Recommended Posts

[align=center]بحران ملوان ها در انگليس ادامه دارد: وزير دفاع بايد استعفا كند[/align]

[align=justify]ديويد كامرون رهبر حزب محافظه كار انگليس گفته است دس براون وزير دفاع اين كشور تنها در صورتي مي تواند استعفا نكند كه اعتماد نيروهاي مسلح اين كشور را جلب كند.

به گزارش عصر ايران (asreiran.com) و به نقل از پايگاه خبري BBC، كامرون تاكيد كرد: براون بايد توضيح دهد چرا به ملوانان بازداشت شده در ايران اجازه داده داستان هاي خود را بفروشند. وي بايد درباره تمام تصميمات خود و سازمان تابعش توضيح دهد.

وي افزود: در مرحله دوم نيز او بايد اعتماد نيروهاي مسلح را بار ديگر جلب كند. در صورتي كه موفق به انجام اين كار شد مي تواند به كار خود ادامه دهد و در غير اين صورت بايد برود.

براون كه پيشتر مسئوليت كامل صدور اجازه فروش داستانهاي ملوانان را صادر كرده ، قرار است فردا در مجلس عوام گزارش كامل خود را در اين خصوص ارائه كند.[/align]

منبع :
تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مسلمآ اگه برای بار سوم گیر نیروهای ما بیفتن دیگه فرصت مظلوم نمائی و فروش خاطراتشونو پیدا نمی کنن این رفعت اسلامی ما هم بعضی وقتها شورشو در میاره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر من که نباید بدون هیچ امتیازی نظامیان انگلیسی را آزاد میکردیم. :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حسين عزيز. شما اشتباه متوجه قضيه شده ايد. منطقه اي كه شما روم مي ناميد (اروميه) همواره محلي كردنشين بوده و قبل از اسلام جزو منطقه ي بزرگي به شمار مي رفته كه ماد يا آتروپاتكان(آذربايجان) نام داشت و نه تنها اروميه بلكه تمام قسمت هاي كردنشين عراق و تركيه امروزي را در برمي گرفت. بعد از اسلام هم آن را جزيره يا همان كردستان مي ناميدند. روم تقريبا به همان منطقه شمال شرق تركيه و يونان امروزي گفته مي شد. حالا چه عيبي دارد كه ما اين مساله را بپذيريم. مگر ما سالها يونان را در تصرف خود نداشتيم؟ دلاوران ايراني هميشه بهترين هاي تاريخ بوده اند و همه ما به اين افتخار مي كنيم. به جاي دروغ دانستن حقايق تاريخي بهتر است به فكر جلوگيري از نابودي تاريخ پر افتخار خود باشيم. هر چه به مساله سد سيوند فكر مي كنم خونم به جوش مي آيد... :D :D :)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تاريخ لشكركشي هاي خشايارشا (واقعیت های تاریخ) تاريخ لشكركشي هاي خشايارشا ‌‌ اسم اين پادشاه را چنين نوشته اند: در كتيبه خود او و شاهان هخامنشي – خشيارشا ، به زبان عيلامي –خشرشا ، درنسخه بابلي كتيبه هاي هخامنشي-خشي يرشي ، به زبان مصري باستان-خشي يرشي ، در كتاب تورات (كتاب عزرا و استرودانيال)- اخش ورش ، هرودوت و ديگر از تاريخ نگاران يونان باستان-كسرك سس. خشايارشا پسر داريوش اول و آتس سا دختر كوروش بزرگ بود كه در سال 486(پ .م ) و در سن 35سالگي به تخت سلطنت نشست. فرونشاندن شورش مصر و بابل خشايارشا با لشكري عازم مصر گرديد و توانست كه شورش را فرو بنشاند. او برادر خود هخامنش را والي مصر كرد و نجبا و روحانيون مصر به حقوق و اختيارات سابق خود رسيدند. اين شورش در سال 484(پ .