alala

و ناگهان ، چقدر زود ... دیر شد ، نگاهی به رویداد انفجار پایگاه موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بخشی از مصاحبه محسن رفيقدوست :
رفيقدوست با تاكيد بر اينكه "سپاه و ارتش به هيچ‌وجه با يكديگر اختلاف ندارند"، تصريح كرد: نه در سپاه و نه در ارتش و نه در ميان مردم، چنين عقيده‌اي كه سپاه و ارتش با يكديگر اختلاف داشته باشند، وجود ندارد، چون فرماندهي واحدي برسر آنها وجود دارد. مقام معظم رهبري اشراف كامل و دقيقي بر مسائل هر دو مجموعه دارند. اطلاعات ايشان از شخص شهيد تهراني‌مقدم و جزييات كار او براي من تعجب‌آور بود. اين حادثه (انفجار پادگان سپاه در بیدگنه) نیز قطعا يك انفجار بوده و دست خارجي در كار نبوده است. [color=#00BFFF]س[/color][color=#01BEFE]و[/color][color=#02BCFE]خ[/color][color=#03BBFD]ت[/color][color=#04B9FD] [/color][color=#06B8FC]م[/color][color=#07B6FC]و[/color][color=#08B5FB]ش[/color][color=#09B3FB]ك[/color][color=#0AB2FA]ي[/color][color=#0BB0FA] [/color][color=#0CAFF9]ج[/color][color=#0DADF9]د[/color][color=#0FACF8]ي[/color][color=#10AAF8]د[/color][color=#11A9F7]ي[/color][color=#12A7F7] [/color][color=#13A6F6]ب[/color][color=#14A4F6]ر[/color][color=#15A3F5]ا[/color][color=#16A1F5]ي[/color][color=#18A0F4] [/color][color=#199EF4]م[/color][color=#1A9DF3]و[/color][color=#1B9BF3]ش[/color][color=#1C9AF2]ك[/color][color=#1D98F2]‌[/color][color=#1E97F1]ه[/color][color=#1F95F1]ا[/color][color=#2194F0]ي[/color][color=#2293EF] [/color][color=#2391EF]د[/color][color=#2490EE]و[/color][color=#258EEE]ر[/color][color=#268DED]ب[/color][color=#278BED]ر[/color][color=#288AEC]د[/color][color=#2988EC] [/color][color=#2B87EB]د[/color][color=#2C85EB]ر[/color][color=#2D84EA] [/color][color=#2E82EA]د[/color][color=#2F81E9]س[/color][color=#307FE9]ت[/color][color=#317EE8] [/color][color=#327CE8]ت[/color][color=#347BE7]ح[/color][color=#3579E7]ق[/color][color=#3678E6]ی[/color][color=#3776E6]ق[/color][color=#3875E5] [/color][color=#3973E5]و[/color][color=#3A72E4] [/color][color=#3B70E4]ت[/color][color=#3D6FE3]و[/color][color=#3E6DE3]ل[/color][color=#3F6CE2]ي[/color][color=#406AE2]د[/color][color=#4169E1] [/color][color=#4067E2]ب[/color][color=#3F65E2]و[/color][color=#3E64E3]د[/color][color=#3D62E3] [/color][color=#3B60E4]و[/color][color=#3A5EE4] [/color][color=#395CE5]ا[/color][color=#385BE5]ي[/color][color=#3759E6]ن[/color][color=#3657E6] [/color][color=#3555E7]ت[/color][color=#3453E7]ح[/color][color=#3251E8]ق[/color][color=#3150E8]ي[/color][color=#304EE9]ق[/color][color=#2F4CE9]ا[/color][color=#2E4AEA]ت[/color][color=#2D48EA] [/color][color=#2C47EB]چ[/color][color=#2B45EB]ن[/color][color=#2943EC]د[/color][color=#2841EC] [/color][color=#273FED]ر[/color][color=#263EED]و[/color][color=#253CEE]ز[/color][color=#243AEE] [/color][color=#2338EF]ب[/color][color=#2236EF]ع[/color][color=#2135F0]د[/color][color=#1F33F1] [/color][color=#1E31F1]ب[/color][color=#1D2FF2]ا[/color][color=#1C2DF2] [/color][color=#1B2BF3]م[/color][color=#1A2AF3]و[/color][color=#1928F4]ف[/color][color=#1826F4]ق[/color][color=#1624F5]ي[/color][color=#1522F5]ت[/color][color=#1421F6] [/color][color=#131FF6]ت[/color][color=#121DF7]م[/color][color=#111BF7]ا[/color][color=#1019F8]م[/color][color=#0F18F8] [/color][color=#0D16F9]ب[/color][color=#0C14F9]ه[/color][color=#0B12FA] [/color][color=#0A10FA]پ[/color][color=#090EFB]ا[/color][color=#080DFB]ي[/color][color=#070BFC]ا[/color][color=#0609FC]ن[/color][color=#0407FD] [/color][color=#0305FD]ر[/color][color=#0204FE]س[/color][color=#0102FE]ي[/color][color=#0000FF]د[/color].

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/113255/رفيقدوست-در-جريان-آموزش-حزب‌الله-از-سوي-سپاه-بوده‌ام

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]سوخت موشكي جديدي براي موشك‌هاي دوربرد در دست تحقیق و توليد بود و اين تحقيقات چند روز بعد با موفقيت تمام به پايان رسيد.[/quote]
پس از آخر معلوم شد شهید مقدم در حال آزمایش سوخت بوده اند .
پس فرضیه سوختی که با فناوری نانو بدست آمده بود را می توان متصور شد !

روحش شاد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]سوخت موشكي جديدي براي موشك‌هاي دوربرد در دست تحقیق و توليد بود و اين تحقيقات چند روز بعد با موفقيت تمام به پايان رسيد.[/quote]
پس از آخر معلوم شد شهید مقدم در حال آزمایش سوخت بوده اند .
پس فرضیه سوختی که با فناوری نانو بدست آمده بود را می توان متصور شد !

روحش شاد[/quote]
امین جان این موضوع خیلی وقت پیش انتشار پیدا کرده بود،چیزی جدیدی نیست،من به شخصه فکر می کنم سوختی که شهید طهرانی مقدم و همکارانشان در حال تست ان شهید شدند برای فرستادن موشک تا ان سر کره ی زمین کافی بود چون در زمان انفجار واقعآ موج مهیبی ایجاد کرد.
راستی فقط خدا می داند چه زمانی از این پروژه رونمایی می شود و......

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در این موارد اگر شاگردان و متخصصان خوبی در این زمینه تربیت شده باشد واقعا از خود سوخت و چند نوآوری ارزشش بیشتر است
امیدوارم این سردار عزیز شاگردان خوبی نیز برای ادامه راه تربیت کرده باشند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify][color=darkred][b]شهید تهرانی مقدم به روايت دخترش[/b][/color]

[color=darkblue]فرزند شهید تهرانی مقدم گفت: ما خود نیز ایشان را نمی شناختیم و پس از شهادت متوجه خدمات و بزرگی ایشان شدیم زیرا می‌توان گفت حتی بیشتر از اینکه جوانان ایرانی او را بشناسند، بسیاری از جوانان لبنان و فلسطین ایشان را می شناختند و در ایران نیز کسی بیشتر از مقام معظم رهبری وی را نمی شناختند.[/color]
به گزارش مشرق به نقل از آنا، فرزند شهید تهرانی مقدم گفت: تنها مقام معظم رهبری شهید تهرانی مقدم را می‌شناختند ضمن اینکه تلاش شبانه‌روزی این شهید در جهت توسعه صنعت موشکی کشورمان بسیار موثر بود.
فرزند شهید تهرانی مقدم با اشاره به اینکه شهید حسن تهرانی مقدم الگوی مناسبی برای جوانان امروز می تواند باشد ،گفت:پدر من تنها یک الگو برای خانواده نبود؛بلکه برای تمامی انسان‌های آزاده جهان می تواند الگوی مناسبی باشد.

وی افزود:ما خود نیز ایشان را نمی شناختیم و پس از شهادت متوجه خدمات و بزرگی ایشان شدیم زیرا می‌توان گفت حتی بیشتر از اینکه جوانان ایرانی او را بشناسند، بسیاری از جوانان لبنان و فلسطین ایشان را می شناختند و در ایران نیز کسی بیشتر از مقام معظم رهبری وی را نمی شناختند.
دختر شهید تهرانی مقدم گفت:به جوانان امروز باید بگویم در این دوره که جوانان حضور شهیدان را درک نکردند و زندگی به صورت بسیار مادی گرایانه دنبال می شود و توجهات به مقام و پول و مدرک افزایش یافته است؛جوانان باید بدانند کسانی بودند که در راه خدا،اسلام و نظام فعالیت می کردند و جان خود را نیز در این راه از دست داده اند.

وی با اشاره به اینکه رهبر انقلاب ایشان را با صفت سردار عالیقدر، دانشمند برجسته و پارسای بی ‌ادعا نام برده‌اند، گفت:هر کدام از این صفات برای ما حامل پیامی است و این پیام کسب علم و دانش و فناوری توام با زهد و تقوا و توکل است و این عوامل با هم عامل سازندگی است.
فرزند شهید تهرانی مقدم به حضور مقام معظم رهبری در منزل شهید تهرانی مقدم اشاره کرد و گفت:رهبر معظم انقلاب در زمان حضور خود نزد ما فرمودند:خودم مصیبت زده ام.این حاوی نکات مهمی است.
وی افزود:ضمن اینکه در دیداری که با همسر شهید مطهری داشتم،ایشان گفتند:مقام معظم رهبری با این سخن نشان دادند که واقعا یکی از یاران اصلی خود را از دست دادند.
وی اظهار داشت:تنها مقام معظم رهبری هستند که می توانند شهید تهرانی مقدم را معرفی کنند و همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند:ایشان سر تا پا اخلاص بود.
دختر شهید تهرانی مقدم تصریح کرد: پس از جنگ برای توسعه و بومی سازی صنعت موشک سازی شهید تهرانی مقدم بسیار زحمت کشید و ماموریت های گسترده ای می رفتند و این در حالی بود که بسیاری صراحتا مخالفت می کردند و می گفتندوقتی هیچی نداریم چگونه می خواهیم کار را جلو ببریم،اماعلیرغم این وضعیت ایشان با تلاش‌های شبانه‌روزی و با همکاری دوستان و دلسوزان ما در منطقه به عنوان قدرت اول صنعت موشکی مطرح کردند.

