polite66

خاطره تكان دهنده يك خلبان از فتح خرمشهر

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

امير سرتيپ2 خلبان كيومرث حيدريان را خيلي ها بخوبي مي شناسند؛رشادتها و دلاوري هاي اين مرد بزرگ در دفاع مقدس شهره خاص و عام است سرآمداين رشادتها سرنگوني سه فروند جنگنده بعثي ها در يك تعقيب و گريز بر فراز آسمان استان كرمانشاه توسط وي مي باشد.

وي در خصوص روزهاي فتح بزرگ خرمشهر نيز خاطراتي براي خبرنگار ايرنا؛بازگو كرد كه تلخي و شيريني در اين خاطرات ملموس است وي گفت : در همان روزها (آستانه عمليات بيت المقدس ) و در منطقه مشغول صرف ناهار بوديم كه ناگهان يكي از بچه هاي تكاور نيروي دريايي ارتش با حالتي پريشان و آشفته وارد شد؛ خيلي بغض كرده بود و در نهايت نتوانست مانع گريه كردن خود شود وي افزود: وقتي دليل اين حالت را از وي جويا شديم ؛ اين تكاور كه به سختي حرف مي زد؛ گفت : همين الان از خرمشهر مي آيم ؛ ساعاتي قبل صحنه هايي ديدم كه بسيار تكان دهنده و وحشتناك بود و برايم به كابوسي تبديل شده است حيدريان ادامه داد: تكاور در خصوص جزييات صحنه هايي كه مشاهده كرده بود؟گفت : در خرمشهر وقتي بعثي ها حمله كردند؛ من خود را درون يك تانكر خالي از آب پنهان نمودم ؛ تانكر هم به حدي گلوله خورده بود كه سوراخ سوراخ شده بود تكاور افزود: وقتي از يكي از اين سوراخها بيرون را نگاه مي كردم ؛ ديدم بعثي ها يك دختر پرستار را به اسارت در آورده اند آنها بعد از آزار واذيت بسيار به اين دختر معصوم ؛ در نهايت تير خلاصي به سر او زدند و دخترك پرپر شد تيمسار خلبان حيدريان در حالي كه اين خاطره را با بغض مطرح مي كرد؛ گفت :

در همين لحظه سرلشكر شهيد عباس دوران بسيار متاثر و ناراحت شده بود؛ از جاي برخاست و گفت : زود باشيد بچه ها؛ الان موقعش است كه يك ضربه حسابي به اين نامردها بزنيم و حق آن دختر معصوم را بگيريم

وي گفت : وقتي با عباس به پرواز درآمديم ؛ نزديكي هاي جزيره مينو چادرهاي بعثي ها را مشاهده كرديم و ديديم كه افسرانشان روي صندلي نشسته بودند وساير افراد آنها به صورت چهار رديفي ايستاده بودند و آشپزها مشغول دادن غذا به آنها بودند.

تيمسار افزود: در اين هنگام به اتفاق شهيد دوران ؛ آنها را به رگبار مسلسل بستيم و درست مانند يك سفره 100 متري كه از فراز آسمان مشهود است ؛ ديديم كه همه آنها قلع و قمع و بر زمين پهن شدند؛ در اين هنگام ديدم كه دماغ هواپيماي شهيد دوران چپ و راست مي شود؛ احساس كردم كه هواپيماي وي آسيب ديده اما موضوع اين نبود بلكه اين هم رزم من چنان خشمگين و برآشفته شده بود كه چپ و راست مي رفت و بعثي ها را درو مي كرد وي گفت : در اين هنگام شهيد دوران فرياد مي زد انتقام آن دختر پرستاررا مي گيرم. تيمسار خلبان حيدريان خاطره ديگري از آن روزها را يادآور مي شود هنگامي كه نيروهاي بعثي به درون گمرك خرمشهر رخنه كرده بودند و قصد داشتندخودروهاي تويوتاي پرشماري كه در آنجا وجود داشتند

