Recommended Posts

[color=#ff0000]تحریم کشتیرانی و 17 شرکت دیگر لغو شد[/color]

[color=#000000]مدیرعامل کشتیرانی از ابطال تحریم های کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و 17 شرکت دیگر با حکم دیوان دادگستری اروپا خبر داد.

به گزارش خبرگزاری مهر، محمدحسین داجمر رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران گفت: با حکم دیوان دادگستری اروپا، تحریم های یکجانبه کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و 17 شرکت دیگر ابطال شد.

داجمر اظهار داشت: به دنبال وضع تحریم های یکجانبه و بی وجه اتحادیه اروپا، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران با پیگیری و استفاده از وکلای مجرب؛ ابطال تصمیمات غیرقانونی اتحادیه اروپا را در دستور کار خود قرار داد که در نهایت پس از ماه ها تلاش، پیگیری و برگزاری جلسات رسیدگی، دادگاه اروپا صبح امروز دوشنبه 25 شهریورماه حکم ابطال تحریم های اتحادیه اروپا را صادر کرد.

وی در ادامه تاکید کرد: این موفقیت بزرگ بیش از پیش بر حقانیت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و بی اساس بودن اتهامات وارده صحه گذاشت[/color][color=#ff0000].[/color]

http://www.tabnak.ir/fa/news/345396/تحریم-کشتیرانی-و-17-شرکت-دیگر-لغو-شد
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#ff0000]تلاش انگلیس برای لغو یکی از تحریم‌های ایران![/color]

[color=#000000]دولت انگلیس به دلیل مشکل کمبود گاز در این کشور مذاکراتی را با آمریکا و اتحادیه اروپا آغاز کرده تا یک میدان گازی مشترک با ایران در دریای شمال را از شمول تحریم ها معاف و پس از وقفه ۳ ساله تولید گاز در این میدان را از سر بگیرد.

تسنیم به نقل از وال استریت ژورنال اعلام کرد: دولت انگلیس تلاش دارد با جلب نظر آمریکا و اتحادیه اروپا یک میدان گازی دریای شمال را از تحریم ها علیه ایران مستثنی کند.

شرکت ملی نفت ایران با شرکت بریتیش پترولیوم در یک میدان گازی دریای شمال شراکت دارد. بریتیش پترولیوم در پی وضع تحریم ها علیه ایران تولید گاز از این میدان را متوقف کرده است.

این تلاش در حالی انجام می شود که روی کار آمدن رئیس جمهوری میانه رو در ایران ادامه سیاست های سختگیرانه علیه ایران را سخت تر کرده و از سوی دیگر انگلیس با مشکل کمبود عرضه گاز مواجه است و در صدد است با راه اندازی دوباره این میدان کمبود نیاز خود را جبران کند.

ایران 50 درصد سهام میدان گازی رهوم را در اختیار دارد. تولید گاز از این میدان در سال 2010 و به دلیل تحریم ها متوقف شده است.

بر اساس این گزارش مشخص نیست دولت انگلیس با استناد به چه مواد قانونی و کدام بند از مقررات تحریمی وضع شده علیه ایران خواستار معافیت این میدان از تحریم ها شده است اما اخیرا مقررات جدیدی در اتحادیه اروپا مصوب شده است که امکان ارائه معافیت به برخی پروژه ها تحت شرایط خاص را می دهد.

یک سخنگوی اتحادیه اروپا گفت در دسامبر 2012 مقررات جدیدی در شورای اروپا تصویب شد که مقررات پیشین در مورد تحریم ایران را اصلاح کرد.

سخنگوی وزارت انرژی انگلیس با تایید مذاکرات برای معافیت میدان رهوم از تحریم های ایران گفت: ما در حال رایزنی با اتحادیه اروپا در این زمینه هستیم و در وقت مقتضی گزارش مذاکرات منتشر خواهد شد.

سخنگوی وزارت خارجی آمریکا نیز از مذاکرات لندن با واشنگتن در این باره خبر داد اما از ذکر جزئیات بیشتر در این باره خودداری کرد.

