Recommended Posts

مشکل امثال ایشون اینه که سرپا میشا..... الان هم علم پزشکی ثابت کرده که یکی از دلایل پروستات همین سر پا چیز کردنه!! خدا مجروحین فلسطینی رو شفا بده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان بهتره از اين بحث منصرف بشوند چون چنين تشخيص هائي درست نيست و سرطان پرستات ربطي به اين مسائل نداره و تنها براي اينكه دوستان بدانند كه اينجور قضاوت ها درست نيست ياد آور ميشم كه بنيانگزار جمهوري اسلامي هم به سرطان پرستاد دچار شده بود ، پس تمامش كنيد تا كار بالا نگرفته !!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تنها براي اينكه دوستان بدانند كه اينجور قضاوت ها درست نيست ياد آور ميشم كه بنيانگزار جمهوري اسلامي هم به سرطان پرستاد دچار شده بود ، پس تمامش كنيد تا كار بالا نگرفته !!!

آقا پرويز! فرمايشاتي رو مي‌فرمايينا!
امام خميني، مبتلا به سرطان معده بود!!
اين حرف ديگه واقعاً از شما بعيد بود! حالا باز كسي كه اطلاعات عمومي پاييني مثل بنده داره، اين حرف رو مي‌زد يه حرف!
فقط اميدوارم اين حرف رو براي رد كردن صحبت‌هاي بچه‌ها نزده باشين. چرا كه اظهار غلط، با دليل علمي رد مي‌شه نه با گرو كشي!
---------------------------
امام خميني از زماني كه در نجف بود، سرطان معده داشت! ولي بعد از سفر به پاريس، سلول‌هاي سرطاني متوقف شده بودن (يه امر نسبتاً محال در پزشكي) و در سال 1989 (1368) دوباره فعال شدن! علت اين امر هم براي پزشكان، معلوم نبود!!
---------------------------
اميدوارم كه توضيحات اندكم، كافي بوده باشه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطبوعات لبنان از برگزاری مانور گسترده نیروهای حزب الله لبنان تحت نظارت شخصی حسن نصرالله، دبیرکل این گروه، در جنوب رودخانه لیتانی خبر داده اند. به نوشته مطبوعات لبنان، این مانور که طی سه روز گذشته و دور از چشم نیروهای حافظ صلح بین المللی (یونیفیل) و ارتش لبنان برگزار شده است، بزرگترین مانور حزب الله در طول تاریخ آن بوده است. البته فواد سینیوره، نخست وزیر لبنان، انجام هرگونه مانور در جنوب لبنان را تکذیب کرده و گفته این عملیات احتمالا پشت درهای بسته و روی نقشه های روی میز انجام شده است. با این حال خبرگزاری های خارجی نیز به نقل از مقامات حزب الله، بدون ذکر نام آنها، خبر برگزاری مانور را تایید کرده اند. البته این منابع تاکید کرده اند که به دلیل مقررات موجود در جنوب لبنان، نیروهای حزب الله در این مانور سلاح همراه نداشته اند. از زمانی که ارتش لبنان و نیروهای یونیفیل در جنوب لبنان مستقر شده اند، فعالیت های نظامی حزب الله در جنوب رودخانه لیتانی کاهش یافته اما این گروه همچنان زرادخانه های خود را در این منطقه حفظ کرده است. طی روزهای گذشته، حسن نصرالله از افزایش قدرت حزب الله پس از جنگ ۳۴ روزه تابستان سال گذشته با اسرائیل سخن گفته و سازمان ملل نیز طی گزارشی، ادامه ارسال سلاح از خاک سوریه به نیروهای حزب الله را تایید کرده است. اسرائیل نیز طی نامه ای به سازمان ملل مدعی شده است که تعداد موشک های زمین به دریای حزب الله بعد از جنگ تابستان گذشته سه برابر شده است. مانور گسترده حزب الله در جنوب لبنان در حالی صورت گرفته است که ارتش اسرائیل نیز در روزهای اخیر در منطقه جلیله در نزدیکی مرز لبنان مانور نظامی برگزار کرده است. به نظر می رسد که مانور نظامی حزب الله در جنوب لبنان در پاسخ به مانور ارتش اسرائیل در شمال آن کشور صورت گرفته باشد. وضعیت بی ثبات اسرائیل از واکنش حزب الله نسبت به هر نوع حمله نظامی احتمالی به ایران نیز بیمناک است و در مجموع چنین به نظر می رسد که برای یک رویارویی احتمالی با حزب الله آماده می شود. آیا این مانورهای متقابل را باید نشانه ای از آماده شدن دو طرف برای یک رویارویی جدید نظامی تلقی کرد؟ واقعیت این است که وضع لبنان به لحاظ سیاسی بسیار ناپایدار است و هر چه این کشور به مهلت نهایی انتخاب رئیس جمهور نزدیک می شود، شرایط وضع بغرنج تری پیدا می کند. در فضای بی ثبات لبنان، حزب الله احساس امنیت و آرامش نمی کند. بخصوص این که امکان دخالت اسرائیل در آن کشور منتفی نیست. اسرائیل نیز به نوبه خود از تحولات سیاسی همسایه شمالی خود نگران است و از آن بیم دارد که در صورت بروز هرج و مرج ناشی از عدم انتخاب رئیس جمهور جدید لبنان، حزب الله سلاح های خود را به سمت همسایه جنوبی نشانه رود. از این رو، فضای بی اعتمادی بین اسرائیل و حزب الله روز به روز در حال افزایش است و دو طرف تحرکات یکدیگر را به شدت تحت نظر دارند. با این حال، سرگرم شدن حزب الله به مسائل داخلی لبنان و اطمینان خاطر نسبی اسرائیل از استقرار ارتش لبنان و نیروهای یونیفیل در جنوب رودخانه لیتانی، موضوعی است که از خطر رویارویی نظامی دو طرف می‌کاهد، اما این خطر را برطرف نمی کند. برای درک خطر رویارویی احتمالی حزب الله و اسرائیل لازم است به نوع نگاه هر یک از دو طرف مناقشه به تحولات داخلی لبنان و منطقه خاورمیانه توجه ویژه ای شود. از نگاه حزب الله، ائتلاف حاکم بر لبنان علاقه ای به ارائه امتیاز به احزاب مخالف بر سر انتخاب رئیس جمهور جدید ندارد و ترجیح می دهد که با حمایت حامیان بین المللی خود، رئیس جمهور آینده را از بین نیروهای وفادار به خود برگزیند. چنین وضعی طبعا برای حزب الله قابل تحمل نخواهد بود. هر چند که به نظر می رسد حزب الله هنوز گزینه مشخصی را برای مقابله با انتخاب رئیس جمهوری از جناح حاکم تعیین نکرده است، اما به باور این گروه، هر نوع واکنش سیتزه جویانه حزب الله، ممکن است ائتلاف حاکم را به فکر استفاده از اهرم نظامی اسرائیل علیه حزب الله بیاندازد و پای اسرائیل را به مناقشات داخلی لبنان بگشاید. بنابراین، حزب الله ضمن آنکه در حال حاضر دولت لبنان را در مقابل خود می بیند، در عین حال بی طرف ماندن اسرائیل در مناقشه داخلی لبنان را محتمل نمی داند و خود را برای درگیری احتمالی با آن آماده می کند. نگاه اسرائیل به تحولات لبنان اما از زاویه کاملا متفاوتی است. به باور اسرائیلی‌ها، حزب الله ممکن است برای منحرف کردن سمت و سوی مناقشه داخلی لبنان و پرهیز از ورود به جنگ داخلی، سلاح های خود را به سمت اسرائیل برگرداند و بدین وسیله درگیری های داخلی لبنان را تحت الشعاع منازعه اعراب و اسرائیل قرار دهد. اسرائیل در عین حال از واکنش حزب الله نسبت به هر نوع حمله نظامی احتمالی به ایران نیز بیمناک است و در مجموع چنین به نظر می رسد که برای یک رویارویی احتمالی با حزب الله آماده می شود. در هر حال، پیش بینی این که روند رخدادهای داخلی لبنان و سرنوشت حزب الله به چه وضعیتی ختم خواهد شد، غیر ممکن به نظر می رسد. اما در یک نکته تقریبا تردیدی وجود ندارد و آن اینکه تحولات عجیب و بی‌سابقه ای در انتظار لبنان است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من در همين مورد ديشب خوندم كه براي اولين بار در طول سال هاي گذشته ژدافند (( ارتش لبنان )) به روي هواپيماهاي اسراعيلي اتش گشوده است ... واقعا اگه جنگ بشه با حضور يونيفل و ارتش لبنان در مرز با اسراعيل حزب الله چگونه به نبرد با اسراعيل مي پردازد ؟ :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

