امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بررسی عملیات هوایی حمله به H-3
حمله هوایی به پایگاه نظامی الولید
متهورانه ترین عملیات هوایی تاریخ جهان

 

عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 4 آوریل 1981 (فروردین 1360) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند. در مجموع بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند در این عملیات از بین رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هوایی جهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات در 1981 یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بی چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.


تصویر

می دانیم که در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگ و حملهی هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن یکی از منحصر بفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. در سال 1981 منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر روی باند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطهی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانهی اچ 3 با نام الولید. هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطهی خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حملهی جنگندههای ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه میبایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامهی عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن میساختند. عبور جنگندههای ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطهی خاک این کشور مسئلهای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حملهی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد. اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژهی همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی از شگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند.

[align=center]تصویر[/align]

تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، عملیاتهایی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند. در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائیلی ها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد. در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند). حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهلهی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می­کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی میبایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند. عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حملهی هوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند. در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری) پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهدهی خلبانانی بر میآید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معدل 200 کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهدهی مانعی در مقابل خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روی ترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).

[align=center]تصویر[/align]

عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازهی کافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئلهی دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ی کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد. آیا یک بویینگ میتوانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطهای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار میگرفت؟ طبق برنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد. در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعهی ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که ذاتا بیدفاع بود رخ دهد و می دانیم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود. علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانهای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسیها و برنامهریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقهی مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده می­شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.

[align=center]تصویر[/align]

قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمیتوانست چیزی را که میشنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن بنظر میرسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامهی فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و بر روی پردهی نقرهای امکان تحقق داشت. حتی خیالبافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی بیاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان مییافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشتسازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت. برنامهریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ میباید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است. در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطهی پیش بینی شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.

این اشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بیصبرانه انتظارشان را می­کشید. هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی­کردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا بهتصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، بصورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی­توانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه­های هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازماندههای خرابهها افتاده بودند. فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنهی عملیات را ترک کردند.

پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقیقهی پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. بر روی باند فرودگاه و در آشیانههایی که آتش از آنها زبانه می­کشید تکه پارههایی از آهن و فولاد بچشم میخورد که زمانی بر صحنهی آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در میآمدند و بمب هایشان را فرو می­ریختند. تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که بسوی پایگاههایشان باز میگشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوهی پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطهی موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمین نشست. بقیهی هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتومهایی که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را بر روی خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود می­کشیدند و سپس به سمت ایران می گریختند. در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال 1967 نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشور را بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته باشد بسیار محتملتر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.

[align=center]تصویر[/align]

اما پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانهترین عملیاتهای هوایی تاریخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خود بینظیر بود. پیش از این همانگونه که اشاره شد اسرائیلی ها در جنگهای 1967 و 1973 توانسته بودند عملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که بعد مسافتی آن عملیاتها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ 3 بود بگونهای که اسرائیلیها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمن نبودند. در مورد حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی امریکا از اسرائیل نیز در جنگهای 67 و 73 فقط همین نکته بس که در 1973 امریکاییها در تمام بیست روزی که جنگ ادامه داشت با برقراری یک پل هوایی از پرتغال به اسرائیل سیلی از تجهیزات جنگی و لوازم یدکی هواپیماها را بسوی اسرائیل سرازیر کردند بطوری که در همین هنگام زمانی که شش فانتوم اسرائیلی توسط موشکهای سام روسی در آسمان سوریه سرنگون شدند امریکاییها بیدرنگ این هواپیماها را جایگزین کردند تا برتری هوایی ارتش اسرائیل بر اعراب همچنان حفظ شود. اما لازم به گفتن نیست که ایران در طول جنگ همواره از پشتیبانی اطلاعاتی و تکنولوژیکی غرب محروم بود و آمریکاییها حتی لوازم یدکی هواپیماهای ساخت خودشان را نیز به ایران تحویل نمیدادند. اغراق نیست اگر این عملیات را که در زمان خود بهت و حیرت بسیاری از کارشناسان نظامی غرب را موجب شده بود یکی از شگفت انگیزترین و قاطع­ترین نبردهای هوایی جهان بدانیم.

