hosseingmn

مقایسه دو جنگنده سوخو27 و میگ29

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سوخو Su-27 Flanker، برترین جنگنده جنگ سرد؟

تصویر

هواپیمای سوخو Su-27 فلانکر همیشه یکی از بحث برانگیز ترین و مورد توجه ترین هواپیماهای جنگنده بوده است. وقتی به بررسی هواپیماهای ساخت شوروی سابق می پردازیم، اغلب به کلمه «فلانکر» در کنار کلماتی چون «بهترین» و «برترین» بر می خوریم. این تصور که بهترین هواپیمای ساخته شده در شوروی هواپیمای سوخو Su-27 فلانکر بوده است به خوبی در اذهان عموم جای گرفته است. در همین حال بسیاری دیگر بر این عقیده اند که جنگنده ای که برای مقابله با با F-15 یا F-16 ساخته شده بود نه سوخو Su-27 و نه MiG-31، بلکه میگ MiG-29 بوده است. خواه یا ناخواه در مقالاتی که در مورد این دو هواپیما یعنی فلانکر و فولکروم نوشته می شود، مقایسه ای ذهنی بین این دو توسط خواننده صورت می گیرد. هدف این مطلب بررسی توانایی ها، نقاط قوت و نقاط ضعف دو هواپیمای مذکور است:

نقاط قوت سوخو Su-27:

1- بقاپذیری بالا در میدان نبرد

2- حمل مهمات سنگین، شامل موشک های R-27R-1, R-27R-2, R-27ET/T/ER

3- رادارهای نسبتاً قدرتمند با حسگر هایی دقیق

4- قدرت مانورپذیری بسیار بالا



نقاط ضعف میگ MiG-29:

1- برد نسبتاً بسیار محدود و کم

2- حمل تنها دو فروند موشک R-27 برای ماموریت های رهگیری

3- تکیه بسیار بر کنترلرها و رادارها و تجهیزات زمینی

4- قدرت پردازش و جنگ الکترونیک بسیار ضعیف

اگر شخصی به نکات بالا به صورت کاملاً بسته نگاه کند و یک جانبه قضاوت کند، شاید سوخو Su-27 را کاملاً نسبت به MiG-29 برتر بداند. اما یک نگاه دقیق تر و بررسی موشکافانه تری می تواند حقایق بیشتری را برای ما آشکار کند، چرا که این ویژگی های عمومی که شاید در مقالات مختلف برای هواپیماهای گوناگون ذکر شوند، در عمل محدودتر می نمایند. با هم به بررسی مفصل تر هر دوی این جنگنده های برتر دوران جنگ سرد می پردازیم. از ابتدا باید گفت که برد نسبتاً زیاد یکی از خصوصیات بارز Su-27 است و هیچ شکی در آن نیست، اما با هر نقطه قوتی، مطمئناً نکته ضعفی هم وجود دارد. یکی از این نکات ضعف که شاید در کمتر جایی بدان اشاره شده باشد جریمه ای است که فلانکر در قبال حمل سوخت بیشتر باید بپردازد. سوخو Su-27 هیچ گاه قادر نیست در زمانی که مخازن سوخت این هواپیما با بیش از 60% کل تانک های سوخت پر شده باشد به قدرت مانورپذیری، حداکثر زاویه حمله و حداکثر میزان تحمل شتاب جی که MiG-29 از آن برخوردار است برسد. با در نظر داشتن چنین محدودیتی می توان گفت که در ماموریت هایی که به قطع در آن ها مانورهای زیادی انجام خواهد شد از نظر برد دو هواپیمای سوخو و میگ در یک حد هستند. با 60% سوخت سوخو Su-27 با پروفیل پروازی شامل سرعت 0.8 ماخ و ارتفاع 13000 متری می تواند حداکثر بردی برابر با 1800 کیلومتر داشته باشد. اگر چه میگ MiG-29 به حتم هواپیمایی بسیار محدود از نظر برد است، اما این محدودیت در مدل هایی مانند فولکروم C یا همان MiG-29SMT نسبتاً از بین می رود. هواپیمای میگ MiG-29SMT دارای مخازن سوخت اضافه ای در قسمت های طرفین بالای بدنه است که آن را به فولکروم کوهان دار هم مشهور کرده است. این قسمت های کوهان مانند علاوه بر تانک های اضافه سوخت شامل سیستم های ضدعمل الکترونیک اضافی نیز هستند که علاوه بر جبران برد محدود، قابلیت های جدیدی از نظر جنگ الکترونیک نیز به MiG-29 می دهند.

