Soldier_Nazi

تاپیک جامع ژوزف استالین

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]سلام

و مخالف گو هم وارد تایپیک شد ... صلوت بلند ختم کنید ...


[quote]
نمیدونم با این سابقه ، چطور شوروی یک کشور صهونیستی و از این حرفها به حساب میاد ![/quote]


با سابقه ی دادن پیشنهاد تاسیس دو کشور در فلسطین ، که عملا باهاش اسرائیل به رسمیت شناخته شد ( نکته ی جالبش هم این بود که اکثریت فلسطین رو تو پیشنهادش داد به یهودی ها ) و هنوز که هنوزه فلسطینی هم به رسمیت شناخته نشده ...[/quote]

icon_rolleyes
100 عزیز ، حمایت شوروی از تاسیس کشور رژیم صهیونیستی در فلسطین برمیگرده به استراتژی جنگ سرد شوروی در اون زمان (زمان استالین) ، خدمتتون عرض کردم که استالین یهودی ها رو جاسوس آمریکا میدونست و به هر دری میزد که اینها رو از شوروی بریزه بیرون تا بیشتر از این مشکل درست نکردن . استالین میخواست هم یجوری از شر یهودی ها راحت بشه که هم مثل هیتلر اون موج تبلیغاتی هولوکاست و ... علیه اش راه نیافته.

وقتی پیشنهاد تاسیس کشور رژیم صهیونیستی مطرح شد ، شوروی دید چه فرصتی بهتر از این ! هم یجا داره که یهودی ها رو دیپورت کنه هم نفوذ انگلیس در خاورمیانه با خروج نیروهای انگلیسی از فلسطین کاهش پیدا میکرد . اما بعد که بدتر اسراییل شد یک متحد استراتژیک آمریکا و یک کشور سوسیالیست نشد (چیزی که استالین امیدوار بود بشه) ، شوروی رسما اسراییل رو دشمن ایدئولوژیک خودش دونست و حتی در برهه ی پس از جنگ 6 روزه کل روابطش رو با اسراییل قطع کرد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
لعنت به روح پلیدش که خیلیها رو قتل عام کرد اون ظاهرش هم مردانه نیست ابلیسانه هست اگه مرد بود یه ذره عرضه مردونگی داشت یه کم به حرف مخالفش گوش میکرد نه اینکه به روشهای وحشیگرانه میکشت من از کسایی متنفرم که عکسشو رو به اتاق خوابشون میزنند و صبح وقتی از خواب بلند میشن بهش احترام نظامی میکنند اینا هنوز هم ادم نشدند کهنه چپی ها

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]اين مساله فراماسونري ها هم عجب بلايي شده در ميان جوانان كشور ما!!كم مانده يزيد و ابن زياد هم فراماسون شوند!!
نمي دانم نظر بزرگي مثل آقا مصطفي در اين مورد چيست.
بنده كه ربط دادن هر موضوع و هر شخصي كه در طول تاريخ با باورها و اعتقادات شما سازگار نباشد را به فراماسونري و ايجاد فضاي رمز و راز و ... غيرمنطقي مي دانم.
در مورد تروتسكي: نقش تروتسكي در ايجاد شوروي اگر از لنين و استالين بيشتر نباشد كمتر نيست...
طراح اصلي حمله به مراكز حياتي پتروگراد و انقلاب 1917
موسس ارتش سرخ و به پيرزوي رساندن آن در نبردهاي سرنوشت ساز و غلبه بر دشمنان داخلي و خارجي سرخ ها...
حالا يهودي بوده كه بوده...مگر يهودي بودن گناه كبيره است؟
ياد استدلال هاي خوشمزه افراطيون سلفي و پيروان وهابيت مي افتم كه مذهب تشيع را هم ساخته دست يهوديان ( عبدالله ابن سبا) و براي انحراف و انهدام اسلام مي دانند!!
كلا يهوديان براي مسلمين افراطي تبديل به وسيله تبليغاتي خوبي شده اند كه مي شود هر كاسه كوزه اي را سرشان شكست و هر نابساماني در جهان،از قتل هابيل به دست قابيل گرفته تا درگرفتن هر نزاعي در هرگوشه جهان را به آنان نسبت داد.[/quote]


که مبادا گردی و غباری بر چهره های مظلوم پژاک و پ ک ک و فراماسونها و وهابی ها و یهودیان و اشرار و منافقین و.... بنشیند !!!!!!!!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=indigo] [b]
سرگذشت اندوهبار «گلیا»
او درآن روز می‌گفت: خوشبخت ترین دختر جهان است.
در آرشیو کرملین او با چهره‌ای پر از شعف درحال بوسیدن رفیق استالین است. درحالی که دسته گلی به او می‌دهد. نام او گلیا مارکیزوف است که درهفتم ژانویه 1936 هفت ساله بود.
ژوزف استالین حاکم مطلق اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. فردپرستی به اوج خود رسیده بود و اعدام رهبران بزرگ آن کشور از جمله کامنوف، زینویف، بوخارین و دیگران آغاز شده بود. گلیا دختر کوچک «آردان مارکیزوف» دبیر دوم حزب کمونیست یکی از جمهوری‌های شوروی به نام مغولستان بود.

