kingraptor

جنگنده دفاع نقطه ای میگ-29 فالکروم

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بزرگترین عیب این جنگنده بسیار مانور پذیر یک چیز هست و اونم اینکه چون هم در اختیار آمریکا بوده و هم اسرائیل کاملا باهاش آشنائی دارن و نقاط ضعف و قوتش رو می شناسن ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بزرگترین عیب این جنگنده بسیار مانور پذیر یک چیز هست و اونم اینکه چون هم در اختیار آمریکا بوده و هم اسرائیل کاملا باهاش آشنائی دارن و نقاط ضعف و قوتش رو می شناسن ...[/quote]
اونوقت در مقایسه با اف5،4،14 که خودشون ساختن چطور؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب عشق میهن عجب حرف باحالی زدی ایول icon_wink icon_wink :mrgreen:
راست میگه اگه قرار بر پی بردن به اسرار جنگنده باشه که در هر حال بدتر اف4 اف5 نیست که ساخته دست خودشونه :evil:

البته تا روزی که نمونه بومی اف 14 ساخنه بشه این اعراب ........طبیعتا زیاد از این خیالبافی ها میکنن :evil:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]بزرگترین عیب این جنگنده بسیار مانور پذیر یک چیز هست و اونم اینکه چون هم در اختیار آمریکا بوده و هم اسرائیل کاملا باهاش آشنائی دارن و نقاط ضعف و قوتش رو می شناسن ...[/quote]
اونوقت در مقایسه با اف5،4،14 که خودشون ساختن چطور؟[/quote]

ایران تا حالا درگیری وسیع نداشته با خود ایالات متحده که بدونیم با جنگنده های ساخت خودشون رو چطور مقابله می کنن ... البته برخوردهائی در جنگ اتفاق افتاده مثلا یکبار یک ناو آمریکائی بسمت یک فانتوم ایرانی ایرانی موشک شلیک کرد که فانتوم آسیب نمی بینه بعدش فرماندهان آمریکائی گفتن به هیچ وجه فانتوم قادر نبود در محاسبات ما از این رهگیری فرار کنه و احتمالا خلبانان ایرانی کارهائی با فانتوم می کنن که برای خود ما تعریف نشده هست ... این موارد هست ولی اینکه اسرائیل میگ قرض می گیره باهاش تمرین می کنن باید توسط ما جدی گرفته بشه ... اینم بدونین که میگ 29 داخل خود شوروی هم مورد بی مهری قرار گرفته که دلیل اصلیش همین هست که در اختیار رقبا هست یکی از دلائل اصلی شکست در برابر رافال هم در هند همین مسئله بود بااینکه شرکت میگ در میگ 33 واقعا میگ 29 رو متحول کرده بود از هر نظر ... بهر حال باید فرض کنیم خلبانان دشمن در برابر میگ 29 غافلگیر نمی شن ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یه سری مطلب جدید دیدم که حیف بود اضافه نکنم:


عکس زیر متعلق هست به یکی از میگ 29 های سابقا عراقی فرار کرده به ایران، که بعد از 20 سال زمینگیر بودن توسط بچه های نیروی هوایی اورهال شده و در خط پرواز قرار گرفته، بدنه ته رنگ خورده و منتظر رنگ اصلی هست!( حداقل 4 فروند میگ 29 از عراق به ایران پناهنده شدند):


thumb_2083643.jpg


میگ 29 ای که برنامه «فاز یک» ارتقای نیروی هوایی را دریافت کرده است( حالا فاز یک شامل چه آیتمهایی هست، نمی دونیم و اینکه فاز 2 و 3 شامل چه آیتمهایی هستند هم همینطور) :


thumb_2083642.jpg


میگ 29 ای که تصویر آن در زیر می آید، یکی از بهترین و آماده پروازترین میگ 29 های گردان 11 شکاری تاکتیکی نیروی هوایی است، این هواپیما مجهز به سیستم ناوبری جدید، 2 عدد MFD ( نمایشگر رنگی چند منظوره) ، سیستم TACAN جدید و . . . می باشد، لازم به ذکر است که آنتن سیستم تکن دو هواپیمای بالا نیز از همین نوع است که نشان می دهد احتمالا سیستم تکن تمام میگ 29 ها عوض شده و ارتقاء پیدا کرده:


thumb_1827946.jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ممد جان استاندارد اس ام تی یه سری ویژگی های ظاهری ( علاوه بر ویژگی های داخلی که داره) داره که در هیچ کدوم از میگ 29 های وطنی شاهد اون نیستیم . . . [/quote]

منظورتون همون مخزن سوخت جديدي هست كه ژشت كابين برجستگي به وجود آورده ديگه ؟
بله ميدونم ولي منظور ايشون هم همون از لحاظ الكترونيكي و راداري و اين جور چيزا بود . به نظرتون ميتونه همون برنامه هاي ارتقاي فاز يك و دو و سه باشه ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ممکنه، شاید، احتمالا اون خبرهای خرید از برخی کشورهای منفک شده از شوروی سابق صحت داشته باشند.[/quote]
3-6133/3-6114/3-6104/3-6132تو سه تا عكس معلومه؛الان چندتا عكس ديگه ديدم18و26هم موجوده- قاعدتا بايد 33 تا يا بيشتر باشه
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ممد جان استاندارد اس ام تی یه سری ویژگی های ظاهری ( علاوه بر ویژگی های داخلی که داره) داره که در هیچ کدوم از میگ 29 های وطنی شاهد اون نیستیم . . .



منظورتون همون مخزن سوخت جديدي هست كه ژشت كابين برجستگي به وجود آورده ديگه ؟
بله ميدونم ولي منظور ايشون هم همون از لحاظ الكترونيكي و راداري و اين جور چيزا بود . به نظرتون ميتونه همون برنامه هاي ارتقاي فاز يك و دو و سه باشه ؟




thumb_mig-29smt_%5B917%5D_1998.jpg

thumb_mig-29smt_%5B918%5D_2003.jpg

thumb_mig-29smt_%5B919%5D_2007.jpg

thumb_82453_1133901759.jpg

thumb_normal_mig-29smt_0001%7E0.jpg

میگ 29 اس ام تی بدون مخزن سوخت تطبیقی و البته دارای میله سوختگیری!
thumb_0459040.jpg

thumb_%25C6%25F7%25B8%25CB%25BA%25AF%25C

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنونم از یادآوری آقا رضا، بله اس ام تی بدون مخازن تطبیقی هم داریم وممکنه میگ 29 های ایران به این سطح از استاندارد ارتقاء پیدا کرده باشند . . . البته فعلا بدون میله سوختگیری.

