Recommended Posts

سلام دوستمون گفت بعد از انگليسيها نوبت اسراييلي ها شده ميخواستم ببينم كه عكسي از دستگيري اون انگليسيها داره ؟ icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ایرانی ها همیشه همین جور بودند اما اونها همیشه چشمشون رو عمدا بر حقیقت می بندند!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این جالبه که من نتونستم هیچ منبع خارجی برای این خبر پیدا کنم! icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]يك اسرائيلي در تهران[/align]

بني مدودو يك شهروند اسرائيلي محسوب مي‏شد كه در حال سفر به وسيلهء هواپيمايي تركيه از استانبول به بمبئي در هندوستان بود. به دنبال وقوع يك نقص فني، هواپيما مجبور شد در تهران (پايتخت ايران‌) بر زمين نشيند. وي اولين جملهء وحشتناك به ذهنش رسيد: «من از مرگ مي‏ترسم» وي به خبرنگار روزنامهء يديعوت آحارنوت (Yediot Aharanot) گفت: «همانند بسياري از اسرائيليان، من در آن زمان، يك نظامي ذخيره در ارتش اسرائيل محسوب مي‏شدم و به هيچ وجه دلم نمي‏خواست عاقبتي همچون رون آراد برايم پيش بيايد.» (Ron Arad كمك خلبان جنگنده F-4E بود كه به سال 1986 در جنوب لبنان هواپيمايش هدف موشك سام-7 فلسطينيان قرار گرفت و به اسارت جنبش امل درآمد و از آن تاريخ تاكنون از سرنوشت وي هيچ اطلاعي در دست نمي‏باشد. مترجم)

[align=center]تصویر[/align]

از زماني كه هواپيماي بني مد ودو (Benny Medvedev)، - شهروند نظامي اسرائيل- ناخواسته در تهران فرود آمد، وي دچار ترس و واهمهء بسيار شديدي گرديد. اما در كمال تعجب براي وي فرش قرمز پهن گرديد. (كنايه از پذيرايي بسيار گرم) در بين مسافران، وي يك وصلهء ناهمگون به شمار مي‏آمد. براي «بني مد ودو» با اين حال، به نظر مي‏رسيد كه در ميان يك هواپيماربايي خيالي قرار گرفته است.

مدودو يك شهروند اسرائيلي محسوب مي‏شد كه در حال سفر به وسيلهء هواپيمايي تركيه از استانبول به بمبئي در هندوستان بود. به دنبال وقوع يك نقص فني، هواپيما مجبور شد در تهران (پايتخت ايران‌) بر زمين نشيند. وي اولين جملهء وحشتناك به ذهنش رسيد: «من از مرگ مي‏ترسم» وي به خبرنگار روزنامهء يديعوت آحارنوت (Yediot Aharanot) گفت: «همانند بسياري از اسرائيليان، من در آن زمان، يك نظامي ذخيره در ارتش اسرائيل محسوب مي‏شدم و به هيچ وجه دلم نمي‏خواست عاقبتي همچون رون آراد برايم پيش بيايد.» (Ron Arad كمك خلبان جنگنده F-4E بود كه به سال 1986 در جنوب لبنان هواپيمايش هدف موشك سام-7 فلسطينيان قرار گرفت و به اسارت جنبش امل درآمد و از آن تاريخ تاكنون از سرنوشت وي هيچ اطلاعي در دست نمي‏باشد. مترجم)

روزنامهء يديعوت آحارنوت تصميم گرفت تا دو صفحهء نخست خود را به ماجراي اين شخص اختصاص دهد. ترس از به اسارت گرفته شدن همانند 15 نظامي انگليسي به سرعت به ذهن وي خطور يافت. مسئولين اسرائيلي، روند حضور وي در تهران را به دقت زير نظر داشتند. اما اصلن دردسري ايجاد نشد. ترس مدودو به سرعت برطرف گرديد. مسئولين ايراني فورن به وي نزديك شدند. آنها به من گفتند: «ما مي‏دانيم شما اسرائيلي هستيد، اما از بابت هيچ چيز نگران نباشيد. شما به هرچه نياز داشته باشيد، به فوريت برايتان فراهم مي‏كنيم.» در واقع ايرانيان با وي، به صورت پهن كردن فرش قرمز برخورد نمودند. آنها با روي گشاده از وي دعوت كردند تا ديداري دوباره از تهران داشته باشد و به وي يك جعبهء چوبي زيباي صنايع دستي اهداء كردند.

