امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

مفید بود ولی از نظر روانشناسی این همه مطلب اونم تو سایت نظامی که همه اهل خلاصه هستند و یک جمله رو تو یه کلمه میگن زیاد درست نیست. اگه تو چند تا پست میزاشتی و پست هاتون رو شماره بندی میکردید هم استقبال بیشتری میشد هم میشد که روش کار بشه و تحلیل ولی اینجوری تحلیل این همه مطلب واقعا طاقت فرسا هست و اصلا به آخر نیمرسه . اما به هر حال ممنون.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=14]بسیار عالی بود

اما نکته ی مغفول در این سلسله مطالب این بود که تفاوت دیدگاه اسلامی و غیر اسلامی (اومانیستی) بخوبی تبیین نشده بود

در تفکرات اندیشمندان و فلاسفه (اومانیست) جنگ در مقابل صلح قرار میگیرد در صورتی که در همان مطلبی که از مولای متقیان علی(ع) نقل کردید بخوبی مشخص است که جنگ در دیدگاه اسلامی در مقابل صلح نیست بلکه[b] برای[/b] صلح است

هرچند معنی کلمه ی صلح هم محل اختلاف است

اما در اسلام(ناب نه ..!) جنگ در میگیرد برای اصلاح (مشتق صلح)


در این ایام بی تناسب نیست
امام حسین(ع):

قیام نکردم مگر برای [color=red]اصلاح[/color] امت جدم

[/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب rainbow مدتها بود این مطلب رو گذاشته بودم توی صف مطالعه تا بخونم و امروز با تلاش فراوان و زاید الوصفی در طول یک روز تمام تونستم بخونمش اول ممنون و تشکر و بعد چند تا نکته:
در بخش های اول در مورد تفکرات حاکم بر دین یهود توضیح داده شده بود که به طور روشنی دیدگاه اونها رو نشون میده.که در این بررسی دقیقا مستند به تفکرات اونها پرداخته شده بود و بخش هایی از تلمود و تورات هم ذکر شده بود.
به روشنی میشه دستکاری در متن ها رو دید فرضا در گزارش بی بی سی آمده نجات هر انسان نجات تمام انسانها و کشتن یک انسان کشتن تمام انسانها هست به نوعی این در اسلام هم بیان شده اما خود متن یهودی این رو طوری دیگه بیان کرده و نجات یهودی و کشتن اون رو به این معنا دستمایه قرار داده و غیر یهودی رو جزو اغیاری آورده که باید نابود و یا به بندگی گرفته بشه .اینجا رد پای بی بی سی و موش دوانی های همیشگی اش مشخص هست که به نوعی داره یهود رو مبرا می کنه و روی خوشی از آن نشان می دهد.
اما مشکل از اینجا شروع میشه که بخشی که از سایت بی بی سی برداشت شده به نوعی دین مسیحیت و یهودیت رو مبرا کرده از نوع تفکرشون و اقداماتی که انجام داده و میدن .
به شکلی میشه گفت باز این شبکه موش دوانی پلورالیستی جانبدارنه رو داره پی میگیره در این مقاله .
ولی در چند پست اول که از نظر جامعه شناسی و فلسفی مطلب گفته شده مسلب مفیدی هست.

آرا این ماکیاولی من رو کشته شبیه حیوانات نظر میده فکر می کنه تو جنگل هست.

جناب mjb ممنون از متلک شما icon_rolleyes icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مقاله خیلی خوب بود گفتگو در مورد سرشت جنگ نیازمند اندیشه وسیع در حوزه های روانشناسی اقتصاد و جامعه شناسی می باشد ...
در یک قسمت مقاله گفته بودید جنگ برای جنگ یا جنگ به هدف خودش ((به این معنا که باید برای رسیدن به هدفی انجام گیرد و هرگز به خاطر خود جنگ نباشد))
در جهت مخالف تصمیمات راهبردی آمریکا می باشد ... به لحاظ فکری دو دسته سیاستمدار در آمریکا داریم بازها و کبوترها مثلا بطور سنتی دموکرات ها کبوتر و جمهوری خواهان باز هستن البته این تقسیم بندی خیلی دقیق نیست ...
بازها معتقد به جنگ بی پایان هستند و همواره معتقد بوجود لزوم جنگ و حضور دشمن خارجی و استفاده از ظرفیت نظامی کشورشان ...
متاسفانه یکی از میراث های جنگ جهانی دوم برای آمریکا صنایع عظیم اسلحه سازی بود که بسیار بیشتر نیاز دفاعی این کشور بود و هست و این یعنی آمریکا برای درآمد و ایجاد اشتغال همواره مشغول دشمن سازی خواهد بود جنگ بی پایان !!!!
کار بجائی رسید که ژنرال آیزنهاور که رئیس جمهور آمریکا هم شد در پایان دوران ریاست جمهوری در نطق خداحافظی صریحا اشاره کرد که نمی داند این صنایع چه برای اینده آمریکا رقم خواهد زد ...
جالب این هست که حتی در فیلم های علمی تخیلی هالیوودی هم موجودات فضائی اصولا دشمن هستن و مهاجم ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام دوستان.