[quote]ولي منظور ايشون هم همون از لحاظ الكترونيكي و راداري و اين جور چيزا بود . به نظرتون ميتونه همون برنامه هاي ارتقاي فاز يك و دو و سه باشه ؟[/quote]

امکان داره، شاید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ببخشید امکان ویرایش نیست!

چند تا نقل قول از مشرق نیوز براتون می ذارم:

بهسازی های مختلفی نیز در چند سال اخیر روی میگ-29ها اجرا شده است که شامل به کارگیری تکن(سامانه ناوبری تاکتیکی) جدید که وظیفه آن ارائه موقعیت هواپیما نسبت به ایستگاه زمینی است، به کارگیری سامانه های اویونیک جدید و نمایشگرهای پیشرفته دیجیتال چند منظوره(MFD) رنگی است. این نمایشگرها برای نمایش اطلاعات سامانه های در حال فعالیت در هواپیما نظیر موتور، نقشه جغرافیایی که محل هواپیما در آن به صورت متحرک نشان داده می شود و سامانه های سلاح و رادار به کار می روند



این قابلیت با کمک سامانه تکن بدست می آید و در حقیقت سامانه تکن نوعی جی پی اس زمینی محسوب می شود.

در آخرین رزمایش هوایی نهاجا در تبریز خبری پیرامون موشک هوا به سطح هدایت شونده لیزری توسط میگ-29 اعلام شد. به احتمال زیاد این موشک یا از همان انواع روسی که سال گذشته به کارگیری گسترده آن در سوخو-24 نیز رسانه ای شد یعنی موشک کی-اچ-29 و یا از انواع ایرانی از خانواده موشک های ستار است.



با توجه به ساخت سامانه های ارتباطی جدید در کشور که ادوات مختلف هوایی و زمینی و دریایی را به صورت شبکه ای به هم متصل می کند قاعدتآً‌ باید در بهسازی میگ-29 نیز چنین تجهیزاتی مورد استفاده قرار گرفته باشد از جمله سامانه های ارتباطی امن UHF/VHF جدید با قابلیت های جنگ الکترونیک و جهش فرکانسی که منجر به پایداری ارتباطات با سایر واحدها در جنگ می شود.



گمانه زنی هایی نیز از بهسازی رادار و استفاده از موشک آر-77 در منابع خارجی به چشم می خورد که مورد تأیید واقع نشده اما به کارگیری یک نوع موشک هوا به هوای راداری با قابلیت درگیر شدن با موشک های هوا به هوای دشمن در میگ-29 های ایران غیر از مورد فوق نیز به گوش رسیده است.



میشه گفت به نوعی تایید تلویحی حضور آر 77 در ایران هست اما در مورد موشک دوم، من مطمئن نیستم، از طرفی کا اس 172 خیلی سنگین هست و فقط یه دونه از اون رو میگ 29 می تونه حمل کنه و تازه برای پلتفرم میگ 29 هم توسعه داده نشده( البته این چیزا در ایران مساله مهمی نیست!) آر 33 هم همینطور، البته میگ 29 می تونه تا 2 تا از اون حمل کنه ولی نمی تونه از تمام قابلیت برد این موشک استفاده کنه،

حالا به نظر شما این موشک چی می تونه باشه؟!

از آن جمله می توان به کلاه پرواز پیشرفته این جنگنده به همراه موشک کوتاه برد آر-73 اشاره کرد.



با سامانه های ارتباط امن بومی به شبکه رادارهای دوربرد فعال(اکتیو) و میانبرد غیرفعال(پسیو) و شنود الکترونیکی مرتبط بوده و در فضای نامتقارن نبرد احتمالی آینده می توانند ضربات مرگباری بر هواگردهای متخاصم وارد کرده و مجدداً با فرود سریع خود را از آتش دشمن مصون نگه دارند. این در حالی است که میگ های ایرانی توسط متخصصان داخلی سرپا می مانند و قطع حمایت سازنده نیز در استقامت آنها خللی ایجاد نمی کند.




http://www.mashreghnews.ir/fa/news/123420/میگ29-شاه-مهره-دفاع-هوایی-ایران-عکس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ممنونم از یادآوری آقا رضا، بله اس ام تی بدون مخازن تطبیقی هم داریم وممکنه میگ 29 های ایران به این سطح از استاندارد ارتقاء پیدا کرده باشند . . . البته فعلا بدون میله سوختگیری.





امکان داره، شاید.
ولي منظور ايشون هم همون از لحاظ الكترونيكي و راداري و اين جور چيزا بود . به نظرتون ميتونه همون برنامه هاي ارتقاي فاز يك و دو و سه باشه ؟



آخه يه عكس ديدم كه رو يه ميگ 29 اس ام تي تو نمايشگاه هوايي پرچم ايران هم خورده بود . تاپيكش هم همين جا موجوده .
به نظرتون كلا كاربراي ميگ 29 رو گفته يا مدل اس ام تي رو ؟!؟!؟! آخه تعداد كمي پرچم بود در حالي كه تعداد كار براي مدل هاي ديگه بيشتره .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]به نظرتون كلا كاربراي ميگ 29 رو گفته يا مدل اس ام تي رو ؟!؟!؟! آخه تعداد كمي پرچم بود در حالي كه تعداد كار براي مدل هاي ديگه بيشتره .[/quote]

کل کاربرای میگ 29 رو گفته، که حدود 39 تا هستند و عکس روی بدنه هواپیما هم همین تعداد پرچم هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نام خدا



