ghermez

اصطلاحات جنگ افزار

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[color=blue]پست زیر شامل اصطلاحات کلی از جنگ افزار است که مفعموم کامل اونا می رسونه به صورت پخش به پخش می ارم . اما خواهشی که دارم یا[size=18] کامل حذفش کنید[/size] یا باز باشه قفل نکنید ضمنا اسم پست ویرایش کنند و یک چیزی خودشون بذارند خوشحال می شم[/color]


[size=18][color=blue]پخش اول:[/color][/size]

[size=18]بولپاپ ( BULLPUP ) چیست ؟[/size]

توسعه تفنگ نظامی مدرن و مهمات آن :

در طی جنگ جهانی دوم مشخص شد که تفنگهای گلنگدنی که همه ارتشها به جز ارتش ایالات متحده آمریکا از آنها بعنوان سلاحهای استاندارد استفاده میکردند ، سلاحهایی از رده خارج شده هستند . در واقع ، STG 44 آلمان که تا آخر جنگ مورد استفاده گسترده قرار گرفت ، از مزیتهای تفنگ خودکار و همچنین نیمه خودکار برخوردار بود . به همین دلیل چندین کشور از روش آلمان کپی برداری کردند و فشنگهای ضعیف تری را توسعه دادند که نیروی عقب نشینی کمتری ایجاد می کردند تا از این طریق حالت خودکار سلاح قابل کنترل تر شود .

بولپاپ ( BULLPUP ) چیست ؟

یک تفنگ خودکار به استثنای طول بلندش ، همه ویژگیهای یک مسلسل کوچک را داشت و می توانست نقش آنرا ایفا کند . از اینرو انگلستان به سمت ساخت تفنگی گام برداشت که بسیار کوتاهتر از اندازه استاندارش بود ولی همان طول لوله را داشت . این تفنگ قابلیت آنرا داشت تا علاوه بر تفنگ ، نقش مسلسل را نیز ایفا کند . این نوع طراحی ، بولپاپ ( BULLPUP ) نامیده می شود . در اوایل قرن نوزدهم ، تفنگهای گلنگدنی که از این طراحی برخوردار بودند ، ساخته شدند.

اولین تلاش جدی جهت بکارگیری طراحی بولپاپ ( BULLPUP ) در تفنگی نظامی که به مکانیزم آتش انتخابی مجهز باشد ، در تفنگ 7 میلیمتری انگلیسی EM-2 و در اواخر دهه 1940 دیده شد که سالها بعد ، یعنی در سال 1951 در ارتش انگلستان از آن استفاده شد . استفاده ناتو از فشنگ بسیار پر قدرت آمریکایی 51 × 62/7 میلیمتری ، این ایده را تا مدتی به تعلیق انداخت .

http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/35446889390203846519.jpg
در طی سالهای دهه 1970 ، ناتو بدنبال انتخاب فشنگی جدید اما با قدرت کمتر بود تا ضمیمه گلوله تفنگی / مسلسل 51 × 62/7 سازد که سر انجام گلوله آمریکایی 45 × 56/5 انتخاب گردید . این گلوله به مدت ده سال مورد استفاده ایالات متحده بود به همین دلیل تفنگهای جدیدی بر اساس همین فشنگ طراحی شدند.

بعضی از این تفنگها از نوع بولپاپ ( BULLPUP ) بودند بطور مثال باید گفت که انگلستان ، گروه SA80 ( عمدتا تفنگهای حفاظتی و سبک L86 و L85 ) را تولید کرد ، کمپانی STEYR اتریش تفنگ AUG و فرانسه FAMAS را معرفی کرد . همه این تفنگها به زودی به استفاده در آمدند.حتی STEYR به فروش عمده خارجی نیز رسید.

در دهه 1990 ، نسل دیگری از طرحها ، پدیدار شدند که این طرحها نیز ترکیبی از بولپاپ ( BULLPUP ) و سبکهای قدیمی را عرضه میکردند.در این بین کشوری همچون روسیه با طراحی قدیمی خود در تفنگ AN-94 که از تولید اندکی نیز برخوردار بود ، بدون تغییر ماند . کمپانی HECKLER & KOCH نیز با سلاح موفقیت آمیز G36 و جدیدترین تفنگهای خود یعنی HK416 و HK417 تغییری ایجاد نکرد . کمپانی FN در عین حال که توسعه تفنگهای سنتی خود را ادامه داد ، تولید تفنگهای USSOCOM SCAR در دو کالیبر 56/5 و 62/7 میلیمتری را به حداکثر رساند و در ضمن طراحی تفنگ بولپاپ F2000 را نیز توسعه داد . بولپاپهای دیگری نیز در همین دوره ظاهر شدند که سه مدل مهم از آنها به تولید رسیدند :

STK SAR – 21 سنگاپور

TAVOR TAR – 21 اسرائیل

تفنگ 8/5 میلیمتری چینی QBZ-95 ( که در کالیبر 56/5 میلی متری نیز موجود می باشد مانند: QBZ-97 )

وجه تمایز تفنگهای قدیمی و تفنگهای بولپاپ ( BULLPUP ) در چیست ؟

در طراحی قدیمی ، خشاب و مکانیزم عمل سلاح در جلو ماشه و قبضه طپانچه قرار دارند . از تفنگهای گلنگدنی ، تنها اثری که باقی مانده این است که دستگیره گلنگدن برای آنکه سریع حرکت کند ، باید به ماشه نزدیک باشد و این نکته این مفهوم را میرساند که خشاب و عمل سلاح در قسمت جلو واقع می شدند .
این طرز قرار گرفتن در تفنگهای بولپاپ ( BULLPUP ) درست برعکس است ، یعنی خشاب و مکانیزم عملکرد سلاح در پشت ماشه و در امتداد قنداق واقع شده اند . همین امر سبب گردیده ، سلاح با همان طول لوله ، بسیار کوتاهتر ساخته شود .

http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/65374799229424241102.jpg
در تصویر فوق ، M16 (بالا) و L85 (پائین) را نشان میدهد. در این عکس مشاهده می کنید که L85 با وجود طول بدنه کوتاهتر ، از لوله ی بلندتری برخوردار است

مزایای کاهش طول بر طبق نوع طراحی متفاوت می باشد ( همانطور که در جدول زیر نشان داده شده ) در این جدول ، طول بر حسب سانتیمتر و داخل پرانتز با اینچ نشان داده شده اند . منظور از طول حمل ، طول سلاح در حالت قنداق تاشده می باشد . در آخرین ستون می بینید که هر چه طول لوله بیشتر باشد ، درصد طول کامل سلاح نیز بالاتر است .

در تفنگهای بولپاپ ( BULLPUP ) کاهش قابل توجه طول بدنه سلاح را ملاحظه می فرمائید اما معیارهای دیگر بر خلاف این نوع طراحی ، افزایش یافته اند.

برای نمونه :

[color=blue]تفنگهای قدیمی[/color]
تفنگ:M16 rifle
http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/13828332209660012071.jpeg
طول لوله:
50.8 (20.0)
طول کامل سلاح:
100.6 (39.6)
طول حمل:100.6 (39.6)
میزان درصد طول لوله از طول کامل سلاح:
55.5

[color=blue]
بولیاپ[/color]
تفنگ:
L85
http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/95214413287495417567.jpg

طول لوله:
51.8 (20.4)
طول کامل سلاح:
78.5 (30.9)
طول حمل:
78.5 (30.9)
میزان درصد طول لوله از طول کامل سلاح:
66.0 %

منبع:
http://amoozeshnezami.blogfa.com/post/542/%D8%A8%D9%88%D9%84%D9%BE%D8%A7%D9%BE-%28-BULLPUP-%29-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-
http://amoozeshnezami.blogfa.com/category/53/%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=blue][size=18]پخش دوم :[/size][/color]

[size=18]
نظافت و نگهداری سلاح[/size]

در شهر و مناطق بدون گرد و غبار باید هفته ای یک بار سلاح را بطور مختصر نظافت نمود و همچنین اگر سلاح شما در انبار بود ، برای اینکه زنگ نزند و فرسوده نشود باید هر ماه یکبار سلاح را بطور مختصر نظافت کرد.

با اسلحه به هر مقدار که تیراندازی بشود باید بعد از تیراندازی ، آنرا نظافت نمود.زیرا به سختی در اثر رسوب دوده باروت جرم گرفته و همین کثیف بودن و جرم گرفتگی باعث گیر کردن سلاح می شود . و تیراندازی را کند و یا متوقف می کند و از کارآیی سلاح می کاهد و از طرفی باید بدانیم که اگر اسلحه نظافت و روغنکاری شود ، حرکت قطعات متحرک آسان شده و از سائیده شدن و پیدایش گیر در آنها جلوگیری نموده و بر عمر و کارآیی سلاح افزوده می شود.

وسایل تنظیف

وسایل تنظیف شامل : برس زبر ، فرچه و نخ تنظیف ، سمبه ، زنجیز لوله پاک کن ، روغندان ، روغن مخصوص سلاح ، پارچه سفید ، پیچ گوشتی .

روش نظافت

نظافت سلاح به دو روش انجام میگیرد ( روش مختصر و روغنکاری )

روش مختصر :

برای نظافت ابتدا سلاح را باز کرده و قطعات را به ترتیب زیر نظافت می کنیم:

الف – ابتدا چند بار داخل لوله را بوسیله نخ تنظیف یا سمبه برس که روی آن کمی روغن ریخته ایم ، نظافت می کنیم و سپس بوسیله پارچه سفید آنقدر داخل لوله می کشیم تا کاملا تمیز و خشک شود ( از طرف خزانه لوله به طرف سر لوله یا شعله پوش ).

ب – سپس بوسیله پارچه آغشته به روغن خزانه لوله را کاملا تمیز می کنیم.

ج – داخل بدنه را نیز بوسیله پارچه سفید و روغن تمیز می کنیم.

د – قطعات متحرک را باز نموده و کاملا تمیز می کنیم.

ه – بدنه سلاح نیز باید نظافت شود.

و – بعد از نظافت قطعات را روغنکاری کرده و می بندیم.

روش روغنکاری :

الف – بوسیله مقداری پارچه و یا فرچه مقدار کمی روغن محافظ مخصوص به آن زده ، داخل بدنه می کشیم ( مخصوصا محل رفت و آمد آلات متحرک ).

ب – همچنین داخل دستگاه چکاننده و نقاطی که لازم است روغنکاری شود مانند : فنر و چخماق و پایه آتش .

ج – آلات متحرک و گلنگدن نیز باید بخاطر اصطکاک زیاد با بدنه روغنکاری شود ، همچنین ناخنک فشنگ کش و فنر مربوطه باید مقدار خیلی کمی روغنکاری شود .

د – اگر اطمینان دارید که تا چند روزی با سلاح تیراندازی نمی کنید باید داخل لوله را بوسیله قشر نازکی از روغن مخصوص بپوشانیم ، در غیر اینصورت داخل لوله را تمیز و خشک نمائید.

تذکر : در هنگام تیراندازی خزانه لوله باید تمیز و خشک شود .زیرا اگر داخل لوله روغن زده باشیم در اثر حرارت گاز باروت روغن سوخته و قشر سختی از دوده به لوله سلاح می چسبد که به راحتی نمی توان آنرا پاک کرد.

مراقبت و نگهداری

اگر از سلاح بطور صحیح نگهداری شود می توان در مواقع مورد لزوم به بهترین وجه از آن استفاده نمود . تجربه ثابت کرده است که اکثر سلاحها بیش از هر چیز بر اثر قصور در امر مراقبت و نظافت فرسوده می شوند این است که باید در نگهداری و مراقبت دقت بیشتری اعمال شود.

الف - نگهداری قبل از تیراندازی : در هنگام نگهداری قبل از تیراندازی باید سلاح بطور کلی بازدید شود ، که قطعه ای شکسته و یا معیوب نباشد و نیز بطور صحیح نظافت و روغنکاری شود.

ب – نگهداری هنگام رزم و تیراندازی : باید توجه داشته باشیم و اگر داخل لوله زیاد کثیف بود تیراندازی را قطع نمائیم و نیز اگر سلاح ، صدایی تولید می کرد که حاکی از اصطکاک زیاد بود باید سلاح را به قدر کافی روغنکاری کرد ، همچنین مهمات مصرفی باید سالم و تمیز باشد.در صورت کثیف بودن ، خزانه لوله نیز کثیف شده و باعث گیر کردن سلاح می شود.

ج – نگهداری بعد از تیراندازی : سلاح را کاملا باز نموده و نظافت می نمائیم در هنگام نظافت باید تمام قطعات بازدید شود ، که عیبی پیدا نکرده باشند و سپس به طرز صحیح روغنکاری کرده و قطعات را می بندیم ، در صورتی که قطعه ای معیوب شده بود باید به رده مافوق گزارش داده و چنانچه سلاح شخصی باشد آنرا تعویض و خریداری نمائیم.

نگهداری و مراقبت در شرایط نا مناسب جوّی

اگر دمای هوا پائین تر از صفر درجه بود ، از روغنکاری زیاد بپرهیزید.در موقع تیراندازی بجز قسمتهای متحرک ( که مقدار کمی روغن مخصوص زده شده ) بقیه قطعات باید خشک باشد.در این شرایط سلاح باید در مقابل رطوبت به خوبی حفظ شود.اگر به محل گرمی رفتید و رطوبت روی سطوح سلاح ظاهر شد باید آنرا خشک نمود.

اگر در مناطق گرم و مرطوب بودید باید مرتبا سلاح را بازدید نموده و از روغنکاری زیاد اجتناب نمائید.در این شرایط از روغن مخصوص استفاده نمایید.

اگر در مناطق گرم و خشک بودید ، چون سلاح در معرض خاک و شن و ماسه است از روغنکاری سلاح باید خودداری نموده و هر روز باید سلاح را بازدید و نظافت کنید،چون عرق دست دارای اسید بوده و باعث زنگ زدگی بدنه می شود بنابراین باید سلاح را خشک نمود.[size=12][/size]

http://amoozeshnezami.blogfa.com/post/474/

[size=18][color=blue]پخش سوم:[/color][/size]

[size=18]عمل سلاح ( اعمال مکانیکی)سلاح چیست؟
[/size]
الف ) اعمال رفت : هنگامیکه آلات متحرک عقب است و با فشار فنر ارتجاع به جلو حرکت می کند ، اعمالی انجام می گیرد که به آنها اعمال رفت می گویند که به ترتیب زیر هستند :

1 – تظاهر : هنگامی که آلات متحرک کاملا عقب است گلنگدن از روی خشاب عقب رفته فشنگ کمی از جای قبلی بالاتر آمده و در مسیر گلنگدن قرار می گیرد.(ظاهر شدن یک فشنگ در مسیر گلنگدن و جلوخزانه لوله را تظاهر گویند ).

2 – ادخال : چنانچه دستگیره آلات متحرک که عقب است رها شود ، آلات متحرک در اثر فشار فنر ارتجاع ، به جلو حرکت کرده و شاخک جنگی گلنگدن ، فشنگی را که در مسیرش قرار گرفته داخل خزانه لوله می برد.

3 – بسته شدن : چسپیدن ته فشنگ به پیشانی جنگی و گرفته شدن زه پوکه توسط ناخن فشنگ کش و چسپیدن سر گلنگدن به ته خزانه لوله را بسته شدن می گویند.

4 – چفت شدن : بعد از بسته شدن که سر گلنگدن به ته خزانه لوله چسپید ، حامل گلنگدن هنوز در راه است و کاملا جلو نرفته است.در اثر جلو رفتن آلات متحرک ، گلنگدن توسط شیار مارپیچ روی حامل گلنگدن چرخیده و زائده های آن با زائده های بدنه داخل هم قفل می شوند که این عمل را چفت شدن می گویند.

تذکر : برای اینکه سلاح در حالت رگبار تا چفت شدن کامل شلیک نکند ، ضامنی برای چخماق قرار داده اند که بعد از عمل چفت شدن توسط انتهای آلات متحرک آزاد میشود.

5 – ضربه زدن : با چکاندن ماشه ، چخماق به انتهای سوزن ضربه می زند و سوزن ضربه را به چاشنی منتقل می کند و موجب انفجار چاشنی می شود.

ب ) اعمال برگشت : عقب آمدن آلات متحرک بر اثر فشار گاز باروت و اعمالی که در این مرحله انجام میگیرد را اعمال برگشت گویند که به ترتیب زیر می باشد :

6 - رها شدن : رها شدن مرمی بر اثر فشار گاز باروت را رها شدن می گویند.

7 – باز شدن : در اثر فشار گاز باروت به پیستون ، حامل گلنگدن به عقب آمده و همین عمل موجب چرخیدن گلنگدن شده ( بعلت شیار مارپیچ حامل گلنگدن ) و از چفت باز میشود.

8 – مسلح شدن : آلات متحرک در اثر همان فشار اولیه و باقیمانده گاز باروت به عقب آمده و چخماق را می خواباند.

9 – اخراج : در اثر عقب آمدن آلات متحرک ، پوکه که توسط ناخن فشنگ کش گرفته شده است بیرون کشیده میشود .

10 – پرش : پرتاب شدن پوکه به بیرون اسلحه توسط اهرم (قطعه) پوکه پران را پرش گویند.(بدلیل عقب آمدن آلات متحرک و برخورد با پوکه پران)

توجه : لازم بذکر است که توضیحات اعمال مکانیکی فوق در مورد اسلحه کلاشنیکف می باشد.[size=12][/size]

http://amoozeshnezami.blogfa.com/post/194/

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این قسمت یک مقدار چیز های اضافه از سایت دیگه و حتی میلیتاری خودمون هم اضاف کردم اما منبع می گم. دیگران اگر می تونند به این پست چییزی مثل مفعوم لود کردن اضافه کنند
[size=18][color=blue]بخش چهارم:[/color][/size]

[size=18]سیستم گلنگدن بسته[/size]
مکانیزم گلنگدن بسته : زمانیکه ما سلاح را مسلح می کنیم دستگیره آتش به همراه آلات متحرک با فشار فنر ارتجاع به سمت جلو حرکت می کند و همزمان با جلو راندن گلنگدن یک فشنگ نیز در جان لوله قرار می گیرد و منتظر اجرای حرکت ماشه گذاری می شود. (درسیستم گلنگدن بسته عمل ضربه زدن توسط چخماق انجام می شود)

[size=18]سیستم گلنگدن باز[/size]
مکانیزم گلنگدن باز : زمانیکه ما سلاح را مسلح می کنیم گلنگدن در قسمت عقب باقی می ماند ، در این موقع دستگیره آتش را باید با دست به سمت جلو هدایت کنیم ، به این نوع عملکرد سلاح اصطلاحا مکانیزم گلنگدن باز گفته می شود.زیرا در صورت مسلح کردن سلاح و قبل از شلیک ، گلنگدن در پشت خشاب متوقف می ماند و چون از محل دریچه خروج پوکه می توان خزانه لوله و سرخشاب را مشاهده کرد به آن سیستم گلنگدن باز می گویند.(در سیستم گلنگدن باز عمل ضربه زدن توسط پایه آتش انجام میگیرد )


[size=18]
مسلح شدن به روش غیر مستقیم گاز باروت[/size]
مسلح شدن به روش غیر مستقیم گاز باروت : در این روش بعد از تبدیل باروت از حالت جامد به گاز ، مرمی در طول لوله به حرکت در می آید ( در این مرحله مقداری از گاز باروت صرف جلو راندن مرمی می شود )و مقداری دیگر زمانیکه گلوله از جلوی روزنه گاز عبور کرد ، گاز باروت با فشار وارد سیلندر گاز می شود و به سر پیستون فشار وارد می کند ، حرکت پیستون به سمت عقب سبب باز شدن آلات متحرکه از چفت و خروج پوکه و مسلح شدن مجدد سلاح می شود.
( تفنگ کلاشنیکف ، تیربار دوشکا )

[size=18]مسلح شدن به روش مستقیم گاز باروت[/size]
مسلح شدن به روش مستقیم گاز باروت : در این روش بعد از شلیک گلوله و اشتعال سریع باروت و تبدیل شدن باروت از حالت جامد به گاز ، به تمامی جهان فشار وارد می کند که به دلیل شکل خاص پوکه ( باریک بودن سر پوکه ) گاز باروت به پشت مرمی فشار زیادی وارد کرده و عکس العمل آن به سمت عقب ، پوکه را به سمت عقب می راند.(قسمت اعظم فشار گاز باروت به سمت جلو می باشد و صرف خارج نمودن مرمی از لوله می شود ) و بعلت اینکه پوکه متصل به پیشانی جنگی است ، باعث می شود که آلات متحرکه به عقب برگردد و در حین عقب آمدن موجب می شود که چخماق بخوابد و سلاح دوباره مسلح شود. ( تفنگ ژ 3 ، تیربار ژ3)
[size=18]
تفاوت سلاح خودکار و اتوماتیک چیست ؟[/size]
سلاح اتوماتیک هم بصورت تک تیر و هم رگبار شلیک می کنند ولی سلاح خودکار فقط بصورت رگبار شلیک می کنند.