تصویر
هواپیمای سوخو Su-27 در حال حمل موشک چهار موشک آلامو
----------------------------------------------------------------------------
با اینکه فولکروم مسئله محدودیت برد را دارد، اما باید به این نکته هم توجه شود که MiG-29 هواپیمایی است که صرفاً برای مقاصد برتری هوایی در میدان نبرد و البته ماموریت های دفاع هوایی ساخته شده است نه ماموریت های گشت هوایی طولانی. MiG-29 سوخت کمتری حمل می کند، اما در عوض از نظر اندازه بسیار کوچکتر از Su-27 است و همین تشخیص این هواپیما را از فواصل دورتر برای هواپیماهای جنگنده دشمن مشکلتر می کند. همه این حقایق دست به دست هم می دهند تا باور کنیم که میگ MiG-29 هم آن چنان جنگنده بدی نیست. میگ MiG-29A با حمل یک تانک سوخت مرکزی در زیر بدنه به 400 کیلوگرم سوخت برای استارت آپ و تاکسی در باند و تیک آف، 500 کیلوگرم سوخت برای درگیری با در نظر گرفتن یک دقیقه استفاده از پس سوز و 1000 کیلوگرم سوخت رزرو برای بازگشت نیاز دارد. با تمام این اوصاف هنوز هم 2500 کیلوگرم سوخت باقی می ماند که فولکروم را قادر می سازد که به راحتی مسیری 408 ناتیکال مایلی را در سرعت 0.8 ماخ و ارتفاع 13000 متری زمین طی کند. همین برد برای میگ 29 کافی است تا از پایگاه هایی در آلمان شرقی به راحتی به جنوب انگلستان برسد. در بهینه ترین شرایط حداکثر برد میگ MiG-29 به 1450 کیلومتر می رسد. با حمل یک مخزن سوخت خارجی، این میزان به 2090 کیلومتر افزایش می یابد که از برد سوخو Su-27 در حالت 60% مخازن سوخت پر، بیشتر است. اگر چه همیشه مخازن سوخت خارجی قبل از مخازن سوخت داخلی خالی شده و سپس از هواپیما جدا می شوند، اما همین مدت زمان حمل مخازن سوخت خارجی نیز مشکلاتی برای مانورپذیری کافی MiG-29 به وجود می آورد که البته قابل چشم پوشی است. البته به نظر می رسد که برنامه معمول روسی ها برای پرواز دادن Su-27 پر کردن مخازن سوخت با بیش از 60% سوخت بوده است، البته به میزانی که تا زمان رسیدن به ارتفاع عملیاتی، میزان سوخت داخل مخازن به همان 60% درصد قبل رسیده باشد.
تصویر
یک فروند Su-27 از اولین نمونه های تولید شده برای نیروی هوایی
----------------------------------------------------------------------------
از نقطه نظر مانورپذیری، هر دوی این جنگنده ها، یعنی فلانکر و فولکروم از بهترین های عصر خودشان بوده اند و در حال حاضر هم هستند. MiG-29 بنا بر عقیده بسیاری لایق یدک کشیدن عنوان «مانورپذیرترین جنگنده جهان» است. میگ MiG-29 برای مانورپذیری فوق العاده در سرعت های پایین طراحی شده است و این مسئله را خلبانان هواپیمای F-16 نیز تصدیق می کنند. بسیاری از آنان اذعان می دارند که با این که هواپیمایشان از میگ سبک تر است و بنا به ابعاد ظاهری اش باید مانورپذیر تر از میگ باشد، اما ظاهراً این طور نیست و در سرعت های پایین تر از 800 کیلومتر بر ساعت، MiG-29 کاملاً برتر است. این مانورپذیری زیاد به خلبان میگ این امکان را می دهد که به راحتی دماغه هواپیمای خود را متوجه هر نقطه ای در محدوده دید هواپیما بنماید. ارتباط بین سیستم کلاه هدف گیری خلبان یا HMS با موشک های نزدیک برد R-73 از میگ MiG-29 حریفی کاملاً قدر و خطری بالقوه برای دشمنان می سازد.
تصویر
هواپیمای میگ MiG-29 نیروی هوایی آلمان-لوفت وافه- در حال حمل دو فروند موشک آلامو
----------------------------------------------------------------------------
از سوی دیگر، Su-27 نمی تواند هنگامی که مخازن سوخت آن با بیش از 60% سوخت پر است قابلیت های خود را کاملاً نشان دهد. بنابراین در ماموریت های طولانی نباید تا زمانی که 40% سوخت هواپیما مصرف نشده است روی توانایی های قابل ملاحظه ی فلانکر حساب کرد. نکته فنی پنهان که پشت این قضیه نهفته است در این است که هنگامی که 40% سوخت مصرف می شود، تانک سوخت شماره یک که پشت سر خلبان جای گرفته است و تانک های سوخت شماره چهار که در بال ها قرار گرفته اند، خالی می شوند. تانک سوخت شماره یک در هنگام پر بودن اثر عکسی روی مرکز ثقل هواپیما دارد و این مرکز را به سمت جلوی هواپیما متمایل کرده و از قابلیت های مانوری هواپیما می کاهد. هنگامی که این تانک سوخت خالی می شود، به دلیل تعادل دگرباره مرکز ثقل هواپیما مانورپذیری به صورتی باورنکردنی افزایش می یابد. بنابراین وقتی پای ماموریت های طولانی در میان است، می بایست تخمین های بسیار دقیقی توسط برنامه ریزان ماموریت صورت گیرد تا مشکلی از جهت عملکردی برای هواپیما پیش نیاید. شاید این پیشبینی ها در تمرینات بسیار ساده باشد، اما در شرایط واقعی نبرد تا مرز غیر ممکن هم پیش می رود. بدین معنی که در صورت یک درگیری پیش بینی نشده، خلبان راهی به جز خلاصی از میزان سوخت اضافی ندارد. رها کردن موشک های دوربرد BVR که محدودیت های آیرودینامیکی و وزنی بسیاری را بر هواپیما تحمیل می کنند در چنین مواقعی بهترین راه ممکن به نظر می رسد. پس می توان نتیجه گرفت که تا زمانی که فلانکر تا وزن مشخصی سبک نشده است، حسابی روی مانورپذیری بی نظیر آن نمی توان کرد، البته نباید از این نکته هم چشم پوشید که فلانکر از یک سیستم FBW یا پرواز با سیم آنالوگ هم بهره می برد که میگ MiG-29 فاقد آن است.
