امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

متهورانه ترين عمليات هوايي تاريخ جهان

ايران در طول جنگ همواره از پشتيباني اطلاعاتي و تكنولوژيكي غرب محروم بود و اغراق نيست اگر اين عمليات را كه در زمان خود بهت و حيرت بسياري از كارشناسان نظامي غرب را موجب شده بود يكي از شگفت انگيزترين و قاطع­ترين نبردهاي هوايي جهان بدانيم

*حمله هوايي به پايگاه نظامي الوليد:

عمليات اچ 3 يكي از بزرگترين عملياتهاي هوايي دنياست كه به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهاي ايراني طي يك عمليات پيچيده و تحسين برانگيز در 4 آوريل 1981 (فروردين 1360) پايگاه هوايي الوليد در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزديكي مرز اين كشور با اردن را بكلي نابود كردند. در مجموع بيش از 48 هواپيماي عراقي كه بيشتر آنها بمب افكنهاي روسي (ميگ 23، سوخو 20، تييو 16، تييو 22) بودند در اين عمليات از بين رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فني يكي از پيچيده ترين عملياتهاي هوايي جهان بشمار مي رود و از نظر دستاوردهاي نظامي نيز با توجه به نابودي كامل 48 هواپيماي دشمن در رده بزرگترين و موفقترين عملياتهاي نظامي جهان قرار مي گيرد. اين عمليات در 1981 يعني زماني كه نيروي هوايي ايران از برتري بي چون و چرايي بر نيروي هوايي عراق برخوردار بود به انجام رسيد.

مي دانيم كه در اول مهرماه 1359، يكروز پس از آغاز جنگ و حملهي هواپيماهاي عراقي به فرودگاه مهرآباد نيز يكي از بزرگترين عملياتهاي هوايي جهان با شركت بيش از يكصد و چهل هواپيماي جنگي بر فراز عراق انجام شد. اين عمليات از نظر تعداد هواپيماهاي شركت كننده در آن يكي از منحصر بفرد ترين نبردهاي هوايي جهان پس از جنگ جهاني دوم بشمار مي رود. در اين حمله بسياري از تاسيسات زيربنايي عراق، پايگاهها و دپوهاي ارتش عراق در مرز اين كشور با ايران نابود شد. در سال 1981 منابع اطلاعاتي ايران دريافتند كه نيروي هوايي عراق تعدادي از بمب افكنهاي خود را براي دور ماندن از حملات هواپيماهاي ايراني و جلوگيري از نابودي آنها بر روي باند فرودگاه به پايگاهي در دورترين نقطهي غرب اين كشور منتقل ساخته است؛ به يكي از پايگاههاي سه گانهي اچ 3 با نام الوليد. هيچ كارشناس نظامي تا آنوقت تصور نمي كرد كه اين پايگاهها كه در غربي ترين نقطهي خاك عراق و در نزديكي مرز اين كشور با اردن واقع شده است روزي هدف حملهي جنگندههاي ايراني قرار گيرد. هواپيماهاي ايراني براي بمباران اين پايگاه ميبايست از مرزهاي شرقي عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسياري از شهرهاي ديگر كه تاسيسات پدافندي موثري داشتند به اچ 3 مي رسيدند و پس از انجام عمليات دوباره از همين مسير باز مي گشتند. در تمام طول مسير جداي از موشكهاي زمين به هوا و توپهاي ضد هوايي، هواپيماهاي رهگير عراقي نيز وجود داشتند كه در صورت حمله، با توجه به برتري تعداد آنها نسبت به هواپيماهاي مهاجم ايراني بدون شك ادامهي عمليات را براي هواپيماهاي ايراني غيرممكن ميساختند. عبور جنگندههاي ايراني از عرض كشور عراق و رسيدن به دورترين نقطهي خاك اين كشور مسئلهاي نبود كه از چشم رادارهاي عراقي پنهان بماند. با توجه به اين مسائل احتمال يك حملهي غافلگيرانه از طرف ايران منتفي و غيرممكن انگاشته ميشد. اما در آنسوي جريان، افسران نيروي هوايي ايران باور ديگري داشتند. خلبانان ايراني مصمم بودند تا اين عمليات را به هر طريق ممكن به انجام رسانند. بدين ترتيب پايگاه هوايي نوژهي همدان آبستن يكي از رويدادهاي بزرگ جنگ شد. در اين پايگاه افسران نيروي هوايي به طراحي يكي از شگفت انگيزترين و جسورانه ترين حملات هوايي تاريخ پرداختند.