باسلام

مقدمه
در پایان دهه 60 نیروی هوایی بسیاری از کشورهای جهان که دارای صنعت هوایی توسعه یافته ای بودند ، جت های جنگنده نسل دوم نظیر میکویان گورویچ میگ 21 ، مک دانل داگلاس اف 4 فانتوم(شبح) ، نورثروپ اف 5 تایگر و داسو میراژ3 را در اختیار داشتند. این جنگنده ها بر اساس الزاماتی همچون ارائه کارایی بالا (پرواز با سرعت دو ماخ و سقف پرواز 19000 الی 20000 متر) ، به کارگیری موشک های هدایت شونده هوا به هوا و برخورداری از رادار کنترل آتش برای انجام عملیات در شب و روز و در تمامی شرایط آب و هوایی طراحی شده بودند . در همان زمان جنگنده های نسل سوم نظیر میگ 23 در اتحاد جماهیر شوروی ، داسو میراژ اف 1 در فرانسه و ساب 37 ویگن در سوئد در حال ظهور بودند. در طراحی و ساخت این جنگنده ها سرعت و سقف پروازی نسبت به نسل گذشته تغییری حاصل نکرد و الزامات اصلی شامل افزایش برد ، بهبود مانورپذیری ، قابلیت فرود و برخاست از باند های نیمه آماده و قابلیت انجام عملیات های مختلف (چند منظوره) بود. در آواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی جنگنده های نسل سوم به خدمت گرفته شدند ، این موضوع با ارتقا و بهینه سازی جنگنده های نسل دوم همچون میگ 21 و اف 4 فانتوم نیز همراه بود . با این حال سازندگان هواپیما در دو طرف پرده آهنین بر روی ساخت نسل چهارم جنگنده ها نیز کار میکردند ، نسلی که ستون فقرات نیروی هوایی کشور های عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و اعضای پیمان ورشو در دهه های بعدی بود. ایالات متحده آمریکا در ماه مارس سال 1966 با برنامه جنگنده آزمایشی (FX) اولین قدم در راه ساخت جنگنده های نسل چهارم را برداشت. بوئینگ ، لاکهید و صنایع هوانوردی آمریکای شمالی (North American) برای اجرای این برنامه وارد رقابت شدند. طرح پایه ای برای ساخت جنگنده آزمایشی ، جنگنده ای تک سرنشین و دوموتوره تعریف شد که وزن ناخالصی معادل 27 تن و سرعتی برابر 3 ماخ داشت . اما تجربیات حاصل از جنگ ویتنام ، آمریکا را بر آن داشت تا در مفهوم جنگنده پیشرفته تغییراتی ایجاد کند. رادار قدرتمند و موشک های هوا به هوا باعث برتری اف 4 در مقابل میگ 21 در نبرد هوایی دوربرد و میانبرد بود اما در نبرد نزدیک هوایی میگ 21 به دلیل وزن کمتر و مانورپذیری به مراتب بیشتر ، اف 4 را شکست میداد. از این رو طرح ساخت جنگنده آزمایشی بر پایه یک جنگنده سبک وزن با الزامات عملیاتی عمومی (GOR) قرار گرفت. این الزامات تجهیزات توپ های نصب شده در داخل بدنه و تعدادی موشک هوا به هوای کوتاه برد را نیز شامل میشد. این طرح بعد ها با تجدید نظر نیروی هوایی آمریکا تغییر یافت . به جای یک جنگنده سبک ، جنگنده ای سنگین مد نظر قرار گرفت و رادار کنترل آتش با موشک های هوا به هوای میان برد نیز به آن اضافه شد. در طرح جدید وزن جنگنده به 20 تن رسید همچنین سرعت جنگنده به 2.5 ماخ کاهش پیدا کرد. در سال 1969 صنایع هواپیما سازی آمریکا طراحی و ساخت جنگنده بر پایه طرح تغییر یافته مورد نظر نیروی هوایی را آغاز کردند. سرانجام شرکت لاکهید با طرح اف -15 ایگل (عقاب) برنده رقابت طراحی جنگنده آزمایشی(FX) اعلام شد و اواخر سال 1969 قراردادی با این شرکت به امضا رسید. نمونه اولیه تحت نام YF-15A در بیست و هفتم جولایی سال 1972 اولین پرواز خود را انجام داد و در نوامبر سال 1974 نمونه نهایی برای تولید تحویل شد. هرچند طرح جنگنده سبک وزن تاکتیکی اجرایی نشد و به جای آن جنگنده سنگین وزن اف 15 به ساخت رسید اما این طرح به طور کلی کنار گذاشته نشد تا اینکه در اوایل سال 1970 ، فرماندهی نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا تصمیم بر ساخت جنگنده ای سبکتر و ارزانتر از جنگنده سنگین وزن اف 15 گرفت. جنگنده ای که 9 الی 10 تن وزن ، آویونیک نسبتا ساده ، تسلیحات محدود و مانور پذیری بالایی داشته باشد .تصمیم بر اجرای برنامه طراحی وساخت جنگنده سبک وزن (LWF) در ژانویه سال 1972 اعلام گردید که در این برنامه جنگنده میگ 21 به عنوان نقطه هدف برای طراحان در نظر گرفته شد. در فوریه سال 1972 جنرال داینامیکز، نورثروپ و مک دانل داگلاس ، بوئینگ ، صنایع هوافضای LTV و لاکهید طرح های پیشنهادی خود را برای جنگنده سبک وزن ارائه کردند که مدل 401 جنرال داینامیکز و طرح پی 600 نورثروپ برای ساخت نمونه در مقیاس اصلی پذیرفته شدند. در ماه اوریل دو نمونه آزمایشی YF-16 و YF-17 توسط دو شرکت مذکور به ساخت رسید. هر دو جنگنده آزمایشی در سال 1974 اولین پرواز خود را انجام دادند اما در پایان آزمایشات پروازی این YF-16 بود که در رقابت به پیروزی رسید. پس از انتخاب طرح اصلی ، نیروی هوایی آمریکا اضافه کردن قابلیت ضربتی به جنگنده تحت برنامه جنگنده رزم هوایی (ACF) را خواستار شد که در نهایت با برآوردن خواسته های نیروی هوایی ، طرح نهایی با نام اف 16A یا شاهین رزمنده اولین پرواز خود را در هشتم دسامبر سال 1976 انجام داد و در آگوست سال 1978 به تولید رسید. هرچند طرح YF-17 در ابتدا رد شد اما با تلاش نورثروپ این جنگنده ، به عنوان یک جنگنده چند منظوره ناونشین برای نیروی دریایی ایلات متحده آمریکا پذیرفته شد. پس از اعمال برخی تغییرات در طرح ، نمونه در مقیاس اصلی در ژانویه سال 1976 ساخته شد و اف 18 هورنت نام گرفت. نمونه ساخته شده در 18 نوامبر سال 1978 اولین پرواز خود را انجام داد و در نهایت مراحل تولید جنگنده اف 18 از 1979 آغاز شد.

23399086571089867967.jpg
اولین نمونه آزمایشی جنگنده سبک وزن YF-16 A با شماره سریال 1567-72 و رنگ آمیزی خاص شرکت جنرال دینامیکز. این جنگنده دارای ورودی هوای غیر معمول است که در زیر کابین قرار گرفته همچنین از بدنه ای با ساختار ادغام شده (Blended) بهره میبرد که درآن لبه حمله بال در محل اتصال بال به بدنه امتداد داده شده است (LERX)

32143043654311817042.jpg
مک دانل داگلاس F-15A با شماره سریال 0287-71 در حال انجام آزمایشات پروازی

64763160269540540237.jpg
نورثروپ YF-17A هر چند در رقابت با YF-16A ناکام ماند اما به طرح پایه ای برای ساخت جنگنده اف 18 هورنت تبدیل شد. جنگنده ای که از نظر ویژگی ها در میان اف 16 و اف 15 قرار میگیرد.

