Recommended Posts

برادرانم
بی هیچ پروپاگاند و اغراقی ...
ایران در سال 1381 از زبان یکی از مقامات ارشد دفاعی اعلام کرد که پاسخ به هر گونه حماقت جهود به ثانیه هایی نخواهد کشید ...

اکنون سال 1391 را تجربه می کنیم، یک دهه سپری شده است، اتفاقات بسیاری رخ داده است که نامحرمان این مرز و بوم پرگهر از آن بی خبر اند، به شما می گویم برادرانم ایران زمین مان به هیچ سلاح هسته ای نیازی ندارد، آرشیو غنی ماشین دفاعی/تهاجمی ایران بقدری برای دشمنان مان ترسناک و آزارنده است که حتی از سخن گفتن زیاده از حد در باب گزینه نظامی در باب ایران پرهیز می کنند. ایران زمین مان در برابر هر حرکت جهود همان می کند که جناب وحیدی فرمودند: پاسخی دردناک، هزینه ای جبران ناپذیر و فضایی متفاوت از رویارویی نظامی ... این پاسخ سال 1390 بوده است ...
آزمون اش برای جهود کوه نشین ... رایگان است ...

اوه راستی فراموش کردم خدمت تان عرض کنم که خانواده موشکی جریکو جهود در صورتی که مفید فایده واقع خواهد شد که پایگاه نظامی در آن سرزمین فاقد عمق نظامی معنادار صحیح و سالم باقی بماند ... و روی دقت سلاح های دوربرد ایرانی حساب ویژه ای باز کنید.

زیاده عرضی نیست ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]آقایون امدادهای غیبی رو هم از یاد نبرین.

زمان جنگ همین موشک اسکاد هدایت ناپذیر از راه یه پنجره صاف رفت تو گاوصندوق بانکی که یک سوم( اگه اشتباه نکنم) ذخاییر ارزی عراق توش بود و همش رو دود کرد فرستاد هوا...![/quote]

احتمالا امداد غیبی تو بزرگ کردن اندازه پنچره ای که موشک ازش رد شده یا کوچک کردن اندازه موشک بوده و گرنه[u] این احتمال شانسی هم وجود داره که یه موشک دقیقا به نقطه هدف بخوره[/u] icon_wink[/quote]

آخه مسئله اینجاست که بچه های سپاه کاخ صدام رو هدف گرفته بودند منتها موشک 3 کیلومتر اونورتر خورد به بانک رافدین!!!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام

فرهاد جان اگر به شما هست عزیز من این همه معجزات و امداد های غیبی تو جنگ شد چه تو نبرد هوایی چه زمینی و چه دریایی برای کسی که به این مقوله اعتقاد نداره میتونه هر کدومش رو واسه خودش توجیح کنه که البته برای بعضی هاش دهنش از توجیح واز میمونه و یا میگه حقیقت نداشته یا اگه صند ارائه بده میگه حتما چیزی بوده که ما نمیدونیم.


البته بنده جسارت نمیکنم که شما اعتقاد دارین یا خیر بلکه منظور من کلی بود و کسی رو نشونه نمیگیره.اما همونطور که رویال فالکون جان اشاره کردند میتونید بگیرید که این موضوع احتمالش بالا هست که امداد غیبی باشه.


یا علی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote][quote]آقایون امدادهای غیبی رو هم از یاد نبرین.

زمان جنگ همین موشک اسکاد هدایت ناپذیر از راه یه پنجره صاف رفت تو گاوصندوق بانکی که یک سوم( اگه اشتباه نکنم) ذخاییر ارزی عراق توش بود و همش رو دود کرد فرستاد هوا...![/quote]

احتمالا امداد غیبی تو بزرگ کردن اندازه پنچره ای که موشک ازش رد شده یا کوچک کردن اندازه موشک بوده و گرنه[u] این احتمال شانسی هم وجود داره که یه موشک دقیقا به نقطه هدف بخوره[/u] icon_wink[/quote]