م ) اتفاق افتاد. بابل نيز در همين زمان سر به طغيان برداشت. البته خشيارشا توانست شورش را فرو بنشاند و زوپير از طرف ايران والي بابل شد ولي پس از چندي او كشته شد و پسرش بغابوخش (مگابيز دوم به نوشته يوناني ها) به جاي او تعيين شد. هرودوت مي نويسد كه به دستور خشيارشا قلعه و معابد بابل را خراب كردند و رب النوع بزرگ آنها را به ايران آوردند. اين مجسه طالايي خيلي مورد احترام بابلي ها بود و هر پادشاهي بايد در اول سال بابلي دست آنرا مي گرفت. بدين ترتيب بابل بر اثر شورش هاي متعدد از پايتختي محروم شد و تبديل به يكي از ايالت هاي ايران شد. بعدها شهرهاي ديگري آن منطقه مثل نيپ پور ، سلوكيه ، تيسفون و بغداد رونق گرفتند. شورش بابل در سال سوم يا چهارم سلطنت خشايار معادل با سال 482 يا 481 (پ .م ) روي داد. مقدمات جنگ ايران و يونان ظاهرا جنگ خشايارشا و يونان به تحريك يوناني هاي ساكن ايران اتفاق افتاده بود. مثلا دمارت پادشاه سابق اسپارت كه در زمان داريوش به ايران پناهنده شده بود ، به خشايارشا مي گفت كه اگر شما به يونان حمله كنيد ، به آساني مي توانيد پلوپونس را بگيريد و مرا پادشاه آنجا بكنيد. البته در اين صورت او دست نشانده ايران مي شد. مشابه اين تحريكات را خانواده هاي با نفوذ تسالي (نام منطقهاي در يونان) و افراد ديگر هم انجام مي دادند. بدين ترتيب بود كه خشايار شا مجلس مشورتي برپا داشت و نظرات بزرگان و درباريان ايران را خواستار شد. در اين مجلس خشايار شا گفت از آنجايي كه يونان سرزمين حاصل خيزي است ، پول و ثروت زيادي بطرف ايران سرازير مي شود. همچنين ما مي توانيم به اروپا نفوذ كنيم و كشورهاي زيادي را به تابعيت دولت ايران در بياوريم. در تاييد سخنان او مردونيه هم مطالبي گفت ، ولي اردوان (ارتابان) عموي خشايارشا با او به مخالفت برخواست و گفت كه من به پدرت داريوش گفته بودم كه به كشور سكاها نرو چون موفق نمي شوي. حالا يوناني ها مردمي جنگجوتر از سكاها هستند و پيروزي بر آنها كار مشكلي است. ولي خشايارشا از سخنان اردوان ناراحت شد و او را تهديد به تنيه شدن كرد. سپس هرودوت درمورد خواب ديدن هاي خشايارشا و اردوان مي نويسد كه درنهايت منجر به قبول لشكركشي ايران به يونان از طرف اردوان مي شود. حركت لشكر ايران به طرف داردانل خشيارشا حدود چهل سال سرگرم جمع آوري تداركات لازم براي لشكركشي به يونان بود و توانست كه بزرگترين سپاه را تا آن زمان ، براي حمله به يونان آماده كند. او توانست نيروي دريايي از كشتي هاي تري رم (Triremes) (نوعي كشتي پارويي است كه پاروزنان آن در سه رديف روي هم ، در هر دو طرف كشتي قرار مي گرفتند.) و پارويي را آماده نبرد با يوناني ها مي كند. او همچنين آذوقه زيادي را با كشتي به تركيه و مقدونيه انتقال داد تا سپاهيانش دچار كمبود غذا نشوند. پياده نظام ايران از كري تال واقع در كاپادوكيه حركت كرد و به طرف سارد رفت. سپس خشايارشا در آنجا به سپا هيانش پيوست و لشكر او از رود هاليس (قزل ايرماق فعلي) گذشت و داخل فرنگيه شد.