تنها نمونه هاي ديگر براي عمليات اچ 3 ، عملياتهايي بود كه نيروي هوايي اسرائيل در جنگهاي 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طي جنگهاي شش روزه، اسرائيليها بخش اعظم نيروي هوايي مصر را روي زمين از ميان برداشتند. در اكتبر 1973 نيز، طي جنگهاي بيست روزه (كه اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائيلي ها آنرا جنگ يوم كيپور نام نهادند) نيروي هوايي اسرائيل موفق شد بسياري از هواپيماهاي مصري را بر روي باند فرودگاه از ميان بردارد. در همين سال چهار فانتوم اسرائيلي ساختمان ستاد مشترك ارتش سوريه را در قلب دمشق با خاك يكسان كردند (كه البته فقط دو تاي آنها سالم به پايگاههايشان بازگشتند). حال ايرانيها مي رفتند تا عملياتي را به انجام رسانند كه در صورت موفقيت به يك اسطوره در تاريخ جنگهاي هوايي بدل مي شد. در طراحي عمليات به گونهاي عمل شد كه در وهلهي اول به يك داستان علمي، تخيلي بيشتر شباهت داشت تا يك عمليات هوايي در شرايط جنگ واقعي. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهي در شمال غرب كشور به پرواز درآيند. اين هواپيماها بايد از كوهستانهاي مرزي عراق و تركيه و در ارتفاعي پايين پرواز مي­كردند و پس از طي مسافتي طولاني بر روي خط مرزي عراق و تركيه (كه احتمالا در مواقعي نيز مستلزم تجاوز به حريم هوايي تركيه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروريختن بمبهايشان بر سر هواپيماهاي عراقي ميبايست از همان مسير قبلي به پايگاههاي خود بازميگشتند. عمليات بايد كاملا غافلگيرانه انجام ميشد و فانتومها تا لحظهاي كه بر فراز اچ 3 ظاهر مي شدند نبايد هيچ نشانهاي از يك حملهي هوايي را آشكار ميكردند. در راه بازگشت مسلما عراقيها كه ديگر از حمله آگاه شده بودند هواپيماهاي خود را بدنبال فانتومها مي فرستادند و هواپيماهاي ايراني در اينجا نيز بايد در صورت درگيري خود را حفظ ميكردند. در تمام طول مسير هواپيماها ميبايست در ارتفاع پايين (20 تا 30 متري) پرواز مي كردند تا از ديد رادارهاي دشمن پنهان بمانند. در حالت عادي، پرواز در ارتفاع پايين به قدرت و مهارت بسياري نيازمند است اما پرواز در ارتفاع پايين بر فراز منطقهاي كوهستاني تقريبا به كاري غيرممكن ميماند كه تنها از عهدهي خلباناني بر ميآيد كه داراي مهارت و قدرت عكس العمل بالايي باشند. (تصور غير ممكن بودن چنين كاري چندان دشوار نيست. در حالت رانندگي با يك اتومبيل با سرعتي معدل 200 كيلومتر بر ساعت بسياري از مواقع راننده پس از مشاهدهي مانعي در مقابل خود به سختي مي تواند از خود عكس العمل نشان دهد. زماني كه چشم انسان موفق به ديدن مانعي در برابر خود مي شود و مغز دستور عكس العمل اعضاي بدن را از قبيل؛ گرفتن كلاچ، فشار بر روي ترمز يا ... را صادر مي كند اتومبيل با سرعت 200 كيلومتري خود عملا به مانع رسيده است و برخورد اجتناب ناپذير جلوه مي كند. حال وضعيتي را تصور كنيد كه خلبان ناگهان با ديدن قلهاي در مقابل خود سعي در بالا كشيدن هواپيما ميكند. طي چند ثانيه خلبان بايد هواپيما را از فراز مانع عبور دهد در حالي كه با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حركت است. اين توضيح مي تواند دشواري پرواز بر فراز كوهستان در ارتفاع پايين را نشان دهد).

