worior

تاخر فرهنگی (از مشکلات امروز فرهنگی ایران)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[align=center]بسمه تعالی[/align]


- نخست روشن کنم که تاخر فرهنگی در انگلیسی Cultural Lag به معنای عقب ماندگی و یا واپس ماندگی فرهنگی معنی میدهد که از جنبه منفی کلمه ای که در فرهنگ ما مرسوم است مثل عقب ماندگی ذهنی و یا فکری نیست ...

- بلکه منظور جدا افتادگی اجزای فرهنگی مادی و معنوی از یکدیگر است ؛ بدین معنا که فرهنگ مادی رشد کرده و فرهنگ معنوی همسان با آن جلونرفته است و یا مسیر دیگری را طی نموده ...

- این بحث فقط به مسئله پیشرفت مادی مربوط نمیشود بلکه مسئله ساختار و اجزای فرهنگ مثل ؛ هنر ؛ اعتقادات ؛ باور ها ؛ آیین ها ؛ رسوم ؛ سبک های زندگی ؛ آموزش و پرورش و یا رسانه ها نیز میباشد که بین پیشرفت نقش آنها یا کارکردشان در ساختار اجتماعی امروز فاصله می افتد به نحوی که کارایی خویش را از دست میدهد . لیکن بدین معنا نیست که عقب ماندن یکی باعث حذف آن از ارتباطات فرهنگی و اجتماعی میشود بلکه مشکلاتی ایجاد میکند که سبب بروز معضلات و کاستی های معنوی در جامعه خواهد شد ..


برای نمونه ابزاری مثل ماشین و نبود فرهنگ معنوی ترافیک ؛ یا ابزاری مثل موبایل و اینترنت و نبود یا کمبود تعاریف فرهنگی مربوط به استفاده از آنها در رعایت حریم خصوصی ، مسایل قانونی و شرعی و ...


لذا پس از تعریف کلیت این نظریه که مبین تعاریف فوق نیز هست ؛ از کاربران گرامی و مدیران تقاضا دارم در تبیین و بررسی نمونه هایی از تاخر فرهنگی در جامعه امروز ایران و راهکارهای بازتولید تعاریف بر اساس معیار های کاربردی و نو ابراز عقیده و نظر بفرمایند ... ؛




.


اصطلاح "Cultural Lag" به معانی تأخر فرهنگی، عقب‌ماندگی فرهنگی، واپس ماندگی فرهنگی یا دیرکرد فرهنگی ترجمه شده است. تأخر فرهنگی یکی از نکته‌های مهم پویایی‌شناسی فرهنگی است، و در اصطلاح نوعی عدم تعادل فرهنگی به حساب می‌آید و به معنای تمایز اجزا یک فرهنگ از نظر آهنگ حرکت آنان است. در واقع بعضی از عناصر فرهنگ، نظیر زیرساخت یا فنون و ابزارهای مادی زودتر از اندیشه‌ها و عقاید یا سازمان‌های اجتماعی دگرگون می‌شوند. بدین‌سان در درون یک فرهنگ، اجزا از یکدیگر جدا و گاه بیگانه می‌شوند.[1] در اثر این تغییر یا پیشرفت (اصطلاح پیشرفت را در مورد فرهنگ مادی می‌توان به کار برد) نابسامانی و ناهماهنگی در مجموعه آن ترکیب فرهنگی به وجود آید. این عدم هماهنگی در تغییر عنصرهای یک ترکیب فرهنگی را پس‌افتادگی فرهنگی گویند.[2]
تاخر فرهنگی مفهومی است كه توسط ویلیام اگبرن (William Fielding Ogburn: 1886-1959) جامعه‌شناس امریكایی مطرح گردید. تاخر فرهنگی، در نظریه اگبرن با مفهوم تطبیق با محیط جدید همراه است. سازش و تطابق اجتماعی به دو شکل قابل تصور است: یکی سازش و تطابق انسان با فرهنگ، و دیگری هماهنگی و سازش میان قسمت‌های مختلف یک فرهنگ است. نظریه تاخر فرهنگی اگبرن، مربوط به حالت دوم یعنی مشکل تطبیق قسمت‌های مختلف یک فرهنگ است، که به علت سرعت تغییر و تحول از یکدیگر جدا شده‌اند. قسمت‌های مختلف یک فرهنگ (عناصر مادی و معنوی فرهنگ) به یک سنت و آهنگ تغییر نمی‌کنند.[3]

عناصر فرهنگی و وقوع تأخر فرهنگی
در هر فرهنگ دو زمینه جدا از هم وجود دارد: یکی فرهنگ مادی و دیگری فرهنگ غیرمادی یا فرهنگ معنوی. فرهنگ مادی آن بخش از عناصر فرهنگی را دربر می‌گیرد که قابل لمس و اندازه‌گیری و ارزیابی و مقایسه است. اشیا مادی، ابزار کار، وسایل صنعتی، کشاورزی، عکاسی، موسیقی، آموزشی و لوازم خانه که در زندگی روزمره کاربرد دارند جزء فرهنگ مادی به‌شمار می‌روند. فرهنگ مادی در واقع مشتمل بر کلیه دستاوردهای مادی یا تکنولوژیک هر جامعه است.
فرهنگ معنوی مشتمل بر موضوعاتی است که جنبه کیفی دارد و قابل مقایسه و اندازه‌گیری نیست. می‌توان گفت آنچه را که مادی نیست فرهنگ غیرمادی گویند. آثار ادبی، هنری، فکری، آداب و رسوم، سنت‌ها، اخلاقیات، معتقدات، باورها، آموزش و پرورش، و به طور کلی سرمایه معنوی یک جامعه جزء فرهنگ معنوی جامعه به‌شمار می‌رود.‌‌‌[4]
تاخر فرهنگی ناشی از تاخر یا پس‌افتادگی فرهنگ معنوی از فرهنگ مادی است. زیرا فرهنگ معنوی ریشه‌دارتر، عمیق‌تر و گسترده‌تر است و نمی‌تواند به سرعت فرهنگ مادی تغییر کند. چرا که بنابر اصل "مقاومت فرهنگی متفاوت" اگبرن، پذیرفتن تغییر یا مقاومت در برابر آن در تمام اجزا و قسمت‌ها و عناصر فرهنگی به یک شکل و اندازه نیست، در برخی چون فرهنگ مادی زودتر و در فرهنگ معنوی دیرتر صورت می‌گیرد.[5]

شرایط وقوع تاخر فرهنگی
به نظر اگبرن تاخر فرهنگی دارای شرایط چهارگانه زیر است:
1- در ترکیب فرهنگی مورد مطالعه، دست‌کم، دو متغیر (دو عنصر) متمایز از یکدیگر در نظر گرفته شود.
2- هماهنگی و سازگاری این دو متغیر در گذشته مشخص شده باشد.
3- از نظر زمانی، تغییر یکی از آن دو عنصر، یا تغییر بیشتر و سریعتر یکی از آن دو معلوم و معین باشد.
4- در مقایسه با گذشته، این اختلاف و تغییر (پس‌افتادگی) باعث کاهش مقدار هماهنگی و سازگاری باشد.[6]

کنش متقابل عناصر فرهنگی و تاخر فرهنگی
بین جنبه‌های مادی و معنوی فرهنگ کنش‌های متقابل وجود دارد. تغییر یکی موجب تغییر دیگری خواهد شد. بعضی از جامعه‌شناسان عقیده دارند که این دگرگونی از اشیا مادی و ابزار آغاز می‌شود و سپس تاثیر آن گسترش می‌یابد و جنبه‌های معنوی فرهنگ را دربر می‌گیرد.[7] این بخش‌ها باید همواره به همراه یکدیگر رشد کنند و رابطه منطقی با یکدیگر داشته باشند و معمولا نیز در تاریخ توسعه چنین بوده است. رشد یا تغییر ذهنیت‌ها سبب تغییر مادیت‌ها شده و برعکس. هرچند انطباق کامل این دو بخش بر یکدیگر در هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند منطقا وجود داشته باشد و عدم انطباق جزیی آن‌ها خود دینامیسمی را به وجود می‌آورد که سبب تغییر فرهنگی و رشد جامعه می‌شود اما نباید از نظر دور داشت که این عدم انطباق تنها در حد جزیی مفید است و فاصله گرفتن این دو از یکدیگر می‌تواند زیان‌های زیادی دربر داشته باشد. این چیزی است که در گروه بزرگی از کشورهای در حال توسعه قابل مشاهده است. در واقع ورود گسترده تعداد بی‌شماری از فراورده‌های مادی زندگی توسعه‌یافته به این کشورها از شیوه زندگی گرفته (نظیر شهرنشینی، آپارتمان‌نشینی، چگونگی گذران اوقات فراغت) تا اشیا و ابزارها (خودروها، تلفن، وسایل ارتباط جمعی) بدون انتقال بخش معنوی این فرهنگ‌ها بوده است. به عبارت دیگر اشیایی که به این ترتیب وارد کشورهای در حال توسعه شدند به‌جای بخش معنوی خود ناچار به هماهنگی با بخش معنوی فرهنگی بیگانه شدند، و این امر همان واپس ماندگی فرهنگی است.[8]
لازم به توضصح است، که دگرگونی یک عنصر فرهنگی به سه شیوه اصلی -همگرایی، واگرایی و پی‌آیی- در جامعه تاثیر می‌گذارد و تاثیر آن به صورت دور اجتماعی از یک عنصر به عنصر دیگر و از یک حوزه به حوزه دیگر فرهنگ می‌رسد و تقریبا همه عنصرهای فرهنگی را به تغییر وا می‌دارد. اما چون هر یک از عنصرهای فرهنگی در عین بستگی به عنصرهای دیگر، ذاتی متفاوت و وضعی خاص دارند، دگرگونی یک عنصر با سرعت یکسانی در عنصرهای دیگر منعکس نمی‌شود، بلکه هر عنصری مطابق مختصات خود و به نسبت رابطه‌ای که بین آن و عنصر دگرگون شده برقرار است، با سرعت معینی تغییر می‌کند. از این‌رو هر یک از عنصرهای فرهنگی یک جامعه برای آنکه به عنصر تغییریافته برسند و با آن همسازی یابند به مدت زمانی که البته در مورد همه آن‌ها برابر نیست، نیازمندند. پس‌افتادگی فرهنگی از اینجا زاده می‌شود.[9] به عبارت دیگر این فاصله از آنجا ناشی می‌شود که اکتشاف‌ها و اختراع‌های علمی و صنعتی جدید می‌تواند یک‌شبه راه صدساله‌ای را بپیماید ولی ضابطه‌ها و سنت‌ها و ابزارهای فرهنگی در گذشته تغییر و تحولی آهسته و کند و غالبا هماهنگ دارند. در مقایسه دو عنصر، دو متغیر فرهنگی هر جا فاصله، ناهماهنگی و بالاخره پس‌افتادگی قابل توجهی دیده شود، متغیر شتابنده (متغیر مستقل) در اثر پیشرفت‌های علمی و فنی است.[10]
"هـ. هارت" به‌جای توجه به شكاف زمانی بین تكامل فرهنگ تكنولوژیكی و غیر تكنولوژیكی می‌گوید: «تأخر فرهنگی فاصله زمانی میان دو مرحله در تكامل یك مجموعه فرهنگی یا دو مجموعه فرهنگی مختلف است كه در آن‌ها لازم است برای پیشبرد هرچه بهتر هدف‌های اجتماعی مورد قبول همگان، این فاصله كوتاه‌تر شود و چنین كوتاه شدنی فقط از طریق برنامه‌ریزی اجتماعی امكان‌پذیر به نظر می‌رسد.»[11]
پس‌افتادگی فرهنگی هم در جامعه ایستا و هم در جامعه پویا رخ می‌دهند اما در جامعه‌های پویا که تغییر با شدت بیشتری روی می‌دهد پس‌افتادگی فرهنگی هم به فراوانی دیده می‌شود.[12]
واپس ماندگی فرهنگی علاوه‌بر یک مجموعه ملی ممکن است در قالب‌های بسیار متفاوتی همچون درون یک شهر، در یک پهنه منطقه‌ای و یا سطح بین‌المللی بروز کند و همواره دارای اثرات منفی و بحران‌زاست. راه مقابله با این امر یافتن روش‌هایی مناسب برای سازش میان فرهنگ مادی با فرهنگ معنوی بومی است که باید از خلال فرایندهای فرهنگ‌سازی به انجام رسد.[13]