میدان گازی رهوم پیش از توقف تولید هر روز 5.4 میلیون مترمکعب گاز تولید می کرد. این رقم معادل 5 درصد کل تولید کنونی گاز انگلیس است.

ایران در سال 1973 با تشکیل یک شرکت سرمایه گذاری مشترک در این میدان سهیم شد. در سال 1977 گاز در این میدان کشف شد اما به دلیل مشکلات فنی در سال 2005 بهره برداری از این میدان آغاز گردید.[/color]

[color=#000000]http://www.tabnak.ir/fa/news/345468/تلاش-انگلیس-برای-لغو-یکی-از-تحریم‌های-ایران[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#ff0000]تعلیق تحریم های جدید علیه ایران در سنای امریکا[/color]

[color=#000000]به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر ، تیم جانسون رئیس کمیته امور بانکی مجلس سنا گفت: ما تمایل داریم به درخواست باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و جان کری وزیر امور خارجه در خصوص توقف موقت تحرکات کنگره آمریکا پاسخ مثبت دهیم.
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا روز سه شنبه از قانونگذاران شکاک آمریکا خواست از اعمال تحریم های جدید علیه ایران در حالی که واشنگتن سرگرم مذاکره برای دستیابی به موافقتنامه ای جامع با تهران درباره محدود شدن برنامه هسته ای ایران است ، خودداری کنند.
ظریف وزیر امور خارجه کشورمان اخیرا در مصاحبه با مجله تایم تهدید کرده بود در صورت تصویب تحریم های جدید بر ضد ایران توافق نامه ژنو باطل خواهد شد .[/color]

[url="http://www.irinn.ir/news/36619/تعلیق-تحریم-های-جدید-علیه-ایران-در-سنای-امریکا"][color=#000000]منبع[/color][/url]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گروه بین‌الملل مشرق - حادثه تیراندازی در مرز لبنان با فلسطین اشغالی که منجر به هلاکت یک نظامی رژیم صهیونیستی با درجه گروهبانی و زخمی شدن یک افسر ارشد با درجه سرهنگی شد، به همان سرعتی که در رسانه‌ها مطرح گردید، به فراموشی سپرده شد. ارتش رژیم صهیونیستی اصلاً به روی خودش نیاورد که یک نظامی‌اش کشته شده و ارتش لبنان نیز اعلام کرد آنچه در شامگاه دوشنبه هفته گذشته روی داد، ناشی از اشتباه فردی بوده است. اما بر خلاف چیزی که گفته می‌شود، آنچه در این درگیری محدود روی داد، بسیار مهم و دارای ابعاد متعددی است که این گزارش تلاش دارد برخی از جنبه‌های آن را مورد اشاره قرار دهد.

پیش از وارد شدن به مبحث اصلی باید تاکید کرد که این گزارش، مبتنی بر برداشت‌های شخصی نویسنده و همچنین پیگیری رسانه‌ای، سیاسی و نظامی حادثه روی داده می‌باشد تا ابعاد این رویداد مهم که تبعات مهم سیاسی چه در عرصه داخلی لبنان و چه در سطح منطقه‌ای دارد، بیشتر و بهتر شناخته شود.



درگیری در الناقوره، سرخط خبر رسانه‌های لبنان

ساعت 7:53 دقیقه شب 15 دسامبر 2013 – بر اساس گزارش نیروهای یونیفل مستقر در جنوب لبنان- از داخل مرزهای لبنان در منطقه الناقوره (صهیونیست‌ها به آن روش هانوکرا می‌گویند) به سمت یک گشتی ارتش اسراییل که حامل یک گروهبان دریایی بنام شلومي كوهن و یک افسر با درجه سرهنگی، که نامی از وی برده نشده است، شلیک می‌شود.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده توسط طرف اسراییلی، این گشتی در فاصله 50متری خط مرزی هدف تیراندازی توسط یک تک تیرانداز که قسمت پردرخت در نزدیکی نیروهای ارتش لبنان کمین کرده بود، قرار می‌گیرد که بر اثر آن دو تیر به سر و کتف گروهبانِ راننده اصابت می‌کند و باعث مرگ فوری وی می‌شود. جنازه بی‌جان او ساعتی بعد در بیمارستان عمومی نهاریا تحویل می‌گردد و فرد کنار وی نیز زخمی می‌شود.



