Recommended Posts

9 hours قبل , aminf14 گفت:

جواب تورم، تورم و تورمه! یه ابر تورم قادر به فروپاشی  اقتصادی منظم و شکوفا و یا یک مملکت با مواهب طبیعی فراوانه. نمونه بارزش ابرتورمی که در سال 1933 نسخه جمهوری وایمار آلمان رو پیچید و عملا از ریشه های شکل گیری جنگ جهانی دوم بود.

البته مثال خوبی زدید دوست گرامی در رابطه با مثال جمهوری وایمار دلیل اصلی وابستگی بود :) وابستگی به کمک های اقتصادی و ...

اما در رابطه با ونزوئلا وابستگی به قیمت نفت بود اگر نیکولاس مادورو سری اصلاحاتی که چاوز آغاز کرده بود پس از سقوط قیمت نفت قطع میکرد شاید کار به اینجا نمی رسید . صد البته سیاست گذاری های اشتباه خارجی هم تاثیر داشت .

حالا سوال اینه که موضوع ما با توجه به تاریخ روابطی که با ونزوئلا داریم در قبال تحولات اخیر چه خواهد بود ؟

سوال دوم اینه که هدف روسیه و چین از حمایت از چاوز پیدا کردن متحد در آمریکای جنوبی نزدیک منطقه مهم کانال پاناما است یا چیز دیگر .؟

و سوال سوم هم اینه که هدف آمریکا به خصوص ترامپ حواس پرتی عموم از مشکلات داخلیه یا نه هدف استراتژیکی داره ؟

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ممنون از لطف شما.تاکید بنده بر پیامد بود. تورم معلول یک علت است حالا این علت وابستگی بیش از حد ونزوئلا به نفت و فشار های سیاسی و یا سقوط جهانی اقتصاد و وارد شدن اثرات اون بر جمهوری وایمار میتونه باشه ولی در مورد سوال اولتون: امیدوارم نوع مواجهه و واکنش دستگاه دیپلماسی ما با حوصله و بدون عجله باشه و تکرار قضیه نیکلای چائوشسکو نشه که روزی ما ایشون رو با بدرقه راهی رومانی کردیم و چند روز بعد با چک و لگد از مقامش برکنار  و بعد تیرباران شد. در مورد سوال دوم آمریکای مرکزی و جنوبی به نوعی حیاط خلوت ایالات متحده محسوب میشه و داشتن نفوذ  و متحد در این منطقه جهت به چالش کشیدن ایالات متحده اهرم خوبی میتونه باشه.

 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در چند سال اخیر خصوصا بعد از روی کار اومدن ترامپ ده ها مقاله در نشریات انگلیسی زبان و بیشتر در حوزه علوم انسانی منتشر شده که اصل موضوع مورد بحثشون بر خطر سوشیال مدیا روی ارزش های غربی و خصوصا دموکراسی تاکید داشتند. بخشیش را مربوط به پروپاگاندا در قالبی جدید عنوان میکردند که به راحتی قابل نشر هست و بخشی هم مربوط به کنترل افکار با شیوه های پیچیده و البته ساده و اتفاقی گاهی. هم افزایی ای که از فضای مجازی میتونه به بیرون هم سرایت کنه و در بسیاری موارد با شکلی کاملا ناموزون القای به جای صندوق رای را کنه.

مثلا اتکا به تصاویر مخالفان و موافقان و پیکسل شماری که کدوم بیشتره پس مشروعیت داره. نکته ای که مثلا طرفداران طیفهای خاص معمولا رفتارها و سلیقه های متفاوتی دارند، راستگراهای غربگرا عمدتا ارتباط بیشتری در سوشیال مدیا ها دارند و حضور بیشتر در حالیکه قشر طبقه متوسط رو به پایین و توده های ضعیف کمتر حضور دارند. حالا آیا با امکان قدرتمند فراخوان سازی در شبکه های اجتماعی در شهری که مثلا 1 میلیون یک شخص و 1 میلیون 100 هزار نفر یک شخص دیگه رای داره، اجتماع با فراخوان مبتنی بر شبکه های اجتماعی و بعد پیکسل شماری آیا روش مناسبی است برای تعیین مشروعیت مردمی یک نامزد یا شخص؟ یا قطعا میشه تراکم ها را مبنا قرار داد که پس صندوق ها هم حتما به این شکل بودند؟

حالا این را تعمیم بدیم به کلیت یک کشور با هزاران شهر و روستای کوچیک و بزرگ چی؟

 

واضح هست هرچند نخبگان غربی به شدت این سوء استفاده از شبکه های اجتماعی را ضد دموکراسی و برداشت های پروپاگاندایی و زرد از کارکردش را تقبیح می کنند ولی به شدت در مورد سایر کشورها که خب سابقه سیاسی و ثبات کمتری دارند (بیشتر به خاطر دخالت های اتفاقا استعماری کشورهای باثبات) نتایج تحلیلهاشون را کنار میزارند و صد در صد ماجرا را مربوط به سیاست و عملکردها میدونند.

