امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سخنرانی امپراتور ژاپن برای تسلیم در جنگ‌ جهانی‌دوم

 

پس از دومین انفجار هسته‌ای در ناگاساکی و اعلام جنگ شوروی به ژاپن علی‌رغم پیمان بی‌طرفی ژاپن و شوروی، امپراتور ژاپن تصمیم گرفت شرایط تسلیم مطرح شده در اعلامیه پوتسدام را بپذیرد. اعلامیه پوتسدام التیماتومی بود که بیان می‌کرد اگر ژاپن تسلیم نشود، ممکن است منجر به انهدام کامل و بی‌درنگ آن کشور شود. علی‌رغم تصمیم امپراتور افرادی در ژاپن حاضر به پذیرش تسلیم نبودند و یک کودتای نافرجام جهت اجتناب از تسلیم شدن ژاپن نیز در آن ساعات مهم رخ داد اما بالاخره هیروهیتو با سخنرانی که از طریق رادیو پخش شد تصمیم خود را به گوش مردم خود و متفقین رساند.

 

بهمراه ویدئو

 

لینک از سایت تابناک :

 

https://www.tabnak.ir/fa/news/1170540/سخنرانی-امپراتور-ژاپن-برای-تسلیم-در-جنگ‌جهانی‌دوم

ویرایش شده در توسط 951
  • Like 3
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دختر گمشده ۱۹۴۵

 

 

IMG_20240211_215413_474.jpg

 

این مجموعه عکس‌ها از یک کلیپ به همین نام گرفته شده است. فیلم بردار اورن هگلوند از سپاه هوابرد آمریکا است. در فیلم زنی نشان داده میشود که در جاده ای قدم می‌زند و در صورت او آثار شدید جراحت و ورم دیده می‌شود. هویت او سال‌ها ناشناس بود اما مورخین در نهایت توانستند اسم او را پیدا کنند.

اسمش لور باور بود. متولد سال ۱۹۲۱ از کولرشلاگ اتریش. او در اواخر ۱۹۴۴ به عنوان یک نیروی دستیار فنی در واحد ضد هوایی پراگ ( پایتخت مجارستان) مشغول به خدمت میشود. وقتی که شوروی در حال پیشروی به سوی شرق بود، مانند بسیاری از آلمانی‌ها ناچار به فرار به مناطق آزاد شده توسط متفقین غربی میشود و در همین بین توسط پارتیزان‌ها چک اسلواکی مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار می گیرد. در آن زمان چکسلواکی غربی به دست نیروهای آمریکایی افتاده بود وی خود را به آنجا رساند و در آنجا بازداشت شد. وی بعد ها از اردوگاه اسرا آزاد میشود و به سوی آلمان حرکت میکند. 

 

IMG_20240211_215413_118.jpg

 

در نهایت این دختر پس از طی یک مسافت و زمان طولانی موفق می شود به آلمان برگردد. او بعد جنگ ازدواج میکند و در یک شرکت هواپیمایی مشغول به کار می‌شود.  وی صاحب دو فرزند می‌شود و نوه او امی به آمریکا سفر کرده و قبر هگلوند را پیدا می‌کند و همان یک پنی را که در سال ۱۹۴۵ به مادربزرگش داده بود را بر روی قبرش می‌گذارد. لور باور یکی از ۶۰۰هزار زن آلمانی و اتریشی است که در حین جنگ و پس از جنگ توسط قوای متفقین مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار میگیرد.

 

منبع 

  

ویرایش شده در توسط Navard
  • Like 4
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

قرص سیانور به زندگی چه مقامات آلمان نازی پایان داد؟

حقوق نیوز

در پیچ و خم طنزآمیز سرنوشت، بسیاری از نازی های برجسته بعدها با همان سمی که به مقدار فراوان از آن برای کشتن دیگران استفاده می کردند، می مردند، ماده ای سمی که پس از برگشتن ورق جنگ در اروپا و از هم پاشیدن زندگی هایشان، خودخواسته می خوردند تا به زندگی خود پایان دهند.