اما در طرف لبنانی، گفته می‌شود پس از این تیراندازی، از سمت فلسطین اشغالی نظامیان صهیونیست اقدام به شلیک با سلاح سبک کرده که طی آن دو نظامی لبنانی زخمی می‌شوند اما فرد تیرانداز، بلافاصله مخفی می‌گردد و یگان مربوطه نیز اعلام می‌کند که خبری از وی در دست ندارد.

بر اساس گزارش یونیفل، سرهنگ اسراییلی که در این حادثه زخمی شد، از واحدی بنام «واحد شاه داوود» به عبری «מֶלֶךְ דָּוִד» است که زخمی شده و به زودی با درجه سرتیپی به یگان خدمتی خود باز خواهد گشت.

روز پس از این حادثه در حالی که افسران ارتش لبنان، ارتش اسراییل و نیروهای یونیفل نشستی را در همان منطقه درگیری برای حل و فصل ماجرا برگزار کرده بودند، اعلام می‌شود، این حادثه ناشی از اشتباه فردی بوده و طرف اسراییلی نیز با پذیرش این تفسیر از ماجرا، آن را مختومه اعلام می‌کند و رسانه‌های این رژیم نیز دستور می‌گیرند که به هیچ عنوان به این درگیری نپرداخته و آن را پیگیری نکنند و برخی از رسانه‌های این رژیم نیز که به این مساله می‌پردازند آنقدر حرف‌های متناقض می‌گویند که عمق فاجعه را نشان می‌دهد.


سوالات مهمی که بدون پاسخ می‌ماند

در مورد این حادثه چندین سوال مطرح می‌شود که تقریباً همه آنها بدون پاسخ مانده است. سوالاتی که به نظر می‌رسد همه به هم ربط دارند و با چیدن آنها در کنار هم، یک پازل بزرگ حل می‌شود و تنها آنهایی که در این ماجرا درگیرند، درجه‌ی اهمیتِ این پازل را درک می‌کنند.

1- چرا حزب‌الله در مورد این حادثه سکوت کرد؟

2- در هر حادثه مشابه‌ای، ارتش رژیم اسراییل منطقه مورد نظر را به شدت گلوله باران می‌کرد و با توجه به استقرار واحدهای زرهی و توپخانه در سراسر مرز، از همه این توان بهره می‌گرفت اما در این حادثه تنها از سلاح‌های خودکار انفرادی برای هدف قرار دادن محل شلیک استفاده کرد.



3- چرا سرباز شلیک کننده به سرعت خود را مخفی کرد.

4- معمولاً سلاح مورد استفاده نظامیان لبنانی، اسلحه انفرادی ام16 آمریکایی است، اما در این حادثه تنها پنج گلوله شلیک شد و طرف اسراییلی می‌گوید «شلیک کننده» از سلاح مخصوص تک تیراندازی استفاده کرده است.

5- با توجه گزارش طرف اسراییلی، سلاح مورد نظر باید دارای قابلیت دید در شب بوده باشد و معمولاً نظامیان لبنانی در ماموریت‌های خود از چنین سلاح‌هایی استفاده نمی‌کنند.

6- روزنامه جروزالم پست در نسخه انگلیسی خود در تاریخ 16 دسامبر می‌نویسد که در حادثه مذکور، تنها یک گروهبان دریایی که در حال رفتن به محل خدمت خود بود هدف قرار گرفته و کشته می‌شود، این روزنامه هیچ اشاره‌ای به فرد بغل دستی گروهبان یا همان سرهنگ واحد داوود نمی‌کند.