به مناسبت داده‌های انقلاب در جمهوری‌های شوروی ماکیزوف و همسرش دومنیکا که دانشجوی پزشکی بود به کرملین دعوت شده بودند. گلیا حکایت می‌کند که او و پدر و مادرش به همراه هنرمندان و موسیقیدانان مغولستان در ضیافت کرملین حضور داشتند. در وسط نطق یک نفر از اهالی کلخوز، من سخت به هیجان آمدم و درحالی که دسته گلی پشت خود پنهان کرده بودم بلند شده و فریاد زدم: من می‌خواهم پدر استالین را ببینم.
استالین لبخندی زد و مرا فرا خواند و روی میز نشاند. وقتی دسته گل را به او دادم مرا بغل کرد و تبسمی ‌از خوشحالی بر لبان او نقش بست. جشن که پایان گرفت استالین دو هدیه به من داد ساعتی طلا در جعبه زیبای قرمز و یک گرامافون برقی. فردای آن روز عکس من و استالین در همه روزنامه‌های سراسر شوروی چاپ شد و زینت بخش همه مغازه‌ها شد. صدها هزار عکس من و استالین چاپ و در سراسر شوروی توزیع شد. به هر جا که می‌رفتم از خوشحالی فریاد می‌زدم این عکس من و پدر استالین است. دستگاه عظیم تبلیغاتی این عکس را نمایانگر توجه عمیق استالین به بهبود زندگی میلیونها کودک در شوروی می‌دانست.
یک سال بعد در پانزدهم دسامبر 1937 تصفیه حزبی شامل مغولستان شد. گلیا حکایت می‌کند که با خبر شد پدرش را بازداشت کرده‌اند و به سیبری تبعید کرده اند. دومنیکا مادرم به سازمان امنیت شوروی مراجعه کرد به او گفته شد: مارکیزوف به ده سال تبعید در سیبری محکوم شده بدون آنکه بتوان با او مکاتبه کرد. پس از مدتی دریافتم که او به قتل رسیده.

مادرم مجددا به پلیس مخفی مراجعه و شکایت کرد که باید دریابد که گناه او چه بوده است. اما درسال 1940 دریافتم که مادرم را به یک تیمارستان فرستاده بودند و درآن جا او را سر بریده اند. مقامهای رسمی‌اعلام کردند که او خودکشی کرده است.
گلیا می‌افزاید: درسال 1996 آرشیوگ –ژ- ب( پلیس مخفی شوروی) را بررسی کردم تا به حقیقت پی ببرم. در یک پرونده هشتصد صفحه ای نامه‌یی دیدم از رییس پلیس مخفی ترکمنستان که با یک تبعیدی چه باید بکنیم او هنوز عکس استالین و دخترش را نزد خود نگه داشته است و به آن مباهات می‌کند؟

پاسخ فوری آمد. «سر به نیستش کنید» گلیا در پایان حکایت غم انگیز خود می‌افزاید: وقتی به یاد می‌آورم که درسال 1953 به هنگام مرگ استالین من زار زار گریستم و هفده سال پیش در بغل او نشان محبت پدرانه استالین به کودکان شوروی بودم اما درواقع او قاتلی بود که کودکی مرا نابود کرد، تاثر همه وجودم را فرا می‌گیرد.

[/b][/color]

http://www.seemorgh.com/culture/default.aspx?tabid=2488&conid=23382
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
استالین را باید گل سرسبد تمام دیکتاتور ها دانست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عجب!!!!!
یه نمونه کوچیک بود از جنایات حزب کمونیسم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]آی آی آی ! حرف رفیق استالین رو زدین نزدیدا !![/b]

:|

در کل سیستمهای دیکتاتوری همیشه اینجور مسائل توشون هست و کمتر سیستم حکومتی میتونید پیدا کنید که قتل و خشونت سیاسی درش وجود نداشته باشه ! مهم اینه که با اهدای جان انسانها یک مملکت چی برای اون مملکت بدست میاد ... گرچه همیشه همه ما فرزندان آدم دوست داریم جان هیچ انسانی از بین نره ولی گاهی وقتا اجتناب ناپذیره ... همیشه حکومتها دچار اشتباه میشن و خواهند شد ! شاید اون لحظه خود استالین هم نمیدونست قراره چه بر سر خانواده اون دختر بیچاره بیاره !