وضعیت تاخر فرهنگی در مناطق مختلف[14]
تاخر فرهنگی در کشورهای جهان سوم بیشتر و در کشورهای پیشرفته و صنعتی کمتر است که یکی از دلایل آن می‌تواند زودتر صنعتی‌شدن آن‌ها باشد. بدین معنی که چون این کشورهای سال‌هاست صنعتی شده‌اند و مردم از ابتدا با انواع ابداعات و اختراعات و تکنولوژی‌ها آشنا شده و در جریان تکامل آن‌ها قرار داشته و با آنها رشد کرده‌اند. در نتیجه فرصت بیشتری یافته‌اند تا افکار، عقاید و شیوه زندگی خود و الگوهای رفتاری خود را متناسب با تغییرات تکنولوژیکی همراهی کنند. در حالی‌که در کشورهای جهان سوم وضعیت بدین‌گونه نبوده و هرچیزی پس از آنکه تقریبا تکمیل شده یک مرتبه وارد این کشورها شده و در اختیار مردم قرار گرفته است بدون اینکه مردم با روند تکاملی آن‌ها رشد کرده باشند. خلاصه مردم کشورهای جهان سوم چون یک‌مرتبه و آنی با تکنولوژی و تمدن مادی غربی آشنا شده‌اند و همچنین از آموزش و پرورش متناسب برخوردار نیستند تاخر فرهنگی بیشتری نسبت به کشورهای پیشرفته دارند.
این پدیده در مورد مردم یک کشور نیز وجود دارد. بدین معنی که مردم شهرهای بزرگ (مثلا تهران) چون زودتر با فرهنگ و تمدن غربی آشنا شده و تکنولوژی زودتر وارد گردیده است بنابراین از تاخر فرهنگی کمتری نسبت به شهرهای کوچک‌تر و روستاها برخوردارند و بر عکس. اما باید دانست که تاخر فرهنگی در همه کشورهای جهان وجود دارد و منحصر به فرهنگ و جامعه خاص نیست. منتهی این نسبت متفاوت است برخی بیشتر و برخی کمتر، اما هیچ جامعه‌ای وجود ندارد که فرهنگ مادی و معنوی آن هماهنگ باشد.
این پدیده اگر بیش از اندازه باشد می‌تواند حتی منجر به نابسامانی و اغتشاشات اجتماعی گردد و تضاد مردم و گروه‌های اجتماعی را با تغییرات فرهنگ مادی و نظام سیاسی کشور فراهم کند و چه‌بسا زمینه‌ساز انقلاب اجتماعی گردد.

تأخر فرهنگی كاذب و حقیقی
"جان هنری مولر"، میان تأخر فرهنگی كاذب و حقیقی فرق می‌گذارد. تأخر كاذب آن است كه در آن به دلیل مقایسه‌ناپذیر بودن دو دسته فرهنگ مورد تحقیق، تأخیر و تثبیت نمی‌شود، بلكه فقط علنی می‌گردد و ممكن است در تعریف مجدد از بین برود؛ تأخیر حقیقی آن است كه در آن، عنصر واپس‌مانده، یا نتیجۀ عنصر دیگری است كه از لحاظ زمانی بر آن مقدم است، یا اصولا تأخر زمانی نیست؛ بلكه مقیاسی برای سنجش اختلاف كیفی میان یك هنجار و یك دستاورد مفروض، محسوب می‌شود.[15]

[1]. ساروخانی، باقر؛ درآمدی بر دایرةالمعارف علوم اجتماعی، تهران، کیهان، 1380، چاپ سوم، جلد 1، ص173.
[2]. روح‌الامینی، محمود؛ زمینه فرهنگ‌شناسی، تهران، عطار، 1382، چاپ هفتم، ص123.
[3]. قلی‌زاده، آذر؛ مبانی جامعه‌شناسی، کاشان، محتشم، 1374، ص74.
[4]. وثوقی، منصور و نیک‌خلق، علی‌اکبر؛ مبانی جامعه‌شناسی، تهران، خردمند، 1376، چاپ یازدهم، ص127-126.
[5]. قرائی مقدم، امان‌الله؛ مبانی جامعه‌شناسی، تهران، ابجد، 1374، ص162.
[6]. روح‌الامینی، محمود، پیشین، ص125-126.
[7]. قرائی مقدم، امان‌الله؛ پیشین، ص127.
[8]. ریویر، کلود؛ درآمدی بر انسان‌شناسی، ناصر فکوهی، تهران، نی، 1379، ص253.
[9]. اگبرن، ویلیام فیلدینگ و نیمکوف، مایر؛ زمینه جامعه‌شناسی، امیرحسین آریان‌پور، تهران، گستره، 1380، ص433.
[10]. روح‌الامینی، محمود؛ پیشین، ص126.
[11]. گولد، جولیوس و کولب، ویلیام. ل.؛ فرهنگ علوم اجتماعی، مصطفی ازکیا و دیگران، تهران، مازیار، 1376، ص209.
[12]. اگبرن، ویلیام فیلدینگ و نیمکوف، مایر؛ پیشین، ص434.
[13]. ریویر، کلود؛ پیشین، ص254.
[14]. قرائی مقدم، امان‌الله؛ پیشین، ص163-162.
[15]. گولد، جولیوس و کولب، ویلیام. ل.؛ پیشین، ص209.
http://www.pajoohe.com/25513/index.php?Page=definition&UID=30501

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برای مقابله با تهاجم فرهنگی می بایست ابتدا
آگاهی آموخت و فکر و دانش در جامعه تزریق نمود
سپس فرهنگ خودمان را نشان دهیم با کم کاستی و قدرتش
در ادامه فرهنگ غرب و شرق هم نشان دهیم و از زیان و سودشان هم حرف بزنیم

متاسفانه در مملکت ما برای عدم توجه جوانان به غرب، فرهنگ غرب را خلاف آنچه که هست نشان می دهند
و وقتی کسی با واقعیت روبرو می شود راحت جذب می شود به قولی ندید بدید بازی در می آورد

از سوی دیگر ما کجای فرهنگمان را خوب نشان دادیم که ادعا کنیم توانسته ایم با فرهنگمان جلوی غرب و شرق ایستاده ایم
جوانان ما نه فرهنگ ایران باستان را می شناسند نه فرهنگ ایران بعد از اسلام
متاسفانه ما تنها شعار دادن خوب یاد گرفتیم و شنیدم، فرهنگ 2500 ساله، فرهنگ ناب اسلامی و ... که تنها غرب از آن استفاده می کند و ما فقط پزش را می دهیم
خنده دار است د[b]شمن فرهنگ ما را بهتر از ما بلد است[/b] تا زمانی خود را نشناسیم وضع همین است

در کل :
یاد دادن دیدن و شنیدن و فکر کردن
خود شناسی ( امام علی (ع) رویش تاکید فراوان نمود )
دیگر شناسی
عمل برای ارتقای فرهنگی

این 4 اصل می تواند جامعه را تکان دهد
کاری که غرب انجام می دهد و ما نه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام

با اجازه از استاد گرامي ، يك نمونه از مسائلي كه به نظر اينجانب باعث بوجودآمدن تأخر فرهنگي شده را بيان مي كنم .( ارقام ذكر شده تقريبي مي باشد )

تلفن و مسئله رابطه با جنس مخالف

در حدود پانزده سال پيش با نصب يك مركز سوئيچينگ 10 هزار شماره اي در يك شهر با جمعيت حدود 40 تا 50 هزار نفر ، تعداد خطوط تلفن افزايش 10 برابري يافت .

در بدو امر همه از دست يافتن به اين نعمت جديد خوشحال بودند ، اما هر خانوادي اي كه برخوردار از اين موهبت مي شد مشكل جديدي پيدا مي كرد و آن هم مزاحمت هاي تلفني بود .


هيچ آموزشي در مورد نحوه استفاده از تلفن و فرهنگ بكارگيري آن وجود نداشت .اكثر پدر و مادرهايي كه صاحب يك خط جديد مي شدند تلفن را به عنوان يك وسيله جهت برقراري ارتباط هاي ضروري و اضطراري مي دانستند و با دريافت اولين قبض هاي تلفن ، به طعنه از گران بودن هزينه حرف زدن ، گله مي كردند .

اما ديدگاه جوانان ( خصوصا دبيرستاني ها ) كاملا متفاوت بود .

در بازه زماني راه اندازي مركز سوئيچينگ تا حدود شش ماه بعد ،هر مشتركي تلفنهاي ناشناس زيادي از هر دو جنس داشت كه خواستار برقراري رابطه دوستي بودند . بطور مثال تعداد مزاحمتها بين 4 تا پنج بار در هر روز و توسط افراد مختلف بود و عموما شماره ها را بصورت تصادفي انتخاب مي كردند .

پس از شش ماه ، مسئله مزاحمت هاي اينچنيني بشدت فروكش كرد ، چرا كه عموم اين افراد شماره هاي مورد نظر را از طريق ديگري بدست مي آوردند و انتخاب تصادفي شماره تلفن بسيار كم شد . در ابتدا شماره هايي را كه مي شد با آنها مكالمه كرد را از ساير دوستان مي گرفتند ، بعد از آن قرار هاي خياباني كه طرفين شماره هاي خود را رد و بدل مي كردند و بعد ملاقاتهاي درازمدت تر حضوري و...