را با سوئيچ انداختن و يا بكسل كردن باخود ببرند با سه تن ديگر از خلبانان به پرواز درآمديم و تمام نيروهاي عراقي را تار و مار كرديم و اجازه نداديم حتي يك خودرو به دست بعثي ها بيفتد وي به عمليات پيروزمندانه ديگري در منطقه شلمچه اشاره كرد و گفت : بعثي‌ها در اين منطقه به قدري ضد هوائي كار گذاشته بودند كه حتي در درون خاك خودمان هم كه پرواز مي كرديم ؛ احساس امنيت نداشتيم براي همين تصميم گرفتيم براي هميشه به اين حس ناامني پايان دهيم وي گفت : در يك عمليات حساب شده و غافلگيرانه چنان ضربه‌اي به مواضع بعثي‌ها وارد كرديم كه همه تجهيزات ؛ تأسيسات و ضد هوائي‌هاي آنها را منهدم كرديم البته تنها جايي كه حتي يك گلوله هم به سمت آن شليك نكرديم، مسجدشلمچه بود

به هر روي امنيت امروز و آسايشي كه ما با فراغ بال در كشور داريم مرهون رشادت اين بزرگمردان و آن روزهاي ثبت شده در تاريخ پر از خون و آتش اين مملكت است و اين فرزندان خميني كبير بودند كه با جنگ آوري خود برگهاي زريني به فاتحانه ترين فتحهاي ايران زمين افزودند ياد و خاطره همه شهدا؛ رزمندگان ؛ ايثارگران و بازماندگان اين روزهاي غرورآفرين گرامي باد شهر خرمشهر در سوم خرداد ماه سال 1361 و در عمليات پيروزمندانه بيت المقدس از نيروهاي اشغالگر بعثي و عوامل سردار پوشالي قادسيه باز پس گرفته شد.اين پيروزي گواراي ايرانيان باد!

[url=http://www.aja.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&CategoryID=ffd817ee-83b3-4bf6-841f-477aa02a5e9f&WebPartID=75bb2a1e-5d4c-4a25-b1ec-56217f580e0e&ID=15c37ade-77ff-40ef-b68f-d73181551fbc]پايگاه سايبري اجا[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطالعه این متن حقیر رو هم دلشاد کرد هم آزرده و محزون ...
شاهکاری عجیب از پیکاسو نقاش در موزه ملی هنر معاصر مادرید وجود داره به نام «کشتار در کره» پیکاسو این اثر رو در اعتراض به کشتار کشاورزان کره ای بدست یانکی ها در نبرد شبه جزیره کره خلق کرد، فضای تابلو بسیار تکان دهنده است
سربازان آدمکش و متجاوز بطرزی مضحک ترسیم شدن با بازوانی که بقدر یک گاو تنومند ان و اندام های شرمگاهی نامتعارف و ابزار کشتارشون که در دستانشون بسوی قربانیان نشانه رفتن بشکلی مضحک تر به هر چیز جز سلاح شبیه ان بیشتر به شیپورهایی دراز و بی قواره و ... سیاه ... هیچ اثری از هویت انسانی در پیکره این سربازان بی چهره دیده نمیشه این قاتلان
در سوی مقابل ... قربانیان زنان مادران برهنه با فرزندان خردسال مرده نوزادان مرده در آغوش شون ایستادن با چهره هایی بسیار واضح تر و نگاهی روشن و مطمئن رو به آسمان ... رو به قاتلان رو به استعلا ... در این رویارویی نابرابر زمینی ... پیروز میدان به گمان من آن کسانی هستن که مزه پیروزی هستی شناختی رو در دنیای هنجار انسان بودن و نه تندیس/جانور بودن می چشن ... این شهامت آنتولوژیک در تک تک صحنه هایی که مردان و زنان مدافع این سرزمین مقدس خلق کردن چه با دست چه با پولاد داغ ... سرشاره ... مشهوده و درخشانه
اینا رو که می نویسم نمی تونم جلوی گریه خودمو بگیرم ...

بعد از 7000 هزار سال خلق تمدن ثبت شده با کمال تأسف باید گفت که ما همچنان از درخت تکاملی خودمون فاصله چندانی نگرفتیم: توحش ... همچنان در واریانت های بزک شده با اسامی متعدد و از راه های مختلف باز تولید میشه ...

من دست این خلبان قهرمان، دستان یاران ایشون و دستان تک تک مدافعان کشورم رو بوسه می زنم، و در برابرشون با نهایت افتخار تعظیم می کنم، هست بودنم، موجودیت انسانی خودم، گفتگوی خودم رو با شما دوستان بزرگوارم و همه چیزم رو مرهون تک تک قطرات خون و عرق جبینی هستم که چه از پیشانی دخترک پرستار و چه از پیشانی این خلبان قهرمان سرازیر شدن ...

از یاد نبریم شون ...
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.