Recommended Posts

بس کنید دیگه بحث شده امضا و جعل امضا! :| :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اي بابا... آرش خان. مگه امضا هم حق كپي رايت داره؟ :| تازه شايدم يكي از اقوام اون بنده خدا در دوم سپتامبر(به جاي دسامبر) به دار آويخته شده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اي بابا...
آرش خان. مگه امضا هم حق كپي رايت داره؟ :|
تازه شايدم يكي از اقوام اون بنده خدا در دوم سپتامبر(به جاي دسامبر) به دار آويخته شده.


هر كه اين كار را كرده خدا رفتگانش را بيامرزه :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بهتره بقيه بحثتون رو به پيام خصوصي منتقل كنيد ، در صورت ادامه بحث ، مطالب اضافي حذف خواهند شد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منابع صهيونيستي مدعي شدند ايران براي مقابله با حمله احتمالي آمريكا يك سامانه دفاعي موشكي راه‌اندازي كرده است. به گزارش سرويس بين‌الملل «بازتاب»، «اورشليم‌پست» نوشت: ايران كه در حال حاضر شدن براي مقابله با حمله احنمالي آمريكا يا اسرائيل‌ به تأسيسات اتمي خود است، يك سامانه شليك از راه دور موشك راه‌اندازي كرده كه قادر به مديريت و شليك چندين موشك دوربرد شهاب است و هم اكنون اين سامانه در پناهگاه‌هاي زيرزميني قرار دارند. پس از چند مرحله ارتقاي توانايي‌هاي موشك‌هاي شهاب، هم‌اكنون گفته مي‌شود كه موشك‌هاي «شهاب 3» بيش از 2000 كيلومتر برد دارند. اين موشك‌ها در ابتدا براي طي مسافتي 1300 كيلومتري طراحي شدن بودند. بنا بر گفته‌هاي منابع آگاه غربي، اين سيستم كنترل از راه دور توسط ايران و كره شمالي بر اساس تكنولوژي چيني ساخته شده است. يحيي رحيم صفوي، فرمانده سپاه پاسداران ايران به تازگي اعلام كرد كه موشك‌هاي شهاب آنها به تجهيزات هدايت پيشرفته‌اي مجهز شده است كه توانايي هدايت موشك‌ها پس از شليك را دارند. مقامات دفاعي اسرائيل اخيرا اعلام كرده بودند، در صورتي كه ايران مورد حمله قرار گيرد، احتمال اين‌كه موشك‌هاي شهاب خود را به سوي اسرائيل و اهداف آمريكا در منطقه شليك كند، زياد است و همچنين مدعي شده بودند كه سيستم دفاع موشكي آنها توانايي مقابله با حملات موشكي ايران را دارد. اين در حالي است كه در جنگ 33 روزه تابستان سال گذشته با حزب الله لبنان، هزاران موشك ميان‌برد حزب‌الله در اراضي اشغالي فرود آمد. «اورشليم‌پست» ادامه داد: مقامات دفاعي اسرائيل از تأثير تحريمات بر ايران خبر دادند اما از تصويب ادامه اين تحريمات ابراز نا اميدي كرده‌اند و يكي از آنها گفت كه تصويب يك قطعنامه ديگر بدون حمايت روسيه و چين مورد ترديد است. بازتاب

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شبکه تلويزيوني «فاکس نيوز»، پرچمدار حمله به ايران، بر طبل جنگ مي‌کوبد. در فيلم کوتاهي که توسط يک فعال ضدجنگ به نام «رابرت گرين والد» با نام «فاکس حمله مي‌کند: ايران» تهيه شده و در يوتيوپ انتشار يافته، سرخط اخباري آورده مي‌شود که در فاکس نيوز ـ دالّ بر لزوم حمله به ايران ـ پخش مي‌شود و آنها را با گزارش‌هايي که در همين شبکه پيش از جنگ عراق انتشار يافته بود، مقايسه مي‌کند. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در بخشي از اين فيلم کوتاه، «کريستين امانپور»، خبرنگار «سي.ان.