عمليات اگر فقط همين مشكلات را هم داشت به اندازهي كافي غيرممكن به نظر مي رسيد اما مسئلهي ديگري وجود داشت كه مهمترين چالش پيش روي عمليات بود. هيچ هواپيمايي به علت محدوديت سوخت نمي توانست چنين مسير طولاني را رفته و بازگردد. پس در حين عمليات و بر فراز آسمان عراق كه نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ي كافي دشوار بود مي بايست يك بويينگ براي رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه ميشد. آيا يك بويينگ ميتوانست خود را از ديد رادارها مخفي كند؟ سرعت بويينگ بسيار كمتر از سرعت هواپيماهاي جنگنده است بنابراين فانتومها نمي توانستند همراه اين هواپيماهاي غول پيكر حركت كنند و در تمام طول مسير از آن در برابر جنگنده هاي عراقي محافظت كنند، حال اگر بويينگ در هر مرحله از عمليات توسط عراقيها هدف قرار ميگرفت تكليف فانتومها چه بود؟ اصولا آيا يك بويينگ 707 شانسي براي گذشتن از مرز عراق و رسيدن به نقطهاي كه بايد سوختگيري در آن انجام مي شد را داشت و يا در همان مراحل آغاز عمليات هدف هواپيماهاي رهگير عراقي قرار ميگرفت؟ طبق برنامه ريزي عمليات، پس از اولين نوبت سوختگيري هواپيماي مادر بايد صبر ميكرد تا فانتومها عملياتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (كه اين بار ديگر عراقي هوشيار شده بودند) دوباره عمليات سوختگيري هوايي را انجام مي داد. در هر مرحلهاي از عمليات امكان داشت واقعهي ناخوشايندي براي هواپيماي سوخت رسان كه ذاتا بيدفاع بود رخ دهد و مي دانيم كه سرنوشت فانتومها با سرنوشت بويينگ كاملا گره خورده بود. عليرغم تمامي اين مشكلات و برغم اينكه چنين عمليات جسورانهاي تا بحال توسط هيچ كشوري در جهان انجام نشده بود افسران ايراني به اجراي آن مصمم بودند. در نهايت پس از بررسيها و برنامهريزيهاي دقيق، روز سرنوشت ساز فرا رسيد. فانتومها روز قبل، از پايگاه نوژه به پايگاهي در اروميه پرواز كرده بودند. روز عمليات هر هشت هواپيما در دو گروه چهار تيمي از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز كوههاي آرارات وارد منطقهي مشترك مرزي عراق و تركيه شدند و در ارتفاع پايين بر فراز كوهستانهاي اين منطقه بسمت غرب عراق حركت كردند. در جايي بسيار دورتر در فرودگاه لارناكا در قبرس يك هواپيماي بويينگ 707 متعلق به هواپيمايي ملي ايران (هما) ساعتي قبل وارد فرودگاه لارناكا شده بود و طبق برنامه ريزي قبلي آماده مي­شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.

قبل از آنكه هواپيما باند فرودگاه را ترك كند دو مامور اطلاعاتي ايران كه همراه مسافرين اين پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل كابين خلبان رفتند و با خلبان هواپيما به گفتگو نشستند. خلبان نميتوانست چيزي را كه ميشنود باور كند. انجام چنين كاري ديوانگي محض بود، شانس موفقيت چيزي در حد صفر جلوه مي كرد و كاملا غيرممكن بنظر ميرسيد. طراحان عمليات با خود چه فكري كرده بودند؟ اين نقشه به فيلمنامهي فيلمهاي هاليوودي شباهت داشت و فقط با جادوي سينما و بر روي پردهي نقرهاي امكان تحقق داشت. حتي خيالبافترين فيلمنامه نويسان هاليوودي نيز تاكنون جرات طراحي چنين عملياتي را به خود نداده بود. او حتي بياد نداشت كه در فيلمهاي سينمايي هم چنين چيزي ديده باشد. از نظر او انجام اينكار مطلقا غيرممكن بود. جداي از اين مساله او يك خلبان غيرنظامي بود و هيچگاه تصور نميكرد كه روزي در يك عمليات نظامي نقشي داشته باشد. اما اكنون، در كمال ناباوري خود را در بطن يكي از شگفت انگيزترين نبردهاي هوايي جهان مييافت كه همه چيز آن به عملكرد او بستگي داشت. دقايقي بعد بويينگ 707 هواپيمايي ملي ايران، پس از اطلاع مسير خود به برج مراقبت فرودگاه لارناكا از زمين برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت يكي از سرنوشتسازترين جنگهاي هوايي دنيا شتافت. برنامهريزي عمليات به طرز دقيقي صورت گرفته بود و در ساعتي مشخص هواپيماي بويينگ ميبايد بر فراز كوهستانهاي مرزي تركيه و عراق با فانتومها ملاقات ميكرد. هواپيماي سوخت رسان در تماس با فرودگاههاي قبرس و آنكارا وانمود كرد كه مسيرش را گم كرده و در حال مسيريابي مجدد است. در ساعت مقرر تانكر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطهي پيش بيني شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سكوت راديويي و پرواز در ارتفاع پايين خود را از ديد رادارهاي عراقي پنهان دارند. ظاهرا چندين بار هواپيماها در رادارهاي عراقي و تركيه اي ظاهر مي شوند اما عراقي ها تصور مي كنند هواپيماها متعلق به نيروي هوايي تركيه است كه مشغول گشتزني در طول مرزهايشان هستند.