يك مسئله ديگر آن بود كه قبح و زشتي اين كار براي خانواده هايي كه صاحب فرزند پسر بودند بسيار كمتر از خانواده هاي بود كه صاحب فرزند دختر بودند .

اگرچه برخي از ارگانها سعي كردند در ابتدا با برخورد چكشي و سپس با روشهاي تبليغي و كلاس هاي آموزشي جلو اشاعه اين نوع رابطه را بگيرند اما توفيق چنداني براي اينكار پيدا نكردند .

عموم خانواده ها موافق ارائه چنين آموزشهايي به فرزندان خود نبودند ، آموزشهاي ارائه شده به خاطر عمومي بودن داراي محتواي چندان مفيدي نبود و ....

از آنجا كه در يك جامعه بشدت سنتي هيچ آموزشي در مورد نحوه ارتباط با جنس مخالف وجود نداشت ، با راه اندازي مركز سوئيچينگ جديد مرز موجود بين دو جنس مذكر و مؤنث شكسته شد. يك نكته جالب و قابل ذكر ديگر در مورد اين مسئله عدم وجود فرهنگ غربي به عنوان يك الگو بود كه باعث ترويج اينكار شود .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]برای مقابله با تهاجم فرهنگی می بایست ابتدا
آگاهی آموخت و فکر و دانش در جامعه تزریق نمود
سپس فرهنگ خودمان را نشان دهیم با کم کاستی و قدرتش
در ادامه فرهنگ غرب و شرق هم نشان دهیم و از زیان و سودشان هم حرف بزنیم

متاسفانه در مملکت ما برای عدم توجه جوانان به غرب، فرهنگ غرب را خلاف آنچه که هست نشان می دهند
و وقتی کسی با واقعیت روبرو می شود راحت جذب می شود به قولی ندید بدید بازی در می آورد

از سوی دیگر ما کجای فرهنگمان را خوب نشان دادیم که ادعا کنیم توانسته ایم با فرهنگمان جلوی غرب و شرق ایستاده ایم
جوانان ما نه فرهنگ ایران باستان را می شناسند نه فرهنگ ایران بعد از اسلام
متاسفانه ما تنها شعار دادن خوب یاد گرفتیم و شنیدم، فرهنگ 2500 ساله، فرهنگ ناب اسلامی و ... که تنها غرب از آن استفاده می کند و ما فقط پزش را می دهیم
خنده دار است د[شمن فرهنگ ما را بهتر از ما بلد است تا زمانی خود را نشناسیم وضع همین است

[/quote]
وقعآ درسته ما بس که از اونها غول بی شاخ و دم درست کردیم وقتی جوان ما با نحوه برخورد ، معاشرت ، فرهنگ شهر نشینی اونا مواجه میشه واقعآ متحیر میشه .
ممنون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام ...

جناب arminheidari عزیز ... این تاپیک پیرامون تهاجم فرهنگی صبحت نمیکنه ؛ هر چند که ابزار اصلی تهاجم فرهنگی برتری فناوری هست و به نوعی بوجود آورنده همین تاخر فرهنگی (مثل پدیده ماهواره) .. اما صحبت بر سر خود مسئله هست ..


هدفم از گفتن این پیامد همون مسئله شناخت مشکلات هست اون هم از رویکرد بررسی علمی و جامعه شناختی ..

---

xx222ir عزیز ؛ دوست کم پیدا ! .
مثال دقیقی فرمودین ؛ ولی سوالی رو مطرح میکنم پیرامون همون به نظرت راه حل مشکل چی هست ؟
چون جامعه انعطاف ارزشی نداره چنین مشکلاتی پیش میاد ؟ یا تعاریف ارزشی و هنجار های اجتماعی ما مشکل دارند ؟! بخصوص اینکه پدیده مذکور رو بعدا با موبایل بیشتر پررنگ تر و نمود یافته تر در جامعه بخصوص میان دانشجویان دختر و پسر و بخصوص کاردانی ها شاهدیم ! . به نظرت ایراد از موبایل هست ؟ موبایل رو سرکوب کنیم ؟ جوانان رو سرکوب کنیم ؟ برای پدیده های فناورانه و فیزیولوژیک فرهنگ سازی کنیم در حالی که نیاز ؛ اختراع ؛ کاربرد و شیوع اون پدیده ای محلی نیست و جهانی هست ؟!

به نظرت خودمون رو با فرهنگ صنعتی بین المللی تطبیق بدیم ؟! چیزی که عملا هیچ کس دلش نمیخواد !
به نظرتون صبر کنیم ببینیم تا چه پیش می آید و تغییرات ارزشی و فرهنگی بدون کنترل ما تحمیل شوند (همان تهاجم فرهنگی غیر ملموس و غیر قابل برخورد !) ..

چه کنیم ؟ البته اسلام راهکار دارد که رعایت نشده ! آنهم بخاطر ارزشهای غلطی که جامعه آنرا ساخته ؛ دوست دارم نظر عزیزان را پیرامون این مسایل بدونم ..



با تشکر .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هر چي ميخوايد بگيد اما فرهنگ ما واقعا كم داره.وگرنه كم نمي اورد.يه جوون غريزه داره.نميشه غريزه رو سركوب كرد.وقتي يه جوون پول نداره زن بگيره.4 سال رفته دانشگاه حالا بيكاره.با اين همه مخارج ميره تو خيابون دنبال ...نتيجش بجاي ازدواج همين روابطه.از اون طرف هم شوهر كم مياد.اگه يكم مقايسه كنيد با 10 سال پيش ميفهميد فرهنگمون داره به كدوم سمت ميره.به قولي يكي از دوستان بايد به بچه هامون بگيم:بابا جون كاندوم استفاده كن.كاندوم.با عرض پوزش

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با سلام ...

جناب arminheidari عزیز ... این تاپیک پیرامون تهاجم فرهنگی صبحت نمیکنه ؛ هر چند که ابزار اصلی تهاجم فرهنگی برتری فناوری هست و به نوعی بوجود آورنده همین تاخر فرهنگی (مثل پدیده ماهواره) .. اما صحبت بر سر خود مسئله هست .. [/quote]

متاسفانه برداشت من خلاف منظور شما بود
عیب ندارد با کمک شما تصحیح می کنم


[quote]چون جامعه انعطاف ارزشی نداره چنین مشکلاتی پیش میاد ؟ یا تعاریف ارزشی و هنجار های اجتماعی ما مشکل دارند ؟! بخصوص اینکه پدیده مذکور رو بعدا با موبایل بیشتر پررنگ تر و نمود یافته تر در جامعه بخصوص میان دانشجویان دختر و پسر و بخصوص کاردانی ها شاهدیم ! . به نظرت ایراد از موبایل هست ؟ موبایل رو سرکوب کنیم ؟ جوانان رو سرکوب کنیم ؟ برای پدیده های فناورانه و فیزیولوژیک فرهنگ سازی کنیم در حالی که نیاز ؛ اختراع ؛ کاربرد و شیوع اون پدیده ای محلی نیست و جهانی هست ؟!
[/quote]

امیدوارم این کمی مربوط باشد
از نظر این که مشکل ما با فناوری های روز چه است و جامعه چرا این بازخورد را می دهد
باید گفت که موبایل، اینترنت و ... ابزار های زندگی هستند که هرکدام فرهنگ خاص خود را دارند و این فرهنگ وابسته به زمان و مکان است
برای رفع این مشکل درباره فناوری هایی که از خارج از عادت محیط می آید می بایست دولت اقدام به فرهنگ سازی کند تا زمانی که ابزار عموم یافت مشکلات کمتری در جامعه بوجود بیاید
نه اینکه بعد از بوجود آمدن مشکلات کاری انجام گردد مثالش هم در جامعه ما پر است

اما چند دلیل در بوجود آمدن مشکلات است:
1- عامل پنهان و عوارض مشهود
اما بعضی مشکلات برای مثال مزاحم تلفنی را از طریق آموزش روابط اجتماعی می بایست درست می کردیم نه با اعمال بر تلفن
مزاحم تلفنی از مشکلات تلفن نیست بلکه بروز عوارض عدم آموزش مناسب فرهنگی و روابط اجتماعی است که در مزاحم تلفنی و مزاحم خیابانی، تقلید کورکورانه ... نمود می کند

2- تفاوت شدید فرهنگ نسل ها نسبت به اختلاف سنی
مشکلی دیگر که در جامعه در این ربع قرن بوجود آمده تفاوت شدید نسل ها نسبت به فاصله سنی آنهاست
پیشرفت تکنولوژی تفاوت زیادی در فرهنگ نسل ها و خواست هایشان ایجاد کرده است که شاید نه در اصل موضوع بلکه بیشتر در شیوه است
نسل پدران و مادران ما با فرهنگی متفاوت بزرگ شده اند و نسل فرزندان با فرهنگی که شاید برای فرهنگ اولیا شدیدا خلاف عرف باشد ( معنی غلط بودن نیست )


[quote]هر چي ميخوايد بگيد اما فرهنگ ما واقعا كم داره.وگرنه كم نمي اورد.يه جوون غريزه داره.نميشه غريزه رو سركوب كرد.وقتي يه جوون پول نداره زن بگيره.4 سال رفته دانشگاه حالا بيكاره.با اين همه مخارج ميره تو خيابون دنبال ...نتيجش بجاي ازدواج همين روابطه.از اون طرف هم شوهر كم مياد.اگه يكم مقايسه كنيد با 10 سال پيش ميفهميد فرهنگمون داره به كدوم سمت ميره.به قولي يكي از دوستان بايد به بچه هامون بگيم:بابا جون كاندوم استفاده كن.كاندوم.با عرض پوزش[/quote]

این دلیلش نمود ترکیب دو عامل بالا است که فرهنگ نسل پدران و مادران که برای ازدواج مشکل کمتری داشتند با شرایط موجود برای جوانان امروز مطابقت نمی کند
به صورتی دیگر خواست و هدف نسل قبل برای نسلی که شرایط محیطش ( مثل جمعیت، هزینه، وسایل حمل نقل، مشکلات مالکیت، ...) با قدیم یکسان نیست باعث قفل شدن سیستم می شود
برای مثال برای نسل قدیم زندگی با خانواده پدر مشکل نبود و واجب بود اما اکنون این موضوع برعکس شده است
یا در قدیم مرد خانواده تصمیم گیرنده و فکر کننده بود اما اکنون مشورت، همکاری و ... مطرح است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خیلی بحث پیچیده و طولانی هست اما دو راه فعلی به نظرم می رسه یکی موضوع عرصه سازی هست که در علوم استراتژیک مطرح میشه و دیگری استفاده از مفهوم سازی در بحث جامعه شناسی.
اما مشکل از جایی دیگر است.[b] نظام فکری[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عرض سلام خدمت دوستان ... ؛

[quote]امیدوارم این کمی مربوط باشد
از نظر این که مشکل ما با فناوری های روز چه است و جامعه چرا این بازخورد را می دهد
باید گفت که موبایل، اینترنت و ... ابزار های زندگی هستند که هرکدام فرهنگ خاص خود را دارند و این فرهنگ وابسته به زمان و مکان است
برای رفع این مشکل درباره فناوری هایی که از خارج از عادت محیط می آید می بایست دولت اقدام به فرهنگ سازی کند تا زمانی که ابزار عموم یافت مشکلات کمتری در جامعه بوجود بیاید
نه اینکه بعد از بوجود آمدن مشکلات کاری انجام گردد مثالش هم در جامعه ما پر است[/quote]

معمولا برای جبران همین مسئله تاخر فرهنگی دولت سازوکارهای تاخیر انداز در بکار گیری عمومی از تکنولوژی در توسعه رو انجام میده ؛ خیلی از افراد فکر میکنند که طرح های توسعه بخاطر مسایل اقتصادی و سیاسی عمدا عقب میفتن ! ولی یکی از عمده عوامل تاخیر در همگام شدن با تکنولوژی های روز دنیا مثل گسترش سرعت اینترنت ، دولت الکترونیک و حتی توسعه شهری و روستایی همین مسایل فرهنگی و اجتماعی هست ...