آخه مسئله اینجاست که بچه های سپاه کاخ صدام رو هدف گرفته بودند منتها موشک 3 کیلومتر اونورتر خورد به بانک رافدین!!![/quote]
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
[b]قبلاً خلبان رستمى با فرماندهى هماهنگ كرده بود كه نيروهاى نفوذى ما در نزديكى هدف مستقر شوند و ما را از اصابت موشك باخبر كنند. تهران هم در انتظار بود. هدف هم مهم بود: [color=red]زرادخانه "ش.م.ر[/color]". فقط صداى قلب خود را مى‏شنيديم و صداى بع بع گوسفندها را. بچه‏هاى الكترونيك روى كاغذها و اعداد و ارقام غرق بودند. زمان شليك فرا رسيد، شمارش معكوس شروع شد. ما هم سعى كرديم در خاكريزها و تپه‏ها خود را مستقر كنيم. به چوپان‏ها گفتيم كه خود و گوسفندها را حفظ كنند. هيچ بعيد نبود، موشك در جا منفجر شود. وقتى دستور آتش داده شد، صدا مهيبى با آتش زياد و گرد و خاك بسيار محوطه را فرا گرفت. ناخودآگاه همه سر خود را در دو دست گرفتيم و درازكش خوابيديم. نمى‏دانم چقدر طول كشيد؛ ولى احساس كرديم صداى موشك لحظه به لحظه از ما دورتر مى‏شود و در دود و گرد و غبار مى‏توانستيم آتش عقب آن را ببينيم. هركس دوربينى داشت، با آن نگاه مى‏كرد. موشك رفت؛ ولى كجا؟ همه منتظر خبر بوديم. بى‏سيم با "وزوز" زياد مشغول به كار بود. خبرها با رمز رد و بدل مى‏شد. حالا منتظر نيروهاى نفوذى خود در دل خاك دشمن بوديم. سريع لانچر را به داخل پايگاه آورديم. درها سريع بسته شد. نگهبان‏ها به سر پست خود رفتند و ما هم در اتاق بى‏سيم پايگاه مستقر شديم تا از نتيجه كار خود باخبر شويم. تقريبا نيم ساعت شد؛ ولى خبرى نشد. نيروهاى نفوذى ما، هيچ خبرى از موشك ندادند. كم كم اين احساس به ما دست داد كه شايد موشك فراركرده. با ايستگاه‏هاى ديگر خود در عمق خاك دشمن تماس گرفتيم، آن‏ها هم خبرى نداشتند. ديگر نااميد شده بوديم. معلوم نبود موشك كجا فرار كرده كه هيچ‏كس از آن خبر نداشت. بچه‏هاى الكترونيك باز هم شروع به دعوا كردند. يكى گفت چرا "تانژانت" نگذاشته، حالا ديدى چى شد؟ از خستگى همه خوابيديم. وضع همه درب و داغون بود. هر كس گوشه‏اى افتاد. ديگر اميد ما از اطلاع‏رسانى عوامل نفوذى در عمق خاك دشمن قطع شد. به غير از نگهبانان همه بيهوش شدند. چند روز كار طاقت‏فرسا و آخر هم هيچ. نزديك ظهر بود. در حالت خواب و بيدارى بوديم. ناگهان بلندگوى پايگاه صداى مارش نظامى را از راديوى ايران پخش كرد. هر وقت اين مارش زده مى‏شد و گوينده مى‏گفت "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز" همه مى‏فهميديم عمليات پيروزمندانه‏اى رخ داده است؛ اما اين بار گوينده شورش را در آورده بود. هى مى‏گفت: "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز"؛ ولى اصل خبر را نمى‏داد. تقريبا همه بيدار شديم؛ ولى حال بلند شدن نداشتيم. حتما خبر مهمى بود. معلوم بود پيروزى بزرگى است. ما كه شكست خورديم حداقل يك پيروزى بزرگ درد ما را كم مى‏كرد. همه زير پتو ول مى‏خورديم تا اين گوينده چيزى بگويد. جان ما را به لب رساند. بى‏سيم ما كه خفه شده بود و از ديده‏بان‏هاى نفوذى خودى خبرى نمى‏رسيد. تقريبا ارتباط ما قطع شده بود. فقط صداى راديو جاذبه داشت. ناگهان از راديو خبر رسيد كه ايران براى اولين بار موفق شد كه قلب پايتخت دشمن را هدف موشك قرار دهد! معلوم شد يك يگان موشكى ديگر به موازى ما وارد عمل شده بود و آن‏قدر خود را نزديك جبهه رسانده كه توانسته بود با دقت مركز حساس پايتخت را هدف بگيرد. دقت عمل فوق‏العاده بالا بود. يك موشك با دقت زايدالوصفى كه بايد از فن‏آورى بالايى برخوردار باشد، به بزرگ‏ترين و مرتفع‏ترين بانك در پايتخت دشمن اصابت كرده و آن را منهدم كرده بود. شايد بچه‏ها از قسمت‏هاى ديگر به فن‏آورى هدايت ليزرى دست يافته‏اند. همه از جا پريديم. تكبير گفتيم. مهم نبود ما باشيم يا ديگرى. مهم اين بود كه دشمن بازداشته شود تا با موشك به شهرهاى ما حمله نكند. معلوم بود، اينجا سر كار بوده‏ايم. بى‏انصاف‏ها نگفتند كه جاى ديگر اين فن‏آورى پيشرفته را در اختيار دارند و ما را اين قدر به دردسر انداختند. شايد هم ما براى رد گم كردن دشمن بايد فعال مى‏شديم تا جاى ديگر عمل كنند؛ ولى از مسوولان ستاد اين همه پيچيدگى و ضريب هوش بعيد بود، ولى حالا كه شد، ما هم اعتماد به نفس بيشترى به دست آورديم كه خلاصه تهران هم كارى كرد؛ چون در جبهه عملاً هر چه بود در خطوط اول بود و ستادهاى مركزى فقط هورا مى‏كشيدند و ما هم لنگ مى‏كرديم و اين بار برعكسش شد. بچه‏ها جاهاى خواب خود را جمع كردند. همه به هم تبريك مى‏گفتند. من به خلبان رستمى گفتم اگر اجازه بدهيد من به تهران بروم. تقريبا اكثر بچه‏ها مى‏خواستند برگردند. چند فروند موشك ديگر در پايگاه بود كه مى‏توانستند روى لانچر نصب كنند و براى كار ايذايى استفاده شود؛ ولى ديگر به ما نيازى نبود. تقريبا آماده شديم كه برگرديم. ناگهان بى‏سيم به صدا درآمد. بى‏سيم‏چى هاج و واج بود. گوشى را به خلبان رستمى داد. يكى از دوستان نزديك در تهران بود، به خلبان تبريك مى‏گفت. حتما درجه و ترفيع گرفته بود. شايد هم بچه‏اش دنيا آمده بود؛ ولى خانمش هفت‏ماهه بود! شايد بچه عجله داشت. ناگهان خلبان غش كرد! اين ديگر چه خوشى است كه خلبان غش كند؟ زبانش بند آمد. با "تته، پته" به ما گفت كه موشك ما تا پايتخت رفته و به بانك مركزى خورده است. ما به جاى غش كردن، عين مجسمه به همديگر نگاه مى‏كرديم. سكوت عجيبى بود. معلوم شد، [color=blue]موشك فرار كرده و از برد عادى خود حدود چهل كيلومتر بيشتر رفته است[/color].[/b]
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8807250283
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان معذرت وسط گفتگو نظر می دم ولی در طراحی یک استراتژی ضریبی تحت عنوان امداد غیبی نداریم امداد غیبی فضل خداست به بندگانش نه جزئی از برنامه ریزی تاکتیکی ...
موشک های بالستیک مناسب مناسب نقطه زنی نیستن باید به سمت موشک های کروز بریم با هدایت دقیق ...
پروردگار به هرکه بخواهد می دهد به هرکه نخواهد نه ... اینطور حرف زدن ممکن است نتایج معکوسی داشته باشه ...
مثلا وقتی صلیبیون به فلسطین حمله کردن با اطمینان اینکه خدا با ماست رفتن و شکست خوردن برگشتن و فضل پروردگار رو زیر سئوال بردن ...
عین همین اتفاق طی حمله مغول برای مسلمانان اتفاق افتاد ...
جوری حرف نزنید که اگر مصلحت پروردگار بر عکس اون بود اولین سئوال از ما این باشه پس چی شد ؟
انشاء الله که حرف من درست فهمیده بشه تبدیل به برداشتی غلط نشه ...
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عواقب حمله به ایران از نگاه مرکز امنیت جدید آمریکا
مرکز امنیت جدید آمریکا در گزارش خود آورده است: ایران راهبرد "سپر هسته‌ای" را دنبال می‌کند که برای ایجاد توانمندی فنی بومی تولید سریع تسلیحات هسته‌ای در صورت تصمیم رهبری آن طراحی شده است.