Air.blogfa.com

  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون. اطلاعات بسيار خوبي بود. البته يك حركت شبيه به اين رو هم اسرائيل انجام داده بود در انهدام تجهيزات هسته‌اي عراق كه اون هم يه عمليات عجيب و البته غافلگيرانه بود (حتي باعث شد كه امريكا هم اين حركت رو محكوم كنه و روابط سياسي‌اش با اسرائيل به تيرگي كشيده شه!!). ولي خوب به پاي اين نمي‌رسيد. ------------------------------------------- قضيه‌ى اين طرح مشابه چيه؟ آيا طرحي هست يا صرفاْ يك بررسي و يا احتمال هست؟ مي‌شه بيشتر توضيح بدين؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
راستش من در خبر شنيدم كه نيروي هوايي در حال آماده شدن براي اجراي طرحهايي ضربتي است كه در صورت بروز جنگ در همان ساعات اوليه بتواند تمام پايگاههاي مهاجمان را تخريب كند. قضيه تمرين حملات در شب با سوختگيري هوايي جنگنده هاي Su-24 هم احتمالا در همين راستا بايد باشد؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته اسراييل قبلا در جنگ شش روزه ميان اعراب و اسراييل يك همچين بلايي سر هواپيماهاي مصري داد كه مصر در همان روز اول نيروي هوايي اش فلج شد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عزیز من.........
اون موقع که ما از این عملیات ها میکردیم تقریبا 400 فروند جنگنده به روز و عملیاتی داشتیم....
حالا با 24 سوخو-24 و 20 تا 30 تا اف-4 و اف-5 چه کاری میخواهند در شعاع 2000 کیلومتری بکنند؟


گویا شما بجز توهین به کشور و مسئولین کار دیگری بلد نیستید؟!
پست ویرایش شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عزیز من.........
اون موقع که ما از این عملیات ها میکردیم تقریبا 400 فروند جنگنده به روز و عملیاتی داشتیم....
حالا با 24 سوخو-24 و 20 تا 30 تا اف-4 و اف-5 چه ....... میخواهند در شعاع 2000 کیلومتری بکنند؟


عجب منطق با مزه ای داری شما
توی این عملیات و عملیات های مشابه که اسرائیل انجام داد که از چند صد جنگنده که استفاده نشد فقط تعداد معدودی بودند مثلا در اینجا صحبت از 8فانتوم است که حدود50 فروند هواگرد عراقی رو نابود کرد پس با این حساب توان کنونی ما برای نابودی چندصد هواپیمای امریکایی هم کافی هست
میگی نه, صب کن و ببین icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

GOLDEN-CROWN عزيز لطف كن مؤدبتر حرف بزن ، اگه تكرار بشه جوابتو مي‌دم يادمه خودتون بودين كه مي‌گفتين با چشاي خودتون ديدين ايران ميگ 31 بي ام خريده پس نتيجه مي‌گيريم يا دروغ گفتين يا يه جوري مي‌خواين نيروي هوايي و ارتش رو ضعيف جلوه بدين

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بنده خدا .......
ما در روز اول جنگ با عراق 140 فروند جنگنده فوق پیشرفته فرستادیم رو عراق که اونم از محبت های اون خدا بیامرز بود........
ببینم اف-4 های ما به 500 کیلومتری مناطق مورد نظرشون میرسند.......تمام مناطق وجب به وجب زیر نظر اواکس های امریکا و عربستان و ای-2 های نیروی دریایی امریکاست بعد شما میخواین با سوخو-24 برین پایگاه های امریکا رو بزنین؟
این رو شما هنوز میدونید که به نیرویهای امریکایی از زمان جنگ کره تا حالا هیچ حمله هوایی نشده.....که این نشون دهنده اوج برتری هوایی این نیرو هست.......نیروی هوایی ما هم با 10 حد اکثر 12 فروند میگ-31 و 24 تا تور ام-1 و 3 تا اس-300 چطوری میخواد جلوی هر صورتی حمله نیروی دریایی و هوایی امریکا رو که با بیش از 200 فروند هواپیما ی فوق پیشرفته که تعدادی از اونها بمب افکن های پنهانکارند و توسط تعداد زیادی جنگنده قدرتمند جنگ الکترونیک و شکاری رهگیر های قدرتمند اف-15 و اف-18 ای پشتیبانی میشوند در حالی که اواکس ها و ماهواره ها ی جاسوسی مختصات نقطه ای بهشون میدن رو بگیره..........
خودتون رو مسخره کردین یا ما رو............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

