Recommended Posts

30 minutes قبل , Skyhawk گفت:

هر فرد نظر خودش رو داره و محترمه.

اما اینجا از هدف برجام صحبت میکنیم. وقتی با این همه تجربه و گوشزد منتقدین برجام به اون صورت پذیرفته اجرا شد چطور میتونه به ابزار و فرجه ای برای اصلاح وضعیت اقتصادی تبدیل بشه؟

برجام با تعلیق کردن قطعنامه ها و تائید سه ماهه تعلیق تحریم ها توسط رئیس جمهور آمریکا ابزاری هست برای تغییر رفتار ایران!

الان ما شاهدیم که برنامه فضایی ایران و پرتاب ماهواره برها هم تحت تاثیر برجام قرار گرفته!

 

اینکه چه جوری میتونه فرجه بشه بر مبنای بلد و بزرگ شدن اشکالات کشور در اوج تحریم ها بود برای مثال 

بحث وابستگی گندم و نیاز غذا

بحث انرژی و نیاز به بعضی از قطعات 

بحث فساد اقتصادی 

و بومی کردن 10 کالای مهم صنعتی مثل شیرها 

و ...

ما تو تحریم ها فهمیدیم کجا ها رو مشکل داریم و داریم ازشون ضربه می خوریم 

و تو این فرصت باید رفعشون می کردیم 

ولی متاسفانه برجام در حد یک مسکن تقلیل داده شد 

 

مشخص میگم 

اگر تو این مدت برنامه امنیت غذا و گندم، اصلاح اقتصادی و دانش چند کالای پرمصرف صنعتی به سرانجام می رسید 

آیا فکر می کنید که بازگشت تحریم ها ممکن می شد؟ 

جواب خیر است چون دیگر تحریم ها اثر خودشون رو از دست می دادند و غرب باید تحریم های به شدت سنگین تری رو نسبت به قبل اجرا می کردند تا جوابی مشابه بگیرند 

حتی با تقویت دو بحث انرژی و کالاهای پرمصرف بخش بزرگی از تجهیزات مربوط توسعه فضایی و موشکی عملا جلو می رفت 

 

اینکه برجام به اون اهداف خودش نرسید بیشتر از اینکه به خود برجام مربوط باشد به ساختار غلط در کشور خودمون برمیگرده که عملا راه رو برای پیشرفت و تولید و اصلاح می بنده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

الان که دیگه تمامی دشمنای این مملکت با هم متحد شدن وقت منفعل بازی کردن و درگیر شدن تو مسائل روزمره و تکراری داخلی و تو سر و کله هم زدن نیست. الان دیگه باید کمربندها رو سفت کرد، دیگه الان موقع انتصابات با رابطه و ضابطه و پارتی نیست. مثال بارزش همین سفیر ایران تو سازمان ملل جناب آقای خوشرو هست که اصلا معلوم نیست به چه علتی شده سفیر ایران تو سازمان ملل؟ وقتی آمریکا و اسرائیل هر روز یه نمایش علیه ایران راه می اندازن این پست باید حداقل دست کسی باشه که بتونه انگلیسی رو روان صحبت کنه که جواب اینا رو بده، حالا دیگه با خبرگزاری ها مصاحبه کردن و مثل اونا نمایش و پرواگاندا و جنگ روانی راه انداختن پیشکش. با این وضع اگه طرف مقابل خودش هم از برجام خارج بشه تقصیر رو می اندازه گردن ما و ما رو به خاطر عمل نکردن به برجام تو جامعه جهانی و افکار عمومی محکوم می کنه، حالا هر چی هم که آژانس پایبندی ما به برجام رو تایید نکرده باشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
16 hours قبل , oldmagina گفت:

متاسفانه بعضی دوستان به جای این که خواهان دیدن یک کار منسجم از سیستم باشند و برآیند کلی از سیستم را دنبال کنند

این جملتون رو قبول ندارم (در حدی که احساس کردم دارید به شعور مخاطب توهین میکنید )

که اگه کار منسجم و سیستماتیک بلد بودیم وضع کشور این نبود برادر من (در هر زمینه ای که فکرش رو بکنی )

این جور رفتار رو هم خود ما به آنها روشش رو نشان دادیم ( ماجرای کمک به آمریکا در افغانستان در قبال هیچ . اصلا خودشون هم باورشون نمیشد)

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

خیلی وقته واسه اینکه چرا برجام منعقد شد حوصله ندارم بحثی کنم، ترامپ صراحتا گفته این قرارداد احمقانه است و رژیمی رو نجات داده که در شرف فروپاشی حتمی بود. البته به این جمله توجه نمیشه، ولی اگر ترامپ میگفت اصلاح طلبا خوبند و اصولگرا ها بدند یا بالعکس، بسیار بیشتر مورد توجه قرار میگرفت... طرفداران محترم احزاب در ایران خودتون رو از تک و تا نندازید، و هرکدوم تا میتونید اون یکی رو زیر سوال ببرید چون بقای عقیده شما در حفظ این تعارض هست و نه حتی برتری یکی بر دیگری.