[color=red][b]یک نمونه دیگر هم از قساوت روسها ما اضافه میکنیم که برسه به روح پر فتوح رهبر فقید شوروی البته با اجازه صاحب تاپیک ![/b][/color]

:mrgreen:

سال‌۱۹۴۰ میلادی نیروهای شوروی سابق ۱۸هزار نظامی فرمانده ارتش، ۲۳۰هزار سرباز و ۱۲هزار نیروی پلیس لهستان را دستگیر کردند. تمامی نظامیان درجه دار به فرمان استالین به اردوگاهی مجزا انتقال داده شدند که ۱۱هزار نفر آنها با شلیک گلوله به پشت گردن کشته شده و در گورهای دسته جمعی در جنگلی نزدیک منطقه‌ای به نام کاتین، واقع در شمال روسیه دفن شدند.
آلمان‌ها سال‌۱۹۴۳ این گورها را پیدا کردند ولی روس‌ها با متهم کردن نازی‌ها، آنها را عامل این قتل عام دانسته و بعد از آن هم تلاش کردند با سکوت اختیار کردن در مورد این فاجعه، شواهد تاریخی موجود به ‌تدریج به دست فراموشی سپرده شوند.



دروغ ۵۰ ساله



تا سال‌۱۹۸۹ میلادی و تقریبا بعد از گذشت ۵۰‌سال از این قتل عام خونین، روی بنای یادبود قربانیان این حادثه در جنگل‌های کاتین، متن نوشته شده به زبان روسی، نازی‌ها را به‌عنوان مقصران اصلی این فاجعه معرفی می‌کرد. در گورهای دسته جمعی این منطقه اجساد ۲۲‌هزار نظامی و غیرنظامی لهستانی دفن شده بود که بیشتر آنها را طبقه حاکم بر کشوری که در جنگ جهانی دوم بیشترین ضرر ممکن را متحمل می‌شد، تشکیل می‌دادند.
سال‌ ۱۹۸۹متن روی بنا تغییر کرد و در چند جمله کوتاه روسی این بنای یادبود به فرماندهان ارتش لهستان تقدیم شد. ولی هنوز اینکه چه کسی آنها را کشته معلوم و مشخص نبود. در آن دوره زمانی چند سالی از دوران بازسازی گورباچف می‌گذشت و کمیسیونی متشکل از مورخان روسی و لهستانی در مورد روشن شدن حقایق پنهان در این رابطه مشغول تحقیق بود. سرانجام سال‌۱۹۹۰ و نیم قرن بعد از تبلیغات دروغین روس‌ها، اعتراف نهایی در این زمینه صورت گرفت. این نازی‌ها نبودند که فاجعه کاتین را رقم زدند بلکه ماموران و پلیس مخفی شوروی سابق زیرنظر استالین مرتکب این قتل‌عام شده بودند.
این جنایت بزرگ و قتل عام برنامه‌ ریزی شده لهستانی‌ها در یک مقطع زمانی یک ماه و نیمه که البته فقط در جنگل‌های کاتین رخ نداده بود، با قصد و غرض قبلی و با هدف به اشتباه انداختن افکار عمومی صورت گرفته بود. تفنگ‌هایی که در آن سری قتل‌های زنجیره‌ای مورد استفاده قرار گرفتند، از نوع Walther Ppk بودند که در واقع ارتش هیتلر به آنها مجهز بود. امروز در مورد فاجعه کاتین شک و تردیدی وجود ندارد. وقتی‌که سپتامبر‌۱۹۳۹ ارتش سرخ وارد لهستان شرقی شد، ده‌ها هزار نظامی را دستگیر کرده و با خود به شوروی سابق برد.
به سربازان لهستانی دستور داده شده بود که هیچ‌گونه مقاومتی از خود نشان ندهند چراکه اتحاد جماهیر شوروی سابق یک کشور متخاصم داخل جنگ محسوب نمی‌شد.
نظامیان لهستانی دستگیر شده ماه‌های متوالی زندانی بودند و در مارس‌۱۹۴۰ به آنها گفته شد که می‌توانند به خانه بازگردند. ولی در مورد قتل‌عام دسته جمعی آنها از قبل تصمیم گرفته‌شده بود. در یک نامه به قلم لاورنتی بریا، رئیس پلیس مخفی روسیه مورخ ۵ مارس ۱۹۴۰ به استالین پیشنهاد شده بود تا ۲۲هزار زندانی لهستانی کشته شوند.