 

پ ن: یک توئیتی بود امروز که به نقل از یک گروه پژوهشی در رابطه با زلزله کرمانشاه اشاره کرده بود که وظیفه گروه بررسی ابعاد زلزله در همین سوشیال مدیاها بوده و جالبه از نتایج عجیب این بوده که باور عمیق تعداد بالای کشته های مسکن مهر در زلزله در مقابل واقعیتی قرار داشته که حتی یک نفر در مسکن مهر کشته وجود نداشته حاصل از زلزله (با اینکه همه میدونیم احتمالا اکثریت ساکنین مسکن مهر به خاطر شرایط اقتصادی قبلا در خانه های زندگی میکردند که امکان ویرانیش بسیار بالا بوده) - در این مورد مشخص هست خب جهت دهی خاص جریان سیاسی و سلبریتیهای متصل تاثیر عمیقی بر این باور داشتند چون حالا به غلط یا درست با یک "موضوع" مخالفت داشتند ولی تاثیری معکوس بر افکار عمومی در مورد واقعیت موجود از اون بر ذهنها گذاشتند که با تکثیرش در شبکه های اجتماعی به یک باور عمومی هم تبدیل شد. به همین راحتی و خب این تنها یک مصداق قابل راستی آزمایی بود.

 

 

ویرایش شده در توسط alala
  • Like 3
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چند سال پیش جایی دیدم حزب مخالف ونزوئلا داره سلاح میخره حتی هواپیما

این کشور اگر میخواد سر پا و مستقل بمونه نیاز به اقتدار داره. بدون اقتدار یک طویله را نمی‌توان اداره کرد چه رسد به کشور

این رئیس مجلس متوهم را باید زود بازداشت (شاید اگر قوانین شان اجازه بده اعدام) کنند

صد رحمت به متوهم ما در ۸۸ که حداقل در انتخابات شرکت کرد ولی شمارش را قبول نکرد. متوهم اینها در انتخابات شرکت نکرده و خودش را رئیس جمهور خوانده.

نکته زیبای قضیه حمایت بلافاصل همه حامیان انقلاب های مخملی به سمت غرب از این حرکته. از آمریکا و اروپا بگیرید تا داخل کشور ما و ضد انقلاب ما و... جالبه

  • Like 2
  • Upvote 13
  • Downvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

برای مردم گرسنه با تورم میلیون درصدی اصلا اهمیتی نداره که رییس جمهور غرب گرا باشه یا نباشه.فقط خواستار تغیر هستن حتی با انقلاب یا به قول شما کودتا

آنهایی که حضور میلیونی در خیابان ها دارن مردم هستن و نه ارتش آمریکا

تنها راه واقعی همه پرسیه

 

  • Upvote 9
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
8 hours قبل , worior گفت:

اقتصادهای وابسته به نفت در واقع اقتصاد های وابسته به خرید نفت از سوی مصرف کنندگان عمده هستند، اگر رئیس کسی باشه که حقوق کارگر و کارمند رو پرداخت میکنه، مشتریان اقتصاد های نفتی روئسای اصلی اون کشورها هستند، و هر چه گفتند یا باید بگید به روی چشم! یا باید برید به جنگ با مردمی که بخاطر فقر میان کف خیابون، و وقتی این اتفاق افتاد دیگه فرقی نمیکنه چه کسی با چه ایده در اون کشور حاکم باشه، دیکتاتور خوانده خواهد شد...

بدتر از اون اینه که همه میدانیم، دنیا به سمت کاهش مصرف انرژی های فسیلی و کشف منابع جدید نفت بصورت همزمان داره حرکت میکنه، قیمت نفت رو به کاهش هست و کشورهای صادر کننده متفرق و گاهی ضدهم هستند، صحبت از اتحادیه هایی مثل اوپک و .. که به نحوی مقابل سلطه خریدار ایستادگی میکرد به تاریخ پیوسته.

 

باقی مسائل حرفهای قشنگ هست...

 

تحلیل شما در بعضی موارد درست هست اما از نظر بنده باید توجه داشت که استفاده از نفت تنها به عنوان تامین کننده انرژی نیست و بازده بسیار بالاتری از انرژی های پاک دارد و از نفت همچنان جهت تولید فراوارده ها استفاده میشه که جایگزینی نیست فعلا و کشور های دارند مصرف نفت خودشون برای تولید انرژی کاهش میدهند .

و این یک حقیقت است که هر شیوه ای جهت تامین انرژی مزایا و معایب خود را دارد.

به طور مثال انرژی هسته ای پاک تر از انرژی بادیو خورشیدی و زغال سنگ هست و بازده نسبتا بالاتری دارد اما مشکل انرژی هسته ای پسماند هست که تنها در دنیا یک مکان جهت ذخیره دائمی در فنلاند هست بقیه موقتی اند ...

و این اشتباه است که بگیم یک انرژی منسوخ میشه و انرژی ای دیگه جای آن را میگیرد به طور مثال ذغال سنگ هنوز تو کشوری مثل آمریکا استفاده میشه.

در نتیجه از نظر من استفاده از انرژی روند افزایشی دارد  با توجه به افزایش سعودی جمعیت جهان و این مشکل قیمت پایین نفت صرفا سیاست گذاری های خارجی کشور های تولید کننده و اختلاف اندازی های کشور های مصرف کننده است و بس ...