امروز تو تلگرام متنی میخوندم با عنوان "تله سیاسی برای دو نهاد مدنی"، ازمحسن جلال پور. اصل متن رو میتونید تو کانالش بخونید : @mohsenjalalpou

منظور نگارنده از این دو نهاد مدنی، روحانیت و بازار هست. کارکرد تاریخی این دو نهاد در طول تاریخ نسبتا مثبت بوده، و به توزیع و توازن قدرت در جامعه بخصوص پادشاهی های ایران کمک بسیاری کرده از طرفی وزنه بسیار سنگینی دردو انقلاب اخیر ایران بوده اند. محصول تعارض این دو قشر با حکومت، کاستن از قدرت و یکه تازی حکومت به نفع مردم بوده و همین امر دلیلی بر وجود جایگاه اجتماعی عظیم و تاریخی این دو قشر شده است.اما جلال پور مدعی هست که بعد از انقلاب این دو قشر از جایگاه نهادی خودشان خارج و به حکومت راه یافتند(در واقع مشترکا پیروز شدند). البته این حرف رو افراد دیگری هم به اشکال مختلف گفته اند. 

اما آنچه نگرانی محسن هست  اینه که هم اکنون دیگر آن شراکت کارکردی سابق وجود ندارد و جای خودش را به رقابتی سنگینی میان بازاری ها(برای کسب رانت) و روحانیون (برای تسخیر بودجه دولت) داده است و بهتر است این دو به جایگاه اجتماعی ارزشمند و مهم قبلی خود بازگردند، ترجمه کنید دولت رو رها کنند.

از Lil worior بشنوید، گویی که غریبه است و از فضا آمده است:

البته که نمیشود! مگر میشود دین از سیاست جدا باشد؟! با این الحاقیه جدایی ناپذیر البته حکومت به دین، روحانیون نمیتوانند از وصله ناجور به خودشان جدا شوند، حکومت رهایشان نمیکند!، بخصوص این که بخواهند مردم را در برابر بازاری های پوست کن، استکبار جهانی و وظیفه شرعی اصلاح عالم هم تنها بگذارند.و کسی نیست که به این موضوع فکری نکرده باشند. البته در این راه پول خوبی هم میدهند، در دوران حکومت دینی فرصتی ناب بوجود آمد و به همین خاطر بود که بسیاری از بازاری ها روحانی شدند، و البته روحانیون بسیاری هم بودند که بازاری شدند. این آغاز یک دوستی عمیق و دو طرفه بود. و شما از این آدمها بسیار دیده اید.

طبیعی هست که اصلی ترین کارکرد یک دولت اقتصاد است دولت بدون اقتصاد معنی ندارد. بنابراین امکان اینکه تجار و بازار از حکومت دور شوند نیز وجود ندارد، ضمن اینکه تجار این کشور هم عمرا نمیتوانند بدون وجود دولتی که انحصار را تامین میکند، بازار را به نفع دلال و تاجر تنظیم میکند، پولش را میفروشد تا بالارفتن ارزش دارای تجار را تضمین کند باقی باشند.و کسی نیست که به این موضوع فکری نکرده باشند. 

فکر تجار این بود که به وجه مدرن سرمایه داری توجه بیشتری شود، به سرمایه ارزشهای بیشتری تعلق گیرد، سرمایه دار و سرمایه داری محترم شمرده شود، و حتی بعضا فساد او(ربا، بهره بانکی، رانت) رسمیت یابد تا بتواند دست مردم را راحت بگیرد! و به نظام خدمت بیشتری کند. البته این وابسته به رابطه مثبت این قشر با نظام جهانی بود تا اینکه این رابطه بهم خورد، طرف اصلی این رابطه در خارج، بورژوازی جهانی بود و جایگاه فراموش شده و یا از اول ناموجود بورژوا(سرمایه دار صنعت گر) از گونه بومی اسلامی-ایرانی آن اهمیت یافت. حال میبایست ارزش های کارآفرینی، تولید ملی و کالای ایرانی و در نتیجه آن علم و هنر هم رسمیت میافت، البته در دستگاه تبلیغاتی منحصرا تحت کنترل روحانیون. روحانیون نیز نیازی( به معنای واقعی نیاز) به کارآفرینی و چرخ صنعت و تولید ملی نداشتند، پول نفتی بود و دولتی گوش به فرمان، نوایی خوش و گوش باز از مردمی ناتوان، البته بودند همیشه ملتی مانده از راه عدل، باغی و نافرمان!. بودند اینان گذارندگان، رهبر خویش در کارهای گران و راه های نهان ...raised_eyebrow که اگر گوش کنند میشود همه جا گلستان،تنوری گرم نشد تا اینکه بهم خورد رابطه با جهان.