لشكر ايران براي عبور از تنگه داردانل يا هلس پونت كشتي هاي بزرگ را در دو رديف به اتصال دادند تا اينكه كشتي هاي كوچك بتوانند از ميان آنها عبور كنند. آنها همچنين پل هايي را بر روي تنگه ساختند. عبور لشكر ايران از هلس پونت (داردانل) در كنار هلس پونت خشايارشا خواست كه از لشكر خود سان ببيند. به حكم او اهالي محل قبلا روي يك تپه ، تختي از مرمر سفيد ساخته بودند. سپس شاه بر روي آن قرار گرفت و از نبروي دريايي و سپاهياني كه روي خشكي قرار داشتند سان ديد. او براي آنها سخنراني كرد و آنها را به مقاومت و جنگ تشويق كرد. پس از دعا و نيايش به دستور خشايارشا عبور لشكر از داردانل شروع مي شود. از روي يكي از پلها پياده و سواره نظام عبور مي كرد و از روي پل ديگر كه بطرف درياي اژه بود چهارپايان باري و خدمه عبورمي كردند. لشكر خشيارشا شامل ملت هاي گوناگوني مثل اعراب ، مادها ، پارسها ، هندي ها ، سكاها ، تراكي ها (اهالي تركيه) و… بودند. در محل هلس پونت ، پس از صحبت هاي طولاني كه خشايار شا با اردوان عموي خود مي كند ، او را به شوش مي فرستد تا حكومت پارس را موقتا اداره كند. حركت خشايارشا بطرف يونان و تصرف شهرهاي شمالي آن كشور مطابق نوشته هاي هرودوت خشايارشا از دريسك به طرف يونان رفت. اين نواحي را تا منطقه تسالي مگابيز و پس از آنرا مردونيه مطيع كردند و همگي به خشايارشا باج مي دادند. سپس خشايارشا از شهرهاي مختلف يونان عبور كرد و به اكانت رسيد. تمام اهالي شهر به او احترام گذاشتند. در اين محل بود كه خشايارشا قبلا دستور حفر كانالي را داده بود كه هرودوت از آن بنام كانال اتس ياد مي كند و نيروي دريايي ايران از داخل آن عبور كرد. در مسير اين كانال چند شهر قرار داشت ، كه ايراني ها از آنها چند كشتي به عنوان كمك گرفتند. از اين مسير خشايارشا وارد شمال يونان وشهر تسالي مي شود. اطراف منطقه تسالي را كوهاي بلند احاطه كرده اند ، كه از جمله مي توان كوه المپ را نام برد. از راه يك تنگه لشكر خشايارشا وارد تسالي مي شود و آنها فورا تسليم مي شوند. اوضاع و احوال يونان وقتي خبر لشكركشي ايران به يونان رسيد ، آتني ها بيشتر از ساير يوناني ها دچار ترس وحشت شدند چرا كه مي دانستند هدف اصلي ايراني ها آتن است.بعضي ها فكر كردند ترك وطن بكنند و به ايتاليا بروند ولي اكثر يوناني ها در آنجا ماندند و كشتي جنگي ساختند. زماني كه خشايارشا در سارد بود ، يوناني ها جاسوساني را به آنجا فرستادند تا از وضعيت سپاهيان و نيروي دريايي ايران كسب اطلاع كنند. ايراني ها فهميدند كه آنها جاسوس هستند ، بنابراين آنها را به نزد خشايارشا بردند. ولي خشيارشا نه تنها آنها را مجازات نكرد بلكه به آنها كل ارتش ايران را نشان داد و گفت كه به يونان برگرديد و به يوناني ها بگوييد كه عده نفرات سپاه ايران و تعداد كشتي ها چقدر است. چون خشايارشا فكر مي كرد كه اگر آنها از تعداد زياد كشتي هاي ايران اطلاع پيدا كنند ، جنگ را بي مورد مي دانند و تسليم خواهند شد. يوناني ها سفيراني را نزد پادشاه سيسيل مي فرستند و از او تقاضاي كمك مي كنند. او مي