7- خودروی نظامی هدف قرار گرفته به سمت نقطه‌ای در حرکت بوده که دولت لبنان بارها به دلیل وجود تاسیسات موجود در آن در نهادهای بین‌المللی از طرف اسراییلی شکایت کرده است، این مرکز، در واقع مرکز شنود ارتش رژیم صهیونیستی در راس الناقوره به شمار می‌رود.

8- اویخای ادرعی سخنگوی ارتش اسراییل در صفحه تویتر خود می‌نویسد که به این حادثه در زمان و مکان مناسب پاسخ داده می‌شود، مگر کشته شدن یک گروهبان با سمت راننده این همه ارزش دارد که به آن در زمان و مکان مناسب باید پاسخ داد؟

9- شِمي شاليف (chemi shalev) یکی از سردبیران اصلی در روزنامه هاآرتص بلافاصله پس از درگیری در صفحه توتیر خودش می‌نویسد که در یک حادثه تروریستی در روش هانوکرا – الناقوره – یک گروهبان کشته و یک سرهنگ هم زخمی شد. او فردا ظهر توئیت خود را از صفحه‌اش حذف می‌کند.


در راس الناقوره چه خبر است؟

خضر عوارکه نویسنده لبنانی در گزارشی می‌نویسد که الناقوه منطقه بسیار مهمی است که در آنجا کوه و دریا به هم می‌رسد. چهار نیروی مقاومت، ارتش لبنان، یونیفل و ارتش رژیم صهیونیستی را به فاصله اندکی با هم می‌توان مشاهده کرد. اینجا جایی است که اسراییل مدت‌هاست در ارتفاعات بلند آن آنتن‌های بلند شنود کارگذاشته است.



به نوشته عوارکه، حزب‌الله کنترل کاملی بر این منطقه دارد و همه تحرکات رژیم صهیونیستی را زیر نظر گرفته است و به خوبی به رفتار آنها آشناست. وی سپس به مصاحبه‌ای اشاره می‌کند که در سال 2012 رسانه‌های عربی به نقل از روزنامه هاآرتص بخش‌هایی از آن را منتشر کردند.

در این مصاحبه که هاآرتص با یک افسر ارشد انجام داده بود، موارد متعددی از جمله چگونگی مقابله با حزب الله و شاخه اطلاعاتی قدرتمند آن در حوزه جنگ الکترونیک اشاره شد. این افسر اطلاعاتی که هاآرتص از آن بنام مستعار «آ» یاد کرده است، متخصص جنگ الکترونیک در نیروی دریایی ارتش اسراییل بود، همان نیرویی که گروهبان کشته شده در الناقوره به آن تعلق داشت و بدون شک سرهنگ زخمی نیز باید در همین واحد نظامی خدمت کرده باشد.


برداشت‌هایی از درگیری در ناقوره

یک هفته پیش از کشته شدن نظامی اسراییلی در 50 متری خط مرزی لبنان با فلسطین اشغالی، در حومه بیروت حسان اللقیس فرمانده ارشد مقاومت در جنگ الکترونیک هدف پنج گلوله قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد. این ترور بدون هیچ شک و شبهه‌ای توسط رژیم صهیونیستی طراحی و به وسیله مزدوران لبنانی و یا فلسطینی به مرحله اجرا درآمده است.

شهادت اللقیس با توجه به تخصص و مهارت وی در حوزه الکترونیک، ضربه‌ای بزرگ به مقاومت به شمار می‌رود هر چند دست‌پروردگان او راهش را ادامه می‌دهند و ماشین بزرگی که سردار بزرگ مقاومت، شهید حاج عماد مغنیه طراحی کرده است، به این سادگی از کار نخواهد افتاد و دیگر به فرد خاصی وابسته نیست، اما واحدهای اطلاعات و عملیات حزب‌الله در صدد بودند تا انتقام خون این شهید را به سرعت بگیرند.