به گزارش مشرق ،بنا به گزارش جدیدی که از سوی اندیشکده‌ای نزدیک به دولت باراک اوباما منتشر شد، در حالی که ایران مجهز به سلاح هسته‌ای مشکلات قابل‌توجه جدیدی را برای آمریکا و اسرائیل ایجاد می‌کند، حمله نظامی این دو کشور به ایران برای جلوگیری از دستیابی آن به تسلیحات هسته‌ای سودمند نخواهد بود.

در گزارش 55 صفحه‌ای مرکز امنیت جدید آمریکا آمده است: در حالی که [گزینه] اقدام نظامی پیشگیرانه می‌بایست روی میز باقی بماند، تنها زمانی می‌بایست از آن استفاده شود که ایران آشکارا در مسیر تسلیحاتی ساختن [برنامه هسته‌ای خود] حرکت کند؛ همچنین در کنار دیگر شروط، انتظاراتی منطقی وجود دارد که چنین حمله‌ای بتواند برنامه هسته‌ای ایران را به طور قابل ملاحظه‌ای به تعویق اندازد.

این گزارش تحت عنوان "مخاطره و رقابت: ایران، اسرائیل و بمب [هسته‌ای]" همچنین استدلال می‌کند که ایالات متحده و اسرائیل می‌بایست از اتخاذ هرگونه حرکتی که چشم‌انداز توافق با ایران – برای منصرف ساختن این کشور از تسلیحاتی کردن برنامه هسته‌ای خود - را محدود می‌کند، ممانعت به عمل آورند.

بنا به این گزارش که نویسنده اصلی آن کالین کاهل – سیاست‌گذار ارشد خاورمیانه در پنتاگون در دولت اوباما تا ماه ژانویه – است، ایالات متحده و اسرائیل به طور اخص نباید بر پایان بخشیدن به غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران در خاک خود به عنوان شرط توافق در مذاکرات اصرار ورزند؛ چرا که چنین موضعی به احتمال زیاد می‌تواند موجب عدم دستیابی به هرگونه توافقی شود.