ضعف سازروگار اداره دولتی مبتنی بر بازاری گری، دلالی، مشخص شد، مشخص شد که این سیستم حضرات نه تنها پول ساز نیست بلکه صرفا مدیریت هر چه بهتر هدررفت پول هست، بقول دکتر ادیب پاشیدن پول نفت بر روی بیش از 5000 صنعت ورشکسته اونم با جهت حفظ اشتغال،حال دیگر پول یامفت برای پاشیدن بر روی غلامان دیگر نبود، مردم واقعی سالها بود که از کمک بازنگاه داشته شده بودند، به هر حال بیشتر کمک ها فکری بود!، صنعتگران و صاحبان فکر یا مهاجرت کرده بودند یا مستضعفند و یا حاشیه نشین. فرصت های این بازار ضعیف بسیار محدود تر و محدودتر و ضعیف میشد. و حالا فقط مانده بود یک مشکل اشتغالی و مسکنی و ازدواجی و توسعه کشوری و ... و  پولی که باید از دولت مذهبی سرازیر میشد تا امواج کوشش و خلاقیت را فعال و سد های اقتصاد آزاد مردمی را خروشان کند. اما این پول و این فرصت ناب محدود بود! پس  باید به دست چه کسانی میرسید؟ چه کسانی در آب نمک خوابانده شده بودند تا این اقتصاد تافته از دنیا جدا بافته را همچنان سرپا نگاه دارند؟! جواب را میدانید و نتیجه را هم دیده اید.در بهبوحه مبارزه بر سر فرصت ها و منابع دولتی بین روحانیون و بازاری ها در مهلکه دولت، ارزش ها و آرمان ها یکی یکی بازیچه مذاکرات حزبی شد تا با قیمت رای مردم به فروش رود. حتی از بحران ها و بدبختی های مردم هم سودها کسب کردند. رای ها بدست آوردند، به مردم دادند انواع چک های پاس ناشدنی و گرفتند کالای عمر و خشکاندند چشمه آینده.

نتیجه این رقابت نفس گیر البته بد است. موجی از اندوه و بی اعتمادی. با این وجود ضرر اصلی گریبان روحانیون را خواهد گرفت، تجار و بازاری ها به لطف کارکرد بلامنازع اقتصاد و سازکار دولت های مدرن، دست نخورده و ناشناخته باقی خواهند ماند! اینان از اول نسبتا بدنام بوده اند و برای تطهیر بود که دست به دامان روحانیت و رفتن به حج میشدند، همه ما البته بازاری هستیم و مجبور به کار در بازار و مطیع اوامر صاحبان مال و منال، اکنون نیز اوضاعشان فرقی نمیکند. در نهایت اقتصاد آزاد و بازار سالم شکل میگیرد چرا که اگر نگیرد همه بازنده خواهند بود.

ولی با فسادشان باید مبارزه شود، اما چه کسی باید این کار را بکند؟!  دستگاه قضایی همان روحانیت...

قدرت تجار اقتصادی، و قدرت روحانیون عقیدتی، البته مرزهای بین دو حوزه قدرت در حال کمرنگ شدن هستند، تجار از طریق فرهنگ غربی در حال کسب جایگاه و ارزشهای فرهنگی هستند و روحانیون برای مقابله با تجار از طریق ورود در اقتصاد و تجارت.

در واقع هر دو هم تاجر خواهند شد و ایدولوژیست. و البته برای هر دو بازاریابی خواهند کرد.

اما میدانید تجار وقتی در بازاری نتوانند به سود دهی برسند چکار میکنند؟

اصطلاحی که این روزها ترامپ برای کشورهای عربی بکار میبرد، "دوشیدن" است،این عبارت فحش یا بی حرمتی نیست، بلکه یک اصطلاح استراتژیک در سبد های سرمایه گذاری ست. خالق آن نیز گروه مشاوران بوستون بوده اند. معمولا گاو شیرده را میدوشند، گاوهای شیرده به محصولات(تولید کنندگان سودی) گفته میشود که سهم کمی از بازار دارند اما میتواند به مدت زیادی سود متناسبی برساند و هزینه کمی به خود اختصاص دهند، تا اینکه زمانی برسد ودیگر قادر نباشند، از اینجا به بعد اصطلاح "سگ" و سپس "سگ هار" را بکار میبرند. در اینجا سیاست اقتصادی متاثر از فرهنگ غربی میگوید، شما به سگ علاقه دارید چرا که او به شما نیز وفاداری دارد(آنرا دوست دارید، کار با آن را بلدید) و به همین خاطر نمیتوانید رهایش کنید، اما وقتی صنعتی سگ شد(یعنی هزینه هایش از درآمدش در آینده پیشی گرفت) باید آن را تا هار نشده رها کرد، چرا که گریبان شما را میگیرد.اینجا هزینه های خروج مطرح میشود. هر چه به موقع تر، و هرچه آگاهانه تر بهتر.

bcg.gif

 

البته یک زمانی ستاره بودیم. اما وقتی سگ شویم، چه اتفاقی می افتد؟ کسانی که در اقتصاد ایران بیش از 300/400 هزار میلیارد تومان سرمایه را به گردش در می آورند، چه مقدار از آن و چگونه سرمایه خویش را خارج خواهند کرد؟! شما این خروج را چگونه خواهید دید؟! اثرات آن چگونه خواهد بود؟!

در این هنگام است که دولتمردان مجبور میشوند دست به کارهایی بزنند که مانع از خروج سرمایه و ایجاد شاخص های ساختگی بهینگی اقتصاد شود. البته برجام کوچکترین آنهاست. البته نه با هدف پیشرفت و توسعه، بلکه با هدف منهدم نشدن یکباره اقتصاد. مثال این منهدم شدگی یکباره چیست؟! 