در سه شب اول حمله احتمالا 80 درصد نیروی هوایی و رادارها و پدافند ما توسط تام هاگ و اف-117 و بی -2 منهدم میشه.......... :)
حالا دلتون رو ببندین به یک فروند ایلوشین عدنان ارتقا داده شده توسط عراق.........
عزیز من نیروی هوایی عراق با 90 درصد امادگی و انواع جنگنده پیشرفته کاملا عملیاتی
حتی نتوانست کوچکترین کاری در جنگ بکند جز یک اف-18 کذایی که اونم شانسی زدن..........
بعد شما اومدن دارین در مورد حمله به پایگاه های امریکا در شعاع 2000 کیلومتری صحبت میکنید!!!!
:D :) :| :!:
افغانستان داره 200 جنگنده پیشرفته از امریکا میخره(90درصد اف-16 و اف-15 های دست دوم)عربستان تورنادو هاش رو با موشک شدو داره با یوروفایتر جایگزین میکنه.....حالا شما برین با اف-4 و اف-5 دهه 60 حال کنید............اوج افتخار نیروی هواییتونم که اف-7 :D :? هست........

اقای مدیر سایت
اگر این سایت رو شما باز کردین که بحث در اون بشه ......دستت درد نکنه......من نمیدونم بحث که بدون منتقد نمیشه!!! عزیز من پس این شد چه بحثی؟
همش چند نفر جمع شدین همه هم نظر .خوب مثبت در مثبت که میشه مثبت icon_biggrin
برای همین این پست هایی که به نفع تون نیست رو لطف کن پاک نکن.....میتونید جواب منافقایی مثل من رو بدید!!!

تمام جنگنده های ما در چند روز اول حنگ از ترس تام هاگ ها و اف-117 ها میرن زیر خاک.......حتی همین میگ-31 ها..........

نه عزیز من بنده دروغ نگفتم و حدو 32 عکس با این جنگنده شخصا با نام و ارم سپاه و رنگی که گفتم با دوربیم موبایلم با کیفیت عالی دارم.
وقتش رسید میزارم........
اگز هم گفتم نزاشتم دوربین برم دروغ گفتم چون تو تمام وبلاگ ها جنجال میشد و این میشه گفت اولین عکس های واقعی میگ-31 ایرانی در جهانند......برای همین چون خیلی مسئله امنیتی هست بنده تا چند وقت معذورم که بزارم.......
فعلا تو کفش بمونید..... :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پستهای شما رو در چند وب سایت دیگه خوندم ظاهرا ساز مخالف زدن و بی ادبی مشکل همیشگی شماست در این سایت هم از مسولین کشور شروع شد و کم کم داره به کاربرها کشیده میشه GOLDEN-CROWN: این رو شما هنوز میدونید که به نیرویهای امریکایی از زمان جنگ کره تا حالا هیچ حمله هوایی نشده..... خب هیچ اشکالی نداره خودمون به کوری چشم امریکایی ها و طرفداراش زحمت این کار رو میکشیم چطوریش هم اگه بصیرت داشته باشی میفهمی مثل اینکه یادت رفته پاسخ نیروی دریایی ایران به ناوگان پنجم امریکا چی بود اگه خیلی هم به اون خدا نیامرز ارادت داری میتونی فرداشب براش فاتحه بخونی تا شاید روز قیامت با اون محشور بشی از این محترمانه تر نمیتونستم بنویسم icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

GOLDEN-CROWN: امیدوارم با اون مشهور شم تا با امثال شماها!!!!

اولا مشهور نه , محشور
در ثانی انشاء الله که همین طور بشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب GOLDEN-CROWN اول همه امیدورام هیچ جنگی در کشور عزیزمان رخ ندهد که اصلا نخواهیم از نیروی هوایی استفاده کنیم البته امام علی (ع) فرمودند اگر خواستار صلح هستی همیشه آماده جنگ باش.
نیروی هوایی ایران در مقابل آمریکا ضعیف هست قبول هم داریم و کسی هم منکر آن نمی شود ولی آماری هم که شما دادید در بالا از جنگنده های ما اشتباه بود گوشه ای از آمار که در بسیاری از سایت های بین المللی و مشهور هواپیماهای ایران را در همین حدود نشان داده اند.