اما اين ماجرا چرا چنين اتفاق افتاد و چرا پوشش بسيار گسترده‏اي در رسانه‏هاي اسرائيلي پيدا كرد؟ اوّل مسئله به ترس رواني گستردهء اسرائيليان از ايران برمي‎گردد؛ ترسي كه شايد به خاطر عدم آگاهي از پيچيدگي‏هاي نظام سياسي ايران باشد و ارتباطي به خود ايرانيان نداشته باشد.

اين ترس، اغلب به وسيلهء كساني كه بيرون از ايران هستند، درك نمي‎شود اما دليل آن مستقيمن به تهديدات پرزيدنت احمدي نژاد برمي‏گردد. اين ماجرا، برخورد غيرمنتظره با مدودو را نيز شامل مي‎شود. اگر مطابق انتظارش، وي ربوده شده و كشته مي‏شد (احتمالي كه به رون آراد نسبت داده مي‎شود) اين ماجرا، مي‏توانست آخرين ديدار وي با خيابانهاي تهران باشد.

اما مردم ايران، هيچگاه به درستي علت دشمني با اسرائيل را نمي‏‎دانند و از بيانات تكراري رهبرانشان خسته شده‏اند. به نظر مي‏رسد آنها مي‏خواهند حواس مردم را از خطاهايشان در داخل كشور منحرف نمايند. براي مثال در جريان واقعهء زلزلهء بم در سال 2003، دولت اسرائيل پيشنهاد داد يك تيم بسيار مجهز جستجو و نجات براي كمك به زيرآوارماندگان به ايران فرستاده شود. اما اين پيشنهاد، با ارائه اين دليل كه از طرف يك «نهاد صهيونيستي» ارائه شده است رد گرديد تا بر غم و مشكلات زلزله‏زگان افزوده شود.

در نقطهء مقابل، مردم عادي ايران، بدون پشتوانهء تبليغات سوء دولتي، هيچ سختگيري با اسرائيل ندارند، در حالي كه مي‏دانيم بر سر مسئلهء فعاليت اتمي ايران، بين دو كشور، درگيري وجود دارد.

اما چهرهء سياسي قضيه كدام است؟ دشمني بين اسلام و صهيونيسم (آن طور كه توسط حكومت ديني ايران تبليغ مي‏شود) امري بسيار شناخته شده است. اما آيا اين موضوع مي‏تواند دليلي بر دشمني و تنش طولاني بين دو كشور باشد؟ در كتابهايي كه پس از انقلاب در ايران به چاپ رسيده‏اند، كارشناسان حكومت ديني ايران، بر دلائل پنهان و موهوم تقابل دو ايدئولوژي، تاكيد كرده‎اند و آن را استراتژي اوّل خود مي‏دانند.

ايران و اسرائيل، دو كشور غيرعرب منطقهء خاورميانه به شمار مي‎روند كه به دنبال برتري در منطقه هستند. براي دستيابي بدين منظور، استفاده از تمامي حالات و تاكتيكها توسط حكومت ديني ايران، مجاز شمرده مي‏‎شود.

اما آيا تعقيب اين استراتژي، منفعتي براي اين دو كشور به همراه خواهد آورد؟ آيا دستآورد مهم و قابل توجهي به طور طبيعي براي دو كشور ايران و اسرائيل بدست آمده است؟ اين نظري است كه توسط روزنامه‏نگار ايراني، آقاي «بهمن آقايي ديبا» مطرح شده است: هردو كشور، غيرعرب هستند، در هر دو كشور، اقليتي از اعراب زندگي مي‏كنند (در اسرائيل: غزه و كرانهء باختري و در ايران: خوزستان)، هردو داراي ديني هستند كه با اعراب متفاوت است (يهود و شيعه). آقاي ديبا شرح مي‎دهد كه ايجاد تضاد با حقيقت، در واقع باعث شده است كه رژيم ايران، دشمن مردم ايران محسوب شود.

من شايد هنوز قادر به تشخيص آنچه صلاح ايران باشد، نيستم، اما آن قدر مي‏دانم كه ادامهء دشمني و كشمكش بيهوده بين دو كشور كه در نهايت باعث درگيري نظامي شود، باعث مصيبت و بدبختي براي مردم هر دو كشور خواهد گرديد. اگر دولت المرت، سقوط كند، احتمال فراواني وجود دارد تا آقاي بنيامين نتانياهو (از يهوديان ايراني و زاده شهر همدان) به قدرت بازگردد. وي در اين چند ماهه، ايدهء خود را كه تحريم كامل ايران است تقويت كرده و تنها رهبري است كه شايستگي آن را دارد. اگر نتانياهو نخست وزير شود، احتمال پاسخگويي ارتش اسرائيل به تهديدات روزافزون ايران، بسيار افزايش مي‏يابد.