1706433217_F6xL6.jpg

سیانید یا سیانور، در اشکال مختلف خود، سمی است که به سرعت عمل می کند و جان میلیون ها نفر را گرفته است، ماده ای سمی که مهم ترین مورد کشتار با آن، ۹۰۹ نفر از پیروان جیم جونز در جونزتاونhttps://fa.wikipedia.org/wiki/جیم_جونز}بودند. حتی بدتر از آن، سیانور در سالن های مرگ نازی ها در طول جنگ جهانی دوم از طریق استفاده از Zyklon – B، یک آفت کش مبتنی بر سیانور، به کار گرفته شد. این گاز سمی جان های بی شماری را می گرفت.

در پیچ و خم طنزآمیز سرنوشت، بسیاری از نازی های برجسته بعدها با همان سمی که به مقدار فراوان از آن برای کشتن دیگران  استفاده می کردند، می مردند، ماده ای سمی که پس از برگشتن ورق جنگ در اروپا و از هم پاشیدن زندگی هایشان، خودخواسته می خوردند تا به زندگی خود پایان دهند.

این نازی ها با نگاه به سرعت حمله و پیشروی متفقین، می دانستند که وقت آن ها به پایان رسیده و به همین خاطر تصمیم گرفتند خودکشی کنند. پیچش خنده دار سرنوشت؟ راه آسان برای رفتن؟ یا اینکه آیا بالاخره به حق طعم داروی خودشان را چشیدند؟ در هر صورت، نازی ها این کپسول های سیانور را مانند آب نبات بیرون آوردند و بسیاری از آن ها از طعم داروی مرگبار خودشان مردند.

در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ شخصیت نازی برجسته ای آشنا کنیم که در روزهای آخر جنگ جهانی دوم، با قرص سیانور به زندگی خود پایان دادند: 

۱۰- هرمان گورینگ:

 

هرمان گورینگ یکی از رهبران ارشد نازی بود و در بسیاری از وحشتناک ترین و فاشیستی ترین رویدادهای رخ داده در طول دهه ها بین زمانی که نازی ها برای اولین بار شروع به محبوب شدن کردند تا اوج جنگ جهانی دوم بسیار مشارکت داشت. او حتی آنقدر زنده ماند که دادگاه نورنبرگ را نیز ببیند.

گورینگ سازمان معروف گشتاپو را تاسیس کرد که تسلط حزب نازی را بر کشور استحکام بخشید. در سال ۱۹۳۴ هیتلر از اینکه شخصیت های سیاسی زیادی وجود دارند که قدرت زیادی در میان زیردستان او به دست آورده اند بیمناک بود. از ۳۰ ژوئن تا ۲ ژوئیه، پاکسازی کسانی که هیتلر احساس می کرد تهدیدهای سیاسی هستند، طی عملیاتی به نام شب چاقوهای بلند انجام شد. البته این پاکسازی تا حد زیادی توسط پلیس مخفی گشتاپو تاسیس شده توسط گورینگ انجام شد. در مجموع دستکم ۸۵ نفر که قدرت هیتلر را تهدید می کردند ترور شدند.

1706433252_N6lW3.jpeg

گورینگ همچنین به برنامه ریزی و ابداع اردوگاه های مرگ نازی ها کمک می کرد، جایی که ماده سمی زیکلون-بی جان بسیاری را می گرفت. گورینگ زنده ماند تا پایان جنگ و محاکمه های نورنبرگ را ببیند، جایی که قرار بود چهره های حزب نازی در قبال جنایات جنگی شان پاسخگو باشند. او محاکمه شده و به خاطر جنایاتش به اعدام با طناب دار محکوم گردید. گورینگ از دادگاه خواهش کرد که او را تیرباران کرده و با شلیک یک گلوله به سرش به زندگی او پایان دهند، اما آن ها قاطعانه نپذیرفتند. در ۱۵ اکتبر ۱۹۴۶، شب قبل از اینکه به دار آویخته شود، گورینگ یک کپسول سیانور را در سلولش بلعید. جسد او روز بعد پیدا شد در حالی که در اثر خوردن سیانور مسموم شده و مرده بود.