  • Like 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
10 hours قبل , FOCAL گفت:

سلام

برای مردم گرسنه با تورم میلیون درصدی اصلا اهمیتی نداره که رییس جمهور غرب گرا باشه یا نباشه.فقط خواستار تغیر هستن حتی با انقلاب یا به قول شما کودتا

آنهایی که حضور میلیونی در خیابان ها دارن مردم هستن و نه ارتش آمریکا

تنها راه واقعی همه پرسیه

 

همه پرسی شده اخیرا

مشکل اینجاست اونهایی که دهان گشاد دارند و رسانه دستشون است، نتیجه را وقتی خلاف نظرشون در نیاد نمی‌پذیرند و اردو کشی خیابانی می‌کنند. یاد کودتای ناکام در کشور خودمان می‌افتم

مشکل عمده اقتصاد ونزوئلا عادت به تنبلی، تحریم خارجی و خیانت بخش بزرگی از مدیران رده متوسط کشوره

همه مدیرانشان را باید بریزند توی دریا اگر میخوان از این تورم و ... نجات پیدا کنند

از دوستی که ونزوئلا رفته بود شنیدم، از مدیران رده پایین بانکی به بالا همه تابعیت آمریکا دارند

  • Like 3
  • Upvote 10
  • Downvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ولی از یه جهت خیلی خوبه که نصف ناوگان هوایی ونزوئلا رو فالکون های آمریکایی تشکیل دادن

چون اگه با حدودا 50 فروند جنگنده ای که دارن جلو حمله احتمالی یه ائتلاف 1000 فروندی شکست بخورن دیگه یه عده متوهم خود عقل کل پندار نمی تونن بیان دهن شون رو پر کنن و بگن فلانکر یک جنگنده شکست خورده محسوب میشه که در تمامی جنگ ها سابقه بدی از خودش به جا گذاشته و مقابل جنگنده های غربی حرفی برا گفتن نداره big_grin

ویرایش شده در توسط bigdelimohamad9
  • Like 1
  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
26 minutes قبل , bigdelimohamad9 گفت:

ولی یه خیلی خوبه که نصف ناوگان هوایی ونزوئلا رو فالکون های آمریکایی تشکیل دادن

چون اگه با حدودا 50 فروند جنگنده ای که دارن جلو حمله احتمالی یه ائتلاف 1000 فروندی شکست بخورن دیگه یه عده متوهم خود عقل کل پندار نمی تونن بیان دهن شون رو پر کنن و بگن فلانکر یک جنگنده شکست خورده محسوب میشه که در تمامی جنگ ها سابقه بدی از خودش به جا گذاشته و مقابل جنگنده های غربی جرفی برا گفتن نداره big_grin

احیانا منظورتون فالکروم نیست؟!

این خطا رو بهش میگن سوگیری تایید یعنی طرف به سمت چیزی تمایل داره که حرفشو تایید میکنه!

فکر نکنم در این فروم نظامی کسی که تا جای ممکن به دور از سوگیری باشه فالکروم رو بدون نبرد در شرایط عادلانه شکست خورده بدونه... 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
2 minutes قبل , zAa9 گفت:

احیانا منظورتون فالکروم نیست؟!

این خطا رو بهش میگن سوگیری تایید یعنی طرف به سمت چیزی تمایل داره که حرفشو تایید میکنه!

فکر نکنم در این فروم نظامی کسی که تا جای ممکن به دور از سوگیری باشه فالکروم رو بدون نبرد در شرایط عادلانه شکست خورده بدونه... 

بله منظورم دقیقا اراجیف کلیشه ای هست که در مورد فالکروم گفته شده و میشه

قطعا کسی که به دور از سوگیری و حرف هاش مبتنی بر حداقل های عقلی و علمی باشه قطعا همچین اراجیفی رو نمیگه و تکرار نمیکنه

ولی اگه شما تو آرشیو همین فروم یه سرچی بکنید متاسفانه به نمونه های فراوانی برخورد میکنید که عده ای خودشم با ژست روشنفکری و همه چیز دانی گفتن چون یوگسلاوی با 8 فروند فالکروم نتونسته جلوی 750 فروند جنگنده ناتو رو بگیره پس فالکروم یه جنگنده شکست خورده محسوب میشه :straight:

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نقل قول

ما از سازمان ملل متحد برای نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری ونزوئلا درخواست کردیم اما آنها به این درخواست ما توجهی نکردند. ما از فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواستیم که بر انتخابات ونزوئلا نظارت داشته باشند اما وی با این اقدام مخالفت کرد. این مخالفت ها برای این بود که آنها برای انجام کودتای نظامی در ونزوئلا از همان زمان نقشه کشیده بودند.

جالبه، من این را نمی دونستم. معمولا دیگه غرب و غربگراها نهایتا بهانه می کردند که تقلب شده و هیچ سندی هم ارائه نمی کردند و در نهایت چماق پس چرا نزاشتید نظارت خارجی (با اینکه به شدت مخالف استقلال یک کشور هست چنین دخالتهایی و نمایش های اینچنینی در برخی کشورهای غربی در حقیقت نمایشهای درون سازمانی بین کشورهای با منافع مشترک و یا در نهایت قدرت تحمیل اراده است) باشهرا بلند می کردند ولی اینجا نماینده ونزوئلا اشاره میکنه که غربی ها تصمیمشون را قبلا گرفته بودند. اینکه مادورو نباشه به هر قیمتی، مشروعیت زدایی، تحریم و تحمیل و تهدید و در نهایت توسل به سوق دادن یک کشور به جنگ داخلی.

 

جالبه مثلا در یمن اسم این عمل با اون همه جمعیت تظاهر کننده میشه شورش!! و در ونزوئلا انقلاب. پرداخت غرب و غربگراها در جهان و کشورها و اروپا به دو ماجرا هم جالبه.