[size=18]اسلحه نیمه اتوماتیک[/size]
اسلحه نیمه اتوماتیک : سلاحهائیکه برای هر بار تیراندازی ، یکبار آنرا مسلح می کنند . ( تفنگ برنو )


[size=18]
اسلحه اتوماتیک[/size]
اسلحه اتوماتیک : سلاحهائیکه برای تیراندازی با آن فقط یکبار مسلح می شوند و بقیه اعمال مکانیکی سلاح را خود اسلحه انجام می دهد . ( تیربارها و تفنگ کلاشنیکف و ژ 3 )

[size=18]اسلحه غیر خودکار[/size]
اسلحه غیر خودکار : اسلحه ای که برای شلیک هر تیر باید هر دفعه آنرا با دست مسلح نمود. ( تفنگ برنو )

[size=18]اسلحه نیمه خودکار[/size]
اسلحه نیمه خودکار : سلاحی که با فشار گاز باروت مسلح و فقط توانایی تیراندازی بصورت تک تیر را داشته باشد. ( برونینگ ، ام یک )

[size=18]اسلحه خودکار[/size]
اسلحه خودکار : سلاحی است که با فشار گاز باروت مسلح و توانایی تیراندازی بصورت رگبار را داشته باشد. ( تیربار ژ 3 ، پی کا )
[size=18]
برد نهائی[/size]
برد نهائی : حداکثر برد سلاح در زاویه 45 درجه که در آنجا سرعت گلوله به صفر می رسد و مرمی حالت چرخش ، سرعت وحرارت خود را از دست می دهد و بر اثر جاذبه زمین ، بصورت یک قطعه فلز سرد بر روی زمین می افتد و فاقد اثر گذاری باشد.


[size=18]انواع بردها[/size]
انواع بردها : هر جنگ افزار با خط سیر کشیده دارای سه برد می باشد . الف - برد نهائی : اگر با تفنگ در منطقه باز به حالت زاویه 45 درجه نسبت به خط افق تیراندازی کنیم و گلوله آنقدر به جلو برود تا در اثر سنگینی وزن به زمین بیفتد مسافت بین محل شلیک و اصابت گلوله به زمین را برد نهائی گویند . ب- برد موثر : مسافتی است که در آن اگر گلوله به هدف اصابت کند ، موثر بوده و در صورت اصابت به نقاط حساس بدن مثل سر و قلب کشنده است . ج – برد مفید : بر خلاف برد نهائی و برد موثر که بستگی به نوع جنگ افزار و فشنگ دارد ، برد مفید مسافتی است که چشم عادی در آن فاصله می تواند به راحتی دشمن را هدف گیری کند و در همه تفنگها 400 متر است . ( بر حسب وسایل نشانه روی مانند دوربین میتوان دورتر را هم هدف قرار داد ) 2- خان : شیارهائی است که داخل لوله تفنگ ایجاد می کنند ، این شیارها به گلوله دوران داده ، در نتیجه برد گلوله و تخریب هدف را زیادتر می کند . 3- گام : فاصله ای است که خان در لوله یک دور کامل میزند . اگر لوله تفنگ را بسمت نور نگهداشته ، داخل آنرا نگاه کنیم بخوبی می توان خانها و گردش آن و مفهوم گام را تشخیص داد

[size=18]برد مفید[/size]
برد مفید : مسافتی که گلوله حداکثر اثر گذاری روی هدف را دارا باشد ،یا مسافتی که تیرانداز بخوبی قادر به هدف گیری باشد ،که این مسافت بوسیله دوربین قابل افزایش می باشد. (قدرت دید )
[size=18]
برد مؤثر[/size]
برد مؤثر : مسافتی که گلوله روی هدف اثر بگذارد و او را مجروح کند.
[size=18]
نواخت تیر عملی[/size]
نواخت تیر عملی : تعداد تیری که یک تیرانداز خبره و ماهر در مدت یک دقیقه می تواند با سلاح بصورت رگبار عملا شلیک کند.

[size=18]
نواخت تیر علمی[/size]
نواخت تیر علمی : کارخانه سازنده سلاح برحسب وزن سلاح و مقدار فشاری که حاصل از گاز باروت بر جان لوله وارد می شود ، محاسبات تئوری انجام می دهند و اعلام میدارند که این سلاح با این نواخت تیر قادر به شلیک می باشد .
[size=18]
نواخت تیر[/size]
نواخت تیر : تعداد تیری که یک سلاح در مدت یک دقیقه بصورت رگبار شلیک می کند .

[size=18]سرعت اولیه[/size]
سرعت گلوله در لحظه خروج از دهانه لوله سلاح را سرعت اولیه می گویند که بر حسب متر بر ثانیه محاسبه میگردد
[size=18]
قلق گیری[/size]
قلق گیری : شناسائی میزان انحراف اسلحه را قلق گیری گویند .
[size=18]
دلیل استفاده از قلق گیری[/size]
چرا از سه تیر برای قلق گیری استفاده می شود ؟ پاسخ این است که تیرانداز ماهر و زبر دست کسی است که سه تیر اولیه او به یک نقطه اصابت کند ، چنانچه به خال سیاه اصابت نماید ، سلاح او هیچ انحرافی ندارد ! ولی اگر تیر انداز ، خال سیاه را هدف گیری نموده ، اما تیرهای او به خال سیاه اصابت نکرده باشند ، قرینه محل اصابت را هدف گیری نموده ، تا به خال سیاه اصابت نماید .


[size=18]گام[/size]
گام : یک دور چرخش کامل خان را گام می گویند .

[size=18]خان[/size]
خان : برجستگیهای مارپیچی شکل داخل لوله را خان می گویند .

[size=18]کالیبر[/size]
کالیبر : عبارتست از کوچکترین قطر داخلی لوله و بزرگترین قطر خارجی مرمی یا گلوله .
[size=18]
سلاحهای منحنی زن
[/size]سلاحهای منحنی زن ، سلاحهایی اجتماعی هستند و گلوله های آنها خط سیر منحنی دارند و به منظور اجرای اتش روی اهدافی که بصورت مستقیم در دید و یا تیر رس ما نمی باشند بکار میروند و در عملیاتهای نظامی وظیفه پشتیبانی ( آتش ) از نیروهای پیاده را بر عهده دارد . به این دلیل از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند . مانند : خمپاره های 60 ، 80 ، 120
[size=18]
سلاحهای ضد زره[/size]
سلاحهای ضد زره ، جنگ افزارهای اجتماعی هستند که بر ضد تانکها ، خودروهای زرهی و یا سنگرهای بتونی بکار میروند و در مقایسه با بقیه سلاحها از قدرت آتش بسیار زیادی برخوردار هستند ( بعلت سنگینی گلوله یا داشتن گلوله های مجهز به مواد منفجره ) و قادر به انهدام تانکها و یا سنگرهای بتونی می باشند و شامل دو گروه توپهای ضد زره و موشک اندازهای ضد زره می شوند و در عملیاتهای نظامی از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند . مانند : اس پی جی 9 ، آر پی جی 7

[size=18]تیربارها[/size]
تیربارها ، جزء سلاحهای اجتماعی بشمار می روند ، سلاحهایی هستند که در مقایسه با سایر سلاحها با سرعت بیشتری تیراندازی می نمایند و قالبا از فشنگهای بلند و پر قدرت استفاده می کنند و بر ضد مجتمع نفرات دشمن بکار میروند . این سلاحها عموما دارای دوپایه و یا سه پایه هستند ، بعضی از انواع تیربارها به دوربین هم مجهز می باشند و در عملیاتهای گوناگون نظامی مورد استفاده قرار می گیرند .
[size=18]
کلت ها و مسلسلها دستی[/size]
کلت ها و مسلسلها دستی ، نیز جزء سلاحهای انفرادی بشمار می روند و توسط یگانهای چریکی و یا نیروهایی که در رزمهای نزدیک و از فواصل کوتاه با دشمن درگیر می شوند ( چتربازان و نیروهای پلیس ) و یا نیروهایی که لزوما باید از سلاح کوتاه استفاده کنند مورد استفاده قرار می گیرند . این سلاحها سبک و کم حجم می باشند ، اما در مسافتهای کوتاه قدرت زیادی دارند . مانند : کلت برتا ، برونینگ و مسلسل برتا ، تاروس ، یوزی
[size=18]
سلاحهای تک تیراندازی[/size]
سلاحهای تک تیراندازی ، سلاحهای انفرادی هستند و مورد استفاده تیراندازان زبده قرار می گیرند و در مقایسه با سلاحهای انفرادی از طول بیشتری برخوردار هستند و بدلیل استفاده از فشنگهای پر قدرت ، قدرت آتش زیادی نیز دارند و معمولا مجهز به دوربین و دوپایه و در بعضی از انواع دارای سه پایه نیز می باشند . تفنگهای تک تیراندازی اکثرا نیمه خودکار هستند و تک تک شلیک می کنند و برای اجرای آتش مؤثر و دقیق روی اهدافی که خارج از برد سلاحهای انفرادی دیگر هستند بکار می روند. مانند : دراگانوف
[size=18]
سلاحهای انفرادی [/size]
سلاحهای انفرادی ،سلاحهایی هستند که توسط یک نفر مورد استفاده قرار می گیرند و یک نفر از عهده مهمات رسانی و تیراندازی و حمل آنها بر می آید و به هر سرباز یک قبضه داده می شود . مانند : کلاشنیکف ، ژ3
[size=18]
چریک[/size]
لشکری را گویند که از ولایتهای دیگر بمدد لشکری فرستند – لشکری که آداب مشق و جنگ را نیاموخته باشد – قشون داوطلب ، سپاهی داوطلب و نامنظم – قشون مشق ندیده و غیر نظامی – سپاهی که از ایلات و عشایر و یا شهرها و روستا گیرند ، برای جنگی و پس از جنگ به خانه خود باز شوند (چریک : سربازان داوطلب تعلیم ندیده ، جنگ جویانی که از افراد و عشایر و قبایل گرد آورند و بیاری سربازان تعلیم دیده فرستند)
[size=18]
تکاور کیست؟[/size]
این نام ترجمه شده لغت انگلیسی ( MARINE ) مارین است . مارین در لغت به معنی كسی است كه در نیروی دریایی ایلات متحده خدمت می كند و آموزش های ویژه مختص حوزه عملیاتی خود را دیده است .پس به نوعی تكاور را می توان كسی نامید كه حوزه عملیات آن ساحل باشد. اما نیروی دریایی آمریكا حوزه گسترده تری دارد و تكاوران خود را در جنگل های كلمبیا هم به ماموریت می فرستد . به این ترتیب تكاور را می توان نیروی زبده ای معرفی كرد كه حوزه عملیاتی آن ساحل و جنگل است و لباس آنها معمولا به رنگ سبز لجنی ویا همان رنگ جنگل است
[size=18]
اسکرامبل : [/size]
[quote][quote]سلام دوستان اسکرامبل به چه معنی است ؟[/quote]
خلبانای آماده و با تجهیزات که به محض حمله هوایی با هواپیماهای مسلح اماده به دفاع مشغول باشه[/quote]

[size=18]
اختصارات موشک[/size]
CEP :CEP مخفف Circular Error Probable هست که یعنی احتمال خطای دایره ای. سی ای پی یه موشک 50 متره یعنی نصف موشک هایی که به مست یک نقطه شلیک میشن توی دایره ای به شعاع 50 متر از اون نقطه برخورد می کنن.

[/quote]

[quote][quote]سلام دوستان میشه این کلمات اختصاری که در مورد موشک ها به کار میبرند رو توضیح بدید مثلا CEP یا ... نمیدونم اگه کسی بلده لطفآ یه توضیح کاملی بده ما توجیه بشیم[/quote]
CEP مخفف Circular Error Probable هست که یعنی احتمال خطای دایره ای. سی ای پی یه موشک 50 متره یعنی نصف موشک هایی که به مست یک نقطه شلیک میشن توی دایره ای به شعاع 50 متر از اون نقطه برخورد می کنن.[/quote]

[color=blue]این یکی باید دوستان کامل کنند دلیل اینکه یک متن دوبار نوشتم رعایت امانت داری بود[/color]


منابع:
http://amoozeshnezami.blogfa.com/category/53
http://gdam.mihanblog.com/post/category/1
http://gdam.mihanblog.com/post/category/11
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=7564&postdays=0&postorder=asc&highlight=%D8%B1%D8%B2%D8%B1%D9%88&start=1830
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=7564&postdays=0&postorder=asc&highlight=%D8%B1%D8%B2%D8%B1%D9%88&start=1770
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من به دلیل مشکلات شخصی مدتی نیستم و شاید اصلا بر نگردم نه تنها در اینجا بلکه در کب نت از تمام دوستان می خوام این پست ادامه بدهند(بدون اسپم)برای نمونه هم تانک و قطعاتش مثل پریسکوپ دقیق معرفی کنند.
برای این پست برنامه مفصلی داشتم که نشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=blue][size=18]پخش پنجم
[/size][/color]


[size=18]نواخت تیر[/size]

نواخت تیر ( نرخ آتش ) چیست ؟

سرعتی است که یک سلاح یا توپخانه می تواند با آن سرعت شلیک کند. نواخت تیر ( نرخ آتش ) جزء ویژگیهای فنی یک اسلحه بشمار نمی رود ، چرا که هر اسلحه ای میتواند بسته به شرایط جوی و ویژگیهای مکانیکی خود با سرعتهای مختلفی شلیک کند . نواخت تیر ( نرخ آتش ) با واحد گلوله بر دقیقه (RPM) Round Per Minute یا گلوله بر ثانیه (RPS) Round Per Second اندازه گیری میشود.

بنا به مشکلات گرمایی و تعداد مهمات ، جنگ افزارهای خودکار نمی توانند در یک دقیقه کامل با نواخت تیر ( نرخ آتش ) کامل خود شلیک کنند . در واقع ، از نظر تکنیکی و فنی ، درست نیست که (گلوله در دقیقه) را شمار گلوله هایی که یک اسلحه در دقیقه شلیک می کند ، بدانیم.

برای سلاحهای دستی مثل تفنگهای گلنگدنی یا توپخانه ها ، نواخت تیر ( نرخ آتش ) پیش از هر چیز به میزان آموزش خدمه و برخی محدوده های مکانیکی بستگی دارد. نواخت تیر ممکن است بواسطه عوامل ارگونومیک تحت تأثیر قرار بگیرد.برای سلاحها ، طرحهایی که استفاده از اسلحه را آسان می کنند مثل طراحی گلنگدن یا رها کننده خشاب می توانند نرخ آتش را تحت تأثیر قرار دهند.در سلاحهای سنگین تر ، توپی که بر روی یک پایه کشیده شونده نصب می شود (توپهای کششی) نواخت تیر بالاتری از توپهای نصب شده بر روی برجک تانک و یا توپهای خود کششی دارد، چرا که خدمه می تواند راحت تر حرکت کرده و توپ را گلوله گذاری کنند.در داخل یک خودرو ، ممکن است فضای کافی برای ذخیره سازی شمار زیادی گلوله وجود نداشته باشد یا برخی عوامل طراحی دیگر ، بر فرآیند بکارگیری توپ تأثیر منفی بگذارند.

برای جنگ افزارهای خودکار مثل مسلسلها ، نواخت تیر ،یک ویژگی مکانیکی اصلی به شمار میرود. با گذشت زمان ، سلاحها به نرخهای آتش بالاتری دست یافتند.یک واحد پیاده نظام کوچک که با سلاحهای هجومی و مسلسلهای مدرن مسلح شده باشد می تواند قدرت آتش بسیار بالاتری از واحدهای بزرگتر مسلح به جنگ افزارهای قدیمی داشته باشد.

اندازه گیری نواخت تیر ( نرخ آتش ) :

سه راه استاندارد برای اندازه گیری نواخت تیر ( نرخ آتش ) جنگ افزارهای خودکار وجود دارد.

1 – نواخت تیر دوره ای : عبارتست از نرخ آتش مکانیکی و اینکه جنگ افزار با چه سرعتی مراحل مسلح سازی ، قفل شدن ، شلیک ، باز شدن و فشنگ پرانی را طی می کند.

اندازه گیری نرخ دوره ای با این فرض اندازه گیری می شود که اسلحه با سرعت هر چه تمامتر بکار گرفته می شود و زمانی که برای مسلح سازی دوباره اسلحه توسط تیرانداز صرف می شود (مثلا برای تعویض خشاب) محاسبه نمی شود.وقتی ماشه کشیده می شود ، نواختی که گلوله ها شلیک می شوند ، نواخت تیر دوره ای می باشد.

سلاحهای هجومی معمول دارای نرخ دوره ای 500 تا 800 تیر بر دقیقه هستند.

مسلسلهای معمول پیاده نظام نرخهایی بین 600 تا 1200 گلوله بر دقیقه می باشند.

مسلسلهای دستی M134 که بر روی بالگردها نصب می شوند ، می توانند با نواخت تیر 100 گلوله بر ثانیه و یا 6000 گلوله بر دقیقه دست یابند.

2 – نواخت تیر کارآمد : در مقایسه با نواخت تیر دوره ای ، نرخ کارآمد نرخ واقعی است که اسلحه در شرایط رزمی با آن نرخ شلیک می کند. اندازه گیری نرخ کارآمد با نرخ دوره ای آغاز می شود ، اما عوامل دیگری نیز در آن دخیل هستند ،مثل زمان صرف شده برای مسلح سازی دوباره ، هدفگیری ، تغییر لوله (در صورت لزوم ) و زمان لازم برای توقف شلیک جهت خنک شدن اسلحه.مسلسلها معمولا در دوره های کوتاهی شلیک می کنند ، البته گاهی نیز مجبور به شلیک در دوره های طولانی مدت می باشند.نرخ آتش کارآمد همیشه پائین تر از نرخ دوره ای می باشد.

3 – نواخت تیر ثابت : نرخ آتشی که در آن اسلحه می تواند بدون بروز هیچگونه مشکلی شلیک کند .این نرخ با نرخ دوره ای آغاز می شود ، اما زمان صرف شده برای مسلح سازی دوباره و سرد شدن اسلحه نیز مد نظر قرار می گیرد.نرخ ثابت پائین تر از نرخ کارآمد و بسیار کمتر از نرخ دوره ای است.