با توجه به همه شواهدی که در این گزارش آمد، شلیک به سمت خودروی نظامی اسراییلی در مرز لبنان از روی حادثه و یا اتفاق نبوده است. حزب الله برای انتقام از دشمن تلاش کرد تا هم‌رده او در ارتش رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهد، هر چند این سرهنگ صهیونیست که مسول واحد جنگ الکترونیک این رژیم به شمار می‌رود از این حادثه جان سالم به در برد، اما یکی از مقامات سیاسی مقاومت به خضر عوارکه گفته است: «دشمن صهیونیستی به خوبی پیام‌های ما را درک می‌کند، هر چند من به دلیل جایگاه سیاسی‌ام این حق را ندارم که اعتراف کنم آنچه در الناقوره روی داد، پیامی بود که ما متنش را نوشته بودیم.»


پیام‌های درگیری در الناقوره

آنچه در الناقوره روی داد، پیام‌های بسیار مهمی برای طرف‌های داخلی لبنان، منطقه‌ای و بین‌المللی داشت. برخی از این پیام‌ها را می‌توان به این شکل برشمرد:

1- حزب‌الله توان پاسخگویی به هر تجاوز دشمن را در زمان و مکان مناسب دارد.

2- مقاومت اسلامی در جنگ الکترونیک بر دشمن صهیونیستی غلبه کرده است و حتی فرماندهان آن را به خوبی می‌شناسد.

3- رزمندگان مقاومت تنها عضو حزب‌الله نیستند، بلکه می‌توان آنها را در لباس ارتش لبنان هم مشاهده کرد که در وقت مناسب به دستور فرمانده واقعی خود عمل می‌کنند.

4- ارتش لبنان و مقاومت اسلامی دو روح در یک بدن هستند و همه مسایل میان آنها هماهنگ است.

5- یکی از پیام‌های مهم این عملیات برای رژیم سعودی و به خصوص شاه کهنسال آن بود که در دیدار ماه نوامبر با میشل سلیمان رییس جمهور لبنان از وی خواسته بود تا ارتش این کشور را برای مقابله با حزب‌الله به حرکت درآورد. این اقدام به سران ریاض ثابت کرد که ارتش هیچ‌وقت سلاحش را به سمت مقاومت نخواهد گرفت و ارتش لبنان بخشی از مقاومت کلی مردم این کشور است.

6- به رژیم صهیونیستی ثابت نمود که بهای هر اقدامی در این سطح را پرداخت خواهد کرد، بنابراین باید منتظر پاسخ ترور حاج عماد هم باشد.

7- به نیروهای داخلی مخالف مقاومت- شامل تکفیری‌ها و متحدان 14 مارسی آنها - در لبنان این امر ثابت شد که با وجود حضور حزب‌الله در سوریه، نیروهای آن با هشیاری کامل در مرزها و هر منطقه‌ای که بوی خطر به مشام برسد، حضور دارند.

8- نیروهای چند ملیتی دریافتند که در صورت درگیری در جنوب لبنان، هیچ اقدامی به نفع رژیم اسراییل نمی‌توانند صورت دهند، چرا که مقاومت چند متر جلوتر از آنها مرز را کنترل می‌کند.

9- رژیم صهیونیستی این نکته را دریافت که تمام سیستم‌های شنودی که با هزینه‌های گزاف در مرز لبنان مستقر کرده توسط واحد جنگ الکترونیک مقاومت شنود می‌شود و چه بسا ده‌ها افسر دیگر واحد «شاه داود» نیز در لیست سیاه مقاومت قرار گرفته باشند.

10- و به عنوان آخرین مساله باید این نکته را مورد اشاره قرار داد که عملیات در الناقوره که تنها یک گروهبان صهیونیست را به درک واصل کرد، چنان هوشمندانه، دقیق و با ظرافت طراحی شد که عملاً سران تل‌آویو و متحدان لبنانی و منطقه‌ای آنها را در بهت فرو برد و توان هر گونه عکس العمل را از آنها گرفت.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/272189
  • Upvote 4
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارسال شده در · مخفی شده توسط Electro_officer، 7 دی 1392 - ?????? ???????...
مخفی شده توسط Electro_officer، 7 دی 1392 - ?????? ???????...
گند بزنن مشرق رو و همفکران بی عقلش رو که یک فرمانده حزب الله رو در حد یک گروهبان اسرائیلی پائین میاره
  • Upvote 14
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
ارسال شده در · مخفی شده توسط Electro_officer، 7 دی 1392 - ???? ?? ??? ???? ???.
مخفی شده توسط Electro_officer، 7 دی 1392 - ???? ?? ??? ???? ???.
تیتر خبر جوری هست که آدم فکر می کنه باید رئیس موساد یا ارتش اسرائیل رو زده باشند

