردبرنامه‏هاى سوسياليستى خود، از اين فعاليت‏ها حمايت مى‏نمودند. در سال‏هاى اخير نيز يهوديان مالك رسانه‏هاى ارتباط جمعى، از طريق برنامه‏هاى خود مصرف «كراك» را در شهرهاى ما تشويق مى‏كنند، چرا كه درشوهاى تلويزيونى، مجلات، كتاب‏ها و فيلم‏هاى سينمايى توليدى اين مراكز، استفاده از انواع مواد مخدر ترويج مى‏گردد. * آموزه‏هايى از تلمود 8- كتاب مقدس يهوديان، «تلمود» نام دارد. يهوديان از اين كتاب به عنوان منبع قوانين خود بهره مى‏گيرند. اما در تلمود موارد متعددى را مى‏توان يافت‏كه كاملاً حيرت‏انگيز است. مثلاً در اين كتاب، بارها اشاره شده كه يهوديان بايد سرور همه افراد جهان باشند. در اينجا به چند مورد اشاره مى‏كنيم: - واييكرا رابا (36): بهشت و زمين فقط براى خاطر يهوديان خلق گرديده است. - بابا ميزيا (114 و 114): فقط يهوديان انسان هستند، اما سايرين جزء انسان‏ها به شمار نمى‏روند. - ميناهوت (43 و 44): يك يهودى بايد همه روزه اين ذكر را قرائت نمايد: «خدايا، از اينكه مرا زن، برده و يا غيريهودى خلق ننمودى، از توسپاسگزارم.» - سانهيدرين (57): يك يهودى الزامى به پرداخت دستمزد غيريهوديانى كه براى وى كار كرده اند، ندارد. - بابا مزيا (24): اگر يك يهودى، كالايى متعلق به يك غيريهودى را پيدا كند، هيچ الزامى به بازگرداندن آن ندارد . - ميدارش مزيا (225): غيريهوديان حيواناتى هستند كه به شكل انسان آفريده شده‏اند تا روز و شب به يهوديان خدمت كنند. يكى ديگر از راه‏هايى كه از طريق آن، يهوديان به گسترش مصرف مواد مخدر در كشور ما آمريكا كمك نموده‏اند، از طريق تحريف سيستم حقوقى‏ماست. حقوقدانان يهودى، قضات يهودى و ساير افراد ليبرال يهودى، از دادگاه‏هاى ما در جهت محدود كردن اختيارات مأموران قانون استفاده‏مى‏نمايند، به‏طورى كه امروزه مجرمان در سيستم حقوقى ما، حقوق بيشترى به نسبت قربانيان جرايم خود دارند. به علاوه، يهوديان حقوقدان با ابداع اصطلاحى به نام «جنون موقتى»، راه را براى گسترش جرايم مربوط به تجاوزات جنسى گشوده‏اند. لذا با اطمينان‏مى‏توان ابراز نمود كه يهوديان از مسيحيت متنفرند؛ البته ممكن است گفته شود، آنان به دليل مذهب مسيحى هيتلر از مسيحيت بيزارند، اما بايد بدانيد كه‏هيتلر براى اقدامات خود از كمك‏هاى مالى گسترده يهوديان ثروتمند و بين‏المللى نظير روتز چيلد بهره برده است. 10- ميرون فاگون نويسنده و روزنامه‏نويس مشهور، در سخنرانى خود كه در سال 1965 ميلادى ايراد نموده بود، اعتقاد داشت كه يهوديان براى سه‏جنگ جهانى برنامه‏ريزى نموده‏اند. وى با اشاره به طرح بانكداران بين‏المللى در مورد ايجاد جنگ جهانى دوم چنين گفته است: «بايد بدانيد كه باكمك‏هاى مالى گسترده اشخاصى نظير گراپ، روتز چيلد به هيتلر، اين يهوديان زمينه ايجاد جنگ جهانى دوم را فراهم نمودند. به‏طور خلاصه، اين جنگ‏جهانى با هدف از بين بردن نازيسم و افزايش قدرت سياسى صهيونيسم و به دنبال آن، تشكيل دولت اسراييل در خاك فلسطين، تدارك و اجراگرديد.» به هرحال، جنايات هيتلر در جنگ جهانى دوم، بهانه‏اى براى يهوديان به وجود آورد تا پس از پايان جنگ، در سرزمين فلسطين، كشورى‏يهودى را بنيان‏گذارى نمايند. امروزه نيز يهوديان با سلطه‏اى آشكار بر هاليوود، همه ساله فيلم‏هاى متعددى عليه دولت نازى و جنايت‏هاى هيتلر بر ضديهوديان اروپا توليد مى‏نمايد، اما هرگز در توليدات خود اشاره‏اى به قتل عام‏هاى گسترده نظام كمونيستى در سراسر جهان كه با حمايت يهوديان شكل‏گرفت و بسيارى از مسيحيان نيز قربانى آنان گرديدند، نمى‏نمايند. منبع: WWW.Compuserb.com نشريه سياحت غرب شماره 38
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جالب بود تشکر. :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا چه روزنامه نگار عاقلی بوده که تونسته چنین پیشبینی کنه! واقعا متشکرم جالب بود! :oops: :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جان کندی رئیس جمهور پیشین آمریکا که به صورت مشکوکی در یکی از مراسم هایش کشته شد دیروز پرونده قتل جان کندی بسته شد . جان کندی که در زمان جوانی اش در ارتش آمریکا البته در بخش نیروی دریایی این کشور خدمت می کرد در سال 1961 به ریاست جمهوری آمرریکا رسید . که وی به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا محصوب می شد .