محدودیتهای فنی نواخت تیر ( نرخ آتش )

محدودیت اصلی در نرخهای آتش بالا بواسطه مشکل گرما افزایش می یابد.حتی یک اسلحه دستی با شلیک گلوله تولید گرما می کند.یک مسلسل با چنان سرعتی گرما تولید می کند که به کارگیری تدابیری برای جلوگیری از گرم شدن بیش از حد آن ضروری بنظر می رسد.از جمله این راهکارها می توان به سنگین تر کردن لوله جهت کاهش سرعت گرم شدن ، افزایش سرعت تعویض لوله توسط خدمه ، استفاده از لوله های آب در اطراف لوله برای خنک سازی اسلحه اشاره کرد. تیربارچی های امروزی معمولا یک لوله یدکی را نیز به همراه خود دارند تا در صورت لزوم لوله اسلحه خود را تعویض کنند.این کار توسط یک خدمه آموزش دیده در چند ثانیه انجام می شود.مشکلات ناشی از گرم شدن بیش از حد اسلحه بسیار زیاد هستند که از جمله آنها می توان به شلیک غیر عمدی و یا بروز عیب در شلیک اشاره کرد.

اسلحه های خنک شونده با آب می توانند به نرخهای آتش بسیار بالایی دست یابند (نزدیک به نرخ دوره ای) اما در برابر بروز عیوب بسیار آسیب پذیر هستند .یک نمونه معروف ، مسلسل سنگین M2 برونینگ است که هم دارای نمونه خنک شونده با هوا می باشد و هم نمونه خنک شونده با آب که نمونه اول دارای وزنی برابر 38 کیلوگرم و نمونه دوم 66 کیلوگرم به همراه سامانه خنک کننده می باشد.

به دلیل این عیوب ، جنگ افزارهای خنک شونده با آب رفته رفته با نمونه های سبکتر خنک شونده با هوا جایگزین می شوند.در اسلحه های نصب شده بر روی هواپیماها ، به هیچ طرح خنک کننده ای نیاز نخواهد بود ، چرا که هوای عبوری خود به خود اسلحه را خنک می کند.بنابراین ، مسلسلهای نصب شده بر روی هواپیما ، می توانند مدت طولانی تر نسبت به همتایان زمینی خود شلیک کنند و نواخت تیر آنها بسیار نزدیک به نرخ دوره ای شان می باشد.

یک عامل دیگر که بر روی نواخت تیر تأثیر می گذارد ، تأمین مهمات است .در نواخت تیر 100 گلوله بر ثانیه ، شلیک یک ثانیه ای از M134 حدود 5/2 کیلوگرم گلوله 62/7 میلیمتری استفاده می شود و همین امر آنرا به اسلحه ای غیر عملی برای نیروهای پیاده نظام تبدیل می کند ، چرا که برای استفاده از آن مجبور خواهند بود حجم زیادی مهمات را با خود حمل کنند.به همین دلایل ، اسلحه های با نرخ آتش بالا تنها بر روی خودروها و یا روی سکوهای ثابت نصب می شوند.

[size=18]شعله پوش [/size]

شعله پوش چیست ؟

شعله پوش وسیله ای است که به انتهای لوله سلاح متصل می شود تا با هدایت گازهای داغ خروجی از انتهای لوله ، میزان پیدا بودن شعله خروجی از دهانه لوله را کاهش دهد.

شعله دهانه اسلحه بویژه در هنگام شب بسیار قابل رؤیت است و کشف محل تیرانداز را آسان تر نموده و در ضمن در تجهیزات دید در شب تیرانداز نیز اختلال وارد می کند.آنچه باعث این مشکلات می شود ،نور و حرارت زیادی است که با سوختن باروت ایجاد می شود.حتی در روز ، شعله حاصل از شلیک باعث نا مشخص شدن هدف میگردد.

دو نوع معمول شعله پوشها عبارتند از : قفس پرنده (Bird Cage) و پلاتیپوس منقار اردک (Duck Bill) .

شعله پوشهای پلاتیپوس دارای شاخه های بالایی و پائینی هستند و گازهای خروجی را به اطراف پراکنده می کنند.نمونه های اولیه MK43 و برخی نمونه های اولیه M16 از این نوع استفاده می کردند.یکی از نقاط ضعف این شعله پوشها گیر کردن شاخه های آن در اشیاء اطراف می باشد.

نمونه های قفس پرنده نیز دارای شاخه هستند ، اما یک حلقه در قسمت جلویی آنها وجود دارد که از گیر کردن اشیاء در داخل شاخه هاجلوگیری می کند.

نوعی دیگر از شعله پوشها (متعادل ساز شعله ) هستند.مانند نمونه مورد استفاده در برخی از انواع XM177

نمونه های اولیه سلاحها در قرن نوزدهم ، معمولا لوله هایی بزرگتر از تفنگهای امروزی داشتند.یکی از اثرات لوله بلند تر در اینست که باروت ، قبل از اینکه گلوله سلاح را ترک کند،کاملا می سوزد و معمولا در انتها باعث تولید دود می شود.با وجود این ، اگر همین اسلحه را کوتاهتر کنیم (مانند نمونه های مورد استفاده پیاده نظام و مأموریتهای جنگلی) گلوله لوله را پیش از سوختن تمام باروت ترک خواهد کرد.در این حالت ، باروت در هوا همچنان به سوختن ادامه خواهد داد و باعث تولید شدن شعله خواهد گردید.

وقتی طول لوله خیلی کاهش می یابد، این شعله مشکل جدی تری می شود.بنابراین تمامی واحدهای پیاده نظام و عملیات ویژه که از تفنگهای ویژه خود استفاده می کردند، رفته رفته با مشکل شعله خروجی از لوله اسلحه روبرو شدند.بدین ترتیب ، شعله پوشها از اواخر جنگ جهانی دوم و سپس در تفنگهای هجومی مورد استفاده گسترده قرار گرفتند و امروزه به یکی از تجهیزات اصلی تمامی تفنگها ، بویژه در کاربردهای نظامی ، تبدیل شده اند.

البته میزان توانایی شعله پوشها در پنهان سازی شعله آتش محدود می باشد ، چرا که اندازه و وزن این شعله پوشها عامل بسیار مهمی است و برای پنهان کردن کامل شعله یک اسلحه آن هم در شب به شعله پوش بسیار بزرگی نیاز خواهیم داشت.شعله پوشها برای کمک به پنهان سازی تیرانداز در هنگام شب ، معمولا گازهای خروجی از اسلحه را به اطراف و خارج از خط دید تیرانداز پخش می کنند.البته نیروهای نظامی حتی با داشتن شعله پوش بر روی اسلحه های خود باز هم در هنگام شب برای دشمن قابل تشخیص می باشند و مجبورند مدام تغییر موضع دهند.

محدود کردن حجم باروتی که در داخل لوله می تواند بسوزد ، یک راه حل برای رفع این مشکل می باشد ، اما این راهکار ممکن است باعث شود که بواسطه کاهش میزان پیشران ، سرعت گلوله کاهش یابد.شعله دهانه را می توان با بهره گیری از باروتهایی با سرعت سوختن بالاتر نیز کنترل نمود تا بدین وسیله ، گازهای پیشران فرصت کافی برای سرد شدن تا زمان خروج از لوله داشته باشند.اما این راهکار نیز با مشکل کاهش سرعت گلوله و در نتیجه کاهش دقت و مرگ آوری اسلحه روبرو خواهد بود.

برخی شعله پوشها ، شعله حاصل از شلیک را با سرد کردن گازها در هنگام خروج از انتهای لوله ، کاهش داده و یا از بین می برند.بدین ترتیب ، هم حجم باروت ثابت می ماند و هم چگالی و دما و در نتیجه میزان روشنی شعله کاهش می یابد.

شعله پوشهایی که تا کنون مورد استفاده قرار گرفته اند ، اشکال و طراحی های گوناگونی داشته اند.ساده ترین طرح شعله پوشها ، بکارگیری یک مخروط در انتهای لوله است که در نمونه های رزم جنگل (لی اینفیلد) در اواخر جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت .نمونه های جدیدتر شعله پوشها یک سبد با چندین شکاف و سوراخ بر روی آن داشتند (مانند شعله پوش M16 و دیگر اسلحه های با کالیبر پائین ) .شعله پوشهای مخروطی شکل نیز بر روی مسلسل دستی (برن) و در مسلسلهای نصب شده بر روی برجک هواپیما ها ، بویژه بمب افکنهای سنگین انگلیسی در جنگ جهانی دوم بکار گرفته شدند.

شعله پوشها معمولا به عنوان فشار شکن دهانه اسلحه نیز مورد استفاده قرار می گیرند.برای اینکار ، شکافها بطور متقارن در نزدیکی بالای شعله پوش ایجاد می شوند تا پس از شلیک و هنگام خروج گازها از داخل اسلحه ، یک نیروی رو به پائین ایجاد کنند و میزان بالا رفتن دهانه اسلحه را کاهش می دهند.همانطور که می دانید مفهوم مورد استفاده در فشار شکن ها نسبتا ساده و ابتدایی می باشد ، البته انواع پیشرفته تر و پیچیده تری از شعله پوشها نیز وجود دارد که در توپها و جنگ افزارهای بزرگتر مورد استفاده قرار می گیرند.




منبع :
http://amoozeshnezami.blogfa.com/post/130/%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-(-%D9%86%D8%B1%D8%AE-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-)-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-
http://amoozeshnezami.blogfa.com/post/132/%D8%B4%D8%B9%D9%84%D9%87-%D9%BE%D9%88%D8%B4-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-[size=12][/size]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=blue][size=18]بخش ششم
[/size][/color]
[size=18]
تک تیر انداز[/size]

تک تیرانداز کیست و وظایفش چیست ؟

تک تیرانداز ، یک تیرانداز ماهر است که علاوه بر مهارتها و تکنیکهای فردی ، آموزشهای خاصی برای مأموریت تک تیراندازی می بیند. تک تیرانداز نیازمند به مهارتهای بسیاری است ، او باید از نظر بدنی و روحی بسیار قوی و قادر باشد که :

مسافت را تخمین بزند

منطقه را وارسی کند

صداها را شناسایی و ردیابی کند

از استتار،اختفا و پوشش بهترین استفاده را ببرد

قادر به استفاده از نقشه،کالک،عکس هوایی و قطب نما باشد

نفرات دشمن را به سرعت شناسایی کند

بدون صدا و جلب توجه حرکت کند

صبر در مدت زیاد داشته باشد

مأموریت یک تک تیرانداز

مأموریت یک تک تیرانداز ، شلیک به نیروهای کلیدی دشمن،مانند فرماندهان ، تیربارچی ها ، خدمه توپها ، بیسیم چی ها ، دیدبانها و تک تیراندازان دشمن و پس از این اولویتها هدف ما هر چیز مهم دیگر است.

بکارگیری یگانهای تک تیرانداز

طرح ریزی عملیاتی باید به گونه ای باشد که مکان تیمهای تک تیرانداز به درستی انتخاب شود . و نیروهای دیگر مستقر در منطقه باید از مکان تیمهای تک تیرانداز با خبر باشند.استفاده از تک تیراندازها باید با سایر تاکتیکهای عملیاتی ترکیب شود تا نتیجه مطلوب بدست آید.

تجهیزات تک تیرانداز

فقط می توانید لوازم ضروری انجام مأموریت را با خود حمل نماید.به جز اسلحه ممکن است به دوربین دو چشمی ، دوربین پایه دار ، ساعت ، نقشه ، قطب نما و لباس استتار نیاز پیدا کند.

در مورد سلاح تک تیرانداز بایستی به عرض برسانم که بهترین کالیبر الزاما بزرگترین و دوربرد ترین آنها نیست . بعلت کمبود جا برای حمل مهمات اضافه نمیتوان برای تمام مأموریتها از مهمات کالیبر بزرگ استفاده کرد. همچنین پشتیبانی مهمات نیز بحث مهمی است به عنوان مثال تامین مهمات از نیروهای خودی کاری وقت گیر و از طرفی حمل زیاد مهمات مشقت بار است به همین دلیل نمی توان مهمات زیاد حمل کرد تا نیاز به تهیه مهمات نباشد. یکی از راههای تهیه مهمات مورد نیاز ، از سلاحهای دشمن است که به آن خواهم پرداخت.

باید توجه داشت هر سلاح صدای منحصر به فرد خود را دارد.اگر اسلحه ای انتخاب کنید که صدای متفاوتی با دیگر سلاحهای منطقه دارد ، دشمن را به سوی خود فرا خوانده اید.همچنین اگر از سلاحی که دشمن استفاده میکند ، استفاده کنید باید به نیروهای خودی اطلاع دهید که شما در چه منطقه ای هستید تا به اشتباه شما را مورد اصابت قرار ندهند.

مأموریت شما مشخص می کند که باید از چه نوع سلاحی استفاده کنید.اکثر تک تیراندازان از سلاحی استفاده می کنند که برای آن نوع مأموریت طراحی شده اند.اگر مأموریت شما کوتاه مدت باشد کالیبر 7/12 میلیمتری بهترین انتخاب است ولی بعلت قیمت زیاد در همه رده ها استفاده نمی شود به همین دلیل نمی توان از نیروهای دشمن بدست آورد و فقط مهمات مورد نیاز را باید حمل کرد ولی مهمات 62/7 میلیمتری بعلت وفور در همه رده ها امر پشتیبانی را آسان می نماید و همچنین می توان مقدار بیشتر مهمات حمل کرد.

یک دوربین پایه دار خوب ضروری است البته یک مسافت یاب لیزری برای مسافتهای طولانی بسیار مفید است اما هر تک تیرانداز باید بتواند بدون هیچ وسیله ای ، مسافت را تخمین بزند.

در نهایت شما به ابزاری نیاز دارید که بتوانید دیدبانی و تیراندازی را به خوبی انجام دهید.شما باید همراهتان وسایل زیر را داشته باشید :

دوربین ، خودکار ، دفتر برای ثبت اطلاعات ، نقشه منطقه ، رنگهای استتار و وسایل تنظیف سلاح.

چه چیز لازم است تا یک تک تیرانداز ماهر شویم؟

سه چیز لازم است تا یک تک تیرانداز خوب شویم و ضعیف بودن تیراندازی بعلت کمبود آنها است.

نظم و زیرکی مؤلفه های مهمی در این امر هستند.تک تیراندازان معمولا در اطراف ، دنبال هدف نمی گردند ،بلکه هدف آنها مشخص است.

یک تک تیرانداز هیچگاه به یک غیر نظامی (زنها و بچه ها ) حیوانات ، شیشه ماشینها و خانه های شخصی شلیک نمی کند .تک تیرانداز معمولا یا تنها است یا به همراه 2 یا 3 نفر دیگر بسته به مأموریت حرکت می کند.دقیق شلیک نکردن تنها می تواند ریسک دستگیری ، مجروح شدن یا کشته شدن یک تک تیرانداز را افزایش دهد.

تا کنون از خودتان پرسیده اید :

آیا اعصاب خرابی دارید ؟

زود عصبانی می شوید ؟

آیا دوست دارید شکار کنید ؟

تا به حال تنهایی به شکار رفته اید ؟

آیا تا به حال تمام هفته را بدون تلویزیون ، تلفن ، دوست و چیزی تنها بوده اید ؟

آیا هیچ وقت تنهایی به یک پیک نیک رفته اید ؟

تا به حال به منطقه دور افتاده ای رفته اید که هیچ کس آنجا نباشد ؟

این چیزها چه احساسی به شما میدهد ، در مورد آنها چه فکر می کنید ؟

چه کار میکنید ، اگر در این موقعیت قرار بگیرید ؟

اغلب چگونه غذا میخورید ؟

آیا از لحاظ روحی روز اول با روز اخر برای شما فرق دارد ؟

تک تیراندازها الزاما نباید تنها باشند.در حقیقت کسانیکه با بقیه مردم مشکل دارند انتخاب خوبی برای یک تک تیرانداز نیستند.

چرا همه این موارد مهم هستند ؟

یک تک تیرانداز ممکن است روزها در کمین یک هدف باشد ، تا یک تیر بزند. حتی ممکن است هدف را هیچگاه نبیند .آیا بنظرشما ممکن است روزها صبر ، هیچ حاصلی نداشته باشد ؟ ممکن است هدف فقط برای سه ثانیه از یک پنجره مشخص باشد.اگر شما در رؤیا بسر ببرید یا حواستان به اطراف باشد در حال خوردن باشید یا هر چیز دیگر ، کافی است که نتوانید موفق باشید.شما باید محل مأموریت را بشناسید و صبر برای تیراندازی را بیاموزید.به همین دلیل است که وجود تیرانداز دوم مطلوب است.

بسیار مشکل است که بیش از بیست دقیقه به طور مستمر از دوربین اسلحه یا دوربین به اطراف نگاه کرد.یکی دیگر از محاسن وجود یک کمک نیز همین است که میتوان به نوبت بوسیله دوربین دنبال هدف گشت.در تمام طول کمین نباید از موقعیت خارج شد و یا حرکت اضافه کرد و از هرگونه عملی که باعث آشکار شدن ما می شود دوری کرد.

این موارد ،آسان بنظر میرسد ولی فی الواقع اینطور نیست .اینکار مانند بچه کوچکی است که در حال یادگیری ماهیگیر است .غیر ممکن است که قلاب خود را بیش از یک یا دو دقیقه در آب رها کند و نخواهد قلاب را بیرون بکشد.اگر آهو شکار کرده باشید می دانید که شکار آهو چقدر سخت است که به آهو نزدیک شوید.

این ممکن است راحت تر باشد تا اینکه بدانید اگر به شکار زودتر شلیک نکنید او به شما شلیک خواهد کرد.اما برای راحتی کار و دور شدن استرس میتوانید فکر کنید کسی شما را نمی بیند.

بطور کلی اصلی ترین مؤلفه برای انتخاب تک تیرانداز ( صبر ) است.

[size=12][/size]

منبع:

http://amoozeshnezami.blogfa.com/post/129/%D8%AA%DA%A9-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D9%88%D8%B8%D8%A7%DB%8C%D9%81%D8%B4-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=blue][size=18]بخش هفتم [/size][/color]


[size=18]تانک[/size]

تانک چیست؟

تانک(از انگلیسی tank=مخزن) عرابه جنگی شنی*دار و زره*پوشی است که برای شلیک مستقیم به دشمن طرح شده است. اولین بار در جنگ جهانی اول از تانک استفاده شد. در جریان ساختن اولین تانک برای مخفی*کاری به کارگران تانک سازانگلیس گفته بودند که دارند مخزن (tank) آب متحرک برای جبهه می*سازند و این نام پس از آن بر این وسیله ماند.
[color=green]
سيستم و قطعات تانك:[/color]

ناحیه مهم که در شناسایی وسایل نقلیه زرهی اهمیت دارند عبارتند از: سیستم ترمز، برجک، لوله توپ اصلی و جایگاه فرمانده.

اگرچه همه ی تانک ها این چهار ویژگی را ندارند، اما بیشتر تانک ها این ویژگی ها را شامل می شوند.

استفاده از زره واکنش، استتار وسایل جنگی، کیسه های شنی، می تواند به خوبی شکل ظاهری وسایل جنگی را تغییر دهد.

4 ناحیه مهم که در شناسایی وسایل نقلیه زرهی اهمیت دارند عبارتند از: سیستم ترمز، برجک، لوله توپ اصلی و جایگاه فرمانده.