  • Like 5
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در مورد اینکه هدف اول این بحران بعد از سیاست داخلی امریکا چین و بعد روسیه هست شکی نیست. همین ماه پیش بود که بمب افکن‌های روسیه با تبلیغات زیاد وارد ونزوئلا شدن. ما هنوز بحران مشکی کوبا رو یادمون نرفته و آمریکا همچین حرکتی تحمل نمی‌کنه.

اما یک نکته آمریکای‌ها همیشه خوب نقشه میکشن ولی وسط ماجرا تمام معادلات بهم میریزه. این جا هم متقیر‌ها زیاد هستن و مطمئنا معادلات آمریکای‌ها با عجله ایی که کردن بهم خواهد ریخت.

من به شخصه معتقدم بحران ونزوئلا به زودی حل نخواهد شد و آمریکا+چین+روسیه، همگی در این قضیه هزینه خواهند داد. احتمالا این بحران هم مانند بحران جمال خاشقچی به نفع ما در کوتاه مدت تمام خواهد شد و اجازه میده برای مدتی توجه‌ها از روی ما کم بشه. 

 

گزارشگر روس با شادی فریاد میزنه nuclear capable

ویرایش شده در توسط farhad29
  • Like 4
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یک نکته ای هست که توجه به تحلیل درست و تصمیم بر مبنای اون چقدر مهمه!

سید حسن نصرالله دیشب گفت که امریکا به روسها اطلاع میدند که ایران اگر از سوریه خارج بشه ما تا اخرین نفر را بیرون میکشیم، روس ها به ایران و ایران به حزب الله انتقال میده. ولی سید حسن میگه تحلیل ما اون زمان این بود که ترامپ هرطور شده میخواد از سوریه خارج بشه ولی در این مرحله با خودش حساب کرده که چه خوب میشه با این برگ بازی کنم و یک برگ برنده هم همراهش داشته باشم و به عنوان یک دستاورد رونمایی کنم ازش. حزب الله اطلاع میده که خیر، ایران هم همچنین و خب بعد چند ماه ترامپ تصمیمش را عملی میکنه ولی بدون داشتن اون برگ برنده که به عنوان تیری در تاریکی پرتابش کرده بود.

 

خلاصه تحلیل و تصمیم درست و به زمان مناسب بسیار مهمه. در مورد ونزوئلا هم ما نباید با تحلیل غلط منفعل باشیم در میدان.

  • Like 3
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اعلام آمادگی مادورو برای گفت‌وگو با اپوزیسیون ونزوئلا

 مادورو برای گفت‌وگو با نمایندگان اپوزیسیون اعلام آمادگی کرده و از برگزاری انتخابات پیش از موعد نیز سخن گفته است. این در حالی است که دیوان عالی ونزوئلا با صدور فرمانی گوایدو را ممنوع الخروج اعلام کرده است.

 افزون بر آن، گفته می‌شود که مادورو برای برگزاری پیش از موعد انتخابات نیز از خود آمادگی نشان داده است. مادورو گفته است که گفت‌وگو میان نمایندگان دولت با نمایندگان اپوزیسیون باید تحت نظارت بین‌المللی صورت گیرد.

تغییر مواضع دولت مادورو درباره مذاکره با اپوزیسیون و همچنین برگزاری انتخابات در این کشور در شرایطی صورت می‌گیرد که برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز برای برگزاری انتخابات در ونزوئلا اولتیماتوم تعیین کرده‌اند.

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

       



      هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است.
       



      اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است.
      حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد.
      طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود.
      قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد.
      البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد.
      اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟



      به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد.
      در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است.
      مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد.
      بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد.
      ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود.
      این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند.


       
      این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد.

      اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد!
      پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی.
      «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است.
      با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد.

       

      ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است.
      وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است.
      «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد.
      بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است.
      «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد.
      ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است!
      همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است.
      کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
       
    • توسط karkas
      [align=center]در پی پرتاب دست کم دو موشک از داخل نوار غزه به شهر سدروت، در جنوب اسرائیل، مقامات اسرائیلی می گویند واکنش به این حمله را مد نظر قرار داده اند. [/align]

      [align=center][/align]



      [align=center]از هنگام به اجرا گذاشته شدن آتش بس توسط حماس و اسرائیل در هفته گذشته، این اولین بار است که آتش بس نقض شده است.