65 فروند--F-4D/E / RF-4E PHANTOM
60 فروند --F-5E/F TIGER II
25 فروند---F-14 TOMCAT
40 فروند---F-7/FT-7 China
25 فروند --MiG-29A/UB
10 فروند--Su-25K
30 فروند --Su-24MK
25 فروند--Mirage F-1
15 فروند--MiG-23 FLOGGER
15 فروند--Azarakhsh
20 فروند--F-5B
5 فروند---RF-5
25 فروند---SU-25
و تعدادی F-6 به همراه تعدادی Mig-21
همچنین فرمانده نیروی هوایی ارتش در سخنرانی از تولید انبوده هواپیما صاعقه سخن می گفت!

که همان طور که می بینید برخی از این هواپیما اگر بتواند از نیرویهای زمینی پشتیبانی کنند کار دیگری ازشان بر نمی آید.

اما در این میان هواپیماهای SU-24 به تازگی ماموریت های دوربردی را انجام می دهد که نظر تمامی کارشناسان این است که این مانورها پیش زمینه ای است برای زدند هدف هایی در دریای مدیترانه همانطور هم که می دانید این هواپیماها قابلیت سوختگیری دارند چه از B-707 چه از B-747 و در پایگاه هفتم بارها این جنگنده ها در شب دیده شدند و در ارتفاع کمتر از 1000 پا در حال سوختگیری بودند.
اما شما که می گویید حتی Mig-31 هم از ترس F-117 فرار می کند چند چیز را نمی دانید اولا که هواپیما F-117 بازنشسته شده دوما هواپیما F-117 یک بمب افکن نه یک رهگیر فقط پنهانکار و در یوگسلاوی یک فروند از این هواپیما شکار شد که به کمک رادار زمینی یک هواپیما را تا نزدیکی این جنگنده فرستادند و با یک موشک گرمایاب هواپیما را منهدم کرد حتی این کار از F-5 ایران نیز بر می آید که هواپیما F-117 توسط رادار زمینی که هواپیما اثلیت را شناسایی می کند,شناسایی شود و F-5 که رادار خود را خاموش کرده است به کمک رادار زمینی تا نزدیکی آن هدایت شود و F-5 آن را با یک موشک گرمایاب سایدویندر نابود کند(که ما متاسفانه راداری نداریم که هوایپما اثلیت را شناسایی کند).نکته ی دیگر شما خودتان گفتید در صحبت هایی که داشتید با آن خلبان روس (که دیگر راست دروغش را نمی دانم) خلبان گفت این هواپیما قابلیت رهگیری هواپیما اثلیت را از 400 کیلومتری دارد پس چطور می گویید Mig-31 فرار می کنند پس اگر روزی آمریکا به روسیه حمله کند Mig-31 روسیه فرار می کنند.

بعد هم چرا شما فکر می کنید تمام توان ضربتی ما به هواپیما بستگی دارد ما می توانیم با موشک های دوربردی که سپاه دارد از جمله شهاب 3 و شهاب 4 پایگاه های آمریکا را در منطقه نابود کنیم همین طور اسراییل را.پس به راحتی قابلیت نابود کردن پایگاه های آمریکایی ها را در منطقه بوسیله موشک های دوربرد داریم!

اما مشکلی که می ماند رهگیری هوایپما دشمن است که ما قدرت رهگیری بالایی نداریم نه از هواپیماهای خوب رهگیر برخوردار نیسیتم نه از پدافند قوی.قدرت رهگیری ما در
در حدود 100 فروند هوایپما از قبیل SU-27 MIG-29 F-14 و شاید به قول شما MIG-31 خلاصه می شود اما در این میان تعدادی هوایما از جمله F-4 و F-5 (بهینه شده) وجود دارد که به موشک های اسپارو مجهز هستند که شاید کمک اندکی به توان رهگیری ما بکند.همچنین پدافند کشور از Hawk و SAM-2 و SAM-6 تشکیل شده که در مقابل هواپیماهای مدرن زیاد اثری ندارند برای دفاع در مقابل موشک های کروز همان 29 فروند TOR-M1 اگر بتوانند از تاسیسات هسته ای ما دفاع کنند هنر کرده اند اما به تازگی خبر تایید خرید S-300 توسط فرمانده نیروی هوایی ارتش سرتیپ میقانی تایید شد اما از تعداد آن چیزی به سخن نیاورد که اگر هم خریداری شده باشد با آن قیمت گرانی که روس ها به ما می فروشند نباید بیشتر از 10 لانچر باشد که اگر با انها تعدادی هواپیما اثلیت را منهدم کنیم خودش کلی کار.