برای نمونه عرض کنم ؛ خیلی از عزیزان فکر میکنند که اگر همه روستاها برق کشی بشن ، جاده بهشون برسه و امواج تلویزیون به معنای پیشرفت و رفع محرومیت هست !! بسیاری از این جاده ها باعث شدن که روستا ها خالی بشن ؛ در واقع با این طرح های توسعه ای بخصوص با الگوها و شیوه های غربی پس از اجرا در جوامع دیگر خلاف اون چیزی که مد نظر هست اتفاق میفته ؛ مثلا همین توسعه روستا ها سبب تنبل شدن روستا نشینان ؛ کاهش سطح زمین های کشاورزی و کاهش دامپروری شده ؛ طوری که بعضا بجای اینکه گله داری کنند تاکسی خریدن انداختن تو جاده باغها رو برای تفریح اجاره میدن ؛ و بجای گوشت گوسفند و مرغ طبیعی سوسیس مصرف میکنند !! خوب روستایین دیگه با حداقل ها میسازند !! و عجیبه که بیکاری به روستاها رسیده و همش ناشی از همین تغییر اجتماعی هست که به تغییر فرهنگی منجر میشه و بخصوص رسانه ها که با رسیدن به روستا سلیقه ها و ذائقه های فکری این مردمان رو تغییر دادن و ......


[quote]اما چند دلیل در بوجود آمدن مشکلات است:
1- عامل پنهان و عوارض مشهود
اما بعضی مشکلات برای مثال مزاحم تلفنی را از طریق آموزش روابط اجتماعی می بایست درست می کردیم نه با اعمال بر تلفن
مزاحم تلفنی از مشکلات تلفن نیست بلکه بروز عوارض عدم آموزش مناسب فرهنگی و روابط اجتماعی است که در مزاحم تلفنی و مزاحم خیابانی، تقلید کورکورانه ... نمود می کند

2- تفاوت شدید فرهنگ نسل ها نسبت به اختلاف سنی
مشکلی دیگر که در جامعه در این ربع قرن بوجود آمده تفاوت شدید نسل ها نسبت به فاصله سنی آنهاست
پیشرفت تکنولوژی تفاوت زیادی در فرهنگ نسل ها و خواست هایشان ایجاد کرده است که شاید نه در اصل موضوع بلکه بیشتر در شیوه است
نسل پدران و مادران ما با فرهنگی متفاوت بزرگ شده اند و نسل فرزندان با فرهنگی که شاید برای فرهنگ اولیا شدیدا خلاف عرف باشد ( معنی غلط بودن نیست )[/quote]

عوامل بسیار دیگری هم میشه نام برد و همه اینها نتیجه همین تاخر فرهنگی هست یعنی افتادن فاصله که بیشترین نمود خودش رو در نسلها با فواصل 10 ساله نشون میده ..

بحث اموزش شدیدا مطرح هست اما بخاطر گستردگی مسایل و طولی بودنشون چیزی نیست که از عهده یک نظام آموزش و پروش بر بیاد بلکه باید در تمامی سطوح فرهنگی و پرورشی کشور بخصوص رسانه ها موثرند !...

عامل رسانه های بیگانه اینجا مطرح میشه ؛ نه از این باب که دخالت منفی سیاسی دارند ! بلکه فقط وجودشون سبب میشه تا مردم دایره انتخاب بیشتری داشته باشند و عمده طلب مردم از رسانه یک بار اخبار و 99 بار سرگرمی ( در غالب فیلم موسیقی و برنامه های شاد ) هست .. بنابراین چیزی به نام آموزش های مفید و کار فرهنگی بسیار پرهزینه و یا منتفی میشه .


کشورهای جهان سوم و حتی میانه و پیشرفته هم بعضا بخاطر این مشکلات سعی میکنند جلوی ماهواره ها رو بگیرند از ابزارهای فیلترینگ استفاده کنند و ... که چندان دائمی چاره ساز نخواهد بود چرا که کشورهای پیشرفته تر تمام سعیشون بر گسترش تکنولوژی های ارتباطی و تولیدات سرگرمی محور قرار دادند و ....

------

[quote]خیلی بحث پیچیده و طولانی هست اما دو راه فعلی به نظرم می رسه یکی موضوع عرصه سازی هست که در علوم استراتژیک مطرح میشه و دیگری استفاده از مفهوم سازی در بحث جامعه شناسی.
اما مشکل از جایی دیگر است. نظام فکری[/quote]

بلی بحث بسیار کلی هست. نظریه پردازی هم میتونه مسایلی رو مطرح کنه اما در بازه مدیران و همون طرح های توسعه ؛ ولی در بعد نظام فکری جامعه یک رنگ و یکپارچه نیست و تفاوتها بسیاره و کار در این زمینه بسیار سخته ؛ هر چند که دولت ها برای حل این مشکل سعی میکنند فرهنگ ها رو با استفاده از رادیو تلویزیون استاندارد کنند (در اصل نابود و یکسان کنند ! چیزی که در غرب اتفاق میفته) ولی در جامعه ما چنین چیزی منجر معضلات اجتماعی بسیاری خواهد شد که عاقبتش معلوم نیست ؛ و درست هم نیست که یک روستانشین بلوچ در حد یک تهرانی شهری سطح فکری و انتظارات داشته باشه و ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بحث اموزش شدیدا مطرح هست اما بخاطر گستردگی مسایل و طولی بودنشون چیزی نیست که از عهده یک نظام آموزش و پروش بر بیاد بلکه باید در تمامی سطوح فرهنگی و پرورشی کشور بخصوص رسانه ها موثرند !... [/quote]

مشکلی که در آموزش مطرح است، این نکته می باشد که نسل قدیم در آموزش شرایط را همچون شرایط زمان خود فرض می کند اما نسل جدید در شرایطی متفاوت قرار دارد که پیشرفت ها این تفاوت را بیشتر می کند.
اما اصولی در آموزش است که نسبت به زمان و مکان ثابت اند برای مثال تحلیل و استنتاج، سود و پس انداز، صرفه جویی، احترام به حقوق دیگران، عدم توهین به دیگران و ...
این اصول شاید در دوران متفاوت شکلشان متفاوت شود اما همانند که بودند یا فقط حالت ترجمه از حرفه ای به حرفه ای دیگر بر آن حاکم است
متاسفانه این اصول در کشور ما کمتر پرداخته می شود
اما در جوامع غربی سعی در ترویج این اصول خیلی بیشتر از ماست
برای مثال حق شهروندی و قانون مداری یا استفاده از امکانات بانکی در مدارس ابتدایی تدریس می شود


[quote]برای نمونه عرض کنم ؛ خیلی از عزیزان فکر میکنند که اگر همه روستاها برق کشی بشن ، جاده بهشون برسه و امواج تلویزیون به معنای پیشرفت و رفع محرومیت هست !! بسیاری از این جاده ها باعث شدن که روستا ها خالی بشن ؛ در واقع با این طرح های توسعه ای بخصوص با الگوها و شیوه های غربی پس از اجرا در جوامع دیگر خلاف اون چیزی که مد نظر هست اتفاق میفته ؛ مثلا همین توسعه روستا ها سبب تنبل شدن روستا نشینان ؛ کاهش سطح زمین های کشاورزی و کاهش دامپروری شده ؛ طوری که بعضا بجای اینکه گله داری کنند تاکسی خریدن انداختن تو جاده باغها رو برای تفریح اجاره میدن ؛ و بجای گوشت گوسفند و مرغ طبیعی سوسیس مصرف میکنند !! خوب روستایین دیگه با حداقل ها میسازند !! و عجیبه که بیکاری به روستاها رسیده و همش ناشی از همین تغییر اجتماعی هست که به تغییر فرهنگی منجر میشه و بخصوص رسانه ها که با رسیدن به روستا سلیقه ها و ذائقه های فکری این مردمان رو تغییر دادن و ......
[/quote]

منظور از شهر نشینی یا روستانشینی بحث درآمد، رفاه و آسایش خانوادگی برای خود و خانواده است
در این میان وقتی امکانات به شهر ها می رود و روستاها نه درآمد دارند نه امکانات مشکلات پدید می آید
همین نکته گردشگردی در باغات نکته مثبتی در تولید درآمد است چون درآمدش از تولید محصول بیشتر است
در اینجا بحث تنبلی نیست بحث سود است که با مکانیزه کردن و افزایش بهینه سازی کشاورزی و در ادامه آن افزایش سود و کاهش دردسر تولید هم بالا می رود
یادمان نرود توسعه تکنولوژی برای راحتی انسان یا به قول خودمان تنبلی انسان است

در مورد امکانات هم اینترنت یک شیوه عالی برای بردن امکانات به روستا ها است
برای مثال اکثر کنفرانس های علمی در تهران می باشد و من شهرستانی می بایست مدام به تهران برم پس در نتیجه کوچ می کنم
راهش این نیست که اینترنت قطع شود تا من مطلع نشوم و نروم
راهش این است که سرعت بالا برود و من بتوانم به صورت مجازی در این کنفرانس شرکت کنم و حال په بصورت زنده و چه به صورت غیر زنده اطلاعات را از این کنفرانس دریافت کنم
مطمئنا هزینه هم برای من کمتر از یک چهارم در می آید گرفتن وقت که دیگر هیچ