وی با اشاره به اینکه در بسیاری از مواقع پدرم را دیر به دیر می دیدم ،گفت:ایشان به ما می گفتند که الان نمیفهمید چه می‌کنم و این تلاش ها تا 15 تا 20 سال آینده مشخص خواهد شد و خدمات ایشان نیز هنوز به طور دقیق مشخص نیست که این ریشه در علل امنیتی دارد.
فرزند شهید تهرانی مقدم با اشاره به اینکه در حال نوشتن کتابی پیرامون زندگی شهید تهرانی مقدم است ،اظهار داشت:مهمترین نکته ای که شهید تهرانی مقدم بر آن تاکید می کردند پیروی محض از ولایت فقیه بود و همواره تاکید داشتند که تنها باید از مقام معظم رهبری پیروی کرد و نباید به دنبال گروه های مختلف بود.
وی هدف شهید تهرانی مقدم را ایجاد امپراطوری تشیع در جهان عنوان کرد و افزود: شهید تهرانی مقدم از نعمات دنیا استفاده کرد و همواره ظاهری بسیار آراسته داشت و به پوشش خود نیز بسیار توجه داشت و در ورزش نیز به صورت حرفه ای فعالیت می کردندو در چند فدراسیون عضو بودند.
دختر شهید تهرانی مقدم تاکید کرد:در بسیاری از مواقع بنا به گفته دوستان شهید،تلاش های شبانه روزی ایشان در محل هایی که برای تحقیقات بسیار سخت بود به ثمر می رسید.
وی افزود:شهید تهرانی مقدم تکفل بیش از 40 یتیم سید را بر عهده داشتند که این موضوع تا پس از شهادت ایشان محق بود؛ شهید تهرانی مقدم به لحاظ عاطفی و محبتی به حدی بود که تمام خانواده را به خوبی پشتیبانی می کردند.

فرزند شهید تهرانی مقدم با اشاره به اینکه ویژگی‌های این شهید بزرگوار من را برای نوشتن این کتاب مصمم کرد؛گفت: نوشتن این کتاب و سرگذشت فردی که می تواند الگویی برای جوانان باشد تکلیفی بود که در خود احساس کردم و اکنون سعی می کنم اطلاعات خود را در اختیار سایر نویسندگان و خبرنگاران قرار دهم.

[color=olive]۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱[/color]
منبع: مشرق‌نيوز
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/119976/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%AA-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%B4[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify][color=darkred] [b]شب خاطره پدر موشکی ایران برگزار می‌شود[/b][/color]

[color=darkblue]همزمان با ایام گرامیداشت حماسه سوم خرداد و به مناسبت یاد و خاطره شهید بزرگوار، دانشمند و پارسای بی ادعا، سردار سرلشکر شهید حسن طهرانی مقدم، مراسم شب خاطره ای برگزار می شود.[/color]
به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، مراسم شب خاطره سردار شهید حسن طهرانی مقدم، فردا در تالار اندیشه برگزار می شود. همزمان با ایام گرامیداشت حماسه سوم خرداد و به مناسبت یاد و خاطره شهید بزرگوار، دانشمند و پارسای بی ادعا، سردار سرلشکر شهید حسن طهرانی مقدم، مراسم شب خاطره ای برگزار می شود.
در این مراسم که با حضور خانواده شهید طهرانی، خانواده های معظم شهدا، فرماندهان لشکری و ... برگزار می شود، برخی از همرزمان شهید و یادگاران دوران دفاع مقدس نیز حضور خواهند داشت.
یادآور می شود، این مراسم فردا، پنجم خردادماه از ساعت 17 تا 20 در تالار اندیشه تهران واقع در تقاطع خیابان سمیه و حافظ(حوزه هنری) برگزار می شود.

[color=olive]91/03/04[/color]
منبع: خبرگزاری فارس
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910304000657[/align]

[color=violet] [size=9][i]ببخشید که ارسال متوالی دادم. تاپیک بالا بیاید.[/i][/size][/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify][color=darkred][b] مراسم شب خاطره شهید تهرانی مقدم برگزار شد[/b][/color]

[color=darkblue]مراسم شب خاطره شهید تهرانی مقدم با حضور جمعی از فرماندهان و همرزمان این شهید در سپاه پاسداران در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد.[/color]
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم شب خاطره سردار شهید حسن تهرانی مقدم امشب در تالار اندیشه حوزه هنری با حضور پرشور مردم و همرزمان شهید برگزار شد.
در این مراسم سردار سر لشکر محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران، سردار سلامی جانشین فرمانده سپاه، سردار امیر علی حاجی زاده قرمانده نیروی هوا فضای سپاه ، سردار نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین، حمیدرضا مقدم فر معاون فرهنگی سپاه و حجت الاسلام رحیمیان نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید حضور داشتند.
گفتنی است در این مراسم محمد کوثری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و از همرزمان شهید تهرانی ، سردار سلامی و حجت الاسلام رحیمیان به سخنرانی در خصوص ابعاد شخصیتی شهید تهرانی مقدم پرداختند.
رونمایی از کتاب " پاییز 63 " که روایت داستانی شهید تهرانی مقدم و جمعی از رزمندگان گمنام فرماندهی هوا فضای سپاه است بخش دیگری از برنامه های شب خاطره شهید تهرانی مقدم بود.

[color=olive]۱۳۹۱/۰۳/۰۵[/color]
منبع: خبرگزاري مهر
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1611704
********************

[color=darkred] سردار سلامی در همایش یادواره شهید طهرانی‌مقدم:
[b]هیچ پایگاهی در منطقه خارج از تیررس موشک‌های ایران نیست[/b][/color]

[color=darkblue] جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به اقدامات شهید طهرانی‌مقدم در زمینه موشکی گفت: امروز هیچ پایگاهی در منطقه وجود ندارد که خارج از تیررس موشک‌هایی باشد که الهام‌گرفته از تفکر این شهید بزرگوار هستند.[/color]
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم شب خاطره که عصر امروز (جمعه) به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطر شهید حسن طهرانی‌مقدم برگزار شد، با اشاره به خصوصیات و ویژگی‌های این شهید بزرگوار اظهار داشت: اگر شهید طهرانی‌مقدم در زمان تست موشک‌ها با شکست روبرو می‌شد این شکست نه تنها در روحیه او تأثیر منفی نداشت بلکه عزم او را برای ادامه کار محکم‌تر و مصمم‌تر می‌کرد.
سلامی با اشاره به اقدامات شهید طهرانی‌مقدم در خصوص موشک‌های زمین به زمین، زمین به هوا و بالستیک و تبدیل این موشک‌ها به موشک‌های نقطه‌زن زمینی و دریایی گفت: امروز هیچ پایگاهی در منطقه نیست که خارج از تیررس موشک‌هایی باشد که الهام گرفته از تفکر این شهید بزرگوار هستند. این پایگاه‌ها در هر جا که تصور کنید تحت برد موشک‌های ایران است.
جانشین فرمانده کل سپاه ادامه داد: در حالی که تن آمریکا و رژیم صهیونیستی در زمان شلیک موشک‌های این قهرمان نام‌آور به لرزه درمی‌آید، اما علیرغم این همه ابتکار، خلاقیت و آفرینش شهید طهرانی‌‌ مقدم هیچ چیزی را به نام خود ثبت نکرد و این یکی از مهمترین ویژگی‌های ایشان بود.

[color=olive]91/03/05[/color]
منبع: خبرگزاری فارس
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910305000744[/align]

[color=violet][i][size=9]ببخشید که ارسال متوالی دادم. تاپیک بالا بیاید.[/size][/i][/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify][color=darkred]گفت و گو با فرزند ارشد پدر موشکی ایران؛
[b]سوخت جامد موشک از ابتکارات شهید طهرانی مقدم بود[/b][/color]

[color=darkblue]یك بار كه در جلسه اي براي ارائه گزارش كارها خدمت رهبر رفته بود، همه مؤدب و آرام نشسته بودند و گزارش كارها را مي دادند. پدرم يك دفعه برمي گردد و مي گويد: آقا! مي داني چرا من اين قدر دوستت دارم، عاشقتم؟! چون تو فرزند اميرالمؤمنيني، چون راه ايشان را در جامعه دنبال مي كني، به همين خاطر، منم نوكرتم![/color]
به گزارش مشرق، رابطه زينب و پدر آنقدر آسماني است كه گويي در تمام اين 26 سال زندگي پدر در كنار او، تنها دانه هاي عشق در وجودش كاشته شده. به طوري كه حتي تصور يك لحظه ناراحتي پدر، آرامش را از وجودش مي گيرد. و زينب به رسم اين محبت وصف ناپذير ميان فرزند و پدر، دوست دارد زينت پدر باشد و مايه افتخار او. درست مثل همان سال هايي كه به عشق پدر حافظ قرآن شد و شور و خوشحالي او را مزه مزه مي كرد.
و اكنون نبود چنين كوه محبت و مهرباني براي او و خانواده سخت است، آن قدر سخت كه به حسين؛ برادرش مي گويد: «احساس مي كنم شلاق هاي زمانه دارد بزرگمان مي كند. بهم مي خورد و مي گويد بزرگ شو... خدا دوست داشت تا آن زمان ما را آنگونه ببيند؛ در رفاه و اوج شادي اما اكنون به گونه اي ديگر... »
تصورم از زينب طهراني مقدم، درست بود آرام و خيلي مؤدب. وقتي به جلوي در خانه شان رسيدم قاب سه نفره اي به تو لبخند مي زد؛ شهيد طهراني مقدم، شهيد مهدي نواب و شهيد محمد سلگي. گويي هرسه شان به استقبالت آمده بودند. عكسي كه بيانگر ارتباطي عميق ميان آنها بود چرا كه حتي در آن وادي هم نتوانستند خيلي دور از هم باشند. تمامي شهداي غدير در قطعه 50 به خاك سپرده شدند اما شهيد نواب و شهيد سلگي؛ دو محافظ و همراه هميشگي حاج حسن اين بار هم در نزديكي او و با فاصله كمي در همان قطعه 24 در خاك آرميدند.
مصاحبه زن روز با فرزند شهید مقدم يك مهمان هم داشت، محمدطه دو ساله؛ نوه شهيد. البته به قول خودش، آقا محمدطه. چرا كه پدربزرگ شهيدش هميشه او را با لفظ آقا خطاب مي كرد.

[b]¤ خانواده خيلي سخت اجازه مصاحبه مي دهند؛ به خصوص مادر، چرا؟[/b]
پدر نسبت به اين مسأله خيلي علاقه نداشتند. خودمان هم الگويمان را در گمنامي بابا قرار داديم. ديديم كه نبايد بگذاريم پدر گمنام بماند، اين يك رسالت است. پدر پتانسيل الگو شدن را دارد. از طرفي هم اگر ما چيزي نگوييم، خيلي ها حرف هايي درباره ايشان مي زنند كه خيلي موثق نيست، همان طور كه بعضي ازافراد كه سد راه كارهاي پدر بودند، الان صحبت هايي مي كنند كه خيلي شبيه حرف هايشان در زمان حيات پدر نيست!

[b]¤ زينب! هيچ فكر مي كردي كه فرزند شهيد شوي؟[/b]
نه، اصلا! البته بابا، مامان را آماده كرده بود. مادرم مي گفت من منتظر چنين روزي بودم. حتي زماني كه بعد از شهادت شهيد كاظمي رفته بود منزل شهيد، گفته بود مي دانم نفر بعدي من هستم! مامان، قشنگ اين احساس را داشتند اما من نه! هميشه مي گفتم بالأخره يك روز كار بابا تمام مي شود و اين انتظارهاي ما به سر مي رسد. الان با خودم مي گويم شايد اينكه كمتر در كنارمان حضور داشت براي ما بهتر شد. هنوز هم فكر مي كنيم سر كار است. دلم مي خواهد هميشه منتظرش باشم و حضورش را درك كنم. دوست ندارم به نبودنش عادت كنم و برايم عادي شود.