گزارش مذکور می‌افزاید: به نظر می‌رسد ایران راهبرد "سپر هسته‌ای" را دنبال می‌کند؛ راهبردی که برای ایجاد توانمندی فنی بومی تولید سریع تسلیحات هسته‌ای در صورت تصمیم رهبری آن طراحی شده است. ولی در حال حاضر ایران برای دستیابی به این هدف، حداقل به یک سال – و حتی احتمالا بیشتر- زمان نیاز دارد. در ادامه این گزارش آمده است: این امر کاملا امکان‌پذیر است که حکومت [ایران] به دستیابی به توانمندی آغازین رضایت داده و از تسلیحاتی کردن تمام عیار برنامه هسته‌ای خود صرف نظر کند.

مولفان این گزارش از جمله ملیسا دالتون و متیو ایروین می‌افزایند: با این وجود، در صورتی که ایران سلاح‌ [هسته‌ای] تولید کند، بعید است که این تسلیحات را در اختیار گروه‌های تروریستی برای استفاده از آن علیه اسرائیل یا هر هدف دیگری قرار دهد.



این گزارش ادعا می‌کند: حکومت ایران، انتحاری نیست و پیرامون پایبندی به منطق اولیه بازدارندگی هسته‌ای به اندازه کافی عقلانی رفتار می‌کند، هرچند گزارش فوق تاکید دارد که ایران مجهز به سلاح هسته‌ای احتمالا به مراتب خطرناک‌تر و متهورانه‌تر از ایران فاقد تسلیحات هسته‌ای عمل خواهد کرد. علاوه بر این، چنین مسئله‌ای ممکن است به رقابت اسرائیل- ایران دامن زده و نتیجتا باعث بروز "برخی خطرات طبیعی جنگ هسته‌ای ناخواسته" شود.

این گزارش جدید در زمانی حساس– تقریبا اواسط دور دوم مذاکرات در بغداد میان ایران و گروه به اصطلاح 1+5 ( متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان ) و سومین دور مذاکرات که قرار است در هجدهم و نوزدهم ژوئن در مسکو برگزار شود - منتشر شده است.

گزارش مرکز امنیت جدید آمریکا، آخرین مورد از مجموعه تحلیل‌ها و مطالعاتی است که درباره هرگونه حمله پیشگیرانه علیه ایران به ویژه از سوی اسرائیل هشدار می‌دهد.

ماه گذشته، کارشناسان موسسه رند ( اندیشکده‌ای دارای ارتباطات نزدیک با پنتاگون ) خلاصه‌ای از یافته‌های دو گزارش اخیر خود را منتشر و طی آن نتیجه‌گیری کرد: [هرگونه] تهاجمی از سوی اسرائیل یا آمریکا علیه تاسیسات هسته‌ای ایران، احتمال تصمیم حکومت ایران برای تولید و کاربرد تسلیحات هسته‌ای را بیش از پیش افزایش می‌دهد. چنین حمله‌ای همچنین مهار و محاصره نفوذ ایران را نیز به مراتب دشوارتر از گذشته می‌سازد.

این گزارش خاطرنشان می‌سازد: در حقیقت خاورمیانه پس از حمله [به تاسیسات هسته‌ای ایران] ممکن است با نتایج وخیمی روبرو شود: ایران مجهز به سلاح هسته‌ای مصمم‌تر از همیشه آماده هماوردجویی با دولت یهود است، ضمن این که در این مسیر با موانع بین‌المللی و منطقه‌ای بسیار کمتری روبرو خواهد بود. گزارش مزبور می‌افزاید: واشنگتن می‌بایست از اظهارات مقامات فعلی و پیشین اسرائیل که مخالف گزینه نظامی علیه ایران‌اند، پشتیبانی کند.

تحقیق مرکز امنیت جدید آمریکا، چهار شرط توجیه‌ کننده تهاجم نظامی اسرائیل یا ایالات متحده علیه ایران را ارائه می‌دهد: ناکارآمدی تمامی گزینه‌های غیرنظامی؛ حرکت روشن ایران به سوی تسلیحاتی شدن؛ احتمال منطقی به تعویق انداختن قابل‌توجه برنامه هسته‌ای ایران و وجود ائتلاف گسترده بین‌المللی برای کمک به مدیریت پیامدهای بی‌ثبات کننده چنین حمله‌ای و همکاری با یکدیگر پس از این تهاجم به منظور مهار ایران و جلوگیری از هرگونه اقدامی برای بازسازی برنامه هسته‌ای این کشور.

این گزارش همچنین به این نکته اشاره می‌کند که هیچ یک از شروط فوق در کوتاه مدت برای توجیه حمله یک جانبه اسرائیل وجود ندارد.

بنا به این گزارش، تنها ایالات متحده - در صورت ناکارآمدی تمامی گزینه‌های دیگر و مواجهه با شواهد گزیرناپذیر حاکی از تصمیم ایران به ساخت بمب [هسته‌ای] – می‌تواند ضمن حفظ نوعی از ائتلاف مورد نیاز برای مهار و محاصره پس از تهاجم، امید به ایجاد وقفه‌ای چشمگیر در برنامه هسته‌ای ایران داشته باشد.