گويد كه سيسيلي ها به يوناني ها كمك مي كنند ولي تقاضاي فرماندهي لشكر يونان را هم دارند ، كه مورد موافقت اسپارتي ها و آتني ها قرار نمي گيرد. در نتيجه پادشاه سيسيل هم به يوناني ها كمك نمي كند. تنگه ترومپيل و فتح آنجا توسط خشايارشا پس از اينكه اهالي تسالي تسليم لشكريان ايران شدند ، يوناني ها به ناحيه ايستم برگشتند. در اين ناحيه بود كه اسكندر مقدوني (پدربزرگ اسكندر مقدوني معروف) به يوناني ها پيشنهاد كرد كه در تنگه ترومپيل مستقر شوند. چون اين منطقه باريك است و راه عبور لشكر ايران را مي توان به راحتي سد كرد. او همچنين گفت كه نيروي دريايي يونان در آرت ميزيوم مستقر شود ، چرا كه در نزيكي ترومپپل بود و در نتيجه نيروي دريايي و زميني به راحتي مي توانستند به يكديگر كمك كنند. كشتي هاي ايراني از ترم حركت خود را آغاز كردند و به آرت مزيوم رسيدند ، در آنجا به تعقيت كشتي هاي يوناني پرداختند و توانستند يكي از آنها را بگيرند. بقيه كشتي هاي يوناني هم عقب نشيني كردند. بنابر نوشته هاي هرودوت وقتي كه نيروي دريايي ايران به ساحل ماگنزي رسيد ، در آنجا دريا طوفاني شد و تعدادي از كشتي هاي ايراني صدمه ديدند. ديده بانان آتني خبر آسيب ديدن كشتي هاي ايراني را به آتن انتقال دادند و آتني ها بساير خوشحال شدند. خشايارشا در مليان اردو زد و يوناني ها نتگه ترومپيل را اشغال كردند. خشايارشا جاسوساني را بطرف لشكر يونان فرستاد تا كسب اطلاع كنند. سپس خشايارشا جنگ را چهار روز به تاخبر انداخت تا شايد يوناني تسليم شوند ولي اين اتفاق نيفتاد. سپس جنگ شروع شد ولي سربازان ايراني نتوانستند تنگه را بگيرند. تا اينكه يك نفر يوناني به طمع پاداش بزرگي كه خشايارشا وعده آنرا به او داده بود ، به سپاهيان ايران پيشنهاد كرد كه شبانه و با مشعل از يك كوره راه كوهستاني تنگه ترومپيل را دور بزنند و پشت سپاهيان يوناني قرار بگيرند. سپاهيان يونان كه ديدند ايراني ها از كوه هاي پر از جنگل سرازير مي شوند ، همگي فرار كردند و فقط اسپارتي ها مقاومت كردند كه آنها هم كشته شدند. بدين ترتيب ايراني ها توانستند از دو جناح به يوناني ها حمله كنند و ديواري را كه يوناني جلوي تنگه ساخته بودند ، خراب كنند. ايراني ها درنهايت پيروز شدند. نبردهاي آرت ميزيوم و فرار نيروي دريايي يونان به سالاميس يوناني ها در آرت ميزيوم ماندند و نبرد دريايي آغاز شد. كشتي هاي ايراني چون تعداد كم كشتي هاي يوناني را ديدند ، آنها را دور زدند و تعدادي از آنها پشت كشتي هاي يوناني قرار گرفتند .بدين ترتيب نيروي دريايي يونان محاصره شد. خشايارشا كشتي هاي ايراني را بصورت نيم دايره درآورد و دستور حمله به ناوگان يونان را صادر كرد ، در نتيجه جنگ سختي درگرفت. آنها تلفات زيادي به كشتي هاي ايراني وارد كردند ولي در نهايت يوناني ها شكست خوردند. سپس يوناني ها مجلس مشورتي تشكيل دادند و تميستوكل (طراح اصلي جنگ هاي يونان) پيشنهاد كرد كه يوناني ها عقب نشيني كنند و به سالمين بروند. يك نفر خبرچين به ايراني اطلاع داد كه يوناني ها از آرت ميزيوم فرار كرده اند. پس از اين پيروزي