تصویر
ترمز هوایی هواپیمای Su-27 که در حالت مسلح قرار داده شده است
----------------------------------------------------------------------------
در قابلیت هدف گیری از فواصل مافوق دید بصری یا Beyond Visual Range باید گفت که هر دو هواپیما از یک نوع موشک آن هم موشک R-27 یا همان AA-10 Alamo استفاده می کنند. اما تفاوت در این جاست که سوخو Su-27 می تواند تا ده فروند از این موشک را در یک سورتی پرواز حمل نماید، در حالی که میگ MiG-29 تنها قادر به حمل دو فروند از این موشک هاست. اگرچه به وضوح معلوم است که از نظر تسلیحات قابل حمل Su-27 به میزان زیادی بر MiG-29 برتری دارد، اما همیشه ممکن است که این سوال به ذهنتان بیاید که آیا واقعاً هنوز هم دوران نبرد هایی که تعداد زیادی هواپیما در آسمان به نبرد تن به تن می پرداختند و قدرت آتش یکی از عوامل مهم در پیروزی بود به سر نیامده است؟ در جواب این سوال باید گفت که در نبرد های جدید، هواپیماها زمان چندانی برای درگیری در اختیار ندارند و البته تعداد هواپیماهای موجود در آسمان در نبرد نیز بسیار کمتر و محدود تر از گذشته است. نبرد های هوایی امروز همیشه با ویژگی هایی چون سرعت بالا در نبرد و مدت زمان کم درگیری شناخته می شوند. در یک چنین درگیری هایی، همیشه نخستین ضربه نقش اساسی را ایفا می کند: پس باید اولین ضربه را زد و محکم هم زد. پس از نخستین رویارویی، هر یک از خلبانان دو طرف سعی در دور شدن از محل نبرد برای جلوگیری از غافل گیر شدن توسط هواپیماهای دیگر دشمن دارند. رادارهای N-001 و N-019 از جمله رادارهایی هستند که دارای آرایه اسکن مکانیکی هستند، بدین معنی که این رادارها در یک زمان قادر به درگیری با بیش از یک هدف نیستند. در جنگ های امروزی احتمال اینکه یک هواپیمای جنگنده تنها به یک هدف حمله کرده و سپس به پایگاه بازگردد در حدود 95% است، یعنی تنها 5% احتمال دارد هواپیما با هدفی ثانویه درگیر شود. پس آیا واقعاً حمل شش تا ده موشک دوربرد BVR آن چنان که به نظر می رسد، لازم است؟ بنابراین برتری Su-27 در این مورد که تنها بر حمل تعداد بیشتر موشک های BVR استوار است زیر سوال می رود. شاید به همین دلیل باشد که هیچ وقت فلانکر ها با تعداد زیادی موشک های R-27 لود نمی شوند و اکثراً ترکیبی از موشک های BVR و موشک های کوتاه برد مادون قرمز IR روی هواپیمای Su-27 نصب می شوند چرا که سنگین کردن بی مورد هواپیمای جنگنده با موشک هایی که شاید اکثراً بلا استفاده بمانند صحیح نیست و جز مصرف سوخت بیشتر نتیجه دیگری برای جنگنده در بر ندارد.
تصویر
هواپیمای میگ MiG-29 در نمایی زیبا از غروب آفتاب
----------------------------------------------------------------------------
موشک های R-27E/ET دارای سیستم هدایت مادون قرمز هستند و طول موج هایی را که اگزوز موتور هواپیماها منتشر می کنند دنبال می نمایند. به همین دلیل این موشک ها را جز موشک های «شلیک کن و فراموش کن» به شمار می آورند، چرا که پس از شلیک، دیگر موشک نیازی به هدایت از سوی هواپیما ندارد و خود می تواند مسیر خود را بیابد. یکی از نقص های عمده ای که موشک های R-27 در مدل هدایت مادون قرمز دارند این است که این مدل از موشک ها قابلیت ایجاد خط اطلاعات یا دیتالینک با هواپیمای مادر را ندارند. در نتیجه تنها هنگامی که رادار نسبتاً کوتاه برد مادون قرمز موشک روی هواپیمای دشمن قفل شده باشد موشک می تواند شلیک شود، و این خود علی رغم قدرت بالای موتورهای موشک و طراحی آیرودینامیکی جالب آن، برد موشک را بسیار کم می کند. در موشک های هدایت راداری، نیازی به قفل رادار موشک روی هواپیمای دشمن نیست، بلکه رادار به مراتب قدرتمند تر هواپیما روی جنگنده دشمن فقل نموده و موشک را تا نزدیکی هواپیمای دشمن هدایت می کند و پس از آن رادار خود موشک فعال شده و به مسیر ادامه می دهد. اما در مدل هدایت مادون قرمز، هدف گیری به این صورت نیست و خود رادار موشک باید بتواند از عهده قفل روی هدف بر بیاید.