گزارش این مرکز مانند تحقیق موسسه رند بر این نکته اصرار دارد که پیشگیری، بیش از مهار و محاصره ایران احتمالا مجهز به سلاح هسته‌ای می‌بایست در کانون سیاست فعلی واشنگتن قرار گیرد. چرا که دقیقا ارزیابی‌های آن نشان می‌دهد ایران در صورت دستیابی به تسلیحات هسته‌ای، تهدیدات به مراتب جدی‌تری را متوجه منافع ایالات متحده و اسرائیل می‌سازد.

البته برخی از مقامات ارشد اطلاعاتی بازنشسته آمریکا و به طور مشخص، پال پیلار، افسر پیشین اطلاعات ملی در امور خاور نزدیک و آسیای جنوبی این فرضیه را زیر سوال برده‌اند.

گزارش مزبور همچنین اظهار می‌دارد که سیاست بازدارندگی و مهار در قبال ایران هسته‌ای عملی است: احتمال زیادی وجود دارد که بازدارندگی هسته‌ای میان اسرائیل و ایران، مانند دوران جنگ سرد در میان ابرقدرت‌ها به خوبی عمل کند.

بنا بر این گزارش، در حالی که پایان بخشیدن به تمامی فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران مطلوب است، [پا فشاری بر] چنین موضعی از سوی گروه 1+5 شانس دستیابی به توافقی نهایی و قابل پذیرش از سوی رهبران ایران را با این کشور تقریبا به صفر می‌ رساند. اصرار بر معامله‌ای مطلوب [کشورهای غربی] احتمالا به هیچ توافقی منجر نخواهد شد و همچنین ظهور ایران مجهز به سلاح‌های هسته‌ای یا رویارویی نظامی با این کشور را محتمل‌تر می‌سازد
www.mashreghnews.ir/fa/news/126421/عواقب-حمله-به-ایران-از-نگاه-مرکز-امنیت-جدید-آمریکا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واکنش اوباما به خبر حمله سایبری به ایران
رئیس جمهور آمریکا در کنفرانس خبری کاخ سفید به علنی شدن حملات سایبری به ایران واکنش نشان داد و پاسخ خبرنگاران را داد.
به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران ، در این کنفرانس خبری و در ادامه پرسشهای مختلف خبرنگاران در زمینه های اقتصادی، یکی از خبرنگاران مسئله امنیت ملی را مطرح کرده و پرسید.. در خصوص علنی شدن اخبار محرمانه از جمله فهرست اسامی افرادی که از نظر دولت آمریکا باید به قتل برسند و یا دستورانی که شما در مورد حملات سایبری به برنامه هسته ای ایران صادر کرده اید، واکنش شما نسبت به علنی شدن این اخبار چیست؟

اوباما در پاسخ گفت: اولا باید بگویم نمی خواهم به جزئیات اینکه این اخبار محرمانه چه بوده اند اشاره ای کنم. اما باید بگویم مسائلی که مطرح کردید به امنیت ملی ما بر می گردد به دلایلی محرمانه اعلام می شوند. چراکه این اخبار حساس هستند و ممکن است جان افراد دخیل در آنها به خطر بیافتد. علنی شدن اینگونه اخبار باعث سخت تر شدن کار افراد درگیر در این امور و نیز سخت تر شدن کار من خواهد شد.به همین خاطر هم من هیچگاه از زمان آغاز ریاست جمهوری ام تاکنون چنین اقداماتی را برنتابیده ام. ما مکانیزم هایی را در دست داریم که اگر افراد دخیل در افشای اینگونه اخبار را شناسایی کنیم، عواقبی را برای آنها در نظر خواهیم گرفت. در برخی موارد این اعمال صورت کیفری به خود می گیرند و ما در مورد آنها دست به تحقیقات گسترده و کامل می زنیم. در نظر مقامات کاخ سفید، اینگونه اعمال، اشتباه و تهاجمی به حساب می آیند.

گفتنی است؛ بسیاری معتقدند درز این اطلاعات بر پایه تبلیغات انتخاباتی اوباما در آستانه انتخابات ماه نوامبر صورت گرفته است.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/126577/واکنش-اوباما-به-خبر-حمله-سایبری-به-ایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ا نستیتو واشنگتن بررسی کرد؛
گزینه های ایران برای پاسخ به حمله اسرائیل
حمله به راکتور اتمی دیمونا در اسرائیل و پایگاههای آمریکا در منطقه از جمله گزینه های ایران محسوب می شوند.

به گزارش مشرق، موسسه سیاست خاورنزديك واشنگتن گزارشی را درباره احتمال پاسخ ایران به حمله اسرائیل منتشر کرد.

در این گزارش آمده است:حمله پیشگیرانه اسرائیل علیه برنامه هسته ای ایران یک ریسک بزرگ بوده و خطر افزایش درگیری در شرق مدیترانه یا خلیج فارس را دارد.

در این گزارش دو کارشناس نظامی موسسه سیاست خاورنزديك واشنگتن احتمال پاسخ های مختلف ایران را بر اساس رفتار گذشته و فرهنگ استراتژیک ایران ارزیابی می کنند.