      از تلفات این حمله خبری در دست نیست
      جنبش حماس از سایر گروه های فلسطینی خواسته آتش بس را رعایت کنند. گروه فلسطینی جهاد اسلامی مسئولیت پرتاب موشک را به عهده گرفته است.جهاد اسلامی پیشتر تهدید کرده بود که به حمله اسرائیل به ساحل غربی پاسخ خواهد داد.
      در جریان این حمله نیروهای اسرائیلی به ساختمان یک خوابگاه دانشجویی در شهر نابلس در ساحل غربی یورش برده و دو فلسطینی را به قتل رساندند.
      یکی از کشته شدگان از اعضای گروه فلسطینی جهاد اسلامی بود.
      طبق گزارش های محلی، دومین مقتول پیکارجو نبوده و صرفا یک دانشجو بوده است.
      ارتش اسرائیل می گوید هر دو فلسطینی مسلح بوده اند.
      به گفته ارتش اسرائیل طارق ابوقالی که به جهاد اسلامی تعلق داشته در حال برنامه ریزی برای انفجار بمب بوده ودر اتاقش اسلحه و مواد منفجره کشف شده است.
      خبرگزاری رسمی فلسطینیان اعلام داشته که چندین گلوله به هر دو فلسطینی اصابت کرده و یکی از قربانیان را با شلیک گلوله به سرش از فاصله نزدیک، کشته اند.
      یک سخنگو، اسرائیل را مسئول نقض آش بس دانست و گفت سربازان اسرائیلی همچنین به سوی ماهیگیران فلسطینی در آب های نزدیک به سواحل غزه تیراندازی کرده بودند.
      آتش بسی که بر سر آن توافق شده بود رسما تنها شامل غزه می شود ولی گروه های فلسطینی درخواست کرده بودند که این آتش بس شامل ساحل غربی نیز بشود.
      [/align]