روی همین سرعت اینترنت حرف می زنم
سرعت که بالا رود توان دریافت مقاله و کارهای علمی بالا می رود، نیازی نیست که حضورا به جایی بروم بلکه با کمترین هزینه و زمان به بررسی و دریافت علمی می پردازم
که این همان دهکده جهانی است
اما در کنار این مسئله مطمئنا امکان تماشای اینترنتی کانال های تلویزیونی و دریافت فیلم و حتی کارهای خلاف بالا می رود
حال از نظر سود زیان کدام یک از دو مسئله بالا برای کشور سود بیشتری دارد در مورد اولی سودی بیشتر از بودجه تولید می شود و مصرف سوخت دقیقا نصف می شود
مسئله کار بانکی اینترنتی، ایمیل، ثبت نام، پیدا کردن محل خرید، خرید، رزرو و ... را مطرح نکردم

متاسفانه در کشور ما بعضی نهاد ها برای جلوگیری از کاهش درآمدشان از بعضی پیشرفت ها جلوگیری می کنند
برای مثال همین مخابرات
با افزایش سرعت اینترنت و استفاده از تماس های اینترنتی و تصویری کلی از در آمد مخابرات افت می کند
حتی موبایل ها هم به جای تماس از اینترنت استفاده می کنند آنهم تصویری
( حالا در بحث تلفن بحث امنیت کشور وجود دارد که بحثی در آن نیست و راهکار خود را دارد و این تنها یک مثال است)

به قول نسل قدیم این کارها تنبلی است ینی در خانه ماندن "مگر مرد می تواند عصر بدون لباس خاکی به خانه برگردد"
اما نسل جدید می گوید استفاده از تکنولوژی برای صرفه جویی در استفاده از منابع و زمان یعنی کاهش شدید هزینه ها
نسل جدید می گوید ما مقداری هزینه می کنیم و کل هزینه ها را کاهش می دهیم شاید درآمدمان کمتر باشد و زحمتمان کمتر شود
ولی از آن سو هزینه های واجبمان شدیدا افت می کند و حالت تفریحی می شود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ولی سوالی رو مطرح میکنم پیرامون همون به نظرت راه حل مشکل چی هست ؟
چون جامعه انعطاف ارزشی نداره چنین مشکلاتی پیش میاد ؟ یا تعاریف ارزشی و هنجار های اجتماعی ما مشکل دارند ؟! بخصوص اینکه پدیده مذکور رو بعدا با موبایل بیشتر پررنگ تر و نمود یافته تر در جامعه بخصوص میان دانشجویان دختر و پسر و بخصوص کاردانی ها شاهدیم ! . به نظرت ایراد از موبایل هست ؟ موبایل رو سرکوب کنیم ؟ جوانان رو سرکوب کنیم ؟ برای پدیده های فناورانه و فیزیولوژیک فرهنگ سازی کنیم در حالی که نیاز ؛ اختراع ؛ کاربرد و شیوع اون پدیده ای محلی نیست و جهانی هست ؟! [/quote]

اول عرض كنم كه من قواره ام به بحث علمي و جامعه شناسي نمي خوره :mrgreen:

قبل از اينكه دنبال راه حل مشكل بگرديم، بايد خود مشكل را خوب بشناسيم . با هر كسي كه در مورد مشكلات فرهنگي صحبت كني ، تا دلت بخواهد مي تونه روده درازي كنه ، اما اگر ازش بپرسي فرهنگ يعني چي ، به تتته پته مي افته و بايد كمي فكر كنه تا بتونه توضيح نيمه نصفه اي بهت بده .

خب حالا فرهنگ ايراني چيه و چه ويژگيهايي داره ؟ نواقص و مشكلاتش كجاست ؟ برتري و قدرت اون در چيست ؟ عوامل تأثير گذار كدامها هستند ؟ و...
خيلي از مسائل در مورد فرهنگ ايراني حكم موارد مگو را دارند . يعني هيچ كس دوست نداره در موردش حرف بزنه و يا حتي از نظر قوانين اجازه بحث راجع به اون را نداريم . اما وجود داره .

[size=9]شرمنده كه همچين مثالي مي زنم . [/size]
يك مثال موردي : جايگاه رقص در فرهنگ ايراني چيه ؟
چه دلمون بخواد چه دلمون نخواد ، چه حرام بدونيم چه بگيم اين حرفها چيه ، به هر حال ما چنين چيزي را در فرهنگ خودمون داريم . اما بررسي شده و مو شكافي شده نيست ! به حال خودش رها شده هست .
اما يك وقتي از خواب بيدار ميشيم و مي بينيم بد شبيخون خورديم .يك مسابقه اي راه افتاده به اسم dance روي فلان كانال ماهواره ، يك دختر نوجوان از فلان شهر كم جمعيت راه مي افته بره اونور آب توي اين مسابقه شركت كنه مثل عنتر و ميمون ادا در بياره ، اين طرف هزاران نفر هم مي خواهن ببينند توي مسابقه نفر چندم مي شه! توي زنگ تفريح مدرسه هم بين دانش آموزهاي پسر و دختر حرف همين جونور هست و ....

به عقيده من : يكي از عوارضي كه گريبان جامعه را خواهد گرفت اينه كه مجالس رقصي كه تاكنون زنانه و مردانه تفكيك بود تبديل مي شه به مختلط

************
همانطور كه در بحث با arminheidari روي آموزش انگشت گذاشتي ، بوسيله آموزش مي شه سرعت رشد و تعالي فرهنگ را افزايش داد تا با توجه به رشد سريع تكنولوژي فرهنگ هم سريعتر متحول بشه و از شدت نابسامانيهاي فرهنگي كاسته بشه .
ولي هزينه هاي آموزش را چه كسي بايد پرداخت كنه ؟ خانواده ها ! پدر و مادرها براي آموزش فرزندان و يا حتي آموزش همسرداري نه زمينه اي دارند نه وقت . چه برسه به اينكه بخواهند هزينه هم بكنند . حالا حاكميت چي ؟ حاضره بياد هزينه هاي فرهنگي سنگين بكنه .
در مورد همين موبايل چقدر با شماره هاي بي نام و نشان ايرانسل مشكل داريم . چرا ؟ مقصر اصلي كيه !
***********
به نظر من برخورد چكشي با مسائل و مشكلات بسيار مناسب هست اگر [b]بجا و بموقع[/b] باشه .
نه اينكه موبايل را بريزند توي دست مردم بعد بيان بگه بريد مدارك شناسائيتون را تحويل بديد .
نه اينكه اينترنت برسه دست مردم بعد تازه بفكر شيلترينگ باشن .
نه اينكه اين همه ماشين برسه دست مردم بعد اين همه سال طرح چند مرحله اي شدن گواهينامه اجرا بشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
وقتي ما مثل آب خوردن از كنار بعضي مسائل گذشتيم همين ميشه ديگه تاخر فرهنگي...

وقتي تو جامعه ما هر كسي مسئوليت خودش رو بيشتر از چند خط نمي دونه همين ميشه ......

وقتي يه تكنولوژي به بازار مي ياد و ما به جاي آنكه فرهنگ توصيفي براي استفاده ازش رو پيدا كنيم كلا منكرش ميشيم همين ميشه..........

وقتي براي يك متر يا دو متر جلوترمون بيشتر برنامه نداشته باشيم ميشه...........

وقتي مرغ همسايه هاي دورمان هميشه غازه همين ميشه........

وقتي مرغ بعضي ها فقط يه پا داره ميشه............

وقتي در جامعه اي دو قطب پيدا شد و اين دو فقط بلد باشن تو سر هم بكوبند معلومه كه مردم يه جامعه هم اين جور ميشن و به جاي تكميل كنندگي هم باعث ضعف و دلخوري و به عبارتي كنيه ورزي در جامعه ميشه كه ديگه حرف هاي درست هم رو نفهمن و باعث عقب ماندگي جامعه ميشه.......

وقتي به يه چيز فقط براي اينكه پيش خودمان خوب است و اصلا به جنبه منفي اون نگاه نكنيم و فورا بره براي اجرا ميشه.........

وقتي بند هاي [size=18][color=red]پ، ر ، ك، ..[/color] [/size] بيشترين كارايي رو در يك جامعه پيدا كنند ميشه............

وقتي كارهايمان بيشتر جنبه ادا در آوردن شود همين ميشه............

وقتي با بعضي قوانين خودمان را گول مي زنيم ميشه........

وقتي مي دانيم چيزي اشتباه است و براي اينكه فقط به سرفه ماست كاري به كارش نداريم ميشه...........

وقتي خودمان رو زحمت ندهيم و به همين كه داريم قانع باشيم ميشه........

وقتي مسائل كوچك، بزرگ جلوه كنند و مسائل بزرگ، جايگاه اصلي خودشون رو از دست بدهند ميشه..........

[size=18][color=red]نظم[/color][/size] .................... چيزي كه در جامعه ما كمترين اهميت رو داره ولي براي يك جامعه مثل يك شاهرگ اصلي

عدالت اجتماعي و نحوه برخورد سيستم قضايي با برخي از معضلات اجتماعي......(در مواردي به واقع كلاه سر خودمون ميزاريم)

پايه فرهنگ يك جامعه رو آموزش تشكيل ميده، وقتي سيستم آموزشي ما بعد 33سال درپيت باقي مونده(و اصلا استراتژي مشخصي نداري) چه انتظاري از بقيه اجزا سيستم بايد داشته باشيم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام مجدد ...

با اجازه دوستان این بحث رو دوباره باز میکنم ، اگر دوستان تمایل دارند شرکت کنند و ما رو از نظراتشون بی بهره نگذارند .

[quote]وقتي ما مثل آب خوردن از كنار بعضي مسائل گذشتيم همين ميشه ديگه تاخر فرهنگي...

وقتي تو جامعه ما هر كسي مسئوليت خودش رو بيشتر از چند خط نمي دونه همين ميشه ......

وقتي يه تكنولوژي به بازار مي ياد و ما به جاي آنكه فرهنگ توصيفي براي استفاده ازش رو پيدا كنيم كلا منكرش ميشيم همين ميشه..........

وقتي براي يك متر يا دو متر جلوترمون بيشتر برنامه نداشته باشيم ميشه...........

وقتي مرغ همسايه هاي دورمان هميشه غازه همين ميشه........

وقتي مرغ بعضي ها فقط يه پا داره ميشه............

وقتي در جامعه اي دو قطب پيدا شد و اين دو فقط بلد باشن تو سر هم بكوبند معلومه كه مردم يه جامعه هم اين جور ميشن و به جاي تكميل كنندگي هم باعث ضعف و دلخوري و به عبارتي كنيه ورزي در جامعه ميشه كه ديگه حرف هاي درست هم رو نفهمن و باعث عقب ماندگي جامعه ميشه.......