واقعا اگه جنگ بشه با حضور يونيفل و ارتش لبنان در مرز با اسراعيل حزب الله چگونه به نبرد با اسراعيل مي پردازد ؟


دوست عزيز حزب الله احتياجي به درگيري زميني با رژيم صهيونيستي نداره ، چون از قدرت موشكي بالايي برخوردار هست و در جنگ 33 روزه اين رو ثابت كرد كه هيچ جاي فلسطين اشغالي براي اشغالگران امن نيست . به نظر من وجود نيرويهاي يونيفل در نوار مرزي لبنان و فلسطين بيشتر به نفع حزب الله هست تا رژيم صهيونيستي ، چون در اين صورت حداقل حمله‌ي زميني غافلگير كننده از طرف رژيم صهيونيستي محال هست .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطمئناً اگه اسرائيل بخواد به حزب‌الله، حمله ناگهاني كنه، يكي دو ساعت قبل به سرفرماندهي نيروهاي يونيفل اطلاع مي‌ده كه كپ نكنن و دخالت هم نكنن! درصورت بروز جنگ بين دو كشور، نيروهاي يونيفل توانايي كنترل منطقه رو ندارن. اين نيروها، براي جلوگيري از بروز درگيري‌هاي كوچك مرزي هستن؛ نه يه جنگ تمام عيار. درصورت وقوع جنگ، تنها كاري كه مي‌تونن بكنن، بازگشت به كمپ‌هاشون، اطلاع به مركز فرماندهي يونيفل و خروج در اسرع وقت از منطقه هست و لاغير!! يادتون نره! بارها از تابستان گذشته، F-16هاي اسرائيل، حريم هوايي لبنان رو نقض كردن و حتي چندين بار فرماندهان يونيفل، به ارتش اسرائيل اعتراض كردن (چقدر مقتدرن اينا!!). ولي حتي اگه بمبارون هم مي‌كردن، حق شليك و تبادل آتش رو نداشتن!! ضمناً سعيد جان. جنگ پارسال هم يه جنگ تمام عيار نبود. بيشتر زور آزمايي و نشون دادن قدرت به همديگه بود! اسرائيل، تا تونست لبنان رو شخم زد و حزب‌الله هم شهرك‌هاي خالي اسرائيل رو موشك‌بارون كرد! سرنوشت تمامي جنگ‌ها تو زمين مشخص مي‌شه كه در اين زمينه، اسرائيل به هيچ وجه پيشرفتي نداشت و حتي تهاجم‌هاشون هم، تهاجم جنگي نبودن! تا روزهاي پاياني جنگ، اكثراً روزي 3، 4 و يا نهايتاً 10 تا تانك مركاوا مي‌پريدن (10 تا، تو اون موقع، يه ركورد بود). ولي دو سه روز پاياني، اسرائيل هجوم آورد كه زمين داشته باشه و به همين خاطرم در عرض يك روز، 33 تانك مركاوا، رفت خونه شوهر*!! * تانك مركاوا، معروف به عروس هست. اصولاً تانك مركاوا، با ارزش‌تر از اوني هست كه بياد تو ميدون جنگ! بيشتر به عنوان تانك خط گشا استفاده مي‌شه! ساختار اين تانك به ترتيبي بود كه انهدام حتي يكي از اونا، جزو عجايب بود، ولي ...!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان .. اسراييل حاظر است ... ولى با حزب الله درگير نشود :lol: ولى بازم مجبورشون ميكنيم كه با حزب الله درگير بشن . . . نابود باد صهيونيست



دوست گرامی استفاده از کلمات رکیک و زشت شایسته سایت و شخصیت شما نمیباشد. ادب را رعایت کنید.
ویرایش شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام چقدر خوب با پول نفت مردم ما براي خودشون مانور برگزار مي كنن اسلحه مي خرن بابا ايول اين جاست كه تن اجداد ما توي گور ميره رو ويبره كجايي كوروش :lol:
اميدوارم در جنگي كه براش له له مي زنيد تا كشته شدن زنان و كودكان رو ببينيد هرگز اتفاق نيفنه چون بازم مردم بدبخت لبنان قرباني سياست هاي غلط مي شوند پس كجاست اون اسلامي كه دنبال صلحه نه جنگ ايول بابا



از ارسال پستهای متوالی خودداری کنید.
دو پست ادغام شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اسرايل واسه حمله به ايران تنها نيست بنابراين اين كمبود ها جبران ميشه بهتره ايران به اين چيزا دل خوش نكنه و به فكر چاره باشه تا ......