ان» که پيشتر با انتشار نامه‌اي خطاب به خبرگزاري‌هاي «ABC» ،«CBS» ،«NBC» ،«MSNBC» و «CNN» با تشريح اين‌که چگونه يک شبکه خبري [CNN] به جاي اطلاع‌رساني درست درباره جنگ عراق، پاي در جاي پاي رهبران فاکس نيوز گذاشت، مي افزايد: شبکه خبري من از سوي دولت و پياده نظام آن در «فاكس نيوز» مرعوب شده بود. «رابرت گرين والد» در مطلبي درباره اين تصاوير مي‌نويسد: من به روشني حمايت همه‌جانبه‌ فاكس از جنگ عراق را به ياد دارم که چگونه آنها [سران کاخ سفيد] را براي جنگ تشويق مي‌کردند. اين در حالي بود كه چنين تصاوير و جلوه‌هاي ويژه‌اي تا آن زمان هرگز منتشر نشده بود. اين فيلم سه‌و‌نيم دقيقه‌اي با اين جمله آغاز مي‌شود: به جاي فرصت‌سوزي، کسي بايد روي ايران بمبي بيندازد، همان کاري که «نيکسون» درباره ويتنام انجام داد و در ادامه نيز جملاتي همچون «القاعده ايران، قصد کشتن ما را دارد»، «مردم قادر به درک خطر چنين کشور در دنيا نيستند» و «براي توقف برنامه سلاح‌هاي اتمي ايران بسيار دير شده است» و ... ادامه مي‌يابد. در بخش‌هايي از اين فيلم کوتاه، تبليغات جنگ‌طلبانه فاکس نيوز در سال 2003 عليه عراق و تبليغات کنوني آن عليه ايران با جملاتي اينچنيني مقايسه شده‌اند: ـ القاعده در بغداد است (2003)؛ در مقابل، مقامات رسمي در آمريکا بر اين باورند که ايران در حال معامله با القاعده است. ـ ارتباط تنگاتنگ رهبر عراق با رهبر القاعده (2003)؛ در مقابل، تهران در حال يکي شدن با القاعده است. در بخش ديگري از اين کليپ، نتيجه آمار گرفته شده در مؤسسه PIPA در اکتبر 2003 از بينندگان فاکس نيوز درج مي‌شود که 67% آنان بر اين باور بودند که مدارکي دالّ بر ارتباط بين القاعده و عراق وجود دارد، در حالي که هيچ مدرکي در اين باره يافت نشد يا آن که به باور 33% بينندگان در عراق، سلاح‌هاي کشتار جمعي وجود داشت، حال آن كه هيچ سلاح کشتار جمعي در عراق پيدا نشد. در اين فيلم سپس به مقايسه گزارش‌هاي فاکس نيوز از عراق پيش از سال 2003 و ايران كنوني در زمينه دستيابي به سلاح‌هاي کشتار جمعي و اين‌که ديپلماسي در برابر ايران پاسخ نخواهد داد و در نتيجه، لزوم حمله به ايران براي جلوگيري از حملاتي چون يازده سپتامبر مي‌پردازد. رابرت گرين والد، همچنين با ايجاد وب‌سايتي با نام «فاکس حمله مي‌کند»، از بينندگان خواسته است تا چشم خود را روي جنگ ويرانگر ديگري نبندند و با امضاي يک طومار اينترنتي، مخالفت خود را با سران کاخ سفيد و شبکه فاکس نيوز اعلام کنند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بازتاب:شبکه تلويزيوني «فاکس نيوز»، پرچمدار حمله به ايران، بر طبل جنگ مي‌کوبد. در فيلم کوتاهي که توسط يک فعال ضدجنگ به نام «رابرت گرين والد» با نام «فاکس حمله مي‌کند: ايران» تهيه شده و در يوتيوپ انتشار يافته، سرخط اخباري آورده مي‌شود که در فاکس نيوز ـ دالّ بر لزوم حمله به ايران ـ پخش مي‌شود و آنها را با گزارش‌هايي که در همين شبکه پيش از جنگ عراق انتشار يافته بود، مقايسه مي‌کند. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در بخشي از اين فيلم کوتاه، «کريستين امانپور»، خبرنگار «سي.ان.