 

۹- اودیلو گلوبوکنیک:

یکی از چهره های کمتر شناخته شده، هر چند ترسناک به اندازه دیگر شخصیت های اصلی حزب نازی، مردی به نام اودیلو گلوبوکنیک، یک نازی اتریشی بود که در طرح های نابودی یهودیان اروپا دست داشت. نازی ها نام این پروژه بسیار سری را Aktion Reinhardt به معنای عملیات راینهارد گذاشته و گلوبوکنیک در تمام مراحل این عملیات دخالت داشت. پیش از اینکه نازی های کنترل سرزمین مادری اش، اتریش، را در اختیار بگیرند، گلوبوکنیک در ایجاد حمایت محلی از جنبش نازی بسیار فعال بود و این یعنی اینکه گلوبوکنیک خودخواسته طرفدار نازی ها بود نه از روی اجبار، بدون شک. مسئولیت او در مرگ میلیون ها نفر، به ویژه در لهستان غیرقابل انکار است، اما در نهایت سرنوشت به سراغش آمد.

1706433323_W3hC7.jpg

گلوبوکنیک در ساعت ۴ صبح روز ۳۱ می ۱۹۴۵ در حمله متفقین به اتریش دستگیر شد و او ترجیح داد که به جای رویارویی با دادگاه و عدالت، به زندگی خود پایان دهد. او یک کپسول سیانور را زیر زبانش قرار داد که گفته می شود قبل از بلعیدن آن در حدود ساعت ۱۱: ۲۵ صبح، چندین ساعت زیر زبانش نگه داشته بود. گلوبوکنیک در عرض چند دقیقه درگذشت.

 

۸- فرزندان جوزف گوبلز:

تاریخ ۱ مه ۱۹۴۵ بود و هیتلر و ایوا براون با ورود ماشین جنگی شوروی به برلین، خودکشی کرده بودند. امپراتوری نازی که رویای آن را در سر می پروراندند در حال فروپاشی واقعی بود و ساختمان ها در همه جا در حال سقوط بودند و اعضای اصلی حزب از فکر رویارو شدن با شوروی می لرزیدند. کسانی که موقعیت بالایی داشتند، توانستند در پناهگاه های زیرزمینی پنهان شوند، از جمله وزیر تبلیغات، جوزف گوبلز. گوبلز در آن زمان شش فرزند خردسال داشت و به جای اینکه فرصتی برای زندگی شان تحت حاکمیت متفقین را بدهد، در روزهای پایانی حکومت نازی ها، تصمیم گرفت به آن ها سم بدهد.

1706433354_R1oA5.jpg

در ابتدا، آن ها یک پزشک نازی را احضار کردند، دندانپزشکی به نام هلموت کونز که در اصل از بخش زرهی ارتش به نام سَر مرگ بود، اما او نتوانست خود را برای انجام قتل شش کودک بی گناه راضی کند. بالاخره یک پزشک دیگر به نام لودویگ استامپفگر با بیهوش کردن کودکان و قرار دادن کپسول های نیم سی سی سیانور بین هر یک از دندان های آن ها و خرد کردن آن، این کار را انجام داد. گوبلز و همسرش پس از اطمینان از مرگ فرزندانشان، با شلیک گلوله به سر خود به زندگی شان پایان دادند.

 

۷- ریچارد گلاکس:

حمله متفقین، در حالی که ماشین جنگی نازی ها را سرنگون کرد، منجر به خودکشی بسیاری از نازی ها شد، زیرا آن ها می دانستند که در محاکمه به خاطر جنایات جنگی شان با آن ها مهربانانه برخورد نخواهد شد. آیا ممکن بود که احساس واقعی گناه آن ها را به خودکشی کشانده باشد؟ یا شرم و مهم تر از همه، ترس بود؟ احتمالاً هیچ وقت واقعیت را در این باره ندانیم. یکی دیگر از نازی ها که در نهایت این کار را انجام داد، مردی به نام ریچارد گلاکس بود. گلاکس قبل از به قدرت رسیدن حزب نازی مانند بسیاری دیگر یک سرباز بود و به سرعت پله های ترقی را طی کرده و به مقام بازرس اردوگاه های مرگ نازی ها رسید.

1706433609_R5lE7.jpg

او اردوگاه های مرگ را بازرسی می کرد و مردی بود که اغلب تصمیم می گرفت چند نفر اعدام شوند و چند نفر زنده بمانند. این مرد حتی تصمیم مشترکی با هیملر گرفت که موی قربانیان اردوگاه های مرگ برای تهیه نخ به منظور بافت یونیفورم برای سربازان نازی استفاده شود. او لیاقت ذره ذره سرنوشت تلخی که پیدا کرد را داشت. پس از اینکه در بمباران متفقین دچار موج گرفتگی شده بود، گلاکس در بیمارستانی بستری شد، جایی که او نیز یک کپسول سیانور را بلعید و به زندگی خود پایان داد.