آن سوي قضيه، بسيار سرد و تاريك است. ايران به هيچ روي مايل نيست تن به خواستهء جهانيان براي توقف برنامهء اتمي خويش بدهد. ايران دائمن فعاليتهاي ضداسرائيلي خود را ادامه داده و گسترش مي‎دهد. به نظر مي‎رسد دو كشور در مسير يك تقابل قفل شدهء غيرقابل حل قرار گرفته‏اند.

حال پي مي‏بريم كه چرا ماجراي رخ داده براي بني مدودو بسيار تعيين كننده و عجيب است. حقيقت اين كه ماهيت اسرائيلي وي، باعث مهمان نوازي و پذيرايي بسيار گرم توسط ايرانيان گرديد، بسيار قابل تعمق است. شايد تنها راه حل بحران بين دو دولت ايران و اسرائيل، از طريق ارتباط بين دو ملت باشد. «حسين درخشان»، وبلاگ نويس برجستهء ايراني، با سفر به اسرائيل ثابت كرد كه بين ايرانيان و اسرائيليان، پيوندهاي عميقي نهفته است. هيچ واقعيت يا ايدئولوژي‏اي موجود نيست كه باعث خوشبختي و اميد براي شهروندان دو كشور شود. امروز زمان آن فرا رسيده كه گوشهايي شنوا داشته باشيم. اين تنها راه ممكن به نظر مي‏رسد.

10 مي 2007
با تشكر ويژه از دوست خوبم DC (خبرنگار روزنامهء يديعوت آحارنوت)

منبع: گاردین

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان نظرتون چیه؟ فاکس نیوز: ایرانیان کليه هایشان را به ما بفروشند، بالاخره دیر یا زود در جنگ با ما کشته مي شوند! اینم لینکش: http://www.tiknews.org/display/?ID=61091&page=1 icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خدا لعنتشون کنه. فقط هفت تیر کشی و خوی درندگی بینشونه. هیچ بویی از انسانیت نبرده اند این حیوونا. خدا نکنه جنگ شه , ولی اگه شه بهشون می گیم انسانیت یعنی چی. حرومزاده ها. luftwaffe icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جالبه تنها فروم نظامي ايران داره تبديل به تريبون تبليغاتي دشمن مي شه !!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رئیس جمهوری آمریكا طی سفر هفته گذشته خود به اسرائیل قول داد بودجه لازم برای ساخت و توسعه سامانه دفاعی موشك بالستیك "آروی- 3" اسرائیل را فراهم كند.

این وعده بوش در سفر سه روزه وی به اسرائیل مطرح شد و در حالی بود كه بر اساس گزارش‌های قبلی قرار بود وی فهرستی از تجهیزات برای اسرائیل به همراه آورد كه امكانات پیشرفته نظامی مانند جنگنده اف-22 نیز جزء آن محسوب می‌شد.
از سوی دیگر مقامات دفاعی اسرائیل به "جروزالم ‌پست" اعلام كردند در حالیكه هنوز هیچ كدام از این امكانات نظامی به تل‌آویو پیشنهاد نشده است، اما بوش قول داد تا بمنظور اخذ بودجه لازم برای توسعه "آروی- 3 " تلاش خود را در كنگره آمریكا انجام دهد.
این نشریه اسرائیلی نوشت: "ایهود باراك" وزیر دفاع اسرائیل نیز یكشنبه درباره این موضوع با "نانسی پلوسی" رئیس مجلس نمایندگان آمریكا گفتگو كرد.
اسرائیل به دنبال 150 میلیون دلار برای تامین بودجه این پروژه است و آمریكا كه کمک کننده اصلی تل‌آویو است، قصد دارد این هزینه را برای اسرائیل متقبل شود.
وزارت دفاع اسرائیل و "آژانس دفاع موشكی هوما" ماه گذشته تصمیم گرفتند تا توسعه و تولید موشك "آروی- 3 " را كه مدل پیشرفته‌تری از "آروی- 2 " در مقایسه با سرعت و برد است سرعت بخشند. موشك بالستیك "آروی- 2" در ماه فوریه 2007سال میلادی با موفقیت آزمایش شد.
تصمیم آغاز توسعه و تولید موشك "آروی- 3 " با وجود پیشنهاد خرید سامانه دفاع موشكی دفاع منطقه‌ای ارتفاع بالا صورت گرفته است.
بر همین اساس مقامات اسرائیل اعلام كردند دفاع موشكی "تاآد" كه بوسیله صنایع هوافضای اسرائیل و شركت بوئینگ ساخته شده است اكنون قادر نیست با موفقیت با موشك‌های بالستیك ایران و سوریه مقابله كند.
از سوی دیگر مقامات دفاعی اسرائیل اعلام كردند در صورتیكه كنگره آمریكا بودجه جدید "آروی- 3 "را تا ماه اكتبر تصویب كند، این پروژه تا سال 2009 میلادی به طور كامل تامین منابع مالی خواهد شد و ظرف یكسال عملیاتی می‌گردد.
"جروزالیم‌ پست" از تصویب 205 میلیون دلار در مجلس نمایندگان آمریكا برای تامین اعتبار پروژه‌های سامانه دفاع موشكی مشترك آمریكا - اسرائیل خبر داد.
سامانه‌های دفاعی فوق قادرند با موشك‌های بالستیك تولیدی ایران مقابله كنند.
روزنامه "جروزالیم‌ پست" ، خبرگزاری فارس، خبرگزاری فارس، خبرگزاری «نووستی» روسیه، 1 خرداد ماه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ما با دوستی با اسرائیلی ها داریم عقاید اونها رو تغییر می دیم ولی عقاید شما ظاهرا توسط اونها تغییر داده شده! icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اينها تا اين سيستم رو بسازن ما ميتونيم سيستم شهاب خودمون رو گسترش بديم و پيشرفته تر كنيم. فكر نكنم اين سيستم هم بتونه مانع اصابت موشك هاي شهاب به اسراپيل بشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یك روزنامه اسرائیل در گزارشی نوشت: روسیه ممكن است تسلیحات پیشرفته در اختیار سوریه قرار دهد و این باعث نگرانی شدید اسرائیل شده است.