کلام آخر امیدروارم هیچ جنگی در کشور عزیزم ایران اتفاق نیافتد که ما نخواهیم اصلا از نیروی هوایی استفاده بکنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چرا اين تاپيك اينطوري شده :!: نميشه هر چيزي را سياسي نكنيد :D من هم اميدوارم هيچ وقت جنگي اتفاق نيافتد ولي اگر اتفاق بيافتد همه ما براي آزادي و سربلندي كشور عزيزمان در آن شركت خواهيم كرد هر كسي به اندازه و توان خودش icon_biggrin در ضمن نيروي هوايي ايران آنقدرها هم كشك نيست كه شما از آن دم مي زنيد يادتان نرود در هيچ جنگي تكنولوژي حرف اول را نمي زند. :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسمه تعالي عمليات غرور افرين خلبانان شجاع نيروي هوايي در انهدام پايگاههاي سه گانه الوليد در اعماق خاك عراق را مي توان يكي از افتخارات بزرگ نيروي هوايي و خلبانان شجاع آن و همچنين يكي از پيچيده ترين عمليات هاي هوايي در جهان بر شمرد . تا كنون روايت هاي زيادي از اين عمليا بزرگ منتشر گرديده و حتي فيلمي هم بر اساس اين عمليات ساخته دشه است . اما گمان مي كنم خواندن دوباره اين ماجرا از زبان يكي از طراحان اصلي و رهبر دسته پروازي در روز عمليات خالي از لطف نباشد . مطلب زير تشريح ماجرا از زبان از سرتيپ خلبان فرج الله براتپور مي باشد : http://reza6662.persiangig.com/image/H3/H3_map4.jpg دشمن بعثي كه طعم تلخ شكست را از همان اوايل جنگ از رزمندگان سلحشور اسلام بويژه خلبانان شجاع نيروي هوايي ياران چشيده بود بريا مصون ماندن هواپيماهاي خود از ضربات سنگين و خرد كننده عقابهاي تيز پرواز نيروي هوايي اقدام به انتقال هواپيماهاي شكاري – بمب افكن و ترابري عملياتي خود به پايگاه {هاي سه گانه } الوليد H-3 در جوار مرز مشترك خود با اردن نمود تا در فرصت مناسب از آنها استفاده نمايد . اين انتقال از چشمان تيزبين كارشناسان نيروي هوايي ما پوشيده نماند . در نتيجه مسئولان نظامي خواستار نابودي پايگاه مورد نظر گرديدند . طراحي عمليات كار چندان آساني نبود . پس از طراحي و بررسيهاي لازم و كسب آمادگيهاي اوليه در واپسين روزهاي اسفند ماه 1359 شهيد سرتيپ خلبان جواد فكوري فرمانده وقت نيروي هوايي مرا كه در آن زمان مسئوليت عمليات يكي از پايگاهاي كشور را بر عهده داشتم احضار و اجراي اين ماموريت را به من ابلاغ و تاكيد كرد كه شخصا فرماندهي دسته پروازي را بر عهده بگيرم . پس از توجيهات كلي از سوي گروه طرح ريز در معاونت عمليات نيروي هوايي تاريخ انجام ماموريت 15 فروردين ماه 1360 تعيين شد . در طرح عمليات مقرر شد انواع هواپيماهاي شكاري – بمب افكن ، شكاري – رهگير ، پست فرماندهي پرنده و هواپيماي سوخت رسان حضور داشته باشند . در اين عمليت مي بايست با چهار نوبت سوخت گيري هوايي و پرواز در ارتفاع كم مسافت بسيار طولاني مرزهاي شرقي كشور عراق را پشت سر گذاشته و پس از نفوذ به عمق خاك اين كشور خود را به مرزهاي غربي عراق با اردن رسانيده و در يك عمليات غافلگيرانه با يورش به اهداف از پيش تعيين شده آنها را منهدم كرده و پس از سوختگيري مجدد به فضاي كشور خود بازگرديم . http://reza6662.persiangig.com/image/H3/F4E.jpg زمان اجراي ماموريت فرا رسيده بود و همه چيز مي بايست طبق نقشه از پيش طراحي شده انجام مي