ان» که پيشتر با انتشار نامه‌اي خطاب به خبرگزاري‌هاي «ABC» ،«CBS» ،«NBC» ،«MSNBC» و «CNN» با تشريح اين‌که چگونه يک شبکه خبري [CNN] به جاي اطلاع‌رساني درست درباره جنگ عراق، پاي در جاي پاي رهبران فاکس نيوز گذاشت، مي افزايد: شبکه خبري من از سوي دولت و پياده نظام آن در «فاكس نيوز» مرعوب شده بود. «رابرت گرين والد» در مطلبي درباره اين تصاوير مي‌نويسد: من به روشني حمايت همه‌جانبه‌ فاكس از جنگ عراق را به ياد دارم که چگونه آنها [سران کاخ سفيد] را براي جنگ تشويق مي‌کردند. اين در حالي بود كه چنين تصاوير و جلوه‌هاي ويژه‌اي تا آن زمان هرگز منتشر نشده بود. اين فيلم سه‌و‌نيم دقيقه‌اي با اين جمله آغاز مي‌شود: به جاي فرصت‌سوزي، کسي بايد روي ايران بمبي بيندازد، همان کاري که «نيکسون» درباره ويتنام انجام داد و در ادامه نيز جملاتي همچون «القاعده ايران، قصد کشتن ما را دارد»، «مردم قادر به درک خطر چنين کشور در دنيا نيستند» و «براي توقف برنامه سلاح‌هاي اتمي ايران بسيار دير شده است» و ... ادامه مي‌يابد. در بخش‌هايي از اين فيلم کوتاه، تبليغات جنگ‌طلبانه فاکس نيوز در سال 2003 عليه عراق و تبليغات کنوني آن عليه ايران با جملاتي اينچنيني مقايسه شده‌اند: ـ القاعده در بغداد است (2003)؛ در مقابل، مقامات رسمي در آمريکا بر اين باورند که ايران در حال معامله با القاعده است. ـ ارتباط تنگاتنگ رهبر عراق با رهبر القاعده (2003)؛ در مقابل، تهران در حال يکي شدن با القاعده است. در بخش ديگري از اين کليپ، نتيجه آمار گرفته شده در مؤسسه PIPA در اکتبر 2003 از بينندگان فاکس نيوز درج مي‌شود که 67% آنان بر اين باور بودند که مدارکي دالّ بر ارتباط بين القاعده و عراق وجود دارد، در حالي که هيچ مدرکي در اين باره يافت نشد يا آن که به باور 33% بينندگان در عراق، سلاح‌هاي کشتار جمعي وجود داشت، حال آن كه هيچ سلاح کشتار جمعي در عراق پيدا نشد. در اين فيلم سپس به مقايسه گزارش‌هاي فاکس نيوز از عراق پيش از سال 2003 و ايران كنوني در زمينه دستيابي به سلاح‌هاي کشتار جمعي و اين‌که ديپلماسي در برابر ايران پاسخ نخواهد داد و در نتيجه، لزوم حمله به ايران براي جلوگيري از حملاتي چون يازده سپتامبر مي‌پردازد. رابرت گرين والد، همچنين با ايجاد وب‌سايتي با نام «فاکس حمله مي‌کند»، از بينندگان خواسته است تا چشم خود را روي جنگ ويرانگر ديگري نبندند و با امضاي يک طومار اينترنتي، مخالفت خود را با سران کاخ سفيد و شبکه فاکس نيوز اعلام کنند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارتش سوریه اعلام کرده که هواپیماهای اسرائیلی از فراز دریای مدیترانه وارد حریم هوائی سوریه شده و دیوار صوتی را شکستند اما پس از آنکه با آتشبار پدافند هوائی سوریه مواجه شدند، بمبهای خود را در منطقه ای غیرمسکونی فروریختند و از حریم هوائی این کشور خارج شدند. ارتش سوریه با اشاره به اینکه بمباران هواپیماهای اسرائیلی تلفات یا خسارتی برجای نگذاشته به اسرائیل نسبت به آنچه حرکت تجاوزکارانه خوانده هشدار داده و اعلام کرده که حق پاسخگویی به چنین حرکتی را به هر شکلی که صلاح بداند برای خود محفوظ می دارد. اما اسرائیل هنوز خبر ورود هواپیماهای خود به حریم هوائی سوریه را تأیید یا تکذیب نکرده است. از پانزده ماه پیش که هواپیماهای نظامی اسرائیلی بر فراز کاخ بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در شمال غرب سوریه به پرواز در آمدند، این نخستین بار است که ورود به حریم هوائی این کشور به اسرائیل نسبت داده می شود. در آن زمان، به دنبال عملیات اسرائیل علیه گروههای فلسطینی مورد حمایت سوریه و اشغال نظامی باریکه غزه، روابط سوریه و اسرائیل وارد شرایطی بحرانی شده بود و اکنون نیز، درگیری میان گروههای فلسطینی و متهم کردن سوریه به دخالت در این درگیریها، بار