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سايت دارابكس: اسرائيل در نقشه اي سري تصميم دارد تا تاسيسات غني سازي اورانيوم ايران را با سلاح هاي اتمي ويران كند. به گزارش خبرنگار سرويس بين المللي خبرگزاري انتخاب به نقل از تايمز آنلاين، منابع نظامي اسرائيل اعلام كرده اند كه دو گردان نيروي هوايي اسرائيل در حال آموزش براي بمباران كردن تاسيسات هسته اي زير زميني ايران مي باشند. گفتني است ، بعد از بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي توسط ايالات متحده در سال 1945 ،اين اولين باري خواهد بود كه كشوري از بمب اتمي در تقابل با كشوري ديگر استفاده خواهد كرد. هريك از سلاح هاي اتمي اسرائيل معادل يك پانزدهم بمب هايي است كه در هيروشيما ازآن استفاده شد. بر اساس اين نقشه ،بمبهاي هدايت شوندۀ ليزري مي توانند تونلهايي در اهداف ايجاد كنند. و همچنين بمبهاي كوچك اتمي[رقيق شده] موسوم به"mini nuke" در بمباران تاسيسات اتمي نطنز مورد استفاده قرار خواهد گرفت كه مي توانند در اعماق زمين نفوذ كرده و ريسك انشقاق راديو اكتيو را كاهش دهند. بنا به اظهارات يك منابع آگاه؛به محض اينكه نور سبز رنگ مشاهده شد ،اولين ماموريت انجام شده تلقي گشته پروژه اتمي ايران فلج خواهد شد. اين طرح روز يكشنبه هفته گذشته در ساندي تايمز در پي ادعاهاي سرويس اطلاعاتي موساد ،مبني بر اينكه كه ايران به اورانيوم غني سازي شده بسيار نزديك شده و اين مقدار براي ساخت بمب اتمي در عرض دوسال كافي مي باشد،منتشر شد به اعتقاد فرمانده هان نظامي اسرائيل ،اين حملات متعارف براي نابود كردن تاسيسات غني سازي كه به خوبي محافظت مي شوند كافي نخواهد بود. به گفتۀ اين مقامات بسياري از اين تاسيسات در عمق 70 فوتي زمين زير لايه هاي بتوني و سنگي قرار دارند. منابع ارشد نظامي در پنتاگون اينگونه اظهار داشتند؛ در صورتي كه دستور چنين حملاتي صادر شود و ايالات متحده مداخله نكند،اسرائيل از بمبهاي موسوم به"bunker-busters"[سنگر شكن و نفوذ كننده] كه اهداف زير زميني را مورد هدف قرار مي دهند ،استفاده خواهد كرد. بر پايۀ اين گزارش ،مقامات اسرائيل و امريكا بارها در باره چگونگي عمليات ملاقات هايي داشته اند .يك تحليلگر نظامي در اين باره به تايم گفت:هدف از علني كردن اين طرح تحت فشار قرار دادن تهران براي توقف برنامه هاي هسته اي آن،ترغيب كردن امريكا براي حمله به ايران و پيش از آن نرم كردن افكار جهاني براي حملات اسرائيل مي باشد. برخي از تحليلگران هشدار داده اند كه عكس العمل ايران در برابر چنين حملاتي از نوسانات شديد در قيمت نفت شروع شده تا حملات تروريستي به پايگاه هاي يهوديان در سراسر دنيا ادامه خواهد يافت. اسرائيل حملات خود را از جنوب تهران كه به گفتۀ آنها برنامه هاي هسته اي را در بر گرفته شروع خواهد كرد.بر اساس اين گزارش مراكز تاسيسات هسته اي ايران به شرح زير بيان شده اند: نطنز جايي كه هزاران سانتريفيوژ براي غني سازي اورانيوم نصب شده است ومركز غني سازي اورانيوم نزديك اصفهان ،جايي كه به گفتۀ معاون رئيس جمهوري جمهوري اسلامي ،250تن از گاز مصرفي براي فرآيند غني سازي از آنجا تامين مي شود و ديگري رآكتور آب سنگين در اراك كه در اينده مي تواند پلوتونيوم كافي براي ساختن بمب را توليد كند. به گفتۀ مقامات اسرائيلي نابودي هر 3 مركز هسته اي ايران، برنامۀ هسته اي اين كشور را به تعويق خواهد انداخت و اسرائيل را از زندگي زير سايۀتهديد هالوكاستي ديگر خواهد رهانيد. دولت اسرائيل مكرراً هشدار داده كه هرگز اجازۀ ساخت سلاح هاي اتمي به ايران كه رئيس جمهوري آن از محو اسرائيل از نقشه جهان ،سخن مي گويد را نخواهد داد. به گزارش خبر سرويس بين المللي خبرگزاري انتخاب ؛رابرت گيتس وزير دفاع ايالات