 

اگر حال داشتم و داشتید ادامه دارد..

 

 

 

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 hour قبل , worior گفت:

سلام

خیلی وقته واسه اینکه چرا برجام منعقد شد حوصله ندارم بحثی کنم، ترامپ صراحتا گفته این قرارداد احمقانه است و رژیمی رو نجات داده که در شرف فروپاشی حتمی بود. البته به این جمله توجه نمیشه، ولی اگر ترامپ میگفت اصلاح طلبا خوبند و اصولگرا ها بدند یا بالعکس، بسیار بیشتر مورد توجه قرار میگرفت... طرفداران محترم احزاب در ایران خودتون رو از تک و تا نندازید، و هرکدوم تا میتونید اون یکی رو زیر سوال ببرید چون بقای عقیده شما در حفظ این تعارض هست و نه حتی برتری یکی بر دیگری.

امروز تو تلگرام متنی میخوندم با عنوان "تله سیاسی برای دو نهاد مدنی"، ازمحسن جلال پور. اصل متن رو میتونید تو کانالش بخونید : @mohsenjalalpou

منظور نگارنده از این دو نهاد مدنی، روحانیت و بازار هست. کارکرد تاریخی این دو نهاد در طول تاریخ نسبتا مثبت بوده، و به توزیع و توازن قدرت در جامعه بخصوص پادشاهی های ایران کمک بسیاری کرده از طرفی وزنه بسیار سنگینی دردو انقلاب اخیر ایران بوده اند. محصول تعارض این دو قشر با حکومت، کاستن از قدرت و یکه تازی حکومت به نفع مردم بوده و همین امر دلیلی بر وجود جایگاه اجتماعی عظیم و تاریخی این دو قشر شده است.اما جلال پور مدعی هست که بعد از انقلاب این دو قشر از جایگاه نهادی خودشان خارج و به حکومت راه یافتند(در واقع مشترکا پیروز شدند). البته این حرف رو افراد دیگری هم به اشکال مختلف گفته اند. 

اما آنچه نگرانی محسن هست  اینه که هم اکنون دیگر آن شراکت کارکردی سابق وجود ندارد و جای خودش را به رقابتی سنگینی میان بازاری ها(برای کسب رانت) و روحانیون (برای تسخیر بودجه دولت) داده است و بهتر است این دو به جایگاه اجتماعی ارزشمند و مهم قبلی خود بازگردند، ترجمه کنید دولت رو رها کنند.

از Lil worior بشنوید، گویی که غریبه است و از فضا آمده است:

البته که نمیشود! مگر میشود دین از سیاست جدا باشد؟! با این الحاقیه جدایی ناپذیر البته حکومت به دین، روحانیون نمیتوانند از وصله ناجور به خودشان جدا شوند، حکومت رهایشان نمیکند!، بخصوص این که بخواهند مردم را در برابر بازاری های پوست کن، استکبار جهانی و وظیفه شرعی اصلاح عالم هم تنها بگذارند.و کسی نیست که به این موضوع فکری نکرده باشند. البته در این راه پول خوبی هم میدهند، در دوران حکومت دینی فرصتی ناب بوجود آمد و به همین خاطر بود که بسیاری از بازاری ها روحانی شدند، و البته روحانیون بسیاری هم بودند که بازاری شدند. این آغاز یک دوستی عمیق و دو طرفه بود. و شما از این آدمها بسیار دیده اید.

طبیعی هست که اصلی ترین کارکرد یک دولت اقتصاد است دولت بدون اقتصاد معنی ندارد. بنابراین امکان اینکه تجار و بازار از حکومت دور شوند نیز وجود ندارد، ضمن اینکه تجار این کشور هم عمرا نمیتوانند بدون وجود دولتی که انحصار را تامین میکند، بازار را به نفع دلال و تاجر تنظیم میکند، پولش را میفروشد تا بالارفتن ارزش دارای تجار را تضمین کند باقی باشند.و کسی نیست که به این موضوع فکری نکرده باشند. 

فکر تجار این بود که به وجه مدرن سرمایه داری توجه بیشتری شود، به سرمایه ارزشهای بیشتری تعلق گیرد، سرمایه دار و سرمایه داری محترم شمرده شود، و حتی بعضا فساد او(ربا، بهره بانکی، رانت) رسمیت یابد تا بتواند دست مردم را راحت بگیرد! و به نظام خدمت بیشتری کند. البته این وابسته به رابطه مثبت این قشر با نظام جهانی بود تا اینکه این رابطه بهم خورد، طرف اصلی این رابطه در خارج، بورژوازی جهانی بود و جایگاه فراموش شده و یا از اول ناموجود بورژوا(سرمایه دار صنعت گر) از گونه بومی اسلامی-ایرانی آن اهمیت یافت. حال میبایست ارزش های کارآفرینی، تولید ملی و کالای ایرانی و در نتیجه آن علم و هنر هم رسمیت میافت، البته در دستگاه تبلیغاتی منحصرا تحت کنترل روحانیون. روحانیون نیز نیازی( به معنای واقعی نیاز) به کارآفرینی و چرخ صنعت و تولید ملی نداشتند، پول نفتی بود و دولتی گوش به فرمان، نوایی خوش و گوش باز از مردمی ناتوان، البته بودند همیشه ملتی مانده از راه عدل، باغی و نافرمان!. بودند اینان گذارندگان، رهبر خویش در کارهای گران و راه های نهان ...raised_eyebrow که اگر گوش کنند میشود همه جا گلستان،تنوری گرم نشد تا اینکه بهم خورد رابطه با جهان.