شد . براي انجام يك عمليات بزرگ آماده شديم . ساعت يك بامداد روز 15 فروردين 1360 كليه خلبانان منتخب بدون اطلاع قبلي به پست فرماندهي احضار و بي درنگ با تشكيل يك جلسه توجيهي كليه موارد و چگونگي اجراي ماموريت برايشان به طور كامل تشريح شد . پس از اداي فريضه نماز و با روشن شدن هوا با آمادگي كامل و تحويل گرفتن تجهيزات پروازي به طرف هواپيماهايي كه از شب پيش براي افراد در نظر گرفته شده بود روانه شديم . طبق معمول شماره هواپيماها از طرف گردان نگهداري اعلام مي شد ولي هيچ يك از پرسنل گردان نگهداري از جزييات اين ماموريت اطلاع نداشتند . تدابير امنيتي و حفاظتي فقط به علت حساس بودن ماموريت بود زيرا هر گونه بي دقتي مي توانست ضريب موفقيت ما را به شدت كاهش داده و جنگنده ها را با مخاطرات جدي رو به رو سازد . ما با اطمينان خاطر 10 فروند هواپيماي شكاري بمب افكن اف 4 را در سكوت كامل راديويي روشن كرده و پس از انجام كليه امور پيش از پرواز در زمان مقرر از زمين برخاستيم . در نخستيم منطقه انتظار با اعلام كدهاي راديويي در ازتفاع پايين برابر هماهنگيهاي قبلي از هواپيماي سوخت رسان سوخت دريافت كرديم وپس از گرفتن وضعيت هوايي منطقه و مسير از ايستگاه رادار 8 فروند از هواپيماها از مرز گذشتند و 2 فروند ديگر كه تا آنجا به عنوان ذخيره ما را همراهي كرده بودند به پايگاه مراجعت كردند . اين 8 فروند به صورت دو دسته تاكتيكي 4 فروندي و به فاصله 500 پا از يكديگر قسمت شمالي خاك عراق را در ارتفاع بسيار پايين طي كرده و در منتهي اليه شمال غربي خاك آن كشور با دو فروند هواپيماي تانكر سوخت رسان كه پيشتر در آن منطقه مستقر شده و در ارتفاع بسيار پايين مشغول پرواز بودند همراه شده و در حال سوخت گيري به طرف هدف يعني جنوب غربي عراق پرواز كردند . جنگنده ها پس از سوخت گيري از هواپيماي تانكر جدا شده و پرواز را به طرف نخستين نقطه نشانه زميني كه روي نقشه علامت گذاري شده بود ادامه دادند . من كه به عنوان فرمانده دسته هاي پروازي مسير رفت و برگشت را از روي نقشه با نشان دهنده ها و تجهيزات الكترونيكي و سيستم ناوبري هواپيما كنترل و مقايسه ميكردم متوجه شدم كه موقعيت هدفي كه دستگاه ناوبري هواپيما به ما نشان مي دهد با موقعيت واقعي هدف اختلاف دارد . به خلبان كابين عقب گفتم : ظاهرا دستگاه ناوبري من ايراد دارد مي تواني بگويي كه دستگاه شما كجا را نشان مي دهد ؟ وي با خونسردي و به شوخي جواب داد : فكر مي كنم تل آويو ! گفتم پس برويم آنجا را بزنيم ! با لهجه شيرين شيراز ي گفت : ها بريم . او يكي از خلبانان دلاور دوران جنگ بود و هميشه براي مشكلترين پروازها داوطلب مي شد و در بدترين شرايط پروازي به خلبانان كابين جلو روحيه مي داد . به هر صورت بعد از گذشتن از آخرين نقطه نشانه زمين كه بر روي نقشه داشتيم طبق قرار قبلي با دادن علامت هواپيماها را به دو دسته سه فروندي و يك دسته دو فروندي تسيم كردم و هر كدام از دسته ها به سوي هدفهاي تعيين شده روانه شدند . هنگامي كه من با دسته سه فروندي خود به سوي پايگاه اصلي پيش مي رفتم دسته هاي ديگر به اهدافشان كه در فاصله كمتري از آنها قرار داشتند رسيده و شمغول بمباران آنها شدند . آتش و دود زيادي فضاي اطراف را پوشاند . پدافند دشمن به هر