واقعا آقا مرتضی حرف کاملا درستی زدند
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
سلام

کاری به صحت و اصل خبر ندارم

ولی گویا با دقت نخواندید

تنها 5 تیر شلیک شده و هدف اصلی سرهنگ جنگال اسراییلی همراه گروهبان بوده .... !

در شهادت حسان هم 5 تیر شلیک شده بود ....


یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمتر از اتفاقی که افتاده، این بوده که چطور این سرهنگ شناسایی شده، چطور مسیر رفت و آمدش مشخص شده، زمان حرکتش چطور مشخص شده، چطور زیر گوش یونیفل و احتمالا با هماهنگی ارتش لبنان عملیات طراحی و انجام شده، و ...

بیشتر جنبه اطلاعاتی و سیاسی داره این عملیات تا نظامی.

قضیه معادل شدن فرمانده مقاومت و گروهبان اسرائیلی یک دفعه از کجا دراومد؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Lord-Soldier' timestamp='1388028341' post='355764']
مهمتر از اتفاقی که افتاده، این بوده که چطور این سرهنگ شناسایی شده، چطور مسیر رفت و آمدش مشخص شده، زمان حرکتش چطور مشخص شده، چطور زیر گوش یونیفل و احتمالا با هماهنگی ارتش لبنان عملیات طراحی و انجام شده، و ...

بیشتر جنبه اطلاعاتی و سیاسی داره این عملیات تا نظامی.

[b]قضیه معادل شدن فرمانده مقاومت و گروهبان اسرائیلی یک دفعه از کجا دراومد؟[/b]
[/quote]
با سلام و عرض احترام
مشرق ، شهادت فرمانده حزب الله را با اين حادثه مرتبط دانسته ، اگر فرض اين مسئله را بذيريم ، لاجرم نتايج اين دو درگيري هم با هم قابل مقايسه خواهد بود ، يكي منجر به از دست رفتن يكي از بهترين فرماندهان حزب الله شده و ديگري يك عمليات شكست خورده است كه تنها منجر به مرگ يك راننده جيپ شده !
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب وارجو
در چنین عملیاتهایی نمی توان تضمین صد در صد در مورد نتیجه داد، خصوصا اگر قرار باشد با گلوله انجام بشوند.
لذا اینجا مهمتر از نتیجه عملیات، توان طراحی آن است که نشان دهنده توان بالای اطلاعاتی حزب الله است. البته این در شرایطی است که فراموش نکنیم دو طرف معادله در چه جایگاهی قرار دارند، جایی که بودجه و توان و نیروی حزب الله شاید یک هزارم رژیم اشغالگر نباشد، توان طراحی عملیاتهایی با ارزش مشابه خیلی حرفه.
در حقیقت چیزی که مشابه بوده عملیات بوده نه گروهبان اسرائیلی و فرمانده مقاومت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام مجدد
[quote name='Lord-Soldier' timestamp='1388086532' post='355875']
در چنین عملیاتهایی نمی توان [b]تضمین صد در صد[/b] در مورد نتیجه داد، خصوصا اگر قرار باشد با گلوله انجام بشوند.