ضعف سازروگار اداره دولتی مبتنی بر بازاری گری، دلالی، مشخص شد، مشخص شد که این سیستم حضرات نه تنها پول ساز نیست بلکه صرفا مدیریت هر چه بهتر هدررفت پول هست، بقول دکتر ادیب پاشیدن پول نفت بر روی بیش از 5000 صنعت ورشکسته اونم با جهت حفظ اشتغال،حال دیگر پول یامفت برای پاشیدن بر روی غلامان دیگر نبود، مردم واقعی سالها بود که از کمک بازنگاه داشته شده بودند، به هر حال بیشتر کمک ها فکری بود!، صنعتگران و صاحبان فکر یا مهاجرت کرده بودند یا مستضعفند و یا حاشیه نشین. فرصت های این بازار ضعیف بسیار محدود تر و محدودتر و ضعیف میشد. و حالا فقط مانده بود یک مشکل اشتغالی و مسکنی و ازدواجی و توسعه کشوری و ... و  پولی که باید از دولت مذهبی سرازیر میشد تا امواج کوشش و خلاقیت را فعال و سد های اقتصاد آزاد مردمی را خروشان کند. اما این پول و این فرصت ناب محدود بود! پس  باید به دست چه کسانی میرسید؟ چه کسانی در آب نمک خوابانده شده بودند تا این اقتصاد تافته از دنیا جدا بافته را همچنان سرپا نگاه دارند؟! جواب را میدانید و نتیجه را هم دیده اید.در بهبوحه مبارزه بر سر فرصت ها و منابع دولتی بین روحانیون و بازاری ها در مهلکه دولت، ارزش ها و آرمان ها یکی یکی بازیچه مذاکرات حزبی شد تا با قیمت رای مردم به فروش رود. حتی از بحران ها و بدبختی های مردم هم سودها کسب کردند. رای ها بدست آوردند، به مردم دادند انواع چک های پاس ناشدنی و گرفتند کالای عمر و خشکاندند چشمه آینده.

نتیجه این رقابت نفس گیر البته بد است. موجی از اندوه و بی اعتمادی. با این وجود ضرر اصلی گریبان روحانیون را خواهد گرفت، تجار و بازاری ها به لطف کارکرد بلامنازع اقتصاد و سازکار دولت های مدرن، دست نخورده و ناشناخته باقی خواهند ماند! اینان از اول نسبتا بدنام بوده اند و برای تطهیر بود که دست به دامان روحانیت و رفتن به حج میشدند، همه ما البته بازاری هستیم و مجبور به کار در بازار و مطیع اوامر صاحبان مال و منال، اکنون نیز اوضاعشان فرقی نمیکند. در نهایت اقتصاد آزاد و بازار سالم شکل میگیرد چرا که اگر نگیرد همه بازنده خواهند بود.

ولی با فسادشان باید مبارزه شود، اما چه کسی باید این کار را بکند؟!  دستگاه قضایی همان روحانیت...

قدرت تجار اقتصادی، و قدرت روحانیون عقیدتی، البته مرزهای بین دو حوزه قدرت در حال کمرنگ شدن هستند، تجار از طریق فرهنگ غربی در حال کسب جایگاه و ارزشهای فرهنگی هستند و روحانیون برای مقابله با تجار از طریق ورود در اقتصاد و تجارت.

در واقع هر دو هم تاجر خواهند شد و ایدولوژیست. و البته برای هر دو بازاریابی خواهند کرد.

 

 

یک مقدار پیچیده گفتید ولی درست گفتید 

در مساله مبارزه با فساد شاهکارهایی داره رخ میده که عملا کل حکومت رو میبره زیر سوال 

مثال زیاد است گونی هم به مراتب بیشتر 

ولی در یک چیز می توان یقین داشت 

اینکه اگر فساد در کشور ریشه کن نشود آمریکا و غرب نیازی به حمله ندارند چون کشور منفجر می شود، چیزی که بارها در تاریخ ایران تکرار شده است

ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
5 hours قبل , worior گفت:

 

اگر حال داشتم و داشتید ادامه دارد..