متحده اقدام نظامي بر عليه ايران را اخرين گزينه ذكر كرده و از مقامات اسرائيلي خواسته كه تصميم گيري در اين مورد را بعهدۀ امريكا بگذارند. بر پايۀ اين گزارش ؛خلبانان اسرائيلي در هفته هاي گذشته براي آموزش براي پرواز 2هزار مايلي بر اهداف مورد نظر در ايران به جبل الطارق در حال تمرين پرواز مي باشند. در اين گزارش آمده،يكي از سه مسير هوايي محتمل كه براي حملات در نظر گرفته شده ، تركيه مي باشد. نيروي هوايي هاتزاريم در صحراي نقب در تل نو ،در جنوب تلاويو،در حال آموزشهاي تاكتيكي براي استفاده سلاح هاي اتمي اسرائيل در اين عمليات مي باشد و نظارت اماده سازي اين نيروها بر عهدۀ آلوف [ژنرال] الايذر اشكدي،فرماندۀ نيروي هوايي اسرائيل است. يك منبع نزديك به پنتاگون اعلام كرد كه بسيار بعيد مي داند ايالات متحده چنين تاكتيكي را تائيد كند. وي در ادامه گفت :منابع ما اعلام كرده اند كه اسرائيل مجبور خواهد بودبه دنبال تصويب بعد از وقوع اين بمباران ،مشابه انچه در سال 1981 بعد از انهدام تاسيسات اتمي عراق در اسيراك انجام داد، باشد. بر اساس محاسبات دانشمندان اتمي گرچه الودگي ناشي از انهدام اهداف زير زميني ايران محدود خواهدبود اما صدها تن تركيبات اورانيوم و راديواكتيو،آزاد خواهد شد. به باور مقامات اسرائيلي ، ايران در اقدامي تلافي جويانه براي جلوگيري از حملات ثانوي ، موشكهاي بالستيك شهاب 3 را به اسرائيل پرتاب خواهد كرد. بهر حال كارشناسان امريكايي عواقب اين اقدام را جدي برشمرده و اعلام كرده اند كه چنين اقدامي اعتراضهاي گسترده در جهان اسلام را در پي داشته و رابطۀ دوستانۀ كشورهاي مسلمان با غرب را خدشه دار خواهد كرد. سرهنگ سام گاردينر،مشاور ارشد پنتاگون در اينباره به تايم گفت:در صورت وقوع چنين عملياتي ايران تنگۀ هرمز را خواهد بست و با اين اقدام، شاهراه 20 درصد از نفت مصرفي جهان را مسدود خواهد كرد. به گزارش خبرنگار سرويس بين الملل خبرگزاري انتخاب به نقل از تايمز آنلاين، برخي منابع در واشنگتن اظهار داشته اند ؛ما ترديد داريم كه اسرائيل قدرت حمله به ايران را داشته باشد.گرچه دكتر افراييم اشنه ، معاون وزير دفاع اسرائيل ماه گذشته اظهار داشت ؛"زمان تصميم گيري جامعه جهاني و اسرائيل در رابطه با اقدام نظامي بر عليه ايران نزديك شده است".

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شاید ایران میخواد از اینا بسازه: بمب کثیف چیست ؟ از زمان اختراع مواد منفجره تاکنون تلاش زیادی برای افزایش توان تخریبی و کشتار این سلاحها صورت پذیرفته. از جمله انتشار باکتری و میکروب های کشنده و یا مواد شیمیایی توسط انفجارهای ساده. از جمله ژاپنی ها در جنگ دوم بر سر مردم چین کک های حاوی میکروب طاعون می انداختند. این کک ها در ظروف مخصوص ساکی به نحوه مخصوصی بسته بندی شده بودند! اما بمب کثیف در واقع منظور ترکیب کردن زباله های هسته ای مثلا پسماندهای نیروگاه اتمی با قدرت انفجاری یک بمب معمولی است. تصور کنید یک موشک میان برد بالستیک به جای ۸۰۰ کیلوگرم مواد انفجاری ۵۰۰ کیلوگرم حمل کند و ۲۰۰ کیلوگرم بقیه را زبالههای بسیار خطرناک اتمی که تشعشعات مرگبار دارند حمل کند. چنین انفجاری ضمن آنکه از نظر تکنولوژیکی بسیار ساده است ، بسیار میتواند مخرب باشد و یکی از کشنده ترین سلاحههای کشتار حمعی به حساب می آید. این خطر وجود دارد که این گونه تسلیحات توسط تروریستها و بر ضد امنیت جهانی بکار روند. هیچ کس نمیتواند بگوید که ابعاد چنین فاجعه ای تا کجا خواهد رفت. اگر دولتهای جهان سوم که نظارت کمتری بر تسلیحات خود دارند به پسماند های اتمی و یا سوخت بمب اتمی دسترسی پیدا کنند ، چنین خطراتی منتظر جهان و امنیت آن خواهد بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.