علاوه بر ایالات متحده آمریکا ، اتحاد جماهیر شوروی نیز طرح هایی را در زمینه ساخت جنگنده نسل چهارم دنبال میکرد که یکی از این طرح ها به ساخت جنگنده میگ 29 منجر شد.

میگ 29

66992102865017552476.jpg

قسمت اول : شکل گیری

در اواخر سال 1960 اتحاد جماهیر شوروی همزمان با مطالعات اولیه برنامه جنگنده پیشرفته تاکتیکی (PFI) و برنامه تولید انبوه جنگنده پیشرفته سبک وزن (PLMI) ، کار بر روی طراحی مفهومی جنگنده نسل چهارم خود را نیز آغاز کرده بود. در این راه تجربیات حاصل از نبرد هوایی کشور هایی که از تجهیزات روسی بهره میبردند ، مهندسین روسی را در درک بهتر قابلیت ها و الزامات عملیاتی جنگنده یاری داد. از جمله نکات مورد نظر در طراحی جنگنده نسل چهارم شوروی ، تطبیق تکنولوژی مورد نیاز طراحی و ساخت با ظرفیت های صنعتی اتحاد جماهیر شوروی بود تا در صورت ساخت نمونه ای پیشرفته امکان تولید انبوه آن فراهم باشد. جنگنده نسل جدید می بایست از موشک های هوا به هوای جدید در برد های مختلف و سیستم پیچیده کنترل تسلیحات برخوردار می بود.به منظور طراحی و توسعه چنین جنگنده ای ، سه طراح برتر هواپیما و دفاتر طراحی آن ها دست به کار شدند که دفاتر طراحی تجربی 155 به سرپرستی آرتیوم ایوانویچ میکویان ، 51 به سرپرستی پاول اوسیپویچ سوخو و 115 به سرپرستی الکساندر سرگیویچ یاکولف را شامل میشد. در سال 1971 موسسه مرکزی تحقیقات شماره 30 (TSNII-30) که زیر مجموعه وزارت دفاع اتحاد جماهیر شوروی بود ، قابلیت های رزمی مورد نیاز برای طراحی و ساخت نمونه اولیه جنگنده نسل چهارم در طی برنامه جنگنده پیشرفته تاکتیکی (PFI) را تعیین کرد. این قابلیت ها انجام عملیات در شب و روز و در هر شرایط آب و هوایی ، نابودی جنگنده دشمن در نبرد هوایی نزدیک با موشک های هوا به هوای کوتاه برد وتوپ نصب شده در داخل بدنه ، رهگیری هوایی دوربرد با استفاده از رادار داخلی و یا هدایت توسط ایستگاه های رهگیری زمینی (GCI) و نابودی جنگنده دشمن با استفاده از موشک های هوا به هوای برد متوسط ، ایجاد پوشش هوایی برای نیروهای خودی و امکان دفاع نقطه ای از مراکز حساس ، نابود کردن هواپیماهای شناسایی دشمن ، اسکورت بمب افکن های سنگین ، نگاه به پایین و شلیک به پایین (Look Down-Shoot Down) برای مقابله با اهداف پروازی که در ارتفاعی پایینتر از جنگنده پرواز میکنند ، انجام عملیات در محیط های آلوده به اخلال فعال و غیر فعال الکترونیکی ، انجام شناسایی تاکتیکی و نابودی اهداف کوچک زمینی با استفاده از بمب ، راکت و توپ را شامل بود. در طراحی جنگنده نسل چهارم شوروی ، جنگنده های اف 15 ، نورثروپ P530 وYF-17 به عنوان رقیب در نبرد هوایی و جنگنده های اف 4 ای ، اف 111، تورنادو و جگوار به عنوان اهداف پروازی برای نقش رهگیری یا قاتل شکارچی(Hunter-Killer) در نظر گرفته شدند. عمده ترین تفاوت های جنگنده پیشرفته تاکتیکی (PFI) نسل چهارم با جنگنده های پیشین نسل سوم در افزایش قابل توجه مانور پذیری ، آویونیک پیشرفته و تسلیحات دقیق تر و موثرتر و به طور کلی افزایش قابل توجه قابلیت های رزمی بود. به منظور دستیابی به چابکی و مانورپذیری بالا در جنگنده ، می بایست از طراحی آیرودینامیک جدید با بهبود نسبت برا به پسا (Lift/Drag Ratio) و پیشرانه ای سبک تر ، قویتر ، با بهره وری بالاتر و نسبت قدرت به وزن قابل قبول استفاده میشد. برای بهبود اویونیک نیز باید سیستم یکپارچه کنترل تسلیحات دارای کامپیوتر دیجیتال و سیستم جستجو و ردیابی مادون قرمز (IRST) به عنوان مکمل رادار در نظر گرفته میشد. علاوه بر این موشک های کوتاه برد و میانبرد جدید با دقت بیشترو اطمینان پذیری بالاتر و توپ دارای نرخ آتش بالاتر و برد بیشتری نیز باید به ساخت میرسید. دفتر طراحی میکویان کار بر روی طراحی و ساخت جنگنده نسل چهارم را در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد آغار کرد. در ابتدایی ترین مراحل طراحی ، برای جنگند نام میگ 29 تعیین شد. در ابتدا مسئولیت کل پروژه میگ 29 به گلب لوزینو/ لوزینسکی واگذار شد. کسی که پیشتر از این مسئول پروژه رهگیر سنگین میگ 25 ام پی(بعد ها میگ 31 فاکس هوند) بود. نقشه مادر(اصلی) جنگنده توسط بخش طراحی اولیه (PD) به سرپرستی دکتر الکساندر چوماشنکو متخصص برجسته آیرودینامیک تهیه شد. علاوه بر دفتر طراحی میکویان دو بخش پژوهشی مهم نیز فعالانه در طراحی و ساخت میگ 29 مشارکت کردند که موسسه مرکزی آیرودینامیک و هیدرودینامیک ژوکوفسکی TSAGI (به احترام نیکلای ژوکوفسکی نام گذاری شده است) در بخش مشاوره برای طراحی و موسسه پژوهش دولتی سیستم های هواپیما (GOSNIIAS) در بخش طراحی و ساخت اویونیک را شامل میشد. هر دو این موسسات در شهر ژوکوفسکی در جنوب مسکو واقع شده اند. انتخاب پیکره بندی و طرح آیرودینامیکی مناسب برای جنگنده کلیدی ترین قسمت مسئولیت بخش طراحی اولیه بود. مهندسین این بخش دو پیکره بندی برای جنگنده انتخاب کردند که اولی بر پایه طرح های معمول و دومی بر پایه طرح بال و بدنه ادغام شده (BWB) یا طرح اینتگرال بود. که در آن نقاط اتصال بال ها به بدنه مشخص نبوده و لبه حمله بال تا محل اتصال بال و بدنه (ریشه بال) امتداد می یافت.