اين اشتباهي بود كه كنترلهاي زميني تركيه نيز مرتكب شدند. هر هشت هواپيما كه سوختشان پس از طي مسيري طولاني در حال اتمام بود به طور منظم عمليات سوختگيري هوايي را انجام دادند و با شتاب به سوي هدفي رهسپار شدند كه بيصبرانه انتظارشان را مي­كشيد. هواپيماي بويينگ نيز با احتياط كامل مشغول گشتزني در طول مسير شد تا در بازگشت، دوباره عمليات سوخت رساني به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعي پايين و در حالتي كه خلبانان آن مي توانستند كوچكترين حركتي را بر روي زمين با چشم غيرمسلح ببينند به سمت اچ 3 در حركت بودند. ساعتي بعد هر هشت هواپيما ناگهان بر فراز پايگاه ظاهر شدند. پرسنل پايگاه كه با توجه به دور بودنشان از مرزهاي شرقي هيچگاه تصور نمي­كردند هدف هيچ نوع حملهاي قرار گيرند در ابتدا بهتصور اينكه هواپيماها خودي هستند شروع به تكان دادن دستهايشان كردند. بر فراز پايگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزايش دادند و پس از تقسيم شدن به دو گروه چهارتايي به سمت هدف شيرجه رفتند. لحظاتي بعد بمبهاي چهار فانتوم اول، بصورت يك رديف منظم بر روي هواپيماهايي كه بر روي باند قرار داشتند فرود آمد و تمامي آنها را در همان لحظات اوليهي عمليات نابود كرد. ديگر هيچ هواپيمايي نمي­توانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهاي گروه دوم نيز دو مجتمع راداري را در قلب پايگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خيال راحت به درهم كوبيدن آشيانه­هاي هواپيما و توپهاي ضدهوايي پرداختند. در چند دقيقه پرسنل پايگاه در جهنمي از آتش كه از همه جا شعله ميكشيد بدام افتاده بودند. در برابر ديدگان ناباور آنها پايگاه اچ 3 با تمامي ابهت و نفوذ ناپذيرياش در زير آتش سنگين فانتومهاي ايراني به تلي از خاكستر بدل شده بود. فانتومها كه تمامي دفاع ضد هوايي پايگاه را از بين برده بودند اينبار در ارتفاع پايين بر روي خرابه هاي آن به شكار سربازاني مشغول بودند كه اغلبشان حتي يونيفورمهايشان را بر تن نكرده بودند و بي هدف به اينسو و آنسو مي دويدند. توپهاي فانتومها با سيلي از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهاي شليك ميكردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازاني بود كه بر روي بازماندههاي خرابهها افتاده بودند. فانتومها كه ديگر چيزي براي نابود كردن باقي نگذاشته بودند بسرعت صحنهي عمليات را ترك كردند.