¤ به نظرت بايد چه كار كني كه برايت عادي نشود؟
به نظرم با گريه و زاري چيزي حل نمي شود. از همان روز اول هم احساس كردم كه بابا دوست ندارد ما گريه كنيم. بابايي كه هميشه شاد بود و ما را مي خنداند، الان هم دوست ندارد يك گوشه بنشينيم و گريه كنيم. ما بايد كاري كنيم كه به جاي يك حسن مقدم، يك ميليون حسن مقدم داشته باشيم. به نظرم الان وظيفه ما اين است كه به مردم بگوييم چنين آدم هايي هم در اين دوره بوده اند و مي شود اين گونه هم زندگي كرد.

[b]¤ گفتي كم بودن حضور پدر به تحمل فقدان كنوني او كمك مي كند، پس كار پدر طوري بود كه كمتر در كنار خانواده حضور داشت.[/b]
از همان اول. آن زمان كه جنگ بود، هيچ وقت نبود. طوري كه مادر مي گويد وقتي پدرت به ما سر مي زد، تو پدرت را نمي شناختي و غريبي مي كردي. بعد هم كه جنگ تمام شد مدام در سفرهاي خارجي بود تا بتواند فنون تخصصي كارش را ياد بگيرد. ما در بحث موشكي صفر بوديم. بابا ريز به ريز را خودش با سختي هاي بسيار ياد گرفت. چون ايران تحريم است اين فنون را به ما ياد نمي دادند. دقيقا از هيچ شروع كرد به ساختن، نه مونتاژ؛ همه چيز موشك را بومي كرديم. به همين سبب هم به ايشان مي گويند پدر موشكي ايران. با همه مخالفت هاي برخي كه به پدر مي گفتند ما علمش را نداريم، نمي توانيم چنين كاري را بكنيم، هميشه به همكارانش مي گفت شما با يك آمريكايي چه فرقي داريد؟! همان هوش و عقل را داريد اما شما يك چيزي بيشتر داريد كه او ندارد؛ شما شيعه هستيد و حضرت زهرا سلام الله عليها و اميرالمؤمنين عليه السلام را داريد كه مي شود به آنها توسل كرد.

[b]¤ خوب به كارهاي پدرت اشراف داري![/b]
به سبب نوشتن كتابي درباره پدر است. اين اطلاعات را از دوستان و همكاران پدر به دست آوردم. احساسم اين است كه اين كار وظيفه يكي از اعضاي خانواده است چراكه يك سري حرف ها را شايد به فرزند شهيد راحت تر بزنند تا يك خبرنگار.

[b]¤ در اين مدت كه شروع به جمع آوري اطلاعات كردي، به نكته و خاطره جالبي هم رسيدي؟[/b]
مراحل پرتاب كردن اولين موشك به گمانم خيلي جالب بود. ما يك سري موشك از قذافي گرفته بوديم اما او بعد از آنكه با ما مشكل پيدا مي كند، پشيمان مي شود و چون موشك ها سيستمي بودند، حدود 150 تا عيب روي اين موشك ها مي گذارد تا نتوانيم آنها را پرتاب كنيم. فكر كنيد! سال 63 يك جوان 25ساله (شهيد طهراني مقدم) به همراه يك گروه، 3ماه مي روند سوريه تا بتوانند اصول اوليه موشك را ياد بگيرند. آن زمان عده اي مي گويند شما جوان هاي خالص و نخبه حيف است، دنبال كاري رفته ايد كه صددرصد انجام نمي شود! اما همين جوان ها آن 150عيب را پيدا و برطرف و موشك را پرتاب كردند!
بابا هميشه مي گفت ما چرا بايد محتاج ديگران باشيم و به آنها التماس كنيم. بايد براي خودمان باشيم و الان كاري كرده كه كشورهاي اطراف، محتاج موشك هاي ما هستند. هميشه مي گفت ما بايد براي عزت تشيع كار كنيم. جمله قشنگي داشتند؛ «ما بايد امپراتوري تشيع ايجاد كنيم.» هيچ وقت نمي گفت اين موشك ها مال ماست يا حتي بگويد مال ايران است بلكه هميشه از عزت تشيع مي گفتند. اين قدر ديدشان بزرگ بود!

[b]¤ خب برگرديم به بحث نبودن هاي پدر. خسته نمي شديد از اين نبودن ها؟[/b]
يك وقت هايي خسته مي شديم. مي گفتيم، بابا! همه هستند، تو نيستي! بچه هاي ديگر پدرهايشان هميشه هستند. حتي خواهر كوچك ترم مي گويد، من هميشه آرزو داشتم، بابا يك بار با ماشين بيايد مدرسه دنبالم! من هم اين آرزو را داشتم. به خصوص وقتي پدر آدم، شيك پوش باشد و مرتب و هميشه اهل بگو و بخند. خب برايمان عزت بود داشتن چنين پدري. اما پدر مي گفت، من دارم يك كار خيلي مهم براي امام زمان انجام مي دهم تا زماني كه ايشان آمد، با سلاح هاي ما كار كند. اين ها را مي گفت و با شوخي و خنده ما را راضي مي كرد.
¤ واقعا قانع مي شديد؟!
اين قدر قشنگ مي گفت؛ با شور و نشاط و انرژي. مي گفت ما يك روز اسرائيل را نابود مي كنيم. با همين سلاح هايي كه خودمان مي سازيم، اسرائيل را به خواري مي كشيم. الان اين طوري فكر نكنيد كه من نيستم و شما تنها هستيد، همه اين كارها براي امام زمان است. شما هم در اجر اين كارها سهيم هستيد. خيلي خوش بيان بود. علاوه بر اينها هر زمان كه پدر منزل بود هميشه ما يا در كوه و دشت بوديم يا مي رفتيم خريد. همه جا گروهي مي رفتيم و هيچ فرقي بين من كه ازدواج كرده ام با بقيه نبود.

[b]¤ خواهرت، زهرا چطور؟ او كه فقط 6 سال دارد هم با اين نبودن ها كنار مي آمد؟[/b]
آن زمان هايي كه پدر در كنارمان بود، آن قدر حضورش كيفيت داشت و آنقدر به ما خوش مي گذشت و محبت مي كرد كه تمام آن نبودن ها را جبران مي كرد. يك وقت هايي پدر حدود 11 يا 12 شب مي آمد منزل. با آنكه خسته بود، چشم هايش قرمز شده بود مثل خون و معلوم بود كه سركار چند شب نخوابيده، وقتي كه مي ديد محمدطه و زهرا منتظرش هستند، با آنها شروع مي كرد به بازي. گاهي حتي فرصت نمي كرد كه كيفش را زمين بگذارد. مي ديدي حدود نيم ساعت، يك ساعت با بچه ها بازي مي كند. تازه بعد از آن همه بازي به هواي قايم موشك مي رفت لباسش را سريع عوض مي كرد.
پدر فقط منتظر بهانه بود كه جشن بگيرد. كوچك ترين موفقيت در كارهاي ما را بزرگ مي كرد، مدام قربان صدقه مان مي رفت. اگر مدتي عيد يا مناسبتي نبود، خودش جشن مي گرفت، طوري كه خواهر كوچك ترم ياد گرفته بود با هر عيدي خانه پر مي شود از بادكنك و كاغذكشي، خانه پر بود از شادي و نشاط.

[b]¤ در مورد مسائل عبادي و تربيتي پدر چطور رفتار مي كرد؟[/b]
هيچ وقت نمي گفت؛ زينب چادر سرت كن، بيا نماز بخوان. اصلا! آن قدر نماز خواندنش قشنگ بود كه همه ما دوست داشتيم نماز بخوانيم. مثلا در مورد حجابمان، آن قدر كه بابا را دوست داشتيم همين كه مي ديديم او دوست دارد ما كاري را انجام دهيم، بدون آنكه بگويد، انجام مي داديم. حتي كاري نداشتيم كه بدانيم دليل و فلسفه اش چيست! مثلا در ماه رجب و شعبان و رمضان كه عبادت هايش خيلي بيشتر مي شد، نيمه شب ها از صداي نماز خواندنش بيدار مي شديم. آن قدر قشنگ راز و نياز مي كرد كه خجالت مي كشيديم، چرا ما خوابيده ايم! يك بار نشد كه بگويد شما هم بيدار شويد. آن قدر خالصانه و عاشقانه عبادت مي كرد كه روي ما اثر مي گذاشت.
به بابا مي گفتم اگر ما يك كار خوب انجام دهيم، فكر نمي كنم كه به خود ما ثوابي برسد! چون هنري نكرده ايم، همه را تو در وجود ما گذاشته اي. از بس كه اين رفتارها را درتو ديده ايم، به طوري كه اگر كسي نماز اول وقتش را نخواند احساس مي كنم انگار نمازش قضا شده! به بابا مي گفتم اگر ما شب ها وضو مي گيريم و مي خوابيم يا دعاي سمات مي خوانيم، ثواب همه اين ها به شما مي رسد.
واقعا همه چيز را با رفتارش در وجود ما كاشت، نه با گفتار.

[b]¤ يعني واقعا هيچ تذكري بهتان نمي داد؟[/b]
قطعا شيوه برخورد با دختر و پسر فرق دارد. پدر با حسين به كوه مي رفت و با او صحبت مي كرد اما با دخترها، نه! خيلي لطيف تر و ملايم تر رفتار مي كرد، واقعا احساس مي كردي با يك گل برخورد مي كند.

[b]¤ از رابطه پدر و مادربا هم، برايمان بگو.[/b]
رابطه واقعا عاشقانه داشتند. وقتي همسرم تازه وارد خانواده ما شده بود، تعجب مي كرد و مي گفت، مامان و بابات چقدر همديگر را دوست دارند! ادبيات كلامي شان با هم آن قدر زيبا و قشنگ بود؛ در خطاب كردن، حرف زدن. هر سال سالگرد ازدواجشان را جشن مي گرفتند و (با خنده) دوباره حلقه دست هم مي كردند؛ اين قدر عاشقانه! حتي در مورد نبودن هاي بابا و سختي هاي زندگي، مادر يك بار هم گلايه نكرد.
ما به لحاظ امنيتي هر جايي نمي توانستيم برويم به خصوص بعد از شهادت شهيد صياد، صد بار جا عوض كرديم چون منافقين دنبال پدر بودند. قشنگ يادم هست كه اسباب كشي هايمان يواشكي، نصف شب ها بود. تا دبيرستان حدود 10 تا مدرسه عوض كردم، كاملا خانه به دوش بوديم. فكر كنيد! پدرم نمي توانست هر جايي برود، مثل خيلي ها دلش مي خواست برود كربلا، اما نمي شد، مادرم فقط به عشق بابا، هيچ جا نمي رفت.