68897089798313504970.jpg
ارتشبد پاول استپانویچ کوتاخوف فرمانده کل نیروی هوایی اتحاد جماهیر شوروی و از جمله مقامات رده بالای تصمیم گیرنده در برنامه طراحی و ساخت میگ 29

63809155393466580007.jpg
سپهبد پیوتر دمنتیف وزیر صنعت هواپیماسازی شوروی در دهه هفتاد و از جمله تصمیم گیرندگان در مورد برنامه میگ 29

درمراحل ابتدایی طراحی جنگنده میگ 29 ، طراحان روسی جنگنده ای با یک پیشرانه توربوجت با ورودی هوای داخل بدنه را در نظر داشتند. این طرح با توجه به اشغال فضای داخلی بدنه توسط ورودی هوا وتجربیات حاصل از جنگنده های تک موتوره همچون میگ 21 ، میگ 23 و میراژ 3 به کلی رد شد در عوض طرحی ارائه شد که در آن جنگنده دارای دو پیشرانه بوده و از دو ورودی هوا در خارج از بدنه بهره میبرد. با وجود دو موتور علاوه بر افزایش بقا و اطمینان پذیری ، قابلیت حمل تسلیحات جنگنده نیز افزایش می یافت. در مجموع سه پیکره بندی برای جنگنده ارائه شد .در پیکره بندی اولیه این جنگنده دارای دو بال ذوزنقه ای شکل نصب شده بر شانه بدنه (shoulder wing) با پیش بال (slat) و لبه حمله امتداد یافته تا ریشه بال (LERX) ، دو بالچه عقب نصب شده در پایین بدنه و یک سکان عمودی نصب شده در روی بدنه بود. ورودی های دو بعدی هوای پیشرانه ها به رمپ عمودی کنترل جریان ورودی هوا مجهز بود که از این جهت میگ 29 به میگ 25 فاکس بت و اف 15 شباهت داشت. برای نصب تسلیحات بر روی جنگنده شش نقطه تقویت شده برای نصب تسلیحات در نظر گرفته شده بود که از این تعداد ، چهار نقطه برای حمل موشک های هوا به هوای میانبرد و دو نقطه برای حمل موشک های هوا به هوای کوتاه برد به منظور نبرد نزدیک هوایی (Dog Fight) بود . پیکره بندی دوم براساس طرحی بین جنگنده میگ 29 و رهگیر میگ 31 بود . جنگنده ای که از ترکیب ویژگی های میگ 29 و میگ 31 برخوردار باشد . این جنگنده به چهار موشک هوا به هوای میانبرد K-25 مجهز میشد. موشک K-25 بر پایه موشک AIM-7E اسپارو ساخت ایالات متحده آمریکا بود که در جنگ ویتنام به دست نیروهای ویتنامی افتاد و پس از آن توسط کشتی به اتحاد جماهیر شوروی حمل شد تا مورد بررسی و مهندسی معکوس قرار بگیرد. برنامه ساخت این موشک در نهایت متوقف شد. پیکره بندی سوم نیز براساس طرح ادغام بدنه و بال ها (BWB) بود با این تفاوت که نسبت به دو پیکره بندی پیشین ، نتیجه طرح جنگنده ای سبک وزن با وزن ناخالص 13.5 تن (29760 پوند) بود. جنگنده ای که نه تنها از طرح های پیشین سبکتر بود بلکه از طرح T10 ارائه شده توسط سوخو (بعدها سوخو 27 فلانکر) با حداکثر وزن برخاست 21 تن (46300 پوند) و جنگنده تک موتوره میگ 23 ام با وزن 15.7 تن (34610 پوند) در حالت مسلح نیز سبکتر بود. طرح ادغام بال ها و بدنه و لبه حمله امتداد یافته تا ریشه بال (LERX) یکی از مشکلات موجود در طراحی یعنی یافتن جایگاه مناسب در بدنه برای نصب توپ را نیز حل میکرد. مشکلی که در طرح های معمول با دشواری های زیادی در طراحی مواجه بود. توپ در داخل بدنه و در انتهای لبه حمله بال نصب میشد. علاوه بر وزن کمتر در پیکره بندی سوم جنگنده ابعاد کوچکتری از میگ 29 داشت و مساحت بال های آن تنها 25 متر مربع بود. لازم به ذکر است که طرح بال و بدنه ادغام شده (BWB) نیز مخالفان خود را داشت. برخی مهندسان روسی ادعا میکردند درطراحی معمول ، ساخت جنگنده آسانتر خواهد بود و سطح مقطع جنگنده نیز کمتر خواهد شد. با توجه به مخالفت ها، یاکوف سلتسکی مهندس بخش طراحی اولیه (PD) به منظور کاهش سطح مقطع جنگنده ، تغییراتی همچون کاهش ارتفاع مخزن سوخت داخلی را در طرح نهایی اعمال کرد . سه پیکره بندی معرفی شده در نهایت برای تصمیم گیری نهایی به مدیران برنامه ارائه شد.
در سال 1971 موسسات مختلفی در قالب وزارت صنعت هواپیما سازی و نیروی هوایی اتحاد جماهیر شوروی کار بر روی تعریف مجدد مفهوم جنگنده نسل جدید برای دهه هشتاد را آغاز کردند. تجزیه و تحلیل روند توسعه سخت افزار و تاکتیک ها نشان داد که جنگنده نسل جدید نیاز مند طیف وسیعی از قابلیت های عملیاتی است تا نیاز های روز را برطرف سازد. به صورت ایده آل نیروی هوایی می بایست از چند نوع مختلف از جنگنده ها با قابلیت های متفاوت و تسلیحات بهینه شده استفاده کند تا امکان انجام عملیات های متفاوت را داشته باشد. به عنوان مثال جنگنده در رهگیری و مقابله با هواگرد های دشمن در منطقه خودی از هدایت ایستگاه های رهگیری زمینی (GCI) برخوردار است اما در منطقه دشمن باید به صورت کاملا مستقل نسبت به رهگیری و کشف هواگرد های دشمن اقدام کند. یک رهگیر باید از سرعت و نرخ سعود مناسب در کنار تسلیحات هوا به هوای مناسب و قابلیت نگاه به پایین و شلیک به پایین برخوردار باشد. یک جنگنده در نقش اسکورت باید از برد مناسبی داشته باشد تا امکان پشتیبانی از بمب افکن ها در محدوده 250 الی 300 کیلومتری (155 الی 186 مایلی) درعمق خاک دشمن برای آن فراهم شود. همچنین می بایست از مانورپذیری بالا ، نسبت مناسب وزن به قدرت موتور ها و موشک های هوا به هوای کوتاه برد برای نبرد هوایی نزدیک برخوردار باشد تا بتواند ماموریت خود را با موفقیت به انجام برساند. ساخت جگنده ای که تمامی ویژگی های ذکر شده را به صورت یکپارچه در خود داشته باشد غیر ممکن می نمود و اتحاد جماهیر شوروی نیز از ظرفیت های لازم برای چنین کاری برخوردار نبود. اما چاره کار اجرای دو برنامه جنگنده پیشرفته تاکتیکی (PFI) و تولید انبوه جنگنده پیشرفته سبک وزن PLMI (بعد ها به برنامه جنگنده سبک وزن تاکتیکی (LFI ) تغییر نام یافت) به صورت مکمل یکدیگر بود . جنگنده پیشرفته تاکتیکی ، جنگنده ای سنگین وزن محسوب میشد که قابلیت انجام عملیات در 250 الی 300 کیلومتر خارج از مرزهای خودی را داشت علاوه بر این دارای پیچیدگی های زیادی در زمینه ساخت بود و در کنار آن به مخازن سوخت با ظرفیت بالا ، تسلیحات گسترده و مناسب (چهار موشک هوا به هوای برد متوسط و دو موشک هوا به هوای برد کوتاه به همراه توپ نصب شده در داخل بدنه)، سیستم های ارتباطی ، ناوبری و پشتیبانی الکترونیک (ESM) مجهز بود و میتوانست در نقش پدافندی در نیروهای پدافند هوایی (PVO) نیز به کار گرفته شود. در نقطه مقابل جنگنده سبک وزن تاکتیکی بیشتر توانایی انجام عملیات در منطقه خودی و در نهایت در 100 الی 150 کیلومتر خارج از مرزها را داشت و ساخت آن نسبتا آسان و کم هزینه بود و از تسلیحات محدودی (دو موشک هوا به هوای کوتاه برد به همراه یک قبضه توپ) بهره میبرد. این جنگنده برای پرواز و نگهداری به خلبانان و پرسنل زمینی با سطح مهارت متوسط نیاز داشت وعلاوه بر این امکان فرود و برخاست آن در بانده ای نیمه آماده فراهم بود. به طور کلی برنامه جنگنده پیشرفته تاکتیکی به میزان 30 الی 35 درصد و جنگنده پیشرفته سبک وزن به میزان 65 الی 70 درصد از نیاز شوروی برای پاسخگویی به جنگنده های اف 15 و اف 16 آمریکایی را تامین میکرد .