ايراني ها تعداد زيادي از شهرهاي يونان را تصرف كردند ، از جمله شهر فوسيد را. چون اهالي تسالي از شهروندان فوسيد كينه قبلي به دل داشتند به آنها پيشنهاد كردند براي جلوگيري از تصرف شهرشان بدست نيروهاي پارسي مقداري باج به آنها بپردازند. ولي اهالي فوسيد در جواب گفتند كه هيچ گاه به يونان خيانت نخواهند كرد و هيچ پولي به آنها ندادند. در تنجيه لشكريان ايران هم آنجا را تصرف كردند. فتح آتن نيروي دريايي يونان پس از فرار از آرت ميزيوم به سلامين رفت. سپس جارچي ها به آتن رفتند و به مردم آنجا گفتند كه زن ، فرزندان ، اموال و بردگان خود را از آتن خارج كنيد و در جاي امني پناه بگيريد. در مجلس مشورتي كه يوناني ها براي جنگ بعدي ترتيب دادند ، بعضي ها عقيده داشتند كه بايد به ايستم رفت و در پلوپونس جلوي نيروي دريايي ايران را گرفت. چون اگر در سالامين شكست بخورند ، جزيره محاصره شده و ارتباط آنها با تمام يونان قطع مي شود. ولي اگر در ايستم جنگ كنند ، در صورت شكست مي توانند به داخل پلوپونس عقب نشيني كنند. سپس خبر رسيد كه ارتش ايران وارد آتن شده است. از زمان حركت خشايارشا از هلس پونت تا ورود او به آتن چهار ماه گذشت. وقتي پارسها وارد اتن شدند ، آنجا را خالي از سكنه يافتند. فقط عدهاي از آتني ها كه فقير بودند به معبد و ارگ آتن پناه بردند. البته آنها هم در حد توانشان از قلعه آتن دفاع كردند ولي چون ديوارهاي چوبي بود ، ايراني به تيرهاي خود نخ كتان پيچيدند ، آنها را آتش زدند و به سوي قلعه پرتاب كردند ، در نتيجه دبوارها سوختند و از بين رفتند. سپس چند نفر پارسي از قسمتهايي از ديوارها كه داراي موانع طبيعي بود بالا رفتند. آنها توانستند بر آتني ها پيروز شوند و درهاي قلعه را بازكنند. پس از تسخير آتن خشايارشا پيكي را روانه شوش كرد و به اردوان كه نايب السطنه شده بود مژده تصرف آتن را داد. پارسها به تلافي آتش زدن معبد و جنگل شهر سارد كه آتني ها انجام داده بودند ، معبد و ارگ آتن را آتش زدند. بالاخره آتني ها پس از مشورت هاي طولاني تصميم گرفتند كه در سالامين جلوي نيروي دريايي ايران را بگيرند. چون معبر سالامين تنگ بود و تعداد كشتي هاي ايران هم زياد بود ولي يوناني ها تعداد كمي كشتي جنگي داشتند. از اين نظر كشتي هاي ايراني كارشان با يكديگر تداخل مي كرد و مزاحم حركت يكديگر مي شدند. ولي با اين وجود خيلي از يوناني ها چون فكر مي كردند ممكن است شكست بخورند ، سوار كشتي هاي خود شدند و از آنجا رفتند. منابع: 1- كتاب تاريخ ايران باستان جلد اول اصفحه 638 تا 820 نوشته : حسن پيرنيا (مشير الدوله) 2- مجله فروهر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام دوست عزیز در مورد این فیلم باید بگم خیلی ها هم از ریشه های یهودی فیلم ماتریکس بی خبرند اما این فیلم برای منظوری غیر از حمایت از اسرائیل ساخته نشده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام دوست عزیز در مورد این فیلم باید بگم خیلی ها هم از ریشه های یهودی فیلم ماتریکس بی خبرند اما این فیلم
برای منظوری غیر از حمایت از اسرائیل ساخته نشده