جان . ا کندی در ماه آوریل 1961 دستور حمله به کوبا رو صادر کرد . اما این جنگ با شکست روبرو شد چون هدف اصلی بر اندازی کومت و تسخیر این کشور بود که به خاطر حمایت مردم از دولت این حمله با شکست روبرو شد .
در سالی که جان کندی ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت دانش فضایی در روسیه هر روز رو به پیشرفت می رفت و کندی مسمم بود که در این مورد از شوروی سبقت بگیرد . او با هزینه ای یک بودجه 2 میلیارد دلاری رو برای رفتن انسان بر روی کره ماه از کنگره دریافت کرد .
تصویر
کندی در 22 نوامبر سال 1963 در ساعت 12.30 بعد از ظهر در دالاس به ضرب گلوله به قتل رسید . در همان روز لی هاروی یک مظنون که به قتل کشتن یک مامور پلیس متهم شده بود دستگیر و به محل پلیس آن شهر تحویل داده شد . چند ساعت بعد این مرد به کشتن رئیس جمهور یعنی کندی متحم شد .
حقیقت
امروز ساعت 1 بعد از ظهر برنامه ای از طرف سازمان جاسوسی آمریکا پخش شد که کشته شدن کندی از طرف این شخص رو تکذیب کرد و بعد از نشان دادن فیلمی اون رو ثابت کرد .
در این فیلم شما به خوبی می تونید تشخیص بدید که قاتل اصلی کندی کی بود و کاملا در این فیلم ویدیویی قاتل کاملا مشخصه و اون کسی نیست جز راننده کندی . راننده کندی بعد از گذاشتن اسلحه به روی شانه خود به طرف کندی شلیک کرد و او رو به قتل رسوند . در حال حاضر هیچ مدرکی مبنی بر اینکه این راننده الان در قید حیات است یا خیر یا اینکه این راننده در کجا هست وجود ندارد .
تصویر

در اینجا می تونید این فیلم که مربوط به صحنه تیر اندازی هست رو ببینید البته برای تشخیص قاتل به قسمتی که راننده نشسته و اگر می خواهید قاتل اصلی رو بشناسید فقط یک لحظه هم چشم از راننده بر ندارید .
1. http://www.youtube.com/watch?v=8IHYSwK9Xac
2. http://www.youtube.com/watch?v=rEaE3D7BoPQ
3. http://www.youtube.com/watch?v=5ZkhROomUhI

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هوز اسرار اميزه و ثابت مي كنه در دنيا جريانات سياسي و اقتصادي كوبنده تر از هر قدرت فردي است و اينكه سياست چقدر پيچيده است و ما ها ول معطليم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من موندم اینکه این همه خدمت به آمریکا کرد چرا باید اینطوری بشه ولی این بوش و دارو دسته کلینتون رو نباید ترور کنند این قضیه یه شباهت هایی با قضیه ترور بی نظیر بوتو داره . درست با همون مشخصات . بوتو در ماشین بود و این هم همینطور و در حال دست تکون دادن .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کندی خدمات بزرگی برای آمریکا انجام داد که به مزاج کارتلهای تسلیحاتی خوش نیامد و کشتنش به همین سادگی! در ماجرای بحران کوبا فشار زیادی به کندی برای اعلان جنگ علیه شوروی وارد شد اما وی قبول نکرد و این بحران را با گفتگو حل و فصل کرد که باعث نجات جان میلیونها انسان شد ولی کارتلها فقط پول را میشناسند نه جان انسان و حاضر بودن به قیمت کشته شدن صد میلیون آمریکایی هم شده یکه تاز جهان شوند. خدمت بزرگ دیگر وی در ماجرای جنگ ویتنام بود که مانع از آن میشد ولی با سر کار آمدن جانسون بودجه نظامی آمریکا در عرض یک سال چندین برابر شد و این جنگ باعث کشته و زخمی شدن نیم میلیون سرباز آمریکایی شد که بسیاری از این سربازان بعد از جنگ و در بیمارستانهای سرطان آمریکا جان سپردند بخاطر استفاده گسترده ارتش آمریکا از مواد شیمیایی برای از بین بردن پوشش گیاهی ویتنام. این جنگ آنقدر پر هزینه بود که با دلار امروز حدود 2000 میلیارد دلار هزینه داشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ولي اين منطقي نيست. بدن جان. اف. كندي از چند ناحيه مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود : گوش چپ، گلو، كتف راست و فكر كنم شكم. حتي دست و كتف فرماندار هم تير خورده بود. منطق اين رو مي‌گه كه اينا كار يك نفر نيست. عقل هم همين‌ رو مي‌گه. اتفاقاً فيزيك هم هچين چيزي رو مي‌گه! اگه فيلم J.F.K (ساخته‌ي اليور استون) رو ديده باشين، تو اون‌جا خيلي خوب به فرضيه‌هاي قتل كندي پرداخته و در نهايت هم به محتمل‌ترين فرض ترور كندي‌ (يعني سه جوخه‌ي آتش از روبرو، پهلو و پشت) رسيدن. منطق و عقل و علم هم با اين فرضيه سازگاره؛ نه صرفاً يكي كه تفنگ بذاره رو دوشش و از پشت شليك كنه. ضمن اينكه محافظين در اين صورت، سريعاً به طرف شليك مي‌كردن و ...!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.