      منبع : بی بی سی

      این هم از دوستی خاله خرسه
      icon_cool
    • توسط RedArmy
      بررسي جايگاه استراتژيك و توان نظامي عربستان باسلام به نظر من موضوع جالبيه چون اگر تحديدي از سوي عرب ها متوجه ما باشه اين تحديد يا از جانب عربستان يا از جانب مصر و ساير كشورهاي عربي توانايي تحديد مارو ندارند. (با زبان رسمي) شبه جزيره عربستان كشوري است پادشاهي كه توسط آل سعود اداره ميشود . اين كشور مساحتي حدود 2149690 كيلومتر مربع و 27 ميليون نفر جمعيت دارد(جمعيت ما حدود 2.5 برابر عربستان هست واز اين جهت ما برتري داريم) آب وهواي اين كشور گرم وخشك بوده و تمركز جمعيت در مر كز عربستان مي باشد كه اطراف آنرا بيابان ها خشك و طولاني فراگرفته است به همين جهت در طول تاريخ كمتر دشمن خارجي ميل و رغبت براي اشغال و يا نبرد طولاني با اين كشور داشته است.(اين براي ما در صورت جنگ احتمالي مشكل ساز خواهد شد البته براي خود عربستاني هايي كه در اين مناطق ميجنگند نيز مشكل به وجود خواهد آمد). از سال 1932 تا كنون عربستان در هيچ جنگ بزرگ و فراگير شركت نكرده اگرچه در نبردهاي سال 1967 و 1973 بر ضد اسراييل و جنگ اول خليج فارس شركت داشته ولي هرگز در يك نبرد بزرگ به تنهايي شركت نكرده است (به طور كلي عرب ها به ويژه عربستاني ها انسان هايي ترسو هستند و نه جرئت يك جنگ طولاني را دارند و نه توان اين جنگ را ، از اين حيث برتري كامل از آن ماست). با وجود اينكه اين كشور هرگز در جنگ بزرگي درگير نشده ولي اين به معني اين نيست كه عربستان از تجهيز و به خدمت گرفتن يك ارتش كارآمد غافل مانده است. خطر اسراييل براي آنها آنقدر بزرگ بوده كه سالانه ميلياردها دلار صرف خريد تسليحات مي كنند(ممكن است برخي با شنيدن جمله قبلي به خود بگويند مگر عربستان با آمريكا و اسراييل متحد نيست و روابط خوبي با آنها ندارد ، در پاسخ به اين سوال بايد بگويم بزرگترين دشمن اسراييلي ها ، عرب ها هستند حتي دشمني آنها با عرب ها از دشمني با ما جدي تر است به طوري كه در آموزش كودكانشان هم از عربها به عنوان جدي ترين دشمن ياد ميكنند كه بايد نابود شوند ، اين چيزي است كه عربستان و تمام كشورهاي عربي مي دانند و هيچگاه از اسراييل غافل نميشوند مثل استالين كه با آلمان توافق صلح امضا كرد اما آلمان ها باز به شوروي حمله كردند ). بعد از انقلاب اسلامي در ايران ، عربستان همواره ايران و گروهايي چون حزب ا... لبنان را دشمن و رقيب خود مي ديده و همواره با ايران بر سر اينكه چه كسي قدرت اول منطقه و جهان اسلام است كشمكش داشته است( تحديد نظامي از سوي ايران داستاني است كه آمريكا و اسراييل آنرا ساختند و اين عرب ها ساده لوح متسفانه آنرا باور كردند ). اقتصاد عربستان وابسته به نفت است به طوريكه 75 درصد از درآمد اين كشور را فروش نفت تامين مي كند . با بروز جنگ بين آمريكا و عراق در سال 2003 و افزايش سرسام آور قيمت نفت كه تا كنون نيز ادامه داشته ، درآمد عربستان افزايش يافته است وبه تبع آن عربستان توانسته بودجه نظامي خود را به ميزان بسيار زيادي افزايش دهد به طوريكه در سال 2006 به رقم شگفت انگيز 31 ميليارد دلار رسيد(چيزي نزديك به بودجه نظامي روسيه). وزارت دفاع عربستان در سال 1962 تاسيس شده و از بدو تاسيس توسط خاندان سلطنتي فرمانده اي مي شود . اين وزارت خانه مسئول هدايت و ساخت و خريد تجهيزات ارتش را بر عهده دارد. خدمت سربازي در عربستان داوطلبانه بوده و دوره خدمت 3سال با حقوق و مزاياي كامل مي باشد. عربستان از سربازان ماهر و آموزش ديده استفاده مي كند. اكثر افسران در ابتدا در مدارس ارتش تحصيل كرده و سپس وارد دانشكده افسري مي شوند(آموزش پايه اي كاري است كه ارتش هاي بزرگ مثل روسيه انجام مي دهند و ما از اين جهت از عربستاني ها عقب تر هستيم). يونيفرم سازماني ارتش عربستان از يونيفرم ارتش هاي آمريكا و انگلستان متاثر شده است. خلبان هاي نيروي هوايي عربستان توسط مربيان انگليسي آموزش مي بينند (از اين لحلظ به دليل كم بود امكانات باز ما عقب تر هستيم). ارتش عربستان براي آموزش نيروهاي خود از كارشناسان فرانسوي ، آمريكايي و انگليسي استفاده مي كند. نيروي زميني عربستان داراي 70تا73 هزار نفر پرسنل است البته 200 هزار نيروي داوطلب نيز در اين نيرو خدمت مي كنند(نيروي زميني ايران ، قوي ترين نيروي زميني در منطقه است). عربستان داراي تعداد زيادي تانك از جمله 315 تانك پيشرفته آبرامز ام-1 است كه اين كشور بعد از مصر بزرگترين دارنده اين تانك در خاورميانه محسوب مي شود. عربستان در سال 1980 تعدادي موشك دانگ فنگ3 با برد 2400 كيلومتر از چين خريد(از لحاظ برد موشكي عربستان تقريبا با ما برابري ميكند اما ما صاحب تكنولوژي هستيم و به زودي برد موشك هايمان از عربستان بيشتره مي شود). در بعد هوايي در گذشته شايد هواپيماهاي ما توان مقابله با اف-15ها و ساير هواپيماهاي عربستان را داشتند اما اكنون عربستان باخريد هواپيماهاي جديد و پيشرفته نظير 72فروند يوروفايتر از لحاظ هوايي از ما برتر است(ما شايد هواپيما جديد نخريده باشيم اما تسليحات ضد هوايي قوي نظير تور ام-1 و اس-300 داريم كه كشورمان را خوب پوشش مي دهند و از لحاظ پدافند هوايي خيلي از عربستان برتر هستيم هرچند بايد نيروي هوايي خودمان را نيز تقويت كنيم اگر بتوانيم بر روي طرح ميگ-39 سرمايه گذاري كنيم كه به مشكلات مالي برخورد كرده است ، و روس ها با ما همكاري كنند و اين هواپيماي فوق پيشرفته را به ما بدهند توان نيروي هوايي ما بسيار افزايش مي يابد ، لازم به ذكر است كه ميگ-39 يك هواپيماي فوق پيشرفته است كه قابليت هاي آن بسيار بالاتر از يوروفايتر مي باشد). در رابطه با نيروي دريايي عربستان بايد بگويم كه هرچقدر هم كه عربستان قوي باشد ما ابزارهايي داريم كه بتوانيم از خودمان دفاع كنيم و خليج فارس را در كنترل كامل خودمان بگيريم. در كل و با در نظر گرفتن فاكتورهاي مختلف توانايي نظامي ايران از عربستان بالاتر است و در صورت بروز جنگ احتمالي ما بيشتر به عربستان ضربه وارد خواهيم كرد ، دليل برتري ما اين است كه نيروهاي مسلح ما از حداقل امكانات حداكثر استفاده را مي كنند. منتظر نظرات ساير دوستان هستم به ويژه دوست خوبم mostafa_by هستم .
    • توسط hamed_713
      فارخور نام پایگاه نیروی هوایی هند در کشور تاجیکستان است! این پایگاه در 130 کیلومتری جنوب شرقی شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان قرار دارد. این تنها پایگاه نیروی هوایی هند در خارج از این کشور است که تنها دو کیلومتر از مرز بین افغانستان و تاجیکستان فاصله دارد. عهدنامه بین هند و تاجیکستان برای احداث پایگاه در این کشور در سال 2003 امضائ شد و در سال 2004 به تصویب رسید. این پیمان یعنی حضور دائمی نیروهای نظامی هندی در تاجیکستان برای دفع هرگونه تهدید احتمالی خارجی و تامین امنیت کشور به تصویب رسیده است.کار بر روی احداث پایگاه بلافاصله اغاز گردید و اکنون پایگاه در حالت امادگی کامل به سرمیبرد واز اوایل سال 2007 کاملا قابل استفاده است. جزئیاتی از ساخت پایگاه در دسترس نیست اما گمان میرود که مصالح نظامی هندی از اسیای مرکزی تامین شده باشند.تقریبا 70 درصد جنگ افزار های هندی از روسیه و اتحاد جماهیر شوروی پیشین بدست امده است. بر طبق اخبار گوناگون گمان میرود که پس از تکمیل بنا پایگاه میزبان 12 الی 14 فروند جنگنده بمب افکن میگ 29 خواهد بود پایگاه فارخور عمق و برد بیشتری را در اختیار نیروهای نظامی هند فرار میدهد که برای انان موجب ایفای نقش بیشتری در اسیای جنوبی و ظهور ملموسی از حرکت هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی است هدف سیاسیی که در سال 2003-2004 رسما اعلام کرده اند دلائل پنهانی تاسیس این پایگاه میتواند رقابت هند و پاکستان بر روی شبه قاره باشد پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان نگرانی شدید خود از این مساله را به مقامات تاجیکستان ابراز داشت در حقیقت هواپیماهای هندی میتوانند در عرض چند دقیقه خود را به پاکستان برسانند! پایگاه فارخور یکی از نمونه های بارز از تلاش هندی ها برای ارتقای ثبات در افغانستان و بالا بردن توان دهلی نو در فراهم اوردن نفت چه از اسیای جنوبی و چه از اسیای مرکزی است. هند بطور معلوم محدود شدن نقش خود به ناحیه سوق الجیشی جنوب اسیا را نخواهد پذیرفت برنامه هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی تنها برای مصارف نظامی نیست بلکه دسترسی به منابع انرژی اسیای مرکزی برای هند امری حیاتی به شمار میرود. دهلی نو به دنبال دسترسی به نفت و گاز قزاقستان وانجام پروژه های ملیونی مثل خط لوله ایران-افغانستان-پاکستان-هند و دیگری پیوستن ترکمنستان افغانستان پاکستان وهند. هرکدام از این خط لوله ها یا هر دوی اینها میتواند در دستیابی هند به منابع انرژی تاثیر مهم و قابل اطمینانی داشته باشند به شرطی که روابط دوستانه بین هند و پاکستان تقویت گردد هند خواهان توسعه شبکه ی قدرت جدیدی در اسیاست که ایالات اسیا را با ان به مبدائیت شبه قاره یکی میکند این نظریه ای است که از سوی ایالات متحده در گذشته بشدت حمایت شده است. هنگامی که هند از شبکه ای جدید در اسیای مرکزی برای بالا بردن نمودار جامع اقتصادی خود بهره جوید واشنگتن این پروژه را راهی برای مقابله با نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در اسیای مرکزی میبیند منبع: نوشته شده توسط محمد- مجله هوايي
    • توسط seyedmohammad
      بسمه تعالی شانه  
       