در این گزارش آمده است: تهران برای سالهای متمادی احتمال چنین حمله پیشگیرانه ای از سوی اسرائیل را داده و آماده چنین روزی است و مقامات ایرانی اغلب با زبان آتشین، واکنش های مختلف ایران را تشریح نموده اند: حملات موشکی علیه اسرائیل شامل حمله به راکتور هسته ای در دیمونا؛ حمله به کشورهای همسایه در صورت حمایت از حمله اسرائیل (شامل کشورهای عربی و ترکیه)؛ حمله علیه پایگاه های آمریکا در منطقه یا پرسنل آمریکا در در عراق و افغانستان؛ ربودن شهروندان آمریکا در منطقه؛ بستن تنگه هرمز؛ و حمله به منافع آمریکا در سرتاسر جهان اقدامات احتمالی ایران محسوب می شوند.
نویسندگان در این گزارش تاکید کرده اند که اقدامات تسکین دهنده واشنگتن پس از حمله نبایستی یادآور همدستی آمریکا با اسرائیل برای چنین حمله ای باشد.



نویسندگان این گزارش مایکل آیزنشتات و مایکل نایتز هستند. آیزنشتات عضو ارشد و مدیر برنامه مطالعات امنیتی و نظامی در موسسه واشنگتن است. وی تحلیلگر سابق دولت آمریکا در امور نظامی بود که برای بیست و شش سال به عنوان افسر احتیاط نیروی زمینی ارتش آمریکا مشغول به خدمت بود. وی همچنین در سرفرماندهی نیروهای آمریکایی در عراق، فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در خاورمیانه، دفتر هماهنگ کننده امنیت آمریکا برای اسرائیل و تشکیلات خودگردان و دیگر جاها خدمت نموده است.مایکل نایتز نیز عضو دیگری از موسسه است که در دفتر بوستن مشغول به کار است. وی متخصص امور امنیتی و نظامی عراق، ایران، یمن و کشورهای عربی خلیج فارس است.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/127065/گزینه-های-ایران-برای-پاسخ-به-حمله-اسرائیل

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گزارش‌پنتاگون از اشتباهات فاحش در يك دهه‌جنگ
ارتش آمريكا در گزارشي با عنوان "يك دهه جنگ"، از اشتباهات فاحش نيروهاي مسلح خود در جنگ‌هاي عراق و افغانستان از جمله سوء مديريت نيروي انساني و شكست در برنامه‌ريزي پرده برداشته است.
به گزارش مشرق، ايسنا به نقل از نشريه هافينگتون پست نوشت: هنگامي كه باراك اوباما در ماه اوت سال 2010 پايان عمليات‌هاي جنگ آمريكا در عراق را اعلام كرد، از سربازان اين كشور به خاطر تكميل ماموريتي كه به آنها داده شده، قدرداني كرد.

اما اخيرا در گزارشي كه كمتر به آن توجه شده برخي از بلندپايه‌ترين افسران ارتش آمريكا شرح حال ناخوشايندي را از عملكردشان در جنگ‌هاي عراق و افغانستان ارائه داده‌اند كه اشتباهات و اقدامات نادرست مكرر از سوي آنها و شكست‌هايشان در يك دهه گذشته را برجسته مي‌سازد.

اين گزارش كه از سوي دفتر ستاد مشترك پنتاگون منتشر شده، تاكيد مي‌كند كه در جريان جنگ‌هاي عراق و افغانستان شكست‌هايي در تشخيص، تاييد و تعريف دقيق محيط‌هايي كه درگيري‌ها در آن رخ مي‌داده به وقوع پيوسته است و اين اتفاق سبب ناهماهنگي ميان نيروها، قابليت‌ها،‌ ماموريت‌ها و اهداف شده است.

به گفته اين گزارش، تلاش‌ها در جنگ‌هاي عراق و افغانستان، شكست‌هايي در تدارك و تامين مناسب تجهيزات، تغيير وضعيت‌هاي عملياتي و استراتژيك از يك مرحله از درگيري به مرحله ديگر را شامل مي‌شود.

براساس اين گزارش، نيروهاي آمريكايي براي حفظ آرامش خود آمادگي نداشتند و از آمادگي كافي براي رويارويي با اتفاقات غيرمنتظره برخوردار نبودند.

در ادامه اين گزارش تصريح شد: در نيمه نخست يك دهه گذشته، رهبري استراتژيك ارتش آمريكا مكررا دچار شكست شده و در نتيجه آموزش،‌ سياست‌ها،‌ دكترين و تجهيزات ارتش آمريكا تناسب چنداني با وظايفي كه سربازان در عراق و افغانستان با آنها روبرو بودند، نداشته‌ است.

اين گزارش انتقادي، جلد نخست از يك مطالعه چند جلدي با عنوان "يك دهه جنگ" است. عنوان اين مطالعه "درس‌هاي هميشگي" از درگيري‌هاي 10 سال گذشته است.