 

۶- هانس-گئورگ فون فریدبورگ:

هانس-گئورگ فون فریدبورگ، دریاسالار نیروی دریایی در دوران وحشت نازی ها، یک مقام عالی رتبه نظامی بود که بر عملیات زیردریایی های موسوم به یوبوت نظارت داشته و فرماندهی نیروی دریایی آلمان نازی موسوم به Kriegsmarine را بر عهده داشت. فریدبورگ که یک رهبر نظامی شناخته شده و پرافتخار بود ، در طول حیات حزب نازی پله های ترقی را طی کرد و درهای جهنم روی زمین را به روی نیروهای متفقین در دریا باز کرد.

1706433660_T9dL5.jpg

برخلاف دیگر افراد این لیست، بعید به نظر می رسد که هانس در واقع یک جنایتکار جنگی بوده باشد. در واقع، او به متفقین در تهیه پیش نویس اسناد تسلیم آلمان کمک کرد، اگرچه شنیده بود، درست یا نادرست، احتمالاً به خاطر مقامش محاکمه خواهد شد. دریاسالار هانس-گئورگ فون فریدبورگ در ۲۳ مه ۱۹۴۵ با بلعیدن سیانید خودکشی کرد.

 

۵- مارتین بورمن:

مارتین بورمن شخصیتی تاریک و مرموز بود، حتی به عنوان صدراعظم حزب نازی، کسی که اغلب مستقیماً با خود هیتلر کار می کرد. بورمن، با نزدیکی به هیتلر و حضور عمیق در حزب، تاثیر گسترده ای بر تصمیمات حزب در طول حیاتش و کل کشور داشت. او برای ایجاد اردوگاه های مرگ و استفاده بعدی از بردگان تلاش زیادی کرد. مارتین بورمن بدون شک از همان روزهای اول تاسیس حزب یک نازی شرور و بیرحم بود.

1706433692_W2yR8.jpg

بورمن تلاش زیادی کرد تا رد پای خود را مخفی کرده و از آلمان فرار کند تا به آمریکای جنوبی برود و در آنجا تا آخر عمر خود را از متفقین مخفی کند. برای نیم قرن، اعتقاد بر این بود که این احتمالاً سرنوشت واقعی بورمن بوده است. با این حال، در سال ۱۹۹۸، یک آزمایش دی ان ای تایید کرد که یک کارمند پستی که ادعا کرده بود اجساد مارتین بورمن و لودویگ استامپفگر (پزشکی که کودکان گوبلز را کشته بود) را پیدا کرده است، دروغ نگفته است. هر دو مرد در ۲ مه ۱۹۴۵ براثر مسمومیت با سیانور درگذشتند.

 

۴- روبرت ریتر فون گرایم:

یکی از طراحان اصلی حملات هوایی به انگلستان، از جمله نبرد مشهور بریتانیا، روبرت ریتر فون گرایم، از خلبانان نیروی هوایی نازی موسوم به لوفت وافه بود. او بعدها پله های ترقی را در ارتش نازی طی کرده و به درجه سپهبدی (فیلد مارشال) ارتقا یافت، مقامی که از آنجا بارش وحشت آلمان را از هوا بر سر نیروهای متفقین ادامه می داد. او همچنین یکی از شخصیت های اصلی در برنامه ریزی عملیات بارباروسا علیه اتحاد جماهیر شوروی بود.

1706433784_A0uK2.jpg

در ۸ مه ۱۹۴۵، فون گرایم در اتریش توسط سربازان آمریکایی دستگیر شد. در ۲۴ مه، او در حالی که در زندان سالزبورگ در بازداشت بود، با خرد کردن کپسول سیانور در دهانش خود را کشت.

 

۳- هاینریش هیملر:

یکی از بدنام ترین و مشهورترین چهره های تاریخ نازی، هاینریش هیملر بود. هیملر که در سال ۱۹۲۳ به عضویت حزب نازی درآمد، از وفاداران قدیمی حزب بود که به سرعت پله های ترقی را در ساختار حزب نازی طی کرد. هیملر در گشتاپو و دیگر نیروهای پلیس حامی نازی ها شخصیتی برجسته بود و ذهن دیوانه ای بود که اس اس بدنام را خلق کرد. 