وقتي به يه چيز فقط براي اينكه پيش خودمان خوب است و اصلا به جنبه منفي اون نگاه نكنيم و فورا بره براي اجرا ميشه.........

وقتي بند هاي [size=18][color=red]پ، ر ، ك، ..[/color] [/size] بيشترين كارايي رو در يك جامعه پيدا كنند ميشه............

وقتي كارهايمان بيشتر جنبه ادا در آوردن شود همين ميشه............

وقتي با بعضي قوانين خودمان را گول مي زنيم ميشه........

وقتي مي دانيم چيزي اشتباه است و براي اينكه فقط به سرفه ماست كاري به كارش نداريم ميشه...........

وقتي خودمان رو زحمت ندهيم و به همين كه داريم قانع باشيم ميشه........

وقتي مسائل كوچك، بزرگ جلوه كنند و مسائل بزرگ، جايگاه اصلي خودشون رو از دست بدهند ميشه..........

[size=18][color=red]نظم[/color][/size] .................... چيزي كه در جامعه ما كمترين اهميت رو داره ولي براي يك جامعه مثل يك شاهرگ اصلي

عدالت اجتماعي و نحوه برخورد سيستم قضايي با برخي از معضلات اجتماعي......(در مواردي به واقع كلاه سر خودمون ميزاريم)

پايه فرهنگ يك جامعه رو آموزش تشكيل ميده، وقتي سيستم آموزشي ما بعد 33سال درپيت باقي مونده(و اصلا استراتژي مشخصي نداري) چه انتظاري از بقيه اجزا سيستم بايد داشته باشيم[/quote]







تمامی این ایرادات رو باید در آداب و رفتار پدرانمون جستجو کنیم ! چیزی که به ما هم به ارث خواهد رسید .

توجهتون رو به ریشه این مشکلات جلب میکنم ؛ البته دید تیز و موشکافانه میخواد ... ؛

جامعه شناس آلمانی فردیناند تونیس تعاریف زیر رو برای دو گونه از زندگی گروه های انسانی تعریف و طبقه بندی کرده که جالب هست ...
[quote]

[b]ویژگی‌های اجتماع و جامعه در نظر تونیس[/b]

تونیس درکتاب خود، "اجتماع و جامعه"، به تقابل دو نوع زندگی گمن‌شافت یا اجتماع که ویژگی‌های اجتماعات کوچک است با جامعه یا گزل‌شافت که ویژگی شهرهای بزرگ است پرداخت.
اجتماع در دیدگاه تونیس بر روستا یا شکل زیستی و سازمان‌یافتگی پیش از شهر انطباق دارد که مهم‌ترین مشخصات‌‌ آن عبارت‌اند از:

1- وجود خانواده یا گروه خویشاوندی به‌مثابه واحد پایه‌ای سازمان اجتماعی؛
2- تبلور کنترل اجتماعی از خلال روابط خانوادگی یا همسایگی؛
3- انسجام اجتماعی بر پایه روابط اجتماعی که خود به‌صورت روابط شخصی، عاطفی و صمیمی تعریف می‌شوند.

[b]برعکس جامعه با شهر و شهرنشینی انطباق دارد و مهم‌ترین مشخصات‌‌ آن عبارت‌اند از : [/b]


1- ظهور اشکال جدید ساختاری در سازمان اقتصادی؛
2- روابط اجتماعی مبتنی‌بر کارایی و عقلانیت و خالی شدن این روابط از روابط شخصی، عاطفی و صمیمی؛
3- سطحی شدن کنش‌های متقابل اجتماعی؛
4- وابستگی افراد به نهادها از خلال کمک‌های نهادی (کنترل اجتماعی رسمی).

مطلب کاملتر .. ؛

http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=43864
http://www.aftabir.com/entertainment/communications/human/realtional_forms_altogether_theory_ferdinandtonnies_category.php

[/quote]

حالا اینطور به ماجرا نگاه کن که به یکباره این کشور با جنگ مواجه میشه و سیل عظیم مهاجرت ها و تغییرات اجتماعی ناخواسته اتفاق میفته ؛ در زمانی بسیار کوتاه جامعه ایرانی از 30 درصد شهری به 70 درصد شهرنشین میرسه و رابطه معکوس میشه ! نکته عجیب تر انفجار جمعیتی در این مدت هست . چه اتفاقی افتاد ؟! جمعیتی که روابط و شکل زندگیشون بر اساس قاعده اول شکل گرفته بود به یکباره وارد شهر شدن و تعدادشون زیاد شد و همون سبک از روابط و هنجار ها رو اینبار توی جامعه شهری دنبال میکنند ! .

پدیده وحشتناکتر دومی هم مطرح هست که در پاسخ به جناب آرمین عزیز توضیح خواهم داد ... ؛

[quote]مشکلی که در آموزش مطرح است، این نکته می باشد که نسل قدیم در آموزش شرایط را همچون شرایط زمان خود فرض می کند اما نسل جدید در شرایطی متفاوت قرار دارد که پیشرفت ها این تفاوت را بیشتر می کند.[/quote]

همون طیف از جمعیت با اون سبک از روابط ، احساسات و نگرش ها پس گردهم آیی عظیم جمعیتی در شهر ها فرزندانشون رو روانه شهر کردن ؛ در نتیجه یک فاصله عظیم میان تفکرات دو نسل بوجود اومد که کاملا طبیعی هست ! اما این فاصله بواسطه دانش نوین و تکنولوژی های ارتباطی به یکباره به حدی زیاد شد که دیگه نمیشه گفت طبیعی هست و بهش میگن " شکاف نسلی " یا " گسست فرهنگی " ... که شهر نشینی ، افزایش جمعیت ، افزایش سطح تحصیلات و سواد نسل جدید ، تحصیل عملی آرمانها و تفکرات متفاوت با پدران (نسل قبل) و....


از مجموع این مسایل یه جمع بندی ذهنی داشته باشین ! حالا به این تصور برسین که چطور میشه صحبت از هویت و بازتولید فرهنگی و یا حفظ ارزشهای پیشین در فرم دوم زندگی یعنی " شهر نشینی " که تونیس گفته ، باید کرد ! در این معادله باید شکاف نسلی و تغییرات اجتماعی ناشی از تکنولوژی و اقتصاد رو زیر نظر بگیرین ...


حالا جا داره که از جناب فتح پرسید " نظام فکری " رو چطور باید تعریف کرد و بر اساس چه هدفی .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این بحث از یادم رفته بود جالب است که برگشته است

[quote]تمامی این ایرادات رو باید در آداب و رفتار پدرانمون جستجو کنیم ! چیزی که به ما هم به ارث خواهد رسید .

توجهتون رو به ریشه این مشکلات جلب میکنم ؛ البته دید تیز و موشکافانه میخواد ... ؛ [/quote]

پدران ما زیاد اشتباه نکردن بلکه در زمان خود زندگی کردن اما خواستشان از نسل بعد اشتباه است که می خواهند آنها در زمان پدرشان زندگی کنند نه در زمان خودشان
این مساله ناشی از عدم شناخت خود است نسل قبل علارغم کارهایش که کمی موفق بود هیچگاه نتوانست به یک خودشناسی خوب برسد و در شعار ماند

همانطور که گفتم اصول همیشه ثابت است و فقط شکل و رنگ با زمان تغییر می کند
احسان به پدر و مادر ، رعایت حقوق مردم و ... از هزار سال پیش از زمان نوح و قبل تر تا به حال وجود داشته است تنها اشکال عوض شده است
پس آموزش اصول همیشه کارآمد است بعلاوه تحلیل و استنتاج چیز هایی که در خود قرآن هم آمده است


[quote]حالا اینطور به ماجرا نگاه کن که به یکباره این کشور با جنگ مواجه میشه و سیل عظیم مهاجرت ها و تغییرات اجتماعی ناخواسته اتفاق میفته ؛ در زمانی بسیار کوتاه جامعه ایرانی از 30 درصد شهری به 70 درصد شهرنشین میرسه و رابطه معکوس میشه ! نکته عجیب تر انفجار جمعیتی در این مدت هست . چه اتفاقی افتاد ؟! جمعیتی که روابط و شکل زندگیشون بر اساس قاعده اول شکل گرفته بود به یکباره وارد شهر شدن و تعدادشون زیاد شد و همون سبک از روابط و هنجار ها رو اینبار توی جامعه شهری دنبال میکنند ! . [/quote]

این همون اصول است ،دیده اید که می گویند شهرستانی و روستایی و تهرانی و ...
چرا که اموزششان فرق می کند در صورتی که قانون و احترام به قانون باید یکسان آموزش داده شود و برای همه
یک شهرستانی به خاطر روابطش ممکن است از جامعه خود بعضی قوانین را هرگز یاد نگیرد و این آموزش است که باید این کار را انجام دهد
برای مثال فرهنگ آپارتمان نشینی، عبور از خیابان، استفاده از ابزار عمومی، احترام به مامور قانون، رجوع به قانون و ...
اینترنت که آمد همه چیز را آورد اما اصول را چون جوانان یاد نگرفتند با سعی و خطا درک کردند که تاوان بعضی خیلی سنگین بود

تفاوت نسل از آنجا ایجاد شده که بحث از روی کلیات بر روی جزئیات رفته است
برای مثل نسل قبل می گوید بشین یک این کار را بکن یا این کار را نکن در حالی که می خواهد بگوید یک شبه نمی توان پولدار شد
در حالی که اصول می گوید هرکس پولدار شد یک شبه نشد و جانش درآمد و مثالش هم زیاد است مثل بیل گیتس

ما انسان ها روی اصول همیشه توافق داریم اما همیشه به جای تعمیم اصول یک راست جزئیات را قانون و اصول می کنیم
در غرب مشکلی مثل ما را دارند اما با این شیوه مشکلشان را کم کردند
--------------
دوستامان گفتند هزینه را که می خواهد بدهد من می گویم هرکس بدهد در طولان مدت صد برابر بدست می آورد
اگر در مدارس هزینه یاد دادن به رعایت قانون صد تومان باشد هزینه مقابله با عدم رعایت قانون صد هزار تومان است
آموزش راهنمایی و رانندگی را ببینید که ا وقتی از مدارس و با طرح همیار پلیس شروع شده چقدر اوضاع بهتر شده است
بچه می گوید پدر تو خلاف میکنی پدر چه بگوید می گوید حق باشماست و درست رانندگی می کند


یکمی شاید بعضی جاها خارج رفتم اما منظور بیشتر تاکید بر آموزش اصول و قانون در هر جایی از کشور است چه روستا چه شهر تا فرهنگ یکسانی نسبت به قانون تولید شود
و با معیار شدن قانون مشکلات کمتر شود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واریور جان ببخشی این تاپیک رو توی صف خوندن گذاشته بودم و الان فرصت کردم بخونمش.
خوب نگاه من صرف جامعه شناسی نیست ملغمه ای از فلسفه و مدیریت استراتژیک و سیستمی و جامعه شناسی و سیاست هست و اون هم برگرفته از مطالعه کم تخصصی بنده هست که ان شا الله شما و دوستان ببخشید و ما رو تحمل کنید.