سو تيراندازي مي كرد و انواع توپها و موشكهاي زمين به هوا را بريا سرنگوني ما به كار مي برد . بي درنگ تصميم گرفتم به جاي اينكه در همان مسير از پيش تعيين شده جلو بروم سمت هواپيما را با گردش به راست تغيير داده و از سمت ديگري به پايگاه دشمن حمله كنم تا به اين ترتيب موفق به غافلگيري آنها شوم . پايگاه دشمن واقعا از استتار و اختفاي خيلي خوبي برخوردار بود اما از آنجايي كه فكر نمي كردند ما توانايي و جسارت حمله به آن منطقه را داشته باشيم و از طرفي طرح ماموريت هم تا زمان اجرا محرمانه حفظ شده بود كاملا غافلگير شده بودند . هنگامي كه بر روي پايگاهها رسيديم نيروهاي عراقي در حال انجام كارهاي معمولي و روزمره روي هواپيماهاي بمب افكن وشكاري خود بودند . همچنين به علت اين تغيير سمت توپهاي ضدهوايي آنها جهت مخالف ما را نشانه گيري كرده بودند و به اصطلاح ديوار آتش را در جهت مخالف برقرار كرده بودند . به هر صورت همه هواپيماها اهداف تعيين شده را با دقت و به خوبي بمباران كردند . http://www.jrotc.org/images/f-4g.gif پس از گذشتن از روي پايگاه و رها ساختن تمامي بمب هاي خود در مسير بازگشت بر فراز جاده بين الملي كه از عراق به اردن كشيده شده بود در حال پرواز بودم كه يك تريلي حامل محموله نظامي را ديدم . به نظر مي رسيد كه از بندر عقبه در خاك اردن بارگيري كرده و به عراق وارد شده بود . بي درنگ با تيربار هواپيما آن را هدف قرار داده و منفجر كردم. سپس بريا رسيدن به هواپيماي سوخت رسان كه هنوز در ارتفاع بسيار پايين و در خارج از ديد رادار دشمن در قسمت غربي آسمان عراق منتظر ما بود با فركانس راديويي قراردادي تماس گرفتم . سپس به سوي تانكر كه بقيه هواپيماها نيز با آن در حال پرواز جمع بودند ادامه مسير دادم . براي يك لحظه متوجه شدم كه سوخت هواپيما به حداقل رسيده و تانكر را نيز در ديد ندارم . از طرفي براي اينكه سكوت راديويي را حفظ كنم نمي خواستم از راديو براي تماس با تانكر استفاده كنم . با تمامي وجود از خداوند خواستم مرا ياري كند تا به خاطر تمام شدن سوخت مجبور به ترك هواپيما نشوم . مسير پيش بيني شده اي را كه قرار بود هواپيماهاي تانكر در آن مسير پرواز كنند و هواپيماهاي شكاري از آنها سوخت بگيرند انتخاب كرده و ادامه دادم تا اينكه سرانجام با چشم از مسافت بسيار دور هواپيماي تانكر را ديدم و تا لحظه رسيدن به آن چشم از تانكر بر نداشتم . هنگامي كه موقعيت مناسب پيش آمد با احتياط و خونسردي سوخت گيري كرده و پس از اينكه همه هواپيماها بنزين گرفتند از قسمت شمالي خاك عراق و از سمت مخالف مسير رفت به وطن بازگشتيم . دشمن پس از دريافت اين ضربه عظيم بي درنگ تعداد زيادي از هواپيماهاي شكاري رهگير خود را به پرواز در آورد تا شايد بتواند ما را رهگيري كند و به هر ترتيبي شده تعدادي از هواپيماها را در راه بازگشت سرنگون سازد . من دو دسته چند فروندي از آنها را با چشم ديدم ولي هيچ يك نتوانستند ما را رهگيري كنند . در حالي كه به مرز كشورمان نزديك مي شديم با هواپيماهاي اف 14 و اف 5 خودي كه در همان حوالي در انتظار ما در حال گشت زني بودند تماس گرفتيم و انها به كمك ما شتافتند و آخرين تلاش دشمن نيز عقيم ماند . هنگام ورود به فضاي كشور دوباره از هواپيماهاي تانكر سوخت