تصویر
نمونه اولیه Su-27S با نام T-10S
----------------------------------------------------------------------------
در نبرد های هوایی بسیار نزدیک که هواپیمای ما در موقعیت بسیار خوبی در پشت دشمن قرار گرفته است، بهترین گزینه برای حمله موشک های مادون قرمز هستند چرا که در یک چنین شرایطی امواج مادون قرمز متساعد شده از اگزوز هواپیمای دشمن بسیار پر قدرت تر از امواج راداری هستند و موشک های IR در یک چنین شرایطی بسیار موثر تر هستند. پس می توان به راحتی نتیجه گرفت که در شرایط واقعی نبرد، ترکیبی از دو شیوه مختلف حمله، یعنی موشک های هدایت راداری و موشک های هدایت مادون قرمز می تواند بسیار به نفع باشد. MiG-29 طبیعتاً دارای یک چنین ترکیب تسلیحاتی است و می تواند بدون هیچ مشکلی این دو دسته از تسلیحات را حمل نماید در حالی که تسلیح Su-27 با یک چنین ترکیب تسلیحاتی نیازمند برنامه ریزی دقیق ماموریت است. به عبارت دیگر MiG-29 در هر شرایطی برای درگیری آماده است، در حالی که درگیری Su-27 باید از قبل پیش بینی شده باشد. در صورت پیش آمدن هر گونه درگیری پیش بینی نشده و اتفاقی، ممکن است فلانکر با مشکلات جدی مواجه شود و اگر حریف کمی گردن کلفت تر باشد، شاید دیگر کاری از دست Su-27 بر نیاید.
تصویر
کاکپیت MiG-29SMT
تصویر
کاکپیت Su-27
----------------------------------------------------------------------------
MiG-29 می تواند تا دو موشک R-27 را حمل کند، اما مشکل اینجاست که دو موشک BVR می بایست در صورت درگیری BVR هر دو باهم و به سمت یک هدف شلیک شوند، چرا که در غیر اینصورت اگر فقط یک موشک شلیک شود، موشک دیگر در زیر بال دیگر سنگینی کرده و مشکل عدم بالانس در بال ها به وجود می آید؛ علی رغم اینکه تا حدودی قابل حل است، اما همین عدم بالانس به میزان زیادی از قابلیت های مانوری هواپیما می کاهد. برای مثال حداکثر زاویه حمله از 24 درجه تا 15 درجه کاهش می یابد که به طور کاملاً محسوس در مانورپذیری هواپیما موثر است. روی کاغذ، Su-27 در وضعیت بهتری قرار دارد، چرا که می تواند تا سه هدف را به طور همزمان شناسایی کرده و با آن ها درگیر شود، البته در شرایطی که هر هدف را با یک جفت موشک R-27 هدف قرار دهد. همه اینها در شرایطی درست است که دشمن آن قدر مهربان باشد که منتظر بماند تا ما به راحتی بتوانیم او را هدف قرار دهیم. در شرایط جنگ واقعی، دشمن یا در حال درگیری است و به ما نزدیک می شود که او را در شرایط خوبی برای شلیک موشک هایش قرار می دهد؛ یا اینکه در حال دور شدن از منطقه نبرد و خارج شدن از برد موشک و رادار ماست که هدف گیری را برای ما مشکل می سازد. از سوی دیگر MiG-29 از فاصله دور می تواند به راحتی جفت موشک R-27 را به هدف شلیک کرده و به مدد موشک های هدایت مادون قرمز و مانورپذیری عالی به سرعت برای یک درگیری نزدیک نیز آماده شود در حالی که هیچ مشکلی هم از جهت آن 60% سوخت که در فلانکر وجود دارد نخواهد داشت.
تصویر
از بعد رادار، هواپیمای سوخو Su-27 مجهز به رادار N-01 با برد تشخیص اهدافی با حداقل 3 متر مربع سطح مقطع از فاصله 80 تا 100 کیلومتری است. این رادار قادر است تا 40 کیلومتر پشت سر هواپیما را هم اسکن نماید. MiG-29 نیز مجهز به رادار N-019 است که قادر است شعاع 75 تا 85 کیلومتری جلوی هواپیما را اسکن کرده و در فاصله 35 کیلومتری پشت هواپیما نیز به جستجو بپردازد. هر دوی این سیستم های راداری قادرند تا ده هدف را به صورت همزمان شناسایی کرده و با یکی از این اهداف به درگیری بپردازند. طول موج هر دو برابر با 3 سانتیمتر است، محدوده آزیموت رادار N-001 برابر با 60+- و رادار N-019 برابر با 67+- می باشد. اگر چه رادار N-001 که در Su-27 نصب شده است از نظر برد راداری بر رادار اسلات بک میگ MiG-29 برتری دارد، اما باید از این نکته هم باخبر بود که هر دو رادار در 70% قطعات مشابه هستند و هر دو از یک پردازنده با قدرت پردازش 170000 عمل در ثانیه استفاده می کنند. با این اوصاف، همانطوری که می بینیم توانایی درگیری و شناسایی اهداف هر دو رادار نیز تقریباً مشابه است، برتری برد ده یا بیست کیلومتری رادار فلانکر شاید آن چنان هم پراهمیت نباشد. در زمان طراحی سوخو Su-27 با کد اولیه T-10 برنامه های گسترده ای برای طراحی و ساخت راداری بسیار پیشرفته تدارک دیده شده بود، اما با توجه به ضعف فراوان شوروی سابق و کلاً کشورهای بلوک شرق در ساخت تجهیزات الکترونیکی-نقطه مقابل کشورهای غربی- این رادار ساخته نشد و تنها مدل بسیار ساده تر آن یعنی N-001 به کار گرفته شد.