84519990114466885490.jpg
گلب لوزینو/ لوزینسکی معاون طراح در دفتر طراحی تجربی 155 و مسئول برنامه میگ 29


86368649017514684887.jpg
الکساندر چوماشنکو مسئول طراحی اولیه دفتر طراحی تجربی 155 ، کسی که پیکره بندی عمومی جنگنده ها را مشخص میکرد

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center]طراحی مفهومی بر پایه دو برنامه مکمل ، جنگنده پیشرفته تاکتیکی (PFI) و جنگنده سبک وزن تاکتیکی (LFI ) با مشارکت دفاتر طراحی ، مرکز تحقیقات و توسعه نیروی هوایی (R&D) و صنایع هواپیما سازی پیگیری شد. در این مرحله الزامات خاص عملیاتی (SOR) برای جنگنده نسل چهارم تعریف شد. نیاز های کلیدی در طرح جدید پیروزی در نبرد های هوایی نزدیک به کمک مانورپذیری بالا ، نسبت قدرت به وزن بالا و سیستم کنترل تسلیحات موثر بود. در این میان سرهنگ سوخانکین مدیر موسسه مرکزی تحقیقات شماره 30 و پاول فدوسوف مدیر موسسه پژوهش دولتی سیستم های هواپیما نقش کلیدی در تعریف و تصویب دو طرح مکمل جنگنده پیشرفته تاکتیکی و جنگنده سبک وزن تاکتیکی ایفا کردند . چرا که متقاعد کردن مارشال کوتاخوف فرمانده نیروی هوایی بسیار مشکل بود. اوضاع زمانی بدتر شد که دیمیتری اوستینوف به وزارت دفاع اتحاد جماهیر شوروی منصوب شد.در ماه مه 1971 وزارت صنعت هواپیما سازی شوروی (MAP) برای اولین بار شورای علمی فنی برای بحث در مورد برنامه جنگنده پیشرفته تاکتیکی تشکیل داد. در جلسات اولیه صرفا مهندسین و طراحان حضور داشتند و نماینده ای از نیروی هوایی دعوت نشد. در جلسه برگزار شده طراحان به بحث و تبادل نظر درمورد گزینه های درپیش رو پرداختند علاوه بر این گزارشی از چشم انداز پژوهش در صنایع هوانوردی و مشکلات آن توسط معاونت موسسه مرکزی آیرودینامیک و هیدرودینامیک ژوکوفسکی (G.S.BUSCHGENS) و معاونت موسسه پژوهش دولتی سیستم های هواپیما (A.M.BATKOV) ارائه شد .

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/71062949739465049932.jpg[/img]
ارتشبد دیمیتری اوستینوف وزیر دفاع وقت شوروی

موسسه پژوهش دولتی سیستم های هواپیما (GOSNIIAS) که تحقیقات گسترده ای در زمینه توسعه قابلیت های رزمی در جنگنده های غربی انجام داده بود طرح تشکیل یک نیروی هوایی متشکل از جنگنده سبک وزن و جنگنده پیشرفته تاکتیکی سنگین وزن نسل چهارم را ارائه داد. به متعاقب ارائه این طرح ، نمایندگان تمامی دفاتر طراحی در شوروی برای مشارکت در این طرح اعلام آمادگی کردند. در این میان دفتر طراحی میکویان اولین دفتر طراحی بود که برای ایجاد و ارائه طرح خود اقدام کرد. گلب لوزینو/ لوزینسکی معاون طراح و کسی که مسئول برنامه جنگنده پیشرتفه تاکتیکی در دفتر طراحی میکویان بود ، طرح میگ 29 را به عنوان طرح ابتدایی و موقت تعیین کرد. علاوه بر این طرح میگ 23 نیز به عنوان مرجع دیگری برای طراحی در نظر گرفته شد.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/80842088208401202856.jpg[/img]
راستیسلاو بلیاکوف کسی که پس از مرگ آرتیوم میکویان به عنوان سر طراح دفتر طراحی تجربی میکویان انتخاب شد