اگرچه همه ی تانک ها این چهار ویژگی را ندارند، اما بیشتر تانک ها این ویژگی ها را شامل می شوند.

استفاده از زره واکنش، استتار وسایل جنگی، کیسه های شنی، می تواند به خوبی شکل ظاهری وسایل جنگی را تغییر دهد.

1-شکل ظاهری چرخ ها وشنی: این قسمت برای شناسایی وسایل نقلیه کمتر مورد استفاده قرار می گیرد، زیرا اغلب به دلیل پوشش ها و عوارض زمینی، پنهان می گردد. مشخصات نقلیه جنگی به کار می رود عبارتند از:

در وسایلل نقلیه شنی دار:

تعداد چرخ های شنی

فاصله ی چرخ های شنی ازهم

تعداد غلطک های پشتیبان

پوشش زرهی

بیشتر وسایل نقلیه NATO ، شامل غلطک های پشتیبان و یا برگشتی، چرخ های شنی با فواصل یکسان، و جذب کننده تکان های ناگهانی می باشند. ولی اغلب تانک های پیمان ورشو دارای غلطک های برگشت و یا پشتیبان و چرخ های شنی که دارای فاصله یکسان از یکدیگرند، نیستند.

در وسایل نقلیه چرخ دار:

تعداد لاستیک ها

فواصل ما بین لاستیک ها

2-برجک: خصوصیاتی که برای تشخیص وسایل نقلیه در مورد برجک وجود دارند شامل موارد زیر می باشد:

محل قرار گیری برجک برروی بدنه؛ در جلو، مرکز یا در انتهای بدنه می باشد.

شکل برجک؛ گرد، باریک، جعبه ای شکل.

وجود یا عدم وجود و یا محل استقرار نورافکن، باربند های ذخیره سازی و سایر تجهیزات نصب شده برروی بدنه.

3- توپ اصلی: تسلیحات و جنگ افزار از تیربار تا توپ های بزرگ گوناگونند.

در وسایل نقلیه دارای برجک، عموما سنگین ترین جنگ افزاها در برجک نصب می شود.

ویژگی های شناسایی توپ شامل موارد زیر است:

حضور و یا محل استقرار فشارشکن لوله توپ در امتداد آن.

وجود شعله پوش ویا دفع کننده گاز.

انواع شعله پوش ها: تک شعله پوش- دو شعله پوش- شعله پوش چندتایی.

وجود یا عدم وجود ژاکت حرارتی بر روی لوله.

4- جایگاه فرمانده: این جایگاه معمولا یک دریچه ساده و یا یک مکان گنبدی شکل می باشد.


[size=18]نفر بر زره پوش[/size]

نفربر (به انگلیسی: Armoured personnel carrier) وسیله نقلیه‌ای است که در جنگ برای حمل و نقل سربازان بکار می‌رود.
نفربرها معمولا تنها به مسلسل مسلح هستند؛ اما می‌توانند به سلاح‌هایی همانند موشک ضد تانک هدایت‌شونده (ATGM) و یا سلاح‌های حمل‌شونده مجهز شوند.
در واقع نفربرها برای جنگ مستقیم طراحی نشده‌اند؛ بلکه برای حمل ایمن نیروهای نظامی به میدان‌های جنگ ساخته شده‌اند.

............................
این یکی باید در قسمت جداگونه می گذاشتم اما چون نمی خواستم اسپم بشه....

[size=18]رادار [/size]

چکيده :

رادار يك سيستم الكترومغناطيسي است كه براي تشخيص و تعيين موقعيت هدف بكار مي رود . با رادار مي توان درون محيطي را كه براي چشم ،غير قابل نفوذ است ديد مانند تاريكي ،باران،مه.برف،غبار و غيره . اما مهمترين مزيت رادار توانايي آن درتعيين فاصله يا حدود هدف مي باشد .كاربرد رادارها در اهداف زميني ، هوايي،دريايي، فضايي و هواشناسي مي باشد.

امواج رادار چيزي است كه در تمام اطراف ما وجود دارد، اگر چه ديده نمي‏شود. اما مركز كنترل ترافيك فرودگاهها براي رديابي هواپيماها چه آنها كه بر روي باند فرودگاه قرار دارند و چه آنها كه در حال پرواز هستند، از رادار استفاده مي‏كنند. در برخي از كشورها پليس از رادار براي شناسايي خودروهاي با سرعت غير مجاز استفاده مي‏‏كند. ناسا از رادار براي شناسايي موقعيت كرة زمين و ديگر سيارات استفاده مي‏كند، همين طور براي دنبال كردن مسير ماهواره ‏ها و فضاپيماها و براي كمك به كشتي‏ها در دريا و مانورهاي رزمي از آن استفاده مي‏شود. مراكز نظامي نيز براي شناسايي دشمن و يا هدايت جنگ افزارهايشان از آن استفاده مي‏كنند.

هواشناسان براي شناسايي طوفانها، تندبادهاي دريايي و گردبادها از آن استفاده مي‏برند. شما حتي نوعي خاص از رادار را در مدخل ورودي فروشگاهها مي‏بينيد كه در هنگام قرار گرفتن اشخاص در مقابلشان، درب را باز مي‏كنند. بطور واضح مي‏بينيد كه رادار وسيله‏ اي بسيار كاربردي مي‏باشد.

استفاده از رادار عموماً در راستاي سه هدف زير مي‏باشد:

- شناسايي حضور يا عدم حضور يك جسم در فاصله ه‏اي مشخص – عمدتاً آنچه كه شناسايي مي‏شود متحرك است و مانند هواپيما، اما رادار قادر به شناسايي حضور اجسامی كه مثلاً در زيرزمين نيز مدفون شده ‏اند، نيز مي‏باشد. در بعضي از موارد حتي رادار مي‏تواند ماهيت آنچه را كه مي‏يابد مشخص كند، مثلاً نوع هواپيمايي كه شناسايي مي‏كند.

- شناسايي سرعت آن جسم- دقيقاً همان هدفي كه پليس در بزرگراه‌ها براي كنترل سرعت خودروها از آن استفاده مي‏كند.

- جابه‌جايي اجسام – شاتل‏هاي فضايي و ماهواره هاي دوار بر دور كره زمين از چيزي به عنوان رادار براي شناسايي حفره ‏هاي مجازي ، تهيه نقشه جزئيات زمين ، نقشه ‏هاي عوارض جغرافيايي سطح ماه و ديگر سيارات استفاده مي‏كنند.

مقدمه
خيالپردازي در بسياري از مواقع به حقيقت می‌پيوندد. جالب است بدانيد که اختراع رادار هم در حقيقت همانند بسياري از اختراعات ديگر ريشه در يک داستان علمي – تخيلي دارد. واژه رادار که امروزه در سرتاسر دنيا کاربرد دارد، همانند راديو و تلويزيون يک اصطلاح بين المللي شده است. در واقع اختراع رادار از يک پديده فيزيکي و بسيار طبيعي به نام انعکاس گرفته شده است.
همه ما بارها و بارها بازگشت صدا را در مقابل صخره‌هاي عظيم تجربه کرده ا‌يم. نور خورشيد هم با استفاده از همين پديده است که از سوي ماه و در هنگام شب به ما می‌رسد.

امواج راديويي و الکترومغناطيس نيز قابليت انعکاس و بازتاب دارند و رادار بر اساس همين خاصيت ساده بوجود آمد. ساده‌ترين رادارها در حقيقت از يک فرستنده و يک گيرنده راديويي بوجود آمدند. در ابتدا اين وسيله فقط قادر بود وجود شيء را اعلان کند و به هيچ وجه توانايي تشخيص اندازه و ويژه گي هاي ديگر آن را نداشت. بنابرين بشر در ساخت رادار نيز از طبيعت استفاده‌هاي فراوان و اساسي کرده و با تغييراتي جزئي براي خود وسيله ا‌ي سودمند ساخته است.

تاريخچه
نخستين بار در سال 1901 « هوگو ژرنسبارک » که او را «ژول ورن» آمريکايي می‌نامند، در يک داستان علمي _ تخيلي ، آن را طرح ريزي کرد. در سال 1906 ، يک دانشجوي 23 ساله آلماني ، به نام « هولفس ير » دستگاهي ساخت که با اصول رادارهاي امروزي می‌توانست امواجي را بسوي موانع بفرستد و بازتاب آنها را دريافت دارد. آزمايش اساسي ارسال امواج الکترومغناطيسي بسوي هواپيماهاي در حال پرواز ، بوسيله يک دانشمند فرانسوي به نام « پير داويد » انجام يافت. در آغاز جنگ دوم جهاني بود که تکنسينهاي انگليسي موفق شدند، نخستين مدلهاي راداري امروزي را بسازند. اما کار آنها يک مشکل اساسي داشت. امواج تا نقطه‌اي که می‌خواستند نمی‌رسيد و تنها تا پنج هزار متر برد داشت.

به همين دليل يک فرانسوي ديگر به نام "موريس پونت" در سال 1930 موفق به اختراع دستگاهي جالب به نام "مانيترون" شد که امواج بسيار کوتاه راديويي را بوجود می‌آورد و به همين دليل رادارهايي که به کمک اين وسيله تکميل شدند توانستند تا دهها کيلومتر بيش از رادار قبلي امواج را ارسال کنند. دستگاه اختراعي پونت در سال 1935 ابتدا در کشتي معروفي به نام نرماندي نصب شد و توانست آن را از خطر برخورد با کوههاي عظيم يخي شناور در اقيانوس محافظت کند و بدين ترتيب رادار علاوه بر استفاده وسيع در هوا ، سطح درياها را هم به تسخير خود در آورد.

مکانيسم عمل
همانطور که امواج دريا و امواج صوتي پس از رسيدن به مانعي منعکس می‌شوند، امواج الکترومغناطيسي هم وقتي به مانعي برخورد کردند، بر می‌گردند و ما را از وجود آن آگاه می‌سازند. به کمک امواج الکترومغناطيسي نه تنها از وجود اجسام در فاصله دور باخبر می‌شويم، بلکه بطور دقيق تعيين می‌کنيم که ايا ساکن هستند يا از ما دور و يا به ما نزديک می‌شوند. حتي سرعت جسم نيز بخوبي قابل محاسبه است. وقتي امواج منتشر شده از رادار ، به يک جسم دور برخورد می‌کنند، به طرف نقطه حرکت بر می‌گردند. امواج برگشتي توسط دستگاههاي خاص در مبدا تقويت می‌شوند و از روي مدت رفت و برگشت اين امواج ، فاصله بين جسم و رادار اندازه گيري می‌شود.

کاربردها:

نظامي:
درجنگ جهاني دوم زمانيکه رادار وارد صحنه نبرد شد، انگلستان پيگاههاي وسيعي را با رادار مجهز کرد و به اين ترتيب هواپيماهاي آلماني در کار خودشان دچار اختلال شدند. به عقيده بسياري از کارشناسان همين رادار بود که آلمان را علي رغم حمله‌هاي گسترده هوايي بر روي شهرهايي نظير لندن ، ناکام گذاشت. همچنين بسياري از زير دريايي هايي که تعداد زيادي از کشتيهاي حمل و نقل و ناوهاي جنگي متفقين را به قعر دريا می‌فرستادند، با کمک رادارها شناسايي شدند و در عمليات گوناگون خود دچار شکست گرديدند.

رادارها حتي در توپخانه‌ها ، موشک اندازها و جنگ هاي زير درياييها نيز وارد عمل شدند و توجه قدرتهاي بزرگ تسليحاتي را ، حتي پس از شکست هيتلر و پايان جنگ جهاني به خودشان جلب کردند. اما صرف نظر از کاربردها نظامي، رادار خدمات صلح آميز بسياري را بري انسان امروزي در برداشته است. کاهش سوانح در مسافرت هاي دريايي و هوايي همگي مديون رادار هستند.

علمي:
در حقيقت يکي از مهمترين کاربردهاي علمي رادار با آغاز عصر فضا بوجود آمد و بشر توانست براي اولين بار با کمک رادار به فضا دسترسي پيدا کند و حتي سطح سياره ها و اشکال گوناگون آنها را شناسايي کند. اين موفقيت سالها قبل از آن بود که سفينه ها بتوانند از سطح سيارات عکسبرداري کنند. بنابرين رادار علي رغم خرابي هاييکه با گسترده تر کردن جنگ ها به وجود آورد، توانست خدمات بسيار ارزنده اي را براي جامعه بشري به ارمغان آورد و انسان اين همه را مديون طبيعت بي ادعاست!

صنعتي وبازرگاني:
شناسايي حضور يا عدم حضور يک جسم در فاصله ه‏اي مشخص – عمدتاً آنچه را که توسط رادار شناسايي می‏شود متحرک مي باشد ( مانند هواپيما ) اما رادار قادر به شناسايي حضور اجسام که مثلاً در زير زمين نيز مدفون شده‏ اند، می‏باشد. در بعضي از موارد حتي رادار می‏تواند ماهيت آنچه را که می‏يابد مشخص کند، مثلاً نوع هواپيميي که شناسايي می‏کند. شناسايي سرعت آن جسم- دقيقاً همان هدفي که پليس از آن در بزرگراهها براي کنترل سرعت خودروها از آن استفاده می‏کند.

مثالي از کاربرد رادار:
بياييد در مورد نمونه اي واقعي از راداري كه براي شناسايي هواپيماهاي در حال پرواز بكار مي‏رود صحبت كنيم. سيستم رادار در ابتدا با روشن كردن فرستنده ، يك دسته موج راديويي متراكم در آسمان و در جهات مختلف پخش مي‏كند. اين ارسال براي چند ميكروثانيه صورت مي‏پذيرد، حال فرستنده خاموش شده و گيرنده سيستم رادار مترصد دريافت پژواك امواج كه به همراه اطلاعات حاصل از پديده داپلر نيز هستند مي‏ماند.
امواج راديويي با سرعتي معادل سرعت نور حركت مي‏كنند، تقريباً در هر ميكروثانيه 300 متر را در فضا طي مي‏كنند؛ حال اگر سيستم رادار مذكور داراي يك ساعت بسيار دقيق و قوي باشد، مي‏تواند با دقت بسيار بالايي موقعيت هواپيما را مشخص كند، با استفاده از روشهاي خاص پردازش سيگنال براي تحليل پديده داپلر بر روي موجهاي برگشتي مي‏توان به دقت سرعت هواپيما را مشخص كرد.
آنتن رادار ، يك دسته پالس امواج راديويي كوچك (اما قدرتمند) را با يك فركانس مشخص منتشر مي سازد. هنگامي كه امواج به يك جسم برخورد مي‏كنند منعكس شده و در اثر پديده داپلر فشرده ‏تر يا گسسته ‏تر مي‏شوند. همان آنتن وظيفه دريافت امواج منعكس شده را كه البته بسيار كمتر از امواج ارسالي هستند بر عهده دارد.

در رادارهاي زميني قضيه خيلي پيچيده‏تر از رادارهاي هوايي است، هنگامي كه يك رادار پليس به ارسال پالس موج راديويي مي‏پردازد بخاطر وجود اجسام بسيار در سر راهش مانند نرده‏ها، پلها، تپه ‏ها و ساختمانها پژواكهاي بسياري را دريافت مي‏دارد، اما از آنجايي كه تمام اين اجسام ثابت هستند به جزء خودروها مورد نظر، لذا سيستم رادار خودروهاي پليس ، از ميان امواج منعكس شده، فقط آنهايي را انتخاب مي‏كند كه در آنها پديده داپلر قابل شناسايي است،( آن هم به اندازه ‏‏اي كه جسم متحرك اضافه سرعت داشته باشد،) در ضمن آنتن اين رادارها بسيار دهانه تنگي دارند، چرا كه فقط بر روي يك خودرو تنظيم مي‏شوند.

البته امروزه پليسها در برخي كشورها از جمله كشور خودمان از تكنولوژي ليزر براي تعيين سرعت خودروها در بزرگراهها استفاده مي‏كنند. اين تكنولوژي به نام «ليدار» شناخته مي‏شود. در اين مدل بجاي امواج راديويي از اشعه نوري متمركز (يا همان ليزر) استفاده مي‏شود.

فضايي:
جابجايي اجسام - شاتل‏هاي فضايي و ماهواره‏هاي دوار بر دور کره زمين از چيزي با عنوان رادار حفره‏ هاي مجازي براي تهيه نقشه از عوارض جغرافيايي سطح زمين ، ماه و ديگر سيارات استفاده می‏کنند.

رادار در طبيعت:
شايد رادار طبيعي بيشترين استفاده را براي خفاش دارد. چرا که اين پرنده شب پرواز ، داراي حس بينايي ضعيفي است و به کمک طبيعت راداري که دارد، می‌تواند موانع دور و برخود را تشخيص دهد. خفاش هنگام پرواز فريادهاي ابر صوتي خاصي ايجاد می‌کند که پس از برخورد با اجسام مختلف ، منعکس می‌شود و به گوش خفاش می‌رسد. بوسيله همين پژواک صداهاي ابر صوتي است که نوع مانع و فاصله آن را تشخيص می‌دهد و طوري پرواز می‌کند که از تصادم با آنها در امان باشد.
بالنها و دلفينها نيز از همين پديده بازتاب استفاده می‌کنند که در مورد بازتابهاي صوتي به آن "سونار" گفته می‌شود.


رادار هواشناسي:

در سالهاي اخير رادار براي افزايش كارايي پيش‌بيني وضع هوا به ابزاري بسيار ارزشمندي تبديل شده است.

زمينه‌هاي استفاده از رادار در هواشناسي به شرح زير است :

1- تعيين فاصله هدف (ابر، منطقه بارش، جبهه ها و …) تا ايستگاه مورد نظر;

2- شناخت نوع هدف (انواع جبهه ها، انواع ابرها و …);

3- شناخت نوع ريزش (باران، تگرگ، برف و …);

4- شناخت موقعيت و ارزيابي انواع سيكلونهاي حاره‌اي و توفندها;

5- شناخت مسير حركت و تعقيب روند تغييرات تظاهرات فوق در مسير حركت.

كار رادار براساس خاصيت قطرات آب و ذرات بلور موجود در ابرهاست كه مانند مانعي، امواج ارسال شده از رادار مستقر بر سطح زمين را منعكس مي‌كنند.

از آنجا كه سرعت امواج الكترو مغناطيسي، ثابت (300.000 كيلومتر در ثانيه) است مي توان با استفاده از ارسال امواج و سنجش زمان رفت و برگشت آنها، فاصله هدف از ايستگاه را مشخص كرد.

دستگاه رادار از سه قسمت، يعني فرستنده، آنتن و گيرنده تشكيل شده است.

شيوه كار بدين شكل است كه ابتدا بوسيله لامپ فرستنده (magnetron) ، ضربان منقطع از امواج الكترومغناطيس با فركانس بالا توليد مي شود و آن را از طريق آنتن رادار، كه در بيشتر موارد محدب است، به سمت مانع (مثلا ابر) مي فرستند؛ پس از برخورد به قطرات يا ذرات بلور موجود در ابر، بلافاصله به انعكاس پخشي دچار مي‌شوند و به سوي زمين بر مي‌گردند كه البته تنها قسمتي از آن از طريق آنتن رادار به گيرنده مي‌رسد زيرا دامنه ضربان مورد بحث در اين رفت و برگشت تضعيف مي‌شود، لذا آن را با دستگاه تقويت كننده‌اي حدود يك ميليون برابر (106) تقويت مي‌كنند.