ابتدا در مورد این طرح جناب تونیس باید عرض کنم این موردی که ایشون گفتن خیلی پیشتر گفته و پرداخته شده بهش و این موضوع دقیقا شکافی هست که در دنیای پیش از صنعتی و جوامع کشاورزی و تغییر به صنعتی و سپس مدرن پیش اومده به شکلی که دنیا در زمانی کوتاه از مرحله ای به مرحله دیگر وارد شده و همین موضوع تاخر فرهنگی پیدا شده است.
ابتدا در اروپا این موضوع به شکلی خودش رو نشون داد و سپس در فلسفه فیلسوفان اگزیستانس و پسا مدرن به نوعی به اون پرداختن بحث نظام فکری از نظر بنده در حیطه علوم استراتژیک و فلسفه هست پس فعلا بهش نمی پردازم.
اما یکی از نمودهای بارز تغییر و خروج از مرحله ای از تاریخ تمدن به مرحله ای دیگر تغییر محورها و تعاریف رایج در جامعه هست .جامعه روستایی و کشاورزی دارای بنیانی خانوادگی و فامیل و قوم ایل محور هست و روابط همونطوری که ایشون هم گفتن بر پایه صمیمیت و ارتباط نسبی و سببی هست ، اقتصاد بسته و فرهنگ نیز بسته است و اصولا افراد حوزه تفکر و فرهنگ و اقتصاد خود رو درون همون جامعه می بینن حتی در شهرهای این جامعه هماین فرهنگ بسته به همون محیط هست.
هانری ژان بلژیکی این مراحل رو اینگونه مطرح می کنه:
سنگ ابزاری ، انسان ابزاری ، پیش صنعتی ، صنعتی ، نو تکنیکی یا شاید بشه گفت همون مدرن.
به طور عادی ورود از هر مرحله به مرحله دیگر شرایطی خاص رو به وجود میاره و خیلی از موضوعات رنگ جدید به خود می گیرن.مثلا صنعتی شدن و مدرن شدگی و انتقال سرای از بخش های کشاورزی و صنعتی به خدمات تولید و تجارت حمل و نقل صنعت و ارتباطات
به علت کمبود سرمایه راه برای نفوذ خارجی باز می شود.و جابجایی نیرو از بخش های کشاورزی و صنعتی و مشکل آموزش نیروی متخصص که مشکلی جدید برای اشتغال و بالطبع مشکلات بعدی اون پیش خواهد آورد.مشاغل کاذب فقر فرهنگی حاشیه نشینی و زاغه نشینی بالا رفتن جرم ها شکاف و گسست در بین نسل ها و.....
و مهمترنی مسئله از هم گسیختگی خانواده از سه نسلی(پدر بزرگ ها پدرها و فرزندان) به خانواده هسته ای و متشکل از والدین و فرزندان و اختلاف تفکری و دوری بین همین ها در اثر مدرنیسم و آموزش و....که بدترین شکاف موجود هست
تبدیل روابط خانوادگی و محلی و قبیله ای و صمیمی به نوعی جدید از ارتباطات در سایه تفکرات مانند مثل فعالیت در تشکل ها و احزاب و پرستیژ بر اساس شغل و...
ظهور طبقه جدید نخبگان که عموما مربوط به طبقه متوسط هستن.
و مسئله دیگر تغییر ارزش ها و تفکرات و.....
در کل این نظریه جناب تونیس داره همین موارد رو به زبانی دیگر در قالب نظریه اجتماع به عنوان هسته خاناده سه نسلی و بسته و جامعه به عنوان جامعه شهری مدرن بیان می کنه و این شکااف ها موجب مشکلاتی میشه.

به طور طبیعی همیشه بین نسل ها تفاوت تفکری و ارزشی هست اما در طول زمان این فاصله زیاد ملموس نبوده اما جامعه مدرن این وضعیت رو به شدت بیشتر کرده مخصوصا در کشورهای جهان سومی که در پی مدرنیسمو توسعه راه غرب رو در پیش گرفتن به شکلی که رابطه و تفکرات پدران آنچنان با فرزندان دارای شکاف شده که اصولا در دنیاهای مختلف دارن تنفس می کنن و مثل این می مونه یکی به زبان فرانسوی و یکی به عربی حرف بزنن و هیچکدام زبان همدیگر رودرک نکنن.

در کشورهای در حال توسعه مانند خود کشورهای مبدا این تغییرات (غرب جغرافیایی) وضعیت بدتر هم میشود چرا که بیشتر این کشورها از نظریه لرنر برای توسعه استفاده کردن و شامل ۴ مرحله هست ۱ توسعه شهر نشینی ۲ آموزش و پرورش۳-فعالیت اجتماعی و سیاسی ۴ ارتباطات و رسانه اما در این طرح توسعه ای و اقتصادی که در ایران ما هم از قبل از انقلاب پیگیری صورت می گرفت و بعد هم به شکلی همچنین تمرکز روی قطبی سازی و شهر سازی و.... هست که تمام مشکلات گفته شده در بالا رو به شدت دوباره تشدید می کنه.

اما نکته قابل تامل این هست که این نوع روابط در دنیای غرب چیزی ناملموس نیست چون شما در تاریخ اونها به شکلی اثری چندان هم از طایفه و ایل بازی و... نمی بینید و روابط خونی هم آنچنان محکم نبوده و در نتیجه تجدد و مدرنیسم هم این موضوع مقداری تشدید شده اما در جوامع شرق و شرق میانه این موضوع به شدت باعث مشکل میشه چون این مناطق به طور طبیعی اصول حاکم اونها اصول خانوادگی و روابط صمیمانه و..... است در عین حال تفکر اسلامی و ادیان آسمانی تاکیدی خاص بر روابط قومی و صله رحم و... دارند و در این شرایط یک نوع تقابل و ضدیت و یا بهتر عرض کنم دیالکتیک در بین دو تفکر شکل می گیره که در حوزه اجتماعی خیلی شدیدتر از غرب خودش رو نشون میده و اصولا جامعه شناسی ایران هنوز اینقدر در دانشگاه ها پیشرفت نکرده که در طرح های خودش این موارد رو در نظر بگیره چرا که در پی فهم فلسفه دو طرف مقابل و تحلیل اون و نقاط افتراق بر نیومده و این عدم شناخت باعث لنگیدن تمام طرح های جامعه شناسانه و مدیرتی شده.
این هست که بنده اشاره دارم به نظام فکری و زیر بنایی هر جامعه ای.
این تقابل در کشور ما در حوزه نظر هم از قبل بوده که افرادی تاکید بر کل بودن و برخی کلی بودن غرب داشتن و به همین دلیل نوع اعمال مدیریت رودر کشور متفاوت می دونستن دسته اول گزینش و کپی برداری رو تنها راه می دونستن و دسته دوم این کار رو بسیار سخت می دونستن و می دونن که بحثی فلسفی هست اما روشن می کنه با صرف اجرای طرح های سیاسی و مدیرتی و جامعه شناسی غربی توان حل خیلی مشکلات رو حداقل به طور ریشه ای نداریم.

و خیلی از صاحب نظران همهمیشه بیان می کنن راه رفتن مثل غربی ها یعنی به اینجای کنونی غرب رسیدن و اینجا نظر میدن که پس باید ایستاد و فهمید کجا باید رفت و چه باید کرد و اینجاست که رهبر همیشه تاکید داشتن ابتدا معنای توسعه و .... رو تعریف کنید تا بفهمیم دنیال چه هستیم.

در نظریه جناب تونیس یک اصل مورد تاکید قرار گرفته و اون حسابگری اما حسابگری تنها یکی از ۹ مورد تفکر خاص دنیای بینش غربی و تفکر مدرنیسم هست که دکتر شریعتی و اردکانی و....البته با نوع نگاه های متفاوت یکی از نگاه جامعه شناسانه و دیگری فلسفی و.... به اون پرداختن اینجا تقابل بینش ها و نظامهای فکری صورت می گیره انسان شرقی و جامعه اون و انسان غربی و جامعه اون .تا جواب این تقابل رو نیافت اصولا هر روشی ناقص و ابتر و نتیجه ای در بهترین حالت شبیه نتیجه کنونی غرب خواهد داشت

اینجا بحث سنت و مدرنیته به نوعی دوباره بروز می کنه یعنی اجتماع از نظر نگاه تونیس به عنوان هسته ارزشی در جامعه غیر صنعتی و مدرن می خواهد در برابر جامعه مدرن و صنعتی یا جامعه مقاومت کند و این تقابل خود بیشتر منجر به مشکلات جدید و تبدیل شکافت نسلی به جدال نسلی میشه.و در نهایت منجر به نوعی عصیان اجتماعی میشه که نمونه بارز اون رو سارتر و کافکا و... بیان می کنن اما در نهایت اجتماع توان خودش رو از دست داده و در جامعه حل خواهد شد چون اصولا دیگر مرزی در فرهنگ و اقتصاد نمانده و جامعه بسته به باز تبدیل شده و ارزش هه هم دگرگون میشن اینجاست که بین پدران و فرزندان هم جدال و تنش شکل می گیره و نسل جدید(همین نسل ۳ و ۴ کشور خودمون هم در برخی شرایط اینچنین دیده میشه) به نوعی سوال های بی جواب عسصیان گری و شکست ارزش ها دست می زنه که یکی از نمودها اون هم می تونه تاخیر فرهنگی به عنوانی عاملی متقابل در تاثیر و تاثر اون باشه.
در متون نوشته شده این فرد به ماتریالیسم تارخی معتقد و گرایش جامعه شناسی چپ و بالطبع متاثر از مارکس داره

اما نهایتا همونطوری که تونیس هم معتقد هست این دوره گذار داره و باعث ایجاد نوعی بینش و انسانی جدید در آنیده خواهد شد(کی من نمی دانم)نیچه هایدگر ووو هم به این موضوع اشاره داشتن و در ایران هم جناب مدد پور و.....

این موضوعات موضوعات جزیی و در عین حال بسیار مهمی در جامعه سازی هستن و برای همین باید اونها رو در نوع مدیریت سیستم و سیاست توسعه ای و مفاهیم کلی جامعه سازی حل کرد که اثر خودشون روبه شکل بدش از دست بدن.
ابتدا باید جامعه سازی مبتی بر علم و شاخصه های داخلی و بومی داشت و در سایه اون میشه این مشکلات رو همبه آرامی و در برنامه های بلند از بین برد.
اما مطمئنا طرح لرنر در مورد کشور ما جوابگو نبوده و نیست و باید از تمرکز مرکزی کاست و بالابردن فرهنگ در زیست بوم توجه خاص کرد.