رسان سوخت گرفتيم و پس از مدتي پرواز در پايگاه مبدا به زمين نشستيم . پرسنل گردان نگهداري كه از بازگشت دسته پروازي باخبر شده بودند با هيجان و شور خاصي درباره چگونگي انجام مامريت سخن مي گفتند و چون درباره جزييات ماموريت چيزي نمي دانستند به سراغ جانشين فرمانده پايگاه رفته و نگراني خود را در مورد سلامتي گروه پروازي ابراز داشتند . جانشين فرمانده پايگاه كه تا بازگشت نخستين گروه دشوارترين لحظات را مي گذراند ـ پس از شنيدن خبر بازگشت سالم نخستين گروه پروازي در مقابل پرسنل گردان پرواز و نگهداري كه جلو دفتر فرماندهي تجمع كرده بودند – ظاهر شده و در حالي كه اشك شوق از چشمانش جاري بوده به تشريح عمليات بي نظير خلبانان مي پردازد . پرسنل گردان نگهداري كه از عمليات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند بي صبرانه در انتظار بازگشت آنان دقيقه شماري مي كردند كه با دريافت خبر ورود نخستين دسته پروازي و نشستن آنها در باند پروازي به يكباره پايگاه غرق در شادي و سرور شد . پرسنل با فرياد الله اكبر و قرباني كردن گوسفند به استقبال خلبانان آمدند و مرا كه رهبر گروه پروازي بودم تا آستانه در گردان پروازي بر روي دست بردند . آن روز يكي از روزهاي فراموش نشدني در زندگي من بود . بررسيهاي بعدي نشان داد كه مسئولان پايگاه الوليد در پيامي كه به بغداد فرستادند نتيجه عمليات هواپيماهاي شكاري بمب افكن نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران را چنين بيان كردند : 1- انهدام و رسيدن آسيب جدي به 48 فروند هواپيماي بمب افكن سنگين ، شكاري و هلي كوپتر 2- از بين رفتن 3 آشيانه بزرگ چندين پناهگاه بتني هواپيما و 2 دستگاه رادار 3- بركناري فرمانده پدافند هوايي به دستور صدام در همان روز ، بر اساس خبرهاي كسب شده نامبرده بعدا اعدام و خبر آن با عنوان خودكشي وي منتشر شد . موفقيت اين عمليا باعث بالا رفتن روحيه رزمندگان اسلام شد و چند ماه بعد چندين عمليات موفق و پي در پي مثل ثامن الائمه ، طريق القدس ، فتح المبين و بيت المقدس شكل گرفت . شادي ملت و رضايتمندي حضرت امام خميني (ره) از خلبانان بگونه اي بود كه سه روز پس از انجام اين عمليات ما را در تاريخ 18/1/1360 به حضور پذيرفتند و مورد تفقد قرار دادند . از اينكه نور شادي و رضايت را در سيماي ملكوتي امام (ره) مشاهده مي كرديم خوشحال بوديم و خدا را شكر كرده كه توانسته بوديم قلب رهبر را از خود خشنود سازيم ! منبع : جلد دوم كتاب بر بلنداي سپهر –صفحات 79 تا 86 حمله ایران به پایگاه هوایی الولید، موفقیت آمیزترین عملیات علیه یک پایگاه هوایی از سال 1967 است و شاید هیچگاه در تاریخ جنگهای هوایی، 8 فروند هواپیما نتوانند این چنین خسارت سنگینی را به دشمن تحمیل کنند. در جریان این عملیات حدود 80 درصد نیروی هوایی عراق به طور کامل نابود شد و تا یکسال بعد از آن نتوانست ماموریت مهمی انجام دهد. موضوع جالب دیگر این است که در جریان جنگ خلیج فارس (1991) نیروی دریایی ایالات متحده مأمور حمله به الولید شد و در جریان بمباران الولید، سه فروند F-14D نیروی دریایی ایالات متحده، هدف موشکهای سام6 قرار گرفتند و ساقط شدند! برداشتی از انجمن هوافضا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.