اين امواج در مرحله بعد به صفحه تصوير(نوسان‌نما) منتقل و سپس به صورت لكه‌هاي نوراني مشخص مي‌شوند. از روي تصوير دريافتي مي‌توان نوع تظاهرات جوي را به خوبي تشخيص داد؛ مثلا رگبار و ابرهاي تندري، در صفحه تصوير به صورت لكه هاي روشن و نامنظم ديده مي‌شود.

در بين تظاهرات جوي ؛ جبهه سرد، واضح‌تر و روشن‌تر از بقيه تصاوير ديده مي‌شود به طوري كه امكان شناسايي و پيش‌بيني مسير حركت آنها با هيچ روشي تا اين حد موفق نيست.

نگسراد:
نگسراد به معني نسل جديد رادارهاي هواشناسي است و چنين وسيله‌اي براي سنجش و پيش بيني وقوع تغييرات ناگهاني آب و هوا (مثل توفان، گردباد) بكار مي‌رود.

در اين وسيله از امواج الكترومغناطيس استفاده مي‌شود. براي اين امواج نيز ممكن است (همانند صدا) پديده دوپلر روي دهد.
همانطور كه مي‌دانيد گردباد متشكل از ذرّات ريز آب و هوا است كه با سرعت زياد حول محوري متحرّك در چرخشند. امواج رادار توسط نگسراد صادر مي‌شود. بازتاب اين امواج از ذرّات آب به سمت نگسراد بازمي‌گردد. در اين حالت بسامد امواج فرستاده شده و بازتابيده با يكديگر مقايسه مي‌شوند.

البته امواج بازتابي داراي بسامد‌هاي مختلفي هستند. ذرّات كه به سمت دستگاه در حركتند امواج رادار را با بسامد بالاتر باز مي‌تابانند (طبق پديده دوپلر). برعكس ذرّات كه در حال دور شدن از نگسراد هستند امواج رادار را با بسامدي پايين‌تر از بسامد ارسالي باز مي‌تابانند.
پردازش‌هاي كامپيوتري بر روي مقادير بسامد دريافتي تصاويري را مي سازد که نشانگر جهت و سرعت باد مي‌باشند.
[color=darkred]
[color=blue]رادار تصويري[/color][/color]

مقدمه:

گاه امکان بررسي اجسام از نزديک وجود ندارد . براي مثال جهت بررسي سطح اقيانوس ها نقشه برداري از اراضي جغرافيايي لزوم ساخت وسايلي که بتوانند از راه دور اين کاررا انجام دهند به چشم مي خورد . با دستيابي به تکنولوژي سنجش از راه دور بسياري از اين مشکلات برطرف گشت . در واقع در اين روش امکان بررسي اجسام وسطوحي که نياز به بررسي از راه دور دارند را فراهم مي آورد . سنجش از راه دور رامي توان به دو بخش فعال وغير فعال تقسيم کرد . گستره طول موج امواج ميکرويو نسبت به طيف مادون قرمز ومرئي سبب گرديده تا براي سنجش از راه دور به وسيله امواج از اين طيف استفاده گردد .
عملکردسيستم هاي سنجش غيرفعال همانند سيستم هاي سنجش دما عمل مي کنند .دراينگونه سيستم ها با اندازه گيري انرژي الکترومغناطيسي که هر جسم به طور طبيعي از خود ساطع مي کند نتايج لازم کسب مي گردد .هواشناسي واقيانوس نگاري از کاربردهاي اين نوع سنجش مي باشد .

در سيستم هاي سنجش فعال از طيف موج ميکرويو براي روشن کردن هدف استفاده مي شود . اين سنسورها را مي توان به دو بخش تقسيم کرد : سنسورهاي تصويري وغيرتصويري (فاقد قابليت تصويربرداري) .

از انواع سنسور هاي غير تصويري مي توان به ارتفاع سنج واسکترومتر ها(پراکنش سنج ) اشاره کرد .کاربرد ارتفاع سنج ها در عکس برداري جغرافيايي وتعيين ارتفاع ازسطح دريا مي باشد .اسکترومتر که اغلب بر روي زمين نصب ميگردند ميزان پراکنش امواج را ازسطوح مختلف اندازه گيري مي کنند . اين وسيله در مواردي همچون اندازه گيري سرعت باد در سطح دريا و کاليبراسيون تصوير رادار کابرد دارد .

معمول ترين سنسور فعال که عمل تصويربرداري را انجام مي دهد رادار مي باشد . رادارمخفف(radio detection and ranging) بوده وبه معني آشکارسازي به کمک امواج ميکرويو است .به طور کلي مي توان عملکرد رادار را در چگونگي عملکرد سنسورهاي آن خلاصه کرد . سنسورها سيگنال هاي ميکرويو را به سمت اهداف مورد نظر ارسال کرده وسپس سيگنال هاي بازتابيده شده از سطوح مختلف را شناسايي مي کند . قدرت (ميزان انرژي) سيگنالهاي پراکنده شده جهت تفکيک اهداف مورد استفاده قرارمي گيرد . با اندازه گيري فاصه زماني بين ارسال ودريافت سيگنال ها مي توان فاصله تا اهداف را مشخص کرد . از مزاياي شاخص رادار مي توان به عملکرد رادار در شب يا روز وهمچنين قابليت تصويربرداري درشريط آب و هوايي مختلف اشاره کرد . امواج ميکرويو قادر به نفوذ در ابر مه ,گردوغبار وباران مي باشند . از آنجاييکه عملکرد رادار با طرز کار سنسورهايي که با طيف هاي مرئي ومادون قرمز کار مي کنند متفاوت است لذا مي توان با تلفيق اطلاعات بدست آمده تصاوير دقيقي را بدست آورد .

§ اصول رادار :

مهمترين نکته حائز اهميت در بخش قبل را ميتوان معرفي رادار به عنوان وسيله اندازه گيري معرفي کرد . اجزاء تشکيل دهنده سيستم رادار فرستنده , گيرنده آنتن وسيستم هاي الکتريکي جهت ثبت و پردازش اطلاعات مي باشد . همانطور که در تصوير شماره 1 مشاهده مي شود فرستنده ، پالس هاي کوتاه ميکرويو (A) را که بوسيله آنتن راداربه صورت پرتو متمرکز مي شوند(:cry: با فاصله زماني معيين توليد مي کند . آنتن راداربخشي از سيگنال هي بازتابيده شده (c) از سطوح مختلف را دريافت مي کند.
با اندازه گيري مدت زمان ارسال پالس و دريافت پژواک هاي پراکنده شده از اشياء مختلف مي توان فاصله آنها ودر نتيجه موقعيت آنها را تعيين نمود .با ثبت و پردازش سيگنال بازتابيده توسط سنسور تصوير دو بعدي از سطح مورد نظر تشکيل مي گردد .

پهناي باند :

از آنجاييکه گستره طيف امواج ميکرويو نسبت به طيف هاي مرئي ومادون قرمزوسيع تر مي باشد لذا اکثر رادار ها از اين طيف استفاده مي کنند . در رادارهاي تصويري اغلب از طول موج هاي زير استفاده مي شود:

*

ka&k&ku band
*

Xband
*

Cband
*

Sband
*

Lband
*

P_band

تمامي طول موج هاي استفاده شده در رادارهاي تصويري در محدوده سانتيمتر است . طول موج رادار در نحوه تشکيل تصوير موثر مي باشد . با افزيش طول موج شاهد تصاوير با کيفيت بهتر مي باشيم .

قطبيدگي(polarization) :
هنگامي که در مورد امواج الکترومغناطيسي همانند امواج ميکرويو صحبت مي گردد بحث درباره قطبيدگي حائز اهميت مي باشد . قطبيدگي عبارت است از جهت ميدان الکتريکي در امواج الکترومغناطيسي . به طور کلي مي توان قطبيدگي امواج را به سه دسته تقسيم بندي کرد : قطبيدگي خطي و دايره اي وبيضوي .
اغلب رادار هاي تصويري از قطبيدگي خطي استفاده کرده , که اين نوع قطبيدگي را مي توان به دو بخش عمودي(vertical) وافقي (horizontal) تقسيم بندي کرد (تصوير شماره4). اغلب سنسورهاي رادار طوري طراحي شده اند که قابليت ارسال وهمچنين دريافت امواج را به يکي از دو صورت بالا دارا هستند . در بعضي از رادارها دريافت وارسال امواج با ترکيبي از دو نوع قطبيدگي انجام مي پذيرد

به طور کلي مي توان چهارترکيب از قطبيدگي رادار در نظر گرفت :

*

HH *

VV
*

HV
*

VH

حرف H نشان دهنده قطبيدگي افقي وحرفV نميانگر قطبيدگي عمودي ميباشد . درچهارترکيب بالا حرف سمت راست نحوه دريافت سيگنال را نشان مي دهد .

§ هندسه رادار (radar geometry):
درسيستم تصويربرداري رادار هوايي با جابجانمودن سکو در يک مسير مستقيم که مسيرپرواز(flight direction)(A) ناميده مي شودعمل تصويربرداري انجام ميگردد . پاي قائم در صفحه تصوير را ندير(nadir)(icon_cheesygrin مي ناميم .آنتن رادار امواج را براي روشن کردن نوارتصوير(swath) (C) ارسال مي کند . با قرار گرفتن نوارهاي تصوير در کنار هم ناحيه تصوير(track) (ناحيه خاکستري رنگ ) تشکيل مي گردد که اين ناحيه نسبت به خط ندير فاصله دارد . محور طولي ناحيه تصويرکه با مسير پروازموازي مي باشد را سمت(azimuth)(E) ومحورعرضي راکه برمسيرپروازعمود است را برد(range)(D) مي ناميم .

§ واژه شناسي :

محدوده نزديک (Near range): بخشي از نوارتصوير که به خط ندير نزديک است .

محدوده دور(far range) : بخشي از نوار تصوير که در فاصله دور نسبت به خط ندير قرار دارد .

برد ميل (slant range): خط شعاعي که از رادار به هريک از اهداف مي توان نظير کرد .

برد زميني (ground range ) : تصوير برد ميل در سطح زمين .

زاويه تابش(incidence angle) : زاويه بين پرتورادار و سطح زمين .

زاويه ديد(look angle) : زاويه بين خط عمود وپرتو رادار.

§ اثرات سطح بر تصوير رادار :
ميزان روشنيي ( درخشندگي ) تصوير به ميزان پراکندگي(scattering) سيگنال هاي ميکرويو در برخورد با سطح بستگي دارد . پراکنش سيگنال به پارامترهايي از قبيل مشخصات رادار (فرکانس قطبيدگي هندسه ديد و…) وهمچنين خصوصيات سطح (پستي وبلندي نوع پوشش و…) وابسته است . به طور کلي مي توانيم عوامل بالا را در سه عامل اصلي زير خلاصه کنيم :

1) صيقلي بودن سطح

2) هنسه ديد و رابطه آن باسطح

3) درصد رطوبت وخصوصيات الکتريکي سطح
صيقلي بودن سطح مهمترين عامل تعيين کننده روشنايي تصويرمي باشد . سطوح صاف موجب بازتابش آيينه اي(A) در فعل وانفعال سيگنال رادار با سطح مي گردند . درنتيجه اين نوع بازتابش مقدار اندکي ازسيگنال هاي بازتابيده شده به سمت رادار باز ميگردند . بنابرين سطوح صاف با درجه تيره گي بيشتر در تصوير ظاهر خواهند گشت . سطوح ناصاف سيگنال هاي رادار راتقريبا به صورت يکنواخت بازتاب مي دهند . و درنتيجه بخش عمده اي از اين سيگنال ها به سمت راداربازميگردند . بنابرين سطوح ناصاف با درجه روشنايي بيشتر در تصوير مشاهده مي شوند . به اين نوع انعکاس بازتابش پخشيده(:cry:گفته مي شود . احتمال وقوع انعکاس زاويه اي (C) در نواحي که از سطوح عمود برهم تشکيل شده وجود دارد. به بيان ساده تر سيگنال هاي بازتابيده شده از سطح اول پس از برخورد به سطح دوم به سمت رادار بازتاب داده ميشود .اين نوع انعکاس به طور معمول در مناطق شهري (ساختمان ها خيابان ها پل ها و… ) اتفاق مي افتد . صخره ها کوه ها ونيزار رودخانه ها نيز سيگنال رادار را اينگونه بازتاب مي دهند .
زاويه تابش(incidence angle) نيز در نحوه شکل گيري تصوير همچنين صيقلي بودن سطوح نقش ايفا مي کند . با در نظر گرفتن سطح وطول موج ثابت با افزيش زاويه تابش سيگنال هاي کمتري به سوي رادار بازميگردند ودر نتيجه درجه تيره گي افزيش مي يابد .به بيان ديگر با افزيش زاويه تابش سطوح صيقلي تر از مقدار واقعي خود در تصوير ظاهرمي شوند .
به طور کلي تغيير در هندسه ديد در بهبود نقشه هاي جغرافيايي وهمچنين برطرف کردن اختلال هايي از قبيل سيه دارشدن و کاهش عمق تصويرموثر مي باشد .
وجود رطوبت در خصوصيات الکتريکي وحجم اجسام موثر مي باشد . تغيير در خواص الکتريکي در جذب ارسال وهمچنين نحوه شکل گيري تصوير موثر مي باشد . بنابراين درصد رطوبت اجسام در فعل وانفعال سيگنال رادارومتعاقبا تصوير موثر مي باشد . معمولا با افزيش رطوبت جسم سيگنال هاي بيشتري توسط جسم بازتابيده مي شود . براي مثال علفزارهاي وسيع در هنگامي که مرطوب هستند در تصوير رادار روشنتر ظاهر مي شوند .

§ دقت تفکيک(spatial resolution) :
به ميزان توانايي رادار جهت تفکيک اشياء مختلف از همديگر دقت تفکيک گفته مي شود . بر خلاف سيستم هاي نوري افزيش دقت تفکيک در رادار بر اساس خصوصيات امواج ميکرويو وهمچنين تاثيرات هندسي انجام مي پذيرد . دررادارهايي که از يک آنتن جهت ارسال امواج استفاده مي کنند يک پالس موج ارسال گشته و با دريافت پژواک آن توسط گيرنده تصوير تشکيل مي شود .

دقت تفکيک را مي توان در دو راستا بررسي کرد . در جهت سمت ناحيه تصوير که دقت سمت (azimuth resolution) ناميده مي شود ودر جهت برد که آن را دقت برد (range resolution) مي ناميم .
دقت برد به طول پالس رادار (P) بستگي دارد . در صورتي که عمل تفکيک با طول بيشتر از نصف پالس صورت گيرد اهداف از يکديگر قابل تشخيص اند .
دقت سمت به پهناي ستون امواج رادار يا پهناي زاويه اي (beam width) (A) و همچنين برد مايل(slant range) وابسته است . با افزيش پهناي زاويه اي مي توانيم شاهد دقت سمت باشيم . در تصويرشماره 9 اهداف 1و2 که در محدوده نزديک قرار دارند توسط رادار به راحتي قابل تشخيص اند درحاليکه هدف هاي 3و4 که در محدوده دور قرار گرفته اند قابل تشخيص نمي باشند . همچنين با افزيش طول آنتن رادار مي توان دقت سمت را افزيش داد

رادار دهانه ترکيبي (synthetic aperture radar):
همانطور که در قسمت قبل گفته شد جهت بالابردن دقت سمت مي توانيم طول آنتن رادار را افزيش دهيم . اگرچه در اين افزيش طول ما با محدوديت هايي مواجه هستيم . در رادرهاي هوايي طول آنتن رادار بين 1 تا 2 متر در نظر گرفته مي شود . در ماهواره ها ما مي توانيم اين محدوده را بين 10 تا 15 متر در نظر بگيريم . با تغييراتي در چگونگي حرکت سکوي رادار وثبت و پردازش سيگنال هاي بازتابيده شده مي توان بر محدوديت اندازه غلبه کرد . بدين طريق که ما با تغيير در نحوه رفتار رادار به صورت مجازي طول آنتن رادار را افزيش داده يم .

1) ابتداشيءهدف (A)سيگنال هاي ميکرويو را به صورت پالس دريافت کرده . پژواک هاي هر پالس توسط رادار ثبت مي شوند . سکوي رادار در مسير مستقيم به طور پيوسته در حال حرکت است . در طول زماني که شيء هدف در معرض پالس هاي رادار قرار داردعمل ثبت سيگنال هاي بازتابيده شده از شيءتوسط رادار انجام مي پذيرد .

2) زمان چنداني طول نمي کشد تا طول آنتن ترکيبي (icon_eek مشخص گردد .

با افزيش پهناي زاويه اي وهمچنين کاهش سرعت سکو مي توانيم دقت سمت را در محدوده دور افزيش دهيم .در نتيجه شاهد ثابت ماندن دقت تفکيک درراستاي سمت مي باشيم .به تکنولوژي فوق که جهت افزيش دقت برد صورت مي پذيرد رادار دهانه ترکيبي يا SAR گفته مي شود .اين روش در اکثررادارهاي هوايي وفضايي استفاده مي شود .

§ خصوصيات تصوير رادار :
در تصاوير رادار با نوعي اختلال مواجه هستيم که به نويز اسپيکل(speckle) معروف است .اين اختلال که باعث ظاهرشدن دانه هاي ريزودرشت (بافت فلفل نمکي) در تصوير مي شود زاييده ساختار بهم ريخته سطح و همچنين تداخل سيگنال هي بازتابيده مي باشد . به عنوان نمونه يک سطح هموار مانند علفزار(تصوير شماره 11) را در نظر مي گيريم . بدون در نظر گرفتن اثر اين اختلال پيکسلهاي تصوير با درجه روشنايي يکسان مشاهده مي شوند . حال آنکه در تصوير حقيقي به علت تداخل سيگنال هاي پراکنده شده پيکسل ها داري درجات روشنايي متفاوت مي باشند .
در واقع نويز اسپيکل کيفيت تصاوير راکاهش داده ودر نتيجه درتحليل تصاويربا مشکل مواجه مي شويم .حال براي کاهش اين اثر ميتوان دو روش را بکار برد :

1) ديد چندگانه (multi-looking processing):

در اين روش هر پرتو رادار به چندين زيرپرتو (اشعه) تقسيم شده و هر اشعه وظيفه پوشش دادن يک ناحيه را بر عهده دارد . با ثبت تصاوير تشکيل شده توسط هر اشعه ومعدل گيري از آنها جهت تشکيل تصوير نهايي مي توان نويز اسپيکل را کاهش داد .

2) فيلترينگ (spatial filtering) :

پس از پايان يافتن مرحله اول وتشکيل تصوير اوليه فيلترکردن تصوير آغاز مي شود . دراين روش با حرکت دادن يک پنجره متشکل از تعدادي پيکسل (معمولا 55 يا 33 ) در طي سطر وستون تصوير از پيکسل هايي که هر پنجره پوشش مي دهد معدل گيري (درجه روشنايي پيکسل هاي موجود در هر پنجره اندازه گيري شده وپيکسلي با درجه روشنايي واحد جايگزين پنجره مربوطه مي گردد) انجام مي شود .
بايستي توجه داشته باشيم که کاهش نويز اسپيکل باعث کاهش وضوح تصوير مي گردد . همانطور که درتصاويرزير مشاهده مي شود تصوير زيرين نسبت به تصوير ديگر داري وضوح کمتري است . در نتيجه براي ايجاد تصاوير با جزئيات دقيق نمي توان از اين روش استفاده کرد . زماني که سطح هدف را وسيع در نظر بگيريم کاهش نويز اسپيکل مي تواند مثمر ثمرباشد .