پشت سر آنها تلي از خاكستر بجا مانده بود كه تا چند دقيقهي پيش پايگاه هوايي الوليد نام داشت. جايي كه قرار بود مكاني امن براي هواپيماهاي عراقي باشد. بر روي باند فرودگاه و در آشيانههايي كه آتش از آنها زبانه مي­كشيد تكه پارههايي از آهن و فولاد بچشم ميخورد كه زماني بر صحنهي آسمان ايران با نخوت و غرور به پرواز در ميآمدند و بمب هايشان را فرو مي­ريختند. تمامي آن پرنده هاي پر غرور كه ديرزماني باعث افتخار ارتش عراق بودند اكنون درمانده و متلاشي شده در ميان شعله هاي آتش به دور شدن فانتومهايي نظاره ميكردند كه بسوي پايگاههايشان باز ميگشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شيوهي پيشين خود را از ديد رادارهاي عراقي پنهان كرده و در نقطهي موعود پس از سوختگيري دوباره، پرواز خود را به سمت ايران ادامه دادند. هواپيماي سوخت رسان كه ماموريتش به اتمام رسيده بود با خروج از نوار مرزي عراق و تركيه از طريق آسمان تركيه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوايي اين كشور كه متوجه هواپيماهاي ايراني شده بود به سمت آنها آتش گشود و يكي از هواپيماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهاي كه ديگر نمي توانست تا رسيدن به پايگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمايش و براي تكميل كردن كلكسيون كارهاي عجيب و غريب اين عمليات، در وسط جادهاي اتوموبيلرو در آذربايجان غربي به زمين نشست. بقيهي هواپيماها بدون هيچ آسيبي عمليات را به پايان بردند. در طول عمليات طي چند نوبت هواپيماهايي ايراني براي منحرف كردن توجه عراقيها از فانتومهايي كه بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندين عمليات ايذايي را بر روي خاك دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نيز همين كار تكرار شد و هواپيماهاي ايراني با حملات ايذايي شكاريهاي دشمن را بدنبال خود مي­كشيدند و سپس به سمت ايران مي گريختند. در ابتدا عراقيها كه كاملا غافلگير شده بودند تصور كردند كه حمله از جانب اسرائيليها صورت گرفته است. با توجه به نزديكي اسرائيل به اردن و اينكه در سال 1967 نيز اسرائيليها فرودگاههاي اين كشور را بمباران كرده بودند احتمال اينكه حمله از جانب اسرائيليها صورت گرفته باشد بسيار محتملتر بنظر مي رسيد تا اينكه هواپيماهاي ايراني توانسته باشند چنين مسير طولاني را طي كنند و عليرغم وجود پدافند هوايي عراق در دو نوبت بر فراز آسمان اين كشور سوختگيري هوايي را انجام داده باشند.

اما پس از مدتي عراقيها دريافتند كه هدف يكي از جسورانهترين عملياتهاي هوايي تاريخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خود بينظير بود. پيش از اين همانگونه كه اشاره شد اسرائيلي ها در جنگهاي 1967 و 1973 توانسته بودند عملياتهاي شگفت انگيزي انجام دهند اما نكته اي كه نبايد از نظر دور داشت اين است كه بعد مسافتي آن عملياتها بسيار كوتاهتر از عمليات اچ 3 بود بگونهاي كه اسرائيليها هيچگاه مجبور به سوختگيري هوايي در قلب خاك دشمن نبودند. در مورد حمايتهاي اطلاعاتي و تكنولوژيكي امريكا از اسرائيل نيز در جنگهاي 67 و 73 فقط همين نكته بس كه در 1973 امريكاييها در تمام بيست روزي كه جنگ ادامه داشت با برقراري يك پل هوايي از پرتغال به اسرائيل سيلي از تجهيزات جنگي و لوازم يدكي هواپيماها را بسوي اسرائيل سرازير كردند بطوري كه در همين هنگام زماني كه شش فانتوم اسرائيلي توسط موشكهاي سام روسي در آسمان سوريه سرنگون شدند امريكاييها بيدرنگ اين هواپيماها را جايگزين كردند تا برتري هوايي ارتش اسرائيل بر اعراب همچنان حفظ شود. اما لازم به گفتن نيست كه ايران در طول جنگ همواره از پشتيباني اطلاعاتي و تكنولوژيكي غرب محروم بود و آمريكاييها حتي لوازم يدكي هواپيماهاي ساخت خودشان را نيز به ايران تحويل نميدادند. اغراق نيست اگر اين عمليات را كه در زمان خود بهت و حيرت بسياري از كارشناسان نظامي غرب را موجب شده بود يكي از شگفت انگيزترين و قاطع­ترين نبردهاي هوايي جهان بدانيم.