مشکل دیگر نظریه جناب تونیس در این هست که از نظر زمانی تاثیر رسانه و دنیای ارنباطات سایبرنتیک و تلویزیون و ماهواره و... رو در خودش نداره و این به ابتر بود این موضوع بشدت ضربه می زنه اصولا طرح لرنر با طرح مسئله رسانه های جدید خودش چالش براش به وجود میاد و این در طرح تونیس هم همین طور هست.
اینجا بحث افکار عمومی و جامعه مدرن مطرح میشه و نوع نگاه و فعالیت اون که خودش دو جنبه خوب و بد داره این افکار عمومی و این جامعه مدرن نوع تفکر بشر مدرن رو شکل میده و اون رو در بند می کشه که باید بر اساس اون خودش رو وفق بده فرد در جامعه ای خودش و در دنیای مدرن(خود آگاهی تاریخی جناب مدد پور) و این به نوعی باعث از خود بیگانگی میشه و سمی برای بشر هست و با روحش سازگار نیست اما یکی از خوبی هاش این هست که با قدرت رسانه میشه به زور اون افکار رو ساخت وتحمیل کرد بالطبع بشر شنوا به طرف بشر بینا پیش رفته و تفکر و تحلیل درش به اندازه بسیار زیادی کاهش پیدا کرده و تحت تاثیر رسانه و دنیای مجاز در مقابل واقع و حقیقی هست اما این خوبی طرح هست که می تونید این افکار رو بسازید و شکل بدید و بدیش هم از خود بیگانگی و بحران هویت هست در جای خودش.

اینجا بحث راهکار اساسی مطرح می شود که پس چه باید کرد:
اینجا باید عرض کنم به همین دلیل هست که من بر بینش و نظام فکری تاکید فراوان دارم اصولا هر طرحی در این شرایط تنها ومسکنی بیش نخواهد بود برای جامعه ما ایرانیها اون هم در شرایط که برگرفته از نگاه و تفکر نوع تحقیقات غربی ها باشه یعنی بینش متفاوت از بینش تارخی و تفکری شرق و این یعنی ایجاد بحران در بلند مدت به طور طبیعی.

طرح تونیس طرحی ارتجاعی در برگشت به زندگی اجتماعی هست که فکر نمی کنم جوابگو قابل اجرا برای جامعه مدرن امروزی باشه.
آب از سرچشمه گل آلود است.
اما نکته جالب در نظریه این فرد این هست که افکار عمومی رو برتر از افکار دولت می دونه و این نشان از درک خوب این فرد داره در این مورد چون اصولا افکار عمومی وابسته به دولت و حاکمیتی نیست بلکه جریانی سیال است و روحی حاکم .
و نکته جالب بعدی توجه این فرد به نوعی تدن اجتماعی سیاسی که این هم برداشتی فلسفی و درست هست و اون حاکمیت و محوریت تفکر مدرنیسم و تجدد هست و در عین حال نتونسته دقیقا منظور خودش رو که همون خودآگاهی تاریخی و برگشت به خویشتن فلسفی هست بیان کنه.

در انتهای مقاله دوم به این مورد اشاره شده که مثل من فکر می کنه که این فرد برخی امور رو خوب در آینده نگری دیده ولی نتوانسته طرحی جامع ارائه بده.

در دو نکته انتهایی یک مسئله مهم در گزینه دوم مطرح شده و آن حرکت بشر مدرن از احساس به طرف عقل و این مشلی اساسی هست که بشر داره روی این تمرکز می کنه که حوزه رو تغییر بده و این دقیقا مشکل بشر امروزی هست این بشر باید در تعریف حوزه ها تلاش بیشتری بکنه.
اما از تعارف گذشته این تنها راهکنش های اسلام هست که این دو وزه رو خوب تدوین کرده و این توان رو داره و غرب و تفکرش عاجز مونده و حتی این تفکیکی رو از دریچه عقل تنها می بینه.

در این بین نمی توان تاثیر دوریم به عنوان یکی از موثرترین جامعه شناسان معاصر رو بر تونیس انکار کرد به شکلی که طرح های جامعه توتمی فتیشی و انیمیسمی رو میشه در این نظریات دید و بارزترین نمود اون اجتماع و بنیادهای اون بر اساس توتم هست که روح اجتماعی جامعه ای رو شکل میده و این نظریه بعدا تبدیل به نوعی دو قطبی در جامعه شناسی میشه که در اون اجتماع و جامعه متفاوت هیتن ولی در کل ملحم از بحث روح اجتماعی دورکیم هستند.

بحث اراده اگانیک و فکور نیز باز ریشه های فلسفی خاص خودش رو داره(می بینید که هر چیزی به نوعی ریشه اش به فلسفه بر می گرده) که اون رو افکار عمومی مینامه نوع فکور رو یعنی سلطه فکری و دولتی و... که مفاهیمی می سازه برای فرد و جامعه هدفش. و اراده ارگانیکدر واقع نفش ارتباط روحی فرد هستو بین این دو تقابلی در دنیای مدرن به وجود اومده و نیست انگاری مورد نظر از نوع فعال یعنی تن دادن به همین سیستم اراده فکور و همراهی با اون و این نوعی بی هویتی و از خود بیگانگی به همراه میاره و تفکر ارگانیک هم امروز در فترت قرار گرفته و اصولا بشر مخصوصا نوع شرقی در دوره ای خلا قرار داره.

نکته جالب در مقاله اول همین موضوع هست که این تقابلل دیالیکتیکی رو از نظر متفکرین مختلف با نام های مختلف گفته و در ایران هم از سنت و مدرنیته برای اون استفاده شده این نشان از این داره که موضوع دغدغه همه هست و فقط در بیان اون زبان ها و نام های مختلفی رو به کار بردن از تونیس و پوپر و...... و باز می بینم که قلمرو فلسفه داره خودش رو بر جامعه شناسی تحکم می کنه تا جایی که جامعه شناسان جدید به نوعی فیلسوف هم هستن و یا مطالعاتی داشتن امثال پوپر و سارتر و کافکا ارنت فوکو و.....
موضوع بعدی اینکه در جامعه نوعی اجتماع هم شکل می گیره و به نوعی میشه اون رو به این شکل نیز تعریف کرد.
مثلا در همون شهر دیده میشه طبقه ای با نوع تفکر سنتی و بسته داره برای خودش حیطه و قلمرویی تعریف می کنه و درون جامعه ای اجتماعی رو ساخته و برعکس هم صادق هست نمود بارز اون حلبی آبد ها و..
مشکل از اینجا شروع میشه که ساخت این جمعیت ناهمگون میشه و این ساخت و نوع ناهمگون مشکلات بعدی ایجاد می کنه ثروت و دارا و نداری حاشیه و پیرامون متمدن و غیر متمدن شهری و دهاتی پایین شهری بالا شهری و.......

از تمام حشیه ها بزنم من به این دلیل در این نوع تاپیک ها مدتهاست نظر نمیدم چونمستلزم ساعت ها تایپ هست و من واقعا وقت نمی کنم برای همین همیشه آرزوم این بود روزی بتوانیم با دوستانی چون واریور ُ پاتریوت و مصطفی و... در جلساتی علنی خیلی از مسائل سیاسی و اجتماعی و فلسفی و دینی و.... رو مطرح کنیم و به راحتی بشه حرف زد که نمیشه ظاهرا.

اما حال می تونم یه توضیح کلی از نظام فکری بدم:
نظام فکری یعنی بینشی که حاکم بر تفکر هست و ملحم بر ارزش ها و سیاست ها و مدیریت و به طور کلی تمام عرضه های ارگانیک و غیر ارگانیک اون جامعه و اون تمدن هست به طوری که ساری و جاری در تمام اون هست این یک بحث فلسفی هست ولی خوب پایه خیلی چیزها از جمله جامعه شناسی.
بالطبع هر تفکری در حوزه قدرت و نفوذ این بینش هم تحت سیطره و تاثیر این بینش کلی هست و به نوعی جزئ هایی از یک کل.اما نه به معنای کل بلکه کلی.
خوب پس ما اگر بخواهیم برای جامعه ای سیاست فرهنگ و جامعه شناسی اعمال کنیم ناچار باید ملحم برگرفته از این نظام فکری و این بینش باشه وگرنه نا همگونی باعث مشکلاتی میشه که در بالا به اون شاراتی کردم.
حال قصد ما حل یک مشکل جامعه شناسانه هست یک راه استفاده از نظرات همین متفکرین هست که نهایت الامر اون همین سستم حاکم بر غرب هست و به شکلی رسیدن به جایی که الان غرب درش ایستاده و ساید برای ما بدتر چون ما اصولا در حوزه فکری و بینشی اونها همنیستم که این مشکل ناهمگونی رو مضاعف می کنه.

راه بعد تفکر برای ساختن هست نه کپی برداری (باید از نمونه های دیگه تنها برای فهم استفاده کنیم نه برای گزینش و استفاده بی محابا و نتیجه ای جز امروز شرق در بر نداره از خود بیگانگی و بی هویتی و در عین حال مشکلات فراوان تر از خود غرب چون این ساخت اجتماعی متفاوت با اون هست).
پس کار اول فهمیدن و درک دو بینش هست و سپس حجامعه سازی بر اساس تفکر و بینش خودی و در این شرایط و در این جامعه که حول معناهایی خاص بنا شده میشه اینچنین مشکلاتی رو حل کرد.
پس به این شکل ما روندی خطی خواهیم دید که نظام فکری و بینش خودی--> جامعه سازی بومی و ایجاد معانی داخلی--> حل مشکلات در قالب همین سیستم.
این روند ممکنه چند دهه طول بکشه پس راه فعلی استفاده از ابزار افکار عمومی و معنا سازی آنی در رسانه ها و ... هست مثلا در جامعه این نوع تفکر تقوی بشه که فرد مزاحم تلفنی قابل اعتماد نیست و به طور ضمنی مضموم باشه در این حلت خود جامعه مشکلرو بدون دخالت دولتی حل می کنه و این تنها با داشتن یک سیستم منظم رسانه ای و باقی ابزار ها توامان به دست نمی آد مل رادیو وتلویزیون ماهورا ها و روزنامه و خطبا و دانشگاه ها و....
اما آخرین نکته اینکه تاخر فرهنگی به طور عادی باعث زمانی بین ابزار و فرهنگش هست و قابل از بین بردن نیست و فقط تلاش می تونه این فاصله رو کم کنه.

ببخشین مطلب خیلی درهم و برهم و ثقیل شد چون مهمان دارم و مجبورم از هر دری ، دری وری بگم اما ببخشید به بزرگی خودتون.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.