بخش طراحی اولیه (PD) دفتر طراحی میکویان در مدت دو سال ، چندین طرح با قابلیت ها و ویژگی های مختلف برای برنامه جنگنده پیشرفته تاکتیکی تهیه کرده و در کنار آن طرح میگ 29 را نیز توسعه داده بود. روند توسعه و تکامل طرح میگ 29 بعد ها تا آنجایی پیشرفت که طرح نهایی وجه اشتراک ناچیزی با طرح اولیه داشت. میگ 29 به عنوان یک رهگیر با سقف پروازی 23000 متر(75460 فوت) به منظور پرواز با سرعت 3000 کیلومتر بر ساعت (1860 مایل) در ارتفاع بالا و 1500 کیلومتر بر ساعت (931 مایل) در سطح دریا طراحی شده بود و بردی معادل با 2500 کیلومتر در حالت عبور داشت. وزن برخاست این جنگنده با 7000 کیلوگرم سوخت ، در حدود 25400 کیلوگرم (56000 پوند) پیش بینی میشد . پیشرانه ، تسلیحات و سایر سیستم های آن نیز به منظورعملیات رهگیری بهینه شده بود. اما در زمانی که نیروی هوایی نیاز و شرایط عملیاتی مورد نظر خود را اعلام کرد طرح میگ 29 نیز دچار تغییر شد. ابعاد جنگنده تغییر یافته و وزن برخاست آن به 19000 کیلوگرم (41890 پوند) کاهش پیدا کرد. در طرح جدید میگ 29 به جای طراحی بال و بدنه ادغام شده بیشتر به جنگنده ای با طراحی معمول و بال های دارای زاویه پسگرایی (Sweep back) و نسبت طول به عرض پایین (Low Aspect Ratio) و دو سکان عمودی همچون میگ 25 شباهت داشت . برای این جنگنده دو پیشرانه توربوجت دارای پس سوز با نیروی پیشرانش 24700 پوند (همچون پیشرانه لیولکا AL-21 F-3) و دو ورودی هوایی جانبی در نظر گرفته شده بود.[/center]


[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/71707024667433461435.jpg[/img]
طرحی هنری از میگ 29A و شباهت های طراحی آن با میگ 25 و جگوار. چهار موشک هوا به هوای کوتاه برد در زیر بال ها ، دو موشک هوا به هوای میانبرد در کنار ورودی های هوا و یک قبضه توپ در زیر بدنه دیده میشود.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/19624485201910564750.jpg[/img]
در این تصویر بال های نصب شده بر شانه بدنه (shoulder wing) ، لبه حمله امتداد یافته تا ریشه بال (LERX) ، سکان عمودی واحد و سایبان حبابی (Bubble Canopy) به وضوح مشخص است .

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/71547884630312699849.jpg[/img]
این تصویر ارابه فرود کوتاه جلویی و ارابه های فرود بلند عقبی جنگنده را نشان میدهد.