 

 

 

لطفا همراه با نتیجه گیری و ارایه راه حل باشد... رشد اقتصادی که برای امسال از طرف مراجع بین المللی گزارش شده ارزیابی مثبتی هست و این مغایر با ورشکستگی اقتصادی هست و حتی جراید منتقد دولت درآمد نفتی شش سال این دولت را بیشتر از 8 ساله دولت قبل برآورد کردند... نشانه های مثبتی هم در این میان هست سرمایه گذاری هندی ها و ایتالیایی ها و روسها و فرانسوی ها در زیرساخت ها و انرژی و حمل نقل کشور ... اما بدترین چیز در این میان  بی اعتمادی مردم نسبت به نظام هست که از بالاترین آفت ها هست... 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مشکل کشور در داخل و راه حل داخلی است

وقتی خود ایرانیها در کشور خود سرمایه گذاری برای تولید یا خدمات پایه‌ای نمی‌کنند، خارجی مغز خر خورده سرمایه بیاره؟

 

باید پایه‌های رقابت پذیری، کم خرجی دولت و مصرف داخلی را محکم ببندیم. آن وقت می‌بینیم که حل مسائل کشور اصلا سخت نیست

بحث القای ناامیدی از طرف سلبریتی‌ها و برخی سیاسیون و ... را جدی نگیرید. بالاخره قبله اونها مشخصه و باید برای برجام موشک و منطقه و ... تلاش کنند تا چیزی عایدشون بشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چیزی که معمولا در بحث های عوامانه مطرح میشه و بهش توجه نمیشه و جدیدا هم لیست میشه یک طومار بلند بالا از مشکلات و بعد هم آره اینا همش تقصیر آمریکاستی با طعنه گفته میشه و تمام، این نکته هست که یکی از کارکردهای تحریم یک کشور اتفاقا شیوع فساد در اون کشور هست. چیزی که در بسیاری از مباحث سیاسی/اقتصادی "تحریم" بهش پرداخته میشه. خارج کردن اقتصاد از حالت طبیعی خودش  که دیگه با فرمول های اقتصادی تجربه شده قابل تطابق و پیش رفت نیست و خودش معضل جدید و یکتایی ایجاد میکنه.

 

بحث این نیست که مثلا رویکرد غلط مدیریتی و یا فسادهای ناشی از زیاده خواهی و جناح بازی ها و اشتباهات را نداشتیم، بحث این هست که برای تحلیل یک شرایط باید همه عناصر را یکجا دید. اتفاقا تحریم های اولیه و بعدتر ثانویه یکی از مهمترین دلایل ایجاد و رشد فساد در کشور بوده و هستند. و البته ریشه فسادی که در بین ایرانیان نهادینه شده و باید یک بحث تاریخی داشت که مثلا بعد از دوران سخت قاجاریه و شرایط خاص کشور و دشواری هایی که چندین نسل ایرانیان پشت سرهم داشتند و اونها را از یک جامعه سالم تبدیل به جامعه ای نامتعادل کرد چه روندی را طی کردیم. ( یک بار چیزی در این مورد خوندم که دقیقا به یاد ندارم کجا بود )

 

بحث های اینچینی بحث های تلگرامی/مترویی/فامیلی و حتی میزگرد من و تویی و بی بی سیانه! نیست که به راحتی بشه قضاوت کرد و تنها یک یا دو عامل را منشاء وضع موجود دونست. بسیاری از تحلیل های اقتصادی را که میخونیم در رابطه با کشورهایی با شرایط کم و بیش مشابه هستند، با اقتصادی با مشکلات معمول و نهایتا خاصی که ناشی از همون اقتصاد و جامعه و رویکرد ها و رویدادهای طبیعی و غیرطبیعی مرسوم هست. ولی تحریم یک موقعیت ویژه هست که در مورد کشور ما هم به صورت کاملا منحصر به فردی اعمال شده که میطلبه تحلیل ها با فاکتورهایی جدیدی مورد بحث قرار بگیرند.

 

خلاصه دولت ها اگر بخوان و تنها بخوان و سیاست زدگی و جناح بازی و جنگ قدرت را تمام کنند قطعا میشه لااقل شرایط را کنترل/بهبود بخشید حتی با این شرایط ویژه. نمونش بحث ارز هست، هر چند شاید از لحاظ اقتصاد معمول روش مورد پسندی نباشه روش اخیر ولی زمانیکه سراغ داریم در ماه های گذشته افرادی با فروش میلیاردی مثلا فقط املاکشون چه میزان ارز از کشور خارج کردند اون هم در شرایط مشکلات ارزی ما چرا باید دولت اجازه بده این روند ادامه داشته باشه ( فسادش از اونجا ناشی میشه که اتفاقا بسیاری از این پولهای املاک برای کسانی هست که از راه درستش به دست نیاوردند از مدیر گرفته تا مسئول و لااقل دیگه ضرر مضاعف با خروج سرمایه از کشور نزنند ) / در مورد قاچاق هم میشه کنترل کرد / در مورد سرمایه گذاری درست منابع ارزی هم و ... / این ها برای کنترل وضع موجود و فساد  و اصلاح چرخ دنده هاو بعد میشه رفت سراغ سامان دادن به اقتصاد و به حرکت در آوردن چرخ دنده ها.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

همیشه صحبت از اصولگرا و اصلاح طلب بوده ولی چیزی که در حقیقت باهاش روبرو بودیم حزب فرصت طلب هایی بوده که بسته به اقتضای مکان و زمان هربار با نقاب یکی از این دو جناح وارد میشده! از چپاولگر گرفته تا ضدانقلاب و نفوذی و سکولار و غرب گرا و ... در همین دسته جای میگیرن که به لطف امثال برجام چهره واقعی خیلی از اینها افشا شده. پدیده ای که امروز باهاش مواجه هستیم متحد شدن همه فرصت طلبان برای زدن چیز‌ی یا چیزهایی هست که در فرصت مناسب بازگو خواهم کرد...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