گاه نياز به استفاده از اندازه گيريهاي دقيق جهت مقايسه مشاهدات وبدست آوردن نتايج لازم مي باشد . در نتيجه بايستي دقت ابزار اندازه گيري افزيش پيدا کند . اين فعل توسط فرآيندي به نام کاليبراسيون (calibrasion) انجام پذير است . ازآنجاييکه عمل اندازه گيري از اعمال اصلي رادار مي باشد در نتيجه کاليبراسيون بسيار مهم مي باشد . کاليبراسيون تلاش مي کند تا اختلاف ميان مقدار انرژي سيگنال بازتابيده با مقدار اندازه گيري شده توسط رادار کاهش يابد . در نتيجه کاليبراسيون دقيق ما شاهد تصاويري با دقت اندازه گيري يکسان توسط رادار خواهيم بود .

در کاليبراسيون نسبي سعي بر افزيش دقت سيستم رادار است . در حاليکه در کاليبراسيون مطلق با نصب دستگاه هايي بر روي زمين انرژي سيگنال هاي بازتابيده شده از سطح اندازه گيري شده و پس از تقويت به سوي رادار فرستاده مي شوند. رادار مي تواند با استفاده از اين مقادير به مقدار حقيقي انرژي دست پيدا کند .ودر نتيجه استنباط دقيقتري ازسطح حاصل داشته باشد .

§ کاربردهي پيشرفته :

علا وه بر کسب واستفاده درست از اطلاعات کابرد هاي خاص رادار به شرح زير مي باشد :

نخست تکنولوژي تصوير سه بعدي (stereo image) مي باشد . در اين روش با پوشش دادن ناحيه تصوير با زواياي تابش متفاوت وهمچنين بهره گيري ازجهت هاي ديد متفاوت يا مخالف و انطباق تصاوير ايجادشده مي توان يک تصوير سه بعدي از ناحيه تصوير ايجاد کرد .در نتيجه اختلال هايي از قبيل سيه دارشدن بعضي نواحي برطرف گرديده وزمينه براي تحليل دقيقتر تصاوير فراهم مي گردد . اين تکنولوژي در تحليل تصاوير مناطق جنگلي و جغرافيايي وهمچنين نقشه برداري از اراضي کاربرد دارد .

از ديگر پيشرفت هاي حاصل شده مي توان به قطبش سنجي (polqrimetry) اشاره کرد . در اين روش امکان دريافت و ارسال سيگنال هاي ميکرويو به صورت ترکيبي از قطبيدگي افقي و عمودي وجود دارد . در نتيجه ما مي توانيم چهار ترکيب HH، VV ،VH ،HV را براي دريافت يا ارسال امواج در نظر بگيريم . بدين طريق با ايجاد تصاويري با ويژ گي هاي مختلف نتايج لازم جهت دستيابي به تصوير دقيقتر حاصل مي گردد

منبع:
http://iranpanel.net/%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-310/%D8%AA%D8%A7%D9%86%DA%A9-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%9F%D8%9F%D8%9F-11291/
http://khodroha.com/sis-tank.htm
http://acoforum.org/showthread.php?t=1321
http://www.knowclub.com/paper/?p=145

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شرمنده قصد اسپم نداشتم به دلایل شخصی فاصله ی بین این دوخیلی طولانی شد متاسفانه نمی تونم خودم عکس بذارم کسی می تونی زحمتش بکشه
[color=blue]
[[size=18]color=blue]بخش هشتم[/color][/size][/color]

[size=18]زیر دریایی چگونه کار میکند [/size]

زیردریایی‌ها از شگفت‌انگیزترین اختراعات بشر هستند. طی صدها سال دریانوردان فقط می‌توانستند روی عرشه کشتی‌ها کار کنند. اختراع زیردریایی به انسان اجازه داد تا بتواند همچون موجودات دریایی برای مدت طولانی (ماه‌ها و حتی سالها) در زیر دریا زندگی کند. ما اختراع زیردریایی‌های پیشرفته را مدیون مسابقه تسلیحاتی جنگ سرد بین دو ابرقدرت شرق و غرب در قرن بیستم هستیم!
دانشمندان برای ساخت و حرکت دادن زیردریایی‌ها از چندقانون استفاده کردند. ما ابتدا به بررسی دو قانون مهم می‌پردازیم:
۱) قانون ارشمیدس: طبق قانون ارشمیدس بر هر جسم (کمی یا کاملاً) غوطه‌ور در سیال معادل وزن سیال جابجاشده نیرو وارد می‌شود. همواره وزن جسم بطرف پائین و نیروی شناوری سیال بطرف بالا ظاهر می‌شوند. هرگاه این دو نیرو با هم برابر باشند (مانند کشتی روی دریا) جسم روی سیال شناور خواهد شد و اگر نیروی وزن بیشتر از نیروی شناوری سیال (مانند سنگ در آب) باشد، جسم کاملاً در سیال فرو خواهد رفت.
چگالی جسم به وزن بر حجم تعریف می‌شود. هرگاه چگالی جسم از چگالی سیال (آب) بیشتر باشد، جسم در سیال فروخواهد رفت.
۲) قانون بویل: طبق این قانون در دمای ثابت، حجم و فشار یک سیال رابطه عکس با هم دارند . یعنی هرگاه فشار وارد بر سیال دوبرابر شود، حجم سیال نصف خواهد شد.
برهرجسم داخل سیال، فشاری به تمام سطح جسم (متناسب با عمق سیال) بطور مساوی وارد می‌شود. هرچه عمق سیال بیشتر باشد، فشار وارد بر جسم نیز بیشتر خواهد شد و طبق قانون بویل حجم آن باید کم شود. برای مثال اگر بالون پر از هوایی را به عمق اقیانوس ببریم، فشار عمق آب باعث کم شدن حجم بالون و متراکم شدن هوای داخل بالون خواهد شد.
و بر عکس اگر بالون را رها سازیم تا به آسمان برود، چون فشار هوا در ارتفاع کمتر از سطح زمین است، حجم بالون افزایش خواهد یافت. بیایید این قانون را درمورد خطرات غواصی در عمق بررسی کنیم:
درشکل زیر (سمت چپ) ریه‌های غواصی را درحال شنا در سطح آب می‌بینید. هرچه غواص به عمق بیشتری برود، فشار وارد بر بدن و ریه‌های او افزایش می‌یابد. اگر دمای آب را حدود ۰۴ ثابت درنظر بگیریم، باید حجم ریه‌های غواص کم شود. ولی حجم ریه‌ها کم نمی‌شود و درعوض برای خنثی کردن فشار عمق سیال، ریه‌ها هوای بیشتری را جذب می‌کنند تا فشار داخل ریه با محیط یکسان شود.
در عمق ۴۰ متری حجم هوای فشرده شده درون ریه به ۴ برابر سطح آب افزایش می‌یابد که این موضوع می‌تواند باعث پاره شدن رگ‌ها و رسوب نیتروژن در خون و خطر حمله قلبی برای غواص بوجود آورد. به همین دلیل غواص ها نمی توانند برای مدت طولانی در عمق بیشتر از ۳۰ متری شنا کنند.
● تاریخچه ساخت زیردریایی‌ها :
در زیردریایی‌های اولیه از نیروی دست برای حرکت دادن زیردریایی در اعماق کمک گرفته می‌شد. در سال ۱۶۲۰ شخص بنام ون دربل اولین زیردریایی را ساخت که می‌توانست در عمق ۵/۴ متری حرکت کند.
حجم داخل این زیردریایی بسیار کم بود، بطوریکه فقط یک نفر می‌توانست داخل آن قرار گیرد و برای حرکت دادن آن در عمق به یک فرد بسیار نیرومند نیاز بود تا بتواند پره‌های جلو و فوقانی را بچرخاند
درحدود سال ۱۷۷۰، دیود باشنل زیردریایی را طراحی کرد که می‌توانست بکمک دست و پدالهای پایی حرکت کند. حدود ۳۰ سال بعد روبرت فولتون، زیردریایی دیگری ساخت که ۳ نفر گنجایش داشت و برای اولین بار، بالهایی برای تنظیم عمق در زیردریایی تعبیه شد.
فولتون سپس تلاش کرد تا زیردریایی دیگری با موتور بخار بسازد. مشکل طراحی این موتورها در آن بود که در زیر آب اکسیژن نبود. بنابراین موتوری طراحی شد که ابتدا آب در سطح آب داخل مخزنی با موتور دیزل (با سوخت گازوئیل) داغ و تبدیل به بخار می‌شد، سپس موتور خاموش می‌شد و زیردریایی به داخل آب شیرجه می‌زد و تا وقتی که بخار داخل مخزن سرد نشده بود، زیردریایی می‌توانست با موتور بخار در عمق دریا حرکت کند.
در سال ۱۸۶۰ زیردریایی دیگری طراحی شد که بطور کامل زیر آب نمی‌رفت و از طریق لوله‌ای که به سطح آب راه داشت، اکسیژن را برای سوخت موتور به داخل زیردریایی مکش می‌کرد.
- در سال ۱۹۰۴ اولین زیردریایی که با موتور دیزل- الکتریکی کار می‌کرد، در فرانسه ساخته شد. موتورهای دیزل در سطح آب، باطری‌های الکتریکی را شارژ می‌کردند و سپس زیردریایی در آب فرو می‌رفت در این هنگام موتور دیزل خاموش می‌شد و موتور الکتریکی بکمک باطری‌های شارژشده، زیردریایی را حرکت می‌داد.
مشکل این نوع زیردریایی در آنجا بود که اولاً باطری‌ها خیلی بزرگ و سنگین بودند و ثانیاً پس از گذشت چندساعت زیردریایی مجبور بود به سطح آب بیاید تا موتور دیزل روشن شده و باطری‌ها را دوباره شارژ کند. اسید داخل باطری‌ها هم در ترکیب با آب دریا، بخار خطرناک و کشنده‌ای تولید می‌کردند.
- درسال ۱۹۵۴ اولین زیردریایی با سوخت هسته‌ای ساخته شد. از مزایای این زیردریایی‌ها، عدم نیاز به هوا است. این نوع زیردریایی‌ها می‌توانند به مدت طولانی (حتی سالها) زیر دریا بمانند و فقط درصورت نیاز به سطح آب بیایند و نیز با سرعت بالای ۵۰ کیلومتر در ساعت در زیر و یا سطح دریا حرکت کنند. در این موتورها، حرارت راکتور از طریق لوله‌های آب به توربین بخار می‌رسد و آن را می‌چرخاند. در نمونه زیردریایی شکل زیر، دو مدار گردش آب طراحی شده است. در مدار اولی، آب در اثر حرارت زیاد (عمل شکافت هسته‌ای) راکتور، به شدت داغ می‌شود و با گردش آب در مدار اولیه محفظه تبدیل هم داغ می شود. سپس محفظه تبدیل ،‌ آب مدار ثانویه را تبدیل به بخار می‌کند و آن را سوی توربین بخار می‌فرستد.
بخار آب ، توربین را می‌چرخاند تا نیروی محرکه و برق زیردریایی تامین شود. سپس بخار آب در محفظه تراکم تبدیل به آب می‌شود و دوباره به محفظه تبدیل بخار ارسال می‌شود.
● اجزاء زیردریایی:
اجزاء بیرونی زیردریایی شامل بدنه استوانه بیضی شکل با دوبال افقی در جلو و دوبال عمودی در عقب برای شیرجه رفتن به عمق و اوج گرفتن به سطح آب، یک سکان برای حرکت به چپ و راست ، یک پروانه در دم بدنه برای تولید نیروی محرکه زیردریایی و یک بادبان برای ورود و خروج خدمه به سطح آب است.
درضمن یک آنتن رادیویی برای تماس با زیردریایی‌ها و کشتی‌های دیگر و یک پریسکوپ برای مشاهده سطح آب از زیر دریا روی بادبان تعبیه شده است.
بدنه زیردریایی از دو پوسته (قشر) ساخته شده که مابین آنها خالی است. به این فضای خالی، مخزن بالاست (سنگینی) می‌گویند. روی قشر بیرونی و بالای بدنه، دریچه‌ای برای خروج هوا (دریچه اصلی) و در پائین بدنه هم دریچه‌ای برای ورود و خروج آب به مخزن بالاست تعبیه شده است
داخل زیردریایی هم مخزن گاز فشرده با دو دریچه خروج هوا به مخزن بالاست روی قشر درونی تعبیه شده است. وزن زیردریایی با مخزن بالاست خالی، کمتر از نیروی شناوری آب دریاست و بنابراین زیردریایی در این حالت مانند کشتی روی سطح آب باقی خواهد ماند.
برای فرورفتن زیردریایی در آب، دریچه خروج هوا (دریچه اصلی) و دریچه ورود آب را باز می‌کنند تا آب دریا وارد مخزن بالاست شود. به این ترتیب وزن زیردریایی بیشتر از نیروی شناوری می‌شود و زیردریایی در آب فرومی‌رود.
برای بالا آمدن زیردریایی دریچه اصلی را می‌بندند و دریچه گاز فشرده شده را باز می‌کنند تا هوا وارد مخزن بالاست شود. با ورود گاز به مخزن و خروج آب از دریچه‌های پائینی، وزن زیردریایی کم می‌شود و نیروی شناوری آن را بطرف بالا می‌برد.
پروانه نصب‌شده در انتهای دم زیردریایی با چرخش خود، زیردریایی را به جلو و با چرخش برعکس به عقب! هدایت می‌کند. برای شیرجه رفتن بطرف پائین (درهنگام حرکت به جلو) انتهای بالهای جلو بطرف بالا و انتهای بالهای عقب بطرف پائین کج می‌شوند و برای اوج گرفتن نیز انتهای بالهای جلو بطرف پائین و انتهای بالهای عقب زیردریایی بطرف بالا کج می‌شوند تا (مانند پرواز هواپیما در هوا ) مسیر سیال عبوری (آب) از بالها برای حرکت به مسیر دلخواه تغییر یابد و نیروی بالابر یا پائین‌بر تولید شود
برای حرکت به چپ و راست نیز از سکان عقب کمک گرفته می‌شود. مثل حرکت کشتی و هواپیما (درهنگام حرکت به جلو ) با کج کردن سکان به چپ، زیردریایی به چپ و با کج کردن سکان به راست، زیردریایی بطرف راست خواهد چرخید[size=12][/size]


[size=18]مایل دریایی [/size]

مایل دریایی یا میل دریایی (به انگلیسی: Nautical mile) یک واحد اندازه‌گیری طول است که اندازه تقریبی آن یک درجه جغرافیایی است. مایل دریایی در سیستم استاندارد بین‌المللی واحدها قرار ندارد و بیشتر در دریانوردی و هوانوردی استفاده می‌شود. این واحد در حقوق بین‌الملل و معاهدات مربوط به حقوق دریاها به ویژه برای تعیین آب‌های سرزمینی نیز مورد استفاده است.

نكته :
خوچ يك مايل حدود 1:9 يا 2 كيلومتر مربع است

[size=18]گرهٔ دریایی [/size]

گره که با آن گرهٔ دریایی نیز می‌گویند واحدی برای سنجش سرعت است. علامت مخفف آن در مکاتبات kn با kt است. گره با این که جزو سیستم استاندارد بین‌المللی واحدها نیست، از نظر این سیستم شناخته شده است. [۱] گره معمولاً در ناوبری کاربرد دارد.


طبق تعریف یک گرهٔ بین‌المللی برابر است با سرعت یک مایل دریایی بر ساعت برابر ۱.۸۵۲ کیلومتر بر ساعت. این تعریف از نیمهٔ دوم قرن بیستم به تدریج در کشورهای مختلف پذیرفته شد. قبل ار آن در کشورهای مختلف طبق تعریف مایل دریایی در سیستم‌های اندازه‌گیری معمول در آن کشورها تعریف می‌شد و درنتیجه در سراسر دنیا یکسان نبود. گره دریایی در قدیم گاهی به غلط به معنی مایل دریایی به کار می‌رفت.

سرعت وسیلهٔ نقلیه نسبت به سیالی که در آن قرار دارد (و نه زمین) معمولاً بر حسب گره سنجیده می‌شود.

واحد اندازه گیری مسافت را بر دریا گره می‌نامند که خود معادل ۱۸۵۲ متر است و به استعاره در غرب نات نامگذاری نموده اند که در ترجمه نات به معنای گره می‌باشد و بر اساس لغتنامه دهخدا، گره نامی پارسی است و ریشه در پارسی باستان دارد و از بعدی نیز واحد اندازه گیری و ربع چارک است اما در این نامه که مختص به گره دریایی است گویند که دریانوردان ایران باستان به نخستین بار این واحد را کشف نمودند. انان یسمانی را به داخل اب رها می‌نمودند که به فاصله هر ۶متر بر روی ان گره‌ای موجود بود و به زیر اب رها، به ان هنگام که کشتی ساکن بود گره‌ها نا پیدا بودند و هر جه بر سرعت کشتی اضافه می‌گشت و سرعتش فزونی می‌گرفت گره‌های روی ریسمان یک یه یک بیرون می‌آمدند و دریانوردان با شمارش گره‌های بر روی ریسمان سرعت شناور را تعیین می‌نمودند و با توجه به سرعت مسافت طی شده و باقی مانده را محاسبه می‌کردند.

اما موریسون اشارت دارد که گره دریایی تقریبا یکصد سال بعد از کزیستف کلب اختراع گشت و همانند ان ریسمان بود با این تفاوت که فاصله گره‌ها از یکدیگر به ۲ متر بود و در میان ایرانیان به ۶ متر و طول ریسمان انان به ۶۰ متر و گویی از الیاف شاهدانه بافته شده بود

انان ریسان را از الیاف شاهدانه می‌بافتند اما به ایران باستان از کنف و کنخا که هر دو در زمره واژگان پارسی و ریسمانی بافته شده از کنف که خود همان از پوست کتان بود و پیچ در پیچ و به غایت محکم و کنخا از الیاف کنف بر هم تنیده که در غرب نیز ان را ناب می‌نامند و اصطلاحی برای اذین نمودن و بستن و در پایان برهانی قاطع بر وضع نخستین واحد سنجش سرعت دریایی در ایران باستان.
منابع:
http://forum.pacyrus.com/showthread.php?t=4542:[size=12][/size]
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D9%87_(%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C_%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%84_%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر خسته نباشي تا ميتوني كاملش كن تا ايشاالله يه تاپيك جامع داشته باشيم ...! :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام زیبا بود من یک سوال داشتم در حوضه هوا فضا اسکادران یعنی چی به چه نعداد جنگده اسکادران میگند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشكر جناب اقاي كاوه و چكا
[size=18][color=darkblue]بخش نهم:[/color][/size]

[quote]سلام زیبا بود من یک سوال داشتم در حوضه هوا فضا اسکادران یعنی چی به چه نعداد جنگده اسکادران میگند[/quote]


اسکادران به تعدادی از هواپیماها گفته میشه که تحت فرماندهی واحدی قرار دارند.
مثل هنگ و گردان در نیروی زمینی
در مورد تعدا هواپیماها در هر اسکادران بسته به نوع هواپیماها و کاربرد اونها متفاوت هست
در جنگ جهانی دوم هر اسکادران بیشتر از 50 هواپیما داشت
اما در حال حاضر هر یک یا دو بمب افکن بی-دو یک اسکادران رو تشکیل میده
در شوروی و روسیه تقریبا هر 27 هواپیما یک اسکادران رو تشکیل میدادند
در نیروی هوایی امریکا نیز تقریبا هر 25 هواپیما اف-16 یا اف-18 یک اسکادران رو ایجاد میکنند.
[size=18]
بس سوز در هوابيما يعني چه[/size]
پس سوز با اضافه کردن سوخت به گازهای داغ خروجی از موتور کار میکند
با احتراق این سوخت نیروی تراست بیشتری به دست میاد البته مصرف سوخت هم به شدت افزایش پیدا میکنه
اکثر هواپیماها برای رسیدن به سرعت بالای صوت و مانورهای شدید از پس سوز استفاده میکنند
در هنگام استفاده از پس سوز شعله های آتش از خروجی موتور دیده میشه
[size=18]
ECM = Electronic counter measures[/size]
نیز به زبان ساده و کلی مجموعه امکاناتی هستند که برای اخلال شبکه های مخابراتی بکار میروند و این مفهوم ساده کابردهای بسیاری برای مقابله با دشمن در یک نبرد هوایی بطور عملی ارایه می دهد .