[b]¤ سفر تفريحي را آدم يك جوري با خودش كنار مي آيد كه تنها مزه نمي دهد اما سفرهاي زيارتي شايد، نه! يعني مادر حتي آن ها را هم اگر بابا نبود، نمي رفت؟[/b]
نه! مامان مي گفت بدون بابا دلم نمي آيد بروم، مزه نمي دهد. همين2 يا 3 سال پيش نوبت حج تمتعي كه خودشان ثبت نام كرده بودند، شد. هديه اي نبود چون بابا اصلا آدمي نبود كه از اين موقعيت ها و اين چيزها استفاده كند. به خاطر كار پدر چند سالي عقب انداختندش به طوري كه گفتند اگر امسال نرويد، باطل مي شود. همه كارهايشان را كردند و ساكشان را هم بستند. درست شب قبل از حركت به بابا گفتند شما نمي توانيد برويد! چون آن سال چند تا دانشمند را آنجا گرفته بودند. نمي دانيد چه حالي شد! بابا گفت اشكال ندارد، قسمت نبود.
مادر خيلي ناراحت بود و با ناراحتي رفت. در مكه وقتي اعمالشان را انجام داد، درست روز آخر خواب آقاي خامنه اي را مي بيند كه چند خانم نوراني هم كنارشان ايستاده بود، مادر به ايشان مي گويد، حسن آقا اين همه سال منتظر بود اما نتوانست بياد! آقا هم مي گويند، نه او هميشه اينجاست. بعد همان ساكي كه بابا براي سفر بسته بود را نشان مي دهند و مي گويند نگاه كن، اين هم ساكش. وقتي مادر اين خواب را تعريف كرد، پدر خيلي خوشحال شد.

[b]¤ بابا نسبت به اين همه فداكاري مادر، چه واكنشي نشان مي داد؟[/b]
بابا واقعا از مادرم راضي بود و هميشه اين رضايت را ابراز و از مادر قدرداني مي كرد كه من اكثرا نيستم و شما تمام اين سختي ها و خانه به دوشي ها را تحمل مي كني. كارهاي بچه ها هميشه به عهده شما بوده است. چون از همان اوايل زندگي شان، بابا 3 ماه، 3 ماه يا 6 ماه، 6 ماه نبود و جالب است بدانيد كه مامان يك دفتر دارد كه تمام خاطرات آن دوران را در آن يادداشت كرده است. مامان مي گويد براي اين خاطراتم را يادداشت مي كردم كه اگر شما بچه ها پرسيديد كه مگر تو بابا را دوست نداشتي كه اين قدر از او دور بودي، اينها را به عنوان مدرك نشانتان بدهم و بگويم كه چقدر دوستش داشتم.

[b]¤ ازرابطه پدر و همسرت هم برايمان بگو.[/b]
بعضي دامادها، پدرخانم شان مثل كوه مي مانند برايشان و زماني كه فوت مي كند، انگار مي شكنند و پشتشان خالي مي شود.
پدرم فقط پدرهمسرش نبود، به قول خودش، اسوه اش بود، مرادش بود. هميشه مي گفت دوست دارد مثل پدرم شود و جالب است، الان همه مي گويند چقدر شبيه پدرت شده! پدرم هم مثل پسرش دوستش داشت. در مراسم تشييع همه بيشتر حواسشان به او بود، اين قدر كه حالش بد بود. الان هم خيلي كارها را به عشق بابا انجام مي دهد.

[b]¤ كدام ويژگي ازپدرت براي همسرت خيلي خاص بود؟[/b]
همت و تخصص پدر و كوتاه نيامدن از هدفش. پدر فردي نبود كه همين طوري همه چيزش را به پاي كسي بريزد اما اگر مي ديد او پتانسليش را دارد، چرا. بابا در محيط كار هر چه جوان بود، دور خودش جمع كرده بود. هميشه مي گفت دركشورهاي جهان سوم، كار كردن راحت نيست چون يك عده هستند كه مدام جلوي پايت سنگ مي اندازند و مي گويند نمي شود، ما نمي توانيم اما او با همه اين شرايط كار مي كرد. پدر آن قدر به اين جوان ها كه همگي متولد دهه 60 بودند، عزت نفس و ميدان داد كه الان توانسته اند چنين كارهاي عظيمي را انجام دهند، كارهايي كه به لحاظ مسائل امنيتي نمي توان آنها را بازگو كرد.

[b]¤ در رابطه با اين همت و كوتاه نيامدن از هدف، دوستان بابا خاطره اي را برايت تعريف كرده اند؟[/b]
براي سوخت موشك ها به مشكل برخورد كرده بودند، قرار مي شود يك مهندس شيمي براي كمك بيايد. آن مهندس بعد از كلي ناز كردن و گرفتن مبلغ هنگفتي بالأخره مي آيد. اما وقتي مي بيند شرايط خيلي سخت است، كار را رها مي كند و مي رود.
بابا خيلي از اين قضيه ناراحت مي شود و مي گويد چرا ما بايد محتاج چنين افرادي باشيم؟! دوستان بابا مي گويند خودش تك و تنها در طول ماه ها و ساعت هاي پياپي به آزمايشگاه مي رفت و اين مواد شيميايي را با هم تركيب مي كرد! دوستانشان مي گويند، آن قدر بوي اين مواد شيميايي بد و وحشتناك بود كه كسي اصلا نمي توانست از كنار سوله اي كه پدر آنجا كار مي كرد، رد شود!
گاهي آن قدر هواي آنجا گرم مي شد كه ماسكش را هم برمي داشته! دوستانش مي گفتند قطعا اگر همين قضيه شهادت برايشان رخ نمي داد، در آينده اين مواد شيميايي اثراتش را مي گذاشت. بابا خودش تنها مي رفت آنجا كار مي كرد تا بالأخره توانست مبتكر سوخت جامد موشك شود! به همين سبب بود كه آقا فرمودند، دانشمند برجسته.

[b]¤ از روزي كه آقا آمدند منزلتان برايمان مي گويي؟[/b]
روزي كه آقا آمدند منزلمان، آن قدر حس ايشان سنگين بود كه گفتند من مصيبت زده هستم. به طوري كه خانم شهيد مطهري به ما گفتند امام خميني هم، زماني كه آقاي مطهري شهيد شدند، به ما گفتند من به شما تسليت نمي گويم شما بايد به من تسليت بگوييد! خانم مطهري گفت: آقا هم آن روز دقيقا همين طوري بودند. ما از اين ناراحتي آقا، ناراحت بوديم. اگر يادتان باشد عيد غدير آن سال آقا سخنراني نكردند. حتي روز سوم هم كه باز آمدند منزلمان، باز ناراحتي آقا برايمان خيلي سخت بود. البته من فكر مي كنم علاقه بين پدر و آقا كاملا دوطرفه بوده است.

[b]¤ شهيد هم از احساسش نسبت به رهبر صحبتي كرده بود؟[/b]
بابا خيلي آقا را دوست داشت، خيلي. حتي در قضيه سال88، به ما مي گفت، بچه ها! فقط ببينيد آقا چه مي گويند، درست پشت سر آقا حركت كنيد. به حرف هيچ احدالناس ديگري گوش نكنيد. حالا مي بينيم كه اين احساس عاشقانه اي كه بابا نسبت به آقا داشت، كاملا دوطرفه بوده است.
بابا تعريف مي كرد، يك بار كه در جلسه اي براي ارائه گزارش كارها خدمت رهبر رفته بود، همه مؤدب و آرام نشسته بودند و گزارش كارها را مي دادند. پدرم يك دفعه برمي گردد و مي گويد: آقا! مي داني چرا من اين قدر دوستت دارم، عاشقتم؟! چون تو فرزند اميرالمؤمنيني، چون راه ايشان را در جامعه دنبال مي كني، به همين خاطر، منم نوكرتم!
دقيقا با همين ادبيات! به قول خودش ادبيات طهراني ها! آقا هم همان وسط پيشاني بابا را مي بوسند. پدر آن چيزي را كه مي گفت واقعا از عشق و درونش بود، براي همين به دل مي نشست.

[b]¤ وقتي رهبر به شهيد گفتند «پارساي بي ادعا»، چه احساسي داشتي؟[/b]
ما مي دانستيم كه بابا خيلي مؤمن است، خيلي آدم خوبي است اما اينكه آقاي خامنه اي بفرمايند؛ «پارساي بي ادعا»، خب! خيلي حرف است يعني اين آدم اين قدر عبادت و تقوايش كامل است، البته با وجود اين ويژگي ها اصلا آدم تك بعدي نبود.

[b]¤ يعني چي آدم تك بعدي نبود؟[/b]
ايشان آدمي بود كه واقعا از زندگي دنيايي بهره عالي را مي برد، نه اينكه بگويم مادياتش در حد خيلي عاليت بود اما واقعا از زندگي اش لذت مي برد. ما هر چه خاطره در ذهن مان از اين فرد داريم، فقط خوشحالي، شادي، تفريح، مهرباني، عشق و محبت است. همين فرد كه از دنيا به نحو كامل و كافي استفاده مي كند، از آن طرف عبادت و تقوايش را كامل داشت، گريه هاي شبش را داشت. از آن طرف، يك لحظه خنده از لبش نمي رفت. همين آدم با اين همه مشغله و اوج فشار كاري جزوء هيئت رئيسه كوهنوردي بود و براي كوهنوردي به دماوند مي رفت، حتي دوست داشت اورست و كليمانجارو را هم فتح كند اما به لحاظ مسائل امنيتي، اجازه نداش. ايشان جزو هيئت مديره فوتبال بود.علاوه بر اين پدر در واليبال هم لوح تقدير زياد گرفته است.

[b]¤ پس بايد بگويم، پدرت در هيچ قالبي نمي گنجيد![/b]
دقيقا! پدر آن قدر مهربان و جذاب بود كه همه مي توانستند با او ارتباط برقرار كنند. خودش را محدود نمي كرد. بگذاريد يك خاطره برايتان تعريف كنم؛ يك روز در باغ يكي از دوستان بابا، مهمان بوديم. از دوستان قديمي شان بودند. شايد بتوانم بگويم 180 درجه با هم فرق داشتند. من با خنده به بابا مي گفتم، كسي باورش مي شود كه شما چنين دوست هايي هم داشته باشي؟! آخه شما چه نقطه اشتراكي با آنها داريد؟! تازه اين قدر هم تحويلشان مي گيري! حواست بهشان هست، طوري كه هر كدام فكر مي كنند بهترين و صميمي ترين دوست شما هستند!
باورتان نمي شود با آنكه آنها به لحاظ اعتقادي كاملا با بابا فرق داشتند اما نوع برخورد محترمانه پدرباعث شده بود كه فوق العاده با احترام با پدر رفتار كنند. همين هايي كه شايد بلد نبودند نماز بخوانند، وقتي بابا دعاي سمات مي خواند، آمده بودند پشت سر بابا نشسته بودند و دعا مي خواندند! واقعاً خودش را در هيچ قالبي محدود نمي كرد، چنين آدم هايي در قشر مذهبي كم پيدا مي شوند. او روحيه شادي و عشق را به همه مي داد به همين خاطر همه عاشقش مي شدند.

[b]¤ اين تك بعدي نبودن را از شما هم مي خواستند؟[/b]
من دبيرستانم يك مدرسه فوق العاده مذهبي بود و علاقه زيادي هم داشتم الهيات بخوانم اما بابا مي گفت جامعه فقط اين ها نيست. بهتر است قشرهاي ديگر را هم ببيني. دوست نداشت يك بعدي بودنمان را؛ آن افرادي كه فقط خودشان را قبول دارند. چون وقتي آدم فقط با يك گروه باشد، نگاه درستي به جامعه ندارد. دوست داشت نگاه باز و درستي داشته باشيم. من كارشناسي را جامعه شناسي خواندم كه تجربه خوبي بود و بعد در ارشد، علوم قرآني. الان مي بينم كه چقدر نگاهشان درست بود.
بابا به علم خيلي اهميت مي داد، مي گفت فقط دكترا. حتي مادر هم الان استاد حوزه هستند. وقتي ازدواج كردم پدر به همسرم هم تأكيد كرد كه درسش را ادامه دهد. مي گفت نه اينكه فقط مدرك بگيريد بلكه در كارهايتان خلاقيت داشته باشيد. هميشه احساس مي كرد كه خيلي نسبت به اين كشور مسئوليت دارد. براي همين هم بود كه آقاي خامنه اي گفتند حاج حسن هر قولي به من داد عمل كرد.