خیلی وقته دارم به یه موضوعی فکر میکنم که آیا جَنگ(به معنای مدرن و جنگهای امروزی) هم نوعی از علم هست؟ مثل سایر علوم دانشجو، مقاله و نظریه و دانشگاه و کرسی داشته باشه؟

اگر فرض رو بر این بگذاریم که علم هست آیا میشه بدون اینکه کسی به صورت آکادمیک به این علم مسلط باشه بتونه فرماندهی یک لشگر یا گردان رو  در یک جنگ بگیره  و پیروزی کسب کنه؟

اگر نمیشه چطور در  دفاع مقدس تونستیم پیروز بشیم با فرماندهانی که قبل از جنگ تجربه نظامی نداشتن؟ مثل شهید حسن باقری، همت- خرازی و باکری و شهید برنسی 

آیا این افراد به صورت ذاتی دارای استعدادهای فرماندهی در جنگ بودند؟ یا اگر نوع جنگ هشت ساله از نوع جنگ اول یا دوم خلیج فارس بود(نقش پر رنگ تکنولوژی) صد در صد کاری از کسی برنمیومد؟

سوال اصلی )آیا میشه در اقتصاد هم به توجه به شرایط کشور، به این شکل رفتار کرد؟ یعنی نوابغی باشند که لزوما درس آکادمیک اقتصاد نخونده باشند ولی بتونن در این عرصه هم مثل دفاع مقدس پیروز بشن؟

 

ویرایش شده در توسط Maldini
  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
36 minutes قبل , Maldini گفت:

سلام دوستان.

خیلی وقته دارم به یه موضوعی فکر میکنم که آیا جَنگ(به معنای مدرن و جنگهای امروزی) هم نوعی از علم هست؟ مثل سایر علوم دانشجو، مقاله و نظریه و دانشگاه و کرسی داشته باشه؟

اگر فرض رو بر این بگذاریم که علم هست آیا میشه بدون اینکه کسی به صورت آکادمیک به این علم مسلط باشه بتونه فرماندهی یک لشگر یا گردان رو  در یک جنگ بگیره  و پیروزی کسب کنه؟

اگر نمیشه چطور در  دفاع مقدس تونستیم پیروز بشیم با فرماندهانی که قبل از جنگ تجربه نظامی نداشتن؟ مثل شهید حسن باقری، همت- خرازی و باکری و شهید برنسی 

آیا این افراد به صورت ذاتی دارای استعدادهای فرماندهی در جنگ بودند؟ یا اگر نوع جنگ هشت ساله از نوع جنگ اول یا دوم خلیج فارس بود(نقش پر رنگ تکنولوژی) صد در صد کاری از کسی برنمیومد؟

سوال اصلی )آیا میشه در اقتصاد هم به توجه به شرایط کشور، به این شکل رفتار کرد؟ یعنی نوابغی باشند که لزوما درس آکادمیک اقتصاد نخونده باشند ولی بتونن در این عرصه هم مثل دفاع مقدس پیروز بشن؟

 

جنگ قطعا یه جور دانش تجربیه مثل پزشکی که ثمره قرنها جنگ انسانهای روی زمین با همدیگه ست پیروزی هایی که فرماندهان جوان ما با روشهای ابتکاری خلق کردند مقطعی بود بلافاصله روشهای مقابله با اون توسط واحدهای مهندسی و استراتژیستهای روسی خنثی شد حتی همین فرماندهان هم در اواخر جنگ رو به روشهای علمی و آکادمیک و مهندسی آوردند در هر صورت ابتکار هیچ منافاتی با بحث آکادمیک نداره بلکه همون ها رو هم باید تئوریزه کرد و در دانشگاههای جنگ تدریس کرد.مبنای ریاضی اقتصاد اثبات شدست و تمام متغییرات دخیل در اون در معادلات اقتصادی قابل ارزیابیه اگر منظورتون اینه که در عصر حاضر برای تحولات عظیم اقتصادی در کشوری مثل ایران یک ماهاتیر محمد و یا یک رضاخان بیاد و مسائل رو حل کنه باید به مشاوران و عقبه شون هم نگاه کنید بعنوان مثال همه کاره رضا خان ذکاءالدین فروغی لیسانس اقتصاد بوده همینطور ماهاتیر محمد

ویرایش شده در توسط arjmandi
  • Like 1
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
41 minutes قبل , Maldini گفت:

سلام دوستان.