[size=18]ماخ چیست[/size]

يك متغير مهم در بررسي پرواز در سرعت هاي بالا، عدد ماخ است. عدد ماخ به صورت ساده مقدار سرعت هواپيما يا سرعت هوا به نسبت سرعت صوت است. بنابراين هواپيمايي كه سرعتش دو ماخ است،در واقع با سرعت دو برابر سرعت صوت پرواز مي كند. دانستن مقدار سرعت صوت براي پرواز بسيار مهم است. چون سرعت ارتباط بين هواپيما و هوا از يك طرف و ز طرف ديگر بين يك جزء هوا و ديگر اجزاء ان است. سرعت صوت در هوا مقدار ثابتي نيست بلكه با دماي هوا كه خود تابعي از ارتفاع است تغيير مي كند. به مجرد اينكه دماي هوا با افزايش ارتفاع كاهش مي يابد سرعت صوت نيز كاهش مي يابد. اما نه با نرخ يكسان نسبت به افزايش ارتفاع. در سطح درياي آزاد ماخ 1 حدود 760 مايل بر ساعت(km/h 1220) است. سرعت صوت تا ارتفاع حدود
35000 پا(m 11000( تا مقدار mi/h 660 (km/h 1060)كاهش مي يابد. سپس سرعت صوت الزاماً تا ارتفاع 80000 پايي(m 24000) ثابت مي ماند. هيچ هواپيمايي بالا تر از اين ارتفاع پرواز نمي كند. به استثناي شاتل هاي فضايي به هنگام باز گشت از فضا

[size=18]ماشه
[/size]
ماشه سازوکاری در برخی از سلاح‌های گرم است که شلیک کردن سلاح را باعث می‌شود. در بیشتر سلاح‌ها ماشه با انگشت اشاره کشیده (چکانده) می‌شود. ماشه عملاً مجموعه‌ای از اهرم‌ها و فنرها است که سوزنی را رها می‌کند تا بر اثر نیروی فنر به چاشنی فشنگی که در جان لوله فرار دارد برخورد کند و منجر به شلیک گردد.
ماشه و ابزارهای مربوط به آن در برخی از جنگ‌افزارها «دستگاه چکاننده» نیز خوانده می‌شود

[size=18]ناخن فشنگ‌کش
[/size]
در این تفنگ دولول، ناخن فشنگ‌کش که شکلی سه‌گوش با پهلوهای بریده دارد را می‌توان در جلوی دو لول تفنگ دید.
ناخن فشنگ‌کش زبانه یا لبه‌ای فلزی روی گلنگدن برخی سلاح‌های گرم است که برای درآوردن و بیرون کشیدن پوکه فشنگ شلیک شده از جان لوله بکار می‌رود.
وقتی گلنگدن به جلو حرکت می‌کند ناخن فشنگ‌کش با شیار یا لبه انتهای فشنگ درگیر می‌شود و بعد از شلیک وقتی که گلنگدن به عقب می‌رود پوکه را با خود به عقب می‌آورد. پوکه در اثر برخورد با قطعه‌ای بنام قطعه پوکه‌پران که غالباً در کنار بدنه بصورت زائده‌ای قرار دارد به بیرون پرتاب می‌شود.
قطعه پوکه‌پران در سلاح کلاشنیکف از شیاری که بر روی گلنگدن و در کنار ناخن فشنگ کش تعبیه شده عبور کرده و عمل پرش را انجام می‌دهد.
[size=18]
سرلوله[/size]
سَرلوله قطعه‌ای است در انتهای لوله سلاح‌ها که پرتابه‌ها از آن خارج می‌شوند.
ماشینکاری دقیق سرلوله برای دقت شلیک اهمیت زیادی دارد زیرا سرلوله نقطهٔ آخر تماس گلوله و لوله است. اگر میان سرلوله و پرتابه فاصله‌ای وجود داشته باشد گازهای پیش‌ران ممکن است به طور نابرابر در پیرامون گلوله پخش شوند و گلوله را از مسیر صحیح منحرف سازند.
در برخی سلاح‌ها پیش از سرلوله روپوش لوله قرار دارد.

[size=18]روپوش لوله[/size]
روپوش لوله بخشی از سلاح‌های دستی است که در بر روی لولهٔ شلیک قرار داده می‌شود تا حفاظت دست و انگشتان را بهبود ببخشد. روپوش لوله همچنین می‌تواند برای اتصال قطعاتی دیگر به اسلحه همچون دستگیره مسلح‌کننده و سه‌پایه کاربرد داشته باشد.
[size=18]
گلوله
[/size]
گلوله پرّانه (جسم پرتاب شونده) جامدی است که از سلاح گرم یا سلاح بادی شلیک می‌شود. گلوله معمولاً از فلز (بیشتر سرب) ساخته می‌شود و معمولا فاقد مواد منفجره است. آسیبی که به هدف وارد می‌کند صرفاً ناشی از ضربه جسم جامد آن است. گلوله در سلاح کمری یا تفنگ بخشی از فشنگ است اما در برخی از توپ‌ها گلوله مستقل از خرج انفجاری در لوله قرار می‌گیرد.
کلمه فارسی گلوله به صورت «غلوله» و «گولوله» نیز به کار رفته است. واژه گلوله یادگار دوره‌ای است که گلوله در سلاح‌های گرم به صورت کروی ساخته می‌شد. از قرن نوزدهم شکل گلوله‌ها تغییر کرد و به صورت کشیده و نوک تیز یا اسپیتزر درآمد. در برخی از متن‌های مربوط به شکار و تیراندازی واژه «مَرمی» هم بجای گلوله بکار می‌رود.
[size=18]
خشاب
[/size]
خشاب جعبه‌ای فلزی حاوی فشنگ‌هایی است که آن را در سلاح‌های گرم جای می‌دهند و فشنگ‌ها به توالی از آن وارد لوله و شلیک می‌شود

[size=18]دوربین‌های تاکتیکال[/size]
دوربینهای تاکتیکال به دوربینهایی گفته می‌شود که برای مصارف نظامی و پلیسی طراحی شده اند و براین اساس دارای خواص و ویژگیهای خاص خود هستند. این دوربینها به دو نوع عمدهٔ دو چشمی و قابل نصب برروی تفنگ تقسیم می‌شوند.

ویژگیها :
هر یک از این دو نوع دوربین، برمبنای مورد مصرف، ویژگیهای خاص خود را دارد. ولی برخی از این ویژگیها در هر دو نوع مشترک است

ویژگیهای مشترک :
۱-استفاده از نوعی شبکه مناسب جهت تخمین مسافت.
۲-شفافیت زیاد لنزها.
۳-روشنایی بالا.
۴-بزرگنمایی زیاد و قابل تنظیم.
۵-بدنه مقاوم نسبت به شرایط بد آب و هوایی، رطوبت و گرد و خاک.
۶-دارا بودن امکان جابجایی برای مسافتهای بالا.

دوربینهای دوچشمی :
۱-سبک بودن.
۲-کم حجم بودن.
۳-ضدضربه بودن.
امروزه تجهیزات خاصی به این دوربینها اضافه شده که باعث کارایی بیشتر آنها می‌شود. از جمله این تجهیزات می‌توان فاصله یاب لیزری، قطب نمای مغناطیسی یا دیجیتالی قابل مشاهده در چشمی و قابلیت دید در شب را ذکر کرد.
دوربینهای قابل نصب بر روی تفنگ :
۱-دقت مناسب در تنظیم میزان جابجایی شبکه(بعلاوه).
۲-امکان تصحیح افت گلوله یا سیستم BDC.
۳-مقاومت در برابر شوکهای ناشی از کالیبرهای بالا با قدرت زیاد.

مانند دوربینهای دوچشمی، تجهیزاتی نیز جهت این نوع دوربینها ارائه شده است. برای نمونه می‌توان به فاصله یاب لیزری، قابلیت دید در شب و رددات(Red Dot) جهت هدف گیری دقیق تر و سریعتر اشاره کرد.
شبکه(بعلاوه) :
مهم‌ترین کاربرد دوربینهای تاکتیکال بعد از بزرگنمایی، امکان تخمین مسافت است. این کار به‌وسیله بعلاوه و شبکه‌هایی که در این دوربینها نصب شده است انجام می‌شود. در طول سالها بعلاوه‌های زیادی در این دوربینها به کار رفته است؛ ولی بعلاوه Mil-Dot متداولترین بعلاوه است. این بعلاوه در سال 1970 توسط نیروی دریایی آمریکا ارائه گردید.
بعلاوه مدل Bryant ساخت Schmidt & Bender نیز یکی از بعلاوه‌های رایج است. این بعلاوه توسط شخصی به نام Robert Bryant که سالها عضو تیم SWAT بود طراحی شده است. این شبکه بعلاوه بسیارکامل است و جهت تخمین مسافت نیاز به محاسبات زیادی ندارد.


.....................................
اين يكي يك بار توضيح دام بزاريدش به عنوان توضيحات تكميلي
[size=18]
کالیبر چیست؟ [/size]

کالیبر (از فرانسه Calibre) درسلاح‌های گرم به معنی قطر داخلی لوله سلاح است. گاه این اصطلاح برای اشاره به قطر گلوله نیز به کار می‌رود.
در زبان‌های اروپائی این واژه از واژه ایتالیایی کالیبرو (calibro) آمده که آن نیز خود از واژه عربی «قالب» گرفته شده که قالب هم از ریشه پارسی کال و واژه کالبد گرفته شده است.
کالیبر را در کشورهای اروپایی بر حسب میلیمتر و در آمریکا بر حسب اینچ نشان می‌دهند.

برخی از کالیبرهای مشهور:
در طول تاریخ اسلحه سازی کالیبرهای متفاوتی تولید و مورد استفاده قرار گرفته است. هرچه کالیبر یک سلاح بزرگ‌تر باشد، به دلیل افزایش قطر گلوله وزن آن نیز بیشتر شده و انرژی بیشتری در لحظه برخورد تولید می‌کند. از این رو در گذشته استفاده از کالیبرهای بزرگ مرسوم بود. ولی در طول جنگ جهانی دوم با تجربیات عملی بدست آمده، همه کشورها به سمت استفاده از کالیبرهای کوچک‌تر رو آوردند. در همین راستا تعدادی کالیبر بصورت استاندارد معرفی شد که بجای اینکه هر کارخانه ای کالیبر خاص خود را تولید کند؛ همه کارخانه های اسلحه سازی بر اساس کالیبرهای استاندارد، سلاحهای جدید را طراحی و تولید می کنند:
• ‎۰/۲۲ یا کالیبر خفیف
• ‎۵/۵۶ کالیبر ناتو (جدید)
• ‎۰/۲۷۰ کالیبر بسیار رایج تفنگ‌های شکاری
• ‎۷/۶۲ کالیبر ناتو (قدیمی)
• ‎۳۰-۰۶ کالیبر بسیاری از تفنگ‌های شکاری و معادل کالیبر ناتو (قدیمی)
• ‎۰/۳۲ کالیبر سلاح کمری
• ‎۰/۳۸ کالیبر رولور اسپرینگ‌فیلد
• ‎۰/۴۵ کالیبر کُلت
• ۹ میلیمتر کالیبر رایج سلاح کمری و مسلسل سبک
• ۰/۵۰ کالیبر مسلسل سنگین براونینگ معروف به «کالیبر ۵

[size=18]
Numbers station یا "ایستگاه شماره ها"[/size]
Numbers station یا "ایستگاه شماره ها" نامی هست که به برخی ایستگاه های رادیویی اطلاق میشه که کدها و اطلاعات رو بصورت رمز گذاری شده (بصورت مورس یا کلمات رمزی یا ...) منتشر میکنند . این ایستگاهها معمولا مخفی و سری هستند ، موقعیت و مشخصات اونها جایی ثبت نشده به همین دلیل پیدا کردن محلشون سخته . اطلاعات موجود نشون میده مخاطب این کدها جاسوسانی هستند که در کشورهای مختلف در حال عملیات هستند و با استفاده از گیرنده های رادیویی ، دستورات و اطلاعات لازم رو مستقیما از این ایستگاهها دریافت میکنند .
برد امواج رادیویی بطور کلی وابستگی زیادی به قدرت خود موج و فرکانسش (صرف نظر از عوامل محیطی) داره ، در مورد ایستگاههای Numbers station ، این ایستگاهها معمولا امواجشون رو در توان پایین و فرکانس بالا منتشر میکنند و ایستگاهی با توان 500 کیلووات ، تقریبا امواجش رو به تمام کشورها میتونه برسونه . اما در صورتی که لازم باشه امواج فقط به یک منطقه ارسال بشه ، میشه از آنتن های Directional استفاده کرد که امواج رو با توان بالا فقط در همون جهت و منطقه متمرکز میکنند .

...............................................

اين بيش زمينه معرفي موتورهاي جته

[size=18]
اجزای اصلی موتورهای جت: [/size]
1- کمپرسور: کمپرسورها وظیفه متراکم کردن هوای ورودی را بر عهده دارند. کمپرسورها بر دو نوع هستند: 1- کمپرسورهای محوری 2- کمپرسورهای شعاعی یا گریز از مرکز. کمپرسورهای محوری که در اکثر موتورهای جت امروزی استفاده می شود، از چند طبقه فن یا پنکه به تعداد مشخص (دو یا بیشتر) تشکیل شده است که هرچه به سمت درون بیشتر پیش برویم، از زاویه پره های فن ها کاسته می شود و همچنین توسط همین تیغه ها یا پره ها، به سیال جهت حرکت داده شده و با کاهش زاویه پره ها، به فشار سیال یا هوا افزوده و از سرعتش کم شده و در نتیجه متراکم می گردد. اما در کمپرسورهای شعاعی یا گریز از مرکز، که بیشتر در موتورهای گازی ساده یا قدیمی کاربرد داشته است، در اصل هوا به یک مانع برخورد کرده و سپس توسط پره های آن به قسمت دیفیوژر یا کاهنده سرعت منحرف می شود که این فرآیند با ازدیاد فشار همراه است، در نتیجه هوا متراکم می گردد.

2- سیستم احتراق:
سیستم احتراق، شامل سوخت پاش، جرقه زن و اتاقک و لوله احتراق می گردد. فرآیند انفجار در درون لوله های احتراق صورت می پذیرد که این عمل با وارد شدن هوا به اتاقک و مخلوط شدن آن با سوخت سپس انفجار آن به وسیله شمع جرقه زن انجام می شود. انژکتور Injector وسیله است که با استفاده از نیروی موتور، سوخت را به پودر تبدیل می کند و حکمت این کار در بهتر مشتعل شدن در صورت تبدیل به پودر نهفته است. البته سوخت قبل از ورود به انژکتور، مقداری گرم شده تا برای احتراق آماده تر باشد. ابتدا انژکتور سوخت را روی هوای متراکم می پاشد و سپس این مخلوط آماده انفجار است که به وسیله شمع جرقه زن، این عمل صورت می گیرد.

3- سیستم توربین:
در اینجا، ابتدا هوای منفجر شده به پره های توربین برخورد کرده و نیروی لازم جهت گرداندن کمپرسور و مکش هوا برای سیکل بعدی تولید می شود که این نیرو به وسیله میله (شفت)ی به کمپرسور انتقال داده شده و باعث حرکت آن می شود. قبل از توربین، استاتور توربین وجود دارد که برای تنظیم جهت حرکت سیال (هوا) برای ورود به قسمت توربین به کار می رود. توربین ها نیز به دو دسته محوری و شعاعی تقسیم می شوند که نوع محوری چند طبقه است. چون دمای کارکرد توربین بسیار بالا می باشد، در ساخت آن از آلیاژهای مخصوصی استفاده می شود.

4- سیستم خروج گازهای داغ:
این سیستم، در حقیقت تولید تراست واقعی را برای رانش هواپیما به جلو می کند و سهم اصلی را در تولید و توضیع فشار دارد. در مدل های متحرک، زاویه پره های شیپوره انتهایی موتور برای میزان کردن فشار قابل تنظیم است. گفتنی است سیستم پس سوز یا After Burner بعد از این بخش نصب می شود. به این قسمت، نازل Nozzle هم گفته می شود.

سیستم های دیگر: سیستم کشش برگردان یا Thrust Reversation System:
در سیستم کشش برگردان، به وسیله دریچه هایی، نیروی تراست موتور برعکس می شود، بدین صورت که خلبان در هنگام فرود نیروی برگردان را فعال ساخته و از آن به عنوان ترمز استفاده می کند، یعنی نیروی موتور در جهت عکس اعمال می شود.



[b]انواع هواپیما[/b]

تقسیم بندی انواع وسائل پرنده :
در اولین قدم کلیه وسائل پرنده ساخته دست بشر را به دو دسته کلی تقسیم بندی می‌نمایند:

_هواپیماها (Aircraft): وسائل پرنده جوی (اتمسفر)
_فضاپیماها (Spacecraft): وسائل پرنده غیر جوی

برای تقسیم بندی هواپیما (Aircraft) ، جنبه‌های مختلف هواپیما را می‌توان در نظر گرفت. از نظر سرعت ، هواپیماها را می‌توان به چهار نوع زیر تقسیم بندی کرد:

1 _هواپیماهای مادون صوت ( Subsonic Aircraft (0 < M < 0.7
2_هواپیماهای صوتی (Transonic Aircraft (0.7 < M < 1.2
3_هواپیماهای مافوق صوت (Supersonic Aircraft (1 < M < 5
4_هواپیماهای ماورای صوت ( Hypersonic Aircraft (5 < M

تفاوت این هواپیماها در اختلاف سرعتشان با سرعت صوت است. M عدد ماخ هواپیماست که می‌تواند با آن سرعت پرواز کند. عدد ماخ یک هواپیما عبارت است از نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت در ارتفاعی که هواپیما در آن ارتفاع پرواز می‌کند. بسته به نوع هواپیما از نظر سرعت ، قوانین حاکم بر آن متفاوت خواهد بود.

انواع هواپیما از نظر نوع بال
از نظر نوع بال ، بطور کلی دو نوع هواپیما وجود دارد:
_هواپیماهای با بال ثابت (Fixed wing Aircraft)
_هواپیماهای با بال چرخنده (Rotary wing Aircraft)

نوع اول هواپیما و به نوع دوم هلیکوپتر یا چرخبال نام دارد. هواپیما‌ها عموما‌ دارای بال ثابت هستند و در طول پرواز بال نمی‌چرخد. ولی هلیکوپتر ، هواپیمائی است که بالش در حال پرواز به دور یک محور می‌چرخد.
انواع هواپیما از نظر دارا بودن سرنشین
از نظر دارا بودن سرنشین ، هواپیماها به دو گونه کلی تقسیم می‌گردند:
_ هواپیماهای با سرنشین (Manned Aircraft)
_ هواپیماهای بدون سرنشین (Unmanned Aircraft)

هواپیماهای بدون سرنشین شامل موشک هدایت شونده ( Missile ) ، موشک هدایت نشونده ( Rocket ) ، هواپیماهای کنترل از راه دور ( RPV یا Remote Piloted Vehicle ) و غیره می‌باشند.