[b]¤ با اين توضيحات بارزترين ويژگي پدرت چي بود؟[/b]
رفتاركريمانه پدر. روزي نبود كه در خانه ما بسته باشد. آنقدر نيازمند مراجعه مي كرد، نه فقط در باب مسائل مالي، بلكه در خيلي امور از بابا مشورت مي گرفتند. به محض اينكه شب پدر مي آمدند، زنگ در بود كه به صدا در مي آمد. انگار كشيك مي دادند تا پدر بيايد. بابا با آن كه خسته و كوفته بود اما باز ساعت ها دم در بود! مامان مي گويد، الان فكر مي كنم شايد پدرت راحت شد، چون مواقعي كه كاري ازدستش برنمي آمد خيلي اذيت مي شد و تحت فشار بود.
جالب است خيلي ها بهمان مي گويند الان مي آييم دم درخانه تان اما در نمي زنيم، همان پشت در مي نشينيم و به ياد آن وقت هايي كه حاجي به حرف هايمان گوش مي داد، گريه مي كنيم!
به نظرم الان كه بابا شهيد شده، اتفاقا دستش بيشتر باز شده، خيلي ها مي گويند كه ما به حاجي توسل مي كنيم و حاجت هايمان را هم مي گيريم.
ويژگي بارز ديگر بابا اين بود كه كوچك ترين خوبي فرد را بزرگ مي كرد و به ديگران مي گفت. اين قدر بزرگ مي كرد كه تو با خودت فكرمي كردي، چه كار كردي! تو دنياي الان كه آدم ها سعي مي كنند اصلا خوبي هاي تو را به روي خودشان نياورند يا حتي خيلي كوچك نشان بدهند، اين ويژگي بابا خيلي جالب بود.
ويژگي بارز ديگر پدر، احترام بسيار فوق العاده به مادرش بود. پدربزرگ فوت كرده بود. پدر مدام دست و پاي مادرش را مي بوسيد، قربان صدقه اش مي رفت؛ خاكسار بود!

[b]¤ خودت هم در طول اين مدت به بابا توسل كردي؟[/b]
خيلي. گاهي قشنگ به دلم مي افتد كه 2ركعت نماز برايش بخوانم. (با خنده) خيلي زمان نمي برد كه به بابا مي گويم: بابا! لااقل بگذار 24 ساعت بگذرد بعد كارم را درست كن! كلا بعد از شهادت، بابا كاملا تو زندگي ام حضور دارد و احساسش مي كنم.

[b]¤ جالبه، خيلي از خانواده شهدا روي اين مسأله تأكيد مي كنند؛ حضور شهيدشان بعد ازشهادت. مي تواني برايم يك مصداق بياوري؟[/b]
من خيلي خواب بابا را مي بينم. به محض اين كه كاري برايش انجام مي دهم، به خوابم مي آيد و تشكر مي كند. حتي گاهي قبل از اينكه آن كار را نجام دهم! (با خنده) روحيه اش را هنوز از دست نداده.
اما مصداق؛ يك روز، مراسمي دعوت بوديم، بندگان خدا خيلي اصرار كرده بودند كه برويم، اما من خيلي سختم بود و نمي توانستم خودم را راضي كنم كه بروم. يك روز سه شنبه عصر رفتم سر مزار بابا. كلي گريه كردم و گفتم: من چي كار كنم، هم دلم رضا به رفتن نيست و هم از طرفي نرفتنم بد است و آنها ناراحت مي شوند. همان شب خواب بابا را ديدم. من گريه مي كردم و بابا هم نوازشم مي كرد. بهم گفت: زينب! دوست دارم مهماني را بروي و لباس نو هم بخري!
فكر كنيد آن روز برف خيلي سنگيني در تهران آمده بود و من مانده بودم چطور با يك بچه كوچك بروم لباس بخرم! با هر سختي بود رفتم اما نمي دانم چطوري شد كه فراموش كرده بودم پول بردارم! به مادر كه زنگ زدم، اتفاقا همان نزديكي ها بود. بهم گفت چون امروز عيد است من نيت كرده بودم براي همه شما هديه بخرم! حالا فكر مي كنيد پولي كه مادر با آن برايم لباس خريد چه پولي بود؟ حقوق آن ماه پدر بود! يعني خود پدر، برايم لباس خريد! به خودم مي گفتم چه اتفاق ديگري بايد بيفتد كه من باور كنم، كه هست و واقعا حضور دارد؟!

[b]¤ زينب! دخترها معمولا وقتي ازدواج مي كنند و مي خواهند از خانه پدرشان بروند، خيلي برايشان سخت است. معمولا حرف هاي پدر، چنين مواقعي خيلي آرامش بخش است. تو هم كه اين قدر بابايي هستي. يادت هست پدرت چي بهت گفت تا دلت آرام شود؟[/b]
بابام كه بدتر بود! اگر بدانيد ما چه مصيبتي داشتيم! قبول نمي كرد، نه اينكه با همسرم مشكل داشته باشد، اصلا كلا هر وقت خواستگار مي آمد، بابام عزا مي گرفت. اگر ازدواج سنت پيامبر نبود، اصلا نمي گذاشت ازدواج كنم. فاطمه، خواهرم تعريف مي كند كه بابا تا مدت ها بعد از رفتن تو بي قرار و بيشتر تو خودش بود. پدرم تا چند وقت بعد از ازدواجم هنوز با همسرم سرسنگين بود. طوري كه ديگران هم مي گفتند! بعد كم كم خيلي راحت شدند با هم.

[b]¤ وقتي محمدطه به دنيا آمد، واكنش پدرت چه بود؟[/b]
خيلي خوشحال شده بود به خصوص كه فهميد پسر است، جشن گرفت. بابا خيلي روحانيت را دوست داشت اما ما اصلا روحاني در فاميلمان نداريم. مي گفت اين بايد عالم دين شود؛ مرجع تقليد شود. (باخنده) حتي هميشه مي گفت حالت سر محمدطه خيلي براي عمامه خوب است! وقتي هم كه آقاي خامنه اي آمدند منزلمان، به ايشان گفتم خيلي دعا كنيد محمدطه عالم دين شود چون پدرم خيلي دوست داشت. وقتي محمدطه به دنيا آمد، جمعه بود و اولين دعاي سمات را بابا در گوش او خواند.

[b]¤ آخرين تصويرت ازپدرت؟[/b]
درست روز قبل از شهادتش، رفته بوديم بيرون. كلي گفتيم و خنديديم. نزديكي هاي ظهر بابا گفتند كه مي رود نمازجمعه و زود برمي گردد. امكان نداشت كه نماز جمعه اش ترك شود. ما هرچه اصرار كرديم، به شوخي مي گفتيم بابا! حالا كه امروز دارد اين قدر خوش مي گذرد، نرو. ما قول مي دهيم به هيچ كس نگوييم اما آخر سر هم قبول نكرد كه نرود. قول داد كه تا 3 برگردد كه اتفاقا سر ساعت برگشت. ناهار را خورديم و قرارشد كه زود برگرديم منزل كه پدر برود سر كار.
بابا روي لباس پوشيدنش حساس بود. هركسي كه ايشان را مي شناخت، مي گويد كه او خيلي شيك و مرتب بود. آن روز هم حسابي شيك كرده بود؛ شلوار قهوه اي، كت خردلي با يك پيراهن آجري و كفش هاي قهوه اي واكس زده. حالا فكرش را بكنيد، داشت مي رفت بيابان اما معتقد بود هميشه بايد مرتب و شيك باشد. مفاتيحش را هم همراهش برد تا در طول راه دعاي سماتش را بخواند.

[b]¤ الان كه بي تاب مي شوي و دلت خيلي تنگ مي شود، چطور خودت را آرام مي كني؟[/b]
بيشتر به اين خاطر كه نتوانستم از ايشان استفاده كنم، بي تاب مي شوم. با خودم مي گويم چنين آدمي كنار من بوده ومن مدام مي گفتم بابا! از فلان شهيد بگو. هيچ وقت از خودش نپرسيدم. الان موقع كتاب نوشتن چيزهايي را مي فهمم كه خيلي غبطه مي خورم و بي تاب مي شوم. اما آن چيزي كه آرامم مي كند، اين آيه است:
« و الّذين آمنوا و اتّبعتهم ذرّ يّتهم ب يمان ألحقنا ب ه م ذرّ يّتهم و ما ألتناهم م ن عمل ه م م ن شي ء كلّ امر ئ ب ما كسب رهيأ »¤
آنهايي كه خيلي جايگاهشان بالا است، فرزندانشان را بهشان ملحق مي كنيم با آنكه فرزندانشان خيلي پايين تر از آنها هستند و خداوند در ادامه آيه مي فرمايند: به خاطر اينكه فرزندانشان را به آنها ملحق مي كنيم از عمل آن فرد كم نخواهيم كرد. دلم به همين آيه خوش است. يك چيزي از درونم فرياد مي زند، اگر الان دلت تنگ شده و نمي تواني ببيني اش حداقل يك كاري كن كه يك روزي بتواني او را ببيني.

[b]¤ و سوال آخر؛ به نظرت يك فرزند شهيد حتما بايد مثل پدرش باشد؟ چرا جامعه چنين تصوري دارد، نمي شود خط فكري اش فرق داشته باشد؟[/b]
(با خنده) نمي دانم ولي تا حالا كه خيلي شده! سني كه پدرش را از دست مي دهد مهم است اما به نظرم نقش مادر خيلي مهم تر است. حتي در زمان حيات پدر، اين مادر است كه با رفتار، نه گفتار خودش، نشان مي دهد كه چقدر بچه بايد به پدرش احترام بگذارد. حتي اگر پدر نقصي دارد، مادر بايد پوشاننده آن نقص باشد. ما در زندگيمان از مادرم ياد گرفتيم كه همه چيز را و بهترين ها را بابا مي داند. البته فرق امثال من با بقيه فرزندان شهدا اين است كه ما بيشتر توانستيم از وجود پدر استفاده كنيم. پس وظيفه ما خيلي سنگين تر است نسبت به كساني كه يك سال بيشتر نداشتند كه پدرشان را از دست دادند! اما من فكر مي كنم چون پدرم عاشقانه به ما محبت مي كرد، اصلا نمي توانم راهي غير از ايشان را در پيش بگيرم.