تصویر
هواپیمای MiG-29UB در آشیانه
تصویر
هواپیمای Su-27 متعلق به نیروی هوایی روسیه
----------------------------------------------------------------------------
از نظر اتکا بر کنترلرهای رهگیری زمینی باید گفت که یکی از ویژگی های قدیمی هواپیماهای شوروی سابق به همان دلیل ضعف تکنولوژیکی در ساخت قطعات الکترونیکی همان اتکای بیش از حد به رادارها و مراجع زمینی است، یعنی نقطه ضعفی که همیشه غرب روی آن دست گذاشته است. این شیوه هدایت هواپیما همیشه مورد انتقاد شدید بود، چرا که بر اساس این سیاست که در دوران جنگ سرد به اوج خود رسیده بود، خلبان بسیار محدود بود و مجبور بود برای انجام کوچکترین کاری خارج از برنامه متوسل به کنترلر های زمینی شود. البته خود غربی ها و به خصوص آمریکاییها چندان هواپیماهای مستقلی نساخته بودند، چرا که هواپیماهای آنها نیز از نسخه هوابرد (!) پایگاههای زمینی استفاده می کرد و به زبان ساده تر نام آن ها را آواکس AWACS گذاشته بود. تنها فرق این پایگاه این بود که هواپیماهای آواکس سیار بودند و به دلیل استفاده از آن ها در ارتفاعات به راحتی حریم هوایی بسیار گسترده ای را پوشش می دادند. در حقیقت با ورود Su-27 و MiG-29 به خدمت، عصر تازه ای در هوانوردی نظامی شوروی به وجود آمد. اگر چه توانایی های راداری این هواپیماها بازهم به حدی نبود که بتوانند از عهده انجام کامل یک ماموریت بدون هدایت زمینی بر بیایند، اما بازهم همین نقطه فصل جدیدی در جنگ های مدرن شوروی بود. با اینکه میل طراحان بیشتر به سمت استقلال هواپیماها از پایگاه های زمینی کشیده شده بود، اما باز هم هواپیمای MiG-29 یک هواپیمای وابسته به پایگاه های زمینی یا GCI Dependent نامیده می شود. صرف نظر از اینکه با چه هواپیمایی پرواز انجام شود، خلبانان روسی یاد گرفته اند که اگر چه رادارهای قدرتمندی داشته باشند، اما تا زمانی که از کنترلرهای زمینی خبری مبنی بر وجود دشمن به آن ها نرسیده است رادار خود را روشن نکنند. البته با تمام این شرایط هنوز هم خلبانان قادرند که در شرایط کاملاً اضطراری حداقل از موقعیت مذبور بتوانند خلاصی یابند، اما در شرایط عادی 99% تصمیمات به عهده پایگاه فرماندهی زمینی است.
تصویر
هواپیمای Su-27 در معیت یک فروند An-224!
----------------------------------------------------------------------------
با توجه به نکاتی که در این مطلب ذکر شد، می توان به این نتیجه رسید که MiG-29 هواپیمایی است که واقعاً برای نبردهای حقیقی ساخته شده است. از فاصله دور قادر است هواپیمای دشمن را با یک جفت موشک دوربرد آلامو مورد هدف قرار دهد، در فرض تقریباً محال اگر هیچ یک از موشک ها نتوانستند به هدف اصابت کنند، هنوز هم میگ MiG-29 قادر است با تکیه بر قدرت مانورپذیری بی نظیرش تدارک یک حمله دیگر، اینبار از فاصله نزدیک را ببیند که قریب به یقین می توانیم فولکروم را در یک چنین مبارزه ای پیروز بدانیم. از سوی دیگر، Su-27 بیشتر به یک سایت پدافند موشک های زمین به هوا شباهت دارد تا یک جنگنده رهگیر واقعی، خصوصاً که توانایی حمل تعداد زیادی موشک های دوربرد آلامو این شباهت را بیش از پیش کرده است. نخستین نمونه های فلانکر که با نام T-10S در سال 1978 ساخته شد از مشکلات بسیاری رنج می برد. با این حال با انجام اصلاحاتی تولید نمونه اصلی به سال 1984 موکول شد، اما بازهم مسائلی که گریبانگیر گروه طراحی و البته خود هواپیما شده بود مانع از آن گردید که هواپیما بتواند به موقع به خدمت در آید. از عمده ترین مشکلاتی که فلانکر با آن دست و پنجه نرم می کرد مشکل قطعات اویونیکی بود که تا سال 1990 که چند صد فروند Su-27 به خدمت در آمدند هنوز هم به طور کامل حل نشده بود. از سوی دیگر بر خلاف فلانکر، MiG-29 روند طراحی بسیار هموار تری را پشت سر گذاشت و تقریباً بدون مشکل جدی وارد خدمت گردید. شوروی در زمان جنگ سرد و به خصوص دهه 70 خواهان ورود به خدمت جنگنده جدیدی بود که بتواند از پس هواپیماهای پیشرفته غرب مانند F-15 و F-14 بر بیاید، اما با نتایج مایوس کننده ای که مدل های اولیه Su-27 به بار آورد، ظاهراً میگ MiG-29 بسیار موفق تر بود. همانطوری که بعدها هم دیدیم Su-27 تا زمان پایان جنگ سرد، یعنی سال های ابتدایی دهه 90 هنوز هم نتوانسته بود آن چنان که باید و شاید نیازهای نیروی هوایی شوروی را برطرف نماید. با همه ضعف هایی که Su-27 از آن رنج می برد، هواپیماهای مشهوری که از Su-27 مشتق شده اند و به خانواده فلانکر مشهورند، مثل هواپیماهای Su-30/33/34/37 هواپیماهای به نسبت موفقی از کار در آمدند.