حکایت این روزهای ترامپ حکایت پشیمانی و افسوس امریکایی ها از توافقیه که میتونست خیلی خوشگل تر و هوشمندانه تر باشه. این پاچه گشادتر از چیزی بود که فکر  می کردند و پشیمان از اینکه چرا بیشتر ... نکردند!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظر من فساد اینقدر نهادینه و سیستمی شده که بعید میدونم هیچ راه درمانی داشته باشه مثل یک جسد که  تماما عفونت کرده و شاید فقط یک معجزه بتونه اون رو از مرگ نجات بده

شرایط کشور ما خیلی پیچیده شده ، متاسفانه اینقدر که نگران سقوط اسد هستیم و برای اون تلاش می کنیم برای وضعیت داخلی تلاشی صورت نمیگیره

تمامی ناکامی ها به یک دشمن خارجی نسبت داده میشه و این یعنی ما در اصل ماجرا و طرح مساله با مشکل مواجه هستیم و دیگه کسی دنبال حل مساله نمیره

 

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
4 hours قبل , yar2000 گفت:

به نظر من فساد اینقدر نهادینه و سیستمی شده که بعید میدونم هیچ راه درمانی داشته باشه مثل یک جسد که  تماما عفونت کرده و شاید فقط یک معجزه بتونه اون رو از مرگ نجات بده

شرایط کشور ما خیلی پیچیده شده ، متاسفانه اینقدر که نگران سقوط اسد هستیم و برای اون تلاش می کنیم برای وضعیت داخلی تلاشی صورت نمیگیره

تمامی ناکامی ها به یک دشمن خارجی نسبت داده میشه و این یعنی ما در اصل ماجرا و طرح مساله با مشکل مواجه هستیم و دیگه کسی دنبال حل مساله نمیره

 

 

با سلام خدمت همه دوستان گرامی

دشمن خارجی قطعا جایگاه خود را را دارد . حضور جاسوس در تیم مذاکرات هسته ای کار کیست ؟ ترورهای دانشمندان هسته ای کار چه کسی است ؟ قطعنامه ها و تحریم ها کار چه کسی است ؟ تلاش ها کشورهایی نظیر عربستان و رژیم صهیونیستی علیه ما را به پای چه کسی باید گذاشت ؟

دشمن خارجی قطعا جای خود را دارد و نقطه ضعفهای ما هم جایگاه خود را دارد . اگر وزیر یک مملکت اعلام کرد مدیر دوتابعیتی نداریم و بعدا سخنگوی دولت اعلام کرد تقریبا نداریم و بعد معاونت دوتابعیتی یک سازمان که در مضان اتهام جاسوسی قراردارد به راحتی از کشور خارج می شود باید این را پای چه چیزی نوشت ؟

حال اگر همین افرادی که تعلق خاطر به جای دیگری دارند عمدا یا سهوا مصدر اموری قرار گرفتند چه توقعی باید داشت ؟ مشکل داخلی زیاد داریم و ریشه اصلی آن دور شدن از تقوا و تعهد و میهن دوستی است و اینکه منافع شخصی را به منافع ملی ترجیح می دهیم .

نگران هم نباشید به لطف خدا آینده روشن خواهد بود . ملت ما روزهایی سخت تر و پر بلا تر را گذارنده و از فتنه هایی گرانسنگ تر با موفقیت عبور کرده است . 

 

 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
5 hours قبل , yar2000 گفت:

به نظر من فساد اینقدر نهادینه و سیستمی شده که بعید میدونم هیچ راه درمانی داشته باشه مثل یک جسد که  تماما عفونت کرده و شاید فقط یک معجزه بتونه اون رو از مرگ نجات بده

شرایط کشور ما خیلی پیچیده شده ، متاسفانه اینقدر که نگران سقوط اسد هستیم و برای اون تلاش می کنیم برای وضعیت داخلی تلاشی صورت نمیگیره

تمامی ناکامی ها به یک دشمن خارجی نسبت داده میشه و این یعنی ما در اصل ماجرا و طرح مساله با مشکل مواجه هستیم و دیگه کسی دنبال حل مساله نمیره

 

 

یک احتمال کوچک هم بدید که این القای شدید ناامیدی (که در یک سال اخیر چند ده برابر شده)، بزرگنمایی شدید باشه و پشت صحنه دارای اهدافی خاص

بر خلاف شما من به آینده کشور خیلی امیدوارم چون مزدم در حال آگاه شدن هستند و همه سئوال می‌کنند نقطه مقابل دیوانه بازی احمدی نژادی و شل و خسته بودن روحانی چیست و چه باید کرد. این مساله کم اهمیت نیست. یک نکته رو هم در نظر بگیرید، انسان همیشه طمع و حرص داشته و همه جای دنیا دزدی و سوء استفاده هست. آنچه باید بشود حساس کردن مردم به این پدیده ها و فشار اجتماعی برای برخورد و جلوگیری است وگرنه همه جای دنیا مقامات سوء استفاده می‌کنند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به هر حال فضا و جنگ روانی خصوصا بعد از تصمیم جدی عربستان برای هزینه کرد مستقیم در این مورد بی تاثیر نیست. یک مورد اخیرش را مثال می زنم که میتونه نشای از فضای آلوده ذهنی ای باشه که منجر به این مثال شده ( یعنی غیرمستقیم و بدون برنامه ریزی ولی به هر حال متاثر از اذهان آلوده به جنگ روانی ) و یا یک برنامه ریزی مستقیم برای جنگ روانی.