این کشتارهای سریالی در فاصله زمانی بین ۳‌آوریل تا‌۱۹ می‌۱۹۴۰ صورت گرفتند. ۶هزار ‌نفر از اردوگاه استازکو، ۴هزار ‌نفر از استاروبیلسک، ۴۵۰۰‌نفر از کوزیلسک و حدود ۷هزار ‌نفر از مناطق غربی اوکراین و روسیه سفید. تنها ۳۹۵ زندانی از این قتل عام نجات یافتند که به اردوگاه یوخنف منتقل شدند. بعد از کشف گورهای دسته جمعی در سال‌۱۹۴۳، آلمان نازی از تراژدی کاتین به‌عنوان موضوعی تبلیغاتی علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق استفاده کرد. آلمان‌ها توانستند بدین طریق اعتبار روس‌ها را نزد افکار عمومی دنیا پایین بیاورند و برای مدتی کوتاه شبح غول کمونیسم را که نابودی زمین‌های متعلق به تمدن غربی را در سر داشت، در ذهن مردم جا بیندازند.



نسل کشی یا جنایت جنگی؟

اما سوالی که همیشه در ذهن باقی ماند این بود که چرا با انجام این قتل عام خونین موافقت شد؟ در دهه‌۱۹۳۰، قانون لهستان به‌گونه‌ای بود که هر فرد تحصیلکرده می‌بایست نقش فرمانده رزرو ارتش را هم عهده ‌دار می‌شد. بدین‌ترتیب فرماندهان گروهی مشتمل بر اساتید دانشگاهی، پزشکان، معماران، ریاضیدانان، وکلا، منجمان و دستکم فارغ‌التحصیلان و افراد متخصص بودند.
تصور می‌شود که استالین قصد داشت با این اقدام طبقه متفکر لهستان را به ‌طور کامل محو و نابود کند و معتقد بود که این عده مقابل ایدئولوژی کمونیسم استالینی سرتعظیم فرود نخواهند آورد یا شاید او در اندیشه یک انتقام شیطانی بود. در میان فرماندهان لهستانی، سربازهایی وجود داشتند که ۲۰‌سال قبل در دفاع از خاک لهستان مقابل ارتش سرخ شرکت کرده بودند و این خاطره‌ای نبود که از ذهن استالین به راحتی پاک شود.

رهبر وقت شوروی سابق می‌خواست با سربه نیست کردن این عده، در حقیقت لهستان را در آن مقطع زمانی و حتی در آینده فلج کند و مردم این سرزمین را از داشتن یک رهبر فرهیخته بی‌نصیب سازد. بدین‌ترتیب قتل‌عام درجه ‌داران ارتش بهترین راه ممکن برای از بین بردن طبقه حاکم بر اجتماع لهستان بود و به همین خاطر حتی بعد از این فاجعه، خانواده‌های قربانیان پراکنده و یا به سیبری و قزاقستان رانده شده و یا به سکوت اختیار کردن مجبور شدند. اعتراف‌های گورباچف نتوانستند تسکینی برای درد خانواده‌های قربانیان لهستانی باشد.
بعد از تحقیقاتی که یک دهه به طول انجامید و چند سال پیش خاتمه یافت، مقصران اصلی این فاجعه شناخته شدند ولی هیچ‌یک از آنها بعد از ۶۵‌سال دیگر در قید حیات نبودند. درحالی‌که در لهستان هنوز مردم از خود سوال می‌کنند که آیا این قتل عام نوعی نسل‌کشی یا جنایت جنگی نبوده؟ اسرار دولتی در روسیه، کماکان صدها سند موثق مربوط به این صفحه سیاه تاریخ را پوشانده‌اند. در فاصله سال‌های‌۱۹۹۱ تا‌۲۰۰۴ قوه قضائیه روسیه تحقیقاتی برای مشخص شدن مقصران اصلی این فاجعه انجام داد ولی در آخرین مرحله بررسی، این تحقیق بدون هیچ دلیل و توجیهی منتفی شد و واژه جنایت جنگی هم برای توصیف این واقعه مورد قبول قرار نگرفت.
ولادیمیر پوتین معتقد است که تنها منطق ممکن برای ارتکاب این قتل‌عام صرفا اشاعه ترس برای بیدارکردن وحشیانه‌ترین غرایض انسانی و تحریک یک ملت علیه ملتی دیگر و کسب نوعی سرپیچی کورکورانه و احمقانه بوده است. اظهارات نخست ‌وزیر روسیه در واقع اتهامی به رژیم استالین و محکوم کردن جنایات نازی‌ها مقابل ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق تلقی می‌شود.