پس از دفتر طراحی تجربی میکویان این بار بخش طراحی دفتر طراحی تجربی سوخو به سرپرستی اولگ سموایلویچ (Oleg Samoylovich) بود که با ارائه طرح جنگنده تاکتیکی تی 10 (T-10) به عرصه طراحی و ساخت جنگنده نسل چهارم شوروی وارد شد. جنگند تاکتیکی تی 10 بر خلاف طرح های اولیه میگ 29 از طرح بال ها و بدنه ادغام شده به صورت کامل بهره میبرد. پس از تجزیه و تحلیل قابلیت های جنگنده اف 15 به عنوان رقیب اصلی برنامه جنگنده پیشرفته تاکتیکی شوروی ، سموایلویچ انتقاداتی را به شرایط خاص عملیاتی (SOR) مد نظر نیروی هوایی وارد کرد و علاوه بر این با طرح موسسه پژوهش دولتی سیستم های هواپیما (GOSNIIAS) برای ساخت دو جنگنده مکمل سبک وزن و سنگین وزن نیز مخالفت کرد. پس از آن دفتر طراحی تجربی سوخو رویکرد جدیدی را در زمینه طراحی جنگنده و تعریف نیاز ها و شرایط عملیاتی در پیش گرفت. دفتر طراحی سوخو بر این عقیده بود که جنگنده ساخت شوروی می بایست از توانایی بالایی در مقابله با جنگنده های اف 15 و اف 14 تامکت بدون نیاز به جنگنده مکمل برخوردار باشد. پس از دفتر طراحی تجربی سوخو اینبار نوبت به دفتر طراحی تجربی یاکولف رسید تا طرح خود را ارائه کند. الکساندر یاکولف به عنوان سر طراح دفتر طراحی یاکولف طرح یاک 45 I بود. این جنگنده در سال 1970 و در دو مدل هواپیمای ضربتی یاک 45 و جنگنده سبک وزن تاکتیکی یاک 45 I توسعه داده شده بود . پایه طراحی این جنگنده در اوایل دهه شصت برای ساخت رهگیر مافوق صوت یاک 33 نیز به کار رفته بود. در طرح یاک 45 ، جنگنده دارای بدنه ای با بخش های مدور (circular section ) ، بال هایی با لبه حمله امتداد یافته ، دو پیشرانه توربوجت تومانسکی R53F-300 نصب شده در محفظه های استوانه ای داخل بدنه ، دو ورودی هوای متقارن با ساختار مخروطی (conical) در مرکز بدنه و دو سکان عمودی بود . یاک 45 در مجموع به عنوان یک جنگنده نسبتا کوچک با حداقل وزن بدنه و کمترین تجهیزات اویونیکی شناخته میشد که از قابلیت دفاع از نیروهای خودی در برابر جنگنده های دشمن در شرایط آب و هوایی مناسب برخوردار بود. وزن برخاست این جنگنده به طور معمول 10000 کیلوگرم (22045 پوند) بود و در حدود 2900 کیلوگرم سوخت با خود حمل میکرد. نمونه ای که یاکولف در اولین جلسه شورای علمی و فنی ارائه کرد یاک 45I بود. این جنگنده بهبود یافته دارای اویونیک پیشرفته بود و توانایی انجام عملیات در شب و روز و در هر شرایط آب و هوایی را داشت. علاوه بر این وزن آن به 13500 کیلوگرم ( 29760 پوند) و قابلیت حمل سوخت آن به 4000 کیلوگرم افزایش پیدا کرده بود. دومین جلسه شورا یک ماه پس از برگزاری اولین جلسه در ماه مه سال 1971 با هدف تصمیم گیری در مورد برنامه جنگنده پیشرفته تاکتیکی (PFI) برگزار شد. در این جلسه مهلت ارائه طرح های اولیه تا انتهای تابستان سال 1971 تعیین گردید. پس از اتمام مهلت تعیین شده ، کارگروهی به ریاست سپهبد پیوتر دمنتیف در وزرات صنعت هواپیماسازی شوروی برای ارزیابی طرح های دفاتر طراحی و توانایی های آنها در توسعه طرح ها تشکیل شد و سه دفتر طراحی میکویان ، سوخو و یاکولف پروژه های خود را به این کارگروه تحویل دادند. در همین حین دفتر طراحی تجربی سوخو بر روی ارائه طرح جدیدی از میگ 29 کار میکرد. طرحی که به طرح جنگنده تی 10 سوخو بسیار شباهت داشت و از بدنه و بال ادغام شده بهره میبرد. در طرف مقابل دفتر طراحی یاکولف همچنان بر طرح یاک 45 خود و تفاوت های آن با دو طرح دیگر تاکید داشت. کارگروه تشکیل شده در وزارت صنعت هواپیماسازی ، هر سه طرح را در تامین الزامات خاص عملیاتی (SOR) واجد شرایط اعلام کرد و طرح ها را برای نقد و بررسی به نیروی هوایی تحویل داد. در سال 1972 نیروی هوایی اتحاد جماهیر شوروی (VVS) با تجدید نظر در الزامات خاص عملیاتی برای جنگنده نسل چهارم ، پیشنهادات جدیدی را ارائه داد. با توجه به تغییر شرایط و الزامات ، دفتر طراحی میکویان دو طرح از پروژه میگ 29 ، دفتر طراحی یاکولف دو جنگنده سبک وزن یاک 45 و سنگین وزن یاک 47 و دفتر طراحی سوخو دو طرح تی 1-10 و تی 2-10( با طراحی معمول و طراحی بال و بدنه ادغام شده) را ارائه دادند. نکته جالب در طرح های تحویل شده ، طرح دفتر طراحی یاکولف بود که دو طرح جنگنده سبک وزن و سنگین وزن را به صورت همزمان ارائه کرد. برای کاهش وقت در طراحی نیز این دفتر برای طراحی یاک 47 از طرح هواپیمای ضربتی یاک 45 استفاده کرد که خود آن نیز بر پایه طرح جنگنده یاک 45I بود. نمونه جنگنده در طرح یاک وزن برخاستی در حدود 23 تن (50700 پوند ) داشت. پس از ارزیابی طرح ها ، در نهایت نیروی هوایی دفاتر طراحی میکویان و سوخو را برای طراحی و ساخت جنگنده سبک وزن و جنگنده پیشرفته تاکتیکی انتخاب کرد.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/78272401714438338123.jpg[/img]
نمای کناری از پیکره بندی دوم در پروژه میگ 29[/center]
[center]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/75189094716669926737%7E0.jpg[/img][/center]
[center]مدلی از طرح ارائه شده یاک که پیشبال ها ، امتداد خط بدنه از کابین خلبان تا پیشرانه ها و امتداد لبه انتهایی بال ها در آن مشهود است.[/center]


[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/57129702303148665616%7E0.jpg[/img][/center]
[center]دراین تصویر لبه حمله امتداد یافته بال ها و دو سکان عمودی و بالک های عقبی که جلوتر از نازل ها قرار گرفته اند مشخص است.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/25689187459697394269%7E0.jpg[/img][/center]
[center]دو سکان عمودی به نسبت کوچک طراحی شده اند و برای تکمیل آنها از دو تیغه در قسمت زیرین بدنه و تحت سکان ها استفاده شده است.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/19840649272368818592.jpg[/img]
نمایی از قسمت عقبی جنگنده که در آن دو نازل پیشرانه ها به خوبی مشخص هستند. به جز دوموتوره بودن این طرح این مدل شباهت بسیاری به طرح جنگنده عمود پرواز ناونشین یاک 41 ام (بعد ها یاک 141) دارد.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/54849670837036624745.jpg[/img]
در این تصویر ارابه های فرود جلویی و عقبی جنگنده و محل قرار گیری موشک هوا به هوای میانبرد نشان داده شده است.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/07205715186322710073.jpg[/img]
یکی دیگر از طرح های ارائه شده در پروژه میگ 29 که به نظر شباهت بسیاری با اف 15 آمریکایی دارد هرچند که تفاوت هایی در طرح بال ها و از آن مهمتر در طرح سکان ها وجود دارد. در اف 15 دو سکان به صورت کاملا عمودی قرار گرفته اند در حالی که در طرح میگ 29 سکان ها زاویه ای به سمت بیرون دارند.[/center]
[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/12452446480929787976.jpg[/img][/center]
[center]ر خلاف طرح های اولیه پروژه میگ 29 ، طرح مشابه اف 15 از توانایی حمل شش موشک هوا به هوا بر روی بال های خود برخوردار بود.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/47806151956400889542.jpg[/img]ن[/center]
[center]نمایی از قسمت عقبی جنگنده . پیشرانه ها همچون پیشرانه های اف 15 با فاصله از یکدیگرقرار گرفته اند. تفاوت بخش انتهایی این جنگنده با جنگنده اف 15 در محفظه چتر فرود است که در بین موتور ها قرار گرفته .

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/82910965447963131690.jpg[/img][/center]
[center]در این مدل از میگ 29 کابین خلبان بالاترین بخش بدنه است که با وجود سایبان حبابی خود ، میدان دید گسترده ای را برای خلبان فراهم میکند.[/center]

[center][b][color=#FF0000]ترجمه ، تالیف و تنظیم: SAMAN ، ASHKAN95 ، Goebbels ، shola[/color]

[color=#FF0000]هرگونه کپی برداری از این مطلب ، تنها با درج لینک [/color][color=#00B050]CentralClubs[/color][color=#FF0000] به عنوان منبع و[/color] [color=#00B050]نویسنده [/color][color=#FF0000]مجاز میباشد.[/color][/b][/center]

[center][b][color=#FF0000]مطلبی که تقدیم حضور عزیزان شد تنها بخش کوچکی از مقاله میگ 29 است ![/color][/b][/center]
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشکر از سینای عزیز.

تاپیک منتقل شد.

لطفا با تاپیک های دیگر ادغام نشود.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.