1706433824_S6cT0.jpg

شکی در سابقه طولانی این مرد به عنوان یک جنایتکار جنگی مخوف وجود ندارد. هیملر در سال ۱۹۴۳ وزیر کشور شد و جالب اینجاست که او در آن سال از حزب نازی اخراج شد، هر چند که کشته نشد. با برگشتن ورق جنگ و خارج شدن اوضاع از کنترل آلمان، هیملر می دانست که به اتهام جنایات جنگی محاکمه خواهد شد. او تلاش کرد فرار کند اما توسط متفقین دستگیر شد. در ۲۳ مه ۱۹۴۵ برای اینکه مجبور نشود به خاطر جنایات جنگی در نورنبرگ محاکمه شود، جان خود را گرفت. البته روش انتخابی او کپسول خودکشی سیانور بود.

 

۲- ایوا براون:

هر فهرستی در مورد خودکشی های قابل توجه نازی ها بدون اشاره به ایوا براون، معشوقه قدیمی و همسر نهایی هیتلر ناقص خواهد بود. براون زندگی مملو از ناامیدی داشت، در حالی که هیتلر با نیروی بی امان ماشین جنگی نازی از تصورات عجیب و غریب خود از جهان دفاع می کرد، ایوا چهره ای بود که تنها نقشش معشوقه هیتلر بود و بس. براون در زمانی که هنوز با هیتلر بود دو بار اقدام به خودکشی کرد. او که تنها و افسرده بود، قطعاً از زندگی اش رضایت نداشت.

1706433853_N9yX9.jpg

در حالی که ایوا براون بخشی از خود ماشین جنگی نازی ها نبود، اما تا پایان عمر در کنار هیتلر ماند، زمانی که آن ها با هم مردند، در حالی که دنیای آلمان نازی در اطراف آن ها فرو می ریخت. نیروهای شوروی به برلین نزدیک شده بودند و هیتلر با براون به یک پناهگاه مخفی زیرزمینی رفته بود، جایی که در آنجا لیوانی حاوی همان سم سیانیدی که دیگر نازی ها برای خودکشی انتخاب کرده بودند را سر کشید و به زندگی خود پایان داد.

 

۱- آدولف هیتلر:

در حالی که بر کسی پوشیده نیست که هیتلر با شلیک گلوله به سر خود به زندگی اش پایان داد، این فهرست باید با مردی به پایان برسد که چهره اش با ویرانی و وحشت مترادف است، مردی که از زیکلون – بی مبتنی بر سیانور برای کشتن بسیاری از مردم در سراسر اروپا استفاده کرده بود. تعداد زیادی از آن ها در اتاق های گاز اردوگاه های مرگ نازی ها به وسیله سیانور مسموم شده بودند، آن ها را به بهانه حمام رفتن گول زده یا در اتاق ها محبوس شده بودند، اما به دلیل نشت گاز از کناره دیوار جان خود را از دست داده بودند. در سال ۱۹۶۸ یک افسر اطلاعاتی شوروی کتابی منتشر کرد و مدعی شد که شوروی جسد هیتلر را پیدا کرده، آن را شناسایی، کالبد شکافی کرده و متوجه شده که هیتلر با سیانور مسموم شده است.

1706433890_E4hS9.jpg

امروزه، برخی از گزارش های خودکشی هیتلر تنها به شلیک گلوله به سر خود توسط هیتلر اشاره می کنند؛ برخی دیگر می گویند که او سیانور را به همراه ایوا براون خورده و سپس به سر خود شلیک کرده است. در پناهگاهی در زیر آوار سقوط رایش سوم، برای همیشه در مورد آنچه در آن روز سرنوشت ساز ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ رخ داد، تردید وجود خواهد داشت، اما با توجه به افراد دیگری که در این فهرست قرار دارند، این احتمال بسیار زیاد است که هیتلر برای اطمینان کامل از مرگ خود، همان روش خودکشی محبوب نازی ها را انجام داده باشد: سیانور

 

https://www.newslaw.net/قرص-سیانور-به-زندگی-چه-مقامات-آلمان-نازی-پایان-داد.a288275

 

  • Like 3
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نبرد هالب - آخرین  عملیات آلمان
 