روزنامه "جروزالم‌پست" نوشت: اسرائیل هراس دارد كه سوریه به امكانات پیشرفته نظامی دست پیدا كند و به همین دلیل پیگیر نشست‌هائی است كه در این هفته در مسكو بین یك هیئت عالیرتبه نظامی سوری و مقامات وزارت دفاع روسیه برگزار می شود.
این روزنامه می‌نویسد: مقامات بلندپایه دولت اسرائیل اعلام كردند كه آنها از دیدارهای سوری‌ها با مقامات روسیه در مسكو مطلعند اما هنوز مشخص نیست كه دمشق دقیقا چه نوع تسلیحات نظامی را درخواست خواهد كرد. بر اساس گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌های روسیه، ژنرال "احمد الرتیب" فرمانده نیروی هوائی سوریه قرار است برای مدت پنج روز به مسكو سفر كند و با وزیر دفاع و مقامات نیروی هوایی روسیه دیدار كند.
بر اساس این گزارش، گفتگوهای مذكور بر فروش تسلیحات شامل زیردریایی‌ها، موشك‌های ضد هوائی، جدیدترین مدل جنگنده میگ و موشك‌های زمین به زمین تمركز خواهد كرد.
این نشریه نوشت: اسرائیل به طور ویژه‌ای نگران درخواست سوریه برای موشك‌های دور برد زمین به هوا است كه قادراست جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش اسرائیل را كه بر روی بلندی‌های جولان پرواز می‌كنند، مورد تهدید قرار دهد. موشك S-300 یكی از بهترین سامانه‌های موشكی ضدهواپیما در جهان است و گفته می‌شود قادر است 100 هدف را به طور همزمان ردگیری كرده و 12 عدد از آنها را در یك زمان مورد هدف قرار دهد.
سوریه اخیرا 36 سامانه دفاع هوایی با نام Pantsir S1E از روسیه دریافت كرده است. سوریه همچنین قصد دارد خرید جنگنده‌های میگ 29 را از روسیه با مقامات این كشور مورد بحث قرار دهد. اسرائیل همچنین درباره خرید سامانه موشكی زمین به زمین "اسكندر" بسیار نگران است. بر همین اساس كارشناسان تسلیحاتی اسرائیل اعلام كردند كه سامانه اسكندر نسل جدید سامانه "اسكاد" است و این بدون تردید تهدیدی جدی برای اسرائیل محسوب می‌شود.

جروزالم‌پست در ادامه نوشت: مقامات اسرائیل در حال انجام رایزنی‌های دیپلماتیك با روسیه هستند تا این كشور را از فروش تسلیحات به سوریه بازدارند.

روزنامه "جروزالم‌پست"، خبرگزاری فارس، خبرگزاری «نووستی» روسیه، 2 خرداد ماه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
وجود اس 300 در سوريه به تجاوزهاي هوايي ارتش اسراييل بر فراز سوريه پايان مي دهد. icon_biggrin خبر خوبي بود. icon_cheesygrin fi_lone_ranger

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نمی دونم چرا این اخبار اینقدر دیر به برادران اسرائیلی می رسه! سوریه که قبل از ایران اس-300 داشت! بابا برید گل بگیرید در موساد رو! icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.