[color=olive]۱۶ خرداد ۱۳۹۱[/color]
منبع: مشرق‌نيوز
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/125603/%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B7%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D9%88%D8%AF[/align]

[color=violet][i][size=9] ببخشید که ارسال متوالی دادم. تاپیک بالا بیاید.[/size][/i][/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]تصاوير منتشر شده زير (كه جزئيات بيشتري نسبت به تصاوير منتشر شده قبلي دارند) توسط ماهواره تصويربرداري قدرتمند ووردويو-2 گرفته شده‌اند. در اين تصاوير كه مربوط به قبل و بعد از حادثه هستند به خوبي مي‌توان قدرت انفجار را درك كرد.[/font][/size]

[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b][color=#ff0000][size=4]منبع تصاوير:[/size][/color][/b][/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b][url="http://www.satimagingcorp.com/gallery/worldview-2-iran-missile-facility-destroyed.html"]http://www.satimagin...-destroyed.html[/url][/b][/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b][url="http://www.satimagingcorp.com/gallery/worldview-2-iran-missile-facility.html"]http://www.satimagin...e-facility.html[/url][/b][/font][/size]
[center]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/worldview-2-iran-missile-facility-destroyed.jpg[/img][/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://www.satimagingcorp.com/galleryimages/worldview-2-iran-missile-facility-destroyed.jpg"]http://www.satimagin...y-destroyed.jpg[/url][/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://www.satimagingcorp.com/gallery/worldview-2-iran-missile-facility-destroyed.html"]http://www.satimagin...-destroyed.html[/url][/font][/size]

[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/worldview-2-iran-missile-facility22.jpg[/img][/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://www.satimagingcorp.com/galleryimages/worldview-2-iran-missile-facility.jpg"]http://www.satimagin...le-facility.jpg[/url][/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://www.satimagingcorp.com/gallery/worldview-2-iran-missile-facility.html"]http://www.satimagin...e-facility.html[/url][/font][/size][/center]

[color=#ff0000][size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]منبع تصاوير:[/b][/font][/size][/color]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b][url="http://www.satimagingcorp.com/gallery/worldview-2-iran-missile-facility-destroyed.html"]http://www.satimagin...-destroyed.html[/url][/b][/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b][url="http://www.satimagingcorp.com/gallery/worldview-2-iran-missile-facility.html"]http://www.satimagin...e-facility.html[/url][/b][/font][/size]

[size=1][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=violet][i]ببخشید که ارسال متوالی دادم. تاپیک بالا بیاید.[/i][/color][/font][/size]
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]ممنون جناب مهدوی![/font][/size]

[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]یه چیزی عجیبی هست توی این عکسها. بعد از انفجار، خاکهای اطراف پایگاه، مرتب تر از قبل نشدن؟! دلیل میتونه این باشه که موج انفجار، خاک رو به قدری جابجا کرده که سطحش یکنواخت شده توی اون قسمتها؟[/font][/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قدرت تخریب فوق العاده بالا بوده است
چندین صد متر باز ساختمان ها آسیب دیده اند ، انرژی بسیار شدیدی آزاد شده است که فقط ناشی از یک موشک امتحانی بوده است یا سیستم های مجاورش باعث تشدید ان شده اند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='heliaa' timestamp='1355057935' post='287399']
[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]یه چیزی عجیبی هست توی این عکسها. بعد از انفجار، خاکهای اطراف پایگاه، مرتب تر از قبل نشدن؟! دلیل میتونه این باشه که موج انفجار، خاک رو به قدری جابجا کرده که سطحش یکنواخت شده توی اون قسمتها؟[/font][/size]
[/quote][size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]ندانم! البته منظورتان را هم درست متوجه نشدم. :rolleyes: [/font][/size]

[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]به نظرم نوع تخريب نشان مي‌دهد كه مواد عامل انفجار (سوخت) هم در عمق (احتمالا در محل 2 گودال ايجاد شده) و هم در داخل سوله‌ و در سطح، وجود داشته (زيرا اگر انفجار در سطح نمي‌بود، ساختمان‌هاي اطراف، به صورتي كه ديده مي‌شود تخريب نمي‌شدند. به نحوه مچاله شدن سازه سقف ساختمان وسطي از روي سايه‌اش دقت كنيد) بنابراين احتمالا انفجار از سطح شروع شده و به عمق نيز سرايت كرده (يا بالعكس).[/font][/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نه، من منظورم رو خوب نگفتم.

توی زمین اطراف پایگاه، میبینید که خاک خیلی شکل مختلفی داره. یه جا پر رنگ و یه جا کمرنگ (ظاهر رنگی متفاوت) ولی عکس بعد از انفجار، قسمتهای بیرون پایگاه، کاملا یکرنگ و منظم هستش!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='arminheidari' timestamp='1355058273' post='287400']
قدرت تخریب فوق العاده بالا بوده است
چندین صد متر باز ساختمان ها آسیب دیده اند ، انرژی بسیار شدیدی آزاد شده است که فقط ناشی از یک موشک امتحانی بوده است یا سیستم های مجاورش باعث تشدید ان شده اند
[/quote]

سلام
می شه این سوخت جدید را با کلاهک های انفجاری ترکیب کرد ... انگار قدرت انفجاری زیادی داره !؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یا حق

[quote name='heliaa' timestamp='1355060514' post='287407']
نه، من منظورم رو خوب نگفتم.

توی زمین اطراف پایگاه، میبینید که خاک خیلی شکل مختلفی داره. یه جا پر رنگ و یه جا کمرنگ (ظاهر رنگی متفاوت) ولی عکس بعد از انفجار، قسمتهای بیرون پایگاه، کاملا یکرنگ و منظم هستش!
[/quote]

احتمال داره که عکس قبل از انفچار متعلق به حتی چند هفته قبل از انفجار بوده باشه و تغییرات فصلی و بارش باران و تغییرات پوشش گیاهی و... باعث این تفاوت ها باشن.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط worior
      بسمه تعالی
       
       
      عین الاسد، پایگاهی که باید انهدام کامل را تجربه میکرد.
       

       
       
      مقدمه
      آنچه پیوسته در اخبار و تحلیل های غربی پیرامون ایران میخوانیم، بدون غلو کردن، این است که ایران در منطقه پروکسی هایی دارد که از دید آنها هم تروریست و آدم کش هایی خون آشامند، که به صغیر و کبیر، نظامی و غیر نظامی رحم نمیکنند، گویی که این تروریست ها مدتی در فضا زندگی میکرده اند و ایران این بیگانگان فضایی را برای مقابله با ایالات متحده که در همسایگی خودش قرار دارد به کره زمین آورده  و حق حاکمیت این کشور در همسایگی خویش در ایالت های عراق و افغانستان و ولات عربی خلیج فارس را نقض نموده است. بنابراین لازم است تا با اقدامات بی ثبات کننده رژیمی که خود نیز بر ایالت ایران به غضب و با خشونت و تروریسم حاکم شده و البته با همین پروکسی های تروریست اش بشدت مقابله نمود، آنهم با هر ابزاری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و ... گذشته از این دلایل بسیار محکم برای مقابله با ایران و شیعیان!، آمریکا دلایل اقتصادی محکمتری برای حفاظت از ایالت عراق دارد و آنهم نفت است که به حساب بنده با صادرات حدودا سالانه 80 میلیارد دلار نفت توسط عراق، این کشور اگر تمام فروش نفت خود را به ایالات متحده واگذار کند، میتواند هزینه 7 هزار میلیارد دلاری که آمریکا برای حفظ امنیت مردمش در عراق کرده جبران کند، البته پس از 90 سال.
      با این کمدی سیاه در مقدمه، سری به واقعیت های نظامی روی زمین بزنیم، موقعیت جئو استراتژیک عین الاسد. پایگاهی در مرکز عراق، 160 کیلومتری غرب بغداد در استان الانبار و در فاصله 300 کیلومتری از مرز ایران، با عنوان اصلی عربی القاعده الجوی القادسیه. یکی از 5 ابر پایگاه هوایی عراق در زمان صدام که در سال 1975 و با درس گرفتن از نبردهای اسراییل و اعراب بدست پیمانکاران یوگوسلاویایی با هزینه 280 میلیون دلار آمریکا ساخته شد. از خصوصیات این پایگاه مجهز بودن آن به شلتر های نگهدارنده هواپیما در برابر بمباران هوایی و پیشرفته ترین هواپیمای وقت یعنی میگ های 25 ساخت شوروی بود.
      در جنگ 2003 آمریکا بر علیه عراق، این پایگاه توسط نیروهای استرالیایی ائتلاف اشغال شد، و تا 2011 تبدیل به بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف آمریکایی در غرب بغداد گشت. علت این امر نزدیکی به بغداد، قرارگیری در پشت رودخانه فرات، نزدیکی به مرز سوریه و همچنین وجود امکانات فراوان رفاهی در آن یاد شده است، در کنار نظامیان آمریکایی این پایگاه محلی برای نشست و برخاست ایرفورس وان، یا همان هواپیمایی اختصاصی دولت فدرال آمریکا که برای جابجایی ریاست جمهوری استفاده میشود بوده است. این پایگاه پذیرای روئسای جمهور و وزرای آمریکایی، جرج بوش، اوباما، ترامپ، جان بولتون، رابرت گیتس، کاندولیزا رایس، پیتر پیس، و از همه اینها مهمتر چاک نوریس وملانیا ترامپ بجای فرودگاه بین المللی بغداد بوده است. ترامپ در پرواز مخفیانه خود به این فرودگاه از ناراحتی رفیق قلدرش بولتون بخاطر خاموش کردن همه چراغ هوای هواپیما و بستن همه پنجره ها شکوه نموده.
      در زمان جنگ عراق این پایگاه محل استقرار نیروی اعزامی تکاوران دریایی دوم آمریکا به همراه چند اسکادران هوایی بود و تا سال سپتامبر  2011  که آخرین نیروهای بجا مانده از آن تخلیه شدند، عملا در آن سال بسته شد. تا اینکه مجدد در سال 2014 و شکل گیری ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش، فعالیت این پایگاه با استقرار تکاوران دریایی آمریکا به همراه جنگنده های اف 18 مجددا آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
       
      چرایی اهمیت این پایگاه از نظر نظامی
      اهمیت اصلی این پایگاه که از لحاظ جئو استراتژی نظامی کمتر به آن پرداخته شده است، قرار گیری آن در مرکز یک حمله احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی به سمت ایران است، آنقدر نزدیک به مرکز که اگر خطی راستی از تهران تا تلاویو بکشیم از روی این پایگاه عبور خواهد کرد:
       

       
      در همه نقشه ها و تحلیل های مختلفی در سراسر نت از تحلیل گران و اندیشکده مختلف مطالعات نظامی و راهبردی بدست آوردم، همین خط که کوتاه ترین مسیر ممکن است به عنوان کریدور اصلی پرواز جنگنده های صهیونیستی به سمت ایران و بالعکس مسیر پاسخ احتمالی از سوی ایران بدان اشاره شده است.
      حمله ای که در بسیاری از سناریوها موفقیت آمیز بودن آن به حضور تعداد وسیعی از هواگردهای رادار گریز، بمب افکن های بزرگ همراه با بمب های سنگرشکن و یا حملات با استفاده از موشک های بالستیک با سرهای جنگی هسته ای کم توان براورد شده است. ایالات متحده خود نیز در تهمید برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ایران، اشکال مختلفی از تسلیحات سنگر شکن مانند بمب 2.5تنی GBU-28  و بمب سنگین 13 تنی MOAB برای نفوذ به عمق 40 متری و بونکر های زیر زمینی طراحی کرده است، رها سازی چنین بمب های بسیار سنگینی مستلزم حضور بمب افکن در نزدیکی اهداف زمینی بصورت پنهانکار یا در نهایت اسکورت و پشتیبانی هوایی با تعداد بسیاری از جنگنده های مختلف به منظور ایجاد امنیت هوایی برای مهاجمین و انهدام همزمان شبکه های پدافندی ایران است. این حمله با این وسعت برای سرزمین های اشغالی که در فاصله 1300 کیلومتری در خط مستقیم از مرزهای ایران قراردارند (دست کم نزدیک به 3 تا 5 هزار کیلومتر عملیات پروازی یک هواگرد) حجم عظیمی از عملیات هوایی، شناسایی، سوخترسانی، پشتیبانی و همچنین امداد و نجات خلبانان در دوردست احتیاج دارد و بدین منظور زیرساخت های بسیاری در اطراف ایران برای پوشش چنین حمله ای نیاز است تا در صورت بروز نقص فنی، اقدام تقابلی پدافند و نیروی هوایی ایران در تعقیب و ضربه متقابل، تمهیدات لازم را پیش بینی کرده باشد.
       