لطفا یکمی بیشتر توضیح بدین

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رویترز به نقل از مقامات روسی
طرح روسیه درصورت ادامه غنی سازی شکست خورده است :

۸۴/۱۲/۸ - ۳:۱ - آسیا


در حالیکه خبرگزاری یونایتد پرس به نقل از غلامرضا آقا زاده رئیس سازمان انرژی اتمی ایران خبر دستیابی ایران وروسیه به توافق اصولی در مورد پروژه غنی سازی اورانیوم در خاک روسیه را منتشر کرد رویتر به نقل از مسئولین روسی اطلاع داد این مهم تنها در صورت موافقت ایران با توقف کامل غنی سازی اورانیوم امکان پذیر است.



غلامرضا آقا زاده معاون رئیس جمهور ورئیس سازمان انرژی اتمی ایران که به همراه سرگئی کرینکو رئیس سازمان انرژی هسته ای روسیه به بوشهر سفر کرده بود در حاشیه دیدار از نیروگاه هسته ای بوشهر تاکید کرد توافق اصولی بین دو طرف در این رابطه صورت گرفته است.

در مقابل خبرگزاری رویتر به نقل از خبرگزاری اینترفکس روسیه نوشت یک منبع رسمی روسی امروز یکشنبه تاکید کرد کشور متبوعش آغاز پروژه مشترک غنی سازی اورانیوم را کاملا با توقف فعالیت های غنی سازی اورانیوم ایران مرتبط می داند.

این منبع روسی که همراه با هیئت این کشور در ایران به سر می برد تاکید کرد طرف روسی قصد دارد مسئله پروژه مشترک غنی سازی اورانیوم را به طور اصولی ودر چارچوبی کلی با توجه به بقیه مشکلات پرونده هسته ای ایران مورد بررسی قرار گیرد که در میان این مشکلات مسئله از سرگیری غنی سازی اورانیوم در ایران قرار دارد.

به گزارش رویتر سخنان این مسئول روسی دقیاقی بعد از اعلام آقا زاده در مورد دستیابی به توافق اصولی با طرف روسی در مورد پروژه غنی سازی اورانیوم در خاک روسیه اعلام شد.

بر اساس همین گزارش این طرح در حالی وضعیت مبهمی به خود می گیرد که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تنها راه حل گریز ایران از ارجاع پرونده اتمی اش به شورای امنیت می باشد.



منبع: آفتاب



تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مرگ بر روسيه كه هر چي ميكشيم از دست روسيه نامرد است چون اگر 10 سال كار نيروگاه بوشهر را به تاخير نمي انداختند الان مشكلي وجود نداشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
غربيها علت مخالفت با غني سازي اورانيوم در خاك ايران رو ميگن چون ايران ميتونه خارج از حد نياز و براي سلاح اتمي اورانيوم غني سازي كنه. من فكر ميكنم ما چون اورانيوم طبيعي به اندازه كافي نداريم بهتره حداقل در اين مورد اين كارو در خارج انجام بديم وگرنه همون طبيعيشم ممكنه به ما ندن تا غنيسازي كنيم.(ما فقط براي مصرف 7 سال نيروگاه بوشهر اورانيوم در طبيعت داريم) همونطور كه ميدونيم الان در دنيا بحث نيروگاههاي همجوشي كه همون همجوشي هسته هيدروژن است زياد شده و اولين نيروگاه هم در فرانسه در حال احداثه و در آينده اين نيروگاهها جاي نيروگاههاي اورانيومي رو ميگيرن و احتمالا اون موقع ما تازه خودمون نيروگاه بوشهر رو تكميل ميكنيم و به تكنولوژي ساخت نيروگاه اورانيومي دست پيدا ميكنيم(با اين وضعي كه روسها درست كردن) چون اون خودش يك پروسه تحقيقاتي هزينه بر و زمانبره. من فكر ميكنم اگر ما الان دنبال همجوشي بريم بهتره چون هم تكنولوژيمونو به كشورهاي غربي ميرسونيم و هم خودبخود به تكنولوژي بمب هيدروژني ميرسيم :D ماكه ميتونيم در نانو تكنولوژي با غربيها پيش بريم در اين زمينه هم فكر ميكنم بتونيم رقابت كنيم. :D البته قبول دارم اون موقعم ممكنه بگن شما دنباله بمب هيدروژني هستيد ولي به دليلي كه گفتم ما اورانيوم طبيعي به اندازه كافي نداريم بهتره بريم دنبال همجوشي.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بحث بر سر نيروگاه همجوشي هسته اي كه جنجاليتر است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست من ما راه هسته اي شدن رو شروع كرديم اورانيومي و هيدروژنيش هر دو مشكل غرب رو دارند.با توجه به بازيهاي روسيه از همين الان معلومه خودمون بايد نيروگاه بسازيم پس چه بهتر از همين حالا دنبال هيدروژنيش باشيم چون مشكل كمبود اورانيوم معدني داريم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