سخنگوي دفتر ستاد مشترك پنتاگون اظهار داشت: پس از تكميل اين مطالعه، رهبران بلندپايه ارتش از آن به منظور توسعه نيروهاي نظامي آمريكا براي آينده استفاده خواهند كرد.

اين سخنگو اظهارداشت كه گزارش ماه مه 2012 كه يكي از جلدهاي اين بررسي است، در 36 صفحه تهيه شده و در دسترس عموم قرار نخواهد گرفت، بلكه تنها يك سند داخلي در پنتاگون محسوب مي‌شود.

اين در حالي است كه چند روز پيش، پيش‌نويس اين گزارش در وب‌سايت يك انتشارات تجاري براي اعضاي آن در دسترس قرار گرفت.http://www.mashreghnews.ir/fa/news/127645/گزارش‌پنتاگون-از-اشتباهات-فاحش-در-يك-دهه‌جنگ

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جزئیات حمله سری آمریکا به ایران
چند روز پس از انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری ایالات متحده، در ژانویه 2009، او و همتای سابقش، جورج دبلیو بوش، جلسه ای بسیار محرمانه در کاخ سفید تشکیل دادند.
به گزارش مشرق، هدف از ساخت ویروس استاکس نت، که به طور همزمان توسط ایالات متحده و اسراییل تولید و توسعه داده شده ، ضربه زدن به برنامه های هسته ای ایران است. هر چند که پیامدهای این ویروس فراتر از برنامه پیش بینی شده بود، ولی این پروژه توانست به اهداف مورد نظر دست یابد و در برنامه هسته ای ایران اختلالاتی ایجاد کند.
در کتابی که چندی پیش در ایالات متحده منتشر شده است*، کاخ سفید، به صورت پوشیده و دو پهلو، به شرکت و پیگیری وسیع باراک اوباما، رییس جمهور این کشور، در حملات اینترنتی بر ضد برنامه های هسته ای ایران اذعان کرده است.
در این کتاب آمده است که درست چند روز پس از انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری ایالات متحده، در ژانویه 2009، او و همتای سابقش، جورج دبلیو بوش، جلسه ای بسیار محرمانه در کاخ سفید تشکیل دادند.
چهل و سومین رئیس جمهور آمریکا با قاطعیت از رئیس جمهور آینده این کشور می خواهد که روند دو برنامه اساسی و حیاتی را با جدیت دنبال کند: استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در پاکستان برای مبارزه با القاعده و حملات اینترنتی علیه ایران.
در کتابی که یکی از خبرنگاران پرسابقه روزنامه نیویورک تایمز، به نام دیوید سانگر منتشر کرده است چگونگی عملی کردن حملات سایبری آمریکا در زمان اوباما ، به نقل از شواهد آگاه و موثق، به تفصیل توضیح داده شده است.
اوباما به محض آغاز به کار خود به عنوان رییس جمهور آمریکا، متوجه می شود که از سال 2006، "جنگ کثیف" و بسیار محرمانه ای بر علیه حکومت شیعی ایران به راه افتاده است. اما سربازان این جنگ نیروهای زمینی نیستند بلکه کامپیوترها، ویروسها و کدهای مخرب هستند. جنگی به ظاهر بدون خونریزی، اما در عین حال تند و خشن که نتیجه آن می تواند به تصمیم گیری درباره صلح و یا جنگی تمام عیار بینجامد.
این بار ارتش مرگبار آمریکا یک ویروس انفورماتیکی با قدرتی بی نظیر است که از دو سال پیش تا کنون به خرابکاری در برنامه هسته ای ایران مشغول است.
باراک اوباما، بر خلاف ترس همیشگی و محافظه کاری ای که در سیاست خارجیش به خرج می داد، این بار خود رهبری این جنگ سرنوشت ساز را به عهده گرفته است.
رییس جمهور دموکرات ایالات متحده آمریکا، که لحظه به لحظه عملیات را زیر نظر داشت، هر هفته جلسه ای تشکیل می داد تا درباره وضعیت تهاجم در حال اجرا، بحث و تبادل نظر شود و موافقت خود را برای تهاجمی جدید اعلام کند.
سانگر تاکید می کند: "از زمان ریاست جمهوری لیندون جانسون و حضور جدی وی در انتخاب اهداف مورد نظر در شمال ویتنام جهت بمباران، هرگز هیچ رییس جمهوری، این چنین از نزدیک فراز و نشیب حمله به زیر ساخت های یک ملت خارجی را قدم به قدم و از نزدیک دنبال نکرده است."
آغاز این پروژه به سال 2006 باز می گردد، یعنی زمانی که تیم بوش به این نتیجه رسید که راهکارهای همیشگی برای مقابله با رهبران ایرانی فایده ای نخواهد داشت و نمی تواند مانع رسیدن ایران به اهداف هسته ای خود شود.
کاخ سفید، مطمئن از اینکه ضربه های متداول و همیشگی نمی توانند روی برنامه هسته ای ایران که در چهار گوشه بیایان وسیع این کشور پراکنده شده است تاثیری بگذارد، تصمیم گرفت حملات اینترنتی خود را به قلب این برنامه، یعنی تاسیسات زیرزمینی نطنز، آغاز کند.
ویروس ساخته شده که با رمز "بازیهای المپیک" روانه این تاسیسات شد بایستی با تغییر در سرعت موتورهای سانتیوژهای بسیار حساس، آنها را از کار بیاندازد.
در این عملیات آمریکایی-اسراییلی، برنامه نویسان آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) با یگان ویژه جنگ الکترونیکی تزاحال (ارتش اسراییل) موسوم به واحد 8200 همکاری می کردند. این ویروس که در ابتدا "باگ" نامیده شده بود، ابتدا روی سانتریفیوژهای لیبیایی یک مدل مشابه که در سال 2003 به دست آمده بود، با موفقیت آزمایش شد.
آخرین مرحله این پروژه پخش کردن این ویروس در سیستم بسیار سری انفورماتیک هسته ای ایران بود. آنها باید مهندس و یا تکنیسینی را می یافتند که به تاسیسات نطنز رفت و آمد کند و ناآگاهانه ویروس را وارد آنجا کند.
یکی از بانیان این پروژه با اشاره به این موضوع می گوید: "این جام مقدس ما بود."
نتایج حاصل از این عملیات فراتر از تصور بانیان آن بود: "بازیهای المپیک" به مناطق محرمانه نطنز نفوذ می کند و خرابی هایی به ظاهر سطحی و زودگذر را در سانتریفوژهای آن بوجود می آورد. تا اینکه در سال 2010 عوارض این کار خود را نشان می دهد؛ یکی از مهندسین ایرانی بطور کاملا ناخواسته، ویروس مذکور را در اینترنت پخش می کند. این ویروس در اواسط تیرماه 2010 در سراسر جهان انتشار یافت. از آن پس بود که کارشناسان امنیت رایانه ای این ویروس را به "استاکس نت" تغییر نام دادند.
پس از این اتفاق، اوباما بر سر دوراهی قرار گرفته بود. او باید دستور به توقف عملیات می داد تا این اسلحه جدید که برای همه آشکار شده است توسط دشمنان ایالات متحده مورد بررسی و شناسایی دقیق قرار نگیرد. چرا که اگر چنین شود ممکن است از آن بر علیه زیر ساخت های حیاتی آمریکا استفاده شود.
اوباما که از ضربه های "امیدوار کننده" وارد شده به نطنز مطمئن شده بود، دستور دو حمله اینترنتی دیگر را به کمک یک ورژن پیشرفته تر "بازیهای المپیک" به نام "شعله" صادر کرد.
www.mashreghnews.ir/fa/news/128284/جزئیات-حمله-سری-آمریکا-به-ایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در آستانه مذاکرات مسکو و درادامه فضا سازی ها علیه ایران، وزیر امور استراتژیک رژیم صهیونیستی گفت: در 3 ماه گذشته فعالیت هسته ای ایران تشدید شده است و ما به هیچ وجه اجازه نخواهیم داد تیغ هسته ای ایران بر گردن ما فرود آید.