Convoy_halbe_1.jpg


پس از نبرد اودر-نیسه از ۱۶ تا ۱۹ آپریل سال ۱۹۴۵ بعنوان آخرین نبرد آلمانی ها در اطراف برلین، قوای شوروی موفق می‌شوند خطوط دفاعی در ارتفاعات سیلو را با ۳۰هزار نفر تلفات بشکنند. پس از موفقیت در ارتفاعات سیلو، قوای شوروی از شرق به سمت مرکز برلین در حال پیشروی بودند و هم نیروهای متفقین غربی از محور جنوب غربی در حاشیه رود الب به سوی برلین در حال حرکت بودند. این پیشروی ها به شوروی اجازه داد که در دو جبهه، ارتش نهم آلمان را در منطقه‌ای وسیع در غرب فرانکفورت محاصره کنند.

 

IMG_20240314_165813_472.jpg


هالب نبردی بود که از ۲۴ آوریل تا ۱ مه ۱۹۴۵ در حین سقوط برلین به وقوع پیوست. بقایای ارتش نهم آلمان به فرماندهی ژنرال تئودور بوسه که در یک پاکت بزرگ در منطقه جنگلی اسپری در جنوب شرقی برلین محاصره شده بودند، سعی کردند از طریق روستای هالب و جنگل های کاج جنوب برلین به سمت غرب نفوذ کنند تا به ارتش دوازدهم آلمان به فرماندهی ژنرال والتر ونک ملحق شوند.

 

main-qimg-6adda548c89536506720263cff0e9d


برای انجام این کار، ارتش نهم مجبور شد با سه خط از سربازان جبهه اول اوکراین (جز شوروی بودند) به فرماندهی مارشال ایوان کونف بجنگند، در حالی که در همان زمان واحدهایی از جبهه اول بلاروس تحت فرماندهی مارشال گئورگی ژوکوف  از شمال شرق به این عقب نشینی آلمانی ها حمله کرد. پس از نبردهای سنگین، حدود ۳۰ هزار سرباز آلمانی کمی بیش از یک سوم تعداد سربازان اولیه  به منطقه ای امن در خطوط مقدم ارتش دوازدهم آلمان رسیدند. بقیه یا کشته یا توسط نیروهای شوروی اسیر شدند.

 

منبع

ویرایش شده در توسط Navard
  • Like 4
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دنیا سیاه و سفید نیست!

 

1537131674281.jpeg

 


به یک داستان زیبا از جنگ جهانی دوم می پردازیم و برای این منظور باید به تاریخ دوشنبه ۲۰ دسامبر ۱۹۴۳ باز گردیم. یک بمب افکن آمریکایی B-17G  برای بمباران یک کارخانه هواپیماسازی در حال حرکت به سمت شهر برمن در آلمان بود. آنها بخشی از تقریبا ۵۰۰ بمب افکنی آمریکایی بودند که در این مأموریت شرکت می کردند. این اولین ماموریت کاپیتان چارلز براون بود و آنها  بسیار جوان بودند و هیچ تجربه ای در مورد معنای بمباران آلمان یا پرواز بر فراز کشور دشمن نداشتند. بمب افکن آن ها توسط آتش توپ های ضد هوایی آلمان آسیب می بیند و در ادامه مسیر دو جنگنده آلمانی به آن ها حمله ور می شوند که حتی نزدیک بود آن ها را ساقط کنند. نتیجه این خوش شانسی بمب افکنی به شدت آسیب دیده بود که همچنان دفاع هوایی آلمان در کمینش بود و مسافت بسیاری تا اولین فرودگاه داشت و آنها مجبور شدند در ارتفاع کم تا خانه پرواز کنند. دو عدد از موتور های بمب افکن آسیب دیده بودند و یکی از آن ها از کار افتاده بود. سکان دم سمت راست را از دست رفته بود، کابین به شدت آسیب دیده و بیشتر تیربارها کار نمی کردند. در این هواپیما یک کشته و چند مجروح با حال وخیم نیز وجود داشت.