       
      در یک اقدام هوایی برای طرح ریزی عملیات، مسافت نخستین فاکتوری است که به آن توجه میشود، مسافت و مسیر پرواز تعیین کننده میزان و چگونگی مدیریت مصرف سوخت و سوخترسانی، مقدار مهمات قابل حمل و میزان سنگینی وزن جت ها، پیچیدگی عملیات جمینگ و طرح و نقشه های مختلف برای مسیرهای هوایی ست. بدیهی است که یک حمله موفق بهتر است با کمترین میزان سوخت برای هر هواپیما و حجم مهمات زیاد، با تعداد کمتری از هواپیما تعداد کمتری از پرواز و مسیری کوتاه تر انجام شود. پرواز دسته های بزرگ، امکان غافلگیری را از بین میبرد، احتمال موفقیت پدافند حریف و تلفات هواگرد های مهاجم را بیشتر میکند، از طرفی مسافت های طولانی به مقدار سوخت بسیار بیشتری نیامندند که سبب میشود تا چند مرحله سوختگیری هوایی و در هر مرحله افزایش ریسک اتفاق افتد. مسیر طولانی و سوخت زیاد باعث قابلیت کمتری در حجم و تعداد بمب ها نسبت به هر جنگنده و یا بمب افکن می شود و احتمال موفقیت حمله را کمتر کرده و تعداد پروازهای لازم را بیشتر میکند. اگر به تجربه های نیروی هوایی بنگریم، نزدیک ترین تجربه در دسترس عملیات غرور آفرین حمله به اچ 3 توسط نیروی هوایی ایران در یک پرواز 3500 کیلومتری ست. گفتنی ست رادارهای پدافند عراق به مدت 67 دقیقه جنگنده های ایران را در کنسول های خود مشاهده کرده اند، اگر عراقی ها و ترکها جنگنده های ایران را بجای یکدیگر اشتباه نگرفته بودند، هر لحظه نیروی هوایی عراق یا ترکیه میتوانست جلوی ادامه حمله و یا بازگشت جنگنده ها به مبدا خود را بگیرد و تلفات سنگینی به نیروی هوایی کشورمان نیز وارد کند. فرماندهان وقت نیروی هوایی ایران بدلیل طولانی بودن مسیر پرواز، پایگاه هوایی پالمیرا در سوریه را به عنوان موقعیت اضطراری برای فرار جنگنده ها در صورت وقوع اقدام متقابل عراق در بستن مسیر بازگشت و یا بروز نقص فنی تدارک دیده بودند. سوخترسان های ایرانی از فرودگاه دمشق برخاستند تا در ارتفاع 100 متری از سطح زمین که مشابه ارتفاع پروازی یک موشک کروز است دوبار در رفت و برگشت در فاصله مرزهای هوایی عراق و سوریه به فانتوم های ایرانی سوخترسانی کنند، چنین عملیات پیچیده و بی نظیری که در دنیا تکرار نشده است،  با استفاده از 4 مرتبه سوخترسانی، 2 مرتبه در دور دست و خاک دشمن، دو مرتبه در آسمان ایران (ارومیه) به همراه عملیات الکترونیک و فریب هوایی وسیع برای گول زدن پدافند و نیروی هوایی عراق و ترکیه انجام شد.
       
      نقشه عملیات هوایی H3
       

       
       
      مشابه همین تمهیدات نیز برای هر حمله هوایی، نیاز است، گرچه جنگنده های امروزی نسبت به دهه 60 از بهره وری و قابلیت حمل سوخت بسیار بهتری بهره مند هستند، منجمله جنگنده های رژیم صهیونیستی، افزون بر آن امکانات پنهانکاری و تقابل الکترونیک پیشرفته تری را در اختیار دارند، و چنین مزایایی باعث میشود تا بتوانند از مسیر های کوتاه تر و مستقیم تر طرح عملیات را پیاده سازی کنند. اما همچنان تمهیدات برون مرزی نظیر پایگاه های هوایی و موقعیت های سوختگیری هوایی و شناسایی هوابرد در نزدیکی مرزهای ایران برای صهیونیست ها در صورت طراحی یک حمله به تاسیسات هسته ای ایران الزامی است و هیچ عملیاتی بدون پیش بینی چنین امکاناتی اجرایی نخواهد بود.
      اما چرا از دید من عین الاسد، در چنین حمله ای نقش بسیار وسیعی میتواند داشته باشد، موارد بسیاری را میتوان برشمرد، نخست، پشتیبانی هوایی، نظیر همان نقشی که پایگاه هوایی پالمیرا و فرودگاه دمشق در فراهم آوردن امکان نشست و برخاست اضطراری برای ایران در حمله به اچ3 فراهم آورد، دوم بستن دست ایران در تعقیب جنگنده های صهیونیست در آسمان عراق، سوم مشارکت مستقیم در حمله به تاسیسات هسته ای ایران بدلیل نزدیکی بسیار به مرزهای ایران در صورتی که آمریکا بخواهد خودش اقدام کند، چهارم ایجاد امکان رهگیری موشک های بالستیک شلیک شده از سوی ایران و فراهم ساختن هشدار زودهنگام برای اسراییل و یا حتی اقدام پدافندی علیه موشک های بالستیک و کروز ایران، فراهم آوردن عملیات فریب همانند همان اقدامی که ایران در فریب پدافند ونیروی هوایی عراق با استفاده از جنگنده های اف 14 در مشغول کردن فرودگاه بغداد و حمله با استفاده از اف5 ها برای زدن تاسیسات نفت کرکوک صورت داد، تا تصمیم گیران ارتش عراق نسبت به نوع تهاجم ایران به خطا بیفتند و اسکادران های بمب افکن اف 4 ایرانی بتوانند خود را به دوردست ترین پایگاه هوایی در مرز با اردن برسانند.
      و اما بیاییم و به تصاویر و نقشه های تحلیل گران غربی در مورد امکان پذیری حمله اسراییل از خاک سرزمین های اشغالی به ایران و کریدورهای پروازی بنگریم، کوتاه ترین و یا مسیر اصلی از عین الاسد میگذرد:
       


      در تصویر فوق CENTRAL ROUTE به دقت از بالای عین الاسد عبور میکند
       
       


       
       
       
       
       
       
       چرا آمریکا نباید در عین الاسد باقی بماند
      سوای جنبه های نظامی که ناامنی فراوانی برای کشورمان ایجاد کرده است، باقی ماندن آمریکا در عین الاسد به منظور مقابله با داعش البته دروغی بیش نیست، ایالات متحده یک پایگاه پهپادی عظیم در عین الاسد برای کشتار بی حساب مردم خاورمیانه و تامین امنیت اسراییل، ایجاد کرده اند. آنها از این پایگاه ها اقدام سیاسی خود در منطقه به ابزارهای نظامی تضمین میکنند، این پایگاه ها را باید ابزارهای لازم در جهت تشکیل طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه عراق و ایران بدانیم. هم اکنون به اذعان بسیاری از اندیشمندان، منجمله تحلیل گران برخی اندیشکده های آمریکایی، آنها لازم میدانند تا بلوک سنی-کردی و تجزیه عراق را صرفا به بهانه واهی مقابله با ایران شکل دهند، اما این آشکار است که آنها به دنبال قتل عام مردم منطقه، بخصوص مسلمانان خاورمیانه بدست یکدیگر و توسعه بیشتر اختلافات قومی و مذهبی صرفا برای امنیت اسراییل و وابستگان سیاسی خود در حکومت های غیر مردمی بخصوص پادشاهی های عربی هستند. سیاست مدیریت اختلافات برای حفظ جایگاه خود بعنوان پلیس باغ وحشی که حق اصلی استفاده از هرگونه قوه قهریه را برای خود تصور میکند. با استفاده از پکیج های نظامی-اقتصادی در اقساط نفتی بلند مدت. با ادعای تامین صلح، از بمباران هوایی و سازمان های امنیتی نظامی  یا همان  PMCs های خود برای تعمیق خشونت و تروریسم بهره گیری می کنند، این روشن است که کشتن مردم هیچ گاه راه حلی برای تروریسم نبوده و به توسعه و ترویج خوی انتقام دامن خواهد زد، بدیهی ست این انتقام و تروریسمی که بی دلیل توسط آمریکا شعله ور شده است، متوجه سیاستمداران وابسته و نظامیان آمریکایی خواهد بود همانهایی که در قوانینشان بدون محاکمه مردم را کشته و اقدام متقابل مردم مظلوم خاورمیانه در برابر خود را تروریسم قلمداد میکنند.

       
      در همان ابتدای شروع جنگ جنوب افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر، عملیاتی در آسمان پاکستان توسط پهپادهایی که از عربستان! برخاسته بودند انجام شد، آنزمان برای من قابل پیش بینی بود که آمریکا القاعده را در سراسر خاورمیانه، از افغانستان تا یمن و عراق و سوریه و ... هر جا که بتواند برچسب تروریسم بزند تسری داده و خودش با پهپاد آن را دنبال خواهد کرد، در فاصله سالهای 2004 تا 2013 آمریکا با وجود اعتراض های بسیاری از مردم افغانستان و پاکستان، بیش از 375 حمله پهپادی انجام داده که به کشته شدن 2561 نفر مطابق با آمارهای اعلام شده رسمی منتهی شده، از سال 2002 تا 2013 نیز مشابه همین حملات پهپادی 99 مورد در یمن نیز صورت گرفته که به کشته شدن 552 نفر انجامیده، در سومالی، سوریه، عراق، و ... نیز چنین حملاتی انجام شده است، در تمامی این ترورهای هوایی غیر نظامیان بسیاری نیز کشته شده اند، مطابق با برخی آمارهای رسمی، در بیش از 6700 حمله پهپادی آمریکا در خاورمیانه رقمی بالغ بر 12هزار نفر ترور شده اند که دست کم 1200 نفر آنها غیر نظامی و از این میان نزدیک به 400 نفر کودک بوده اند. مبرهن است که هیچ یک از این ترورهای هوایی یا حکم مرگ های آمریکایی با استفاده از محکومیت قضایی متهمان صورت نگرفته است. تا کنون فقط در دو دولت اوباما و ترامپ 900 حمله پهپادی منجر به ترور انجام شده است، آنهم بر سر مردمی که حتی برای دفاع از خود شاید قادر به خواندن و نوشتن شکواییه نباشند چه رسد به پیگیری در سازمانهای بین المللی و کنوانسیون های حقوق بشر.
      از همه موارد فوق که بگذریم، ترور یک شخصیت رسمی نظامی، و نفر دوم جمهوری اسلامی ایران، از نظر محبوبیت در میان مردم، در کشوری ثالث و در زمان صلح با زیرپا گذاشتن تمام قواعد و رسوم بین المللی در حقوق دیپلماتیک، بیانگر آن است که این هیولای ترور هوایی دیگر حد و مرزی برای خود نمیشناسد. اگر امروز به فکر مقابله همه جانبه با فناوری تروریسم بی حد و حصر آمریکا در خاورمیانه نباشیم، باید منتظر روزگاری بمانیم که تمامی نخبگان، دانشمندان و حتی مردم عادی کشور ما ایران نیز منتظر بمبی باشند که پهپادهای آمریکایی از آسمان بر سرشان بی اندازد و در عوض بگوید آخ اشتباه شد، یا اینکه مشکوک بودیم!. 