منبع : فارس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
storm عزيز ضمن تشكر ميشه لطف كني و بفرماييد كه يه هواپيماي مسافربري چطور ميتونه يه هو تبديل به يه هواپيماي سوخت رسان نظامي بشه يا اينكه شما اين وسط مطالبي جا انداختي كه در مورد همين هواپيماي بويينگ :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون ازتون،جالب بود.



. اين عمليات در 1981 يعني زماني كه نيروي هوايي ايران از برتري بي چون و چرايي بر نيروي هوايي عراق برخوردار بود به انجام رسيد.


این یعنی اینکه اگر بر اونها برتری نداشت نمی تونست پیروز بشه؟!

ابهام داره جمله اش .... ولی اگر تیکه انداخته باید گفت همین نیرو هوایی جز یگانی بود که بیشترین اعدام ها و دستگیری ها رو داشت که بعد جنگ افتادن معذرت خواهی شون که بیائید به خاطر مام میهن(!!!) بجنگید! همینا در مواردی خودشون مسلح کردن هواپیما رو چون کسی نبود هرچند وضع کلی شون از دیگر یگان ها بهتر بود...
البته باید گفت ما همون موقع هم که برتری هوایی مون رو از دست دادیم بازم توانایی رویارویی داشتیم اما نه مثل سابق!
نیروی هوایی مثل ژ3 ای میمونه که گلوله نداشته باشه ! یا هر سلاحی!

نيروي هوايي اسرائيل در جنگهاي 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طي جنگهاي شش روزه، اسرائيليها بخش اعظم نيروي هوايي مصر را روي زمين از ميان برداشتند. در اكتبر 1973 نيز، طي جنگهاي بيست روزه (كه اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائيلي ها آنرا جنگ يوم كيپور نام نهادند) نيروي هوايي اسرائيل موفق شد بسياري از هواپيماهاي مصري را بر روي باند فرودگاه از ميان بردارد.


جنگ سال 1967 هنوز که هنوز جز یکی از مشکوک ترین عملیات های تاریخه! چرا؟!

چون قبل عملیات اسرائیل مصر میخواست حمله انجام بده که اسرائیل به قول خودش پیشدستی کرد! اما طبق اسناد بیرون اومده در اخرین لحظات به دستور مستقیم جمال عبدالناصر حمله لغو و به روز دیگه ای موکول میشه و اماده باش نیروی هوایی برای پشتیبانی ارز نیروها لغو میشه!

یعنی اینکه راه باز جاده دراز!!!!

دقیقا بلافاصله که نیروهای اضافه ی تامین هوایی مصر بر روی زمین می شینند یهو اسرائیلی ها سر میرسند...

در غیر اینصورت عملیات غیرممکن و البته در صورت اجرا با ضربه ای وحشتناک به اسرائیل مواجه میشد...

به احتمال زیاد معاون عبدالناصر وی رو راضی به لغو عملیات و پروازهای اضافی کرده بوده ... اسم معاونش انورسادات بود!
این عملیات رو تنها از بعد تاکتیکی میشه با حمله به اچ 3 مقایسه کرد اما از پشت پرده ..... بعید میدونم!

در عملیات 1973 هم اسرائیل حرفی برای گفتن نداشت تا زمانیکه سامانه پدافندی سام2 مصر تونست مقاومنت کنه و پابرجا باشه که این سامانه ها نه به وسیله نیروی هوایی اسرائیل بلکه به وسیله نیروی رنجر شارون و.... نابود شدند اونم طی رخنه دفرسوار...

کلا بازم تو این جنگ ابهام زیاده .... برای مطالعات بیشتر میشه به کتاب عملیات بدر اثر سپهبد سعدالدین شاذلی مراجعه کنید.(یه خلاصه از این کتاب رو توی انجمن استراتژی و تحلیل نظامی سایت دانشجو نوشتم و میتونید با نام بررسی توان نظامی اسرائیل پیداش کنید) و البته قصدم از این همه نوشتار این بود که در 1973 به مراتب کمتر جنگنده های مصری رو باند فرودگاه نابود شدند! و اکثرا تو هوا پوکیدن!



کلا خوب نوشته بود! ولی یه جاهائیش نکته برانگیز بود!