پوتین اصرار زیادی دارد بر این نکته تاکید کند که در کاتین اجساد شهروندان شوروی سابق که در آتش سرکوبگر استالین در دهه‌۱۹۳۰ میلادی سوختند و سربازان ارتش سرخ که در زمان جنگ جهانی دوم از سوی آلمان‌ها به قتل رسیدند هم آرمیده‌اند و این منطقه تنها محل کشتار لهستانی‌ها نبوده است.
سکوت طولانی و دروغ‌های ۵۰‌ساله در مورد این فاجعه را نمی‌توان نادیده گرفت و این قتل عام را صرفا یکی از رویدادهای وحشیانه جنگ جهانی دوم تلقی کرد. جنایت رخ داده در کاتین فراموش شدنی نیست با اینکه میلیون‌ها نفر در سراسر جهان سالیان سال تصور می‌کردند که اتحاد جماهیر شوروی سابق و روسیه کمونیسم مظهر برابری و رفاه جمعی و صلح پایدار بوده است.

منبع : http://parspedia.epage.ir/fa/module.content_Page.37-04.html

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اخش عشکم ریخت دروغ گفتم اصلن دلم به ادمهای پاچه خوار دلم نمیسوزه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
استالین خیلی هم با حال بوده دمشگرو
حیف که با پیشوا با هم نساختند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تو شوروی سیاسمتمداری هم هست تو بهشت رفته باشه؟؟
هر کدومشون وحشی تر از قبلی
همه سیاستمداران شوروی بعلاوه ی این شکم گنده دودی فدای هیتلر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]تو شوروی سیاسمتمداری هم هست تو بهشت رفته باشه؟؟
هر کدومشون وحشی تر از قبلی
همه سیاستمداران شوروی بعلاوه ی این شکم گنده دودی فدای هیتلر[/quote]

جانا سخن از زبان ما میگویی

برای شادی روح پر فتوح پیشوای بزرگ آدولف هیتلر همه با هم هایل..هایل...هایل

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تاريخ مدرسه عبرت -------- چرا ديكتاتور هاي حال از گذشته عبرت نمي گيرند؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]تو شوروی سیاسمتمداری هم هست تو بهشت رفته باشه؟؟[/quote]

دوسته عزیز اونها کشور خودشون رو بهشت روی زمین معرفی میکردند دیگه چه نیاز به بهشت آسمانی !

:|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مردم شوروی در زمان استالین به درجه‌ای از لیبرازیسیون اجتماعی رسیدند. زنان تحصیلات کافی و مساوی و حقوق برابر کار داشتند. در ضمن پیشرفت‌های پزشکی زمان استالین طول عمر متوسط شهروند شوروی و کیفیت زندگی را وسیعا افزایش داد. سیاست‌های استالین حق تحصیلات و دسترسی به پزشکی رایگان را وسیعا در اختیار مردم قرار داد و عملاً اولین نسل رها از ترس تیفوس و مالاریا را به وجود آورد. این مریضی‌ها شدیدا کاهش داده شدند و طول عمر متوسط تا چند دهه افزایش یافت.

در زمان استالین در ضمن برای اولین بار زنان می‌توانستند بچه‌ها را در فضای امن بیمارستان به دنیا بیاورند. نسلی که در زمان استالین متولد می‌شد، اولین نسلی بود که تقریباً تماما باسواد بود. مهندسان برای آموزش تکنولوژی صنعتی به خارج فرستاده می‌شدند و صدها مهندس خارجی با قرارداد به روسیه می‌آمدند. راه‌های حمل و نقل پیشرفت یافت و راه آهن‌های جدید بسیاری ساخته شد. کارگرانی که بیشتر از حد مقررشان تولید می‌کردند، استاخانویست ها، پاداش‌های ویژهٔ بسیاری دریافت می‌کردند و در نتیجه می‌توانستند کالاهایی را بخرند که اقتصاد در حال رشد شوروی فراهم می‌کرد.

با وجود صنعتی سازی و تلفات عظیم انسانی در جنگ جهانی دوم و سرکوب ها، نسل زمان استالین شاهد رشد موقعیت‌های شغلی، بخصوص برای زنان، بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.