به گزارش خبرگزاری مهر ، "موشه یعلون" وزیر امور استراتژیک رژِیم صهیونیستی در آستانه مذاکرات هسته ای ایران و گروه 5+1 در مسکو مدعی شد : ما بطور روزانه برنامه هسته ای ایران را پیگیری می کنیم.

وی افزود: علی رغم تلاش های غرب ایران به برنامه های هسته ایش ادامه می دهد و ایرانی ها فکر می کنند آمریکا در سالی که انتخابات ریاست جمهوری در پیش دارد، اقدامی علیه ایران نخواهد کرد و مانع از حمله اسرائیل نیز خواهد شد.

وزیر کابینه رژیم صهیونیستی همچنین گفت: اسرائیل هنوز به نقطه ای نرسیده است که بخواهد بین بمباران ایران و اینکه آیا جامعه جهانی توان کنترل ایران را دارد تصمیم گیری کند .

او در ادامه ضمن فضا سازی و متهم کردن ایران به تلاش برای ساخت سلاح اتمی تصریح کرد: اگر از ما سوال شود که بین بمباران ایران و بمب هسته ای ایران کدام را انتخاب خواهید کرد، جواب ما "بمباران " خواهد بود.

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1628818

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خب بمباران کن جیگر بد ببین تو کره زمین اسرائیل رو محو میکنیم بد بیا بگو بمبارانو جامعه جهانی اقات نتونست کاری بکنه بد دیگه تو بابا ازتو بعیده تو شش روز حالتو گرفتیم فکر نکنم 10 روز دووم بیاری :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
همچین ار بمباران ایران حرف میزنن که فکر میکنن میخوان یه زمین فوتبال و بمباران کنن؟ اخه کشور به این بزرگی رو چقدر و با چه حجمی میخواین بمباران کنین که تمام توان حمله و پاسخگویی ایران گرفته بشه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بیچاره اون خلبانایی که بخوان ایرانو بمباران کنند هیچکدوم با هواپیما رو زمین نمی شینند.
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.