انواع هواپیما از نظر چگالی
از نظر جرم حجمی هواپیماها به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند:
_ هواپیماهای سنگینتر از آزمایشهای مربوط به هوا (Heavier than Air Aircraft)
_ هواپیماهای سبک‌تر از آزمایش‌های مربوط به هوا (Lighter than Air Aircraft)
نوع دوم شامل بالن (Balloon) ، کشتی هوائی (Air ship) و مانند اینهاست.

انواع هواپیمای مانوری
از نظر قدرت مانوری ، هواپیماها به چهار نوع مختلف تقسیم می‌کردند:

1- هواپیماهای غیر مانوری (Normal (Non - Aerobatic) Aircraft)
2- هواپیماهای نیمه مانوری (Utility (Semi - Aerobatic) Aircraft)
3- هواپیماهای مانوری (Aerobatic Aircraft)
4- هواپیماهای بسیار مانوری (High Maneuverability Aircraft)

از جنبه‌های دیگر از قبیل وزن ، نوع برخاستن ، قدرت مخفی شدن از دید رادار (Stealth) ، موتور و ... نیز هواپیماها به انواع مختلف تقسیم بندی می‌شوند.

انواع هواپیمای نظامی (Military Aircraft)

1-هواپیمای بمب افکن
2-هواپیمای رهگیر
3- هواپیمای جنگنده
4- هواپیمای شکاری
5-هواپیمای حمل و نقل نظامی
6-هواپیمای شناسایی و جاسوسی
7-هواپیمای مخفی از دید رادار (استیلت)
8-هواپیمای سوخت رسان
9-هواپیمای پشتیبانی نزدیک
10-هواپیمای گشت
11-هواپیمای آموزشی نظامی
12-هواپیمای ضد زیر دریایی
13-هواپیمای هشدار سریع
14-هواپیمای فرماندهی هوایی
15-هواپیمای مخابراتی
16-هواپیمای سیبل (هدف)
17-هواپیمای ضد شورش
18-هواپیمای دیده بانی
19-هواپیمای مراقبت دریایی
20-هواپیمای آزمایشی
21-هواپیمای ضد کشتی
22-هواپیمای ضد تانک
23-هواپیمای دفاع هوایی

انواع هواپیما از نظر مکانیزم پرواز

1- هواپیمای با باند صفر یا هواپیماهای عمود پرواز
2-هواپیمای با باند کوتاه - کمتر از 150متر
3-هواپیمای با باند معمولی
4-هواپیمای معمولی یا خشکی نشین
5-هواپیمای آب نشین توانایی فرود روی آب را دارند.
6-هواپیمای دو زیست
7-هواپیمای ناو نشین


منابع:
http://black-army.mihanblog.com/post/436
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=7564&postdays=0&postorder=asc&start=1980
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=20657&postdays=0&postorder=asc&start=15
http://forum.parsiking.com/showthread.php?t=37793
http://www.centralclubs.com/topic-t3203.html[size=12][/size][size=18][/size][size=12][/size][size=12][/size][size=12][/size][size=12][/size][size=12][/size][size=12][/size]
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AA%D8%A7%DA%A9%D8%AA%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D9%84
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B4%D8%A7%D8%A8
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D9%86_%D9%84%D9%88%D9%84%D9%87
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%86_%28%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%AD%D9%87%29
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%AE%D9%86_%D9%81%D8%B4%D9%86%DA%AF%E2%80%8C%DA%A9%D8%B4
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D9%84%D9%88%D9%84%D9%87
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=17593#242328
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9+%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7&SSOReturnPage=Check&Rand=0

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18][color=blue]بخش دهم
[/color][/size]
[size=18]موتور[/size]
موتورها دستگاه‌هایی هستند که انرژی را برای بکار انداختن وسایل نقلیه، دستگاه‌های دیگر یا تولید الکتریسیته، به کار مکانیکی تبدیل می‌کنند.
انواع اصلی موتورها عبارتند از:موتور بخار، بنزینی، دیزل، الکتریکی، جت و موشک.در هر یک از این موتورها انرژی از سوختهایی چون زغال سنگ، بنزین و گازوئیل بدست می‌آید.همه موتورها، موتورهای درون سوز هستند.به این معنا که سوخت درون موتور می‌سوزد.موتور بخار، تنها موتور برون سوز است.

......
من در اينجا فقط به معرفي موتورهاي جت مي بردازم

[size=18]
موتور های جت کلا به هشت دسته تقسيم می شوند: [/size]


۱.توربين گاز

۲.توربو فن

۳.رم جت

۴.پالس جت

۵.پرشر جت

۶.توربو جت

۷.توربو پراپ

8. موتورهای سکرم جت یا Scram Jet

[color=red]توربين گاز:[/color]


در حقیقت تمامی موتورهای جتی که دارای توربین هستند توربین گاز ناميده می شوند ولی اصطلاح توربین گاز بیشتر به موتورهای جتی داده میشود که هدف استفاده از آنها تولید رانش نیست بلکه چرخاندن توربین و اکثرا برای تولید برق است و برخی اوقات در طراحی و نحوه قرار گرفتن توربین ها و نازل با انواع دیگر موتور جت تفاوت عمده ای دارند . در توربین های بخار برای چرخاندن توربینها ابتدا آب را توسط سوختهای فسیلی حرارت میدهند تا آب تبدیل به بخار شود و بخار سبب چرخش توربین میشود که این سیستم دارای ضعفهایی است از جمله حجیم بودن دستگاهها و تشکیلات نیروگاه ولی در توربین گاز مرحله تبدیل آب به بخار حذف شده است و گاز های داغ خروجی که در توربین بخار هدر میشوند در این حالت مستقیما سبب چرخش توربین میگردد .
[color=red]
توربو فن[/color]


موتورهای توربوفن در حقیقت چیزی میان موتورهای توربوجت و توربو پراپ هستند. بازده موتورهای توربوفن بسیار زیاد است، و به همین علت هم در بسیاری از هواپیماهای مسافربری و ترابری در سرعت های ساب سونیک Sub Sonic از آن ها استفاده می شود. در موتورهای توربوفن، ابتدا هوا کمپرس شده سپس وارد اتاقک احتراق می شود و بعد از انفجار از طریق شیپوره یا نازل خروجی خارج شده و در طی این فرآیند، نیروی تراست لازم را جهت رانش هواپیما به جلو تامین می نماید. البته در موتورهای توربوفن، مقادیر دیگری از هوا از طریق کنارگذر نیز عبور داده می شود که در نهایت به گازهای خروجی داغ پیوسته و نیروی تراست را افزایش می دهد. تفاوت موتورهای توربوفن با توربوپراپ در این است که موتورهای توربوپراپ، فن یا ملخ ایجاد کننده تراستشان در خارج از پوسته موتور قرار گرفته اما در موتورهای توربوفن، ملخ یا فن تولید کننده تراست کاملاً در درون پوسته موتور قرار گرفته است.

مزايا: بازده و برد بيشتر نسبت به توربوجت در سرعتهاي زير صوت و دماي پايين گازهاي خروجي (به علت مخلوط شدن گازهاي ناشي از احتراق با هواي سرد كنار گذر.)

معايب: اين موتورها بسيار پيچيده تر از توربوجت هستند.(داراي مجراهاي بيشتر و معمولاً داراي شفت هاي چندگانه). قطر بدنه ي موتورهاي توربوفن بسيار زياد است و در مجموع موتورهاي بزرگ و سنگيني هستند و نياز به پره هاي بزرگ و سنگين دارند، بيشتر در معرض ورود اشياي خارجي قرار دارد و در مقابل يخ زدگي آسيب پذير مي باشد. داراي سرعت محدود است(زير صوت) چون در برابر عبور از امواج ضربه اي ناشي از رسيدن به سرعت صوت، بسيار آسيب پذير است و نمي تواند از سرعت صوت عبور كند.

[color=red]رم جت[/color]

موتورهای رم جت، هیچ قطعه ی متحرکی ندارند و در نگاه اول، مانند یک لوله توخالی به نظر می رسند که بیشتر در سرعت های مافوق صوت به کار می روند. موتورهای رم جت نیز مانند پالس جت، دارای توربین، کمپرسور یا ... نمی باشند استفاده از آنها به عنوان موتور دوم معمول است که بیشتر در موشکها به کار می روند. در این گونه موتورها، برای روشن شدن موتور ابتدا باید سرعت هوا به مقدار لازم برسد در صورت رخداد چنین حالتی، موتور جت به طور خودکار خود را روشن می کند. در موتور رم جت، هوا با سرعت زیاد وارد موتور شده و به علت سرعت بیش از حد، در قسمت دیفیوژر به خوبی کمپرس و متراکم شده و دما و فشار آن بسیار بالا می رود. در این حالت مخلوط هوا و سوخت منفجر گشته و با خروج از موتور، نیروی تراست بسیار زیادی را آزاد می کنند. این موتورها قدرت بسیار زیادی را دارا می باشند اما برای شروع پرواز و برخاست مناسب نمی باشند.
[color=red]
پالس جت[/color]

اين نوع موتور جت همان طور كه از اسمش پيداست به جاي فشرده سازي و سوزاندن پيوسته هوا و سوخـــــــــــت به طـور متناوب اين كار را انجام ميدهد. در برخي از انواع آن براي اين كار از سوپاپ استفاده ميشود.
پالس جتها یکی از انواع قدیمی موتور جت میباشند که بعضی اوقات بدلیل مشترکاتی با رم جت یکی شمرده میشوند .پالس جت ها همانند رم جت نه دارای کمپرسور هستند و نه دارای توربین ولی از نظر کار کرد تفاوت عمده ای دارند .موتورهای پالس جت در گذشته کاربرد داشتند و در هواپیما های قدیمی به عنوان پیشران استفاده میشدند ولی هم اکنون استفاده چندانی ندارند چراکه امروزه موتور های توربو جت با بازدهی بالا جایی برای انواع دیگر باقی نگذاشتند ولی به دلیل سیستم کارکرد جالبی که این موتور دارد به تشریح دونوع از این موتور میپردازیم .در موتورهای پالس جت به خصوص نوع دریچه دار عمل احتراق با فرض ایده آل حجم ثابت است . دقت شود که پالس جت ها بر خلاف رم جت ها در سرعت صفر نیز قابلیت استارت و کار آیی هستند .( در مورد پالس جت ها این باور عمومی وجود دارد که حداکثر سرعت پرنده ای که با پیشران پالس جت حرکت میکند زیر 750 کیلومتر بر ساعت میباشد )

مزايا: طراحي بسيار ساده به طوريكه معمولا از آنها در هواپيماها مدل استفاده مي شود.

معايب: پر سر و صدا، كم بازده (به علت نسبت تراكم پايين) و در مقياسهاي بزرگ كارايي مناسبي ندارد و در نوع سوپاپ دار ، سوپاپها زود خراب مي شوند .
[color=red]
پرشر جت
[/color]


اين موتور جت امروزه كاربردي در صنايع هوايي و به عنوان پيشران جت ندارد . اين موتور را ميتوان طرحي ابتدايي از موتور رم جت دانست . در اين پیشران جت سوخت از قسمت بالايي به داخل لوله اي چند تكه كه از بالا به پايين قطور تر ميگردد پاشيده ميشود و از قسمت بالایی و دهانه لوله و همچنین از فواصلي كه مابين اين لوله چند تكه وجود دارد هواي تازه وارد لوله شده و با سوخت مخلوط ميگردد . سپس مخلوط سوخت و هوا وارد محفظه احتراق شده و محترق ميگردند . براي گرم كردن سوخت پيش از عمل احتراق ، لوله سوخت رسان را در محفظه احتراق و بدور جدار داخلي آن ميپيچانند و به اين ترتيب سوخت گرما را از توده گاز داغ محترق شده دريافت ميكند و گرم ميشود ، به اين ترتيب عمل احتراق نيز با كيفيت بهتري انجام ميگردد.
[color=red]
توربو جت[/color]


موتورهای توربو جت، بیشتر بر نیروی تولیدی از گازهای خروجی اتکا دارند و در هواپیماهایی بیشتر کاربرد دارند که با سرعت های مافوق صوت حرکت می کنند. در موتورهای توربوجت، ابتدا، هوا وارد کمپرسور شده و متراکم می گردد. اما چون این هوا با سرعت نسبتاً زیادی وارد موتور گردیده برای احتراق مناسب نمی باشد و بیشتر سوخت مصرف شده، بدون اشتعال هدر می رود. به همین دلیل هوا به قسمت دیفیوژر یا همان کاهنده سرعت فرستاده می شود تا از سرعت آن کاسته شود. در دیفیوژر، ابتدا از سرعت هوا کاسته و بر دما و فشار آن افزوده می شود. سپس این هوای آماده برای احتراق، به اتاقک احتراق فرستاده می شود. در اتاقک احتراق یا Combaustion Chamber، هوا ابتدا وارد لوله احتراق گشته، با سوخت مخلوط شده سپس منفجر می گردد. قسمتی از نیروی حاصله از این انفجار صرف گرداندن توربین شده و مابقی برای تولید نیروی رانش به کار می رود. گاهی در هواپیماهای توربوجت، بعد از شیپوره خروجی یا نازل، قسمتی به نام پس سوز یا After Burner قرار می دهند که بر نیروی تراست می افزاید.
در زیر به طرز کار موتور توربو جت میپردازیم :

1 . در مرحله اول هوا از طریق دهانه ورودی وارد ابتدای قسمت کمپرسور میشود .
2 . در مرحله بعدی هوا توسط کمپرسور فشرده شده و بطرف دیفیوژر فرستاده میشود .
3 . پس از کاسته شدن سرعت و افزایش فشار و دمای هوا در دیفیوژر هوا به محفظه احتراق و سپس لوله احتراق فرستاده میشود .
4 . پس از عملیات احتراق در موتور گاز های داغ تولیدی باعث چرخش توربین و در نتیجه محور متصل به توربین میگردد.از نکات قابل توجه در طراحی یک توربو جت طراحی بخش نازل و خروجی است چراکه هدف استفاده از توربوجت نیروی رانش پرنده میباشد . در بهترین حالت فشار ستون هوای داغی که از موتور خارج میگردد با فشار جو اطراف پرنده برابر است .
مزايا : نسبت به توربوفن وتوربوپراپ و ... طراحي ساده تري دارد همچنين در سرعتهاي مافوق صوت بازده بالايي دارد (تقريباً از ماخ دو به بالا) .
معايب : طراحي پايه وكلي اين نوع موتور در سرعتهاي زير صوت بسيار ناكارآمد ، كم بازده ، پر مصرف و نسبتاً پر صدا مي باشد
[color=red]
توربو پراپ[/color]

موتورهای توربو پراپ، در حقیقت از نیروی ملخ برای تولید تراست استفاده می کنند و تنها وجه جت بودن آنها، تولید نیروی لازم برای این چرخش توسط موتور جت است. طرز کار موتورهای توربوپراپ عیناً مانند موتورهای جت توربینی دیگر است و تنها وجه تمایز آنها این است که نیروی تولید توسط توربین بیشتر صرف چرخاندن ملخ می شود تا کمپرسور، به همین دلیل برای تولید نیروی بیشتر، تغییراتی هم در توربین موتورهای توربوپراپ داده می شود.
[color=red]
موتورهای سکرم جت یا Scram Jet [/color]

نام این موتورها از دو واژه Super Sonic و Combustion گرفته شده که به معنای انفجار در سرعت مافوق صوت است. این گونه موتور ها در سرعت های هایپر سونیک Hyper Sonic به کار می روند و طرز کار آنها بسیار مشابه موتورهای رم جت با تغییراتی می باشد. این نکته قابل توجه است که مشتعل ساختن مولکول های هوا در حالی که هوا با سرعت بالای 4 ماخ وارد موتور می گردد، مانند روشن کردن کبریت در گردباد تورنادو است! و از همین جا می توان درک کرد که چه تکنولوژی عظیمی در این لوله توخالی به کار گماشته شده است. شایان ذکر است که اولین هواپیمای
دارای موتور سکرم جت، هواپیمای X-43 است که سرعت آن بالای 7 ماخ می باشد.

..........................

به علتي تو اين سايت هر از جند كاهي مفاعيم اقتصادي هم به كار مي ره من هم.....

[size=18]تولید ناخالص داخلی چیست؟[/size]

تولید ناخالص داخلی یا GDP یکی از مقیاس‌های اندازه اقتصاد است که ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در کشور در یک بازه زمانی معین را با توجه به واحد پول جاری اندازه‌گیری می‌کند.
در این تعریف منظور از کالاها و خدمات نهایی، کالا و خدماتی است که در انتهای زنجیر تولید قرار گرفته‌اند و خود آنها برای تولید و خدمات دیگر خریداری نمی‌شوند.
روش‌های مختلفی برای محاسبه تولید ناخالص ملی وجود دارد. محاسبه مجموع ارزش افزوده، محاسبه با نگرش مصرف و محاسبه با نگرش درآمد، سه روش متداول انجام این کار هستند.
محاسبه با نگرش مصرف به این شکل است: تولید ناخالص داخلی= مصرف خصوصی + سرمایه‌گذاری + مصارف دولتی + (صادرات - محدود)
تا سال ۱۹۸۰ در ایالات متحده از کلمه تولید ناخالص ملی استفاده می‌شد. هرچند تولید ناخالص ملی GNP و تولید ناخالص داخلی GDP تفاوت‌های جزئی دارند.
در محاسبه تولید ناخالص ملی درآمد افراد خارج از کشور که به کشور باز فرستاده می‌شود با تولید ناخالص ملی جمع می‌شود و درآمد افراد خارجی مقیم آن کشور که درآمد خود را به خارج می‌فرستند از آن کاسته می‌شود.

[size=18]پولشویی چیست؟[/size]

هر نوع عمل یا اقدام به عمل برای مخفی کردن یا تغییر ظاهر هویت عواید نامشروع به طوری که وانمود شود از منابع نامرئی سرچشمه گرفته است، پولشویی گویند

[size=18]خصوصی‌سازی چیست؟[/size]
مفهوم خصوصی سازی بر وجود دو حوزه خصوصی و عمومی دلالت دارد که معنای آن تحول و نقل و انتقال دارایی ها ،تصدی ها و مدیریت ها بین این دو عرصه است.
[size=18]
تولید ناخالص ملی چیست؟
[/size]
معنای این واژه عبارت است از مجموع ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک سال مشخص با استفاده از عوامل تولیدی که متعلق به شهروندان یک کشور می باشد.
منظور از کالاها و خدمات نهایی نیز آن دسته از کالاها یا خدماتی است که به مصرف کننده نهایی فروخته می شود یا به هر طریق دیگر به دست او می رسد.

منبع:
http://hamshahrionline.ir/news-102426.aspx
http://hamshahrionline.ir/news-16143.aspx
http://hamshahrionline.ir/news-37814.aspx
http://hamshahrionline.ir/news-15106.aspx
http://www.centralclubs.com/topic-t3203.html
http://forum.patoghu.com/thread9705.html[size=12][/size][size=12][/size]

اين تقريبا بخش اخر بود اكر ديگران تونستند ادامه اش بدهند
منم فقط وقتي بخش بعدي مي زنم كه اطلاعات مفيد و البته كوتاهي به مقدار مناسي بيدا كنم بايد قبول كرد كه خيلي نا منظم و اطلاعات اضافي و هرزه زيادي داشت كه نياز به نوشتن اش نبود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.