منبع: air.blogfa.com

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این مطلب را مدت ها پیش خوانده بودم ولی از آنجایی به نظر من مقایسه عادلانه ای نبود بهتر دیدم که در موردش کمی بحث کنیم. البته اگر دوستان مایل باشند icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مبحث جالبی است و قبل از همه از آرمان جان بخاطر نگارش این مطلب جالب تشکر میکنم. هر چند مقایسه نابرابر بود و باید هر مدل با مدل همزمان خود مقایسه میشد نه سوخو27 قدیمی با میگ29 جدید! جهت مقابله با هجوم سراسری نیروی هوایی و دریایی آمریکا ما نیاز به جنگنده هایی سبک ، سریع و پیشرفته داریم که حداکثر ظرف 15 دقیقه عملیاتی شده و پرواز کنند. سوخو27 جنگنده بسیار مناسبی است برای نبردهای سنگین و نابرابر هوا به هوا اما مشکل اصلی این جنگنده از سنگین بودن آن ناشی میشود که زمان عملیاتی شدن و پرواز را طولانی میکند! برخلاف سوخو27 ، میگ29 جنگنده ای است که در صورت هوشیاری مدافع در مدت زمان کمی میتواند پرواز و به مقابله با دشمن بپردازد و برای همین کار هم طراحی شده بود یعنی دفاع هوایی نقطه ای. در مدلهای اولیه استفاده از سوخو27 بهتر است چون قدرت درگیری و تسلیحاتی بیشتری نسبت به میگ29 دارد اما با توجه به نوع مبحث (هوا به هوا) و نیز ورود موشکهای نیم سنگین R-77 که وزنی معادل نصف موشکهای R-27ER دارند توانایی حمل تعداد بیشتری موشک تقریبا با همان کیفیت فراهم شده است ضمن اینکه موشک R-77 دارای سیستم هدایت فعال راداری میباشد و بدین طریق امکان درگیری همزمان با تعداد بیشتری هدف مهیا میشود مخصوصا از فاصله 20 کیلومتری که امکان شلیک تمام موشکها وجود دارد! دو مدل جدید میگ29 یعنی SMT و M2 چندان تفاوتی با هم ندارند بجز قدرت مانور بیشتر به اضافه دو آویزگاه بیشتر جهت حمل تسلیحات هوا به هوا که امکان حمل 8 موشک R-77 یا 4 موشک R-27ER و 4 موشک R-77 را فراهم میکند. همانطور که گفتم چون مبحث نبرد هوا به هوا است پس مدل M2 یا حتی مدل K که آن هم دو آویزگاه بیشتر دارد مناسبتر است. در سوخو27 هم مدل SK نوع صادراتی به چین و ... میباشد که علیرغم تسلیحات و رادار مناسب از آیونیک آنالوگ و فقط از یک نمایشگر غیر رنگی استفاده میکند که این شرایط جنگ را در قرن جدید سختتر خواهد کرد. البته با بهره گیری از خلبانان با تجربه تقریبا میتوان از ضعف کابین خلبان چشم پوشی کرد. در مقابل مدل SM از یک کابین با طراحی مدرن و استفاده از نمایشگرهای رنگی پیشرفته بهره میبرد ضمن اینکه اکثر بخشهای جنگنده از جمله رادار و تسلیحات ارتقا یافته است. سوخو27 ، 10 ( در بعضی مدلها 12) جایگاه حمل تسلیحات دارد که میتواند طیف گسترده ای موشکهای هوا به هوای سبک و سنگین را برای یک درگیری تمام عیار حمل کند. این جنگنده در اسکورت جنگنده های هجومی بسیار مناسبتر از میگ29 میباشد. :neutral:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نقاط ضعف میگ MiG-29: 1- برد نسبتاً بسیار محدود و کم 2- حمل تنها دو فروند موشک R-27 برای ماموریت های رهگیری 3- تکیه بسیار بر کنترلرها و رادارها و تجهیزات زمینی 4- قدرت پردازش و جنگ الکترونیک بسیار ضعیف MiG-29A و Su-27S هر دو تقريبن در يک دوره وارد خدمت شدند. هر دو در مدلهاي اوليه، داراي ضعف مفرط الکترونيک و رادار هستند. اين ضعف، با توجه به ضعف کلي و شديد روس ها در زمينهء الکترونيک، عجيب به نظر نمي رسد. براي مثال يکي از دوستان من، حدود 20 سال پيش به مسکو رفته بود و در مسکو، ويدئو هاي VHS ساخت شوروي رو ديده بود که بسيار بسيار سنگين بودن و در اونها از لامپ خلاء به جاي آي سي استفاده شده بود! هر دو رادار N019 و N001 داراي مشکلات عديده اي هستند. هردو توانايي شناسايي اهداف چندگانه رو که در کنار هم پرواز مي کنند، ندارند! هردو رادار، تنها قادرند به يک هدف شليک کنند و تا زمان برخورد موشک به هدف، بايد عمل قفل ماندن رادار حفظ بشود و بدين شکل، هواپيما دچار فلج تاکتيکي ميشود و قادر نيست به اهداف ديگر، توجه و دقت کند. هر دو هواپيماي Su-27S و MiG-29A/B/UB وابسته به هدايت زميني هستن، زيرا تفاوت ساختاري عمده اي نظير مجهز بودن به گلس کاکپيت در هيچ کدوم مشاهده نمي شود. در اين بين، مختصري برتري در حد 20% و آن هم در زمينهء برد بيشتر محدودهء شناسايي رادار، متعلق به Su-27S هست. اگه به ياد داشته باشيد