       
      قیام مشت زن ها
       
      .
      نیروهای اتحاد هشت ملیتی که برای سرکوب قیام مشت زنها وارد چین شدند . از راست به چپ: ژاپن-ایتالیا-اتریش مجارستان-فرانسه-آلمان-هند(بریتانیا)-استرالیا-آمریکا-بریتانیا
       
       
       
      چکیده : در اواخر قرن نوزدهم، زندگی سنتی و بی ‏آلایش مردم چین زیر نفوذ غرب‏گرایی رو به اضمحلال بود. در سال 1894، چین، شبه جزیره کره را در برابر جنگ با ژاپن از دست داده بود و کشورهای قدرت‏مند آن روز اروپا هم‏چون انگلیس، آلمان و روسیه قسمت‏هایی از سرزمین چین را اشغال کرده بودند. در گرماگرم چنین دوران ضعف و حقارتی بود که تعدادی از نظامیان چینی یک جنبش ناسیونالیستی ضدغربی به نام بوکسورها یا جامعه مشت‏های موزون و هماهنگ علیه خارجیان پدید آوردند که خواه ناخواه افراد بسیار تندرو و متعصبی هم داخل آن بودند. بوکسورها به مبارزه شدید با مبلّغین اروپایی در چین پرداختند. این حوادث که می‏توانست به قطع کامل نفوذ بیگانگان از خاک چین منتهی گردد به مذاق هیچ یک از کشورهای استعماری آن روز سازگار نبود. بنابراین آنان ارتشی از شش کشور ژاپن، انگلیس، روسیه، فرانسه، آلمان وبه بهانه حفظ جان اتباع خویش تشکیل داده و به سرکوب قیام پرداختند. پس از سرکوب جنبش بوکسورها دولت وقت چین مجبور به پرداخت غرامت سنگینی به استعمارگران شد. این رویداد و وقایع بعدی باعث ظهور سون‏یات سن رهبر انقلاب چین، سقوط خاندان امپراتوری منچو و استقرار نظام جمهوری در سال 1912 گردید.  این گروه شماری از دوره دیده های ارتش چین بودند که بعدها گروه مستقلی را در این کشور تشکیل دادند . گفته می شود قیام  یاد شده با اهداف ضد استعماری در  این کشور به وقوع پیوست . 
       
      .............................................
       
       
       