[/quote]
صد البته ، بي خود نيست هرجا كه نتيجه بهتري مد نظر هست طراح عمليات سراغ مواد منجره مي ره !
[quote name='Lord-Soldier' timestamp='1388086532' post='355875']
لذا[color=#ff0000] اینجا [/color]مهمتر از نتیجه عملیات، توان طراحی آن است که نشان دهنده توان بالای اطلاعاتی حزب الله است. البته این در شرایطی است که فراموش نکنیم دو طرف معادله در چه جایگاهی قرار دارند، جایی که بودجه و توان و نیروی حزب الله شاید یک هزارم رژیم اشغالگر نباشد، توان طراحی عملیاتهایی با ارزش مشابه خیلی حرفه.
در حقیقت چیزی که مشابه بوده عملیات بوده نه گروهبان اسرائیلی و فرمانده مقاومت
[/quote]

اين[color=#ff0000] اينجا [/color]، منظورتون كجاست ؟! براي من بگيد كجا مهمتر از نتيجه (هدف) عمليات هست ؟
حقيقتش از اينجور دفاع از عملياتهاي ناموفق بشدت بيزارم .
بيزارم از اينكه نتيجه مورد نظر از مجموع فعاليتها و اقدامات انجام شده به دست نياد بعد براي دفاع از كل ماجرا بياييم حاشيه را بزرگ جلوه بديم . مثلا بگيم طرحمون خيلي خوب بود ، نظير نداشت ، گل كاشتيم و و و و . اما عمر طرف به دنيا باقي بود !
تصور كنيد 10 سال ديگه در مورد اين دو عمليات چطور صحبت مي شه . يكي موفق بود ، ديگري شكست خورد . انتظار همه ما اينه كه پاسخ عمليات ناجوانمردانه رژيم اشغالگر قدس و ريخته شدن خون فرمانده حزب الله داده بشه ، حال اگر يكبار تلاش نتيجه اي در بر نداشت اميدوارم حزب الله دوباره تلاش كند اما اينكه بياييم و اقدام ناموفق طرف خودي را توجيه كنيم و شاخ و برگ براش بسازيم هيچ بدرد ما نخواهد خورد .
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینجا یعنی در تحلیل این بعد از عملیات، که منظور از این بعد هم توان طراحی عملیات اطلاعاتی است.

تصور كنيد 10 سال ديگه در مورد اين دو عمليات چطور صحبت مي شه . يكي موفق بود ، ديگري شكست خورد . انتظار همه ما اينه كه پاسخ عمليات ناجوانمردانه رژيم اشغالگر قدس و ريخته شدن خون فرمانده حزب الله داده بشه ، حال اگر يكبار تلاش نتيجه اي در بر نداشت اميدوارم حزب الله دوباره تلاش كند اما اينكه بياييم و اقدام ناموفق طرف خودي را توجيه كنيم و شاخ و برگ براش بسازيم هيچ بدرد ما نخواهد خورد .

من هم با شما موافقم، در عملیات نظامی، برآورده شدن هدف معیار نهایی پیروزی یا شکست ( یا عدم پیروزی ) است.
اما یک مسئله دیگر هم در سطحی بالاتر وجود دارد. کل عملیات های نظامی خود ابزاری در دست سیاست است. و این سیاست (یا شاید استراتژی) است که تعیین می کند هدف عملیات نظامی چه باشد ( و بالتبع، پیروزی یا شکست عملیات نظامی را تعیین می کند.)

این عملیات حزب الله از منظر نظامی با هدف کشتن فلان سرهنگ، موفق نبوده، اما در هدف اینکه پیام بدهد ما توان زدن ضربه متقابل با قدرت متناسب با ضربه شما را داریم، لذا دشمن را در انجام عملیات دیگر مردد کند موفق بوده. ( البته ممکن است کسی در مناسب بودن این هدف تشکیک کند، آن به جای خود)
عمده این بزرگ دیده شدن این عملیات از طرف حزب الله هم به نامتوازن بودن امکانات و توان دو طرف بر می گردد. یعنی صهیونیستها فکر می کردند که ما هرکسی را که بخواهیم می توانیم ترور کنیم و طرف مقابل نمی تواند پاسخ متوازن به ما بدهد، اما ظاهرا این عملیات این پنداره را زیر سوال برده است.
(همه اینها از نظر نگارنده اون مقاله بوده و من نظر شخصی خودم رو هنوز بیان نکردم! :D)
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]کشور عربستان سعودی از جهت هزینه نظامی در جهان رتبه چهارم در سال 2013 را کسب کرده است و از کشور انگلیس در این امر پیشی گرفته است.[/b]

[center]http://media.jamnews.ir/medium2/1392/11/17/IMG10500180.jpg[/center]

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، خبرگزاری رویترز به نقل از"مرکز مطالعات استراتژیک" که مقر آن در لندن است آورده است، کشور عربستان سعودی از جهت هزینه نظامی در جهان رتبه چهارم در سال 2013 را کسب کرده است و از کشور انگلیس در این امر پیشی گرفته است.