دیگر سوریه و اسرائیل را بیش از پیش رو در روی هم قرار داده است. اسرائیل از چهل سال پیش بخشی از خاک سوریه را در بلندیهای جولان در اشغال خود دارد و از آنجا که بین دو کشور هنوز پیمان صلحی امضا نشده، طرفین رسماً در حالت جنگی به سر می برند. با این حال مقامات اسرائیلی بارها تأکید کرده اند که خواهان جنگ تازه ای با سوریه نیستند و معتقدند که سوریه نیز به دنبال جنگ با آنها نیست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اسرایل توانايي شكست حزب الله و نداره چجوري ميخواد اسراييلو شكست بده .شايد باتجربه ي جنگ 33 روزه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بوي جنگ مياد icon_frown بايد هر جور شده از اين فرصت استفاده كنيم به اين ميگن فرصت طلايى باسه ايران icon_frown ببينيم چى ميشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يك ضرب المثل قديمي هست كه مي گه زبان قرمز سر سبز مي دهد بر باد icon_frown به نظر بنده با توجه به تكذيب اسرائيل اين يك ماموريت بوده براي بررزسي قدرت پدافندي جديد سوريه بعد از خريدهاي اخير اما فكر كنم آقا مصطفي بهتر از بقيه دوستان در مورد اين وضعيت بتونند توضيح بدهند . icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از سال 1967 که بلندي‌هاي جولان به اشغال اسرائيل در آمده است، اين نوع تجاوز و مکان آن، منحصر به فرد بوده است. پيشتر هواپيماهاي اسرائيل بارها بر فراز جولان و در جنوب غربي اين کشور و در محدوده مرزهاي مشترک سوريه و لبنان در جنوب غربي دمشق به پرواز در آمده بودند و حتي در سال 2006 هواپيماهاي اسرائيلي بر فراز کاخ رياست جمهوري سوريه در لاذقيه ظاهر شدند و يک بار نيز مرکزي در نزديکي دمشق که به گمان اسرائيلي‌ها، پادگان جبهه خلق براي آزادي فلسطين بود، بمباران شد. با آن که بيش از سه دهه نوعي جنگ سرد و کلامي بين سوريه و اسرائيل برقرار است، تاکنون جنگي بين دو کشور رخ نداده است. اما اين جنگ سرد در طي يک سال اخير بين سوريه و اسرائيل شدت گرفته است و ارتش اشغالگر قدس دوبار در زمستان و تابستان امسال دست به مانور گسترده نظامي در بلندي‌هاي جولان زده است و معاون رييس جمهور سوريه «فاروق الشرع» نيز چندي پيش اعلام نمود سوريه آماده جنگ با اسرائيل است، اما هيچ تمايلي براي آن ندارد. اما در ديگر سوي مقامات سياسي اسرائيل، رژيم صهيونيستي را به سوي عدم تشديد مواضع عليه سوريه و عدم تلاش براي کشاندن اين کشور به يک جنگ فراگير فراخواندند تا حدي که وزير دفاع اسرائيل «ايهود باراک» اعلام نمود هيچ دليلي وجود ندارد كه جنگي بين سوريه و اسرائيل آغاز شود. اين در حالي است که اسرائيلي‌ها معتقدند سوريه در دو سال اخير، خود را به سلاح‌هاي پيشرفته‌اي به خصوص در نظام‌هاي موشکي پيشرفته مجهز کرده و منبع آن را روسيه و ايران مي‌دانند؛ موشک‌هايي که از آن به S400 ياد مي‌کنند و در نظام پدافند ضدهوايي کاربري دارد. از سوي ديگر ارتش اسرائيل پهنه گسترده هم‌پيماني سوريه و ايران را در حمايت از مقاومت اسلامي لبنان، «دايره‌اي ترسناک» ارزيابي مي‌کند که آثار شکننده آن را در جنگ سي و سه روزه حزب الله با ارتش اسرائيل، مشاهده کرده است. شرايط سخت و شکننده حاکم بر خاروميانه و استقرار ده‌ها هزار نفر از ارتش آمريکا در خليج فارس و عراق و ناآرامي‌هاي سياسي و نظامي از عراق تا لبنان و جنوب اين کشور و افزايش هم پيماني‌هاي نظامي