غربيها علت مخالفت با غني سازي اورانيوم در خاك ايران رو ميگن چون ايران ميتونه خارج از حد نياز و براي سلاح اتمي اورانيوم غني سازي كنه.
من فكر ميكنم ما چون اورانيوم طبيعي به اندازه كافي نداريم بهتره حداقل در اين مورد اين كارو در خارج انجام بديم وگرنه همون طبيعيشم ممكنه به ما ندن تا غنيسازي كنيم.(ما فقط براي مصرف 7 سال نيروگاه بوشهر اورانيوم در طبيعت داريم)
همونطور كه ميدونيم الان در دنيا بحث نيروگاههاي همجوشي كه همون همجوشي هسته هيدروژن است زياد شده و اولين نيروگاه هم در فرانسه در حال احداثه و در آينده اين نيروگاهها جاي نيروگاههاي اورانيومي رو ميگيرن و احتمالا اون موقع ما تازه خودمون نيروگاه بوشهر رو تكميل ميكنيم و به تكنولوژي ساخت نيروگاه اورانيومي دست پيدا ميكنيم(با اين وضعي كه روسها درست كردن) چون اون خودش يك پروسه تحقيقاتي هزينه بر و زمانبره.
من فكر ميكنم اگر ما الان دنبال همجوشي بريم بهتره چون هم تكنولوژيمونو به كشورهاي غربي ميرسونيم و هم خودبخود به تكنولوژي بمب هيدروژني ميرسيم :D
ماكه ميتونيم در نانو تكنولوژي با غربيها پيش بريم در اين زمينه هم فكر ميكنم بتونيم رقابت كنيم. :D
البته قبول دارم اون موقعم ممكنه بگن شما دنباله بمب هيدروژني هستيد ولي به دليلي كه گفتم ما اورانيوم طبيعي به اندازه كافي نداريم بهتره بريم دنبال همجوشي.


یکی از نزدیکان من که در طرحهای اکتشافی معادن اورانیوم همکاری دارد با اطمینان به بنده گفته که ذخایر شناخته شده ایران تا سالها جوابگو میباشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
طبق آمار رسمي ذخاير شناخته شده اورانيوم ايران در دو معدن ساغند در استان يزد و گاچين در استان هرمزگان قرار دارد كه فقط معدن ساغند در حال استخراج مي‌باشد كه كل ذخاير شناخته شده اورانيوم ايران در مجموع نزديك به 1472 تن اورانيوم ميباشد. براي مقايسه ذخاير شناخته شده چند كشور را براي شما ذكر مي‌نمايم استراليا 000/047/1 تن ، قزاقستان 000/622 تن ، كانادا 000/439 تن ، آفريقاي جنوبي 000/288 تن ناميبيا 000/213 تن ، برزيل 000/143 تن ، روسيه 000/148 تن ، ايران 1472 تن اين مقايسه نشان مي‌دهد كه ايران داراي ذخاير قابل توجه‌اي نيست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
احتمالا منظور ايشان از سالها 7 سال و از كافي بودن كافي بودن فقط براي نيروگاه بوشهر است. :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.