[right]بعد از کاهش بودجه نظامی در کشورهای غربی، کفه ترازوی قدرت نظامی در کشورهای جهان تغییر کرده و کشورهای آسیایی و خاورمیانه در این زمینه رشد کرده اند.[/right]

[right]در این گزارش آمده که امریکا به عنوان بزرگترین قدرت نظامی جهان با هزینه 600 میلیارد دلار، باقی ماند که حدود 38 درصد از کل هزینه نظامی جهان را تشکیل می دهد.[/right]

[right]هزینه نظامی چین حدود 40 درصد نسب به سال 2010 افزایش داشته است و به مبلغ 120 میلیارد دلار رسیده است.[/right]

در ادامه این گزارش آمده که افزایش هزینه نظامی چین باعث شده تا دیگر کشورهای آسیایی از جمله ژاپن و کره جنوبی و ویتنام و برخی کشورها هم به نوبه خود هزینه های نظامی شان را افزایش دهند.

[center]http://media.jamnews.ir/0562.jpg[/center]


[right]با این که برخی از تحلیل گران می گویند که امریکا تصمیم گرفته که ثقل نظامی خود را از خاورمیانه به شرق آسیا منتقل کند ولی ژاپنی ها (که اختلافاتی با چینی ها بر سر مرزهای دریایی دارد) می ترسند که در هر مواجهه احتمالی آینده با چین، امریکا از کمک نظامی به این کشور کوتاهی کند و این مساله باعث افزایش هزینه نظامی این کشور شده است.[/right]

[right]ابن خبرگرازی با ادعای اینکه در خاورمیانه ترس کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از ایران یکی از عوامل افزایش هزینه نظامی این کشورهاست نوشت: همچنین ترس از انتقال انقلاب های معروف به بهار عربی به این کشورها باعث افزایش هزینه نظامی شان شده است.[/right]

[right]عربستان در سال گذشته 59.6 میلیارد دلار هزینه نظامی داشته است یعنی بیشتر از انگلیس با هزینه 57 میلیارد دلار و فرانسه با 52.4 میلیارد دلار در رتبه بعدی قرار دارد.[/right]

[right]در این گزارش رتبه چهاردهم به رژیم صهیونیستی با هزینه 18.2 میلیارد و ایران در رتبه پانزدهم با هزینه 17.7 میلیارد در این لیست آمده است.[/right]

[right][url="http://jamnews.ir/detail/News/294774"]+منبع+[/url][/right]
  • Upvote 7
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آیا کمک های مالی ، تلسیحاتی و فنی رایگانی که آمریکا به اسرائیل می دهد جزو بودجه ی نظامی آن محسوب می گردد !؟
البته بنده دیدم که بودجه ی قرارگاه سازندگی خاتم النبیا رو جزو بودجه ی نظامی ایران زده بودند که این صد در صد نا درست است . سپاه پاسداران یک نهاد صد در صد نظامی نیست .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این همه خرج به چه دردی میخوره (نمیخوام بگم تاثیر نداره) اما اگر پشتیبانی فنی انگلیس و امریکا از این کشور قطع بشه چه اتفاقی براشون میفته؟


پ.ن:
قرارگاه خاتم بودجه نداره مثل شرکت های مقاطعه کار ، کار میکرد و درآمدش رو داخل مجموعه سپاه مصرف میکرد
مثل موسسه مهر اقتصاد که سود حاصل از فعالیت هاش داخل مجوعه سپاه مصرف میشه، که با تغییر دولت قرارگاه خاتم کلا جمع و جور شده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.