منطقه‌اي و استراتژي‌هاي نظامي اسرائيل که پس از شکست در جنگ 33 روزه دچار تغيير و تحولات شده، کار را به جايي رسانده است که هميشه «امکان وقوع يک جنگ جديد فراگير» را در تحليل‌هاي کارشناسان استراتزيک منطقه، به عنوان يک پاي ثابت قرار داده است. شايد از همين زاويه باشد که «تجاوز هوايي هواپيماهاي اسرائيل» به عمق «خاک سوريه» يک آزمون نظامي و استراتزيک براي اسرائيل به شمار مي‌‌رود. اين در حالي است که در آبان ماه آينده «کنفرانس بين المللي صلح خاورميانه» با حضور شوراي همکاري خليج فارس و اتحاديه عرب و تمامي طرف‌هاي بين‌المللي و اسرائيل برگزار خواهد شد؛ کنفرانسي که سوريه و لبنان، دو طرف اصلي در کشمکش‌هاي اعراب و اسرائيل در آن حضور ندارند. از نگاه اسرائيل، سوريه عامل مهم و سرنوشت‌ساز در حمايت از مقاومت لبنان و فلسطين است و اگر روزي بتواند اين معادله را در خاورميانه حذف کند، بخش مهمي از مسائل امنيتي‌اش را حل کرده است. اين مسئله پس از جنگ سي و سه روزه در برنامه جديد اسرائيل جايگاهي بسيار مهمتر از چند دهه جنگ سرد گذشته پيدا کرده است اگر مجموعه کشورهاي عربي حاضر در کنفرانس صلح خاورميانه با فشارهاي مضاعف آمريکا به يک مکانيسم سازش با اسرائيل در چهارچوب طرح صلح اخير سران عرب در رياض دست يابند، آن گاه فشارهاي نظامي و امنيتي نيز عليه سوريه از سوي اسرائيل تشديد خواهد شد. به خصوص آنکه طي شش ماهه اخير، حماس در سرزمين‌هاي اشغالي در نوار غزه محدود شده است و به جاي آنکه به موضوع اشغال سرزمين‌هاي اشغالي بپردازد، اکنون در برابر دولت محمود عباس قرار گرفته است و عملا نظام سياسي خودگرداني فلسطين، حماس را از همه دستگاه‌هاي رسمي فلسطين به کناري زده است و اکثريت اعضاي اتحاديه عرب از دولت انتصابي محمود عباس حمايت مي‌‌کنند. از همين رو به نظر مي‌‌رسد اشتهاي اسرائيل براي حذف نظامي و امنيتي سوريه پس از کنفرانس بين المللي صلح آتي، از گذشته بيشتر خواهد شد. همين امر سبب شده است تا از هم اکنون اسرائيل تست‌هاي نظامي عليه سوريه را افزايش دهد. از يک سو اسرائيل درصدد است تا توان واقعي بازدارندگي نظامي سوريه را ارزيابي کند و از سوي ديگر فضاي پاسخگويي سوريه در برابر هرگونه تجاوز نظامي را بررسي کند و اينکه سوريه در يک صحنه واقعي، تا چه ميزان به سوي پاسخگويي در برابر هر تجاوزي، وارد عمل مي‌‌شود، چيزي که در تجاوز اخير هنوز پاسخي روشن براي آن ترسيم نشده است. از سويي ديگر از نگاه اسرائيل، سوريه در نظام دفاعي و هم پيماني استراتژيکش، کشوري هم‌پيمان با روسيه و ايران تلقي مي‌‌شود. به همين دليل نيز اسرائيل درصدد است واکنش‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي در قبال اين تجاوزات را ارزيابي کند. اين در حالي است که در ميان سکوت مطلق کشورهاي عربي در برابر تجاوز هوايي پنجشنبه ارتش اسرائيل به سوريه، فقط روسيه نگراني خود را اعلام داشته و ايران هم آن را محکوم کرده است. همه اين تحولات در حالي است که پس از مانورهاي وسيع ارتش اسرائيل در بلندي‌هاي جولان سوريه که از سال 1967 در اشغال اسرائيل است، ارتش اسرائيل نيروهاي خود را در اين منطقه کاهش داده است که از نظر بسياري از کارشناسان جاي بحث و بررسي دارد. با آنکه بشار اسد در نطق معروف خود در پارلمان سوريه تا پايان تابستان، منطقه را دستخوش تحولاتي مهم توصيف نمود، بعيد به نظر مي‌‌رسد مقصود او از اين تحولات جنگ اسرائيل و