 

1537131705109.png
 

در همین حال فرانتس استیگلر خلبان شکاری  BF109G6 آلمانی، آن ها را در آسمان می بیند. فرانتس استیگلر یک خلبان تکخال با 70 شکار تایید شده بود. فرانتس استیگلر در همان روز دو فروند B17 را سرنگون کرده بود، بنابراین یک B17 که به شدت آسیب دیده بود برایش کار ساده ای به نظر می رسید. قهرمان داستان ما در اینجا افسانه حماسی را خلق میکند. او به هر دلیلی از کشتن ۱۰ جوان آمریکایی میگذرد. آن ها فقط ۲۰ تا ۲۵ سال بیشتر نداشتند. استیگلر تصمیم گرفت به آنها کمک کند. فرانتس استیگلر موفق شد به آمریکایی ها نشان دهد که در جهت اشتباه پرواز می کنند و آنها را به سمت انگلستان همراهی کرد.

 

1537131691402.png

 

آمریکایی ها و فرانتس استیگلر از جنگ جان سالم به در بردند که البته ماجرا در اینجا خاتمه نمیابد. استیگلر پس از پایان جنگ به کانادا نقل مکان کرد و زندگی جدیدی برای خود ساخته و ازدواج میکند و زندگی آرام برای خود می سازد. این موضوع در مورد خلبانان آمریکایی هم صادق است. آن ها بعد سال ها با یکدیگر رو به رو میشوند و ملاقات آنها، یک دوستی مادام العمر را رقم میزند.

 

 

 

فیلمی بازسازی شده از این داستان:

 

 

https://www.aparat.com/v/GbL4t

 

 

 

 

هر برداشتی از این مطلب ذکر نام گردآورنده و سایت میلیتاری بلامانع است.

 

 

منبع

 

  • Like 4
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسم ا..

 

 

دوره نخست تهاجم ورماخت به شوروی 

ژوئن 1941 - نوامبر 1942

4~202.jpg

 

  • Like 1
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
8 hours قبل , MR9 گفت:

بسم ا..

 

 

دوره نخست تهاجم ورماخت به شوروی 

ژوئن 1941 - نوامبر 1942

 

 

سلام - ارتش سرخ بعد از انتشار خبر تهاجم ورماخت به شرق به دستور استالین از تمام متصرفات اروپای شرقی عقب نشینی کرد و پشت مرزهای شوروی  سنگر گرفت در واقع  مرحله اول تهاجم به شرق یک پیروزی سریع و آسان بود که اتحاد با دول اروپای شرقی آن را بیشتر تسهیل کرد اما در ادامه داستان تفاوت داشت 

  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, MF44 گفت:

سلام - ارتش سرخ بعد از انتشار خبر تهاجم ورماخت به شرق به دستور استالین از تمام متصرفات اروپای شرقی عقب نشینی کرد و پشت مرزهای شوروی  سنگر گرفت در واقع  مرحله اول تهاجم به شرق یک پیروزی سریع و آسان بود که اتحاد با دول اروپای شرقی آن را بیشتر تسهیل کرد اما در ادامه داستان تفاوت داشت 

 

سلام 

البته تا جایی که در ذهن دارم  در جریان سقوط لهستان ، استالین با رضایت ، این کشور را با هیتلر تقسیم کرده بود .. در نقشه هم به شکل کامل مشخص هست که روسها نیمی از لهستان را در اختیار داشتند که حمله بارباروسا شروع شد 

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, MR9 گفت:

 

سلام 

البته تا جایی که در ذهن دارم  در جریان سقوط لهستان ، استالین با رضایت ، این کشور را با هیتلر تقسیم کرده بود .. در نقشه هم به شکل کامل مشخص هست که روسها نیمی از لهستان را در اختیار داشتند که حمله بارباروسا شروع شد 

بله طبق قرارداد وزرای امور خارجه دوطرف( مولوتوف - ریبن تروف ) لهستان بین طرفین تقسیم شده بود البته لهستان فعلی با لهستان اون زمان از نظر وسعت و جمعیت و موقعیت جغرافیایی خیلی تفاوت دارد شوروی ها اول منتظر ماندند تا نازی ها کمر لهستان را شکستند بعد نیمه باقیمانده لهستان را اشغال کردند ماجرای جنگل کاتین هم در اعماق انجمن میلیتاری  موجود است  ولی  ارتش سرخ وقتی خبر پیشروی آلمان را شنید به سرعت از لهستان عقب نشینی کرد این ماجرا هم  به صورت پراکنده در تاپیکهای مختلف انجمن موجود است 

  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.