ممنون

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هواپيما از نوع سوخت رسان بوده كه با تحت پوشش هواپيماي مسافربري عمل مي كرده است در ابتداي جنگ نيروي هوايي عراق قصد داشت مانند نيروي هوايي اسراييل عمل كنه و هواپيماهاي ما را در روي زمين نابود كنه كه به دلايلي موفق نشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

هواپيما از نوع سوخت رسان بوده كه با تحت پوشش هواپيماي مسافربري عمل مي كرده است

در ابتداي جنگ نيروي هوايي عراق قصد داشت مانند نيروي هوايي اسراييل عمل كنه و هواپيماهاي ما را در روي زمين نابود كنه كه به دلايلي موفق نشد

اگه اينطوري پس چرا خلبان سوخت رسان اظهار تعجب و بي اطلاعي كرده icon_wink :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از شما دوست عزیز! ولی من نمی دونم چرا در سایت های انگلیسی زبان این عملیات وجود خارجی نداره؟! یا حداقل تا چند ماه پیش که من جستجو می کردم وجود نداشت!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ضمن آرزو براي انهدام بيشتر نيروي هوايي مصر و عراق و اردن و...... عرض مي كنم عمليات كمان 99 با برتري نيروي هوايي ايران و با حضور يك فروند سوخت رسان نيروي هوايي كه از قبرس براي تهران (ظاهرا) سوخت حمل مي كرد انجام شد .تمامي پرسنل سوخت رسان اعضاي رسمي نيروهاي مسلح بودند و آن هواپيما ابدا غير نظامي نبود.يا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشکر از شما دوست عزیز! ولی من نمی دونم چرا در سایت های انگلیسی زبان این عملیات وجود خارجی نداره؟! یا حداقل تا چند ماه پیش که من جستجو می کردم وجود نداشت!


بله من هم متوجه این قضیه شدم. شاید به نوعی سانسور قدرت ایران در صحنه بین المللی باشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

هواپيما از نوع سوخت رسان بوده كه با تحت پوشش هواپيماي مسافربري عمل مي كرده است

در ابتداي جنگ نيروي هوايي عراق قصد داشت مانند نيروي هوايي اسراييل عمل كنه و هواپيماهاي ما را در روي زمين نابود كنه كه به دلايلي موفق نشد

اگه اينطوري پس چرا خلبان سوخت رسان اظهار تعجب و بي اطلاعي كرده icon_wink :lol:



ممكنه در اصل داستان اينجوري نباشه و نميشه كه خلبان خبر نداشته باشه

اما هنوز جزييات اين عمليات فاش نشده است

اما براي انتشار در اينترنت
اون بچه هايي كه زبانشون خوبه بايد متن را ترجمه ( البته متن دقيق تر و با جزييات بيشتر) و در فرومهاي انگليسي و ... انتشار دهند

حالا مي توني بسم الله...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در سالهای قبل یکی از کارگردانها فیلم این عملیات رو ساخته بود . اسمش دقیقا یادم نیست ولی اگه در Youtube جستجو کنید Iran Air force دو تا از قسمتهاش مربوط به همین داستانه که جمعا 19 دقیقه است . من دانلودشون کردم ولی نمی دونم چطوری بزارم براتون . icon_wink :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله فیلمش رو دست کردند و صد و پنجاه بار از صدا و سمیا پخش شد(البته اونم موقعی که صدا و سمیا سیاست ضدجنگ رو پیش نگرفته بود و همه کارها حول و هوش جنگ بود، سالهاست دیگه کسی به خودش زحمت این کارا نمیده!) اسم فیلم هم: حمله به H3 بود با تشکر یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بله فیلمش رو دست کردند و صد و پنجاه بار از صدا و سمیا پخش شد(البته اونم موقعی که صدا و سمیا سیاست ضدجنگ رو پیش نگرفته بود و همه کارها حول و هوش جنگ بود، سالهاست دیگه کسی به خودش زحمت این کارا نمیده!)

اسم فیلم هم: حمله به H3 بود

با تشکر

یا حق


اتفاقا فيلم خوبي هم بود و سعي شده بود باجزييات باشه.
جاش بود تو هفته دفاع مقدس از اين نوع فيلم ها زياد به نمايش در بياد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حمله به اچ3 غيرممكني كه ممكن شد.....................................................

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.