       
       
      و برای آنهایی که باور ندارند حملات پهپادی ایالات متحده در سراسر خاورمیانه ربطی به ایران ندارد:
       

       
      نویسنده WORIOR 
      اقتباس یا درج مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و آدرس سایت مجاز است.
      تقدیم به ارواح پاک شهدای مقاومت.
       
       
    • توسط alexandre
      دیمونا (در عبری: דימונה) نام یکی از شهرهای کشور اسرائیل است که در استان جنوبی اسرائیل و در صحرای نگب قرار گرفته است. شهر دیمونا در حدود ۳۴٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد(شهر دیمونا، مرکز یهودیان سیاه‌پوستی است که اکثرا از اتیوپی به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند).
      مرکز تحقیقات اتمی نگب و نیروگاه اتمی دیمونا در ده کیلومتری جنوب شهر دیمونا قرار دارد
      -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

      اين تاپيك براي بررسي چگونگي حمله ايران به نيروگاه اتمي ديمونا در صورت آغاز جنگ بين ايران و ر‍ژيم اشغالگر ايجاد شده(دوستان فرض را بر اين بگذارند كه مسئولين ما به خاطر روند جنگ و بررسي تمامي مسائل تصميم به اين كار گرفتند)

      موارد كليدي كه مي توان مطرح كرد ميزان تاثيرات چنين اقدامي براي اسرائيل و تاكتيك هاي پيش روي ايران كه در انتها به موفقيت در عمليات فوق منجر بشود.(خرابكاري داخلي – حملات موشكي – بمباران هوايي و ...)
      منتظر ديدگاه دوستان اهل نظر هستم
      تاپيك مرتبط:
      آيا رژيم صهيونيستي توان حمله به تاسيسات اتمي بوشهر را دارد(تحليل اعضا)
    • توسط EBRAHIM
      پس از جنگ جهانی دوم و با کاهش قدرت کشورهای انگلیس و فرانسه انها نیروهای حود را از بخش هایی از خاورمیانه و از جمله سوریه خارج کردند. با خارج شدن نیروهای بیگانه و پس از فارغ التحصیل شدن اولین سری خلبانان اموزش دیده در مدرسه پرواز(در انگلستان) در سال 1948 نیروی هوایی این کشور تاسیس شد.

      در سال 1950 دو کشور سوریه و مصر در صدد ان شدند تا در هم ادغام شده و ایالات جموری عربی(United Arab Republic) را پایه ریزی کنند. در نتیجه این تصمیم نیروی هوایی سوریه شروع به رشد کرد این نیرو با استخدام پرسنل بیشتر و به خدمت در اوردن هواپیماهای بیشتر توان خود را افزایش داد. با این حال حافظ اسد( رییس جمهور سابق سوریه) تنها به این قرارداد اکتفا نکرد و سوریه در پیمان ورشو نیز عضو شد. هدف از این اقدام نزدیک تر شدن هر چه بیشتر به اتحاد جماهیر شوروی( سابق) بود. پس از این اقدام سیل تسلیحات روسی وارد ارتش سوریه شد که نیروی هوایی این کشور نیز از این موضوع مستثنی نماند.

      علی رغم دریافت این امکانات نیروی هوایی سوریه هیچ وقت در مقابل نیروی هوایی اسراییل خوش اقبال نبود( چه از لحاظ مهارت خلبانان و چه از لحاظ توانمندی)
      در جنگ 6 روزه نیروی هوایی سوریه مرتب از نیروی هوایی اسراییل شکست میخورد و در نهایت نیز دو سوم نیروی خود را از دست داد و مجبور شد از بعضی از پایگاه های خود عقب نشینی کند. شکست نیروی هوایی سوریه بعدها زمینه ساز شکست نیروی زمینی این کشور شد و جنگ را به نفع اسراییل به پایان رساند.
      در جنگ یوم کپور نیروی های مصری و سوری در ابتدا با موفقیت هایی رسیدند ولی مجددا نیروی هوایی اسراییل توانست بر نیروی هوایی سوریه غلبه کند و نتیجه جنگ مجددا به نفع اسراییل رقم خورد. پس از پایان این جنگ نیروی هوایی این کشور همچنان از تسلیحات روسی استفاده کرد. در حالیکه نیروی هوایی مصر از تجهیزات روسی ناامید شده و به تجهیز خود به وسیله تجهیزات غربی روی اورد.

      در جریان این جنگ نیروی هوایی پاکستان 16 نفر از خلبانان خود را به سوریه و مصر فرستاد تا در این جنگ از انها پشتیبانی کند. ولی زمانی که این خلبانان رسیدند مصر قرارداد اتش بس را امضا کرده بود. با این حال سوریه همچنان به جنگ ادامه میداد. 8 تن از خلبانان پاکستانی پروازهای جنگی خود را با هواپیماهای Mig-21 اغاز کردند. اولین موفقیت خلبانان پاکستانی توسط خلبان ستار علوی (Sattar Alvi) به دست امد. وی موفق شد در یک نبرد هوایی یکی از میراژهای اسراییلی را نابود کند. به خاطر این اقدام او دولت سوریه از او تقدیر به عمل اورد. خلبانان عراقی در جریان جنگ یوم کپور موفق شدند تعدادی F-4 Phantom اسراییلی را نیز نابود کنند. هیچ یک از خلبانان پاکستانی در این جنگ کشته نشدند و انها هیچ هواپیمایی را از دست ندادند. با این حال این خلبانان موفق ترین خلبانان نیروی هوایی سوریه نبودند و خلبانان البانیایی و چکسلواکیایی و بلغاری که در خدمت نیروی هوایی سوریه بودند موفق شدند تعداد بیشتری هواپیمای اسراییلی را ساقط کنند
      خلبانان پاکستانی و البانیایی و چکسلواکیایی و بلغاری تا سال 1976 در نیروی هوایی سوریه باقی ماندند و به تربیت خلبانان سوری و اموختن هنر رزم در هوا به انان مشغول بودند.

      این اموزش ها به همراه خرید تجهیزات جدید باعث شد تا نیروی هوایی سوریه در جنگ لبنان(1980) موفق تر عمل کند :
      87 هواپیمای از دست رفته در مقابل نابودی 64 فروند هواپیمای اسراییلی.
      نیروی هوایی سوریه بعد از جنگ لبنان نیز به تجهیز خود به وسیله تجهیزات شرقی ادامه داد. پس از این جنگ اطلاعات کمی در مورد این نیرو منتشر شده و حتی در مورد تعداد بعضی از مدل ها هم تردید وجود دارد. اما بعضی از اخبار که اعلام شده اند نشان میدهد نیروی هوایی این کشور تعدادی MIG-29 , Su-24 خریداری کرده است. همچنین گزارشاتی وجود دارد که از تمایل دمشق به خرید Su-27 حکایت دارد. اخرین و شاید مهمترین خرید این نیرو نیز سفارش 8 فروند رهگیر Mig-31 است.

      پایگاه های هوایی نظامی سوریه
      1-Abu ad Duhor
      2-Afis
      3-Al Qusayr
      4-An Nasiriya
      5-As Suwayda
      6-Dumayr
      7-Hamah
      8-Jirah
      9-Khalkhalah
      10-Marj As Sultan
      11-Marj Ruhayyil
      12-Minakh
      13-Qabr as Sitt
      14-Saiqal
      15-Shayrat
      16-Tiyas
      متاسفانه نتونستم اطلاعات خوبی در مورد این پایگاه ها به دست بیارم. به همین دلیل فقط به بیان نام اونها بسنده میکنم

      دارایی های نیروی هوایی سوریه:

      متاسفانه عکسی از هواپیماهای این کشور در اختیار ندارم...دوستانی که دارند ارسال کنند.

      جنگنده ها:
      Mikoyan-Gurevich MiG-29:
      مجموعا 56 فروند( مدل B: چهل و دو فروند و مدل SMT: چهارده فروند)

      Mikoyan-Gurevich MiG-23:
      173 فروند

      Mikoyan-Gurevich MiG-25:
      37 فروند

      Mikoyan-Gurevich MiG-21:
      142 فروند

      هواپیماهای پشتیبانی زمینی:
      Sukhoi Su-24
      20 فروند

      Sukhoi Su-22
      50 فروند

      هواپیماهای اموزشی:
      Aero L-39 Albatros
      23 فروند

      MBB 223 Flamingo:
      35فروند

      MFI-17 Mushshak:


      6 فروند


      هواپیماهای ترابری و VIP:
      Antonov An-26:
      4 فروند

      Ilyushin Il-76:
      4 فروند

      Dassault Falcon 20:
      2 فروند

      Dassault Falcon 900:
      1 فروند

      Tupolev Tu-134:
      4 فروند

      Yakovlev Yak-40:
      6 فروند

      هلیکوپتر های هجومی:
      Mil Mi-24:
      46 فروند

      Aérospatiale SA-341 Gazelle:
      42 فروند

      Mil Mi-2:
      20 فروند


      هلیکوپترهای ترابری:


      Mil Mi-8:
      55فروند

      Mil Mi-17:
      45 فروند

      موشک ها:

      هوا به هوا:
      Vympel AA-2 Atoll
      Bisnovat AA-6 Acrid (بازنشسته شده است)
      Vympel AA-7 Apex
      Molniya AA-8 Aphid
      Vympel AA-9 Amos (برای MIG-31 های سفارش داده شده است/ هنوز تحویل نشده است)
      Vympel AA-10 Alamo

      هوا به زمین:
      Zvezda AS-7 Kerry
      Zvezda AS-10 Karen
      Raduga AS-11 Kilter
      Zvezda AS-12 Kegler
      Molniya AS-14 Kedge
      Euromissile HOT


      زمین به هوا(SAM
      Lavochkin SA-2 Guideline:
      275 لانچر

      Isayev SA-3 Goa:
      143 لانچر(در حال ارتقا یافتن هستند)

      Almaz SA-5 Gammon:
      48 لانچر

      SA-7 Grail
      200 لانچر

      SA-8 Gecko :
      60 لانچر

      ___________
      منبع: دانشجو
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.