خیلی وقته دارم به یه موضوعی فکر میکنم که آیا جَنگ(به معنای مدرن و جنگهای امروزی) هم نوعی از علم هست؟ مثل سایر علوم دانشجو، مقاله و نظریه و دانشگاه و کرسی داشته باشه؟

اگر فرض رو بر این بگذاریم که علم هست آیا میشه بدون اینکه کسی به صورت آکادمیک به این علم مسلط باشه بتونه فرماندهی یک لشگر یا گردان رو  در یک جنگ بگیره  و پیروزی کسب کنه؟

 

سلام

بشر از هر فرآیندی که اتفاق می افتد ، تجربه کسب می کند . این تجربه ها اطلاعات دست اولی هستند که می توانند تحلیل شوند و به دانش تبدیل شوند . دانش به دست آمده میتواند در صورت رخداد مجدد همان فرآیند برای بهینه سازی و نتیجه گیری مناسب از همان فرآیند استفاده شود .

جنگ هم یک فرآیند است که در حوزه زندگی بشر رخ می دهد و طبیعی است که دانشی که برپایه تاریخ بشر از تکرار این فرآیند حاصل شده است کاملا کمک می کند که افراد دارای آن دانش بتوانند در یک فرآیند جدید کارهایشان را درست تر انجام دهند .

استفاده از ابزار مختلف برای جنگ هم حاصل تحلیل اطلاعات  ایجاد دانش بوده است . البته این موضوع مهم است که وقتی از حوزه دانش بحث می شود ، موضوع محدود به حوزه دانش نظری نیست و حوزه دانش عملی یا همان فناوری نیز نقش مهمی ایفا می کند . این همان موضوعی است که نتیجه آن به داشتن یک نسل خاص از ارتش تعبیر می شود . اصطلاح داشتن ارتش نسل اول یا نسل دوم یا نسل سوم ( یا موج اول یا موج دوم یا موج سوم یا هر عنوان دیگری که می خواهید بگذارید ) .

طبیعی است که هر کسی که به عنوان فرمانده در یک واحد رزمی تعیین می شود ، الزاما باید در تعریف فرماندهی آن واحد رزمی بگنجد ، یعنی بتواند توانایی های اولیه را در این زمینه داشته باشد . البته این توانایی می تواند به شکل آموزشهای کلاسیک یا همان به قول شما آکادمیک حاصل شود یا گاهی وقتها برپایه آموزشها و تجربیات غیر آکادمیک ( البته در افرادی که دانش اولیه و پایه را در این زمینه داشته باشند ) . 

اگر ارتشهای دو طرف یک جنگ در یک سطح باشند ، طبیعی است که جنگ به بن بست می رسد بنابراین برای موفقیت فقط دو امکان می ماند ، اشتباه طرف مقابل و امکان استفاده از آن یا فراهم کردن دانشی جدید که طرف مقابل فاقد آن است . مورد اول به سادگی در جنگ اول جهانی اتفاق افتاد و متفقین با پیدا کردن یک رخنه در خط متحدین به پیروزی رسیدند و مورد دوم در جنگ دوم جهانی اتفاق افتاد .

البته اگر ارتشهای دو طرف در یک سطح نباشند بجز در موارد خاص که در ادامه توضیح می دهم ، تکلیف مشخص است .

یک موضوع مهم دیگر هم در کنار این توضیحات باید در نظر داشت و آن هم تاب آوری طرفین در جنگ است . این موضوع ماهیتی متفاوت از خود دانش جنگ دارد و پای سایر مولفه های جوامع بشری را نیز به میان می کشد . مواردی مانند اقتصاد ، جامعه و سیاست . البته برای این که تاب آوری در نتیجه جنگ موثر باشد ، زمان عامل مهمی به شمار می رود .

در واقع اگر دو ارتش در یک سطح با هم درگیر شوند و اشتباهی هم نداشته باشند و دانش جدیدی هم در طی جنگ باعث برتری یک طرف نشود ، این عامل تاب آوری طرف جنگ خواهد بود که طرف پیروز را تعیین می کند .

در مواقعی که دو ارتش درگیر با هم در یک سطح نباشند ، اگر موضوع به روش کلاسیک پیش برود ، نتیجه محتوم آن شکست طرفی خواهد بود که سطح پایین تر است ولی اگر تاثیر موضوع تاب آوری را نیز در نظر بگیریم باید به هم افزایی این دو هم فکر کنیم . 

این جاست که سوال شما مهم می شود : اگر دو طرف جنگ هم سطح نباشند ولی طرف ضعیف تر تاب آوری بالاتری داشته باشد چه اتفاقی می افتد ؟ در یک جنگ نامتقارن که طرف قدرتمند تاب آوری پایینی دارد ، نتیجه چه خواهد بود ؟

 

 

  • Like 1
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.