به سال 1989، جوان 19 سالهء آلماني به نام ماتياس راس، تونست از برلين غربي با هواپيماي سسنا172 به راحتي از بين حداقل سه پايگاه هوايي مهم سوخوهاي27 و ميگهاي29 (پايگاه هوايي کوبينکا، لنين گراد و استالين گراد) عبور کنه و در ميدان سرخ فرود بياد. صرفنظر از انگيزهء وي در انجام چنين کاري، هيچکدام از هواپيماهاي به نظر من نسل سوم سوخوي27 و ميگ29، نتوانستند اين هواپيما رو رهگيري کنند! بعد از اين جريان، بلافاصله، سرفرماندهي ارتش سرخ، فرمانده دفاع هوايي و فرمانده نيروي هوايي شوروي رو از کار برکنار کرد! از نظر استحکام سازه، سوخوي27 با F-15 قابل مقايسه است، زيرا در هر دو به مقياس زيادي از آلياژ تيتانيوم استفاده شده و در هر دو از سيستم كامپيوتري FBW بهره گرفته شده است. ميگ29 هم قابل قياس با F-16A Block 5 است البته با اين تفاوت که TBO رادار و موتورهاي F-16A بسيار بسيار بهتر هست، در عوض MiG-29A/B مي تونه بر خلاف F-16A Block 5 از موشکهاي نسبتن دوربرد و نيمه فعال راداري R-27 استفاده کنه. اما بازهم در عوض رادار F-16A Block 5 داراي 5 تا 10 درصد برد کشف و شناسايي بيشتر نسبت به N0019 هست. به نظر من، نه MiG-29A/B نه Su-27S، هيچکدام در زمينهء رهگيري، آش دهن سوزي نيستند. هر دو تا حد زيادي به اپراتور زميني وابسته هستند و هردو فاقد گلس کاکپيت. اما بزرگترين برتري Su-27S، مداومت پروازي طولاني و حمل هم زمان 6 موشک R-27 هست که به خلبان سوخوي27 اجازه ميدهد، ماموريت CAP يا Combat Air Patrol رو انجام بدهد و حتا در صورت کم شدن سوخت، سوختگيري هوايي انجام دهد. در عوض MiG-29A/B نصف Su-27S مداوت پروازي ندارد و از اين بدتر، قادر به سوختگيري هوايي نيز نيست! براي مثال، در زمان جنگ، خلبانان F-14 هاي ايران، گاه مجبور مي شدند 9 تا 13 ساعت در آسمان باقي بمانند و ماموريت CAP انجام بدهند، در حالي که MiG-29A/B به طور قطع و يقين به درد ماموريت CAP نمي خورد، زيرا: 1) مداوت پروازيش بسيار کم است؛ 2) با حمل مهمات کامل و مخازن سوخت خارجي، قادر نيست به سرعتي فراتر از 0.9 ماخ دست پيدا کند! 3) برد شناسايي رادار N019 در نمونه اي صادراتي به سختي به مرز 70 کيلومتر مي رسه! 4) به دليل فقدان سيستم FBW در ميگ29، دو موشك R-27 بايد همزمان شليك شوند تا جنگنده از حال تعادل خارج نشود! با اين حساب، MiG-29A/B قادر نيست ماموريتي مشابه F-14A انجام بدهد، در حالي که با کمي اغماض، Su-27S قادر هست ماموريت CAP رو انجام بدهد. اين به دليل: 1) برد بيشتر رادار 2) حجيم بودن مخازن سوخت داخلي 3) قابليت سوختگيري هوايي 4) قدرت حمل مهمات بيشتر 5) مجهز بودن به سيستم FBW 6) موتورهاي پرقدرت تر اما در مورد قدرت مانورپذيري بهتر MiG-29A به دليل سبک تر بودن و همچنين کم حجم بودن مخازن سوخت داخلي، با شما موافقم. ولي با کمي اغماض، بايد قبول کنيم که ديگر در قرن 21 ام، قرار نيست همانند هواپيماهاي جنگ جهاني دوم، هواپيماهاي شکاري مجبور به انجام مانورهاي محيرالعقول باشند. ميگهاي29 نوع M ، M2 و SMT نيز صادراتي نيستند؛ هرچند عمدهء مشكلات ساختاري ميگهاي29 اوليه را به ارث برده اند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از دوستان
اول از همه نظر سنجی: با توجه به دکترین نظامی ایران که بر اساس دکترین دفاعی طراحی شده و با توجه به زمان کمتر برای آماده شدن جنگنده برای پرواز و همین طور تسلیحات کافی، میگ 29 ام2 گزینه مناسبی است.
یکی از بزرگترین اشکالات این مقاله(البته با اجازه آرمان خان icon_frown ) این است که دو جنگنده از دو کلاس متفاوت که برای ماموریت های متفاوتی طراحی شده اند را مورد مقایسه قرار داد. به همین دلیل بعضی از نقاط ضعف برای یکی ممکن است نقطه قوت برای دیگری باشد. به عنوان مثال مخازن سوخت با حجم کمتر و تسلیحات کمتر در میگ 29 در مقابل سوخو 27 منجر به سریع تر آماده شدن جنگنده برای پرواز و در نتیجه قابلیت دفاع نقطه ای موثرتر می شود. و به همین صورت مخازن با حجم بیشتر و تسلیحات بیشتر در سوخو 27 از این جنگنده یک رهگیر دور برد مناسب برای ماموریت های CAP می سازد(البته نه در حد تامکت و یا میگ 31).
یکی دیگر از اشکالات عجیب این مقاله این است که هر زمان در مقایسه میگ 29 در مکان پایین تری قرار می گیرد بلافاصله اشاره می شود که در مدل هاب بعدی مورد ارتقا قرار گرفته، به عنوان مثال:

اگر چه میگ MiG-29 به حتم هواپیمایی بسیار محدود از نظر برد است، اما این محدودیت در مدل هایی مانند فولکروم C یا همان MiG-29SMT نسبتاً از بین می رود. هواپیمای میگ MiG-29SMT دارای مخازن سوخت اضافه ای در قسمت های طرفین بالای بدنه است که آن را به فولکروم کوهان دار هم مشهور کرده است.

یا آن عکس های متعلق به کاکپیت، عکس کاکیپ سوخو 27 متعلق به مدل اولیه جنگنده می باشد که از تجهیزات آنالوگ و عقب افتاده بهره می برد در حالی که کاکپیتی که از میگ 29 نشان داده می شود متعلق به اس ام تی است که جزء مدل های پیشرفته آن به حساب می آید!!
اما در عجیب ترین قسمت مقایسه به موردی جالب توجه میرسیم:

از سوی دیگر، Su-27 بیشتر به یک سایت پدافند موشک های زمین به هوا شباهت دارد تا یک جنگنده رهگیر واقعی، خصوصاً که توانایی حمل تعداد زیادی موشک های دوربرد آلامو این شباهت را بیش از پیش کرده است.

اگر قرار باشد که این مورد را بپزیریم باید در کارایی جنگنده های رهگیری نظیر تامکت و میگ 31 هم شک کنیم.
تقریبا بقیه موارد را هم سعید خان و آقا رضا توضیح دادند.
در انتها ضمن تشکر و قدردانی از نویسنده مقاله برای ایشان آرزوی موفقیت می کنم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه نظر من رو بخواهيد ميگم رادار هر دو دره پيت هستند. برد رادار حدود 100كيلومتر در جنگهاي امروزي دردي رو دوا نميكنه و تازه با موشک های جدید روسی هم سازگار نیستند. یه مثال: قدرت پردازش سوخو30: 200000دستور در ثانيه قدرت پردازش F-16E: 5/12میلیون دستور در ثانيه!!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برد رادار 100 كيلومتر براي جنگهاي امروزي هم مناسب است و حتي برد رادار جنگنده هاي مدرن اروپايي مثل JAS-39 , يورو فايتر و رافال در حدود 100 كيلومتر است! قدرت پردازش ربطي به رادار ندارد بلكه كامپيوتر مركزي اين كار را انجام ميدهد كه روسها با استفاده از پردازنده هاي جديد اينتل توانسته اند ضعفي را كه گفتي رفع كنند. برخلاف MiG-29A كه مشكلات عديده راداري و تسليحات دارد Su-27SK اينقدرها هم ضعيف نيست كه آقا فقط بخاطر كابين آنالوگ گفتن به درد نميخوره! اين جنگنده از يك رادار قدرتمند بهره ميبرد كه توانايي درگيري همزمان با چند هدف را دارد (نه يك هدف!) و سطح مقطع راداري 3 متر مربع را از فاصله 100 الي 150 كيلومتر شناسايي ميكند (بسته به شرايط مثلا ارتفاع و آب و هوا) كه جزو معدود جنگنده هاي نسل چهار ميباشد كه توانايي شناسايي اف117 را داشته هر چند در فاصله نزديك (10 الي 30 كيلومتر) ولي اين نكته را در نظر بگيريد كه روسها در دهه 1980 كه ضعف الكترونيك داشتند موفق به ساخت چنين راداري شدند حال با كمك فرانسويها مسلما بايد جنگنده هاي روسي بسيار بهتر از رقباي غربي عمل كنند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين كه جنگنده هاي روسي بسيار بهتر از جنگنده هاي غربي عمل كنند درست و شكي هم در اون نيست ولي منظور من تسليحات جديد روسي هست كه همگي برد بالاي 100 كيلومتر دارن در ضمن شما تبليغات اين نامرد هارو هم در نظر بگيريد.

جزو معدود جنگنده هاي نسل چهار ميباشد كه توانايي شناسايي اف117 را داشته

حتما منظور شما سوخو30هست.

برد رادار 100 كيلومتر براي جنگهاي امروزي هم مناسب است

100كيلومتر براي هواپيماهاي امريكايي مناسب هست نه روسي icon_frown
چون به هر نوع تسليحاتي جور در ميان(به غير ازAim120Dو...)

موفق باشید. icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نه همون سوخو27 رو گفتم که میتواند از فاصله (حداقل) 10 کیلومتر اف117 را شناسایی کرده و با استفاده از موشکهای حرارتی آر73 آنرا سرنگون کند. تا فاصله مذکور هم هدایت جنگنده بر عهده رادار زمینی است. این روش در جنگ بالکان آزمایش شد و موفقیت آمیز بود منتهی در آن زمان از میگ29 و موشک ضعیفتر آر60 برای حمله به اف117 استفاده شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پس يعني اين كه 70 درصد قطعات رادار ميگ29 و سوخو27 يكي هستند درست است؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مورد رادار این دو جنگنده فقط نکته ای را می گویم که تجربه شخصی خودم است و بصورت علمی هم قابل اثبات است. درست است که دنیای دیجیتال بسیاری از کارها را آسان کرده است و شاید رادار دیجیتال ظاهرا بهتر از آنالوگ باشد. ولی ما در برق و الکترونیک بحثی به نام پایداری سیستم در مقابل اغتشاشات و نویز داریم. سیستم های آنالوگ بسیار ایمن تر و پایدارتر از سیستم های دیجیتال هستند. این مبحث وقتی که موضوعی به نام جنگ الکترونیک پیش می آید قابل توجه است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نه رادارها متفاوت هستن و از قطعات متفاوت استفاده میکنن. حتی اندازشون هم فرق دارد. در پست قبلی گفتم که رادار سوخو27 از 150 کیلومتری RCS سه متر مربع رو شناسایی میکنه ولی رادار میگ29 از 60 65 کیلومتر یعنی از نصف هم کمتر! درباره جنگ الکترونیک آقا سینا درست گفتن تجهیزات آنالوگ آسیب پذیری کمتری در برابر اقدامات الکترونیکی متقابل دارند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چه حرفی ندیده و نشنیده بود؟ icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با اين وجود ولي در جنگ هاي نزديك و داگفايتها ميگ 29 سر تر از سوخو 27 و 30 است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.