      شورش مشتزن‌ها که با نام‌های قیام بوکسورها و جنبش ایهتوان نیز شناخته می‌شود، جنبشی میهن‌پرستانه بود که بین سالهای  1898 تا 1901 رخ داد. این جنبش بر ضد امپریالیسم خارجی و مسیحیت بود. این برپاخاستن در جواب تاثیرگذاری‌های بیگانگان در چین بود که ناراحتی معترضان دلایل گسترده‌ای از تجار تریاک، تهاجم سیاسی و دخالت‌های اقتصادی گرفته تا تبلیغات مبلغین مسیحیت را در برمی‌گرفت.   در چین احساسات عمومی علیه بیگانگان با قراردادهای نابرابری که دولت ضعیف چینگ توان مقاومت در برابر آن‌ها را نداشت بیشتر می‌شد. با بهره‌برداری مبلغین مسیحی از وضعیت دولت چین و غصب زمین‌ها و دارایی‌های روستاییان برای کلیسای خود نارضایتی مردم بیشتر می‌شد. این احساسات عمومی سرانجام منجر به شورشی خشونت‌بار شد.     در قرن نوزده میلادی سراسر چین را گردن زنی، اعدام، شکنجه و گرسنگی فرا گرفته بود. شورشیان مشتزن در سراسر این کشور مردم را در ملاعام گردن می زدند و اعدام می کردند. بعد از اعدام،  تکه های بدن آنها که جدا کرده بودند یا اجسادشان را برای عبرت به دیگران نشان می دادند.     ۷ ژوئیه سال ۱۹۰۰، سیصد هزار چینی میهن دوست که عنوان «مشت زنان (افراد بدون تفنگ)» بر خود گذارده بودند در شهر پکن دست به محاصره سفارتخانه های کشورهای بزرگ و محل سکونت خارجیان و چینی های مسیحی شده زدند و بسیاری را به گروگان گرفتند. این کار چند هفته پیش از آن از شهر Tienstin آغاز شده بود. چینیان از این که میهن آنان همچون گوشت قربانی میان قدرتهای وقت قسمت می شد و از حاکمیت ملی تنها نامی باقی مانده بود خشمگین شده بودند و تحمل آنان پایان یافته بود.        این اقدام باعث شد تا ملکه تزی شی که در ابتدا دودل بود،  با اصرار محافظه‌کاران دربار امپراتوری علیه بیگانگان ،  اعلام جنگ کند. دیپلمات‌ها، مردمان غیرنظامی خارجی، سربازان و مسیحیان چینی در منطقه سفارت‌نشین پکن به محاصره نیروهای ارتش امپراتوری درآمدند که این محاصره ۵۵ روز طول کشید.    مقامات دولت چین در برابر مسئله زنده نگه‌داشتن یا کشتن خارجی‌های این منطقه با یکدیگر دچار اختلاف شدند که باعث درگیری بین این دو گروه شد. رهبری کسانی که درخواست توافق و زنده نگه‌داشتن آنان  را داشتند با شاهزاده چینگ بود. فرمانده ارشد نیروهای چینی، رونگلو، سه سال پس از شورش ادعا کرد که برای محافظت از محاصره‌شدگان تلاش می کرده‌است.   کشورهای بزرگ انگلستان، فرانسه، آلمان، آمریکا، روسیه و ژاپن برای سرکوب مشت زنان نیرو فرستادند و با وجود اخطاریه (اسمی و ظاهری) امپراتور چین به نیروهای خارجی که مداخله نکنند، این نیروها به قلع و قمع وطندوستان چینی دست زدند، و بسیاری از آنان را پس از دستگیر کردن گردن زدند .   محاصره هنگامی پایان یافت که اتحاد هشت ملت نزدیک به ۲۰،۰۰۰ نیروی نظامی به چین فرستادند و پس از شکست دادن ارتش امپراتوری چین، پکن را گرفتند. پروتکل مشت‌زن در تاریخ ۷ سپتامبر ۱۹۰۱ به قیام خاتمه داد و در آن مجازاتهای سنگینی بر دولت چین بسته شد؛ از جمله ۶۷ میلیون پوند جریمه (معادل ۴۵۰ میلیون تایل نقره) که بیشتر از مالیات یکساله دولت چین بود. این جریمه می‌بایست در طول سی سال به هشت کشور شرکت‌کننده در نبرد پرداخت می‌شد.          عکس هایی از این جنایاتی که در چین رخ داد گرفته شده است که بیشتر این عکس ها توسط عکاسان غربی مثل جیمز ریکالتون گرفته شده است.   در این عکس یک زندانی در باران روی زمین زانو زده و منتظر سرنوشت تلخ خود است . بالای سر او جلادی از شورشیان مشت زن ایستاده و شمشیرش را پشت خود پنهان کرده است.       لحظاتی بعد گردن زدن انجام می شود و عکاسی چشم در چشم جلاد شد و از او عکسی یادگاری با سر زندانی گرفت.       در عکس آخر محل اعدام ترک شد. سر زندانی که روی زمین خیس کنار بدن افتاده است:       جیمز ریکالتون عکس های زیادی از شورشیان و جنایات آنها گرفت، عکسهای جیمز سال 1990 در کتابی منتشر شد.   دستگاهی که با آن گردن را می بستند یک نوع تنبیه بدنی در چین قدیم به حساب می آمد که شبیه نمونه ی غربی خود بود. این دستگاه از دو تخته ی بزرگ ساخته شده بود و هدف این وسیله این بود که زندانی نتواند غذا بخورد و برای غذا خوردن متکی به شخص دیگری شود. روی این تخته نام و محل زندگی و جرمی که انجام داده بود را می نوشتند تا دیگران نیز جرم آنها را متوجه شوند..           این عکس ها از اعدام شورشیان توسط ارتش فرانسه ( جزو هشت کشوری بود که به چین برای مبارزه با شورشیان رفتند) گرفته شده است:             لحظه ی اعدام یکی از رهبران شورشیان مشتزن به دست مردم چین:     بعد از گردن زدن این رهبر شورشی ، حتی کودکان نیز برای تماشای این اعدام آمدند:     این رویداد که وسیعا در کتب درسی کودکان چینی آمده است از عوامل نیرومند شدن این کشور بزرگ شده است به گونه ای که چینیان اینک  اطمینان دارند که وطنشان دیگر هیچگاه مقهور و در هم شکسته نخواهد شد.   منبع 
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.