سوريه باشد. اما اين امر هرگز به معناي پايان يافتن امکان وقوع جنگ بين دو طرف نيست. چرا که اسرائيل در استراتژي اي که براي خود تدوين کرده است، بايد به انتظار نتايج کنفرانس بين المللي صلح و موضع اتحاديه عرب بماند و همانطور که اشاره شد، اين امر مي‌‌تواند با توجه به نتيجه اين کنفرانس، اسرائيل را در آستانه يک برنامه هجومي عليه سوريه قرار دهد. بر همين اساس به نظر مي‌‌رسد تجاوز پنجشنبه گذشته اسرائيل به خاک سوريه حاوي يک استراتژي مدون از سوي اسرائيل است که نبايد به سادگي از کنار آن عبور نمود و بايد تا آستانه برگزاري کنفرانس صلح بين‌المللي خاورميانه تبعات و آثار آن را به دقت ارزيابي نمود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يك قاضي فدرال آمریکا روز جمعه ايران را محكوم به پرداخت 65/2 ميليارد دلار به خانواده‌هاي قربانيان انفجار مقر نيروهاي آمريكايي در بيروت در سال 1983 كرد. اين چندمين اقدام آمريكا عليه ايران، از زمان آغاز گفت‌وگوهاي تاريخي 2 كشور بر سر مسائل امنيتي عراق است كه در آن، آمريكا بار ديگر ايران را محكوم به حمايت از تروريسم و پرداخت خسارت مالي مي‌كند. اين در حالي است كه «آسوشيتدپرس» هم تاكيد خاصي بر مظلوم جلوه دادن قربانيان اين حادثه دارد. به گزارش «سرویس بین‌الملل بازتاب» به نقل از «آسوشيتدپرس»، «رويس لمبرث» قاضي اين دادگاه راي خود را بزرگترين جريمه‌اي خواند كه تاكنون دادگاه‌هاي كشورش كشور ديگري را به آن محكوم كرده است. او بعد از دادگاه و اشك شادي خانواده‌هاي قرباني گفت: «اين افراد كه قلب و روحشان براي هميشه شكسته شده بود، ربع قرن صبر كردند تا عدالت به اجرا در آيد.» گروه حزب‌الله لبنان متهم به انفجار بيروت است كه قویترین اقدام عليه نيروهاي آمريكايي تا زمان 11 سپتامبر بود، چنان که پس از این حادثه از لبنان خارج شدند و ایران به دلیل حمایت از این گروه که خود در لبنان وزیر و نماینده دارد، در اینجا متهم شده است. آسوشيتدپرس ادامه داد: صدها نفر براي شنيدن راي دادگاه در سالن حضور يافته بودند. با اعلام حكم توسط قاضي و ترك دادگاه، خانواده‌ها فرياد شادي برآورده و همديگر را در آغوش گرفته و گريستند. اين حكم به حدود 1000 نفر از اعضاي خانواده‌ها و بازماندگان اين حادثه اجازه خواهد داد تا به دريافت خسارات خود از سرمايه‌هاي ايران در نقاط مختلف جهان بپردازند. يافتن و دريافت اين پول سخت است، اما خانواده‌ها در حال دريافت كمك كنگره و تصويب لايحه‌اي براي آسان‌تر كردن دستيابي به اين گونه سرمايه‌ها هستند. خانواده‌ها با توجه به راي پرونده ليبي براي بمبگذاري سال 1988 خطوط هوايي «پان آم» بر فراز اسكاتلند اميدوار به دستيابي به نتيجه شده بودند. ليبي با جبران خسارت خانواده‌هاي 270 تن از قربانيان آن حادثه موافقت كرد. ايران هرگونه دخالت در اين حمله را رد كرده و در هيچ‌كدام از جلسه‌هاي رسيدگي دادگاه در طي اين 6 سال نماينده‌اي نداشته است. قاضي دادگاه ابراز اميدرواري كرد كه ايران اين هشدار را پذيرفته و بداند كه تروريسم عواقبي را به دنبال دارد و ابراز اميدواري كرد كه ايران نيز در همدردي با خانواده‌هاي قربانيان همكاري كند. این چندمین بار است که دادگاه های آمریکا درباره اقدامات در کشورهای دیگر علیه ایران حکم صادر می کند، اما معلوم نیست چرا به دفاع حقوقی و رد موارد واهی نمی پردازد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.