 

برنامه: تخریب نیروی انتظامی ( نقد که همه ما موارد بسیار متعدد سراغ داریم ولی شکل کار در این مورد متفاوت هست )

زمان: بعد از حوادث پاسداران و جو ایجاد شده مبنی بر تقدیر از نیروی انتظامی برای مدیریت حادثه توسط حتی برخی منتقدین سرسخت. و مظلوم واقع شدن این نیرو در نزد افکار عمومی در اون حوادث.

هدف: تخریب این جو و البته حمله به چند برنامه ملی و در کلان سیستم کلی و ایجاد یاس در ادامه یاس های دنباله دار این روزها

اجرا: اول فیلم گشت ارشاد بعد از ده روز از حادثه پخش میشه، به اندازه کافی جنجال میشه، مثل همیشه سلبریتی ها وارد میشند و رسانه های فارسی زبان هم شروع می کنند به انتشار، تلگرام و چند کانال مخصوص این کار هم به راه میفته با انتشار انواع و اقسام نظرات کاربران با جنبه های شوخی و طنز و تاریک و تمسخر و مقایسه/

     دوم: فیلم درگیری ماموران راهنمایی و رانندگی با تقطیع که احتمالا ابتدا توسط همون چند کانال معروف تلگرامی که خوب میدونه سلبریتی ها رصدش میکنند ( منظور از سلبریتی کسانی هست که امکان ایجاد یک موج رسانه ای را دارند ) منتشر میشه و بعد توسط شخص خاص پر مخاطب منتشر میشه و چند خط تحلیل و بعد یک موج حمله دوم

    سوم: خبر امروز در تبریز که حضور یک ماشین نیروی انتظامی سر صحنه تصادف یک پسر و دختر زیر سن قانونی بدون گواهینامه در تبریز را ارتباط به گشت ارشاد تبریز میده و موج سوم جو روانی را ضد نیروی انتظامی راه میندازه.

 

این موج ها به تنهایی شاید اولی امکان ایجاد یک حادثه را نداشته باشه ولی وقتی ادامه پیدا میکنه و مثلا به سومی در جایی مثل تبریز میرسه با آثار روانی تجمیع شده در مدت زمان کوتاه میتونه منجر به یک ناآرامی محلی بشه که دامنش گسترده بشه.

ویرایش شده در توسط alala
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تمام حرفهای شما درست  مقصر اصلی اینکه جامعه ایرانی به این حد از مرز اضطراب رسیدن چیه؟دلیل اینکه اینقدر آستانه تحمل مردم کم شده چیه؟درست تر  بگم چرا کاسه صبر مردم لبریز شده؟فساد شدید و رانت خواری که بارزترین دلیل نا امیدی مردم هست تقصیر آمریکا و اسراییله؟بیکاری و گرانی عجیب و غریب و فقر {اونم برای کشوری مثل ایران} عدم آرامش که همش از بی لیاقتی مفرط مسولانه  تقصیر آمریکا و اسراییله؟نگاه سلیقه ای به مسایل فرهنگی و اجتماعی جامعه تقصیر کیه؟خداییش تو ایران آزادی هست؟{منظورم بی بند و باری نیست}از هر نوعش چه آزادی بیان و چه سایر آزادیهای مدنی و اجتماعی بعد 40سال ما هنوز تو رفتن خانمها به ورزشگاه مشکل داریم تو این بحثها حتی عقبگرد هم داشتیم.مشکلات محیطزیست و جنگل خواری تقصیر کیه؟فرار مغزها و سرمایه تقصر کیه؟ببینید سر رسید مطالبات مردم از کل سیستم دیگه خیلی خیلی وقته گذشته .هیچ نشانی از بهبود وضع میبینید؟جامعه داره به یه سمت میره سیستم داره دقیقا برعکس به سمت دیگه میره.صدای خرد شدن کل پایه های تمدنی ایران به گوش میرسه که موجودیت سرزمینی ایران رو داره تهدید جدی میکنه ولی کو گوش شنوا.رییس آستان فلان جا برای خودش قانون میزاره امام جمعه فلان جا برا خودش سخنرانی و کنسرت بهم میزنه و...مملکت صاحب نداره؟شدیم دوباره ملوک الطوایفی؟چرا نظام مالی ما شفاف نیست که این همه لفت و لیس میشه؟شما یه نهاد رو مثال بزن که دزدیها متهم نباشه فقط یه دونه

ویرایش شده در توسط arjemandi

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.